RezaKiani

Members
  • تعداد محتوا

    1,991
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. RezaKiani

    يادي از قديمي ها

    [right]با سلام خدمت دوستان[/right] [right]اگر دقت کرده باشید عباس عزیز این تاپیک رو اصلا به یاد من درست کرده. پس بد نیست که خودم هم چن خطی اینجا بنویسم[/right] [right]الف- ما اینجا سرمی زنیم حتی اگه چیزی ننویسیم[/right] [right][color=#ff0000]...[/color][/right] [right]ج-مطالبی که من قبلا می نوشتم واینجا می گذاشتم در حقیقت مقالاتی بود که برای مجله ی جنگ افزار تهیه می کردم و بعد از چاپ مجله اینجا هم دوستان می تونستند بخونند. الان در وبلاگم می نویسم و بازهم دوستان می تونند اونجا بخونند. در ضمن بعضی از کاربران هستند که مطالب رو از اونجا می یارن اینجا کپی پیست می کنند. پس در حقیقت چیزی عوض نشده. اون قدیمها خودم تاپیک می زدم الان دوستان زحمتش رو می کشن[/right] [right]د-بزرگترین علتی که دوستان قدیمی میلیتاری نسبت به اینجا دلسرد شدن برخورد ناشایستی بود که با بعضی از دوستان شد و عطای اینجا رو به لقاش بخشیدن[/right] [right]ه-علت مشکل بالا هم عمدتا برمی گشت به مدیران عزیز سایت که خوب اکثرا کم سن و سال بودن و تجربه ی مدیریتی اینچنینی نداشتند و خیلی از مواقع خودشون تاپیکها رو به بیراهه می کشوندند[/right] [right]ز-علت دیگه هم که بعضی از دوستان اشاره کردن و درباره ی افرادی مثل من صدق می کنه(که بیشتر در فکر ایجاد تاپیک بودن نه بحث کردن) این هست که تاپیکها زود از صفحه ی فروم حذف می شدند که این هم خودش به همون مشکل بالا برمیگیرده[/right] [right]در اخر بگم عباس عزیز که این تاپیک رو ایجاد کرده فعلا سربازه. انشالله سربازیش که تموم بشه برمیگرده و فعالیت می کنه بهتر از قبل[/right]
  2. سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا هم اکنون دارای سه فروند ناوهلیکوپتربر هجومی بازمانده از کلاس "تاراوا" می باشد که در سالهای 2011 تا 2015 به سن بازنشستگی می رسند. به علاوه، این نیرو دارای ؟ فروند هلیکوپتربر جدیدتر از کلاس "وسپ" است. با وجود امکان جایگزینی هیلکوپتربرهای قدیمی تاراوا با هلیکوپتربرهای جدید وسپ تفنگداران دریایی در فکر بکارگیری ناوهلیکوپتربر کاملا جدیدی هستند چراکه آموزه های جدید و نیازهای عملیاتی این نیرو اجازه استفاده از هلیکوپتربرهای کلاس وسپ را نمی دهد. بزرگترین تغییر در هواپیماهای محمول این گونه ناوها اتفاق افتاده است. تا چندی دیگر جنگنده اف-35 به خدمت این نیرو در خواهد آمد و باید هلیکوپتربر جدیدی برای حمل این گونه هواپیماها طراحی شود تا بتواند بهترین مقدورات را در اختیار سپاه تفنگداران دریایی قراردهد. ناوهای هواپیمابر جدید باید سبک تر از نمونه های قبلی باشند و بتوانند نیروهای رزمی بیشتری را با سرعت بیشتر و به مسافت دورتر اعزام کنند. به علاوه، این ناو باید بتواند ،مانند هلیکوپتربرهای سابق، به عنوان ناوسرفرماندهی یک "ناوگان هجومی تفنگداران دریایی" عمل کند. پس از برگذاری مناقصه، ساخت ناوهلیکوپتربر جدید به شرکت نورث روپ واگذار شد و قرار است که اولین نمونه این شناورها ،با نام "یو.اس.اس آمریکا"، در سال 2010 به آب انداخته شود و پس از انجام آزمایشهای گوناگون در سال 2013 رسما به خدمت گرفته شود. عرشه پروازی این ناو شباهت زیادی به عرشه ناوهای کلاس وسپ دارد اما یو.اس.اس آمریکا 24متر از ناوهای کلاس وسپ طولانی تر و 3 متر عریض تر می باشد. ظرفیت یو.اس.اس آمریکا حتی از ناوهواپیمابر فرانسوی شارل دوگل، بزرگترین هواپیمابر حال حاضر اروپا، بیشتر می باشد. حداکثر ظرفیت شارل دوگل به 43000 تن می رسد درحالیکه وزن کامل هلیکوپتربرهای کلاس آمریکا به بیش از 45000 تن بالغ می شود. ظرفیت زیاد این هلیکوپتربر وقتی بیشتر به چشم می آید که آن را با ناو هواپیمابر بریتانیایی اینونسیبل یا ایتالیایی جوزپه گالیباردی مقایسه کنیم. ناوهای اخیر به ترتیب دارای وزن رزمی 20000 و 14000 تن می باشند و می توانند یک سوم یا حداکثر نیمی از هواگردهای یو.اس.اس آمریکا را حمل کنند. قیمت یک فروند ناو کلاس آمریکا 3 برابر یک فروند هلیکوپتربر هجومی کلاس وسپ است اما چرا با اینکه می توان با پول یک فروند از این ناوها 3 فروند هلیکپتربر قدیمی ساخت تفنگداران دریایی به ساخت این غولهای گران قیمت روی آورده اند؟ پاسخ این سوال در تغییرات هواگردهای این نیرو نهفته است. هلیکوپتربرهای سابق نوعا به 16 فروند هلیکوپتر سنگین، 4 فروند هلیکوپتر تهاجمی کبرا، 2 فروند هیویی و 6 فروندهواپیمای عمود پرواز هاریر مجهز بودند اما ناو یو.اس.اس آمریکا ناوگان بال ثابت گسترده تری را حمل می کند. هواپیماهای محمول هلیکوپتربر یو.اس.اس آمریکا به 12 فروند وی-22 و 10 فروند اف-35 بالغ می شود که 6 درصد بیشتر از هلیکوپتربرهای کلاس وسپ هستند. ناوهلیکوپتربر آمریکا ،برخلاف پیشینیانش، به هاورکرافت مجهز نشده است. بدین سان فضای بیشتری برای افزایش ظرفیت آشیانه هواگردها در داخل بدنه کشتی باقیمانده است. به علاوه مقداری از این فضا برای افزایش ذخیره سوخت، سلاح و تعمیرگاه هواگردها درنظرگرفته شده است. این انتخاب یو.اس.اس آمریکا را شبیه هلیکوپتربرهای قدیمی کلاس "ایوجیما" در دهه 60 کرده است. این ناوها را می توان به عنوان ناوهواپیمابر سبکی در نظر گرفت که بسته به نوع مأموریت می توان آرایش ونوع هواگردهای آن را تغییر داد.چهار آرایش پروازی تا کنون برای آمریکا درنظرگرفته شده اند که عبارتند از: 1-آرایش استاندارد: 10 فروند اف-35 12 فروند ام.وی-22 4 فروند سی.اچ-53 8 فروند سوپرکبرا 4 فروند ام.اچ-60 نایت هاوک 2-آرایش کنترل دریایی: 20 فروند اف-35 6 فروند هلیکوپتر ضدزیردریایی 3- آرایش 2007: 6 فروند اف-35 12 فروند ام.وی-22 4 فروند سی.اچ-53 4 فروند زولوکبرا 3 فروند ام.اچ-60 نایت هاوک 3 فروند یو.اچ-1 هیویی 4- آرایش 2008: 6 فروند اف-35 12 فروند ام.وی-22 4 فروند سی.اچ-53 8 فروند زولوکبرا 3 فروند یو.اچ-1 هیویی 5- ناوهواپیمابر: 22 فروند اف-35 برای آشنایی خوانندگان با توان رزمی این ناو بد نیست که توضیح مختصری درباره هواگردهای آن داده شود. هواپیمای اف-35 یک شکاری-بمب افکن چند منظوره نسل پنجم می باشد که توانایی بلندشدن در باندهای کوتاه و فرود به صورت کاملا عمودی را داراست. بکارگیری اف-35 بدین معنی است که هلیکوپتربرهای جدید کلاس آمریکا نیازی به نصب منجنیق بر روی عرشه ندارند. این هواپیما می تواند طیف وسیعی از مأموریتها را برعهده گیرد و ویژگی رادارگریز بودن آن توان زیادی برای تهاجم عمیق در خاک دشمن را به آن داده است. ام.وی-22 هواپیمایی است که به موتورهای چرخان مجهز شده و می تواند مانند هلیکوپتر نشست و برخواست کرده ولی مانند یک هواپیمای معمولی حرکت کند. این هواپیما ترابری بوده و می تواند 24 سرباز را با تجهیزات کامل تا فاصله 200 مایل دریایی حمل کند. ام.وی-22 را می توان برای حمل چترباز، نفربر یا زرهپوش های سبک بکارگرفت و توانایی جمع شدن بالهایش اجازه می دهد که تعداد زیادی از آنها را در آشیانه یا بر روی عرشه ناو آمریکا حمل کرد. هلیکوپتر کبری از اصلی ترین هواگردهای محمول کبری به حساب می آیند. کبرای پیر هنوز هم توانایی های رزمی خود را حفظ کرده و سپاه تفنگداران دریایی حاضر به تعویض این کهنه سرباز با هلیکوپترهای جدیدتر نمی باشد. این هلیکوپتر با حمل طیف وسیعی از تسلحات ضدزره ، از جمله موشکهای تاو و ماوریک، توانایی زیادی در رزم با ادوات زرهی دشمن و پشتیبانی از پیاده نظام خودی دارد. سی.اچ-53 هلیکوپتری است که می توان آن را برای حمل و نقل سرباز و ملزومات یا در نبردهای ضدزیردریایی بکارگرفت. دیگر عناصر پروازی یو.اس.اس آمریکا عبارتند از هلیکوپترهای چندمنظوره بل هیویی و هلیکوپترهای ام.اچ-60 که بیشتر برای انجام عملیات جستجو و نجات بکارمی روند. یو.اس.اس آمریکا ، به عنوان ناوسرفرماندهی یک "گروه هجومی آبی-خاکی"، قرار است که بتواند یک تیپ از تفنگداران دریایی را با تمام محوله و سلاح هایشان در خود جای دهد. این ناو به تسهیلات کامل برای اسکان این تعداد سرباز مجهز شده است و با داشتن یک بیمارستان مجهز می تواند نیازهای درمانی سربازان مجروح شده در عملیات نظامی را تا حدود زیادی برطرف نماید. اصولا هر گروه هجومی-آبی خاکی تفنگداران دریایی آمریکا دارای 4 عنصر است که مهمترین آنها عنصر زمینی می باشد. عنصر زمینی یک گروه هجومی آبی-خاکی یک تیپ تفنگدار است که توسط تانکهای آبرامز، زرهپوشهای آبی-خاکی ، زرهپوشهای سبک لاو و آتشبارهای گوناگون تقویت می شوند. این ادوات در هنگام عملیات توسط دیگر ناوهای گروه در منطقه عملیاتی پیاده می شوند. عنصر لجستیک رزمی وظیفه تأمین نیازهای مهندسی-رزمی در صحنه عملیات را برعهده دارد و نصب تجهیزاتی چون ژنراتورهای برق، پلهای موقت، پمپ آب و.. را برعهده دارد. هواگردهای محمول یو.اس.اس آمریکا هم عنصر هوایی گروه هجومی آبی-خاکی را تشکیل می دهند و وظیفه حمل سربازان به ساحل و پشتیبانی از آنها را برعهده دارند. تمامی این عناصر تحت نظارت عنصر فرماندهی قراردارند و هماهنگی بین آنها توسط فرماندهی انجام می پذیرد. عنصر فرماندهی گردانهای اطلاعات، مخابرات، دیده بان توپخانه و رابط هوایی را هدایت می کنند. یکی از تجهیزات جالب نصب شده بر روی این ناو سیستم شبیه ساز و تمرینی "آموزگار تاکتیکی نیروی نبرد" می باشد. این سیستم شبیه ساز اجازه می دهد که پرسنل ناو تا زمان رسیدن به منطقه هدف به تمرینات نظامی خود ادامه دهند. با استفاده از این سیستم فرماندهان صحنه نبرد و افسران می توانند به توانایی های سربازان خود در محیط پرتنش میدان جنگ پی برده و با تنظیم سناریوهای گوناگون سعی در بهبود توانایی های رزمی سربازانشان کنند. این سیستم می تواند با کشتی های دیگر به صورت شبکه درآمده و محیط بزرگتری برای تمرینات نظامی را در اختیار فرماندهان قراردهد. یو.اس.اس آمریکا ، به عنوان یک فرودگاه شناور، به تجهیزات و رادارهای لازم برای کنترل ترافیک هوایی صحنه نبرد و رادارهای رهگیر برای مقابله با هواگردهای دشمن مجهز شده است. از جمله سیستمهای الکترونیکی این شناور، سیستم مقابله با موشکهای کروز ضدکشتی موسوم به اس.اس.دی.اس مارک-2 است. اس.اس.دی.اس هم اکنون در هواپیمابرهای کلاس نیمیتز به کار گرفته شده است و وظیفه اصلی آن یکپارچه سازی تسلیحات ضدموشک نصب شده بر روی شناور با تجهیزات راداری و الکترونیکی است. تسلیحات تحت فرمان این سیستم عبارتند از موشکهای حرارتی ریم-116 با برد 7.5کیلومتر و گتلینگهای 6لول فالانکس با نواخت آتش 4500 گلوله در دقیقه. اس.اس.دی.اس می تواند با شبیه ساز میدان نبرد به صورت یکپارچه عمل کند. این ناوها پس از به خدمت گرفته شدن به یکی از عناصر کلیدی دکترین دریایی آمریکا برای قرن بیست و یکم در خواهند آمد. ناوهلیکوپتربرهجومی آمریکا با تغییر درناوگان هواگردهایی که حمل می کند می تواند به راحتی برای مأموریتهایی چون اسکورت کاروانهای دریایی، مین روبی و مین گذاری، شکار زیردریایی، مقابله با دزدان دریایی، عملیات ضدتروریستی، عملیات کماندویی درعمق خاک دشمن، کنترل اغتشاشات در بحرانهای بین المللی،گرفتن سرپل در ساحل دشمن، پشتیبانی از پیاده نظام و هجومهای آبی-خاکی بکارگرفته شود. احتمالا تا پایان دهه سوم قرن اخیر سپاه تفنگداران دریایی 10 فروند هلیکوپتربر کلاس آمریکا را در اختیار خواهد گرفت. یو.اس.اس آمریکا...........................................................................مشخصات تاریخ سفارش...............................................................................2007 تاریخ شروع پروژه............................................................................2008 تاریخ به آب انداختن.........................................................................2010 تاریخ به خدمت گرفته شدن...............................................................2013 وزن کامل درحدود.............................................................................45000 تن طول..............................................................................................257.3 متر عرض.............................................................................................32.3 متر آبخور..............................................................................................؟ متر پیشرانه..........................................................................................دو توربین گازی جنرال الکتریک ال.ام2500 با قدرت جمعا 64مگاوات؛2 محور و 2 پروانه؛2 موتور دیزل کمکی با قدرت 5000 اسب بخار سرعت.............................................................................................20+ گره دریایی برد...................................................................................................9500 مایل دریایی خدمه................................................................................................ 65 افسر؛994 نفرملوان؛1687 نفر تفنگدار دریایی؛+ (184 نفر مجروح) هواگرد.............................................................................................. ترکیبی از هواپیماهای اف-35 وام.وی-22+ هلیکوپترهای سی.اچ-53؛کبرا؛هیویی؛ سی هاوک بالابر..................................................................................................2 دستگاه تجهیزات الکترونیک: سیستم جمع آوری داده درگیریAN/USG-2 سیستم ضدموشک کروزSSDS MK2 سیستم جمع آوری اطلاعات صحنه نبرد DCGS-N شبیه سازمیدان نبرد AN/USQ-T46(V) BFTT سیستم تشخیص دوست از دشمن AN/UPX-29 (V) سیستم کنترل ترافیک هواییAN/TPX-42A(V)14 سیستم تقرب هواگردها AN/SPN-35C ژیروسکوپ ناوبری لیزری AN/WSN-7 RLGN رادار جستجوی هوایی 3بعدیAN/SPS-48 رادار جستجوی برد بلند AN/SPS-49 رادار جستجوی سطحی و رهگیرAN/SPQ-9B تسلیحات: 2 قبضه موشک انداز ریم-116 2 قبضه موشک انداز سی اسپارو 2یا3 قبضه گتلینگ 20 میلیمتری ولکان فالانکس 7 قبضه مسلسل کالیبر 50 نویسننده:رضاکیانی موحد منبع: ماهنامه جنگ افزار شماره 59 [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/ship.jpg[/img] لوگوی ناو هلیکوپتربر یو.اس.اس آمریکا [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/lha-6-deck-2008.gif[/img] چیدمان هواگردهای مستقرشده بر روی عرشه یو.اس.اس آمریکا [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/750px-F-35A_-_Inauguration_Towing.jpg[/img] جنگنده-بمب افکن رادارگریز اف-35 [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/800px-20080406165033%21V-22_Osprey_refueling_edit1.jpg[/img] ام.وی-22 [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/lha-r-2004-image100.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/800px-Ussamericalha6.jpg[/img]
  3. با آغاز جنگ جهانی دوم، ژاپن توانست با بهره گیری از جنگنده های معروف زیرو برتری هوایی خود را بر متفقین تحمیل کند. این هواپیما نسبت به رقبایش مانورپذیری بهتری داشت و مهارت خلبانان ژاپنی آن را به صورت سلاحی کشنده درآورده بود. اما در طول جنگ ژاپن از توسعه و ساخت هواپیماهای جدیدتر غفلت کرد و زمانی که نسل جدید جنگنده های آمریکایی مانند موستانگ وارد کارزار شدند زیروها در برابرشان حرفی برای گفتن نداشتند. در انتهای جنگ ژاپنی ها به خودشان آمدند و با ساختن شکاری های جدید -مانند رایدن- تصمیم گرفتند که این عقب ماندگی را جبران کنند اما دیگر برای آنها خیلی دیر شده بود. در ماه های انتهایی جنگ، بمباران های هوایی آمریکا توسط بمب افکنهای غول پیکر بی-29 عرصه را برای ژاپنی ها تنگتر کرد. این بمب افکنها -که در ارتفاعی خیلی زیاد پرواز می کردند- در آرایشهای بزرگ سرمی رسیدند و هیچ شهر یا کارخانه ای از حملاتشان مصون نمی ماند. از سوی دیگر، ژاپنی ها هواپیمایی که بتواند در آن ارتفاع به مقابله با بی-29 برخیزد در اختیار نداشتند. نیروی دریایی سلطنتی ژاپن برای مقابله با تهاجم بی-29 های آمریکایی نیاز به رهگیری بسیار پرقدرت تر از هواپیماهای موجود داشت. این رهگیر باید توانایی پروازدر ارتفاع بالا و با سرعتهای زیاد را می داشت و همچنین به توپهایی مجهز می شد که بتوانند در زره ضخیم بی-29 نفوذکنند. پروژه ساخت هواپیمای جدید در یوکوسوکا و زیر نظر ماسئوکی سورونو آغازشد. طراحان یک طرح جدید و در ،آن زمان، انقلابی ارائه دادند. بالهای این هواپیما درعقب قرارگرفته و سکان افقی آن به جلو آورده شده بود. به علاوه، موتور هواپیما -برخلاف طرح های معمول آن زمان- در انتهای بدنه نصب شده بود. هواپیمای جدید شیندن (آذرخش پرشکوه) نام گرفت. برای آزمایش این ساختار جدید تصمیم گرفته شد تا 3 فروند هواپیمای بی موتور در اندازه های اصلی بسازند تا آزمایشهای مقدماتی پرواز بر روی آنها انجام شود. اندکی بعد طرح، طراحان و نمونه های آزمایشی برای توسعه بیشتر به کیوشو فرستاده شدند. علت اصلی این انتقال آن بود که کارخانه کیوشو نسبت به دیگر کارخانه های هواپیماسازی ژاپن سفارشات کمتری داشت و پرسنل آن می توانستند وقت بیشتری را صرف طرح جدید کنند. آزمایشهای پروازی بر روی شیندن در تاریخ سوم آگوست 1945 -سه روز قبل از پرتاب بمب اتمی بر روی هیروشیما- آغازشد. تنها چند اشکال جزئی در هواپیمای جدید پیداشدند و شیندن برای تولید انبوه برگزیده شد. اما تنها 2 فروند نمونه اصلی از شیندن ساخته شد چرا که بمباران هسته ای ژاپن این کشور را مجبور به متارکه جنگ کرد. نمونه اولی اکنون در موزه هوا-فضای ملی آمریکا قرار دارد و تنها نمونه ای است که به صورت واقعی پرواز کرده است. نمونه دوم قرار بود که به موتور جت مجهز شود. نصب موتور جت بر روی شیندن از روی میز نقشه کشی فراترنرفت. چون طرح از مرحله آزمایش جلوتر نرفت متفقین اسم خاصی برای شیندن انتخاب نکردند. خوانندگان باید دقت کنند که تشابه اسمی بین این هواپیما و دیگر جنگنده ژاپنی با نام "شیدن" اسباب سردرگمی آنها نشود. اگر شیندن به تولید انبوه می رسید نه تنها یک هماورد ممتاز در برابر جنگنده های متفقین بود بلکه یکی از شاخص ترین هواپیماهای زمان خود به شمار می رفت. پس از جنگ جهانی دوم شرکت ساآب سوئد ساخت هواپیماهایی با ظاهر شیندن را ادامه داد و طرح های موفقی چون ساآب35 دراگن، ساآب37 ویگن و ساآب 39 گریپن را ارائه داد. این هواپیماها ثابت کردند که ژاپنی ها در طراحی هواپیمای جدید خود راه درستی را انتخاب کرده بودند. ‏ نویسنده رضاکیانی موحد منبع ماهنامه جنگ افزار مشخصات تولیدکننده: کیوشو هیکوکی کا.کا. موتور: 2موتور میتسوبیشی 12 سیلندرHa-43 قدرت: 2130 اسب بخار نسبت قدرت به وزن: 432 اسب بخار/تن جداکثرسرعت: 750 کیلومتر بر ساعت بردعملیاتی: 852 کیلومتر سقف پرواز عملیاتی: 12000متر نرخ صعود: 750 متر در دقیقه وزن خالی: 3645 کيلوگرم وزن بارگیری شده: 4928 کیلوگرم حداکثر وزن: 5228 کیلوگرم طول: 9.66 متر عرض: 11.11متر ارتفاع: 3.92متر مساحت بال: 20.5 متر مربع بار بال: 240 کیلوگرم/ متر مربع خدمه: 1 نفر تعداد: 2 فروند اولین پرواز: سوم آگوست 1945 تسليحات: 5 قبضه توپ 30 میلیمتری تایپ5 به همراه ؟ گلوله؛2 بمب 60 کیلوگرمی
  4. RezaKiani

    کامپیوتر F14

    [right]فکر کنم این چیزی که شما تعریف کردید پروسسور باشه نه میکروپروسسور[/right]
  5. RezaKiani

    نبرد کرنال(فتح هند)

    [right]تا اونجا که من می دونم زنبورک اختراع ایرانی ها نبوده و اصولا در زمانی که سلاح آتشین فراگیر شد ایرانی ها علاقه ی چندانی بهش نداشتن. یه جور توپ سبکی بوده که خیلی کشورها اون رو می ساختن. مثل تفنگ کلاش که الان تون افغانستان خود ملت تو زیرزمین خونه شون می سازن[/right]
  6. RezaKiani

    نبرد کرنال(فتح هند)

    [right]خیلی هم نامرد بود. اگر نادر مرد بوده پس دم چنگیز و تیمور گرم. اون هم یه جنایتکاری بوده مثل بقیه... درباره ی زنبورک یه توپ سرپر برنجی بوده که گلوله های فلزی سبکی رو شلیک می کرده. توی ایران می بستندش روی شتر و شتر رو به زانو می خوابوندن و باهاش شلیک می کردن. تقریبا از عصر صفویه به بعد به شدت در ارتش ایران ازش استفاده می شده. اصولا چون ایران راه درست و حسابی نداشته ارتش های ایران هیچ وقت به سمت استفاده از توپهای بزرگ و سنگین نرفتن( نه اینکه اصلا نداشتن ها. توپهای بزرگ رو روی قلعه ها کار می ذاشتن) چون سرعت ارتش رو پایین می آورده[/right] http://www.bing.com/images/search?q=zamburak&FORM=AWIR#view=detail&id=5BC671C7E52F1549CBCA51C574A46E0ABD21BA8D&selectedIndex=13
  7. RezaKiani

    اخبار برتر نظامی

    [right]برادر سلام. این تاپیکهایی که ازشون صحبت کردی آدرس بده تا بخونیم. من هم مثل بیشتر دوستان فکر می کنم از نظر دریایی ژاپن قدرتش بیشتره. البته معادلات قدرت در زمینه ی دریایی الان با گذشته فرق کرده و یه قدرت دریایی بدون هواپیما یعنی عملا هیچی. این هست که اگر بخواهیم مقایسه کنیم باید تاثیر هواگردهای دو طرف رو هم کاملا در معادلات وارد کنیم.[/right]
  8. [right]من هم به خاطر اینکه خیانت در امانت نشه اصلا در نوشته دست نبردم. محض اطلاع دوستان یادآوری می کنم که این متن خودش یه بخش از کتابیه که این بنده ی خدا درباره ی ارتش اسرائیل نوشته. خود این جناب هم از سخنگوهای ارتش اسرائیل بوده و معلومه که کار کردن با رسانه ها رو خوب بلد هستش و می دونه که از قلمش چه جور استفاده کنه.[/right] [right]درباره ی ماکت بد نیست یادآوری کنم که دلتافورس برای عملیات در تهران یه ماکت کامل از سفارت آمریکا درست کرده بود و روی اون کار می کردن. این ماکت هم فکر نکنم که کامل باشه. یعنی مثلا طرف بیاد و سیم کشی و لوله کشی هم انجام بده. به نظر من همین که با مصالح پیش ساخته کلیات دیوارها رو بشه ساخت کفایت می کنه[/right]
  9. [right]بعد شما اونجا چیکار می کردی برادر؟؟؟؟؟[/right]
  10. [right]اینهمه تدارکات سنگین برای مانور بر علیه تروریسم؟!!!!!خیلی مشکوک می زنه[/right]
  11. RezaKiani

    اسناد محرمانه از جنگ ایران و عراق

    [right]خیلی جالبه صدام میگه حمله ی هوایی ما به تهران و دیگر فرودگاه ها موثر نبوده طرف میگه ما از خلبانهای ایرانی پرسیدیم همه ی باندهای پرواز از بین رفته. پاچه خواری ببین که چه نمی کنه[/right]
  12. [right]به به چه خبره اینجا. چقدر خشونت؟؟؟؟؟[/right]
  13. [right]اصلا جالب نبود. یه سری تبلیغ بود که ....اما از نظر تاکتیکی چیزی به سواد ما اضافه نکرد. از نظر استراتژی هم حرفی برای گفتن نداشت. از نظر تاریخی هم به همچنین[/right] [right]فایل زیر رو به دقت بخونید متوجه می شید منظورم چی هست[/right] [right]http://s1.picofile.com/file/6697017102/BEYTOLMOGHADAS_iRAQI_VIEW.pdf.html[/right]
  14. [right]یه چیزی هست که بهش می گن پدافند غیرعامل. توی چند سال گذشته سرمایه گذاری نسبتا زیادی روی اون صورت گرفته. قضیه ش هم تقریبا همون چیزی هست که شما گفتید. باید تاسیسات حساس رو در جایی بنا کرد که نه از طریق ماهواره و نه از طریق هواپیما دید نداشته باشند. اینجوری هدف قرارگرفتن تاسیسات امکانش کم می شه. ولی باید یادتون باشه که این امکان هیچ وقت به صفر نمی رسه. اصولا بمبهای امروزی باهوش هستند و به جرئت می شه گفت که هوش یه موشک کروز توماهاوک از هوش یه پهپاد گلوبال هاوک بیشتره. مطمئنا کشورهایی که روی این قضیه کار می کنند به این جور مسائل هم فکر می کنند. یکی از روشهای مقابله با پدافند غیر عامل جاسوسی انسانی است. کافی است شما یه نفر رو توی اون تاسیسات نفوذ بدید که بتونه با استفاده از جی پی اس قلب اون سیستم رو تعیین موقعیت کنه. بعدش فقط یه بونکر باستر می خواد تا کل تاسیسات رو بفرسته هوا[/right] [right]به هرحال فرمایش شما در کل درست هست. می شه آرایش پدافند هوایی رو به گونه ای چید که برای هواپیمای مهاجم یه جور دام درست بکنه. یعنی با اتش ضدهوایی اون رو مجبور کنه به جایی وارد بشه که مثلا با شلیک یه موشک برد کوتاه کارش رو ساخت. ایده ی عملی هست و هوشمندانه و مهمتر از همه به صرفه[/right]
  15. [right]دوست عزیز این سوالی که مطرح کردی مال زمان جنگ جهانی دوم هست. الان هیچ هواپیمایی به اهداف زمینی اینجوری حمله نمی کنه. یه جی دم می ندازن رو سر هدف ولی از فاصله ی 20 کیلومتری. دیگه کار به اونجا ها نمی رسه[/right]
  16. [right]دوستان باید توجه داشته باشند که نیروی هوایی سپاه ( یا به قولی نیروی هوافضا) عمدتا یک نیروی موشکی هست تا هوایی یا حتی هوانیروز. اصلا اینکه سپاه دارای نیروهای 3 گانه شد به خاطر نیازهایی بود که در جنگ با عراق بوجود آمدند. سپاه به دلیل ضعفی که در پدافند هوایی داشت به خرید موشک سام-2 از چین روی آورد و به دلیل ضعفی که در پشتیبانی هوایی داشت به سمت سوییس رفت تا ازش پی سی7 بخره(اسنادش نزد حقیر موجود است). برای اینکه بحث یه کم مستند بشه بد نیست به این دو تا تاپیک هم نگاهی بیندازید. یکی ش درباره ی اولین تجربه ی رزمی نیروی هوایی سپاه است که خوب البته به دلیل برنامه ریزی غلط به شکست منجر شد. دیگر ی هم تعدادی از اسناد منتشر شده ی سپاه درباره شکل گیری نیروی هوایی سپاه و انتظاراتی که ازش داشتن بود[/right] [right]http://wars-and-history.mihanblog.com/post/412[/right] [right]http://wars-and-history.com/post/411[/right] [right]یکی از دوستان اشاره کردن که سپاه در زمینه موشکی و پهپاد حرف اول رو در منطقه می زنه. حتی اگر صد درصد هم با این گفته موافق نباشیم می تونیم اون رو تا حدود زیادی درست بدونیم. می شه گفت علت این توفق سپاه در این دو زمینه هم همین هست که اصلا سپاه برای این دو منظور به سراغ تاسیس نیروی هوایی رفت. یعنی هدف اصلی سپاه از تاسیس نیروی هوایی این نبود که مثلا ده تا گردان رهگیر داشته باشه یا اینکه مثلا بیست تا اسکادران بمب افکن دور پرواز نیاز داشته باشه. سپاه به خاطر نیازهاش به سمت اون دو مقوله رفت و خوب به خاطر همین هم با تجاربی که کسب کرد تونست گلیم خودش رو از آب بکشه. ولی در موارد دیگه می شه گفت کارنامه ی نیروی هوایی سپاه چندان جالب نیست . شاید خود پرسنل این نیرو وارد شدن به فاز مثلا پرواز با میگ-29 رو جالب ندونستند و این جور برنامه ها رو پس زدن[/right] [right]در انتها سوالی که من از بعضی دوستان دارم این هست که فرض کنیم الان اصلا نه یه اسکادران 10 تا اسکادران فلانکر داشته باشیم. خوب که چی؟ یه مقدار به دور و برتون با دقت نگاه کنید می فهمید که توی معادلات قدرتی که امروز ایران درگیرش هست اگه 4000 تا تانک ذوالفقار و 3000 تا جنگنده ی قاهر هم داشته باشه مشکلش حل نمی شه[/right]
  17. [right]به به به! اقا یاشا!خوش آمدی برادر[/right]
  18. دوستان می دونند که تعداد زیادی از اختراعات تسلیحاتی و یا سیستمهای تکنولوژیکی مثه رادار یا در جنگ جهانی دوم اختراع شدند یا در این جنگ برای اولین بار به صورت گسترده استفاده شدند. اگر ممکن است نظرتون رو درباره مهمترین تسلیحات یا تکنولوژی نظامی در این جنگ بگید. منظورم سلاح یا تکنولوژی هستش که در جنگهای بعدی مثه جنگهای ویتنام، کره، اعراب-اسراییل، ایران-عراق و... بیشترین تاثیر رو گذاشته باشه. توضیح : همون جور که گفتم چیزهایی که قبل از جنگ دوم اختراع شدند ولی در این جنگ بکار گرفته شدند مثه ناوهواپیمابر و رادار در لیست آورده شده اند. پس لطفا دوستان گیر ندهند که این مال قبل از جنگ بوده و فلان... با تشکر
  19. [right]اقا بقیه شم بذار بچه ها استفاده کنن[/right]
  20. RezaKiani

    جنگهای سی ساله

    [right][size=5][font=times new roman,times,serif]لطفا توسط مدیران محترم سایت تاپیک به بخش تاریخ منتقل شود[/font][/size][/right] [right][size=5][font=times new roman,times,serif][size=6][b]تو[/b][/size][b]ضیح: این تاپیک توسط تعداد زیادی از دوستان میلیتاری ترجمه شده که در اخرین قسمت از این عزیزان نام خواهیم برد[/b][/font][/size][/right] [center] [/center] [size=5][color=#008000]زمان: [/color] [color=#0000ff]1618-1648[/color][/size] [size=5][color=#008000]مکان :[/color] [color=#0000ff]مرکز[/color][color=#0000ff] اروپا (عمدتا المان در حال حاضر )[/color][/size] [size=5][color=#008000]نتیجه [/color][color=#008000]: [/color][color=#0000ff]صلح[/color][color=#0000ff] وستفالن برتری هابسبورگ محدود ظهور فرانسه و سلسله بوربن ظهور امپراتوری سوئد افول فئودالیسم تمرکز زدایی از امپراتوری مقدس روم جنگ فرانسه و اسپانیایی تا 1659 کاهش قابل توجهی در قدرت و نفوذ کلیسای کاتولیک[/color][/size] محتویات: [url="http://www.military.ir/forums/topic/24606-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87/"][color=#2f4f4f][size=5][font=times new roman,times,serif][b]ریشه های جنگ[/b][/font][/size][/color][/url] [url="http://www.military.ir/forums/topic/24606-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87/"][color=#2f4f4f][size=5][font=times new roman,times,serif][b]شورش در بوهمی[/b][/font][/size][/color][/url] [size=5][font=times new roman,times,serif]جنگ های سی ساله (1618-1648) عبارت است از یک سری درگیری نظامی در اروپا مرکزی. این جنگها یکی از طولانی ترین و مخرب ترین کشمکشها در تاریخ اروپا، و یکی از طولانی ترین جنگ های مداوم در تاریخ مدرن است.[/font][/size] [size=5][font=times new roman,times,serif]ریشه های جنگ و اهداف شرکت کنندگان پیچیده بوده و هیچ علت خاصی نداشت. در ابتدا علت اصلی جنگ یک کشاکش مذهبی بین پروتستان ها و کاتولیک ها در امپراتوری مقدس رومی بود. بعدتر اختلاف بر سر سیاست های داخلی و توازن قدرت در داخل اپراتوری به درگیری بیشتر قدرت ها منجر شد. در این مرحله به طور کلی جنگ های مذهبی کم رنگ شده و ادامه ی رقابت بین بوربن ها و هابسبورگ در اروپا شروع شد که این رقابت خود منجر به جنگ میان فرانسه و هابسبورگ شد. [/font][/size] [size=5][font=times new roman,times,serif]یک نتیجه ی مهم از جنگهای سی ساله ویرانی تمام منطقه، با لخت کردن مزارع به منظور تهیه ی علوفه ی ارتشهای درگیر در جنگ بود. قحطی و بیماری به میزان قابل توجهی سبب کاهش جمعیت ایالات آلمان، بوهمیا، هلند، بلژیک و ایتالیا و ورشکستگی بیشتر قدرت های درگیرشد.[/font][/size] [size=5][font=times new roman,times,serif]در حالیکه هنگهای موجود در ارتشها به ندرت مزدور بودند، برخی از سربازان به صورت انفرادی مزدور بودند. مشکل بی انضباطی توسط طبیعت بزن در روی سرویسهای نظامی در قرن 17 در تامین منابع مالی تشدید شده بود، از ارتش ها تا حد زیادی انتظار می رفت که خودکفاباشند. آنها با استفاده از غارت یا اخذ مالیات از شهرها نیازهایشان را تأمین می کردند. این امر بی قانونی را بر ساکنان سرزمین اشغالی تحمیل می کرد. جنگ سی ساله با معاهدات مونستر و اوسنابروک ،قسمتی از صلح وستفالی، به پایان رسید. قسمتی از نزاع ،که با جنگ حل نشد، برای یک مدت بسیار طولانی ادامه یافتند.[/font][/size] [color=#ff0000][size=5][font=times new roman,times,serif][b]ریشه های جنگ[/b][/font][/size][/color] [size=5][font=times new roman,times,serif][b]صلح اگزبورگ[/b] (1555)، که توسط چارلز پنجم امضا شد، به جنگ بین طرفداران آلمانی لوتر و کاتولیک ها پایان داد. مفاد آن عبارت بودند از:[/font][/size][list] [*][size=5][font=times new roman,times,serif]حاکمان 224 ایالت آلمان می تواند دین (عقاید لوتر و یا کلیسای کاتولیک) قلمروی خود را با توجه به وجدان خود انتخاب کنند، و مردم خود را به پیروی از آن مجبور کنند.[/font][/size] [*][size=5][font=times new roman,times,serif]طرفداران لوتر که در یک اسقف نشین کاتولیک زندگی می کنند می توانند همچنان دین خود را حفظ کنند.[/font][/size] [*][size=5][font=times new roman,times,serif]طرفداران لوتران می تواند آن قسمت از قلمروی کلیسای کاتولیک را که از صلح پاسائو در سال 1552 به دست آوردند نگه دارد.[/font][/size] [/list] [size=5][font=times new roman,times,serif]اسقف نشین هایی که به عقاید لوتر روی آوردند لازم است تا سرزمینهایشان را ترک کنند.[/font][/size] [size=5][font=times new roman,times,serif]اگر چه صلح آگسبورگ به طور موقت به خصومت ها پایان داد اما اختلافهای مذهبی را ،که با گسترش کالوینیسم در آلمان پیچیده تر می شد، حل نکرد بود. این امر مذهب سوم قدرتمندی را به منطقه اضافه شده کرد، اما جایگاه این مذهب توسط مفاد عهدنامه صلح آگسبورک ،که تنها کلیسای کاتولیک و عقاید لوتر را رسمی کرد، به رسمیت شناخته نشد.[/font][/size] [size=5][font=times new roman,times,serif]حاکمان کشورهای همسایه امپراتوری روم مقدس نیز به وقایع جنگ سی ساله دامن زدند:[/font][/size][list] [*][size=5][font=times new roman,times,serif]اسپانیا در ایالات آلمان علایقی داشت چرا که سرزمینهای اسپانیا در هلند در قسمت غربی امپراتوری واقع شده بود و در داخل ایتالیا که توسط زمین از طریق جاده اسپانیایی متصل برگزار شد. شورش هلندی ها بر علیه سلطه اسپانیا در طول دهه ی 1560 منجر به یک جنگ طولانی معروف به جنگ استقلال شد که تنها در سال 1609 به آتش بس منجر شد.[/font][/size] [*][size=5][font=times new roman,times,serif]فرانسه تقریبا با دو قلمروی تحت کنترل هابسبورگ ها (اسپانیا و امپراطوری روم مقدس) احاطه شده بود و مشتاق به اعمال قدرت خود در برابر کشورهای ضعیفتر آلمانی بود. این نگرانی سوق الجیشی از اختلافات مذهبی پیشی گرفت و در نتیجه به مشارکت فرانسه ی کاتولیک به همراه پروتستان ها منجر شد.[/font][/size] [*][size=5][font=times new roman,times,serif]سوئد و دانمارک در به دست آوردن کنترل بر ایالات شمال آلمان و هم مرز با دریای بالتیک علاقمند بودند.[/font][/size] [/list] [size=5][font=times new roman,times,serif]امپراطوری مقدس روم مجموعه ای تکه تکه از ایالت های مستقل و بزرگ بود. جایگاه امپراطوری مقدس نیز بیشتر یک جایگاه تشریفاتی بوده است اما امپراطورها ،که از [b]خاندان هابسبورگ[/b] برخواسته بوده اند ، مستقیما بر قسمت زیادی از ممالک امپراطوری -مانند دوک نشین بزرگ اتریش، پادشاهی بوهمیا و مجارستان فرمانروایی می کردند. اتریش در جایگاه خود نیز یکی از قدرت های مهم اروپا بوده و در این قلمرو بیش از 8 میلیون نفر می زیسته اند. همچنین سران خاندان هابسبورگ ، به عنوان پادشاهی دوم، بر اسپانیا نیز حکم فرمایی می کردند که شامل متصرفات اسپانیا در هلند، جنوب ایتالیا، فیلیپین و بیشتر آمریکا می شد. همچنین در امپراطوری مقدس روم قدرت های منطقه ای همچون دوک باواریا، انتخاب کننده ی ساکسونی، مرزبانی براندنبورگ، انتخاب کننده ی پالاتینت، کنت نشین هس، اسقف نشین تریر و امپراطوری آزاد نورنبرگ بوده است که در آن بین 500 هزار تا یک میلیون نفر می زیسته اند. در مجموع شمار بسیاری از دوک نشینهای مستقل، شهر های آزاد، قلمروهای نجیب زادگان و ملاک ها وجود داشتند(گاهی حتی محدوده قلمروشان چیزی در حدود یک روستا بوده است) که در سرار امپراطوری پخش شده بوده اند. اما به جز اتریش و تقریبا باوریا، هیچیک از این اشخاص و قلمروها دارای قدرتی در امور سیاسی ملی نداشته اند و بیشتر از تقسیم ارثیه ی ملاکان فئودال در بین فرزندانشان به وجود آمدند.[/font][/size] [center][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/f/f7/Imperial_Circles_1512_en.png[/img][/center] [center]امپراطوری مقدس روم در سال 1512[/center] [center][size=5][font=times new roman,times,serif][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/a/a6/El_Camino_Espa%C3%B1ol.PNG[/img][/font][/size][/center] [center]رنگ نارنجی و بنفش زمینهای متعلق به هابزبورگهای اسپانیا[/center] [center]رنگ سبز زمینهای متعلق به هابزبورگهای اتریش[/center] [size=5][font=times new roman,times,serif]تنش های مذهبی تا نیمه دوم سده ی 16 میلادی ادامه یافت. اسقف های تغییر مسلک داده از رها کردن زمینهایشان امتناع کردند. هابسبورگ و فرمانروایان کاتولیک امپراطوری مقدس رم و اسپانیا به دنبال کاتولیک کردن منطقه بودند و همین امر باعث شد تا صلح آگسبورگ به سمت شکسته پیش رود. یکی از دلایل این امر هم [b]جنگ کلن[/b] (1583-1588) می باشد. جنگ کلن زمانی شروع شد که پرنس و اسقف اعظم ، گبهارد تراکسس ون والدبرگ ، یک کالوین شد. به این دلیل که او یکی از انتخاب کنندگان امپراطور بود ، تغییر عقیده وی باعث شد تا اکثریت انجمن انتخاب امپراطور به پروتستان تغییر یابد (زمام امور این انجمن که تا آن زمان در دست کاتولیک ها بود). در جنگ کلن سربازان اسپانیایی شاهزاده-اسقف نشین قبلی را تبعید کردند و به جایش ارنست باواریایی، یک کاتولیک، را نشاندند. پس از آن، کاتولیکها زمام امور را در دست گرفتند و مفاد صلح را در باواریا، وورزبورگ و دیگر ایالات اجرا کردند. این امر سبب شد تا طرفداران لوتر بین تغییر دیل و یا تبعید انتخاب دیگری نداشته باشند. طرفداران لوتر همچنین شاهد پناه بردن لردهای پالانتین(1560)، ناسائو(1578)، هسه-کسل(1603) و براندنبورگ (1613) به دامان مذهب کالوینیسم شدند. بنابراین، در آغاز قرن هفدهم، سرزمینهای راین و جنوب دانوب بیشتر کاتولیک بودند در حالیکه طرفداران لوتر در شمال قدرت داشتند و کالوینیستها در دیگر مناطق، مانند غرب-مرکز آلمان، سوئیس و هلند اکثریت داشتند. به هرحال، اقلیتی از هر گروه در مناطق دیگر پخش شده بودند. در بعضی از مناطق و شهرها، تعداد کالوینیستها، کاتولیکها و طرفداران لوتر تقریبا برابر بود.[/font][/size] [center][size=5][font=times new roman,times,serif][img]http://cobalt.rocky.edu/~jordan.baker/map1.jpg[/img][/font][/size][/center] [center]جغرافیای مذهبی در اروپا در آستانه ی جنگهای سی ساله[/center] [size=5][font=times new roman,times,serif]آنچه بیشتر سبب حیرت پسرعموهای اسپانیایی هابزبورگها بود این بود که می دیدند اسلاف چارلز پنجم(فردیناند اول، ماکسیمیلیان دوم و رودولف دوم و ماتیاس) مشکلی نداشتند که شاهزاده های زیردستشان سیاستهای دینی خود را خودشان انتخاب کنند. این حاکمان از جنگ مذهبی در درون امپراطوری با اجازه دادن به گسترش مذاهب مختلف جلوگیری می کردند. این امر کسانی که به دنبال یکسان سازی مذهبی بودند عصبانی می کرد. در ضمن، سوئد و دانمارک ،هر دو از طرفداران لوتر بودند، در پی کمک کردن به اعضای پروتستان امپراطوری بودند و می خواستند تا از این نفوذ خود در سیاست و اقتصاد کمک بگیرند.[/font][/size] [size=5][font=times new roman,times,serif]تنشهای مذهبی در شهر آزاد دوناورث در سال 1606 به خشونت گرایید. در آنجا اکثریت پروتستان ساکنین کاتولیک شهرک سوابیان را از [b]کارنوال مذهبی مارکوس[/b] منع کردند که این حرکت منجر به یک شورش شد. این شورش سبب دخالت دوک ماکسیملیان از باواریا به نفع کاتولیکها شد. پس از توقف خشونها، کالوینیستهای آلمان(که در اقلیت بودند) بیشتر احساس خطر کردند. آنها متحد شدند و [b]اتحادیه ی اوانجلیکال[/b] را در سال 1608 ،تحت زعامت انتخاب کنده پالاتین به نام فردریک چهارم،شکل داداند. ایجاد این تحادیه سبب شد تا کاتولیکها هم یکسال بعد تحت رهبری دوک ماکسیملیان برای خود اتحادیه ای درست کنند.[/font][/size] [size=5][font=times new roman,times,serif]تنشها در سال 1609 با جنگ وراثت یولیخ ، که توسط جان ویلیام دوک یولیخ-کلوس-برگ آغازشد، گسترش یافت. این ایالت از نقاط استراتژیک هلند بود که حاکم آن بدون فرزند درگذشت. دو نفر مدعی ، [b]دوشس آنا[/b] از پروس و [b]ولفگانگ ویلیام[/b] بر سر جانشینی وارد رقابت شدند. هر دو حکمران جد مشترکی داشتند و از این رو خود را مسحق جانشینی می دانستند و در ضمن هر دو نفر پروتستان بودند. در سال 1610 برای جلوگیری از وقوع جنگ بین این دو نیروهای [b]رودولف دوم[/b] ،امپراطور، یولیخ-کلوس-برگ را اشغال کردند تا اختلاف در شورای عالی رفع شود. به هرحال چند تن از شاهزادگان پروتستان از این می ترسیدند که امپراطور (که یک کاتولیک معتقد بود) این ایالت را برای خود بردارد تا از افتادن ایالات متحده هلند به دست پروتستانها جلوگری کند. [b]هنری چهارم[/b] ،شاه فرانسه، و جمهوری هلند نیروهایشان را جمع کردند تا به یولیخ هجوم ببرند اما نقشه ی آنها با ترور هنری چهارم نیمه کاره ماند. ولفگانگ ویلیام به امید کسب برتری کاتولیک شد و جان سیگسموند کالوینیست. این ستیزه در سال 1614 با امضای [b]قرارداد خانتن[/b] تمام شد. یولیخ و برگ به ولفگانگ ویلیام رسید، جان سیگسموند کلوس، مارک و راونسبرگ را برد.[/font][/size] [size=5][font=times new roman,times,serif]لازم است تا پیش زمینه ی شورش های هلند ،که به جنگهای 30 ساله منجر شدند، نیز دانسته شود. [b]متارکه ی 12 ساله[/b] قرار بود که در سال 1621 به انقضا برسد و بنابراین اسپانیا قصد داشت تا جمهوری هلند را دوباره تصرف کند. در آن زمان، نیروهای [b]آمبروگیوی اسپانیولی[/b] ،مارکی اول بالباسس و فرمانده سپاه ژنوایی اسپانیا، قادر بود تا از سرزمینهای متحدین اسپانیا برای رسیدن به خاک جمهوری هلند استفاده کند در حالیکه تنها مانع در برابر او انتخاب کننده ی پالتاتینیت بود. بنابراین پالاتینیت فارغ از مساحتش به یک نقطه ی استراتژیک در اروپا تبدیل شد. این توضیحات نشان می دهد که چرا جیمز اول (پادشاه پروتستان انگلستان) سعی کرد تا دخترش ،الیزابت استوارت، با فردریک پنجم ،انتخاب کننده ی پالاتین در سال 1612، ازدواج کند.[/font][/size] [center][size=5][font=times new roman,times,serif][img]http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/2/23/OostenrijkseNederlanden.png[/img][/font][/size][/center] [center]سرزمینهای هلند که در دست هابزبورگها بودند[/center] [size=5][font=times new roman,times,serif]در سال 1617 معلوم شد که [b]ماتیاس[/b] ،امپراطور مقدس روم و شاه بوهمی، بدون وارث خواهد مرد و زمینهایش به پسرعمویش [b]آرشیدوک فردیناند دوم[/b] اتریشی خواهد رسید. بر اساس [b]قرارداد انات[/b] فیلیپ سوم ،شاه اسپانیا، با این ترتیب موافقت کرد.[/font][/size] [size=5][font=times new roman,times,serif]فردیناند ،که توسط فرقه عیسویون پرورش یافته بود، یک کاتولیک معتقد بود که دوست داشت مذهب سرزمینهایش را یکپارچه کند. این تمایل او را در بین پروتستانهای بوهمی نامحبوب کرده بود. با وجود عدم رضایت مردم او در سال 1617 تاج بوهمی را بدست آورد و یک سال بعد ،که نمایندگانش از پنجره به بیرون پرتاب شدند، آتش جنگهای 30 ساله شعله ور شد. این واقعه ،که به [b]بیرون انداختن پراگ [/b]شهرت یافت، شورش در بوهمی ، که متحدین خارجی قدرتمندی داشت، را دامن زد. فردیناند از این توهین عصبانی شد اما سیاستهای متعصبانه ی او وی را در یک موقعیت ضعیف قرار داد. هابزبورگ ها در سالهای آتی ضعیف شدند و پروتستانها قدرت گرفتند. این جنگ را به چهار فاز اصلی می توان تقسیم کرد: شورش بوهمی، مداخله ی دانمارک، مداخله ی سوئد و دست آخر مداخله ی فرانسه.[/font][/size]
  21. RezaKiani

    جنگهای سی ساله

    [right][size=5]متاسفانه چند روزی سایت در دسترس نبود. چند روزی هم ما اثاث کشی داشتیم و در نتیجه این داستان به تاخیر افتاد[/size][/right] [size=5][b]مداخله سوئد[/b][/size] [size=5]عده ای از درباریان [b]فردیناند دوم[/b] به [b]والنشتاین[/b] اعتماد نداشتند. آن ها معتقد بودند که او به دنبال پیوستن به شاهزادگان آلمانی است و به این ترتیب می خواهد نفوذ بیشتری در امپراتور به دست بیاورد. [b]فردیناند دوم[/b] والنشتاین را در سال 1630 عزل کرد. او پس از آن که سوئدی ها به رهبری [b]گوستاو آدولف دوم[/b] با موفقیت به امپراتوری مقدس روم حمله کردند و کاتولیک ها را در موضع ضعف قرار دادند [b]والنشتاین[/b] را دوباره احضار کرد.[/size] [size=5]همانند [b]کریستسین چهارم[/b]، [b]گوستاو آدولف[/b] نیز به کمک لوتری های آلمانی رفت تا هم از تجاوز کاتولیک ها به سرزمینش جلوگیری کند، هم نفوذ اقتصادی در ایالات های آلمانی حاشیه دریای بالتیک را به دست آورد. همچنین او از قدرت رو به رشد امپراتوری مقدس روم نگران بود و مانند [b]کریستین چهارم[/b] به شدت توسط [b]کاردینال ریشولیو[/b] ،صدراعظم [b]لویی سیزدهم[/b]،حمایت مالی می شد. بین سال های 1630 تا 1634، فرمانده ی سپاه سوئد نیروهای کاتولیک را عقب راند و بسیاری از مناطق پروتستان نشین را ،که از دست رفته بودند، دوباره به دست آورد. در طول این جنگ ها او آماده ی تصرف نیمی از پادشاهی سلطنتی شد که سوئد را تا پایان امپراتوریش در سال 1721، رهبر سرزمین پروتستان ها کرد.[/size] [size=5]نیروهای سوئدی از طریق قلمرو [b]دوک فورپومرن[/b] وارد قلمروی امپراتوری روم مقدس شده بودند. پس از عزل [b]والنشتاین[/b] در سال 1630، [b]فردیناند دوم[/b] تابع [b]اتحادیه ی کاتولیک[/b] شده بود و [b]گوستاو آدولف[/b] طبق [b]پیمان باوروالد[/b] با فرانسه متحد شده بود. بین فرانسه و [b]باواریا[/b] پیمان محرمانه ی [b]فونتن بلو[/b] قبلا امضا شده بود، اما این پیمان با حمله ی سوئد به باواریا نادیده گرفته شد. در [b]نبرد بریتنفلد[/b] در سال 1631 نیروهای گوستاو آدولف [b]اتحادیه ی کاتولیک[/b] را به رهبری [b]تیلی[/b] شکست داد. یک سال بعد در رویارویی دوباره آن ها پیروزی دیگری ،که این بار با مرگ [b]تیلی[/b] همراه بود، برای پروتستان به دست آمد. اکنون از نظر نظامی اتحادیه پروتستان به رهبری سوئد دست بالاتر را داشتند. در سال 1630 سوئد مبلغ 2.368.022 تالر طلا برای سپاه 42.000 نفریش هزینه کرد. در سال 1632 مخارج سپاهی بیش از سه برار بزرگ تر (149.000 نفر) فقط یک پنجم این مقدار یعنی 476.439 تالر بود. این کار با کمک های مالی فرانسه و بیگاری گرفتن از اسیران در سپاه سوئد ممکن شد. بیشتر مزدورانی که [b]گوستاو آدولف دوم[/b] اجیر کرده بود آلمانی بودند اما اجیر کردن مزدوران اسکاتلندی هم معمول بود. با مرگ تیلی [b]فردیناند دوم[/b] از [b]والنشتاین[/b] و سپاه بزرگش کمک خواست. [b]والنشتاین[/b] به سمت جنوب پیشروی کرد و باعث تهدید خطوط تدارکاتی [b]گوستاو آدولف[/b] شد. [b]گوستاو آدولف[/b] می دانست که [b]والنشتاین[/b] منتظر حمله به اوست و برای این کار آماده شده است اما هیچ راه گریزی پیدا نکرد. سرانجام [b]گوستاو آدولف[/b] و [b]والنشتاین[/b] در [b]نبرد لوتزن[/b] (سال 1632) به شدت با هم درگیر شدند؛ جایی که سوئد غالب شد اما [b]گوستاو آدولف[/b] در طی نبرد کشته شد.[/size] [size=5]در سال 1633 [b]فردیناند[/b] دوباره به [b]والنشتاین[/b] ، هنگامی که [b]والنشتاین[/b] سعی می کرد به اختلافات بین کاتولیکها و پروتستانها خاتمه بدهد، سوء ظن پیدا کرد. شاید [b]فردیناند دوم[/b] از این می ترسید که [b]والنشتاین[/b] طرف خود را تغییر دهد و پس از برکناری [b]والنشتاین[/b] از فرماندهی او را دستگیر کرد. یکی از افسران [b]والنشتاین[/b] در 24 فوریه 1634 او را هنگامی که سعی داشت در تالار فرمانداری شهر اگر با سوئدی ها ارتباط برقرار کند، کشت. در همان سال، نیرو های پروتستان بدون رهبری گوستاو در اولین نبرد نوردلینگن از نیرو های سلطنتی اسپانیا به فرماندهی [b]کاردینال اینفانته فردیناند[/b] شکست خوردند.[/size] [size=5]با فرارسیدن بهار 1635، مقاومت سوئدی ها در جنوب به کلی پایان یافت. پس از آن طرف داران امپراطوری و طرفهای پروتستان آلمان برای مذاکره با هم دیدار کردند و نتیجه آن [b]صلح پراگ [/b](سال 1635) بود که موجب به وجود آمدن یک تاخیر 40 ساله در اجرای [b]فرمان[/b][b] اعاده[/b] شد و به حاکمان پروتستان اجازه ابقای اسقف نشین های تغییر دین داده ،که از سال 1627 نگه داشته شده بودند، را داد. این کار از حاکمان لوتری که در شمال شرقی آلمان بودند محافظت می کرد، نه از آن هایی که در جنوب و غرب آلمان بودند و اراضی آن ها توسط سپاه سلطنتی یا سپاه اتحاد کاتولیک قبل از سال 1627 اشغال شده بود.[/size] [size=5]این پیمان همچنین امکان اتحاد سپاه امپراتوری و سپاه ایالات آلمان وتبدیل آن ها به یک سپاه واحد از امپراتوری مقدس روم را فراهم کرد (هرچند [b]جان جورج اول[/b] از [b]ساکسونی[/b] و [b]ماکسیمیلیان اول[/b] از [b]باواریا[/b] فرماندهی مستقل نیروهایشان را در اختیار داشتند). در نهایت، شاهزادگان آلمانی از برقرای اتحاد در میان خود یا با قدرت های خارجی منع شدند و هر حاکمی که نیرو های خود را پس از ورود سوئدی ها در سال 1630 در مقابل امپراتور قرار داده بود، مورد عفو قرارگرفت.[/size] [size=5]این پیمان نتوانست فرانسه را راضی کند، با این حال فرانسوی ها به خاطر لزوم تجدید قوا با ترتیباتی که [b]هابسبورگ[/b] ها برپا کردند موافقت کردند. پس از آن فرانسه وارد جنگ شد و دور نهایی جنگ های سی ساله را آغاز کرد. سوئد نقشی در [b]صلح پراگ[/b] نداشت و جنگ را به همراه فرانسه ادامه داد.[/size] [size=5]پس از [b]صلح پراگ[/b]، سپاه سوئد تحت فرمان [b]یوهان بنر[/b] توسط سپاه تقویت شده ی امپراطوری به سمت شمال و داخل آلمان عقب رانده شده بود. [/size] [size=5][b]مداخله ی فرانسه[/b] (1635-1648)[/size] [size=5]اگرچه فرانسه کاتولیک مذهب بود ، اما رقیب [b]امپراطوری مقدس روم[/b] (اتریش و متحدین آن) و [b]پادشاهی اسپانیا[/b] در اروپا محسوب شده و مایل به افزایش قدرت این دو همسایه ی خود نبود. در نتیجه [b]کاردینال ریشلیو[/b]،معروف به بارون سرخ پوش و صدر اعظم قدرتمند [b]لویی سیزدهم[/b] پادشاه فرانسه، جهت تضعیف امپراطوری [b]هابسبورگ[/b] ،که در مرز شرقی فرانسه، از جمله بخشهایی از هلند حکومت می کرد دست به حرکات دیپلماتیک و نظامی وسیعی زد.[/size] [size=5][b]ریشلیو[/b] به طور مستقیم به تحریک پادشاه جوان و جنگجو پروتستان مذهب سوئد به نام [b]گوستاو آدولف دوم[/b] پرداخت وضمن موافقت با پرداخت سالیانه 1،000،000 لیره در ازای هم پیمانی (مشروط بر آنکه سوئد حق عقد قرارداد با امپراطوری مقدس بدون هماهنگی با فرانسه را نداشته باشد)،او را تشویق به جنگ با [b]فردیناند دوم[/b] کرد. در نتیجه، طی جنگ ژانویه 1631 ارتش سوئد موفق به شکست ارتش امپراطوری مقدس در شمال آلمان شد.[/size] [size=5]اما پس از شکست سوئدی ها در سپتامبر 1634 در [b]نوردلینگن[/b] در جنوب آلمان از [b]فردیناند دوم[/b] و همچنین صلح شاهزادگان پروتستان آلمان طی سال 1635 در پراگ با [b]فردیناند دوم [/b] و افزایش تردید ها نسبت به توانایی ها و ضعف ممتد ارتش سوئد برای ادامه جنگ به تنهایی (مرگ [b]گوستاوآدولف دوم[/b] پادشاه سوئد طی جنگ)، [b]ریشلیو[/b] تصمیم به ورود مستقیم به جنگ علیه امپراطوری گرفت.[/size] [size=5]در نتیجه، فرانسه در ماه مه 1635 به اسپانیا و در ماه اوت 1636 به امپراتوری مقدس روم اعلان جنگ نمود و حملاتی علیه پادشاهی هابسبورگ در آلمان انجام داد.[/size] [size=5]پس از صلح پراگ، ارتش سوئد تحت فرماندهی [b]یوهان بنر[/b] دوباره به شمال آلمان لشگرکشی کرد اما توسط ارتش امپراطوری مقدس شکست خورده و به [b]اینفورسد[/b] عقب رانده شد. همچنین در سال 1636 نبرد دیگری در [b]ویتستاک[/b] بین دو ارتش صورت گرفت که با برتری نسبی سوئدیها به همراه تحمل تلفات سنگین آنها به پایان رسید. در حقیقت ارتش سوئد پس از شکست [b]نوردلینگن[/b] دیگر به قدرت سابق خود برنگشت.[/size] [size=5]امپراطور [b]فردیناند دوم[/b] در سال 1637 میلادی درگذشت و پس از او پسرش، [b]فردیناند سوم[/b]، که شدیدا تمایل داشت جنگ را از طریق گفتگوها خاتمه دهد، به قدرت رسید.[/size] [size=5]تلاش نظامیان فرانسوی با شکست مواجه شد و اسپانیایی ها با پاتک، به سرزمینهای فرانسه هجوم بردند. ژنرال امپراطوری، [b]یوهان ون ورث[/b] و فرمانده ی اسپانیایی، [b]کاردینال اینفانته[/b] استانهایی از فرانسه مانند شامپانی، بورگوندی و پیکاردی را ویران کردند و حتی در سال 1636 میلادی، قبل از آنکه توسط [b]برنهارد ساک ویماری[/b] به عقب رانده شوند، پاریس را نیز تهدید کردند. پیروزی [b]برنهار[/b][b]د [/b]در [b]نبرد شامپانی[/b]، باعث شد نیروهای هابزبورگ تا مرزهای فرانسه عقب نشینی کنند. ولی اغلب عنوان شده که نبرد، برای دوطرف بی ثمر بوده است. در سال 1642 [b]کاردینال ریشولیو[/b] درگذشت.[/size] [size=5]پس از [b]نبرد ویتستاک[/b]، ارتش سوئد، ابتکار عمل را در لشکرکشی به آلمان بدست گرفت. در [b]نبرد دوم بریتنفلد[/b]، در سال 1642 میلادی، در خارج از لایپزیگ، سپهبد سوئدی [b]لنارت تورستنسون[/b]، یک ارتش امپراطوری را که توسط آرشیدوک [b]لئوپولد ویلهلم اتریشی[/b] و جانشینش شاهزاده [b]اوتاویو پیکولومونی[/b] ،دوک آمالفای فرماندهی می شد را شکست داد. ارتش امپراطوری متحمل تلفات 20000 نفری شد. به علاوه ارتش سوئد، 5000 اسیر و 46 توپ به غنیمت گرفت و در مقابل 4000 کشته یا مجروح داد. این نبرد به سوئد این امکان را داد تا ساکسونی را تصرف کند وسبب شد [b]فردیناند سوم[/b] احساس کند، در هر مذاکره صلحی، حضور فرانسه به تنهایی کافی نیست و حضور سوئد نیز نیاز است.[/size] [size=5]درسال 1643 میلادی، [b]لویی سیزدهم[/b] درگذشت و پسر 5 ساله اش، [b]لویی چهاردهم[/b] بر تخت نشست. تنها چند روز بعد، ژنرال فرانسوی [b]لویی دوم بوربونی[/b] ارتش اسپانیا را در نبرد راکرویی شکست داد. صدر اعظم [b]لویی سیزدهم[/b]، [b]کاردینال مازارین[/b]، که در سال 1645 میلادی با [b]بحران داخلی فروندی[/b] مواجه بود، تلاشهایی را برای پایان دادن به جنگ آغاز کرد.[/size] [size=5]در سال 1643 میلادی، دانمارک خود را برای مداخله ی مجدد در جنگ آماده کرد، اما اینبار در جبهه ی امپراطوری و در مقابل سوئد. [b]لنارت تورستنسن[/b] سوئدی شاهزاده [b]فردریک دانمارکی[/b] را از برمن-وردن بیرون کرد و یک دژ را در جنوب دانمارک تحت کنترل گرفت و مانع از حضور دانمارک بعنوان میانجی در مذاکرات صلح وستفالی شد. [b]تورستنسن[/b] راهش را ادامه داد تا ژوتلند را تصرف کند و پس از اینکه نیروی دریایی سلطنتی سوئد تحت فرماندهی [b]کارل گوستاو وارنگل[/b] در 13 اکتبر 1644 میلادی، در جریان [b]نبرد فهمن بلت[/b] ضربات سختی به نیروی دریایی دانمارک وارد کرد، آنها مجبور به درخواست صلح شدند. با کنار رفتن دانمارک از جنگ، [b]تورستنسن[/b]، ارتش امپراطوری را ،که تحت فرماندهی [b]گالاس[/b] بود، از ژوتلند در دانمارک تا بوهمی تعقیب کرد. در [b]نبرد ژانکوا[/b] در نزدیکی شهر پراگ، ارتش سوئد، [b]گالاس[/b] را شکست داد و توانست سرزمین بوهمی را تصرف کند و پراگ را همچون وین تهدید کند.[/size] [size=5]در سال 1645، [b]لویی دوم بوربونی[/b] ارتش باواریا را در [b]نبرد دوم نوردلینگن[/b] شکست داد. آخرین فرمانده ی کاتولیکها ، [b]بارون فرانز فون مرسی[/b] ، در این نبرد کشته شد.[/size] [size=5]در روز چهاردهم مارس 1647 باوریا، کلن، فرانسه و سوئد [b]قرارداد آتش بس اولم[/b] را امضا کردند. یکسال بعد سوئدی ها و فرانسوی ها ارتش امپراطوری را در [b]نبرد زوسمارشاسن[/b] و [b]لنز[/b] شکست دادند. [b]نبرد پراگ[/b] در همین سال آخرین عملیات نظامی جنگهای سی ساله محسوب می شود. ژنرال سوئدی ، [b]هانس کریستوف فون کونیگسمارک[/b]، وارد شهر شد و ارگ پراگ (همان محلی که شعله های جنگ در آن برافروخته شد) را تصرف کرد. این امر تنها املاک سلطنتی اتریش را در دست هابزبورگها باقی گذاشت.[/size] [size=5][b]صلح وستفالی[/b][/size] [size=5]در یک دوره ی زمانی چهار ساله، گروههای درگیر (امپراتوری مقدس روم ، فرانسه و سوئد)، در در [b]وستفالی[/b]، مذاکرات صلح را دنبال می کردند. انتهای جنگ، به یک توافقنامه ختم نشد، بلکه چندین توافقنامه، ازجمله [b]توافقنامه ی هامبورگ[/b] به وجود آمدند. در 15 می 1648، قرار داد صلح مانستر برای توقف جنگهای سی ساله، بسته شد. در 5 ماه بعد از آن، قراردادهای مانستر و اوسانبروک بین طرفین درپیر امضا شدند.[/size] [size=5][b]تلفات و بیماری ها [/b][/size] [size=5]تلفات جنگهای سی ساله آنچنان بالا بود که جمعیت ایالت های آلمانی نشین را بین 25 تا 40% کاهش داد. خسارت برخی ایالت ها، بیشتر از سایرین بود. به عنوان مثال وورتمبرگ در حدود سه چهارم جمعیت خود را در جنگ از دست داد. در براندرنبورگ نیمی از جمعیت کشته شدند و در برخی جاها، تلفات به دو سوم جمعیت می رسید. جمعیت مردهای ایالت های آلمانی، به نصف کاهش یافته بود. در ایالت های چک، جمعیت به دلیل جنگ، قحطی و کوچ اجباری پروتستان ها، به یک سوم کاهش پیدا کرده بود. بیشتر خسارتهای وارد شده به غیر نظامی ها، به خاطر وحشیگری بیش از حد مزدورهایی بود که در خدمت ارتشها بود. مزارع، هدف آسانی برای این غارتگران به شمار می رفتند.[/size] [size=5]برخی جاهایی که نجات پیدا کردند، قریب به یک قرن طول کشید تا به حالت اول بازگردند و خرابی ها را جبران کنند. تنها ارتش سوئد، در حدود 2000 قلعه، 18000 کشاورز و 1500 روستا (یک سوم کل روستاهای آلمان) را نابود کردند.[/size] [size=5]جنگ، باعث تغییرات بزرگ جمعیتی و نیز کوچ اجباری تعداد بیشماری از ساکنین اروپای مرکزی شد. گرچه در مقایسه با جنگهای قبلی، اتفاق چندان عجیبی به شمار نمیرفت. [/size] [size=5]چندین نوع طاعون، سربازان و کشاورزان در آلمان را بین سالهای 1618 تا 1648 درگیر خود کرده بود. جنگ، تنها باعث شیوع این بیماری می شد. جابجایی لشکرها، ورود نیروها از ملیتهای مختلف، تغییر جبهه های نبرد، از این جمله عوامل تاثیر گذار به شمار می آیند. همچنین جابجایی غیرنظامی ها و هجوم آنها به شهرها برای امنیت بیشتر، خود باعث شیوع بیماری و نیز قحطی می شد. میزان خسارات را گرچه می توان در منابع آن زمان، از جمله دفترچه های مالیاتی پیدا کرد، ولی این آمارها معمولا به شدت اغراق شده و فاقد اعتبار هستند. همچنین از آنها درمیابیم که بیماریهای مسری و واگیر، مخصوص به زمان جنگ نبوده، بلکه از چندین دهه قبل از 1618 در آلمان رواج داشته اند.[/size] [size=5]وقتی نیروهای امپراتوری و دانمارکی ها در ساکسونی و تورینگیا در 1625 و 1626 درگیر شدند، بیماری و عفونت در این مناطق به شدت افزایش یافت. اسناد به "بیماری سر"، "بیماری مجارستانی"، و بیماری "لکه ای" که بعدها به تیفوس شهرت یافت، اشاره می کنند. بعد از جنگ [b]مونناآن[/b] بین فرانسوی ها و هابسبورگها در ایتالیا، نیمی از ایتالیای شمالی دچار طاعون شده بود. در خلال محاصره ی نافرجام نورمبرگ در 1632، هم سربازان و هم غیرنظامیان سوئدی و امپراتوری، دچار اسکوربیت و تیفوس شدند. دو سال بعد، زمانی که ارتش امپراتوری، سوئدی های شکست خورده را در جنوب غربی آلمان تعقیب می کرد، تمام طول رود راین را اجساد بجای مانده از بیماری های مسری فرا گرفته بودند. طاعون، یکی از مهمترین عوامل سرنوشت ساز در جنگ بود. در آغاز سال 1634، درسدن، مونیخ، و برخی دیگر ایالت های آلمان مانند اوبرامرگا، تلفات بسیار شدیدی از طاعون داده بودند. در دهه های آخر جنگ، هم طاعون و هم اسهال خونی به شدت در آلمان همه گیر شده بودند.[/size]
  22. [right]من نگفتم در برابر شناورهای امروزی حرفی برای گفتن نداره. بلکه گفتم حتی در اون زمان هم اگر درگیر یه نبرد دریایی می شد ترتیبش داده می شد. حتی شناورهای کومار خود روسها هم در درگیری از اینها سرتر بودند. اگر هم کار به نبرد با نیروهای مستقر برروی زمین می رسید با زهم حرفی برای گفتن نداشت چون دقت توپش پایینه. به هرحال ساختنش دیگه حالا عیب نداره[/right]
  23. [right]تا اونجا که یادمه تانکها و ادوات زرهی دیگه تا یه حدی قابلیت به آب زدن رو دارن. برای بیشتر از اون حد باید مثل زیردریایی از اسنورکل استفاده کنند . اون روشی که درباره تانکها لئوپارد دیدید ظاهرا باید همین روش باشه. البته بعضی شناورها هم کلا آبی خاکی هستند مثل این خشایارها که خودمون زمان جنگ داشتیم. هر وقت لازم شد به آب می زنند و عمق آب اصلا براشون مهم نیست[/right]
  24. [right]بعید می دونم حتی اون زمان هم در یک نبرد واقعی حرفی برای گفتن داشته باشه. مثلا مصری ها در هنگام عبور از کانال در جنگ 1973 می تونستند از همچین چیزی استفاده کنند. اما بزرگترین اشکالش همون توپ اصلی ش هست که دقت کمی داره. توی فیلم اگر دقت کردید با شلیک توپ شناور کاملا تکون می خوره(که البته طبیعی هست) ولی با توجه به تکنولوژی اون زمان روسیه امکانش کم هست که برای رفع این نقیصه فکری کرده باشند. احتمالا طبق دکترین معروف روسها در استفاده ی انبوه توپخانه برای ریختن آتش تهیه بر سر مدافعین مستقر در خشکی ازش استفاده می شده. بعید می دونم دربرابر شناورهای کلاس کمان (کمانتانته) حتی یه دقیقه هم بتونه مقاومت کنه. جنگ الکترونیک هم که ظاهرا نداره.[/right] تنها خاصیتش فکر کنم این باشه که بتونه برای مین ریزی ازش استفاده کرد