DeAtH-EaGlE

Members
  • تعداد محتوا

    183
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های DeAtH-EaGlE

  1. منحني بودن مسير مشخص است، منظور من از كامل نبودن، غير قابل پيش بيني بودن در فاز ميدكورس به علت تاثيرات جوي و گردش زمين است. به متن زير توجه كنيد : boost phase — 3 to 5 minutes (shorter for a solid rocket than for a liquid-propellant rocket); altitude at the end of this phase is typically 150 to 400 km depending on the trajectory chosen, typical burnout speed is 7 km/s. midcourse phase — approx. 25 minutes — sub-orbital spaceflight in an elliptic orbit; the orbit is part of an ellipse with a vertical major axis; the apogee (halfway the midcourse phase) is at an altitude of approximately 1200 km; the semi-major axis is between 3,186 km and 6,372 km; the projection of the orbit on the Earth's surface is close to a great circle, slightly displaced due to earth rotation during the time of flight; the missile may release several independent warheads, and penetration aids such as metallic-coated balloons, aluminum chaff, and full-scale warhead decoys. reentry phase (starting at an altitude of 100 km) — 2 minutes — impact is at a speed of up to 4 km/s (for early ICBMs less than 1 km/s); see also maneuverable reentry vehicle.
  2. به نظر شما با وجود سه زير دريايي كلاس دلفين اسرائيل در درياي سياه و مديترانه، چقدر ميشه به سواحل اسرائيل بدون درگيري نزديك شد ؟ icon_cheesygrin
  3. ببخشيد ولي شما طوري صحبت ميكنيد كه مسير حركت موشك در تمام فازهاي پروازي يك منحني كامل است و موقعيت دقيق موشك براي رهگيري در هر لحظه قابل پيش بيني است!! icon_cheesygrin خير ! موقعيت موشك قبل از فاز ترمينال و در فاز ميدكورس قابل پيش بيني نيست و بايد با رهگيري رادار موجود در موشك كه معمولا رادار باند Ka (طول موج پايين است) و تصحيح آن با ايستگاه هاي زميني و يا هوايي موقعيت موشك را بدست آورد و موشك مسير خود را به آن سمت تغيير دهد، مانند EKV ها و يا موشكهاي PAC-3. يكي از مشكلات هدف قرار دادن موشك بعد از جدا شدن كلاهك همانطور كه گفتم استفاده از روش ساده ولي كار آمد بالونهاي ميلر است، منتها براي سيستم KEI و همچنين PAC-3 برنامه نويسان سعي در تشخيص تله از هدف دارند كه موفقيتهايي هم حاصل شده ولي صد در صد نيست! در ضمن من به طور كلي صحبت كردم و منظورم شهاب 3 به تنهايي نبود، همه موشكها زدنشون در فاز ترمينال يا بوست راحتتره! ولي برتري شهاب 3 سريعتر رسيدن به فاز ميدكورس است.
  4. دوست عزيز، سرعت موشك هدف براي رهگير مهم است چون فقط در فاز بوست و ترمينال موقعيت موشك قابل پيش بيني است و منحرف كننده ها هم بي تاثيرند، بنابراين ضد موشكهاي امروزي از جمله همان Arrow قادر به رهگيري موشك در فاز بوست يا ترمينال هستند (با احتمال برخورد نه چندان مناسب) بنابر اين شناسايي به موقع براي عكس العمل سريع و داشتن رهگير با سرعت مناسب الزامي است. كه با توجه به فاصله ايران و برد راردار Arrow (بدون در نظر گرفتن كمك اطلاعاتي امريكا!) و سرعت موشك شهاب احتمال رهگيري پاييني وجود دارد به خصوص اينكه كلاهك شهاب احتمالا از منحرف كننده هايي مانند بالونهاي ميلر بهره ميبرد با اين تفاسير براي انهدام موشك تا فاز ميدكورس نياز به روشهايي متفاوت و پيچيده تر از يك سري محاسبات ساده فيزيكي و برخورد مستفيم نياز است، مانند رهگيرهاي بالستيك EKV كه قرار است در KEI به كار گرفته شود و از زمان جدا شدن از موشك مادر موقيت موشك را به صورت لحظه اي محاسبه كرده و با رادار Cobra Dane يا AN/SPY-1 يا ماهواره STSS محاسبات خود را تصحيح كرده و با انرژي جنبشي حاصل از برخورد مستقيم (كلاهك جنگي ندارد) هدف را نابود ميكند. به گفته MDA (آژانس دفاع موشكي) KEI براي هدف گيري موشك در تمام فازها به كار گرفته خواهد شد كه با توجه به سرعت موشك مادر كه مراحل اول و دوم بوست را با هم ميسوزاند و همچنين سنسورها و رادارهاي مناسب امري بعيد به نظر نميرسد ولي زمان عملياتي شدن اين سيستم هنوز مشخص نيست. جالبه چون برد AN/MPQ-53 يا AN/MPQ-65 كه روي باند G كار ميكنه حدود 100 كيلومتر است. البته شنيدم براي PAC-3 رادار دوباره طراحي شده و احتمال قريب به يقين امكان ارتباط با ماهواره و رادارهاي درياپايه در نظر گرفتن و چون موشك PAC-3 از هدايت راداري فعال با راداري بر روي باند Ka استفاده ميكنه كه واقعا قدرت تفكيك و سرعت واكنش خوبي رو بهش ميده و با استفاده از JTIDS احتمال رهگيري خوبي رو داره (بعد از فاز ترمينال رهگيري رو موشك بر عهده ميگيره) و البته بردش از 160 كيلومتر فراتر نميره... icon_cheesygrin ميشه روي اين موضوع كه چرا امريكا داره از اين سيستم استفاده ميكنه بيشتر بحث كرد.... :mrgreen:
  5. دوست عزيز، اين مطالبي رو كه اين چند روزه پست ميكنيد اكثرا تكراري است، مانند همين پست! icon_cheesygrin لطفا قبل از ايجاد تاپيك جديد و خارج كردن تاپيكهاي مفيدتر از ليست صفحه اول از جستجوي سايت استفاده كنيد، شايد مطلب مورد نظر شما وجود داشته باشد. به طور مثال در مورد F-22 ميتوانيد به لينك زير مراجعه كنيد : http://military.ir/modules.php?name=News&file=article&sid=18
  6. نميدونم سعيد جان ولي مگه قرار نبود سيستم KEI براي سپر دفاع موشكي به كار گرفته شود؟ icon_cheesygrin
  7. در ويكي پديا (http://en.wikipedia.org/wiki/Ashoura_missile) برد اين موشك رو 2000 كيلومتر عنوان كرده، خود ايران هم اطلاعات دقيقي رو نداده، ولي حدود 5 ماه پيش در نشريه جينز خوندم كه ايران در حال توليد موشك بالستيك با برد 4000 تا 5000 كيلومتر است؛ ظاهرا موتور اين موشك قراره مهندسي معكوس موتور RD-216 روسي كه احتمالا اواخر 1990 در اختيار ايران قرار گرفته باشه (پروژه كوثر در مجتمع شهيد همت)؛ اين موتور الان در روسيه توليد نميشه و موشكهاي بالستيك ميان برد روسي مثل SS-5 Skean از اون استفاده ميكردن همچنين پرتابگرهاي ماهواره SL-8 Cosmos هم از اين موتور استفاده ميكنن. لينك مقاله در نشريه جينز منتها نسخه عموميش : http://www.janes.com/security/international_security/news/jdw/jdw060908_1_n.shtml
  8. DeAtH-EaGlE

    تاپیک جامع موشک ضد زره اریکس (ERYX )

    مطلب تكراري است! تاپيك قفل شد
  9. دوستان اين فايل PDF توسط مدير محترم سايت (SAEID) گرد آوري شده، تعدادي از مانورهاي دفاعي، هجومي و كنترلي رو شامل ميشه و مطلب جالبيه. icon_frown http://www.military.ir/upload/air_combat_tactics.pdf
  10. نگاهي مختصر به زندگي Max Immelmann تولد : 21 سپتامبر 1890 مرگ : 18 ژون 1916 خلبان تك خال نيروي هوايي آلمان در جنگ جهاني اول. در Dresden به دنيا آمد و در بين سالهاي 1913 تا 1914در همان شهر محل تولدش مهندسي مكانيك خواند. بعد از شروع جنگ جهاني اول در نوامبر 1914 به Luftstreitkräfte براي آموزش خلباني منتقل شد و در منطقه اي در شمال فرانسه به عنوان خلبان شناسايي مستقر شد. در سوم ژون 1915 توسط يك خلبان فرانسوي مورد اصابت قرار گرفت ولي توانست با موفقيت در پشت خطوط خودي بنشيند. در اواخر سال 1915 خلبان جنگنده شد و لقب Der Adler von Lille به معناي عقاب ليل را گرفت. او اولين كسي بود كه مانور Immelman Turn را انجام داد. با هواپيماهاي ضعيف 1915-1916 چيزي كه به عنوان اين مانور در جنگ جهاني اول شناخته ميشود عبارت بود از يك گردش سكان در حالت اوج گيري سريع و در نهايت يك شيرجه سريع كه الان wingover ناميده ميشود. چرخش Immelmann، چيزي كه در قطارهاي پرپيچ و خم شهر بازي ميبينيد، به نام همين خلبان و از روي يكي ديگر از مانورهاي او به نام Immelmann Loop گرفته شده است. او اولين خلباني بود كه مدال Pour le Mérite - بالاترين مدال ارتش آلمان - را گرفت. اين مدال در نيروي هوايي آلمان به نام Blue Max به ياد Max Immelmann نيز شناخته ميشود. او در Sallaumines، منطقه اي در شمال فرانسه كشته شد. به گفته نيروي هوايي آلمان هوپيماي او در اثر آتش اشتباه ضد هوايي خودي از بين رفت ولي به گفته ديگران و همچنين برادرش، هواپيماي او در اثر نقص فني سقوط كرده است، ولي در اين بين بريتانيا بر اين باور است كه هواپيماي او توسط يك فروند F.E.2b متعلق به اسكادران 25 ام نيروي هوايي سلطنتي ساقط شده است كه توسط ستوان دوم G.R. McCubbin و با كمك سرجوخه J.H.Waller هدايت ميشده مورد اصابت قرار گرفته است. Immelmann توانست تا 30 مارس 1916 15 پيروزي را نصيب خود كند. نشانها و مدالها : Pour le Mérite Iron Cross, First Class Iron Cross, Second Class Knight's Cross with Swords of the Royal House Order of Hohenzollern Military Order of St. Henry, Commander's Cross Military Order of St. Henry Knight's Cross Albert Order Knight 2nd Class with Swords Silver Friedrich August Medal Military Merit Order 4th Class with Swords Friedrich Cross Hanseatic Cross Army Pilot's Badge
  11. مانور Immelmann Turn اين مانور به نام خلبان آلماني جنگ جهاني اول، Max Immelmann نام گذاري شده است. اين مانور يك مانور آكروباتيك است و كمي درموقعيتهاي رزمي تمريني كاربرد دارد. براي انجام اين مانور خلبان به سرعت مناسب جهت انجام نيم دور ميرسد و شروع به زدن نيم دور ميكند (با كمك سكان و كنترل كننده هاي گردش از خارج شدن هواپيما از مسير جلوگيري ميكند)، سپس يك گردش 180 درجه انجام ميدهد و هواپيما به حالت عادي باز ميكردد و در جهت عكس حركت مي كند. ادامه دارد...
  12. مانور Split S اين مانور معكوس Immelmann Turn يا Split-S (با يك خط فاصله) نيز ناميده ميشود. مانور Spli S از قديمي ترين مانورهاي جنگهاي هوايي است، ولي همچنان پركاربرد در ميادين رزمي كه بيشتر براي خارج شدن از ميدان جنگ استفاده ميشود. براي انجام مانور Split S خلبان هواپيماي خود را به پشت مي چرخاند و سپس يك نيم دور ميرند و در جهت عكس حركت مي كند. اين مانور معمولا در داگ فايت و در زماني كه خلبان فرصت دور شدن از ميدان با نتيجه مساوي را دارد استفاده ميشود. بر خلاف تفكر عمومي اين مانور هيچ گاه براي فرار از يك موشك هوا به هوا قفل شده استفاده نميشود. به هر حال ميتواند در حين خروج از ميدان نبرد، تاكتيك مفيدي براي جلوگيري از قفل موشك توسط دشمن بين موقعيت ساعت 8 و 5 باشد.
  13. مانور Aileron Roll اين مانور، يك مانور اكروباتيك است كه بوسيله آن هواپيما يك گردش 360 درجه را حول محور طولي بدون تغيير ارتفاع انجام ميدهد. اين مانور از اولين مانورهايي است كه در مباني اكروباتيك هوايي آموخته ميشود. انجام اين مانور در يك جهت انجام ميشود و خلبانان جتهاي آموزشي براي جلوگيري از دست رفتن كنترل هواپيما به سمت پايين شيرجه مي روند تا سرعت افزايش يابد، سپس دماعه را 20 تا 30 درجه بالا مي آورند تا از كم شدن سريع ارتفاع جلوگيري كنند، آنگاه به انجام مانور مي پردازند. پيچيده كردن و تركيب اين مانور به سكان مناسب نياز دارد. اين مانور در نمايشهاي هوايي استفاده ميشود و به تنهايي در موقعيتهاي رزمي كاربردي ندارد، ولي از تركيب آن مانورهايي مانند Split S بوجود مي آيند.
  14. مانور Frolov Chakra اين مانور نوعي مانور گردش نيمه است كه توسط Su-37 انجام شده است. اين مانور مانند مانور كبري است با اين تفاوت كه به جاي بازگشت به پرواز سطحي، حركت دماغه را به عقب ادامه ميدهد و در يك لحظه در جهت عكس حركت ميكند.
  15. مانور Bell مانور حركت دم يا Bell با يك حركت عمودي آغاز ميشود (موقعيت 1 و 2)، اما سرعت يه شدت كاهش مي يابد و به 0 نات ميرسد. در بالا (موقعيت 3) به وسيله تغيير جهت دهنده گازهاي خروجي، خلبان اين موقعيت را 2 تا 4 ثانيه حفظ ميكند، سپس هواپيما را به پشت ميچرخاند (موقعيت 4 تا 6) و اجازه ميدهد دماغه هواپيما به سمت پايي حركت كند و در حال سرعت گرفت هواپيما را مي چرخاند. به گفته Skip Holme يك خلبان پيشين نيروي هوايي امريكا اين مانور براي جنگهاي نزديك با يك جنگنده پنهانكار با كمتر از 5 مايل فاصله مناسب است. اين خلبان به عنوان خلبان آزمايش لاكهيد كار كرده و با Su-27 نيز پرواز كرده است.
  16. مانور Kulbit Kulbitinscy يا به زبان ساده Kulbit نوعي مانور هوايي است كه توسط خلبانان روسي ابداع شده است. در اين مانور هواپيما يك گردش باور نكردني 360 درجه با قطر بسيار كم ميزند كه معمولا كمي بيشتر از طول پرنده است، Kulbit به زبان روسيه به معناي دايره است. اين مانور نمونه اي از مانور پس واماندگي است و نياز به قابليت فوق مانور دارد. مانور Kulbit سرعت جنكنده را كم ميكند و به صورت تئوري ميتواند باعث شود كه جنگنده مورد تعقيب در موقعيت حمله قرار بگيرد. اين مانور به مانور Pugachev's Cobra خيلي نزديك است با اين تفاوت كه در اين مانور گردشي كه در مانور Cobra قطع ميشود را ادامه ميدهد. مراحل انجام اين مانور : 1- خلبان در حال پرواز افقي به سرعت دماغه را بالا مي آورد (با استفاده از سيستم پرواز بوسيله سيم و جهت دهنده گازهاي خروجي) -- موقعيت 1 تا 5 2- در زاويه 90 درجه سرعت هواپيما شديدا كم ميشود ولي هواپيما هنوز به سمت جلو حركت ميكند. 3- هنگاميكه سرعت به زير 50 نات ميرسد هواپيما برعكس ميشد و دماغه به پايين مي افتد -- موقعيت 6 تا 8 4- در حاليكه هواپيما سرعت ميگيرد خلبان دماغه را به پايين و سپس به حالت افقي بر مي گرداندو هواپيما به سمتي كه مانور را آغاز كرده به حركت خود ادامه ميدهد. -- موقعيت 9 تا 12 اين مانور تاكنون در يك جنگ واقعي آزمايش نشده است. جنگنده هايي كه توانايي انجام اين مانور را دارند : 1- MiG-29OVT 2- Su-30MKI 3- Su-37 4- F-22 Raptor جنگنده هاي فوق اين مانور را تا بحال انجام داده اند و به نظر ميرسد Su-27 نيز توانايي انجام اين مانور را داشته باشد. جنگنده هايي با تغيير جهت دهنده گازهاي خروجي فوق مدرن مانند Su-47 نيز از لحاظ تئوري بايد بتوانند اين مانور را انجام دهند. F-22 Raptor نيز اين مانور را در نمايش هوايي Langley در سال 2007 انجام داد. F-15 ACTIVE نيز بايد بتواند اين مانور را انجام دهد. فيلمي از انجام اين مانور توسط Su-37 : Su-37 Kulbit Maneuver
  17. مانور Cobra Turn اين مانور نوعي مانور Pugachev's Cobra است كه بعد از رسيدن به زواياي بالا به جاي آنكه به پرواز سطحي برگردد با كمك سكانها يا جهت دهنده گازهاي خروجي به پايين برميگردد. اين مانور در ابتدا توسط جنگنده هاي روسي Su-27، Su-35 و Su-37 در نمايشهاي مهم هوايي اروپاي انجام شد و Su-37 اولين جنگنده اي بود كه اين مانور را انجام داد. F-22A Raptor نيز توانايي انجام اين مانور را دارد.
  18. مانور Pugachev's Cobra اين مانور نمايشي از كنترل عمودي، زاويه بالاي حمله و مطابقت "موتور/ورودي موتور" در زواياي بالاي حمله هواپيماست كه به آن قابليت فوق مانور مي گويند. اين مانور اجازه يك گردش بسيار سريع را ميدهد كه ميتواند باعث شكست يك حمله و قرار دادن خلبان در موقيت اجراي يك حمله شود. اين مانور يك نمونه مانور جنگ هوايي پس واماندگي است. اين مانور يكي از هيجان انگيز ترين و عمومي ترين مانورها در نمايشهاي هوايي است. اين مانور به نام Viktor Pugachev، خلبان آزمايش اداره طراحي سوخو نام گذاري شده است كه اولين بار در سال 1989 در نمايشگاه هوايي Le Bourget پاريس انجام شد. اين مانور شامل قراردادن جنگنده در زاويه 90 تا 120 درجه حمله و سپس برگشتن به 0 است. در طول انجام اين مانور هواپيما در يك راستا به صورت عمودي پرواز ميكند. حالت عمودي اين مانور كبري ناميده ميشود كه از حالت مشابه مار كبري گرفته شده است.انجام مانور بر روي جنگنده افقي Hook ناميده ميشود و اين مانور يكي از پركاربردترين و موثر ترين مانورها در موقيعيتهاي رزمي است. تاثير اين مانور ماندد تاثير مانور خروجي موتور بالاي هريرهاي نيروي دريايي سلطنتي انگلستان در جريان جنگ فالكلند است كه نتيجه آن توقف موثر در زمان شليك دشمن است كه جنگنده را در راستاي روبه جلو در زمان حمله موشك جنگنده دشمن قرار ميدهد. جنگندهاي زير توانايي انجام اين مانور را دارند : 1- Su-27 Flanker (از حالت افقي) 2- MiG-29(از زاويه 30 درجه به بالا) 3- SAAB J-35 Draken 4- F/A-18E/F (از حالت افقي) 5- جنگندهايي با قابليت تغيير جهت گازهاي خروجي مانند (F-22 Raptor، Su-30 Flanker، Su-37 Flanker-F، Su-47 Berkut، MiG 1.42، F-15 ACTIVE، F-16 MATV/VISTA و NASA X-31) جنگنده هاي ياد شده در مورد پنجم اين مانور را بسيار راحتتر انجام ميدهند. نكته اي كه در انجام اين مانور مهم است توانايي كنترل جريان ورودي هوا در هنگام انجام مانور است. جنگنده هاي روسي كه براي مانورهاي عالي طراحي ميشوند، اين مانور را با هيجان بيشتري در نمايشهاي هوايي انجام ميدهند. اخيرا نيروي هوايي آلمان اين مانور را با ميگهاي 29 دوره جنگ سرد در سال 2002 و در پايگاه هوايي Glize-Rijen انجام داده است. جنگنده Eurofighter Typhoon نيز بايد بتواند اين مانور را انجام دهد.
  19. DeAtH-EaGlE

    چشمان عقاب: APG-63 vs APG-70

    اين تاپيك چرا قفل شده؟! icon_frown
  20. DeAtH-EaGlE

    تصاوير نبردهاي دريايي

    آرشيوي از نبردهاي دريايي نيست، اون دو جدولي هم كه داره ليست شناورهايي است كه در جنگ جهاني دوم بوسيله تسليحات هدايت شونده از بين رفتن و جدول بعدي هم مربوط به بعد از 1966 است كه اسامي جوشن، سهند و سبلان هم هست.
  21. DeAtH-EaGlE

    Napalm

    مرسي علي جان، مطلب جالبي بود، خسته نباشي icon_frown
  22. من دلايل انتخابم رو 2 يا 3 بار در اين تاپيك گفتم icon_frown سرعت بالا، فيوزهاي مناسب، سر جنگي قوي كه در نمونه هاي ديگر نيست و به خصوص گلوله هاي تنگستن كه گفتم چراو به چه دردي ميخوره، احتمال برخورد بسيار بالا كه از 2000 موشك شليك شده، 95 درصد به هدف خوردن و ... استينگر هم اونطور كه به نظر مياد خوب نيست، اون چيزي كه توي افغانستان هميشه شكار راحتي براي استينگر بود، Mi-24 Hind بود، اون موقع فلير نداشت و اگزوزها هم خيلي گرم بودن و هيچ سيستم جنگ الكترونيك ديگه اي هم وجود نداشت!! معلوم بود كه استرلا هم كه در ويتنام استفاده شده بود راحت ميتونست اين هليكوپتر سنگين و بي دفاع در مقابل اينگونه موشكها رو شكار كنه!! استينگر در اونجا كار فوق العاده اي نكرد، روي كاغذ ايگلا از استينگر سر تره ولي ميسترال از جفتشون!! icon_frown بازم ميگم ممكنه در عملياتهاي ويژه و چريكي ايگلا بهتر باشه ولي در غير اين صورت ميسترال بهترينه و همونطور كه گفتم اين با آزمايش اين دوسيستم در فنلاند هم ثابت شده.
  23. خبرگزاري بازتاب : در پي تحريف مصاحبه دكتر نجم‌الدين مشكاتي، استاد ايراني دانشگاه‌هاي آمريكا با «واشنگتن‌پست» و انتشار برگردان فارسي آن در راديو فردا، وي با فرستادن پيامي به «بازتاب»، از اين اقدام غيرحرفه‌اي گلايه كرد. دكتر مشكاتي اظهار كرد: من به خاطر اظهارنظرهاي فراواني كه درباره مصاحبه‌ام با «واشنگتن پست» به دستم رسيده، بسيار تحت فشارم و البته به خاطر سوءبرداشت و ارايه نادرست و در نتيجه ترجمه اشتباه صحبت‌هايم و ماهيت واقعي كارم كاملا سردرگم شده‌ام، به ويژه كه در برخي سايت‌ها، سخنان من را به فارسي هم ترجمه كرده‌اند. وي افزود: نوشته‌اند: «پس از چند دهه تلاش نجم‌الدين مشكاتي، سيستم پيشرفته‌اي براي پشتيباني بمب‌افكن‌هاي آمريكايي B2 طراحي كرده است»، اما نمي‌گويند كه من طراح هواپيما نيستم؛ مهندس هوافضا نيستم و هيچ تخصصي در طراحي هواپيما ندارم. من طراح سلاح يا بمب هم نيستم. رشته تحصيلي و فعاليت‌هاي آموزشي من در زمينه رابطه انسان با سيستم‌هاي ماشيني بوده و دانشجويانم درباره طراحي B2 تحقيق كرده‌اند. حوزه تخصصي فعاليت من در زمينه «عوامل انساني» است كه رشته‌اي جديد با حدود پنجاه سال قدمت است و فعاليت دانشگاهي من در 25 سال اخير درباره رابطه انسان‌ها با سيستم‌هاي ماشيني پيچيده و پيشرفته بوده است. به عبارت ديگر، تحقيقات 25 سال اخير من، نخست درباره كاهش خطر و افزايش ضريب اطمينان در سيستم‌هاي پيچيده در مقياس بزرگ بوده كه شامل سيستم‌هايي همچون هواپيما و سيستم‌هاي هوايي داراي قدرت اتمي و شيميايي است. همچنين فرد ديگري كه خود را دكتر شيخ‌الاسلامي و از آشنايان دكتر مشكاتي معرفي كرده، در پيامي اظهار داشت: من دکتر مشکاتي را از نزديک مي‌شناسم و با زمينه کار ايشان آشنايي کامل دارم. زمينه تحقيقاتي دکتر مشکاتي اساسا، ربطي به مسائل نظامي نداشته و نيز ايشان هيچ تخصصي در طراحي بمب‌افکن‌ها ندارند. وي توضيح داد: دکتر مشکاتي در زمينه رابطه انسان با سيستم‌هاي پيچيده صنعتي کار مي‌کند و در اين زمينه از نظر جهاني معتبر است. ايشان درباره طراحي سيستم‌هاي گوناگون و براي کاهش ريسک اين سيستم‌ها فعاليت مي‌کند. اين سيستم‌ها در نيروگاه‌ها و واحدهاي شيميايي آنجا که اشتباه کاربران ممکن است فاجعه به بار بياورد، به سازمان‌هاي مختلف خصوصي و دولتي مشاوره مي‌دهد. متأسفانه‌، اين مقاله آن‌‌گونه وانمود مي‌کند که ايشان طراح بمب‌افکن‌هاي جنگي است و براي همين، ناشيانه تصوير نادرستي از اين محقق برجسته ايراني به دست مي‌دهد که ممکن است باعث سوء‌برداشت‌هاي نادرست‌تر هم بشود و طبيعي است که ايشان مانند هر ايراني آزاده، مخالف شديد هر نوع برخورد نظامي با ايران است. فكر ميكنم حالا بحث تمومه!! icon_frown