پست ها ارسال شده توسط mehran55
-
-
نقل قولبا سقوط حکومت بشار اسد در هشتم دسامبر 2024 ، تاپیک سوم تحولات سوریه بسته شد تا مرحله جدیدی از جنگ داخلی سوریه در انجمن میلیتاری مورد بررسی قرار گیرد.. لینک تاپیک های پیشین برای مخاطبان محترم انجمن میلیتاری قرار داده می شود تا درصورت نیاز ، بدان مراجعه گردد
تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)
با سلامی دوباره خدمت دوستان عزیز میلیتاریست.
نقل قولاول از همه بگم که میدونم که جای این مطلب توی این تاپیک نیست. اما چون تاپیک سوم تحولات سوریه قفل شده ، مطلب رو اینجا ارسال می کنم. اگر مدیران صلاح دونستند به هر کجا که مناسب بود ، انتقالش بدهند.
توی این چند روز به کرات دیدم که برخی از دوستان نفس «حضور ابتدائی ما در سوریه» رو اشتباه می دونستند و برخی دیگر از «حضور تا آخرین ثانیه ما» دفاع می کردند.
مناسب دیدم که من هم نظر خودم رو اینجا بیان کنم. (البته این یک نظر شخصی است و هیچ الزامی هم نداره که حتما نظر من درست باشه)
اما قبل از بیان نظر خودم ترجیح میدهم که یک بار دیگه داستان ایران و سوریه رو از یک مقدار قبل تر به اتفاق هم مرور کنیم :
ایران و سوریه ، از انجام تا فرجام
(بخش اول)
در سال ۲۰۱۱ محمد بوعزیزی دست فروش تحصیل کرده تونسی چیزی جز دکه سبزی فروشی و آبرویش نداشت تا با آن ها برای خانواده فقیر خود کسب درآمد کند. پلیس تونس که به اخذ رشوه و فساد بین مردم آن کشور شهرت داشت، دکه او را مصادره کرد و یک خانم پلیس در ملاعام به بوعزیزی سیلی زد.
بوعزیزی که دیگر چیزی برای باختن نداشت، به نشانه اعتراض خود را به آتش می کشد.
نقل قولاین حادثه؛ سرآغاز اعتراضات گسترده و سرنگونی نه تنها دیکتاتور تونس بلکه مصر، لیبی و یمن نیز شد. گستره نا آرامی ها به دیگر کشورهای منطقه از جمله بحرین، عربستان و الجزایر نیز رسید.
اما حکایت اعتراضات و نا آرامی ها در سوریه شکل دیگری داشت.
مردم سوریه در اعتراض به بازداشت چند نوجوان سوری در شهر درعا که بر در و دیوارهای مدرسه خود بر علیه نظام حاکم بر سوریه شعار نوشته بودند به خیابان می ریزند. نظام حاکم بر سوریه نیز با خشونت به اعتراضاتی که گسترده می شد پاسخ داد اما این امر قادر به سرکوب اعتراضات نشد.
رئیس جمهور سوریه، بشار اسد، در همان سال وعده اصلاحات داد و قول داد که تعلیق قانون اساسی را (که عمری نزدیک به چهار دهه داشت) لغو کند و حکومتی طبق قانون تشکیل دهد.
اما این امر دیرهنگام نیز از اعتراضات گسترده مردم سوریه نکاست. سرانجام و پس از کمتر از یک سال اعتراضات مسالمت آمیز و مبارزه مسلحانه علیه رژیم اسد، این کشور را غرق در هرج و مرجی بی سابقه کرد.
نقل قولدر این که آیا مردم سوریه می توانند تماما مسئول هرج و مرج مسلحانه قلمداد شوند یا خیر در آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد.
کودکانی در شهر درعا بر روی دیوار نوشتند که : نوبت شما رسید دکتر
همین دیوار نوشته به ظاهر ساده ، نقطه شروع درگیری های سوریه بود.
اما داستان سلفیت، نفرت از شیعه و درنتیجه جهاد در سوریه داستان جدیدی نیست.
عمر مدرن این جریان شاید به دومین دهه از قرن بیستم بازگردد. در آن برهه «بازگشت به اسلام» یکی از راهکارهای کلان مقابله با استعمار و پس رفت در کشورهای عربی به شمار می رفت. ولو این که این ایده در قرن نوزدهم و با نگاهی اصلاح گرا و نه دگماتیک و تطهیرگرا، توسط افرادی چون سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبدو مطرح شده بود، اخوان المسلمین در دهه ۲۰ میلادی پرچم دار راه حل «بازگشت به اسلام» به شمار می رفتند.
با وجود این یکی از اشکالات پروژه اسلام سیاسی اخوان که همواره درها را برای رادیکالیزه شدن اعضای خود و درنتیجه ورود آنها از اسلام سیاسی اخوان به سلفیت و جهادگرایی بازمی گذاشت، مشخص نکردن مرزها بین ایدئولوژی اخوان و جهادگرایی به معنی سلفی آن بود.
نقل قولافرادی چون سید قطب، ایمن الظواهری، عبدالله عزام و دیگران نمونه ها و محصول این مرزهای کم رنگ هستند.
یکی دیگر از این افراد محمد رشید رضا است که به موسس اخوان المسلمین در سوریه نیز معروف است.
رشید رضا مراحل مختلفی را در سیر روشنفکری اسلامی خود طی کرد.
او در ابتدا معتقد به بازگشت به اسلام و هم زیستی با مدرنیته بود. ایده هایی که او را بیشتر به جمال الدین اسدآبادی، محمد عبدو و یا حتی اخوان المسلمین نزدیک میکرد.
او هم چنین ایده معروف بازگشت به «مدل خلفای راشدین» را برای تطبیق صحیح ترین نوع خلافت تبیین کرد. که این دیگری او را به سلفیت نزدیک میکند. مرحله آخر زندگی روشنفکری او نماد حل شدن کامل در سلفیت است، چرا که تا قبل از وفاتش در سال ۱۹۳۵ با عزیمت به عربستان، دولت وهابی آن قلمرو را نمونه ای از خلافتی دانست که همواره از شکل گیری آن صحبت می کرد.
رشیدرضا ، بنیان گذار اخوان المسلمین سوریه
از این رو، دو میراث به جا مانده، یکی از رشید رضا و دیگری از محب الدین الخطیب، در دهه ۲۰ ، مهمترین مصادر سلفی علیه شیعیان برای نسل های بعدی سلفی در سوریه قلمداد می شوند. الخطیب نویسنده «راهنمای بنیان مذهب اثنی عشری» است که در این کتاب با استفاده از شیوه های ابن تیمیه سعی در اثبات مسلمان نبودن شیعیان کرده است.
اوج درگیری اخوان المسلمین سوریه با رژیم اسد در نیمه دوم دهه هفتاد و نیمه نخست دهه هشتاد میلادی متجلی می شود. در این درگیری خونین و مسلحانه هر دو گروه بی رحمانه علیه یکدیگر جنگیدند. سرانجام رژیم حافظ الاسد، با ویرانی کامل شهر حما که چند هزار جنگجوی اخوان در آن پناه گرفته بودند، توانست غائله را در سال ۱۹۸۲ پایان دهد.
خانواده اسد علوی تبار بوده و علویان اقلیتی ده درصدی در کنار دیگر اقلیت های سوریه به شمار می روند. یکی از تاکتیک های اخوان المسلمین سوریه در رویارویی با رژیم اسد، تکفیر رژیم او و دیگر علویان سوریه بود. ناگفته واضح است که اخوان برای توجیه این امر به دکترین سلفی نیاز داشته و از قضا از این دکترین نیز به خوبی استفاده کرده و آن را به عنوان جزئی از ایدئولوژی خود به کار بردند.
موضوع تشیع و یا در اصل تکفیر شیعیان پس از انقلاب ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ م) در ایران و هم پیمانی امام خمینی با حافظ اسد در دستور کار اخوان المسلمین سوریه قرار می گیرد.
در ابتدای انقلاب ۵۷ ، سعید حوا، از رهبران اخوان المسلمین سوریه، با مکاتبه با امام خمینی سعی می کند تا حمایت او را کسب کند. اما آیت الله خمینی در نهایت امر با شیعیان لبنان (که تحت حمایت جمهوری اسلامی، حزب الله لبنان را در سال ۱۹۸۲ تاسیس میکنند) و حافظ الاسد، همپیمان می شود.
نقل قولذکر این نکته نیز مهم است که دکترین مذهب علوی با مذهب شیعه تفاوتهای بارزی داشته و این دو به لحاظ تاریخی یک مذهب قلمداد نمی شدند.
تصویری از ویرانه های شهر حماه پس از درگیری اخوان المسلمین سوریه با ارتش سوریه (1982)
پس از آن که حاج امین الحسینی، مفتی بیت المقدس، فتاوی تکفیری ابن تیمیه علیه علویان را کنار زده و طی فتوایی بر مسلمان بودن علویان در سال ۱۹۳۶ صحه گذاشت، علمای علوی نیز مذهب خود را شاخه ای از مذهب تشیع معرفی کردند. از آن پس علمای علوی برای آشنایی با مذهب تشیع به نجف تردد کرده و در آن جا مشغول به تحصیل می شوند.
در سال ۱۹۷۲ و ۷۳ آیت الله حسن مهدی شیرازی و آیت الله سید موسی صدر به ترتیب طی فتواهایی جداگانه علویان را شاخه ای از مذهب تشیع اعلام میکنند. این فتواها با ریاست جمهوری حافظ الاسد در سوریه و تلاش او برای نامشروع ساختن ادعاهای اخوان المسلمین نسبت به تکفیر علویان همراه است.
از این رو بسیاری انگیزه همسویی علویان و شیعیان (جمهوری اسلامی و حزب الله از یک سو و رژیم اسد از سویی دیگر) را بیشتر سیاسی میدانند تا اشتراکات مذهبی.
ادامه دارد ...
پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند
پ.ن2 : ممکنه که این بحث های تاریخی دوستان رو خسته بکنه. اما اگر صبر داشته باشید؛ به اتفاق ، به جاهای جالبی خواهیم رسید.
-
7
-
16
-
-
با سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست.
این پست رو با توجه به اقدام همین چند دقیقه پیش اسرائیل جهت ترور سید صادق مقاومت ، سید حسن نصرالله ارسال می کنم. ان شاء الله که توطئه ترور محقق نشده باشه.
اما فارغ از نتیجه این ترور که موفق بوده یا نه ؛ توجه شما رو به جمله شهید محمد جهان آرا جلب می کنم :
نقل قولبچه ها
اگر شهر سقوط کرد ، نگران نباشید.
دوباره فتح می کنیم.
مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند.
پ.ن : پیش از این دو بار دیگه هم این جمله رو به صورت یک پست مشابه در دو تاپیک دیگر ارسال کرده ام.
اولین بار بعد از شهادت تعدادی از نیروهای سپاه در کمین پژاک در کردستان که دوستان شدیدا از وضعیت امنیت در کردستان ناامید شده بودند.
دومین بار پس از فتح حلب به دست مسلحین تروریست مخالف بشار اسد که دوستان کار سوریه و بشار اسد رو تمام شده می دانستند.
پس به دلیل ارسال پست با مضمون تکراری از دوستان و مدیران انجمن عذرخواهی میکنم.
.
-
3
-
11
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
مقدمه - ترور اسماعیل هنیه در قلب پایتخت ایران در امنیتی ترین روز پایتخت ، نشانه ای از بروز یک ضعف آشکار در عملکرد نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور داشت. ضعفی که در بعد اطلاعاتی نتوانسته بود اقدام جسورانه دشمن در قلب پایتخت ایران را پیش بینی کند و در بعد امنیتی نتوانسته بود از جان یکی از میهمانان کشور در قلب پایتخت مراقبت کافی را به عمل آورد.
نگاهی به وقایع دو دهه اخیر ، ما را با موارد مشابهی در داخل و خارج کشور روبرو می کند که به ما گوشزد می کند که ترور اسماعیل هنیه در تهران ، تنها یک اتفاق موردی و منحصر به فرد نیست.
از ترور دانشمندان هسته ای و سردار محسن فخری زاده (معاون وزیر دفاع ایران) در تهران تا برخی انفجارها و خرابکاری ها در تأسیسات هسته ای و صنایع نظامی کشور ، فهرست مفصلی از این حوادث مشابه را پیش روی ما قرار می دهد.
این وقایع در کنار برخی ناکارآمدی ها در عملیات های برون مرزی (نظیر اتفاق تلخ تایلند) ما را در برابر این پرسش اساسی قرار می دهد که آیا جامعه اطلاعاتی کشور متناسب با تهدیدات هزاره جدید ، از بروز رسانی های شایسته و کارا ، بهره گرفته است؟
و اگر پاسخ به این پرسش منفی است ، آیا می توان با ارائه پیشنهاداتی ؛ به بروز رسانی سیستم اطلاعاتی/امنیتی کشور کمک نمود؟
برای یافتن پاسخ های مناسب برای این پرسش ها در وهله اول می بایست نگاهی به اجزای جامعه اطلاعاتی کشور انداخت و سپس با رابطه اندام وار (ارگانیک) بین این دستگاه های متعدد بیشتر آشنا شد.
جامعه اطلاعاتی ایران
(نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور)
در این پست به صورت کاملا گذرا و فهرست وار به حدود 30 دستگاه و نهاد اطلاعاتی و امنیتی کشور نگاهی می اندازیم
نقل قول(شایان ذکر است که تمامی این مطالب از اطلاعات منتشر شده در فضای وب فارسی و غیر فارسی برداشته شده است و فاقد هیچگونه محرمانگی می باشد . بدیهی است که در مواردی که در فضای عمومی مطلب قابل انتشاری وجود نداشته است ، ما هم از دادن هر توضیح اضافه ای پرهیز خواهیم نمود. )
1- دفتر سیاست گذاری و نظارت راهبردی حفاظت و اطلاعات فرماندهی کل قوا : این دفتر قبلا «دفتر عمومی حفاظت اطلاعات فرماندهی کل قوا» نامیده میشد.
2- وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران (به اختصار واجا) : این دستگاه در هر دو حوزه اطلاعاتی و امنیتی در هر دو حوزه درون و بیرون کشور فعالیت می نماید.
3- سازمان اطلاعات خارجی ایران (به اختصار ساخا) : سازمان اطلاعات خارجی ایران با نام کامل سازمان اطلاعات ، امنیت خارجی و نهضتها ؛ پیش از این با عنوان معاونت اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات شناخته میشد که بر اساس ضرورت تفکیک فعالیت های درون مرزی و برون مرزی واجا ، بصورت یک سازمان مستقل اما همچنان زیر مجموعه وزارت اطلاعات تأسیس شد.
4- سازمان حراست کل کشور : سازمان حراست کل کشور از سازمان های وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و زیر نظر مستقیم وزیر اطلاعات است و وظایف آن شامل انجام امور مربوط به حفاظت «اسناد، ساختمانها و پرسنل» در کلیه وزارتخانه ها، موسسات و شرکت های دولتی، نهادهای انقلاب اسلامی، شهرداریها ، بانک ها و کلیه سازمان هایی که شمول حکم بر آنها مستلزم ذکر نام است ، می باشد.
5- مرکز اطلاعات مالی کشور : مرکز اطلاعات مالی ، مرکزی ملی و زیر مجموعه وزارت امور اقتصاد و دارائی می باشد که مسئولیت دریافت ، تجزیه و تحلیل گزارشات تراکنشهای مشکوک و سایر اطلاعات مربوط به پولشوئی، جرائم منشاء مرتبط و تأمین مالی تروریسم و ارسال نتایج به دست آمده به مراجع ذیصلاح را برعهده دارد.
6- قرارگاه دفاع سایبری سازمان انرژی اتمی : این قرارگاه پس از حمله ویروس استاکس نت به مراکز سایبری سازمان انرژی اتمی تشکیل شده است.
7- سازمان حفاظت اطلاعات وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح (به اختصار ساحفاودجا) : سازمانی است مستقل و متمرکز در تابعیت فرماندهی کل قوا و وابسته به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح (ودجا) که وظیفه دارد وزارت دفاع را در جهت پیشبرد اهداف و مأموریت های محوله از هر لحاظ صیانت نماید.
8- مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه (به اختصار حفا قوه) : این دستگاه در هر دو حوزه اطلاعاتی و امنیتی منحصرا در داخل کشور (و عمدتا در حوزه فعالیت دستگاه قضائی کشور) فعالیت می نماید. اخیرا توسط تعدادی از نمایندگان در مجلس شورای اسلامی ، طرحی برای تبدیل این مرکز به سازمان پیشنهاد شده است.
9- معاونت امور راهبردی و اشراف کلی ستادکل نیروهای مسلح :
10- معاونت اطلاعات و عملیات ستادکل نیروهای مسلح :
11- معاونت اطلاعات و امنیت ستادکل نیروهای مسلح :
12- سازمان حفاظت اطلاعات ستادکل نیروهای مسلح :
13- قرارگاه سایبری و تهدیدات نوین قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء :
سخنرانی و نشست معاون اول وقت ریاست جمهوری در بین کارکنان سازمان اطلاعات خارجی
14- سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (به اختصار ساس) : این دستگاه در هر دو حوزه اطلاعاتی و امنیتی در هر دو حوزه درون و بیرون کشور فعالیت می نماید.
15- سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (به اختصار ساحفاسا) : این نهاد یکی از نهادهای امنیتی سپاه پاسداران است که وظایفی چون مقابله با جاسوسی در داخل سپاه ، جلوگیری از نفوذ عناصر نامطلوب و جریانات ناهمسو به درون سپاه ، جلوگیری از راه یافتن اطلاعات محرمانه به خارج سپاه و نظارت اطلاعاتی و امنیتی بر فرماندهان و پرسنل سپاه را بر عهده دارد.
16- فرماندهی امنیت سایبری سپاه : این فرماندهی که در میان مردم بیشتر با عنوان پیشین خود یعنی «مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سایبری سپاه» شناخته شده و عمده شهرت آن بواسطه سایت گرداب می باشد ؛ ازنهادهای زیر مجموعه سازمان اطلاعات سپاه است که در سال 1386 تأسیس شد. هدف از ایجاد این مرکز برخورد با تحرکات سازمان یافته داخلی و بین المللی و سوء استفاده از بستر اینترنت و سایر سامانه های ارتباطی جهت انجام اقدامات تروریستی، جاسوسی اینترنتی، پولشوئی و تهاجمات فرهنگی و هتک حرمت و توهین به مقدسات دین اسلام و ارزش های انقلاب اسلامی می باشد.
17- سپاه حفاظت انصار المهدی : این مجموعه امنیتی یکی از زیرمجموعه های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در زمینه حفاظت فیزیکی از شخصیتها و مسئولان نظام جمهوری اسلامی فعالیت می کند. این یگان در سال 1358 با نام «سپاه حفاظت انصارالامام» تشکیل شد. در سال 1368 در پی جدا شدن سپاه حفاظت ولی امر از این یگان ، سپاه انصارالمهدی تشکیل شد.
18- سپاه حفاظت ولی امر : این سپاه یگان ویژه ای از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که وظیفه حفاظت فیزیکی از رهبر انقلاب ، خانواده ایشان و مجموعه بیت رهبری را بر عهده دارد.
19- سپاه امنیت پرواز و حفاظت فرودگاه های کشور : سپاه حفاظت هواپیمائی یکی از یگان های امنیتی تابعه سپاه پاسداران است که وظیفه تأمین امنیت پروازها و فرودگاه های کشور را بر عهده دارد. با توجه به موفقیت های فراوان این واحد ، از این یگان اصطلاحا با عنوان «گارد آهنین سپاه» هم یاد میشود.
20- سپاه حفاظت و امنیت هسته ای : سپاه هسته ای پس از حادثه نطنز که به دلیل ناهماهنگی بین لایه های امنیت ایران رخ داد ، تشکیل شده است.
21- قرارگاه ثارالله : این نهاد ، قرارگاه مدیریت بحران امننیتی سپاه پاسداران در تهران است که تحت امر فرماندهی کل سپاه فعالیت می کند و وظیفه آن مدیریت امنیت پایتخت و دیگر شهرهای استان تهران است. در صورت بروز بحران به تشخیص شورایعالی امنیت ملی (شعام) فرماندهی انتظامی ، تمامی وزارتخانه های دولت ، همچنین یگان های سپاه و بسیج تهران تحت کنترل عملیاتی این قرارگاه قرار می گیرند.
22- سازمان حفاظت اطلاعات ارتش جمهوری اسلامی ایران (به اختصار ساحفاجا) : سازمانی است مستقل و متمرکز در تابعیت فرماندهی کل قوا و وابسته به ارتش جمهوری اسلامی ایران (آجا) که وظیفه دارد ارتش جمهوری اسلامی را در جهت پیشبرد اهداف و مأموریتهای محوله از هر لجاظ صیانت نماید. از این یگان پیشتر با نام های «رکن 2» و «ضد اطلاعات» ارتش هم یاد میشد.
23- معاونت اطلاعات ارتش جمهوری اسلامی ایران :
24- فرماندهی اطلاعات و شناسائی الکترونیک کشور (به اختصار فاشا) : فرماندهی اطلاعات و شناسائی الکترونیکی به عنوان سازمان مسئول جمع آوری و پردازش اطلاعات سیگنالی کشور با امکانات محدودی (با استعداد دو گردان اطلاعات سیگنالی و اطلاعات تصویری) در اوایل دهه 50 شمسی در نهاجا تأسیس شد و به دلیل اهمیت زیاد آن برنامه مفصلی در جهت گسترش آن تدارک دیده شد. در نتیجه در سال 1354 طرح IBEX بین وزارت جنگ سابق ایران و چندین شرکت پیمانکار آمریکائی با اعتبار بالغ بر چند میلیارد دلار منعقد گردید. هواپیماهای «خفاش» ، «صدف» ، «سپهر» و «سایه» نهاجا تحت مدیریت فاشا فعالیت می نمایند.
25- سازمان حفاظت اطلاعات فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران /فراجا (به اختصار ساحفافراجا) : سازمانی اطلاعاتی و امنیتی زیر مجموعه فرمانهی کل قوا و وابسته به فراجا است که وظیفه نظارت و کنترل اطلاعاتی، ارتباطاتی و اسنادی فراجا را بر عهده دارد.
26- پلیس اطلاعات و امنیت عمومی فراجا (به اختصار پاوا) : در آذر ماه سال 1400 ، پلیس اطلاعات و امنیت عمومی فراجا به دو مجموعه سازمان اطلاعات فراجا (سافا) و پلیس امنیت عمومی تقسیم شد.
27- سازمان اطلاعات فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (به اختصار سافا) : سازمانی اطلاعاتی زیر نظر فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ایت که در سال 1400 با تغییر ساختار سازمانی نیروی انتظامی تشکیل شد و وظیفه پشتیبانی اطلاعاتی فرماندهی انتظامی و برقراری پوشش اطلاعاتی کارآمد درحیطه مرزهای کشور را بر عهده دارد.
28- پلیس امنیت عمومی فراجا : نظارت بر اماکن عمومی ، جمع آوری اراذل و اوباش سطح یک ، کشف سلاح های جنگی و غیر مجاز ، کنترل اتباع خارجی، صدور و کنترل گذرنامه در پایانه های مرزی و فرودگاه های بین المللی ، حفاظت از امکن دیپلماتیک ، حفظ امنیت عمومی کشور بخشی از وظایف پلیس امنیت عمومی فراجا می باشد. همچنین «پلیس مهاجرت و گذرنامه» ، «پلیس دیپلماتیک» ، «پلیس نظارت بر اماکن عمومی» و نیز مجموعه «یگانهای امنیت اخلاقی» (معروف به گشت ارشاد) زیر مجموعه پلیس امنیت عمومی هستند.
29- پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات فراجا (به اختصار پلیس فتا) : این واحد با نام مختصر پلیس فتا و مشهور به پلیس سایبری ایران ، یک واحد امنیتی تخصصی فراجا است که وظیفه آن مبارزه با کلاهبرداری اینترنتی (فیشینگ) ، هک و نفوذ و جرائم سازمان یافته رایانه ای می باشد.
30- پلیس امنیت اقتصادی فراجا : این واحد پیشتر به عنوان داره مبارزه با جرائم اقتصادی و مبارزه با قاچاق کالا و ارز ، زیر مجموعه پلیس آگاهی فعالیت می کرد که در فروردین 1398 به عنوان یک پلیس جدید و مستقل تشکیل و راه اندازی شد.
ادامه دارد ...
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
5
-
19
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
عزاهائی است که صاحب واقعیش هیچ وقت پیدا نمی شود !!!
یک خلبان بود که کل پایگاه ششم شکاری بوشهر را ، بی ریخت نشان می داد وقتی از عملیات برمیگشت.
از کابین اف-فور (F-4) پیاده میشد با آستین های تا آرنج تا خورده ، رو شانه باند سلانه سلانه می رفت خانه اش.
از روی تیپ او ، ما دلمان امن بود که جنگ را می بریم.
من شش سالم بود و تا بیایم بفهمم برای بچه ها خوب نیست ، تا جائی که قلب یک دختر بچه شش ساله جا می دهد ، عاشقش شدم.
یک روز ، سرِ دو راهی که به خانه اش می رفت ، پا کج کرد سمت من و رسید بالای بساط نقاشیم.
چمباتمه نشست و گفت تولدت کی است؟
اولین بار توی عمرم بود که صداش رو میشنیدم. گفتم : نمی دونم.
گفت : هر وقت تولدت باشه یه جعبه 36 تائی رنگ می آرم برات.
گفتم : 36 تا ؟ زیاده !
گفت : آخه تو نقاشی ات خیلی خوبه ... و رفت.
منظورم این نیست که به خانه رفت.
نه ... آن طور هولناکی که به یکباره انسان چرخه حیات را می گذارد و می رود ؛ رفت.
برای من تمام قشنگی نیروی هوائی بود و دیگر نیامد.
من جلوی خونه اش رُومبیده (*) بودم .
زانوهام باز نمی شد .
عزائی که اون بیرون ارتش برپا کرده بود ، جلوی عزای توی تن من ؛ قرتی بازی بیش نیست.
فقط چرا کسی نمی آمد به من تسلیت بگوید؟
عزاهائی است که صاحب واقعیش هیچ وقت پیدا نمی شود.
دست روی کول یکی می زنیم ...
سَرِ یکی دیگه رو می بوسیم ...
دلِ یکی دیگه رُمبیده ...
بندِ سینه یکی دیگه پُوکیده (**) ...
بخشی از داستان کوتاه «دیگر چاپ نمی شود»
(*) : رُمبیده : یا رومبیده واژه ای است جنوبی و بوشهری . به معنای فرو ریخته ،آوار شده ، خانه ای که سقفش رو سر ساکنین خراب شده.
(**) : پُکیده : یا پوکیده واژه ای است بوشهری . به معنای منهدم شده ، متلاشی شده ، تکه تکه شده ، ویران شده.
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
3
-
10
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست
بررسی پهپادهای رژیم صهیونیستی رو به اتفاق هم ادامه میدهیم :
پلنگ
IAI Panther
پلنگ (panther) : یک بی سرنشین تیلت روتور (tilt-rotor) شناسائی و غیر مسلح است که توسط شرکت هوافضای اسرائیلی Israel Aerospace Industries برای انجام وظایف متعددی نظیر شناسائی ، دیده بانی توپخانه ، هدف گذاری ، مراقبت و رهگیری اهداف زمینی طراحی و ساخته شده است.
پهپاد پانتر (پلنگ) از یک سیستم نیرو محرکه روتور چرخان که توسط IAI ثبت شده و برای استفاده تاکتیکی طراحی گردیده استفاده می کند و امکان برخاستن و فرود بدون باند را در مکان های ناآماده فراهم می کند. این بی سرنشین از سه موتور الکتریکی «فوق العاده بی صدا» استفاده می کند که دو تای آنها روتور شیب دار هستند و سومی قابلیت شناور شدن، برخاستن و فرود آمدن عمودی را برای این پهپاد فراهم می کند.
یک سیستم کنترل پرواز خودکار ، انتقال بین موقعیت های مختلف روتورها را کنترل می کند.
در این تصویر سه موتور (دو روتور چرخان و یک موتور پایدار ساز در عقب) به وضوح دیده میشوند
پلنگ از یک ایستگاه کنترل دو نفره کنترل می شود، یکی برای کنترل هواپیما و نظارت بر ماموریت های تاکتیکی، و دیگری به عنوان مدیر ایستگاه. این دو از کنسول های یکسان استفاده می کنند، در حالی که برخاست و فرود به طور خودکار انجام می شود.
پلنگ با وزن تقریبی 65 کیلوگرم دارای شعاع عملیاتی بیش از 60 کیلومتر است و می تواند تقریباً شش ساعت در ارتفاع 10000 فوتی (3000 متری) پرسه بزند.
محموله اصلی آن حسگر الکترواپتیکال/مادون قرمز «Mini-POP IAI» است. علاوه بر آن این بی سرنشین از یک دوربین تثبیت شده بسیار دقیق ، فاصله یاب لیزری و نشانه گذار لیزری هم بهره مند است.
نسخه کوچکتر پهپاد پانتر (Mini-Panther)
نسخه کوچکتر پلنگ ، یعنی مینی پانتر (Mini-Panther) نیز موجود است که با وزن 12 کیلوگرم (26 پوند) ، قادر به پرسه زدن برای حدود دو ساعت است.
در اکتبر 2015، IAI از یک نسخه Panther با یک پیشرانه هیبریدی به نام FE-Panther رونمایی کرد. این هواپیمای بی سرنشین از ترکیب موتورهای احتراقی و الکتریکی بهره مند شده است که وزن آن را تنها به 67 کیلوگرم (148 پوند) افزایش می دهد در حالی که با همان 6 کیلوگرم (13 پوند) استقامت را تا 33 درصد افزایش می دهد. موتورهای الکتریکی برای برخاستن عمودی، فرود، و شناور بهینه هستند، در حالی که موتور احتراقی برای پیمایش کروز استفاده می شود.
تاکنون ارتش رژیم صهیونیستی تنها کاربر این پهپاد است.
اما شرکت IAI یادداشت تفاهمی با شرکت کره جنوبی Hankuk Carbon امضا نموده که نسخه بهینه شده ای از FE-Panther (جدیدترین نسخه پهپاد پانتر) را ارائه دهد تا برای برآورده کردن الزامات این کشور برای یک پهپاد VTOL جامه عمل بپوشاند. یعنی پهپادی که بتواند مستقل از باند در زمین های کوهستانی کره عمل نماید.
جدیدترین نسخه پهپاد پانتر (FE-Panther)
ادامه دارد...
-------------
پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند
پ.ن 2 : انشاءالله اگر عمری باقی بود ، در پست های آینده به سایر پهپادهای اسرائیلی خواهیم پرداخت.
.
-
2
-
13
-
-
3 hours قبل , RezaKiani گفت:آره ولی خب مثل اینکه ناپلئون گفته دفعه اول به صورت تراژدی و دفعه دوم به صورت کمدی
سلام رضا جان.
این جمله مربوط به پاراگراف اول کتاب «هجدهم برومر لوئی بناپارت» نوشته کارل مارکس است.
نقل قولهِگِل ، در جائی بر این نکته انگشت گذاشته است که همه رویدادها و شخصیت های بزرگ تاریخ جهان ، به اصطلاح دوبار به صحنه می آیند ؛ وی فراموش کرده است اضافه کند که بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورتِ نمایش خنده دار [کمدی] ، کوسیدیر به جای دانتون ، لوئی بلان به جای روبسپیر ، مونتانی سالهای 1848 تا 1851 به جای مونتانی 1793 تا 1795 ، برادرزاده به جای عمو (*) . و در اوضاع و احوالی که دومین روایت هیجدهم برومر در آن رخ می دهد با چنین مضحکه ای روبرو هستیم.
هجدهم برومر لوئی بناپارت/ کارل مارکس / ترجمه باقر پرهام / نشر مرکز / 1377
* : لوئی بناپارت ، برادرزاده ناپلئون بناپارت ، امپراتور بزرگ فرانسه است. در عبارات اخیر ، مارکس به وقایع تاریخیِ گذشته اشاره می کند. کودتای ناپلئون بناپارت بر ضد هیئت مدیره ، در نهم نوامبر 1799 صورت گرفت که برابر با هجدهم برومر سال هشتم در تقویم انقلابی فرانسه بود. بنابراین مارکس کودتای 2 دسامبر 1851 لوئی بناپارات را لنگه دوم هجدهم برومر ناپلئون بناپارت می نامد.
-
2
-
3
-
-
17 hours قبل , mahdiarmy گفت:چاره اش فقط همینه. چند وقته تو ذهنمه حال ندارم بنویسم. باید برن سراغ روش شکار اردک. ترجیهاً شات گانی که خشاب خور باشه و رگبار هم داشته باشه
با عرض سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست
روسها از دهه 90 همچین سلاحی رو ساخته اند:
شات گان اتوماتیک Saiga-12
https://en.wikipedia.org/wiki/Saiga-12
-
6
-
14
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست
ادامه بررسی پهپادهای رژیم صهیونیستی رو به اتفاق هم ادامه میدهیم :
رنجر
RUAG Ranger
رنجر یا محیط بان (RANGER) : یک پهپاد تاکتیکی (TUAV) است که به عنوان یک سرمایه گذاری مشترک سوئیس و اسرائیل ، بین شرکت هوافضای سوئیس RUAG Aviation و شرکت هوافضای اسرائیلی Israel Aerospace Industries ساخته شده است.
طراحی و برخی از فناوری آن بر اساس سیستم پهپاد Scout ساخته شده توسط صنایع هوافضای اسرائیل است.
پهپاد رنجر از یک پرتابگر هیدرولیک فشرده برای برخاستن استفاده می کند. یک سیستم فرود مبتنی بر لغزش (مشابه چوب اسکی) ؛ پهپاد را قادر می سازد تقریباً در هر مکانی فرود بیاید، روی چمن یا روی باندهای بتنی، روی برف یا یخ.
با توجه به بار ماژولار، این سیستم می تواند برای طیف گسترده ای از ماموریت های غیرنظامی و نظامی سازگار شود.طبق گفته سازنده، RANGER تنها سیستم پهپاد تاکتیکی است که در سراسر جهان مجوز پرواز در حریم هوایی غیرنظامی و همچنین بر فراز مناطق پرجمعیت را دارد.
نمونه اولیه اکنون در موزه فلیگر فلاب در دوبندورف است.
اپراتورها
کنسرسیوم پس از اتمام موفقیت آمیز تمرینات نظامی که توسط نیروهای مسلح سوئیس انجام شد، اولین سیستم رنجر را در ژوئن 1999 به نیروی هوایی سوئیس تحویل داد.سیستم RANGER با نام ADS-95 در نیروی هوایی سوئیس در خدمت بود. RANGER های نیروی هوایی علاوه بر مأموریت های نظامی ، توسط پلیس سوئیس برای ماموریت های شناسایی، جستجو و نجات استفاده می شود.
15 فروند ADS-95 نیروی هوائی تا سال 2019 با شش فروند Elbit Hermes 900 جایگزین گردیدند.
آخرین پرواز ADS-95 نیروی هوایی سوئیس (D-124) در 27 نوامبر 2017 بود.
RANGER همچنین در خدمت نیروهای دفاعی فنلاند (FDF) است.
برخی اطلاعات پایه ای این پهپاد
با توجه به عدم استقبال بازار از نسخه غیرمسلح ، نسخه مسلح این پهپاد صرفا در حد یک طرح باقی ماند
نوع: پهپاد تاکتیکی
طول: 4.61 متر (15.13 فوت)
ارتفاع: 1،13 (3.71 فوت)
طول بالها: 5.71 متر (18.73 فوت)
حداکثر وزن برخاست: 285 کیلوگرم (628 پوند)
بار: 45 کیلوگرم (99 پوند)
نوع موتور: 2 سیلندر 2 زمانهحداکثر سرعت: 240 کیلومتر در ساعت
سقف پرواز : تا 18000 فوت
برد: تا 180 کیلومتر (110 مایل)
استقامت: تا 9 ساعتادامه دارد...
-------------
پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند
پ.ن 2 : انشاءالله اگر عمری باقی بود ، در پست های آینده به سایر پهپادهای اسرائیلی خواهیم پرداخت.
.
-
4
-
17
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
بر 19 بهمن 1402 در 11:45 , MF44 گفت:صد تانک !!!!!!!! واقعا داشتیم ؟
بندر باسعیدو در جزیره قشم
لطفا این جریان و کشتار ناجوانمردانه افسران و دریاداران نیروی دریایی توسط انگلیس را به تفصیل ارسال فرمایید
لطفا در خصوص مانور نیروی دریایی و نیروی زمینی در جزایر خلیج فارس که در تابستان 1320 انجام شد و یک فاجعه بود هم مطلبی ارسال فرمایید
با تشکر از زحمات حاج مهران این مواردی که نوشتم انتقاد نیست برای روشن شدن اذهان خوانندگان متن درآینده است ان شاالله باقیات صالحات برای نویسنده خواهد داشت
با تشکر از توجه و لطف شما.
والا خود من هم در مورد این عدد 100 تانک شک دارم. تو کتاب منبع نوشته یک هنگ با 100 تانک. بعید میدونم هنگ های زرهی تو دوران پهلوی اول 100 تا تانک داشته باشه ، اما برای رعایت امانت داری عین جمله کتاب رو نقل کردم.
بله بندر باسعیدو تو جزیره قشم منظورم بود.
به روی چشم سعی میکنم در مورد درگیری نیروی دریائی ایران و متفقین و کشتار افسران و ناوی های نیروی دریائی توی جنوب و شمال هم مطلب مهیا کنم و خدمت دوستان ارائه بدهم.
بر 19 بهمن 1402 در 17:33 , 951 گفت:سلام
با تشکر از جنابعالی در گردآوری این مطلب ، یک نکته بسیار قابل توجهه که این بخش از مقاله بسیار یکطرفانه و بدون توجه به شرایط زمانه نگاشته شده .
اصلا مگر در اون دوران قابلیتی در داخلی سازی وجود داشت که رضا خان یا هر کسی که قدرت در دستش بود بخواد رو به داخلی سازی بیاره ؟!
اصلا مگر علمی در رابطه با دریانوردی نظامی در داخل کشور وجود داشت که ما بخوایم از نظر آموزش خود بسنده باشیم و نیرو برای آموزش به خارج از کشور اعزام نکنیم ؟!
با تشکر از محبت شما
ان شاء الله در پست دیگری که مجدداً به نیروی دریائی رضاخان می پردازیم ، منظور نویسنده کتاب تاریخ ارتش ایران رو مفصلتر توضیح می دهم. فقط همین مقدار بسنده کنم که منظور نویسنده ساخت کشتی ها از صفر نبود بلکه برای اقداماتی سطحی نظیر رنگ کردن و رنگ تراشی هم کشتی ها را به خارج از کشور اعزام می کردند.
رضاخان ، عشایر و نظام وظیفه اجباری
(تأثیر اقدامات مخرب رضاخان بر ساختار ایلیاتی ایران)
جستارگشائی: رضاخان در دوران سلطنت خود تلاش کرد تمام نیرو و توان کشور را در راستای تحکیم قدرت خود بهکار گیرد و در این راه از سرکوب هر صدای مخالفی ابایی نداشت.براین اساس یکی از نیروهایی که رضاخان همواره در زمان حکومت خود سعی میکرد حتی به قیمت لطمه به اقتصاد کشور، آنها را سرکوب کند، عشایر بودند. رضاخان با بهکارگیری انواع و اقسام سیاستهای مختلف سعی میکرد قدرت اقتصادی و اجتماعی عشایر را سرکوب کند و خطرات احتمالی ناشی از آنها را از بین ببرد.در همین راستا یکی از سیاستهایی که او در این زمینه اتخاذ کرد سربازگیری از عشایر به بهانه تصویب نظام اجباری در کشور بود.در این نوشتار درصدد هستیم به بررسی این مسئله بپردازیم که این سیاست رضاخان چگونه به اجرا درآمد و چه تأثیراتی بر عشایر گذاشت.نظام وظیفه یا به اصطلاح عوام «اجباری»تصویری منحصر به فرد از یکی از اولین دوره های سربازگیری اجباریقانون خدمت نظام اجباری مشتمل بر ۳۲ ماده، در ۱۶ خرداد ۱۳۰۴ به تصویب مجلس شورای ملی رسید. بهموجب ماده اول آن، کلیه اتباع ذکور ایران، اعم از نفوس شهری و روستایی و ایلات و افراد ساکن خارج از کشور، از ابتدای ۲۱ سالگی موظف به خدمت سربازی بودند و مدت خدمت نیز دو سال بود. بهاینترتیب، همه افراد مذکر بدون توجه به منطقه یا ایل آنان موظف به انجام خدمت سربازی شدند. اجرای نظام اجباری نیازمند آمار دقیقی از افراد کشور بود و به همین علت، ابتدا اداره ای به نام اداره کل احصائیه و سجل احوال تشکیل شد و برای تعیین تعداد جمعیت کشور و ثبت احوال آنان نیز قانونی به تصویب مجلس شورای ملی رسید. با تصویب قانون خدمت اجباری، دایره سربازگیری و نظام اجباری نیز در سازمان قشون تأسیس شد. این دایره در سال ۱۳۰۵ به اداره نظاموظیفه تغییر نام یافت و در سال ۱۳۰۷ با عنوان اداره نظاموظیفه عمومی معرفی شد. (دولت مدرن،ارتش ملی و نظام وظیفه ، ص 108)در همین زمان عشایر از تلاشهای حکومت برای خلع سلاح و تخته قاپو کردن خود خشمگین و از مالیاتهای روزافزونی که مجبور به پرداخت آن میشدند، برآشفته بودند. رسیدن کمیسیونها و مأموران سربازگیری و سرشماری و ثبت احوال، که مقدمه سربازگیری بود، بر نارضایتی عشایر افزود. همین مسئله سبب شد در دیماه 1307، یک درگیری جدی در کردستان بین عشایر و حکومت ایجاد شود؛ پس از آن، در تابستان 1308 در استان فارس بین دولت و عشایر درگیری رخ داد. در این استان ابتدا قشقاییها و سپس خمسهها نسبت به سیاست جدید دولت اعتراض کردند و ایل بختیاری هم اندکی بعد اعتراض خود را آغاز کرد. (رضاشاه و شکل گیری ایران نوین ، ص 293)شورشیان اعلام کردند که باید خدمت نظام سربازی اجباری لغو و سرشماری ایالات هم متوقف شود. همین مسئله سبب شد دولت تا 1310 در اجرای سیاست سربازی اجباری احتیاط بیشتری اتخاذ کند. بااینحال از این سال به بعد و با توجه به آغاز اقدامات گسترده برای تخته قاپو کردن عشایر، سیاست سربازگیری اجباری از آنها با شدت بیشتری به مرحله اجرا درآمد. همین مسئله سبب شد مأموران ارتش به بخشهای مختلف عشایری یا مناطقی که عشایر در آنجا بهاجبار سکنا داده شده بودند، اعزام شوند و افراد جوان را به خدمت سربازی اعزام کنند. بدیهی بود که در برابر هرگونه مقاومتی بهشدت برخورد میشد. (رضاشاه و شکل گیری ایران نوین ، ص 295-297)در این زمان فرمانداران نظامی به مناطق ایلی فرستاده میشدند و از افراد ایل سرباز وظیفه میخواستند، کسانی که مقاومت میکردند، جریمه میشدند و به زندان میافتادند. حتی در برخی مواقع اعدام هم میشدند. دستاویز این قبیل اعمال این بود که افراد ایل از قانون سرپیچی کردهاند. این قبیل سیاستها تأثیر متفاوتی بر مردم ایلات گذاشت، اما باید گفت تأثیر درمجموع مخرب و خانمانبرانداز بود. طبیعتا در این زمان مقاومتهایی در برابر این سیاست پهلوی وجود داشت، اما مبارزه با منابع روزافزون نظامی، اقتصادی و اداری پهلوی روزبهروز دشوار میشد یا در شرایط نابرابرتری صورت میگرفت. (مقاومت شکننده ، ص 348)در کارت های نظام وظیفه قدیم به جای نام و نام خانوادگی ، مشخصات ظاهری فرد نوشته میشدجدیت دولت در سرکوب اعتراضها را از گزارشی میتوان بهخوبی درک کرد که میگوید در سال 1311، دولت 150 نفر را تیرباران کرد. این شورشها همگی دور از هم و پراکنده بودند و بهشدت سرکوب میشدند. کارایی سرکوب آنچنان بود که دیگر بعد از مدتی کسی یا گروهی یا ایلی سودای شورش را در سرنمیپروراند. (مقاومت شکننده ، ص 375)در سالهای اولیه سربازگیری، بعضی از سربازان بدون اطلاع خانواده خود از سربازی فرار میکردند. مأموران برای بازداشت آنها به ایل آنها میرفتند و خانواده آنها را تحت فشار قرار میدادند. مسئله فرار مشمولان وظیفه، بهویژه مشمولان ایلاتی، به دلایل فرهنگی و اجتماعی و نیز به دلیل ناهماهنگی نظاموظیفه اجباری با زندگی و معیشت آنها، بهقدری در سالهای حکومت رضاخان و پس از آن رواج داشت که حتی برخی از نویسندگان به این مسئله، بهعنوان یک موضوع داستانی توجه نشان دادند و بر اساس آن داستانهایی نوشتند که نمونه بارز آن را میتوان در داستان «گاوارهبان» دید. (شکل گیری نظام وظیفه در پیوند با پروژه ملت سازی حکومتی ، ص 143)برخی از مأمورانی که به بهانه کنترل عشایر و سربازگیری به میان آنها میرفتند از انجام هرگونه ظلم و ستم نسبت به این قشر ابایی نداشتند؛ برای مثال در ایل بویراحمد، یکی از نظامیان به نام «یاور اکرم» (که مدت اندکی در میان عشایر حضور داشت) «اسبی داشت که معتاد خوردن "جوجهکباب" شده بود و در هر نقطهای که این مأمور نظامی اقامت میگزید، مردم محل موظف به تهیه خوراک اسب او (جوجهکباب) بودند. این نظامی مغرور که با مهماننوازی بویراحمدیها روبهرو شده بود و اسبش نیز با "جوجهکباب" تیمار میشد، بیشرمی را به اوج رسانیده با دیده بد به زنها نگاه میکرد. "میر غلام" جنگجویی از ایل بویراحمد، که در یک "آبادی" ناظر این برخوردها بود با چند گلوله به زندگی سرگرد پایان داد. (بازتاب سیاست های عشایری رضاشاه در اشعار و سروده های بومی بویراحمد ، ص 174)نظامی دیگری مأمور حوزه ایلات ممسنی، نیز ستمگرانه به هر کاری دست میزد و از تعدی و تجاوز و هتک حیثیت مردم منطقه فروگذار نبود. سرانجام، پسازآنکه آوازه مظالم و مفاسد وی، همهگیر شد، میر غلام (همان جنگجوی مشهور) در حوزه ممسنی راه بر او بست و وی را به قتل رسانید». (بازتاب سیاست های عشایری رضاشاه در اشعار و سروده های بومی بویراحمد ، ص64)رضاخان تلاش میکرد با اجرای سیاست اسکان اجباری عشایر و سربازگیری از آنها ساختار اجتماعی و اقتصادی ایلات را تخریب کند. او با حذف شیوه ییلاق و قشلاق و با از بین بردم دامهای عشایر حیات اقتصادی آنها را به خطر انداخت. از سوی دیگر با ارسال جوانان آنها به سربازی، در عمل نیروی کار آنها را تقلیل و معیشت عشایر را به دلیل کمبود نیروی کار مؤثر در فشار قرار داد. در این زمان دولت تصور میکرد که میتواند با فرستادن عشایر به سربازی، آنها را از مردان جوان جنگجو خالی و بیشازپیش زمینه تسلط خود بر آنها را فراهم کند. در این زمان همه این سیاستها با حمایت انگلستان همراه بود؛ چرا که این دولت تصور میکرد با سرکوب ایلات راه برای غارت بهتر منابع نفتی ایران بیشتر فراهم میشود. (نگرشی بر تاریخ نوین ایران ، ص 175)فرجام سخن: رضاخان درصدد بود تا یک دولت دیکتاتورمنشانه و متکیبهخود در ایران تشکیل دهد؛ به همین دلیل، وجود ایلات و عشایر را ناسازگار با سیاست خود میدانست؛ بنابراین سعی کرد تمام پایگاههای اقتصادی ـ اجتماعی آنان را از بین ببرد.رضاخان در ابتدا شروع به خلع سلاح و سپس یکجانشینی عشایر کرد.با اینحال او که از قدرت ایلات میترسید، تلاش کرد با سربازگیری از عشایر و بیرون بردن نیروهای جوان از روستاها امکان شورشهای بالقوه از آنها را بگیرد.هرچند اتخاذ این سیاست سبب شده بود رضاخان بتواند بر ایلات مسلط شود؛ بااینحال کاهش نیروهای جوانان و کارآمد در بین ایلات تأثیر منفی بر محصولات تولیدی آنها گذاشت؛ بهطوریکه بعد از چند سال از اجرای سیاستهای رضاخان در حوزه ایلات شاهد کاهش شدید محصولات دامی در کشور بودیم.در تمام مدتی که رضاخان در حال سرکوب عشایر بود، دولت انگلیس و کمپانی نفتی دستنشانده این کشور از اقدامات رضاخان در سرکوب عشایر حمایت می کردند؛ چراکه میدیدند دیکتاتور ایران با این کار دارد آخرین سنگرهای مقاومت در برابر استعمار پیر را که در سالهای گذشته همواره جلوی زیادیخواهی آنها ایستاده بودند از بین میبرد.--------------------------------------------------منابع :«دولت مدرن،ارتش ملی و نظام وظیفه» ، وحید سینائی ، پژوهش سیاست نظری، شماره 7 ، زمستان 1388 و بهار 1389رضاشاه و شکل گیری ایران نوین ، استفان کرونین ، ترجمه مرتضی ثاقب فر ، تهران ، انتشاران جامی ، 1383مقاومت شکننده ، جان فوران ، ترجمه احمد تدین ، تهران ، موسسه خدمات فرهنگی رسا ، 1388«شکل گیری نظام وظیفه در پیوند با پروژه ملت سازی حکومتی»، محمد نیازی و وحید شالچی، جامعه پژوهی فرهنگی ، ش 2 ، 1392بازتاب سیاست های عشایری رضاشاه در اشعار و سروده های بومی بویراحمد ، کشواد سیاه پور ، مطالعات تاریخی ، شماره 8 ، 1384نگرشی بر تاریخ نوین ایران ، جوزف ام آپتون ، ترجمه یعقوب آژند ، تهران ، لنتشارات نیلوفر ، 1359===========================================
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند
پ.ن 2 : انشاء الله و اگر عمری باقی بود ، در پست های بعدی، به سایر وجوه و جنبه های ارتش رضا خانی خواهیم پرداخت.
.
-
4
-
8
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز
«موتورسواران جنگ های نامنظم»
خیلی از کارشناسان معتقدند جنگ هشت ساله ایران و عراق مهم ترین جنگ قرن بیستم است. احتمالاً ابعاد فرهنگی و مردمی ، دلیل اهمیت این جنگ باشد. دفاع مردمی یعنی که مردم عادی و غیر نظامی یک سرزمین یک شبه همه سرباز وطن شوند، کار و بار خودشان را تعطیل کنند و راهی معرکه نبرد با دشمن مهاجم بشوند.
«موتورسواران ستاد جنگهای نامنظم» مردان جوانی که موتورسیکلتهای خاصی داشتند و از آنها برای تفریح یا ورزش موتورسواری استفاده میکردند و با ابتکار و دعوت دکتر چمران عضو ستاد جنگهای نامنظم شدند تا با موتورهایشان در برابر ارتش تا بن دندان مسلح عراق هنرنمایی کنند و جان خودشان را به خطر بیاندازند.
موتور سوار چمران :
https://www.aparat.com/v/yUIGz
فیلم مستند «خاطرات موتورسیکلت» :
https://www.aparat.com/v/VwxEW
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
3
-
16
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز
کرانه ذهن
(HUGIN Edge)
UGIN Edge: نسل نوین AUV کلاس با اندازه متوسط
HUGIN Edge با ارائه دوام و قابلیت اطمینان استثنایی، پیکربندی شده برای سهولت استقرار از همه پلتفرمها و ارائه حسگرهای پیشرفته و عملکرد ناوبری پیشرو در کلاس خود ، جدیدترین عضو از خانواده AUVهای HUGIN است.
طراحی جدید ترکیبی از عناصر رویکرد مونوکوک کربن HUGIN است که با موفقیت در 20 سال گذشته همراه با مدلسازی هیدرودینامیکی گسترده برای اصلاح شکل بدنه کم کش استفاده شده است.
HUGIN Edge به عنوان یک وسیله نقلیه نسل بعدی (که به طور خاص برای پاسخگویی به چالش های عملکرد و کارایی تعیین شده توسط دنیای مدرن طراحی شده است) متمایز است.
نمای از روبرو و از پشت سر زیردریائی های بی سرنشین HUGIN Edge
HUGIN Edge شامل ویژگی ها و قابلیت های جدید قابل توجهی است.
این ویژگیها شامل طراحی نوآورانه سونار آیندهنگر است که قابلیتهای سنجش سه بعدی را برای برنامهریزی اصلاح مسیر بهینه شده و اجتناب از برخورد جهتدار همراه با روش سنتی اسکن رو به جلو ارائه میکند.
برای ایجاد قابلیت همکاری بیشتر، این وسیله نقلیه به جدیدترین رابط های باز برای ادغام با ابزارهای برنامه ریزی و مدیریت ماموریت شخص ثالث مجهز شده است. همچنین ابزارهای جدیدی وجود دارند که به طور خاص برای بهینه سازی نتایج برای هر استقرار طراحی شده اند. ابزارهای برنامه ریزی ماموریت مبتنی بر هدف و اجرای ماموریت محور اصلی این موارد هستند.
قابلیتهای برنامهریزی ماموریت، رابط برنامهریزی ماموریت سطح بالاتری را فراهم میکند، که نیاز به دانش تخصصی و ورودی کمتری توسط اپراتور دارد.
اهداف ماموریت ممکن است شامل چگالی صدا، یا احتمال تشخیص باشد که AUV را قادر میسازد تا نقاط بین راه، پارامترهای عملیاتی و پیکربندی حسگر را محاسبه کند.
اجرای تطبیقی در ماموریت به HUGIN Edge اجازه میدهد تا چندین تصمیم را به طور مستقل اتخاذ کند و به طور مداوم در طول اجرای ماموریت برنامهریزی مجدد کند زیرا اطلاعات بیشتری در مورد محیط اطراف توسط حسگرها جمعآوری میشود.
این قابلیتهای پردازش Edge در ماموریت است که باعث ایجاد تغییرات گام در عملکرد و کارایی برای همه عملیات میشود.
HUGIN Edge با طول کمتر از 4 متر ، وزن تقریباً 300 کیلوگرمی دارد. این دستگاه با جدیدترین فناوری باتری بسته بندی شده (پکیج شده) مجهز شده است تا بیش از 24 ساعت در عمق 1000 متری کار کند.
چیدمان کلی شامل نسل بعدی سونار دیافراگم مصنوعی KONGSBERG، یک پژواک با فرکانس بالا و یک دوربین قابل تعویض یا پروفیل رو به پایین است. این پیکربندی برای پوشش بیشتر الزامات بررسی ژئوفیزیکی و همچنین اقدامات مقابله با مین، ارزیابی سریع محیطی، جستجو و بازیابی، و همچنین بررسی زیرساخت های حیاتی ملی طراحی شده است.
HUGIN Edge از ابتدا برای استفاده در وسایل نقلیه سطحی بدون خدمه (USVs)، کشتی های سطحی کوچک و از ساحل (هدایت از راه دور) طراحی شده است.
این طرح حول محور راهاندازی و بازیابی خودکار کونگسبرگ (LAR) با شارژ باتری از طریق نیروی القایی ایجاد شده است که عملیاتهای فرا افق واقعی را فراهم میکند.
این قابلیت انسان را از میدان عملیات حذف می کند، نظارت از دور را برای به حداقل رساندن ریسک عملیاتی، به حداکثر رساندن ایمنی و ارائه کمترین ردپای کربن امکان پذیر می کند.
زیر دریائی بی سرنشین HUGIN Edge جوانترین و کوچکترین عضو خانواده زیردریائی های HUGIN
ریچارد میلز، معاون فروش رباتیک دریایی در KM گفت: «از اولین غواصی HUGIN (به عنوان اولین فرزند این خانواده) در 7 مارس 1993، این وسیله به موفقترین وسیله نقلیه تجاری خودران زیرآبی که تا کنون ساخته شده است، تبدیل شده است.
در گذر زمان، شکل سازه تغییر کرده است، از یک طراحی صاف کم کشش به شکل بدنه استوانه ای سنتی تر که بر مدولار بودن و ارائه یک پیکربندی انعطاف پذیر متمرکز شده است.
در چند سال گذشته، ما HUGIN Superior را با کارایی بالا ارائه کردهایم، اوج قابلیتهای بررسی در وسایل نقلیه خودمختار و HUGIN Endurance که برد عملیاتی را تا 2200 کیلومتر در یک شیرجه افزایش میدهد. [Superior و Endurance دو محصول دیگر از خانواده زیردریائی های بی سرنشین HUGIN می باشند]
HUGIN Edge با استفاده از معماری مشترک و رابط کاربری که قابلیت همکاری همه سیستمهای HUGIN را ممکن میسازد، به فلسفه طراحی اصلی ما باز میگردد. راندمان هیدرودینامیکی با یکپارچگی حسگر بهینه ترکیب شده است تا بهترین قابلیت ها را در هر دو عرصه ارائه دهد: کارایی و بهره وری.
محموله ها برای همه سناریوها
HUGIN Edge مجهز به سونار اسکن جانبی یا سونار دیافراگم مصنوعی نسل بعدی (قابل ارتقا) برای تصاویر با وضوح فوق العاده بالا و عمق سنجی است. این ترکیب بالاترین پوشش منطقه و عملکرد را از هر AUV در این کلاس ارائه می دهد.با یک اکوی با فرکانس بالا و چند پرتوی، عمق سنجی تمیز، بدون تداخل، با نوار وسیع را به همراه یک مغناطیس سنج برای نقشه برداری دقیق مغناطیسی ارائه می دهد.
یک Payload Bay انعطاف پذیر گزینه های قابل تعویض را در راه حل های دوربین رنگی کم نور (از جمله نور strobe) یا پروفیل های زیر پایین که امکان ردیابی و طبقه بندی یا کارهای زمین شناسی را فراهم می کند را فعال می کند.
قابلیت اصلاح مسیر خودکار بی سرنشین های خانواده HUGIN در مواجه با موانع یا خطرات
شایان ذکر است که نیروی دریائی ابتالیا از اولین مشتریان نظامی HUGIN Edge است که این وسیله را برای استفاده در استراتژی دریائی آینده خود سفارش داده است.
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
4
-
16
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
جولان جوانمرد؛ در اولین برخورد با این اسم به نظر می آید با کتابی درباره جوانمردی یک پهلوان یا قهرمان مواجهیم. ولی نویسنده در مقدمه کتاب اشاره می کند که کتاب درباره جوانمردی احمد خالدی یکی از مدیران میانی و ارشد جمهوری اسلامی است. از همینجا نوع نگاه نویسنده به سوژه و تلفیق آن با مفهوم جوانمردی جالب به نظر می آید.
کتاب در دوبخش کلی دوران مدیریت، با عنوان یک مدیر، و زندگی خانوادگی و دوستانه احمد خالدی با عنوان یک شریک، یک رفیق خاطرات شفاهی او را روایت می کند.با وجود راویان متعدد، که بیش از 40 نفر اند، خاطرات با دقت و سلیقه مناسب کنار هم چیده شده اند و قلم نویسنده هم در پردازش روایتها کتاب را روان و خوش خوان کرده است.
از دیگر ویژگی های کتاب تنوع گرایش سیاسی راویان است. هرچند وزنه اصولگرایان در میان راویان بیشتر است ولی اصلاح طلبان و چپها هم حضور پررنگ و مهمی دارند. مثلا علی آیت اللهی که از عناصر جبهه مشارکت سابق است، از دوستان نزدیک خالدی است. این مساله باعث شده احمد خالدی از زوایای مختلف مورد دقت و بررسی قرار گیرد و مخاطب با یک روایت یک طرفه مواجه نباشد.
جولان جوانمرد
جولان جوانمرد، تاریخ شفاهی مرحوم احمد خالدی به روایت دوستان و خانواده اش است.
احمد خالدی متولد سال 1334 در شهر یزد است.
دوران دانشجویی او مصادف است با آغاز مبارزات انقلابیون علیه حکومت پهلوی. خالدی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت تحصیل کرده و همراه با سایر مبارزین مسلمان آن زمان وارد جریانات انقلابی می شود.
کتاب پس از روایت این دوره از زندگی احمد خالدی به مسئولیتهای او پس از انقلاب اسلامی می پردازد.
ابتدا مدت کوتاهی در رادیو بوده و سپس به کمیته های انقلاب اسلامی می رود.
از آنجا همراه با مرحوم مهدوی کنی به دانشگاه امام صادق رفته و به عنوان مدیر آموزشی دانشگاه سنگ بنای دانشگاه را از هیچ برپا می کند. در این دوره علاوه بر روایت اقدامات آموزشی که برای تاسیس یک دانشگاه لازم است، خاطراتی از مواجهه خالدی با انواع امکانات و رانتها و تسهیلات ویژه ای که به او پیشنهاد می شده نیز روایت می شود.
از آنجایی که دانشگاه امام صادق محل رجوع مسئولین نظام و فرزندانشان بوده، توقعات زیادی از خالدی به عنوان مدیر آموزشی دانشگاه مطرح بوده که همگی با دست رد خالدی مواجه شده است.
در یکی از خاطرات این مقطع می خوانیم: «آقای خالدی در برابر سفارشهای خارج از قانونِ بزرگان و مسئولان نظام برای ورود فرزندانشان به دانشگاه، به شدت می ایستاد. فکر میکنم سال 63 بود. آقای منتظری آن زمان عضو هیئت مؤسس دانشگاه امام صادق و قائم مقام رهبری بود. پسر آقای منتظری در کنکور شرکت کرد؛ ولی نمره لازم را به دست نیاورد. پدرش به حاج آقا مهدوی گفته بود: «اگه می شه اغماضی کنین تا احمد قبول بشه.» آقای مهدوی ارجاع داد به آقای خالدی و او هم بررسی کرد و دید فاصله اش خیلی زیاد است و حتی حدنصابِ نمره پایه ای را هم که بشود برای مصاحبه دعوتش کنند نیاورده. خالدی قبول نکرد و به آقای مهدوی گفت: «ایشون ردّه.»»
به نظر می رسد از همین دوران دانشگاه امام صادق است که کم کم نام خالدی به عنوان مدیری غیرقابل نفوذ و قانون گرا شناخته می شود.
مقطع بعدی، ورود احمد خالدی به وزارت صنعت است. جایی که در سمت مسئول دفتر و مدیرکل حوزه وزارتی وزیر صنعت وقت، محمدرضا نعمت زاده، نقش آفرینی می کند. در این دوره ابتکارات خالدی به عنوان یک مسئول دفتر به چشم می آید و در خاطر همکارانش جای گرفته است.
بعد از مدت حدود 2 سال به وزارت بازرگانی می رود. شاید بتوان گفت این دوره، مهمترین دوره زندگی مدیریتی خالدی است. اینجا هم ابتدا مدیرکل حوزه وزارتی است ولی بعد از بروز بحران ارزی و تورمی در دولت دوم مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس سازمان نظارت و بازرسی بر قیمت کالا و خدمات می شود.
نقل قولاین مرحله نقطه اوج شکوفایی احمد خالدی در تاسیس یک سازمان از هیچ به گستره کل کشور است.
نقل قولشاید بتوان گفت این فصل از کتاب یک کلاس آموزشی برای مدیران است.
از لحظه تاسیس یک سازمان تا مدیریت و گسترش آن و پیگیری و رسیدن به اهداف تاسیس اش در این فصل در قالب خاطراتی از دوستان و همکاران احمد خالدی روایت می شود.
درواقع سبک مدیریتی خالدی در زمینه های مختلف از جذب و گزینش نیرو تا پرورش نیروی انسانی و نظارت بر نیروها و ارگانها و مقابله با رانت و فساد و فشارهای بیرونی و … همگی در این فصل با جزئیات مرور می شود. خالدی در این مقطع با دانه درشتها و نهادهای امنیتی پرقدرت درگیر می شود که شرح خاطرات آن در کتاب خواندنی است.
ماجرای خروج خالدی از این سازمان و مشاغل قبلی و بعدی اش، به طورکلی در کتاب سربسته اشاره شده است. به نظر می رسد باتوجه به روحیه فسادستیزی و عدم کوتاه آمدن خالدی در برابر هرگونه فشار و لابی و تهدید منجر به خروج او از سازمانها می شده است.
یکی دیگر از مقاطع مهم کتاب، مدیریت احمد خالدی در موسسه سروش است. موسسه ای که وابسته به سازمان صداوسیما و به نوعی تبدیل به یک حیات خلوت شده بود.
نقل قولاین فصل، شرح رانتها و حیف و میلها و عدم مدیریتهایی است که در سروش جریان داشته. با ورود خالدی به این موسسه تحولی اساسی صورت می گیرد و بساط خیلی از بریز و بپاشها جمع می شود.
در بخشی از این فصل تحت عنوان «وقتی سیب سرخ سروش تمام شد»، می خوانیم: «سروش یک ویرانه به تمام معنا بود. دکتر خیلی کار داشت. من قبل از او آمدم و دقیق می دانستم چه خبر است.
به بهانه خصوصی سازیِ سیستمِ توزیعِ سروش، معاونت بازرگانی را حذف، عده ای از نیروهایش را تعدیل و یک شرکت تعاونی خصولتی تأسیس کردند. به نام «شرکت تعاونی کارکنان سروش ».
برخی از مدیران سروش هم استعفا دادند و رفتند به این شرکت.
این شرکت تعاونی آرم سروش را یدک می کشید و در ساختمان سروش مستقر بود؛ ولی اصلا دولتی نبود. این شرکت باید کفالت توزیع کتاب های سروش را عهده دار می شد؛ اما چون آدم کاردانی بالاسر قضیه نداشت، تبدیل شدند به یکسری آدمهای کلاهبردار….»
شرح این کلاهبرداری ها و اقدامات خالدی در برابر آنها و سروسامان دادن به موسسه سروش به طور مفصل در خاطرات راویان کتاب آمده است.
بعد از سروش، در مقطع دولت اول محمود احمدی نژاد به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت بازرگانی مطرح می شود ولی با لابی برخی نمایندگان در مجلس از لیست وزرا حذف شده و وزیر بعدی او را به عنوان مشاور ارشد خود برمی گزیند!
چند سال پس از این ماجرا، خالدی وارد یکی دیگر از مقاطع مهم مدیریتی خود یعنی معاون اقتصادی دبیر شورای عالی امنیت ملی می شود. دوره ای که همزمان با تحریم های سخت آمریکا علیه ایران است.
نقل قولدر این دوره وظیفه مهم خالدی پخت و پز تصمیمات لازم برای مقابله با تحریمها برای مسئولین ارشد و پیگیری سفت و سخت مصوبات شورا برای اجرایی شدن در مجموعه های مرتبط است.
بُعد جوانگرایی، کار کارشناسی، پیگیری فولادین خالدی در این دوره بیش از پیش بروز می کند. هرچند به دلیل مسائل امنیتی به نظر می رسد برخی خاطرات در این فصل اصلاح و تعدیل شده باشد ولی ناگفته های مهمی از دور زدن و مقابله با تحریمها دارد.
آخرین فصل از بخش زندگی مدیریتی خالدی به دوران وزارت نفت برمیگردد. زمانی که خالدی معاون بین الملل وزیر نفت است. در این دوره علاوه بر خاطراتی از ویژگی های مدیریتی و مقابله با تحریم نفت، داستانی جالب از خالدی جریان دارد که مربوط می شود به مسئول دفترش یعنی فاطمه مشایخی. این داستان به ویژگی اهمیت و تکریم نیروی انسانی در نگاه خالدی می پردازد که مشایخی آن را به خوبی روایت کرده است.
بخش دوم کتاب خاطراتی از زندگی خانوادگی و دوستانه خالدی است. در این بخش خاطرات مهم و جذابی از رفتار خالدی با همسر و فرزندانش روایت می شود.
با وجود مشغله زیاد خالدی، اینکه چگونه با خانواده تعامل می کرده و در تربیت فرزندانش نقش ایفا می کرده جای سوال دارد. نویسنده در این بخش سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد و ابعاد زندگی یک مدیر ارشد در جمهوری اسلامی را از این جهت روشن کند.
نقل قولدر بخشی از کتاب با تیتر «سرکوب آقازادگی» در خاطره ای از زبان فرزندش می خوانیم: «… به خاطر نوع تربیت پدر و مادرم، هیچوقت در طول زندگی مان، آدم های فخرفروشی نشدیم. بالاخره در مدرسه بچه ها می پرسیدند: «بابات چیکاره ست؟» یکی می گفت: «بابام دکتره»، یکی می گفت: «رئیس فلان جاست.» هرکسی شغل دهن پرکنی را می گفت. من هروقت از پدرم می پرسیدم: «بابا، شما چیکاره ای؟» می گفت: «من آبدارچی ام.» می دانستم پدرم آبدارچی نیست؛ ولی وقتی از شغل پدر می پرسیدم، هیچوقت نمی گفت «من معاون وزیرم» یا «من دکترم».»
قسمت پایانی کتاب خاطرات محفل دوستانه ای است که هر هفته بین خالدی و جمعی از رفقایش از دهه 60 تا سال 96 که به رحمت خدا رفت، برپا بود.
در این بخش نیز ویژگی های دیگری از خالدی که در دوره همی های دوستانه بیشتر بروز دارد و دیده می شود روایت شده است.
در بخشی از کتاب که تصویری از روحیه جوانمردی دکتر احمد خالدی به نمایش می گذارد می خوانیم: «طبع بلندی داشت. وقتی می رفت خرید، سعی می کرد چیزی که برای خانه اش می خرد به نسبت ضعیف باشد. می گفت: «این کارگری که اینجا داره کار می کنه، این مغازه داری که به هر حال این میوه رو آورده، ا گه من این میوه های ضعیفش رو ازش نخرم، شب باید بریزه دور. من اینها رو میخرم. سالم هاش رو بچه ها می خورن. لکدارها رو هم خودم میخورم.»
هرچند در فضای وب و اینترنت چندان مطلب و تصویری از خالدی یافت نمی شود ولی انتهای هربخش، تصاویر و اسناد قابل توجهی از خالدی گویاسازی و برای اولین بار منتشر شده است.
نقل قولجولان جوانمرد توسط انتشارات راه یار در 456 صفحه ، در دی ماه 1401 روانه بازار کتاب شد.
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
2
-
13
-
-
با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست
توپخانه خودکششی اسکندر
( Aleksander S-PAS )
سامانه اسکندر (یا الکساندر) یک سیستم تسلیحات توپخانه خودکششی 155 میلی متری جدید است که توسط شرکت سازنده محصولات دفاعی صربستان Yugoimport SDPR طراحی و توسعه یافته است.
سامانه توپخانه در حال حاضر تحت آزمایشات شلیک و ارزیابی فنی است. پیکربندی طراحی الکساندر ، اپراتورها را قادر می سازد تا آن را به راحتی با هواپیمای نظامی یا خطوط ریلی ، به مکان های ماموریت اعزام کنند.سیستم تسلیحاتی اسکندر بر پایه یک شاسی چرخدار 8×8 کاماز تقویت شده است.
ساختار کابین کج و متمایل به جلو کامیون دارای یک در دو سمت است. کابین زره پوش سه خدمه را در خود جای داده و دارای یک شیشه جلوی بزرگ است که دید واضحی از اطراف ارائه می دهد.
در قسمت عقب خودرو یک ماژول اسلحه 155 میلی متری و یک سیستم بارگیری تمام اتوماتیک در پشت اسلحه اصلی ادغام شده است. ماژول سلاح می تواند انواع مهمات «استاندارد» و «ویژه» کالیبر 155 میلی متری ناتو را شلیک کند.
طول، ارتفاع و عرض این سلاح به ترتیب 11.4 متر، 3.85 متر و 2.6 متر است. فاصله آن از سطح زمین 385 میلی متر است.
ماژول سلاح می تواند پرتابه های کالیبر 155 میلی متری/52 میلی متری را تا حداکثر برد 25 کیلومتر شلیک کند. قابلیت شلیک متناوب و همزمان چند دور (MRSI) این سلاح، آن را قادر می سازد تا چهار پرتابه متناوب را در زوایای گوناگون شلیک کند.
حداکثر سرعت شلیک سیستم تسلیحاتی شش گلوله در دقیقه است.
الکساندر می تواند استحکامات دشمن را در حداکثر برد شلیک 32.5 کیلومتر با مهمات استاندارد نابود کند.
حداکثر برد شلیک را می توان تا 52 کیلومتر با استفاده از سیستم های توپخانه پیشرفته مانند پرتابه های توپخانه 155 میلی متری HE ERFB RA/BB بسیار دور برد (VLAP) افزایش داد.
این خودرو همچنین دارای چهار محور هیدرولیک است که شلیک در هر دو جهت را تضمین می کند و آن را به یک سلاح توپخانه منحصر به فرد تبدیل می کند.
سامانه توپخانه الکساندر مجهز به کانتینر ذخیره سازی است که می تواند 12 گلوله مهمات اضافی را در خود جای دهد. سیستم بارگیری خودکار اسلحه را با مهمات موجود در محفظه ذخیره سازی مجدداً پر می کند.موتور و تحرک
وسیله نقلیه 8×8 سیستم توپخانه از یک موتور دیزلی سوپرشارژ 400 اسب بخار نیرو می گیرد. این وسیله نقلیه می تواند با حداکثر سرعت جاده ای 90 کیلومتر در ساعت حرکت کند و حداکثر برد 500 کیلومتر را طی کند.
این آتشبار می تواند از ترانشه هایی به عرض 1600 میلی متر عبور کند و همچنین می تواند از موانع آبی با عمق 1100 میلی متر عبور کند.پ.ن : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
.
-
7
-
16
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «انجام عملیات نظامی در جبهه های جنگ بر علیه نظامیان ایران» اختصاص داد.
از سال ۶۵ تا ۶۶ مجاهدین خلق به عنوان نیروی کمکی و در قالب یگانهای بعثی وارد نبردهای زمینی با رزمندگان میشدند.
اما از سال ۶۶ یگانهای مستقل مجاهدین خلق تشکیل شد و در مناطق کوچک عملیات محدود انجام میدادند. آنها تا قبل از عملیات مرصاد، حدود ۱۰۰ عملیات کوچک علیه رزمندگان انجام داده بودند.
نقل قولادعای سازمان این است که در سال 66 ما 99رشته عملیات انجام دادیم.
بهعنوان مثال، دو نفر میرفتند یک سنگر نظامی را تخلیه میکردند و سربازی را که آنجا بوده بهشهادت میرساندند. اسم این را یک عملیات میگذاشتند. از آنجاییکه با زبان فارسی آشنا و در پوشش ایرانی بودند، چنین عملیاتهایی برای آنها میسرتر از ارتش عراق بود. آسیبهای این عملیاتها مختصر بود اما ایجاد نگرانی از ستونپنجم در بین رزمندگان نبرد را دشوارتر میکرد.
بر اساس این راهبرد، در سال 66 عملاً چند اتفاق برای سازمان افتاد :
نخست اینکه دوره آموزشها کاملاً متفاوت شد. پیش از این آموزشهای سازمان بیشتر بر مدار بمبگذاری، تخلیه تلفنی و کارهای تروریستی درونشهری بود. ولی ورود به فاز جنگی (چیزی که خودشان اسمش را ارتش آزادیبخش گذاشته بودند که در حقیقت بخشی از ارتش بعثی بود) منجر به تشدید آموزش نظامی شد.
دوم اینکه از هواداران خود خواستند که به ارتش سازمان بپیوندند و کشور را ترک کنند و خط عملیات شهری تقریباً از این به بعد متوقف می شود.
نقل قولولی خط جاسوسی تلفنی (تخلیه تلفنی) ادامه پیدا میکند.
سیر عملیات نظامی و تبلیغات گسترده روی آنها و افزایش حمایت حامیان عراق از سازمان، موجب شد که سازمان به حرکت جهشی (ماکرو) روی آورد و خواستار سهم و نقش بیشتری در استراتژی نظامی رژیم بعث عراق گردد. نتیجه آن پس از چند ماه توقف ، تغییر و تقویت سازماندهی ارتش سازمان بود که اولین نمود آن اقدام به عملیات موسوم به آفتاب در آستانه حمله گسترده عراق برای باز پس گیری فاو، در منطقه فکه بود.
سال 1367 افزایش حمایت حامیان عراق از گروه تروریستی مجاهدین، موجب شد این گروه به حرکت جهشی روی آورد و خواستار سهم و نقش بیشتری در استراتژی نظامی رژیم بعث عراق شود و به همین منظور با فراخوان هواداران فراری خود از کشورهای مختلف و با پیوستن تعداد زیادی از فراریان و زندانیان سابق که طی سالهای قبل مورد رأفت نظام اسلامی قرار گرفته و آزاد شده بودند، دست به اجرای سه عملیات نظامی نسبتا گسترده با نامهای آفتاب (8 فروردین 67، فکه)، چلچراغ (28 خرداد 1367، مهران) و فروغ جاویدان (3 مرداد 1367، کرمانشاه) زد و در خلال این حملات تعداد صدها نفر از مردم ایران را به شهادت رساند که به اجمال درباره این عملیات ها توضیح داده میشود.
اما مختصراً عرض کنیم که اولین اقدامی که واقعاً میتوان نام عملیات بر آن گذاشت، «عملیات آفتاب» منافقین است که در فروردین1367 در مرزهاى جنوبى كشور انجام گرفت و بیشترین دستاوردش علنیشدن حضور رسمی منافقین در جنگ بود.
بعد از آن در 28خرداد67، شاهد «عملیات چلچراغ» بودیم که شهر مهران توسط عناصر منافقین تصرف شد و میدانهای نفتیاش به کنترل آنها در آمد، اما بهزودی آزاد شد.
گام بعدی را دقیقاً بعد از پذیرش قطعنامه در مرداد67 برداشتند و آن را «عملیات فروغ جاویدان» نامگذاری کردند و رویای تصرف قریب الوقوع تهران را در سر داشتند. عملیات مرصاد که در تقابل فروغ جاویدان طراحی شده بود، یکی از موفقیتآمیزترین عملیاتهای نظامی ایران بود؛ زیرا علی رغم تلفات بسیار اندک نیروهای دفاعی کشور ، سازمان رزم منافقین بطور کامل مضمحل شد.
عملیات مرصاد/ تنگه چارزبر/ انهدام سازمان رزمی مجاهدین
شرایط نظامی و سیاسی ایران در بهار 67 در حال تغییراتی بود که یادآوری آن، شناخت بهتر زمینه اقدامات گستردهتر نظامی سازمان را امکان پذیر میسازد.
به نوشته کتاب پایان جنگ : در فروردین سال 1367 به دلیل تحولاتی که به تدریج در حال وقوع بود، ساختار الگوهای موجود از کنش و واکنشهای حاکم بر جنگ دستخوش تغییر شد. صرف نظر از ملاحظات سیاسی و نظامی که به طور آشکاری به سود عراق در حال تغییر بود، اوضاع داخلی ایران نیز به دلیل افزایش اختلاف نظرات سیاسی و مناقشات جناحی در آستانه فرا رسیدن انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی در نیمه دوم فروردین، از حساسیت خاصی برخوردار بود.
نقل قولفضای داخلی کشور عمیقا درگیر انتخابات مجلس و فارغ از روند حساس و نگران کننده روند جنگ بود، چرا که پیروزی در عملیات والفجر 10 در 1366/12/23 نوعی احساس آرامش نسبت به جبههها ایجاد کرده بود.
از سوی دیگر در شرایطی که نیمه اسفند 66 حملات موشکی عراق به شهر تهران آغاز شده بود و در سال نو 67 نیز ادامه داشت، برخی عملیاتهای نظامی عراق برای زمینه سازی و تمهید اجرای طرح عملیات بزرگ در جنوب که در اواخر فروردین برای تسخیر فاو برنامه ریزی شده بود، صورت گرفت. سازمان هم در این زمینه کمکی برای ارتش عراق بود.
مسعود رجوی در یکی از نشست ها ماجرای یکی از ملاقات هایش با عزت ابراهیم را توضیح داد. ظاهراً عزت ابراهیم در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بوده تعریف کرده بود که: در راه رفتن به خانقین برادران مجاهد را دیدم که در حال دفاع از کشور عراق بودند. اگر مملکت به حالت آرامشش برگردد ما باید به نحو احسن این خدمتی که برادران مجاهد به ما کردند را جبران کنیم.
عضو سابق مجاهدین خلق می گوید مسعود رجوی که تازه چهل قبضه توپ 130 را از ارتش عراق تحویل گرفته بود با ذکر این ماجرا گفت: این نتیجه زحماتی است که در عملیات مروارید کشیدید.
عملیات چلچراغ
بخش دوم : شرح ماجرا
زنان تانک سوار ارتش رجوی در عملیات چلچراغ
در سالهای پایانی جنگ، منافقین کاملاً شکل نظامی به خود گرفتند و بهعنوان بخشی از توان رزمی ارتش عراق در جبهه مأموریت یافتند.
در ساعات اولیه بامداد هشتم فروردین ماه 1367 حدود ساعت 12 و 30 دقیقه نیمه شب در منطقه مرزی فکه، از سوی ارتش عراق و ارتش سازمان عملیاتی صورت گرفت که به گفته سازمان با شرکت 15 تیپ رزمی (دو تیپ رزمی زنان و یک تیپ زرهی جدید التاسیس نیز در زمره این تیپها بودند) در منطقه وسیعی شروع شد.
در این عملیات که از سوی سازمان، «آفتاب» نام گرفته بود با هدف انهدام لشکر 77 خراسان (مستقر در غرب منطقه شوش) صورت گرفت، چند تیپ مکانیزه ارتش عراق نقش اصلی را ایفا میکردند. آنها با استفاده از اصل غافلگیری و فریب، نیروهای خط پدافندی را دور زده ، خود را به گروهان تانک مستقر در منطقه رسانده و پس از بی اثر کردن این گروهان به سمت بقیه خطوط پدافندی حرکت کردند.
نقل قولمنافقین در این عملیات از نیروهای بومی خود که خراسانی بودند به عنوان خطشکن بهره بردند. لباس نیروهای خطشکن منافقین، لباس نیروهای ارتش جمهوری اسلامی بود زیرا که اولین سد در مقابل آنها نیروهای ارتشی لشکر ۷۷ خراسان بود بنابراین برای استفاده از اصل غافلگیری چنین تاکتیکی را انتخاب کردند.
نیروهای ارتش سازمان پس از تصرف خط پدافندی ارتش جمهوری اسلامی توسط ارتش عراق، تمامی سنگرها و استحکامات موجود را به آتش کشیدند و سپس به برافراشتن پرچمهای سازمان بر روی خاکریزها و پخش اعلامیه اقدام نمودند.
عملیات «آفتاب» اولین عملیاتی بود که سازمان از زنان نیز بطور گسترده در خط مقدم جنگ استفاده کرد.
عراقیها و نیروهای سازمان تا حدود ظهر روز تهاجم تمامی امکانات و تجهیزات به غنیمت گرفته شده را به پشت خط و به درون خاک عراق منتقل کردند و نیز کلیه اوراق و اسناد موجود در سنگرهای ستاد لشکر را انتقال داده و در حدود ساعت 13 از خاک ایران تا پشت خط پدافندی رژیم بعث عراق عقب نشینی کردند.
بر اساس گزارش منابع نظامی ایران، تلفات سنگینی به مهاجمان وارد آمد و آنان مجبور به عقب نشینی از خاک ایران شدند.
نقل قولدرباره دستاورد سازمان از این عملیات، راستگو (با استناد به منابع سازمان) مینویسد:
تلفات وارده به لشگر 77 خراسان 3500 تن کشته و مجروح و 508 اسیر، از طرف سازمان اعلام شد... ارتش آزادیبخش سازمان مجاهدین توانست با همراهی و همکاری ارتش کشور دشمن [عراق] ، کاری را که آن ارتش نتوانسته بود بر علیه کشور ایران عملی سازد انجام دهد و یکی از لشگرهای زبده رژیم [نظام] ایران را به نفع طرف عراقی از کار بیاندازد...
رجوی در نشستی در همین رابطه گفت که این سربازان مانع ورود ما به خاک ایران برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی هستند و باید از سر راه کنار زده شوند.
رجوی قبل از عملیات طی نشستی برای تحریک و تشویق نیروهایش جهت حمله به خطوط ارتش میگوید: توان یک یگان ما با 3 یا 4 یگان ارتش ایران برابر است. یک گردان برای درهم شکستن چند گردان کلاسیک ارتش.
ارتش عراق طی عملیات «رمضان المبارک» موفق به باز پس گیری شهر فاو شد
پس از چند عملیات نظامی انحرافی ارتش عراق در نیمه دوم فروردین 1367 ؛ آمریکاییها در تاریخ 1367/01/28 به دو سکوی نفتی ایران در خلیج فارس حمله کردند و همزمان با آن، عراقیها غافلگیرانه و پس از حمله گسترده شیمیائی به خطوط پدافندی خودی در فاو، با سپاهی مجهز به فاو یورش آوردند...
سقوط فاو در عرض 36 ساعت پس از آنکه دو سال و 3 ماه در اختیار ایران بود و در حالی که عراق از حضور عمده قوای ایران در منطقه غرب اطلاع داشت، با به کار گیری سلاحهای شیمیایی و با استفاده از گاز خردل و سیانور، انجام گرفت.
نقل قولبعدها روشن شد که اطلاعات گردآوری شده توسط سازمان از وضعیت جبههها و نیروهای نظامی ایران، در به ثمر رسیدن عملیات مزبور نقش مهمی داشت.
بدنبال عملیات آفتاب بود که انبوهی از امکانات رفاهی، نظامی و تجهیزاتی به سوی قرارگاه اشرف و سایر قرارگاههای مجاهدین سرازیر شده بود، همین ماجرا رهبران مجاهدین را به فکر عملیات دیگری انداخت.
تقریبا سه ماه بعد از «عملیات آفتاب»، یعنی در تاریخ 28 خرداد سال 1367 یکی از بزرگترین عملیاتهای مجاهدین با هدف تصرف مهران انجام گرفت. در بهار همین سال، بعد از نشست محرمانه رجوی و صدام، تجهیزات سنگین شامل تانک های «تی55» و نفربرهای «بیامپی» دراختیار مجاهدین قرار گرفت و افسران عراقی آموزش فشردهای را برای آنها برگزار کردند.
با این تدبیر، ارتش منافقین با کمک ارتش عراق در اوایل بامداد روز یکشنبه 1367/3/29 به مواضع نیروهای لشکر 16 زرهی قزوین (مربوط به ارتش) و لشکر 11 امیرالمؤمنین (ع) (مربوط به سپاه) ، در منطقه عمومی مهران و در چهار محور به طور 50 کیلومتر و به عمق 30 کیلومتر به نیروهای جمهوری اسلامی حمله کرد و شهر مهران را درحالیکه خالی از سکنه بود، به تصرف درآورد.
در جریان این تهاجم، ارتفاعات قلاویزان، کومک، زالو آب، کج، کانی سخت و منطقه دراجی نیز به اشغال و تصرف منافقین درآمدند و عقبه نیروها در جاده ایلام به مهران نا امن شد.
قبل از آغاز عملیات مشترک مجاهدین و ارتش عراق که در تبلیغات رسانه ای سازمان صرفا از نیروهای مجاهدین نام برده می شد ، از ابتدای شب تمام محورهای منطقه توسط توپخانه ارتش عراق زیرآتش قرار گرفت. در عملیات مزبور که توسط تیپهای زرهی عراق و پیاده مجاهدین انجام شد، آتش سنگین توپخانه عراق، شهر خالی از سکنه مهران را به طور کامل ویران ساخت و آنها توانستند در سحرگاه روز بعد وارد شهر مهران بشوند.
مجاهدین خائن در واقع شهری را به تصرف خود درآورده بودند که از مدتها قبل خالی از هرگونه سکنه بوده و اینگونه وانمود میکردند که فتح عظیمی نصیب آنها شده است. بنابراین پس از ورود به شهر، با دعوت از خبرگزاریهای خارجی دست به راهاندازی یک برنامه بزرگ تبلیغاتی زدند.
تصویر ادوات و خودروهای ادعائی منافقین مبنی بر غنائم عملیات چلچراغ
منافقین اسم این عملیات 11 ساعته را چلچراغ گذاشتند. آنها با حدود سه هزار نفر که در قالب 15 تیپ سازماندهی شده بودند؛ با شعار امروز مهران، فردا تهران از دو محور به شهر مهران حمله کردند. (در گروهک هر ۱۵۰ الی ۲۰۰ نفر را یک تیپ میگفتند، هرسه یا چهار تیپ هم یک لشکر را تشکیل میداد.)
پس از این عملیات، سرکرده مجاهدین مدعی شد وقتی در یک عملیات ، شهری تصرف میشود ، بنابراین دسترسی به تهران مشکل نخواهد بود؛ از اینرو شعار «امروز مهران، فردا تهران» را سر دادند که واهیبودن این شعار اندکی بعد آشکار شد. [شکست عملیات فروغ جاودان]
نقل قولارتش عراق با 530 حمله هوایی و بهکارگیری گازهای اعصاب علیه رزمندگان و نیز حمله با بالگردهای توپدار، این عملیات را پشتیبانی کرد.
در این عملیات 44 دستگاه تانک، 38 خودرو زرهی، 30 عراده توپ و 3400 قبضه سلاح سبک ارتش به دست دشمن افتاد و 1400 نفر از رزمندگان اسلام که بیشتر آنها سرباز بودند نیز به اسارت منافقین درآمدند.
لازم به توضیح است که قبل از شروع عملیات «چلچراغ»، شنود بی سیمی سازمان نیز در منطقه ای امن در این جبهه فعال بوده که با رصد و استراق سمع مکالمات بی سیمی نیروهای ایرانی مستقر در منطقه اخبار و اطلاعات بدست آمده را به مقر فرماندهی مشترک سازمان و ارتش عراق که رجوی شخصا در آن مستقر بود منتقل می گردید.
قبل از شروع عملیات، از ابتدای شب تمام محورهای منطقه توسط توپخانه ارتش عراق زیر آتش قرار گرفت و با شروع عملیات تبدیل به آتش تهیه پیشروی مقدماتی شد.
مجاهدین در این عملیات مسئولیت حملهٔ زمینی را برعهده داشتند و ارتش عراق از آنها با توپخانه، نیروی هوایی و سلاحهای شیمیایی پشتیبانی میکرد.مجاهدین در این عملیات تعداد قابل توجهی کشته دادند. بدون آنکه نامی از آنها منتشر شود.
در رابطه با بی تفاوتی رجوی نسبت به کشته شدن اعضای فرقه، داستان شکستن خط توسط نیروهای مجاهدین در عملیات موسوم به «چلچراغ» شنیدنی است.
در رابطه با این عملیات رجوی در یکی از نشست ها میگفت:
« . . . در اتاق جنگ با تعدادی از افسران بلند پایه و ستادی عراقی حضور داشتیم. (در منطقه مرزی در شهر زرباطیه عراق) ، بچه ها پشت خط گیر کرده بودند، ارتش رژیم خیلی مقاومت میکرد و تعدادی هم در همان جا کشته دادیم ، از زمانبندی تعیین شده خیلی عقب بودیم تمامی افسران عراقی به من پیشنهاد میدادند که عملیات را متوقف کنم، آنها میگفتند بچه ها دارند از بین می روند و هیچ پیشروی هم صورت نگرفته است. ولی من به آنها گفتم نه، هر چقدر هم لازم باشد کشته میدهم تا خط شکسته شود و شکسته هم شد . . . (کف زدن حضار برای رجوی) » .
گزارش راستگو از این عملیات (مطابق منابع داخلی سازمان) :
از چهار محور به شهر مرزی مهران واقع در جنوب غربی استان ایلام حمله بردند و آن شهر را تسخیر کردند. شهر مهران در طول جنگ ایران و عراق چند بار بین طرفین دست به دست شده و در آن تاریخ، خالی از سکنه بود.
در این شهر به علت شدت آتش توپخانه عراقیها حتی یک ساختمان سالم نیز بر جای نمانده بود. به گفته سازمان، « در عملیات چلچراغ لشگر 16 زرهی قزوین، لشگر 11 سپاه پاسداران و گردانهای مختلف توپخانه و کاتیوشای حکومت اسلامی به طور کامل در هم کوبیده شد و 8 هزار تن از نیروهای حکومت اسلامی کشته و زخمی شدند. 1500 نفر نیز در داخل این عملیات اسیر شدند » .
در عصر روز تهاجم، نیروهای ارتش سازمان، کلیه امکاناتی را که قابل انتقال بوده به پشت خط عملیاتی منتقل و سنگرها و مقرهای خط عقب و اکثر سنگرها و سولهها و مقرهای خطوط و پایگاههای بعدی را منهدم کرده، به آتش کشیدند.
روز دوم تهاجم تعداد دیگری از نیروهای سازمان منطقه را ترک و به داخل عراق عقب نشینی کردند.
روز سوم کل منطقه را تخلیه کردند.
بخشی از امکانات و کمکهای ارتش عراق در این تهاجم به شرح ذیل بود:
1- در اختیار گذاشتن معابر و امکانات لازم در طول مدت شناسایی منطقه
2- باز کردن میدان مین و معبر
3- تامین عمده تانکها و نفربرهای عملیاتی سازمان
4- تامین توپخانه و ادوات دیگر به همراه مهمات مربوطه
5- آتش پشتیبانی و آتش تهیه قبل و حین عملیات
6- پشتیبانی هوایی و بمباران شدید منطقه در طول عملیات
7- پشتیبانی ترابری جهت انتقال امکانات به خط حمله و تخلیه غنایم به پشت خط
8- جابه جایی نیروهای سازمان و اسرا به پشت خط به صورت جدگانه
9- انجام عملیات ترکیبی از سوی ارتش عراق و نسبت دادن انجام کامل آن به سازمان و ارتش آزادی بخش.
تصویر دو افسر ارتشی ایران که توسط منافقین در عملیات چلچراغ به اسارت گرفته شدند
ادامه دارد ...
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
پی.نوشت 2 : ان شاء الله در پست بعدی ، به «دیگر عملیات های نظامی منافقین» در خلال جنگ 8 ساله خواهیم پرداخت.
.
-
3
-
15
-
-
با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست
راکت انداز ناشناخته چینی
( FHJ-02 )
اخیراً عکسهایی از سربازان چینی که توسط PLA منتشر شد، نشان میداد که آنها از یک سلاح قابل حمل عجیب و غریب استفاده میکنند.
سلاحی که به نظر نمی رسد از هیچ مدل خارجی کپی شده باشد و از یک سه پایه تاشو (که پیش از این برای تفنگ های بدون لگد ساخته شده بود) استفاده می کند.
این سلاح با نام FHJ-02 شناخته می شود و مهمات 62 میلی متری هدایت ناپذیر را در بردهای کوتاه پرتاب می کند. هفت لانچر این سلاح هر کدام راکت های 62 میلی متری را حمل می کنند که از طریق کنترل از راه دور برای پشتیبانی آتش پیاده نظام ، بصورت شلیک مستقیم پرتاب می شوند.
اینکه چرا PLA و PLAN به یک موشک انداز دیگر برای پیاده نظام خود نیاز دارند ، کمی گیج کننده است، اما درک دکترین ارتش پکن می تواند هدف از ساخت FHJ-02 را روشن کند.
سربازان و تفنگداران دریائی چینی در حال حاضر به سه نوع راکت ضد تانک مجهز شده اند. این سه نوع عبارتند از :
تایپ 69 که بر اساس RPG-7 شوروی طراحی شده است.
PF-89 یکبار مصرف که مجهز به راکت 80 میلی متری است.
تفنگ عظیم بدون لگد PF-98 که یک گلوله HE 120 میلی متری شلیک می کند.
از سوی دیگر راکت های 62 میلی متری سامانه FHJ-02 برای از بین بردن تانک های جنگی نسل دوم و سوم بسیار کوچک به نظر می رسد.
تایپ 69
پی اف - 89
پی اف - 98
نوع مهمات FHJ-02 می تواند سرنخ هایی در مورد هدف آن ارائه دهد. در درجه نخست انتخاب یک راکت 62 میلیمتری ، توجه ما را به یک سلاح روسی جلب می کند.
Bur، یک سلاح سبک وزن است که اخیراً در روسیه (صنایع معظم KBP) برای صادرات ساخته شده است. این سلاح به یک موشک 62 میلی متری برای انهدام انواع اهداف غیر زرهی در بردهای بهینه مجهز است.
FHJ-02 هم می تواند رویکرد متفاوتی برای همان مفهوم باشد، زیرا یک شعله افکن راکتی قابل حمل است. با این حال، حداکثر برد آن هرگز فاش نشده است.
نوع کلاهکی که از آن استفاده میکند، خواه انفجاری قوی یا گرماباریک، یک راز است، اگرچه منابع تایید نشده ادعا میکنند که FHJ-02 برای پرتاب گلولههای آتشزا طراحی شده است.
KBP - Bur
اجزاء :
سلاح FHJ-02 از سه بخش تشکیل شده است. بین یک سه پایه (همان نوع استفاده شده در تفنگ بدون لگد 120 میلی متری PF-98) ، لوله های پرتابگر (لانچر) در باکس مخصوص آنها و یک صفحه کنترل شبیه جعبه ناهار سبز زیتونی تقسیم می شود.
بکارگیری و استفاده از آن ، به سه سرباز نیاز دارد.
اپراتور حداقل پنج فوت دورتر از پرتابگری قرار دارد که توسط یک کابل به پانل کنترل متصل است ، زیرا FHJ-02 به صورت دستی بارگیری می شود و با استفاده از یک مجموعه دید اولیه هدف را مورد اصابت قرار می دهد.
کاربران و کارکرد :
هم سربازان نیروی زمینی و هم تفنگداران دریایی چینی با راکتاندازهای FHJ-02 مشاهده شدهاند، اگرچه هنوز هیچ مستندی وجود ندارد که نشان دهد این توپخانه راکتی سبک ، در سازمان رزم این نیروها ، در سطح جوخه، گروهان یا گردان بکار گرفته میشود.
FHJ-02 به دلیل ابعاد کوچکش، احتمالاً برای نیروهای ویژه ، چتربازان و نیروهای نفوذ کرده در پشت خطوط جبهه دشمن ، جایگزین خمپارههای 60 م.م میشود.
از آنجایی که یگان های فنی مهندسی PLAN هم از FHJ-02 استفاده می کنند، این نشان می دهد که برای درهم شکستن مواضع ثابتی که توسط پیاده نظام حریف ایجاد گردیده و نگه حفظ شده است ، هم طراحی شده است.
آیتم های زیر بر اساس ویژگی های قابل مشاهده FHJ-02 امکان فهرست شدن یافته است:
ابتدا به بخش های پیاده نظام (نیروی زمینی و نیروی دریائی) اختصاص داده شده است.
دوم، می توان آن را به راحتی حمل نموده و راه اندازی کرد و لجستیک را تحت فشار قرار نمی دهد.
سوم، این یک سلاح توپخانه کوتاه برد است.
چهارم، برای درهم شکستن استحکامات با راکت های آتش زا قبل از حمله اصلی است.
تجهیز جوخه ها و گروهان ها به توپخانه موشکی فوق سبک ممکن است برای ارتش های ناتو غیرعادی باشد، اما PLA دکترین جنگ زمینی منحصر به فرد خود را بر اساس سلاح های سنگین قابل حمل دارد.
برای مثال، یک جوخه پیاده نظام چینی ، هم سلاحهای خودکار جوخه (معمولاً یک بولپاپ با یک خشاب توپی) و هم مسلسلهای سبک مانند تایپ 88 برای خاموش کردن آتش سرکوبکننده دارند. این سلاح های کوچک توسط نیروهائی که از پرتابگر چند نارنجکی QLZ-87، مسلسل سنگین تایپ 89 و راکت انداز PF-89/98 استفاده می کنند، تکمیل می شوند.
در مقابل زرهی دشمن هم، سلاح استاندارد ضد تانک 120 میلی متری PF-98 بکار گرفته می شود.
البته سربازان PLA در برخی رزمایش ها هم با موشک ضد تانک HJ-73 تمرین می کنند که کپی بهبود یافته ای از AT-3 Malyutka شوروی است.
HJ-73 (Malyutka)
عجیب است که شرکت دولتی نظامی-صنعتی نورینکو چگونه مایل به صادرات پرتابگر موشک هجومی تاپ اتک قابل حمل HJ-12 یا Red Arrow 12 است که شباهت آنها به Javelin و Spike-MR غیرقابل انکار است، در حالی که پیاده نظام PLA از بکارگیری آن به جای سلاح های آتش مستقیم اجتناب کرده است.
HJ-12 Red Arrow
به نظر نمی رسد که FHJ-02 از کاربرد گسترده ای در میان نیروهای مختلف پیاده نظام PLA برخوردار باشد، اما ارتش هایی که در آینده جنگ زمینی با چین را پیش بینی می کنند باید توجه داشته باشند که سربازان پکن تعداد زیادی سلاح کالیبر بزرگ در اختیار دارند.
پ.ن : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
.
-
4
-
16
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
واحد سواره نظام ویژه حفاظت شاه
( بریگاد* قزاق ؛ از عهد ناصری تا دوره احمد شاهی)
واژه شناسی: «قزاق» تحریف واژهی روسی «کازاک Kazak» است که در فرانسه و برخی زبانهای دیگر، کُزاک (Cosaque) تلفظ میشود. این نام را به قومی اسلاو زبان و ارتودوکس ساکن غرب روسیه و کشورهای اوکراین و لهستان اطلاق میکنند؛ اما نویسندگان ایرانی، به نادرست قزاقان روسی را از قبیلههای ترکزبان آسیایی و به گونهی مشخصتر، مردمی انگاشتهاند که بیشتر در جمهوری کنونی قزاقستان میزیند و شماری از آن، به ایران نیز کوچیدهاند.نخستین سرکردهی تاریخی کازاکها، ایوان رونو(Ivan Rouno) بود که در نیمهی قرن پانزدهم رویهی اجیر شدن در جنگهای شرق اروپا را پیش گرفت. این رویه ادامه یافت و کازاکها که به مانند اسلاوهای کهن (و به قول نظامی «روس وحشیسرشت») بودند، در ماجراهای اوکراین و لهستان و لیتوانی، جنگآوریها کردند؛ تا آن که تزارهای روسیه آنان را در نیمهی دوم سدهی هجدهم میلادی، با نام «رژیمان (= هنگ) سوارهی کازاک» در گارد ویژهی خود وارد ساختند.با سقوط تزاریسم، این قوم به حاشیه رانده شد و حتی در خلال جنگ دوم تصفیههای استالینی را هم به خود دید.گفتنیست که در جریان بحران اخیر شرق اوکراین ، کازاکها که همسایهی اوکراین و دارای تعصب روسی هستند، به سود تجزیهطلبان روسیزبان وارد معرکه شدند و مورد اتهام دولت اوکراین و ناظران غربی قرار گرفتند.تصویری از یک سرباز قزاق امپراطوری روسیهپیشینه: در اوایل قرن نوزدهم میلادی ، ایران هنوز دارای نیروی قابل توجهی بود. در جنگ های ایران و روس ، قشون ایران اگر چه سرانجام از روسها شکست خورد ، ولی در قفقاز سخت پایداری کرده ، حتی در تعدادی از نبردهای خونین پیروز شده بود.با این همه انحطاط کلی کشور در زمان محمدشاه قاجار ، باعث زوال مصیبت بار قوای مسلح ایران شد.پس از شکستهای پیاپی ایران از روسیه در زمان فتحعلیشاه و لشکرکشی بینتیجه محمدشاه بههرات، همچنین شکست ایرانیان از انگلیسیها در جنوب و از ترکمانان مرو در اوایل دوره ناصری، قشون ایران از هم فروپاشید.تاریخچه تشکیل نیروی قزاق«ناصرالدین شاه» در عالم خیال هوادار اصلاح قشون بود. او طی نخستین مسافرتش به فرنگستان سخت تحت تأثیر مانورهای منظم و «اونیفورمهای» زیبای قشونهای کشورهای مختلف به خصوص اتریش درآمده بود.ناصرالدینشاه که در اندیشه تشکیل ارتش نوین بود، دوباره خیال اصلاح قشون به خاطر نااستوارش خطور کرد. شاه در ماورای قفقاز سفر میکرد و آن ناحیه آکنده از سپاهیان روسی بود که از جنگ های روس و عثمانی که پایان یافته بود بازمیگشتند.همه جا عده ای از قزاقها، ناصرالدین شاه را همراهی میکردند. آنان دارای سر و وضعی خوب بودند. «اونیفورم»های زیبا پوشیده و چابک سواری مینمودند و این همه چنان دل از ناصرالدین شاه برده بود که به نایب السلطنۀ قفقاز «گراندوک میخائیل نیکولایوویچ» گفت بر سر آن است که چنان سواره نظامی را در کشور خود پدید آورد (روس و انگلیس در ایران ، ص 154) .وی در دومین سفر خود به اروپا در ایروان با رژیمان [هنگ] سوار کازاک [قزاق] روبرو شد که با لباس متحدالشکل در طولِ مسیر، تشریفات نظامی بهجا میآوردند و نظمشان نظر وی را جلب کرد («المآثر و الآثار ، در چهل سال تاریخ ایران» ، ص 2382) .از این رو در تفلیس برای تشکیل واحد سواره نظام قزاق با دوک بزرگ میشل پاولویچ مذاکره کرد و با موافقت تزار، نخستین هیئت روسی بهفرماندهی کلنل دومانتویچ همراه با سه افسر و پنج درجهدار قزاق در 1296 ه.ق به تهران آمدند (بریگاد قزاق ، ص 280 - 281 ) ؛ ( «المآثر و الآثار ، در چهل سال تاریخ ایران» ، ص 2382) .همچنین تزار هزار قبضه تفنگ و چند توپ برای دو توپخانه سبک بهناصرالدین شاه اهدا کرد (ایران و قضیه ایران ، ج 1، ص 745) .امپراطور روس ، همین که به منظور خود نائل گشت ، قزاقخانه روس را در ایران دایر نموده و چندین توپ مسی و هزار تفنگ و چند هزار فشنگ برای شاه ایران هدیه داد. سیاستمداران ایران مانند همیشه از این پیشامد مست و مغرور گشته ، همه جا می گفتند که امپراطور روس باجگذار و خراج پرداز قبله عالم شده ؛ امپراطور علاوه بر اینکه افسران خود را مأمور خدمتگذاری سربازان ایران نموده است ، این هدیه های نفیس را نیز به خاک پای همایونی تقدیم می دارد! (ایران و قضیه ایران ، ج 1، ص 746) .«کلنل دومانتوویچ» در ماه ژانویۀ 1879 میلادی به تهران رسید.
وزیر مختار روسیه، «ایوان الکسی زینوویف» ، «ترجمان سفارت» را به راهنمایی وی برگزید. ترجمان سفارت، عرب نژادی بود تحصیل کردۀ روسیه که به تابعیت آن دولت درآمده بود و «گریگورویچ» نام داشت.
«گریگورویچ» سالها در تهران به سر برده و با تمام مقامات رسمی مقیم تهران ارتباط و رفت و آمد داشت.
شاه با شنیدن خبر ورود «کلنل دومانتوویچ» به تهران اراده کرد نمایشی با شرکت سوارکاران گارد سلطنتی فراهم آورد و بدین منظور مراسم مخصوصی در زمین «عشرت آباد» برگزار شد.
سان دیدن شاه از نیروهای قزاق در میدان مشق تهران
شاه در روز موعود با تشریفات سلطنتی به میدان آمد.
سربازان با رسیدن موکب ملوکانه تا به زانو خم شدند و تعظیم کردند اما همین که شاه چند قدمی دور شد با هم مشغول صحبت و گفت و گو شدند و یا به خرید میوه از فروشندگان دوره گردی که بساط خود را کنار میدان پهن کرده بودند پرداختند و عده ای نیز مشغول چاق کردن چپق شدند.
«کلنل دومانتوویچ» که با انضباط سخت ارتش امپراتوری خو گرفته بود، مات و مبهوت به این مناظر عجیب و غریب مینگریست.
او هنوز فرق بین دربار «رومانوف»ها و «قاجاریه» را درک نکرده بود.
در دربار قاجاریه که ایلیاتی و بیابانگرد بودند تشریفات دربارهای اروپایی رعایت نمیشد و رفتار شاه با اطرافیان بیشتر شبیه رؤسای قبایل بود تا یک پادشاه.
در پایان این مراسم پرسروصدا و اسبدوانی بی نظم گارد شاهی ، «ناصرالدین شاه» از «کلنل دومانتوویچ» میپرسد: «کلنل اسبدوانی گارد چگونه بود؟» دومانتوویچ چنان که در خاطرات خود مینویسد، در جواب شاه، سیاستمدارانه میگوید: «اعلیحضرتا اسبها بسیار خوب بودند و سوارکاران عالی!» (روس و انگلیس در ایران ، ص 159) .
از نوشته های لرد کرزن ، معلوم می شود که « این جناب «کلنل دومانتوویچ» پیش از آنکه برای ایجاد قزاقخانه و به عنوان اولین فرمانده بریگاد سواره قزاق به ایران بیاید ، تحت فرماندهی یک ژنرال روسی [ژنرال ترکوکاسف] در جنگ علیه ترکمن های یاغی که نقاط سرحدی ایران را پیوسته مورد تاخت و تاز قرار می دادند ، شرکت کرده بود و به همین مناسبت دربار ایران از لیاقت و کاردانی او شناخت کافی داشت.»دومانتویچ مأمور تشکیل گروه حفاظت ویژه شاه، مرکب از پانصد قزاق بود که بنا به قرارداد میان فرمانده روسی و دولت ایران، امتیاز آن بهشاه اختصاص داشت. بدینترتیب، گارد قزاق از نیروی نظامی دولتی جدا میشد (انقلاب ایران ، ص 240 ، پانویس 1) .دومانتویچ با وجود مخالفتهای رجال ایرانی، نیروی قزاق را از ایرانیان مهاجر قفقازی که در جنگهای ایران و روس شرکت داشتند تشکیل داد («المآثر و الآثار ، در چهل سال تاریخ ایران» ، ص 2382) .
نخستین مراسم سان و رژه در رمضان 1296 قمری در برابر ناصرالدینشاه برگزار شد («المآثر و الآثار ، در چهل سال تاریخ ایران» ، ص 2393) . شاه خشنود از انضباط قزاقها، دومانتویچ را مورد تحسین قرار داد.
در 1299 قرارداد دومانتویچ به پایان رسید و شاه بیدرنگ آن را تجدید کرد. اما اختلاف دومانتویچ با زینوویف ، وزیرمختار روسیه، موجب بازگشت وی به روسیه شد (روس و انگلیس در ایران ، ص 154) .
پس از او ستاد ارتش قفقاز کلنل چارکوفسکی را برای سه سال بهفرماندهی گارد قزاق برگماشت (انقلاب ایران ، ص 245) . در قراردادی که میان میرزاسعیدخان، وزیر خارجه ایران، و وزیرمختار روسیه برای استخدام دومین هیئت به امضا رسید، ضمن تعیین حدود اختیارات و وظایف فرمانده قزاق، بنابر فصل هفتم این قرارداد، گارد قزاق میبایست زیر نظر وزارت جنگ ایران قرار میگرفت (انقلاب ایران ، ص 246) .
در دوره فرماندهی چارکوفسکی قزاقخانه توسعه یافت و بریگاد قزاق نام گرفت.
تشکیل دسته موزیک و تغییر محل قزاقخانه از اردوگاه داودیه بهقصر قاجار از تحولات دوره فرماندهی کلنل چارکوفسکی بود (ایران در جنگ بزرگ ، ص 119) ؛ («المآثر و الآثار ، در چهل سال تاریخ ایران» ، ص 723) .
کلنل کاساگوفسکی در سال 1312 ه.ق بهفرماندهی بریگاد قزاق گمارده شد
چارکوفسکی نیز پس از پایان قرارداد سه ساله خود در 1303، به روسیه بازگشت و کوزمین کاراوایف ، که پرنس دالگوروکوف ، وزیر مختار وقت روسیه، حامی وی بود، بهفرماندهی بریگاد رسید (روس و انگلیس در ایران ، ص 247) ؛ اما پس از کاراوایف و جایگزینی کلنل شنهاور در 1308، بریگاد قزاقتضعیف شد (روس و انگلیس در ایران ، ص 247) .
در 1309 ه.ق و در تظاهرات بر ضد امتیازنامه رژی، بریگاد که تحت فرمان یک درجهدار قزاق و تنها امید ناصرالدینشاه برای سرکوبی بود، وارد عمل نشد (خاطرات کلنل کاساگوفسِکی ، ص 191ـ 192) .
ظاهراً شنهاور به دستور بوتزوف ، وزیر مختار روسیه، از بریگاد برای مقابله با اعتراضکنندگان، استفاده نکرد (روس و انگلیس در ایران ، ص 247) .
در 1312 کلنل کاساگوفسکی بهفرماندهی بریگاد قزاق گمارده شد. او قزاقخانه را با عنوان «بریگاد قزاق اعلیحضرت همایونی» از وزارت جنگ جدا کرد و در جریان سوء قصد به ناصرالدینشاه در 1313، با برقراری نظم و آرامش در پایتخت، زمینه ورود مظفرالدینشاه را فراهم کرد (ایران در جنگ بزرگ ، ص 119ـ120) .
او که از سوی امینالسلطان، مأمور حفظ نظم بود، به بهانه ورود سفیر کبیر عثمانی، حضور قزاقها را در شهر توجیه کرد (خاطرات کلنل کاساگوفسِکی ، ص 36) و همزمان، گزارش وقایع را بهسفارت روس فرستاد (خاطرات کلنل کاساگوفسِکی ، ص 36ـ37) .
شاه جدید نیز برای قدردانی از خدمات کاساگوفسکی، پیش از تاجگذاری، تمثال جواهرنشانی به او اهدا کرد (خاطرات کلنل کاساگوفسِکی ، ص 84) و درنخستین سفرش به روسیه برای او از تزار درجه سرتیپی گرفت (ایران در جنگ بزرگ ، ص 120) .
در این دوره، به سبب سیاستهای امینالسلطان، اختیارات فرمانده بریگاد افزونتر شد (تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه ، ج 2، ص 259) .
اما در 1314 مظفرالدین شاه با لغو فصلهفتم قرارداد (رجوع کنید به سطور پیشین) بریگاد را به فرمان خود درآورد (خاطرات کلنل کاساگوفسِکی ، ص 119 - 120) .
به هر حال فرمانبرداری بریگاد از شاه نیز ظاهری بود و بدون اجازه سفارت روسیه هیچ اقدامی نمیکرد (خاطرات سیاسی میرزا علی خان امین الدوله ، ص 276) . در این هنگام،با برکناری امینالسلطان، فرمانفرما (وزیر جنگ دولت جدید) اعتبارات بریگاد را قطع کرد و 150 قزاق سوار را برای قرنطینه طاعون بهخراسان فرستاد (روس و انگلیس در ایران ، ص 286) .
کاهش نیروی بریگاد در مرکز و بیتوجهی به درخواستهای کاساگوفسکی (خاطرات سیاسی میرزا علی خان امین الدوله ، ص 287) بر دامنه اختلاف فرمانده قزاق و وزیر جنگ افزود (خاطرات کلنل کاساگوفسِکی ، ص 188 - 194) . با اینهمه، کاساگوفسکی با پشتیبانی مظفرالدین شاه مدت نه سال در ایران ماند (ایران در جنگ بزرگ ، ص120) و عمارت قزاقخانه را در شمال میدان مشق [حوالی میدان امامخمینی کنونی] بنا کرد («المآثر و الآثار ، در چهل سال تاریخ ایران» ، ص723) .
بهنظر میرسد که در این مدّت، مراسم سالانه رژه در میدان مشق و در حضور شاه انجام میشده است (کرّاسة المعی ، ص 258 - 259) .
در 1322، پس از رفتن کاساگوفسکی، کلنل چرنوزوبوف بهفرماندهی بریگاد قزاق رسید.
اولین اقدامات او تشکیل یک گردان پیاده، تأسیس بیمارستانی بهسرپرستی پزشکی روسی و تأسیس مدرسه قزاقخانه بود (ایران در جنگ بزرگ ، ص 120) ؛ (تاریخ بیداری ایرانیان ، بخش 1، ص 654) .
عمارت قزاقخانه (ستاد قوای قزاق) که توسط کلنک کاساگوفسکی که بعدها مقر وزارت جنگ گردبد
در دوره محمدعلی میرزا دشمنی شاه جدید با مشروطیت، کهبرای حفظ آن سوگند خورده بود، آغاز شد (تاریخ بیداری ایرانیان ، بخش 2، ص 143 - 144) .
در این زمان، چرنوزوبوف پس از ثابت شدن چند فقره سوءاستفاده مالیِ او، ناگزیراز ایران رفت و فرمانده جدید بریگاد، ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخوف به تهران آمد (روس و انگلیس در ایران ، ص 475) .
لیاخوف از آغاز با مشکلات بسیاری روبرو شد (کتاب آبی ، ج 1، ص 63) . از یک سو دولت ایران از پرداخت حقوق قزاقان ناتوان بودو از دیگر سو، مجلس اول با او و بریگاد مخالفت میکرد (روس و انگلیس در ایران ، ص 475) ؛ (کتاب آبی ، ج 1، ص 63) تا سرانجام در پی اختلاف شاه و مجلس، با موافقت شاه در 1326، لیاخوف مجلس را بهتوپ بست و محمدعلی شاه او را به حکومت نظامی تهران برگزید (تاریخ بیداری ایرانیان ، بخش 2، ص 157 - 160) ؛ (کتاب آبی ، ج 1، ص 242 - 243) ؛ (انقلاب ایران ، ص 213 - 223) .
در جریان بمباران مجلس، لیاخوف فرماندهی قزاقان به مقامهای سنپترزبورگ نوشت «صاحبمنصبان ایرانی قزاقخانه صداقت خالصانه به روسیه دارند» (تاریخچه قزاق و دیونیزون قزاق ، ص 654)
گرچه محمدعلیشاه در پایتخت مشروطهخواهان را سرکوب کرد، اما مبارزه با استبداد ابتدا در تبریز و سپس در شهرهای دیگر آغاز شد. با حرکت نیروهای ملیّون به سوی تهران، لیاخوف با 750 تن قزاق، پنجهزار سپاهی منظم ایلات و پنج توپ به رویارویی با آنان پرداخت (انقلاب ایران ، ص 320 - 329) .
قزاقها سه روز در قزاقخانه مقاومت میکردند (کتاب آبی ، ج 3، ص 687) تا اینکه در 26 جمادیالثانیه 1327 لیاخوف به قزاقهای ایرانی فرمان آتشبس داد (کتاب آبی ، ج 3 ، ص 619). در همان روز سفیر روس برای حفظ قزاقخانه نمایندهای نزد سران ملیّون در بهارستان فرستاد و شرایط تسلیم لیاخوف را با آنان در میان نهاد (کتاب آبی ، ج 3 ، ص 682 - 683) .
در 27 جمادیالثانی با پناهندگی محمدعلی شاه بهسفارت روس و سپس برکناری وی، لیاخوف خود با سران ملیون از جمله سردار اسعد در بانک شاهنشاهی وارد مذاکره شد (انقلاب ایران ، ص 347 - 348) و مقرر گردید که زیر نظر محمدولیخان تنکابنی [سپهدار اعظم] وزیر جنگ، بهخدمت ادامه دهد (روس و انگلیس در ایران ، ص 525) ؛ (کتاب آبی ، ج 3، ص 684)
در 1328، لیاخوف با پایانیافتن مأموریت سهسالهاش به روسیه بازگشت و کلنل وادبولسکی به فرماندهی بریگاد منصوب شد.
او قزاقخانه را توسعه داد و فوج تبریز و اردبیل را تأسیس کرد (ایران در جنگ بزرگ ، ص 120) و بهنیروی قزاقهای استرآباد و گرگان نیز افزود.
وادبولسکی در آخرین سال اقامت در ایران به ژنرالی رسید و با آغاز جنگ جهانی اول (1333ـ1337/ 1914ـ 1918) داوطلبانه بهجبهه رفت و معاون او، کلنل پرزورکوویچ ، فرمانده بریگاد شد (ایران در جنگ بزرگ ، ص 120 و 123) .
در همین هنگام، متفقین به منظور جلوگیری از نفوذ عثمانیها و برای تشکیل جبههای در غرب ایران، بریگاد قزاق را تقویت کردند و در نتیجه دیویزیون (لشکر) قزاق جایگزین بریگاد قزاق و ژنرال بارون مایدل به فرماندهی آن منصوب شد.
او آتریاد (واحد) مشهد، اصفهان، گیلان، مازندران و همدان را ایجاد کرد (ایران در جنگ بزرگ ، ص 120) .
پس از انقلاب 1917 (1336) و روی کار آمدن حکومت موقت در روسیه بارون مایدل از فرماندهی لشکر قزاق برکنار و سرهنگ کلرژه بهایران فرستاده شد (ایران در جنگ بزرگ ، ص 121) ؛ (تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، ج 1، ص 74) .
او گرفتار درگیریهای دو دولت روس و انگلیس در ایران شد؛ و دولت انگلیس از بیم گسترش افکار انقلابی در میان قزاقها و ایران تصمیم گرفت که کلرژه را برکنار کند.
همگامی میرزاحسنخان مشیرالدوله ، وزیر جنگ، در به رسمیت نشناختن فرمانده جدید دیویزیون قزاق، زمینه را برای کودتایی بر ضد کلرژه با کمک کلنل استاروسلسکی ، معاون فرماندهی لشکر قزاق، و کلنل فیلارتف ، فرمانده آتریاد همدان، فراهم کرد که رضاخان، فرمانده گردان پیاده آتریاد همدان، در اجرای آن همکاری کرد. [ اولین حضور رضاخان در یک کودتا ! ]
بدینترتیب، کلرژه در 1336 ناگزیر، کناره گرفت و فرماندهی به استاروسلسکی واگذار شد (تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، ج 1، ص 75 - 77) .
استاروسلسکی که احمدشاه او را به درجه سرداری رسانده بود، بهنظارت انگلیسیان در امور قزاقخانه تن نداد ، ازاین رو انگلستان که پس از انقلاب اکتبر بر قدرتش در ایران افزوده شده بود، در صدد محدود کردن افسران روسی برآمد.
با ظهور نهضت جنگل در گیلان و مازندران، میرزا حسنخان مشیرالدوله، نخست وزیر، استاروسلسکی را برای سرکوب جنگلیها به گیلان فرستاد.
قزاقها پس از راندن آنان از مازندران، رشت را هم تسخیر کردند، اما با استعفای مشیرالدوله و روی کار آمدن فتحالله اکبر سپهدار رشتی، روسها از ادامه نبرد با جنگلیها خودداری ورزیدند، زیرا ظاهراً استاروسلسکی دریافت که اقدام بر ضد نهضت جنگل به سود انگلیس است (تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، ج 1، ص 80) .
ازاین رو لرد کرزن در سخنرانی خود در مجلس اعیان انگلستان، فرمانده لشکر قزاق را به تبلیغات بر ضد انگلستان و سوءاستفاده مالی متهم کرد (1920) و یادآوری نمود که او با وجود برتری نیرو، از ادامه نبرد با جنگلیها خودداری کرده است (تاریخ تحولات سیاسی نظام ایران ، ص 171، حاشیه) .
احمدشاه ظاهراً به اصرار انگلستان ناگزیر به خدمت استاروسلسکی در ایران پایان داد و در 8 آبان 1299 بیانیه رئیسالوزرا که از برکناری استاروسلسکی خبر میداد، منتشر شد.
با رفتن استاروسلسکی، برای اولینبار فرماندهی لشکر قزاق به یک ایرانی یعنی سردار همایون، نوه قاسمخان والی، سپرده شد (تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه ، ج 3، ص 176) .
سردار همایون تا کودتای 3 اسفند 1299 رئیس دیویزیون قزاق و رضاخان میرپنج فرمانده آتریاد تهران بود.
در این تاریخ و پس از کودتا رضاخان از احمدشاه لقب سردار سپه گرفت و بهفرماندهی دیویزیون قزاق رسید.
در اسفند همان سال، بریگاد مرکزی را در دیویزیون قزاق ادغام کردند و با انحلال پلیس جنوب (1300 ش) و ادغام ژاندارمری در قزاقخانه قشون متحدالشکل ایران تشکیل شد که اساس آن سازمان قزاقخانه بود (کتاب آبی ، ج 3 ، ص 724 - 725) .
تشکیلات و تسلیحات
بریگاد قزاق که در آغاز دو فوج سوار و یک دسته موزیک داشت ، در 1302 فوج سوار دیگری بر آن افزوده شد و در 1309 گردان پیاده آن تشکیل شد.
از 1317 بریگاد دارای یک نیروی رسمی 1500 نفری شامل چهار هنگ سوارهنظام و دو گردان توپخانه و یک گردان پیادهنظام بود (تاریخ تحولات سیاسی نظام ایران ، ص 96 - 102) .
در 1326، لیاخوف با اجازه محمدعلی شاه 250 نفر دیگر را به استخدام قزاقخانه درآورد (حکومت تزار و محمدعلی شاه ، ص 325) .
با تشکیل فوجهای قزاق تبریز، استرآباد و پس از آن آتریادهای مشهد، بابل، رشت، اردبیل، همدان و ارومیه بریگاد به لشکر قزاق تبدیل شد.
تسلیحات بریگاد بیشتر روسی و تفنگهای بِرْدان بود که بخشی خریداری و قسمتی از سوی تزار بهرسم هدیه بهایران فرستاده میشد. قورخانه نیز بخشی از مهمات آن را تأمین میکرد (حکومت تزار و محمدعلی شاه ، ص 320 - 323) .
بودجه بریگاد قزاق
مخارج بریگاد قزاق در دوره ناصری از خزانه دولت پرداخت میشد.
در دوره مظفرالدین شاه مشکلات مالی موجب تأخیر در پرداخت حقوق قزاقها شد. قرضه 1318 درآمد گمرک شمال ایران را در اختیار روسها نهاد، و مقرر شد که بودجه بریگاد از همین اعتبار تأمین شود (گنج شایگان ، ص 152) ؛ (بریگاد قزاق، ص 281 - 282) .
از آن پس بریگاد دیگر گرفتار تنگنای مالی نشد (حکومت تزار و محمدعلی شاه ، ص 325) .
پوشاک بریگاد
لباس هنگ گارد ، چرکزی** قرمز، قبا و کلاه پوست سفید، چکمه، قمه و شوشکه بود.
افراد سایر هنگها ، چرکزی سورمهای و کلاه پوست مشکی میپوشیدند (ایران در جنگ بزرگ ، ص 119) .
در 1300، رضاخان لباس قشون متحدالشکل را که نیمتنه، چکمه و کلاه پوستی لبهدار (مانند کلاه پهلوی) بود جایگزین لباس قزاقها کرد .
او حتی احمدشاه و ولیعهدش، محمدحسن میرزا، را نیز به پوشیدن لباس متحدالشکل نظامی که خود مبتکر آن بود، واداشت (تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، ج1، ص168، 180 - 181) .
پرچم بریگاد
در دوره ناصرالدینشاه، بریگاد قزاق پرچمی داشت از پارچه سفید و مستطیلشکل که در وسط آن رنگهای سیاه، سبز و قرمز بهموازات هم قرار میگرفتند و در قسمتِ سبز، بر روی تکه بیضی سفیدی، تصویر طلایی شیر و خورشید نقش بسته بود (کرّاسة المعی ، ج 3، ص 2228 ،2248) ؛ (بیرق های دوره ناصری ، ص 63) .
* بریگاد : واژه ای فرانسوی برابر تیپ و شامل چند واحد نظامی به سرکردگی یک سرتیپ است.** چرکزی یا چرکاسکا (cherkeska) : چرکزی یا چرکسی یا چوخا عبارت است از یک قبای تکدکمه محلی. این کت پشمی با یقه بلند که بخشی از لباس سنتی مردانه مردم قفقاز است ، در ایران به عنوان یونیفرم رسمی قوای قزاق انتخاب گردید.--------------------------------------------------منابع :بریگاد قزاق ، م. پاولویچ ، ترجمه یحیی شهیدی ، بررسیهای تاریخی ، سال 7 ، شماره 6 ، بهمن و اسفند 1351«المآثر و الآثار ، در چهل سال تاریخ ایران» ، محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه ، ترجمه حسین محبوبی اردکانی چاپ ایرج افشار ، ج 1 ، تهران ، 1363ایران و قضیه ایران ، جرج ناتانیل کرزن ، ترجمه غ وحید مازندرانی ، تهران ، 1362انقلاب ایران ، ادوارد گرانویل براون ، ترجمه و حواشی احمد پژوه ، تهران ، 1338ایران در جنگ بزرگ 1914-1918 ، احمد علی سپهر ، تهران ، 1336تاریخچه قزاق و دیونیزون قزاق از کلنل دومانتوویچ تا رضاخان میرپنج ، محسن میرزائی ، تهران 1383«روس و انگلیس در ایران 1864-1914 ، پژوهشی دریاره امپریالیسم» ، فیروز کاظم زاده ، ترجمه متوچهر امیری ، تهران ، 1354خاطرات کلنل کاساگوفسِکی ، و.ا.کاساگوفسِکی ، ترجمه عباسقلی جلی ، تهران ، 1355تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه یا شرح زندگانی من ، عبدالله مستوفی ، تهران ، 1360خاطرات سیاسی میرزا علی خان امین الدوله ، علی بن محمد امین الدوله ، چاپ حافظ فرمانفرمائیان ، تهران ، 1341کرّاسة المعی ، افضل الملک میرزا غلامحسین خان ادیب شیرازی ، ترجمه محمد طاهری شهاب ، نسخه خطی ، کتابخانه مجلس ، 1312 ه.قتاریخ بیداری ایرانیان ، محمد بن علی ناظم الاسلام کرمانی ، چاپ علی اکبر سیرجانی ، تهران ، 1362کتاب آبی : گزارشهای محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس درباره انقلاب مشروطه ایران ، چاپ احمد بشیری ، تهران 1362-1369تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، محمد تقی بهار ، تهران ، 1357تاریخ تحولات سیاسی نظام ایران ، جهانگیر قائم مقامی ، تهران ، 1326«حکومت تزار و محمدعلی شاه ، بمباران مجلس شورای ملی در سال 1326 ه.ق» ، ن.پ.مامونتوف ، ترجمه شرف الدین قهرمانی ، چاپ همایون شهیدی ، 1363گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران ، محمدعلی جمالزاده ، تهران ، 1362بیرق های دوره ناصری ، محمدطاهری شهاب ، مجله وحید ، سال 2 ، شماره 6 ، خرداد 1344پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند
.
-
3
-
13
-
-
با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست ؛ به اتفاق هم مبحث موشکهای بالستیک رو ادامه میدهیم:
موشک های بالستیک برد متوسط
Medium-range ballistic missile
(قسمت ششم)Khoramshahr : موشک زمین به زمین بالستیک برد متوسط خرمشهر ساخت جمهوری اسلامی ایران است. این موشک بالستیک یکی از نامدارترین محصولات موشکی ایران است که در ژانویه 2017 توسط ایران آزمایش شد.
این موشک دارای برد ماکزیمم 2000 کیلومتر است.
این موشک ساخته سال 2017 میلادی است و با الهام گرفتن از هواسونگ-10 کره شمالی ساخته شده است و از تعداد تولیدی آن اطلاعاتی در دست نیست.
Sejjil : موشک زمین به زمین بالستیک برد متوسط سجیل ساخت جمهوری اسلامی ایران است. این موشک بالستیک سوخت جامد ، جایگزین موشک های بالستیک سوخت مایع شهاب شده است.
یوزی روبین، مدیر سابق سازمان دفاع موشکی بالستیک اسرائیل، گفت: «برخلاف سایر موشکهای ایرانی، موشک سجیل هیچ شباهتی به هیچیک از فناوریهای موشکی کره شمالی، روسی، چینی یا پاکستانی ندارد. این نشان دهنده جهش قابل توجهی در توانایی موشکی ایران است».
این موشک دارای برد ماکزیمم عملیاتی 2000 الی 2500 کیلومتر بود.
این موشک (سجیل-1) در سال 2008 میلادی ساخته شد.
Dongfeng-3A : موشک زمین به زمین بالستیک برد متوسط DF-3A یا دانگ فنگ-3 اِی ساخت جمهوری خلق چین است. این موشک یک موشک بالستیک هسته ای میان برد تک مرحله ای با سوخت مایع می باشد. این موشک از سال 2014 از رده خدمتی چین خارج شده و با موشک DF-21 جایگزین شده است.
این موشک دارای برد ماکزیمم 4000 الی 5000 کیلومتر است و توان حمل کلاهک هسته ای را هم دارد.
این موشک ساخته 1971 میلادی می باشد.
علاوه بر چین ، پادشاهی عربستان سعودی هم در سال 1988 میلادی تعدادی مابین 36 الی 60 فروند از این موشک را خریداری نموده است.
در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این موشک بالستیک وجود ندارد.
R-5 Pobeda : موشک زمین به زمین بالستیک برد متوسط آر-5 یکی از ساخته های لتحاد جماهیر شوروی است که در این پست به معرفی آن می پردازیم . این موشک بالستیک با کد ناتو SS-3 Shyster نیز شناخته می شود.
این موشک دارای برد ماکزیمم 1200 کیلومتر بود.
این موشک ساخته 1956 میلادی می باشد.
RT-15 : موشک زمین به زمین بالستیک برد متوسط آر تی 15 دیگر بالستیک ساخت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (در خلال جنگ سرد) است که در این پست به معرفی آن می پردازیم. این موشک بالستیک با کد ناتو SS-14 Scamp نیز شناخته می شود.
این موشک دارای برد ماکزیمم 2500 کیلومتر است.
این موشک تولید سال 1965 میلادی است.
در انجمن هیچ تاپیکی در خصوص این موشک بالستیک وجود ندارد.
ادامه دارد ...
-----------
پ.ن 1 : امیدوارم که مورد پسند دوستان واقع شده باشد. دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
پ.ن 2 : الحمدالله سرانجام بررسی تمامی موشک های بالستیک برد متوسط به پایان رسید ، اگر عمری باقی بود ؛ ان شاء الله در پست های بعدی به ترتیب موشکهای بالستیک برد بلند را به اتفاق بررسی خواهیم نمود.
.
-
2
-
12
-
-
مدتی این مثنوی تأخیر شد / مهلتی بایست تا خون ، شیر شد
تا نزاید بخت تو، فرزند نو / خون نگردد شیرِ شیرین، خوش شنو
(مولانا)
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «انجام عملیات نظامی در جبهه های جنگ بر علیه نظامیان ایران» اختصاص داد.
رهبری مجاهدین هدف «عمل سیاسی» خود را دستیابی به قدرت می دانست و آن را به هیچ حکم اخلاقی مشروط نمی کرد، در نتیجه به کار بردن هر ابزاری در سیاست (از جمله همکاری با دشمن مردم ایران) را برای پیشبرد اهداف خود مجاز می شمرد. بنابراین رهبری مجاهدین با این تحلیل که در نهایت این حکومت صدام است که برنده خواهد شد ؛ رسما و علنا در کنار صدام و رژیم بعث قرار گرفتند.
نقش ستون پنجمی منافقین برای عراق در سالهای 64 و 65 آسیبهای جدی وارد کرد و شهدای زیادی دادیم؛ مثلاً عباس داوری با دریافت 75 میلیون دلار برای منافقین، اطلاعات عملیات کربلای 4 را در اختیار دولت عراق قرار داد و عملیات قبل از شروع، لو رفت.
عباس داوری ، از اعضای مرکزیت سازمان و مسئول کمیسیون کار شورای به اصطلاح مقاومت
اما کمکم سازمان وارد فاز جدیدی شد و به مرور شاهد حضوری عملیاتیتر هستیم. تعبیر خود آنها این بود که «جنگ چریکی از پشت تلفن تا الان راسترَوی بوده است» و اسم آن را میکرو گذاشته بودند و گفتند که «باید وارد فاز ماکرو یا بهرهبردن از جنگ عراق علیه ایران شویم» و در این مسیر همه کاری را انجام میدادند.
عملیات چلچراغ
بخش اول : ارتش آزادیبخش رجوی !!!
برگزاری رژه مجاهدین (منافقین) در مهر ماه سال 1370 - کمپ اشرف 1
پس از دیدار مسعود رجوی، سرکرده گروه تروریستی مجاهدین با طارق عزیز، وزیر امور خارجه و معاون نخستوزیر وقت عراق در فرانسه، در روز 17 خرداد 1365 رجوی و تعداد زیادی از عناصر گروه متبوع وی با استقبال مسئولان عراقی وارد بغداد شدند.
نقل قولحضور رجوی در عراق بی ارتباط با شکست نیروهای ارتش صدام در جبهه های جنگ با نیروهای ایرانی نبود. چرا که چند ماه قبل از ورود رجوی به عراق، نیروهای ایرانی توانسته بودند در عملیات والفجر ۸ (شروع ۲۰ بهمن ۱۳۶۴)، و پس از ۷۵ روز نبرد شدید، شبه جزیرهٔ فاو در ۹۰ کیلومتری جنوب شرقی بصره را به تصرف خود در آورند.
با اجرای این عملیات که علاوه بر نمایاندن ناتوانی دفاعی عراق، نشاندهندهٔ توانمندیهای نیروهای ایرانی در امر تهاجم و پدافند بود، برتری نظامی عراق، از میان رفت و توازن نظامی به سود ایران تغییر یافت.
البته این پیروزی، موجبات افزایش فشارهای بینالمللی بر ایران و افزایش حمایتهای منطقهای از صدام را نیز فراهم ساخت .
در این میان مجاهدین میتوانست در قالب نیرویی کمکی، تا حدودی برطرفکنندهٔ ضعفهای نظامی عراق در آن مقطع باشد و از این دیدگاه نیز میتوان دلایل استقبال سردمداران بعثی از ورود و استقرار رجوی در عراق و حمایتهای مادی و نظامی صدام از تحرکات ضد ایرانی سازمان را مورد بررسی قرار داد.
نقل قولپر واضح است که دستگاههای اطلاعاتی عراق، به خوبی از پیشینهٔ تاریخی و مبارزات سازمان با حکومت پهلوی، توان تشکیلاتی، تجربهٔ رزمی و همچنین فراوانی تعداد اعضای فعال سازمان (در مقایسه با دیگر گروههای مخالف ایرانی) آگاهی داشتند و بر همین اساس، صدام سازمان را مهرهای قابل اعتماد و کارآمد برای دستیابی به اهداف ماشین جنگی خود میپنداشت.
با ورود رجوی به بغداد و بدنبال آن سرازیر شدن اعضای ساکن در پاریس و دیگر کشورهای اروپایی به عراق، فضای جدیدی در سازمان را شاهد بوده ایم.
از جمله؛ تغییرات سازماندهی در سطح قرارگاههای نیرویی و ستادی، ایجاد قرارگاههای جدید در شهرهای عمق عراق، راه اندازی پروژه های ساختمان سازی و ...
در واقع با حضور رجوی در عراق، صدها نیروی سازمان مجاهدین خلق نیز به این کشور رفتند. آنها در پادگان اشرف مستقر شدند و ۳۲ تیپ تشکیل دادند.
هر تیپ شامل سه گردان بود و هر گردان نیز ۶۰ نفر نیروی اصلی یا کادر داشت؛ یعنی هر تیپ ۱۸۰ نفر نیرو داشت. به این ترتیب ۳۲ تیپ ۱۸۰ نفره، جمعاً ۵ هزار و ۷۶۰ نفر نیرو میشدند که به مرور آموزشهای زیادی را پشت سرگذاشتند و نیروی اصلی مجاهدین خلق در اشرف را تشکیل دادند.
ورود رجوی و ابریشمچی و ... به بغداد با استقبال رسمی مقامات عراق منجمله طارق عزیز
با ورود مجاهدین به عراق، نیروهای نظامی این گروه که بعد از شکست فاز مسلحانه تقابل با انقلاب اسلامی در 30 خرداد 1360 از کشور متواری و بهتدریج در اروپا و سپس در کردستان عراق مستقر شده بودند و همچنین سایر نیروهای گردآوریشده از داخل ایران و ترکیه و پاکستان، در قرارگاههای تشکیلاتی تازه تاسیس در عراق سازماندهی شدند و سلسله عملیاتهای نظامی را در طول نوار مرزی مریوان، سرپلذهاب، جنوب بانه، ارتفاعات کرمانشاه تا مهران، قلاویزان و فکه شمالی به انجام رساندند.
نقل قولآغاز عملیات گردانی که تکامل یافته جنگ های چریکی و پارتیزانی نام گذاری شده بود تحت عنوان «عملیات رهایی بخش» از آذر ماه ۱۳۶۵ پا گرفت.
بدین ترتیب سازمان وارد یک فاز جدید با یک استراتژی جدید شد که برای تحقق آن، سیل آموزش های نظامی، کمک های مادی و تسلیحاتی به سمت سازمان از سوی ارتش عراق سرازیر گردید.
بتدریج لباس های متحد الشکل نیز جایگزین لباس های شخصی اعضای سازمان در قرارگاههای آن از جمله اشرف گردید.
نقل قولاز آن مقطع به بعد بود که سازمان در اطلاعیه های عملیاتی خود در قالب گردان های نظامی تازه تاسیس ؛ از عنوان عملیات «نیروهای رهایی بخش» نام برد.
نیروهای نظامی سازمان سلسله عملیاتی را در طول نوار مرزی ایران با حمایت و پشتیبانی ارتش عراق علیه نیروهای ایران در مناطقی مانند سردشت، دهلران، مریوان، سرپل ذهاب، جنوب بانه و ارتفاعات کرمانشاه اجرا کردند.
در این عملیات تلفات جانی و تسلیحاتی فراوانی به برخی یگانها و پایگاههای پراکندهٔ نیروهای نظامی ایران وارد شد. بر اساس آمار، این عملیاتها برای سازمان یک موفقیت محسوب میشد و با طراحی و خواست ارتش عراق و در قالب برنامههای جنگی حکومت صدام سیر صعودی داشت.
نقل قولبدین ترتیب رجوی سرمست از پیروزی های نظامی خود در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ تشکیل «ارتش آزادیبخش ملی» را اعلام کرد.
رجوی با اتخاذ استراتژی «جنگ جبهه ای» یا به اصطلاح «جنگ آزادی بخش» درصدد بود تا ضمن کسب حمایت خارجی و استفاده از فرصت جنگ ایران و عراق، زمینههای دستیابی سریع خود به قدرت در ایران را فراهم کند.
غافل از اینکه چنین استراتژی که «در خاک» و «با سلاح و تجهیزات» و «تحت سیاست های» دولت عراق و ارتش این کشور و به عبارتی دقیق تر در «شکاف جنگ ایران و عراق» پیش برده میشد ، هرگز نمی توانست به نتایح مورد دلخواه رهبران سازمان (که عمیقاً متأثر از «اعتقادات کادر رهبری مجاهدین به ماکیاولیسم» بر می آمد) ؛ ختم گردد.
تشکیل باصطلاح «ارتش آزادیبخش ملی» تغییرات سازندهی جدیدی را نیز می طلبید. که عملیات نه در قالب «نیروهای رهایی بخش» بلکه باید در قالب «ارتش آزادیبخش» انجام می گرفت. که اولین نمود آن بازهم تغییرات سازماندهی و اینبار از قالب «گردانهای عملیاتی» به «تیپ های رزمی» بود.
نقل قولارتقاءعملیات به این سطح از رزم در قالب ارتش کلاسیک ، اتاق جنگ و فرماندهی مشترک فرماندهان عراق با مسئولین سازمان از جمله شخص رجوی را می طلبید.
قرارگاه اشرف که در حلقه نظامیان عراقی حفاظت می شد وارد فاز جدیدی از تدارک عملیات در قالب ارتش آزادیبخش شد.
سازماندهی نیروها در قالب تیپ های رزمی انجام و یگانها وارد تمرینات نظامی در گوشه و کنار قرارگاه اشرف و در میدان های تیر اختصاص یافته از سوی ارتش عراق شدند.
حضور افسران ستادی و میدانی ارتش عراق در قرارگاه اشرف جدیت رجوی و سرمایه گذاری تمام عیار صدام برای بهره گیری ماکزیمم از توان مجاهدین در جنگ با مردم ایران را نشان میداد.
ادامه دارد ...
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
پی.نوشت 2 : ان شاء الله در پست بعدی ، به «دیگر عملیات های نظامی منافقین» در خلال جنگ 8 ساله خواهیم پرداخت.
.
-
2
-
17
-
-
با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست
بائوباب - کی
( Baobab-K M-LS )
بائوباب-کی (Baobab-K) یک سیستم مین گذاری (Mine-Laying System) خودکار محصول کشور لهستان است که بر روی شاسی کامیون Jelcz 8×8 نصب شده است.
بائوباب یک سیستم مین گذاری خودکار جدید است که توسط شرکت دفاعی لهستانی Huta Stalowa Wola (HSW) و شرکای آن توسعه یافته است. از این سیستم می توان برای ایجاد میدان های مین و موانع ضد تانک پراکنده در اندازه ها، تراکم ها و با زمان های خود انهدامی مختلف استفاده کرد.
کنسرسیومی به رهبری HSW و متشکل از Jelcz، Belma، WB Group و موسسه فناوری مهندسی نظامی مسئول توسعه این سیستم است.
HSW، Jelcz و Belma زیرمجموعه های گروه تسلیحات لهستانی، یک پیمانکار دفاعی دولتی هستند.
گروه WB سیستم ارتباطات رادیویی، سیستم های مدیریت میدان مین تاکتیکی TOPAZ و الکترومکانیک Baobab-K را تامین می کند.
بازرسی تسلیحات وزارت دفاع لهستان (در حال حاضر آژانس تسلیحات) قراردادی را با این کنسرسیوم برای توسعه نمونه اولیه خودروی Baobab-K در دسامبر 2018 امضا کرد.
نمونه اولیه سیستم مین گذاری در بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی صنعت دفاعی MSPO که در شهر کیلچه، لهستان، در سپتامبر 2021 برگزار شد، به نمایش گذاشته شد. این پروژه با نتیجه آزمایش صلاحیت مثبت در نوامبر 2022 تکمیل شد.
HSW قراردادی به ارزش تقریبی 510 میلیون زلوتی با آژانس تسلیحاتی امضا کرد تا 24 خودروی مین ریز Baobab-K برای نیروهای مسلح لهستان در ژوئن 2023 تامین کند. این قرارداد بین سال های 2026 و 2028 محقق خواهد شد.طراحی و ویژگی های سیستم مین گذاری Baobab-K
Baobab-K یک سیستم مین گذار سوار بر کامیون است که می تواند از یک ایستگاه کنترل زمینی هم کنترل شود. طراحی آن بر اساس شاسی کامیون Jelcz 8×8 است که دارای قابلیت تحرک بالا و قابلیت حمل بار است.
فرآیند مین گذاری کاملاً خودکار این سیستم به آن اجازه می دهد تا به سرعت بین حالت های «حمل و نقل عادی» و «مین ریزی جنگی» جابجا شده و تغییر وضعیت دهد.
این خودرو می تواند به شش پرتابگر (پرتاب کننده مین) مجهز شود که می تواند مین های ضد تانک قابل برنامه ریزی MN-123.1 و MN-123.2 ساخت بلما را حمل کند. می توان از جرثقیل برای بارگیری/تخلیه پرتاب کننده های مین روی وسیله نقلیه مهمات استفاده کرد.
پنج مین ضد تانک در یک جعبه مین (لانچر) بارگذاری شده است، در حالی که هر پرتابگر می تواند با 20 کاست نصب شود تا هر وسیله نقلیه بتواند تا 600 مین را حمل کند.
همچنین این سیستم می تواند به هشت نارنجک انداز دودزا 81 میلی متری بر روی سقف کابین راننده مجهز شود.
سیستم مین گذاری که برای عملیات توسط واحدهای مهندسی در سطح تاکتیکی نیروهای مسلح طراحی شده است، می تواند برای انهدام خودروهای زرهی و سایر وسایل نقلیه مستقر شود.
کنترل مین گذاری و ارتباطات
نمایشگر سیستم های مدیریت میدان مین تاکتیکی TOPAZ
سیستم کنترل ، امکان کنترل مین گذاری و نظارت بر فرآیند را در حالت های اتوماتیک و دستی فراهم می کند.
در حالت خودکار، یک رایانه داخلی برای محاسبه پارامترهایی مانند سرعت خودرو و تنظیمات پرتابگر و همچنین تنظیم فرکانس پرتاب مین در حال حرکت استفاده می شود.
سیستم جدید فناوری اطلاعات و ارتباطات که در خودرو ادغام شده است، امکان تجسم میدان مین را بر روی نقشه دیجیتالی برای نمایش بر روی صفحه کامپیوتر فراهم می کند.
داده های ضبط شده حاوی پارامترها و مختصات میدان مین را می توان بیشتر از طریق ارتباطات رادیویی به سطح فرماندهی بالاتر فرستاد.جزئیات مین ضد تانک MN-123
انواع مین های ضد تانک MN-123
+
همین مین و لانچر طراحی شده برای بائوباب
نسل جدید مینهای پراکنده ضد تانک MN-123 برای راهاندازی میدانهای مین، با بهرهگیری از سیستم مهندسی موشکها طراحی شدهاند. مین که با یک شارژ تجمعی دو اثره و یک جرقه زن غیر تماسی ادغام شده است، هنگامی که یک وسیله نقلیه از روی آن عبور می کند، فعال می شود.
جزئیات شاسی کامیون Jelcz
شاسی کامیون Jelcz دارای طول 11 متر، ارتفاع 3.4 متر و عرض 2.6 متر است. وزن رزمی آن 31700 کیلوگرم است.
قاب کانتینری 20 فوتی کامیون به آن اجازه می دهد تا پس از پیاده کردن سکوی مین گذاری به عنوان وسیله نقلیه حمل و نقل استفاده شود.
کابین زرهی این وسیله نقلیه دو نفر خدمه را در خود جای می دهد و حفاظت بالستیک STANAG 4569 (توضیحات) را تا سطح یک ارائه می دهد.
زیرسیستم های دیگر روی سیستم مین گذاری Baobab-K
این زیرسیستم ها شامل یک صفحه کنترل برای پرتاب کننده نارنجک های دودزا ، یک تستر برای جعبه های مین، یک GPS و یک کیلومتر شمار، یک سیستم فونت برای ارتباطات دیجیتال و یک فرستنده گیرنده با فرکانس بسیار بالا RRC 9311AP است.
تحرک و عملکرد
برد این کامیون در شرایط خارج از جاده 580 کیلومتر و در جاده های آسفالت شده 1650 کیلومتر است. می تواند به حداکثر سرعت 85 کیلومتر در ساعت دست یابد.
این وسیله نقلیه مجهز به سیستم باد کردن لاستیک مرکزی است که به آن اجازه می دهد در حالت run-flat کار کند. همچنین می تواند از موانع به ارتفاع 0.3 متری بالا برود و از سنگرهای 0.6 متری عبور کند.
Baobab-K می تواند از محور خودرو تا برد 30 تا 90 متر با سرعتی بین 5 تا 25 کیلومتر در ساعت مین گذاری کند.
بائوباب می تواند یک میدان مین به طول 1800 متر با پتانسیل قرار گرفتن مین ها در کناره ها و عقب وسیله نقلیه قرار دهد.
زمان لازم برای احداث میدان مین توسط یک واحد مین ریز (اصطلاحا زمان تخم ریزی) کمتر از 22 دقیقه و زمان بارگذاری مجدد کمتر از 30 دقیقه است.
پ.ن : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
.
-
5
-
16
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
این هم چند تصویر زیبا و اصطلاحا کارت پستالی از شمشیرباز نیروی هوائی ایران ؛ بمب افکن تاکتیکی Su-24 ، تقدیم به عزیزان علاقمند :
شمشیرباز پارسی
(IRIAF SU-24 Fencer)
فورمیشن سه فروندی کلاسیک نهاجا
از همه رنگ ، خیلی قشنگ (البته در مورد تصویر اول خیلی مطمئن نیستم که اصل است یا ماکت)
یک رنگ دیگه و یک استتار دیگه !
باز هم یک رنگ دیگه و یک استتار دیگه !!
شمشیرباز مسلح
این گروه خشن
(شمشیرباز دماغ قرمز و سایر رفقا) [به یاد فیلم این گروه خشن سام پکین پا]
سه تفنگدار
(در واقع درست تر این است که بگوئیم 3 شمشیرباز )
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
8
-
16
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
نیروی دریائی رضاخان
(قطعه دیگری از پازل یک ژاندارمری بزرگ)
جستارگشائی: در تحلیل دوران حکومت رضاشاه پهلوی باید به این مسئله اذعان کرد که مسائل خارجی و تهدیدات بیرونی تقریبا در دوران حکومت وی جایگاهی نداشتند و بخش عمده هم و غم وی صرف امور داخلی شده بود و در این مسیر مهمترین ابزاری که وی برای محقق کردن اهداف خود به کار میگرفت ارتش بود.در دوران رضاشاه هزینههای نظامی بخش زیادی از بودجه عمومی کشور را به خود اختصاص میدادند و از این نظر نوعی ناهمطرازی میان وضعیت عمومی کشور از سویی و وضعیت ارتش از سوی دیگر وجود داشت.در این میان نیروی دریایی نیز در زمره نیروهایی بود که رضاخان میرپنج آن را برای تکمیل ارتش خود به کار گرفت و البته شاید بتوان عنوان کرد که عظمت این نیرو به حضور چند ناو جنگی در خلیج فارس محدود شده بود.شاید بتوان عنوان کرد که نیروی دریایی رضاشاه صرفا یک عنوان برای تکمیل پازل ارتش در ذهن رضاشاه بود؛ رضاشاه میدانست که صرفا نمیتواند به قوای هوایی و نیروی زرهی و زمینی خود تکیه کند و قطعا نگاه بیرونی ایجاب میکند که تمامی پازلهای ارتش کامل باشد و بنا به همین ضرورت نیروی دریای خود را نیز شکل داد که پایگاه اصلی آن در جنوب کشور بود.در پست پیشرو تلاش شده تا به محل تشکیل این نیروی دریایی، توان آن و همچنین جایگاه این نیروی دریایی در حضور فیزیکی انگلیسیها در جنوب پرداخته شود.شکلگیری نیروی دریایینخستین زمزمهها و تحرکات برای تأسیس نیروی دریایی ایران در سال ۱۳۰۲ شکل گرفت و جالب آنکه مبنای آن نیز تصرف یک کشتی کوچک از سوی ارتش بود؛ این کشتی که عنوان کشتی مظفری داشت به تصرف ارتش درآمد و رضاخان که البته هنوز در آن زمان شاه نشده بود بر همین اساس به فکر تشکیل نیروی دریایی افتاد!در اسفندماه سال ۱۳۰۳ بود که نیروی دریایی ایران با کمترین نیروها و تجهیزات عملا اعلام موجودیت کرد و نخستین عملیاتهای آن نیز معطوف به سرکوبی مخالفان بود؛ سرکوب ترکمنهای مسلح دشت گرگان و سرکوبی شیخ خزعل در خوزستان از جمله عملیاتهایی بود که با تکیه بر همین قوای محدود در نیروی دریایی اولیه ایران صورت گرفت، اما همین دو عملیات این جرقه را در ذهن رضاخان میرپنج زد تا بعدها نیروی دریایی بهزعم خود نیروی دریایی مدرنی را در شمال و جنوب ایران تاسیس کند. (تاریخ ارتش ایران ، ص 292)نیروی دریایی قوای بحریه میشوداز زمان طرحریزی نیروی دریایی اولیه ایران در سال ۱۳۰۳ تا سال ۱۳۱۱ عملا اتفاقات چندانی در نیروی دریایی ایران بهجز چند عملیات برای سرکوب مخالفان اطلاعات دیگری در دست نیست، اما در سال ۱۳۱۱ نیرویی با عنوان قوای بحریه جایگزین نیروی دریایی ایران شد و سرتیپ عبدالرضا خان افخمی رئیس رکن دوم ارتش اداره آن را برعهده گرفت.علاوه بر این رضاخان میرپنج در این زمان برای ساماندهی به وضعیت قوای بحریه ایران اقدام به خرید ناوهایی از کشورهای اروپایی و از جمله ایتالیا کرد تا به زعم خود نیروی دریایی ایران نیز از سایر قوای ارتش عقب نماند.با ورود ناوهای ایتالیایی از مسیر کانال سوئز، دریای سرخ، اقیانوس هند و دریایی عمان، نیروی دریایی ایران به فرماندهی سرهنگ غلامعلی بایندر در خلیج فارس تشکیل شد. (تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران ، ص 42) و بعدها خرمشهر و بوشهر به عنوان پایلوت اصلی نیروی دریایی ایران در جنوب کشور قرار گرفتند.یک هنگ مکانیزه با صد تانک و چند ناوچه نیز در این برهه به قوای بحریه ایران اضافه شد تا زمینه پایهگذاری قوای بحریه ایران بیش از پیش فراهم شود. (توسعه و نوسازی ایران در زمان رضاشاه ، ص 137)وابستگی؛ پاشنه آشیل نیروی دریایی
شاید بتوان از همین نکات اولیه اینگونه نتیجهای ابتدایی گرفت که یکی از معضلات بزرگ نیروی دریایی ایران در دوره رضاشاه این بود که بسیاری از ادوات و کشتیها با سفارش مستقیم ایران و توسط غربیها ساخته میشدند و به عبارت دیگر هیچگاه صنایع مادر در حوزه کشتیسازی در این برهه زمانی وارد ایران نشدند؛ علاوه بر این، بسیاری از دریاداران اولیه ایرانی در دوره رضاشاه نیز آموزش دیده در کشور ایتالیا بودند و همین مسئله سبب شد تا بعدها زمینه بومی سازی و نهادینهسازی صنایع دریایی در ایران فراهم نشود.
برای مثال در سالهای ۱۳۱۱ و ۱۳۱۲ رضاشاه تصمیم به تجدید قوا در نیروی دریایی خود نمود و در این زمینه ریش و قیچی را به ایتالیاییها سپرد و بلافاصله نیز تعدادی از افسران ایرانی به این کشور رهسپار شدند تا در زمینه علوم و فنون دریایی به آنها آموزشهایی ارائه شود.
مماشات با نیروی دریایی انگلیس در جنوب
کمیت و کیفیت نیروی دریایی ایران در این برهه برای مثال با حضور نیروی دریایی انگلستان در جنوب نیز خود موید مسائل بسیاری در این حوزه است؛ اساسا تشکیل نیروی دریایی باید به حضور و اشغال جزایر خلیج فارس از سوی انگلیس پایان میداد، اما رضاشاه در این زمینه بیشتر به دنبال مماشات و راهکارهای دیپلماتیک بود (مبالغه مستعار ، ص 72) و از هرگونه اقدام تند که سبب واکنش نیروی دریایی انگلیس شود پرهیز میکرد.
براساس اسناد تاریخی، غلامعلی بایندر؛ فرمانده ارشد نیروی دریایی ایران در سال ۱۳۱۲ انگلیسیها را از منطقه باسعیدو اخراج میکند؛ این اقدام ولوله عجیبی در خلیج فارس ایجاد میکند و احساسات ساکنان جنوبی خلیج فارس را به سود ایران و به زیان انگلیس تغییر میدهد؛ چنین وضعیتی منجر به اعتراض شدید دولت انگلیس به ایران میشود؛ در این میان رضاخان از اقدام غلامعلی بایندر حمایت نمیکند بلکه سیل سرزنشها را به سوی وی روانه کرده و فرمانده نیروی دریاییاش را از هرگونه اقدام ابتکاری و تهاجمی علیه انگلیسیها در خلیج فارس برحذر میدارد.
این اقدام رضاخان بیانگر این است که اساسا نیروی دریایی ساخته و پرداخته شده از سوی رضاخان صرفا مانند ارتش وی قرار بود نقش یک ژاندارمری بزرگ را ایفا کند و به معنای واقعی کلمه قرار نبود جزئی از ارتش ملی باشد؛ نیروی دریایی رضاشاه نیز صرفا وظیفه مانور داخلی داشته تا حفظ امنیت مرزها.
این اقدام رضاشاه و واکنش فوری وی به فرمانده نیروی دریاییاش در قبال عمل ابتکاری وی بیانگر دکوری بودن نیروی دریایی است که عملا نمیتواند عملی مخالف منافع انگلیسیها و موافق منافع ملی ایرانیان صورت دهد و ناوهای مستقر شده در جنوب ایران نیز عملا کارایی خاصی نداشتند.
طنز تاریخ اما اینجاست که تمامی ادوات و ابزارهای نیروی دریایی ایران پس از ماجرای اشغال کشور در شهریور ۱۳۲۰ توسط انگلیسیها مصادره شد و آنها این روند را تا سال ۱۳۲۶ عملا ادامه دادند.
فروپاشی نیروی دریایی در شهریور ۲۰
ناو ببر در زمان بیطرفی ایران و پس از دستور ترک مقاومت توسط انگلیسی ها غرق شد
ارتش ایران که رضاشاه روی آن مانور زیادی میداد در شهریور سال ۲۰ در فاصله زمانی بسیار اندکی در مقابل حمله متفقین دچار فروپاشی شد و تاب و توان مقاومت نداشت؛ نیروی دریایی نیز در این میان مستثنی نبود و نتوانست مقاومت چندانی به ویژه در قبال حمله انگلیسیها از جنوب کشور داشته باشد؛ این در حالی بود که نیروی دریایی جنوب در این برهه زمانی حدود ۱۰۰۰ نیرو و پرسنل داشت اما تاب مقاومت در برابر انگلیسیها را نداشت.
حدود ۶۰۰ نفر از نیروهای ناوگان و پرسنل نیروی دریایی ایران در این برهه کشته شدند و این مسئله ثابت شد که ارتش و نیروی دریایی وابسته به لحاظ تجهیزاتی نمیتواند نقطه مطمئنی برای تکیه باشد.
فرجام سخن: نیروی دریایی رضاشاه را باید در پازل کلی ارتش ایران مورد بررسی قرار داد؛ ارتش ایران به تعبیری یک ژاندارمری بزرگ بود و وظیفه اصلی خود را در مسائلی مانند تخت قاپو کردن و یا کشف حجاب تعریف میکرد؛ در واقع کارکرد برشمرده شده برای ارتش صرفا کارکردی داخلی بود و قرار نبود در زمان تهاجم به مرزها ایفای نقش آن چنانی داشته باشد.نیروی دریایی نیز وضعیتی این چنین داشت؛ نفس شکلگیری نیروی دریایی و انگیزه اولیه تشکیل آن از سوی رضاشاه نیز به همین منوال بود؛ در واقع از همان زمان تشکیل نیروی دریایی در جنوب کشور، انگلیسیها و نیروی دریایی آنها به لحاظ کمی و کیفی در این منطقه حضور داشتند و نیروی دریایی ایران نیز قرار نبود اقدامی مخالف با منافع بریتانیاییها صورت دهد.خشم و تقبیح اقدام بایندر از سوی رضاشاه در قبال مسائلی مانند جزیره هنگام و یا باسعیدو بیانگر این بود که رضاشاه قرار نیست با نیروی دریایی خود در مقابل انگلیسیها چنگ و دندان نشان دهد و به راهکارهای دیپلماتیک و یا به عبارت بهتر مماشات بیشتر میاندیشد.شهریور سال ۲۰ آزمون عملی و محک عینی ارتش ایران به معنای عام و نیروی دریایی به معنای خاص بود که در فاصله زمانی بسیار اندکی پس از تهاجم متفقین، ارتش و نیروی دریایی ایران دچار فروپاشی شد.--------------------------------------------------منابع :تاریخ ارتش ایران ، غلامرضا علی بابائی ، تهران ، انتشارات آشیان ، 1382تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران ، غلامرضا نجاتی ، تهران ، موسسه خدمات فرهنگی رسا ، 1379توسعه و نوسازی ایران در دوران رضاشاه ، محمدرضا خلیلی خو ، تهران ، جهاد دانشگاهی ، بی تامبالغه مستعار ، محمدعلی موحد ، تهران ، دفتر خدمات حقوقی جمهوری اسلامی ایران ، 1373===========================================
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند
پ.ن 2 : انشاء الله و اگر عمری باقی بود ، در پست های بعدی، به سایر وجوه و جنبه های ارتش رضا خانی خواهیم پرداخت.
.
-
4
-
13
-
-
بنام خداوند بخشنده مهربان
با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست
شیر کوهی اروپائی
( Eurocopter AS532 Cougar )
هلیکوپتر Eurocopter AS532 Cougar (اکنون Airbus Helicopters H215M) یک هلیکوپتر دو موتوره، متوسط وزن و چند منظوره است که توسط Eurocopter توسعه یافته است.
AS532 توسعه و ارتقای Aérospatiale SA 330 Puma در شکل نظامی آن است.
همتای غیرنظامی آن Eurocopter AS332 Super Puma است (که بعداً هلیکوپترهای ایرباس H215 نامیده شد، به عدم وجود پسوند M توجه کنید).
همان گونه که گفتیم ، شرکت یوروکوپتر هلیکوپترهای دو موتوره خانواده کوگار را تولید می کند که بیش از 350 فروند از آن سفارش داده شده است.
Eurocopter زیرمجموعه شرکت EADS (European Aeronautics Defense and Space) است که توسط DaimlerChrysler Aerospace آلمان، Aerospatiale Matra فرانسه و CASA اسپانیا تشکیل شده است.
این بالگرد در 28 نیروی هوایی، هشت نیروی زمینی و پنج نیروی دریایی در حال خدمت است. همچنین 64 فروند از آن در ارتش فرانسه عملیاتی هستند.
علاوه بر هلیکوپتر جنگی جستجو و نجات AS 532 A2 (CSAR)، دو نسخه دیگر از Cougar وجود دارد: سیستم نظارت AS532 Horizon که با یک ایستگاه زمینی کار می کند و نسخه چند منظوره AS532 UB/AB.
تاریخچه :
در ابتدا، این هلیکوپتر توسط Sud Aviation در پاسخ به الزامات نیروهای مسلح فرانسه برای یک هلیکوپتر چند منظوره متوسط جدید طراحی شد.
این بالگرد می بایست قادر به پرواز در هر شرایط آب و هوایی، توانائی حمل حدود 20 سرباز و امکان استفاده برای وظایف حمل و نقل محموله باشد.
روند توسعه آن در سال 1963 راه اندازی شد و اولین نمونه اولیه هلیکوپتر جدید فرانسوی (که در ابتدای طراحی Alouette IV نامیده شده بود) اولین پرواز خود را دو سال بعد انجام داد.
این روتورکرافت که در نهایت با نام SA 330 Puma تولید شد، موفقیت بزرگی داشت.
هلیکوپتر پوما توسط بیش از سی نیروی هوایی در سراسر جهان و چندین شرکت غیرنظامی به کار گرفته می شد، به ویژه در بین شرکت های حمل و نقل دریایی از محبوبیت بالایی برخوردار بود.
شایان ذکر است که در دهه 1970، پوما به عنوان پرفروش ترین هلیکوپتر اروپایی شناخته می شد.
به غیر از فرانسه، این روتورکرافت در رومانی نیز تحت لیسانس به عنوان IAR 330 تولید شد.
همچنین در اندونزی هم با نام IPTN NAS 330J مونتاژ شد.
علاوه بر آن توسط صنعت هوانوردی آفریقای جنوبی با انجام یکسری ارتقاء به عنوان بستر و پایه ساخت هلیکوپترهای Atlas Oryx مورد استفاده قرار گرفت.
هلیکوپتر کوگار در خدمت نیروهای ویژه صربستان (یکی از بهترین نیروهای ویژه جهان)
در سال 1970، Sud Aviation و دو شرکت سازنده هوانوردی فرانسوی دیگر ادغام شدند و شرکت Aérospatiale را تشکیل دادند.
چند سال بعد، نهاد جدید (بر اساس موفقیت تجاری SA 330 ) توسعه جانشین آن را آغاز کرد.
هلیکوپتر جدید AS332 Super Puma نامگذاری شد و اولین پرواز خود را در 13 سپتامبر 1978 انجام داد.
شاکله سوپر پوما همچنان بر اساس طراحی اولیه بود، با این حال موتورهای قدرتمندتر و تیغه های روتور کامپوزیت دریافت کرد و همچنین ویژگی های آیرودینامیکی آن به طور قابل توجهی بهبود یافت.
علاوه بر این، AS332 نیز کمی جادارتر بود.
تولید سریال سوپر پوما در سال 1980 آغاز شد. در نتیجه، ساخت SA330 توسط Aérospatiale تا سال 1987 متوقف شد.
مانند طراحی قبلی، AS332 نیز به سرعت به یک هلیکوپتر چند منظوره متوسط محبوب تبدیل شد. این بالگرد توسط اپراتورهای غیرنظامی و نظامی از تقریباً چهل کشور در چهار قاره خریداری شد.
تقریباً پانزده نوع مختلف از روتورکرافت سوپر پوما، از جمله یک نسخه SAR، چندین نوع دریایی تخصصی، یک هلیکوپتر برای حمل و نقل مسافر تجاری و همچنین نسخه های VIP توسعه یافت.
هلیکوپتر چند منظوره کوگار در خدمت نیروی دریائی شیلی
از سال 1990، انواع نظامی این هلیکوپتر رسماً AS532 Cougar نامیده می شوند تا آنها را از انواع غیرنظامی متمایز کند.
با این وجود، هنگامی که در سال 1992 بخش های هلیکوپتری Aérospatiale و DASA در گروه Eurocopter ادغام شدند، بالگرد تحت نام آن Eurocopter AS532 Cougar تولید شد.
دو دهه بعد، Eurocopter به ایرباس هلیکوپتر تغییر نام داد و این شرکت تصمیم گرفت تولید خانواده Super Puma / Cougar را به براشوف (رومانی) منتقل کند.
نام این هلیکوپتر دوباره تغییر کرد، این بار به ترتیب به ایرباس H215 / H215M برای نوع غیر نظامی و نظامی آن نامیده شد. (حرف M مخفف میلیتاری است)
با این وجود، نام اصلی Super Puma هنوز هم معمولاً برای همه هلیکوپترهای خانواده استفاده می شود.
با این حال در عصر یوروکوپتر، توسعه خانواده سوپر پوما / کوگار ادامه یافت.
توسعه نوع غیرنظامی منجر به تولید EC225 Super Puma گردید. یک هلیکوپتر مسافربری دوربرد برای عملیات های خارج از ساحل و حمل و نقل VIP شد.
توسعه Cougar هم نهایتا به هلیکوپتر حمل و نقل تاکتیکی دوربرد EC725 Caracal تبدیل شد.
هر دو روتورکرافت اولین پرواز خود را در سال 2000 انجام دادند.
امروزه آنها با نام یکپارچه H225 / H225M ارائه می شوند.
طراحی و توسعه
AS332 Super Puma که به عنوان یک نسخه ارتقاء یافته برای جایگزینی SA 330 Puma طراحی شده بود، برای اولین بار در سپتامبر 1977 پرواز کرد. به دو موتور توربوشفت 1330 کیلوواتی Turbomeca Makila 1A1 ، تیغه های روتور کامپوزیت ، ارابه فرود بهبودیافته و یک دم باله اصلاح شده مجهز شد.
در سال 1990 تمام نامهای نظامی سوپر پوما از "AS 332" به "AS 532 Cougar" تغییر یافت تا بین انواع غیرنظامی و نظامی این هلیکوپتر تمایز قائل شود.
این بالگرد دارای سطح بالایی از قابلیت حفاظت از خدمه در زمان سقوط است، از جمله تحمل ضربه و افزونگی در سیستم ها و اجزای حیاتی. سرنشینان هلیکوپتر تا سرعت ضربه 11.4 متر بر ثانیه محافظت می شوند.
مخازن سوخت خودشان آب بندی هستند و با یک سیستم تغذیه متقاطع سوخت که در صورت از کار افتادن یکی از مدارهای سوخت، تداوم عرضه را فراهم می کند.
روتور اصلی و روتور دم مجهز به توپی های Spheriflex با تحمل ضربه بالا هستند که دارای یاتاقان های ضد اصطکاک فلزی روغن کاری نشده هستند.
روتورها در برابر ضربه گلوله های توپ 20 میلی متری و مسلسل های 12.7 میلی متری مقاوم هستند.
گیربکس ها می توانند 30 دقیقه تا یک ساعت و 30 دقیقه بدون روغن کاری کار کنند.
این هلیکوپتر دارای یک بالابر نجات با ظرفیت 272 کیلوگرم و یک بند خارجی است.
اسپون های بزرگ شده، مخازن اضافی را برای حمل سوخت اضافی ، قایق های نجات، شناورها یا سایر تجهیزات فراهم می کنند.
این هلیکوپتر مجهز به ارابه فرود شناور اضطراری برای ماموریت های روی آب است.
کارایی
AS 532 U2/A2 می تواند با سرعت 6.2 متر در ثانیه صعود کند.حداکثر سرعت و سرعت کروز این بالگرد به ترتیب 278 کیلومتر در ساعت و 231 کیلومتر در ساعت است.
برد و سقف پرواز این بالگرد به ترتیب 573 کیلومتر و 3450 متر است. حداکثر استقامت هلیکوپتر چهار ساعت است.
وزن این هلیکوپتر حدود 4560 کیلوگرم و حداکثر وزن برخاست 9000 کیلوگرم است.
انواع
یک نسخه نظامی با بدنه کوتاه با قابلیت حمل 20 کماندو است که می تواند به تجهیزاتی برای حداکثر کارایی در تمام صحنه های عملیاتی مجهز شود: رادار یا آشکارساز موشک، پرتاب کننده طعمه.
علاوه بر این، تجهیزات اختیاری آن را واقعا چند منظوره می کند: وینچ، پروژکتور، تجهیزات خاص برای ماموریت های SAR یا، به عنوان مثال، صندلی های قابل جمع شدن، دوربین IR، کابین خلبان سازگار با NVG برای ماموریت های ویژه.
نسخه AC نسخه مسلح است و می تواند به مسلسل های جانبی و غلاف های محوری مجهز به تفنگ های 20 میلی متری یا راکت اندازهای 68 میلی متری مجهز شود.
ظاهر این بالگرد با SA 330 Puma از طریق سیستم روتور بهبود یافته، موتورهای ارتقا یافته، بدنه کشیده و شکل دماغه تغییر یافته متفاوت است.نسخه هلیکوپتر کوگار AS-532UL مجهز به سیستم نظارت زمینی میدان نبرد Horizon
نسخه اصلی با بدنه «بلندتر» از نسخه نظامی Cougar MK1 است. این هواگرد می تواند 25 کماندو یا 6 مسافر مجروح دراز کشیده و 10 نفر دیگر را حمل کند. مانند سایر نسخه ها قادر به بلند کردن 4.5 تن بر روی قلاب است. را علاوه بر خدمه حمل کند.
برای ماموریت های حمل و نقل تاکتیکی و پشتیبانی لجستیکی، Cougar UE "آماده برای استفاده" ارائه می شود. پیکربندی استاندارد آن شامل حداقل رادیو (2 VHF/AM، TRANSPONDER، ICS...) و ناوبری است.
همچنین سیستم نظارت زمینی میدان نبرد Horizon را می توان بر روی AS 532 UL نصب کرد.
نسخه دریایی کوگار
مأموریت های اصلی آن عبارتند از: جنگ واحد ضد سطحی (ASUW) مجهز به موشک AM 39 ، جنگ ضد زیردریایی (ASW) با سونار و اژدر با عمق متغیر ، جستجو و نجات و گشت های دریایی
نسخه ضدسطحی هلیکوپتر دریائی کوگار ، مجهز به موشک های ضد ناو AM 39 اگزوسه
این نسخه از هلیکوپتر کوگار دارای بیشترین حجم کابین در رده خود است: 29 کماندو یا 12 برانکارد با تجهیزات پزشکی و قادر به حمل 5 تن در تسمه است.این نسخه 1992 طولانی ترین نوع Cougar است.
دارای یک سیستم روتور Spheriflex بهبود یافته با تنها 4x پره های روتور دم و دو موتور توربوشفت Turbomeca Makila 1A2 است که قابلیت حمل بار را افزایش می دهد.
این بالگرد در درجه اول برای جستجو و نجات جنگی و سپس به عنوان یک نسخه مسلح استفاده می شود. ممکن است علاوه بر این، به یک توپ 20 میلی متری یا مسلسل های کالیبر 50 که روی پینت نصب شده اند مسلح شود.
طراحی اولیه آن با صفحه نمایش تماما دیجیتال در کابین خلبان و خلبان خودکار 4 محوره با کوپلر داخلی این امکان را فراهم می کند که بار کاری خدمه را کاهش داده و ایمنی آن را برای پرواز تاکتیکی به همان میزان افزایش دهد.
جستجو و نجات رزمی (CSAR)
ماموریت اصلی A2 RESCO بازیابی خدمه هواپیمای سرنگون شده در مناطق جنگی است (RESCO مخفف فرانسوی جستجو و نجات رزمی یا CSAR است).
برای عملیات برد بسیار طولانی، CSAR Cougar Mk 2 می تواند با وزن ناخالص متناوب بالاتر 11200 کیلوگرم در مقایسه با حداکثر وزن عادی ماموریت خود یعنی 9750 کیلوگرم کار کند.
با این قابلیت پیشرفته، کوگار می تواند دو خدمه را در فاصله 400 مایل دریایی نجات دهد.
یک سیستم مکان یاب پرسنل (PLS) برای مکان یابی بازماندگان استفاده می شود که بر اساس یک سیستم ارتباطات رمزگذاری شده است.
این سیستم با کامپیوتر ناوبری Thales Avionique Nadir mk2 ارتباط برقرار می کند که حالت ناوبری را با توجه به مرحله ماموریت انتخاب می کند و نمایشگر پرواز یکپارچه را کنترل می کند که در چهار صفحه تخت ارائه می شود.
Nadir mk2 با تجهیزات موقعیتی و ناوبری در هلیکوپتر، سیستم موقعیت یابی جهانی، ناوبری اینرسی، رادار داپلر، تجهیزات برد رادیویی همه جهته VHF (VOR)، ناوبری هوایی تاکتیکی (TACAN) و تجهیزات اندازه گیری فاصله (DME) رابط دارد.
Cougar مجهز به گنبدهای مشاهده به درهای کابین، نورافکن، سنسور مادون قرمز آینده نگر (FLIR) و رادار تشخیص نمای پانوراما با عملکرد سیستم خانه یابی و تشخیص مکان نیروهای خودی است.خدمه مجهز به عینک دید در شب نسل سوم هستند و کابین mk2 Cougar با عینک دید در شب سازگار است.
در مأموریتهای جستجو و نجات شامل سوار کردن نیروها از دریا، حالتهای عملیاتی بالاتر خلبان خودکار دیجیتال SFIM PA 165 هلیکوپتر استفاده میشود و مانورها در پرواز انتقالی و شناور به صورت خودکار انجام میشوند.
برای ماموریت های بسیار دوربرد، هلیکوپتر جستجو و نجات جنگی می تواند مخازن سوخت کمکی را در چاه قلاب بار، مخازن اسپونسون، مخازن کف کابین و حداکثر پنج مخزن کشتی حمل کند. ماموریت های نجات 500 ناتیکال مایل و بازگشت به پایگاه بدون سوخت گیری در حین پرواز امکان پذیر است.
همچنین قابلیت سوختگیری در حین پرواز هم توسط Eurocopter برای این بالگرد در حال توسعه است.
سلاح ها
این هلیکوپتر به دو توپ 20 میلی متری بیرونی، راکت های غلاف و دو مسلسل 12.7 میلی متری مجهز است.اقدامات متقابل
هلیکوپتر جستجو و نجات مجهز به هشدار دهنده رادار و سیستم هشدار پرتاب موشک است.این هلیکوپتر همچنین دارای رادار و پارازیت های فروسرخ و سیستم چف/فلیر و سیستم فریب (دیکوی) است.
Eurocopter و مرکز تحقیقات ONERA فرانسه با همکاری بر روی منحرف کننده ها / رقیق کننده های اگزوز جت، رنگ بازتاب مادون قرمز کم و سطوح بازتاب کم رادار و کاهش علائم صوتی، راداری و مادون قرمز هلیکوپتر کار کرده اند.
دو موتور توربوشفت turbomeca makila 1a1 قلب تپنده هلیکوپترهای کوگار هستند
موتورها
کوگار به دو موتور Turbomeca Makila 1A2 مجهز شده است.این موتورها حداکثر توان پیوسته 1240 کیلووات را ارائه می دهند و می توانند حداکثر قدرت برخاستن 1380 کیلووات خود را به مدت پنج دقیقه حفظ کنند.
همچنین ورودی های هوای چند منظوره Centrisep برای عملیات در شرایط پر گرد و غبار / ذرات یا بیابان ارائه شده است.هلیکوپتر چند منظوره کوگار در حال انجام عملیات اطفاء حریق
نقل قولمشخصات عمومی هلیکوپتر Airbus Helicopters H215M
خدمه : 2 نفر
ظرفیت : 20 الی 29 سرباز یا 4.650 کیلوگرم بار
حداکثر وزن برخواست : 9000 کیلوگرم
حداکثر سرعت : 249 کیلومتر بر ساعت
سرعت کروز : 239 کیلومتر بر ساعت
شعاع پرواز : 573 کیلومتر
سیستم نظارت زمینی میدان نبرد Horizon هلیکوپتر کوگار و ایستگاه رابط زمینی آن
کاربران :
آلبانی ، برزیل ، بلغارستان ، شیلی ، فرانسه ، آلمان ، هلند ، عربستان سعودی ، اسلونی ، اسپانیا ، سوئیس ، ترکیه ، ازبکستان ، ونزوئلا ، رومانی و ...
پایان
پ.ن : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
.
-
3
-
17
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
ارتش رضاخانی
(ساختار مدرن شده اما شدیداً وابسته به شاه)
جستارگشائی: برپایی دولت یکپارچه نیازمند برقراری امنیت و تأسیس ارتش ملی است.ارتش نوین ایران پس از کودتای 1299 با ادغام واحدهای نظامی در سال 1300 تشکیل شد. این ارتش با برخورداری از سازمان نوین در ستاد و لشکرهای خود و بهرهمندی تدریجی از آموزش و تسلیحات جدید توانست در نزدیک به یک دهه به تحرکات مرکزگریز و شورشهای مسلح در ایران خاتمه دهد و با خلع سلاح عمومی و برقراری انحصار تسلیحات، اقتدار و نفوذ دولت مرکزی را در سطح کشور بگستراند.البته این ارتش با خدمت به نظام شاهنشاهی در جهت تبلیغ ایدئولوژی حکومتی از طریق سیاستهایی همچون نظاموظیفه عمومی بهکار گرفته شد و بهمثابه ابزاری برای تحقق اهداف رضاشاه درآمد.در این نوشتار ضمن در نظرگرفتنِ تبدیل ارتش به ابزاری برای تبلیغ ناسیونالیسم، به وابستگیِ گامبهگام ارتش به شخص شاه توجه خواهیم کرد.ارتش ؛ از استقرار نظام پهلوی تا شخصی شدن قدرتدرحالی که اقدام ارتش در حفظ تمامیت ارضی، تأمین وحدت ملی و استقرار حاکمیت دولت مرکزی بهویژه در سالهای 1300 تا 1302 منزلت و اعتباری ملی برای آن به ارمغان آورد، برخی تلاشهای آن برای صعود رضاخان به قدرت این منزلت را خدشهدار کرد. (دولت مطلقه ، نظامیان و سیاست در ایران ، ص 181)این آغاز فرایند گذار ارتش ملی به ارتش شخصی بود.ارتش در صعود رضاخان به نخستوزیری و سپس نشستن وی بر تخت پادشاهی نقشی بیهمتا و تعیینکننده داشت.با آغاز پادشاهی رضاشاه و پایان یافتن مأموریت داخلی ارتش در سرکوب نیروهای مرکزگریز، ارتش برای روز مبادا به پادگان رفت، اما روز مبادا، تنها روز تجاوز نیروهای بیگانه یا سرکوب کردن قدرتهای مسلح محلی نبود، بلکه همچنین روزی بود که نظمیه مانند رویداد مسجد گوهرشاد بهتنهایی قادر به سرکوب معترضان و مخالفان نبود.اگرچه در آغاز سلطنت رضاشاه، وزارت داخله بهعنوان سازمان مجری برگزاری انتخابات تا حدود زیادی قادر به تأمین منویات شاه بود و بنابراین میبایست از سطح مداخله ارتش در سیاست کاسته میشد، اما مداخله نظامیان و نظمیه در انتخابات کماکان ادامه داشت.ازجمله در انتخابات مجلس ششم بهجز شهر تهران، که به علت نفوذ مخالفان دولت و حضور در انجمن انتخابات، نامزدهای آنها پیروز شدند، در بسیاری از حوزههای دیگر به دلیل برگزاری انتخابات در شرایط حکومتنظامی، نمایندگان موردنظر دولت به مجلس راه یافتند. (دولت مطلقه ، نظامیان و سیاست در ایران، ص 304-305)بهرهکشی از ارتش موجب تبدیل آن از نهادی ملی به نهادی شد که بیشتر در خدمت منویات شاه بود. بهرغم خرج بخش عمدهای از درآمد نفتی ایران برای تجهیزات نظامی (تاریخ اقتصادی ایران، ص 593) با حمله متفقین به ایران و آشکار شدن تزلزل رضاشاه در تصمیمگیری، فرماندهان ارتش نیز ناتوان از تصمیمگیری، کارنامه ضعیف و در مواردی خفتبار از خود باقی گذاردند.رضاشاه نتوانست بسیاری از امور نظامی پیشپاافتاده را به دیگران واگذار کند. تقریبا اداره همه بخشهای ارتش حتی جزئیترین امور در دست او بود. این امر باعث بهوجود آمدن نوعی نظام انعطافناپذیر فرماندهی از بالا به پایین شده بود که به نحوی خشن مانع ابتکار عمل و تصمیمگیری میان افسران ارتش میشد (ایران در جنگ: از چالدران تا جنگ تحمیلی ، صص 466-467) .بنیانگذاری ارتش و دولت ملی مستلزم تغییر در رابطه فرد و دولت بود.نظاموظیفه همگانی موجب میشد دولت بهجای رهبران ایلات، مالکین و مقامات محلی اتباع خود را بر اساس ضوابط قانونی و صرفنظر از تعلقات مذهبی قومی و زبانی و وابستگیهای طبقاتی به خدمت فراخواند.اتباعی که بهاینترتیب به خدمت فراخوانده میشدند در فضایی جدید، منضبط و جمعی از آموزش، لباس و خوراک یکسان بهرهمند میشدند؛ بنابراین ارتش مدرسهای برای آحاد ملت، جهت تبلیغ وفاداری به دولت و ترویج شیوه جدیدی از زندگی و آموزشهای ناسیونالیستی بود؛ (دولت مطلقه ، نظامیان و سیاست در ایران ، ص 242) دولتی که در آن جدا از هرگونه سلسلهمراتبی رضاشاه را تقدیس میکرد.سربازان و نیروهای نظامی در معرض مستقیم مفاد آموزشی قرار داشتند و ازجمله مهمترین آموزشهای سازمان نظاموظیفه آموختن اصول ایرانیت و همچنین ایجاد حس وطنخواهی و شاهپرستی در این نیروها بود.در خدمت سربازی به آنها آموخته میشد که «حب وطن اساس تربیت نظامی و در هر زمان منشأ پاکترین احساسات سربازی بوده است». البته این حب وطن ذیل شاهدوستی بود.آنها همچنین میآموختند که هر نیروی نظامی جز تلاش برای عظمت وطن هیچ هدف دیگری را دنبال نمیکند؛ بنابراین در نظاموظیفه اطلاعات لازم در زمینه آمادهسازی ذهنی برای پذیرش هنجارهای دولت پهلوی اول منتقل میشد.(تبارشناسی هویت جدید ایرانی، صص 273-275)در نگاه اول، خدمت اجباری در ارتش برای همه اعضای جامعه و بهویژه جوانان شاید یک سازوکار امنیتی و حقوقی به نظر برسد، اما از طرفی دیگر اگر به این قانون نگریسته شود، خواهیم دید که هدف از تصویب قانون سربازی اجباری، نفوذ دولت و قدرت سیاسی به فرهنگ مردم و زندگی شهروندان بود، بهطوریکه پس از تصویب این قانون، پیوند بسیاری از اعضای جامعه با بوروکراسی و نظام سیاسی، که قبلا مقطعی و داوطلبانه بود، دائمی شد.برای اولینبار در تاریخ نظام سیاسی، طی این دوره، دولت همه خانوادهها و خانوارها را موظف کرد که به نظام سیاسی بپیوندند و از آن تبعیت کنند؛ تبعیتی فارغ از دین و مذهب، عشیره و شهر؛ فرمانبرداری از نظم دولت مرکزی برای خدمت به وطن و شاهدوستی. بر این اساس دولت پهلوی قدرت و امکان پیدا کرد تا افرادی را که در جامعه از مجموعه سیاستگذاریها و اقداماتش به دورافتاده بودند به زیر چتر هویتسازی و ملتسازی خود گرد آورد.یکی دیگر از اهداف این قانون، تبدیل کردن روستاییان و ایلات به قشر شهرنشین بود؛ همچنین این قانون سربازان را از محیطهای سنتی بیرون کشید و برای نخستینبار آنها را در سازمانی ملی مستحیل کرد.در حوزه آموزش افسران نظامی، در سال 1305ش، درون سازمان مدارس نظام کل قشون تغییراتی ایجاد شد و مدارس نظام به سه مدرسه جداگانه تقسیم شدند که عبارت بودند از: مدرسه ابتدایی نظام دارای شش کلاس، مدرسه متوسطه نظام دارای چهار کلاس و مدرسه عالی نظام شامل دو کلاس که به ترتیب کلاس اول و کلاس دوم عالی نظامی نامیده میشد.در مدرسه متوسطه نظام، گذشته از برنامه وزارت فرهنگ، معلومات نظامی نیز تدریس میشد. برای پیشرفت تعلیمات نظام و افسران در سال 1312 عدهای از افسران ارتش فرانسه بهعنوان مربی برای تعلیم در دانشکده افسری استخدام شدند. نکته مهم نام دورههای آموزشی دانشکده افسری است که شامل پهلوی، نادری، کاویانی، اعطا بیرق، فردوسی، شاهپور، سیروس و داریوش کبیر بودند.(تاریخ ارتش نوین ایران ، صص 105-130)دولت پهلوی اول در تلاش بود تاریخ بعد از اسلام را کمرنگ جلوه دهد و بهجای آن درصدد بود تاریخ قبل از اسلام را پرشکوه و جلال جلوهگر سازد. کتابها و نشریههای چاپشده در این دوره پر از داستانهای شوونیستی و افتخار به پادشاهان ایران باستان بود؛ همچنین برتری فرهنگ ایرانی بر فرهنگهای دیگر در آنها ترویج میشد. (دیکتاتوری و توسعه سرمایه داری در ایران ، ص 67)نام دورههای آموزشی ارتش نیز بر همین اساس انتخاب شده بود. نامهایی چون شاهپور، داریوش کبیر و پهلوی نشان از آن دارد که دولت پهلوی در راه القای ارزشهای خود نظیر ناسیونالیسم از همه ابزارها استفاده میکرد و درصدد بود با پیوند زدن پادشاهی خود به ایران باستان و عظمت دادن به آن و القای چنین نگرشی به جامعه، برای خود مشروعیت ایجاد کند. نام این دورهها نشان از آن دارد که ارتش و افسران بهعنوان عاملان ارزشهای دولت در برنامه باز اجتماعیسازی سیاسی و سیاستگذاریهای پهلوی نقش ایفا کردند.در این دوره رضاشاه از ارتش بهعنوان ابزار ملیگرایی استفاده کرد و در این راستا افسران در صف مقدم تحول اجتماعی و فرهنگی قرار گرفتند. رضاشاه از ارتش برای کسب کنترل همهجانبه بر حوزههای گسترده زندگی مدنی استفاده کرد. او با کمک نیروهای ارتش اصلاح نوع لباس، الغای القاب، برنامهریزی مقدماتی شهری، اصلاح زبان و نظایر آن را پیش برد. ارتش همچون رژیمی که به آن خدمت میکرد، با یکپارچهسازی ملی و ایجاد یک قدرت مرکزی کارآمد، محبوبیت بالایی در میان روشنفکران و محافل ناسیونالیست کسب کرد. (تجدد آمرانه: جامعه و دولت در عصر رضاشاه ، صص 137-143)درواقع ارتش یکی از مهمترین راههایی بود که رضاشاه میتوانست ناسیونالیسم و اهداف ناسیونالیستی خود را با کمک آن محقق کند.(دولت مدرن و یکپارچگی ملی در ایران ، ص 211)به این نکته باید بار دیگر تأکید کرد که حکومت پهلوی پیوندی ناگسستنی بین شاه و میهن برقرار کرده بود و ملیت بدون شاهدوستی در آن معنایی نداشت.فرجام سخن: ارتش نقش مهمی در به قدرت رسیدن رضاشاه ایفا کرد. این نهاد از همان ابتدای تأسیس البته بهصورت گامبهگام در اختیار تام و تمام شخص شاه قرار گرفت.رضاشاه از ارتش ساختارمند بهعنوان ابزاری برای اجرای سیاستهای نوسازانه خود بهره گرفت و در این مسیر این نهاد یارای مقاومت و سرپیچی در برابر شخص شاه را نداشت.بهطور خلاصه ارتش، چه در اجرای سیاستهای ضدمذهبی و چه در برنامههای ناسیونالیستیِ رضاشاه نقش بسیار کانونی و کلیدی داشت، اما همین مسئله، به پاشنه آشیل آن نیز تبدیل شده بود؛ چراکه وابستگی به شخص شاه، به معنای دوری از جامعه و بیبهره ماندن از پشتیبانی مردم بود؛ مسئلهای که خود را در فروپاشی ارتش بلافاصله پس از حذف رضاشاه از عرصه سیاست نشان داد.--------------------------------------------------منابع :«دولت مطلقه ، نظامیان و سیاست در ایران» ، وحید سینایی ، مشهد ، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد ، 1396تاریخ اقتصادی ایران ، چالرز عیسوی ، ترجمه یعقوب آژند، تهران، نشر گستره ، 1362ایران در جنگ: از چالدران تا جنگ تحمیلی، کاوه فرخ ، ترجمه شهربانو صارمی، تهران، ققنوس ، 1397تبارشناسی هویت جدید ایرانی، محمد اکبری، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی ، 1384تاریخ ارتش نوین ایران ، اداره سوم ستاد بزرگ ارتشتاران ، انتشارات وزارت جنگ ، بدون تاریخ (بی تا)دیکتاتوری و توسعه سرمایه داری در ایران ، فرد هلیدی ، ترجمه فضلالله نیکآیین ، تهران، امیرکبیر ، 1358تجدد آمرانه: جامعه و دولت در عصر رضاشاه ، تورج اتابکی ، ترجمه مهدی حقیقت خواه ، 1402دولت مدرن و یکپارچگی ملی در ایران ، داریوش قنبری ، تهران ، انتشارات تمدن ایرانی ، 1385===========================================
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند
پ.ن 2 : انشاء الله و اگر عمری باقی بود ، در پست های بعدی، به سایر وجوه و جنبه های ارتش رضا خانی خواهیم پرداخت.
.
-
5
-
16
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
این هم چند تصویر زیبا و اصطلاحا کارت پستالی از اسب بارکش نیروی هوائی ایران ، تقدیم به عزیزان علاقمند
سی-130 نیروی هوائی شاهنشاهی در فرودگاه لندن
هرکولس با شناسه 553 در حال اورهال
پرواز 553 پس از رفع خستگی
یک استتار متفاوت
همه آماده برای اجرای فرامین و دستورات
هرکوس های نهاجا در حال Elephant walk
راهپیمائی فیلها (Elephants walk) یک اصطلاح برای تاکسی کردن هواپیماهای نظامی پیش از تیک آف پیاپی و پشت سر هم (با فواصل زمانی بسیار نزدیک به یکدیگر) است.
اصطلاح پیاده روی فیل به جنگ جهانی دوم برمی گردد، زمانی که ناوگان بزرگ بمب افکن های متحدین در ماموریت هایی شامل 1000 هواپیما حملاتی را انجام می دادند. کسانی که این را مشاهده کردند گفتند که تاکسی «این تعداد زیادی هواپیما» برای برخاستن به صورت تک فایل (به ستون یک) «در ساختارهای دماغه به دم» میگویند که آنها شبیه فیلهایی هستند که به سمت آبخوری بعدی میروند.
این اصطلاح با گذشت زمان، برای شناسایی "حداکثر موج سورتی پرواز" در واژگان نیروی هوایی ایالات متحده گنجانده شد
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
-
8
-
15
-
مشهورترین نقل قول های نظامی و سیاسی
در جنگ آوران
ارسال شده در · Report reply
با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز
پیکار قانون زندگی است
این پیکار است که نامش زندگی است.
آنچه لازم است توانائی است نه نیکی ،
غرور است نه تواضع ،
تدبیر است و نه نوع دوستی .
از دریافتن اینکه پیکار قانون زندگی است خوشحال باش. پیشه خود را در خطر قرار بده. همواره در خطر بِزی [زندگی کن] .
آنچه که مرد را دارای احساس و اراده قدرت می کند ، خوب بدان.
فردریش ویلهلم نیچه / اراده معطوف به قدرت
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
پ.ن 2 : اندیشه های نیچه نقش بنیادینی در شکل گیری تفکر غرب امروزی به عنوان یک بنیان تمدنی دارد. پس آشنائی با اندیشه ها و تفکرات نیچه ، ما را با آنچه که در سر سیاستمدار غربی می گذرد بیشتر آشنا می کند.