HRA

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    466
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    12

تمامی ارسال های HRA

  1. ایران – آمریکا : جنگ سایبر بخشی از جنگ هیبریدی تنش‌ها پس از چند هفته پروپاگاندا و جنگ روانی بین ایالات‌ متحده و متحدان آن از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر ، دوباره بالا گرفته ‌است. ظاهرا اوضاع فعلی به سختی قابل توصیف است ، زیرا واشنگتن با قاطعیت ، گزارش های مربوط به تحریم های جدید علیه ایران را ادامه می دهد و گزارش ها را با چاشنی لفاظی های ضد ایرانی همراه می سازد . در تهران هم مجموعه ای از احساسات ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی ظاهر شده که خواستار مبارزه با دشمن هستند . با این حال ، احساسات هنوز نتوانسته اند به درجه یک جنگ داغ که در تابستان و اوایل پاییز گزارش شده است ، برسند. در همین حال، برخی از جنگ‌های نامرئی مخفی در فضای مجازی در طی این دوره سکوت به وقوع پیوسته است . دقیقاً مثل هر جای دیگر که در شرایط سخت زمان ما اتفاق می افتد. به نقل از رویترز ، ایالات متحده در پاسخ به حمله ماه سپتامبر به تأسیسات نفتی در عربستان سعودی ، با هدف تضعیف توانایی های ایران در منطقه ، به یک حمله سایبری به تاسیسات فنی زیر ساخت‌های تبلیغاتی ایران اقدام نمود . بر اساس این گزارش ، تهران بازیگر بزرگی محسوب می شود که اطلاعات نادرست را منتشر می کند. در سال ۲۰۱۸ در تحقیقاتی بیش از ۷۰ وب سایت کشف شده اند که پروپاگاندا ایرانیان را در ۱۵ کشور پخش می‌کنند. محمد جواد آذری جهرمی ، وزیر اطلاعات و فناوری ارتباطات ایران با ابراز تردید مبنی بر موفقیت آمیز بودن کارزار سایبری آمریکا اظهار داشت: آنها (آمریکایی ها) باید خواب آن را ببینند . او در 29 اکتبر ، در یک کنفرانس امنیتی در مونیخ فاش کرد که ایران یک پروژه امنیت سایبری با نام دژ دیجیتال (دژفا) دارد که به ایران امکان دفع 33 میلیون حمله سایبری در سال 2018 داده است. با این حال ، به نظر می رسد ایران این پتانسیل را دارد که نه تنها در فضای مجازی از خود دفاع کند بلکه می تواند عملیات های گسترده تری را به اجرا گذارد . در تاریخ 4 اکتبر ، سرویس مطبوعاتی شرکت رایانه ای مایکروسافت از فعالیت گروه هکری با نام فسفری Phosphorous خبر داد که گفته می شود با دولت ایران در ارتباط می باشند . طبق گزارش مایکروسافت ، کارشناسان مرکز اطلاعاتی تهدیدات مایکروسافت (MSTIC) روند صعودی را در فعالیت سایبری گروهی به نام فسفری ثبت کرده اند. این هکرها قصد دسترسی به حساب های مقامات فعلی و سابق دولت ایالات متحده ، روزنامه نگاران تحت پوشش سیاست های بین المللی و ایرانیان برجسته ساکن خارج از کشور ایران را داشته اند . مایکروسافت ادعا می‌کند که طی یک دوره ۳۰ روزه در ماه ‌های آگوست و سپتامبر، هکرها بیش از ۲،۷۰۰ تلاش برای دسترسی به اطلاعات ذخیره ‌شده در صندوق‌های پستی افراد مختلف از طریق حمله به ۲۴۱ حساب را انجام داده‌ اند. با این حال، آن‌ ها توانستند فقط به اطلاعات چهار حساب دسترسی یابند . این گزارش همچنین بیان می کند که این گروه از هکرها مهارت خاصی در استفاده از فناوری بسیار پیشرفته نشان نداده اند. با این وجود ، آنها اطلاعات زیادی در مورد افرادی داشتند که به حساب آنها حمله کرده بودند. با قضاوت در این مورد ، مایکروسافت نتیجه می گیرد که هکرهای فسفری انگیزه خوبی دارند و حاضرند وقت لازم را برای جمع آوری اطلاعات در مورد قربانیان احتمالی و آماده سازی حملات بگذارند . مایکروسافت از سال 2013 در پی ردیابی گروه فسفری بوده است . در ماه مارس ، نمایندگان مایکروسافت گزارش دادند که این شرکت حکم دادگاهی را دریافت کرده است که به آنها این امکان را می دهد که کنترل 99 وب سایتی را که توسط این هکرها مورد استفاده واقع شده بود را به عهده بگیرد. مایکروسافت می گوید گروه فوق همچنین به ART 35، Charming Kitten و Ajax Security Team معروف هستند . بنابراین ، گزارش های مربوط به عملیات سایبری آمریکا و ایران علیه یکدیگر بار دیگر تأیید می کنند که تنش ها در روابط ایالات متحده و ایران هیچ نشانه ای از کاهش ندارد و در حال دستیابی به یک قالب جدید می باشد . با توجه به این وضعیت ، ما باید به یاد داشته باشیم که ایران یک دشمن ثابت دیگر دارد – یعنی اسرائیل ، که بارها حملات سایبری به ایران انجام داده است. در مورد حمله سایبری به مرکز هسته ای نطنز در سال 2010 بیش از یک هزار سانتریفیوژ توسط ویروس استاکس نت که توسط ایالات متحده و اسرائیل ایجاد شده بود از کار افتادند . در آن زمان اسرائیل و ایالات متحده موفق شدند از اولین سلاح سایبری جهان استفاده کرده و از این طریق یک میدان نبرد جدید را راه اندازی کنند. استاکس نت ثابت کرد که از فضای مجازی می توان نه تنها برای عملیات های امنیتی و اطلاعاتی استفاده کرد بلکه می توان خسارت ملموس به دشمن وارد نمود. در میان اعتراضات گسترده فعلی که در رابطه با افزایش قیمت سوخت در ایران در حال وقوع است ، استفاده از فناوری سایبر توسط مخالفان یک تهدید بالقوه برای رژیم ایران است. به احتمال زیاد ، این راهپیمایی ها همان پایانی را دارند که در سال 2009 یا در سال 2017 - 2018 داشته بودند – یعنی معترضین عقب نشینی می کنند . با این حال ، با توجه به اینکه ابزارهای جنگ سایبری سال به سال پیشرفت می نمایند ، دشوار است که بگوییم حوزه سایبری چه نقشی در آینده ایفا خواهد کرد . با این وجود ، رقابت تسلیحات سایبری در سراسر جهان از جمله در ایالات متحده ، اسرائیل و ایران در حال افزایش است. با توجه به شرایط ، جنگ سایبری در حال تبدیل شدن به عنصر اساسی جنگ هیبریدی بین ایالات متحده و ایران است. این جنگ سایبری ، ضمن اینکه به بی اعتمادی و خصومت متقابل کمک می کند ، ممکن است منجر به وقوع یک جنگ گرم hot war شود ، که مملو از عواقب غیرقابل پیش بینی و خدای ناکرده ، فاجعه بار نه تنها برای طرف های متخاصم بلکه برای همه خواهد بود . از این منظر فشار فزاینده بر ایران از جانب دولت ترامپ که از زمان خروج ایالات ‌متحده از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در ماه مه ۲۰۱۸ شروع شد ، واکنش معکوس مشابهی را از تهران از جمله در فضای مجازی ایجاد کرده است . در این شرایط ، همانطور که بانی کریستین در مقاله ای با عنوان چرا حملات سایبری آمریکا علیه ایران جواب نمی دهد ، که در وب سایت محافظه کاران آمریكا منتشر شد ، بیان شده که استراتژی اقتصادی سایبری مضائف ایالات متحده ( حملات سایبری و تحریم ها) بسیار خطرناک و ضد تولید بوده است. این استراتژی به تشدید بیشتر سیاستهای تهاجمی از جانب ایران کمک کرده است . در حقیقت ، کمپین فشار حداکثری آمریکا در زمین تندروهای ایرانی بازی می کند و باعث تضعیف گروه های میانه رو در تهران می شود. به همین دلیل ، دستیابی به توافق صلح بسیار دشوار خواهد بود. این دیپلماسی و پشتکار و نه حملات دیجیتالی یا اقتصادی است که این امکان را برای ما فراهم می کند تا آنچه را که از ایران می خواهیم دریافت کنیم. صرفاً برای میلیتاری / بن پایه : International Affairs
  2. سلام احتمالا از کش isp استفاده می کند .
  3. سلام و تشکر از پاسختان حالا خود این فناوری های غیر مخرب طیف بسیار گسترده ای را شامل می شود . در همان نمودار پست قبلی شما نقش اینگونه فناوری ها غیر قابل کتمان هستند . پس در واقع اینها تفاوت های کارکردی با هم دارند و نه ماهوی !؟ یعنی شاید هم دسته بشود فرضشان کرد . برای این کلمه به نظرتان واژه تاب آوری مناسب تر نیست . و در آخر : دیشب مقاله ای می خواندم با عنوان : From Schools to Total Defence Exercises:Best Practices in Greyzone Deterrence فکر کنم محتوایش نمونه ای برای حوزه های ادراکی و اجتماعی شما باشد . http://s6.picofile.com/file/8378356384/20191115_newsbrief_vol39_no10_braw_web.pdf.html
  4. سلام حالا اگر این سخت افزار را به تکنولوژی های مخرب و غیر مخرب بخش بندی کنیم ، به دلیل اینکه تکنولوژی های غیرمخرب برای بهره برداری بهینه از تکنولوژی های مخرب و زمینه سازی برای استفاده درست از آنها اصل هستند را کنار بگذاریم ، به نظرم این درصد بسیار بسیار کمتر خواهد بود . یک سوال هم خدمتتان دارم : نیرو و نیروهای با ارزش افزوده چه تفاوت هایی باهم دارند که در دو دسته مجزا قرار گرفته اند ؟ با تشکر
  5. سلام هر چی صبر کردم محتوای بحث از محور قرار دادن تکنولوژی به سمت مباحث پایه ای و اصولی تر برود و فضای علمی نقد ایجاد شود به نظر می رسد که نگاه تاریخ محور و تکنولوژی محور اجازه این موضوع را نمی دهد . ای کاش صحبت ها وارد مباحثی مانند نمودار زیر : و یا در حوزه نبرد وارد مفاهیمی مانند سیستم اطلاعات ، مانور ، پدافند ، فرماندهی و کنترل ، تحرک و ضد تحرک و ... بشود تا ما هم بهره وافی و کافی ببریم ، هر چقدر شکیبایی کردم ره به جایی نبردم . اما در کل به نظرم آمریکایی ها در هیچ جنگ عمومی و در حالت خاص ایران در هیچ جنگ محدودی به پیروزی دست نخواهد یافت (از منظر جنگ های سنتی) اما در وادی مفاهیم نوین منازعه و برخورد آیندگان قضاوت خواهند کرد .
  6. رژه نظامی به مناسبت هفتادمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین - بخش تسلیحات
  7. سلام درباره شهرهای مختلف عراق و علی الخصوص مناطق شیعه نشین به هیچ عنوان نباید از حضور نیروهای اداره امنیت داخلی سازمان امنیتی حزب بعث عراق غافل شد . در زمان رژیم بعث این نیرو ها به صورت افراد عادی در مشاغل و مناصب مختلف با خانواده ها و به مانند شهروند عادی در بین مردم با تعداد بالایی زندگی می کرده اند و در این مناطق یک شبکه کنترل و نظارت گسترده وجود داشته مخصوصا در شهر های نجف و کربلا . تمام اطلاعات این افراد بعد از سرنگونی صدام در اختیار آمریکایی ها قرار گرفته است . مطمئنا بسیاری از آنها هنوز هم با خانواده هایشان که الان به احتمال زیاد گسترده تر هم شده اند در این مناطق ساکن هستند و می توانند به راحتی با شناختی که از محیط بومی دارند ، دست به اقدامات ضد امنیتی بزنند . در کل وضعیت جمعیت ساکن در عراق به شدت پیچیده است که به راحتی امکان سوء استفاده را می دهد . در کنار این موضوع ساختار دولت در عراق به گونه ای چیده شده است که هیچ گاه نمی توان یک جمع همگرا را در ساختار های اجرایی و قانون گذاری مشاهده کرد که این مسئله هم کنترل و بهبود شرایط را سخت تر می کند . به نظر می رسد حرکت جامعه عراق به سمت ثبات در شرایط کنونی درایت و عزمی بسیار فراتر از دیگر کشورهای منطقه را می طلبد .
  8. تکنولوژی های همگرا در آموزش نظامی محققان فناوری بر این باورند که تحولی که علوم و فناوری‌ های همگرا ایجاد خواهد کرد به ‌مراتب بزرگ‌ تر از تحولی است که ماشین بخار و انقلاب صنعتی در زندگی بشر ایجاد نمود. همگرایی علوم ازنظر فناورانه بسیار جذاب بوده و تحولاتی در زندگی بشر ایجاد خواهد کرد که هم ‌اکنون صحبت کردن در مورد آن‌ ها همانند داستان‌ های علمی تخیلی می ‌ماند. ولی این تحولات آثار اجتماعی و فرهنگی به همراه خواهند داشت که هنوز برای ما ناشناخته است . ترکیب فناوری‌های نوین همگرا به ادغام سینرژیتیکی چهار فناوری نانو، بیو، اطلاعات و علوم شناختی اشاره دارد (NBIC) که هرکدام از این چهار فناوری با سرعت زیادی در حال رشد و توسعه هستند و می توانند یکدیگر را برای رسیدن به هدف مشترک توانمند می‌سازند. در آموزش و تمرینات نظامی این هم‌ گرایی تکنولوژی‌ های نانو (Nano) ، بیو(Bio) ، اطلاعات (Information) و شناختی (Cognitive) ، توسعه یک مرکز یادگیری مجازی ارزان را امکان پذیر می سازد تا حالت های یادگیری فردی (صوتی ، تصویری و لمسی) را برای افراد سفارشی کرده و بهترین محیط سفارشی برای کسب سریع دانش را ایجاد نماییم . نقش تکنولوژی های همگرا (Converging Technologies) در آموزش نظامی نانو : نانو تکنولوژی این عمل را برای دستیاران آموزش کم‌ هزینه و نسبتا ارزان نگه می‌ دارد. می توان یک محیط آموزش واقعیت مجازی را متناسب با حالتهای یادگیری فرد پیش بینی کرد ، از زمینه‌های تحریک فرد استفاده کرد و هر گونه شرمندگی در مورد اشتباهات را کاهش داد . تبادل اطلاعات با کامپیوتر می‌تواند کاملا تعاملی باشد (شامل گفتار ، مشاهده و حرکت) . نانو ابزارها برای ذخیره انواع اطلاعات یا تصاویر لازم و پردازش آن اطلاعات در بازه های زمانی میلی ثانیه برای تعامل در زمان واقعی ضروری است. بیو : بیوتکنولوژی برای ایجاد بازخورد در وضعیت فردی و حفظ و نگهداری آن مهم می باشد . اطلاعات : فناوری اطلاعات باید نرم ‌افزاری را توسعه دهد تا پردازش و نمایش بسیار سریع اطلاعات را میسر سازد. از آنجایی که آموزش نظامی باید شامل روابط تیمی باشد ، در نهایت این نرم افزار باید تعامل بین طرف های مختلف را در خود جای دهد. نوآوری‌ ها همچنین برای فعال کردن دستورالعمل‌های مبتنی بر واقعیت افزوده مورد نیاز هستند که به موجب آن یک فرد ممکن است نمایشی از اطلاعات را در زمان واقعی (realtime) داشته باشد تا بتواند برای او ردیفی از اقدامات تعمیر و نگهداری را به نمایش بگذارد. شناختی : یادگیری موثر باید با درک فرآیند شناختی آغاز شود. افراد دارای حالت‌ های یادگیری متفاوتی هستند (شفاهی، بصری، لمسی) . همچنین آن ‌ها به محرک های مختلف (فرد درمقابل گروه) و زمینه‌های مختلف (ورزشی برای مذکر، اجتماعی برای مونث) واکنش می‌دهند تا از دو قالب کلیشه ‌ای استفاده کنند. حافظه انسانی و فرآیندهای تصمیم ‌گیری به فرآیندهای بیوشیمیایی وابسته هستند. درک بهتر از این فرایندها ممکن است منجر به افزایش تیزفهمی و به یاد آوری بیشتر شود . منابع : مرکز راهبردی فناوری های همگرا معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری http://nbic.isti.ir CONVERGING TECHNOLOGIES FOR IMPROVING HUMAN PERFORMANCE - Mihail C. Roco , William Sims Bainbridge - Springer Science+Business Media Dordrecht ترجمه و گردآوری صرفا برای میلیتاری
  9. بخش نهم بررسی آسیب پذیری ساختارهای اجتماعی و سیاسی اوکراین مسائل قومیتی ، مذهبی و تاریخی مسائل قومیتی تقسیم‌ بندی جمعیتی اوکراین بین شرق و غرب ، یعنی روس‌ تبارها در شرق و اوکراینی ها در غرب کاملا مشخص می باشد و به شدت مورد بحث قرار گرفته ‌است. در زمینه جنگ هیبریدی ، این توزیع جغرافیایی تقریبا واضح (به استثنای تعدادی روسی در اودسا و اکثریت کریمه) یک موهبت الهی برای برنامه ریزان استراتژیک آمریکا بود ، چرا که برای آن ها یک دوگانگی بزرگ جمعیتی ایجاد می کرد که می‌ توانستند در زمان لازم از آن بهره ببرند . مسائل مذهبی در اینجا نیز یک شکاف جغرافیایی تقریبا کامل بین شرق و غرب با کلیساهای ارتدوکس روسیه و کلیساهای ارتودوکس اوکراین وجود دارد که نماینده دو گروه حیاتی در این کشور هستند . به علاوه در غرب نیز کلیساهای یونیئیت (Uniate) و کاتولیک وجود دارند که اغلب مربوط به سرزمین‌های سابق جمهوری دوم لهستان هستند. فرقه ‌گرایی مسیحی مشهود ترین شعار پشت سر اتفاقات میدان اروپا (EuroMaidan) نبود، اما پیروان رادیکال از موفقیت کودتا به عنوان پوششی برای از بین بردن کلیساهای ارتدوکس روسیه و سایر اموال مذهبی در یک کمپین سراسری که به دنبال تسریع پاک ‌سازی قومی و فرهنگی مردم روسیه بود استفاده کردند. مسائل تاریخی دولت اوکراین جدید یک آمیزه ساختگی از سرزمین‌هایی می باشد که توسط رهبران روسیه تاریخی و شوروی به آن منتقل شده‌ است . ریشه های ذاتی و غیر طبیعی ، اوکراین را از منظر وجود یک تاریخ پیوسته همگن مورد سوال قرار می‌دهد و گسترش قلمرو بعد از جنگ جهانی دوم این مساله را پیچیده ‌ترهم می‌ کند. ناسیونالیستی ترین قطعه اوکراین امروزی بخشی از لهستان بین دو جنگ جهانی و قبل از آن امپراتوری اتریش – مجارستان می باشد و در نتیجه به ساکنان این کشور حافظه تاریخی بسیار متفاوتی نسبت به بخش‌های مرکزی یا شرقی کشور می دهد . جوامع اقلیت مجارستانی و رومانیایی که در مناطق تازه اضافه شده زندگی می کنند (به ترتیب از چکسلواکی و رومانی افزوده شده اند) دارای درجاتی طبیعی از هویت های جداگانه نسبت به دولت مرکزی هستند که فقط به یک تلنگر بی ثبات کننده بیرونی نیاز دارند تا به صورت کامل دچار بی ثباتی شوند . همانطور که در جنگ هیبریدی بحث شد و گزارش نیوزویک در چند روز قبل از کودتا آنرا تایید می کند (که به طور مشکوک از وب سایت آنها حذف شده اما قابل مشاهده در وب سایت web.archive.org است ) ، منطقه تاریخی قومی - مذهبی غرب اوکراین یک شورش کاملا مسلحانه علیه رئیس ‌جمهور یانوکویچ پیش از شروع کمپین انجام داده بودند و و این اصلا تصادفی نیست که جنبه جنگ چریکی غیر متعارف تغییر رژیم از این بخش خاص از کشور آغاز شده باشد. ادامه دارد ...
  10. سلاح ضد شورش جدید سرزمین اژدهای قرمز محققان آکادمی علوم چین یک تفنگ صوتی دستی (handheld sonic gun) را ساخته اند که برای کمک به نیروهای نظامی و انتظامی این کشور برای پراکنده کردن جمعیت طراحی شده‌ است . نحوه عمل این سلاح به اینگونه است که آن را به سمت یک جمعیت هدف قرار داده و امواج متمرکز صدا باعث می‌شود که پرده گوش، چشم‌ها و مغز به طرز دردناکی مرتعش شوند . پروفسور شی ژوژانگ در حال توضیح نحوه عملکرد سلاح جدید به هیئت ارسالی دولت چین - سلاح با دایره قرمز مشخص شده شی ژوژانگ Xie Xiujuan پژوهشگر ارشد این پروژه می گوید که تفنگ صوتی با گاز بی‌ اثر کار می‌کند. هنگامی که گاز گرم می‌شود ، ذرات آن شروع به ارتعاش کرده و دستگاه یک صدای عمیق و یکنواخت را منتشر می‌کند. زمانی که پژوهشگران این سلاح را آزمایش کردند ، آنها دریافتند که این کار باعث ایجاد ناراحتی شدید می‌شود. با این حال سلاح‌ های صوتی چیز جدیدی نیستند اما تفاوت اصلی بین سلاح‌های قبلی و این تفنگ صوتی جدید قابلیت حمل آن است. در حالی که تفنگ‌های صوتی پیشین ، بزرگ و سنگین بودند و به طور معمول بر روی وسایل نقلیه نصب می‌شدند اما این مدل جدید به اندازه یک تفنگ است . افسر پلیس لس آنجلس در یک تظاهرات در آناهیم در کنار یک جنگ افزار صوتی ایستاده است . دانشمندان چینی می‌گویند که آن‌ها این فناوری را به سطحی بالاتر ارتقا داده اند در تاریخ 4 سپتامبر ، هیئتی از دانشمندان و مهندسان به نمایندگی از وزارت علوم و فناوری چین در پکن با طراحان این سلاح ملاقات کردند و طرحی را که توسط تیم طراحی برای تولید انبوه تهیه شده بود ، تصویب نمودند . این هیات پیشنهاد داده‌ است که هر چه زودتر خروجی این پروژه به تجهیزات عملی تبدیل شود . با این حال شی ژوژانگ از افشای جزئیات فرکانس دستگاه یا دامنه موثر آن خودداری نمود . وی همچنین از اظهار نظر در مورد کاربردهای آن بدون تأیید مقامات بالاتر امتناع کرد . ترجمه و تلخیص صرفاً برای میلیتاری / بن پایه ها : Futurism , South China Morning Post
  11. نظر کارشناسان انستیتو بروکینگز درباره حمله به آرامکو سامانتا گراس – عضو موسسه بروکینگز در زمینه انرژی و آب و هوا از دیدگاه امنیت انرژی ، دولت ترامپ به ما می‌گوید که ایالات ‌متحده در حال حاضر قدرت برتر انرژی است و آمریکا دیگر به نفت خاورمیانه نیاز ندارد . اما این حادثه نشان داد که این منطقه چقدر برای بازارهای جهانی نفت و ایالات ‌متحده آمریکا حائز اهمیت است . ایالات‌ متحده در حال حاضر بزرگ ‌ترین تولید کننده نفت جهان می باشد ، اما ما هنوز مقادیر قابل ‌توجهی از نفت را وارد می‌کنیم. نفت همچنین در یک بازار جهانی قیمت ‌گذاری می‌شود و مصرف کنندگان آمریکایی فقط به این دلیل که نفت در آمریکا هم تولید می‌ شود، سود خاصی دریافت نمی‌کنند. عربستان سعودی به دلیل صادرات گسترده و توانایی استفاده از ذخایر برای جابجایی قیمت ها ، همچنان یک کشور ضروری در بازارهای نفت است . سامانتا گراس : این حادثه نشان داد که این منطقه چقدر برای بازارهای جهانی نفت و ایالات ‌متحده آمریکا حائز اهمیت است و مصرف کنندگان آمریکایی فقط به این دلیل که نفت در آمریکا هم تولید می‌ شود ، سود خاصی دریافت نمی‌کنند بروس ریدل - همکار ارشد در مرکز سیاست های خاورمیانه دولت ترامپ باید خواستار آتش ‌بس فوری و بی ‌قید و شرط در یمن و عقب‌ نشینی تمام نیروهای خارجی و مشاوران باشد . کمک‌ های نظامی به سعودی‌ها نیز باید تا زمانی که به آتش ‌بس پایبند شوند و عقب ‌نشینی کنند، متوقف گردد. ما باید به طور خصوصی ، به خانواده سلطنتی عربستان اطلاع دهیم که روابط تا زمانی که ولیعهد محمد بن سلمان از خط جانشینی برکنار شود ، تیره خواهد ماند . ما در شرایط بسیار خطرناکی قرار داریم . اگر دولت ترامپ تصمیم بگیرد که به خاطر حملات به عربستان سعودی انتقام بگیرد ، ممکن است آتش یک جنگ منطقه ای را از تل آویو تا تهران برانگیزد. حمله به اهداف نفتی سعودی پیچیده بود و احتمالاً دارایی های با ارزشی را در پادشاهی عربستان شامل شود (حوثی ها می گویند که این گونه است). آنها بر آسیب پذیری تولید کنندگان نفت خلیج فارس در برابر موشک ها و هواپیماهای بدون سرنشین تأکید می کنند . اگر جنگ به سوریه و لبنان گسترش یابد ، جایی که ایران متحدین قدرتمندی دارد ، ممکن است اسرائیلی ها هم به داخل آن کشیده شوند. حزب الله موشک ها ، هواپیماهای بدون سرنشین و تخصص بیشتری نسبت به حوثی ها دارد و می تواند اسرائیل را ویران کند حتی اگر لبنان از بین برود . زمان حضور انسان های شکیبا به ویژه در کاخ سفید است. رفتار بی پروای ولیعهد سعودی ، محمد بن سلمان فاجعه انسانی را در یمن به وجود آورده و اکنون خطرات حتی بدتر شده است. بروس ریدل : زمان حضور انسان های شکیبا به ویژه در کاخ سفید است . دولت ترامپ باید خواستار آتش ‌بس فوری و بی ‌قید و شرط در یمن و عقب‌ نشینی تمام نیروهای خارجی و مشاوران باشد و روابط تا زمانی که ولیعهد محمد بن سلمان از خط جانشینی برکنار شود ، تیره بماند دانیل بایمن - همکار ارشد در مرکز سیاست های خاورمیانه خروج ایالات متحده از قرارداد هسته ‌ای ایران (طرح جامع اقدام مشترک یا برجام) ممکن است هر گونه اقدام نظامی را پیچیده کند . در گذشته ، حمله ایران به تاسیسات نفتی عربستان‌سعودی - اگر ثابت شود - یک خط قرمز واضح برای ایالات ‌متحده و هم پیمانانش بود. با این حال امروزه بسیاری از ناظران در ایالات ‌متحده و هم پیمانان آن ، به ویژه در اروپا، آمریکا را مسئول این وضعیت می‌دانند و نه ایران را . این یکی از مخاطرات خروج از برجام بدون کسب حمایت از متحدان مهم ایالات ‌متحده می باشد . دانیل بایمن : بسیاری از ناظران به ویژه در اروپا ، آمریکا را مسئول این وضعیت می‌دانند و نه ایران را . این یکی از مخاطرات خروج از برجام بدون کسب حمایت از متحدان مهم ایالات ‌متحده می باشد ترجمه شده صرفا برای میلیتاری
  12. بخش هشتم بررسی آسیب پذیری ساختارهای اجتماعی و سیاسی سوریه مسائل اداری ، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی و جغرافیای فیزیکی مسائل سازمانی و اداری میراث مختصر مرزهای اجرایی از یک دوره اشغال فرانسه ، پیش زمینه ژئوپلیتیکی را برای آمریکا فراهم کرد تا تقسیم رسمی یا فدرال سوریه را دوباره زنده کند. حتی با وجود اینکه حافظه تاریخی آن زمان عمدتا در ذهن سوری‌ های معاصر گم شده‌ است (به جز پرچم دوران قیمومیت فرانسه که مورد استفاده تروریسم ضد دولتی است) ، این بدان معنا نیست که هیچ امکانی برای اجرای آن در آینده و توجیه تاریخی پس از آن زمان دیگر وجود ندارد. مداخله ضد تروریستی ایران و روسیه در سوریه امکان تکه ‌تکه شدن رسمی این کشور را خنثی کرد ، اما مسابقه مداوم برای در اختیار گرفتن مناطق مهم اشغال شده توسط تروریست ها ، به این معنا است که نیرویی که این مناطق را تسخیر می‌کند ، بهترین کارت‌ ها را در تعیین ترکیب داخلی پس از جنگ در این کشور نگه می‌ دارد و امکان ایجاد یک راه‌ حل فدرالیزه شده در سوریه را ایجاد می‌ کند که می تواند مناطقی کاملاً مستقل از حمایت طرفداران آمریکایی ها ایجاد کند . نابرابری های اقتصادی و اجتماعی سوریه قبل از جنگ علی ‌رغم پایبندی به قاعده جهانی که مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی توسعه می یابند ، توزیع نسبتا متعادلی از شاخص‌های اجتماعی - اقتصادی داشت . با این که مناطق روستایی ، اکثر مناطق جغرافیایی این کشور را تشکیل می داد اما تنها بخشی از جمعیت در آن ‌ها ساکن بودند و بسیاری از مردم سوریه در امتداد کریدور شمالی – جنوبی حلب ، حما ، حمص و دمشق زندگی می کردند و البته یک جمعیت مهم استراتژیک نیز در منطقه ساحلی لاذقیه استقرار داشتند . تا سال ۲۰۱۱، سوریه سال‌ ها رشد ثابت اقتصادی را تجربه کرده بود و هیچ دلیلی وجود نداشت که باور کنیم که این موضوع می تواند برای جنگ هیبریدی علیه این کشور استفاده شود . بنابراین ، اگرچه مطمئنا نا برابری‌ های اجتماعی - اقتصادی قبل از جنگ وجود داشت ، اما آن‌ ها به درستی توسط دولت مدیریت می ‌شدند (به خاطر ماهیت نیمه سوسیالیستی دولت) و این موضوع عاملی نبود که ایالات‌ متحده بتواند از آن بهره‌ برداری نماید . مسائل مرتبط با جغرافیای فیزیکی این مسائل مواردی بودند که بیشترین سوء استفاده از آنها برای جنگ هیبریدی علیه سوریه صورت پذیرفت. مولفه انقلاب رنگی در در کریدور های پر جمعیت غربی واقع در مناطق شمال غربی این کشور که در مورد قبل از آنها نام برده شد متمرکز بود ، در حالیکه جنگ نامنظم و چریکی نیابتی در مناطق روستایی خارج از این منطقه رشد می کرد . مقامات سوریه در ابتدا به طور واضح در برقراری تعادل بین نیازهای امنیتی شهری و روستایی دچار مشکل شده بودند (م – در برخورد با انقلاب رنگی و جنگ های چریکی تاکتیک ها اشتباه و بعضا یکسانی اتخاذ می نمودند) و پشتیبانی بی پروایی که ایالات متحده و متحدان آن در خلیج فارس از طریق ترکیه به تروریست ها وارد می کردند ، موقتاً توانست توازن نظامی را را بر هم زده و شرایط را در چند سال ابتدایی درگیری ها به بن بست برساند . در همین زمان که این اتفاق در حال به وقوع پیوستن بود و ارتش عرب سوریه هم بر روی مسائل امنیتی در امتداد کریدور جمعیتی چالش برانگیز ذکر شده متمرکز شده بود، داعش توانست پیشرفت‌های سریع نظامی در دشت‌ ها و بیابان های شرق داشته و به سرعت خلافت خود را پایه گذاری کند و شرایط را پیچیده تر نماید . ادامه دارد ...
  13. بخش هفتم بررسی آسیب پذیری ساختارهای اجتماعی و سیاسی سوریه مسائل قومیتی ، مذهبی و تاریخی مسائل قومیتی حداقل ۹۰ درصد از جمعیت سوریه عرب هستند و 10 درصد باقیمانده هم اکثریت کرد می باشند. از دیدگاه جنگ هیبریدی ، فرض بر این است که این وضعیت می تواند برای بی‌ ثبات کردن یک کشور به کار گرفته شود اما چندین عامل مانع رسیدن به پتانسیل مورد انتظار آمریکا از این منظرمی شدند. اول اینکه، مردم سوریه به خاطر میراث تمدنی شان و مخالفت با اسرائیل بسیار میهن ‌پرست هستند. در نتیجه ، گرچه آشکارا تعدد افکار سیاسی فردی در بین جامعه عمدتاً تک قومیتی وجود دارد ، اما هرگز هیچ امکان واقعی وجود نداشت که آنها متمایل به ابراز خشونت علیه دولت شوند ، از این رو ، نیاز به وارد کردن تعداد زیادی تروریست و مزدوران بین المللی به میدان جنگ برای برآورده کردن این نیاز جنگ هیبریدی وجود داشت . در مورد کردها ، آن‌ها بر خلاف همتایان ترکیه ‌ای و عراقی خود هرگز سابقه شورش بر ضد دولت را نداشته اند و این موضوع نشان می‌ دهد که وضعیت امور آنها در سوریه قابل مدیریت و کنترل بوده و هیچ شرایطی به آن شدتی که در رسانه‌های غربی بروز می داده اند وجود نداشته است . حتی اگر آن ‌ها می‌توانستند به یک گروه ضد دولتی تبدیل شوند ، نقش نسبتا کم شان در امور ملی و فاصله جغرافیایی مبهم آنها از مراکز قدرت مربوطه مانع تبدیل شدنشان به یک دارایی مهم جنگ هیبریدی می ‌شد ، اگرچه کرد‌ ها می توانستند یک مکمل استراتژیک موثر برای تروریست های عرب نزدیک ‌تر به مراکز عمده جمعیتی باشند . با این وجود در ابتدا کرد ها به دمشق وفادار مانده و با دولت درگیر نشدند (م – اگر چه آمریکایی ها بعد از مدتی سعی کردند با حضور خود و مدیریت کرد ها از آنها استفاده نمایند). در مجموع ، مؤلفه های قومیتی برنامه جنگ هیبریدی ایالات متحده علیه سوریه نتوانستند از پتانسیل های پیش بینی شده خود استفاده کنند ، که این موضوع نشان می دهد که ارزیابی های اطلاعاتی قبل از جنگ به طرز فاجعه باری در دست کم گرفتن ارزیابی میهن پرستی سوری ها تحریف شده اند . مسائل مذهبی اکثریت جمعیت سوریه از اهل ‌سنت هستند ، اما یک اقلیت علوی نیز وجود دارد که به صورت سنتی مقام ‌های مختلف رهبری در دولت و ارتش را دارا هستند . پیش از این ماجراها این موضوع مسئله مهمی نبود اما پیش شرط های اجتماعی مدیریت ‌شده بیرونی (در این مورد توسط کشورهای حوزه خلیج ‌فارس) بخش‌ هایی از مردم را به تفکر فرقه ‌ای دچار کرده و شروع به پایه ‌ریزی بنیان های روانشناختی برای ایجاد تنش تکفیری پس از آغاز مرحله انقلاب رنگی در اوایل سال ۲۰۱۱ کرد . پس از آن ، حتی اگر فرقه گرایی پیش از این هرگز عامل مهمی در جامعه سوریه نبوده ، و هنوز تا امروز یک نیروی اصلی محسوب نمی گردد (علیرغم تحریکات تروریستی با انگیزه های مذهبی) اما از آن بهره های دیگری از قبیل ایجاد یک فریاد بلند برای پر کردن صفوف جهادی های خارجی و پوششی قابل قبول برای ایالات متحده و متحدانش برای ادعای نماینده مردم نبودن رئیس جمهور اسد و در نتیجه سرنگونی او استفاده می شود . مسائل تاریخی تاریخ سوریه هزاران سال قدمت دارد و یکی از غنی ‌ترین تمدن‌ های دنیا است. در نتیجه این امر ، در شهروندان این کشور یک حس وطن ‌پرستی (همبستگی تمدنی) ایجاد می شود که بعدها خود را به عنوان یکی از قوی ‌ترین عناصر دفاعی در برابر جنگ هیبریدی نشان داد . واضح است که این موضوع توسط استراتژیست‌ های آمریکایی در تحقیقات مقدماتی خود در مورد سوریه کشف شده ‌است ، اما آن‌ها احتمالا اهمیت این موضوع را دست ‌کم گرفتند و فکر می کردند که می‌توانند با موفقیت کشور سوریه را بی ثباتی های پیش از کودتای حافظ اسد برگردانند (م – تا پیش از حضور حافظ اسد در قدرت ، سوریه در طول 20 سال 18 فرد مختلف را در راس حکومت دیده بود ) . اما اکثریت قریب به اتفاق سوری ‌ها به طور صادقانه از نقش خانواده اسد در ثبات و موفقیت کشور خود تقدیر کرده‌اند وهرگز نمی‌ خواستند کاری انجام دهند که باعث شود کشوربه سال‌های تاریک گذشته برگردد. ادامه دارد ...
  14. سلام ایکاش نقد خود و یا سوال هایتان را به صورت خصوصی از یکی از مدیران می پرسیدید ، آنگاه به نظرم حتما جواب نقدهایتان را روشن تر دریافت می کردید . اگر شما نقدتتان را به صورت علمی و با دلایل منبعث از مباحث متقن بیان نمایید مطمئن باشید که نه تنها مطلبی از شما پاک نخواهد شد بلکه کاربران مشتاقانه آن هارا پیگیری خواهند کرد . توجه کنید اینکه بیاییم سیاه و سفید به وقایع ، گروه ها و جریان ها نگاه کنیم کاملا با یک محیط علمی متضاد است . خود من بعضا خیلی صریح نظراتم را در پیام های خصوصی به جناب @MR9 منتقل می کنم اما توقع اینکه همه صحبت هایم درست باشند و یا بدون در نظر گرفتم محدودیت ها و شرایط ، مدل ایده آل ذهنیم پیاده سازی شود دور از انصاف می باشد . بنده هم امیوارم روزی برسد که بشود به صورت مستدل و صحیح صحبت هایمان را بدون ایجاد انحراف از مسیر اصلی انجمن بیان کنیم اما برای رسیدن به آن نقطه تمامی کاربران باید تلاش نمایند . با تشکر و موفق باشید پی نوشت - با توجه به متفاوت بودن محتوای پست با عنوان انجمن ، مدیران در صورت صلاح دید آن را پاک نمایند .
  15. جنگ سرد جدید در آینده ، رقابت برای حضور در قطب شمال جدی تر شده و احتمالا همین امر منجر به ایجاد درگیری هایی برای تصاحب منابع این بخش از کره زمین شود به همین منظور سربازان آمریکایی و کانادایی در مانور هایی مشترک برای عادت به شرایط سخت این مناطق ، نوع تغذیه مناسب در آنجا و چگونگی اجرای عملیات ها در مکان های پر از برف و یخ آن مناطق مشارکت می کنند
  16. سلام اگر حزب الله لبنان بتواند با این سلسله عملیات ها نتیجه انتخابات رژیم صهیونیستی را تغییر دهد ، فکر کنم یک نمونه از یک عملیات تاثیر محور موفق را شاهد باشیم . البته امیدوارم در شناسایی مفاهیم دچار اشتباهی نشده باشم و اگر اینگونه است جناب @MR9 حتما آن را اصلاح خواهند نمود .
  17. بخش ششم تحلیل عوامل ژئواکونومیک جنگ هیبریدی علیه اوکراین منشا عزم آمریکا در سیطره بر اوکراین فراتر از مباحث ژئواستراتژیک است ، چرا که این اقدام با واقعیت‌های ژئواکونومیک همزمان شده بود . در آن زمان با آغاز کمپین شهری که به نام EuroMaidan معروف گشت ، اوکراین توسط آمریکا مجبور به انتخاب بین اتحادیه اروپا و روسیه شد . مسکو در حال پیشبرد سه پروژه ارتباطی بین المللی چند قطبی بهم پیوسته ، شامل فروش گاز و نفت به اتحادیه اروپا ، اتحادیه اوراسیا ، و ایجاد پلی مابین سرزمین اوراسیا (به ترتیب انرژی ، نهادی و اقتصادی) بود که واشنگتن قصد داشت به هر قیمتی این پروژه ها را تضعیف نماید . با یادآوری نظریات گذشته برژینسکی در مورد اوکراین و تفسیر این نویسنده از آن ها ، جملات در حال حاضر مفهوم بسیار بیشتری پیدا می کنند چرا که بدون اوکراین به عنوان بخشی از این شبکه به ‌هم‌ پیوسته از پروژه‌ها ، کل پروژه به طور قابل‌ توجهی ضعیف ‌تر از آن چیزی می شود که باید باشد . همانطور که به هر یک از پروژه‌ها مربوط می‌شود، حذف اوکراین ازاین معادله ، مانع تجارت انرژی روسیه - اتحادیه اروپا گشته و برای هر دو طرف عوارض غیر منتظره‌ ای ایجاد می ‌نماید . بازار و نیروی کار قابل ‌ملاحظه ‌ای را در خارج از محدوده اتحادیه تجاری اروپا رها می کند و به این ترتیب نیاز به تمرکز مجدد بر روی بلاروس که کوچک تر و از لحاظ اقتصادی کم‌ اهمیت تر می باشد را ناگزیر می سازد ، که بدین شکل بلاروس تبدیل به یک نقطه مسدود ژئوپلیتیکی خواهد شد . آمریکا در خارج کردن اوکراین از مدار کشور های همراه روسیه ، به عنوان یک مزیت اضافی ، زنجیره‌ای از رخدادهای از پیش تعیین شده را به حرکت درآورد (به استثنای موضوع کریمه) که می توانست جرقه جنگ سرد جدیدی را رقم زند . آمریکا می ‌خواست این کار را انجام دهد تا موانع به ظاهر بر طرف نشدنی بین روسیه و اتحادیه اروپا ایجاد گردد ، زیرا می‌دانست که معضلات امنیتی مورد انتظار (در بخش‌های نظامی ، انرژی ، اقتصادی و استراتژیک) به طور چشمگیری مانع از همکاری ما بین آن‌ها خواهد شد و اتحادیه اروپا را در برابر تبدیل شدن به قدرت تک ‌قطبی که در حال برنامه ‌ریزی برای آن است، آسیب ‌پذیرتر خواهد نمود . برای حفظ جایگاه هژمونیک خود در اروپا ، ایالات متحده مجبور بود سناریویی را طراحی کند که روسیه و اتحادیه اروپا آنقدر از هم فاصله بگیرند تا آمریکایی ها بتوانند موارد زیر را به اروپاییان تحمیل نمایند : استقرار اضطراری و دائمی ناتو در شرق (وجه نظامی) صادرات LNG ایالات متحده به اتحادیه اروپا و ایجاد جذابیت های تازه مسیرهای انرژی غیر روسی مانند کریدور گازی جنوبی (وجه انرژی) مشارکت تجاری و سرمایه گذاری ما بین دو سوی اقیانوس اطلس (TTIP) و همچنین در میان سایر امتیازاتی که در این بخش به آمریکا اعطا می‌ شود مورد دیگر این خواهد بود که برای اتحادیه اروپا امکان پذیر نباشد که موافقتنامه های تجارت آزاد (FTAs) را بدون موافقت واشنگتن (وجه اقتصادی) اجرا نماید . روی هم رفته ، این سه عامل درهم تنیده شده در نظر گرفته می ‌شوند و به صورت متقابل به هم وابسته می باشند تا اهداف استراتژیک ایالات ‌متحده را تقویت نمایند و به این شکل چشم ‌انداز موفقیت را افزایش دهند . این برخورد تمدنی ما بین غرب و اوراسیا - روسیه که به صورت مصنوعی مهندسی شده و در آن ایالات‌ متحده انتظار دارد که اتحادیه اروپا از این پس همواره از روسیه دچار ترس باشد و در نتیجه به عنوان مدافع تمدن غربی به آغوش آمریکا پناه ببرد. این یک طرح نهایی است که ایالات ‌متحده می‌خواهد در اروپا ، محقق سازد زیرا اجرای موفقیت آمیز این طرح در کنار سه مؤلفه اصلی آن (جنبه های نظامی ، انرژی و اقتصادی که قبلاً شرح داده شد ) شرایطی را برای تسلط هژمونیک چند نسلی بر اروپا ایجاد خواهد نمود و از این رو احتمال تقابل تهاجمی اروپا نسبت به آمریکا را در چند دهه آینده کاهش خواهد داد . ادامه دارد ...
  18. بخش پنجم تحلیل عوامل ژئواکونومیک جنگ هیبریدی علیه سوریه سوریه از دیدگاه استراتژی کلان1 آمریکا بسیار مهم است زیرا قرار بود پایانه نهایی خط لوله دوستی بین این کشور ، ایران و عراق ایجاد شود . این مسیر گازی به ایران این امکان را می داد تا به بازار اروپا دسترسی پیدا کند و رژیم تحریم ها علیه خود که در آن زمان توسط آمریکا ایجاد شده بود را کاملاً خنثی سازد . همزمان با این طرح ، قطر طرحی موازی با برنامه ایران برای ارسال گاز خود از طریق عربستان سعودی ، اردن و سوریه و از آنجا به اتحادیه اروپا از طریق LNG یا از طریق خاک ترکیه ایجاد نموده بود . بشار اسد رئیس جمهور سوریه این پیشنهاد را به دلیل وفاداری به متحد دیرینه اش یعنی ایران رد نمود که بهای آن جنگی بود که بعد از بهار عربی با حمایت آمریکا و دولت های حوزه خلیج فارس برای مجازات سوریه به دلیل رد این پیشنهاد و تبدیل شدن به قمر یک قطب قدرت داده شد . در صورت تکمیل شدن خط لوله دوستی ، این مسیر یکی از مهم ‌ترین پروژه‌های ارتباطی جهانی می شود که با ارائه یک کریدور انرژی و سرمایه‌ گذاری می تواند ایران را با اتحادیه اروپا مرتبط ‌سازد و در ژئوپلیتیک منطقه ‌ای انقلابی ایجاد نماید که این امر به ضرر مطلق ایالات ‌متحده و متحدان آن در خلیج فارس خواهد بود و بنابراین می توانست تغییرات مهمی را در تعادل قدرت در خاورمیانه به وجود آورد . ایالات متحده با درک این تهدید حاد که خط لوله دوستی می تواند باعث از بین رفتن تسلط هژمونیک چندین ساله آمریکا بر منطقه شود ، خود را متعهد کرد تا اطمینان حاصل کند که این پروژه هرگز و به هیچ وجه تحقق نخواهد یافت و این امر یکی از دلایل ایجاد داعش در این منطقه ترانزیتی است . از این منظر، روشن ‌تر می شود که چرا ایالات‌ متحده ، بی ‌ثباتی سوریه را نسبت به کشور مصر در اولویت قرار داد و در واقع مایل به صرف منابع بی شماری در راه رسیدن به این هدف و سازماندهی یک ائتلاف جهانی برای کمک به دستیابی به آن رفت . پی نوشت : بنده در گذشته در تاپیک سوریه با توجه به مطالعات شخصی ام نکاتی در رابطه به این عوامل اقتصادی بیان کرده بودم که برای ایجاد پیوستگی بین مطالب ، تحلیل خودم را هم عینا در اینجا ضمیمه مطلب می نمایم : 1. استراتژی کلان : کلان استراتژی در واقع با " یکپارچه کردن سیاست‌ ها (سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و...) و قدرت نظامی یک ملت ، توسل و نیاز به جنگ را [برای تسهیل اهداف] غیر ضرور می نماید و یا شانس پیروزی را افزایش می دهد. توجه : برای آشنایی بیشتر با استراتژی کلان فعلا می توانید به مطلب زیر از جناب @remo مراجعه فرمایید : ادامه دارد ...
  19. سلام چند تا نکته وجود دارد : اول اینکه بحثی که خدمت دوستان ارائه میشود فقط بخشی از آن فرهنگی است و در واقع فرهنگ چرخ دنده ای در کنار دیگر چرخ دنده های این نوع جنگ عمل می کنه . کارکرد های سلبریتی ها را نباید دست کم گرفت . یکی از گروه هایی که این قابلیت را دارند تا در وضعیت آشوبناک به گروه های مختلف جهت بدهند همین سلبریتی ها می باشند . در واقع حضور این قشر تنها معلول یک محیط منفعلانه نیست و در کنار یک همچین محیطی برنامه ریزی هایی هم برای ایجاد قشر سلبریتی وجود دارد تا در موقع نیاز از آنها بهره برده شود (که بارها مشاهده کرده ایم) . برای ایجاد یک چنین محیطی علاوه بر موردی که شما فرمودید برخورد اقشار جامعه و مخصوصا بخش مذهبی آن با این افراد بسیار مهم می باشد . تنها با مطالعه زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام) و برخورد های این بزرگواران با چنین گروه هایی ، ما را دقیقا متوجه خواهد کرد که بخشی از مشکل از جانب خود ما است . و در پایان اینکه به نظرم یکی از پرسش هایی که ما باید طرح کرده و به آن پاسخ دهیم همین مسئله سلبریتی ها و چرایی و چگونگی ایجاد و بهره بردن از آنها می باشد . با تشکر
  20. سلام برای مقابله با جنگ دشمن اقدام هم شکل احتیاج هستش . امیدوارم در آینده اقدامات تقابلی قدرتمند تری مشاهده بشه (منظورم از منظر تکنیکی هستش وگرنه از منظر محتوایی این کجا و آن قبلی کجا ) و انشاالله روزی تهاجم سیستماتیک به عوامل قدرت دشمن داشته باشیم https://www.instagram.com/p/B0-zImSHJIU/
  21. با سلام در ادامه پست قبل ابتدا مصاحبه زیر را در مورد مبحث صورتی شویی و کارکرد آن در ایجاد تفرقه در جامعه توسط قدرت های استعماری با بررسی رویکرد رفتاری شخصی مانند مسیح علینژاد را مشاهده نمایید . اما پیش از مشاهده ویدئو دوستان به دو نکته توجه نمایند : مصاحبه کننده و پاسخ دهنده ، خارج از گفتمان دینی و سیاسی حاکم در کشورمان قرار دارند و در نتیجه از دیدی متفاوت تر به قضایا می نگرند و همین تفاوت گفتمانی شائبه دیدگاه متعصبانه را کاهش می دهد (و البته جزئیات و تمامی موارد مطرح شده در آن از طرف بنده نه تایید و نه رد می گردد) . در اینجا فرد مسیح علینژاد و مساله ای که این شخص بر روی آن کار می کند اصل نیست و تنها مثالی برای مبحث اصلی می باشد . پس احیانا اگر کاربری تمایل به بحث های حاشیه ای دارد می تواند از جنگل اینستا بهره کافی و وافی را ببرد. https://www.aparat.com/v/MqFek فارق از اینکه آیا تمام موارد مطرح شده در این ویدئو درست است و یا خیر !؟ نکته مهم نحوه ایجاد گسست اجتماعی در بخشی از جامعه است . دراینجا شما مسئله ای که فردی مانند مسیح علینژاد بر روی آن مانور می دهد را به کناری گذاشته و تنها کارکرد نظری بحث را مورد توجه قرار دهید . یعنی مسائل بسیاری ، توانایی قرار گرفتن در این چارچوب را دارند . پاسخ های ما در اینگونه موارد ، حتی اگر اشتباه باشند در صورتی که دائما در یک فراگرد کنترلی قرار بگیرند ، باعث ایجاد رویکرد ها و روش های تازه در مواجه با مسائل گشته و رشد و شکوفایی فکری ایجاد می نمایند . دوستان توجه کنند ، هنگامی که ما در مواجه با پدیده های نرم هستیم ، اگر اولین گزینه و یا تنها گزینه ما قهری باشد (یعنی سعی کنیم آتش را در زیر خاکستر پنهان نماییم) ، این بدین معناست که ما نتوانسته ایم برای مسائل پیش روی خود 1- پرسش مناسب طرح کنیم و 2- برای پرسش طرح شده ، پاسخ مناسب ایجاد نماییم . هنگامی که بتوانیم درست پرسش گری کرده و سپس پاسخ مناسب ایجاد کنیم ، ما به سمت ظرافت رفتاری می رویم ، یعنی آن چیزی که از حساسیت اقدامات ما می کاهد . غرب در بخشی از مسائلی که با آن روبرو است توانسته به این ظرافت رفتاری دست یابد (در سطوح مختلف) و بدین وسیله حساسیت بر روی اقدامات خود را کاهش دهد . همانگونه که پست قبل بیان شد مهاجم در جنگ هیبریدی ، همواره در حال ایجاد مسائل جدید در جامعه هدف خود است . جامعه هدف اگر در گذشته پرسش ها(ی بومی) و پاسخ های مناسب ایجاد کرده باشد با کمترین هزینه مسائل را حل خواهد نمود اما در غیر اینصورت مجبور به پرسش گری و سپس آزمون و خطا خواهد شد . این فرآیند ، خوراک تبلیغاتی به دست مهاجم داده و مهاجم می تواند به وسیله آنها رویکرد های خود را تقویت کرده و یا مسائل جدیدی ایجاد نماید . اگر جامعه هدف دارای شبکه فکری قدرتمند و قوام اجتماعی مناسب باشد این روند منجر به قدرتمند تر شدن آن در بازه زمانی متوسط تا طولانی می شود (شاید در کوتاه مدت دچار مشکل گردد) در غیر اینصورت با افزایش مسائل (در زمینه های مختلف) به سمت فروپاشی ساختاری خواهد رفت . موفق باشید
  22. سلام برادر بزرگوارمان جناب @MR9 تصویری در بروزرسانی ارسال نمودند به شرح زیر : با توجه به مباحثی که در تاپیک های جنگ های هیبریدی خدمت دوستان ارائه شده این موارد فراتر از تغییر نام چند کوچه و خیابان بوده و به صورت دانه های یک پازل بسیار بزرگتر در حال شکل دهی یک نوع جنگ نوین (که ما در اینجا با عنوان جنگ هیبریدی به آن اشاره نموده ایم) می باشد . در همین مطلب موارد زیر را برای کشور خودمان بومی سازی نمایید : اینگونه موارد جزئی در کنار موضوعات دیگر (به عنوان مثال وقایع مرتبط با آموزش و پرورش و مدارس کشور و مسابقات فوتبال و ...) ، در حال وارد آوردن ضرباتی به بخش های مختلف جامعه در راستای از هم گسیختن لایه های اجتماعی ، تهی سازی عقیدتی (چه دینی و چه ملی گرایی واقعی) و دشمن پنداری افراطی افراد و ... می باشد . مهمترین نکته این است که با توجه به پنهان بودن و بعضا جزئی بودن اینگونه اقدامات ، حساسیت های کمتری در بخش هایی از جامعه ایجاد می کند ، اما طراحان اصلی با قرار دادن وقایع در کنار هم به سمت هدف خود در حال حرکت هستند و به این شکل ، از هم گسیخته شدن روابط اجتماعی ، باعث افزایش برخورد ها و احساسی تر شدن آنها و کاهش قوام اجتماعی می گردد . در کنار مطالب بالا ، مطلب زیر را که در تاپیک توافق هسته ای قرار داده شد هم می تواند جزئیات بیشتری را برای همراهان آشکار کند : همچنین متن زیر که در تاپیک قوانین جنگ های هیبریدی خدمت دوستان ارائه شد هم در اینجا می تواند به فهم مسئله بیشتر کمک نماید : در ضمن دوستان برای اینکه به درک بهتری از گستردگی اقدامات دست یابند آهنگ زیر را در کنار تصویر بالا قرار دهید (نظم و هماهنگی اقدامات و گستردگی بازیگران آن) : پی نوشت - موارد دیگری هم وجود دارد که بنا به مسائلی فعلا از پرداختن به آنها صرف نظر می نمایم . امیدوارم در آینده فضا برای بیان آنگونه موارد هم مهیا شود .
  23. بخش چهارم نمونه های منطبق بر نظریه سوریه بعد از بهار عربی در سال 2011 ، گزینه جمهوری های عربی سکولار به طور گسترده ای در طرح زمین جنگ آمریکا وارد گشت . برای جمع ‌بندی ساختارهای استراتژیک این عملیات بزرگ ، این مفهوم برای ایالات‌ متحده آمریکا جهت کمک به گروه چند ملیتی اخوان المسلمین برای رسیدن به قدرت از الجزایر تا سوریه از طریق مجموعه ‌ای از عملیات‌های تغییر رژیم هماهنگ علیه کشورهای رقیب (سوریه) ، شرکای غیرقابل اطمینان (لیبی) و کشورهای نیابتی استراتژیک برای گذار اجتناب ‌ناپذیر رهبری (مصر، یمن) به وقوع پیوست . محیط استراتژیک حاصل قرار بود ، شبیه به اروپای شرقی دوران جنگ سرد باشد ، در حالی که هر یک از دولت ها توسط همان گروه (اخوان‌المسلمین به جای حزب کمونیست) رهبری می شدند و به صورت نیابتی توسط یک نماینده خارجی کنترل می گشتند . در این موضوع ایالات متحده به صورت رهبری از پشت پرده ، وقایع را توسط دو کشور ترکیه و قطر هدایت می نمود . این همپیمانی ایدئولوژیک سازمان ‌یافته اما ضعیف ، آن قدر در خود تناقض داشت تا از طریق تاکتیک ‌های ساده تقسیم و اداره کنترل نشود (تا بدین وسیله از سازماندهی مستقل آن علیه عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس جلوگیری شود) اما با این حال به راحتی بر نفرت فرقه ای برای بسیج نیروها بر علیه ایران و منافع منطقه ای آن دامن زد و از این طریق آن را به ابزاری بسیار انعطاف پذیر برای پیشبرد استراتژی کلان آمریکا در خاورمیانه تبدیل نمود . اما با توجه به منشاء آشوبناک این قمار ژئوپلیتیکی ، از قبل مشخص بود که عناصر آن مطابق برنامه پیش نروند و تنها تحقق نسبی این پروژه می تواند در اولین تلاش به وقوع بپیوندد ، که دقیقاً همان اتفاقی بود که مردم سوریه در برابر تهاجم جنگ هیبریدی بر علیه شان ، ایستاده و در برابر آنها مقاومت کردند و برای دفاع از دولت سکولار خود جنگیدند . می توان ادعا كرد كه سوریه می توانست به عنوان استراتژیك ترین دستاورد از بین كشورهای تحت تأثیر بهار عربی شناخته شود و این موضوع توسط جنگ هیبریدی بسیار سخت چند ساله ثابت می شود كه آمریكا علیه آن کشور انجام داد که البته این تلاش ها به شکست منجر شد . در مقایسه با سوریه ، مصر که پرجمعیت ترین کشور عربی است تنها باید با تروریسم سطح پایین مدیریت شده توسط قطر در صحرای سینا پس از سرنگونی دولت اخوان المسلمین مواجه باشد . دلیل این تناقض آشکار در اهمیت نسبی اهداف کلان استراتژیک آمریکا ناشی از عوامل ژئواکونومیک می باشد که در پشت جنگ سوریه است که در آینده بررسی خواهند شد . اوکراین عوامل ژئواستراتژیک در پشت صحنه جنگ اوکراین بسیار ساده‌ تر از آن چیزهایی است که در پشت جنگ سوریه بودند . بخشی از انگیزه سرنگونی دولت اوکراین و متعاقب آن برنامه های ضد روسی اجرا شده ، فریب دادن روسیه و ایجاد دامی برای این کشور به منظور مداخله در اوکراین و ایجاد شرایطی مانند افغانستان در سال 1979 و جنگ دومباس بود . اما واشنگتن نتوانست در این زمینه به هدف خود برسد ، با این وجود در تبدیل کل قلمرو اوکراین به سلاح ژئوپلیتیکی علیه روسیه به موفقیت هایی نایل شد . برژینسکی با کنایه می‌ گفت که بدون اوکراین ، امپراطوری اوراسیایی روسیه متوقف خواهد شد . اما او یک مفهوم کاملا متفاوتی در ذهن داشت که از منظر ژئوپلیتیکی حقایق اساسی زیادی را در خود نهفته دارد (فکر او این بود که روسیه تلاش خواهد کرد تا امپراطوری خود را در منطقه بنا کند) . امنیت ملی فدراسیون روسیه تا حد زیادی به رویداد های اوکراین مشخص می ‌شود، به خصوص که مرتبط با مرزهای گسترده غربی است و یک دولت متخاصم در کیف می تواند میزبان زیرساخت های دفاع موشکی آمریکا باشد ، که این امر در افزایش شانس ایالات ‌متحده برای خنثی سازی توانایی ضربه دوم روسیه موثر است و در نتیجه روسیه را در موضع تهدید هسته‌ ای قرار می دهد، که یک تهدید استراتژیک بزرگ برای روسیه محسوب می گردد . در واقع ، بیان دقیق تر جمله برژینسکی این است که اگر غرب موفق شود اوکراین را به یک دشمن بلند مدت برای روسیه تبدیل کند ، از آن زمان به بعد مسکو ، با یک مانع سیاسی بزرگ بر سر جاه ‌طلبی ‌های آینده خود مواجه خواهد شد . سناریوی شوم اوکراین که میزبان واحدهای دفاع موشکی ایالات‌ متحده یا ناتو است هنوز به طور کامل اجرا نشده است ، اما این کشور هنوز در حال حرکت به سوی عضویت در ناتوی در سایه Shadow NATO می باشد که به موجب آن ، بدون گرفتن تضمین رسمی برای دفاع متقابل ، اوکراین تبدیل به عضو غیر رسمی این سازمان می‌ شود . افزایش همکاری های نظامی بین کیف و واشنگتن و گسترش آن ما بین اوکراین و بلوک غرب ، براساس عملیات تهاجمی علیه منافع استراتژیک روسیه است . با این حال، این به آن اندازه که ممکن بود بد باشد نیست ، زیرا برنامه ریزان استراتژیک آمریکا با ساده انگاری فرض می کردند که پنتاگون از آن زمان به بعد می تواند کنترل کریمه به دست بگیرد و بنابراین خواهد توانست واحدهای دفاع موشکی و دیگر فناوری های بی ثبات کننده خود را درست در آستانه سرزمین روسیه قرار دهد . استدلال غلط در تفکر غربی ها در زمان آماده سازی جنگ هیبریدی این بود که روسیه در دفاع از منافع تمدنی ، بشر ‌دوستانه و ژئواستراتژیک خود در کریمه عقب خواهد نشست و یا اگر از این موضوعات عقب ننشیند ، وارد باتلاق مورد نظر برژینسکی خواهد شد ، که البته اکنون تاریخ گواه این است که آمریکایی ها وخیم ترین اشتباه محاسباتی را مرتکب شده اند . ادامه دارد ...
  24. قوانین جنگ های هیبریدی بخش سوم زمینه سازی برای جنگ هیبریدی جنگ‌های هیبریدی همیشه بعد از دوره ای از پیش شرط های اجتماعی و ساختاری به وقوع می پیوندند . اولین پیش شرط با جنبه‌ های اطلاعاتی و قدرت نرم ایجاد می شود که جمعیت کلیدی ، برای زمان بی ثبات سازی را به حداکثر می رساند و آن‌ها را در مسیری قرار می دهد تا به این باور برسند که نوعی از عمل به منظور تغییر وضعیت فعلی امور مورد نیاز است. نوع دوم مربوط به ترفند های گوناگون ایالات ‌متحده است تا دولت هدف به صورت غیر عمد و نا آگاهانه ، اختلافات سیاسی و اجتماعی که از پیش شناسایی شده اند را تشدید کند ، با این هدف که شکاف هایی از انزجار های هویتی ایجاد شود تا به وسیله آن جامعه را مستعد پذیرش پیش شرط ها کرده و متعاقب آن سازماندهی های سیاسی توسط NGO ها شکل بگیرد (که در اکثر موارد این سازماندهی ها به بنیاد سوروس و / یا موقوفه ملی برای دمکراسی National Endowment for Democracy مرتبط هستند ) . برای توسعه تاکتیک ‌های پیش شرطی ساختاری ، رایج ‌ترین روش شناخته ‌شده و مرسوم در سطح جهانی ، تحریم می باشد که هدف ضمنی آن (اگر چه همیشه موفق نبوده) ایجاد زندگی دشوارتر برای شهروندان متوسط جامعه هدف است تا آنها بیشتر به ایده تغییر رژیم متمایل شوند و بدین گونه به آسانی به سمت اقدام بر روی تکانه ها و تحریکات خارجی هدایت گردند . مورد کمتر شناخته شده و بیشتر غیر مستقیم در این موضوع ، که تقریبا در همه جا پیاده سازی می شود و از روش های رسیدن به این هدف است ، این می باشد که ایالات متحده بر روی وظایف بودجه بندی معلوم کشورهای مورد نظر ، یعنی مقدار درآمدی که دریافت می کنند و اینکه آن را دقیقا در چه راهی صرف می نمایند ، تاثیر بگذارد (م . کاهش درآمد کشور هدف و اینکه آن درآمد در مصارف خاصی صرف شود مثلا برای غذا یا کالاهای مصرفی) . رکود جهانی در انرژی و قیمت کلی مواد اولیه به کشورهای صادر کننده به شدت ضربه می زند ، که بسیاری از آن‌ها به طور غیر مستقیم وابسته به فروش چنین منابعی هستند تا بتوانند به اهداف مالی خود برسند و کاهش درآمد تقریبا همیشه منجر به کاهش احتمالی هزینه‌ کرد های اجتماعی می‌شود. همزمان با این موارد ، برخی دولت ها با تهدیدات امنیتی تولید شده توسط آمریکا مواجه هستند که مجبورند به آن تهدیدات به فوریت پاسخ دهند ، که در نتیجه آن‌ها مجبور می شوند تا به طور غیر منتظره‌ای پول بیشتری به برنامه‌ های دفاعی خود که ممکن بود در برنامه‌های اجتماعی سرمایه‌ گذاری شوند ، اختصاص دهند . تمام اینها در جای خود باعث می شوند تا از هزینه‌ کرد های اجتماعی دولت هدف کاسته شود و در میان مدت شرایط برای وقوع یک انقلاب رنگی به عنوان اولین مرحله در جنگ هیبریدی افزایش پیدا کند . در این حالت یک دولت همزمان کاهش درآمد ها و نیاز به بودجه های دفاعی بیشتر را تجربه می کند که این موضوع می تواند اثر افزونی بر قطع شدن خدمات اجتماعی گذاشته و مبتنی بر شدت برآیند بحران داخلی و موفقیت NGO های تحت تأثیر آمریكا در سازماندهی سیاسی بلوك های هویتی که در برابر دولت قرار گرفته اند ، چارچوب زمانی وقوع انقلاب رنگی را از میان مدت به کوتاه مدت سوق دهد . ادامه دارد ...