Recommended Posts

[quote name="soldier"][quote]شما چطور از چنين حديثي، چنين برداشتي فرمودين؟
پيشگويي وقايع آخرالزماني، چه ارتباطي به همزماني و همدوره‌اي ائمه‌ي اطهار داره؟
يا اساساً اين حديث، چه ارتباطي به توانايي يا نعوذ بالله ناتواني خداوند داره يا شرك امام صادق (ع)؟[quote]

مصطفی جان ضمن تشکر از حضرت عالی من سوالم رو پاک کردم چون در قسمت اول سوالم به یه موضوع مهم اصلا توجه نکرده بودم /و در بخش دوم سوالم عرض کردم شرک خفی /من در نگاه اول از این حدیث اینگونه برداشت کردم که چرا امام (ع)نگفتند اگر خداوند...... گفتند اگر کسی و این هم یعنی آن کس می تواند جدا از خواست خداوند عمل کند=شرک خفی ,لا حول و لا قوته الا بالله العلی العظیم,نمیدانم امیدوارم منظور حقیر رو فهمیده باشید[/quote]

بسمه تعالی

با سلام

آقای soldier شما اگر شیعه هستی لازمه که مطالعه تون رو در خصوص ولایت و حجج بالغه الهی ذوات مقدسه اهل بیت(ع) و توحید بیشتر کنی. و اگر هم نیستی باز هم در خصوص ولایت الهیه و توحید لازمه که بیشتر بدونی. و تا اون موقع لازمه که جایگاه خودتو بشناسی و هر حرفی رو که روش شناخت نداری نباید بزنی و اگه سوالی هم داری باید به جاش بپرسی.فلذا از کلمه کفرآمیزی که گفتی علیه وجود مقدس امام معصوم حضرت صادق علیه افضل الصلوة و السلام سریع استغفار کن ...استغفار..... لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم....... icon_eek
معاذالله...معاذالله....معاذالله...نعوذ بالله من همزات الوهم و الفهم..... icon_question یا امام زمان آقا ببخش و شما ندید بگیر...... لااله الا الله.....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name="najaf47"][quote name="soldier"][quote]شما چطور از چنين حديثي، چنين برداشتي فرمودين؟
پيشگويي وقايع آخرالزماني، چه ارتباطي به همزماني و همدوره‌اي ائمه‌ي اطهار داره؟
يا اساساً اين حديث، چه ارتباطي به توانايي يا نعوذ بالله ناتواني خداوند داره يا شرك امام صادق (ع)؟[quote]

مصطفی جان ضمن تشکر از حضرت عالی من سوالم رو پاک کردم چون در قسمت اول سوالم به یه موضوع مهم اصلا توجه نکرده بودم /و در بخش دوم سوالم عرض کردم شرک خفی /من در نگاه اول از این حدیث اینگونه برداشت کردم که چرا امام (ع)نگفتند اگر خداوند...... گفتند اگر کسی و این هم یعنی آن کس می تواند جدا از خواست خداوند عمل کند=شرک خفی ,لا حول و لا قوته الا بالله العلی العظیم,نمیدانم امیدوارم منظور حقیر رو فهمیده باشید[/quote]

بسمه تعالی

با سلام

soldier گرامی شما فکر میکنم اگر شیعه هستید لازمه که مطالعه تون رو در خصوص ولایت و حجج بالغه الهی ذوات مقدسه اهل بیت(ع) و توحید بیشتر کنین. و اگر هم نیستید باز هم در خصوص ولایت الهیه و توحید لازمه که بیشتر بدونید.فلذا از کلمه کفرآمیزی که گفتید علیه وجود مقدس امام معصوم حضرت صادق علیه افضل الصلوة و السلام سریع استغفار کنید. لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم....... icon_eek
معاذالله...معاذالله....معاذالله...نعوذ بالله من همزات الفهم و ..... icon_question یا امام زمان آقا ببخش و شما ندید بگیر...... لااله الا الله.....[/quote]

نجف عزیز چون از نوشتتون کمی دلخور شدم باید بگم افتخار بنده این است که شیعه و فرزند جانباز شیمیایی این مملکت هستم و اما شما هم منظور من رو متوجه نشدید شما فقط زوم کردید رو کلمه ی شرک در صورتی که من گفتم شرک خفی (اندیشه های پنهان جسارت است ولی مثل اینکه دارو و درمان می توانند مستقل از خواست خداوند عمل کنند)که این نوع شرک سراغ همه نوع انسانی از جمله با تقوا ترین انسان ها می آید و لازمه ی دوری از آن توجه به قدرت الهی است من کلا جواب سوالم رو با یک کلمه از پست مصطفی جان گرفتم و این پست بالا رو هم در جواب آقا مصطفی نوشتم که از صحبت های من فقط به شرک زوم کرده بودند در صورتی که شرک با شرک خفی بسیار فرق می کند

جناب نجف در یه کلام بنده عذر خواهی میکنم من همون اول جواب سوالم رو گرفتم و پستی که داده بودم رو پاک کرده بودم چون منظورم رو آنچنان بد رسوندم که خودم از نوشتم ناراحت شدم ولی نا خواسته به همراه سو تفاهماتی که پیش اومد بحث به اینجا کشید/
نجف جان دستت خیلی سنگین بود ولی به نا حق زدی

جناب نجف از شما انتظاری بیش از این می رفت حالا گیریم که من یه آدم نا مسلمونی بودم درست این بود که شما ارشادم کنید شبهه ی منو بر طرف کنید نه اینکه توو سری بزنید باور بفرمایید بنده سوالم یه چیز دیگه بود تا اومدم درستش کنم که کردم دیدم آقا مصطفی جواب دادند و اومدم از ایشان عذر تقصر کنم از که شما پست دادی فی المجموع از دستتان کمی دلخور شدیم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مرگ عبدالله ،رفتن مبارک ، زیر و رو شدن کشورهائی که انقلاب درشون در حد صفر بود ، شروع تحرکات در باقی کشورهای اسلامی ، ......
فقط یکی باید اینهمه تیکه رو کنار هم بچینه ....
آقا مصطفی کار کار خود شماست.
بسم الله... icon_eek

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شما چطور از چنين حديثي، چنين برداشتي فرمودين؟


پيشگويي وقايع آخرالزماني، چه ارتباطي به همزماني و همدوره‌اي ائمه‌ي اطهار داره؟
يا اساساً اين حديث، چه ارتباطي به توانايي يا نعوذ بالله ناتواني خداوند داره يا شرك امام صادق (ع)؟

بسمه تعالی

با سلام

soldier گرامی شما فکر میکنم اگر شیعه هستید لازمه که مطالعه تون رو در خصوص ولایت و حجج بالغه الهی ذوات مقدسه اهل بیت(ع) و توحید بیشتر کنین. و اگر هم نیستید باز هم در خصوص ولایت الهیه و توحید لازمه که بیشتر بدونید.فلذا از کلمه کفرآمیزی که گفتید علیه وجود مقدس امام معصوم حضرت صادق علیه افضل الصلوة و السلام سریع استغفار کنید. لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم....... icon_eek
معاذالله...معاذالله....معاذالله...نعوذ بالله من همزات الفهم و ..... icon_question یا امام زمان آقا ببخش و شما ندید بگیر...... لااله الا الله.....


مصطفی جان ضمن تشکر از حضرت عالی من سوالم رو پاک کردم چون در قسمت اول سوالم به یه موضوع مهم اصلا توجه نکرده بودم /و در بخش دوم سوالم عرض کردم شرک خفی /من در نگاه اول از این حدیث اینگونه برداشت کردم که چرا امام (ع)نگفتند اگر خداوند...... گفتند اگر کسی و این هم یعنی آن کس می تواند جدا از خواست خداوند عمل کند=شرک خفی ,لا حول و لا قوته الا بالله العلی العظیم,نمیدانم امیدوارم منظور حقیر رو فهمیده باشید



نجف عزیز افتخار بنده این است که شیعه هستم و اما شما هم منظور من رو متوجه نشدید شما فقط زوم کردید رو کلمه ی شرک در صورتی که من گفتم شرک خفی (اندیشه های پنهان جسارت است ولی مثل اینکه دارو و درمان می توانند مستقل از خواست خداوند عمل کنند)که این نوع شرک سراغ همه نوع انسانی از جمله با تقوا ترین انسان ها می آید و لازمه ی دوری از آن توجه به قدرت الهی است من کلا جواب سوالم رو با یک کلمه از پست مصطفی جان گرفتم و این پست بالا رو هم در جواب آقا مصطفی نوشتم که از صحبت های من فقط به شرک زوم کرده بودند در صورتی که شرک با شرک خفی بسیار فرق می کند

جناب نجف در یه کلام بنده عذر خواهی میکنم من همون اول جواب سوالم رو گرفتم و پستی که داده بودم رو پاک کرده بودم چون منظورم رو آنچنان بد رسوندم که خودم از نوشتم ناراحت شدم ولی نا خواسته به همراه سو تفاهماتی که پیش اومد بحث به اینجا کشید/
نجف جان دستت خیلی سنگین بود ولی به نا حق زدی



بسمه تعالی

با سلام

(ماشا لا به این سریع پست دادنت جناب soldier تا حقیر این پست رو دوبار ویرایش کنم کلی گله کردی. عزیز این پست رو به همون منظوری که شما گفتی نوشتم البته حقیر کوچیک همه دوستان هم هستم و اگه چیزی هم بهمون یاد داده باشند برای دوستان در طبق اخلاص هست به نص وظیفه):cry:

جناب soldier با این توضیحاتت توو پست اولت قضیه عذر بدتر از گناه شد....لازم میدونم که در خصوص مطلب نعوذ بالله شرک خفی و ... توضیحاتی بدم و نیز در خصوص شناخت مقام والای امام معصوم که ولی بلا شرط خداست و مقام ولایت کبرای ایشان .

اولاً شرک جلی و خفی در بشر متنفذ است مگر به مقام ایمان نایل آید سپس شرک خفی محتمل است تا وصول مراتب بالای ایمان و گذر ار مرحله بالای تقوی که یقین است.و این گونه شرک به فرمایش حضرت امیر ارواحنا فداه همان حب جاه و مقام و مال و پول و دنیا و ما فیهاست به حدی که به تصریح قرآن ما را از عبودیت صراط حق باز دارد و این محتمل عبادالرحمن است و نه انسان کامل که ذوات مقدسه اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که بحق و به قول قرآن کریم خلیفة الله فی الارض هستند.

فکر میکنم لازم نباشد که گوشزد کنم که امام و ولی خدا باید معصوم و به دور از هر خطا و گناهی باشد تا رسالت خویش را که همان هدایت است انجام دهد.

لذا میبینیم که آیه تطهیر در باب اهل بیت (ع) نازل شده و به فرموده امام باقر و امام صادق علیهما سلام لفظ اهل بیت در این آیه فقط و فقط مقصود آن ذوان قدسیه است ولا غیر.


اما در خصوص ولایت ، معصومین (ع) همگی در عین حالیکه حجج بالغه الهیند ولی الله و عین الله الناظره و اُذُن الله و نورالله و صراط الله و یدالله و لسان الله...و مظهر کل اسماء و صفات ذات اقدس اله هستند و لذا باید بدانیم که
چون متصل بلا واسط به اقیانوس بیکران علم لدنّ الهیند از اخبار پیشینیان و حال و آیندگان همه چیز را میدانند منتها هر قدر که میگویند همان مقدر و مقرر ذات اقدس اله بوده و هست و در قول ایشان فاصله ای با قول ذات اقدس احدیت نیست و منطبق بر همست و هرچه را که خدا اراده فرموده ایشان بی کم و کاست اراده کنند و گویند چون لسان الله اند و خدا چه بوسیله وحی(یعنی با واسطه فرشته وحی) و چه بی واسطه و مستقیم از طریق ایشان با مخلوقات ارتباط برقرار کرده و میکند و این همان معنی "رحمة للعالمین" و "اتممتُ علیکم نعمتی" است علیهذا میبینیم که وجود مقدس حضرت امیر علیه الصلاة و السلام میفرمایند: سلّونی قبل اَن تفقدونی.... سوال کنید از من قبل از اینکه مرا از دست بدهید و در ادامه میفرمایند که بپرسید آنچه را که نمیدانید از من که علوم اولین و آخرین نزد منست تا بشما از گذشتگان و حال و آیندگان خبر دهم که یک بیچاره کوته بینی از میان جمعیت برخاست و رو به حضرت گفت : یا امیرالمؤمنین تعداد موهای سر و ریش من چند تاست؟؟؟!!!!! و یا امام صادق و باقر علیهما سلام نیز به همین نقل فرموده اند که آیا میخواهید تا شما را از آنچه نمیدانید از حال و آینده خبر دهیم که به اذن الهی میدانیم. و یا وجود مقدس امام رضا علیه آلاف تحیة والثنا نیز فرمود به ابا صلت و دعبل خُزاعی که میخواهید شما را از آنچه از آینده نمیدانید باخبر سازم؟ فلذا قرآن تصریح میکند در این آیه که: انّا ارسلناک شاهداًو مبشراً و نذیرا یعنی پیامبر (ص) از تمام علوم و وقایع آگاه است و به عین دیده است چه در معراج و چه در دانستن که علیم است. وایضاً تمام ذوات مقدسه معصومین (ع) و ائمه هدا علیم الصلاة و السلام بهاکذا مظهر اسماء و صفات ذات اقدس الهند و باید بدانیم ذوات مقدس اهل بیت (ع) به دو روایت امام صادق(ع) که فرمودند: "کُلُّنا نورٌ واحد" و نیز " اوّلنا محمد اوسطنا محمد آخرنا محمد و کلّنا محمد" و یا طبق حدیثی به سند بحار و سلسله وار از امام صادق(ع) از پدرانش از وجود مقدس نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند:
اَنَ و علیٌّ من شجرة واحده و نیز ایضاً فرمودند: انَ و علی من نور واحد و نیز باز ایضاً از ایشانست: اول ما خلقَ الله نوری و نور علی، قبل ان یخلق السماوات و الارض.و قریب به این حدیث از بی بی دو عالم حضرت زهرا(س) نیز نقل دارد.و همینطور روایت است که علیٌ منّی و ان من علی و یا اینکه حضرت رسول(ص) فرمودند من و علی یک روحیم در دو بدن و همچنین جابر جعفی (رض) از صحابه بسیار نزدیک امام باقر صلوة الله علیه منقول در بحار میفرماید : ان لنا عند الله منزلة و مكانا رفيعا ولو لا نحن لم يخلق الله ارضا و لا سماءآ و لا جنة و لانارا و لا قمرا و لابرا و لابحرا و لاسهلا و لاجبلا و لا رطبا و لا يا بسا و لا مرا و لا ماءا و لا نباتا و لاشجرا اختر عناالله من نور ذاته لايقاس بنا بشر

بگذریم.... مطالب فوق رو که عرض کردم فقط و فقط نمی از اقیانوس بیکران مقام و منزلت آن ذوات مقدس است که تجلی ذات و نور اقدس اله هستند که فقط و فقط شمه ای از آن را ما دریافته ایم که به حتم به حد ظرف به ما داده میشود و گرنه هیچکس علی الخصوص بالخصوص این حقیر کمترین سراپا تقصیر دایره درکمان بر موی پری از مرغک هفت آسمان معرفت آن ذوات مقدسه هم نمی ساید.

فلذا عرض کردم که باید استغفار طلبید....از ساحت قدسی آن امام همام.

البته حقیر خدای نکرده قصد اساعه ادب و جسارت نداشته و ندارم و حسب وظیفه عرض کردم ولا غیر.
حال چرا ما گاهی خدای نکرده ممکن است چنین سوتی هایی بدیم از دایره محبتشان زبانم لال حتی لحظه ای و آنی به سمت خارج متمایل شویم ، این دلایلی دارد که از حوصله این مقال خارج است و انشاءالله باشد برای مجالی دیگه.

استغفروالله الذی لا اله الا هو ،الرحمن الرحیم ، ذوالجلال و الاکرام ، مِن جمیع ظُلمی و جوری و اسرافی علی نفسی واتوب الیه بحق محمد و آله الطیبین الطاهرین

یا علی مدد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
منابع حدیث کتاب روزگار رهایی یا یوم الخلاص هستش تو اون کتاب هم نگفته حتما اون عبد ا... همین عبد ا... هستش
منبع دو حدیث به نقل از
اولی : غیبت شیخ طوسی صفحه 271 و بحار النوار جلد52 صفحه210 بشاره الاسلام جلد 11 صفحه37
دومی: غیبت نعمانی صفحه 142 بحار الانوار جلد 52 صفحه 240 و بشاره الاسلام صفحه 122
تو هیچ کدوم از کتب نگفته که عبد ا.. مورد نظر این فرد هستش شاید هم همین باشه ولی موارد گفته شده به این فرد شباهت داره (سالها قبلهم که پادشاه اردن مرد بعضی ها فکر کردند اون همون نفره)
بعدش هم من که نمی خواهم با این اتفاق وقت تعیین کنم چون حدیث صریح امام معصوم هست که کذب الوقاتون (انهایی که وقت تعیین می کنند دروغگویند ) امام این جمله رو سه بار تکرار کردند

اگر سوالی بود درخدمتم
یاعلی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اي خدا يعني ميشه ما هم آقا رو ببينيم
الهم عجل لوليك الفرج

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سردار نجف بابت توضیحات حضرت عالی سپاس گزارم به هر حال ما جوانیم و نا پخته و شماها باید دست ما رو بگیرید

خیلی چاکریم سردار

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام.
به اين ترتيب فكر كنم خاور ميانه جديد( به لطف تشبيهات خانم رايس) داره سزارين ميشه!!! icon_eek

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جسارتا عرض کنم خدمت دوستانی که اخبار و تطبیق با حوادث رو که دنبال میکنن برخی احادیث منبع و یا راویانی داره که تکیه بر اونها اشتباه محض خواهد بود.
بماند اینکه بایست زمینه سازی ظهور رو از وجود خودمون شروع کنیم
در کل روایات معتبره از معصومین (ع)
نقل شده است که تا وقوع 5 نشانه حتمی صبور بوده و همچون فرشی افتاده در منزل باشین (بحار الانوار -ترجمه فارسی - جلد 13 )
اینکه ما بیایم ملعونی رو ملاک کلام معصوم (ع) قرار بدیم نتایج وحشتناکی بدنبال داره.
به شخصه علاقمندم که این ملعون همان ملعونی هست که بعد از مرگش ، حکام حجاز بر سر قدرت متحد نخواهند شد.
اما اگر این عبدالله مرد و حاکمی بجای اون منصوب شد چی؟ اگر سایر علامتها رخ نداد چی؟
تاکیدن خواهش میکنم از مصداق یابی که آفت یک امر بزرگ و جهانیست که از هزاران سال پیش وعده آمدنش داده شده خودداری کنین.چه بسا با انتشار خبری و گفتگو پیرامون اون باعث یاس عاشقان خواهد شد.( مطلبی از یک سایت معتبر در انجمن ستاد مشترک آوردم که علیرغم زیبا بودنش یک جعل بزرگ بود !)
حدیثی نقل است از مولایمان حضرت حجت (عج) که میفرماین در شدائد به راویان احادیث ما رجوع کنین.
بهتره که به کتب معتبره (نه کتابی چون دهه هشتاد، دهه ظهور )مراجعه کنین و 5 نشانه حتمی که هیچ بدایی در اون حادث نخواهد شد رو ملاک و بشارت آمدن یوسف زهرا (عج) قرار بدیم.

[quote]گذریم.... مطالب فوق رو که عرض کردم فقط و فقط نمی از اقیانوس بیکران مقام و منزلت آن ذوات مقدس است که تجلی ذات و نور اقدس اله هستند که فقط و فقط شمه ای از آن را ما دریافته ایم که به حتم به حد ظرف به ما داده میشود و گرنه هیچکس علی الخصوص بالخصوص این حقیر کمترین سراپا تقصیر دایره درکمان بر موی پری از مرغک هفت آسمان معرفت آن ذوات مقدسه هم نمی ساید.

فلذا عرض کردم که باید استغفار طلبید....از ساحت قدسی آن امام همام.
[/quote]
همرزم عزیز
خدا رو شکر که گذشتین و گرنه .....
خدمتتون عارض بشم که شخص امام (ع) سراسر مهر و عطوفت هستن و نگاه تفقد بر شیعیان دارند.
درست نیست با کسی که دنبال راه هست تند برخورد کنیم. چه بسا برخورد پرمهر شما سربازی را آماده نبرد بزرگ کند !
یقینا تفاوت بزرگی در معاند و مخالف وجود داره. هنر اون هست که مخالف رو به موافق بدل کنیم.
انشاالله همگی دوستان رو در رکاب حضرتش (ع) ببینم و از دوران مقدس ولایتی ایشون کمال بهره رو ببرم. انشاالله

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
[quote]گذریم.... مطالب فوق رو که عرض کردم فقط و فقط نمی از اقیانوس بیکران مقام و منزلت آن ذوات مقدس است که تجلی ذات و نور اقدس اله هستند که فقط و فقط شمه ای از آن را ما دریافته ایم که به حتم به حد ظرف به ما داده میشود و گرنه هیچکس علی الخصوص بالخصوص این حقیر کمترین سراپا تقصیر دایره درکمان بر موی پری از مرغک هفت آسمان معرفت آن ذوات مقدسه هم نمی ساید.

فلذا عرض کردم که باید استغفار طلبید....از ساحت قدسی آن امام همام.
[/quote]
همرزم عزیز
خدا رو شکر که گذشتین و گرنه .....
خدمتتون عارض بشم که شخص امام (ع) سراسر مهر و عطوفت هستن و نگاه تفقد بر شیعیان دارند.
درست نیست با کسی که دنبال راه هست تند برخورد کنیم. چه بسا برخورد پرمهر شما سربازی را آماده نبرد بزرگ کند !
یقینا تفاوت بزرگی در معاند و مخالف وجود داره. هنر اون هست که مخالف رو به موافق بدل کنیم.
انشاالله همگی دوستان رو در رکاب حضرتش (ع) ببینم و از دوران مقدس ولایتی ایشون کمال بهره رو ببرم. انشاالله[/quote]

بسمه تعالی

با سلام

ببینید جناب آرمانی عزیز " وگرنه چی" ؟؟؟؟

ببین عزیز دلیل ناراحتی حقیر از شخص شخیص ایشون نبود. بلکه از ذات و روح جمله ای بود که مسلماً مصداق همزات الوهم بود که کار رانده شده است که متاسفانه ممکن است گاهی خدای نکرده از زبان ما خارج شود که البته علت دارد چون هیچ چیز عوالم بی علت و معلول و سبب و اسباب نیست چون ذات حکیم قادر علیم ناظم عوالم است. شما رو نمیدونم ولی حقیر این رو مومنم بهش که کلام هر گوینده دارای روح و نفس برآمده از ذات و باطن است که چه بگوش شنیده شود و چه به نظم بر روی کاغذ آید دارای قدرات انتقال حالات روح و باطن فرد است فلذا میبینیم که با شنیدن و یا خواندن مطلبی مربروط شاد یا غمگین یا خشمگین و یا مسرور و یا موثر بر ضمیر میشویم که این نگاه البته نگاه به باطن سخن و کلام است و نه فقط به ظاهر کلام. به همین دلیل است که اگر کلامی ، جمله ای برآمده از خدای نکرده باطن و روحی نا آگاه و یا زبانم لال بیمار(سوء تفاهم نشه خود حقیر رو عرض میکنم) باشد و چون تمام بیماریهای باطنی مسریست مگر اینکه از قبل ،ذات وجود در مقابل آن واکسینه و مقاوم شده باشد که این نیست مگر با طی مراتب بالای ایمان . فلذا ممکن است فردی با خواندن مطلبی و یا شنیدن سخنی به این منوال دارای تشویش و تشکیک شود علی الخصوص در ایمان و مخصوصاً کسی که مراتب بالا و محکم ایمان را وصول نکرده باشد. به همین دلیل حقیر با نشون دادن شکلک های عصبانی بیشتر خواستم که عمق کلام ناگوار رو نشون بدم و در ادامه هم تا اونجا که چیزی میدونم بنده خدا رو نسبت به اهمیت جایگاه و شان آن حضرات (ع) و بالطبع ناگواری سخن ایشون کنم البته در حد بسیار اجمال و مجال یک پست.علت استغفار هم همین بود. و اینکه این مطلب شاید هوشباشی برای ما باشه که بیشتر به فرمایش پیشوا و مرادمون وجود مقدس حضرت امیر(ع) توجه کرده و مورد اهتمامون قرار بگیره که امیر المؤمنین علی علیه الصلاة والسلام فرمودند: فکّر فکّر ثمّ تکلّم. یعنی: فکر کن فکر کن سپس سخن آغاز کن و نیز ایضاً فرمودند: الّسان جِرمهِ صغیر و جُرمهِ کبیر یعنی زبان گرچه جرم و وزن و اندازه اش کوچک است ولیکن اسباب گناهان و خطاهای بزرگی میشود که این حدیث ما را بیشتر به کنترل زبانمان تکلیف میکند.

به هر حال قصد حقیر بد نبوده و نیست چون ما اینجا در هر حال هم صحبت و به نوعی هم نفس میشویم و این هم شیوه ای دوستیست که دوست باید نسبت به حقی که بر ضمه اش هست نسبت به دوستش چنانچه مطلبی میداند بدون چشمداشت در طبق اخلاص بگذاره و به دوستش هدیه کنه و اون رو چه از نظر علمی و دانایی و چه معنوی و مادی مساعدت کنه.و این شدنیه حتی توو دنیای نت و از راه دور.

یا علی مدد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name="armani"]جسارتا عرض کنم خدمت دوستانی که اخبار و تطبیق با حوادث رو که دنبال میکنن برخی احادیث منبع و یا راویانی داره که تکیه بر اونها اشتباه محض خواهد بود.
بماند اینکه بایست زمینه سازی ظهور رو از وجود خودمون شروع کنیم
در کل روایات معتبره از معصومین (ع)
نقل شده است که تا وقوع 5 نشانه حتمی صبور بوده و همچون فرشی افتاده در منزل باشین (بحار الانوار -ترجمه فارسی - جلد 13 )
اینکه ما بیایم ملعونی رو ملاک کلام معصوم (ع) قرار بدیم نتایج وحشتناکی بدنبال داره.
به شخصه علاقمندم که این ملعون همان ملعونی هست که بعد از مرگش ، حکام حجاز بر سر قدرت متحد نخواهند شد.
اما اگر این عبدالله مرد و حاکمی بجای اون منصوب شد چی؟ اگر سایر علامتها رخ نداد چی؟
تاکیدن خواهش میکنم از مصداق یابی که آفت یک امر بزرگ و جهانیست که از هزاران سال پیش وعده آمدنش داده شده خودداری کنین.چه بسا با انتشار خبری و گفتگو پیرامون اون باعث یاس عاشقان خواهد شد.( مطلبی از یک سایت معتبر در انجمن ستاد مشترک آوردم که علیرغم زیبا بودنش یک جعل بزرگ بود !)
حدیثی نقل است از مولایمان حضرت حجت (عج) که میفرماین در شدائد به راویان احادیث ما رجوع کنین.
بهتره که به کتب معتبره (نه کتابی چون دهه هشتاد، دهه ظهور )مراجعه کنین و 5 نشانه حتمی که هیچ بدایی در اون حادث نخواهد شد رو ملاک و بشارت آمدن یوسف زهرا (عج) قرار بدیم.


جناب بنده تطبیق نکردم گفتم شاید اون باشه شاید هم نباشه این دو تا حدیث که نوشتم از کتاب روزگار رهایی بود که خود دو تا حدیث هر کدوم سه تا منبع معتبر داشتن
در روایات متعدد معصومین اون 5 نشانه هست که از این قرارن
1خروج یمانی
2 خروج سفیانی
3قتل نفس زکیه
4 خسف بیدا
5صیحه اسمانی
حالا ترتیبشون رو نمی دونم یا شاید غلط املایی داشته باشم اینو گفتم بعدا محکوم نشم
ما (من ) ملعونی رو ملاک قرار ندادم برای صحبت معصومین این تو روایت بود من که از خودم ننوشتم اگه روایات اشتباهه شماهایی که اطلاع دارین ما رو با خبر کنین اصلا ممکنه منظور امام چیز دیگه بود رمزی رازی یا چیز دیگری که ما نمی دونیم
بعدشم جز اون 5 نشانه حتمی نشانه های غیر حتمی هم وجود داره که ممکنه اتفاق بیفته ممکنه هم نیفته
اگر حاکمی هم بجای اون منصوب شد و سایر نشانه ها رخ نداد امکان وجود داره چون غیر حتمین و ما هم خوبه قبلش گفته بودیم
با انتشار خبر ممکنه باعث سردرگمی بشه اما عاشقان واقعی (من نیستم ) هیچوقت گمراه نمی شن مایوس نمی شن حالا باید تحقیق کنیم که این احادیث جعله یا نه که باعث سردرگمی نشه
کتابی که ماله دهه هشتاده از سه کتابه دیگه نقل کرده که خودشون کتب کمی نیستن

در کل از همه خواهش می کنم که تو این بحث شرکت کنن اگه اطلاعاتی دارن دریغ نکنن
از جناب ارمانی هم عذر می خوام اگه بی ادبی یا بی احترامی شد

یا علی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این رویایت که مرگ فردی به نام عبدالله رو از پیشدرامدان ظهور حضرت جحت(عج) دونسته رو من سالها پیش در زمان پادشاهی ملک فهد خونده بودم

و اینرو در کتب زیادی مشاهده کردم. ولی بنا به تصدیق قول دوستان عرض می کنم که تنها نشانه های پنجگانه حتمیه قابل استناد و اتکا هستند. و بر طبق روایت معتبر از آقا امام محمد باقر (ع) که فرمودند این پنج نشانه مثل دانه های تسبیح پشت سرهم حادث میشند.باید تمرکزمون رو بر این حادثه ها قرار بدیم. و نه حوادث غیر قطعی مثل مرگ عبدالله

و باز هم اگر این اتکا بیش از حد بر ماقالب بشه با مرگ چنین کسی و عدم وقوع ظهور موعود یاسی خانمان سوز جان انسان منتظر رو میگیره که این به نفع مریدان و منتظران حضرت نیست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ضمن تشکر از جناب آرمانی گل
خدمت جناب نجف عارضم که بنده ی حقیر 21 سالمه و قریب به 2 سال است که از اعضای میلیتاری هستم و کوچیک همه ی دوستان ,از انجا که در سایت یه رابطه ی صمیمانه ای برقراره و حقیقتا عرض می کنم به میلیتاری و دوستان وابسته شدم فلذا انتظار چنین برخوردی از حضرت عالی نداشتم و حقیقتا عرض میکنم حضرت عالی باعث شدید که حقیر برم زندگی نامه و آموزه های امام صادق(ع) را مطالعه کنم و اتفاقا به نکات جالبی هم بر خوردم و بد نمیبینم که آن نکات را در اینجا نقل کنم:


امام صادق(ع):

1:امام صادق (ع) در روایتی رعایت اصول اخلاقی و توجه به آداب انسانی و [color=red]خوش برخوردی[/color] را از ویژگی های مکتب [color=red]تشیع [/color]دانسته و آن را بر شیعیان راستین لازم شمرده و بر اجتناب از [color=red]بد خلقی[/color] [color=green]تأکید نموده[/color] است.


2:علیک بالاحداث فانّهم اسرع الی کلّ خیر

3:«أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلِّ شَرٍّ

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]این رویایت که مرگ فردی به نام عبدالله رو از پیشدرامدان ظهور حضرت جحت(عج) دونسته رو من سالها پیش در زمان پادشاهی ملک فهد خونده بودم

و اینرو در کتب زیادی مشاهده کردم. ولی بنا به تصدیق قول دوستان عرض می کنم که تنها نشانه های پنجگانه حتمیه قابل استناد و اتکا هستند. و بر طبق روایت معتبر از آقا امام محمد باقر (ع) که فرمودند این پنج نشانه مثل دانه های تسبیح پشت سرهم حادث میشند.باید تمرکزمون رو بر این حادثه ها قرار بدیم. و نه حوادث غیر قطعی مثل مرگ عبدالله

و باز هم اگر این اتکا بیش از حد بر ماقالب بشه با مرگ چنین کسی و عدم وقوع ظهور موعود یاسی خانمان سوز جان انسان منتظر رو میگیره که این به نفع مریدان و منتظران حضرت نیست.[/quote]

سلام علیک
دستون درد نکنه حرف دل بنده و خیلی ها رو زدین من هم گفتم که از علامات غیر حتمیه و ممکنه هم اتفاق نیفته و نباید تمام تمرکزمون رو روی این وقایع قرار بدیم چون همون مورد که شما و دوستان دیگه
فرمودن اتفاق خواهد افتاد

یا علی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

       



      هفدهم سپتامبر 2010 بود که ژاپن با انتشار استراتژی جدید نظامی خود نخستین «نشانه های جدی» برای خروج از «انزوای نظامی» را نشان داد. ژاپن برای این استراتژی نظامی، رقمی بالغ بر 280 میلیارد دلار برای پنج سال (2010 تا 2014) اختصاص داده و اعلام کرد قصد دارد در این سال ها مواضع دفاعی خود در جنوب و غرب این کشور(مناطق مرزی چین) را تقویت کرده، روی پروژه های موشکی بالستیک سرمایه گذاری کند. در این استراتژی همچنین بر گسترش روابط با همپیمانان کلیدی از جمله آمریکا و افزایش شمار زیر دریایی‌ها و .... تاکید شده است.
       



      اکنون در سال 2014 هستیم و نزدیک به 5 سال از انتشار این استراتژی می گذرد که خبر می رسد، ژاپن برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم اعلام می کند ضمن شرکت در عملیات نظامی برون‌مرزی، به دنبال فروش تجهیزات نظامی در بازارهای بین المللی است.
      حضور ارتش ژاپن در عملیات جنگی برون مرزی نیز به رغم مخالفت‌های گسترده مردمی و محدودیت های قانونی گویا در حال عملیاتی شدن است. شاهد این ادعا اظهارات اخیر شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن است که اخیرا از داشتن یک «ارتش قدرتمند» سخن رانده و گفته این ارتش حق دارد در جنگ های بین المللی حضور داشته باشد.
      طبق اعلام مقامات ژاپنی، این کشور در تلاش است محدودیت‌های قانونی در زمینه صادرات سلاح را نیز برداشته و به بهانه های مختلف از جمله گسترش فعالیت های اقتصادی، به جرگه صادرکنندگان تجهیزات جنگی بپیوندد و از قرار معلوم، آمریکا نخستین بازار ژاپن در این عرصه خواهد بود.
      قانون اساسی ژاپن در سال 1947 نوشته و با فشار نظامیان آمریکایی‌ها به این کشور تحمیل شده است. طبق این قانون، ژاپن اجازه داشتن «ارتش» به معنی مصطلح آن را ندارد و در مقابل می تواند نیروهای محدود نظامی موسوم به «نیروهای دفاع از خود» داشته باشد.
      البته بخشی از این محدودیت ها در ماه آوریل سال جاری( اواخر فروردین) برداشته شد و به احتمال قریب به یقین اواخر ماه جاری میلادی تصمیم نهایی در این زمینه نیز اتخاذ خواهد شد.
      اما سوالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ژاپن حقیقتا به دنبال خروج از انزوای نظامی و احیای امپراتوری سابق است؟ موضع کشورهای غربی، چین و کشورهای آسیایی و همسایه به این تغییر استراتژی چگونه خواهد بود؟



      به نظر می رسد، لا اقل بخشی از پاسخ این سوال را باید در روحیات خاص ژاپنی ها و در تاریخ این کشور جست و جو کرد.
      در طول تاریخ، برخي آيين ها و اعتقادات خاص مذهبي، همواره زمينه رشد افراط گونه روحيات ملي گرايانه و صد البته نظامي گري ژاپني ها بوده است.
      مقامات نظامي ژاپن به خصوص در دهه30 تحت تاثير فيلسوفي با نام «تويوما» به شدت اعتقاد داشتند كه خداوند ملت ژاپن را برگزيده و يكايك مردم اين كشور موظفند براي ايجاد «ژاپن بزرگ» بكوشند. براساس آيين معروف «شينتوي پاك» نیز امپراتور ژاپن خداي تمام دنيا معرفی شده و ملت ژاپن نيز «مأموريت» دارد سايرين را تحت هدايت بي چون و چراي این امپراتور درآورد.
      بحران شديد اقتصادي دهه 30 ژاپن نیز بر دامنه اين اعتقادات افزود و رشد شديد احساسات ملي گرايانه ايده توسعه ارضي و ايجاد جامعه بزرگ به زعامت ژاپن را در بين توده مردم اين كشور لازم و واجب نشان داد.
      ژاپن با چنین زمینه های تاریخی پس از پایان جنگ جهانی اول توانست یکی از پنج قدرت بزرگ نظامی و صنعتی جهان شده و در «شورای جامعه ملل» آن زمان، صاحب کرسی دائم بود.
      این کشور در همان ماه های نخست جنگ جهانی دوم توانست حدود 50 میلیون کیلومتر مربع از کره زمین(یک ششم جهان) را تحت استیلا و کنترل خود درآورد. اما به دنبال حملات ناجوانمردانه اتمی آمریکا، از حرکت باز ایستاد. البته نباید فراموش کرد، عده ای نیز معتقدند، ژاپن پیش از حمله اتمی آمریکا به این کشور شکست خورده بود و آمریکا با حمله به این کشور خواست هژمونی خود را به جهانیان تحمیل کند.


       
      این کشور به هر حال پس از جنگ جهانی دوم دیگر اجازه داشتن ارتش به معنی مصطلح امروز و اختیارات کامل را نداشت و خود نیز با وضع قوانینی، محدودیت هایی در ابعاد بین المللی حوزه نظامی وضع کرد.

      اما اکنون رشد اقتصادی بالا این کشور را از شرایط اسفناک پس از جنگ جهانی خارج کرده است و شرایطی که این کشور را به انزوای نظامی کشاند، دیگر وجود ندارد!
      پاسخ دومی نیز برای تحلیل چرایی اتخاذ چنین رویکردی از سوی چشم بادامی ها وجود دارد و آن چیزی نیست جز منافع اقتصادی و سیاسی.
      «جان ميرشاير» صاحب نظريه «رئاليسم تهاجمي» می گوید، قدرت‌هاي بزرگ هميشه مترصد فرصتي هستند تا قدرت خود را در برابر رقبا فزوني بخشند. وي سپس جمعيت و ثروت را به عنوان «پايه‌هاي اصلي قدرت نظامي» تعريف و تصريح مي كند چنانچه كشوري داراي اين مولفه ها باشد، فرصت لازم براي خروش مقابل قدرت ها را به دست آورده است.
      با توجه به مولفه هایی که در جامعه امروز ژاپن دیده می شود، هیچ بعید نیست که این کشور واقعا قصد خروش مقابل سایر قدرت‌ها را داشته باشد.

       

      ژاپن اگر چه به لحاظ سیاسی، استقلال لازم را هنوز کسب نکرده و مانند بسیاری از کشورهای غربی دیگر، پیرو سیاست های آمریکا است؛ اما این کشور حداقل در بعد نظامی، تحرکات جدی از خود نشان داده است.
      وجود پایگاه های متعدد نظامی آمریکا در ژاپن، همواره هزینه‌هایی برای توکیو داشته و این کشور با وجود تقاضاهای زیاد مردمی، هرگز نتوانسته آمریکایی ها را از این کشور بیرون کند. این ناتوانی حتی بعضا باعث سقوط رهبران این کشور شده، همان طور که گاهی شعار علیه حضور نظامی آمریکا، باعث روی کار آمدن رهبرانی در این کشور شده است.
      «یوکیو هاتویاما»، نخست وزیر اسبق ژاپن با شعار جمع آوری پایگاه‌های نظامی آمریکا بود که توانست بر رقیب قدرتمند خود پیروز شود. اما همین فرد به دلیل ناتوانی در عمل به وعده انتخاباتی اش، خرداد ماه سال 89 استعفا کرد و جای خود را به «نائوتو کان» داد. «کان» نیز ماه ها جرئت نکرد راجع به پایگاه های آمریکایی که یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین مشکلات مردم کشورش است، صحبتی به میان آورد.
      بنا بر این به نظر می رسد، ژاپن هنوز پیشرفتی را که در حوزه اقتصاد کسب کرده، در حوزه سیاسی به دست نیاورده است.
      «اقتصاد» نیز می تواند یکی از انگیزه های قوی برای ژاپنی ها جهت ورود جدی به عرصه نظامی باشد.
      ژاپن کشوری است که در حوزه اقتصادی جایگاه ویژه ای دارد. تولید ناخالص ملی ژاپن نزدیک به 6 تریلیون دلار و جمعیت این کشور نیز حدود 128 میلیون نفر است. دو فاکتوری که به اعتقاد «میر شایر» برای خروش کافی است!
      همین چند سال پیش بود که خبر رسید، غول خودروسازی آمریکا یعنی جنرال موتورز، جای خود را به تویوتای ژاپن داده است. آمریکا امروز خود یکی از واردکنندگان اصلی محصولات ژاپنی است. ژاپن در عرصه تکنولوژی و تجهیزات الکترونیکی نیز یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا است.
      کشوری با چنین مختصات اقتصادی و جمعتی طبیعتا نمی تواند خود را محصور نگاه دارد. بنابر این ورود ژاپن به فاز صادرات تجهیزات نظامی را می توان از این منظر به تحلیل نشست.
       
    • توسط karkas
      [align=center]در پی پرتاب دست کم دو موشک از داخل نوار غزه به شهر سدروت، در جنوب اسرائیل، مقامات اسرائیلی می گویند واکنش به این حمله را مد نظر قرار داده اند. [/align]

      [align=center][/align]



      [align=center]از هنگام به اجرا گذاشته شدن آتش بس توسط حماس و اسرائیل در هفته گذشته، این اولین بار است که آتش بس نقض شده است.

      از تلفات این حمله خبری در دست نیست
      جنبش حماس از سایر گروه های فلسطینی خواسته آتش بس را رعایت کنند. گروه فلسطینی جهاد اسلامی مسئولیت پرتاب موشک را به عهده گرفته است.جهاد اسلامی پیشتر تهدید کرده بود که به حمله اسرائیل به ساحل غربی پاسخ خواهد داد.
      در جریان این حمله نیروهای اسرائیلی به ساختمان یک خوابگاه دانشجویی در شهر نابلس در ساحل غربی یورش برده و دو فلسطینی را به قتل رساندند.
      یکی از کشته شدگان از اعضای گروه فلسطینی جهاد اسلامی بود.
      طبق گزارش های محلی، دومین مقتول پیکارجو نبوده و صرفا یک دانشجو بوده است.
      ارتش اسرائیل می گوید هر دو فلسطینی مسلح بوده اند.
      به گفته ارتش اسرائیل طارق ابوقالی که به جهاد اسلامی تعلق داشته در حال برنامه ریزی برای انفجار بمب بوده ودر اتاقش اسلحه و مواد منفجره کشف شده است.
      خبرگزاری رسمی فلسطینیان اعلام داشته که چندین گلوله به هر دو فلسطینی اصابت کرده و یکی از قربانیان را با شلیک گلوله به سرش از فاصله نزدیک، کشته اند.
      یک سخنگو، اسرائیل را مسئول نقض آش بس دانست و گفت سربازان اسرائیلی همچنین به سوی ماهیگیران فلسطینی در آب های نزدیک به سواحل غزه تیراندازی کرده بودند.
      آتش بسی که بر سر آن توافق شده بود رسما تنها شامل غزه می شود ولی گروه های فلسطینی درخواست کرده بودند که این آتش بس شامل ساحل غربی نیز بشود.
      [/align]

      منبع : بی بی سی

      این هم از دوستی خاله خرسه
      icon_cool
    • توسط sina12152000
      در مورد جنگ اول خليج فارس و جنگ دوم كه منجر به سرنگوني صدام شد در تاپيك هاي مختلف بصورت پراكنده بسيار گفته شده است. بررسي رفتار سياسي آمريكا در قبال عراق و پرونده سازي هايي كه آن زمان بر عليه اين كشور انجام داد و نيز جنگ رواني و در نهايت حمله تمام عيار آمريكا به عراق داراي نكات مهمي است كه مي تواند شناخت ما را از دشمن هميشگي مان بيشتر كند. قطعا روش كار آمريكا با ايران نسبت به رفتار آن زمان آمريكا با عراق تفاوت اساسي نخواهد داشت در اين تاپيك من پيشنهاد مي كنم با كمك دوستان ابتدا از اينجا شروع كنيم كه : نطفه جنگ اول آمريكا با عراق از كي بسته شد ؟ آيا صرفا دليل حمله عراق به كويت مي توانست بهانه اي براي حمله آمريكا باشد ؟ چرا آمريكا تصميم گرفت صدام را كه خود پرورده بود سرنگون كند؟ نقش اسراپيل در اين ميان چيست ؟ چرا ارتش عراق كه تجربه 8 سال جنگ + جنگ اول خليج را داشت براحتي در مقابل آمريكا و متحدانش تسليم شد؟ آيا نسخه عراق براي ايران هم قابل پيچيدن است؟ و ده ها سوال ديگر كه در مورد اين دو جنگ قابل پرسيدن است؟ از دوستان مي خواهم كه با شركت در اين بحث به شفاف شدن موضوع كمك كنند.
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.