برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 6 آذر 1398 در پست ها
-
2 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم یادبود دیروز مترادف با 28 ام اسفند ماه یا 19 ام ماه مارس یکی از خونین ترین روز ها در تاریخ نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا است که در آن روز ناو هواپیمابر فرانکلین ( CV-13 ) مشغول گشت زنی و انجام عملیات در 80 کیلومتری آب های ژاپن بود که نزدیکترین فاصله ای بود که تا آن تاریخ یک ناو هواپیمابر آمریکا به انجام عملیات اطراف سواحل ژاپن پرداخته بود که توسط یک فروند بمب افکن شیرجه ای D4Y مورد حمله قرار گرفت و 2 بمب 250 کیلوگرمی به عرشه ناو اصابت کردند و منجر به مرگ یا زخمی شدن 1200 نفر از خدمه این ناو هواپیمابر شدند . بمب اول به عرشه پرواز ناو اصابت کرد و پس از رسوخ به آشیانه پرواز مسبب مشتعل شدن سوخت هواپیما های حاضر در آشیانه و مهمات آنها شد که خود سبب مشتعل شدن عرشه های دوم و سوم ناو و بروز انفجار هایی در آن عرشه و نابود شدن مرکز داده نبرد و مرکز کنترل ترافیک هوایی ناو شد. بمب دوم به قسمت جلویی عرشه پرواز اصابت کرد و پس از رسوخ به 2 عرشه ناو سبب مشتعل شدن و 16 هواپیما از 33 هواپیمای مسلح ناو شد و بر اثر انفجار تعدادی راکت هوا به زمین بر روی عرشه منفجر شدند که خود سبب مشتعل شدن تعدادی هواپیما بر روی عرشه پرواز ناو شد . فرانکلین بدون پیشرانه ای در آب مانده بود و در حال سوختن بر اثر انفجار های پی در پی در عرشه ناو بود در پل فرماندهی ناو کاپیتان Gehres دستور غرق کردن زرادخانه کشتی را داد و دریابد رالف دیویدسون پرچم فرماندهی خود را به ناوشکن میلر منتقل کرد و پیشنهاد داد که دستور تخلیه کردن و رها کردن کشتی از طرف کاپیتان کشتی صادر شود اما کاپیتان کشتی با این پیشنهاد مخالفت کرد ... در نهایت ناو هواپیمابر فرانکلین پس از یک سری تعمیرات طولانی مدت به خدمت خود در نیروی دریایی آمریکا بازگشت و ..... تصاویر : دریابد دیویدسون پ.ن 1. امیدوارم که لذت برده باشید مثبت فراموش نشه 2. از روز یکم فروردین تاپیکی به عنوان تقویم تاریخ آغاز خواهد شد که به برسی اتفاقات تاریخی گذشته در همون روز خواهد پرداخت .... 3. آیا شما دستور تخلیه کشتی را می دادید ؟ صرفا برای میلیتاری با تشکر ترجمه : amirhosaingh بن پایه : https://en.wikipedia.org/wiki/USS_Franklin_(CV-13)
-
1 پسندیده شدهBoeing 747 & Military use ملقب به جامبوجت ( Jumbo Jet ) ، ملکه آسمان ( Queen of the Skies ) ، نماد تکنولوژیک ایالات متحده در جنگ سرد ، هواپیمایی که نزدیک به 40 سال رکورد بزرگترین هواپیمای مسافربری جهان را یدک کشید.در طول تاریخ حمل و نقل هوایی ، برخی از طرح ها نتوانسته به تولید کامل برسند ، یا به دلیل طرحهای شرکت رقیب فراموش شدند.ریشه های برنامه بویینگ 747 را می توان به همگرایی دو رشته کاملاً مجزا از توسعه هواپیمای بویینگ ردیابی کرد - یکی در عرصه تجاری و دیگری با پس زمینه نظامی. تلاش تجاری در ابتدا برای افزایش طول یک 707 با تعداد صندلی 279 نفری متمرکز شده بود ، در حالی که برنامه نظامی در تلاش بود تا در یک رقابت طراحی پیروز شود که در نهایت به Lockheed C-5A برای نیروی هوایی آمریکا منجر شد. هر دو مطالعه تأثیر قابل توجهی در اندازه و شکل نهایی 747 داشتند ، بنابراین در نظر نگرفتن تاثیر افراد و اقدامات در هردو جریان نظامی و تجاری از منظر تاریخ نگاری کاملا اشتباه است. جمع بندی اینکه چه چیزی بیشترین تاثیر را در بوجود آمدن این شاهکار مهندسی گذاشته بسیار دشوار است . نمیتوان تصور کرد اگر محاصره برلین توسط استالین نبود ،اگر ساختار تامین نیاز عملیاتی در صنعت نظامی آمریکا به شکل دیگری می بود، اگر تغییر دکترین نظامی ایالات متحده در دهه 60 یا تلاش افسران و ژنرال های نیروی هوایی بخصوص ژنرال William H. Tunner برای ارتقا بخش ترابری نظامی ارتش صورت نمی گرفت ، اگر افراد جسور و بی پروایی مانند William Allen در بویینگ و Juan Trippe در شرکت Pan Am نبودند که برنامه ای را که "مادر تمام قمار ها " نامیده شد به سرانجام برسانند ، آیا بویینگ 747 در آسمان پرواز میکرد یا خیر ؟ در این تایپک سعی شده به دو خط تجاری و نظامی که منجر به تولید بویینگ 747 شد پرداخته شود و همچنین کاربری های نظامی صورت گرفته از این مدل بررسی گردد. مواردی که در ادامه خواهد آمد ، برگرفته از مطالعه و ترجمه تعداد زیادی کتاب ، مدارک نظامی و وب سایت می باشد که در انتهای تاپیک به صورت تفکیک شده معرفی خواهد شد . فصل اول : پیش زمینه 1. هدیه از طرف پیشوا 2. وحشت آمریکایی فصل دوم :پیدایش فصل سوم :توسعه فصل چهارم :کاربری نظامی
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم نمایشگاه ایپاس 98 ، بخش سوم پرتابگر راکت 105 میلیمتری RPG 29 مجموعه ی دیده بانی _ سلاح فرمانده ی تانک کرار مجموعه سلاح با توانایی گردش بوده و همینطور مجموعه ی دیده بان آن ( سایت اپتیکی ) هم به صورت جداگانه بر روی مجموعه ی سلاح قابلیت تحرک داشت . به نظر این مجموعه با علم به برخورد پرتابه ها و ترکش های گوناگون ساخته شده چرا که دارای بدنه ایی قطور و بالطبع وزن بالایی بود ( احتمالا" وزن مجموعه در حالت رزمی نزدیک به 150 کیلوگرم یا کمی کمتر و بیشتر باشد ) کالیبر سلاح را 12/7 م م اعلام کردند . در حال گفتگو با مسئول محترم بودیم ( تا اطلاعات کافی برای ارائه به دوستان کسب شود ) که کاری برای ایشان پیش آمد و حقیر هرچه منتظر ایستادم خبری از ایشان نشد . ارتباطات سلولی نسل چهارم سلاح ( تیربار ) 12/7 م م میمک ( به قول یکی از مراجعین دوشکای سبک ) نارنجک انداز 40 م م هورالعظیم سلاح تک تیر انداز AM 50 صیاد نکته ی جالب ، ارائه ی صداخفه کن ( سایلنسر ) برای سلاح صیاد ( کالیبر 99*12/7 ) بود ، طول آن حدودا" 50 سانتیمتر ، قطر 10 الی 12 سانتی متر و وزن تقریبی آن 2 الی 2/5 کیلوبود . سلاح تک تیر انداز 12/7 م م نصر ( کالیبر 108*12/7 ) سلاح 38 م م ضد اغتشاش تابلویی تامل برانگیز سلاح تک تیر اندازی کمین اخلالگر ( جمر ) سامانه های مکان یاب ( عموما" جی پی اس ) خودرویی غرفه ی رایان رشد افزار مجموعه ی اپتیکی جدیدی ( دقت به نمایشگر مجموعه ) را ارائه کرده بود نوار پرکن ( زنجیر خشاب ) مکانیکی ( دستی ) کالیبر 12/7 ( برای سلاح عموما" دوشکا ) طریقه ی کار با اضافه کردن تعدادی گلوله به قسمت بالایی مربوطه و گرداندن دسته ی هندلی ، 2 مکانیسم ابتدا گردان ( برای جابه جایی زنجیر خشاب ) و سپس مکانسیم رفتی و برگشتی ( برای جا زدن گلوله در خشاب ) آن انجام کار میکند . مجموعه با جا زدن یک گلوله در زنجیر خشاب قسمت بعدی زنجیر را جلو آورده و گلوله ی بعدی جازده میشد . سلاح های بادی ساخت سازمان صنایع دفاع ( در دو کالیبر 4/5 و 5/5 و سه طرح ، تند باد 4/5 ، آرتا 4/5 و آرتا 5/5 ) در نمایشگاه های گذشته فرصتی دست داد تا هم تند باد و هم آرتا 5/5 را از نزدیک برسی کنم ، تند باد یک مقداری کم کیفیت بود و احتمالا" برای شلیک های آماتوری و ... مناسب باشد ، اما آرتای 5/5 قنداق چوبی هم ظاهر به نسبت خوبی داشت و هم خوشدست تر نسبت به تندباد بود . نکته مهم قبل از خرید هر نوع سلاح ( در اینجا تفنگ بادی ) ، حتما سلاح های مختلف از سازندگان مختلف را ( از طریق دارندگان ) شخصا" برسی ( + چند شلیک ) بفرمایید تا سلاح مورد انتخاب ( هر سلاحی ) در آینده دلسردتان نکند . قیمت های نمایشگاه و شماره ی نمایندگی فروش سازه های جمع شونده برای نقل و انتقال راحت تر خشاب ها ی پلیمری خودروی ضد مین و کمین طوفان ، زره پوش کاراکال و پیکاپ ارس
-
1 پسندیده شدهسیستم پیروز در نمایشگاه iqdex 2017 و سیستم EOST-8 در نمایشگاه iqdex 2019 عراق
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب خدمت دوستان هجدهمین نمایشگاه بین المللی لوازم و تجهیزات پلیسی ، امنیتی و ایمنی _ ایپاس 98 ( ایپاس 2019) سامانه ی والعصر در گفتگوی شکل گرفته ماموریت سامانه را جلوگیری از ورود افراد و تجهیزات خطرناک به داخل مکان های مورد نظر عنوان کردند ، بدین شکل که فاصله ایی بین دروازه ی امنیتی ( گیت ) ورودی و درب اصلی که سامانه مدافع آن است وجود دارد . تمامی مراجعین برای ورود بایستی از این دروازه که توانایی تشخیص اجسام فلزی و تجهیزات الکترونیکی را دارد گذر کنند ، در زمانی که سامانه تشخیص دهد فرد یا تجهیزات ورودی خطرناک هستند ، درب اصلی با سرعت بالا و در زمان 1 ثانیه کاملا" بسته شده و از ورود فرد خطرناک و یا مواد منفجره جلوگیری میکند . درب اصلی به شکل کرکره ایی با نوارهای درشت و ضخیم آلیاژی ساخته شده بوده که به صورت لولایی به یکدیگر متصل شد اند . نفربر شنی دار رخش طبق رسم نانوشته ی اکثر نمایشگاه های نظامی داخلی نه بنری که ارائه کننده ی اطلاعات باشد موجود بود و نه شخص مسئول و مطلعی که بتوان از ایشان جویای مطلب شد .در برخورد اولیه ابعاد ( طول و عرض ) نسبتا" کوچک آن ( در مقایسه با بی ام پی ها ) به چشم می آمد ، اما ارتفاع آن برای سوار شدن و جابه جایی در داخل کابین مناسب بود . با دقت به تصاویر میتوان رگه هایی ( قطعاتی ) از نفربرهای بی ام پی و براق را مشاهده کرد . تعداد خدمه 2 نفر درنظر گرفته شده بود که یکی راننده و دومی توپ _ تیربارچی بود که به احتمال زیاد تیربارچی نقش فرمانده را هم عهده دار میشود . کابین دارای 6 صندلی تاشو برای حمل سرباز است . 2 درب انتهایی عادی و بدون نیروی کمکی برای ورود و خروج عادی و همینطور 2 درب خروج از سقف یکی برای راننده و دومی بالای سر تیربارچی برای ایشان و همینطور 6 سرنشین موجود در نظر گرفته شده است . راننده در نمونه های اولیه ی رخش که هویزه نامگذاری شده بود جایگاه راننده مشابه نفربرهایی مانند بی ام پی بود بدین شکل که در زمانهای عادی برای دید بهتر رانند با بازکردن دریچه ب بالای سر خود ، همینطور تنظیم صندلی کمی بالاتر آمده سر وی بیرون میماند ، در مواقع خطر و ... با تنظیم صندلی کمی پایین تر قرارگرفته ، دریچه را بسته و از پریسکوپ های در نظر گرفته شده برای پایش محیط استفاده میکرد . در نفربر مذکور این قسمت مورد بازبینی قرار گرفته و حفاظت از راننده با با استفاده از مجموعه ی طراحی شده ی جدید کاملتر شده . نکته ی منفی این طرح نداشتن دید سمت راست برای راننده و همینطور نداشتن آئینه های کناری برای دید به سمت عقب نفربر است ، فراموش نشود که راننده برای ارائه ی بهترین عملکرد بایستی دید اختصاصی و کاملی به محیط اطراف خود داشته باشد . از نگاه شیشه ی چند لایه و ضد گلوله ی جلوی راننده از نگاه شیشه ی ضد گلوله و چند لایه یه ی کناری ( سمت چپ ) توپ _ تیربار چی جایگاه تیربارچی پشت سر راننده و بر روی صنلی تاشو ، روبروی صفحات نمایش خود میباشد . از نکات ارزشمند و چشمگیری که تا چندی قبل و در تولیدات داخلی با آن برخورد نکرده بودیم ، پوشش کامل نفربر توسط دوربین های نصب شده در 4 سمت آن است ( 6 دوربین در 4 جایگاه ) . به شکلی که جایگاه های کناری هرکدام دارای 2 دوربین هستند تا محدودیت دید کناری را حذف کنند . تمامی دوربین ها به مجموعه ی کاربری تیربارچی متصل میشوند . احتمالا" نمایشگر بالا به شکل قسمت بندی شده اطراف نفربر را پوشش میدهد . نکته ی مهم دیگر استفاده از مجموعه ی کاربری برای سلاح های کنترلی یا کنترل شونده از دور ( ریموت ) مانند نمایشگر اختصاصی ( صفحه ی پایینی ) و مجموعه ی کنترل اهرمی آن ( استیک ) در سمت راست نمایشگرها وجو دارد ( هرچند که محصولی غیر نظامی و مربوط به ..... میباشد ) . استفاده از این مجموعه گام با ارزشیست که در راستای حذف خدمه ی آسیب پذیر ( یا همان با ارزش ترین دارایی نیرو ) از مکان پر خطر و بدون حفاظتی ( مانند پشت تیربار ) که هر لحظه امکان مورد اصابت ( مانند کالیبر های مختلف گلوله و یا ترکش های مختلف ) قرار گرفتنش میرود . پایه ی نصب توپ _ تیربار های مختلف که عموما" با کمک یک قطعه ی واسط امکان آن مهیا میشود . مخازن سوخت مخازن سوخت به حجم تقریبی هرکدام 100 و مجموعا" 200 لیتر و با درب اختصاصی برای هر یک و قابل دسترسی از روی سقف . از معایب ابعاد کوچک نبود جایگاه مناسب برای اختصاص به مخازن سوخت و یا کم تر شدن حجم سوخت و بالطبع شعاع عملیاتی ( بسته مصرف سوخت موتور در شرایط گوناگون ) آن است . دریچه های شلیک که برای تسلیحات بر پایه ی " ای کی 47 " یا همان کلاشنیکف و مجموعه ی مکنده ی دود یا همان گازهای حاصل از احتراق مجموعه ی شنی و قطعات مربوطه در کل چیزی که از رخش میشد برداشت کرد ارئه ی نفربری جمع و جور سبک و احتمالا" ارزان برای نیاز احتمالی نیروها بود . نکته ، نظر ، پیشنهاد اگر قرار به ساخت داخلی نفربر شنی یا چرخدار با کارایی قابل قبول برای دست کم چند دهه ( 20 یا 30 سال ) است ، بیاییم از هر نیرو ( افراد مطلع و مسئول در آن نیرو ) ارتش ، سپاه ، یگان ضد شورش و مرزبانی ( بعنوان مظلوم ترین نیرو ) در مورد نیاز به جابه جایی نیروهایشان بوسیله ی نفربرهای شنی یا چرخ دار به شکل منطقی نظر خواهی کنیم . تمامی نظرات و نیاز ها را ثبت و مطالعه کرده تا به یک اجماع کلی در مورد شکل ظاهری ( ظاهر بدیع و یا کپی برداری از غرب یا شرق و یا مجموعی از این دو ) ، ابعاد ( طول ، عرض ، ارتفاع ) ، توان ( چه برای امروز و چه برای نمونه ی افزایش حفاظت یافته در آینده ) ، جابه جایی چه تعداد نیرو ، حفاظت ، تعمیر و نگهدار ی ، وزن کلی و ..... برسیم . با مشخص شدن نیازها و خواسته از طرح مورد نظر ( نیازهای امروز و آینده ) اطلاعات بدست آمده را به تیم طراحی کاربلد و دنیا دیده یعنی مجموعه ایی از طراحان توانمند بسپاریم ، البته میتوان به صورت مواز ی و هم زمان مجموع نیازها و ... را به صورت فراخوان طراحی عمومی در سطح کشور منتشر کنیم و به چند نفر برتر جوایزی اختصاص دهیم . خروجی کار تیم طراحی بعلاوه ی دقت به طرح های مردمی با ارزش را به یک طرح مناسب رسانده سپس آن را به شکل نمونه ی مدل سازی سه بعدی ( کامپیوتری ) مدل کرده و همینطور به شکل طرح مفهومی و قابل ارائه ( کانسپت ) کنیم یعنی یک ماکت با ابعاد یک به یک از آن میسازیم . یک ماکت هم به ابعاد تقریبی 100 سانتیمتر ، همینطور یک ماکت با ابعاد حدودا" 50 سانتی متری ، با دقت بالا در جزئیات و مناسب برای در دست گرفتن به شکلی که قابل لمس برای نیروها باشد و همراه با مدل های سه بعدی به همراه سر طراح و تیم طراحی به هر 4 نیرو با فواصل زمانی معین ارجاع دهیم . اطلاعات بدست آمده از این مرحله را ثبت کرده و در ساخت نمونه ی اولیه ی قابل استفاده ی ( پروتوتایپ ) در تعداد 10 عدد ( هر نیرو 2 عدد و 2 عدد برای تیم طراحی و ... ) تولید کنیم . این نمونه ها را در میدان عمل بدون هیچ مدارایی آزمایش کرده و دوباره تمامی مشکلات را و ضعف ها را ثبت کرده و مورد اصلاح و بازنگری در طرح کلی قرار دهیم . فراموش نکنیم که در طراحی قطعات ، تمامی قطعات باید دارا ی کد فنی بوده و مشخص باشند . پس از انجام مراحل فوق و مراحلی که حقیر از قلم انداختم ( مانند طراحی تعمیر شونده به شکلی که قطعات فنی در ساده ترین و دسترس ترین شکل ممکنه و به راحتی قابل تعمیر باشند ) به صورت تولید محدود شروع به تحویل به نیروها کنیم پس از چند ماه تا یک سال به نیروها سر زده و مستقیما" مشکلات و معایب ایجاد شده ای که در کوتاه مدت برای محصول تولیدی پیش آمده را مورد برسی قرار داده ، ثبت کرده و بازبینی های لازم در طرح را انجام میدهیم . همین رویه را در میان مدت و بلند مدت نیز بایستی انجام داد تا وسیله ایی ( در این جا نفربر ) کارا ، مورد اعتماد و کاربردی ارائه کرده باشیم . با توجه به وسعت سرزمینی وطن عزیزمان و فرسوگی بخشی از این نوع حامل ها ، میتوان بازار داخلی مناسبی برای آن پیش بینی کرد و صد البته زمانی که این طرح کیفیت و کارایی بالایی رابه نمایش بگذارد میتوان به دنبال صادرات ، درآمد زایی و ارز آوری خارجی برای آن بود . البته قسمت صادرات مستقیما" به توانایی و تلاش سیاستمداران وطنی بازمیگردد بدین صورت که ایشان میتوانند در این زمینه به جای ایجاد درگیریهای جناحی و ... بی ارزش و هزینه ساز برای کشور به فکر اعمال نفوذ برای ارائه ی محصول دفاعی در خارج از کشور باشند تا با تزریق پول به این بخش باعث ایجاد شغل ، رونق گرفتن و قوی تر شدن این بخش شوند . برای آشنایی بیشتر با طرح ها و محصولات روز ، میتوانید تایپک برادر عزیز و مطلع جناب " crash " را مطالعه بفرمایید . شکارچی سنگاپوری نکته ی مهم از مجموعه ی تولید کننده درخواست میشود که در زمان تولید و ارائه به نیروها یک برادری ایی بفرمایید و از دریافت سودهای عجیب و غریب خود داری کنید . بودجه های نیروهای نظامی مشخص است ( خصوصا" مرزبانی بعوان مظلوم ترین نیرو ) و مطمعنا" زمانی که شما قیمت های ترسناک و فراری دهنده ی نیرو ها را طلب کنید دوباره نیروها به همان روال قدیمی یعنی تعمیر ونگهداری تجهیزات قبلی خود روی میاورند و بدین شکل نه شما به معنای واقعی در این زمینه تولید کننده خواهید شد و نه نیروها میتوانند روال منطقی خرید تجهیزات جدید و از رده خارج کردن تجهیزات قدیمی خود را انجام دهند . فراموش نفرمایید که با ارزشترین کار تولید پایدار و درآمد پایدار است و از همه ی این موارد مهمتر حفاظت از با ارزش ترین دارایی نیرو یا همان هموطنان خود ما هستند و با هر حسابی هیچ جایگزینی ندارد . اگر مسیر ارائه شده از توان تولید کننده خارج بود با کنار گذاشتن طرح هایی که یک یا چند نمونه از ان ساخته شده یا میشود و به صورت دکوری در رزمایش ها نشان داده میشوند و پذیرش حقیقت به سمت تولید مشترک تجهیزات توانا و مطابق نیازهایمان ( هر شکل ممکن ) با طرف خارجی روی بیاورند ( در بهترین حالت با قراردادهایی که مارا در زمینه ی ساخت آن توانمند کند ) در واقع نمیشود در این زمینه یعنی حفاظت از نیروها تعلل کرد و منتظر ماند . سلاح صیاد 40 اسلحه ی جالب توجه رونمایی شده در نمایشگاه امسال صیاد 40 بود که با توجه به مهمات متنوع تولیدی موجود برای آن به شرط داشتن کیفیت مناسب و دقت بالا میتواند کارایی جالب توجهی را ارائه کند . ترمز دهانه ی صیاد و گل سرسبد
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم بخش سوم و پایانی نمایشگاه " شکار کرکس ها " پهباد معروف و شکار شده ی آر کیو 170 از جذابیتهای درون نمایشگاه ، نمایش عمومی آرکیو 170 غنیمتی بود مسئول غرفه به خنک کردن هوای خروجی موتور اشاره کردند و خصوصا" به خروجی آن که مواد کامپوزیتی بود . نظر ایشان خنک شدن خروجی موتور تا دمای مناسبی اتفاق می افتاد که دلیل آن را تحمل کم خروجی کامپوزیتی اعلام میکردند . در مورد به زمین نشاندن آر کیو سوال شد که ایشان به باز بودن چرخها حین فرود اشاره داشتند ، البته در مورد آسیب به بخش زیرین هم از ایشان سوال شد که ایشان تلویحا" به کمی آسیب دیدگی قسمت زیرین و آنهم به علت فرود در بیابان اشاره داشتند . ایرو سوند ام کیو _ 1 بی ، پردتور ای طبق گفتگو ها این پهباد غنیمتی از کشور عراق و توسط جنگ الکترونیک ( جنگال ) به دست آمده . در زمان به غنیمت گرفته شدن نقش نظارتی _ مراقبتی داشته و مسلح نبوده است . از جنس بدنه سوال شد ، که آن را چوب اعلام کردند . البته نوع چوب و همینطور مراحل ساخت مشخص نبود ، احتمالا" مواد اولیه را آسیاب کرده و یا به صورت الیاف در آورده و بعد از مخلوط کردن با چسب یا ... آن را قالب گرفته اند . از مسئول غرفه سوال شد که آیا میتوانم با باز کردن محفظه ی رادار ، نگاهی به داخل آن بیندازم که موافقت نشد ، به نظر داخل پهباد را تخلیه کرده بودند و حقیر هم تنها به ثبت این دو تصویر از درون همان شکاف بسنده کردم . نمای زیرین ، محل نصب سایت اپتیکی و محل جمع شدن ارابه های فرود در داخل بدنه . سایت الکترو اپتیکی پردتور و بنابه گفته ی مسئول غرفه با برد تقریبی 10 کیلومتر یک مقداری اطلاعات بیشتر این پهباد ارابه ی فرود جالب توجهی داشت دقت ساخت و کیفیت ظاهری پهباد قابل توجه بود مخالفت با کشتار مردم بیگناه توسط ( صاحبان ) پهبادهای عموما" مسلح پیام ها و کاریکاتورهای نمایشگاه میل پرچم در انتها از مجموعه ی برگزار کننده ی این نمایشگاه بابت برخورد حرفه ای عوامل .و مسئولان نمایشگاه با تمامی مراجعین تشکر میکنم . به واقع هیچ بخشی از سوالها بی پاسخ نمیماند و اگر سوال و یا قسمتی از آن خارج از عرف پاسخگویی ایشان بود ، در نهایت احترام از پاسخ به آن خودداری میکردند . بدون شک برخورد ارائه شده ( دوستانه ، صمیمانه ، محترمانه و از سر صدق و در شا"ن هموطنان عزیزمان ) بایستی سرمشق دیگر برگزارکنندگان این دست نمایشگاه ها باشد . نکته : نمایشگاه های عمومی و مسئولان داخلی آن در برخورد مستقیم با مردم عزیزمان بعنوان " صاحبان اصلی جامعه " قرار دارند و هر فرد مراجع ( فرای سواد ، ظاهر ، سطح سوالهای ایشان و .... ) بعنوان نماینده ی خانواده _ جمع دوستان و نزدیکانش میباشد ، بنابراین برای تاثیر گذاری صحیح بایستی برخورد اصولی و حاکی از احترام قسمتی از آموزش مسئولین غرفه ها و ... آنهم قبل از بازگشایی نمایشگاه باشد . فراموش نکنیم که هر هزینه ایی که برای جذب هموطنانمان شود همانند بذری است که در قلوب ایشان کاشته شده و در آینده ( نزدیک و ... ) خوشه هایش ( علاقه مندی ، پایداری ، کمک .... ) تمامی جامعه را بهره مند خواهد کرد . پایان
-
1 پسندیده شدهرونمایی از دومین امرپ ایران امرپ 6x6 رعد از مشخصات فنی این امرپ اطلاعی در دسترس نیست اما از روی تصاویر می تواند گفت این امرپ مجهز به شیشه های ضد گلوله، 6-8 عدد پورت آتش، یک دوربین در جلو برای راننده به هنگام حرکت در شب ویا شرایط بد آب وهوایی ، یک درب عقبی برای ورود و خروج سرنشین ها و دو درب جلو برای خدمه دارد. تعداد خدمه این خودرو 2 نفر (راننده و فرمانده) و احتمالا تعداد سرنشین ها 8 یا 6 نفر باشد. تایرهای این امرپ هم michelin احتمالا مدل xzl هستن اما سایز نامشخص هست.
-
1 پسندیده شدهگوجه فرنگی قاتل !! نیروهای دریایی برای تمرین های تیراندازی ، بهبود و وضعیت آمادگی رزمی خود در شرایط دریا از سازهای شناور گوناگونی در انواع مختلف استفاده می کنند. یکی از مدل های معروف در نیروهای دریایی، سازهای بادی هستند که به خاطر رنگ نارنجی آن به " گوجه فرنگی قاتل " معروف شده اند. البته این سازهای بادی در رنگ های دیگری مانند زرد و سبز نیز عرضه می می شود ولی رنگ معمول آنها نارنجی است. این سازه های بادی وزن نسبتا پایینی دارند و به راحتی با تعداد معدودی نیروی انسان قابل اماده سازی و استفاده است. برخی از مدل های گوجه فرنگی قاتل قابلیت اشکار سازی برای رادارها را دارند تا اپراتورهای سیستم راداری بتوانند به راحتی این اهداف را شناسایی کنند. نمونه های دیگر این اهداف دارای آشکارسازهای بصری مانند رنگ شب تاب و یا چراخ برای تمرین در شب هستند. عموما هدفهای گوجه های قاتل برای تمرین تیراندازی تسلیحات سبک شناور ها و یا هواگرد ها استفاده می شود. خدمه ناوشکن کلاس آرلی برک در حال آماده سازی وباد کردن یک گوجه فرنگی قاتل بر روی عرشه باد شدن یک گوجه فرنگی قاتل بر روی عرشه کشتی فرمانده ای ابی-خاکی USS Mount Whitney رها سازی دو گوجه فرنگی قاتل از روی ناو هواپیمابر رونالد ریگان برای شروع تمرین تیراندازی رها سازی یک گوجه فرنگی قاتل از روی عرشه کشتی یواساس مکفال کلاس ناوشکن آرلی برک- این نوع از گوجه فرنگی قابلیت ردیابی بوسیله رادار را دارد. شلیک به سمت گوجه فرنگی قاتل با مسلسل M240B کالیبر 7.62 میلیمتری از روی عرشه کشتی یواساس مکفال شلیک به سمت گوجه فرنگی قاتل از روی بالگرد MH-60R تمرین تیراندازی سامانه دفاع نزدیک فالانکس با گوجه فرنگی قاتل تمرین تیراندازی lav-25 از روی عرشه کشتی تهاجم آبی-خاکی یواساس واسپ با گوجه فرنگی قاتل
-
1 پسندیده شدهاوسینت در گذر زمان خودشو نشان میدهد نمونه از ثبت رجیستر پهپاد ابابیل
-
1 پسندیده شدهدر باب اهمیت شبیه سازی ( بازی ) جنگ بازی جنگ طبق تعریف وزارت دفاع آمریکا شامل: "شبیهسازی از یک عملیات نظامی که شامل دو یا چند نیروی مخالف است، که در آن از قوانین، دادهها و رویههایی طراحی شده برای نمایش دادن شرایط یک زندگی واقعی یا نزدیک به واقعی استفاده میشود" است . پروژه بازی جنگ، باعث بوجود آمدن بازیهای جنگ کامپیوتری بسیاری در شاخههای مختلف نظامی گردید. در کشورهای پیشگام در توسعه قدرت نظامی نظیر ایالات متحده ، از بازیهای جنگ، برای مکانیزه کردن آموزش نیروهای نظامی خود نیز استفاده میکنند که برای این کشورها این خود بعنوان هدف بزرگی مطرح میباشد. یکی از دلایل استفاده از سیستمهای بازی جنگ به هنگام رزم، امکان تحلیل و بررسی راه کارهای موجود و موفق به همراه شبیه سازی کردن رزم آتی میباشد. با توجه به این مساله ، یکی از مشهورترین وقایعی که در این حوزه قابل بررسی است ، شبیه سازی ارتش امپراتوری تزار از جنگ آتی دریایی با یگان های نیروی دریایی سلطنتی ژاپن بشمارمی رود . آدمیرال زینویف روژستونسکی در بازه سال تحصیلی 1903-1902 ، آکادمی نیکلای نیروی دریایی ارتش روسیه تزاری مستقر در سن پیترزبورگ ، شاهد اجرای شبیه سازی رزم دریایی توسط دو کاپیتان این نیرو بود که توسط آدمیرال زینویف روژستونسکی ، مورد داوری قرار گرفت . این شبیه سازی ، به شکل غیر قابل باوری ، با محوریت یک نبرد سنگین میان نیروی دریایی روسیه و نیروی دریایی ژاپن انجام شد که در نوع خود ، یک پیش بینی هیجان انگیز از نبردی بود که دو سال بعد (1905 ) صورت واقعی بخود گرفت . گزارش هایی که از این شبیه سازی در دست است ، نشان می دهد اسکادران های نیروی دریایی روسیه ، مستقر در شرق دور ( ولادی وستک و پورت آرتور ) به محور اصلی قدرت روسیه در این حوزه تبدیل شده بودند و بهترین شیوه برای شکست دادن این ناوگان ، اجرای یک عملیات آفندی بارعایت دقیق اصل غافلگیری و بدون اعلام جنگ ، تشخیص داده شد . در این شبیه سازی ، ناوگان روسی بدون هیچ اخطاری ، در بندر مورد تهاجم قرار گرفت و نابود شد . با توجه به سلسله وقایعی که یک سال بعد ( 8 فوریه 1904 ) ، بوقوع پیوست ، شرکت کنندگان در این شبیه سازی ، به درستی ، راهبرد اصلی نیروی دریایی سلطنتی ژاپن را برای شروع جنگ ، پیش بینی نموده بودند . صرفا" برای میلیتاری / مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم اولین ها با سلام برای اولین بار در تاریخ رزم دریایی سه فروند رزم ناو ساحلی دست به تمرین مشترک در حوالی سن دیگو و آب های اقیانوس آرام زدند. کشتی های حاضر در این رزمایش رزم ناو های ساحلی : منچستر-استقلال-تالسا -بودند. این نوع کشتی ها کشتی هایی سریع و با مانور پذیری بالا اند که برای استفاده در آب های ساحلی طراحی و ساخته شدند این کشتی ها در آشیانه خود توانایی جای دادن دو فروند بالگرد SH-60 را دارند و تسلیحاتی مثل توپ MK-110 پنجاه و پنج میلیمتری استفاده می کنند و به موشک هایی همچون RIM-116 مجهز است. قابل به ذکر است که نیرو دریایی ایالات متحده آمریکا سفارش 34 فروند از این کشتی ها را داده است که 15 فروند آنها تحویل این نیرو شده است . همچنین یکی از عامل هایی که سبب میشود ما به این گونه کشتی ها توجه خاصی داشته باشیم توانایی عملیاتی آنها در آبهای کم عمق و قدرت آتش قابل توجه آنها نسبت به اندازه کوچک آنها است و اینکه این کشتی ها از جمله کشتی هایی اند با توانایی پنهان کاری بالا و سطح مقطع راداری پایین آنها است. کشتی استقلال در حوضچه خشک با تشکر پ.ن : مثبت فراموش نشود صرفا برای میلیتاری ترجمه : AMIRHOSAINGH بن پایه: پایگاه خبری فرماندهی ناوگان اقیانوس آرام
-
1 پسندیده شدهمفاهیم همانند روزهای ابتدائی در قدرت هوایی، قدرت سایبری امروزه عنصری حیاتی برای پیروزیست، ولی احتمالا به تنهایی نمیتواند جنگها را پیروز شود که توان کمی در اعمال قدرت دارد گرچه محتمل است که این نیز در آینده تغییر یابد. پس اکنون ضروریست که بفهمیم چگونه در زمین و دریا و هوا باید قدرت سایبری را بکار بست. نظریه قدرت سایبری دو اصل را برای هدایت و جهت دهی قدرت سایبری در سطح عملیاتی پیشنهاد میکند: تضمین آزادی تصمیمگیری برای دشمن، و روبرو ساختن دشمن با انتخابی بین دستکم دو گزینه بد. برتری سایبری اصل اول را تامین میکند و ممانعت سایبری اصل دوم را. مثال جنگ روسیه-گرجستان بخوبی درستی این دو اصل را ثابت میکند، اما چگونه باید این برتری و ممانعت را بدست آورد؟ با فهم اینکه برتری سایبری اولویت یکم برای ارتش سایبری ست، منطقی ست که در مرحله اول باید تمرکز را بر خنثی کردن توانایی گروه متخاصم در جلوگیری از ارتباطات و مخابرات بین نیروهای خودی قرار داد. و در ادامه تواناییهای تهاجمی سایبری دشمن، تواناییهای شناسایی سایبری، و تواناییهای دفاعی باید اولویت برنامههای اطلاعاتی پیش از درگیری قرار گیرند، و همچنین تمامی اهداف و مراکز مهم که در شروع جنگ باید توسط عملیاتهای میدانی یا سایبری سرکوب یا نابودی شوند. در مرحله بعد حملات سایبری باید معطوف اهدافی شوند که خیلی به جنگ مرتبط نیستند اما دشمن باید از آنها حفاظت کند مانند اتک روسیه به شبکهی نهادهای تحقیقاتی آموزشی(به نام گِرِنا جورجیا) که تیم پاسخ سریع کامپیوتری گرجستان(به نام سرت جورجیا) را از پرداختن به نبرد بزرگتر باز داشت، و بطور کلی هر هدفی که توان دشمن را از نقاط کلیدی به سمت خود منحرف کند. در مرحله سوم باید حملات سایبری را برای بازدارندگی اطلاعاتی از نیروهای واکنش سریع میدانی و نیروهای تعمیرات و بازیابی سایبری بکار بست تا در توانایی آنها برای دفع مؤثر حملات اخلال ایجاد کند. در مجموع این اقدامات بایستی قدرت یک سازمان سایبری را خنثی یا منحرف کند و یا توان تشکیلاتی آن را از هم بپاشاند. اهداف ممانعت سایبری مهمترین اهداف بعدی در کارزار سایبری رزم مشترک هستند، ابتدا در سطح عملیاتی و سپس در سطوح تاکتیکی و راهبردی. در سطح عملیاتی، معادل امروزی مراکز ترمینال خطوط آهن (که در ج.ج.د در اولویت حملات بازدارندگی هوایی بودند) مراکز تبادل دیتا ست که به نام مراکز ادغام اطلاعات هم شناخته میشود. مراکز دیتا در مقایسه با سیستم های دفاعی نظیر جنگنده و تانک و زیردریایی تعداد بسیار کمتری دارند و همان نقاطی در شبکه ارتباطی هستند که دیتای خام را جمعآوری، پردازش و به اطلاعاتی تبدیل میکنند که در دسترس نیروهای نظامی قرار خواهد گرفت تا درک مشترکی از صحنه رزم داشته باشند مراکز ادغام دیتا در فضای سایبری حکم مرکز ثقل را دارند زیرا که در محوریت همه چیز هستند. در سطح عملیاتی شامل نقاط کنترل و فرماندهی و نقاط پردازش اطلاعات و گشت، پایش، شناسایی، ترجمه و انتشار میباشد. بوسیله نابودسازی، مختل کردن یا بیاثر ساختن این مراکز تردد، ممانعت سایبری توان میدانی نیروی متخاصم را در جابجایی و بکارگیری نیروی خود در فضا و زمان مناسب محدود میکند. فارغ از هرگونه استتار و پوشش و فریب در فضای سایبری مراکز دیتا مجبورند مکان خود را (مثل آدرس آیپی) تا حدی در دسترس قرار دهند تا بتوانند به دریافت و ارسال دیتا ادامه دهند. مراکز دیتا به طور تقریبا قطعی نسبت به حملات سایبری آسیب پذیرند چونکه شدیدا وابسته به اتصال به یکدیگرند، قدرت یک شبکه با هر چه بیشتر شدن کاربرانش افزایش پیدا میکند، اگر این نقاط بطور گسترده بهم متصل نباشند بیکاربرد و بیربط به توان رزمی دشمن هستند و میتوان نادیدهشان گرفت از دست رفتن نقاط مرکزی اطلاعاتی باعث عدم قطعیت در سطح عملیاتی میشود و دشمن را مجبور به اتکا بر توانایی تاکتیکی خود میکند. به نوبه خود، توانایی دشمن در بکارگیری سطوح تاکتیکی خود بستگی به شبکه و پیوندهای ارتباطی تاکتیکی دارد. پس ممانعت سایبری در سطح عملیاتی همچنین تقش و اهمیتی در مختل کردن ارتباطات اطلاعتی در سطح تاکتیکی دارد پیوندهای ارتباطی تاکتیکی مهمترین هدف بعد از مراکز ادغام داده هستند. در سطح تاکتیکی هر گره (برای مثال جت جنگنده، گروهان پیاده، ناوشکن) خود دارای سطحی از قابلیت های مراکز ادغام دیتا ست و به ندرت در یک گره آنقدری اطلاعات متمرکز است که اتک دادن به آنها در سطح سایبری اثر زیادی داشته باشد. هرچند، اطلاعات تاکتیکی آنقدر لحظهایست که حتی وقفههای کوتاه در ارتباط میتواند اثرات منفی قابل توجهی بر عملکرد هر واحد تاکتیکی در دریافت دیتا قبل از بلااستفاده شدن آن در تصمیمگیری داشته باشد در نتیجه، مختل کردن شبکه ارتباط تاکتیکی و نه از کار انداختن گرهها هدف مناسب ممانعت سایبری در سطخ تاکتیکی ست. قطع کردن این لینک ها میتواند باعث تاخیرهای کوچک اما پر اثر در حلقه تصمیمگیری حریف شود تا یک برتری تاکتیکی برای نگاه اول-شلیک اول-شکار اول به نیروهای خودی بدهد. با متمرکز ساختن قدرت سایبری بر بدستآوردن و حفظ برتری سایبری و ممانعت سایبری در سطوح عملیاتی و تاکتیکی، نیروهای مشترک میتوانند قابلیتهای خود را به حداکثر رسانده و در تصمیمگیری دست برتر را بدست آورند. در رزم مشترک، کارزار هوایی ست که بیشترین نفع را از اثرات برتری و ممانعت سایبری علیه مراکز ادغام داده و ارتباطات تاکتیکی میبرد. گرچه قدرت سایبری از عملیات زمینی و دریایی نیز پشتیبانی میکند، این کمپین هواییست که در رأس رزم مشترک است. از زمان ج.ج.د قدرت هوایی، نیروی طلایهدار هر عملیات زمینی یا دریایی ایالاتمتحده را تشکیل داده است. بعلاوه، قابلیت نیروهای هوایی مدرن در بعمل آوردن جنگ موازی در قالب آنچه که اولین بار در جنگ خلیج فارس ۱۹۹۱ بکار گرفته شد، بطور حیاتی وابسته است به استفاده از قدرت سایبری برای آگاهی محیطی، ارتباطات و شناسایی. به اضافه اینکه، قابلیت دشمن برای شکست دادن جنگندههای پنهانکار در مخفی شدن از رادارهای دفاع هوایی ریشه در قلب مرکز ادغام دادهها دارد. قدرت سایبری همان ترجمهی یکپارچگی در دفاع هوایی یکپارچه است. با متصل گردیدن سنسورهای دفاع هوایی و شلیککنندهها به یکدیگر، میتوان یک تصویر کلی با نواقص کمتر از هوافضا بدست آورد هرچند، بدون یک شبکه برای اتصال چندین سنسور، لانچرهای موشکی سطح به هوا مانند یک مدافع تنها در نبرد تن به تن میشوند، نبردی که جنگنده پنهانکار از سال ۱۹۹۱ بارها ثابت کرده میتواند از پسش برآید. ممانعت سایبری که در پشتیبانی نیروهای هوایی بکار رود میتواند بطور چشمگیری ماموریتهای دادهشده به نیروهای هوایی را آسان سازد، یعنی نفوذ به سیستم دفاعی دشمن در لایههای بیرونی در زمانی که بیشترین کشندگی را دارد. هزینه یک نبرد هوایی بدون برتری سایبری بسیار گزاف است. آخرین باری که نیروی هوایی ایالاتمتحده برابر یک سیستم دفاع هوایی دشمن جنگید در حالیکه از برتریهای سایبری بهرهای نداشت جنگ جهانی دوم بود، خدمه هوایی آمریکا نسبت به نیروهای دریایی که در اقیانوس آرام میجنگیدند احتمال زنده ماندن کمتری داشتند. بعلاوه عملیاتهای هوایی بسیار سریعتر از عملیات دریایی یا زمینی پیش میروند. نیروهای سطحی دهها مایل در ساعت جابجا میشوند در حالیکه نیروهای هوایی صدها مایل در ساعت. نیروهایی دریایی و زمینی-مشابه نیروهای پیاده ج.ج اول که کندتر از آن بودند که که یک نفوذ در خط دشمن را به یک شکست برای دشمن تبدیل کنند- همانقدر کند خواهند بود که از برتریهای جاری که توسط ممانعت سایبری ایجاد شده مثل نیروهای هوایی بهره ببرند. جمعبندی قدرت سایبری در رزم مشترک حیاتی ست. عملیاتهای نظامی فضای سایبری باید اولویت خود را کسب و حفظ برتری و ممانعت سایبری برای حمایت از عملیات میدانی و بویژه کارزار هوایی قرار دهند. بعلاوه عمیلاتهایی که برای کسب برتری سایبری انجام میشود باید متمرکز بر خنثی سازی توانایی های تهاجمی و قابلیت های شناسایی دشمن باشد و در پی آن سرکوب تواناییهای دفاع سایبری. حملات ممانعت سایبری نیز باید علیه مراکز ادغام داده و پیوندهای تاکتیکی دادهها انجام شود. در کنار یکدیگر، برتری سایبری و ممانعت سایبری یک برتری قدرتمند برای داشتن ابتکار تصمیمسازی در رزم مشترک ایجاد میکنند، که اثر تجمعی آن مجبور ساختن دشمن به انجام اشتباهاتی ست که در ادامه کارزار برایش مهلک خواهد بود. پایان.
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم قدرت سایبری در رزم مشترک قرن ۲۱میلادی Cyber Power in 21st-Century Joint Warfare که در جنگ، با تحمیل کردن اشتباهات است که اغلب ورق جنگ برگردانده میشود. به.لیدلهارت راهبرد: رویارویی غیرمستقیم (۱۹۴۱) در سال ۲۰۰۸ نیروهای نظامی روسیه، با حمایت حملات سایبری بشکلی سریع نیروهای مدافع گرجستانی را در جنوب اوسـِتیا و آبخازیا شکست داده و پیشروی کردند که بعدا در ازای دادن خودمختاری بیشتر به دولتهای حامی روسیه بازگردانده شدند. قدرت سایبری عبارست از توانایی بهرهگیری از فضای مجازی برای ایجاد برتری و تاثیر بر وقایع، و فضای مجازی مجموعهی شبکههای وابسته و سراسری از طیفهای الکترونیکی و الکترومغناطیسی ست که در آن اطلاعات ساخته، ذخیره، ویرایش، تبادل و استفاده میگردند. جنگ ۲۰۰۸ روسیه-گرجستان فقط چهرهی عمومی ِ قدرت سایبری ِ یکپارچه شده با عملیات های نظامی سنتی را نشان میدهد. هرچند، تا به امروز توجه کمتری شده است به اینکه چگونه باید قدرت سایبری را با عملیاتهای نظامی متعارف یکپارچه کرد. در عوض، تحقیقات، بیشتر بر روی استفاده مستقل از قدرت سایبری برای جاسوسی و به عنوان وسیلهای برای حملات راهبردی، به منظور تنبیه یا اجبار حکومتها برای انجام امور مورد خواست متمرکز بوده است. این مقاله به این خلأ تحقیقاتی میپردازد، با تمرکز بر اینکه در جنگ بین کشورها چگونه قدرت سایبری میتواند به بهترین شکل در دل رزم مشترک قرار داده شود و پیروزی را سهلتر نماید. در این مقاله از تجربهی جنگ گرجستان-روسیه به عنوان یک نمونهی روشنگر این امر استفاده میشود. این مقاله ارزش اصولی و اساسی ِ یکپارچهسازی رزم سایبری در یک کارزار نظامی را بشکلی که دشمن را با اجرای سه اصل رزمی: شناسایی، برتری، و ممانعت، مجبور به انجام کارهای اشتباه کند، بررسی میکند. تبیین قدرت سایبری در صحنهی نبرد با توضیح اینکه چگونه اهداف اصلی رزم سایبری با بیارزش کردن و مختل کردن حلقه تصمیمگیری دشمن از عملیات های زمینی پشتیبانی میکند، شروع میشود. سپس جنبههای سایبری جنگ روسیه-گرجستان تحلیل میشوند تا نشان دهند چگونه نیروهای حامی روسیه با بکارگیری قدرت سایبری حلقه تصمیمگیری گرجستانی را تضعیف کردند تا نتوانند از نیروهای زمینیشان حمایت کنند. و در نهایت مفاهیم یکپارچهسازی قدرت سایبری در رزم مشترک برای حال و آینده مورد بحث قرار خواهند گرفت. شناسایی، برتری، ممانعت نیروی سایبری همانند نیروهای هوایی اولیه تکامل یافته است و در حال حاضر و در آیندهی قابل پیشبینی نقش و کمک خود را در کارزاری مشترک (در کنار سایر قوای نظامی) ایفا خواهد کرد از جمله: انجام عملیاتهای شناسایی سایبری، کسب و حفظ بـرتـری سایبری، و ایجاد بازدارنـدگی سایبری. در جنگ جهانی اول مزایای شناسایی از آسمان جرقه نزاع برای داشتن برتری هوایی را زد. شناسایی هوایی، هرگونه حرکت یا تغییر در اردوگاه دشمن را آگاهی میداد و جز در چند استثناء حملات ِ در راه دشمن را پیشبینی و شکست آن را تضمین نمود. در نتیجه، نیاز به اکتساب و حفظ برتری هوایی، که به موجب آن از طریق نظارت هوایی بر میدان نبرد برتری اطلاعاتی بر دشمن تضمین میشد، پدید آمد. لاکن بر خلاف ارزشی که در مؤثر بودن عملیات زمینی داشت، پایش هوایی نمیتوانست مستقیمن عملیات نظامی دشمن را تضعیف یا شکست دهد. در همین راستا، پیشرفتهای نظامی در قدرت سایبری ریشهاش به شناسایی باز میگردد. همانطور که گزارش اخیر شرکت «مندینت» در مورد جاسوسی سایبری چین (سال ۲۰۱۳) مشخص میکند، بیشتر ِ انگیزه موجود برای توسعه قدرت سایبری نشأت گرفته از امتیازیست با انجام عملیاتهای شناسایی سایبری ِ بهتر بدست میآید. به نوبهی خود، شناسایی سایبری ِ مؤثر و اشراف اطلاعاتی که همراه با آن میآید بستگی به داشتن حداقل درجهای از برتری سایبریست. همانند قدرت هوایی، شناسایی سایبری و برتری سایبری میتوانند عملیاتهای خودی را تاثیرگذارتر کنند اما نمیتوانند عملیات دشمن را تضعیف یا شکست دهند. در سال ۱۹۳۶ یعنی ۱۸ سال بعد از پایان جنگ جهانی اول، «سِر جان إسلسر» افسر نیروی هوایی سطلنتی شرح داد که چطور قدرت هوایی میتواند بصورت یکپارچه با عملیات زمینی بکار گرفته شود تا مستقیم و اساسی تواناییهای رزمی جبهه مخالف را در هوا و زمین به انحلال ببرد. با استناد به عملیات های نظامی بریتانیا در خاورمیانه، «اسلسر» بیان میکند که علاوه بر شناسایی هوایی، دستور رزمی اصلی ِ یک قدرت هوایی در کارزار مشترک زمین-هوا کسب و نگهداری برتری هوایی ست تا بتوان خطوط ارتباطی و پشتیبانی دشمن را قطع کرد. برتری هوایی همچنین به پشتیبانی از نیروهای خودی با استفاده از قدرت هوایی برای شناسایی، جابجایی، و تهاجم بدون امکان ممانعت دشمن از آن، ادامه میدهد. ممانعت هوایی عناصری از ساختار ِ دشمن را در تأمین منابع یا ارتباطات برای مدت کافی مختل یا نابود میکند که فوری یا قریبالوقوع تاثیر خود را در ادامه نیافتن عملیاتهای مؤثر دشمن میگذارد. برتری و سرکوب سایبری میتواند به نوعی برابر با برتری و سرکوب هوایی قلمداد شود. برتری سایبری امکاناتی ایجاد میکند برای بهرهبرداری از شناسایی و ارتباطات (پویایی اطلاعاتی) و قدرت تهاجمی بهمراه جهتدهی (پردازش اطلاعاتی/رایانهای) و رهبری و کنترل نیروها بدور از اختلالات دشمن. ممانعت سایبری، خطوط الکترونیکی ِ ارتباطات و سیستم تأمین اطلاعاتی دشمن (فضای مجازی) را در زمین، دریا، هوا، و فضا مختل یا بیاثر میکند که در زمان مورد نیاز، تاثیر خود را بر عملیات دشمن خواهد گذاشت. برخلاف امروزه، بمباران کنندههای جنگ جهانی دوم توانایی حملات دقیق را نداشتند تا جایگزینی باشند برای کمبود قدرت نیروهای زمینی در نابودی ارتشهای دشمن. از این رو اولویت اول نیروهای هوایی در جنگ ایجاد ممانعت هوایی بود. همانند ممانعت در زمان «اسلسر»، ممانعت سایبری اصل پایهای عملیاتهای هجومی سایبری در رزم مشترک است. در محدوده فضای مجازی و هوا، نابودی یا بیاثر کردن نیروهای سایبری و هوایی، روش اصلی ایـجاد برتریست. هرچند، شناسایی سایبری نقش بزرگتری از شناسایی هوایی در ایجاد برتری دارد. در سطح تاکتیکی در فضای مجازی، سرعت کارها و پایشها هر دو همسطح سرعت نور است، به زبان دیگر، مدافعان سایبری امتیاز ِ زمان ِ هشدار که رادارها به مدافعان هوایی میدهد را نـدارنـد، یعنی مدافعان تاکـتیکی عملن زمان کافی برای عکس العمل و جلوگیری از اثرات منفی حمله را نخواهند داشت. در حال رصد نیروهای هوایی و زمینی به هدف انتقال اطلاعات لازمه به عناصر رزمی؛ عملیات javelin thrust (تفنگداران دریایی آمریکا) دفاع تاکتیکی در فضای مجازی بیشتر شـبیه به تعمیر، بازیابی و بازسازی آسیبهاست تا تلاش برای دفع یک ضربهی فیزیکی. دفع مؤثر یک حمله سایبری شدیدن به بکارگیری مجموعهای از حدود دفاعی که یک طرف باید از پیش بداند دشمن متخاصم از پس آن بر نخواهد آمد، وابسته است. این یعنی، مؤثرترین راه برای کسب برتری سایبری، بکارگیری تواناییهایـی دفاعی و هجومیست که حملات و دفاعهای سایبری احتمالی دشمن را در زمینهی متناظر و متقابل خود بیاثر کند؛ رفع نیازی حیاتی برای خنثا سازی قابلیتهای سایبری مستعد دشمن، که فراهم آورندهی کلید برتری سایبریست، بدون وجود نمونههایی قبلی ملتزم به دانـش تکـنیکی درباره تواناییهای دفاعی/هجومی دشمن به همراه ِ تاکتیک، تکـنولوژی، و اصـول سازمانی آن، است. اگرچه مجموع ِ آژانسهای اطلاعاتی به توسعهی این پیشآگاهی کمک میکنند؛ روش اصولی جمعآوری اطلاعات مورد نیاز همان شناسایی سایبریست. برخلاف قواعد رزمی، توانایی های سایبری فقط در فضای مجازی وجود دارند و قابل مشاهده نیستند مگر در درون فضای مجازی. بنابراین، کسانی که در زمان صلح برندهی شناسایی سایبری باشند قریب به یقین برندهی نبرد برای برتری سایبری در زمان جنگ خواهـند بود. برای داشتن برتری سایبری، عملیاتهای شناسایی سایبری در زمان صلح باید بر روی اطلاعات درباره قابلیتهای شناسایی و هجومی دشمن (برای مثال، روند توسعه کدها/مخربافزارهای دشمن) و سپس تواناییهای دفاع سایبری دشمن، متمرکز باشند. با داشتن اطلاعات درباره این فعالیتها، میتوان به توسعه و پیاده سازی دفاعهای سایبری پرداخت که حملات سایبری دشمن را قبل از وقوع خنثا و بیاثر میکند و همچنین توسعه تواناییهای هجومی که تأثیرناپـذیر از دفاع سایبری دشمن باشند. داشتن تواناییهای هجومی سایبری ِ تاثیرناپذیر، برای کسب برتری، حیاتیست. نتیجهی عملی این طیف فعالیتها ممکن است بطور عمومی بعنوان «آمادگی اطلاعاتی از محیط رزم» شرح داده شوند. پـس، در طول دوره آمادگی اطلاعاتی ِ جنگ سایبری—که باید در زمان صـلح دائمن ادامه داشته باشد—هست که برتری سایبری بر دشمن، میتواند تفاوت پیروزی یا شکست را تعیین کند. ممانعت سایبری بوسیله برتری سایبری محقق و کامل میشود. ممانعت در معنای عام، یک ایدهی رزمی شبکهای قابل اجرا در هر محدوده ای است. یک شبکهی الکترونیکی ِ اطلاعات بشکل ساده یک شبکه حملونقل است، ولی بجای محمولههای فیزیکی، اطلاعات کالای انتقالیست. هدف هر شبکه حملونقل رساندن ِ دقیق، مناسب، و سریع ِ تدارکات است (یعنی، محمولهی صحیح در زمان ِ صحیح در مکان ِ صحیح)—یا در مسئلهی فضای سایبری، اطـلاعات—بدون در نظر گرفتن اینکه ممانعت سایبری، توانایی یک شبکه را در رساندن محولهها در دقت، تطابق، یا زمانبندی ِشان هدف قرار دهد، هدف همیشه یکسان است: وارد کردن خدشه و عدمقطعیت به حلقهی تصمیمگیری دشمن، تا بشکل فزایندهای اجرای عملیاتها برای دشمن سختتر از نیروهای خودی بشود. ممانعت دربارهی اثرات هر حملهای بر روی شبکهی دشمن نیست، بلکه درباره مجموعه اثرات سرکوب کننده و متوقف کنندهی شبکهی دشمن است. یک کارزار ممانعت موفق، از روی توانایی شبکه (دشمن) در اینکه چقدر (حجم جریان) و با چه سرعتی (سرعت جریان) میتواند تدارکات را در طول شبکه و در رساندن به مقصد منتقل کند سنجیده میشود. در کارزارهای سرکوب هوایی، حملات هوایی و عملیات زمینی با تکمیل همدیگر، شبکهی حملونقل دشمن را زمینگیر میکنند. حملات هوایی با هدف کاهش ظرفیت حملونقل، نقاط و اتصالها را در شبکهی پشتیبانی/آماد دشمن نابود، مختل یا بیاثر میکنند (برای مثال، خطوط آهن و جادهها). بطور همزمان، عملیات رزمی زمینی، حجم بالایی از تدارکات با سرعت بالای انتقال در شبکه را نیازمند است. عملیات رزمی زمینی، شبکه تدارکاتی دشمن را نیازمند تحویل به موقع ِ تجهیزات میکنند که ممانعت هوایی از رسیدنش جلوگیری میکند. برای مثال، در «جنگ کره» در گرماگرم نبرد بین ورود نیروهای آمریکایی به «اینچئان» تا ورود چین به جنگ، هر دو طرف ِ درگیر، حریصانه مصرف تدارکات داشتند. هرچند، ارتش کرهشمالی مجبور بود بر روی شبکهی خطوط آهن و جادههای کم ظرفیت برای دریافت نیازهای سنگینش حساب کند. ممانعت هوایی آمریکایی، تضمین میکرد که نیروهای کرهشمالی هیچگاه نتوانند تدارکات و منابع کافی در زمان کافی بدست آوردند تا یک ضدحمله موفق را اجرا کنند، و نیروهای ایالات متحده با سرعت در شمال به سمت «رودخانه یالو» پیش میرفتند. درست در زمانی که دشمن بیشترین نیاز را به شبکه تدارکات دارد، ممانعت هوایی آن را محدود به کمترین توان خود میکند. یک کارزار ممانعت سایبری—جایی که ممانعت سایبری، نابودی، اختلال، یا بیاثر کردن گرهها، اتصالات، و دادهها در شبکه اطلاعات دشمن است تا ظرفیت آن را کاهش دهد/مختل کند— عملکردی شبیه به کارزار ممانعت هوایی دارد، با یک استثنای حیاتی؛ برخلاف ممانعت هوایی، ممانعت سایبری میتواند قسمتهایی از فضای مجازی را برای سایر عملیاتها مثل شناسایی، غیرقابل دسترس کند. حملات هوایی جلوی استفاده از محدودهی هوایی را برای تحرک و شناسایی نمیگیرند. چون فضای مجازی از شبکههای اطلاعاتی ساخته شده، ممانعت سایبری، که طبق تعریف اخلال در شبکهی اطلاعاتی دشمن است، قریب به یقین مانع شناسایی سایبری برای جمعآوری اطلاعات از شبکهی هدف خواهد شد. در نتیجه، تنشهایی بین شناسایی سایبری و ممانعت سایبری وجود دارند. اگر در یک منازعه یکی از طرفین یک درگیری طولانی را پیشبینی کند یا احتمال دهد که برتری سایبری، پتانسیل حیاتیتری را برای شناسایی در فضای سایبری دشمن برایش ایجاد میکند، ، باید ابتکار عمل (برتری در تصمیم گیری) که توسط شناسایی سایبری ایجاد میشود را بر ممانعت سایبری ترجیـح بدهد. برای مثال، ایالات متحده در ج ج دوم که انتظار میرفت یک نبرد طولانی باشد، برتری اطلاعاتی که با شکستن سیستم رمزنگاری آلمانی و ژاپنی بدست آمده بود را نگاه داشت بجای آنکه واکنشی نشان دهد که ممکن بود این منبع اطلاعاتی آسیبپذیر را در خطر بیندازد. برتری حیاتی ِ اطلاعاتی به نیروهای آمریکا امکان داد تا آسیب سنگینی به ناوگانهای ژاپنی وارد کنند و همچنین مکان و زمان درگیری را در نبردی که بیش از سه سال طول کشید خودشان انتخاب کنند. فرماندهان در مسیر پیشرو باید هزینهها و مزایای قربانی کردن اطلاعات بدست آمده از شناسایی سایبری در بلند مدت در برابر مزایای ممانعت سایبری در میان مدت را بسنجند. ممانعت سایبری دشمن را مجبور به اشتباه میکند. همانند رابطهی مکمل بین ممانعت هوایی و عملیات زمینی، عملیات تحرکی پر تنش نیازهای اطلاعاتیای ایجاد میکند که یک شبکه اطلاعاتی را که ظرفیت مفیدش توسط ممانعت سایبری کاهش یافته مستأصل میکند. برای محدود کردن اثرات ممانعت سایبری، حریف ممکن است منابع اطلاعاتیاش را متمرکز کند که خود ریسک نابودی بالاتری در اثرات حملات سایبری یا تحرکی بهمراه دارد. بعلاوه، حملات سایبریای که دادهها را دگرگون کرده، یا تغییر مسیر داده، یا به تاخیر میاندازد، به حریف یک انتخاب میدهد؛ اگر حملات سایبری اطلاعات دشمن را دگرگون/دگرجهت کند، او میتواند با اطلاعات فعلیاش دست به عمل ببرد که احتمال اشتباه کردن را بالا میبرد، یا درخواست (اطلاعات) بیشتری بجای اطلاعات از دست رفته داشته باشد، که به این شکل ظرفیت مفید شبکه را کاهش داده و جریان زماندار اطلاعاتی را کند میکند. اگر گزینه دوم را انتخاب کند؛ اثرات منفی حملات سایبری که اطلاعات فرعی در شبکه قرار میدهند را شدیدتر میکند، رسیدن سر موقع اطلاعات را بیشتر به تعویق میاندازد و در مجموع بطور بالقوه حریف را از دستیابی به اطلاعات جـدید محروم میکند. ممانعت سایبری به این ترتیب حلقهی تصمیمگیری دشمن را با قرار دادنشان در بلاتکلیفی بخطر میاندازد. آیا باید برتری در سـرعت تصمیمگیری را فدا کرد یا برتری در کیـفیت و ارزش تصمیمات را؟ در هر حالت مجموع تأثیرات از دست دادن برتـری تصمیـم گیری در طول زمان منجر به اشتباهات خواهد گردید... منبع : http://ndupress.ndu.edu/Media/News/News-Article-View/Article/577536/jfq-74-cyber-power-in-21st-century-joint-warfare ترجمه برای انجمن میلیتاری با تشکر فراوان از جناب 7mmt بابت ویراستاری پایان بخش اول... بخش بعدی انشاءالله در مورد جنگ روسیه-گرجستان.
-
1 پسندیده شدهمرگبارترین توپ دریایی ایران آماده مقابله با موشکهای کروز شد تجهیز گلولههای «فجر 27» به فیوزهای مجاورتی فیوزهای ساخته شده در ایران برای توپ ۷۶ و راکت فدک تصویر مربوط به راکت فدک در نمایشگاه دفاعی بغداد
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم در اکثریت قریب به اتفاق گزارش هایی که تاکنون در مورد جنگ ویتنام منتشر شده، شامل معروفترین مستندهای شبکه های تلویزیونی جهان، ردپایی از آمار واقعی تلفات یگان های هوایی آمریکا وجود ندارد در جریان جنگ ویتنام، به طور مشخص از ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۳، حداقل۸۵۰۰ هواپیما و هلیکوپتر ایالات متحده نابود شدند، آماری که به زحمت ممکن است بتوان اثری از آن را در گزارشهای رسانه ها پیدا کرد. بیمناسبت نیست یادآوری شود در جریان اشغال افغانستان از ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹، شوروی در مجموع ۴۵۱ هواپیما و هلیکوپتر را بر اثر عوامل مختلف -از سوانح طبیعی گرفته تا اصابت موشک استینگر- از دست داد، و تلفات آمریکایی ها در جریان حمله آمریکا و متحدانش به عراق در ۱۹۹۱ -عملیات موسوم به "آزادسازی کویت"- ۵۴ هواپیما و هلیکوپتر بود. البته ازآنجا که مجاهدین افغانستان بر خلاف ویتنام شمالی ارتش کلاسیک نداشتند، و نیز با توجه به دوره بسیار کوتاه تر جنگ ۱۹۹۱ عراق، طبیعتا این دو نبرد را نمی توان با جنگ ویتنام مقایسه کرد و آمار آنها، تنها برای داشتن تصویری کلی از تلفات هوایی دیگر جنگ های معاصر مفید خواهد بود. شاید با توجه به همین تصویر کلی باشد که در اکثریت قریب به اتفاق گزارش هایی که تاکنون در مورد جنگ ویتنام منتشر شده، شامل معروفترین مستندهای شبکه های تلویزیونی جهان، ذکری از مجموع تلفات یگان های هوایی آمریکا وجود ندارد. رسانه های ایرانی نیز از این قاعده جهانی مستثنی نبوده اند. به عنوان -تنها- یک نمونه، می توان به "پرونده ویژه" کاملی اشاره کرد که زمانی خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، تحت عنوان "فرار بزرگ/طولانیترین جنگ آمریکا" در مورد ویتنام منتشر کرد، اما در بخشی از آن آمده بود که در این جنگ "نیروی هوایی ارتش آمریکا ۷۵ فروند از جنگندههای خود را از دست داد." تفاوت گزارش رسانه ها با آمار واقعی تلفات آمریکا، در رسانه های ایرانی نیز مشهود است، تا جایی که مثلا خبرگزاری تسنیم، تلفات چند هزار فروندی نیروی هوایی آمریکا در ویتنام را ۷۵ فروند گزارش کرده است (عکس لاشه یک ب-۵۲) سالگرد عملیات هوایی بزرگ آمریکا ۴۵ سال پیش، در چنین روزهایی، ایالات متحده آمریکا در میانه عملیات "خط شکن ۲" علیه ویتنام شمالی بود. خط شکن ۲، که از ۱۸ تا ۲۹ دسامبر ۱۹۷۲ (۲۷ آذر تا ۸ دی ۱۳۵۱) به طول انجامید، بزرگترین عملیات بمب افکنهای سنگین آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم بود و در جریان آن، از جمله ۱۵ بمب افکن استراتژیک ب-۵۲ سقوط کردند. این تعداد، شامل تقریبا نیمی از مجموع تلفات ب-۵۲ های آمریکایی در طول جنگ ویتنام می شد، بمب افکن های عظیم الجثه و بلندپروازی که در زمان ورودشان به خدمت، تصور می شد زدن آنها از روی زمین تقریبا محال است. در کتاب "جنگجوی جنگ سرد بوئینگ: قلعه استراتژیک ب-۵۲"، نوشته رابرت دُر و لیندزی پیکاک (۱۹۹۵) مجموع ب-۵۲ های سقوط کرده در زمان جنگ ویتنام ۳۱ فروند (۱۸ فروند در نتیجه اصابت موشک ویتنامی ها و ۱۳ فروند بر اثر سانحه) ذکر شده است. همین آمار، در کتاب "دروغ های کوچک کثیف" نوشته جیمز دانینگن (۲۰۰۰) هم ذکر شده است. برای درک اهمیت این رقم کافی است توجه شود که در جریان عملیات ایالات متحده و متحدانش در عراق در سال ۱۹۹۱، که به نابودی ارتش قدرتمند عراق منتهی شد، میگ ها و موشک های ضدهوایی عراقی -که سه سال بعد از پایان جنگ با ایران در بهترین وضعیت قرار داشتند- موفق نشدند هیچ یک از ب-۵۲ های آمریکایی را هدف قرار دهند، و تنها یکی از این بمب افکن ها در هنگام بازگشتن از عملیات به پایگاه خود، بر اثر نقص فنی در اقیانوس هند سقوط کرد. با احتساب تلفات ویتنام جنوبی که متحد واشنگتن بود، مجموع کل تلفات یگان هوایی آمریکا و متحدانش در جریان جنگ ویتنام از ۱۱ هزار فروند تجاوز می کند (عکس موشک زمین به هوای ویتنام شمالی) مجموع تلفات واحدهای هوایی آمریکا تلفات هواپیماهای آمریکایی در دسامبر ۱۹۷۲، در چارچوب تلفات کلی یگان های هوایی ایالات متحده در طول جنگ ویتنام قابل فهم است. گزارش اکتبر ۱۹۷۳ "اداره اطلاعات عملیاتی" وزارت دفاع ایالات متحده، تعداد کل تلفات هواپیماها و هلیکوپترهای آمریکایی در جنگ ویتنام را در فاصله سال های ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۳، معادل ۸۵۸۸ فروند - به تفکیک ۳۷۱۹ هواپیما و ۴۸۶۹ هلیکوپتر- محاسبه کرده. کتاب "نبرد برای خروج: سال های پایانی جنگ آمریکا در ویتنام، ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۳" نوشته رابرت استافی (۲۰۰۸)، همین آمار را به تفکیک تلفات ناشی از درگیری با ویتنامی ها -اعم از تلفات اصابت توپ ضدهوایی، موشک سام و میگ- و تلفات ناشی از سوانح طبقه بندی کرده است. در برخی منابع آمریکایی، آمار تلفات ایالات متحده بیش از اینها ذکر شده است. به عنوان نمونه، سایت "انجمن خلبانان هلیکوپتر در ویتنام"، که اطلاعات مربوط یه خلبانان هلیکوپترهای آمریکایی حاضر در جنگ ویتنام را جمع آوری می کند، تعداد کل هلیکوپترهای آمریکایی از بین رفته در جریان جنگ ویتنام را ۵۰۸۶ فروند ذکر کرده است. آماری که با توجه به آن، تعداد کل هواپیماها و هلیکوپترهای نابود شده آمریکا در زمان جنگ ویتنام به ۸۸۰۵ فروند میرسد. مطابق جداول آماری ارائه شده در کتاب "ویتنام در آمار نظامی: تاریخ جنگ های هندوچین از ۱۷۷۲ تا ۱۹۹۱" نوشته مایکل کلادفلتر (۱۹۹۵)، از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۳، ایالات متحده مجموعا ۷۸۱۰ هواپیما و هلیکوپتر خود را در ویتنام شمالی و ویتنام جنوبی از دست داده است. این آمار، شامل هلیکوپترها و هواپیماهای پرتعداد آمریکایی که در جریان جنگ ویتنام در خاک لائوس و کامبوج سقوط کرده اند نمی شود. در نتیجه این رقم، که با آمار ۸۵۸۸ فروندی ذکر شده در گزارش اکتبر ۱۹۷۳ وزارت دفاع ایالات متحده در مورد تلفات یگان هوایی ایالات متحده در جنگ ویتنام همخوانی دارد. مجموعه این آمار، البته فقط در مورد تلفات ایالات متحده است و شامل متحدان آن - به ویژه ویتنام جنوبی- نمی شود. در جریان جنگ ویتنام، ارتش ویتنام جنوبی نیز حدود ۲۵۰۰ هواپیما و هلیکوپتر عمدتا آمریکایی خود را از دست داد. تلفاتی که با افزودن آمار آن به آمار تلفات ایالات متحده، مجموع کل تلفات یگان هوایی آمریکا و متحدانش در جریان جنگ از ۱۱ هزار فروند تجاوز می کند. در مقابل، ارتش ویتنام شمالی که به همراهی چریک های کمونیست جنوب ویتنام -ویت کنگ ها- در حال جنگ با آمریکا بود، بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هواپیما و هلیکوپتر را از دست داد. ویتنام شمالی نیروی هوایی کوچکی داشت و برای هدف قرار دادن هواپیماهای آمریکایی، بیش از هرچیز به پدافند ضدهوایی بهشدت کارآمد خود متکی بود. آمریکا به اندازه حدود ۴۲۰ بمب اتم هیروشیما روی ویتنام بمب ریخت (عکس خلبان اسیر آمریکایی) پیچیدگی استخراج آمار تلفات مقام های دولتی ایالات متحده، در زمان جنگ ویتنام و پس از آن، تمایل چندانی به برجسته شدن آمار هواپیماها و هلیکوپترهایی که از دست داده بودند نداشتهاند و به همین نسبت، دسترسی رسانه ها به این آمار هم آسان نبوده است. اما بخشی دیگر از انعکاس ناچیز تلفات یگان های هوایی آمریکا در این جنگ، به دشواری استخراج آمار و اطلاعات مرتبط با این تلفات مربوط است. درواقع، حتی در جداول آماری معتبر آمریکایی در این ارتباط هم، که بعضا بعد از سالها از طبقه بندی محرمانه خارج شده اند، پیچیدگی های عجیبی به چشم می خورند که محققان و روزنامه نگاران را بهشدت به اشتباه میاندازند. پیش از هر چیز، اگر یک پژوهشگر دنبال آمار "تلفات نیروی هوایی آمریکا در ویتنام" بگردد و آمار درست را هم پیدا کند، تنها به بخشی از تلفات هواپیماها و هلیکوپترهای ایالات متحده در جنگ دست یافته است. چرا که در آمار نیروهای مسلح ایالات متحده، معمولا آمار مربوط به تلفات "نیروی هوایی"، "نیروی دریایی"، "تفنگداران دریایی" و "نیروی زمینی" در جداول جداگانه ذکر شده اند و بنابراین، آمار تلفات نیروی هوایی تنها بخشی از تصویر کلی را تشکیل می دهد. لازم به ذکر است که ارتش ایالات متحده، از پنج نیروی زمینی و هوایی و دریایی، تفنگداران دریایی و گارد ساحلی تشکیل شده است. گذشته از همه اینها، بخشی از تلفات هوایی ایالات متحده در جنگ ویتنام، اساسا به ارتش این کشور ارتباط ندارند و به سیا مربوط هستند. چرا که در طول جنگ ویتنام، برخی از آژانس های "غیرنظامی" از قبیل شرکت هواپیمایی "ایرآمریکا" -که برای سیا کار می کرد- هم درگیر عملیات بودند و هواپیماهایشان هدف قرار می گرفت؛ که پیدا کردن آمار دقیق تلفات آنها، تقریبا غیرممکن است. دومین پیچیدگی استخراج آمار صحیح تلفات ایالات متحده، ناشی از این واقعیت است که تعداد هواپیماها و هلیکوپترهای از بین رفته در "ویتنام"، به معنی تعداد تلفات "جنگ ویتنام" نیست. در حقیقت، تمام هلیکوپترها و به ویژه هواپیماهای آمریکایی سقوط کرده در زمان جنگ، در ویتنام -شمالی یا جنوبی- از بین نرفته اند و بخشی از آنها در کشورهای هم مرز ویتنام یعنی کامبوج و لائوس نابود شده اند که تعداد آنها، در جداول مربوط به تلفات آمریکا در خاک ویتنام ذکر نشده است. از آنجا که ویتنامی ها از خاک لائوس و کامبوج برای حمله به نیروهای دشمن و انتقال تجهیزات به ویتنام جنوبی استفاده می کردند، خاک آن دو کشور صحنه عملیات بی شمار هوایی آمریکایی ها و طبیعتا، محل سقوط بسیاری از هواپیماهای آنها بود. سومین عاملی که - البته در ابعادی کوچکتر - باعث پیچیدگی دستیابی به آمار کامل تلفات هواپیماها و هلیکوپترهای آمریکایی می شود، آن است که همه تلفات ایالات متحده بر اثر هدف قرار گرفتن از سوی ویتنامی ها ایجاد نشده و بخشی از آنها، در نتیجه سوانح از بین رفته اند. سوانحی که وقوع آنها، به ویژه با توجه به انجام چند میلیون ماموریت هوایی در طول جنگ ویتنام، اجتناب ناپذیر بوده است. آمار تلفات نیروی هوایی آمریکا، کل خسارات واحدهای هوایی آن را نشان نمی دهد؛ چون این کشور معمولا آمار تلفات هواپیماها و هلیکوپترهای"نیروی هوایی"، "نیروی دریایی"، "تفنگداران دریایی" و "نیروی زمینی" خود را به طور جداگانه منتشر کرده حجم عملیات هوایی آمریکا در ویتنام در طول جنگ ویتنام، تنها نیروی هوایی آمریکا حدود ۵،۲ میلیون نوبت پرواز انجام داد که حدود ۲،۲ برابر رقم مشابه در جنگ جهانی دوم بود. وزن بمب هایی که هواپیماهای آمریکا در طول جنگ بر روی نیروها و مناطق مسکونی ویتنام ریختند، حدود دو برابر کل بمب هایی بود که متفقین در جنگ جهانی دوم در اروپا، آسیا و اقیانوسیه مورد استفاده قرار دادند. به طور مشخص، درطول جنگ ویتنام آمریکایی ها ۶۷۰۰ هزار تن بمب بر روی ویتنام شمالی و جنوبی و مناطق مرزی کشورهای همجوار ریختند که معادل حدود ۴۲۰ بمب اتم، از نوع به کار رفته در هیروشیما بود. این در حالی است که متفقین در طول جنگ جهانی دوم -با احتساب بمب های اتمی هیروشیما و ناکازاکی- حدود ۳۴۰۰ هزار تن بمب بر روی مناطق مختلف اروپا، آسیا و اقیانوسیه ریختند. این حجم بالا از عملیات هوایی آمریکا در جنگ ویتنام، علیه کشوری صورت گرفت که دو بخش شمالی و جنوبی آن، مجموعا ۳۳۰ هزار کیلومتر مربع - یک پنجم مساحت ایران- وسعت داشتند. اغلب تصاویر منتشر شده از جنگ ویتنام در جریان و پس از پایان این جنگ، تصویر نوعی جنگ چریکی میان ویتنامی های کمونیست و نیروهای آمریکایی و متحدانشان را به نمایش می گذارند. تصویری که در بسیاری از مخاطبان، این برداشت را ایجاد می کند که شکست آمریکا در ویتنام، اتفاقی از جنس شکست سایر قدرت ها در جنگ زمینی با گروه های چریکی بوده است. این در حالی است که ایالات متحده نه تنها با چریک های ویت کنگ، که با ارتش منظم ویتنام شمالی و سلاح های سنگین آن هم درگیر بود که به تلفات گسترده و از جمله سرنگونی هزاران هواپیما و هلیکوپتر آمریکایی منجر شد. واقعیتی که بی تردید، با تصویر ارائه شده از این جنگ - به ویژه در هالیوود- کاملا متفاوت است. منبع : حسین باستانی ---------------------------------------------------------------------------------------------------- نکته اول اینکه آمریکایی خوب بلدند از شکست هاشون پیروزی بسازن اگر به زور اسلحه نشد با زور هالیوود اینکارو میکنند همینکه طرف موشک خورده به فرودگاه عربستان و توی هواپیما میگه ما زدیمش و اخرشم مشخص میشه موشک را نزدن مشخص کننده باقی چیزهاست نکته دوم اینکه توی این مدت درمورد اینکه موشک های ایرانی کارائی ندارند و از پس سپر موشکی عربستان برنمیاند بحث زیاد شد فقط برام سئوال پیش اومده که اگراین سیستم موشکی ما اینقدر ناکارامده چطور غربیها تلاش مضاعفی برای محدود کردن همین چیزهای بی خاصیت دارند؟ آمریکایی این هنر رو ظاهرا دارند که بما بقبولانند که مرغ های همسایه غازه ولی ازاین خبرا نیست در هرصورت
-
1 پسندیده شدهچرا ویتنام انقد مهم بوده که این حجم از عملیات در آنجا اتفاق افتاده؟ چرا بی بی سی دست به انتشار چنین چیزی زده ؟ نکته دیگه هم قدرت رسانه را نشان می دهد که می توانند از شکست ها پیروزی بسازند چیزی که ما بشدت غافلیم ازش...
-
1 پسندیده شدهبا سلام آماده سازی برای عملیات آخوندک از ده ماه قبل از اجرای عملیات آخوندک ، که به منظور اسکورت گزوه رزمی " فاکس تروت" ، برنامه ریزی شده بود ، آماده سازی های مقدماتی برای این عملیات در جنوب کالیفرنیا آغاز گردید . برای فرماندهی این گروه رزمی ، آدمیرال " گای زلر" ( فرماندهی وقت گروه رزمی ناوشکن های نیروی دریایی ) به شکل جالب توجهی بر اجرای تمرینات دقیق به منظور آماده شدن یگانها برای اجرای عملیات در شمال دریای عرب ( در نزدیکی سواحل پاکستان و ایران ) اصرار می ورزید . CGN-35 در ابتدای امر ، مهارت ناوگروه رزمی در تفسیر مقررات درگیری (ROE) برای مقابله با شناورهای سطحی کوچک و بسیار مانورپذیر ( به مانند شناورهای بوگهامر) و پرنده های رزمی با قابلیت پرواز در نزدیکی سطح زمین که هردو جزء نخستین تهدیدها در خلیج پارس بشمار می آمدند مورد ارزیابی قرار گرفت و پس از آن تمرینات ویژه ای برای مقابله با موشکهای ضد شناور کرم ابریشم ( که جزء زرادخانه نیروهای مسلح ایران در آنزمان بود ) صورت پذیرفت. علاوه براین ، تاکتیکهای بکاو وبکش در تمام اوقات شبانه روز که در آنزمان اصطلاحاً " پُتک " نامیده می شد ( یکسری تاکتیکهای ویژه برای مقابله با اهداف پرنده سریع در سطح آب) ، شیوه های متنوع برای اسکورت کاروانها ، پشتیبانی آتش از یگانهای دریایی همراه و همچنین شناسایی و تخریب میدانهای مین دریایی نیز در دستور کار قرار گرفت . DD-975 و DDG-16 این ناوگروه ، در طول نوامبر 1987 ، تمرینات خود را در دریای "برینگ" دنبال می نمود و بلافاصله پس از اتمام آموزش ، از مسر غرب اقیانوس آرام و سپس اقیانوس هند به پایگاه نیروی دریایی در شمال دریای عرب اعزام شد . در جریان تمرینات این ناوگروه در ژانوبه 1988 در هاوایی ، خدمه سناریوهای مختلفی را در جریان یک رزمایش 96 ساعته برای مقابله با تهدیدات زیر سطحی احتمالی نیز به انجام رساند که دراین رزمایش ، نیروی دریایی از مهمات واقعی نظیر موشکهای هارپون ، مهمات هدایت شونده لیزری و مهمات هوا به سطح " راک آی " نیز استفاده نمود . FFG-58 و FFG-56 اما پس از ورود ناوهواپیمابر فورستال (CV-59) به منطقه و برخورد شناور رزمی ساموئل . بی . رابرتز (FFG-58) به یک مین در 14 آوریل 1988 ،ناگهان دستور اعزام به منطقه نبرد صادر شد . FFG-24 و FFG-51 با صدور دستور نظامی ، دو شناور رزمی در این گروه در مسیر بندر مومباسا ناگهان تغییر مسیر داده و دو شناور یو اس اس جوزف استرائوس (DDG-16) و یو اس اس بگلی (FF-I069) با درپیش گرفتن سمت شمال ، پس از سوخت گیری از شناور پشتیبانی یو اس اس واباش (AOR-5) با افزایش سرعت به 25 نات دریایی بسوی تنگه هرمز شتافتند تا به دو شناور همگروه خود ، یعنی یو اس اس مریل (DD-976) و یو اس اس مک کورمیک (DDG-8) پیوسته و آماده ورود به خلیج فارس شوند . AOR-5 و LPD-14 این چهار شناور رزمی در مسیر پیشروی خود ، به سازمان رزمی یگان حاضر در خاورمیانه (MEF) شامل یو اس اس سیمپسون (FFG-56) ، یو اس اس او برایان (DD-975) ، یو اس اس ج ویلیامز (FFG-24) ، یو اس اس وین رایت (CG-28) ، یو اس اس گری (FFG-5 I) و درنهایت ، یو اس اس ترنتون (LPD-14) ملحق شدند . در شمال دریای عرب نیز ، ناوهواپیمابر اینترپرایز (CVN-65) به همراه شناورهای اسکورت ویژه خود ، یو اس اس ریسونر (FF-1063) و یو اس اس ترکستون (CGN-35) به منظور مقابله با تهدید شناورهای رزمی و همچنین حملات احتمالی هوایی در نزدیکی چابهار استقرار یافتند . پی نوشت : سئوال اینجاست با توجه به این تجربه ، سناریوی آینده نیروی دریایی ایالات متحده در یک درگیری احتمالی چیست ؟؟؟؟ کاپیتان جی. بی . پرکینز نیروی دریایی ایالات متحده مجله نیروی دریایی - ماه مه 1989 مترجم : MR9/ صرفاً برای میلیتاری
-
1 پسندیده شدهقدرت سایبری در جنگ روسیه-گرجستان ۲۰۰۸ این جنگ باعث جلب توجه جدیدی بر قدرت سایبری و کاربردهای آن در جنگ شد که از تمام موارد قبلی بالاتر بود. سنگین بودن پروندهی این درگیری دلیلی گردید تا که موضوع بسیاری مطالعات شود، منبعی غنی از اطلاعات برای تحلیل طرزکار قدرت سایبری در یک کارزار رزم مشترک. در پی استقلال گرجستان در ۱۹۹۱، جدائیطلبانی که خواستار باقی ماندن گرجستان در روسیه بودند قسمتهای زیادی از آبخازیا و قسمت هایی از جنوب اوسـِتیا را تا قبل از آتشبس ۱۹۹۲ و ۱۹۹۴ تحت تسلط گرفته بودند. این درگیریها حلنشده باقی ماندند و ریشههای جنگ ۵ روزه گرجستان و فدراسیون روسیه در سال ۲۰۰۸ را شکل دادند. در نگاه اول، قدرت سایبری ظاهری کاربردی در جنگ با کشور گرجستان ندارد، فقط ۷درصد شهروندان بصورت روزانه از اینترنت استفاده میکنند، که این ممکن است باعث غفلت از آسیبپذیری سایبری شدید گرجستان شود—بیش از نیمی از ۱۳ مجرای ارتباطی با دنیا از طریق اینترنت از روسیه عبور میکنند، و بیشتر ترافیک اینترنتی برای استفاده از سایتهای داخلی گرجستان از آن ِ سرویسدهندههای اینترنت ترکیه و آزربایجان است که باز هم اکثر آنها در مسیر از روسیه عبور میکنند. زیرساختهای اینترنتی گرجستان کمبودی اساسی دارند به نام ِ نقاط تبادل اینترنتی. به همین سبب، درخواست یک کاربر گرجستانی برای استفاده از یک سایت گرجستانی از کابلکشی روسیه عبور میکند، مثل این میماند که برای رفتن از لسآنجلس (تهران) به سانفرانسیسکو (مشهد) به مکزیک (ترکیه) سفر کنید! در نتیجه، نیروهای طرفدار روسیه میتوانند با بکارگیری قدرت سایبری حجم بزرگی از دسترسی گرجستان به داخل و خارج و مقدار مصرف و فضای مجازی موسوم به اینترنت را تحت تاثیر قرار دهند. گرجستان نه میتوانست ترافیک اینترنتی را متفرق کند نه میتوانست اتصال اینترنتی خود با خارج را بعنوان یک حرکت تدافعی قطع کند بدون اینکه برتری سایبری ِ داشتن اینترنت در زمان حمله سایبری را تسلیم دشمن خود کرده باشد. جنگ روسیه-گرجستان بطور رسمی در ۷آگوست۲۰۰۸ بعد از بمباران توپخانهای ارتش گرجستان بر روی شهر ‹تـِسخینوالی› در جنوب اوستیا که در جواب به اتهام فتنهانگیزی روسیه بود شروع شد. مسکو از این موقعیت استفاده کرد تا استقلال آبخازیا و اوستیا جنوبی از گرجستان را تقویت کند. مسکو سریعن نیروهایی به اوستیا جنوبی ارسال کرد و بمباران هوایی بر خاک گرجستان را آغاز نمود. همچنین نیروی دریای فرستاده شد تا ساحل گرجستان تا محاصره کند و سربازان دریایی بر ساحل آبخازیا فروید آیند. بعد از اینکه نیروهای مکانیزه روسیه و شبهنظامی های اوستیایی نیروهای سبک ارتش گرجستان را در حوالی تسخینوالی شکست دادند بی هیچ دردسری به خاک گرجستان حملهور شدند. گرجستان حتی نتوانست اندک مقاومتی از خود نشان دهد، دلیل آن برتری سایبری ایجاد شده برای نیروهای روسی بود. موقعیت آبخازیا و اوستیا جنوبی در گرجستان تمرکز و آمادگی تخصصی برای جنگ سایبری به ما اینگونه میگوید که عملیاتهای برتری سایبری و سرکوب سایبری علیه گرجستان محصول شناسایی سایبری و آمادگی اطلاعاتی از فضای مجازی هم در قبل جنگ و هم در حین جنگ بودند. کارزار ممانعت سایبری علیه گرجستان هم شامل تخریب ظاهر وبسایتها بود و هم شامل حملات دیداس (=نوعی از تهاجم سایبری که تعداد بسیار زیادی اَتک بصورت همزمان از نقاط مختلف بر روی یک هدف انجام میشود که توان بلاک کردنش نباشد یعنی تعداد بیشماری داس اتک به هدف از کار انداختن سرویسها). این حملات ِ نرمافزارهای اینترنتی در هدفگیری و تمرکز بسیار دقیق بودند و هیچوقت بیشتر از ۱۱ هدف مورد نظرشان را مورد حمله قرار ندادند و این حملات در طول جنگ یکسره ادامه داشت. اکثر حملات سایبری علیه اهداف گرجستانی حداقل یک تخریب وبسایت را بهمراه داشتند که از حداقل ۲ سال قبل از درگیری برای این کار آماده شده بود (مثلا وبسایتی دست ساز که از قبل آماده شده بوده را با هک کردن جایگزین آدرس سایت هدف میکردند). این حملات همچنین در هدفگیری بسیار پیچیده عمل میکردند. وبسایتهای حکومتی/دولتی و رسانههای خبری اول از همه ضربه خوردند که با جلوگیری کردن از آگاه شدن مردم و سران گرجستانی از اینکه چه اتفاقی در حال افتادن است باعث ایجاد گمراهی و گیجی شده و هرگونه پاسخ در سطح جهانی را به تاخیر انداخت. اضافه بر دو بانک اصلی گرجستان، حملات سایبری نهادهای اقتصادی ای که ممکن بود کمک کنند ارتباطی برقرار شود یا پاسخی به تهاجم نیروهای روسیه و بخصوص تهاجمات سایبری داده شود را نیز مورد حمله قرار داد. تمرکز حملات سایبری بر روی اهداف یازده گانه شان و سالها توسعه نرمافزاری برای حمله سایبری و درک عمیق از نحوه اتکای احتمالی گرجستان بر اینترنت برای پاسخگویی.. همه و همه نشان میدهد که برتری سایبری نیروهای طرفدار روسیه بر گرجستان حاصل شناسایی سایبری پیش از درگیری و آمادگی اطلاعاتی از محیط رزم (فضای مجازی) است. برای کسب و حفظ برتری سایبری، سربازان سایبری طرفدار روسیه توان دفاع سایبری گرجستان را با حملات مستقیم و انحرافی مورد سرکوب قرار دادند. مراکز آموزشی مربوط به علم، تکنولوژی، و دارویی نیز جزو اهداف سایبری یازدهگانه بودند. در آن زمان، ‹تیم پاسخ سریع کامپیوتری گرجستان› (به نام سـِرت جورجیا) موظف شده بود تا صرفن امنیت سایبری نهادهای سطح بالاتر در ‹شبکهی نهادهای تحقیقاتی آموزشی› (به نام گِرِنا جورجیا) را تامین کند. حملات سایبری بر روی نهادهای آموزشی باعث شد تیم ‹سِرت› بر روی وظیفه محولهاش که حفاظت از فضای مجازی ‹گرنا› است تمرکز کند و از پاسخ به بحران بزرگتر ملی باز بماند. با حمله کردن به هدفی که دشمن باید از آن حفاظت کند، نیروهای سایبری طرفدار روسیه، ‹سِرت› را از پاسخگویی عرفی به حملات سایبری منحرف کردند و اینگونه بهترین دفاع سایبری گرجستان را سرکوب کردند. همچنین یک انجمن (فاروم) محبوب گرجستانی در زمینه هک نیز در لیست اهداف یازدهگانه قرار داشت که به نوبهی خود مانع از سازماندهی پاسخی درخور از طرف دیگر متخصصان سایبری گرجستان شد. نیروهای طرفدار روسیه همانطور که «اسلسر» در جنگ جهانی شرح داده بود از طریق اختلال، و پراکنده و بینظم سازی حریف به برتری سایبری دست یافتند. نیروی سایبری طرفدار روسیه برتریاش را در طول درگیری حفظ کرد و به طبع آن گرجستان هیچگاه نتوانست یک دفاع یا ضدحمله سایبری موفق داشته باشد. برای مثال، گرجستان سعی کرد با مسدود کردن حملات بر اساس مبدأشان (یعنی بر اساس آدرس آیپی) جلوی اتکها را بگیرد، با این وجود، آمادگی اطلاعاتی مهاجمان سایبری به آنها امکان داد تا این تاکتیک را به راحتی شکست دهند. مهاجمان با مخفی کردن آدرس آیپی اصلیشان در پشت آدرسهای دروغین در سرورهای کشورهای مختلف، فیلترهای دفاع سایبری گرجستان را فریب می دادند. با این وجود، گرجستان با انتقال تعدادی از وبسایتهای حکومتیاش به سرورهای ایالات متحده موفق شد آنها را حفظ کند. هرچند گرجستان در دفاع سایبری شکست خورد، حداقل یک ضدحمله اصلی سایبری توسط گرجستان انجام شد، اما آن هم شکست خورد، نیروهای گرجستان با ارسال نرمافزارها و آموزشهای لازم به زبان روسی در انجمن های روسی زبان سعی در فریب نیروهای سایبری طرفدار روسیه کردند تا ناخواسته آنها را به حمله به وبسایتهای روسی وا دارند. این ضدحمله گرجستان بنابرشواهد تاثیر ناچیزی بر وبسایتهای روسیه داشت. در یک کلام تلاشهای دفاعی سایبری گرجستان ضعیف و دیرهنگام بودند. تصویری از وبسایت هک شده ریاست جمهوری گرجستان. مقایسه هیتلر با رئیسجمهور وقت گرجستان میخائیل ساکاشویلی با در دست داشتن برتری سایبری، نیروهای طرفدار روسیه با استفاده از سرکوب سایبری، شبکه ارتباطات گرجستانی را با اعمال فشار بر ویژگیهای عمومی شبکه، رو به خفگی بردند. بعد از اولین موج حملات نرمافزاری بر روی اهداف یازده گانه، یک تیم سایبری ثالث نیز به مهاجمان اضافه شد، افزار لازم برای حملات سایبری و لیستی از اهداف پیشنهادی در وبسایتهای روسی برای طرفداران در روسیه منتشر گردید که هر کس بتواند حملاتی از سیستم شخصی خود انجام دهد. این آموزشها در حدی ساده بودند که با پیروی از آنها بتوان از ضعیفترین کامپیوترهای خانگی هم برای حمله سایبری استفاده کرد. این نیروی سایبری شبهنظامی به قدری موفق عمل کرد که علاوه بر یازده هدف اولیه، ۴۳ وب سایت دیگر را نیز از کار انداخت. در کل، ۵۴ سایت اصلی مربوط به ارتباطات، تجارت، و دولت از حملات سایبری ضربه خوردند و گرجستانیها نمیتوانستند برای کسب اطلاعات یا دستورالعملی به آنها مراجعه کنند. به این شکل، حملات سایبری با کاهش توان مفید شبکه اطلاعاتی مانع از دسترسی نیروهای گرجستانی به بخشی حیاتی از شبکه ارتباطاتیشان—اینترنت—شد. در نتیجه، حملات سایبری، روند عادی جریان دادهای را بیجا نمود تا جای خود را به شبکههای سنتی مثل تلفن و رادیو بدهد. بعلاوه، عملیاتهای نظامی در زمین، دریا، و هوا افزایشی شدید در حجم اطلاعات و سرعت درخواست اطلاعات جدید در سطح شبکه اطلاعاتی گرجستان بوجود آوردند. برای مثال در شهر ‹گوری›، وبسایتهای خبری و حکومتی دقیقا قبل از حملهی نیروی هوایی روسیه توسط حملات دیداس از کار میافتادند، که بطور قابل پیشبینی نیاز به اطلاعات را بالا میبرد. یک افزایش شدید در مقدار تقاضای اطلاعات بهمراه بیجا نمودن ارتباطاتی که قبلا بر بستر اینترنت بود، شبکه را به یک حالت خفگی رسانده بود. گرجستانیها تلاش میکردند دیتای بیشتری را با سرعت بالاتر در شبکه اطلاعاتی انتقال دهند که از توان مفید آن خارج بود به این دلیل که قسمت بزرگی از شبکه توسط اطلاعات اضافی که حملات سایبری به آن تزریق میکردند از بین رفته بود. حملات سایبری با موفقیت ِ تمام، شبکه اطلاعاتی گرجستان را در ابتدای درگیری که عملیاتهای دفاع سایبری و تحرکی میتوانست بیشترین تاثیر را داشته باشد دچار جمینگ کرده بودند. سرکوب سایبری روسیه با ایجاد برتری هم در سطح عملیاتی و هم در سطح تاکتیکی توان ارتش گرجستان را در مدیریت و سازماندهی هرگونه دفاع در برابر نیروهای تحرکی ارتش روسیه زایل کرده بود. سرکوب سایبری شرایطی ایجاد کرده بود که نیروهای گرجستانی راهی جز دست بردن به اشتباه نداشـتند. اضافه بر آن، سرکوب سایبری احتمالا تاثیرگذاری حملات سایبری انجام شده برای کسب برتری را از طریق مختل کردن توان ‹سِرت› چندین برابر کرده بود طوری که گرجستان نتوانست فرصت کسب آگاهی محیطی و تطبیق با آن برای پاسخگویی را بدست آورد. «اسلسر» مشکل برتری هوایی را اینگونه شرح میدهد: «چگونه دشمن را از توان استفاده از نیروهوایی برای مداخله و اختلال محروم کنیم؟». از آنجایی که شبکه اطلاعاتی گرجستان از ریشه مختل شده بود، ‹سرت جورجیا› مشکلات بسیاری در فهمیدن تاثیرات حملات سایبری داشت، چه برسد به آن که جلویشان را بگیرد. با مختل کردن کل شبکه ارتباطی ِ گرجستان، سرکوب سایبری نه تنها پاسخگویی عرفی ارتش گرجستان را منقطع کرد، که باعث ادامه برتری سایبری نیروهای طرفدار روسیه در ادامه درگیری نیز شد. در این جنگ، حملات سایبری و ممانعت سایبری به هدف کسب برتری سایبری، تقویت کننده یکدیگر بودند. نتیجهی آن شرایطی بود که سیستم ارتباطی گرجستان، حلزونوار ناتوان از ارسال اطلاعات و دستورها به نیروهای گرجستانی بود. گرجستان یا باید دقت در تصمیمگیری را انتخاب میکرد یا سرعت در تصمیمگیری را. محصول در هر دو حالت، تفوق ارتش روسیه بود که گرجستان توان شکست آن را نداشت. پایان قسمت دوم...
-
1 پسندیده شدهبسیار علی بود دوست عزیز تشابه پرداخت بیشتر و موردی ذکر کردن به درک بهتر کم سوادهایی همچون حقیر کمک میکند :rose: :rose: :rose: :rose: :rose:
-
1 پسندیده شدهجام جم آنلاين نوشت: «گئورگ وارطانیان شخصیتی درخشان و یک وطنپرست واقعی بود». این جمله اظهار نظر دیمیتری مدودف ربیس جمهور روسیه پس از مرگ جاسوس افسانهای شوروی سابق بود؛ جاسوسی که خیلیها او را جزو 100 جاسوس برتر تاریخ به حساب میآورند. گئورگ وارطانیان 17 فوریه 1924 در شهر «راستوف» روسیه در یک خانواده ایرانی ـ ارمنی متولد شد. شاید بتوان گفت با توجه به سابقه پدرش، گئورگ نیز وارد این حرفه شد، چرا که پدر او نیز جاسوس شوروی بود. به دستور سازمان جاسوسی شوروی (ک.گ.ب) در اوایل سال 1930 راهی ایران شد و تا اواسط دهه 50 میلادی با ظاهر یک تاجر ثروتمند، جاسوسی میکرد. گئورگ سال 1940 در حالی که تنها 16 سال داشت، فعالیت خود را آغاز کرد. در خلال جنگ جهانی دوم سازمان جاسوسی انگلیس یک مدرسه جاسوسی در تهران تاسیس کرده بود که گئورگ نیز به مدت شش ماه در آن مدرسه آموزش دید. در آن زمان شوروی متفق انگلیس بود، اما با وجود این تعدادی از فارغالتحصیلان این مدرسه برای فعالیت علیه شوروی به قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی فرستاده شدند. یکی از اقدامات مشخص گئورگ در آن زمان شناسایی این افراد و اطلاعرسانی به مسکو بود. البته گئورگ وارطانیان در کنار فرا گرفتن اصول کاری خود، آموزشهای فراوانی را به دیگر افراد میداد. یکی از شاگردان او دختری ارمنی به نام گوهر بود که از 13سالگی او را میشناخت. این آشنایی باعث شد گئورگ او را به استخدام سازمان جاسوسی شوروی در آورد و در نهایت سال 1946 با یکدیگر ازدواج كنند. این زوج جاسوس تا سال 1951 به فعالیت خود در تهران ادامه دادند و سپس برای کسب مدارک دانشگاهی راهی ارمنستان شدند. گئورگ سال 1955 از موسسه زبانهای خارجی در ایروان ارمنستان فارغالتحصیل شد و به شوروی بازگشت. وي در آن زمان قادر بود براحتی به هشت زبان مختلف صحبت کند. وی پس از آن شوروی را ترک کرد و به جاسوسی برای شوروی در دیگر کشورها پرداخت که هنوز بسیاری از آنها به صورت محرمانه و طبقهبندی شده باقیمانده است. وی سال 1986 به شوروی بازگشت و تا سال 1992 از جمله استادان موسسه آموزشی زیر نظر سازمان اطلاعات و امنیت روسیه بود. گئورگ وارطانیان در دوران فعالیت خود در سازمان اطلاعات و امنیت شوروی و بعدها روسیه نشان ستاره طلایی قهرمان اتحاد جماهیر شوروی، نشان لنین و تعداد زیادی از نشانهای افتخار ملی این کشور را کسب کرد. البته وارطانیان با مقامات ارمنستانی نیز رابطه خوبی داشت و مشاورههای فراوانی در مورد اصول امنیتی و اطلاعاتی به آنها میداد. یکی از مواردی که خود وارطانیان سال 2007 در مصاحبهای به آن اشاره کرد، متقاعد کردن لوون ترپتروسیان، ريیس جمهور سابق ارمنستان در منحل نکردن سرویس امنیتی این کشور و همچنین شاخه اطلاعات خارجی آن بود. گئورگ این ماجرا را اینگونه تعریف میکند: «ريیس اطلاعات خارجی از من خواست با ريیسجمهور صحبت کرده و به او بگویم نباید دست به چنین کاری بزند. من در دیدار با ريیسجمهور به او گفتم: بزودی رهبر یکی از کشورهای همسایه با شما دیدار خواهد داشت. آیا دوست دارید بدانید به چه دلیل این سفر را انجام میدهد و چه سوالاتی از شما خواهد پرسید. جواب این سوالات تنها از طریق يك سرویس اطلاعاتي میسر است. به این ترتیب بود که این واحد امنیتی ارمنستان از خطر انحلال نجات پیدا کرد.» وی سال 2009 نیز نشان افتخار ملی ارمنستان را کسب کرد. گئورگ وارطانیان در روز 10 ژانویه (21 دی) پس از ماهها مبارزه با بیماری سرطان در 87 سالگی در بیمارستانی در مسکو درگذشت و برای تشییع و خاکسپاری به ارمنستان فرستاده شد. علاوه بر مدودف، ولادیمیر پوتین، نخستوزیر روسیه و سرگئی سارکیسیان، ريیسجمهور ارمنستان در پیامهایی جداگانه ضمن تسلیت مرگ او، اقدامات و فعالیتهایش را تحسین کردند. نجات جان سه رهبر بزرگ طی تمام این سالها وارطانیان در عملیاتهای سری مختلفی نقش داشت، اما بیشک مهمترین دستاورد او در حرفهاش در سال 1943 رقم خورد. طبق پیماندوستی که بین ایران و شوروی در سال 1921 منعقد شده بود، نیروهای شوروی در آگوست 1941 وارد شمال ایران شدند تا عملیات نیروهای آلمانی را تحت کنترل خود داشته باشند. در این میان، انگلیس نیز نیروهای خود را به جنوب فرستاده بود تا به جریان ارسال تجهیزات انگلیسی ـ آمریکایی به شوروی از طریق خلیجفارس نظارت کند. گئورگ اوضاع آن روزهای تهران را اینگونه توصیف ميکند: «شهر پر از پناهجویان ثروتمند اروپایی بود که از ترس جنگ به تهران آمده بودند. حدود 30هزار آلمانی در ایران بودند و عوامل جاسوسی نازی در میان آنها پنهان شده بودند. آنها توانستند با کمک یکی از عوامل قدرتمند و کارکشته خود به نام «فرانس مییر» ، در تهران پایگاهی ایجاد کنند.» گئورگ که در آن روزها نام مستعار امیر را برای خود انتخاب کرده بود، رهبری یک تیم جاسوسی هفت نفره با نام «سواره نظام کوچک» را به عهده داشت. علت این نامگذاری این بود که اعضای گروه برای طی مسافت خود بیشتر از دوچرخه استفاده میکردند. بین سالهای 1940 تا 1941 این تیم هفت نفره حدود 400 عامل نفوذی نازی در ایران را شناسایی کرد که همگیشان توسط نیروهای نظامی شوروی دستگیر شدند. با دستگیری این تعداد افراد، مییر مخفی شد و مدت زمان زیادی طول کشید که نیروهای شوروی توانستند او را دستگیر کنند. «مییر» در زمان دستگیری با پوشش و ظاهری کاملا متفاوت در یکی از قبرستانهای ارمنستان به کار قبرکنی مشغول بود. سال 1943 اواسط جنگ جهانی دوم بود و نیروهای متفقین در حال نبرد با نازیهای آلمانی بودند. جوزف استالین رهبر شوروی، تئودور روزولت رئیسجمهور ایالات متحده و وینستون چرچیل نخستوزیر انگلیس تصمیم گرفتند برای هماهنگی هر چه بیشتر راهکارهایشان در مبارزه با نازیها، نشستی در پایتخت ایران برگزار کنند. تاریخ تعیین شده از طرف آنها، 28 نوامبر بود. این نشست کاملا محرمانه بود، اما یکی از افسران جاسوسی آلمان بهنام آبوهر چند ماه پیشتر از زمان و مکان آن اطلاع پیدا کرد و به رهبران برلین خبر داد. هیتلر به یکی از افسران جاسوسی باسابقه خود به نام اوتو اسکورزنی دستور داد تا نقشه ترور این سه نفر را طرحریزی کند. نکته جالب در این نقشه تقابل اسکورزنی با گئورگ بود، چرا که آنها رقبای سرسخت خود در سازمانهای جاسوسی کشورهای متبوعشان بودند. اسکورزنی چند ماه پیش نیز توانسته بود موسولینی را از ایتالیا فراری دهد. گئورگ وارطانیان سال 2007 در مصاحبه خبرگزاری ریا نووستی چگونگی خنثی کردن عملیات «پرش بلند» را اینگونه شرح داد: برنامه عوامل نازی کنترل کردن رودخانهای زیرزمینی بود که از نزدیکی قبرستان ارمنیها میگذشت و به سمت سفارت انگلیس میرفت. در زمان نشست سال 1943، سفارت انگلیس که چرچیل در آن اقامت داشت از طریق یک دالان کاملا محافظت شده با سفارت شوروی ارتباط داشت که استالین و روزولت هر دو در آنجا مستقر بودند. تیم ما یک گروه شش نفره عوامل رادیویی نازی را در مسیر حرکت به شهر قم شناسایی کرد. آنها را تا تهران تعقیب کردیم و متوجه شدیم ویلایی را برای محل استقرار خود انتخاب کردهاند. آنها با شتر مسافرت میکردند و همواره سلاح به همراه داشتند. آنها را تحت نظر داشتیم و متوجه شدیم از طریق رادیو با برلین در تماس هستند؛ در نتیجه پیامهای رادیویی آنها را ضبط کردیم. از طریق این پیامها متوجه شدیم قرار است گروه دومی برای انجام این ترور عازم تهران شود. به احتمال فراوان رهبری گروه دوم بهعهده اسکورزنی بود. تمامی اعضای گروه نخست دستگیر شدند. بسیار دوست داشتیم که خود اسکورزنی هم به تهران بیاید و او را نیز دستگیر کنیم، اما زمان نشست نزدیک بود و نمیتوانستیم ریسک کنیم. در نتیجه اعضای دستگیر شده گروه نخست را مجبور کردیم تا از طریق پیامهای رادیویی، شکست عملیات «پرش بلند» را اعلام کنند. رهبران برلین نیز تصمیم گرفتند دیگر گروه دوم خود را اعزام نکنند.» به این ترتیب طرح تروری که در صورت اجرا میتوانست مسیر تاریخ را عوض کند، به دست این گروه هفت نفره جوان خنثی شد. [url=http://www.tabnak.ir/fa/news/234266/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B9%D8%AC%D9%88%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D9%88%D8%B3%D9%8A-%D8%B1%D9%88%D8%B3%E2%80%8C%D9%87%D8%A7]منبع[/url]
-
1 پسندیده شدهواقعا جاسوس خبره ای بود ، تنهایی با گروهش کل پروژه ی آلمانی ها برای ترور رهبران متفقین تو ایران رو خنثی کرد ! مصاحبه ی دو سال پیشش با شبکه ی Russia today رو هنوز یادمه ...
-
1 پسندیده شدهنامرد s400 از کجا اوردی؟ مگه تحریم نبودی؟ نگفتی چرا ip من اینجوریه؟ خوش به حالم!
-
1 پسندیده شدهالله اکبر! موسیقی هم شد مستهجن! در آمدی که از سایت موزیک داریم در حد تیم ملیه بابا! ولی من راجبه غیر قانونی بودن اهنگ و موزیک در این اساس نامه چیزی ندیدم! من اکثرا با وی پی ان میام که اونم به راحتی شناسایی میشه چه برسه به قول شما....شکن! ایران هکر های خوبی استخدام کرده ولی فکر نکنم اینقد بیکار باشن بیان به ما گیر بدن؟! جنگ اونا بیشتر مربوط به مسائل سیاسی و جنسی است
-
1 پسندیده شدهماده (14) هركس به وسيله سيستمهاي رايانهاي يا مخابراتي يا حاملهاي داده محتويات مستهجن را توليد، ارسال، منتشر، توزيع يا معامله كند يا به قصد ارسال يا انتشار يا تجارت توليد يا ذخيره يا نگهداري كند، به حبس از نود و يک روز تا دو سال يا جزاي نقدي از پنج تا چهل ميليون ريال يا هر دو مجازات محكوم خواهد شد. فکر کنم اره ولی وقتی از مسدودشکن استفاده می کنی ای پی ات عوض میشه و احتمال رد یابیت 1% هست (البته از نظر خودم) بعدشم خجالت نمی کشی اهنگ لهو لعب گوش می کنی برادر!! زنگ بزنم رصد سایبر سپاه ادرستو بدم ها؟ بعدشم مگه مرض داری در مورد چنین موضع ضایعی (منظورم موسیقی هست) سایت بزنی پاورقی: وقتی میگی واسه سایتم خوب دیگه داری مستقیم یا غیر مستقیم پخش شون می کنی دیگه!!!
-
1 پسندیده شدهدستت درد نکنه مفید بود! یه سوال! مثلا اگر من به سایتی که فی-ل-*تر شده برم و داده دریافت کنم و پخش نکنم هم جرمه؟ من به خاطر سایتم مجبورم آهنگ بگیرم! ممنون میشم راهنمایی کنین؟