امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

سلام. امشب میخواهم عین متن دفترچه خاطرات اكبر رئیسی هم رزم داییما براتون تایپ كنم كه نوشته داییم چطور شهید شد. دایی من شهید بهمن صفی خانی افسر تانك چیفتن بودن و تاریخ شهادتشون را دقیقا هم رزمشون به یاد ندارن اما نوشتن كه 2 یا 3 روز قبل از آغاز عملیات آزاد سازی خرمشهر بود. محل شهادت یكی از خیابان های خرمشهر... دایی من به نقل از فامیل به صورت داوطلب به جبهه رفتن و همونجا آموزش دیدن و رانندگی با تانك را یاد گرفتن اما بعد از مدتی آموزش به عنوان افسر یك تانك چیفتن منصوب شدن. ایشون در نبردهای خودشون به همراه گروه همرزمش 12 تا تانك عراقی را در درگیری مستقیم نابود كردند و یك بار هم زنجیر تانك پاره شد و موتور اون آسیب دید ( به علت اصابت توپخانه ) كه مجبور شدند تانك را منفجر كنند تا دست عراقی ها نیفتد و پیاده باز گردند. خوب به نقل دفتر چه خاطرات می پردازم... امروز 17 اردیبهشت سال 1366 من در حیاط خانه مان نشسته ام و چون 3 روز پیش تصمیم گرفته بودم خاطراتم را بنویسم الان هم ادامه آن را اینجا خواهم نوشت. امروز درباره شهادت بهترین دوستام بهمن و علی و حمید میخوام بنویسم. یادم نیست دقیقا كی بود چون تو جنگ آدم تاریخ از دستش در میره اما دو سه روز قبل از آغاز عملیات آزادسازی خرمشهر بود. ما تو پادگان نشسته بودیم و كریمی ( یكی از سربازان داوطلب كه مكانیك بود ) خم شده بود تو زنجیر و چرخ خورشیدی تانك و هی داشت با لهجه فلاورجونیش میگفت : بابا علی باز كه به این زبون بسته فشار آوردی؟ مگه بهت نگفتم اینا قدیمی شدن... هواشونو داشته باش... الانم شانس آوردی وقتم خالیه اما اگه یك بار دیگه بهش فشار بیاری دیگه من درستش نمی كنم و مدام قر میزد و ما می خندیدیم و علی هم پس كلشا میخاروند ( عادت همیشگیش بود ) و میگفت : خوب تو میگی چیكار كنم؟ نوئه را دادن به جمال و منم این قرازه افتاد بهم خوب جنگه نیاز میشه گاز بدیم از شیب بریم بالا و ترمز شدید بكنیم دیگه !!! یهو بهمن داد زد : آره... یبارم كلمو كوفتی تو چشمی ( پریسكوپ افسر تانك ) نامرد خودت گفتی سمت چپا نگاه كن من داشتم میگشتم ببینم تو چیا میگی یهو همچین كوفتی رو ترمز با كله رفتم تو چشمی تا 3 روز چشام كبود بود. علی در حالی كه داشت میرفت تو تانك داد زد : حقت بود ! و همه ما كم مونده بود از خنده روده بر شیم. علی تانكا برد تو اتاقك تا با جرثقیل سقفی گلگیرشا واز كنن و چرخ خورشیدیشا درست كنن. من و حمید در حال خوردن كمپوت بودیم كه بهمن دوید و گفت : بچه ها ماموریت داریم. سپاهی ها بیرون شهر درخواست كمك كردن و گفتن تانك های عراقی از شهر خارج شدن و میخوان به بچه های سپاه كه جاده های سمت شرق خرمشهرا بستن تك بزنن. سپاهم چند تا تی هاشا فرستاده قراره فردا هم لشگر ( اگر اشتباه نكنم ) 3 زرهی سپاه از اهواز بیاد منطقه...قراره حسابی داغ شه. فكر كنم عملیات در پیش باشه. این چند وقته خیلیا را آوردن جلو. علی كه پشت بهمن اومده بود گفت حالا تا عملیات شه... من كه گشنمه و با همون دستای روغنیش كمپوتشا برداشت و رفت. بهمن داد زد : كجا اخوی ؟ ما باید الان بریم... مگه نشنیدی؟ بچه های سپاه كمك خواستن. فرمانده گفته ما باید بریم. تاكیدم كرده اگر لازم شد از گلوله های دور قرمز استفاده كنیم ( گلوله های انفجاری كه زره تانك ها را میشكافت... آخه فرمانده تو بعضی عملیاتا استفاده از اونارا ممنوع میكرد میگفت زیاد نداریم ازشون استفاده نكنین بذارین برای مواقع اضطراری) علی گفت : بابا تانك خالیه اذیت نكن من تازه از تعمیرش خلاص شدم بذار حداقل تا بچه ها تانكا پر می كنن من برم كمپوتما بلمبونما بیام. و رفت دم منبع تا دستاشا بشوره و در همین حین با دستور فرمانده سربازا شروع كرده بودن به گذاشتن توپ ها توی تانك و كریمی هم یك شیلنگ از بشكه گازوئیل كشیده بود تو باك تانك و تلمبه دستی سر بشكه میچرخوند تا شیكم اون گنده بكا سیر كنه. نیم ساعت بعد دومین بشكه كم كم داشت خالی میشد كه باك پر شد. من و علی و بهمن و حمید لباسامونا عوض كرده بودیم و آماده شده بودیم.صادق اومد طلق پلاستیكی شفاف نقشه منطقه را داد به بهمن و رفت و در حین رفتن گفت : موفق باشی ! علی رفت سوار شد پشت سرش اول من و بعد بهمن از دریچه راست و حمیدم از دریچه چپ اومدن داخل و من نشستم رو صندلی افسر چشمیا دادم بالا رفتم یك پله پایین تر رو صندلی خودم نشستم. علیا جلوی خودم دیدم به حالت نیمه خوابیده روصندلی راننده نشسته یا بهتر بگم خوابیده بود چون اصلا صندلیش این شكلیه. حمید نشست سمت چپم سر جاش و بهمنم بالای من پشت سرم رو صندلی خودش نشست. سوئیچارا وصل كردم و علیم استارت زد. بهمن گفت همه چی درسته؟ منم كنترلی كردم و گفتم خودت درستی . دسته های هدف گیریا محكم تو دستم گرفتم و یكم به چپ و یكم به راست رو سوئیچ دور تند چرخوندم و بعد هم زاویه را بالا پایین كردم و پریسكوپم نگاه كردم و گفتم همه چی درسته درسته. علیم گفت : آره درسته...فقط دارم از بو گند گازوئیل خفه میشم... یكم راه بیفتیم خوب میشه بعد از تائید علی و حمید بود كه بهمن گفت علی راه بیفت این بار باید بری طرف غرب... تو جاده اصلیم ننداز عراقیا دارن پیاپی با توپ خونه اونجارا میكوبن...علی دریچه را واز كرد و صندلیشت برد بالاتر تا مستقیم ببینه و راه افتادیم. یادمه صدای كریمیا شنیدم كه داد میزد علی اگه دوباره خرابش كنی كلتا میكنم ! بیچاره نمی دونست این تانك برگشتی تو كارش نیست. من به زور خندما كنترل كردم و از پادگان زده بودیم بیرون كه صدای پشت بیسیم تو گوشمون پیچید : بچه ها موفق باشین نیم ساعت دیگه جمالم آماده حركت میشه. دشمن اعلام شده بیش از 40 تا تانك با پشتیبانی سربازا از شهر اومدن بیرون جایی كه شما اعزام میشین 2 تا تی سپاه هم كمكتون میكنن اونجا احتمالا 4 یا 5 تا تانكا میبینین...ما بقی حرفا یادم نیست... تو اون لحظه خیلی دلشوره داشتم همش همینطوری بودم... قبل از عملیات خندون...تا شروع میشد دلشوره میگرفتم. 10 دقیقه بود تو پستی و بلندی صدای جیلینگ جیلینگ زنجیر تانك تو گوشم پیچیده بود كه بهمن داد زد : جلومون 2 تا تی هستن فاصله 7 كیلومتر. یكیشون آسیب دیده و .... اه ه ه ه ... علی نگرش دار تكون نخوره..... تانك وایساد .... آهان...( یك دفعه صدای بهمن كلفت شد... فهمیدم پشت بیسیمه همش پشت بیسیم كلفت حرف میزد. ) اینجا زره كوب 4 من تی های سپاه را میبینم. یكیشووون.... انگاااار... ( كلما خم كردم نگاش كردم دیدم چشاشا كرده تو چشمی و زبونشا در آورده لب پایینیشا میلیسه ...هر وقت تمركز میكرد رو یه چیزی این كارا میكرد ) آسیب دیده. چیز بیشتری مشخص نیست. ما وارد منطقه میشیم. موج تماس عمومی. تمام. دوباره راه افتادیم و تو حركت بودیم كه بهمن گفت : بچه ها از اینجاش داغه. همه داخل. تانك حالت جنگی. اكبر آماده باش. حمید توپا رو ریل پر كن قرار بده. علی صندلیشا داد پایین و دریچه را بست دریچه های بالایی را هم بستیم و داخل تانك تاریك تاریك شد فقط نور دریچه ها پریسكوپا یك ذره داخلا روشن میكرد كه بهمن چراغا را روشن كرد و همه جا آبی شد. ( چراغای داخل تانك همه شون آبی بودن ) من پریسكوپا آوردم جلو چشام و دسته ها را گرفتم و گفتم حمید شیری یا روباه ؟ گفت شیر. منم دكمه را فشار دادم و ویژ ویژ كنان یك گلوله رفت تو توپ و پر شد. تكون گیرم روشن كردم و دیگه با بالا پایین شدن تانك زاویه توپ تغییر نمی كرد. چیفتن تنها تانكی بود كه این قابلیتا داشت. البته بعضی تی های عراقیم كه بچه ها میگرفتن این سیستما داشت. بهمن گفت : اكبر زاویه انتظار جلو رو به چپ. علی با سرعت بالاتری برو. من داشتم تو پریسكوپ میگشتم كه بعد از اینكه از پشت یك تپه بالا اومدیمدوباره تی ها را دیدیم. من گفتم : خدای من. یكیشون داغونه داره بر میگرده. 2 دقیقه بعد از چند متری كنارمون رد شد و مسیرشا به سمت عقب ادامه داد. در حالی كه داشت رد میشد تو پریسكوپ دیدم كه تیربارچیش مرده همونطور افتاده به كنار رو بدنه تانك و خونش یك طرف كله تانكا سرخ كرده. دلم یه حالی شده بود كه صدای بیسیم تو گوشی كلاه پیچید... اینجا یاسر 1 چیفتن ارتش تانك ما قابلیت نبردا از دست داده. فقط افسر و راننده زنده هستیم. یاسر 3 در منطقه نیاز به كمك شما داره. فكر كنم خدا شما را رسوند. سریع برید كمكش. ما با 4 تا تی 72 عراقی روبرو شدیم( رو موج عمومی بودیم ) دوباره در حالی كه پریسكوپا زوم كرده بودم نگاهی بهش انداختم دیدم سمت عقبش داغون شده و زرهش پاره شده. ادامه دارد

  • Like 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دست شما درد نكنه بسيار خوب بود من خاطرات زيادي رو خوندم و خاطرات خدمه تانك تا حالا نخوندم تشكر بازم ادامه بديد موفق باشي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بي‌صبرانه در انتظار خواندن ادامه‌ي مطلب هستم. خدا رفتگان همه رو بيامرزه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ادامه خاطره :

تصويري از يك تانك چيفتن


تصویر

دوباره صدای بهمن به گوشم رسید كه گفت : یاسر 1 اینجا زره كوب 4 ما برای كمك به شما اعزام شدیم چیز دیگه ای هست كه ما باید بدونیم؟ استعداد دشمن چند نفر پیادس؟ و اینكه شما چه آسیبی به اون ها رسوندین؟ صدا پاسخ داد : اینجا یاسر 3 لطفا به جای خوش و بش سریع خودتونا برسونید. من شما را میبینم. در 2 كیلومتری غرب من 4 تا تی 72 با پشتیبانی حداقل 20 سرباز و حد اقل 2 آر پی جی زن هستن الان هم احتمالا یا به طرف پشت تپه حركت كردن یا با تیغك كمی تو زمین فرو رفتن چون دیدی بر روی اونها ندارم یكی از اونها هم بعد از اصابت گلوله توپ یاسر 1 مجبور به برگشت شد. زره كوب 4 تحت هیچ شرایط از تانك پیاده نشید و بر روی تانك پست نگیرید یك تك تیر انداز دشمن تیربارچی های هر دومونا كشته.( تانك ما تیربار روی برجك نداشت فقط یك تیربار هم محور با توپ داشت كه من اونا از داخل شلیك میكردم ) صدای بهمن جواب داد : یاسر 3 ما الان به موقعیت میرسیم .تمام. اكبر بسه دیگه من از اینجا به بعد تو چشمی اطرافا دارم تو فقط تو چشمی هدف گیری در جهتی كه من بهت میگم آماده باش. حمید دشمن ما تی 72 ریل را خالی كن 3 تا گلوله دور قرمز قرار بده. علی همون دستوری كه بهت دادم. هماهنگ با اكبر پیش میری. تا شلیك كرد بدون اینكه من بگم یا عباس خودت حركت میكنی تا 4 میشمری نگه میداری. علی گفت : میدونم بابا. بهمن گفت : خدا به خیر بگذرونه.

من پریسكوپ هدف گیریا دوباره آوردم جلو چشام تكیه دادم به صندلی و اونا مثل عینك جلو چشام فیت كردم و دسته یوك هدف گیریا تو دستم گرفتم. از زاویه 270 تا 320 نسبت به موقعیت تانك را با زوم بالای 12 برابر داشتم نگاه میكردم بعد از 1 دقیقه به نزدیكی یاسر 3 رسیدیم و تانك ایستاد دوباره صدای بهمن گفت : یاسر 3 سمت راست تپه را برو بالا و جهت قبلیا چك كن. علی سمت چپ مستقیم حركت كن و تا مرز اون درختا برو جلو اكبر توپا بچرخون سمت راست ( طرف دشمن بعد از چرخیدن تانك ) و با نهایت دقت چك كن.وقتی توپ به طرف راست چرخید دیگه علی تودیدم نبود چون من و بهمن و حمید با توپ میچرخیدیم اما علی اون جلو جاش ثابت بود. در واقع اون موقع دیگه سمت چپ من بود نه جلوم. دوباره تو پریسكوپ نگاه كردم و منتظر بودم كه یك دفعه صدای خفه انفجاری اومد و لحظه ای بعد صدایی دیگر ( داخل تانك همه انفجار ها خفه به گوش میرسد ). بهمن گفت : دارن به طرف این یاسره شلیك می كنن اما این احمقا نزدیك ترین توپشون 10 متری یاسر خورد ناگهان صدایی اومد : اینجا یاسر 3 ما با دشمن روبرو شدیم دقیقا زاویه 90 شما سمت راست 3 تا تی 72 هر 3 تاشون جهت توپ رو به من گرفتن چند تایی هم سرباز دور و برشونه ما با سرعت به حركت ادامه ....بنگ ( صدای پشت بیسیم معلوم بود كه یاسرم داره شلیك میكنه ) ... اه ه ه ما به مسیر ادامه میدیم. شما مستقیم به طرفشون حركت كنید. تمام. بهمن گفت : علی راست میگه سریع 90 به راست. با تكان و چرخشی شدید 90 درجه به راست چرخیدیم و من هم برای حفظ كنترل دستما به دستگیره گرفتم و پس از چرخش دوباره دسته های هدف گیری را گرفتم... مجددا به سمت روبرو هدف گیری كردم. پس از چند ثانیه 3 تا تی را دیدیم. ایستاده بودند و با نهایت دقت به سمت یاسر شلیك میكردند و با هر شلیك صدای خفه ای به گوش میرسید.من گفتم : علی نگه دار من نمیتونم اینطوری بزنم. تانك ناگهان ایستاد و چشمانم برای 1000 امین بار به پریسكوپ خورد اما خوب پریسكوپ من تا شو بود و خم شد و من دردم نیومد. مجددا با سرعت پریسكوپا آوردم جلو چشام. و هدف گیری كردم طرفشون و گفتم : بهمن وسطیه را میبینی؟ یك افسر بالاش پست گرفته. فاصله دقیق ؟ بهمن بعد از چند ثانیه گفت : دستگاه میگه 1470 متر... اكبر... فقط مثل همیشه باش. من زوم را بیشتر كردم و با زوم 12 برابر تانك وسطی را هدف گرفتم با سوئیچ های دور پایین دقیقا خط عمودی را روش قرار دادم و در همین حین گفتم : باد ؟ در حالی كه داشتم نشانگر را بالا میبردم و برای فاصله بین 14 و 15 برای 1470 متر روی تانك هدف میگرفتم بهمن جواب داد 10 كیلومتر به سمت شمال غربی. حساب كردم تاثیرش رو توپ برابر 6 كیلومتر به سمت راست ما میشه و با سوئیچ های دور پایین كمی هدف را به سمت چپ بردم... از این فاصله احتمال برخورد خیلی پایین بود اما برخورد اول اگرم تانكا نابود نمی كرد عملكرد و هدفگیریشا از بین میبرد یا كم میكرد. گفتم : حمید بعدیش دور قرمزه؟ گفت : آره. فریاد كشیدم : بر دشمنان ایران زمین لعنت. ( این رمز بین ما بود كه قبل از هر شلیك میگفتم هم برا ایمان و امید بیشتر و هم اینكه به بقیه خدمه رسونده باشم كه : الان شلیك میكنم میخواین گوشتونا بگیرین بگیرین ) كلمه لعنت را كامل نگفته بودم كه با قدرت دكمه كوچك پشت دسته راست را فشار دادم و با صدای مهیبی تانك شلیك كرد البته من عادت داشتم. با شلیك لگد توپ باعث شد هم ما تكان بخوریم و هم پریسكوپ از روی هدف كنار برود. با بازگشت پریسكوپ روی هدف دیدم كه گرد و خاك تمام دور و اطراف آن ها را گرفته و سربازان به این طرف و آن طرف میدوند. تانك وسطی مشتعل شده بود و 2 تانك دیگر همانطور ایستاده بودند. معلوم بود شوكه شده بودند. دكمه را فشار دادم... ویژ ویژ كنان توپ دور قرمز داشت پر میشد كه دیدم تانك وسطی راه افتاد اما پس از چند متر دور خود چرخید و ایستاد . زنجیر پاره شده اش دراز به دراز پشت تانك روز زمین افتاده بود توپش هم داغون شده بود. روشن شدن چراغ قرمز گوشه پریسكوپ به من گفت كه توپ پر شده و آمادس. دیدم كه خدمه اون دارن ازش پیاده میشن و خودشونا رو تانك و بعدم رو زمین میندازن. هدف را بردم رو تانك سمت چپی كه بهمن داد زد باد الان 15...همون جهت... هدف را اصلاح كردم و فریاد كشیدم : بر دشمنان ایران زمین لعنت و شلیك كردم. بعد از اینكه پریسكوپ روی هدف برگشت تانك دوم را دیدیم كه آتش گرفته و روی سمت چپ بدنش مثل گل كلم باز شده بعید میدونستم زنده مونده باشن. دوباره دكمه را فشار دادم و گفتم علی برو جلوتر. تانك سوم راه افتاده بود و به طرف شهر در حال فرار بود. بهمن گفت : لعنت یاسرا زدن !!! من پریسكوپا تا كردم و سریع تو پریسكوپ دور گرد نگاه كردم دیدم یاسر 3 آتیش گرفته و دود غلیظ سیاهی ازش بلند میشه و چند متر پایین ترش 4 نفر در حال دویدنن گفتم : بهمن خدمش زندن و دارن فرار میكنن. بهمن گفت سریع برو طرف اونا علی...سریع برگرد طرف یاسر. اونا در خطرن. تانك با جهشی تغییر مسیر داد و به طرف یاسر رفتیم.نیمه های راه بودیم كه دیدیم همشون پناه گرفتن تا نزدیكی اون محل رفتیم و تانك ایستاد. دیدم كه اونا اومدن بیرون و پشت تانك ما دور از دید تك تیر انداز عراقی با ما به طرف شرق شروع به دویدن كردند كه پس از 20 دقیقه با سر رسیدن یك پاترول آمبولانس همشان را سوار كرد و ما مجددا به منطقه بازگشتیم.

صدای بهمن به گوش رسید كه گفت : اینجا زره كوب 4 یاسر 3 از بین رفت اما خدمش به جز تیربارچی سالم برگشتند. یاسر 1 هم شدیدا آسیب دید و بازگشت. دشمن 4 تا تی 72 عراقی با پشتیبانی 20 سرباز 2 تا را از دست داد و 2 تای دیگر هم كه یكیشون آسیب دیده بود باز گشتند. ما هنوز 24 گلوله توپ و 4 گلوله دور قرمز داریم و باك تانك برای 3 ساعت دیگر عملیات هم پر است. دستور چیست ؟ صدای فرمانده به گوش رسید كه گفت : زره كوب 4 ما زره كوب 3 را فرستادیم و الان تو راهه بچه های سپاه برای تصرف قسمت های شرقی خرمشهر دارن وارد عمل میشن. تمام تك دشمن خنثی شده و اونا در حال بازگشت به شهرن. الان نوبت پاتك ماست و تا ضعیفن باید قسمت های شرقی را تصرف كنیم البته بچه های سپاه این كارا میكنن. شما هم به اونا كمك میكنین. تمام. تانك ما مجددا رو به غرب شروع به حركت كرد و پس از چند دقیقه بود كه از كنار تانك یاسر 3 كه در شعله های آتش میسوخت گذشتیم.

من میتونستم شهر را جلوی خودم ببینم. تقریبا 10 كیلومتر تا شهر فاصله داشتیم. ازمیان 2 تپه كه عبور كردیم با ارتباط بیسیمی بهمن تانك را به سمت راست بردیم و در همان فاصله از شهر در امتداد آن حركت كردیم و بعد از 5 دقیقه 7 تا تانك تی سپاه را دیدیم كه سربازان پشت اونها پناه گرفتن و با تعداد زیادی نفر بر به سمت شهر حركت می كنند آن ها پشت بیسیم به ما خوش آمد گفتند و به ما اطمینان دادند كه با ما در ارتباط خواهند بود. هر از گاهی توپ یا خمپاره ای زمین اطراف گروه را می كوبید اما به جز 1 مورد برخورد توپ به نفربر هیچ تاثیری بر پیشروی ما نداشت. ما سرعتمان را افزایش دادیم و با هماهنگی با تی های سپاه جلوتر از گروه به 1500 متری ورودی شهر و ساختمان ها رسیدیم.با دستور فرمانده زرهی سپاهی ها ایستاده و تمام ساختمان هایی را كه نشان میكردند یا دیدبان ها دیده بودند عراقی ها در آن ها پست گرفته بودند را با توپ زدیم. در كل 8 تا توپ عادی مصرف كردیم و ساختمان های مورد نظر را كوبیدیم. تی های سپاه هم با تمام قوا آتش می كردند. ناگهان با دستور حركت همگی با سرعت بسیار به سمت شهر حركت كردیم و نفربر ها هم پشت سر تانك ها به طرف شهر به راه افتادند.با دستور فرمانده سپاه ما به سمت چپ به طرف یك ورودی رفتیم. در طول راه از میان مزرعه های خشك شده عبور كردیم و حتی پشت پریسكوپ دیدم كه كشاورزی از خانه اش بیرون آمد و وقتی ما را دید در هنگام عبور از كنار خانه اش هر دو مشتش را بالا برد و در اوج شادمانی فریاد كشید. البته صدایش را نشنیدیم.

دقیقه ای بعد روی جاده آسفالت انداختیم و به طرف ورودی مورد نظر رفتیم و 2 كیلومتر عقب تر ما 3 نفر بر سپاه در مسیر ما می آمدند. به شهر نرسیده بودیم كه یك آرپی جی در سمت راست تانك ما روی زمین برخورد كرد. بهمن داد زد : ساختمون با نمای سبز. طبقه بالای بالا. من لوله را بالا بردم و روی طبقه بالا هدف گرفتم و بدون گفتن حرف شلیك شلیك كردم. سقف طبقه فرو ریخت و پس از آن نمای جلوی ساختمان به همراه نیمی ار مساحت تمام طبقات فرو ریخت. اكنون دیگر وارد خیابان شده بودیم. توپ را مجددا پر كردم كه بهمن فریاد زد : علی نگه دار... اكبر جلومون پیاده نظامه. من زوم را برداشتم و با حالت عادیو با سوئیچ دور بالا جلو را نگاه كردم كه دیدم چند عراقی در حال دویدن به طرف داخل شهر هستند. با فشردن دكمه با تیربار هم محور آتش كردم چند نفرشون تیر خوردند و روی زمین افتادن و ما بقی دویدند به اطراف و بین جلو و عقب آمدگی دیوار ها و كوچه ای نزدیك به آنجا پنهان شدند. دیواری را كه 4 نفر از آنها چسبیده به آن پشت لبه پناه گرفتند را هدف گرفتم و با گفتن رمز شلیك شلیك كردم. چون پریسكوپ زوم نبود هدف چندان از روی آنها تكان نخورد و من دیدم كه هر 4 نفرشان به وسط خیابان پرت شدند و ساختمانی كه دیوار متعلق به آن بود تا حدودی ریزش كرد. گفتم : علی بروی اون كوچه تا رسیدی ترمز كن میخوام یك بوسه نثارشون كنم. ( اصطلاح بچه ها بود یعنی میخوام یك توپ حرومشون كنم ) علی به طرف كوچه راه افتاد جلوی كوچه ناگهان زد روی ترمز و من هم شلیك كردم و سپس با تیربار هم محور آتش كردم و 2 نفرشان را كشتم.یك سنگر آنجا بود تا خواستم با توپی آن را بزنم یك نفر بالا آمد و با یك موشك آر پی جی شلیك كرد. موشك به كنار تانك خورد و صدایی وحشتناك تر از صدای شلیك در گوش من پیچید. بهمن داد زد : حركت نكن ( توپ همان لحظه پر شد ) شلیك كن به اون مادر ....... . من هم شلیك كردم و چند دست و پا به همراه تكه های آجر و نخاله به هوا پرتاب شد. بهمن گفت : زیادی جلو اومدیم... برگرد عقب و منتظر بمون تا نفربرا سپاه بیان سرباز پیاده كنن بعدشم برمیگردیم.تانك دور زد بهمن گفت : اكبر رو به پشت باش و بزن. من لوله را رو به پشت در حالی كه تانك دور میشد گرداندم و با دیدم یك جیپ عراقی كه به طرف ما می آمد در حین حركت شلیك كردم و منفجرش كردم. ناگهان از ته خیابان چند سرباز رو به جلو دویدند من با تیربار هم محور آتش كردم اما چون در حركت بودیم هر تیر یك جایی خورد و تنها 2 تاشونا كشتم. ناگهان یكی از آن ها به زانو شد و یك آر پی جی شلیك كرد كه همچون جسمی آتشین به طرف ما آمد و درست به پشت تانك برخورد كرد. تانك در حین حركت چند تكان شدید خورد و منحرف شد و ایستاد. علی داد زد : زنجیر سمت راست پاره شده. نمی تونیم كاریش كنیم. بهمن گفت : اكبر با هر چی توان داری شلیك كن تا اینا برسن. منم اطرافا چك میكنم خالی باشه تا پیاده شیم و فرار كنیم. من كه اصلا اطراف را نمی دیدم و تمام تمركزم تو پریسكوپ بود با شلیك توپ و تیربار چند نفر از آنها را كشتم و مجددا فرار كردند. بهمن داد زد : اونا دور و برمون و همه جا هستن. سر توپ را رو به جلو برگردوندم كه عراقی ها را دیدم. هر طرف كه توپ را بر میگردوندم از جلوی اون كنار میرفتن و میومدن جلو. با شلیك توپ به دیوار كناری كمی عقب تر از تانك قسمتی از ساختمان روی آن ها ریزش كرد اما فرار كردند. بهمن پشت بیسیم مدام در خواست كمك میكرد و از نفربرها میخواست كه سریعتر به موقعیت بیایند. من حسابی ترسیده بودم و عرق كرده بودم. توپی دیگر شلیك كردم كه جز ریختن یك دیوار نیمه خراب كار دیگری انجام نداد. صداهای پاها روی بدنه نشان از آن میداد كه روس تانك آمده اند. با فشردم دكمه دود زا نارنجك های دودزای اطراف را شلیك كردم و تانك در میان دود فرو رفت. كار دیگری از دستمان ساخته نبود. صدای انفجار شدیدی شنیدم و جریان هوای تازه به همراه بوی دود را حس كردم. سرم را برگرداندم و دیدم كه دریچه باز شده قبل از هر عكس العملی دیدم چند لوله سلاح به طرف داخل خم شد. من شیرجه زنان هر چند كه جا تنگ بود خودم را در محفظه خالی توپ ها جلوی پایم در پناه قسمت فلزی داخل تانك انداختم. صدای شلیك رگباری به گوش رسید و كم مانده بود گوشم كر بشود. تنها چشمانم را بسته بودم و خودم را جمع كرده بودم. صدای شلیك قطع شد. بلند شدم تا مسلسل یوزی خدمه را از جایش بردارم بهمن تیرباران شده بود و خون از سر و رویش میریخت و حمید هم با صدای ضعیفی ناله میكرد از علی خبری نداشتم و آمدم دستم را دراز كنم و یوزی را بردارم كه دیدم چند تا نارنجك افتاد داخل. مجددا به همان قسمت پریدم و پناه گرفتم. آن لحظه چیزی به خاطر ندارم...صدای انفجار نارنجك كاملا گیج و مبهوت ام كرده بود و تا چند دقیقه فكر میكردم مرده ام... حدود 10 دقیقه ای گذشت و چشمانم را باز كردم... تمام تنم میسوخت و دود غلیظی داخل را گرفته بود. خیسی خون خودم را حس میكردم. دید چشمانم تار تار بود. دست دراز كردم و به هر زحمتی بود خودم را به دریچه رساندم. از آن بالا رفتم و به حالت دراز كش خودم را به روی تانك كشیدم و از شدت درد ناله ای كردم و از ارتفاع 2 متری بر روی زمین افتادم. از اطرافم هیچ خبر نداشتم. صدایی داد زنان به گوشم رسید كه می گفت : یكیشون زندس... بدوین بیاین...امدادگر ... یكیشون زندس..... و دیگر هیچ چیز نفهمیدم تا اینكه 2 هفته بعد در بیمارستانی در خود خرمشهر به هوش آمدم و شنیدن كه 4 تا تركش نارنجك خورده بود به كمرم و شانس آورده بودم به جاهای حیاتی برخورد نكرده بودم... بعد از شنیدن خبر ها نمیدانستم از خبر شهید شدن بهمن و حمید و علی گریه كنم یا از خبر اینكه الان تویه بیمارستان تو خود خرمشهرم خوشحالی كنم. تنها خودم را دوباره روی تخت رها كردم و سرم را در تشك فرو بردم و بی صدا گریستم.


خاطرات اكبر رئیسی. ( آزادسازی خرمشهر )
  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ادامه خاطره :

تصويري از يك تانك چيفتن


تصویر

دوباره صدای بهمن به گوشم رسید كه گفت : یاسر 1 اینجا زره كوب 4 ما برای كمك به شما اعزام شدیم چیز دیگه ای هست كه ما باید بدونیم؟ استعداد دشمن چند نفر پیادس؟ و اینكه شما چه آسیبی به اون ها رسوندین؟ صدا پاسخ داد : اینجا یاسر 3 لطفا به جای خوش و بش سریع خودتونا برسونید. من شما را میبینم. در 2 كیلومتری غرب من 4 تا تی 72 با پشتیبانی حداقل 20 سرباز و حد اقل 2 آر پی جی زن هستن الان هم احتمالا یا به طرف پشت تپه حركت كردن یا با تیغك كمی تو زمین فرو رفتن چون دیدی بر روی اونها ندارم یكی از اونها هم بعد از اصابت گلوله توپ یاسر 1 مجبور به برگشت شد. زره كوب 4 تحت هیچ شرایط از تانك پیاده نشید و بر روی تانك پست نگیرید یك تك تیر انداز دشمن تیربارچی های هر دومونا كشته.( تانك ما تیربار روی برجك نداشت فقط یك تیربار هم محور با توپ داشت كه من اونا از داخل شلیك میكردم ) صدای بهمن جواب داد : یاسر 3 ما الان به موقعیت میرسیم .تمام. اكبر بسه دیگه من از اینجا به بعد تو چشمی اطرافا دارم تو فقط تو چشمی هدف گیری در جهتی كه من بهت میگم آماده باش. حمید دشمن ما تی 72 ریل را خالی كن 3 تا گلوله دور قرمز قرار بده. علی همون دستوری كه بهت دادم. هماهنگ با اكبر پیش میری. تا شلیك كرد بدون اینكه من بگم یا عباس خودت حركت میكنی تا 4 میشمری نگه میداری. علی گفت : میدونم بابا. بهمن گفت : خدا به خیر بگذرونه.

من پریسكوپ هدف گیریا دوباره آوردم جلو چشام تكیه دادم به صندلی و اونا مثل عینك جلو چشام فیت كردم و دسته یوك هدف گیریا تو دستم گرفتم. از زاویه 270 تا 320 نسبت به موقعیت تانك را با زوم بالای 12 برابر داشتم نگاه میكردم بعد از 1 دقیقه به نزدیكی یاسر 3 رسیدیم و تانك ایستاد دوباره صدای بهمن گفت : یاسر 3 سمت راست تپه را برو بالا و جهت قبلیا چك كن. علی سمت چپ مستقیم حركت كن و تا مرز اون درختا برو جلو اكبر توپا بچرخون سمت راست ( طرف دشمن بعد از چرخیدن تانك ) و با نهایت دقت چك كن.وقتی توپ به طرف راست چرخید دیگه علی تودیدم نبود چون من و بهمن و حمید با توپ میچرخیدیم اما علی اون جلو جاش ثابت بود. در واقع اون موقع دیگه سمت چپ من بود نه جلوم. دوباره تو پریسكوپ نگاه كردم و منتظر بودم كه یك دفعه صدای خفه انفجاری اومد و لحظه ای بعد صدایی دیگر ( داخل تانك همه انفجار ها خفه به گوش میرسد ). بهمن گفت : دارن به طرف این یاسره شلیك می كنن اما این احمقا نزدیك ترین توپشون 10 متری یاسر خورد ناگهان صدایی اومد : اینجا یاسر 3 ما با دشمن روبرو شدیم دقیقا زاویه 90 شما سمت راست 3 تا تی 72 هر 3 تاشون جهت توپ رو به من گرفتن چند تایی هم سرباز دور و برشونه ما با سرعت به حركت ادامه ....بنگ ( صدای پشت بیسیم معلوم بود كه یاسرم داره شلیك میكنه ) ... اه ه ه ما به مسیر ادامه میدیم. شما مستقیم به طرفشون حركت كنید. تمام. بهمن گفت : علی راست میگه سریع 90 به راست. با تكان و چرخشی شدید 90 درجه به راست چرخیدیم و من هم برای حفظ كنترل دستما به دستگیره گرفتم و پس از چرخش دوباره دسته های هدف گیری را گرفتم... مجددا به سمت روبرو هدف گیری كردم. پس از چند ثانیه 3 تا تی را دیدیم. ایستاده بودند و با نهایت دقت به سمت یاسر شلیك میكردند و با هر شلیك صدای خفه ای به گوش میرسید.من گفتم : علی نگه دار من نمیتونم اینطوری بزنم. تانك ناگهان ایستاد و چشمانم برای 1000 امین بار به پریسكوپ خورد اما خوب پریسكوپ من تا شو بود و خم شد و من دردم نیومد. مجددا با سرعت پریسكوپا آوردم جلو چشام. و هدف گیری كردم طرفشون و گفتم : بهمن وسطیه را میبینی؟ یك افسر بالاش پست گرفته. فاصله دقیق ؟ بهمن بعد از چند ثانیه گفت : دستگاه میگه 1470 متر... اكبر... فقط مثل همیشه باش. من زوم را بیشتر كردم و با زوم 12 برابر تانك وسطی را هدف گرفتم با سوئیچ های دور پایین دقیقا خط عمودی را روش قرار دادم و در همین حین گفتم : باد ؟ در حالی كه داشتم نشانگر را بالا میبردم و برای فاصله بین 14 و 15 برای 1470 متر روی تانك هدف میگرفتم بهمن جواب داد 10 كیلومتر به سمت شمال غربی. حساب كردم تاثیرش رو توپ برابر 6 كیلومتر به سمت راست ما میشه و با سوئیچ های دور پایین كمی هدف را به سمت چپ بردم... از این فاصله احتمال برخورد خیلی پایین بود اما برخورد اول اگرم تانكا نابود نمی كرد عملكرد و هدفگیریشا از بین میبرد یا كم میكرد. گفتم : حمید بعدیش دور قرمزه؟ گفت : آره. فریاد كشیدم : بر دشمنان ایران زمین لعنت. ( این رمز بین ما بود كه قبل از هر شلیك میگفتم هم برا ایمان و امید بیشتر و هم اینكه به بقیه خدمه رسونده باشم كه : الان شلیك میكنم میخواین گوشتونا بگیرین بگیرین ) كلمه لعنت را كامل نگفته بودم كه با قدرت دكمه كوچك پشت دسته راست را فشار دادم و با صدای مهیبی تانك شلیك كرد البته من عادت داشتم. با شلیك لگد توپ باعث شد هم ما تكان بخوریم و هم پریسكوپ از روی هدف كنار برود. با بازگشت پریسكوپ روی هدف دیدم كه گرد و خاك تمام دور و اطراف آن ها را گرفته و سربازان به این طرف و آن طرف میدوند. تانك وسطی مشتعل شده بود و 2 تانك دیگر همانطور ایستاده بودند. معلوم بود شوكه شده بودند. دكمه را فشار دادم... ویژ ویژ كنان توپ دور قرمز داشت پر میشد كه دیدم تانك وسطی راه افتاد اما پس از چند متر دور خود چرخید و ایستاد . زنجیر پاره شده اش دراز به دراز پشت تانك روز زمین افتاده بود توپش هم داغون شده بود. روشن شدن چراغ قرمز گوشه پریسكوپ به من گفت كه توپ پر شده و آمادس. دیدم كه خدمه اون دارن ازش پیاده میشن و خودشونا رو تانك و بعدم رو زمین میندازن. هدف را بردم رو تانك سمت چپی كه بهمن داد زد باد الان 15...همون جهت... هدف را اصلاح كردم و فریاد كشیدم : بر دشمنان ایران زمین لعنت و شلیك كردم. بعد از اینكه پریسكوپ روی هدف برگشت تانك دوم را دیدیم كه آتش گرفته و روی سمت چپ بدنش مثل گل كلم باز شده بعید میدونستم زنده مونده باشن. دوباره دكمه را فشار دادم و گفتم علی برو جلوتر. تانك سوم راه افتاده بود و به طرف شهر در حال فرار بود. بهمن گفت : لعنت یاسرا زدن !!! من پریسكوپا تا كردم و سریع تو پریسكوپ دور گرد نگاه كردم دیدم یاسر 3 آتیش گرفته و دود غلیظ سیاهی ازش بلند میشه و چند متر پایین ترش 4 نفر در حال دویدنن گفتم : بهمن خدمش زندن و دارن فرار میكنن. بهمن گفت سریع برو طرف اونا علی...سریع برگرد طرف یاسر. اونا در خطرن. تانك با جهشی تغییر مسیر داد و به طرف یاسر رفتیم.نیمه های راه بودیم كه دیدیم همشون پناه گرفتن تا نزدیكی اون محل رفتیم و تانك ایستاد. دیدم كه اونا اومدن بیرون و پشت تانك ما دور از دید تك تیر انداز عراقی با ما به طرف شرق شروع به دویدن كردند كه پس از 20 دقیقه با سر رسیدن یك پاترول آمبولانس همشان را سوار كرد و ما مجددا به منطقه بازگشتیم.

صدای بهمن به گوش رسید كه گفت : اینجا زره كوب 4 یاسر 3 از بین رفت اما خدمش به جز تیربارچی سالم برگشتند. یاسر 1 هم شدیدا آسیب دید و بازگشت. دشمن 4 تا تی 72 عراقی با پشتیبانی 20 سرباز 2 تا را از دست داد و 2 تای دیگر هم كه یكیشون آسیب دیده بود باز گشتند. ما هنوز 24 گلوله توپ و 4 گلوله دور قرمز داریم و باك تانك برای 3 ساعت دیگر عملیات هم پر است. دستور چیست ؟ صدای فرمانده به گوش رسید كه گفت : زره كوب 4 ما زره كوب 3 را فرستادیم و الان تو راهه بچه های سپاه برای تصرف قسمت های شرقی خرمشهر دارن وارد عمل میشن. تمام تك دشمن خنثی شده و اونا در حال بازگشت به شهرن. الان نوبت پاتك ماست و تا ضعیفن باید قسمت های شرقی را تصرف كنیم البته بچه های سپاه این كارا میكنن. شما هم به اونا كمك میكنین. تمام. تانك ما مجددا رو به غرب شروع به حركت كرد و پس از چند دقیقه بود كه از كنار تانك یاسر 3 كه در شعله های آتش میسوخت گذشتیم.

من میتونستم شهر را جلوی خودم ببینم. تقریبا 10 كیلومتر تا شهر فاصله داشتیم. ازمیان 2 تپه كه عبور كردیم با ارتباط بیسیمی بهمن تانك را به سمت راست بردیم و در همان فاصله از شهر در امتداد آن حركت كردیم و بعد از 5 دقیقه 7 تا تانك تی سپاه را دیدیم كه سربازان پشت اونها پناه گرفتن و با تعداد زیادی نفر بر به سمت شهر حركت می كنند آن ها پشت بیسیم به ما خوش آمد گفتند و به ما اطمینان دادند كه با ما در ارتباط خواهند بود. هر از گاهی توپ یا خمپاره ای زمین اطراف گروه را می كوبید اما به جز 1 مورد برخورد توپ به نفربر هیچ تاثیری بر پیشروی ما نداشت. ما سرعتمان را افزایش دادیم و با هماهنگی با تی های سپاه جلوتر از گروه به 1500 متری ورودی شهر و ساختمان ها رسیدیم.با دستور فرمانده زرهی سپاهی ها ایستاده و تمام ساختمان هایی را كه نشان میكردند یا دیدبان ها دیده بودند عراقی ها در آن ها پست گرفته بودند را با توپ زدیم. در كل 8 تا توپ عادی مصرف كردیم و ساختمان های مورد نظر را كوبیدیم. تی های سپاه هم با تمام قوا آتش می كردند. ناگهان با دستور حركت همگی با سرعت بسیار به سمت شهر حركت كردیم و نفربر ها هم پشت سر تانك ها به طرف شهر به راه افتادند.با دستور فرمانده سپاه ما به سمت چپ به طرف یك ورودی رفتیم. در طول راه از میان مزرعه های خشك شده عبور كردیم و حتی پشت پریسكوپ دیدم كه كشاورزی از خانه اش بیرون آمد و وقتی ما را دید در هنگام عبور از كنار خانه اش هر دو مشتش را بالا برد و در اوج شادمانی فریاد كشید. البته صدایش را نشنیدیم.

دقیقه ای بعد روی جاده آسفالت انداختیم و به طرف ورودی مورد نظر رفتیم و 2 كیلومتر عقب تر ما 3 نفر بر سپاه در مسیر ما می آمدند. به شهر نرسیده بودیم كه یك آرپی جی در سمت راست تانك ما روی زمین برخورد كرد. بهمن داد زد : ساختمون با نمای سبز. طبقه بالای بالا. من لوله را بالا بردم و روی طبقه بالا هدف گرفتم و بدون گفتن حرف شلیك شلیك كردم. سقف طبقه فرو ریخت و پس از آن نمای جلوی ساختمان به همراه نیمی ار مساحت تمام طبقات فرو ریخت. اكنون دیگر وارد خیابان شده بودیم. توپ را مجددا پر كردم كه بهمن فریاد زد : علی نگه دار... اكبر جلومون پیاده نظامه. من زوم را برداشتم و با حالت عادیو با سوئیچ دور بالا جلو را نگاه كردم كه دیدم چند عراقی در حال دویدن به طرف داخل شهر هستند. با فشردن دكمه با تیربار هم محور آتش كردم چند نفرشون تیر خوردند و روی زمین افتادن و ما بقی دویدند به اطراف و بین جلو و عقب آمدگی دیوار ها و كوچه ای نزدیك به آنجا پنهان شدند. دیواری را كه 4 نفر از آنها چسبیده به آن پشت لبه پناه گرفتند را هدف گرفتم و با گفتن رمز شلیك شلیك كردم. چون پریسكوپ زوم نبود هدف چندان از روی آنها تكان نخورد و من دیدم كه هر 4 نفرشان به وسط خیابان پرت شدند و ساختمانی كه دیوار متعلق به آن بود تا حدودی ریزش كرد. گفتم : علی بروی اون كوچه تا رسیدی ترمز كن میخوام یك بوسه نثارشون كنم. ( اصطلاح بچه ها بود یعنی میخوام یك توپ حرومشون كنم ) علی به طرف كوچه راه افتاد جلوی كوچه ناگهان زد روی ترمز و من هم شلیك كردم و سپس با تیربار هم محور آتش كردم و 2 نفرشان را كشتم.یك سنگر آنجا بود تا خواستم با توپی آن را بزنم یك نفر بالا آمد و با یك موشك آر پی جی شلیك كرد. موشك به كنار تانك خورد و صدایی وحشتناك تر از صدای شلیك در گوش من پیچید. بهمن داد زد : حركت نكن ( توپ همان لحظه پر شد ) شلیك كن به اون مادر ....... . من هم شلیك كردم و چند دست و پا به همراه تكه های آجر و نخاله به هوا پرتاب شد. بهمن گفت : زیادی جلو اومدیم... برگرد عقب و منتظر بمون تا نفربرا سپاه بیان سرباز پیاده كنن بعدشم برمیگردیم.تانك دور زد بهمن گفت : اكبر رو به پشت باش و بزن. من لوله را رو به پشت در حالی كه تانك دور میشد گرداندم و با دیدم یك جیپ عراقی كه به طرف ما می آمد در حین حركت شلیك كردم و منفجرش كردم. ناگهان از ته خیابان چند سرباز رو به جلو دویدند من با تیربار هم محور آتش كردم اما چون در حركت بودیم هر تیر یك جایی خورد و تنها 2 تاشونا كشتم. ناگهان یكی از آن ها به زانو شد و یك آر پی جی شلیك كرد كه همچون جسمی آتشین به طرف ما آمد و درست به پشت تانك برخورد كرد. تانك در حین حركت چند تكان شدید خورد و منحرف شد و ایستاد. علی داد زد : زنجیر سمت راست پاره شده. نمی تونیم كاریش كنیم. بهمن گفت : اكبر با هر چی توان داری شلیك كن تا اینا برسن. منم اطرافا چك میكنم خالی باشه تا پیاده شیم و فرار كنیم. من كه اصلا اطراف را نمی دیدم و تمام تمركزم تو پریسكوپ بود با شلیك توپ و تیربار چند نفر از آنها را كشتم و مجددا فرار كردند. بهمن داد زد : اونا دور و برمون و همه جا هستن. سر توپ را رو به جلو برگردوندم كه عراقی ها را دیدم. هر طرف كه توپ را بر میگردوندم از جلوی اون كنار میرفتن و میومدن جلو. با شلیك توپ به دیوار كناری كمی عقب تر از تانك قسمتی از ساختمان روی آن ها ریزش كرد اما فرار كردند. بهمن پشت بیسیم مدام در خواست كمك میكرد و از نفربرها میخواست كه سریعتر به موقعیت بیایند. من حسابی ترسیده بودم و عرق كرده بودم. توپی دیگر شلیك كردم كه جز ریختن یك دیوار نیمه خراب كار دیگری انجام نداد. صداهای پاها روی بدنه نشان از آن میداد كه روس تانك آمده اند. با فشردم دكمه دود زا نارنجك های دودزای اطراف را شلیك كردم و تانك در میان دود فرو رفت. كار دیگری از دستمان ساخته نبود. صدای انفجار شدیدی شنیدم و جریان هوای تازه به همراه بوی دود را حس كردم. سرم را برگرداندم و دیدم كه دریچه باز شده قبل از هر عكس العملی دیدم چند لوله سلاح به طرف داخل خم شد. من شیرجه زنان هر چند كه جا تنگ بود خودم را در محفظه خالی توپ ها جلوی پایم در پناه قسمت فلزی داخل تانك انداختم. صدای شلیك رگباری به گوش رسید و كم مانده بود گوشم كر بشود. تنها چشمانم را بسته بودم و خودم را جمع كرده بودم. صدای شلیك قطع شد. بلند شدم تا مسلسل یوزی خدمه را از جایش بردارم بهمن تیرباران شده بود و خون از سر و رویش میریخت و حمید هم با صدای ضعیفی ناله میكرد از علی خبری نداشتم و آمدم دستم را دراز كنم و یوزی را بردارم كه دیدم چند تا نارنجك افتاد داخل. مجددا به همان قسمت پریدم و پناه گرفتم. آن لحظه چیزی به خاطر ندارم...صدای انفجار نارنجك كاملا گیج و مبهوت ام كرده بود و تا چند دقیقه فكر میكردم مرده ام... حدود 10 دقیقه ای گذشت و چشمانم را باز كردم... تمام تنم میسوخت و دود غلیظی داخل را گرفته بود. خیسی خون خودم را حس میكردم. دید چشمانم تار تار بود. دست دراز كردم و به هر زحمتی بود خودم را به دریچه رساندم. از آن بالا رفتم و به حالت دراز كش خودم را به روی تانك كشیدم و از شدت درد ناله ای كردم و از ارتفاع 2 متری بر روی زمین افتادم. از اطرافم هیچ خبر نداشتم. صدایی داد زنان به گوشم رسید كه می گفت : یكیشون زندس... بدوین بیاین...امدادگر ... یكیشون زندس..... و دیگر هیچ چیز نفهمیدم تا اینكه 2 هفته بعد در بیمارستانی در خود خرمشهر به هوش آمدم و شنیدن كه 4 تا تركش نارنجك خورده بود به كمرم و شانس آورده بودم به جاهای حیاتی برخورد نكرده بودم... بعد از شنیدن خبر ها نمیدانستم از خبر شهید شدن بهمن و حمید و علی گریه كنم یا از خبر اینكه الان تویه بیمارستان تو خود خرمشهرم خوشحالی كنم. تنها خودم را دوباره روی تخت رها كردم و سرم را در تشك فرو بردم و بی صدا گریستم.


خاطرات اكبر رئیسی. ( آزادسازی خرمشهر )

ايولا به شيردلان ارتش.
فقط مشكلشون اينه كه يكم زيادي بد دهنن. :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تصویر

تانک چیفتن طراحی تکمیلی از ارتقاء نمونه تانک های ‏Centurion‏ است که در دوران بعد از ‏جنگ جهانی دوم ساخته شد .انگلیسی ها در طول دوران جنگ متوجه شدند که ‏تانکهایشان در مقایسه با سایر تانک ها از حفاظت و شلیک مناسبی برخوردار نیست واین ‏مساله منجر به افزایش میزان تلفات وخسارات در هنگام رویارویی باتانک های پیشرفته ‏غربی دیگر می گردید . اگرچه تانک های ‏Centurionوسایل نقلیه دردسترسی بودند ، با این حال ‏اتحاد جماهیر شوروی در اواسط دهه 1950 تانک سنگین ‏T-10‎‏ را ساخت .‏‎ ‎تانک ‏Conqueror‏ در مقابله با ‏T-10‎‏ ساخته شد ولی انگلیس هنوز هم به طرح های جدیدتری ‏نیاز داشت . به همین دلیل کشورهایی مانند آلمان غربی و فرانسه به دنبال اولین نمونه ‏های سبک ازتانک های 1960 بودند . تانک های چیفتن طراحی گردید تا بتواند حفاظت ‏مناسبتری را تامین کند و همچنین بتواند به توپ های 120 میلیمتری مجهز شود . بعدها ‏قابلیت تحرک تانک های سنگین کاهش پیداکرد . می توان گفت که این مساله اصلی ترین ‏زیان تانک های چیفتن بوده است . این مساله نهایتا به بروز محدودیتـهایی در توان ‏موتورهای تانک منجر گـردیـد . موتور درنـظر گرفته شـده برای این تـانک از مسیرهای ‏چندگانه ای برای تغذیه سوخت برخوردارند ولی با این حال میزان خروجی که به دست ‏می دهند از حد انتظار بسیار پایین تر است.‏
طراحی تانک
طرح چیفتن شامل بدنه و برجک سنگین و شیب دار می باشد تا در موقعیت های ‏سراشیبی(تا 30 درجه شیب) ، مناسب ترین تکیه را داشته باشد . درایورهای تانک در ‏هنگام سرازیری به صورت خمیده درمی آیند که این امر باعث کاهش ارتفاع تانک می ‏شود . در سمت چپ برجک چراغ های جستجوی ماوراء قرمز در محفظه زرهی قرار ‏دارند . سیستم ترمز مشابه نمونه های ‏Horemanبود و برای حفاظت از حرکت و تامین ‏حفاظت در برابر حملات شدید دارای صفحات جانبی بود .‏
چیفتن به مانند رقبای اروپایی خود ، بازار صادرات خوبی را به ویژه در خاور میانه به دست ‏آورد . چیفتن ثابت کرد که توانایی نبرد و همچنین ارتقاء توسط تجهزات اضافی را داراست . ‏تانک های چیفتن تا اوایل دهه 1990 ارتقا یافتند و جایگزین تانک های ‏Challengerشدند . ‏آخرین نسخه چیفتن تا1995 توسط ارتش انگلیس استفاده شد و متشکل از زرهstillbrew ‎بود و نام خود را از ‏Col still‏ و‏John Brewer‏ عضو سازمان مهندسی و وسایل نقلیه زرهی ‏‏(‏MVEE‏) گرفته بود . آخرین نسخه چیفتن ازیک سیستم هدایت شلیک(‏IFCS‏) و دید نظارتی ‏توپچی (‏TOGS‏) پیشرفته استفاده می کرد .‏
اولین مدل چیفتن در سال 1967 معرفی گردید و حداقل به شش کشور صادر است که ‏شامل ایران ، کویت ، عمان و اردن می باشد . بیشترین فروش خارجی این تانک متعلق به کشور ایران بود که از ‏تعداد1000 تانک چیفتن یا ‏MK5(P)‎‏ راکه پیش از انقلاب وارد کرد و بنابراین اصلی ترین تجربه ‏جنگی این تانک در جنگ ایران وعراق در سال های 1980 تا 1988 بوده است.‏

تصویر

بهینه سازی
یک تیر بارM2HB‏(برونینگ) کالیبر 0.50 هم محور لوله توپ تانک های چیفتن اولیه و برخی ‏تانک های اصلاح شده نصب گردید . ایران وکویت تیربارهای کالیبر0.50 را حفظ کردند . گلوله ‏های ‏HESH‏ (High-Explosive Squash Head ) در تفنگ تانک قابل استفاده است و بعنوان گلوله نافذ به کار می روند . ایران ‏توانسته است که در این تانک از یک سیستم تهویه هوا برای عبور از زیر آب تاعمق پنج ‏متر برروی این تانک نصب نماید .‏
انواع مختلفی از سیستم های هدایت آتش و سایت های حرارتی در تانک های چیفتن ‏وجود دارد .324 تانک چیفتن توسط سیستم های حرارتی ‏TOGS‏ بهینه سازی گردیده اند .‏
دور بین های حرارتی ‏‎1R26‎‏ می توانند به همراه دوربین های دید در شب ‏‎1R18‎‏ استفاده ‏شوند و می تواند با فرمت ‏TOGS‏ رقابت کنند .‏
حسگر های ‏GECقسمت های مختلفی دارند ، مانند :‏
حسگرهای حرارتی تانک ، ترمینالهای حسی چند منظوره و دور بین های دید در شب ‏SS100/110‎، یک سیستم بهینه سازی شده تسلیحات که دارای توپ ‏L30‎کالیبر ‏‎120‏میلیمتری است که درتانک های ‏CHALLENGER 1 ‎‏ استفاده شده بود ، در برنامه های ‏بهینه سازی تانک های چیفتن به کار گرفته شده است.
انواع مختلف تانک های چیفتن :‏‏
چیفتن ‏MK5‎
در جدید ترین تانک های تولید شده ، موتور ، سایت و سلاح های کمکی توسط سیستم ‏NBC ‎‏ اصلاح گردیده است . ‏MK6-11‎بهینه شده مدل های قدیمی تر چیفتن است و دارای ‏سیستم ‏IFCSمی باشد .‏MK11‎و ‏MK12‎‏ شامل سایت دیده بانی توپخانه (‏TOGS‏)می باشد .‏
خلید/ شیر 1‏:
مدل اردنی شامل سلاح و برجک و کالبد تانک چیفتن می باشد اما چرخ دنده های ‏گردشی و موتور بهینه شده ‏Challenger 1 ‎‏ را به کارگرفته است . سیستم هدایت آتش ‏پیشرفت هایی را نیز داشته است و شامل یک کامپوتور محاسبه بالستیک جدید می شود.‏
دیگر وسایل نقلیه پشتیبانی که بهینه شده تانک ها هستند ، شامل بلدوزرها ، پدافند ‏هوایی ، مین روب و سیستم های توپخانه است.

تصویر

تسلیحات
مدل -استقرار- نوع مهمات
توپ ‏‎120‎‏ میلیمتری مدل ‏L11A5‎‏- تغذیه دستی با برجک گردان -64 گلوله از نوع ‏APFSDA-T-HESH
‎ ‎تیربار 7.62 مدل ‏L8A1‎‏ هم محور با لوله توپ اصلی -6000 گلوله‏
تیربار 7.62 مدل ‏L37A1‎‏ گردان برروی برجک -200 گلوله
سیستم های هدایت آتش:
سیستم کنترل آتش : قابلیت شلیک در حال حرکت تمرکز برروی هدف
ثبت کننده مرکزی :2 محور‏
مسافت یاب لیزری : مدل یاک
جویند مادون قرمز : دارد
مشخصات فنی تانک چیفتن مدل ام کا 5 (‏MK5‎‏)‏
کشور سازنده : انگلستان
رده وسیله زرهی : تانک متوسط
تاریخ ورود به خدمت : 1967 میلادی‏
تعداد خدمه : 4 نفر(فرماند-توپچی-گلوله گذار-راننده)‏
وزن : 51 تن‏
ابعاد(طول،عرض،ارتفاع) : 10.795 * 3.51 * 2.9 متر‏
موتور : 750 اسب بخار دیزلی‏
برد عملیاتی : 400-500 کیلومتر‏
سرعت اقتصادی در جاده : 48 کیلومتر در ساعت‏
عمق قوطه وری : 1.1 متر(5 متر برای مدل بهینه شده در ایران با ‏لوله های هواکش)‏
نیروی وارده وزن بر سطح : 900 گرم بر هر سانتی متر مربع‏
قطر زره در ضخیم ترین قسمت : 300 میلیمتر
سیستم ‏NBC‏ : دارد
اختفاء دور : دارد
..........................................
منبع:ماهنامه جنگ افزار شماره ۲۳

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام

FV 4201 Chieftain یکی از تانک های پیشرفته انگلستان هست که در بین سال های بین 1960 و 1970 ساخته شد . این تاک جزو بهترین و پیشرفته ترین تانک ها در زمان خودش بود به خاطر داشتن قویترین سلاحی بود که در آن سال ها این تانک به اون جهز بود . این تانک مدل های بسیار متفاوتی رو داره که اون ها شامل :
Chieftain Mk 1
Chieftain Mk 2
Chieftain Mk.5 .
Chieftain Mk.6-9.
Chieftain Mk.10.
Chieftain Mk.11.
Chieftain Mk.12/13 .
FV4205 AVLB

FV4204 ARV/ARRV هستند .

کشور های استفاده کننده از این تانک
- ایران
-عراق
عمان
-کویت
اردن
اسرائیل
انگلستان کشور هایی هستند که از این تاک استفاده می کردند . و هم اکنون هم استفاده می کنند .
این تانک در نیروی زمینی انگلستان بیش از 30 سال خدمت کرد یعنی بین سال های1965 تا 1995 .
در ایران قبل از سال 1979 بیش از 1.000 فراهم شد که طبق آمار ایارن تا سال 2002 از این تانک استفاده می کرده یعنی به این صورت بوده :
100 دستگاه در سال 1990 . 250 دستگاه در سال 1995 . 140 دستگاه در سال 200 و 200 فروند در سال 2002
تصویر
کشور سازنده : انگلستان
سال ساخت : بین سال های 1960 تا 1970
خدمه : 4 نفر
وزن : 60 تن
طول : 10 متر
عرض : 7.67 متر
پهنا : 3.5 متر
ارتفاع : 2.9 متر
ماشین بخار : 750 hp (559 kw) diese
برد : 400-500 km بدون سوختگیری
سرعت : 48 km در ساعت
سلاح : توپ 120 mm
سلاح های بقیه : ROMOR applique on turret. Track skirts سلاح هایی هستند که قابل نصب بر روی این تانک هستند .
جنگ هایی که این تانک در اون حضور داشته بیشتر در جنگ های بین عراق و ایران ، و عراق و کویت بوده . سرعت آتش این تانک 8 دور در دقیقه است . این تانک به تجهیزات راداری و رادیوی از قبیل :
VRC 353 VHF Radio ،1 C42 1 B47 Larkspur VHF radios است . بیشترین فروش این تانک به ایران بود که در حدود 1.000 فروند بود که التبه این ارقام مروبط به دوران محمد رضا شاه پهلوی است .

تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نا گفته نماند كه اين تانك اولين تانكي بود كه ميتوانست در حال حركت هم شليك كنه ! تا اون موقعه، تانكها بايد اول در جا مى ايستادند و بعد شليك ميكردند !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این تانک از قدرت آتش و دقت هدفگیری فوق العاده زیادی برخوردار بود اما از نظر مقاومت زره و قدرت موتور مشکلات فراوانی داشت. مقاومت زره 300 میلیمتری در مدل پایه بقدری کم بود که با یک راکت معمولی RPG-7 این تانک نابود میشد!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام اول از همه ممنون از توجهتون و من در مورد اون قضيه اشتباه كردم به يك توب 120 مم تجهيز هست . در مورد اينكه ايران چند تا از اين تانك داره سايت هاي انگليسي زيان و حتي ويكي بديا به اين موضوع اشاره كردند كه ايران از اين تانك ها داره و من عكسش رو در بالا گذاشتم .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تعداد تانکهای چیفتن در ایران زیاد نیست و کلا تا قبل از انقلاب در حدود 800 دستگاه به ایران تحویل شده بود که بسیاری از آنها در جنگ نابود شد. تانک چیفتن الان با نام مبارز شناخته میشود که مشمول ارتقای کلی شده از جمله تقویت زرتعداد این تانکها نباید بیش از 300 دستگاه باشد. :neutral:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ولی تانک ذولفقار این طوری که من شنیدم و خوندم همون تانک تی 72 بهینه سازی شدست که فکر کنم بیشتر از این تانک چیفتن به درد می خوره . :|

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط 951
      تاپیک جامع تحولات زرهی در نیروهای نظامی ایران
       
      با سلام
      این تاپیک برای ثبت نظرات و پیشنهادات علمی و عملی در خصوص تجهیز نیروهای زمینی ایران به یک تانک اصلی میدان نبرد برای جنگهای نوین ایجاد گردیده است .
       
       
      پلتفرم های موجود در نیروهای نظامی ایران به شرح زیر میباشند که هر کدام میتوانند در صورت برخورداری از مشخصات لازم بستر ی برای توسعه تانک اصلی میدان نبرد برای کشورمان باشند .
       
      ام۴۷ پاتون
       

      ام۴۷ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که با پیشرفت طرح تانک ام۴۶ پاتون در اوایل دهه ۱۹۵۰ ساخته شد. این تانک به عنوان تانک اصلی نیروی زمینی و تفنگداران دریایی و جایگزین تانک‌های ام۴۶ و ام۴ شرمن وارد ارتش آمریکا شد اما در این ارتش در هیچ جنگی شرکت نکرد.
      ام۴۷ تنها پس از چند سال با ساخت تانک پیشرفته‌تر ام۴۸ پاتون از استاندارد خارج شد و در اختیار متحدان آمریکا قرار گرفت و در جنگ‌های متعددی از جمله توسط اردن در جنگ شش‌روزه علیه اسرائیل، توسط پاکستان در جنگ‌های هند و پاکستان، از سوی ترکیه در حمله سال ۱۹۷۴ ترکیه به قبرس، توسط ایران در جنگ ایران و عراق و در خدمت استقلال‌طلبان کروات در جنگ استقلال کرواسی شرکت داشت.
       
      ام۴۸ پاتون
       

      ام۴۸ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که سومین و آخرین تانکی به شمار می‌رفت که به نام ژنرال جرج پاتون فرمانده سپاه سوم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم و از هواداران کاربرد تانک در میدان نبرد، نامگذاری شد. البته ام۶۰ تانکی که بعد از ام۴۸ طراحی و تولید شد هم به طور غیر رسمی ام۶۰ پاتون نامیده می‌شود. طراحی ام۴۸ بر اساس پیشرفت و توسعه ام۴۷ پاتون تانک متوسط قبلی آمریکایی ها صورت گرفت و شباهت ظاهری زیادی با آن دارد اما از نظر ساختار کلی تانکی متفاوت و مستقل است.
       
      ام۶۰ پاتون
       

      ام۶۰ پاتون نخستین تانک رزمی اصلی آمریکایی بود که در سال ۱۹۶۰ تولید شد و سال‌ها مورد استفاده آمریکا و متحدان آن در جنگ سرد قرار داشت. ام۶۰ هرچند در ارتش آمریکا با ام۱ آبرامز جایگزین شده اما استفاده از آن هنوز در بسیاری از کشورها ادامه دارد.
      طراحی ام۶۰ بر اساس تانک متوسط ام۴۸ پاتون صورت گرفت که تا پیش از تولید ام۶۰ تانک اصلی ارتش آمریکا بود. پیشرفت‌های ام۶۰ نسبت به‌ام۴۸ شامل استفاده از توپ نیرومندتر ۱۰۵ میلی‌متری به جای توپ ۹۰ م‌م ام۴۸، استفاده از چرخ‌های آلومینیومی به جای فولادی، زره قوی‌تر و ضخیم‌تر، موتور دیزلی قوی‌تر با توان ۷۵۰ اسب بخار، و افزایش برد عملیاتی به ۴۸۰ کیلومتر می‌شد.
       
      چیفتن
       

      چیفتن (به انگلیسی: Chieftain) نوعی تانک اصلی میدان نبرد بریتانیایی است که از سال ۱۹۶۵ وارد نیروی زمینی بریتانیا شد. هنوز نیز در نیروهای مسلح اردن و ایران از آن استفاده می‌شود.
      طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانک‌های بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا ام‌کا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلی‌متری) آغاز شده و با تانک‌های کرامول (۵۷ و ۷۵ میلی‌متر)، کومه (۷۶ میلی‌متر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلی‌متر) می‌رسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ به‌طور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفته‌ترین تانک‌های عصر خود به‌شمار می‌آید که قدرتمندترین توپ و سنگین‌ترین زره را در بین همه تانک‌های آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود.
       
      تی-۵۵
       

      تی-۵۴ یا تی ۵۵ نوعی تانک اصلی میدان نبرد ساخت شوروی است که نخستین پیش‌نمونهٔ آن در سال ۱۹۴۵ تولید شده و تولید انبوه آن از سال ۱۹۴۷ آغاز و به سرعت به مهمترین تانک جنگی ارتش سرخ شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا تبدیل شد.
      تی-۵۴ بیش از هر تانک دیگری در طول تاریخ تولید شده و برآورد می‌شود که در حدود ۸۶ تا ۱۰۰ هزار دستگاه از مدل‌های مختلف آن در کشورهای مختلف تولید شده باشد. این تانک از زمان آغاز تولید خود تاکنون شاهد بهینه‌سازی‌ها و اصلاحات متعددی بوده‌است. تی-۵۵ مهمترین بهینه‌سازی تی-۵۴ به شمار می‌رود که در سال ۱۹۵۸ وارد ارتش شوروی شد؛ برخورداری از سیستم محافظتی در برابر حملات اتمی-میکروبی-شیمیایی، حذف تیربار قسمت راننده، نصب موتور قوی‌تر (۵۲۰ به ۵۸۰ اسب بخار) و افزایش ظرفیت مهمات توپ اصلی تانک (از ۳۴ گلوله به ۴۳ گلوله) مهمترین تفاوت‌های آن بودند. این تانک علاوه بر شوروی در لهستان، چکسلواکی، چین (با عنوان تایپ ۵۹) هم تولید می‌شد.
       
      تی-۶۲
       

      تی-۶۲ نوعی تانک رزمی اصلی ساخت شوروی است که بر اساس پیشرفت طرح تانک‌های خانواده تی-۵۴/۵۵ طراحی شده و تولید آن از سال ۱۹۶۱ آغاز شد. این تانک به تدریج جای تانک‌های تی-۵۴ را در واحدهای زرهی و موتوری ارتش سرخ گرفته و تولید آن در شوروی تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت، تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ با تانک‌های مدرن‌تر تی-۶۴، تی-۷۲ و تی-۸۰ در خطوط مقدم ارتش شوروی جایگزین شد.
      تی-۶۲ نخستین تانکی بود که از توپ بدون خان استفاده می‌کرد. تفاوت‌های اصلی این تانک با تی-۵۴ شامل شاسی طولانی‌تر و عریض‌تر، توپ بلندتر و پرقدرت‌تر و بدون خان ۱۱۵ میلی‌متری می‌شوند.
       
      تی-۷۲
       

      تانک تی-۷۲ یک تانک اصلی میدان نبرد است که تولید آن از اوایل دهه ۱۹۷۰ در شوروی آغاز شد. این تانک شباهت‌هایی با تانک قدیمی‌تر اما پیشرفته‌تر تی-۶۴ دارد. تی-۷۲ پس از تانک دیگر شوروی‌ها؛ تی-۵۴/۵۵ پرتیراژترین تانک تولیدشده پس از جنگ جهانی دوم است و در مجموع بیشتر از ۲۵ هزار دستگاه از آن ساخته شده و کماکان برای مشتریان خارجی تولید می‌شود که توسط ده‌ها کشور مورد استفاده قرار گرفته‌است. تانک تی-۹۰ مدل توسعه‌یافته تی-۷۲ و جدیدترین تانک ارتش روسیه محسوب می‌گردد. سلاح اصلی این تانک، یک قبضه توپ بدون خان کالیبر ۱۲۵ میلی‌متری از نوع ۲A46M است.
       
       
    • توسط bmyazdani
      تانک رزمی چلنجر 2


      Challenger 2 Main Battle Tank


      تانک چنلجر2 جدید ترین تانک زراد خانه ارتش انگلستان بحساب می آید که جایگزین سری تانک های چلنجر1 این کشور شده است.زره چابهام نسل جدید این تانک شهرت فراوانی دارد و در نتیجه مقاومت زیاد این زره، این تانک لقب مقاوم ترین تانک ناتو را یدک می کشد. تانک چلنجر2 علاوه بر ارتش انگلستان در ارتش عمان نیز عملیاتی است.
      طراحی و ساخت تانک چلنجر نخستین بار توسط کارخانجات اسلحه سازی سلطنتی انگلستان (ROF) انجام شد.
      طراحی تانک چلنجر نتیجه سفارشی از سوی ایران برای ساخت نمونه ی بهسازی شده ای از تانک چیفتن با نام پروژه ی شیر ایران بود. پس از درخواست ایران مبنی بر ساخت تانکی پیشرفته مشابه تانک چیفتن که در ارتش آن کشور در حال خدمت بود، کارخانجات اسلحه سازی سلطنتی انگلستان کار ساخت تانک را بصورت دو پروژه مجزا با مشخصه های FV4030/2(شیر1) و 4030/3(شیر2) آغاز کرد.اما در پی سقوط رژیم شاهنشاهی ایران عملاٌ سفارش ساخت این تانک از سوی ایران منتفی گردید. ظاهراٌ روند ساخت تانک جدید متوقف شده و پایان یافته بود ولی بعد ها وقایعی به وقوع پیوست که روند ساخت تانک را مجدداٌ احیا نمود.پس توقف پروژه ی مشترک تانک MBT-70 بعلت مشکلات مالی، ارتش انگلستان که به نتایج این پروژه بسیار امیدوار بود تصمیم گرفت تا پروژه تانک شیر ایران را از کارخانجات اسلحه سازی سلطنتی خریداری کند و آن را به عنوان گزینه ی اصلی خود برای ساخت یک تانک رزمی جدید ادامه دهد. با خرید این پروژه از سوی ارتش انگلستان این پروژه به پروژه چلنجر تغییر نام داد.
      تانک چلنجر1 دارای یک طراحی انقلابی بود که در آن از جدیدترین فناوری های نظامی عصر خود استفاده شده بود. یکی از معروفترین این فناوری ها زره چابهام بود که حفاظت به مراتب بیشتر از دیگر تانک ها به تانک چلنجر می بخشید. این زره هموژن نورد خورده (RHA) که ساختار آن بسیار پیچیده و محرمانه بود آنقدر پر قدرت بود که بعد از آن بعنوان استانداردی برای سنجش مقاومت زره دیگر تانک ها استفاده گردید. لازم به ذکر است که این زره در پروژه های دیگری همچون تانک آبرامز ایالات متحده نیز به کار گرفته شد که این امر توانایی بالای آن را ثابت می کند. اما زره خوب بتنهایی عامل برتری یک تانک رزمی به حساب نمی آید. این ادعا در مورد تانک چلنجر دقیقاٌ به اثبات رسید. در سال 1987 میلادی و طی رقابت زرهی اترش کانادا برای خریداری یک تانک زرمی جدید، تانک چلنجر در مقایسه با دیگر رقبای غربی اش آنچنان عملکرد وحشتناکی از خود بجا گذاشت که ارتش انگلستان نیاز خود را به یک تانک رزمی جدید را مطرح کرد. طی مراحل سنجش تانکهای رزمی شرکت کننده در مناقصه، تانک چلنجر1 در بین دیگر تانک های شرکت کننده بیشترین اصابت مستقیم در اثر گلوله ی دشمن را ثبت کرد که این امر مصیبت بار بود.این نقص به همراه سیستم های کنترل آتش و هدف یابهای ضعیف تانک باعث شد تا این تانک در بین دیگر رقابایش کند ترین سرعت آتش را داشته باشد.بدین ترتیب تانک چلنجر1 در انتهای جدول رده بندی تانک های رزمی شرکت کننده قرار گرفت. بعلت این حضور ضعیف، پیشنهاد ها به سوی بکار گیری ویژگی های منحصر به فرد تانکهای آبرامز ایالات متحده،لکلرک فرانسه و لئوپارد2 آلمان منعطف شد. سر انجام بخش طراحی سیستم های دفاعی شرکت ویکرز طراحی جدیدی از تانک را با نام چلنجر برگزید.اگرچه نام تانک جدید مشابه تانک قبلی بود ولی این تانک تنها چهار درصد با تانک قبلی وجه تشابه داشت و 150 مورد عملیات بهسازی بر روی آن انجام گرفته بود.
      علیرغم همه ی این مشکلات تانک چلنجر1 در نبردهایی همچون جنگ خلیج فارس و نبردهای بالکان بکار گرفته شد و عملکرد قابل قبولی در مقابل نمونه تانک های بلوک شرق از خود بر جای گذاشت. طی جنگ خلیج فارس 180 دستگاه تانک چلنجر1 به عربستان سعودی منتقل شد و در خطوط مقدم نبرد بکار گرفته شد. مقامات ارتش انگلستان ادعا کرده اند که واحدهای زرهی ارتش انگلستان توانسته اند تا 300 دستگاه خودروهای زرهی عراقی را بدون آسیب دیدگی حتی یک تانک چلنجر1 نابود نمایند.همچنین تانک چلنجر1 طی جنگ خلیج فارس از خود رکوردی بر جای گذاشت که در تاریخ نظامی تانکهای رزمی بی نظیر بوده است. این تانک موفق شد تا از فاصله چهار هزار متری یک دستگاه تانک عراقی را هدف قرار داده و منهدم نماید. لازم به ذکر است که تانک چلنجر1 در راستای ماموریت صلح بانی در بوسنی نیز بکار گرفته شده است. از سال 1998 روند جایگزینی تانک چلنجر1 با مدل بهسازی شده ی آن یعنی چلنجر2 آغاز گردید و تا سال 2002 میلادی به اتمام رسید.

      روند طراحی تانک چلنجر2 در آگوست 1989 میلادی به اتمام رسید و در فوریه سال 1990، اولین نمونه آزمایشی آن تکمیل گردید. در این نمونه ی آزمایشی ، از جدید ترین فناوری آنزمان استفاده شده بود.در اوایل آگوست سال 1990 هفت دستگاه نمونه آزمایشی و پس از آن دو دستگاه دیگر آماده گرید.از نه دستگاه نمونه آزمایشی، هفت دستگاه آن در لیدز و دو دستگاه دیگر در نیوکاسل ساخته شدند. همچنین یک برجک اضافی در لیدز ساخته شد تا از آن برای آزمایشات شلیک و اثر برخورد گلوله ی دشمن بر روی زره استفاده شود. این نمونه های آزمایشی از جهاتی با یکدیگر تفاوت داشتند ولی در همه ی آنها 156 مورد بهینه سازی انجام شده بود.عملیات بهسازی طوری طرح ریزی شده بود تا امکان انجام برخی از این بهسازی ها بر روی تانکهای چلنجر1 در محلهای نگهداری آنها امکانپذیر باشد.

      شرکت سیستمهای دفاعی ویکرز که در آنزمان مسئولیت پروژه را بر عهده داشت در سپتامبر سال 1990 تانک چلنجر2 را در معرض نمایش گذاشت. (لازم به ذکر است که بعد ها سرکت بی ای ایی سیستمز با خریداری شرکت ویکرز مسئولیت پروژه راعهده دار شد).

      پس از بررسی های انجام شده از سوی ارتش سلطنتی انگلستان این تانک برای خدمت در ارتش مناسب تشخیص داده شد. در ژوئن سال 1991 میلادی دولت انگلستان درخواست خرید 127 دستگاه تانک چلنجر 2و 13 دستگاه تانک آموزشی به ارزش 520 میلیون پوند را ارائه کرد.در سال 1993 تولید تانک در کارخانجات ویکرز در لیدز آغاز شد و اولین مرحله ی سفارش در جولای سال 1994 آماده تحویل گردید. در 16می سال 1994 ارتش انگستان آزمایشات تکمیلی تانک چلنجر2 را آغاز کرد. پس از اتمام آزمایشات متفاوت مقامات ارتش از عملکرد تانک ابراز رضایت کردند.در جولای سال 1994 وزارت دفاع انگلستان سفارش دیگری را برای خرید تانک ارائه کرد. این سفارش که ارزش آن بالغ بر یک میلیارد و دویست میلیون پوند بود شامل 259 دستگاه تانک چلنجر2،نه دستگاه آموزشی بعلاوه ی پشتیبانی آموزشی و لجستیکی میشد.فرآیند تولید از همان سال آغاز شد.
      تولید تانک در کارخانجات لیدز تا سال 1999 به اتمام رسید ولی کار تولید در نیوکاسل همچنان ادامه پیدا کرد تا آنکه در سال 2002 آخرین سری از تانکهای تولید شده نیز به ارتش انگلستان تحویل داده شد.در سال 1993 سلطان نشین عمان هجده دستگاه تانک چلنجر2 را سفارش داد و در سال 1997 سفارش خدید بیست دستگاه تانک دیگر را ارائه کرد. ارزش این معاله 240 میلیون پوند برآورد شده است.


      در سال 1999 وزارت دفاع انگلستان تایید کرد که تانک چلنجر2 توانسته است طی سخت ترین آزمایشات مطابق شرایط میدان نترد بهتر از هرتانک دیگری در سراسر جهان به اهداف مورد نظر دست یابد.با این حال برخی از کارشناسان مسائل نظامی معتقد بودند که این ادعا بیشتر بمنظور بازاریابی برای فروش تانک مطرح شده است. با روشن شدن جزئیات بیشتری از این آزمایشات، توانمندیهای تانک چلنجر2 بر همه گان آشکار گردید و از آن بعنوان یکی از بهترین تانکخای رزمی تام برده شد.

      جزئیات از این قرار بود:
      یک اسکادران مرکب از از دوازده دستگاه تانک چلنجر2 که خدمه ی آنها گلچینی از بهترین و با تجربه ترین پرسنل ارتش انگلیس بودند، موفق شدند تا آزمایشات زرهی تکمیلی واحدها موسوم بهATDU را با موفقیت به اتمام برساند.این اسکادران با پوشش دادن 5040 کیاومتر طی 84 نبرد شبیه سازی شده و شلیک 2856 گلوله از انواع مختلف مهمات 120 میللیمتری و 84000 گلوله ی کالیبر 7.62 میلیمتری مسلسل کار خود را به اتمام رساند. هر روز نبرد شبیه سازیس شده 33 کیلومتر پیشروی در زمینهای ناهموار، 27 کیلومتر حرکت در سطوح جاده ای و شلیک 34 گلوله ی توپ 120 میلیمتری و 1000 گلوله مسلسل موازی با توپ اصلی را شامل میشد.

      این آزمایشات اعتبار از دست رفته ی تانک چلنجر را به آن بازگرداند ولی با این حال در بازار فروش جهانی توفیق چندانی نصیب تانک نشد.علیرغم آزمایش تانک توسط کشورهای قطر ، عربستان سعودی و یونان هیچکدام از انی کشورها تمایلی به خرید تانک چلنجر2 از خود نشان ندادند. علت این امر رقابت فشرده در بازار جهانی و حضور رقبای سرسختی همچون سری تانکهای ابرامز ، لئوپارد2 ولکلرک بود. بدین ترتیب عمان به عنوان تنها مشتری خارجی تانک چلنجر2 باقی ماند و آخرین سری از سفارشات عمان در سال 2001 میلادی به ارتش آن کشور تحویل داده شد.

      بدنه تانک چلنجر2 از سه بخش تشکیل شده است: اتاقک راننده که در جلوی بدنه قرار دارد، بخش فرماندهی و کنترل که در برجک قرار گرفته و بخش موتور که در انتهای بدنه قرار دارد.بدنه و قطعات موتوری تانک چلنجر1 در تانک چلنجر2 نیز مورد استفاده قرار گرفته است که علت آن کارایی بالای آنها بوده اما برجک تانک کاملاٌ از طراحی تازه ای بهره می برد و با تانک قبلی تفاوت دارد.برجک تانک به زره چابهام نسل دوم مجهز شده است. این زره از ساختار محرمانه ای مرکب از لایه های سرامیک مخلوط در داخل زره فولادی تشکیل شده است و به آن زره ساندویچی نیز گفته می شود.این زره جدید به شدت مقاوم است و در مقابل سلاحهای هدایت شونده ی ضد تانک (ATGM) و مهمات انفجاری شدید ضد تانک (HEAT) که به خرجهای شکلدار مجهزند، از تانک مخوبی محافظت مینماید. علاوه بر تانک چلنجر، در تانک ابرامز ایالات متحده نیز ازفناوری این نوع زره استفاده شده است.برجک تانک توسط یک سیستم گرداننده الکتریکی حرکت میکند و در آن از سیستم الکترو هیدرولیکی استفاده نشده است.
      تانک چهار نفر خدمه دادر که عبارتند از:فرمانده، راننده، توپچی، و گلوله گذار.علت استفاده از چهار نفر،بالا بردن قابلیتهای رزمی و توان درگیری بیست و چهار ساعته تانک بوده است زیرا در اینگونه ماموریتهای سنگین تعداد نفرات تاثیر گذار خواهد بود (لازم به ذکر است که تانکهایی همچون لکرک یا T-72 از سه خدمه استفاده می کنند که این امر موجب افزایش خستگی روحی و جسمی نفرات در ماموریتهای طولانی خوهد شد).

      اتاقک راننده به یک پریسکوچ غیر فعال (PDP) مجهز اشت. این پریسکوچ از یک سیستم تقویت کننده تصاویر بهره میبرد در نتیجه حرکت در شب برای راننده امکان پذیر شده است. در نتیجه استفاده از این سیستم ها تانک میتواند در شب با سرعتی معدل سرعت روز خود حرکت کند و از وسایل روشنایی خارجی نیز استفاده ننماید.
      جایگاه فرمانده ی تانک که در سمت راست برجک واقع شده به هشت عدد پریسکوپ با قابلیت پوشش 260 درجه ای مجهز است. در زیر هر پریسکوچ کلید قرمز رنگی تعبیه شده است که در صورت فشار دادن آن برجک به سرعت با پریسکوپ هم سو خواهد شد.فرمانده تانک به یک هدف یاب متعادل با میدان دید وسیع به نام
      VS580-10 مجهز می باشد یک مسافت یاب لیزری نیز در آن تعبیه شده است.این هدفیاب قادر است تا دامنه +35 الی -35 درجه عمودی را پوشش دهد. کار طراحی و ساخت این هدف یاب را شرکت ساژم بر عهده داشته است.
      جایگاه توپچی که در جلوی فرمانده قرار دارد به یک سیستم تصویر ساز حرارتی مجهز است که شرکت تیلز اپتروسیس سازنده ای آن است. این سیستم که از حسگر UKTICM2 استفاده مینماید امکان دید در شب را برای توپچی فراهم کرده است. تصویر حرارتی با بزرگنمایی 4 الی 11.5 برابر در هدفیاب ها و نیز نمایشگرهای دیجیتالی فرمانده و توپچی تانک قابل رویت است.
      توپچی تانک به یک هدفیاب اصلی متعادل مجهز است که از یک مجرای نشانه روی بصری، یک مسافت یاب لیزری چهار هرتزی با دقتی در حدود 5 متر و بردی بین 200 الی 10000 مترو همچنین یک صفحه نمایش تشکیل شده است.کار طراحی این هدفیاب نیز توسط شرکت تلیز اپتروسیس انجام شده است.علاوه بر هدفیاب اصلی، تانک به یک هدفیاب فرعی نیز مجهز است که بصورت موازی با توپ نصب شده است تا در صورت نیاز توسط توپچی مورد استفاده قرار گیرد.خدمه گلوله گذار نیز به یک پریسکوپ روزانه مجهز است و در صورت نیاز می تواند از آن استفاده نماید.

      تانک چلنجر2 به یک سیستم کنترل آتش دیجیتالی ساخت شرکت جنرال داینامیکس کانادا(سابقا شرکت کامپیوتیگ دیوایسس) مجهز است.این سیستم از یک کامپیوتر تشکیل شده که بصورت خودکار محاسبات مربوط به فرآیند شلیک را انجام می دهد.سیستم کنترل آتش تانک قادر است تا شش هدف متفاوت را بصورت یکجا ردیابی کند. تانک های چلنجر2 ارتش انگمستان به یک سیستم کاربردی اطلاعات میدان نبرد (PBISA) مجهز شده اند که شرکت جنرال داینامیکس انگلستان کار طراحی آنرا بر عهده داشته است.این سیستم برای جمع آوری از دیگر تانک ها به منظور هماهنگی بیشتر و گرفتن دستورات لازم از ستاد فرماندهی مرکزی بکار میرود.اطلاعات این سیستم پس از پردازش کامپیوتری در نمایشگرهای فرمانده و راننده تانک به نمایش در می آید تا آخرین اطلاعات صحنه نبرد و آرایش نیروهای خودی یا دشمن را در اختیار آنها قرار دهد. همچنین برای تانکهای ارتش انگلستان یک سیستم تاکتیکی ارتباطات دیجیتالی به نام بومن (کماندار) در نظر گرفته شده که علاوه بر امکانپذیر کردن ارتباطات امن، به طور خودکار موقعیت جغرافیایی تانک را نیز نمایش می دهد تانکهای چلنجر2 ارتش انگلستان که در عراق خدمت می کنند در سال 2006 به این سیستم مجهز شدند.

      سلاح اصلی تانک چلنجر2 را یک توپ 120 میلیمتری خاندار بنام ال-30 تشکیل میدهد که از فولاد تصفیه شده ESR ساخته شده است. این نوع فولاد جزو مرغوبترین انواع فولاد در جهان بحساب می آید و استحکام بسیار بالایی دارد.این توپ به یک روکش عایق حرارت، یک سیستم مرجع نصب شده در دهانه لوله و همچنین یک سیستم تخلیه کننده دود مجهز است.

      سطح داخلی توپ ال-30 با روکشی از فلز کروم پوشیده شده تا ساختاری محکمتر و سطحی نرم تر به آن ببخشد.
      این روکش باعث می شود تا گلوله سایش کمتری با سطح لوله داشته باشد، دقت بیشتری پیدا کند، سرعت آن افرایش یابد و در نتیجه قدرت نفوذ آن بالاتر برود.توپ ال-30 دارای زاویه حرکت عمودی 10- الی 20+ درجه است و از آنجا که برجک تانک قابلیت حرکت 360 درجه ای دارد، توپنیز دارای زاویه گردش 360 درجه ای است و از یک سیستم کنترل و تثبیت کننده برقی استفاده مینماید.این توپ تفریباٌ با تمامی مهمات های فعلی 120 میلیمتری سازگار می باشد و می تواند گلوله های ثاقب ضد زره APFSDS-T مجهز به میله ی نفوذ کننده از جنس اورانیوم ضعیف شده ، گلوله های دودزا و انواع دیگری از گلوله های دیگری از جنس اورانیوم ضعیف شده نیز شلیک نماید از جمله چارم-1(CHARM-1) و چارم-3 (CHARM-3) که جزو مهمات اصلی تانک بحساب می آیند.در سال 2004 میلادی بخش سیستمهای زمینی شرکت بی ای ایی سیستمز طبق قراردادی متعهد شد تا تانکهای چلنجر2 ارتش انگلیس را به یک توپ 120 میلیمتری بدون خان مجهز کند.دین ترتیب تانکهای چلنجر2 ارتش انگلستان به توپ بسیار معروف و پر قدرت ال-55 ساخت شرکت راین متال آلمان مجهز شدند.این توپ که یکی از بهترین و قابل اعتماد ترین سلاحهای جهان بشمار می آید تاکنون بر روی سری تانکهای ابرامز ایالات متحده و ائوپارد2آ6 آلمان نصب گردیده است. این توپ قدرتمند از ژانویه سال 2006 تاکنون مضغول گذراندن مراحل آزمایشی بر روی تانک چلنجر2 می باشد.
      علاوه بر توپ اصلی تانک به یک مسلسل کالیبر 7.62 موازی با توپ و یک مسلسل GPMGL37A کالیبر 7.62 بر روی برجک برای دفاع هوایی مجهز میباشد.
      موتور تانک یک موتور دیزلی دوازده سیلندر پرکینز کاترپیلار با نام CV12 می باشد که 1200 اسب توان تولید میکند. همچنین تانک چلنجر2 به یک سیستم تعوض دنده ی اتوماتیک به نام TN54 مجهز است که شش دنده ی جلو و دو دنده ی عقب دارد.حداکثر سرعت جاده این تانک 59 کیلومتر بر ساعت و حداکثر سرعت آن در مناطق ناهموار 40 کیلومتر بر ساعت است.برد عملیاتی تانک نیز 450 کیلومتر در حالت معمول و 250 کیلومتر در مناطق ناهموار میباشد.
      لازم به ذکر است که مدل صادراتی تانک چلنجر2 به یک موتور دیزلی جدید به نام MTUMT883 مجهز شده است که به آن قدرتی معادل 1500 اسب میدهد. حجم کم این موتور باعث میشود که فضای بیشتری برای دخیره سوخت بوجود بیاید که این امر باعث افزایش برد عملیاتی تانک تا شعاع 550 کیلومتری شده است.

      تانک چلنجر2 به یک سیستم حفاظتی شیمیایی- میکروبی-هسته ای (ش م ه) مجهز است که از خدمه تانک در برابر عوامل غیر متعارف حفاظت می کند.سیستمهای الکترونیکی تانک نیز در برابر امواج الکترومغناطیس ناشی از انفجارات هسته ای مقاوم هستند. این خصوصیات باعث شده است تا تانک برای نبردهای غیر متعارف نیز آمادگی داشته باشد.قابل ذکر است که تانک چلنجر2 یکی از معدود تانکهایی است که از فناوری پننهانکاری استفاده مینماید. شکل خاص بدنه و برجک باعث گردیده تا اثر راداری تانک به حداقل برسد.
      علیرغم عدم شهرت زیاد تانک چلنجر این تانک واقعاٌ یکی از بهترین تانکهای امروز جهان است.زره مستحکم، قدرت آتش خوب ، قابلیت تحرک مناسب و ایمنی بالا از تانک چلنجر2 تانکی مناسب و قابل اطمینان ساخته است که توانمدندی هایش را در عرصه نبرد و نه روی کاغذ به اثبات میرساند.

      مشخصات تانک رزمی چلنجر 2
      خدمه : 4 نفر
      جرم کلی تانک : 62500 کیلو گرم
      طول بدنه تانک :8،3 متر
      عرض تانک : 3،5 متر
      ارتفاع تانک از سطح زمین : 2،5 متر

      جنگ افزار های موجود روی تانک : یک توپ 120 میلیمتری + یک مسلسل 7،62 میلیمتری موازی با توپ + یک مسلسل با کالیبر 7،62 نصب شده روی برجک
      ظرفیت گلوله توپ : 50 گلوله از انواع مختلف
      ظرفیت گلوله مسلسل : 4000 گلوله
      قابلیت دید در شب : دارد
      قابلیت شلیک در حین حرکت : دارد
      موتور : CV12 دیزلی با 1200 اسب بخار قدرت
      حداکثر سرعت : 59 کیلومتر بر ساعت : جاده ای -- 40 کیلو متر بر ساعت : غیر جاده ای
      حداکثر برد عملیاتی : 250 الی 450 کیلومتر
      سیستم استتار : بهمراه دو سری پنج تایی نارجک دودزا، تخلیه کننده دود از اگزوز ال-8

      منبع : ماهنامه جنگ افزار شماره 29
    • توسط aminor
      نبرد زرهی لوبان
       

       
       
      استالین با  مارشل کانف فرمانده جبهه اول اکراین   تماس گرفته و پرسید  مشکل ارتش سوم تانک چیست ؟؟؟
       
       
       
       
       
       
      در 12 ژانویه سال 1945 جبهه ای یکم اکراین وبلاروس که با پیوستن ارتش اول لهستان تقویت شده بودن  از سر پل های ایجاد شده  در ساحل غربی رود  ویستولا حمله گسترده ای را آغاز کردند. آنها در عرض 23 روز 500 کیلومتر به سمت غرب پیشروی کردند ، در 3 فوریه به  رودخانه اودر رسیدند و  سرپل های جدید بزرگی را در ساحل غربی آن ایجاد کردند.در 8 فوریه ، جبهه اول اوکراین با 980.000 نفر نیرو ، به فرماندهی مارشال کونیف ، با استفاده از دو  سر پل ایجاد شده  در رود اودر حمله دیگری را در منطقه  سیلسیای کوچک آغاز کرد. هدف آنها: محاصره و تصرف شهر برسلاو است.  در جناح چپ جبهه یکم اکراین - دو ارتش  وسپاه سواره نظام گارد- همراه با جبهه چهارم اوکراین قرار بودبه سمت درسدن پیشروی کنند. منطقه صنعتی سیلسیی به علت دارا بودن معادن زغال سنگ مس روی سرب نقره و کادیوم برای بقای صنعتی نظامی المان بسیار حیاتی بود دفاع از این منطقه بر عهده  نیروهای باقیمانده از ارتش مرکزی به فرماندهی ژنرال شرونرواگذارشد. نیروهای ارتش سرخ- پیشروی خود را آغاز کردند.شهرهای  Glogau و Breslau هر دو تا 16 فوریه محاصره شدند. به دلیل مقاومت شدید آلمان در حوالی برسلاو ، كونیف به دو سوم ارتش سوم تانك گارد  به فرماندهی سرهنگ ریبالكو دستور داد كه به سمت شرق حرکت کرده و مدافعان المانی در این منطقه را سرکوب کند . در آن زمان دو سپاه  زرهی ازارتش سوم کارد قبلاً به بونزلاو رسیده بودند ، شهری که مقبره ژنرال  کوتوزوف ، فرمانده معروف روس ، در آنجا دفن شده است.
       
      حمله سراسری ارتش سرخ
      در جریان نبرد ویستولا تا اودر
       

       
       
       
       
      عبور نیروهای ارتش سرخ از رودخانه ویستولا
       


      تا 16 فوریه ، جبهه اول اوکراین دارای 1289 تانک  و زرهکوب بود - در آغاز حمله در  12 ژانویه شمار تانکهای وتوپهای هجومی (زره کوب ) به عدد3648و نیروهای پیاده هم به بیش از  900 هزار نفر   رسیده بود. پس از محاصره کامل  شهر برسلاو ، تمام نیروهای ارتش سوم تانک گارد برای تصرف  بونزلاوبه این منطقه سرازیر شدن. به ریبالکو  فرمانده ارتش سوم  تانک دستور داده شد تا به رود نیسی برسد و گورلیتز را تصرف کند. سپاه نهم زرهی با لشکر 8 پانزر آلمان درگیر شد. ریبالکو به دو سپاه تانک دیگر تحت فرماندهی خود دستور داد که تمام نیروهای آلمانی را در اطراف گورلیتزدور بزند. طبق دستورات وی ، سپاه 7تانک گارد و ارتش سوم تانک گارداز رودخانه Queis عبور کرده و به Lauban حمله کردن.
       
      نیروهای ارتش سرخ در danzig لهستان
       

       

      حمله توسط سپاه تانک 7 گارد در غروب 17 فوریه شروع شد. لاوبان توسط بازماندگان لشکر 6 پیاده مکانیزه  به (فرمانده: سرلشکر اتو-هرمان بروکر) که در ابتدا  فاقد هرگونه تجهیزات سنگین  نظامی  بود به همراه تعدادی اندکی از نیروهای مردمی بومی  محافظت میشد . در 5 فوریه ، به  مدافعین دستور داده شد تا هرگونه حمله زرهی شوروی را ، متوقف کنند به علت نداشتن تجهیزات مناسب نیروهای شوروی به سرعت به قسمتهای شمالی و شرقی شهر نفوذ کردند  . با این پیشروی خطوط راه اهن استراتژیک  گورلیتز به برلین دردسترس ارتش سرخ قرار میگرفت  . روسها با تصرف ایستگاه قطار منطقه- 4 قطار حامل تجهیزات نظامی را به غنیمت گرفته همچنین نزدیک به 300    گارگر اجباری اصالتا اهل شوروی را ازاد کردن البته همچنان  دو تیپ زرهی ارتش سرخ با استعاداد تقریبی 60 دستگاه تانک دربخشهای از شهر لوبان مشغول جنگ شهری در  خیابانهای باریک بوده  مدافعین المانی با استفاده از پانزر فاست 10 تانک ارتش سرخ را منهدم کردن همچنین یک گردان پیاده شوروی هم در این درگیریها منهدم شد بخش دیگری از واحدهای زرهی شوروی به علت موانع بتنی ضد تانک از پیشروی بیشتر باز ایستاده بودن اما این موارد اصلا کافی نبود .
       
      تانکهای تی 34/85 منهدم شده در داخل شهر لوبان
       

       
       
      شهر لاوبان  در سال 1939 17.537 نفرسکنه داشت- این شهر دقیقا در بین خطوط دفاعی  دو ارتش 4 و 17 المان قرار داشت فاصله ان تا گورلیتز 20  تا بوتزن 50 و تا درسدن 100 کیلومتر بود  وسقوط ان سبب ایجاد شکافت و احتمالا  خطرمحاصره شدن یگانهای المانی را در پی داشت همچین امید المان برای دریافت زغال سنگ مس سرب وسایر مواد معدنی ناحیه سیلسی را از بین می برد. المان ها به سرعت دست به کار شدن و سه لشگر را به منطقه لوبان ارسال کردن این نیروها موفق شدن پیشروی ارتش سرخ را متوقف کنند سرفرماندهی ورماخت خودرا بر اغاز یک ضد حمله سراسری برای بیرون راندن ارتش سرخ از ناحیه سیلزی و همچنین رسیدن به شهرمحاصره شده برسلو ( استالینگراد هیتلر )ا ماده میکرد اما برای تحقق این امر یک لازم بود حتما شهر لوبان و خطوط راهن استراتژیک منتهی به برلین در این منطقه   به طور کامل باز پس گرفته شود  المانها همچنین مصم بودن اجازه ندهید شهر های . گورلیتز و درسدن  که جناح راست برلین محسوب میشدن به دست شوروی بیفتند به فیلد مارشال شورنر فرمانده مدافعین ارتش مرکزی دستور داده شد حملات ارتش سوم تاک شوروی را در ابتدا  دفع و سپس این نیروها از منطقه بیرون براند برای این کار آلمانها 4 لشکر دیگر در منطقه مستقر کردن .
       
      فیلد مارشال شورنر                         مارشال کانف (کونیف)    
       
        
       
       
       
       
       
      بسیاری از یگانهای المانی نصف استعداد واقعی خود نیرو وتجهیزات هم نداشتن اکثر فرماندهان به تازگی منصوب شده بودن و شناخت کافی از نیروهای خود را نداشته  کمبود سوخت دشمن اصلی واحد های زرهی المان بود نکته جالبتر برخی از واحدهای زرهی که به منطقه ارسال شده بودن در ابتدا جنگ جهانی به عنوان واحدهای غیر قابل استفاده در تهاجم شناخته شده بود و حال در اوخر جنگ این وضع هم  ادامه داشت نقشه حمله آلمان بسیار ساده بود. در حالی که یگان های زرهی از جناحین حمله می کردند ، بقایای تیپ 103 زرهی و لشکر  6 در خط دفاعی نگهداری می شدند. هدف: بازپس گیری Lauban ،رسیدن بهNaumburg و محاصره ارتش سوم تانک گارد بود . نیرومندترین واحدهای در جناح راست مستقر شده بودن  اسم رمز عملیات بازی ها انتخاب شد دو لشکر 17 زرهی  و لشکر مکانیزه محافظ از جناح راست یعنی از  مناطق  Rachenau و Gruna حمله را اغاز میکردن لشکر 8 پانزر هم از جنگلهای اطراف کنزندورف حمله کند. نیروهای آلمان و شوروی هر دو در لاوبان بودند. خط مقدم قبل از حمله یک خط شرق و غرب بودآلمانی ها می خواستند حمله ای غافلگیرانه و سریع به سمت شمال انجام دهند.
      در مجموع نیروهای المانی شامل  سپاه 57  زرهی به فرماندهی سرلشگر والتر نهرینگ   (لشکر 8 پانزر ، تیپ 103 زرهی ، لشکر 408 ، لشکر 16 پانزر ،و  لشگر پیاده محافظ پیشوا ( به فرماندهی اتو رمر )  وسپاه  39 فردریش کریشنر  شامل لشگر 17 زرهی ولشگر مکانیزه پیشوا بوده
       


      استعداد زرهی واحد های  ورماخت به شرح زیرآمده است
       
       
      سپاه 57 زرهی
       
      لشگر 8 زرهی پانزر
        دارای 14 توپ ضد تانک / 38 دستگاه تانک پانزر چهار  / 18 تانک پانتر/9 دستگاه زره کوب جاگد پانزر وهتزر
       
      لشگر 16
      8 توپ 88 م م ضد تانک / 11 دستگاه زره کوب جاگد پانزر / 25 تانک پانزر 4 /13 تانک پانتر  و36 زرهکوب ستوگ StuG
      لشگر 408 پیاده نظام  دارای 6 هنگ پیاده
       
      تیپ 103 زرهی  شامل 7تانک پانتر و 12 زره کوب ستوگ StuG
       
      لشگر محافظ پیشوا  29زره کوب StuG 20 تانک پانتر و 40 تانک پانزر 4
       
      واحدهای از لشگر 21 زرهی پانزرشامل 34 تانک پانتر و 32 تانک پانزر 4
       
      سپاه 39 زرهی
       
      لشگر 17 شامل 20 تانک پانتر و 10 تانک پانزر 4
       
      لشگر مکانیزه پیشوا 33 زرهکوب StuG  17 تانک پانتر و 5 تانک پانزر 4
       
      لشگر 6 دارای 12 تانک پانزر 4 / سه توپ 88 م م / 9 دستگاه زرهکوب هتزر Hetzer
       
      کل استعداد زرهی  نیروهای شرکت کننده 162 تانک پانزر 4 /129 تانک پانتر / 110 دستگاه زره کوب ستوگ و 29 دستگاه زره کوب جاگد پانزر و هتزر بوده البته  استعداد واقعی و عملیاتی  در حدود 30 تا 40 براورد میشود وما بقی تانک ها و زره کوب ها  زمین گیر بوده ونیاز به تعمیرات داشته اند
       
       
       
      زره کوب جاگدپانزر         زره کوب جاگدپانزر 38  ( هتزر Hetzer  )             تانک پانتر
       

       
       
       
          تانک پانزر 4                         زره کوب ستوگ   StuG
       

       
      اما در طرف مقابل ارتش سوم تانک گارد دارای حدود 60 هزار سرباز
       
      460 تانک تی 34 ( 350 دستگاه  به صورت عملیاتی ) / 18 تانک تی 34/76 با تیغه های مین روب - 21 تانک استالین 2- 59 زر کوب 122 ISU    
       
      63زره کوب اس یو   SU85) 85 )و 63 زره کوب اس یو   76   41زره کوب  SU57
       
       
        20  توپ 152 م م /20 توپ 100 م م ضد تانک / 222 توپ 76 م م ضد تانک

      84 توپ 57 م م ضد تانک / 48 راکت انداز کاتیوشا   / 140 خمپاره 120 م م /224  خمپاره 82 م م

      79 توپ 37 م م ضد هوایی / 60 خودرو زرهی  M 17 حامل تیربار های چهار لول 12.7  و 161 تیربار 12.7 دوشکا
       
      البته برخی از واحدهای شوروی هم استعداد عملیاتی  کافی در زمان حملات را نداشته به طور مثال سپاه 9 مکانیزه 48 دستگاه تانک و سپاه 7 55 دستگاه تانک عملیاتی داشته
       
       
       
      زره کوب اس یو 76      زره کوب اس یو 57         زره کوب اس یو 85
       

       
       
       
       
      زره کوب ISU 122          تانک تی 34 /76 مجهز به خیش مین کوب        تانک استالین 2
       

       
       
       ارتش سوم تانک گاردشوروی متشکل از واحدهای زیر بود:
       
      سپاه6 تانک  گارد (تیپ 51 ، 52 و 53 تیپ گارد تانک )، تیپ موتوری 22 گارد ، هنگ توپخانه سبک 1645 ، هنگ توپخانه سنگین 385 گارد ، هنگ توپخانه (خودکششی )1893 ، 1894 (گردان موتوری 3 گارد ، هنگ توپخانه 272 گارد (مسلح به خمپاره) ، هنگ توپخانه 286 گارد ، سپاه7 تانک گارد  (تانک گارد 54 ، 55 و 56) تیپ ، تیپ پیاده موتوریزه  23 گارد ، هنگ توپخانه سبک 408 ، هنگ توپخانه سنگین گارد 384 ، هنگ توپخانه  702 و 1419 ، گردان پیاده موتوری 4 گارد ، هنگ توپخانه 467 گارد (خمپاره) ،هنگ توپخانه 287 گاردضد هوایی) ،  سپاه9 پیاده موتوری (تیپ 69 ، 70 ، 71 پیاده پیاده موتوری ، تیپ 91 تانک ، هنگ توپخانه سنگین (خودکششی) گارد 383 ، توپخانه  1295 و 1507 هنگ ، گردان 100 پیاده موتوری ، هنگ توپخانه گارد 1719 ، تیپ 16 توپخانه ، هنگ تانک سنگین گارد 57 ، هنگ90  مکانیکی تانک  ( هنگ مهندسی ) ، هنگ 50 پیاده موتوری ،  گردان  39پیاده موتوری ، تیپ 199نور اافکن  هنگ 1381 و 1394 AA توپخانه ، اسکادران 372 پروازی
       
       
      تانک ها ، توپهای کششی  اسلحه های تهاجمی (زرهکوبها ) ، پیاده نظام لشگر پباده مکانیزه  وتوپها خودکششی(واحدهای حمله زرهی) تقریبا همزمان حمله آلمان را آغاز كردند. روسها انتظار این ضد حمله را نداشته  نیروهای زرهی المان در مناطق باز و هموار با مقاومت کمی از سوی ارتش سرخ مواجه شدن بنابراین موفق شدن  اوبر-بیلاو را باز پس بگیرند اما در جنگل های واقع در شمال شهر اوبر  بلافاصله درگیریها شدیدی به وجود امد. نیروهای لشکر 17 پانزر در کمترین زمان به این  جنگل رسیدند. بعد از ظهر سرلشکرمدر (فرمانده لشکر مکانیزه پیشوا") باید تصمیم می گرفت که چه اقدامی انجام دهد طبق برنامه به سمت گونترسدروف پیش روی کند وبا حجم انبوهی از نیروهای زرهی و توپهای ضد تانک ارتش سرخ مواجه شود ویا به سمت شرق تغییر مسیر داده و به سایر نیروهای المانی دست بدهد . حلقه محاصره کوچک تری را تکمیل کند با این کار خسارتهای کمتری متحمل میشد اما نیرهای کمتری از ارتش سرخ هم به دام می افتادند.
       
      نقشه کلی از حملات آلمان ها و محورهای آن
       

       

       
       
      وی برای کسب تکلیف با فرمانده ارتش مرکزی فیلدمارشال شوورنر تماس گرفت و از نقشه خود حمایت کرد شونز در پاسخ گفت این تصمیم با فرمانده سپاه 57 زرهی سرلشگر زرهی والتر نهرینگ است زیرا او فرمانده نیروهای زرهی تک ور بوده  این فرمانده زرهی در پاسخ به مدر وشورنر اعلام کرد که حمله به گونترسدروف حلقه محاصره بزرگتری را ایجاد میکند اما شما بیشتر از نیروهای سپاه 57 پیشروی کرده اید و بنابراین این شماهستید که باید تصمیم بگیرید که چه کاری باید صورت گیرد . این نمونه ای از روش جنگ آلمان بود، كه حاكی از آن بود كه افسران در میدان جنگ در صورت تغییر وضعیت جنگ باید تصمیم  نهایی را بگیرند(البته اگر هیتلر واطرافیانش اجازه میدادن) سرلشگر مدر تصمیم خود را گرفت لشکربه سمت شرق چرخیده و به سمت هاگسدورف پیشروی کرد تا به نیروهای اتحاد جماهیر شوروی که چند روز پیش با لشگر 6 پیاده مکانیزه جنگیده بودند حمله کند. لشکر 8 پانزر در همان جهت به سمت لیندن برگ حمله کرد. در شب هنگ 4 و هنگ هنگ   2  این لشگر به رودخانه Queis رسیدند وو یک سرپل در ساحل ان ایجاد کردن که به دلیل ضد حملات ارتش سرخ مجبور به عقب نشینی از ان  شدن . با این حال به علت دید خوب المانها با توپها وتانک های خود هر گونه حرکت را برای ارتش سرخ در  نزدیکی Naumburg را تهدید میکردن این شهر توسط سپاه 39  المان از سمت غرب مورد مورد حمله قرار گرفت تانکهای لشگرهای  8 و لشگر   محافظ پیشوا موفق شدن شهر نولاند را باز پس گرفته و در ادامه با موجود مقاومت شدید شوروی در جنگل های   کسلسدورف سرانجام این منطقه را هم تصرف کنند در ادمه نیروهای زرهی لشگر مکانیزه خطوط دفاعی شوروی در نزدیکی شهر نولاند در درهم کوبیده و آلت-نولاند هم پاکسازی شد المانها  با جمع اوری نیروهایی خود به جنگلهای شمال غربی این شهر حمله کردن اما اینبار توپهای ضد تانک شوروی حملات المان ها را دفع کردند. اواخر شب شده بود و المانها حملات را متوقف و خط تدافعی تشکیل دادن.
       
      نیروهای آلمانی در داخل شهر لوبان/ عموما واحدهای لشگر 6

       
       
       
       
      در 2 مارس یک طوفان برف کوتاه برای مدتی منطقه را در هم نوردید .ارتش سرخ با وارد کردن قوای زرهی خود به میدا نبرد و شروع ضد حملات موفق شد حمله  سرلشگر رمر به ناومبورگ Naumburgرا متوقف کند.  تو پ ها راکت ها و خمپاره های  ارتش سوم گارد شوروی در حال کوبیدن کانزندورف  نولاند  بودند. یک گردان از لشگر مکانیزه پیشوا حمله جدیدی را به محورLogau  صورت داد و موفق شد خود را به خطوط راه اهن واقع در جنوب Naumburg برساند  نیروها ارتش سرخ قبلا در انجا موضع گرفته بودن . لشکر 17 پانزر( زیر مجموعه سپاه 39 )، در شمال شرقی گورلیتزGörlitz ، به سمت بونزلاوحملات  جدیدی را ترتیب میدهد ..  با شروع حملات سنگین هوایی پیشروی سپاه 39 متوقف شده و این حملات خسارتهای  را به بارارود . ضد حملات زرهی ارتش سرخ سبب محاصره موقت دو هنگ المانی شد . با وجود ناهمواری زمین نیروهای کمکی ارتش سرخ سریعا به منطقه ارسال شدن . با خارج شدن ارتش سرخ از شوک اولیه حملات آلمان وسرازیر شدن قوای کمکی به منطقه برای فرماندهی المان محرز شدن که باز پس گیری  Naumburg ( جهت تکمیل محاصره هزاران سرباز ارتش سرخ ) غیر ممکن بوده . پس سریعا برنامه محاصره ها را در مقیاس کوچکتر برنامه ریزی کرده بدین منظور  پیش قراولان لشگر مکانیزه پیشوا سر پل جدید وتقویت شده ایی را در ساحل رود  Queis  ایجاد کرده تانکهای این لشگر با زیر اتش گرفتن جاده منتهی به Naumburg بسیاری از ستونهای خودرو وکامیونهای ارتش سرخ را منهدم کردن در سوی دیگر شهر Haugsdorf  در حملات المان های باز پس گرفته شد لشگر 17 زرهی  هم خود را به  گونترسدروف رسانده و موفق شد 48 توپ هجومی ( زرهکوب ) وابسته به سپاه 9 موتوریزه ارتش سرخ را به غنیمت بگیرد
       


       
      حالا نوبت لوفت وافه بود که با وجود بدی اب هوا با شروع پراوزهای خود به پشتیبانی از نیروهای خودی را ا اغاز کرد حال تلاش اصلی  آلمانها به قطع کردن عقبه شهر لوبان و مناطق پیرامونی ان  ومحاصره سربازان روس در این منطقه متمرکز شد  نیروهای ارتش سرخ  ارتش سرخ که تمام توان خود را بر جلوگیری از سقوط Naumburg ناومبورگ  به کار گرفته بودبا   تغییر برنامه ورماخت تا حدودی غافلگیر شد برای جلوگیری از محاصره نیروهای خود در لوبان دستور عقب نشینی را صادر کرد لشگر 6 پیاده مکانیزه آلمان که چندهفته پیش بر اثر حملات مجبور به تخلیه بخشی از شهر شد  با کمک واحد های زرهی   وارد لوبان شده 54 سرباز المانی در جریان درگیریها نسبتا شدید  باز پس گیری  کالم شهر لوبان کشته شدن شاهدان عینی گزارش دادن 24 تانک تی 34 منهدم شده  در کنار هم در میدان  نزدیک شهر وجود داشته 10 دستگاه تانک منهدم شده دیگر هم در اطراف شهر پیدا شد در مجموع 81 دستگاه تانک و توپ خودکششی ارتش سرخ در تاریخ 2 مارس در حومه لوبان منهدم شدن . در تاریخ 4 مارس نیروهای زرهی آلمان که از قسمت شرقی شهر را ترک کرده بودن به طور تصادفی با نیروهای زرهی ارتش سرخ مواجه شدن بر اثر درگیری تعدادی از تانکهای آلمانی آسیب دیده ویا منهدم شدن
       
      تلفات زرهی آلمان
       

       
      روسها در حال حمله به نولند برای باز پس گیری ان بودن که با قوای آلمان برخورد کرده بودن  سپاه 39 زرهی با تقویت نیروهای خود مانع از سقوط شهر شد .در جناح چپ لوبان بخشی دیگر از نیروهای لشگرمکانیزه پیشوا با گسترش سرپل وتصرف مناطق جدیدی درحوالی رود Queis موفق شدن با نیروهای لشگر 8 پانزر ارتباط بر قرار کنند در نتیجه این پیشروی عقبه ارتش سرخ در مناطق با سایرنیروهای خود ی قطع شد و به نوعی یک پاکت ایجاد شد اما این پاکت کمتر از حد انتظار ورماخت بود .در 5 مارس پیشروی های اندکی بدست امده سپاه 57 زرهی المان در جناح راست در نبردهای زرهی موفق به انهدام 30 دستگاه تانک ارتش سرخ در شمال شرقی شهر لوبان شد بدلیل مقاومتهای سرسخاتانه ارتش سرخ این سپاه تنها توانسته بود مناطق کمی را باز پس بگیرد   از انجا که لگشر پیاده محافظ پیشوا سخت در جنگ هلهای شمال لوبان گیر افتاده بود نتوانست به موقع به لشگر مکانیزه پیشوا دست داده و حلقه محاصره را تکمیل کند همین موضع فرصت کافی را به روسها داد تا اکثر نیروهای خود را از حلقه محاصره خارج کنند و خطر انهدام کامل  ارتش سوم زرهی گارد شوروی  از بین برود حملات در تا 6 مارس ادامه داشت اما دیگر آلمانها توان کافی برای پیشروی را  نداشتهو عملیات را ارتش سرخ هم این مناطق رااز دست رفته میدید به همین دلیل ضد حملات خود را متوقف کرد تا 8 مارس منطقه ارام شد و عملیات ارتش المان به پایان می رسد .
       
      زره کوب ISU 122  و  ISU 85منهدم شده در داخل شهر
       

       
       
       
       ستون منهدم شده زره کوبهای اس یو 85
       

       
       
       
      . تاریخ نویسان شوروی مطالب اندکی درباره این حمله خطرناک المان نوشته اند دلیل ان هم خرد شدن زرهی ارتش سوم تانک در استانه تصرف برلین بوده است . دو سپاه زرهی تازه تاسیس المانی در یک عملیات گاز ابنری ارتش سوم تانک شوروی را در استانه انهدام کامل قرار دادن در حالی که از لحاظ تجهیزات و نفرات  در مضیقه بودن
      مارشال کینف فرمانده محور اول اکراین که نزدیک به 1 میلیون سرباز را فرماندهی میکرد در کتاب خاطرات خود تنها به لحظاتی بحرانی درباره این حمله اشاره میکند  اما این وضعیت بحرانی به حدی بوده است که اعلام میکند که استالین با او تماس گرفته و پرسید  مشکل ارتش سوم تانک چیست ؟؟؟
       
       
       
      در واقع ضد حملات المان زمانی متوقف میشود که ارتش 52 تانک شوروی به کمک ارتش سوم  می اید و این نیروها را از انهدام کامل نجات میدهد . در تاریخ 9 مارس گوبلز وزیر تبلیغات  المان  نازی شخصا از منطقه دیدن میکند وی در دفتر خاطرات خود می نوسید که یک سپاه تانک شوروی تقریباً به طور کامل منهدم شد بدون آنکه خسارت زیادی به المان وارد شود  شوند. در لاوبان ، حجم تخریب بسیار بالا بود . وی همچنین رفتارسربازان آلمانی و شوروی را  مصمم و بی رحمانه در طول نبرد توصیف کرد - که دلیل اصلی اسیر شدن فقط 176 سرباز ارتش سرخ در طول عملیات همین رفتار بود!!!!.  حجم تلفات زرهی شوروی برای سه روزاصلی  نبرد بسیار بالا بود  162 تانک ، 106 وسیله نقلیه ، 159 زرهکوب 74 خمپاره و توپ در این نبرد منهدم شده و ده ها دستگاه تانک زرهکوب  وسایل نقلیه هم به غنیمت ارتش   المان درامد  عملا ارتش سوم تانک به این حجم از خسارت از میدان نبرد کنار کشیده تا دست به بازسازی خود بزند تا  دو ماه بعد در نبرد برلین شرکت کند  اما تلفات ارتش المان از لحاظ تقریبیا ناچیز بوده طبق گزارشات تنها 11 دستگاه تانک و زرهپوش المان در نبرد لوبان منهدم شدن البته تعدادی هم اسیب دیده گزارش شده  (25 دستگاه)که قابلیت تعمیر در کوتاه مدت ومیان مدت راداشتن از لحاظ نفرات هم بیشتر تلفات را لشگر  محافط پیشوا و لشگر 6 متحمل شد
       
      حضور گوبلز در شهر لوبان
       


       
       
       
       
      دفاع متحرک زرهی !!!
       
       

      نبرد لوبان این تاکتیک المانها را تقویت کرد که حمله دشمن در منطقه ایی که فقط توسط پیاده نظام محافظت میشود تنها با استقرار وجابجایی سریع اوحدهای زرهی ومکانیزه قابل دفع شدن است شهر لوبان در ابتدا تنها توسط لشگر 6 پیاده المان محافظت میشد که با یورش سنگین ارتش سرخ در زمانی کوتاه تقریبا سقوط کرد المانها سریعا با وارد کردن واحدهای زرهی خود  به منطقه ارتش سرخ را غافلگیر و انها را منهدم کردن

      دلیل اصلی پیروزی ارتش المان  در این نبردنسبتا کوچک  را می تواند انعطاف پذیری و جابجایی سریع و تحرک نیروها دانست  . ورماخت سریعا نیروهای زرهی  و مکانیزه خود را  در منطقه مستقر کرد و با طرح ریزی یک نقشه معقول حملات را شروع واز اصل غافلگیری استفاده کرد و با تصرف سریع مناطق اجازه عکس العمل را از ارتش سرخ سلب کرده  واز همه مهمتر با مشاهده عدم توان با ایجاد یک حلقه محاصره (پاکت) بزرگ سریعا نقشه خود را عوض کرده وبه جای تلاش بیهوده طرح پاکت کوچکتر را پیگیری کرد تنها کافی بود المانها به جایی تغییر نقشه به حملات خود به سمت   Naumburg اصرار میکردن  تا انهدام کامل نیروهای خود را مشاهد کنند
      شهر لوبان تا پایان جنگ در کنترل المان باقی ماند و یک سد محکم دربرابر ارتش سرخ برای پیشروی به سمت درسدن بود. همچنین با حفظ خطوط راه اهن و بخشی از معادن منطقه میسر انتقال احتمالی مواد اولیه به داخل خاک المان باز بود . نکته جالب اینکه بخشی از  واحدهای المانی حاضر در این نبرد  در  چند ماه بعد هم در نبرد بوتزن موفق شدن نیروهای ارتش سرخ و نیروهای لهستانی را با تاکتیکی تقریبا مشابه شکست بدهند
      بعد از پیروزی در لوبان ژنرال شوورنر فرمانده نیروهای مرکزی المان در حرکتی جاه طلبانه قصد شکستن محاصره  شهر برسلاو را داشت بدین منظور لشگرهای 208 پیاده و31 وافن  اس اس به شهرک استریگائو در 70 کیلومتری شرق لوبان اعزام کرده  المانها با رعایت اصل غافلگیری خطوط ارتش سرخ در منطقه را از بین برده وبه داخل شهرک نفوذ میکنند سه روز درگیری شهری و جنگ تن به تن شدیدی در این شهرک رخ داده در 12 مارس نیروهای ارتش سرخ به دلیل کمبود تجهیزات  و خطر محاصره شدن دستور عقب نشنی را دریافت میکنند اما به علت نفوذ نیروهای المان به خطوط ارتباطی ارتش سرخ بخشی از نیروهای وحشت زده  سپاه 5 گارد شوری  در تلاش برای عقب نشینی و ماحصره نشدن در دام آلمانها افتاده و قتل عام میشوند . درگیریهای به ارتفاعات اطراف شهرک کشیده شده با شروع کولاک شدید در منطقه نیروهای ارتش سرخ با پشتیبانی تانکهای تی 34 در پناه برف  برای باز پسگیری شهرک ضد حمله خود را اغاز کرده که با مقاومت شدید نیروهای اس اس درهم کوبیده میشوند . زنرال کونیف فرمانده محور اول اکراین با جابجایی ارتش چهارم تانک به سمت سیلسیای و شروع حملات اصلی برای فتح منطقه تمام تلاشهای المانهای جهت شکست محاصره برسلاو را خنثی کرده . هر چند خود برسلاو تا زمان تسلیم نهایی آلمان در ماه می مقاومت کرد
       

       
      نبرد لوبان یک درس بزرگ را در پی  داشت
      شوروی دریافت که دست کم گرفتن دشمن اشتباه بزرگی است حتی اگر پیروزی نهایی از قبل تضمین شده باشد
       
       
      منبع
      MILITARY.IR
       
      https://ostfront.forumpro.fr/t1727-la-contre-attaque-de-lauban-2012
       
      https://historyimages.blogspot.com/2011/09/1945-soviet-army-last-stages-ww2.html
       
      https://discover.hubpages.com/education/Operation-Gemse-at-Lauban-1945
       
      https://pikabu.ru/story/operation_gemse_ili_istoriya_odnoy_fotografii_6358384
       
      و...............
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.