HRA

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    466
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    12

تمامی ارسال های HRA

  1. سلام یکی از مسائل مهم که باید در این زمینه بررسی شود تبلیغات القائی می باشد . با اینگونه تبلیغات ذهنیت و حافظه تاریخی افراد بازنویسی شده و ذهنیت جدیدی به آنها القاء می شود . این گونه تبلیغات دارای 3 بخش اصلی است : محور القاء : هدف اصلی تبلیغات است که می خواهید در ذهن مخاطب به وقوع بپیوندد . محمل القاء : آن مواردی است که به وسیله آن محور القاء را توجیه می نمایید . سوژه القاء : اتفاقات و وقایعی است که شما تبلیغات را در بستر محمل القاء آغاز می کنید (حتی می توانند واقعی نباشند) . نکته مهم این است که در اینگونه تبلیغات به گونه ای عمل می شود که محور مورد نظر برنامه ریز آشکار نشود و به صورت آهسته در ذهن خود مخاطب ایجاد گردد . یک مورد دیگر هم اینگونه تبلیغات دارند با عنوان ضریب القاء که میزان تکرار تبلیغات القائی را نشان می دهد . در واقع اصل ضروری در اینگونه تبلیغات تکرار مداوم مفهوم محور القاء در سوژه ها است . مثلا اگر یکی از محور های القائی درباره ما القاء ویران شدن کشور در زیر نظام حاضر باشد ، یکی از محمل های القاء می تواند حوادث طبیعی و غیرطبیعی انتخاب گردد و سوژه های آن هم که بسیار زیاد هستند . پ ن – یافتن محور های این مدل نیازمند جمع آوری اطلاعات و کار دقیق آماری است که می تواند زمان زیادی را به خود اختصاص دهد .
  2. سلام اتفاقا به نظر بنده توپخانه در محور 1 کمترین تاثیر را دارد . این محور به دلیل تراکم زیاد باعث عدم تمرکز نیروها در هر دو جناح می شود و همچنین باعث نزدیک شدن فاصله نیروهای خودی و دشمن در نبرد ها می گردد . همین مسائل کاربرد توپخانه را با مشکل مواجه کرده و حتی ممکن است موجب آسیب به نیروهای خودی شود . اما محور 2 فضا باز تر بوده و منجر به تمرکز نیروها می شود و این مساله برای هر دو طرف صادق است . در این مسیر ما ابتدا با توپخانه ، یک منطقه مناسب را به شدت زیر آتش گرفته و تبدیل به آوار یا خرابه می کنیم و بعد به سرعت نیروها به آنجا خیز بر می دارند و متوقف می شوند و به همین شکل با خیز و توقف جلو می رویم . توپخانه هم همیشه یک پله و لایه جلوتر از ما عمل می کند .
  3. سلام برنامه AKVIS Sketch خیلی بهتره ، هم الگوهای پیشفرض بسیاری داره و هم تنظیمات فراوانی بر روی هر کدام می شود انجام داد . نمونه تصویر زیر را من همین الان با همین برنامه آماده کردم (پایینی خروجی این برنامه هستش) .
  4. سلام بعد از مدت ها که تحلیل ها و نظرات دوستان را خوانده و مشاهده کرده ایم در زیر بخش هایی از کتاب عوامل ژئوپلیتیکی موثر بر راهبرد دفاعی ایران در تقابل با آمریکا از مبدا سرزمینی عراق را قرار می دهم . این کتاب برگرفته از رساله دکترای نویسنده در زمان مذاکرات هسته ای است و شاید بتوان بخشی از نظرات افراد حاضر در بدنه نیروهای مسلح را در آن جستجو کرد . کما اینکه از سرلشکر رشید ، سرتیپ علی باباخانی و سرهنگ نوروزانی به عنوان کمک کنندگان در تالیف کتاب در مقدمه آن نام برده شده است . آمریکا پس از آزمودن قدرت سخت و قدرت نرم خود ، در پی به کارگیری قدرت هوشمند در منطقه است و در این مسیر در پی ایجاد "شبکه پایدار دیپلماسی" ، "بی اعتنایی به سازمان های سنتی و ناکارآمد بین المللی " و "ترویج ارزش های آمریکایی" است . نظم مورد نظر انگلیسی ها مبتنی بر انشقاق ژئوپلیتیکی بود ، اما نظم نوین آمریکایی ها ، انشقاق های معنایی و ایدئولوژیک را دنبال می کند و این برای آمریکا بسیار کم هزینه تر است . مذاکرات هسته ای ما با آمریکا بر مبنای تعامل نیست ... از این رو ، ادامه وضعیت کنونی شکننده است و شکست مذاکرات قطعا تهدید علیه ما را افزایش خواهد داد ... و چنانچه کارکرد سرمایه اجتماعی در ایران کاهش یابد این خطر دوچندان خواهد شد ... و ادامه روند مذاکرات در بعد اقتصادی بسیار برای ما زیان بار است . گرچه حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس به لحاظ کمی ، اندکی کاهش داشته ، اما آمریکا این کار را با جایگزین ساختن تجهیزات کیفی تر دنبال می نماید . آمریکایی ها در منطقه به نحوی عمل کرده اند که ضمن تاثیرگذاری بر حوزه های سیاسی منطقه ، اتهام ناکارآمدی از خود به دلیل حمایت از رژیم های وابسته را به حداقل رسانده اند ... و در عین حال سیاست پایداری بی ثباتی را با قدرت در منطقه دنبال می کنند .
  5. سلام در راستای این بخش از صحبت شما ما درون روش CLA در آینده پژوهی 4 سطح برای تحلیل در نظر گرفته می شود که ساده ترین و پایین ترین سطح را لیتانی می نامند . خصوصیات تحلیل های این سطح این است که در آن گرایش شدیدی به سمت مفاهیم تا حد امکان ساده شده وجود دارد و همواره دیگری مقصر است و راهکارها با باید ها و نباید ها درباره دیگران آغاز می شود و بدون اینکه تحلیل گر (که یک فرد عام و ناآگاه در آن حوزه است) جایگاه و سطح خود را شناخته و تجزیه و تحلیل کند ، بی اختیار و بدون هیچ گونه تاملی تنها با استفاده از دسته بندی های بسیار ساده شده واکنش نشان می دهد . کسانی که در این سطح تحلیل می کنند همواره نگاه دیگر گرا و اعتراضی دارند و تمام کارها باید توسط دیگران انجام شود و به خاطر همین سادگی ها ، گسترش کمی نظرات شبیه به هم زیاد بوده و در نتیجه تکرار پذیری تحلیل افزایش می یابد و حس درست بودن آن گفته ها تقویت می شود و دقیقا به همین دلیل (سادگی) قابلیت پیش بینی بالایی از مواضع و نتایج توسط دیگران به وجود می آید که کار دشمنان را برای انجام عملیات روانی و جنگ هیبریدی راحت تر می کند . در همین راستا دشمنان همواره سعی می کنند که مباحث سیاسی و راهکارهای مشکلات را بسیار ساده نشان داده و آن را به وسیله رسانه ها در جامعه رواج دهند . نتیجه اینکار افزایش حس نارضایتی و اعتراض است و از طرفی ممکن است این فشار ، تصمیم گیران را به سمت اقدامات و سیاست گذاری های عوامانه سوق دهد (از خرد تا کلان) و این دقیقا چیزی است که باعث افزایش فشار های پی در پی و کم هزینه برای دشمن و مشکلات داخلی ما خواهد شد . این روند اگر ادامه پیدا کند و کنترل نشود جامعه را به سمت مشکلاتی سوق می دهد که کمتر در دسته بندی های مرسوم می گنجند و در نتیجه اختلافات زیاد شده و جامعه به سمت هرج و مرج می رود . از آن سو هر چقدر تحلیل ها فکر شده تر باشند و به سمت علل و عوامل اجتماعی و سیستمی گرایش یابند و حتی از آن بالاتر رفته و وارد مباحث بنیادین عقیدتی و پارادایمی شوند ، وضعیت برای تحلیل اقدامات ما که در پاسخ به مشکلات به وجود آمده اند ، پیچیده تر ، زمان گیرتر و هزینه برتر می شود و عملا فرصت ضربات متوالی و پشت سر هم به ساختار های خودی توسط دشمنان از آنها سلب می گردد .
  6. سلام یک مبحثی که در ترکیب بندی وجود دارد مبحث توازن و تناسب است که البته گسترده می باشد . اما به عنوان یک نکته مبحث قرینگی را در بعضی از تصاویر می توان مشاهده کرد . مثلا در تصویر زیر عکاس سعی کرده به وسیله خط وسط باند قرینگی را ایجاد کند (البته اگر محیط طبیعی دو طرف را یکسان بگیریم) . توجه کنید که پهباد و نفر وسط به وسیله خط به دو قسمت تقسیم شده اند و در هر کدام از دو طرف تصویر 13 نفر ایستاده اند . اما نوع دیگری از این مدل ترکیب بندی قرینگی در بی قرینگی است . یعنی بخش هایی از تصویر قرینه باشند و المان هایی از بی قرینگی وجود داشته باشد . مثلا در تصویر زیر خود هواپیما به عنوان المان اصلی تصویر قرینه می باشد اما بقیه اجزا اینگونه نیستند . حالا این قرینه در بی قرینگی می تواند متعادل باشد یعنی اجزا قرینه و بی قرینه با هم نسبت مشخصی داشته باشند و یا مانند تصویر زیر نامتعادل باشد یعنی یک المان اصلی (در اینجا خود جنگنده) برجسته تر است و تاکید بر بقیه موارد کمتر . همچنین تصویر زیر هم قرینگی در بی قرینگی است . اما مساله مهم در این تصویر این است که در پس زمینه یک طرف تصویر به هواپیما ها پر شده اما در سمت دیگر چیز خاصی وجود ندارد و یک پس زمینه نامتوازن ایجاد شده است که از نظر بصری جذاب نمی باشد . حالا تصویر زیر را مشاهده کنید که در آن کاملا مشخص است که مکان ایستادن افراد یا زاویه دوربین به گونه ای است که با وجود اینکه می شد قرینگی زیبایی در تصویر (مابین جنگنده ، نفرات و کلاه ها) ایجاد کرد اما این مساله به وجود نیامده است .
  7. سلام صحبت بنده اشاره به مباحث تئوریک اقدامات بود . حالا در همان جا شما روسیه و چین و هند و ... قرار بدهید باز هم فرقی نمی کرد . در ضمن روسیه و چین هم در همان مذاکرات حضور داشتند و نظرم را در این انجمن در چندین جا راجع به این دو کشور بیان کرده ام . از طرفی برجام نتیجه یکسری مذاکره بود که مختصات آن کاملا مشخص می باشد . ایرادات این نتیجه را نمی توان فارق از روند مذاکرات دید . اگر نتیجه ایراد دارد که البته ایرادات بسیار اساسی و واضح دارد ، نشان دهنده این است که مسیر مذاکرات و اقدامات و گفتگو های درون آن پر از ایراد بوده است . این مساله نفی مذاکرات نیست بلکه نشان دهنده نقص یا ضعف در آن است . درباره مباحث تکنولوژیک هم نظشری ندارم زیرا از دید بنده یک بخش از تقابل ها و بازدارندگی به این موضوع بر می گردد . با تشکر
  8. سلام متاسفانه بخشی از مسئولان در حالت خوشبینانه مزخرفات غربی ها که به اسم اصول علمی دیپلماسی بیان شده را بدون هیچ تفکری پذیرفته و اجرا کردند (به پشتوانه بخشی از جامعه) . در این مورد بخصوص اینها تزهای واقع گرایان تدافعی را پیاده کردند که در آن گفته می شود به وسیله سیاست های اطمینان دهی تسلیحاتی و محروم ساختن خود از بخشی از حقوق در شرایط ابهام امنیتی صداقت خود را نشان داده و به ادراک متقابل با دیگر کشورها برسند (البته باز هم می گویم در حالت خوشبینانه ) . اینم نتیجه ادراک متقابل !!!
  9. شما نگران این موضوع نباشید نهایتش این است که زنده دست دشمن نمی افتادند . در ضمن در جایی گفته نشد که مسلحین می دانستند در آن خانه چه کسانی هستند و اصلا هدف آن خانه است و یا محله بدون مدافع به دست آنها افتاده است . شرایط نبرد شهری در دمشق هم حمله گروهی به محلات برای گرفتن تلافات و احیانا محلات بیشتر برای نبردهای آینده بوده است و اکثرا کاری به درون خانه ها نداشته اند . اما مشکل شما اینها نیست . شما به شکل وسواس گونه ای تنها دنبال کلمه ای هستید تا ذهنیات خودتان را که بارها بارها در اینجا بیان نموده اید یکبار دیگر بر روی دایره ریخته و به خیال خودتان اظهار فضل نمایید . در اینجا هم بدون دانستن شرایط و امکانات مانند همیشه یک جز را دیده و همه چیز را با آن به زیر تیغ گفته هایتان برده اید . در پیام پیش هم خدمتتان عرض شد اگر به امثال شما بود پیش از نبرد ، سوریه واگذار شده بود . نتیجه رفتار امثال شهید همدانی هم همین الان پیش روی ماست . الان هم به جای فرافکنی بفرمایید که اگر شما جای یک فرمانده بودید با توجه به آن شرایط و امکانات در دسترس چگونه رفتار می کردید ؟
  10. سلام به نظرم پیش از تبلیغات یک قدم مهم دیگر وجود دارد و آن ایجاد اعتبار برای تولید کننده محصولات نظامی است که آنهم به تست و بکارگیری تجهیزات در میدان های عملیاتی و واقعی جنگ ایجاد خواهد شد . در حقیقت هیچ نیروی نظامی غیر وابسته ای نمی آید بر اساس تبلیغات خرید انجام دهد . هر نیروی نظامی بر مبنای دکترین ها و استراتژی های از پیش تعیین شده خودش ، دست به تولید ، همکاری مشترک و یا خرید تجهیزات برای اقنای نیازهای عملیاتی و تاکتیکی اش می زند . به نظرم اهمیت ایجاد اعتبار از طریق گفته شده بسیار فراتر از خود تبلیغات صرف است و البته تبلیغات می تواند به آن اعتبار قوام بخشد . این اعتبار شماست که به وسیله تبلیغات می توانید تسلیحاتی را که حتی به صورت عملی و در میدان جنگ امتحان پس نداده اند را به خریداران بفروشید (و حتی غالب کنید ) . رژه هم یک کار تبلیغاتی می باشد که بیشتر مخاطب عام را هدف می گیرد و ملاحظات متفاوتی از فروش تسلیحات در آن وجود دارد . با تشکر بابت زحماتتان برای ایجاد و گردآوری مطالب
  11. انشاالله منتظر یک مقاله تحلیلی جذاب از شما هستیم تا در آن به بررسی تاکتیک های فرماندهان میدانی ما و ترک ها پرداخته و بدین وسیله بر بار علمی ما و انجمن افزوده و از جهل مان کاسته شود . به نظرم اگر اندکی از فعالیتتان در تاپیک های گوناگون بکاهید و حداقل از ارسال پست های پاک شودتان قبل از ارسال آنها صرف نظر کنید این انتظار شیرین ما کم خواهد بود . با تشکر
  12. سلام ما هم معتقد به این هستیم که باید برای این موضوع گریه کرد . اینکه انسانی وجود دارد که آنقدر برای هدف ، عقیده و وظیفه اش آنقدر اهمیت قائل است که حاضر می شود تمام هستی و دارایی اش را در این مسیر به کار گیرد اشک شوق دارد که این مساله در کنار بعضی از رفتار های داخلی ها دو چندان می گردد . نتیجه اینگونه عمل کردن هم دیده شد و دمشقی را که از نظر نظامی و امنیتی باید سقوط کرده فرض میشد نجات داد که اگر به تفکر امثال شما بود پیشاپیش دست ها بالا بود . مشکل شما و امثالهم سطحی و جزئی نگری و عدم توجه به شرایط است . حضرت علی (علیه السلام) در سقیفه ، جمل ، نهروان و صفین به یک شکل عمل نکردند . نهروانی که حضرت را به جنگ کشاندند و صفینی که در نهایت سطحی نگران با طعنه گفتند که علی که از مرگ نمی هراسید پس چرا وقتی شمشیر را زیر گلوی خود دید جنگ برده را رها کرد و آن را به باخت مبدل ساخت . می جنگید یا کشته میشد و به آروزیش می رسید و یا کار معاویه را یکسره می کرد . روند حکومت حضرت به گونه ای بود که اگر ادامه می یافت کربلا در زمان ایشان رقم می خورد و البته الله اعلم . موفق باشید
  13. سلام کتاب پیغام ماهی ها یک کتاب مکمل خوب یعنی خاطرات همسر شهید حاج حسین همدانی با عنوان خداحافظ سالار را در کنار خودش دارد . جملات زیر را از بخش های ابتدایی این کتاب انتخاب کرده ام (جایی که شهید همدانی برای روحیه دادن به سوری ها همسر و دو دخترش را به سوریه برده بودند) . چرا زن و بچه تان را در این اوضاع بحرانی به دمشق می آرید !؟ حاج آقا گفتن اتفاقا همین موضوع را آقای بشار اسد دیروز ازشون پرسیده که در جوابشان گفتن من پیرو مکتب حسین بن علی ام ... وقت رفتن دور از چشم دختر ها و طوری که ببینم ، یک کلت و یک نارنجک گذاشت زیر مبل ... و رفتند و ما ماندیم با خانه ای پر از غربت و البته دنیایی دلهره برای سالم برگشتن حسین ! ... صدای چند رگبار پی در پی حرف سارا را ناگفته گذاشت . صدا به قدری نزدیک بود که شیشه ها لرزیدند . کم کم صدای تیراندازی ها بیشتر و بیشتر شد . ساختمان می لرزید . صدای شلیک آر پی جی و رگبار سلاح های سنگین ... سیم کارت عربی ای را که حسین بهم داده بود انداختم توی گوشیم و روشنش کردم اما تماس نگرفتم . صدای شلیک خمپاره هم به صداهای قبلی اضافه شد . انفجاری نزدیک ، ... یاد بمباران پادگان ابوذر سر پل ذهاب در سال 1363 افتادم که موج انفجار چند نفر را از بالای ساختمان به کف خیابان پرتاب کرد ... به دختر ها گفتم پاشید بریم طبقه پایین . از پله ها رفتیم پایین ... سرایدار با احتیاط در خانه را نیمه باز کرده بود و هراسان و دزدکی کشیک اوضاع کوچه را می کشید . گوشه حیاط ، چند مجروح که سر و رویشان خون آلود بود ، دراز کشیده بودند . نزدیک تر نشدم ، نمی دانستم اینها کدام طرفی اند . ... تلفن همراهم زنگ خورد . به سرعت به صفحه گوشی نگاه کردم ، شماره حسین افتاده بود ، با دیدن اسم حسین کمی آرام شدم . گوشی را برداشتم . بدون مقدمه ، حتی بدون اینکه اجازه دهد سلام بدهم ، تند تند و با عجله گفت : اطراف ساختمونتون کاملا محاصره شده ، برید کف اتاق ، دور از پنجره ها ، پشت مبل ها بشینید . اون دو تا تیکه ای رو هم که گذاشتم زیر مبل دم دستت باشه ...
  14. دو کوهه و مردانش سوار بر وانت ، از پل دوکوهه سرازیر شدیم به سمت ضلع جنوب شرقی پادگان . ساختمان های پنج طبقه موجود در آنجا ، همه نیمه کاره بودند . نه دری داشتند ، نه پنجره ای . حتی این ساختمان ها هیچ رقم تاسیسات اعم از برق ، آب ، مجاری فاضلاب یا خطوط تلفن نداشتن . کل ساختمان ها ، مکعب هایی بودند سیمانی و لخت . با هر قدمی که در این برهوت متروک بر می داشتم ، بهت و ناباوری ام بیشتر می شد . به همت گفتم : آقا جان ، اینجا دیگر کجاست ؟ ما اینجا چه جوری می توانیم مستقر شویم . همت هم نگران ، لب به دندان می گزید ، سرش را به چپ و راست تکان می داد و چیزی نمی گفت . همان شب ، همت خیلی با ملاحظه داشت نقایص اساسی مکان جدید را شرح می داد که دفعتا حاج احمد (متوسلیان) سکوت را شکست و با لحنی شمرده گفت : توجه بفرمایید ! حاج آقا همت . ما ناچاریم به حداقل ها بسنده کنیم ، پس بیایید بیشتر از این وقت خودمان را تلف نکنیم . همین جایی را که به ما داده اند ، برای استقرار برادر ها خوب است . همت که یکه خورده بود گفت : آخر حاج احمد ، عزیزم ، شما که آنجا را ندیده ای ، هیچی ندارد . از من قبول نمی کنی ، بفرما از برادر همدانی بپرس ... حاج احمد مجال نداد ! آیا نباید قدری دوراندیش باشیم . ما قرار است یک تیپ (27 محمد رسول الله) را تشکیل بدهیم . نفرات این تیپ تعدادشانشاید به چهار، پنج هزار نفر بالغ بشود . این چند هزار نفر نیاز به سرپناه و خوابگاه دارند . برای آموزش انها به مکان نیاز داریم ... . پس از انتقال بچه ها به دوکوهه جدید ، ما دو سه روزی را در آنجا به معنای واقعی کلمه ، مشغول عملگی و کار یدی شاق بودیم .حتی خود حاج احمد ، شهبازی و همت هم به محض این که در سپاه ناحیه دزفول از کمند جلساتشان با مسئولین ارشد سپاه رها می شدند ، به سرعت خودشان را به دوکوهه می رساندند ، آستین بالامی زدند و پا به پای بچه ها عرق می ریختند و کار می کردند . عمده تلاش ما این بود که آن ساختمان های نیمه ساخته را برای اسکان نفرات ، قابل بهره برداری کنیم .پیرمان درآمد تا آن همه نخاله های ساختمانی را از داخل اتاق ها و راهروهای ساختمان ها به بیرون تخلیه کنیم ... . پس از بازگشت از چزابه نیروها در ساختمان های پنج طبقه پادگان دوکوهه مستقر شدند . درون اتاق هایی که اصلا مناسب نبودند . چون علاوه بر ناهمواری های کف اتاق های به هم چسبیده ما ، خاک زمین هم سریع به پتوها نفوذ می کردند . طوری که اگر دو دقیقه روی آن پتوها می نشستی ، سر تا پا خاکی می شدی . در آن سرمای شبانه شب های زمستانی خوزستان ، تا صبح لرز می زدیم ، چون ساختمان ها در و پیکری نداشتند . تعداد انگشت شماری چراغ والور از سپاه دزفول به ما داده بودند که اولا لنگ تامین سوختشان بودیم . اگرخوش شانس بودیم و سپاه دزفول حواله نفت سفید به ما می داد ، وقتی به جایگاه سوخت می رفتیم ، هر سه نوبت یکبار ، شاید خبر خوش آمدن نفت را به ما می دادند .... تردد های شبانه ، برای تجدید وضو یا رفتن به دستشویی هم کم خطر نبود . توی آن ظلمات شبانه کافی بود سر سوزنی پایت را کج بگذاری تا کله معلق زنان از پله ها پرت شوی پایین . یکی دیگر از معضلات فقدان مطلق سرویس های بهداشتی بود ... حاج همت که این وضع را دید درصدد برآمد برای رفع این مشکل کاری بکند . خودش پیشقدم شد و با او رفتیم تعدادی بیل و کلنگ از بچه های ارتش امانت گرفتیم و برگشتیم و در همان زمین بیابانی نقطه ای را برای احداث توالت صحرایی تعیین کردیم . همت آنجا بی معطلی بلوز فرم اش را درآورد ، کلنگی برداشت و شروع کرد به حفر زمین . خدا گواه است که چند روز پیاپی ، بیل و کلنگ از دست همت نیفتاد . در آن روزهای سرد زمستانی به قدری گرم کار دشوار یدی بود که می دیدم پهنای صورت و کتف و سینه اش خیس عرق است و دست هایش تاول زده بودند . می گفت بعدا که سه ، چهار هزار بسیجی اینجا بفرستند و هزار جور کار روی سرمان ریخته شود ، می خواهیم چه خاکی به سر کنیم ؟ فقط خدا می داند در آن شب های طولانی زمستانی ، تا صبح در آن پنج طبقه های بی درو پیکر بر ما چه گذشت . برای پوشش دادن چارچوب های خالی پنجره ها ، بایستی توپ نایلون در اختیار می داشتیم ، که نداشتیم . نه به ما نایلون می دادند ، نه پولی در بساط مان بود که خودمان بخریم . برای تامین روشنایی ساختمان ها ، فانوس بادی نفتی لازم داشتیم . سرویس آبریزگاه های صحرایی را که جدید احداث کردیم تازه متوجه شدیم نیاز به تعداد زیادی آفتابه پلاستیکی داریم . چراغ نفتی والور به شدت کمیاب بود . سخت مفلس بودیم و فی امان الله . این شد که دوتایی ، سوار بر یک وانت تویوتا ، از دوکوهه جدید به سپاه دزفول رفتیم . آنجا بچه های دفتر فرماندهی سپاه دزفول ، جلوی ما را گرفتند و نگذاشتند وارد شویم . گفتند آقا محسن به همراه حسن باقری و برادر عندلیب جلسه دارد . همت خیلی کلافه به نظر می رسید ، به آن برادر مسئول دفتر گفت : به برادر محسن بگویید همت از تیپ محمد رسوالله (ص) آمده با شما کار خیلی مهمی دارد . دقایقی بعد پاسدار خیلی جوانی از اتاق فرماندهی سپاه دزفول خارج شد و به سمت ما آمد . صورت اش محاسنی نداشت . خیلی لاغر و تکیده بود . لباس فرم سبز رنگی هم که به تن داشت به جرات می توانم بگویم سه چهار سایز به تن اش بزرگ بود . نزدیک که رسید ، خیلی جدی با آن صدای توی گلویی و لهجه غلیظ تهرانی خودش گفت : چی چی شده همت ؟ می خواهی چی به محسن بگی تو ؟ دیدم خیلی مسلط و با اعتماد به نفس زیادی دارد حرف می زند . ضمن اسم بردن از اشخاص هم ، ابدا مقید نبود قبل از اسم کوچک یا فامیلی آنها ، القاب یا عناوینی مثل آقا یا برادر را به کار ببرد ... . حاج همت که سابقه خلقیات حسن باقری دستش بود به او گفت : ببین حسن جان به خدا وضع آماد و پشتیبانی این تیپ ما خیلی خراب است . هیچی نداریم ، هیچ کس هم به ما جوابگو نیست . از همین برادر همدانی شما بپرس ، نه پتو داریم ، نه فانوس ، نه چراغ والور ، نه آفتابه . چاره ای نداشتیم جز این که بیاییم دردمان را به برادر محسن بگوییم . خوب که به حرف های همت گوش داد ، دست حاجی را گرفت ، کشید گوشه ای و گفت : بابا جون ، چرا متوجه نیستی تو ؟ چطوری به تو بگم ؟ می خواهی کاری کنی که محسن هم ببره ؟ پا شدی اومدی بگی پتو و فانوس و آفتابه نداری که چی ؟ محسن الان باید ذهنش آزاد باشه که بتونه یه عملیات بزرگ و پیچیده رو طراحی کنه ، یا این که کل انرژی اش رو بذاره برای این که ببینه از کدوم جهنم دره ای می تونه برای بچه های شما پتو و آفتابه تامین کنه ؟! ... تا اینجا را خیلی خوددار و یواش به زبان آورده بود . یک لحظه ساکت شد ، بعد ناگهان صدایش را بالا برد و گفت : برو! بعد هم برگشت ، رفت توی همان اتاقی که از آن بیرون امده بود . آقا ما را می بینی ، شوکه شده بودم . از حاج همت پرسیدم : این کی بود ؟ گفت : نشناختی ؟ حسن باقری همین بود دیگر ... فرمانده کل سپاه به هیچ کس به اندازه حسن باقری اتکا نداشت ... منتها دیگر توقع نداشتم اینقدر جوان باشد . همت یکی دو دقیقه ساکت بود . بعد درگوشی به من گفت : برادر همدانی ، خداوکیلی حسن حرف درستی زد ... زود باش برگردیم خودمان برای حل مشکلات مان یک فکری بکنیم . پ ن . متن آورده شده از کتاب پیغام ماهی ها ، سرگذشت شهید حاج حسین همدانی انتخاب شده است .
  15. سلام در مطلب الزامات پدافند بیولوژیک صحبت از سیستم های تصمیم یار شده بود که در اینگونه موارد هم کاربرد دارند . یعنی فارغ از نوع حادثه زیر بناهای یکسانی می توان ایجاد کرد که با گسترش و اختصاصی کردن آنها برای شرایط مختلف آمادگی داشت .
  16. نگاهی به تاریخ شورش های سال 1992 لس آنجلس شورش‌های ۱۹۹۲ لس‌آنجلس (انگلیسی: 1992 Los Angeles riots‎) به مجموعه شورش‌ها و اغتشاش‌های خیابانی همراه با چپاول و آتش‌زنی در شهر لس‌آنجلس امریکا اطلاق می‌شود که در سال ۱۹۹۲ میلادی رخ داده است. این اعتراضات در پی انتشار یک نوار ویدئویی از وحشیگری پلیس لس‌آنجلس در سال ۱۹۹۱ که در آن رادنی کینگ را می‌زدند، و برگزاری دادگاه ماموران پلیس و تبرئهٔ آن‌ها شکل گرفت. در آن سال یکی از قشرهایی که بیشترین آسیب ها به آن ها وارد شد کره ای های ساکن امریکا بودند پ ن - البته الان به نظر توان کشور امریکا بسیار کمتر از آن سال و اوضاع داخلی این کشور شکننده تر می باشد .
  17. متن زیر ترجمه و تلخیص تحلیل M. K. BHADRAKUMAR دیپلمات و سفیر بازنشسته هند و مقاله نویس روزنامه های هندی ، Asia Times و Strategic Culture Foundation Moscow است . معرفی نویسنده BHADRAKUMAR دیپلمات با سابقه که به مدت ۳۰ سال در وزارت امور خارجه هند شامل حضور در سفارت هند در مسکو (۱۹۷9 - ۱۹۷۷)، بخش ایران و پاکستان - افغانستان و واحد کشمیر وزارت امور خارجه هند ، سفارتخانه‌ های هند در کویت و کابل ، معاون کمیسر عالی در اسلام‌آباد و سفیر در ترکیه و ازبکستان بوده است . زمینه های تحقیقاتی ایشان در سیاست خارجی هند ، روابط روسیه و هند ، پاکستان ، افغانستان و آسیای میانه ، امنیت انرژی ، آسیا و اقیانوسیه و خاورمیانه است . این دیپلمات بازنشسته نویسنده مقالات نشریات بی شماری در هند و خارج از این کشور درباره روسیه ، آسیای میانه ، چین ، افغانستان ، پاکستان ، ایران و خاورمیانه و همچنین در مورد موضوعات انرژی و امنیت منطقه ای می باشند . موج خروشان ایران در مقابله با تحریم های ایلات متحده در ونزوئلا واشنگتن به خوبی از توانایی ایران در ایجاد مشکلات بزرگ برای نیروی دریایی ایالات متحده مستقر در خلیج فارس به ویژه تنگه هرمز آگاه است. از نظر ژئوپلیتیکی ، مبارزه طلبی استراتژیک ایران در برابر آمریکا در نیمکره غربی مطاللعه موردی جالبی است که نه تنها در مورد کاهش نفوذ آمریکا به سمت جنوب در حیاط خلوت اش بلکه در کل اثربخشی مفهوم حوزه نفوذ در سیاست های معاصر جهان می باشد . این یکی از موارد است . مهم تر از آن ، در پشت صحنه رسیدن نفت کش ایرانی به ونزوئلا ، کاراکاس ، ایران را به عنوان شریک انقلابی در مبارزه با امپریالیسم آمریکا توصیف کرده است. همچنین از دیدگاه ایران ، ونزوئلا به بخشی از محور مقاومت علیه ایالات متحده تبدیل می شود. سوال این است که تا چه حد محور ایران و ونزوئلا تعمیق می یابد و گسترش خواهد یافت؟ نکته مهم ، تحریم شورای امنیت سازمان ملل علیه صادرات اسلحه به سایر کشورها توسط ایران است که در ماه اکتبر به پایان می رسد . با توجه به واکنش منفی شدید روسیه و چین ، اقدام ایالات‌ متحده به گسترش جدول زمانی تحریم نامحتمل است. کاملاً قابل تصوراست که ممکن است یک ماتریس همکاری نظامی در آینده ای نزدیک که شامل ایران و ونزوئلا است آغاز شود. توانایی موشکی بومی و پیشرفته ایران به عنوان عامل بازدارنده در برابر تجاوز ایالات متحده عمل می کند. ایران فناوری موشکی را به حزب الله منتقل کرده است که تخمین زده می شود امروز در صورت هرگونه تجاوز اسرائیل به لبنان ، صدمات قابل توجهی به اسرائیل وارد کند. نکته قابل توجه این است که این مدل بازدارندگی به درستی در حال کار کردن است و اسرائیل دیگر حملات خود را به لبنان انجام نمی دهد. یک تغییر مشابه در تعادل استراتژیک با کمک ایران می‌ تواند فضای بیشتری برای ونزوئلا ایجاد کند تا آمریکا را عقب بزند. در کل ، به نظر می رسد که ایران در حال کار بر روی یک استراتژی برای کمک به ونزوئلا برای حفظ استقلال استراتژیک خود است. پتانسیل زیادی برای همکاری و هماهنگی بین ایران و ونزوئلا وجود دارد. اگر ونزوئلا دارای بزرگ‌ ترین ذخایر نفتی شناخته ‌شده در جهان باشد، ایران نیز دارای ذخایر گسترده نفت و گاز است . ارسال نفت کش ها برای روان سازی اقتصاد محاصره شده ونزوئلا همچنین ممکن است به عنوان اثبات کننده اعمال قدرت ایران power projection در سایر نقاط آمریکای لاتین باشد. مطمئنا، در کوتاه ‌مدت ، این عمل واکنشی به استراتژی فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران است. اما در یک چشم انداز بلند مدت ، یک استراتژی منطقه ای هماهنگ در آمریکای لاتین توسط روسیه ، چین و ایران می تواند نفوذ ایالات متحده در این قاره را به طور جدی تضعیف کند . ترجمه و تلخیص صرفا برای میلیتاری - بن پایه Indian Punchline
  18. سلام فقط این نیست . گاز را هم اضافه کنید ، تسلط بر شاهراه های تجارت بین المللی و جمعیت جوان و بازار فروش خوب را در کنار رقابت های بین المللی قرار دهید . مثلا وابستگی اروپا به انرژی ، بازار مصرف ، نیروی کار - توانایی تاثیر گذاری بر روسیه از طریق بازی با اهرم گاز و نفت ، حضور در نزدیک مرز های این کشور ، تاثیر بر رقابت های ژئوپلتیک این کشور و کنترل مسیر ترانزیت شمال و جنوب و ... . از آن طرف درباره چین و ایضا هند ، پاکستان ، ژاپن و کره جنوبی و برزیل ... به همین شکل . در کنار اینها به دست آوردن برگ بازی برای آمریکا در راستای ایجاد راه زمینی ترانزیتی از آلاسکا و روسیه به چین ، هند ، جنوب و غرب آسیا و شمال آفریقا و ... . وقتی همه اینها و موارد دیگر را در کنار هم قرار می دهیم متوجه می شویم که مساله اسرائیل فقط یک بخش کوچکی از پازل ایجاد کننده تقابل بین ایران و جریان های منطقه ای با آمریکا است (که این مساله از بعد رسانه ای هم بسیار جای کار دارد) .
  19. سلام به نظرم الان با گذشته یک فرق اساسی کرده است . در گذشته از زمان شناسایی مشکلات و نارسایی ها تا گسترش شناسا شدن آن برای عموم مردم و ایجاد یک نیروی اجتماعی برای تغییر ، زمان زیادی طول می کشید . همین زمان زیاد باعث ایجاد زیر ساخت های فکری و جریان های اجتماعی مناسب برای تغییر و شرایط پسا تغییر می شد که احتمال موفیقیت آن را بالاتر می برد . اما الان روند های اولیه آنقدر سریع شده اند (این سرعت هم طبیعی و هم مصنوعی ایجاد می شود) که ایجاد زیرساخت های لازم با سرعت مناسب به محاق رفته است . همین امر باعث خواهد شد که هر تغییر کلان به احتمال خیلی زیاد اوضاع را بدتر کرده و مشکلات را افزون تر ، و این روند یک چرخه ایجاد می کند که جامعه را به سمت بی نظمی بیشتر سوق خواهد داد مگر اینکه بدنه های اجتماعی یاد بگیرند که از خواستن تا رسیدن قدم به قدم باید طی شود و صبر لازم است . همین موضوع احتمالا در جوامع مختلف گسترش پیدا خواهد کرد و به تدریج و به صورت زنجیروار شاهد ایجاد بی نظمی بیشتر در تمامی کشور ها خواهیم بود . حکومت ها هم احتمالا برای مقابله با این روند به سمت اعمال قوانین حاکمیتی بیشتر و افزایش کنترل و خشونت خواهند رفت . در کل مشکلاتی که باید به تدریج برای مردم آشکار می شده امروزه با سرعت فراوان در مقابل دیدگان آنها قرار می گیرد و این حس ایجاد می شود که اوضاع با سرعت بالا در حال بد شدن است (همین هم خود مشکلاتی ایجاد می کند) اما در واقع بسیاری از همین مشکلات در گذشته هم بوده اما آگاهی نسبت به آنها نبوده است (فارغ از تبلیغات و عملیات های روانی داخلی و خارجی) .
  20. باد می رفت به سر وقت چنار من به سر وقت خدا می رفتم والله من از دیشب پاک قاطی کرده ام . ما در میدان جنگ داریم چه کسانی را با خودمان به سمت تیر و ترکش دشمن می بریم ؟ ما داریم چه کسانی را به کشتن می دهیم ؟ آدم یک وقت ، در یک محیط امن و به دور از هیجان ها و اضطراب روحی موقعیت جنگی ، می نشیند و درباره فلسفه جهاد فی سبیل الله و حکمت شهادت ساعت ها درفشانی می کند ، اما باید در هیجان عمل و توی هزار توی سرشار از دلهره و دغدغه ­ی عملیات بوده باشی ، تا بفهمی وقتی بعد از هفت ، هشت ساعت درگیری به تو آمار می دهند که پنجاه یا صد نفر از بچه هایی که همین دیروز در جمع شان می گفتی و می خندیدی ، حالا شهید شده اند و حتی اجسادشان را نمی توانی تحویل خانواده هایشان بدهی ، چه مزه ای می دهد ! بچه هایی که مسئولیت حیات و مماتشان در حمله ، رسما به عهده شما بوده . پ ن . متن آورده شده از کتاب پیغام ماهی ها ، سرگذشت شهید حاج حسین همدانی انتخاب شده است .
  21. نگاهی به جنگ بوسنی و هرزگوین افسران صرب سه روز مهلت گرفتند تا سارایوو را تصرف کنند و چهارده روز برای بوسنی و هرزگوین . وقتی پایتخت سقوط کند ، حکومت هم به زانو در می آید . ... برای ما تنها راه حل این است که تسلیم شویم . من گفتم : ولی آن موقع شهر را غارت می کنند . همه مان را می کشند ، سر همه را می برند . هر کس هم زنده بماند آواره می شود .این درس تاریخ است . ممکو هیجان زده جواب داد : کریم این جوری نیست ، اروپا اجازه نمی دهد . ببین ، میتران به میلوشویچ کمک می کند و هیچ کس از مردم فرانسه نمی پرسد . رهبرانی مانند میتران باز هم هستند فراموش نکن ! ... نزدیک شب چتنیک ها روستای مسلمان را با خمپاره مورد هدف قرار دادند . هر خمپاره ای که می افتاد ، دودو می لرزید . نزدیک پنجره جایی نشستند . دودو سرش را با دستهایش پوشاند . باز هم بچه های مسلمان را می کشند . تصویر تانک و خانه در گرد و غبار جلوی چشمانش می آمد . صدای گریه و ضجه می آمد . رفتند طبقه بالای خانه . نگاهشان میخکوب ماند . از همه خانه ها زن ها و بچه ها فرار می کردند . چتنیک ها عقب جمعیت بودند و به آنها شلیک می کردند . بچه ها می ایستادند و چتنیک ها آنها را می کشتند . مادرها که بر می گشتند ، آنها هم کشته می شدند . سعاد به آرامی گفت : ببین دودو . آن همسایه من نورکا سوچسکا است . نورکای پیر فرار کرد . چتنیک ها با نفربر او را تعقیب کردند . نورکا افتاد زمین و دوباره بلند شد . چندین بار بلند شد و زمین افتاد . پاهایش قوت نداشت . به سختی مقابل نفربر حرکت می کرد . دیگر از حرکت بازماند . دودو و سعاد دیدند که نفربر از روی نورکا رد شد ، سه بار! آنچه از جنازه نورکا مانده بود ، روی چمن های اطراف پخش شده بود . ... زن ها تعریف می کردند چتنیک ها در اردوگاه کونیتس چه کار می کردند . یک زن از فامیل دودو را در اتاقی قطعه قطعه کردند . بچه ها و پدر و مادرش به او نگاه می کردند . اول مقابل چشم همه خانواده ، چهار چتنیک بهخ او تجاوز کردند و بعد قطعه قطعه اش کردند . در آن حال به پدر شوهرش می گفتند : برگرد نگاه کن ، مسلمان احمق ، ببین که یک صرب واقعی چطور است ! بعد یک بشکه پلاستیک را آتش زدند و با آن آتش بدن زن را بعد از تکه تکه کردن کباب کردند . ... سارایوو به شهری تبدیل شد که همه در آن تیراندازی می کنند ، ولی نمی دانی کی و از کجا . صدای شلیک گلوله شنیده می شد . نمی شود فهمید گلوله از کدام طرف می آید . در اسکندریه کسی ماشینش را در خیابان پارک رکد . همان جا گلوله به قلبش خورد . در همان مکان یک زن هم در خیابان گلوله خورد و وسط خیابان افتاد . در علی پاشینا دو بچه تیر خوردند . هفت سال هم نداشتند . با بقیه بچه ها جلوی خانه شان بازی می کردند . تک تیرانداز ها مردم را از تپه ها و ساختمان های داخل شهر می کشند . این خونسردانه ترین روش کشتن بود . دختری چهار ساله هدف گلوله قرار گرفت . بعد از ان ، پدر او مقابل دوربین تلویزیون ، تک تیرانداز را دعوت کرد بیاید تا با او آشنا شود . با هم صحبت کرده ، قهوه بخورند تا ببیند که او چگونه انسانی می تواند باشد !؟ مواجه پدر بوسنیایی در بیمارستان با دختر 4 ساله اش که توسط تک تیرانداز های صرب مورد هدف قرار گرفته بوده ... در مقابل این سنگر ها و خانه های محل استقرار تک تیرانداز ها ، یک زمین مسطح بود و مرگ در انتظار گروه های تهاجمی را می کشید . نابودی این سنگر ها کار توپخانه بود و ما توپخانه نداشتیم . چه باید می کردیم ؟ به یاد ماشین آلات مخصوص راه سازی ووم افتادم . سازمان فاضلاب سارایوو از این نوع دستگاه ها دارد . این خودرو ها ، پمپ ویژه ای برای مکیدن گرفتگی فاضلاب دارند که می توانند برعکس هم کار کنند و نه تنها قدرت مکش بالایی دارند بلکه قدرت دمش خوبی هم دارند . چهارصد متر شلنگ فشار قوی پیدا کردیم . در شهر تمامی روغن های سوخته را جمع آوری کردیم . می خواستیم مواضع چتنیک ها را با این روش آتش بزنیم . ساعت یک بعد از نیمه شب برای عملیات راه افتادیم . رزمندگان محله المپیک کارشان این بود که شلنگ های فشار قوی را تا مواضع صرب ها ببرند . اول نتوانستند این کار را بکنند . میدان مین بود . باران شروع شد . باید عملیات را متوقف می کردیم . ولی سه داوطلب که هر سه از پلیس نظامی بودند اعلام آمادگی کردند . کار خطرناکی بود . شلنگ را با خود برداشتند و کشان کشان راه افتادند . هر یک دقیقه یک ساعت طول می کشید . در دل تاریکی شب به این سه نفر نگاه می کردیم . سرانجام بعد از دو ساعت ، طناب سه بار تکان خورد . دستگاه ووم را روشن کردیم . موتور ووم را با عایق کم صدا کرده بودیم . باران می بارید و چتنیک ها متوجه پاشیدن روغن سوخته بر سنگرهایشان نشدند . کافی بود یک گلوله منور شلیک کنیم . بالای سنگر ها و مواضع چتنیک ها توده انبوهی از آتش پدیدار شد . بعد از آن نوبت به انفجار رسید . گلوله های خمپاره ها و سلاح های سبک داخل سنگرها از شدت گرما منفجر شدند . ما فقط یک گلوله شلیک کرده بودیم و هیچ وقت عملیاتی به این راحتی انجام نداده بودیم . ... کودک بوسنایی در کنار آثار خمپاره بر روی زمین و بنری که روی آن نوشته مراقب تک تیرانداز ها باشید - 1995 وقتی کسی از یک سارایوویی می پرسد : سارایوو چگونه شهری است ؟ او چنین پاسخ می دهد : این شهر صبر و قهرمانان است ، شهری که 1417 روز در محاصره و مرگ بود . نمی خواست تسلیم شود . صرب ها اطراف شهر بودند و روز و شب به آن حمله می کردند . لوله تانک ها و توپخانه ها به سمت سارایوو بود . داخل سارایوو بیش از هزار تک تیرانداز بودند که زن ها و بچه ها را می کشتند . در سارایوو آب نبود ، برق نبود ، غذا نبود . سارایوو تنها بود . کسی نمی توانست وارد آن بشود و یا از شهر خارج شود .آمریکا و اروپا به بوسنیایی ها اجازه تهیه سلاح ندادند و بلکه برعکس بوسنی را تحریم تسلیحاتی کردند . همه چیز را توافق کرده بودند تا سارایوو سقوط کند . ولی سارایوو با صبر و قهرمانانش ایستاد . -------------------------------------------- در پایان هم یادی کنیم از اولین شهید ایرانی جنگ بوسنی شهید رسول حیدری از بیانات رهبر معظم انقلاب خطاب به خانواده شهید رسول حیدری ما دلمان برای از دست دادن این عزیز و سایر عزیزان می سوزد، لکن سعادتی از این بالاتر نیست و نمی شود که جوانی برود داخل میدان و شهید شود. من بارها گفته ام میدان بوسنی، جنگ اسلام وکفر تنها نیست، بلکه از این بالاتر است، دروازه ورود به غرب و اروپا است، آنجا مسأله اش بالاتر از جنگ عراق و ایران است. کسی که برود آنجا و محیط امن خانواده را رها کند مقامش خیلی بالاتر است.خداوند به او اجر دهد، خداوند به شما هم اجر بدهد. البته دلهای شما ملتهب است. خداوند این داغ را کم کند و اجر به شما عطا کند... پ ن . مطالب این پست از کتاب نبرد برای سارایوو ، خاطرات کریم لوچارویچ ، از فرماندهان مقاومت سارایوو در دوران حمله به این شهر و از نزدیکان عزت علی بگوویچ انتخاب شده است.
  22. هوش مصنوعی و آینده منازعات بخش دوم ژئوپلتيک در عصر هوش مصنوعي قدرت محاسبه ، در دسترس بودن داده ‌ها و زير ساخت ‌ها ارکان اصلي ژئوپليتيک هوش مصنوعي هستند . يکي از زمينه هاي رقابت قدرت هاي بزرگ يافتن ، استخدام ، آموزش و حفظ نيروي کار متخصص واجد شرايط است. انسان‌ها به بخش مرکزي يک رقابت بين‌المللي در حال گسترش براي رسيدن به مزيت هاي داده محور تبديل شده‌ اند. در ميان عوامل اصلي فناوري هوش مصنوعي ، نيمه ‌رساناها به طور بالقوه تعيين‌ کننده تعادل قدرت بين بازيگران اصلي هستند . دولت چين و شرکت هاي چيني ، سرمايه گذاري چشمگيري در گسترش توان محاسباتي و قابليت هاي نيمه هادي خود براي کاهش فاصله ميان بازيگران در غرب و ايجاد يک پايگاه صنعتي مستقل انجام داده اند . در حال حاضر ، ايالات متحده قدرت پيشرو در هوش مصنوعي است ، در حالي که چين به عنوان يک رقيب سرسخت در حال ظهور مي باشد . اما روسيه تاکنون نتوانسته است بخشي از رده هاي برتر هوش مصنوعي ، خودمختاري ابزارها و رباتيک باشد. با اين حال ، دولت ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه اهميت زيادي به اين موضوع داده است و كرملين هوش مصنوعي را به عنوان کانون رقابت بزرگ بعدي مي داند . در اين ميان ، دولت هاي کوچک و متوسط بلند پروازي مانند سنگاپور ، اسرائيل و کره جنوبي که به لطف دانش فني و علمي شان مي توانند از وزن واقعي خود پيشي بگيرند ، از پتانسيل هاي اميدوارکننده اي برخوردار هستند که نبايد آنها را دست کم گرفت. اين تنوع منجر به توسعه پوياي فناوري و انتشار آن با پيامدهاي اجتماعي ، اقتصادي ، ژئوپلتيک و امنيتي در مقياس جهاني خواهد شد. دفاع از ارزش هاي اصلي و مغلوب ساختن ماشين هاي ضعيف يکي ديگر از محورهاي مورد توجه ناتو بايد ارزش هايي باشد که اعضاي اين پيمان براي چندين دهه از آن دفاع کرده اند . با افزايش استفاده از هوش مصنوعي در زندگي روزمره ، تمايلات و تبعيض ذاتي موجود در هوش مصنوعي ، مديريت داده هاي حساس شخصي و رفتار آنلاين مخرب ، جوامع را به طرقي تغيير مي دهد که تازه در حال آغاز درک آن هستند . برخي از دولت‌ هاي پيمان ناتو شروع به بررسي مسائل اساسي نموده اند . پارلمان بريتانيا (انگلستان) يک کميته منتخب در مورد هوش مصنوعي تشکيل داده و ايالات‌ متحده يک طرح استراتژيک ملي تحقيق و توسعه هوش مصنوعي را تصويب نموده است . طبق گزارش ها ، طرح هاي ديگري براي مقابله با خطرات اطلاعات دروغ و ايجاد برچسب محتواي جعلي که تهديدي براي امنيت ملي است توسط هوش مصنوعي آماده شده اند . گروه هاي پارلماني در انگلستان و استراليا اقدامات قانوني براي جلوگيري از استفاده مضر از سکوهاي ديجيتال مشابه را مطرح نموده اند . بيش از سي کشور و سازمان بين المللي ، استراتژي و ابتکاراتي براي هوش مصنوعي ارائه کرده اند ، اما آنها اولويت هاي متفاوتي دارند ، از استفاده نظامي از هوش مصنوعي (ايالات متحده) گرفته تا مطرح کردن هوش مصنوعي مبتني بر ارزش ها (اتحاديه اروپا) و از اعمال افزايش قدرت رهبري با تحقيقات در هوش مصنوعي (کانادا ، چين) تا تلفيق نظامي – غيرنظامي آن (چين) و اين تنوع همچنان در داخل و خارج از ناتو ادامه دارد. در سال‌هاي اخير، قانونگذاران اروپايي به طور فعال در پي اقدامات نظم دهنده در ميان تهديدهاي نوظهور، مسائل مربوط به حريم خصوصي و کمپين هاي اثر گذار دشمن هستند. ناتو از همگرايي چارچوب‌هاي نظارتي و قانونگذاري اروپا براي هدايت بهتر مسير تحول آتي بهره‌مند خواهد شد. در سال 2018، يک کنسرسيوم از متخصصان آمريکايي و اروپايي از صنعت ، جامعه مدني و موسسات تحقيقاتي ، گزارشي منتشر کردند که سه حوزه از نگراني‌ها را مشخص مي کرد. اولين حوزه ، حوزه امنيت ديجيتال است، که در آن گزارش درباره آسيب‌پذيري‌هاي بالقوه هوش مصنوعي هشدار داده شد که به دشمنان اجازه مي‌ داد تا حملات گوناگوني به اهداف فيزيکي، انساني و نرم ‌افزاري ترتيب دهند. در حوزه دوم يعني حوزه امنيت فيزيکي ، در دسترس بودن و تبديل به سلاح کردن سيستم هاي خود مختار چالش هاي اساسي را ايجاد مي کنند . حملات سايبري و فيزيکي به سيستم هاي خود مختار و خود محرک تهديدهاي احتمالي ديگر هستند. سوم اينکه ، خطرات قابل توجهي براي امنيت سياسي وجود دارد . نظارت مبتني بر هوش مصنوعي و ترغيب ، فريب و دستکاري اجتماعي از طريق آن تهديداتي هستند که در آينده نزديک شدت مي يابند . قابليت هاي جديد هوش مصنوعي ممکن است رفتار سياسي اقتدارگرايانه و تبعيض آميز را تقويت کرده و توانايي دموکراسي ها ، براي ادامه مباحث علني عمومي صادقانه را تضعيف نمايد . کشورهاي ناتو نياز به توسعه سطح قابل قبولي از اجماع نظر در اداره دگرگوني هاي هوش مصنوعي دارند. اگرچه با توجه به وضعيت فعلي امور سياسي، اين امر بسيار دشوار به نظر مي‌رسد. هوش مصنوعي احتمالا باعث تغييرات در مقياس بزرگ اقتصادي و نيروي کار خواهد شد و اين موضوع به طرز تعيين کننده اي چگونگي رقابت هاي ژئوپلتيک را تغييير مي دهد . اين تکنولوژي کشورهاي استبدادي را که برخي از آن‌ ها رقباي کشور هاي ناتو هستند را با ابزار هاي جديد تجهيز خواهد کرد . علاوه بر اين ، هوش مصنوعي مي تواند سيستم هاي تسليحاتي مستقل را به طور فزاينده اي به دولت ها و بازيگران غير دولتي ارائه دهد. بنابراين کشور هاي دو سوي اقيانوس اطلس مجموعه اي از وظايف ، از مراقبت چگونگي توسعه پوياي اين تکنولوژي در مناطق مختلف گرفته تا ايجاد مشارکت هاي بين المللي ، براي اطمينان از منافع مشترک و اقدامات نظارتي را در مقابل خود دارند . توصيه ها ناتو بايد ابتکار عمل براي آماده سازي ، نظارت و تنظيم اولويت سياست هاي مرتبط با هوش مصنوعي را در دست بگيرد . از توسعه قابليت ها تا ايجاد اجماع در مورد چالش هاي ذکر شده در بالا ، ناتو نياز به سازوکارهاي جديدي براي مقابله با تهديدات نوظهور و سازگاري مداوم با پويايي تحولات پيشرفت هاي هوش مصنوعي دارد. ابتکارات جامع جمعي در زمينه امنيت سايبر مؤثر هستند. ناتو بايد يک کارگروه هوش مصنوعي براي بررسي سياست ها و موضوعات استراتژيک ايجاد کند. در سطح سياست ، ناتو بايد گفتگوي مستمر و معنادار را بين تصميم گيرندگان ، صنعت ، جامعه مدني و جامعه تحقيقات علمي آغاز کند. اين پيمان راه طولاني براي توسعه قابليت هاي جنگ الگوريتمي و اتخاذ يک ساختار C4ISR با توانايي قابليت هاي هوش مصنوعي در پيش رو دارد. از آنجا که بيشتر نوآوري ها در هوش مصنوعي و رباتيک از خارج از مجموعه هاي نظامي - صنعتي ناشي مي شود ، برخي از مطالعات ، ناتو را ترغيب به همکاري نزديک با صاحبان فناوري هاي بزرگ و يا توسعه روابط با استارت آپ هاي آينده دار کرده اند. گفتگو هاي ميان رشته اي بايد فراتر از شرکت هاي فناوري باشد . هوش مصنوعي و ديگر فناوري‌هاي مختل کننده مدرن، از علوم کامپيوتر گرفته تا زيست ‌شناسي رفتاري، عصب ‌شناسي، روان ‌شناسي، مردم ‌شناسي، روباتيک ، نانوتکنولوژي و بسياري ديگر با هم ارتباط دارند. کشورهاي ناتو براي رهبري نوآوري هاي هوش مصنوعي بايد به اين جوامع علمي اعتماد کنند. با اين حال ، سطح ادغام اين بخشها هنوز به طور قابل توجهي پايين تر از آنچه که مورد نياز است مي باشد و اين موضوع تا حدودي به دليل واکنش شديد پوپوليستي عليه کارشناسان در ميان بخش هايي از طبقه سياسي است . جوامع دو سوي اقيانوس اطلس نياز به ساخت يک فرهنگ براي غلبه بر چنين موضوعات ارتباطي و تضمين يک مکالمه مستمر دارند. ناتو بايد آسيب پذيري هاي اجتماعي- شناختي و امنيت ديجيتالي خود را بطور سيستماتيک آزمايش کند. به طور ايده آل ، بايد يک تيم قرمز ايجاد شود که در آن گروهي براي به چالش کشيدن سازمان براي بهبود اثربخشي يا کشف ضعف هاي بزرگ ، ديدگاه خصمانه اتخاذ کنند و تلاش هاي آزمايش بايد هم تمرين هاي اعضاي پيمان و هم فعاليت هاي محدود تر در زمان صلح را براي آزمايش دفاع در دستگاه هاي امنيت ملي انجام دهد. داده هاي حاصل از گفتگوي ميان رشته اي و چند بخشي و همچنين تمرين هاي مداوم ، ممکن است اطلاعات قابل توجهي براي مفاهيم جديد فراهم کنند . يک مرکز تحقيقاتي بين‌المللي و ميان رشته ‌اي جديد، به عنوان مرکز تحليلي و به شکل مرکزي برتر، راه‌ حل ‌هاي موثر براي تمامي چالش‌ هاي ذکر شده در بالا را ممکن مي‌سازد. اين موسسه پيشنهادي، خروجي‌هاي علمي سطح بالا از نهادهاي موجود ناتو، از جمله سازمان علوم و فناوري، مرکز نوآوري و مراکز پيشرو را مطابق آخرين پيشرفت هاي علمي کشورهاي عضو و متخصصان درون خانه ترکيب مي‌ کند.
  23. هوش مصنوعی و آینده منازعات بخش اول مقدمه پيش‌ بيني تاثير دقيق و خط سير فناوري ‌هاي به کار رفته توسط هوش مصنوعي دشوار است. با اين حال اين تکنولوژي ‌ها ممکن است يک تحول تمدني قابل ‌مقايسه با اختراع برق را ايجاد کنند. برنامه‌ هاي هوش مصنوعي ، جنبه‌ هاي زيادي از اقتصاد جهاني، امنيت ، ارتباطات و حمل و نقل را به وسيله تغيير نحوه کار انسان ‌ها ، برقراري ارتباط ، تفکر و تصميم ‌گيري تغيير خواهند داد. دستگاه هاي هوشمند در فعاليت هاي انسان ها مشارکت کرده يا جايگزين انسان‌ها در گستره وسيعي از فعاليت‌ها مي‌شوند . چنين تغيير شديدي ، تاثير اجتماعي ، اقتصادي و سياسي دارندگان اين مولفه ها را افزايش خواهد داد ، در حالي که طرف بدون بهره ممکن است با چالش‌هاي چشمگيري مواجه شوند. انقلاب هوش مصنوعي و فناوري هاي همراه آن در حال تغيير رقابت هاي ژئوپليتيکي هستند. از آنجا که توسعه هوش مصنوعي ، يادگيري ماشين و سيستم هاي خود مختار به عواملي از قبيل داده ها ، نيروي کار ، توان محاسباتي و نيمه هادي ها متکي است ، اختلافات در چگونگي استفاده کشورهاي مختلف از اين فناوري ها در آينده گسترش مي يابد. اين امر به اين دليل است که تسلط دولت ها بر هوش مصنوعي ، اثربخشي استراتژيک آينده آنها در امور نظامي و همچنين عملکرد آن ها ، رقابت و توانايي بازدارندگي در مقابل دشمنان را تعيين مي کند. هوش مصنوعي از استفاده از سيستم‌هاي خود مختار تا تحول در فرماندهي ، کنترل ، ارتباطات ، کامپيوترها، اطلاعات ، نظارت و شناسايي (C4ISR) و از پردازش اطلاعات تا امنيت شناختي، نحوه برنامه ‌ريزي و جنگ را تغيير خواهد داد. سيستم ‌هاي هوش مصنوعي براي مقابله با چالش‌هاي يکپارچه تر متعارف ، هيبريدي و چالش هاي زمان صلح حياتي خواهند بود. از آنجا که تکنولوژي‌هاي مختل کننده ابزارهاي جديدي را براي رژيم‌ هاي توتاليتر و گروه‌هاي افراط‌ گرا فراهم مي‌کنند، جامعه هاي دو طرف اقيانوس اطلس نياز به توسعه راه‌ حل‌ هايي براي کاهش استفاده هاي مخرب از دستگاه هاي هوشمند دارند. ناتو از لحاظ منطقي به خوبي با اين چالش مقابله مي کند. تلاش هاي اخير در ايجاد توانايي هاي نظامي ، پروژه هاي تحقيقاتي مشترک و مشاوره هاي داخلي در اين اتحاد ، آگاهي از فرصت ها و چالش هاي ناشي از پيشرفت سريع هوش مصنوعي را نشان مي دهد. تمرينات هم پيمانان شامل سيستم هاي خودمختار ميان حوزه اي ، تاکتيک هاي فعال شده در فضاي مجازي و سناريو هاي خصمانه و همچنين قابليت هاي جديد C4ISR است. سازمان هاي مختلف ، مانند سازمان علوم و فناوري ناتو و مراکز برتر علمي به گسترش دانش، ايجاد آگاهي، تحريک تحقيقات و حمايت از توسعه و جذب متخصصان ملي کمک مي‌کنند. با اين حال ناتو هنوز نياز به توسعه يک ديدگاه جامع براي توسعه و سازگاري با هوش مصنوعي دارد. اعضاي اين پيمان بايد نابرابري هاي داخلي و بيروني در توانايي‌ هاي هوش مصنوعي را بر طرف کنند. در بعد داخلي ، ناتو نيازمند مکانيسم‌ هاي جديدي است ، به طوري که کشورهاي کوچک ‌تر عضو توانايي حمايت از سازمان را از دست ندهند . از نظر بيروني ، ناتو به عنوان يک کل بايد سازگاري و چابکي خود را در يک محيط بين المللي بسيار رقابتي حفظ کند. تمام کشورهاي عضو بايد در آماده‌سازي براي گذار به يک دنياي متصل به هوش مصنوعي مشارکت داشته باشند ، زيرا چنين دنيايي تحمل پيوندهاي ضعيف در امور دفاعي را ندارد. هوش مصنوعي و فضاي نبرد يکپارچه جنگ هاي مدرن بر اساس پيوند بي سابقه ميان و در داخل سه ميدان نبرد مي باشند که در کنار هم فضاهاي نبرد هاي پيچيده را ايجاد مي کنند . دسته اول حوزه فيزيکي است که در آن از موشک هاي بالستيک ، تانک هاي اصلي ميدان نبرد ، هواپيما ها ، سلاح هاي پياده نظام و ساير تجهيزات نظامي براي تخريب يا از بين بردن منابع فيزيکي دشمن استفاده مي شوند. دومين ميدان نبرد ، فضاي فناوري اطلاعات است. در اينجا ، هر طرف تلاش مي کند با بهبود نحوه اشتراک اطلاعات ، اتصال اطلاعاتي فضا پايه به سيستم هاي تسليحاتي يا محاسبه مسير موشک بالستيک ورودي ، برتري کسب کند. به عنوان مثال ، يک جنگجو ممکن است از جنگ الکترونيکي براي کور کردن رادارهاي اکتساب دشمن قبل از حمله هوايي استفاده نمايد . سومين ميدان نبرد ، فضاي شناختي است که در آن عمليات ‌هاي اطلاعاتي و جنگ سياسي رخ مي‌دهند. فضاي سايبر در ميدان هاي اطلاعاتي و شناختي قرار مي‌گيرد. هواپيماهاي نسل پنجم مانند اف 35 و عمليات‌هاي نفوذ روسيه ، از فضاي مجازي براي توليد، انتشار، کنترل و نظارت بر اطلاعات استفاده مي‌کنند. در آينده، پيروزي‌ ها به طور فزاينده ‌اي به هماهنگ سازي سيستماتيک ميدان ‌هاي فيزيکي ، اطلاعاتي و شناختي، که همگي به وسيله جنگ الگوريتمي تقويت ‌شده اند ، بستگي خواهند داشت. اين سه‌ گانه مفاهيم اساسي نظامي مانند مرکز ثقل، ابهام در جنگ و تراکم نيروها را بازتعريف خواهند کرد. در عصر هوش مصنوعي ، داده هاي بزرگ و رباتيک، توسعه مفهوم از هميشه اهميت بيشتري خواهد داشت . اين عمل يک کار بدون پايان خواهد بود، زيرا بايد مفاهيم جديد به طور مداوم تغيير پيدا کنند تا از اقدامات متقابل مانند الگوريتم هاي خصمانه و تلاش براي مسموميت داده ها ، که شامل تغذيه داده هاي معکوس به سيستم هاي هوش مصنوعي است ، جلوگيري کنند. چنين حملاتي سعي مي کنند که آنچه هوش مصنوعي از داده هاي طبقه بندي شده فرا مي گيرد يا چگونگي حل مشکلات دسته بندي يا پيش بيني توسط آن ها را تغيير دهد . در آينده نزديک ، پيشرفت‌هاي بيشتري حتمي به نظر مي ‌رسند. پيشرفت‌ها در علوم اعصاب ، زيست‌ شناسي رفتاري و در زمينه‌ هاي ديگر باعث مي شود جهش تکنولوژيکي نويني مانند يکپارچه سازي انسان - ماشين و افزايش استقلال در سيستم‌ هاي نظامي ممکن شوند . سوارم هاي رباتيک زمينه ديگري را شکل مي دهد که علوم کامپيوتر و رباتيک با بيولوژي احيا شوند . همکاري انسان و ماشين به احتمال زياد تصميم ‌گيري بهتر و سريع تر را با فعال ساختن مديريت پيشرفته جريان ‌هاي داده هاي حجيم ، به ارمغان مي‌آورد. انسان ‌ها و سيستم‌ هاي هوش مصنوعي ، مکانيسم‌ هاي تصميم ‌گيري متفاوتي دارند که در صورت عدم موفقيت آنها ، انواع مختلفي از خطاها به وجود مي آيد. با ترکيب نقاط قوت انسان‌ ها و ماشين‌ ها ممکن است بتوان ضعف ‌هاي موجود را از بين برد. در حال حاضر چنين آزمايشاتي در حوزه نظامي انجام شده ‌است. فناوري هاي جديد ، مردم ، گروه ها و دولت ها را ترغيب مي کند تا عمليات مقابله و دستکاري در مقادير سنجش ها را انجام دهند. به گفته رند والتزمن ، معاون ارشد فناوري در شرکت RAND ، ماشين هاي هوشمند مي توانند گروههاي آسيب پذير را شناسايي کرده و واکنش افراد و جمعيت ها ، به تلاش ها براي تأثيرگذاري بر آنها را اندازه گيري کنند. هک کردن شناختي ، شکلي از حمله است که مي خواهد ادراکات و رفتار مردم را دستکاري کند و بر روي مجموعه متنوعي از بستر ها از جمله رسانه هاي اجتماعي و اشکال جديد کانال هاي خبري سنتي صورت مي گيرد. وسايل به طور فزاينده اي متنوع مي شوند تا متن ، تصاوير ، فيلم و صداهاي تحريف شده و نادرست براي دستيابي به تاثيرات مورد نظر مسلح شوند. امنيت شناختي زمينه اي جديد و چند منظوره است که بازيگران مختلف در آن فعاليت مي کنند که والتزمن آن را يک رقابت تسليحاتي مداوم براي تأثيرگذاري و محافظت از تاثيرپذيري گروه هاي بزرگي از مردم آنلاين مي نامد. هوش مصنوعي مي‌تواند موجب تغييرات شديدي در جنگ هيبريدي شود که نگراني عمده ناتو مي باشد . دولت‌ها و بازيگران غير دولتي مي ‌توانند از فضاي مجازي براي نفوذ بر گروه‌ هاي بزرگي از غير نظاميان و نيروهاي مخالف استفاده کنند. از فعاليت‌هاي شناسايي و پروفايل کاربران هدف گرفته تا درک نادرست يا جعلي اطلاعات و عمليات ‌هاي رواني، هوش مصنوعي مي تواند پتانسيل عمليات ‌هاي اطلاعاتي را گسترش ‌دهد. علاوه بر اين ، تعامل انسان و ماشين به احتمال زياد به بخشي از درگيري هاي نظامي تبديل خواهد شد که با پيامدهاي اخلاقي و حقوقي که همچنان ناشناخته و مجهول مانده اند مواجه است . معرفي اين فناوري نياز به نظارت دارد تا از سوءاستفاده هاي احتمالي و عواقب ناخواسته جلوگيري شود . ادامه دارد ... بن پایه : NEW PERSPECTIVES ON SHARED SECURITY: NATO’S NEXT 70 YEARS - Carnegie EUROPE
  24. سران نظامی و افسران ارشد عراق کیپ تا کیپ توی جلسه ای با صدام نشسته بودند . در بیشتر گزارش ها از ناامن شدن بغداد و تاثیر آن در روحیه فرماندهان و سربازان صحبت شده بود . - فرماندهان میانی ما همه شجاع اند . از اینکه در خط مقدم باشند و جانشان در خطر باشد هراسی ندارند ، اما پای امنیت خانواده شان که وسط می آید ، پایشان می لرزد . صدام روی مبل مجلل خود جا به جا شد . برآمدگی دو جعبه که روانداز میز جلوی صدام را ناصاف نشان می داد موضوع کنجکاوی خیلی ها بود . صدام خم شد و پارچه را کنار زد . توی یکی از آنها قرآن نفیسی بود و توی دیگری فقط خاک بود . هم زمان صدام جعبه ها را بالا برد . اگر شما مسلمانید به این قرآن قسم و اگر وطن پرستید به این خاک مقدس عراق قسم که دیگر هیچ موشکی از سمت ایران به عراق شلیک نخواهد شد . بروید با جدیت کار جنگ را یکسره کنید . با اینکه خیلی از اعضای جلسه از ریز اتفاقاتی که افتاده بود خبر نداشتند ، اما همگی با خوشحالی و تحسین برای صدام کف زدند . روز دوم دی 65 دستوری برای مقابله به مثل به دست حسن آقا رسید . ... حسن آقا به لیبیایی ها اعلام ماموریت کرد ... ما نمیاییم ! ... آقای هاشمی مابین جلسات مجلس وقت کوتاهی را برای آنها خالی کرده بود . این بار حسن آقا همه نیروهای متخصصش را با خود برده بود . آقای هاشمی با لحنی مغموم و ریتم جمله های کند شروع به سخنرانی کرد : واقعا ما توی این جنگ مظلوم واقع شده ایم . امروز عملا همه دنیا در برابر ما ایستاده اند و این چند کشوری هم که حامی ما هستند این طور با ما برخورد می کنند . امروز آقای ولایتی آمده بود اینجا ، متاسفانه این بار در سفر لیبی اش نتوانسته محموله بعدی اسکاد بی رو بگیره . درباره این موضوعاتی که پیش آمده من احتمال می دم که یکی این وسط دخالتی کرده است . وگرنه قذافی به این سادگی ها زیر حرفش نمی زنه . حالا شما پیشنهادتون چیه ؟ یعنی واقعا می تونین خودتون کاری که اونا انجام می دادند رو انجام بدید ؟ ... من به شما قول می دم که بچه های ما خودشون بدون کمک خارجی می تونن این کار را به نحو احسن انجام بدن . ... آقای هاشمی خودش ادامه داد : همین الان می گم چند تا از ماشینای خوب مجلس رو در اختیار شما بذارن که هر چه سریع تر برین کار رو انجام بدین . من فردا منتظر خبر پرتاب هستم . سه ماه آموزش و چند ماه تدوین و تکرار و تدریس و دوسال تلاش برای تکمیل اطلاعات و تجربه ، تیم موشکی ایران را به حدی از پختگی و توان رسانده بود که بتواند به راحتی موشک هوا کند . اما حسن آقا هنوز از خوابی که لیبیایی ها برای آنها دیده بودند ، خبر نداشت . شهیدان شفیع زاده و طهرانی مقدم ... پنج روز از عقب افتادن پرتاب می گذشت . حسن آقا مدام بین تونل و اتاق فرماندهی در رفت و آمد بود . توی این مدت همه با جان و دل کار کرده بودند ، اما هنوز خبری از پیدا کردن راه حل مشکلات (ایجاد شده توسط لیبیایی ها) نشده بود . هر روزی که می گذشت ، روحیه بچه ها کمتر می شد و ناامیدی مثل بیماری واگیردار شیوع پیدا می کرد . با اینکه چنین وضعیتی بیشتر از همه برای حسن آقا سخت بود ، اما سعی داشت خودش را آرام نشان دهد و به بچه هایش روحیه بدهد . ... صبح روزی که گیربکس را به سکو می بستند ، هفت روز از عقب افتادن پرتاب می گذشت . حسن آقا بالای سرشان ایستاده بود . همه به نوعی از رسیدن گیربکس خوشحال بودند . کجان سوریه ای ها که یه پیچ هم از اینا باز نمی کردن ؟ اون وقت ما قطعه هم می سازیم براشون ! ... حسن آقا با سری که به طرف آسمان بود صدایش را بلند کرد : یا ذَالجَلالِ وَ الاکرام ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ . بارالها ! تو فرمودی که ما می اندازیم و تو می اندازی . وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ . بسم اللّه القاصم الجبّارین . الله أكبر ! هم زمان شاسی فایری که توی دست سید بود ، فشار داده شد . ... و اینگونه سکان هدایت برنامه های موشکی ایران در دست شخصی افتاده بود که هم اراده داشت و هم توکل یادش گرامی باد پ . ن - مطالب ارائه شده تنها برای دوستانی است که فرصت مطالعه کتاب را ندارند وگرنه مطالعه کتاب به تمامی دوستان توصیه می شود .
  25. مطلب زیر از کتاب خط مقدم برداشت شده است : حسن آقا رویش را برگرداند سمت پنجره . ابرهای ضخیم مثل لحاف پنبه ای زیر هواپیما پهن شده بودند . منظره ای برای دیدن وجود نداشت .احتمالا نزدیکی تبریز بودند . همان جا که دفعه پیش با شفیع زاده اوج گرفتن فانتوم ها را تماشا کرده بودند . آن روز به فکر گرفتن توپ های اتریشی و اضافه کردن چند کیلومتر ناقابل به برد توپ های موجود بود . تمام تلاششان این بود که بتواند با توپخانه به داد جنگ برسد و از فشار دشمن کم کند . هیچ فکرش را نمی کرد که کمتر از سه ماه دیگر سلاحی با برد سیصد کیلومتر ذهنش را به خود مشغول خواهد کرد و برای یادگیری استفاده از آن دوباره از مرز ایران خواهد گذشت . اوایل سال 60 که برای اولین بار وارد آبادان شد ، کارهای زیادی می توانست بکند . هم از تخریب چیزهایی می دانست هم کار با اسلحه و جنگ شهری را در جبهه غرب یاد گرفته بود . اما مستقیما رفت سراغ خمپاره . می گفت : ما از تو سوراخ کوچیک این ژ3 هیچ وقت نمی توانیم پیروز شویم . آن روزها خمپاره مهم ترین سلاحی بود که سپاه داشت .آن هم نه به وفور ! در کل آبادان در حال محاصره ، شاید سه تیم خمپاره بیشتر نبود . یکی بچه های تبریز که مهدی باکری و حسن شفیع زاده و چند نفر دیگر بودند و خمپاره 120 میلی متری داشتند . یکی بچه های اصفهان بودند و یکی هم بچه های آقای سرخیلی در شرق بهمنشیر . گلوله اش را هم به طور سهمیه ای از ارتش می گرفتند . روزی یک عدد! حسن آقا رفته بود توی گروه تبریزی ها . آن روزها شفیع زاده دست تنها بود . هیچ وقت فراموش نمی کرد که شفیع زاده با چه وسواسی آن یک گلوله سهمیه روزانه را پرتاب می کرد . برای یک گلوله یک روز تمام از این سر خط تا آن سر خط می رفت می آمد . از دیدگاه های مختلف دیده بانی می کرد تا عاقبت بتواند یک هدف مشخص و مهم را پیدا کند و مطمئن باشد که 100 درصد قرار است نابودش کند . در آن شرایط نه تنها خود حسن آقا که هیچ کدام از مسئولان سپاه هم تصور نمی کردند که روزی سپاه توپ و توپخانه و در کل سلاح سنگین داشته باشد . ولی حالا بعد از سه سال و نیم که از آن روزها می گذشت ، حسن آقا بچه هایش را می برد تا طرز کار سلاحی را یاد بگیرند که سیصد کیلومتر آن طرف تر را هدف می گرفت ... پ ن - فکر کنید اگر در آن زمان شبکه های مجازی (توئیتر ، اینستاگرام و ...) وجود داشت در این مورد چه مطالبی در آنها قرار می گرفت !؟