انجمن بزرگ میلیتاری

یک پیش بینی میگه ایران در این مدت تونل ها و مقرهای موشکی اش رو تجهیز کرده است اسرائیل هم حملات زیاد داشته ولی دست آخر هنوز تغییری در معادلات ایجاد نکرده است ممکنه کل داستان یک دام باشه که اسرائیل دست به حمله سراسری بزنه و ناگاه انبارهای موشکی باز بشه و اسرائیل زیر برد موشک های مقاومت در سوریه قرار بگیره و این سناریو بدترین حالت برای اسرائیل هست چون اون وقت دیگه یک نبرد موقت ممکن نیست و ممکن جنگ 33 روزه تکرار بشه که تنها بحث امکان تحرک نیروهای النصره هست که احتمالا در نزدیک حلب دست به حملات بزنند در این حالت هم اگر موشک های پدافندی از نوع یمن شلیک بشه کم کم هوایی اسرائیلی ها عقب میکشن یعنی باید این احتمال رو بدیم که سوریه اگرچه می خورد ولی باتلاقی فریبنده برای یک نبرد بزرگ برای اسرائیل خواهد بود چرا پشت سرهم پست میذاری؟ خب پست قبلیت رو ویرایش کن، اینجوری نظم تاپیک بهم میخوره

نحوه بازی که مبتنی بر همان جنگ هیبریدی هست که خودتون استاد هستید ولی جابجا کردن خطوط قرمز شاید از جنگ سخت تر باشه و بیشتر مبتنی بر شرطی کردن رخ می دهد شرطی کردن نیاز اولش شناسایی رفتار طرف مقابل و اخلال در کار اوست و اگر طرف ضربه زد تنبیه او دقیقا کاری که ترامپ سر ما میخواد اجرا کنه، یعنی میخواد شرطی کنه ما رو

این تفکر بر مبنای حلقه های واردن هست و روی این مبنا هست که سلاح های ما باید بتونن خاک آمریکا رو بزنن و منظور از خاک مشخصا زدن خطوط انرژی، خطوط مخابراتی، خطوط فرماندهی هست این همون تفکری هست که اسرائیل و آمریکا دنبال می کنند فکر کنم شعار سپاه منظور من رو مشخص میکنه: هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آن‌ها (دشمنان)، آماده سازید ما برگ هایی مثل موشکی، پهبادی، حزب الله و حشد شعبی، پدافندی رو ساختیم الان باید برگ های قوی تری رو بسازیم از نیروی هوایی تا امکان زدن اهداف کلیدی در خاک دشمن هرچه برگ های بیشتر باشه عبور از پرتگاه راحت تر صورت می گیرد چون محاسبات طرف مقابل رو بهم میزنه استراتژی نبرد ، به شکل هیبریدی هست خب در این استراتژی که مبتنی بر اولویت های حلقه های واردن هست زدن خطوط فرماندهی و ارتباطی وانرژی دشمن باید به عنوان هدف در دستور کار باشد در حال حاضر ما به خطوط خاورمیانه رسیده ایم، ولی تا زمانی که صنایع آمریکا و فرماندهی امریکا رو در خاک امریکا زیر فشار نبریم باز برمی گردن و ما رو می زنن پیش بینی من در یک نبرد احتمالی بیرون راندن و نابودی امریکایی ها از منطقه ظرف یک هفته است در صورت یک جنگ تمام عیار ولی بعد از یک ماه بر می گردند و این بار زدنشون بسیار سخت خواهد بود تجربه جنگ جهانی نشون داده اگر متفقین کامل نابود نکنیم حاضر به تسلیم نیستند

اگر سیستم برق آمریکا یک هفته قطع شود یک افول شدید رو در آمریکا شاهد خواهیم بود چون توان دفع این مشکل برایش سخت خواهد بود اگر بازار اقتصادی امریکا رو بزنیم کل آمریکا فرو می پاشد و حملاتش تنها تقلا هایی برای عدم ادامه حملات است درست است که امریکا بمب اتم رو به عنوان تهدید گذاشته ولی دلیل نمیشه از اون نقطه اون رو نزنیم

وقتی مشخص کنی چی رو میخوای بزنی ، راه حلش هم پیدا میشه

به شخصه باور زیادی به خرید هواپیمای خارجی ندارم ولی باتوجه به زیرساخت های موجود و تهدیدات آینده بهترین حرکت رو ساخت جنگنده ای مثل اف 14 برای برتری هوایی و پهبادهای هوشمند می بینم که توازن قوا در آسمان رو به کل بهم میزنه آمریکا علارغم حجم بالای نیروهایش در برخورد با یک نیروی قوی برتری هوایی به مشکل بر می خورد بویژه اگر در فواصل دور از پایگاه هایش باشد همچنین هیچ آمادگی برای نبرد با پهباد های هوشمند ندارد

کاخ سفید بیشتر جنبه نمایشی دارد و صداش بلند هست ولی بیشتر از کاخ سفید مراکز انرژی آمریکا هست که مهمه اگر بشه منابع انرژی اونها رو هدف قرار داد تاثیرش به مراتب بیشتر هست و میتونه آمریکا رو زمین گیر کنه فرض کنید برق آمریکا حداقل یک هفته قطع بشه

اطلاعات اولیه خوبی اوردی ولی ایراد رو گفتی ولی چرایی داستان فکر نکنم بحث سواستفاده باشه بیشتر بحث محدودیت و سو مدیریت هست محدودیت در خرید که باعث میشه هرچی جنگنده داریم رو مجبور باشیم حفظ کنیم و سرپا نگه داریم سو مدیریت که باعث شده خرید ها متفاوت و بدون در نظر گرفتن لجستیک باشه ، مثالش هم همون داستان خرید از گورباچف هست البته کار نیروهای متخصص روی جنگنده های متفاوت تجاربی زیادی رو ایجاد کرده است که باید دید مستند شده است یا خیر ولی سیستم ایونیک، کنترل و موشک های این جنگنده ها تا حد ممکن یک سان سازی شده است ولی قطعات موتوری خودش دردسر هست البته من مسیری رو حدس می زنم که شاید بد هم نیست تجهیز و نوسازی جنگنده و ارسال و فروش اون به متحدین خودمون در منطقه و بعد جایگزینی با جنگنده های تولیدی و یا خریداری شده جدید برای مثال درصورت تولید جنگنده کوثر (اف 5) ، جنگنده برتری هوایی (تولید اف 14) یا خرید سوخو بخش زیادی از جنگنده های متفرقه میتونن آپگرید و به متحدین در عراق و یا سوریه و حتی یمن یا افریقا واگذار و فروخته بشن بویژه که سوریه و عراق هر دو با این جنگنده ها تطابق دارند

در خصوص بازسازی نیروی هوایی سعی کردم نگاهم رو مطابق با نیاز 1420 تطبیق دهد با این نکته چند محور مهم معرفی کردم - هوش مصنوعی - برتری هوایی - شناسایی و رصد با توجه به این موارد و صحبت ها و بحث های داخل سایت به این نکته رسیدم که نیروی هوایی ایران به چند رده پرنده نیاز دارد - یک نوع آموزشی ( نمونه ساخته شده است) - یک نوع پهن پیکر ( برای مسافر بری، سوخت رسان، ترابری و ای وکس) - یک نوع جنگنده برتری هوایی (شاید بهترین مدل اف 14 با رادار و ایونیک نو باشد) (رادار و ایونیک بومی شده است و مشکل موتور واصلاح طرح بدنه برای کاهش تابش است) - پهبادهای هوشمند ( با قابلیت هوش مصنوعی برای داگ فایت و نفوذ به عمق دشمن) همه این موارد که در حال حاضر پایه اشون در کشور موجود هست و به راحتی میشه در کمتر از 10 سال موازنه رو در منطقه تغییر بدیم و به طبعش نقشه مسیر رو خلاقانه تر کنیم تنها چیزی که کمه مدیریت و بودجه هست که مدیریت بر بودجه هم اولویت دارد -------------- حقیقتش دلم میخواد تحریم ها نذاره خرید جنگنده و پرنده کنیم و مجبور بشیم روی پای خودمون بایستیم تجربه برجام نشون داده فرهنگ خرید تجارب دیگران و انتقال تکنولوژی رو نداریم

هرجور حساب می کنم ساخت یک نوع هواپیمای پهن پیکر ، یک نوع جنگنده برتری هوایی مثل اف 14 (با بدنه بهینه شده) به همراه پهبادهای هوشمند با قابلیت داگ فایت ، موازنههوایی رو به کل تغییر می دهد بویژه که پهباد های نیاز زیادی به باند ندارند و با کمک بوستر میتونن پرواز کنن

نکات مهمی تو این مصاحبه بود : - سامانه هدف گیری لیزری - بمب های نقطه زن - لینک شدن با پهباد و امکان رویت تصاویر ارسالی - امکان لود و شلیک موشک کروز این ها نشون میده که تغییر در راه هست چرا که نگرش به هواپیما از حالت خشک قدیم به ابزاری برای راهبرد اصلی تبدیل شده است شاید توانایی برتری هوایی نداشته باشد ولی قدرت درگیری با زمین هم یک بخش از نیروی هوایی هست 10 عدد سوخو با آپگرید

ترامپ هم منظورش مراکز فرهنگی و تاریخی بوده و هم بیت رهبری وقتی وقاحت از حدی بگذره تصورش سخت و عجیب میشه و آدم فکر میکنه خودش داره اشتباه برداشت می کنه

تحلیلت درسته ولی باید یکم تصویر بزرگ تر رو دید آمریکا تلاش داره تو افغانستان نفوذش رو گسترش بده و ایران رو از اونجا حذف کنه در عراق هم همین مساله دیده میشه بویژه بحث نظامیش برای اینکه ایران بیرون بره باید طرفدارانش سرکوب بشن الان با فاطمیون رو با داعش میارن و فردا گروه تروریستی میخونن و بعد عملیات علیه این گروه

این مصاحبه رو لطف می کنید؟

حقیقت در مورد هر جنگنده ای و در مورد سوخود 34 این هست که این پرنده ها تنها یک قالب با توان موتوری مشخص و قدرت مانور مشخصی هستند اینکه بخواهیم روی رادار و جنگ الکتورنیک و حتی موشک اونها حساب ویژه ای باز کنیم اشتباه است 1- بهترین تکنولوژی به ما داده نخواهد شد و فناوری دسته دوم هست 2- فناوری داده شده دست دشمن هم هست پس روز حساب ، کارت ما برای دشمن رو هست در نتیجه مشابه صنایع هوایی رژیم صهیونیستی ، هر جنگنده جدید خریداری شده باید با رادار و سیستم های جنگی بومی آپدیت بشه و اگرنه عملکرد مورد انتظار رو نخواهد داشت

جدا از بحث این فرد، دو تعریف برای تروریست داریم اولی تعریف دولت ها هست که بر اساس منفعت خودشون بیان می کنن و دومی بر اساس رعایت معیارهای اخلاقی هست و اینجا بحث مورد نظر ما هست اگر برای پول کاری رو انجام دهید می شوید مزدور یا اجیر شده اگر بدون پول کاری رو انجام دهید میشوید داوطلب اگر معیارهای اخلاقی رو زیر پا بگذارید میشوید جنایتکار و اگر معیارهای اخلاقی رو رعایت کنید میشوید مبارز حالا جنایتکاری که داوطلبانه جنایتی رو انجام می دهد میشود تروریست در تعریف اخلاق هم معیار مشخصه: آنچه برای خود دوست داری برای دیگران دوست بدار و انچه برای خود دوست نمی داری برای دیگران دوست ندار برای مثال کسی دوست نداره بچه اش سر بریده شود پس حق ندارد سر بچه ای رو ببرد

در شروع داستان سوریه همه گفتند اسد رفتنی هست اما ایران امد و اکنون بیشتر سوریه ازاد شده است و الان دعوا سر ادلب هست و ترکیه دارد نیرو می آورد تا ادلب رو حفظ کند سوریه بازو خون رسان حزب الله لبنان بود و در صورت قطعش ما الان باید نگران حزب الله می بودیم این تصویر بزرگ هست در تصاویر کوچک بله حرف شما دیده می شود و ایراد شما هم وارد است متاسفانه انسجام و مدیریت یکپارچه رو وقتی نداشته باشیم چنین اتفاقاتی رخ می دهد و تضاد با برنامه اصلی مشاهده می شود جملات اخرتون خیلی مهم است سوریه از دست تروریست ها خارج شده و تنها در ادلب درگیر هستیم الان باید خطوط ارتباطی و نقاط تولید سرمایه رو تقویت کرد تا وارد فاز دوم سوریه یعنی توانمندسازی شویم بویژه تکمیل حزب الله سوریه

وقتی از نگرش به آینده در مورد نیروی هوایی صحبت میکنیم ما در آینده با توجه به تعاریف جنگنده های نسل پنجم و ششم و زمزمه های نسل هفت حداقل نکاتی مطرح می شود و باید نیازهای اینده رو مشخص کنیم - پنهان کاری - هوش مصنوعی - شبکه سازی و لینک سازی - بدون سرنشین - جنگ الکترونیک - موشک های فایر اند فورگت دوربرد و نزدیک برد - هزینه تولید و نگهداری پایین

اون 49 درصد باقی شناخت خود است که همیشه فراموش می شود و اصول مدیریت کنترل کیفیت بر همین 49 درصد است

یکی از بزرگترین مشکل بحث ها عدم تفکیک بحث ها هست متاسفانه در تمام ارزیابی ها چهار بخش 1- استراتژی، 2- تاکتیک 3- تسلیحات و مهارت 4- لجستیک جای همدیگر بحث می شوند در حالی لازم و ملزوم هستن همانطور که گفتید - استراتژی راهبرد برای دستیابی به اهداف است و برای این راهبرد ابزارهایی به نام تاکتیک ها تعریف می شود - ابزار تاکتیک هم تسلیحات و مهارت است - و تسلیحات و مهارت هم نیازمند آموزش و تمرین و توسعه دانش هست استراتژی ها معمولا ایستا هستند چون اهداف بزرگ و طولانی مدت دارند و برای پوشش شرایط دینامیک و غیرمترقبه از زیر استراتژی (استراتژی های محدود) و دستورالعمل های شرایط خاص استفاده می شود تاکتیک ها کاملا دینامیک هستند اگرچه اصولشان ثابت هست ولی اصول حکم حروف الفبا و تاکتیک ها حکم کلمات را دارند (استراتژی هم حکم جملات) تاکتیک ها معمولا به تسلیحات و آموزش وابستگی شدید دارند از سوی دیگر اصولی چون نیاز به غافلگیری و موثر بودن سلاح باعث می شود که برای هر زیراستراتژی چندین تاکتیک اختیار شود تا در صورت ضدحرکت از سوی دشمن استراتژی فدای تاکتیک نشود لجستیک هم یعنی میزان امکان و زمان ادامه طرح در مورد سلاح و آموزش که صحبت زیاد است و دوستان استاد در تعیین استراتژی و تعیین راهبرد چند آیتم مهم است اهداف، نیازها، تهدیدها، فرصت ها، لجستیک معمولا اهداف اینگونه فرض می شود که در بهترین حالت چه اهدافی مدنظر است ؟ در بدترین حالت چه اتفاقی می افتد ؟ آرمان و هدف والا چیست ؟ برآورد اهداف واقعی چگونه است ؟ در مورد نیازها، تهدید ها و فرصت ها چند جمله مهم است - نیاز مادر اختراع است - هر چالشی می تواند یک فرصت باشد و می تواند یک تهدید باشد - شناخت مساله (شناخت و شناسایی مداوم دشمن) 50 درصد حل آن است

اشتباهاتی رو که میگی درست هست ولی بعد از تجربه ترور و شهید کردن شهید موسوی دبیرکل حزب الله ، شاهد پیشرفت حزب الله بودیم که در جنگ 2006 علارغم تمام تلاش اسرائیل و جنایت هاش باز به اهدافشون نرسیدن بعد از شهادت عماد مقنیه هم حزب الله راه پیشرفت رو ادامه داد این موارد هم باید کنار اشتباهات دید که نشون میده علارغم هیئتی رفتن برنامه هایی هم ایجاد و انجام شد صبر استراتژیک رو تعریف کردم یعنی عدم گسترش جنگ با هدف توسعه برنامه اصلی برای ضربه زدن به دشمن در این شرایط شما تا جای ممکن تنها به دفع حملات بسنده میکنید و اقدام به گسترش نیرو و درگیری شدید نمی کنید بلکه تنها مواضع دفاعی رو تقویت می کنید ولی در این میان و در پشت پرده صنایع و برنامه هایی در حال اجرا هست که با پشتوانه آن تغییر موازنه رخ می دهد این تعریف کلی هست و وابستگی کامل به برنامه دارد مثال ساده می زنم فرض کنید در سربازی هستید و کسی مدام به شما گیر می دهد درگیری یعنی اضافه خدمت و آسیب دیدن، درگیر نشدن یعنی اجازه آزار بیشتر ولی در این میان حساب می کنید که یک ماه دیگر من ترخیص می شوم پس یک ماه صبر می کنم و سعی می کنم با ایجاد مانع از ازارها جلوگیری کنم و بعد از یک ماه ازارهای او اتوماتیک قطع می شود در ظاهر شما سکوت می کنید ولی در عمل برنامه ای به نام مدت خدمت در حال گذار است که یک ماه بعد تمام می شود باز هم بر می گردد به استراتژی و شرایط در ظاهر درست است ولی اگر پارامتری به نام زمان رو در اون ندیده باشی وضعیت بر می گردد مثال حمله ناپلئون به روسیه و فتح مسکو ولی تاخیر ها سبب شد که سرما برسد و قطع لجستیک ارتش ناپلئون و نابودی یک ارتش بزرگ این همان تعریف محاصره قلعه هست تاریخ نشون داده که اگر محاصره کننده ها مقاومت می کردند بعد از مدت زمانی دشمن خسته میشد و منطقه رو ترک می کرد همچنین در این مدت همیشه با ایجاد برگ های برنده مثل نیرویی خارج از قلعه یا سلاحی جدید معادلات عوض میشد صبر استراتژیک یعنی کسب زمان برای ایجاد راه حلی جدید به نظرم اگر روی این جمله مانور بدهید خیلی بهتر صبر استراتژیک نقض می شود تا خود ایده رو هدف قرار بدید چون صبر استراتژیک یک راهکار قوی هست برای مردان سخت کوش ولی یک فریب است برای ادم های بی برنامه

وابستگی شدید به نقشه بزرگ دارد اگر برنامه موثر دارد که در حال توسعه هست میشود صبر استراتژیک اگر برنامه ای ندارد و در فکر از دست دادن داشته های فعلی هست می شود ترس استراتژیک اگر در حال رفع خلاها و سوراخ های نفوذ جهت عدم تکرار اتفاق هست میشود واقع بینی استراتژیک خب با این تعاریف در کدام دسته هست؟

تمام این سناریو سازی و تهدید ها برای ترس فرماندهان سپاه برای عدم سفر به مناطق و کشورهای عضو مقاومت هست، می خواهند شرایط رو طوری کنن که سهولت در ارتباطات و سفر مثل قبل ممکن نباشد و ما مجبور بشم مثل خودشان تحت تدابیر شدید سفر کنیم راه کار ترامپ زدن یک پهباد دیگه، یا نشوندن یک پهباد دیگه هست. ترس از خوردن کتک برای ترامپ تنها راهکار هست، # باید قویتر شویم

شاید این سامانه همتراز با ارتقا سامانه موشک های تاو باشد که در مقابل اخلال گر های عراق مقاوم شده بود و این بازی ادامه دارد اخلال و ضد اخلال و مقاوم سازی سامانه جدید و ضد سامانه اینجاست که اهمیت بهینه سازی منابع برای دستیابی به حداکثر ضربات مهم میشه

ما دو دسته نظریات داریم، صحبت های مربوط به امثال ترامپ و پمپئو و صحبت های مربوط به کارشناسان دفاعی و منطقه مشخصا در گفته های ترامپ پیروزی پشت پیروزی و افتخار و تنها توسط ترامپ و ... از این صحبت های می شنویم که نشان دهنده ذهن بیمار و خودبینی رو می دهد که از هر فرصتی استفاده می کند که من خود را نشان دهد و تمجید شود به گفته کارشناسان محال است که عملکرد سپاه قدس با شهادت سردار متوقف شود چرا که اجرا کار با فرماندهانی بود مثل قاآنی که در صحنه رسانه نیستند و حتی ترور فرمانده ایرانی در یمن هم شکست خورده است حتی خود آقای سلیمانی تا قبل از داعش در رسانه ها دیده نمی شد ( خودم یادمه یک عکسی از دوستان در همین سایت در هواپیما ازش گرفتن که گفتیم فرمانده قدس این شکلی هست و چه ساده بین مردم هست) ولی ارزش آقای سلیمانی در دو چیز مهم بود که به شخصیت کارزماتیک شناخته می شود در حقیقت او بر قلب ها حکومت می کرد و روابط قوی ایجاد می کرد دوم فکر تغییر دهنده بازی بود که ایران را از شرایط اسیب پذیر در سال 2003 و بعد از اشغال عراق به فاتح افغانستان و عراق و برنده سوریه تبدیل کرد ------------------- این دیالوگ در استاتوس arminheidariامروز 10:57 AM یک گفتگو رو گوش دادم که برای شهید سلیمانی، صفاتی رو ذکر می کنند از دید دشمن که جالب بود1- فروتنی و خضوع 2- تغییر دهنده قواعد بازی 3- عملگرا 4- مولد روابط و تسلط بر قلب ها 5- با دانش کلاسیک از جنگ تحمیلی و دانش جنگ غیرکلاسیک از دوره مبارزه با قاچاقچیان در شرق MR9امروز 11:01 AM @arminheidari سلام علیکم- هفت خط نخست arminheidariامروز 11:08 AM @MR9 این کلمات و ویژگی فقط برای بیان شخصیت نیست بلکه برای بازتولید شهید سلیمانی مهم است، چون مسیری رو تولید میکنه که نقطه راهنماش چنین مردی هست و اگر کسی گفت من رهرو راه این شهیدم می شود با این المان ها او را سنجید MR9امروز 11:16 AM @arminheidari البته فقط درحرف هم نباید باشد ، این هم اول به خودم توصیه می شود که دنباله رو حقیقتی این شهید باشیم ، بویژه عملگرا بودن به جای شعار دادن و حرف زدن arminheidariامروز 11:19 AM @MR9 فکر می کنم لازم باشد که نشون بدیم راه سلیمانی برای همه ما با هر جایگاهی باز هست و این مسیر ما رو به خدا و سالار دشت کربلا نزدیک میکنه، متاسفانه از شهدای دفاع مقدس همچون باکری و کاظمی و همه و همه برای ترسیم این مسیر استفاده تئوریک نشد و امروز وظیفه ما هست که به جای نمایش حاله ای از نور و مسیر بسته، یک مسیر مشخص اگرچه پرزحمت رو نشون بدیم که همون راه سلیمانی هست و 100 درصد جواب میده arminheidariامروز 11:23 AM @MR9 هرکدوم از این صفات یک ترم دانشگاهی هست که در همه ابعاد زندگی ما کاربرد دارد، فقط دو نکته - تغییر دهنده قواعد بازی و - مولد روابط و تسلط بر قلب ها دو موضوع مهم امروز روز در مدیریت هستن که ما الان نمونه عملی اون رو داریم و این گنیجه بی نظیری هست با تشکر از جناب mr9