امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote]جناب antiwar
خود روسها هم یه طرح هایی واسه این کار دارن(پنهان کاری انتهای بدنه و موتورها)
ولی چندتا مشکل این وسسط وجود داره یکی اینکه موتور اصلی هواپیما معلوم نشده (یا تکمیل نشده)یکی دیگه اینکه اگه خروجی رو مثل f-22 خطی و پنهان کار کنن دیگه هواپیما نمی تونه تو سه بعد تغییر بردار رانش بده.[/quote]
نکته ی جالبی بود.
الان فکر کنم نازل ها رو حرکت میدن. با تغییر سیستم به شیوه ی استفاده از رادر نمیشه کاری کرد که هم پنهان کاری را حفظ کنیم هم کنترل بردار سه بعدی؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هنوز کار داره تا بشه با هواپیمایی که تستاش و گذرونده ، عملیاتشم کرده ، تولیدشم متوقف شده مقایسه کرد

تو تاپیک ماکس 2011 هزینه ی ساختش و 10 میلیارد دلار اعلام کرده بود :( این یکم خیلی زیاد نیست برای یک هواپیما -باشه حالا نسل 5
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب ببینیدتنها شکلی که نسبت به زاویه حساس نیست دایرس..
پس تنها راه چرخش سه بعدی اینه که خروجی به شکل دایره باشه
حالا فرض کن f-22 بخواد با خروجی خطی تغییر بردار رانش سه بعدی بده...خوب تنها راهش اینه که کل موتور بچرخه حالا فرض کل موتور چرخید.....تو این فاصله ای که کل موتور می چرخه هواپیما یه سری مانور اضافی می ده که کارو خراب می کنه....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خيلي جالب بود و ممنون .
بنده هم خواهش مي كنم يه تاپيك ديگه در مورد انواع مانورهاي هوايي بزنيد .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

خوب چندتا نکته اینجا مطرح شد که لازم میدونم در مود بعضی ها توضیح بدم .

1- دوستی عزیز بحث مقایسه ی سطح مقطع راداری (RCS) بین جنگنده ی T-50 و F-22 رو مطرح کردند ، در اینجا لازمه یادآوری بشه که عدد 20- DSBM یا 0.01 مترمربع (اشتباهی در متن اصلی 0.001 نوشه بودم) که در متن اصلی ذکر شده ، سطح مقطع راداری هواپیمای T-50 از رو به رو هست . نکته ای که در این مورد وجود داره اینه که سطح مقطع راداری هواپیما از زوایای مختلف فرق میکنه (که بدلیل وجود برجستگی در بعضی بخشهای هواپیماست) و قاعدتا ، سطح مقطع یک هواپیما از رو به رو ، بخاطر برجستگی دماغه هواپیما ، بیشترین مقدار رو در میان بقیه قسمت ها داره . ( نتیجتا احتمال کشف هواپیما از رو به رو بیشتر از هر حالت دیگری است)

شکل زیر دیاگرامی از سطح مقطع راداری هواپیمای A-26 Invader از جهات مختلف هست . همونطور که مشخص میباشد ، سطح مقطع راداری یک جنگنده از رو به رو و از طرف نوک بالها نسبت به بقیه ی زوایا بیشتر است .

300px-Sigma_invader_RCS.png

با توضیحات بالا ، به این نتیجه میرسیم که عدد 0.01 متر مربع ، ماکسیمم سطح مقطع هواپیمای T-50 هست . در حالیکه وقتی شرکت لاکهید مارتین در سال 2009 سطح مقطع راداری F-22 را عدد 40- Dsbm یا 0.0001 مترمربع اعلام کرد ، هیچ اشاره ای به اینکه این سطح مقطع کدام قسمت هواپیماست نکرده است (احتمال میرود به دلایل تبلیغاتی ، این عدد مینیمم سطح مقطع راداری F-22 باشد) لذا مقایسه ی این دو عدد با یکدیگر کار صحیحی نیست .

2- همونطور که در متن گفته شده ، ایراداتی در طراحی بخش پایین بدنه ی T-50 وجود دارد که مشابه ایرادات موجود در بخش پایینتی جنگنده ی F-35 است و باعث افزایش سطح مقطع راداری در بخش پایینی این دو هواپیما شده است . اما با توجه به اینکه جنگنده ی F-35 با وجود این مشکلات ، یک جنگنده ی کاملا Stealth به شمار میاید . T-50 نیز مطمئنا یک جنگنده ی پنهانکار و نه نیمه پنهانکار خواهد بود . بخصوص با توجه به این نکته که مانورپذیری بالای T-50 تا حدودی ضعف پنهانکاری بخش پایینی آنرا پوشش میدهد (توانایی که در F-35 وجود ندارد) .

3- در مورد پنهانکاری قسمت عقبی هواپیما هم همونطور که دوستان فرمودند ، یکی از دلایل اصلی ، مشخص نبودن موتور اصلی برای این هواپیماست ، شرکت Saturn اعلام کرده است که موتور پیشرفته ی 117 ، موتور اصلی این جنگنده خواهد بود . اما این موتور برای استفاده در اولین نمونه های T-50 آماده نشد و بالاجبار ، موتور 117S در حال حاضر در نمونه های اولیه ی T-50 نصب شده است .

در مورد تاپیک مانورهای هوایی هم انشالله بزودی (بعد یا در جریان این تاپیک) یک تاپیک دیگه با این مضمون میزنم

  • Upvote 6
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جنگنده خوبی به نظر میاد ولی زیاد به سلاح های روسی اطمینان نکنید امتحان خودشونو در اکثر جنگ های خوب پس ندادن و همیشه با تلفات زیاد جلوی نمونه غربی کم آوردن و البته همیشه ادعا دارن که بهتر از نمونه غربی تولید کردن که در عمل اینطور نبوده

-------------------------------
چون روسیه از لحاظ الکترونیک عقب حتی از خیلی لحاظ ها جلوی اروپا کم میاره چه برسه به آمریکا

افتضاح بولاوا نمونه ای بود که روسیه از لحاظ موشکی هم از آمریکا عقب مونده و شاید از اروپا
در حالی که m51 فرانسه در چند سایت خارجی خوندم که چندین آزمایش موفق داشته و هزینه ای معقول داشته پروژه و به ثمر نشسته

شما آریان اروپا (فرانسه) نگاه کنید فکر کنم پرتاب های موفقش پشت سر هم رسیده بالای 60 پرتاب اونوقت روسیه همین چند ماه پیش افتضاح کرد و 3 ماهواره گلوناس با یه پرتاب اشتباه نابود کرد و یه خسارت وحشتناک به وجود آورد و شکست های دیگر
اصلا چندتا شرکت معتبر فناوری داره که ادعای فناوری داشته باشه

یه چیز بی ربط
حالا ما دستمون به تکنولوژی غربی نمی رسه دلیل نمیشه زیاد روس ها رو گنده کنیم من خودم که نارحتم که ما داریم با فناوری شرقی پیش می ریم و البته مجبوریم
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون جناب چکا.

مقاله ای در مورد تی 50 به این شکل در سایت نداشتیم، امیدوارم کامل بشه و مرجع قرار بگیره.
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

<بخش دوم>

علاوه بر کنترل بردار رانش 3 بعدی ، به نظر میرسد روسها برای افزایش مانورپذیری جنگنده T-50 اقدامات دیگری در بخش بالچه ها و سکان عمودی نیز انجام داده اند ، یکی از این تغییرات ، متحرک شدن بخش مفصل بال اصلی و بدنه ی هواپیما است . این بخش که Leading edge root یا LEX نامیده میشود ، طبق تصاویر منتشر شده از مانورهای هواپیما ، کاملا متحرک است . آن طور که بنظر میرسد ، این بخش بخاطر استفاده از مواد جاذب رادار ، سطح مقطع راداری بالایی نخواهد داشت . استفاده از LEX متحرک یک چالش اساسی در این مقطع از طراحی هواپیماست . زاویه ی منفرجه ی بین LEX و بدنه ی اصلی هواپیما ، یک مشخصه ی طراحی دقیق و تا حدودی ، مشابه طراحی F-22 است .

oh32h1cn16r0v3wqxzvn.jpg

نکته دیگر ، طراحی سکان عمودی است ، بالهای عمودی T-50 همانند YF-23 از طراحی V شکل بهره میبرند که باعث کاهش Drag نسبت به بقیه هواپیماها میشود ، اما این جنگنده از Rudder (سکان عمودی) به معنای متعارفی که در بقیه هواپیماها وجود دارد، استفاده نمیکند . در حقیقت بالهای عمودی هواپیما متحرک هستند و نقش Rudder را نیز بازی میکنند . T-50 همچنین از تثبیت کننده های افقی در بالهای عمودی خود استفاده میکند که تفاوت دیگری نسبت به YF-23 است .

بررسی نمونه های نشان داده شده ی جنگنده ی T-50 نشان میدهد که طراحی این جنگنده ، ادامه ی شجره نامه ی تکاملی طراحی جنگنده های Flanker است . در حقیقت طرح T-50 بر اساس استانداردهای غربی یک طرح کم ریسک به حساب میاید که بیشتر از فلسفه ی طراحی "تکاملی" (Evolutionary design) روسها تبعیت میکند تا فلسفه ی بیگ بنگی (Big Bang) طراحان غربی .

mURI_temp_626de223.jpg

oqezsoou6d1dqbncqj0.jpg

اما آنچه که بین مقایسه ی T-50 و آخرین نمونه خانواده فلانکرها موسوم به Su-35S مشاهده میشود ، تغییرات نسبتا رادیکالی در طراحی است که بیش از هر چیز ، باعث ثبات ایستایی هدایتی آرام جنگنده ی PAK FA گردیده است (لازم به ذکر است که همین ثبات ایستایی آرام جنگنده ی T-50 به تنهایی ضامن برتری T-50 از نظر مانورپذیری و کنترل نسبت به رقبای غربی خود است) .

در اینجا لازم است برای پی بردن به اهمییت ویژگی ، کمی روی مبحث ثبات ایستایی هدایتی یا STATIC DIRECTIONAL STABILITY توضیح دهیم . "ثبات ایستایی" در تعریف به معنای گرایش هواپیما به بازگشت به حالت ماندگار (Steady State) یا همان تعادل ، پس از اختلال در حالت پرواز افقی است . این فاکتور که به طراحی آیرودینامیکی هواپیما بستگی دارد ، میتواند مثبت ، منفی یا خنثی باشد .

u6k5nz1d8bhjf42fenx.jpg

این فاکتور تا همین اواخر بیشتر به عنوان یک عامل متعادل کننده برای هدایت هواپیما به شمار میرفت تا یک عامل برای افزایش قدرت مانور ، بطوریکه بیشتر جنگنده های امروزی دارای میزان کمی ثبات ایستایی مثبت یا ثبات ایستایی خنثی هستند . به این معنی که این جنگنده ها پس از انحراف ، یا گرایش کمی به تعادل دارند یا اصلا گرایشی ندارند .

اما جنگنده ی T-50 برخلاف جنگنده های معمول ، دارای میزان کمی ثبات ایستایی منفی است که اصطلاحا "ثبات ایستایی هدایتی آرام" (Relaxed Static Directional Stability) نامیده میشود . این بدین معناست که جنگنده ی T-50 پس از انحراف از حالت اولیه ، دارای گرایش کمی به تشدید انحراف میباشد . این ویژگی در صورتیکه بطور کنترل شده روی یک هواپیما تعبیه شود ، قابلیت مانورپذیری هواپیما را بشدت افزایش خواهد داد .

بهبودهای T-50 به لطف این تغییرات روی آیرودینامیک اثبات شده ی خانواده ی فلانکر شامل تغییرات در نسبت ابعاد بالچه های پشتی هواپیما - که در طراحی جدید بصورت شیبدار و به سمت خارج در آمده اند - میباشد . این تغییر باعث افزایش قدرت کنترل جنگنده و کاهش Drag تا کمترین سطح ممکن میشود .

Intake های سیستم پیشرانه ی هواپیما کاملا بزرگ و به وضوح برای افزایش قدرت پیشرانه (Thrust) طراحی شده اند . همچنین استفاده از تکنولوژی Ejector Nozzle در این هواپیما (که در هواپیمای شناسایی SR-71 نیز مورد استفاده قرار گرفته) بعید نیست . این تکنولوژی باعث افزایش هوای ورودی جهت پوشاندن گاز خروجی از پیشرانه ی موتور و کاهش اثرات حرارتی هواپیما میشود .


http://warfare.ru/?linkid=2280&catid=255
http://en.wikipedia.org/wiki/Longitudinal_static_stability

مترجم : Cheka

  • Upvote 7
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این پروژه80 درصد درش تخته میشه مشکل روسها پول فکر نکنم بیشتر از 10 تا زا این ساخنه شده باشه :(

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب چکا از مقاله بسیار خوبتون تشکر میکنم شما واقعا سهم بالایی در رشد اطلاعاتی سایت دارید
دوستان دیگر لطفا الکی و بدون اطلاع اسپم ندید
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با تشکر فراوان از دوستانی که نسبت به مقاله ی بنده ابراز علاقه کردند ...

<قسمت سوم>

پنهانکاری (Stealth) :

هر چند طراحی بدنه ی هواپیما بر مبنای اصول پخش شدن امواج الکترومغناطیسی راداری ، یکی از ارکان اصلی برای یک هواپیمای پنهانکار است . اما این کار ، بدون استفاده از مواد مخصوص با خاصیت جذب امواج راداری ، تنها میتواند کشف ناپذیری هواپیما در مقابل رادارهای طول موج بلند (مثل طول موج سانتیمتری و میلیمتری) را تضمین کند . اما در مقابل رادارهای باند L کارایی ندارد . از این رو ، توسعه و بکارگیری یک تکنولوژی جدید برای مقابله با این تهدید ، اجتناب ناپذیر به نظر میرسد .

روسها در ابتدا (در زمانی که توسعه یSu-47 در دستور کار قرار داشت) راه حل نامتعارفی برای جذب امواج فرستنده های راداری انتخاب کردند : استفاده از تکنولوژی پلاسما (Plasma)

اخبار و عکسهای منتشر شده از تاسیسات آزمایش سطخ مقطع راداری Eric-1 نشان میدهد که روسها بطور عملی در حال تست پوشش پلاسمایی بعنوان سپری برای جذب امواج راداری بودند . در این تست ، دو موتور راکت توسط یک پوشش کره مانند پلاسمایی احاطه شده بود . هدف ، بررسی اثرات راداری توپ پلاسمایی بود . این آزمایش موفقیت آمیز بود و پلاسما توانست موتورها را از دید رادار پنهان کند . اما نقطه ی ضعف آن ، تولید اثرات حرارتی ، بصری (توپ شفاف) و الکترومغناطیسی شدید بود .

o9i1s8sktp03c9l5iwrq.jpg

علاوه بر این ، پلاسما تنها میتوانست به مدت چند میکروثانیه بصورت پایدار باقی بماند . همچنین در جریان تعبیه این سیستم روی جنگنده Su-35 ، مشخص گردید تجهیزات الکترونیکی جنگنده باید بشدت در مقابل میدان الکترومغناطیسی ناشی از پلاسما مقاوم گردد . نیاز به حجم و نیروی الکتریکی زیاد برای ایجاد پوشش پلاسمایی از نقاط ضعف دیگر این سیستم بود که به کنار گذاشتن آن انجامید .


با شکست پروژه ی پلاسما ، روسها به پروژه تولید مواد جاذب امواج رادار برای استفاده در بدنه ی هواپیما روی آوردند .

طبق مقاله ی PAK-FA (T-50) Program نوشته ی دیوید مارکوف و اندرو.دبلیو.هال ، روسها در واقع موفق به تولید مواد جاذب امواج راداری با استفاده از نانوتکنولوژی شده اند . این پوشش جاذب امواج جدید ، پایدارتر و سبکتر از نمونه های قبلی است و از لایه گذاری مغناطیسی-دی الکتریکی 2 تا 80 نانومتر روی یک ماده ی پایدار با دمای بالا بدست میاید .

طبق این مقاله ، پوشش جاذب امواج راداری تولید شده قابلیت جذب 10 دسیبلی در بازه ی الکترومغناطیسی 8 تا 80 گیگاهرتز را دارد (هر چند با توسعه ی این تکنولوژی ، امکان تولید مواد جاذب امواج در بازه ی 1 تا 300 گیگاهرتز وجود دارد) . توانایی جذب این مواد از فرمول log (P1/P2) = 1 -که در آن P1 قدرت موج خروجی از فرستنده رادار و P2 قدرت بازگشتی موج به گیرنده ی رادار است - پیروی میکند که این یعنی کاهش 10 برابری سطح مقطع راداری بدنه .

وزن نسبی این پوشش ضد رادار نسبت به مساحت آن بین 1 تا 1.5 کیلوگرم بر مترمربع است ، مقاومت آن در برابر شرایط سخت آب و هوایی بالا بوده و برخلاف ساختار 5تا6 لایه در بقیه پوششهای ضد راداری ، از یک ساختار 1 لایه استفاده میکنند . این تکنولوژی علاوه بر کاهش سطح مقطع راداری در کاهش اثرات جانبی امواج راداری در رادارها (و افزایش دقت آنها) کاربرد دارد .

موتور (Engine) :

با پروازهای اول T-50 و مشاهده ی موتور ، همگان به این نتیجه رسیدند که این هواپیما با موتور AL-41F1A شرکت Saturn که به 117S نیز معروف است ، تولید خواهد شد . موتور 117S یک موتور ارتقا یافته بر پایه ی موتور AL-41 است که برای جنگنده Su-35BM طراحی شد . این موتور دارای قدرت حداکثر 142 کیلونیوتون (در حالت پس سوز) بوده و از سیستم کنترل دیجیتالی و تکنولوژی کنترل بردار رانش استفاده میکند. این موتور نسبت به نمونه ی اولیه خود دارای پره های بزرگتر (به میزان 3%) بود . عمر این موتور 4000 ساعت تعیین شده است.

m02007083000001.jpg

اما کمی نگذشت که شرکت Saturn اعلام کرد موتور اصلی جنگنده ی نه 117S بلکه موتوری کاملا جدید بنام 117 خواهد بود . این موتور بطور مخصوص برای جنگنده ی نسل پنجمی T-50 ساخته شده و هر چند بیشتر اطلاعات در مورد آن منتشر نشده و محرمانه است . اما میخایل پوگوسیان ، مدیر شرکت سوخو ، اعلام کرد تراست یا پیشرانه ی این موتور 2.5 تن از موتور AL-31 افزایش یافته در حالیکه وزن موتور نسبت به AL-31 حدود 150 کیلوگرم کمتر است . این اطلاعات اثبات میکند که T-50 قادر است بدون استفاده از پس سوز ، در سرعت مافوق صوت حرکت کند .

سیستم کنترل دیجیتالی این موتور توسط مرکز تحقیقات و فناوری Saturn طراحی شده و حداکثر قدرت موتور (در حالت پس سوز) دارای قدرت 147 کیلونیوتون قدرت است . طبق اطلاعات وبسایت Global Security و Warfare.ru به نقل از شرکت سوخو ، جنگنده ی T-50 با بهره از این موتورهای قدرتمند میتواند به سرعت حداکثر 2500 کیلومتر در ساعت (بیش از 2 ماخ) برسد . این جنگنده همچنین دارای سرعت کروز 1850 تا 2100 کیلومتر بر ساعت ، برد 5500 کیلومتر و تحمل نیروی گرانش معادل 9G را داراست ...

jqdkbt6dldru9d7cv94p.jpg

مسیر S شکل جریان هوای ورودی به موتور جنگنده T-50

منبع : http://www.afa.org/edop/2010/PAK-FA'sFirstFlighton29JAN10REV5.pdf
http://www.globalsecurity.org/military/world/russia/pak-fa.htm
http://warfare.ru/?lang=&linkid=2280&catid=255
http://www.russiandefenseblog.org/?p=942

مترجم : Cheka

  • Upvote 6
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر ميرسه جنگده آينده همينه. اگه مي تونين اطلاعات بيشتري راجبش بدين

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خسته نباشی چکا. خیلی عالیه. تا حد زیادی نظرم نسبت به تی 50 تعدیل شد.
منتظر توضیحات بعدی هستم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واقعا دوست عزیز خسته نباشید
مطمئناً خیلی برای این مقاله وقت گذاشتید
ممنون

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط blender
      شخصی که تمامی دعوا ها سر او بود! خانم تیموشنکو پس از آزادی از حبس، در میدان اصلی تظاهرات حاضر و برای طرفدران خود سخنرانی کرد.
       

    • توسط panzer-grouppen
      کرکس خان دستت درد نکنه . ببینم ایران از اینا داره ؟ چقدر ؟ و یه چیز دیگه : آیا این تانک توان مقابله با آبرامز و مرکاوا رو داره ؟
    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط mehdipersian
      مرداد گذشته، یک ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه برای ایران از پایگاه فضایی بایکونور پرتاب شد و انتظار می‌رود سه ماهواره دیگر نیز در سال‌های آینده به فضا پرتاب شوند. همچنین شواهد قانع‌کننده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد یک شرکت روسی در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی برای ایران است که در سال 2024 در مدار زمین ثابت قرار می‌گیرد.
       
      ماهواره ی خیام:

       
       
      مرداد 1394، ایران با دو شرکت روسی در مورد پرتاب ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه که توسط ایران اداره می شود، به توافق اولیه دست یافت. ماهواره ایرانی در 18 مرداد 1401 به وسیله ی شرکت روس کاسموس به فضا پرتاب شد. 
       
      مشخصات فنی ماهواره:

      مشخصات فنی ماهواره توسط روسیه و ایران اعلام نشده است ولی می توان از یک حق اختراع منتشر شده توسط شرکت NPK Barl در مرداد 1401 اطلاعات جدیدی بدست آورد. این طرح یک ماهواره سنجش از دور با وضوح بالا را توصیف می کند که دقیقاً شبیه خیام است. دارای یک گذرگاه شش ضلعی و چهار پنل خورشیدی است که با زاویه 45 درجه نسبت به محور طولی ماهواره به سمت پایین امتداد دارند. 
       
      محموله یک تلسکوپ کورش(Korsch) با پنج عنصر نوری است. تلسکوپ کورش یک تلسکوپ آناستیگمات سه آینه ای فشرده است که میدان دید وسیعی را ارائه می دهد. این تلسکوپ تصویربرداری را در یک کانال پانکروماتیک و چهار کانال چند طیفی (نزدیک مادون قرمز، قرمز، سبز و آبی) ارائه می دهد. سه پیکربندی ممکن برای تلسکوپ ارائه شده است که همگی با نسبت کانونی f/11.53 (نسبت کانونی تقسیم فاصله کانونی بر دیافراگم است)میباشند. مقادیر سه پیکربندی عبارتند از:
       
      دهانه / فاصله کانونی
      0.535 متر6.17 متر
      0.75 متر8.65 متر
      1.1 متر12.68 متر
       
      در اولین پیکربندی که در شکل زیر نشان داده شده است، وزن تلسکوپ 125 کیلوگرم و طول آن 1.8 متر است.
       

       
      دو پیکربندی دیگر منجر به گذرگاه طولانی‌تر می‌شود، اما نیازی به تغییر در جعبه‌های الکترونیکی محموله و آرایه‌های پیکسل CCD ایجاد نمیکند. این تلسکوپ از یک آرایه کانونی کروی و نه مسطح برای کمک به جلوگیری از لکه دار شدن تصاویر استفاده می کند. یک آرایه اسکن الکترونیکی داده‌ها را در باند X با سرعت‌های 480 مگابیت تا 1.5 گیگابیت بر ثانیه به زمین ارسال می‌کند (نرخ بالاتری نسبت به گزارش NPK Barl در فوریه 2021 ).
       
      سازنده محموله نوری مشخص نیست، اما برخلاف تخصص این شرکت در سیستم های زمینی می تواند خود NPK Barl باشد. طی نمایشگاهی در سال 2019، این شرکت تلسکوپ سنجش از دور را به نمایش گذاشت که انتظار می‌رفت ظرف دو سال آینده به فضا پرواز کند. گزارش شده است که وزن آن تنها 46 کیلوگرم است و همچنین کوچکتر از نمونه ثبت اختراع به نظر می رسد، اما تنها ماهواره میزبان ممکنی که در حال حاضر برای آن قابل شناسایی است، خیام است. احتمالاً تنها یک بخش از تلسکوپ به نمایش گذاشته شده است. 

       
      در یکی از نقشه‌های همراه با حق ثبت اختراع(پتنت) ، ماهواره در بالای طبقه فرگات در داخل محفظه محموله موشک سایوز-2-1a قرار دارد (که نشان می‌دهد پرتاب اولیه به وسیله ی این ماهواره بر به جای سایوز-2-1b سنگین تر بود).
       
       اگرچه پتنت‌ها به ندرت به پروژه‌هایی اشاره می‌کنند که به آن‌ها مربوط می‌شود، اما در اینجا ماهواره در واقع متعلق به پروژه 505 نشان داده شده است. همانطور که در نقاشی زیر مشاهده می‌شود، ماهواره‌ها به اندازه‌ای کوچک هستند که سه عدد از آنها در داخل دماغه قرار گیرند.
       
       
       
      کاربرد خیام:
       
      به طور رسمی، خیام تنها کاربردهای غیرنظامی در زمینه هایی مانند کشاورزی، مدیریت منابع طبیعی و نظارت بر محیط زیست خواهد داشت. مدت کوتاهی پس از پرتاب، رئیس سازمان فضایی ایران مدعی شد خیام به دلیل اندازه کوچکش نمی تواند به عنوان یک ماهواره جاسوسی استفاده شود. با این حال، وضوح زمینی گزارش شده آن (0.73 متر) برای انجام کارهای شناسایی ارزشمند کافی است. 
       
      مرکز کنترل ماموریت خیام:
       

       
       
      به گزارش اخبار ایران، مرکز کنترل ماموریت خیام در مرکز فضایی ماهدشت که تقریباً در 60 کیلومتری غرب تهران و نرسیده به شهر کرج قرار دارد. این مرکز در اوایل دهه 1970 برای دریافت اطلاعات از ماهواره های سنجش از دور خارجی تأسیس شد که اولین آنها ماهواره های لندست ایالات متحده بود. همانطور که در تصاویر Google Earth مشاهده می شود، ساخت یک ساختمان جدید در این سایت حدود آوریل 2020 آغاز شد و اکنون کامل شده است. احتمالاً در گزارش تلویزیون ایران که پس از پرتاب خیام از مرکز کنترل مأموریت پخش شد، دو آنتن سهموی در شمال شرقی ساختمان جدید دیده می‌شود.
       

       
      همکاری های روسی/ایرانی بعدی:
       
      خیام پیش بینی می شود حداقل پنج سال فعالیت داشته باشد و قرار است در سال های آینده ماهواره های بیشتری نیز به آن ملحق شوند. پس از پرتاب، حسن سالاریه اعلام کرد که ایران سه ماهواره دیگر از همین نوع را سفارش داده است و افزود: اولین ماهواره در مجموع 40 میلیون دلار هزینه داشته است.
       
      به نظر می رسد که همکاری فضایی بین روسیه و ایران اکنون فراتر از حوزه سنجش از دور است. در هفته‌های اخیر شواهدی به دست آمده است که روسیه در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی زمین‌ایستا برای ایران با نام اکواتور (به روسی به معنای «استوا») است. این نام برای اولین بار در سال 2020 در بیوگرافی مختصری از متخصص ISS Reshetnev، تولید کننده پیشرو روسیه در ماهواره های ارتباطی مستقر در نزدیکی کراسنویارسک در سیبری ظاهر شد. در کنار آن بسیاری دیگر از پروژه ها نیز به آن اشاره شد که این شخص در آن مشارکت داشته است و جزئیات بیشتری ارائه نشده است.
       

       
      ایران در نهایت قصد دارد ماهواره‌های ارتباطی زمین‌ایستا را با استفاده از پرتاب‌کننده‌های بومی پرتاب کند، اما به‌نظر نمی‌رسد ماهواره‌هایی که در آینده قابل پیش‌بینی به فضا پرتاب می‌شوند، قادر به قرار دادن محموله با این ویژگی در این نوع مدار باشند. بنابراین، این کشور احتمالاً برای پر کردن جای خالی باقیمانده نیز به روسیه متکی خواهد بود. اگر معامله‌های دیگری در این زمینه هنوز وجود داشته باشد، پشت درهای بسته انجام شده است. 
       
      ________________________________________
      تلخیص و ترجمه از mehdi persian برای میلیتاری
      ________________________________________
      منبع:
      https://www.thespacereview.com/article/4475/1
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.