nemo

Members
  • تعداد محتوا

    51
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

0

درباره nemo

  • رتبه حساب کاربری
    سرجوخه

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

734 نمایش های پروفایل
  1. [quote]بله درسته بنده خبر دارم كه پهپاد در هنگام فرود ابتدا توسط پرسنل يكي از پاسگاه هاي انتظامي يزد رويت شده و پس از رفتن به محل بلافاصله به شوراي عالي امنيت ملي خبر داده ميشه و اونها هم ميگن كه مسوليتش با سپاهه و سپاه وسيله رو از ناجا تحويل ميگيره . ولي حتما فرود اومده و سقوط نكرده چون در صورت سقوط چيزي ازش باقي نميموند .[/quote] منبع ؟!
  2. [quote]ولی جناب nemo شما بر اساس چه منبعی می گویید دایما مختصات فرودگاه رو عوض می کردند ولی جانور اجتناب می کرد[/quote] شرمنده بنده دیگه بحثی ندارم و فکر می کنم تخیل گرایی در این زمینه میتونه سرنخ های جدیدی رو از نحوه اجرای این ربایش برای سرویس های جاسوسی دشمن روشن کنه ، منبع من هم تخیل و حدس و گمان بوده! فکر می کنم تنها فرومی در دنیا هستیم که به این شیوه داریم رو موضوع بحث می کنیم!!!!!!!!!
  3. [quote]اخطار معمولا بعد از فجایع به این شکل ، سرویسهای جاسوسی شروع به مطرح کردن کلی اتفاقات میشن و مترصد یک سوراخ یا شکاف کوچیک میشن تا به سرنخ اصلی برسن. اخبار این حادثه رو فقط از منابع رسمی دنبال کنین و اهمیتی به سناریو سازیهای عزیزان جواسیس وطن فروش که اتفاقا شاهد جر خوردن حنجرشون بخاطر پارس کردن زیاد جلوی اربابانشون شده توجهی نکنین. این رو فقط بگم که ارتش سایبر ایران در حال رصد این سایت هست. ( جان دل برادر که با اینترنت گوشی همراه دسترسی پیدا میکنن مد نظر هستن. انشاالله همنشین ریگی خواهید شد. ) بعد هم طبقه بندی این اطلاعات جوری هست که امیران سپاه و ارتش در جریان ماوقع نخواهند بود تا بوقتش. واحد ویژه ای کار بررسی رو انجام میدن. حتی به خبرهای من هم اعتماد نکنین. چون دسترسی ندارم. موفق باشید.[/quote] بنده نه خائنم و نه وطن فروش ولی اگه واقعآ این حرف شما درست باشه که کاربران این سایت توسط بروبچ گرداب کنترل میشن که کلامون پس معرکه است ، پس فردا به خاطر سوزوندن فسفر اضافی انگ جاسوسی و خیانت هم بهمون می چسبونن!!!!! سناریو هیجان انگیز بنده همین جا به کل کنسل میشه و دیگر ذره ای فسفر سوزانده نخواهد شد فقط همینقدر بگم که این پهپاد باهوش تر از این حرفا بوده و در نقطه مشخصی که باند هم اماده کرده بودیم فرود نمیومده !!! حتی تا مرز زدنش هم پیش میرن ولی با سماجت ما ساعت ها اون رو در اسمان ایران جولان میدن (با تغییر دادن مرتب مختصات پایگاه فرود!) تا سوختش تموم بشه بعد مثه اینکه خوشبختانه کمپانی سازنده سیستم فرود اضطراری رو براش تعریف کرده بوده و مثه یه کفتر جلد وسط بیابون میشینه !!!!!!!!!
  4. در رابطه با جم کردن سیگنال های این هواپیما به نظر میرسه نه گیرنده (RQ-170) بلکه فرستنده سیگنال ها یعنی ماهواره ارتباطی این پرنده جم شده !!! (برای این حرفم دلیل دارم و خواهم گفت!!!) در ثانی نحوه شناسایی این هواپیما به نظر بنده ابدآ از طریق رادار یا هرگونه سنسور مادون قرمز و این حرفها نبوده ، وقتی امریکایی ها میگن که پنهانکاره پس یعنی واقعآ پنهان کاره و بارها تستش کردند مگر اینکه ادعا کنیم تکنولوژی راداری در اختیار داریم که حتی در امریکا هم وجود نداره !!!! به نظر من ما از یک روش کاملآ ابتکاری و و البته ساده استفاده کردیم! اگه مدیران سایت موافقت می کنند توضیح کامل این روشو که میتونم ادعا کنم اولین کشور استفاده کننده از اون هستیم رو رو سایت قرار میدم! این که میگم ساده باز ابزارهای پیشرفته ای برای همین روش ساده احتیاجه!! ثالثآ دوستانی که میگن ما با دادن مختصات اشتباه به این پرنده اون رو گمراه کردیم که به جای رفتن به سوی پایگاه به سمت ایران بیاد باید قبلش یه چیزی رو اثبات کنند! چطور مختصات فعلی (طول و عرض و ارتفاع) (یعنی زمانی که پهپاد به صورت اتوپایلوت در حال پرواز در اسمان افغانستان بوده) این پرنده رو به دست اوردیم و همینطور مختصات پایگاهی که قرار بوده به صورت اتوپایلوت به اونجا برگرده ؟؟؟؟؟ اگه کمترین تصوری از علم هندسه سه بعدی و بردارها داشته باشیم باید بدونیم که بدون داشتن این دو مختصات یعنی موقعیت پایگاه فرود و موقعیت فعلی پرنده نمی دونیم چه سیگنالی با چه میزان انحراف و در چه جهاتی باید برای پرنده ارسال بشه تا به جای نقطه x در نقطه y به زمین بشینه؟؟؟!!!!!! اگه سیستم مسیریابی این پرنده رو به صورت یک جدول مختصات برداری سه محوره تعریف کنیم بایستی با جابجایی صحیح مبدا مختصات کاری کنیم که نقطه تعریف شده در سیستم به عنوان پایگاه فرود در خاک افغانستان منطق بر نقطه ای بشه که ما میخوایم فرود بیاد یعنی نقطه ای در خاک ایران و سوال مهمتر اینکه این پرنده چطور باند فرود رو تشخیص میده ؟؟؟ ایا این کار از طریق هوش مصنوعی خودش انجام میگیره یا اینکه باید علائم خاصی از روی باند براش ارسال بشه؟؟؟ یا اینکه اصولآ عمل نشست و برخاست از طریق اپراتور صورت میگیره؟!! در صورت نبود هیچ یک از این شرایط پهپاد چه واکنشی نشون میده؟؟!! چیزی که بسیار محتمله این پرنده به صورت اتوپایلوت در یکی از دشت های هموار و دورافتاده و احتمالآ خارج از سیستان !!!! (مختصاتی که ما براش تعریف کردیم) به زمین نشسته و البته به خاطر ناهمواری زمین به احتمال زیاد یا با شکستن ارابه های فرود با سینه روی زمین کشیده شده یا حداکثر چندتایی کله ملق زده !!!!!! اگه دوستان اگاه وارد بحث بشن و با احتمالات بازی نکنند بنده هم قدم به قدم این سناریو هیجان انگیز رو تشریح می کنم!!!
  5. سناریوی ششم: جمع شدن جورو پلاس امریکا و متحدینشون از خلیج فارس و کشورهای همجوار برای همیشه! و پس از اون شروع شورش ها و انقلاب های مردمی در اغلب کشورهای جهان سومی خصوصآ امریکای لاتین.و به دنبال اون اغاز فروپاشی نظم نوین جهانی(به زعم امریکایی ها) و سازمانهای بین المللی(خصوصآ شورای امنیت) که دور جدید درگیری های نظامی رو در تمام جهان کلید خواهد زد و خلاصه همه اون چیزهایی که امریکایی ها در طی این 60 سال رشته بودند با این حماقتشون پنبه خواهد شد و به احتمال بسیار زیاد اونها هم به سرنوشت شوروی دچار خواهند شد! یقین داشته باشید که سناریوی اصلی و حقیقی همینه و همه این تفسیرهای مزخرف و خیالبافی ها برای فرار از این حقیقت تلخه! مرگ بر امریکا ، زنده باد ازادی!
  6. nemo

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    رئيس جمهور روز پنج شنبه در اجلاس ساليانه جامعه مدرسين قم، در حالي كه از عنايات الهي سخن مي گفت به ناكام ماندن توطئه ربايش و ترور خود از سوي اشغالگران عراق در جريان سفر اسفندماه سال گذشته به اين كشور خبر داد. به گزارش رجانيوز، رئيس جمهور در اين زمينه گفت: "من اولين رئيس دولتي بودم كه با اعلام قبلي، دو روز به اين كشور سفر رسمي كردم. پيش از من رؤساي دولت‌هاي آمريكا و انگليس به واسطه حضور گسترده نظاميان خود در اين كشور چند ساعتي حضور پيدا كرده، اما هيچ كدام از آنها شب را در عراق نمانده‌اند. ما در اين سفر حاضر نشديم در منطقه تحت كنترل آمريكايي‌ها (منطقه الخضرا) اقامت كنيم. ضمن اينكه براساس اطلاعات موثق، دشمنان طرح ربودن و ترور خادم ملت را در سفر به عراق برنامه‌ريزي كرده بودند كه به فضل الهي با تغيير يكي دو برنامه، در اراده و تصميم آنها تزلزل ايجاد شد و وقتي متوجه موضوع شدند كه عراق را ترك كرده بوديم و آنها همچنان مبهوت مانده‌اند." اشاره رئيس جمهور به سفر بوش، بلر، چني، گيتس و ساير مقامات ارشد امريكايي و انگليسي است كه معدود سفرهاي خود به كشور تحت اشغالشان را به صورت غير منتظره و از قبل اعلام نشده انجام مي دهند و هر بار در حالي خبر سفر و اقامت كمتر از 10 ساعته آنان در يك پادگان نظامي و گفتگوهاي كوتاه با مقامات عراقي منتشر مي شود كه هواپيماي حامل آنان از مرزهاي عراق خارج شده است. اين در حاليست كه احمدي نژاد نخستين رئيس جمهوري است كه از زمان اشغال عراق تاكنون، با اطلاع قبلي به كشوري سفر كرده است كه حتي حكومت هاي عربي منطقه به دليل آنچه كه آن را ناامني هاي فزاينده در عراق مي خوانند، از گشايش سفارتخانه در اين كشور خودداري كرده اند. زمان قطعي سفر دكتر احمدي نژاد به عراق از حدود 3 هفته قبل از انجام سفر اعلام شد و ديدارشوندگان در اين ديدار نيز مشخص شدند. اين در حاليست كه خبرنگاران همراه رئيس جمهور امريكا در سفر به عراق تأكيد مي كنند تا لحظاتي قبل از ورود به عراق از مقصد سفر اطلاعي نداشته و تا بازگشت به عراق نيز اجازه انتشار خبري را در اين زمينه ندارند. اما شايد همين حاشيه هاي سفر دكتر احمدي نژاد به عراق بود كه تا حتي حد زيادي متن آن را تحت الشعاع قرار داد و رسانه هاي دنيا بيش از آنكه به موضوعات بررسي شده در ديدارهاي رئيس جمهور ايران بپردازند، ترجيح دادند قدرت نمايي ايران از حيث امنيتي را مورد توجه قرار دهند. امري كه حتي فاكس نيوز، ارگان تلويزيوني جنگ طلبان حاكم بر كاخ سفيد نيز نتوانست با شگرد بايكوت از كنار آن عبور كند و در قبال سفر زميني رئيس جمهور ايران در مسير فرودگاه تا منطقه خضرا به طنز و تمسخر روي آورد: معلوم نيست احمدي نژاد از چه مسيري به خضرا رفته است، شايد از زير زمين رفته باشد! تشريح توطئه ربودن و ترور رئيس جمهور و خنثي سازي آن اگرچه در صلاحيت مقامات امنيتي ايران است و در آينده بايد اين پرونده به صورت دقيق رمزگشايي شود اما در اين زمينه يكي از خبرنگاران همراه رئيس جمهور در سفر به عراق، مشاهدات عيني و اطلاعات جمع آوري شده خود را در وبلاگ شخصي اش منتشر كرده است. حامد طالبي، خبرنگار اعزامي به عراق مي نويسد: در سفر رييس جمهور به عراق در اسفند ماه 86 همراه رئيس جمهور بودم. به همين دليل، پس از افشاي اين موضوع از سوي رئيس جمهور، جزئياتي از اقدامات امنيتي پيشگيرانه و پيش‌دستانه ايران كه در اين سفر مشاهده كرده‌ و يا اينكه از منابع مطلع كسب كرده ام را بيان مي كنم تا شاهدي بر اين موضوع تاريخي باشد: * پيش از انجام سفر خارجي هر مقام عاليرتبه، افرادي براي آماده‌سازي مقدمات، به كشور ميزبان سفر مي‌كنند. در جريان سفر محمود احمدي‌نژاد به عراق، هيئت پيشرو ايراني، چند روز قبل از سفر وارد بغداد شدند و علاوه بر فراهم كردن مقدمات كار، با برخي مسئولان عاليرتبه عراق از جمله جلال طالباني براي هماهنگي ديدار كردند. طالباني با ناباوري به گروه ايراني گفته بود درست است كه ما از آقاي احمدي نژاد براي سفر به عراق دعوت كرديم، اما آيا واقعا او مي خواهد به صورت رسمي به عراق بيايد؟ همچنين طالباني از گروه ايراني خواسته بود كه براي انجام اين سفر با نيروهاي آمريكايي كه فعاليتهاي امنيتي بغداد را كنترل مي كنند، هماهنگي هايي داشته باشند كه گروه پيشرو ايراني از انجام اين كار امتناع كرد و گفتند ما مهمان عراق هستيم، نه مهمان آمريكا. * گروه پيشرو ايراني- كه پيش از سفر رسمي رئيس جمهور وارد عراق شده بود- شب را در بغداد اقامت گزيد. جالب اينكه شب بعد از بازگشت هيئت پيشرو به ايران، آن محل اقامت و مناطق حوالي آن با خمپاره مورد اصابت قرار گرفت، غافل از اينكه هيات پيشرو ايراني ديگر آنجا نبود. * كليه فضاهاي هوايي عراق در اختيار نيروهاي اشغالگر بود. به همين دليل ايران 2 هواپيماي كاملا همرنگ و هم‌مدل براي عزيمت رئيس جمهور به عراق انتخاب كرد كه رئيس جمهور و هيئت همراه در اين دو هواپيما مستقر شدند؛ هيچ كس نمي دانست رئيس جمهور دقيقا در كدام هواپيما قرار دارد. اين دو هواپيما بصورت همزمان وارد فرودگاه بغداد شدند و 4 درب اين دو هواپيما به صورت همزمان و بر روي 4 پله مستقر شده، باز شد و تا آخرين لحظه مشخص نبود كه احمدي نژاد از كدام درب خارج مي شود؛ ضمن اينكه حريم حفاظتي به گونه اي چيده شد كه رئيس جمهور به تنهايي از پله هاي هواپيما پايين بيايد. اين صحنه توسط رسانه هاي مختلف جهان به عنوان يك حركت شجاعانه مخابره شد. * فاصله فرودگاه بغداد تا منطقه "جادريه" كه محل اقامت و ملاقات‌هاي احمدي نژاد در جريان اين سفر دو روزه بود، 25 كيلومتر است. اين 25 كيلومتر به گذرگاه مرگ شهرت دارد، چرا كه انفجارهاي زيادي در آن رخ مي دهد و به همين دليل نيز مقامات غربي از جمله بوش و بلر حتي در جريان سفر مخفيانه خودشان هم اين مسير را به صورت زميني طي نمي كنند و از فضاي هوايي اي استفاده مي كنند كه در اختيار نيروهاي خودشان است. به همين جهت هيچ كس باور نمي كرد كه رئيس جمهور ايران بخواهد اين مسير را زميني طي كند، اما اين كار انجام شد و عرض دو طرف اين جاده نيز به صورت كامل توسط نيروهاي امنيتي ايران و نيروهاي مردمي عراق كنترل شد. * از داخل باند فرودگاه بغداد تا محل ديدارها و اقامت رئيس جمهور، 3 سري اسكورت كه هر سري آن شامل چند اتومبيل مي شد، به حركت درآمد كه هيچ كس دقيقا نمي‌توانست تشخيص دهد كه احمدي‌نژاد در كدام يك از اين اسكورتها قرار دارد. ضمن اينكه اسكورت‌ها مرتبا جابجا مي شد كه نشان دهنده تسلط نيروهاي امنيتي ايران بر اوضاع بود و امكان هر نوع غافلگيري را از دشمن مي‌گرفت. * در طول سفر، نيروهاي اشغالگر عراق تلاش فراواني براي تسلط بر سيستم مخابراتي هيئت همراه رئيس جمهور ايران انجام دادند، اما نه تنها اقدامات امنيتي ايران مانع از اين اقدام آنان شد، بلكه نيروهاي امنيتي ايران ميزان مكالمات خود براي هماهنگي امور را به حداقل كاهش دادند تا امكان هرگونه لو رفتن جزئيات برنامه ها براي اشغالگران و تروريست‌ها سلب شود. * پيش از انجام سفر، مسئولان حفاظت رئيس جمهور ايران، آموزش و مانورهاي آموزشي براي نيروهاي عراقي گذاشتند. برنامه زيارت رئيس جمهور از مرقد ائمه در كاظمين در صبح روز دوم سفر قرار داشت. در شب اول سفر به نيروهاي عراقي اعلام شد كه امشب براي آخرين مانور آموزشي آماده باشند، غافل از آنكه در جريان همان مانور آموزشي كه از ساعت 11:30 شب تا 2:30 بامداد انجام شد، احمدي نژاد و هيئت همراه براي زيارت وارد كاظمين شدند و اين ماموريت نيز با اقدام پيش دستانه و زيركانه نيروهاي حفاظتي ايران، با موفقيت انجام شد؛ اين يكي از نمونه‌هاي جابجايي برنامه‌هاي رئيس جمهور براي جلوگيري از اقدام خرابكارانه بود. * نيروهاي حفاظتي ايران، چهار محل را براي اقامت آن شب رئيس جمهور پيش بيني كرده بودند. اما زيارت رئيس جمهور در كاظمين و عزيمت مجدد به بغداد تا حدود ساعت 3 بامداد روز دوم به طول انجاميد و رئيس جمهور چند ساعت باقيمانده از شب را در "جادريه" بغداد اقامت كرد. به جهت حساسيت امنيت محل اقامت رئيس جمهور در طول شب، پيشنهاد عراقي‌ها اين بود كه رئيس جمهور در منطقه الخضرا كه به علت استقرار نيروهاي آمريكايي از امنيت بهتري برخوردار است، اقامت كند، اما احمدي نژاد و نيروهاي امنيتي ايران نپذيرفتند و آن شب را در همان منطقه "جادريه" اقامت كردند. كه اين مساله مورد توجه فراوان نيروهاي امنيتي و حتي رسانه هاي ديگر كشورها قرار گرفت و بعضي ها مدعي شدند كه احمدي نژاد شب را در بغداد نخوابيده است. * به گفته يكي از مقامات حفاظت رئيس جمهور، گزارشاتي قطعي از طراحي براي ترور يا ربايش محمود احمدي نژاد دريافت شده بود، اما نيروهاي حفاظتي ايران با همكاري نيروهاي مردمي عراق، با چند جابجايي در برنامه‌ها و ملاقات‌هاي رئيس جمهور، در 2 دسته اقدامات پيش‌گيرانه و پيش دستانه، با مدد الهي، طرح هاي آنان را ناكام گذاشتند. علاوه بر آنكه تلاشهاي زيادي براي دستيابي به برنامه دقيق ديدارها و جزئيات محل تردد رئيس جمهور ايران انجام شد كه ممكن بود منجر به خسارتي جبران ناپذير شود اما اين اقدامات نيز با هوشياري نيروهاي ايراني ناكام ماند. * اشغالگران و حتي برخي عراقي‌ها با توجه به كلياتي كه از ديدارهاي رئيس جمهور ايران مي دانستند، پيش بيني مي كردند كه اين سفر رئيس جمهور بيش از 40 ساعت به طول بيانجامد اما با طراحي انجام شده توسط گروه هاي تشريفات و حفاظت ايران، سفر در كمتر از 30 ساعت پايان يافت. به گونه اي كه پس از انجام بدرقه رسمي در ساعت 14 روز دوم سفر، حتي عراقي‌ها تصور مي كردند، احمدي نژاد به سمت ديدار ديگري خواهد رفت، اما رئيس جمهور ايران در مسير فرودگاه بغداد بود و با هماهنگي انجام شده با گروه‌هاي پروازي ايران، هواپيماي رئيس جمهور بغداد را به مقصد تهران ترك كرد. خبرنگاران همراه رئيس جمهور نيز با هماهنگي نيروهاي حفاظتي، زماني خبر پرواز هواپيماي احمدي نژاد از بغداد به مقصد تهران را مخابره كردند كه هواپيماي حامل رئيس جمهور وارد مرز ايران شده بود. * از آنجا كه ممكن بود نيروهاي اشغالگر در نزديكي نقطه صفر مرزي ايران و عراق دست به تعرض عليه هواپيماي حامل رئيس جمهور بزنند، دو فروند هواپيماي جنگنده از پايگاه هوايي همدان، هواپيماي حامل رئيس جمهور را تا تهران اسكورت كرد. * يكي از مسئولان حفاظتي رئيس جمهور مي‌گفت؛ بسياري از رسانه‌ها و مقامات خارجي به خوبي مي دانند كه اقدامات حفاظتي انجام شده در اين سفر به چه ميزان اهميت داشت و به همين علت نيز موفقيت امنيتي در جريان انجام اين سفر به همه جهان مخابره شد، اما اهميت اين ماموريت مهم در داخل كشور مغفول ماند و بعضي ها تصور كردند هيچ تهديدي در كار نبوده است در حالي كه طرح هاي مختلفي براي ربودن يا ترور رئيس جمهوري اسلامي ايران در اين سفر ناكام ماند. انجام موفقيت آميز اين سفر، حاصل چيزي جز لطف خداوند متعال و دعاي خير مردم و تلاش‌هاي نيروهاي حفاظتي و هماهنگي هيئت همراه رئيس جمهور نبود. اما باز هم در داخل كشور در جريان تشريح وقايع سفر تاريخي دكتر احمدي نژاد به عراق، نيروهاي حفاظتي و شخص رئيس جمهور مظلوم واقع شدند.
  7. اولین رئیس جمهور تاریخ ایران ، خاطره خوشایندی برای مردم ایران باقی نگذاشت و پس از مدت ها جنگ و جدال سیاسی و عزل از ریاست جمهوری توسط مجلس ، به ناگاه از کشور خارج شد . سید ابوالحسن بنی صدر ، که با شعار" بنی صدر صد در صد" در انتخابات ریاست جمهوری با بیش از 10 میلیون رأی به پیروزی رسیده بود ، در روز بررسی طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور ، فقط یک رأی موافق برای ابقا گرفت و بدین ترتیب عالی ترین سمت اجرایی کشور را از دست داد. درباره ماجرای خروج بنی صدر در ایران ، تا کنون بسیار گفته شده است ، اما یکی از خلبانانی که به دلیل موقعیت شغلی خویش اطلاعات ریز تری از این فرار بزرگ و ترفندهای به کار رفته در آن داشته است ، در سایت خود ، روایت دقیقی از مراحل این نقشه ، نحوه خروج ، اتفاقات حین پرواز و عبور از مرزهای هوایی و فرود در پاریس داده است که در زیر می آید. خلبان بهروز مدرسی ، اینک بازنشسته شده و در حال نگارش خاطرات سال ها پرواز است. سرهنگ بهزاد معزي كي بود ؟ سال 1350 وقتي من به نيروي هوايي پيوستم يك سالي مي شد كه سرهنگ خلبان بهزاد معزي از تهران به شيراز منتقل شده بود . او از بدو ورود به عنوان فرمانده گردان پرواز هواپيماهاي سي - 130 در پايگاه هفتم ترابري منصوب شده بود. آن گونه كه بچه هاي قديمي آن دوره و بعد ها خود من شاهد اش بودم ، افسري منظم سخت گير و با سواد بود . فرماندهي كه صداي خنده او را به ندرت مي شد شنيد. و در هنگام عصبانيت عادت به جويدن سبيل هاي كم پشت بورش داشت . او سپس براي طي دوره فرماندهي ستاد به كشور آمريكا اعزام مي شود . و در سال 1352 به ايران برگشته و در ستاد كل نيروي هوايي در مقام معاونت عمليات در بخش " يكنواختي " مشغول به خدمت مي شود و از آن جايي كه رسته اصلي او خلباني بود ، طي هماهنگي هاي صورت گرفته او سه روز در هفته به پايگاه يكم ترابري مي آمد و با هواپيماهاي سي -130 به پرواز و يا ماموريت مي رفت . شايان ذكر است در آن ايام فرمانده عمليات ستاد كل نيروي هوايي تيمسار آذربرزين و فرماندهي پايگاه يكم ترابري به عهده تيمسار اميرفضلي بود . در آن روزگار هر خلباني مجاز به پرواز با شخصيت هاي طراز اول مملكتي و يا با خانواده سلطنتي نبود . فقط تعدادي معين از افسران با تجربه و تعين صلاحيت شده به عنوان كروي ( V.I.P ) مشخص شده بودند كه بهزاد معزي از آن جمله بود . در اندك زماني كوتاه او به دربار سلطنتي راه يافته و در مقام خلبان مخصوص اعليحضرت به انجام وظيفه مي پرداخت . سرهنگ معزي بارها در همان روزگار براي خريد هواپيما به عنوان كارشناس مطلع به كشورهاي اروپايي سفر مي كرد . سلامت نفس و رشوه نپذيري او در انجام معاملات زبانزد بود . با خريد هواپيماهاي بوئينگ سوخت رسان 707 او به عنوان فرمانده گردان و در ادامه به عنوان معلم خلبان به فعاليت پرداخت . در همين ايام بود كه محمدرضا شاه يك فروند بوئينگ اختصاصي به نام شاهين خريداري نمود . با همين هواپيما بود كه بعد از قيام مردمي بر عليه خاندان سلطنتي ، در تاريخ 26 دي ماه سال 57 محمد رضا شاه را به همراه خانواده اش به مصر سپس مراكش منتقل نمود. بعد از مدتي با هواپيماي شاهين به ايران بازگشت . بازگشت غير مترقبه سرهنگ بهزادمعزي با هواپيماي شاهين به كشور از او چهره اي قهرمان و متعهد به انقلاب ساخته شد . همه به چشم ديگري به او مي نگريستند. خوب يادمه كه اوايل جنگ بود و همانند ساير بخش هاي اجتماعي در پايگاه هم نيروهاي مومن و انقلابي انجمن هاي اسلامي تشكيل داده بودند كه سرهنگ معزي گل سرسبد آن ها محسوب مي شد . بدبين ترين افراد هم هرگز تصور نمي كردند كه اين افراد هم ممكن است روزي اغفال شوند . يا به دليل اعتقادات و گرايشات پنهانشان روزي به كشور ضربه اي بزنند . اگر آن روزي كه يكي از خلبانان سي -130 به نام سروان " موگويي " به دليل گرايشات ضد حكومتي خود از جمع همين افراد وابسته به انجمن اسلامي پايگاه ، ايران را به قصد يكي از كشورهاي اروپايي ترك كرد ، قضيه كالبد شكافي دقيق مي شد و اين عمل او زنگ خطري براي مقامات عالي رتبه پايگاه و برادران حفاظت يا عقيدتي سياسي تلقي مي شد، هرگز اين چنين كشور شوكه نمي گرديد و امثال رجوي سركرده منافقين كه دستش به خون افراد بيشماري آلوده بود با حمايت و خيانت مشتي وطن فروش از كشور به اين راحتي خارج نمي شد . با روي كار آمدن بني صدر و متعاقب آن حمله ناجوانمردانه عراق به سرزمين ما كشور در شرايط بحراني به سر مي برد . درگيري مردم در دفاع از آب و خاكشان و به طبع آن سرگرم بودن مسئولان به امور برنامه ريزي تداركات و سازماندهي جبهه هاي جنگ ، بهترين فرصت براي عرض اندام نمودن گروهك هاي ضد مردمي به وجود آمده بود . خوب يادمه بيشترين ترور ها در همين ايام صورت مي گرفت . راستش رو بخواهيد به دليل رعايت اصول بي طرفي در اين گزارش ، دقيقآ نمي دانم علت اختلاف بني صدر كه در آن هنگام علاوه بر رئيس جمهوري ، فرماندهي كل قوا هم به او تنفيذ شده بود ، با فرماندهان سپاه پاسداران و نيروهاي وفادار به نظام بر سر چي بود . فقط اين رو مي دونم نزديكي و حمايت بني صدر از رجوي باعث رنجش افراد مومن و حزب اللهي شده بود . به طوري كه زمزمه هاي سلب مصونيت سياسي او در جامعه به گوش مي رسيد . كار به جايي رسيد كه امام خميني ( ره ) با عزل او موافقت فرمودند و مجلس شوراي اسلامي او را از مقام رياست جمهوري خلع يد نمودد . ماجراي فرار بني صدر و رجوي كشور در اين هنگام به اوج نا امني رسيده بود . عده اي به طرفداري بني صدر و عده اي به مخالفت او قد علم كرده بودند . فشار به جبهه هاي جنگ هر روز بيشتر مي شد . در مناطق جنگي برخي از شكست ها رو به حساب خيانت بني صدر قلمداد مي كردند . به عبارت صحيح تر اوج تفرقه و دو دستگي بر ايران سايه افكنده بود . با تسلط سپاه پاسداران و نيروهاي بسيجي بر اوضاع داخلي بني صدر فراري شده و هيچ نشاني از محل سكونت او نبود . همان طور كه گفتم اين تفرقه و دو دستگي بهترين فرصت رو براي توطئه گران بوجود آورده بود . در اون زمان هنوز ارتش پاكسازي نشده بود . و نيروهاي آشوب گر و جنايت كار هم فعاليت هاي خود را به شكل زيرزميني و با رخنه به سازمان هاي حساس ادامه مي دادند . در اين اوضاع و احوال بود كه بزرگترين نقشه فرار طرح و به مورد اجرا در آمد . سرهنگ بهزاد معزي كه روزگاري با در بار شاهنشاهي مراوده داشت و عالي ترين مقامات ارشد رژيم شاهنشاهي همچون اسداالله علم ( وزير دربار ) ، ارتشبد طوفانيان ( مسئول خريد و قراردادهاي كلان تسليحات نظامي ) و ....با او پرواز و نشست برخاست مي نمودند ، به خاطر مراجعت از مراكش و اطمينان بيش از حد به او كارگردان اين نمايش گرديد . ارتباط سرهنگ معزي با سازمان منافقين دقيقآ هيچ كس نمي داند ارتباط سرهنگ خلبان بهزاد معزي با سازمان تروريستي منافقين از كي و به چه شكلي بوده است . شايد هم براي نهاد هاي امنيتي كشور مشخص است . ولي من نمي دانم . سئوال اساسي اين است كه چگونه او با شاخه نظامي سازمان ارتياط برقرار كرده بود ؟ اگر از زاويه گرايشات سياسي به قضيه نگاه كنيم او فردي سلطنت طلب بوده كه متحول گشته و جزء افراد خاص نظام قرار گرفته بود و ارتباط با اين گونه افراد كه به عنوان فرمانده بزرگترين و حساس ترين گردان پروازي خدمت مي نمود به راحتي ميسر نبوده است . آيا او از قبل از انقلاب مخالف خاندان سلطنتي بوده است ؟ و يا وقتي به كشور برگشت مخالف نظام جمهوري اسلامي شد ؟ پاسخ هر دو سوال مثل روز واضح است كه اين چنين نبوده است . به نظر بنده ( كه البته نظر شخصي ام است ) او پيش از اين ها با سازمان هاي اطلاعاتي غرب در تماس بوده است . حضور خواهرش در سياسي ترين نهاد آمريكايي در ايالت تگزاس بهترين رابط مي تواند تلقي شود . به عبارت صحيح تر اين سازمان هاي اطلاعات غربي بودند كه به او دستور بازگشت را دادند . طراحي نقشه فرار بزرگ به هر حال او در ظرف مدت كوتاهي هم پشت به سلطنت طلب ها كرده و هم از جمهوري اسلامي روي برگرداند !! پس همان طور كه اشاره كردم به هر دليلي كه بوده او به سازمان منافقين وصل مي شود . تمام جزئيات نقشه فرار به دقت طرح ريزي مي شود . به احتمال فراوان نقشه ورود بني صدر و رجوي به داخل پايگاه با اطلاعاتي كه توسط معزي و همدستان اش ارائه گرديده بود برنامه ريزي مي گردد و نقشه پرواز و جزئيات فرار در آسمان تا مقصد كه فرانسه باشد به عهده آقا بهزاد بوده است . اين عمليات كه واقعآ يكي از پيچيده ترين و گسترده ترين نقشه هاي فرار محسوب مي شود با همكاري طيف عظيمي از نيروهاي فريب خورده منافقين و عوامل نظامي آن در نيروي هوايي صورت مي پذيرد . بدين صورت كه يك عده وظيفه اغفال و فريب عوامل دژباني و حراست ورودي پايگاه را به عهده مي گيرند . آن ها از چند روز قبل از عمليات با يك دستگاه خودروي كاماروي زرد رنگ مرتب به پايگاه تردد مي نمايند تا روز عمليات چهره اين اتوموبيل عادي تلقي شود . عده اي هم با ماشين آتش نشاني در اطراف پايگاه مستقر مي شوند تا براي فرار دادن سوژه در صورت لو رفتن وارد عمليات شوند . عده اي هم از شاخه نظامي گروهك منافقين با سلاح هاي سنگين مسئوليت عبور سوژه ها رو به داخل پايگاه به عهده مي گيرند . يه گروه ديگر از افراد نظامي فريب خورده ايستگاه هاي رادار مسير را مختل مي نمايند . به اين صورت كه با قرار دادن جعبه هايي در ايستگاه ، خود در لحظه آغاز عمليات تلفن زده و اعلام مي كنند بمب گذاري شده است !! عده اي ديگر هم با از كار انداختن 8 فروند هواپيماي شكاري اف – 4 عملآ از ره گيري و تعقيب آن ها جلوگيري مي كنند . ( واقعآ چه انسان هاي خائن ي پيدا مي شوند كه در زمان جنگ تنها ابزار مقابله با دشمن را از كار مي اندازند . ننگ بر شما ) خب بعد از همه اين كار ها نوبت به اسكان سوژه ها مي رسد . حال يكي ديگر از عوامل سرسپرده و خائن نيروي هوايي بنام سرهنگ ناوبر اسماعيل فرخنده منزل سازماني خويش را در اختيار آن ها قرار مي دهد . ( معزي خيلي سعي دارد او را بي گناه و نا آگاه از ماجرا جلوه دهد ) . و به اين ترتيب همه چيز از قبل طراحي و آماده مي شود . برنامه به اين صورت بود كه با يكي از پرواز هاي شبانه آموزش سوختگيري اين عمليات آغاز شود . شب عمليات قرار بود فرار چند روز دير تر صورت پذيرد اما به دليل اعلام حكم انتقال سرهنگ معزي به شيراز مجبور مي شوند در شب 6 مرداد كه مطابق با 27 رمضان بود اين كار را به سر انجام برسانند. طبق نقشه از پيش طراحي شده سوژه ها در داخل ميني بوسي كه از منازل سازماني كروي پروازي را به رمپ پرواز مي برد پنهان مي شوند . يك مانع بزرگ در سر راه خود داشتند و آن عبور از دژباني پايگاه بود كه متآسفانه آقايون دژباني و پليس هوايي كه معمولآ داخل همه خود رو ها رو بازديد مي نمايند و بعد از مشاهده كارت شناسايي افراد اجازه ورود را مي دهند ، به خاطر احترامي كه به قهرمان اتقلاب قائل بودند ، با ديدن سرهنگ معزي ، بدون بازديد اجازه داخل شدن را مي دهد . در اين جا لازم مي بينم به يك نكته اشاره نمايم و آن اين است كه معزي در خاطرات خود بيان نموده است كه خلبان حسين اسكندري و مهندس پرواز بيژن وكيلي از ماجرا بي اطلاع بودند كه اين چنين نمي تواند باشد چون ميني بوس خلبانان همه كرو را با هم مي برد پاي هواپيما . مگه مي شه معزي تنها با سوژه ها پاي هواپيما برود ؟! و بعد از پنهان كردن منتظر شاگردان خود بماند ؟ قبل از پرواز چه گذشت ؟ ساعت 19:35 دقيقه سوژه ها در حالي كه لباس پرواز بر تن دارند و در تاريكي شب تشخيص قيافه ها ناممكن است وارد رمپ پرواز مي شوند . در همين حال از پست فرماندهي اعلام مي كنند كه پرواز يك ساعت جلو افتاده است . و به جاي ساعت 10:30 شب ، يك ساعت زودتر پرواز نمايند . سوژه ها همراه محافظ هاي خود در محوطه اتاقك سوختگيري پنهان مي شوند . وقتي ساير خدمه از قبيل كروچيف و بوم اپراتور ( مسئول سوختگيري ) براي بازديد قبل از پرواز سعي دارند محوطه را چك نمايند ، با در بسته مواجه مي شوند . سرهنگ معزي به مسئول مربوطه مي گويد چكار مي كني ؟ وسعي مي كند او را منصرف نمايد . ولي طرف ول كن نبوده وبا تبري كه در هواپيما براي مواقع اضطراري تعبيه شده است سعي در شكستن در مي نمايد . در همين هنگام گارد ويژه در را باز كرده و با گذاشتن لوله اسلحه بر پيشاني همافر مربوطه از او مي خواهد بي سر و صدا وارد شود . نفر بعدي با مشاهده غيبت همكارش كنجكاو شده و تا مي خواهد وارد محفظه شود ، او هم به همين ترتيب غافلگير مي گردد. در اين هنگام هواپيما شماره 311 موتور هاي خود را روشن مي نمايد . ترفند سرهنگ معزي براي گمراه كردن مسئولين سروان حسين اسكندري در صندلي چپ ( خلبان اصلي ) نشسته و سرهنگ معزي در صندلي سمت راست مي نشيند. همافر مهندس پرواز بيژن وكيلي هم در بين آن دو مي نشيند . طبق برنامه ريزي قبلي ، كه سرهنگ معزي مشخصات مسير را به آن ها داده بود ، يكي از محافظان با اسلحه وارد كابين شده و با تهديد اسلحه از آن ها مي خواهد كه مختصات را به دستگاه ( I.N.S ) كه نوعي دستگاه ناوبري كامپيوتري است وارد نمايند . معزي بعد از دور شدن از تهران به برج مراقبت اعلام مي كند كه يكي از موتور هاي من آتش گرفته است .و براي همين به سمت ورامين بر مي گردد . بر روي ايستگاه ورامين معزي بار ديگر به برج مي گويد كه يك موتور ديگر هواپيما هم آتش گرفته است و متعاقب آن براي پنهان ماندن از ديد رادار اعلام مي كند كه به سمت شمال ، يعني كوه هاي البرز مي رود . مسئولان برج با ناراحتي فرياد مي زنند كه مواظب باش به كوه مي خوري . لطفآ به آن سمت نرو . و اين دقيقآ همان چيزي بود كه معزي مي خواست برج تصور نمايد كه به كوه خورده است ! و در پاسخ برج كه ارتفاع را مي پرسد به دروغ ارتفاع 12 هزار پا را اعلام مي كند . واكنش مسئولان پست فرماندهي بعد از پرواز در حالي كه برج مرتب فرياد مي زند به كوه مي خوري برگرد ، هواپيما در ارتفاع 18000 پايي به مسيرش ادامه مي دهد. معزي مي دانست كه در اين مسير ايستگاه هاي رادار كرج ، بابلسر و تبريز قرار دارند . ولي خيالش از هر سو آسوده بود كه قبلآ توسط عوامل سازمان از كار افتاده اند . همچنين مي دانست هيچ هواپيماي فانتومي او را تعقيب نخواهد كرد . ( همان طور كه قبلآ گفتم از كار انداخته بودند ) و براي اين كه عوامل برج فكر كنند كه به كوه خورده است ديگر پاسخ برج را هم نداد . در همين هنگام مسئولان رادار به پست فرماندهي نيروي هوايي اطلاع مي دهند كه هواپيما به سمت البرز رفته و احتمالآ به كوه برخورد نموده است . سرهنگ خلبان جواد وارسته كه زماني شاگرد معزي بوده با خنده به مسئول رادار مي گويد معزي به كوه نمي خورد ، او فرار كرده است !! سرهنگ معزي براي گفتگو هاي احتمالي ترتيبي مي دهد كه هواپيما ربا گوشي هاي اسكندري و وكيلي را بگيرد تا شاهد مكالمه او نشوند . سرهنگ معزي براي اين كه هر چه زودتر از خاك ايران خارج شود و به گير شكاري هاي اف – 14 نيفتد ، با حداكثر سرعت به هواپيما فشار مي آورد . پيشنهاد تآمين جاني و مالي از قول حضرت امام اين رو هم بگم كه حداكثر سرعت مجاز بوئينگ 707 ، چيزي نزديك 8 تا 9 دهم سرعت صوت است . ودر اين شرايط در داخل كابين بوقي مرتب به صدا در مي آيد . در همين موقعيت بود كه رجوي و بني صدر به كابين هواپيما مي آيند . در همين حال هم ستاد نيروي هوايي به يك فروند شكاري اف – 14 خود كه در حال گشت زني است ماموريت مي دهد كه به سوي شمال پرواز نمايد . در همين شرايط بود كه بالاخره رادار تبريز موفق مي شود هواپيما را شناسايي نمايد . آن ها به خلبان هواپيما تذكر مي دهند كه حضرت امام خميني فرموده است قول مي دهم با شما كاري نداشته باشند و همه شما ها رو تآمين مالي مي نمايم . معزي براي گمراه كردن رادار تبريز مي گويد ما تقصيري نداريم چند نفر از پرسنل نيروي هوايي ما را به گروگان گرفته اند . در همين هنگام شهيد رجايي كه نخست وزير بود به اتفاق شهيد فكوري فرمانده نيروي هوايي در پست فرماندهي از قول حضرت امام به آن ها تآمين مي دهند . اما خدمه براي كش دادن زمان ، بهانه مي آورند كه شخص آقاي رجايي صحبت نمايد . ولي صحبت هاي هيچ يك از مسئولان كار ساز نيست . در همين موقع هواپيماي اف – 14 به معزي اخطار مي دهد برگرد و گرنه شليك مي كنم . سرهنگ معزي كه خوب خلبان شكاري را مي شناخته و روز گاري از شاگردان وي محسوب مي شده خطاب به خلبان آن مي گويد : هواپيما ربوده شده است . لطفآ شما بيا نزديك ما تا اين ها شما را ببينند و بترسند ! و در همين اثنا تمام چراغ هاي داخل و بيرون هواپيما را خاموش مي كند و از بچه ها مي خواهد از قسمت سوختگيري بيرون را نگاه كنند تا ببينند شكاري ديده مي شود يا نه ؟ در همين هنگام بني صدر خطاب به معزي مي گويد به خلبان شكاري اعلام كن كه من داخل هواپيما هستم !! آن گاه او ما را نخواهد زد !! معزي كه به اين طرز فكر آقاي رئيس جمهور خنده اش گرفته است مي گويد قربان خلبان شكاري اگر بداند كه چه كساني داخل هواپيما است ، يا شليك مي كند يا اگر برگردد حتمآ اعدام اش مي كنند . معزي براي پرهيز از گزند موشك هاي هاگ ايستگاه تبريز ، به سوي مرز شوري حركت مي كند . در همين حال هم دو فروند ميگ روس ها لب مرز به پرواز در مي آيند تا به محض ورود به خاك آن ها شليك نمايند . عبور از مرز ايران معزي با اطمينان از اين موضوع كه هواپيماهاي اف – 5 مستقر در تبريز قادر به ره گيري در شب نيستند ، از مرز شوروي به صورت نيمدايره از كنار تبريز مي گذرد تا گير موشك هاي هاگ نگردد . هواپيماي تام كت همچنان تعقيب بوئينگ 707 رو ادامه مي دهد . معزي با رفتن به خاك تركيه ، اعلام مي كند كه قصد نشستن در آنكارا را دارد . مسئولين تركيه به او اجازه اين كار را نمي دهند و با خاموش كردن چراغ هاي باند از آن ها مي خواهند خاك تركيه را ترك نمايد . اف – 14 پشت سر بوئينگ وارد خاك تركيه مي شود . معزي به برج تركيه مي گويد يك شكاري دنبال من است به ايران بگوييد برگردد و آن ها چنين مي كنند و بدين ترتيب شر شكاري از سر آن ها كم مي شود . بني صدر بار ديگر نطق اش باز شده خطاب به معزي مي گويد بگو من داخل هواپيما هستم چراغ هاي باندآنکارا را روشن مي كنند !! معزي پاسخ مي دهد قربان من كه قصد نشستن به تركيه را ندارم . سرهنگ مي دانست موشك هاي سوريه حتمآ او را خواهند زد به همين دليل سعي مي كند به سمت قرس و يونان برود . در همين حال رادار سوريه از طريق يو اچ اف مي پرسد كجا هستيد ؟‌ سرهنگ معزي به خوبي مي داند پاسخ دادن از طريق يو اچ اف ، صرفآ براي شناسايي موقعيت هواپيما است . تا با اعزام جنگنده ها آن ها را بر گردانند . به همين دليل هيچ پاسخي به رادار سوريه نمي دهد در فضاي يونان و پاريس . عاقبت با رفتن به سمت يونان و قبرس سر از آسمان پاريس در مي آورد . مسئولان فرانسوي اعلام مي كنند كه اجازه نمي دهند . سرهنگ معزي كار كشته تر از اين ترفند ها است . لذا آخرين حقه خود را رو كرده و به آن ها مي گويد بنزين هواپيما تمام شده است و اگر اجازه ندهيد بر روي شهر سقوط خواهم كرد و به اين ترتيب آن ها را به سمت فرودگاه اورلي راهنمايي مي نمايند و در پايان بعد از پشت سر گذاشتن ساعت ها پرواز عاقبت در قرانسه پياده مي شوند . فرداي آن روز بعد از اين كه مشخص مي شود چه خيانت هايي انجام شده است . تمام خائنين دستگير و محاكمه مي شوند و به سزاي اعمال خيانت خود به وطن مي رسند . منبع: http://www.asriran.com/view.php?id=45526
  8. سعید جان خودت بهتر میدونی که سیاست بی پدر و مادر تر از اونی هست که بشه تصور کرد! این رو هم بدونید که ما هیچگاه متحد استراتژیک روسیه نبودیم و نیستیم و نخواهیم بود ، روسها درست نمونه کامل استعمارگری انگلستان هستند و اگر روزی دست تقدیر اونها رو بر غرب چیره کند مطمعن باشید که تغییری در وضعیت ما ایجاد نخواهد شد و این بار روسیه (شوروی نوین!) پا بر جای غرب خواهد گذاشت و به جای مرگ بر انگلیس باید شعار مرگ بر شوروی رو سر بدیم! اصلآ در کشوری که داعیه پرچمداری نهضت جهانی مهدویت و مبارزه با استکبار جهانی موج میزنه اتحاد با کفار و کشوری که زمانی خودش یکی از بزرگترین نظام های سلطه بوده چه معنی میتونه داشته باشه؟!) چیزی که ما و روسیه رو به هم نزدیک کرده وجود دشمن مشترک هست نه ارمان های مشترک! ما حتی کوچکترین شباهت و تفاهمی با روسها نداریم و در همه چیز (دین ، مذهب ، فرهنگ ، زبان ، اهداف و ارمان ها ، منافع و ...) درست در نقطه مقابل یکدیگر قرار داریم و یقین داشته باشید که رهبران این کشور به هیچ وجه ایران رو به عنوان یک متحد در دراز مدت در نظر نمیگیرند و چیزی که در این بین وجود داره تهدید بزرگ و جدی خود ایران در دراز مدت برای منافع روسیه است! روسیه و غرب در حال انجام یک مبارزه بزرگ در صحنه سیاست هستند و برای پیروزی در این صحنه احتیاج به برگ های برنده دارند و ایران برای روسیه حکم یک برگ برنده رو داره که در زمان لازم خرج خواهد شد!!!(البته میتونه روند تدریجی هم داشته باشه!) ما باید با اتخاذ سیاستی درست روسها رو به عنوان یک متحد کوتاه مدت در کنار خودمون داشته باشیم ولی این اتحاد نباید باعث وابستگی ما به اونها باشه.
  9. حالا نمیشه به جای 5 واحد یه 400-500 واحد به ما بفروشند! اینطوری نه تنها همه مراکز مهم بلکه همه روستاهای مملکت هم تحت پوشش قرار می گیره و تا 10-20 سال خیالمون از هرگونه حمله هوایی راحته! گرچه احتمال چنین فاجعه ای ( برای امریکا ) 0.000000000000000001 درصد هم نیست! اگه یه سرمایه گذاری بزرگ به همراه به کارگیری همه نیروهای علمی و تحقیقاتی نظامی کشور بر روی مهندسی معکوس این نوع سامانه صورت بگیره قول میدم در کمتر از 5 سال نمونه بومیش رو تولید کنیم!
  10. اشتباه نکنید! هرچقدر مشکلات و درگیری های روسیه با غرب کمتر باشه بیشتر به نفع ماست. چرا؟ وجود درگیری های متعدد بین روسیه و غرب منجر به پدید امدن فرصت های بیشتر برای هر دو طرف به منظور معامله و مصالحه است! مثلآ گرجستان در برابر ایران! به عبارتی روسیه دست از حمایت ایران برداره تا غرب هم در مقابل از حمایت گرجستان دست بکشه ! البته این به این معنی نیست که سیاست طرفین در قبال متحدین خود به کل تغییر پیدا کنه بلکه میتونه به این معنی باشه که مثلآ روسیه در مقابل امضا کردن تحریمات ایران اجازه گوش مالی کردن گرجستان رو پیدا کنه یا غرب در این مسعله به طور جدی دخالت نکنه و موضوع رو به شورای امنیت و تبعات بعد از اون مرتبط نکنه! به نظرم معامله پرسودی برای طرفین باشه و این وسط ایران و گرجستان شکست خوردگان حقیقی این بازی هستند! البته این نوع بازی های سیاسی میتونه به کررات از سوی طرفین صورت بگیره! چین با امریکا (تبت) ، امریکا و روسیه و ... به جای اینکه مثل یک روباه در ارزوی چلاق شدن گورخر باشیم باید اونقدر قدرتمند بشیم که مثل یک شیر به گله گورخرها حمله کنیم!!!
  11. nemo

    خلاقیت در صنایع نظامی

    دوست عزیز حرف شما تا حدودی درست و قابل قبوله ولی فراموش نکنید که سلاح های نظامی تا زمانی حداکثر تاثیر رو دارند که دشمن از وجود اونها بی خبر باشه! الان همه کارشناسان نظامی دنیا پذیرفتند که پدافند هوایی ایران قدرت مقابله با امریکا رو ندارد و در صورت اغاز جنگ امریکایی ها با این تفکر وارد جنگ میشن که در نهایت با تعدادی هواپیمای f-4 و میگ و موشک های قدیمی سام روبرو خواهد شد و برنامه ریزی اونها بر این مبنا خواهد بود و شاید اندکی ایران رو بزرگتر از براوردهاشون در نظر بگیرند (محض احتیاط!) اما تصور کنیم که ایران غیر قابل پیش بینی ظاهر شده باشه و تونسته پدافندی در حد s-300 رو به صورت بومی و در تیراژ بالا طراحی کنه و بسازه! یا حداقل سلاحی رو که بتونه این عقب ماندگی رو جبران کرده باشه (فرض محال!) و هیچ گاه هم در موردش حرفی نزده باشه. چه اتفاقی میافته؟! درست روز اول جنگ ده ها فروند هواپیما سقوط می کنه و در صورتی که وضع با این منوال پیش بره اثری از قدرت هوایی برای اونها باقی نخواهد موند و این به معنی شکست بسیاری از طرح ها و نقشه خواهد بود و مساوی است با سردرگمی در نحوه ادامه جنگ! طرح های نظامی هم حتی در زمانی که به مرحله اجرا در نیومده همین حکم رو داره و نباید بی محابا در هر جایی در موردش صحبت کرد. شاید این طرح دوست عزیزمون قابلیت عملیاتی داشته باشه یا حداقل ایده ای باشه برای یک طرح بزرگتر.پس تا زمانی که در این رابطه مطمعن نشده نباید طرحش رو هر جایی در معرض بحث بزاره. فرق ما با امریکایی ها این هست که مغز های دانشمندان ما سرشار از ایده های جدید و بکر است ولی توانایی اجرا کردن این ایده ها رو نداریم یعنی دانش و سرمایه لازم رو نداریم اما در مقابل امریکایی ها سرشار از سرمایه و دانش هستند ولی ایده های جدید و بکرشون ته کشیده! به همین دلیل در سرتاسر دنیا به دنبال مغزهایی با ایده های جدید و بکر هستند هر چند این افراد دانش لازم برای عملیاتی کردن ایده هاشون رو نداشته باشند ولی توسط امریکا جذب میشن. ما نمیتونیم از روی ایده های امریکایی کپی برداری کنیم چون دانش لازم رو نداریم (البته در این سالها پیشرفت هایی در زمینه کپی برداری داشتیم!) اما امریکایی ها به راحتی از روی ایده ها کپی برداری می کنند چون هم ثروت بی نهایت برای تحقیقات دارند و هم دانشمندانی باهوش که خیلی سریع معماهای این طرح ها رو حل می کنند و اون رو به مرحله اجرا در میارند! البته با کیفیتی فراتر از طرح اولیه و همین امر هست که باعث میشه تصور کنیم این طرح یک نمونه امریکایی خالص است نه یک کپی برداری از ایده ها ! بنده چندین ماه بر روی طرحی کار کردم که طبق براوردهای خودم در صورت عملیاتی شدن انقلابی در زمینه موشک های دوربرد و فوق دقیق خواهد بود و اینکه این موشک جزء هیچ دسته از نسل های فعلی موشک های دوربرد در جهان طبقه بندی نمیشه و خودش یک نسل جدید محسوب میشه! من اگر یک خط درباره نحوه عملکرد این موشک بنویسم و همین یک خط به گوش کمپانی های اسلحه سازی برسه مطمعنم که خودشون تا ختم قضیه رو خوندند و خیلی سریعتر از ما اون رو عملیاتی خواهند کرد!(دقت داشته باشید که سایت های ایرانی به خصوص سایتی مثل میلیتاری به دقت تحت نظر سرویس های غربی است و به زعم اونها میشه از چنین سایتی هم اطلاعات درست و صحیحی رو بدست اورد هرچند اندک باشه ! قضاوت با شما) اما در این مورد این موشک بگم که نه طرح بلند پروازانه ایست و نه اینکه احتیاج به تحقیقات گسترده و وسیع داره و نه سرمایه انچنانی فقط کافیه یک سری ازمایشات بر روی نمونه پیش ساخته اون انجام بگیره تا نواقص احتمالیش برطرف بشه ، اینم بگم که در دقت هدف گیری هیچ موشکی در دنیا توانایی رقابت با این سلاح رو نداره! اینقدر از این طرح تعریف کردم میترسم همین امروز توسط عوامل سیا دزدیده شم! icon_biggrin
  12. میگم بیاییم در تنگه هرمز رو گل بگیریم بعد پمپ بزاریم و کل اب خلیج فارش رو بکشیم بیرون و ول کنیم سمت اسراییل که سیل اونا رو با خودش ببره همون جای اولی که ازش اومدند! icon_cheesygrin اینطوری نه خبری از ناو هست و نه نفت کش های دشمن و نه کسی به دنبال تحریف خلیج فارس میره چون فارسش رو که از قلم انداختند خلیجش رو هم ما از قلم میندازیم و خلاص! تازه کشورهای عربی صادر کننده نفت نظیر عربستان به خاک سیاه می شینند .و از اون طرف هم کل دنیا به خاطر نرسیدن نفت بدبخت میشن و دبه به دست راه میافتن میان خلیج فارس ببخشید بیابان فارس! امارات هم دیگه ادعای جزیره هایی که الان هر کدومشون تبدیل به یک تپه شدن نداره icon_biggrin تازه کلی به مساحت خاک کشورمون هم اضافه میشه و هزاران مزیت دیگه که حوصله بیان کردنش رو ندارم در مقابل همه تشکیلات خودمون رو به سواحل دریای عمان منتقل می کنیم . میگم اگه این خلیج وجود نداشت چقدر اوضاع ما بهتر بود و دردسرهای کمتری داشتیم! :oops: متن بالا تنها یک مزاح برای عوض کردن جو خشک تاپیک بود! fi_lone_ranger
  13. nemo

    خلاقیت در صنایع نظامی

    نمیدونم شما چرا اینقدر به سخنرانی غیر مستدل و پرت و پلا گفتن علاقه داری؟! icon_biggrin اخه رو چه حسابی می گی این سلاح تا 1000 کیلومتری امریکا هم نمیرسه؟ عزیز من قضیه کشتی با اژدر زمین تا اسمون تفاوت داره.کشتی های نظامی با اون اندازه و حجمشون توسط نیروی دریایی افغانستان هم از فاصله 1000 کیلومتری قابل شناسایی هست ! و در این مورد بحثی نداریم. اما اژدری که داره در عمق 400-500 متری اقیانوس حرکت می کنه (شاید کمتر ، من در رابطه با عمق عمل این سلاح ها اطلاع زیادی ندارم) و هیچ تکنولوژی و راداری وجود نداره که بتونه اجسام رو در این عمق اب شناسایی کنه؟! چطور ممکنه به 1000 کیلومتری امریکا هم نرسه؟ مطمعن این سلاح در صورت ساخته شدن به راحتی تا 1 کیلومتری خاک امریکا هم پیش خواهد رفت! زیردریایی های اتمی با همه تشکیلات دفاعی شون حداکثر تا فاصله چند کیلومتری (اندازه دقیقش رو نمیدونم) قادر به شناسایی اجسام موجود در اطراف زیر دریایی هستند حالا شما چطور ادعا می کنید که امریکا میتونه در پهنه میلیون ها کیلومتر مربعی اقیانوس یک جسم 40-50 متری رو پیدا کنه؟! تازه اگر از وجود چنین چیزی اطلاع داشته باشه! هر چقدر که اسمان امریکا از نظر امنیت برای پرنده های مهاجم مرگبار و غیر قابل نفوذ هست در مقابل راه های زیر دریایی متصل به خاک این کشور بی نهایت اسیب پذیر و مخفیانه است؟ شما ببین امریکا از سمت غرب چند هزار کیلومتر ساحل دریایی داره و با وجود همه پیشرفت هایی که کرده قادر نیست امنیت خودش رو در زیر دریا به اندازه امنیت هواییش تامین کنه و این بیشتر به دلیل ساختار و ویژگی های خاص محیط دریاست و ضعف امریکا نیست بلکه نقطه ضعف همه کشور هایی است که دارای مرزهای دریایی عمیق و طولانی هستند.
  14. nemo

    خلاقیت در صنایع نظامی

    شما خودت بهتر میدونی که در حال حاضر امکان ساختش موشک های بالستیک قاره پیما برای ما وجود نداره و تازه در صورت ساخت هم احتمال رسیدنش به خاک امریکا با توجه به تکنولوژی نظامی امریکا ضعیف است و حتمآ این نکته رو فراموش نکردی که دقت این موشک قاره پیما چقدر پایین هست و بدون سر جنگی غیر متعارف هیچ ارزشی نداره و حتمآ این نکته رو میدونی که تا ما تکنولوژی موشکی خودمون رو تکمیل کنیم امریکا دفاع ضد موشکی خودش رو تکمیل کرده و ...! در مورد نحوه مسیر یابی هم به اون اندازه ای که اطلاعات داشتم اظهار نظر کردم حتمآ روش های دیگه ای هم وجود داره وگرنه این هم زیر دریایی چطور در سرتاسر دنیا تردد می کنند؟! بدون اینکه مسیر رو گم کنند. هیچ کشتی نظامی از ناحیه ما قدرت رسیدن به 1000 کیلومتری امریکا رو هم نداره چه برسه به حمله به خاک این کشور! تنها یک ناو هسته ای میتونه چنین مسیری رو به صورت رفت و برگشت طی کنه گرچه هرگز فرصت بازگشت رو پیدا نخواهد کرد و به طور قطع با نابودی خودش همراه خواهد بود! در صورتی که احتمال شناسایی یک اژدر در اعماق ابها نزدیک به صفره و از لحظه شلیک تا رسیدن به مقصد و شلیک موشک ها هیچ کس قار به شناسایی و ردگیری اون نیست! چون اصلآ کسی از وجود این سلاح ها خبر نداره و با توجه به گستردگی پهنه اقیانوس اطلس با صدها ماهواره و هواپیماهای ضد زیردریایی هم نمیشه ردش رو پیدا کرد! بعد شما فکر کردی به همین سادگی میشه کشتی فرستاد به سمت امریکا و هیچ کس هم متوجه نشه ؟! ما حتی با داشتن ناو هواپیما بر هم توانایی نزدیک شدن به خاک امریکا رو نداریم و اصلآ توجیه اقتصادی نداره که ناوهای چند میلیارد دلاری رو برای غرق شدن به سمت امریکا بفرستیم در حالی این اژدرها به خاطر نداشتن سرنشین از بسیاری از تجهیزات بی نیاز هستند و قیمت تمام شده اونها صدها مرتبه کمتر از یک ناو جنگی خواهد بود! و البته تکنولوژی لازم برای ساخت اونها به مراتب ساده تر از تکنولوژِی ساخت یک موشک 40 متری قاره پیما خواهد بود؟! اصلآ میخواید با یک قایق موتوری بریم هم به صرفه تره و هم اینکه اسممون رو به عنوان احمق ترین انسان هایی که عرض اقیانوس اطلس رو با قایق موتوری طی کردند تو کتاب گینس ثبت می کنند! من میگم اژدر شما بگو زیر دریایی! مگه داشتن یک زیر دریایی که بتونه به خاک امریکا برسه برای ما یک ارزو نیست؟! ولی همه میدونن که بدون داشتن زیر دریایی های اتمی چنین چیزی امکان پذیر نیست و حتی با داشتن چنین زیر دریایی هم انجام چنین عملیاتی در حکم کشته شدن دهها خدمه اون زیر دریایی هست حالا قیمت چند میلیارد دلاری اون بماند. پس ما یه کاری می کنیم سرنشینان این زیر دریایی رو برمیداریم و به جای همه اون تجهیزاتی که به درد یک زیر دریایی بدون سرنشین نمی خوره سوخت پر می کنیم تا بتونه خودش رو به خاک امریکا برسونه چون قرار نیست که دیگه برگرده! مطمعنآ این طرح نواقصی داره که با تحقیقات کافی قابل حل شدنه اما اونهایی که تو این زمینه تخصص دارند به خوبی ارزش این سلاح رو درک می کنند و ذکر این نکته هم لازمه که چنین تجهیزاتی تنها به درد ما میخوره و امریکا یا هیچ کشور دیگه ای چنین ابزاری براش ارزشی نداره. من فکر می کنم همه چیزهای لازم برای ساخت این زیردریایی رو هم در اختیار داریم حتی مسیر مستقیم رسیدن به خاک امریکا که خودش بزرگترین مزیت برای چنین سلاحی است.
  15. nemo

    خلاقیت در صنایع نظامی

    خوب ما توانایی ساختشو نداریم.البته در حال حاضر! این دیگه خیلی تخیلی بود! هیچ سازه ای نمیتونه در مقابل این فشار عظیم داخل شدن در اب مقاومت کنه و متلاشی میشه. تازه ضد اب کردن هواپیما بماند (water proofing) ارزش تاکتیکی نداره و با توجه به هزینه اش اصلآ به صرفه نیست و راحت با یک اژدر میاد رو اب!! نظر دوستان در باره اژدر قاره پیما چیست؟! اگه بتونیم اژدری (زیردریایی بدون سرنشین!) بسازیم که بتونه تعدادی موشک دریا به ساحل رو حمل کنه و بعد اون رو از دهانه اقیانوس هند به سمت سواحل امریکا شلیک کنیم به راحتی میشه به خاک امریکا دسترسی داشت! به نظرم بشه این اژدر غول پیکر رو ساخت. البته لازم نیست که کسی کنترلش کنه یعنی احتیاجی به کنترل شدن نداره و تمام برنامه و مسیر حرکت در حافظه کامپیوتر اصلی اژدر بارگزاری شده و با توجه به پیشرفت های حوزه کامپیوتر و هوش مصنوعی میتونیم اژدر رو طوری برنامه ریزی کنیم که پس از شلیک به اعماق اب بره و از طریق میدان مغناطیسی زمین مسیر حرکتش رو ردیابی و تصحیح کنه و پس از رسیدن به منطقه مورد نظر اقدام به شلیک موشک ها کنه و بعد خودش رو منفجر کنه!! کسی میدونه فاصله دهانه اقیانوس هند تا سواحل غربی امریکا چقدر هست؟ احتمالآ با موتورهای گازوییلی و با توجه به حجم و اندازه اژدر بشه این مسیر رو طی کرد.چون به خاطر نداشتن سرنشین احتیاجی به بازگشت نداره و تنها به اندازه رسیدن به خاک امریکا سوخت حمل می کنه! حتی میتونیم اژدر رو طوری برنامه ریزی کنیم که در فواصل معین به سطح اب بیاد و پس از هواگیری دوباره به زیر اب بره و مسیر حرکتش رو ادامه بده!