alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,269
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    144

تمامی ارسال های alala

  1. (اگر منظور از ما نه کاربران انجمن که مقاومت باشه) به نظرم شواهد نشون میده اتفاقا این طور نیست. یعنی بعد از حادثه تیفور و برخی اطلاعات در مورد اون واحد سامانه پدافندی انتقال داده شده به سوریه و یک عملیات (برخی عنوان میکنند فریب) و کشاندن اف-16 ها به حریم هوایی سوریه و گرفتن تلفات از نیروی هوایی این رژیم پس از سالها یکه تازی (نه با پدافند مدرن شده اس-200 که به نظر با یک تاکتیک برنامه ریزی شده) وقتی این رژیم به طور گسترده سیستم های راداری و پدافندی ثابت را هدف قرار داد، ما از تمرکز بر پدافند سوری ها (به طور خاص) دست کشیدیم و چیزی که الان هم میبینیم مقابله عادی سامانه های کوتاه برد در اجرای وظیفه ذاتی و دفاع نقطه ای است که البته چندان هم شاید کارآمد نباشه. در عوض ادعاهای دشمن و نوع اهداف انتخابی نشون میده از اونجا که بنا به موقعیت جغرافیایی خاص سوریه، عقب افتادگی های بسیار در حوزه راداری و پدافندی، آسیب جنگ داخلی در حوزه اطلاعات و پدافند، حملات مستمر دشمن و همچنین فضای امن همسایگان برای دشمن و حضور آمریکا امکان تمرکز تدریجی و برنامه ریزی شده روی پدافند سوریه برای بازدارندگی وجود نداره، این حوزه سرمایه گذاری روش کاهش پیدا کرده و مقاومت به سراغ تنها گزینه بازدارندگی در دسترس (فعلی) موشک رفته. ( حالا هم از منظر من مخاطب و هم احتمالا مقاومت ) اگر در بحث تولید و ذخیره موشکی در سوریه، بتونیم در یک موقعیت پدافند غیر عامل (زیر زمین، نزدیکی هر چه بیشتر به پایگاه های روسی(هر چند این رژیم احساس خطر از هر جانبی کنه حتی اگر مقر نخست وزیری خودش هم باشه اون را هم میزنه و پس گزینه مطمئنی نیست)) این امکان را پیش ببریم و به ذخایر قابل قبولی (پراکنده قطعا مثل لبنان یا غزه حتی ) برسیم کم کم در یکی از این موقعیت های حملات گاه و بیگاه که قدرت این ذخایر را رونمایی کنیم (مثل غزه مثلا، البته با بهره وری بیشتر چون در غزه خطر حملات انتقامی به زیرساختها و مراکز حکمتی ای که وجود خارجی ندارند نیست ولی در سوریه هست و بنابراین باید ذخایر موشکی هم در کمیت و هم کیفیت(نقطه زن) قابل توجه باشند) اونوقت این تعادل در سوریه بوجود خواهد امد و بازدارندگی ایجاد میشه. تمام سعی صهیونیستها بر این هست که این اتفاق (در دسترس بر خلاف اتفاق ایجاد بازدارندگی کامل پدافند که هم در حوزه مالی و هم لجستیکی و هم نظامی و تکنولوژیکی که غیرقابل دسترس هست) رخ نده و تمام این زدوخوردها و جیغهای بنفششون و التماس به روسها و امریکا هم برای اخراج ایران از سوریه هم برای همین هست. تصور کنید این جبهه و بازدارندگی و ذخایر در سوریه رخ بده. سومین پتک و عامل پرقدرت بر سر این رژیم درست بیخ گوشش. (نبرد نابرابر ما با امریکا (در فاصله بعید تا خاک اصلیش و اون بیخ گوش ما) تنها با روشهای خلاقانه و رفتن بیخ گوش سوگولیش و با ابزارهای در دسترس و ساده برای ما تضمین کننده تعادل هست)
  2. در مورد حملات دیشب صهیونیستها چند نکته: اولا در مورد روسها که مشخصا در اتاقهای راداری و سامانه ای نشستند و دارند با خیالی آسوده مشاهده میکنند انواع تاکتیکها، پرنده ها، جنگ افزارها و سیستم های جنگ الکترونیک روز را در یک میدان نبرد واقعی و در برابر برخی سامانه های قدیمی و جدیدشون و احتمالا تجربیاتی کسب میکنند که شاید هیچ وقتی دیگه براشون قابل دستیابی نبود به این اسودگی و در امنیت کامل. و نکته اینجاست ایران (البته در شرایطی کاملا معکوس با روسها و زیر خطر هدف قرارگرفتن لحظه ای در نبود یک چتر پدافندی) آیا حداقل ابزارهایی برای ثبت این تجربیات در سوریه در اختیار گرفته یا خیر؟ به هر حال اطلاعات بسیار ارزشمندی میتونه به دست بده از تجهیزات و تاکتیکهای نوینی که یکی از اصلی ترین دشمنان ما در یک محیط واقعی جنگی به کار میبره. دوما در این حمله مثل برخی حملات گذشته یک پکیج از اهداف مورد حمله قرار میگیره، مثل همیشه تعداد موشکها محدود عنوان میشه (12 تا مثلا) ولی حداقل چند برخورد را داریم. حالا یا بنا به عدم کارایی پدافند بردکوتاه در پیش گیری قطعی از حملات، یا استفاده از تاکتیکها و جمرها و دیکوی ها و جنگ الکترونیک و فریب دشمن و تعدد اهداف که باعث میشه پدافند کم تعداد سوریها نتونه حملات را کامل دفع کنه(لااقل موثر) در این مورد باید در نحوه و نوع به کارگیری سامانه های بردکوتاه فکر بیشتری بشه اگر قرار به تولید هست و شاید حتی با کمیت زیاد هم حتما در ارتباط با سایر سامانه ها، جمرها، تاکتیکها و ... بهش فکر بشه چون میبینیم تنها داشتنش کمکی به فدع حملات نمیکنه. سوما عنوان شده بود حملات از فراز لبنان بوده ولی موشک اس-200 در قبرس شمالی در فاصله ای در حدود 200 تا 350 کیلومتری (بسته به موقعیت لانچر) چه میکرده؟ از طرفی به نظر هدف قرار گرفته تا اینکه سقوط کرده باشه؟ قبرس شمالی هم که احتمالا ساقطش نکرده چون تنها خبر سقوط جسم را اشاره کرده و نه فعال شدن پدافند احتمالی در منطقه. سوال اینجاست آیا مثل همیشه رژیم صهیونیستی از حریم هوایی سایر کشورها، از موقعیت پرنده های مسافربری پرتعداد در اون ناحیه و ... برای حملاتش استفاده میکنه و همین موجب این میشه که پدافند لااقل در بخشی از کارکرد خودش دچار مشکل بشه؟ اگر اینطور هست حملات این رژیم (در هر عملیات) با تعداد پرنده زیادی در چند بعد پی ریزی میشه و اصولا به خاطر موقعیت سوریه و فضای پیرامونی تقریبا 270 درجه ای آزاد (به خاطر ضعف مطلق همسایگان(لبنان، عراق، قبرس(همکار شاید حتی) در عدم توانایی دفاع از آسمان کشورهاشون) یک حمله سه بعدی! پدافند ضعیف سوریها را (در همین شکل ناقص و کم تعداد و قدیمی ) کاملا مستاصل میکنه. و فراموش نکنیم در وضعیت فعلی آسمان عراق، افغانستان، جنوب خلیج فارس و حتی شاید آذربایجان در یک جنگ احتمالی چنین موقعیتی را میتونند داشته باشند و فرودگاه های دبی و قطر و کویت نقش پوششی هواپیماهای پرتعداد مسافری. مثل همیشه شرایط دفاعی بسیار سخت میتونه باشه و باز پیشنهاد در این بخش ضمن تقویت و پوشش حفره ها گسترش هر چه بیشتر امکانات تهاجمی است که اصل اصلی برای یک دافع پیشگیرانه محسوب میشن. پ ن: پایگاه ایمیج ست تصاویری گذاشته از مصیاف که دو رادار و 4 لانچر ارکتد اس-300 را نشون میده. فارغ از کیفیت حضور اس-300 در سوریه و نقشش به نظر این واحدهای مجزا با توجه به تسلیحات دورایستای دشمن چندان شانسی برای مقابله با این نوع از حملات را ندارند و شاید تنها به قصد جلوگیری از حملاتی سنگین با نفوذ به عمق برای اهدافی خاص تدارک دیده شدند، هرچند چینش لانچرها و رادارها هم که کاملا در برابر چنین دشمن مجهزی بی دفاع به نظر میرسند شاید نشان دهنده این هست که فعلا قصدی برای درگیری نداره این سامانه. پ ن2: این اهداف هم میتونه قابل تحلیل باشه: رژیم صهیونیستی بامداد امروز بار دیگر اهدافی در مناطق مختلف سوریه از جمله در حومه حمص، مرکز پژوهش‌های علمی در منطقه «جمرایا» در غرب دمشق و منطقه‌ای از گمرکات سوریه در منطقه شنشار در نزدیکی مرز لبنان را هدف قرار داد، هرچند این حملات بطور عمده از سوی پدافند هوایی سوریه شناسایی و دفع شد. نگرانی از محموله های ارسالی به لبنان حتی از طریق رسمی، و همچنان بحث تولید موشک. (اصولا قطعا با این همه حملات به مراکز تحقیقاتی-نظامی سوریه خصوصا در جمرایا و مصیاف و ... باز اصرار به مثلا تولید مشوک در این مراکز قطعا عقلانی نیست و تا به حال قطعا مراکز ایمن باید ایجاد شده باشه ولی اصرار این رژیم برای هدف قرار دادن چند باره یک مرکز چی هست معلوم نیست! اسم پرکششش در رسانه ها؟
  3. همین امر میتونه دلیلی باشه که موساد چطور به این راحتی این عملیات را پی ریزی کرده. همه به حسن نیت شهید طهرانی مقدم و روحیه فوق العادشون که اتفاقا موجب پیشرفت در زمان کوتاهی شده (خصوصا در بحث انگیزه و اشتهای سیری ناپذیر برای هر چه بیشتر توانمند سازی صنعت موشکی ایران به طور خاص) حالا دیگه آشنا هستیم. در این مقطع هم احتمالا هم برای مقابله با مشکلات و هم نیازهای ضروری کشور شاید طبق گفته های جناب منطقی بنا به ضرورت برخی فرآیندها را حذف کردند ولی خب ما باید توجه داشته باشیم که مثل ترور شهید صیاد شیرازی دشمن ما از قسی ترین و قوی ترین و اتفاقا در این بحث خاص(صهیونیستها) به شدت کینه جو هستند (پدر صنعت موشک هایی که از 2006 و قبل و بعدتر مدام به فرق سرشون میخوره را به همین راحتی رها نمیکنند و اصولا هرکسی ضربه ای به اهداف پلیدشون بزنه را فراموش نمیکنند) و از این فرصت بهره کافی را میبره: چه در نفوذ کردن افرادی در مجموعه ای که برای افزایش نیروی کار به منظور شدت بخشی به کار مهم هست و شاید مثل شهید صیاد برخی پروتکل های امنیتی را هم با همون روحیه جهادی و مردمی ازشون عبور میکنه (محبت و نزدیکی به افراد ) چه در تهیه تجهیزات ( که قطعا در تمام تجهیزات با کاربرد دوگانه ای که ما از بازار سیاه میخریم با توجه به تجربیا روشن گذشته خرابکاری هم میشه هدفمند) و زمان لازم برای راستی آزمایی قطعه از این نوع توطئه ها صرف نمیشه. و البته فراموش نکنیم از یکی از مهمترین عوامل، حفره امنیتی که اتفاقات به شدت زیان آور 88 رقم زد برای کشور و شاید حتی باعث گسست در برخی نهادها هم شده باشه از بس که تاثیر گذار بود در قطبی کردن جامعه و بدترین حوادث امنیتی هم در این بازه زمانی رخ داد. چه ترور دانشمندان و چه این حادثه و شاید ده ها حادثه دیگه که در تاریخ کشور خاموش ثبت هست و جلوشون گرفته شده.
  4. به نقل از کتاب اون نویسنده فکر کنم امریکایی هم این ترور اشاره شده بود، همچنین در وبلاگ گویا نزدیک به منابع اطلاعاتی صهیونیستی که هر دو در ویکی هم درج شدند، منتها در مطلب وبلاگ دقیقا عنوان شده بود که موساد با به کارگیری سازمان مجاهدین خلق این عملیات را انجام داده. منتها در یک منبع ایرانی تا به حال اشاره واضحی نشده بود که در گاندو که به گفته کارگردان بعضا اطلاعات چندین پرونده ادغام شدند (اطلاعات کاملا درسته ولی بنا به ماهیت داستان اطلاعات پرونده ها کنار هم قرار گرفته و یک داستان را شکل داده ) برای اولین بار صراحتا تایید شد. حالا گویا در قسمت بعد هم اشاره ای هست به این موضوع. شاید تنها منبع دیگه ای که به طور نیمه رسمی این ترور توسط موساد (با مزدوری منافقین) را تایید میکرد این تصویر بود.
  5. شاید این اتفاق پر رنگ ترین (خسارت بارترین) و تلخ ترین حادثه نظامی مربوط به ایران هست که در ذهن من ثبت شده. مهمترین چیزی هم که از روز حادثه به یاد دارم علاوه بر لرزیدن شیشه های اتاقم ( دقیقا دو لرزش در پی دو انفجار ) و تصویرش که در ذهنم ثبت شده. (بدون اطلاع از ماهیت ماجرا) جمله ای هست که وقتی همه داشتیم گمانه زنی میکردیم در مورد اتفاق دوستی در انجمن درج کرد قبل از هر خبر رسمی با این مضمون: «نمیدونید چه کسی را تو این انفجار از دست دادیم و هنوز عمق حادثه را اطلاع ندارید» به شخصه من که تا اونروز اسم سردار را هم شاید نشنیده بودم و بعدتر کم کم مطلع شدیم چه حادثه بزرگی رخ داده. این یکی از اون حوادثی است که تا وقتی انتقامی براش درک نشه هیچوقت داغش سرد نمیشه.
  6. البته حالا موضوع بیاتی محسوب میشه ولی اولا در مورد صحت و نتیجه گیری عکسها جای تردید هست. ثانیا اطلاعات فید تصویر که اول به صورت حذف شده و پس از چند روز کامل منتشر شد و بعد طبق اعداد و زوایای دوربین (از همه مهمتر موقعیت قرارگیری پوزیدئون که تنها بر مبنای ادعای خودشون هست) در چند کار گرافیکی سعی دارند نشون بدند که پرنده چند مایل اونطرف تر بوده اصلا مشخص نیست مربوط به کدوم گرافیسته! آمریکایی است احتمالا. یعنی به راحتی حتی میتونند اون ارقام طوری عددسازی شده باشند و روی فید تصویر درج شده باشند که تنها روایت امریکایی را در یک معدله محاسباتی تایید کنه. از طرفی لاشه هم که دست ایران هست. از اون طرف سابقه درج اطلاعات غلط و دروغ گفتن در حادثه ای به مراتب بزرگتر به جامعه جهانی را دارند. با تمام این شرایط هرچه قدر هم که پوستر بسازند به هر حال قابل پذیرش نخواهد بود. قطعا نمیتونه به عنوان مدرک هم جایی ارائه بشه هر چه قدر هم که میخواد قسم بخوره این فید تصویر همون لحظه پوزیدئون در همون موقعیتی است که من قسم میخورم توش بوده. پ ن: در حقیقت معنی این پوستر این هست: اولا ایمان داشته باشید که من(آمریکا) در مورد اینکه این تصویر فید پوزیدئون در همون لحظه هست دروغ نمیگم. ثانیا ایمان داشته باشید که این تصویر هیچ گونه دستکاری توش نشده. ثالثا ایمان داشته باشید که پوزیدئون دقیقا در همون مختصاتی که من اعلام میکنم بوده. رابعا ایمان داشته باشید که زوایای دوربین و ارتفاع و جهت ها هم دقیقا همون هایی است که من ادعا میکنم اینطور بوده. خامسا در مورد ارتفاع گلوبال هاوک و اطلاعات دیگه هم چیزی نپرسید و ایمان داشته باشید که داده های مخفی هم اگر وجود داره من در موردشون راست میگم. سادسا! ایمان داشته باشید من دروغ نمیگم که روایت خودم را غالب کنم.
  7. در مورد شکار گلوبال هاوک باید اتفاقات پیرامونیش را هم در نظر گرفت: برخی ابعاد بهشون اشاره شد ولی برای مثال خنثی سازی توطئه های روانی در چندین جبهه حاصل این شکار میتونه قلمداد بشه. قدرتنمایی عربستان در حمله به یمن در بعد نظامی هم افکار عمومی اعراب (هرچند تا حدودی در ابتدای امر) را تحت تاثیر قرار داده بود و هم متحدین ایران را. از طرفی بازگشت کشتی کمکهای ایرانی و یا شلیک به باند صنعا و ممانعت از فرود پرنده ایرانی سبب شده بود در رسانه های خاص عربی عنوان بشه که ایرانی ها خودشون جرات مقابله نظامی را دیگه ندارند. حملات صهیونیستها به سوریه و ادعاهای مدامشون مبنی بر هدفگیری پایگاه های ایرانی هم عامل دیگه ای بود که به عنوان پتک بر سر متحدین و دوستداران جمهوری اسلامی کوبیده میشد که جرات پاسخگویی وجود نداره. فشار سنگین روانی امریکا که حتی اگر طرف سومی در کشور ثالثی به یک درایی و منفعت امریکایی حمله کنه ایران مسئول هست و پاسخ سختی میگیره که ادامه هم داشت و هرروز شدت میگرفت. همه و همه اینها در حوزه روانی حالا با شکار گلوبال هاوک میشه گفت تحت تاثیر قرار گرفته و شاید مهمترین فایده بازگشت وجهه به بحث مقاومت هست که با هدف گرفتن عضوی تاثیرگذار از صنایع نظامی آمریکا تقریبا تمام حوزه های بالا را پوشش داده.
  8. یا احتمالا هدفمند مدلی ارسال شده که دارای موتوری است که از بازار قابل تهیه هست و هیچ کس نمیتونه (خرید رسمی) به ایران منتسبش کنه بدون سختی! و از موتورهای داخلی بهره گرفته نمیشه در این نوع از صادرات! یا واقعا خطوط تولیدی یمنی ها حالا با کمک امدادهای! پنهانی است که بحث خرید و مونتاژ و تست هم در همون یمن انجام میگیره و متکی به بازار قطعات و تجهیزات کشور مبدا نیست. یک جور تولید ملی-وطنی.
  9. به خاطر سه پست متوالی عذرخواهی میکنم ولی این مقاله سعید لیلاز عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران هم به نظرم در وجهی از فشارها به ایران قابل توجه هست:
  10. بنده خدا ازش که تحویل شده احتمالا. ولی انصاف حکم میکنه یک قایقی، موتور یدک قایقی،یک سال سوخت مجانی ای، مجوز صید اشانتیونی چیزی بهش بدند. قایق دارا تشویق بشند دیدی یکهو باقی قطعاتش را هم یافتند، ماهی که نیست، پهپاد تور میکنند. یکی از پیجها تصویر یگ گلوبال هاوک را گذاشته بود تو پایگاه اماراتی حدود دو ماه پیش. و البته چه قدر پرنده دارند امریکایی ها تو این پایگاه اماراتی ها.
  11. جناب حیدری در مورد روشهای خلاقانه و همچنین پهپادهای مهاجم گفتند. ما در دو زاویه: یکی اخلال در کار پرنده های بسیار موثری مثل پوزیدئون و گلوبال هاوک فی المثل؛ به صورت نرم در شرایط غیرجنگی و سخت در شرایط جنگی و دیگری پرنده های مهاجم در وضعیت جنگی باید کار کنیم در حوزه پدافند نرم و سخت. مثلا با توجه به افزایش برد روزافزون فاصله جاسوسی پرنده های امریکایی و مرزهای ما که از شرق و جنوب و غرب و حتی بخشی از شمال در محاصره کامل هست و به لطف همسایگان پرنده های امریکایی به راحتی در مماس با مرز حتی و بدون داخل شدن اطلاعات ارزشمندی از دارایی های محدود ما کسب می کنند نیاز هست هم روشهای اخلال نرم (فریب، پارازیت، ایجاد خطر و هشدار با پهپادهای پرتعداد ارزان و ریزجسه و ...) و هم روشهای خلاقانه چینش راداری و پدافندی و اختفا و پدافند غیرعامل و پسیو و ... را در پیش بگیریم. در شرایط جنگی هم برای نزدیکی به این گونه پرنده ها ( و هم خانواده هاشون از لحاظ عملکردی) که شاید بسته به شرایط دورتر از محیط جنگ باشند شاید روشهایی که بحث کردیم شامل موشکهای بالستیک پدافندی و پهپادهای لینک شده از بهترین روشها باشند. باید وارد این حوزه ها بشیم هر چه زودتر. و تاکید همیشگی من توجه داشته باشیم به فاصله اولا عمیق تکنولوژیکی و اقتصادی دو کشور و از همه مهمتر متاسفانه حفره ای که در تجربیات نظامی و تجهیزات بین ما وجود داره و تنها و تنها شاید خلاقیت و خلاقیت و خلاقیت بتونه گوشه ای از این فاصله را پوشش بده.
  12. باید در مورد قدرت فوق العاده دشمن در جمع آوری اطلاعات راداری توسط پرنده های مخصوص این کار که به تعداد بسیار زیادی در اختیار داره در انواع مختلف و در انواع دیگه هم از زمینی و دریایی و اطلاعات ماهواره ای و جاسوسی هم در کنارش بهش یک دید کلی و جزئی بسیار خوبی از شبکه پدافندی ما میده فکری بکنیم. اجرای اصل غافلگیری با تاکیتکهای خلاقانه، استفاده از ابزارهای ترکیبی و بعضا معرفی نشده، گسترش ابزارهای پسیو و متحرک سازی هرچه بیشتر پدافند و رادارها و اجرای به تناوب عملیات های فریب راداری همه و همه نیاز اساسی ما هست در بعد تدافعی. و این ماجرای دفاع هر چه که بیشتر نگاه میکنیم باز در برابر دشمن فعلی لااقل از حیث کمیت نبرد نابرابری است. بهترین اقدام تکمیلی افزایش توان هجومی است. به هر شکل ممکن و با تنوع ابزار.
  13. خود پنتاگون وقتی داره زور میزنه و نمیخواد باور کنه سیستم ایرانی زده چه انتظاری از ترک ها داریم؟ میگه احتملا پیچورا بوده و برای همین ما هم یکی از هدفهامون همین هست (مظلوم تر از پیچورا پیدا نکردند - احتمالا نمیخوان یک هدف سخت و دارای سرنشین باشه - به نظر قصدشون هدف قرار دادن یک سیستم بدون حضور کاربر هست- یک حمله به سخت افزار در تلافی. ) ولی دلیل داره. احتمالا میخوان مرتبطش کنند با اس-400 شون با این داستان که اگر با اس-200 گلوبال هاوک را زده ببینید ما با اس-400 چه کارها که نکنیم. این تحرکات بالگردهای آمریکایی پرتعداد در خلیج فارس هست که از صبح امروز تشدید شده. برخیشون در رادار نیستند و تنها برای لحظاتی پدیدار میشند و بعد هم خاموش میکنند احتمالا سیستمهای اعلان را. میتونه مربوط به انتقال پرسنل نفتی آمریکایی مرتبط با آرامکو باشه یا انتقال خدمه به ناوگان در خلیج فارس.
  14. در مورد فیلمها هر چه بیشتر میگذره به نظر لحن ها و اطلاعات به تله بودن حادثه بیشتر آدرس میده: اگر به یاد داشته باشید در خبرهای اولیه موکدا مرکز هرمزگان اعلام میکرد ما خدمه هر دو کشتی را نجات دادیم و 21 نفر کشتی دوم را هم. گویا کشتی دوم که کشتی معروف ماجرا هست یکساعت بعد اعلام حادثه کرده. ( ما اپراتور ژاپنی را ملاک قرار میدیم که اشاره میکنه اشیا پرنده به کشتی حمله کردند ) در این حین مرکز هرمزگان به گشتی های ایرانی سپاه و ارتش و نجات که قبلا در موقعیت ارسال شده بودند برای نفت کش اول و با توجه به مرزهای آبی خودمون اعلام حادثه کشتی دوم را میکنه. قایق های ما (گشتی سپاه شاید) به سمت کشتی دوم برای نجات میرن بدون اطلاع از اینکه ناو امریکایی خدمه این کشتی را گرفته و قبلا به کشتی ژاپنی خودش را رسونده. قایق ما بعد این واقعه به کشتی میرسه و قاعدتا با تصور وجود 21 خدمه (ناو امریکایی که به مرکز هرمزگان اطلاع نمیده قاعدتا عملیاتش را) به بررسی کشتی میپردازه که با مین مواجه میشه. حالا اینجا این مین یا توسط ناوگروه امریکایی با علم و احاطه بر اینکه قایق گشتی سپاه داره میره برای عملیات نصب شده یا همون ایده ای که از مبدا متصل بوده به کشتی. فرض این سناریو این هست امریکایی ها در مورد ساعت فیلم دارند کمی شیطنت میکنن. (چرا امریکا اول باید فیلم را بدون اطلاعات فید منتشر کنه و بعد چند روز با فیدی که اطلاعات داره؟ زمان برای فوتوشاپ! روی ویدئو؟ و درج اطلاعاتی که با اطلاعات شفاهی بخونه روی فید اعم از ساعت و تاریخ و ...؟ حتی در ویدئوی رنگی هم نور به نور ساعت 4 عصر در دریای عمان نمیخوره. اگر فرض بگیریم دو عملیات فجیره و دریای عمان را قطعا هر دو کار یک گروه نمیتونه باشه. یکی خیلی تمیز و حرفه ای و مرتب و دیگری این همه شلخته و شل و رها. یکی کاملا قابل درک از لحاظ موقعیت مکانی و زمانی و انتخاب نوع کشتی ها و میزان ضربه و خالی بودن کشتیها از محموله و نوع هدف گیری و دارای پیام های معنا دار و دارای مزایا اون یکی کاملا غیرقابل درک و بی موقع و بد موقعیت (مرز آبی ایران) و بدون پیام و دارای مضرات متعدد (جلسه آبه با رهبری) و بدپیام و پرسرو صدا و پردود و اتش و بعدشم که جلوی دوربینهای تلوزیونی ادعای مین دزدی! البته حادثه حرفه ای اول میتونه توسط طرف ضربه خورنده پایه و اساس حادثه دوم قرار گرفته باشه که ببینید یکی داره خلیج فارس را ناامن میکنه که البته بسیار بد و شلخته و غیرحرفه ای انجام شده ولی چون در فاصله زمانی کمی رخ داده ادعای مطرح شده را (یک کشور خرابکار داره سلسله اقدامات انجام میده) برجسته میکنه.
  15. یکبار در یکی از پستها اشاره شد که وضعیت فعلی ایران که تا به حال مثل حمله به نیروگاه عراق، نیروگاه سوریه، حملات به سودان و ... بهش حمله ای نشده یک بازدارندگی محسوب میشه ولی روزیکه دشمن فرض کنه یا بتونه از این خطر قرمز رد بشه و ایران پاسخ حداقلی بده و این حریم شکسته بشه قطعا در حوزه نظامی و حملات بهش وارد مسیر بی بازگشت میشه. برای همین وضعیت موجود با تمام شرایطی که تجربه کردیم در یک نبرد غیرمستقیم در کشورهای مختلف ( که هنوز هم از جزییاتش چندان اطلاع نداریم که چه زدیم و چه خوردیم) متفاوت هست و خط قرمزی متفاوت و حیاتی است. اینکه دشمن این را متوجه بشه حمله به خاک سرزمینی ایران در پهنای مرزهای مشخصش به طور مستقیم یعنی آغاز یک جنگ تمام عیار و خودمون هم همین را باور داشته باشیم و در صورت رخداد طبق بند اول مجبور به این امر هم باشیم شاید مانعی از یک جنگ علیهمون باشه. چیزی که در مقاله اخیر عبدالله شهبازی هم بود که اگر دشمن مجاب بشه یک جنگ محدود منجر به یک جنگ وسیع نمیشه شاید حمله به ایران براش واقعا اجتناب ناپذیر باشه.
  16. این هفته این طرح خیلی سر و صدا کرد. باید دید آیا راهبرد از این به بعد در سوریه وارد کردن تلفات نظامی و انسانی مستقیم به ما خواهد بود؟ چیزی که در گذشته الاقل با اطلاعات ما ازش اجتناب میشد در یک قرار نانوشته جز مورد تیفور که واکنشی بود به کمرشکسته شدن دو خلبان اف-16 هشون.
  17. به قدری شواهد متناقض زیاد هست که اگر ویدئوی نصب مین توسط قایقی ایرانی هم منتشر میشد اون هم ویدئوی ساعت چهار عصر و روز روشن که وقتهای دیگه آدم از قدرت اپتیک و کیفیت پرنده های آمریکایی تعجب میکنه؛ نه به صورت سیاه و سفید و پرنویز و ناواضح و لرزان و تقطیع شده و زوم این بی نهایت و ... باز احتمال داده میشد اون قایق داشته کار دیگه ای میکرده. حالا با توجه به ساعت حمله مشخصاحمله حداقل چند ساعت پیش از دیدار رهبری با آبه برنامه ریزی و اجرا شده بوده و باز به قول سخنگوی ژاپنی معلوم نیست چرا همزمان با این نشست و تلاش همه برای کاهش تنش ناگهان( بدون اطلاع از نتایج نشست) چنین حمله ای اون هم به دو کشتی ذینفع ژاپنی باید رخ بده. حتی طرف سوم یا حالا دوم نروژ هم دلیل نیست که ما با اروپا تنش را افزایش بدیم و انتخاب بدی است. حالا جدای از همه تحلیلهای این دو روز و دقت برای اینکه امریکایی ها چیز دیگه ای دستشون نداشته باشند شاید بهتر باشه ما هم وارد این بازی بشیم. مثلا: فرق نمیکنه در چه حالتی: 1.کار خودی بوده 2.کار طرف سوم بوده (که خب فقط جایگذاری اطلاعات حقیقی مورد نیاز هست و طبیعتا باید این سناریو طی ساعات و روزهای اینده رخ بده) 3.یک عملیات فریب برای نزدیک شدن قایق ما و فیلمبرداری بوده 4.یا حتی یک فیلم ساختگی بوده سپاه با سر و صدا اعلام یک نشست عمومی کنه که قرار هست توش اطلاعات ویژه ای را برای اولین بار منتشر کنه و در این دور روز هم برای اطمینان و تحقیق کامل سکوت کرده بوده: یک یا چند مین با منشاء ترجیحا خارجی (بندهای 1 و 3 و 4) تهیه کرده باشه (مثل خود امریکایی ها حتی میشه ساخته بشه) و مقداری هم مخلفات و عکس و فیلم هایی که عناصر در صحنه تهیه کردند و یک سری اطلاعات پاورپوینتی مورد علاقه ترامپ و تابلویی و پوستری مورد علاقه بی بی متعاقبش و در یک بررسی دقیق عمومی با جزییات بسیار مشخصا یک کشور هدف (ترجیحا امارات) را متهم کنه به عملیات. چاشنی های سمت و سوی حملات و ساعات و ... هم بهش اضافه میشه و کلی هم داستان مهیج میشه جایی که قایق ایرانی وقتی متوجه مین میشه و میخواد به سراغش بره ناوگان آمریکایی به شدت مزاحم میشه و قصد داره اجازه نده قایق ایرانی این مدرک مهم را بازیابی کنه و حتی چند بار اخطار هم میده و ولی قایق ایرانی با رشادت خودش را به کشتی میرسونه و مین را جدا میکنه و منتقل میکنه برای بررسی بیشتر. امریکا همون ساعتی که این اتفاق رخ میده دستپاچه سریع فیلم این عملیات را در رسانه ها درز میده تا مانع روایت ایرانی بشه و برای همین بلافاصله ایران را متهم میکنه در صورتیکه ایران ابتدا صبر میکنه تا بررسی بشه مین از جانب کدوم کشور بوده و بعد نتیجه گیری میکنه. نکته ضروری: اگر این اتفاق رخ بده قطعا هیچ کدوم از این داستان سازیهای این پست نیست و حتما مورد 3 هست و طرف سومی این کار را کرده چون تناقضات نشون میده طرف امریکایی داره یک چیز را پنهان میکنه و دروغ میگه پس قطعا یا ایران این را فاش میکنه که مورد سوم رخ داده یا فاش نمیکنه و دلایل خودش را داره.
  18. حالا پیچ ها چون تبدیل به موضوع مهمی! شدند باید اشاره کرد میتونه دلایل مختلفی داشته باشه. از نمایشی بودن صحنه هایی که برای کلیپ قراره استفاده بشه. تا ممنوعیت ابزارالات الکتریکی در اون مرحله. نهایی نبودن مرحله مونتاژ و ... اصولا وقتی کلیت یک محصول به اون پیچیدگی و دقت تولید شده واقعا حداقل اعتبار را باید قائل شد که اون مجموعه خودش بهتر میدونه چطور میشه پیچ را سفت کرد و چه روشی نیاز هست. مثل ماجرای تهویه رادار و برخی ایرادات نشات گرفته از تلگرام و اینستا که گویا برخی دستان جدی را هم درگیر کرده (محیط اینستا و تلگرام مثل سم میمونند! هر چه قدر بیشتر درش باشی ذهن مسموم تر میشه و بیشتر شبیه ادم های (غالب) درونشون میشی حتی اگر مدام با خودت تکرار کنی نه من از این قماش نیستم و فقط دارم هدایتشون میکنم به سوی محتوای عمیق تر! ) مثل زامبی های سطحی کن! سطحیت میکنند. (حالا بحث عمیق بودن ما و اونا و اینجا و اونجا نیست، بلکه یک توصیف موقعیت از نوع محتوای موجود هست و حوصله و تمرکز آدمها در هر فضای با ذات خاص خودش که طبیعی هم هست)
  19. جالبه حتی تو تایم لاینی که دیروز فرماندهی مرکزیشون رسما منتشر کرد هم چنین چیزی دیده نمیشه. پنتاگون را که یتیم کنی بدی دست سرپرستی که اسمش در رفته به سرسپردگی محض میشه همین که هر روز یک کارمندش یک چیزی یادش میاد. لابد یک فیلم هم ازش دارند مثل فیلم بی زمان و مکان و رنگ و محتوا و نشان دیروز!
  20. چرا ذره ذره یادشون میاد! مثلا خواستند تناقضات موجود و اظهارات مقام ژاپنی را یک جور ماستمالی کنند که خدمه اشیاء پرنده دیدند که به کشتی اصابت کرده؟ خب دیروز همزمان با فیلم اعلام میکردند. اصلا مگر میشه ایالات متحده به سمت نیروهای نظامیش و ابزارالاتش شلیک مستقیم صورت بگیره و بنشینه نگاه کنه و بعد بیاد تعریف کنه اره خیلی خطرناک بود به سمتمون شلیک کردند! لابد بعدش هم میخوان بگن ایرانی ها داشتند مین جدا میکردند دیدند ما داریم ازشون فیلم میگیریم خواستد پهپاد ما را بزنند که فیلمشون را نگیریم! این وسط جرمی هانت هم بپره وسط بگه اره ما خودمون شاهد بودیم و دیدیم ایران زد! پ ن: جمله کلیدی ترامپ «ممکنه تنگه هرمز بسته بشه ولی زیاد طول نمیکشه» میتونه زنگ خطری باشه بر اینکه تیم ب (فارغ از دغدغه نسبت به نتایج یک حمله نظامی) داره ترامپ را متقاعد میکنه که : ایران داره ضربات نظامی به متحدینمون وارد میکنه و اینطور ممکنه اونها دلسرد بشند از قراردادهای تامین امنیتشون، یک اقدام نظامی (حالا با چیدن دقیق یک بهانه گیری اساسی ) محدود باعث میشه هم به متحدینمون کمک کنیم، هم قدرتمون را نشون بدیم به جهان و هم اینکه ایران سر سه چهار روز همونی که شما میخواهید را بپذیره و مجبور بشه مذاکره کنه. اینطور ما هم برخی اهداف اساسی مثل اتمی ایران را نباود کردیم در این سه چهار روز، هم تنگه نهایتا چند روز بسته شده و هم اینکه بالاخره مقاومت ایران درهمشکسته و شما هم به عکستون میرسید. حالا نکته کجاست؟ مثل ماجرای سوریه تا قبل از اولین حمله شما برگ بازدارندگی را (حتی اگر خیلی ضعیف باشید) تا حدی دارید و میتونید روش مانور بدید ولی با اولین حمله و فروریختن اصطلاحا قبح حمله و وارد نشدن شما به یک جنگ فراگیر و اساسی این تبدیل به رویه میشه برای دشمن و خب نتایجش را در سوریه میبینیم. منظورم این هست در شرایط فعلی باید از هر طریقی (پیام، رزمایش، رونمای از سلاحی خاص و ...) نشان بدیم یک حمله به ایران قطعا نمیتونه محدود باقی بمونه و دوم اینکه ایران هر ضربه اول را به مثابه ضربه اخر در نظر میگیره با تمام توان و انتهای تقدیر! پیش میره.
  21. میشه یک سناریوی دیگه را هم در نظر گرفت: (هرچند زمانها بسیار مهم هستند در این سناریو) سناریوی دام برای ایران امریکایی ها ابتدا ادعا میکنند که تصویری دارند که یک جسم شبیه مین چسبنده را به بدنه کشتی ژاپنی نشان میده با علم به اینکه قایقهای ایرانی در منطقه هستند (در تایم لاین فرماندهی مرکزی اینطور ادعا شده) و بعد تصویری منتشر میکنه که ناواضح چند لکه سیاه رنگ درش هست. قایق های ایرانی برای بررسی این ادعاها و یا گشت روتین و بازرسی به کشتی نزدیک میشند چند ساعت بعد و پرنده امریکایی هم که حاضر بوده یک فیلم ناواضح ضبط میکنه و بعد با جنجال به اسم فیلم کندن مین منتشر میکنه. نکات تقویتی: چرا آمریکایی ها در فاصله انتشار عکس با کیفیت (ناواضح لکه ها) و نزدیک شدن قایق ایرانی اقدام به بررسی و جمع اوری شواهد نکردند با اینکه کاملا در منطقه به قول خودشون 4 ساعت بود که حاضر بودند؟ چرا آمریکایی ها مانع قایق ایرانی برای از بین بردن شواهد ادعایی نشدند؟ با اینکه تهدید کرده بودند که محدوده عملیات ناوشون نباید مزاحمی وارد بشه. چرا ایرانی ها ساعتها بعد (حدود 7 ساعت بعد ) که ناوگان امریکایی با پهپاد و پرنده شناسایی و ناو کاملا در موقعیت مستقر شده بود اقدام به فرستادن قایق برای کندن مین کرده؟ (در حالیکه امریکایی ها ادعا میکنند قبل حمله حتی قایقهای ایرانی در منطقه بودند. و بعد حادثه هم فرصت مناسبی بوده برای جمع اوری مدارک باقی مونده ادعایی؟) خلاصه تمام این چراهای بی پاسخ و تناقضات یک طرف در مقابل حضور یک قایق ایرانی با تصاویر ناواضح در کنار یک کشتی حادثه دیده اصلا برابری نمیکنه در سنگینی تایید ادعای طرف امریکایی!
  22. این وسط چند نقل قول جالب توجه هم هست. دیروز پمپئو در واکنش به حادثه یک عبارت جالب داشت. «شما ببینید ایران پیشنهاد ترامپ در مورد مذاکره که توسط نخست وزیر ژاپن ارائه شد را نپذیرفتند و بعدش حمله کردند به کشتی های ژاپنی. این توهین به نخست وزیر ژاپن بود» (جالب نیست؟!) و بعد نقل ترامپ امروز که با دیدن فیلم اشاره میکنه من با دیدن این فیلم مطمئن شدم کار ایران بوده، شما ببینید واضح هست(!) و بعد اشاره میکنه پس ایران باید مذاکره کنه. یک مخرج مشترک از اظهارات تمام مقامات امریکایی که در این دو روز ایران را متهم کردند بگیرید عبارت «پس ایران باید مذاکره کنه» در تمامشون وجود داره. چندین تحلیل داریم که فشار آمریکا برای دستیابی به مذاکره با ایران از هر طریقی که شده داره افزایش پیدا میکنه و شاید این حادثه آخرین حادثه نباشه و شاید اون جمله کلیدی ترامپ «تنگه هرمز اگر بسته هم بشه طولانی نخواهد بود» اشاره به قدم بعدی داره و افزایش بیشتر تنش که چنین پیش بینی ای میکند. یک حمله به ناوگان یا قایقهای ایرانی و به زعم خودشون یک تنش نظامی در خلیج فارس و بعد هم نشست شورای امنیت و چندین واسطه فوری که برای توقف درگیری بیایید مذاکره کنیم تا شاید از این طریق ایران پای میز مذاکره مجبور بشه بنشینه وقتی از راه های عادی و اقتصادی فعلا نتونستند این کار را انجام بدند.وسواس ترامپ با نزدیک شدن به انتخابات و عدم شکل گیری عکس دو نفره مذاکره با ایران هر روز شدیدتر میشه گویا.
  23. این تایم لاینی هست که فرماندهی مرکزی نیروهای امریکا منتشر کرده. نکات جالب داره: و حضور قایق های ما در اون منطقه مطلقا عجیب نیست. حتی نزدیک شدنشون به کشتی ژاپنی و بررسی بیشتر با این فکت که ناو امریکایی همزمان داشته شاخ و شونه میکشیده که (درست در مجاورت مرز آبی ما) حق ندارید در این محدوده باشید. با اینکه وقوع یک حادثه در لب مرز آبی ما قطعا فعالیتهای دریانوردی را تشدید میکنه. در ضمن معلوم نیست چرا با این شاخ و شونه ولی باز به قایق های ایرانی هیچ کاری نداشتند که به قول خودشون در حال پاک کردن مدارک بودند (بسیاری از منابع به ناواضح بودن فیلم اشاره کردند) با اینکه امریکا ادعا میکنه در اون محدوده چندین کشتی و ناو پرنده در حال رصد بودند موقعیت را. چرا خود امریکایی ها در این 20 ساعت اقدامی برای جمع اوری شواهد نکردند؟ و همچنان طبق این گزارش خدمه این کشتی توسط ناو امریکا نجات پیدا کردند و اونجا مستقر هستند. پس این 23 نفر و 21 نفر از کدوم دو ناو هستند در ایران؟ پ ن: با سخنان ترامپ حالا شاید بهتر بشه قضاوت کرد «چرا آمریکا به قول خودش یک فیلم مهم داره به عنوان سند از اینکه ایرانیها دارند مین را جدا(!) میکنند ولی به شورای امنیت به عنوان سند ارائه نمیکنه و در مقابل سریعا با اینکه حتی رسانه هایی مثل سی ان ان شک دارند چنین مدرک مهم نظامی با افکار عمومی به اشتراک گذاشته بشه اول، اون را تقطیع شده و تدوین شده به رسانه ها تحویل میدند» ترامپ گفته: شما دیدید یک ویدئو هست که راحت ثابت میکنه ایران حمله به دو نفت کش را انجام داده. احتمالا اطرافیان ترامپ بر خلاف مورد قبلی متوجه بودند که شخصیتی مثل ترامپ نیاز به یک چیز ساده و قطعی حتما مثل فیلم یا عکس داره تا وادارش کنند در مورد ایران جدی تر به مسئله نظامی فکر کنه. چه چیزی را به یاد میاره این موضوع؟ نشان دادن پاورپوینت عکس بچه های سوری شیمیایی شده توسط ایوانکا ترامپ به ترامپ و تصمیم فوری(در اون مقطع) ترامپ برای صدور دستور حمله به سوریه. نکته جالب دیگه گویا همزمان تیم ب داره ذهنیت ترامپ در مورد یک جنگ را هم اماده میکنه: ترامپ اشاره کرد شاید تنگه هرمز بسته بشه ولی طولانی نخواهد بود (احتمالا قانعش کردند در یک حمله سریع کار ایران تموم میشه و نمیزاریم جنگ زیاد طول بکشه)
  24. نکات جالبي داره فيم. البته ممکنه بعدا اين نکات با آپديت اطلاعات صورت ديگه اي به خودش بگيره ولي: A.مهمترين نکته اينکه چرا فيلم دقيقا از نقطه اي شروع ميشه که اينطور تظاهر ميکنه دست يکي از پرسنل از بالا به پايين سر ميخوره؟ مگر عنوان نشده يک پرنده داشته موقعيت را ضبط ميکرده؟ خب ثانيه هايي قبل از نقطه شروع فيلم ميتونه نشون بده (قبل اينکه دستها مانع ديد بشند) آيا شي اي به کشتي وصل بوده يا اينکه چه شکلي بوده. چرا فيلم عمدا از يک نقطع خاص و مبهم کات خورده؟ B.در خود اين خبر که حتي سي ان ان به قطعيت عنوان ميکنه در حال جدا کردن يک مين هست، جايي منبعي اشاره کرده که حادثه براي اين کشتي جايي هم خط با اب خور يا زيرش نزديکي موتورخونه بوده. حالا اين مين اون بالا چه ميکرده؟ C.کشتي در حال حرکت بوده، نصب چنين ميني در اين ارتفاع با تلاطم امواجي که همه شاهدش هستيم که يکي بايد بايسته و نصبش کنه کلي مخاطره داره. حالا ديده شدن چنين قايقي چسبيده به کشتي توسط پرسنل به کنار و مخاطرات حرکت لب به لب يا يک نفت کش در امواج متلاطمي که اين روزها به خاطر طوفان اقيانوس هند هشدار هم دريافت کرده هم به کنار. D.براي برداشتن يک مين (اگر بيشتر هست چرا فيلم کامل منتشر نشده) چند نفر سوار بر يک قايق کوچک و کيپ هم نياز بوده؟ اون هم قايقي اينچنيني، با جليقه نجات نارنجي!! و به قول خود خبر حتي در حضور ناو امريکايي ( هرچند ادعا ميکنه داشتند شواهد را جمع ميکردند! ) E.و مورد بعد اينکه در خبر ادعا شده ناو امريکايي در حال کمک به پرسنل کشتي بوده. فرض من در پست قبل اين بود که طبق مدارک مستند پرسنل هر دو کشتي به ايران منتقل شدند کامل و نيازي به حضور قايق ايراني نزديک کشتي نبوده (چون کشتيهاي ديگه اول پرسنل را از اب گرفتند و بعد تحويل دادند) - حالا ناو امريکايي که بعدا به صحنه رسيده داشته دقيقا به چه کساني کمک ميکرده؟ اگر هنوز افرادي در کشتي بودند خب قايق هاي ايراني که قبل ناو در صحنه بودند احتمالا داشتند تلاش ميکردند که به کشتي نزديک بشند شايد اطلاعي بگيرند و کمکي کنند. به هر حال باز تناقض زياده و در جمع بندي چرا اين تصاوير در نشست شوراي امنيت منتشر نشده و مستقيم از منابع نظامي امريکا به رسانه ها درز داده شده؟! جز اينکه به قدري سست بوده که بيشتر از اينکه به درد مدرک معتبر بخوره به درد پروپاگانداي رسان هاي ميخورده؟ و آخر اينکه رسانه هاي منتقد امريکايي بارها ثابت کردند جايي که منافع ملي کشورشون در سياستهاي کلان حکم ميکنه خصوصا در بحث هاي نظامي ( حتي اگر از طرف يک رييس جمهور کاملا مخالف که مدام هم بهشون توهين ميکنه دنبال بشه) خط قرمزشون هست و کاملا در راستاي اون سياستها حرکت ميکنند. اين درسي براي افراد، رسانه ها و جريانات سياسي ما که هنوز مشق سياست (سياست بازي) ميکنند.
  25. پرسنل کشتی گویا ابتدا توسط کشتیهای عبوری که مرکز هشدار هرمزگان بهشون اطلاع داده و افراد که احتمالا کشتیها را ترک کرده بودند از اب برداشته و بعد تحویل گشتی ناجی ایران داده. در مورد هر دو کشتی. ولی بعدش ممکنه برای امداد رسانی به کشتیها نزدیک شده باشند. یا اینکه روایت اول دقیق نباشه. به هر حال از یک طرف عنوان میشه این مینها از همون مینهای فجیره هست در حالیکه اونها مشخصا به نظر زیر اب خور کشتیها و زیر اب نصب بودند که بیشتر تخریب هم زیر اب بوده و پس برای جدا کردن یک مین اینچنینی نیاز به غواص هست نه قایق و فردی که ایستاده مین جدا کنه و امریکایی ها هم فیلمش را بگیرند. ثانیا گروهی که به ادعای امریکایی ها عملیات به اون پیچیدگی را در زمان مناسب (تاریکی) و در اون فاصله و ابهای امارات بدون هیچ ردی انجام میده اینچنین در روز روشن و نزدیکی ناوگان امریکایی بیاد مین بچسبونه و بعد منفجر نشه و بعد جلوی چشم امریکایی ها بایسته مین جدا کنه خب تناقضی عجیب داره. لااقل یکی از ادعاها با اون یکی نمیخونه.