EBRAHIM

Members
  • تعداد محتوا

    1,248
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط EBRAHIM


  1. Kh-55 (نامگذاري شده ناتو AS-15 'Kent') موشكي مادون صوت و برد بلند است كه توانايي حمل كلاهك هسته اي را دارد.طراحي اين موشك توسط كمپاني MKB Raduga در پاسخ به ساخت موشك هاي كروز امريكايي در همين كلاس به نام (particularly the BGM-109 Tomahawk and AGM-86 missiles) انجام گرفت.اين موشك طراحي شده براي پرتاب از هواپيما و زير دريايي,كه توانايي حمل كلاهك متعارف يا هسته اي به وزن 200 كيلوتن را در مسافتي برابر با 3000 كيلومتر(1860 مايل).
    موشك Kh-55 طراحي با نام ازمايشي RKV-500 و اولين پرواز ازمايشي خود را در سال 1978 انجام داد و در سال 1981 به مرحله توليد رسيد.مدل اصلي ان (NATO 'Kent-A') در سال 1983 وارد خدمت شد.پيشرانه موشك توسط يك موتور توربوفن(R95-300) تامين ميگردد و از دوبال كوتاه براي كارايي بيشتر در پرواز استفاده ميكند.اين موشك در ارتفاعي زير 110 متر با سرعتي مادون صوت پرواز ميكند.سيستم ناوبري اين موشك خودكار است.
    مدل به روز شده , Kh-55SM (NATO 'Kent-B') درسال 1986 ارائه شد.كه ازسيستم TERCOM(مقايسه عوارض زميني) براي ناوبري استفاده ميكرد با موقعيت ياب متناوب براي مقايسه كردن عوارض زميني توسط رادار داپلر (رادار تعيين کننده اشياء ثابت و متحرک) با نقشه ذخيره شده كه بر روي برد كامپيوترموشك قرار داده شده است.موشك Kh-55Sm از يك مخزن سوخت اضافي بهره ميگيرد.كه برد ان را به 2500 تا 3000 كيلومتر افزایش میدهد.
    مدل دريايي Kh-55 3K-10 Granat با نام, طراحي شد به صورت همزمان با مدل اصلي كه ظاهرا براي استفاده در زير دريايي طراحي شده بود.موشك Kh-55 توسط هواپيماهاي توپولف Tu-95 و Tu-160 حمل ميشود.

    مدل ها

    3 نسخه پرتاب هوايي از اين موشك ساخته شده است ,(Kh-55, Kh-55-OK and Kh-55SM)كه قابليت پرتاب از بمب افكن هاي توپولف Tu-95 و Tu-160را دارا هستند.علاوه بر اين نيروي دريايي شوروي(روسيه فعلي) به مدل دريايي اين موشك مجهز است كه توسط ناتو SS-N-21 Sampson نامگذاري شده است و در زير دريايي هاي كلاس Akula- Victor III- Yankee Notch- Sierra مورد استفاده قرار ميگيرد.نوع پرتاب زميني اين موشك در دست طراحي است با نام RK-55 (NATO: SSC-X-4).
    ============================================================
    مشخصات:

    عملكرد: موشك كروز استراتژيك,هوا/دريا/زمين
    سازنده: Raduga OKB / M. I. Kalinin Machine Building Plant
    طول:8.09 متر
    وزن:1.700 كيلوگرم
    قطر: Kh-55: 0.514 m (1 ft 8 in), Kh-55SM: 0.77 m (2 ft 6 in)
    طول بال: 3.1 متر
    برد: Kh-55SM:3000 كيلومتر و2500 كيلومتر Kh-55:
    سرعت: 0.48-0.77 ماخ/355 تا 570 مايل/571 تا 917 كيلومتر
    سيستم هدايت: سيستم ناوبري خودكار به همراه سيستم تطبيق عوارض زمين
    كلاهك: 200 كيلوتني هسته اي
    دقت: 150m CEP
    زمان ساخت: 1984
    مدل مشابه: Tomahawk
    ==============================================================
    در سال 2005 گزارشي انتشار يافت كه 18 عدد از اين موشك توسط اكراين به دو كشور ايران و چين فروخته شده است.ايران ميتواند با برخي تغييرات اين موشك را توسط بمب افكن هاي su-24 خود مورد استفاده قرار دهد.
    تصویر
    تصویر
    منبع

    • Upvote 3

  2. از سال 1986 گزارشهاي دريافتي از ايران حاکي از برنامه توسعه و پيشرفت موشک بالستيکي ميان بردي بود که نامهاي مختلفي از قبيل Shahab 3،Shihab 3،Shehob 3 و يا Zelzal براي آن برگزيده شده بود.در سال 1993 ايران و کره شمالي همکاريهاي بسيار نزديکي را در جهت برنامه توسعه و پيشرفت موشکهاي سوخت مايع يک مرحله اي No-dong 1 و No-dong 2 آغاز کردند و احتمالا در همان زمان پاکستان نيز براي توسعه و پيشرفت موشکهاي Ghauri1/2 خود به اين برنامه ملحق شد. طراحي موشک No-dong کره شمالي بر اساس تکنولوژي ساخت موشک روسي SCUD B بنا نهاده شده بود که بعدها نيز امتياز ساخت موشکهاي SCUD B و SCUD C را نيز در اختيار کره شمالي قرار داد و آنها نيز نسخه بعدي آن را به ايران فروختند.

    موشکهاي No-dong و شهاب ٣ که به نظر مي‌آيد طراحي آنها بر اساس موشکهاي SCUD مدل B و C باشد شايد تنها در مقياس (کوچکتر يا بزرگتر بودن) تفاوت اندکي با هم داشته باشند.

    گزارشهاي ارسالي از ايران حاکي از آن است که ايران در حال بررسي خريد امتياز موشک شهاب No-dong کره شمالي و مجموع 150 فروند از اين موشکها مي‌باشد. همچنين ايران در نظر دارد که تمامي مراحل آزمايش برد و پرتاب اين نوع موشکها را در داخل خاک ايران انجام دهد،زيرا کره شمالي با شرايط سختي براي اين آزمايشها از قبيل :عدم صدور مجوز براي پرواز اين موشکها بر فراز خاک ژاپن از سوي اين کشور و فشار وارده از سوي چند کشور جهان از جمله آمريکا به کره شمالي براي ترک سريع برنامه‌هاي موشکي ايران روبه رو است .

    در سال 1997 ايران مشغول انجام آزمايش و تست هفت موتور براي توسعه ي برنامه هاي موشکي خود بود که اين موشک شهاب ٣ ناميده ميشد. منابع خبري معتقدند که کره شمالي در فاصله سالهاي 1994 تا 1995 تعداد اندکي موشک احتمالا 5 تا 12 فروند No-dong به همراه 4 خودروي مخصوص حمل موشک به ايران تحويل داده است و اين تحويل‌ها به علت فشار چندين کشور به کره از جمله آمريکا متوقف شد و بار ديگر از سال 1997 از سر گرفته شد. آنچه به نظر مي‌رسد اين است که توسعه و ظهور موشک شهاب ٣ ابتدا با مجوز صنايع هوافضاي ايران ودر نهايت مجلس به انجام رسيد و وظيفه آزمايش و نگهداري و عملياتي نگاه داشتن آن به صنايع موشکي همت در تهران سپرده شد که اين مرکز با در اختيار داشتن موتورهاي موشک و تانکرهاي سوخت ساخته شده در يک مرکز بزرگ و وسيع زير زميني واقع در خوجان به خوبي از انجام ماموريت محوله برآمده است.
    ======================================================
    تصویر

    در آوريل 1998 برنامه پرواز آزمايشي موشک بالستيکي ميان برد خود را که نام Ghauri 1 يا Hatef برآن نهاده شده بود به اجرا گذاشت که به نظر مي‌رسيد بسيار شبيه موشکهاي شهاب ٣ ايران و No-dong کره شمالي باشد که در نهايت باعث امضاي توافقنامه اي مشترک براي ساخت کمپاني‌اي واحد جهت برنامه‌هاي موشکي ميان سه کشور مزبور شد. به نظر مي‌رسد که تکنولوژي ساخت موشکهاي No-dong 1 و No-dong 2 از کره شمالي به ايران و پاکستان فرستاده شده است و به همين دليل موشکهاي شهاب ٣ و Ghauri 1 يا Hatef 5 بسيار به هم شبيه هستند. اولين برنامه پرواز آزمايشي موشک شهاب ٣ در ژولاي 1998 انجام شد دو فروند از اين نوع موشک نيز در سپتامبر 1998 به نمايش عمومي در آمد. يک منبع وابسته به منابع اسرائيلي گزارش کرد که ايران در حال ساخت و توسعه يک کلاهک هسته اي براي موشک شهاب ٣ مي‌باشد ، اما اين گزارشات از سوي مقامات ايراني تائيد نشده است. در سپتامبر 2000 يک موشک شهاب 3 مدل D آزمايش شد که ايرانيها عنوان کردند که از آن به عنوان نخستين وسيله پرتاب ماهواره در ايران استفاده خواهند کرد. اين موضوع نشان مي دهد که موتور استاندارد شهاب ٣ ابتدا يک موتور با سوخت جامد دو مرحله اي بود.

    برد موشك‌هاي نسل جديد «شهاب ۳»، در مقايسه با سري قبلي حدود ۱۰۰ درصد ارتقا پيدا كرده و از ۱۳۰۰ كيلومتر به ۲۵۰۰ كيلومتر افزايش يافته و خطاي هدف‌گيري که در نسل قبلي نسبت به برد آن ۸ در ده‌هزار بوده، در نسل جديد، به ۲ در ده‌هزار كاهش يافته است. نكته ديگر، سيستم اختصاصي ناوبري موشك‌هاي شهاب است كه موجب شده كساني كه ادعا دارند ايران اين موشك ها را از كشورهاي ديگر تهيه كرده است، اما اين سيستم ناوبري و الكترونيكي ساخته شده توسط متخصصان ايراني، جاي شبهه اي را باقي نگذاشته است. اين سيستم علاوه بر آنكه قدرت شناسايي و اصابت به اهداف را به گونه اي بسيار دقيق در اختيار ايران قرار داده است كه علاوه بر اطمينان از برخورد موشك به هدف موردنظر، در صورت خروج از مسير تعيين شده نيز مي تواند آن را تصحيح كرده و درصد اطمينان از برخورد را به نحو چشمگيري افزايش دهد. نكته ديگر در خصوص بهينه سازي استفاده از موشك هاي شهاب، تغيير زاويه شارژ موشك شهاب است كه از اين پس با زاويه صفر با سطح افق مورد استفاده قرار مي گيرد. اين تغيير موجب مي شود تا فواصل آماده سازي شليك موشك ها كمتر شده و قدرت متحرك سازي شليك ها را افزايش مي دهد تا شليك هايي نامحدود در زمانهاي كوتاه را شاهد باشيم.


    مشخصات:

    عملكرد: موشك بالستيك ميان برد
    سازنده:سازمان هوا و فضاي ايران
    طول:16.58 متر
    وزن:1780 كيلوگرم در مدل اوليه و 2.180 كيلوگرم در مدل هاي بعدي
    قطر: 1.38 متر
    برد: 1300 كيلومتر در مدل اول و 2500 كيلومتر در مدل هاي بعدي
    موتور: موتور تك مرحله اي با سوخت مايع در مدل اوليه و سوخت جامد در مدل بعدي
    وزن پرتاب: 17480 كيلوگرم
    كلاهك:بين 700 تا 1200 كيلوگرم
    دقت: 190m CEP
    زمان ساخت: ۱۹۹۷
    ==============================================================
    تصویر
    تصویر
    تصویر
    =========================
    منبع


  3. در سال 1984 اتحاد جماهير شوروي(روسيه فعلي) به صورت همه جانبه اي به ساخت موشك هاي ضد كشتي كه قابليت پرتاب از كشتي-زيردريايي-هواپيما و يا سكوهاي ساحلي را داشتند اقدام كرد.
    كه نتيجه اين تلاش همه جانبه موشك "Uran" يا "Kh-35" در نسخه هوايي و "3M24" در نسخه دريايي شد.اين موشك در نگاه اول شباهت بسيار زيادي به موشك هارپون داشت به همين سبب به اين موشك لقب هارپونسكي دادند.
    تصویر
    در "Kh-35" كه نسخه هوايي اين موشك است برد ان به 150 كيلومتر(95 مايل) هنگام پرتاب از ارتفاع ميرسيد. با استفاده از سيستم هدايت موشك در زمان پرواز,اين موشك در ارتفاع 15 متري از سطح اب پرواز ميكند و رادار جستجوي موشك در مرحله نهايي فعال ميشود كه موشك در ارتفاع 5 متري از سطح اب قرار دارد.كلاهك اين موشك بعد از قرار گرفتن در مسير هدف به صورت گلوله اي از اتش در ميايد كه وزني برابر با 90 كيلوگرم دارد.طبق شايعات و شنيده ها موشك "Kh-37" كه موشكي براي حملات زميني است از سيستم هدايت تلوزيوني يا جستجوي مادون قرمز استفاده ميكند.

    در "3M24" كه نسخه دريايي اين موشك است از بوستر كمكي RATO در هنگام پرتاب استفاده ميشود كه بردي تقريبا 130 كيلومتري(80 مايلي) به اين موشك ميدهد.اين موشك بر روي ناوچه هاي موشك انداز و ناوچه هاي جنگي قرار ميگيرد.نسخه پرتاب زميني اين موشك "3M24" در حال تكامل ميباشد و معروف است به "3M24M"(يا "3M24E1" در مدل صادراتي). از سيستم ناوبري ماهواره اي GLONASS براي هدايت موشك در زمان پرواز استفاده ميشود.مسير ياب رادارفعال و جستجوگر مادون قرمز در حال تكامل هستند.در مدل هاي بعدي با استفاده از سوخت بيشتر برد اين موشك به 250 كيلومتر(155 مايل) ميرسد.
    در نسخه اي از "3M24" كه از كشتي هاي جنگي يا زير دريايي ها پرتاب ميشود طول به 4 متر افزايش پيدا كرده و فاقده بوستر سوخت جامد بوده و به صورت كلي وزني برابر با 600 كيلوگرم دارد.
    تصویر
    ===========================================================
    مشخصات:

    طول بال:93 سانتيمتر
    طول:3.75 متر
    وزن كلي:480 كيلوگرم
    وزن كلاهك:90 كيلوگرم
    سرعت:مادون صوت
    نوع رادار:رادارفعال- مادون قرمز
    =========================================================
    تصویر
    ==============
    منبع
    • Upvote 3

  4. موشك P-270 موسكيت(روسي,П-270 «Москит»:انگليسي:D Mosquito يك موشك روسي مافوق صوت است كه از موتوري رم جت براي پرواز استفاده ميكند.كد طراحي اين موشك 3M80 است و ناتو اين موشك را SS-N-22 Sunburn نامگذاري كرده است.سيستم اين موشك توسط كمپاني معروف روسي Raduga Design Bureau در طول دهه 70 ميلادي طراحي شد كه دنباله طرح موشك SS-N-9 "Siren"بود.نسخه اصلي موسكيت براي پرتاب از كشتي طراحي شده بود اما در نمونه هاي بعدي توانايي پرتاب از پرتابگرهاي ساحلي و زيرآبي(زير دريايي) و هوايي(جنگنده هاي سوخو-33 و نسخه دريا پايه سوخو27)را بود.اين موشك توانايي حمل سر جنگي متعارف و هسته اي را داراست.

    هنوز نوع و طبقه بندي اين موشك ناشناخته باقي مانده و گزارش هاي زيادي در مورد ان موجود است.اين موشك كه حالا با نامگذاري ناتو به نام SS-N-22 Sunburn شناخته ميشود.اين موشك توسط نيروهاي ناتو اناليز شده و ناتو از ان به عنوان موشكي ترسناك با پتانسيلي قوي و سرعت بسيار زياد كه توانايي نابود كردن نيروهاي دريايي كشورهاي عضو را دارست نام برده است.موسكيت توانايي در خطر قرار دادن نيروهاي ناتو در دريايي بالتيك, درياي سياه و اقيانوس ارام را داراست(شامل كره شمالي و ژاپن).با توجه به اينكه ايران نيز از دارندگان اين موشك است موسكيت توانايي در خطر انداختن كل ناوگان امريكا و كشورهاي خارجي مستقر در خليج فارس و درياي عمان را داراست.
    موشك موسكيت سري 3M80 داراي طولي برابر با 9.39 متر و قطري برابر با 0.76 است طول بالهاي اين موشك برابر با 2.10 متر و وزن پرتاب ان برابر يا 3.950 كيلوگرم است.موسكيت از سيستم ناوبري خودكار همراه با فرماندهي خودكار مسير به روز شده و راداري فعال استفاده ميكند. 3M80 از موتوري رم جت كه با سوخت جامد كار ميكند براي پرواز استفاده ميكند كه به ان سرعتي برابر با 2.5 ماخ ميبخشد,موسكيت توانايي حمل كلاهكي 300 كيلويي يا 200 كيلوتني را تا مسافت 90 كيلومتري داراست.

    موسكيت در سال 1980 عملياتي شده و در ختيار نيروي دريايي شوروي قرار گرفت.در سال 1992 روسيه شروع به طراحي نسخه اي جديد از 3M80 نمود كه 3M82 نام گذاري شد. 3M82 وزن پرتابي برابر با 4.500 كيلوگرم را داراست كه توانايي حمل كلاهكي 320 كيلوگرمي را به فاصله 160 كيلومتري داراست. 3M82 در سال 1993 وارد خدمت شد.روسيه نوع هواپايه اين موشك را طراحي و با نام Kh-41 وارد خدمت ساخت.نوع زمين پايه با كد 3M80E شناخته ميشود.طبق گزارش هايي در سال 1995 برد اين موشك از 160 كيلومتر به 200 كيلومتر رسيد كه از تانكر سوخت اضافي بهر ميبرد.
    طبق گزارش هاي رسيده در سال 2001 چين و روسيه طرحي مشترك براي بهبود دادن SS-N-22 Sunburn را آغاز كرده اند.نام اين موشك جديد 3M80MBE بود كه توانايي رسيدن به برد 200 كيلومتر را دارد.
    =============================================================
    مشخصات:

    عملكرد: موشك كروز ضد كشتي هوا/دريا/زمين
    سازنده: Raduga Design Bureau
    طول:9.39 متر
    قطر: 0.76 متر
    طول بال: 2.10 متر
    برد: 3M80: 90 كيلومتر : 3M82160 كيلومتر 3M80MBE:200 كيلومتر
    سرعت: 2.5 ماخ
    سيستم هدايت: INS, datalink, active and passive radar
    كلاهك: 200 كيلوتني هسته اي,320 كيلوگرمي متعارف
    زمان ساخت: 1980
    دارندگان: روسيه,چين,اوكراين,ايران
    =======================================================
    تصویر
    =======================
    منبع


  5. موشک اسرائیلی جریکو 1

    موشك جريكو 1 يك موشك برد كوتاه است,متحرك,يك موشك سوخت جامد.در عملكرد اوليه براي ضربه زدن به دشمنان و همسايه هاي مجاور اسرائيل توانست كلاهك را به سر جنكي متعارف ,شيميايي و اتمي مجهز كند.

    در مورد جريكو 1 اعتقاد بر اين بود كه اين موشك در سال 1962 و با كمك كمپاني فرانسوي Marcel-Dassaultتوليد گشت.( Marcel-Dassault=شركت تحقيقات هواوفضاي فرانسه).
    باور اوليه بر اين بود كه در بين سال هاي 1965 و 1968 بيش از شانزده مورد پرتاب براي تست انجام گرفته است كه ده پرتاب با موفقيت انجام شده.در سال 1973 اين موشك وارد سرويس شد و در مجتمع زير زميني زكريا در جنوب غربي تل اويو نسخه اصلي ان گسترش يافت.

    در اولين صف اريايي جريكو 1 كه براي اسرائيل بسيار مهم بود توانست به شايستگي با به همراه داشتن كلاهك هسته اي جلوي حمله ديگر كشورها را بگيرد.بهرحال اسرائيل شروع كرده بود و اين اولين جنگ افزار هسته اي ان بود.بنابر اين جريكو 1ميتوانست به عنوان يك سلاح بازدارنده و به عنوان سلاحي براي ترساندن ديگر كشورها مورد استفاده قرار گيرد.برد موشك جريكو 1 به قدري بود كه برخورد كند به شهرهاي دشمن مانند دمشق وقاهره و براي انها ايجاد خطر كند.درشب جنگ سال 1973,مانع حملات سوريه و مصر در مواقع بحراني گشت.

    بيشترين برد موشك جريكو 1 تقريبا 500 كيلومتر(310 مايل) بود وبيشترين بار مفيد كه قابل حمل بود 650 كيلوگرم بود.بر طبق شواهد كلاهك ان قابليت حمل 450 كيلوگرم مواد منفجره خطرناك و يك كلاهك 20 كيلوتني را داشت.با نظر به اينكه اين موشك مقدار بار كمي را حمل ميكرد و عملكرد مطلوبي نداشت تلاشها براي ساخت مدلهاي جديدتري از ان ادامه يافت.وزن پرتاب اين موشك 6700 كيلوگرم و طول ان برابر 4/13 متر بوده و قطر ان 8/0 ميباشد و از يك موتور 2 مرحله اي سوخت جامد براي پرتاب استفاده ميكند.موشك مي تواند از سكوهاي ثابت و متحرك پرتاب شود.
    با ساخته شدن موشك جريكو 2 عمر عملياتي موشك هاي جريكو 1 پايان يافت و از سرويس خارج شدند.

    مشخصات:

    كشور:اسرائيل
    باهمكاري كشور:فرانسه
    نام ثبت شده: YA-1
    كلاس:SRBM
    جايگاه:متحرك
    طول:13.40 متر
    قطر:0.80 متر
    وزن پرتاب:6700 كيلوگرم
    تعداد كلاهك: تك كلاهك
    سر جنگي:450 كيلوگرم; هسته اي 20 كيلوتن, هيدروژني
    پيشرانه:2 مرحله اي سوخت جامد
    برد:500 كيلومتر
    وضعيت:از رده خارج
    شروع كار:1973-?
    ========================================
    موشک اسرائیلی جریکو 2

    موشك جريكو 2 يك موشك برد متوسط است,متحرك,يك موشك سوخت جامد.در عملكرد اوليه براي ضربه زدن به دشمنان و همسايه هاي مجاور اسرائيل توانست كلاهك را به سر جنكي متعارف ,شيميايي و اتمي مجهز كند.
    در مورد جريكو 1 اعتقاد بر اين بود كه اين موشك در سال 1962 و با كمك كمپاني فرانسوي Marcel-Dassaultتوليد گشت.( Marcel-Dassault=شركت تحقيقات هواوفضاي فرانسه).
    باور اوليه بر اين بود كه در بين سال هاي 1965 و 1968 بيش از شانزده مورد پرتاب براي تست انجام گرفته است كه ده پرتاب با موفقيت انجام شده.در سال 1973 اين موشك وارد سرويس شد و در مجتمع زير زميني زكريا در جنوب غربي تل اويو نسخه اصلي ان گسترش يافت.

    مشخصات:

    كشور: اسرائيل
    باهمكاري كشور: افريقاي جنوبي
    نام ثبت شده:YA-3
    كلاس: MRBM
    جايگاه: متحرك
    طول: 14.00 متر
    قطر: 1.56 متر
    وزن پرتاب: 26000 كيلوگرم
    تعداد كلاهك: تك كلاهك, 1,000 كيلوگرم
    سر جنگي: هسته اي 1 مگاتن, هيدروژني
    پيشرانه: 2 مرحله اي سوخت جامد
    برد: 1500 كيلومتر
    وضعيت: عملياتي
    شروع كار: 1990
    ===========================================
    موشک اسرائیلی جریکو 3


    جريكو 3 در حال توسعه است وبرنامه ريزي شده براي استفاده در حال 2005.(طبق برنامه ريزي در حال حاضر در حال خدمت ميباشد.
    اين موشك بهينه سازي شده موشك Shavit كه حمل كننده ماهواره است ميباشد.تخمين زده ميشود كه اين موشك بردي برابر با 4800 تا 6500 كيلومتر داشته باشد.(2982 تا 4038 مايل).
    جريكو 3 كل خاور ميانه را با كلاهك هسته اي خود در دسترس دارد.در جنگ بعدي اسرائيل و اعراب,جريكو 3 و در دسترس قرار ميدهد حمله هسته اي را براي دفاع از اسرائيل.

    برد موشك جريكو 3 و همچنين سرعت و فشردگي كلاهك ان براي نبردهاي نزديك ان را قادر ميسازد كه از پدافند ضد بالستيك عبور كرده و منطقه عملياتي را پوشش دهد.
    جريكو 3 تقريبا برد حداكثري بين 4800 تا 6500 كيلومتر دارد همراه با سرجنگي به وزن 1000 تا 1300 كيلوگرم كه ميتواند مجهز به كلاهك هسته اي به وزن 750 كيلوگرم يا 2 و 3 كلاهك هسته اي با بازده كمتر.داري پيشرانه پرتاب با قدرت برابر 29000 هزار كيلوگرم و طول برابر 5/15 متر وقطري برابر 56/1 متر.موتور اين موشك 3 مرحله اي بوده و از سوخت جامد استفاده ميكند.گمان ميرود جريكو 3 يك موشك هدايت شونده است و كلاهك ان از رادار هدايت شونده استفاده ميكند و توان شليك از سيلو و ماشين متحرك را دارد.

    مشخصات:

    كشور: اسرائيل
    باهمكاري كشور : YA-4
    كلاس: IRBM
    جايگاه: متحرك
    طول: 15.50 متر
    قطر: 1.56 متر
    وزن پرتاب: 29000 كيلوگرم
    تعداد كلاهك:تك كلاهك, 1,000 to 1,300 كيلوگرم
    سرجنگي: 750 كيلوگرم; هسته اي
    پيشرانه: 3مرحله اي سوخت جامد
    برد: 4800-6500 كيلومتر
    وضعيت: تکامل يافتن
    شروع كار: 2005
    =============================
    منبع


  6. در آوریل سال 2006 مقاله ای با عنوان "Osirak Redux? Assessing Israeli Capabilities to Destroy Iranian Nuclear Facilities" به قلم "ویتنی راس" و "اوستین لانگ" منتشر شده بود که به بررسی تواناییهای اسرایل در حمله احتمالی به تاسیسات هسته ای ایران پرداخته بود و راهکارهای برای این حمله نیز ارائه کرده بود.
    از انجا که موضوع حمله یا عدم حمله اسراییل به تاسیسات هسته ایران همواره یکی از موضوعات مورد بحث بوده و هست تصمیم گرفتم تا علی رغم وقت کم و بضاعت زبانی اندک بخش هایی از این مقاله را که به بررسی این موضوع پرداخته است ، جهت استفاده دوستان ترجمه کنم .
    در این مقاله ابتدا شرح مختصری از عملیات اپرا (حمله نیروی هوایی اسراییل به اوسیراک) ارائه شده است و پس از آن هم به بررسی وضعیت کنونی تلاشهای هسته ای ایران پرداخته شده است . در بخش اخر نیز به بررسی مسائل نظامی همانند راهکارهای اسراییل برای حمله و توانمنهدیهای آفندی و پدافندی دو طرف پرداخته شده است . از آنجا که مطالب مربوط به توانمندیهای هسته ای ایران خارج از حوصله جمع می باشد تنها به ترجمه بخش دوم مقاله می پردازم .

    در ابتدای بخش دوم توضیحاتی در مورد تسلیحات هدایت دقیق ارائه شده است واماری نیز از این گونه تسلیحات که در اختیار اسرایل هستند داده شده است .
    از جمله :
    -نیروی هوایی اسراییل (IAF ) در حال حاضر دارای نوعی بمب بومی هدایت شونده می باشد که قابلیت نفوذ در موانع مستحکم را دارا می باشد . این بمب از کلاس بمب های 1000 پوندی می باشد و با نام PB 500A1 شناخته می شود .
    -در سپتامبر 2004 اسراییل اعلام کرد که در حدود 5000 بمب هدایت شونده منجمله 500 بمب GBU-27 ( بمب 2000 پوندی با کلاهک نفوذ کننده BLU-109 ) را از آمریکا خریداری خواهد کرد .
    -اخیرا نیز اسراییل خبر خرید 100 بمب GBU-28 ( بمب 5000 پوندی با کلاهک نفوذ کننده BLU-113 ) از آمریکا را تایید کرده است .

    فقط ذکر چند نکته ضروری می باشد :
    - در طول مطلب هر جا به عبارت BLU-109 برخوردید منظور بمب GBU-27و هر جا به عبارت BLU-113 برخوردید منظور بمب GBU-28 می باشد .
    - به جای نیروی هوایی اسراییل هم از لفظ IAF استفاده خواهد شد .


    نطنز
    تاسیسات نطنز از دو جهت متمایز از سایر اهداف هستند : یکی اینکه هم مهمترین هدف برای نابودی هستند و هم اینکه نابودی این تاسیسات مشکلتر از سایر تاسیسات می باشد . ساختمان اصلی غنی سازی دارای دو سالن بزرگ (هر کدام بین 25000 تا 32000 متر مربع) می باشد که در عمق 8 تا 23 متری زمین قرار گرفته اند و بوسیله لایه هایی از بتون محاصره شده اند . وجود عواملی مانند بزرگی تاسیسات و محاصره آنها بوسیله لایه های بتون و قرار گرفتن آنها در زیر زمین باعث شده است تا تنها با یک حمله شدید ، امیدی به تخریب کامل مجموعه یا حداقل بلااستفاده کردن سانتریفیوژها وجود داشته باشد . در اینگونه مواقع از بمب های موسوم به سنگرشکن یا Bunker Buster استفاده می شود که قابلیت نفوذ در زمین را دارند . اما در مورد اهدافی مانند نطنز که عمق اهداف بیشتر از مقداری است که بمب می تواند نفوذ کند چه باید کرد ؟
    یکی از روش هایی که در اینگونه موارد می توان از آن استفاده کرد استفاده از چند بمب برای یک نقطه می باشد به این صورت که بمب ها برای برخورد به یک نقطه انتخاب شده باشند اما با کمی تاخیر نسبت به یکدیگر به نقطه مورد نظر برخورد کنند. با این روش هر بمب به حفره ایجاد شده در اثر بمب قبلی برخورد خواهد کرد و مقدار بیشتری را حفر خواهد کرد،برای اولین بار در جنگ اول خلیج فارس بود که از این روش به صورت عملی استفاده شده بود . به نظر می رسد که IAF با در نظر گرفتن این روش اقدام به خرید اینگونه بمب ها نموده است . ژنرال بن الیاهو ( فرمانده سابق IAF و یکی از خلبانان شرکت کننده در عملیات اوسیراک ) در همین رابطه به هفته نامه Jane's Defense weekly گفته بود : " حتی اگر یک بمب برای نفوذ به تاسیسات زیر زمینی کافی نباشد ما توانایی آن را داریم که بمب های دیگری را به محل اصابت بمب قبلی هدایت کنیم و هدف را کاملا نابود کنیم "
    برای نفوذ در هدف محافظت شده ای همانند نطنز به نظر می رسد که BLU-113 محتمل ترین سلاح قابل استفاده باشد . این بمب قادر است که تا 30 متر در زمین و 6 متر در بتون نفوذ کند و همانگونه که ذکر شد استفاده از یک بمب ممکن است باعث نفوذ به تاسیسات نشود اما 2 بمب پشت سر هم احتمالا موفق به نفوذ خواهند بود.
    پیش از هر بحث دیگری باید ذکر شود که احتمال اینکه دو بمب دقیقا بر یک نقطه اصابت کنند ( یکی پس از دیگری) در حدود 5/0 می باشد (با فرض 6/0 اصابت دقیق به نقطه هدف ، 3 متر خطای احتمالی برای هر بمب و احتمال 9/0 انفجار هر بمب )
    اما سوال اصلی این است که به چند BLU-113 برای تخریب کامل مجموعه نیاز است؟
    هر BLU-113 حاوی 306 کیلوگرم ماده منفجره از نوع تریتانول می باشد که در صورت انفجار منطقه ای به شعاع 20 متر را تحت فشار شدیدی برابر با PSI 10 قرار خواهد داد. چنین فشاری برای تخریب مجموعه کافی به نظر می رسد و در مورد سانتریفیوژها هم بسیار بیشتر از نیروی مورد نیاز برای تخریب هست . بنابر این هر BLU-113 محدوده ای در حدود 2000 متر مربع را تحت فشار قرار خواهد داد . جهت افزایش احتمال دست یابی به چنین قدرت تخریبی در کل مجموعه ، تقریبا به 40 جفت BLU-113 نیاز خواهد بود که با محاسبه احتمال 5/0 ( برخورد دو بمب به یک نقطه) حداقل 20 بمب BLU-113 منفجر خواهند شد و منطقه ای در حدود 40000 متر مربع را تحت فشار 10 PSI قرار خواهد داد. این حجم از انفجارات مطمئنا تلفات زیادی را در پی خواهد داشت . محیط محدود شده مجموعه نطنز اثر انفجارات را افزایش خواهد داد . علاوه بر 20 بمب مطرح شده 60 بمب دیگر نیز بر فراز مجموعه رها خواهند شد که حداقل 52 عدد از آنها منفجر خواهد شد ( با احتمال 9/0 تعداد 8 بمب موفق به انفجار نخواهند شد ) . بنابر احتمالات انفجار 3 بمب BLU-113 در هر سالن برای تخریب کامل کافی باشد . همچین هر بمب BLU-113 فشاری در حدود 3 PSI را در شعاع بیش از 40 متر ایجاد می کند (این فشار برای تخریب ساختمان ها کفایت می کند ) . 3 انفجار در حدود 50 تا 60 درصد از هر سالن را با چنین فشاری پوشش میدهد و همراه با سقف های در حال ریزش و قطعات ساختمان ها که به اطراف پرتاب میشوند به احتمال زیاد تمامی سانتریفیوژها را از بین خواهد برد.
    اما از آنجایی که ممکن است رهاسازی 80 بمب مطرح شده که ایده آل ترین حالت برای حمله می باشد به دلایلی ممکن نباشد به نظرمی رسد در مجموع احتمالا 12 جفت بمب (24 عدد BLU-113 ) بر فراز مجموعه رها خواهند شد که از این تعداد 6 عدد در سالن ها منفجر می شوند و 15 تا 16 بمب دیگر نیز در سرتاسر مجموعه منفجر می شوند یا راه نفوذ را برای بمب های بعدی باز میکنند . علاوه بر تاسیسات زیر زمینی IAF می بایست که ساختمان Pilot Plant ساخته شده در سطح زمین را نیز نابود کند . برای نابودی این ساختمان استفاده از دو بمب 2000 پوندی کافی به نظر می رسد .

    اصفهان
    تاسيسات UCF اصفهان مانند تاسيسات نطنز در زير خاك مدفون نشده اند ، البته نشانه هايي از حفاري در مجموعه ديده شده است . ابعاد دقيق اين مجموعه در دسترس نيستند اما با بررسي روي تصاوير گرفته شده از ماهواره ها به نظر مي رسد كه مجموعه طولي برابر با 180 متر و عرضي متغير از 40 تا 80 متر دارد . به نظر نمي رسد كه مجموعه استحكام چنداني داشته باشد اما IAF مي تواند براي اطمينان بيشتر از بمب هاي نفوذ كننده استفاده كند . در اين مورد مي توان از بمب هاي BLU-109 استفاده كرد ، بر خلاف نطنز در اينجا ديگر نيازي نيست تا از بمب ها براي نفوذ به تاسيسات زير زميني بهره برد بنابر اين كمي بي دقتي را مي توان ناديده گرفت . در يك محيط باز هر بمب BLU-109 با انفجار 240 كيلوگرم تريتانول موجود در خود فشاري در حدود 10 PSI را در محدوده اي به شعاع 19 متر ايجاد خواهد كرد و از آنجايي كه به نظر مي رسد كه مساحت مجموعه در حدود 10000 متر مربع هست ، بنابر اين انفجار 9 بمب BLU-109 براي تخريب كل مجموعه كفايت خواهد كرد. با توجه به احتمال 9/0 انفجار هر بمب به نظر مي رسد كه بهتر است با 12 بمب BLU-109 به مجموعه حمله شود تا حداقل 9 بمب منفجر شوند .

    اراك
    در تاسيسات آب سنگين اراك دو هدف عمده براي نابود كردن وجود دارد ، اولين هدف تاسيسات توليد آب سنگين و دومين هدف راكتور آب سنگين در حال ساخت مي باشد . هيچ كدام از اين دو هدف استحكام بخشي نشده اند ، از اين رو نابود كردن آنها ساده به نظر مي رسد .
    بخش مركزي قسمت توليد آب سنگين شامل برج هايي هست كه در آنها از روش گيردلر سولفيد براي توليد آب سنگين استفاده مي شود .اين برجها شامل 3 برج اصلي و 9 برج كوچكتر هستند كه هر كدام قطري در حدود 3 متر دارند .برج ها در دو بخش كه هر كدام 80 متر طول و 30 متر عرض دارند ساخته شده اند ، به نظر مي رسد كه فشاري در حدود 15 PSI براي نابود كردن اين برج ها اكتفا كند .
    يك بمب هدايت ليزري 2000 پوندي مانند GBU-10 با سرجنگي 428 كيلوگرم تريتونال قادر است تا پس از انفجار فشاري در حدود 15 PSI را در محدوده اي به شعاع 19 متر بوجود آورد . به نظر مي رسد كه براي تخريب هر بخش استفاده از دو بمب كفايت نمايد ، اما براي اطمينان بيشتر مي توان از سه بمب براي هر بخش استفاده نمود .
    راكتور آب سنگين در حال ساخت نيز شامل ساختمان تمام نشده گنبد راكتور و سيستم خنك كننده مي باشد . اگر چه پيشرفت هايي در اين قسمت حاصل شده است اما هنوز بر سر اين كه آيا نيازي به حمله به اين بخش از مجموعه مي باشد ، ترديدهايي وجود دارد . با فرض اينكه اين بخش ارزش حمله كردن را دارد ، به نظر مي رسد كه 4 بمب 2000 پوندي براي تخريب ساختمان راكتور كافي مي باشد .

    براورد تعداد كل بمب هاي مورد نياز براي حمله به سه هدف
    تعداد كل بمب هايي كه براي حمله اي مطمئن به اهداف نطنز ، اصفهان و اراك مورد نياز است عبارت است از 24 بمب 5000 پوندي و 24 بمب 2000 پوندي .
    اما سوال بعدي اين است كه آيا اين بمب ها شانسي براي رسيدن به اهدافشان دارند ؟ به اين سوال در بخشهاي بعدي جواب داده خواهد شد .



    توانايي اسراييل در انجام حملات عمقي

    در دو دهه اي كه از عمليات اوسيراك مي گذرد ، IAF به طرز چشمگيري توانسته است تا توانايي خود در انجام حملات عمقي را افزايش ببخشد . حمله سال 1985 اسراييل به مراكز چريكهاي فلسطيني در تونس را مي توان به عنوان بخشي از اين توانايي ها در نظر گرفت ، حمله مذكور با انجام بيش از 4000 كيلومتر پرواز رفت و برگشت ميسر شد .

    عمده توانايي اسراييل در انجام حملات عمقي متكي به جنگنده هاي F-15I و F-16I مي باشد . هم اكنون 25 فروند F-15I و در حدود 25 تا 50 فروند F-16I در اختيار IAF مشغول به خدمت مي باشد . F-15I نمونه اسراييلي F-15E‌ مي باشد كه مي تواند با استفاده از مخازن سوخت تطبيقي CFT و مخازن سوخت قابل پرتاب به شعاع عملياتي در حدود 1700 كيلومتر برسد آن هم در حالي كه مشغول حمل 4 بمب 2000 پوندي مي باشد . اين بمب ها كه در بخش هاي پيشين در مورد آنها بحث شده بود قابليت اين را دارند كه به وسيله پادهاي هدفگيري LANTIRN يا LITENING به سمت اهداف خود راهي شوند . همچنين اين جنگنده داراي يك پاد جنگ الكترونيك نيز مي باشد كه به طور پيش فرض در هواپيما نصب شده است ، از جمله ديگر قابليت هاي اين جنگنده مي توان به توانايي حمل موشكهاي هوا به هواي AIM-120 ، AIM-9 و Python-4 اشاره كرد .
    F-16I نيز نمونه اي از اف 16 بلاك 52 مي باشد كه مخصوص اسراييل ساخته شده است . اين جنگنده نيز توانايي حمل مخازن سوخت تطبيقي را دارا مي باشد . اطلاعات دقيقي از شعاع عملياتي اين جنگنده در دست نيست اما تصور مي شود با استفاده از مخازن سوخت تطبيقي و مخازن سوخت قابل پرتاب ، شعاعي در حدود 1500 تا 2100 كيلومتر قابل دسترسي باشد . اين جنگنده نيز توانايي استفاده از سيستمهاي هدف گيري LANTIRN و LITENING را دارا مي باشد و مي تواند در زمان حمل مخازن سوخت قابل پرتاب ، دو عدد بمب 2000 پوندي نيز حمل كند .
    علاوه بر اين جنگنده ها ، تعداد فراواني F-16 در اختيار IAF مي باشد كه بصورت بالقوه توان اين را دارند كه با مخازن سوخت تطبيقي مجهز شوند . همچنين 50 فروند F-16D وجود دارند كه تغييرات عمده اي جهت تبديل آنها به يك جنگنده جنگ الكترونيك انجام شده است . در اين جنگنده ها از قسمت ما بين كابين خلبانان تا سكان افقي هواپيما جهت نصب تجهيزات جنگ الكترونيك استفاده شده است . با نصب مخازن سوخت تطبيقي بر روي اين پرنده ها ، مي توان در هنگام حمله از آنها براي مختل كردن سيستمهاي دفاعي موجود در مسير و اطراف هدف استفاده نمود . همچنين حدود 40 فروند F-15A و F-15C دراختيار اسراييل قرار دارند كه مي توان از آنها به عنوان اسكورت استفاده كرد . اين پرنده ها قابليت حما موشكهاي آمرام ، سايدوايندر و Python-4 را دارا مي باشند .
    هواپيماي هاي پيشرفته به همراه سيستم هاي اطلاعاتي و ارتباطي اسراييل و واحدهاي پشتيباني IDF/AF باعث شده اند تا توانايي IAF در حمله به اهداف دور دست بسيار افزايش يابد . اما در مورد هدفي كه بسيار دورتر از اوسيراك و تونس است چطور ؟
    انجمن هوا و فضا

  7. موشك كروز توماهاك (TLAM) موشكي مادون صوت براي حمله و هدف قرار دادن اهداف در روي سطح زمين Tomahawk Land Attack Missile است كه قادر به انجام ماموريت در تمام شرايط آب و هوايي و با برد 1100 كيلومتر میباشد. این موشک با دقت 10 متر در حمله به اهداف براي اولين بار توسط شركت جنرال ديناميك در دهه1970 ساخته و معرفي شد . برد زياد و ارتفاع كم پرواز به سوي اهداف قابليت شليك از زير دريايي را دارا میباشد . اين نمونه موشك بعد از تغيير و بهينه سازي هاي مختلف در حال حاضر توسط شركت Raytheon توليد ميشود ( با مشاركت شركت مك دانل داگلاس) .
    موشك توماهاك توسط نيروي دريايي آمريكا مورد استفاده و در حال حاضر نمونه هاي مختلفي از موشك بي جي ام 109 توماهاك مورد استفاده قرار ميگيرد كه تفاوت آنها بيشتر در كلاهك و سر جنگي متفاوت است كه شامل نمونه TLAM-C نمونه متعارف آن و براي هدف قرار دادن اهداف زميني و نمونه TLAM-D كه از سر جنگي خوشه اي استفاده ميكند و نمونه TLAM-A و TLAM-N مجهز به كلاهك هاي هسته اي هستند و از ديگر مدل هاي اين موشك TASM است كه به عنوان يك موشك ضد كشتي مورد استفاده قرار ميگيرد . نمونه TLAM-D كه از سر جنگي خوشه اي استفاده ميكند
    ازبلاك 3 اين موشك كه از سال 1993 وارد خدمت شده است موشك توماهاك مجهز به سيستم موقعيت ياب جهاني GPS شده است كه ميتواند اهداف را با دقت بيشتري مورد حمله قرار دهد ودر بلاك 4 اين موشك با استفاده از موتورهاي بهينه سازي شده WR-402 كه به سيستم كنترل سوپاپ مجهز بود ضمن مصرف سوخت كمتر كه امكان افزايش محدوده قابل دسترسي اين موشك امكان حركت با سرعت كمتر از قبل و يا افزايش و كاهش دلخواه سرعت را هم به موشك توماهاك افزوده است و نمونه دوم موشكهاي توماهاك بلاك 4 قادر به هدف قرار دادن اهداف متحرك هم هستند .
    تصویر
    بزگترين بهينه سازي صورت گرفته بر روي موشك توماهاك افزودن يك مركز فوق پيشرفته براي مبادله اطلاعات با ساير مراكز اطلاعاتي ميدان جنك به مانند هواپيماهاي آواكس و بدون سرنشين و كشتي ها و ماهواره ها و حتي سربازان و تانك ها در ميدان نبرد است كه موشك را قادر ميسازد با اين مراكز تبادل اطلاعات داشته باشد و در شناسايي و حمله به اهداف با دقت بيشتري عمل كند . اين موشك در كنار اين تجهيزات پيشرفته به يك دوربين تلويزيوني هم مجهز است كه با ارسال تصاوير به مركز فرماندهي به فرماندهان اجازه ميدهد تا اهداف را مشاهده نمايند و يكي از آنها را براي نابود كردن به وسيله موشك انتخاب كنند . سيستم GPS موشك توماهاك ميتواند موقعيت 16 هدف را در حافظه خود نگهداري كند كه موقعيت اين اهداف ميتواند قبل از شليك و يا بعد از شليك توسط مركز فرماندهي و يا ماهواره ها و هواپيماهاي بدون سرنشين و .... يا ديگر شبكه هاي اطلاعاتي پنتاگون در اختيار موشك قرار گيرد . از امكانات ديگر موشك توماهاك امكان ارسال اطلاعات به مركز فرماندهي است به طور مثال در صورت دستور از مركز فرماندهي براي حمله به يك هدف سيستم هوشمند موشك اين فرمان را با توجه به اطلاعات خود تجزيه و تحليل ميكند و در صورتي كه موشك سوخت كافي براي اجراي دستور و يا هر مشكل ديگر مركز فرماندهي را مطله ميكند آخرين نمونه از موشك تومهاك در سال2004 در اختيار نيروي دريايي آمريكا قرار گرفته است .

    توماهاك كه در ناوهاي نيروي دريايي آمريكا مورد استفاده قرار ميگيرد در يك استوانه تحت فشار نگهداري و شليك ميشود و از سيستم VLS يا همان سيستم شليك عمودي Vertical Launch Systems استفاده ميكند اما با تغييراتي كه در سيستم شليك آن داده شده است توماهاك ميتواند از زير آب توسط زير دريايي هاي كلاس لوس آنجلس هم شليك شود و براي اين كار از محفظه شليك اژدر استفاده ميشود . براي شليك توماهاك از زيردريايي بعد از خروج موشك از محفظه شليك اژدر در زير آب به دو روش انجام ميشود روش اول به وسيله فشار گاز ( مانند سيستم VLS) و يا با فشار آب شليك ميشود بعد از خروج از محفظه اژدر يك بوستر تقويت كننده مجهز به سوخت جامد به موشك كمك ميكند تا به سطح آب برسد. بالهاي موشك توماهاك بعد از شليك ( چه در سطح و در زير آب بعد از رسيدن به سطح ) بعد از مدت كوتاهي باز ميشود و بعد از آن دريچه هوايي موتور توربوفن موشك باز ميشود و موتور موشك فعال ميشود.
    تصویر
    موشك توماهاك مثل تمام موشكهاي كروز از سيستم هدايت داخلي براي شناسايي و حمله به هدف استفاده ميكند و سيستم هدايت موشك توماهاك از TMPC يا مركز برنامه ريزي ماموريت Theater Mission Planning Center و سيستم برنامه ريزي در كنار سيستم كنترل تسليحات ( براي نمونه مورد استفاده در ناوها) و سيستم كنترل نبرد ( در نمونه مورداستفاده در زير دريايي ها) تشكيل شده است .

    نمونه هاي مختلفي از سيستمهاي كنترل براي توماهاك ساخته شده است كه 3 سيستم مورد استفاده قرار گرفته اند :

    TWCS ( Tomahawk Weapon Control System ) : اولين سيستم مورد استفاده در توماهاك بود كه در سال 1983 مورد استفاده قرار گرفت .

    ATWCS(Advanced Tomahawk Weapon Control System ): اين سيستم از سال1994 در موشك توماهاك استفاده شد .

    TTWCS(Tactical Tomahawk Weapon Control System) :اين سيستم از سال2003 در موشك توماهاك مورد استفاده قرار گرفت .
    ======================================================
    موشك كروز توماهاك BGM-109 Tomahawk Cruise Missile :

    گشور سازنده:ايالات متحده امريكا
    شركت سازنده : Raytheon/McDonnell Douglas
    سال ورود به خدمت : 1983
    قيمت هر واحد : 750 هزار دلار
    موتور موشك : F107-WR-402 turbofan
    وزن هنگام شليك : 1440 كيلوگرم
    طول : 5.56 متر با بوستر 6.25 متر
    قطر : .52 متر
    طول بالها : 2.67 متر
    سرعت : 880 كيلومتر در ساعت
    سر جنگي : در نمونه استاندارد 450 كيلوگرم
    سيستم هاي هدايتي : GPS/ TERCOM/ DSMAC
    كشورهاي استفاده كننده : نيروي دريايي آمريكا و انگليس و هلند و فرانسه
    ==================================================
    تصویر
    تصویر
    =====================================================
    منبع:وبلاگ هوانوردی نظامی
    • Like 1
    • Upvote 1

  8. اين خبر رو هم ديروز شنيدم.خیلی جالبه ،تمام هواپیماهایی که حمله کردن،همه از رده خارج و قدیمی بودن و احتمالا مقدار زیادی بمب بر سر ناو ریختن.
    بله.با بمب اتمی میتوان ناو را پودر کرد،طوری که از ناو چیزی جز خاکستر باقی نماند.ما هم ميتونيم به جاي بمب اتمي،از موشک های C802K-2 و KH29 به صورت زیاد استفاده کنیم. موشکC802K-2شکارچی ناوهاست و از فاصله ی 120 کیلومتری شلیک میشه

    تصویر

  9. GSLV نخستسن وسیله پرتاب سنگین هندوستان
    ====================================
    GSLV نخستین وسیله پرتاب سنگین هندوستان است که برای در مدار قرار دادن ماهواره های زمین آهنگ طراحی شده است . پرتاب موفق GSLV در 18 آوریل 2001 دستاورد بی نظیری برای صنعت فضایی هندوستان به ارمغان آورد . بدین ترتیب هند به جمع کشورهای آمریکا ، روسیه ، چین ، ژاپن و موسسه فضایی اروپا پیوست . و توانایی در مدار قرار دادن ماهواره های مخابراتی سنگین را که برای ارتباطات پیشرفته استفاده می شود بدست آورده است .
    تصویر
    ==========================================================
    محموله اولین پرتاب این وسیله ماهواره 1540 کیلوگرمی بود که هرچند این ماهواره آزمایشی 1000 کیلوگرم کمتر از آنچه که پیش بینی میشد وزن داشت ولی این مساله از ارزش پیشرفت حاصله در صنعت فضایی هندوستان نمی کاهد .

    GSLV وسیله پرتاب سه مرحله ای است مه مرحله اول آن دارای چهار بوستر جانبی سوخت میباشد که در PSLV (وسیله پرتاب ماهواره قطبی) به عنوان موتور اصلی استفاده می شود . در مرحله دوم GSLV نیز از موتور مشابهی استفاده میکند اما مرحله سوم آن دارای موتور سرمایشی با سوخت هیدروژن و اکسیژن مایع است .برای مرحله سوم پرتاب کننده موتوری با 7/5 تن رانش مورد نیاز است . استفاده از چنینی موتورهایی برای وسایل پرتاب ماهواره ای که برای پرتاب ماهواره های زمین آهنگ مورد استفاده قرار میگیرد ضروری است .
    ======================================================
    تصویر
    ======================================================
    ظهور GSLV بدان معنی است که هندوستان دیگر برای قرار دادن ماهواره های مخابراتی وسنجش از دور در مدار زمین آهنگ به پرتاب کننده خارجی متکی نیست . ولی هنوز این سوال باقی است که آیا این پرتابگر می تواند به عنوان وسیله پرتاب تجاری با موفقیت وارد بازار شود یا خیر . زیرا در حال حاضر به اندازه کافی پرتاب کننده در بازار تجاری پرتابکننده های ماهواره وجو دارد ونیازی به نمونه مشابه نیست .

    در کل حتی اگر بازار پرتاب نیاز به چنین وسیله ای نداشته باشد ولی از این حیص که هندوستان با ساخت این وسیله پرتابی در راه بومی کردن فناوری فضایی کشور خود قدمی بزرگ برداشته هیچ شکی نیست و این امر امید برای پیشرفتهای بسیار بیشتر را در صنعت فضایی برای هندوستان به ارمغان آورد .
    =======================================================
    تصویر
    =======================================================
    موشک Astra

    موشک آسترا یک موشک هوا به هواست که توسط هندوستان توسعه یافته است . این موشک اولین موشک هوا به هوای هندوی است و برد آن 15 الی 80 کیلومتر است . این موشک در 9 مارس سال 2003 تا 12 می همان سال با موفقیت مورد آزمایش قرا گرفته است .
    سازمان پزوهشی و توسعه دفاعی هندوستان این موشک را برای هواپیمای Mirage 2000 ، MIG-29 , ، Sea Harrier ، Su-30 و LCA طراحی کرده است . این موشک یک موشک سوخت جامد است و تمامی قسمت های آن در هندوستان ساخته شده است .

    مشخصات استرا:

    اولین آزمایش: 9 می 2003
    بیشینه سرعت :4 ماخ
    جرم: 154 کیلوگرم
    سرجنگی:15 کیلوگرم
    سوخت :جامد
    طول بال: 254 میلیمتر
    طول کل : 3570 میلیمتر
    قطر :178 میلیمتر
    =================================
    منبع:وبلاگ هوانوردي قرن21
    مجله هوا فضا شماره12

  10. IRIS و پدید آمدن برنامه فضایی ایران (قسمت اول )

    مدتیست که از رسانه های جهانی،خبرهایی به گوش میرسد که ایران در حال تولید موشکی است که توانایی حمل ماهواره به فضا دارد.آيا چنين چيزي امكان دارد؟آيا اين ماجرا يك بلوف سياسيست يا حقيقت دارد؟
    دوستان از نظرات مفيد خودشون دريق نكنند :D امیدوارم مبحث جالبی شود.
    با تشكر



    چند نکته قبال از خواندن مقاله :مطمئنا نظرات نویسنده با نظرات مترجم یکی نیست!!!
    در این مقاله موشک IRIS معادل موشک شهاب 3 دی فرض شده که آن هم به نوبه خود معادل موشک نو دونگ کره شمالی را در اختیار گرفته
    موشک IRIS ویا شهاب 3 دی اولین موشک ماهواره بر سبک ایران فرض شده اند (پراکنده بودن اطلاعات اجازه سخن قطعی را نمیدهد )
    موشک شهاب پنج معادل تائه دو پونگ دو کره شمالی فرض شده (البته از سوی نویسنده آن که آمریکایی هستند ) و عنوان اولین ماهواره بر سنگین ایران را بر دوش میکشد
    =============================================
    تصویر
    نخستین ظهور موشک ماهواره بر IRIS/IRSL-X-1

    با وجود ادعاهای ایران مبنی بر عدم بالابردن برد شهاب 3 دولت ایران در حال حاضر مشغول به ساخت و توسعه نخستین ماهواره بر خود موسوم به IRIS میباشد .
    پرتابگر ماهواره IRIS در ظاهر دارای ترکیب ساختمانی از موشک بالستیکShahab3 است که در مرحله اول از طراحی
    ان بهره میبرد و در مرحله دوم پرتابگر دارای دوقسمت موتور جامد و نیز محل حمل ماهواره (قسمت سوم) توسط پرتابگر است که قطر این مرحله از مرحله اول کمی بیشتر است و میتواند ماهواره های مخابراتی و علمی را در مدار زمین قرار دهد .
    .پرتابگر IRIS با پیکر بندی انجام شده بر روی آن پرتابگریست ایده آل به عنوان کاوشکر یا موشک اکتشافی که میتواند برای حمل کلاهک جنگی و یا توسعه کلاهک های فضایی قابل بازگشت و یا در نهایت برای ارسال محموله های علمی به فضا مورد استفاده قرار گیرد .البته این پرتابگر درحال حاضر نمیتواند ماهواره ها و یا محموله های با جرم بالا را به سمت مدار پرتاب کند . مگر اینکه مرحله سومی نیز به آن اضافه شود تا تبدیل به یک پرتابگر سنگین گردد .
    با توجه به آزمایش موشک چند مرحله ای شهاب 3 نویسنده بر این عقیده است که در صورتی که پرتاب آز مایشی موشک Shahab-3D نخستین پرواز آزمایشی پرتابگر IRIS باشد در آن صورت پرتابهای موشک های
    Shahab - 5 دومین و سومین مرحله از برنامه ساخت یک پرتابگر ماهواره ای است که ایران ادعا دارد در حال توسعه آن است .
    اولین تصویر از موشک IRIS در یکی از نمایشگاههای هوا و فضای ایرانیان در اندازه یک ماکت یک متری به نمایش گذاشته شد . نویسنده ادعا دارد که تستهای ناموفق پرتابی این موشک علت اصلی به تاخیر افتادن توسعه موشک حامل پرتابگر شهاب 5 تا کنون بوده است ولی با تردید بیان میکند که فقط زمان قادر به روشن ساختن این مطلب میباشد .

    نویسنده مقاله ادعا دارد که اختمال توسعه نوع جدیدی از موشک های بالستیک از روی این نسخه پرتابی با نامهای جدیدتر از Shahab - 3d وجود دارد ، ونیز باتوجه به موتور سوخت جامد مورد استفاده در مرحله فوقانی و نیز تمام اطلاعاتی که از موشک شهاب 3 در اختیار است ، طراحی نمایش داده شده از IRIS یقینا طرحی مناسب با استفاده از طراحی موشک بالستیک شهاب 3 است . هرچند که پرتاب این سیستم آزمایشی پیشرفته که پیش از این در غرب و شرق مورد استفاده قرار گرفته و از متدهای غربی و شرقی نیز برای توسعه استفاده کرده برای ملل چیز چندان غیر عادی نخواهد بود ، ولی به سرعت بخشیدن برای توسعه اولین ماهواره بر سنگین ایران قبل از پرتاب کمک شایانی خواهد کرد .
    نویسنده در ادامه با بیان شباهت موجود بین شهاب 3d و نسخه های دوم و سوم موشک تائه دو پونگ کره شمالی این پرسشها
    را مطرح میکند که آیا شهاب 3D میتواند نسخه اصلاح شده از ماهواره بر ایرانی IRIS باشد که تست نخست خود را سپری کرده است ؟ آیا این موشک همان نسخه بالستیک فضایی از موشک تائه دو پونگ 2 کره شمالی وترکیب ماهواره بر شهاب 5 است و یا اینکه موشک بالستیکی ساخت ایران است ؟
    شاید تاحد زیادی بتوان گفت که ایران در حال همکاری با کره شمالی برای ساخت نسخه دوم و سوم ماهواره بر شهاب 5 است و هر دو در انجام این طرح مشارکت جدی دارند. کره شمالی که در سال های پایانی قرن 20 نسخه جدید و بهسازی شده ای از موشک تائه دو پونگ 1 را آزمایش کرده بود در بین 26 Juan و 2 Julay سال 2001 نخستسن نمونه پرتابی از موشک تائه دو پونگ دو را برای پرتاب بر روی سکوی تاسیسات پرتاب خود قرار داده بود .
    این کاملا واضح است که موشک شهاب 3 دی چند ثانیه پس از پرتاب و قبل از پایان مرحله اول در اولین تست خود در آسمان منفجر شد . با وجود طراحی متناسب موتور سوخت جامد آن و نیز پوشش آیرو دینامیک موشک متاسفانه انفجار باعث جلوگیری از آزمایش این قسمت ها گردید . در کل باید به این نتیجه رسید که در صورت تداوم برای ساخت و تکمیل شهاب 5 گلی به یاد ماندنی برای مردم ایران در بخش فضا به ثمر خواهد رسید .
    تصویر

    ========================================
    اما مشخصات موشک IRIS

    حد اکثر بار قابل حمل توسط کلاهک موشک (کیلوگرم ): 760-987-1,158 بار فضایی و یا کلاهک جنگی .
    حداکثر برد ( کیلومتر ) : 1500
    تعداد مراحل : 2
    قطر موشک (متر ) : 1.32 - 1.35 – 1.85
    ارتفاع موشک : 17.1 متر
    وزن در حالت پرتابی سبک : 16000 کیلوگرم
    وظیفه : برای پرتاب محموله های فضایی علمی و تحقیقاتی و نیز ماهواره ها

    اطلاعات مربوط به مرحله اول موشک
    ارتفاع : 14 متر
    قطر : 1.32 – 1.35 – 1.85 متر
    جرم :15092 کیلوگرم
    تراست : موثر 26051 کیلوگرم بر فوت مربع - واقعی 26,760-26,600 کیلوگرم بر فوت مربع
    زمان سوخت : 110 ثانیه
    نوع سوخت : TM-185 (20% Gasoline + 80% Kerosene)
    نوع اکسید کننده : AK-27I (27% N2O4 + 73% HNO3 + Iodium Inhibitor)
    جرم سوخت :12912 کیلو گرم

    اطلاعات مربوط به مرحله دوم موشک
    ارتفاع : 3 الی 4 متر در کل
    قطر : 1.3 ای 2 متر
    وزن : نا معلوم
    تراست موتور : نامعلوم
    مدت زمان سوخت : 100 ثانیه
    نوع سوخت : جامد

    لطفا اگر کسی تصویری از این پرتابگر داره در تاپک قرار بده

    ادامه دارد ..........
    ======================
    منبع خبر:وبلاگ هوانوردی قرن 21


  11. اسرائیل با پرتاب نخستین ماهواره خود به نام افق – 1 در 19 سپتامبر 1998، هشتمین کشور پرتاب کننده ماهواره در جهان شد .اسرائیل دو سال بعد از آزمایش عملیاتی موشک اریحا -2 ، ماهواره سنجشی افق-1 را از پایگاه پرتاب پالماخیم در مدار بیضوی (ارتفاع 248 کیلومتری در نزدیک ترین فاصله به زمین و ارتفاع 1150 کیلومتری در دورترین فاصله از زمین ) با زاویه میل 43 درجه در مدار زمین قرار داد که 118 روز در مدار کار کرد .
    افق-1 به کارفرمایی صنایع هوایی اسرائیل ساخته شد و در ژانویه سال 1989 از مدار خارج شد . سه ماه بعد از آن اسرائیل دومین ماهواره خود به نام افق-2 را در سوم آوریل 1990 به وزن 160 کیلوگرم در مدار بیضوی 1580*120 کیلومتری و همان زاویه مداری قرار داد . این ماهواره نیز 40 روز در مدار بود و در آن فناوری ماهواره افق-1 دوباره آزمایش و درستی عملکرد آن تایید شد .

    ماهواره بر شاویت در حال پرتاب از پایگاه پالماخیم
    تصویر
    اسرائیل سومین ماهواره خود را در 15 آوریل 1995 به نام افق-3 از پایگاه پالماخیم در مدار بیضوی 729*368 کیلومتر با زاویه میل 37 درجه قرار داد که مدت زمان دوران آن به دور زمین 90 دقیقه بود . این ماهواره بعد از افق 2 دومین ماهواره ای بود که بر اساس افق 1 ساخته شد و یک دوربین پیشرفته با قدرت تفکیک 5/2 متر روی آن نصب شده بود . عمر پیش بینی شده برای این ماهواره جاسوسی 2 سال بود .

    اسراییل به منظور آنکه در طی مراحل پرتاب یا سقوط موشک حامل یا ماهواره در کشورهای عرب همسایه سقوط نکند و همچنین حد اکثر استفاده از چرخه دوران برای عکسبرداری و کسب اطلاعات از کشورهای همسایه را داشته باشد ، ماهواره افق خود را در خلاف جهت حرکت دورانی زمین پرتاب میکند .

    ماهواره افق3
    تصویر
    ماهواره بر شاویت در ژانویه 1998 هنگام حمل ماهواره افق 4 سقوط کرد و ماهواره در مدار قرار نگرفت . ماهواره افق-4 قرار بود جای ماهواره افق-3 را پر نماید . پرتاب مجدد افق-4 برای سال 2000 پیش بینی شده بود که به علت کمبود بودجه وزارت دفاع اسرائیل به تعویق افتاد . در 28 می سال 2002 ، ماهواره افق-5 توسط موشک سه مرحله ای سوخت جامد شاویت -3 از پایگاه پرتاب پالماخیم در خلاف جهت دوران زمین پرتاب شد و در مدار به ارتفاع 350 کیلومتر و زاویه انحراف از استوا 143 درجه قرار گرفت . این ماهواره دارای وزن 300 کبلوگرم و ارتفاع 3/2 متر و قطر 2/1 متر است . عمر این ماهواره 4 سال و از نوع ماهواره های کوچک و سبک است و حرکت دورانی آن از شرق به غرب 5/1 ساعت طول میکشد .

    این ماهواره از نوع ماهواره های جاسوسی و با قدرت تفکیک بالا در حدود یک متر است و بیشترین سطح پوشش را بر روی کشورهای همسایه خاورمیانه دارد .

    برنامه فضایی و جاسوسی اسرائیل با قرار دادن ماهواره جاسوسی افق -5 وارد یک دوره جدید شده است . به طوریکه ادعا شده ، اطلاعات کاربردی ان توانایی اعلان خطر تهدید حمله موشکی از کشور های منطقه را داراست . علاوه بر این اسرائیل پس از سقوط افق-4 در سال 1998 تصمیم گرفت بودجه ای در حدود 10 میلیارد دلار در طی ده سال هزینه کند و چندین ماهواره در مدارهای LEO قرار دهد تا به کمک آنها در هرلحظه ، از کشورهای خاورمیانه تصویر و اطلاعات دقیق داشته باشد .

    ماهواره بر شاویت یک ماهواره بر سه مرحله ای سوخت جامد است که در مرحله اول و دوم آن از موتور موشک اریحا-2 استفاده شده است . هر دو مرحله اول و دوم آن دارای سازه کامپوزیتی با وزن یکسان حدود 13 تن است . مرحله سوم آن که توسط شرکت رافائل ساخته شده است به شکل کروی و از آلیاژ تیتانیوم ساخته شده است . وزن کل آن 6/2 تن ، رانش آن 59 کیلو نیوتن و زمان سوزش کل آن 5/92 ثانیه است . تچهیزات سامانه کنترل و هدایت در زیر این مرحله

    مسیر حرکت ماهواره افق
    تصویر
    قرار دارد و قبل از روشن شدن این سامانه از آن جدا میشود .
    اسرائیل در برنامه حمل ماهواره به مدار GEO در نظر دارد که یک مرحله دیگر به شاویت-3 اضافه کند که این کار با همکاری شرکت تحقیقاتی آتلانتیک امریکا انجام می شود . این مرحله جدید از نوع رانش مایع با استفاده از اکسیژن مایع ( به عنوان اکسید کننده ) و هیدروژن مایع (به عنوان سوخت ) است و رانشی در حدود یک تن داراست .

    اسرائیل تمایل دارد با ارتقائ ماهواره بر شاویت آن را به ماهواره بر تجاری تبدیل کند . صنایع هوایی اسرائیل در می سال 1998 اعلام کردند که با شرکت تحقیقاتی کلمن واقع در فلوریدا برای توسعه ماهواره بر شاویت و تبدیل آن به ماهواره بر کوچک تجاری به توافق رسیدند که محموله 800 کیلوگرم را در مدار LEO قرار دهد .

    مراحل پرتاب افق
    تصویر
    با توجه به اینکه بازار جهانی به استفاده از ماهواره های کوچک برای کارهای تجاری ، سنجش و ارتباطات در کاربرد های غیر نظامی تمایل دارند ، اسرائیل با همکاری شرکت کلمن آمریکا در نظر دارند تا طی طرح LEOLINK ماهواره بر شاویت را به یک به وسیله ای تجاری برای حمل ماهواره های کوچک تبدیل کند . برای این کار تغییرات لازم را بر روی شاویت دادند و انواع جدید آن را با نام های Lk-A و LK-1 و Lk-2 ساختند ، که در این طرح با با پیشرفته کردن مرحله اول شاویت -1 و بالا بردن توان استحکامی سوخت آن به نوع جدید آن یعنی LK-1 رسیدند . در ماهواره بر LK-2 یک مرحله به LK-1 (موشک شاویت -2 بهینه سازی شده ) اضافه کردند که این مرحله موتور Aus-51 سوخت مایع و از نوع هیدرازینی است .

    موتور پیشرفته Aus-51 استفاده شده در مرحله سوم ماهواره بر شاویت
    تصویر
    ------------------------------------------------------------------------------
    منبع:َAir21.blogfa.com
    مجله هوا فضا شماره12
    • Upvote 1

  12. چندی پیش در مانور نظامي بزرگ ايران، چندين سلاح جديد مورد آزمايش قرار گرفت که نمایشي از توانمندیهای دفاعی ايرانيان را در معرض دید جهانیان قرار داد. مهمترین سلاح آزمایش شده اژدری بود به نام HOOT که با سرعت بیش از 100 متر بر ثانیه به هدف خود اصابت می کرد. در واکنش به آزمایش این سلاح جدید، برخي منابع نظامي غرب مدعی شدند که سلاح مذکور همان موشک «اشکوال روسی» است که مشخصات مشابهی با HOOT دارد. این ادعا، هم از سوی مقامات ایرانی و هم از سوی مقامات بلند پایه فدراسيون روسیه تکذیب شد. مقاله حاضر به معرفی موشک اشکوال می پردازد. هنوز در مورد مشخصات اژدر HOOT اطلاعات کافی از سوي مقامات ايراني، منتشر نشده است.

    ساختمان اشكوال
    تصویر
    در سال 1995، خبرهايي منتشر شد مبني بر اينكه روسها يك موشك زيرسطحي غيرهدايت شونده توسعه داده اند كه سرعت آن به طور فوق العاده اي از سرعت موشك هاي دیگر این رده بيشتر است و هيچ نمونه مشابه غربي نيز ندارد. از همان هنگام از اين موشك با عنوان اشكوال، در منابع نام برده شد. ويژگي مورد توجه اين موشك سرعت فوق العاده بالاي آن در نزديك شدن به هدف است كه عملاً شانس زيادي براي شناورهاي سطحي و زيرسطحي براي فرار از اين موشك باقي نمي گذارد.

    اين موشك را مي توان در دسته اژدرهاي روسي كلاس BGT طبقه بندي نمود. اين سيستم تسليحاتي احتمالاً در اوايل دهه 90 ميلادي طراحي شده و به توليد رسيده ودر سال 1995 كه علني شده چندين سال از به خدمت گرفته شدن آن مي گذشته است.
    آغاز كار بر روي اين سيستم تسليحاتي به دهه 1960 ميلادي برمي گردد. درآن زمان به موسسه تحقيقاتي NII-24 به سرپرستي ميخائيل مركولوف، ماموريت داده شد تا براي مقابله با زيردريايي هاي هسته اي دشمن متخاصم، بر روي يك موشك زير سطحي فوق سريع مطالعه كند. اين موسسه بعدها با ادغام در چندين موسسه تحقيقاتي ديگر به سازماني تبديل شد كه اكنون «گروه توليدات علمي Region» خوانده مي شود. تحقيقات گسترده اين مجموعه تحقيقاتي بر روي مسئله «كاويتاسيون» باعث شد تا اين مجموعه بتواند به ساخت موشكي فوق سريع و منحصر به فرد دست بيابد.

    مدل اوليه موشك اشكوال، غيرهدايت شونده بود كه به نظر مي رسد يك ضعف براي اين موشك محسوب مي شود. گرچه اين ويژگي، موشك را از خطر جم شدن (Jamming) مصون نگه مي دارد. با اين وجود روس ها اعلام كرده اند كه مدل هدايت شونده اين موشك را نيز توسعه داده اند كه براي اين منظور پس از آنكه مسيري را با سرعت زياد طي نمود، سرعت خودرا كاهش مي دهد تا موقعيت هدف را شناسايي و به سمت آن، مسير خود را تصحيح نمايد (هدايت آشيانه يابي).

    پس از سال 1995، كه روس ها در نمايشگاه دفاعي ابوظبي مدل غيرهدايت شونده اشكوال را به نمايش درآوردند كار را بر روي توسعه يك مدل پيشرفته تر از اين موشك ادامه دادند كه اولاً از سرجنگي غيرهسته اي (معمولي) برخوردار بود و هم قابليت هدايت و رديابي هدف را داشت و بدين ترتيب به نحو قابل ملاحظه اي كارايي آن نسبت به مدل بيشين افزون تر بود. روسها اولين بار اين مدل را در سال 1998 آزمايش كردند.

    شركت سازنده اين موشك، مدلی صادراتي از آن را نيز توسعه داده و آن را اشكوال اي نامگذاري كرده است. روسيه اين موشك را در نمايشگاه دفاعي ابوظبي در سال 1999 عرضه كرده و بازاريابي آن را آغاز نمود. اين مدل به گونه اي است كه پيش از پرتاب آن لازم است تا موقعيت هدف و سرعت و جهت حركت آن به اتوپايلوت (سيستم كنترل خودكار) موشك داده شود.

    پس از آن موشك پرتاب شده و به عمق بهينه خود مي رود. سپس موتورها را روشن كرده و به سمت هدف روانه مي شود. نكته قابل توجه در اين مدل آن است كه اين مدل مجهز به سيستم هدايت آشيانه ياب نيست. سرجنگي پرقدرت اين موشک بسيار پرقدرت است و طبق برآورد مقامات نظامي فدراسيون روسيه، 2 فروند از اين موشکهاي مي تواند يک ناو هواپيمابر در کلاس Nimitz را غرق کند.

    امريكايي ها در سال 2000 تلاش كردند تا با استفاده از عوامل امنيتي و جاسوسي خود به تكنولوژي و اطلاعات اين موشك دست پيدا كنند. ماجرا از اين قرار بود كه در آوريل سال 2000 ميلادي سرويس امنيتي فدرال روسيه يك بازرگان آمريكايي به نام پوپ را دستگير و متعاقب آن اعلام نمود كه فرد مزبور تلاشهايي در جهت سرقت اطلاعات محرمانه علمي از روسيه داشته است. وي كه افسر بازنشسته نيروي دريايي بود عمده تلاش خود را بر روي دستيابي به اطلاعات مربوط به تسليحات درياپايه متمركز كرده بود.

    اندكي بعد سرويس امنيتي روسيه اعلام كرد كه پوپ تلاش كرده تا به نقشه هاي موشك اشكوال دست پيدا كند و وي در حالي دستگير شده كه در يك جلسه غيررسمي با يك دانشمندان روسي كه در ساخت اين موشك سهيم بوده ملاقاتي داشته است.

    بلافاصله پس از دستگيري پوپ شخص ديگري به نام «دانيل هاوارد كيلي» در روسيه بازداشت شد. كيلي در آن زمان رئيس يك مركز تحقيقاتي در آمريكا بود كه سالهاي متمادي در زمينه توسعه اژدرهاي متفاوت فعاليت داشت. طبق ادعاي منابع امنيتي روسيه پروفسور كيلي به مسكو آمده بود تا براي گرفتن اسناد «اشكوال» به «پوپ» مشاوره فني دهد.

    اظهارات كيلي به عنوان شاهد مورد استفاده روسها قرار گرفت و وي پس از اثبات ادعاي منابع امنيتي روسيه به آمريكا بازگردانده شد. پوپ پس از 8 ماه حبس و با وجود محكوم شدن به 20 سال حبس با نظر مساعد «ولاديميرپوتين» به خاطر ملاحظات انساندوستانه آزاد شد. وي مبتلا به سرطان استخوان بود.

    منابع امنيتي ايالات متحده ادعا كرده اند كه موشك اشكوال مدل اوليه كه از سرجنگي هسته اي بهره مي گيرد يك موشك انتحاري است. چرا كه هم هدف و هم زيردريايي كه موشك از آن شليك مي شود با هم از بين مي روند. البته روسها اين ادعا را رد كرده اند با استناد به اين موضوع كه ساختار دوجداره مستحكم زيردريايي هاي روسي توانايي تحمل موج فشاري شديد ناشي از انفجار هسته اي زير آب را دارد.

    یک تصویر گرافیکی از موشک اشکوال
    تصویر
    مشتريان:
    طبق گفته منابع روسي، در اواسط دهه 50 ميلادي حدود 40 فروند از اين موشك از نوع صادراتي آن (اشكوال-اي) با سرجنگي متعارف به چين تحويل داده شد.

    مدلهاي مختلف موشك اشكوال

    الف-مدل اوليه:
    اين مدل همانطور كه گفته شد غيرهدايت شونده است. از سرجنگي هسته اي برخوردار بوده و بردي در حدود 16(؟) كيلومتر دارد.

    ب-مدل بهبود يافته:
    اين مدل همان مدل اوليه است كه از سرجنگي متعارف درآن استفاده شده و سيستم هدايت بر روي آن نصب شده است.

    ج-اشكوال-اي:
    مدل صادراتي موشك اشكوال كه به جاي سيستم هدايت از يك اتوپايلوت بهره مي گيرد و لازم است قبل از شليك، موقعيت، سرعت و جهت حركت هدف به آن داده شود. اين مدل داراي سرجنگي معمولي بوده و مشخصات فني آن در قسمت مشخصات فني موشك در همين نوشتار آمده است.

    مدلهاي ديگر:
    اطلاعات بسيار اندكي از ادامه تحقيقات بر روي اين موشك تاكنون منتشر شده است. شايعات، سرعت اين موشك را حتي تا 720 كيلومتر بر ساعت نيز عنوان مي كنند و حتي برخي منابع برد مدل بهبود يافته اين موشك را تا 100 كيلومتر نيز ذكر نموده اند. به هرحال اطلاعات رسمي و منتشر شده اي در اين رابطه موجود نيست.



    مشخصات فني موشك:
    اشكوال يك موشك زيرسطحي سوخت جامد است كه با بهره گيري از پديده سوپركاويتاسيون قادر است با سرعتهاي بسيار بالايي (3 تا 4 برابر اژدرهاي معمولي) به سمت هدف روانه شود.
    اين موشك با توليد حبابهاي بخار كه از نوك دماغه و پوسته خود خارج مي كند لايه اي از گاز در اطراف خود شكل مي دهد و بدين ترتيب خود را از تماس مستقيم با آب و پساي قابل ملاحظه ناشي از آن دور مي كند.
    اين موشك قابليت پرتاب از روي شناور و يا زيردريايي در عمق 100 متري را دارد. با سرعت حدود 50 نات (93 كيلومتر بر ساعت) كپسول پرتاب خود را ترك مي كند. با فرو رفتن در آب و رسيدن به عمق مناسب، موتور خود را روشن كرده و به سمت هدف راهي مي شود.
    از چالش هاي فني توسعه چنين موشكي مي توان به كاويتاسيون اشاره نمود كه لازم است ميزان حبابهاي كاويتاسيون براي حفظ و پايدار نگهداشتن لايه گاز اطراف موشك ونيز رسيدن به كمترين پسا كنترل شود. در همين رابطه توجه به تداخل گازهاي خروجي از راكت و نيز سطوح كنترل موشك با لايه گاز ايجاد شده در اطراف آن، پيچيدگيهاي اين مساله را روشن تر مي سازد. به ويژه زمان شروع به كار موتور و شرايط گذار (Transision) ناشي از آن از اين حيث قابل توجه است.
    سيستم هدايت چنين موشكي نيز با چالشهاي خود روبرو است. تغيير محيط سيال اطراف موشك، شكست امواج و نيز سرعت خودموشك از مواردي است كه هدايت آن را با مشكلات عديده اي مواجه مي سازد.
    ----------------------------------------------
    منبع:Air21.blogfa.com

    • Upvote 3

  13. نمايي كلي از هليكوپتر آپاچي :
    هليكوپتر تهاجمي آپاچي ساخت شركت بوئينگ براي ارتش آمريكا كه جايگزين هليكوپترهاي كبرا (AH-1 Cobra) شده و AH ابتداي نام هليكوپتر مخفف Attacker Helicopter است .

    تاريخچه هليكوتر آپاچي:
    در سال1972 ارتش ايالات متحده در حال آماده كردن طرح (AAH)براي هليكوپتر پيشرفته تهاجمي (Advanced Attack Helicopter) بود و بعد از آماده شده اين طرح مناقصه اي براي شاخت اين هليكوپتر برگزار شد و از ميان 5 پيشنهاد ارائه شده 2 پيشنهاد گروه هيوز و شركت بل در نهايت مورد توجه مسئولان ارتش آمريكا قرار گرفتند و بعد از ساخت نمونه ابتدايي طرحهاي اين دو شركت در نهايت هم مدل 97/YAH-64 شركت هيوز بر مدل 409/YAH-63 شركت بل پيروز و براي طرح هليكوپتر آپاچی براي ارتش آمريكا انتخاب شد .
    اولين پرواز نمونه اوليه هليكوپتر آپاچي در 30 سپتامبر1975 بود اما تا سال 1982 و تا دريافت اولين سفارش نمونه ي ديگري از آن ساخته نشد در سال 1983 اولين نمونه ساخته شده هليكوپتر آپاچي در بيرون از ساختمان شركت هيوز در آيريزونا ناپديد شد و بعدها معلوم شد كه سقوط كرده كه تاثير بدي بر طرح و مسئولان شركت هيوز گذاشت . يك سال بعد از اين حادثه مسئولان شركت مك دانل داگلاس طرح هليكوپتر آپاچي را به مبلغ500 مليون دلار از شركت هيوز خريداري كردند و اين طرح بعد از ادغام دو شركت مك دانل داگلاس و بويينگ در سال 1996 طرح هليكوپتر آپاچي از سوي صنايع هليكوپتر بويينگ ادامه يافت .
    تصویر
    توسعه و بهينه سازي هليكوپتر آپاچي :

    دو نمونه از هليكوتر در خدمت ارتش آمريكا هستند نمونه اول AH-64A يا همان نمونهابتدايي ساخته شده و نمونه دومدي AH-64D با لقب لانگ بو است .از اين هليكوپتر نمونه هاي B و C هم ساخته شده ولي هرگز وارد خدمت نشدند . انگليس نمونه وست لند (Westland) از اين هليكوتر با كد (WAH-64) كه مدل سفارشي شده و تغييريافته هليكوتر آپاجي مدل دي (AH-64D) است را براي ارتش اين كشور توليد ميكند .

    ساختمان هليكوپتر آپاچي به گونه اي طراحي و ساخته شده كه توانايي پايداري در تمام محيطهاي جوي را دارد و خلبان هليكوپتر ميتواند با استفاده از سيستم پيشرفته (IHADSS) كه سيستم كشف و شناسايي و هدفگيري اهداف نصب شده در كلاه خلبان است در روز و شب و تمام شرايط آب هوايي به خوبي ماموريتهاي خود را انجام دهد. (IHADSS مخفف Integrated Helmet and Display Sight System ). هليكوپتر آپاچي از وسايل پيشرفته و دقيق ديگر مانند آخرين سيستمهاي آيونيكي و الكترونيكي كه امكان شناسايي اهداف كاذب را به خلبان ميدهد و دوربين مادون قرمز براب استفاده در شب و نقشه راهنماي زمين و موقعيت ديجيتال خودكار و سيستم مكان ياب (GPS) استفاده ميكند .هليكوپتر آپاچي از سيستم /15Y MOS 15X كه يك سيستم الكترونيكي تعمير تسليحات است به همراه سيستم MOS 15R براي راهنمايي خلبان براي پيروزي آسان در نبردها است هم استفاده ميكند.
    به طور عمومي هليكوپترهاي آپاچي بر خلاف ظاهر ترسناك و پر ابهت خود ضعفهاي زيادي دارند كه با دانستن اين نقاط ضعف ميتوان به راحتي به آپاچي ضربه زد و حتي اين هليكوپتر را نابود كرد . هدف از ساخت اين هليكوپتر درگير شدن و نابود كردن وسايل زرهي و مواضع دشمن در فواصل معين است . هليكوپتر آپاچي در ماموريتهاي خودميتواند تا حدودي مستقل عمل كند كه به دليل سيستمهاي پيشرفته هدايت و ناوبري و سلاحهاي گوناگون ميباشد .
    تصویر
    در ماموريتهاي هليكوپتر آپاچي يك نقص عمده در هليكوپتر آپاچي شناسايي شد كه آسيب پذيري زياد اين هليكوپتر در برابر حملات نيروي زميني يا آتش نيروي هاي زميني (آتش پدافند و موشكهاي دوش پرتاب و .... ) بود . در جنگ دوم عراق در سال2003 حدود80% هليكوپترهاي آپاچي بر اثر آتش زميني آسيب ديدند و در جاهاي كوهستاني آسيب پذيري بيشتري دارند و عموما هليكوپتر آپاچي در جنگ شهري و يا در برابر نيروهايي كه كمين كرده اند ضعف دارد . زيرا نيروهاي پياده از حفاظت بيشتري براي استتار و مخفي شدن برخوردار هستند و هليكوپتر آپاچي هم نميتواند در اكثر مواقع اين كمين ها را شناسايي كند . در جنگ عراق نيروهاي عراقي و نيروهاي شورشي بعد از جنگ با هدف قرار دادن سيستم كنترل هليكوپتر و ورودي و خروجي موتورهاي هليكوپتر بارها باعث صدمه ديدن و فرود اظطراري و يا حتي از كار افتادن اين هليكوپتر شده است . هليكوپتر آپاچي در برابر آتش سلاحهايي مانند مسلسل هم تا حدي آسيب پذير است و اين هليكوپتر براي حمله به هدف از فاصله بيشتر از 850 متر استفاده ميكند. از ديگر نقاظ ضعف اين هليكوپتر آپاچي اين اسن كه تنها ميتواند به روي يك هدف تمركز كند و با يك هدف درگير شود و در صورت وجود تعداد زيادي هدف و فاصله داشتن اهداف آسيب پذير و ناكارامد است .

    براي مقابله با اين وضعيت دشوار در نقاط مختلف هليكوپتر ژره محافظ بيشتر استفاده كرده اند ولي با وجود تمام اين سخنان هليكوپتر آپاچي از ساير هليكوپترها ديگر موفق تر است به دليل آنكه تسليحات بيشتري حمل ميكند و سرعت بيشتري دارد و از قدرت مانور زيادي برخوردار است . هليكوپتر آپاچي با تمام ضعفهايي كه دارد مقاوم ترين و موفق ترين هليكوپتر ارتش آمريكا است و با توجه امكان استفاده از موشكهاي سايدوايندر امكان درگيري و نبرد با هواپيماها را هم دارد . از هليكوپتر هاي آپاچي بيشتر به صورت تركيبي استفاده ميشود يعني اينكه در يك گروه به پرواز در مي آيند و يك گروه وظيفه حمله به اهداف را دارد و گروه ديگر براي پشتياني از هليكوپترهاي مهاجم در برابر خطرات است . از هليكوپتر آپاچي براي پشتيباني نيروي زميني و هدايت آتش توپخانه هم استفاده ميشود
    تصویر
    معرفي نمونه هاي مختلف هليكوپتر آپاچي :

    - هليكوپتر آپاچي مدل اي AH-64A:

    اين نمونه مدل اوليه اين هليكوتر است و هم اكنون در حال جايگزيني با نمونه جديدتر هليكوپتر آپاچي يعني لانگ بو ميباشد .

    ـ هليكوپتر آپاچي مدل دي AH-64D :

    اين نمونه مدل بهينه سازي شده نمونه ابتدايي ميباشد كه در آن از گيرنده هاي حساس و پيشرفته و تسليحات پيشرفته تر استفاده شده است و از مهمترين تغييرات در اين نمونه نسبت به نمونه ابتدايي در اضافه كردن FCR رادار كنترل آتش(Fire Control Radar) است كه در بالاي پره هاي هليكوپتر نصب شده است و از آن در شناسايي اهداف و خطراتي كه هليكوپتر را تهديد ميكن استفاده ميكنند ارتفاع زيادتر سيستم FCR و پوشش جاذب امواج رادار به خلبان هليكوپتر كمك ميكند تا با پنهان شد در پشت يك درخت و يا ساختمان و يا هر نوع مانع ديگه بدون انكه ديده شود محيط را زير نظر داشته باشد و اهداف را شناسايي كند و با استفاده از اصل غافلگيري به انها حمله كند . سيستم FCR توانايي شناسايي موشكهاي شليك شده به سوي هليكوپتر را دارد و با هشدار به خلبان ميتواند از هليكوپتر دفاع كند . از ديگر تفاوتهاي نمونه لانگ بو با نمونه ابتدايي در استفاده از موتورهايT700-GE-701C و كاكپيت يكپارچه براي ديد بهتر ميباشد .

    استفاده كنندگان از هليكوپتر آپاچي:

    ايالات متحده :
    اولين نبرد اين هليكوپتر بعد از ورود به خدمت در سال 1989 در هنگام حمله به پاناما بود . از هنگام ورود به خدمت تا به حال اين هليكوپتر در ماموريتهاي مهمي مانند جنگ اول و دوم خليج فارس و افغانستان شركت داشته است . هليكوپترهاي آپاچي بزرگترين شكارچي تانكها و وسايل زرهي عراق در جنگ با اين كشور بودند و قسمت زيادي از توان زرهي عراق را نابود كردند .

    اسراييل:
    اسراييل با بهينه سازي اين هليكوپتر آپاچي مدل اي(AH-64A) و سازگاري با سلاحهاي ساخت اين كشور از اين هليكوپتر براي شليك موشكهاي هدايت شونده وساير موشكها استفاده ميكند .


    مشتريان و قيمت هليكوپتر آپاچي :

    قيمت نمونه ابتدايي هليكوپتر آپاچي AH-64A 14.5 مليون دلار است و سنگاپور در سالهاي1999 تا2001 تعداد 20 فروند هليكوپتر آپاچي نوع دي هر كدام به مبلغ 56.25 مليون دلار را خريداري كرد . يونان در سال2003 12 فروند هليكوپتر آپاچي دي جمعا به مبلغ675 مليون دلار را سفارش داد كه اين رقم شامل تسليحات و قطعات يدكي هم ميشود .



    تسليحات مورد استفاده هليكوپتر آپاچي :
    يك توپ خودكار 30 ميلي متري با 1200 گلوله و موشكهاي هل فاير 1 و 2 / AIM-92 Stinger / AIM-9 Sidewinder/ AGM-122 Sidearm/ Hydra 70



    كشورهاي دارنده هليكوپترآپاچي :
    بجز آمريكا كشورهاي اسراييل/سنگاپور/يونان/ژاپن/مصر/هلند/بحرين/عربستان/امارات/اردن/انگلستان هم از دارندگان اين هليكوپتر هستند .


    مشخصات فني هليكوپتر آپاچي:

    تعداد خدمه: 2نفر

    ارتفاع :3.87 متر

    قطر پروانه : 14.63 متر

    وزن خالي: 5.165 كيلوگرم (بدون سوخت و اسلحه)

    وزن قابل حمل : 8000 كيلوگرم

    حداكثر وزن برخاست : 9.520 كيلوگرم

    نيروي محركه : 2 موتور توربوشفت General Electric T701

    حداكثر سرعت : 273 كيلومتر در ساعت

    برد عملياتي : بدون سوخت گيري 480 كيلومتر و با سوخت گيري 1900 كيلومتر

    ارتفاع قابل فعاليت : حداكثر 6400 متر

    سرعت صعود : 13 متر در ثانيه

    تصویر
    ------------------------------------
    منبع:وبلاگ هليكوپتر

    • Like 1

  14. خوب معلومه كه يه موشك شليك نميشه. ولي ضد موشك هاي دشمن هم كه يكي دوتا نيستند :D همين آرو،هر پرتابگر اون 6موشک داره.تعداد لانچر های پاتریوت رو نمیدونم.ولی مطعنا كم نيستند. من دارم ميگم به نظرتون اگه شهاب از فاصله ي دورتري شليك بشه،به اسراییل می رسه یا نه!!! :D

  15. هليكوپترRAH-66 كمانچي طرح مشترك كمپاني بوئينگ و سيكورسكي به عنوان اولين هليكوپتري كه علاوه برعمليات تهاجمي توانايي انجام ماموريت هاي شناسايي را نيز دارد و همچنين اولين هليكوپتر پنهانكار ؛نسل پيشرفته از پرنده هاي ارتش امريكاست. ((كمانچي)) براي خدمت در گردان هاي هليكوپتري تهاجمات سبك طراحي شده و بيشتر بعنوان مكمل براي اپاچي در ميادين نبرد مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
    پيشرانه هاي كمانچي دو دستگاه موتور پيشرفته ي توربو شفت T800-801 با قدرت 1440 شفت اسب بخار ساخت LHTEC بوده كه با توجه به بدنه ي با مقاومت كم در برابر هوا بسيار سريعتر از اپاچي كه از نظر اندازه نيز از كمانچي بزرگتر است پرواز ميكند.سرعت كروز اين هليكوپتر حدود 310 كيلومتر بر ساعت ميباشد.
    مهمترين نقش كمانچي جستجوي نيروهاي دشمن و مشخص كردن انها براي هليكوپتر اپاچي در تمام شرايط جوي و شب است . براي نيل به اين هدف كمانچي به انواع سنسور مادون قرمز شده است كه ميتوان به سيستم ديد روبه روي مادون قرمز FLIR و سيستم اطلاعات پروازي head up يكپارچه شده با كلاه خلبان اشاره كرد كه در پرواز هاي نزديك به سطح زمين قابليت فوق العاده اي را به خلبان ميبخشد البته اين هليكوپتر در عمليات هاي تهاجمي سبك نيز ميتواند نيروهاي پياده را همراهي كند.بطور كلي دو ماموريت ديده باني و تهاجمي هوا به هوا و هوا به زمين براي اين پرنده در نظر گرفته شده است.
    تجهيزات عملياتي كمانچي شامل سيستم ديد در شب براي خلبان:نمايشگر نصب شده روي كلاه خلبان:سيستم الكترواوپتيكي شناسايي هدف و سيستم هاي اويونيك،ناوبري،شناسايي و مخابرات كاملا يك پارچه شده است.
    http://www.hufos.net/images/rah-66_commanche.jpg


    http://www.aeronautics.ru/archive/boeing/rah-66_comanche/84.jpg


    سيستم هاي هدف يابي شامل FLIR :فاصله ياب و نشانه گذاري ليزري و سيستم رادار موج ميليمتري longbo از همان نوع نصب شده روي اپاچي به همراه سيستم تلويزيوني پيشرفته است.از جمله سيستم هاي بي نظير ان ميتوان به خط انتقال داده ها اشاره كرد كه با اتصال كمانچي به هليكوپتر هاي ديگر و مركز فرماندهي اين پرنده را با شبكه ي ماشين هاي جنگي موجود در ميدان هاي ابرد ديجيتالي يكپارچه ميكند . مقطع راداري كمانچي كمتر از مقطع راداري موشك هلفاير است !!!! .براي كاهش مقطع راداري تمام تسليحات كمانچي در محفظه هاي داخلي حمل ميشوند حتي توپ 20 ميليمتري هليكوپتر در مواقعي كه مورد استفاده قرار نميگيرد چرخيده و پشت برجك جاي ميگيرد.تمام بخش كناري كه از مواد مركب است صاف و بدون انحنا بوده و در ساختمان برجك و پوشش موتور نيز از همين رويه پيروي شده است.
    http://www.xinjunshi.com/bizhi/upimages/1/zhishengji/kamanqi/001.jpg


    مقطع راداري كمانچي از روبه رو 360 بار كمتر از اپاچي بوده يعني اين هليكوپتر 5 برابر بيشتر از اپاچي ميتواند به دشمن نزديك شود. علاوه بر پنهانكاري راداري كمانچي توانايي پنهانكاري صوتي را نيز داراست.روتور اين هليكوپتر نصف روتور ديگر پرنده هاي هم كلاس صدا دارد.روتور اصلي 5 تيغه؛فن و روتور دم كمترين تداخل اغتشاش هوا را دارند.
    به طور كمانچي ميتواند 40٪ بيشتر از اپاچي به هدف نزديك گردد بدون اينكه مورد شناسايي صوتي واقع گردد.
    جهت جلوگيري از شناسايي توسط سيستم هاي گرماياب و يا موشك هاي هدايت شونده ي گرمايي شركت سيكورسكي طرح بينظير را براي بدنه ي كمانچي تدارك ديده است. در اين طرح هواي سرد ورودي موتور با هواي گرم اگزوز تركيب شده و دماي ان را پايين مي اورد؛سپس گاز اگزوز سرد شده از طريق دريچه هاي روي تيرك دم خارج ميشود.تعمير و نگهداري اين جنگنده ي هوايي حتي در خطوط مقدم ميدان هاي نبرد و قابليت حمل اسان و سريع با هر هواپيماي ترابري نيروي هوايي از ديگر مشخصه هاي اين هليكوپتر است.
    توپ 20 ميليمتري؛راكت هاي 70 ميليمتري هايدرا ؛ موشك ضد تانك هلفاير(اتش جهنم) و موشك هوا به هواي استينگر از تسليحات قابل حمل توسط كمانچي است.
    برد اين هليكوپتر با مخازن سوخت داخلي 262 ناتيكال مايل و با مخازن سوخت خارجي كه در صورت لزوم روي بالچه هاي جدا شونده نصب ميشوند به 1260 ناتيكال مايل افزايش ميابد.
    http://www.heliservices.cn/Article/UploadFiles/2005818185335580.jpg
    -----------------------------------
    منبع:وبلاگ هلیکوپتر

    عکس ها به لینک تبدیل شد.
    sina12152000


  16. در اواسط دههء 1980، نیروی دریایی ایالات متحده، نیاز خود را جهت یک موشک پیشرفنهء هوا به هوای دوربرد جهت جایگزینی موشکهای AIM-54 Phoenix (فونیکس) اعلام کرد. پروژهء ساخت موشک تحت نام AAAM که مخفف عبارت Advanced Air-to-Air Missile آغاز شد. این موشک قرار بود به میزان قابل توجهی سبکتر و کوچکتر از موشک فونیکس باشد، اما پیش بینی شده بود که دارای برد بیشتر و سرعت کمتری باشد که میزان آن 3 ماخ اعلام شده بود.جهت انجام این پروژه، برخی تکنولوژی های کلیدی نظیر استفاده از یک موتور رم جت به همراه موتور معمول موشکها، و همچنین هدایت پذیری راداری / حرارتی توسط «مرکز تست سلاح نیروی دریایی ایالات متحده» (NWC = U.S Naval Weapons Center) در China Lake به سال 1983 مورد ارزیابی قرار گرفتند. این ارزیابی ها، تحت برنامه ای به نام ACIMD یا Advanced Common Intercept Missile Demonstration انجام شدند.
    تحت برنامهء ACIMD، اولین موشکهای آزمایشی طراحی و ساخته شدند، اما تا زمان لغو این پروژه، هیچگاه مورد آزمایش قرار نگرفتند. به سال 1987، دو تیم پیمانکار جهت تکمیل ارزیابی های نهایی AAAM برگزیده شدند؛ این شرکتها عبارتند بودند از :
    1) هیوز – رایتئون
    2) جنرال داینامیکس – وستینگهاوس
    تصویر
    موشک AAAM ساخت هیوز – رایتئون، بر پایهء طراح ACIMD بود، و از یک سیستم راکت هیبریدی با سوخت جامد به عنوان موتور بهره می برد که به این موشک، امکان دست یابی به سرعتهای بالاتر به هنگام رسیدن به حداکثر بردش را می بخشید.
    سامانهء هدایت این موشک بر پایهء هدایت اینرسیایی بود که در میانهء راه با فرمانهای رادار تامکت، اصلاح مسیر می کرد؛ (شبیه به سیستم هدایت پذیری موشک AIM-120 آمرام) همچنین جهت هدفیابی نهایی، از سیستم دوگانهء هدفیابی راداری و حرارتی بهره می برد.
    تیم طراحی جنرال داینامیکس – وستینگهاوس، یک طرح کوچکتر ولی بسیار قابل توجه را پیشنهاد کردند. موشک طراحی این تیم از پیشرانه چندضربه‎ای (multiple-pulse) با سوخت جامد بهره می‏برد. سامانهء هدایت پذیری این موشک بر پایهء یک سیستم اینرسیایی به همراه یک هدفیاب نیمه فعال راداری بسیار پیشرفته برای پیمودن مسیر تا نیمهء راه و از یک سنسور الکترواپتیکالی جهت هدفیابی مستقل از ميانه تا انتهاي مسیر بهره می‏برد. همچنين يك سيستم ثانويه و پشتيبان جستجوكنندهء حرارت نيز پيش‏بيني شده بود تا عمل هدفيابي را به هنگامي كه جستجوگر الكترواپتيكالي از يافتن هدف ناكام شود، به انجام برساند.
    تصویر
    تامكت شليك كنندهء اين موشك، از يك غلاف هدفياب بهره مي‏برد كه مجهز به يك رادار جلونگر و عقب نگر بود كه بدين جهت به هواپيما اين امكان را مي‏داد كه بدون نياز به پرواز به سمت هدف، آن را مورد شناسایی قرار دهد.
    در اواخر دههء 1980، مقرر شد از موشك AAAM بر ضد هواپيماهاي ساخت شوروي Tu-22M Backfire و Tu-160 Blackjack كه بمب‏افكن‏هاي دوربرد و مافوق‏صوت به شمار مي‏رفتند، استفاده شود. با اين حال، پس از پايان دوران جنگ سرد، برنامهء ساخت اين موشك به سال 1992 قبل از آنكه طرح و نقشه‏اي براي توليد انبوه در نظر گرفته شود، براي هميشه كنار گذاشته شد.
    اندك زماني قبل از لغو ساخت اين موشك، طرح رسمي ساخته شده به نام YAIM-152A جهت ساخت موشك درنظر گرفته شده طبق برنامهء AAAM اختصاص يافت. قبل از خاتمه يافتن طرح AAAM، نيروي دريايي ايالات متحده، نگاه مثبت خود را به نوع دوربرد موشك هوا به هواي AIM-120 AMRAAM (شايد موشك AIM-120C-7) جهت جايگزيني موشكهاي AIM-54 Phoenix ابراز داشت. موشكهاي دوربرد آمرام ويژهء نيروي دريايي، قرار است پس از به موزه فرستاده شدن جنگنده‏هاي موفق اف14 تامكت، از سال 2007 وارد سازمان خدمت در اين نيرو شوند.

    مشخصات:

    طول:12فوت
    قطر:
    هیوز-رایتون=23سانتی متر
    جنرال داینامکس=14سانتی متر
    وزن:
    هیوز-رایتون=300کیلو گرم
    جنرال داینامکس=172 کیلو گرم
    سرعت:3ماخ
    برد:بیش از 180 کیلومتر
    پیشرانه:
    هیوز-رایتون=ramjet engine/integral rocket
    جنرال داینامکس=multiple-pulse solid propllant rocket
    سرجنگی:30 تا 50 پوند مواد ترکشی چند تکه شونده
    تصویر
    ------------------------------------------------------
    منبع:centralclubs.com

    • Upvote 1

  17. خوب سعيد ضد موشك هاي امريكايي مثل پاتريوت ،چون نزدیک ایران هستن میتونند موشک رو تو فاز اولیه حرکت بزنند. :D مگر این که موشک از فاصله ی دورتری شلیک بشه :D که اون موقع شهاب 3 با برد هوایی2500 کیلومتر به اسراییل نمی رسه :)