برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      26

    • تعداد محتوا

      9,420


  2. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      1,112


  3. HRA

    HRA

    Editorial Board


    • امتیاز

      12

    • تعداد محتوا

      466


  4. ayaran

    ayaran

    Members


    • امتیاز

      11

    • تعداد محتوا

      197



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 5 مهر 1397 در پست ها

  1. 5 پسندیده شده
    زره مایع بخش دوم مقدمه: در پست قبلی به عوامل موثر در عملکرد یک زره مایع اشاره شد عواملی از قبیل نسبت حجمی بین ذرات و حلال ، شکل ذرات، اندازه ذرات، تسهیم متناسب اندازه ذرات و برهم کنش ذرات با همدیگر. یافته ها نشان داده همه عوامل ذکر شده نقش باالقوه ای در رفتار دیلاتانت ها دارند. نسبت حجمی بین ذرات و حلال دارای بیشترین اثر گذاری هست که در حقیقت مقدار حجمی از حجم کل سیستم هست که توسط ذرات اشغال می شود. مایعی ویژگی های یک دیلاتانت را دارد که حداقل نسبت حجمی بین ذرات و حلال از یک مقدار مشخصی پایین تر نباشد. نسبت حجمی بین ذرات و حلال تقریبا باید 50 درصد حجم کل سیستم را شامل شود. نمودار یک ویسکوزیته را به عنوان تابعی از نرخ برشی( shear rate) برای سیلیکون کلوییدی ک در پلی اتیلن گلیکول پراکنده شده را نشان می دهد. نمودار یک نمودار دو همانطور که مشاهده می شود برای نسبت حجمی بین ذرات و حلال برابر با 62درصد ویسکوزیته ب سرعت در نرخ برشی 10s-1 افزایش پیدا می کند حال اینکه برای کسر حجمی برابر با 57درصد نرخ برشی در 300s-1 ویسکوزیته سریعا افزایش پیدا می کند(ب حالت جامد تبدیل می شود).بنابراین افزایش کسر حجمی ذرات در دیلاتانت ها نرخ برشی بحرانی را کاهش می دهد.(زمان لازم برای پاسخگویی سریعتر اتفاق می افتد.م). نمودار دو اثر شکل ذرات را نشان می دهد از میان اشکال مختلف ذرات با شکل میله ای اثر گذاری بالاتری دارند به طوری که ویسکوزیته در نرخ برشی 200s-1 سریعا افزایش می یابد حال آنکه برای ذرات کروی ویسکوزیته به صورت آرام در300s-1 افزایش می یابد. اندازه ذرات نیز نقش بسزایی ایفا می کنند بطوری که با افزایش اندازه ذرات نرخ برشی بحرانی(critical shear rate) کاهش می یابد. نمودار سه اثر اندازه میانگین ذرات با کسر حجمی تقریبا پنجاه درصد را بروی نرخ برشی بحرانی نشان می دهد(ذرات درشت تر هیدروکلاستر ها را سریعتر ایجاد می کنند در نتیجه زمان پاسخگویی ب ضربه کوتاه تر است. م). نمودار سه نمودار چهار جناب لی و همکارانش از ذرات سیلیکا با ابعاد 300،100و500با کسرحجمی جامد 65درصد در هر سه نمونه استفاده کردند آنها دریافتند که افزایش اندازه ذرات نرخ برشی بحرانی را کاهش می دهد. (نمودار چهار) نمودار پنج اثر تسهیم متناسب اندازه ذرات در رفتار یک دیلاتانت را نشان می دهد. تسهیم نامتناسب اندازه ذرات باعث افزایش نرخ برش بحرانی می شود. نمودار ویسکوزیته خاک رس A با اندازه ذرات9 میکرومتر و رس B با اندازه ذرات هفت دهم را نشان می دهد که با نسبت های مختلفی مخلوط شده اند. در مخلوط دو خاک رس با اندازه ذرات متفاوت با نسبت 85:15 و نسبت 50:50افزایش ویسکوزیته مشاهده نمیشود نمودار 5 منبع: 10.1080/10408436.2011.613493
  2. 4 پسندیده شده
    بسم الله.................. قسمت دوم در ساعت 4 بعد از ظهر3 مرداد 1367 نیروها از مرز خسروی وارد خاک ایران شدن عراقیها راه را برای منافقین باز کرده بودن وشهرهای قصر شیرین و سرپل ذهاب توسط عراق پاکسازی شده بود منافقین بدون درگیری خاصی وارد قصر شیرین و سر پل ذهاب شده تعداد اندکی از نیروهای ژاندارمری وارتش مجهز به چند دستگاه نفربر وحداقل یک تانک احتمالاام60 به آنطرف گردنه پاتاق عقب نشینی کرده اولین مقاومت در حد فاصل این گردنه تا کرند توسط تعدادی از نیروهای نظامی ایران از جمله یک تانک ام 60 ارتشی صورت میگیرد وبرای ساعاتی ستونهای مهاجمین رو متوقف وضرباتی به این نیرو وارد میکند سرانجام با دخالت بالگردهای میل عراق این تانک توسط موشک ضد زره شکاروفرمانده آن به شهادت میرسد (حداقل تا 5سال پیش لاشه تانک در تنگه پاتاق به عنوان سمبل مقاومت مستقر بود) در مجموع تعدادی محدود از نیروهای ژاندامری دژبان لشگر 81 ونیروهای مردمی سپاه کرمانشاه در تنگه پاتاق دست به مقاومت زدن که با دخالت هواگردهای عراقی این مقاومت های سرکوب شد در تنگه پاتاق پرچم منافقین در عملیات + عبور از قصر شیرین مجاهدین خلق درادامه کرند رو پاکسازی کرده و وارد شهر اسلام آباد شده اکثر نیروهای بسیج وسپاهی بومی شهر به منطقه گیلان غرب اعزام شده بودن به همین دلیل شهر تقریبا از مدافع خالی شده بود در نتیجه اسلام آباد غرب هم بعد از یک در گیری کوتاه سقوط کرد یکی از جنایت های این فرقه تروریستی بعد از تصرف اسلام اباد در بیمارستان امام خمینی این شهر رخ داد تمام کارکنان، مجروحان نظامی و شخصی را اعدام کرده و بعد پیکرهایشان را به داخل حیاط بیمارستان برده و آتش زدند. تصرف کرند غرب + ورود به اسلام آباد فريدون الماسی از فرماندهان حاضر در منطقه ((منافقین به هیچ کس رحم نکرده بودند. آن‌ها تعدادی از بیمارانی را که قادر به حرکت بودند، با دستان بسته داخل حیاط تیرباران کرده و تعدادی را هم روی تخت بیمارستان زنده زنده سوزانده بودند. در حین بازگشت، روحانی را دیدم که منافقین عمامه‌ سفیدش را به دور گردنش پیچیده و به خودرو بسته بودند و او را آن قدر در خیابان‌های اسلام‌آباد غرب بر روی آسفالت کشیده بودند که گوشت و پوست بدنش روی خیابان جا مانده و به شهادت رسیده بود.)) ایران ترابی از پرستاران حاضر در منطقه ((وقتی وارد بیمارستان (امام خمینی) شدم بیمارستان نبود میدان جنگ بود وارد بخشها که شدیم بخشها همه خراب چیزی که برایمان خیلی تاسف اور بود و تمام ما بدون استثنا نشدیم و گریه کردیم بخش نوزدان بود تختهای کوچک همه سوخته بودن جنازه ها توی این تختها این بچه ها ی نوزاد بخش .را آتش زده بودن تمام نوزادان با مادرها را آتش زده بودن مادرها پای تخت ها همه مثل زغال سیاه شده بودن)) در نزدیکی پمپ بنزین اسلام آباد هم منافقین چندین نفر را که دستهای انها بسته بود اعدام کردن و جنازه ها در همان مکان رها کرده محوطه حیات بیمارستان همزمان با یورش به شهر نیروهای منافقین حملات رو برای تصرف پادگان الله اکبر در دو کیلومتری منطقه شروع کردن .این پادگان که وابسته به لشگر 81 زرهی بوده هم به دلیل حملات عراق تقریبا از نیرو خالی شده بود تعدادی محدود سرباز و درجه دار به فرماندهی سرگرد برزو سلیمی در پادگان حضور داشته بعد از درگیری تعدادی از مدافعین پادگان شهید ویا توسط منافقین اعدام میشوند از جمله سرگرد بروز سلیمی که بعد از اسارات از همکاری با منافقین سربازده و محل اختفای ما بقیه مهمات احتمالی را لو نمی دهد. همچنین نزدیک 22 تن از نیروی پدافند هوایی در درگیریهای اسلام اباد و پادگان الله اکبر شهید یا اعدام شدن موقعیت پادگان الله اکبر + تصویر سرگرد شهید برزو سلیمی مردم شهرهای سقوط کرده با رها کردن زندگی وخانه خود به سمت کرمانشاه حرکت کردن پیشاپیش تعدادی از ساکنان بومی هم با حرکت در طول جاده ماشینهای عبوری را که از کرمانشاه به طرف اسلام آباد در حرکت بودن متوقف و خبر حمله منافقین جنایتها وسقوط شهرها را گزارش داده وخودرها عبوری هم مسیر خود را به سمت کرمنشاه تغییر میدادن در بین راه هم به دلیل تصادف ترافیک سنگینی بین اسلام اباد تا کرمانشاه ایجاد شده بود همه این عوامل سبب شد ستون منافقین پشت این ترافیک گیر افتاده و سرعت ستون بشدت کاسته شود و چند ساعت حیاتی وارزشمند را نصیب نیروهای ایرانی کند مردم آواره دو تن از اسرای ایرانی که به ظاهر زخمی شد وستون منافقین بدون توجه در حال ادامه مسیر هستن < برای جلوگیری از کم کردن سرعت معمولا عقبه به سروقت این افراد میاد> اشتباهی مهلک منافقین که شعار امروزمهران فردا تهران را سرداده و از فتح 48 ساعته پایتخت دم میزدند و حتی به تصرف کرمانشها هم دیگر راضی نبودن سرشار از هیجان وغروراصول اولیه پیشروی رو رعایت نمیکردن بیشتر شبیه نیروی بودن که میخواستن در یک راهپیمایی ویک رژه شرکت کنند اصلا در عرض گسترش پیدا نکردن وجناحین و عقب خود را پوشش ندادن هیچ گونه نیروی ذخیره واحتیاطی قابل توجهی در عقبه خود در نظر نگرفته بودن تنها با نزدیک 5 هزار نیرو میخواستن هر چه سریعتر خود راه به کرمانشاه رسانده . هر چقدر از مرزهای عراق دور میشدند چتر دفاع هوایی عراق کمتر و پوشش هوایی توسط جنگنده های این کشوربر سر نیروهای مهاجم کم رنگتر میشد . در عوض هر لحظه خطر حملات هوایی توسط جنگنده ها وبالگردهای ایرانی بر علیه ستونی که در جاده آسفالتی که در بین تپه ها و کوهها محصور شده بود و امکان هرگونه پراکندگی ادوات و نیروها رو به حداقل می رساند بیشتر میشد ستون منافقین در جادههای منتهی به اسلام آباد مسعود رجوی فرمانده ارتش آزادی بخش کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابر قدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می‌تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند پایان قسمت دوم منبع : MILITARY.IR
  3. 3 پسندیده شده
    با سلامی دوباره خدمت دوستان و عزیزان میلیتاریست.   اول از همه از تمام دوستان بخاطر وقفه هائی که در کار من پیش میاد عذر خواهی میکنم. این مشکلات انجمن حسابی من رو کلافه کرده. همین پست فعلی رو بیش از 2 ساعت وقت گذاشتم تا تونستم (با این قطع و وصل سایت) بالاخره ارسال اش کنم.   --------------- و اما بعد .... در این پست به بزرگترین پرنده های نظامی ترابری جهان می پردازیم اسب های بارکش غول آسا   C-5 Galaxy : مطمئنا علاقمندان به پرواز نام این غول پرنده آمریکائی را شنیده اند. هواپیمائی آمریکائی ( ساخته شرکت لاکهید مارتین ) که با تولید بیش از 130 فروند در نیروهای مسلح آمریکا مشغول خدمت می باشد.                 http://www.military.ir/forums/topic/8240-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%BA%D9%88%D9%84-%D9%84%D8%AC%D8%B3%D8%AA%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D8%8C-c5-%DA%AF%D8%A7%D9%84%D8%A7%DA%A9%D8%B3%DB%8C/     An-124 Ruslan : بی شک هواپیمای روسلان (آنتونوف 124) را می توان بزرگترین هواپیمای ترابری معمول نظامی دانست. هواپیمائی روسی ( ساخته شرکت آنتونوف ) که با تولید بیش از 60 فروند علاوه بر حضور در نیروهای مسلح روسیه و شوروی سابق ، در بخش های حمل و نقل غیر نظامی در کشورهای روسیه ، اوکراین،  امارات، لیبی و انگلستان هم فعالیت میکند.           در این انجمن تاپیکی برای معرفی این غول پرنده وجود ندارد http://en.wikipedia.org/wiki/Antonov_An-124_Ruslan     An-225 Mriya : نمی توان از هواپیماهای ترابری بزرگ نوشت و به این غول بی شاخ و دم روسی اشاره نکرد. از این هواپیما (که نمونه توسعه داده شده آنتونوف 124 می باشد) ظاهرا فقط یک فروند ساخته شده است.             http://www.military.ir/forums/topic/191-%D8%A2%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%86%D9%88%D9%81-225/   http://www.military.ir/forums/topic/715-%D8%A2%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%86%D9%88%D9%81-225/   ------------------------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : در پست قبلی هم عرض کردم دوستان برای معرفی هواپیماها و هلی کوپترهای محبوب خود زیاد عجله نکنند.  پ.ن 3 : انشاءالله در پست های آتی به ترتیب انواع مختلف هواپیماها و هلی کوپترهای ترابری را خدمت دوستان معرفی میکنیم.
  4. 2 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت دوستان ؛ در این تاپیک قصد داریم به معرفی افرادی بپردازیم که در حوزه نظامی تحول شگرفی ایجاد نموده اند.تمرکز بیشتر بر دوره معاصر هست. همانطور که با روندی که در تاپیک کتاب هایی که باید خواند دنبال میشود [معرفی کتاب های برتر در حوزه تاریخ نظامی و دانش نظامی] آشنایی دارید ، افرادی مورد مطالعه قرار گرفته اند که در حوزه کاری خود تحولی صورت داده اند.از آنجا که بعضی از اشخاص مذکور برای عموم علاقمندان حوزه نظامی ناآشنا هستند(و از انجا که خیل زیادی از میلیتاریست ها کتاب ها را دانلود و مطالعه میکنند ) در این تاپیک جهت آشنایی مختصر با این افراد و درواقع درک اهمیت کتاب معرفی شده ، اطلاعاتی ارائه میشود.باشد که این اقدام باعث جذب بیشتر علاقمندان به حوره دانش نظامی گردد. موردی که باید دقت کرد و علاقمند هستم در تاپیک ای جداگانه توسط دوستان کار شود ، درک جایگاه این افراد از نظر خطاب کردن هست،همانطور که میدونیم ایرانی ها علاقه شدیدی به هم ارز قراردادن مفاهیم دارند که بعضا باعث خطاهای فاحش در حوزه های مختلف میشود: استراتژیست (راه پرداز) ، تئورسین (نظریه پرداز) ، ایده پرداز و کسی که دکترین رو پیاده سازی میکند دارای جایگاه های مختلف از نظر کارکردی ،حکمی و قدرت نفوذ هستند که ،عامه معمولا همه رو هم ارز هم میگیرند.برای همین از واژه تحول گران در عنوان تایپک استفاده شده که ضمن توجه به این موضوع تمامی افراد رو در بر بگیرد. تاکتیک ها نحوه ی استفاده از نیروهای مسلح در یک عملیات خاص هستند، در حالی که استراتژی ، دکترین( اصول) استفاده از عملیات ها برای رسیدن به اهداف جنگ است. Carl von Clausewitz با توجه به تعریف فوق ، افرادی که در ادامه معرفی میشوند لزوما همه استراتژیست نیستند و تحولی در حوزه استراتژی را رقم نزده اند.این مبحث به شدت ظریف و تخصصی هست و در تاپیک دیگری با کمک دوستان عزیز بهش پرداخته میشه ، هدف توجه میلیتاریستها به این موضوع بود. اولین فردی که به معرفی اون خواهیم پرداخت : COL. John Richard Boyd قسمت اول بوید 40 ثانیه ای سرهنگ جان ریچارد بوید (23 ژانویه 1927 - 9 مارس 1997) یک خلبان جنگنده نیروی هوایی ایالات متحده و مشاور پنتاگون در اواخر قرن بیستم بود که نظریه هایش در حوزه نظامی، ورزش، تجارت و دادرسی بسیار تاثیر گذار بود.بوید الهام بخش برنامه جنگنده سبک وزن (LWF) است که منجر به تولید General Dynamics F-16 Falcon و McDonnell Douglas F/A-18 Hornet شد. هنوز هم در ایالات متحده و چندین قدرت نظامی دیگر این نظریه دنبال می شود. بوید متولد 23 ژانویه 1927 در پنسیلوانیا بود. بوید در 30 اکتبر 1944 در نیروی هوایی ارتش شرکت داشت در حالی که هنوز در مقطع دبیرستان بود. پس از فارغ التحصیلی، او در طول ماههای پس از جنگ جهانی دوم، آموزش خود را به عنوان یک مکانیک برجک هواپیما تکمیل کرد و از ژانویه 1946 تا ژانویه سال 1947 به عنوان یک آموزگار شنا در ژاپن به خدمت گرفته شد. بعد از رسیدن به درجه گروهبانی، تا فارغ التحصیلی از دانشگاه درخدمت رزرو نیروی هوایی بود. او از دانشگاه آیووا در سال 1951 با مدرک لیسانس در رشته اقتصاد فارغ التحصیل شد و سپس مدرک لیسانس مهندسی صنایع را از دانشگاه تکنولوژی جورجیا دریافت کرد. کار در نیروی هوایی بوید پس از اتمام دوره ROTC (Reserve Officers' Training Corps) با درجه ستوان دومی در نیروی هوایی در دانشگاه آیووا به کار کماشته شد و در تاریخ 27 مارس 1953 به عنوان خلبان F-86 وارد کره شد. هرچند او بعد از خدمتش در کره هیچ جایگاه و اعتباری نداشت ، برای شرکت در مدرسه تسلیحات جنگنده FWS ( Fighter Weapons School) ، معتبرترین مدرسه ای که یک خلبان جنگنده می تواند حضور یابد دعوت شد.بوید در مدرسه شرکت کرد و نه تنها به خوبی کار کرد، بلکه ممتاز ترین خلبان شد. پس از فارغ التحصیلی، او برای حضور در FWS به عنوان استاد دعوت شد. در آن زمان استادی در FWS موقعیتی بود که هر خلبان جنگنده ای آرزوی آن را داشت. F-86 Sabre اینجا بود که بوید می توانست تاکتیک های هوایی را متحول کند. او تمرین میداد و تدریس میکرد، در حالی که در FWS بذرهای اولیه را برای مدل تصمیم گیری ابداعی خود باعنوان چرخه OODA (مشاهده، جهت یابی، تصمیم گیری، و عمل) پی ریزی میکرد. بوید یک نوبت کوتاه (22 ماموریت به جای 100) با F-86 Saber در جنگ کره پرواز کرد. در طول دورانی که وی بعنوان وینگمن ( همبال ) خدمت می کرد ، هرگز ادعایی در خصوص شلیک یا کسب پیروزی هوایی ننمود . بعدها بوید به مدرسه تسلیحات نیروی هوایی (USAF Weapons School) اعزام شد، جایی که او به عنوان رئیس بخش آموزش ، دستورالعمل تاکتیکی برای مدرسه می نوشت. بوید همچنین توسط جنرال Arthur C. Agan به پنتاگون منتقل شد تا به انجام تجزیه و تحلیل ریاضی و پشتیبانی از برنامه McDonnell Douglas F-15 Eagle کمک کندتا زمانی که برنامه ،تمامی فرایند تجزیه و تحلیل سیستم را توسط دفتر وزیر دفاع پاس کند. او لقب " بوید چهل ثانیه ای " را به عنوان یک استاد خلبان یدک می کشید ،او می توانست هر خلبانی را در مانور هوایی در کمتر از 40 ثانیه شکست دهد.در طی جنگ ویتنام او به عنوان معاون فرمانده یگان رزمی آلفا و به عنوان فرمانده گروه پشتیبانی رزمی 56 ام در پایگاه هوایی Nakhon Phanom Royal تایلند از آوریل 1972 تا آوریل 1973 خدمت کرد. در سال 1975 در دوران بازنشستگی جایزه معتبر هارولد براون توسط نیروی هوایی ایالات متحده به او اهدا شد. پس از بازنشستگی، بوید همچنان به کار در پنتاگون به عنوان مشاور در دفتر هوایی تاکتیکی از دفتر معاون وزیر دفاع برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی برنامه ها ادامه داد.بوید به دلیل سرطان در فلوریدا در تاریخ 9 مارس 1997 در سن 70 سالگی فوت کرد. او با افتخار کامل نظامی در آرامگاه ملی آرلینگتون در تاریخ 20 مارس 1997 دفن شد. تئوری های نظامی بوید تئوری انرژی _مانور پذیری Energy–maneuverability theory در اوایل دهه 1960، بوید با همکاری توماس کریستی، ریاضیدان غیرنظامی، تئوری انرژی - مانورپذیری را بنا نهاد (یا نظریه E-M در مورد مبارزه هوایی). گفته می شود بوید،یک ابررایانه را برای انجام میلیون ها محاسبه لازم برای اثبات نظریه، به سرقت برده است.هرچند سازمان بازرسی وقت بعدا اثبات نمود که تمام مدت ابر رایانه در این تاسیسات به درستی به پروژه های شناخته شده می پرداخته و هر تخلف نظامی تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد. توماس پری کریستی - ریاضیدان نیروی هوایی بعد از اینکه این نظریه الهام بخش برنامه جنگنده سبک وزن Light weight Fighter (LWF) و تولید YF-16 , YF-17 شد ، نظریه E-Mبه عنوان استاندارد جهانی برای طراحی هواپیماهای جنگنده انتخاب شد. نظریه انرژی مانور پذیری که توسط جان بوید، و توماس پری کریستی ریاضی دان نیروی هوایی ابداع شد در واقع یک مدل عملکرد هواپیما ( aircraft performance ) است و توصیف عملکرد هواپیما به عنوان مجموع انرژی جنبشی و پتانسیل یا aircraft specific energy است. این نشان می دهد رانش، وزن، درگ آیرودینامیکی، مساحت بال و دیگر پارامترهای پروازی یک هواپیما را به یک مدل کمی مرتبط می کند. این اجازه می دهد تا قابلیت های جنگی هواپیماهای مختلف و یا طراحی های آینده نگرانه را ارزیابی و مقایسه کرد. تمام این جنبه های عملکرد هواپیما با یک مقدار و فرمول زیر تعریف شده است : specific excess energy برابر با سرعت ضرب در نسب نیروی رانش خالص به وزن هواپیما است. (توجه داشته باشید که در تحلیل ابعادی، Ps واحد "سرعت" است، نه انرژی بر واحد جرم) است.)نیروی رانش خالص با محاسبه توانایی موتور برای حرکت هواپیما پس از حذف نیروی درگ آیرودینامیکی که سرعت را کاهش می دهد، پیدا می شود. نسبت (W) /(T-D) شبیه به T / W، نسبت رانش به وزن است که همچنین به عنوان یک کارامدی برای هواپیماها و موشک ها استفاده می شود. با متعادل کردن نیروهای حرکتی به وزن هواپیما، مشخص است که چگونه هواپیما کارآمد است. یک موتور بسیار بزرگ ممکن است بتواند یک نیروی رانش بزرگ تولید کند اما می تواند خیلی سنگین باشد که حتی نتواند خود را بالا ببرد. زمانیکه نسبت (W) /(T-D) = 1 است که موتور به اندازه کافی قدرتمند است تا هواپیما را با سرعت ثابت در مسیر صعودی 90 درجه حفظ کند. جت های جنگنده، مانند F-16 نسبت T / W نزدیک به 1، بسته به وزن سوخت و تسلیحات دارند. اما تفاوت بین T / W و (W) /(T-D) که بوید تعریف کرده در این است که T / W اثرات اصطکاک و سایر تلفات آیرودینامیکی را شامل نمی شود. هنگامی که یک هواپیما به آرامی حرکت می کند، این تلفات کوچک است و می توان آن را نادیده گرفت. با این حال، T / W به درستی عملکرد هواپیما را در شرایط عملیاتی معمول خود توصیف نمی کند. با استفاده از (T-D) ، آیرودینامیک هواپیما نیز در مقدار Ps خلاصه شده است. بوید، و توماس کریستی در پایگاه نیروی هوایی Eglin دوسوم از مطالعات خود را تا سال 1964 تکمیل کردند. این نظریه توسط نیروی هوایی ایالات متحده پذیرفته شد و بهبود در پارامتر های مورد نیاز برای F-15 و بعد از آن طراحی جنگنده F-16 Falcon Falcon را به همراه آورد. پایان قسمت اول پ.ن/ از اونجا که remo همیشه شرح داستان با فایل اصلی قرار میده متن کامل نظریه E-M دانلود مدرک همچنین این مدرک هم از منابع ویکیپدیا برای این متن بود که قرار داده میشه(صفحه 203 به بعد ) Technology and the Air Force A Retrospective Assessment در قسمت دوم خواهید خواند: پدر خوانده نیروی هوایی Fighter Mafia خواهیم گفت که چگونه گروه بحث برانگیز "مافیای جنگنده " به سرکردگی جان بوید در مقر فرماندهی نیروی هوایی با استفاده از تئوری خود مسیر طراحی و تولید جنگنده در آمریکا را تغییر داد.
  5. 2 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم قسمت دوم پدر خوانده نیروی هوایی Fighter Mafia مافیای جنگنده یک گروه جنجالی و بحث انگیز از افسران نیروی هوایی ایالات متحده و تحلیلگران غیرنظامی بود که در دهه 1970 از معیارهایی برای طراحی جنگنده حمایت می کرد که تفکر معمولی و ایدئولوژی های آن زمان را به چالش کشید. ادعای آنها این بود: ژنرال های نیروی هوایی معیارهای غلطی را برای اثربخشی در مبارزه در نظر گرفتند، نادیده گرفتن تاریخ جنگ. تمرکز بر روی تکنولوژی بالا و اصرار بر "بالاتر، سریع تر و دورتر" هزینه ها را افزایش می دهد و باعث کاهش کارایی می شود. مافیا برای هواپیماهای ارزانتر و بهتر استدلال کرد. بوروکراسی نیروی هوایی فاسد است زیرا آنها قبل از خرید تسلیحات ، آزمایش های صادقانه ای بر روی آن ها انجام نمی دهند. تمرکز باید بر پشتیبانی نزدیک هوایی و استفاده از سلاح های ترکیبی برای حمایت بیشتر از جنگ مانوری باشد نه دکترین "بمباران ممانعت " قابلیت چندمنظوره ، توانایی و عملکرد هواپیما را کاهش میدهد. نبرد هوایی فراتر از میدان دید ، یک فانتزی است. " در توضیح مورد 4 در کتاب سرگذشت جان بوید ، اینطور آمده است" ساختار نیروی هوایی بر اساس دکترین "بمباران ممانعت" جنگ جهانی دوم بود. پل ها، راه آهن ها، بزرگراه ها، صنعت و زیرساخت ها بمباران خواهد شد تا از سرازیر شدن نیروهای شوروی به اروپا ممانعت کند.در صورتی که کارشناسان غیرنظامی طی گزارش مهلکی گفته اند که این دکترین کارایی نداشته، حتی اگر نیروی هوایی تعداد هواپیماهایش را سه برابر کند،قادر نیست در مقابل حمله نیروهای شوروی از اروپا حمایت کند." "در واقع اصطلاح بمباران ممانعت ، تخریب تمامی پل های کلیدی فرانسه توسط بمب افکن ها جهت کند کردن و ممانعت از پیشروی نازی ها پیش از عملیات هایی مثل نرماندی بود." در دهه 1960 هر دو نیروی هوایی و دریایی ایالات متحده متقاضی کسب جنگنده رهگیر سنگین و حفظ برتری هوایی بودند. لازمه آن طراحی و استفاده از جنگنده هایی بود که این برتری هوایی را حفظ کند (جنگنده رهگیر و بمب افکن تاکتیکی) ولی هزینه های زیادی را شامل می شد ، حال اینکه همه نیاز های دو نیرو تامین نمی شد ، وزارت دفاع و کنگره به دلیل هزینه های سرسام آور استفاده از طیف وسیع جنگنده ها در دو نیرو، تصمیم به ایجاد طرح جنگنده مشترک برای نیروی دریایی و هوایی نمود. در سال 1961، وزیر دفاع جدید آمریکا، رابرت مک نامارا ، رسما دستور طرح ریزی یک هواپیمای رهگیر با قابلیت استفاده در نیروی هوایی و دریایی را داد. طرح Tactical Fighter Experimental نامیده شد . مطالعات اولیه نشان داد بهترین گزینه این بود که (TFX) را بر اساس نیاز نیروی هوایی طراحی و یک نسخه اصلاح شده برای نیروی دریایی به کار گرفته شود.بنابراین مک نامارا مجموعه ای از پارامتر های اولیه برای TFX که بر اساس الزامات نیروی هوایی بود صادر کرد. او حداکثر وزن را به حدود 60،000 پوند(27200 کیلوگرم) برای نسخه نیروی هوایی و 55000 پوند (24،900 کیلوگرم) برای نسخه نیروی دریایی در نظر گفت. سپس در 1 سپتامبر 1961 دستور داد که USAF آن را توسعه دهد. طرح جنرال داینامیکس در نوامبر سال 1962، به دلیل نزدیکی بیشتر به نیاز نیروی هوایی انتخاب شد.جنگنده رهگیر F-111A برای نیروی هوایی و F-111B برای نیروی دریایی انتخاب شد.بعد ها تولید F-111B به دلیل عدم کارایی لازم برای نیروی دریایی به یک فاجعه تبدیل و متوقف شد. F-111 A نیروی هوایی در سال 1963 برای شناسایی روند سلاح های آینده اعلام کرد که تسلیحات آینده جنگنده ها باید قادر به نابود کردن دشمن در فواصل دور با استفاده از سیستم های پیشرفته باشد. ولی جنگ ویتنام نشان داد که "موشک" برای شرایط واقعی جنگ آماده نیست.قوانین محدود کننده تعامل (ROE)، محدودیت های ارتباطی (IFF)، موشک های غیر قابل اعتماد و انواع مختلفی از مشکلات دیگر که مبازره هوایی را به داگفایت منجر مینمود .به رغم برتری بالای فنی و موشک های بسیار موفق BVR (موشک های فراتر از میدان دید) ، فانتوم ها وقتی خود را در فاصله نزدیک با MiG-21 پیدا میکردند، بیشتر از آنچه انتظار می رفت جنگ را از دست می دادند . در ژانویه سال 1965، مک نامارا، وزیر دفاع از نیروی هوایی درخواست کرد تا طرح یک جنگنده تاکتیکی کم هزینه برای مقاصد کوتاه برد و پشتیبانی هوایی جهت جایگزینی انواع مختلف مانند F-100 Super Sabre و بمب افکن های سبک را در نظر بگیرد.در آوریل 1965، هارولد براون ، مدير بخش تحقیقات و مهندسی ، اعلام کرد مطالعات اولیه با نام "F-X" (محصول نهایی F-15)آغاز شود. درخواست برای 13 شرکت ارسال شد. هشت شرکت پاسخ دادند.ولی اتفاق عجیبی رویداد هنگامی که پیشنهادات در جولای 1966 مورد مطالعه قرار گرفت ، وزن بیش از 60،000 پوند (27،000 کیلوگرم)، سرعت بالا 2.7 ماخ و نسبت تراست به وزن 0.75 و بال ها متغییر بود.این هواپیما تقریبا هم اندازه و وزن TFX بود و این هواپیما یک طراحی بود که نمی توانست یک جنگنده برتری هوایی باشد. پروژه اولیه F-X شکست خورد. وضعیت نیروی هوایی با توجه به اخباری که از ویتنام مخابره میشد زنگ های خطر را بصدا درآورد.فانتوم به دلیل عدم کارایی مطلوب موشک ها باید با حریف ارزان خود MiG-21 داگفایت می نمود.در این زمان، نیروی دریایی بعد از گذشت قریب 5 سال تصمیم گرفت که F-111B الزامات نیرو را برآورده نمی کند و شروع به طراحی یک جنگنده اختصاصی به نام VFAX کرد. در ماه مه سال 1966، مک نامارا دوباره از نیروها خواست تا این طرح ها را مطالعه کنند و ببینند آیا VFAX نیازهای FX نیروی هوایی را برآورده خواهد کرد. مطالعات حاصل 18 ماه طول کشید و نتیجه منفی بود. بوید در ماموریت ویتنام بود که توسط General Arthur C. Agan به پنتاگون منتقل شد.از او خواستند به پروژه F-X کمک کند. بوید به همراه تحلیلگران دفاعی، تام کریستی، پیر اسپری، چاک مایرز، خلبان آزمایش سرهنگ Everest Riccioni (او خلبان نیروی هوایی بود که به قسمت تحقیق و توسعه منتقل شده بود) و مهندس هوافضا Harry Hillaker (طراح اصلی F-16)، هسته ای به نام "مافیای جنگنده " در مقر فرماندهی نیروی هوای تشکیل داد و به پروژه F-X با توجه به تئوری انرژی -مانورپذیری که قبلا طرح کرده بود پرداخت. Harry Hillaker طراح F-16 سال 1967، اتحاد جماهیر شوروی ، MiG-25 را در میدان هوایی Domodedovo در نزدیکی مسکو رونمایی کرد.این منجر به نگرانی های جدی در سراسر وزارت دفاع شد. MiG-23 نیز موضوع مورد توجه بود، به طور کلی اعتقاد بر این بود از F-4 بهتر است. در حال حاضر MiG-25 به نظر می رسد در سرعت، سقف و استقامت نسبت به تمام جنگنده های موجود ایالات متحده، حتی F-X برتر است. بنابراین، تلاش برای تکمیل F-X به شدت انجام گرفت. در همان دوره، نیروی دریایی برنامه VFAX خود را به پایان رسانده بود و طرح پیشنهادی Grumman را که کوچکتر با مانور پذیری بیشتری بود به نام VFX پذیرفت، که بعدها تبدیل به Grumman F-14 Tomcat شد . VFX به طور قابل توجهی به شرایط مورد نیاز F-X نیروی هوایی نزدیکتر بود. نیروی هوایی نهایت ، در ماه مه 1968 ضمن ردVFX اعلام کرد که "ما بالاخره تصمیم گرفتیم - و امیدواریم هیچ کس مخالف نباشد - این هواپیما (F-X) باید یک جنگنده برتری هوایی باشد ". F-X به دلیل نزدیکی پارامترها ابتدا در برنامه TFX (که توسعه F-111 بود) ادغام شد و درهمین راستا ادامه پیدا کرد. ولی بوید با مدلسازی E-M اثبات کرد که F-111 برای ایفای نقش جنگنده مورد نظر مناسب نیست و پیشنهاد F-X نیروی هوایی را به آرامی باز طراحی نمود تا منعکس کننده یافته هایش باشد.بازطراحی شامل بال ثابت ، کاهش وزن تیک -اف از 60،000+ پوند به کمی کمتر از 40،000 و کاهش سرعت بالای 2/7 ماخ به 2/3 تا 2/5 ماخ و نسبت تراست به وزن تقریبا 1. در نتیجه F-15 Eagle، جنگنده ای شد که قدرت مانور بیشتری نسبت به جنگنده F-111 داشت. از سال 1965، نیروی هوایی مطالعاتی بر روی یک جنگنده سبک 25،000 پوندی با نام جنگنده پیشرفته روزانه (ADF)دنبال می کرد.پس از کسب اطلاعات از MiG-25 در سال 1967، یک وحشت جزئی ایجاد شد و ADF به منظور تمرکز بر روی F-15 فراموش شد . هواپیمای F-15 در اصل یک هواپیمای سبک بود، ولی ابعاد و وزن آن بزرگ شد تا برآوردهای عملکردی با MiG-25 مطابقت داشته باشد. بوید اعتقاد داشت که این کار اشتباه است. نیروی هوایی در سپتامبر سال 1968 به سرعت بازطراحی بوید را به عنوان درخواست F-X به شرکت های بزرگ ارسال کرد. این الزامات از قرار یک جنگنده تک سرنشین با حداکثر وزن تیک -اف 40،000 پوند (18،000 کیلوگرم) برای نقش هوا به هوا با حداکثر سرعت 2.5 ماخ و نسبت رانش به وزن تقریبا 1 و همچنین دو موتوره ، زیرا اعتقاد بر این بود که سریعتر به تغییرات دریچه گاز پاسخ داده میشد و ممکن است با برنامه VFX نیروی دریایی هماهنگ باشد.چهار شرکت پیشنهاداتی را ارائه دادند که نیروی هوایی از بین همه طرح McDonnell Douglas را پذیرفت. اولین پرواز F-15A در تاریخ 27 جولای 1972 صورت گرفت. در این بین سناتور ویلیام پروکسمیور گزارش هایی را درباره هزینه های بالای F-15 و F-14 منتشر کرد.وزارت دفاع متوجه شده بود که هردو جنگنده در دست ساخت دارای هزینه های سنگین ساخت و نگهداری خواهند بود ولی به دلیل شرایط و بر طرف کردن نیاز های جدی هر دو نیرو به برنامه ها ادامه داد. مافیای جنگنده به دنبال یک جنگنده سبک وزن به عنوان جایگزینی برای F-15 بود و به شدت معتقد بود که یک جنگنده ایده آل نباید شامل هیچ رادار فعالی، سیستم های موشکی با رادار فعال، و یا قابلیت حمله زمینی (پشتیبانی نزدیک هوایی)باشددرواقع یک جنگنده برتری هوایی صرف. شعار مافیا این بود "حتی یک پوند برای قابلیت هوا به زمین خرج نشود" .در حالی که کمک های بوید به F-15 قابل توجه بود، اما مخالف مسیر برنامه بود او پیشنهاد دیگری مبنی بر "پرنده قرمز" داد. جنگنده برتری هوایی ارزان ، سبک ، با سرعت 1.6 ماخ به جای 2 یا 2.5 ماخِ پرنده آبی(در آن زمان F-15 به نام پرنده آبی شناخته می شد) . سرعت بالا به نفع وزن کمتر (و به همین دلیل مانور بیشتر و هزینه پایین تر) قربانی می شد. بوید و اسپری همچنین علیه رادارهای فعال و موشک های هدایت فعال موضع گرفتند. وزیر دفاع، با ایده جنگنده کم هزینه جذب شد،مافیای جنگنده 149،000 دلار برای تأمین مالی برای تایید نظریه انرژی - مانورپذیری با توجه به اقتصادی بودن به دست آورد. این پول بین نورثروپ و جنرال دینامیک تقسیم شده Northrop خواستار مبلغ 100.000 دلار برای طراحی شد(که بعد ها YF-17نام گرفت ) جنرال داینامیکس، مشتاق به جبران خسارت در پروژه لغو شده F-111B، باقی مانده را دریافت کرد.(که منجر به YF-16 شد ).هدف یک جنگنده کوچک با درگ پایین، سبک ، pure fighter وبدون bomb racks . معاون وزیر دفاع دیوید پکارد ، که از ایده طراحی نمونه اولیه (پروتوتایپ) رقابتی حمایت می کرد ، در سال 1971 گروه تحقیق پروتوتایپ نیروی هوایی را تاسیس کرد، بوید یک عضو کلیدی بود. دو مورد از شش پیشنهاد بوید تصویب شد ، یکی از آنها برنامه جنگنده سبک وزن (LWF) نام گرفت . طرفداران برنامه F-X نیروی هوایی با این برنامه مخالفت نمودند زیرا آن را تهدیدی برای برنامه F-15 میدانستند. با این حال، فرمانده نیروی هوایی متوجه شده بود، هزینه های سنگین F-15 اجازه نمی دهد که آن را به تعدادکافی برای برآورده کردن تمام نیاز های عملیاتی خود خریداری نماید. برای غلبه بر مقاومت سلسله مراتب نیروی هوایی که مخالف برنامه LWF بودند ، مافیای جنگنده و دیگر طرفداران ایده نیروی مختلط "Hi-Lo " را مطرح کردند .یک جنگنده رهگیر تاکتیکی سنگین و گران قیمت برای بر طرف کردن خطر بمب افکن های راهبردی و مهار میگ-25 شوروی در قالب برنامه (F-X ) و یک جنگنده سبک و ارزان برای تامین نیاز های عملیاتی. در قالب برنامه (LWF )مفهومhigh-cost برای جنگنده رهگیر تاکتیکی و low-cost برای جنگنده ارزان بود. وزارت دفاع امریکا و نیروی هوایی هر دو برنامه (LWF) را تایید و پیش گرفتند. درخواست پیشنهادی (RFP) در تاریخ 6 ژانویه سال 1972 صادر شد و خواستار جنگنده سبک با وزن 20 هزار پوند (9100 کیلوگرم) با سرعت، شتاب و برد پروازی مناسب با سرعت 0.6-1.6 ماخ و ارتفاع 30،000 40،000 فوت (9،150-12،200 متر)شد. پنج شرکت پاسخ دادند، و در سال 1972، General Dynamicsو Northrop قراردادهایی را به ارزش 37.9 میلیون دلار و 39.8 میلیون دلار برای تولید YF-16 و YF-17،دریافت کردند. اولین پرواز از نمونه اولیه برای اوایل سال 1974 برنامه ریزی شد. پیر اسپری اصرار داشت که بین دو نمونه اولیه ، رقابت هوایی در برابر MiG-17 و MiG-21 که به طور مخفیانه در نوادا تحت برنامه Constant Peg نگهداری می شد،و همچنین F-4 صورت گیرد. علاوه بر این، خلبانان ارزیابی نباید خلبانان آزمایش خود شرکت ها باشند و باید با هر دو جنگنده پرواز کنند. نیروی هوایی ایده ساختار نیروی مخلوط "Hi-lo" را در نظر گرفت و برنامه LWF را تغییر داد. LWF بر خلاف دیدگاه بوید و گروهش ، برتری هوایی نخواهد شد ، بلکه یک هواپیمای جنگنده چند منظوره با رادار فعال و موشک های هدایت رادار بود. بعد ها هری هیلکر، طراح F-16، اظهار داشت که اگر می دانستم قرار است به هواپیمای چند منظوره تبدیل شود، F-16 را جور دیگری طراحی می کردم. در نتیجه رقابت جنگنده ها ، نیروی هوایی YF-16را انتخاب کرد. با این حال، هواپیمای از دست رفته، YF-17، نظر نیروی دریایی را جلب نمود و این نیرو YF-17 را جایگزین برنامه VFAX خود کرد و با تغییر و توسعه آن را با نام F/ A-18 Hornet برای نیروی دریایی ایالات متحده و سپاه دریایی دریافت نمود. میراث مافیای جنگنده جدال مافیای جنگنده نظرها را به خود جلب کرد، میزان واقعی سهم آنها در طراحی جنگنده های آمریکایی هنوز مورد بحث است.موفقیت طرح بوید در LWF بر تمامی محصولات اروپایی تاثیر گذاشت. F-15 اولین هواپیما در تاریخ ایالات متحده آمریکا بود که با توجه به نظریه E-M بوید طراحی شده بود. مافیای جنگنده برای حبابی کانوپی که در F-15 و F-16 استفاده شده استدلال می کند که این اجازه می دهد که خلبان دید بیشتری برای شناسایی دشمن و به دام انداختن آن و تمرکز بهتر در موقعیت داگفایت داشته باشد.این طراحی با توجه به مدل تصمیم گیری بوید به نام حلقه OODA که مختص داگفایت ها طرح ریزی کردی بود ساخته شد.با این حال، تمام ایده های مافیای جنگنده اجرا نشد. F-15، F-16 و A-10 با دیدگاه آنها فاصله داشت. حبابی کانوپی F-15 Blitzfighter طرح پیشنهادی Pierre Sprey از مافیای جنگنده برای هواپیمای پشتیبانی نزدیک F-15 آنها ترجیح می دادند F-15 برتری هوایی باشد تا یک جنگنده چند منظوره . بوید مفهوم "پرنده قرمز " را ارتقا داد که وزن آن را باصرف نظر از تجهیزات مانند رادار فعال کاهش دهد. آنها می خواستند سرعت هواپیما را تا 1.6 ماخ پایین بیاورند زیرا سرعت بالا باعث افزایش وزن اجباری طرح بود.سرعت بالا نسبتا کم اهمیت بود زیرا جنگنده ها زمان بسیار کمی در سرعت های بالا صرف می کردند - غالب مبارزه ها در سرعت های زیر صوت انجام می شد . F-16 با توجه به ناامیدی از F-15، برنامه جنگنده سبک وزن LWF به عنوان جنگنده برتری هوایی شناخته می شد.با این حال، نیروی هوایی، F-16 را با تجهیزات چند منظوره ، ویژگی های هوا به زمین و رادار فعال تجهیز کرد. در حالی که نمونه اولیه YF-16 هواپیما های دیگر را در داگفایت تازیانه میزد ، نسخه چمد منظوره نیروی هوایی دارای مانور ضعیف تر و در مبارزه هوایی بد تر شد. در حالی که عقل سلیم در آن زمان موتورهای دوقلو را به عنوان ایمنی محسوب می کرد، F-16 این دیدگاه را با طراحی تک موتور به چالش کشید. اتفاقی که بعد از مرگ بوید بر سر فالکون آمد منتقدان منتقدان معتقدند که F-15 و F-16 موفق شدند؛ زیرا از ایده های مافیای جنگنده دور شدند . موفقیت های صادراتی قابل توجهی را به دست آوردند؛ زیرا این هواپیما چند منظوره با موشک های هدایت رادار بود.اینکه F-16 در ابتدا به عنوان یک جنگنده برتری هوایی طراحی شده بود، و با قابلیت های چند گانه اضافه شده تضعیف شده است ، کم اهمیت است. منتقدان بر این باورند که جنگنده های F-15 و F-16 در جنگ های لبنان و سایر درگیری ها، با نسبت های مرگ و میر بسیار ضعیف هستند. طرفداران F-35 ادعا می کنند که هواپیماهای نسل چهارم مانند F-15، F-16، A-10 و غیره در محیط "تهدید" بسیار ضعیف عمل می کنند زیرا آنها فاقد پنهانکاری هستند.آنها استدلال می کنند که انتقاد از F-35 توسط اعضای مافیای جنگنده (و جنبش اصلاح دفاعی) بی اساس است. کمبود تجربه جنگی و تخصص هوایی مافیا جنگنده مورد انتقاد هست. تنها بوید دارای تجربه مبارزه هوایی (در جنگ کره ای) است. بوید در جنگ ویتنام مبارزه نکرد و در مقایسه با سایر خلبانان جنگنده در زمان خود آمار خوبی ندارد. Everest Riccioni قبل از اینکه به پنتاگون منتقل شود، مبارزه ای نداشت. Pierre Sprey به عنوان مهندسی، بدون تجربه نظامی شناخته شده است. یکی از فیلم های انتقادی Pierre Sprey در نقد تایید F35 پایان قسمت دوم
  6. 2 پسندیده شده
    با سلامی دوباره خدمت دوستان عزیز میلیتاریست؛ مبحث هواپیماهای ترابری رو به اتفاق پیگیری میکنیم:     سلام دوست عزیز ، بله این هواپیما در تیراژ 18000 فروند تولید شده و فکر کنم که این رقم واقعا یک رکورد باشه.  :winking:   7mmt, on 28 May 2015 - 03:22 AM, said:    جالب بود. ممنون از معرفی این هواپیما  :applause:  :applause:  :applause:   ----------------------------------------------------   اسب های بارکش روس (بخش سوم)     An-24 Coke : هواپیمای آنتونوف 24 یکی دیگر از ترابری های چندمنظوره و پرکاربرد صنعت هوانوردی روسیه می باشد که پس از گذشت نزدیک به 56 سال، همچنان در حال بروز رسانی و ارتقاء می باشد. روسها بیش از 1300 فروند از این هواپیما را تولید نمودند که نیروهای مسلح کشور عزیزمان و همچنین ارتش عراق (صدام) تعدادی از آنها را به خدمت گرفته بود. افغانستان ، آذربایجان، یمن،سودان، مصر، سوریه و ... نیز از استفاده کنندگان از این هواپیما هستند ( و یا بودند).           در این انجمن تاپیکی در خصوص این هواپیما وجود ندارد. https://en.wikipedia.org/wiki/Antonov_An-24     An-32 Cline : هواپیمای آنتونوف 32 دیگر ترابری های چندمنظوره و پرکاربرد صنعت هوانوردی روسیه می باشد که در این پست به آن می پردازیم. بیش از 350 فروند از این هواپیما را تولید نمودند که ارتش عراق تعداد 6 فروند از آنها را از سال 2012 به خدمت گرفته است. هند، اردن، سودان، لیبی و ... نیز از استفاده کنندگان از این هواپیما می باشند (بودند).           در این انجمن تاپیکی در خصوص این هواپیما وجود ندارد. https://en.wikipedia.org/wiki/Antonov_An-32     An-72 Coaler : هواپیمای آنتونوف 72 از نظر ظاهری ، یکی از عجیب ترین ترابری های هوائی روسیه می باشد.  از سال 1977  که این هواپیما ساخته شده است ، تاکنون این هواپیما در نقش های مختلف نظامی تا غیر نظامی در ارتش ها و شرکت های خصوصی متفاوتی در سراسر جهان در حال خدمت می باشد. در خصوص تعداد تولید شده از این هواپیما ، متأسفانه به عدد دقیقی دست پیدا نکردم. اکراین ، لیبی ، گرجستان و ... نیز از استفاده کنندگان از این هواپیما می باشند (بودند).           http://www.military.ir/forums/topic/16684-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%A2%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%86%D9%88%D9%81-an-7274-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/ http://www.military.ir/forums/topic/8598-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%A2%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%86%D9%81-74-coaler-72/     A-90 Orlyonok : در آخرین بخش معرفی هواپیماهای ترابری روسی ، به سراغ یک پدیده عجیب و غریب آمدیم . " آ-90 اورلیونوک " روسیه در واقع در مرز مابین هواپیما و اکرونوپلان قرار گرفته است. این محصول سال 1972 اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی قادر بود که 28 تن بار و یا 150 نفر نیروی رزمی  را جابجا نماید. روسها فقط 5 فروند از این شبه هواپیما را تولید نمودند که تا سال 1993 در خدمت نیروی دریائی این کشور قرار داشتند.             در این انجمن تاپیکی در خصوص این هواپیما وجود ندارد. https://en.wikipedia.org/wiki/A-90_Orlyonok       ادامه دارد ... ----------------------- پ.ن 1 : امیدوارم که مورد پسند دوستان واقع شده باشد. پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 3 : انشاءالله در پست آتی سایر ترابری های روسیه (شوروی)  خدمت دوستان معرفی می شوند.
  7. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت دوستان    همانطور که دوستان بهتر از بنده می دانند ، یکی از سلاح های بسیار رایج در سازمان رزم نیروهای مسلح، توپخانه است. توپخانه ها نقش آتش پشتیبان را در ارتش های جهان بازی میکنند.   درست است که این تاپیک قرار است که به سنت گالری ها بیشتر بر مبنای تصاویر این تسلیحات پیش خواهد رفت. اما برای شروع بحث فکر کنم که نیاز است تا با برخی از موارد مروری دوباره شوند.   توپخانه‌ها را می‌توان به شکل‌های مختلفی تقسیم‌بندی کرد. یکی از این تقسیم‌بندی بر اساس نوع سلاح و مهمات مورد استفاده در توپخانه است:   1. توپخانه صحرایی: توپ‌های جنگی ثابت یا متحرکی که برای حمایت نیروهای زمینی در صحنه نبرد در میدان‌های باز استفاده می‌شوند و خود به چند دسته تقسیم می‌شود: 1-1 : توپ‌های کوهستانی: توپ‌های سبکی که می توان آن‌ها را در مناطق صعب‌العبور حرکت داد. 1-2 : توپ‌های صحرایی: توپ‌هایی که قادر به آتش دوربرد در خط مستقیم هستند و از لوله‌های بلندی برخوردارند. 1-3 : هویتزرها: توپ‌هایی که توانایی شلیک در زاویه‌های کمانی را دارند. از لوله کوتاهتری استفاده می‌کنند و معمولاً برای آتش غیرمستقیم به کار می‌روند 1-4 : توپ هویتزر: ویژگی‌های توپ‌های صحرایی و هویتزرها در آن‌ها ترکیب شده و هم توانایی آتش دوربرد و هم شلیک با خط سیر کمانی مرتفع را دارند. 1-5 : توپ‌های ضدتانک: توپ‌هایی معمولاً سبک با قدرت تحرک بالا که برای حمله به تانک‌ها طراحی شده‌اند. 1-6 : خمپاره: سلاح‌هایی سرپر با لوله بسیار کوتاه و خط سیر کمانی. 1-7 : توپ‌های ضدهوایی: توپ‌هایی که برای شلیک به هواگردها از روی زمین طراحی شده‌اند. برخی از توپ‌ها هم قابلیت استفاده ضدهوایی و هم استفاده صحرایی و ضدتانک دارند.   2. توپخانه راکتی: به جای گلوله توپ از راکت برای شلیک به دشمن استفاده می‌کنند. 3. توپخانه خودکششی: معمولاً به توپ‌ها، هویتزرها و خمپاره‌هایی که یک خودروی اختصاصی برای نصب و حمل و شلیک آن‌ها طراحی شده گفته می‌شود. 4. توپخانه موتوری: توپ‌هایی که با کشنده‌های توپخانه‌ای جابجا می‌شوند. 5. توپخانه دریایی: توپ‌هایی که بر روی کشتی‌های جنگی نصب شده و هم برای شلیک به دیگر کشتی‌ها و هم برای حمایت از نیروهای زمینی استفاده می‌شوند. پیشرفت نیروی هوایی و سیستم‌های موشکی این نوع از توپخانه را تا حدی از رده خارج کرده است. 6. توپخانه ساحلی: توپ‌هایی که به طور ثابت برای دفاع از نقطه‌ای از ساحل یا بندر نصب شده‌اند. معمولاً از توپ‌های بسیار بزرگ‌تر و پرقدرت‌تر و دوربردتر برای این منظور استفاده می‌شود. با این حال توپ‌های مدرن ساحلی معمولاً به شکل خودکششی ساخته می‌شوند تا از آتش ضدتوپخانه دشمن در امان باشند.     انشاء الله در پست های بعدی بطور مختصر انوع هویتزرهای خودکششی، خمپاره اندازهای خودکششی و راکت اندازهای خودکششی را بررسی خواهیم کرد.
  8. 1 پسندیده شده
    به نام خداوند قادر و توانا   اسب های بارکش بالدار (نگاهی گذرا به پرنده های ترابری) با سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست   در دکترین های رزمی جدید، سرعت نیروهای عملیات کننده یکی مهمترین فاکتورها برای تدوین دکترین های رزمی می باشد. از محوری ترین و اساسی ترین تاکتیک های هر ارتشی برای سرعت بخشیدن به جابجائی های برد بلند نیروها ، می توان به استفاده از پرنده های ترابری اشاره کرد.   همانگونه که دوستان عزیز مطلع هستند ، پیش از این بنده با کمک صمیمانه دوستان میلیتاریست ، دو تاپیک تخصصی ویژه جهت معرفی و گردآوری اطلاعات دو گروه دیگر از هواگردها (آواکس ها و هلی کوپترهای تهاجمی) منتشر نموده بودم. http://www.military.ir/forums/topic/28654-%DA%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%DB%8C-%D8%A2%D9%88%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D9%87%D8%A7-%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%85/ http://www.military.ir/forums/topic/28676-%DA%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D9%84%DB%8C%DA%A9%D9%88%D9%BE%D8%AA%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%AC%D9%85%DB%8C-%D8%B6%D8%B1%D8%A8%D8%AA%DB%8C/   با توجه به قولی که به دوستان عزیز داده بودم، بالاخره فرصت پیدا کردم تا تاپیکی مختص بررسی این پرنده های آهنین بال (ترابری ها) ایجاد بکنم.     در این تاپیک در ابتدا به معرف هواپیماها و هلی کوپترهای ترابری کشورهای مختلف میپردازیم و پس از اون، عکس های جالب و متنوعی از اونها رو (که طی سالها جمع آوری کردم) با هم مرور میکنیم.   ---------------------------------- نامدارترین هواپیماهای ترابری حال حاضر جهان   C-130 Hercules : شاید به جرأت بتوان این پرنده را نام آشناترین پرنده ترابری برای تمام علاقمندان به هواپیماها دانست. هواپیمائی آمریکائی ( ساخته شرکت لاکهید مارتین ) که علاوه بر حضور در نیروهای مختلف آمریکا (هوائی- دریائی- سپاه تفنگداران) ، با تولید نزدیک به 3000 فروند در 72 کشور جهان مشغول خدمت می باشد. این هواپیماعلاوه بر نسخه ترابری ، در مدلهای AC-130 ، DC-130 ، EC-130 ، HC-130 ، KC-130 ، LC-130 ، MC-130 ، WC-130 و L-100 نیز ساخته شده است که بررسی هر کدام از این مدلها تاپیکی ویژه را می طلبد.             http://www.military.ir/forums/topic/94-c-130-hercules/ http://www.military.ir/forums/topic/204-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%BE%D9%8A%D9%85%D8%A7%D9%8A-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%DB%8C-130-%D9%87%D8%B1%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%B3/      ILyushin IL-76 Candid : پس از هرکولس آمریکائی ، نام آورترین و شناخته شده ترین هواپیمای ترابری نظامی جهان، کاندید روسی می باشد. هواپیمائی روسی ( ساخته شرکت ایلیوشین ) که علاوه بر حضور در نیروی هوائی روسیه ، با تولید نزدیک به 1000 فروند در 38 کشور جهان مشغول خدمت می باشد. این هواپیما هم مثل هرکولس پایه ساخت هواپیماهای دیگری مثل سوخت رسان (IL-78)، آواکس (A-50) و ... قرار گرفته است.               پشت هواپیما توپ (یا تیربار) داره!!  icon_eek   http://www.military.ir/forums/topic/16654-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%84%D9%88%D8%B4%DB%8C%D9%86-il-76-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/ http://www.military.ir/forums/topic/27100-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%88%D8%B4%D9%86-il-76md-90a/ http://www.military.ir/forums/topic/1565-il-76/       ------------------------------ پ.ن 1 : لطفا دوستان مدیر تاپیک رو انتقال بدهند. پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 3 : دوستان برای معرفی هواپیماها و هلی کوپترهای محبوب خود زیاد عجله نکنند. انشاءالله در پست های آتی به ترتیب انواع مختلف هواپیماها و هلی کوپترهای ترابری را خدمت دوستان معرفی میکنیم.
  9. 1 پسندیده شده
    جناب ۱۰۰ عزیز یادم میاد شما گفته بودین دیگه به این فروم برنمیگردین. دیونمون کردی به خدا با این تزلزل رفتاری قبل از شما هم عده ای بودن که میگفتن سوریه یکسال هم دووم نمیاره. اون برادران از این فروم رفتن ولی پرزیدنت اسد محکم سر جاش نشسته.
  10. 1 پسندیده شده
    خوب می کنند که نمی دهند ... بدهند همانا و نابودیشون توسط اسرائیل همانا ... روس ها به فکر آبرو و اعتبار خودشون هستند ....
  11. 1 پسندیده شده
    نصب تیربار گتلینگ احتمالا عاصفه بر روی شناور شهید ناظری و حداقل یک فروند از شناورهای کلاس تندر https://www.instagram.com/p/BoKcT2ZlPMe/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=4li2k0sm8sl4
  12. 1 پسندیده شده
    سلام فیلم مربوط به شلیک قیام 1 با کلاهک جداشونده هدایت پذیر https://www.aparat.com/v/iTaGk اینم عکس مربوط به دقتش http://s8.picofile.com/file/8338257534/20.jpg عکس های مربوط به دقت فاتح مبین که نمیدونستم دقیقا کدوم تایپیک بزارم واسه همین دارم اینجا میزارمش(متاسفانه گالری برام کار نمیکنه . هر چقدر هم سعی میکنم تا لینک این عکس رو بزارم درست نمیشه مدیران اگر امکان داره این 2 عکس رو به گالری ببرند)
  13. 1 پسندیده شده
    همه ما از قدرت موشکی خبر داریم ولی به نظر من با توجه به سیستم های پدافند ضد بالستیک و نزدیکی دشمن و پایگاههاشون به ایران خیلی بیشتر از این حرفها باید روی قابلیت راکتهای دوربرد کار بشه تا حداقل با شلوغ کردن فضا شانس اصابت بالا بره ما لانچر های فکر میکنم 2 یا سه فروندی زلزال رو داریم ولی به نظر من کافی نیست ما حتما باید بریم سمت سامانه هایی مثل SY-400 یا A-300 یا Type 03 یا PHL-03 که اتفاقا خیلی راحت هم از کشور دوست و برادر چین قابل خرید هستند همونطور که کشورهای عربی منطقه هم برخی از این مدلها رو دارن که اتفاقا هدایت پذیر هم هستند و مدل ضد ناو هم دارن و برای صادرات هم عرضه میشوند تا 300 و 400 کیلومتر هم برد دارن . پاکستان هم خریده و به شدت دنبال تولید تحت لیسانسش هست حالا فکر کم عربستان هم بره بخره 20 تا لانچرش رو و بنادرت رو شخم بزنه ( اگه تا حالا نخریده باشه ) حالا اونها پک 3 و ... دارن و یه تجربه کمی هم تو زدن توچکا و .... دارن ما چی داریم اگه قرار باشه چنگ و دندون نشون بدیم اونها هم خیلی بهترشو دارن فقط دلم میخواد یه نگاهی به لیست بلند و بالای سلاحهای دورایستایی که تو همین چند دقت خریدن بندازی به تعدادشونم نگاه کن اتفاقا ابزار حمل و استفاده شو هم دارن درست هست که ما هرمز رو داریم ولی طرف مقابل میتونه خیلی راحت بره از چین سامانه Weishi WS-2 (در این نوع خاص از مهمات ، راکت 400 میلی متری ، حاوی سه پهپاد انتحاری ضد رادار است که با رسیدن موشک به نقطه بیشینه (حداکثر) برد سلاح ، پهپادها رها شده و با جستجوی امواج ارسالی از فرستنده های راداری و یافتن آنها ، اقدام به انهدام رادارهای دشمن می کنند.) و خیلی راحت باعث تحلیل رفتن توان راداری و پدافندی ما بشه یا مثلا چین راکت انداز Weishi WS-43 رو برای صادرات عرضه میکنه که ( توان شلیک موشک های کروز سبک و کوچک مسلح به کلاهک 44 پوندی (تقریبا 20 کیلوگرمی) را هم دارد ، که این موشک های کروز ، به کمک بالک های خود ، همانند یک پهپاد توانائی گشت زنی 30 دقیقه ای بر فراز آسمان را دارد.) یک مقدار جستجو کردم مثلا اردن هم یکی از این مدلها رو خریده حرف من این هست این همه الگو هست چرا ما سمت اینا نمیریم که از همه نظر قدرت ما رو افزایش بده و طرف مقابل رو زمین گیر کنه . اگه فکر کنیم که یه روزی جنگ میشه باید مطمئن باشیم این سامانه ها در مقابل ما هم استفاده میشن . ما چه برنامه ای برای این جور سامانه ها داریم ؟؟؟؟؟؟ این که ما بیایم صرفا به داشتن موشک اکتفا کنیم و فکر کنیم دیگران ندارن واقعا احمقانه هست اتفاقا دارن و قوی تر از مال ما رو هم دارن . بخاطر همین موضوعات هست که دوستان میگن هیچ نیرویی جای نیروی دیگه رو نمیتونه بگیره و .... معذرت میخوام اگه زیاده روی کردم . پاینده باد ایران
  14. 1 پسندیده شده
    قیام با کلاهک هدایت پذیر: قیام: نمونه اولیه خلیج فارس(برپایه نسل سوم فاتح 110): ذوالفقار: استتار موشک ها در بین عوارض زمین:
  15. 1 پسندیده شده
    موشک قیام با کلاهک هدایت شونده http://s9.picofile.com/file/8338182668/Qiam.mp4.html موشک ضدناو هرمز۲ http://s8.picofile.com/file/8338182868/Hormoz_2.mp4.html موشک رعد۳۰۷(راکت زلزال هدایت پذیر) http://s9.picofile.com/file/8338182892/raad_307.mp4.html راکت فجر 4 http://s9.picofile.com/file/8338182992/zelzal.mp4.html پرتاب بمب سدید۳۴۲ از پهپاد شاهد ۱۲۹ http://s8.picofile.com/file/8338183184/sadid_342_shahed_129.mp4.html @iranian_defensive_power
  16. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز با پوزش بخاطر تأخیر بیش از دو ساله در تکمیل این تاپیک ، بحث شیرین آتشبارهای خودکششی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: آتشبارهای خودکششی قاره آسیا : ( چین - بخش هفتم ) (ضربه اژدها : راکت انداز های چینی 6) Weishi -32 : این راکت انداز خودکششی 302 میلی متری که با نام " دبلیو. اس- 32 " نامیده می شود ، اولین راکت انداز چینی است که در این پست نسبت به معرفی آن اقدام می کنیم. برد این راکت انداز 60 الی 150 کیلومتر است. این راکت انداز که نسخه بهینه شده WS-1 است ، در کشور تایلند (بصورت تحت لیسانس ) و با نام DTI-1 تولید می گردد. متأسفانه بجز تایلند در خصوص خریداران این راکت انداز صادراتی چین ، اطلاعاتی بدست نیاوردم. در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این راکت انداز وجود ندارد https://china-defense.blogspot.com/2015/06/ws-32-long-rang-rocket-in-news.html Weishi -35 : این راکت انداز خودکششی155 میلی متری که با نام " دبلیو. اس- 35 " نامیده می شود ، دومین راکت انداز چینی است که در این پست نسبت به معرفی آن اقدام می کنیم. برد این راکت انداز -100 کیلومتر است و امکان هدایت توسط هر دو سیستم GPS / GLONASS ( بسته به خواست و سفارش مشتری ) را دارد. از طرح اولیه این راکت انداز در اواخر سال 2013 میلادی رونمائی شده است. متأسفانه در خصوص خریداران این راکت انداز صادراتی چین ، اطلاعاتی بدست نیاوردم. در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این راکت انداز وجود ندارد http://www.deagel.com/Defensive-Weapons/WS-35_a002888001.aspx Weishi WS-43 : این راکت انداز خودکششی که با نام " دبلیو. اس-43 " نامیده می شود ، دیگر راکت انداز چینی است که در این پست نسبت به معرفی آن اقدام می کنیم. برد این راکت انداز 60 کیلومتر است و در نمایشگاه هوائی 2014 چین نخستین بار رونمائی شده است. نکته جالب توجه در خصوص این راکت انداز این است که توان شلیک موشک های کروز سبک و کوچک مسلح به کلاهک 44 پوندی (تقریبا 20 کیلوگرمی) را هم دارد ، که این موشک های کروز ، به کمک بالک های خود ، همانند یک پهپاد توانائی گشت زنی 30 دقیقه ای بر فراز آسمان را دارد. این توانائی برای مقابله با اهداف خاص ( نظیر خنثی کردن آتشبارهای دشمن و یا شکار سرکردگان گروه های تروریستی و ... ) مورد استفاده قرار می گیرد. با اینکه این راکت انداز ، هنوز وارد چرخه تولید نشده است ، اما از چین و پاکستان بعنوان خریداران قطعی این سلاح نام برده می شود. البته احتمال خرید این سلاح توسط اندونزی هم بسیار بالا می باشد. در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این راکت انداز وجود ندارد https://chinesemilitaryreview.blogspot.com/2014/11/chinese-ws-43-miniature-attack-cruise.html https://www.indomiliter.com/ini-dia-ws-43-rudal-jelajah-dari-cina-yang-ditawarkan-ke-indonesia/ Weishi -64 : این راکت انداز خودکششی که با نام " دبلیو. اس-64 " نامیده می شود ، آخرین راکت انداز چینی است که در این پست نسبت به معرفی آن اقدام می کنیم. برد این راکت انداز 300 میلی متری120 الی 280 کیلومتر است و در نمایشگاه هوائی 2014 چین نخستین بار رونمائی شده است. نکته جالب توجه در خصوص این راکت انداز این است که این راکت انداز اولین راکت انداز ضد کشتی و ضد ناو در جهان است و توان هداف قرار دادن ناو های دشمن را به کمک راکت های هدایت شونده ( توسط GPS / GLPNAAS ) دارد. در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این راکت انداز وجود ندارد https://defence.pk/pdf/threads/chinas-ws-64-touted-as-first-precision-anti-ship-rocket-launcher.382833/ ادامه دارد... ------------- پ.ن 1 : لطفا دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : انشاءالله در پست های آینده به ادامه آتشبارهای خودکششی قاره آسیا (فعلا راکت انداز های چین کمونیست) خواهیم پرداخت.
  17. 1 پسندیده شده
    بسم الله .................. قسمت اول عملیات مرصاد در واقع نام ضد حمله نیروهای ایرانی جهت متوقف کردن پیشروی مجاهدین ویا به اصطلاح ارتش آزادی بخش و در مرحله بعدی انهدام این نیرو در غرب کشور ایران صورت گرفت مجهادین خلق در تاریخ 3 مرداد 67 حملات خود تحت نام فروغ جاویدان رادر پناه پشتیبانی هوایی و توپخانه ایی ارتش عراق شروع کردن بالگردهای عراقی هم نقش ویژه ایی در پشتیبانی نزدیک و جابجایی تدارکات داشتن نام فروغ جاویدان به گفته سرکرده این گروه با عنایت از نام پیامبر اسلام گرفته شده است استعداد نیروهای مهاجم چیزی در حدود 25 تیپ سبک مکانیزه <شما بخوانید گروهان های تقویت شده> هر تیپ شمال 170 تا 180 نیرو < با نیروهای پشتیبانی کنند تا 230 نفر میرسیدن> که روی هم رفته رقم 4800 تا 5100 نفر را شامل میشدن این نیروها را هم میشود به سه دسته تقسیم کرد 1-نیروهای ثابت سازمان که هسته اصلی یگانهای حمله کننده را تشکیل میدادن این نیروهای از قبل اموزشهای لازم رو دیده مد تهای در خاک عراق مستقر بودن تعدادی زیادی از انها در عملیات های کوچک و متوسط بر ضد نیروهای ایرانی شرکت داشتن به طور خلاصه ترکیبی از وفاداری تجربه و اموزش بالا از خصوصیات این دسته بود تعداد این فراد نزدیک به 3200 نفر برآورد میشود 2 – نیروهای که بر اثر فراخوان سازمان از سرتاسر اروپا وایران راهی عراق شدن در بین این افراد کسانی بودن که در ایران بازداشت و بعد از مدتی با ابراز ندامت و پشیمانی ازاد شدن تعداد این افراد هم بین 600 تا 800 نفر براورد شده 3-اسرایی که به ظاهر بر اثر وعده های منافقین به این گروه پیوسته بودن البته هدف اصلی این اسرا همکاری با منافقین نبود بلکه به راهی برای فرار فکر می کردن . نزدیک 1500 نفر قول همکاری به منافقین را دادن اما به نظر میرسد در صحنه عملیات 800 تن از اسرا حضور داشتن که به علت عدم اعتماد سازمان به این افراد در کارها و پستهای غیر حساس به خدمت گذفته شدن البته یک دسته دیگر را هم باید به این نیروها اضافه کرد وآن ستون پنجم منافقین در داخل شهرها بود که بعد از شروع حملات این افراد به سمت مناطق درگیر اعزام شدن و تعداد زیادی از آنها در شهر کرمانشاه منتظر رسیدن ستون منافقین بودن یک تعدادی هم از زندانی های عضو گروه منافقین که در حال گذرراندن دوران محکومیت خود بودن این دسته هم بعد از شروع حملات دست به شورش در زندان ها زدن تجهیزات نظامی سازمان منافقین در عملیات فروغ جاویدان 120 دستگاه تانک سبک کاسکاویل برزیلی و 40 دستگاه نفربر bmp1 و 30 قبضه توپ 122م‌م و جمعاً حدود 90 قبضه خمپاره 82 و 150 قبضه 60م‌م و 1000 قبضه آرپی‌جی 7 و 700 قبضه تیربار کلاش و 20 دستگاه تفنگ 106 م‌م و 60 قبضه مسلسل دوشکا و 50 قبضه موشک ضد هوایی دوش پرتاب سام 7 وصدها خودرو وکامیون لباس سازمانی منافقین در حمله لباسی مایل به رنگ خاکی بود که شباهت زیادی به لباس فرم نیروهای بسیج وارتش ایران داشت هم چنین این گروه در حمله از پرچم خود که در رنگ بندی شبیه پرچم رسمی ایران بود استفاده کرد جنگنده های عراقی قبل از شروع حمله زمینی پایگاههای هوایی نوژه-دزفول –تبریز- پایگاه تیپ 2 لشگر 28 در سقز و همچنین سایت راداری سوباشی را بمباران کردن سایت سوباشی ( البته در 5 مرداد ) مورد اصابت چند موشک هوا به زمین گرفت و 19 تن از کارکنان آن به شهادت رسیدن پایگاه هوایی نوژه توسط جنگنده ها ی عراقی از جمله میراژدر چندین نوبت به خصوص به وسیله بمب های خوشه ایی تاخیری مورد هدف قرار گرفت بمباران به حدی بود که تعدادی از بمبهای خو شه ایی در زیر واطراف هواپیماهای مستقر در پایگاه پخش شدن اشتباه ایران هشدارهای از سوی نیروهای ارتش و سپاه حاضر در منطقه نسبت به تحرکات شدید و انتقال تجهیزات ونیروی توسط منافقین به رده های بالاتر ارسال شده بود و حتی فرمانده وقت نیروهای زمینی خطر حمله منافقین را گوش زد کرده اما اقدام لازم حداقل بر ای مقابله با حملات منافقین در منطقه صورت نگرفت البته با توجه به شرایط جغرافیایی منطقه کسی فکر یک حمله به این ابعاد و به صورت مکانیزه را توسط عراق ویا حتی منافقین را نمیگرد سپهبد شهید صیاد شیرازی من در خانه بودم که ساعت 8:30 شب از ستاد کل به من زنگ زدند و گفتند که دشمن از سرپل ذهاب و گردنه پاتاق با سرعت جلو می‌آید، من گفتم خدایا کدام دشمن از یک محور سرش را انداخته پایین میاید؟! این چه جور دشمنی است؟! گفت: ما نمی‌دانیم، گفت رسیده‌اند به کرند و آنجا را هم گرفتند. بعد هم حرکت کرده به سمت اسلام آباد غرب، بعد هم کرمانشاه و همین طور دارد جلو می‌آید! این چه دشمنی است؟ ما همچنین دشمنی ندیده بودیم که اینطور از یک جاده سرش را بیندازد پایین و بیاید جلو! فرمانده وقت نیروی زمینی سرتیپ دوم حسن سعدی «با وجود پایان جنگ ما همچنان باید مراقب تحرکات دشمن و همچنین منافقین باشیم» نیروهای ایرانی با توجه به گزارش های واصله درباره تجمع منافقین در مرز خسروی میتوانستن حداقل در حد فاصل گردنه پاتاق تا اسلام اباد را با نیروی نه چندان زیاد پوشش بدهند به طور مثال پایگاه تیپ 12 قائم در 10 کیلومتری تنکه چهار بر پا شده بود در زمان حمله منافقین چندین گردان در پایگاه حضور داشتن البته همین نیرودر چهارم مرداد پیشروی منافقین رابرای یک روز سد میکند و یا پادگان ارتش در سرپل ذهاب امیر سید حسام هاشمی <<یک اشتباهی که اینجا از سوی ما سر زد این بود که یگان‌های ما در محور سرپل ذهاب، از گردنه پاتاق عبور نکردند و بدین ترتیب محور «کرند - اسلام‌آباد» خالی ماند. یگان‌هایی که عقب‌نشینی کردند به پادگان ارتش در سرپل‌ذهاب رفته بودند. در نتیجه هیچ نیرویی از ما در محور پاتاق به کرند و اسلام‌آباد نمانده بود. روز سوم مرداد منافقین با کمک عراق از این محور و همچنین محور دالاهو وارد خاک ما شدند و خودشان را به اسلام‌آباد رساندند. در پادگان اسلام‌آباد، هم سپاه و هم ارتش، نیرو‌های باقی‌مانده داشتند، اما نیروی رزمی نه؛ نیرو‌های رزمی آن‌ها در جنوب بودند. به خاطر قصوری که ما داشتیم و گردنه پاتاق را نبسته بودیم منافقین فرصتی به دست آوردند و نفوذ کردند. گردنه پاتاق مواضع مستحکمی داشت و می‌شد با یک دسته پیاده آن را کنترل شود. متاسفانه یگان‌های ما در عقب‌نشینی که انجام دادند به طرف پادگان‌ها که نزدیک‌تر بود رفته بودند و این محور‌ها را رها کرده بودند. منافقین هم که نیرویی را در برابر خود نمی‌دیدند سرشان را پایین انداختند و از کِرند عبور کردند و به اسلام‌آباد رسیدند.>> در کنار موارد بالا نیروهای ایرانی برای دفع حمله سراسری ارتش عراق به و جنوب غرب منتقل شده بودن و این مناطق از نیروهای ایرانی تقریبا خالی شده بود .با شروع حملات عراق در جبهه میانی و جنوبی نیروهایی ایرانی برای جلوگیری از دادن تلفات و اسیر بیشتر برخی از مناطق رو تخلیه کردن سردار ناصح فرمانده وقت سپاه نبی اکرم در اینباره می گوید ((منطقه چنان از نیروی پدافندی خالی بود که عراقی ها راحت جولان می دادند و در سرپل ذهاب از ما رد شدند)) ویا صفرعلی براتلو از فرماندهان لشگر 6 سابق سپاه ((مرصاد برای نظام یک غافلگیری به وجود آورد و کسی احتمال نمیداد که منافقین این کار را بکنند. به دلیل حمله مجدد عراق به خاک ایران پس از قبول قطعنامه، بیشتر یگانها از غرب به جنوب رفتند. اوج غربت بود؛ یعنی غرب کشور هیچ کس نمانده بود. همه به جنوب رفته بودند)) وهمچنین وفیق السامرایی از فرماندهان اطلاعات نظامی استخبارات عراق ((نیروهای ایران و عراق به دنبال پشت سر گذاشتن هشت سال جنگ، از مرحله صلح با استراحت نیمه کاملی استقبال به عمل آوردند. نیروهای ایران اقدام به سبک کردن و عقب کشیدن تعدادی از یگانهای خود از منطقه مورد نظر در این عملیات، در محور «خانقین _ تهران» نمودند و تعدادی از یگانهای لشکر هشتاد و یک زرهی و سپاه پاسداران به پادگانهایشان و مناطق غیررسمی منتقل گردیدند. در محور عملیاتی سازمان، غیر از چند یگان سبک، نیروی دیگری حضور نداشت و علاوه بر آن فعالیت در بسیاری از نقاط دیده‌بانی اطلاعاتی ضعیف شده بود. در مجموع آمادگی رزمی به پایین ترین سطح ممکن تنزل پیدا کرده بود)) پایان قسمت اول جمع آوری شده توسط خودم منبع : MILITARY.IR ========= این مقاله تقریبا حاصل دوماه زمان ومطالعه صدها منبع مختلف والبته قابل استناد بود دلیل انتخاب عملیات مرصاد هم وجود تصاویر و مطالب گوناگون ومستندی بود که همین کار رو راحتتر میکرد . حقیقتا قصد بر این بود که حداکثر یک هفته بعد از سالروز عملیات مرصاد این مطلب رو منتشر کنم ولی دیدم به این سادگی نیست خرابی سایت و چند دلیل دیگه مانع انتشار این مطلب شد بهترین وقت رو سالگرد شروع جنگ تحمیلی دیدم برای کم شدن مطالب برخی از نکات رو حذف کردم ویا بهش زیاد توجه نکردم البته ممکنه مطالبی رو هم جا گذاشته باشم که در اون صورت دوستان میتونند کمک کنند نکته مهم تر اینه که هنوز مقاله رو تموم نکردم ولی دیگه بیش از این نمیشد صبر کرد
  18. 1 پسندیده شده
    به نام خدا سلام استاد گرامی جناب EMP مطلبی در سطح تکنولوژی بیان فرمودند با اجازه دوستان بنده هم یک تحلیل سطح بالاتر ارائه می دهم : می گویند یکی از دلایل فروپاشی شوروی وارد شدن به مسابقه تسلیحاتی با آمریکا می باشد . صرف نظر از مقدار تاثیر این موضوع در به وجود آمدن آن اتفاق ، به نظر می رسد که کشور آمریکا در دهه های پیشرو با مشکلی مشابه البته از نوع وارونش مواجه خواهد بود . در حدود 25 سال گذشته تغییرات گسترده ای در شرایط جهانی به وجود آمده که به طبع آن رویکردها ، دکترین ها و استراتژی های نوینی پا به عرصه وجود گذارده اند . در زمان کنونی پیشرفت صرف تکنولوژیک جای خود را به تقابل های هوشمندانه تری می دهند و المان های رایج جنگ (MOSSCOMES) با مفاهیم جدید و بلکه متفاوت تری در حال پیدایش و تکوین هستند . این امر باعث شده که وجود صنایع گسترده نظامی به تدریج جای خود را به صنایع کوچک تر اما چابک تر و بهینه تر بدهند و اینجا دقیقا جایی است که اقتصاد نظامی گری آمریکا در حال وارد شدن به چالش های نوینی می باشد . همانگونه که می دانید بخش قابل توجهی از تولید ثروت و همچنین علوم مختلف در آمریکا وابسته به صنایع به شدت گسترده نظامی آن است و این امر تاثیرات اجتماعی کلانی هم بر روی جامعه آمریکا گذاشته است . حال سوال این است که اگر آمریکایی ها مجبور شوند که این ساختار را محدود تر کنند چگونه تاثیرات اجتماعی ، اقتصادی و ... آن را مدیریت خواهند کرد ؟ وقتی این سوال ، در کنار تغییرات موازنه در بخش های مختلفی از نظام بین الملل گذاشته می شود به نظر می رسد که رویای آمریکایی با بزرگترین چالش اش مواجه خواهد شد . البته درستی تحلیلی که ارائه کردم با گذر زمان مشخص می شود ، اما توجه به این نکته داشته باشید که اگر بخش هایی از این تحلیل درست باشد آمریکایی ها برای خریدن زمان و اصلاح روند های خودشان بیش از گذشته نیازمند بحران آفرینی در جهان خواهند بود و این آینده گان هستند که جواب معماهای عصر ما را به درستی پاسخ خواهند داد و همچنین آنان که بتوانند آینده را به درستی پیش بینی نمایند برندگان این بازی هستند . پی نوشت 1 – در اینجا جناب EMP درباره هزینه های F35 مطلب گذاشته اند اما با مطالعه در بقیه صنایع نظامی آمریکا متوجه می شویم که تمام این صنایع با گذر زمان دچار ایجاد سر ریز های غیر ضرور بیشتری شده اند که البته اصلاح این روند بر خلاف تصورعده ای سهل نمی باشد . پی نوشت 2 – در یکی از مطالبی که چند ماه پیش درباره اقتصاد نظامی گری آمریکا قرار دادم گفتم که اگر با آن هوشمندانه برخورد نشود باعث تقویت آن خواهد شد . این هوشمندی در کشور های مختلف در حال شکل گیری می باشد . پی نوشت 3 – جدول عملیات های تاثیر محوری که گاها جناب MR9 قرار می دهند و توجه به نقاط ثقل دشمن در کنار آن ، نکاتی کلیدی در تقابل های پیش رو هستند . موفق و سربلند باشید
  19. 1 پسندیده شده
    زره مایع(Armor Liquid) مقدمه: سیال ها تر کیباتی هستند که میتوانند جاری شوند و اگر بخواهیم تعریف دقیقتری از نظر علم مکانیک داشته باشیم ترکیباتی که در برابر تنش برشی تغییر شکل ممتد بدهند به عنوان سیال در نظر گرفته می شوند، مثل مایعات و گازها. تمام سیال‌ها ویژگی روان شدن (گرانروی) را دارند و بر خلاف جامدات در برابر تغییر شکل مقاومت نمی‌کنند (به اصطلاح رایج «شکل ظرفی را که در آن قرار دارند به خود می‌گیرند».) یکی دیگر از ویژگی های سیالات چسبندگی و یا لزجت می باشد.لزجت یک مقیاس عددی از مقاومت سیال در برابر جریان است وعامل پیوستگی ذرات سیال می باشد. هر چقدر سیالی لزج تر باشد، ویژگی های سیال گونه آن کمتر است (به طور مثال سخت تر روان می گردد نظیر عسل). سیال ها در یک نگاه کلی تر به سیالات ایده آل و غیر ایده آل تقسیم بندی می شوند. سیالات ایده آل به صورت واقعی وجود خارجی ندارند و برای ساده سازی محاسبات در نظر گرفته می شوند در سیالات نیوتونی تنش برشی میان لایه ها صفر در نظر گرفته می شود به این مفهوم که لایه ها می توانند بدون هیچ مقاومتی روی هم حرکت کنند و هیچ چسبندگی بین لایه ها وجود ندارد و از گرانروی ماده چشم پوشی می شود. سیالات غیر ایده آل خود به دو دسته سیالات نیوتونی و غیر نیوتونی تقسیم بندی می شوند. سیال نیوتنی، سیالی است مانند آب که رابطه تنش آن در مقابل کرنش به صورت خطی بوده و امتداد آن از مبدا مختصات عبور می کند، به این مفهوم که گرانروی سیال نیوتونی مستقل از نیروی وارده بر آن است. سیال غیر نیوتنی، سیالی است که گرانروی آن با نرخ کرنش وارد بر آن تغییر می‌کند. در نتیجه چنین سیالاتی فاقد گرانروی معین هستند. مانند: صابون‌های مایع و لوازم آرایشی، خمیردندان ، غذاهایی مانند کره، پنیر، مربا، کچاپ، مایونز، سوپ و ماست، مواد طبیعی مانند ماگما، گدازه، آدامس و عصارها مانند عصارهٔ وانیل، سیالات بیولوژیکی مانند خون، بزاق و مایع سینوویال (مایع مفصلی)، امولسیون مانند سس مایونز . سیالات غیر نیوتونی نیز خود به چند دسته : سیال دیلاتانت، سیال شبه پلاستیک و پلاسیک بینگهام تقسیم می شوند. دیلاتانت که shear thickening fluid (STF) نیز شناخته می شود ماده ای هست که با افزایش تنش برشی(shear strain) گرانروی ماده افزایش پیدا می کند. این رفتار معمولا در مواد خالص مشاهده نمی شود بلکه می تواند در سوسپانسیون ها اتفاق بیفتد. این رفتار می تواند توسط فاکتورهای مختلفی از قبیل اندازه، شکل و توزیع ذرات معلق در سوسپانسیون کنترل شود.ترکیب اوبلک(oobleck) که از ترکیب آب و نشاسته ذرت بدست می آید در این دسته بندی قرار می گیرد. شبه پلاستیک ها عکس رفتار دیلاتانت ها را نشان می دهند. وقتی هیچ تنشی اعمال نشود نیروهای دافعه موجود بین ذرات به قدر کافی زیاد هست که باعث میشود در مایع شناور باشند اما وقتی تنش اعمال می شود نیروهای بین ذره ای از بین رفته و مولکول های مایع از محل تنش دور شده و ذرات بصورت توده در می آیند که هیدروکلاستر نامیده می شوند. هیدروکلاسترها باعث افزایش گرانروی در لحظه اعمال تنش میشوند(تبدیل به ماده جامد می شوند ). پس از رفع تنش دوباره نیروهای بین مولکولی باعت از هم پاشیدن هیدروکلاسترها می شوند و ماده به صورت مایع در می آید(برگشت پذیر). اما برخی دیلاتانت ها برگشت ناپدیرند. هر چقدر سرعت تنش بالاتر باشد ماده گرانرویش بیشتر شده و سخت تر می شود. سرعت سخت شدن در حدود 104 – 105 بر ثانیه هست. رفتار stf در حالت معمولی و هنگام تنش در شکل زیر ملاحظه می شود. STFترکیبی از ذرات معلق شده در حلال است. ذرات استفاده شده می توانند ار مواد محتلف ساخته شده باشند از قبیل SiO2 یا اکسیدهای دیگر، کلسیم کربنات یا پلیمرها از قبیل پلی استایرن، پلی متیل متا آکریلات و یا پلی مرهای دیگر. ذرات با اشکال کروی، بیضوی و دیسکی شکل و با اندازه کمتر از 100 میکرون می تواند استفاده شود. حلال ها نیز می تواند حلال آبی با یا بدون افزودن نمک هایی از قبیل سدیم کلرید و یا حلال های آلی از قبیل اتیلن گلیکول ، گلیسرین و یا حلال های پایه سیلکونی از قبیل روغن سیلکون و یا ترکیبی از حلال های مختلف باشد. درجلیقه های ضد گلوله معمولا از الیاف کولار( یک نوع الیاف آرامیدی) به تنهایی و یا در کنار یک صفحه سرامیکی استفاده می شود الیاف کولار به دلیل حضور پیوندهای هیدروژنی در زنجیره ساختاریشون دارای خصوصیت ضربه گیری ومقاومت کششی بسیار بالایی هستند. امروزه خاصیت ضربه گیری این الیاف را می توان با دیلاتانت ها تقویت کرد. الیاف کولار طی تحقیقی ک توسط جناب لی و همکارانش در سال 2003 انجام شد از ذرات سیلکا معلق شده در اتیلن گلیکون با قطرذرات در حدود446 میکرومتر با کسر حجمی 0.57 استفاده شد. تحقیقات نشان داد که سرعت تبدیل شدن(مایع به جامد) در حدود 104-105 بر ثانیه هست و همچنین این تبدیل شدن برگشت پذیر هست و پس از رفع تنش بلافاصله به حالت مایع برمیگردد. همچنین از الیاف کولار با چگالی سطحی(areal density) 180g/m2 جهت کامپوزیت سازی استفاده شد. جهت ساخت کامپوزیت، STF در الیاف کولار تا حد اشباع آغشته شد و جهت سهولت کار اتانول به اتیلن گلیکول اولیه اضافه شد تا STF راحتتر با کولار آغشته بشود. بعد از کامپوزیت سازی نمونه در آون در دمای 80 درجه به مدت 20 دقیقه گذاشته شد تا اتانول از ساختار حذف شود. شماتیکی از نمونه آماده شده در شکل مشاهده می شود دو تکه آلومینیوم 5.08*5.08 جهت کپسوله کردن نمونه (هدف) استفاده شد. الیاف کولار با ابعاد 4.76*4.76 بریده شد و با مقدارهای مختلف STF (2و4و8 میلی لیتر)برای هر لایه با آن آغشته می شود و جهت ممانعت از ریخته شدن داخل کیسه(پلی اتیلن) مهرموم میشوند. تست های بالستیک: تستهای بالستیک توسط smooth helium gas gun و در دمای اتاق (25 درجه) و با استاندارد ناتو انجام گرفته است(شکل زیر). سرعت ضربه ( impact velocity) هم در حدود 244متر بر ثانیه محاسبه شده است. نمونه ای از نمونه های تهیه شده همانطور که در جدول یک ملاحظه می شود 4 لایه کولار آغشته با دو میلی لیتر STF (نمونهA)عمق نفوذ کمتری نسبت به 10 لایه کولار خالی یا وزن تقزیبا برابر دارد. همچنین با توجه به جدول دو نمونه A نسبت به نمونه D که شامل 4لایه کولار آغشته به 4میلی لیتر اتیلن گلیکول هست با وزن کمتر عمق نفوذ کمتری دارد. جدول شماره 3 به ما نشان میدهد در کنار حجم STF و تعداد لایه کولار به کار برده شده نوع قرارگیری لایه ها هم نقش مهمی دارد به طوری که با شرایط یکسان و فقط تفاوت در نحوه قرارگیری،نمونهE از نمونهF عمق نفوذ کمتر و در نتیجه جذب انرژی بالاتری برخوردار است. جدول شماره چهار نشان میدهد با افزایش حجم STF به کار برده شده در 4 لایه کولار عمق نفوذ به شدت کمتر می شود. در ادامه کار جهت بررسی سلیکا خشک در مقاومت نمونه ها به برخی از نمونه ها مقدار متفاوتی از سیلکا خشک اضافه شده که نتایج نشان میدهد اثر محسوسی نداشته و STF سیال گونه اثر بهتری از STF تقویت شده با سلیکا خشک دارد . نتایج در جدول شماره 5 ارایه شده اند. در جدول شماره 6 نحوه چیدمان لایه های کولاربا حجم های مختلفی از STF مقایسه شده است. در نهایت آغشته سازی 4 لایه کولار با STF های مختلف مورد بحث و بررسی قرارگرفته هست و همانطور که در جدول شماره 7 مشخص هست ذرات کربنات کلسیم معلق شده در حلال اتیلن گلیکول بهترین کارایی را نشان داده اند. نتیجه گیری: در ادوات نظامی مخصوصا تجهیزات انفرادی سبک بودن و بادوام بودن لوازم شرط اساسی بقاپذیری در صحنه رزم امروزی محسوب می شود. زره مایع در کنار الیاف کولار بدلیل سبک بودن، منعطف بودن و ضربه گیری موثر مورد توجه قرار گرفته اند. حلال مورد استفاده ، اندازه ذرات، نوع ذرات، نسبت حجمی بین ذراتو حلال در STF و چیدمان قرار گیری الیاف و STF از عوامل کلیدی در کارایی زره مایع محسوب می شوند. منابع: http://yon.ir/aksaY http://dilatantfluids.weebly.com/1-what-are-dilatant-fluids.html https://en.wikipedia.org/wiki/Dilatant US 7,226,878 B2 US 3,649,426 پی نوشت: http://yon.ir/8qJDI تالیف و ترجمه صرفا برای میلیتاری می باشد. ادامه دارد...
  20. 1 پسندیده شده
    بخش دوم کامپوزیت الیاف کربن مقدمه کامپوزیت ها ترکیباتی هستند که حداقل از ترکیب دو ماده مختلف به وجود می آیند تا در کنار هم باعث ایجاد خواصی بشوند که متفاوت از خواص هر کدام از اجزای سازنده اش است. هر کامپوزیتی از دو بخش تشکیل میشود: ماتریکس و تقویت کننده. ماتریکس یا زمینه بخش بزرگ کامپوزیت را شامل می شود و تقویت کننده به مقدار کمی برای تغییر(بهبود) خواص ماتریکس با روش های متنوعی به آن اضافه می شود. تقویت کننده ها امروزه معمولا الیاف هستند. کامپوزیت ها بر اساس ماتریکسشان به سه دسته پایه فلزی، سرامیکی و پلیمری تقسیم می شوند. کامپوزیت ها با زمینه پلیمری معمولا رایجترند و رزین های پایه پلیمری به عنوان زمینه و انواع مختلفی از الیاف مثل الیاف کربن، آرامیدها و الیاف شیشه به عنوان تقویت کننده به کار برده می شوند. کامپوزیت ها با زمینه فلزی بیشتر در صنعت خودروسازی کاربرد دارند و آلومینیوم به عنوان زمینه و فیبرهایی از قبیل سیلکون کاربید به عنوان تقویت کننده استفاده می شوند. کامپوزیت ها زمینه سرامیکی بیشتر برای محیط ها با دمای بسیار بالا ( خروجی موتورها) کاربرد دارند و از سرامیک به عنوان زمینه و از الیاف کوتاه یا موادی مثل نیترید بور به عنوان تقویت کننده استفاده می شود[1]. کامپوزیت ها با زمینه پلیمری: سیستم های رزینی از قبیل اپوکسی ها و یا پلی استرها به دلیل خواص مکانیکی پایینتر مثلا نسبت به فلزات به تنهایی استفاده کمی در تولیدات مختلف دارند اما این توانایی را دارند که در فرم های پیچیده شکل بگیرند. موادی از قبیل شیشه، آرامید و بورون دارای مقاومت فشاری و کششی بالایی هستند اما در حالت جامد(solid form) این ویژگی ها نمایان نمی شوند این به این خاطر هست هنگام تنش، ترک های سطحی تصادفی سبب می شود هر ماده ای پایین تر از نقطه تئوری شکستش(breaking point) ترک بردارد و از بین برود. برای حل این مشکل مواد به شکل الیاف تولید می شوند بنابراین اگر چه ترک های سطحی یکسانی ایجاد می شود اما این ترکها در تعداد کمی از الیاف محصور میشوند و قدرت واقعی ماده به قدرت نظری اش نزدیک می شود. بنابراین یک دسته از الیاف ماده عملکرد بهتری از ماده (نسبت به صورتهای دیگر ماده) را نشان می دهند. با این حال الیاف فقط در جهت طول (و نه عرض) خود مقاومت کششی قوی نشان می دهند، مثل یک طناب معمولی. وقتی سیستم های رزینی با تقویت کننده هایی از قبیل فیبر کربن و شیشیه ترکیب می شوند خواص منحصر به فردی را به نمایش میگذارند. زمینه رزین بین تک تک الیاف لود شده و کامپوزیت الیاف مورد نظر را شکل داده و الیاف را از آسیب های ناشی از ضربه و سایش محافظت می کند. استحکام بالا، سختی، سهولت شکل دادن و ساخت اشکال پیچیده ، مقاومت بالا در برابر عوامل محیطی در کنار چگالی پایین، کامپوزیت ها را به مواد کاربردی بی بدیلی در صنایع مختلف تبدبل کرده است[1,2]. خصوصیات یک کامپوزیت حد واسط بین خصوصیات زمینه و تقویت کننده هست خصوصیات کامپوزیت با چهار عامل زیر تعیین می شود 1-خصوصیات الیاف 2- خصوصیات رزین 3- نسبت الیاف به رزین در کامپوزیت 4-ژئومتری(هندسه) و جهت گیری الیاف در کامپوزیت هر کامپوزیتی باید در برابر 4 عامل کشش، تراکم، خمیدگی و shearing مقاومت کند[1]. کشش(Tension): پاسخ کامپوزیت به کشش بیشتر وابسته به سختی کششی و مقاومت الیاف در برابر کشش هست. تراکم(Compression): چسبندگی و سفتی رزین عامل کلیدی هست. نقش رزین نگه داشتن الیاف مثل ستون راست و مانع از خمشدگی آنهاست. Shear: باعث ایجاد لغزش در صفحات مجاور می شود. رزین نقش اصلی را دارد و باعث انتقال تنش در سراسر کامپوزیت می شود. برای مقابله با این تنش رزین باید چسبندگی خوبی با الیاف تقویت کننده داشته باشد. این تنش جهت بررسی کامپوزیت های چند لایه مورد بررسی قرار میگیرد. خمیدگی (flexure): ترکیبی از سه عامل بالا هست پس هم رزین و هم الیاف نقش کلیدی دارند. استحکام و مدول بالای فیبرهای کربن سبب شده تا از آن به عنوان تقویت کننده برای پلیمرها، فلزات، کربن ها، سرامیک ها استفاده شود. تقویت کننده کاربردی به پیوند قوی بین تقویت کننده و ماتریکس مخصوصا برای الیاف کوتاه نیاز دارد. برای کامپوزیت های یک جهته ( الیاف همگی در یک راستا) استحکام کششی طولی مستقل از پیوند بین فیبر و زمینه هست، اما استحکام کششی عرضی و قدرت خمشی(برای خم شدن در جهات طولی و عرضی) با افزایش پیوند بین فیبر و زمینه افزایش پیدا می کند. باید در نظر داشت که افزایش بیش از حد پیوند بین فیبر و زمینه باعث شکنندگی کامپوزیت می شود. مکانیسم پیوند بین فیبر و زمینه شامل پیوندهای شیمیایی( "احتمالا منظور پیوندهای کوولانسی هست"، مترجم)، پیوندهای واندروالس و در هم تنیدگی(interlocking) مکانیکی هست. پیونهای شیمیایی را می توان با اصلاح شیمیایی الیاف و یا با عملیات سایزینگ( پوشش دهی الیاف) افزایش داد[2]. استحکام کششی کامپوزیت الیاف کربن در مقایسه با سایر ترکیبات[1]: مدول کششی کامپوزیت الیاف کربن در مقایسه با سایر ترکیبات: کامپوزیت الیاف کربن در صنایع نظامی: کاربردهای بسیار متنوعی برای کامپوزیت الیاف کربن می توان در نظر گرفت که بدلیل سبکی جایگاه بسیار ویژه ای در صنایع نظامی دارند. بتن مسلح، بال و بدنه هواپیماهای تجاری و نظامی ، کوادکوپترها، پره های توربین های بادی و ... که به چند مورد بصورت مختصر در ادامه پرداخته میشود.لازم هست به نکته ای اشاره شود، بر خلاف تصور عامه الیاف کربن به دلیل استحکام پایین در برابر ضربه( جدول پست قبل high Impact strength) به تنهایی نمی توانند در جلیقه های ضد گلوله مورد استفاده قرار بگیرند. برای ضربه گیری از الیاف آرامیدی به ویژه کولار( تنها و یا همراه ترکیبات مختلف) استفاده می شود. هلمت های آینده: در آزمایش موفقیت آمیزی که در آمریکا انجام گرفته از فیبر کربن(AS4) با زمینه پلی فنیلن سولفید (PPS) به عنوان پوسته خارجی و از الیاف آرامیدی کولار49 به عنوان پوسته بالستیکی((ballistic shell استفاده شده و نتایج رضایت بخشی بدست آمده است[3]. رزم ناوها و کشتی ها: کشتی M80 Stiletto بزرگترین کشتی هست که تماما از مواد کامپوزیتی بسیار پیشرفته توسط نیروی دریایی ایالات متحده و با هدف انتقال نیروهای ویژه در سریعترین زمان ممکن توسعه یافته هست. بدنه اصلی بیشتر از الیاف کربن ساخته شده و باعث کاهش وزن کشتی به 45 تن شده است و قادر هست با سرعت 60 نات تا محدوده 900 کیلومتری به صورت فول لود (20تن) حرکت کند[4]. شفت با کاربردهای متنوع و لوله تفنگ: نتیجه گیری: بر حسب نیاز و تقاضای صنایع مختلف کامپوزیت ها با ویژگی های متنوعی سنتز شده اند که از این میان کامپوزیت الیاف کربن به دلیل خواص منحصر به فردی که دارند نسبت به بقیه کامپوزیت ها در صنایع نظامی، آینده بسیار پرکاربردی خواهند داشت. منابع: 1. Guide of composites 2. Carbon fiber composites, Deborah D.L. Chung 3. https://www.compositesworld.com/articles/future-combat-helmet-promising-prototype 4. https://www.compositestoday.com/category/military پی نوشت: مطالب ارایه شده ترجمه صرف نیستند. ادامه دارد...
  21. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت عزیزان صحبت کردن راجب این موضوع برای این خیلی سخته که مبهمات داره ، تناقض گویی داره ،بوی کاملا سیاسی گرفته و بیشتر از همه کمبود اطلاعات داره. - یکی از دلایل این هست که بعضی از افراد دخیل اون زمان چه نظامی و سیاسی الان در کسوت اموری هستن و لاجرم بازگو کردن بعضی نکات اونها رو دچار مشکل در وضعیت فعلی شون ودرگیری های سیاسی میکنه و مدیریت امروزشون رو زیر سوال میبره.و شاید احساس میکنن بازگو کردنش به صلاح نیست و اون عملیات با انجام کربلای 5 از خاطره ها خارج شده و جای اونو گرفته. - مسئله دیگه در مورد خود ما جامعه ایرانی هست.که از شکست و بازگو کردن اون بیزاریم کمتر کسی شکست های کشور مطالعه میکنه و اهمیت میده.اگر هم بازگو بشه سعی میشه کمی در اون ملاحظه بشه و یا با فاصله زمانی خیلی زیاد مطرح بشه . که در بعضی موارد قابل درکه .شایدم به غیرت و تعصبون به میهن بر میگرده.این به نظر من فاکتور مهمیه. - خاک خوردن بسیاری از اسناد جنگ و بازگو کردن مسائل جنگ صرفا برای مقاصد سیاسی و شخصی و نه روشن شدن جنگ. من عقیده دارم نمیشه یه عملیات رو تنها تحلیل کرد چون اکثر عملیات های دفاع مقدس زنجیروار بهم متصلن. و اینکه حقیقتا هیچ کدوم از ما در اون برهه نبودیم و حس نکردیم که چقدر شرایط سختی رو تحمل کردن فرماندهان و سیاسیون. و این یادمون باشه قضاوت در مورد تاریخ اسونه ولی تصمیم برای آینده سخت. هدف از این عملیات چه بود؟ چرا طرح ریزی شد؟ - از نظر من عملیات های بعد از ازاد سازی خرمشهر یک دودستگی بین مقامات نظامی و بخصوص سیاسی ایجاد کرد.مسئله ی جدیده ورود به خاک دشمن و مفهوم دفاع متحرک مطرح شد.در این بین اختلافاتی پیش اومد که در اخر امام اجازه ورود به خاک عراق را دادند با شروطی.با طولانی شدن جنگ کسانی که موافق وارد شدن به خاک عراق بودن باز دو دسته شدن عده ای ادامه جنگ برای سرنگونی رژِیم عراق و عده ای پایان بخشیدن به جنگ با تسخیر قسمتی از خاک عراق و .خب بیش ازین جلو نمیریم چون سیاسی میشه و ...... چرا به شکست انجامید؟ نقش فرماندهان در آن چه بود و ایضاً چه تدابیری پس از آن برای جلوگیری از این قبیل شکست ها اندیشیده شد؟ دلایل شکست از نظر بنده : 1- نبود استراتژی واحد در بین سپاه و ارتش و بین سیاسیون و نظامیان ، فرمانده جنگ شدن افراد سیاسی و لاجرم قدرت گرفتن رای سیاسیون در جنگ و فشار بر روی فرماندهان. 2- تامین و پشتیبانی ضعیف جنگ از طرف دولت. 3- عوامل خارجی توجه شود هر یک از فرماندهان و سیاسیون فقط می‌تواند از ستاد عملیاتی خود و محل برخودش با مسئله حرف بزند.نمیشه فقط به سخن و تحلیل یک نفر یا یک جریان پسنده کرد .مسیر بحث به نظر من باید در یک شبکه ای از نظرات و تحلیل های افراد دخیل در امر صورت بگیرد و بعد اعضای انجمن شروع به تحلیل شخصی از این شبکه بکنند. 1- استراتژی غلط پایان جنگ با یک پیروزی بزرگ !!! در واقع با این استراتژی و عدم استفاده از زمینی ارتش و کاهش عملیات های هماهنگ ، دلبستن به عملیات های بزرگ مقطعی با تلفات زیاد باعث از بین رفتن بخش بزرگی از نیروهای با استعداد و با تجربه شد.اگر به جای پیروزی های مقطعی به فکر نزدیک کردن سپاه و ارتش می بودیم و برای خارج کردن دشمن و تثبیت مرز ها و تصرفات یه طرح کلی رو بررسی میکردیم فکر میکنم با تلفات کمتر و نتیجه بهتر جنگ به اتمام میرسید.توجه شود که تمام عملیات هایی که با شهادت زیاد همراه بودن به دلیل همین استراتژی که نوعی سردرگمی رزمی ایجاد کرد به راحتی توسط دشمن با تلفات بالا ایران پس گرفته شدند. 62/12/3 _ عملیات خیبر (20000 شهید و زخمی) 64/11/20 _ عملیات والفجر 8 در جبهه جنوب و منطقه عمومی فاو، بطور مستقل توسط سپاه پاسداران طراحی و انجام شد.(30.000 شهید و زخمی ) 64/12/15_ آغاز استراتژی دفاع متحرک عراق. 65/4/9_ عملیات کربلای 1 و آزادسازی شهر مهران توسط واحدهای رزمی سپاه پاسداران که عملاً موجب شکست استراتژی دفاع متحرک عراق شد. 65/10/3_ عملیات کربلای 4 توسط سپاه در منطقه الواخصیب.(12000 شهید و زخمی ) 65/10/19_ عملیات کربلای 5 در جبهه جنوب و در محور شلمچه – شرق بصره.(دراین عملیات هفت هزار و 651 رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که 400 نفر از آنها از فرماندهان بودند. همچنین 53 هزار و 299 نفر مجروح و 3 هزار و 522 نفر نیز مفقودالااثر شدند) - شروع استراتژِی دفاع متحرک از طرف ایران انجام بیش از 60 عملیات تا فروردین 67 67/1/28_ تهاجم عراق با بکارگیری وسیع سلاحهای شیمیایی و با استعداد 48 تیپ پیاده و 11 تیپ زرهی و مکانیزه در مقابل 4 تا 5 لشکر و باز پس گیری فاو. 67/2/26_ بیت المقدس 6 در منطقه ماووت. 67/3/14_ تک گسترده و سنگین عراق به منطقه شلمچه و تصرف منطقه عملیاتی کربلای 5. 67/3/22_ بیت المقدس 7 در منطقه عمومی شلمچه توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. 67/3/24_ تک عراق به محور ماووت و تصرف بخشی از منطقه ماووت طی 8 روز. 67/3/29_ تهاجم ارتش عراق با استعداد 1 لشکر به مهران و تصرف آن و استقرار در ارتفاعات مهم قلعه آویزان – و واگذاری شهر مهران به منافقین. 67/4/4_ حرکت گسترده عراق در جبهه جنوب و بازپس گیری جزایر مجنون، منطقه وسیع شمال کوشک و طلایه و جفیر. در این عملیات از 8 تیپ مستقل پیاده، 3 تیپ نیروی مخصوص، 5 تیپ زرهی و 2 تیپ مکانیزه و چند یگان در قالب 3 لشکر استفاده کرد. 67/4/7_ تهاجم عراق در محور شاخ شمیران. 67/4/21_ حمله عراق با استعداد 11 لشکر در جبهه های جنوب و تصرف غرب شوش و دزفول تا دهلران. 67/4/27 _ پذیرش قطعنامه 598شورای امنیت سازمان ملل از سوی جمهوری اسلامی ایران. 67/4/31 _ حرکت و تهاجم گسترده عراق با 13 لشکر در منطقه شمال خرمشهر و جنوب اهواز در این حمله نیروهای عراقی خود را به جاده اهواز – خرمشهر رساندند و تلاش گسترده ای زا طی سه روز جهت تصرف خرمشهر انجام دادند که بدلیل مقاومت رزمندگان اسلام ناموفق ماندند. 67/5/3 _ حمله منافقین با حمایت ارتش عراق به غرب اسلام آباد و انجام عملیات مرصاد توسط رزمندگان اسلام و شکست سنگین منافقین در این عملیات. 67/5/10_ عقب نشینی عراق به پشت مرزهای بین المللی در جنوب. 67/5/29 _ اعلام رسمی آتش بس توسط دبیر کل سازمان ملل. آیت‎الله هاشمی رفسنجانی در سوم خرداد ۶۱ خرمشهر فتح شد و دنیا در بهت و حیرت از شکست صدام درمانده شد، چند روز بعد اسراییل به لبنان حمله کرد. چرا همان سال ۶۱ جنگ را تمام نکردیم؟ در حالی‎که در موضع قدرت بودیم؟ اولا تصمیم به جنگ و صلح، در اختیار فرماندهی کل قوا قرار داشت که امام بودند. حضور بقیه جنبه مشورتی داشت که اگر نظری داشتند، بیان می‎کردند. این‎که می‎گویند ما در آن سال‎‎ها می‎توانستیم جنگ را تمام کنیم، باید گفت: بله، اگر می‎خواستیم، می‎توانستیم جنگ را تمام کنیم. اما به اهداف‎مان نمی‎رسیدیم. البته امام نظر مهم‎تری داشتند. ایشان ۱۵ - ۱۰ سال در عراق بودند و از پیش هم عراق را می‎شناختند. حزب بعث در عراق خیلی بد کرده بود. واقعا نسبت به مردم استبداد شدیدی داشته و بسیار خشن عمل می‎کردند. امام هم در آن‎جا بودند و آن‎‎ها را می‎دیدند که چقدر از شیعیان را کشته و آواره کرده بودند. در آن زمان با موج شیعیانی روبه‎رو بودیم که از عراق اخراج شده بودند که برخی هنوز هم در ایران مانده‎اند. علاوه‎بر این ایدئولوژی بعث یک ایدئولوژی غیراسلامی بود. در مجموع امام فکر کردند حالا که خود صدامی‎‎ها جنگ را شروع کرده‎اند، یکی از وظایف‎شان این است که عراق را از شر صدام و حزب بعث نجات بدهند. ایشان این را برای خودشان رسالت می‎دیدند. با آن شکست‎‎های پی‎در‎پی که عراق خورده و در قسمت‎‎هایی از جبهه‌شان به آن‎طرف مرز فرار کرده بود، ادامه جنگ مناسب‎تر به‎نظر می‎رسید. در این حالت شاید بیشتر می‎توانستیم امتیاز بگیریم، به‎علاوه شاید می‎توانستیم صدام را از بین ببریم؛ این‎ها نظرات امام بود. با فتح فاو راه عراق بر دریا بسته می‎شد و این برای برخی از دول منطقه حساسیت‎برانگیز بود. ما در فاو خیلی شهید دادیم. واقعا چه هدفی پشت فتح فاو بود؟ اولا اشاره کردم استراتژی امام این بود که نیرو‎های ما در مناطقی به داخل خاک عراق بروند که مردم غیرنظامی در آن‎جا زندگی نکنند. در فاو هم مردمی زندگی نمی‎کردند و حتی کشاورزی آن‎جا تقریبا تعطیل شده بود. ثانیا پس از این‎که من فرماندهی جنگ را برعهده گرفتم، پیش از انجام عملیات خیبر، خدمت امام رسیدم و در جلسه‎ای که سران مملکتی حضور داشتند، در این مورد بحث کردیم که جنگ دارد خیلی طولانی می‎شود. ما باید بخش ارزشمندی از خاک عراق را تصرف کنیم تا بعدها با آن گروکشی کنیم و عراق ناچار به قبول خواسته‎‎های ما بشود. سپس اگر جایی را تصرف کنیم که تحمل آن برای عراق سخت باشد، آن‎موقع مجبور به انجام خواسته‎‎های ما خواهد شد، این برنامه جزو سیاست‎‎های ما بود. من قبل از رفتن به جبهه، برای خداحافظی خدمت امام رسیدم و نظرم مبنی بر تصرف قطعه‎ای از خاک عراق را به ایشان عرض کردم. البته امام فقط تبسم کردند و تأیید یا رد نکردند و همچنین هیچ نارضایتی نشان ندادند. من به جبهه رفتم و این نکته را پیش از عملیات خیبر در قرارگاه برای فرماندهان اعلام کردم. عملیات خیبر هم به همین منظور طراحی شده بود. عملیات خیبر ناتمام ماند. بدین‎صورت که جزیره و هور را تصرف کردیم، ولی نتوانستیم لب دجله سنگر بگیریم و برگشتیم. سیاست ما همچنان ادامه داشت تا این‎که طراحی عملیات متوجه فاو شد. منبع در بحث فرماندهی جنگ به مقطع عملیات خیبر رسیده بودید. بله، اختلافات فرماندهان سپاه و ارتش در شیوه جنگیدن مشکل‌زا شده بود که در خاطرات من می‌بینید. البته من خیلی کمرنگ نوشتم. نمی‌خواستم حتی برای نزدیکانم روشن شود که این قدر اختلاف است. در جلسات سران قوا و در خدمت امام (ره) بحث می‌شد که چه کار کنیم. راههایی را پیشنهاد می‌دادیم که عملی نمی‌شد. بالاخره معلوم شد که تنها راه این است که یک نفر از طرف امام، فرمانده جنگ شود تا نظر آن شخص در اختلافات داور باشد. نظر ما این بود که آیت‌الله خامنه‌ای باشند. علتش این بود که ایشان بیش از همه از میدان جنگ شناخت داشتند. نمی‌دانم خود ایشان چیزی گفتند یا نه، ولی امام در یک جلسه گفتند: «الان آقای خامنه‌ای رئیس جمهور هستند و خوب نیست گرفتار مسائل جنگ شوند. به علاوه تو دو نائب اول و دوم در مجلس داری که اگر هم نباشی، آن‌ها اداره می‌کنند. از لحاظ جسمی هم سالم‌تر هستی که حضور در جبهه تحرک می‌خواهد.» با این نظر امام قرار شد من فرمانده شوم. واقعاً خودم اهل جنگ و فرماندهی نظامیان نبودم، ولی چاره‌ای نداشتم. وقتی فرمانده شدم و می‌خواستم به منطقه بروم، ........ در‌‌ همان جلسه به فرماندهان گفتم: نظر من این است. مسئله را به امام منتسب نکردم و گفتم نظر من است. گفتم: «عملیات خیبر خیلی مهم است» با نقشه و کالک عملیاتی صحبت کردم...... در آن جلسه کسی چیزی نگفت. بعد‌ها که فرماندهان به قرارگاه‌ها خود رفتند و جلسه گرفتند، دو نظر مطرح شد. بعضی‌ها می‌گفتند: «همه می‌گویند جنگ جنگ تا پیروزی و آقای هاشمی می‌گوید جنگ جنگ تا یک پیروزی» یعنی اختلافات ارتش و سپاه در زمان عملیات خیبر هم بود؟ بله، ارتش این‌گونه عملیات را قبول نداشت. فرماندهان ارتش می‌گفتند: نمی‌توانیم تدارکات و تجهیزات نیروهای مستقر در صف را تأمین کنیم. حتی توپخانه نمی‌رسد. از طریق هواپیما هم نمی‌شود، چون وضع ضدهوایی‌های عراق در منطقه خوب است. یعنی آن عملیات را از لحاظ کلاسیک قبول نداشتند. به هر حال آن عملیات آغاز شد.‌‌ همان موقع من براساس وظایف فرماندهی وارد کارهای اجرایی شدم. وقتی دیدم اوضاع این گونه است، به هوانیروز دستور ورود دادم . به هر حال عملیات خیبر را فرماندهی کردم و‌‌ همان جا ماندم تا مسائل ابتدایی آن حل شد. هه هر حال آن سیاست یعنی گرفتن جاهای مهمی از خاک عراق، تا پایان جنگ ادامه داشت. می‌خواستیم جایی را بگیریم تا قدرت ما در بحث‌های سیاسی برای پایان جنگ زیاد باشد. در یک مقطع به سراغ فاو رفتیم. عملیات خوبی بود و خوب هم انجام شد، ولی به همه اهدافش نرسیدیم. تا کارخانه نمک رفتیم که عراقی‌ها جلوی ما را گرفتند. بعضی‌ها آن موقع سوءظن داشتند و می‌گفتند: سپاه نخواست جنگ به مرحله‌ای برسد که تمام شود. من قبول نداشتم و هنوز هم قبول ندارم. می‌خواستند، منتها مشکل بود. البته فرماندهان سپاه بعد‌ها اعلام کردند:‌ ام‌‌القصر جزو اهداف ما نبود. به هر حال آنجا هم نشد، که پس از آن عملیات کربلای چهار را طراحی کردیم. این دفعه خیلی وسیع گرفتیم. از بقیه فاو تا بندر ‌ام‌القصر را شامل می‌شد. همان نیمه‌های شب خود را به اهواز رساندم. قرارگاهی در نزدیکی‌های اهواز داشتیم. از آنجا گزارش‌ها را مستمر می‌گرفتم. همه گزارش‌ها نشان از آمادگی کامل دشمن بود. فرماندهان به قرارگاه آمدند و گزارش‌های می‌دانی خود را ارائه کردند که واقعاً نگران‌کننده بود.متأسفانه یکی از فلش‌های اصلی عملیات لو رفته بود. جلسه‌ای گرفتیم و به این نتیجه رسیدیم که ادامه بدهیم. اعلام کردیم نیرو‌ها و فرماندهان برای شروع عملیات کربلای پنج آماده باشند. بحث فرماندهی شما ادامه داشت؟ بله، من فرمانده جنگ بودم و کس دیگری به عنوان فرماندهی مطرح نبود. تعبیری در خاطرات سال ۶۶ و ۶۷ هست که برای اینکه دولت را بیشتر درگیر جبهه‌ها کنیم، به تعدادی از اعضای دولت مثل نخست‌وزیر و وزیر صنایع در ستاد جنگ مسئولیت‌هایی دادید. وقتی من جانشین فرماندهی کل قوا شدم، براساس حکم امام، مأموریت‌هایی داشتم. یکی از مأموریت‌ها اصلاح ساختار نیرو‌ها و بر هم زدن کارهای موازی بود. در جلسه سران هم بحث می‌کردیم. به این رسیدیم که بنا شد یک ستاد کل برای جنگ تأسیس شود و نخست‌وزیر رئیس ستادش باشد. در خاطرات سال ۶۷ مطرح کردید که ابتدا بحث آقای رضایی برای رئیس ستاد مطرح شد، ولی مخالفت‌هایی بود. بله، آن موقع عده‌ای فشار می‌آوردند که آقای رضایی نباشد. حتی ایشان یک بار استعفا دادند که امام نپذیرفتند. از فرماندهی سپاه هم استعفا داد. کسانی در داخل سپاه اذیتش می‌کردند. در مجلس هم کسانی بودند که اذیتش می‌کردند. من از ایشان دفاع می‌کردم. به هر حال من پس از اینکه حکم را گرفتم، به طرف اصلاح ساختار نیروهای مسلح رفتم که در کنارش بحث قطعنامه و اتمام جنگ شروع شد. منبع کردزمن درواقع به نظر می‌رسید بحث‌های جدی‌تری میان رهبران ایران دربارۀ اینکه جنگ را چگونه دنبال کنند، به‌آرامی آغاز شده، گرچه تقریباً نمی‌شد فهمید دقیقاً چه اتفاقی افتاده است. بنا به گفتۀ بعضی منابع ایرانی، این مجادله از یک سو میان فرماندهان جنگی مجرب‌تر ارتش و سپاه ـ که شخصیت‌هایی نظیر [آیت‌الله] خامنه‌ای از آنها حمایت می‌کردند ـ و از سوی دیگر پاسداران و روحانیان عالی‌رتبه‌ای نظیر رفسنجانی جریان داشت که گروه اول به حملات کوچک، دقیق و برنامه‌ریزی‌شده اعتقاد داشتند، درحالی‌که گروه دوم از حمله‌های امواج انسانی حمایت می‌کردند که پیروزی در آنها به شور انقلابی نیروهای ایران و آسیب‌پذیری عراقی‌ها نسبت به تلفات نظامی وابسته بود. گزارش برخی منابع حاکی از این بود که کدورتی میان شماری از فرماندهان ارتش نظیر امیر صیاد شیرازی و فرماندهان سپاه نظیر محسن رضایی رخ داده است. طبق این گزارش‌ها، نیروهای ارتش، طرف‌دار محاصرۀ دقیقاً طرح‌ریزی‌شدۀ شهر بصره ازطریق مواضع تسخیرشده در فاو و هویزه بودند، درحالی‌که پاسداران، طرف‌دار حملات مستقیم ازطریق عبور از شط‌العرب [اروندرود] و ادامۀ حملات امواج انسانی بودند. منبع 2 - تامین و پشتیبانی ضعیف دولت محسن رضایی : وضعیت نامساعد تجهیزاتی، تدارکاتی و ضعف پشتیبانی مسئولین کشور از جبهه های جنگ در سال 65 ـ درست در شرایطی که ما درصدد آن بودیم با ادامه عملیات های بزرگ و کمرشکن، رژیم بعث صدام را به زانو درآوریم ـ و پیگیری های بی نتیجه من در بر طرف کردن این مشکلات، سرانجام من را وادار به انجام عملی ناخواسته کرد تا در اردیبهشت ماه 1366 طی نامه ای به محضر حضرت امام(ره) با ذکر مشکلات، استعفای خود را از فرماندهی کل سپاه تقدیم کنم. منبع محسن رفیق دوست : یعنی اکثر اوقات در دولت با پیشنهادهایی که برای جنگ می‌شد مخالفت می‌کردند و دائم می‌گفتند شما که می‌دانید نمی‌توانید بغداد را بگیرید چرا ول نمی‌کنید؟ چرا جنگ را تمام نمی‌کنید؟ اما این حرف‌ها در درون دولت زده می‌شد و بیرون که صحبت می‌کردند همه شعار جنگ می‌دادند. برای همین آقای هاشمی من را صدا کرد و گفت: برو در وزارتخانه‌ات بشین، من می‌خواهم توپ را به زمین دولت بیندازم. سپس حکم داد که میرحسین موسوی رئیس ستاد، آقای بهزاد نبوی معاونت لجستیک و آقای خاتمی معاونت تبلیغات جنگ شوند. حالا دولت خودش باید می‌جنگید و آقای هاشمی با این کار دولت را به وسط میدان برد که منجر شد به آن نامه‌ها. آقای هاشمی می‌گفت دولت شعار جنگ می‌دهد ولی تماما در خدمت جنگ نیست باید تکلیف را روشن کنیم. من به زور می‌رفتم کارخانجات دولتی را تسخیر می‌کردم و در آنها مهمات می‌ساختم. وقتی تصمیم گرفتیم مهمات انبوه در داخل تولید کنیم، با همه کارخانجات صحبت کردیم و گفتیم بدون اینکه اجازه بگیرید باید مثلا فلان پوکه را برای ما ریخته‌گری کنید و ... وقتی دولت مسئول ادامه جنگ شد، فهمید که با این امکانات نمی‌شود جنگید. وقتی به من گفتند فلان مهمات را می‌خواهیم من دیدم برای خرید آن 3 میلیارد دلار ارز لازم است اما اگر این مهمات را در داخل بسازیم با 380 میلیون دلار ساخته می‌شود و این کار را کردم. ولی این روحیه در دولت وجود نداشت. یکی از دلایل عدم وجود این روحیه در دولت آن وقت این بود که آنها واقعا می‌خواستند مملکت را اداره کنند.(تناقض گویی یک نفر به من توضیح بده که چطور مملکت داره با 40 تا کشور میجنگه بعد دولتش به فکر تامین جنگ نیست به فکر اداره مملکته icon_eek ) یک بار من جنسی را با تخلف قانونی وارد کردم و دادم کارخانه‌ها و پس از آنکه کالای مورد نظرمان تولید شد، تازه وزارت بازرگانی پیغام داد که ما این کالا را 7 دلار در تن ارزان‌تر پیدا کردیم که من به آنها گفتم که اگر می‌خواستم منتظر شما بمانم الان هم چند هزار شهید داده بودیم و هم کاری انجام نشده بود. این روحیه عمومی حاکم بر دستگاه‌ها بود که بخشی نگاه می‌کردند. ما فکر جنگ بودیم اما آنها به وزارتخانه خود فکر می‌کردند. وي درباره اين نقل قول از سردار علي فضلي مبني بر اينكه "ما در ابتداي جنگ هيچ نداشتيم و همه چيز داشتيم اما در پايان جنگ همه چيز داشتيم و هيچ نداشتيم " تصريح كرد: من سردار فضلي را هم دوست دارم و هم به ايشان اعتقاد دارم، ولي ما با دو بحث روبرو هستيم. يكي اينكه وقتي ما دشمن را از خاك خود بيرون كرديم انگيزه ما قوي‌تر از آنها بود و عراقي‌ها انگيزه‌اي براي ادامه جنگ نداشتند اما وقتي ما وارد خاك عراق شديم انگيزه ما سرجايش بود ولي آنها هم انگيزه پيدا كردند. براي همين است كه مي‌بينيم بيشتر اسراي عراقي كه ما گرفتيم مربوط به مقطع تا فتح خرمشهر است. ادامه جنگ براي ما هيچ فايده‌اي نداشت منبع دكتر محمد جواد ايرواني ( وزير اقتصاد دولت موسوي )« نظر بنده اين بود كه حوزه اقتصاد هيچ گاه مانع از ادامه جنگ نشده است . ما از نظر اقتصادي توان اداره جنگ را داشتيم و بخش اقتصادي هيچ گاه موجب آسيب دفاع از كشور نشد ... ما از بعد اقتصادي مي توانستيم جنگ را ادامه دهيم . البته با اين اوصاف كه اعلام وضعيت فوق العاده مي كرديم و انتظارات را محدود مي ساختيم» . بهزاد نبوي ( وزير صنايع سنگين در دولت مهندس موسوي ) نيز در مصاحبه اي در سال 1387 اظهار مي دارد : «در مورد دلايل پايان جنگ ... هيچ گاه اشاره نشد كه كشور از نظر اقتصادي توان تهيه [ نيازهاي جبهه ها ] را ندارد (!) ... به هيچ عنوان دليل پايان جنگ اقتصادي نبوده است» (!) 90 اما جالب است بدانيم كه از سال 59 تا 67 ، ميانگين سالانه سهم امور دفاعي در كل هزينه هاي دولت ايران ، برابر 12 درصد بوده است . يعني علي رغم آن كه امام خميني بارها اعلام داشته بودند كه جنگ بايد در راس مسائل كشور باشد ، 88 درصد بودجه كل كشور در مسيري غير از جنگ ، صرف مي شده است . منبع 3- عوامل خارجی شکست محسن رضایی : تا یک هفته قبل از عملیات بر اساس ارزیابی فرماندهان، غافلگیری در حدود 80 درصد بود اما از یک هفته به عملیات هر چه به شب عملیات نزدیک می‌شدیم، این رقم کاهش می‌یافت تا حدی که شب عملیات به حدود 50 درصد رسیده بود. بنابراین تصمیم گرفتیم طوری عمل کنیم که اگر تا قبل از روشن شدن هوا متوجه لو رفتن عملیات شدیم، عملیات را متوقف کنیم اما هیچ فرمانده‌ای را از این برنامه‌ریزی آگاه نکردیم، چرا که باید با قاطعیت می‌جنگیدند و نباید تزلزلی در آن‌ها به وجود می‌آمد، لذا به جز برادر علی شمخانی که قائم مقام من بود، کسی خبردار نشد. هنگامی که عملیات شروع شد، بعد از گذشت چند ساعت یقین پیدا کردیم که عملیات لو رفته است. و با این شرایط دیگر غافلگیری معنا نداشت. بنابراین از نزدیکی‌های صبح به نیروها دستور داده شد که برای برگشت خودشان را آماده سازند و نیروها تقریباً تا قبل از ظهر به عقب برگشتند. اما بلافاصله متوجه شدیم که می‌توانیم همان جا عملیات موفقی را انجام دهیم مشروط به این که ارتش عراق از حالت آماده‌باش و هوشیاری خارج شود. بر همین اساس این عملیات را به یک عملیات فریب تبدیل کردیم و طوری وانمود کردیم که عملیات بزرگ سالانهٔ ایران به پایان رسیده است. برای اینکه دشمن باور کند که این حرف درست است اولاً تبلیغات گسترده‌ای انجام دادیم که عملیات کربلای 4 با موفقیت کامل همراه بوده است و ما تعدادی از دشمنان را اسیر گرفته‌ایم و این حمله برای ایران بسیار تعیین‌کننده و مهم بوده است و دوم اینکه نیروهایمان را به سمت اهواز عقب‌نشینی دادیم؛ یعنی حدود 150 کیلومتر از خط فاصله گرفتیم و درعین‌حال بلافاصله برای عملیات کربلای 5 آماده شدیم. در واقع عملیات کربلای 5 چیزی جز عملیات کربلای 4 نیست یعنی 50 درصد از منطقه‌ای را که در کربلای 4 انتخاب کرده بودیم مورد نظر قرار دادیم و 50 درصد دیگر از منطقه را حذف کردیم و دوازده شبانه‌روز بعد از آن، عملیات کربلای 5 را آغاز کردیم. با اینکه عملیات کربلای 4 کاملاً با شکست مواجه شده بود، به این نتیجه رسیدیم که توانسته‌ایم پاشنه آشیل منطقه شلمچه را کشف کنیم؛ لذا طرح عملیات را اصلاح و منطقهٔ روبه‌روی خرمشهر و آبادان را حذف کردیم و فقط جنگ را در شمال منطقه عملیاتی یعنی منطقهٔ شلمچه متمرکز کردیم. یحیی رحیم‌صفوی" از فرماندهان دوران دفاع مقدس درباره عملیات کربلای 4 اظهار داشت: "اجرای عملیات کربلای 4 به دلیل لو رفتن توسط فرد خبیثی که بعدها پناهنده شد با شکست مواجه گردید" سردار "عبدالله عراقی" آموزش افسران اطلاعاتی بعثی توسط آمریکایی‌ها و پوشش منطقه توسط آواکس‌های آن‌ها اطلاعات عملیات را در اختیار عراقی‌ها قرار داده و موجب شکست در آن عملیات شد، ولی همین کربلای 4 اگر رخ نمی‌داد، عملیات پیروزمندانه بعدی در "شلمچه" و پنج‌ضلعی نیز به وقوع نمی‌پیوست. مجتبی ذوالنور وی در پاسخ به این سؤال که در رسانه‌ها مطرح شده که سرلشکر رحیم صفوی یا هاشمی رفسنجانی مقصر یکی از عملیات‌های دفاع مقدس هستند ، عنوان داشت : در عملیات "والفجر مقدماتی" و "کربلای 4 " کسی مقصر نبود بلکه مجموعه اتفاقات "عدم الفتح" را رقم زد. منبع یحیی رحیم‌صفوی : کربلای 4 چرا لو رفته بود؟ چرا دشمن آماده بود و چرا با اين حال شما عمليات کرديد. من در حد اين تصميم ها نبودم و همانطور که گفتم ممکن است اشتباهات تاکتيکی در بهترين جنگ ها هم صورت بگيرد در باره ی لو رفتنش هم نقش ستون پنجم را نبايد ناديده گرفت . همچنين اطلاعاتی که ماهواره های جاسوسی و رادار های پرنده ی کشور های منطقه به عراق می دانددر لو دادن تحرکات ما مؤثر بودند. ستون پنجم ؟ بله دشمن فقط در چهار ستون نظامی که به ما حمله نمی کرد بلکه يک ستون پنجمی هم در داخل کشور ما داشت . اينها همان جاسوس هايی هستند که تحرکات ما را به دشمن گزارش می کردند. اينها عراقی نبودند ايرانی بودند و الآن هم از اينجور آدما هستند . شما پيش از عمليات ميدانستيد که طرح حمله ی شما لو رفته است ؟ من ازيک ماه قبل از عمليات در شلمچه بودم و از تحرکات عراقی ها در شب های نزديک عمليات يقين کردم که عراق از عمليات ما باخبر و کاملاً آماده است. پس چرا عمليات را متوقف نکردند؟ قرار نيست که با آمادگی دشمن عمليات متوقف بشود خب در خيلی از عمليات ها هم با اينکه دشمن با خبر و آماده بود ولی بچه های ما پيروز می شدند . اينجا هم ما اميد به يک پيروزی خيلی بزرگی داشتيم و قرار بود نزديک سيصد گردان وارد اين عمليات شوند. ولی متأسفانه همه ی لشگر ها که همان ساعات اوليه ی شب وارد شدند با دشمنی تا دندان مسلح روبرو شدند که در سطحی وسيع و متراکم با انواع اسلحه، آتش می کردند ، حتی با ضد هوايی های چهار لول تمام منطقه را به گلوله بسته بودند و تا نزديکی های صبح اين وضعيت ادامه پيدا کرد و خط نشکست که نشکست و تعداد زيادی از بچه ها شهيد شدند و جنازه هايشان توی آب گرفتگی نيزارها ماند . تعداد شهدا ی عمليات کربلای 4 چقدر بود ؟ نمی دانم ولی قرار بود که حدود سيصد گردان وارد عمليات شود. منبع محمد درودیان: راوی عملیات کربلای 4 که در زمان عملیات در کنار محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران حضور داشت، در وبلاگ شخصی خود علت لو رفتن عملیات کربلای 4 را مورد بررسی قرار داده است. به نظر وی، با وجود نقش و اهمیت اطلاعات لو رفته در عملیات کربلای 4، مسئله اساسی، توانمندی نظامی عراق برای مقابله با این عملیات است که تاکنون به آن توجه نشده است. این موضوع از این جهت اهمیت دارد که نمی‌توان علت شکست عملیات را به یک عامل اطلاعاتی و لو رفتن عملیات محدود کرد. ر یادداشت اخیر درباره اهمیت عملیات کربلای چهار و جایگاه آن در روند جنگ، به اظهار نظر سردار رضایی فرمانده پیشین کل سپاه اشاره کردم که در واکنش اولیه به نتایج پیشروی نیروها، بسیار آرام گفت: «عملیات از رده به‌کلی سری لو رفته است.» منبع عدنان خیرالله: در آثار سپاه برای نخستین بار علت لو رفتن عملیات، استفاده عراق از اطلاعات ارسال شده از سوی آمریکا ذکر شده است. (فاو تا شلمچه- 1381- چاپ چهارم- ص 115- 116) اظهارات مقامات رسمی عراق پس از عملیات کربلای چهار، بیانگر هوشیاری کامل عراق از تاکتیک ویژه عملیات کربلای چهار بود. چنان‌که عدنان خیرالله وزیر دفاع وقت عراق یک هفته پس از عملیات کربلای چهار، به اهداف ایران مبنی بر قطع ارتباط میان سپاه سوم و هفتم اشاره می‌کند و می‌گوید: «علت شکست کنونی این است که ما آماده بودیم و نقشه‌های لازم را طرح کردیم ... و از درس‌های فاو استفاده نمودیم.»(همان ص 117) وی سپس خطاب به آمریکایی‌ها می‌گوید: «ما به خاطر این اطلاعات از آنها تشکر می‌کنیم.» (همان) منبع وفیق السامرایی ما در اعمال مراقبت و کنترل کلیة مناطق عملیاتی جبهه، شدت عمل به خرج دادیم و جبهۀ شرق بصره و منطقة میانی خانقین را بیش از مناطق دیگر، مورد کنترل قرار دادیم. بسیاری از پروازهای عکس‌برداری گشتی- شناسایی را تکرار کردیم و همه نیروهای انسانی و فنی را به کار گرفتیم. هر روز که می‌گذشت ما به این نتیجه نزدیک‌تر می‌شدیم که نیروهای ایرانی قصد انجام عملیات تهاجمی گسترده‌ای در سه محور دور از یکدیگر را دارند. ساعت 8 شب، تیم‌های شناسایی خط مقدّم ما تحرکات غیرطبیعی ایرانی‌ها را مشاهده کردند. با منشی رئیس‌جمهور حامد یوسف حمادی تماس گرفتم و به او اطلاع دادم که حملۀ ایرانی‌ها بسیار نزدیک شده است. هنوز چند دقیقه نگذشته بود که تلفن به صدا درآمد. تلفن را برداشتم. کسی می‌گفت: «جناب سرهنگ وفیق؟» گفتم: «بله.» گفت: «چند لحظه گوشی...» و به دنبال آن صدای صدام به گوشم رسید. او بعد از سلام، وضعیت را جویا شد. گفتم: «تا چند دقیقۀ دیگر حمله در منطقۀ میانی آغاز می‌شود و به دنبال آن حملۀ منطقۀ جنوبی آغاز خواهد شد.» بایستی توجه داشت که عراقی‌ها عملیات کربلای 4 را بر اساس اطلاعات دریافتی از آمریکایی‌ها که به‌وسیله وفیق‌السامرایی حاصل می‌شد، کشف کردند و در اینجا السامرایی این مسئله را به نام خود تمام کرده است. منبع : مارک پری نویسنده و تحلیل‌گر آمریکایی مارک پری هم‌چنین می‌نویسد: «در ماه اوت 1986 سازمان سیا یک سیستم بسیار پیچیده و امن ایجاد کرد که واشنگتن را مستقیماً به عراق وصل می کرد. برای دو ماه متوالی صدام حسین از طریق ایستگاه بغداد اطلاعات مستقیمی در باره آرایش های نظامی ایران دریافت می داشت. این مرکز هم چنین قادر بود اطلاعات بسیار دقیقی را برای فرماندهان عراق تهیه کند. این اطلاعات برای آن ارائه می‌شدند که فعالانه به رژیم عراق علیه ایران برتری و امتیاز بدهد.» در این خصوص، براساس گزارش نشریه آمریکایی فارین پالیسی، آمریکا در جریان جنگ ایران و عراق با وجود اطلاع از تصمیم عراق برای استفاده از سلاح‌های شیمیایی، کمک‌های اطلاعاتی در اختیار عراق گذاشت. این کمک‌ها پس از پیش‌بینی پیروزی‌هایی استراتژیک ایران در جبهه‌های نبرد و برای جلوگیری از پیروزی ایران در اختیار عراق گذاشته شد. البته حمایت‌های اطلاعاتی آمریکا از رژیم بعث صدام، نه در برهه زمانی عملیات کربلای 4 که حتی پیش از آغاز جنگ نیز صورت پذیرفته است. که در همین زمینه براساس اسناد منتشره، آمریکا اطلاعات حساس نظامی ایران را که از طریق ملاقات با رجال سیاسی و نظامی مخالف انقلاب جمه‌آوری می‌کرد، از طریق عربستان سعودی به دست سازمان اطلاعات عراق می‌رساند. در این زمینه در گزارشی که 1997 توسط دانشگاه فلوریدای آمریکا منتشر شد، نیروی هوایی آمریکا، در سپتامبر 1980 تعداد 5 فروند هواپیمای شناسایی آواکس را جهت شناسایی عملیات‌های هوایی نیروی هوایی ایران و اطلاع‌رسانی آن‌ها به ارتش عراق، به عربستان سعودی منتقل کرد. منبع منافقین یکی از بارزترین مصادیق کارکرد ویژه سازمان پلید منافقین در جاسوسی از فعالیت‌های نظامی ایران، در عملیات کربلای 4 صورت گرفت تا جایی که یک روز قبل از آغاز عملیات، دو تیم شناسایی و جاسوسی وابسته به منافقین در اطراف پرشین هتل آبادان دستگیر شدند که اطلاعات به‌دست‌آمده از این نفرات، حاکی از جاسوسی گسترده منافقین از تحرکات عملیاتی ایران بود. منبع نهضت آزادی در این زمینه دکتر علی اکبر ولایتی در مصاحبه‌ای می‌گوید: «روبه‌روی رزمنده‌ها، صدام و پشت‌سرشان [به عنوان دشمن داخلی] نهضت آزادی بود. یعنی روبه‌روی شما توپ‌های عراقی‌ها بود و پشت سرتان خنجری بود که از سوی بعضی افراد بر پشت جبهه مقاومت فرو می‌رفت و آن هم نهضت آزادی بود.» منبع ادامه دارد......
  22. 0 پسندیده شده
    این ها از قبل اس ۳۰۰ خریده بودن منتها روسها در تحویل اس ۳۰۰ لاشی بازی در اوردن.
  23. 0 پسندیده شده
    اصولا نقشه ی ابتدا به ساکن آمریکا و اعراب این بود که ابتدا سوریه رو بگیرند ، بعد اسرائیل کار حزب ا... رو یکسره کنه ( یک سال اول قضیه ی سوریه ) ولی بعد از ورود مستقیم ایران به قضیه و کشاندن پای روسها به این منطقه رفتن سراغ پلن 2 ... نابودی توان اقتصادی ایران و روسیه در سوریه .... پوتین خیلی زود این قضیه رو فهمید و تمام پول اقداماتش رو از ایران گرفت و حالا هم که منافعش تامین شده ، خیلی زود کشید کنار .... ولیکن ج.ا با استکباری که داره ، حرف هیچ کس رو قبول نکرد و در حالی که توان تکنولوژیکی و لجستیکی رو لازم رو نداشت بر ماندن در سوریه اصرار کرد و شروع به امتیاز دهی به روس ها کرد که ازش پشتیبانیی کنند .... نتیجه این شد که آمریکا با طولانی کردن جنگ و تبلیغات ، زمینه لازم رو برای تحریم و هدر دادن سرمایه های ایران مهیا کرد .... حالا ما بیش از 100 میلیارد دلار در سوریه خرج کردیم که اگه یک حساب و کتاب ساده کنیم ، برابر 18000000 میلیارد تومان می شه که یعنی 200000 میلیارد تومان از کل نقدینگی کشور بیشتر هست !!!!!
  24. -1 پسندیده شده
    یعنی شما اعتقاد به این چیزها داری !؟ مگه همین یک ماه پیش نتانیاهو بیش از 2 تن سند رسمی و فوق محرمانه خارج شده از کشور رو رونمایی نکرد !؟ چقدر طول می کشه که یک کیلو بایت اطلاعات حاوی طول و عرض جغرافیایی این سیستم ها برای آمریکا و اسرائیل توسط عزیزان ارسال بشه !؟ تنها راهمون اینه که وارد جنگ نشیم ...
  25. -2 پسندیده شده
    عزیز دلم ، این 6 ساله ما داریم خرج تک تک سوری ها رو می دهیم وگرنه بشار اسد پول نون و ماست خوردن هم نداره .... پول سوری ها ...