STORM

Members
  • تعداد محتوا

    358
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های STORM

  1. پاورقي فارس از خاطرات سرلشكر«رعد حمداني»(3): در 4/10/1980 عراق يك بيانيه رسمي منتشر كرد وامادگي خود را براي آتش بس يكجانبه از 5/10/1980 اعلام نمود. بامداد روز 23/9/1980 فرارسيد كه دهها هواپيماي جنگنده ايراني دست به حمله انتقامجويانه زدند و چند هدف مهم در بغداد را مورد حمله قرار دادند و براي نخستين بار بود كه صداي آژير حمله هوائي در بغداد بگوش رسيد ونشان مي داد كه خطر از سمت شرق مي آيد . طي مسير ما در خيابانها بغداد ، بارها اتومبيلهاي آتش نشاني و آمبولانسها راه ما بسته بودند والبته احساسات معنوي مردم دست كمي از احسات رزمندگان ما نداشت . پس از مدتي خبرهاي راديوي ما اشاره كردند كه 78 هواپيماي دشمن بر فراز بغداد سرنگون شده است كه البته مشخص بود دو طرف در روزهاي نخستين جنگ در عنوان كردن خسارات يكديگر مبالغه مي كنند، چون از اطلاعات فني وتخصصي كافي برخوردار نيستند. در ساعت 8:00 همان روز به مندلي رسيدم ودريافتم كه تيپ زرهي 12 جاي خود را با تيپ 4 بفرماندهي سرتيپ ستاد عبد الستار معيني تغيير داده است و در حال حاضر در محور خانقين ــ كاني ماسي ــ نفت خانه قرار دارد و دو ساعت پس از ان من در اتاقي در يك ساختمان ساده مربوط به نيروي حفاظت از نفت بودم كه نامه پيوستن خود را به فرمانده لشگر سرتيپ ستاد " محمد ويس " تحويل مي دادم ودر ان هنگام مسئول تشكيلات حزبي " محمد بلال " ( كه بعدها و در دهه نود قرن گذشته به اتهام توطئه عليه پرزيدنت صدام حسين اعدام گرديد ) و همچنين افسر اول ستاد سرگرد صباح عجيل و سرگرد ستاد مهند أعظمي در اتاق حضور داشتند. پس از معرفي خودم و تحويل نامه بهمراه أفسر ستاد اطلاعات ( أبو قتيبه ) از اتاق بيرون امديم ومن دوستي قديمي با وي داشتم و با روش انتقاد آميز مسخره اي كه از او مي شناختم و با تعبيرهاي مردمي قديمي به من فهماند كه تيپ پياده مكانيزه 46 بفرماندهي سرتيپ ستاد عبد الحافظ حبيب با مقاومت شديدي روبروست و زمينه مانور در برابرش بسيار تنگ است و اينكه مأموريت تيپ ما پيشروي بسوي " نفت شاه " است وپس از آن گردش براست بسوي سومار براي برقراري تماس با تيپ چهارم و تيپ پياده هشتم بفرماندهي سرتيپ ستاد سلمان شجاع مي باشد وپس از آن پيشروي در عمق " گيلان غرب " بدون انكه مشروح طرح و مسئوليتها و هدفهاي اين سه تيپ را بيان نمايد ، كه البته چنين مي نمود كه بسيار مرموز وهدف كلي ان رسيدن به " گيلان غرب " است. نخستين شب را در اين پايگاه جديد گذراندم بخصوص كه با هيچيك از كسانيكه در آنجا بودند آشنايي نداشتم به استثناي آن دوست گوشه نشين و خواب آلودم كه بسختي مي توانستم او را پيدا كنم . اولين برداشت من از اين آقايان اين بود كه آنها از روحيه بالا و توانمندي بسيار خوب برخوردار بودند ولي در عين حال يك گروه ناهماهنگ مي باشند و از تجربه تشكيلاتي برخوردار نيستند همچنانكه شب گذشته در مقر تيپ زرهي سوم ديدم و اين البته طبيعي مي نمود چون " تيپ دوازدهم " جديد التأسيس بود و ستاد ان از نبود يك شخصيت برجسته كه همانا مي بايست رياست ستاد انرا برعهده مي گرفت رنج مي برد واين سمت همچنان خالي بود. و اين در حالي بود كه خبرها بطور پياپي از ديگر مناطق عملياتي به ما مي رسيد كه پيروزيها و رخنه كردنهاي واحدهاي ما در عمق خاك ايران صورت مي گيرد اما پيروزي با ما نبود تا انكه در شب 26 ــ 27/9/1980 تيپ ما توانست مأموريت خود را انجام دهد و مقدمه تيپ ما با نيروهاي خط مقدم تيپ هاي چهارم وهشتم در گيلان غرب در خاك ايران به يكديگر رسيدند چون هدف اين سه يكي بود . البته نقشه هاي تهيه شده از سوي رياست ستاد ارتش عراق دقيق ومشخص نبود وبا واقعيت در صحنه همسو نبود وبه گزارشهاي اطلاعاتي نياز داشتيم . از جمله اينكه بعضي از راهها قابل استفاده بوسيله نيروهاي ما نبود و در عين حال بعضي از راههاي كوهستاني بود ويا دره هاي عميق بود از جمله جاده سومار ــ دارامان ـــ گيلان غرب . كه در نتيجه بعضي از واحدها ناچار به توقف گشتند تا راههاي جايگزين پيدا كنند و طي اين اقدامها نيروهاي ما در يكديگر تداخل پيدا كردند وباعث درهم آميختگي شديد شد. در اين ميان تيپ زرهي دهم از لشكر دهم كه بفرماندهي سرهنگ ستاد محمود شكر شاهين بود ، درآغاز تعرض نيروهاي به خاك ايران تحت فرماندهي لشكر ما شده بود و توانست نبرد سومار به سود ما به پايان برساند و چندين گروه ومجموعه از نيروهاي دشمن ايراني را نابود كرد وبسياري ديگر را وادار به عقب نشيني از عمق خاك ايران كرد. در اين واحدها ما سرگرم جمع آوري اسرا و اعزام زخمي هايمان به پشت جبهه و جمع آوري اسلحه وديگر غنايم جنگي شديم وچنان مي نمود كه ما در يك رؤيا بسر مي بريم چون ما در" سومار" و " نفت شاه " بوديم و در استانه " گيلان غرب " ، " سرپل ذهاب " ،" خفاجيه " ، " مهران " ، " دزفول " ،" محمره " ( دزفول ) ، " احواز" و " آبادان " قرارداشتيم و ماه " اوت " به پايان رسيد و نيروهاي ما در خاك ايران دوبرابر خاك لبنان را اشغال كرده بودند. نخستين مركز فرماندهي ما در خاك ايران در سه راه " اردوبان " كنار جاده ميان سومار ونفت شاه قرار داشت در آن هنگام احدهاي نظامي ما همچنان در حال رفت وآمد در اين جاده بودند كه اسراي بيشتر واسلحه به غنيمت گرفته بهمراه خود داشتند. در اين ميان آشوب اردوگاه لشكر مارا فراگرفت و محدوده اين لشكر مشخص نبود ومجموعه فرماندهي بصورت يك واحد حركت وجابجايي ومتوقف مي گرديد كه در نتيجه ناچار شدم بهنگام شب ملاحظاتي را با شرمندگي در اين باره عنوان كنم تا شايد انگيزه تحولي را بوجود اورم سخنانم را اينچنين آغاز كردم كه ممكن است در اين وضعيتي كه داريم همگي درتاريكي شب يكجا بوسيله سربازان ايراني كه احتمالاً دوباره سازماندهي شده اند به اسارت درآرييم واينكه در نتيجه براي فرماندهي كل چه وضعيتي پيش خواهد آمد و پيشنهاد كردم كه فرماندهي ما بصورت مركزي و پشتيباني در عقب تقسيم گردد و در اين ميان گروههايي ميان اين دو بخش در حال رفت و آمد باشند تابتوان بهتر بر واحدها نظارت كرد و جبهه هاي ديگري را باز نمود ومواضع را تثبيت كرد و فرمانده و دبير كل تشكيلات حزبي نيز بلافاصله با اين پيشنهاد موافقت كردند و مرا مأمور نمودند با افسر ستاد لشگر هماهنگي هاي لازم را بعمل آورم ولي در عين حال بعضي از حاضران به گونه اي در اين باره مرا نكوهش كردند بدين معني كه من از صلاحيتهاي خود پا را فراتر گذارده ومسائلي را مطرح كردم كه در چهارچوب صلاحيت ديگران بوده است بخصوص كه من هنوز يك سرگرد هستم . در نتيجه ان شب را بر روي زمين بخواب رفتم در حاليكه همگي خودرو داشتند وزودتر بخواب رفتند. با آغاز 1/10/1980 دشمن دست به يك سلسله از عمليات شناسائي زد و واحدهاي خود را در عمق فرستاد و توپخانه او نيز به گلوله باران مواضع ما پرداختند . در اين زمان ما كندن را فراموش كرده بوديم چون گمان مي كرديم جنگ در آستانه پايان است . شب 3/10/1980 نخستين شب باراني در منطقه عملياتي ما بود و در ان هنگام ما مأموريت يك واحد رزمي اعزامي خودي را پيگيري مي كرديم كه براي شناسائي مواضع توپخانه سنگين دشمن را كشف نمايد كه در روز همچنان ما را زير آتش خود از پائين كوه " كرشكين " در انتهاي منطقه سومار گرفته بود وهمچنين مواضع يكي از گروهانهاي تيپ پنجم كوهستاني بفرماندهي سرگرد ستاد مازن جنابي كه تحت فرماندهي ما در آمده بود مورد بررسي قرار دهند . در آن هنگام از افسر ارتباط لشكر دوم پاسخي در مورد تقويت منطقه ما با اعزام يك تيپ پياده و چند واحد توپخانه براي كنترل مناطق برجسته در منطقه عملياتي كوهستاني خواستيم . ونيز خواستار افزايش واحدهاي دفاع هوائي شده بوديم تا با حملات هواپيماهاي دشمن بمقابله بپردازيم بخصوص كه اين هواپيماهاي مركز فرماندهي تيپ پياده مكانيزه 46 مارا در روز قبل منهدم كرده بودند و پاسخ لشكر بسيار خشمگين بود و فرماندهي لشكررا به از دست دادن روحيه معنوي و ابتكار عمل متهم كرده بود. در 4/10/1980 عراق يك بيانيه رسمي منتشر كرد وامادگي خود را براي آتش بس يكجانبه از 5/10/1980 اعلام نمود .واين براي فراهم كردن فرصتي گرانبها براي صلح بود كه طي ان از ايران درخواست كرد براي جلوگيري از خونريزي بيشتر ميان دو همسايه مسلمان انرا بپذيرد . در عين حال دستوري به ما رسيد كه تمامي تأسيسات نظامي كه براي حمله به مرز عراق ساخته شده بود منهدم گردد. اما ايران اين پيشنهاد را نپذيرفت ورئيس جمهوري وقت ابو الحسن بني صدر اين ابتكار عمل عراق را گامي بعقب برشمرد. ادامه دارد ترجمه: زيبا ميرزا محمدي ويژه نامه خبرگزاري فارس در هفته دفاع مقدس
  2. سرلشكر«رعد حمداني» در خاطرات خود نوشته است: براي حمله به ايران،فرودگاه‌هاي «امارات متحده عربي» پشتيبان ما بودند به نوشته وي، پيشرفت امكانات براي هواپيماهاي ما تا جايي كه توانستند به اهدافي تا جزيره لارك نزديك تنگه هرمز در جنوب خليج فارس برسند كه خسارت زياد اقتصادي و نفتي به ايران وارد كرد و بعضي از اوقات بعضي از هواپيماهاي ما در فرودگاه‌هاي امارات متحده عربي فرود مي‌آمدند. جنگ در فاو بعد از شكست در تلاش‌هاي پيشين براي جنگ به شيوه‌ استاندارد، تبديل به جنگ به شيوه‌ غيراستاندارد شده بود. و دشمن شجاعت زيادي را در مقاومت در اراضي كه چند روز قبل به دست آورده بود،‌نشان داد. همانطور كه روش حمله از يك خط شروع واضحي آغاز نمي‌شد گاه حركت در حد سياه سنگين سلاح بود وگاه حمله‌هاي پي در پي و گاه حمله‌هاي واحد ثمره‌ بيشتري داشت. بمباران توپخانه‌اي شبانه‌روزي كه هيچ بمباراني پيش از آن به پاي آن نمي‌رسد، به اضافه پرتاب بيش از 250 موشك، از نوع "يونا"‌ زمين به زمين و اين اتفاقات در زمان متوالي از 7/3 تا 21/3 ادامه داشت. هوا به شدت سرد و باراني بود كه اثر بدي وي عمليات و حمله‌هاي ما مي‌گذاشت و جنگ را به شدت كند كرده بود. همچنين به خاطر نابودي بخش‌هايي از تجهيزات هوايي و موفقيت‌ها شكر اول شمال قصر كه مناطق گردان‌هاي 504 از دشمن را باز پس گيرند و همچنين با دو هجوم پشت سر هم شكر چهارم به بخش شرق‌العماره قسمتي از منطقه اشغال شده الشرهاني قسمتي از مناطق فكه و منطقه ؟؟ هم پس گرفته شد. لشكر دوم هجوم ديگري را بر منطقه حران آغاز كرد اين مسير عمليات نظامي، صبورانه با هدف بهره‌بردن از فرصت جزيي بدست آمده. براي بقيه بخش‌هاي عمليات عليه دشمن بود. به خاطر اينكه او را مجبور كنيم براي فراواني نيروهاي ذخيره‌اش. و اين در حالي بود كه دشمن هيچ اهميتي براي آن قايل نبود. در پي اين جريان در روز بيست و دوم دو حمله از دو لشكر اول و پنجم اتفاق افتاد و باعث پس گرفتن مناطق متعدد كوهستاني در منطقه بنجوين وحاج عمران و از محدوده كوه كردكو شدد و دو حمله با بمباران هوايي، استراتژيك تدارك ديده شده كه منابع اقتصادي در عمق ايران مثل پالايشگاه نفت در اصفهان و خراب كردن پل استراتژيك قطور كه ايران را به تركيه وصل مي‌كرد و همچنين پلي كه ايران را به اتحاد جماهير شوروي متصل مي‌كرد و اين در حالي بود كه دشمن در تلاش براي حفظ كردن پيروزي‌هايش در فاو بود. 4/5/1986 گردان زرهي 70 به رهبري سرهنگ دوم عبدالله ميرخزعل با حمله‌اي بي‌باكانه و سريع، انجام داد و شهر مهران ايران را اشغال كرد واعلام كرد كه مهران مهريه‌ فاو است. 1/7/1986 اعلام شد كه دشمن براي بازپس‌گيري مهران از دست نيروهاي ما هجوم آورده و در اين موقعيت هنوز قرارگاه دشمن در شبه‌جزيره‌ها و بر رغم همه هجوم‌هاي نيروهاي ما براي مقابله با ايران، پا بر جا بود. فرصت اشغال پيش آمده مناسب بود براي توقف فعاليت‌هاي هجومي و بسنده كردن به عمليات‌هاي دفاعي و فراخواندن نيروهاي گارد جمهوري براي تنظيم دوباره عمليات فرماندهي و آماده‌سازي معضل و جدي‌نيروها به جاي آزادسازي فاو در فرصتي مناسب كه دست خواهد داد و از پس آن هم تصميم براي عمليات ديگري با توسعه دادن بيشتر نيروهاي گارد جمهوري از طريق بوجود آوردن تشكيلات متعدد زره‌پوش و مسلح؛ پياده نظام و كماندوها بود تا قدرت‌ گارد جمهوري بيشتر شود و هم اينها با هدف آزاد سازي فاو بود. و لشكر 7 هم براي همين منظور آماده‌سازي شد. و طي همين زمان موقعيت بخش اعظم گردان 17 زره‌پوش به رهبري سرهنگ مويدالهاني در بخش بدره در شرايط سخت تابستان ا؟؟ برقرار داشتند. تشكيلات گارد جمهوري براي آماده سازي موقعيت‌ها به منطقه محصور بين دو پاسگاه اسخيه قديم وجديد حركت كردند وبدشانسي با بخش 4 گارد جمهوري همراه شد چرا كه اين بخش با يك موشك ويران شد و فرمانده بخش، سرهنگ خضر العامري شهيد شد وجلودار سپاه خلف العبيدي مجروح شد. 2/7/1986 بر واحد نظامي خود پيوستم و چرا كه دو ماه در بيمارستان به دليل لغزش غضروفي شديد كه بر اثر اصابتي در عمليات تاج‌الممارك يك سال پيش وارد شده بود بستري بودم و در جه حرارت در آن روز 54 درجه بود و هدف عملياتي محافظت از يك سلسله مناطقي بود كه بر پايين‌ترين سطوحي كه دشمن بر آنها سيطره داشه بود. قرباني‌هاي بخش‌ها تا آغاز ماه آوريل آگوست، 90 شهيد و مجروح بود. در 14/9 به دليل شرايط جسمي، به بخش فرماندهي لشكر زره‌پوش مدينه منوره كه به تازگي شكل گرفته بود پيوستم و منصب معاونت اداره آذوقه و خوار و بار گردان را بر عهده گرفتم. اين بخش فرماندهي از تشكيلات زره‌پوش گردان 2 گارد جمهوري ‌و گردان زره‌پوش گارد جمهوري كه مدتي بود فرماندهي آن راسرگرد ضيا ما هر به عهده گرفته بود، تشكيل مي‌شد. و با تشكيل گردان پياده نظام بغداد به رهبري سرهنگ كامل ساجد با دسته‌هاي پياده نظام مسلح 4 و 5 اول و پس از آن 6و7 گردان پياده نظام مسلح 14 گاردجمهوري به رهبري سرگرد عبدالصمد حسن يوسف هم تشكيل شد. سپس از پي آن گردان زره‌پوش حمورابي به رهبري سرهنگ ابراهيم عبدالستار با همراهي گردان 17 زره پوش گار جمهوري و گردان 1 گارد جمهوري كه از عمليات فاو با شرايط سخت و بي‌ثباتي مواجه بود تشكيل شد كه مهم‌ترين اين شرايط اين بود كه مسول گارد جمهوري حسين كامل مي‌خواست اين گردان را به همراه گردان زره‌پوش 8 گارد و گردان پياده نظام مسلح 15 گارد جمهوري حذف كند چرا كه معتقد بود بخش اعظم عناصر آن نسبت به برادر ناتني رئيس‌جمهور وفا دارند. افزايش زياد بمباران‌هاي هوايي استراتژيك نيروي هوايي ما كه از كيفيت ويژه هواپيماي ممتاز استفاده مي‌كرد و پيشرفت امكانات براي هواپيماها تا جايي كه توانستند به اهدافي به عمق 1250 كيلومتر يعني تا جزيره لارك نزديك تنگه هرمز در جنوب خليج فارس برسد كه خسارت زياد اقتصادي و نفتي به ايران وارد كرد و در بعضي از اوقات بعضي از هواپيماهاي ما به صورت اضطراري در فرودگاه‌هاي امارات متحده عربي به صورت غيرعلني فرود مي‌آمد. عكس‌العمل ايران انداختن تعداد زيادي موشك زمين به زمين از نوع سكودبي بر بغداد و مراكز مسكوني ديگر بود كه قربانيان آن تعداد زيادي از هموطنان بود. رسوايي سياسي ؟؟ متحده آمريكا دادو ستد سلاح براي ايران در 6/12/1986 كه قضيه به ايران گيت نامگذاري شد. روز 24/12/1986 دشمن هجوم سنگين و پيش‌بيني شده‌اي را در منطقه‌اي شملچه در محدوده عمليات شكر 3 كه تحت رهبري طالع الله وردي بود شروع كرد و درگيري به محدوده‌ي عمليات لشكر 7 كه در مجاورت آن بود به رهبري ماهر عبدالرشيد درجزيره ام رصاص سرايت كرد وعكس‌العمل ما خوب بود و دشمن خسارت‌هاي بزرگي متحمل شد. در اين روز بمباران توپخانه‌اي بر شهر بصره انجام شد و اين روز روز عظيم نامگذاري شد با اين همه رقابت و چالش توجيه‌ناپذير بين دو رهبر بعد از آن به نتايج منفي منجر شد. و اين زماني بود كه خسارت‌هاي زيادي به دشمن وارد كرده بوديم و همه مطمئن بودند كه دشمن تا مدت حداقل 6 ماه قادر به حمله بزرگي نيست. اين سال با وجود نشانه‌ها، و دلايلي براي هجوم جنگي محدوددر سال آينده به پايان رسيد. اين عمليات به نام "اليوم العظيم" نامگذاري شد. بعد از عمليات هنگامي كه دو لشكر خسارت‌هاي را در منطقه خوزستان به دشمن وارد كردند رقابت توجيه‌ناپذيري بين فرماندهان دو لشكر درگرفت بعد از عمليات هر كدام از آنها تلاش مي‌كرد به فرماندهي كل ثابت كند كه لشكر او بهرت بود او وقتي يكي از لشكرها رقم خسارت به دشمن را اعلام مي‌كرد لشكر ديگر رقمي بالاتر اعلام مي‌كرد و اين امر بيشتر از يك مرتبه تكرار شد. و باعث شد همه مطمئن شوند كه امكان ندارد . دشمن بتواند قبل از 6 ماه حمله‌اي بزرگ را آغاز كند. عمليات الحصار الابحر از عمليات‌هاي سال 1986 جنگ بين ايران و عراق صحبت مي كنيم ... 6/1/1987 سرتيپ عبدالجواد دنون جانشين سرتيپ سعدالدين عزيز كه پيش از اين مدير بندها بود و حالا بازنشسته شده بود، شد. 9 و10/1/1987 دشمن حمله بزرگي را تقريبا با همان هدف‌هاي حمله‌هاي سابق آغاز كرد. مسير اول دشمن عبارت بود از المهر، الشلامجه (شلمچه) التنومه، البصره و مسير ديگر زاويه‌اي 90 درجه‌آي در محدوده درياچه ماهي - التنومه، و البصر (كه ضمنا منطقه‌ عملياتي لشكر سوم بود) گردان 11بر فرماندهي سرتيپ عبدالواحد شنان از مسير اول دفاع مي‌كرد و گردان 8 به فرماندهي ابراهيم الشيخ آلاغا از مسير دوم دفاع مي‌كرد. و علاوه بر اينها تشكيلات گردان زرهي 12 به فرماندهي سرتيپ رياض‌طه و گردان پياده نظام مسلح 5 به فرماندهي سرتيپ حسن يوسف به عنوان نيروهاي ذخيره‌اي اين دو گروه بودند ضمن اينكه گردان زرهي 4 به رهبري سرتيپ سلمان حامد هم از صحنه جنگ دور نبود. عمليات به سرعت پيش رفت و دشمن توانست به موفقيت‌هايي در هر دو مسير دست يابد (در بيشتر وقت‌ها در اول عمليات طرف مهاجم به اهداف اوليه خود مي‌رسد زيرا از قبل نقطه مورد نظر و زمان را خودش تعيين كرده) و در پرتو پيشرفت سريع عمليات، گردان بغداد، گارد رياست جمهوري تشكيلاتي را كه تازه ؟ افتاده بود فرا خوانده و با تشكيلات قديمي خود به سمت منطقه عملياتي شرق بصره حركت كرده و بعد از حركت آن نيروها، گردان المدينه المنوره گارد رياست جمهوري به رهبري سرتيپ احمد ابراهيم حماش كه تشكيل شده از دو دسته زرهي 2 و 10 بود نيز فرا خوانده شد. و در همان وقت گردان زرهي 2 گارد رياست جمهوري به رهبري سرهنگ احمدالحراوي با گردان بغداد گارد رياست جمهوري حركت كرده بود هنگام رسيدن ما ؟؟ خط الدعيج" به دست دشمن افتاده بود و همچنين آنچه به اصطلاح خشم البحيره نام گرفتن كه شامل " عوت سوادي، و ساحل شرقي درياچه ماهي، بود تحت سيطره دشمن درآمد گردان بغداد و دسته 2 زرهي كه تحت فرماندهي ما بودند با شجاعت و پافشاري در سمت شرقي ميدان جنگ، جنگيدند و گردان 11 كه مسول اين منطقه عملياتي بود جنگ را با داوري و با پشتيباني مستمر از تشكيلات سپاه اداره مي‌كرد. 20/1/1987 جانشين فرماندهي كل نقشه‌اي فوريت‌دار را براي حمله متقابل به فرمانده گارد رياست جمهوري سرتيپ حسن رشيد، در مقر گارد رياست جمهوري در منطقه الجباسي سپرد. گردان ما و سه دسته ديگر به او سپرده شدند يكي گردان زرهي 10 گارد رياست جمهوري به فرماندهي ضياء ماهر الكتريكي كه در جباسي (رويتالي بين‌التومه و شلمچه در نزديكي راه انحرافي به سمت پل خالدالئودي به سمت بصره بود) ديگري گردان 6 پياده نظام گارد رياست جمهوري به فرماندهي سرهنگ غالب الشيخلي (كه در سال 1992 هنگامي كه رهبر گردان 34 در روكان، بود توسط طالبان اعلام شد. و گردان مسلح 15 به فرماندهي سرهنگ ياسين از گردان پياده نظام مسلح 5 سپاه كه از منطقه الزريجي از شرق بصره منتقل شده بود. ساعت س (ساعت شروع حمله) ساعت 15 همان روز تعيين شده بود. موضوع از اساس دچار برنامه‌ريزي غيردقيق بود چرا كه جانشين فرمانده كل تصور مي‌كرد كه نيروها در مناطق مورد نظر مستقرند در حالي كه نيرو با سختي بسيار زيادي راه را مي‌پيمودند تا جايي كه براي رسيدن نيرو به خط شروع (خط جاسم) در موعد مقرر چيزي شبيه به معجزه بود. با اين حال چه طور مي‌شد قبل از ساعت 15 كه ساعت شروع عمليات در نظر گرفته شده بود به آنجا برسند. همچنين ؟؟ گارد رياست جمهوري تصور مي‌كرد كه راه‌ها براي پيمودن اين مسير توسط نيروها همطراز است در صورتي كه آنچه در نقشه‌ها بود با آنچه در واقعيت روي زمين بود تطابق نداشت و همچنين اين اتفاق از بداقبالي فرماندهي كل و روحيه بالاي افرادي بود كه صورت درستي از موقعيت پيش روي او نگذاشته بودند و شرايط را برايش ترسيم نكرده بودند. اين ساعت‌ها واقعا مثل روزها؛ طولاني مي‌گذشت و مجروح شدن فرمانده گردان 6 گارد جمهوري در حالي كه طلايه‌دار واحدهاي نظامي بود به اين موقعيت نحس ما ادامه دارد. در اين حال خمپاره‌اي از توپخانه‌ دشمن شليك شد و بيش از 30 افسر و سرباز يكي از واحدهاي نظامي توپخانه‌اي ما در اين حادثه عجيب مجروح شدند. اين مجمع افسران و سربازان داشتند توپي را كه از جاي خود برمي‌گردانند كه اين اتفاق افتاد) در پي اين اتفاق مجروحيت فرمانده گردان پياده نظام 15 بود، در اين هنگام بود كه نيروها دچار لغزش و شكسته شدند و صداي فريادها در تلفن‌هاي سيمي و بي‌سيم‌ها بلند شد كه روحيه فرماندهان و رهبران به هم ريخت آن شب از بدترين شب‌هايي بود كه گردان جوان من در طول حياتش ديده بود تا زماني كه خورشيد طلوع كرد و نيروهاي ما هنوز به شكل مطلوب خط شروع حمله كامل نشده بودند. در همين حال خبر رسيد كه تماس با مقر دسته 45 از گردان 11، دسته‌ 46 از گردان زرهي 12، دسته 429 و دسته 66 از نيروهاي ويژه قطع شده است. به خاطر اينكه اكثر دسته‌هايي كه در اين مقر بودند چند شب پيش نابود شدند از جمله دسته 37 زرهي به فرماندهي سرهنگ علي الشيخلي كه با تعداد زيادي از سربازان و افسرانش شهيد شد. و اين منطقه از سمت جنوبي‌اش با نخلستان‌هايي بزرگ پوشيده شده است و اوضاع مناطق عملياتي سمت شرقي بدتر و بدتر مي شد. 21/1/1987 روز خوبي نبود زيرا دسته 15 پياده نظام در نيم‌راه بين دو رود جاسم و دعيج متلاشي شده و نابود شده بود و دسته 10 زرهي گارد رياست جمهوري در جلو خط مقدم دفاعي با تعداد نفرات؟؟ با شدت با دشمن رو در رو شده بود وتماس دسته 6 پياده نظام گارد رياست جمهوري قطع شده بوددر حالي كه آنها هنوز در اولين نخلستان‌ها بودند و در سايه‌ اين اتفاقات اميد از بين رفت و فرمانده گردان مطمئن شد كه شانس با ؟؟ نيست آن طور كه قبلا بود. صداي زنگ ساعت رفته رفته استخوان ايمان را خرد مي‌كرد اين تلفني كه دايما در حال زنگ زدن بود براي اينكه بپرسد از رهبر گارد رياست جمهوري كه موقعيت چيست؟ خيلي دير كرديد .. عجله كنيد". يا اينكه با استيصال تقاضاي كمك كردند و مي‌گفتند چه كسي خبرهاي موقعيت را مي‌آورد؟ چه كسي به موقعيت گردان 15 پياده نظام مسلح مي‌رود؟ چه كسي سر كسي را كه رهبري مي‌كند براي ما مي‌آورد؟ كسي كه آنها را فرماندهي مي‌كرد سرتيپ صباح بود. اين تقاضاهاي كمك از دو امر پيروي مي‌كنند اول: فرمانده كه كمك به بر من واجب شده بود حتي اگر قيمت سنگيني داشت. مساله دوم ؟؟‌در حق كساني بود كه در اين شرايط سخت مي‌جنگند روا نبود و در آن لحظه‌اي كه مي‌خواستم از اتاق فرماندهي خارج شدم رئيس لشكر سرهنگ قيس‌الاعظمي وارد شد واعلام كرد كه خط جاسم به استثنا بعضي نقاط معدود سقوط كرده واوتلاش در متوقف كردن نيروهاي ما در آن موقعيت كرده و هنگامي كه از قصد رهبرمان فرمانده، آگاه شديم براي بار دوم مقرر شد كه من را به گردان 15 پياده نظام بفرستند. به خاطر اينكه دشمن به اين گردان صدمات زيادي وارد كرده بود. منبع : فارس
  3. ولي به نظر من با يك بمب اتمي حدودا 50 كيلوتني ميتوان يك منطقه وسيع عملياتي نظامي دشمن رو پاكسازي كرد. مثلا يه دشت بزرگ كه نيروي طرف مقابل با تانك ها زره پوش ها و نفرات پياده در حال تصرف و پيشروي هستند.
  4. چند سايت نظامي خارجي نوشتن طبق برآوردها، از لحظه شليک موشک شهاب 3 تا اصابت آن به اهدافی در اسرائيل، ۱۲ دقيقه طول می کشد. با توجه به تقسيم بندي سرعت موشك شهاب 3 در فازهاي مختلف اين زمان 12 دقيه ميتونه صحيح باشه؟ و اينكه اين تحليل با فرض سوخت مايع براي موشك شهاب 3 محاسبه شده يا سوخت جامد؟
  5. شرمنده میشه یه دفه خودتون چک کنید ببینید جواب میده یا نه؟ متاسفانه من نمیتونم این فایل رو اجرا کنم نمیدونم اشکال از اینترنت یا رایانه منه یا مثلا آپلود مشکل داشته. من چك كردم. فايل هم دانلود ميشه و هم اجرا. براي دانلود Save Target as رو روي لينك مربوطه اجرا كنيد سپس با Windows Media Player 9 - 11 قابل مشاهده هست.
  6. STORM

    انتخاب مديران سايت

    دوست عزيز خيلي كم لطفي ميكنيد. با دو سه تا تاپيك؟!! در پايين آي دي هر كاربري كلمه دولار نوشته شده كه مقدار نقش كاربر در گردش سايت هست مقدار اين عدد خودتون رو با من يه مقايسه كنيد. :mrgreen: تلاش هاي من محدود نيست نه تنها پست ها و تاپيك هاي متفاوت و همينطور مقاله داشتم هم اكنون هم سرگرم تهيه 4 مقاله مختلف هستم كه 3 مقاله كلا گردآوري و ترجمه و يكي از آنها تايپ هست كه اين مورد رو 3 روز هست كه دارم تايپ و تنظيم ميكنم حالا ساير موارد به كنار!! همكاري و همفكري در بخش هاي مختلف و تهيه و آماده كردن مطالب و تصاوير براي سايت و ساير كارهاي ديگه چند تا تاپيكه؟!! به جاي روحيه دادن چه حرفايي مينويسيد!!
  7. اين يه مورد پدافند رو كاش منتقل نميكردي. البته نميدونم راه بازگشتي هم هست يا مطالب پدافند قاطي ساير مطالب شده ولي پيشنهاد و توصيه ميكنم كه برگرده جاي سابقش. در مورد گزينه Freeze كه يك گزينه تقريبا ضروري براي سايت هست و تو PM هم توضيح داده بودم اقدام كني كلا براي سايت خوب ميشه و گزينه هاي پيش رو كامل تر ميشن.
  8. احتمال ميدم حتي با اين شرايط ايران حمايت گسترده تر از اين كشورهايي كه شمرديد باشه. البته فردا مشخص ميشه شما هم اگه اخبارشو به موقع در سايت قرار بدين ممنون ميشم و كاربران نيز استفاده به موقع ميكنند.
  9. به احتمال زياد تركيه از حمايت اعضاي اتحاديه آفريقا برخوردار خواهد شد.
  10. STORM

    " اخبار برتر علمی"

    اين خبر به گزارش شبكه خبر به نقل از كدوم منبع بود ؟؟!! تا بيشتر خبر رو مطالعه كنيم. آخرين تحقيقات كه در دانشگاه انگلستان انجام شد و در مجله نيچر هم چاپ شد مضر بودن تلفن همراه رو رد كرده بود ولي خوب علم هميشه در حال سير تكاملي هست.
  11. به نظرتون 12 دقيقه زياده!!! بابا 1300 كيلومتر راهه... خوب طبيعتا" سوخت جامد شتاب بيشتري داره و احتمالا" بر اساس سوخت جامده كه كمترين عدد رو به دست بيارت براي مقابله مقابله كه چه عرض كنم براي فرار و رفتن به پناهگاه :mrgreen: :oops: :lol: hamid007 برادر من كجا گفتم اين زمان زياده يا كمه؟!!!!! من يك مطلبي ديدم و سوالي پرسيدم اگر ميدونين جواب بدين! از سعيد و دوستان هم ممنون .
  12. سعيد نكنه تو آسمون دنبال هواپيماي B-2 ميگشتي؟؟!! :mrgreen: عكسات چرا خراب شد؟ نور آفتاب خرابش كرد؟
  13. ژاپن در دقايق آخر و با دستور مستقيم آمريكا كانديداتوري خود رو براي عضويت اعلام كرد تا ايران نتواند كرسي اين شوراي مهم و تاثير گذار در صحنه بين الملل رو بدست بياره. و اين كشور باز با دستور آمريكا سرمايه گذاري در يكي از فازهاي پارس جنوبي را لغو كرد و ساير مسائل كه دلخواه آمريكاست!! و همه اين كارها رو براي كشوري ميكنند كه دو تا بمب اتم در جنگ جهاني دوم كوبيد سرشون!!!
  14. عضو هيئت علمي گروه سلول‌هاي بنيادي پژوهشكده رويان گفت: ايران به تيم فعال‌سازي سلول‌هاي بنيادي القايي جهان پيوست. به گزارش خبرگزاري فارس از شهرستان ساري، مهدي پيروز صبح امروز در حاشيه سمينار علمي سلول‌هاي بنيادي و كاربرد آن در درمان بيماري‌ها كه در ساري در حال برگزاري است، در جمع خبرنگاران اظهار داشت: سرعت مطالعات دنيا در اين زمينه بسيار زياد است و كشورمان در حال رقابت با اين مطالعات است. وي افزود: پژوهشكده رويان در كنار مراكز تحقيقاتي در اين زمينه تلاش كرد تا در حوزه رقابت باقي مانده است به طوري كه باقي ماندن در اين حوزه خود بزرگترين موفقيت است. پيروز تصريح كرد: در حال حاضر كمتر از 10 كشور دنيا به موفقيت‌هايي نظير موفقيت علمي پژوهشكده رويان دست يافته است. عضو هيئت علمي پژوهشكده رويان با تاكيد بر اين نكته كه جاي كار تحقيقاتي در اين زمينه بسيار زياد است، گفت: افق پژوهشكده رويان بسيار روشن است. وي با اشاره به برخي موفقيت‌هاي پژوهشكده رويان در زمينه شبيه‌سازي يادآور شد: كاري بزرگتر از شبيه‌سازي در پژوهشكده رويان در حال اجراست كه توليد سلول‌هاي القايي بنيادي جنيني يكي از اين موارد است. پيروز به بيان برخي مشخصات اين فناوري جديد پرداخت و اضافه كرد: در اين پروسه تحقيقاتي از هر فردي مي‌توان سلول‌هاي بنيادي همان فرد را به وجود آورد. وي از اجراي مطالعات پايه‌اي و كلينيكي در پژوهشكده رويان خبر داد و افزود: در بخش كلينيكي در درمان تعدادي از بيماري‌هايي كه بيشتر در كشور رايج بوده است به موفقيت‌هاي خوبي دست يافتيم. پيروز درمان بيماري‌هاي ضايعات نخاعي، بيماري‌هاي قلبي و نقص قرنيه را از جمله اين موارد دانست كه پژوهشكده رويان در حال مطالعه و نتيجه‌گيري است. وي اضافه كرد: در اين زمينه ليست افراد زيادي در كشور وجود دارد كه در انتظار درمان بيماري‌هايشان به سر مي‌برند. وي در بخش ديگري از سخنانش به تلاش محققان پژوهشكده رويان در اصفهان پرداخت و اظهار داشت: محققان اين پژوهشكده در حال مطالعه و اجراي كارهاي تحقيقاتي روي حيوانات اهلي هستند. سمينار علمي سلول‌هاي بنيادي و كاربرد آن در درمان بيماري‌ها امروز و فردا به ميزان دانشگاه علوم پزشكي مازندران و بسيج جامعه پزشكي استان با حضور 500 پزشك و استادان دانشگاه در ساري برگزار مي‌شود. منبع : فارس
  15. بمب هاي هيدروژني به مراتب از بمب هاي اتمي قويتر هستند مثلا اگر قدرت قويترين بمب اتمي به 200KTTNT ميرسد بمب هاي هيدروژني تا 20MTTNT قدرت انفجار داشتند ولي من مطالبي ميخوندم در مورد بمب هاي نوترني كه قدرت انفجار بيشتري از بمب هاي هيدروژني داشتند!!! بمب هاي نوتروني چگونه بمب هايي هستند؟!! سيستم انفجارشون بصورت جوش هسته اي و گداز هسته اي نيست؟؟
  16. MIG-31 رهگيره واقعا پرقدرت و سريعي هست. من هم مقداري اطلاعات در مودر بمب افكن B-3 جمع آوري كردم كه واقعا جالب هست. احتمالا تا سال 2012 اين بمب افكن به بهره برداري برسه! ‌B-2 بس نبود حالا B-3 هم ميخواد بياد روش!!!
  17. بله من هم اين فيلم رو از YouTube ديده بودم و چون دانلودش كردم اين فيلم رو هم الان رو درايو D دارم. در آخر ُفيلم هم با گرافيك روي نقشه جغرافيا نشون ميده كه اگر اين بمب تو اروپا منفجر بشه چه شعاعي رو تحت پوشش قرار ميده كه جالب بود.
  18. دوستان منبع اين عكس ها جايي نيست جز سايت www.deagel.com كه من به علت اين كه منبع رو نگفتم و يا اشتباه گفتم پوزش مي خواهم. عرشيا جان بله اينجا متعلق به همه هست شما هم تصاويرتونو قرار بدين. البته من 3 سريه ديگه هم تصاوير اين هواپيمارو قرار خواهم داد كه همانند تصاوير شما نيز در سري هاي آتي هست.
  19. برخي ها ميگفتند كه چرا بعد از 2 سال جنگ و آزاد سازي خرمشهر جنگ را تمام نكرديم!! كه يك حرف حساب نشده بود. ادامه جنگ از طرف ايران كه آينده نگريه امام راحل بود گذشته از ساير مسايل مختلف جنگ كه فعلا به آن نمي پردازم فقط يك پيغام براي كل جهانيان داشت كه ايران تا آخرين نفس و گلوله با دشمن متجاوز مي جنگد كه اين معناي بسيار بزرگي داشت كه اينگونه هم شد. ايران تقريبا به آخرين گلوله خود رسيد و صد البته به همراه ساير مشكلات اقتصادي - نظامي. درست هست كه آرزوي آمريكا ته كشيدن مهمات و تسليحات و قدرت اقتصاديه ايران بود ولي اينكه ايرانيها اينگونه با اراده و بدون كوچكترين لغزشي به جنگ در حال ادامه دادن بودند همانند پتك بر پيكره آمريكا فرود آمد كه يك اينچنين دشمن مصمم و قدرتمندي برايش بوجود آمده. حتي اگر آمريكا دخالت مستقيم در جنگ نميكرد و فشارهاي مضاعف شوراي امنيت بر ايران براي قبول قطعنامه نبود و توان داشتيم باز مي جنگيديم. اگر الان ميبينيد كه آمريكا در بعضي از مقاطع زماني در حمله به ايران مردد است علتش تا آخرين نفس جنگيدن ما در دفاع از ميهن بود كه اين باعث شده ابعاد پاسخ ايران به هر حمله اي غير قابل پيش بيني باشه و همين طور خطرناك. 8 سال جنگ ممتد پيغام كمي نبود و به نوعي پشتوانه اي ارزشمند براي كشور بود.
  20. مدتي هست از بس تاپيك منحرف شده و به همين علت قفل شده و بي نتيجه مانده كه دست و دل آدم سرد ميشه تاپيكي ايجاد كنه و يا ساير تاپيك هارو پي گيري كنه كه اين با روح نتيجه گيري منافات داره. برخي مطالب مهم از طرف كاربران در تاپيك هاي مختلف مطرح ميشه كه نكات زيادي دارند و برخي كه تعدادشون 3-4 نفر بيشتر نيست با يك سطر كه كاملا بي محتواست سعي در كش دادن مطالب و زير سوال بردن مطالب پيشين و محتواي تاپيك ميكنند كه بنده هم واكنش خاصي نشان نداده بودم به جز چندين تذكر تو PM براي اين كاربران ولي اين بار ضروري بود. با پوزش از عزيزان. در رابطه با برد رادار ذكر شده در پست فوق نيز 1000 كيلومتر صحيح است كه با افزايش برد جنگنده ها به 3000 كيلومتر اشتباهي شده بود.
  21. hadi222 كاذب خودتي از وقتي اومدي سايت همش دهنتو واكردي آسمون و تراوشات ذهنيت رو ميريزي اينجا!! به خاطر وراجي هاي بچه گانه شما تاحالا چندين تاپيك بي راهه رفته و تعداديشونم قفل شده. قبل از تايپ كردن و نوشتن تراوشات ذهنيت 30 ثانيه فكر كن!!! رادار با برد 3000 كيلومتر و موشك دريايي با برد 300 كيلومتر و افزايش برد جنگنده هاي ايران تا 3000 كيلومتر اخبار تاييد شده از طرف مقامات نظامي هستند كه از طريق رسانه ها نيز گزارش و منتشر شده اند. كم وراجي كنيد كاربران با اين تاپيك ها به دنبال نتيجه گيري هستند نه اينكه بپري وسط قصه بگي!! :mrgreen: