در نقدها مراقب باشیم در زمین دشمن بازی نکنیم. خصوصا اینکه ایران بر خلاف کشورهای دیگه امکان شرکت در نمایشگاه ها و پرزنت محصولاتش را نداره و با چنگ و دندان تسلیحاتش که کلی هم مانع برای صادراتش گذاشتند و ترساندن و ارعاب و تهدید و تطمیع کشورها هم همراهش هست را مجبوره در میدان نمایش بده عملکردش را با تمام مشکلاتی که تازه در ساخت داره. پ ن: صهیونیستها در همین چند مدت ویدئوهای مربوط به الماس را فیک و تقلبی میخوندند تو رسانه هاشون و بعد اصابت به مرکاوا 4 هم کلی داستان ساختند که تانک در پارکینگ زرهی بوده ها و درسته موشک حالا اصابت کرده ولی فقط یک سری خراش جزئی!! روی سطح بدنه اونم گذاشته و مشکلی نبوده و خدمه ( مگه تو پارکینگ نبود؟! ) هم با واکنش به موقع (خراش که دیگه واکنش بموقع نداره) مانع آسیب جانی شدند. خلاصه راهبرد بالا قطعا برای برخی به اصطلاح کارشناسان فارسی زبان در برخی رسانه های خاص و همچنین قلم بدستان خارجی در نشریات سیاسی مطرح و تخصصی از قبل اعمال شده و دارند کارشون را میکنند. هم در راستای افکار عمومی داخلی اون بخش فارسی زبان خصوصا و هم در بخش افکار عمومی تخصصی و خارجی اون بخش مزدوران قلم به دست که سالها در حال تمسخر دستاوردهای ایران هستند در نشریات و فضای وب تخصصی.

یکی از مورادی که باعث میشه قیمت شاهدها را بالا ارزیابی کنیم و باعث تشکیک در اعداد بشه این نکته است که در نظر نمیگیریم بخشی از این پول در حقیقت هزینه شبکه سازمان یافته ایران در تهیه قطعات هایتک از بازار سیاه هست. روس ها در این بازار فعلا جدید هستند و ناآشنا و اگر بخوان مستقل به تولید شاهد بپردازند مشکل اصلیشون تهیه قطعات به تعداد و میزان کافی است. در حقیقت بخشی از هزینه هایی که دارند برای شاهد میکنند و ایران هم به درستی دریافت میکنه هزینه سازمان و ریسکی است که ایران برای تهیه قطعات ازش استفاده میکنه و طی سالهای طولانی هزینه داده و با ریسک و تلاش سامان دادش. ( ریسک به این معنا که در این بازار پول ها خورده و برده میشه طبیعتا بعضا، شما با خرابکارها در قطعات و حتی ترورها روبرو میشید و هزاران مشکل دیگه) و خب روس ها شاید الان دسترسی داشته باشند ولی نه زمان بهشون اجازه میده و نه تجربه که با سرعت و کمیت فعلی ایران بتونند این قطعات خاص برای شاهدها را تهیه یا حتی اون قسمت هایی که ایران بومی کرده را از صفر شروع به تولید و تهیه کنند.

در مورد این صد و چند روز و البته اشاره به تصمیمات رژیم صهیونیستی باید حتما اشاره ای هم داشت به تصمیمات حزب الله... سخنرانی اول سید حسن نصرالله را به یاد بیاریم، چقدر از سر ناآگاهی یا آگاهی این سخنرانی برجسته شد و انتظاراتی بوجود اومد و عملا فشار به حزب الله و سید حسن نصرالله به اوج خودش رسید، چقدر تصور میشد که حزب الله تصمیمی را خواهد گرفت که عیان و روشن هست و حتی از منظری موجه و شرعی و اخلاقی و «درست» و چقدر تلاش شد حزب الله این تصمیم را بگیره. ولی در عمل حزب الله تصمیم عجیب و ناشناخته ای را میشه گفت گرفت. یک جنگ عجیب و کنترل شده که ولو به خاطر ابزار مورد نیاز تلفات انسانی قابل توجهی هم داشته باشه از بین نیروهای نظامی. ( ارسال تیم های ضد زره به مرزها و جایی که استحکاماتی به خاطر طراحی های قبلی براش در نظر گرفته نشده بود و همین باعث آسیب پذیر شدن نیروها میشد و البته این عدم طراحی هم بر مبنای منطقی بود که استحکامات لب مرز در همون لحظات اول هر جنگی نابود خواهند شد و هزینه براشون در اولویت نیست که البته طوفان الاقصی غیرقابل پیش بینی بود و استراتژی جدید که شاید یک ماه زمان برد طراحیش مبتنی بر شرایط میدان نبرد ) حزب الله در تمام این مدت اصطلاحا نیش و کنایه های دوست و دشمن را خصوصا در اوایل تحمل کرد، حتی اعتبار خودش نزد اعراب و مسلمانان را یک طورهایی قربانی کرد ( اعتباری که با خواست خدا البته به انصارالله رسید به نحوی فعلا دوباره) ولی بر تصمیمش ایستاد و حالا با وضعیت شمال سرزمین های اشغالی و ناله و فریاد خصوصا وزیر جنگ و مسئولان سیاسی و امنیتی و اجتماعی!! صهیونیستها میشه فهمید چه تاکتیک هوشمندانه و اصولا بی نظیری بوده. تاکتیکی که هرچند حاصل ایثار حزب الله و نیروهای نظامی اون بود با قبول ریسک خطرناک قرار دادن نیروها در برابر حملات دشمن ولی عملا بدون درگیر کردن لبنان به جنگی گسترده رژیم صهیونیستی را فلج کرد. شهرک های شمالی به شدت پیشرفته و به خاطر جغرافیا متمول هستند. تاسیسات پیشرفته و پیچیده زیادی در این مناطق فشرده بهم تاسیس شده و حالا همه در گروگان حزب الله هستند. البته همه میدونیم که حزب الله با این تاکتیک عملا جگ را طوری کنترل کرد که مقاومت ضربات ناگهانی و دیوانه واری را متحمل نشه و دشمن هم با یک عملیات دیوانه وار و انتحاری نتونه خیالش را از بابت جبهات مختلف ( از اونجا که وارد جنگ شده و هزینه های سیاسی و اجتماعی و رسانه ای و حتی حقوقی را متحمل شده ) راحت کنه. تاکتیک حزب الله در شمال از اون تاکتیک هایی است که بعدترها در موردش زیاد خواهیم شنید در تحلیل ها. تاکتیکی حساب شده و ابتکاری و استفاده هوشمندانه و مبتکرانه از سلاح و جغرافیا با توجه به ویژگی های دشمن و جبهه درگیر. تاکتیکی که همزمان چندین بعد را در نظر گرفت و سعی کرد همه را کنترل کنه. حزب الله میتونست با یک تصمیم احساسی کاری کنه که محبوبیتش به شدت افزایش پیدا کنه ( در برابر هزینه ها) و اقداماتی هم بکنه ولی عملا اتفاقی که میفتاد احتمالا آمار رسیدن شهدای غیرنظامی مسلمان به بالای صد هزار نفر، یک لبنان ویران و صهیونیستهایی بودند که در یک مرحله پرداخت هزینه ضربات مرگباری به دو جبهه مقاومت زده بودند. وقتی از مقاومت صحبت میکنیم باید از نبوغ ها و نابغه هایی گفت که چون رسانه ای نیست برای پروموتشون هیچوقت به اندازه مورد نیاز مورد توجه قرار نمی گیرند. به نظر من این تاکتیک حزب الله یک نبوغ نظامی/سیاسی/اجتماعی/روانی بود که ایثارگرانه و فداکارانه انتخاب و اتخاذ شد. ماشاء الله لاحول و لاقوه الا بالله

اکراین جنگ را در چند جبهه پیش مبیبرد به کمک غرب که یکی از اونها بخش رسانه ای و افکار عمومی و بسیج همه امکانات رسانه ای و سیاسی و بین الملل غرب بود تا لااقل افکار عمومی کشورهای حامی را برای کمک های بیشتر و همچنینی از طرفی فشار بیشتر به افکار عمومی روسیه و روسیه تحت تاثیر قرار بده. عملا در این امر غرب به شدت هم موفق بود و جو و فضای وحشتناکی علیه روسیه ( که لااقل حالا میفهمیم اتهامات به روسیه در مقایسه شوخی بودند بیشتر ) ایجاد کرد. عملا با عملیات طوفان الاقصی وو توحش فرا حیوانی صهیونیستها این برگه به طور کامل از چرخه مظلوم نمایی های اکراین و غرب خارج شد. عملا روسیه اگر هم بخواد توحشی که مردم جهان به همراه نسل کشی لحظه به لحظه برای چندین ماه شاهدش بودند را رقم بزنه نخواهد تونست احتمالا. در حال حاضر هم هر کاری در میدان جنگ میکنه ( اگر زلنسکی البته جنایت های جنگیش از کشتن اسراش تا بقیه چیزها بزاره) بیشتر به نظر در حوزه تخصص صهیونیستها ( جنایات جنگی) بیشتر شبیه چیزی که رخ داد و میده در فلسطین شبیه لطیفه هستند!

بله. ولی حتی منظورم محوطه پایگاه هاست. توی همین فیلم موشک که نزدیک تر میشه محیط بهم ریخته و اصطلاحا پر آشغال و خرت و پرت پایگاه مشخص میکنه از ترس حتی احتمالا همون ترجیح میدند در شهرک های خالی شده و خانه های مسکونی مستقر بشند تا پایگاه ها.

یک چرخش کامل داشت به نظر. جالبه در این دست فیلم ها پایگاه های اسراییلی بعضا شبیه مخروبه هستند. خصوصا فیلم اول موشک الماس. بعد از حملات پی در پی و اطلاع از داشته های حزب الله و مورد هدف قطعی بودن این پایگاه ها به نظر تحرکات در اونها به شدت کاهش داشته.

ناو جنگی هندی ها گویا زودتر برای کمک بهش رسیده. اکانتهای هندی پر بود از عکس و خبر ( اگر نبودند احتمالا عکسی هم ازا ین حادثه مثل خیلی از کشتی های دیگه منتشر نمیشد) فردا روز باید منتظر بالیوود بود تا با هیتریک روشن و عمران خان و رفقا یک فیلم هندی خوب! از این واقعه(!) ( آب پاشی روی شعله!) به اسم کمک به جهان و کهکشان بسازند!

مهمتر از همه چیز بالاخره موفق شن ماهواره بر سیمرغ بر تزریق موفق ماهواره به مدار بود. این موفقیت واقعا جای تبریک داره که نهایتا با پیگیری و تلاش مدام نواقص رفع شد و این پروژه هم پرتاب موفق داشت. برای طی گام های بعدی عملا اهمیت داره این پرتاب و میشه مسیر توسعه را همچنان طی کرد. احصاء یک مشکل و تلاش برای حل اون و در نهایت حل موفقیت آمیزش یعنی طی کردن یک روند درست در مسیر پیشرفت.

بیای به ارتفاع 9 متر دیوار و مانع بسازی، بعد تبدیل بشه به پیست کودکستان پرش ارتفاع الماس!

نیاز حزب الله به چنین سلاح هایی ( خصوصا در مقطع فعلی با برد 10 تا 25 کیلومتر و بیشتر ) واقعا ضروری است. عملا حزب الله در این چند ماه با فداکاری نیروهای مجهز به کورنت ها مجبور بودند به خطوط مقدم نبرد نزدیک بشند برای هدف قرار دادن موثر مکان های مدنظر که منجر به شهادت نیروها میشد با بمباران دیوانه وار فسفری و توپخانه ای و یا ترورهای هدفمند که به علت رصد مدام این خطوط توسط پهپادها رخ میداد. هرچند مشخصا این سلاح ها گران هستند ولی نه از جان یک نیرو بیشتر. هرچند طبیعتا در بحث تولید هم کمبودها و مشکلاتی وجود داره تازه اگر لجستیک را کنار بزاریم. اما شاید در دسترس ترین راه کوادکوپترها باشند. ولی عملا ما استافد های ازشون نمیبینیم که ممکن هست به دفاع موثر شبکه دافندی ( جنگ الکترونیک اسراییل ) یا عوامل دیگه برگرده.

اگر خبر درست باشه واقعا غیرمعمول است. خصوصا جنگنده هاو 25 فروند اف-35؟ عملا یا برای بازدارندگی در برابر تحرک مقاومت و پیامی به ایران هست یا آمادگی برای گسترش اقدامات خصوصا در سوریه و عراق و احتمالا در نهایت ایران. پ ن: ممکنه خبرهایی از پیوستن سوخو 35 ها هم باشه و یک اقدام واکنشی یا پیشدستانه باشه.

این برد به نظر تازه با توجه به نکته ای که اشاره شده بود فکر کنم در مطلبی ( امکان رهاسازی از شناورها ) میتونه خیلی فراتر هم باشه. حالا رهاسازی از شناورهای نظامی یک طرف و رهاسازی از شناورهای تجاری هم یک طرف. میتونه برای مدتی بعد از رهاسازی و دور شدن کشتی مدنظر در محدوده ای گشت بزنه و بعد حمله کنه. ( شناور یا احتمالا بندری)

یک نکته شاید کمی آزاردهنده باشه ولی اشاره میشه تا ازش درس بگیریم و حوسامون را بیشتر جمع کنیم. تنها یک احتمال هم هست ولی به هر حال باید جدی گرفته بشه. این سوله را نگاه کنیم و پهپادها و گنجایش پهپادی اون را. حادثه کرمانشاه را به یاد داریم که ادعا شده پهپادهای زیادی از بین رفت. چند نکته بوجود میاد: 1. پهپادها بهتر هست بین یگان ها پخش بشه و یک جا دپو نشند. 2.همون پهپادهای پخش شده هم بهتر هست در یگان ها، در مکان های امن ( ایمن در برابر حملات خصوصا پهپادی و خرابکاری از جمله اتش سوزی با دور کردن عوامل خطرزا و پشتیبانی (سوخت و روغن و ...) ) نگه داری و انبار بشند. 3. تا حد امکان پهپادهای استراتژیک در عمق باشند. 4.حفاظت از پایگاه های پهپادی مرزی خصوصا توسط پدافندهای کوتاه بردی که اخیرا خوشبختانه به سمت تولیدشون رفتیم و شیوه های حفاظتی متعدد ( انسانی، نرم، سخت، پدافند غیرعامل) جدی گرفته بشه. ( مشخصا احتمالا به خاطر هزینه ها و دسترسی به بازار! نرخ تولید پدافندهای بومی ما پایین هست هنوز.) 5.همچنان خرابکاری در قطعات جدی گرفته بشه. 6.نفوذ عوامل انسانی هم جدی گرفته بشه، از حفاظت اطلاعات گرفته تا دوربین های حفاظتی متعدد و فراگیر در پایگاه ها.

سلام جالبه توی تصویر گرافیکی قائم 105 هم بالک ها دیده میشه. عنوان شده قائم 105 سال بعد و 120 سه سال بعد تست های تحقیقاتیشون را شروع میکنند. دو سال بعد هم احتمالا 110 .

سلام قصد از انتشار احتمالا یک پاسخ و پاتکی هم بوده به داستان پردازی های ارتش پاکستان و عوامل مجازیش از نفوذهای تا کرج و تبریزش! که بله ولی چیزی که بوده اینه که پهپاد ما ساعت ها توی خاک شما بدون دادار و دودور! داشته عملیات میکرده.

سلام اون تک اصابت نزدیک قلعه دزک و منطقه دزک سراوان که به نظر در فضای باز و بیابانی بوده و تلفات و خساراتی هم نداشته. منطقه شمسر هم که اصولا یک مرز هست که با عنوان مرز شمسر شناخته میشه. حالا فاضله این روستا چقدر بوده از مرز که وزیر کشور تریبی یک عدد شبیه به سه یا چهار کیلومتری را اشاره کردند. به نظر اصابت این روستا همون سه پهپاد بوده و این تک اصابت نزدیک دزک مربوط به همون شلیک تک راکتی بوده که ارتش پاکستان منتشر کرده و احتمالا غیردقیق اصابت داشته. ولی همونطور که در بیانیه وزارت امور خارجه ما هم بود، بی مبالاتی محض و عناد خاص ارتش پاکستان بعد از خوردن ضربه اولیه و برای رخ نمایی بین افکار عمومی محسوب میشه که اولا یک روستا را هدف قرار بده و ثانیا شلیک کور به نزدیکی یک شهر پرجمعیت داشته باشه. البته که از ارتش شبه مزدور پاکستان انتظار بیشتری نمیشه رفت. ارتشی که چندین تحقیر در ماه های اخیر از نفوذ و جولان شبه نظامیان در مقرهای هوایی و فرودگاه های نظامیش و کباب کردن جنگنده هاش گرفته تا تلفات گسترده تنها دستاورد مدت اخیرش بوده و حالا فرصتی پیدا کرده بوده که طبق شنیده ها علی رغم هماهنگی ایران با دولت پاکستان ( و احتمالا فشار به دولت ) منکر همه چیز بشه تا مثلا در افکار عمومی وجهه ای پیدا کنه یا لااقل وجهه ای ترمیم کنه.

ترور به نظر با حمله موشکی بود. حالا یا جنگنده یا پهپاد ولی اگر پهپاد بوده باشه پهپاد سنگین و از ارتفاع بسیار بالایی بوده احتمالا. و موشک هم به نظر شاید همون یک موشک بوده ولی موشکی سنگین به نسبت موشک های پهپادی. نکته مهم دقت بالای موشک بوده و البته رصد دقیق ( پهپاد، لوازم الکترونیک همراه، جاسوس و رصدگر میدانی ) اشتباهاتی که نباید تکرار بشه. قبلا رهبران جهاد در غزه هم چنین ترور شده بودند. استقرار در اتاقی که پنجره و بالکن داره. این بار هم با توجه به تصاویر موشکی با دقت بالا یکی از طبقات فوقانی آپارتمانی را هدف قرار داده و افرادی که در اتاق مشرف به بیرون بودند به شهادت رسیدند. روی پیکرد برخی از شهدا ردی از زخم نبود در برخی زوایا و موشک ممکنه موشک خاصی بوده باشه. اگر فرماندهان خصوصا در جلسات مکان های امن زیرزمینی یا لااقل در عمق را انتخاب کنند شاید بخشی از برنامه ترورهای اینچنینی که دشمن هدفمند انجام میده خلل وارد بشه. هرچند حفاظت باید بالاترین سطح باشه چون دشمن اگر هدف با ارزش باشه کل یک بلوک ساختمانی را هم نابود میکنه به خاطرش. ولی تروهای سبک اینچنینی تنها با اتخاذ چند راهکار میتونه خنثی بشه. هرچند اصل مشکل سیطره جاسوس ها و عوامل نفوذی و گرای اطلاعاتی به دشمن هست.

عملا ترور العاروری از مدت ها پیش اعلام شده بود ولی به علت تهدید مستقیم مقاومت مبنی بر پاسخ انجام نمیشد. بعد از خروج ( یا اخراج ) العاروری توسط ترکیه و اردوغان و اقامتش در لبنان ایشن همیشه در معرض ترور بود ولی ترس از عواقب شعله ور شدن جبهه شمال مانع بود. حالا که عملا جبهه شمال شعله ور هست طبیعتا ترور انجام شد. 7 اکتبر نشون داد سیستم اطلاعاتی اسراییل اون چنان که گفته میشه افسانه ای نیست و موفقیت هاش دو عامل داره: 1. مهمترین عامل قدرت مالی و همکاری های بین المللی و از همه مهمتر امکان استخدام مزدور و جاسوس توسط این رژیم هست که ابزارهاش را تبدیل به بی نهایت کرده در هر کشوری که دلش میخواد ( از اونجایی که همه کشورهای جهان و کشورهای مورد تمنا و آرزوی! افراد عادی در جبهه این رژیم قرار دارند و یک زندگی بی دغدغه و مرفه را تضمین میکنه برای این افراد که حتی حاضرند مجانی کاری را برای رسیدن به آرزوشون انجام بدند) 2. سهل انگاری و کمبودهای موجود در سیستم اطلاعاتی و حفاظتی جبهه مقاومت باز به چند دلیل که از همه مهمتر اولا کمبود نیرو و امکانات قابل اعتماد ( مورد اول یعنی خطر نفوذ همیشگی ) و ثانیا استفاده از ابزارهای دشمن ساخت هست ( از اونجایی که تکنولوژی سخت افزاری یا نرم افزاری تقریبا از مبدا متحدان این رژیم هست همگی ) موارد دیگه ای را هم میشه نام برد که ذیل این دو موضوع هستند. پ ن: جنگ غزه هم اگر نبود شاید ساده انگارانه به نظر برسه ولی در یک جبهه نابرابر همچانن بهترین شیوه پدافند غیرعامل زیرزمین هست. گروه که سهله حتی کشورهایی مثل ایرانی علاوه بر امکانات روی زمین اصل امکانات و فعالیت هاشون خصوصا در حوزه نظامی و بعضا زیرساختی باید بره زیر زمین. از بزرگراه های اتصال زیرزمینی گرفته تا مقرهای فرماندهی و حتی زندگی زیر زمین و مسیرهای دسترسی متعدد و انبارها و پایگاه ها و ... یک کلام و به شکل خلاصه و ساده: تونل! و تونل! : برادران عزیز در قرارگاههای مهندسی: اون مول ها را بعضا نزارید خاک بخورند. درسته هزینه احداث هر کیلومتر تونل به شدت بالاست ولی بندازیدشون! زیرزمین همینطوری توی این جغرافیای پهناور خدادادی برای امروز و فردا کار خودشون را بکنند. حتما ارزشش را خواهد داشت. درسته احداث شبکه تونل ها پیچیدگی های فراوانی داره و احتمالا به هر حال با دخیل شدن نیروی انسانی و ماهواره ها و ... از همون اول هم نقشه ها را باید لو رفته حساب کرد ولی باز در مقابل کسی که قدرتش نیروی هوایی و مهمات دورایستاست و تکنولوژی های نوظهور کم توان و البته دقیق تر باز این شیوه بدوی بهترین راهکار هست. حتی اگر درست احداث بشند و در جای مناسب در برابر حملات اتمی هم میتونند راهگشا باشند برای ضربه دوم ( کارخانه ها و کارگاه های ساخت روز مبادا به کنار ) پ ن: اگر امکان حفاظت چند لایه وجود داره در لبنان و ایران خصوصا باید پیاده بشه بر سران اصلی مقاومت. ( سوریه و ... هم به جای خود) - اگر امکانش وجود نداره خط قرمز مشخصی برای ترورهای خاص ترسیم بشه. نهایتا مثل ماجرای غزه است. یک مرگ تدریجی تا نابودی یا یک جنگ خسارت بار ولی با تکلیف روشن.

تفاوت ما شاید مسلمانان و خاص تر شیعیان هم به همین دوری هاست به معنایی گاهی... شدت جنایات در جهان معاصر تقریبا در شکل و اندازه و زمان بی همتاست. یعنی این حد از قساوت و نژآدپرستی و توحش و جنایت و خونسردی و رذالت و هر صفت دیگه ای که بشه تصویر و تصور کرد برای این وضعیت شوکه کننده برای آدمیان جهان معاصر قابل اطلاق هست. ولی چیزی که شناعت! و تعفن این نسل کشی آشکار را جلوی چشم همه آدم ها را بیشتر و غیرقابل تحمل کرده: افتخار آشکار به این جنایت و انجام با رضایتش ( در جنگ ها معمولا کسی درمانگاهی صحرایی را هم میزنه کلی دلیل و برهان میاره که من نزدم تا اشتباه شد و ... چه برسه تنها بیمارستان بزرگ مثلامحله ی منطقه ای محاصره شده به مدت چندین و چند سال با اعلام قبلی) رضایت از عملکرد و کافی ندونستنش نژادپرستی عریان و آشکار توحش و حیوانیت بی سابقه با ژست قربانی گرفتن! حمایت همه سازمان های سیاسی و سران سیاسی قدرت ها تقریبا آشکارا و حکام و نهادهای در جلو و پشت پرده ( به گفتارها توجهی نکنید، بی عملی صرف یعنی حتی سازمانی که در ظاره محکوم هم میکنه راضی به ادامه روند هست و اگر هم نیست و عدم استعفا و فروپاشیش یعنی رضایت قطعا) و مورادی از این دست هست که همشون را در هیچ جنگی و تاکید میکنم هیچ جنگ معاصری نمیتونید پیدا کنید. بماند صحنه هایی که برای اولین بار شاید خلق شدند، از نوزاد و کودک کشی ها و تا مجروح کشی و اعدام میدانی و ... و البته و البته حضور تمام قد رسانه های جریان اصلی، سلبریتیهای خاص و سیاسیون و نظامیان حیوان صفت صهیونیستها در رسانه ها و اشک ریختن برای شیشه شکسته خانه ای در شهرک ها و یا کشتاری که خودشون رقم زدند و تکرار مدام دروغ هاشون. شاید اون واژه عبری به معنای بی شرمی و وقاحت که یهودیان وجه تسمیش را اینطور بیان میکنند که یک یهودی که پدر و مادرش را کشته بود در دادگاه جلوی قاضی اصرار میکرد تو باید به من رحم کنی و من گناه دار و باید من را عفو کنی و قاضی میپرسید برای چی؟ و جواب میداد چون من یتیمم! را با یک کلمه جدید جایگزین کنند چون این وضعیت صهیونیستها در رسانه ها و سطح جهان نیاز به واژگان جدیدی داره که واژگان قبلی تحمل حمل معناش را ندارند. نهایتا این وقاحت و تعفن صهیونیستها ( به هر شکلی که میخواهید تفسیرش کنید) ست که تحمل ناپذیرتر هم کرده این توحش و جنایات و کودک کشی های شوکه کننده را. در کرانه باختری حتما ویدئوی اون دو بچه را دیدید که چطور خونسردانه کشته شدند. بقیه چند هزار کودکی که دوربینی ثبت نکرد قتل عمد و حتی با خوشحالیشون را بماند.

سلام در مورد ترور سردار حالا شاید کمی بی ارتباط باشه با اصل موضوع ولی به نظرم این اتفاق افتاد. پرواز مدام و روتین پرنده های آمریکایی در گذشته و در اون منطقه خصوصا، اون شب باعث شده بود حساسیت ما نسبت به پرواز یک پهپاد مسلح ( اعلام شد که پرواز با توجه به رصد برخواستش حدس زده میشد که سنگین بلند شده و مسلح هست) اون هم درست موقع ورود سردار به فرودگاه در اون محدوده کم بشه. البته اگر اپراتورها از این سفر اطلاع داشتند یا افراد بیشتری شاید یک نفر - مثل همیشه در چنین شرایطی که گاهی یک اقدام شخصی باعث خروج از رویه مرسوم میشه ( البته گاهی منفی رخ میده مثل ماجرای سقوط پرنده اکراینی و گاهی هم شاید مثبت ) شک میکرد و ماجرا طور دیگه ای رخ میداد ولی خب این همون عادت به روتین هاست. از این منظر تحرکات جنگنده های دشمن در خطوط مرزی عراق و سوریه و خلیج فارس و دریای عمان و بعضا رفت و برگشت بمب افکن ها به این منطقه نباید از حساسیت های ما کم کنه. هر پروازی میتونه اصطلاحا - حمله اصلی - باشه.

امشب اسراییل به جنوب لبنان و خانه ای واقع در یکی از شهرک ها حمله کرد که طی اون 5 رزمنده مقاومت لبنان از جمله پسر نماینده مجلس محمد رعد به شهادت رسیدند. شهدا همگی تقریبا در سنین بالایی هستند و مشخصا رزمنده معمولی نبودند و چه بسا از فرماندهان بودند. چند نکته لازم هست مرور بشه: 1.حزب الله باید به دقت حفاظت را رعایت کنه. اسراییل مثل مار زخم خورده درسته در موقعیت بدی است ولی فراموش نکنیم در حال حاضر کمکهای اطلاعاتی چند کشور اروپایی و عوامل پرتعدادشون در لبنان حتی به صورت ملتمسانه در حال ارائه به این رژیم هست ( فرمانده نیروی هوایی المان و خون دادن و اصرار کشورهای غربی و التماس برای ارائه کمک نظامی را به یاد بیاریم. برای غرب ضربه ای که صهیونیستها خوردند شاید سخت تر باشه براشون تا خود صهیونیستها) 2.حضور همزمان چند نیروی معمولی مقاومت در یک محل در شرایط عادی هم خطرناک هست چه برسه در شرایط فعلی و رزمندگان با تجربه - دشمن مثل مار زخم خورده است و دنبال دستاورد هست. 3. حزب الله باید رویه های امنیتی را با توجه به تعدد جاسوس ها بازنگری کنه. فراموش نکنیم جهاد هم از همین جا ضربه خورد در موعدهای پیش. ( تلفن همراه - ارتباطات - عدم رعایت نکات ایمنی به حد کافی ) در حالیکه حماس به خوبی تونست بر این مسئله فائق بیاد و باید درس گرفت. حزب الله باید بازنگری کنه از اونجا که تعداد شهدا در درگیریها هم زیاد بوده به نسبت مثلا جنگ تمام قد 2006 . 4.رژیم صهیونیستی آشکارا دنبال تحریک مقاومت هست با حملات دیروز و امروزش. خبرنگاران و غیرنظامیان و حالا ترور مستقیم نیروها. باید دید هدفش چیه و باز هم با صبر و حوصله در دامشون نیفتاد. 5. مورد 4 نباید باعث بشه سیگنال ضعف مخابره بشه. واکنش مقاومت علی رغم هشدار های قبلی در پاسخ به جنایات غیرنظامیان و خبرنگاران به نظر چندان متناسب نبود. شاید همین امر موجب تحریک طرف مقابل برای اقدامات جسورانه تر شده ( هرچند اشاره شد میتونه مربوط به هدف تحریک مقاومت باشه این پله پله افزایش خشونت و هر بار که موفق نمیشه تلاش بزدلانه تر و سخت تری ) البته باید توسط خود مقاومت بررسی بشه. 6. جاسوس های محلی مشخصا بدجور ضد حزب الله در حال عمل هستند. باید دید کجا رخننه وجود داره و رویه ها چه تغییراتی باید بکنند. ... این گفته ها فقط حرف هستند. ممکنه همه غلط باشند و بی اعتبار. از خانه گرم و پشت کیبورد نمیشه تز ارائه داد در میدانی که صدها فاکتور دخیل هست. فقط اظهار نگرانی با چند خط خبر هست. انشاالله مقاومت در میدان بهترین تصمیم را میگیره با کمک خداوند متعال و حمایت همه معصومین.

سلام ممنونم به این موضوع خوب اشاره کردید. در ایران عزیز به دلایل بسیار که برخیشون حاصل برخی اشتباهات ساختاری بوده و برخی هم نیت بدی نداشته ولی رخ دادند برای برخی مسائل این رخ داده و رسانه های فارسی زبان و افراد پیرو دقیقا از همین مفهوم بهره بردند و میبرند برای اصطلاحا همون بک فایر رسانه ای. خصوصا در رابطه با نسل جوان. مثال به روزش همین ماجرای فلسطین هست. به شکل طبیعی وقتی روی موضوع فلسطین متمرکز بودیم در کشور و در سال هایی که رسانه ها در ایران تنها بیشتر یک جناح بصری داشتند ( ماهواره ها که لس انجلس نشین ها سرگرمی بود حتی سیاسی ها و انگلیسی ها هم که دیده و شنیده نمیشد ) موضوع فلسطین یکی از موضوعاتی بود که طبیعتا زیاد بهش پرداخته شده بود. سر بی دقتی ها و از سر اینکه لزوم دقت در روایت حس نمیشد این طور موضوع مطرح شده بود یا برداشت مردم و عوام این بود که فلسطین کشوری بوده که اشغال شده و همین الان موجب بک فایر رسانه ای است. مخاطبی که استدلال های زیادی در این مورد شنیده حالا تنها با زیر سوال رفتن یک موضوع که دچار کژتابی بوده ( خلط سرزمین و کشور ) حالا شده مدعی زیر سوال بردن همه مفاهیم. که بله سال ها به من دروغ گفته شده و حتما پس همه روایت طرف مقابل صحیح هست. اصلا این سرزمین صاحب نداشته و یا دولت نداشته و البته دیگه منتظر پاسخ ها و استدلال ها هم با گرفتن گوش هاش نمیمونه و بلند بلند فقط چیزی که میشنوه را تکرار میکنه چون حالتی عصیان گونه هم داره و چه بهانه ای بهتر از این. حالا جالب هست همین اتفاق الان در موضوع فلسطین در شبکه های اجتماعی آزادتر ( مثل تیک تاک) داره اونور رخ میده ولی نه به شکل بک فایر دروغین و هدفمند و رسمی، چون اونجا رسانه دولت ساخت و بودجه بگیری که فقط یک طرف ماجرا را اون هم هدفدار و با کذب و دروغ تحریف کنه وجود نداره در این ماجرا، بلکه اونور همه چیز کاملا مردمی و در فضای افکار عمومی مردمی عرب و انگلیسی و فرانسوی که حالا به لطف شبکه های اجتماعی روایت غالب و ثابت شبکه های جریان را دور زده داره رخ میده و چیزی که وجود داره حقیقت محض با فکت و سندی است که منجر به قضاوت افکار عمومی شده و میشه. برای همین یکی میاد میگه فلان سال که من را از امریکا، اسراییل برداشت برد به اسم لندویزیت ( اسمش را فراموش کردم این نبود ولی همین مایه ها بود که یک سفر تبلیغاتی برای جوان های امریکایی (در اینکه فقط یهودی ها بودند یا باقی را نمیدونم) است که مجانی از سرزمین های اشغالی بازدید کنند و خیلی هم مرسوم و مشهور هست. حالا دوستانی که در جریان هستند میتونند کمک کنند در مورد جزییاتش ) ماجراش چی بوده و در طول این سفر چطور مخ ما را پر کردند و اینطور شده بود که ما به اسراییل عشق میورزیدیم و برامون مقدس بود حالا تازه فهمیدیم ماجرا چی بوده. برای همین رویدادی که نصفه و نیمه ( به خاطر اینکه غرب نمیاد فیلتر کنه جایی را که با ده ها ابزار و البته با یک "حتما خبری هست که فیلتر شده" قابل دور زدن هست بلکه خیلی سریع و قاطع و جدی حذف و تهدید میکنه و حتی به پلتفرمی مثل X با اون قدرت حجم خدمات مالکش به کشور آمریکا هشدار صریح میده و کلی ضربه اقتصادی میزنه تا بیشتر از کاری که داره انجام میده در جهت سرکوب حقایق عمل کنه. ) هم داره رسانه های جریان اصلی را دور میزنه عمیق تر هست تا روایت های دروغین و هدفمند بودجه بگیری که سعی داره از همین مفاهیم در کشورهایی چون ایران به هدف برسه. خلاصه اینکه وقتی با چنین مفاهیمی آشنا باشیم طبیعتا ماجرایی که اصطلاحا ما پشتش ایستادیم چنان با فکت و سند و واقعیت و حقیقت محض و عریان پیش چشم و در دسترس هست که اصلا نیازی نیست وارد مغلطه ها و سفسطه هایی از جنس اجناس صهیونیست ساخت بریم. آبروی ارتش و سیستم اطلاعاتی رژیم صهیونیستی چنیان بر باد رفته که روزی نیست یک کلیپ با سخنگویان ارتش و فلان نهاد سیاسی و اطلاعاتی توسط جوان های آمریکایی و عربی تولید نشه که دارند مسخرشون میکنند. از این یک تقویمه! تا اینجا تونله حماسه!! یا اون افتضاح پرستار (بازیگر) بیمارستان شفا ( واقعا عجیب هست. اون اسطوره تبلیغاتی طوری به هم بریزه که سربازش را با دوربین سی ان ان بفرسته داخل ساختمان و در پخش زنده افسر صهیونیستی اشاره کنه به تقویم روی دیوار و خیلی هم با اعتماد به نفس بگه اینجا به عربی نوشته ( اون هم از چپ به راست) این لیست افراد حماس هست که در طول روز از گروگان ها نگه داری میکردند! ( شامل گروهبان شنبه! ستوان یکشنبه! سرهنگ جمعه که خشن ترینشون بوده بین همه شون! و البته پنج شنبه که معلوم نیست واقعا چرا هیچ وقت سر پستش نبوده! )

این موردی هست که رسانه های عبری بهش اشاره ای نیکنند از دیروز تا حالا و یکطرفه دارند اه و ناله میکنند که بله حزب الله باید به خاطر این حمله اش پاسخ سخت بگیره. توی سخنان سید هم بود پس همین مورد بود. به شخصه از شهدا خبر نداشتم. این تحول خطرناکی محسوب میشه که توی سوریه جنگ را با حزب الله بکشونه. احتمالا گفتند یک راه فشار به حزب الله نه در لبنان که بخشیش در سوریه است. و خب پاسخ بازدارنده برای این حرکت از لبنان میتونه با تشدید حملات باشه و تلفات گیری وسیع یا اینکه واقعا از سوریه پاسخ داده بشه. هرچند دشمن طبق همه گفته های قبل پاشنه آشیل مقاومت را در سوریه ( زیرساختها و دولت و پایگاه های بی دفاع مقاومت ) میدونه از اونجا که تروریستهای خون اشام هم منتظر فرصت هستند و فکر میکنه مقاومت دستش اونجا بسته است و اونجا را نقطه بازدارندگی خودش در برابر مقاومت قرار داده.

نکاتی چند از مستند پرچمدار

تصویر تلخی را دیدم دیروز. که بولدزور اسراییلی اونم چرخ زنجیری از روی بدن یکی از مبارزین فلسطینی و از عمد طوریکه قسمت زنجیری بولدوزور کامل روی بدن مبارز قرار بگیره رد شد. حیوان های عجیب و غریبی هستند صهیونیستها. در لباس شیک و مملو از شعارهایی که همه با رسانه ساخته شدند ولی در عمل وحشی ترین و کثیف ترین موجوداتی هستند که در کره خاکی زیست می کنند. و همه میدونیم فقط منظورم به این رفتارشون نیست. چیزی که چندبرابر میکنه شدت عفونت این رفتارهاشون را اینه که اتفاقا از همه بیشتر اینها ادعا دارند و پشتیبانانشون در مورد اینها که متمدن هستند! دموکراسی ال و بل دارند، حقوق بشر (!) و به قول اون کودن سیاسی/نظامیشون با اخلاق ترین ارتش دنیا را دارند. تا حالا کلی تمسخر دیده بودیم ولی این حد از تمسخر واژه ها واقعا خودش یک رکورد محسوب میشه.