reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

باز هم میگم نا امن کردن کشور های متجاوز بهترین گزینه برای کشیدن ترمز اوناست میگم تو عربستان نا امنی ایجاد کنیم میگین اونجا حرم امن الهی و کل دنیا با یمنیها دشمن میشن ولی فک کنین اگه تو قطر و امارات و بخصوص بحرین این کارو بکنیم چی میشه بهترین دفاع حمله است اونم تو خاک خودشون دیگه باید بی خیال درگیریهای مستقیم بشیم و مثل قدرت های بزرگ با نبوغ و عوامل خودی تو اون کشورها صحنه رو تغییر بدیم

  • Upvote 6
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

الان ائتلاف 10000 نیرو توی یمن داره! بهترین موقعیت برای شکار اینها فراهم شده، دیگه مونده فقط ببینیم هنر حوثی ها و گارد ریاست جمهوری چقدر هست، امیدوارم کمین های مناسبی تدارک دیده باشند.

 

اگر ائتلاف در حدی احمق باشه که بخواد حمله زمینی بکنه به صنعا، فرصتی بسیار مناسب برای تبدیل اطراف صنعا به گورستان نیروهای مهاجم خواهد بود.

 

کشوری مثل قطر نیروی زمینیش فقط 8500 نفر نیرو داره و حساب کنید 1000 تاش رو فرستاده یمن. نیروی انسانی به غیر از عربستان، یک معضلی هست واسه کشورهای حاشیه خلیج فارس.

 

کاش دوستان آگاه یه بررسی از توپوگرافی منطقه مابین مارب-صنعا داشته باشن تا ببینیم آیا واقعا امکان فلج کردن نیروهای ائتلاف وجود داره؟ نیروی هوایی قدرتمند ائتلاف رو هم باید در نظر گرفت.

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کشته شدن 20 هندی در حمله هوایی جنگنده های سعودی به قایق ماهی گیری در الخوخه یمن

 

http://defence.pk/threads/20-indians-killed-in-saudi-led-air-strikes.396585/

 

http://timesofindia.indiatimes.com/world/middle-east/20-Indians-killed-in-Saudi-led-air-strikes-at-Yemens-Hodeidah-port/articleshow/48874286.cms?

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تلفات بالا در صورتی گرفته میشه که حوثی ها و ارتش اجازه بدن نیروهای ائتلاف وارد شهرها بشن و در واقع شهرها رو اشغال کنن تا شرایطی مثل عراق و افغانستان ایجاد بشه بعد از اون میشه با ترورها و بمب گزاری ها کلی تلفات گرفت . ولی اگه قرار باشه از شهرها دفاع کنن و اجازه ندن ائتلاف پیشروی کنه شهرها حفظ میشه ولی در عوض نمیشه تلفات زیادی گرفت چون در حملات معمولا یمنی ها رو میندازن جلو و تلفاتشون کم هست . اگه تاکتیک اول رو به کار بگیرن بمباران شهرها و محاصره هم عملا متوقف میشه و نیروهای ائتلاف و هادی در داخل شهرهایی مثل صنعا تبدیل میشن به اهداف راحت برای ترور و گروگان گرفتن و ... خبرهایی هست در باره انتقال پاتریوت به مارب (و احتمالا جنوب ) که اگه صحت داشته باشه شانس گرفتن تلفات با شلیک های تکی موشک کمتر میشه .

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خیلی بچه گانست که فکر کنیم. ارتجاع عربی با این سوتی هایی که تا این مدت دادن با ده هزار نفر وارد نبردی بشن که خدا می دونه عاقبتش به کجا می کشه. این نیرو های جمع شده فقط برای ایجاد یک سوریه ی دیگر اینا فقط برای نقش مستشاری و فرماندهی میاند تا یک مشت مزدور و جدایی طلب رو سامان بدن. اگه این شکلی باشه در دراز مدت سرنوشت نبرد عوض میشه . مثل حال وضع این روزای سوریه. کل تاکتیک عربستان سوریه سازی یمن هست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگه قرار باشه كه انصارى ها مقاومت كنن از شهرها و نيروهاى ائتلاف هم بشينن كنار و جنوبى ها رو بفرستن جلو، از كجا معلوم كه وقتى شهرها رو گرفتن از همون جنوبى ها واسه كنترل شهرها استفاده نكنن؟
همون طور كه گفته شد بايد كويت و بحرين و قطر و عمارات ( يا امارات؟) رو ناامن كرد تا كم كم جلوى اونها گرفته بشه
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یه تصویر از عملیات جنگنده های اماراتی در یمن :

 

COcwvC6UEAEhM7r.jpg

 

میگن این تصویر متعلق به موشکی هست که امروز انصارالله میخواست شلیک کنه ولی چند ثانیه بعد از شلیک سقوط کرده (احتمالا به خاطر نقص فنی )

 

COcsYD_UEAA-x30.jpg

 

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دوستان درست پیش بینی کردن حتی اگه شعور عربستانیها به اونجا قد نده که نیروهایه جنوبی به جای خودشون بفرستن مستشاران اسراییل این کارو خواهند کرد

و اگه اجازه بدن شهرها سقوط کنه دیگه اثری از انصارلله و ارتش وفادار صالح نخواهد بود کلا این فکر دور از عقله

بهترین حربه همون تاکتیک خودمه یعنی ایجاد نا امنی در کشور های مهاجم همون روشی که مسلحین دارن تو سوریه استفاده می کنن یعنی ایجاد چندین جبهه در منطقه و فلج کردن ارتش کلاسیک

ببخشید بازم میگم فرض کن 20 تا 30 گروه کوچک برن تو عربستان و به پالایشگاهها و خطوط لوله حمله کنن چه شود :mrgreen:  :mrgreen:  :mrgreen:  

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اصلا شجاعت ارتش های عربی اعتلاف رو در حد شجاعت ارتشیان و پاسداران و بسیجیانی ک در شرایط بسیار سخت کردستان جنگیدن رو نمیدونم.
در نظر بگیرید ک اونها شجاعت کافی ندارن
و یمن هم پتانسیل بالایی در دفاع علیه متجاوز داره
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تصویر موشک بالا مربوط به سام 2 هستش که ارتش به ضد جنگنده های ائتلاف خود خوانده شلیک کرده ..

 

-----------

 

مالیوتکا به غنیمت گرفته شده از حوثی ها

 

COZ6wpMWcAESkal.jpg

 

 

  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نبرد صنعا

ببینید دوستان اولا حداکثر نیروهای موجود ائتلاف تا امروز  10000نفربرای کل یمن هست(بجز 6000 تا سودانی که قراره بیان یا 800 مصری و ...) که بخشی از اون صرف لجستیک و محافظت از مناطق ازاد شده و استانهای غیر درگیر میشه البته ادوات سنگین و تانکها و زره پوشهای اصلی به عهده اوناست مابقی نیروهای حمله کننده به صنعا یمنی هستند لذا درکل جنگ یمنی - یمنی شده (فقط سی هزار نفر در جوف علیه حوثیها مستقرند)
دوم پشتیبانی هوایی در حمله به صنعا شدیدتر خواهد شد ورود دهها اپاچی به همین منظور است.فعلا متوسط حملات هوایی 200 بار برای صنعا و اطرافش .
اون طرف (حوثیهای عزیز و صالح منفور )محاصره شدید دریایی و زمینی-نداشتن نیرو هوایی (بجز تعدادی جنگنده قدیمی که جرات پرواز ندارن) و نبود پدافند هوایی (حتی دریغ از تعدادی دوشپرتاب) -مشکلات دارویی و غذایی و امنیتی و اعتراضات بعضا مردمی و قبیله ای و بگیر وببندها در مناطق تحت تسلط و ...استفاده از تاکتیک جنگ چریکی  و ادوات سبک و نیمه سنگین و تعداد اندکی موشک برد کوتاه و متوسط.
لذا خیلی نباید از حوثیها  در دفاع از صنعا انتظار داشت و از لحاظ نظامی صنعا سقوط خواهد کرد اما به هرحال حوادث احتمالی زیر:
- ایجاد یک شوک بزرگ ( نظیر مرصاد) در منطقه ای مناسب یا کوهستانی علیه ادوات زرهی ( همین الان باید طراحی کنن) تا جبهه ائتلاف دچار اختلاف بشه در ورود به صنعا و متعاقبا میز مذاکرات سیاسی با دادن امتیازات فراوان
-یکپارچه کردن شمال و وسط و غرب یمن علیه متجاوزان که با سابقه تاریخی منازعات سیاسی و قبیله ای بعید و بسیار سخته (نبود رهبری کاریزماتیک-یک رهبر بزرگ میخواد که ندارند)
-وقوع جنایتی غیر قابل کنترل توسط ائتلاف که مردم و قبایل بیطرف یا ضد حوثی و صالح به کمک اونا بیان یا لااقل میدون رو خالی کنند با توجه به اینکه بار اصلی جنگ به دوش اوناست -خدا داند
-اجازه ورود به صنعا و صعده و جنگ شهری بزن دررویی ولی با تخریب کامل شهر  که احتمالا مردم رو علیه متجاوزان بیشتر بسیج خواهد کرد -کاری که مسلحین تو سوریه انجام دادند یکی میکشتی ده تا میشدند(حس انتقام)
-انتقال درگیریها به داخل خاک عربستان که با کنترل شدید زمینی و پدافند هوایی  و باز جویی بعیده مثل زدن پالایشگاهها و شهر ریاض و ..که وجهه خوبی هم نداره -با تفکرات حوثیون هم جور نیست (درازمدت به ضرر حوثیون است)
-تسلیم حوثیها و صالح مثل ژاپن اما به چه شکلی ؟میتونن بهش فکر کنن البته  اگه امتیازی به حوثیها بدن که نمیدن  لذاخیلی بعیده (خطی که بشدت از طرف دشمن پیگیری می شود مثل نامه نگاریها از بزرگان قبایل مشهور(حاشد و..) و چهره های سیاسی مطرح و نیز حزب اخوانی  اصلاح  )
- نبرد شرافتمندانه ولی نابرابر تا اخرین قطره خون خیلی محتمله
درکل نبرد صعده و صنعا مسیر اینده را رقم خواهد زد
حالا دوستان نظر دهند چه باید کرد؟ فعلا که هرجا میگن حوثی یک ایران هم بهش می چسبونن(حوثیهای مزدور ایران یا پشتیبانی شده توسط ایران و ...)فردا پیروز بشوند لابد میگن ایران رو شکست دادیم.

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.