MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,636
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,370

تمامی ارسال های MR9

  1. درباب چرایی عدم حمله مستقیم به بغداد در طول جنگ تحمیلی درخصوص اینکه چرا فلش اصلی حملات ما قبل از بسته شدن راه کار عملیات آفندی در جنوب ، بسمت غرب نرفت ، دلایل متعددی وجود دارد که هنوز پاشنه آشیل ماست . توپوگرافی مرز ایران به خط مستقیم تا بغداد،یک محیط کاملاً جلگه ای و بدون ناهمواری عمده بود ، در نتیجه اجرای عملیات آفندی در یک محیط باز نیازمند : 1 - وجود نیروی زرهی کاملا آماده ( که مشخصاً بخش اصلی توان زرهی ما در عملیات نصر زمین گیر شد و هرگز تا آخر جنگ و حتی در حال حاضر کمر راست نکرد ) 2- وجود پشتیبانی هوایی ( بالگرد و جتهای رزمی ) در یک مقیاس قابل توجه ( که این مورد هم بدلیل تلفات غیر قابل جبران در شش ماهه نخست جنگ ، غیر قابل دسترس بشمار می رفت ) 3- نیروی پیاده آموزش دیده که بتواند بلافاصله پس از پیشروی در عمق خطوط دشمن ، بسرعت حالت تدافعی گرفته و در مقابل ضد حملات احتمالی دست به مقاومت زده تا برای مراحل بعدی پیشروی آماده شود،بود .علاوه براین : 1- نزدیک به 30 سال بعد از جنگ، هنوز روحیه تدافعی غیر قابل باور ارتش عراق ، درست در زمانی که ما وارد خاک عراق شدیم ، تبیین و تشریح نشده 2- حمایتهای آشکار اطلاعاتی ایالات متحده از بغداد(بصورت کمکهای شنود رادیویی " ایستگاه CIA در ترکیه " و تصاویر ماهواره ای -به اذعان وفیق السامرایی ) 3- قدرت گرفتن نیروی هوایی عراق برای اجرای ماموریتهای پشتیبانی نزدیک از پیاده نظام و زرهی 4- رشد بی سابقه توان زرهی ارتش عراق و توانایی اجرای عملیات نظامی به شکل همزمان در چند محور ( بخصوص از انتهای سال 63 تا آخر جنگ ) و چند مورد دیگر ( عمدتاً مربوط به مسائل داخل کشور ) اجرای چنین نظریه ای را بطور کامل غیر ممکن کرده بود . نقشه ستاد ارتش در زمان پهلوی دوم هم درست در زمانی بود که نیروی هوایی ، زمینی نگرانی در مورد قطعات یدکی و جایگزینی سخت افزار نداشتند و قطعاً حساب جامعی بر روی پشتیبانی سیاسی ایالات متحده و کشورهای پیمان سنتو وجود داشت . ضمناً تمامی اصول رزم کلاسیک ، پیشروی در زمین باز ، بدون تامین جناحین محور پیشروی را رد می کند . در جنگ نخست ، پیشروی بدین شکل در نواحی صاف و بدون عارضه وجود داشت ولی به محض ورود " سیم خاردار" و " تیربار" همه معادلات بر هم خورد و افزایش تلفات باعث گردید تا فکر دیگری برای نفوذ به داخل خطوط دفاعی دشمن گردد .
  2. سلام علیکم علت اینکه باید این همه هزینه کنیم تا چنین غلافی برای بالگردها و پهپادها تولید شود ، تجربیات رزمی واحدهای نیروی زمینی سپاه در "عملیات خیبر ( جایی که بالگردها و پرنده های سبک عراقی با غلافهای راکت انداز مشابه " روسی " مسیر تدارکات ما را در برخی مواقع قطع می کردند // "ارتفاعات جاسوسان" (که این تجارب حداقل بعد از 4 تا10 ساعت مصاحبه حضوری با دوستانی که در این عملیات شرکت داشتند ، ثبت و ضبط شده )، مستقیماً خلاء وجود جنگ افزارهای هدایت شونده ای در این رده ، برای سرکوب دشمن که در یک توپوگرافی پیچیده در غرب کشور حضور داشتند ، در لابه لای صحبتهای این نیروها وجود داشت . یک مدت بعد هم جنگ داخلی سوریه و مقابله با خودروهای زره پوش شده شورشیان سوری که در شب و روز به نیروهای ارتش سوریه و مقاومت و حتی مردم عادی تلفات وارد می کردند و می کنند ، نیاز به این سلاح را بطور کامل نشان داد . پی نوشت : این که بارها و به شیوه های مختلف گفته می شود که توجه به تجربیات رزمی گذشته ، کار کردن در حوزه تاریخ نظامی ، ورود مراکز علمی نیروهای مسلح با هدف چاپ و گسترش کتابها در این حوزه ، نیاز ضروری هم پرسنل جوان و هم فرماندهان مُسن تر هست و اینکه طبقه بندی کردن همه چیز (حتی مواردی که در نشریات خارجی چاپ می شود ) صرفاً ضربه از داخل به نیروهای مسلح محسوب میشود . دقیقاً به همین علت بشمار می رود.
  3. سلام علیکم استفاده از تجارب دیگران ، مسیر بسیار بهتری را بلحاظ طراحی برای ما ایجاد می کند غلاف توسعه داده شده برای راکتهای هدایت لیزری هیدرا کالیبر 70 م.م توسط شرکت " تالس " پی نوشت : شرکتهای تسلیحاتی غیر دولتی (غربی / شرقی ) برای بازاریابی و فروش محصولات ، در کنار استفاده از فناوریهای جدید و افزایش مرگباری سلاح ، دو مفهوم دیگر ، یعنی " استفاده از یک شناسه متناسب " و همچنین " ظاهر و ارگونومی " را هم مدنظر قرار می دهند . نتیجه طبیعی و بلافصل این وضعیت ، این هست که برای ما بعنوان سازنده سلاح ( با هر کیفیت و کمیتی ) بسیار پراهمیت خواهد بود که این سه مفهوم در کنار هم مورد توجه قرار گیرد .
  4. سلام باز هم گُلی به گوشه جمال این خلبان غیرتمند که با وجود یک تفاوت فناوری 4 دهه ای ، سر به سر هورنت امریکایی گذاشته . وقتی خلبان نیرو انقدر جسارت دارد که با این شرایط ، جت امریکایی را رهگیری کند ( بر فرض صحّت این ویدئو) ببینید وقتی نیروی هوایی بازسازی شود ، چقدر اعتماد به نفس جمعی پرسنل نیرو افزایش پیدا می کند . هر چند چنین برداشتی در سطوح ارشد نیروهای مسلح وجود ندارد ( مگر خلاف این وضعیت به شکل عملی اثبات شود )
  5. سلام علیکم یک نکته در خصوص فرموده شما و بحث بنده در این تاپیک هم تمام . دوستانی که قصد دارند بدانند موستانگ از بدو شروع چه بود و بعد چه شد ،پیشنهاد می کنم این کتاب را مطالعه کنند موستانگ ، اسب وحشی قرن بیستم
  6. تا اینجا ، یعنی استفاده از پرنده های با پیشرانه توربوپراپ ان هم فقط در ماموریتهای پشتیبانی سبک رزمی ، بله ، چون ارزان تر هست (درست همان کاری عراق در زمان جنگ در جزایر مجنون علیه ما بکار برد و تلفات هم از ما گرفت ) این بخش خیر ، چون عاقلانه نیست و مایه مضحکه همه خواهیم شد چنین چیزی تا الان اثبات نشده و تا زمانی که طرح های رونمایی شده در گذشته تعیین تکلیف نشده و عملیاتی نشود ( صاعقه ، آذرخش ، شفق ، کوثر و... ) به هیچ صورتی روی این مساله نمی شود مانور داد و بیشتر در حد ادعا ارزیابی می شود . بحث سوریه یک مثال بود از یک مشکل بزرگتر . دشمنان ما صرفاً بصورت نیابتی نمی جنگند و تهدید مستقیم هم داریم
  7. خوب ، حالا شد ، باید درست مفهوم را می رساندید . ------ اینکه چرا ما دنبال این طرح ها نمی رویم ، سئوالی هست که دراین چندسال بارها به ان سئوال پاسخ داده شده ، و آن اولویت گذاری در حوزه سیاست دفاعی ماست . بارها در خصوص مضرات راهبرد دفاعی تک پایه ، رشد نامتوازن دفاعی و مضرات ان بحث شده و باید به مطالب ان مراجعه بفرمایید .
  8. یک مقدار تاریخ را با دقت بیشتری مطالعه کنید ، فاجعه جنگ 67 برای مصر ، دقیقاً نقطه اوج و بهترین مثال از کاربرد نیروی هوایی بود ، هست و خواهد بود . یک غافلگیری به تمام معنای اطلاعاتی ، وجود یک نیروی هوایی آماده و پای کار ، خلبان های آموزش دیده در شرایط عملیاتی ، شبکه تعمیر و نگهداری قابل توجه ، انعطاف پذیری سازمانی و تاکتیکی و ..... که همگی در IAF جمع شده بود . این دقیقاً نقض مثال شماست . مطمئن هستم که دست روی هر جنگی از سال 1915 تا حال حاضر بگذارید ، هیچ عملیات موفقی را پیدا نمی کنید که در آن نیروی هوایی حضور نداشته باشد . برعکس ، در همین بازه ، مجدداً هیچ عملیاتی را پیدا نمی کنید که در آن موشکهای بالستیک ، نقش سلاح تعیین کننده را در سرنوشت جنگ داشته باشد . دوست عزیز ، نیروی هوایی ، ماهیتاً نیرویی نیست که روی زمین حضور داشته باشد ( مخصوصاً در زمان جنگ ) . ساختار اطلاعاتی هر کشوری ، نشانه های بروز بحران را قبل از آشکار شدن ، باید تشخیص دهد و خودش را آماده کند و قطعاً نیروی هوایی بعنوان یک عامل بازدارنده / مهاجم ، به شکل خودکار تمامی دستورالعمل های از پیش تعیین شده را اجرا می کند ( شامل اجرای پدافند غیر عامل ، پراکنده کردن سخت افزارها ، استفاده از دیکوی ها و ... و... ) ضمنا این به شرطی است که شما قادر باشید تا حریف را غافلگیر کنید و با توجه به سابقه بسیار بسیار مشعشع ما در هوشیار کردن حریف ( مراجعه کنید به خاطرات وفیق السامرایی /مارشال ابوغزاله و کردزمن ) ، این مساله در مجموع منتفی است . (( شاید استفاده از عنصر غافلگیری ، تنها در یک عملیات ، آن هم در والفجر 8 به شکل کامل اجرا شد که نتیجه آن هم بطور کامل مشاهده کردیم و موفقیت را هم بدست آوردیم ) وضعیت نیروی هوایی سوریه مشخص بوده و هست . هیچ نیرویی ، تاکید می کنم ، هیچ نیرویی در حال حاضر وجود ندارد که در "حین جنگ " بتواند استراتژی و ساختار خودش را بسرعت تغییر دهد مگر اینکه از قبل بحران را پیش بینی کند . نیروی هوایی سوریه برای مقابله با IAF ایجاد شد و صد البته بیلان بسیار بسیار جالب توجه آن هم ثبت شده ( یک قلم آن ، شاهکار از دست دادن 60 فروند جت رزمی در یک بازه 10 روزه ) بود همه اینها نیازمند ، پول ، وجود ارتباط با کشور دارنده این فناوری ها ، وجود دیپلماسی دفاعی موثر ، ساختار دفاعی منعطف و عدم وجود موازی کاری هاست . اگر این موارد را در سوریه مشاهده کردید ، رفرنس معرفی کنید تا بررسی شود حتی اگر بر فرض محال ، یک درصد هم این مساله ممکن بود ، برای اجرای حملات موثر ، نیازمند یک برنامه ریزی دقیق ، کسب اطلاعات برخط از مواضع دشمن ، وجود زیرساختهای امن اطلاعاتی مناسب برای توزیع اطلاعات میان سلسله مراتب فرماندهی و واحدهای عمل کننده و... و... بود که سوری ها فاقد آن بودند ولی برعکس ، روسها با دراختیار داشتن تجربه جنگ افغانستان و چچن ، حداقل شرایط را داشتند و الان هم دارند آن را توسعه می دهند . در حدود 20 سال پیش ، درمجله صنایع هوایی ، بخشی بود به اسم " پاسخ به نامه ها " در یکی از این شماره ها ، خواننده ای سئوال کرده بود که آیا میشود از پرنده های جنگ دوم برای حفاظت از آسمان کشور استفاده کرد ؟ پاسخ این بود " سطح و ماهیت تهدید ، نسبت به 70 سال پیش ، به اندازه هفتاد سال تغییر کرده و بالتبع ابزار و تجهیزات هم متناسب با تهدید باید باشد . " البته اگر بنده بودم ، اصولاً به سئوال پاسخ نمی دادم ، چون منطق نظامی که سهل هست ، منطق عادی هم در پاسخ به این سئوال کم خواهد آورد " در نتیجه توصیه می کنم این مساله را جای دیگری مطرح نکنید !!!! نکته : برای ایجاد یک تصور ذهنی از رزم میان پرنده های رزمی جنگ دوم و جتهای رزمی کنونی ، پیشنهاد می کنم حتما" فیلم شمارش معکوس نهایی " را مشاهده بفرمایید تامکت در برابر زیرو همین یک جمله ، نشان می دهد که سررشته ای ازاین مسائل ندارید نصب مهمات هدایت لیزری روی اشتوکا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یک نفر آمده و این مساله را تفسیر کند ، " قلب بنده از کار افتاد " اما بعنوان یک مرور تاریخی ، " هانس اولریش رودل ، در کتاب خاطرات خودش به عینه بیان نمود که پس از مسلح شدن اشتوکا به توپهای 75 م.م ضد زره ، این پرنده اگر چه قدرت اتش بیشتری پیدا کرد ولی به یک هدف آسان برای شکاری های روسی در جبهه شرقی تبدیل شد " پی نوشت : 1- وقتی صحبت اشتوکا شد ، یک لحظه یاد این مساله افتادم . چند سال پیش یک تصویری از جبهه شورشیان سوری پخش شد که مسلحین از سلاح MP-44 ورماخت برای جنگ استفاده می کردند ، بعد تصویری از تی-34 منتشر شد و در یک غافلگیری تمام عیار ، یک قبضه توپ کوهستانی آلمانی در حال اجرای آتش نیز مشاهده گردید . همان زمان با یکی از دوستان بسیار عزیز صحبت می کردیم ، خطاب به ایشان عرض شد که تا چند وقت دیگر ، لشکر اس اس داس رایش هم با تمام ساز و برگ تجهیزات بعلاوه تمامی پروژه های نیمه تمام ورماخت ( ازجمله پروژه سوپر تانک ماوس ) در سوریه خواهد بود . در نتیجه تحلیل شد که چرا نباید آرشیو شخصی بنده از چنین تجهیزاتی خالی باشد. چون ممکن هست یک روزی شاهد حضور واحدهای ورماخت در سرزمین همسایه ما باشیم 2- البته مطالعه در حوزه فناوری و کار کردن روی آنها بسیار خوب هست ولی اطلاع داشته باشید که برای یک تحلیل درست باید روی 4 عامل ( دکترین ها ، استراتژی ها ، تاکتیک ها و در آخر فناوری ) مسلط باشید تا یک تحلیل جامع و مانع پدید آید . البته همانطور که قبلاً عرض شد ، وقتی ذائقه یک جامعه در حد دعوای چپ و راست نگاه داشته شده و متوقف شود ،، انتظار نباید داشت که فراتر از آن ، مورد بررسی و تحلیل قراربگیرد
  9. چنین تفکری ، حتی در دوران جنگ سرد هم وجود نداشت ، نشانه بارز آن هم سرمایه گذاری هر دو طرف درگیر روی موشکهای بالستیک قاره پیما با سرهای جنگی چندگانه بود ولی تفاوت آنها با ما دراین هست که به شکل جالب توجهی ، ما سعی داریم با پروپاگاندای ناشیانه ، ضعف شدید مدیریتی در ساختار نیروهای مسلح را پوشش دهیم واین باعث تعجب تحلیلگران منصف حوزه دفاع و امنیت هست . جایی که با مقایسه پیمایش شناورهای پرسرعت آمریکایی و ایرانی ، این قصد وجود دارد که دشمن را ضعیف و بدون توان عکس العمل معرفی کنند ولی هیچ تحلیلی درخصوص برتری هوایی دشمن در پهنه خلیج فارس گفته نمی شود ، چون باب طبع دوستان در مجموعه نیروهای مسلح نیست . البته این دوستان قطعاً ضربات خرد کننده نیروی هوایی عراق را در بازه زمانی اواخر 1364 تا 24 ساعت قبل از قبول قطعنامه از منتهی الیه جزیره لارک تا دهانه فاو و از دهانه فاو تا پل ارتباطی مرزی بین ایران و ترکیه را فراموش نکردند که وقتی الان به آرشیو روزنامه ها و لابه لای صحبتهای این عزیزان مراجعه می کنیم ، عمق فاجعه را متوجه می شویم . جالب اینجاست که این ضربات ، از سوی نیرویی وارد شده که همگان مدیریت کنترل - فرماندهی و فرآیند انتخاب هدف آن را به بدترین شکل ممکن ارزیابی می کنند. علاوه براین ، هنوز صدای شکستن دیوار صوتی برفراز پایتخت کشور ( تهران ) توسط فاکس بتهای عراقی از گوش ها بیرون نرفته ، هنوز بمباران کارخانه های تولید آلومنییوم اراک ومجموعه صنعتی های این استان که فقط در یک بمباران بیشتر از 250 شهید مهندس و کارگر را روی دست ما گذاشت ، فراموش نشده .... مجدداً آماری را که قبلاً ارائه شده مرور می کنیم روند حملات موشکی عراق به ایران روند حملات موشکی ایران به عراق تعداد حملات هوایی عراق به ایران به ستون مربوط به سال 64 ، 65 و 66 دقت کنید و آن را با مطالبی که در همین تاپیک خدمت دوستان عرض شد ، مقایسه بفرمایید تعداد حملات هوایی ارتش عراق به ایران به تفکیک شهرها . تلفات ایران در جریان حملات هوایی پی نوشت : 1- زبان آمار ، گویا ترین ابزار برای مخاطب هوشمند و اهل مطالعه و بررسی هست . 2- بر خلاف نظرات رسمی ، باید مرتب این مفاهیم که در جمهوری اسلامی در حال فراموش شدن هست را به نسل جوان یاد آوری کرد که اسیر یکسری تحلیلهای آنچنانی نشود و بعد از قرار گرفتن در مناصب و پستهای گلوگاهی ، بتواند براساس واقعیات تصمیم گیری کند و نه براساس آرزوها و تصورات . 3- این پست را مجدداً مطالعه کنید بیلان حملات موشکی عراق 4- نیروی موشکی ، بعنوان مکمل نیروی هوایی تحلیل میشود ، نه جایگزین آن ( تفکری که در حال حاضر در مجموعه های تصمیم ساز دفاعی وجود دارد )
  10. با این تفسیر، نیروی هوایی سوریه ، به تنهایی ، در حالی که مسلح به جتهای رزمی دهه 60 و70 بود می توانست ، براحتی شورشی های مسلح را سرکوب کند ولی اینکه بعد از 3 سال ، بالاجبار روسها وارد سوریه شدند تا نیروی هوایی از رده خارج سوریه را یک تکانی داده و بعنوان یک بازیگر جدی ، مطرح و مدعی شوند ، را دوستان به چه شکل توجیه می کنند ؟؟؟ در حالی که ما بعنوان پشتیبان شماره یک دولت سوریه ، بدلیل عدم وجود چنین قدرتی ، عملا صحنه را به رقیب واگذار کردیم . منظور شما از اشتوگا ، همان پرنده ملخدار پشتیبانی نزدیک المانی هست ؟؟ ( یونکرس 87؟؟؟؟) در مورد توکانوها ، هم مساله را به نظرات دوستان واگذار می کنم ، چون منطق مستدلی پشت این مساله نیست . ( هم بلحاظ تعداد موجود و هم تسلیحات قابل استفاده روی ان )
  11. نکته نخست : گرفتاری ما ایرانی ها این هست که به شکل دائم از گذشته حرف می زنیم ، از افتخارات و ابداعات سلسله های گوناگون ، ولی بعد که به زمان حال می رسیم که ایها الناس ، ای ملت با پیشینه 25 قرن تمدن ایرانی و 14 قرن تمدن دینی ، چرا وضعیت دانشگاه ها و رشد علمی و مهاجرت نخبگان و ... این شکل شده ، چرا در حوزه تئوری نظامی هنوز استخوان بندی ایین نامه ها و سیلابس های درسی دانشکده های نظامی ما ، بعد از 4 دهه هنوز از روی نمونه های امریکایی و روسی و بریتانیایی نوشته شده (که چاره ای هم نیست چون 40 سال هست که هنوز تسلیحات امریکایی و روسی را می خریم و استفاده می کنیم ) ، جوابی ندارند ، چون 40 سال هست که در حوزه تئوری درجا زدیم . حتماً اطلاع دارید که در زمان جنگ ، با پرتاب پفک نمیشد جلوی گردانهای تانک تی-72 روسی ، میراژ های فرانسوی ، موشکهای هدایت لیزری روسی / آمریکایی ، مهمات ضدرادار فرانسوی ، مهمات آهنی مارک-82 آمریکایی ، مهمات خوشه ای شیلیایی ، اگزوستهای فرانسوی و .... را گرفت . به همین دلیل دفتر خرید تسلیحات ایران در پایتخت دولت فخیمه انگلیس ، نیازها را لیست می کرد تا از دلالهای آمریکایی ، اسراییلی ، بریتانیایی ، پرتقالی و..... موشکهای هاوک ، تاو ، سایدویندر ، باطری فونیکس ، اسپارو ، غلاف جنگ الکترونیک ، قطعات بال ، پره کمپرسور موتور جت ، لامپ رادار ، تایر هواپیما ، مجموعه های کامل رادار فانتوم ، توپخانه ، مهمات تانک ، باروت ( یک قلمش از افریقای جنوبی و اسپانیا که همزمان به عراق هم می فروختند ) ، موشک هارپون و صدها قلم دیگر خریداری شود . و تازه دوستان مدعی هستند که در جنگ هیچ کمکی دریافت نمی کردند . ولی بعد وقتی سابقه ارتباط نظامی ما با مثلاً کره جنوبی بررسی میشود که تا چه اندازه ذخیره موشکهای هاوک ما در جنگ مدیون انهاست یا تا چه اندازه فعال بودن گردانهای F-4D ما به قطعات ارسالی از طرف انها بستگی داشت و اینکه چرا با قطع کمکها ، فعالیت نیروی هوایی یک مرتبه در یک مقطعی در سال 65 و66 افت کرد ، دوستان پاسخی ندارند . اطلاع دارید که فقط با یک قلم اختلاس مستطاب " خاوری " می شد وضعیت نیروی هوایی را از زمین تا اسمان زیر رو کرد !!!!! حالا سررشته اختلاسها در سالهای بعد از انقلاب را که از فاضل خداداد شروع شد و به زنجانی و شهرام جزایری و چند مورد دیگر ختم شد ، اشاره نمی کنم !!!! در نتیجه پول را بهانه نکنید ، مشکل از جای دیگری است . منبع را در خصوص قیمت موشک سوخت مایع ( صرف نظر از دردسرهای نگهداری و ذخیره موشک و سوخت آن را باید ذکر بفرمایید ) البته این درصورتی هست که دشمن ما دو عدد گوش دراز روی سر خودش دربیاوردکه در زمان بحران ، اقدامات احتیاطی را بعمل نیاورده و جتهای گران قیمت همین شکلی روی رمپ فرودگاه ها بدون حفاظ رها شده باشند . ( البته دوستان در رسانه ملی تخصص خاصی در این زمینه پیدا کردند ) اگر جنگ به همین راحتی باشد ، پس این همه بودجه برای تربیت سرباز و افسر و برگزاری دوره های عالی جنگ و رونمایی های متعدد و تلاش برای بکارگیری دوباره جتهای فراری عراقی و تولید پهپاد و ... به چه منظوری هزینه می شود ؟؟؟ دشمن هم که بر خلاف دهه شصت ، یکی نخواهد بود و توان هوایی و دریایی کشورهای عضو ناتو و غیره و ذالک درست در کنار گوش ما مستقر میشوند ، همین شکلی دست روی دست گذاشته و به ما اجازه می دهند تا روزانه 20 ، 40 ، 50 تیرموشک شلیک کنیم و هیچ عکس العملی هم نشان نخواهند داد. اطلاع دارید که متحدین در جنگ 1991 ، تیم های شکار اسکاد ( SCUD HUNTING) زمینی و هوایی را تشکیل داده بودند که ماموریت انها به شکل خاص پیدا کردن و شکار اسکادهای عراق بود !!! تورنادو GR-4 نیروی هوایی سلطنتی دوست عزیز ، مشکل ارزیابی شما این هست که بیش از حد ، تحلیل های بخش دفاع و امنیت یکسری سایتهای خبری معلوم الحال را مطالعه می کنید . یک مقدار شعاع دید را باز کنید ، متوجه میشوید که دشمن بر خلاف تحلیلهای دوستان در رسانه ملی ، آنچنان دست بسته نیست . این حضرات بیشتر از 300 سال جنگ و خونریزی را در سابقه دارند و چنان ازهم و دیگران آدم کشتند که در این زمینه حرفه ای شدند . برای جنگ و شکست این دشمن حرفه ای ، باید حرفه ای شد و حرفه ای شدن هم با حرف و بلوف بوجود نمی آید. تمرین ، آموزش ، تجدید نظر در متون آموزشی ، ایجاد یک فضای باز برای نقد منصفانه ، پرهیز از اغراق وصدها عامل دیگر در این زمینه دخیل هست . پی نوشت : 1- ژنرال اسوالد لوتز در مقدمه کتاب مشهور " ارابه های زرهی !!! هشدار " ( نوشته هانس گودریان ) یک جمله عجیب ولی جالب توجه دارد " آنچه از گذشته باقی مانده ، بدون شک باید تغییر کند " 2- حقیقتاً تعجب می کنم ، نسل ما اینترنت و جامعیت اطلاعات را به شکل امروز در اختیار نداشت و اگر تحلیل اشتباهی هم وجود داشته باشد به همین دلیل هست ولی نسل امروز که با اینترنت بزرگ شده ، حاضر نیست حداقل یک جستجوکوچک در میان هزاران برگ سند منتشر شده از جنگ ایران و عراق از منابع داخلی و خارجی را انجام دهد که این شکلی اسیر تحلیل های انچنانی نشود . دیروز یک سندی را از یک سرگرد امریکایی مطالعه می کردم که یک تحلیل جامع 50 صفحه ای را از ماهیت عملیات نظامی ایران نوشته بود ، همین 50 صفحه ، اگر چه از سمت دشمن ما نوشته شده ولی به شکل عجیبی با نقدهایی که امروز به ساختار نظامی ما وارد هست ، مطابقت دارد . حالا سئوال بنده این هست ، کدام مرجع نظامی در کشور ما ساختاری مناسب برای تولید چنین محتواهایی را برای روشن کردن افکار عمومی در اختیار دارد ؟؟
  12. MR9

    IRGCASF&SU-22

    با سلام سوخو-22 ام-4 های نیروی هوا- فضای سپاه ( فیترهای سابق نیروی هوایی ارتش بعث ) با غلافهای سوخت گیری میراژ /تابستان 96 این جتهای عراقی ، حداقل در دوسال آخر جنگ نقش بسیار مهمی را در بمباران شهرهای مرزی و خطوط تماس ، بخصوص در جریان بازپس گیری جزایر مجنون بازی کردند ولی دوسال بعد ، گونه های ارتقاء یافته ان به دلایلی که تاکنون مبهم به نظر می رسد ( علیرغم حرف و حدیثهای فراوان ) به ایران منتقل شدند .
  13. سلام علیکم استراتژی تکّه تکّه کردن واحدهای سیاسی منطقه و تبدیل آنها به مجموعه ای از کشورهای بلحاظ مساحت کوچک ، بلحاظ امنیتی بی ثبات ، بلحاظ اقتصادی وابسته ، بلحاظ فرهنگی ناهمگون که برای تضعیف واحدهای اطراف خودشان ، دائماً مجبور خواهند شد تا منابع مالی و انسانی ارزشمندی که می بایست صرف توسعه و رشد شود را مصروف خرید تسلیحات و .... کنند ، سالهاست در دستور کار اندیشکده های حوزه تمدنی غرب قرار دارد و قابل کتمان هم نیست ( نظریه مشهور هانتیگتون و انتقال قدرت از حوزه تمدنی غرب به شرق و مواردی از این دست . اما سئوال مهم در اینجاست ( و قطعاً مهمتر از استراتژی حریف هم به نظر می رسد ) که آیا زمینه های لازم در کشورهایی نظیر ما برای به اصطلاح مقابله با این وضعیت ، وجود دارد ؟؟؟ به نظرم پاسخ منفی خواهد بود . ساختار علمی ، نوع نگاه به نسل جدید ، کانالیزه کردن اذهان به مباحث نازل و کم ارزشی نظیر رقابتهای حزبی راست و چپ و مواردی از این دست ، بطور کامل جلوی پرورش آنچه که " افکار راهبردی " در سطوح مختلف جامعه امروز را ما را بطور کامل سد کرده ، از همه مهمتر ، مشکلات عدیده اقتصادی ، روحیه مناسبی برای پژوهشگران این حوزه باقی نگذاشته که با فراغ بال ، روی این مباحث تمرکز کرده و در نظریه ها و تئوری های جدید را در سطوح دانشگاهی و حتی عموم جامعه مطرح کنند . در نتیجه ، نخست باید شیوه فعلی را اصلاح کنیم تا راه برای فکرهای جدیدتر باز شود و البته این تازه اول کار هست .
  14. سلام علیکم به استناد تبصره چهار بند 5 از قوانین تاپیکهای تحولات ، بند 9 از قوانین بروزرسانی و بند 3 از قوانین کلی انجمن کاربر ip2020 مشمول جریمه های مشخص شده گردید.
  15. بحث و تحلیل سیاسی/ اقتصادی ، نظامی ، امنیتی از ابتدا هم ممنوع نبوده ، قانون را درست مطالعه کنید ، پیش بینی های لازم کاملا براساس بررسی حداقل 3000 صفحه استاتوس ( سابق) و تاپیکهای هسته ای و موضوعاتی که از قبل در انجمن رخ داده و کدورت و دشمنی ایجاد کرده صورت گرفته . قوانین بخش بروز رسانی کاربران
  16. در مورد نیروی هوایی ، صحبت زیاد شده و بازهم با استدلال و منطق علمی / نظامی بیشتر گفته خواهد شد . این تنها راه کار ما ، یعنی زمانی که فاقد اثر گذاری عملی روی ساختار نظامی هستیم ، خواهد بود . این مساله در زمان پهلوی هم بوده و مساله جدیدی نیست . یعنی درست در زمانی که ارتش ایران یکه تاز منطقه بود ، با انتقال یک اتشبار راپییر ، حداقل 5 فروند جت عراقی شامل دو فروند سوخو-7 و یکفروند توپولف -16عراقی رادر همین کردستان عراق به زیرکشید . در نتیجه این شیوه در ماهیت خودش درست بوده ولی نقطه ضعف ماجرا اینجاست که بدلیل ضعف در دیپلماسی ( که این خودش بدلیل حلقه بسته مدیریتی ، عدم توجه به نیروهای باانگیزه و جوان و اتکاء به کادر سیاسی از رده خارج و ناتوان ، بوجود امده ) نمی توانیم از اثار این تاکتیکها در حداکثر شرایط خودش استفاده کنیم . در نتیجه حاج قاسم و دوستان ارتش ، کار و ماموریت محوله را در کمال صحت و درستی انجام دادند ولی ضعف ساختاری ما ، مانع از استفاده از پوئن های بدست امده می شود و این در جای جای ساختار کشور دیده میشود و متاسفانه هیچ کاری برای بهبود شرایط در دست اقدام قرار ندارد . پی نوشت : جمله رنگی شده به معنای تایید همه سیاستهای اتخاذ شده در دوره پهلوی دوم نیست ، بلکه هدف یاداوری این نکته است تاثیر یک نیروی نظامی آماده و مسلح به فناوری روز ، چقدر می تواند بلحاظ تبلیغاتی بر منافع ملی تاثیر گذار باشد .
  17. سلام علیکم البته از قدیم گفتند ، الصبر مفتاح الفرج ولی دشمن منتظر نخواهد ماند که ما بالاخره یک روزی در یک اینده نامعلوم و با این همه تجارب ناراحت کننده در طول جنگ با عراق ، تصمیم بگیریم که یک چیزی به اسم نیروی هوایی هم در سازمان رزم نیروی مسلح وجود داشته باشد . { در کشور ما باید استغفار کرد که اسم نیروی هوایی را ببریم ، چون چنین چیزی در کشور ما باید دوباره کشف بشود } با این ساختارهاو سلسله مراتب قدیمی ، کُند ، بوروکراسی فزاینده ، پروژه های تبلیغاتی ، موازی ، هدررفت بودجه های محدود ، وضعیت معیشتی نامناسب نیروهای مسلح ، اقتصاد نیمه ویران ورشکسته به تقصیر ، عدم توجه به نیروهای جدید ، فکرهای تازه مولد و جوان ، نگاه های سنگین و محافظه کارانه مقامات مسئول به نسل فعلی ، فراری دادن عمدی یا غیر عمدی نخبگان بواسطه برخوردهای نامناسب و صدها عامل دیگر ، فقط باید دست به دعا برداشت که یک مقدار منطق ، چاشنی کار دوستان در ساختار نیروهای مسلح بشود که بعد مجبور نباشند برای پوشاندن ضعف شدید ساختاری ، نرم افزاری و سخت افزاری ، یک برنامه ای را در رسانه ملی پخش بفرمایند که صدها سال دانش نظامی را زیر سئوال ببرد .
  18. سلام علیکم و رحمت ا... تفکری که دنبال مبحث خودمختاری ، استقلال و جدا شدن کردستان از عراق هست ، هدف بزرگتری را دنبال می کند . در جغرافیای سیاسی ، واحدهای سیاسی محاط ، به تقریب ، بدترین دسته کشورها بلحاظ موقعیت جغرافیایی هستند . مرزهای زمینی و هوایی این کشورها ، بطور کامل در کنترل کشورهای همسایه قرار دارد ، اقتصاد ضعیفی را خواهند داشت و همواره مورد تهدید همسایگان قرار خواهند گرفت . ساختار امنیتی این کشورها ، بطور کامل با چالش روبرو میشود و در مجموع ، این کشورها همواره از بی ثباتی امنیتی ، اقتصادی و سیاسی برخوردار هستند و هرگز روی آرامش را نخواهند دید . امثال بازرانی ها ، بهتر می دانند که کردستان خودمختار ، بدون همکاری ترکیه ، ایران ، عراق و سوریه ، نتوانسته ، نمی تواند و نخواهد توانست به شکل پایدار و مداوم و رو به جلو حرکت کند . از یک نظر ، حضور یک کردستان بدون دسترسی به دریا ، تقریباً مضحک ترین واحد سیاسی در منطقه پرآشوب آسیای جنوب غربی را رقم می زند و این نه تنها بی ثباتی امنیتی را تشدید می کند ، بلکه کشورهای همسایه ( هراندازه هم به اندازه ترکیه جاه طلب باشند ) راهم دچار عدم ثبات امنیتی خواهد کرد و به شکل قطع هیچکدام از این کشورها ، حتی به قیمت کنار گذاشتن موقت اختلاف ها و همکاری با هم ، اجازه نمی دهند تا چنین اتفاقی ، حتی در یک مقیاس اندک رخ دهد . به نقشه دوم دقت کنید . حتی اگر جاه طلبی بارزانی ها در ضمیمه نمودن بخش هایی از خاک ایران ( هدفی که حتی شخصیتی ابر جاه طلب نظیر صدام حسین ، جانش را پای آن گذاشت ) را در نظر بگیریم ، واحد سیاسی متولد شده ، یک فرزند ناقص الخلقه و مبتلا به " سندرم داون" ( نشانگان داون ) خواهد بود ، چرا که هر چهار کشور همسایه ، به دشمنان سرسختی برای آن تبدیل شده و عملاً قبل از هر اتفاقی ، نه تنها دچار فروپاشی از درون شده ، بلکه برای دهها سال ، منطقه را به صحنه کشمکش قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای می کند . با این حال ، تنها یک استراتژی جدی از سوی کشورهای ذینفع می تواند این دام را به یک چالش برای بانیان طرح استقلال تبدیل کند . پی نوشت : 1- در این میان ، ایران ( چه در دوران پهلوی و چه بعد از انقلاب اسلامی ) شاید هوشمندانه ترین راه کار را در خصوص این مساله دنبال کرد ( هر چند یکسری سیاست گذاری های امنیتی در دوره پهلوی و هم در دوران بعد از انقلاب ، موجبات خسران هایی شد ) اما ، بازرانی ها باید یک هشدار قاطع را در این خصوص دریافت کنند تا خیالبافی ها ایجاد شده در طول 3 دهه اخیر که ناشی از وجود یک خلاء قدرت در عراق و سوریه ( دهه چهل میلادی تا کنون در عراق و خلاء قدرت در سوریه از 5 سال گذشته تا کنون ) و همچنین بازی کردن ترکها در پازل کشورهای فرامنطقه ای ، بطور کامل از میان رود. 2- البته مقداری از بحث دور هست ، اما حضور مقتدرانه نظامی ایران ( بعنوان مثال اجرای ماموریتهای شناسایی رزمی بصورت آشکار توسط نیروی هوایی ) در این منطقه ، این درک را در مخاطب خاص بوجود خواهد آورد که هر گونه تحرک غیر عقلانی ، تبعات سختی برای برهم زنندگان ثبات خواهد داشت . دقیقاً به مانند شبه عملیات نظامی که در دهه نود میلادی ، شهید " حاج احمد کاظمی " فرماندهی آن را در درون خاک عراق ، بر علیه این دار و دسته بر عهده داشت . ه.س.س.ق.ا.گ MR9
  19. سلام علیکم چند روز پیش و ثانیه هایی قبل از اینکه انجمن مجدداً دچار اختلال شود ، متن مفصلی را ارسال کردم که متاسفانه از بین رفت ، با این حال باید شیوه نفوذ روسها در آسیای جنوب غربی را باید بصورت علمی تبیین کرد در یک گستره مشخص ، نفوذ نرم را میشود به شکل زیر مورد بررسی قرار داد : گام نخست : رخنه و سرپل گیری گام دوم : ارتباط گیری و جایگزینی گام سوم : تخریب ارزشها از درون این سه گام خودش از ویژگی های مشخصی نظیر " پنهان بودن ، تسری یافتن در لایه های مختلف اجتماعی ( عوام و نخبگان ) ، داشتن روندی آرام و تدریجی ( در بازه زمانی ده تا بیست سال و بیشتر ) و... برخوردار است . با توجه به این موضوع ، و با توجه به سابقه روسها در این حوزه جغرافیایی ( مصر ، عراق ، ایران ، سوریه و تا حدی لبنان ) یک وضعیت قابل تحلیل هست . روسها متوجه شدند که حضور صرفاً نظامی / اطلاعاتی یا صرفاً فرهنگی یا صرفاً اقتصادی ، به هیچ عنوان کار گشا نیست و باید از این موارد بصورت هماهنگ استفاده نمود . این مساله مشخصاٌ ناشی از مزاج و رفتار غیر قابل پیش بینی مردمان این منطقه هست . بعنوان مثال ، روسها حضور صرفاً نظامی / اطلاعاتی گسترده ای در مصر در دهه 50 و 60 داشتند تا جایی سامانه های حساسی نظیر سام-4 یا جتهای ویژه رزم اطلاعاتی tu-16 به مصر اعزام کردند ( و حتی سرمایه گذاری برای ساخت سد آسوان ) ولی در یک چرخش غیر قابل پیش بینی ، انور سادات همه روسها را قبل از جنگ اکتبر 73 از مصر بیرون ریخت یا رفتار دولت وقت عراق با کمونیستهای عراقی در همین دهه و بعد چرخش آشکار این وضعیت در اثنای روی کار آمدن صدام حسین و مواردی از این قبیل . با توجه به موارد فوق الذکر ، روسها هنوز در اجرای تاکتیکهای نفوذ نرم ( زرنگ بودن به فرموده شما ) در ابتدای راه قرار دارند ولی بنا بر شواهد ، یک کار سیستماتیک و بلند مدت را در دستور کار قرار دادند واین دقیقاً نقطه ضعف ماست . پوئن ها و امتیازات ما در سوریه ، چربش آشکاری بر روسها دارد ولی شیوه استفاده درست از این امتیازات در دسترس نیست ( حداقل بنا بر وضعیت امروز ) و این ناشی از گرفتاری های داخلی ما در حوزه های گوناگون است . تا زمانی که این گرفتاری ها حل نشود ، هر گونه دستاوردی در حوزه سیاست خارجی ( در اینجا سوریه ) ، یک دستاورد تاکتیکی و نه راهبردی تحلیل میشود و طبیعتاً در چهارچوب تبیینی ( خودی ، رقیب ، حریف ، دشمن ) ، سه پدیده آخر ، از فرصت ایجاد شده توسط ما به بهترین شیوه استفاده می کنند و ما صرفاً نظاره گر آنها خواهیم بود ، مگر آنکه یک تجدید نظر جامع در شیوه های خودمان صورت دهیم و این نیازمند ورود افکار جدید در گلوگاه های تصمیم ساز و تصمیم گیر نظام خواهد بود .
  20. سلام علیکم ابداع جدیدی نیست ، فقط بدلیل ما ایرانی ها "تاریخ نظامی" را بیشتردر حد رمان و داستان ارزیابی می کنیم و نه یک مفهوم و پدیده جدی ( مخصوصاً در نیروهای مسلح ) این شکل تصاویر برای ما تازگی دارد . ورماخت در جنگ دوم جهانی ، ایده پانزر بانکر را ارائه داد که بعد ها توسط روسها به شکل گسترده در سواحل گسترده خودش ( شبه جزیره کولا و.... ) مورد استفاده قرار گرفت ، برجک تایگر روی پایه بتونی برجک پانتر حداقل 50 سال بعد ، نیروی دریایی سپاه در جریان عملیات کربلای 3 ، حداقل یکدستگاه تی-62 ، دو یا سه قبضه مینی کاتیوشا و حداقل 4 تا 5 قبضه خمپاره انداز 120م.م را روی یک وینچ دریایی به شمال خلیج پارس ( بویه 8 از مبداء سواحل خورعبدا... ) منتقل کرد تا پشتیبانی آتش را برای این عملیات فراهم کند . پی نوشت : ملتی که قصد نداشته باشد تا تجربیات نظامی خودش را مدّون کند و به نسل بعد منتقل نماید ، مستحق تحقیر شدن توسط دشمن هست !!!!
  21. با سلام پیکان در برابر فلاگر نبردهای دریایی میان ایران و عراق در طول جنگ فرسایشی (1988-1980) ، شاید از یک نظر ، گمنام ترین بخش جنگ بشمار می رود و روایتهای محدودی از نبرد میان شناورهای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی و نیروی دریایی و هوایی عراق در شمال خلیج پارس تاکنون به رشته تحریر درآمده است . با این حال ، یکی از جذاب ترین روایتها نبردی بود که میان شناور رزمی همیشه جاوید پیکان با جنگنده/ بمب افکن های MIG-23BN عراقی در همان اوایل جنگ رخ داد . در تاریخ 9 آبان 1359 ، به شناورهای رزمی پیکان ، گردونه و جوشن در قالب گروه رزمی 421 دستور داده شد تا سکوهای نفتی البکر و الامیه در شمال خلیج پارس که نقش آنها در جمع آوری اطلاعات جاسوسی از تحرکات نیروی دریایی و هوایی غیر قابل چشم پوشی بود را منهدم نموده و از میان بردارند . این گروه رزمی که توسط دو فروند جنگنده / بمب افکن F-4E نیروی هوایی و بالگردهای سی کینگ نیروی دریایی پشتیبانی می شدند ، ماموریت خود را آغاز نموده ولی با واکنش نیروی دریایی و هوایی عراق مواجه شدند . در این میان ، فانتوم ها با توجه به مجهز بودن به سامانه قدرتمند " درخت جنگی " ، در پیش بودن خطر هوایی ، شامل حداقل دو فروند MIG-23BN عراقی را به شناورهای نیروی دریایی اطلاع داده و ماجرا از همین جا آغاز شد . میگهای عراقی بسرعت وارد منطقه شده و با گرفتن سمت و ارتفاع مناسب ، آماده حمله به شناورهای ارتش شدند . اما ناوچه پیکان که با دراختیار داشتن سامانه دفاع هوایی دوش پرتاب سام-7 ماموریت دفاع هوایی رابرعهده داشت ، وارد منطقه شد و بلافاصله مبادرت به آتش نمودند . در این میان ، میگهای عراقی که دچار غافلگیری شده بودند ، قصد افزایش ارتفاع را داشته ولی یکی از میگها در برد آتش توپ اتوملارا 76 م.م پیکان قرار گرفت و بلافاصله منهدم شد . بعدها ، عراقی ها متوجه شدند که میگهای فق الذکر به هیچ عنوان توانایی اجرای عملیات رزمی بر فراز آب را ندارند و به همین علت ، این جتهای مجدداً به پایگاه های مبداء خود باز گشتند . این امر مقدمه ای شد برای ورود جنگ افزارهای فرانسوی ( سوپر اتاندارد و میراژ F-1) که این سخت افزارها ، در زمان خود ، مقهور قدرت تامکتهای نیروی هوایی ارتش شدند .
  22. با سلام ترکیب آموزش / سخت افزار ، تعیین کننده برتری هوایی به سختی می توان تاثیر قاطع برتری هوایی را در نبردهای صورت گرفته در قرن گذشته میلادی، انکار نمود . این مساله بخصوص در جریان مراحل نخست جنگ فرسایشی ایران- عراق (1988-1980) بوضوح قابل مشاهده است ، در حالی که نیروی هوایی ایران بشدت از تصفیه های بعد از انقلاب ، تضعیف شده بود ، اما با بازگشت پرسنل آموزش دیده که بعضاً بدون علت خاصی ، بازداشت شده بودند ، نفس نیروی هوایی عراق از همان ابتدا گرفته شد . بعنوان مثال ، در تاریخ 1359/7/8 ، در حالی که فقط هشت روز از شروع رسمی تجاوز عراق به حریم جمهوری اسلامی ایران می گذشت ، دو فروند جنگنده/ بمب افکن F-4E نیروی هوایی مسلح به 6 تیر مهمات مارک -82 ، یک زاغه مهمات عراقی را در فاصله 11 مایلی (20 کیلومتری اهواز) هدف قرار داده و منهدم نمودند . اما نکته جالب این ماجرا در انهدام این هدف نبود ، چرا که به شکل تصادفی ، یک خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز که با تاکسی در امتداد بخش غربی اروند رود در حال حرکت بود ، بوضوح متوجه یک فروند فانتوم ایرانی شد که در ارتفاع 30 متری سطح زمین پرواز می کرد . هواپیما دور زد و به شکل روشن تلاش کرد تا تاکسی را در راید دوم ، از هستی ساقط کند، اگر چه این داستان عجیب به نظر می رسد ، اما در عین حال آزادی عمل فانتوم های ایرانی را بر فراز جبهه های نبرد بخوبی اثبات می نمود .
  23. به جای اینکه به مانند یکسری ، دائماً تمامی حرکات و سیاست گذاری ها و... را مسخره تصور کنید ، دنبال کنید و بررسی کنید که به چه شکلی انها انقدر قدرتمند شدند که توانایی اعمال چنین حرکاتی را برما دارند و ما علیرغم های و هوی بسیار زیاد ، نه تنها در چنبره سیاست گذاری های انها قرار گرفتیم ، بلکه منافع ملی ما تحت تاثیر این شرایط قرار گرفته . وضعیت و حال و روز ما مصداق این جمله هست ز دیگ پختِگان ناید صدایی............ خروش از مردمان خام خیزد
  24. با سلام بازگشت وحشت هسته ای دریافت قرارداد توسعه موشکهای کروز با سر جنگی هسته ای توسط کنسرسیوم مشترک لاکهید- ریتئون مهمات دورایستای هواپرتاب (LRSO) سالهاست که ارتش ایالات متحده برنامه مهمات دورایستای برد بلند را برای نیروی هوایی به منظور جایگزین نمودن تمامی موشکهای کروز هسته ای هواپرتاب AGM-86 که به شکل خاص از بر روی بمب افکن های B-52H استراتوفورترس قابل استفاده است را دنبال می نماید . این موشکهای کروز هواپرتاب (ALCM) با توانایی های هسته ای ، تنها مهمات هواپرتاب غیر متعارفی بودند که پس از بازنشستگی موشکهای کروز توماهاوک هسته ای زمین پایه ، در فهرست موجودی ارتش آمریکا قرار داشتند . مدل خاصی از مهمات AGM-86 که با شناسه AGM-86B شناخته می شود ، با در اختیار داشتن کلاهک هسته ای W-80 به قدرت 200 کیلوتن استخوان بندی قدرت هسته ای هوا-پرتاب ارتش آمریکا را تشکیل می دهد . AGM-86B مهمات دورایستای هواپرتاب (LRSO) بر روی سه گونه از حامل های هوایی شامل بمب افکن های کهنسال B-52H و همچنین بمب افکن های پنهانکار B-2 و درنهایت بمب افکن B-21 که هم اکنون در حال طی مراحل توسعه خود است ، قابل حمل خواهد بود . سلاح جدیدی که به گفته دیفنس بلاگ در حال گذراندن مراحل طراحی خود است ، عمدتاً برای جایگزینی تمامی موشکهای AGM-86B که از روی بمب افکن های B-52 شلیک می شود ، در نظر گرفته شده . براساس اظهارات افسران ارشد نیروی هوایی ، مهمات AGM-86B عمری بیش از چرخه استاندارد در نظر گرفته شده برای آن را طی نموده . این موشک هسته ای از اوایل دهه 80 میلادی تا کنون در خدمت این نیرو قرار دارد ، در حالی که فقط برای 10 سال خدمت رزمی طراحی شده بود . به همین دلیل و برای تسهیل استفاده از آن در حامل های متنوع هوایی ، پیکر بندی LRSO به گونه ای خواهد بود که نیروی هوایی بتواند از آن بر روی بمب افکن های B-2 و B-21 نیز استفاده نماید . کلاهک گرما- هسته ای W-80 مقامات نیروی هوایی براین مساله تاکید دارند که مهمات ALCM در دپوهای این نیرو با بالاترین استاندارد ممکن ، نگهداری میشوند ولی با توجه به تغییر تهدیدات ، می بایست بسرعت آنها را جایگزین نمود . پیشرفت سریع شبکه های دفاع هوایی دیجیتالی در حوزه های برد و مانورپذیری ، میتوانند یک تهدید جدی را برای حامل های هوایی پنهانکار ایجاد نمایند . سامانه های دفاع هوایی نوظهورمحصول روسیه ، نظیر آخرین گونه های اس-300 و اس-400 مجهز به رادارهای نظارت با فرکانس پایین که قادرند تا به سادگی پرنده های متخاصم را شناسایی و بسرعت و با استفاده از رادارهای درگیرشونده ، در محدوده باندهای L ، UHF و X ضربه خود را وارد آورند . به همین علت ، نیروی هوایی قصد دارد تا تولید LRSO را از سال 2030 آغاز نمایند . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  25. با سلام ژست ضد زره به شیوه ورماخت خدمه یک قبضه توپ ضد تانک کالیبر 50 م.م PAK-38 در جبهه روسیه که پس از انهدام یکدستگاه تانک T-34 (سمت چپ تصویر ) ، شادمانی می کنند . این توپ ضد تانک ، یکی از مهمترین و در عین حال تنها جنگ افزار ضد زره ورماخت (قبل از ظهور راکت ضد تانک پانزرفاوست ) بود که می توانست زره شیبدار تانک تی -34 را از هم دریده و بداخل بدنه نفوذ کند .بعدها با ضخیم تر شدن زره تانکهای روسی بویژه در تانکهای فوق سنگین سری KV ، این وضعیت مقداری نگران کننده شد ولی با معرفی مهمات با هسته تنگستنی ( که تولید ان بسیار گران نیز بود ) ورق مجدداً برگشت و خدمه تانکهای روسی (البته پس از توپ افسانه ای 88 م.م ) بشدت از مواجه با این هیولاهای زمینی واهمه داشتند . پی نوشت : خدمه آلمانی به شکلی شادی می کنند که در یک مسابقه فوتبال ، گلی را وارد دروازه حریف کردند