برترین های انجمن

  1. arminheidari

    • امتیاز

      26

    • تعداد محتوا

      7,136


  2. aminf14

    aminf14

    Editorial Board


    • امتیاز

      10

    • تعداد محتوا

      1,400


  3. worior

    worior

    Administrators


    • امتیاز

      7

    • تعداد محتوا

      8,706


  4. ayaran

    ayaran

    Members


    • امتیاز

      4

    • تعداد محتوا

      197



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on جمعه, 14 تیر 1398 در پست ها

  1. 5 پسندیده شده
    تو همه بحث ها در مورد حملات اسرائیل به سوریه همیشه این سوال بود ایران داره تو سوریه چیکار میکنه؟ تجربه لبنان و غزه نشون میده ایران تو کارش وارده و از این حملات اسرائیل نه میترسه و نه ناتوان میشه پس داره یک کار اصولی داره میکنه که این کار اونقدر براش مهمه که سمت جواب اسرائیل نمیره شدت حملات و جاسوسی در زمان اشغال لبنان و یا حتی در ابتدای خروج اسرائیل از غزه بیشتر از شرایط فعلی در سوریه بود پس مشکل رو در جایی غیر از این موارد باید دید حدس اولیه 1- مخالفت حکومت سوریه با درگیری با رژیم اشغالگر قدس 2- تشکیل حزب الله سوریه 3- تقویت انبارهای موشکی و برقراری توازن 4- تلاش برای اماده سازی برای بازپسگیری جولان 5- عدم توان کافی سوریه برای یک جنگ تمام عیار در بعد راداری به نظر میاد رادارهای سوریه به دو دلیل احتمال حملات اسرائیلی ها و هزینه های اونها و بدلیل مخالفت روس ها از تجربیات ایرانی ها کمتر استفاده می کنند و یا شاید بیشتر از اموزش مهارت نیاز به تلاش دارند
  2. 4 پسندیده شده
  3. 2 پسندیده شده
    هواپیمای جاسوسی آمریکا دیروز مرتکب دو جرم بین المللی شده یکی تجاوز به حریم هوایی و آبهای سرزمینی ایران و دیگری سوءاستفاده از کد تردد راداری یا همان اسکواک کد پروازهای ایرانی. و.خ و س.ه.ک میبایست دراسرع وقت شکایت وگزارش این دو اقدام غیرقانونی را به سازمان ملل وایکائو تسلیم کنند.
  4. 1 پسندیده شده
    شیء ناشناس در شمال قبرس منفجر در زمان حمله اسرائیل به سوریه شیء سقوط کرده در قبرس، موشک پدافند هوایی سوریه است https://fa.alalamtv.net/news/4300161/شیء-سقوط-کرده-در-قبرس،-موشک-پدافند-هوایی-سوریه-است--عکس https://www.dailymotion.com/video/x7cj5zt
  5. 1 پسندیده شده
    سیستم توپخانه ای 120 میلیمتری Magnolia براساس تصویر منتشر شده توسط شرکت روسی اورال واگن زاوود این شرکت در نظر دارد یک سیستم توپخانه ای خودکششی 120 میلیمتری جدید با نام Magnolia را توسعه بدهد. این سیستم توپخانه ای براساس خودرو ترابری DT-30PM ساخته شده است.بعد از سوار کردن سیستم های پدافندی Pantsir-SA و TOR-M2DT بر روی خودروی DT-30PM برای استفاده در مناطق قطبی، این بار از خودروی DT-30PM به عنوان یک سیستم توپخانه ای برای مناطق قطبی استفاده خواهدشد. قابلیت تحرکی بالای خودرو ترابری DT-30PM موجب می شود در مناطق قطبی عملکردی مناسبی داشته باشد. سیستم توپخانه ای Magnolia دارای دو بخش است قسمت جلو بخش اصلی خودرو که محل قرارگیری راننده و بخش فرماندهی است و بخش دوم قسمت حمل بار است که سیستم توپخانه ای در این بخش قرار دارد. به نظر می رسد سیستم توپخانه ای Magnolia از برجک سیستم توپخانه ای خودکششی 2S31 Vena بهره می گیرد. 2S31 Vena مجهز به توپ 120 میلیمتری 2A80 هست. برجک 2S31 Vena قابلیت گردش کامل 360 درجه در حالت افقی و گردش عمودی -4 درجه تا 80 درجه را دارد.حداکثر برد Magnolia حدود 10 کیلومتر و نرخ آتش آن 10 گلوله در دقیقه است. این سیستم توپخانه ای می تواند 80 گلوله را به شکل دخیره در داخل خود نگه دارد. برجک سیستم Magnolia به نارنجک اندازهای دودزا 81 میلیمتری برای حفاظت خود مجهز است.به نظر می رسد توسعه سیستم توپخانه ای Magnolia به لطف قابلیت های تحرکی DT-30PM و قدرت آتش توپ توپ 120 میلیمتری 2A80 در قابلیت های تهاجمی و تدافعی روسیه در مناطق قطبی اثر گذار خواهد بود. سیستم های پدافندی Pantsir-SA و TOR-M2DT سوار بر خودرو ترابری DT-30PM سیستم توپخانه ای خودکششی 2S31 Vena تست آتش سیستم توپخانه ای Magnolia
  6. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست پیش از هر چیز اعلام کنم که این پست صرفا حاصل یک رویاپردازی هست . پس دوستان در قالب یک سناریو پیشنهادی برای بروز رسانی تایگر به اون نگاه کنند و نه یک خبر رسمی و موثق مقدمه - چند روزی هست که ذهنم درگیر پروژه های بروز رسانی برای " F-5 " تایگرهای نهاجا هست. واقعا برای تبدیل کردن یک جت نسل سوم ، به پرنده ای که بتونه بخش محدودی از نیازهای هوائی نهاجا رو بر طرف کنه ، راه درازی در پیش داریم. "مقایسه تطبیقی" بروز رسانی های فانتوم ( پروژه دوران ) و بروز رسانی تایگر ( آذرخش ، صاعقه ، صاعقه 2 ، کوثر و ... ) هم میتونه نکات جالبی رو در بر داشته باشه. در حالیکه فانتوم ها در قالب یک پروژه (که رسما هم بعنوان یک بروز رسانی اعلام شده و نه ساخت یک هواپیمای جدید ) ، آهسته و پیوسته در حال روزآمد شدن هستند ، تایگر سرنوشت متفاوتی رو دنبال میکند و مرتب از این شاخه به اون شاخه میپرد: یکبار دم هواپیما دو قلو میشود و بار دیگه دوبار دم قدیمی بر میگردد و .... اما به اعتقاد من و با توجه به بروز رسانی های تایگر در سایر کشورها ، برای تبدیل تایگر به پرنده ای که بتواند بخشی ( هر چند محدود ) از نیازمندی های نهاجا رو پوشش بدهد نیاز به یکسری تغییرات و بروز رسانی ها دارد که به ترتیب اونها رو بیان میکنم. ( با این امید که شاید در گوشه ای و در جائی گوشی برای شنیدن این حرف ها وجود داشته باشد) : * * * * * اول از همه نامگذاری این پروژه بروز رسانی هست . بهتر هست که بجای نام های متعدد برای بروز رسانی اف - 5 ( کوثر ، آذرخش ، صاعقه و ... ) مثل پروژه فانتوم ( پروژه دوران - به یاد شهید دلاور عباس دوران ) این بروز رسانی رو متبرک کرد به نام یکی از شهدای نامدار جنگنده اف - 5 در خلال دفاع مقدس . مثلا پروژه اقبالی ( شهید علی اقبالی دوگاهه ) حتی میتوان به سبک برخی کشورها که برای تایگرهای خودشون نام های جالبی استفاده میکنند ( مثل شیلی و نامگذاری تایگر - 3 ) ما هم یک اسم با مسما برای تایگرهای بروز رسانی شده خودمون انتخاب کنیم : مثلا Persian Tiger. اینجوری دیگه مسئولین محترم هم ناچار نیستند که با هر تغییر جزئی یک مراسم رونمائی برگزار کنند و اعلام کنند که در تولید هواپیمای جدید به خودکفائی لازم رسیده ایم ( واقعا مسیر بروز رسانی فانتوم ها چه اشکالی داره که برای تایگرهامون اینقدر ناچاریم که مسیر متفاوتی رو طی کنیم ؟ ) پس از اونجائی که آرزو بر جوانان عیب نیست ، بنده هم بسته پیشنهادی خودمون رو برای تایگرها رسما رونمائی میکنم (IRIAF F-5 E/F (Persian Tiger ( پروژه اقبالی) بخش اول - پیکربندی سازه : از آنجائی که دهه ها از پرواز مستمر و پر تنش تایگرها میگذرد ، شاید مهمترین ضرورت برای این پرنده های پیر ، بازسازی بدنه و رفع خستگی سازه باشد. به احتمال زیاد در این زمینه توانمندی های داخلی کفایت میکند ، اما در صورت نیاز به کمک گرفتن از کشورهای دیگه ، طیف متنوعی از کشورهای سازنده هواپیما هستند که میتونند در این زمینه کمک حال ما باشند (بطور غیر رسمی البته). کشورهائی نظیر روسیه ، چین ، اوکراین ، برزیل ، اندونزی ، آفریقای جنوبی ، حتی ترکیه !! و ... پوشش بدنه : بارها توسط مقامات دفاعی ما اعلام شده که ما توان تولید مواد جاذب رادار رو داریم. پس چه بهتر هست که بدنه تایگرهای بازسازی شده رو با مواد جاذب رادار پوشش بدیم تا توان ماندگاری اون ها رو در میدان نبرد افزایش بدیم. اما اگر خودمون توان تولید این مواد رو نداریم ، بهتر هست که بیخیال این بخش بشیم. چون هم کشورهای کمی از این دانش برخوردار هستند ، هم این اندک کشورها چنین چیزی رو در اختیار ما قرار نمیدهند و اگر هم قرار بدهند پول خون اجدادشون رو طلب خواهند کرد. مخازن سوخت : یکی از عمده ترین مشکلات تایگرها ، برد نه چندان زیاد عملیاتی و مداومت پروازی نه چندان زیاد اونها هست. میشود با مخازن سوخت خارجی این مشکل رو حل کرد. اما بخاطر محدودیت تعداد پایلون های حمل سلاح توسط این پرنده رزمی ، اینکار مقرون به صرفه نیست. پس بهتر است که از مخازن سوخت تطبیقی استفاده کنیم. ( تجربه ای که برزیل با تایگرهاش با موفقیت پشت سر گذاشت ) . در این حوزه هم علاوه بر توانمندی داخلی ( که احتمالا موجود هست و قادر به ساخت این مخازن هستیم ) در صورت نیاز میتونیم از کمک غیر رسمی شرکت ها و کشورهای خارجی هم استفاده کنیم. لوله سوخت گیری هوائی : طبیعتا دارا بودن این مزیت برای یک پرنده رزمی نیاز به توضیح چندانی ندارد و قبلا هم در یکی دو پرنده موجود نهاجا این تجربه به ثمر نشسته است و توان داخلی کافی برای آن وجود دارد. بخش دوم - تجهیزات الکترونیک ( اویونیک ) نصب نمایشگر بالاسری : داشتن هود یا همان نمایشگر بالاسری (HUD) امروزه جزء لاینفکی از جنگنده های رزمی می باشد و ظاهرا در پروژه کوثر هم نشان داده شده که تایگرها توان تجهیز به این قابلیت را دارند. ( توان بومی برای این کار وجود دارد.) نمایشگر چندگانه رنگی درون کابین (MFD) : وجود حجم بالائی از عقربه ها و نمایشگرهای آنالوگ ، حجم بالائی از توجه خلبانان تایگر را به خود معطوف میدارد که با نصب یکی الی دو نمایشگر دیجیتال ، فضای کابین برای مدیریت پرواز توسط خلبان بسیار بهینه خواهد شد. این اتفاق هم ظاهرا در قالب پروژه کوثر اتفاق افتاده ( هر چند واقعا نیاز نیست که هر عقربه را با یک صفحه نمایشگر جایگزین نمود و نهایتا 1 الی 2 صفحه نمایش کافی است ) رادار هوا به هوا : تجهیز اف- 5 های نهاجا به راداری نسبتا قدرتمند ، ضرورتی است که شاید به سختی بشود دلیلی برای رد این نیاز آورد. در صورت عدم توانمندی صنایع داخلی ، شاید بتوان از چین ، روسیه و برخی کشوهای دیگر در این زمینه طلب کمک نمود. سامانه نگاه به پائین و شلیک به پائین : یکی دیگر از ضرورتهای استفاده از تایگر در قرن جدید ، وجود سامانه نگاه به پائین و شلیک به پائین است. تجربه ای در بروز رسانی تایگرهای سنگاپوری هم دیده شد. شاید در این حوزه تکنولوژی کافی در کشور وجود نداشته باشد ، اما شاید بتوان از طریق دیگر کشورها به راحتی به چنین سامانه ای دست پیدا کرد. سامانه ناوبری و هدایت : برای این منظور میتوان تایگرها را به سامانه ناوبری ماهواره ای ( GPS / گلوناس ) مجهز نمود. سامانه تشخیص عوارض زمین : هم اکنون سوخو 24 های نهاجا مجهز به سامانه تشخیص عوارض زمین هستند. این قابلیت به خلبان کمک میکند تا در شب یا شرایط بد آب و هوائی پرواز ایمن تری را پشت سر بگذارد و در تعیین مسیر هم دچار خطا نشود. کابین هماهنگ با دوربین دید در شب : در ارتقاء های F-5 با چنین قابلیتی مواجه نشدم اما سوخو 25 ام اس در بروز رسانی خودش از چنین قابلیت توانمندی برخوردار است که میتواند قابلیت پرواز در شب تایگر را بسیار ارتقاء دهد. سامانه شناسائی دوست از دشمن :پیش از این F-5-2000 های ترکیه به این سامانه مجهز شده اند. تایگرهای ما هم میتوانند با تکنولوژی بومی و در صورت عدم وجود دانش این کار در کشور با کمک چین و یا روسیه به این قابلیت مجهز بشوند. بخش سوم - تسلیحات و توان رزمی پوشاله / شراره : تایگرهائی که ایران خریداری نموده بود فاقد امکان استفاده از چف و فلیر ( پوشاله / شراره ) برای بقاء پذیری بیشتر در میدان نبرد بودند. اما امروزه این ابزارهای دفاعی به جزء لاینفکی در پرنده های رزمی مبدل شده اند و ضروری است که تمامی تایگرهای نهاجا به این ابزارها مجهز بشوند. هر چند ظاهرا در سال های پس از جنگ برخی از تایگرها به این امکان مجهز شده اند. هشدار قفل لیزری و راداری : ضروری است که تایگرهای ما به سامانه هشدا دهنده قفل لیزری و قفل راداری مجهز بگردند تا در برابر موشک های شلیک شده به این پرنده ها ، امکان بقاپذیری بیشتری در میدان نبرد داشته باشند. نرم افزار پرتاب بمب های سقوط آزاد : سوخو 24 در ارتقاء به مدل M2 از یک نرم افزار بهینه شده بهره گرفته است که باعث میشود تا خلبان در مناسب ترین زمان اقدام به رها سازی بمب های خود نماید. میتوان این نرم افزار را از طریق روسیه تهیه نمود و تایگرها را به این نرم افزار مسلح کرد. سامانه هدف گذاری لیزری : با توجه به توان مناسب پهپادی ایران ، امکان عملیات مشترک تایگرها با همراهی پهپادهای رزمی ، خارج از تصور نیست. حال اگر تایگر ها مجهز به سامانه هدف گذاری لیزری بشوند ، میتوانند بزرگترین نقیصه خود ( یعنی توان کم حمل تسلیحات ) را با هدایت پهپادهای رزمی ایرانی به سمت هدف بصورت قابل قبولی ارتقاء ببخشند. جنگ افزار : در این زمینه طیف متنوعی از تسلیحات هواپایه در ایران ساخته شده است که امکان نصب بر روی تایگرهای آپگرید شده پارسی را دارند. ============== به اعتقاد بنده با این ارتقاء ها و رسیدن به استاندارد جنگنده های نسل 3.5 تایگرهای ایرانی میتوانند در دوران معاصر هم ، همچنان بازو و کمک حال موثر نهاجا باقی بمانند. البته ممکن است که برخی از این بروزرسانی ها بر روی برخی از تایگرها انجام پذیرفته باشد ، اما ارتقاء کامل این گزینه هابر روی عمده تایگرها است که میتواند یک تایگر متناسب با صحنه نبرد امروزی را تحویل نهاجا بدهد و نه برخی ارتقاء های ناقص پ.ن 1 : ممکن است که برخی از این ارتقاء ها بر روی تایگر امکان پذیر نباشند. پس دوستان به بزرگی خودشان ببخشند پ.ن 2 : ممکن است برخی دوستان هم پیشنهادات دیگری برای ارتقاء تایگرها داشته باشند که خوشحال میشوم که با این پیشنهادات دوستان هم آشنا بشویم. پ.ن 3 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
  7. 1 پسندیده شده
    سد ضد دسترسی اس-500 دربرابر امواج آتلانتیک شمالی آیا موشکهای هایپرسونیک سامانه اس-500 قابلیت شکست قدرت هوایی غربی را بعنوان یک سلاح تغییر دهنده جریان بازی فراهم خواهد نمود ؟!! اگر چه سابقه صنایع تسلیحاتی اتحاد شوروی سابق و سپس روسیه در تولید سیستم های دفاع هوایی ، مملوء از تجارب و فراز و فرودهای بسیاری است ، اما معرفی و سپس انتشار خبر راه اندازی خط تولید S-500 حاکی از آن است که روسها پس از فروپاشی اتحاد شوروی در اوایل دهه 90 میلادی و خارج شدن جمهوری های سابق از جمله اوکراین و کشورهای حوزه بالتیک از دسترسی مستقیم نظامی ، اکنون قصد دارند تا مجددا" بی توجهی غیر قابل اجتناب خود را با تغییر جریان بازی در حوزه قدرت هوایی و بطور طبیعی بازگرداندن تعادل قدرت در آسمان اروپا ، بواسطه استقرار سامانه های پیشرفته جدید جبران نمایند .این وضعیت ، درصورت اجرایی شدن ، شرایط را برای مجموع نیروهای هوایی غربی ، دشوار تر خواهد نمود . تغییر دهنده جریان بازی در دهه دوم قرن بیست و یکم از یک نظر ، تحلیلگران نظامی بر این عقیده اند که سامانه دفاع هوایی اس-500 برای ایفای 3 نقش اصلی طراحی و در خط تولید قرار گرفته است که شامل : 1- ایجاد سپر دفاعی دربرابر سامانه های مستقر در فضا ( شامل ماهواره ها و پیکربندی های نظامی با قابلیت پیمایش در فضای خارج از جو ) 2- ایجاد یک شبکه دفاع ضد موشکی در برابر موشکهای بالستیک 3-رهگیری و انهدام هواگردهای سرنشین دار رزمی با ارزش بالا بدین ترتیب ، این سیستم دفاع هوایی جدید ، بویژه برای ایفای نقش سوم ، بیشتر مورد توجه قرار دارد ، چرا که بیشترین تهدید پیش رو در میدان نبرد امروزی را میتوان در ارتفاع پایین اتمسفر ، یعنی ، مکانی که سامانه های موشکی بالستیک برای تغییر دادن جریان بازی و اثبات برتری بر واحدهای رزمی نیروی هوایی مورد استفاده قرارمی گیرند ، جستجو نمود . سالهاست که حضور پیکربندی های هشدار دهنده زود هنگام هوابرد ، به جزء لاینفک صحنه های نبرد تبدیل شده است . بدون هیچ استثنایی ، غفلت از کاربرد این هواگردها ، خسران عظیمی برای سازمان های مسلح بشمارمی رود با توجه به این مساله ، گزارشهای موجود نشان دهنده این مساله است که سامانه دفاعی جدید روسی قابلیت رهگیری هواگردهای رزمی با ارزش بالای دشمن در یک برد 800 کیلومتری را داشته ، ضمن اینکه مهمات محمول و جستجوگرهای استاندارد این سیستم می تواند اهداف فوق الذکر را در بردی نزدیک به 600 کیلومتر و با سرعتی در حدود 14 ماخ ، منهدم نماید . بطور طبیعی ، زمانی که این پیکربندی دفاع هوایی به صحنه عملیات رزمی در اروپا اعزام گردد ، تغییرات گسترده ای را در چینش عناصر قدرت هوایی بلوک غرب ( ناتو ) ایجاد مینماید . تغییر جریان بازی با کاربرد موشکهای بالستیک صحنه عملیاتی اروپا به اعتقاد این دسته از کارشناسان ، هواگردهای پشتیبانی رزمی با ارزش بالا که اس-500 به شکل خاص برای مقابله با آنها طراحی شده ، پیکربندی های رزمی هوابرد بسیار مهمی برای واحدهای هوایی ناتو جهت کسب برتری هوایی بشمار میروند . از مهمترین این هواگردها ، رادار پیش اخطار هوابرد (AWACS) E-3 ، نمونه های کوچکتر آن نظیر E-2 هاوک آی و E-7A وجیتل هستند که با مجهز شدن به حسگرهای پایش قدرتمند راداری ، مسئولیت حساس ایجاد هماهنگی و همچنین فرماندهی حملات ضربتی توسط اسکادرانهای جنگنده و بمب افکن ناتو را بر عهده دارند . در صورتی که منطق " حمله به استراتژی دشمن " را مبنای موفقیت در طرح ریزی و اجرای یک عملیات رزمی حساب کنیم ، پتانسیل سد کنندگی اس-500 درصورت استقرار در اروپا به گونه ای است که میتواند تعادل قدرت هوایی را تا حد بسیار قابل توجهی بسود روسیه تغییر دهد ، بویژه اینکه نیروی هوایی روسیه در مقایسه با همتایان غربی خود ، در مقیاس بسیار کوچکتری از رادارهای پیش اخطار هوابرد ( نظیر A-50 و A-100) استفاده می کند و این به معنای آسیب پذیری کمتر خواهد بود . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................ 2- بروزرسانی ،تجمیع و اصلاح تاپیک اس-500 ( شامل تمامی تاپیک ها ، اخبار ، تحلیل ها ، پستهای بایگانی و قفل شده و ..... ) // نهم تیر سال یکهزار و سیصد و نود هشت خورشیدی. صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9
  8. 1 پسندیده شده
    به نام خدا یک خبر امید وار کننده بلاخره یک اسلحه ایرانی به تولید انبوه می رسد تفنگ مصاف به نیروهای نوهد داده می شود http://www.defapress.ir/fa/news/345395/تکاوران-نوهد-به-سلاح-انفرادی-مصاف-مجهز-می‌شوند
  9. 1 پسندیده شده
    رزمایش حریم ولایت 96 برای تصاویر واضح تر (کلیلک کنید)
  10. 1 پسندیده شده
    با سلام بله تا حدی موافقم ببینید کشور هایی که دارای رسانه های قوی هستند میتوانند در یک جنگ نرم بدون هیج گونه تلفاتی از ما تلفات بگیرند این موضوع با القای یک باور ایجاد میشه مثلا ما بالاخره نفهمیدیم پیشرفت ما وابسته به کره شمالیه یا پیشرفت اونا وابسته به ما در مقاله های متضاد و جدا همواره این موضوع دیده شده مثلا کره شمالی بمب هیدروژنی تولید میکنه سریع میگن "چگونه کره شمالی طی چند سال اینقدر پیشرفت کرده" بعد میگن نمیشه حتما ایران کمکش کرده 2- دوستان یادشون میاد بعد از موفقیت کره در پرتاب ماهواره بر پس از اولین ناکامی اومدن گفتن کره در زمینه موشکی از ایران کمک گرفته و ..... اما حالا پس از موشک خرمشهر میگن ایران 13 موتور موسودان از کره شمالی وارد کرده و....... کلا این تاکتیک جنگ نرمه یه خواهشی هم از دوستان دارم بگزارید جمع میلیتاری یه جمع انتقاد پذیر باشه این بنده خدا در دومین پستش دو تا منفی گرفته بود
  11. 1 پسندیده شده
    سامانه های پدافندهوایی جدید ارتش روسیه برای قطب در هنگام تمرین رژه نیروهای ارتش روسیه خودروهای همه جا رو DT-30 دیده شده اند. با توجه به خبرهای قبلی مبنی بر توسعه سیستم های پدافند هوایی بر روی این خودرو گفته میشود نمونه های که در رژه روز پیروزی ارتش روسیه شرکت خواهند داشت همان سامانه های پدافندی هوایی روسی هستند که قرار است در قطب شمال حضور یابند. این سامانه های پدافند هوایی جدید دارای دونمونه اند. یکی از این نمونه ها شامل خودروی حامل DT-30 به همراه سامانه دفاع هوایی Pantsir-SA و نمونه دیگر خودروی DT-30 به همراه سامانه دفاع هوایی TOR-M2DT است. DT-30 به همراه سامانه دفاع هوایی TOR-M2DT DT-30 به همراه سامانه دفاع هوایی Pantsir-SA
  12. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم اصولا" جنگ پدیده ای است زشت و غیر قابل تحمل ، اما از درون این کشف نامیمون بشریت ، فناوری هایی رشد توسعه پیدا نموده و می یابد که در صورتی که بشر بتواند و بخواهد از آن درست استفاده نماید ، رفاه وی ، تضمین شده خواهد بود . در جریان محاصره آلمان توسط انگلستان در سال و به سبب تفوق شناورهای سطحی بریتانیا در سال 1915، مواد مختلفي ،بخصوص موادی نظیر نيكل و لاستيك و مواد اوليه ديگري براي اقتصاد و صنایع نظامی آلمان ضروري بود. بنابراین برای غلبه بر محاصره دریایی متقابل انگلستان ، وزارت دارايي آلمان پيشنهاد خوبي مبني بر استفاده از زيردريايي‌ها براي انتقال لاستيک و مواد اوليه و كالاهاي مورد نياز ارائه كرد. ورود زيردريايي‌ها به بنادر تجاري به موجب قوانين بين ­المللي، ممنوع بود، لذا زيردريايي­ها بايد در دريا از کشتي­هاي تجاري، بارگيري مي­کردند که البته بارگيري در دريا و از يک شناور به شناور ديگر، کاري بسيار دشوار بود. تنها راه حل، ساخت زيردريايي مسلح نشده حمل كالا بود. زيردريايي U200 چنين ايده اي از طرف يک تاجر بزرگ آلماني حمايت شد و حاضر بود 2 ميليون مارک براي ساخت اين زيردريايي هزينه کند. وزارتخانه مي‌بايست سرمايه او را بعلاوه 5 درصد سود تضمين كند. در اين هنگام، شركت کراپ كه داراي انبارهاي عظيم نيكل در ايالات متحده بود، اعلام داشت كه علاقه‌مند به داشتن زيردريايي حمل كالا هستند. شرکت کراپ، مستقيماً به GW اين درخواست را ارائه كرد. آنها مايل به اهداء اين زيردريايي به ملت خود بودند كه براي حمل نيكل نيز از آن استفاده كنند. زیردریایی کلاس U-200 در فرآیند ساخت در کارگاه کشتی سازی برمن (آلمان ) در 18 سپتامبر 1915، RMA پيشنهاد كرد زيردريايي­هاي مين­گذار U79 و U80 به زيردريايي‌هاي حمل كالا تبديل شوند. اين پيشنهاد تا 2 اكتبر به تعويق افتاد، چرا که کارخانه ولکان که براي اين کار پيشنهاد شده بود بايد طرح 4 زيردريايي حمل كالا را براي ساخته شدن در خطوط توليد زير دريايي­هاي مين­گذار (U71-U80) آماده مي­کرد. به GW پيشنهاد شد تا 2 زيردريايي حمل كالا، با ظرفيت حمل كالاي 600 تن در زماني كوتاهتر از AG weser و vulcan بسازد و به هر يك از آنها نيز 2 قرارداد ساخت زيردريايي داده شد. هزينه ساخت تقريباً 75/2 ميليون مارك براي هر فروند تعيين شد. در نيروي دريايي، اين زيردريايي‌ها با كد U200 مشخص مي شدند. اين نوع زيردريايي بزرگترين زيردريايي آلماني تا آن زمان بود که ساخت آن با مشكلات بسياري مواجه شد. حذف تجهيزات تسليحاتي، جانمايي داخل آن را ساده­تر کرده بود اما هيچ اطمينان و اطلاعي در دسترس نبود كه چنين جداره با مقطع عرضي بزرگي در عمق آب چگونه رفتار مي‌كند. مدارك موجود نشان مي‌داد كه از موتورها و تجهيزاتي در آنها استفاده مي‌شد كه آزمايش شده و مطمئن باشند. نيروي رانش سطحي با دو ديزل ژنراتور از GW هر كدام به قدرت hp400 در rpm360 تأمين مي‌شد. براي هدايت زيرسطحي از همان سيستم زيردريايي‌هاي MS استفاده مي شد. از موتورهاي الكتريكي موجود كه پشت سر هم قرار مي گرفتند با سيستم سرمايش هواي باز استفاده مي شد. قطر زياد پوسته سخت (8/5 متر) اجازه مي‌داد كه براي اولين بار در زيردريايي­هاي آلماني، دك ثابت روي قسمت باطري‌ها واقع شود و از چرخ دستي مخصوص حمل باتر ی براي نگهداري و كنار هم چيدن و پياده كردن باتري‌ها استفاده شود. اين ايده وجود داشت كه لاستيك‌ها در محلهاي آبگير آزاد در بيرون پوسته سخت حمل شوند. مهمترين مشخصه‌هاي U200 (زيردريايي حمل کالا) عبارت بودند از: طول: 65 متر قدرت پيشران سطحي: hp 380*2 بيشترين عرض: 9/8 متر قدرت پيشران زيرسطحي: hp 400*2 آبخور: 8/4 متر برد سطحي با 215 تن سوخت مازوت :1400 مايل دريايي در 5/9 گره وزن جابجايي سطحي: 1440 تن سرعت سطحي: 5/9 گره حمل بار: 170 تن لاستيك كه درون زيردريايي بسته بندي شده بود به همراه230 تن لاستيك كه بيرون زيردريايي بسته شده بود و به همراه 340 تن ديگر در نقاط مختلف که مجموعاً 740 تن لاستيک حمل مي­کرد. زیردریایی کلاس U-200 " گاو شیرده آلمانی در جنگ جهانی اول " با شکست آلمان در جنگ جهانی اول ، روند ساخت هر گونه زیردریایی در این کشور متوقف گردید ، چرا که متفقین ضرب شست ناشی از بکارگیری این نوع سلاح را به خوبی دیده بودند . اما تحقیقات کارشناسان نیروی دریایی آلمان بسرعت در راستای یک طرح فریب گسترده ، به بخش غیر نظامی منتقل و طرح های ساخت زیردریایی های جدید وتوسعه فناوری مرتبط با آن به کشورهایی نظیر سوئد و اسپانیا انتقال یافت . اما با روی کار آمدن هیتلر در آلمان ، روند تسلیح مجدداین کشور از سال 1933 آغاز گشت و به تبع آن نیروی دریایی آلمان به رهبری دریاسالار رایدر و سپس دونتیز که خود در جنگ جهانی اول افسر زیردریایی بشمار می آمد ، در خاک آلمان ادامه یافت . اما بطور خلاصه این نوع برنامه ساخت زیردریایی های حمل بار (U-BOAT CARGO) از تابستان 1941 بطور جدی از سر گرفته شد . تا تابستان 1941، پشتيباني و تغذيه زيردريايي­هاي عملياتي در فري تاون و در درياي آتلانتيک شمالي توسط ناوگانهاي خدماتي انجام مي­شد اما پس از اينکه نبردناو بيسمارک غرق شد، ضرورت بازبيني جدي در برنامه آينده نيروي دريايي بوجود آمد. با غرق شدن رزمناو خدماتي آتلانتيس و کشتي پشتيبان پايتون(supply vessel Python) آخرين تلاشها براي پشتيباني عملياتها توسط کشتي­ها در درياي آتلانتيک در نوامبر- دسامبر 1941، پايان يافت و در اقيانوس هند پشتيباني به کمک کشتي­ها تا ابتداي سال 1944 ادامه داشت. بنابراین اولين 2 فروند مدل XIV ، زيردريايي تدارکاتي سوخت رسان (U-tanker )، کارخانه کشتي سازي DWK را در 13 سپتامبر 1941، ترک کردند. زیردریایی کلاس IXC زیردریایی کلاس XIV آنها سپس در 15 نوامبر و 24 دسامبر 1941، به ماموريت اعزام شدند، چرا که به دليل شکست کشتي­هاي پشتيباني و ورود ايالات متحده به جنگ، موقعيت اضطراري پيش آمده بود و به عمليات گسترده زيردريايي­ها در سواحل آمريکا نياز فوري بود. خدمه این زیردریایی ها در اين عمليات بسيار با جسارت و پر تلاش عمل مي­کردند بطور مثال، سوخت رساني 4 فروند زيردريايي طي 16 ساعت در يک روز انجام شد. در 10 ساعت 80 قرص نان تازه به وزن هر کدام يک کيلوگرم پخته مي­شد. بعضاً 800 قرص نان در شب پخته مي­شد که بين زيردريايي‌هاي ديگر با خوشحالي زياد تقسيم مي­شد. علاوه بر آن تقريبا 250 قرص نان براي استفاده خود زيردريايي پخته مي­شد. نان توليد شده بسيار خوش­طعم بود. در يک تجربه موفق، 14 زيردريايي با 13100 کيلوگرم آذوقه براي 137 روز پشتيباني شدند. از يک لوله لاستيکي سياه 6 متري به عنوان وسيله انتقال آذوقه بين دو زيردريايي استفاده مي­شد. علي­رغم افزايش تدارکات دفاعي دشمن، آنها در موفقيت­هاي اوليه سواحل آمريکا شرکت داشتند و کاروانهاي نظامي که با زيردريايي­هاي تدارکاتي، همراهي مي­شدند، بيشترين موفقيت­هاي نبرد زيردريايي­ها را در طول جنگ کسب کردند. ذخيره سوخت و روغن هر زيردريايي تدارکاتي سوخت رسان مي­توانست 12 زيردريايي VIIC را براي چهار هفته يا 5 زيردرياييIXC را براي 8 هفته تغذيه نمايد. علاوه بر پشتيباني سوخت و روغن، رساندن اژدر به زيردريايي­ها هم بسيار مهم بود. زيردريايي­ هايي که به سرعت اژدرهاي خود را شليک کرده بودند مي­بايست توسط زيردريايي­هاي ديگر مجدداً مسلح مي ­شدند.در آگوست 1943، پس از توقف کار روي کليه شناورها، کار روي مدل XXI وساخت تعداد زيادي از مدل XIV در DWK متوقف شده بود. زیردریایی کلاس VIIC حتي پس از اينکه اين قرارداد به GW واگذار شده بود، کار ساخت زيردريايي­هاي سوخت­رسان هنوز از سر گرفته نشده بود وو نابود شدن U-490 در اولين دريانوردي عملياتي خود در 11 ژوئن 1944، بدين معني بود که ديگر تعداد بيشتري از اين مدل زيردريايي ساخته نشده و وجود نخواهد داشت. زیردریایی کلاس XIV با شناسه بدنه U-490 اما تعدادی از زیردریایی های ایتالیایی تبدیل شده در دو سال آخر جنگ توانستند ، محموله های گرانبهایی نظیر قطعات جنگنده جت ME-262 و ME-163 به همراه نقشه های ساخت زیردریایی های میدجت را به ژاپن انتقال داده و در عوض فلزات گرانبها نظیر طلا و منگنز را به آلمان انتقال دهند . زیردریایی کلاس میدجت ژاپنی که در حقیقت بر اساس نقشه های زیردریایی های میدجت آلمانی ساخته و توسعه یافت. پی نوشت : در طول جنگ جهانی دوم نیز این نوع زیردریایی ها با تبدیل تعداد زیردریایی ایتالیایی و چند فروند زیردریایی مین گذار آلمانی ، تبدیل به سوخت رسان های شناور برای زیردریایی های مامور در اقیانوس آتلانتیک شدند و برای انها اژدرهای اضافه ، میوه تازه ، سوخت و ازهمه مهمتر دفترچه های جدید رمز و کدهای کشف انها را به همراه می بردند تا جایی که تا نوامبر 1942 میزان غرق کشتی های متفقین به ارقام باورنکردنی رسیده بود ، این درحالی بود که این کاروان ها از پشتیبانی شدید نیروی دریایی و هوایی ایالات متحده برخوردار بودند ، این موضوع دستمایه یک فیلم به نام U-571 نیز بود که اصل فیلم در ارتباط با سرقت دستگاه رمز گذار انیگما از یک زیردریایی المانی که درست وسط اقیانوس از کار افتاده بود ، بشمار می رفت .( هرچند آمریکایی ها استاد قلب و دست کاری تاریخ به سود خود هستند چرا که این کار توسط انگلیسیها و با شکار زیر دریایی U-110 انجام گرفته بود . پوستر فیلم U-571 زیردریایی U-110 آلمانی چند ساعت پس از تصرف بدست نیروی دریایی بریتانیا و چند ثانیه قبل از انفجار خرج های انفجاری جهت غرق نمود آن . پایان منبع : HISTORY OF GERMAN U-BOAT TECHNOLOGY DEVELOPMENT - مطالعات و تحقیقات شخصی بنده نویسنده و مترجم :  MR9 Military.ir Copyright تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است  
  13. 1 پسندیده شده
    با سلام - ضمن تشکر از بابت تحلیل بسیار جالب شما - با این حال چند نکته را باید خدمت جنابعالی عرض بکنم : نکته یکم : اصولا" آلمانی ها بدلیل واقع شدن در مرکز اروپا بلحاط جغرافیایی ، یک احساس برتری نسبت به همسایگان خود احساس می کردند و هنوز هم می کنند . حتی با وجود اینکه قیصر ویلهلم ، بلحاظ خانوادگی با خاندان سلطنتی بریتانیا و سایر کشورهایی اروپایی نسبت خانوادگی نیزداشت ، اما یک برتری جویی خاص نسبت به این کشور در اذهان آلمانی ها نسبت به بقیه اروپا ، بویژه بریتانیا وجود داشت و هنوز هم دارد . این مساله در کنار رقابتهای استعماری در قرن نوزدهم ، موجب بروز مسائلی شد که در نهایت به یک مسابقه تسلیحاتی و بروز دو جنگ جهانی انجامید . نکته دوم : البته در این زمینه یک مقداری با شما موافق نیستم - استدلال شما در این مورد که ورماخت کاری با اسراء نداشت ، مستند نیست . بنده استناد می کنم به ژورنال یادداشت های ژنرال فرانتس هالدر در مورد سیاست ورماخت در مورد اسرا ، بویژه اسیران روس و بازهم بطور خاص ،کمیسرهای سیاسی ارش سرخ که به اسارت در می آمدند . یا فرمان مشهور "کماندوها " که توسط هیتلر به واحدهای اس اس و ورماخت ابلاغ شد و بدلیل حساسیت موضوع و قوانین مربوط به نوع رفتار با اسیران جنگی دشمن مندرج در قوانین ژنو ، بطور شفاهی ابلاغ گردید و این نیروها ماموریت داشتند تا در صورت برخورد با واحدهای کماندویی متفقین ، بسرعت با ایجاد یک دادگاه صحرایی ، دشمن را در محل ، اعدام کنند . نکته سوم : در ارتباط با متفقین هم ، استدالال جنابعالی کاملا" صحیح است و نمونه ان بمباران شهر درسدن با مهمات آتش زا توسط بمب افکنهای انگلیسی وآمریکایی بود . نکته چهارم : در ارتباط با دستیابی زودتر آلمان به بمب اتم ، صرفا" اطلاعات منتشره از سوی متفقین در دسترس قرار دارد و متاسفانه اسناد اصلی آلمانی منتشر نشده است است ولی طرح های مربوط به بمباران نیویورک توسط موشکهای قاره پیمای v-4 یا (a-4) که تحت نام پروژه " زنگر" انجام می شد و تلاش برای ساخت بمب افکن دوربرد " آمریکا " توسط لوفت وافه و یا استفاده از موشکهای وی-2 قابل حمل توسط زیردریایی ، این قصد آلمان را افشاء می کند .( در ضمن در فیلم کاپیتان آمریکا (1) ، در سکانسهای پایانی ، شخصیت بد ماجرا ، سوار یک بمب افکن شش موتوره جت می شود که قرار ست به آمریکا حمله کند ، ان هواپیمایی که مشاهده کردید ، واقعا" از روی یک طرح آلمانی طراحی شده بود )   طرح محاسبانی طراحان شرکت مسر اشمیت برای تخمین برد بمب افکن های ME-264 V1 جهت بمباران اهداف در فواصل دور بمب افکن ME-246 V1 AMERICA که برای حمل یک بمب اتمی به نیویورک طراحی شده بود ( به شباهت ان با بمب افکن B-29 دقت کنید ) محدوده تخمینی بمب افکن های در دست طراحی توسط شرکت های هواپیماسازی آلمانی نظیر مسر اشمیت ، دورنیر طرح مربوط به حمل موشک V2 توسط زیردریایی های کلاس VII C به سواحل ایالات متحده و شلیک بسمت خاک آمریکا   محدوده محاسباتی برخورد بمب اتمی به نیویورک و شعاع تخریب احتمالی     نکته پنجم : در ارتباط با دستور هیتلر مبنی بر توقف ساخت بمب اتمی باید گفت که پس از حمله واحدهای کماندویی بریتانیا به تاسیسات آب سنگین موجود در کشور نروژ و انهدام ذخیره حیاتی آب سنگین و زمان بر بودن تولید این ماده ، عملا" ساخت بمب در آلمان متوقف گردید و علاوه بر آن نیازهای حیاتی تر آلمان در جنگ موجب کاهش بودجه مورد نیاز آن شد . با تشکر :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: