برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 12 آبان 1398 در پست ها
-
8 پسندیده شدهبخش سوم : افغانستان ، صحنه آزمایش عملی تاکتیکهای نبرد هوا- زمینی ارتش ایالات متحده ! پیامدهای اجرای نسخه اولیه تاکتیکهای نبرد هوا- زمینی در افغانستان : طبق یک قاعده استاندارد ، موفقیت یک ارتش در میدان نبرد به 5 اصل اساسی ، شامل ابتکارعمل ، چابکی ، عمق دادن به صحنه نبرد ، هماهنگی و پایداری ( سرسختی ) بستگی خواهد داشت . در این میان ، عملکرد مجاهدین افغان را می توان در قالب این 5 عنصر بخصوص در ایجاد یک شبکه دفاع هوایی ( هر چند محدود ) تبیین نمود . 1-ابتکار عمل : در مرحله نخست ، تلاش مجاهدین افغان برای در دست گرفتن کنترل فضا ( آسمان ) منطقه نبرد که نتیجه و پیامد اصلی برخورداری از ابتکار عمل رزمی بود ، را می توان مورد بررسی و توجه قرار داد . در اوایل نبرد ، مجاهدین تنها قابلیت کسب ابتکار عمل تاکتیکی ، آن هم بصورت موقت را در اختیار داشتند ، بدین معنی که دربرابر حملات هوایی روسها ، چندان در وضعیت بلادفاع نبودند ، اما ورود استینگر ، واحدهای رزمی مجاهدین افغان را قادر ساخت تا بسرعت ابتکار عمل رزمی را در دست گرفته و شرایط خود را به حریف دیکته کنند . نقل قولی از کتاب " کاردینالی از کرملین " نوشته تام کلانسی با محوریت شیوه عمل افغان ها در کاربرد سامانه استینگر 2- چابکی ( تحرک پذیری ) : در مراحل نخست جنگ، این ارتش سرخ بود که با استفاده از اصل غافلگیری و کاربرد یگانهای هوابرد و همچنین هواگردهای بال ثابت و چرخبالهای نیروی هوایی بعنوان توپخانه متحرک انعطاف پذیر و همچنین بالگردهای ترابری برای جابه جایی سریع واحدهای رزمی قادر بود بسیار سریعتر و موثرتر از واحدهای افغان واکنش نشان دهد ،اما ورود استینگر ، خط بطلانی بر این شیوه کشید تا جایی که متحرک ترین واحدهای رزمی ارتش شوروی د افغانستان ( شامل جتهای پشتیبانی نزدیک و بالگردهای توپدار ) را بسرعت از صحنه نبرد خارج ساخت . چیزی در حدود 10 درصد از شلیک های موفق سامانه استینگر در زمان خروج بالگردهای هایند از صحنه عملیات رزمی بوقوع پیوست . 3- عمق دادن به میدان نبرد : در طراحی های کلاسیک عملیات نظامی ، دادن عمق به منطقه نبرد ، فضای کافی و مطلوبی را برای اجرای مانورهای رزمی در اختیار فرمانده میدان خواهد گذاشت . تا قبل از ورود استینگر به افغانستان ، ارتش شوروی با کاربرد کلاسیک قدرت هوایی می توانست بسرعت حاکمیت و برتری تاکتیکی را بر میدان رزم ایجاد کرده و بدنبال آن ، فضای مانوری مطلوبی را برای واحدهای پیاده متعارف و هوابرد ارتش فراهم نماید . اما کاربرد گسترده استینگر به این آزادی عمل پایان داد . مجاهدین افغان که پس از یک رشته نبردهای پرتلفات ، حومه مناطق متراکم جمعیتی را در دست گرفته بودند ، اکنون با برخورداری از دو مزیت اصلی شامل دادن عمق به میدان نبرد با روسها و متمرکز نمودن توان رزمی در نقاط حساس ، بسرعت ابتکار عمل را در دست گرفتند . در مجموع ، نبرد افغانستان اثبات نمود که سرمایه گذاری برروی پدافند هوایی کوتاه برد ، به همان اندازه در اختیار داشتن عمق برای اجرای مانور ، از اهمیت بسیار بالایی برخودار است . نمای شماتیک کمین واحدهای مجاهدین افغان و تاکتیکهای ضد کمین هوابرد و توپخانه ای ارتش سرخ 4-ایجاد هماهنگی : تا پیش از ورود استینگر به افغانستان ، ارتش شوروی براساس آموزشهای استاندارد خود ، بسرعت موفق گردید تا عملیات هوایی و زمینی خود را برای محدود نمودن تاثیر حملات ایذایی مجاهدین ، هماهنگ نماید ، اما کاربرد نخستین موشک استینگر ضمن اینکه موجبات عدم هماهنگی قابل توجه میان واحدهای رزمی ارتش سرخ را فراهم آورد ، در مقابل ، فرصتی را برای مجاهدین ایجاد نمود تا بتوانند اقدامات رزمی خود ( شامل لجستیک ، عملیات مشترک و ... ) را بهبود بخشیده و محدوده آن را بسرعت گسترش دهند . بدین معنی که از اواخر 1986 ، وضعیت کنترل و فرماندهی و ساختار لجستیکی برای پشتیبانی از عملیاتهای آفندی در مقیاس وسیع تر خود را در سطوح مطلوبتری دنبال کرده و برای اولین بار از سال 1979 ، شرایط صحنه رزم را برای روسها ، تعریف کنند که این وضعیت با خنثی نمودن یا کاهش پتانسیل قدرت هوایی روسها در حوزه پشتیبانی نزدیک هوایی قابل دستیابی شد . بالگرد توپدار میل-24 هایند ، بلحاظ قدرت آتش و مقاومت در برابر آتش پدافند هوایی ، آنچنان موجب ایجاد دهشت در میان افغانها گردید که لقب "ارابه شیطان" بدان داده شد در حقیقت ، استینگر ، کلیدی بود که به مجاهدین افغان اجازه داد تا ضمن حفظ ابتکارعمل ، سرعت عملیات نظامی خود را افزایش دهند و این بدان معناست که سامانه FIM-92 به عاملی برای تغییر ماهیت جنگ و به نوعی فاکتور تعیین کننده ، تبدیل شود . به اعتقاد بخش عمده از کارشناسان نظامی ، مجاهدین افغان با کاربرد استینگر ، مستقیم به مرکز ثقل عملیات نظامی ارتش سرخ که همانا " کنترل آسمان منطقه نبرد" بود ، حمله ور شدند که این مساله نشان می دهد که کنترل هوا ، در جنگهای کم شدت ، به همان اندازه جنگهای فراگیر و پرشدت ، پر اهمیت و ضروری است. پی نوشت : 1- ادامه دارد ............. 2- منابع در انتهای مطلب معرفی خواهد شد ... 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
6 پسندیده شدهمقاله ای از "استفان والت" پروفسور روبط بین الملل دانشگاه هاروارد در رابطهی با موقعیت کُردها و بطور کلی موقعیت سوریه ! چند نکته درش هست بنظر میتونه روش بحث بشه گفته که سوریه اگه موقعیت خودشو بازسازی کنه، بی نیاز از متحدین میشه. بنظر شخص خودم ایران برای تاثیر گذاشتن بر سوریه از روسیه ظرفیت بیشتری داره، اقلیتهای دینی خاورمیانه از علویان و دروزی و... قطعا بیشتر از هر کشور دیگری در منطقه به ایران متمایل میشند. از زمان افزایش تحریم ها علیه ایران، روسها تلاش وافری برای عقب زدن ایران کردن و سعی در ایجاد شکاف در جبهه ناتو ! اگرچه من بشخصه معتقدم ترکیه خارج از اصول و برنامههای ناتو نبوده و نخواهد بود و منتظر رکب آمریکا هستم ! ضمن اینکه موضوع نفت در سوریه که مقدار خیلی بزرگی هم نیست که ایران بخواهد برش مستولی بشه، از بیخ نتیجه فشار لابی های عربی و صهیونیستی است. نباید فراموش کرد چین یک خطر بزرگ در کمین برای آمریکاست. چین جدا از تنش های منطقه ای و جهانی بسرعت در حال رفع خلأ های خودشه و افزایش هزینه های آمریکا در جهان و برخوردها با دشمنان مطلوب چین است. ضمن اینکه بنظرم حضور ایران در سوریه بهیچ وجه نباید علنی باشد، افزایش تلاش اسرائیل برای تضعیف موقعیت ایران ناشی از حس خطر نزدیک به خود است. در گذشته و حتی در دوره کسانی چون شارون رویکرد اسرائیل در قبال ایران اینچنین تند و واضح نبود ! اسرائیل در حال حاضر به فنری میماند که تحت فشار جمع شده اما هر لحظه امکان باز شدنش وجود دارد .! در هرحال ولی تنها راهی که میشود آمریکا را از شرق سوریه خارج کرد همان اقدامات شهادت طلبانه است وگرنه هیچ کشوری نه قدرت مقابله سخت و نه قدرت دیپلماتیک آمریکا را ندارد. «چرا کردها در یک موقعیت غیرقابل اجتناب و ناگزیر قرار دارند؟!» 1_زیرا هیچ حکومت و کشور مستقل کُرد وجود نداشته و چشم اندازی نیز برای آن در آینده نزدیک وجود ندارد. حکومت ایالات متحده هرگز از این هدف حمایت نکرده چرا که متوجه شده تلاش برای تشکیل چنین کشوری می تواند منجر به جنگ بزرگ منطقه ای شود. اما بدون داشتن دولت مستقل نیروهای کردناگزیر به زیستن تحت اقتدار یكی از قدرتهای منطقه ای هستند. 2_ترکیه نیروهای کُردرا تهدیدی جدی علیه خود تلقی می کند. اردوغان ممکن است خطر واقعی این نیروها را بیش از حد جلوه دهد؛ اما این خط قرمز ترکیه است. تا زمانی که کردها در شمال سوریه از خودمختاری دوفاکتو (لغتی فرانسوی که اشاره به حاکمیت عملی و نه قانونی دارد) برخوردار بودند، ترکیه در پی فرصتی جهت از بین بردن آن بود. حفظ سربازان آمریکایی در سوریه روز حساب کتاب برای کردها را به تأخیر انداخت اما راه حلی مادامی برای این مشکل ارائه نداد. 3_تا زمانی که دولت بشار اسد ضعیف بود و نیروهای آمریکایی سوریه را اشغال کردند اسد قادر به تحکیم موقعیت خود نبود و به حمایت خارجی نیاز داشت. در این برهه اجازه دادن به دولت وی جهت بازیابی مجدد کنترل بر کل سوریه، مشکلات رنج آوری را برطرف می کند. از جمله نگرانی ترکیه از خودمختاری کردها؛ اردوغان تمایلی به دولت اسد ندارد و این میل در مورد کُردها بسیار کمتر است. با کنترل کامل اسد بر سوریه نه ایالات متحده بلکه دولت اسلامی تبدیل به معضل اساسی وی می شود و بی رحمانه با این گروه برخورد خواهد کرد زیرا دولت اسلامی یک جنبش تندرو سنی است که علویان سوری را مرتد می داند. علاوه بر این هر چقدر که دولت اسد امنیت بیشتر بیابد، کمتر به حمایت نیروهای خارجی نباز خواهد داشت. در واقع حضور و نفوذ نیروهای خارجی زمانی کاهش مییابد که دمشق در اعمال توازن اطمینان بخشی به تمام عوامل پیشاجنگ داخلی سوریه توانمند باشد. مرور چند پیش فرض کنار گذاشتن کُردها کار آسانی نیست! چراغ سبز ترامپ برای حمله ترکیه به کردها وحشتناک است. اما او تنها مقصر نیست. در نظر من تأثیر طولانی مدت بر تمایل دیگران برای همکاری با ایالات متحده در هماهنگی منافع آنها چندان مهم نیست بالاخص اینکه دفتر بیضی (دفتر کار ریاست جمهوری در کاخ سفید) ساکنی دمدمی مزاج داشته باشد. فاجعه سوریه موجب افتخار و ارزش برای آمریکا نیست اما گاهی اوقات عقب نشینی باعث پیشرفت در آینده می شود. خروج ایالات متحده از ویتنام در سال 1975 یک شکست ناخوشایند بود و هشدار سقوط دومینوی از دست رفتن اعتبار و تقلیل اوج ایالات متحده را به صدا در آورد. با این حال خروج ایالات متحده از شبه جزیره هندوستان نیز روابط ضد اتحاد جماهیر شوروی بین ایالات متحده و چین را تسهیل کرد و به دولت های کارتر و ریگان اجازه داد تا قابلیت های دفاعی را که در جنگ طولانی و پرهزینه مورد غفلت واقع شده بود بازسازی کنند. سرانجام این اتحاد جماهیر شوروی بود و نه ایالات متحده که 14 سال پس از سقوط سایگون فروپاشید. خروج از ویتنام عقب گرد استراتژیک نبود؛ اشتباه واقعی در ماندن طولانی مدت بود. همچنین گفته می شود که فاجعه در سوریه پیروزی بزرگی برای به اصطلاح دشمنان ایالات متحده است، واقعاً؟ سوریه به سختی یک پاداش استراتژیک محسوب می شود و هیچ کشوری را در نتیجه ثروتمندتر یا قدرتمندتر نمی کند. بعید است که سوریه حضور مدام قدرت خارجی را بپذیرد بنابراین احتمالاً با بازگرداندن اقتدار خود نفوذ آنها کاهش می یابد. در سیاست بین الملل گاهی چسبیدن به رقبا با تحمیل هزینه بازی هوشمندانهای است و معمولاً بیشتر از تلاش کم و بیش منفردانه برای حل یک مشکل لاینحل عاقلانه تر است. در آخر اینکه برد اصلی بلایای اخیر آمریکا در خاورمیانه با روسیه یا ایران یا اسد نیست بلکه برنده اصلی چین است. در حالی که ایالات متحده میلیونها دلار برای جنگ های غیرضروری و جنگ های صلیببی اتلاف میکند چین با آرامش در حال برقراری ارتباطات دیپلماتیک است، به کشورهایی مانند ایران می پیوندد و اقتصاد کلاس جهانی را در کشور خود ایجاد می کند.اطمینان دارم که رئیس جمهور چین از ماندن همیشگی ایالات متحده در شمال سوریه خوشحال و از ملاحظه تمرکز ترامپ و پومپئو بر ایران و اعزام سربازان بیشتر به عربستان سعودی مضطرب خواهد شد.اما بیکفایتی های ترامپ باید کاملاً خوشایند وی باشد .
-
5 پسندیده شدهببینیم با چه جهل و منفعت طلبیِ دیکتاتورها و مزدورانشون در منطقه داریم دست و پنجه نرم میکنیم. عمق استدلها شبیه مجسمه های اسکلتی و هیولاهای نامانوسی است که این روزها کمیته سرگرمی بن سلمان به هدف همرنگ شدن با غرب (و لابد پیشرفت از این طریق!) در ریاض به بهانه هالووین! نصب کرده. * البته منظورش تقدس حاکمان سعودی و تبرک دلارهای عربستانی است. والا به قول این فرمانده مزدور در ارض مقدس که کشتی کج زنان برگزار نمیشه قاعدتا!!
-
3 پسندیده شدهخوب نگاهی به خرید ها و قرارداد های کشور های اذریجان و ارمنستان می اندازیم اذربایجان در این چند وقته اخیر تجهیزاتی از تامین کنندگان سنتی خود دریافت نموده شامل موشک بالستیک لورا خمپاره اندازه Spear-Mk.2 موشک ضد تانک اسپایک Spike-ER پهپاد هرمس 900 پهپاد انتحاری Sky-Striker سیستم راداری EL/M-2106-ATAR از اسراییل و مجموعه موشکی تاکتیکی Polonezهویتزر های 2A36-Giatsint-Bو سیستم جنگ الکترونیک Groza-Sاز بلاروس سیستم ضد پهپادی İHTAR و موشک کروز SOM-B1 از ترکیه اسلحه تک تیر اندازی NTW-20 از افریقا جنوبی نفربر زرهی BTR-82A از روسیه در کنار سرمایه گزاری اذربایجان در صنایع داخلی خود به دنبال افزایش و متنوع سازی تامیین کنندگان سلاح الهام علی اف دربارش سخن گفته خوشحال که دیگر وابسته به یک کشور خاص نیستن سیستم های جدید از تامین کنند گان جدید شامل هویتر خود کششی DANA و راکت انداز چندگانه RM-70 از جمهوری چک بالگرد های Bell-412و MD-530F از امریکا در 2018 هم اذربایجان موافقتنامه خریدتسلیحات پدافند هوایی با بلاروس و ساخت وسایل ارتباطی بطور مشترک با اسلسان ترکیه ارمنستان نیز با یک خط اعتباری 100 میلیون دلاری روسیه دنبال خرید 4 فروند سوخو SU-30SM و اسلحه اکا 12 و همچنین انتظار میره روسیهوام بیشتری به ارمنستان بدهدبرای خرید راکت انداز های اسمرچ و TOS-1A و Igla-S وCornet-E کورنت, مجموعه جنگ الکترونیک افتوباز Avtobaza-M EW و...... ارمنستان نیز موازی با اذربایجان به دنبال افزایش روابط نظامی با چین بطور خاص با نورینکو و پلی گروپ بطور خاص تسلیحات اسراییلی اذربایجان نقش کیلدی در پیروزی اذربایجان با ارمنستان در درگیری های 2016 داشته است سیستم پهپاد انتحاری Sky-Striker, اسراییل که در حملات به پدافند هوایی سوریه استفاده شد میتواند به ارتش اذربایجان این امکان را بدهد بطور چراغ خاموش دست به حملات غافلگیرانه علیه ارتش ارمنستان بزند همچنین با با بهینه سازی توسط شرکت رافائل اسراییل بر روی هلیکوپتر های اذربایجان و تجهیز انها به موشک Spike-NLOS این امکان را به هواگرد اذربایجانی می دهد حملاتی در برد 10تا 50 کیلومتری دست بزنند بدون انکه وارد صحنه نبرد بشوند ویا توسط پدافند هوایی ارمنستان شناسایی شوند و... برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید در خصوص سیستم ضد پهپادی Groza-S ادعا شده ایران توانسته با هاش به کانال ارتباطی MQ-9 Reaper در سوریه عراق نفوذ کنه منبع در کل اذربایجان پهپاد هرمس 900 فرودگاه محل استقرار هرون تی پی پهپاد انتحاری هاروپHarop پهپاد انتحاری Sky-Striker مرکز اموزش پهپادی ساخته شده توسط اسراییل پهپاد ساخت اذربایجان البته مرزبانی اذربایجان یک موزیک ویدئو درست کرده بود شلیک هاروپHaropو اسپایک از روی ناوچه درش بود به زبان ترکی اشنایی ندارم اگر فحشی چیزی گفته بگید ویدئو رو دان کنم از رو کانال https://www.aparat.com/v/7KdZf سایت موشکی Pereshkul missile base که درش ویدئو پست بالا درش ضبط شده اطلاعات بیشتر https://www.janes.com/article/85442/new-uav-training-centre-opens-in-azerbaijan?from_rss=1 https://www.haaretz.com/israel-news/advanced-israeli-weapons-sold-to-azerbaijan-exposed-in-pop-music-video-1.6015052 https://en.wikipedia.org/wiki/EL/M-2106 https://en.wikipedia.org/wiki/2A36_Giatsint-B https://www.army-technology.com/projects/spear-mk2-mortar-system/ https://www.aselsan.com.tr/en/capabilities/air-and-missile-defense-systems/air-and-missile-defense-systems/ihtar-antidrone-system https://en.wikipedia.org/wiki/Denel_NTW-20
-
2 پسندیده شدهمقدمه مترجم : در فضای وب پارسی ، بخصوص ان دسته از کاربرانی که در حوزه دفاعی قلم می زنند ، رویکردی مشخص با تمرکز خاص بر روی سخت افزار رزمی وجود دارد ، در حالی که گستره دانش نظامی ، فراتر از آنچه که مطلوب ذائقه مخاطبان است به نظرمی رسد ، با این وصف ، در زمان بررسی مراجع معتبر نظامی ، با مقاله ای روبرو شدم که عملکرد ارتش سرخ در افغانستان را از دید یک نظامی متخصص آمریکایی مورد بررسی قرار داده بود . این مقاله با ادبیات رسمی و بدون زوائد ژورنالیستی به رشته تحریر درآمده و تحلیل کاملا نظامی را در اختیار مخاطب قرار می دهد . منظره عمومی دره پنج شیر در افغانستان وجود ارتفاعات سر به فلک کشیده در افغانستان ، چالشی جدی برای جتهای پشتیبانی نزدیک و بالگردهای توپدار روسی بشمار می آمد مقدمه به نقل از نویسنده مقاله : در اوایل سال 1990 میلادی ، دانشکده توپخانه دفاع هوایی ارتش ایالات متحده ، فرصت مطالعاتی منحصر به فردی را در اختیار من نهاد تا درسهای برگرفته از کاربرد سامانه دفاع هوایی دوش پرتاب استینگر ( FIM-92) را براساس حقایق میدان نبرد مورد بررسی قرار دهم . در ان زمان ، بعنوان سرگرد نیروی زمینی ، عضو گروهی از مربیان ارتش بودم که برای مصاحبه در خصوص ثبت تجربیات رزمی این سیستم دفاع هوایی دوش پرتاب که در دهه هشتاد میلادی توسط مجاهدین افغان بر علیه نیروی هوایی و هوانیروز ارتش سرخ شوروی به کار رفت ، به ارتفاعات سر به فلک کشیده هندوکش در افغانستان اعزام شدم . با این وصف ، سطور پیش رو ، روایت دست اولی از نقش سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب در ایجاد فضای لازم برای فرمانده میدان نبرد با هدف افزایش آزادی عمل و همچنین دستیابی و حفظ ابتکار عمل تاکتیکی در مواجهه با نیروی مهاجمی که به نسبت از برتری هوایی کامل برخوردار است ، را ارائه می نماید . مروری کوتاه بر تاریخچه رزمی در افغانستان : هنگامی که ارتش سرخ در سال 1979 میلادی وارد افغانستان شدند ، اولویت شماره یک آنها ، تثبیت جمهوری کمونیستی افغانستان بود تا حکومت مرکزی کابل با آسودگی خیال ، ارتش افغانستان را رودرروی مجاهدین افغان قرار دهد . بدین ترتیب ، اجرای یک یک سلسله عملیات نظامی کلاسیک از سوی روسها که به اشغال مراکز شهری و نقاط کلیدی ارتباطی این کشور منتهی شد ، موجب گردید تا عکس العمل مجاهدین افغان از اجرای عملیات منظم شهری ، به ایجاد کمین در امتداد شبکه اصلی جاده ای این کشور کوهستانی محدود گردد . اما با معرفی سامانه دفاع هوایی استینگر ، پتانسیل ایجاد چالش برای برتری هوایی روسها در اختیار افغان ها قرار گرفت و به انها امکان داد تا تسلیحات آفندی شلیک مستقیم و غیر مستقیم را بر علیه روسها ، بدون نگرانی عمده از حملات هوایی ارتش سرخ ، بکار گیرند . بدین ترتیب ، مجاهدین مسلح به تسلیحات مناسب ، با اجرای مستمر و متناوب حملات ایذایی ابتدا مراکز نظامی ارتش دولتی و سپس پایگاه های نظامی ارتش شوروی را منزوی نموده و سپس با تحمیل شرایط جنگ به شکل نظام مند ، موجبات کاهش کمّی این مراکز را که تعداد آنها تا آن زمان روبه افزایش بود ، فراهم نمودند . افغانستان ، کشوری با جغرافیای کوهستانی و خشن که در طول تاریخ برای هر مهاجمی به یک چالش مبدل گردید شرایط اقلیمی و جغرافیایی : افغانستان بلحاظ جغرافیایی ، یک کشور کوهستانی محصور در خشکی است که بلحاظ مساحت با ایالت تکزاس ایالات متحده ، قابل مقایسه خواهد بود . این کشور از شمال با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ( در زمان نگارش متن ، اتحاد شوروی هنوز دچار فروپاشی نشده بود ) ، در شرق با ایران ، از جنوب و جنوب غرب با پاکستان و در شمال شرقی نیز با جمهوری خلق چین همسایه است . بیشتر از 80 درصد از اراضی این کشور را اقلیم بیابانی و نیمه بیابانی تشکیل میدهد و به همین علت ، تنها 20 درصد از مساحت آن قابل کشت و زرع است . به همین دلیل ، افغانستان همواره تابستان های گرم و خشک و زمستانهای بسیار سردی را تجربه می نماید ، در حالی که رشته کوه های پامیر و هندوکش بعنوان "بام" افغانستان ، برآن مسلط هستند . اما این وضعیت در همه جای این کشور یکسان نیست ، چرا که جغرافیای افغانستان به شکل خاص متشکل از تعداد بیشماری از ارتفاعات و استپ هایی است که در برخی نقاط ارتفاع آنها به 5000 متر نیز میرسد . در مجموع ، طبیعت خشن افغانستان در طول تاریخ ، همواره مهاجمان خارجی را با چالش های بسیاری مواجه ساخته است . حفیظ ا... امین ( سمت راست ) و ببرک کارمل ( سمت چپ ) وضعیت میدان نبرد در دهه هشتاد میلادی : در دسامبر 1979 اوضاع سیاسی افغانستان ، از دید پولیت بورو بسیار ناامید کننده بشمارمی رفت ، چرا که دولت مارکسیستی جمهوری دموکراتیک افغاستان به مرز فروپاشی کامل نزدیک می شد . مقاومت مجاهدین در حومه پایتخت این کشور بتدریج نمودهای بیشتری پیدا می نمود و مسلحین ، کنترل 18 استان ( ولایت ) از 27 استان افغانستان را در دست داشتند . میزان ناامیدی روسها از حکومت کابل تا بدانجا بود که حتی رییس دولت وقت ( حفیظ ا... امین ) نیز بعنوان مهره ای موثر در سپهر سیاسی افغانستان بحساب نمی آمد ، هر چند این وضعیت یک طرف بود ، چرا که "امین" اعتقاد راسخی به پشتیبانی روسها برای حفظ قدرت داشت . وضعیت آنچنان نابهنجار تحلیل میشد که به تعبیر یک مقام ارشد وقت کرملین ، " دولت افغاستان در آستانه تجزیه کامل قرار داشت و نابودی انقلاب سوسیالیستی افغانستان بدون کمک و پشتیبانی بین المللی اجتناب ناپذیر مینمود " بااین وصف ، پس از آنکه " امین " از سه برنامه ترور ، جان سالم به در برد ، اتحاد جماهیر شوروی به این نتیجه رسید که زمان دفاع از علائق روسها در افغانستان ، فرا رسیده است . حمله ارتش سرخ به افغانستان ، دسامبر 1979 میلادی آغاز ماجرا : خرس روسی در کوهستان سرانجام در شب کریسمس 1979 ، همزمان با افزایش تب انقلابی در همسایه شرقی ( ایران ) ، ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله برد . در ابتدای امر ، عناصری از واحدهای 103 و 105 هوابرد ، جمعی لشکر گارد ( اسپتسناز ) در فرودگاه کابل فرود آمدند و همزمان ، یگانهایی از همین لشکر تاسیسات پایگاه هوایی بگرام ( در نزدیکی کابل ) ، در حالی که یگانهای نیروی زمینی بسرعت مشغول تصرف پایگاه هوایی شیندند و قندهار ( غرب و جنوب افغانستان ) را به اشغال خود در آوردند . بعد از تثبیت موقت شرایط ، عناصر ترابری هوایی 5000 سرباز روسی را به فرودگاه کابل منتقل نموده و و تنها 24 ساعت پس از این رویدادها ، نخستین لشکر پیاده/ مکانیزه ارتش سرخ وارد افغانستان شد . در مجموع تا نخستین روزهای ژانویه 1979 ، 50 هزار سرباز ارتش سرخ ، خود را آماده می کردند تا بر این کشور کوهستانی با طبیعتی خشن ، مسلط شوند و این گام مهمی برای نزدیک شدن شوروی به ابهای گرم اقیانوس هند بشمارمی رفت . در این میان ، رییس جمهور " امین" با یک شبه کودتا از کار برکنار و ببرک کارمل جایگزین وی گردید و این بدان معنا بود مخالفت کمتری از سوی دولت کابل در خصوص حضور نظامی ارتش سرخ صورت می گرفت و علاوه برآن ، به نظر می رسید که اتحاد شوروی ، علیرغم انتقادات بین المللی کنترل شده ، به اهداف خود دست یافته است . چالش جدید برای ارتش سرخ : مجاهدین افغان " مجاهدین " اصطلاحی که در اسلام از کلمه " جهاد" بر گرفته شده و به معنای " جنگجویان مقدس" است ، در واقع یک سنت بسیاری قدیمی در میان بافت قبیله نشین افغانستان محسوب میشود . از یک نظر ، زمین خشن و بافت ناهموار و کوهستانی افغانستان ، قرن هاست که ساکنان این حوزه جغرافیایی را بصورت گروه های جدا افتاده کوچک تبدیل نموده و به همین دلیل ، محافظت از قبیله ، و زمین های متعلق به آن از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است . علاوه براین ، افغان ها تیراندازان بسیار ماهری بوده و مهارت در استفاده از سلاح ، بخشی از میراث اجتماعی – فرهنگی آنها بشمار می رود . نکته جالب اینجاست که این جامعه مسلح ، علاقه مندی بسیاری زیادی به سلاح های مستقیم زن (DIRECT- FIRE) داشته و کمتر راغب به نگهداری و کاربرد تسلیحات منحنی زنی نظیر خمپاره اندازها که تاثیر آن بخوبی قابل مشاهده نیست ، هستند . با این وصف ، تا قبل از ورود استینگر به صحنه عملیات رزمی ، نیروی هوایی شوروی و افغانستان بدون هیچ مزاحمتی وارد صحنه نبرد شده و با آزادی عمل دست به اجرای حملات هوا به زمین و پیاده نمودن واحدهای هوابرد می نمودند . اهمیت این مساله در اینجا بود که با در اختیار داشتن مزیت شناسایی هوایی و کاربرد جتهای بال ثابت توسط نیروهای دولتی ، سازمان رزم مجاهدین افغان برای اجرای حملات ایذایی بسیار محدود ( حداکثر 70 تا 75 نیرو ) می شد . علاوه براین ، افغان ها بالاجبار می بایست پایگاه های تدارکاتی خود را در فواصل بسیاری دورتری از مراکز شهری و روستایی و در میان کوه ها و غارهای عمیق با هدف حفظ توان رزم ایجاد نمایند و حملات از پیش برنامه ریزی شده آنها نیز تنها به شبیخون های متناوب و کمین های جاده ای که اثرات محدودی را برجای می گذاشت ، منحصر می گشت . از سویی دیگر ، با منظم شدن توالی حملات مجاهدین ، اجرای حملات هوایی از سوی روسها نیز کُشنده تر میشد ، تا جایی که حملات ایذایی و حتی شبانه مجاهدین بدلیل ترس از عکس العمل جتهای پشتیبانی نزدیک نیروی هوایی ارتش سرخ ، همواره با احتیاط صورت می پذیرفت . این مساله برای افغان ها بتدریج به یک چالش غیر قابل دفاع تبدیل شد ، تا جایی که یکی از فرماندهان ارشد این نیروها ، حملات نیروی هوایی ارتش سرخ در قالب عملیات پشتیبانی نزدیک را " پاسخی کاملا اتوماتیک " به هر حمله نیروهایش ارزیابی می نمود . اما برنامه ریزان نظامی افغان یا بعبارت بهتر ، مستشاران نظامی مستقر در پاکستان برای محدود کردن آسیب پذیری واحدهای زمینی مجاهدین در برابر حملات هوایی روسها ، به این نتیجه رسیدند که بهترین شیوه موجود ، تدوین تاکتیکهای "آتش متقابل " خواهد بود ، اما تا قبل از سپتامبر 1986 محدوده برد آتش افغان ها با کاربرد تسلیحاتی نظیر تیربارهای سنگین 12.7 م.م و 14.5 م.م ، RPG-2 و RPG-7 و تسلیحات کوچک به 300 تا 400 متر محدود میشد و بدلیل برتری ارتش سرخ در حوزه "آتش " به تقریب تمامی حملات مجاهدین منجر به تلفات زیاد می گردید . علاوه براین ، حمله د ر فواصل بیشتر از 500 متر نیز خطرات مضاعفی را بدنبال داشت ، بدین معنی که اگر عناصر مسلح افغان وارد رزم نزدیک با روسها می شدند ، بالگردهای روسی با آتش تیربار و راکتهای 57 م.م بشدت پاسخ میدادند ولی درصورت ورود به فضای باز ، جتهای بال ثابت نیروی هوایی شوروی ، با کاربرد مهمات ناپالم و مهمات آهنی متعارف که تاثیر تاکتیکی افزون تری برجای می نهاد ، تلفات زیادی بر مجاهدین وارد مینمودند . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............. 2- منابع در انتهای مطلب معرفی خواهد شد ... 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
2 پسندیده شدهدر سری مقالات کالبدشکافی جاسوسافزار استاکسنت قصد داریم به کالبدشکافی و تحلیل پدیدهای در دنیا پر پیچوخم بدافزارها بپردازیم که وقتی برای اولینبار کشف و شناسایی شد، مدت طولانی به عنوان عجیبترین و وحشتناکترین بدافزار نظر رسانهها و متخصصان امنیت سایبر جهان را به خود جلب کرد. این بدافزار که استاکسنت نام گرفت، اولین بدافزاری بود که به عنوان یک جنگافزار سایبری در جهان شناخته شد که بر خلاف دیگر بدافزارها توانایی تخریب تجهیزات فیزیکی / صنعتی را داشت. شاید ذکر این مورد دور از واقعیت نباشد که تحولات امنیت سایبر در جهان را میتوان به دو موج پیش از شناسایی استاکسنت و بعد از شناسایی استاکسنت تقسیمبندی کرد، زیرا با شناسایی بدافزار استاکسنت دیگر تهدیدات سایبرنتیک محدود به دیفیس سایتهای استاتیک، سرقت اطلاعات از سایتهای دینامیک، جاسوسی یا خرابکاریهای نرمافزاری یک سری مجرم سایبری نمیشود. بعد از شناسایی استاکسنت بود که خیلی از کشورها پتانسیل پنهان در ساختار امنیت فضای سایبر خود را کشف کردند که هیچگاه نه با محوریت دفاع و نه حتی با محوریت تهاجم به آن توجهای نداشته بودند. همین مسئله در ادامه موجب شد، کشورهای بسیاری از جمله روسیه به صورت جدی وارد این حوزه شوند و بخشهای مضاعف دیگری در نهادهای امنیتی خود با عنوان واحد امنیت سایبر (در کنار واحدهای جنگ الکترونیک و مخابرات) به منظور صیانت و دفاع از مرزهای سایبری خود تشکیل بدهند[1]. برخی از کشورها حتی پای خود را فراتر از واحدهای سایبری گذاشتند و حمله ساییری را اکنون معادل با اعلان جنگ به خود قلمداد میکنند[2] و این حق را برای خود و متحدین خود محفوظ میدانند که به منظور دفاع نسبت به تهدیدات خارجی در فضای سایبر حتی از تسلیحات نظامی (جنگ تمام عیار) نسبت به متخاصم بهره ببرند [3]. استاکسنت اثبات کرد که یک فایل باینری مخرب دیگر تهدیدی محدود به یک کامپیوتر یا یک شبکه محدود از کامپیوترها نیست، زیرا یک بدافزار پتانسیلی دارد که میتواند در تخریب تجهیزات فیزیکی مانند تجهیزات درون یک نیروگاه اتمی، نیروگاه برق یا یک پالایشگاه نفت و گاز قدرتی معادل یک موشک را داشته باشد. از همین روی، در این مقاله به جزئیات این بدافزار از نگاه فنی و همچنین راهبرد امنیت ملی خواهیم پرداخت که این بدافزار برای چه و توسط چه کسانی توسعه داده شد و همچنین چگونه وارد ساختار هستهای ایران شد و در نهایت با هدف قرار دادن موفق تجهیزات غنیسازی اورانیوم واقع در نطنز چه تغییراتی در ساختار راهبردی امنیت سایبر و همچنین امنیت ملی کشورها ایجاد کرد. شایان ذکر است، برای اینکه به شکل صحیح و درستی ساختار و انگیزه اصلی طراحی بدافزار استاکسنت را متوجه شویم، نیازمند هستیم که قبل از تحلیل ساختار باینری این بدافزار، دلیل اصلی توسعه استاکسنت توسط اتحادیه 5 چشم، شیوه استقرار این بدافزار در سامانههای ایزوله، ساختارهای صنعتی، معماری کنترلرهای برنامهپذیر، معماری شبکههای ایزوله و بسیاری از موارد پایه دیگر را مورد بررسی قرار بدهیم تا بتوانیم ساختار استاکسنت را به شکل صحیح تجزیه و تحلیل کنیم. به هر صورت، در مقاله اول، از سری مقالات کالبدشکافی حمله استاکسنت به زیرساخت هستهای ایران، تلاش شده است که دلایل اصلی که موجب طراحی و پیادهسازی حمله این بدافزار به زیرساخت هستهای ایران شد، مورد بررسی قرار بگیرد. (لینک دانلود) [1] Russia’s Approach to Cyber Warfare by Michael Connell and Sarah Vogler [2] A cyber-attack in Japan could now bring the US into war By Daniel Wolfe [3] http://bit.ly/2IT8E0L
-
2 پسندیده شدهدوستانی که در فوروم های انگلیسی زبان یا عرب زبان یا سایر زبان ها فعالیت می کنند ، این متن را ترجمه و با تصویر در انجمن های مذکور قرار دهند . شاید بهترین پاسخی برای یاوه گویی های حضرات باشد ............
-
2 پسندیده شدهبخش دوم : ارتباط آمریکایی از نوع سوم !!! نیروی هوایی ارتش سرخ و عملیات رزمی برفراز افغانستان : بخش عمده ای از حملات از پیش برنامه ریزی نشده واحدهای سبک اسلحه هوابرد ارتش سرخ با استفاده از بالگردهای ترابری و توپدار هوانیروز این ارتش صورت می پذیرفت ، جایی که کوهستان های سر بفلک کشیده افغانستان مانع جدی برای ورود یگانهای نیروی زمینی میشد بخش عمده ای از مورخان نظامی بر این اعتقاد قرار دارند که عملیات جنگی اتحاد شوروی و ارتش دولتی افغانستان به استثنای مراحل اولیه ورود و اشغال افغانستان ، در دو حوزه ماهیت و هدف ، کاملا جنبه تدافعی داشت . این دسته از کارشناسان معتقدند که هدف روسها ، بوضوح کنترل افغانستان بواسطه اشغال سرزمینی ، تعریف و به اجرا درآمد و بخش عمده ای از نبردها میان روسها و مجاهدین در جریان اجرای عملیات کمین و ضد کمین و یا عملیات آفندی برای پاکسازی خطوط کنترل (LOC) و تامین امنیت آنها صورت گرفت . به همین دلیل ، پس از تثبیت امنیت در پایتخت ، فرماندهی ارتش سرخ در افغانستان دست به ایجاد مجموعه گسترده ای از پادگانها و پستهای دیده بانی دژمانند دفاعی که شبکه متراکمی از میدان های موانع ، شامل کاشت نزدیک به 30 میلیون مین ، سیم های خاردار برق دار ، مین های فشاری ، حسگرهای زمینی ، بشکه های انفجاری ( فوگاز ) را شامل می شد زد و حتی برای محدود نمودن قابلیت مانور و تحرک پذیری واحدهای کوچک رزمی مجاهدین ، اقدام به مین ریزی هوایی برای ایجاد میدان های مین پراکنده نمود . ارتش سرخ در کریسمس 1979 زمانی وارد افغانستان شد که امیدواری بسیار زیادی برای محقق شدن وصیتنامه پتر کبیر برای نزدیک شدن به کناره آبهای گرم وجود داشت این اقدامات بالتبع تاثیر گذار بود ، چرا که در سراسر درگیری ها ، هیچ کدام از استحکامات دفاعی روسها یا قوای دولتی به اشغال کامل مجاهدین در نیامد ، ضمن اینکه گرچه واحدهای ارتش شوروی و ارتش افغانستان به شکل فیزیکی از هم تفکیک شده بودند ، اما عملیات رزمی در اغلب موارد بصورت مشترک انجام میشد . از راست : گوست آوراکوتوس ( افسر ارشد CIA) ، جوانا هرینگ ( دیپلمات ، تاجر و فعال سیاسی ) و سناتور چارلی ویلسون سه ضلع اصلی تسلیح مجاهدین افغان به سامانه استینگر اما تجربه سالهای نخست به روسها یاد داد که پادگان های استراتژیک موجود در افغانستان می بایست بطور کامل تحت کنترل عملیاتی واحدهای روسی باشد و اگر تعداد پرسنل ارتش دولتی افغانستان بیشتر می بود ، اما در ماموریتهای بااهمیت ، کنترل و فرماندهی کاملا تحث اختیار فرمانده روسی قرار داشت و در اغلب موارد ، ارتش افغانستان بعنوان واحدهای جلودار و یگانهای روسی بعنوان عناصر دنبال پشتیبان ، وارد عمل میشدند . هر چند با پیشرفت عملیات نظامی ، روسها بتدریج یگانهای موتوری ، مکانیزه – زرهی به همراه یگانهای پشتیبانی سبک هوایی و اسپتسناز را نیز بکار گرفتند . پراگندگی کاربرد سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب 2007-1970 افغانستان ، قفقاز و جنوب آفریقا نقاط بحران خیزی که بیشترین تجربه رزمی این سامانه ها در ان به وقوع پیوست با این حال ، استخوان بندی عملیات ارتش شوروی در افغانستان ، واحدهای سبک اسلحه اسپتسناز بشمارمی رفت و بعنوان یگانهای سبک هوابرد شناسایی –رزمی که به شیوه یگانهای رنجر ارتش ایالات متحده سازماندهی شده بودند ، اجرای ماموریتهای خطرناکی نظیر ضد کمین یا عملیات تعاقبی در کوهستان را بر عهده داشتند . بیلان نبرد در افغانستان بخوبی نشان میدهد که عملیات نظامی در منظرهای کوهستانی نیازمند واحدهای سبک است که می بایست از پشتیبانی هوایی مطلوب و آتش توپخانه انعطاف پذیر برخودار باشد . اما در مجموع ، هم واحدهای روسی و هم واحدهای ارتش دولتی افغان در زمان اجرای عملیات آفندی ، بشدت به پشتیبانی هوایی نزدیک ( CAS) وابسته بودند ، تا جایی که ستون های نظامی روسی می بایست پس از اجرای عملیات شناسایی و انهدام مواضع مشکوک توسط بالگردها و هواگردهای بال ثابت ، وارد مناطق کوهستانی و صعب العبور شده و حتی در این شرایط نیز برنامه ریزی های دقیقی برای اجرای آتشباری توپخانه وجود داشت . با این اوصاف ، تا قبل از ورود استینگر به صحنه عملیات نظامی در افغانستان ، واحدهای بالگردی و بال ثابت روسها ، حاکم مطلق میدان نبرد محسوب می شدند ، اما شرایط از اواخر سال 1986 بتدریج تغییر نمود . سامانه دفاع هوایی دوش پرتاب بلوپایپ بریتانیایی ، یکی از گزینه های شبکه قاچاق سلاح به واحدهای عرب- افغان ( به سرکردگی اسامه بن لادن و شبکه کُنام انصار ) برای مقابله با برتری همه جانبه هوایی ارتش سرخ بشما می رفت ،اما بدلیل پیچیدگی های فنی و قیمت بالا ، به شکل گسترده وارد عملیات رزمی در افغانستان نشد ( تصویر متعلق به واحدهای ارتش بریتانیاست ) ارتباط آمریکایی ، تسلیح مجاهدین افغان به استینگر : در میانه های سال 1984 ، با شدت گرفتن نبردها میان گروه های افغانی و ارتش سرخ ، بویژه در نزدیکی پایگاه های اصلی روسها ( بگرام و قندهار ) تعدادی از سامانه های سام-7 روسی در اختیار مجاهدین قرار گرفت . این مساله در آغاز چندان مورد توجه نبود ، اما با افزایش نقش آفرینی بن لادن در جنگ با اتحاد شوروی ، وی فرماندهان ارشد افغان را برای در اختیار گرفتن سامانه های دفاع هوایی کوتاه برد قابل حمل توسط پیاده نظام ، متقاعد نمود و همزمان کوشید تا به محموله بزرگی از این سامانه ها دست پیدا کند ، اما نمونه های اولیه سام-7 تاثیر آنچنانی بر عملکرد نیروی هوایی ارتش سرخ برجای نگذاشتند ، به همین سبب ، او برآن شد تا موشکهای دفاع هوایی بریتانیایی بلوپایپ را در مقیاس گسترده بکار گیرد ، اما بلوپایپهای انگلیسی گرچه عملکرد بهتری در مقایسه با استرلاهای روسی به نمایش گذاشتند ، اما حجم سامانه و قیمت رو به افزایش و تعمیرو نگهداری آن به مرور موجبات نارضایتی افغان ها را فراهم آورد . در همین زمان ، سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) وارد عمل شد و تعداد قابل توجهی از این موشکها رادر اختیار افغان ها قرار داد . نیش زنبور بر کالبد خرس روسی : ورود سیستم دفاع هوایی کوتاهبرد قابل حمل توسط پیاده نظام FIM-92 استینگر به صحنه عملیات رزمی در افغانستان ، بر خلاف انتظارات اولیه ، بلافصله شرایط جنگ را تغییر داد . به تقریب ، 30 روز پس از تحویل اولین محموله از موشکهای استینگر ، نخستین قربانی توسط مجاهدین افغان به زیر کشیده شد و این موجب شد تا پروازهای رزمی به شکل موقت ، متوقف شود و تنها پس از در دستور کار قرار گرفن اقدامات تامینی و متقابل ، فرمان دور جدیدی از حملات هوایی صادر گردید ، اما این بار ، قرار نبود تا نیروی هوایی ارتش سرخ ، یکه تاز عرصه نبرد باشد ، چرا که سیاهه تلفات روسها بتدریج رو به فزونی گرفت . در آنسوی خطوط نبرد ، مجاهدین افغان با تحویل گسترده موشکهای استینگر در تاکتیکهای شلیک ، نوآوری های را در عرصه عمل به نمایش گذاشتند ، چنانکه با اجرای کمین درکریدورهای شناخته شده هوایی در حومه فرودگاه های نظامی ، حمله غافلگیرانه خود را به هواگردهای ترابری غول پیکر روسی آغاز نموده و یا اینکه برای وارد کردن جتهای پشتیبانی نزدیک روسی به محدود برد موشکهای استینگر ، تله گذاری می نمودند . با این وصف ، در پاسخ به این تاکتیکها ، خلبانهای نیروی هوایی ارتش سرخ و ارتش دولتی افغانستان شروع به اجرای تمرینات فشرده برای پرواز در ارتفاع بسیار پایین یا بسیار بالا نموده تا با کشاندن سامانه های استینگر به ارتفاعات ، زمینه لازم برای نابودی این سامانه ها با آتش بالگردهای هجومی را فراهم آورند .اما تاثیر گذاری استینگر بر روند عملیات نظامی در افغانستان ، فراتر از تاکتیکهای مقابله به مثل روسها بود ، چرا که مجاهدین در پوشش ایجاد شده توسط استینگرها ، بتدریج از اوت 1986 میزان دپوی تسلیحاتی خود را بلحاظ کمی و کیفی ، تا 10 برابر افزایش داده بودند . این روند تا ژانویه 1989 برای روسها به مراتب ، فاجعه بار ترشد ، چرا که تناوب و کیفیت حملات مجاهدین به تدریج افزایش یافته و میزان موفقیت افغان ها در قطع ارتباط پادگانهای ارتش شوروی در سراسر افغانستان با مراکز فرماندهی افزون تر میشد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............. 2- منابع در انتهای مطلب معرفی خواهد شد ... 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهBoeing 747 & Military use ملقب به جامبوجت ( Jumbo Jet ) ، ملکه آسمان ( Queen of the Skies ) ، نماد تکنولوژیک ایالات متحده در جنگ سرد ، هواپیمایی که نزدیک به 40 سال رکورد بزرگترین هواپیمای مسافربری جهان را یدک کشید.در طول تاریخ حمل و نقل هوایی ، برخی از طرح ها نتوانسته به تولید کامل برسند ، یا به دلیل طرحهای شرکت رقیب فراموش شدند.ریشه های برنامه بویینگ 747 را می توان به همگرایی دو رشته کاملاً مجزا از توسعه هواپیمای بویینگ ردیابی کرد - یکی در عرصه تجاری و دیگری با پس زمینه نظامی. تلاش تجاری در ابتدا برای افزایش طول یک 707 با تعداد صندلی 279 نفری متمرکز شده بود ، در حالی که برنامه نظامی در تلاش بود تا در یک رقابت طراحی پیروز شود که در نهایت به Lockheed C-5A برای نیروی هوایی آمریکا منجر شد. هر دو مطالعه تأثیر قابل توجهی در اندازه و شکل نهایی 747 داشتند ، بنابراین در نظر نگرفتن تاثیر افراد و اقدامات در هردو جریان نظامی و تجاری از منظر تاریخ نگاری کاملا اشتباه است. جمع بندی اینکه چه چیزی بیشترین تاثیر را در بوجود آمدن این شاهکار مهندسی گذاشته بسیار دشوار است . نمیتوان تصور کرد اگر محاصره برلین توسط استالین نبود ،اگر ساختار تامین نیاز عملیاتی در صنعت نظامی آمریکا به شکل دیگری می بود، اگر تغییر دکترین نظامی ایالات متحده در دهه 60 یا تلاش افسران و ژنرال های نیروی هوایی بخصوص ژنرال William H. Tunner برای ارتقا بخش ترابری نظامی ارتش صورت نمی گرفت ، اگر افراد جسور و بی پروایی مانند William Allen در بویینگ و Juan Trippe در شرکت Pan Am نبودند که برنامه ای را که "مادر تمام قمار ها " نامیده شد به سرانجام برسانند ، آیا بویینگ 747 در آسمان پرواز میکرد یا خیر ؟ در این تایپک سعی شده به دو خط تجاری و نظامی که منجر به تولید بویینگ 747 شد پرداخته شود و همچنین کاربری های نظامی صورت گرفته از این مدل بررسی گردد. مواردی که در ادامه خواهد آمد ، برگرفته از مطالعه و ترجمه تعداد زیادی کتاب ، مدارک نظامی و وب سایت می باشد که در انتهای تاپیک به صورت تفکیک شده معرفی خواهد شد . فصل اول : پیش زمینه 1. هدیه از طرف پیشوا 2. وحشت آمریکایی فصل دوم :پیدایش فصل سوم :توسعه فصل چهارم :کاربری نظامی
-
1 پسندیده شدهگوگل داره سیستم های مدیریت نبردش به وسیله ی هوش مصنوعی رو در قالب بازی های استراتژی آنلاین و تحت عنوان های تحقیقاتی ، امتحان و بهبود مستمر می ده .... https://www.zoomit.ir/2019/11/2/341976/deepmind-ai-starcraft-ii-grandmaster-level/
-
1 پسندیده شدهبزرگوار ؛ اولا هیچ کجای صحبت بنده سخنی از جدایی ملت و نیرو های نظامی نبوده . سوالم اینه چرا اصل مطلب رو کنار گذاشتید و فرع را چسبیدید؟ حرف از صنعت نظامی بود نه جدایی مردم و ارتش. در جوابتون بگم که ما یا باید تولید سلاح رو به شرکت های خصوصی بسپاریم و از آزادی تکنولوژی استفاده کنیم مثل آمریکا یا باید شرکت های دولتی این کار رو بکنند در سکرت تکنولوژی مثل الان ایران . وقتی تولیدی خودرو ما پراید هست و تولید صنعت نظامی ما طوفان و ارس و رعد ، وقتی ما خروجیمون ایران 140 و صنعت نظامیمون قاهر هست معلوم میشه ما صنعتمون تفکیک شدس . بله بنده ام بشدت علاقه دارم مثل ایالت متحده شرکت هایی در ایران آزادانه سلاح تولید کنند و صادر کنند اینجور ارتباطی که شما میخواهید هم برقرار میبود اما آیا شدنی هست؟ خیر پس عرض کردم قبلا راه حل رو.
-
1 پسندیده شدهمشکل اینه که هنوز یه عده در کشور دنبال تسلیم ایران به غرب هستند مگرنه همون اروپا هم در عمل همگام با امریکا و حتی بیشتر ایران تحریم کرده و دیگه چیزی نمونده واسه تحریم این روزا همون حرفای قبل برجام دولت در باره اف ای تی اف داره میزنه ظریف میگه بهانه ازشون بگیریم . حسن میگه زبان دنیا نمیفهمید و اسحاق جهل حدیث میکنه و مجلس نادان هم همراهی چشم بسته
-
1 پسندیده شدهبسم الله........ 10 مهر 1398 از هفته پیش ارتش سوریه چندین حملات گسترده را به ارتفاعات اطراف روستای کبانی ترتیب داده . هر بار هم راتش موفق به پیشروی شده اما در تثبیت مواضع ناموفق و مجبور به عقب نشینی میشود . اکثر فشارها بروی ارتفاع زویقات متمرکز شده جایی که زرهی لشکر گارد موفق شد ارتفاع را تصرف کنند اما با حملات موشکها و راکتهای ضد زره و هجوم نیروهای پیاده مخالفین مواجه و با از دست دادن نزدیک به 6 زرهپوش و اسیب چند دستگاه دیگر در طول یک هفته ارتفاع را تخلیه کرده . مخالفین رقمهای بالای را مثل همیشه از تلفات ارتش اعلام میکنند اما تا این لحظه اسامی 18 تا 20 نفر از شهدای سوری منتشر شده مخالفین هم 25 تا 30 نفر تلفات داده اند . ارتش در طول این چند ماه بصورت دوره ایی این منطقه را مورد حمله قرار میدهد اما ناکام بوده علت اصلی ان هم استفاده مناسب مسلحین از عواض زمین بوده . گروههای مسلحدر راس انها جماعت ترکستانی به جایی برپا کردن مواضع بروی ارتفاع و در شیار ها و گودال ها و غار های حفر شده درضد شیب پناه گرفته و در هنگام حملات هوایی و توپخانه ایی در این سنگرهای مستقر شده و با شروع حملات زرهی ارتش سنگرهای را ترک ضربات خود را وارد وسریعا پناه گرفته . با توجه به حرکت زرهی ارتش بروی خط راس جغرافیایی مسلحین از ارتفاعات اطراف با سلاحهای ضد زره این ادوات را مورد حمله قرار داده و هر حمله را باشکست روبرو میکنند نکته : در تصویر زیر دو زرهپوش ارتش منهدم شده دو تانک و یک خودروی ریکاروی ( احتمالا ) برای تخلیه ادوات از کار افتاده ومجروحین وارد ارتفاعات شده که احتمالا یکی از تانکهای پوشش دهند (سمت چپ تصویر ) از ناحیه شنی مورد اصابت قرار گفته اما دو زرهپوش دیه همچنان به فعالیت خود ادامه میدن از پنج روز پیش با حملات شبه نظامیان وابسته به ترکیه به مواضع نیروهای وابسته به ارتش سوریه در اطراف تل تمر نخستین رویارویی بین نیروهای دوطرف در شمال سوریه رخ داد البته نه ترکهاو نه قوای اصلی ارتش سوریه تا حد امکان از ارسال تجهیزات سنگین و اتش باری توپخانه های خود بروی منطقه خودداری کرده . در دور نخست درگیریها 6 شبه نظامی و یک نیروی سوری کشته شدن اما در دفعات بعدی 6 سوری و 3 شبه نظامی جان خود را از دست داده واین درگیریها با پیشروی شبه نظامیان ادامه پیدا کرده که در نهایت نزدیک 18 سوری به اسارت درامدن (برخی منابع از وجود غیر نظامیان سوری در میان این افراد سخن کفته اند ) ارتش حداقل 4 روستای دیگر در غرب تل تمر را هم برای ندادن تلفات تخلیه کرده است اما همچنان در تل تمر مستقر بوده ساعاتی پیش هم یک ستون جدید از ارتش وارد تل تمر شده . ارتش ترکیه این 18 سوری را دقایقی پیش تحویل روسها دادند ارسال نفربرهای برادلی امریکایی برای اولین بار به سوریه به بهانه حافظت از تاسیسات نفتی نمونه ایی از اتش زدن لاستیک ومواد اتش زا برای مختل کردن فعالیتهای جت ها وپهپادهای ترکیه ایی
-
1 پسندیده شدهموضوع هسته ای برای ج.ا شد مثل شتری که توی گل گیر کرده ولی نه جرات پس رفتن داره ، نه ارادهای برای پیش رفتن .... اگه همون ده سال پیش بمب اتم رو می ساختند تا حالا به نتیجه رسیده بودیم ، نهایتش جنگ می شد .... الآن در حالی که غرب و اعراب هیچ هزینه ای نمی دهند ، ما اقتصادمون نابود شده ولی پیرمردهای تصمیم گیر عملا براشون این فاجعه اقتصادی مهم نیست در نهایت هم این فاجعه اقتصادی منجر به آشوب می شه و بعد قضیه می ره ذیل اصل « حفظ نظام » و نه تنها هسته ای بلکه در سایر زمینه ها هم امتیاز می دهند در حالیکه دشمن راه رو فهمیده و به فشارش ادامه می ده ... ج.ا از درون فاسد شده و این سیستم با این حجم بالای فساد نه جرات پیش رفتن داره و نه جرات پا پس کشیدن .... نتیجه سکون معلومه ... فروپاشی ...
-
1 پسندیده شدهبسم الله.......... 9مهر 1398 مرحله دوم عملیات نصرمن الله و فتح قریب حضور وزیر دفاع یمن در خطوط درگیری
-
1 پسندیده شدهتصاویراز موشک اسکاد بی ارتش ارمنستان وتاسیسات نگهداری ان https://www.aparat.com/v/BfgFG تصاویری از سیستم بلاروسیPolonez و موشک لورا اسراییلی ارتش اذربایجان https://www.aparat.com/v/efHdV
-
1 پسندیده شدهیه نکته در مورد سطح مقطع : سامانه های پدافندی مدرن بر اساس برآمدگی سیگنال(مقایسه ساده بازتاب بیشتر یا همون نسبت سیگنال به نویز) به کشف هدف نمیپردازند، این مربوط به رادارهای دهه 70 و قبلتر بود. روش پردازش سیگنال بصورت قیاسی و کشف بازتاب های تکرار شونده ضعیف از میان انبوه نویزهاست. بعبارتی اگر یک هواگرد در برابر رادار در حال پرواز باشد، و بازتاب راداری بسیار بسیار کمی هم داشته باشد، قابل رهگیریست، چرا که این بازتاب ها از الگوی حرکتی مشخصی (اصطلاح راداری stroke) پیروی میکنند و بصورت نویز پراکنده نیستند، . وقتی واحدپردازش سیگنال با چنین بازتاب هایی روبرو شود، اقدام به تقویت و تمرکز سیگنال در ناحیه و سنجش میزان تغییر در سیگنالهای بازگشتی از آن محدوده میکند. بنابراین قادر خواهد بود اهداف با سطح مقطع بسیار کم را آشکار سازی کند. قبلا این کار به پردازنده های قوی نیاز داشت، بصورت زنده(Realtime) قابل اجرا نبود، اما مدرنیزه سازی رادارها، افزایش رزولوشن رادارهای فازی، این امکان رو فراهم کرده. بخصوص اینکه اگر رادار قادر به کشف گونه پرنده بر اساس الگوهای یادگیرنده(شبیه سازی های قبلی و ...) باشد، یه کره از تمام قدرت مانورپذیری هواگرد محاسبه کرده و موشک را در محدوده فرضی قابل کشف در آن کره قرار میدهد. با تشکر از اسکای هاوک بابت این تصویر: البته صرفا برای آشنایی با سطح تکنولوژی موجود، که برخی مدعی هستند اینا رادارهای قدیمی و تکنولوژی دهه 60 آمریکاست که به ایران داده!