reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

یعنی اگه یک موشک روی هوا منهدم بشه اجزای اون اینقدر نزدیک روی زمین کنار هم قرار میگیرن؟؟؟!!!

 

یکبار دیگه لازم میدانم صحبت جناب ناصر رو نقل کنم :
 

 

فکر میکنم این چند دهمین باری باشه که بنده خودم شخصاً شاهد مطرح شدن چنین سوالی در انجمن میلیتاری بوده ام و هر بار هم دوستان عزیز به اون جواب داده اند. ولی ظاهراً این مساله برای خوانندگان گرامی به درستی قابل هضم نیست.

 

خیر . تکه پاره های موشک و یا هر جسم پرنده دیگری که در آسمان و ارتفاعی مشخص منهدم شده باشه ، قطعاً و یقیناً نمیتونه در گستره و مساحتی به این کوچکی سقوط بکنه. این تکه ها توسط نیروی انسانی حاضر در محل از مساحت بسیار گسترده ای از یک تا چند کیلومتر مربع ( به ویژه در مورد رهگیری هیت تو کیل موشک بالستیک ) جمع آوری میشه و برای نمایش و تهیه ویدیو و عکسبرداری در یک فضای کوچک کنار همدیگه چیده میشه.

 

در مورد سقوط پهپادهای خارجی در داخل کشور هم چنین مواردی به کرّات مشاهده شده.

 

 

ما اگر پهپادی رو روی آسمان منهدم کردیم نیامدیم قطعاتش رو جمع کنیم و بعد ازش عکس بگیریم؟؟

  • Upvote 4
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
وقتی جنگی میشه همه به دنبال امار و ارقام هستند تا راحتتر گستردگی جنگ رو تصور کنن.جنگ یمن روزانه 200 میلیون دلار برای عربستان هزینه داره.یمن تا قبل جنگ 138هزار نیرو فعال و 450000 نیروی احتیاطی داشت.مقدشی قبلا گفته بود 100هزار از کل اونا جذب هادی شدند.از باقیمانده ارتش و نیروی احتیاط تعداد دقیقی که در جبهه انصار هستند عددی منتشر نشده ولی اکثریت ارتش با انصار هستند. بماند کمیته های مردمی که 75000 نفر سازماندهی شدند و الان باید بیشتر باشند.فقط تصور کنید 13 لشکر صالح در تعز شرکت دارند و تابحال حدود 750 رهبر میدانی انصار و صالح تو تعز کشته شدند.35000 نفر با انصار و صالح تو تعز میجنگند که توشون 3000 زن تعزی اسلحه بدست گرفتند و 2500 کشته نظامی و غیر نظامی داده اند.2000 قناصه انصار و صالح امکان تحرک نیروهای هادی رو تو تعز گرفتند واسه همین تو دیدار مخلافی با هادی تو عدن ماه رمضان مخلاف درخواست کرده بود 250 قناصه زن به او داده بشه که بعد دیدار حمله سه محوره به تعز شکل گرفت.نیروهای مخلافی که اکثرا جنوبی خصوصا عدنی هستند تو تمام جبهات 15000 نفر هستند.30000 نفر از نیروهای وطنی هادی تقاضای پیوستن رسمی به جیش هادی رو دارند که کار انضمام رسمی شش هفت هزار نفرشون تموم شده و مابقی درخواستها باید بررسی بیشتر بشه. عموما هم برای عدن لحج ضالع و ابین و تعداد کمی هم برای شبوه و حضرموت است.تعداد زیادی تو پادگانهای اموزشی هادی دارن اموزش نظامی میبینن و تعدادی هم دوره شون تموم شده 772 نفر جدیدا تو عدن دوره شون به پایان رسیده.
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

وقتی جنگی میشه همه به دنبال امار و ارقام هستند تا راحتتر گستردگی جنگ رو تصور کنن.جنگ یمن روزانه 200 میلیون دلار برای عربستان هزینه داره.یمن تا قبل جنگ 138هزار نیرو فعال و 450000 نیروی احتیاطی داشت.مقدشی قبلا گفته بود 100هزار از کل اونا جذب هادی شدند.از باقیمانده ارتش و نیروی احتیاط تعداد دقیقی که در جبهه انصار هستند عددی منتشر نشده ولی اکثریت ارتش با انصار هستند. بماند کمیته های مردمی که 75000 نفر سازماندهی شدند و الان باید بیشتر باشند.فقط تصور کنید 13 لشکر صالح در تعز شرکت دارند و تابحال حدود 750 رهبر میدانی انصار و صالح تو تعز کشته شدند.35000 نفر با انصار و صالح تو تعز میجنگند که توشون 3000 زن تعزی اسلحه بدست گرفتند و 2500 کشته نظامی و غیر نظامی داده اند.2000 قناصه انصار و صالح امکان تحرک نیروهای هادی رو تو تعز گرفتند واسه همین تو دیدار مخلافی با هادی تو عدن ماه رمضان مخلاف درخواست کرده بود 250 قناصه زن به او داده بشه که بعد دیدار حمله سه محوره به تعز شکل گرفت.نیروهای مخلافی که اکثرا جنوبی خصوصا عدنی هستند تو تمام جبهات 15000 نفر هستند.30000 نفر از نیروهای وطنی هادی تقاضای پیوستن رسمی به جیش هادی رو دارند که کار انضمام رسمی شش هفت هزار نفرشون تموم شده و مابقی درخواستها باید بررسی بیشتر بشه. عموما هم برای عدن لحج ضالع و ابین و تعداد کمی هم برای شبوه و حضرموت است.تعداد زیادی تو پادگانهای اموزشی هادی دارن اموزش نظامی میبینن و تعدادی هم دوره شون تموم شده 772 نفر جدیدا تو عدن دوره شون به پایان رسیده.

سلام

منظور در کنار انصار و صالح یا بر علیه اینها؟

 

پس هادی کلا نزدیک به ۱۵۰ هزار نیرو داره؟۱۰۰ هزار ارتشی سابق،۳۰ هزار نیروی وطنی به گفته شما(اینها کیند،همون قبایل طرفدار هادی؟)و ۱۵ هزار نیرو مخلوفی...البته نیروهای به اصطلاح مقاومت مردمی متشکل از جدایی‌ طلبان جنوب و اخوانیها هم باید اضافه کرد یا بین همون ۳۰ هزار نفر هستند؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مشكل اصلي انصارالله نارضايتي قبايل هست . متاسفانه اون اوايل يه تندروي هايي انجام شد كه باعث شد كدورت هايي با بعضي از عشاير و قبايل به وجود بياد كه حالا اثر خودش رو نشون ميده

يه فكري هم بايد براي ستون هاي زرهي امارات بشه . اگه ميشد يه محموله ي تاو يا كورنت به دستشون رسوند ميشه گفت ائتلاف از مدار خارج خواهد شد چون تو اين چند ماه معلوم شده حملات هوايي تاثيري ندارن
در مورد ترورها هم بايد بگم بهترين استراتژي ممكن هست ، هميشه تاكتيك گلوله ي نقره اي حواب داده
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام ایکسماکس جان.ببین نه اینکه خودم عاشق اعداد هستم چون فوق حسابداری دارم پس بذار بحث رو باز کنم.ما یک جیش یمنی داشتیم که 120000 نیرو زمینی و 18000 نیروی هوایی و ...داشت با 59 لشکر.معیار لشکر تو ارتش یمن رو نمی دونم چجوری تعریف کردند به هرحال بعد گرفتن صنعا ارتش درکل و نه همگی از انصارالله حمایت کرد البته مخالف هم کم نداشت نمونش صبیحی وزیر دفاع قبلی که هنوز هم زندانی انصارالله است.انصار هم که لجان شعبیه رو پایه گذاری کرد بالای هفتاد و پنج هزار نیرو.در مقابل جیش یمنی و انصار، نیروهای طرفدار هادی هستند که دو قسمند.اول جیش وطنی و دوم مقاومت شعبی یا همون مردمی.هادی اومد با متمردان ارتش سابق و مابقی طرفدارها از مردم عادی ، جیش وطنی رو تشکیل داد با صدهزار 100000 نفر که حدودا نیمی تو مناطق بدون درگیری یا به نسبت ارام مثل مناطق 1 و 2 از 7 منطقه نظامی کل یمن فعالند و نیمی تو مناطق درگیری.تعداد نیروهای مقاومت شعبی نامعلومه و قطعا بالاتر از 100000 نفره(بجز صد هزار قبلی) و توش از مردم شهرها و قبایل بگیر تا اخوان . قراره که سی هزار نفر از همین نیروهای مقاومت مردمی وارد جیش وطنی بشن که یک مقدار زمان می بره چون شرایط گذاشتن مثلا سن طرف باید بین 18تا29 سال باشه و اولویت باخانواده کشته شدگان هست و مسائل اداری و تامین مالی.به هرحال ادغام سی هزار نفر قطعیه و فعلا مجوز 9000 نفر برای عدن و 7000 نفر برای لحج و ابین و ضالع اومده که تعداد اولیه 4800 نفر چندی قبل رسما ملحق شدن اسمشو هم گذاشتن لوا حزم ملک سلمان و یک تعدادی هم بعدا ملحق شدن.اما تو تعز مخلافی که چند ماهه اونجا درگیره گفته 35000 نفر بصورت مسجل و شناسایی شده علیه انصار می جنگند که توشون 3000 زن از تعز هم هستند و این 35 هزار نفر از همه گروه هستند از ارتش هادی بگیر تا قبایل و اصلاحی تحت امر مخلافی و القاعده و تعزی و غیر تعزی.اما اون پانزده هزار نفر نیروهای مقاومت مردمی خاص جنوب با رویکرد اخوانی هستند که تو تمام جبهات می جنگند و پشتیبانیش توسط مقاومت جنوب در عدن و حزب اصلاح انجام میشه.تعدادی از مردم هم همچنان در حال اموزش نظامی در پایگاههای متعدد جنوب مثل راس عباس تو عدن و عند و...هستند که چند روز پیش 772 نفر از راس عباس تحت اموزش سودانیها به مقاومت شعبی اضافه شدند.نیروهای عربستانی و 700 اماراتی که اومد از 2000 نفر رسوند به 700 نفر و درعوض از 450 بلاک واتری استفاده کرد و 1500 سودانی هم که جداست.
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دیشب حوثی ها یه موشک از سمت صنعا به نجران شلیک کردند و گفتن به هدفش اصابت کرده . از اونور سعودی ها هم گفتن موشک رو ساقط کردن و امروز این تصاویر رو منتشر کردن :

 

CXOhyB5WYAAqY7N.jpg

 

CXOhyV_WsAALE04.jpg

 

فیلم :

 

http://www.aparat.com/v/kQyIx

 

یه تیکه از موشک هم افتاده داخل یه انبار تجاری :

 

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10335/CXOgEGTWcAAI2zA.jpg]thumb_CXOgEGTWcAAI2zA.jpg[/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10335/CXOgEGTWwAAySFL.jpg]thumb_CXOgEGTWwAAySFL.jpg[/url]

ویرایش شده در توسط Blanco
  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دوستان اهل فن توضیح بدن که کدوم طرف راست میگن.

موشک اصابت کرده یا نه؟!چون همیشه همین طوری عربستان میگه منهدم کردیم حوثی ها میگن زدیم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بابا خیلی باحالی.موشکو درسته داری میبینی بعد از ما میپرسی کی راست گفته؟ به هر حال حوثیها به هدف نزدند.حالا یا موشک رو زدند یا نقص فنی یا اشتباه در گرا دادن داشته.
  • Upvote 3
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بابا خیلی باحالی.موشکو درسته داری میبینی بعد از ما میپرسی کی راست گفته؟ به هر حال حوثیها به هدف نزدند.حالا یا موشک رو زدند یا نقص فنی یا اشتباه در گرا دادن داشته.

شاید ساختگی باشه؟!!!

اگه این موشک رو تو هوا منهدم کردن هیچ اتشی نداشته!چرا گیاه های دورش نسوخته!؟!یعنی موشک رو به این جا انتقال دادن یا محل افتادنش هست!

ویرایش شده در توسط toofan425
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقا ناصر کجایی بیا از لحاظ فنی محتاجیم.داداشم صحنه سازی کنن که چی بشه؟ درثانی اگه پاتریوت زده باشه بالفرض تا برسه زمین اتیشش خاموش میشه نقص فنی هم همین داستانو داره شاید به زمین بخوره عمل نکنه تو تصویر من سرجنگی رو نمیبیینم شایدم من اشتباه میکنم.ببخشید فنیم زیاد خوب نیست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام ایکسماکس جان.ببین نه اینکه خودم عاشق اعداد هستم چون فوق حسابداری دارم پس بذار بحث رو باز کنم.ما یک جیش یمنی داشتیم که 120000 نیرو زمینی و 18000 نیروی هوایی و ...داشت با 59 لشکر.معیار لشکر تو ارتش یمن رو نمی دونم چجوری تعریف کردند به هرحال بعد گرفتن صنعا ارتش درکل و نه همگی از انصارالله حمایت کرد البته مخالف هم کم نداشت نمونش صبیحی وزیر دفاع قبلی که هنوز هم زندانی انصارالله است.انصار هم که لجان شعبیه رو پایه گذاری کرد بالای هفتاد و پنج هزار نیرو.در مقابل جیش یمنی و انصار، نیروهای طرفدار هادی هستند که دو قسمند.اول جیش وطنی و دوم مقاومت شعبی یا همون مردمی.هادی اومد با متمردان ارتش سابق و مابقی طرفدارها از مردم عادی ، جیش وطنی رو تشکیل داد با صدهزار 100000 نفر که حدودا نیمی تو مناطق بدون درگیری یا به نسبت ارام مثل مناطق 1 و 2 از 7 منطقه نظامی کل یمن فعالند و نیمی تو مناطق درگیری.تعداد نیروهای مقاومت شعبی نامعلومه و قطعا بالاتر از 100000 نفره(بجز صد هزار قبلی) و توش از مردم شهرها و قبایل بگیر تا اخوان . قراره که سی هزار نفر از همین نیروهای مقاومت مردمی وارد جیش وطنی بشن که یک مقدار زمان می بره چون شرایط گذاشتن مثلا سن طرف باید بین 18تا29 سال باشه و اولویت باخانواده کشته شدگان هست و مسائل اداری و تامین مالی.به هرحال ادغام سی هزار نفر قطعیه و فعلا مجوز 9000 نفر برای عدن و 7000 نفر برای لحج و ابین و ضالع اومده که تعداد اولیه 4800 نفر چندی قبل رسما ملحق شدن اسمشو هم گذاشتن لوا حزم ملک سلمان و یک تعدادی هم بعدا ملحق شدن.اما تو تعز مخلافی که چند ماهه اونجا درگیره گفته 35000 نفر بصورت مسجل و شناسایی شده علیه انصار می جنگند که توشون 3000 زن از تعز هم هستند و این 35 هزار نفر از همه گروه هستند از ارتش هادی بگیر تا قبایل و اصلاحی تحت امر مخلافی و القاعده و تعزی و غیر تعزی.اما اون پانزده هزار نفر نیروهای مقاومت مردمی خاص جنوب با رویکرد اخوانی هستند که تو تمام جبهات می جنگند و پشتیبانیش توسط مقاومت جنوب در عدن و حزب اصلاح انجام میشه.تعدادی از مردم هم همچنان در حال اموزش نظامی در پایگاههای متعدد جنوب مثل راس عباس تو عدن و عند و...هستند که چند روز پیش 772 نفر از راس عباس تحت اموزش سودانیها به مقاومت شعبی اضافه شدند.نیروهای عربستانی و 700 اماراتی که اومد از 2000 نفر رسوند به 700 نفر و درعوض از 450 بلاک واتری استفاده کرد و 1500 سودانی هم که جداست.

سلام

از توضیحات مبسوط شما ممنونم...پس با این حساب از نظر نیرو انسانی‌ کفه ترازو کمی‌ به نفع طرفداران هادی میچربه..اگر به اینها القاعده و نیروهای ائتلاف رو هم اضافه کنیم بیشتر هم میشه،مگر اینکه انصار الله افزایش نیرو داده باشه در این مدت...
من خاطرم هست که در جریان جنگ سال ۲۰۰۹ گفته میشد که حوثی‌ها نزدیک به صد هزار فرد مسلح آماده نبرد دارند..البته آنجا همه مسلح هستند و آموزش اولیه رو تقریبا اکثر مرد‌ها دیده اند،مهم تأمین تجهیزات هست

آمار ۳۵ هزار مخلافی هم فقط در شهر  تعز ، به نظر بزرگنمایی میاد..برای یک شهر اینقدر نیرو؟بعیده


و اما یک نکته مهم!و آن‌ اینکه بالاخره این جنبش جنوب حرف حسابش چیه؟از اشتباه حوثی‌ها در لشکرکشی به جنوب گفته شده،اما این نمیتونه دلیل کافی‌ برای دشمنی جنبش جنوب با حوثی‌ها باشه...از دیرباز اینها یک هدف داشتند و آن استقلال جنوب بوده،اما به نظر نمیرسه هادی چنین طرحی داشته باشه...هدف هادی و حامیانش فتح صنعا و حکومت در تمام یمن هست

خود شما هم میدونید که هادی علیرغم اصالت جنوبی از افرادی بوده که در زمان معاونت صالح در سرکوب جنوب نقش اساسی‌ داشته...در زمان انتخباتی هم که برای به قدرت رساندن هادی انجام شد،انصار الله سکوت کرد اما خاطرم هست که همین جنوبی‌ها مخالف بودند و حتا درگیری فیزیکی‌ داشتند و کشته دادند در اعتراض به انتخابات!!!تا همین قبل از سقوط هادی هم روزانه خبر از درگیری جنوبی‌ها با ماموران هادی و کشته شدن جنوبی‌ها در این درگیری‌ها میامد...رئیس جنبش جنوب علی‌ سلیم البیض هم آدم عاقلی به نظر می‌رسید و در سالهای گذشته این جنبش روابط مناسبی هم با ایران برقرار کرده بود.خاطرم هست که حتا تظاهرات روز جهانی‌ قدس در عدن برگزار میشد با شرکت ده‌ها هزار نفر و بلکه بیشتر که در سرزمین‌های غیر شیعه بی‌ سابقه هست!!! از نظر تاریخی‌ ,هم که یمن جنوبی در اردوگاه شوروی و مخالف عربستان و شیخ‌های خلیج فارس بوده , با احزابی مثل اصلاح هم که دشمن خونی بودند،حالا در کنار آنها قرار   گرفته اند

 

پس چه اتفاقی‌ افتاده؟اینکه بگیم از اشغال عدن به دست انصار و صالح ناراحت شدند و قصد انتقام دارند قابل قبول نیست..برای اتخاذ تصمیماتی مثل شرکت در جنگ در کنار عربستان و هادی دلیل راهبردی نیاز هست،اما هادی که می‌خواهد بر یمن یکپارچه حکمرانی کند و دشمن جنوب بوده چجوری از طرف جنوبی‌ها به وی اعتماد میشه؟
 حتا خاطرم هست که سید بدر الدین در اوائل تسلط بر صنعا به جنوبی‌ها پیشنهاد همکاری داد و از رهبر این جنبش برای گرفتن پست ریاست شورای ریاست جمهوری موقت یمن دعوت کرد

آیا به دلیل رشوه تمام آرمان‌ها و اهداف خودشون رو فراموش کردند؟شما مثلا کرد‌ها رو ببین،با اسد نیستند اما با وی دشمنی هم نمیکنند،هدفشون استقلال هست و کاری به کار دولت مرکزی ندارند،و رفته رفته این سیاست بیطرفانه داره به هدفشون نزدیکشون میکنه..اما این جنوبی‌ها انگار شدن مزدور هادی و عربستان

با رصد برخی‌ صفحات مجازی نزدیک به حراک جنوبی هم چیزی دستگیرم نشد و تنها متوجه شدم که روی این جنوبی بودنشون خیلی‌ تعصب دارند و از شمالی‌‌ها هم به طور عام،نه‌ تنها انصار و صالح ،خوششون نمیاد.اما این باز دلیل کافی‌ نیست...به نظر از هدفشون که جدایی‌ جنوب هست با ادامه این روند دور میشوند 

شما چه نظری در این ارتباط دارید؟

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.