saman_777

استراتژی دفاع مسطح ( موزائیکی ) / ضربه دوم ،ساختار و سطح پاسخ نامحدود به تهدیدات نظامی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

نبرد موزاييكي سلام. چند وقت پيش يكي از دوستان درخواست كرده بود درباره نبرد موزاييكي توضيح بدم منم كه خراب معرفت و مرام !!! قول دادم تو اولين فرصت اين كار رو بكنم. حالا چند ماهي از اون موقع ميگذره و به قولم عمل كردم ( چقدر خوش قول ) توصيحاتي كه در ادامه مينويسم خيلي كلي نوشته شده و فقط اصول كار رو توضيح ميده. دقت كنيد كه اگه بخواين درباره چنين موضوعي مطلب بنويسين يه كتاب قطور از آب درمياد. نبرد موزاييكي در تعريف كلي و ساده يعني « دفاع در هر نقطه ». از نام «موزاييكي» هم همين برداشت ميشه. البته نبرد موزاييكي نامهاي ديگه‌اي هم داره كه عبارتند از : شطرنجي ، نامتقارن ، چريكي ، پارتيزاني ، نبرد علوي و … حالا ببينيم چرا اين نوع استراتژي چند ساليه كه تو كشور فكر تمام كارشناساي نظامي رو به خودش جلب كرده. وقتي شما بخواين از يه بُعد جغرافيايي دوردست به هدف حمله كنين ( مثلا يه كشور در فاصله دور ) برآورد هزينه اين لشكركشي سرسام آور ميشه. حقوق پرسنل، سوخت، مهمات، تغذيه، بهداشت و درمان، آب و هوا، تجهيزات، يگانهاي زرهي، توپخانه، موشكي، البسه، عمليات رواني، تبليغات داخلي به نفع اين جنگ ، مسائل پيش بيني نشده و … در اين وضعيت بهترين نوع تك (آفند) حمله به قلب دشمن اونم در سريعترين زمان ممكنه و بهترين استراتژي شامل هلي‌برن نفرات و تجهيزات به قلب دشمن ميشه. اين دقيقا استراتژي آمريكا طي يك دهه اخيره. آمريكا به خاطر تجربه تلخي كه در جنگ ويتنام به دست آورده به اين نتيجه رسيده كه انتقال يه لشكر كلاسيك نميتونه پيروزي در جنگ رو تضمين كنه، حتي اگه در جنگ پيروز بشين اين پيروزي بهاي بسيار سنگيني داره. در نتيجه بهتره كه از قاعده جنگ موزاييكي استفاده كنين. اين قاعده طي چند مرحله به اجرا درمياد كه عبارتند از: عمليات سنگين رواني بر عليه دشمن - تضعيف حكومت بوسيله تحريم، بمب‌گذاري، بازيهاي سياسي و … - همراه كردن برخي كشورها تا دلايل جنگ توجيه پذير باشه - اعلام قبلي براي حمله جهت تضعيف روحيه عمومي - از ميان برداشتن سيستم‌هاي مراقبتي كشور هدف توسط يگانهاي ويژه مانند فرودگاهها، مراكز راداري ، اسكله‌هاي نظامي و … - از ميان برداشتن زيرساخت‌هاي اقتصادي توسط يگانهاي ويژه مانند پل‌ها ، نيروگاه‌ها ، سيلوهاي ذخيره غذا و … - موشك باران سنگين ولي بدون هدف كشور تا منجر به ايجاد هرج و مرج در نيروهاي نظامي شده و آنها را از اهداف اصلي غافل كند – بمياران هدفمند مراكز نظامي و سياسي توسط بمب‌افكن‌ها تا بدينوسيله مغز متفكر كشور از ميان برداشته شود – هلي برن نيروهاي ورزيده و اشغال شهرهاي بزرگ، راههاي اصلي، فرودگاهها و … - استفاده از فرودگاههاي اشغال شده جهت انتقال تجهيزات سنگين و توپخانه و همچنين نيروهاي نظامي عادي جهت حفاظت از مراكز اشغال شده – موج دوم عمليات رواني جهت همراه ساختن مردم كشور هدف با خود … همونطور كه خودتون هم متوجه شدين اين رويه دقيقا همون چيزيه كه در عراق و افغانستان اجرا شده. جالبه بدونين كه خانم كاندوليزا رايس از مغزهاي متفكر نظامي آمريكا و متخصص نبرد موزاييكي هستن. ايشون يكي از طراحان اصلي حمله آمريكا به عراق و افغانستان بودن. اما راه مقابله با نبرد موزاييكي چيه. فقط يك راه : «دفاع موزاييكي». همون چيزي كه چند ساليه سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي به شدت روي اون تاكيد دارن و آموزشهاي پرسنل خودشون رو بر پايه همين نوع دفاع متمركز كردن. در مورد بسيج هم اين قضيه صدق ميكنه. اتفاقا جالبه بدونين بسيج به عنوان نيروي اصلي كشور در استراتژي دفاع موزاييكي تعريف شده. براي انجام دفاع موزاييكي اولين عامل فراواني نيروي انسانيه. عامل دوم مهارت و تجهيزات. به عبارتي شما بايد تو هر سوراخي يه نيروي آماده نبرد داشته باشين. دست هر زن و مرد و پير و جواني يه اسلحه باشه. راحت‌تر بگم. براي دشمني كه وارد كشور شده هيچ جايي امن نباشه. شهرها بايد توان اينو داشته باشن تا حداكثر ظرف سه روز كاملا خالي از سكنه بشن و سكنه اونا در مناطق صعب العبور اسكان داده شده و منتظر دشمن بمونن. مسلمه كه نيروهاي نظامي رسمي ما تعدادشون اونقدر نيست. بنايراين مثل ويتنام بايد روي بسيج عمومي حساب باز كنيم. اين همون چيزيه كه آمريكا ازش ميترسه. توي عراق وحشتناك‌ترين منظره براي يه سرباز ، يه زنه كه چادر سرش باشه. سرباز هر لحظه بايد احتمال بده كه زير اون چادر اسلحه، بمب يا چيز ديگه‌اي باشه. اين توان، خودش يه عامل بازدارنده محسوب ميشه تا دشمن براي حمله به كشور ترديد داشته باشه. من به جرات ميگم كه ايران تونسته به حدي از توان دفاع موزاييكي برسه كه آمريكا رو از حمله به ايران منصرف كنه ( حداقل فعلا كه اينطوره ) ولي هيچ تضميني وجود نداره. ارتش جمهوري اسلامي ايران حرف آخر من اينه … دوست عزيز ، خواهر يا برادر گرامي ، نه به خاطر عشق اسلحه ، نه به خاطر لباس خفن نظامي ، نه به خاطر سيخ وايسادن تو صف ، نه به خاطر دستور دادن به بقيه ، بلكه به خاطر حفظ كشور بر همه ما واجبه كه علوم و فنون نظامي رو ياد بگيريم. احتمالا متوجه شدين كه من آدم خيلي ركي هستم. كاري كنين كه اگه روزي جنگ شده ( ان شاء الله كه نميشه) به يه دردي بخورين و تو جبهه نقش كيسه شن رو بازي نكنين. اونايي كه مثل بادمجون ميمونن و اصلا تو اين خط ها نيستن به كنار ولي اوني كه دلش براي ايران ميتپه بايد اين عشق رو ثابت كنه. اگه با نظام مشكل داري، اگه با بسيج مشكل داري، اگه از تضاد طبقاتي دلگيري، بيكاري، تورم، مشكل مسكن، ازدواج و هزار تا بهانه ديگه … همه اينا دليل نميشه كه سرتو مثل كبك زير برف كني و فكر كني همه چيز مرتبه. متاسفانه در بين بچه هاي ولايتي اين مساله نمود بيشتري داره و اونا اين طرز فكر رو دارن كه علوم نظامي فقط براي اهلش ساخته شده و همين كه اون دوستان محاسن بلندي داشته باشن، چفيه بندازم، انگشتر عقيق تو دستشون باشه و … جزو سربازان ولايت به حساب ميآن. دوست گرامي كسي كه صورت بسيجي داره نبايد از سيرت بسيجي غافل بشه. پيروان ولاين بايد ولايت وار هم زندگي كنن. شيرهاي روز و عابدان شب . لطفا از جملات آخر من سوء استفاده نكنين. نظروتون براي من محترمه ولي سعي كنين نظري ندين كه افراد سودجو سوء استفاده كنن. … يا حق منبع:http://specialforce.parsiblog.com/

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
توی نبرد موزائیکی از قبل وظیفه هر نظامی(ارتشی یا سپاهی) برای موقع دفاع مشخصه؟ اگه مشخصه مثلا یه سروان نیروی زمینی موقع دفاع توی اصفهان چیکار باید بکنه؟ :oops:
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
samavat عزيز ، نبرد موزاييكي يا بهتر بگم دفاع از كوي و برزن ، يك نبرد نامتقارن هست و زماني مورد استفاده قرار مي‌گيره كه دو طرف درگير از نظر تجهيزات و نفرات در سطحي نابرابر قرار داشته باشن ، مثلا نبرد در خرمشهر قبل از سقوط ، تمام كسايي كه اون زمان توانش رو داشتن اسلحه به دست گرفتن و از شهرشون دفاع كردن و اكثرا هم هيچ ارتباط راديويي با هم نداشتن و موقع عقب نشيني هم تا جايي كه مي‌شد مقاومت مي‌كردن و قدم به قدم عقب مي‌نشستن كه اين كارشون باعث شد عراق كه يك روزه مي‌خواست خرم شهر رو بگيره و قرار بود صدام حسين صبحونه‌ي روز هفتم رو در تهران بخوره 30 روز تلاش كرد تا بتونه خيابون به خيابون و كوچه به كوچه پيش‌روي كنه تا بتونه كل خرمشهر رو بگيره ، اونم با تلفات خيلي زياد ، اين يعني نبرد نامتقارن و دفاع از كوي و برزن ، در تمرين اين نوع نبردها فرض بر اين گرفته مي‌شه كه هيچ واحدي با واحد ديگه تماس راديويي نداره و تمامي تماس‌ها با مركز و فرماندهان قطع شده و افراد يك گروه خودشون بايد خلاقيت به خرج بدن و به صورت انفرادي تمام تلاش خودشون رو در مقابل متجاوز انجام بدن ، البته طرح‌هايي براي چنين مواقعي آماده شده ، كه مثلا اگر گروهي در فلان شرايط گرفتار شد چه كار انجام بده و اگر گروهي ديگر متوجه شد كه گروه يك شرايطش چي هست چه عكس العملي بايد انجام بده . من بلد نيستم خوب توضيح بدم واسه همين از اين بابت كه يكم شلوق پلوق شد شرمنده :oops:
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خيلي ممنون مطلب مفيدي بود استفاده كرديم اگر ممكن است بيشتر از اين مطالب در سايت قرار دهيد ممنون :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسمه تعالي

با سلام


تحليلي خواندني؛ از برخي تحولات نظامي اخير در منطقه و ايران. كه بايد حملات اخير رژيم صهيونيستي به كاروانهاي بشردوستانه مردمي به مردم غزه را نيز به اين تحركات و فعل و انفعالات اضافه نمود.
ظاهرا رژيم صهيونيستي تنها به حمله به كاروانهاي حامل كمكهاي بشردوستانه اكتفا نخواهد نمود و طبق شواهد منعكس شده و فاش شده در برخي رسانه هاي داخلي اين رژيم و نيز در سطح منطقه اين رژيم مجعول خواب هاي ديگري در سر دارد و به نظر ميرسد كه خود را براي شرايط جنگي در منطقه مهيا ميكند.كه با سابقه ددمنشانه و وحشيگري اين رژيم اين مطلب نيز دور از ذهن به نظر نميرسد.
به هر حال اين وقايع لزوم هوشياري و بيداري جوانان و نيروهاي مسلح دلير ما و نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي ما را بيش از پيش طلب ميكند. يا علي مدد.// نجف47


تحليل: از شنود الکترونیکی ایران تا سپر دفاعی آمریکا


Patriot%7E0.jpg

- انتشار چند خبر در روزهای اخیر از تحرکات نظامی ایران، آمریکا و اسراییل در منطقه بیانگر شکل‌گیری صف بندی جدید نظامی این سه کشور است.

سعید نوایی:در نخستین مورد، در دی ماه سال گذشته و پس از آنکه باراک اوباما رییس جمهور ایالات متحده آمریکا دستور توقف استقرار سپر ضد موشکی در لهستان را صادر کرد، منطقه خاور میانه و کشورهای حوزه خلیج فارس محل جدید استقرار این سپر دفاعی تعیین شد که البته هدف استقرار این سپر چه هنگامی که میخواست در لهستان مستقر شود و چه هنگام استقرار در خاورمیانه رویارویی با توان موشکی ایران و حفاظت از حریم رژیم صهیونیستی بود.

پس از گذشت چند ماه از این تصمیم، روز یکشنبه خبری منتشر شد مبنی بر اینکه رژیم صهیونیستی قصد دارد زیردریایی‌های خود را در نزدیکی آبهای خلیج فارس مستقر کند. گفته می‌شود که این زیردریایی‌ها «پایگاهی استوار برای گردآوری اطلاعات حساس، بسیار دورتر از مرزهای اسرائیل» هستند. این زیردریایی‌ها می‌توانند ماموران موساد - سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی - را در نقاط مورد نیاز پیاده کنند.

از سوی دیگر، ایران روز دوشنبه اعلام کرد که فعالیت هواپیمای شنود الکترونیکی صدف در کل مرزهای کشور آغاز شده است. به گفته معاون هماهنگ کننده ارتش، هواپیمای شنود رادیویی و راداری صدف در رزمایش ولایت 89 حضور فعالی داشته و کارایی آن اثبات شده است.

pic10_001%7E0.jpg

این هواپیما، تمام شنودهای رادیویی و رادارهای منطقه و تمام فرکانس‌ها و سیگنال‌های راداری که در منطقه منتشر می‌شود را شناسایی و نوع رادار سینگال و طول موج موجود در هر منطقه را مشخص می‌کند. به نظر می‌رسد با توجه به سیستم الکترونیکی و راداری سپر دفاع ضد موشکی آمریکا در خلیج فارس و همچنین قابلیت‌های زیردریایی متعلق به رژیم صهیونیستی، ایران نیز دریافته است که باید با تجهیزات الکترونیکی به رویارویی با حریف خود بشتابد.

توان جنگ الکترونیکی ایران

ایران در ماههای گذشته با برگزاری دو رزمایش در آبهای خلیج فارس بار دیگر توانمندی نظامی خود را به رخ کشید و یکی از ویژگی‌های بارز این دو رزمایش تاکید بر جنگ الکترونیکی بود. ایران در سالهای گذشته و به مدد سرمایه‌گذاری در بخش نظامی توانسته است به موفقیت‌های بسیاری دست پیدا کند.

ساخت سیستم راداری D-M-3b که قادر به ردیابی و هدایت موشک‌های مهاجم است یکی از این موارد به شمار می‌رود. ساخت اولین سیستم هدایت‌کننده لیزری موشک‌های بالستیک و غیر بالستیک به صورت تماما خودکار و باهدایت ماهواره ای در صنایع دفاع، ایران را به سومین کشور دارنده این سیستم فوق‌العاده پیشرفته در جهان مبدل کرده است و از این پس می‌توان ایران را یک ابرقدرت صنایع موشکی الکترونیکی در جهان دانست. بدین ترتیب تمام سیستم‌های موشکی ایران از قبیل بالستیک و غیر بالستیک به سیستم خودکار هدایت ماهواره‌ای لیزری مجهز خواهند شد.

علاوه بر این ایران به فناوری ساخت نوع جدیدی از رادارهای پیشرفته بدون انتشار دست یافته است. این رادارها با استفاده از الکتریسیته ساکن هوا سامانه‌ای مشبک را در فضای محدود ایجاد می‌کند و بلافاصله پس از برهم خوردن این شبکه سامان یافته هدف مورد نظر رهگیری خواهد شد. این سامانه بدون نیاز به پرتاب اشعه به فضا تمامی اهداف از قبیل رادار گریز و غیره در اندازه‌های مختلف را به سادگی ردیابی و رهگیری می‌نماید. با استفاده از این سامانه فوق پیشرفته تمامی پرنده‌های رادار گریز قابل مشاهده و ردیابی می‌باشند.

ساخت رادارهای پیشرفته بصیر برای ردیابی اهداف هوایی و زمینی با برد 400 کیلومتر و ساخت رادارهای ضد رادار که می‌تواند با قدرت فوق‌العاده جنگ الکترونیک خود توان بینایی راداری رادارهای دشمن را به صفر برساند و بر همه جنگنده‌ها و موشکهای نیروهای مسلح نصب می‌شود و ساخت قطعات تمام اتوماتیک الکترونیکی در صنایع دفاع رشد چشمگیری داشته است.

ساخت سیستمهای تخریب الکترونیکی نیز در صنایع نظامی ایران آغاز شده است. این گونه بمبها با ایجاد یک خلأ الکتریکی منطقه مورد نظر را عاری از برق و الکترون می‌سازد که موجب تخریب و خسارتهای فراوان در عملکرد دشمن خواهد شد.

همچنین روبوتهایی برای انجام عملیاتهای امداد و نجات در شرایط دشوار جنگی نیز طراحی و تولید شده است.

موشک‌هایی که ایران می‌سازد[/color]


قدرت موشکی ایران نیز یکی از مواردی است که آمریکا و اسراییل را به تکاپو واداشته تا تجهیزات نظامی‌شان را به خلیج فارس روانه کنند. ایران در سالهای گذشته موشک‌های دوربرد و رادارگریز را آزمایش کرده است.

موشک شهاب 3 با برد 2500 کیلومتر، موشک فاتح 110، موشک ضد زره توفان، موشک تندر،
راکت صاعقه، موشک صیاد1و2 ، موشک شهاب ثاقب، موشک میثاق1و2، موشک کروز، موشک دریایی نور، موشک دریایی رعد، موشک توسن، موشکهای زلزال 1 و 2 و 3، موشک زیر دریایی حوت، موشکهای مرصاد 1 و 2 و 3 و 4 و 5، موشک ضد تانک رعد، موشک قدر 1 و 2، موشک عاشورا، موشک سجیل، موشک فاطر، موشک زوبین، موشک ستار 1 و 2 و 3، موشک دریایی نصر، موشک فراز، موشک فجر دریا، موشک ثاقب، راکتهای فجر 1 و 2 و 3 و 4 و 5، موشک یاسر و موشک دریایی کوثر از جمله تولیدات ایران در زمینه موشکی به حساب می‌آیند.با این وجود به نظر می‌رسد ایران جایگاه نظامی خود در منطقه را محکم کرده و در پی یافتن متحدان استراتژیک با خود است؛ موضوعی که نگرانی آمریکا و اسراییل را برانگیخته و آنها را به روانه کردن تجهیزات نظامی‌شان به منطقه بیشتر راعب کرده است.

منبع: خبرآنلاين http://www.khabaronline.ir/news-65678.aspx

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام
تشکر برادر نجف گرامی.

تمام متن فوق از نقطه نظر استراتژیک یعنی نه تنها خنثی شدن ، بلکه به نقطه ضعف تبدیل شدن نقاط قوت آمریکا. تمام استراتژی و تاکتیکهای نظامی آمریکا و متحدین غربی اش بر مبنای اصل C4I (command, control, communication, computer, intelligence) میباشد که از این اصل در استراتژی برتری اطلاعاتی و هوایی و موشکی استفاده میکنند. حال در برابر برتری اطلاعاتی آمریکا ، برتری اطلاعاتی ایران قرار گرفته و در مقابل برتری هوایی ، برتری پدافند ضدهوایی ایران و در مقابل برتری موشکی ، برتری موشکی ایران وجود دارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اسراییل در شکست امریکا خود به خود از بین خواهد رفت و برای از بین بردن و یا سریع کردن این روند دخالت حزب الله کافی است اما در مورد امریکا باید عرض کنم این اخرین زور ازمایی امریکاست اگر ببرد برده و اقا و سرور دنیا می شود و اگر ببازد برای همیشه نابود خواهد شد و چه بسا دیگر ابر قدرتی در دنیا به اسم امریکا وجود نداشته باشد.
این جنگ من فکر می کنم در نهایت برای ایران هم فوایدی دارد که از گفتن اونها خودداری می کنم چون باعث ایجاد حساسیتهایی می شه که من وقت پاسخ به انها رو ندارم.
اما همین نکته رو هم اضافه کنم که جای ما و امریکا عوض خواهد شد و ایران به یکی از ابرقدرتهای دنیا تبدیل خواهد شد.
ان شا الله .....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عالب بود ولي همه اين حرفها شما (منظورم نوعشه) براي هر كشوري در جنگ معلوم ميشه و بس

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
توکل بر خدا

ما توی جنگ وظیفه خودمون را انجام می دیم تا سربلند باشیم بقیه هم که در جاهای دیگه مشغول انجام وظیفه هستند

آخرش یا شهید میشیم یا پیروز

پس فقط باید به پیروزی اندیشید چه شهید چه فتح

اگر در برابر نقاط قوت دشمنان راهکار مناسبی در پیش گرفته بشه تمام این نقاط قوت تبدیل به نقاط ضعف خواهد بود. و این ضعف دشمن او را در برابر ما می تواند بی دفاع کند

اصولا آمریکاییه بسیار بر سیستم جنگ هواپایه تاکید دارند مانند دفاع از اسمان با استفاده از آواکس و هواپیما های رهگیر و این شیوه در نیروی هوایی ایران هم در ابتدا ی جنگ به کار گرفته شد ولی پس از مدتی با کاهش میزان آمادگی و کمبود پشتیبانی از یگان های رزمی به سوی سیستم دفاع زمین پایه بر اساس سامانه های پدافند هوایی رفتیم. بنابراین ما به خوبی از نظر نظامی و عملی با این شیوه اشنا هستیم تا بتوانیم با درنظر گرفتن انکه بسیاری از این شیوه های جنگ در ارتش آمریکا که به گفته آمریکاییها و شواهد ارائه شده از جانب رقبای آنها به خصوص روسها بدون تغییر مانده با آنها مقابله کنیم.

که بعضی از راهکار های مقابله و تجهیزات آن در مطلب دوستمون آمده است

به هر شکل به نظر میرسه با درنظر گرفتن آشنایی ما با شیوه های آونها و بررسی این شیوه ها به صورت عملی در جنگ عراق و افغانستان و در جنگ های 33 روزه و 22 روزه با حزب الله و حماس و اثبات عملی بودن روش های مقابله در غالب این دو گروه (حزب الله و حماس) در کشور بر سر راهکار های مناسب برای مقابله به توافق رسیده باشیم

به خصوص که با سرمایه گذاری های انجام گرفته پیشرفت این روش ها کاملا مشهود است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ببخشید یکی می تونه راجع به این هواپیمای شنود الکترونیکی صدف یه توضیحی بده؟ اصلا با اون عکس ارتباطی داره؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اين هواپيما بر پايه ايران 140 ساخته شده؟....تو عكس كه اينجور بود

ميشه بيشتر توضيح بدين؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط LostSky
      منفک شده از تاپیک جامع نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 
      1399/10/23 خورشیدی
       
      =================
       
       
       
      پروژه ناو بندر کار بسیار داره و در آینده نزدیک نباید انتظار رونمایی داشته باشیم.
       
      این پروژه تغییر اساسی و تبدیل یک ابر تانکر نفتکش به یک ناوبندر نظامی با قابلیت ها و امکانات فراوان هست.
      یک نفتکش دارای مخازن بسیار بزرگ ذخیره نفت هست که باید به کلی تغییر کنه و دارای بخش های متعدد نگهداری و انبار داری و اسکان و غیره خواهد شد.
      از طرفی کار بخش اضافه کردن روسازه جدید جهت آشیانه های بالگرد و بخش های وابسته که همین الان هم بخشیش مشخصه اجرا شده.
      بخش تسلیحات و رادارها و دیگر سامانه های مخابراتی و غیره هم زمان بسیار بالایی خواهد گرفت.
      با وجود سرعت بسیار پایین ساخت فریگیت های کلاس موج و همچنین اعلام زمانهای به آب اندازی و عملیاتی کردن این شناورها که بارها به عقب افتاده بسیار بعید هست که این شناور عظیم به این زودی ها حتی جهت تست به آب انداخته بشه ، مگر اینکه نیرو به شدت روی این پروژه تمدکز هزینه و انرژی بزاره تا زودتر به نتیجه برسه.
      البته با روند مشاهده شده به نظر میاد که اینگونه باشه و فرماندهان نیرو خواهان الحاق سریع یک شناور بزرگ و دوربرد جهت پشتیبانی همه جانبه ناوگروه های اعزامی به مناطق دوردست هستند و روند فعلاً با سرعت خوبی دارد پیش میرود.
    • توسط worior
      یک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن
      مقدمه
      یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟
      اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد.  مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند.
      تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند.
       تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است.
      تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود،  بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند.
      راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند،  فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است.
      یک سطح راهکنشی نظامی
      مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند.
       مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به  سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر.
      اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی
      آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود.
      بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟!
      -          ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟
      -          ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟
      -          دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟
      -          دادن پاسخی بسیار قوی؟
      -          تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟
      جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟!
      با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد.
       
       
      تست دریایی راکت ASROC   با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی 
      تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/
       
      انتخاب مقادیر جذاب
      مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند.
      -          نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند.
      -          دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند.
      احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی  و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است.
      -          از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند
      -          رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا
      -          امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد.
      -          برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند.
      -          در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند.
      در مثال دریا
      با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند.
      3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که  راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست.

       
      مسیری که باید طی شود
      واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند  منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛
      -          نخست یک بمب تحقیقاتی.
      -          سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار.
      -          در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه.
      -           در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ...
      -          و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف.
      با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد.
      مشکل ذخیره اولیه
      هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است.
      بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد:
      1.       پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد.
      2.       سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید.
      3.       توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود.
      4.       گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن.
      تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته  ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت.

      مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای
      نتیجه گیری
      یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد.
      یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛
      - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد،
      - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد،
      - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت،
      و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد.
      مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای:
       
       
      وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای
       
      تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir
      استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

      چند روز پیش مطلبی در تاپیک "ایران و کره شمالی ، موشکهای بالستیک و همکاری هسته ای " به یکی از دوستان پاسخی بدین مضمون ارائه کردم :
      "برادر عزیز به نکته بسیار جالبی اشاره فرمودید - مساله ای بارها بنده در مواقع و مناسبتهای مختلف چه در این انجمن و چه در کلاسهای خودم مطرح کرده ام این است که ما در کشور خودمون ( ممکن بعضی خوششون بیاد و بعضی هم ناراحت شوند ) چیزی به اسم تینک تانک های (think tank) هایی که بشینند و 20 ، 30 ، 50 و یا 100 سال آینده را بررسی کنند، نداریم . با تمام احترامی که برای مسئولین قائلم اما تمام زور ما ایجاد یک برنامه ریزی 20 ساله است . تازه همین برنامه هم دستخوش باند بازی های سیاسی و اعمال سلیقه دولتهای مختلف می شه و عملا" چیزی از آن برای اجرا باقی نمونه . من تمایلی ندارم که فقط نیمه خالی لیوان را ببینم ولی متاسفانه ( هرچند بکاربردن واژه متاسفانه در کارهای پژوهشی درست نیست ) چنین چیزی به معنی واقعی کلمه در کشور ما وجود ندارد . مثلا" نویسنده مشهور آلوین تافلر ( که سه گانه مشهورش جنگ و ضد جنگ ، شوک آینده و موج سوم) یک فیوچرلوژیست ( آینده شناس) و برخلاف افواه عمومی که معتقدند ایشان یک جامعه شناس بشمار می رود . من توصیه می کنم شما و دوستان حتما" کتاب جنگ و ضد جنگ ایشان را که در دهه 80 یا 90 نوشته شده را بخوانید و آن را با شرایط الان مقایسه کنید . من خودم بیشتر از 15 بار این کتاب رو خوندم و هرمرتبه که می خونمش چیز بیشتری یاد می گیرم . در حالی که تینک تانک های که در حوزه تمدنی غرب وجود دارند مثل ( رند ، چتم هاوس ، بروکینز و .... ) کارشون صرفا" برای 150 سال آینده است . شاید اگر عمری باقی موند در این زمینه یک تاپیک جامع بزنم ."
       
      بنابراین تصمیم گرفتم که به تدریج اگر خدا خواست اندیشکده های مهم حوزه تمدنی غرب را خدمت عزیزان معرفی کنم ، امیدوارم برای اعضای محترم مفید به فایده واقع گردد و دریچه ای باشد برای اینکه ما در حوزه تمدنی اسلام با الگو برداری و دوری از تقلید ناشیانه و کورکورانه و با بومی سازی چنین مراکزی ، گام بسوی طرح ریزی های راهبردی برای آینده برداریم ، انشا ا... .
      در ضمن عزیزانی که این مطالب را پی گیری می نمایند حتما" نظرات خود را (مثبت یا منفی ) اعلام کنند - باتشکر
       
       
      =============================================================================================================

      بخش یکم :
      اندیشکده بروکینگز

       
       

       
       
      مؤسسه بروکینگز یک اندیشکده آمریکایی است که مقر آن در واشنگتن است. مؤسسه بروکینگز که یکی از قدیمی‌ترین اندیشکده‌های واشنگتن است در امر تحقیقات و آموزش علوم اجتماعی، اصول اقتصاد، سیاست‌گذاری شهری، مدیریت دولتی، سیاست خارجی، اقتصاد جهانی و توسعه، فعالیت دارد. این اندیشکده در گزارش برترین اندیشکده‌های جهان در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ که از سوی دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شده، به عنوان بانفوذترین اندیشکده جهان معرفی شد.
      رسالت عنوان شده این مؤسسه “فراهم ساختن نظریه‌ها و توصیه‌های جدید و عملی است که سه هدف را پیش می‌برند: تقویت دموکراسی از نوع آمریکایی؛ پدید آوردن رفاه اقتصادی – اجتماعی، امنیت و فرصت‌های مختلف برای تمام آمریکایی‌ها؛ ایجاد نظام بین‌المللی بازتر، امن‌تر و مرفه‌تر، همراه با همکاری‌های بیشتر.
      مؤسسه بروکینگز می‌گوید اندیشمندان و اعضایش “دیدگاه‌های مختلفی” دارند و خود را یک مؤسسه غیرحزبی می‌داند، اما رسانه‌ها اغلب این مؤسسه را ” لیبرالی متمایل به میانه‌روها ” یا “میانه‌رو” توصیف می‌کنند. در یک تحلیل دانشگاهی که بر سوابق کنگره بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ انجام شد، مشخص شد که سیاستمداران محافظه‌کار تقریباً به اندازه سیاستمداران لیبرال به بروکینگز مراجعه داشته‌اند، و این مؤسسه در مقیاس ۱۰۰-۱ که در آن ۱۰۰ به معنای لیبرال‌ترین امتیاز است، امتیاز ۵۳ را کسب کرده است. در همین بررسی مشخص شد بروکینگز اندیشکده‌ای است که سیاستمداران و رسانه‌های آمریکا بیشترین نقل قول را از آن دارند.

      - موضع سیاسی
      بروکینگز به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خود را یک مؤسسه مستقل و غیرحزبی می‌داند. بررسی‌ای که در سال ۲۰۱۱ در مورد مبالغ اهدایی کارمندان این مؤسسه بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ انجام شد نشان داد ۶/۹۷% مبالغ اهدایی سیاسی کارمندان بروکینگز به دموکرات‌ها داده‌شده‌اند و بنابراین بروکینگز را به عنوان مؤسسه‌ای لیبرال توصیف کرد. اما در یک پژوهش دانشگاهی که در سال ۲۰۰۵ انجام شد نتیجه‌گیری شد این مؤسسه میانه‌رو است چون در سوابق کنگره از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ سیاستمداران لیبرال و محافظه‌کار تقریباً به یک اندازه به عنوان یک مرجع موثق به بروکینگز رجوع داشته‌اند. روزنامه واشنگتن‌پست مؤسسه بروکینگز را میانه‌رو و لیبرال توصیف کرده است. لس‌آنجلس تایمز قبل از این‌که اعلام کند به نظرش چنین برچسب‌هایی اهمیت ندارند بروکینگز را متمایل به لیبرال‌ها و میانه‌رو توصیف می‌کرد. در سال ۱۹۷۷ مجله تایم، بروکینگز را با عنوان “اندیشکده ممتاز لیبرال کشور” توصیف کرد. نیوزویک این اندیشکده را میانه‌رو می‌داند اما پولتیکو از عبارت میانه‌رو-چپ‌گرا استفاده کرده است. به علاوه گروه جناح چپی ناظر رسانه‌ها به نام بی‌طرفی و صحت گزارش، این مؤسسه را محافظه‌کار می‌داند.
      اما بعضی لیبرال‌ها استدلال می‌کنند علیرغم این‌که این مؤسسه به میانه‌روی متمایل به چپ بودن شهرت دارد، اندیشمندان سیاست خارجی بروکینگز بیش از حد از سیاست‌های دولت بوش در خارج از آمریکا حمایت می‌کردند. متیو ایگلسیاس به عنوان یک وبلاگ‌نویس لیبرال عنوان کرده است مایکل اوهانلون که از اندیشمندان بروکینگز است اغلب با اندیشمندان سازمان‌های محافظه‌کار مانند انجمن امریکن انترپرایز، ویکلی استاندارد و پروژه‌ای برای قرن جدید آمریکایی موافق است. به‌همین صورت، بنجامین ویتس مدیر تحقیقات بروکینگز عضو کارگروه حقوق و امنیت ملی انستیتو هوور محافظه‌کار است. اندیشمندان بروکینگز از جمله مک کلیلان مارک، رون هاسکینز و مارتین ایندیک در دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه خدمت کرده‌اند.
      اعضای هیئت‌امنای بروکینگز اغلب دموکرات‌های سرشناسی مانند لورا تیسون مشاور ارشد اقتصادی کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون هستند اما چند جمهوری‌خواه میانه‌رو مانند کنت دوبرستین رئیس سابق امور ستادی در دوره رونالد ریگان نیز عضو این هیئت می‌باشند.

      تاریخچه
      ۱۹۷۹-۱۹۱۶
      بروکینگز در سال ۱۹۱۶ با عنوان مؤسسه تحقیقات دولتی (IGR) تأسیس شد و رسالت آنعبارت بود از “تبدیل شدن به اولین سازمان خصوصی ویژه تحلیل موضوعات سیاست عمومی در سطح ملی”. رابرت اس بروکینگز (۱۹۳۲-۱۸۵۰) که فردی بشردوست بود این مؤسسه را تأسیس کرد. او در ابتدا منابع مالی شکل‌گیری سه سازمان را تأمین می‌کرد: مؤسسه تحقیقات دولتی، مؤسسه اقتصاد، و دفتر آموزش فارغ‌التحصیلان رابرت بروکینگز که وابسته دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس بود. این سه مؤسسه در ۸ دسامبر ۱۹۲۷ ادغام شدند و مؤسسه بروکینگز شکل گرفت.
      در دوران بحران بزرگ، اقتصاددانان بروکینگز پژوهش گسترده‌ای را با مأموریت یافتن از فرانکلین روزولت رئیس‌جمهور وقت انجام دادند تا علل ریشه‌ای رکود را پیدا کنند. هارولد مولتون اولین رئیس بروکینگز و دیگر اندیشمندان بروکینگز بعدها رهبری مخالفت با سیاست جدید (برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سال‌های بعد از بحران بزرگ در امریکا که در آن کمک به کشاورزی، بازنشستگی و بیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است) را به عهده گرفتند چون فکر می‌کردند چنین اقداماتی مانع بهبود اقتصادی می‌شوند. با ورود به جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۱، محققان بروکینگز با مجموعه‌ای از تحقیقات در مورد تجهیزات قوا توجه خود را به کمک به دولت معطوف کردند.
      در سال ۱۹۴۸ از بروکینگز خواسته شد طرحی برای مدیریت برنامه بهبود اروپا ارائه کند. طرح سازمان‌دهی حاصل تضمین می‌کرد طرح مارشال به دقت و بر مبنایی منظم و عملی اجرا شود.
      در سال ۱۹۵۲ رابرت کالکینز به عنوان رئیس مؤسسه بروکینگز جانشین مولتون شد. او کمک‌های مالی از بنیادهای راکفلر و فورد دریافت کرد که باعث تقویت بنیه مالی مؤسسه شدند. او سازمان را حول مطالعات اقتصادی، مطالعات مدیریت دولتی و برنامه‌های سیاست خارجی سازمان‌دهی کرد. در سال ۱۹۵۷ این مؤسسه از خیابان جکسون به یک مرکز تحقیقات جدید در نزدیکی دوپونت سیرکل در واشنگتن انتقال پیدا کرد.
      کرمیت گوردون در سال ۱۹۶۷ به ریاست بروکینگز رسید. او از بررسی گزینه‌های برنامه بودجه فدرال را در سال ۱۹۶۹ با عنوان “تعیین اولویت‌های ملی” شروع کرد. او برنامه مطالعات سیاست خارجی را نیز توسعه داد تا تحقیقات در حوزه دفاع و امنیت ملی را دربربگیرد. پس از انتخاب ریچارد نیکسون به ریاست‌جمهوری در سال ۱۹۶۸، رابطه بین مؤسسه بروکینگز و کاخ سفید بدتر شد؛ چاراز کولسون مشاور ارشد نیکسون زمانی پیشنهاد سوزاندن و از بین بردن این مؤسسه را مطرح کرد. اما در تمام دهه ۱۹۷۰ به بروکینگز قراردادهای تحقیقات فدرالی بیشتر از حد توان مؤسسه پیشنهاد می‌شد.

      2009-1980
      در دهه ۱۹۸۰، این مؤسسه با محیط رقابتی و از نظر ایدئولوژیکی پرباری مواجه شد. نیاز به کاهش کسری بودجه فدرال و نیز بررسی مشکلات ناکارآمدی دولت و امنیت ملی موضوع تحقیق بسیار مهمی شدند.بروس مک لاری چهارمین رئیس بروکینگز، مرکز آموزش سیاست عمومی را نیز برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور توسعه مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی تأسیس کرد.
      در سال ۱۹۹۵، مایکل آرماکوست پنجمین رئیس‌جمهور مؤسسه بروکینگز شد و هدایت تلاش برای متمرکز ساختن رسالت مؤسسه در آستانه قرن بیست و یکم را به عهده گرفت. بروکینگز با هدایت آرماکوست چند مرکز تحقیقات بین‌رشته‌ای را ایجاد کرد، مانند مرکز سیاست شهری و کلان‌شهری (که در حال حاضر نام آن برنامه سیاست کلان‌شهری به ریاست بروس جی. کاتز است) که مشکلات شهرها و کلان‌شهرها را مورد توجه قرار می‌داد، و مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا که متخصصان را از کشورهای مختلف آسیایی برای بررسی مسائل منطقه‌ای گردهم آورد.
      استروب تالبوت در سال ۲۰۰۲ رئیس بروکینگز شد. مدت کوتاهی پس از آن، بروکینگز مرکز سیاست خاورمیانه سابان و مرکز جان آل. تورنتون چین را راه انداخت. در اکتبر ۲۰۰۶، بروکینگز تأسیس مرکز بروکینگز-تسینگهوا در پکن را اعلام کرد. در جولای ۲۰۰۷، این مؤسسه ایجاد مرکز اصلاحات خدمات درمانی انگلبرگ به رهبری مارک مک کللان (McClellan) و در اکتبر ۲۰۰۷ ایجاد مرکز بروکینگز دوحه در قطر به رهبری هادی امیر را اعلام کرد.

      - انتشارات
      بروکینگز به عنوان یک مؤسسه، گزارشی سالانه منتشر می‌کند. انتشارات مؤسسه بروکینگز کتاب‌ها و مجله‌هایی را از تحقیقات خود مؤسسه و از نویسندگان خارج مؤسسه منتشر می‌کند. کتاب‌ها و مجله‌هایی که توسط بروکینگز منتشر می‌شوند عبارت‌اند از مقالات فعالیت اقتصادی بروکینگز، آمریکای رها: انقلاب بوش در سیاست خارجی، جهان‌هراسی: مقابله با ترس از تجارت آزاد، هند: قدرت نوظهور، از چشم‌های آن‌ها، تسخیر شاه‌راه، توده‌ها در پرواز و بن‌بست از جمله این نشریات هستند. به علاوه کتاب‌ها، مقالات، گزارشات، یادداشت‌های سیاسی و شرح عقاید توسط برنامه‌های تحقیقاتی، مراکز، پروژه‌ها و عمدتاً توسط متخصصان بروکینگز تهیه می‌شوند.

      - نفوذ سیاسی
      تاریخچه بروکینگز به سال ۱۹۱۶ برمی‌گردد و از آن زمان به ایجاد سازمان ملل متحد، طرح مارشال، و اداره بودجه کنگره کمک کرده و بر سیاست‌های قانون‌زدایی، اصلاحات گسترده مالیاتی، اصلاحات رفاهی، و کمک‌های خارجی تأثیر داشته است. در رده‌بندی سالانه اندیشکده‌ها که توسط فارن پالیسی منتشر می‌شود بروکینگز اولین اندیشکده آمریکا است و در رده‌بندی جهانی اندیشکده‌ها نیز اولین رتبه را دارد. از بین ۲۰۰ اندیشکده برتر آمریکا، تحقیقات مؤسسه بروکینگز به بیشترین میزان در رسانه‌ها عنوان می‌شوند. در یک ارزیابی که در سال ۱۹۹۷ بین اعضای کنگره انجام شد، بروکینگز بین ۲۷ اندیشکده رتبه دوم تأثیرگذاری و رتبه اول اعتبار را به دست آورد. علاوه بر این، بروکینگز و محققان آن در کار خود خیلی به تأثیرگذاری بر جهت ایدئولوژیکی ملت توجه ندارند بلکه مایل‌اند محققانی با صلاحیت مستحکم دانشگاهی داشته باشند. بروکینگز به همراه شورای روابط خارجی و موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی، معمولاً یکی از صاحب‌نفوذترین نهادهای سیاسی در آمریکا در نظر گرفته می‌شود.

      - مرکز سیاست خاورمیانه سابان
      در سال ۲۰۰۲ مؤسسه بروکینگز، مرکز سیاست خاورمیانه سابان را برای ترویج درک بهتر گزینه‌های سیاسی مقابل تصمیم‌گیرندگان آمریکایی در خاورمیانه تأسیس کرد. مدیریت این مرکز را تامارا کافمن ویتس به عهده دارد.

      - مرکز بروکینگز دوحه
      مرکز بروکینگز دوحه که در قطر واقع است تحقیقات مستقل سیاست‌محور را در مورد موضوعات اجتماعی-اقتصادی و ژئوپلیتیکی که کشورها و جوامع غالباً مسلمان‌نشین با آن‌ها مواجه هستند انجام می‌دهد؛ از جمله این موضوعات رابطه با آمریکا است. این مرکز به طور رسمی توسط شیخ حامد بن جاسم بن جبر آل‌ثانی، نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ افتتاح شد. مدیر این مرکز سلمان شیخ است.
      مرکز بروکینگز دوحه در راستای رسالت خود تحقیقات و برنامه‌ریزی‌هایی را انجام می‌دهد که عناصر کلیدی تجارت، مدیریت دولتی، جامعه مدنی، رسانه‌ها و دانشگاهیان را در موضوعات مهم سیاست عمومی در حوزه‌های اصلی زیر درگیر می‌کنند: (i) دموکراتیک کردن، اصلاحات سیاسی و سیاست عمومی؛ (ii) قدرت‌های نوظهور در خاورمیانه؛ (iii) مناقشات و فرایندهای صلح در منطقه.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم
      هدف ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم (۲۱CDI) ایجاد تحقیقات، تحلیل و توسعه‌ای است که به سه موضوع اصلی می‌پردازند: آینده جنگ، آینده نیازها و اولویت‌های دفاعی آمریکا، و آینده سیستم دفاعی آمریکا.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم از اطلاعات حاصل از مراکز منطقه، از جمله مرکز آمریکا و اروپا، مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا، مرکز تورنتون چین، و مرکز سیاست خاورمیانه سابان استفاده می‌کند و این کار ادغام اطلاعات منطقه را امکان‌پذیر ساخته است.
      پی. دبلیو. سینگر نویسنده کتاب سیم‌کشی برای جنگ به عنوان مدیر ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم، و مایکل ای. اوهانلون به عنوان مدیر تحقیقات کار می‌کنند. استفان پی. کوهن محقق ارشد و وندا فلبا-براون نیز با ۲۱CDI همکاری دارند.

      - آموزش اجرایی بروکینگز
      در دوران ریاست بروس مک‌لاری بر بروکینگز در دهه ۱۹۸۰، مرکز آموزش سیاست عمومی (CPPE) برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور گسترش مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی ایجاد شد. در سال ۲۰۰۵، نام این مرکز به مرکز آموزش اجرایی بروکینگز (BCEE) تغییر داده شد و با شروع به کار دانشکده کسب‌وکار الین در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، این نام کوتاه شده و به آموزش اجرایی بروکینگز (BEE) تغییر پیدا کرد.

      - تأمین‌کنندگان مالی
      در پایان سال ۲۰۰۴ مؤسسه بروکینگز دارائی‌هایی به ارزش ۲۵۸ میلیون دلار داشت و ۷/۳۹ میلیون دلار هزینه می‌کرد. بودجه این مؤسسه در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۸۰ میلیون دلار افزایش پیدا کرده بود. بزرگ‌ترین تأمین‌کنندگان مالی آن عبارت‌اند از بنیاد فورد، بنیاد گیتس، سناتور دیان فینشتاین و همسرش ریچارد سی. بلوم، بانک آمریکا، اکسون موبیل، تراست خیریه پیو، بنیاد مک‌آرتور، شرکت کارنگی، و دولت‌های آمریکا، انگلیس، ژاپن، قطر، جمهوری خلق چین و کلمبیا.

      - ساختمان‌ها
      ساختمان اصلی این مؤسسه در سال ۱۹۵۹ در خیابان ۱۷۷۵ ماساچوست ساخته شد. در سال ۲۰۰۹، بروکینگز ساختمانی را در آن طرف خیابان خرید؛ این ساختمان یک خانه مجلل بود که در سال ۱۹۲۲ توسط خانواده اینگالس براساس طراحی جول هنری دسیبور ساخته شده بود. این ساختمان در حال حاضر دفتر رئیس مؤسسه بروکینگز را در خود جای داده است.

      پایان
      منبع :http://www.eshraf.ir/1522/
    • توسط hamedof
      سلام خدمت دوستان میلیتاری ! با توجه به اینکه سامانه باک توسط آقا سینا معرفی شده ولی من مطلبی در مورد محافظ رادارهای سیستم باک چیزی ندیدم تصمیم گرفتم که نحوه محافظت سیستم باک توسط روسیه رو برای دوستان شرح بدم . سعی می کنم خلاصه و مفید بنویسم .








      همیشه سامانه های راداری فعال در معرض هدف قرار گرفتن موشک های ضد راداری نظیر KH-58 و AGM-88 HARM قرار داشته اند ، بدین منظور شرکت Almaz-Antey روسیه به این فکر افتاد تا برای حفاظت از سیستم های راداری سامانه های پدافند هوایی خود نظیر BUK سامانه ای را طراحی کند تا قابلیت انهدام موشک های ضد رادار را درست در لحظه ی قبل از برخورد دارا باشد .


      بدین منظور این شرکت سامانه ی Gazetchik را طراحی کرد .

      این سیستم متشکل از 4 قسمت اصلی می باشد .





      قسمت اول یک آشکار ساز مستقل از رادار می باشد که وظیفه کشف موشک های ARM را دارد.
      قسمت دوم دیکوی های فرکانس رادیویی فعال هستند .
      قسمت سوم قسمت نیز بخش اقدامات پسیو سامانه به وسیله ی chaff ها و aerosols است .(معمولا 3-4 عدد پرتابگر وجود دارد که تا زاویه 90 درجه از جلو و با دید 360 درجه چف ها قابل پرتاب هستند)
      آخرین قسمت این سامانه هم قسمت ارتباطی با رادارهای محفاظت شده و یا مرکز فرماندهی می باشد .






      نحوه ی کار:

      زمانی که یک ARM به رادار نزدیک میشود ، آشکارساز سامانه شروع به هشدار دادن به مرکز کنترل می کند . سپس مرکز فرماندهی دیکوی های راداری را برای منحرف سازی موشک ایجاد می کند و درست چند ثانیه قبل از برخورد موشک به رادار chaff ها و aerosols از طریق محفظه های به سمت موشک شلیک میشوند و درست روبروی موشک منفجر میشوند و باعث انحراف موشک به پایین میشوند و اینگونه رادارها جان سالم به در می برند ، البته اگر حتی 1-2 ثانیه چف ها دیر شلیک شوند امکان نابودی خود سامانه ضد ARM نیز وجود دارد چون در فاصله بسیار نزدیک به سامانه قرار می گیرند .

      این هم چند عکس از نحوه ی نابودی ARM . (داخل کلیپ این موشک از یک عدد اف 22 شلیک میشود و بعد از اینکه موشک نابود می شود سامانه باک 8 عدد موشک به سمت اف 22 ها شلیک می کنند و هر 3 آن ها رو به درک واصل می کند )




      روی تصویر کلیک کنید تا با بزرنگمایی بیشتری نحوه مقابله رو ببینید...









      فقط برای میلیتاری


      ترجمه : hamedof


      استفاده از مطلب با ذکر نام مترجم و سایت میلیتاری بلامانع است


      منابع:
      http://militaryforce...n-6-98-669.html
      http://pvo.guns.ru/rtv/gazetchik.htm
      http://articles.jane...Federation.html

      *************************
      با تشکر از شما.منتقل شد.
      OPS
    • توسط karmania20152015
      بسم الله الرحمن الرحیم 
      بر فراز کوزوو
       
      عملیات ناتو بر فراز اسمان کوزوو درس هایی تاریخی برای هر علاقه مند به مباحث پدافند دارد ذکر این نکته لازم است بررسی این بخش از تاریخ باعث بروز سوتفاهم هایی نیز شده است ریشه این سوتفاهم ها در تعداد بسیار کم پرنده منهدم شده سرنشین دار از جمله جنگنده ها توسط پدافند هوایی صربها( در مقایسه با تعداد پروازهای انجام گرفته طرف مقابل) و از جهت دیگر نادیده گرفتن همزمان این نکته یعنی قدیمی بودن بخش بزرگی از دارایی پدافندی هوایی صربها میباشد. البته نکاتی مانند مجهز بودن بخشی از این دارایی به سیستم های اپتیکی وحراراتی IR و ناچار شدن تمامی پرنده های ائتلاف به پرواز  در ارتفاع بالای 10,000 ft و یا تلفات نسبتا بالای پهبادهای شناسایی ائتلاف ( بالای 47 فروند) از جمله مواردی هستند که بررسی این بخش از تاریخ نظامی را هیجان انگیزتر میسازد.
      سازمان پدافند هوایی صربستان متشکل از تجهیزات معمول شوروی در دهه 70 الی 80 میلادی بود بخش رو به کاهشی از این تجهیزات شامل سامانه سام-2 بود و تعداد کمی سامانه سام-3 Pechora که به تازگی مدرنیزه نیز شده بودند از دارایی های با ارزش این ارتش به حساب می امد.پیش از شروع جنگ داخلی یوگسلاوی فرماندهی پدافند این کشور دارای 6 باتری سام-2 بود که شامل 40 لانچر تک ریل بود جالب است بدانید تا اوایل سال 1999 تنها 3 باتری از این سامانه عملیاتی و اماده جنگ بود.همچنین 14 باتری سام-3 با 60 لانچر چهار فروندی نیز از  تجهیزات دیگر  یوگسلاوی بود که حدود 50 لانچر عملیاتی تا سال 1999 موجود بود. 
      دفاع هوایی میدانی این نیرو نیز شامل چهار باتری از سامانه سام-6 بود که دوتای انها توسط صربها در منطقه کوزوو مستقر شده بودند تا قبل از شروع جنگ داخلی 70 درصد از این سامانه اماده عملیات بود که این رقم به 25 درصد در طول جنگ داخلی در سال 1999 رسیده بود.این دارایی شامل شش رادار مستقل 1S91 نیز بود که هر رادار چهار لانچر را تغذیه می کرد.که همین امر انعطاف پذیری این سامانه را تا حد زیادی  کم کرده بود.
      در بخش پدافندی کوتاه برد تجهیزات  شامل سامانه های سام-9و سام-10 و سام-13 بود که البته بخش بزرگی از ان سام-9 بود شامل 113 لانچر ان در دهه 70 میلادی تحویل یوگسلاوی شده بود.وحتی موشک نیز تحت لیسانس در داخل کشور تولید شده بود.علاوه بران 17 سامانه سام-13 نیز که نسبتا مدرن تر نیز بودند در دهه80 تحویل این کشور شده بود که برخلاف  سام-9 از قابلیت تفکیک هدف از فریب دهنده های حرارتی نیز برخوردار بود.در کنار این سامانه ها صربها در تلاشی داخلی موشکهای هوا- هوا حرارتی ساخت شوروی از جمله موشکهای ار73 و ار 60  را نیز در قالب سامانه های زمین به هوا  برروی ارتفاعات مهم تحت عنوان Pracka  (تیرکمان)استفاده میکردند و حتی بعدها ادعای موفقیت موشک ار73 در انهدام هدف نیز اعلام شد که البته اسناد قابل دفاعی برای ان منتشر نشد.
      پایان بخش-1

      نصب موشکهای ار73( تصویر بالا) و ار 60 (تصویر پائین) روی خوردو زرهی Praga M53/59  توسط مرکز تحقیقات دفاعی و مرکز تست نیروی هوایی یوگسلاوی 

      منابع http://pvo.guns.ru/russia/index5.htm
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.