Recommended Posts

سعيد جان. اسرائيل، درسته كه نزديك به 200 كلاهك هسته‌اي رو در كشور خودش جاي داده. ولي به اعتقاد كارشناسان، اين كشور، دانش ساخت تسليحات هسته‌اي رو نداره. اسرائيل، در سال (اگه اشتباه نكرده باشم) 64 ميلادي، با كمك كشور فرانسه به سمت هسته‌اي شدن پيش رفت و پس از اون فرانسه و امريكا، حاميان هسته‌اي اين كشور بودن. ولي حتي اين كشور، دانشمندان هسته‌اي مطرحي رو هم نتونسته پرورش بده. به همين دليل هم اسمش جزو كشورهاي سازنده‌ي تسليحات هسته‌اي نيومده و صرفاً اين كشور رو داراي بمب هسته‌اي مي‌دونن. گويي كه تفاوت چنداني هم نمي‌كنه. چاقو در دست ديوانه، بسيار خطرناك هست؛ چه خودش ساخته باشه و چه ديگرون! درمورد ساخت تسليحات هسته‌اي بصورت پنهاني هم خود شما بهتر مي‌دونين كه اينطور نمي‌شه اظهار نظر كرد. البته فرآيند ساخت تسليحات هسته‌اي، فقط به غني سازي بالاي اورانيوم مربوط نمي‌شه و اون، يكي از مراحلش هست. براي ساخت تسليحات هسته‌اي، به غناي بالاي 90% (در جايي خونده بودم 95%) نياز هست؛ حال اينكه غني سازي ايران، حتي به 5% هم تا به حال نرسيده!! كشورهايي مثل اوكراين و قزاقستان هم با وجود اينكه از تجهيزات انرژي هسته‌اي بجا مانده از اتحاد جماهير شوروي بهره مند شدن، ولي به هيچ وجه به تنهايي قادر به ساخت تسليحات هسته‌اي نيستن. آلمان و ژاپن هم هنوز زير يوغ جنگ جهاني دوم به سر مي‌برن. پارسال در اخبار اعلام كرد كه ژاپن، هنوز هم موفق به جلب رضايت غرب، براي ساخت ارتشي قدرتمند نشده!! ديگه بمب هسته‌اي رو خودتون تا ته‌اش برين. عرض بنده از معرفي كشورهاي سازنده و دارنده‌ي تسليحات هسته‌اي، آماري است كه توسط منابع معتبر، تأييد و اعلام شده.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

عرض بنده از معرفي كشورهاي سازنده و دارنده‌ي تسليحات هسته‌اي، آماري است كه توسط منابع معتبر، تأييد و اعلام شده.


خوب مشکل شما همین جا است برادر بزرگوار!

سازمانهای بین المللی زیر نفوذ شدید کشورهای قدرتمند از جمله آمریکا و لابی صهیونیست قرار دارند و آمار ارائه شده توسط آنها بیشتر جنبه سیاسی دارد تا ارزش آماری!

همین سازمانها فردا بیان اعلام کنن ایران دارای صد کلاهک هسته ای است و ما تائید میکنیم! با عقل جور در میاد؟

از اون طرف همین سازمانها اعلام میکنن اسرائیل سلاح هسته ای ندارد! خوب اینم اون روی سکه.

بهتر است به این آمار و ارقام توجه نکنیم و آن چیزی را باور کنیم که با عقل جور در میاد.

گزارشی فوق محرمانه از سازمان CIA مربوط به اوایل دهه 1980 میلادی دارم که در آن به موضوع هسته ای اسرائیل پرداخته شده است. این گزارش چند سالی است که از آرشیو این سازمان به بیرون درز کرده است و ان شاء ا... سر فرصت ترجمه اش را به سایت ارسال خواهم کرد.

آمریکا هم تا مدتها از تسلیحات هسته ای اسرائیل خبری نداشت یا بهتر بگویم مدرکی دال بر وجود این تسلیحات در اسرائیل نداشت!

اسرائیل با کمک فرانسه اقدام به ساخت سلاح هسته ای نمود و خود کاملا به دانش این کار مجهز است. این کشور از چند دهه قبل به میزان کافی اورانیوم و پلوتونیوم به منظور ساختن سلاح هسته ای تولید و انبار کرده است.

ساخت سلاح هسته ای برخلاف تصور شما کار چندان سختی نیست و کشوری که به توانایی تولید پلوتونیوم یا اورانیوم +90% غنی شده دست یابد به همراه توانایی ساخت دستگاه بمباران نوترونی در ابعادی کوچک که در یک بمب جا شود میتواند سلاح هسته ای بسازد. حتی اگر هدف فقط ساخت سلاح هسته ای باشد و به کیفیت آن توجه نشود میتوان با اورانیوم با درصد غنای اندک هم برای ساخت سلاح هسته ای استفاده کرد هر چند قدرت تخریب آن به مراتب کمتر خواهد بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ايران گزارش آژانس بين المللي انرژي اتمي در مورد امتناع از ارائه اطلاعات به اين نهاد سازمان ملل را رد كرد.

رسانه هاي ايران به دنبال انتشار گزارش محمد البرادعي، مديركل اين آژانس گفتند كه اين گزارش، صلح آميز بودن فعاليت هاي هسته اي ايران را تائيد كرده است.

البرادعي هر سه ماه يك بار تازه ترين تحولات مربوط به فعاليت اتمي ايران را گزارش مي دهد

آژانس بين المللي انرژي اتمي در گزارش خود گفته است كه ايران، از دادن اطلاعات در مورد برنامه هسته اي خود امتناع مي ورزد.

اين آژانس در گزارش خود نوشت كه براي تشخيص اين كه ايران هرگز در پي سلاح اتمي بوده يا خير، نياز به اطلاعات وجود دارد، اما دولت ايران اين اطلاعات را فراهم نمي كند.

خبرنگار بي بي سي در تهران مي گويد كه واكنش ايران به اين گزارش نشان مي دهد كه اين كشور آماده سازش بر سر برنامه هسته اي خود نيست.

سعيد جليلي، مذاكره كننده ارشد هسته اي ايران نيز گفته است كه ايران فعاليت هاي غني سازي اورانيوم را به حالت تعليق در نمي آورد.

آژانس بين المللي انرژي اتمي در گزارش خود گفته كه ايران همچنان از اجراي مفاد قطعنامه هاي شوراي امنيت خودداري كرده و غني سازي اورانيوم را به حالت تعليق در نياورده است.

در اين گزارش آمده است ايران سه هزار و پانصد سانتريفوژ فعال دارد كه از آنها در نطنز استفاده مي كند.

آژانس بين المللي انرژي اتمي در گزارش خود گفته است كه ايران به بازرسان اين آژانس اجازه بازرسي از تاسيساتي را كه در ماه آوريل تقاضا كرده بود، نداده است.

مقام هاي ايراني در واكنش به گزارش مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي گفته اند كه هيچ كدام از سوال هاي اين سازمان را بدون پاسخ نگذاشته اند.

علي اصغر سلطانيه نماينده ايران در آژانس بين المللي انرژي اتمي گفت كه ايران بيشتر از دويست صفحه توضيح در پاسخ به سوال هاي اين سازمان ارائه داده است.

به گفته آقاي سلطانيه گزارش جديد آقاي البرادعي بيانگر تلقي آژانس از خاتمه يافتن "موضوع هسته اي" ايران است.

به گفته آقاي سلطانيه گزارش جديد نشان مي‌دهد كليه فعاليت‌‌هاي هسته‌اي ايران صلح‌آميز است و هيچ نوع شواهدي از انحراف مواد و فعاليت‌هاي هسته‌اي اين كشور به اهداف نظامي مشاهده نشده است.

گريگوري شولتي نماينده ايالات متحده در آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز گفته است كه گزارش جديد آقاي البرادعي بيانگر فهرست بلندي از سوال هايي است كه ايران به آنها پاسخ نداده است.

به گفته آقاي شولتي بخش هايي از گزارش به طور مستقيم ادعاي ايران را رد مي كند.

ايران تأكيد كرده كه به عنوان عضو آژانس بين المللي انرژي اتمي و امضاكننده پيمان بين المللي منع گسترش جنگ افزارهاي اتمي، غني سازي اورانيوم را به منظور توليد سوخت اتمي حق خود مي داند و به هيچ وجه حاضر به دست كشيدن از اين حق نيست.

در مقابل، دولتهاي 1 + 5 نيز تصريح كرده اند كه تنها در مقابل توقف غني سازي اورانيوم در ايران حاضرند با جمهوري اسلامي بر سر ميز مذاكره بنشينند

منبع خبر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ما تا آخر ايستاده ايم و 1+5 هم هيچ غلطي نمي توانند بكنند :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من قبلا هم تو چند پست گفتم كه ما هرچقدر هم با غربيها همكاري كنيم اونها آخرش حرف خودشون رو مي زنن و هر چقدر هم بخوايم بهانه دستشون نديم اونها مثل آب خوردن بهانه عليه ايران گير ميارن. آخه من نميدونم ما تا كي ميخوايم با اونها همكاري كنيم درحاليكه هيچ كدوم از گزارشهاي آژانس تاحالا به نفعمون نبوده؟‌ به نظر من ايران نبايد بيشتر از پيمان ان پي تي با آژانس همكاري كنه. اگه متن نوشته شده توسط البرادعي رو ديده باشين كاملا متوجه ميشين كه اين بار خيلي خيلي بدتر از دفعات قبل نوشته شده و در بيشتر موارد القاء ميكنه كه ايران به دنبال سلاح اتميه ولي ما مدركي پيدا نكرديم كه اثباتش كنيم!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در تازه‌ترين گزارش خود به اجراي توافقات پادمان معاهده منع گسترش هسته‌اي (NPT) و مفاد مرتبط با سه قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل درباره ايران پرداخته و در آن اعلام كرده همه آبشارهاي نصب شده توسط ايران تحت نظارت آژانس صورت گرفته است. به گزارش فارس، متن كامل گزارش محمد البرادعي كه ساعاتي پيش در ميان نمايندگان 35 عضو شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي قرار گرفت به شرح زير است: اجراي توافقات پادمان NPT و مفاد مرتبط با قطعنامه‌هاي 1737 (2006)، 1747 (2007) و 1803 (2008) شوراي امنيت سازمان ملل در جمهوري اسلامي ايران گزارش مدير كل 1- مدير كل آژانس در 22 فوريه 2008 درباره اجراي توافقات پادمان NPT و مفاد مرتبط با آن در قطعنامه‌هاي 1737 (2006)، 1747 (2007) شوراي امنيت سازمان ملل در جمهوري اسلامي ايران (ايران) ارايه كرد (GOV/2008/4) اين گزارش كه شامل تحولات مرتبط با آن از آن تاريخ تاكنون به شمار مي‌ر‌ود به شوراي حكام آژانس و شوراي امنيت كه در قطعنامه 1803 (2008) خود به تاريخ 3 مارس 2008 از مدير كل خواسته گزارش‌ ديگري درباره اين موضوع طي 90 روز ارايه كند، ارايه شده است. A- فعاليت‌هاي كنوني مربوط به غني‌سازي 2- ايران از زمان گزارش قبلي تاكنون به كار واحد IR-1 اوليه حاوي 3 هزار دستگاه در مركز غني‌سازي سوخت (FEP) ادامه داده است. كار نصب در چهار واحد ديگر نيز ادامه داشته است. در 7 ماه مي 2008،‌ به دو آبشار 164 دستگاهي (IR-1) در يكي از اين چهار واحد گاز UF6 تزريق شد و آبشاري ديگر در همين واحد بدون ترزيق گاز UF6 در شرايط خلاء قرار گرفت. نصب 15 آبشار در ‌آن واحد ادامه دارد. همه مواد هسته‌اي در مركز غني‌سازي سوخت بعلاوه آبشارهاي نصب شده تحت محدوديت‌ها و نظارت آژانس قرار دارد. از زمان فهرست برداري فيزيكي (PIT) در 12 دسامبر 2007 و 6 مي 2008، دو هزار و 300 كيلوگرم گاز UF6 به آبشار‌هاي در حال كار تزريق شدند. اين مقدار، جمع كل مقدار گاز UF6 تزريق شده به آبشارها از زمان عمليات در فوريه 2007 به 3 هزار و 970 كيلوگرم رسيده است. 3- ايران در 10 آوريل 2008 درباره طرح‌هاي خود براي نصب نسل جديد سانتريفيوژهاي غيرحساس (IR-3) در مركز ‌غني‌سازي سوخت آزمايشي (PFEP) به اطلاع آژانس رساند. آژانس در 19 آوريل 2008،‌ تاييد كرد كه دو سانتريفيوژ از نوع IR-3 در مركز PFEP نصب شده است. در فوريه 2008، بازرسان آژانس يادآور شدند كه ايران همچنين 20 سانتريفيوژ از نوع IR-1 را كه در يك آبشار 20 دستگاهي كار مي‌كردند را به مدت زماني كوتاهي به مركز غني‌سازي سوخت آ‌زمايشي منتقل كرده و بعد از آن اين دستگاه ها از آن مركز جابجا شدند. 4- ايران بين 28 ژانويه و 16 ماه مي 2008 حدوداً در كل 19 كيلوگرم گاز UF6 به آبشار 20 دستگاهي، تنها واحد متشكل از دستگاه هاي از نوع IR-2، آبشار 10 دستگاهي از نوع IR-2 و يك دستگاه تكي از سانتريفيوژ نوع IR-3 در مركز غني‌سازي سوخت آزمايشي ترزيق كرده است. همه مواد در اين مركز PFEP، بعلاوه منطقه آبشاري تحت محدوديت‌ها و نظارت آژانس قرار دارند. 5- نتايج نمونه‌هاي گرفته شده در مركز غني‌سازي سوخت FEP و مركز PFEP نشان مي دهد كه اين مراكز همانگونه كه اظهار شده بود به فعاليت پرداخته‌اند. نمونه‌ها نشان دهنده اورانيوم با غناي پايين (تا 4 درصد از نوع ايزوتوپ U-235)،‌ اورانيوم طبيعي و مواد اورانيوم تهي‌شده (كمتر از 4 دهم درصد از اورانيوم U-235) بودند. ايران سطح غني‌سازي در مركز غني‌سازي سوخت را تا 7/4 درصد U-235 اعلام كرده بود. از مارس 2007، ‌چهارده بازرسي‌ سرزده انجام شد. B- فعاليت‌هاي بازفرآوري 6- آژانس به نظارت بر استفاده و ساخت سلول‌هاي در راكتور تحقيقاتي تهران (TRR)،‌ تأسيسات توليد راديوايزوتوپ‌هاي «ژنون» و «يدين»،‌ «مولي‌بدنيوم» موسوم به تأسيسات MIX و راكتور تحقيقات هسته‌اي ايران (IR-40) ، با وجود بازرسي‌ها و راستي‌آزمايي مربوط به اطلاعات مربوط به طراحي، ادامه داده است. نشانه‌اي دال بر فعاليت‌هاي مربوط به بازفرآوري در اين تأسيسات مشاهده نشده است. ضمن اين كه ايران عنوان كرده فعاليت‌هاي تحقيق و توسعه (R&D) در اين كشور در جريان نيست آژانس اين امر را تنها در سه تأسيسات مورد تاييد قرار مي‌دهد چرا كه تدابير مربوط به پروتكل الحاقي در اختيار نبوده است. c- راكتور ‌آب سنگين و پروژه‌هاي مربوطه 7- آژانس در 13 ماه مي 2008 اقدام به راستي‌آزمايي اطلاعات مربوط به طراحي در راكتور تحقيقات هسته‌اي ايران (IR-40) كرده و عنوان كرد كه عمليات عمراني در اين تأسيسات ادامه دارد. آژانس با استفاده از تصاوير ماهواره‌اي به نظارت خود بر وضعيت مركز توليد ‌آب‌ سنگين ايران ادامه داد. 8- آژانس در 10 ماه مي 2008، راستي‌آزمايي اطلاعات مربوط به طراحي را در مركز توليد سوخت (FMP) انجام داد. اگر چه روند توليد گلوله‌ها براي سوخت راكتور آ‌ب‌سنگين تقريباً‌ كامل شده است و برخي از گلوله‌هاي ‌آزمايشي توليد شده‌اند، توليد ميله هاي سوختي و روند‌هاي سوار كردن سوخت هنوز فاقد تجهيزات اساسي است. D- ديگر موضوعات عملي D-1 تبديل اورانيوم 9- از سوم فوريه 2008 تا 12 مي 2008 تقريباً 11 تن اورانيوم به شكل UF6 توليد شد. مقدار كل اورانيوم به اين شكل كه در تأسيسات تبديل اورانيوم از مارس 2004 توليد شد به 320 تن رسيده كه تمام روند توليد اين ميزان تحت نظارت آژانس بوده است. ايران اظهار داشت كه فعاليت‌هاي تحقيق و توسعه مرتبط با تبديل اورانيوم را در اصفهان انجام نمي‌دهد. D-2 اطلاعات طراحي 10- آژانس در 30 مارس 2007 از ايران خواست كه تصميم خود درباره تعليق اجراي متن اصلاح‌شده بخش عمومي ترتيبات فرعي خود كد 3/1 را بازنگري كند اما پيشرفتي در اين خصوص حاصل نشده است. 11- ايران در مارس و آوريل 2008 اطلاعات اصلاح‌شده طراحي براي FEP و PFEP را ارائه داد كه نشان مي‌داد سانتريفيوژها در واحد 18 آبشاري (A26) جديد در FEP نصب مي‌شود و اين كه انواع جديد سانتريفيوژهاي IR-2 و IR-3 در PFEP نصب خواهد شد. اين تغييرات چشمگير هستند و در اين حد بايد با آژانس مذاكره مي‌شد زيرا بر اساس كد 3/1 بخش عمومي ترتيبات فرعي، 60 روز پيش از اصلاحاتي كه قرار بود كامل شوند، بود. اين آژانس مي‌تواند اطمينان دهد كه تمامي اقدامات حفاظتي لازم از جمله بازدارندگي و نظارت پيش از اين كه UF6 در سانتريفيوژهاي جديداً نصب شده به كار رود، انجام شد. D-3 ديگر موضوعات 12- تمامي محموله‌هاي سوخت كه از روسيه براي استفاده در نيروگاه هسته‌اي بوشهر وارد شد از فوريه 2008 تحت مهر و موم كامل آژانس قرار دارند. 13- آژانس در دوم آوريل 2008 از ايران خواست براي شفاف‌سازي به اين نهاد دسترسي به مكان‌هاي بيشتر را كه با ساخت سانتريفيوژها، تحقيق و توسعه در زمينه غني‌سازي اورانيوم، استخراج معدن اورانيوم و تهيه آن در ارتباط هستند، فراهم سازد. ايران تا اين زمان با اين درخواست آژانس موافقت نكرده است. E- ابعاد نظامي احتمالي 14- علاوه بر اجراي پروتكل الحاقي ايران، براي اين كه آژانس بتواند تا با توجه به غيبت مواد و فعاليت‌هاي هسته‌اي اعلام نشده در اين كشور تضمين‌هاي لازم را ارائه دهد، تهران بايد پرسش‌هاي مرتبط با مطالعات ادعايي را پاسخ دهد، اطلاعات بيشتر درباره شرايط دستيابي به مدرك فلز اورانيوم را ارائه دهد، تهيه و فعاليت‌هاي توسعه و تحقيق نظامي موسسات و شركت‌هاي مرتبطي را كه مي‌توانند با برنامه هسته‌اي ارتباط داشته باشند، شفاف‌سازي كند، و همچنين توليد تجهيزات و قطعات هسته‌اي توسط شركت‌هاي متعلق به صنايع دفاعي را توضيح دهد. 15- طي نشست 21 تا 22 آوريل 2008 در تهران، ايران با پاسخگويي به مطالعات ادعايي،تهيه و فعاليت‌هاي توسعه و تحقيق نظامي موسسات و شركت‌هاي مرتبط و همچنين پرسش‌هايي كه در نامه‌هاي هشتم و دوازدهم فوريه 2008 آژانس موافقت كرد. آژانس در نهم مي درخواستي براي شفاف‌سازي‌هاي بيشتر در خصوص ماهيت برنامه هسته‌اي ايران ارائه كرد. ايران نيز پاسخ به اين پرسش‌ها را در 23 مي 2008 ارائه داد كه هم‌اكنون توسط آژانس مورد بررسي قرار دارد. 16- در نشست‌هاي بعدي تهران در 28 تا 30 آوريل و 13 تا 14 مي 2008 نيز آژانس براي بررسي ايران، اطلاعات مربوط به مطالعات ادعايي درباره پروژه نمك سبز، آزمايش مواد منفجره با حساسيت بالا و پروژه پوشش كلاهك موشكي را ارائه كرد. اين اطلاعات شامل اين مواردي مي‌شد كه ايران در فوريه 2008 از بررسي آن امتناع كرده بود. اين اطلاعات كه از سوي چند كشور عضو به آژانس ارائه شده بود، به نظر مي‌رسد از چند منبع در دوره‌هاي زماني متفاوت جمع‌آوري شده و به طور كلي نامتناقض است. آژانس بيشتر اين اطلاعات را تنها به شكل الكترونيكي به دست آورده است و مجاز به ارائه كپي به ايران نبود. 17- يك مورد از مطالعات ادعايي به تبديل اورانيوم دي‌اكسيد به UF4 است كه به عنوان نمك سبز معروف شده است. مورد دوم نيز به توسعه و آزمايش تجهيزات آتش‌زا با ولتاژ بالا و سيم‌هاي ارتباطي انفجاري، آتش‌زن هم‌زمان چند چاشني سيم انفجاري، ترتيبات آزمايشي زيرزميني و آزمايش دست كم يك سيستم شوك انفجاري، تبديلي و فضايي كامل كه مي‌تواند براي انفجار دستگاه هسته‌اي كاربرد داشته باشد، مربوط مي‌شد. همچنين مورد سوم مطالعات ادعايي به توسعه بازسازي طرح هسته‌ داخلي كلاهك پوششي موشك شهاب 3 براي تطبيق دادن با كلاهك هسته‌اي ارتباط داشت. 18- ايران در 14 مي 2008 برآورد كلي خود را از اطلاعات ارائه شده از سوي آژانس تهيه كرد. ايران اظهار داشت كه اين مدارك نشان نمي‌دهد كه جمهوري اسلامي در زمينه سلاح اتمي كار مي‌كرده است. ايران همچنين گزارش داد كه اين مدارك صحت ندارند و ساختگي هستند. ايران بحث نكرد كه بخشي از اين اطلاعات در مدارك دقيق وجود داشت اما گفت كه اين فعاليت‌ها به كاربردهاي نظامي متعارف مربوط مي‌شد. ايران اعلام كرد كه اين مدارك شامل موارد نادرست بسياري است و بسياري ديگر بر اساس اطلاعات روزمره بنا شده‌ است. ايران همچنين اظهار داشت كه جمهوري اسلامي برنامه توليد سلاح اتمي نداشت و نخواهد داشت. 19- بر اساس اين مدارك كه نشان مي‌دهد ايران براي توسعه قابليت اضافي براي تبديل دي‌اكسيد اورانيوم ‌به UF4 (نمك سبز) فعاليت مي‌كرد. ايران گفت كه هيچ تصميمي براي اجراي چنين پروژه‌اي نداشت و اين فن‌آوري را براي UCF لازم دارد. 20-ايران درباره فعاليت ادعايي براي طراحي و ساخت يك چاشني سيم انتقال انفجاري و آتش‌زنه مناسب با چاشني اعلام كرد كه آزمايش هم‌زمان با دو تا سه چاشني را با دقت زماني حدود يك ميليونيوم ثانيه انجام داد. اما ايران گفت كه اين آزمايش براي كاربردهاي نظامي متعارف و همچنين غيرنظامي انجام شد. 21- ايران درباره مدارك مرتبط با ارتباطات درون سازماني ميان پروژه نمك سبز و پروژه اصلاح موشك شهاب 3 براي حمل كلاهك هسته‌اي اظهار داشت، از آنجا كه اين مدارك از سوي آژانس نشان داده نشد، نمي‌تواند در اين باره اظهارنظر كند. هرچند اين مدارك به آژانس نشان داده شده بود كه به اين نتيجه‌گير منجر شد، متأسفانه در جايگاهي نبود كه به ايران نشان دهد. 22- در خصوص شش گزارش فني مرتبط با تلاش‌هايي براي طراحي كلاهك پوششي محفظه حمل موشك شهاب 3، ايران پاسخ داد كه اين فايل‌هاي الكترونيكي به راحتي قابل دستبرد و تحريف هستند. همچنين اظهار داشت كه اين مدارك كامل نيستند و ساختار اين گزارش متفاوت است كه ترديدهاي جدي به صحت و سقم آن وجود دارد. 23- آژانس هم‌اكنون به تخمين اطلاعات و توضيحات ايران مي‌پردازد. ايران در اين مرحله تمامي اطلاعات لازم آژانس را ارائه نكرده است و دسترسي به مدارك و اشخاص لازم براي تأييد بيانيه‌هاي ايران در دست نيست. در راستاي تبادل‌نظر در 14 مي 2008، آژانس بر اين عقيده است كه ايران اطلاعات مضاعف به ويژه درباره مواد منفجره با حساسيت بالا و فعاليت‌هاي مرتبط با آزمايش موشك در اختيار دارد كه مي‌تواند ماهيت اين مطالعات ادعايي را روشن‌تر كند و اين كشور بايد آنها را به آژانس ارائه دهد. 24. بايد خاطر نشان كرد كه آژانس هيچ اطلاعاتي - به جز سند فلز اورانيوم- درباره طرح واقعي يا توليد اجزاي مواد هسته‌اي تسليحات هسته‌اي يا اجزاي كليدي مشخص ديگر از قبيل چاشني‌ها يا مطالعات فيزيك هسته‌اي مرتبط توسط ايران در اختيار ندارد. با نظر به سند فلز اورانيوم پيدا شده در ايران، پاكستان، در پاسخ به درخواست آژانس (GOV/2007/58 پاراگراف 25)، تاييد كرده است كه سندي مشابه در پاكستان وجود دارد. 25. از آنجايي كه آژانس هيچگونه فعاليت هسته‌اي را در كلاهدوز يا پارچين نيافته است (GOV/2003/75 پاراگراف 10, GOV/2005/67 پاراگراف41, GOV/2005/87 پاراگراف46, 2006/15 پاراگراف 32)، نقش موسسات نظامي مرتبط از قبيل مركز مطالعات فيزيك، موسسه فيزيك كاربردي، و موسسه تحقيق آموزش و كاركنان آنها نياز به شناسايي بيشتري دارند، همچنين با نظر به اينكه عناصر اصلي اجزاي سانتريفيوژها در كارگاه سازمان صنايع دفاع توليد مي‌شوند( GOV/2004/11 پاراگراف37 و GOV/2004/34 پاراگراف22). آژانس همچنين خواستار روشن شدن دلايل دخالت و درگيري موسسات نظامي مرتبط، در پشتيباني از برنامه هسته‌اي است. F. خلاصه 26. آژانس قادر بوده است تا عدم انحراف در مواد هسته‌اي اعلام شده از سوي ايران را تاييد كند. ايران به بازرسان آژانس اجازه دسترسي به مواد هسته‌اي اعلام شده را داده و گزارش‌هاي بررسي مواد هسته‌اي را در رابطه با فعاليت‌ها و مواد هسته‌اي اعلام شده، در اختيار آژانس قرار داده است. اما ايران متن اصلاح شده قسمت كلي ترتيبات فرعي، كد 3.1 را درباره تهيه اوليه اطلاعات طراحي، اجرايي نكرده است. 27. مطالعات ادعايي درباره پروژه نمك سبز، آزمايش مواد با قابليت انفجار بالا و پروژه دستگاه حمل كلاهك موشكي هنوز جزء موارد نگران كننده باقي مانده‌اند. شفاف‌سازي اين موارد براي ارزيابي ماهيت برنامه هسته‌اي ايران در گذشته و حال ضروري است. ايران توافق كرده‌ است تا درباره مطالعات ادعايي توضيحاتي ارائه كند. اما اين كشور هنوز تاكيد مي‌كند كه ادعاهاي مطرح شده بي اساس و ساختگي هستند. 28. ارزيابي كلي آژانس از ماهيت برنامه هسته‌اي ايران، در ميان موارد ديگر، نيازمند تشخيص نقش سند فلز اورانيوم و توضيحات ايران درباره پشتيباني برخي موسسات نظامي مرتبط از برنامه هسته‌اي كه جزء مسائل باقيمانده هستند، است. ايران بايد توضيحات واقعي را در دفاع از اظهاراتش درباره مطالعات ادعايي و ساير اطلاعات درباره انحراف نظامي احتمالي ارائه كند. پاسخ‌هاي ايران به نامه آژانس مورخه 9 مي 2008 تا تاريخ 23 مي 2008 توسط آژانس دريافت نشده بود و هنوز مورد ارزيابي آژانس قرار نگرفته است. ايران بايد اطلاعات، توضيحات و دسترسي درخواستي آژانس كه در اين گزارش مطرح شده را بدون تاخير بيشتر فراهم كند. اين نكته نيز بايد مورد تاكيد قرار گيرد كه آژانس هيچگونه استفاده از مواد هسته‌اي در رابطه با مطالعات ادعايي نيافته است. 29. ايران بر خلاف تصميمات شوراي امنيت سازمان ملل، فعاليت غني سازي مرتبط خود را متوقف نكرده است و به عمليات غني سازي در مركز غني سازي سوخت آزمايشي و مركز غني‌سازي سوخت و نصب دو آبشار جديد و نسل جديد سانتريفيوژها براي اهداف آزمايشي ادامه داده است. ايران همچنين به ساخت راكتور IR-40 ادامه داده است. 30. مدير كل آژانس از ايران مي‌خواهد تا تمام اقدامات لازم براي اعتمادسازي درباره ماهيت برنامه‌ هسته‌اي خود، شامل پروتكل الحاقي را در سريعترين زمان ممكن اجرايي كند. 31. مدير كل آژانس به طور مقتضي به ارائه گزارش ادامه خواهد داد. A. اسناد ارائه شده به ايران در ارتباط با مطالعات ادعايي A.1. پروژه نمك سبز مدرك 1 : يك برگه بدون تاريخ يك صفحه‌اي كه به طور آشكارا از شركت كيميا معدن (KM) تهيه شده است روند تبديل UO2 به UF4 با حجم 1 تن در سال از UF4 را نشان مي‌دهد. اين مدرك با عنوان "نمودار جريان روند- توليد نمك سبز در حد آزمايش" است و كلمات "گروه كيميا معدن" و پروژه5/13 روي آن نوشته شده است و شامل شرح كامل تجهيزات و اطلاعات موازنه مواد است. مدرك 2: يك نامه يك صفحه‌اي با شرح و تفسير نوشته شده در ماه مي 2003 به زبان فارسي، از يك شركت مهندسي به كيميا معدن( KM) كه در آن خواستار دستورالعمل تهيه يك سيستم كنترل كننده قابل برنامه ريزي منطقي (PLC) شده است. A.2. آزمايش مواد با قابلبت بالاي انفجاري مدرك 1: تجزيه و تحليل و مرور نتايج آزمايش چاشني سيم انتقالي انفجار (EBW)، به تاريخ ژانويه تا فوريه 2004، شامل 11 صفحه گزارش به فارسي درباره كار انجام شده در پروژه 3.12 براي طراحي و ساخت يك چاشني EBW و يك واحد متناسب با آتش چاشني به ضميمه آزمايش 500 چاشني EBW. مدرك 2: يك مدرك بدون تاريخ يك صفحه‌اي به زبان فارسي حاوي متن و نمودار ط‌رح‌ كلي‌ براي ترتيبات آزمايش زيرزميني. اين نمودار يك تونل 400 متري كه در10 كيلومتري نقطه آتش قرار دارد را نشان مي‌دهد و مكان سيستم‌هاي الكترونيكي متعددي مثل يك واحد كنترل و يك ژنراتور برق پر قدرت را نشان نيز مي‌دهد. مدرك 3: يك مدرك 5 صفحه‌اي به زبان انگليسي كه در آن آزمايش سيستم چندگانه راه‌انداز چندنقطه‌اي براي منفجر كردن مقدار قابل توجهي از مواد انفجاري با حساسيت بالا نيم كره‌اي شكل و براي نظارت بر گسترش موج انفجار، در انفجار با حساسيت بالا، با استفاده از تعداد زيادي از برنامه‌هاي تشخيصي شرح داده شده است. A.3. دستگاه پوشش كلاهك موشك (re-entry) مدرك 1 : يك نامه يك صفحه‌اي به زبان فارسي به تاريخ 3 مارس 2003 از فخري‌زاده به مديريت گروه صنعتي شهيد همت (SHIG)، عطف به «طرح آماد» و با هدف كمك به انتقال سريع داده‌ها در پروژه 111. مدرك 2 : يك نامه يك صفحه‌اي به زبان فارسي به تاريخ 14 مارس 2004 از يك مقام پروژه 110 به دكتر كامران با توصيه به وي به در نظر گرفتن عقيده ناظران پروژه بر اساس گزارش مرتبط با "گروه E1" (بخشي از پروژه 111). مدرك 3: يك مدرك يك صفحه‌اي بدون تاريخ به زبان فارسي از دفتر پروژه 111 به مهندس فخري‌زاده رئيس طرح آماد، عطف به نشست 28 اگوست 2002 و ارسال گزارش پيشرفت پروژه 111 به مقامات يكي از وزارتخانه‌ها. مدرك 4 : يك مدرك 14 صفحه‌اي به زبان فارسي به تاريخ فوريه و مارس 2003 با تيتر "آموزش مقدماتي مستندات"، كه هم در متن اصلي و هم در كپي نسخه تقديمي ارائه شده، شرح مي‌دهد كه "روش شناسي بايد با توليد و مديريت اسناد و گزارش‌هاي تكنيكي مطابقت داشته باشد. مدرك 5 : مدرك سه صفحه‌اي يك نامه اجمالي به فارسي مورخ 11 ژوئن 2002 از سوي م. فخري‌زاده به مجري پروژه درخواست گزارشات ماهانه را در بر مي‌گيرد كه در بيست و پنجم همان ماه با فرمتي خاص تهيه شد، را شامل مي‌شد. مدرك 6 : مدرك پنج صفحه‌اي بدون تاريخ به فارسي از دفتر اركيد به مديريت طراحي فعاليت‌هاي خاص پروژه 111 گروه‌هاي E1-E6 و معاون رئيس E خلاصه شده است. مدرك 7: مدرك متشكل از چهار توضيح به فارسي كه ديدگاهي از پروژه 111 از همان زمان پيش از دسامبر 2002 تا ژانويه 2004 ارائه مي‌دهد. اين مدارك موارد متنوعي از تلاش يك نهاد نامشخص براي توسعه و ساخت كلاهك پوششي موشك شهاب 3 قابل ايجاد ظرفيت جديد براي سيستم اين موشك را شامل مي‌شود. اين مدرك همچنين يك فيلم كوتاه درباره مونتاژ محفظه كلاهك را نشان مي‌دهد. مدرك 8: دستورالعمل‌هايي براي مونتاژ بخش‌هاي اين محفظه، مونتاژ ظرفيت داخلي اين محفظه، مونتاژ محفظه براي كلاهك شهاب 3 شامل 18 صفحه به فارسي است كه در دسامبر 2003 و ژانويه 2004 توسط گروه E6 پروژه 111 توليد شد. مدرك 9: «سيستم كنترل مواد منفجره و گزارش ساخت و طراحي» مدركي 48 صفحه‌اي به فارسي است كه به تاريخ دسامبر 2003 تا ژانويه 2004 بازمي‌گردد و توسط پروژه 111 توليد شد. مدرك 10: «مونتاژ و راهنمايي‌هاي اجرايي براي سيستم كنترل مواد منفجره»، مدركي 17 صفحه‌اي به فارسي است كه به تاريخ دسامبر 2003 تا ژانويه 2004 بازمي‌گردد و توسط گروه‌هاي E2 , E3 از پروژه 111 توليد شد. مدرك 11: «طراحي و ساخت سيستم كنترل مواد منفجره»، مدركي 29 صفحه‌اي به فارسي است كه به تاريخ دسامبر 2003 تا ژانويه 2004 بازمي‌گردد و توسط گروههاي E2 , E3 از پروژه 111 ساخته شد. مدرك 12: «شبيه‌سازي عنصر محدود و تحليل فعال ناپايدار از ساختار كلاهك»، مدركي 39 صفحه‌اي است كه به تاريخ فوريه تا مارس 2003 بازمي‌گردد و توسط گروه E5 از پروژه 111 توليد شد. مدرك 13: «اجراي نيازهاي مشخصات گروهي كلاهك موشك شهاب 3 با ظرفيت جديد و با استفاده از شيوه بهينه‌سازي غيرخطي»، مدركي 36 صفحه‌اي به فارسي است كه به تاريخ مارس تا آوريل 2003 بازمي‌گردد كه توسط گروه E4 از پروژه 111 توليد شد. B- ديگر پرسش‌ها B1- پرسش‌هاي پاسخ داده شده در نامه‌هاي آژانس در هشتم و دوازدهم فوريه 2008 1- آژانس درباره دخالت احتمالي يك عضو موسسه فيزيك كاربردي در فعاليت ايران بر سر چاشني‌هاي سيم انتقال انفجاري، تلاش اين شخص براي تهيه طيف‌سنج گاما براي سوراخ HP و تلاش ايران براي تهيه شكافت‌هاي جرقه‌اي توسط يك نفر ديگر از اين كشور سئوال پرسيد. ايران اظهار داشت كه اين شخص در فعاليت مربوط به سيم‌هاي انتقال انفجار دخالت نداشت و درخواست تهيه براي ثبت در وزارت نفت بود. ايران تلاش‌هاي ادعايي براي تهيه شكافت‌هاي جرقه‌اي توسط يك نفر ديگر را رد كرد. آژانس به بررسي اطلاعات ارائه‌شده از سوي ايران ادامه مي‌دهد. 2- آژانس همچنين از ايران خواست تا در خصوص برنامه موسوم به پروژه 4 را كه به غني‌سازي احتمالي اورانيوم مربوط مي‌شود، شفاف‌سازي شود. ايران اظهارات گذشته خود را تكرار كرد مبني بر اين كه هرگز پروژه 4 وجود ندارد و برنامه غني‌سازي اورانيوم در ايران نيست مگر اين كه توسط سازمان انرژي اتمي ايران انجام شود. اين آژانس به بررسي اطلاعات ارائه شده از سوي ايران در اين خصوص ادامه مي‌دهد. 3- آژانس درباره پروژه‌هاي زير سوال كرده است: پروژه 5/11/1، كارخانه بندرعباس در جنوب ايران، پروژه 5/11/2 تبديل كيك زرد به گاز UF6 و پروژه 5/11/5، تحقيق و توسعه درباره معدن و استخراج. ايران وجود اين پروژه‌ها را انكار كرده است. آژانس به ارزيابي اطلاعات ارايه شده از سوي ايران ادامه مي‌دهد. 4- آژانس از ايران خواسته كه درباره اهداف سفرهايي كه در 1998 الي 2001 به خارج از كشور توسط آقاي فخري‌زاده و ديگر افرادي كه در برنامه هسته‌اي ايران دخيل بوده‌اند، توضيحات لازم را ارايه كند و افراد،‌شركت‌ها و نهادهايي را كه اين نشست‌ها با آنها برگزار شد، مشخص كند. ايران اعتراف كرده كه اين ديدارها صورت گرفته‌‌‌اند اما عنوان كرده كه هيچ يك از آنها به فعاليت‌هاي هسته‌اي از جمله غني‌سازي اورانيوم ارتباطي نداشته و جزئياتي ارايه نكرد. آژانس در 14 ماه مي بار ديگر درخواست خود را براي پاسخ‌هاي جزئي بيشتر تكرار كرد. 5- ايران در پاسخ به درخواست‌هاي آ‌ژانس اين امر را رد كرد كه تلاش‌هايي براي تامين منابع نوتروني در سال 2003 انجام داده است. ايران همچنين اين امر را رد كرده است كه در سال 1997 تلاشي براي كسب گذراندن دوره‌هاي آموزشي محاسبات نوتروني، جداسازي غني‌سازي / ايزوتوپ، نرم‌افزارهاي مخصوص فشارهاي بالا، منابع نوتروني و موشك هاي بالستيك انجام داده است (GOV/2008/4، پاراگراف 40). آژانس همچنين درخواست كرد تا ايران دلايل لازم را درباره درج درخواست اينترنتي براي سابقه كاري دانشمندي كه در زمينه معادله "تيلور- سدوف" براي استنتاج تشعشع انفجار توپ هسته‌اي كارآمد باشد را در كنار تصاويري از آزمايش ترينيتي در سال 1945 ارايه كند. ايران عنوان كرده است كه اين دانشمند بر تحليل ابعاد و اندازه كار فعاليت مي‌كرده و منابع مربوط به سابقه كاري وي در دسترس عموم است. آژانس اجازه نيافت تا به افراد مرتبط با اين موضوعات دسترسي داشته باشد ولي همچنان به ارزيابي اطلاعات ارايه شده از سوي ايران ادامه مي‌دهد. B-2- سوالاتي كه در نامه 9 مي 2008 آژانس مطرح شد 6- آژانس از ايران خواست كه توضيحات اضافي درباره برنامه هسته‌اي ايران را ارايه كند. سوالات مربوطه به شرح زير بودند. (a) اطلاعاتي درباره نشست‌هايي كه در سال 1984 در سطح مقامات عاليرتبه ايران براي احياي برنامه هسته‌اي پيش از انقلاب انجام شد. (:mrgreen: اطلاعاتي درباره نامه‌اي كه توسط رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در سپتامبر 2006 منتشر شد كه در آن به امكان دستيابي به سلاح هسته‌‌اي اشاره شده است. (c) تلاش‌‌هاي رئيس پيشين مركز تحقيقات فيزيك PHRC و گروه صنعتي شهيد همت براي دستيابي به اقلام خاص با كاربرد هسته‌اي و دو منظوره براي دانشگاه فني و سازمان انرژي اتمي ايران AEOI صورت گرفت (GOV/2008/4 پاراگراف 18). (D) حدود و دامنه سفري كه توسط مقامات سازمان انرژي اتمي ايران به تأسيسات هسته‌اي پاكستان در سال 1987 انجام شد. (e) اطلاعاتي درباره نشست‌هايي كه ميان مقامات ايران و اعضاي شبكه تهيه و تامين در سال 1993 در دبي صورت گرفت. (f) نقش كميته مركزي انقلاب اسلامي در مبادلاتي كه با آن شبكه تامين مواد در سال 1989 انجام شد. (g) اين كه اين طرح‌هاي پيرو وجود داشته‌اند يا الان نيز وجود دارند، اهداف آنها، وضعيت كنوني و نهادهاي درگير: پروژه 8/4، پروژه 3.14، پروژه 8، پروژه 13 (پروژه44)، گروه 14، پروژه 10، پروژه 19 و پروژه 159. (h) اسناد اثبات كننده درباره ترتيب ميله‌ها و صفحه‌هاي آلومينيوم كه در تاريخ 27 ژانويه 2006 به آژانس ارائه شدند (GOV/2006/15, پاراگراف 37). (i) ماهيت، اهداف مورد نظر و كاربرد تجهيزات پايش پرتوافشاني كه يكي از كاركنان موسسه فيزيك كاربردي براي بدست آوردن آن تلاش كرد. (j) اطلاعات درباره هدف كار انجام شده توسط شركت پيشگام در سال 2000 مربوط به طرح فرايند PUREX براي سازمان انرژي اتمي ايران. (k) توافقنامه‌اي كه، طبق اطلاعات منابع آزاد، در 21 ژانويه 1990 توسط وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح براي ساخت يك رآكتور 27 مگاواتي در اصفهان امضا شد. منبع :‌سايت خبري تابناك

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب babi_492 ; فکر کنم رکورد طولانی ترین متن رو الان شما در اختیار داری. Mr.Fox

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حالا اگه در لبنان میشل سلیمان رئیس جمهور نشده بود،الآن این گزارش زمین تا آسمون فرق می کرد. :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=center]نقدی بر پیشنهادی که سولانا با خود به تهران آورد
5+1 ؛ بسته جدید یا بسته بندی تازه؟[/align]

عصرایران؛ سید ضیاءالدین احتشام- روز گذشته ، بسته پیشنهادی 1+5 توسط خاویر سولانا تحویل مقامات ایرانی شد و بلافاصله در اختیار رسانه ای عمومی نیز قرار گرفت.

هر چند اصل تبادل پیشنهادات بین ایران و 1+5 ، یک اقدام رو به جلو تلقی می شود که نشانگر ادامه مسیر دیپلماسی است ، لکن آنچه مسلم است این که بدون نقد و بررسی دقیق این بسته 1+5 و تعمیق در آن به منظور گذر از ظواهر جملات و کلمات ، نمی توان تصمیم مناسبی در راستای حفظ منافع ملی در قبال مجموعه پیشنهادی مذکور داشت .

لذا در این نوشتار ، به اجمال ، نقدی خواهیم داشت بر بسته پیشنهادی 1+5 :

1- اولین امتیازی که طبق بسته پیشنهادی به ایران داده خواهد شد، این است:
" 1+5 و اتحادیه اروپا، حق ایران را برای توسعه پژوهش، تولید و کاربرد انرژی صلح آمیز هسته ای مطابق با تعهدات پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای به رسمیت خواهند شناخت"

درباره این بند 3 نکته زیر قابل توجه است:

الف) طبق مقررات بین المللی و اساسنامه آژانس بین المللی انرژی اتمی، همه کشورهای عضو این آژانس، از حق فوق، برخوردار هستند و لذا به رسمیت شناختن آن چیزی جز تکرار یک حق موجود نیست و اصولا امتیاز تازه ای محسوب نمی شود. این امتیازی است که همه کشورهای جهان از آن برخوردارند.

ب) عبارت فوق، عیناً در متن توافقنامه سعدآباد که به امضای وزاری وقت خارجه سه کشور اروپایی رسیده است نیز موجود است؛ اگر آنها پس از امضای این توافقنامه در 4 سال پیش تاکنون به امضای خود وفادار بوده و حقوق قانونی ایران در زمینه هسته ای را "عملا" به رسمیت شناخته اند، این بار نیز می توان به قول جدید غربی ها امیدوار بود!

ج) در ادامه این بند، بندهای دیگری نیز آمده است که به نظر می رسد صرفا برای حجیم سازی بسته قید شده اند زیرا آنچه در بندهای دیگر آمده چیزی نیست جز شرح همین بند و نه امتیازات مجزا.

به این بندها دقت کنید:

- تاکید دوباره بر حق ایران نسبت به انرژی هسته ای برای مقاصد صرفا صلح آمیز مطابق با تعهدات این کشور در چارچوب پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای.

- تامین کمک های مالی و تکنولوژیک لازم جهت استفاده صلح آمیز ایران از انرژی هسته ای و حمایت نسبت به از سرگیری پروژه های همکاری فنی در ایران توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی.

- حمایت از ساخت نیروگاه های آب سبک مطابق با آخرین فناوری روز.

- حمایت از تحقیق و توسعه در انرژی هسته ای به موازات بازیابی تدریجی اعتماد بین المللی.

بند اول که تکرار جمله صدر امتیازات (!) ارائه شده به ایران است و بندهای بعدی نیز شرح آن به شمار می روند زیرا کمک به توسعه فناوری های هسته ای کشورهای عضو آژانس، در اساسنامه NPT تصریح شده است.

2- هر چند در بسته پیشنهادی 1+5 از ایران خواسته شده است غنی سازی را "تعلیق" نماید ولی دقت در بندهای زیرین آن، نشان می دهد بسته 1+5 ، بر مبنای توقف دائمی (و نه تعلیق موقت) غنی سازی اورانیوم در ایران تنظیم شده است.

در مجموعه پیشنهادی مذکور آمده است که پس از تعلیق غنی سازی توسط ایران، تضمین های الزام آور حقوقی برای عرضه سوخت هسته ای به ایران داده خواهد شد.

تنظیم کنندگان این بند، فقط با یک تصور از آینده برنامه هسته ای ایران می توانسته اند چنین گزاره ای را در بسته 1+5 بگنجانند و آن اینکه ایران به طور کامل دست از غنی سازی بردارد و بدین ترتیب نتواند سوخت هسته ای تولید کند و در چنان شرایطی، تضمینات لازمه به ایران داده می شود تا بتواند سوخت هسته ای از کشورهای دیگر خریداری نماید.

در واقع اگر منظور 1+5 واقعا "تعلیق" بوده باشد، از کار ایستادن سانتریفیوژهای غنی سازی، امری موقتی خواهد بود که پس از مدتی غنی سازی از سر گرفته می شود و ایران نیز خواهد توانست سوخت هسته ای تولید کند و لذا اساسا نیازی به دادن تضمین حقوقی برای عرضه سوخت هسته ای وجود نخواهد داشت.

3- در چند جای این بسته، همکاری با ایران به "بازیابی تدریجی اعتماد بین المللی" و ایجاد اطمینان از "ماهیت کاملا صلح آمیز برنامه هسته ای ایران" منوط شده است.

در این باره نیز نکات زیر قابل توجه است:

الف) قطعا منظور تنظیم کنندگان این بسته از "اعتماد بین المللی"، اعتماد چند کشور خاص (یعنی خودشان) است زیرا اگر اعتماد بین المللی ملاک عمل باشد، بیانیه های متعدد کشورهای غیرمتعهد عضو آژانس (نم) که بیش از یکصد دولت را شامل می شود را نادیده نمی گرفتند که طی آن، نسبت به صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران تصریح و تاکید شده است.

ب) این بازیابی تدریجی اعتماد، تا چه زمانی طول خواهد کشید؟ آیا اگر آمریکا بنا به مقتضیات سیاسی اش، همچنان اصرار کند که به ایران مشکوک است، وعده های مندرج در این بسته، معلق خواهد بود حتی اگر سالها طول بکشد و در تمام این سالها، غنی سازی ایران در حالت تعطیل و رکود باشد؟!

ج) اساسا ملاک 1+5 برای اعتمادسازی چیست؟ اگر گزارش های آژانس هست ،که صرفا جنبه های فنی و حقوقی دارد، ایران قطعا آمادگی ادامه مسیر را دارد ولی اگر ملاک عمل، ادعاهای گاه و بیگاه آمریکایی ها و برخی لابی گری ها در ایالات متحده و اروپا باشد که باید گفت "با سلسله بهانه هایی مواجهیم که هرگز تمامی ندارد".

اگر 1+5 گزارش نهایی آژانس را بپذیرد و بر اساس آن رفتار نماید، نه بر مبنای منویات خود، آنگاه می توان گفت که یک گام اساسی برای مفاهمه واقعی شکل گرفته است.

4- بخش پیشنهادات سیاسی نیز صرفا کلی گویی است و البته بدون هیچ تضمین ولو در حد وعده!

در این بخش نیز، یک سخن در بندهای مختلف با ادبیات متعدد ذکر شده است تا بخش سیاسی، کم حجم و بی مقدار جلوه نکند.

مثلا بهبود روابط شش کشور و اتحادیه اروپا، در بطن خود تشویق تماس و گفت و گو با ایران، ارتقای سطح گفت و گو، کار با ایران و ... را نیز دارد در حالی که همه اینها به عنوان امتیازات جداگانه (!) در بندهای متعدد بعدی آمده است!

همچنین برگزاری یک کنفرانس درباره مسایل امنیت منطقه ای نیز به عنوان امتیاز به ایران پیشنهاد شده است که معلوم نیست برگزاری یک کنفرانس که فقط تیتر کلی آن ذکر شده است، اساسا چه امتیازی برای ایران محسوب می شود.

به علاوه گفته شده است که 1+5 تاکید دارد که در چارچوب منشور سازمان ملل که در روابط بین المللی خود از تهدید یا استفاده از زور نسبت به تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشور یا هر رفتار دیگری که مطابق با منشور سازمان ملل نباشد، اجتناب ورزند.

به راستی آیا ذکر این جمله که 1+5 در چارچوب منشور سازمان ملل عمل می کند با عدم ذکر آن، تفاوتی دارد؟ و مگر نه این است که همه کشورهای عضو سازمان ملل، باید در چارچوب منشور آن عمل کنند؟

نکته ظریفی که در ادامه این جمله آمده است این است که 1+5 اعلام کرده که استفاده از زور را در خارج از ضوابط منشور سازمان ملل منتفی می داند.

توجه داشته باشید که شورای امنیت سازمان ملل در قبضه قدرت 5 کشور دارای حق وتوست و اگر آنها بخواهند صورت قانونی به تجاوزات خود دهند، قادرند با تصویب استفاده از قدرت نظامی، به مقصود خود برسند.

در واقع، این بند بر خلاف ظاهرش نه تنها حاوی هیچ تضمین امنیتی به ایران نیست بلکه متضمن این تهدید نیز هست که 5 قدرت شورای امنیت به مشروع سازی اقدام نظامی علیه ایران نیز می اندیشند.


گذشته از همه اینها، اگر کشوری مثل آمریکا بخواهد به کشوری حمله کند و از عهده این کار نیز برآید، مگر نگران مشروعیت جهانی آن یا نقض تعهدات بین المللی اش خواهد بود؟ ماجرای عراق و حمله آمریکا به این کشور برغم مخالفت های اکثر کشورهای جهان، اروپا (به جز انگلیس)، روسیه و چین را فراموش نکرده ایم.

بند دیگر نیز به عادی سازی خاورمیانه از سلاح های هسته ای اشاره دارد که از هم اکنون معلوم است که اسراییل زیر بار امحای تسلیحات اتمی اش نخواهد رفت.

اسراییل، هر وقت به قطعنامه های سازمان ملل راجع به عقب نشینی از مرزهای 1967 عمل کرد، آنگاه می توان بر روی پایبندی این رژیم به سایر تعهدات جهانی اش حساب کرد.


اما بند آخر در فصل پیشنهادات سیاسی نیز به بازسازی افغانستان مربوط می شود که در آن تصریح شده است 1+5 در بازسازی افغانستان همکاری می کند و جالب اینجاست که بازسازی یک کشور دیگر را به عنوان امتیاز برای ایران عنوان کرده اند!


همکاری در زمینه جلوگیری از قاچاق مواد مخدر نیز یک برنامه جهانی است و به ویژه اروپاییان خوب می دانند که عدم همکاری آنها با ایران در جلوگیری از ترانزیت مواد مخدر، در نهایت به گسترش اعتیاد در کشورهای آنها نیز منجر خواهد شد.

5- پیشنهادات اقتصادی نیز صرفا مشمول کلی گویی شده است. مثلا در یکی از بندها آمده است فقط این عبارت آمده است " حمایت از توسعه کشاورزی در ایران" و تنها در زمینه هواپیماهای غیرنظامی توضیحات شفاف تری داده شده است از جمله لغو محدودیت های صادراتی سازندگان هواپیما به ایران که آن هم با کلمه "امکان"، مقید و مشروط شده است!

در مجموع می توان گفت که 1+5 یک امتیاز نقد (تعلیق غنی سازی) را از ایران می خواهد تا امتیازات نسیه را در آینده به مذاکره بگذارد همانطور که در بخش پایانی این بسته، تحت عنوان "مکانیزم اجرا" از "موافقتنامه آتی" سخن گفته شده است که در صورت تحقق، چانه زنی های خاص خود را دارد و معلوم نیست خروجی آن چه خواهد بود و مهم تر از همه اینکه این مذاکرات تا کی ادامه خواهد داشت؟!

بسته جدید 1+5 هر چند بهانه مناسبی برای از سر گیری گفت و گوست ولی تا بر روی محتویات بسته تا رسیدن به تفاهم نسبی چانه زنی های سیاسی نشود، نمی توان آن را متضمن منافع ایران دانست و به صورت کنونی آن را پذیرفت.

در واقع با توجه به بسته های پیشنهادی پیشین غرب، بسته کنونی را، نه بسته جدید، که می توان بسته بندی تازه نامید.
با همه این اوصاف ، رد سریع بسته ، قطعاً اقدامی دیپلماتیک نخواهد بود بلکه هنر آن است که حتی اگر حریف با گارد بسته نیز به میدان آمده باشد ، با او به رقابت پرداخت و امتیاز گرفت .
هنر دیپلماسی نیز تعامل با طرف هایی است که با ما همسویی منافع ندارند و الا قهوه خوردن با دوستان ، دیپلماسی محسوب نمی شود .
به نظر می رسد دستگاه دیپلماسی کشورمان در چند سال گذشته به حدی از بلوغ و تجربه اندوزی های سنگین رسیده است که بتواند از عهده این پرونده تاریخی برآید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به هر حال در اين شرايط حاضر شدن با ادبيات امروزي به ما باج بدن.اگر ما بتونيم با پافشاري به خواسته هاي به حقمون به نقطه پاياني اين صنعت برسيم مطمينا بيشتر از اين رو هم مي دن.مثلا ممكنه بگن اين 50 تا EA-18G Growler كه مي خوايم بفروشيم مال شما اگر رپتور هم مي خواين مذاكره مي كنيم مسيله اي نيست التماس هم مي كنيم ولي جون هر كي دوست داريد ديگه ادامه نديد. icon_frown :cry:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر چه باجی؟! این خطوط قرمز رو بخون جان تو! icon_frown

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

برادر چه باجی؟! این خطوط قرمز رو بخون جان تو! icon_frown


اينها همه غمپوزه.داستان چماق و هويچ رو كه همه مي دونيم. :cry:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عزيزان مردونه فكر مي كنيد كه عاقبت پرونده هسته اي ايران به كجا مي رسه غرامتهاي اين تحريمها به اين مي ارزه كه ما خودمون سوخت هسته اي توليد كنيم خدايي نكرده سو تابير نشه فقط ميخوام يه سبك و سنگين و دو دو تا چهار تا بكنم . چه كسي دوست نداره كشورش داراي فن آوري روز دنيا و اون هم بومي نباشه ؟ با اين اوصاف به نظر شما عاقبت كار به كجا مي انجامد .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

عزيزان مردونه فكر مي كنيد كه عاقبت پرونده هسته اي ايران به كجا مي رسه
غرامتهاي اين تحريمها به اين مي ارزه كه ما خودمون سوخت هسته اي توليد كنيم خدايي نكرده سو تابير نشه فقط ميخوام يه سبك و سنگين و دو دو تا چهار تا بكنم . چه كسي دوست نداره كشورش داراي فن آوري روز دنيا و اون هم بومي نباشه ؟
با اين اوصاف به نظر شما عاقبت كار به كجا مي انجامد .

[align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي
براي پاسخ به پرسش شما ابتدا بايد به چند پرسش ديگر پاسخ دهيم
1 - اهميت پرونده هسته اي ايران در چيست ؟ پرونده هسته اي ايران صرفا يك موضوع تك بعدي نيست بلكه ابعاد گوناگوني را در بر مي گيرد . همانطور كه مي دانيد در زمان رژيم سابق همكاري هاي هسته اي ايران با بلوك غرب آغاز شد و به سرعت گسترش يافت تا جايي كه ايران حتي سهامدار كارخانه غني سازي هسته اي فرانسه با نام اوروديف شد ساخت نيروگاه اتمي بوشهر نيز با سرعت پيش مي رفت تا جايي كه حتي سوخت آن نيز با نام ايران توليد شده و مطابق گفته مسپولان هسته اي ايران هنوز در كارخانه نگهداري مي شود . چندي پيش سندي مبني بر پيشنهاد آمريكايي ها به ايران در زمان شاه براي ساخت تاسيسات غني سازي هسته اي در داخل ايران منتشر شد و اين نشان دهنده اين است كه براي آنها وجود و انجام غني سازي در داخل ايران تهديد به حساب نمي آمده است و برعكس آن را در راستاي منافع خويش مي ديدند . تنها اتفاقي كه افتاد تغيير رژيم شاهنشاهي به جمهوري اسلامي و خروج ايران از سيطره بلوك غرب بود و اين سرآغاز مخالفتهاي شديد آنها با دستيابي ايران به هر چيزي كه پسوند هسته اي را يدك مي كشيد بود . مطابق برنامه اي كه خود آنها به رژيم سابق ايران داده بودند بيست هزار مگاوات توليد برق هسته اي پيش بيني شده بود و حالا حتي با اتمام ساخت يك نيرو گاه 1300 مگاواتي در بوشهر هم مخالفت مي كردند . جهت مقايسه كافي است نيروگاه شهيد رجايي را در نظر بگيريم كه ظرفيت آن 2000 مگاوات توليد برق به صورت سيكل تركيبي مي باشد . به هر حال آغاز جريان پرونده هسته اي ايران در مرحله اول كه سياست نظام بر تعليق داوطلبانه موقت فعاليتهاي غني سازي قرار گرفت دامنه خواسته هاي آنها فزوني يافت به طوري كه از تعليق موقت شش ماهه به تعليق نامحدود و سپس تعليق داپمي و جمع آوري كليه تاسيسات مرتبط با غني سازي و حتي انحلال رشته هاي دانشگاهي مرتبط و اعزام متخصصين و كارشناسان هسته اي ايراني جهت كار در صنايع هسته اي آنها كشيده شد . در قبال اين خواسته ها نيز بهايي در نظر گرفتند و آن بسته پيشنهادي شامل دادن قطعات هواپيماهاي غير نظامي برگزاري كنفرانس امنيت منطقه اي آموزش اينترنت پذيرش حق ايران در استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي كه سوخت آن را خودشان تامين كنند و حمايت از ايران در شكايت به مجامع بين المللي در صورت مورد حمله واقع شدن از سوي طرف ثالث و مواردي از اين دست بود .
گذشته از تمامي حرف و حديثها اينكه مردم و دولت ما را اينقدر زبون و بيچاره و نادان و ضعيف فرض كرده اند كه به قول آقاي لاريجاني با دادن چند آب نباتي (كه معلوم هم نيست شيرين باشد) بخواهند مرواريد غلطان بگيرند يك توهين بزرگ به ملت ما محسوب مي شود و من نمي دانم آيا در اين كشور كسي حاضر خواهد بود چنين توهيني را بپذيرد ؟
صرف نظر از ابعاد فني خواسته هاي آنها استقلال ملتي را نشانه رفته است كه براي حفظ آن گورستانهايش پر از اجساد مردان و زنان و كودكاني شد كه مرگ را بر پذيرش ذلت ترجيح دادند و قرباني شدند تا ايران و اسلام بمانند . آنها هشت سال دفاع مقدس را ناديده گرفتند و نخواستند بفهمند كه اگر قرار بر معامله بر سر استقلال و هويت ملي و شرف ايراني بود اصلا انقلابي بر ژا نمي شد كه امروز به نظام برخاسته از آن فشار آورند
بنابراين مسپله هسته اي تنها يك مسپله فني نيست كه بگوييم با دست برداشتن از آن همه چيز درست مي شود بلكه درست برعكس راه براي مطالبات ناحق ديگر آنها باز مي شود و ديگر چيزي براي ما باقي نخواهند گذاشت .
2 - علت ايستادگي ايران در اين مسپله چيست ؟ علت پافشاري ايران در اين مسپله اين است كه تنها جايي است كه بر اساس معاهدات و پيمانهاي بين المللي مشتركاتي وجود دارد كه مي توان در بحث منطقي و استدلالي حرف خويش را در مجامع جهاني بر كرسي نشاند و به قولي اولين خاكريز قابل دفاع است و پايداري در آن تعيين كننده مي باشد . زيرا حتي اگر اين مسپله تمام شود مساپل ديگري به ميان مي آيد همانند حقوق بشر و تروريسم و غيره كه به دليل اختلاف ديدگاه بنيادين بين دو تفكر به راحتي قابل حل نيست
3 - علت فشار غرب و همپيمانانش در اين مسپله چيست ؟
از آغاز انقلاب اسلامي اين حركت براي هر دو بلوك شرق و غرب تهديد محسوب مي شده است . مشي مستقل و عدم وابستگي سياسي به دو بلوك و پيدايش آن بر اساس مذهب تهديدي براي اصل تفكر ايشان و انگيزه اي براي ساير ملل تحت سلطه بود تا راهي غير از روشهاي مرسوم جهت مقابله با سيطره ابر قدرتها بيابند . به همين دليل به شكست كشاندن نظام نوژاي جمهوري اسلامي در دستور كار هردو بلوك شرق و غرب قرار گرفت به گونه اي كه شايد بتوان آن را اولين مسپله ژس از جنگ جهاني دوم دانست كه هرد طرف بر سر آن توافق داشتند . اكنون و علي رغم تمامي تهديدات و تحريمها و فشارها و حتي تحميل جنگ ايران بر سر آرمانهاي اصلي خويش ايستاده و از پاي در نيامده است . بنابراين براي آنها مهم است كه حتي در يك مسپله هم كه شده ايران را به بن بست كشانده و وادار به عقب نشيني كنند كه البته تاكنون نتيجه نگرفته و به اميد خدا پس از اين هم نخواهند گرفت
4 - سرانجام چه خواهد شد ؟
آنچه مشخص است در حال حاضر ابتكار عمل در اين بحث در دست ايران است كه غني سازي را از حالت تعليق درآورده و مشغول توسعه آن است . وضعيت جهاني نيز از ابعاد مختلف به گونه اي است كه اجازه ماجراجويي جديد را به طرفداران جنگ نمي دهد و از طرفي باز وضعيت به گونه اي است كه امكان تحريم صد در صد نيز منتفي به نظر مي رسد . تنها شانس طرف مقابل آن است كه در اين مسپله بتوانند مردم را از مسپولين جداساخته و اتحاد ايرانيان را به هم بريزند و در اين ميان از آب گل آلود ماهي هاي بزرگي صيد كند و تنها راه مقابله با اين امر هم آگاهي بخشي در اين خصوص است كه اين ايستادگي و تحمل هزينه ها تا چه ميزان ارزشمند بوده و چه جايگاهي براي كشورمان به وجود مي آورد . در اين مسپله تنها مردم تعيين كننده خواهند بود كه آيا باز هم ايستادگي كنند يا نه[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.