
تحولات جنوب آسیا تحلیل و پیگیری تحولات جنوب آسیا ( هند- پاکستان )
توسط
hamed_713, در در اخبار تحلیلی
-
مطالب مشابه
-
توسط hamedof
سلام خدمت دوستان میلیتاری ! با توجه به اینکه سامانه باک توسط آقا سینا معرفی شده ولی من مطلبی در مورد محافظ رادارهای سیستم باک چیزی ندیدم تصمیم گرفتم که نحوه محافظت سیستم باک توسط روسیه رو برای دوستان شرح بدم . سعی می کنم خلاصه و مفید بنویسم .
همیشه سامانه های راداری فعال در معرض هدف قرار گرفتن موشک های ضد راداری نظیر KH-58 و AGM-88 HARM قرار داشته اند ، بدین منظور شرکت Almaz-Antey روسیه به این فکر افتاد تا برای حفاظت از سیستم های راداری سامانه های پدافند هوایی خود نظیر BUK سامانه ای را طراحی کند تا قابلیت انهدام موشک های ضد رادار را درست در لحظه ی قبل از برخورد دارا باشد .
بدین منظور این شرکت سامانه ی Gazetchik را طراحی کرد .
این سیستم متشکل از 4 قسمت اصلی می باشد .
قسمت اول یک آشکار ساز مستقل از رادار می باشد که وظیفه کشف موشک های ARM را دارد.
قسمت دوم دیکوی های فرکانس رادیویی فعال هستند .
قسمت سوم قسمت نیز بخش اقدامات پسیو سامانه به وسیله ی chaff ها و aerosols است .(معمولا 3-4 عدد پرتابگر وجود دارد که تا زاویه 90 درجه از جلو و با دید 360 درجه چف ها قابل پرتاب هستند)
آخرین قسمت این سامانه هم قسمت ارتباطی با رادارهای محفاظت شده و یا مرکز فرماندهی می باشد .
نحوه ی کار:
زمانی که یک ARM به رادار نزدیک میشود ، آشکارساز سامانه شروع به هشدار دادن به مرکز کنترل می کند . سپس مرکز فرماندهی دیکوی های راداری را برای منحرف سازی موشک ایجاد می کند و درست چند ثانیه قبل از برخورد موشک به رادار chaff ها و aerosols از طریق محفظه های به سمت موشک شلیک میشوند و درست روبروی موشک منفجر میشوند و باعث انحراف موشک به پایین میشوند و اینگونه رادارها جان سالم به در می برند ، البته اگر حتی 1-2 ثانیه چف ها دیر شلیک شوند امکان نابودی خود سامانه ضد ARM نیز وجود دارد چون در فاصله بسیار نزدیک به سامانه قرار می گیرند .
این هم چند عکس از نحوه ی نابودی ARM . (داخل کلیپ این موشک از یک عدد اف 22 شلیک میشود و بعد از اینکه موشک نابود می شود سامانه باک 8 عدد موشک به سمت اف 22 ها شلیک می کنند و هر 3 آن ها رو به درک واصل می کند )
روی تصویر کلیک کنید تا با بزرنگمایی بیشتری نحوه مقابله رو ببینید...
فقط برای میلیتاری
ترجمه : hamedof
استفاده از مطلب با ذکر نام مترجم و سایت میلیتاری بلامانع است
منابع:
http://militaryforce...n-6-98-669.html
http://pvo.guns.ru/rtv/gazetchik.htm
http://articles.jane...Federation.html
*************************
با تشکر از شما.منتقل شد.
OPS
-
توسط karmania20152015
بسم الله الرحمن الرحیم
بر فراز کوزوو
عملیات ناتو بر فراز اسمان کوزوو درس هایی تاریخی برای هر علاقه مند به مباحث پدافند دارد ذکر این نکته لازم است بررسی این بخش از تاریخ باعث بروز سوتفاهم هایی نیز شده است ریشه این سوتفاهم ها در تعداد بسیار کم پرنده منهدم شده سرنشین دار از جمله جنگنده ها توسط پدافند هوایی صربها( در مقایسه با تعداد پروازهای انجام گرفته طرف مقابل) و از جهت دیگر نادیده گرفتن همزمان این نکته یعنی قدیمی بودن بخش بزرگی از دارایی پدافندی هوایی صربها میباشد. البته نکاتی مانند مجهز بودن بخشی از این دارایی به سیستم های اپتیکی وحراراتی IR و ناچار شدن تمامی پرنده های ائتلاف به پرواز در ارتفاع بالای 10,000 ft و یا تلفات نسبتا بالای پهبادهای شناسایی ائتلاف ( بالای 47 فروند) از جمله مواردی هستند که بررسی این بخش از تاریخ نظامی را هیجان انگیزتر میسازد.
سازمان پدافند هوایی صربستان متشکل از تجهیزات معمول شوروی در دهه 70 الی 80 میلادی بود بخش رو به کاهشی از این تجهیزات شامل سامانه سام-2 بود و تعداد کمی سامانه سام-3 Pechora که به تازگی مدرنیزه نیز شده بودند از دارایی های با ارزش این ارتش به حساب می امد.پیش از شروع جنگ داخلی یوگسلاوی فرماندهی پدافند این کشور دارای 6 باتری سام-2 بود که شامل 40 لانچر تک ریل بود جالب است بدانید تا اوایل سال 1999 تنها 3 باتری از این سامانه عملیاتی و اماده جنگ بود.همچنین 14 باتری سام-3 با 60 لانچر چهار فروندی نیز از تجهیزات دیگر یوگسلاوی بود که حدود 50 لانچر عملیاتی تا سال 1999 موجود بود.
دفاع هوایی میدانی این نیرو نیز شامل چهار باتری از سامانه سام-6 بود که دوتای انها توسط صربها در منطقه کوزوو مستقر شده بودند تا قبل از شروع جنگ داخلی 70 درصد از این سامانه اماده عملیات بود که این رقم به 25 درصد در طول جنگ داخلی در سال 1999 رسیده بود.این دارایی شامل شش رادار مستقل 1S91 نیز بود که هر رادار چهار لانچر را تغذیه می کرد.که همین امر انعطاف پذیری این سامانه را تا حد زیادی کم کرده بود.
در بخش پدافندی کوتاه برد تجهیزات شامل سامانه های سام-9و سام-10 و سام-13 بود که البته بخش بزرگی از ان سام-9 بود شامل 113 لانچر ان در دهه 70 میلادی تحویل یوگسلاوی شده بود.وحتی موشک نیز تحت لیسانس در داخل کشور تولید شده بود.علاوه بران 17 سامانه سام-13 نیز که نسبتا مدرن تر نیز بودند در دهه80 تحویل این کشور شده بود که برخلاف سام-9 از قابلیت تفکیک هدف از فریب دهنده های حرارتی نیز برخوردار بود.در کنار این سامانه ها صربها در تلاشی داخلی موشکهای هوا- هوا حرارتی ساخت شوروی از جمله موشکهای ار73 و ار 60 را نیز در قالب سامانه های زمین به هوا برروی ارتفاعات مهم تحت عنوان Pracka (تیرکمان)استفاده میکردند و حتی بعدها ادعای موفقیت موشک ار73 در انهدام هدف نیز اعلام شد که البته اسناد قابل دفاعی برای ان منتشر نشد.
پایان بخش-1
نصب موشکهای ار73( تصویر بالا) و ار 60 (تصویر پائین) روی خوردو زرهی Praga M53/59 توسط مرکز تحقیقات دفاعی و مرکز تست نیروی هوایی یوگسلاوی
منابع http://pvo.guns.ru/russia/index5.htm
-
توسط MR9
مجموعه استحکامات واگنر یا آتشبار واگنر ، بخشی از زنجیره یا محور دفاعی بندر چارلستون واقع در جزیره موریس ( کالیفرنیای جنوبی ) بشمارمی رفت که در جریان جنگ داخلی ایالات متحده ، بخصوص نبردهای سال 1863 به ناگهان در محور توجهات قرار گرفت و براساس آنچه که در تاریخ نظامی این کشور به ثبت رسیده ، مستحکم ترین موضع دفاعی ارتش جنوب ( اتحادیه ) در برابر حملات متعدد ارتش کنفدراسیون ( شمال ) بشمار می آمد .
دژ واگنر - نمای بازسازی شده هوایی
این دژ ، به یاد سرهنگ دوم کشته شده ارتش اتحادیه ، توماس. ام . واگنر نامگذاری شده بود ، با ابعاد 250 متر در 91 متر ساخته شده و در منطقه ای میان ساحل اقیانوس آتلانتیک در شرق و یک زمین باتلاقی صعب العبور در غرب قرار داشت . دیواره اصلی این دژ از جنس شن ، ماسه و خاک در ارتفاعی به اندازه 91 متر (30فوت ) از سطح دریا ساخته شده بود و با قرار گرفتن تنه درختان نخل و کیسه های شن تقویت می گردید .
سرهنگ توماس . ام .واگنر
این دژ در دوران اوج فعالیت خود ، 14 قبضه توپ که بزرگترین آن ، یک قبضه توپ 10 اینچی ( 250 م.م ) با قابلیت شلیک پرتابه هایی به وزن 128 پاوند ، در اختیار داشت . این دژ به گونه طراحی شد که می توانست چیزی در حدود 1700 سرباز را در خود جای دهد ، در حالی که برای 1000 نفر از این افراد ، مواضع دفاعی مستحکم شده ( پناهگاه ) دربرابر گلوله باران توپخانه زمین پایه یا شلیک ازسوی دریا را فراهم می آورد . این دژ در محیط اطراف خود ، یک خندق پر از آب ، به عرض 10 فوت ( 3 متر) و عمق 5 فوت ( 1.5 متر) بخود میدید که درون آن به میخ های تیز چوبی و همچنین مین مجهز شده بود . عقبه این دژ نیز در جزیره موریس قرار داشت که توسط آن پشتیبانی می گردید .
راست : پرچم ارتش کنفدرال ( شمال ) چپ : پرچم ارتش اتحادیه (جنوب)
نخستین نبردی که برای تصرف این دژ صورت گرفت ، در 11 ژوئیه 1863 رخ داد که درجریان آن 12 سرباز کنفدراسیون و 339 سرباز اتحادیه کشته شدند . نبرد دوم برای در اختیار گرفتن این استحکامات ، که نزدیک به 7 روز بعد در 18 ژوئیه 1863 درگرفت ، درتاریخ نظامی معاصر بیشتر شناخته شده بشمارمی رود ، که درآن یگان پنجاه و چهارم ماساچوست که یکی از نخستین یگانهای بزرگ ارتش کنفدراسیون ، متشکل از سربازان رنگین پوست محسوب می شد ، شرکت داشت . فرمانده این یگان ، در زمان وقوع این رویداد ، سرهنگ رابرت گولد شاو بود که درجریان حمله این دژ کشته شد.
نقشه محل استقرار دژ واگنر در جزیره موریس
این نبرد گرچه یک شکست تاکتیکی برای ارتش کنفدراسیون بود ، اما تبلیغات گسترده ای که برروی مشارکت رنگین پوستان ( بخصوص سیاه پوستان ) در جنگ داخلی آمریکا انجام شد ، موجب گردید تا در بازه انتهای این نبرد تا پایان جنگ ، ارتش شمال ، همواره برتری عددی را در اختیار داشته باشد .
پس از حمله نخست در 11 ژوئیه ، یگانهای ارتش جنوب دست به تقویت این دژ زدند ، اما شدت حملات ارتش شمال در روزهای پس ازآن به اندازه ای بود که تا 25 اوت ، یگانهای های سبک اسلحه این ارتش تا 250 یاردی این استحکامات پیشروی نمودند ،اما این تلاش براثر آتشباری سنگین مدافعان شکست خورد . تلاش دوم یگان 54 ماساچوست ، در 26 اوت 1863 موفقیت آمیز تر بود و پس از گلوله باران شدید 60 روزه ای که توسط توپخانه ارتش شمال صورت پذیرفت ، سرانجام در شب ششم و هفتم سپتامبر 1863 این دژ تخلیه و تمامی تسلیحات قابل استفاده آن نیز به عقب برده شد .
سرهنگ لاورنس .ام. کیت
به اعتقاد مورخین نظامی ، علت اصلی واگذار کردن این دژ به ارتش شمال ، نگرانی فرمانده این قلعه از تشدید آتش توپخانه و حمله سراسری قریب الوقوعی که میتوانست کل سازمان رزم ارتش جنوب در این محور را برهم بزند ، بشمارمیرفت ، چنانکه در 6سپتامبر 1863 ، فرمانده وقت پادگان ، سرهنگ کیت ، به مافوق خود چنین نوشت :
" پادگان باید بلافاصله پس از تاریک شدن هوا ، تخلیه شود ، در غیر اینصورت ، همه نیروها کشته یا اسیر خواهند شد . قابل انکار نیست که پرتابه های سنگین توپخانه دشمن ، بتدریج در حال مضمحل کردن دیواره دژ بوده ، برای همین باید قایقهایی برای تخلیه همه نیروها اعزام شود . همین الان ، تمامی مجروحین و نیروهای از کار افتاده ، به عقب اعزام شدند "
با توجه به مندرجات این نامه و اذعان فرمانده پادگان واگنر که تنها 400 نیروی آماده رزم برای دفاع در اختیار دارد ، شورای جنگی چارلستون در تاریخ 4 سپتامبر به همین نتیجه رسید وتخلیه دژ براساس برنامه قبلی صورت پذیرفت .
پس از پایان جنگ ، داستانی جدید در خصوص علت اصلی تخلیه دژ واگنر مطرح شد که براساس آن ، ادعا گردید که ارتش شمال ، بصورت عمدی ، تعدادی از اجساد یگان 54 ماساچوست را در نزدیکی دژ دفن کردند و تجزیه اجساد باعث شد تا در منابع آب شیرین مورد استفاده این موضع دفاعی ، مشکل ایجاد شود . بدین ترتیب ، آتشباری مستمر ارتش شمال ، در کنار مسدود شدن نسبی مسیر حمل مواد غذایی و آب تازه از عقبه ( چارلستون ) موجبات تخلیه آن را فراهم نمود . با این حال ، بررسی مکاتبات رسمی ارتش کنفدارسیون با این داستان ، تضادهایی را نشان میدهد .
بااین وصف ، بیست سال پس از پایان جنگ داخلی ، گروهی متشکل از سه سرباز سابق درماه مه سال 1885 به این منطقه رفتند تا گزارش دقیقی را تهیه نمایند ، اما در طی این 20سال ، تمامی این موقعیت بر اثر پیشروی آب اقیانوس ، شسته و از میان رفته بود .
راست : سرهنگ شاو چپ : گروهبان ویلیام کارنی
اما سقوط استحکامات واگنر درزمان خود ، از اهمیت راهبردی فراوانی برخوردار می بود . با تصرف این موقعیت و اشغال دژ فورت گرگ ،جزیره موریس به طور کامل در اختیار ارتش کنفدراسیون قرار گرفت . گرچه بندر چارلستون همچنان در دست ارتش جنوب باقی ماند ، اما مسیر پشتیبانی آن قطع گردید و براساس گزارش رسمی ووزیر وقت نیروی دریایی ، تجارت این بندر بسرعت به صفر رسید و متوقف شد .
هنگ پنجاه و چهارم ماساچوست ، اسطوره یا تبلیغات نظامی ؟؟
درواقع ، شهرت نبرد بر سر تصرف دژ واگنر ، بدلیل حضور نخستین یگان رنگین پوست ارتش کنفدرال در جنگ داخلی آمریکا بود . این مساله یکی از بحث برانگیز ترین اقدامات دولت شمال بشمار میرفت ، چرا که در عین اینکه برده داری بطور کامل در ایالات شمالی ملغی شده بود ، اما همچنان آفریقایی تباران با رفتار متفاوتی از سوی سفید پوستان مهاجر روبرو بودند ، چرا که درآن زمان ، این ایده که ارزش جنگی سیاه پوستان ، کمتر از واحدهای سفید پوست است بشدت رواج داشت .
با این حال ، گروهبان ارتش کنفدرال ، ویلیام کارنی ، به دلیل شجاعت خود در بازگرداندن پرچم ارتش شمال به اولین رنگین پوست دریافت کننده نشان افتخار تبدیل شد . پس از پایان نبرد ، کالبد سرهنگ شاو ، در یک گور بی نام و نشان همراه با رنگین پوستان یگان تحت فرمانش به خاک سپرده شد که گرچه از سوی برخی یک اهانت بشمارمی آمد ولی خانواده وی این امر را بشدت رد می نمودند .
فیلم سینمایی GLORY که درسال 1989 ، بر اساس همین واقعه تاریخی ساخته شد
جزیره موریس ، بعنوان محل وقوع این جنگ ، کمتر از 1000 هکتار وسعت دارد که بدلیل همجواری با اقیانوس آتلانتیک ، تحت فرسایش شدید قرار می گیرد . اجساد تمامی کشته شدگان ، از جمله بقایای احتمالی جسد سرهنگ شاو ، به قبرستان ملی بوفورت منتقل و مجددا دفن گردید .
پی نوشت :
1-بن پایه
2-بن پایه
3-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR)
مترجم : MR9
-
توسط aliweb
سلام
ممنون میشم یک سری فیلم نظامی و یا جاسوسی را در این تاپیک معرفی کنید
مثلا یک فیلم که در یکی از تاپیک های انجمن معرفی شده بود Behind Enemy Lines
-
-
مرور توسط کاربر 0 کاربر
هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.