seyedmohammad

Scientific Pal
  • تعداد محتوا

    1,290
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    27

تمامی ارسال های seyedmohammad

  1. seyedmohammad

    "اندیشکده ها "

    بسمه تعالی موسسه اقتصاد بین المللی پترسون موسسه اقتصاد بین الملل پیترسون Peterson Institute for International Economics که به اختصار (PIIE) خوانده میشود ، یک اندیشکده با تمرکز بر اقتصاد بین المللی، مستقر در واشنگتن دی سی است . این اندیشکده توسط فرد برگستن در سال 1981 تاسیس شده است . مطابق گزارش Global Go to Think Tank Index ، این اندیشکده شماره "20 (از 150)" در "اندیشکده های برتر جهان " و شماره 13 (از 60 مورد) در " اندیشکده های برتر در ایالات متحده " به شمار میرود . بودجه سالانه این موسسه حدود 12 تا 13 میلیون دلار است و توسط بنیادها ، شرکتهای خصوصی و افراد و همچنین درآمد حاصل از انتشارات و صندوق سرمایه ی اندیشکده حمایت مالی می شود. زمینه های تحقیق : "بدهی و توسعه" - فساد و حاکمیت ، تسویه بدهی ، کمک خارجی / کمک فنی ، فناوری و کشورهای در حال توسعه ، اقتصادهای انتقالی ، بانک جهانی و بانکهای توسعه منطقه ای. "جهانی سازی" - سیاست جهانی سازی ، جهانی سازی و کار ، جهانی سازی و محیط زیست ، مهاجرت ، مسائل و تأثیرات. "امور مالی بین المللی / اقتصاد کلان" - رژیم های نرخ ارز / سیاست پولی ، مالی ، سرمایه گذاری و بدهی ، بحران های مالی جهانی ، صندوق پولی بین المللی ، اقتصاد جدید و بهره وری ، اقتصاد جهانی. "تجارت و سرمایه گذاری بین المللی" - سیاست رقابت ، مدیریت شرکت / شفافیت ، تجارت الکترونیکی و فناوری ، تحریم های اقتصادی ، انرژی ، سرمایه گذاری مستقیم خارجی ، حقوق مالکیت معنوی ، بلوک های تجاری منطقه ای ، خدمات ، سیاست مالیاتی ، WTO و سایر نهادهای جهانی. "سیاست اقتصادی ایالات متحده" - تحریم های اقتصادی ، کمک های خارجی / کمک فنی ، اختلافات تجاری ، مرجع ترقی تجارت ، سیاست پولی / مالی ایالات متحده ، سیاست تجارت ایالات متحده. بحث اصلاح مالیات 2017 : موسسه پیترسون در صدر تحقیقات درمورد پیشنهادات دولت ترامپ مبنی بر اصلاح کد مالیاتی قرار گرفته است. تحلیل های مقایسه ای این اندیشکده در اقتصادهای پیشرفته نشان می دهد که پیشنهاد افزایش مالیات کسری بودجه را افزایش می دهد ، مگر اینکه همراه با کاهش حفره های مالیاتی باشد. انتقادات به این اندیشکده : در یک مقاله که در در سال 2016 در نیویورک تایمز منتشر شد ، شخصی به نام استیون راتنر ساختمان جدید موسسه پترسون را "رختکن تیم جهانی سازی و تجارت آزاد " نامید. وی گفت ، ما نباید مرزهای خود را ببندیم یا از جهان عقب نشینی کنیم ، اما تجارت آزاد برنده و بازنده دارد و ما باید نسبت به بازندگان حساس باشیم و سعی در کمک به آنها داشته باشیم ، به عنوان مثال با توزیع مجدد درآمد از طریق سیستم مالیاتی. .......................................................... en.wikipedia.org/wiki/Peterson_Institute_for_International_Economics www.piie.com/about-piie
  2. بسمه تعالی ایران و بحران قره باغ ؛ یک جنگ مذهبی ؟ تاکنون جنگ های بسیاری بر سر عقاید بین انسانها درگرفته است برخی ازین جنگ ها بر سر عقاید دینی بوده اند و برخی دیگر نه . فی المثل درگیری های گسترده بین کمونیست ها و کاپیتالیست ها و یا جنگ داخلی آمریکا به طور رسمی ناشی از یک عقیده ی مذهبی نبوده اندگرچه میتوان آنها را جنگ بر سر عقاید دانست. البته انواع تعاریف کاهش دهنده [1]وجود دارند که تاکید میکنند بسیاری از اعلام موضع های رسمی تنها روبنایی برای مسایل اقتصادی و یا نژادی هستند. نهایت این نظریات کاهش دهنده آنهایی هستند که جنگ و ستیز را یک امر ذاتی برای انسان دانسته و حتی اقتصاد و جنگ بر سر منابع را نیز امری روبنایی میدانند. جنگ دینی نیز خود بر دونوع است جنگ ناشی از انگیزه های دینی و جنگ توجیه شده با انگیزه های دینی . در مورد دوم باید توجه داشت که احتمال ظاهری بودن انگیزه های مذهبی و دینی بیشتر است.مهمترین علت در گر گرفتن آتش جنگ های مذهبی تفاوت‌های مذهبی است. مفهوم تفاوت های مذهبی خود به یک گروهه ی بزرگتر اشاره دارد: تفاوت های انسانی. این قسم خاص از تفاوت های انسانی می‌تواند بین یک واحد سیاسی ( نظام مستقر، دولت ، پادشاهی الخ) ، یا میان فرقه‌ها و مذاهب مختلف ویا ادیان مختلف تحت یک حاکمیت سیاسی باشد. در قرن بیستم عبارت holy war و عبارت هایی ازین دست یادآور افراط گرایی دینی است . این انبوهه های معمولا کوچک مذهبی تاکنون کوشیده اند به گسترش خشونت‌آمیز محتوای ایمان خود بپردازد، در برخی از موارد مانند گسترش ایمان با حذف افراد دیگری که به باور ایشان ایمان نداشته اند بوده است . برخی از مصادیق اخیر این موضوع ، نسل کشی مسلمانان توسط بوداییان در برمه، درگیری های دایمی میان مذاهب در هند، کشتار های دسته جمعی توسط افراط گرایان مسیحی و البته جنایت های پرشمار سنی های تندرو (سلفی ) به خصوص در قضایای عراق و سوریه بوده است . بر اساس برخی پژوهش ها [2] از میان 1763 جنگ ثبت شده به لحاظ تاریخی چیزی در حدود 7 درصد آنها با انگیزه های مذهبی بوده اند. البته نکته ی مهمی در اینجا وجود دارد : جنگ های مذهبی معمولا بسیار خونبارترند. براساس پژوهش دیگری [3]بیش از ده درصد از خونبارترین درگیری های تاریخی با انگیزه های مذهبی رخ داده اند. گذشته ازنظریاتی که وجود انگیزه های مذهبی را در مورد جنگ ها از اساس قبول ندارند، میتوان میل واضحی را در میان دولت ها و گروه ها برای نوعی از توجیه مذهبی برای درگیریهایشان دانست. مهم ترین دلیل امر فوق چنین به نظر میرسد: مذهبی کردن به جهت روانی و تبلیغاتی دارای ابعاد و تاثیرات مهم داخلی و خارجی است . ابعاد داخلی: یکی از مهمترین ابعاد رنگ و وبوی مذهبی دادن به جنگ ها، کمک به پروسه ی ناانسان پنداری [4] و یا شر پنداری [5] دشمن است. مذهب امر مهمی است و برای بسیاری از مردم جهان، اعتقادات مذهبی مهم ترین چیزها در زندگی ایشان است. کسی که مخالف این عقاید باشد . یا به آنها توهین کند قطعا موجود شریری است و باید به شدیدترین وجه با وی برخورد نمود. این کار به رهبران گروه ها و جوامع کمک میکند تا احساسات پیروانشان را تهییج کنند و ازیشان خشونت بیشتری در قبال دشمن طلب کنند. مثال های زیادی در این مورد وجود دارد که محور شرارت جرج بوش گویا ترین مثال است. ابعاد خارجی : در بعد خارجی استفاده از پوشش جنگ مذهبی که حوزه ی عقاید راسخ است به رهبران جوامع میکند که جوامع یا دولت های دیگر را حتی الامکان از منطقه ی خاکستری خارج کنند. آنها با ساختن یک دو قطبی جعلی [6]به بازیگران خارجی اعلام میکنند که یا با ما هستید و یا بر علیه ما. این تکنیک بسیاری از کمک های بالقوه را به بالفعل تبدیل میکند. در این مورد نیز آمریکای دوره ی جرج بوش یکی از کاملترین نمونه های معاصر است. شواهدی هم اکنون از درگیری قره باغ مخابره می شود که حاکی از میل طرفین به مذهبی کردن این جنگ است. هدف قرار دادن کلیساها و مساجد، استفاده از ادبیات مذهبی و دعوت از کشورهای هم مذهب از نمونه های این اقدامات است. اقداماتی چون بی حرمتی به اماکن مذهبی میتواندواقعا ازطرف دشمن و یا حتی خود این کشورها به صورت پرچم ساختگی [7] صورت گرفته و تشدید شود. این درحالی است که درگیری قره باغ یک درگیری با زمینه های فتح زمین [8] و در مراحل بعد ناشی از کینه های تاریخی و عمدتا نژادی است. کشتارهای وسیعی که دو طرف به عنوان زمینه های تاریخی این نزاع مدام برآن تکیه میکنند از سوی هر دو طرف و بر اساس بنیان های نژادی صورت گرفته است. ممکن است که دو طرف با تلاش برای دادن توجیهات مذهبی به این درگیری در بعد تبلیغات داخلی موفقیت هایی به دست بیاورند ولی باید بدانند که زمان تاثیر گذاری بر دیگر کشورها با استفاده از ادبیات مذهبی گذشته است. کسی در دنیا فریب هیچ یک از دو کشور برای اسلامی یا صلیبی کردن جنگ را نخواهد خورد. جمهوری اسلامی کماکان با پایبندی به قوانین بین المللی قره باغ را خاک آذربایجان میداند. البته باید به یاد داشت همانگونه که قره باغ بخشی از خاک آذربایجان بوده و پس از مدتی از آن جدا شده است کشور آذربایجان نیز در طول تاریخ بخشی از سرزمین ایران بوده و اکنون چندسالی است که مستقل شده است. جمهوری اسلامی همچنین هرگونه درگیری منطقه ای را به صلاح منطقه ندانسته و راه حل این بحران را در گفت و گو میداند. ایران در صورت اعلام جنگ مذهبی قطعا مخاطب ارمنستان نخواهد بود. ولی گرگینه های دو سوی ارس که نسخه ی بازتولید شده تفکرات مذهبی داعش در لباس تفکرات نژادپرستانه هستند نیز باید بدانند که نظام اسلامی وارد بازی مسلمان نمایی و شیعه نمایی ایشان نخواهد شد. تفکرات نژاد پرستانه هیچ جایی در اسلام ندارند از آن رو که طبق نص قرآن کریم : ان اکرمکم عندالله اتقاکم . ........................................................................................................................................... [1] https://en.wikipedia.org/wiki/Reductionism [2] Axelrod, Alan; Phillips, Charles, eds. (2004). Encyclopedia of Wars (Vol.3). Facts on File. pp. 1484–1485 Index entry for Religious wars category. [3] Matthew White (2011). The Great Big Book of Horrible Things. W.W. Norton & Company. p. 544. [4] Dehumanization of the enemy [5] Demonizing the enemy [6] https://en.wikipedia.org/wiki/False_dilemma [7] False flag [8] به دلیل وسعت کم سرزمینی دو کشور
  3. seyedmohammad

    "اندیشکده ها "

    بسمه تعالی اندیشکده ی استراتفور اندیشکده ی استراتفور Stratfor یکی از اندیشکده های آمریکایی با رویکرد تخصصی امنیت و سیاست های امنیتی و دفاعی است . رویکرد اولیه ی این اندیشکده بر آورد و نشر اطلاعات ژئوپلیتیکی بود و در سال 1996 در آستین ، تگزاس ، توسط جورج فریدمن ، رئیس این شرکت تأسیس شد ولی پس از آن مرتبا به سمت اطلاعات و تحلیل های امنیتی گرایش پیدا کرد تا هم اکنون که یکی از شاخص ترین اندیشکده های امنیتی آمریکا به شمار میرود . حتی در لوگوی قبلی این اندیشکده نیز عبارت global intelligence به معنی اطلاعات ( جاسوسی ) جهانی کار شده بود. (1) برخی از نویسندگان از عبارت "سازمان سیا ی خصوصی " ( private-cia ) برای معرفی این اندیشکده استفاده کرده اند . (2) عبارت فوق به این معنی است که استراتفور نه تنها در جهت پردازش اطلاعات بلکه در جهت کسب اطلاعات نیز به سختی فعالیت میکند . این مرکز یکی از اندیشکده هایی است که بسیار در محیط مجازی وسایبر فعالیت دارد و یک برنامه ی جامع به نام Stratfor Worldview را به عنوان یک بستر اطلاعات ژئوپلیتیکی در محیط اینترنت اداره میکند و از اشتراك های شخصی و سازمانی از انتشار آنلاین نتایج تحقیقات برنامه ی " جهان بینی استراتفور" ، و همچنین از مشاوره های سفارشی برای مشتریان سازمانی درآمد کسب میکند . این موسسه مانند دیگر موسسات که تنها به انتشار گاه به گاه گزارش های راهبردی و یا چاپ کتاب دست میزنند نبوده و از زمان آغاز به کار در سال 1996 یک خبرنامه اطلاعاتی روزانه منتشر میکند . این خبرنامه با پوشش و انتشار اخبار بحران کوزوو در جریان حمله هوایی ناتو در سال 1999 به کوزوو ، که منجر به تبلیغ اندیشکده در مجله تایم ، ماهنامه تگزاس و سایر مجلات شد نقش مهمی در معروفیت اندیشکده ی استراتفور داشت . با این حال ، قبل از پایان سال 1999 ،این مرکز یک سرویس اشتراکی را ارائه کرد که از طریق آن اکثر تحلیل های خود را ارائه می داد. در زمان حملات 11 سپتامبر 2001 ، استراتفور ، سر خط های مهم خبری خود را به این ماجرا اختصاص داد ، و همچنین برخی از تجزیه و تحلیل ها و پیش بینی هایش از اقدامات احتمالی توسط القاعده و بوش که به واقعیت تبدیل شد موجب معروفیت بیشتر این اندیشکده شد . شرکت استراتفور به دلیل ماهیت امنیتی خدماتش ، هیچ‌گاه فهرستی از مشتریان‌اش را اعلام نکرده ولی در روز دوشنبه 27 فوریه 2012 ، که ویکی لیکس انتشار پرونده های اطلاعات جهانی از بیش از پنج میلیون نامه الکترونیکی از استراتفور را آغاز کرد معلوم شد که این موسسه به بسیاری از شرکت های بزرگ دیگر خدمات اطلاعاتی میدهد . تاریخ نامه های الکترونیکی بین ژوئیه 2004 و اواخر دسامبر 2011 است. این نامه ها خدمات اطلاعاتی محرمانه ای را برای شرکت های بزرگ از جمله شرکت باهوپال داو شیمیایی ، لاکهید مارتین ، نورثروپ گرومن ، ریتون و سازمان های دولتی ، از جمله وزارت امنیت داخلی ایالات متحده ، تفنگداران دریایی ایالات متحده و آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده نشان میدهند . محتوای ایمیل ها شامل شبکه ی خبر چین های استراتفور ، ساختار پرداخت های شرکت ، روش های پولشویی پرداخت و روش های روانشناختی برای کسب اطلاعات است . (3) دفتر مرکزی شرکت پیش‌بینی‌های راهبردی استراتفور در شهر آستین ایالت تگزاس، ایالات متحده آمریکا واقع شده است.(4) ................................................................................................... 1. en.wikipedia.org/wiki/Stratfor 2.http://english.al-akhbar.com/content/stratfor-inside-world-private-cia 3.https://wikileaks.org/gifiles/docs/19/1982347_stratfor-logo-.html 4.https://www.stratfor.com/
  4. بسمه تعالی اندیشکده امریکن انترپرایز ترجمه نام اندیشکده " امریکن انترپرایز " که به اختصار AEI خوانده میشود ، " مؤسسه پژوهش سیاست عمومی کار آفرینی آمریکایی " است . این اندیشکده از اندیشکده های مهم آمریکا است که پژوهش های آن بیشتر حول مسایل مرتبط با سیاست، اقتصاد و رفاه اجتماعی است. ثبت رسمی آن به صورت مؤسسه بوده و در سال ۱۹۳۸ پایه گذارده شد در سه دهه ی اخیر به عنوان یکی از بزرگترین حامیان و اعضای جامعه نومحافظه‌کار آمریکا و یکی از مهمترین مراکز سیاستگذاری جریان راست در این کشور مطرح بوده است.این مؤسسه بیشتر با کمک‌های مالی بنیادها، ابرشرکت‌ها و افراد فعال و تاثیر گذار در صنایع بزرگ ایالات متحده حمایت می‌شود. از ژانویه ۲۰۰۹ ، آرتور سی بروکس ریاست این مؤسسه را بر عهده داشته‌است. این مجموعه به شکل هیأت امنایی اداره می شود ، این هیات متشکل از 25 مدیر و مدیر سابق شرکت های بزرگ صنعتی آمریکاست . شعار مهم این موسسه این است : "رقابت ایده ها بنیان یک جامعه آزاد است. " در همین راستا این موسسه ماموریت خود را به شرح زیر تعریف میکند : «دفاع از اصول و بهبود نهادهای آزادی آمریکایی و سرمایه‌داری دمکراتیک شامل : دولت محدود، بنگاه‌های خصوصی، آزادی و مسئولیت فردی، سیاست‌های دفاعی و خارجی هشیارانه و مؤثر، مسئولیت پذیری سیاسی، و ابراز عقاید آزادانه " این سازمان رسما غیر حزبی است و خود را نیز به صورت غیر حزبی توصیف میکند ولی مشخصا با سیاست‌مداران مرتبط با حزب جمهوری‌خواه و نومحافظه کار ارتباط گسترده‌ای دارد و اعضای این سازمان همگی عضو حزب جمهوری‌خواه می‌باشند . انتخاب جرج دبلیو بوش این سازمان را به راس قدرت آمریکا نزدیک کرد و اعضای انستیتو انترپرایز آمریکا در وزارت دفاع و وزارت خارجه مستقر شدند. تأثیرگذاری این سازمان با روی کار آمدن جرج دبیلیو بوش به اوج خود رسید و اعضای آن بیش از پیش توانستند در سطوح مختلف امنیتی و نظامی دولت آمریکا نفوذ نمایند. همچنین افراد معروفی چون رئیس‌جمهور جرالد فورد، , دیک چینی جان بولتون ، پال ولفوویتز ، جونا گولدبرگ و میلتون فریدمن سابقه ی همکاری با این مرکز را دارند . سیاست اقتصادی کانون اصلی مطالعات موسسسه کارآفرینی آمریکایی بود و این مؤسسه هنوز مطالعات سیاست اقتصادی را در هسته اصلی خود نگه می دارد . به جز آن این مرکز برنامه های مطالعاتی دیگری را ذیل عناوین زیر اجرا میکند : سیاست های مالیاتی کوین هاست و آلن دی ویارد کارشناسان اصلی سیاست های مالیاتی AEI هستند ، موضوعات مورد پژوهش این موسسه در این حوزه عبارتند از : توزیع درآمد ، هزینه های انتقال ، نرخ های مالیاتی حاشیه ای و مالیات بین المللی درآمد شرکت ها قانون حمایت از بازنشستگی سال 2006 ؛ امتیاز دهی پویا و تأثیرات مالیات بر سرمایه گذاری ، پس انداز و فعالیت کارآفرینی و گزینه هایی برای رفع حداقل مالیات جایگزین . این موسسه تاکنون چندین گتاب در این زمینه به چاپ رسانده است . مرکز مطالعات نظارتی و بازار از سال 1998 تا 2008 ، این مرکز ، مرکز مشترک مطالعات تنظیم مقررات AEI و اندیشکده ی بروکینگز بود ، این مرکز اکنون دیگر فعالیت ندارد ولی از کنفرانس ها ، مقاله ها و کتاب هایی در مورد تصمیم گیری مقررات و تأثیر مقررات فدرال بر مصرف کنندگان ، مشاغل و دولت ها حمایت مالی می کند. سیاست انرژی و محیط AEI ، بر لزوم طراحی سیاستهای زیست محیطی که نه تنها از طبیعت بلکه از نهادهای دموکراتیک و آزادی بشر محافظت می کند تأکید می کند. هنگامی که پروتکل کیوتو در حال توافق نهایی بود ، AEI در تشویق ایالات متحده برای پیوستن به آن مردد بود. در مقاله ای از مجموعه چشم انداز AEI در سال 2007 ، نویسندگان درباره پروتکل کیوتو بحث می کنند و اظهار می کنند که ایالات متحده "باید نسبت به پیوستن به یک رژیم بین المللی تجارت آلایندگی هوشیار باشد". آنها برای تأیید این بیانیه خاطرنشان كردند كه تعهد به هدف انتشار كیوتو یک تعهد مهم و غیرواقعی برای ایالات متحده است. علاوه بر این ، آنها اظهار می دارند که مقررات کیوتو نه تنها در سیاست های دولت بلکه در بخش خصوصی نیز از طریق گسترش کنترل دولت بر تصمیمات سرمایه گذاری تأثیر دارد. اندیشمندان AEI گفتند که ایالات متحده اگر این معاهده را امضا کند ، "رقیق سازی حاکمیت" در سطح بین المللی را نتیجه خواهد گرفت. مطالعات سیاست خارجی و دفاعی محققان مطالعات سیاست خارجی و دفاعی AEI بر "چگونگی ارتقاء آزادی سیاسی و اقتصادی - و همچنین منافع آمریکا" در سراسر جهان تمرکز می کنند. نویسندگان و محققان AEI همواره تمایل به هواخواهی از برخوردهای قاطع نسبت به تهدیدهای بالقوه به ایالات متحده، از جمله اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد ، صدام حسین در عراق ، جمهوری خلق چین ، کره شمالی ، ایران ، سوریه ، ونزوئلا ، روسیه و گروه های شبه نظامی مانند القاعده و حزب الله داشته اند . بخش مطالعات سیاست خارجی و دفاعی AEI به ریاست دانیل پلتکا ، بخشی از این موسسه است که بیش از همه با نو محافظه کاری همراه است، نو محافظه کاران برجسته سیاست خارجی در AEI شامل ریچارد پرل ، گری اشمیت و پل ولفوویتز هستند . جان بولتون ، که غالباً گفته می شود نومحافظه کار است ،گفته است که او همراه با گروه گفته شده نیست ، زیرا تمرکز اصلی وی بر منافع آمریکا است ، نه ارتقاء دموکراسی. به هر روی این سازمان همواره نگاهی جنگ‌طلبانه به مسائل جهانی داشته و یکی از بزرگترین حامیان فکری سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا طی چند دهه اخیر بوده است. استراتژی امنیت ملی ایالات متحده ، سیاست دفاعی در اواخر سال 2006 ، وضعیت امنیتی در عراق رو به وخامت بود و گروه مطالعات عراق پیشنهاد خروج تدریجی سربازان آمریکایی و درگیری بیشتر همسایگان عراق را مطرح کرد. با مشورت با گروه برنامه ریزی عراق در AEI ، فردریک د. کاگان گزارشی از AEI با عنوان " انتخاب پیروزی: برنامه ای برای موفقیت در عراق "منتشر کرد که خواستار مطالب زیر بود : تغییر در استراتژی برای تمرکز بر "پاکسازی و نگه داشتن" محله ها و تأمین امنیت جمعیت افزایش نیروها به هفت تیپ ارتش و هنگ دریایی تأکید مجدد بر بازسازی ، توسعه اقتصادی و مشاغل. در حالی که گزارش تهیه می شد ، کاگان و کین در پشت صحنه در حال توجیه رئیس جمهور بوش ، معاون رئیس جمهور چنی و سایر مقامات ارشد دولت بوش بودند. به گفته باب وودوارد ، شوماکر وقتی خبر را دید به شدت عصبانی شد زیرا ژنرال جک کین ، معاون رئیس ستاد سابق ارتش ، در 11 دسامبر به رئیس جمهور اطلاع داده بود تا درباره استراتژی جدید عراق که توسط دولت پیشنهاد شده بود ، صحبت کند. کاگان ، کین و سناتورها جان مک کین و جوزف لیبرمن این برنامه را در یک جلسه در 5 ژانویه 2007 در AEI ارائه دادند. بوش از تغییر استراتژی در تاریخ 10 ژانویه خبر داد و ایده های مطرح شده در گزارش ، پس از بررسی دقیق ژنرال جك كین و برخی از مقامات ، حمایت بیشتری را به دست آورد. کاگان نویسنده سه گزارش بعدی بود که بر پیشرفت این روند نظارت می کردند. سخنرانی دیک چنی در موسسه امریکن اینترپرایز : مطالعات منطقه ای AEI گزارش های زیادی در مورد آسیا منتشر کرده است . مطالعات آسیایی در AEI ظهور چین به عنوان یک قدرت اقتصادی و سیاسی ؛ برنامه امنیتی و اقتصادی تایوان ؛ تحول نظامی ژاپن ؛ تهدید کره شمالی هسته ای و تأثیر اتحادها و رقابت های منطقه ای بر روابط نظامی و اقتصادی ایالات متحده را در بر می گیرد. مقالات موجود در مجموعه پروژه های AEI Tocqueville on China Project "فرهنگ زیر بنایی مدنی پست مائو چین را استخراج می کنند ، و به سیاستگذاران این امکان را می دهند تا نیروهای داخلی و فشارهایی که آینده چین را شکل می دهد را بهتر بشناسند". [ همچنین برنامه اروپای AEI شامل بررسی تهدیدهای روسیه نسبت به ایالات متحده میشود . محققان AEI تمایل دارند روسیه را به عنوان "چالش بزرگ استراتژیک برای غرب" تلقی کنند. مارک فالکوف ، که اکنون بازنشسته شده است روی کانون جنوبی ، پاناما و کوبا تمرکز داشت . وی هشدار داده است كه راه برای كوبا پس از حكومت فیدل كاسترو یا برداشته شدن تحریم تجاری ایالات متحده برای جزیره ای كه توسط نیم قرن فقر و آشفتگی مدنی تحت فشار بوده است ، دشوار خواهد بود. تمرکز راجر نوریگا در AEI بر ونزوئلا ، برزیل ، مکزیک و آمریکای مرکزی ، و روابط نیم کره است. AEI در طول تاریخ همواره توجه ویژه ای به خاورمیانه داشته است ، به ویژه از طریق محققان مقیم سابق لدین و موراویچ. تمرکز تحقیقات پلاتکا نیز شامل خاورمیانه است و وی یک سلسله همایش را در زمینه تقویت دگراندیشان دموکراتیک و مدافعان جهان عرب هماهنگ می کند. در سال 2009 ، AEI پروژه تهدیدهای بحرانی به ریاست کاگان را با عنوان "برجسته كردن چالش های جهانی ایالات متحده با تمركز اصلی بر ایران و تأثیر جهانی القاعده" راه اندازی نمود این پروژه شامل کمک های علی آلفون ، احمد مجیدیار و مایکل روبین ، و افرادی دیگر از آمریکایی های خاورمیانه تبار است . مطالعات سیاست های بهداشتی محققان AEI از روزهای ابتدایی این مؤسسه مشغول تحقیق در زمینه سیاست های بهداشتی بوده اند. در سال 1974 مركز تحقيقات خط مشي سلامت تأسيس شد. سالها ، رابرت ب. هلمز بخش بهداشت را به عهده داشت. تمرکز طولانی مدت AEI بر مسائل مربوط به مراقبت های بهداشتی شامل بیمه ملی ، مراقبت های داروئی ، نوآوری دارویی ، رقابت مراقبت های بهداشتی و کنترل هزینه می باشد. این مرکز در اواسط دهه 1980 با برنامه مطالعات سیاست سلامت جایگزین شد ، که تا امروز ادامه دارد. در سال 2009 ، محققان AEI در ارزیابی پیشنهادات مراقبت های بهداشتی دولت اوباما فعال بودند . مطالعات حقوقی و قانون اساسی مرکز حقوقی AEI برای منافع عمومی ، در سال 2007 از ادغام مرکز حقوقی ملی برای منافع عمومی و مرکز خانه پژوهش های حقوقی و قانون اساسی در موسسه امریکن اینترپرایز تشکیل شد . مطالعات حقوقی دارای سوابق طولانی در AEI است. این مؤسسه در دهه 1970 و 1980 با انتشار مجله مقررات پیشتاز جنبش قانون و اقتصاد بودو اکنون بر برخی مواد قانونی چون قانون مسئولیت پذیری و اصلاح قانون شکنجه تمرکز دارد . مطالعات سیاسی و افکار عمومی کار AEI در بررسی فرآیندهای سیاسی و مؤسسات سیاسی از دهه 1970 بخش اصلی برنامه های تحقیقاتی این موسسه است. AEI Press ( انتشارات امریکن اینترپرایز ) در دهه 1970 و 1980 مجموعه ای از چندین ده جلد را با عنوان "در نظرسنجی ها" منتشر کرد. در هر جلد ، محققان انتخابات ریاست جمهوری یا پارلمان اخیر را ارزیابی می كنند. همچنین از محققان AEI خواسته شده بود كه انتخابات قانون اساسی را در سراسر جهان مشاهده و ارزیابی كنند مطالعات اجتماعی و فرهنگی برنامه مطالعات اجتماعی و فرهنگی AEI به دهه 1970 میلادی برمی گردد ، زمانی که ویلیام جی بارودی با درک اهمیت زیربناهای فلسفی و فرهنگی اقتصاد و سیاست مدرن ، متفکران اجتماعی و مذهبی مانند ایروینگ کریستول و مایکل نوواک را جهت همکاری به موسسه دعوت کرد. AEI از سال 1989با پشتیانی بنیاد برادلی میزبان سری سخنرانی هایی بوده است که هدف آن ها " غنی سازی بحث در جامعه سیاسی واشنگتن از طریق اکتشاف مبانی فلسفی و تاریخی " عنوان شده است . آموزش مطالعات سیاست آموزش و پرورش در AEI شامل تألیف ، هماهنگی و یا ویرایش تعدادی از جلسات بر اساس کنفرانس های اصلی برگزار شده در موسسه است . مطالعات شامل موضوعاتی مانند اصلاحات در مدارس شهری ، انتخاب مدرسه ، سیاست " هیچ کودکی جا نماند " ، صلاحیت معلمان ، "کارآفرینی آموزشی" ، وام دانشجویی ، و تحقیقات آموزشی بوده است . دفتر اصلی این موسسه مستقر در شهر واشینگتن، دی.سی. است . ................................................................................ 1.عمده ی مطالب برگرفته از en.wikipedia.org/wiki/American_Enterprise_Institute 2.http://aei.org
  5. seyedmohammad

    "اندیشکده ها "

    بسمه تعالی اندیشکده کیتو مؤسسه کِیْتو Cato Institute یکی از تاثیر گذارترین اندیشکده های آمریکایی است . بنا بر شاخص های مطالعات مک گان که در این سایت بارها به آن استناد کرده ایم کیتو ششمین اندیشگاه تأثیرگذار مستقر در آمریکا، با رتبه سوم تاثیر گذاری در سیاست های اقتصادی و رتبه ی دوم در سیاست های اجتماعی آمریکا است . این مؤسسه در ۱۹۷۴ توسط موری راتبارد، اد کرین و چارلز کوک تحت عنوان بنیاد چارلز کوک تأسیس شد. چارلز کوک در آن زمان رئیس هیئت مدیره صنایع کوک بود. در ۱۹۷۶ نام آن به مؤسسه کیتو عوض شد. البته موری راتبارد در سال ۱۹۸۲ از مؤسسه کیتو جدا شد ومؤسسه لودویگ فن میزس را تاسیس نمود . (1) شعار این مؤسسه «افزایش فهم سیاستهای عمومی بر اساس اصول دولت محدود، بازار آزاد، آزادی شخصی و صلح» اعلام شده است. (2) و ترویج و توسعه پیشنهادهای سیاستی قابل اجرا که جوامع آزاد، باز و مدنی در ایالات متحده و سرتاسر جهان ایجاد کنند مهم ترین هدف این اندیشکده به شمار میرود .در همین راستا ، انستیتوی کیتو از سیاست هایی حمایت می کند که مفاهیم " آزادی فردی ، دولت محدود ، بازارهای آزاد و صلح " را پیش ببرد . آنها در مواضع سیاسی خود آزادیخواه هستند ، به طور معمول از مداخله کاهش یافته دولت در سیاست های داخلی ، اجتماعی و اقتصادی و کاهش مداخلات نظامی و سیاسی در سراسر جهان حمایت می کنند. درباره ی گرایش سیاسی این اندیشکده باید گفت که گرایش کلی آن به سمت لیبرال ها و سپس دمکرات هاست به طوریکه انستیتو کیتو رسما در برابر اینکه بعنوان بخشی از جنبش محافظه کار شناخته شود مقاومت می کند زیرا به عقیده ی ایشان "محافظه کاری" باعث عدم تمایل به تغییر ، و سپس تمایل به حفظ وضع موجود می شود. اندیشه ورزان و نویسندگان موسسه کیتو در سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ در موارد متعددی از سیاستهای دولت جمهوریخواه جورج بوش از جمله جنگ عراق، آزادیهای مدنی، آموزش، کشاورزی، سیاست انرژی و هزینه‌های فزاینده دولتی انتقاد میکردند . البته از سوی دیگر در برخی از مسائل از جمله سیاست های بهداشتی ، تأمین اجتماعی، گرمایش جهانی، سیاست مالیاتی و سیاست های مهاجرتی از دولت بوش حمایت کردند . در انتخابات ۲۰۰۸ نویسندگان کیتو از هر دو نامزد اصلی انتخابات ، یعنی هم مک کین و هم باراک اوباما انتقاد می‌کردند.همچنین آنها از موضع اوباما از زمان به قدرت رسیدنش نظیر تدابیر مالی، اصلاح بهداشتی، سیاست خارجی و جنگ با مواد مخدر انتقاد کرده‌اند. بسیاری از محققان کیتو از حمایت از آزادی های مدنی ، سیاست های مهاجرت لیبرال ، آزاد سازی مواد مخدر ، و لغو قوانینی برای محدود کردن فعالیت جنسی حمایت می کنند. در راستای ایده ی دولت حداقلی ؛ دانشمندان کیتو همواره برای خصوصی سازی بسیاری از خدمات دولتی و موسسات، از جمله ناسا ، تامین اجتماعی ، خدمات پستی ایالات متحده ، اداره امنیت حمل و نقل ، مدارس دولتی ، حمل و نقل عمومی سیستم ها، و رادیو و تلویزیون دولتی تلاش کرده و در این رابطه مقالاتی تحریر نموده اند . به لحاظ سیاست های اقتصادی نیز این موسسه مخالف قوانین حداقل دستمزد است و قائل بر این است که این قانون ، آزادی قرارداد و در نتیجه حقوق مالکیت خصوصی را نقض می کنند و بیکاری را افزایش می دهد. این موسسه به دلیل گرایشات لیبرال خود ، مواضعی نسبتا ضد جنگ دارد به طوریکه دیدگاه های سیاست خارجی غیر مداخله ای کیتو و حمایت شدید از آزادی های مدنی ، اغلب باعث شده است که اندیشمندان کیتو به انتقاد از افراد قدرتمند ، اعم از جمهوری خواه و دموکراتیک بپردازند. محققان کیتو با عملیات جنگ خلیج فارس در سال 1991 توسط دولت رئیس جمهور جورج دبلیو بوش مخالفت کردند و همین مخالفت باعث شد که این اندیشکده نزدیک به یک میلیون دلار بودجه ی سالانه اش را از دست بدهد. مداخلات دولت بیل کلینتون در هائیتی و کوزوو ، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش در عراق در سال 2003 و مداخله نظامی رئیس جمهور باراک اوباما در سال 2011 در لیبی ؛ همه توسط نویسندگان مختلف این اندیشکده مورد انتقاد قرار گرفته اند . تد گالن کارپنتر ، از اندیه ورزان این موسسه ، از بسیاری از استدلال هایی که برای توجیه حمله سال 2003 به عراق ارائه شده بود ، انتقاد کرد. کارپنتر یکی از اولین منتقدان جنگ ، در ژانویه سال 2002 نوشت: "برکناری صدام می تواند واشنگتن را مسئول آینده سیاسی عراق کند و ایالات متحده را در یک مأموریت ملّی بی پایان با مشکلات ناشایست تنها بگذارد." البته محققان کاتو در پاسخ به حملات 11 سپتامبر ، از برکناری رژیم القاعده و رژیم طالبان از قدرت حمایت کردند ، اما مخالف یک اشغال نظامی نامشخص و باز در افغانستان بودند . محققان کاتو اخیرا از دخالت آمریكا در مداخله نظامی چند کشور ارتجاع عربی ، تحت رهبری عربستان سعودی در یمن نیز انتقاد كرده اند . از سال 2002 ، مؤسسه کاتو هر دو سال یکبار جایزه میلتون فریدمن را برای پیشرفت آزادی به "فردی که سهم بسزایی در پیشرفت آزادی بشر داشته است" اعطا میکند . این جایزه با یک جایزه نقدی 250،000 دلار آمریکا دریافت می شود. در سال 2010 این جایزه به اکبر گنجی ، نویسنده ی مرتد ایرانی به خاطر مواضع وی بر علیه جمهوری اسلامی اهدا شد . نمودار هزینه و درآمد بودجه ی این موسسه از مارس 2015 به شرح زیر است : دفتر اصلی این مرکز اکنون در شهر واشینگتن، دی. سی. است کتاب های قابل توجهی که تاکنون از موسسه کاتو به چاپ رسیده است شامل موارد زیر است: فهرست آزادی بشر در دفاع از سرمایه داری جهانی دولت در حال بهبود جهان بازگرداندن قانون اساسی از دست رفته ...................................................................................... 1. موسسه لودویگ فن میزس یک اندیشکده ی اقتصادی با رویکرد مطالعات آنارکو کاپیتالیسم است که واقع در آوبرن، آلاباما است . این مؤسسه سالانه جایزهٔ ۱۰٬۰۰۰ دلاری سکلربام را برای «یک عمر دفاع از آزادی» به دانشوران یا روشنفکران عرصه عمومی اهدا می‌کند. 2.https://www.cato.org/about 3. عمده ی مطالب برگرفته از صفحه ی این موسسه در دانشنامه ی ویکی است .
  6. seyedmohammad

    اندیشکده رند

    به نام خدا موسسه رند در گزارشی که در قسمت وبلاگ سایت این موسسه منتشر شده است به تاثیرات همکاری احتمالی ایران با طالبان ، در وضعیت خروج آمریکا از افغانستان به قلم خانم آرین طباطبایی پرداخته است . وی دختر جواد طباطبایی است و به عنوان تحلیلگر ایران برای موسسات و اندیشکده‌های امریکایی کار می‌کند . وی در ابتدا به این خبر اشاره میکند که در اواخر سال 2018 ، همانطور که مشخص شد ایالات متحده در نظر دارد برای خروج از افغانستان اقدام نماید ، ارتش ایران اعلام کرد که مسئولیت امنیت مرز افغانستان و ایران را بر عهده دارد . سپس به مصاحبه ای از محمد جواد ظریف اشاره کرده و از قول وی می نویسد که : "داشتن آینده افغانستان بدون هیچ نقشی برای طالبان غیرممکن خواهد بو د" سپس به انواع روابط بین دو کشور اشاره کرده و مینویسد : " حجم تجارت به حدی قابل توجه است که دولت ترامپ تکمیل بندر چابهار ایران را از تحریم ها استثنا کرده است . این معافیت به هند امکان ادامه توسعه منطقه ای در جنوب شرقی ایران را می دهد که برای اقتصاد افغانستان مهم است. .... ایران همچنین دارای میلیون ها پناهنده افغان است. ایران چند صد هزار افغانی را برگردانده است که بازگشت آنها می تواند فشارهای دیگری بر اقتصاد افغانستان وارد کند " وی در بخش بعدی به روابط ایران و آمریکا پرداخته و قائل به این است که منافع ایالات متحده و ایران در افغانستان دردوره ای هم تراز شده اند ، البته با درجات مختلف. هر دو کشور (و متحدان ناتو ایالات متحده) نگران هجوم جدید پناهندگان ، قاچاق مواد افیونی و بازگشت احتمالی طالبان و القاعده به افغانستان و توانایی این گروه ها در تهدید مرزها بوده اند . ولی پس از مدتی ایران بر اثر ظهور داعش در افغانستان دچار چرخش شد و شروع به تعامل با طالبان نمود . به عقیده ی وی این چرخش تنها به دلیل خنثی نمودن خطر داعش نیست بلکه ایدئولوژی نیز در ایجاد روابط بین ایران و طالبان نقش داشت: هر دو هدف تضعیف حضور ایالات متحده در افغانستان را در سر داشتند. اگرچه ایران مایل به عقب نشینی کامل ایالات متحده از افغانستان نبود ، زیرا به نظر ایران منجر به فروپاشی این کشور و هرج و مرج می شود ، اما تهران می خواست که حضور آمریکا در آنجا به حداقل برسد. در نهایت وی نتیجه میگیرد که تاکنون ایران تا حد زیادی از اقداماتی که ممکن است روند مذاکره را مختل یا پیچیده کند ، خودداری کرده است ، اما این توانایی را دارد که بتواند هر آن در این روند اخلال ایجاد کند . همین طور طالبان می توانند از روابط خود با تهران استفاده كنند تا در مذاكرات با آمریكا بیشتر امتیاز بگیرند. بنابراین وی به دولتمردان آمریکایی توصیه میکند که دانستن اینکه چه چیزی باعث ایجاد انگیزه جهت اقدامات ایران در افغانستان می شود ، می تواند به کاهش این خطرات کمک کند. ....................................................... www.rand.org/blog/2019/08/irans-cooperation-with-the-taliban-could-affect-talks.html
  7. seyedmohammad

    اندیشکده برو کینگز

    بسمه تعالی اندیشکده برو کینگز اندیشکده برو کینگز که نام ثبت شده ی آن مؤسسه بروکینگز Brookings Institution میباشد یکی از قدیمی‌ترین اندیشکده‌های شهر واشنگتن و آمریکا است که در حدود 100 سال پیش ، در سال 1916 به نام «اندیشکده سیاست‌های دولتی» توسط تاجر و دانشمند زبان شناس آمریکایی «رابرت بروکینگز» تاسیس شد. رابرت بروکینگزمؤسسه ی تحقیقات دولتی را با همراهی تعدادی از اصلاح‌طلبان پیشرو تأسیس کرد. این مؤسسه، یکی از نخستین سازمان‌های خصوصی برای تحلیل مسائل سیاست عمومی در سطح ملی بود. آنها سپس در سال 1922 «مؤسسه اقتصاد» و در سال 1924 یک مؤسسه ی دانشگاهی دیگر را تأسیس کردند. این دو مؤسسه در سال 1927 با هم ادغام شدند و اندیشکده‌ ی بروکینگز به شکل فعلی خود متولد شد. رابرت بروکینگز تلاش‌های عام‌المنفعه ی دیگری نیز درکارنامه ی خود دارد.(1) رابرت بروکینگز بر اساس گزارش جامع مک گان از دانشگاه پنسیلوانیا که هر ساله در مورد اندیشکده ها ی سراسر جهان منتشر میگردد ، اندیشکده بروکینگز با نفوذ ترین اندیشکده آمریکایی در میان سیاستمداران این کشور است . (2) از همین رو در آمریکا به طور معمول از اندیشکده بروکینگز تحت عنوان «دانشکده بدون دانشجو» یاد می‌شود. دانشجویان این دانشگاه درواقع تصمیم گیرندگان و سیاست گزاران آمریکا و برخی نقاط دیگر جهان هستند که تحت تاثیر گزارش ها و تحلیل های این اندیشکده قرار دارند . علاوه بر گزارش مک گان ، گزارش دیگری توسط فارین پالیسی منتشر میشود که در آن نیز از بروکینگز به عنوان موثر ترین اندیشکده یاد میشود . (3) این امر مختص بروکینگز نیست یک نظرسنجی صورت گرفته میان اعضای مجلس سنا و مجلس نمایندگان آمریکا و خبرنگارانی که اقدام به پوشش اخبار کنگره می‌کنند، نشان داد که حدود 90 درصد شرکت‌ کنندگان در این نظر سنجی بر این باور هستند که تینک تنک ها و اندیشکده ها «نفوذ بسیار زیادی» در وضع سیاسی کنونی در آمریکا دارند. در یک تحقیق دیگر انجام شده توسط پژوهش گر حوزه ی اندیشکده ها ، «اندرو ریچ» مشخص شد که که اندیشکده بروکینگز از جمله سه اندیشکده برجسته آمریکایی است که سیاستمداران آمریکایی و تصمیم گیرندگان سیاسی این کشور بر آن ارجاع میدهند و این اندیشکده نزد آنها از اعتبار بالایی برخوردار است. البته خود بروکینگز به نقش بالای خود در تصمیم سازی در جامعه ی نخبگانی آمریکا آگاه است و به منظور ارتباط با بدنه ی جامعه و افزایش تحرکات رسانه ای خود در سال 2017 اقدام به تاسیس یک استودیو در ساختمان ستاد اندیشکده کرد تا محققان و پژوهشگران این مرکز به راحتی امکان انجام مصاحبه‌های مطبوعاتی را داشته باشند. همچنین اقدام به انتشار کتابچه‌ای به عنوان «راهنمای رسانه‌ها» کرد تا به روزنامه‌نگاران آمریکایی در آشنایی با کارشناسان مطبوعاتی این اندیشکده مستقر در هر منطقه و ایالت از آمریکا یاری برساند . حوزه ی فعالیت های این اندیشکده بسیار وسیع بوده و شامل تحقیقات و آموزش علوم اجتماعی، اصول اقتصاد، سیاست‌گذاری شهری، مدیریت دولتی، سیاست خارجی، اقتصاد جهانی و توسعه میشود شعار این مؤسسه "فراهم ساختن نظریه‌ها و توصیه‌های جدید و عملی است که سه هدف را پیش می‌برند: تقویت دموکراسی از نوع آمریکایی؛ پدید آوردن رفاه اقتصادی – اجتماعی، امنیت و فرصت‌های مختلف برای تمام آمریکایی‌ها؛ ایجاد نظام بین‌المللی بازتر و مرفه‌تر، همراه با همکاری‌های بیشتر." یعنی این اندیشکده رسالت اصلی خود را اشاعه و استحکام نظام لیبرال دمکراسی در سه ساحت سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی تعریف میکند . در همین راستا این اندیشکده در سال های اخیر 3 مرکز فرا منطقه ای خود را در بیجینگ چین ، دوحه ی قطر و دهلی نو در هند راه اندازی کرده است . (4) در قسمت دوم مقاله به بخش ها و ساختار و پروژه های این اندیشکده بیشتر اشاره خواهد شد . انشالله . لازم به ذکر است که بروکینگز مانند بسیاری از اندیشکده های دیگر ابتدا رویکرد به درون جامعه و درون آمریکا داشت و بیشتر در ابتدا بر سیاست‌ گذاری ها ی داخلی تمرکز میکرد . اما پس از جنگ جهانی دوم و گسترش نقش بین المللی آمریکا به عنوان سردمدار نظام کاپیتالیستی موضوعات عام تر و جهانی تر مرتبط با روابط بین الملل را وارد موضوعات تحقیقات و پژوهش‌های خود کرد. گرایش سیاسی این اندیشکده کاملا مشخص نیست . بروکینگز همواره خود را یک مؤسسه مستقل و غیرحزبی می‌داند و میگوید که کارمندانش نیز گرایش های مختلفی دارند . اما رسانه‌ها اغلب این مؤسسه را ” لیبرال متمایل به میانه‌روها ” یا "میانه‌رو” توصیف می‌کنند. یک روش سنجش گرایش براساس سنجش گرایش کارمندان مجموعه است . در یک بررسی‌ در سال 2011 در مورد کمک های کارمندان این مؤسسه بین سال‌های 2003 تا 2010 مشخص شد که 6/97% مبالغ اهدایی سیاسی کارمندان بروکینگز به دموکرات‌ها داده‌شده‌اند . روش دیگر بر اساس اندازه گیری ایمپکت فاکتور در گروه های سیاسی هدف است . در یک تحلیل دیگر در سوابق کنگره بین سال‌های 1993 تا 2002 ، مشخص شد که سیاستمداران محافظه‌کار تقریباً به اندازه سیاستمداران لیبرال به پژوهش های بروکینگز ارجاع داشته‌اند . در همین بررسی مشخص شد بروکینگز اندیشکده‌ای است که سیاستمداران و رسانه‌های آمریکا بیشترین نقل قول را از آن دارند.(5) بعضی لیبرال‌ها استدلال می‌کنند علیرغم این‌که این اندیشکده مشهور به میانه رو به میانه‌روی متمایل به چپ است اما اندیشمندان سیاست خارجی بروکینگز بیش از حد از سیاست‌های خارجی تهاجمی و جنگ طلبانه ی دولت بوش حمایت می‌کردند که همنوا با اندیشمندان تندروی محافظه کاران بود . البته به عقیده ی بسیاری از صاحب نظران هر گونه بی طرفی برای اشخاص و سازمان های بشری غیر ممکن است و افراد و به تبع آنها سازمان ها همواره دارای سوگیری ها و ارزش هایی در پژوهش های خود هستند ولی اندیشکده ها برای تاثیر گذاری بیشتر ، همواره سعی دارند که این سو گیری را پنهان کنند .ولی در صورت اثبات ظهور گرایش فکری لیبرال در این اندیشکده باید پذیرفت که مانند دیگر اندیشکده ها ماهیت این اندیشکده و عملکرد آن با آنچه مد نظر بنیانگذاران آن بوده، کاملا متفاوت است زیرا رابرت بروکینگز موسس این اندیشکده معتقد بود که «فعالیت‌های بروکینگز باید تنها بر ارائه افکار متمرکز باشد، بدون آنکه به آنها پوشش ایدئولوژیک بدهد یا اینکه آنها را در زیر این پوشش پنهان سازد». .ساختمان اصلی این مؤسسه در سال 1959 در واشنگتن دی سی ساخته شد. در سال 2009 ساختمان جدید ستاد این موسسه در همان مکان احداث شد . بودجه ی این موسسه رتبه ی دوم در میان اندیشکده های آمریکایی است و در سال 2018 پس از بنگاه رند با حدود 160 میلیون دلار بودجه قرار دارد . .............................. 1. http://www.brookings.edu/about.aspx 2. https://repository.upenn.edu/think_tanks/6/ 3.https://foreignpolicy.com/2012/01/18/brookings-tops-2011-think-tank-rankings/ 4. https://en.wikipedia.org/wiki/Brookings_Institution 5. A Measure of Media Bias" (PDF). The Quarterly Journal of Economics (4). November 2005. Archived from the original (PDF) on 2011-06-08. Retrieved 2013-08-27.
  8. seyedmohammad

    "اندیشکده ها "

    بسمه تعالی اندیشکده هادسون مؤسسه هادسون، یکی از مراکز عمده تحقیقات کاربردی آمریکا در عرصه چالش‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی است که به تحقیق و پژوهش در زمینه مسائل سیاست خارجی، سیاست داخلی، امنیت ملی، اقتصاد و امور دفاعی می‌پردازد. اين موسسه برآن است تا رهنمودهاي لازم را از طريق نشريات، برگزاري کنفرانس ها و جلسات توجيهي و همچنين ارائه پيشنهادات در اختيار سياستگذاران و رهبران بخش هاي تجاري و دولتي قرار دهد. براساس وب سایت خود ، این موسسه "رهبری آمریکا و تعامل جهانی برای آینده ای امن ، آزاد و سعادتمند" را ترویج می کند .(1) این موسسه توسط هرمان کان ، ماکس سینگر و اسکار ام روبهاسن در سال ۱۹۶۱ در کروتون-هادسون نیویورک تأسیس گردید. هرمان کان در ابتدا کارمند رند بود و پس از خروج ار رند و در سال ۱۹۶۰ با انتشار کتاب ” در باب جنگ گرما-هسته ای”، معروف شد شد. کان از مردم آمریکا می‌خواست که به پیامدهای جنگ‌های جهانی سوم تا هشتم بیندیشند؛ جنگ‌هایی که وی معتقد بود، احتمال وقوع آن‌ها در آینده وجود دارد. وی ابتدا توسط جریان های اصلی فکری و سیاست گذاری نادیده گرفته میشد و حتی مسخره میشد ولی پس از مدتی کار وی مورد توجه وزارت دفاع قرار گرفت و روز به روز معروف تر شد تا حدی که موسسه هادسون در سال ۱۹۷۰ با همکاری حدود سی کارمند و پژوهشگر دائمی و حدود یک‌صد مشاور برون‌سازمانی، یه یک اندیشکده ی پیشرو در حوزه آینده‌پژوهی تبدیل شد که در مورد همه‌چیز تحقیق می‌کرد: از راهبردهای تهاجمی و دفاعی در جنگ گرما-هستهای تا چگونگی شکل‌گیری قاره‌ها و آینده‌ی جهان غرب. دلیل این امر ، نتیجه ی صحبت های کان بود که منجر به اقناع عمومی جهت افرایش بودجه ی پنتاگون بود . عبارت پایانی او در کتاب " در باب جنگ گرما-هسته ای " این گونه بود : “نمی‌توانم باور کنم که بدون افزایش ۱۰ تا ۲۰ درصدی بودجه‌ی ملی، امکان برطرف کردن مشکلات نظامی کشور، به‌طور کامل وجود داشته باشد” پس از جذب بودجه از نهاد های نظامی ، مرکز هادسون گسترش یافت و شامل ژئوپلیتیک ، اقتصاد ، جمعیت شناسی ، مردم شناسی ، علم و فناوری ، آموزش ، و برنامه ریزی شهری گشت . کان سرانجام استفاده از برنامه ریزی سناریو را از سیاست های سیاست دفاعی گرفته تا اقتصاد گسترش داد ، و در سال 1962 اولین تحلیلگری شد که ظهور ژاپن را به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان پیش بینی کرد .پس ازین ، انتشارات مؤسسه هادسون در ژاپن نیز رواج یافت . در سال 1967 ، هادسون کتاب سال پرفروش به نام " سال 2000 " را منتشر کرد که توسط آکادمی علوم آمریکایی سفارش داده شده بود . بسیاری از پیش بینی ها ی انجام شده در این کتاب ، از جمله پیشرفت های فناوری مانند تلفن های قابل حمل و رایانه های خانگی و اداری مرتبط با شبکه پس از آن به وقوع پیوستند . در سال 1970 ، کتاب " فرادولت ژاپنی نوظهور " ، که پیش بینی های کان را در مورد ظهور ژاپن آینده ارائه می داد ، منتشر شد. کان در سال ۱۹۸۳ درگذشت اما موسسه هادسن، پس از نقل‌مکان به ایندیاناپولیس در سال ۱۹۸۴، همچنان به تلاش‌های آینده‌پژوهانه و سیاست محور خود ادامه داد. این موسسه هم اکنون از اندیشکده های نزدیک به جریان نومحافظه کار در آمریکا است . هادسون به طور مرتب طیف گسترده ای از صاحب نظران برجسته خارجی را در پروژه های تحلیلی خود و مشورت سیاست ها درگیر می کند . پس از حملات 11 سپتامبر ، هادسون تلاش های خود را بر روی موضوعات بین المللی از جمله خاورمیانه ، آمریکای لاتین و اسلام متمرکز کرد . در 1 ژوئیه 2004 ، هادسون دفتر مرکزی خود را به واشنگتن دی سی ، منتقل کرد و تحقیقات خود را در مورد امنیت ملی و موضوعات سیاست خارجی متمرکز کرد. این اندیشکده شامل مراکز سیاست گذاری زیر می باشد : مرکز اقتصاد اینترنت براساس این اعتقاد که اینترنت باید از الزامات اصلی یک بازار کارآمد نیز پیروی کند ، مرکز اقتصاد اینترنت برنامه خود را بر روی تحقیق و بحث و تبادل نظر با هدف نشان دادن اهمیت و استفاده از حقوق مالکیت و حقوق قراردادها در سراسر دنیای دیجیتال متمرکز می کند. این مرکز "استثنائی بودن اینترنت" را رد می کند ، ، مرکز اسلام ، دموکراسی و آینده جهان اسلام این مرکز برنامه های پژوهشی متنوعی را برگزار می کند و همایش های عمومی را برگزار می کند که طیف گسترده ای از موضوعات مانند فرهنگ دینی و تحولات فکری مؤثر بر کشورهای اسلامی و اقلیت مسلمان را برگزار می کند. آزادی مذهبی مرکز آزادی مذهبی با طیف گسترده ای از متخصصان به منظور ارتقاء آزادی مذهبی به عنوان عنصر اساسی در سیاست خارجی ایالات متحده همکاری می کند. این مرکز در تلاش است تا از مؤمنان تحت تعقیب دفاع کرده و آزادی مذهبی را در سراسر جهان ارتقا بخشد. مرکز رونق جهانی مرکز رونق جهانی متمرکز بر ایجاد آگاهی بین رهبران افکار و عموم مردم در مورد نقش اساسی بخش خصوصی (اعم از سود و غیر انتفاعی) به عنوان منبع اصلی رشد و شکوفایی اقتصادی کشورها است . محصول امضاء این مرکز نمایه سالانه بشردوستانه جهانی و حواله ها است که جزئیات و منابع مالی خصوصی به کشورهای در حال توسعه را شرح می دهد. ابتکار نوآوری در آینده هدف این مرکز حفظ توانایی آمریکا در توسعه نوآوریهای فن آوری ، افزایش رفاه ، تحقیق در زمینه حل مسئله برای بهبود مبنای تحقیق علمی تولید و اجرای سریع اکتشافات و اختراعات جدید است . ابتکار راه حل های چاقی این مرکز با رویکردی سلامت محور ، بر بهبود سیاست ها و تهیه راه حل هایی برای رفع بیماری همه گیر چاقی جهانی تمرکز دارد . کانون اصلی این طرح توسعه راه حل های مبتنی بر بازار با در نظر گرفتن منافع جامعه بهداشت عمومی ، مصرف کنندگان ، تنظیم کننده ها و بخش خصوصی است. مركز بشردوستی و تجدید تمدن برادلی این مرکز ، انجمن های مردمی کوچک ، محلی و غالباً مبتنی بر ایمان را به عنوان عناصر اصلی یک جامعه مدنی حیاتی ارزیابی می کند و هدف آن تشویق بنیادها و اهدا کنندگان خیرخواه برای تأکید بیشتر بر حمایت از این سازمان ها است. مرکز نیروی دریایی آمریکا مرکز نیروی دریایی آمریکا برای ترویج گفتگوهای عمومی در مورد کوچک شدن نیروی دریایی آمریکا کار می کند و استدلال ها و راهکارهایی را برای تقویت نیروی دریایی ایالات متحده ، سپاه های دریایی و گارد ساحلی و همچنین صنایع کشتی سازی آمریکا ارائه می دهد. مرکز تحقیقات سیاست سوء مصرف مواد مرکز تحقیقات سیاست سوء مصرف مواد در جستجوی روش هایی برای ایجاد آگاهی عمومی پایدار از خطرات سوء مصرف مواد است و از راهکارهای جدیدی که توسط علم ، پزشکی و اقدامات واقعی تأیید شده پشتیبانی می کند. از نظر این مرکز ، سیاست های دارویی فدرال ایالات متحده در حال آشفتگی است ، که با محدودیت های بودجه و اهداف نامشخص به چالش کشیده شده است. ابتکار Kleptocracy (دزد سالاری ) این مرکز خطرات فزاینده ای را که توسط رژیم های خودکامه برای دموکراسی های غربی ایجاد می شود ، بررسی می کند . برنامه ی ابتکار دزد سالاری به تجزیه و تحلیل شیوه های مالی دولت های خودکامه و رهبران آنها می پردازد و به منظور ایجاد سیاست های جدید و مؤثر به منظور جلوگیری از بازیگران خصمانه خارجی از سرقت مخفیانه دارایی های ملت های خود و استفاده از این دارایی ها در مقابل شهروندان خود ، ایالات متحده و متحدانش ، متمرکز شده است . (2) نمودار هزینه و درآمد این موسسه در سال 2018 به شرح زیر است . ............................................. 1.https://www.hudson.org/ 2. عمده ی مطالب این مقاله برگرفته از en.wikipedia.org/wiki/Hudson_Institute می باشد .
  9. seyedmohammad

    اندیشکده رند

    بررسی گزارش زیر که توسط اندیشکده ی رند و در سال 2017 منتشر شده است تحت عنوان چالش های داخلی ایران در برابر برجام اکنون و پس از خروج آمریکا شایسته ی توجه است . از آن رو که پس از اقدام حریف ، توجه به برآوردهای او پیش از اقدام میتواند روشن گر مسائل بسیاری باشد . نویسندگان این گزارش علیرضا نادر ، علی اسکاتن و جیمز هوبلن هستند . نویسندگان در ابتدا اشاره به این مطلب میکند که توافق ایران و گروه 5+1 راه ایران به سوی سلاح هسته ای را مسدود کرده است . سپس به توصیف آرایش سیاسی در ایران پرداخته و تقابل اصطلاح طلبان و میانه رو ها با اصول گرایان را به عنوان مهم ترین چالش نظام جمهوری اسلامی معرفی کرده و مینویسد که مشروعیت نظام جمهوری اسلامی پس از ماجرای موسوم به جنبش سبز ، از سوی عده ای از مردم زیر سوال است . در ادامه به توصیف چشم انداز سیاسی ایران به زعم خود پرداخته و ابتدا تاریخی از سیر مذاکرات هسته ای را بیان میکند . بنا به تحلیل این اندیشکده چهار گروه جناحی مجزا در ایران وجود دارد: 1. جناح سنتی محافظه کار شامل موسساتی مانند شورای نگهبان و مجلس خبرگان است . اینها طرفدار خودکفایی و مقاومت در برابر امپریالیسم غربی هستند و در عین حال قاطعانه از تسلط روحانیت حمایت می کنند . 2. اصولگرایان که آنها نیزمحافظه کار اجتماعی هستند ولی تمایل به پیشرفت دارند . سپاه پاسداران و جانبازان بسیجی جنگ ایران و عراق بخش مهمی از اردوگاه اصولگرایان را تشکیل داده است . 3. محافظه کاران عملگرا ، یا مرکزگرایان ، این گروه به دنبال توسعه اقتصادی هستند بدون اینکه الزاماً تغییرات سیاسی گسترده ای را اتخاذ کنند . نویسندگان این گزارش این گروه را دارای رویکرد " چینی " میداندومرحوم آیت الله هاشمی و رییس جمهور کنونی ، حسن روحانی را متعلق به این گروه بر میشمرد . 4. اصلاح طلبان . آنها از ادغام ایران در نظام اقتصادی و سیاسی جهانی استقبال میکنند مهم ترین چهره های این گروه به عقیده ی نوسندگان این گزارش خاتمی ، موسوی و کروبی هستند . بیشتر اصلاح طلبان تاکنون از سیستم سیاسی ایران کنار گذاشته شده اندو سپاه هم اکنون هم بسیاری را بخشی از "فتنه" می داند . مهم ترین دلیل این مطلب آن است که پس از انتخابات ریاست جمهوری 2009 ، آنها افراد زیادی را به خیابان ها فرا خواندند و نظام را به چالش کشیدند . در ادامه و پس از ذکر این مقدمات ، گزارش از چهار محور به بررسی تهدیدات در مورد پایبندی ایران به برجام میپردازد . اولین چالش ، چالش انتخابات است . پس از توصیف آرایش سیاسی در ایران ، این گزارش به نقش مساله ی هسته ای در مناظرات و انتخابات ریاست جمهوری گذشته میپردازد . از منظر ایشان ، پس از افشای پروژه ی نفوذ و هشدارهای رهبر انقلاب در این مورد و سخت گیری های صورت گرفته در این مورد ، مطرح شدن افراد با گفتمان های دفاع از برجام سخت تر شده است . در این مورد به نقش مجلس خبرگان و آیت الله جنتی در روند نظارت استصوابی به طور مفصل اشاره میشود . به عقیده ی نویسندگان این گزارش ، از حیث اقتصادی ، اقتصاد بیمار ایران ممکن است سریعترین تهدید بر علیه برجام باشد . زیرا تحریم ها بهبود اقتصادی را کند کرده و اغلب مردم و سیاسیون نیز تحریم های اصلی ایالات متحده را مقصر می داند و در صورتی که روند بهبود اقتصاد شدت نگیرد از برجام ناامید خواهند شد . البته از دید این گزارش مشکل اصلی اقتصاد ایران مسائلی چون پولشویی و دخالت سپاه درامور اقتصادی است و نه تحریم های آمریکا . منظر بعدی مورد بررسی در این گزارش ، ژئوپلتیک است . گزارش تاکید میکند که افزایش تنش با ایالات متحده می تواند سرانجام رهبران ایران را متقاعد کند که به دست آوردن بازدارندگی هسته ای ارزش خروج ایران از برجام را دارد . در ادامه به تنش های موجود در منطقه اعم از تنش در سوریه ، فلسطین و همچنین یمن و نقش ایران به زعم آمریکایی ها در این مورد پرداخته و احتمال درگیری و تنش را بالا میداند .همچنین احتمال درگیری نظامی ایران و آمریکا را بررسی کرده و احتمال حمله ی آمریکا به ایران را بسیار کم میداند . آخرین منظر ، مساله ی جانشینی آینده برای آیت الله خامنه ای است . به نظر نویسندگان گزارش ، این مساله احتمالاً محوری خواهد بودبرای نبرد بر سر قدرت در ایران آینده. درگذشت مقام معظم رهبری ومبارزات بر سر انتخاب جانشین او ممکن است شکافها را در درون نظام گسترش دهد و خود این عدم اجماع تهدیدی برای برجام است . در این بخش ، گزارش به بررسی احتمالات و همچنین توضیحاتی در مورد ساختار روحانیت و نحوه ی انتخاب رهبر میپردازد و با برجسته کردن نقش سپاه در مورد انتخاب رهبر آینده ، احتمال به قدرت رسیدن فردی میانه رو و مدافع برجام را بررسی می نماید . در نهایت جمع بندی گزارش آن است که اجماع نظام عامل اصلی در پایبندی ایران به برجام است و تاکنون ( تا 2017 ) علی رغم اختلافات ، جناح های رقیب ایران در این مورد به موفقیت دست یافته اند . با این حال عدم منافع اقتصادی قابل توجه از توافق هسته ای و افزایش قابل توجه تنش های ایران و آمریکا می تواند به برجام ضربه بزند وبنابراین ، واشنگتن باید اقدامات بیشتری انجام دهد تا اطمینان حاصل شود که یک ایرانی متوسط منافع اقتصادی برجام را می بیند . ................................................................. به نظر میرسد در صورتی که بخواهیم خروج از آمریکا را بر اساس این سند یا اسنادی با چنین دیدگاه هایی تحلیل نماییم باید بگوییم ، به دلیل افزایش سطح تنش در منطقه ، محقق نشدن پیش بینی ها در مورد فوت رهبر معظم انقلاب و همچنین عدم بهبود اوضاع اقتصادی ایران ، گمانه هایی در آمریکا مبنی بر احتمال خروج ایران از برجام وجود داشته و در نهایت آمریکا با پیش دستی در این کار سعی در به دست گرفتن ابتکار عمل کرده است . نکته ی دیگر مورد توجه ، دانش نسبتا مناسب نویسندگان در مورد اتفاقات اجتماعی و سیاسی ایران است ولی عدم تسلط ایشان بر موضوع روحانیت شیعه و نظریه ی ولایت فقیه هنگام بحث از موضوع جانشینی رهبر انقلاب ، به چشم میاید . لینک گزارش : https://www.rand.org/pubs/perspectives/PE218.html
  10. seyedmohammad

    "اندیشکده ها "

    بسمه تعالی اندیشکده بریتانیایی دموس Demos یک اندیشکده مستقر در انگلستان با دیدگاه سیاسی بین حزبی است. این سازمان 26 سال پیش در سال 1993 تأسیس شد و در سیاست گذاری های اجتماعی تخصص دارد ، از آنزمان تاکنون راه حل های مبتنی بر شواهد را در طیف وسیعی از زمینه ها - از آموزش و مهارت تا بهداشت و مسکن - تهیه کرده است.وضعیت حقوقی این اندیشکده به صورت خیریه ثبت شده است . دموس لفظی یونانی به معنی مردم عادی و قاطبه ی جمعیت است ( دمو در لفظ دموکراسی نیز به همین معنا اشاره دارد . ) همچنین این اندیشکده مرکز تجزیه و تحلیل رسانه های اجتماعی را در خود جای داده است که منجر به بررسی چگونگی تأثیر ظهور دنیای دیجیتال بر سیاست ، تصمیم گیری می شود. اندیشکده دیگری به همین نام در آمریکا وجود دارد که چند سال پس از این اندیشکده تاسیس شده است . اندیشکده آمریکایی دموس برخلاف همنام انگلیسی خود دارای گرایشات واضح لیبرال است . اندیشکده دموس در پاسخ به آنچه موسسینش به عنوان یک بحران در سیاست گذاری در انگلیس می دیدند ، شکل گرفت . از نظر موسسین درگیر شدن رأی دهندگان در سیاست ها در حال کاهش است و نهادهای سیاسی از نظر آنها قادر به سازگاری با تغییرات عمده اجتماعی نیستند. Demos بعنوان شبکه ای از شبکه ها طراحی شده بود که می تواند منابع مختلف ایده و تخصص را برای بهبود سیاست های عمومی جمع کند. در انتخابات سال 1997 ، این اندیشکده به حزب کارگر ، به ویژه رهبر آن ، تونی بلر ، نزدیک بود . این در حالیست که این مرکز خود را مستقل از هر حزب سیاسی تعریف می کند. دمووس با تعدادی از شرکا از جمله ادارات دولتی ، ادارات بخش دولتی و خیریه همکاری می کند. در آگوست 2006 ، در یک سخنرانی در کنفرانس دموس ، دکتر جان رید ، وزیر امور خارجه انگلیس اظهار داشت که ممکن است انگلیسی ها "مفهوم آزادی خود را اصلاح کنند " ، زیرا که " آزادی توسط تروریست ها سوءاستفاده می شود. " این اندیشکده به لحاظ شفافیت بودجه توسط بنیاد Transparify به عنوان کاملا شفاف توصیف شده است . ......................................................... en.wikipedia.org/wiki/Demos_(UK_think_tank) www.demos.co.uk
  11. موقع نگارش اندکی در عجله بودم و به نظرم برابر نهاده های خوبی انتخاب نکردم . برابر نهاده ی " نامردم انگاری " رو برای Dehumanization و برابر نهاده ی " اهریمن انگاری " رو برای Demonizing مناسب میدونم . .......................................................................... پاسخ پیش تر داده شده بود اگر دقت میکردی :
  12. Z ایده ی نهایی مقاله این نیست که باید فرماندهان جوان روی کار بیایند . هم چنین این نیست که همه ی مشکلات نیروهای مسلح با آمدن فرماندهان جوان حل میشود . ایده ی نهایی آن است که شیفت نسلی ناگزیر است و به جهت شکاف نسلی باید مدلی برای مدیریت روند آن طراحی شود وگرنه مشکلاتی به وجود خواهد آمد . در آینده در مورد مدل های مدیریت شیفت نسلی هم صحبت خواهد شد انشالله .
  13. بخش سوم : تبعات مساله شکافت نسلی : این مساله را می توان از 2 جهت بررسی کرد.نخست آنچه به طور عمومی در تمامی ارتش های دنیا رخ می دهد و نسبت آن با دوران انفجاری فناوری، دوم اهمیت این موضوع در شرایط خاص ایران. اگرچه روال معمول در تمامی ارتش های دنیا درگیر بودن با 3 نسل در هرم پرسنلی خود است: نسل جوان تر نیروهای تازه وارد، نسل پیشین در میانه هرم و مسن ترین و البته با تجربه ترین نسل در بالاترین رئوس ساختار فرماندهی، ولی سرعت و شتاب گیری پیشرفت فناوری و تاثیر بی بدلیل آن در شکل دهی به میادین نبرد موجب شده است که شاهد شکل گرفتن شکافی میان نسل های قدیمی تر با موضوعات روزی باشد که نیروی عملیاتی با آن مواجه می شود یا خواهد شد. در این بین در کشور هایی که نرخ دانش آکادمیک و مطالعه در بین سطوح فرماندهی بالاتر بوده و آموزش های نظامی به طور نظام مند به روز می شود عمق این شکاف ها کمتر بوده و حتی در کشور های پیشرو جهت سازگاری و حتی بهره بردن نیروی عملیاتی از قابلیت های نوین در دسترس، دکترین های جدیدی در دست تالیف قرار می گیرد. این روند را می توان از عملیات طوفان صحرا به عنوان اولین جنگ که یک ارتش با استانداردهای موج سومی در آن درگیر شد، تا سیر عملیاتی شدن قابلیت های موج چهارمی در ارتش های مدرن امروز، و نیز تحلیل و تئوریزه کردن مفاهیم موج پنجمی برای ارتش های آینده، پیگیری کرد. در برخی موارد این دکترین ها چنان آینده نگرانه و پیشرو در بوده که علاوه بر بهره بردن تمام و کمال از توان فناوری روز، مسیر و نیازمندی های توسعه فناوری، در جایی که لبه دانش بشری به پیش رانده می شود، را برای حتی 2 تا 3 دهه بعد مشخص می کنند. به عنوان نمونه ای می توان به تلاش های ژنرال استاری در توسعه و تدوین مفاهیم موج سومی اشاره کرد. شخصیت دانش پژوه وی به عنوان یک دشمن دانا برای نظام اسلامی شایسته توجه است آنچنان که کتابخانه شخصی وی شامل بیش از 4 هزار جلد کتاب بود، آشنایی به علوم روز و جسارتش در پیاده سازی مفاهیم جدید در ساختاری با دیسیپلین شدید که نسبت به وضع موجود اینرسی. (میل به عدم تغییر وضعیت حاضر ) دارد، از ویژگی های بارزی بود که زمینه شروع و به ثمر نشستن اقدامات وی را فراهم آورد. در اهمیت چنین رویکردی در ارتش های جهان و اینکه چه نقشی در سرنوشت آنها در آینده میدان نبرد می تواند بازی کند، بازخوانی خود عملیات طوفان صحرا کافی ست. در یک سوی این جنگ ارتش بعث عراق قرار داشت که یکی از قدرتمند ترین ارتش های جهان به لحاظ کمیت نیروی انسانی و نیز پیشرفته بودن تجهیزات نظامی بود. قوای زرهی عراق را آن روزگار 5 امین قدرت زرهی دنیا می دانستند، در بخش هواپیما و نیروی هوایی به روز ترین تجهیزات دنیا از فالکروم ها، فنسر ها تا فاکسبت های ساخت شوروی که آخرین دستاورد های بلوک شرق بودند تا میراژ های فرانسوی را در اختیار داشت. در بخش پدافند به روز ترین تجهیزات راداری و سامانه های پدافندی ساخت شوروی و حتی رولند فرانسوی را در اختیار داشت که با وجود شکست عراق ولی توانستند برای قوای ائتلاف دردسر قابل توجه ایجاد کنند. قدرت عراق را حتی فرماندهان و نظامیان ایران نیز به خوبی به یاد دارند که در اواخر جنگ وضع جبهه ها را به چه سان کشانده بود، فاو چگونه سقوط کرد و ... اما به رغم آن توانایی این عقب ماندگی ساختار فرماندهی عراق که ساختاری موج دومی در برابر ساختار موج سومی طرف آمریکایی، بود که موجب شد طومار آن ارتش قدرتمند در 43 روز در هم پیچید و بزرگراه مرگ از آن باقی بماند.[1] امروزه اما به دلیل سرعت قابل زیاد تحولات حوزه فناوری، و نیز عمیقتر شدن شکاف نسلی از جهت ارتباط با فناوری، آنچنان که نسل جوان را که در سنین ورودی های جدید ارتش ها قرار دارند آنطور که پیشتر مورد بحث قرار گرفت "نسل شبکه" می نامند، در ارتش های. دنیا به طور نظام مند به روز نیز شاهد بروز تعارضاتی هستیم که حاکی از این افزایش فاصله نسلی و عدم توانایی ارتباط بر قرار کردن نسل های قبلی با موضوعات روز است. این موارد در این ارتش ها اگرچه به دشت معضلات عمیق و منجر به ناکارآمدی در ارتش های کشور هایی با اینرسی زیاد و دگم اندیشی نیست، اما در عین حال مسائل جالب توجه و قابل بحثی بوده اند که از چشمان رصدگر پژوهشگران و اندیشکده های حوزه نظامی و مسائل راهبردی دور نمانده اند. مثالی از اثرات شکاف نسلی در سطح دنیا : جهت بررسی موردی نمونه ای از این مسائل بررسی وضعیت ارتش رژیم اشغالگر قدس از 2 جهت حائز اهمیت فوق العاده است. نخست آنکه به بررسی ارتش رژیمی پرداخته می شود که با جمهوری اسلامی ایران دارای دشمنی راهبردی و منازعه فعال منطقه ای ست. دوم آنکه ارتش این رژیم به جهت ضعف عمده ای که از جهت عمق راهبردی ناچیز گریبان گیر آن بوده به نحوی که هر اشتباهی در هر جنگی و هر نقطه ضعفی در هر منازعه نظامی می توانسته تبدیل به آخرین اشتباه آن رژیم شود، در طی چند دهه گذشته به ویژه در حوزه مسائل راهکنشی و توسعه تجهیزات مدرن و البته روزآوری ساختار های هدایت و فرماندهی یکی از ارتش های پیشرو در جهان بوده است. موفقیت این رژیم در این حوزه تا حدی بوده است که حتی کشور های دارای سابقه نظامی گری تاریخی و و صاحب سبکی در فناوری نظامی چون چین، روسیه، فرانسه و حتی در مواردی خود آمریکا، دارای ارتباط نظامی مستمر نظامی با آن رژیم بوده و از دست آوردهای نظامی آن بهره برده اند. این ارتباط نظامی و ابعاد آن چنان گسترده و متنوع است که خود می تواند موضوع گزارش مفصل دیگری باشد. داستان این ناهمگونی نسلی اما از این قرار بود: این رژیم اعلام نیازی تحت عنوان پروژه کارمل[2] با درخواست های مشخص جهت توسعه وسیله ای اثبات گر فناوری جهت بررسی و توسعه قابلیت های تانک ها و خودرو های زرهی نسل بعد، اعلام کرد. از جمله موارد مهم در نیازمندی های عملیاتی این طرح به قابلیت های نظارتی شناسایی پیشرفته، آگاهی محیطی با دید 360 درجه، قابلیت های رزم شبکه محور و هوش مصنوعی، و نیز امکان عملیاتی سازی تانک مورد بحث تنها با 2 خدمه که درون یک دریچه[3] در شاسی تانک قرار می گرفتند، می توان اشاره کرد. در سال 2018 , 3 پیمانکار نظامی خصوصی طرح های خود را در این باره ارائه کردند که شامل کمپانی های Rafael، IAI و Elbit Systems بودند. جهت مقایسه مفاهیم طرح شده در این پروژه را دست کم 3 دهه فراتر از مفاهیم عملیاتی در حوزه زرهی قوای مسلح ایران می توان دانست، نوآورانه بودن مفاهیم این پروژه در حدی بود که از مفاهیم طرح شده در پروژه های نسل آینده کشور صاحب سبکی در حوزه زرهی چون روسیه و مشخصا تانک مدرن T-14 آرماتا نیز فراتر بود. هر یک از این کمپانی ها به صورت جداگانه شروع به طراحی و توسعه فناوری های کانسپت خود شد. این طراحی ها به کلی بخش داخلی خودروهای زرهی را تغییر میداد و دارای کاکپیت پیشرفته ای مشابه هواپیماهای جنگنده بود. یکی از چالش برانگیز ترین بخش های این پروژه این بود که این تانک یا خودروی زرهی می بایست می توانست تنها با 2 خدمه به صورت کامل عملیاتی شود. در حال حاضر تانک های اصلی میدان نبرد که بر اساس مکتب غربی طراحی شده اند، از جمله تانک های مرکاوا، عموما دارای 4 خدمه اصلی هستند، و تانک های روسی به جهت برخورداری از مکانیزم گلوله گذاری اتوماتیک دارای 3 خدمه هستند. واضح است که عملیاتی شدن کامل یک تانک مدرن تنها با 2 خدمه نیازمند سطح بالایی از اتوماسیون و یکپارچگی سخت افزاری با خدمه می باشد. در این بین یکی از خلاقانه طرح ها مربوط به کمپانی IAI بود. ویژگی های شاخص و متمایز کانسپت این کمپانی شامل استفاده از یک نمایشگر چند منظوره وسیع و نیز استفاده از. دسته کنترلر کنسول های بازی Xbox ساخت کمپانی ماکروسافت بود. البته ایده استفاده از این کنترلر ها پیش از آن در ساخت یکی از زیردریایی های اتمی کلاس ویرجینیای آمریکا نیز سابقه داشت[4]. نمونه اثباتگر فناوری کانسپت کمپانی IAI فلسفه استفاده از چنین. دسته کنترلر هایی را می تون در این واقعیت جست که نسل جوانی که عمده جمعیت کاربر این تجهیزات خواهد بود، همان نسل هزاره ای که دوران جوانی خود را با انفجار عصر دیجیتال سپری کرده یا نسل شبکه ای که همراه انقلاب فناوری اطلاعات بلوغ یافته، برای سال های قابل توجه عمر خود را با چنین ابزار هایی سپری کرده، به آنها خو گرفته، آشنایی کامل با آنها داشته، و در بسیاری موارد کارهای مشابهی را در قالب گیم ها و شبیه سازی ها انجام داده است. چنان کاکپیت پیشرفته و سطح بالای اتوماسیون و هوش مصنوعی از یک سو علاوه بر حجم بالای اتوماسیون و کاهش نیاز به خدمه، به شدت بار کاری خدمه را کم کرده، از سوی دیگر رابط کاربری با بخش مکانیکال تانک را از نزدیک به زبان مکانیک و ماشین به سمت زبان های رایانه ای کاملا سطح بالا و حتی سطوح انتزاعی رسانده به نحوی که تجربه هدایت تانک در دنیای واقعی را به شدت به تجربه هدایت تانک در بازی های رایانه ای نزدیک کرده است. کاری که برای دهه ها خدمه جوان پیش از قرار گیری در تانک واقعی به انجام رسانده بودند. در عمل نیز بازخورد های گرفته شده از کاربران بیشترین سطح راحتی رابط کاربری، بهبود عملکرد و سرعت کسب مهارت خدمه در کار با تانک مربوط به همین طرح کمپانی IAI بود، دقیقا همان طرحی که رد شد! علت این امر را می توان در آن دانست که آن کسانی که آن کنترلر ها را دست گرفته بودند، با آن آشنا بودند و هیچ حس عجیب و بیگانه ای هنگام کار کردن با آن نداشتند، همان کسانی نبودند که در مورد سرنوشت پروژه تصمیم می گرفتند، کسانی از نسل دیجیتال! که کاملا برعکس، در سطوح فرماندهی افرادی بزرگ شده نسل آنالوگ که آن کنترلر ها برای شان ناآشنا، بیگانه و نامانوس بود، هیچ حس یکپارچگی با آن نداشته و شاید حتی وجود آن را کسرشان نظامی گری می دانستند درباره پروژه تصمیم گرفتند. البته چنین موردی در مورد چنان پروژه بلند پروازانه ای نه یک فاجعه و شکست بزرگ برای صنایع نظامی رژیم غاصب، که به عنوان یک متر نشان دهنده ی آن بود که حتی در ساختار ارتش به روز و پیشرفته ای با سطح بالای دانش نظامی میان فرماندهان نیز چنین شکاف نسل هایی در حال دیده شدن است، حال سرنوشت آن ارتش های دگم که در برخی کشور هایی که در مفاهیم مربوط به جنگ جهانی دوم و ماقبل آن ثابت شده اند چه خواهد بود؟ بررسی ضرورت تغییر نسل در ساختار فرماندهی قوای مسلح ایران : لزوم تغییر نسل در ایران را می توان بر 2 دلیل عمده استوار کرد. نخست ایستایی نسل: اگرچه در کشور های دیگر نیز عموما راس هرم فرماندهی در محدوده 60 سالگی قرار دارد، ولی در طی زمان این افراد 60 ساله از نسل های متفاوت بر منسب قرار می گیرند. حال آنکه در ایران و به ویژه در سپاه پاسداران نسلی از فرماندهان دوره جنگ همواره رئوس فرماندهی را در اختیار داشته، جنگی که بیش از 3 دهه از پایان آن می گذرد و در این 3 دهه ایستایی نسلی در سطوح بالای فرماندهی حکم فرما بوده است. این امر علاوه بر اشکالاتی که پیشتر بیان شد، به دلیل علت دومی که در ادامه بحث می شود اثرات ناگوار تشدید شده ای را به همراه داشت. دلیل دوم نرخ بالای فاصله با علوم روز و تجهیزات در میان فرماندهان نسل فعلی ست. البته که این عزیزان در سال های جنگ رشادت های بسیار داشته، پیروزی ها و افتخارات فراوان کسب کرده اند ، ولی تاریخ جنگ فقط به همین موارد خلاصه نمی شود. جنگ در شرایطی علیه ایران تحمیل شد که در ارتش ساختار نظامی از هم پاشیده، سطوح فرماندهی در بسیاری موارد خالی مانده، با سومدیریت ها و بعضا خیانت های انجام شده توان عملیاتی یگان های ارتش به شدت تحلیل رفته بود. در مورد سپاه نیز با نیرویی تازه تاسیس مواجه بودیم که عمده فرماندهان آن چندان سابقه رزمی در میدان های عملیاتی یا محافل آکادمیک نداشته و در شرایط اضطراری و بر حسب ضرورت سکان هدایت را به دست گرفته و وارد میدان شدند. این کم تجربگی ها در سپاه و حتی ارتش و در کنار آن ضعف ساختار ها هزینه های زیادی را بر انقلاب نوپای ایران تحمیل کرد. البته در نهایت قوای مسلح ایران در طی این جنگ آبدیده شده، تمامیت کشور را حفظ کرده و تجربه ها اندوختند. اما تجربه هایی که با قیمت گزاف بدست آمده بود، قیمتی که با دریایی از خون بهای آن پرداخت شد. در طی دفاع مقدس بر اساس آمارها , بیشترین تعداد عملیات های اجرا شده از سوی طرف ایرانی شکست خورد و در مجموع بیش از 3 برابر طرف عراقی متحمل تلفات شدیم. در کنار فتوحات بزرگی چون الی بیت المقدس , عملیات رمضان ها، کربلای 4 و 5 ها و والفجر مقدماتی ها را هم از سر گذراندیم. البته که در آن شرایط راهی جز این نبود، و اگر نبود جان فشانی ها و رشادت های صورت گرفته چه بسا چیزی از انقلاب و ایران تا به امروز باقی نمانده بود. مشکل اما از آنجا شروع شد که آن عزیزانی که تا پیش از ضرورت جنگ اساسا نظامی نبوده، هیچ دانش نظامی نداشته، و تجربه اندوخته شان در شرایط اضطرار با هزینه های سنگین به دست آمده بود , بدون اینکه بسیاری شان هیچ گاه تبدیل به نظامیان تمام عیار، دارای دانش به روز، و اساسا علاقه مند به دانش روز بشوند در تمامی 3 دهه پس از جنگ کماکان سکان هدایت قوای مسلح را در انحصار خود نگاه داشتند. اگرچه در طی سال های پس از پایان جنگ شاهد رشد صنایع نظامی داخلی بودیم و بعضا دستآورد های در سطح جهانی بزرگی را توانستیم بدست آوریم. اما به جهت همان ضعف در سطوح فرماندهی و آموزش نه تنها پیشرفت های مشابهی را شاهد نبودیم که اثرات آن به وضوح در برخی عملکردهای نیرو های مسلح دیده می شود. تا پیش از ورود جدی ایران به مساله بحران سوریه در زمان حیات پربرکت سردار بزرگ اسلام شهید سلیمانی بسیاری از کارشناسان مستقل مسائل نظامی کاملا ناکارآمدی ها و عدم آمادگی نیرو های ایرانی را برای ورود به چنان منازعه ای پیشبینی کرده بودند که متاسفانه در عملیات محرم ودر عمل نیز همان نتایج مشاهده شد. در رویکرد نهایی میتوان اتفاقاتی چون عملیات محرم و یا فاجعه خان طومان را از آن جهت مفید دانست که شاید موجب گردد قوای مسلح ایران موجب کاستی های خود در رده های تجهیزات عملیات و و … گردد و چون یک سیلی است که بهتر است آن را از تروریست ها در بیش از هزار کیلومتر دورتر از مررز های خودی بخوریم تا در جنگ احتمالی دیگری در مرزهای ایران . نرخ بالای تلفات، بی برنامگی ها ، عدم بهره وری و صرف هزینه های سنگین در برابر دستاورد های اندک، و در بسیاری موارد فاصله چند دهه ای عملکرد با میادین نبرد روز، به نحوی که در حوزه فرماندهی، آموزش و حتی تجهیزات سطح استاندارد هایی. دقیقا در حد زمان دفاع مقدس . شکست ها و عقب نشینی ها تا آنجا که کمتر از 18 درصد از خاک سوریه در اختیار قوای دولتی باقی مانده و آنهم مانند تکه یخی در زیر آفتاب هر روز در حال از دست رفتن بود، واقعیات میدان نبرد سوریه را تا پیش از ورود گسترده ارتش روسیه، تشکیل می داد. حتی پس از آن هم در مواقعی که نقش ارتش روسیه و بمباران های آن در بخشی از مناطق عملیاتی کم می شد شکست های سخت و پر تلفاتی را متحمل می شدیم که از دردناک ترین آنها می توان به شکست پر تلفات در خانطومان اشاره کرد که پیکر برخی شهدای آن فاجعه پس از 4 سال به تازگی به دست آمده است. این ناکار آمدی را حتی تا پیش از جنگ سوریه به وضوح برای چشمان بینا آشکار بود. اگرچه شهادت در دیدگاه شیعه همواره " اکرام من الله " و " عطیه من الرب " دانسته شده ولی شهادت دسته جمعی نیروهای صابرین در ارتفاعات جاسوسان و تلفات سنگین مدافعان وطن آن هم در شرایطی که اجرای عملیات پاکسازی آن ارتفاعات حتی متناسب استاندارد های مربوط به جنگ جهانی دوم نیز نبود . این سطح از تلفات برای یکی از نخبه ترین نیروهای عملیاتی جمهوری اسلامی به هیچ وجه قابل قبول نبوده و ضعف در مراتب مختلف فرماندهی نمایان بود. همچنین عملکرد های نه چندان قابل قبول و تحمل تلفات قابل توجه در درگیری های مرزی در مناطق شرقی که با شدت کمتر هنوز هم ادامه دارد از نشانه های دیگری بود که کارشناسان را قبل از جنگ سوریه از واقعیاتی در قوای مسلح ایران آگاه می کرد. در بخش آموزش نیز علاوه بر ضعف های دیده شده در سوریه که بعضا این ضعف آموزش حتی مانع از بهره بردن از پتانسیل اندک تجهیزات موجود می شد، می توان به نتایج کسب شده در مسابقات نظامی روسیه نیز اشاره کرد. این مسابقات در رشته های مختلف و متنوعی برگذار می شود که به جهت عدم آمادگی طرف ایرانی تنها در معدودی از رشته ها شرکت می کند. بحث این مسابقات بسیار مفصل است، به اختصار به بخش زرهی آن پرداخته می شود. در بخش زرهی تا قبل از دو دوره پیش، تیم های زرهی ارتش برنده مسابقات داخلی شده و به این مسابقات اعزام می شدند. پس از کسب نتایج بسیار ضعیف در دوره های ابتدایی که بعضا با عملکرد های فوق العاده ضعیفی همراه بود: عدم توانایی لود کردن نوار فشنگ تیربار، غرق کردن خودروی زرهی و .... نهایتا تا قبل از دوره سال 2019 تیم ارتش توانست خود را به تیم های میانی جدول برساند آن هم در شرایطی که فاصله عملکردی زیادی با تیم های روسیه و چین دارا بود. در دوره سال 2019 اما 3 تیم نخبه زرهی سپاه راهی روسیه شد. اما حاصل کار تیراندازی هایی بود که هیچگاه به هدف نمی خورد، مسیر هایی که هیچگاه به درستی طی نمی شد و حتی در یک مورد به دلیل اشتباه خدمه پیشران تانک دچار آتش سوزی شد. نهایتا پس از کشور های گمنام آسیای مرکزی، شرق اروپا و حتی ارمنستان تیم نخبه زرهی سپاه در مجموع آخر شد و ضعیف ترین نتایج را کسب کرد. این نمایش ضعیف و دور از شان انقلاب اسلامی و دور از آبروی اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین ) را اما مورد دیگری تکمیل کرد. در این دوره روسیه برای اولین بار 3 تیم زرهی زنان را نیز راهی مسابقات کرده بود. بهترین نتیجه تیم نخبه نیروی زمینی سپاه با اختلاف زیاد از ضعیف ترین نتیجه ضعیف ترین تیم زنان روسیه نیز نازل تر بود. علاوه بر مشکلات عدیده ساختاری و عقب ماندگی آن که شرح و آسیب شناسی گسترده و مشروح آن خود می تواند موضوع گزارش دیگری باشد، در برخی موارد ناآگاهی فرماندهان و اظهار نظرهای غلط و نسنجیده ایشان به کمک زرادخانه رسانه ای دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب آمده و خوراک رسانه ای آنها را تا مدت ها فراهم کرده و اعتبار و ابروی مجموعه نیروهای مسلح را که برای کسب و حفظ آن خون ها ریخته شده را به راحتی بر باد می دهند. متاسفانه ما در حال حاضر در بالاترین سطوح فرماندهی قوای مسلح با فرماندهانی مواجه هستیم که حتی اسم پرکاربرد ترین تجهیزات در اختیار نیرو های تحت امرشان را نیز به درستی نمی دانند. . فرمانده نیروی زمینی ارتش در برنامه زنده تلویزیون جمهوری اسلامی , تفاوت سلاح مشهور روسی دراگانوف با کالیبر 7.62*54 با سلاح آنتی متریال ساخت جهاد خودکفایی در کالیبر 14.5 را نمی داند، سلاح سازمانی ژ3 با کالیبر 7.62*51 را می خواهد با ام.پی5 با کالیبر 9*19 جایگزین کند. آ یا فرمانده دیگری در جهاد خودکفایی نیروی زمینی سپاه در یک مصاحبه رسمی , سلاح معروف ام1 را همان ام4 ، و تانک تی55 را همان تی90 می داند. فرمانده پیشین نیروی زمینی ارتش خودرویی را که کپی ناشیانه ای از خودروی فیلم های هالیوودی بوده رونمایی می نماید در حالی که به زبان انگیسی روی آن future generation tank (نسل آینده تانک) نوشته است . فرمانده کل سپاه در مجلس شورای اسلامی متاسفانه پهپاد ها و بالگرد های پشتیبانی را در کنار موشک های قاره پیمای اتمی در زمره تسلیحات استراتژیک می پندارد . نهایتا هم ایشان در یک بی درایتی آشکار با رونمایی از دستگاه کرونا یاب مستعان به آبروی سپاه پاسداران صدمه ی قابل توجهی وارد نمودند . مثال های بالا از آن رو ذکرشد که بسیاری از آنها با وجود یک گروه رسانه ای و یا مشاورین جوان و آشنا به علوم روز قابل پیشگیری به نظر میرسد . در آستانه ی گام دوم انقلاب اسلامی و با توجه به منویات رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم , شاید بتوان گفت که توجه به مساله جوان گرایی میتواند مهم ترین درس دفاع مقدس در آستانه چهل سالگی دفاع مقدس به عنوان یکی از بزرگترین و افتخار آمیز ترین اتفاقات تاریخ ایران باشد . البته همانگونه که ذکر شد مهم ترین مساله در مورد جوان گرایی نه سپردن امور به جوانان بلکه انجام مطالعات و طراحی مدلی برای مدیریت این روند است تا مشکلاتی چون خویش سالاری و عدم شایسته سالاری که در روند تغییر نسل , در کمین است اتفاق نیفتد . به خواست خدا ادامه دارد . [1] جهت اطلاعات بیشتر رجوع شود به تاپیک "نبرد هوا-زمینی" [2] Carmel [3] hatch [4] https://thediplomat.com/2018/03/us-navy-commissions-new-attack-sub-fitted-with-xbox-controllers/
  14. بخش دوم : نسل شبکه آخرین نسلی که اولین گروه از جوانان آن در حال ورود به عرصه های مختلف حرفه ای در اجتماع می باشد نسل شبکه است. این نسل اگرچه با توجه به تفاوت های فرهنگی، مذهبی و جغرافیایی در جای جای دنیا تفاوت هایی در خصوصیات خود در مناطق مختلف دنیا با دیکدیگر دارند، اما با توجه به ویژگی اساسی معرف آنها، که شبکه و عصر اطلاعات و زندگی در دهکده جهانی ست، دارای ویژگی های مشترک و مشابه فراوانی بسیار فراتر از تفاوت های خود هستند. در پژوهشی ویژگی های این نسل در جامعه آمریکا این چنین توصیف شده است: در طی دوران حیات جوان آنها، نسل شبکه از طریق پیشرفت انفجاری در فناوری، بی ثباتی اقتصادی، خشونت عمومی و اجتماعی رو به افزایش، و جنبش های عدالت جویی شکل گرفته است.[1] تلاطم های سیاسی 2 دهه اخیر آمریکا – که در ایران نیز با علل متفاوتی اجتماع با آن دست به گریبان بود- تاثیر شدیدی بر روی این نسل گذاشته است. حتی بزرگسال ترین افراد نسل شبکه دنیا را پیش از حوادث 11 سپتامبر به یاد نمی آروند. آنها کشور خود را در ظاهر مبارزه با تروریسم، همواره درگیر جنگ های مختلف در خاطر دارند. بزرگ شدن نسل شبکه همراه با طلوع رنسانس دیجیتال بود. این نسل آنچنان به اطلاعات و فناوری دسترسی دارد، که هیچ نسلی تا پیش از این نداشته است. آنها همراه تلفن های هوشمند و دسترسی به شبکه اینترنت باند پهن جهانی دوران رشد خود را گذرانده اند.[2] هر جیزی که آنها میل به دانستن آن داشته اند تنها تا فشردن یک کلیک با آنها فاصله داشته است. این ترکیب قدرتمند از اطلاعات و سرعت خود را در پرسنل ارتشی جوانی نشان داده است که پاسخ فوری و تعامل دائمی را ترجیح می دهند. آنها مایل هستند اطلاعات به صورت دیداری ارائه شود و می تواند چند کار را به صورت هم زمان به پیش ببرند. اما این ارتباطات موبایلی پیشرفته هزینه ها و معایبی نیز به همراه داشته است. این امر می تواند موجب کاهش تعاملات فیزیکی، افزایش تعاملات افراطی، کاهش تمرکز به دلیل چند وظیفگی، حواس پرتی، و نرم های اجتماعی غیر معمول شود.[3] نسل شبکه حجم عظیمی از اطلاعات را به سرعت می بلعد، اما در عین حال نسبت به موضوعاتی که پیامد هایش را درک نمی کنند به سرعت علاقه خود را از دست می دهند.[4] برای یک افسر غیر سازمانی از نسل شبکه نادرست خواهد بود که در جایی دوری و به دور از دسترسی به شبکه قرار داشته باشد، چرا که آنها انگیزه دارند از طریق توانایی هایشان در سازمان شان یا در جهان تاثیر گذار بوده و موفق باشند.[5] قابلیت های نسل شبکه شامل اتصال سراسری، اطلاعات، و تعامل می باشد. آنها از نظر روانی احساس نیاز به متصل بودن به کاری را دارند که در حال انجام اش هستند. بسیار بیشتر از آنچه نسل پیش از آنها چنین احساس نیازی داشت. آنها مایل اند چرایی و چگونگی کاری که در حال انجام اش هستند را بدانند. اگر آنها احساس کنند که در حال ایجاد تغییری در سازمان نیستند، یا رهبر کاری آنان متوجه ارزش تلاش های آنان نیست، به سرعت به دنبال جای دیگری خواهند بود تا در آنجا تفاوتی ایجاد کنند[6]. آنها مایل اند خودشان مستقیما چیزها را بفهمند و درک کنند، تا آنکه یک ناظر بالای سر برای حتی کوچکترین امور داشته باشند که تک تک راه حل ها را به آنها دیکته کند، که فلسفه فرماندهی ماموریت ارتش این چنین است[7]. بخشی از این میل به حل مشکلات جهان بدین جهت است که آنها تمایل دارند راه های خلاقانه ای را برای حل مشکلات امتحان کنند که تا پیش از آن آزموده نشده اند. نسل شبکه از اینکه خود شخصا چیزی را با کمک اینترنت بیاموزد لذت می برد و در برابر فناوری های نوین احساس راحتی بی مانندی دارد. آنها با اتکا به خود با راهنمایی های کوچکی از سوی اعضای ارشد پژوهش در مورد موضوعات را شروع می کنند، و هم رده ها و ارشد های خود را به عنوان منابعی می بینند که می توانند در اجرای تلاش هایشان از آنها کمک بگیرند[8]. نسل شبکه همچنین مخیر بودن را ارزش می نهد. این ترجیح الزاما به این معنی نیست که باید انتخاب های زیادی وجود داشته باشد تا از میانشان یکی را برگزینند، بلکه بیشتر درباره ی این است که فردیت و خلاقیتشان را بروز دهند[9]. به جهت میل محرکه برای تغییر دنیا، نسل شبکه بیشتر در تظاهرات ها، راهپیمایی ها، و مبارزات برای تغییرات اجتماعی شرکت می کنند[10]. آنها ترسی از کار سخت ندارند، اما می خواهند تلاش هایشان دیده شود و تغییری ایجاد کند. در حوزه ی کار آفرینی، "اگر می خواهید درگیر نسل شبکه شوید، مطمئن شوید که به فردیت آنها احترام می گذارید به همان اندازه که عملکرد و تلاش شان را به رسمیت می شناسید." [11] در پژوهشی در باب همین موضوع در مورد ارتش ایالات متحده به قلم رابرت فارمر[12] آمده است: ارتش ایالات متحده در حال حاضر متشکل از 4 نسل است: نسل بومر[13] (1946-64)، نسل X [14] (1965-80)، نسل Y [15] (1981-2000)، و نسل Z [16] (کسانی که از سال 2001 به بعد متولد شده اند)[17]. هر یک از این گروه ها دارای ارزش های منحصر به فردی ست که بر نحوه درک آنان نسبت به مسائل، استفاده، و واگرایی نسبت به ارزش های ارتش تاثیر می گذارد. به طور قابل ملاحظه ای، ارزش های هر نسل می تواند جهت پیشبینی پاسخ های هریک از گروه های نسلی بکار رود، لذا واکنش های آنها قابل پیشبینی و یا قابل تخفیف یا شدت بخشی برای رسیدن به انسجام بیشتر در واحد رزمی، افزایش درک فردی و گروهی، و کمتر دامن زدن به نزاع های فردی ست. به طور ویژه این پژوهش می پرسد، "چگونه رهبران نظامی می توانند روابط منفی میان ارزش های نسلی هر یک از نسل ها و ارزش های نظامی را کاهش دهند در عین اینکه بتوانند از تراز مثبت این ارزش ها برای افزایش قابلیت ها و توان اعمال قدرت نظامی در افق 2050 بهره برند؟"[18] ارزش های نسلی ارزش های مقامات اجرایی کشوری و رهبران قوه مقننه معمولا به اهداف استراتژیک ملی گره خورده اند. بر اساس اسناد بالادستی کشورها که بر قوانین جزئی بر اساس آن بنیان نهاده شده ; رهبران در تلاش هستند آن انگاره ای را بتراشند که تصویر مجسم آمال ملی و عقیدتی باشد. اهداف استراتژیک , وضعیت نهایی حرکتی هستند که رویکرد عملیاتی از آن مشتق می شود، و بر روی شکاف میان وضعیت فعلی و وضعیت مورد نظر پلی ایجاد می کنند[19]. ارزش ها در طی زمان تغییر می کنند و منابع زیادی روی آنها تاثیر می گذراند. از این روی تصمیم سازان بینشی می سازند تا همزمان که فرمان حرکت کشور را به سمت آن هدف در دست دارند، وضعیت پایانی را همواره در افق آن نگاه دارند. آنچنان که تصمیم سازی تحت تاثیر فرهنگ تصمیم سازان قرار دارد، فرهنگ ارتش و نیروهای مسلح نیز بر فرهنگ تصمیم سازان تاثیر می گذراد. اگر ارزش های نیروی مسلح با کسانی که توسط آن تصمیمات یا فرمان ها تاثیر می پذیرند مشترک نباشد، آن تصمیمات یا فرمان ها امکان معنی و مفهوم یافتن را پیدا نمی کنند. اگر زیردستان تصمیم یا فرمان را درک نکنند، چندان محتمل نیست که نسبت به آن تعهدی پیدا کنند و تنها با آن انطباق پیدا می کنند. محیط عملیاتی امروز بر پیچیدگی و کنترل غیر متمرکز تحت مفهوم فرماندهی ماموریت، ارزش می نهد، که نیازمند تعهد سربازان به جای تطبیق و پذیرش زیردستانه آنان است[20]. بنابراین پل زنی میان شکاف های نسلی به منظور ایجاد درک مشترک از ارزش های ارتش به منظور بر قراری نظم مناسب و دیسیپلین لازم در نیروی مسلح امروزی لازم و حیاتی ست. ارزش های نسل ها قابل تعریف است و تصویری واضح از اینکه چگونه –به عنوان یک گروه- افراد رفتار خواهند کرد، پرورش خواهند یافت، و انتظار پاداش خواهند داشت، به دست می دهد. پژوهش در رفتار نسل ها تمایزات بارزی را در بین نسل های مختلف نشان می دهد. [21] در یکی دیگر از پژوهش های صورت گرفته چالش های مساله شکاف نسلی این چنین بر شمرده شده است: یک مشکل در مورد نصیحت هایی که در باب به خدمت گیری و رهبری نسل جوان در گفته می شود، وجود دارد: نسل هزاره دیگر نسلی نیست که ارتش نیاز داشته باشد در مورد آنها تمرکز کند. هزاره ی جدیدی ها –کسانی که ما بین 1980 تا 1996 متولد شده اند- در حال پیوستن به ارتش نیستند؛ آنها خود ارتش هستند! تا سال 2015 حدود 72 درصد از پرسنل فعال ارتش را نسل هزاره تشکیل می دادند. در واقع حتی در سال گذشته تعداد زیادی از این نسل هزاره ای ها می توانستند با 20 سال سابقه خدمت بازنشسته شوند. کسانی که به تازگی برای ورود به خدمت ثبت نام کرده اند در حال گذراندن دوره های آموزشی ای هستند که ارزش زمانی که صرف آنها می کنند را ندارد و متناسب نسل جدید نیستند. این ها آموزش های نسل جدید نیستند: نسل شبکه نسل شبکه که اعضای آن به عنوان NetGens نیز شناخته می شوند، شامل افرادی می شود که در و پس از 1997 متولد شده اند. در کشور های اروپایی , ژاپن و آمریکا تا سال 2015 این نسل جمعیتی بالغ بر 70 میلیون نفر را تشکیل می دادند. در این سال مسن ترین افراد این نسل 21 ساله می شدند. در حال حاضر نسل شبکه ای ها بخش قابل توجهی از جمعیت استخدامی ارتش را تشکیل می دهند که شامل 15 درصد از نیروی وظیفه نام نویسی کرده در سپاه تفنگداران دریایی[22] می باشد. این نسل جدید از نظر فکری بیشتر برای خطر ها و عدم قطعیت ها آمادگی دارد، و سرشار از اراده و اعتماد به نفس می باشد، اما در عین حال به طرز منحصر به فردی شکننده می باشد. نیروهای مسلح نیازمند سر سختی ذهنی بیشتری فراتر از آنچه نسل شبکه در زمان ورود به ارتش در اختیار دارند، می باشد. نسل شبکه اطلاعات را به روش متفاوتی دریافت می کنند، خود را در درجه اول به عنوان اشخاص منحصر به فرد و نه جزئی از اجتماع می بینند، و ارزش کمتری برای رویه های سنتی قائل هستند. این نیرو های تازه استخدام شده در حال دگرگونی چالش های نیروی انسانی هستند که ارتش با آنها مواجه است. امروزه بخش عمده ای از ارتشی های نسل هزاره ای مجبورند روش های ارتباطی و آموزشی خود در برابر افراد نسل شبکه را تغییر دهند، تا بتوانند از آنها جنگجو یانی بسازند که بتوانند بر فشار های شدید مناقشات مسلحانه چیره شوند. [23] نسل های متفاوت با مدل ارزشی نیروهای مسلح به نحو متفاوتی تعامل می کنند. محققین، اندیشگران امور نظامی، و فرماندهان تیپ دیدگاه های متفاوتی در این باب دارند که چه چیز مهم است و چرا. علاوه بر این، انسان ها بر اساس نظرات و عقایدشان، جهان بینی و شغل شان، به مفاهیم اهمیت و ارزش می دهند. برای مثال اندیشگران ممکن است به تمامیت و یکپارچگی بیشترین اهمیت را بدهند، حال آنکه فرماندهان تیپ بالاترین ارزش را ازان وظیفه بدانند. زمانی که در مورد تئوری نسل ها و اهمیت آن مطالعه می کنیم، هدف درجه اول انطباق تمامی اعضای قوای مسلح اعم از سپاه، ارتش، وزارت دفاع، و نیروی انتظامی با مدل ارزشی انقلاب اسلامی، تبدیل به برترین امور می شود. از آنجایی که همه پرسنلی که وارد نیروهای مسلح شده اند قوانین، ارزش ها و اصول مشخصی را که در برابر آنان قرار گرفته را درک می کنند، عملکرد قوای مسلح در کلیت آن، فردیت افراد را کم ارزش نمی کند یا تجانس گروهی را از بین نمی برد. با تغییر کردن افرادی که تصمیمات را اتخاذ می کنند، به همین ترتیب تعابیر و تفاسیر از اطلاعات و استاندارد های پیاده سازی نیز دچار تغییر می شود. در ساختار ارتش های جهان معمولا نسل جوان جایگاه های سطوح پایینی، نسل میان سال در سطوح میانی، و نسل مسن تر در سنین 50 و بالاتر سطوح عالی فرماندهی را عهده دار هستند. در قوای مسلح ایران اما پس از انقلاب اسلامی ساختار فرماندهی ارتش در سطوح عالی و میانی به کلی دچار تغییرات اساسی شد، سپاه نیز نیرویی بود که اساسا به تازگی تاسیس شده بود و آنچنان که پیشتر ذکر شد عموم فرماندهان رده بالای آن جوانانی کم سن و سال بودند. در اینجا مدل سنتی ساختار سنی نیروهای مسلح دستخوش تغییر شد که این تغییرات و اخلاص و جسارت این فرماندهان البته برکات فراوانی به همراه داشت. با گذشت ایام و گذشت بیش از 30 سال از پایان جنگ اما ما شاهد یک رکود نسلی بوده ایم، رکود نسلی که نسل جوان و میان سالی که در صف ارتقای جایگاه بوده اند را نیز در هرم فرماندهی رسوب داده و بعضا حتی به سن بازنشستگی رسانده. این مساله به نوبه خود مستعد آن است که این نسل را نیز تحت محافظه کاری شدیدی که خود دست به گریبان آن بوده، به بازتولید بحران رکود نسلی سوق دهد. واژه "بحران" تعمدا و آگاهانه از آن روی بکار رفته است که به معنای واقعی کلمه این مساله مستعد آن است که منجر به ایجاد ناکارآمدی های عمده و تهدیدات در سطح امنیت ملی شود. به خواست خدا ادامه دارد . [1] Seemiller & Grace, 2017 [2] Patel, 2017 [3] Green 2019 [4] Heitzman, 2018 [5] Mercurio, 2017 [6] Rampton, 2017 [7] Department of the Army, 2012 [8] Seemiller & Grace, 2017 [9] Bridges, 2015 [10] Weise, 2019 [11] Patel, 2016, para. 16 [12] Robert M. Farmer [13] Boomer [14] baby buster, slacker, or Gen X [15] echo boomer, Generation Y, or generation next [16] در برخی طبقه بندی ها شامل نسل هزاره سوم و نسل شبکه [17] Cameron B. Caine, Generational Differences in Workplace Ethics: A Supplemental Report of the 2011 [18] Col John P. McDonnell, “National Strategic Planning: Linking DIMEFIL/PMESII to a Theory of Victory” [19] Department of Defense. ADP 3-0, 1. [20] Scott Borerud. “An Overview of Ethical Philosophy” [21] How Can the United States Army Leverage the Strengths of Three Disparate Generations to Fight and Win the Nation’s Wars? [22] Marine Corps [23]https://warontherocks.com/2018/03/how-the-network-generation-is-changing-the-millennial-military/
  15. بسمه تعالی 182 به بهانه ی چهل سالگی دفاع مقدس ؛ دفاع مقدس به مثابه یک میراث بشری 1: به اعتقاد نظریه پردازان روابط بین الملل ، تا زمان جنگ جهانی دوم ، مهم ترین دلیل در شعله ور شدن آتش جنگ ها ، عدم واکنش مناسب جهانی به تهاجمات مرزی، عبور از مرز های نظامی، اشغال و تجزیه کشور های دیگر بود. در بحران چکسلواکی وپیش از جنگ دوم ، موسولینی پیش‌نهاد کردکه کنفرانسی متشکل از قدرت‌های اروپایی بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و آلمان نازی برای رسیدگی به آن تشکیل شود. در ۱۹۳۸ این کنفرانس بدون حضور نماینده‌ای از شوروی یا چکسلواکی در مونیخ تشکیل شد و این قدرت ها بدون درنظر گرفتن تمامیت ارضی چکسلواکی ، در پایان جلسه سودت را به آلمان بخشیدند . نویل چمبرلین پس از امضای توافق‌نامه مونیخ گفت: «امروز ماصلح را برای زمانه‌مان را تحقق بخشیدیم.» ولی خبر نداشت که بی توجهی به حق حاکمیت ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور های دیگر چه عواقبی در بر خواهد داشت ! هیتلر پس از اتریش و چکسلواکی به سراغ لهستان رفت و آتش جنگی را روشن کرد که اروپا و برخی نقاط دیگردنیا را به مدت بیش از ۶ سال در خود فرو برد. کشور های قدرتمند دنیا در سایه عدم واکنش و نادیده گرفتن اشغال خاک دیگر کشور ها، که به ظاهر مستقیما آسیبی به منافع آنان نمی زد، به دنبال به دست آوردن صلح سعادتمندانه ای بودند که هرگز آن را به دست نیاوردند. به دنبال این جنگ خانمان سوز بود که به منظور برقراری صلح و امنیت در جهان و محترم شمردن تمامیت ارضی کشور ها، منشور ملل متحد در تاريخ 26 ژوئن 1945 در سانفرانسيسكو در پايان كنفرانس ملل متحد درباره تشكيل يك سازمان بين‌المللي به امضاء رسيد و در 24 اكتبر همان سال لازم‌الاجرا گرديد. در ماده 1 از فصل 1 منشور این سازمان آمده است: "حفظ صلح و امنيت بين‌المللي و بدين منظور به عمل آوردن اقدامات دسته جمعي موثر براي جلوگيري و برطرف كردن تهديدات عليه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز يا ساير كارهاي ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعديل و حل و فصل اختلافات بين‌المللي يا وضعيت‌هايي كه ممكن است منجر به نقض صلح گردد با شيوه‌هاي مسالمت‌آميز و برطبق اصول عدالت و حقوق بين‌الملل... " 2 : پس از جنگ جهانی دوم، از یک سو به دنبال رقابت ها و توسعه طلبی های شدت گرفته در پی جنگ سرد، از سوی دیگر به دلیل اوج گرفتن مساله امنیت انرژی، مجددا مناقشات ارضی و به راه انداختن جنگ ها و کودتا ها توسط ابر قدرت ها شدت گرفت. در ادامه تسلط چنین جوی، جنگ 8 ساله ایران و عراق که یکی از طولانی ترین، خسارت بار ترین و پرتلفات ترین جنگ های قرن 20 ام بود به راه افتاد. این جنگ در شرایط عدم ثبات داخلی ایران در پی وقوع انقلاب اسلامی در سال 1979 و در کمتر از یک سال پس از انقلاب در حاکی که تمامی نهاد های حاکمیتی دچار تنش و تحولات بوده و ارتش نیز پس از پیوستن به انقلاب وضع آشفته و نابسامانی داشت شروع شد. صدام وعده پیروزی قریب الوقوع را می داد و خود اولین گلوله توپ را به سمت ایران شلیک کرد . همچنین ارتش عراق به شدت از سوی کشور های غربی و شرقی تجهیز شده بود تحت حمایت سنگین مستشاری و اطلاعاتی آنان بود . در سوی دیگر ارتش و سازمان نظامی ایران در ضعف و آشفتگی و تحریم تسلیحاتی به سر می برد به نحوی که بسیاری منتظر سقوط قریب الوقوع حکومت نوپای ایران و یا دست کم اشغال بخش های وسیعی از خاک ایران از جمله مناطق نفت خیز ایران بودند. این مقاومت با چنگ و دندان نظامیان ارتشی و سپاهی و به ویژه نیرو های داوطلب مردمی بود که خاک ایران را از دهان صدام بیرون کشید و تمامیت ارضی آن را حفظ کرد. این جنگ که با تحریک و دسیسه ابر قدرت ها توسط صدام علیه ایران تحمیل شد می توانست مثال دیگری باشد از جنگ های صورت گرفته بر سر منابع انرژی خصوصا منطقه بسیار نفت خیر جنوب شرق ایران، اما نکته ی مهم آن مباح شمردن کشور گشایی هایی بود که از سوی قدرت های جهانی و حتی دیگر کشور های منطقه قرار بود صلح سعادت مندانه دیگری را در پی داشته باشد. اما دوباره گندم صلح به دندان هیچ کدام از آن کشور ها نرسید، پس از خاتمه جنگ ایران و عراق، صدام در حالی کویت را اشغال کرد که چشم به سرزمین های شبه جزیره عربستان دوخته بود. همان دو کشوری که در سال های جنگ ایران و عراق بیشترین حمایت مالی را از صدام کرده بودند. پس از آن تنها ورود آمریکا و دیگر کشور های غربی عضو ائتلاف بود که عربستان را از خطر اشغال شدن رهانید و خاک کویت را آزاد کرد. ورودی که با به راه انداختن جنگ اول خلیج فارس همراه بود و تاسیس پایگاه های نظامی و استقرار گسترده نظامیان آمریکایی و سلطه دولت مطبوعشان بر گلوگاه های تولید انرژی جهان را به دنبال داشت. همچنین، در اتفاقی کم نظیر هر دو بلوک شرق و غرب که در جای جای جهان از هیچ فرصتی برای رقابت و تخاصم با یکدیگر دریغ نمی ورزیدند، برای یاری رژیم بعث به رهبری صدام علیه ایران متحد شده بودند. تانک های مدرن تی 72، موشک های بالستیک اسکاد، هواپیما های بسیار پیشرفته میگ 25 و 29 که در آن زمان آخرین دستاورد های بلوک شرق بود و بسیاری تسلیحات دیگر، از شوروی سابق، هواپیما های سوپر اتاندارد، میراژ اف-1 ، موشک های ضد کشتی اگزوست، سامانه پدافندی رولند و حتی تاسیسات اتمی از سوی فرانسه، بسیاری تجهیزات و حتی سلاح های شیمیایی از آلمان، و در نهایت اطلاعات ماهواره ای و تصاویر هوایی، کمک های مستشاری و در نهایت حتی دخالت مستقیم از سوی ایالات متحده، در کنار دلار های نفتی شیخ های حاشیه خلیج فارس صدام را در برابر ایران یاری می رساند. چرا که نفت و امنیت انرژی مگا ترند جدیدی بود که پس از کشور گشایی های جنگ جهانی دوم محبوب شده بود، و هر دو بلوک شرق و غرب بر سر آن تفاهم و اتفاق نظر داشتند. این در حالی ست که مبنای شکل گیری سازمان ملل به عنوان یگانه سازمانی که تمامی دولت ها و ملت های جهان را با یکدیگر مرتبط می سازد و به دور یک میز می نشاند آن بود که حقوق و تمامیت ارضی کشور ها محترم و خدشه ناپذیر دانسته شود. 3: جنگ ایران و عراق یکی از طولانی ترین جنگ های قرن 20 ام بود و با فاصله کوتاهی جنگ اول خیلج فارس را در پی داشت . این جنگ همزمان با انقلاب رسانه ای در دنیا و فراگیر شدن رسانه های دیداری اتفاق افتاد و موجب شد تا افکار جهانی در مورد این جنگ و منازعات بعدی در خاور میانه حساس شود، زیرا در بسیاری از کشور های جهان، خصوصا کشور های غربی روزانه اخبار متعددی از جنگ ایران و عراق منتشر می شد. اگر جنگ ویتنام وجدان های مردم جهان را در مورد جنگ افروزی مستقیم ابرقدرت ها حساس نمود؛ جنگ ایران و عراق مردم جهان را متوجه بعد جدیدی ازین آتش افروزی ها نمود . طولانی شدن جنگ در مناطق نفت خیز، آن هم در شرایطی که هر دو بلوک شرق و غرب در آن همکاری و مشارکت دارند، افکار عمومی را در مورد اهداف پنهان و اصلی به راه افتادن این جنگ حساس کرد. به ویژه انکه پس از پایان جنگ ایران و عراق، پس از آنکه صدام با چراغ سبز آمریکا دست به اشغال کویت زد، همان آمریکا، خود به ناگاه مدعی پرچم داری مبارزه با صدام و آزادی سازی کویت شد. این رسوایی ها و آگاهی عمومی از حقایق جنگ های نفتی بود که کار را برای دست اندازی های نظامی قدرت های بزرگ به خاک دیگر کشور ها به میزان کم نظیری دشوار ساخت؛ مقاومت طولانی ایرانیان، که در شرایطی که در جنگی نابرابر و تحت تحریم های شدید، با چنگ و دندان مقاومت کردن و گوشت تن را سپر گلوله قرار دادن مانع از نابودی کشور و به تاراج رفتن سرزمین های نفت خیز در دسیسه چیده شده توسط ابر قدرت ها، و آگاه شدن افکار عمومی جهان در مورد اهداف پنهان این جنگ شد، موجب شد تا دولت آمریکا حتی در ژست مبارز آزادی نیز کار دشواری در اقناع افکار عمومی در توجیه مداخله نظامی خود داشته باشد و مجبور به اجرای تبلیغات و پروپاگاندای گسترده از جمله داستان معروف رسوایی شهادت دروغین دختر سفیر کویت شود. [1] نهایتا نتیجه آن شد که افکار عمومی به هیچ وجه جنگ افروزی را تحت هر عنوانی برنمی تابید و تنها واقعه ای چون 11 سپتامبر می توانست از پس توجیه افکار عمومی برای اشغال افغانستان و افزایش حضور و مداخله نظامی آن کشور در خاور میانه بر آید. برای اشغال عراق نیاز به افسانه سرایی ها در مورد انبار های تسلیحات کشتار جمعی عراقی بود که دستمایه اشغال آن کشور قرار گرفت. همان دست مایه ای که با رسوا شدن دروغ ها و دسیسه های آن یکی از بزرگترین بی آبرویی های دولت آمریکا در 100 سال گذشته را به بار آورد و دولت بوش پسر را به یکی از منفور ترین دولت های آمریکا در داخل آمریکا و سطح بین المللی بدل کرد. و در ادامه کار به آنجا کشید که در برابر فشار افکار عمومی راهی جز خاتمه اشغالگری و خروج نظامیان از عراق باقی نماند. حتی برای دولت ترامپ شعار خارج کردن نظامیان از افغانستان و خاتمه جنگ به بزرگ ترین دستاورد بدل شد . 4 : حساسیت افکار عمومی مردم جهان نسبت به حق حاکمیت ملی کشورها ، حاصل بی خانمان شدن ، کشته شدن و نقص عضو انسانهای بسیاری بوده واین بهایی بسیار گزاف به شمار می آید . این آگاهی از اهداف واقعی تجارت جنگ در بین قدرت های بزرگ بود که راه را برای دست اندازی های بیشتر به خاک دیگر کشور ها بست و مقاومت 8 ساله و خون صد ها هزار ایرانی در برابر اشغال گری ، نقش کم نظیری در شکل گیری آن ایفا کرد. ازین رو میتوان گفت که دفاع مقدس ایران نه تنها یک موضوع ملی بلکه یک میراث بشری و متعلق به تمام انسان های آزاده است : میراث تثبیت حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی . [1] https://en.wikipedia.org/wiki/Nayirah_testimony
  16. بسمه تعالی نمونه­هایی از نادیده گرفته شدن حاکمیت ملی و مرزهای جغرافیایی کشورها پیش از دفاع مقدس: · بحران آذربایجان (1945-1946) شوروی با وجود پایان جنگ جهانی دوم از تخلیۀ خاک ایران امتناع کرده، با تقویت و تشویق گروههای جدایی طلب آذربایجان و کردستان ایران، سعی در تجزیۀ خاک کشورمان داشت که در نهایت به این هدف نرسید. · جنگ کره (1950-1953) این جنگ با عبور نیروهای کرۀ شمالی از مرز رسمی میان دو کشور با هدف تصرف کرۀ جنوبی و یکپارچه ساختن شبه جزیرۀ کره آغاز شد و با ورود نیروهای سازمان ملل متحد و شکست ارتش کرۀ شمالی و متحدان چینی پایان یافت. · نخستین جنگ هند و چین (1946-1954) فرانسه با پشتیبانی ایالات متحده پس از خروج ارتش امپراتوری ژاپن از هند و چین، بار دیگر فعالیت استعماری خود را در منطقه آغاز کرد و پس از مقاومت ویتنامیها وادار به ترک هند و چین شد. · تهاجم چین به تبت (1950) ارتش چین، تبت را ضمیمۀ جمهوری خلق چین کرد. · نبرد استقلال الجزایر (1954-1962) مقاومت ملت الجزایر منجر به خروج نیروهای فرانسوی و پایان استعمار شد. · جنگ ویتنام (1955-1975) ایالات متحده پس از خروج فرانسویها، مستقیماً وارد هند و چین شد و با بهانه قرار دادن واقعۀ خلیج تونکین، جنگ ویرانگری را آغاز کرد که با شکست ارتش آمریکا و سقوط دولت غربگرای ویتنام جنوبی پایان یافت. · انقلاب مجارستان (1956) ارتش سرخ شوروی با عبور از مرزهای رسمی، انقلاب مردم مجارستان را به شدت سرکوب کرد. · بحران سوئز (1956) پس از ملی شدن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر، نیروهای بریتانیا، فرانسه و اسرائیل به مصر حمله کردند و پس از اولتیماتوم شوروی و عدم همکاری ایالات متحده، وادار به ترک خاک مصر شدند. · بحران کنگو (1960-1967) بلژیک پس از پایان رسمی استعمار کنگو، با تحریک عواملش در استان کاتانگا، سعی داشت مهم ترین معادن کنگو را تحت کنترل خود درآورد و برای ایجاد کاتانگای خودمختار از مزدوران اروپایی و آفریقای جنوبی استفاده می­کرد و حتی موفق شد نیروهای سازمان ملل متحد را در چند نبرد شکست دهد. · تهاجم خلیج خوکها (1961) نیروهای مسلح ضد انقلاب کوبا با پشتیبانی ایالات متحده قصد ساقط کردن حکومت کاسترو را داشتند، ولی پس از پیاده شدن در سواحل کوبا از ارتش این کشور شکست سختی خوردند. · جنگ مرزی آفریقای جنوبی (1966-1989) با خروج استعمارگران پرتغالی از آنگولا، درگیری میان نیروهای آفریقای جنوبی (حکومت آپارتاید) و چریکهای کمونیست تحت حمایت شوروی و کوبا تبدیل به جنگ تمام عیار شد. · جنگ شش روزه (1967) اسرائیلیها در جنگی سریع، تهاجم کشورهای سوریه، مصر و اردن را دفع کرده، نوار غزه و بلندیهای جولان را ضمیمۀ خاک خود ساختند. · بهار پراگ (1968) شوروی برای ممانعت از گسترش آزادیهای اجتماعی به همراه نیروهای پیمان ورشو، چک­اسلواکی را اشغال کرد. · جنگ هند و پاکستان (1971) هند با جدا کردن پاکستان شرقی، کشور بنگلادش را ایجاد کرد. · جنگ قبرس (1974) ترکیه به قبرس تحت کنترل یونان حمله کرد. · جنگ داخلی لبنان (1982) اسرائیلیها با بهانۀ درخواست کمک دولت لبنان، این کشور را اشغال کردند. · جنگ چاد (1987) تهاجم لیبی به چاد با شکست ارتش قذافی پایان یافت. · جنگ افغانستان (1979-1989) نیروهای شوروی برای گسترش نفوذ بر افغانستان، این کشور را اشغال کردند، اما در مقابل مقاومت مجاهدین افغان، وادار به خروجی خفت بار گشتند.
  17. تصویر skew شده . قطر خود پهپاد هم بیشتر شده ، تایرهای کشنده هم بزرگتر هستند .
  18. همون موقع گمانه زنی شد که احتمالا غدیر نیست و قدیر هست . نمونه ی سه مرحله ای قدر با دو استیج جامد و یک استیج مایع . حدودا دو متر هم بلند ترمیشه . یه چیزی مثه قاصد ولی به طور خاص برای ASAT ....
  19. بسمه تعالی پهپادهای بالاخواه و آینده جنگ هوایی اکنون تا حد زیادی پذیرفته شده است که آینده جنگ هوایی به طور چشمگیری تحول پیدا خواهد کرد و فن آوری ها و مفاهیم جدید عملیاتی ای به مرور عرضه خواهد شد ، آینده هنوز در این زمینه کاملا روشن نیست اما کارهایی در دست است تا دقیقاً نشان دهد که تصور صحیح از آینده جنگ هوایی چه باید باشد. مشخصا ارتش ها با استفاده از سامانه های بدون سرنشین مسلح ، (UCAV) قادر خواهند بود کل عملیاتی را که یک جنگنده در حال حاضر انجام می دهد یا مواردی که می توانند به عنوان یک مکمل برای یک جنگنده سرنشین دار فعالیت کنند ، انجام دهند. Loyal Wingman: جدیدترین مفهومی که اکنون در حال توسعه است ، ایده یك پهپاد " بالا خواه " برای پشتیبانی از هواپیمای جنگنده یا بمب افکن است ،Loyal Wingman یك پهپاد ارزان قیمت است كه می تواند در كنار یك هواپیمای سرنشین دار مستقر گردد و هنگام انجام عملیات تهاجمی بر علیه دشمن ، به عنوان دفاع هوایی در مقابل پدافند دشمن عمل کند . با پایین آوردن هزینه ها ، این سیستم ها می توانند به صورت گسترده خریداری و مستقر شوند . استرالیا Boeing را به عنوان شریک صنعتی خود برای توسعه یک کانسپت " پهپاد بالا خواه " انتخاب کرده است و در فوریه 2019 دولت این کشور اعلام نمود که یک ایده اولیه در حال اجرا است. این نخستین توسعه پهپاد این شرکت است که در کشور استرالیا طراحی و مهندسی شده است. دولت استرالیا ، تعهد کرده است حدود 10 میلیون دلار سرمایه گذاری در سال برای توسعه ی این محصول ، با سقف سرمایه گذاری اولیه 40 میلیون دلار تخصیص دهد. تحقیق و توسعه ی این پهپاد منجر به ایجاد یک اثبات کننده فن آوری تحت برنامه توسعه Wingman-Advanced خواهد شد که اولین پرواز آن برای سال 2020 برنامه ریزی شده است . XQ-58A: در ماه های اخیر پیشرفت های گسترده ای در این زمینه به وجود آمده است ، از جمله اولین پرواز XQ-58A Valkyrie که در مارس سال 2019 در Yuma Provings Grounds در آریزونا انجام شد. XQ-58A یک پهپاد با سرعت زیر صوت است که از یک موتور توربینی استفاده میکند و برد حدود 5 هزار کیلومتری دارد. این پهپاد با استفاده از بوستر راکتی از یک پایه پرتاب می شود و توسط یک چتر بازیابی می شود. دو محفظه اسلحه داخلی امکان بارگیری سلاح 500 پوندی را برای دو بمب قطر کوچک GBU-39 فراهم می کند ، در حالی که همچنین زمینه ای برای قرار گرفتن سلاح در خارج از بدنه نیز وجود دارد. آزمایشات این پهپاد ها در آمریکا با مشارکت ایجاد شده در سال 2016 بین تولید کننده سیستم های بدون سرنشین هوایی Kratos و آزمایشگاه تحقیقات نیروی هوایی (AFRL) انجام شد. این برنامه تحت تحقیقات دولتی " فناوری کم هزینه هوایی (LCAAT) " انجام شده است . این تست 76 دقیقه به طول انجامید ، این آزمایش بخشی از طرح نیروی هوایی ایالات متحده برای یک UCAV کم هزینه و مستقل از باند فرودگاه است که می تواند یک مکمل برای هواپیماها از جمله جنگنده های F-22 و F-35 باشد یا به طور جداگانه در swarm استفاده شود. داگ سوچزوبلوسکی ، مدیر برنامه AFRL پس از پرواز مارس 2019 گفت "XQ-58A : اولین نمونه از این کلاس پهپاد است که با هزینه های کم تولید و عملیات در حالی که توانایی تغییر بازی را دارد ، تعریف شده است." Tempest: در طول نمایشگاه هوایی Farnborough در سال 2018 ، وزارت دفاع انگلیس نیز از کانسپت Tempest خود رونمایی کرد ، این طرح کوششی برای ایجاد جایگزینی برای ناوگان جنگنده در خدمت با نسل جدیدی از جنگنده هاست . در حالی که مدلی که توسط وزیر دفاع آن زمان گاوین ویلیامسون به کار رفته بود ، ظاهراً متمرکز بر هواپیماهای با سرنشین شده بود ، دولت و صنعت تصریح می کردند که آنها برای پذیرش آرایه ای از مفاهیم مختلف تحت Tempest آمادگی دارند ، از جمله معرفی قابلیت های بدون سرنشین به همین شکل معرفی شده یا یک شکل دیگر و همچنین ترکیب هواپیماهای سرنشین دار با بدون سرنشین. وزیر دفاع همچنین در فوریه 2019 اعلام کرد که دولت در حال سرمایه گذاری روی فناوری های پهپادی swarm است که شامل پهپادهایی با قابلیت شبکه شدن با هزینه ی اندک برای اعزام به صورت انبوه برای مقابله با پدافند هوایی دشمن است و اجازه می دهد هواپیماهای با ارزش و سرنشین دار مانند F-35 از پدافند دشمن عبور کنند. این سری پهپاد ها ، به طور مؤثر به عنوان یک wingman در جریان حمله ی هوایی عمل می کنند. این پروژه با تأمین بودجه 160 میلیون پوندی صندوق تحول وزارت دفاع ،با تخصیصی از بودجه دفاعی در سال 2018 جهت حمایت از توسعه فناوری های جدید تأمین می شود. پیش بینی می شود سیستم های swarm تا پایان امسال آماده باشند. البته در این پروژه انگلیس تنها نیست و بزرگان صنعت هوانوردی ایتالیا نیز در این پروژه درگیر هستند . FCAS : در اروپا ، فرانسه و آلمان نیز این مفهوم را در توسعه جنگنده مشترک خود ، که معادل Tempest است ، قرار می دهند. این مفهوم تحت عنوان پروژه system Future Combat Air ( FCAS ) در حال توسعه توسط Airbus و Dassault Aviation است . FCAS از سیستم سلاح های نسل بعدی (NGWS) و همچنین سایر دارایی های هوایی در فضای جنگ عملیاتی آینده تشکیل شده است. Dassault به عنوان پیمانکار اصلی NGF فعالیت خواهد کرد ، در حالی که Airbus مشغول توسعه وسایل نقلیه همراه از راه دور و ابر پشتیبانی رزمی (supporting combat cloud ) خواهد شد، Safran Aircraft Engines پیمانکار اصلی موتور هواپیمای جنگنده نسل بعدی خواهد بود . در فوریه 2019 یک قرارداد مطالعات دو ساله به Airbus Defense & Space و Dassault اعطا شد.دیرک هوک ، مدیر عامل شرکت ایرباس ، در زمان اعطای قرارداد گفت "FCAS ": یکی از بلند پروازانه ترین برنامه های دفاعی اروپا در قرن حاضر است. با امضای قرارداد امروز ، ما سرانجام در حال تنظیم این برنامه با تکنولوژی ها بسیار بالا هستیم. هر دو شرکت متعهد هستند که با توجه به جنگنده نسل جدید و همچنین سیستم های همراه با آن ، بهترین راه حل ها را برای ملل ما ارائه دهند. " پیش بینی می شود پیش از عملیاتی شدن که تا سال 2040 برنامه ریزی شده است ، کانسپت های مختلفی برای FCAS ایجاد شود ،. این دو شرکت گفتند که آنها برنامه های اثبات کننده فناوری ای را آغاز خواهند کرد و انتظار می رود که آنها را در نمایشگاه هوایی پاریس امسال نمایش دهند. ............................................................... * Wingman در اصطلاحات هوایی به معنی هواپیمایی است که در هنگام حمله در کنار هواپیمای رهبر دسته lead قرار گرفته و از او در نبردهای هوایی احتمالی محافظت میکند . https://www.ainonline.com/aviation-news/defense/2019-06-13/loyal-wingman-part-future-air-combat
  20. در کلیپ مذکور هیچ تجهیزات ایرانی وجود نداره . تمام تصاویری هم که گذاشتین کاملا ازشون مشخصه که با تجهیزات ایرانی تفاوت دارن .
  21. بسمه تعالی 182 باشگاه زیر دریایی های خودکار؛ ورود عضو جدید . اشاره : در نوشته ی زیر آنهپاد به عنوان سرواژه " آب نورد هدایت پذیر از دور " ( اعم از سطحی و زیر سطحی ) و زهپاد به عنوان سرواژه ی زیردریایی هدایت پذیر از دور به کار میرود . غوص ترمیناتور : پی گیری روند توسعه ی تسلیحات در سال های اخیر نشان داده بود که ، پس از پهپاد ها، تسلیحات رباتیک پرنده، خودرو های زرهی بی سرنشین، تسلیحات رباتیک زرهی، و نیز شناور های بی سرنشین، دیر یا زود نوبت به زیر سطحی های بی سرنشین یا زهپاد ها نیز می رسید. در سال های گذشته ساخت زهپاد های کوچک، معمولا در ابعاد یک اژدر یا کوچکتر توسط کشور هایی چون آمریکا، انگلستان و سپس چین پیگیری شده بود. وظیفه این دسته از زهپاد ها معمولا جمع آوری اطلاعات اقیانوس شناسی که مورد استفاده زیر دریایی های سرنشین دار است و نیز اجرای عملیات های نظارتی بود. اما در سال های اخیر با داغ شدن عرصه عملیاتی زهپاد ها و به خصوص پس از پروژه بلند پروازانه پوزایدون که توسط روسیه پیگیری می شود، لیگ زهپاد های بسیار بزرگ (XLUUV) نیز در حال شکل گیری است. از جمله شواهد و اخبار مربوط به جدی شدن رقابت تسلیحاتی در حوزه زهپاد ها می توان به، به دام انداختن زیردریایی بی سرنشین آمریکایی توسط چین در سال 2016 اشاره کرد. در سال 2016 خبری منتشر شد که یک کشتی نظامی چینی موفق شده است یک زیردریایی بی سرنشین (UUV) کوچک متعلق به نیروی دریایی آمریکا را در آب های غرب فیلیپین رهگیری و توقیف کند. این نوع زیردریایی بی سرنشین امکان تجهیز به طیف وسیعی از سنسور ها جهت پایش محیط، جریان های آبی و دیگر شرایط اقیانوسی را داراست. این شناور دارای سیستم پیشران نبود اما دارای باله های متحرک بزرگی بود که به آرامی جهت و شناوری آن را در طی زمان تغییر می داد و در عمل مانند نوعی گلایدر زیر آبی عمل می کرد. پس از این واقعه مقامات آمریکایی مدعی شدند که این زیردریایی در حال انجام ماموریت های روتین نظارت نظامی در آب های آزاد بوده است. این شناور غیر طبقه بندی شده بوده و ماموریت آن گردآوری اطلاعاتی بوده که در زمینه اقیانوس شناسی کاربرد دارد. پس از این مورد نیز اخبار مختلفی پیرامون این دسته از جنگ افزار ها و فعالیت هایشان منتشر شده که از آن جمله می توان به خبری که در سال 2020 از سوی نیروی دریایی هند منتشر شد اشاره کرد: نیروی دریایی هند کشتی های نظامی چینی را که دهها زهپاد را در آب های منطقه مستقر کردند زیر نظر گرفته است . بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی رسانه ها اطلاعات اقیانوس شناسی در حال انتقال توسط این زهپاد ها بوده است. چنین اطلاعاتی معمولا برای رزم زیردریایی بکار می رود که توسط عملیات های اطلاعاتی دریایی کسب می شوند. بر اساس گزارش ها، چین در حال مستقر ساختن ناوگانی از زهپاد ها در منطقه اقیانوس هند است تا تحرکات در این منطقه را زیر نظر بگیرد. به گزارش تامیز هند، هندنیز متقابلا شروع به عملیات های نظارتی و مراقبتی شدید در این منطقه کرده است. پس از این بود که به مرور شاهد شکل گیری کلاس های توان مند تر و بزرگتری از زهپاد ها بودیم که به عنوان جدیدترین ترند در حوزه زیر سطحی ها در کشور های صاحب سبک و فناوری این حوزه در حال پیگیری هستند، کشور هایی که تعداد آنها از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمی کند. یکی از مهمترین پروژه ها در این بخش پروژه اورکا از کمپانی بوئینگ می باشد که با طول حدود 15 متر در کلاس زهپاد های بسیار بزرگ قرار می گیرد.قبلا اطلاعاتی از این وسیله در تاپیک از پوسایدون تانهنگ قاتل ؛ رده ی جدید سلاح های راهبردی منتشر شده است. پس از آن، مهترین پروژه ای که اطلاعاتی از آن منتشر شد، پروژه بلند پروازانه مانتا انگلستان بود که با حدود 30 متر طول عنوان بزرگترین زهپاد در حال توسعه دنیا را از آن خود ساخت. علت این رقابت داغ ،البته بین تعداد محدودی از کشور ها، آن است که به رغم چالش ها و پیچیدگی های بیشتر ساخت زهپاد های کلاس بسیار بزرگ نسبت به پهپاد ها، واقعیت غیر قابل انکار آن است که با توسعه ی روز به روز هوش مصنوعی ، زیردریایی های رباتیک مسلح در حال ورود به میدان رزم هستند، همچنین محیط زیر سطح امکان اختفای بسار بیشتری نسبت به آسمان و یا سطح دریا فراهم میکند .منظور از چالش و پیچیدگی نیز عدم امکان ارتباطات بی سیم در زیر دریا به گستردگی این امکان در آسمان است . دلیل هم یک محدودیت فیزیکی ساده است ؛ امواج در آب دمپ میشوند . انگلستان با بستن قراردادی برای ساخت یک زیردریایی بی سرنشین کلاس بسیار بزرگ (extra-large uncrewed underwater vehicle) نشان داد که قصد ندارد از قافله عقب بماند. پس از روسیه با زیردریایی بی سرنشین اتمی پوسایدون و آمریکا با زیردریایی ارکا بوئینگ، انگلستان سومین کشوری بود که با مانتا (Manta) وارد لیگ زیردریایی های بی سرنشین بزرگ مقیاس شد، زیر دریایی که توان حمل و بکار گیری تسلیحاتی مانند اژدر را نیز داراست. در اختیار داشتن یک XLUUV قابلیت مهمی را در اختیار نیروی دریایی انگلیس قرار می دهد، کشوری که دارای تسلیحات به خصوصی باشد شروع به تدوین انواع دکترین ها ، راهبردها و تاکتیک های مبتنی بر آن سلاح میکند . یعنی با ورود حتی یک فروند ازین وسیله به ناوگان زیر سطحی انگلستان ، ادبیات دفاعی این کشور دستخوش تغییرات و بهبودهای مهمی خواهد شد. همانگونه که پس از ساخت این وسیله ، مالکیت آن به آنها امکان می دهد بیاموزند که چگونه از آن استفاده کنند؛خود پروسه ساختن چنین زیرسطحی هایی نیز دستاوردهای عظیمی در برارد. زیرا ساخت چنین وسیله ای یک یک چالش است که نیاز به غلبه بر موانع فنی بسیاری دارد . آینده این حوزه می تواند به نفع پیشروان آن باشد که زودتر آموخته اند چگونه به طور موثر از این ابزار ها استفاده کنند. گذشته از چالش های فنی ساخت ، استیو هال[1] مدیر اجرایی Society for Underwater Technology [2] معتقد است که چالش های دیگری نیز وجود دارد که این پروژه به نیروی دریایی انگلیس کمک خواهد کرد که بر آنها فائق آید: XLUUV ها به نوعی قوانین بین المللی عبور و مرور را خواهند پذیرفت. توضیح آنکه قوانین دریانوردی بین المللی تنظیم شده اند تا در آب های آزاد از برخورد شناور ها جلوگیری کنند و اضافه کردن تسلیحات خودکار این قوانین را بیش از پیش پیچیده خواهد کرد. این وضعیت مشابه زمانی ست که ربات های مسلح پرنده (پهپاد ها) برای اولین بار شروع به پرواز در آسمان کردند. در چرخه فرماندهی پهپاد ها معولا انسانی حضور دارد که مجوز شلیک را صادر می کند، اما این مساله ممکن است برای یک زیردریایی کاملا خودکار کاربردی نباشد. زیر سطحی S201 ساخت MSubs پایه ای برای توسعه ی XLUUV جدید نیروی دریایی انگلیس خواهد بود. این قرار داد به کمپانی انگلیسی MSubs Ltd که بخشی از گروه صنعتی Submergence Group می باشد اعطا شده است. این کمپانی دارای سوابقی در ساخت زیردریایی های سرنشین دار در کلاس میدجت و همچنین زهپاد های[3] بزرگ می باشد. از جمله مشتریان این کمپانی نیوی سیلز نیروی دریایی آمریکا می باشد، که شناور غوص گر [4]DCS جدیدشان در حال ورود به خدمت است. البته چنانچه گفته آمد ، زهپاد بزرگ خود نیروی دریایی آمریکا نیز با نام اورکا توسط بوئینگ در حال ساخت است. یکی از بلند پروازانه ترین ویژگی های این زهپاد انگیسی این است که دارای برد بیش از 5500 کیلومتری خواهد بود. این مساله این نکته را متبادر می کند که این زیردریایی از پیشران الکترو دیزل یا مستقل از هوا[5] استفاده خواهد کرد، چرا که به نظر نمی رسد برای رسیدن به چنین بردی استفاده از باتری به تنهایی کافی باشد. اولین نمونه بر اساس افزایش مقیاس و خودکار سازی زیر سطحی سرنشین دار S201 ساخته شده توسط MSubs توسعه پیدا خواهد کرد. اما کمپانی ، پیشنهاد طراحی زهپاد های بسیار بزرگ کاملا جدید را نیز ارائه کرده است که شامل ساخت نسخه بزرگتری از Moray ، دیگر زهپاد بزرگ این کمپانی، می باشد. Moray در نسخه فعلی دارای 25 متر طول، 70 تن وزن، و 100 متر قابلیت غوص روی ست. این زهپاد می تواند مانند یک زیردریایی معمول دریا نوردی کند و می تواند طیف وسیعی از ماموریت ها را از جمله، رزم ضد زیردریایی، مین ریزی و مقابله با مین، و حمله به شناور های سطحی را بر عهده بگیرد. همچنین قادر به اجرا ماموریت های نظارتی و جمع آوری اطلاعات است، و می تواند از عملیات نیرو های ویژه پشتیبانی کند. نقش مسلح به خصوصی که نیروی دریایی انگلیس در ذهن دارد هنوز به درستی روشن نیست، اما Moray دارای رویکردی در همان جهت مورد نظر نیروی دریایی برای زهپاد کلاس بسیار بزرگ آینده خود است. Moray کشور های چین، کره جنوبی و ژاپن نیز برنامه هایی برای توسعه زهپاد های بزرگ دارند، باید دید تا روسیه علاوه بر پوزایدون مهره دیگری را نیز وارد این عرصه خواهد کرد یا خیر. اما آنچه در این روند غافل گیر کننده بود، نه ورود یک عضو جدید غربی به این لیگ کوچک، بلکه ورود عضو جدیدی بود که کسی انتظارش را نمی کشید. این عضو جدید نه چین بود، نه فرانسه، نه ژاپن، نه سوئد ... در حاشیه مراسم الحاق 100 فروند قایق تندروی راکت انداز، این نیروی دریایی سپاه بود که برای اولین بار تصاویری از پروتوتایپی در حال تست از یک زهپاد کلاس بسیار بزرگ رونمایی کرد. اگر چه این تصاویر بسیار محدود بود و اطلاعات رسمی خاصی در مورد آن منتشر نشد، ولی این پروژه بازتاب قابل توجهی در میان کارشناسان و رسانه های حوزه نظامی داخلی و خارجی داشت. در میان کارشناسان خارجی کامل ترین گزارش را H I Sutton که تخصصا حوزه زیردریایی ها را پیگیری می کنند و خصوصا اشراف کاملی بر پرونده زیردریایی های ایرانی دارد منتشر کرد؛ همین گزارش توسط بخش دفاع و امنیت مشرق ترجمه شده وبدون اشاره به نام نویسنده اصلی آن با اضافاتی در سایت مشرق منتشرشده است . متن ساتن به نقل از فوربس به شرح ذیل است : زیر دریایی مرموزی که می تواند قابلیت های جدید مهمی را به توان نظامی ایران اضافه کند در جریان مراسم الحاق 100 فروند قایق تندرو به نیروی دریایی سپاه تصاویری از نسخه در حال توسعه یک زهپاد منتشر شد که به نظر می رسد یک زهپاد در کلاس بسیار بزرگ باشد. این شناور می تواند قابلیت های جدیدی به توان رزم نا متقارن ایران اضافه کند. این همچنین بدین معنی ست که ایران به گروه ویژه با اعضای انگشت شماری خواهد پیوست که در آن تنها آمریکا و انگلستان زهپاد هایی در این کلاس دارند. این زهپاد با زهپاد کلاس بسیار بزرگ اورکا ساخت بوئیگ، که برای نیروی دریایی آمریکا در حال توسعه است، از نظر کلاس ابعادی، و به ویژه پیشرانش الکترو دیزلی به سختی کاملا قابل مقایسه خواهد بود. البته همتای ایرانی ارکا قطعا بسیار ارزانتر خواهد بود. اضافه شدن زهپاد های بزرگ می تواند جنبه ی جدیدی به توان اعمال قدرت نیروی دریایی سپاه اضافه کند و پرستیژ این نیرو را در سطح منطقه ارتقا بخشد. همچنین پیشران الکترودیزل موجب خواهد شد این شناور بتواند به برد قابل توجهی برسد. همچنین ابعاد بزرگ آن موجب می شود بکار بردن تسلیحات توسط آن امکان پذیر تر شود؛ از آن جمله می توان به توان مین ریزی اشاره کرد. با توجه به شرایطی که این زهپاد در آن دیده شد و نحوه هدایت آن توسط افرادی که بر روی آن نشسته بودند این شناور در مراحل اولیه توسعه خود قرار دارد. ایران سابقه قابل توجهی در ساخت زیردریایی های سرنشین دار کلاس میدجت و سبک دارد، ولی در مورد این زهپاد آنچه بیشتر چالش بر انگیز است، کنترل و اتوماسیون آن است. البته ایران تجربه هایی برای هدایت قایق های بی سرنشین مانند قایق راکت انداز (یا مهدی) را داراست، اما البته هدایت در زیر آب با توجه به عدم امکان ارتباط الکترومغناطیس در زمان غوص، هدایت و اتوماسیون در زیر آب دارای چالش های ویژه خاص خود است. البته خود آقای ساتن پیش ازین در جایی گمانه زنی کرده بود که زیر دریایی بی سرنشین ایرانی در مبنای غدیر خواهد بود ولی در مقاله ی اخیر از قول خود عدول نموده و آنرا یک سازه ی دیگر میداند . مشرق پس از ترجمه مقاله ی ساتن ، این زیردریایی را سازه ای جدید و کاملا کوچکتر از زیردریایی های کلاس غدیر می داندو نسبت به سامانه پیشرانش آن نیزادعایی را مطرح نمی سازد. همچنین کاملا اشتباه آن را مرتبط با سخنان سردار سلامی در همایش قایق های تندرو می داند که گفته بود: باید به سوی تولید شناورهای بدون سرنشین حرکت کنیم. در پایان نیز در باب اهداف احتمالی از توسعه چنین زهپادی می افزاید: "طبیعتا در این مرحله نمی توان ماموریت خاصی را برای این شناور تعریف کرد و مشخصا نیاز به اطلاعات و تصاویر بیشتر از آن است اما با توجه به ماهیت وضعیت خلیج فارس و سابقه سپاه در این بخش می توان گزینه هایی مثل حمل اژدر یا حتی استفاده از آن به عنوان یک پلتفرم انتحاری سنگین برای حمله از پایین و ایجاد انفجار در حجم بالا و غرق کردن شناورهای سنگین را در خصوص آن پیش بینی کرد." لکن لازم به ذکر است که اولا سخنان سردار سلامی مرتبط با پهپاد ها و قایق های تندروی بی سرنشین و رزم مشترک این دو در قالب رزم شبکه محور بودهو ربطی به پروژه ی فوق الذکر ندارد . عبارت " استفاده از آن به عنوان یک پلتفرم انتحاری سنگین " نیز با توجه به هزینه ی ساخت چنین پروژه ای در صورت عدم حمل کلاهک اتمی ، قطعا توجیه ندارد . در بحث کنترل نیز مساله دیگری که وجود دارد آنکه، کنترل و هدایت این زهپاد مشابه آنهپاد های دیگر چون قایق راکت انداز بی سرنشین یا مهدی نمی تواند باشد و مقوله هدایت و کنترل در زیر آب کاملا مقوله دیگری ست. به دلیل عدم امکان انتشار امواج الکترومغناطیس در زیر آب، در زیر دریایی ها در زمان غوص امکان استفاده از سامانه های موقعیت یابی جهانی چون جی پی اس یا بیدو وجود ندارد، همین امر برای سامانه های موقعیت یابی محلی (LPS) نیز صادق است. لذا برای هدایت و ناوبری در زیردریایی ها از سامانه ای هدایت اینرسیایی، قطب نماهای گردش سنج[6]، اطلاعات آبنگاری و اسکن توپوگرافی بستر دریا استفاده می شود. همچنین از آنجا که امکان ارتباط ان لاین در فواصل دور در هنگام غوص وجود ندارد، این زیردریایی های بدون خدمه یا زهپاد باید دارای سطح بسیار بالایی از اتوماسیون و هوشمندی باشند. درواقع آنها نه عناصر زیر آبی هدایت پذیر از دور که بلکه زیردریایی های رباتیک هستند. به همین جهت در تصاویر منتشره نیز شاهد تست باسیم زیر سیستم ها ( احتمالا فرامین کنترلی زیر دریایی ) هستیم . در واقع ریشه های این پروژه را می توان در گفته های سردار تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه، در اسفند 97 یافت: دریادار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران درباره ورود این نیرو به حوزه ساخت و بکارگیری شناورهای زیرسطحی گفت: زیردریایی که ما دنبال آن هستیم، کلاس میدجت است که پیشرفته‌تر از زیردریایی غدیر باشد، مانند زیرسطحی فاتح و یا خلیج فارس که هم‌اکنون در وزارت دفاع در حال ساخت است را مدنظر داریم؛ البته یکی از در خواست‌های ما زیردریایی های فاتح و خلیج فارس است. فرمانده نیروی دریایی سپاه درباره تسلیحاتی که در زیردیایی‌های سپاه بکارگیری می‌شوند، گفت: این زیردریایی‌های علاوه بر مجهز بودن به اژدر باید به موشک‌های کروز زیر سطح به سطح هم مجهز باشند، ضمن اینکه اولین بکار گیرنده موشک‌های کروز نصر (زیردریایی پرتاب) هم نیروی دریایی سپاه بود. وی در پاسخ به سوالی مبنی درباره موشک زیر سطح به سطحی که چندسال پیش سپاه در یکی از رزمایش هایش از آن استفاده کرد، گفت: بنا داریم این موشک را در زیردریایی‌های خود بکار بگیریم اما فعلاً نمی‌توانم جزئیاتی از آن بیان کنم. طبق آنچه در این مصاحبه آمده است، نیروی دریایی سپاه به دنبال زیردریایی در کلاس غدیر و لی پیشرفته تر می باشد، البته در خواست هایی برای زیردریایی های بزرگتری در کلاس فاتح را نیز برای آینده خود داشته است. اما در مورد این زهپاد کلاس بسیار بزرگ بر اساس براورد ها و بررسی های صورت گرفته، این زهپاد نه یک سازه جدید با ابعاد تخمینی طول 10 متر و قطر بدنه 1.5 متر، که در واقع همان زیردریایی کلاس غدیر پیشرفته تری ست که سردار تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه از آن سخن گفته بود. این زیر سطحی حاصل اعمال تغییراتی بر روی سازه زیردریایی غدیر است، از جمله حذف سازه بالایی و بخش برجک. بخش حذف شده مذکور جزء بدنه و سازه اصلی زیردریایی نمی باشد، و صرفا بخشی الحاقی ست که از کاربرد های آن فراهم آوردن بستری جهت استقرار و سوار و پیاده شدن خدمه در مواقع لازم است. نشانه دیگری که ما را به غدیر می رساند اثر توربولانس پروانه زیردریایی در نزدیکی سطح آب در پشت زیر دریایی ست. این اثر و حجم آن کاملا با اثر پروانه اصلی زیردریایی که بزرگتر است و نیروی رانش بیشتری تولید می کند و ضمنا در عمق بیشتری قرار می گیرد متفاوت است. نمای دیگری از پروانه کوچک مذکور و بخش فوقانی سازه زیردریایی به رنگ سبز روشن که در زهپاد حذف شده است. دلایل این انتخاب نیز واضح است. در ایران بیش از 20 فروند زیردریایی میدجت غدیر ساخته شده است که همگی عملیاتی ست، خطوط تولید، قطعات یدکی، و تجهیزات تعمیر و نگه داری آن کاملا در دسترس است. و برای تولید آن نیاز به هزینه طراحی و توسعه برای ساخت یک سازه جدید نیست، بخش های سازه ای و پیشران آن نیاز به فرایند تست و توسعه جدید ندارد، مساله تبطیق سلاح آن از پیش حل شده است. علاوه بر این پلتفرم جواب پس داده ای را در اختیار قرار می دهد که پتانسیل فوق العاده ای جهت تبدیل شدن به یک زهپاد کلاس بسیار بزرگ دارد. در مقام مقایسه مورای انگیسی مشابه غدیر دارای طولی حدود 30 متر است ولی قطر بدنه آن کمتر است، 2.2 متر در برابر 3 متر؛ در برابر وزن 70 تنی مورای زیردریایی کلاس غدیر می تواند تا حداکثر حدود 150 تن وزن داشته باشد. به ویژه با در دسترس قرار گرفتن فضای عرشه فرماندهی، فضاهای خالی مورد نیاز خدمه و حتی فضای مربوط به تدارکات مورد نیاز خدمه در غدیر، از این ظرفیت وزنی و فضای موجود در غدیر می توان جهت حمل سوخت و باتری بیشتر جهت افزایش برد عملیاتی و دوره غوص روی استفاده کرد، یا حتی سنسور ها و تجهیزات شناسایی و نظارتی بیشتری را در آن حمل کرد. در بخش تسلیحات نیز، کار انطباق انواع اژدر ها و حتی موشک کروز زیردریایی پرتاب (پروژه جاسک) پیش از این انجام شده است و نیاز به صرف زمان و هزینه های تحقیق و توسعه و تست های طولانی مدت و هزینه بر برای آن وجود ندارد. این میدجت توان حمل 2 اژدر 535 میلیمتری را داراست که با توجه به ابعاد و قابلیت های کف خوابی و پنهان کاری آن توان کشندگی قابل توجهی به آن می دهد. شلیک موشک های کروز زیر آبی پرتاب نیز علاوه بر قابلیت هدف قرار دادن اهداف سطحی، امکان حمله به اهداف ساحلی و زمینی را نیز در اختیار آن قرار می دهد. نمای برش خورده میدجت غدیر فضاهایی که با توجه به بی سرنشین شدن زیردریایی برای حمل باتری، سوخت و تجهیزات دیگر در دسترس قرار می گیرند تست موشک کروز زیردریایی پرتاب نصر از زیردریایی غدیر در پروژه جاسک همانگونه که گفته شد ساخت چنین پلتفرم پیچیده و گران قیمتی جهت استفاده انتحاری نه تنها به صرفه نیست که اثری از عقلانیت نیز در آن وجود ندارد. هدف از تولید چنین زهپادی که با توجه به ابعاد آن بزرگترین و سنگین ترین زهپاد جهان خواهد شد، در 2 بعد تدافعی و تهاجمی قابل بررسی ست. در بحث ماموریت های تدافعی این زهپاد با توجه به عدم نیاز به تامین تدارکات برای خدمه، و نیز فضای قابل توجهی که جهت حمل باتری و سوخت در اختیار خواهد داشت، می تواند دوره های طولانی کف خوابی و غوص داشته باشد. این قابلیت ویژه منجر به عدم توانایی شبکه ISR دشمن در شناسایی و رهگیری آن می شود که از آن می تواند جهت ماموریت های شناسایی، نظارتی و جمع آوری اطلاعات و نیز در مواقع لزوم اجرای کمین بر ضد شناور ها و زیر سطحی های دشمن اقدام کند. در بحث ماموریت های تهاجمی، مشابه پروژه زهپاد جدید انگلیس طیف وسیعی از ماموریت ها را می توان برای آن متصور بود، از رزم ضد زیردریایی گرفته تا حمله به تاسیسات ساحلی و زمینی دشمن - که با توجه به برد عملیاتی بسیار زیاد آن می تواند تبدیل به دست بلند نیروی دریایی سپاه شود – و حتی پشتیبانی از عملیاتی نیرو های ویژه. اما یکی دیگر از شاخص ترین ویژگی های این زهپاد در بحث تهاجمی و قدرت آتش، به بخش دیگری از سخنان سردار تنگسیری باز می گردد: وی در پاسخ به سوالی مبنی درباره موشک زیر سطح به سطحی که چندسال پیش سپاه در یکی از رزمایش هایش از آن استفاده کرد، گفت: بنا داریم این موشک را در زیردریایی‌های خود بکار بگیریم اما فعلاً نمی‌توانم جزئیاتی از آن بیان کنم. این صحبت اشاره ای دارد به تست یک موشک خاص در نیروی دریایی سپاه، موشکی که تشابه قابل توجهی با پروژه ss-n-16 شوروی سابق دارا بود. این موشک سلاحی چند مرحله ای بود که می توانست ترکیب بالستیک زیردریایی پرتاب و اژدر یا کروز باشد. که در تاپیک سلاح های میان رده بدان پرداخته شده است. ss-n-16 تصاویری از اولین تست این موشک توسط سپاه موشک ss-n-16 در نسخه ای که استیت آخر آن اژدر بود می توانست به برد 100 کیلومتر برسد. علاوه بر برد بسیار بیشتر نسبت به اژدر های معمول، سرعت بسیار بالایی که این موشک اژدر را به شعاع 100 کیلومتری می رساند موجب می شد که فرصت فرار یا عکس العمل از دشمن سلب شود. در بعد تهاجمی اما ، علاوه بر بکار گیری به عنوان یک سلاح میان رده با مرحله آخر اژدر، با استفاده از این سلاح سپاه می تواند بر یک چالش دیگر نیز غلبه کند. بر کسی پوشیده نیست که یکی از ارکان قدرت سپاه توانایی آن در حوزه موشک های بالستیک است، و البته چه چیز وسوسه کننده تر از آنکه این توان را در عرصه زیر سطحی ها بتوان بکار گرفت. اما چالش عمده در این بخش برای سپاه در اختیار داشتن زیر سطحی است که توان پذیرش چنین موشک هایی را داشته باشند. در دنیا زیر دریایی هایی که توان پرتاب موشک های بالستیک را دارند زیردریایی های اتمی بسیار بزرگی هستند که وزن آنها حتی به ده ها هزار تن می رسد. دلیل این امر نیز 2 نکته است، اول آنکه این زیردریایی ها برای حمل و شلیک موشک های اتمی قاره پیما که ابعاد بزرگی دارند، در کاربرد استراتژیک و در جهت استراتژی تضمین ضربه دوم بکار می روند. دوم آنکه این موشک ها لازم است به صورت عمودی در زیردریایی حمل و لانچ شوند، لذا با توجه به ارتفاع این موشک ها، زیردریایی مذکور لازم است ابعاد بزرگی، خصوصا از جهت ارتفاع داشته باشد. در روش های پرتاب افقی در دریچه اژدر البته قبلا کارهایی در حوزه موشک های کروز شده بود که معروف ترین نمونه آن موشک های کروز روسی زیردریایی پرتاب کالیبر می باشد که از زیردریایی های کلاس کیلو نیروی دریایی ارتش نیز قابلیت بکار گیری دارند. اما روش لانچ افقی از دریچه اژدر و تراجکتوری بالستیک موشک موشک ss-n-16 این امکان را می دهد که سپاه بتواند از این زیردریایی ها اقدام به شلیک موشک بالستیک کوتاه برد ( با حذف استیت آخر و یا جایگزینی آن با یک سر جنگی بزرگتر ) نماید . چیزی که البته در دنیا سابقه نداشته است و نیروی دریایی سپاه می تواند اولین یگان نظامی بکارگیرنده چنین سلاحی در دنیا باشد. حاصل آن سلاحی خواهد بود که از تحرک و پنهان کاری زیردریایی ها استفاده می کند، از سوی دیگر اما پدافند ضد آن بسیار دشوار تر از پدافند ضد موشک های کروز مادون صوت همچون کالیبر است. ابتکار فوق یعنی : " استفاده از از شناور های مید جت برای حمل موشک های بالستیک به صورت افقی " ابتکاری درخشان و در صورت عملیاتی شدن یک سلاح تراز در راهبرد نبرد نامتقارن سپاه خواهد بود . همچنین با توجه به برد عملیاتی بسیار زیاد، که نسخه انگیسی در حال توسعه آن با ابعاد نسباتا مشابه دارای بیش از 5500 کیلومتر برد است، از یک سو و عدم نیاز به خدمه، موجب خواهد شد بدون فشار به منابع نیروی انسانی با تخصص بالا که توان کاربری یک جنگ افزار پیچیده همچون زیردریایی را داشته باشند، بتوان تعداد به نسبت زیادی از این زیردریایی را در برد های طولانی در انواع عملیات های نظارتی، ضد زیردریایی، ضد اهداف ساحلی توسط موشک های کروز و بالستیک بکار بست و آن را تبدیل به دست بلند نیروی دریایی در آب های بلند ساخت. یک توان کاملا استراتژیک در راستای تبدیل نیروی دریایی ایران به یک نیروی دریایی راهبردی. منابع: https://www.forbes.com/sites/hisutton/2020/03/05/royal-navy-to-get-first-large-autonomous-submarine/#445bd14e1f0b https://www.newsweek.com/uk-navy-world-biggest-underwater-drone-1490759 https://www.defensenews.com/naval/2016/12/16/china-grabs-underwater-drone-operated-by-us-navy-in-south-china-sea https://msubs.com/unmanned-submersibles/moray/ https://www.forbes.com/sites/hisutton/2020/05/29/mystery-submarine-may-reveal-a-major-new-capability-for-iran/#62193def1a80 [1] Steve Hall [2] https://www.sut.org/ [3] آب نورد هدایت پذیر از دور [4] Dry Combat Submersible [5] AIP [6] قطب‌نمای گردش‌سنج (: Gyrocompass‎) یا قطب‌نمای غیرمغناطیسی قطب‌نمایی است که دارای گردش‌سنجی است. این وسیله قطب جغرافیایی و نه قطب مغناطیسی زمین را نشان می‌دهد. .................................................................................................................................................... هرگونه کپی برداری قانونا آزاد و شرعا حلال است . اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا و غیبة ولینا و قلة عددنا و کثرة عدونا و تظاهر الزمان علینا .
  22. بنده یه تحلیل نظامی کردم . شما ماهیگیری نکن داداش ! خود شهید داشت روی پروژه ی قائم کار میکرد که رسما قاره پیما بود و اتفاقا تنها کسی که ازش حمایت میکرد شخص آقا بود ! مهندسی معکوس اف 14 همین الان هم در توان ما نیست . قاهر هم بسیار طراحی خوبی داره و بنده بارها گفته ام که بسیار امیدوارم از توی پروژه ی قاهر یه چیز به درد بخور دربیاد . ....................................
  23. متاسفانه رونمایی و شلیک بسیار ناامید کننده بود . هنگامی که موتور سلمان رونمایی شد، همچون طراحی کپسول انتقال افراد یه چیز رویایی و برای پروپاگاندا به نظر میرسید . به دلیل اینکه مشخصا دراون زمان امکان رسیدن به پارکینگ ژئو وجود نداشت . برنامه ای هم برای این کار وجود نداشت . منتها الان معلوم شد که اتفاقا با برنامه تولید شده و برنامه ی موشکی ما به واقع متوقف شده و پس از فیل های متعدد سیمرغ ، قرار شده از سفیر + انتقال دهنده ی مداری استفاده بشه .... ............................... هر چی میگذره ابعاد و آثار فقدان و ضایعه ی ترور شهید طهرانی مقدم بیشتر مشخص میشه و متاسفانه نمایش های رسانه ای مثه شاگردان ایشون راه او رو ادامه میدن و پروژه ی قائم متوقف نشده و اینها هم دردی از ما دوا نمیکنه .... ویرایش : حتی با این پسوند "نظامی " برای پرتاب ماهواره و ساختن لانچر برای سفیر ظاهرا برنامه ی بالستیک هم دیگه خبری ازش نیست و قراره همین سفیر آخرت بالستیک ما باشه ....