چرا ناراحت می شی.یادمه نادر طالب زاده تو تلوزیون صحبت می کرد.گفت تا دولت امریکا افکار عمومی رو با خودش همراه نکنه به ایران حمله نمی کنه.وقت جنگ عراق 60 در صد مردم امریکا موافق این حمله بودن در صورتیکه بعد از گذشت چند سال عده زیادی فرق iraq با iran رو نمی دونستن. شما فرض بفرما که ما بخوایم به ویتنام حمله کنیم.چند درصد مردم می دونن اون جاست(تو دانشگاه یکی از اساتید پرسید ویتنام کجاست هیچکس نمی دونست) ولی ایا مردم ما موافق حمله به اون هستند. خیلی ها فرق مسجد قبه با قدس رو نمی دونن ولی این باعث نمی شه که از فلسطین دفاع نکنن. یه روز تو گفتگوی خبری کارشنا سا داشتن صحبت می کردن .نتیجه نهایی این شد که بهترین استراتژی باز دارنده برای ایران اینه که موافقت افکار عمومی امریکا برای حمله به ایران زیر 40 درصد باشه.

با توچه به راهپیمائی که امروز در امریکا برای محکوم کردن کشتن دانشمندان هسته ای ایران صورت گرفت و در دفاع از ایران راهپیمایی شد به نظر می رسه که نداشتن سلاح هسته ای بازدارنده تره تا داشتن اون و اعلام کردنش . باید به فکر یه سلاح دیگه باشیم که جنجال افرین در افکار عمومی نباشد.

فکر کنم اگه دانشگاه تهران روش کار کنه بهتر از شریف باشه مخصوصا تو مسائل الکترونیکی

نمیشه دنبال یک سلاح دیگه باشیم. سلاحی که هم بازدارندگی داشته باشه و هم ادم کشی نکنه. مثلا بمب الکترومغناطیسی.یا هارپ خیلی قوی مثلا امریکا اگر بمب اتم زد ما اول بمب الکترومغناطیسی میزنیم بعد می تونیم تو جهان مظلوم نمایی هم کنیم که اونا مارو کشتن ما نکشتیم .بعد اگر دوباره استفاده کرد یعنی مردمشون هم همراهی کردن اونوقت به نظرم مجوز استفاده از بمب هسته ای هم داریم.نه کسی مارو سرزنش میکنه نه وجدانمون ناراحت میشه. سلاح دیگه ای نبود؟

جناب alexandre تحلیلی که گزاشتین خیلی دلچسب بود. در تحلیل های قبلی همیشه یک جای کار می لنگید ولی این یکی فرق داشت. با حوادث احتمالی 2012 که روش مانور داده میشه و اسرائیل هم میگه در 2012 در ایران خبرایی میشه جور در میاد.

خیلی خوب بود از این مطالب باز هم بزارین

جالب بود

یه مرکز داریم به این اسم: مرکز تحقیقات دانشهای بنیادین این مرکز یکم (خیلی) ساکته این مرکز تنها سایت انگلیسی داره و موسس اون دکتر محمد جواد لاریجانی است توی این مرکزم ادمای کله گنده علمی داخلی و خارجی دور می زنن خود این مرکز تولیداتش ازمایشگاهی است و پس از اجرای یک نمونه عملی وا گزار میکنن به دیگز مراکز مثلا یکی از این ها انتقال سریع اطلاعات از طریق پردازش موازی بر روی شبکه است. اینم لینک سایت http://www.ipm.ac.ir/ اینم لینک چارت افرادش http://www.ipm.ac.ir/peoplelist.jsp?t=Administrative

خدا لعنت کنه این عکس رو باید زد تو پوز کسایی که همش عکس بازی سر بازای امریکائی با بچه ها رو میزان می گن اینا خوبن

منظور از این جمله چیه؟ (هدف بزرگ‌تری نسبت به CA در اینترنت وجود دارد؟ )

فکر نمی کنم جنگی با ایران صورت بگیره چون احتمالا جنگ جهانی بشه اگه کشور های کوچولو مو چولوی پائین دخالت کنن که پالایشگا هاشون رو میزنیم و تنگه هرمز رو هم می بندیم اون وقت نه دیگه نفت دارن نه دگه می تونن بندرگاه کلا و یا جذب کننده سرمایه باشن اگه از عراق و افغانستان حمله کنن که باید نیرو هاشون رو تو مرز ایران متمرکز کنن که در این صورت مردم این کشور ها هم از پشت سر یه کارائی هرچند کوچک می کنن اگر از اذربایجان بیان که می تونیم از ارمنستان رو وارد جنگ کنیم اصلا می تونیم بریم سراغ اسرائیل رو هم وارد جنگ کنیم و مردم مصر لبنان و فلسطین رو هم اگه نیاز باشه تجهیز کنیم

در نمایش هوائی در تاریخ 27 ژوئیه سال 2007 در فرودگاه sknyliv یک فروند su-27 سقوط کرد که منجر به مرگ 85 نفر و زخمی شدن بیش از 100 نفر شد. مانور توسط دو خلبان با تجربه اکراینی با نام های toponar و yegorov انجام شد که هردو خلبان زنده ماندند اما به 14 و 8 سال زندان محکوم شدند. Toponar به پرداخت 1.4 میلیون دلار و yegorov به پرداخت 500 هزار دلار محکوم شد. سه تن دیگر از مقامات به جرم عدم پیروی از دستور، سهل انگاری و نقض قوانین پرواز محکوم شدند که دو تن به 3 تا 6 سال زندان و دیگری به 4 سال زندان محکوم شد. بر اثر این حادثه وزیر دفاع وقت Volodymyr Shkidchenko استعفای خود را اعلام کرد که توسط رئیس جمهور leonid kuchma رد شد. کلپ اول سانحه: http://parsaspace.com/files/5038758884/su-27-2002-1.flv کلیپ دوم سانحه: http://parsaspace.com/files/5718758884/su-27-2002-2.flv کلیپ سوم سانحه: ( یک دوربین که احتمالا خبر نگرا است تصویر سقوط رو گرفته و بعد به سمت کشته های میریه که در این کلیپ تصویری از یکی از خلبانان بر روی زمین و مجروحین حادثه و اعضای بدن انسان دیده می شه) http://parsaspace.com/files/2618758884/su-27-2002-3.flv تصویر اول :هنگام فرود نا متعادل [img]http://up.iranblog.com/images/8c00sfbchqbvynsnc8uz.jpg[/img] تصویر دوم:خروج یکی از خلبانان هنگام چرخش هواپیما [img]http://up.iranblog.com/images/9m46625ibv5gjzfgvzke.jpg[/img] تصویر سوم:چتر هر دو خلبان مشخصه [img]http://up.iranblog.com/images/8eb7ckbkl6fpo7usrlb.jpg[/img] [img]http://up.iranblog.com/images/445d70vsc1x1sqzm0ja0.jpg[/img] [img]http://up.iranblog.com/images/xa2qwn55cdcb4fm9rr.jpg[/img] [img]http://up.iranblog.com/images/atlq7jp0kksqe05ie9uu.jpg[/img] [img]http://up.iranblog.com/images/gn8xplrco2ga6oijmjfb.jpg[/img] [img]http://up.iranblog.com/images/6jokyp59hgv0r1hfan1.jpg[/img] [img]http://up.iranblog.com/images/7fh4j3pqah1cvk8fui.jpg[/img] [img]http://up.iranblog.com/images/up4rzhzt2m9m79bfhc.jpg[/img] [img]http://up.iranblog.com/images/62allectrtfb9fk7ng.jpg[/img] [img]http://up.iranblog.com/images/7iwb753t3tqbc9891ose.jpg[/img] [img]http://up.iranblog.com/images/03fpvj89l2ientj2wztu.jpg[/img] [img]http://up.iranblog.com/images/wprpti14yve7zf3gt7hi.jpg[/img] [img]http://up.iranblog.com/images/g36jl9iy32t4fd2o6gby.jpg[/img] این جنگنده در نمایش هوائی تا به حال سه بار پودر شده 1.نمایش هوائی سال 1999 2.نمایش هوائی سال 2002 (همین) 3.نمایش هوائی سال 2009 در هر سه این مورد خلبانان قصد چرخش در ارتفاع پائین داشتند که این اتفاق رخ داد

رشته من کامپیوتره این دارپا در چند کتاب درسی ما از جمله هوش مصنوعی (تالیف جی راسل ونورویگ ) اومده و چند نمونه از مشکل های پروژه ها رو به صورتی ارائه داده تا فکر خواننده را به چالش بکشه خوب نتیجه اینه که من و امسال من فکرمان مشغول حل این مسائل میشه و زیاد دور از انتظار نیست که پایان نامه خودمون رو برای حل یکی از این مشکلات تنظیم کنیم [size=18][color=blue]حال اگر جهاد و یا صنایع نظامی نیز چونین پروژه هایی را در دست ساخت دارند ( که حتما دارند) و در دروس دانشجویان مهندسی بگنجاند بسیاری از مشکلات حل می شود و دیگر نیاز نیست که بگیم اقا پروژه برای حل مسائل داخلی بدین[/color] [/size] این سازمان نیز دقیقا همین کار رو میکنه [size=18]صورت مسئله به تمام جهان میده اما جواب رو از اونا میگره و برای خود استفاده می کنه[/size] [size=12][/size] حالا اگه کسی از دوستان به این پروژه ها و مسئولین دسترسی داره بهتره که این پیشنهاد رو بده که مسئولین مشکلات رو به صورت علنی (و البته با صورت مسئله تغییر یافته) در یک سایت اعلام کنن اون وقت می بینن که چه طور دانشگاه ها به سمت حل این مسائل حمله می کنن

این اتفاق در نمایش هوائی پاریس افتاده لینک: http://parsaspace.com/files/8456758884/su-30MKI_crash_at_paris_air_show_le_bourget_1999flv_(2).flv در ضمن یه نگاه بکنین ببینین این خلبانا وقتی زیر هواپیما هستن eject می کنن چه جوری می شه به سمت زمین پرتاب نمی شن(یکی از اساتید توضیح بده) اگه کسی خواست فایل اپلود کنه می تونه از parsaspace.com استفاده کنه (شیلترم نیست)

اول که اقای master1986 خواهش می کنم خبری در سایت imamsadr.ir منتشر شده که چند تای اخرو شو می زارم قذافی: من امام موسی صدر را ربودم http://imamsadr.ir/news/news.php?id=6278 آخرین خبر درباره سرنوشت امام موسی صدر از زبان قذافی : http://imamsadr.ir/news/news.php?id=6279 [size=18] و اما خبر بحث بر انگیز:[/size] [color=blue][/color]: [color=blue]آیت الله صدر زنده هستند و مسافرایران [/color] [size=12][/size] حضرت آيت الله العظمي شيخ محمد شاه آبادي امروز در پايان جلسه درس اصول اعتقادات، در پاسخ به سوالي در مورد آخرين وضعيت امام موسي صدر اشاره داشتند كه «آقاي صدرزنده است و مسافر ایران.» متن آخرين جلسه درس اصول اعتقادات معظم له، در حال آماده سازي است و بر اين اساس به زودي اين خبر تكميل خواهد شد. حضرت آيت الله العظمي شيخ محمد شاه آبادي امروز در پايان جلسه درس اصول اعتقادات، در پاسخ به سوالي در مورد آخرين وضعيت امام موسي صدر اشاره داشتند كه «آقاي صدرزنده است و مسافر ایران است.» متن آخرين جلسه درس اصول اعتقادات معظم له، در حال آماده سازي است و بر اين اساس به زودي اين خبر تكميل خواهد شد.

اقا این عباسی به خدا تند رو نیست . اگه برسی کنی حرفاش راسته (ولی غیر قابل باور) اصلا من با این بیگ بنگ مشکل دارم میگن یک انفجار بزرگ که باعث شده یک جسم خیلی چگال از هیچ به وجود بیاد و گسترش پیدا کنه اول اینکه انفجار تو یه جایی صورت می گیره(یعنی هیچ نبوده) دنیا شروع به گسترش می کنه (تو کجا تو هیچ که گسترش نداریم ) این نظریه hyperreality بیشتر با عقل جور در میاد مخصوصا با دید ماتریکسی که میگه همه تو یک برنامه کامپیوتریم .انوقت مثل یک بازی هم می تونیم بیگ بنگ داشته باشیم هم می تونه از هیچ چیزی بوجود بیاد هم می تونیم خواب ببینم و هم .... البته نه به اون صورت که تو ماتریکس گفته که ما رو یکی گرفته اینجا گزاشته ولی فکر کنیم تمام زندگی در این دنیا در حالت ذهنی صورت بگیره

ایشون الان 82 سالشون است موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر اخرین اخبار رو در مورد ایشون و تمام صحبت و تلاش هایی که مسئولین در مورد ایشون زده یا انجام دادن رو داره از قبیل تلاش های امام خمینی و سخنان ایت الله بهجت .. http://imamsadr.ir/

حالا این از کجا فهمیده که 11 بعده چرا 12 بعد نیست کسی می دونه مبنای حرفش چی بوده فکر نکنم به همین سادگی بوده و گرنه کرسی پرینستون رو بهش نمی دادن

خیلی خوب بود دستت در نکنه اگه عکسی از شلیک یا هنگام پرواز این جنگنده با Raduga 3M80E Moskit داری لطفا بزار عکس یا فیلمی داری که هنگام پرواز تغییر خروجی موتور رو بتونیم ببینیم

به گزارش فارس، روزنامه الاخبار به نقل از «نجيب محمد اغريبيل» خواهرزاده يك وزير ليبيايي اعلام كرد كه خروج امام موسي صدر از ليبي و سفر وي به «رم» ساختگي بوده است. الاخبار نوشت: با انقلاب مردمي ليبي عليه معمر القذافي و رژيم وي، روايات ليبيايي‌هايي كه روزي از اركان نظام ليبي در طرابلس بوده‌اند درباره امام موسي صدر و دو همراه وي محمد يعقوب و عباس بدرالدين روزنامه‌نگار و نقش قذافي در ناپديد شدن آنان مختلف شده است. الاخبار نوشت: نجيب محمد اغريبيل خواهرزاده "صالح زايد عبدالكريم " وزير ليبيايي كه خود را شبيه امام موسي صدر كرد و به رم ايتاليا سفر كرد تاكيد كرد كه دايي او با اين كار به ايتاليا سفر كرد تا [رژيم ليبي] شواهدي خلق كند كه نشان بدهد امام موسي ليبي را ترك كرده و به رم رفته است. نجيب محمد اغريبيل با بيان اينكه او يكي از نزديك‌ترين افراد به دايي خود بوده است، تصريح كرد كه صالح زايد عبدالكريم، دايي او پس از سفر به رم به دست همراه شخصي خود ترور شد. اغريبيل با بيان اينكه «مرحوم صالح مرا خيلي دوست داشت و مرا دوست و نزديك‌ترين فرد به خود حتي از نزديك‌ترين فرزندانش به خود مي‌دانست» گفت: وي آن زمان كه وزير [نماينده] تام‌الاختيار در لبنان بود، در اوايل جنگ داخلي لبنان، مرا در جلسات ويژه خود به همراه مي‌برد. وي از شخصيت‌هاي لبناني مانند كمال جنبلاط و سيد موسي صدر كه خيلي از شخصيت وي خوشش مي‌آمد، با احترام ياد مي‌كرد». وي افزود كه دايي او اسامي امنيتي بسياري داشت كه در آن زمان اسم او صابر عبدالكريم صالح بود. چهار سال پس از ناپديد شدن امام موسي صدر، دقيقا در تابستان سال 1982، يعني آغاز جنگ دوم اسرائيل با لبنان «دفتر امنيتي قذافي وي را مامور كرد با شبيه‌سازي خود به صدر، به رم سفر كند». اغريبيل افزود، در جلسه‌اي با يك افسر امنيتي كه (او نيز حضور داشته است)، دايي او به دوست امنيتي خود اعلام كرده است كه دفتر امنيتي به وي ماموريت ساده‌اي در رم داده است ولي مايل نيست كه اين ماموريت را بر خلاف ساده بودنش، انجام دهد ولي به هر حال مجبور است. ولي پس از چند روز جسد صالح براي خانواده‌اش برگشت كه در منطقه غرغور در طرابلس ساكن بودند جايي كه سران بلندپايه نظام در آنجا ساكنند؛ منطقه‌اي مانند منطقه الخضراء در عراق. نجيب محمد اغريبيل افزود، قبل از اينكه جسد صالح برسد، نماينده دفتر امنيتي قذافي با خانواده دايي او تماس گرفت و اعلام كرد كه صالح در رم درگذشته است. «زمانيكه خبر مرگ وي را دادند قذافي و «صفيه» همسر او، مرگ وي را تسليت گفتند ولي پس از دو ساعت "حسن "يكي از پسران صالح وارد خانه شد و گفت كه اطلاعاتي به دست آورده است كه نشان مي‌دهد پدرش ترور شده و به مرگ طبيعي از دنيا نرفته است. آنان در اتاقش در هتل ريش مصنوعي، عينك و لباس‌هاي مذهبي پيدا كرده‌اند». اغريبيل به نقل از حسن فرزند صالح افزود: ما تلاش كرديم در تابوت را باز كنيم ولي تابوت، صندوقي آهني با در قفل شده بود. زمانيكه تلاش كرديم با زور در آن را باز كنيم، ماموران امنيتي از صداي آن متوجه و داخل اتاق شدند و مانع باز كردن در تابوت شدند و ما را مجبور كردند تا آن را همانطور دفن كينم. بنا بر اين گزارش، خانواده صالح پس از اين، گزارشي رسمي از مرگ صالح دريافت كردند كه دو همراه وي شهادت دادند كه صالح به هنگام پوشيدن كفش‌هاي خود در هتل دچار حمله قلبي شده است. نجيب محمد اغريبيل در ادامه مي‌افزايد كه خانواده صالح در ادامه اطلاعاتي دريافت كردند مبني بر اينكه صالح به هنگام ماموريت خود در رم «ترور شده است» و از اينجا بود كه خانواده صالح با توجه به اينكه از باز كردن در تابوت منع شدند، اطمينان بيشتري پيدا كرد كه صالح ترور شده است. در ادامه گزارش آمده است كه اغريبيل براي امام موسي صدر احترام قائل بوده و وي را شخصيتي بزرگ مي‌دانست كه تلاش مي‌كرد با اسرائيل مبارزه كند و شيعه و سني را يكپارچه كند. اغريبيل همچنين اشاره كرد كه اين حقيقت را «كه دايي من خود را شبيه صدر كرده است به دلايل معلوم ذكر نكرده‌ام و اين نخستين بار است كه اين حقيقت را فاش مي‌كند زيرا مي‌دانم كه نظام [ليبي] امروز رو به فروپاشي است هر چند كه هيچ چيز قطعي نيست». وي در ادامه تاكيد كرد كه رژيم ليبي تلاش مي‌كند شواهدي ساختگي براي اين درست كند كه نشان بدهد امام موسي صدر ليبي را ترك كرده است. رژيم ليبي پيش از اين به تصويرهاي صدر در خروج از ليبي استناد مي‌كرد. رژيم ليبي شيوه‌هايي دارد كه به ذهن هيچ كس خطور نمي‌كند ولي «روشن بود كه رژيم در خصوص صدر با نگراني شديدي رفتار مي‌كرد». وي با بيان اينكه انسان بايد با خود صادق باشد، اعلام كرد «اين حق خانواده صدر است كه از سرنوشت او آگاه باشند. ما با صدر اختلافي نداريم. براي همين بايد در كنار خانواده او باشيم تا آنچه رخ داده است، روشن شود». اغريبيل در پايان در خصوص آخرين اطلاعات از امام موسي صدر گفت، نمي‌داند براي او چه اتفاق افتاده است ولي «آخرين اطلاعاتي كه از افراد پرنفوذ شنيده است، نشان مي‌دهد كه وي آخرين بار با دو افسر كم‌سن و سال ديده شده است و آخرين جايي كه رؤيت شده است، پادگاني در منطقه غرب بوده است». به گفته اغريبيل نقشي كه دايي او در اين قضيه داشته است، فقط «شبيه‌سازي خود به چهره صدر بوده است و در ربودن وي هيچ نقشي نداشته است». در روزهاي گذشته (4 اسفند) محمد علي مهتدي كارشناس مسائل خاورميانه در نشست خبري بررسي آخرين وضعيت امام موسي صدر به نقل از مرحوم آيت‌الله بهجت اعلام كرد كه امام موسي صدر زنده است و بازخواهد گشت. مهتدي گفت: در ديداري كه چند سال پيش با آيت‌الله بهجت داشتم، از وي در خصوص سرنوشت امام صدر سؤال كردم كه وي پاسخ داد او زنده است. مهتدي افزود: آيت‌الله بهجت تأكيد كرد، حوادثي در آينده رخ مي‌دهد كه امام موسي صدر بازخواهد گشت و يادآور شد كه وي ذخيره الهي است و خداوند خواسته كه زماني بازگردد و نقش مهمي در منطقه ايفا كند. لینک خبر: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8912110741

جناب ops ناراحت نشین با توجه به تذکر به جای mostafa_by مبنی بر عدم انتشار کتاب در ملاء عام اگر کسی کتاب رو می خواد pm بزاره تا براش لینک بدم

دستت درد نکه یک سوال این کره شمالی قبلا وابستگی نظامی به کشوری داشته یا نه ؟(مثلا مثل ایران قبل از انقلاب که تجهیزاتش خارجی بودن) ایا اکثر تجهیزاتش بومی خودشون است یا نه

کمتر از یک ماه پس از انتشار کتاب ورود و فروش آن در هند ممنوع اعلام شد.[۱] بلافاصله در کشورهای بنگلادش، سودان و افریقای جنوبی نیز کتاب ممنوعه اعلام شد. پس از آن هم در سریلانکا، ولی ماه‌ها پس از انتشار کتاب در اواسط ماه فوریهٔ سال ۱۹۸۹ به‌دنبال آشوب‌های خشونت‌آمیز برپاشده بر ضد کتاب در پاکستان، رُشدی در یک حکم شرعی از سوی آیت الله خمینی مرتد اعلام شد[۲] و از مسلمانان خواسته شد که او را بکشند تا دیگر کسی جرأت اهانت را پیدا نکند. چندی بعد مؤسسه‌ای خیریه در تهران برای کسی که رشدی را بکشد جایزه‌ای بیست میلیون تومانی (حدود ۱۷۰ هزار دلار بر اساس نرخ بازار آزاد) برای ایرانیان و یک میلیون دلاری برای خارجی‌ها تعیین کرد؛ چیزی که باعث شد خیلی از افراد ناآگاه غربی «فتوا دادن» را به معنی تعیین میزانی پول برای کشتن یک نفر تصور کنند.[۳] به‌عقیده برنارد لوئیس، خمینی در صادر کردن این فتوا و تشویق مسلمانان به کشتن سلمان رشدی به‌شکل قابل ملاحظه‌ای از سنت رایج اسلامی فاصله گرفته است. به گفتهٔ او اکثریت فقها بصورت تاریخی معتقدند که شخصی که به ارتداد متهم می‌شود باید به محکمه قضاوت آورده شود، اتهام او بیان شده و سپس فرصت دفاع به او داده شود. پس از طی این مراحل قاضی حکم را در مورد او صادر می‌کند. وجود این مراحل لازم است زیرا بگفته لوئیس هدف فقه اسلامی اجرای عدالت و قانون است و نه اعلام حکم بدون محاکمه و ایجاد ترس در میان افراد. اما دیدگاه اقلیت فقها این بوده‌است که توهین یک مسلمان به پیامبر اسلام آنقدر بزرگ است که نیازی به برپایی دادگاه نیست. این گروه اقلیت نظر خود را بر پایهٔ حدیثی (که صحتش مورد اختلاف است) قرار می‌دهند که محمد در آن اعلام می‌کند که «هر کسی که به من توهین بکند و مسلمانی آن را بشنود، باید فوراً شخص توهین‌کننده را بکشد.» بگفته لوئیس حتی در بین فقهایی که صحت این حدیث را می‌پذیرند، اختلاف نظر وجود دارد و برخی از آنها صدور حکم کشتن بدون انجام تشریفات را حرام دانسته و معتقدند کسی که کشتن را مرتکب شود باید خود مجازات شود. گروه دیگر از این اقلیت فقها به این نکته اشاره می‌کنند که بر اساس حدیث ذکر شده کشتن شخص توهین‌کننده به محض شنیدن توهین، نه اینکه توصیه شده باشد بلکه واجب است و انجام ندادن آن گناه محسوب می‌شود. بگفته لوئیس حتی محافظه‌کارترین و پرشدت‌ترین فقها که رأی به کشتن کسی که در حضور و روبروی مسلمانی به محمد توهین می‌کند را می‌دهند، تا آن حد پیش نمی‌روند که حکمی راجع به درخواست برای کشتن کسی را که در کشوری دیگر گزارش توهینش آمده‌است بدهند. بدین سان دیدگاه خمینی در تاریخ اسلام کم سابقه می‌باشد.[۴] پس از فرمان روح الله خمینی مبنی بر کشتن سلمان رشدی دانشجوی جوان بسیجی در آن زمان به نام ابراهیم عطایی در سال ۱۳۶۸ خورشیدی برای نخستین بار تلاش کرد تا این حکم را اجرا کند ولی با محافظان سلمان رشدی درگیر و کشته شد[۵] و بنا به اظهار نظر اطرافیان آقای عطایی که از سوی جمهوری اسلامی شهید خطاب می‌شود، دولت انگلستان تاکنون حاضر نشده‌است که جسد او را پس از چهارده سال به خانواده‌اش تحویل دهد. افراد دیگری نیز از گوشه و کنار جهان در صدد اجرای این حکم بر آمدند از جمله مصطفی مازح جوان لبنانی که پیش از همه توانسته بود با پاسپورت فرانسوی وارد هتل محل اقامت سلمان رشدی شود ولی در روز حادثه با انفجاری به دلایلی نامعلوم در لابی هتل قبل از انجام هدفش باز ماند و کشته شد[۶]. کتاب رفته‌رفته در کنیا، تایلند، تانزانیا، اندونزی، سنگاپور و نهایتاً ونزوئلا ممنوع گشت. در سال ۱۹۹۱ مترجم آیات شیطانی به ژاپنی، هیتوشی ایگاریشی در توکیو با ضربات چاقو کشته شد، و به مترجم ایتالیایی کتاب هم در میلان حمله شد. در سال ۱۹۹۳ ناشر نروژی کتاب مورد حمله مسلحانه قرار گرفت.[۷] در همین سال عزیز نسین مترجم کتاب به ترکی در هتلی در شهر سیواس مورد حمله قرار گرفت. هرچند نسین توانست از هتل فرار کند ولی در پی به آتش کشیده شدن هتل ۳۳ نفر کشته شدند. این واقعه به کشتار سیواس معروف شد.[۸] دفتر نشر «نیما» که ترجمه فارسی این کتاب را منتشر کرده بود به آتش کشیده شد و نیما نعمتی مدیر این انتشارات بارها تهدید شد. سردبیر مجلهٔ «خلق» چاپ سلیمانیه که بخشی از ترجمهٔ کردی این کتاب را در سال ۲۰۱۰ منتشر کرده بود هدف حملهٔ مسلحانه قرار گرفت. سردبیر از این حادثه جان سالم بدر برد ولی برمک بهداد مترجم کتاب از آن زمان پنهان شده‌است در حالی‌که تعدادی از روحانیون سلیمانیه و اربیل حکم قتل وی را صادر کرده‌اند.[۹] در سال هشتاد و سه خورشیدی نیز سید علی خامنه‌ای رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی در پیامی به زائران مکه بر واجب بودن کشتن سلمان رشدی تاکید کرد و حکم خمینی را غیر قابل تغییر خواند[۱۰]. لازم به ذکر است که فروش این کتاب در ایران ممنوع است و داشتن این کتاب در ایران حکم اعدام را دارد.[۱۱] منبع : http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D8%B4%DB%8C%D8%B7%D8%A7%D9%86%DB%8C اگه کسی کتاب رو پیدا کرد ادرس بدین دان کنیم بخونیم(وگرنه تو فیلماشون جا ساز می کنن )

جالب بود دستت درد نکنه

مقدمه ترجمه کتاب ایات شیطانی توسط روشنک ایرانی (روشنک داریوش) سلمان رشدی در سال 1947 در بمبئی بدنیا امده ، از سن 14 سالگی در انگلستان اقامت گزیده،رمانهای بچه های نیمه شب ، "شرم"(که در فرانسه جایزه بهترین رمان خارجی را برنده شده)،"لبخند چگوار:سفری به نیگاراگوا" سناریوی دو فیلم تلویزیونی و مجموعه داستان گریمسوس را برشته تحریر در اورده، جوائز ادبی بوکر پرایز،جمیزتیت بلک مموریال و انجمن ادبی انگلیسی زبانان را برنده شده و اثارش تا کنون به 20 زبان ترجمه و منتشر گشته است(از جمله رمانهای "بجه های نیمه شب" و "شرم " به فارسی نیز برگردانده اند) . رشدی در سال 1968 ، هنگامیکه دانشجوی دانشگاه کمبریج بود به جنبش چپ پیوست و در تظاهرات دانشجویان علیه جنگ ویتنام شرکت جست.در همان سالها ،تماشای تئاتر در تماشاخانه های پیشرو لندن ،عشق به هنر پیشگی را در او زنده کرد.با اینحال در پایان تحصیلاتش در یک اژانس کوچک تبلیعاتی سردبیر شد و نگارش اولین رمانش را اعاز کرد. این رمان که درباره یکی از قدیسین مسلمان بود،توفیق انتشار نیافت و دومین اثرش ،مجموعه داشتان گریموس نیز مورد پسند منتقدین قرار نگرفت. اما او مایوس نشد و پس از پنج سال ، در سال 1981 ،رمان بچه های نیمه شب را منتشر کرد.رمان تکان دهنده ای که پس از انتشار صفحات مطبوعات انگلستان را بخود اتصاص داد و قصه استقلال هند است که از زبان مسلمان جوانی حکایت می شود. از قضا این رمان رشدی نیز به خاطر که در ان خانم گاندی را "بیوه" لقب داده و افز فساد دولت کنونی هند انتقاد کرده است، باعث جنجال فراوانی در هندوستان شد. حیرت اور نیست که در سال 1983 نیز نویسنده که همچنان جهان را با معیارهای ناشی از عدالت طلبی ارزیابی می کند ، در رمان "شرم" با سبکی که افسانه ، واقعیت و تاریخ را در هم می امیزد ، شخصیتهای سیاسی معاصر پاکستان را به انتقاد گرفت و از بینظیر بوتو با لقب "باکره تنکه اهنی" یاد کرد.انتشار این رمان نیز در پاکستان ممنوع شد. منتقدین رمان "ایه های شیطانی " را اخرین سنگ بنای نگارش رشدی و تکمیل کننده رمانهای سه گانه اش می دانند . سلمان رشدی که منتقدین پس از انتشار رمان "بچه های نیمه شب " ،او را هم طراز و نزدیک به جیمز جویس یافتند ، می گوید: در بجه های نیمه شب هند را توصیف کرده ام.هند کودکی ام، هند نسلی که همراه با استقلال هند بدنیا امد.رمان شرم در باره پاکستان است.کشوری که پدرم و مادرم در ان پناه گرفتند.انها نیز چون بسیاری از مسلمانان از ازار هندوها گریختند.اما پس از نقل انجه تا ان زمان گذشته بود خواستم بخش دیگری از داستان زندگیم را بازگو کنم:مهاجرمتم به انگلتسان.14ساله بودم که باین کشور امدم.غریب و از سرزمین خود واکنده بودم.دراینجا سرما،تحقیر و نژاد پرستی انتظارم را می کشید، اما بعدها دنیای دیگری یافتم،دنایی تازه با ارزشهای متفاوت، و طرح کتاب "ایه های شیطانی " از این تجربه مایه گرفته است. می خواستم روند مهاجرت را توصیف کنم ، از یک سو انخمه شکستگی و واکندگی و رنج و تحمل و از سوی دیگر کشف و دریافت ارزشهای نو را بیان کنم.رمان "ایه های شیطانی "با سقوط دو مرد از اسمان اغاز می شود.جامبوجب ربوده شده "بستان " بر فراز دریای مانش منفجر می شود و دو تن از مسافران بطرز معجزه اسائی زنده وسالم بر زمین سقوط می کنند.این دو جبرئیل فرشته و صلدین جمجا نام دارند و حرفه شان هنر پیشگی است. جبرئیل ستاره پر اوازه فیلم های مذهبی هند است که در جستجوی الی کن ،ملکه یخ ،یا زنی که بر قله اورست پا نهاده به لندن سفر می کند.وصلدین ، بازیگر نقش های رایویی و فیلمهای تلویزیونی کودکان و استاد تغییر لهجه و تغییر صدا ، از دیدار پدرش در بمبئی به انگلستان عزیزش ، "کشور میانه روی و اعتدال " باز می گردد. این دو پرسناژ حین سقوط از اسمان ، همراه با استحاله ای مرموز ماهیتی نمادین می یابند و یکی به موجود شیطانی و دیگری به مردی فرشته اسا که در تاریکی هاله ای نورانی گرد سرش می درخشد تبدیل می شوند. استحاله سمبولیک جبرئیل و صلدین خواننده را در اندیشه چرایی و چگونگی ان درگیر می کند،ولی از دیدگاهی دیگر ان دو شخصیتهای اصلی رمانند که میانشان ماجراهای پر تحرک در قالب قصه هایی که بنحوی اسرار امیز بیکدیگر می پیوندند جریان دارد. در این کتاب تز و انتی تز فراوان است. همه چیز تغییر شکل می یابد و انجه را بهترین افکار می یابیم از دیدی دیگر به شنطانی ترین پندارها مبدل می شود. "ایه های شیطانی " پیش از انکه -----صلدین باشد و مانند کتاب "23 سال " مدارکی علیه پیغمبر ارائه دهد کتابیست درباره چگنگی استحاله و تغییر . استحاله ای که در اثر غربت یا تلاش برای همانگی به تغییرات سریع و پیجیده این دنیا دیوانه در انسانها بوقوع می پیوندد. بش دوم کتاب که در شهری بنام "جاهلیه " می گذرد و "ماهوند" نام دارد با الهام از افسانه عرانیق برشته تحریر در امده.اسپنسر نیز یکی از بت های عهد عتیق را که معتقدانش مردمانی شرور بودند، "ماهوند " نامیده بود. در این بخش ، ماهوند سوداگر که پیامبر می شود و یکی از بزرگترین ادیان جهان را بنیان می گذارد ، پس از ماجرای ایه های شیطانی به یصرب که بعدها مدینه نامیده شد پناه می برد. اما ماجرایی که بر ماهوند می گذرد عمومیت دارد . در این کتاب خداییان ، فرشتگان ، شیاطین و پیامبران دارای خطلتهای بسیار انسانی اند و در بیشتر اوقات در تشخیص میان نیک و بد عاجز می مانند. انتخاب نام دیگر شخصیتهای رمان نیز سوال بر انگیز است. مثلا شیخ شهر جاهلیه ابو سیمل نام دارد. ایا راشدی نام دهی در مصر که در سال 1960 هنگام ساختمان سد اسوان بزیر اب رفت و معابد ان بعدا در زمین های مرتفع تر بازسازی شد را وام گرفته است؟ انجه نام ده را تداعی مکند ماسه ای بودن شهر جاهلیه است.شهری که از ماسه ساخته شده و اب دشمن انست. در اخر این بخش جبرئیل ، ملک مقرب اقرار می کند که نمیداند کدام نیرو زبانش را به سخن می گشاید.گویا شیطان از زبان او ابیاتی را بیان کرده است.اما این که شیطان می تواند در قالب فرشته سخن بگوید ، خواننده را باین خیال می اندازد که خدا همان شیطان است و شیطان خداست و یا اینکه خدا موجودیست که نیمی از او شیطان و نیمی دیگر فرشته است. رشدی در بخش دیگر رمان ، وقایع مهد دهه اخیر ، فاجعه یونیون کارباید در بوپال (هند) ،کشتار کودکان در اسام ، جنگ فلکلند ، تظاهرات میدان گرانور علیه مداخله نظامی امریکا در ویتنام ، خطر مواد مخدر، پدیده نو ظهور افزایش پینج قلوها و شش قلوها ، جنجال زاعه نشینی و "خانه های موقت " در لندن و... را همراه با طنزی کنایه امیز تصویر می کند و این همه در کنار رفتار پر تبعیض و غیر انسانی پلیس انگلتسان م مامورین اداره مهاجرت با صلدین ، که تصور می کنند بطور قاچاق وارد شده ، از رمان ایه های شیطانی اسطوره عصر شگفت انگیز ما را می سازد. عصری که در ان اینده بشر بزیر سوال رفته و میزان صمیمیت و شعور کسانی که می کوشند مو قعیت را در دست داشته باشند مورد تردید است.احتمالا انجه برای خوانندگان متدین تگان دهندهتر از بخش دوم کتاب (ماهوند) می باشد بخش "بازگشت به جاهلیه" در اواخر کتاب است که صحنه هایی از یک روسپی خانه را ترسیم می کند. در اینجا روسپی ها بخاطر جلب مشتری و رونق کار ، نام همسران پیغبر را برخود می نهند و این ترفند پر اوازه درامد روسپی خانه را به چند برابر می رساند. نیازی به گفتن ندارد که رشدی با تمایلات مذهبی بکلی بیگانه است و با دقت و موشکافی روان شناسانه به نمایاندن ضمیر ناخو اگاه مردان و زنان و روح زمانه دست زده است. تا کنون بعضی منتقدین این رمان را با "هزارویکشب " مقایسه کرده اند ، بعضی دیگر انرا حماسه دنیای مدرن خوانده اند و برخی ، سبک "رئالیسم جادویی " رشدی را همطر از گارسیا مارکز می دانند، اما صرفنظر از هیاهو و جنجالی که حیات این رمان را درهم پیچیده ، اینده نشان خواهد داد که "ایه های شیطانی " یکی از اثار ادبی ماندگار فرن بیستم است. اگه کسی کتاب فارسی ایات شیطانی رو داره ادرس بدین دانلود کرده و بخونیم این طور که به نظر می رسد این رمان سخن فیلم هایی مثل وکیل مدافع شیطان، ماتریکس ،جزیره را می زند. اگه کسی می خونه بگین بازم بزارم