reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

من موندم اخه یمن تور ام یک هم داشت  چرا هیچ خبری ازشون نمیشنویم 

در بعد حمله نظامی هم اگه من جای مسوولان نظام بودم با یه هماهنگی تمام زیرساختهای عربستانو در دقایق اولیه حمله به ایران از جانب عربستان از بین میبردم بعد به اهداف نظامیش حمله میکردم .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

دوستمون میگن عربستان ضرر نکرده و ...

باید عرض کنم بنظر من عربستان شاید بزرگترین حماقت تاریخش رو انجام داده عربستان میتونست گزینه های محتاطانه تری رو انجام بده و تا حدودی به اهدافش برسه اما گزینه جنگ رو انتخاب کرد و عملا به حوثی ها در یمن مشروعیت بیشتری داد و نتونست به هیچ یک از اهدافش برسه همچنین حوثی ها رو مطمعن کرد که بهترین حامی و دوستشون ایرانه و همچنین یک دشمن همیشگی در همسایگی خودش درست کرد( که در جبهه مقاومت خواهد بود ) باعث اختلافات عمیقی بین خاندان سلطنتیشون شدن که با گذر زمان عمق این اختلافات مشخص خواهد شد و چه بسا باعث نابودی این رژیم از داخل در آینده بشه و ...

 

اما دوست عزیز قطعا هر عملی عکس العملی داره این همه جنایت از جانب خدا بی جواب نخواهد موند و آه مردم مظلوم یمن دامن اینها رو خواهد گرفت این بالاترین ضرریه که اینها خواهند کرد ، زمان همه چیز رو مشخص خواهد کرد و بنظر من این خاندان جزو عبرتهای تاریخ خواهند شد مثل صدام ان شالله

  • Upvote 8
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

برای این جنگ تا حالا از نظر نظامی میشه این موارد رو ذکر کرد:

 

1- کسب تجربه و مهارت خلبانان سعودی در عملیات های هوا به زمین

 

2- کسب تجربه سیستم فرماندهی و کنترل نیروی هوایی

 

3- تست تسلیحات خریداری شده در میدان جنگ واقعی

 

4- مصرف مهماتی که به تاریخ انقضاء نزدیک میشن

 

5- پیداکردن حلقه های گمشده و نقاط ضعف و قوت در بین مهمات و تجهیزات مورد استفاده توسط جنگنده ها و تلاش برای رفع اون

 

6- بالارفتن اعتماد به نفس و روحیه پرسنل

 

از اون جا که به جز یک سری توپ های ضدهوایی و موشک های دوش پرتاب هیچ سیستم راداری و پدافندی فعالی وجود نداشت و پیداکردن و بمباران اهداف نیاز به طراحی عملیات خاصی و در نظر گرفتن موارد مختلف نداشت ، نمیتونه تاثیر چندانی بر ارتقای مهارت خلبانان در یک جنگ واقعی مثلاً در برابر کشوری مثل ایران داشته باشه و حتی امکان این وجود داره که نتیجه عکس بده و خلبانی که عادت به زدن اهداف بدون حفاظت با مهمات هدایت دقیق داره در یک نبرد واقعی دچار سهل انگاری بشه.

 

این جنگ ثابت کرد که گفته بعضی مبنی بر این که تعداد خلبانان سعودی از جنگنده ها کمتره یا این که توانایی به کارگیری همزمان تعداد زیادی هواپیما رو ندارن (ضعف کنترل و فرماندهی) درست نیست و در مواردی گفته میشد 200 سورتی پرواز در یک شبانه روز انجام شده ، اگر این عدد رو درست بدونیم این رو تقسیم بر 6 پایگاه هوایی و 16 گردان ایگل ، تورنادو و یوروفایتر کنیم میشه حدوداً 33 فروند از هر پایگاه و 12 فروند از هر گردان.مجموع هواپیمای رزمی نیروی هوایی عربستان 275 فروند روی کاغذ هست که خب همیشه تعدادی زمینگر هستن و تعداد عملیاتی باید کمتر از این باشه.پس عربستان تونسته بخش قابل توجه ای از هواپیماهاش رو در یک شبانه روز روانه اهداف یا حداقل برای پروازشون برنامه ریزی کنه ؛ حتی اگر تعداد سورتی ها رو 120 تا 150 در یک روز هم در نظر بگیریم باز هم با توجه به توانایی های بالای سه تایپ اصلی یعنی ایگل ، تایفون و تورنادو مقدار زیادیست که میتونه در آینده برای ما دردسر ساز بشه ؛ مخصوصاً با تحویل 84 فروند F-15SA و الباقی تایفون ها.

 

بدون شک به زودی شاهد خریدهای جدید به خصوص در زمینه مهمات و پادهای هدفگیری یا درخواست ارتقاهای مختلف روی هواپیما و تسلیحاتش از طرف عربستان که از این جنگنده ها در شرایط عملیاتی استفاده کرده خواهیم بود.همچنین سیستم های دفاع موشکی در تیراژ بالا.در کل نمیشه گفت نیروی هوایی عربستان با این تجهیزات و پشتیبانی کشور سازنده کار خاصی انجام داده ، یمن بیشتر به یک میدون تیر هوا به زمین شباهت داره تا میدون جنگ..

سلام

آل سعود برای ابد تسلط مطلقش رو بر یمن از دست داده . (مختصر و مفید)

برای کشوری که یکی از ستون های نگه دارنده امپراطوری آمریکاست ، این یک شکست درد ناک و تاریخی است .

من نمی دونم چطور میشه این شکست را ندید و بجاش آسمون ریسمون کرد.

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

برای این جنگ تا حالا از نظر نظامی میشه این موارد رو ذکر کرد:

 

1- کسب تجربه و مهارت خلبانان سعودی در عملیات های هوا به زمین

 

2- کسب تجربه سیستم فرماندهی و کنترل نیروی هوایی

 

3- تست تسلیحات خریداری شده در میدان جنگ واقعی

 

4- مصرف مهماتی که به تاریخ انقضاء نزدیک میشن

 

5- پیداکردن حلقه های گمشده و نقاط ضعف و قوت در بین مهمات و تجهیزات مورد استفاده توسط جنگنده ها و تلاش برای رفع اون

 

6- بالارفتن اعتماد به نفس و روحیه پرسنل

 

از اون جا که به جز یک سری توپ های ضدهوایی و موشک های دوش پرتاب هیچ سیستم راداری و پدافندی فعالی وجود نداشت و پیداکردن و بمباران اهداف نیاز به طراحی عملیات خاصی و در نظر گرفتن موارد مختلف نداشت ، نمیتونه تاثیر چندانی بر ارتقای مهارت خلبانان در یک جنگ واقعی مثلاً در برابر کشوری مثل ایران داشته باشه و حتی امکان این وجود داره که نتیجه عکس بده و خلبانی که عادت به زدن اهداف بدون حفاظت با مهمات هدایت دقیق داره در یک نبرد واقعی دچار سهل انگاری بشه.

 

این جنگ ثابت کرد که گفته بعضی مبنی بر این که تعداد خلبانان سعودی از جنگنده ها کمتره یا این که توانایی به کارگیری همزمان تعداد زیادی هواپیما رو ندارن (ضعف کنترل و فرماندهی) درست نیست و در مواردی گفته میشد 200 سورتی پرواز در یک شبانه روز انجام شده ، اگر این عدد رو درست بدونیم این رو تقسیم بر 6 پایگاه هوایی و 16 گردان ایگل ، تورنادو و یوروفایتر کنیم میشه حدوداً 33 فروند از هر پایگاه و 12 فروند از هر گردان.مجموع هواپیمای رزمی نیروی هوایی عربستان 275 فروند روی کاغذ هست که خب همیشه تعدادی زمینگر هستن و تعداد عملیاتی باید کمتر از این باشه.پس عربستان تونسته بخش قابل توجه ای از هواپیماهاش رو در یک شبانه روز روانه اهداف یا حداقل برای پروازشون برنامه ریزی کنه ؛ حتی اگر تعداد سورتی ها رو 120 تا 150 در یک روز هم در نظر بگیریم باز هم با توجه به توانایی های بالای سه تایپ اصلی یعنی ایگل ، تایفون و تورنادو مقدار زیادیست که میتونه در آینده برای ما دردسر ساز بشه ؛ مخصوصاً با تحویل 84 فروند F-15SA و الباقی تایفون ها.

 

بدون شک به زودی شاهد خریدهای جدید به خصوص در زمینه مهمات و پادهای هدفگیری یا درخواست ارتقاهای مختلف روی هواپیما و تسلیحاتش از طرف عربستان که از این جنگنده ها در شرایط عملیاتی استفاده کرده خواهیم بود.همچنین سیستم های دفاع موشکی در تیراژ بالا.در کل نمیشه گفت نیروی هوایی عربستان با این تجهیزات و پشتیبانی کشور سازنده کار خاصی انجام داده ، یمن بیشتر به یک میدون تیر هوا به زمین شباهت داره تا میدون جنگ..

 

این جنگ با تمرین عادی تفاوتی نمی کنه چون اهداف همه ثابت هستند و بی دفاع ! دقیقا با تمرین های رزمی عادی تفاوتی نداره و از نظر من که اعتماد به نفسی که ایجاد می کنه کاذب خواهد بود چون در یک درگیری واقعی نبوده اند ...

 

بعد از اون هم الان دقیقا چه چیزی از لحاظ پادهای هدف گیری و .... کم دارند؟ همین الان هم به اندازه کافی و بیش از حد تجهیزات دارند ولی استفاده ازش بحث دیگری است !

بعد از اون مستحضرید که عربستانی ها رو پاکستانی ها آموزش می دهند ! حال یک سوال ؟ آیا از پاکستانی ها در این جنگ به عنوان خلبان استفاده شده است یا خیر ؟ اگر وجود دارند باید دید چه قسمتی از کل خلبانان را تشکمیل می دهند ....

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نیرو هوایی که بدون وجود مقاومت پدافندی به راحتی بمباران را شروع کرده نتونسته الان جلوی شلیک اسکاد و ... رو بگیره! قدرت بمبارانشون در حد پشست ! میاند بازار میزنند !

 

 

به نظر شما، الان توی یمن پایگاه و یا پادگان نظامیی مونده که عربستان نزده باشه؟!! :)))

جنگ علیه چریکی ها برای ارتش هایی در حد امریکاش هم سخته و گاهی بمباران کورمیکنن! این که دیگه عربستانه...

 

از اون طرف خیلی ریلکس میاند پایگاه مرزی عربستان رو میگیرند به راحتی کامل ... .

 

 

من فکر میکنم که دوستان دیگه‌ هم با من موافق باشن که این عملیات ها، حتی اگر نیروهاش یمنی باشن، فرماندهیش با کسان دیگه‌ای هستش چون این تیپ حملات کار این حضرات نیست! :)))

 

با این حال، در سالهای اخیر بعد از سوریه و عراق و لیبی، خود ایران ما بیشترین درگیری ها رو در مرزهاش داشته...و تلفاتش هم لازم نیست من بگم چیزی....

 

 

 

حامد عزیز، این عزیزان رو باید کاملا جدی گرفت.... قطعا جنگ بعدی ما با اینهاست...

  • Upvote 3
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

از دید کشتارها داره برای خودش دردسر می کارد و بعدا نفرت برداشت خواهد کرد

از دید نظامی به جنگی وارد شده که برد در آن نیست

از دید تلفات که دوستان زحمت عملیات های حوثی ها را می کشند و نشان داده اند 

از دید تسلیحات، انبارهای تسلیحاتش را دارد خالی می کند که در بلند مدت ضرر است 

 

اشتباه عربستان ورود مستقیم و پرهیاهو بود و گرنه می شد بصورت نیابیتی و خاموش هم بمباران کرد

ما هم در عراق بمباران کردیم ولی در سکوت، ما هم در عراق و سوریه درگیر هستیم ولی غیرمستقیم

 

بعید می دانم حوثی ها را بشود همکار ایران حداقل قبل از جنگ دانست 

درست است که ما تسلیحات داده ایم ولی آنها ما را به عنوان شریک نپذیرفته بودند هنوز(باتوجه به اطلاعات موجود) 

حوثی ها حکم دشمن دشمن من دوست من است را برای ایران داشتند و موقعیت استراتژیک خوبی را هم دارند

تمام کارشناسان یمن می گفتند که ایران در یمن نقش کلیدی نداشته و تنها فرستادن تجهیزات نظامی و داروئی برایش محتمل است

 

دقیقا اشتباه عربستان همین جا بود فکر کرد ایران جا پا درست کرده و از ترس وارد شد و حالا گیر کرده و مدام هزینه می دهد 

 

این پست شما نمونه کامل استیصال شما و همفکران شماست . 

 

کاربر عزیز جناب سورنا در بعد نظامی به صورت کامل توضیح دادند .

 

دوست عزیز اولا تعریف برد و باخت رو مشخص کنید !! بازی های استراتژیک کامپیوتری نیست که اخر جنگ به نفع یک کشور بزنه you are victory !!! قبل از حمله عربستان به یمن یکسری اهداف در یک زمان مشخص برای نیروهای عربستانی معین شده بود باید دید تا به حال چقدر به این اهداف رسیدن و نزدیک شدن ! در ضمن هنوز هم ادامه داره حملات ...

در ضمن همانطور که اکثر دوستان هم این چند وقت گفتن الان در جنگ ، جنگ رسانه ایی بیشترین تاثیر داره که باز هم سعودی ها با پول نفت و مافیا رسانه ایی به شدت قوی تر عمل میکنند .

در بعد منافع بین المللی هم هنوز کشتی ایرانی رو یادم نرفته !! که با چه های و هویی راه افتاد اخر چی شد ؟! فکر میکنم الان بعد از این ماجرا برای طرفداران ایران در کشورهای عربی ابرویی مونده کافی بود به فروماشون یا رسانه هاشون نگاه می کردی !!!!

همانطوری که بعد از انقلاب مصر همین شبکه های خودمون 24 ساعت میگفن امریکا به خاطر منافع خودش یار خودش یعنی مبارک را رها کرد ( ولی دیدید که چقدر ساده لوهانه بود این حرف !! به شکلی عجیب امریکا بحران مصر رو مدیریت کرد ) الان هم همین دید برای ایران وجود داره وقتی انواع اقسام حمایت ها از حوثی ها میشه ولی در عمل هیچ چیزی نمی بینیم برای یک بیننده بی طرف چه معنی خواهد داشت . دقیقا برعکس این مورد در مورد عربستان هست . عربستان اعلام کرد خط قرمز هاشو و بعدش هم با قاطعیت وارد عمل شد این یک پیغام مشخص برای طرفدارانش داره.....

برای خود کشور عربستان هم قطعا اولین هدف عربستان عقب ماندن کشور یمن هست این مطمئن بهترین هدف برای عربستان هست . قطعا با این وضعی که زیرساخت های یک کشور رو نابود کردند قطعا این کشور حالا حالا فقط باید تلاش کنه تا به جایگاه قبلیش در قبل جنگ برسه .  قطعا عربستان هم در این جنگ مشکلات داشته ، ایراداتی داشته ولی در کل قضیه رو از تمام جوانب دید 

 

مهترین قسمت در مبارزه ابتدا واقع بینی است . این حرفای کلی که عربستان تو باتلاق گیر کرده نمی دونم گور خودش رو کنده فقط باعث ضعف ما و تقویت دشمن میشه

ویرایش شده در توسط redline
  • Upvote 7
  • Downvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نظر شما، الان توی یمن پایگاه و یا پادگان نظامیی مونده که عربستان نزده باشه؟!! :)))

جنگ علیه چریکی ها برای ارتش هایی در حد امریکاش هم سخته و گاهی بمباران کورمیکنن! این که دیگه عربستانه...

 

 

من فکر میکنم که دوستان دیگه‌ هم با من موافق باشن که این عملیات ها، حتی اگر نیروهاش یمنی باشن، فرماندهیش با کسان دیگه‌ای هستش چون این تیپ حملات کار این حضرات نیست! :)))

 

با این حال، در سالهای اخیر بعد از سوریه و عراق و لیبی، خود ایران ما بیشترین درگیری ها رو در مرزهاش داشته...و تلفاتش هم لازم نیست من بگم چیزی....

 

 

 

حامد عزیز، این عزیزان رو باید کاملا جدی گرفت.... قطعا جنگ بعدی ما با اینهاست...

 

مطمئن باشید من خیلی زودتر از خیلی از دیگر دوستان در این سایت نیرو هواییشون رو جدی گرفتم و تاپیکش رو خیلی وقت پیش زدم تا دوستان بدونند چه تجهیزاتی دارند ...

 

اما !

 

بمباران که با این همه تجهیزات کاری نداره ! بحث اینه که چقدر نیرو هوایی عربستان از انواع و اقسام تجهیزاتش برای گشت زنی های صحیح و انهدام اهدافی مثل موشک های اسکاد بهره گرفته؟ زمان واکنش این کشور چقدره به حملات موشکی؟

 

در مقابل چریک باید اطلاعاتت رو قوی کنی ! باید گشت شناسایی داشته باشی و به دقت منطقه رو رصد کنی ! این ها که دیگه مشکل مالی ندارند؟

 

این ها انواع و اقسام پاد شناسایی دارند ولی استفاده ازش دقیق نیست ! چون سلاح دارند ولی نقشه ای برای استفاده ازش ندارند ...

 

والا هدف قرار دادن پایگاه مرزی از نظر من فرماندهی خاصی نمی خواد ، مهارت تیر اندازی و کار تیمی خوب می طلبه ... بالاخره این ها تو اون مناطق زندگی می کنند و رسوندن خودشون به یک پادگان بدون دیده شدن زیاد کار سختی نیست !

 

سلاح داشتن خوبه و خطرناکت می کنه ولی اگه درست بلد نباشی ازش استفاده کنی ممکنه خودتو زخمی کنی ... .

 

یمنی ها هم تجهیزات کافی موشکی ندارند وگرنه میشه اول سایت های پاتریوت رو شناسایی کرد محلشون رو و سامانه های پاتریوت رو outnumber کرد و اول خود این سامانه ها رو مورد اصابت قرار داد با موشک های ضد تشعشع و بعدش بسم الله ! پایگاه هوایی و هرچیز دیگه ای که دوست داری رو مورد اصابت قرار بده ... این یک مثال بود از یک طرح کاملا ابتدایی برای استفاده از یک سلاح به صورت موثر !

 

اول نحوه استفاده عربستان: امروز بریم هرجا تجمع بود رو مورد اصابت قرار بدیم .... حالا کیو چرا؟ مهم نیست... .

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این پست شما نمونه کامل استیصال شما و همفکران شماست . 

 

کاربر عزیز جناب سورنا در بعد نظامی به صورت کامل توضیح دادند .

 

دوست عزیز اولا تعریف برد و باخت رو مشخص کنید !! بازی های استراتژیک کامپیوتری نیست که اخر جنگ به نفع یک کشور بزنه you are victory !!! قبل از حمله عربستان به یمن یکسری اهداف در یک زمان مشخص برای نیروهای عربستانی معین شده بود باید دید تا به حال چقدر به این اهداف رسیدن و نزدیک شدن ! در ضمن هنوز هم ادامه داره حملات ...

در ضمن همانطور که اکثر دوستان هم این چند وقت گفتن الان در جنگ ، جنگ رسانه ایی بیشترین تاثیر داره که باز هم سعودی ها با پول نفت و مافیا رسانه ایی به شدت قوی تر عمل میکنند .

در بعد منافع بین المللی هم هنوز کشتی ایرانی رو یادم نرفته !! که با چه های و هویی راه افتاد اخر چی شد ؟! فکر میکنم الان بعد از این ماجرا برای طرفداران ایران در کشورهای عربی ابرویی مونده کافی بود به فروماشون یا رسانه هاشون نگاه می کردی !!!!

همانطوری که بعد از انقلاب مصر همین شبکه های خودمون 24 ساعت میگفن امریکا به خاطر منافع خودش یار خودش یعنی مبارک را رها کرد ( ولی دیدید که چقدر ساده لوهانه بود این حرف !! به شکلی عجیب امریکا بحران مصر رو مدیریت کرد ) الان هم همین دید برای ایران وجود داره وقتی انواع اقسام حمایت ها از حوثی ها میشه ولی در عمل هیچ چیزی نمی بینیم برای یک بیننده بی طرف چه معنی خواهد داشت . دقیقا برعکس این مورد در مورد عربستان هست . عربستان اعلام کرد خط قرمز هاشو و بعدش هم با قاطعیت وارد عمل شد این یک پیغام مشخص برای طرفدارانش داره.....

برای خود کشور عربستان هم قطعا اولین هدف عربستان عقب ماندن کشور یمن هست این مطمئن بهترین هدف برای عربستان هست . قطعا با این وضعی که زیرساخت های یک کشور رو نابود کردند قطعا این کشور حالا حالا فقط باید تلاش کنه تا به جایگاه قبلیش در قبل جنگ برسه .  قطعا عربستان هم در این جنگ مشکلات داشته ، ایراداتی داشته ولی در کل قضیه رو از تمام جوانب دید 

 

مهترین قسمت در مبارزه ابتدا واقع بینی است . این حرفای کلی که عربستان تو باتلاق گیر کرده نمی دونم گور خودش رو کنده فقط باعث ضعف ما و تقویت دشمن میشه

 

در مورد اهداف ، عربستان اهدافی را اعلام داشت که به گفته کارشناسان کاملا غیرمنطقی و غیرممکن بود 

در صفحات قبل هم ذکر شده است 

و اکنون هیچ امکانی برای رسیدن به اهداف قابل تصور نیست 

 

در جنگ رسانه ای آنطوری که رسانه هایی که من مشاهده می کنم همه بر باتلاق یمن تاکید می کنند 

رسانه ها: الجزیره، بی بی سی ، دویچلله، فرانس 24، یورونیوز و ...

درست است که اخبار یمن برد رسانه ای آنچنان پیدا نکرده است و زیر خبرهای دیگر دفن می شود ولی اکثریت تحلیل ها مبنی بر بی نتیجه بودن جنگ تاکید می کند

رسانه هایی مثل العربیه مدام از موفقیت های عربستان می گویند ولی حکم صدا و سیمای ما و پیشرفت های ارتش سوریه است

 

در مورد کشتی امداد، مقامات ایران اشتباه کردند و زیادی بحث را احساسی کردند، البته سایت های خودی و جو زدگی دوستان در سایت هم کم نبود 

(گفته می شود معامله پشت پرده صورت گرفته است ولی من تا مدرکی نبینم زیاد در نظر نمی گیرم)

یک نکته باید گفت هیچ کس نمی گوید ماست من ترش است و کشورهای حاشیه خلیج فارس هم هرگز به اشتباههاتشان اعتراف نمی کنند و مدام بر غرورشان می کوبند

همین الان حاضرند اعتراف کنند کمک به صدام اشتباه بود؟

 

در مورد مصر پیشنهاد می کنم تاپیک تحولاتش را نگاه بیندازید و روند تغییرات را از شروع نگاه کنید 

و اصلا صحبت های صدا و سیما و رسانه های دولتی خودمان را معیار قرار ندهید که برای مردم مریخ اخبار و برنامه پخش می کنند 

 

-----------------

در مورد یمن پیشنهاد می کنم تحلیل های تحلیل گران یمن را مدنظر قرار دهید 

سایت های خبری خارجی که قبل هم ذکر کردم به عنوان معیار 

 

در اکثریت به اتفاق آنها تاکید شده است که مشکلات یمن قبیله ای بوده و ناشی از فقر و نداری 

و ایران اصلا قدرتی که عربستان برایش ذکر می کرد را در یمن نداشته است 

تا قبل از حمله به یمن هیچ تحلیل گری ( بجز رسانه هایی مثل العربیه) تاثیر ایران بر یمن را قبول نداشتند 

و اگر چیزی بود ادعای پوچ خودمان بود برای خودنمایی 

قبول دارم که احتمالا سلاح فرستاده بودیم ولی گروه های یمنی کاملا مستقل بودند

 

نکته دوم 

اگر در خیابان با آدم درگیر شوید که هیچ چیز نداشته باشد به جز جانش ، کدام طرف ضرر می کند؟

حقیقت این است قبل از حمله یمن چیزی نداشت و الان هم چیزی ندارد حتی زیرساخت 

فقط قحطی شیوع پیدا کرده است که آنهم پتانسیلش بوده 

 

به قول خودتان جنگ را نباید بصورت بازی دید

اینکه می رویم می جنگیم ببینیم چه می شود یعنی حماقت 

جنگ ابزاری برای کسب منافع است و به خودی خود ارزشی ندارد 

و عربستان هیچ چیزی در این میان کسب نکرد ، حتی جلوی کاری را نگرفت یا به منفعت ایران هم ضربه نزد چون چیزی نبود جز جان آدم هایی بیچاره

 

 

 

 

یکی از دوستان مطلبی گفتند که خلاصه اش را ذکر می  کنم

 اصل جنگ بعد از پایان جنگ است، در عربستان احتمال زیاد افول قدرت گروه جدید را شاهد خواهیم بود

در یمن اتحاد مردم در مقابل تهاجم خارجی بالا رفته و همین باعث تضعیف مهاجمین شده است

ایران بعد از جنگ به راحتی می تواند با سرمایگذاری بر یمن برای خود در آن محل مهم جا پا ایجاد کند و حرکت عربستان باعث تمایل حوثی ها به ایران شده است

مردم عربستان همه وهابی نیستند و شعور دارند و این اتفاقات باعث افزایش ناراضایتی خواهد شد و جایی این ناراضایتی بیرون خواهد زد

(شاید بگویید حکومت عربستان تکان نمی خورد ولی محمدرضا شاه پهلوی، اسد، مبارک و .... یک شبه زمین خوردند)

 

الان خیلی منابع خبری غربی تاکید می کنند که عربستان با حمله به یمن تایید کننده نقش ویرانگرش در منطقه است و ایران درصدد حفظ ثبات 

در نهایت عدم نتیجه گیری عربستان در یمن یعنی اینکه عربستان با همه قدرتش نتوانست از پس یک عده بی چیز برآید و این یعنی شکست هژمونی عربستان در منطقه شبیه شکست اسرائیل از حزب الله که باعث شکسته شدن چهره اسرائیل و ارتشش شد

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این جنگ با تمرین عادی تفاوتی نمی کنه چون اهداف همه ثابت هستند و بی دفاع ! دقیقا با تمرین های رزمی عادی تفاوتی نداره و از نظر من که اعتماد به نفسی که ایجاد می کنه کاذب خواهد بود چون در یک درگیری واقعی نبوده اند ...

 

بعد از اون هم الان دقیقا چه چیزی از لحاظ پادهای هدف گیری و .... کم دارند؟ همین الان هم به اندازه کافی و بیش از حد تجهیزات دارند ولی استفاده ازش بحث دیگری است !

بعد از اون مستحضرید که عربستانی ها رو پاکستانی ها آموزش می دهند ! حال یک سوال ؟ آیا از پاکستانی ها در این جنگ به عنوان خلبان استفاده شده است یا خیر ؟ اگر وجود دارند باید دید چه قسمتی از کل خلبانان را تشکمیل می دهند ....

 

همه اینارو من هم در پست قبلی گفتم ، عربستان هم بعد از این همه سال تونسته برای 250 تا هواپیمای شکاریش خلبان آموزش بده و به دلیل پیشرفتگی تسلیحات و ضعیف بودن دشمن زیاد هم رو مهارت هاشون حساس نباشه..

 

ببینید یه سری تجهیزات و تسلیحات هستن که در یک عملیات واقعی استفاده نشدن ، مثلاً ممکنه این پدها در شرایط جغرافیایی خاصی از خودشون ضعف نشون بدن یا سیستم های هدفگیری تایفون و ایگل ؛ همه اینها امکان هست و احتمالاً چند موردی وجود خواهد داشت و این خاصیت جنگ هاست که نقاط ضعف تسلیحات رو مشخص میکنه.

 

نیروی هوایی عربستان تونسته زیرساخت های نظامی ، اقتصادی و اجتماعی یک کشور بدون نیروی هوایی ، بدون رادار و بدون پدافند رو نابود کنه ، عرض کردم یمن میدون جنگ نیست ؛ میدون تیر هوا به زمینه..

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تصاویر جدید از درگیری های مرزی

https://www.youtube.com/watch?v=InTgTzFPKXY

 

طبق معمول بالگرد آپاچی هم میاد و فقط نگاه میکنه و برمیگرده! نمیدونم چرا هیچ کاری نمیکنن!؟ حداقل شلیک کور هم انجام نمیدن!

ecd8g6cdycc8izss6az2.png

dxva5da1xuy7s9puhrh0.png

1x556opqpbg21xj29tjg.png

 

انهدام خودرو سعودی

ssn6if919c8f88upqkba.png

b708gka34dqqe408sg32.png

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این آپاچی ها که فقط میان نگاه میکنن و بعد میرن پس اصلا چرا میان؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این آپاچی ها که فقط میان نگاه میکنن و بعد میرن پس اصلا چرا میان؟

میان ببینن کی زودتر فلنگ رو میبنده تا بعداً مقامات بهش ترفیع درجه بدن ;)

خارج از شوخی ممکنه بهشون اجازه درگیری نداده باشن!
یا ممکنه اصلا هدفی رو برای زدن پیدا نکرده باشن!
دوستان نظریه ای راجع به این موضوع؟؟ جالب و البته عجیبه که آپاچی ها درگیر نمیشن!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

میان ببینن کی زودتر فلنگ رو میبنده تا بعداً مقامات بهش ترفیع درجه بدن ;)

خارج از شوخی ممکنه بهشون اجازه درگیری نداده باشن!
یا ممکنه اصلا هدفی رو برای زدن پیدا نکرده باشن!
دوستان نظریه ای راجع به این موضوع؟؟ جالب و البته عجیبه که آپاچی ها درگیر نمیشن!

 

چرا حوثی ها علیه شان اقدام نمی کنند؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

حال میده با یه من پد بزنی نفلش کنی.این اپاچیا با خیال راحت دارن توی ارتفاع پست پرواز میکنن چرا باید از درگیر شدن بترسن؟؟؟شاید به قول دوستمون چیزی پیدا نمیکنن؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.