Recommended Posts

[quote name='EMP' timestamp='1354104260' post='285279']

ماهواره های مدار جئو شناسنامه دارند. پس ارزانترین راه مقابله آن است که به محض تشخیص نزدیک شدن جنگنده های دشمن (مثلا با کمک دوستان دیدبان و ... یا با رادار OTH) ، بر روی تمام ماهواره های جئو پارازیت بفرستیم. بنابراین قطع ارتباط باعث می شود که خلبانهای شجاع اسرائیلی، عملیات را Abort کنند و به پایگاه بازگردند.
[/quote]

دقیقا چطوری جمینگ انجام شود؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر




دقیقا چطوری جمینگ انجام شود؟

ماهواره های مدار جئو شناسنامه دارند. پس ارزانترین راه مقابله آن است که به محض تشخیص نزدیک شدن جنگنده های دشمن (مثلا با کمک دوستان دیدبان و ... یا با رادار OTH) ، بر روی تمام ماهواره های جئو پارازیت بفرستیم. بنابراین قطع ارتباط باعث می شود که خلبانهای شجاع اسرائیلی، عملیات را Abort کنند و به پایگاه بازگردند.


درود
ادعا شده است که قبلا چنین جمینگهایی از محلی در خاور میانه بر روی چند تا از ماهواره های تلویزیونی انجام شده است و انگشت اتهام ایران را نشانه رفته است. چند تا از این دکترهای مخابرات شریف هم ادعا کرده بودند که این کار را می توانند انجام بدهند. من چون بلد نیستم ابراز نظر نمی کنم. اما با توجه به اینکه محل ماهواره ها ثابت است منطقا قادر به اشباع کردن آنتن گیرنده آنها هستیم و این دانش خیلی بالایی نباید لازم داشته باشد.

<

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر




دقیقا چطوری جمینگ انجام شود؟

ماهواره های مدار جئو شناسنامه دارند. پس ارزانترین راه مقابله آن است که به محض تشخیص نزدیک شدن جنگنده های دشمن (مثلا با کمک دوستان دیدبان و ... یا با رادار OTH) ، بر روی تمام ماهواره های جئو پارازیت بفرستیم. بنابراین قطع ارتباط باعث می شود که خلبانهای شجاع اسرائیلی، عملیات را Abort کنند و به پایگاه بازگردند.



در مورد اختلال در ماهواره من خودم تنها راهی که بلدم ارسال امواج در یک سطح فرکانس کاری اما پر انرژی به سوی ماهواره است تا امواج ارسالی از سوی ماهواره دچار اختلال گردد، اما در مورد ماهواره جاسوسی سطح فرکانس و پرش فرکانس کمی پیچیده است و نیاز شدید به مطالعه روی ماهواره ها بصورت خاص است تا بتوان برخورد مناسب با آنها کرد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جمینگ ماهواره همچین هم راحت نیست زدن یه فرکانس نسبتا راحت اما زدن یه بازه فرکانسی نه و معلوم نیست از چه فرکانسی استفاده میکنن در ضمن در مار زمین ثابت یا همون GEO تعداد ماهواره ها کم نیست تو همین کشور خودمن با یه دیش و ال ان بی چندین ماهواره رو میشه گرفت حالا از کجا معلوم رو چه ماهواره ای و رو چه فرکانسی دارن تبادل اطلاعت میکنن که بعد ما اون رو مختل کنیم همش رو هم با هم نمیشه زد چون هم توان بالایی نیاز دارد وهم تجهیزات زیادی به نظر من این شیوه قدرت مانور در عملیات رو خیلی زیاد میکنه و ایده جالب هست و ما هم میتونیم ازش استفاده کنیم .
به نظر من بهترین راه حل این مشکل برای ما استفاده از یک چتر پارازیت در کل کشور که از طریق تمام آنتن های BTS موبایل در سطح کشور قابل انجام است ولی مشکلی که داره این است که ارتباطات خودمون هم دچار مشکل میشه در حال حاضر راه حل بهتری به ذهنم نمیرسه

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر


آر کیو 170 هم از ست کام استفاده می کرد؟


اگر RQ-170 از همان لینک RQ-1 استفاده کرده باشد، دارای SATCOM با مشخصات زیر بوده است.
Ku-band . 12000 - 18000 MHz
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام
تصاویر نشام می دهد ارتباط F-15D/I های اسرائیل در حمله به سودان و سوریه از طریق لینک SATCOM بوده است

كدام تصاوير ؟ آيا خود جينز از اين تيتر استفاده كرده ؟چون تصوير بالايي قبلا روي وب منتشر شده :
thumb_2178.jpg

thumb_1823259.jpg

thumb_1830271.jpg

thumb_1993011.jpg

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
میشه با ارسال طول موج کمتر از طول موج ارسالی فرکانس اونا اون فرکانس رو به راحتی مختل کرد.


شوخی:

همه بچه ها برین ماهواره بخرین وتک تک شبکه ها رو نگاه کنید وزیر نظر بگیرین که شاید تصاویر حمله اونا شانسی شانسی تو ماهواره پخش شد و حملشون شکست بخوره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر


با سلام
تصاویر نشام می دهد ارتباط F-15D/I های اسرائیل در حمله به سودان و سوریه از طریق لینک SATCOM بوده است

كدام تصاوير ؟ آيا خود جينز از اين تيتر استفاده كرده ؟چون تصوير بالايي قبلا روي وب منتشر شده :
thumb_2178.jpg

thumb_1823259.jpg

thumb_1830271.jpg

thumb_1993011.jpg


بله تیتر این تاپیک به به تیتر خود جینس بسیار شبیه است
من "سوریه و سودان" را از متن به تیتر آوردم و کمی تغییر دادم. خودتان می توانید اصل مجله را از آدرس زیر بدست آورید.
در ضمن در متن خبر جینس هم آمده که تصاویر متعلق به سال 2010 است و به تازگی در Web منتشر شده است.

http://filepost.com/...ly20121128.pdf/
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
اگر RQ-170 از همان لینک RQ-1 استفاده کرده باشد، دارای SATCOM با مشخصات زیر بوده است.
Ku-band . 12000 - 18000 MHz[/quote]

خب پس . . .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

فعالیت‌های هسته‌ای ایران به عراق رسید؟

اسرائیل در تازه ترین ادعا مدعی شده است که ایران برای افزایش خطرپذیری حمله به تاسیسات هسته ای اش و ناکام ساختن غرب برای مانع شدن از هسته ای شدنش فعالیت های هسته ای خود را تا خاک عراق گسترش داده است.

به گزارش روزنامه القدس العربی، چاپ لندن، شبکه دوم اسرائیل یکشنبه شب مدعی شد که ایران قصد دارد به زودی مرکز هسته ای عراق را فعال کرده و از آن برای توسعه برنامه هسته ای خود استفاده کند. به ادعای اسرائیلی ها در صورت راه اندازی این مرکز ایرانی ها می توانند در خلال کمتر از یک سال به بمب هسته ای دست یابند.

جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است که فعالیت های هسته ای اش صرفا اهداف صلح آمیز دارد و به هیچ وجه به دنبال دستابی به تسلیحات هسته ای نیست.

اسرائیل در سال 1981 تاسیسات هسته ای عراق در اوسیراک در منطقه دهوک را بمباران کرده بود. در آن موقع ایران در حال جنگ با ارتش رژیم بعثی بود.

اسرائیلی ها ادعا کرده اند که در صورت اثبات این موضوع تلاویو باید فورا به عراق حمله نظامی کند تا جمهوری اسلامی ایران نتواند از امکانات هسته ای این کشور استفاده کند.

این در حالی است که عاموس یادلین، رئیس سابق سازمان امنیت نظامی اسرائیل و رئیس مرکز مطالعات امنیت ملی این رژیم هشدار داده است که چنین حمله ای باعث ایجاد چرنوبیل دو خواهد شد.

به ادعای منابع صهیونیستی ساخت و تجهیز تاسیسات هسته ای از سوی ایران در عراق در راس اولویت های سازمان های امنیتی غربی و اسرائیلی قرار دارد و آنها به دقت تحرکات ایران در عراق را زیر نظر گرفته اند.

به ادعای منابع صهیونیستی این سازمان های امنیتی ترجیح می دهند که قبل از تکمیل ساخت و آماده سازی این فر هسته ای در عراق به آن حمله نظامی شود تا از انتشار مواد رادیو اکتیو و مضر جلوگیری شود. به ادعای آنها در صورتی که این حمله دیر انجام شود و این فر به مرحله عملیاتی برسد، حمله به آن باعث بروز یک حادثه بزرگ انسانی خواهد شد.

در عین حال برخی منابع صهیونیستی هشدار می دهند چنین حمله ای در حال حاضر نیز می تواند به یک فاجعه بزرگ انسانی در منطقه تبدیل شده و افراد بسیاری کشته شوند. ژنرال یادلین از جمله این افراد است که می گوید چنین حمله ای باعث می شود تا چرنوبیل دومی همانند آن چه در دوران اتحاد جماهیر شوروی در سال 1986 رقم خورد، رقم بخورد.

وی در این باره می گوید: «من خود از جمله کسانی بودم که در سال 1981 در حمله به تاسیسات هسته ای عراق مشارکت داشتم و می دانم که انجام چنین حمله ای در حال حاضر چه فاجعه بزرگی رقم خواهد زد. هیچ کس نمی خواهد حادثه چرنوبیل مجددا تکرار شود.»

در همین رابطه عراق به اسرائیل هشدار داده است در صورتی که بخواهد هر گونه استفاده غیر قانونی از حریم هوایی آن کند و استقلال این کشور را زیر پا بگذارد و بخواهد به ایران حمله نظامی کند یا بخواهد با همین رویکرد حمله مشابهی را به سوریه انجام دهد با واکنش جدی و کوبنده عراق مواجه خواهد شد.

سید حسین شهرستانی، وزیر امور انرژی دولت نوری مالکی، نخست وزیر عراق در گفت وگو با خبرگزاری فرانس پرس به اسرائیل هشدار داد در صورتی که بخواهد حریم هوایی عراق را زیر پا بگذارد، باید متحمل عواقب سنگین آن نیز بشود.

وی در این مصاحبه همچنین خبر داد که بغداد هشدارهای لازم را از طریق کشورهایی که با تلاویو در ارتباط هستند به اطلاع اسرائیلی ها رسانده است.

شهرستانی که نخستین مقام عالی رتبه عراقی محسوب می شود که این گونه به صراحت علیه مواضع جنگ طلبانه اسرائیل موضع می گیرد، در پاسخ به این پرسش که نوع واکنش عراق به حمله اسرائیل از طریق خاک این کشور به تاسیسات هسته ای ایران چه خواهد بود، گفت: «روشن است که ما فاش نکنیم که نوع واکنشمان چه خواهد بود تا اسرائیل بر اساس آن حرکت های خود را محاسبه نکند اما بداند در صورتی که بخواهد حریم هوایی عراق را نقض کند، با واکنش سریع و کوبنده عراق مواجه خواهد شد.»

شهرستانی همچنین به اسرائیل هشدار داد که برای حمله نظامی به سوریه از خاک کشورش استفاده نکند و گفت: «ما اجازه نمی دهیم که حریم هوایی یا زمینی ما به محلی برای انتقال سلاح به سوریه تبدیل شود، ما در این زمینه به ایرانی ها نیز هشدار داده ایم کما این که از امریکایی ها نیز خواسته ایم که از حریم هوایی و زمینی ما برای این منظور استفاده نکنند.»

در همین رابطه نوری مالکی، نخست وزیر عراق نیز گفت: «امریکا ما را مطمئن کرده که به کسی اجازه نمی دهد که از حریم هوایی ما برای حمله به هر کدام از کشورهای همسایه مان استفاده کند و نخواهد گذاشت که به این شکل استقلال عراق زیر پا گذاشته شود.»
http://fararu.com/fa/news/152068/%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82-%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اوباما نتانیاهو را تهدید کرد: قبل از رسیدن جنگنده هایت به خاک ایران، آنها را منهدم می کنیم

 

یک روزنامه کویتی مدعی شد که ، بعد از آگاهی اسرائیل از به توافق رسیدن ایران وامریکا برسر برنامه هسته ای ایران و اجرای مذاکرات محرمانه بین دو طرف از یکسو و از سویی دیگر جلوگیری اوباما از دادن جزئیات برنامه هسته ای ایران به نتانیاهو و دور نگاه داشتن این رژیم از پرونده هسته ایران ، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به همراه فرماندهان امنیتی از جمله "یعالون" وزیر جنگ و "لیبرمان" وزیر خارجه را بر آن داشت تا گزینه های موجود روی میز را بررسی کنند.

 

بعد از گفتگوها و مذاکراتی که ۴ روز ادامه داشت تصمیم بر آن شد تا رژیم صهیونیستی خود را برای اجرای عملیات ویژه و غیرمعمول برای حمله به تاسیسات اتمی ایران توسط فرمانده ستاد ارتش "بینی گانتز " آماده کند.
همچنین برای مانع تراشی نسبت به توافق ایرانی – امریکایی در مورد پرونده اتمی که اسرائیل آن را تهدیدی برای منافع وامنیت خود میداند تلاش کنند . "بنی گانتز" با موساد و شاباک و مدیر شورای امنیت ملی اسرائیل همکاری کرد و طرح نظامی به همراه جایگزین طرح حمله نظامی را ارائه داد و بازتابهای حمله نظامی را یاد آور شد.

یک منبع آگاه اعلام کرد بررسی ها برای آگاهی از موفقیت طرح نظامی چندین هفته به طول انجامید. علاوه بر آن جنگنده های اسرائیلی و هواپیماهای بدون سرنشین چندین مرتبه در فضای ایران از پایگاههای محرمانه کشورهای مختلف منطقه برای نفوذ به رادارهای ایرانی پرواز کردند و طرح حمله برای اجرا آماده بود. اما یکی از وزیران اسرائیلی نزدیک به دولت آمریکا در آن زمان این راز را به"جان کری" وزیر خارجه امریکا اطلاع داد و سرانجام اوباما با تماس تلفنی با نتانیاهو او را تهدید کرد در صورت هر گونه اقدامی هواپیماهای اسرائیلی قبل از رسیدن به فضای ایران مورد حمله قرار خواهد گرفت.

این منبع افزود اوباما به مسوولان امریکا اعلام کرد اجرای اینگونه طرح ها تمام خط های قرمز را زیر پا می گذارد. با اجرای طرح مورد نظر از طرف نتانیاهو روابط بین دولت امریکا و وی رو به تیرگی گذاشت و نتانیاهو و وزیر فاش کننده به انتقادهای علنی پرداختند .لازم به ذکر است بعضی از منابع لیبرمن را وزیر فاش کننده می دانند .

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

افشای ائتلاف آل سعود با اسراییل

 

 در مقاله "فارین آفرز" به قلم "اشر اورکابی" در حالی از دسیسه عربستان با همکاری اسراییل علیه یمن در دهه 60 قرن گذشته و احتمال تکرار این سناریو در برابر ایران پرده برداشته شده است که آل سعود همواره خود را مخالف رژیم صهیونیستی و طرفدار امت اسلامی قلمداد کرده و ظاهرا از به رسمیت شناختن آن خودداری کرده است. در این مقاله که پشت پرده رابطه عربستان با رژیم صهیونیستی فاش شده، آمده است: روابط عربستان واسراییل در پی ناآرامی های فراگیر این سال ها در خاورمیانه دوستانه و گرم تر شده است. آن دو که سال ها با هم رقابت کرده اند اکنون تهدیدهای مشترکی را رویاروی خود می بینند که مهم ترین آن ها عبارتند از برنامه هسته ای ایران و "داعش". علی النعیمی، وزیر نفت عربستان، در ماه نوامبر پیشین از آمادگی کشورش برای فروش نفت به اسراییل خبر داد. این درحالی است که این کشور هنوز به طور رسمی اسراییل را به رسمیت نمی شناسد. نعیمی در وین به خبرنگاران گفت: ملک عبد الله همواره الگوی روابط حسنه میان عربستان و سایر کشورها بوده است و "دولت یهودی" در این میان استثنا نیست. چند ماه پیش از اظهار نظر مزبور، ترکی فیصل، رییس سابق اطلاعات عربستان، مقاله ای را در روزنامه اسراییلی هاآرتص منتشر کرد. هر چند که فیصل در این مقاله مطلب جدیدی به موضع گیری اتحادیه عرب درباره روند صلح –عقب نشینی اسراییل به مرزهای قبل از سال 1967 – نیافزود، اما انتشار مقاله در یک روزنامه اسراییلی مقدمه ای مهم و اقدام قابل توجهی به شمار می رود. این ها نشانه ها و اشاره هایی بود که در پی سال ها پیشگویی درباره هماهنگی اسراییل و عربستان برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران مشاهده می شد. مهم ترین رویداد در مناسبات میان عربستان و اسراییل همکاری غیر رسمی میان آن دو است. اسراییل و عربستان در دهه 60 قرن گذشته زمینه مشترکی را یافته بودند که عبارت بود از کشورها یا جنبش هایی که وجود آن دو را تهدید می کرد. هماهنگی دو طرف در آن دوره تنها در سطح راهبردی باقی نماند و به همکاری تاکتیکی نیز کشیده شد. نویسنده در ادامه می افزاید: منشا تهدید مشترک مورد نظر در دهه 60، جمال عبد الناصر، رییس جمهوری وقت مصر، بود. وی رهبر جنبش ملی گرایان عرب و پر طرفدارترین شخصیت خاورمیانه به شمار می رفت. سخنرانی ها و برنامه های رادیویی ناصر به میلیون ها نفر در سراسر جهان عرب می رسید و اسراییل و عربستان و انگلیس بارها در این سخنرانی ها مورد حمله و انتقاد قرار می گرفتند. پس از براندازی نظام پادشاهی یمن در سال 1962 ناصر 70 هزار نیروی نظامی مصر را برای حمایت از نظام جدید یمن - در مقابل هواداران نظام قبلی - گسیل کرد. ناصر همچنین تاکید کرد که قصد دارد این "انقلاب" را به مناطق دیگر نیز گسترش دهد. منظور از مناطق دیگر بعدها عربستان سعودی در مرزهای شمالی یمن و عدن مستعمره انگلیس در جنوب یمن تفسیر شد...عربستان اما از قبایل هوادار نظام پیشین حمایت مالی کرد و به آن ها پناه داد. این در حالی بود که گروهی از مزدوران انگلیسی تلاش می کردند به نیروهایی که ضد نیروهای مصری می جنگیدند کمک نظامی کنند. موانع طبیعی موجود در شمال یمن ارایه سلاح و پشتیبانی از شبه نظامیان قبایل را که در محاصره بودند، بسیار دشوار کرده بود. لندن و ریاض در حالی که تمایل نداشتند از نیروهای هوادار نظام پیشین یمن به طور علنی حمایت کنند، نیازمند شریکی بودند که آمادگی انجام عملیات انتقال مخفیانه سلاح به نیروهای مزبور را داشته باشد. این شریک اسراییل بود. سران اسراییل معتقد بودند که جنگ نیابتی با مصر رویارویی مصر و اسراییل در سینا را خنثی خواهد کرد و ناصر فرصت حمله به اسراییل را نخواهد داشت. ماموریت نیروی هوایی اسراییل در سال های 1964 تا 1966 در ارتفاعات شمالی یمن انجام شد و سلاح ها و کمک های اولیه و ضروری به این مناطق ارسال شد .. خلبانان اسراییلی برای انجام این ماموریت از بیم جنگنده های مصری که بر فراز دریای سرخ گشت می زدند از آسمان عربستان استفاده کردند. فارین آفرز افزود : برنامه ریزی و تصمیم گیری در این خصوص را نیز شماری از مزدوران انگلیسی، فرماندهان اسراییلی، خاندان حاکم عربستان و پادشاه مخلوع یمن و وزیر امور خارجه اش انجام می دادند. مشارکت اسراییل و همکاری با او اما به شهروندان عربستان و یمن اطلاع داده نشد تا امنیت این ماموریت تضمین شود و موضوع محرمانه بماند... در این مقاله آمده است: "اگر اسراییل و عربستان آن زمان توانستند اختلافاتشان را کنار بگذارند اکنون نیز می توانند چنین کنند. هر یک از عربستان و اسراییل احتمال وجود ایران هسته ای را تهدیدی بزرگ تر از وجود جای پایی برای مصری ها در یمن در دهه 60 می دانند. نویسنده ادعا کرد : می توان گفت این خطر به اندازه کافی حساس هست که نیازمند یک همکاری تاکتیکی در شرایط خاصی باشد؛ بویژه زمانی که تهران به تکمیل مراحل ساخت بمب اتم نزدیک شده باشد." علاوه بر این، روابط غیر رسمی عربستان و اسراییل همچنان پس از گذشت 5 دهه از ماموریت مزبور در یمن، ادامه دارد. از این رو افزایش تدریجی روابط و همکاری های غیر علنی میان دو طرف موضوع جدیدی نیست. 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
16 hours قبل , Suverent18 گفت:

 جالب بود! اما نيروى هوايى ايران نياز مبرمى به جنگنده هاى رهگير داره. با تجهيز شدن كشوراى همسايه به جنگندهاى رادار گريز نياز به يافتن يك روش مقابله حياطى هست . سامانه هاى پدافندى كه حالا حالا ها حريف رادار گريزا نميشن مگر اينكه يك انقلاب در رادارهاى موج بلند بشه. به نظر من تنها راه مقابله فعلا داگفايت با اين نوع پرنده ها هست. اما حالا چطرو يك هوا پيماى نسل سه يا چهار بتونه انقدر نزديك يك هوا پيماى نسل پنج بشه بدون اينكه نابود نشه جاى بحث داره. يك روش ميتونه ارتقاع هواپيماهاى صاعقه كه مانور پزيرى خوبى دارند، با رادار پيشرفته چينى و موشك هاى حرارتى باشه. با هدايت راداهاى زمينى موج بلند و محل استقرار خوب اين هواپيماها ميشه كه شايد جنگندهاى پنهان كارو قافلگير كرد و وارد داگفات باهاشون شد.

ما در حال حاضر سالها با تولید راداری که بتونه در هواپیما قرار بگیره و رادارگریز کشف کنه فاصله داریم حتی کشوری مثل روسیه هم توان تولید این رادار رو نداره که مثلا از فاصله 70 کیلومتری  رو رادارگریز قفل کنه ولی اگه درست کار کنیم با همین تایگرها هم میشه اف 22 انداخت فقط 3 تا شرط داره 

1- ساخت سیستم هایی مثل آنچه که در تامکت هست (البته مال ایران نداره ) که بیاد با سرچ آسمان بصورت اپتیکی و تصویر ساز حرارتی هواگرد حریف رو کشف کنه که در حال حاضر در بعد پدافندی تونستیم به تکنولوژی ساخت تافاصله  80 کیلومتری برسیم 

2- توسعه سیستمهای الینت برای هواپیماهامون جهت پیداکردن منبع انتشار امواج تا  بتونیم محل تقریبی هواگرد دشمن رو کشف کنیم 

3- ایجاد بستر ارتباطی بین جنگنده و سیستم یکپارچه پدافندی تا از این طریق محل دقیق تر رادارگریزها مشخص بشه ( سیستمهایی در اختیار داریم که بصورت پسیو با تحلیل و جاسوسی سیگنال محل هر هواگردی رو تشخیص میدن )

اگه این سیستمها راه اندازی بشوند برای مقابله با بقیه هواگردهای دشمن باید بیایم یک موشک فعال راداری بسازیم .  موشک فینیکس توانایی این رو داشت که از فاصله 10 مایلی خودش رو هدف قفل کنه و بدون اطلاعات هواپیمای حامل به هدف حمله کنه و رادار آگ ناین تانکت هم این قابلیت رو داشت که بدون قفل راداری رو هدف موشک رو به محدوده هدف بفرسته و از ایت قابلیت موشک فینیکس استفاده کنه برای هدف قرار دادن جنگنده حریف . ما باید با تولید سیستمهای الینت و یک موشک فعال راداری (که جدیدا فکر میکنم تا 50 کیلومتر هم خود موشک میتونه هدف رو روش قفل کنه . ) میتونیم هواپیماهای نسل 3 رو آپگرید کنیم بدون نیاز به رادار  و برای هر جنگنده ای تهدید هم باشیم 

16 hours قبل , Suverent18 گفت:

سامانه هاى پدافندى كه حالا حالا ها حريف رادار گريزا نميشن مگر اينكه يك انقلاب در رادارهاى موج بلند بشه. به نظر من تنها راه مقابله فعلا داگفايت با اين نوع پرنده ها هست

تو ایران خیلی وقت هست این قابلیت  با ایجاد رینگ اپتیکی و تله های پدافندی و استفاده موثر از سیستمهای شنود الکترونیکی . رادارگریز رو شکار کنیم و بدون تعارف حمله به تاسیسات هسته ای نطنز و فوردو فقط با موشکهای دورایستا ممکن هست و اینکه شما فکر کنی حتی اف 22 میتونه خودش رو به اصفهان برسونه واقعا به نظر من غیر ممکن هست . 

هر جنگنده ای اگه رادارش رو روشن کنه یا از طریق دیتا با اواکس ارتباط برقرار کنه سریع شناسایی میشه حالا شاید با یه تقریبی ولی محدودش مشخص میشه و ابتکار عمل رو از دست میده  و به شما این اطمینان رو میدم که حتی سیستمی مثل اس 300 اگه محدوده جنگنده رادارگریز رو بدونه با تمرکز قدرت رادار روی یه منطقه محدود و سرچ اون منطقه به  لطف الگوریتمهای جدید میتونه جنگنده رادارگریز رو کشف کنه 

سیستمهای جنگ الکترونیک مثل پلنا و سیستمهای ساخت داخل باعث میشه که اواکسها نتونن در حد اکثر برد از جنگنده هاشون حمایت کنن و بردشون خیلی محدود میشه و با توجه به اخلال گسترده جی پی اس و ... تمرین زیادی میخواد که خود خلبان بدون رادار و ... خودش رو به عمق ایران برسونه . 

مشکل دیگه ای که حمله احتمالی به عمق خاک ایران داره اینه که بمبهای سنگر شکن قوی خیلی سنگین هستن و هواگردی برای بمباران میاد بصورت محدود میتونه از خودش دفاع کنه اگه عملیات لو بره و اگه بخواد اسکورت پراولر بیاره که بدتر لو میره و ....

خیلی اما و اگر هست در مورد پدافند ولی سیستمهای اپتیکی خیلی راحت میتونن با رادارگریزها مقابله کنن و سرمایه گزاری خیلی زیادی هم روش انجام شده به طوری که مناطق مهم از چند صد کیلومتر قبل دارای رینگ اپتیکی هستند 

جدیدا با یکی از دوستان که در کار ساخت سوله و ... نظامی هست صحبت میکردم میگفت الان به تکنولوژی ساخت بتن های مسلحی دست پیدا کردیم که قویترین بمب سنگر شکن آمریکا که به دستور اوباما ساخته شده حتی فابلیت نفوز 10 متر رو هم در این بتن نداره و کلا ورق رو به نفع مدافع برمیگردونه و دارن رو بعضی از زیرساختها هم اجراش میکنن تا کمتر صدمه ببینن 

پاینده باد ایران 

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
46 minutes قبل , arminheidari گفت:

 

با در نظر گرفتن فرضیه گروه ب و جدا بودن از ترامپ

 

 

یکبار در یکی از پستها اشاره شد که وضعیت فعلی ایران که تا به حال مثل حمله به نیروگاه عراق، نیروگاه سوریه، حملات به سودان و ... بهش حمله ای نشده یک بازدارندگی محسوب میشه ولی روزیکه دشمن فرض کنه یا بتونه از این خطر قرمز رد بشه و ایران پاسخ حداقلی بده و این حریم شکسته بشه قطعا در حوزه نظامی و حملات بهش وارد مسیر بی بازگشت میشه.

برای همین وضعیت موجود با تمام شرایطی که تجربه کردیم در یک نبرد غیرمستقیم در کشورهای مختلف ( که هنوز هم از جزییاتش چندان اطلاع نداریم که چه زدیم و چه خوردیم) متفاوت هست و خط قرمزی متفاوت و حیاتی است.

اینکه دشمن این را متوجه بشه حمله به خاک سرزمینی ایران در پهنای مرزهای مشخصش به طور مستقیم یعنی آغاز یک جنگ تمام عیار و خودمون هم همین را باور داشته باشیم و در صورت رخداد طبق بند اول مجبور به این امر هم باشیم شاید مانعی از یک جنگ علیهمون باشه.

چیزی که در مقاله اخیر عبدالله شهبازی هم بود که اگر دشمن مجاب بشه یک جنگ محدود منجر به یک جنگ وسیع نمیشه شاید حمله به ایران براش واقعا اجتناب ناپذیر باشه.

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.