aminf14

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    1,257
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    7

تمامی ارسال های aminf14

  1. بعیده اسرائیل تا روشن شدن فرجام کار جبهه غزه اراده این رو داشته باشه که در جبهه شمال دست به عملیات بزرگی بزنه. هرگونه ماجراجویی و عملیات بزرگ اسرائیل در شمال مساوی است با غرق شدن اسرائیل در سالها بحران و مشکلات مختلف. همچنین در جبهه جنوب هم فشار از روی حماس و جاد اسلامی برداشته بشه، غزه رو تبدیل به باتلاق اسرائیل می کنن تا زمانی که مجبور بشه نیروهاشو عقب بکشه.
  2. نه منظورم سوخو 35 اه. جنگنده مولتی رول و قدرتمند روسیه در مورد سوخو57 بدون جنگنده های نسل قبلی وجودش شاید اون کارایی لازم رو نداشته باشه
  3. برای بازسازی نیروی هوایی ایران، خرید سوخو 35 در شماری قابل اعتنا (حداقل 48 فروند) واقعا حیاتیه. بعیده که انتقال فناوری و برپایی خط تولید جنگنده مولتی رول سوخو 35 در ایران امکان پذیر باشه ولی همین خرید سوخو 35 در کنار خرید جنگنده هایی مثل سوخو 30 یا میگ 35 به همراه انتقال فناوری اونها میتونه نیروی هوایی خسته ایران رو دوباره آماده کارزار و پاسداری از حریم هوایی کشورمون کنه. حیف که ایران از فرصت ایجاد رقابت بین چین و روسیه و مذاکره در مورد جنگنده هایی مثل جی 10 یا جی 20 سرسری گذشت و همین میتونه دست مارو در خرید مکملی خوب برای سوخو 35 ببنده. اما همه این موارد گذشته خرید سوخو 35 یا سوخو 30 فرایندی بود که واقعا منو پیر کرد، اینقدر گمانه زنی و اخبار مختلف و حتی خبر خرید قطعی و درخواست قطعات حساس جنگنده سوخو 35 رو شنیدم که چشمم آب نمیخوره در این زندگی رژه ناوگان سوخو 35 رو بر فراز آسمان ایران زمین و خلیج همیشه پارس ببینم. به قول استاد سخن سعدی: عمری دگر بباید بعد از وفات ما را کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری
  4. مشکل اسراییل و وحشی های بی عقلی مثل نتانیاهو اینه نمیدونن دورشون سر اومده. یه زمانی ملتی سراسر خونریز و جنگجو بودن الان حتی وفاق ملی و وحدت ندارن و به آرامش نیم بندی که دارن عادت کردند. اسراییل از سال ۲۰۰۰ در حال افول و عقب نشینیه و بعیده این روال زوالش متوقف بشه فقط مسئله زمانه.
  5. فرمایش شمارو در 4 مبحث دسته بندی کردم تا بتونم مورد به مورد پاسخ بدم 1) حقیقتش اسرائیل تمام جنایت های تاریخ رو هم انجام بده وقتی رسانه های ذی نفوذ دنیا اکثرا زرخرید و وابسته به خود یهودن انتظار نمیره چیزی علیهش بگن مگه در جنایت های 100 سال اخیر چیزی گفتن که حالا بخوان کار اسرائیل رو محکوم کنند؟ فعلا هم تا رسیدن به رسانه های قوی در جهان اسلام که حداقل افشاگری در مورد جنایات اسرائیل داشته باشه و بتونه در دنیا حرکتی علیه اسرائیل انجام بده، فاصله زیادی داریم. 2) والا حماس نه تونست ضربه کاری به اسرائیل وارد کنه و به مانند اسرائیل عمق استراتژیکی نداشت و وابستگی اش از نظر آب و برق و شرایط حکومتی و اقتصادی هم شرایط فاجعه باری داشت و در جنگ و با حملات ویرانگر اسرائیل به بدترین شرایط ممکن رسید. ورود لبنان و بقیه مقاومت تمرکز اسرائیل رو بهم زد و به نظر پادزهری برای اون استراتژی هزار خنجر اسرائیل پیدا و همون بلا رو سر خودشون آوردن محور مقاومت اسلامی. اگر 3-4 قطب دیگه نبودن که حتی حمله اسرائیل بدتر و ویرانگر میشد ولی الان نصف تمرکز اسرائیل بر روی شماله و ترس از حزب الله که پخته و غیر قابل پیش بینی داره پاسخ اسرائیل رو میده. 3) اسرائیل دچار فترت شده و از اون ارتشی که خیلی آماده و با راندمان و کارکرد و روحیه بالا بود اثری نمونده. چندین جنگ که با پیروزی مطلق اسرائیل (حتی پیروزی نسبی) همراه نبود، نبود خطر ماهیتی که اسرائیل رو در وضعیت کاملا اماده باش قرار بده، عادت کردن ملت تماما تروریست اسرائیل به لذت از زندگی و از دست رفتن اون روحیه خونریزی و جنگجویی باعث شده که روز به روز از امادگی مواجهه با خطرات دور شن. 4) درسته که ساختار تشکیلاتی فتح و حماس فاجعه بوده و نه تونستن وحدت درونی رو حفظ کنن و نه کمکی برای بازسازی اون حداقل قلمروی در دستشون جذب کنن ولی تا روزی یه فلسطینی در غزه باشه به مقاومتش ادامه میده چون کسی که در غزه است تفاوتی با یک زندانی که از اکثرا مواهب یک انسان عادی محرومه نداره . یه فلسطینی در هر کجای فلسطین اشغالی میدونه سرنوشت اون روستای فلسطینی که چند صد بار ساخته شد و دژخیمان اسرائیل اون رو نابود کردند در انتظارشه و به خاطر همین تسلیم نخواهد شد. این جنگ حالا اگه بگیم با شکست حماس اونهم به خاطر عدم توازن قوا یا نبود نقشه کامل بوده ولی در نهایت یک شکسته ولی دلیلی برای شکست و نابودی در آینده نیست و مطمئنا مردمان فلسطین اعم از غزه و کرانه باختری با کمک متحدینشون در جبهه مقاومت باز هم و بارها و بارها با غاصب سرزمین و کاشانشون نبرد میکنن تا به پیروزی برسند ان شالله.
  6. اسرائیل خیلی مشکلات داره و وجود نتانیاهو این مشکلاتو شعله ور کرده و فترت و عدم آمادگیشون به چشم میاد. اسرائیل اگر فقط حماس رو طرف مقابل داشت متمرکز کار میکرد چون حمایت تمام قد رسانه های وابسته و دولت های غربی رو داره خدا کمک کرد که حزب الله در شمال و گروه های دیگه ای مثل مقاومت عراق و انصارالله در مقیاس کمتر باعث برهم خوردن تمرکز اسراییل شده و این شرایط بغرنج داخلی اسراییل نمیتونه تا ابد ادامه پیدا کنه.اسراییل توان تبدیل غزه به زمین سوخته و انجام هر جنایت دد منشانه ای رو داشت و داره و رسانه های دنیا و آمریکا هم که در مقابل این جنایات سکوت کردن و چک سفید امضا به این رژیم دادن ولی اگر اسراییل به جنوب لبنان بیاد واقعا با بحران ماهیتی و خطر فروپاشی مواجه میشه. حزب الله لبنان کاری رو کرد که مصر و اردن و عربستان در جنگ یوم کیپور نکردن وگرنه میتونستن اسراییل رو دچار فروپاشی یا حداقل جنگ فرسایشی کنند.
  7. نبردهای امروزی دیگه نبرد ساده یا با استراتژی های ساده گذشته نیست بلکه به صورت پکیجی از رزم، حمایت های سیاسی و بازی های جورواجور رسانه ای و خیلی عوامل دیگه است. در نبردهایی که طرف مقابل اسرائیل کشور یا گروهی عرب زبان ( به استثنای حزب الله لبنان) هستش، شروع نزاع با شور و هیجان زیاد بدون در نظر گرفتن حمایت های سیاسی، ابزار رسانه ای و خیلی مواردیه که در یک نبرد فرسایشی لازمه. این نبرد حماس به نوعی یک نبرد کور بود که نه نقاط استراتژیکی رو تحت حمله قرار داد و نه ابزار قدرتمندی برای مقابله رسانه ای داشت بخاطر همین اون کنترل اولیه لازم بود که متاسفانه وجود نداشت و طرف غربی با این رسانه هایی که اکثرا حامی یهودی دارند به اندازه چندین سال سوژه برداشت کردند. حزب الله لبنان بجاش تونست به چند مورد مهم مثل نیروهای نظامی و ملی و اون اراده ملی حمله کنه و با خالی شدن خیلی از شهرک ها و شهرهای شمالی اسرائیل از همون اول نزاع با حزب الله قافیه رو باخت و به خاطر همین راه حل رو در بالا بردن تنش می بینه در صورتی که حزب الله در این دام نمی افته و سر فرصت حداقل 2 مورد دخیل در استراتژی 5 حلقه واردن رو پوشش داده (که ذکر شد) و نبرد رو از حد معینی فراتر نمی بره. حالا اگه اسرائیل وارد یه نبرد تمام قد با حزب الله شه هم از طرف رسانه نمی تونه پیروز باشه و هم حزب الله ادله و استدلال عقلانی لازم برای نبرد تمام قد رو داره و پیروز رسانه ای این بازیه و نمیزاره نتانیاهو و اون لابی داخلی و خارجی پشت سرش استفادشونو ببرن. به نظرم این طبیعت افراط و تفریط در بین خیلی کشورها و نهادهای عربی زبان ( به استثنای حزب الله یا انصارالله) مشکل زا است که راحت بازی می خورن چون یه جور اعتماد به غرب و دیگر کشورهای عربی متحد غرب دارن هنوز ( انگلستان، مصر، قطر و....)، در مقابل حزب الله لبنان چه در جریان اون انفجار لبنان و چه این تقابل با اسرائیل بازی نخورده و وارد دام اسرائیل نمیشه. امیدوارم حماس با اینکه در رزم در مواردی قابل ستایش عمل کرده ولی با خاتمه این نبرد واقعا در آسیب شناسی و بازسازی سازمان خودش موفق عمل کنه تا به سرنوشت دردناک فتح و زوال تدریجی و غیر قابل بازگشت اون سازمان دچار نشه. بجز این بمباران اسرائیل شاید اگه در مورد محاصره غزه لازمه کمی بیشتر بحث بشه تازه بتونیم پی به مظلومیت بی نظیر مردم غزه ببریم و اینکه چقدر ابزار رسانه در نشون دادن اون مظلومیت در دوران محاصره و نشون دادنش به مردمان آزاده سراسر دنیا لازمه. ناراحتی اینجاست با یکی دو جا سهل انگاری اون مظلومیت تاریخی مردم غزه و حتی رزمنده هاشون و اون جنایت های وحشتناک طرف اسرائیلی نادیده گرفته بشه.
  8. در مورد جشنواره موسیقی، اتفاقا مهم کنترل همین شرایط لحظات در جنگه تا در جنگ رسانه ای مقهور قدرت لابی یهودی رسانه های دنیا نشد ولی حماس برای این منظور برنامه ای نداشت و نتونست یورش به اسرائیل رو مدیریت و هدفمند ادامه بده. برعکس اون حزب الله لبنان مدتهاست با جو وحشتی که ناشی از اعتماد اسرائیلی ها به وعده ها سید حسن نصرالله است، شمال اسرائیل رو به شهرک های اشباح تبدیل کرده بدون اینکه از اون چهارچوب متداول و قوانین رزم بگذره. حزب الله و ایران به خوبی دونستن وقتی قدرت رسانه ایشون با طرف مقابل یکسان نیست، گزکی دست اونها ندن که با بولد و زوم کردن بیش از حد روی اون موضوع ، کل مقاومت و مقابله با اسرائیل لوث بشه، متاسفانه این حرفه ای گری و حتی بهتر بگیم رعایت اخلاق در حماس نبود و من قبلا چندین سال پیش عرض کردم که باید حماس از سرنوشت داعش و اخوان المسلمین درس بگیره و با موفقیت آنی اینقدر بد مدیریت نکنه که اون حداقل پتانسیلشون از دست بره. حماس در مجموعه همین الان هم راندمانشون از فتح کلا واداده بهتره ولی هنوز تا رسیدن به شرایط حزب الله لبنان به دلایل مختلف فاصله داره. اینکه اسرائیل به هیچکس پاسخگو نیست یه مسئله بدیهیه ولی نباید با حرکات احساسی یه چک سفید در اختیار رسانه های غرب قرار داد که باهاش اسرائیل رو تجهیز کنن برای کشتار مردم بی پناه. تازه شق دیگه مسئله اینه اسرائیل یکی از تحریک کنندگان جنگ بود و با به نوعی آزاد گذاشتن کمک های مالی از حماس اونهارو تشویق به جنگی کرد تا به خیال خودشون کلک حماس رو بکنن و بتونن مسائل داخلی خودشونو حل کنند. به نظر من اسرائیل در سالهای اخیر با دو معضل فترت ارتش و اختلافات داخلی شدید مواجه بود و هم شخص خونخواری مثل نتانیاهو برای رفع اون دو مشکل و هم کارتل های اسلحه فروشی دنیا در راسشون ایالات متحده نیاز به آغاز این جنگ داشتند.
  9. مشکل جنگ اخیر غزه این بود که حماس در شروع جنگ اشتباهاتی داشت و از آستانه تحمل رسانه ای گذشت و خودشو به عنوان سازمانی افراطی معرفی کرد. من درک میکنم مردم غزه در یک زندان دسته جمعی اند و ظالمانه از خیلی امکانات و سرزمین مادری شون محروم شدند ولی حرکتشون در یورش به جشنواره موسیقی و همچنین یورش بی محابا به ارتش اسرائیل بدون در نظر گرفتن راه حل های جایگزین و حتی سورپرایز کردن متحدینی مثل ایران و حزب الله باعث شد که در همون شروع جنگ حماس جنگ رسانه ای رو ببازه و اگر یک جا (حمله به جشنواره موسیقی) کارش فراتر از حد لازم بود با کمک رسانه های متخاصم به شدت کارهای حماس و اقداماتی که حتی نکرده بودند بولد و افکار دسته جمعی دنیا بر علیه اونها برانگیخته شد (افکار رسانه ای نه لزوما قضاوت مردمان دنیا) .پیامد نهایی این امر سپردن بره های فلسطینی به دست گرگ اسرائیلی بود و این رژیم تما تروریست و اهریمنی هم واقعا دد منشی رو به نهایتش رساند و چهره شیطانی و پلیدشو به دنیا نشان داد. شاید این جنگ خانمان سوز بتونه به خوبی تفاوت رویکرد گاها همراه با اشتباه حماس رو با رویکرد عاقلانه و بدور از احساس گرایی سید حسن نصرالله نشون بده. حزب الله و سید حسن نصرالله از زمان ورود به جنگ اسرائیل - حماس ضربات خوبی رو بدون گذشتن از یک حد آستانه و تحریک زیاد طرف مقابل و متحدینش به اونها وارد کرده و با اسرائیل همون بازی قورباغه و آب جوش رو انجام داد. حماس قبلا در بهار عربی و تقابل با بشار اسد مشابه این اشتباهات رو داشت و متاسفانه وقتی خرد جمعی و هماهنگی کامل با دیگر متحدین مقاومت در برنامه های حماس ، فتح نباشه نتیجه اون چیزی نمیشه که انتظار میره. کلا در بین حکومت و نهادهای عربی زبان غیر حزب الله لبنان یا در مقابل اسرائیل به انفعال و بی غیرتی محض وجود داره یا یه سری تفکرات فانتزی و ایزوله و به دور از واقع گرایی و حتی اعتماد کامل به ایران که حتی علی رغم داشتن اختلافاتی همیشه تمام قد پشت مقاومت فلسطین بوده و خواهد بود. به جز حکومت های عربی زبان خود تشکیلات فلسطینی اعم از فتح و حماس هم واقعا از 50 سال پیش یه استراتژی گام به گام که باعث قویتر شدن ، متوازن شدن و در نتیجه بهتر شدن شرایطتشون در مقابل اسرائیل باشه نداشتن. بررسی بیشتر این موضوع که چرا حکومت سوریه و تشکیلات حماس یا فتح این قدر رویکردشون در مقابل اسرائیل نارسا و ناکافیه نیاز به یه بحث جدی و موشکافانه داره که شاید در همین میلیتاری بهتره انجام بشه.
  10. عرض من اینه در مذاکرات اصلا باید گنگ بود و طرف مقابل نتونه دقیقا نیت، استراتژی و گام های محتمل و ضریب خطرتو حدس بزنه. به شدت قابل پیش بینی بودن در مذاکرات ضعف همیشگی ماست.
  11. در تعامل با طرف خارجی باید ترکیب مختلفی از راه حل ها و داشتن پلن بی و سی در دستور کار باشه و هر کدوم با توجه به شرایط پیش اومده در دستور کار قرار بگیره.
  12. سلام. در تهاجم پیچیده و ترکیبی و بعد از افت عملکرد پدافند دشمن، اتفاقا پهپادهای سنگین میتونن نقش مهمی رو ایفا کنند.
  13. اون یه مورد دیگه است و به تدبیر و برنامه ریزی مسئولین نظامی بر می گرده. ولی ضعف بزرگ ما، با توجه به نبود جنگنده های مولتی رول نسل 4.5 به میزان کافی، در تهاجم و وارد کردن ضربه های سنگین به دشمنه و این نقش رو قوای موشکی ما نمی تونن به تنهایی انجام بدن.
  14. ایران در عرصه ارائه و استفاده از پهپادهای رزمی حرف های زیادی برای گفتن داره چه در پاسداری از مرزهای ایران زمین و چه صادرات این محصول.موردی که می تونه نیاز تهاجمی ایران رو تا حد زیادی برطرف کنه افزایش محموله قابل حمل تا مثلا به میزان 2 تن هستش. این کار باعث میشه ضمن وارد کردن ضربه های روانی و بر زدن تمرکز پدافند دشمن، ضربه های کاری به زیر ساخت های نظامی و خطرناک دشمن وارد شه.
  15. اصولا مشکل این مذاکرات برنامه صلح آمیز هسته ای ایران اینه که ما میگیم چی ولی نمیدونیم چطور؟ ما مشکل رو حدودا بلدیم ولی رویه رو نه ( متاسفانه بخاطر پیچیدگی بیش از حد مسئله رویه کاملا منسجمی وجود نداره و به سختی میشه به اون رسید و پیاده اش کرد). متاسفانه این برنامه هسته ای ایران و این مذاکرات بیشتر از 20 ساله از حالت یک معادله ساده به معادله چند مجهولی و حتی می تونیم بگیم نامعادله تغییر پیدا کرده: مذاکرات هسته ای ایران چند وجه داره: 1) وجه فنی 2) وجه اقتصادی 3) وجه سیاست خارجی و مناسبات بین الملل 4) سیاست داخلی و وفاق ملی چه در ایران چه در طرفین و طرف های مقابل 5) وجه نظامی - اطلاعاتی 6) راستی آزمایی 7) روابط غرب با دیگر کشورهای دنیا شاید بعد از 20 سال بهتره از این دوگانه مقاومت / انعطاف (نمادش برجام) بگذریم و دنبال یه راه حل چند وجهی باشیم راه حلی که هم باعث شه صنعت هسته ای حفظ بشه، هم اعتماد طرف مقابل جلب شه، هم مکانیسمی وجود داشته باشه که کشورهای غربی اینقدر کارشکنی نکنند و در کنارش ما از نظر اقتصادی و مناسبات بین المللی شرایط مناسبی داشته باشیم.در زمانی ما خوش بینی بیش از حدی به غرب داشتیم و شاید با روی خوش غرب یا بازی پلیس خوب /پلیس بد بازی خوردیم گاهی هم فرصت تعامل حداقلی رو از دست دادیم. این مذاکرات اینقدر ساده نیست که جناح اصلاح طلب و اصولگرا فرض کردن که با انعطاف یا مقاومت خاتمه پیدا کنه. خب این معادله چندوجهی باید چه اهدافی داشته باشه: 1) وجه فنی باید خاتمه پیدا کنه و طول کشیدن این موضوع و تبدیلش به بازی سیاسی شده 2) وجه اقتصادی: بخواهیم نخواهیم ماییم که تحت فشاریم و ضرر میدیم و بد یا خوب این غرب ملعون از نظر اقتصادی قدرت زیادی داره و اتفاقا میلی هم به عدالت و نوع دوستی نداره، روزی اتحاد جماهیر شوروی رو با ابزار اقتصادی از پای درآورد و چندین قرن آفریقا رو داره می دوشه و سر سوزنی هم به فکر رفاه اونها نبوده و و نیست. فشار اقتصادی بر روی غرب نیست ، این ماییم که باید در کنار حفظ عزت فشار اقتصادی رو کم کنیم. البته این میل به داشتن رفاه نباید طوری باشه طرف غربی سواستفاده کنه و فشار رو بیشتر کنه یا با این ابزار امتیاز بیشتری بگیره. اینکه بگیم شرایط الان ما خوبه واقعا اشتباهه ولی اینکه تمام قد جلوی غرب هم کرنش کنیم دوبار ( بهتر بگیم 3 بار) تجربه ثابت کرده نتیجه ای نداره. ما باید ورای شناخت نقشه های طرف مقابل در رفتار سلبی نمونیم و بتونیم ایجابی کار کرده و در مذاکره طرف مقابل رو به پذیرش خواسته هامون مجاب کنیم. 3) به نظرم سال 92 حسن روحانی یه حرف خوب زد : اینکه کدخدای غرب آمریکا است و ما به جای گسترده تر کردن ماجرا بهتره مستقیم با خود آمریکا مذاکره کنیم. فکر کنم در اواخر دولت مرحوم رییسی این سیاست درست رو داشتیم که مذاکره رو محدود به مذاکره با امریکا کنیم. به نظرم وجود فرانسه، انگلستان، آلمان، چین، روسیه، ترکیه، برزیل غیره و غیره در این ماجرا زیادیه و فقط باعث میشه بیشتر بازی بخوریم چه با بازی پلیس خوب/ پلیس بد و چه بخاطر رقابت درونی کشورهای مقابل و یا غیر مستقیم تاثیر عزرائیل ملعون یا بعضی کشورهای منطقه. اگر واقعا میخواهیم مذاکراتی داشته باشیم فقط ایران و آمریکاولاغیر. خب حالا به طور مستقیم و بی واسطه با شیطان بزرگ ( در عمل نه شعار ) مذاکره کردیم چه پیش شرطی باید داشته باشه: به نظرم ما وفاق داخلی نداریم هیچ ( که بعدا در موردش توضیح میدم) اسیر این نداشتن وفاق یا شاید نقش بازی کردن طرف امریکایی شدیم. این شده فیلمی که ما مثلا بیاییم کلی نرمش و انعطاف داشته باشیم و اونوقت ترامپ بیاد مثل آب خوردن از برجام خارج بشه و حتی در داخل امریکا هم نه مورد پرسش قرار بگیره و نه خطاب و عتاب. اگر قراره مذاکره ای داشته باشیم از اول امریکایی ها باید تضمین بدن که اگر توافقی شد اون توافق یه سند غیر قابل تغییر ملی بشه که فلان دولت امریکا نتونه راحت ازش خارج شه یا مارو به بازی بگیرن. اینکه چه دولتی در امریکا باشه مشکل اونهاست و این رو باید مستقیما ازشون بخواهیم. 4) در ادامه کارشکنی چندباره غرب و شماتت نشدن ترامپ و یا بی وفایی همیشگی غرب نمیدونم چرا هیچ وقت ما در داخل وفاق نداریم. چرا وقتی غرب مذاکرات رو سیاسی کرد ما این وجه سیاسی رو به عرش کشوندیم و اون رو تبدیل به دوقطبی انتخاباتی و وسیله گرفتن رای کردیم. چرا ما بجای سرزنش غرب میل به جنگ داخلی داریم و نمیتونیم گفتگو و تضارب آرا داشته باشیم. میشه یه مجموعه از صاحب نظران داخلی و اونهم بدون ربطش به انتخابات تشکیل بدیم که هرکس برنامشو بگه . مذاکره رو به این دولت و اون دولت و رای اوردن و نیاوردنمون وابسته نکنیم و اگر تجربه ای داریم ارائه بدیم. مهم اینه این مشکل حل شه خیلی دید حقیرانه ایه که بگیم نه این مسئله رو ما حل کنیم که امتیازش نصیب ما شه. بابا جناحین چپ و راست خیلی چیزهای دیگه هست که میشه باهاش رای بگیرید و اصلا بزارید جناح مقابل حلش کنه و رایشو بگیره. مهم آرامش مردمه و اینقدر منیت نداشته باشید. غرب بی رحم این ضعف مارو راحت شناخته و اینکه بعد 20 سال به سمت دوگانه مقاومت /برجام بریم اشتباهه. اول باید قبول کنیم تمام مسیری که رفتیم اشتباه و الکنه و باید برنامه ای جامع و بهتر داشته باشیم که لزوما نداشتن هیچ توافق یا کرنش در مقابل غرب نیست.در کنار این یه مقدار بعد از انقلاب در زمینه نقش ما در منطقه بازی و گول خوردیم. ورای مسئله هسته ای به نظرم در زمینه ایجاد قراردادهای بلند مدت و استفاده از موهبت های منطقه ای و سرزمینی مثل کریدور شرق به غرب یا کریدور هوایی یا شکوفا کردن پتانسیل استانهای جنوبی در هیچ دولتی قوی نبودیم و باید فکری عاجل کنیم. 5) به نظرم مذاکرات هسته ای باعث نمیشه با طرف مقابل دوست یا دشمن شیم. طرف میخواد با کمترین امتیاز دادن بیشترین امتیاز رو بگیره و طبعا تمام تیم های مذاکره کننده ما هم همین قصدو داشتن (ورای نتیجه). اعتماد به غرب که ماهیتی استثماری و استعماری داره اشتباهه و حتی توافق باعث نمیشه لازم بشه که به غرب اعتماد کنیم. نتیجه اعتماد چشم بسته میتونه وارد شدن ضربان نظامی یا اطلاعاتی یا انجام ترور باشه. ما باید در کنار میل به داشتن اقتصادی قوی و مجاب کردن غرب برای تعامل با ما از نظر نظامی و اطلاعاتی هم محکم و استوار باشیم. اگر بخوام به یک مثال خوب اشاره کنم ضربه به عزرائیل بود که از نظر روانی برای ما عالی و برای عزرائیل کابوس وار بود. باید در زمینه اطلاعاتی و امنیتی از درز کردن اطلاعات جلوگیری کنیم و در زمینه نظامی مجموعه ما یکدست باشه. آیا ما مجموعه نیروهای نظامی یکدستی داریم به نظرم خیر. ما در زمینه نیروهای هوایی ( اعم از هواپیماهای جنگنده و تاکتیکی و بالگرد)، زمینی و حتی دریایی دچار مشکلات عدیده کمی و کیفی هستیم. پیشرفت های زیادی داشتیم و در خیلی زمینه ها طعم استقلال و رقابت موفق با دنیا رو هم چشیدیم امیدوارم در همه عرصه های نظامی - اطلاعاتی اینطور باشیم. 6) بالاتر که عرض کردم ما در دوره برادری مونو به غرب ثابت کردیم و حتی در دوره احمدی نژادهم. باید از غرب تضمین بخواهیم. تضمین های عینی نه لبخند و قول و... 7) به نظرم غرب که نمادی از لیبرال دموکراسی هستش دچار چالش های عظیم عقیدتی با بعضی کشورهای دنیا شده. غرب امروز علی رغم داشتن رفاه به نظرم از نظر شاخص های فرهنگی تمدنی به پوچی خورده و با سر زمین خورده. حالا در طرفین مقابل غرب تقریبا همون پوچی رو دارن. به نظرم ما نباید ابزار بازی غرب با دشمنانش شیم که یا گرفتار رویکردهای پوچ غرب شیم و و یا رفاه و امیدمونو از دست بدیم و یا هردو مصیبت پوچی و نداشتن رفاه رو همزمان تجربه کنیم. هر جناح ما نباید وامدار یه طرف منازعات جهانی باشه ما نه متحد امریکاییم نه روسیه و چین. نه مسیحی هستیم نه مائوسیست و مارکسیست. باید به همون سیاست های استقلال آزادی برگردیم و بجای مهره جنگ غرب - شرق شدن و بازی خوردن چندین باره به سمت استقلال رویکرد و اتفاقا استفاده از شکاف و رقابت بین غرب و شرق بشیم.
  16. صد البته ولی در درازمدت خود ایران قادر به تامین این موارد هست مسئله مهم تر حفظ برتری هوایی برای به کار بردن بالگردهایی مثل کاموف 52 و میل 28 است که در این مورد شرایط ما چندان مطلوب نیست و تکلیف خریدهایی مثل سوخو 35 و 57 هم کاملا معلوم نشده که تحویل داده شده اند یا نه یا اگر تحویل گرفته شده به چه میزان.
  17. چیزی که من خونده بودم توان اسب بخار میل 28 ، 2100 بود و کاموف 2500 ولی خب ممکنه تغییر کرده باشه و چیزی باشه که شما فرمایش می کنید موشک لیزری رو میشه در قالب شلیک کن، فراموش کن به کار برد و همین به توانایی بقا در صحنه نبرد و بعد از زدن ضربه کمک میکنه اگر بخوام کلی تر بگم بجز نداجا و ندسا، هر سلاح دفاعی تهاجمی در قالب گروهی از ابزارهای ترکیبی میتونه به کارایی ایده آل خودش برسه و امروزه جنگ شبکه محور و چند لایه لازمه. به کارگیری کاموف 52 یا میل 28 یا ترکیبی از هردو، نیاز به شرایطی داره که باید از طرف ما فراهم بشه (و به نظرم بهش توجهی نمیشه و ممکنه از این بابت ضربه بخوریم).
  18. کاموف بالگرد به روزتریه و خیلی امکان ارتقا و بقا پذیری در مقابل بالگردها و تهدیدات روزافزون داره. برتری های چشمگیری هم مقابل میل 28 داره توان موتور بالاتر برد انتقالی و شعاع رزمی بیشتر جایگاه تسلیحاتی زیاد بر روی باله توانایی تجهیز به موشک لیزری که میل 28 ندارد
  19. اگر قصد خرید وجود داره چه بهتر که کاموف 52 رو از روسیه بخریم نه میل 28 یا ترکیبی از این دو بالگرد رو بخریم. در حوزه هواپیماهای جنگنده قبلا این اشتباه را داشتیم و زمانی که اتحاد جماهیر شوروی نیازمند نقدینگی بود به جای میگ 31 و سوخو 27 ، میگ 29 خریدیم که مسلما در مقابل دو جنگنده دیگه حرف زیادی برای گفتن نداشت و ندارد. واقعا نیازمند به یک بالگرد قدرتمند برای کنترل صحنه نبردیم و این ایده های داخلی هم نتیجه مسلموسی نداشته و یا نتوانسته در کوتاه مدت و حتی درازمدت مارو خوشبین و امیدوار کنه.
  20. سلام وقت شما بخیر. من هم موافقم با فرمایشتون و مسلما بازدارندگی اونهم از نوع مطلقش به وجود نیومده. نتایج عملیات تنبیه اسرائیل در دو حوزه بود: 1) بعد روانی: بعد از ضربه های اسرائیل به ایران اعم از ترور مستشار، دانشمندان هسته ای یا اخلال در توانایی هسته ای یا پهپادی این رژیم با سیلی سختی مواجه شد که موارد قبلی رو شست و برد و از ذهن ها پاک کرد. وعده صادق باعث شد که در حال حاضر برتری روانی با ایران باشه ولی اینکه این برتری چقدر طول بکشه و بتونیم نگهش داریم دیگه الله اعلم 2) حمله مستقیم به تاسیسات و خاک مرکزی اسرائیل: سابقه نداشته ما اینقدر گسترده و آشکارا و با قدرت تمام به خاک اصلی اسرائیل حمله کنیم و این رژیم مستاصل از پاسخگویی باشه. این تابو شکسته شد و مسلما اگر اسرائیل دوباره مستشار یا دانشمند هسته ای ترور کنه یا خرابکاری کنه باید در انتظار پاسخ ایران باشه ولی این به معنای بازدارندگی نیست، بلکه به معنی گذشتن از مرحله ایه که دیگه مجبور به تحمل ضربات دشمن نیستیم و میتونیم بهش پاسخ بدیم و اسرائیل هم این نکته رو گرفت که ایران دیگه لزوما صبر استراتژیک رو در پیش نداره و اگر ضربه ای بزنه باید پاسخش رو تحمل کنه و به قولی دوران بزن و در رو تموم شده. اما شرایط تحقق وعده صادق: فراموش نکنیم زمانی تنبیه اسرائیل انجام شد که اسرائیل از دو سو با حماس و حزب الله لبنان درگیر بود و در ایالات متحده هم بایدن اون خشونت ترامپ رو در سیاست خارجی نداشت. فرصتی به وجود آمده بود که ایران از اون بهره برداری کرد و زهر چشمی از اسرائیل گرفت. ولی این به معنی تکرار موفقیت صد در صد این عملیات نیست و زمان و مکان و شرایط آینده متفاوته و بر مبنای رویدادهای آینده باید تحلیل کرد. اما سخنی پایانی در مورد بازدارندگی: اما چکار کنیم که به بازدارندگی یا بازدارندگی مطلق در حوزه نظامی یا سیاسی و ... برسیم. اولا این مورد مقوله سختیه چون فاکتورهای مختلفی باید رعایت شه که در داخل کشورمون اون شرایط مهیا بشه که دشمن نتونه پاسخ بده از جمله شرایط خوب اقتصادی، سیاسی ، وفاق ملی، تعامل اجتماعی، بالا بودن امید به موفقیت و عدم تطمیع شهروندان ایرانی و... در کنار اون باید به توازن بالای نظامی و همچنین رویکرد مثبت و متوازن با همسایگان اطرافمون برسیم. در خارج از مرزهامون و مخصوصا در مورد اسرائیل باید در نظر داشته باشیم که اسرائیل سالها در حال تهاجم و ضربه زدن به ایران نبوده بلکه باید برعکسشو در نظر گرفت. همه از قدرت نظامی و تجهیزاتی اسرائیل خبر داریم و میدونیم ضرباتی به ایران وارد کرده که در بالاتر ذکر شد و در استراتژی هزار خنجر تعریف میشه اما واقعیت شرایط میدانی حاکی از اینه که اگرچه متحدین ایران (حزب الله، حماس، حوثی ها) قدرتی در حد متحدین اسرائیل ندارند ولی ایران هم استراتژی خاص خودشو داره که من بهش استراتژی هزار طناب یا هزار ریسمان میگم و با رویه ای آهسته و پیوسته داره حلقه رو بر اسرائیل تنگ تر میکنه. اسرائیل با فراست پی برده که حلقه مهم این محاصره در سوریه و متحد تقریبا منفعل ایران یعنی دولت سوریه است. اگرچه ما خودمون به نوعی خواستار حضور روسیه در سوریه بودیم ولی اگر قراره در مقابل اسرائیل به توانایی پاسخ ( و حتی پاسخ متوازن و نه بازدارندگی) برسیم باید یه مقدار تعامل ایران - روسیه و سوریه در خاک سوریه تغییر کنه و دولت سوریه هم از این انفعال در بیاد تا بتونه به بازیگر قوی در کشمکش بین ایران و اسرائیل تبدیل بشه ان شاالله. الا ایحال بازدارندگی اونهم در خاورمیانه که بطن فتنه ها و آشوب های مختلفه یه مفهوم ایده آله و اگر نگم که رسیدن بهش غیر ممکنه ولی سالها طول می کشه که ما به سطح مناسبی از بازدارندگی برسیم.
  21. البته واقعا نمیشه عین الاسد رو با عملیات تنبیه اسرائیل مقایسه کرد چون ضربه دشمن در سال 1398 خیلی تاثیرگذار و دردناک بود. ولی الا ایحال چه در سال 98 و چه 1403 وجه بارز این عملیات یک جنبه روانی اون و دوم ایجاد اعتماد به نفس برای تکرار اون در موارد مشابه آتی بود، دیگه گذشت اون زمان که اسرائیل مستشاران ایرانی رو در سوریه هدف قرار بده و خودشو ایمن و مصون فرض کنه. در عملیات تنبیه اسرائیل یا همین وعده صادق روشن شدن آسمان بیت المقدس با موشک های ایرانی (که با دوربین های اهالی کرانه باختری ثبت شد) و گذشتن از فراز سرزمین خصم یه تلنگر عمیقی بود به اسرائیل که ببین چقدر آسیب پذیری و اگر بجای این مثلا 200-300 موشک و پهپاد با 10 هزار موشک تحت تهاجم قرار می گرفتی باید چه کار می کردی؟ به قول معروف اون که باید از این ماجرا پند می گرفت گرفت و نشونه اش این عملیات مضحک اسرائیل بود که دیگه دونست ماجرا چطوره و ماست هارو کیسه کرد و طوری پاسخ داد که ماجرا ادامه پیدا نکنه. به خاطر همین نیاز به کنکاش بیشتر در مورد عملیات نبود و با گذشتن چن سال از عملیات به تدریج این اطلاعات به بیرون درز می کنه و نیازی نبود ایران از پهپادها یا ابزارهای خوب جمع آوری اطلاعات میدانی استفاده کنه که با شکارشون حتی نتیجه عملیات و ضربه روانی وارده به رژیم اسرائیل مخدوش شه . در این فقره ایران لازم ندونست که خیلی روی جزئیات پیامدهای حمله حساسیت به خرج بدهمیشد این عملیات رو در دو کلمه خلاصه کرد: fire and forget! چون همون خفت و خواری اسرائیل در دنیا و منطقه براشون کافی بود ولی در صورتی که این عملیات یا عملیات مشابه پیوسته رخ بده با توجه به لزوم بررسی نتایج و تحلیل نقاط قوت و ضعف حتما از ابزارهای جمع آوری اطلاعات استفاده میشه. البته ضربه ایران به اسرائیل چشم بسته نبود و همونطور که همه میدونیم در رزمایش های نیروهای مسلح ایران، حتی شبیه سازی حمله به اسرائیل و بندر ایلات هم انجام شد.
  22. ورای پوشش دو جنبه تلفات و وارد آمدن خسارت به اسرائیل و میزان برخورد که مسلما حداقل 15 مورد بوده ( و با دراومدن فیلم ها یا عکس ها و اطلاعات دیگه ممکنه بروز پیدا کنه چون اسرائیل که میلی به انتشار میزان برخورد و وارد شدن تلفات جانی و امکاناتیش نداره) یه نکته رو به یاد داشته باشید: در جنگ جهانی اول و دوم ایران اعلام بی طرفی کرد ولی در هر دو جنگ توسط قوای متفقین اشغال شد. در جنگ جهانی دوم نوع اشغال ایران توسط متفقین واقعا شرم آور بود.میشه گفت با اولین ضربه، انسجام و سازماندهی نیروهای نظامی که رضاشاه ادعای قوی بودنشونو داشت از هم فرو پاشید و پدر به طرز تحقیرآمیزی تبعید شد و پسر رو جایگزینش کردن. سقوط فوق العاده سریع رضاشاه حتی بر سرنوشت نهایی جنگ جهانی دوم هم تاثیر منفی داشت چه اگه رضاشاه و قوای تحت فرمانش میتونستن 6 ماه الی 1 سال مقابل متفقین به خصوص اتحاد جماهیر شوروی مقاومت میکردن، شاید ورماخت میتونست با سرعت و قدرت بیشتری به طرف تسخیر اهدافش بره و حتی شوروی رو کاملا سرنگون کنه. اما در زمانه ما ، ایران ضربه ای رو از اسرائیل خورده و میل داره این ضربه که البته آخرین مورد از مجموعه زیادی از ضربات استراتژی هزار خنجر اسرائیل بود رو پاسخ بده خوب واکنش دنیا به اراده ایران چیه: اسرائیل کاملا ترسیده و حتی وعده داده که ایران هر سفارتی رو بزنه ما پاسخ نمیدیم و فقط ایران به عمق خاک ما حمله نکنه. ایالات متحده با لحن خیلی ملایم و نرمی از ایران میخواد که تلافی نکنه اتحادیه اروپا و خیلی کشورهای پرنفوذ سیاسی، ایران رو به خویشتنداری دعوت می کنن اما ایران چیکار میکنه: مجموعه ای از موشک های کروز، بالستیک و پهپادهاشو که در مورد توان موشکی میشه گفت از ذخایر قدیمی و نه کاملا به روز هست رو استفاده و به عمق خاک اسرائیل و اهداف نظامی (و اونهم بدون میل به گرفتن تلفات غیر نظامی) روانه میکنه. به نقل از معاریو که از مهم ترین روزنامه های اسرائیل هست نزدیک به 20 درصد پرتابه های تهاجمی گسیل شده ایران به هدف میخوره ( حتی ممکنه درصد موارد از اینم بیشتر باشه). ایالات متحده و اتحادیه اروپا بجز محکومیت ظاهری هیچ کاری نمی تونن بکنن، اسرائیل که همیشه با شدیدترین توان به حزب الله لبنان و حماس و ... پاسخ میداد شاید مضحک و مسخره ترین پاسخ نظامی رو به ایران میده. اینکه از ترس پاسخ ایران ، کاری رو میکنن که باعث تمسخرشون توسط جهانیان میشه. باید بی خیال این تبلیغات رسانه ها شد ولی چیزی که حداقل برای بنده مبرهنه و در سالهای آینده دنیا به خاطر خواهد داشت اینه که: ایران با این پاسخش ( علی رغم التماس ابر قدرتی چون ایالات متحده) هیمنه و اعتماد به نفس و قدرت روانی اسرائیل که از 1948 داشت رو در هم کوبید، پاسخی قوی و با صلابت اونهم در عمق خاک دشمن و تازه با رعایت ملاحظات انسانی داد.
  23. این اتفاق زخمی شدن یک فرد و رضایت دادن ایشون از فردی که مقصر مستقیم بوده نیست، فاجعه ای بود که 176 کشته بر جای گذاشت و مسلما نمیتونه فقط مربوط به یک اپراتور باشه. وقتی با این چنین اشتباهی 176 نفر قربانی میشه نیازه که بجای اینکه 2 روز کامل کتمان شه و فیلمبردار فیلم سقوط بازداشت و بعد از کل دنیا ماجرارو فهمیدن افشا شه، کل پروتکل ها و دستورالعمل های پدافندی مرور و انجام درستشون چک بشه که ببین اشکال از کجا بوده؟ نظارت ناکافی، نبود آموزش، مسئولیت پذیر نبودن. حالا ممکن بود که بخاطر افکار عمومی نیاز به استعفای حاجی زاده باشه و ممکن هم هست نباشه ولی اینکه فردی مثل حاجی زاده رو بلکل مبرا بدونیم اشتباهه. فرقی هم نمیکنه کجا بوده چه پادگاه های استان کرمانشاه و چه کنار اپراتور تور ام. وقتی مقام بزرگی رو قبول کردی باید مسئولیت اشتباهات رخ داده رو قبول کنی که ممکنه به تصمیم و اشتباه مستقیم خودت مربوط باشه و یا اشتباه زیردستانت. اینکه همه چیو گردن اون اپراتور بندازیم و کاسه کوزه رو سرش بشکنیم شجاعانه و منطقی نیست و یه جورایی صورت مسئله رو پاک کردنه. باید پیگیری کرد که دلیل عمل اون اپراتور چی بوده، شرایطی که اون اپراتور داشته چطور بوده. اصلا تمرکز، سلامت ذهن و جسم داشته، دچار مشکلات خانوادگی نبوده و ... البته سردار حاجی زاده حداقل وجود اشتباه رو قبول و عذرخواهی کرد. ولی کافی نبود. باید از سردار حاجی زاده و حتی مقامات بالاتر بدون توهین و ترور شخصیت یا قهرمان پردازی سوال میشد و عملکردشون بررسی میشد. مردمان ما سالها است اسیر دو قطبی اند و در مورد شخصیت ها هم این امر رخ میده یعنی شخصی با کارنامه قبلی قابل قبول با یک اشتباه سهوی بجز رد مقام یهویی بی آبرو و نابود میشه ( و این باعث میشه افراد متخصص میل به پذیرش مسئولیت و بروز دادن توانایی هاشون رو نداشته باشن) یا در مقابل فردی با عملکرد نامناسب فقط بخاطر لج با افکار عمومی ارتقا داده میشه (مثل مرتضوی و...). اگه بخواهیم یه مثال دیگه بزنیم مثلا عملیاتی شده و یکی از رزمندگان قصور کرده و عملیات لو رفته و کلی تلفات داده آیا باید رزمنده رو کاملا مواخذه کرد یا فرماندهی که حواسش به اتفاقات میدانی نبوده. مثال بعدی مثلا در مراکز بهداشتی و درمانیه. مثلا فرد یا افرادی فوت میکنن و گروه درمانی مثل پزشک و پرستار به پزشکی قانونی یا مراجع ذی ربط مثل بازرسی و ... میرن. به طور طبیعی شخصیت و حتی نقاط قوت فردی که خطای سهوی کرده نباید کلا کنار گذاشته بشه، مثلا اون فرد که قبول مسئولیت کرده و به ازای انجام مسئولیتش از مزایایی برخورداره ممکنه به علتی در انجام وظایفش قصور کرده که باید متناسب با اون پیامدشو تحمل کنه ولی بجز اون اون فرد ممکنه انسان دلسوز یا خوبی باشه که در اون لحظه یا لحظاتی اشتباه کرده . در مقابل اگر حتی ما گروه درمانی رو افرادی خوبی بودیم به معنی این نیست که چشم بر تقصیر یا مجموع قصور اونها ببندیم و بگیم : شما انسان خوبی هستی، اتفاقی که افتاده فدای سرت . من در فضای مجازی هردو مورد رو دیدم اینکه طرف که قصور کرده رو تبدیل به هیولا و ابلیس کنن (که این ظلمه واقعا و نادیده گرفتن خدمات فرد) یا از اون ور تبدیلش کنن به قهرمان و بگن سرت سلامت اتفاقی بوده و افتاده و دل ما از عذرخواهی ات شکست (که احتمالا اون رو هم باید انجام نمی داده). به نظرم مملکت ما در زمینه حسابرسی، ریشه یابی و رفع نقص (حالا جریمه و مجازات یا رفع علت فجایع این چنینی) یه مقدار عقبه. نکته بعدی اینکه اتفاقا این حادثه هواپیما موردیه که در درازمدت سهوی و اتفاقی بودنش خطرناک تره تا عمدی بودن. در عمدی بودن هدف معلومه، برنامه ریزی معلومه و اگر به نتیجه نگاه کنیم نتیجه دلخواه بوده ( ورای فاجعه و اشتباه بودنش). ولی اگر اتفاقی و سهوی بودن رو در نظر بگیریم وجود نقاط کور و آسیب پذیری پدافند ما و ناآماده بودن فرماندهان و پرسنل در شرایط بحرانی و ناتوانی در حفظ آمادگی مستمر در طول خدمت رو نشون میده. ما در دورانی قرار داریم که خباثت های ایالات متحده و اسرائیل و توانایی شون در جنگ الکترونیک بر هیچ کسی پوشیده نیست و وقتی به این ضعف ما پی ببرن خدا نکنه سعی بر ضربه زدن و ایجاد بحران در کشور کنند. جنگ الکترونیک ورطه آسیب رسانیه که ما باید جدی بگیریم اون رو و به عادت دیرینه مون برنگردیم که چند روز بعد حادثه ، کامل اون رو فراموش کنیم و باز روز از نو، روزی از نو تا خدای نکرده حادثه بعدی. گاهی هم ریشه یابی این مسئله نشون از یه ضعف عمده تر داره که مثلا مربوط به فرد یا مجموعه نیست و به امکانات و تکنولوژی قدیمی یا برنامه ریزی اشتباه بر می گرده. مثلا در یه مورد تقریبا ما به که سرکوب پدافند سوریه توسط اسرائیل بود بجز اون عدم تحرک پدافند سوریه، برنامه ریزی، سخت افزار و راندمان کاری نیروهای سوری خوب نبود و هنوزم نیست و بخاطر همینه آسمونشون حیاط خلوت اسرائیل شده. اگر ما از این وقایع درس بگیریم و ریشه کنیم میتونیم جلوی فجایع سلسله وارو بگیریم. پ.ن: به نظر بنده بدترین مشکل در تحلیل این وقایع نگاه سیاسی و دو قطبیه که باعث میشه بحث های فنی کلا کانالیزه و منحرف و تبدیل به کشمکش بشه. در این فقره سه عنوان جنگ الکترونیک، لزوم حفظ آمادگی نیروها در شرایط بحرانی و ایجاد شرایط مشابه جنگی به طور سالانه برای نیروهای رزمی و حفظ سلسله مراتب سازمانی در بدترین شرایط بهتره مدنظر باشه تا از طریق بشه از بروز پیامدهای نامطلوب آینده پیشگیری کرد.
  24. البته رضاجان چیزی که من شنیدم این جمله رو کارل مارکس گفته . چیزی که مارکس اشاره داره به تشابه اسمی نام ناپلئون اول و ناپلئون سوم یعنی لوئی ناپلئونه. یکی و ظهور و سقوطش رو تراژیک میدونه ولی دومی مضحک. ناپلئون سومی برای به فراموشی سپردن اوضاع اسف بار اقتصادی و اجتماعی فرانسه به پروس حمله کرد و با ضدحمله مهیب پروس، پاریس به دست اونها افتاد و به شکلی فاجعه بار دو ایالت آلزاس و لورن از کنترل فرانسه درآمد.