برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      78

    • تعداد محتوا

      9,527


  2. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      41

    • تعداد محتوا

      1,112


  3. arminheidari

    • امتیاز

      25

    • تعداد محتوا

      7,136


  4. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      375



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 14 تیر 1400 در پست ها

  1. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از هزاران صفحه بسیار سیاه و تاریک کارنامه منافقین را باید به «ورود سازمان به فاز مسلحانه» اختصاص داد. سرانجام در آخرین روزهای خرداد 1360 زمان تغییر فاز سازمان مجاهدین خلق فرا رسید. یک روز پس از تصویب آیین‌نامه نحوه‌ رسیدگی به کفایت سیاسی رئیس‌جمهور در 27 خرداد، سازمان مجاهدین خلق به بهانه‌ حمله به خانه‌ پدر مهدی ابریشم‌چی، اطلاعیه‌ سیاسی نظامی شماره 25 را صادر کرد و ضمن تهدید مسئولان نظام، تاکتیک خود را «قاطع‌ترین مقاومت انقلابی» و «سخت‌ترین کیفر و مجازات انقلابی» عنوان کرد. (کتاب عملیات مهندسی) رجوی - بنی صدر - مکتبی ها به دنبال کشمکش‌ها و اختلاف نظرهای رئیس‌جمهور وقت، ابوالحسن بنی صدر با حزب جمهوری اسلامی و تلاش ناموفقش در جهت سلب اختیارات آنان و در نتیجه از دست دادن حمایت امام خمینی، از آن‌جا که او به تنهایی توان مقابله با مخالفانش را نداشت و پیش‌تر هیچ‌گاه به ایجاد یک حزب یا ائتلاف اقدام نکرده بود، با مجاهدین خلق که «پیش‌تر از آن‌ها به شدت انتقاد کرده بود» ، متحد شد. در اواخر ماه خرداد او که برای حفظ جان خویش در اختفا به سر می‌برد، مردم را به قیام فراخواند. مجاهدین خلق نیز در پی تعارضات شدید با نظام جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۹، از بنی صدر حمایت کرده و در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۶۰ از هوادارانشان خواستند تا علیه نظام به خیابان‌ها بریزند. یک روز پس از آن، تظاهرات خشونت‌آمیزی در شهرهای مختلف کشور به راه افتاد. در تهران حدود پانصد هزار نفر [عدد مورد ادعای مجاهدین که با آمار رسمی تفاوت بسیار دارد] در خیابان‌ها به دادن شعار و اعتراض و درگیری با نیروهای نظام پرداختند. نظام نیز با اعلام امام خمینی، مبنی بر اینکه «آنان که علیه حاکمان شرع حرف می‌زنند، با اسلام به مبارزه می‌پردازند»، به سرعت عکس‌العمل نشان داد. چنان‌که تنها در اطراف دانشگاه تهران حدود ۵۰ نفر کشته، ۲۰۰ نفر مجروح و ۱۰۰۰ نفر دستگیر شدند. روز بعد، بنی صدر برکنار و دستور بازداشت او توسط امام خمینی، به اتهام خیانت و توطئه علیه نظام، صادر شد و به این ترتیب رقابت‌های سیاسی وارد عرصهٔ خشونت‌آمیزی گشت. در ماه شهریور ۱۳۶۰، مجاهدین، هواداران جوان خود را برای اعتراض و درگیری مسلحانه با نیروهای حکومتیبه خیابان‌ها فرستادند. در تاریخ ۵ مهر ماه ۱۳۶۰ آنان از تیربار و موشک انداز آر پی جی علیه نیروهای سپاه پاسداران استفاده نموده و برخی از گروه‌های کوچکتر چپ‌گرا همچون چریک های فدائی خلق، دست به اقدامات چریکی مشابهی زدند. حکومت نیز در پاسخ به اقدامات مسلحانه، نیروهای اطلاعات سپاه [واحد اطلاعات سپاه] را بسط داد و در ابعادی وسیع به دستگیری بسیاری از اعضای گروه و افراد مشکوک به همکاری با آنان شد. با وجود وقوع حوادث خشونت‌آمیز سال ۱۳۶۰ و کشته شدن برخی مقامات بلندپایه، بر خلاف پیش‌بینی مجاهدین خلق و سایر مبارزان مسلح که با ضربه وارد آوردن به وسیلهٔ عملیات مسلحانه و حذف فیزیکی نیروهای «مکتبی»، امید به سلب قدرت و ضعیف نمودن آنان داشتند، نه تنها از قدرت این نیروها کاسته نگردید، بلکه تمامی مراکز تصمیم‌گیری نیز در اختیار آنان قرار گرفت. بدین ترتیب، همه گروه‌های سیاسی، جز آن‌هایی که در ردیف نیروهای «مکتبی» قرار داشتند، از میدان خارج شدند. ( منبع ویکی پدیا) آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از کتاب "عملیات مهندسی" است که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده و به روایت مسئولان اطلاعاتی سپاه در دهه شصت از استراتژی سپاه برای مقابله با جنگ مسلحانه منافقین می‌پردازد: چرا سازمان از عزل بنی صدر غافلگیر شد؟ یک کارشناس اطلاعاتی در تحلیل چرایی ورود سازمان به فاز نظامی، اظهار می‌دارد که سازمان با عزل بنی‌صدر غافلگیر شد و این غافلگیری موجب شد تا زمانی سازمان رسماً اعلام ورود به فاز نظامی کند که آمادگی ندارد: «سازمان زمانی کف خیابان آمد و استراتژی فاز نظامی را اجرا کرد که نمی‌خواست. راهپیمایی مسلحانه 30 خرداد 1360 را سازمان نمی‌خواست در آن موقع انجام بدهد. چه شد که این کار را کرد؟ به خاطر اینکه تحلیل سازمان این بود که نظام دو پایه است. یک طرفش را بنی‌صدر دارد می‌کشد و یک طرف را حضرت امام و این نظام تا زمانی که جنگ هست تک‌پایه نخواهد شد. این عین تحلیل‌های رجوی است. اسنادش هم عیناً موجودند. حتی بخش‌هایی از این‌ها هم علنی است، یعنی در نشریات هم انعکاس داشت. حرف سازمان این بود که تا زمانی که جنگ هست، نظام تک‌پایه نخواهد شد و اینکه حذف بنی‌صدر امکان‌پذیر نیست. سازمان روی پایگاه اجتماعی بنی‌صدر حساب باز کرده بود. اگر اشتباه نکنم بنی صدر 20 خرداد از فرماندهی کل قوا عزل شد. 25 خرداد جبهه ملی تظاهرات کرد. در این فاصله مسئله‌ عزل بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری مطرح شد. بعد سازمان او را مخفی کرد. باورشان نمی‌شد این جریان دارد به سمت حذف همه‌ گروه‌های سیاسی که داشتند فعالیت می‌کردند برود. مسئله‌ جنگ هم وجود داشت. هیچ کسی در چنین شرایطی ریسک نمی‌کند، اما امام بی‌خیال این حرف‌ها بود. امام از نظر شخصیتی طوری بود که شکست برایش وحشتناک نبود و مسئله‌ وظیفه خیلی برایش ارجح بود. حقیقتاً انسان شجاعی بود. وقتی این‌طور شد، سازمان برنامه‌ای که برای بعد چیده بود، جلو انداخت. درست هم فکر می‌کرد، چون می‌دانست چند روز بعد همه‌شان قلع و قمع می‌شوند، پس تا زمانی که می‌توانیم یک نیروی اجتماعی را به صحنه بکشانیم، آن را بیاوریم و آزمایش کنیم. اگر بخواهید بگویید این‌ها از قبل رفته و برای 30 خرداد و 7 تیر محاسبه کرده‌اند، اصلاً این‌طور نبوده است». از طرف دیگر مسئولین امنیتی وقت نیز بر این باور بودند که سازمان مجاهدین خلق سرانجام دست به شورشی نظیر 30 خرداد خواهد زد. مسئول بررسی بخش التقاط واحد اطلاعات سپاه در خصوص اتفاقات پیش از 30 خرداد سال 1360 توضیح داد: «سازمان از روز اول پیروزی انقلاب اسلامی قصد درگیری مسلحانه داشت. دلیل ایدئولوژیکش را می‌توانید در کتاب «زمامداری کارتر» ببینید، ولی دلیل تشکیلاتی‌اش این بود که در سازماندهی مجاهدین، نفر اول همیشه مسئول واحد نظامی بود. اینها توی بخش نظامی، یک نهاد اطلاعات داشتند که وظیفه‌ آن هدایت نفوذی‌ها بود. در واقع در اولین چارتی که سازمان تشکیل داد، قوی‌ترین آدم مسئول بخش نظامی بود. سفر مخفیانه رجوی به فرانسه در سال 59 حدوداً در تابستان 1359 رجوی قاچاقی به فرانسه رفت که ما از چند کانال اطلاعات صددرصد موثق داریم. البته اینکه در آنجا چه اتفاقی می‌افتد را کسی خبر ندارد؛ گرچه شواهد و قرائن نشان می‌دهد که هماهنگی اینها با سرویس اطلاعاتی فرانسه امر بدیهی است، مثلاً یک سال بعد رجوی و بنی‌صدر در فرودگاه نظامی فرانسه فرود آمدند. حتی در مقطعی ما شواهدی به‌دست آوردیم که سفارت فرانسه در تهران در چمدان‌های سیاسی برای اینها تجهیزات می‌آورد. این نکته را در نظر بگیرید که هر کشوری که سازمان با آن ارتباط برقرار می‌کند، قوی‌ترین ارتباطات را با سرویس اطلاعاتی آن کشور دارد؛ از ترکیه و پاکستان تا آلمان و کشورهای دیگر. به هر حال اینکه در سال 1359 در فرانسه چه گذشت را نمی‌دانیم. زمانی که رجوی در اول فروردین 1360 قاچاقی و زمینی از مرزهای شرقی کشور برگشت، بلافاصله جلسه‌ شورای مرکزی سازمان را تشکیل داد و اعلام کرد فاز نظامی باید شروع شود. تمام اعضای شورای مرکزی مخالف بودند ولی رجوی می‌گوید نه، باید فاز نظامی را شروع کنیم و سریع خودتان را آماده کنید. اعضای اصلی شورای مرکزی سازمان عبارت بودند از موسی خیابانی، مهدی ابریشم‌چی، محمد ضابطی، محمود عطایی و علی زرکش. بیشتر از جهت ذهنیت نیروها بود که شورای مرکزی می‌گفت ما آمادگی نداریم، کما اینکه وقتی در 30 خرداد فاز مسلحانه اعلام شد خیلی از نیروها بریدند، خیلی از خانواده‌هایی که طرفدار این‌ها بودند بریدند و این‌ها را کنار گذاشتند.» 30 خرداد 60 در تهران چه گذشت؟ در هر صورت ساعت 16 عصر روز 30 خردادماه فرا رسید و تهران و چند شهر بزرگ دیگر شاهد اغتشاش و آشوب عناصر سازمان مجاهدین خلق بود. سازمان بعداً مدعی شد که 500هزار نفر در تظاهرات 30 خرداد شرکت کردند، لیکن تعداد افراد سازماندهی‌شده سازمان و گروه‌هایی که به آنها پیوستند و در حمایت از بنی‌صدر و سازمان به تظاهرات مسلحانه دست زدند، بیش از چندهزار نفر نبود. خبرگزاری رویتر گزارش دارد که حدود 3 هزار نفر از افرادی که به سازمان چریکی مجاهدین خلق تعلق دارند خیابان‌ها را بستند و تعدادی اتومبیل و موتورسیکلت را آتش زدند و علیه حکومت اسلامی به شعار دادن پرداختند. مکان‌های تظاهرات در تهران عبارت بودند از خیابان انقلاب، میدان فردوسی، خیابان طالقانی،‌ منیریه، خیابان ولی‌عصر، میدان ولی‌عصر، بلوار کشاورز، میدان فلسطین، خیابان نظام‌آباد و پل سیدخندان. مسئولیت و هدایت تظاهرات به عهده‌ی بخش اجتماعی و زیر نظر محمد ضابطی بود. اهمیت این تظاهرات مسلحانه به حدی زیاد بود که برخی مسئولین مرکزیت و کادرهای سازمان نظیر محمد ضابطی، محمد مقدم، قاسم باقرزاده، مهدی کتیرایی، سعید غیور نجف‌آبادی، صادق سادات‌دربندی و مهدی برایی به صحنه عمل آمدند و به صورت علنی تظاهرات مجاهدین را فرماندهی و سازماندهی کردند. هواداران تشکیلاتی در تیم‌های 3 تا 5 نفره سازماندهی و به یکی از سلاح‌های سرد مسلح شده بودند. چاقو، چماق، تیغ موکت‌بری، قمه، پنجه بکس و گاز فلفل از وسایلی بود که اغلب هواداران به دستور تشکیلات با خود حمله می‌کردند. رده‌های بالاتر دارای سلاح گرم بودند. اما در مقابل، مردم حزب‌اللهی و حتی کسانی که نظر میانه‌ای داشتند در برابر این تظاهرات موضع‌گیری کردند. از جنوب شهر تهران و مناطق دیگر مانند میدان خراسان، میدان امام حسین(ع)، خیابان مولوی، شهرری، راه‌آهن، جوادیه و...) گروه‌های مردم به راه افتادند و با موتور، دوچرخه، اتوبوس،‌ مینی‌بوس و هر وسیله‌ شخصی و امکان دیگری که در دسترس بود خود را به مرکز شهر رساندند. در ابتدای رویارویی مردم عموماً از کمربند یا سنگ استفاده می‌کردند، ولی زمانی که هواداران سازمان با سلاح‌های مختلف سرد و در چند جا سلاح گرم حمله کردند، نیروهای سپاه و کمیته وارد عمل شدند. تعدادی از مردم در خلال این درگیری‌ها متحمل جرح و ضرب شدند و حتی تعدادی [توسط میلیشیاهای سازمان] به قتل رسیدند. اولین خبر منتشره در مورد تعداد تلفات 30 خرداد تهران، حاکی از آن بود که بیش از 16 تن از مردم کشته و ده‌ها نفر مجروح شده‌اند. 8 تن از مجروحین نیز فردای آن روز به علت شدت جراحات وارده در بیمارستان فوت کردند. صدای آمریکا در خبر خود، وقایع 30 خرداد تهران را از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی بی‌سابقه توصیف کرد و اعلان نمود که در خلال درگیری‌های آن روز دست‌کم 30 تن کشته و 200 تن مجروح شدند. چهره‌ ملتهب شهر، مغازه‌های تعطیل‌شده، اتوبوس‌های به آتش کشیده‌شده و دود لاستیک‌های سوخته، چهره‌ این مناطق را دگرگون کرده بود. هواداران سازمان و اغلب همان میلیشیای معروف به همراه جمعی از هواداران دیگر گروه‌ها، در کوچه و خیابان‌ افرادی را که از جهت ظاهری به حزب‌اللهی‌ها شبیه بودند، کتک زده و از آن‌ها می‌خواستند که به نفع بنی‌صدر و سازمان شعار دهند؛ چوب و سنگ بر سر و روی افراد مقاوم می‌ریختند و با کارد و چاقو و تیغ موکت‌بری صورت و بدن آن‌ها را زخمی می‌کردند. سرانجام حضور گروه‌های مختلف مردم و پاسداران در خیابان‌های اصلی و مرکزی شهر کم‌کم وضع را دگرگون کرد و دستگیری مهاجمان آغاز شد. از حدود ساعت 7 بعدازظهر، هواداران باقی‌مانده که مبهوت از این شکست بودند، با انفعال و سردرگمی، متفرق شدند و فضای شهر تحت کنترل نیروهای انتظامی آرام گرفت. هم‌زمان در چند شهر مانند اصفهان، همدان، ارومیه، شیراز،‌ اهواز، اراک، زاهدان، مسجدسلیمان، بندرعباس و مشهد نیز درگیری‌های پراکنده‌ مشابهی در سطوح کوچک‌تری رخ داد که طی آن‌ها نیز ده‌ها تن مجروح و چند تن کشته شدند. منبع: کتاب عملیات مهندسی (مرکز اسناد انقلاب اسلامی) پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  2. 2 پسندیده شده
    بزرگ‎ترین پایگاه آمریکا در افغانستان خالی شد فاکس‎ نیوز به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی خبر داد که همه نیروهای این کشور از پایگاه هوایی بگرام خارج شدند. بگرام، پایگاه اصلی نیروهای خارجی در افغانستان است و روسای جمهور آمریکا در هنگام بازدید از افغانستان در این پایگاه اقامت داشته‌اند.
  3. 2 پسندیده شده
    عملیات زرهی در محیط های شهری توسط دکتر رابرت کامرون در قرن های گذشته نیروهای زرهی ، جنگ شهری را به عنوان یک ماموریت نا خواسته می پذیرفتند . علوم نظامی عملیات های نظامی را در مناطق ساختمانی ، به عنوان موارد خواص می پذیرفتند . بنابراین هنگامی که شرایط یگان های زرهی را مجبور به فعالیت در مناطق ساختمانی کرد ، آنها این کار را بدون آماده سازی مناسب انجام دادند و سربازان را به سمت تکنیک ها و تاکتیک های فی البداهه کشاند . این اقدامات آزمایش و خطا منجر به کسب اطلاعات موثر اما به قیمت جان و مال افراد شد . علاوه بر این هنگامی که نیاز به این مهارت ها از بین رفت ، موقتا اهمیت به جنگ شهری از بین رفت و نسل های بعدی نیروهای زرهی مجبور به اجرای همان اصول قدیمی شدند . امروزه نیروهای زرهی عملیات های نبرد شهری و ضد تروریسم را انجام می دهند . با توجه به روند جهانی در گسترش شهرنشینی اهمیت نیروهای زرهی را بیشتر می کند . جنگ جهانی دوم سال 1940 ارتش آمریکا در حال آماده سازی برای جنگ بود . بخشی از این آماده سازی مربوط به نیروی زرهی بود که در مقابل نیروهای زرهی بسیار قدرتمند ارتش آلمان آموزش می دید .آموزش نیروها بر مهارت های اساسی متمرکز بود . این آموزش ها مربوط به مانور های ستاد کل تا قبل از جنگ جهانی دوم بود که بدون تغییر بیان می شد. این فعالیت های آموزشی بزرگترین مانور میدانی در زمان صلح در تاریخ ایالات متحده را تشکیل می دهند . آنها این تجربه ی میدانی را برای همه رده ها فراهم کردند و آمادگی نیروهای میدانی آمریکا ، به ویژه لشکر های زرهی جدید را آزمایش کردند . با این حال نیروهای زرهی درک مناسبی از عملیات در مناطق ساختمانی را نداشتند . تانک ها تمایل داشتند به نیروهای دشمن در شهر ها حمله کنند بدون اینکه منتظر یگان توپخانه یا پشتیبانی یگان پیاده نظام باشند . در عوض آنها به راحتی به خیابان ها رفتند ، جایی که آنها برای سلاح های ضد تانک دشمن اهداف آسانی بودند . انتقاد از این عملکرد باعث ایجاد تجربه ی موثری نشد . منابع آموزش زرهی استفاده از نیروی زرهی در جنگ شهری را منع می کرد . در اواخر ژانویه سال 1944 ، آموزه های زرهی نیاز به نبرد در مناطق ساختمانی را تایید می کرد ، اما راهکاری برای استفاده از یگان زرهی بویژه در شهر های بزرگ ارائه نکرد . تانک ها به منظور به حداقل رساندن تلفات به فعالیت در خارج از محدوده شهر تشویق می شدند . آموزش های زرهی ، تانک ها را برای نبرد در مناطق ساختمانی که در اروپای غربی واقع شده بود آماده نکرد . عملیات در سراسر فرانسه و سپس در جریان فشار نهایی به آلمان ، تحرک بالا و قدرت شلیک گسترده تانک ها را مشخص کرد . تانک ها موقعیت های کلیدی در اطراف شهر های کوچک را اشغال می کردند و از آنجا بر روی دشمن اجرای آتش می کردند . تیم های پیاده نظام سپس وارد شهر می شدند و عملیات پاکسازی و تثبیت را اجرا می کردند . وی ادامه داد: "در طول جنگ جهانی دوم ، یگان های زرهی عدم حضور درگیری در خیابان را نشان داد. تانک ها تمایل داشتند که بدون انتظار برای توپخانه یا پشتیبانی پیاده نظام ، به نیروهای دشمن در شهرها حمله کنند. درعوض ، آنها به سادگی به خیابانها رفتند ، جایی که آنها برای از بین بردن سلاح های پیاده نظام و ضد تانک ، هدف های منحرف ، منزوی و آسان قرار گرفتند. " این تاکنیکها در برابر نیروهای نامنظم در مناطق ساختمانی کوچک عملکرد قابل قبولی داشت اما نه در شهر های بزرگ . در سال 1944 ، نیروهای آمریکایی با یک هنگ پیاده که با نیروهای زرهی تقویت شده بود و با پشتیبانی سنگین به شهر مستحکم آخن حمله کردند . این عملیات با برنامه ریزی و شناسایی دقیق قبل از شروع همراه بود . ابتدا یک تیم از پیاده پیشتاز شدند و مواضع دشمن را شناسایی کردند . سپس تانک ها با آتش دقیق و سنگین نیروهای دشمن را مجبور به عقب نشینی کرد . شهر پس از نه روز تسلیم شد . آخن به الگویی برای عملیات ترکیبی تبدیل شد . یگان های پیاده معمولا به همران یگان های زرهی آموزش نمی دیدند . عملیات ترکیبی از ضعف در کار گروهی و دستگاه های ارتباطی رنج می برد . این مشکل تا حد زیادی با نصب تلفن های میدانی روی تانک ها اصلاح شده است و به سربازان این امکان را می دهد که مستقیما با فرمانده ی دستگاه صحبت کنند . جنگ کره جنگ کره به استثنای شهر مهم سئول درگیری چندانی در مناطق ساختمانی وجود نداشت و بیشتر درگیری ها در روستاهای کوچک اتفاق می افتاد . در سپتامبر 1950 شهر سئول پس از حمله موفقیت آمیز به انچئون هدف اصلی نیروهای سازمان ملل شد . مسئولیت تصرف شهر به تفنگداران دریایی سپرده شد که در ادامه ماموریت با نقاط قوت و مستحکم دشمن روبرو شدند. هر یک از یگان های تفنگداران دریایی توسط تیم هایی از تک تیرانداز ها ، مسلسل ها ، سلاح های ضد تانک و نیروهای زرهی پشتیبانی می شدند . همانگونه که در آخن همکاری نزدیک پیاده نظام و تانک ها به طور هماهنگ توانستند هر نقطه قدرتمند را از بین ببرند . تفنگداران دریایی حرکات تانک را هدایت می کردند و اهداف را شناسایی می کردند . تانک ها نقاط مستحکم و حساس را با قدرت آتش خود از بین می بردند و برای پاکسازی منطقه به حمایت پیاده نظام متکی بودند . به این ترتیب زرهی باعث پیشروی پیاده نظام شد و بخش اعظم این شهر در چهار روز پاکسازی شد . جنگ ویتنام پس از جنگ کره ، ارتش آمریکا توجه خود را به اروپا معطوف کرد . در آنجا با شروع جنگ سرد خطر درگیری با نیروهای پیمان ورشو افزایش یافت . با این حال ، در دهه ی 50 میلادی ، به دلیل تکیه بر سلاح های اتمی ، به جای تجهیزات متعارف ، برای جلوگیری از تجاوز اتحاد جماهیر شوروی ، اقدامات کمی در خصوص پیشرفت دکترین عملیات ترکیبی صورت گرفت . یک دهه بعد آمریکا در باتلاق ویتنام غوطه ور شد . بیشتر این درگیری ها در خارج از مناطق ساختمانی رخ داده بود . تا سال 1968 ، شهر ها به عنوان پایگاه های امن از درگیری ها مصون ماندند . در همان سال نیروهای کمونسیتی تحت حمایت ویتنام شمالی ( ویت کنگ ) حمله ای به نام عملیات تت ( عید باستانی تت ) را علیه ویتنام جنوبی آغاز کردند و مناطق شهری را هدف قرار دادند تا از حمایت مردم آمریکا از جنگ جلوگیری کنند . نیروهای ویتنام جنوبی سعی می کردند نیروهای کمونیست را با ضدحمله های خود دفع کنند . با این حال ، شهر امپراتوری هیو نزدیک به یک ماه به مرکز درگیری های خیابانی تبدیل شد . در آنجا پیاده نپام ویتنام شمالی بخش اعظمی از شهر را تحت اشغال خود قرار داده و استحکامات قدرتمندی بوجود آوردند . نیروهای واکنش سریع تفنگداران دریایی ایالات متحده اندکی پس از حملات اولیه واکنش نشان دادند ، اما آنها فاقد تجربه عملیات ترکیبی بودند . یکی از فرماندههان گردان با برسی سریع کتابچه های راهنمای جنگ شهری به دنبال اصلاح این کمبود بود .(9) بازماندگان سازماندهی مجدد شدند و شروع به حمله به نقاط قوت ویتنام شمالی کردند وکه در پوشش دیوارها و ساختمان ها می جنگیدند . تاکتیک های عملیات در مناطق جنگلی در خیابان های هیو کار نمی کرد. تفنگداران دریایی متحمل ضررهای سنگینی شدند ، به ویژه در بین فرماندهان کم تجربه ، درحالی که از تکنیک های جدید مطابق با محیط خود استفاده می کردند .سرانجام تفنگداران دریایی با خمپاره ،مسلسل و تانک ها سازماندهی شدند و عملیات منظم پاکسازی را آغاز کردند . تانک ها پشتیبانی از نیروهای پیاده در مقابل آتش دشمن را برعهده داشتند و با اسکورت نیروهای پیاده به سمت اهدافی که نیروی پیاده مشخص کرده بود حرکت می کردند . این تاکتیک ها باعث شد که این شهر پس از 25 روز جنگ شدید به دست نیروهای آمریکایی بیفتد ، که البته تلفات سنگینی را در بین تفنگداران دریایی و جمعیت غیرنظامی بزرگی که در شهر باقی مانده بودند رقم زد. پیروزی نهایی مدیون آموزش و انسجام تفنگداران دریایی بود که به آنها این اجازه را می داد تا با یک محیط ناآشنا در زیر آتش دشمن سازگار شوند . جنگ سرد پس از ویتنام ، تمرکز نظامی ارتش آمریکا از حمله از حمله احتمالی پیمان ورشو ، به دفاع از اروپای مرکزی بازگشت . عملیات های ترکیبی و استفاده از قدرت آتش و مانور توجهات را به خود جلب کرد ، اما عملیات شهری همچنان بر عهده پیاده نظام بود .نقش زرهی ، مانور در خارج از مناطق ساختمانی و پشتیبانی آتش در صورت لزوم است .دفترچه راهنمای ارتش آمریکا " عملیات نظامی در مناطق ساختمانی " انتشار 1973 این گفته را تقویت می کند . اما نقش زرهی را به یک ضمیمه کوتاه بسنده کرده است " خطرات ناشی از زرهی در جنگ شهری . همچنین واحد های زرهی باید انتظار جنگ در جنگ شهری را در صورت ضرورت داشته باشد . احتمال بکارگیری زرهی درمناطق ساختمانی در جمهوری فدرال آلمان افزایش یافته است . تا دهه 1980 ، هر تیپ از نیروهای ایالات متحده به طور متوسط 25 روستا و حداقل یک شهر را شامل می شد . (12) با وجود این یکی از تحلیلگران ناتو خاطرنشان کرد : " سؤال اینجاست که آیا آموزش کافی وجود دارد یا خیر ، آیا فکر کافی شده است ؟ سازگاری سلاح ها و مهمات جدید با عملیات ترکیبی و شاید مهم تر از همه ، این که آیا یک نیروی نظامی به اهمیت عملیات ترکیبی رسیده است یا خیر ؟" در غیاب راهنمایی های آموزنده ، پرسنل ارتش به دنبال تولید دکترین خود بودند . مقالات زرهی پر از مفاهیمی مربوط به استفاده از یگان های زرهی در جنگ شهری بود ، از اصول عمومی تا راهنمایی های دقیق . (14) اما آنالیز های مربوط به جنگ شهری عمدتا یک تمرین فکری بدون تحولی در نظام آموزشی بود . جنگ پس از جنگ فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی عصر جدیدی را گشود که دیگر تحت سلطه رقابت ابرقدرتها نبود. در عوض ، بحران های منطقه ای جایگزین تهدید جنگ جهانی سوم شد ، و نیروهای ایالات متحده خود را برای ارائه ی یاری و کمک های بشردوستان به مناطق درگیری در اثر خشونت جناحی ، قومی و مذهبی پیداکردند . ارتش ایالات متحده برای ماموریت های خارج از کشور نیاز به دسترسی به بنادر و خطوط هوایی در خارج از کشور دارد . جنگ چچن تجربه روسیه در چچن ، بیشتر ، عواقب انجام عملیات جنگ شهری را بدون آموزش و آموزه مناسب ، نشان داد . در دسامبر سال 1994 ، یک یگان از نیروهای نظامی مجهز از سربازان بی تجربه به طور ناگهانی و بدون برنامه ریزی وارد گرزنی شد تا به آرزوهای استقلال چچن پایان دهد . با تکیه بر زور برای جلوگیری از مقاومت ، روسها انتظار عملیاتی بدون خون را داشتند . چچنی ها با وجود این ، دفاع پیشرفته غیر خطی را برای بهرهبرداری از نقاط ضعف روسها آماده کردند . چچنی ها با بهره گیری از تیم های کوچک مجهز به سلاح های ضد زره ، تک تیرانداز ها و سلاح های سبک به سرعت یک تیپ مکانیزه را منهدم کردند و اثر بخشی سایر واحد های روسی در طی چند هفته جنگ شهری تقلیل دادند . عدم پایان مقاومت چچن باعث خروج روسیه در سال 1996 شد. طی سه سال آینده ، روس ها عملیات ترکیبی را مجدداً آموزش دادند و آموزه جنگ شهری خود را به روز کردند. آنها بطور خاص ، تاکتیک های جنگ خیابانی ترکیبی را که توسط ارتش سرخ در طول جنگ جهانی دوم ایجاد شده بود ، مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. با توجه به پیشرفت تسلیحاتی و فناوری های جدید آنها تاکتیک ها را اصلاح و بروز کردند و دوباره به گروزنی یورش بردند .آنها بسیار بهتر شروع کردند و شهر را بدون جنگ طولانی که مشخصه عملیات قبلی است ، به تصرف خود درآوردند . در اواخر دهه 1990 ، تجربه جنگ سومالی و چچن ، بروز رسانی دیرهنگام آموزه های جنگ شهری آمریکا را بدنبال داشت . با این حال برنامه های آموزشی هنوز نشان دهنده ی افزایش علاقه به استفاده از عملیات مشترک را نداشت . تانک های شرکت کننده در تمرین های نظامی هنوز بدون شناسایی و پشتیبانی مناسب رخ می داد ، دقیقا مانند قبل از سال 1941 . جنگ عراق جنگ عراق تاکید بیشتری به عملیات مشترک در جنگ شهری داشت . با این حال ، میزان آماده سازی متفاوت بود . برخی از واحد های تانک سپر هایی برای اگزوز تانک های خود بوجود آوردند تا به پیاده نظام این اجازه را بدهد که در نزدیکی تانک های آبرامز فعالیت کنند ، درحالی که در برخی چنین تغییری رخ نداده بود . حرکت به سمت بغداد نیروهای زرهی را در معرض درگیری با سربازان عراقی ، تانک ها و نیروهای شبه نظامی قرار داد که غالبا از مواضع کمین شهری حمله می کردند . خدمه تانک ها که غالبا تیراندازی با برد بالا و دقیق آموزش دیده بودند خود را در معرض حملات RPG دشمن قرار دادند . نیروهای زرهی رفته رفته با محیط عملیاتی جدید سازگار شدند . دقیقا مانند پیشینیان خود در جنگ های قبلی . آنها قدرت تاکتیکی و رهبری خود را تقویت کردند . در سال 2004 این مهارت های جدید عملیات مشترک در از بین بردن پناهگاه های امن تروریست ها به کار گرفته شد . در جریان حمله نهایی به فلوجه در ماه نوامبر ، یگان های زرهی تفنگداران دریایی در حالی که نیروهای پیاده ساختمان های مجاور را پاکسازی می کردند ، از طریق خیابان ها پیشروی می کردند ." دیده بان ها و تک تیرانداز ها تانک ها را به سمت مکانهایی هدایت میکردند که بتوان از قدرت آتش آنها در برابر نقاط قوت دشمن استفاده کرد ." عملیات ارتش با یک کار تیمی و قدرت آتش همراه شد . در شهر صدر ، تیم های ترکیبی شامل تانک های M1A2 SEP و نفربرهای زرهی M2A3 Bradley و نیروهای پیاده را تشکیل می دادند که با سرعت آهسته از طریق خیابان های شهر حرکت می کردند . خدمه دستگاه های زرهی تمام توان خود را بکار گرفتند و از سایت های دیدبانی خود برای اسکن اهداف استفاده می کردند . یگان های زرهی به طور پیوسته با کمترین آسیب از سوی شبه نظامیان حرکت می کردند . عملیات در عراق طیف گسترده ای از تجارب جنگ شهری را در اختیار نیروهای ایالات متحره قرار می دهد که منعکس کننده فناوری و ملاحظات تاکتیکی است . در آینده شرایط مشابهی دوباره رخ خواهد داد . بنابراین درسهایی که تاکنون آموخته شده ، باید در توسعه دکترین عملیات مشترک و آموزشهایی که به نیروهای نظامی داده می شود منعکس شود . شهرنشینی جهانی یک روند تایید شده است ، حتی در مناطق کمتر توسعه یافته جهان . مناطق شهری محیط های جنگ مشترک خواهند بود . استفاده از آموزش های مبتدی برای نیروهای نظامی نیازها را برآورده نمی کند . تاکتیک های تسلیحاتی ترکیبی جزء موثرترین راهکارهای مقابله با شهرهای دفاع شده است . اما یگان های عمل کننده برای درک بهتر چگونگی استفاده از نقاط قوت و و پوشاندن نقاط ضعف ، باید آموزش و همکاری کنند. "زرهی نیز به عنوان عضو اصلی عملیات ترکیبی باید عملیات جنگ شهری را یک وظیفه در نظر بگیرد و برای آنچه که در اجرای جنگ لازم است ، در صلح آماده سازی شود " .
  4. 2 پسندیده شده
    تمرین جدید ارتش چین با محوریت جنگ شهری ایا زنگ خطر برای تایوان به صدا درامده است؟ واحدهای پیاده نظام ارتش ازادی بخش خلق چین با همراهی واحدهای زرهی به تازگی در یک تمرین نظامی جنگ شهری شرکت کردند. هفته گذشته تلویزیون دولتی تصاویر نادری از ارتش چین در جریان یک تمرین نظامی در هانگژو ، مرکز استان ژجیانگ در شرق چین نمایش دادند. رسانه های دولتی چین گزارش دادند ارتش گروه 72 ام ارتش چین در این تمرین نظامی با شبیه سازی شرایط جنگ شهری شرکت کردند. نیروهای چینی در این زرمایش در نقش نیروهای مهاجم جهت آزاد سازی مناطق شهری شرکت کرده اند. در این تمرین نیروهای "قرمز" در نقش مهاجم با استعداد 230 سرباز و 30 خودرو زرهی وظیفه تصرف یک منطقه شهری را داشتند. نیروهای "آبی" نیز در نقش مدافع با استعداد 70 سرباز و 6 تانک وظیفه دفاع از شهر را داشتند. با وجود تعداد بیشتر نیروهای مهاجم اما نیروهای مدافع مزایایی قابل توجه ای داشتند. به عنوان مثال انها میتواند در ساختمانهای مستحکم حمله نیروهای مهاجم را دفع نمایند. نیروهای ارتش چین در این تمرین نظامی جنگ شهری از تانک های اصلی میدان نبرد Type 96A و خودروهای رزمی پیاده نظام ZBD-04 استفاده کردند. در این تمرین نیروهای تیم قرمز توانستند با کمک واحدهای زرهی در کمتر از سه ساعت از موانع دفاعی تیم آبی همچون میدان های مین و موانع مهندسی ضد تانک عبور کرده وشهر را تصور کنند. تلویزیون دولتی چین گزارش داد این تمرین با پیروزی قاطع نیروهای قرمز به پایان رسید. پس از برگزاری این رزمایش بسیاری از رسانه ها و تحلیل گران غربی تمرین نظامی جدید ارتش چین را افزایش امادگی چین برای حمله و تصرف تایوان تفسیر کردند. هکتور کانگ ، تحلیلگر نظامی تایوانی گفت که در این تمرین نیروهای آبی نشانگر نیروهای تایوانی است. ارتش گروه 72 ام که دراین تمرین شرکت کرده بود در کنار ارتش گروه 73 ام ارتش چین، به عنوان نیروهای اصلی حمله احتمالی چین به تایوان شناخته میشوند. هر دو گروه ارتش زیر فرمانده جبهه شرقی چین هستند. این تمرین چالش برانگیز چین مقامات تایوانی را مجبور کرد که نسبت به آن واکنشی نشان دهند. ژنرال آلن شی ، سخنگوی وزارت دفاع تایوان در این باره گفت : " اطلاعات نظامی تایوان از همه اعزام ها و بسیج نیروهای چین آگاه است." وی افزود: "حزب کمونیست چین هرگز تهدیدهای لفظی و نظامی خود را کاهش نداده است. ارتش تایوان به پیشرفت توانایی های دفاعی خود ادامه می دهد." دولت تایوان تأکید کرده است که مصمم است از خود دفاع کند رئیس جمهور تسای اینگ ون به بی بی سی گفت که حمله به تایوان برای چین "بسیار پرهزینه" است. تانک های اصلی میدان نبرد Type 96A و خودروهای رزمی پیاده نظام ZBD-04 تیم مهاجم نیروی قرمز در حال نزدیک شدن به مناطق شهری استفاده تیم مهاجم از شعله افکن برای در هم کوبیندن مواضع نیروهای مدافع در ساختمانها- برخی تحلیلگران غربی این رزمایش را فاقد ارزش عملیاتی می دادند و آن را فقط یک عملیات روانی بر علیه تایوان توصیف میکنند تانک Type 96A شرکت کننده در این زرمایش جنگ شهری به عنوان نیروهای تیم ابی و مدافع
  5. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی از هزاران صفحه بسیار سیاه و تاریک کارنامه منافقین را باید به «عملیات مهندسی» اختصاص داد. اما شاید برای دوستانی که کمتر در خصوص «فرقه رجویه» مطالعه نموده باشند این سوال پیش بیاید که : عملیات مهندسی چیست ؟ عملیات مهندسی به مجموعه اقدامات سازمان مجاهدین در برخورد با اعضای سپاه پاسداران ، کمیته های انقلاب و مردم عادی در تلاش برای کسب اطلاعات از طریق شکنجه آنان در مرداد ۱۳۶۱ گفته می‌شود. در پی لو رفتن خانه‌های تیمی در اوایل سال ۱۳۶۱ مجاهدین اعضای سپاه و افرادی مشکوکی را که در اطراف خانه‌های تیمی مشاهده می‌کردند، ربوده و برای کسب اطلاعات مورد شکنجه قرار می‌دادند. یکی از اعضای جداشدهٔ سازمان در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: «ما شکنجه می‌کنیم چون مجبور هستیم، ولی وقتی حاکم شویم، نمی‌کنیم … جنگ ما با رژیم [نظام]، جنگ دو سازمان مهندسی است. هر کدام بیشتر شکنجه کند، برنده است.» در این عملیات، که از اوایل مرداد تا ۲۵ همان ماه به طول انجامید سه پاسدار کمیته انقلاب اسلامی، یک کفاش، یک معلم و یک مهندس هوادار سازمان قربانی عملیات مهندسی شدند. (ویکیپدیا) در کتاب "عملیات مهندسی" (چاپ شده مرکز اسناد انقلاب اسلامی) درباره نحوه کشف اجساد و شناسایی پیکر شهدای کمیته چنین گفته شده است: کشف شهدای عملیات مهندسی در پی کشف اجساد متلاشی‌شده‌ قربانیان عملیات مهندسی، موج وسیع انزجار از سازمان مجاهدین خلق به راه افتاد. یکی از اعضای دادستانی انقلاب اسلامی مرکز، روایت قابل‌توجهی از کشف شکنجه‌گاه خیابان بهار و پیدا کردن پیکر شهدای عملیات مهندسی تعریف کرد: «خسرو زندی ما را به [سمت] جنازه‌های [پیکرهای] شهدا نبُرد. ما از طریق این ملات‌هایی [ملات = احتمالا منظور محتوا هائی است که مبنای بازجوئی ها قرار می گرفته.] که اعضا برای مقام بالاترشان گزارش نوشته بودند، رموز این‌ها را باز کردیم و از این طریق به این موضوع رسیدیم که این‌ها مطلب جسد را با کد «ج» آورده‌اند. بعد که پیگیر شدیم خسرو بُرید. بعد این ما را به آن خانه‌ خیابان بهار برد... رفتیم آنجا و خانه را دیدیم. گفت که شکنجه‌گاه اینجا بود. بعد گفت که آمده‌اند و این‌ها را برده‌اند و من دیگر چیزی نمی‌دانم، سعی می‌کرد که جای این شهدا را نگوید. یعنی ما از طریق ملات‌ها به این مسئله پی بردیم و به زندی گفتیم تو باید جایش را بگویی، او هم می‌گفت نمی‌دانم. آن زمان هم فلکه دوم صادقیه به سمت شمال بیابان بود. بعد ما او را به آنجا بردیم و چند جا را کندیم که به اجساد رسیدیم.» دادستانی انقلاب اسلامی تهران از خانواده‌های قربانیان دعوت کرد تا برای شناسایی و تشخیص هویت اجساد پاسداران مراجعه کنند، حال آن که تغییر شکل و دگرگونی جنازه‌ها به حدی زیاد بود که کار تشخیص هویت دشوار و غیرممکن ساخته بود. برادر شهید طالب طاهری در این خصوص اظهار داشت: «[برادرم] اول جذب کمیته محل شد و چون بچه‌ فعالی بود جذب کمیته‌ مرکز شد. او را در بخش اطلاعات (تعقیب و مراقبت) گذاشتند. در این فاصله چند بار هم به جبهه رفت، مجروح شد و برگشت. به من هم نمی‌گفت در تعقیب و مراقبت است. شرایط هم خیلی سخت بود و گاهی ماه تا ماه خانواده را نمی‌دیدیم. وقتی دیدم موتور دستش هست و ریشش را کوتاه می‌کند و لباس آستین‌کوتاه می‌پوشد فهمیدم دارد کار اطلاعاتی می‌کند. روزی که ربایش شد، آقای فکور از دادستانی به من زنگ زد... گفت برای اخوی شما چنین اتفاقی افتاده است. جزئیات را هم نگفت. سریع به همان منطقه رفتم و از بچه‌های کمیته سؤال کردم... یک شوک به دستگاه اطلاعاتی کشور بود. طهماسبی گم شده بود و کسی نمی‌دانست. بعد از آن این‌ها را بُردند. همه‌ این‌ها در فاصله یک هفته، ده روز توسط سازمان ربوده شدند. خط ، درآمد. [روش سازمان بیرون آمد] که سازمان شروع کرده است و همه باید حواسشان جمع باشد. تا اینکه فردی رفته بود یک نفر را ترور کند، مردم ریختند و او را گرفتند. موقعی که او را آوردند، در ملات‌هایش چیزی پیدا می‌کنند و عملیات چال‌کردن [دفن کردن پیکرها] را در ملات‌هایش پیدا می‌کنند... به سردخانه اوین رفتم. ورودی اوین، دم در. عملیات اوین همان جا دم در یک سردخانه داشت. محلی بود که یخ و جنازه‌ها را می‌گذاشتند. همین که بدن‌ها را نگاه کردم، او را برگرداندم و جای زخمش را در کمرش دیدم و گفتم این است. بیشتر از همه آسیب دیده بود. دندان‌ها، صورت، چشم، سر، بدن و پشت بدنش کاملاً جای داغ باقی مانده و پوستش ور آمده بود. ناخن‌هایش را کشیده بودند. از روی دست‌های بلندش می‌توانستم او را تشخیص بدهم، منتهی می‌خواستم بیشتر مطمئن شوم و شدم. بچه‌ها نمی‌گذاشتند اعصاب ما خیلی به هم بریزد. گفتم این اخوی ماست، ولی بقیه را نمی‌شناسم. از روی شلوارش هم می‌شد او را تشخیص داد. از این شلوارهای بسیجی به تنش می‌کرد. این قضیه و مراسم و دفن و ادامه عملیات و این مسائل گذشت تا اینکه آن ضربه‌ کرج اتفاق افتاد که در ضربه‌ی کرج ملات‌هایی را که این‌ها بازجویی شده بودند در مورد سیروس لطیفی زدیم. از کیفِ «زن سیروس لطیفی» ملات بازجویی‌های انجام‌شده از اخوی را کشف کردیم... اصدقی [هنوز] دستگیر نشده بود که ما ملات بازجویی را پیدا کردیم و در آنجا فهمیدیم این‌ها [زیر شکنجه منافقین] خیلی مقاومت کرده بودند.» پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  6. 1 پسندیده شده
    بسم ا... توپ کالیبر 30 م.م 9A1-4071K که در نسخه آزمایشی تی-50 مورد استفاده قرار گرفت ولی اینکه در نمونه اصلی استفاده شده اطلاعاتی پیدا نشد تا الان .....
  7. 1 پسندیده شده
  8. 1 پسندیده شده
    بعد از اشغال اصولا تاسیس چنین رسانه هایی و تربیت چنین مزدورهایی ( که اون بخش آگاهانه ماجرا هستند که بعدش افراد ناآگاه را هم حالا در طیف های مختلف از نژآدپرستها گرفته تا متعصبین تا اونهایی که به هر حال با عناوین مختلف دچار ناراحتی هستند* ) وظیفه نیروهای اشغالگر هست خصوصا اینکه از ابتدا یکی از اهداف اشغال تحت فشار گذاشتن کشور همسایه بوده. در عراق هم همین را میبینیم که مستقیما در قالب NGO ها جوان ها را چطور جذب میکنند و همونها میشن میدان دار حملات به منافع ایران در عراق. در لبنان هم حتی در ظاهر اشغالی صورت نگرفته ولی در باطن کشور گروگان هست و چنین میبینیم. مضاف بر اینکه در سایر کشورهای همسایه هم تربیت چنین نیروهای رسانه ای اولویت هست (آذربایجان، ترکیه، اعراب خلیج فارس و ...) * من چند باری اشاره کردم. اصولا برخی افغان ها حق دارند ناراحت باشند از برخوردهای درون ایران (اگر منصف بودند باید میدونستند که در ایران به خاطر فرهنگ غلط حتی در برخورد با اقوام هم بعضا تحقیر وجود داره توسط برخی پایتخت نشینها، مثل برخورد با افغان ها قدیم بیشتر و حالا کمتر) ولی از لحاظ اجتماعی بررسی کنیم نمیتونند توقع داشته باشند سیر طبیعی ماجرای ایران و مثلا سوییس در برخورد با مردمان کشورها با مهاجران طیف افغان یکسان باشه. ورود هجمه گون قانونی و غیرقانونی حدود چند میلیون افغان در اوج جنگ و فشار و سختی مردمان یک کشور و اجازه بهشون برای ورود مستقیم به شهرها و نه اسکان خفت بار و دشوار در کمپها و بهره گیری از انبوه یارانه های پنهان کشور که طبیعتا برای مردم خودش هست که در سختی بسیار هم هستند اتفاقا ( شاید جوان ترهای افغان یادشون نیاد که وقتی صف های طولانی برای نان و شیر و نفت و ... وجود داشت و یک ایرانی وقتی در صف نان بعد از کلی انتظار مواجه میشد با یک شهروند محترم افغان که به خاطر جمعیت زیادشون یک نصفه تنور نان را میخرید چه حس بدی پیدا میکرد (که کسی تایید هم نمیکنه ولی خب حس بد طبیعتا رخ میداد) برابر نیست با ورود گزینش شده مورد به مورد مهاجرین افغان به کشورهای اروپایی. طبیعتا اصصکاکی که در اینجا رخ میده منجر به بروز ناهنجاری میشه در رابطه طرفین. به همین ترتیب از دهها زاویه دیگه میشه بررسی کرد. اینکه زبان افغان ها یکسان بود و بنابراین در موقعیتهای شغلی راحت جای کارگران ایرانی را گرفتند در شکل انبوه ( بله تقصیر اونها نبود ولی کارگری که زن و بچش گشنه میمونه دیگه به کارفرمایی که به فکر سود خودش هست فقط و بهره گیری از کارگر خارجی که فکر نمیکنه، اون فقط کارگر خارجی را مقصر قلمداد میکنه) یا اصطکاکی که در شهرها رخ داد بین جمعیت انبوهی که ناگهان با یک خرده فرهنگ دیگه وارد شدند و به هر حال به عنوان مهاجر ناگهان در شهرها ظاهر شدند و ده ها مسئله به این شکل که به طور طبیعی (و البته غلط) سبب مواجهه های بعضا نادرست بین دو گروه شد. ولی خب الان نون این رسانه های تنفر پخش کن بررسی قیق و عادلانه این مسائل نیست که، فقط دامن زدن به تنفر بین دو کشور هست و البته گفتن این معضلات ولی عدم اشاره به صدها اتفاق خوب و برخوردهای دوستانه همین مردمان ایران با افغان ها که نمونش قطعا در سوییس و ... هم یافت نمیشه.
  9. 1 پسندیده شده
    به نام خدا Aurora Flight Sciences Orion هواپیمای بدون سرنشین (UAS) ارتفاع متوسط، مداومت بالا (MALE) (2013) در دنیای هواپیما های بدون سرنشین، معروف به پهپاد ها، چالشی برای تولید پلتفرم ارتفاع متوسط، مداومت بالا (MALE) وجود دارد که با بودجه تدارکات نظامی و هزینه های نگهداری بلند مدت همخوانی داشته باشد. در حال حاضر تعداد کمی از نمونه های پهپاد های با مداومت بالا در حال توسعه هستند؛ Phantom Eye بوئینگ و Global Observer شرکت AeroVironment، که هردوی آن ها از سوخت هیدروژن استفاده می کنند. رقیب جدید این پهپاد ها در کلاس MALE، پهپاد Orion است که توسط Aurora Flight Sciences ماناساس در ویرجینیا معرفی شده است. این هواپیما در حال حاضر در دست توسعه است و تلاش می شود تا به مداومت 120 ساعته با محموله 453 کیلوگرمی تا ارتفاع 6096 برسد. پهپاد های مداومت بالا از لحاظ کاهش هزینه پلتفرم ناشی از عدم نیاز به بازگشت مداوم به پایگاه، فرود، آماده‌سازی و سوخت گیری پیش از ادامه ماموریت، مزایای بالایی دارند. بی سرنشین بودن این سامانه ها از در معرض خطر قرار گرفتن خلبان هنگام عبور از قلمرو دشمن جلوگیری می کند. با اضافه شدن توانایی های خودکار، یک پهپاد MALE مدرن می تواند با تعداد نیروی عملیاتی کمتر و هزینه های پایین‌تر ناشی از کاهش نیاز به فرود چندباره در یک سورتی پرواز، چندین ماموریت را به اتمام برساند. Orion اولین قدم هایش را برای تحقق اهداف پروژه "120/1,000/20,000" ارتش آمریکا که بیش از پیش به دنبال پهپاد های با مداومت بالا است، برداشته است. درخواست های نظامی (و تجاری) برای این چنین سامانه هایی رو به افزایش است. Orion برخلاف پهپاد هجومی پریدیتور، بیشتر در رده پلتفرم های نظارتی (مانند گلوبال هاوک شرکت نورثروپ گرومن) قرار می گیرد. شرکت Aurora Flight Sciences در سال 1989 توسط مهندس، جان اس. لانگفورد سومT تاسیس شد و در حال حاضر در 4 شعبه اصلی خود، حدود 350 کارمند دارد. این شرکت کار خود را با پهپاد های جمع‌آوری داده مربوط به تغییرات آب و هوایی شروع کرد. همچنین در ساخت قطعات پروژه گلوبال هاوک شرکت نورثروپ گرومن و بالگرد های Sikorsky مشارکت داشته است. این شرکت خط تولید پهپاد های Perseus، Theseus، Chiron، MarsFlyer، the GoldenEye، Excaliber، the SunLight Eagle، Odysseus و Orion را در اختیار دارد. Orion همانند هواپیما های مرسوم از بدنه مرکزی، بال های یکپارچه و واحد دم سنتی برخوردار است. بدنه کمی بزرگ‌تر از حد معمول به نظر می رسد تا تجهیزات ماموریتی، سامانه های اویونیک، ذخیره سوخت و ... را در خود جای دهد. کناره ها صاف اند و بخش دماغه از نظر آیرودینامیکی اصلاح شده است (از برخی جهات شبیه گلوبال هاوک). بال های صاف، منعطف و عریض آن که از یک واحد فیبر کربنی ساخته شده، در بالای بدنه نصب شده تا با تولید کافی نیروی بالا برنده، در برخاست به موتور ها کمک کند. در زیر هر بال یک محفظه موتور قرار دارد که به کناره بدنه نزدیک است. بدنه به سمت عقب باریک و تبدیل به یک میله گرد می شود که واحد دم را در خود نگه می دارد. واحد دم از یک سکان عمودی و یک جفت بال های افقی رو به جلو تشکیل شده است. در بین چرخ ها، فقط چرخ جلویی به عقب و داخل بدنه جمع می شود و چرخ های اصلی، که در پوشش آیرودینامیک قرار دارند، ثابت هستند. رانش این پهپاد توسط 2 موتور توربو دیزل آسترو سری AE300 تامین می شود که راه حلی کم مصرف برای هواپیما هایی با این ابعاد و دامنه ماموریتی است و به Orion اجازه می دهد تا از سوخت هواپیمای معمولی استفاده کند (برخلاف سوخت هیدروژنی Phantom Eye و Global Observer). منشاء Orion به درخواست ارتش ایالات متحده در سال 2006 برای یک پلتفرم نظارتی هواپایه با سوخت هیدروژنی برای رفع نیاز "ارتفاع متوسط، مداومت بالا" (HALL) بر می گردد. در سال 2008 شرکت Aurora تلاش کرد تا توجه نیروی هوایی ایالات متحده را به نسخه کلاس متوسط پهپاد Orion که با پیشرانه های بنزینی معمولی کار می کرد، جلب کند. پس جلب نظر آن ها، USAF قراردادی توسعه ای برای تحقیقات بیشتر روی Orion MALE امضا کرد. با توجه به وضعیت فعلی ، انتظار می رود Orion در حوزه خودکار بودن و محموله های ماژولار حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد. در بخش نظامی این هواپیما برای نقش نظارت، شناسایی و جمع‌آوری اطلاعات (همانند گلوبال هاوک) استفاده خواهد شد. به همین دلیل محموله هایش هم شامل دوربین، اپتیک ها، حسگر ها و تجهیزات جمع‌آوری اختصاصی می شود (اوریون پهپادی "Hunter-Killer" نیست). هدف این برنامه ارائه پایداری فوق‌العاده در عین حمل محموله هایی قابل مقایسه با سری پریدیتور جنرال اتمیکس است که در افغانستان و عراق خدمات مفیدی به نیروی هوایی ایالات متحده ارائه دادند. اولین پرواز عمومی Orion بدون محموله های ماموریتی در بیست و چهارم آگوست 2013 انجام شد. این تمرین 3 ساعت و 31 دقیقه به طول انجامید و به ارتفاع 2438 متری (از سطح دریا) دست یافت. در دسامبر 2014، Orion به مداومت 80 ساعته دست پیدا کرد. انجمن ملی هوانوردی این رکورد را تائید کرد تا Orion رکورد 30.4 ساعته پهپاد گلوبال هاوک را که در سال 2001 ثبت شده بود، بشکند. اما با تصمیم نیروی هوایی به عدم خرید آن، Orion به یکی از آشیانه های شرکت منتقل شد. کمبود بودجه، طول بال 40 متری که در اکثر آشیانه های فعلی نیروی هوایی جا نخواهد شد، سرعت، محموله و تسلیحات کمتر نسبت به MQ-9 ریپر و عدم وجود تجهیزات عملیاتی برای یک پهپاد با مداومت چند روزه از دلایل این تصمیم عنوان شد. در ژانویه 2016، اعلام شد که ممکن است Orion در رقابت ISR برای قرار گرفتن در کنار پریدیتور و ریپر شرکت کند. در آپریل 2017، Orion ممکن است در نقش نظارت بر فعالیت های دریایی در خلیج مکزیک و منطقه کارائیب در "برنامه دیوار مرزی ترامپ" شرکت کند. تنها نمونه تکمیل شده این پهپاد توسط نیروی هوایی و خدمات گارد ساحلی ایالات متحده آزمایش خواهد شد. Aurora همچنین به دنبال فروش این پهپاد به اداره امنیت میهن برای محافظت از مرز های دریایی است. این شرکت با Big Safari همکاری می کند تا بلوک 1 این پهپاد را به صورت محدود تولید کند. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2013 - وضعیت: بازنشته - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: Aurora Flight Sciences (ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: ایالات متحده (پیشنهاد شده) - نقش: جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 15.2 متر - طول بال ها: 40 متر - وزن: 2350 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 3450 کیلوگرم (1100 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 2 موتور توربو دیزل آسترو AE300 حداکثر سرعت: 170 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 7620 متر - برد: 24000 کیلومتر - تسلیحات: سنسور الکترواپتیک/مادون قرمز چند طیفی، شنود اطلاعاتی، فیلم برداری و تصویربرداری فراطیفی، نظارت هوایی گسترده، رادار آگاهی از دامنه دریایی، رادار نفوذ از شاخ و برگ درختان، رادار روزنه مصنوعی، نشانه گذاری اهداف متحرک پیاده، رله ارتباطی میدان دید و فرای آن - نسخه ها: Orion (سری پایه) منبع
  10. 1 پسندیده شده
    بسم ا... مجلس نمایندگان آمریکا طرح اختیارات جنگی رییس‌جمهور را لغو کرد مجلس نمایندگان آمریکا امروز پنجشنبه طرحی را که خواستار لغو اختیارات قانونی اعطا‌شده به رئیس‌جمهور برای آغاز جنگ بدون مشورت کنگره است را به تصویب رساند. نمایندگان دموکرات در کنگره آمریکا از مدت‌ها پیش به دنبال لغو دو قانونی بوده‌اند که در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ وضع شده‌اند و به رئیس‌جمهور آمریکا اجازه می‌دهند در برخی شرایط معین بدون مشورت با کنگره دستور اقدامات نظامی در منطقه غرب آسیا را صادر کنند. «مجوز استفاده از نیروی نظامی علیه عراق، مصوب سال ۲۰۰۲» قانونی است که قانونگذاران آمریکایی قبل از حمله نظامی به عراق به تصویب رسانده بودند. این قانون به رئیس‌جمهور آمریکا اجازه می‌دهد در برخی شرایط معین بدون کسب تأیید کنگره دستور اقدامات نظامی در منطقه غرب آسیا را صادر کند. پی نوشت : مابقی متن در لینک معرفی شده مطالعه شود ..
  11. 1 پسندیده شده
    جنگ؛ ظهور غول های صنعتی نظامی مستند جنگ؛ ظهور غول های صنعتی نظامی ساخته مجتبی میناوند است که نگاهی متفاوت به عوامل قدرت‌گیری ۱۵ شرکت بزرگ اقتصادی دنیا را نشان می دهد. این مجموعه 15 قسمت 30 دقیقه‌ای است در این مجموعه مروری بر فعالیت شرکت‌های سامسونگ و هیوندای از کره جنوبی، هوآوی از چین، زیمنس از آلمان، لاکهید مارتین و بوئینگ از آمریکا و ... انجام شده است. چکیده مصاحبه ایشان لینک - مجموعه مستند «جنگ؛ ظهور غول‌های صنعتی نظامی» درباره مجموعه شرکت‌های بزرگ صنعتی دنیاست - در هر کشور و یا در شرق آسیا، اروپا و آمریکا شرکت‌های خیلی بزرگی هستند. بخشی از این شرکت‌ها خیلی قدیمی‌تر هستند، مثل شرکت‌های شرق آسیایی و اروپایی که عموما بعد از جنگ جهانی اول و دوم و اتفاقاتی که در آن دوره رخ داده، خصوصا با حمایت‌های دولت‌ها شروع به شکل گیری کردند. - افزایش صادرات به عنوان مثال شرکت سامسونگ که در ابتدا حوزه فعالیتش صادرات میوه‌های خشک و مشروبات الکلی از کره به چین بوده و بعد از جنگ جهانی دوم، زمانی که جنگ تمام می‌شود و جنگ کره شکل می‌گیرد، برای توسعه برنامه‌ریزی می‌کند و اولین قدمش این بوده که صادرات را افزایش دهد. - سفارشات جنگ یکسری از این شرکت‌ها به واسطه اینکه کشورشان درگیر جنگ بوده، شکل گرفتند که عموما آمریکایی بودند و اروپایی‌ها خیلی کمتر بودند. خیلی از شرکت‌های آمریکایی به واسطه نیاز‌هایی که دولت و ارتش داشتند و از طریق سفارشات آنها می‌توانستند منبع درآمد داشته باشند، شروع به شکل‌گیری کردند و دولت سفارشات وسیعی به آن‌ها داد. به عوان مثال، در زمان شروع جنگ جهانی دوم این شرکت‌ها عموما رو به ورشکستگی بودند و ارتش در آن زمان یکسری سفارشات وسیع به این شرکت‌ها داد که از ورشکستگی آنها جلوگیری کرد و باعث رشد این شرکت‌ها شد و به مرور این شرکت‌ها راه توسعه را در پیش گرفتند و با تجربه‌هایی که از جنگ داشتند، رشد زیادی کردند. - تکنولوژی نظامی ما یک تصوری از بعضی شرکت‌ها داریم مثلا می‌گوییم شرکت سامسونگ گوشی و تجهیزات موبایل تولید می‌کند و ما چقدر عقبیم، در حالی که عموما این شرکت‌ها چنین تکنولوژی‌هایی را به واسطه نقشی که در صنایع نظامی داشتند، کسب کرده‌اند، مثل سامسونگ، هیوندای و بسیاری از شرکت‌های ژاپنی. سامسونگ تا همین چند سال پیش هم فعالیت نظامی داشت. سامسونگ و هیوندای جزو بزرگترین تولیدکنندگان کشتی‌های نظامی، نفتکش و کشتی‌های سنگین هستند. این‌ها تکنولوژی‌هایی که در بخش نظامی و بخش صنعتی دریافت کرده‌اند را با هم تلفیق کرده‌اند و وارد بحث اقتصادی شده‌اند و تکنولوژی را پیش می‌برند. اینکه ما نوآوری زیادی در محصولات این شرکت‌ها می‌بینیم، خیلی عجیب نیست زیرا همین نوآوری‌ها را در سال‌های قبل‌تر در بخش‌های نظامی استفاده کرده‌اند. - حمایتی متفاوت در آنجا حمایت‌ها اصولا با سفارش دادن است، با این نگاه که اگر کار اول خراب شود، اشکالی ندارد، کار دوم قطعا خوب می‌شود. متاسفانه حمایت‌های ما خیلی متفاوت است و ممکن است همان حمایت‌های داخلی ما باعث ضربه زدن به خیلی از شرکت‌ها شود. لینک اپیزودها لینک 1 لینک 2 ** باید تشکر ویژه ای از تهیه کننده بکنیم که در عرصه افزایش آگاهی عمومی جامعه و به طبع آن تولید کنندگان با تجارب شرکت های غول دنیا حرکت خلاقانه ای را انجام داده است.
  12. 1 پسندیده شده
    بسم ا... ویدئویی از مراحل اورهال زیرسطحی های طارق کلاس ( کیلو ) https://www.aparat.com/v/Swq6N
  13. 1 پسندیده شده
    با سلام   نخستین جنگ جهانی (1918-1914) ، در حقیقت نخستین آزمایشگاه جنگ افزارهای جدیدی نظیر تانک ، تیربار ، زیردریایی ، هواپیما بشمار می آید . اما در این میان ، آنچه که این جنگ را با سایر جنگهای تاریخ بشر متمایز می سازد ، ظهور و بکارگیری تاکتیک جدیدی با عنوان " نبرد سنگرها " ، " نبرد خندق ها " یا به اصطلاح trench warfare می باشد . در حقیقت پس از نبرد نخست " مارن" به سال 1914، بمدت چهار سال گریبانگیر ارتش های درگیر بود و تا ظهور تانک ، تلفات فوق العاده ای را بر ارتش های مستقر در دو جبهه متخاصم تحمیل می نمود . سنگر جنگ  افزارهای جمعی : موضع یا سنگر بسته و سقف‌دار برای آتشبارهای توپخانه و تیربار سنگر جنگ‌افزار تعجیلی : خاکریز ویژه توپخانه که به‌سرعت ساخته می‌شود. سنگر حفره‌روباه: گودال حفرشده‌ای که حکم سنگرانفرادی را برای یگانهای پیاده نظام دارد سنگر جمعی : سنگرهای  کوچک برای ۳ تا ۵ نفر        خطوط سنگرها  درجریان محاصره ویکزبورگ (VICKSBURG) -       1863       نخستین کاربرد تاکتیک " جنگ سنگرها "   جنگ بوئر     سرباز فرانسوی در حال استفاده از پریسکوپ جهت  پایش  تحرکات دشمن     یک عکس هوایی جالب از خطوط درهم پیچیده سنگرها در ماه مه 1917   سمت چپ تصویر خطوط ارتش بریتانیا و سمت راست خطوط دفاعی ارتش آلمان     یکی از مهمترین جنگ افزارهای مورد استفاده در جنگ سنگرها ، هویتزرهای سنگین بشمار می آمدند . این تصویر ، یک قبضه هویتزر 15 اینچی ( 380 م.م ) بریتانیایی را نشان می دهد .       نمای برش خورده یک سنگر انفرادی پیاده نظام ( راهنمای پیاده نظام بریتانیا -1914)       گالیپولی ، 1915 در جریان  بزرگترین حمله آبخاکی در جنگ جهانی اول ، یک دسته از نیروهای سواره نظام سبک استرالیایی در حال پایش خطوط دفاعی ارتش عثمانی     تیربار ویکرز   تیربارها (مسلسل ها ) یکی دیگر از جنگ افزارهای مهیبی  بشمار می آمدند که در جنگ جهانی اول و بویژه در جریان " نبرد سنگرها " تلفات بسیاری را به دو طرف درگیر وارد می آورد .       خطوط سنگرهای ارتش فرانسه در شمال شرقی این کشور     بخش ورودی  خطوط دفاعی ارتش آلمان در " آراس " - سال 1915     مشهورترین تصویر از " نبرد سنگرها " در جنگ جهانی اول   جبهه " سوم" (SOMME) - ژوییه 1916      یکی دیگر از جنگ افزارهای مورد استفاده در جریان " نبرد سنگرها"   یک قبضه خمپاره انداز 86 م.م  فرانسوی     به طور قطع ، دفاع مقدس ( جنگ ایران و عراق 1988-1980) آخرین نمونه استفاده از تاکتیک " جنگ سنگرها" بشمار می آید .
  14. 1 پسندیده شده
    طبق متن زیر تصویر ، کمپرسور هوا برای شلیک مهمات 86 م.م . (البته احتمالا")
  15. 1 پسندیده شده
         با سلام - ضمن تشکر از شما ، اما تا آنجایی که بنده اطلاع دارم ، پرنده p-61 بلک ویدو ، بیشتر در نقش یک جنگنده - رهگیر نیمه سنگین  شبانه مجهز به رادار و بعدها بعنوان بمب افکن شبانه نیمه سنگین  به کار گرفته می شد و مقایسه آن با او وی - یک برانکو شاید یکمقدار عجیب باشد - بدلیل این که برانکو بیشتر یک پرنده سبک شناسایی و پشتیبانی نزدیک زمینی سبک بشمار می آمد .
  16. 1 پسندیده شده
    با تشکر از شما بابت این موضوع فوق العاده اما این شعار معروف گردان یازده کپی رایت داره در ضمن ، عزیزی که در ردیف دوم نشسته اند ، از چپ ، دومین نفر ، جناب نقدی بیک هنوز هم قادر نیستم درک کنم که ایشان به چه شکلی میراژ عراقی را بدون دفترچه راهنما ، پرواز دادند
  17. 1 پسندیده شده
       با سلام - ضمن تشکر از یاد آوری شما - در طول دهه 1950 و 1960 ، به چند دلیل استفاده از راکتهای آزاد پرتاب ، برای مورد اصابت قرار دادن یک هدف بسیارمشکل نظیر یک پل که نیم رخ بسیار باریکی دارد ، به صرفه نبود   1- خطای دایره ای یا CEP راکتهای موجود در سازمان رزم طرفهای درگیر آنچنان نبود که بتوانند بطور دقیق هدفی مانند یک پل را نابود نمایند . 2- بدلیل فوق ، بخش بزرگی از راکتهای موجود در سازمان رزم ایالات متحده به کلاهکهای WMD مجهز می بود و بسیار واضح است که استفاده از سلاح هسته ای در جوار مرز چین و شوروی سابق اصلا" به صلاح نبود چون موجب تحریک این دوشده و در نهایت موجب شروع ناخواسته جنگ هسته ای می گردید .
  18. 1 پسندیده شده
    با سلام    اصولا" مشکل ایالات متحده هم همین بود . سازمان رزم ایالات متحده برای مقابله با دشمنی نظیر اتحاد شوروی ایجاد و برنامه ریزی شده بود و نه کشوری ضعیف و کوچک نظیر ویتنام شمالی سابق . از سوی دیگر شلیک موشک ، آن هم در نزدیکی خاک چین کمونیست و شوروی ، آن هم در اوج جنگ سرد اصلا" کار عاقلانه ای نبود و موجب تحریک شدن بیش از حد چینی ها و روس ها می گردید . حتی طرح ریزی ماموریت های بمباران در نزدیکی مرزهای چین با وسواس زیادی صورت می گرفت و طراحان وخلبانان  دقت می کردند تا در جریان ماموریت ها وارد خاک چین نشوند . چنانکه در جریان همین جنگ حداقل 2 فروند EB-66 و 2 فروند A-6 اینترودر بدلیل خطا در جهت یابی !!! وارد خاک چین شده و توسط پدافند همیشه آماده ارتش چین ساقط و خلبانان آن نیز کشته یا به اسارت در آمدند . در ضمن در آن زمان موشکهای سوخت جامد (حداقل براساس اطلاعات من ) به این صورت فراگیر نشده بود و موشکها عمدتا" سوخت مایع بودند و می دونید که موشک سوخت مایع چه دردسرهایی دارد . بنابراین به جای صرف هزینه برای شلیک موشک ، راه حل ساده تر و کم هزینه تر ( البته به نسبت ) بمباران هوایی در دستور کار  قرار گرفت .
  19. 1 پسندیده شده
      اختیار دارید برادر عزیز - این حداقل کاری بود که بنده قادر بودم انجام دهم . درحقیقت ، در مقابل اطلاعات ارزشمندی که تا کنون  از سایر عزیزان یاد گرفتم ، این تاپیک چیزی بحساب نمی آید :rose: :rose:
  20. 1 پسندیده شده
      در یک پاراگراف ،شبکه پدافند هوایی مستقر در اطراف پل چند لایه بود ( اگر اشتباه نکنم ، چهار لایه ) ، خوب برای عبور از چنین شبکه ای متراکم که حداقل به12 تا 20 لانچر سام-2 ، بیش از 60 قبضه توپ ضد هوایی اس-60 و بعدها  موشکهای سام-3 ، نیاز به هواپیماهای بمب افکن ، هواپیماهای مسلح به مهمات ضد رادار ( شرایک / استاندارد ) ، پرنده های مجهز به چف ( در آن زمان و در نیروی هوایی ایالات متحده برای اسکورت گروه های بمب افکن از فانتوم هایی که مخصوصا" فقط به مخازن حاوی چف مجهز بودند در یک مرحله بعد از پرنده های ضد رادار استفاده میشد ) ، فانتوم های مسلح به موشکهای هوابه هوا برای اجرای ماموریتهای MIG CAP ، پرنده های جاسوسی سیگنالی ، و حتی زمانی که بمب افکن های بی-52 ماموریت بمباران را برعهده داشتند ، پرنده های سنگین اخلالگر EB-66 ، پرنده های EC-121 و در نهایت پرنده های شناسایی RF-4 جهت شناسایی مواضع دشمن پس از اجرای عملیات بمباران و سر آخر حداقل چهار فروند KC-135  نیاز بود .   خوب مشاهده می فرمایید حجم بزرگی از هواپیما ها برای اجرای فقط یک حمله . واین چیزی نیست جز متراکم بودن پدافند هوایی ، سخت بودن انهدام یک پل از ارتفاع بالا و وجود عوامل دیگر نظیر استرس بیش از حد خدمه پرواز بدلیل ترس از مورد اصابت واقع شدن .   به جدول زیر که بخشی از مجموعه  ترجمه شده توسط بنده در ارتباط با تاکتیکهای سرکوب پدافند هوایی است دقت فرمایید       این لیست هواگردهایی است که توسط آتش پدافند ویتنام شمالی ساقط شده است . این آمار نشان دهنده این است که ارتش ایالات متحده برای از میان بردن زیر ساختهای ویتنام شمالی تا چه اندازه به نیروی هوایی وابسته بوده و تا چه اندازه دچار تلفات شده است .   در ضمن مشکل ایالات متحده تا قبل از سال 1972 و ظهور مهمات هدایت دقیق همین بود ، یعنی حملات انبوه ولی فاقد نتیجه ( 48 فروند تلفات فقط برای حمله به این پل ) ولی فقط دو حمله با مهمات هدایت دقیق موجب نابودی پل گردید .   اگر بازابهامی بود در خدمت هستم :rose: :rose:
  21. 1 پسندیده شده
     با سلام       سرگرد فردریک .بی. بلیس ( Frederick “Boots” Blesse) یکی از 38 خلبان نیروی هوایی ایالات متحده در جنگ کره بشمار می آمد که با سرنگونی حداقل 5 فروند میگ کره شمالی ، یکی از خلبانان تکخال این نیرو بشمار می آمد . این تصویر که در سال 1952 برداشته شده است ، وی را در کابین جنگنده F-86 خود نشان می دهد که بر روی بدنه آن 8 ستاره به نشانه 8 پیروزی هوایی نقش بسته است . وی بلافاصله پس از جنگ کتابی تحت عنوان "بدون شجاعت ، بدون افتخار" درارتباط با تاکتیک های جنگ هوایی درعصر جت منتشر نمود . وی درسال 1975 بادرجه سرلشکری بازنشسته شد .         سرلشکر فردریک بلیس     نمای جانبی جنگنده اف-86 سرگرد بلیس با 8 ستاره (kill mark) به نشانه 8 شکار       بدون شرح !      تولد 22 اوت 1927 ، مرگ ، 31 اکتبر 2012
  22. 1 پسندیده شده
    با سلام   دوست عزیز بنده با 3 تصویر  کل مساله را برای شما آنالیز می کنم       این سرباز آلمانی به یک فلامورفر یا همان شعله افکن مجهز است که بطور مسلم صرفا" برای پاکسازی سنگرهای انفرادی و اجتماعی با حفاظت کم مورداستفاده قرار می گیرد  .       این هم یک شعله افکن متوسط است که بر روی نیمه شنی SDKFZ-251/16 مستقر شده و برای درگیریهای شهری مناسب است .         این زیبای خفته هم یک تانک PANZER III بشمار می رود که  به فلامپانزر معروف بوده و بیشتر برای نبردهای شهری با پیاده نظام سنگین اسلحه دشمن مورد استفاده قرار می گرفت .     حالا شما عین این تسلیحات را برای متفقین در نظر بگیرید با این تفاوت که به جای پانزر 3 ، شعله افکن های متفقین روی تانک شرمن نصب شده بودند . حالا خودتان قضاوت کنید که با این تسلیحات می شد با این غولهای بیابانی در افتاد ؟؟   در ضمن این برج ها بیشتر ماموریت دفاع هوایی داشتند تا دفاع از شهرها در مقابل پیاده نظام
  23. 1 پسندیده شده
      با سلام - در ارتباط با استفاده از تسلیحات آتش زا ، کتب متعددی به رشته تحریر در آمده است با این حال بطور خلاصه  ،این تسلیحات بیشتر توسط جوخه های مهندسی - رزمی و یگانهایی که ماموریت پاکسازی استحکامات ثابت نظامی را برعهده دارند مورد استفاده قرار می گیرد ولی با توجه به ارتفاع فوق العاده این استحکامات و نبود منافذ قابل دسترس برای  شعله افکن ها ( قابل حمل توسط پیاده نظام یا شعله افکن هایی با قدرت بالا که بر روی  شاسی تانک قابل نصب می بود ) شاید استفاده از این تجهیزات بی فایده  می بود .
  24. 1 پسندیده شده
     باسلام - تنها عملیات گسترده با مهمات اتش زا ، علیه اهداف شهری ، بمباران شهر درسدن آلمان بود که تعداد قربانیان آن ( اگر اشتباه نکرده باشم ) حتی بیشتر از فاجعه هیروشیما بحساب می آمد  .
  25. 1 پسندیده شده
    سیستم دفاع هوایی اسپایدر از نام دو سیستم PYthon و DERby تشکیل شده و در حقیقت نسخه ای از سیستم های موشکی Python 5 و Derby به شمار می رود. این سیستم توسط شرکت دفاعی رافائل اسراییل توسعه پیدا کرده است. این سیستم موشکی واکنش سریع محسوب می شود و قادر است اهدافی از قبیل هلیکوپتر ، پهباد و سایر اهداف پروازی را در محدوده برد عملیاتی خود با سرعت تمام هدف قرار دهد. قابلیت دفاع نقطه ای و منطقه ای از ویژگی های دیگر این سیستم است.[align=center] سیستم اسپایدر با قابلیت چرخش 360 درجه قادر است اهداف را در زمان کمتر از 5 ثانیه بعد از تاییده آتش نابود کند. محدوده عملیاتی آن 20 مایل و ارتفاع پروازی آن هم بین 50 تا 120000 فوت متغییر است. قابلیت شلیک در روز و شب و در تمام شرایط هوایی و نیز درگیری با اهداف چندگانه از دیگر ویژگی های این سیستم است. قسمت کنترل و هدایت اسپایدر توسط صنعت هوافضای اسراییل طراحی شده است. اسپایدر با رادار EL/M-2106 ATAR و سیستم تشخیص دوست از دشمن (IFF) روی شاسی کامیون نصب گردیده است. برای ارتباط با نیروهای داخلی از تجهیزات ارتباطی یو اچ اف و وی اچ اف استفاده شده ، رادار Elta EL/M-2106 ATAR با قابلیت ردیابی 500 هدف و چرخش سه بعدی و 360 درجه ای می باشد این رادار در مقابل جنگ الکترونیک به سیستم ECCM مجهز است. برنامه صادرات 18 واحد از این سیستم موشکی به ارزش 415 میلیون دلار به هند انجام شده است. خصوصیات : موشک سطح به هوا با برد کوتاه محل خدمت در اسراییل است قیمت حدود 55.55 میلیون دلار برای هر واحد وزن حدود 103.6 کیلوگرم طول حدود 3.1 متر و عرض حدود 160 میلیمتر وزن سر جنگی 11 کیلو گرم با فیوز مجاورتی موتور موشک با سوخت جامد است محدوده عملیاتی حدود 15- 35 کیلومتر ارتفاع پرتاب حدود 9 الی 16 کیلومتر سرعت 4 ماخ مجهز به سیستم الکترواپتیکال و جستجو گر مادون قرمز و رادار آر اف می باشد. بر روی شاسی کامیون تاترا سوار شده است. منبع استفاده از این مقاله با نام مترجم و سایت میلیتاری مجاز است.