Nestor

Members
  • تعداد محتوا

    378
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Nestor

  1. عمليات ثامن الائمه : شكست حصر آبادان در نخستين ماه هاي سال 1360 شهيد " يوسف كلاهدوز " قائم مقام وقت فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ، طرح شكست حصر آبادان را كه توسط شهيد حسن باقري طراحي شده بود ، به شوراي عالي دفاع ارائه داد . پس از تصويب طرح و هماهنگي با نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي و نيروهاي تحت امر سپاه پاسداران ، چگونگي انسجام و نحوه ادغام نيروها ، همچنين نام حمله ، روز و ساعت آن مشخص شد . موقعيت جغرافيايي زمين و طرز گسترش و آرايش يگان هاي ارتش عراق درمنطقه به گونه اي بود كه با يك حمله غافلگيرانه و محاصره برق آسا ، مي توانست ضربه كمر شكني به دشمن وارد سازد . فراتر از همه انگيزه هايي كه براي عمل در شرق رود كارون و پاكسازي دشمن در آن منطقه به لحاظ سياسي و نظامي وجود داشت ، نظر صريح فرمانده كل قوا ، يعني امام خميني مبني بر اين بود كه « حصر آبادان بايد شكسته شود » . اين فرمان پس از گذشت يك سال از آغاز جنگ و محاصره شهر ساحلي آبادان همچنان به صورت يك مسئوليت بر دوش فرماندهان و بويژه ارتشيان " لشكر 77 خراسان " كه در آن منطقه مستقر بودند ، سنگيني مي كرد . سر انجام در ساعت 1 بامداد پنجم مهرماه 1360 ، نخستين عمليات گسترده و مشترك ارتش و سپاه با نام " ثامن الائمه " و با رمز « نصر من الله و فتح قريب » به منظور تصرف پل هاي روي كارون و قطع حلقه ارتباطي نيروهاي محاصره كننده آبادان آغاز شد . پيروزي در اين عمليات به معناي ورود به مرحله تازه اي از جنگ و گشودن گره كور جنگ محسوب مي شد . نزديك به 13 كيلومتر از كناره رود كارون و همين ميزان از كارون تا جنوب جاده ماهشهر – آبادان در اشغال دشمن بود ، به گونه اي كه دو جاده اهواز – آبادان و ماهشهر – آبادان در منطقه اشغال شده قرار داشت و قسمت هايي از آن نيز در تصرف دشمن بود . استحكامات مهمي كه عراق براي پدافند در اين منطقه به وجود آورده بود ، به اندازه اي به آنها قوت قلب مي بخشيد كه تمام منطقه را با آرامش خاطر ، از دو پل " قصبه " و " حفار " و گاهي هم با يك پل ديگر تدارك و پشتيباني مي كردند . با اين وجود ، ساعت 14 روز پنجم مهرماه ؛ يعني به فاصله 13 ساعت از آغاز عمليات اعلام شد كه دومين پل ارتباطي دشمن با غرب كارون نيز به تصرف نيروهاي رزمنده ايران در آمده است و پيشروي از همين نقطه ادامه دارد . عراق با استعداد سه تيپ از لشگر هاي زرهي 3 و 111 ، و چهار گردان پياده و پنج گردان توپخانه در منطقه حضور داشت . از جمله خسارات و تلفات دشمن در اين عمليات ، انهدام 90 دستگاه تانك و نفربر ، 100 دستگاه خودرو ، دو پل پي . ام . پي و كشته و زخمي شدن و اسارت بيش از 3800 تن از نيروهاي عراقي بود . همچنين مقدار قابل توجهي تجهيزات پيشرفته از آنها به غنيمت گرفته شد كه عبارت بودند از : _ 160 دستگاه تانك و نفربر _ 150 خودروي نظامي _ 30 دستگاه بولدوزر _ 5 قبضه توپ 152 ميليمتري دور برد _ 2 قبضه موشك انداز كاتيوشا _ مقداري اسلحه سبك و سنگين و مهمات تلفات و خسارات زياد دشمن در طي دو روز عمليات ، به واسطه حمله سريع و شيوه تهاجم نيروهاي ايراني بود . فرماندهان ايراني در اين نبرد به سه هدف مهم دست يافتند كه نشان مي داد با ابتكار مي توان دست به يك عمليات موفق و گسترده زد . اين سه هدف عبارتند از: 1- انهدام نيروهاي دشمن 2- آزادسازي نيروهاي خودي از حلقه محاصره دشمن 3- آماده شدن براي حمله تعيين كننده نهايي پس ا انجام موفق عمليات موفق ثامن الائمه و اعلام تبريك خبر شكست حصر آبادان به امام ، هواپيماي سي – 130 حامل شماري از فرماندهان جنگ هنگام بازگشت به تهران سقوط كرد . در اين سانحه كه روز هفتم مهرماه اتفاق افتاد " محمد جهان آرا " فرمانده سپاه خرمشهر ، " جواد فكوري " فرمانده نيروي هوايي ارتش ، " يوسف كلاهدوز " قائم مقام فرماندهي سپاه پاسداران ، " ولي الله فلاحي " رئيس ستاد مشترك ارتش و " موسي نامجو " وزير دفاع و نماينده امام در شوراي عالي دفاع كه همگي در طراحي و اجراي عمليات شكست حصر آبادان شركت داشتند ، به همراه تني چند از افسران و همراهان به شهادت رسيدند . نام عمليات : ثامن الائمه زمان اجرا : 5/7/1360 مدت اجرا : 2 روز مكان اجرا : شرق رود كارون – آبادان رمز عمليات : نصر من الله و فتح قريب تلفات دشمن : 3800 كشته ، اسير و زخمي ارگان هاي عمل كننده : سپاه و ارتش اهداف عمليات : اجراي فرمان امام مبني بر شكست حصر آبادان با تصرف 3 پل كارون و قطع حلقه ارتباطي نيروهاي دشمن با يكديگر به اميد گشودن گره كور جنگ و آزاد سازي نيروهاي خودي از حلقه محاصره عراقي ها قابل توجه علاقه مندان به عمليات هاي 8 سال دفاع مقدس
  2. در اين عمليات 6 تيپ پياده و يك تيپ زرهي از ايران جمعا به استعداد 30 گردان و يك لشگر زرهي و يك لشگر و يك تيپ پياده هم از نيروهاي عراقي جمعا به استعداد 32 گردان در درگيري حضور داشتند ...
  3. سردار چهارباغي خبر داد: آغاز تجهيز 50 تيپ توپخانه سپاه به مهمات هوشمند و خوشه‌اي خبرگزاري فارس: فرمانده توپخانه و موشك‌هاي نيروي زميني سپاه از آغاز تجهيز 50 تيپ اين واحد به مهمات هوشمند و خوشه‌اي خبر داد كه از مدرن‌ترين تجهيزات در دنيا محسوب مي‌شوند. به گزارش خبرنگار دفاعي خبرگزاري فارس، سردار محمود چهارباغي فرمانده توپخانه و موشك‌هاي نيروي زميني سپاه در همايش تجليل از پيشكسوتان توپخانه و موشك‌هاي نيروي زميني سپاه با اشاره به آغاز دور جديد تهديدات دشمن عليه جمهوري اسلامي ايران اظهار داشت: در صورت تهاجم دشمن، در سراسر نقاط كشور و از مرز تا مركز، با آتش كوبنده خود، پاسخ محكمي به آنها خواهيم داد. چهارباغي افزود: همه سلاح‌ها، گلوله‌ها و راكت‌هاي ما آماده است تا از خاك مقدس جمهوري اسلامي با مدرن‌ترين سلاح‌هايي كه در اختيار داريم، دفاع كنيم و پشيماني ابدي را براي متجاوزان به خاك ايران اسلامي پديد آوريم. فرمانده توپخانه و موشك‌هاي نيروي زميني سپاه همچنين با اشاره به فعاليت 6 گروه مستقل توپخانه و موشك هاي نيروي زميني سپاه، به جز يگانهاي مستقر در تيپ‌ها و لشكرهاي اين نيرو، در استان‌هاي مختلف گفت: 2 گروه ديگر در جنوب شرق كشور و غرب نيز به زودي فعاليت خود را آغاز مي‌كنند. وي در بخش ديگري از سخنان خود به تجهيزات مدرن نيروي زميني سپاه در بخش توپخانه و موشك اشاره كرد و گفت: راكت‌انداز فجر 3 و فجر 5 با قدرت و برد بالا به همراه موشك‌هاي زلزال با برد 150 كيلومتر از تجهيزاتي است كه در اختيار گروه‌ها قرار دارد. همچنين ادواتي مانند كاتيوشاهاي تك لول، دو لول، چهار لول و هشت لول با تحرك و قدرت آتش بالا در اختيار تيپ‌هاي عملياتي قرار گرفته است. چهارباغي خاطرنشان كرد: اكنون 50 تيپ توپخانه عملياتي در سراسر كشور با تجهيزاتي مانند توپ 130، 155 و DC122، كاتيوشا و انواع راكت‌ها حضور داشته و فعال هستند. وي با اشاره به توليد تجهيزات جديد در اين يگان از جمله مهمات هوشمند كه قادر است اهداف كوچك و متحرك را مورد اصابت قرار دهد و نيز گلوله هاي 130 و 155 ميلي متري خوشه‌اي كه فضاي زيادي را روي زمين تحت پوشش قرار خواهد داد، اظهار داشت: با استفاده از تجربيات و دانش جديد، سيستم هدايت آتش توپخانه كامپيوتري شده و بوسيله دستگاه هادي كه به اندازه موبايل است، كليه سيستم‌ها هدايت مي‌شوند كه اين امر در افزايش قدرت و دقت نيز موثر است. منبع : خبرگزاري فارس
  4. عمليات شهيد مدني ؛ پيشروي به سوي سوسنگرد عمليات شهيد مدني در بيست و هفتم شهريور ماه 1360 ، به منظور انهدام توان رزمي دشمن در منطقه عمومي سوسنگرد ، به صورت محدود صورت گرفت . در اين يورش كوتاه مدت ، نيروهاي سپاه و ارتش توانستند با ياري يكديگر ، ضمن 2 كيلومتر پيشروي و جلوبردن مواضع خودي ، 50 دستگاه تانك دشمن را منهدم و 1690 تن از نيروهاي دشمن را كشته ، زخمي و اسير نمايند . نام عمليات : شهيد مدني زمان اجرا : 27/6/1360 مكان اجرا : منطقه عملياتي سوسنگرد تلفات دشمن : 1690 كشته ، زخمي و اسير ارگان هاي عمل كننده : نيروهاي زميني ارتش و سپاه اهداف عمليات : انهدام توان رزمي و نيروهاي دشمن قابل توجه علاقه مندان به عمليات هاي 8 سال دفاع مقدس
  5. البته قضيه عمليات كربلاي 4 با ماجراي ايران گيت رابطه مستقيم داره .. آمريكا براي كسب مجدد اعتماد اعراب اطلاعات كامل ماهواره اي از اين عمليات در اختيار عراق قرار داد icon_cool شايد اگر اين عمل از سوي آمريكا انجام نمي شد نتيجه جنگ كاملا عوض مي شد
  6. سعيد جان هميشه هم اينطور نبوده كه اصل سه به يك نقض بشه .... تا وقتي ارتش عراق خارج از خاك خودش مي جنگيد نيروهاي ايراني حتي با تواني نصف ارتش عراق اونها رو وادار به عقب نشيني مي كردند ولي وقتي ما وارد خاك عراق شديم و اون ها هم كشورشون رو در حال تصرف ديدند خيلي بيش تر مقاومت مي كردند .... مثل عمليات خيبر كه حالا به اون خواهيم رسيد و يا همون عمليات والفجر 8 كه ما براي گرفتن و تثبيت فاو 75 روز عمليات رو ادامه داديم ولي عراق حدود يك سال بعد در كمتر از 48 ساعت فاو رو پس گرفت .... پس مساله ميدان جنگ و انگيزه بسيار مهم هست ... البته حرف شما هم كاملا درسته ... لشكر هاي مهم سپاه در زمان جنگ همگي تيپ بودند كه با جذب نيروهاي بسيج به استعداد يك لشكر مي رسيدند ؛ نيروي بسيجي كه در اون زمان آموزشي نمي ديد .... و نكته ديگري هم كه هست اينه كه روش جنگيدن ايران بعد از عمليات هاي نا موفق ابتداي جنگ با نبوغ افرادي چون شهيد حسن باقري تغيير كرد و به شيوه غيركلاسيك و غير قابل پيش بيني تبديل شد به همين دليل در بسياري از عمليات ها تلفات ما كمتر از ارتش عراق بود البته استثناهايي هم وجود داره مثل عمليات كربلاي 4 icon_cool
  7. عمليات در محور شحيطيه – ارتفاعات الله اكبر نيروهاي تحت فرمان سپاه و ارتش ، در يازدهم شهريور 1360 ، حمله اي كلاسيك و محدود را جهت ضربه زدن به نيروهاي دشمن مستقر در غرب بلندي هاي « الله اكبر » انجام دادند . طي اين عمليات بيش از 1260 تن از نيروهاي دشمن كشته ، زخمي و اسير و 30 دستگاه تانك و نفر بر زرهي آن ها منهدم شد . علاوه بر اين ، نيروهاي خودي توانستند تپه سبز در شمال غربي شحيطيه و 2 روستا در كنار رودخانه كرخه را كه در وسعت 5/1 كيلومتر در اشغال دشمن بود ، آزاد سازند . نام عمليات : عمليات در محور شحيطيه زمان اجرا : 11/6/1360 مكان اجرا : منطقه عملياتي شحيطيه تلفات دشمن : 1260 كشته ، زخمي و اسير ارگان هاي عمل كننده : نيروي زميني ارتش و سپاه اهداف عمليات : ضربه زدن به دشمن قابل توجه علاقه مندان به عمليات هاي 8 سال دفاع مقدس
  8. عمليات رمضان (محدود) ؛ زمينه اي براي عمليات ثامن الائمه در تاريخ پنجم مرداد ماه 1360 نيروهاي سپاه و ارتش در محور عملياتي « حميديه » و « كرخه كور » حمله اي را ترتيب دادهاند كه در آن 40 دستگاه تانك و نفربر دشمن منهدم و بيش از 397 تن از نيروهاي دشمن كشته ، زخمي و اسير شدند . در اين حمله نيروهاي خودي توانستند 4 كيلومتر در مناطق اشغالي پيشروي كرده و زمينه را براي حمله بزرگ بعدي كه شكست حصر آبادان نام گرفت آماده سازند . نام عمليات : رمضان – محدود زمان اجرا : 5/5/1360 مكان اجرا : حميديه – كرخه كور تلفات دشمن : 397 كشته ، زخمي و اسير ارگان هاي عمل كننده : نيروي زميني سپاه و ارتش قابل توجه علاقه مندان به عمليات هاي 8 سال دفاع مقدس
  9. نكته خيلي جالبي كه در مورد ايشان هستش اينه كه پس از فتح خرمشهر يك ژنرال عراقي كه اسير شده بود گفت : وقتي ما مي فهميديم كه در عمليات ها بايد مقابل ايران خط پدافندي تشكيل بدهيم وقتي 4 نفر به عنوان خط شكن قواي ايراني بودند ما روحيه خودمون رو از دست مي داديم ... يكي شهيد احمد كاظمي به همراه لشكر 8 نجف اشرف ... يكي شهيد حسين خرازي با لشكر 14 امام حسين ... يكي مهدي باكري با لشكر 31 عاشورا و يكي هم احمد متوسليان با لشكر 27 محمد رسول الله ...... واقعا اين جنگ چه عزيزاني رو از ما گرفت ..... icon_cool
  10. عمليات « فرمانده كل قوا – خميني روح خدا » ؛ زمينه ساز شكست حصر آبادان مشكل آفريني هاي " بني صدر" آن قدر براي رزمندگان و فرماندهان ايراني عذاب آور شده بود كه پس از بركناري وي از فرماندهي كل قوا ، به پيشنهاد و استقبال همه فرماندهان جنگ قرار شد عملياتي كه در جبهه " دارخوين " در حال انجام بود ، به علامت رضايت از اين كار امام ، « فرمانده كل قوا – خميني روح خدا » نامگذاري شود . نيروهاي سپاه به مدت 4 ماه بدون سو و صدا و جلب توجه دشمن و در نزديكي نيروهاي عراق شبانه يك كانال به طول 1300 متر و به شكل « T » حفر كردند كه انتهاي آن وارد ميدان مين در جلوي خاكريز و خط آتش دشمن شده بود . پيشاني اين كانال به موازات خط آتش دشمن و به فاصله 400 تا 500 متر قرار داشت . در اين حمله ، نيروهاي سپاه پاسداران عمل كننده و ارتش پشتيباني و پدافند را به عهده داشت . قرار بود در ساعت 3و30 دقيقه بامداد 21 خرداد ماه 1360 حمله آغاز شود . ساعت 11 شب ، خبر بركناري بني صدر از فرماندهي كل قوا توسط امام ، از راديو پخش شد و شرايط در بهترين حالت ممكن قرار گرفت . اين عمليات ، خود كليدي براي باز شدن طلسم محاصره آبادان و آزمايشي براي عمليات بزرگ " ثامن الائمه " بود . در اين حمله با 3 كيلومتر پيشروي مواضع محكم و مهم دشمن در اين جناح به تصرف درآمده و دست كم 32 دستگاه تانك و نفربر منهدم و 1496 تن از نيروهاي دشمن كشته ، زخمي و اسير شدند . در راه به دست آوردن اين پيروزي ، 120 تن از برادران سپاهي به شهادت رسيدند . اين عمليات توسط سردار رحيم صفوي و شهيد حسن باقري طراحي و اجرا گرديد كه فرماندهي سه محور اصلي آن را شهيدان منصور موحدي ، پهلوان نژاد و رضا رضايي به عهده داشتند . نام عمليات : فرمانده كل قوا – خميني روح خدا « نفوذي – انهدامي » زمان اجرا : 21/3/1360 مكان اجرا : منطقه عمومي دارخوين تلفات دشمن : 1496 كشته ، زخمي و اسير ارگان هاي عمل كننده : سپاه پاسداران با پشتيباني و پدافند ارتش اهداف عمليات : پيشروي در مواضع دشمن مقدمه : شرحي بر عمليات هاي دفاع مقدس
  11. در اين عمليات يك لشكر پياده از سپاه براي حمله و يك لشكر زرهي ارتش براي پدافند در نظر گرفته شده بود و در مقابل دشمن با دو لشكر از منطقه دفاع مي كرد ...
  12. پس از انجام عمليات پيروزمندانه فتح خرمشهر و همزمان با حضور كادرهاي اصلي و فرماندهي تيپ 27 محمد رسول‌الله(ص) در تهران، فرماندهان سپاهي و ارتشي شركت كننده در عمليات به محضر امام خميني(ره) شرفياف شدند.حاج احمد متوسليان فرمانده مجروح تيپ 27 با عصايي در زير بغل به همراه ناصر كاظمي زماني به جماران مي‌رسند كه ديگر ملاقات تمام شده بود ولي حضرت امام(ره) با خوشرويي تمام به اين دو فرزند عزيز خود اجازه ورود مي‌دهد. حاج احمد از ديدار با امام اينگونه مي‌گويد: «پيش امام كه بودم، ايشان دستي روي پايم كشيد و با لحن پدرانه پرسيد: آقاي متوسليان پايت چه شده؟ در جواب گفتم: زخمي شده. بعد هم ساكت شدم. آن وقت امام(ره) با همان مهربان، دستي روي پايم كشيد و گفت: ان‌شاءالله خوب مي‌شود و شما به دنبال عمليات مي‌روي.» پس از اين ديدار، حاج احمد، دوستان خود را در ابتداي ميدان قدس روي زمين مي‌نشاند و مي‌گويد: «برادرها! حضرت امام فرمودند كه جنگ بايد با همان قوت خودش ادامه داده شود و امر دفاع كما في‌السابق پيش برود.» حضور فرماندهان تيپ 27 در تهران مصادف بود با روزهاي اوج تحركات تروريستي ضد انقلاب كه ماموريت داشتند تا مردم، نيروهاي بسيج و سپاه را ترور كنند. بديهي بود كه حضور چهره‌هاي شاخص جبهه و جنگي همچون حاج احمد در تهران، اشتهاي اهريمني اين خائنان را تحريك مي‌كرد. از اين روي اطرافيان حاج احمد تلاش مي‌كردند تا به انحاء مختلف اين خطر را به وي يادآوري كرده و از او بخواهند مسايل امنيتي را رعايت كند ولي حاج احمد به دادن يك پاسخ كوتاه به آنها كفايت مي‌كند: «اگر شما مي‌ترسيد، سلاح برداريد اما بيخود شلوغش نكنيد! من از خداي خود خواسته‌ام نه در جنگ ايران و عراق شهيد بشوم نه به دست منافقين. بلكه با خداي خود عهد كرده‌ام شهادتم به دست شقي‌ترين آدم‌هاي روي زمين يعني به دست اسرائيلي‌ها باشد. اين را هم مي‌دانم كه خدا اين تقاضاي مرا قبول مي‌كند و من به دست آنها شهيد مي‌شوم.» پس از فتح خرمشهر، رژيم عراق با همدستي رژيم اشغالگر قدس، سناريوي پيچيده‌اي را در دستور كار خود قرار داد تا به واسطه آن بتواند ايران را از ادامه پيشروي باز داشته، سير جنگ را منحرف سازد. از طرفي در تاريخ شانزدهم خرداد 61 پس از گذشت هفت سال از شروع جنگ‌هاي داخلي در لبنان، سراسر مرزهاي زميني و دريايي اين كشور در معرض تهاجم بي‌سابقه‌اي از سوي رژيم صهيونيستي قرار گرفته بود. «مناخيم بگين» نخست‌وزير رژيم صهيونيستي طي پيماني محرمانه از «حسني مبارك» رئيس جمهور مصر قول مي‌گيرد كه كوچكترين اقدامي از سوي مصر عليه اسرائيل صورت نگيرد و در عربستان نيز به دليل حضور «ملك خالد» پادشاه حكومت سعودي، كه داراي گرايش‌هاي ناسيوناليستي بود، وي ترور و به جاي او وليعدش «فهد» كه عنصري صد در صد «آمريكوفيل» و كاملا مطيع سياست‌هاي كاخ سفيد بود، زمام پادشاهي ثروتمند‌ترين كشور عربي خاورميانه را برعهده گرفت تا خيال اسرائيل از اين ناحيه نيز آسوده شود. دولت‌هاي عربي نيز در تهيه دستور كار اجلاس كنفرانس سران عرب، تمام هم و غم خود را در حمايت هرچه بيشتر از صدام و حفاظت دروازه شرقي جهان عرب در برابر «خطر ايران خميني» مصروف كرده بودند. و اين چنين بود كه بيش از دو سوم كل نيروهاي نظامي صهيونيستي، اعم از كادر، ذخيره و داوطلب، بسيج شده بودند تا با شنيدن كلمه رمز عبري «ارواني» به معناي درخت سدر از دهان ژنرال «آريل شارون» وزير جنگ كابينه مناخيم بگين از قرارگاه فرماندهي پادگان گيپور در شمال فلسطين اشغالي، از زمين و هوا و دريا به لبنان بي‌پناه و مظلوم هجوم بياورند. پس از تجاوز اسرائيل به جنوب لبنان و مقارن با اعلام عقب‌نشيني سراسري عراق از برخي مناطق اشغالي، كشورهاي عرب شروع به ايفاي نقش خود كرده و از ايران خواستند تا از حق خود بگذرد و به جبهه جديد يعني اسرائيل بينديشد و در اين مسير با عراق متحد شود كه اين درخواست از سوي رهبر كبير انقلاب اسلامي رد شد و در اين ميان، عربستان نقش سخنگوي استكبار جهان را بازي مي‌كرد. در چنين شرايطي، ارتش متجاوز اسرائيل با يك پيشروي برق‌آسا، طي سه روز خود را به بيروت پايتخت لبنان رساند و ضمن محاصره شهر و قطع آب و برق آن، شروع به كشتار شهروندان لبناني و آوارگان فلسطيني كرد. ضمن آنكه سوريه را نيز مورد حمله قرار داد. دمشق در ابتدا به متحد سنتي خود، شوروي متوسل شد ولي اين قطب كمونيزم جهاني با سردي از اين كار امتناع ورزيد و دولت سوريه به ناچار از تمام كشورهاي عربي و اسلامي درخواست كمك كرد ولي تنها كشوري كه به اين مددخواهي پاسخ داد، جمهوري اسلامي ايران بود و امام امت(ره) در پيامي، ضمن محكوم كردن حمله وحشيانه اسرائيل به جنوب لبنان و سوريه، با آوردن كلمه استرجاع در ابتداي پيام، نارضايتي خود را از سكوت و بي‌تفاوتي كشورهاي اسلامي ابراز داشتند. چند روز پس از تهاجم رژيم صهيونيستي به لبنان، رئيس جمهور اين كشور نيز از تمامي حكومت‌ها، سلاطين، روساي جمهور، احزاب، گروه‌ها و مجامع بين‌المللي درخواست كمك مي‌كند ولي باز اين تنها جمهوري اسلامي ايران است كه لبيك مي‌گويد. هياتي بلند‌پايه از مسئولان جمهوري اسلامي ايران به دمشق مي‌رود در حالي كه اين شهر زير بارش گلوله‌هاي توپخانه صهيونيست‌هاست و حالت فوق‌العاده اعلام شده است. پس از بازگشت اين هيات، تصميم گرفته مي‌شود تا براي كمك به مردم بي‌دفاع لبنان و سوريه، يگان نمونه‌اي از نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران به دمشق اعزام شود؛ «سپاه محمد (ص)». پس از جلسه شوراي عالي دفاع به رياست حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، رئيس جمهور وقت، مقرر شد بخشي از تيپ 27 محمد رسول‌الله(ص) به اتفاق تيپ 58 تكاور ذوالفقار از نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران، در قالب تشكيلات رزمي واحدي تحت عنوان «قواي محمد رسول الله(ص)» به فرماندهي شخص احمد متوسليان به سوريه عزيمت كند. محسن رضايي فرمانده وقت سپاه پاسداران در اين باره مي‌گويد: «برادرمان حاج احمد را بردم خدمت مقام معظم رهبري كه در آن زمان مسئول شوراي عالي دفاع بودند. در آن ملاقات من خدمت آقا گفتم كه ايشان (حاج احمد) كاملا آماده قبول اين ماموريت است منتهي مايل است از زبان شما بشنود كه بايد اين كار را انجام بدهد. وقتي «آقا» به حاج احمد گفتند كه شما انتخاب شده‌ايد تا به عنوان نماينده نظام جمهوري اسلامي ايران به آنجا برويد، حاج احمد خيلي تحت تاثير قرار گرفت. خود آقا هم تاكنون بارها جملاتي را كه احمد در آن ملاقات به كار برد به ما يادآور شده‌اند. احمد در آن ملاقات خدمت آقا عرض كرد: «يعني خداوند متعال ما را انتخاب كرده كه برويم با اسرائيلي‌ها بجنگيم؟» آقا فرمودند: «بله! شما نماينده نظام هستيد. برويد آنجا و جلوي اسرائيلي‌ها را سد كنيد...» اين تصميم در حالي گرفته شد كه واحد‌هايي از تيپ 27 محمد رسول الله(ص) در شلمچه سرگرم كار شناسايي بودند كه پيام كوتاه حاج احمد به آنها مي‌رسد: «ظرف مدت بيست و چهار ساعت، كليه وسايل و تجهيزات خودتان را جمع‌آوري كنيد مي‌خواهيم برويم لبنان.» با شنيدن اين پيام، نيروها به تهران آمده و در صبح روز بيستم خرداد 61 يعني يك روز پيش از عزيمت به سوريه در پادگان امام حسين(ع) گردهم مي‌آيند. قريب به هزار نفر نيرو كه حدود هشتصد نفر از آنها نيروهاي سپاه و مابقي بچه‌هاي تكاور تيپ 58 ذوالفقار ارتش بودند در محوطه زمين صبحگاه پادگان آماده شنيدن سخنان فرمانده خود حاج احمد متوسليان مي‌شوند: «برادران! اين راه، راهي بي‌بازگشت است! كسي كه با ما مي‌آيد بايد تا آخر خط همراه باشد. اگر در آنجا عملياتي انجام بدهيم ممكن است حتي جنازه هيچ يك از شهداي ما به ايران بر نگردد. تنها دالان هوايي تهران به دمشق از فراز تركيه مي‌گذرد و اين كشور به علت عضويت در پيمان نظامي ناتو و روابط گرمي كه با اسرائيلي‌ها دارد، به محض اطلاع از حضور قواي نظامي جمهوري اسلامي ايران در دمشق، قطعا اين تنها دالان هوايي را هم به روي هواپيماهاي ما خواهد بست. شايد ما اولين و آخرين مجموعه رزمندگاني باشيم كه به سوريه خواهيم رفت. بنابراين برادراني با ما بيايند كه تا آخر پاي كار خواهند بود.» فرداي آن روز قرار شد تا حاج احمد خود به همراه اولين هواپيماي حامل تعدادي از نيروهاي اعزامي، راهي سوريه شود. و به اين ترتيب اولين گروه از قواي محمد رسول‌الله(ص) در غروب روز بيست و يكم خرداد 61 با يك فروند هواپيماي جمبوجت 747 نيروي هوايي ارتش وارد فرودگاه دمشق شد و در همان لحظات اوليه، مقام‌هاي بلند‌پايه سوري از جمله معاون فرمانده كل ارتش سوريه براي خوشامد‌گويي وارد هواپيما شدند و پس از آن حاج احمد به ايراد سخنراني پرداخت. در بين نيروهاي رزمنده ايراني، چند داوطلب از دو كشور ليبي و الجزاير نيز حضور داشتند. قواي محمد(ص) در اولين گام به زيارت حرم مطهر حضرت زينب(س) مي‌رود و در آنجا بود كه دوان دوان و شتابان خود را به سمت ضريح پرتاب كردند و گريه و ناله و ضجه‌ها بود كه فضا را تكان مي‌داد. پس از زيارت و در راه، مورد استقبال شديد مردم قرار گرفتند. زنان در يك سو و مردان در سوي ديگر و كودكان در ميانشان شعارهاي تند و كوبنده و انقلابي مي‌دادند: «خميني! سير سير، نحن جنودك لتحرير» (خميني! به پيش ما سربازانت هستيم تا رهايي.) «بالدم، بالروح، نحميك يا جنود» (قسم به خونمان، قسم به روحمان، حمايتتان مي‌كنيم اي سربازان) «بالدم، بالروح نحميك يا خميني» (قسم به خونمان، قسم به روحمان حمايتت مي‌كنيم اي خميني) «يا ايهاالمسلمون، اتحدوا، اتحدوا» (اي مسلمانان، متحد شويد، متحد شويد) در بين جمعيت عده‌اي از خواهران عرب، معصومانه سعي مي‌كردند به فارسي شعار بدهند: «خودايا، خودايا، تا اينكلاب مهدي، خميني را نيكدار.» رژيم صهيونيستي به محظ پخش خبر ورود نيروهاي ايراني به دمشق، تدابير بي‌سابقه‌اي اتخاذ كرد. حاج احمد خود در اين رابطه مي‌گويد: «.... بلافاصله بعد از ورود اولين هواپيماي حامل نيروهاي ما به آنجا، اسرائيل اعلام آتش‌بس يك طرفه كرد و اين اولين گام بود براي اينكه دست به عقب‌نشيني تاكتيكي بزند واين امر هم در اينجا پيش آمد كه نيروهاي وابسته به اسراييل در خاك لبنان مثل فالانژيست‌ها و نيروهاي مربوط به سرگرد "سعد حداد" و حتي اسراييل در برنامه راديويي‌شان بخش فارسي داير كردند و عجيب اينكه بخش فارسي اين راديوها بلافاصله بعد از ورود نيروهاي ايراني شروع به كار كرد. صهيونيست‌ها و مزدورانشان در تبليغات راديويي خود به ما مي‌گفتند: شما ايراني‌ها چرا آتش بيار معركه شده‌ايد؟ شما براي اشغال لبنان آمده‌ايد! عجب اينكه درعرف صهيونيست‌هاي متجاوز واشغالگر، ‌ما اشغالگر محسوب مي‌شويم و آنها حامي مردم...» اعزام قواي محمد رسول‌الله(ص) در سه مرحله صورت گرفت كه در مرحله اول متوسليان به همراه تعدادي از نيروها اعزام شد و سپس مرحله دوم و بعد از آن حجم زيادي از نيروهاي رزمنده به سرپرستي محمدابراهيم همت راهي سوريه شدند. از سوي دولت سوريه پادگان «زبداني» به عنوان حمل استقرار نيروها در نظر گرفته شده بود. پادگان بي در و پيكري كه بيشتر به حلبي‌آباد شباهت داشت تا يك پادگان نظامي. اقامتگاه مزبور نه سرويس بهداشتي درست و حسابي داشت و نه از امكانات اوليه زندگي درآن اثري به چشم مي‌خورد و از همه بدتر سرويس‌دهي بد سوري‌ها بود. در آن زمان كانال ارتباطي قواي ايراني با ارتش سوريه، «رفعت اسد» برادر حافظ اسد بودكه مسوليت وزارت دفاع و رياست سرويس‌هاي امنيتي ارتش سوريه را نيز بر عهده داشت. فرماندهان ايراني از سخنان او دريافتند كه سوري‌ها قلبا پاي كار نيستند وفقط خواستار حضور سمبليك قواي ايراني در سوريه هستند. به همين خاطر حرف‌ها و موضع‌گيري‌هايشان عمدتا پر از تعارف و شعار بود. رفعت اسد نيز خيلي روي مساله آتش‌بس اعلام شده از طرف اسراييل، كه پس از ورود نيروهاي ايراني به سوريه، رهبران دمشق به آن تن داده بودند، مانور مي‌داد. چنان كه از قراين و شواهد متعدد برمي‌آيد سوري‌ها خيال نداشتند از اين نيروها، بهره نظامي ببرند بلكه در صدد بودند تا به عنوان اهرم فشار از آنها استفاده كنند. متوسليان از اين وضعيت ناراضي بود واعتراض خود را اينگونه به رفعت اسد اعلام كرد: «ما براي ميهماني به سوريه نيامده‌آيم شما بهتر مي‌دانيد كه هنوز تكليف جنگ‌ ما با صدام يكسره نشده. اگر حاضر شده‌ايم به اينجا بياييم براي اين بود كه ثابت كنيم اگر محور جهاد اسلام باشد، بچه‌هاي پانزده، شانزده ساله مسلمان هم مي‌توانند مانند شير به مواضع اشغالي جولان حمله ببرند، گوش سرباز اسراييلي را بگيرند و او را با خفت بياورند در خيابان‌هاي دمشق بچرخانند. مثل همان كاري كه بسيجي‌هاي ما در فتح المبين و بيت‌المقدس با كماندوهاي بعثي صدام كردند... تعارف بس است.تكليف ما را مشخص كنيد اگر به هر علت قرار است حضور ما در سوريه صرفا در حد و جه‌المصالحه و برگ برنده‌اي در مذاكرات سياسي باشد، ما اهل آن نيستيم.» متوسليان پس از اين گفتگو براي تعين تكليف نيروها، در تاريخ سوم تير 61 راهي تهران شد. امام خميني(ره) در ملاقات خود به مسولين سياسي و نظامي كشور تفهيم كردند كه اقدام اسراييل مبني بر حمله به سوريه و لبنان، دسيسه‌اي بود تا ايران را از مساله اصلي‌اش يعني جنگ با عراق بازدارند. از اين رو با اعلام اينكه «راه قدس از كربلا مي‌گذرد» سريعا دستور بازگشت نيروها را صادر فرمودند. در آن زمان هنوز تعدادي از نيروهاي تيپ 27 درپادگان امام حسين(ع) منتظر عزيمت به سوريه بودند. عباس برقي از نيروهاي حاج احمد مي‌گويد: «روزي كه قرار بود حاج احمد به سوريه برگردد، با تعدادي از دوستان به منزل ايشان در محله امامزاده سيداسماعيل تهران رفتيم. حاجي از اوضاع پيش آمده خيي ناراحت بود و به خاطر آن گريه مي‌كرد در عين حال جمله عجيبي گفت كه ما اول آن را شوخي گرفتيم ولي در لبنان معني حرف حاجي را دريافتيم. حاج احمد گفت: «من كه به لبنان بروم ديگر برنمي‌گردم. اينها بايد به فكر خودشان باشند. من مي‌دانم كه بروم لبنان ديگر برنمي‌گردم.» با لحن دوستانه‌ به حاج‌احمد گفتم: «حاجي شوخي نكن، اين حرف ها چيه كه مي‌زني؟» ولي او با همان حالت محزون گفت: «نه من ديگر برنمي‌گردم.» علت اين يقين را از او پرسيدم جواب داد: «عمليات فتح‌المبين را به ياد داريد؟» گفتيم: «خب بله، خدمتتان بوديم.» گفت: «يادتان هست كه پيش از عمليات قرار بود 90 دستگاه نفربر آيفا، 100 دستگاه تويوتا و امكانات وسيعي را براي عمليات به ما بدهند ولي در عمل امكاناتي خيلي جزيي در اختيارمان قرار گرفت؟» گفتيم: «بله خوب يادمان هست.» حاجي گفت: «من آن زمان خيلي ناراحت بودم كه خدايا آخر با اين امكانات جزيي چه جوري مي‌توانيم يك تيپ جديدي تشكيل بدهيم و عمليات موفقي در جنوب داشته باشيم؟ حالا با اين وضع مي ترسم اين عمليات موفق نباشد و مايه آبروريزي بشود. خلاصه توي همين عوالم با خودم كلنجار مي‌رفتم كه شب شد. آمدم بيرون وضو بگيرم كه از پست سرم توي تاريكي شب يك برادر سپاهي دست بر شانه‌ام گذاشت و آن را فشار داد. با تعجب سرچرخاندم كه اين كيست؟ ديدم مي‌گويد برادر احمد! خدا و ائمه را فراموش كرده‌ايد به فكر آمبولانس و امكانات مادي اين دنيا هستيد؟ توكل به خدا كن واين امكانات را ناديده بگير. به حق قسم شما پيروزخواهيد شد ان شا‌ءالله. بعد از اين عمليات هم عمليات ديگري در پيش داريد به نام «بيت‌المقدس» شما بعد از عمليات بيت‌المقدس براي جنگ با اسراييل عازم لبنان خواهيد شد. پايان كار شما در آنجاست و از آن سفر برنخواهيد گشت.» وقتي حاج احمد اين ماجرا را تعريف مي‌كرد به شدت منقلب بود. درسحرگاه همان شب حاج احمد به همراه تعدادي از نيروها عازم سوريه شد. باتوجه به فرمان حضرت امام(ره) مبني بر بازگشت نيروها از سوريه، عده‌ زيادي از نيروهاي اعزامي به ايران بازگشتند و تعداد كمي از آنها همان جا ماندند تا تكليف نهايي مشخص شود. مقارن با اين ايام، خبر رسيد كه فالانژها و اسراييلي‌ها سفارت ايران در بيروت را محاصره كرده‌اند. اين را همه مي‌دانستند كه در صورت تصرف سفارت ايران ،تمامي اسناد محرمانه به دست دشمنان خواهد افتاد. در آن اوضاع و احوال، حاج‌احمد با طمانينه و بي‌اعتنايي به كار خود ادامه مي‌داد. احمد حمزه دولابي از ديگر نيروهاي حاج‌احمد، قصه آخرين شب زيارت اين فرمانده سپاه اسلام در حرم حضرت زينب(س) را اينگونه بيان مي‌كند: «... توي حرم خانوم زينب(س) يك گوشه‌اي نشست و تا وقت اذان صبح يك روند نماز خواند و دعا و مناجات كرد و اشك ريخت. دورادور مراقبش بوديم. اصلا اين حاج احمد، حاج احمد هميشگي نبود. صداي اذان صبح كه توي حرم پيچيد داشتيم آماده مي‌شديم تجديد وضو كنيم براي نماز صبح كه ديديم حاجي با نگاهي متعجب و حيرت‌زده آمد طرفمان و گفت: «شما هم او را ديديد؟» پرسيديم: «چه كسي را مي‌گوييد؟» حاجي انگار فهميد ما چيزي نديده‌ايم، گفت: «همان سپاهي را مي‌گويم.» با تعجب پرسيدم: «كدام سپاهي؟ اصلا شما چرا امشب اين طور منقلب و آشفته‌ايد؟» حاجي گفت: «از سر شب مشغول نماز بودم. دلم خيلي گرفته بود. سيماي بچه‌هايي كه رفته بودند، خصوصا هواي «محمدتوسلي» دست از سرم برنمي‌داشت. سرانجام به جده سادات متوسل شدم بلكه ايشان عنايتي و نظري در كارم بفرمايند. همين حالا كه صداي اذان توي حرم بلند شد، ناغافل ديدم كه آن سپاهي آمد كنارم ايستاد و گفت: «برادر احمد! فردا همان روز موعود است بيتابي نكن. تا پايان انتظاراتت چيز زيادي باقي نمانده.» صبح روز چهارم تير ماه 61 سيدمحسن موسوي كاردار وقت سفارت ايران به محل استقرار قواي محمدرسول‌الله(ص) در پادگان زبداني آمد و خواستار ملاقات فوري با فرمانده نيروهاي اعزامي ايران شد. موسوي به متوسليان گفت: «نيروهاي فالانژ واسراييلي‌ها سفارت را محاصره كرده‌اند. اگر داخل ساختمان سفارت بشوند تمام اسناد محرمانه به دستشان مي‌افتد. بايد سريع برويم واين اسناد را منهدم كنيم.» متوسيلان بلافاصله آماده رفتن شد. گروهي از نيروها از جمله حاج همت از او خواستند تا اين ماموريت را به آنها واگذار كند اما متوسليان بالحني ملايم گفت: «نه برادرها! خودم بايد برم. به خدا توكل كنيد. هر چه مشيت خداوند باشد همان مي‌شود. شماها آماده باشيد كه هر چه زودتر برگرديد تهران. خداحافظ.» بعد هم سوار بنز سفارت شد و ... داخل خودرو علاوه بر حاج احمد و تقي رستگار مقدم، از نيروهاي پشتيباني تيپ 27 كه در سوريه رانندگي حاج احمد را برعهده داشت، سيد محسن موسوي، كاردار سفارت ايران و كاظم اخوان، عكاس خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران هم نشسته بودند. همين كه خودروي حامل آنها از نظر محو شد، گويي همه سنگيني دنيا بر سر همت خراب شد. بغضي راه گلويش را بست و او را به كنجي كشاند. در فاصله بيست كيلومتري بيروت، اتومبيل حامل حاج احمد و همراهانش توسط يك پست ايست بازرسي متوقف شد. نيروهاي شبه‌نظامي فالانژ به رياست "ايلي‌ حبيقه" و فرماندهي نظامي"‌سمير جعجع" ‌چند روز قبل، پاسگاه موسوم به "حاجزبرباره"‌ را برپا كرده بودند. در همين رابطه و در معدود گزارش‌هاي باقيمانده از واقع اين روز، كه در رسانه‌هاي لبناني انعكاس يافت، چنين آمده است: «مقارن ساعت دوازده و سي دقيقه ظهر، يك دستگاه خودروي مرسدس بنز با پلاك سياسي كه دو سه دستگاه نيسان پاترول متعلق به "الدرك" (نامي عربي براي يگان گارد سفارتخانه‌هاي خارجي كه تحت امر پليس لبنان است) سرنشينان مرسدس بنز را اسكورت مي كردند، به "حاجز ‌برباره" نزديك شدند. فالانژهاي مسلح جلوي مرسدس بنز را گرفته سرنشينان خودرو را كه همگي اوراق و مدارك شناسايي ديپلماتيك به همراه داشتند و مي‌خواستند به سفارت ايران در منطقه بيروت غربي بروند، با تفنگ تهديد كرده آنها را وادار مي‌كنند تا از خودروي خود پياده شوند. ابتدا كاردار سفارت ايران پياده مي‌شود وسعي مي‌كند به آنها بفهماند كه اين يك ماموريت ديپلماتيك است و هيات مزبور مصونيت سياسي دارد و هرگونه تعرض به اين هيات، موجب واكنش نهادهاي بين‌المللي خواهد شد. ولي بي فايده بود، آنها هر چهار نفر را پياده و وادارشان مي‌كنند تا دست‌هايشان را بالاي سر خود قرار دهند. سپس يكي از فرماندهان فالانژها با تحكم به آنها حكم مي‌كند كه در كنار جاده به خط شوند. در دو سوي جاده تعداد كثيري اجساد زنان، مردان وكودكان مسلمان به چشم مي‌خورد. گويا اين قربانيان به قصد خروج از بيروت عازم «برباره» شده بودند كه در كمين پست جديد التاسيس فالانژها گرفتار آمده و قتل عام شده بودند. حاج احمد وهمراهانش به خط شده راه افتادند. به كجا، كسي نمي‌دانست. يك افسر شبه‌نظامي فالانژ هم به دنبالشان بود.» در داخل پادگان زبداني، همه چشم به در پادگان دوخته‌اند تا بازگشت احمد متوسليان را شاهد باشند ولي عصر روز نوزدهم تير 1361 كه ديگر به بازگشت حاج احمد وهمراهانش اميدي نبود قواي نظامي در فرودگاه بين‌آلمللي دمشق تجمع كردند و منتظر آخرين هماهنگي‌ها جهت مراجعت به تهران بودند. حاج همت، دستواره، حاجي‌پور و ساير مسولين قواي محمدرسول‌الله(ص) اصرار داشتند به هر شكل ممكن از تهران مجوزي بگيرند و براي آزادسازي حاج احمد و همراهان او از چنگال فالانژيست‌ها اقدامي كنند ولي با اين امر مخالفت شد. ورود نيروها به تهران مقارن بود با آغاز عمليات عظيم رمضان. تيپ 27 محمدرسول‌الله(ص) درگذر 5 ماه سراسر نبرد و حماسه از موجوديتش، محروم از حضور سردار تهمتن و دشمن شكار خود، براي مصاف با خصم جنگ افروز، ديگر بار رهسپار دشت تفتيده شلمچه بود... و اينك 5918 روز از غروب حاج‌احمد در «برباره» مي‌گذرد بي‌هيچ نشاني. منبع : خبر گزاري فارس
  13. عمليات امام علي (ع) : آزاد سازي تپه هاي الله اكبر روز 31 ارديبهشت ماه 1360 يك روز بزرگ در تاريخ جنگ بود . نيروهاي سپاه پاسداران و ارتش ، به طور مشترك و همزمان از سه محور ، نخستين حمله هماهنگ خود را به اجرا گذاشتند .اين عمليات با فرماندهي مشترك سپاه و ارتش در منطقه الله اكبر به اجرا درآمد .دو عمليات يكي در سوسنگرد و ديگري در شمال كرخه و غرب سوسنگرد انجام شد تا عمليات اصلي در چهار محور فرعي در شمال رود كرخه ، بر روي تپه هاي " الله اكبر " صورت پذيرد . پس از انجام عمليات امام علي (ع) كه با هدف آزاد سازي اين تپه هاي مهم در منطقه اي به وسعت يكصد كيلومتر مربع انجام شد ، پس از عقب راندن دشمن از محور شمال و شمال غرب سوسنگرد ، نيروهاي خودي با رها كردن آب رودخانه وحشي كرخه در حدفاصل اين رود تا تپه هاي معروف الله اكبر ، از پيش روي مجدد دشمن جلوگيري نموده و طي چند مرحله تك و گريز ، آن ها را از روستاي " هوفل " تا رو به روي روستاي " سيد خلف " پس زدند . نيروهاي صدام تلاش كردند تا با ساخت سد خاكي ، علاوه بر خشك كردن زمين ، به به خط پدافندي خود ثبات و وسعت دهند ، تا آنكه با پايان فصل زمستان و بارندگي ، منطقه شمال كرخه به مرور خشك شد و نيروهاي ايراني مجددا خط پدافندي خود را تا رو به روي روستاي " سيد خلف " پيش بردند. دشمن نيز در سه مرحله تلاش كرد تا مواضع از دست داده را باز پس گيري و اشغال كند ، اما در تمامي تلاش هاي خود ناكام ماند . در عمليات امام علي (ع) ، دو گردان از لشگر 92 زرهي اهواز (ارتش) ، دو گردان پياده از سپاه و دو گردان از ستاد جنگ هاي نا منظم شهيد دكتر چمران حضور داشتند . با اين حمله تپه هاي الله اكبر ، منطقه " شحيطيه " و اراضي شمال سوسنگرد آزاد شدند . همچنين با عملياتي كه نيروهاي تحت امر سپاه بخ طور همزمان در غرب سوسنگرد و به منظور پشتيباني عمليات اصلي انجام دادند دشمن را تا سه كيلومتري سوسنگرد عقب راندند . طي اين عمليات 25 دستگاه تانك و نفر بر از تجهيزات و جنگ افزارهاي دشمن منهدم و 20 دستگاه تانك و نفر بر از آنها به غنيمت رزمندگان ايراني در آمد . همچنين در اين عمليات 300 تن از نيروهاي دشمن كشته و زخمي شده و يا به اسارت نيروهاي خودي در آمدند . در اين عمليات يك گردان زرهي عراق به نام " الكندي " تماما به غنيمت نيروهاي خودي در آمد و دشمن توانست تنها يك تانك خود را از مهلكه نجات دهد . نام عمليات : امام علي (ع) زمان اجرا : 31/2/1360 مكان اجرا : منطقه عمومي شوش و سوسنگرد و تپه هاي الله اكبر در شمال رود كرخه تلفات دشمن : 300 نفر كشته ، زخمي و اسير ارگان هاي عمل كننده : سپاه ، ارتش و ستاد جنگ هاي نا منظم اهداف عمليات : آزاد سازي تپه هاي الله اكبر و عقب راندن دشمن از شمال و شمال غربي شهر سوسنگرد مقدمه : شرحي بر عمليات هاي دفاع مقدس
  14. MRG عزيز اگر مقدمه مطالب رو كه لينك اون در همين صفحه بود مي خوندي متوجه مي شدي ... در يك عمليات رسمي بله اين آخرين حضور ستاد جنگ هاي نا منظم به رهبري دكتر چمران بود .... ولي تا مدت شهادت ايشان با توجه به خاصيت چريكي اين گروه درگيري هميشه ادامه داشته ...
  15. سعيد جان فقط اگر اين تاپيك رو در بخش تاپيك هاي مهم بخش جنگ هاي معاصر قرار دهي تا در ادامه به صفحات بعدي منتقل نشود و هميشه در دسترس باشه خيلي عالي مي شه ... icon_cool باز هم ممنون
  16. با سلام و كسب اجازه از كليه دوستاني كه تا به حال تاپيك هايي رو در مورد عمليات هاي دفاع مقدس شروع كردند ولي هر كدام به دليل مشكلاتي كه حتما موجه بوده اين كار رو نيمه كاره رها كردند .... بنده تصميم دارم با توجه به اهميت دفاع مقدس ، عمليات هايي كه نيروهاي زميني ايران در طول هشت سال جنگ تحميلي انجام دادند رو بر اساس تاريخ شروع عملبات در تاپيك هاي جداگانه بررسي كنم و از نظرات دوستان و احيانا از اطلاعاتي كه دارند استفاده كنم .... نظر بنده اين هستش كه هر كدام از عمليات ها رو بدون توجه به وسعت و اندازه اون عمليات در يك تاپيك جداگانه مطرح كنم تا اگر دوستان هم در مورد عملياتي اطلاعات ديگه اي داشتند در همون تاپيك قرار بدهند تا در پايان كار يك دايره المعارف كامل از هشت سال دفاع مقدس در اين سايت شكل بگيره . پس دوستان لطف كنند و نظرشون رو در مورد روش اجراي كار در همين تاپيك بيان كنند . منابع من هم اين كتاب ها هستند : 1- اطلس جنگ ايران و عراق 2- آغاز تا پايان 3- روز شمار جنگ ايران و عراق 4- كارنامه عمليات سپاهيان اسلام البته با توجه به اينكه تمامي اين كتاب ها چاپ شده در انتشارات سپاه پاسداران جهت انجام امورات فرهنگي هستند جا داره با توجه به همسو بود اهداف فرهنگي ما با انتشارات سپاه همين جا از اين ارگان اجازه بگيرم. پس اگر كسي از انتشارات سپاه اين مطلب رو مي خونه و با اين كار مخالفه لطفا در بخش نظرات بيان كنه تا حقي از كسي ضايع نشه . با تشكر در ابتدا انواع عمليات رو از لحاظ تاكتيك هاي نظامي تعريف مي كنم تا در تاپيك هاي بعدي مطالب براي كسي گنگ و نا مفهوم نباشه : 1- عمليات كلاسيك : عملياتي كه بر اساس علوم و فنون شناخته شده و شيوه هاي كلاسيك نظامي انجام مي شود كه خود به دو دسته كلاسيك محدود و كلاسيك گسترده تقسيم مي شود : الف ) كلاسيك محدود : اين نوع عمليات در منطقه اي محدود و بر اساس اهداف مشخص و در كوتاه مدت انجام مي شود . مثل عمليات توكل ونصر ( هويزه ) ب ) كلاسيك گسترده : اين نوع عمليات در منطقه اي گسترده و بر اساس اهداف نا محدود و زمان نا مشخص انجام مي شود كه البته به دليل كمبود امكانات چنين عملياتي توسط نيروهاي ايراني هيچگاه انجام نشد . 2- عمليات غير كلاسيك : عملياتي كه با شيوه هاي شناخته شده جنگ هاي كلاسيك انجام نمي شود ، بلكه با شيوه هاي ابداعي و ابتكار و تدابير فرماندهان جنگ انجام مي شود كه در دفاع مقدس با شيوه هاي ابداعي مبتني بر فرهنگ انقلابي و به كار گيري عواملي چون شجاعت و شهادت طلبي انجام مي شده است و همانند عمليات هاي كلاسيك به دو صورت محدود و گسترده مي باشد 3- عمليات نا منظم : اينگونه عمليات با آرايش نا منظم نيروها و با قصد نفوذ ، انهدام و ضربه زدن به دشمن انجام مي شود كه كه به آن عمليات چريكي نيز گفته مي شود . اين عمليات عمدتا به قصد نفوذ به تاسيسات يا منطقه تحت اشغال يا خاك دشمن انجام مي شود 4- عمليات ايذايي : اين عمليات به صورت محدود و ضربتي و به صورت شبيخون با قصد ضربه زدن به تاسيسات و نيروي دشمن انجام مي شود . منتظر نظرات شما دوستان در مورد نحوه انجام كار هستم تا در اولين فرصت شرح عمليات ها رو شروع كنم . با تشكر .....
  17. راستش شما اگه بتوني با انتشارات سپاه ارتباط برقرار كني به آرشيو كاملي از تمامي اطلاعات مورد نيازت دسترسي پيدا خواهي كرد ... بستگي به موضوع مورد نظرت كتاب هاي زيادي در اين انتشارات پيدا خواهي كرد
  18. عمليات " شهيد شيخ فضل الله نوري " اين عمليات كه با شيوه غيركلاسيك در تاريخ 25 ارديبهشت ماه 1360 صورت گرفت ، منجر به 2 كيلومتر پيشروي و تسخير تپه هاي " مدن " در محور " شهيد موذني " در شمال آبادان – كه دشمن از آن براي ديده باني بهره مي برد – گرديد . در اين حمله سپاه و ارتش به ميزان نيروي برابر ، شركت كردند و موفق به انهدام و غنيمت گرفت 15 دستگاه تانك و هلاكت واسارت 170 تن از قواي دشمن شدند . نام عمليات : شيخ فضل الله نوري زمان اجرا : 25/2/1360 مكان اجرا : جبهه جنوبي جنگ – تپه هاي " مدن " و " شهيد موذني " در شمال منطقه آبادان تلفات دشمن : 170 كشته ، اسير و زخمي ارگان هاي عمل كننده : سپاه و ارتش اهداف عمليات : انهدام توان دشمن در محور شهيد موذني مقدمه : شرحي بر عمليات هاي دفاع مقدس
  19. عمليات محدود در محور شوش دانيال اين يورش محدود توسط نيروهاي سپاه و با كمك تعدادي از نيروهاي ارتش در فروردين 1360 در منطقه عمومي شوش دانيال صورت پذيرفت . در اين حمله 3 دستگاه تانك و نفربر و يك دستگاه چرخبال عراقي منهدم شد و تعداد 244 تن از نيروهاي دشمن كشته ، زخمي و اسير شدند . در اين عمليات 15 تن از نيروهاي خودي نيز به شهادت رسيدند. نام عمليات : عمليات در محور شوش دانيال زمان اجرا : 25/1/1360 مكان اجرا : منطقه عمومي شهر شوش دانيال – محور جنوبي جنگ تلفات دشمن : 244 كشته ، اسير و زخمي ارگان هاي عمل كننده : سپاه و ارتش اهداف عمليات : پيشروي در مناطق تحت اشغال دشمن مقدمه : شرحي بر عمليات هاي دفاع مقدس
  20. عمليات در محور كرخه – درفول ؛ دومين عمليات غير كلاسيك محدود در اين عمليات كه در محور كرخه – دزفول و با حضور نيروهاي سپاه و كمك ارتش صورت گرفت ، در دو محور " تپه چشمه " ، سه كيلومتر پيشروي گرديد ، اما در محور پل نادري مواضع تصرف شده نيروهاي خودي ، با پاتك دشمن ذوباره اشغال شد . اين عمليات غيركلاسيك و محدود در نيمه فروردين ماه 60 اجرا شد و طي آن رزمندگان خودي با اهداي 20 شهيد ، 15 دستگاه تانك و نفربر دشمن را منهدم و 161 تن از نيروهاي عراقي كشته ، زخمي و اسير شدند . نام عمليات : عمليات در محور كرخه – دزفول زمان اجرا : 15/1/1360 مكان اجرا : غرب دزفول – محور جنوبي جنگ تلفات دشمن : 161 كشته ، زخمي و اسير ارگان هاي عمل كننده : سپاه پاسداران و نيروي زميني ارتش اهداف عمليات : پيشروي در مناطق تحت اشغال دشمن مقدمه : شرحي بر عمليات هاي دفاع مقدس
  21. عمليات حضرت مهدي (عج) : آغاز عمليات هاي غير كلاسيك محدود پس از آنكه فرماندهان ايراني در يافتند كه با جنگ هاي كلاسيك و شيوه هاي شناخته شده نمي توان كاري از پيش برد ، طرح عمليات هاي چريكي و غير كلاسيك را به اجرا گذاشتند . شهيد حسن باقري با اين جمله معروف خود كه : (( با اين روش نمي تون جنگيد ، بايد به خود جرات داد ، بايد استراتژي جنگ عوض شود . )) سردمدار و طراح اينگونه عمليات ها بود كه سرآغاز موفقيت ها و پيروزي هاي عمليات هاي بعدي گرديد . نخستين گام در اين راستا در 26 اسفند ماه 1359 و پس از دو ماه از آخرين تهاجم ناموفق ايران به قواي عراق ، برداشته شد . بر اساس طرحي به نام " حضرت مهدي " كه توسط شهيد حسن باقري طراحي شده بود مقرر شد تا برادران سپاه به فرماندهي " اسحاق عزيزي " با استعداد 200 نفر و با سلاح هاي معمولي و آر - پي – جي ، از چهار محور به نيروهاي عراقي در غرب سوسنگرد حمله كنند. عمليات در ساعت 7 و 30 دقيقه صبح آغاز شد . دشمن غافلگير شده و عمليات با سرعت غير قابل تصوري پيش مي رفت . با انهدام يك گردان تانك و يك گردان مكانيزه دشمن ، نيروهاي خودي به پيروزي رسيدند . اما به علت عدم تجربه كافي نيروها در اينگونه عمليات ها و فقدان نيروي جايگزين براي تثبيت مواضع آزاد شده ، پس از گذشت يكي دو روز ، عراقيها به مواضع پيشين خود بازگشتند . با اين وجود ، پس از گذشت 6 ماه از جنگ و هجوم همه جانبه ارتش عراق به خاك ايران ، نخستين پيروزي روحيه بخش براي رزمندگان ايراني به دست آمد . در جريان اين عمليات محدود تعداد 168 نفر از نيروهاي عراقي كشته ، زخمي و اسير شدند . همچنين 13 تن از نيروهاي عمل كننده سپاه پاسداران به شهادت رسيدند . و اين چنين سرآغاز عمليات هاي غيركلاسيك جنگ ، با موفقيت به اتمام رسيد . " اسحاق عزيزي " طراح كندن كانال در اين عمليات بود كه بعد ها در ابو حميزه به شهادت رسيد ، او توانست – در حالي كه عراقيها در مجاورت ديوارهاي شهر سوسنگرد حضور داشتند – با كندن چندين كانال ، رزمندگان را از زير خانه هاي شهر عبور داده و به نقاط مشخصي ، در كنار اردوي دشمن برساند . در عمليات " تپه هاي الله اكبر " كه دو ماه پس از عمليات حضرت مهدي انجام شد ، همين طرح با پيروزي اجرا گرديد . نام عمليات : حضرت مهدي (عج) زمان اجرا : 22/12/1359 مدت اجرا : 2 روز تلفات دشمن : 168 كشته ، زخمي و اسير مكان اجرا : منطقه عملياتي غرب سوسنگرد ارگان هاي عمل كننده : سپاه پاسداران اهداف عمليات : عقب راندن نيروهاي دشمن از شهر و منطقه سوسنگرد مقدمه : شرحي بر عمليات هاي دفاع مقدس
  22. عمليات توكل : پايان عمليات گسترده تا زمان عزل بني صدر دو ماه پيش از عمليات توكل در منطقه عمومي آبادان ، عمليات ديگري در همين منطقه به شكست انجاميده بود . فرماندهان ستاد اروند بر آن شدند تا براي شكست محاصره چهار ماهه آبادان و باز پس گيري منطقه شرق رود كارون و پس راندن دشمن تا مرز بين المللي شلمچه و رود " خين " عمليات توكل را طرح ريزي كنند و با بهره گبري از يگانهاي پياده و زرهي ارتش از سه محور جاده ماهشهر- آبادان ، آبادان – خرمشهر و غرب كارون ، آن را به اجرا درآورند . سرانجام در 20 دي ماه 1359 عمليات توكل توسط يگان هايي از ارتش ، شماري از نيروهاي سپاه و ستاد جنگ هاي نا منظم آغاز شد . قواي زرهي از ذو محور و نيروهاي پياده از محور سوم وارد عمل شدند . در سه راهي آبادان و كوي ذوالفقاريه كه نيروهاي پياده تك كرده بودند ، خط نيروهاي عراقي در هم شكست و شماري از آن ها اسير شدند . اما به سبب عدم پيشروي در دو محور ديگر ، اين نيروها نتوانستند موقعيت خود را تثبيت كنند و به ناچار دست به عقب نشيني زدند . به اين ترتيب عمليات توكل ، كه در مرحله نخست موفقيت چنداني در پي نداشت ، در مراحل بعدي نيز با توقف حمله رو به رو گرديد و ناكامي مرحله نخست سبب شد تا انجام اين گونه عمليات هاي گسترده تا زمان عزل بني صدر از مقام فرماندهي كل قواي مسلح منتفي شود . نام عمليات : توكل زمان اجرا : 20 / 10 / 1359 مكان اجرا : جاده ماهشهر – آبادان و غرب رود كارون ارگان هاي عمل كننده : نيروي زميني ارتش ، سپاه پاسداران ، ستاد جنگ هاي نا منظم اهداف عمليات : شكست محاصره چهار ماهه شهر آبادان و باز پس گيري ساحل شرقي رود كارون مقدمه : شرحي بر عمليات هاي دفاع مقدس
  23. برادر عزيز من .... اين از لطف شما هستش ... انشا الله خدا ياري كنه و بتونم اين وظيفه را تا آخر ادامه بدم و نيمه كاره رها نشه ...
  24. ممنون سينا جان .... در مورد عمليات هاي كوچكي كه تا به حال بررسي كرديم اطلاعات فوق العاده محدود هستند ولي براي عمليات هاي بزرگتر سعي مي كنم در مورد نيروها و تجهيزات دو طرف هم در صورت امكان مطالبي رو ، هرچند اندك ، بنويسم .
  25. Nestor

    تشکیل 31 سپاه استانی!

    دوستان عزيز به نظرم هيچ كدومتون از موضوع تشكيل گردان هاي امام حسين خبر نداريد ؟ گردان امام حسين نه عاشورا ....