[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های zed

  1. اردوغان در آن لحظات در مسکو بود تا از این شوک روانی، بهره برداری لازم را به عمل آورد؛ انتقال سپر دفاع موشکی ناتو از ترکیه به قطر و در مقابل ، پذیرش قطعنامه پیشنهادی انگلستان در زیر فشار نبرد دمشق... چند ساعت بعد ورق درگیری ها در دمشق برگشت. اولین نشانه ها از اعاده کنترل حومه جنوبی دمشق به دست ارتش آشکار شد. ارتشی که بسیاری منتظر بودند که پس از شوک انفجار چارچوب خویش را از دست بدهد. اطمینان به روس ها بازگشت و «وتو» تکرار شد! [color=rgb(0,0,205)]عصرایران ؛ علی قادری - [/color]بحران سوریه به حساس ترین روزهای خویش رسیده است نه تنها به این خاطر که نبرد میان ارتش عربی سوریه و شبه نظامیان وابسته به ارتش آزاد به اطراف دمشق و قلب حلب رسیده است بلکه به این خاطر که رقابت قدرت های منطقه ای و بین المللی برای تعیین آینده خاورمیانه به نقطه سرنوشت ساز رسیده است ؛ به صراحت می توان گفت آنچه که امروز در سوریه در جریان است جدال «بر سر سوریه» است و نه «برای سوریه» ! روس ها بار دیگر دیر متوجه شدند که وارد بازی امریکایی ها شده اند. انفجار در ساختمان شورای امنیت ملی سوریه ، که به اعتراف روزنامه اسراییلی یودیوت آهارونوت با هماهنگی سازمان جاسوسی ترکیه(میت) و سی آی ای عملیاتی شد، شوک بزرگی به روس ها وارد کرد. http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/5/3/232681_427.jpg اردوغان در آن لحظات در مسکو بود تا از این شوک روانی، بهره برداری لازم را به عمل آورد؛ انتقال سپر دفاع موشکی ناتو از ترکیه به قطر و در مقابل ، پذیرش قطعنامه پیشنهادی انگلستان در زیر فشار نبرد دمشق. جلسه شورای امنیت 24 ساعت به تعویق افتاد تا نتایج شوک انفجار و نبرد دمشق روشن تر شود. اطرافیان ماهر اسد و فرمانده لشکر چهارم، که مهم ترین واحد پیاده ارتش سوریه به شمار می رود، از قول برادر کوچک بشار نوشتند که او امروز یونیفرم نظامی اش را پوشید! چند ساعت بعد ورق درگیری ها در دمشق برگشت. اولین نشانه ها از اعاده کنترل حومه جنوبی دمشق به دست ارتش آشکار شد. ارتشی که بسیاری منتظر بودند که پس از شوک انفجار چارچوب خویش را از دست بدهد. اطمینان به روس ها بازگشت و «وتو» تکرار شد! http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/5/3/232682_620.jpg یک دیپلمات انگلیسی که به کشورش بازگشته بود نتایج درگیری های دمشق را اینگونه توصیف کرد: تبلیغات رسانه های عربی در سقوط دمشق باعث شد تا بسیاری از مسلحین از مخفیگاه های خویش در اطراف دمشق بیرون بیایند و به همرزمان خویش در جنوب این شهر ملحق شوند، جایی که تبدیل به کشتارگاه بیش از هزار تن از این مسلحین شد. مسلحینی که تعداد زیادی از آنها عرب های غیر سوری بودند که برای «جهاد» به شام آمده بودند. http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/5/3/232678_571.jpg البته نباید نبرد دمشق را خاتمه یافته تصور کرد چرا که صدها تن از مخالفان مسلح در اطراف دمشق خود را آماده می کنند که در موج دوم درگیری ها که گفته می شود در هفته های آینده آغاز شود به سمت دمشق حرکت کنند. این قاعده جنگ های نا متمرکز است ؛ پس از اینکه بسیاری از مناطق جنوبی و غربی دمشق از حضور شبه نظامیان پاکسازی شد ارتش آزاد ، جبهه جدیدی در شمال سوریه گشود: «حلب» مهم ترین شهر پس از دمشق؛ جایی که برخی مراکز حساس نظامی ارتش سوریه در آنجا قرار دارد. در حال حاضر درگیری های شدیدی در اطراف این شهر، به ویژه منطقه صلاح الدین در جریان است. گفته می شود یکی از اهداف اصلی ارتش آزاد، منطقه السفیره در جنوب حلب است ، جایی که محتویات آن حساسیت بسیار زیادی برای اسراییل دارد! جنگ ارتش عربی سوریه و شبه نظامیان وابسته به ارتش آزاد به گذرگاه های مرزی سوریه کشیده شده است. اهمیت این گذرگاه بیش از آنکه به ورود مسلحین غیر سوری و سلاح به این کشور برگردد به ارزش معنوی آنها وابسته است. http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/5/3/232683_643.jpg «رویترز» پنج شنبه گذشته از ورود 150 شبه نظامی از ملیت های گوناگون به خاک سوریه از گذرگاه باب الهوی در مرز با ترکیه خبر داد تا ثابت شود ارتش سوریه کنترل مرزهای کشور را از دست داده است. البته یک واقعیت دیگر نیز به اثبات رسید؛ بخش مهمی از آنچه امروز در سوریه در جریان است یک جنگ سلفی است. کسانی از کشورهای عربی مختلف که معلوم نیست چه جایگاهی در مطالبات اصولی مردم سوریه دارند! انتصاب بندر به سلطان، مرد در سایه سعودی ها به ریاست دستگاه امنیتی عربستان اولین نشانه های خویش را در اقلیم کردستان سوریه بروز داد. صدها تن از مسلحین وابسته به قبیله "الشمری" با حمایت پیشمرگه های کرد وابسته به مسعود بارزانی به گذرگاه مرزی العربیه حمله کردند تا برای چند ساعت کنترل این گذرگاه را بر عهده بگیرند. حملاتی که به فرار گسترده آشوری ها و سریانی ها منجر گشت تا بار دیگر نگرانی اقلیت ها از این تحولات نمایان شود. http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/5/3/232679_967.jpg با وجود اینکه مسعود بارزانی در شهر حسکه سوریه دارای نفوذ است اما اغلب قبایل کرد سوریه نسبت به این اقدام وی معترض شدند. هدف بارزانی از این اقدام تسلط کامل بر اقلیم کردستان سوریه و چاه های نفتی الرمیلان همزمان با سقوط دمشق بود. اقدام بارزانی بی پاسخ نماند. مسلحین وابسته به حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه که از احزاب کرد همسو با حزب کارگران کردستان(پ.ک.ک) است به سرعت وارد عمل شده و شبه نظامیان الشمری و پیشمرگه ها را از منطقه بیرون راند تا اوضاع مرزی به شرایط عادی بازگردد. http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/5/3/232677_652.jpg اسراییل، پس از انفجار بزرگ در دمشق خود را آماده کرده بود که به بهانه جلوگیری از انتقال سلاح های شیمیایی ارتش سوریه به حزب الله، نقش ناتو در لیبی را در سوریه تکرار کند. اما اگر قرار باشد در خاورمیانه دو دشمن معنای سخنان یکدیگر را بدانند آن دو، دبیر کل حزب الله لبنان و وزیر جنگ اسراییل هستند! در لبنان، کشوری که نمی توان آن را خارج از بحران سوریه تصور کرد، در حومه جنوبی بیروت جاییکه اصلی ترین متحد سوریه در آنجا حضور دارد، زمانی که سید حسن نصرالله از شکست اسراییل در عملیات "وزن نوعی" در هدف قرار دادن سایت های موشکی حزب الله در جنگ 33 روزه پرده بر می دارد یعنی اینکه اسراییل ممکن است بار دیگر اشتباه کند. این پیام او در سایه تحولات جنگ امنیتی روزانه حزب الله و اسراییل معنای روشنی برای ژنرال داشت: در صورت دخالت اسراییل در بحران سوریه، حزب الله وارد میدان خواهد شد. از سوی دیگر مانورهای همزمان ایران و سوریه یک پیام واضح برای امریکا و اسراییل در پی داشت. هرگونه اقدام نظامی علیه ایران یا سوریه، پاسخ همزمان تهران و دمشق را به همراه خواهد داشت و صد البته امریکایی ها پس از مانورهای دریایی شبیه سازی شده دریافته اند که نبرد دریایی محتمل میان ایران و امریکا در خلیج فارس، هیچ شباهتی به نبرد نابرابر 29 فروردین 1367 نخواهد داشت. http://www.asriran.com/files/fa/news/1391/5/3/232680_861.jpg دو روز پس از پایان این مانورها یک پیام در عالی ترین سطح از واشنگتن به تهران منتقل شد: آمریکا علاقه ای به گزینه نظامی ندارد و ترجیح می دهد بحران ها را از طریق مذاکره حل کند و نه جنگ. پیامی که واکنش مثبت تهران درباره تنگه هرمز را در پی داشت. اما در پایتخت های جنوبی خلیج فارس که برخی از آنها در هفته های گذشته تلاش بسیار زیادی برای هل دادن امریکا به جنگ با ایران از خود نشان دادند این پیام از تهران به آنها ارسال شد، پیامی که غسان بن جدو مدیر شبکه خبری المیادین آن را با کنایه چنین توصیف کرد: با وجود اینکه صنایع موشکی ایران پس از پایان جنگ پیشرفت زیادی کرده است اما این موشک ها گاها دقت خویش را از دست می دهند! [right][url="http://www.asriran.com/fa/news/224412/معمای-پیچیده-سوریه"]http://www.asriran.c...ای-پیچیده-سوریه[/url][/right] [size=3][color=#ff0000]تصاویر به لینک تبدیل شد .[/color][/size] [size=3][color=#ff0000]در صورت نداشتن اکانت گالری اختصاصی سایت لینک بگذارید .[/color][/size] [size=3][color=#ff0000]00Amin[/color][/size]
  2. با سلام خدمت همه دوستان گرامي سنسور سرعت يک دفعه اشکال پيدا کرد . مکانيزم خود انفجاري هم که موجود نبود . سيستم بازگشت به مبدا هم کار نکرد فقط سيستم فرود آرام عمل کرد چرخها باز شدند و پرنده در خاک ايران به زمين نشست و اين وسط نيروهاي مسلح ايران هم هيچکاره فرض شده اند !!! راستي بالاخره چطور اين پرنده توسط ايراني ها پيدا شد و اگر پيدا مثلا تا يک هفته يا يک ماه بعد پيدا نمي شد آمريکايي ها قرار بود چه کار کنند ؟!! به اين خبر مي گويند دست کاري تاريخ جهت توجيه شکست در نهايت ناشي گري !!! اين انتخابات آمريکا فسفر زيادي از مغز آمريکايي ها گرفته و مي گيرد . خدا به آخرش رحم کند .
  3. zed

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    با سلام خدمت همه دوستان گرامي طبق مطالبي که در خبرگزاري ها ذکر شده دولت ميانمار از ۲ سال پيش تابعيت اقليت مسلمان را نپذيرفته و از طريق گروههاي شبه نظامي افراطي احتمالا وابسته به خوددولت پاکسازي قومي و مذهبي را آغاز کرده است . سئوال من اين است که چه دليلي براي برجسته شدن اين جنايات و شرايط در حال حاضر وجود دارد و چرا نظرها بايد به آن گوشه دنيا جلب شود ؟ آيا اين مسئله يک اتفاق خاص بوده يا طرح و نقشه اي کلان تر پشت انتشار اين اخبار و تصاوير وجود دارد ؟
  4. 15 خرداد 1361 رژیم صهیونیستی هجوم بسیار گسترده‎ای را به لبنان و سوریه آغاز کرد و صد‎ها تانک به‎همراه نیروی هوایی و زمینی در مدت سه روز تا نزدیکی بیروت پیش رفتند و شهر‎های «صور» و «صیدا» در جنوب لبنان را به محاصره در آوردند. جهان نیوز - منصور کوچک محسنی* : 15 خرداد 1361 رژیم صهیونیستی هجوم بسیار گسترده‎ای را به لبنان و سوریه آغاز کرد و صد‎ها تانک به‎همراه نیروی هوایی و زمینی در مدت سه روز تا نزدیکی بیروت پیش رفتند و شهر‎های «صور» و «صیدا» در جنوب لبنان را به محاصره در آوردند. رژیم صهیونیستی در جنگ با سوریه، مصر و اردن به این شدت هجوم نیاورده بود. اما در لبنان، وحشتناک‎ترین حملات و کشتارها را انجام داد تا بلکه بتواند ذهن و افکار مسئولین و فرماندهان را در ایران از جنگ با عراق به‎سوی لبنان و سوریه منحرف کند. از همین رو بعد از آزادسازی خرمشهر، ذهن و فكر مردم و مسئولان و رزمندگان به‎سوی اسراییل و لبنان رفت. سرانجام نمایندگان جمهوری اسلامی، «سرهنگ سلیمی» وزیر دفاع، «محسن رضایی» فرمانده کل سپاه و «شهید صیاد شیرازی» فرمانده نیروی زمینی ارتش عازم سوریه شدند تا با ریاست‎جمهوری و مسئولان این کشور مذاکره و را‎ههای کمک به مردم لبنان و سوریه را بررسیكنند و بتوانند در مقابل حملات مستمر رژیم صهیونیستی از مردم مظلوم و بیدفاع لبنان حمايت کنند. در ابتدا لشگر 27 از سپاه و تیپ ذوالفقار از ارتش به سوریه اعزام شدند و مورد استقبال مردم و مسئولان ارتش سوریه قرار گرفتند. مسئولان تدارکات سپاه ضمن هماهنگی با ارتش سوریه، پادگانی را جهت استقرار رزمندگان در نظر گرفته بودند. پادگان مخروبه‎ای بود که شاید پنجاه سال هیچ انسانی وارد آن نشده بود؛ یعنی کثیف‎ترین پادگانی که شما هیچ‎گاه نخواهید دید را تحویل بچه‎‎های لشگر 27 دادند. پس از استقرار در پادگان «زبدانی» جلسات حاج احمد متوسليان با مسئولان سوریه شروع شد و در مدت سه روز، بیش از 20 جلسه برگزار شد. بعد از این جلسات حاج احمد به این نتیجه رسیده بود که سوریه اهل جنگیدن نیست و هیچ کمکی نخواهد کرد و جنگ در قالب ارتش سوریه به سرانجامی نخواهد رسید. در تاريخ 18 خرداد صهیونیست‎ها طی عملیاتی برخی دیگر از مناطق لبنان و سوریه را به اشغال خود درآوردند و در اقدامی فریبکارانه اعلام آتش‎بس کردند. این اعلام آتش‎بس باعث شد تا سوری‎ها در جلساتی که برگزار می‎شد، در مقابل درخواست حاج احمد متوسليان مبنی بر حمله به مواضع اسرائیلی‎ها، ترس از نقض آتش‎بس توسط سوریه را مطرح کنند و با اتخاذ این موضع، عملا اعلام میکردند که اهل جنگ و حتی اتخاذ مواضع دفاعی قوی مقابل اسراییلی‎ها نیستند. در جلسات می‎گفتند که آتش‎بس اعلام شده و اهل جنگ نیستند و شرایط، مناسب نیست و خلاصه قرار‎هایی که قبلاً با مسئولان جمهوری اسلامی گذاشته بودند، زیر پا نهادند. بعد از پیش آمدن این مسائل، احساس کردیم که اگر بخواهیم خودمان به‎طور مستقل وارد عملیات شویم، باید به لبنان برویم؛ یعنی به این نتيجه رسیدیم که هیچ راهکاری برای عملیات از طریق سوریه علیه اسراییل وجود ندارد. حاج احمد به تهران برگشت تا وضعیت سوریه و نیرو‎های مستقر در آن را برای مسئولان و فرماندهان نظامی تشریح کند. آقای متوسلیان بعد از صحبت‎‎هایی که در تهران با مسئولان انجام دادند، به سوریه برگشتند و گفتند كه حضرت امام فرمودند: «راه قدس از کربلا می‎گذرد. آن‎جا اگر یک قطره خون هم ریخته شود، مسئولیت آن را من قبول نمی‎کنم و نیرو‎هایی که به سوریه رفته‎اند، هرچه سریعتر باید به تهران برگردند» و از قول حضرت امام نقل کردند: «تعدادی از بچه‎ها در لبنان جهت کار‎های آموزشی و فرهنگی بمانند و به هیچ وجه کار عملیاتی انجام ندهند.» حاج احمد متوسليان این‎که چه کسانی بمانند و چه کسانی برگردند را نیز مشخص کرد. در «بعلبک» جلسه‎ای طولاني با حضور بچه‎‎های لبنان و ایران برگزار شد و همان جا حاج احمد بحث وحدت و یکپارچگی و تشکیل حزبی که به قول وي «عروهُ الوثقی» باشد را مطرح کردند. در آن جلسه بحث حزب‎الله مطرح شد و همه قبول کردند و هیچ بحث دیگری هم نبود. این جلسه شاید پنج شش ساعت طول کشید و آقای موسوی که کاردار بودند، وضعیت بیروت را توضیح دادند و به حاج احمد آقا پیشنهاد کردند که شما که می‎خواهید دو روز در این‎جا بمانید و دیگر مسئولیتی هم ندارید، اگر می‎شود بیایید وضعیت بیروت را نيز ببینید که وقتی به تهران برمیگردید، گزارشی هم درباره بیروت بدهید. بعضی‎ها مخالفت کردند اما حاج احمد آقا قبول می‎کند و قرار هم می‎گذارند که صبح این کار صورت بگیرد و مشخص هم کردند که چه کسانی بروند و متأسفانه داستان گروگان‎گیری اتفاق افتاد. بزرگترین کاری که صورت گرفت انجام مقدمات كار تشكيلات حزب‎الله بود كه به‎نظر من یک کار تاریخی بود و هرکسی نمی‎توانست این کار را انجام دهد. این کار را حاج احمد متوسليان شروع کردند. ما در اولین سال حضورمان تظاهرات بسیار بزرگی در دمشق برگزار کردیم. در روز قدس و براي اولین‎بار، پرچم اسراییل و آمریکا را آتش زدند؛ یعنی مقدمه مبارزه حداقلی را به سوريه یاد دادند و بعدازظهر همان روز اين مراسم را در بعلبک داشتيم. یکی از بزرگترین کار‎هایی که بچه‎‎های سپاه انجام دادند این بود که وحشتي که آمریکا و اسراییل در ذهن لبنانی‎ها ایجاد کرده بودند را از بین بردند. شهید سیدعباس موسوی می‎گوید: «پس از آمدن برادران پاسدار، من شخصا به دیدارشان مشرف شدم و به اولین دوره آموزش نظامی ملحق شدم و با صراحت به‎عنوان کسی که از حوزه علمیه نجف اشرف فارغ التحصیل شده است می‎گویم وقتي که به صفوف پاسداران پیوستم، احساس کردم که همانا وارد فضاي اسلام حقیقی شدم و از آن بهره‎‎های بسیار بردم. به صراحت می‎توانم بگویم كه اگر پرچم‎‎های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هنگام یورش رژیم صهیونیستی بر فراز لبنان به اهتزاز در نمی‎آمد، همانا جوانان مسلمان دچار ناامیدی کشنده‎ای می‎شدند و اگر بازتاب‎‎های ثمربخش این جنبش نبود، همانا معنویت مردم به نابودی می‎گرایید؛ چراکه این همه، مصادف بود با زمانی که جو رعب و وحشت بر اثر وحشیگری‎‎های آمریکا و نیز ارتش چند ملیتی رژیم صهیونیستی، بر مردم حاکم گشته بود. از این‎روست که معتقدم وجود سپاه پاسداران در آن مرحله یگانه اميد مسلمانان بود و از طریق آن مردم به شکل صحیح عليه رژیم صهیونیستي و استکبار جهانی بسیج شده و با اصول انقلاب اسلامی آشنا شدند.» ما اولین کاری که کردیم، بحث بسیج را شروع کردیم و چند تا از مساجد را مشخص کردیم و منطقه‎ای هم برای آموزش ایجاد شد. مسئولان نظامی که امروز در حزب‎الله کار می‎کنند، تماما کسانی هستند که نيروهاي سپاه به آن‎ها آموزش داده‎اند؛ هم از لحاظ روحی و معنوی و هم از نظر نظامی. سیدعباس موسوی اسم نوشت و همان روز اول لباس بسیجی پوشید؛ البته عبا و عمامه را هم روی آن می‎پوشید. بنابراین بنیانگذاری و تأسیس حزب‎الله لبنان در تاریخ 13 تیرماه 1361 در آن جلسه در بعلبک صورت گرفت و نام حزب‎الله را خود حاج احمد متوسلیان برای این گروه انتخاب کرد. او بعد از جلسه توصيههايي داشت و گفت: «شما در جلساتی که بعد‎ها با بچه‎‎های لبنان خواهيد داشت، روی تصميمات امشب پافشاری کنید.» ما در آموزش‎‎های نظامی، تمام تجربیاتی که از جنگ در کردستان و خلاصه هر آنچه که در ذهنمان بود را برای نیرو‎های لبنانی مطرح کردیم که در حد خودش بهترین آموزش‎‎های نظامی بود و الحمدالله سرانجام کار هم بسیار مثبت بود. اما درباره بحث اسارت آقاي متوسليان بايد بگویم كه صبح روز 14 تیرماه، ايشان به اتفاق سید محسن موسوی، کاظم اخوان و تقی رستگار مقدم عازم بیروت شدند. نزدیک ساعت یک ظهر بود که به ما خبر دادند حاج احمد متوسليان را گروگان گرفته‎اند. ما یک دفتر کوچکی در بعلبک داشتیم که بیشتر جلسات را با شیخ عباس موسوی و «ابوهشام» آن‎جا برگزار می‎کردیم. تا ساعت سه شب جلسه داشتيم. آقای ابوهشام آدم کارکشته سیاسی نظامی بود. ایشان پیشنهاد كردند كه در مقابل حاج احمد، تعدادی از نیرو‎های فالانژیست را به گروگان بگیريم تا بتوانیم در زمان مقرر مبادله کنیم که بنده پیشنهاد ایشان را پذیرفتم. بنابراین 70 نفر از نیرو‎های فالانژیست‎ را به گروگان گرفتیم اما نگهداری این‎ها مشکل بود. مشکل اساسی دیگری که داشتیم این بود که سفارتخانه مرتب از ما جواب می‎خواست و تماس می‎گرفت که در نهايت ما کلا با سفارت قطع رابطه کردیم. تصمیم گرفتیم گروگانهايي که مؤثرتر هستند را نگه داشته و بقیه را آزاد كنيم. چند روز بعد از این ماجرا، بچه‎‎های جنوب لبنان و عضو انجمن اسلامی که اكنون در هیأت دولت لبنان هستند، نزد بنده آمدند و گفتند که در مقابل این همه زحمات شما برای ما، می‎خواهیم خادم سپاه باشیم و کاری انجام دهیم؛ گفتند این آدم‎‎هایی که گرفتهايد، آدم‎‎های بزرگی هستند اما ما می‎خواهیم کسی را گروگان بگیریم که از این‎‎ها هم مهم‎تر است. گفتیم چه‎کسی است؟ گفتند يك آمریکایی به نام «دیوید دوج» كه نماینده سازمان سیا در خاورمیانه است. گفتیم اگر خودتان می‎توانید، انجام دهید؛ ما که نمی‎توانیم برای شما تعیین تکلیف کنیم. اینها رفتند و دیوید دوج آمریکایی را به گروگان گرفتند و حرفشان این بود که این گروگان باید با حاج احمد متوسليان معاوضه شود. اما آن زمان کسی نبود که به ما راهکاری بدهد. ما هم عده‎ای جوان بودیم که دور هم جمع می‎شدیم و تصمیمی می‎گرفتیم. بعد از این‎که دیوید را گروگان گرفتیم، قرار شد که این قضیه را جایی مطرح نکنیم. آن‎چه که به ذهن ما و بچه‎‎هایی که در لبنان بودند رسيد این بود که انجام دادیم. متأسفانه ما آنچنان وقت نداشتیم که کار را به اتمام برسانیم. با بچه‎‎هایی که بعدا جزء حزب‎الله شدند، مرحله به مرحله پیش می‎رفتیم که یک روز «آقای شمخانی» و «شهید داوود کریمی» از تهران با ما تماس گرفتند و ‎گفتند كه چنین بحث‎‎هایی مطرح شده است. من ‎گفتم می‎خواهم بیایم تهران و آن‎جا صحبت ‎کنيم که داستان چیست. چند روز بعد به اتفاق «شیخ صبحی» و «عباس موسوی» آمدیم تهران. آن زمان آقای خرم آبادی نماینده امام بود که با ایشان صحبت کردیم. خلاصه هرکاری که می‎توانستیم انجام دادیم. تا زمانی که من در لبنان بودم، اخبار و اطلاعاتی که به ما می‎رسید، از زنده بودن حاج احمد متوسليان و همراهانش حکایت داشت. این دو کاری هم که ما انجام دادیم به ثمر نرسید. از آن موقع به بعد تنها دعا گوييم. ديگر كار دست حكومت است. اراده ما براي آزادي حاج احمد سست است، گرچه ما تلاشمان را در آن روزها كرديم اما تقدير چيز ديگري بود. اللهم فكّ كلّ اسير *اولین فرمانده نیروهای ایران در سوریه و لبنان پساز گروگان گرفته شدن حاج احمد متوسلیان منبع: پنجره لينک خبر : http://www.jahannews.com/vdccxiqio2bq1o8.ala2.html
  5. خط توليد سامانه ضدزره دهلاويه در سازمان صنايع هوافضاي وزارت دفاع، با حضور سردار سرتيپ پاسدار احمد وحيدي ـ وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح ـ افتتاح شد. به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، وزير دفاع در مراسم افتتاح اين سامانه، در جمع خبرنگاران گفت: همانگونه كه در 31 خرداد ـ سالروز شهادت شهيد چمران ـ وعده داده شده بود، شاهد افتتاح خط توليد سامانه ليزري ضدزره دهلاويه و تحويل‌دهي انبوه آن هستيم. سردار وحيدي اضافه كرد: موشك دهلاويه يكي از پيشرفته‌ترين موشك‌هاي ضدزره است كه براي انهدام انواع تانك‌هاي پيشرفته مجهز به زره واكنشگر طراحي شده است. وي با بيان اينكه "موشك دهلاويه با بهره‌برداري از هدايت خاص در مقابل انواع جنگهاي الكترونيكي دشمن مقام است"، گفت: سرجنگي، موتور پرواز موشك‌انداز و قابل حمل توسط نفر موجب شده كه سامانه موشكي ضدزره دهلاويه به عنوان يك جنگ‌افزار كارآمد در نبرد ضد‌تانك شناخته شود. وزير دفاع همچنين با اشاره به برخي ويژگي‌هاي لانچر موشك اظهار كرد: اين سامانه موشكي طوري طراحي شده است كه بتواند اهداف ثابت زميني و اهداف متحرك زرهي را مورد اصابت قرار دهد. وحيدي تصريح كرد: موشك دهلاويه قابليت استفاده بر ضد اهداف دريايي و هوايي در اتفاع پايين مثل بالگردها را دارد. وي در ادامه، اعلام كرد: در سال توليد ملي تلاش مي‌شود تجهيزات، ادوات و سامانه‌هاي كاملا بومي و توليد داخلي را با كيفيت بالا و به طور استاندارد توليد كنيم و در اختيار نيروهاي مسلح قرار دهيم. وزير دفاع همچنين با قدرداني از متخصصان سازمان‌هاي صنعتي وزارت دفاع در طراحي و توليد سامانه موشكي دهلاويه، يادآور شد: در ابتداي جنگ تحميلي رزمندگان اسلام حداقل امكانات و تجهيزات بويژه در حوزه ضدزره را در اختيار داشتند اما با همت و مديريت بزرگ‌مرداني همچون شهيد چمران و با تلاش، نوآوري، خلاقيت و جسارت فرزندان انقلابي آنان در طول سه دهه گذشته،‌ امروز شاهد طراحي و ساخت انواع سامانه‌هاي دفاعي از جمله در حوزه ضدزره هستيم. وحيدي با اشاره به تحويل‌دهي اين سامانه ضدزره به ارتش و سپاه گفت: با تحويل‌دهي انبوه اين سامانه به نيروي زميني سپاه و ارتش، قابلت و توان ضدزره نيروهاي مسلح به نحو بسيار چشمگيري افزايش مي‌يابد. وي همچنين درباره نامگذاري اين سامانه اظهار كرد: نامگذاري اين سلاح به نام «دهلاويه»، به نوعي تقدير از شهيد چمران، هم‌رزمانش و همه رزمندگان جان‌بر‌كفي است كه در ابتداي جنگ تحميلي در منطقه جنوب و بويژه منطقه دهلاويه به نبرد با ماشين جنگي و شكار ادوات زرهي دشمن رفتند. وزير دفاع در پايان تاكيد كرد: متخصصان و دانشمندان وزارت دفاع با تاسي و الهام از ارواح مطهر امام شهيدان و شهيدان والامقام انقلاب اسلامي و روحيه بلند و دوران‌ساز رزمندگان اسلام است كه قادرند قله‌هاي فناوري‌هاي پيچيده نظامي را يكي پس از ديگري فتح و دشمنان را در تهديدات و تحريم‌ها ناكام كنند. انتهاي پيام لينک خبر : http://isna.ir/fa/news/91041709596/خط-توليد-و-تحويل-انبوه-موشك-ضدزره-پيشرفته
  6. با سلام خدمت همه دوستان گرامي مونتاژ مقدمه توليد است به شرط آنكه هدف صرفا مونتاژ نباشد . انتقال تكنولوژي و توسعه آن معمولا زمانبر است و ايجاد زير ساختهاي مرتبط با تكنولوژي مورد نظر و امور غير فيزيكي نظير آموزش و تحقيق و توسعه موجب مي شود يك محصول براي يك كشور جهان سومي ابتدا به ساكن قابل توليد نبوده و معمولا قراردادهاي انتقال تكنولوژي همراه با خريد ميزان مشخصي از محصول آماده توسط مشتري منعقد مي شود . مسپله به صرفه بودن توليد در زماني قابل طرح است كه يك كشور درگير شرايط تحريم و عدم فروش جنس و ممنوعيت انتقال تكنولوژي نباشد . در شرايط تحريم و نياز به محصول هيچكدام از قواعد مرسوم تجارت و توليد مربوط به به صرف بودن يا نبودن توليد صدق نمي كند . به هر حال حداقل فايده اين مسپله ايجاد اشتغال داخلي حتي در سطح مونتاژ است .
  7. zed

    اخبار سایبر

    [align=justify]خبرگزاری فارس: ویروس رایانه ای فلیم که در هفته های اخیر حملات وسیعی را علیه رایانه های موجود در خاورمیانه و به خصوص ایران سازمان داده بود از نظر ساختاری ارتباط مستحکمی با ویروس استاکس نت دارد. به گزارش فارس به نقل از سیدنی مورنینگ هرالد، بسیاری بر این باورند که این دو ویروس توسط آمریکا یا اسراییل طراحی شده اند و یافته های جدید این گمانه زنی را تقویت می کند. محققان شرکت امنیتی کاسپراسکای بر این باورند که هر دوی این ویروس ها از نظر کدنویسی اشتراکاتی با هم دارند و این امر نشان می دهد که دو گروه برنامه نویسی که استاکس نت و سپس فلیم را طراحی کرده اند، ارتباطاتی با هم دارند. الکساندر گوستف از محققان کاسپراسکای در مطلبی که در وبلاگ خود نوشته تصریح کرده که در ابتدا تحقیقات نشان می دهد این دو بدافزار ارتباطی با هم ندارند، اما حالا عکس این مساله اثبات شده است. وی افزوده که اگر چه فلیم بعد از استاکس نت شناسایی شده، اما تاریخ طراحی آن به قبل از تاریخ طراحی استاکس نت بازمی گردد. استاکس نت اولین بار در سال 2009 طراحی شده است و با این حساب برنامه ریزی برخی دولت های جهان برای خرابکاری سایبری در دیگر کشورها و به خصوص جمهوری اسلامی ایران به چهار سال قبل و نه دو سال اخیر بازمی گردد. این کارشناس می گوید: زمانی که استاکس نت طراحی شد، یعنی در حد فاصل ژانویه تا ژوئن سال 2009، مدتی از طراحی پلاتفورم ویروس فلیم می گذشت. البته در بررسی های فعلی به نظر می رسد که تاریخ خلق فلیم حداکثر به تابستان سال 2008 بازمی گردد. هر چند این تاریخ هم قطعی نیست. به اعتقاد این کارشناس حتی ماژول ها و اجزای مختلف و پراکنده استاکس نت هم در همان زمان آمده بوده است. کدهای استاکس نت که در سال 2009 منتشر شد حاوی برخی ماژول های به کار گرفته شده در ویروس فلیم یا شعله است و احتمال دارد که این ماژول ها با هدف استفاده در بخشی از قسمت های استاک نت طراحی شده باشد. گوستف همچنین بر این باور است که دو گروه مستقل طراحی ویروس های استاکس نت و فلیم را خلق کرده اند و هر یک از سال 2007 یا 2008 مشغول طراحی پلاتفورم های اختصاصی و جداگانه خود بوده اند. نکته جالب آن است که فلیم 20 برابر بزرگتر و حجیم تر از استاکس نت است. استاکس نت در ژوئن سال 2010 کشف شد و علیرغم تلاش گسترده برای خرابکاری نتوانست به تاسیسات هسته ای صلح آمیز ایران خسارت جدی وارد کند. فلیم علاوه بر هسته ای رایانه ها در ایران به رایانه هایی در دیگر کشورهایی که روابط خوبی با آمریکا ندارند یا شاهد تنش های سیاسی و مقاومت بر ضد کاخ سفید هستند هم حمله کرده است. از جمله این کشورها می توان به لبنان و کرانه غربی رود اردن اشاره کرد. از جمله دیگر کشورهایی که به فلیم آلوده شده اند می توان به مجارستان، اتریش، روسیه، هنگ کنگ و امارات متحده عربی اشاره کرد. بسیاری از رایانه های آلوده شده به فلیم رایانه های خانگی بوده اند و البته رایانه های مورد استفاده در محیط های کاری هم از حملات مختلف مصون نمانده اند. حتی لپ تاپ های افراد شاغل که در سفر بوده اند هم از دست فلیم در امان نمانده است. چندی قبل روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی از نقش کاخ سفید در طراحی ویروس های رایانه ای بر ضد ایران پرده برداشت. به نوشته این روزنامه این عملیات در دوران ریاست جمهوری جورج بوش با اسم رمز «بازی های المپیک» آغاز شد و اولین حمله سایبری دائمی امریکا علیه کشورهای دیگر بوده است. در این عملیات از کدهای ساخته شده توسط رژیم صهیونیستی استفاده شده است. روزنامه نیویورک تایمز همچنین خبر داده باراک اوباما، رئیس جمهور امریکا از روزهای آغازین صدارت بر ریاست جمهوری امریکا، دستور حمله های سایبری پیشرفته علیه تاسیسات غنی سازی اورانیوم در ایران را داده است. البته کماکان همه کارشناسان در مورد وجود رابطه میان گروه های طراح استاکس نت و فیلم هم نظر نیستند. Johannes Ullrich محقق موسسه فناوری SANS در واشنگتن می گوید هنوز مشخص نیست بین این دو ویروس رابطه ای وجود داشته باشد. فلیم در ابتدا به شدت متفاوت به نظر می رسید و من هنوز فکر می کنم این ویروس توسط همان گروه طراح استاکس نت طراحی نشده است. وی افزود: اما این بدان معنا نیست که دو گروه با هم هماهنگی نداشته یا کدهایشان را با هم به اشتراک نگذاشته باشند. من جدا فکر می کنم چنین مساله ای در مورد این دو ویروس ممکن است وجود داشته باشد. شاید کدنویسان این دو ویروس به طور جداگانه ولی برای یک دولت کار می کرده اند و در نتیجه به منابع همدیگر دسترسی داشته اند. لينك خبر : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910323000082[/align]
  8. [quote][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/800px-AIM-54_Phoenix_destroys_QF-4_drone_1983.jpeg[/img] انهدام پهپاد QF-4B توسط موشک Phoenix البته تا جایی که بنده اطلاع دارم ، موشکهایی هدایت راداری فعال مثل Phoenix و R-33 ، اونقدرها هم بصورت Fire And Forget نیستند . بطوریکه در فاز ابتدایی پرواز (احتمالا بخاطر قدرت پایین فرستنده ی راداری خود موشک) ، باید موشک رو بصورت هدایت نیمه راداری هدایت کرد و در فاز Mid course هست که موشک بصورت فعال راداری هدف رو شناسایی میکنه[/quote] [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي مدل اوليه اين موشك كه در اختيار ايران قرار گرفت از هدايت نيمه فعال راداري استفاده مي كرد و ظاهرا بعدها تعداد 10 عدد از مدل سي اين موشك از بازار سياه تهيه شد كه از هدايت فعال راداري برخوردار بودند . البته براي اين مطلب منبع مطمپني را نمي توان اراپه داد و صرفا در قالب مطالب منتشر شده در اينترنت وجود دارد[/align]
  9. [align=justify]دولتمردان سوريه، به درخواست مسئولان جنبش حماس براي بازگشت به اين كشور و از سرگيري فعاليت دفاترشان پاسخ مثبت دادند. روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: سال گذشته با اوج گيري ضديت سران ارتجاع عرب عليه دولت سوريه و حمايت آنها از شورشيان، رهبران جنبش حماس خاك سوريه را ترك و دفاتر خود در اين كشور را تعطيل نمودند و حتي بعضي از آنها از مخالفان بشار اسد حمايت كردند. در آن زمان، خالد مشعل مقيم دوحه شد، ابومرزوق ساكن قاهره گرديد و اسماعيل هنيه دفاتر خود را از سوريه منتقل كرد. به نظر مي‌رسد اكنون رهبران حماس با پي بردن به اشتباه خود درصدد بازگشت به سوريه هستند و مقامات سوري نيز اعلام كرده‌اند پذيراي آنها خواهند بود. لينك خبر : http://www.tabnak.ir/fa/news/250473/پاسخ-مثبت-دولتمردان-سوريه-به-حماس[/align]
  10. [quote][quote][quote]((اما آنچه ایران دارد : مردم . مردم . مردم نه مردم ایران بلکه مردم کل منطقه و شاید آمریکا . )) دوستان عزیز که از این نظرسنجی ها اعلام می کنن لطفا لینک هم بدن ما بدونیم منابعش کجاست ؟ اینم یک نظر سنجی در مورد ایران : http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/32/bodyView/7827/0/%D9%86%D8%B8%D8%B1.%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85.%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86.%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87.%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87.%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C.%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87.%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86.html در ضمن اگه کسی موافق نیست یا این نظرسنجی رو ساختگی می دونه نظرسنجی تایید شده ای رو اعلام کنه خوشحال می شم ...[/quote] [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي اين نظر سنجي يا نظر سازي يا هر اسم ديگري كه دارد مربوط به سال 2010 است و از آن موقع تا به حال خيلي از شرايط عوض شده است . ضمنا اگر اراده و توان حمله به ايران وجود داشته باشد وتوي قطعنامه شوراي امنيت هم جلودارش نيست چه برسد به اين نظرسنجي هاي آبكي كه معلوم نيست روي چه حسابي در آن مردم نيجريه بيش از مردم آمريكا از حمله به ايران حمايت مي كنند و اگر همه آنها فردا مخالف جنگ با ايران باشند چه خواهد شد . اصولا اين وسط چيزي كه مهم نيست نظر مردم و حمايت آنها است . اما در مورد اعتلاف حمله به ايران توجه كنيد كه آمريكا فقط سر جريان حمله به عراق ( افغانستان به كنار ) حداقل 3000 ميليارد دلار هزينه به بار آورد علي رغم آنكه بدون كنتور نفت عراق را مي برد و همه شركت كنندگان اعتلاف جنگ عليه ايران آن روز هم بودند و مشكلي سر پرداخت هزينه نبود . فقط هزينه اينقدر بالا رفت كه ديگر همه منابع هم جوابش را نمي داد و شرايط امروز پديد آمد . به نظر شما حمله به ايران چقدر هزينه خواهد داشت ؟ و چقدر اعراب مورد نظر حاضرند ريسك نابودي كشورشان را بپذيرند و هزينه حمله ناتو و متحدينش به ايران را بپذيرند ؟ دنيا چقدر حاضر است هزينه هاي چنين جنگي را متحمل شود ؟ چقدر مردم همين كشورهاي غربي دوباره حاضر به فرستادن سرباز به جنگ هستند . ياد آور مي شوم همه اين اعتلاف را در جنگهاي قبل هم مي توانستند ايجاد كنند و ايجاد هم كردند اما نتيجه چه شد ؟[/align][/quote] برادر عزیزم بحث سر محبوبیت ایران نه تنها در منطقه بلکه جهان هست ... بحث حمله رو مطرح نکردم ...[/quote] [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي محبوبيت مسپله نيست . شما موجوديت رژيم اشغالگر قدس را بپذير فردايش نظر سنجي بيرون مي آيد كه محبوبترين كشورجهان شده اي و همه برايت به به و چه چه مي كنند . اين محبوبيتها واقعي نيست و رسانه اي است و رسانه ها هم تابع سياست دولتهايشان هستند كه افكار عمومي را جهت مي دهند اما مردم در نهايت سرشان كلاه نمي رود . در زمان حضرت علي مردم مي گفتند حق با علي است ولي آش معاويه نخود طلا دارد . امروز چه در همين كشورهايي كه روزگاري آنها حاكم بوده اند مقبره معاويه و يزيد را با مرقد شريف حضرت امير مقايسه بفرماييد . الان آل سعود و ديگران داپم ما را تهديد مي كنند چقدر در كشورهايشان اثر گذار است بالاخره مردم آنجا هم برخي واقعيتهاي زندگيشان را بدون واسطه مي فهمند و با پوست و گوشتشان درك مي كنند . در خصوص بحث حمله هم چون مرتبط با محبوبيت ايران شده بود عرض كردم و منظورم اين بود كه صرف محبوبيت نه جلوي حمله را مي گيرد نه در وقت حمله كمكي مي كند . حمله مي تواند آنقدر سريع باشد كه قبل از استفاده از محبوبيت كار تمام شود . [/align]
  11. [quote]((اما آنچه ایران دارد : مردم . مردم . مردم نه مردم ایران بلکه مردم کل منطقه و شاید آمریکا . )) دوستان عزیز که از این نظرسنجی ها اعلام می کنن لطفا لینک هم بدن ما بدونیم منابعش کجاست ؟ اینم یک نظر سنجی در مورد ایران : http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/32/bodyView/7827/0/%D9%86%D8%B8%D8%B1.%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85.%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86.%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87.%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87.%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C.%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87.%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86.html در ضمن اگه کسی موافق نیست یا این نظرسنجی رو ساختگی می دونه نظرسنجی تایید شده ای رو اعلام کنه خوشحال می شم ...[/quote] [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي اين نظر سنجي يا نظر سازي يا هر اسم ديگري كه دارد مربوط به سال 2010 است و از آن موقع تا به حال خيلي از شرايط عوض شده است . ضمنا اگر اراده و توان حمله به ايران وجود داشته باشد وتوي قطعنامه شوراي امنيت هم جلودارش نيست چه برسد به اين نظرسنجي هاي آبكي كه معلوم نيست روي چه حسابي در آن مردم نيجريه بيش از مردم آمريكا از حمله به ايران حمايت مي كنند و اگر همه آنها فردا مخالف جنگ با ايران باشند چه خواهد شد . اصولا اين وسط چيزي كه مهم نيست نظر مردم و حمايت آنها است . اما در مورد اعتلاف حمله به ايران توجه كنيد كه آمريكا فقط سر جريان حمله به عراق ( افغانستان به كنار ) حداقل 3000 ميليارد دلار هزينه به بار آورد علي رغم آنكه بدون كنتور نفت عراق را مي برد و همه شركت كنندگان اعتلاف جنگ عليه ايران آن روز هم بودند و مشكلي سر پرداخت هزينه نبود . فقط هزينه اينقدر بالا رفت كه ديگر همه منابع هم جوابش را نمي داد و شرايط امروز پديد آمد . به نظر شما حمله به ايران چقدر هزينه خواهد داشت ؟ و چقدر اعراب مورد نظر حاضرند ريسك نابودي كشورشان را بپذيرند و هزينه حمله ناتو و متحدينش به ايران را بپذيرند ؟ دنيا چقدر حاضر است هزينه هاي چنين جنگي را متحمل شود ؟ چقدر مردم همين كشورهاي غربي دوباره حاضر به فرستادن سرباز به جنگ هستند . ياد آور مي شوم همه اين اعتلاف را در جنگهاي قبل هم مي توانستند ايجاد كنند و ايجاد هم كردند اما نتيجه چه شد ؟[/align]
  12. [align=justify]شیوخ جماعت اخوان‌المسلمون سوریه با صدور فتاوای جدا گانه، ریختن خون علویان این کشور و زناي به عنف با زنان علویه را مباح اعلام کردند. به گزارش گروه بین‌الملل مشرق،‌ شيخ "محمد بديع موسى" شیخ وهابی سوري و یکی از اعضای جماعت اخوان‌المسلمون این کشور اعلام کرد "ارتش آزاد سوریه" با ارسال نامه‌هایی به شیوخ و مفتی‌‌های این جماعت از آنها درباره تعرض و تجاوز به زنان علویه و کشتار کودکان این طایفه و حمله به خانه‌ها و مراکز محل سکونت آنها استفتاء کرده است. شیخ موسی می‌ افزاید: مفتی‌ها و شیوخ جماعت اخوان‌المسلمون تمام اين موارد را مباح و حلال اعلام کرده و تأکید کرد که ما بیانیه‌ای صادر کردیم و در آن ضمن اینکه به وفاداری طایفه علوی به نظام حاکم بر کشور و نفرت دیگر طوایف سوریه از آنها اشاره کردیم،‌ تأکید نمودیم که ریختن خون‌ آنها، تعرض به زنان آنها،‌ کشتن کودکان آنها و حمله به محل سکونت‌شان مجاز و حلال است و همه طوایف در سوریه می‌‌خواهند که از دست آنها خلاص شوند. شيخ "محمد بديع موسى" که هم‌اکنون در عربستان سعودی تدریس می‌‌کند در دهه هشتاد و نود ميلادي یکی از مشایخ منطقه "المیدان" در دمشق و یکی از اعضای جماعت اخوان‌المسلمون سوریه و البته فعال در شاخه نظامی آن بود که در آن دوره به "الطليعة الإسلامية" معروف شده بود، و هم اکنون یکی از اعضای "مجلس شوراى" جماعت است، اما نامی از وی برده نمی ‌شود. وی در محضر شيخ "حسن حبنكة الميداني" تحصیلات خود را تکمیل کرد که معروف است در دهه شصت فتوای حلال بودن همبستر شدن پدر با دختر را در مواقع ضرورت صادر کرد و در این ارتباط توضیح داد که نیازها و ضرورت ‌ها موانع و محارم را از پیش رو برمی دارد و کسی که درختی را می ‌کارد بیش از هرکس دیگری مجاز است از میوه آن استفاده کند و این فتوای معروفی که در دهه شصت سرو صدای بسیاری نیز به پا کرد. پس از آغاز ناآرامی‌ های سوریه به بهانه بهار عربی محمد بدیع موسی به مزدور گیری از میان سعودی‌ ها و سوری ‌های مقیم عربستان و با هماهنگی با "عدنان عرعور" آنها به سوریه اعزام و پول ‌ها و اموال زیادی را برای معارضان سوری جمع‌ آوری کرد. پس از آن نیز با هماهنگی شيخ "احمد الصياصنة" در درعا به کمک به اصطلاح اسلام‌ گرایان این منطقه "كتيبة العمري" و در منطقة حوران " كتایب المعتز بالله" را تشیکل داد که در این اواخر پل "خربة غزالة" و پیش از آن تعدادی از برج‌ های خطوط ارتباطی این منطقه را تخریب کرده و از بین برد. ارتش آزاد سوریه نیازی به فتواهای مشایخ و مفتی‌ های خود ندارد، چون به لطف خون و خونریزهای "محمد فاروق طيفور" معاون "برهان غليون" در "شورای ملی" و "على رياض الأسعد" و گردان‌ های تحت فرمان او و همچنین "جبهه یاری اهل شام" خود به فتوای ابن تیمیه عمل می‌‌کنند. جماعت اخوان المسلمون سوریه طی دهه هشتاد به طور رسمی به فتوای ان تیمیه عمل کرد و تاکنون نیز به فتواهای وی عمل کرده و می‌کنند. لينك خبر : http://www.mashreghnews.ir/fa/news/125891/کشتار-علویان-و-تجاوز-به-زنان-علویه-حلال-است[/align]
  13. zed

    اخبار سایبر

    [align=justify]الکساندر گوستف، رئیس بخش امنیتی کاسپرسکی می گوید: سازندگان این ویروس بر روی فرمت هایی نظیر "پی دی اف" و "اوتوکد" تمرکز کرده اند. پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : کاسپرسکی اعلام کرد که ویروس "شعله" به دنبال سرقت نقشه ها و فایل های PDF است. به گزارش سرویس بین الملل انتخاب به نقل از فرانس پرس، کاسپرسکی ، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان آنتی ویروس در جهان، ماه گذشته از کشف ویروس "شعله" پیچیده ترین مخرب جهان خبر داد. الکساندر گوستف، رئیس بخش امنیتی کاسپرسکی می گوید: سازندگان این ویروس بر روی فرمت هایی نظیر "پی دی اف" و "اوتوکد" تمرکز کرده اند. وی در ادامه گفت: خالقان "شعله" بیشتر به دنبال نقشه های ساخته شده با اتوکد هستند. الکساند گوستاو اضافه کرد: این ویروس به درون فایل های پی دی اف، متنی و دیگر اسناد می رود و خلاصه ای از محتوی آنها می نویسد. به گفته ی رئیس بخش امنیتی کاسپرسکی، "شعله" همچنین به دنبال ایمیل ها و دیگر فایل های با ارزش هم هست. شرکت کاسپرسکی می گوید که چندین ساعت پس از اعلام کشف ویروس "شعله" در 28 می ساختار کنترل و فرماندهی این ویروس خود را مخفی ساخته است. لينك خبر : http://www.entekhab.ir/fa/news/65502[/align]
  14. zed

    اخبار سایبر

    خبرگزاری فارس: کارشناسان ایرانی یک برنامه آنتی‌ویروس برای مقابله با ویروس جاسوسی شعله ساختند. به گزارش فارس، پایگاه خبری «میدل‌ایست آنلاین» به نقل از کارشناسان سایبری ایرانی اعلام کرد ایران نرم‌افزار آنتی‌ویروس ویروس «شعله» را پیدا کرده است. به گزارش این پایگاه خبری، این کارشناس سایبری ایران گفت بدافزار مورد نظر با 43 برنامه آنتی‌ویروس قابل شناسایی نبود و به همین خاطر تیم تحقیقات سایبری ایران مجبور شد برنامه‌ای برای مقابله با این ویروس بسازد. امروز محققان شرکت سایبری کاسپرسکای اعلام کردند یک ویروس رایانه‌ای بسیار پیشرفته رایانه‌های کشور ایران و سایر کشورهای خاورمیانه را آلوده کرده است. طبق اعلام این کارشناسان این ویروس حداقل پنج سال پیش برای انجام جاسوسی سایبری دولتی در این کشورها به کار گرفته شده است. چنانکه شواهد امر نشان می‌دهد این ویروس موسوم به Flame («شعله») از سوی همان کشور یا کشورهایی ساخته شده است که ویروس استاکس‌نت را برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران طراحی کردند. محققان این شرکت می‌گویند هنوز برای آنها مشخص نیست آیا ویروس Flame مأموریتی مانند استاکس‌نت دارد یا خیر. ویروس Flame که بیش از 20 برابر استاکس‌نت کد دارد، می‌تواند فایل‌های داده را جمع‌آوری کند، تنظیمات رایانه‌ها را از راه دور تغییر دهد، میکروفون رایانه‌های شخصی را روشن کرده و مکالمات را ضبط کند و عکس‌برداری کند. محققان کاسپرسکای می گویند ویروس‌های استاکس‌نت و Flame هر دو با سازوکارهای مشابهی رایانه‌ها را آلوده می‌کنند. یک کارشناس این شرکت می‌گوید این امر نشان می‌دهد این ویروس جدید توسط همان تیمی ساخته شده که در طراحی استاکس‌نت نقش داشته‌اند. «شوانبرگ» افزود تنها یک کشور هست که توانایی ساخت چنین ویروسی را دارد، اما از اظهار نظر در مورد اینکه چه کشوری ممکن است این کار را انجام داده باشد، خودداری کرد. با آنکه هنوز در مورد کشور طراحی‌کننده این ویروس بحث و جدل وجود دارد اما بعضی از کارشناسان معتقدند این ویروس به دست آمریکا و اسرائیل ساخته شده است. روزنامه نیویورک‌تایمز در سال 2011 در تحقیقی در مورد طراحان ویروس استاکس‌نت اظهار کرد آمریکا و اسرائیل از حوالی سال 2004 طرح مشترکی را برای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران آغاز کرده‌اند و نتیجه گرفت ویروس استاکس‌نت از سوی آمریکا و اسرائیل ساخته شده است. علاوه بر این معاون نخست وزیر رژیم صهیونیستی، موشه یعالون امروز در سخنانی به تلویح گفت که این ویروس از سوی اسرائیل طراحی شده است. وی گفت که اسرائیل از لحاظ فناوری پیشرفت‌های زیادی داشته و توان استفاده از راه‌های مختلف برای آسیب زدن به ایران را دارد. به گزارش میدل‌ایست آنلاین، یک مرکز تحقیقات رایانه‌ای در ایران، موسوم به ماهر (مرکز مدیریت امداد و هماهنگی عملیات رخدادادهای رایانه‌ای) اعلام کرده است ابزارهایی برای شناسایی و پاک کردن این بدافزار ساخته است و حاضر است آن را در اختیار شرکت‌ها و سازمان‌های ایرانی قرار دهد. این مرکز تحقیقاتی در مورد جزئیات این برنامه آنتی‌ویروس توضیحاتی نداده است. لينك خبر : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910309001438
  15. zed

    اخبار مرتبط با سياست خارجي كشور

    [quote][quote][quote][quote]يعني اگر يه آدم به درد بخور توي اين مملكت باشه، همين حسين شريعتمداري هست. خيلي حرف جالبي زد. تنها كاري كه ما تا الان كرديم، تامين نياز دشمن به مذاكره بوده. و ديگر هيچ![/quote] سردبیر آن روزنامه زرد را می گویی که کل خوانندهاش به چندهزارتا هم نمیرسه؟چندمیلیلرد به تامین اجتماعی بده کاره و با این کمک های مالی هسن که هنوز برشکست نشده؟![/quote] سلام البته بنده نمی دانم چطور این روزنامه ی به اصطلاح زرد که چند هزارتا خواننده بیشتر نداره در اکثریت دکه های روزنامه فروشی شهر نسبتا کوچک و تا حدودی چپ گرای ما فروش دارند !!! البته اگر بنده را جزو همان چند هزار نفر احمق که روزنامه ی زرد می خوانم ندانید !!![/quote] شما دقت نکردین به کل صحبت های من به نقل از دولت این روزنامه چند میلیارد به تامین اجتماعی بده کاره و اگه توی همه روزنامه فروشی ها پیدا میشه دقیقا به همین دلیله چون داره با پول بیت المال چاپ و تکثیر میشه و البته یارانه نا محدود کاغذ و انتشار و ... رو هم داره !! چون یک سری کلا می خوان این روزنامه هر جوری شده انتشارش ادامه پیدا کنه !! اکثر مردم ما وقت اقتصادی خوبی ندارن و حساب جیبشونو دارن وقتی یکی میره جلوی روزنامه فروشی می ایسته می بینه این روزنامه بین همه ارزون تره معلومه احتمال داره اونو بخره ولی با این حال فروش این روزنامه از چند هزارتا بیشتر نیست طبقآمار وزارت ارشاد تیتراژ پر فروش ترین روزنامه های ما از چند ده هزار فراتر نمی ره به جز یکی --------------------------------------------- اما در جواب دوستان که دارن بحث می کنن رفاه اقتصادی بهتره یا ..... توجه کنید که ما می گیم انرژی هسته ای حق ماست ! اما سوال من این هست که فقط انرژی هسته ای حق ماست یا داشتن اقتصادی مثل هند و کره و یا داشتن تجارت با کل جهان و داشتن کمترین مشکلات اقتصادی و... حق ما هست یا نه؟ در حال حاضر شرایط جهان طوری رقم خورده که ما نمی تونیم همه رو کامل با هم داشته باشیم حالا عقل می گه یکی انتخاب کنی و بقیه فدا کنی یا بقیه انتخاب کنی و یکی رو فدا کنی ؟؟[/quote] [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي از قديم گفته اند : هركه طاووس خواهد جور هندوستان كشد و نابرده رنج گنج ميسر نمي شود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد . اقتصاد چين و كره جنوبي فقط مرهون داشتن تجارت با كل جهان و عدم تحريم نيست بلكه نتيجه بهره وري بالاي اقتصادي مردم اين كشورها است . توقع نداريد كه با روزي دو ساعت كار مفيد از مواهب اقتصادي در حد چين و كره جنوبي و ژاپن بهره مند شويم . سرمايه گذار چه داخلي و چه خارجي سرمايه را جايي مي برد كه بيشترين سود را داشته باشد و مطمپنا در جايي كه كار با بهره وري پايين انجام شود چنين سودي وجود ندارد . ژاپن ژاپن شد چون مردمش به سخت كوشي و بهره وري بالا معروف بودند و اكنون چين جاي آن را گرفته است چون علاوه بر اينها مزيت رقابتي كالاي ارزانتر با كيفيت معادل را دارد . جنسهاي چيني از لحاظ كيفي در سه رده هستند كه ايرانيها براي سود بيشتر سراغ واردات جنس بنجل رده سه مي روند . اما همين جنس رده سه در آمريكا عرضه نمي شود و جنس رده يك با كيفيت معادل كالاي آمريكايي و با قيمت ارزان تر از بازار بهتري در آمريكا برخوردار است . شرايط جهان هم اكنون در يك پيچ تاريخي قراردارد و بازي اكنون به مرحله فينال رسيده است و مطمپنا طرفي برنده اين بازي است كه بيشتر دوام و مقاومت نشان دهد . نشان آن هم شش دور مذاكره در سه روز در بغداد بود در حالي كه اين مذاكرات فقط براي يك روز برنامه ريزي شده بود . مسلما اگر طرفهاي مقابل ايران شرايط بهتري نسبت به حال داشتند با اولين مخالفت ايران مانند دوره هاي پيشين مذاكرات را شكست خورده اعلام كرده و سراغ ابزارهاي ديگر مي رفتند و دور بعدي را براي مسكو برنامه ريزي نمي كردند . دست برداشتن از حق مسلم در انرژي هسته اي چيزي را حل نمي كند چون تازه شروع مذاكرات و پرونده هاي جديدي چون تروريسم و حقوق بشر و حقوق زنان و آزادي بيان و خيلي چيزهاي ديگر است و مطمپنا تا آخرين پرورنده را حل نكنند دست از سر ما بر نمي دارند چون ايران با عقب نشيني در پرونده هسته اي نشان داده با فشار كوتاه مي آيد فقط ميزان كم يا زياد فشار مطرح مي شود پس براي حفظ فشار هم كه شده تحريمها كاهش نمي يابد و حتي افزوده خواهد شد . اما در خصوص اين روزنامه به قول شما زرد نيز بايد گفت خود دولت بزرگترين بدهكار سازمان تامين اجتماعي بوده و به محض حضور آقاي مرتضوي در تامين اجتماعي بدهي 35 هزار ميلياردي اش از اول انقلاب تا كنون را به اين سازمان پرداخت كرد. در خصوص كاغذ يارانه اي هم اين مورد براي همه مطبوعات است و نه فقط اين روزنامه و كلا اگر اين نباشد هيچ يك از نشريات و مطبوعات با اين هزينه هاي فعلي و ميزان مطالعه مردم ايران قدرت اداره خويش را ندارند . به خصوص از زماني كه دولت انحصار سفارش آگهي هاي دولتي را در اختيار روزنامه ايران قرارداد . ساليانه حدود 27 ميليارد تومان . اما در خصوص اثر گذاري مطالب و صحت و سقم آنها خوانندگان مخاطبان و سوژه هاي اخبار ويژه و گفت و شنود بيشتر صاحبنظرند .[/align]
  16. zed

    اخبار سایبر

    [align=justify]به گزارش فارس به نقل از کامپیوترورلد، محققان چندین شرکت امنیتی غربی و شرکت های تحقیقاتی هم شناسایی این بدافزار به نام Flamer را تایید کرده و از آغاز بررسی ها و تجزیه و تحلیل آن خبر داده اند. متخصصان مرکز ماهر در ایران Flamer را عامل سرقت حجم گسترده ای از اطلاعات در هفته های اخیر توصیف کرده و می گویند این بدافزار به دنبال انتشار بدافزارهای مشابهی مانند استاکس نت و دیوکو عرضه شده است. محققان شرکت امنیتی کاسپراسکای هم تجزیه و تحلیل های گسترده ای را بر روی این بدافزار به عمل آورده اند و معتقدند این بدافزار از نظر هدف گیری جغرافیایی و نحوه انتشار شباهت های زیادی با استاکس نت و دیوکو دارد. اما Flamer از ویژگی های متفاوتی هم برخوردار است و از هر دو بدافزار قبلی پیچیده تر می باشد. Flamer که از سوی کاسپراسکای Flame نامیده شده از ماژول های متعددی برخوردار است که طراحی حملات گسترده ای را ممکن کرده است. این بدافزار می تواند در آن واحد اقدامات تخریبی متعدد و متنوعی را انجام دهد که هدف اکثر انها سرقت اطلاعات و خرابکاری سایبری است. یکی از توانایی های این بدافزار سوءاستفاده از میکروفون رایانه برای ضبط مکالمات افراد است. تهیه عکس از برنامه های خاص در زمان اجرا، به خاطر سپردن نحوه فشرده شدن دکمه های صفحه کلید، بررسی ترافیک شبکه و جاسوسی در این زمینه و در نهایت برقراری ارتباط با وسایل الکترونیک مجاور از طریق بلوتوث از جمله ویژگی های این بدافزار بسیار خطرناک است. محققان می گویند نسخه های اولیه این بدافزار در سال 2010 طراحی و عرضه شده و با به روزرسانی ماژول های Flamer توان تخریبی آن چند برابر شده است. در حالی که استاکس نت و دیویکو هر یک تنها حدود 500 کیلوبایت حجم داشتند – حجمی که از نظر شرکت های امنیتی بالاست – حجم کل بدافزار Flamer به بیش از 20 مگابایت می رسد که برای یک بدافزار رقمی کاملا نامتعارف است. یافته های کاسپراسکای همچنین نشان می دهد که بخشی از اجزای این بدافزار به زبان برنامه نویسی LUA نوشته شده اند. استفاده از چنین زبان برنامه نویسی برای ویروس نویسی کاملا نامتعارف و بی سابقه است. معمولا از این زبان برای نگارش و طراحی بازی های رایانه ای استفاده می شود. کاسپراسکای می گوید تاکنون هرگز از این زبان برای طراحی بدافزارهای رایانه ای استفاده نشده بود. Flamer برای انتشار، خود را بر روی دستگاه های قابل اتصال به پرت های یو اس بی منتقل می کند و سپس به سرعت از رایانه ای به رایانه دیگر کپی می شود. این بدافزار همچنین از یک آسیب پذیری قدیمی در ویندوز که مورد سواستفاده استاکس نت هم قرار گرفته بود، بهره می گیرد. Flamer از چنان قدرتی برخوردار است که حتی رایانه های مجهز به سیستم عامل ویندوز 7 که تمام وصله های امنیتی به روزرسان بر روی آنها نصب شده را هم آلوده کرده است. اگر Flamer تشخیص دهد که بر روی رایانه نرم افزار ضدویروس نصب شده برای جلوگیری از شناسایی خود از اجرای برخی کدهای مخرب خودداری می کند. همین مساله موجب شده تا شناسایی این بدافزار تاکنون دشوار بوده باشد. بیشترین میزان آلودگی به این بدافزار در ایران، سودان، سوریه، رژیم صهیونیستی، عربستان و مصر گزارش شده است. شرکت امنیتی سمانتک هم که در این زمینه تحقیقاتی انجام داده، می گوید مواردی از آلودگی به این بدافزار را در مجارستان، اتریش، روسیه، هنگ کنگ و امارات متحده عربی مشاهده کرده است. البته ممکن است بخشی از این ارقام که مربوط به استفاده مسافران از لپ تاپ هایشان در دیگر کشورهاست دقیق نباشد. با توجه به توان گسترده این بدافزار برای سرقت اطلاعات نمی توان به طور دقیق در مورد اهداف طراحی آن اظهار نظر کرد. به نظر می رسد هر یک از بخش ها و ماژول های Flamer برای کار خاصی برنامه ریزی شده که پی بردن به آن نیاز به ماهها صرف وقت و هزینه دارد. این بدافزار صرفا سازمان های صنعتی و حساس را هدف نگرفته ولی مشخص است که به آلوده کردن رایانه های موجود در مراکز دولتی، نهادهای آموزشی، شرکت های تجاری و حتی رایانه های شخصی مورد استفاده افراد به طور شخصی علاقه خاصی دارد. همانطور که طراحان واقعی استاکس نت و دیوکو هرگز مشخص نشدند، کسی مسئولیت طراحی Flamerرا هم بر عهده نگرفته است. اما پیچیدگی این بدافزار و همین طور حجم بالای منابع مورد نیاز برای طراحی چنین محصول خطرناکی تردیدی باقی نگذاشته که یک دولت بزرگ در پس پرده این بدافزار را طراحی کرده است. محققان کاسپراسکای هم هنوز نتوانسته اند در مورد کشور اصلی طراحی این بدافزار گمانه زنی کنند، اما با توجه به اینکه بخشی از متون کدهای این بدافزار به زبان انگلیسی نوشته شده، کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس در مظان اتهام قرار می گیرند. محققان سمانتک هم نظر مشابهی داشته و می گویند بررسی کدهای Flamer نشان می دهد برنامه نویسانی که آن را طراحی کرده اند اصالتا انگلیسی زبان بوده اند. محققان دانشگاه بوداپست هم که نقش مهمی در کشف و شناسایی این بدافزار داشته اند می گویند: نتیجه بررسی های فنی ما نشان می دهد که Flamer ( که توسط این گروه sKyWIper نامیده شده) ، توسط یک نهاد دولتی یا دولتی نوشته شده که از بودجه فراوان برخوردار بوده است و به انجام فعالیت های جنگ سایبری علاقمند است. در این گزارش هم تصریح شده که sKyWIper به طور قطع پیچیده ترین بدافزاری است که محققان این دانشگاه تاکنون با آن مواجه شده اند وشاید بتوان آن را پیچیده ترین بدافزار تاریخ دانست. لينك خبر : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910309000051[/align]
  17. [quote]جناب امینور من به خدا قسم بیطرف هستم ولی چشمهام رو هم نمیبندم.هیچ تروریست(شورشی یا جنگجو یا شبه نظامی یا کافر یا مریخی) بخاطر چهره خوبش هم که شده نمیاد همچین کاری کنه.کما اینکه این نظر شخصی منه.ولی نیروهای دولتی میتونن این جنایاتها رو انجام بدن و اونو به گروه های مسلح نسبت بدن و سعی در تبرئه خودشون داشته باشن. به حق و انصاف حرف بنده منطقی هست یا نه؟ نیورهای مخالف جناب اسد از همین حزب اخوان المسلمین هستن که الان تو مصر پیشرو هستن و مشخصا به خدا و قرآن هم اعتقاد دارن و همچین کار ناجوانمردانه ای هم انجام نمیدن و برعکس نیروهای اسد از حزب بعث و بیشتر سکولار و طاغوتی هستن و بیشتر بهشون میخوره. بنده نه حامی جناب اسدم نه حامی نیروهای مخالفش چون نه ربطی به من داره و نه سودی به حال من ولی اینکه انسان چشمش رو به حقایق ببنده واقعا قابل تحمل نیست(در قرآن به این نکته هم اشاره شده) نیروهای مخالف بشار اسد آیا مسلمان نیستن؟ بیشتر این جنایات بخاطر لج کردن جناب اسد بود اگه از همون اول مثل جناب قذافی مرحوم ایستادگی نمیکرد الان وضع سوریه این نبود.[/quote] [align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي اتفاقا خلاف فرمايش شما نيروهاي شورشي هم مي توانند لباس نيروهاي رسمي را پوشيده و كشتار كنند و شاهدان هم آنها را از اعضاي ارتش سوريه بدانند . اين اخوان المسلمين هم با اخوان المسلمين مصر زمين تا آسمان تفاوت دارند به همين دليل هم رژيم صهيونيستي همانقدر كه از قدرت گرفتن اخوان المسلمين مصر نگران است از قدرت گرفتن اخوان المسلمين سوريه حمايت مي كند . همانطور كه ما با حزب بعث در عراق مي جنگيديم و از حزب بعث در سوريه حمايت مي كرديم . حقيقت هم اين است كه سود اين كشتارها نصيب مخالفين بشار اسد مي شود و ضررش براي دولت سوريه است . به همين دليل هم دولت اسد اگر هم بخواهد ريسك نمي كند جلو ناظريني كه منتظر كوچكترين خطاي دولت هستند تا كار را به شوراي امنيت و قطعنامه برسانند چنين كاري را انجام دهد . جناب قذافي مرحوم هم چوب از پرده بيرون انداختن رازهاي مگوي كمكهايش به امثال ساركوزي در اتخابات و همينطور گول خوردن چين و روسيه در شوراي امنيت را خورد . اشتباهي كه اين دو قدرت فعلا دوباره مرتكب نشدند . ضمن آنكه پايداري بيشتر ايشان نتيجه كمكهاي دوستان منطقه اي ايشان نيز هست. موردي كه قذافي از آن محروم بود .[/align]
  18. zed

    اخبار سایبر

    [align=justify]مرکز مدیریت امداد و هماهنگی عملیات رخدادهای رایانه ای از شناسایی نرم افزار مخربی خبرداد که به احتمال زیاد و با در نظر گرفتن پیچیدگی و کیفیت بالای عملکرد و همچنین اهداف مشابه، می توان آن را محصولی از خانواده استاکس نت و دیوکیو دانست. به گزارش خبرنگار مهر، در پی بررسی های تخصصی انجام شده طی چند ماه گذشته از سوی کارشناسان مرکز ماهر و در ادامه تحقیقات صورت گرفته از سال 2010 پیرامون حملات هدفمند سازمان دهی شده استاکس نت و دیوکیو، این مرکز برای نخستین بار به انتشار اطلاعات آخرین نمونه از حملات این خانواده اقدام کرده است. این حمله توسط بدافزاری که از این پس با نام Flame (شعله آتش) معرفی خواهد شد، صورت می گیرد که این نام برگرفته از محتویات رمزگشایی شده فایل های اصلی بدافزار است. این بدافزار در واقع پلتفرمی است که قابلیت دریافت و نصب ابزارهای گوناگون برای فعالیتهای مختلف را داراست. در حال حاضر هیچ کدام از اجزای پرشمار تشکیل دهنده این بدافزار توسط بیش از 43 نرم افزار آنتی ویروس در دسترس مورد شناسایی قرار نمی گیرند. با این وجود ابزار شناسایی و پاکسازی این بدافزار در مرکز ماهر تهیه شده و از امروز در اختیار سازمان ها و شرکتهای متقاضی قرار خواهد گرفت. شماری از قابلیتهای مهم این بدافزار شامل انتشار از طریق حافظه های فلش، انتشار در سطح شبکه، پویش شبکه و جمع آوری و ثبت اطلاعات منابع شبکه و رمزعبور سیستمهای مختلف، پویش دیسک کامپیوتر آلوده و جستجو برای فایلهایی با پسوندها و محتوای مشخص، تهیه تصویر از فعالیتهای خاص کاربر سیستم آلوده با ذخیره سازی تصاویر نمایش داده شده بر روی مانیتور کاربر و ذخیره سازی صوت دریافتی از طریق میکروفن سیستم در صورت وجود است. همچنین ارسال اطلاعات ذخیره شده به سرورهای کنترل خارج از کشور، دارا بودن بیش از 10 دامنه مورد استفاده به عنوان سرور C&C، برقراری ارتباط امن با سرورهای C&C از طریق پروتکل های SSH و HTTPS ، شناسایی و ازکار انداختن بیش از 100 نرم افزار آنتی ویروس، ضد بدافزار، فایروال و قابلیت آلوده سازی سیستمهای ویندوز XP، ویستا و ویندوز 7 و قابلیت آلوده سازی سیستمهای یک شبکه در مقیاس بالا از دیگر قابلیتهای این نرم افزار به شمار می رود. به احتمال قریب به یقین و با درنظر گرفتن پیچیدگی و کیفیت بالای عملکرد و همچنین اهداف مشابه این بدافزار، می توان آن را محصولی از خانواده استاکس نت و دیوکیو دانست. نشانه های یافت شده حاکی از آن است که رویدادهای رخ داده اخیر درباره از بین رفتن همزمان اطلاعات سیستمهای کامپیوتری نتیجه فعالیت یکی از اجزای این بدافزار است. با تحلیل انجام شده فهرستی از اجزای تشکیل دهنده این بدافزار شناسایی شده و در جدول زیر ارائه شده که این اطلاعات قابل ارائه به تولیدکنندگان عمده آنتی ویروس است و از این پس اجزای این بدافزار می تواند مورد شناسایی آنتی ویروسها قرار گیرد. علائم آلودگی و جزئیات اجزای تشکیل دهنده بدافزار وجود هریک از این نشانه ها بیانگر آلودگی سیستم به بدافزار flame است: 1 وجود کلید رجیستری HKEY_LOCAL_MACHINE\CurrentControlSet\Control\Lsa\Authentication Packages -> mssecmgr.ocx فایلهای اجرایی و تنظیمات آلودگی windows\system32\mssecmgr.ocx Windows\System32\ccalc32.sys Windows\System32\msglu32.ocx Windows\System32\boot32drv.sys Windows\System32\nteps32.ocx Windows\System32\advnetcfg.ocx Windows\System32\soapr32.ocx Windows\System32\to961.tmp Windows\ EF_trace.log لينك خبر : http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1613308[/align] [color=green] ادغام شد . 00Amin[/color]
  19. با سلام خدمت همه دوستان گرامي اتفاقا تاپيك بسيار كاربردي و آموزنده اي است . فقط لطف كنيد منبع يا منابع مورد استفاده را نيز ذكر كنيد تا جهت مطالعه بيشتر از آنها استفاده شود . واحدهاي محاسبه بر اساس سيستم انگليسي است لطفا نحوه تبديل آنها به سيستم متريك هم بيان شود .
  20. [align=justify]دلایل ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر از زبان فرمانده نیروی دریایی ارتش، خاطرات تلخ و شیرین امیر سیاری از دوران دفاع مقدس، قطع امید پزشکان از زنده ماندن سیاری در جنگ و دلایل پیروزی نیرو های مسلح در برابر ارتش عراق در عملیات بیت المقدس از جمله مباحثی است که در این گفتگو به ان اشاره شده است. به گزارش مشرق، با گذشت سی سال از فتح خرمشهر، هنوز تمام نکات و زوایای پنهان این حماسه بزرگ و الهی بیان نشده است. شنیدن برخی از این نکات مغفول مانده از زبان فرماندهان دفاع مقدس شنیدنی است، به همین خاطر وبه بهانه سالروز عملیات بیت المقدس و آزاد سازی خرمشهرگفتگویی را با امیرسیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش انجام داده ایم. در آستانه این روز بزرگ فرصتی برای گفتگو با امیر سیاری در دفتر کارش گرفتیم. وارد دفتر فرماندهی که شدیم مشغول مطالعه بود، وقتی متوجه حضورمان شد با همان برخورد گرم و صمیمی همیشگی تحویل مان گرفت. خستگی ناشی از کار زیاد در چهره اش مشخص بود. به قول خودش از صبح زود یا در جلسه بوده و یا با رسانه های مختلف خبری به مناسبت سوم خرداد در حال مصاحبه بوده است. در این حد که حتی وسط گفتگوی ما هم چند دقیقه ای با یکی از شبکه های رادیویی مصاحبه زنده انجام داد. متن گفتگوی مهر با امیر سیاری در پی می آید: [b]*به عنوان اولین سوال بفرمایید، خرداد سال 61 در کدام منطقه حضور داشتید و مسئولیت آن زمان شما در ارتش چه بود؟[/b] در آن ایام من در خرمشهرفرمانده دسته گردان تکاوران نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران بودم. [b]* درعملیات بیت المقدس و آزاد سازی خرمشهر نیزحضور داشتید؟[/b]بله. [b]* امیر؛ عملیات های زیادی در دوران دفاع مقدس توسط رزمندگان ایرانی انجام گرفت اما در این میان توجه ویژه ای به عملیات بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد توسط نیروهای مسلح می شود. این عملیات چه ویژگی داشت که آن را نسبت به سایر عملیات ها متمایز کرده است.[/b] عملیات بیت المقدس ابعاد مختلفی داشت. این عملیات سه مرحله ای بود و 26 روز مداومت عملیاتی داشت. کمتر عملیاتی در دوران دفاع مقدس به این شکل بود. یعنی 26 روز نیروی تازه نفس به جبهه تزریق کنیم ، تجهیز کنیم ، جنگ کنیم و پیشروی داشته باشیم؛ آن هم در مقابل دشمنی که تا بن دندان مسلح بود. این 26 روز توانمندی وعزم مردم برای دفاع از کشور و دینشان را نمایش می دهد. این مهمترین ویژگی عملیات بیت المقدس است . اما مرحله اول عملیات بیت المقدس عبور از رودخانه بود. طراحی و اجرای عملیات در این مرحله بسیار دشواربود، اما این مرحله را به خوبی پشت سر گذاشته ایم و چندین لشکر را از رودخانه و زیر آتش دشمن عبور دادیم و در آن طرف رودخانه مستقر کردیم. تعدد یگانهای شرکت کننده، مراحل عملیاتی، و همچنین نتایج خاص بدست آمده از دیگر ویژ گی های عملیات بیت المقدس است. در این عملیات 6 هزار کیلومتر از خاک خرمشهر از وجود دشمن پاک شد و 19 هزار اسیر بعد از این عملیات به اسارت رزمندگان در آمدند. به فکر دشمن هم خطور نمی کرد ما بتوانیم خرمشهر را که با انواع و اقسام استحکامات مهندسی و تجهیزات به روز مجهز و مستحکم کرده بود فتح کنیم. صدام در آن ایام گفته بود اگر ایرانی ها بتوانند خرمشهر را پس بگیرند کلید طلایی بصره را به آنها خواهم داد. این حرف یعنی اینکه صدام آنقدر به تجهیزات و تعدد نیروهای انسانی خود اطمینان داشت که ذره ای فکر شکست نمی کرد. از دیگر ویژگی های عملیت بیت المقدس بازتاب توانمندی ایران در جهان بود. دشمن بعد از این عملیات به لاک دفاعی فرو رفت به طوری که بعد از آن دیگر روحیه پیشروی و راهبرد سریع و تصرف مناطق را نداشت. با این عملیات کشورهای منطقه و فرامنطقه ای که دشمن را کمک می کردند، به عزم و اراده ملت ایران در دفاع از خاکشان پی بردند و این نکته خیلی مهم است که شما توانمندی نیروهای مسلح و نیروهای مردمی را به دشمنان و بیگانگان بفهمانید. در روزهای اول فتح خرمشهر در جهان اینطور وانمود کرده بودند که عراق یک عقب نشینی تاکتیکی کرده است اما بعد از اینکه خبرنگاران و رسانه ها به خرمشهر آمدند و صحنه ها و حوادث را مشاهده کردند پی به قدرت جمهوری اسلامی ایران بردند. [b]* اشاره کردید به تجهیزات و امکانات پیشرفته ارتش عراق و استقرار بیش از 30 هزار نیروی عراقی در خرمشهر؛ چطور نیرو های مسلح جمهوری اسلامی ایران با کمترین تجهیزات نظامی و با حداقل امکانات توانست ارتش بعث عراق را شکست داده و خرمشهر را فتح کنند.[/b] اگربه روش معمول و محاسباتی بخواهید در نظر بگیرید و توانمندی و تجهیزات نظامی آن زمان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را با ارتش بعث عراق بخواهیم مقایسه کنیم قابل مقایسه نخواهد بود چرا که ارتش عراق به مراتب پیشرفته تر از ما بود. حتی برخی کشورهای غربی و شرقی نیز ارتش عراق را حمایت می کردند . ما از نظر عددی و مقایسه کمی نمی توانستیم خودمان را با ارتش عراق قیاس کنیم اما در مقایسه توان رزم به یک موارد دیگری نیز می توان اشاره کرد آن هم عناصر برتر ساز است. الهی محوری ، عشق به شهادت ، عزم و اراده جدی برای بیرون راندن دشمن ، ارتقا جایگاه نظام مقدس جمهوری اسلامی، دفاع از انقلاب در وجود نیروهای ایرانی بود که همه را پای کار می آورد. اینها همان عناصر برترساز هستند. نمی گوییم تجهیزات نظامی پیشرفته تاثیری ندارد اما وقتی در مقابل این انگیزه ها قرار می گیرند کم می آورند و این موضوع در عملیات بیت المقدس ثابت شد. آیا به همین راحتی و بدون وجود این انگیزه ها آن هم با کمترین امکانات و تجهیزات می شد در منطقه ای به این وسعت عملیات کرد و پیروز شد. البته کمک و نصرت خدا را به هیچ وجه نمی توان در این پیروزی نادیده گرفت. من معتقدم در عملیات بیت المقدس معجزه ای صورت گرفت. اگر این انگیزه ها نبود شما نمی توانستید در مقابل گرما، کمبود امکانات و دشواری ها طاقت بیاورید و تنها انگیزه الهی بود که رزمندگان را پیروز کرد. [b]* این موضوع صحت داد که حتی برخی فرماندهان نظامی نیز از پاز پس گیری خرمشهر ناامید بودند. فرمان امام برای آزادسازی خرمشهر چه تاثیری در روحیه رزمندگان داشت.[/b] نمی شود گفت امیدی نداشتند؛ زیرا وقتی در محاسبات کمی مقایسه می کنیم می بینیم دشمن امکانات بیشتری دارد این به لحاظ مادی است، اما وقتی عناصر برترساز را دخیل می کنیم و از عناصر و نیروهایی استفاده می کنیم که همگی عاشق آزادسازی خرمشهر هستند دیگر نمی توان مایوس بود. امید به خدا در بین نیروهای ما بسیار بالا بود. هر روز که پیشروی می کردیم نصرت و یاری خداوند را در مراحل مختلف حس می کردیم. شاید باور کردن این موضوعات برای نسل های جوان سخت باشد چرا که آن شرایط را ندیده اند و به سختی می توانند درک کنند. [b]* در طول این چند سال بعداز آزادسازی خرمشهر خاطرات زیادی از آن ایام بیان شده و به زوایای مختلف عملیات بیت المقدس پرداخته شده است. از دید شما کدام نکته در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر در طول این چند سال مغفول مانده و می بایست بیشتر به آن توجه شود .[/b] نه تنها در عملیات بیت المقدس بلکه در ارزشهای حاکم بر دفاع مقدس نکاتی وجود دارد که از دید کارشناسان مغفول مانده و آنطور که باید نتوانسته ایم در این زمینه کار کنیم. آیا ما تا بحال موفق شده ایم ارزشهای حاکم بر عملیات ها در طول دفاع مقدس را به نسل امروز منتقل کنیم. آیا ما توانسته ایم صحنه هایی را ایجاد کنیم که نسل جدید ما متوجه شود در دفاع مقدس ما چه گذشته است. من فکر می کنم که نتوانستیم. چرا که اگر این اتفاق می افتاد برخی امروز سئوال نمی کردند که چرا ما اصلا جنگیدیم؟ البته این افراد اندک هستند. آنها نمی دانند وقتی دشمن وارد خاک ایران شد چه جنایاتی مرتکب شدند. فکر می کنم ناگفته ها و زوایای پنهان دفاع مقدس خیلی زیاد است. [b]* چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادیم؟[/b] برخی از جنایات دشمن در جنگ و اتفاقی که افتاد خبر ندارند. حالا من از شما می پرسم چرا نباید جنگ را ادامه می دادیم؟ مگر ما جنگ را اول شروع کرده و به خاک دشمن تجاوز کردیم؟ مگر آنها در خاک ما نبودند؟ حتی بعد از فتح خرمشهر نیز برخی از نقاط خاک مادر تصرف دشمن بود. چه تضمینی وجود داشت که وقتی دشمن از خرمشهر بیرون رفت خودش را تجهیز نکند و دوباره برنگردد؟ ما باید ارتش عراق را برای این تجاوز به خاک ایران تنبیه می کردیم. [b]* ارتش و سپاه از دوران دفاع مقدس تا بحال همکاری و تعامل بسیار خوبی با هم داشتند اما این سئوال در فتح خرمشهر پیش می آید که فاتح خرمشر سپاه بود یا ارتش؟[/b] خرمشهر نه سپاه و نه ارتش بلکه خدا آزاد کرد؛ سپاه ، ارتش و نیروهای مردمی همگی در ازادسازی خرمشهر نقش داشتند. به همین خاطر بود که امام فرمودند: خرمشهر را خدا آزاد کرد. تا کسی نگوید من فاتح خرمشهر بودم. [b] * برداشت شما از این فرموده حضرت امام که فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد چیست؟[/b] امام بعداز آزادی سازی خرمشهر فرمودند ما نباید به آنچه که بدست آورده ایم مغرور شویم. این یک لطف الهی بود که شامل حال شما شد. دلیل این پیروزی وحدت، تعامل و همکاری مشترک شما بود که با استفاده از همه توانمندی هایتان و توکل بر خدا پیروز شدید. [b]*در این ایام کدام خاطره در ذهن شما زنده می شود؟[/b] هرگاه اسم سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر می آید اولین چیزی که به ذهن من متبادر می شود جمله معروف حضرت امام است که فرمود: خرمشهر را خدا آزاد کرد . این جمله بسیار زیباست و خیلی معنا و مفهوم دارد. از این جمله باید درس ها گرفت. اما تلخ ترین روز من در ایام دفاع مقدس ساعت 4 یا 5 صبح آبان سال های ابتدایی جنگ بود که به خاطر پیشروی دشمن در خوزستان از قسمت شمالی شهر با عبور از عرض رودخانه کارون به جنوب خوزستان آمدیم و خط دفاعی تشکیل دادیم و آن قسمت از خاک کشورمان به تصرف دشمن درآمد. این موضوع خیلی برای من سخت بود و طعم تلخی داشت. بعد از این ماجرا یکی از آرزوهای ما این بود که ظرف مدت کوتاهی بتوانیم به آن طرف رودخانه برگردیم. وقتی در شب سوم خرداد دستور ورود به خرمشهر را دادند بسیار خوشحال شدیم و بعد از بازپس گیری خرمشهر با خواندن نماز شکر خدا را شاکر شدیم، رزمندگان نذر و نیاز زیادی برای آزاد سازی خرمشهر کرده بودند. [b]* خرمشهر چه مدت در تصرف ارتش بعث عراق بود.[/b] 19 ماه؛ از 4 آبان 59 تا اردیبهشت سال 61. [b]* بعد از آزاد سازی خرمشهر و مدت طولانی که ارتش بعث در این شهر استقرار داشت وقتی شما وارد خرمشهر شدید چه تغییراتی در شهر ایجاد شده بود؟[/b] وقتی وارد خرمشهر شدیم اصلا شهری وجود نداشت همه جا تخریب شده بود. ارتش عراق بعد از اشغال خرمشهر کل شهر را تخریب کرده بود. در حین حمله به خرمشهر آسیب های زیادی به مناطق مسکونی وارد کردند اما بعد از اشغال آن بیشتر شهر را با خاک یکی کرده وکانال و سنگر درست کرده بودند. [b]*ظاهرا شما جانباز هفتاد درصد هستید. اگر اشکالی ندارد در خصوص نحوه جانبازیتان کمی توضیح دهید.[/b] البته من نمی دانم شما از کجا خبر دار شدید که من جانباز هستم، چون در هیچ کجا اشاره ای به این موضوع نکرده ام. من قبل از عملیات ثامن الائمه شکست حصر آبادان در کیلومتر 9 ورودی آبادان که به میدان تیر معروف است در درگیری با ارتش عراق برای آزاد سازی جاده آبادان ماهشهر مجروح شدم و آسیب زیادی دیدم؛ به طوری که نا حیه جلوی شکمم کاملا شکافته شده بود و حتی به نخاعم هم ضربه ای خورده بود. در این شرایط بد و در حالی که با نزدیک ترین بیمارستان هشتاد کیلومتر فاصله داشتیم دیگر کسی امید به زنده ماندن من نداشت و همه فکرکردند که من هم شهید شده ام. لينك خبر : http://www.mashreghnews.ir/fa/news/122568/جزئیاتی-از-نحوه-جانبازی-فرمانده-نداجا[/align] [color=orange] منتقل شد به بخش جنگ 00Amin[/color]
  21. [align=justify]حاج سعید قاسمی از فرماندهان دفاع مقدس هفته گذشته در دانشگاه امام صادق به ایراد سخنان مهمی درخصوص دفاع مقدس و حوادث اخیر پرداخت. به گزارش رجانیوز، سخنان قاسمی در برخی رسانه‌ها به صورت ناقص انعکاس یافت که نظر به اهمیت این سخنان، رجانیوز، متن کامل آن را منتشر می کند: اعوذبالله من الشیطان اللعین الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد للَّه الذی یؤمن الخائفین و ینجی الصادقین و یرفَع المستَضعفین و یضع المتَکَبِرین و یهلک مُلوکا و یستَخلف آخرین و الحمدللَّه قاصم الجبارین، مبیر الظالمین، مُدرک الهاربین، صریخ المستَصرخین باز هم شکر و سپاس خداوند متعال که ما را در این طریق هدایت کرد و اگر نبود عنایت و توفیق الهی، بسا در این طریق، در این لباس سربازی و در این اماکن مقدس نبودیم. باز هم شادی روح امام عزیزمان شادی روح همه شهدای انقلاب و همه شهدای 10 سال دفاع مقدس همه شهدای استشهادی از حسین فهمیده عباس دوران این مرز و بوم گرفته تا شهدای استشهادی لبنانی و فلسطینی که این روزها با اشتیاق پنجه در پنجه می جنگند. شادی روح همه شهدای این دانشگاه که منتسب به آقا جعفربن محمد الصادق و همه شهدای مظلوم و عزیز فتنه اخیر صلوات دیگری عنایت بفرمایید. فیلم آ‍ژانس شیشه ای گفت می‌دانی یک لشکر برود خط، یک گردان برگردد، یعنی چه؟ یک گردان به خط برود، دسته برگردد یعنی چه؟ الآن این را می خواهم بگویم که می‌دانید یک نفر 3 ساعت در دانشگاه سرپا باشد، یعنی چه؟ ان شاءالله همیشه لبتان خندان باشد و سینه‌اتان مفتوح و مالامال از عشق ولایت. صلوات دیگری عنایت بفرمایید. پیشاپیش خودم هم تشکر می کنم از همه دوستانی که این محفل را برقرار کردند. قاعده اش این است که در هفته دفاع مقدس همه به همدیگر پیامک می فرستند و تبریک می گویند. سالروز تجاوز آشکاری را در چنین روزی می گویند تبریک عرض می کنیم! در چنین روزی تجاوز بزرگی به عرض و ناموس ما آغاز شد اما می‌گویند تبریک عرض می کنیم! این یک مقداری ساختارشکنی شد در اول سخن. علی الاظاهر نباید بدین گونه باشد اما می خواهیم نوار همیشگی را که برای جنگ می گذارند، این‌بار نگذاریم و با یک مدل دیگری به قصه نگاه کنیم. جنگ تحمیلی که شما 8 ساله می دانید و ما 10 ساله، از این روز و از این هفته آغاز نشد. همه می گویند کتابها نوشتند اما اشتباه می گویند. دخترم، پسرم! جنگ در چنین روزی که شما به عنوان 31 شهریور ماه 59 می دانید، آغاز نشد. این، یک دروغ بزرگ است، یک اشتباه تاریخی است. این سرفه هایی که می شنوید، مال کسی است که آوردم اینجا تا شما با این چهره آشنا شوید. خدا انشاءالله به حق امام زمان سایه اش را از سرخانواده اش و رزمنده ها و شما کم نکند. این سرفه های خشک مال کسی است که به گواه او را به 2 دلیل اینجا آوردم. اول اینکه همه می خواهند آن‌هایی که جانبازند و اسمشان شیمیایی است، در بیمارستان ساسان و یا در خانه‌هایشان این درد را تحمل کنند. در صورتی که اگر نظام توجیه باشد، من همه اینها را از بیمارستان به دانشگاه ها و کف جامعه می کشانم. هر یک تخت اینها را با امکاناتش در دانشگاه می کشانم، یک اتاق می گذارم که اگر قرار باشد جان بدهند، کف اینجا جان بدهند. مادام که تو این را نمی بینی و این جدا جان می دهد و بعد او را می اندازند کف یک وانت از بیمارستان ساسان می برند و اطلاعیه او را می زنند در روزنامه ها و رادیو و تلویزیون تو هم مشغولی و مسئولین ما گرفتارتر از این حرف‌ها که فاتحه ای برای او بخوانند. اما امروز ناصر افشاری عزیز را به دو دلیل آوردم، یکی اینکه او را بشناسید. برای من نوشتید که صحبت کنم، من هم مطالب را آماده کردم ولی ناصر یک دنیا حرف دارد. قبل از اینکه خدای نکرده یک اتفاقی برایش بیافتد، شما حداقل او را بشناسید. دوم اینکه ناصر یک نیروی استشهادی است که آخرین بار که با شما در جلسه غزه جلوی فرودگاه جمع شدیم، یادتان هست، آنجا برای شما صحبت کرد و قبلش هم رفت پیش آقا، آقا گفت: آقا ناصر چیزی نمی خواهی؟ یک شیمیایی از خدا باید چه بخواهد؟ آقا ناصر ببخشید، حرف شما به رهبر را شاید راضی نباشید ولی من اینجا دوست دارم که بزنم. این حرف‌ها نباید مخفی بماند. گفت که آقا جان من دوست ندارم در رختخواب جان بدهم، می شود یک اذنی بدهی و ما را برای یک عملیات استشهادی خرج کنی، اذن دست شماست. عملیات در این قد و قواره اذن شما را می خواهد، آقا جان نگذار در رختخواب بمیرم. اما به یک خاطر دیگر هم او را آوردم. آقا ناصر ببخشید. برای اینکه ثابت بکنم برادر! دفاع مقدس، 8 سال نبود. هنوز نه محاسن من درآمده بود، محاسن آقا ناصر هم فکر نمی کنم در آمده بود. فتنه ای که کلیدش را در کنفرانس طائف در عربستان سعودی خائن زده بودند، برانگیختن قومیت ها و غائله جنگ نرم یک اتفاقی نیست که الآن اصطلاحش را می شنوید، این کلیدش همان چند ماه بعد از انقلاب خورد. گنبد جواب نداد، خلق شمال جواب نداد، خلق آذربایجان و خلق مسلمان که پشتوانه های آیت اللهی هم داشتند و پولش از بیرون می آمد، جواب نداد، خلق خوزستان و خلق عرب باز نگرفت تا خلق کرد که گرفت، بنا به دلایلی که جای آن اینجا نیست و داستان خاص خودش را دارد که باشد در یک جلسه دیگر. تا همین امروز هم درگیر این مسئله هستیم. یعنی حداقل در 2 هفته گذشته، 3 شهید دیگر در کردستان از دست دادیم. پس جنگ در چنین روزی که شما آن را روز شروع جنگ می‌دانید، شروع نشد، ما بچه رزمنده‌ها چنین روزی را روز شروع جنگ نمی دانیم. جنگ قبلاً شروع شده بود. مقطع 22 بهمن 57 تا 31 شهریور 59 حدود 20 ماه است که ما نمی دانیم این 20 ماه در تاریخ ما چرا محو شده است. هر چه می گوییم، ما در این مقطع بودیم و جنگیدیم، توجه نمی‌کنند. اتفاقاً بخشی از جنگ نرم در اینجا اتفاق افتاد. پیچیده ترین مدل جنگ در دنیا، جنگ چریک ضد چریک است. ما هنوز اسلحه دست گرفتن هم بلد نبودیم، تاره ریخته بودیم پادگان‌ها را گرفته بودیم و یک مقدار بشین پاشو بلد بودیم، یک دفعه دیدیم در وسط معرکه جنگ بزرگی قرار گرفتیم. کمین ضد کمین جنگی که مردم هم هستند. ضد انقلاب هم لباس مردمی پوشیده، تو هم شدی یک نیروی با پشتوانه حکومت مرکزی، وارد یک چنین صحنه ای شده ای. حالا می خواهی بجنگی، باید شلیک کنی. اینجا اما یک فرمانده داری مثل محمد بروجردی، مثل ناصر کاظمی، می گوید پسرم شلیک نکن. رزمنده می‌گفت به ما از طرف روستا شلیک شد، ما باید پاسخ بدهیم، خمپاره را بگذاریم، روستا را شخم بزند. فرمانده می‌گفت نه! حق نداری تو اینجا شلیک کنی. اولین خون به ناحق که اینجا بریزد، دیگر نمی شود جمعش کرد. خدایا در کردستان اینها چگونه جنگدیدند که توانستند این صحنه را خالی کنند و تحویل خود مردم دهند؟ مدل جنگیدن این برو بچه ها چطور بود؟ چه طور مظلومانه خونشان ریخته شد ولی کشت‌وکشتار از مردم نکردند. جنگی به مراتب بسیار سخت و پیچیده که هیچ از آن نمی دانی. بنا نیست اصلاً مستند باشد. بنا نیست برای تو گفته شود. پسرم، دخترم! جنگ در چنین روزی آغاز نشد. در این مقطعی که گفتم الی ماشاءالله بحران داریم. نیروهای مسعود و مریم به خودشان بمب می بندند و حداقل 4 امام جمعه را به شهادت رساندند. رئیس جمهور و نخست وزیر را زدند، بهشتی و مجلس را با 72 تن زدند. هر جای دنیا این اتفاق می افتاد، عمود خیمه را که می زدند، کل خیمه می خوابید. درگیری در خیابان‌ها الی ماشاءالله ادامه دارد، جرأت نمی کنی یک ته ریش داشته باشی و یا یک عکس حضرت روح الله را در مغازه بزنی وگرنه به عنوان بچه حزب اللهی 32 فشنگ یوزی را به طرفت خالی می کنند، آبکش می شوی. اینکه چرا تو اینها را نمی دانی، چون بنا نیست که اصلاً بدانی! بنا نیست که این تاریخ با شکوه را برای تو بازگو کنن،د برای اینکه به تعبیر مولا امیرالمؤمنین بتوانند از همین سوراخ، بارها و بارها تورا بگزند. بنا نیست این واقعه تاریخی را به عنوان تجربیات مثبت و حتی اگر منفی است، تو داشته باشی. یک بار دیگر از اینجا به بعد اینگونه باید بگویی که حمله عراق به ایران به عنوان تیر خلاص بعد از این اتفاقاتی که افتاد و نگرفت، کودتای نوژه و درگیری‌های چپ و راست و توده ای ها و فرقان و زدن رئیس جمهور، باهنر تمام این اتفاقات که هرکدام آن یک داستان است نشد و نگرفت، از اینجا به بعد ورود یک سری نیروی جدید به جبهه است، نه شروع یک اتفاق که از امروز شما آن را حساب می‌کنی. در 31 شهریور 59 هجمه به این شکل اتفاق افتاد و الا 16 شهریور است که به جبهه قصر شیرین تهاجم شروع می شود، از پاسگاه خان لیلی بالای نفت شهر تا زیر آبداغ قریب 250 کیلومتر مربع توسط عراقی‌ها اشغال می شود. آتش پیوسته روی سر قصر شیرین هست. قریب 15 الی 20 روز مقاومت مردمی قصر شیرین را داریم، عین این چیزی که در خرمشهر 31 روزه می‌گویی اما الآن محو است که این مردم زیر آتش مقاومت کردند ولی صدایشان جایی نرسید. اگرچه به فرماندهی کل قوا بنی‌صدر هم مسئله را گفتند و او را در این جبهه بردند. قبل از آن، به او گفته بودند که این تحرکات و مانورهای اینها یک فرایند عملیات است. بوی عملیات دارد، می آید. مسخره می کرد می گفت شما پاسدارها همه چیز را از لوله تفنگ می بینید. آنها غلط می کنند به ما هجمه کنند. پسرم دخترم! جنگی در آن مقطع اتفاق افتاد که فرماندهی کل من یک عنصر خائن و جاسوس و هماهنگ با جبهه دشمن بود. مگر می شود؟ بله! ‌شده است. او در آن واحد، 3 مسئولیت دارد هم رئیس جمهور محبوب با 11 میلیون رأی قانونی که ما به وی دادیم. رئیس شورای عالی انقلاب و فرماندهی کل قوا. در چنین شرایطی که او منظور آقای سپهسالار! بنی‌صدر می باشد دستور داده که کسی حق ندارد یک فشنگ و مهمات به نیروهای مردمی کمک کند.همین قدر هم که کار انجام شد، توسط عناصر مؤمن و انقلابی مثل سرگرد صیاد شیرازی‌ها بود که در پادگان‌ها را باز کردند و مهمات را منتقل کردند. این اتفاق برای ماه های اول جنگ است. تا کی؟ خیلی اتفاق عجیبی است، جنگی شروع شده است که هیچ جای دنیا نداریم، فرماندهی کل قوای یک جبهه با جبهه مقابل کاملاً هماهنگ است. درباره بنی‌صدر صحبت می کنیم. اتفاقاتی افتاد که بسیار به حوادث الآن ربط دارد. البته از این بابت بسیار متأسفم، جلوی آقا هم عرض کردم وقتی بچه من وارد دانشگاه می شود این عکس را که به او نشان می دهم می گویم این کیست که کنار چمران در این جیپ نشسته است، می گوید نمی شناسم. می گویم تو که الآن داری از دانشگاه فارغ التحصیل می شوی، چطور این بنی‌صدر را نمی شناسی؟ تاریخ محمدعلی میرزا نیست، مال همین دو دهه گذشته مااست. پسرم! دخترم! الان در جریان این بحران‌ها مجبور شدند این تصویر را نشان دهند. به نظر شما چرا؟ به نظر شما چرا نباید یک چنین مطلب مهمی را بازگو کرد؟ نوار جنگ را دائماً تکراری می گذارند. 12 لشکر در چنین روزی در 3 جبهه شمالی، میانی و جنوبی با تیپ‌های زرهی هجمه کردند. قصد فتح 3 روزه تا یک هفته ای تهران را داشتند. همیشه این نوار را گذاشتند. چرا از این‌طرف نمی گذاریم. پارسال متأسفانه این بحث‌هایی که پیش آمد اصلاً برخی از عزیزان ما و فرماندهان ما گویا آلزایمر گرفته‌اند. فرماندهی وقت کل قوا بنی‌صدر را نوعی تبرئه کردند، گفتند ما فکر نمی کنیم خیانتی چیزی از جانب او در کار بوده است. قاطی کردی آقا؟! من در این جریان‌های اخیر متوجه شدم که چرا اسناد و مدارک و کتاب‌ها و رادیو و تلویزیون ما سعی دارد یک چنین استحماری را عمداً‌ انجام دهند. باز دو مرتبه می گویند که جنگ ایران و عراق. این یک ‌دروغ بزرگ است که شما 8 سال با عراقی‌ها جنگیدید و بعضی جاها هم حالا دنیای غرب و شرق یک کمک‌هایی به عراق کردند. نه! فقط و فقط برای خار کردن تو و نسل و آبا و اجداد تو با آن مدل جنگیدن که در طول تاریخ دنیا سابقه ندارد، این دروغ بزرگ گفته می‌شود. در این نبرد از شرقی‌ترین ینگه دنیا تا غربی‌ترین آن، با همدیگر متحدالشکل برای محروم کردن یک جریان آزادی خواه صف در صف ایستادند که سابقه نداشت. یعنی از بنگلادش تولید کننده گونی ما را تحریم می کند تا روسیه همسایه شمالی با موشک‌های اسکات تا فرانسه با موشک‌ها و هواپیماهای میرا‍ژ و رادار انگلیسی و برزیلی و قس علی هذا. چطور جبهه ای است که می‌گویند عراق در این جبهه با ما جنگید اما رسماً بیش از سی و چند کشور سینه به سینه ما حضور داشتند؟ اگر جنگ فقط با عراق بود که باید در طول این 8 سال فقط باید از یک ملیت اسیر داشته باشید؟ می‌پرسید مگر از ملیت های مختلف اسیر گرفتید؟ بله! چرا بر آن تأکید نمی کنند؟ اگر بگویم از 5 ملیت اسیر گرفتیم، باور می‌کنی؟ اگر بیشتر باشد قبول می کنی پسرم؟ یعنی چند تا پدر؟ مثلاً 8 تا 10 تا؟ مگر می‌شود؟ پسرم اگر بگویم از 15 ملیت اسیر گرفتیم قبول می کنید؟ نه بابا اینها را می گویید که خودتان را بزرگ نشان دهید. دخترم از 18 ملیت سند دارم ثبت شده است که اسیر در خط گرفتیم. پاکستانی در خط چه‌کار می کند؟ افغانی چه کار می کند؟ عمانی؟ اماراتی؟ کویتی؟‌ قطری؟ بحرینی؟ سودانی؟ سومالیایی؟ یمنی؟ قوات یرموک؟ یوگسلاو چه کار می‌کند؟ صرب چه کار می کند در این خط؟ بوسنیایی چه می کند؟ اینها را برای تو گفتند؟ نه! بنا نیست بگویند. اصلاً ‌بنا نیست با این حرارت بگویند برای اینکه در این باور بیفتی که 8 سال با این عراقی‌هایی که نمی توانند خودشان را جمع و جور کنند، هر روز 500 تا 500 تا بمب می گذارند زیر آنها مثل گوسفند قربانی می شوند، تو با داشتن یل‌هایی مثل چمران، بروجردی،‌ همت، باکری، خرازی نتوانستید جمعشان کنید، 8 سال طولش دادی آخرش هم که قطعنامه امضا کردی اما دیدی آمریکایی‌ها آمدند 25 روزه جمع کردند. پس چه کری می خوانی برای آمریکایی‌ها؟ این استتناج سئوالی است که از منِ استاد در دانشگاه پرسیده می شود. چرا؟ برای اینکه بازخوانی این جنگ به دروغ و به اشتباه افتاده است؟ خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج. حق دارد بچه امروزه از تو سئوال کند استاد شما با داشتن آن یل‌ها، مگر حسن باقری طراح عملیات‌تان نبود، مگر صیاد شیرازی نداشتید، مگر امام نداشتید، نتوانستید الآن می توانید؟ حق دارد بچه قاطی کند. برای اینکه خیانت شده است، آن بخشی را که باید در آن می بودید، مستند می کردید، فیلم می گرفتید از لحظه های شکستن خط، نه از پاتک ها یک تکه فیلم بیاورید که عملیات شب و خط شکستن را نشان بدهد. 27 کیلومتر بچه‌ها در ماسه و رمل با بار و بندیل روی دوش دارند حرکت می کنند، فیلم این کجاست؟ بهانه می‌آورند امکاناتش نبوده، در خط شکنی که فیلم نمی شود گرفت. فیلم‌های خمپاره هایی که روی سر بچه ها فرود می آید، کجاست؟ نهایتاً جواب پاتک‌ها را می بینی، خط شکنی که نمی بینی. آن موقع که نبود، الآن هم بخواهی بازگو کنی، چه بشود که یک هفته دفاع مقدس شود و این‌قدر "ممد نبوی..." می گذارد که خسته کند. 7 تا کانال تلویزیون ممد نبودی می زند و آهنگران ای لشکر صاحب زمان آهسته ران آهسته ران! پشت بند آن کرکره پایین تا دوم فروردین که همه حال و هواها گوگوری مگوری بله یک مضرابی زده می شود که در چنین روزی فتح المبین شد. برادر! فتح الفتوحی که امام گفت دست و بازوی شما را می بوسم همان عملیاتی را که احمد متوسلیان شما و فرمانده های شیری در قد وقواره های کاظمی و باکری و 11 هزار اسیر گرفتند، نباید این‌جوری برایت بگویند. 11هزار اسیر، اصلاً نه در مستندات ما نه در کتاب ها و دانشگاه‌ها و مدارس ما. خدمت "آقا" هم عرض کردم که هر سال در برابر این موج از بچه ها می‌خواهیم که با این آموخته ها پدافند کنند. بقیه را می خواهد از صدا و سیما بگیرد؟ وقتی می برند در صدا و سیما و می خواهد حرف بزند می گویند 2 دقیقه وقت داری زودتر بگو؟ 2 دقیقه ای که دارند به تو سوبسید می دهند! می‌دانی 2 دقیقه تبلیغ آدامس و پفک چقدر با ارزش است؟! ضمن اینکه دیگر مردم از دست تو و امثال تو خسته شدند که سرفه های تو را می خواهند پخش کنند تو را بگذارند اضافه صحبت کنی؟ روی ویلچر آوردند گفتند زودتر یک خاطره شیرین تعریف کن، وقت تمام است. راست هم می گویند، چون ما مال یک جریان و یک نسلی بودیم. الآن ما باید برای همه کار کنیم، یک کانال برنامه‌اش باید جوادی آملی باشد و موسیقی در آن حرام است، و یک کانال دیگر وقتی که لحن این زن گوینده را گوش می‌دهی، خاصه در رادیو جوان، اگر اذیت نشوی، تو مریض هستی! خانمت کنارت نشسته می گوید خاموش کن. می گویی جمهوری اسلامی است، حلال و شرعی است. با چنین آموزه هایی معلوم است که ذائقه های مختلف باید درست بکنند. اما خوب از اینجا به بعد اتفاقات پشت سر اتفاقات می افتد. یک مقطع دیگر از جنگ فتح آبادان و عملیات ثامن الائمه است. با فرار سپهسالار! سپهسالار کجا بود؟ 11 میلیون رأی قانونی که ما به وی داده بودیم، چرا به او رأی داده بودیم؟ چرا همچنین خطای بزرگی را انجام داده بودیم؟ کار خودمان بود. چرا؟ چند دلیل داشتیم؟ 1- سید بود 2- بچه آیت الله بود. 3- دکترای اقتصاد نوین داشت. روزی که برای مصاحبه به تلویزیون آمده بود، توده ای ها و چپی ها را له می کرد. قدرت کاریزمای مناظره ای داشت و از آن طرف هم روحانیت معزز پشت سرش بود و لذا صد در صد. از بیش از 12 میلیون رأی قانونی، 11 میلیون رأی آورد. فرماندهی کل قوا را هم داشت. بعدش چه شد؟ اینها را برای ما نگفتند. درگیری و مناقشه است. نه اینکه فقط امروز در کف دانشگاه و در خانه ات، این اتفاق افتاده باشد، سابقه داریم. ما به عنوان سپاه 2 مجموعه شدیم. بنی‌صدریون و بهشتیون. بنی‌صدری‌ها عکس بهشتی را پاره می کنند و آن طرف برعکس. چه کسانی؟ روح‌اللهی‌ها. هر دو گروه هم به حسب آموزه های روح الله که وجود دارد و حی و حاضر است و صحبت می کند، اعتقاد دارند حضرت آقا این کلیدواژه هایی که می‌اندازد، مال اینهاست و آن‌ها می گویند مال اینهاست. پیچش مو را چه کسانی تشخیص می‌دهند؟ امثال احمد متوسلیان‌ها که در مریوان است. وقتی که بنی‌صدر به عنوان فرمانده کل قوا ‌می خواهد به مریوان بیاید، پیش قراول می فرستند. احمد به پیشقراول می گوید که به او بگو، فرمانده کل قوا، رئیس جمهور، هلی کوپتر تو بالای سر مریوان پیدا شود، اولین کسی که با تیربار می زندت، من هستم. ما که دور و بر احمد بودیم، گفتیم احمد چه می‌گوید؟ مگر می شود؟ رئیس جمهور و فرمانده کل قواست. بر ما ولایت دارد. اما احمد گفت نه بچه ها، او عدالت ندارد، پس بر ما ولایت ندارد! ما باز تشخیص نمی دهیم، تا کی؟ تا موقعی که دانشجویان پیرو خط امام، مثل محسن وزوایی بخشی از خاک آمریکا را گرفتند و 444 روز در مشتشان نگه داشتند. آن شیرمردها وقتی تکه کاغذها را به همدیگر چسباندند، این سند از لانه جاسوسی در آمد که این آقا با کد S.B.lor.1 زمانی که دانشجو بوده است، با ماهی اینقدر دلار به عضویت نیروهای جاسوسی دشمن درآمده است. فوراً این را خدمت امام(ره)رساندند. امام چه کار کرد؟ آیا سریع گفت امشب به رادیو و تلویزیون بدهید اعلام کند؟ باید این‌کار را می کرد؟ عراق راهش را گرفته دارد می آید، عملیات و خونریزی است، مسببش هم همین است، این هم سندش. ولی امام نامه را گذاشت و فرمود باشد تا وقتش برسد. بارک الله به امام. باید همه از امام آموزش سیاسی ببینند که در چنین روزهای فتنه ای سره را از ناسره تشخیص دهند. گذشت و گذشت یک هفته، دو هفته بین دانشجوهای پیرو خط امام اتفاقاتی افتاد که آقا چرا اعلام نمی کند؟ از این سند بالاتر چه می‌خواهد؟ امام چرا چنین خیانت و جنایتی را اعلام نمی کند؟ باز تحلیل‌ها در خودی‌ها شروع شد. نکند امام کهولت پیدا کرده است. نکند دور و بری‌های امام رینگ بسته حلقه اطلاع رسانی شدند. حزب الله دارد اذیت می‌شود، دچار انشقاق می شود. از این واقعه دارد چند ماه می گذرد و همه دارند اذیت می‌شوند اما میوه باید برسد. طوری شد که آن اتفاقات و درگیری کف خیابان‌ها، آخر قصه اینطور شد که مسعود و سپهسالار با همدیگر لباس زنانه و ماتیک به لب زده، با دامن فرار می کنند. تا همین الآن که سپهسالار نطق فرمودند حمایت از جبهه موسوم به سبز و اینها هنوز عنایاتشان برسر نیروهای مقاوم! این جبهه مستدام است! فردای آن روز آمدیم بیرون و مرگ بر فلان و درود بر فلان سردادیم اما شب بخیر! فایده ندارد خواص! شما باید زودتر این اتفاق را می فهمیدید. امروز مرگ بر فلان دیگر فایده ای ندارد. اگرچه باز هم خون رسوا کرد وگرنه اگر قرار بود این اتفاق کش پیدا کند، خدا می داند چه اتفاقی می خواست بیافتد. خدا می داند چه قدر بیشتر خون ریخته می شد. پس تا اینجا وارث یک چنین اتفاقاتی هستیم. از این به بعد، یک سری باید حواسشان باشد. مادرم و پدرم رأی دادی به بنی‌صدر اشکال ندارد، خدا اگر فردا ازتو نمی‌پرسد چرا رأی دادی به این آدم جاسوس و خائن و ملعون، همین که رأی دادی مأجور هستی، برای اینکه همه شواهد و قرائن حاکی از این بود که او یک آدم مؤمن است اما از این به بعد اگر بخواهی پافشاری کنی روی رأیی که دادی، درست نیست. یک مقدار جلوتر برویم و برگردیم و یک تلنگری بزنیم. نیروهای مسعود نیروهایی نیستند که همه آنها تخم حرام باشند، ولدالزنا باشند، نه خیلی از آنها را می شناسم، رفیق‌های من بودند، بچه محل و بچه مسجدی بودند، در دانشگاه با هم بزرگ شدیم. اما یک‌دفعه وقتی می‌گفتنی حسین جان این حرفها چیست تو می زنی عزیزم؟ می‌گفت نه ما باید برای مبارزه با امپریالیسم متحد شویم و نمی شود با نیروهای مرتجع همدم شد... این حرف‌های گنده را برای این بچه‌ها زدند و بعد با یک عنوان رئیس جنبش جوانان فلان منطقه، مسئول پخش روزنامه چهارراه سلسبیل، مسئول فلان... اغفال می‌کردند، مسئولیت می‌دادند و بچه هم فکر می کرد خبری است. تا اینکه داستان کردستان پیش آمد و بعد این جماعت آنجا رفتند و زندگی و خط تشکیل دادند و بعد هم راهی عراق و چکمه لیسی صدام شدند تا امروز که در خدمت شما هستیم دنبال جلسه با نتانیاهو و باراک و عبدالله اردنی ننه انگلیسی هستند که یا اینجا بروند و یا آنجا. کار به کجا می رسد؟ انحراف یک‌دفعه چنین زاوایه ای نمی گیرد، اول فاصله کم است، بچه مسلمان است، همسایه ات است. عناد می کند و روی تفکرات باطلش لجاجت می کند. ناراحتی امروز برای پسر شهید و یا همسر شهیدی که در جبهه مخالف تو قرار گرفته چیز جدیدی نیست، از چه ناراحتی؟ این، یک جریان تاریخی است. اگرچه از این بابت که امروز در روزنامه اعتماد پسر عزیزم، پسر دلبندم حاج همت این مطالب را نوشت و یا از قولش نوشتند و آن حرف‌ها زده شد باید بروم چندین شب خون گریه کنم. به هرحال یک بخشی از آن را هم من مقصرم که بچه رفیقم را رها کردم اما چه‌کار می توانستم بکنم؟ وقتی که در دانشگاه به بچه مطالب نادرست یاد می‌دهند، تا کجا دنبال او باشم؟ ندیدی دیشب آن 3 تفنگدار را در تلویزیون آوردند، صحبت می کردند. می دانید که چه کسانی بودند؟ وقتی نشانشان می داد گفت ما باور نمی کنیم آقای حجاریان و آقای عطریانفر شما به‌عنوان علمداران این جبهه یک دفعه در طول 20 روز برگشتید، چه اتفاقی افتاد؟ راست می گویند آنجا چیزخورتان کردند؟! این چیزهایی که کروبی می گوید؟ این اتفاق‌ها که افتاده؟ براساس این چیزها نظر شما برگشت. گفتند نه، تفکرات وارداتی ما ناشی از ماکس وبر و کوپر و امثالهم بود که خودشان مسموم هستند. با این تفکرات نمی شود یک خم این انقلاب را گرفت و آن را زمین زد. کتب درسی دانشگاه های ما مسموم، اساتیدی که خود ما باشیم مسموم، این کتاب‌ها را به خورد دانشجوان خودمان در طول سال‌ها دادیم، نتیجه آن هم کف خیابان، درگیری است. اگر دولت و نظام این تقصیر و پوزش ما را بپذیرد، می گوییم برای شما که این اتفاق برای چه چیزی افتاد؟ پریروز به جاسبی گفتم این حرف‌هایی که اینها می زنند مشخصاً به جنابعالی و آموزه ها و این کتب درسی مریض و مسموم و اساتید سکولار برمی گردد. اینها بنا داشتند جمهوری اسلامی اسمش جمهوری باشد اما از درون پوچ و بی محتوا باشد. پیش از آنکه برای پسر حاج ابراهیم همت ناراحت باشیم، باید مرکز فساد را که این فساد را پمپا‍ژ می کند، خشکاند. مگر دیوانه ایم برویم کف خیابان و شروع کنم با چوب و چماق دنبال اینها بیفتیم؟ البته وقتی امنیت نظام به مخاطره بیفتد، با کسی شوخی نداریم، جزء آموزه های دینی علی‌ابن‌ابی‌طالب است. آقا اینها که در برابر ما قرار گرفته‌اند، همه پسرخاله و پسرعموی ما هستند، مگر می شود به جنگ اینها رفت؟ بله باید برویم. نبرد اول با ناکثین. یک مأموریت برون مرزی به من بده تا در این نبرد نباشم. این طلحه است، این زبیر است، این ام المؤمنین است، تا دیروز با همدیگر شمشیر می زدید، اینها حافظان قرآنند. همه گیج شدند که کدام درست می گوید؟ فرمود "اعرف الحق، تعرف اهله"، برو حق را بشناس سپس به اهلش ایمان بیاور. اگر هم نتوانستی تشخیص بدهی، برو تا این وضعیت را نبینی. این صحنه مال تو نیست، این صحنه مال اهل بصیرت است. فرمود: "لا یحمل هذا العلم، الا اهل البصر و الصبر"، در زیر بیرق من نمی مانند الا انسان‌های بصیر و صابر. نبرد دوم اتفاق افتاد، دو مرتبه سینه به سینه همدیگر که داستان را بهتر از من می دانید. فقط یک مرور کوچک؛ دقیقه 90 قرآن‌ها سر نیزه رفت. باز جبهه اسلام گیج شد، فرمود قرآن را با همه قداستی که دارد پاره کنید، قرآنها را بزنید، هیچ ایرادی ندارد، اینها ورق پاره هایی هستند که عن‌قریب در زیر پوتین های شما و سم اسبان شما می روند. قرآن ناطق من امیرالمؤمنین هستم. سپاه اسلام کم آورد و شد آن فتنه ای که نباید می شد. نبرد سوم، نبرد با مارقین که به مراتب سخت تر، پیچیده تر و بغرنج تر است. نبردی که وقتی امیرالمؤمنین ابن عباس را فرستاد، فرمود برو با اینها صحبت کن، بشارت بده و نصیحت‌شان کن اما حواست باشد با اینها از در قرآن محاجه نکن، فقط راجع به سیره وسنت نبوی با آن‌ها صحبت کن. ابن عباس رفت و برگشت، آقا دید که پای ابن عباس می لرزد. گفت ‌آقا اینها چه کسانی بودند مرا نزدشان برای مذاکره فرستادی؟ یک آیه قرآن می آوردی، ده تا جواب می دادند، از اثرات سجده های طولانی، پیشانی آنها کبره بسته بود. مع الوصف 4هزار نفر از اینها جدا شدند، 4هزار نفر ماندند. زمانی که به مصاف امیرالمؤمنین و سپاه اسلام آمدند می گویند که الیوم یوم دهر الجنه این شمشیرهایشان را قلاب کرده بودند و می گفتند که امروز هر که در برابر علی کشته شود، روز ورود او به بهشت الهی است. در دو، سه ساعت، 4 هزار نفر آن‌ها کشته شدند و فقط 5 نفر فرار کردند. فرمودند یا امیرالمؤمنین تهشان را درآوردی. آقا فرمودند اشتباه می کنید باز هم در رحم مادرانشان و صلب پدرانشان تولید مثل خواهند کرد و این قصه بازهم اتفاق می افتد. شما نمی توانید اینها را تشخیص دهید، خیلی پیچیده هستند. قبل از این نبرد، آقا این را برای این روزها پیش بینی کرده بود. پس از این فتنه، فتنه ای دیگر به وجود می آید که به مراتب شکننده تر از آن است. در اثر این فتنه، دل‌هایی که محکم و استوار بودند، گرفتار انحراف می شوند و مردانی پس از سلامت ایمان منحرف می گردند. با وجود این فتنه، تمایلات مردم تغییر می کند و اعتقادات با یکدیگر مشتبه می شود و تشخیص صحیح و نادرست دشوار می گردد. هرکه با آن مبارزه کند، او را درهم می شکند و هرکه بخواهد آن را خاموش کند، او را نابود سازد. فتنه گران در میان آن فتنه مثل دسته هایی از گورخران وحشی یکدیگر را گاز می گیرند. در آن زمان رشته دین از هم جدا شده و علایم راه راست پنهان گردیده و چشمه حکمت خشک خواهد شد ولی ستمگران در آن فتنه به سخن می آیند و بیابان نشینان را با زجر ستم بیازارند و با سینه مرکب ستم آنها را خرد کنند. انسان‌های تک‌رو نابود شوند و سواران در جلوگیری از آن هلاک شوند. آری آن فتنه با سرنوشتی تلخ برای مردم وارد می شود و خون‌های تازه ای را می‌طلبد و به دین خدا ضربه وارد می کند و پیمان‌ها و عهدهای استوار یقین را می پوساند. "آقا" دو ماه و نیم است که در هر سخنرانی بر این فتنه تأکید می‌کنند، معلوم است اتفاق سختی افتاده است. اتفاقی که فقط یک مناظره و یک جنگ تبلیغاتی نبود پریشب برگشت گفت که مطمئن شدیم این یک جریان براندازی نظام بود که از بیرون فتنه کلید خورده بود اما از داخل همراهی می شد. بگذارید این روزها کمی غبار بخوابد. اگر یک مناظره تبلیغاتی برای رسیدن به قدرت بود، با جورج سورس هماهنگی چرا؟ یهودی بی‌شرفی که با جین شارپ تئوریسین انقلاب‌های مخملین در بیرون فعالیت می کنند. اگر که فقط و فقط یک مناظره برای رأی آوردن و ریاست جمهوری بود، پول برای NGOها از جیب این مردم بدبخت و بیچاره چرا؟ پول از دانشگاه آزاد چرا؟ اگر که فقط یک انتخابات بود، پول گرفتن از کشورهای عربی چرا؟ برای حزب باران‌تان و برای این کارها پول های خودتان بود آوردید با آن 400، 500 هزار مانتو فیروزه ای درست کردید ریختید در کف خیابان و این مسخره بازی‌ها؟ حرمتی که آقا فرمودند از نظام شکستند، اینها را ما پیگیری خواهیم کرد، حرمت شکسته شده‌ای که سالیان سال نمی شود، آن را به همین راحتی پاک کرد. چه اتفاقاتی افتاد؟ چه کسانی گیج شدند؟ چه کسانی کم آوردند؟ همان افرادی که تا دیروز میلیاردی به آنها می دادند فیلم چهل سرباز می ساختند و می رفتند پیش "آقا"، مولای ما، مقتدای ما می‌گفتند، با یک سیلی خوردن یک بچه که نمی دانیم آن هم واقعیت دارد یا نه، امروز سمفونی های ای کاش می نویسند. آنهایی که تا دیروز پول و وام کلان و بساط فیلم‌سازی‌اشان به راه بود و فیلم می ساختند و کار هم نداشتند نظام و جبهه و خط دست کیست؟ عزیز من آقای مجید مجیدی قبول که جلوی آقا گریه کردید و گفتید آقا چرا اینگونه شده، آن زمان جبهه و جنگ، پیرزن دو تا تخم مرغش را می داد، آن همه اخلاص کجا رفت؟ حضرت آقا در جا جواب دادند و گفتند آقای فلانی روح لطیفی دارند ولی آقای فلانی این تلخی هایی که شما این‌دفعه دیدید زمان جبهه و جنگ و مقطع ما هم وجود داشت. همان موقعی که در جبهه شیرینی وجود داشت، این پشت هم همین لجن پراکنی ها بود. این روزها هم باید دو تای آنها را با هم ببینی. اما باید به ایشان گفت که آقای مجید مجیدی شبی که تو آن فیلم را درست کردی مقابل احمدی‌نژاد و آن هنرپیشه را که خودت آمدی گفت آقا من قسم می‌خورم نمی دانستم طرف هنرپیشه بوده، کاری ندارم فیلم تو جبهه اسلام را شکست. احساس کردی که ممکن است آن طرف رأی بیاورد و تو آن کار را برای آنها انجام دادی. اهل فن می دانند، وقتی فیلم را دیدند شکست جبهه اسلام بود. خیلی عالی کار کرده بودی. دمت گرم! به خاطر هنرنمایی‌ات. اما گاف دادی، برای یک عمر باید جواب خدا را بدهی. گفت لعن الله امة اسرجت و الجمت و تنقبت لقتالک آنهایی که آمدند در این صحنه و تیر انداختند، آنهایی که رضایت دادند و آنهایی که فقط یک سر تکان دادند. شنیدند حسین بن علی کشته شد آنهایی که یک لبخندی زدند و فحوای دلشان رضایت داد. خدا می داند که آن سی دی 90 سیاسی پاهای کسانی را از رفیقان من لرزاند که روی اسم آوردن آنها را ندارم. در آن شب‌های فتنه که بچه با همه ندانستنی‌هایش که این اشخاص را نمی شناسد، می خواهد تصمیم بگیرد که به چه کسی رأی دهد، چه کسی راست می گوید و چه کسی نه! ناصر جان روزی که نتایج انتخابات اعلام شد، فردایش یکشنبه، آنها اعلام کردند که به میدان ولیعصر می آیند، حزب‌الله هم اعلام کرد که به میدان ولی عصر می آییم. رفتیم، حزب الله غالب شد، دیدیم آنها دارند صحنه را ترک می کنند اما خوردیم سینه به سینه همدیگر، توی سینه پسرعمویم، هم گردانیم، با جانبازی 80 درصد، یک پا قطع، چشم ندارد، گفت حاج سعید کدام طرفی هستی گفتم با این جماعت. گفت اینها؟! ‌اینها به ضلالتند، بیا با ما. می خواهیم برویم میدان ونک، بعد هم می خواهیم صداوسیما را بگیریم، زدم پشتش گفتم خداحافظت باشد. اما بعد از چند دقیقه پاهای من سست شد. گفتم یا اباالفضل العباس عجب اتفاقی می خواهد بیافتد. من در کل این 10 سال جنگ، نه در کردستانش نه در جنگ عراقش ندیده بودم. آنجا که کردستان بود، یک اتفاقات خاصی می‌افتاد، این طرف هم عراق بود و مشخص بود. یا امیرالمؤمنین چه بود آن اتفاقاتی که برای شما افتاد. باید به جنگ مقابل پسرعمو، برادر و پسرم بروم. باید بیایی در مقابل صداوسیمایی دفاع کنی که خودت قبلاً قبولش نداری. چون اگر بیاید آنجا و برودند بالا و با همه عناصری که آنجا هستند، میکروفون را بگیرد، یک لحظه بگوید اینجا موج سبز است انقلاب اسلامی و تهران به دست اشغالگران فتح شد و یا برنده می‌دانیم، می فهمی یعنی چه؟ و تو آنجا بایستی، بروی در مقابل اهل قبله بایستی. این آن فتنه آخرالزمانی است که خدا نکند این اتفاق دوباره بیفتد. خیلی سخت است. اثرش همین الآن در خانه هایمان هست. حتی اگر موفق هم نشوند که این داستان را کش بدهند، در دانشگاه باز هم برنده میدان هستند. متأسفانه چرا؟ چون جنگ را به داخل کشیدند. تو دیگر دغدغه لبنان و فلسطین را نداری. کما اینکه 30 سال بود از این حرف‌ها نمی شنیدیم "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" جرأت نمی کردند از این حرف‌ها بزنند. چه کسی حرمت را شکست؟ آنها که بودند، از قبل چیز جدیدی تشکل نشده است. دو میلیون نفرند این همه خانواده ساواکی کجا رفتند، این همه خانواده جوجه های مسعود رجوی کجا رفتند، این همه معارض، اینها یک عِده و عُده‌ای دارند، عزیز من، این که چیز جدیدی نیست. همیشه بودند، هروقت فرصت پیدا کنند، صف آرایی می آیند. اما این را بدان پسرم دخترم، آن مسعود رجوی را من در مرصاد درک کردم و تا آخرش جنگیدیم و قرار نبود آن اتفاق پیش بیاید اما مع الوصف همچنین که دیدند که تو دیگر انگیزه برای استمرار جنگ نداری و آن قطعنامه امضا شد و برای روح الله زهرنامه شد، گازشان را گرفتند و دوباره آمدند. امضا دادی آتش بس دیگر نامردها. امضا دادیم باشد آتش بس می کنیم برای دفاع و حق قانونی مشروعمان نمی جنگیم، سلاح زمین شلیک نمی کنیم تا گروهی از سازمان ملل بیاید متجاوز را اعلام کند و غرامت را به تجاوز شده بپردازد. این کار ها را کردند؟ تاریخ نوشت یکبار دیگر هجمه کردند مثل چنین روزهایی آمدند روی جاده آسفالته اهواز- خرمشهر. فقط مرصاد نبود، آمدند در مهران و پل فلزی کرخه و دهلران و اسلام آباد تا تکه آخر آن قصر شیرین که نیروهای مسعود و مریم دارند داخل می‌شوند. تاریخ نوشت در این مقطع 80 درصد زمین‌هایی که در طول 8 سال دفاع مقدس آزاد کرده بودی، ظرف 5 روز از تو گرفتند، اینها را برایت بازگو کردند یا فقط فتح و پیروزی خرمشهر را سر می‌دهند؟ خدا نکند عقب نشینی ها را ببینی، وقتی همه سلاح ها را می اندازند و می گویند آمدند. ولی امام هم هست، حزب الله هم هست، آقا هم هست. اینها نوشته شده در سر و سینه ما سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم چون گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خوره ایم اگر داغ دل بود ما دیده ایم اگر خون دل بود ما خورده ایم اگر دل دلیل است، آورده ایم اگر داغ شرط است، ما برده ایم اگر دشنه‌ی دشمنان، گردنیم اگر خنجر دوستان، گرده ایم گواهی بخواهید، اینک گواه همین زخم هایی که نشمرده ایم دلی سربلند و سری سر به زیر از این دست عمری به سر برده ایم شبی که مسعود داشت حمله می کرد، نرفته بود عرق سگی بزند، نرفته بود کارهای خلاف دیگر انجام دهد. بگویم کجا بود؟ حرم ابوالفضل العباس با نیروهایش. الله اکبر از این تاریخ. فیلم آن هست، نیروها را مجهز از سوئد، دانمارک، هلند، شمال، جنوب و غرب در حرم حضرت ابوالفضل العباس جمع کرده. مسعود دارد مقاله های کاریزماتیک خود را آنجا می خواند، سخنرانی می‌کرد. وقتی که بالای سر میرزا کوچک خان جنگلی 200 هزار نفر صحبت می کردند، همه غش می کردند. چیز چیز هم نمی کرد و حرف هم بلد بود. این‌قدر خاطرخواه داشت. ابوالفضل العباس به حق دست‌های بریده ات قسم می خوریم که امروز بسیج شده ایم برای سرنگونی حکومت فلانی و تا بینی دشمنان شما را به خاک نمالیم، چنین می کنیم و فلان نمی کنیم. در جیب نیروهایش وصیت نامه هایشان همان بچه محلی‌های من، این بود که یا امام غریب داریم می آییم و کربلا را آزاد می کنیم. عمری بود داغ دل داشتیم، عن‌قریب کربلا را آزاد می کنیم. یک عمر دعا می کردی یا لیتنی کنا معک ای کاش حاجی با تو بودم، در کنار حاج همت می جنگم. تمام شد دیگر، برو فکری به حال خودت کن. علم امروز دست تو است. قرار است تو باشی جای حسن باقری. آقا باه تو دلبسته که با تو خط تشکیل دهد. کجا هست خط؟ علمدارهای آنها کیانند؟ این جبهه که تشکیل شده است، کجاست؟ آقا فرمود جبهه نرم همانطور که در جبهه سخت مواضع و سنگرهای ما را می زنند، در جبهه نرم اعتقادات ما، ایمان و باورهای ما را بمباران می کنند و کردند و جواب هم گرفتند. این تهران را دیدیم که رأی قاطبه اش پشت سر آقا نبود، شهرستانی ها و پاپتی ها و آنهایی که کمتر مسموم شده بودند، پشت سر آقا ایستادند. اتفاق ناگواری است که افتاده و حضرت آقا هم ناراحت است. اگرچه از این بابت زیاد هم ناراحت نیستیم. ما از آن روزها باید بترسیم که دمپایی پوشها و کفش ملی پوش‌های شوش و شهرری پشت ولایت نباشند. اگر آنها پشت خط را رها کردند، آن روز باید بترسی. وگرنه در نهایت اگر در دانشگاه تهران 4 تا بادکنک سبز هوا کردند، چه می‌شود؟ سعید حجاریان هم می گوید نه واقعاً ‌اینجا وضع ما خیلی خوب بود، اینجا زندان نبود، سونا و جکوزی به راه بود، ضمن اینکه ما احتیاج داشتیم. عطریانفر گفت اگر یک شرایطی مثل زندان بود، 20 روز خلسه ای که فشار نیروهای جانبی به ما وارد نشود، فکر آزاد داشته باشیم، می فهمیدیم که داریم اشتباه می کنیم. شما هم باید به این عزیزان بگویید عزیزم پسرم دخترم لجاجت نکن. البته با اعتقادات نمی شود بازی کرد که خیلی‌ها هم دارند مقاومت می کنند ولی آنهایی که بریدند واقعاً‌ بریدند. لينك خبر : http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=37319[/align]
  22. [align=justify]معاون فرمانده هوانیروز در زمان عملیات بیت‌المقدس در خصوص ابعاد و ویژگی های این عملیات گفت: وقتی در منطقه غرب عمل می‌کردیم، با پرواز در کنار کوهستان و تپه ماهورها، به ناگاه بالای سر دشمن ظاهر می‌شدیم. اما در خوزستان مسطح این امکان وجود نداشت. پس به ناچار، با فاصله بسیار نزدیک به زمین پرواز می‌کردیم تا در تیررس دشمن نباشیم. تصور کنید بالگردی با سرعت 180 کیلومتر در ساعت، در فاصله یک متری زمین پرواز کند؛ آن هم در خوزستانی که پر از کابل و مانع بود! به گزارش مشرق به نقل از مهر، عملیات بیت‌المقدس که در ادامه سلسله عملیات‌های کربلا با هدف آزادسازی مناطق اشغالی جنوب کشور، به همت فرماندهان سپاه و ارتش طرح‌ریزی شده بود، روز دهم اردیبهشت سال 1361 آغاز شد و روز سوم خرداد سال 1361 با آزادسازی 5400 کیلومتر از خاک ایران از جمله شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید به اتمام رسید. گرچه سپاه و ارتش، تمام توان خود را برای این نبرد سگنین؛ اما موفقیت‌آمیز به کار گرفتند، اما نقش هوانیروز به عنوان یکی از نیروهای موثر در اجرای بیت‌المقدس از اهمیت خاصی برخوردار است. بر اساس اطلاعات موجود، حدود 95 بالگرد از «پایگاه پشتیبانی عمومی هوانیروز اصفهان» برای پشتیبانی از قرارگاه‌های عمل‌کننده فتح و نصر، «پایگاه هوانیروز مسجد سلیمان» با هدف حمایت از یگان‌های قرارگاه قدس و «پایگاه هوانیروز کرمان» به عنوان احتیاط قرارگاه کربلا در عملیات بیت‌المقدس حضور داشته‌اند. در طول اجرای این عملیات، 5180 ساعت پرواز و 9500 سورتی پرواز، هلی‌برن 3561 نفر از رزمندگان و 7820 مجروح و جابه‌جایی 101 تن مهمات، در کارنامه عملیاتی هوانیروز ثبت شده است. به بهانه سی‌امین سالگرد آزادسازی خرمشهر، با امیرسرتیپ خلبان سید محمود آذین که معاون فرمانده هوانیروز در در زمان طراحی عملیات بیت‌المقدس بوده و در قرارگاه کربلا و در کنار فرماندهانی همچون شهید صیاد و فرماندهان سپاه حضور داشته، درباره اقدامات هوانیروز در عملیات بیت‌المقدس گفت‌وگو کرده‌ایم. وی با آغاز این عملیات، به واحد عملیاتی هوانیروز در قرارگاه قدس رفته و با ورود به مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس، به کمک قرارگاه‌های فتح و نصر می‌رود. [b]شما در زمان طراحی عملیات بیت‌المقدس در قرارگاه کربلا حضور داشتید، درباره وظایفی که برای هوانیروز در عملیات بیت‌المقدس مدنظر داشتند، توضیح دهید:[/b] هوانیروز در همه نبردها عامل اعمال نفوذ فرمانده در عملیات است و بیت‌المقدس هم از این قاعده مستثنی نیست. چون روی تحرک و قابلیت جابه‌جایی و قدرت آتش بالگردهای هوانیروز حساب می‌کردند. هوانیروز، احتیاط بسیار قوی برای فرماندهی عملیات‌ها بود و اگر فرماندهان در هر جبهه، ضعف نیروها، عدم پیشرفت و یا مقاومت سنگین دشمن را می‌دیدند، هوانیروز را وارد عمل می‌کردند. اگر نیاز بود، نیروها و مهمات را در حجمی وسیع هلی‌بُرن و منتقل می‌کردند و یا از قدرت آتش بالگردهای کبرا بهره می‌گرفتند. در هر صحنه از نبرد، هوانیروز عامل تعیین کننده بود. [b]از آن‌جایی که فاصله زیادی بین اجرای عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس وجود نداشت، هوانیروز چطور آمادگی خود را دوباره به دست آورد؟ به نظر شما با وجود این‌که عراق شاهد عملیات فتح‌المبین بود و وقوع احتمالی بیت‌المقدس را پیش‌بینی کرده بود، چطور باز هم غافلگیر شد؟[/b] خستگی در پرسنل هوانیروز عامل تعیین کننده نبود. ما شبانه روز آماده بودیم و این آمادگی، یکی از ویژگی‌های خلبانان هوانیروز در زمان جنگ به حساب می‌آمد. اما یکی از عواملی که باعث غافلگیری دشمن در عملیات بیت‌المقدس شد، طراحی و اجرای سریع عملیات بیت‌المقدس بود. عراقی‌ها که در عملیات فتح‌‌المبین به شدت ضربه خورده و روحیه‌شان را هم از دست داده بودند، هرگز باور نمی‌کردند که نیروهای ارتش و سپاه، به سرعت منسجم شوند و به ناگاه، عملیاتی عظیم در جبهه جنوبی آغاز کنند. عراقی‌ها به خیال خودشان، آن منطقه را امن کرده بودند. [b]عراقی‌ها بعد از تصرف خرمشهر، دور تا دور شهر را با موانع زمینی محصور کرده بودند. حتی میله‌هایی عمودی برای جلوگیری از فرود چتربازها در زمین کار گذاشته بودند. پس هوانیروز چطور در عملیات بیت‌المقدس پیشروی می‌کرد؟[/b] بله. به یاد دارم وقتی عراقی‌ها خرمشهر را گرفتند، تیرآهن سقف خانه‌ها و بخش وسیعی از ریل‌های راه‌آهن اهواز – خرمشهر را به صورت عمودی در زمین کار گذاشته بودند تا نیروهای هوابرد نتوانند فرود بیایند. از آن‌جایی که هوانیروز جابه‌جایی نیروها را در منطقه پشت دشمن انجام می‌داد، با وجود این موانع و سلاح‌های ضد هوایی دشمن، امکان استفاده از این عملیات وجود نداشت. چون مرحله‌ هلی‌بُرن باید در منطقه پشت دشمن انجام شود. پس ماموریت انتقال نیروها از سایر نقاط از جمله غرب دزفول به جنوب اهواز و شمال خرمشهر،‌ به هوانیروز داده شد که پروازهای سنگین بالگرد شنوک و 214 هوانیروز در این مدت مثال زدنی است. [b]این توضیحات درباره نقش هوانیروز در بخش هلی برن نیروها بود. در مورد جابه جایی 101 تُن مهمات در عملیات بیت‌‌المقدس و خطرات این عملیات حساس توضیح دهید:[/b] در این مورد باید خطر حمل مهمات و مواد منفجره را به خطر پرواز منطقه جنگی اضافه کرد. حمل مواد خطرناک، قاعده و قانون خاصی دارد. ولی با همه این‌ها در عملیات بیت‌المقدس، گاهی مهمات به عنوان بار خارجی بالگرد، با استفاده از تور به صورت آویزان زیر بالگرد، به نیروها می‌رسید. وقتی بار، سنگین و از زیر بالگرد آویزان می‌شود، قدرت مانور خلبان را کم می‌کند. ولی این‌ها مانع از انجام ماموریت نمی‌شد. هوانیروز مقدار زیادی مهمات را در فاصله کوتاهی به جبهه‌ شمال خرمشهر منتقل کرد. در این زمینه هم خوشبختانه تلفات نداشتیم. [b]حد استاندارد حمل مهمات در هر سورت پروازی چقدر است؟[/b] این موضوع به نوع بالگرد بستگی دارد. بالگرد شنوک در هر سورتی پرواز، 4 تا 5 تن مهمات حمل می‌کند. بالگرد 214 هم توانایی حمل حدود 2 تن مهمات را دارد. [b]پس با این حساب، خلبانان مهمات را با ریسک بالاتری در هر سورتی پرواز در عملیات بیت‌المقدس جا به جا می‌کردند.[/b] بله. اما آن‌چه از وزن مهمات در پرواز با اهمیت‌تر است، چگونگی جمع‌آوری، ‌بار زدن و تخلیه آن‌هاست که خوشبختانه در عملیات بیت‌المقدس، به موقع و صحیح انجام شد. [b]همان طور که پیش از این اشاره کردید، قدرت آتش هوانیروز هم برای فرماندهان و رزمندگان اهمیت خاصی داشت. درباره جنبه‌های عملیاتی هوانیروز در بیت‌‌المقدس هم توضیح دهید:[/b] هر جا که پیشروی نیروها لازم بود، هوانیروز در کنار آتش سنگین توپخانه ارتش که روی نیروهای عراقی مدافع خرمشهر اجرا می‌شد، حضور داشت. هلیکوپترها با راکت‌ها و موشک‌های ضد تانک در هر خط، سه تا چهار تانک را منهدم می‌کردند و رزمندگان هم با دیدن بالگردهای کبرا و پیشروی آن‌ها در آسمان، روحیه مضاعفی پیدا می‌کرده و پیشروی را شروع می‌کردند. هوانیروز از اولین ساعت شروع عملیات بیت‌المقدس حضور داشت. به یاد داریم که شب عملیات، تا نزدیکی صبح بیدار بودم. وقتی عملیات شروع شد، برای استراحت رفتم تا کمی بخوابم. هنوز یک ساعت نشده بود که یکی از بالگردهای کبرای ما در ساحل کرخه کور، مورد اصابت تیر مستقیم تانک قرار گرفت و خلبانان علیرضا حراف و قدرت‌الله خدادادی به شهادت رسیدند. [b]هوانیروز همواره جزو نیروهای موفق نظامی بوده آیا ابتکار خاصی در عملیات بیت‌المقدس به کار گرفتید؟[/b] خلبانان در دوران آموزش، تئوری و اصول خاصی را فرامی‌گیرند. اما ما با توجه به ماهیت منطقه عملیاتی، اقدام می‌کردیم. یکی از ویژگی‌های جغرافیایی خوزستان، مسطح بودن آن بود. وقتی در منطقه غرب عمل می‌کردیم، با پرواز در کنار کوهستان و تپه ماهورها، به ناگاه بالای سر دشمن ظاهر می‌شدیم. اما در خوزستان این امکان وجود نداشت. پس به ناچار، با فاصله بسیار نزدیک به زمین پرواز می‌کردیم تا در تیررس دشمن نباشیم. تصور کنید بالگردی با سرعت 170 تا 180 کیلومتر در ساعت، در فاصله یک متری زمین پرواز کند. آن هم در خوزستانی که پر از کابل و مانع بود. اما خلبانان هوانیروز، این کار را انجام دادند که به آن N.O.E- Nap of the earth می‌گفتند. یعنی سینه‌مال به سمت دشمن می‌رفتند، ضربه می‌زدند و بر می‌گشتند. [b]پس احتمال برخورد نوک بالگرد به زمین و انهدام آن زیاد بود.[/b] بله. کوچکترین اشتباه خلبان، باعث برخورد با زمین می‌شد و تسلط پروازی بچه‌های هوانیروز در همین شیوه پروازی کاملاً‌ آشکار می‌شود. [b]آیا پس از فتح خرمشهر و بیرون راندن عراقی‌ها از خاک خرمشهر، تعقیب دشمن هم انجام شد یا این‌که فقط تا مرحله تثبیت پیش رفتید؟[/b] مرحله تعقیب دشمن در عملیات‌‌های بعدی مانند خیبر صورت گرفت. اما بعد از فتح خرمشهر، عملیات‌ پدافندی زیادی داشتیم. ارتش عراق، چندین بار تلاش کرد تا مجدداٌ به خاک خرمشهر نفوذ کند. این اقدام هم از ارتش تا بن دندان مسلح عراق، انتظار می‌رفت. در نهایت هم در شرق بصره، استحکامات فراوانی ایجاد کردند. باید اعتراف کرد هوانیروز نه تنها در بیت‌المقدس، بلکه در همه نبردها، حضور موفقیت‌آمیزی داشت. هر جا که آذوقه و آتش نبود، هوانیروز حضور پیدا می‌کردند و حامی نیروهای سپاه و ارتش در خط مقدم بود. لينك خبر : http://www.mashreghnews.ir/fa/news/122575/پرواز-بالگردهای‌هوانیروز-در-فاصله-یک‌متری-زمین[/align] [color=orange] منتقل شد به بخش جنگ 00Amin[/color]
  23. با سلام خدمت همه دوستان گرامي تمام موارد ذكر شده از مقاطع مختلف جنگ موقعيتها و فرصتهايي بوده كه در صورت استفاده بهينه از آنها اين امكان وجود داشت كه سرنوشت جنگ طور ديگري رقم بخورد . حتي در جنگ احد نيز چنانچه مسلمين فرمان دوم پيامبر را اطاعت مي كردند و در جنگ خارج از مدينه تنگه را رها نمي كردند و به اميد جمع آوري غناپم پس از شكست اوليه مشركين از كوه پايين نمي آمدند سرنوشت جنگ احد طور ديگري رقم مي خورد . شكست نظامي جنگ احد براي مسلمين نتيجه بي انضباطي نظامي و نافرماني آنها از فرمان حضرت رسول صل الله عليه و آله و سلم بود و نه صرفا نتيجه برگزاري جلسه مشورتي و تصميم به خروج از مدينه علي زغم نظر حضرت رسول صل الله عليه و آله و سلم مبني بر ماندن در مدينه . چرا كه اگر در هر صورت شكست در خارج از مدينه گريبانگير مسلمين مي شد و حفظ اسلام به خطر مي افتاد و پيامبر از اين امر مطمپن بود قطعا پيامبر به مصلحت اسلام عمل مي فرمود و سرنوشت مسلمين در پي يك تصميم شورايي به خطر نمي افتاد . در ميان فرماندهان نظامي ايران در زمان جنگ تحميلي و پس از فتح خرمشهر چه از سپاه و چه از ارتش افراد ولايت پذير كم نبودند و در صورتي كه تصميم به ورود به داخل خاك عراق توجيه نظامي قابل قبولي نداشت قطعا همين افراد جلوي اين تصميم را مي گرفتند . قطعا امام بيش از همه آن افراد نگران وضع انقلاب و اسلام و ايران بودند و بهتر از همه آنها رژيم صدام و خود صدام و اربابان همپيمانانش را مي شناختند . امام مي دانستند صدام اگر فرصت داشته باشد دوباره حمله خواهد كرد و اين مورد را نه تنها به مردم ايران بلكه به رژيمهاي عربي منطقه هشدار دادند و همه ديديم در پايان جنگ و پس از پذيرش قطعنامه ارتش عراق دوباره وارد خاك ايران شد كه پس از يك ماه و نيم تا دوماه جنگ شديد و رانده شدن مجدد از خاك كشورمان آتش بس را پذيرفت و پس از آن به يار قديمي خود در جنگ با ايران كويت حمله كرد و آن كشور را به عنوان استان 19 عراق ضميمه خاكش نمود امام در روز 21 بهمن سال 57 وقتي فرمان حكومت نظامي از راديو و تلويزيون پخش شد به مردم اعلام كردند در خانه ها نمانند و بيرون بياييند و حكومت نظامي را ناديده بگيرند . بسياري از افراد شاخص از جمله مرحوم طالقاني بر سر اين تصميم اما با ايشان بحث كردند اما امام از حرف خويش كوتاه نيامدند و در اين مورد هيچ نظر مشورتي را قبول نكردند تا انقلاب پيروز شد . قطعا اگر فرصت پس از پايان خرمشهر را آخرين فرصت ايران براي اتمام جنگ به نفع خود تشخيص مي دادند نظر هيچ كس را قبول نمي كردند .
  24. با سلام خدمت همه دوستان گرامي جناب TAHA-SH احتمالا شما نيز از تغيير رويه جناب علايي بعد از سال 88 مطلع هستيد و از يادداشت ايشان به مناسبت قيام مردم قم در دي ماه سال 56 كه بعد چاپ مقاله ارتجاع سرخ و سياه احمد رشيدي مطلق در روزنامه اطلاعات اتفاق افتاد با خبر مي باشيد و بازتابهاي آن را در رسانه هاو جامعه مشاهده كرده ايد . اگر مواضع چند سال قبل اين قبيل افراد را مطالعه بفرماييد با مواضع فعلي اين افراد زمين تا آسمان تفاوت را احساس مي كنيد . سپوال من اين است كه اگر جنگ تحميلي و دفاع مقدس ملت ايران با نتيجه اي غير از پذيرش قطعنامه 598 در تابستان سال 67 به پايان مي رسيد آيا نظر امام خميني پس از فتح خرمشهر اينقدر اهميت پيدا مي كرد ؟ آيا اگر ايران قطعنامه 598 را درست بعد از صدور قطعنامه مي پذيرفت و در حالي كه در فاصله 11 كيلومتري بصره قرار داشت با آتش بس موافقت مي كرد و سرنوشت جنگ به گونه ديگر رقم مي خورد اينقدر به نظر امام پس از فتح خرمشهر بها داده مي شد ؟ اگر ايران نيروهاي خود را به سوريه اعزام نمي كرد و عمليات رمضان 45 روز بعد از فتح خرمشهر انجام نمي شد بلكه قبل از احداث موانع و خاكريزهاي مثلثي در منطقه شلمچه و بلافاصله پس از فتح خرمشهر انجام مي شد و بصره سقوط مي كرد آيا باز هم كسي سراغ نظر امام پس از فتح خرمشهر مي رفت ؟ اگر در عمليات بدر سپاه 200 قايق بيشتر به كار مي برد يا 2 گردان نيروي اضافه تر در اختيار داشت ( صحبتهاي آقاي محسن رضايي در تلويزيون ) تا بتواند منطقه شرق دجله را حفظ كند و منطقه مورد نظر تثبيت مي شد همين صحبتهاي امروز موضوعيت پيدا مي كرد ؟ اگر پس از فتح فاو و تثبيت منطقه پس از 75 روز نبرد بي امان ايران آمادگي خود را براي پذيرش آتش بس به سازمان ملل اعلام مي كرد چه مي شد ؟ اگر زماني كه مك فارلين با كيك و كلت و كتاب انجيل با هواپيما به فرودگاه مهر آباد آمد ايران مذاكره در سطح بالا را مي پذيرفت و با توافق با آمريكا جنگ را تمام مي كرد چه مي شد ؟ شايان ذكر است دولت ريگان ايران را طرف پيروز جنگ مي دانست و به همين دليل نماينده فرستاد تا با طرف پيروز جنگ به توافق برسد . آنهايي كه كتاب عاليجناب سرخ پوش و عاليجنابان خاكستري را نوشتند و آقاي هاشمي را بابت راي مخالف راي امام در مورد ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر محكوم كردند و باعث شدند در انتخابات مجلس نفر 30 تهران شود به طوري كه مجبور به استعفا پيش از شروع مجلس شد . سال 84 در رقابت ميان آقاي هاشمي و احمدي نژاد طرف چه كسي را گرفتند ؟ خوب است سخن اما خطاب به ملت ايران را در فضاي نوشيدن جام زهر توسط ايشان يكبار ديگر مرور كنيم : [b]قسمتی از پیام امام خمینی رحمة الله علیه ۵۹۸ در پيام به روحانيون، مراجع، مدرسين، طلاب و ائمه جمعه وجماعات (منشور روحانيت) در مورد جنگ و قبول قطع نامه[/b] 3 اسفند 1367 ..... من امروز بر اين عقيده‏ام كه مقتدرترين افراد در مصاف با آنهمه توطئه‏ها و خصومتها و جنگ افروزيهايى كه در جهان عليه انقلاب اسلامى است، معلوم نبود موفقيت بيشترى از افراد موجود به دست مى‏آوردند. در يك تحليل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پيروزى بايد عرض كنم كه انقلاب اسلامى ايران در اكثر اهداف و زمينه‏ها موفق بوده است و به يارى خداوند بزرگ در هيچ زمينه‏اى مغلوب و شكست خورده نيستيم، حتى در جنگ پيروزى از آن ملت ما گرديد و دشمنان در تحميل آنهمه خسارات چيزى به دست نياوردند .. البته اگر همه علل و اسباب را در اختيار داشتيم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاترى مى‏نگريستيم و مى‏رسيديم ولى اين بدان معنا نيست كه در هدف اساسى خود كه همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده‏ايم. هر روز ما در جنگ بركتى داشته‏ايم كه در همه صحنه‏ها از آن بهره جسته‏ايم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده‏ايم، ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده‏ايم، ما در جنگ، پرده از چهره تزوير جهانخواران كنار زديم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناخته‏ايم، ما در جنگ به اين نتيجه رسيده‏ايم كه بايد روى پاى خودمان بايستيم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شكستيم، ما در جنگ ريشه‏هاى انقلاب پر بار اسلامى‏مان را محكم كرديم، ما در جنگ حس برادرى و وطن دوستى را در نهاد يكايك مردمان بارور كرديم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان داديم كه عليه تمامى قدرتها و ابرقدرتها ساليان سال مى‏توان مبارزه كرد، جنگ ما كمك به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطين را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد كه تمامى سردمداران نظامهاى فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت كنند، جنگ ما بيدارى پاكستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود كه صنايع نظامى ما از رشد آنچنانى برخوردار شد و از همه اينها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابى در پرتو جنگ تحقق يافت. همه اينها از بركت خونهاى پاك شهداى عزيز هشت سال نبرد بود، همه اينها از تلاش مادران و پدران و مردم عزيز ايران در ده سال مبارزه با امريكا و غرب و شوروى و شرق نشأت گرفت. جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نيست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ايمان و رذالت بود و اين جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد. چه كوته نظرند آنهايى كه خيال مى‏كنند چون ما در جبهه به آرمان نهايى نرسيده‏ايم، پس شهادت و رشادت و ايثار و از خودگذشتگى و صلابت بيفايده است! در حالى كه صداى اسلامخواهى افريقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام شناسى مردم در امريكا و اروپا و آسيا و افريقا يعنى در كل جهان از جنگ هشت ساله ماست .. [b]من در اينجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحليلهاى غلط اين روزها رسماً معذرت مى‏خواهم و از خداوند مى‏خواهم مرا در كنار شهداى جنگ تحميلى بپذيرد. ما در جنگ براى يك لحظه هم نادم و پشيمان از عملكرد خود نيستيم. راستى مگر فراموش كرده‏ايم كه ما براى اداى تكليف جنگيده‏ايم و نتيجه فرع آن بوده است.[/b] ملت ما تا آن روز كه احساس كرد كه توان و تكليف جنگ دارد به وظيفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان كه تا لحظه آخر هم ترديد ننمودند، آن ساعتى هم كه مصلحت بقاى انقلاب را در قبول قطعنامه ديد و گردن نهاد، باز به وظيفه خود عمل كرده است، آيا از اينكه به وظيفه خود عمل كرده است نگران باشد؟ نبايد براى رضايت چند ليبرال خود فروخته در اظهارنظرها و ابراز عقيده‏ها به گونه‏اى غلط عمل كنيم كه حزب اللَّه عزيز احساس كند جمهورى اسلامى دارد از مواضع اصولى‏اش عدول مى‏كند. تحليل اين مطلب كه جمهورى اسلامى ايران چيزى به دست نياورده و يا ناموفق بوده است، آيا جز به سستى نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمى‏شود؟! تأخير در رسيدن به همه اهداف دليل نمى‏شود كه ما از اصول خود عدول كنيم. همه ما مأمور به اداى تكليف و وظيفه‏ايم نه مأمور به نتيجه. اگر همه انبيا و معصومين- عليهم السلام- در زمان و مكان خود مكلف به نتيجه بودند، هرگز نمى‏بايست از فضاى بيشتر از توانايى عمل خود فراتر بروند و سخن بگويند و از اهداف كلى و بلند مدتى كه هرگز در حيات ظاهرى آنان جامه عمل نپوشيده است ذكرى به ميان آورند. در حالى كه به لطف خداوند بزرگ، ملت ما توانسته است در اكثر زمينه‏هايى كه شعار داده است به موفقيت نايل شود. ما شعار سرنگونى رژيم شاه را در عمل نظاره كرده‏ايم، ما شعار آزادى و استقلال را به عمل خود زينت بخشيده‏ايم، ما شعار «مرگ بر امريكا» را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمان در تسخير لانه فساد و جاسوسى امريكا تماشا كرده‏ايم، ما همه شعارهايمان را با عمل محك زده‏ايم. البته معترفيم كه در مسير عمل، موانع زيادى به وجود آمده است كه مجبور شده‏ايم روشها و تاكتيكها را عوض نماييم. ما چرا خودمان و ملت و مسئولين كشورمان را دست كم بگيريم و همه عقل و تدبير امور را در تفكر ديگران خلاصه كنيم؟. صحيفه امام، ج‏21، ص: ۵-۲۸۳ لينك : http://resolution598.blogfa.com/post-6.aspx
  25. هجوم وحشیانه و گسترده رژیم بعث عراق در آخرین روز شهریور 1359، حادثه ای بزرگ را در تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت رساند که سرانجام به خلق حماسه ای جاودان و حیرت انگیز در تاریخ سرزمین ایران انجامید. این جنگ از دیدگاه عرفانی و معنوی حضرت امام، برای ملتی که به تازگی از استبداد رژیم شاهنشاهی رهایی یافته بود، یک "امتحان الهی" قلمداد شد. "جنگ هم یک مسأله‌ای بود که انسان خیال می‌کرد بسیار مهم است، لکن معلوم شد که منافعش بیشتر از ضرر هایش بود. آن انسجامی ‌که در اثر جنگ بین همه قشرهای مردم پیدا شد و آن معنای روحانی و معنوی که در خود سربازان ارتش و ژاندارمری و سپاه پاسداران به نمایش گذاشته شد و آن روح تعاونی که در همه ملت از زن و مرد در سرتاسر کشور تحقق پیدا کرد، به دنیا فهماند که این مسأله ای که در ایران است با همه مسائل جداست." (صحیفه نور، ج16ص19) همچنین امام جنگ را برای ملت مقاوم و مبارز ایران ، عامل آگاهی، حرکت و خروج از فترت و سستی می‌دانست:"وقتی یک جنگی شروع شود، ملت ما بیدار می‌شود، بیشتر متحرک می‌شود." (صحیفه نور،ج13،ص157) علل تجاوز دشمن از دیدگاه حضرت امام : رژیم بعث عراق که خود آغازگر تجاوز به میهن اسلامی ایران بود در همان روزهای شروع جنگ برای فریب افکار عمومی جهان و ملتهای مسلمان و اعراب منطقه، علل ذیل را برای این تهاجم برشمرد: 1ـ الزام ایران به شناسایی حاکمیت عراق بر اروند رود. 2ـ بازگرداندن سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به اعراب. 3ـ قطع دخالت ایران در امور داخلی عراق. 4ـ مجبور کردن ایران به پذیرش خودمختاری برخی از استانهای مرزی همچون خوزستان و کردستان. هر چند مجامع و محافل بین المللی در روزهای آغاز جنگ به گمان پیروزی نظامی عراق، درباره دلایل واقعی عراق سکوت اختیار کردند، اما هنگامی که عراق را در نابودی انقلاب اسلامی ناکام دیدند اعتراف کردند که رژیم عراق به قصد سرنگونی نظام اسلامی ایران و شکست انقلاب اسلامی و پیشگیری از نفوذ آن به جهان اسلام و خاورمیانه به ایران حمله کرده است. امام خمینی که از اهداف دشمن و استکبار جهانی در رویارویی با انقلاب اسلامی شناخت ژرف و عمیقی داشت در روزهای آغازین جنگ ریشه و علت تهاجم را در چند موضوع مهم مشخص و تبیین نمودند: 1ـ اسلام خواهی نظام و حکومت اینکه انقلاب اسلامی برای تحقق حاکمیت دینی به وجود آمده و بر مسائلی همچون رهایی از سلطه بیگانگان، قطع رابطه با رژیم اشغالگر قدس، تأکید بر مشترکات اسلامی و وحدت فرقه های اسلامی اصرار دارد، واکنش و مخالفت استکبار جهانی را برانگیخت و بر دشمنی آنان افزود. حضرت امام در این باره می‌فرمایند:"اینکه می بینید عراق به ایران حمله می‌کند، علتش گرفتن چهار وجب خاک نیست، بلکه علت اصلی آن ترس آنها از حکومت اسلامی و اتحاد اسلامی است." (صحیفه امام، ج15، ص5) "جرم واقعی ما از دید جهان خواران و متجاوزان، دفاع از اسلام و رسمیت دادن به حکومت جمهوری اسلامی به جای نظام طاغوت ستمشاهی است." (صحیفه نور، ج20، ص116) 2ـ جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی حرکت توفنده انقلاب اسلامی برای رهایی از ظلم بانگ بیدار باش را برای خفتگان در چنگال استعمار به صدا درآورد و استکبار جهانی که این خیزش اسلامی را برنمی‌تابید برای مهار آن به جنگ متوسل شد. "آنها - استکبار جهانی- می‌دانند که مردم کشورهای اسلامی در مقابلشان می‌ایستند و همچنین است مردم کشورهای غیر اسلامی که متوجه ما هستند، مثل سیاهپوستان." (صحیفه نور، ج18، ص112) 3ـ دشمنی شیطان بزرگ با پیروزی انقلاب اسلامی سلطه 30 ساله آمریکا بر فرهنگ، اقتصاد، سیاست و نیروهای مسلح ایران پایان یافت. اخراج مستشاران نظامی آمریکا، قطع رابطه سیاسی و اقتصادی، تصرف لانه جاسوسی و مخالفت جمهوری اسلامی ایران با سیاست های استکباری آمریکا در منطقه خلیج فارس خواب آمریکا را برای سلطه مجدد بر ایران آشفته ساخت. "قدرتهای بزرگ که دستشان از مخازن بزرگ ایران کوتاه شده است و سلطه و قدرتشان با همت ملت ایران و قوای مسلح آن قطع گردیده است، اکنون به دست و پا افتاده اند تا با جنگ افروزی بین برادران، سلطه خود را اعاده کنند و چپاولگری خود را از سر گیرند." (صحیفه نور، ج13، ص119) 4ـ تبانی اسرائیل و آمریکا نکته مهمی که در تحلیل علل تحمیل جنگ از نظر حضرت امام مخفی نماند، دشمنی رژیم غاصب اسرائیل با اهداف و سیاست های انقلاب اسلامی در جهان اسلام است. رژیم ستمشاهی از قوی ‌ترین پشتیبانان و هم پیمانان اسرائیل در منطقه خاورمیانه محسوب می شد که با پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها ضربه سختی به اسرائیل وارد آورد بلکه عامل مهمی در بسیج مسلمانان علیه سیاست های غاصبانه این رژیم گردید. لذا یکی از راههای جلوگیری از وحدت مسلمانان، تبانی اسرائیل و آمریکا برای تحمیل جنگ علیه ایران بود. برخی از سردمداران اسرائیل با خوشحالی اعتراف کردند که ما از درگیری ایران و عراق شدیداً شادمان هستیم زیرا با تحلیل رفتن قدرت نظامی عراق و ایران، اسرائیل با خطر بزرگی روبرو نیست و فرصت می‌یابد تا سیاست توسعه طلبانه خود را ادامه دهد. (روزنامه اطلاعات2/7/59 به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس) "قدرتهایی که باید صرف برانداختن اسرائیل و نجات بیت المقدس بزرگ شود، با تبانی بین شیاطین بزرگ و صهیونیسم جهانی و بین حزب بعث ، صرف هجوم بر ضد مخالف سرسخت اسرائیل و آمریکا شد و می‌شود." (صحیفه نور، ج15، ص158) 5ـ توسعه طلبی رژیم عراق پس از فروپاشی رژیم ستمشاهی ایران که با حمایت آمریکا سال ها ژاندارم منطقه بود، این منطقه عملاً با خلاء قدرت سیاسی و نظامی مواجه گردید. از منظر امام این حادثه حاکمان قدرت طلب عراق را تحریک کرد تا با تهاجم به ایران و برتری نظامی خود در منطقه، حاکمیت خود را بر خلیج فارس تحمیل کند. همچنین خلاء قدرت در رهبری اعراب رژیم عراق را وسوسه کرد تا شاید در این موقعیت بتواند رهبری اعراب را به دست بگیرد. "صدام در تهاجم خود به این کشور اسلامی نقشه رهبری خود بر اعراب و منطقه و ژاندارمی خلیج فارس را تعقیب می‌کرد و آمریکا نیز از جهالت و غرور و بلند پروازی صدام استفاده کرد و او را به هجوم به ایران واداشت." (صحیفه نور، ج19، ص292) 6ـ مساعد بودن شرایط داخلی شرایط سیاسی داخل کشور در اوایل سالهای انقلاب، زمینه مناسب سیاسی و روانی را برای حمله عراق آماده کرده بود. وجود تنش های سیاسی، ضعف بنیه نظامی ارتش به علت اخراج مستشاران نظامی و دستگیری تعدادی از افسران نظامی خائن در کودتای شهید نوژه، اختلاف نظر مسئولان و خیانت بنی صدر اولین رئیس جمهوری ایران، زمینه مناسب شکل گیری تهاجم بود. "صدام را وادار کردند که به این کشور اسلامی حمله کند و بعضی از اشخاصی که آن وقت سردمدار بودند خیانت کردند به این کشور و در عین حالی که اطلاع داشتند چیزی نگفتند." (صحیفه نور، ج16، ص107) گواه خیانت بنی صدر در اوان جنگ، داشتن حالت انفعالی در مقابل هجوم دشمن، عدم تحرک جدی برای بیرون راندن دشمن و به کار نگرفتن نیروهای عظیم مردمی در یگانهای رزمی در طول مدت ریاست جمهوری و جانشینی فرماندهی کل قوای او است که پس از عزل وی این مشکل جدی بر طرف شد و عملیات های مهم پی در پی با حضور جوانان پرشور بسیجی انجام گرفت. "البته با خیانت بعضی ها که آن وقت بودند یک جاهایی را به غافلگیری گرفتند لکن آن وقتی که جوانها در مقابلشان ایستادند دیگر نتوانستند یک قدم پیش بیایند." (صحیفه نور، ج15،ص423) ماهیت جنگ تحمیلی از دیدگاه حضرت امام خمینی: در روزهای آغازین جنگ شبهاتی درباره دفاع مشروع مطرح می‌شد. زمینه بروز این شبهات، اسلامی بودن کشور عراق و مسلمان بودن آنها بود. از این رو امام خمینی به دفع این شبهات و تبیین ماهیت جنگ و متجاوزان پرداختند تا رزمندگان با بصیرت کامل به دفاع مقدس خویش ادامه دهند. ماهیت جنگ عراق علیه ایران از دیدگاه امام دارای سه مشخصه ذیل بود: 1ـ جنگ اسلام و کفر با مروری بر عملکرد حزب بعث عراق از آغاز تسلط بر کشور عراق که با کودتا انجام پذیرفت تا کنون، مخالفت شدید آنان با احکام و قوانین اسلامی به خوبی مشهود است. امام به عنوان یک مرجع دینی سالهای متمادی در عراق تبعید بودند و از نزدیک شاهد فعالیتهای ضد دینی آنان بود، می‌فرمود: "ما حزب بعث عراق را می‌شناسیم و می‌دانیم که این‌ها به اسلام عقیده ندارند و دشمن اسلامند و اسلام را خار راه خویش می‌دانند و صدام حسین این جنگ را بر ملت مسلمان ایران تحمیل کرد. ما کسانی را که از اصول اسلام و قرآن کریم انحراف حاصل می کنند و به قتل عام مسلمانان می‌پردازند را مسلمان نمی‌دانیم... و شما – رزمندگان – برای حفظ اسلام دارید جنگ می‌کنید و صدام برای نابودی اسلام، الان اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است." (صحیفه نور، ج13 و 15، ص197 و 53) 2ـ جنگ حق و باطل از معیارهایی که نشان می‌دهد ملتی در یک حرکت و عمل در موضع حق یا باطل قرار دارد، انگیزه های درست یا نادرستی است که از انجام آن دارد. رژیم عراق با انگیزه نابودی انقلاب اسلامی و تصرف بخشهایی از میهن اسلامی تجاوز به خاک ایران را آغاز کرد و برای تحقق آن از هیچ جنایتی فرو گذار نکرد، اما رزمندگان اسلام با انگیزه دفاع از اسلام و ارزشهای اسلامی پا به عرصه جنگ گذاشتند. "این جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزشهای اعتقادی – انقلابی و ما در مقابل ظلم ایستاده ایم." (صحیفه نور، ج15، ص229) 3ـ جهاد دفاعی ماهیت جنگ ایران در برابر عراق از دیدگاه حضرت امام جهاد دفاعی بود: "ایران برای خدا قیام کرده است، برای خدا ادامه می‌دهد و جز دفاع، جنگ ابتدائی با هیچ کس نخواهد کرد." (صحیفه نور،ج16، ص68) رژیم عراق همزمان با هجوم گسترده خود به شهرهای غربی و جنوبی، مناطق مسکونی و اقتصادی دیگر شهرها را با بمب، توپ و موشک هدف قرار می‌داد. امام پس از مشورت با مسئولان و فرماندهان نظامی، سیاست دفاعی کشور را بر هجوم پیشگیرانه بنیان نهاده و فرمودند:[b][color=blue]"وارد شدیم در عراق برای اینکه نگذاریم هر روز شهرها مورد حمله واقع شود و می‌خواهیم این حملات را به حدی برسانیم که نتوانند کاری بکنند و این یک دفاعی است که ما داریم." (صحیفه نور، ج16،ص223)[/color][/b] ایشان خطاب به فرماندهان نظامی، سیاست پیشروی در داخل خاک عراق را اینگونه ترسیم نمودند: [b][color=red]"تکلیف ما اینست که جلوی اینکار را بگیریم. تکلیف ما این است که تا هر کجا که جلوگیری از این امر لازم است، پیش برویم و تا هر کجایی که باید دفاع کرد، پیشروی باید کرد." (صحیفه نور، ج16، ص28)[/color][/b] حضرت امام ضمن تبیین علت ورود به خاک عراق از نظر سیاسی و نظامی، از این اقدام به عنوان اهرمی برای فشار به مجامع بین المللی استفاده می‌کند و اتمام عملیات دفاعی رزمندگان را در خاک عراق متوقف بر پذیرش خواسته های جمهوری اسلامی می داند. لينك : http://www.tebyan.net/godlypeople/battlefieldculture/elderlytalks/2010/9/22/137738.html