برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 9 آذر 1399 در پست ها
-
11 پسندیده شدهالبته موساد ارشیو هسته ای رو برای بیش از 60 کشور پرزنت کرده وبخش طراحی سلاح هم فقط برای کشور های دارنده سلاح هسته ای پرزنت کردند البته ببنید چجوری برای اساتید مرکز بلفر دانشگاه هاروارد یوسی کوهن رئیس موساد دسترسی داده هنگام بازدیدش از امریکا تلاش دیپلماتیک بوده امروز می بینید کسی واکنش خاصی نشان نمیدهند برای ترور های اسراییل در کشورهای اروپایی چین روسیه امریکاو... در داخل ویدئو این افراد و کارشناس خودشان رو معرفی میکنند به هر حال Matthew Bunn https://www.belfercenter.org/person/matthew-bunn و بقیه صحبت جالبی می کنند ارنست مونیز وزیر سابق انرژی امریکا هم دانشگاهی صالحی https://www.aparat.com/v/CF92m توبی ویلیامز https://www.belfercenter.org/person/william-h-tobey https://www.aparat.com/v/imPMa اولی هاینونن معاون سابق اژانس بین الملی اتمی و مسئول سابق بازرسی برنامه هسته ای ایران و سوریه کنفرانس در یک اندیشکده اسراییلی است https://www.aparat.com/v/Y2BkA با توجه به اظهارات نتانیاهو هفته پر کاری داشتند احتمال سرقت پلوتونیوم یا انهدام دستگاه های ساخت هسته بمب اتم وجود دارد یا حتی انهدام تاسیسات تجهیزات تله برای فخری زاده و ترورش بوده باشد
-
6 پسندیده شدهبسمه تعالی انگیزه بالای غرب در ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته ای نوید جنگ میدهد. \ بعنوان یک ایرانی، یک سوال اساسی در برابر عقل سلیم (کامن سنس) ما وجود دارد؛ واقعا این انگیزه شدید غرب در ممانعت از دستیابی ایران به یک برنامه حتی صلح آمیز هسته ای از کجا آمده و چه دلیلی دارد؟ آیا این سلاح واقعا آنقدر مهم است که بخاطرش مردم ایران زیر حجم وسیعی از تهدیدات و تحریم های بین المللی قرار گیرند؟ آنهم به گونه ای که ابرقدرتی چون آمریکا با تلاش و کوشش و سرمایه گذاری بسیار با هر دستاویزی حتی ممانعت از صدور دارو و واردات مواد غذایی به ایران، طی دو دهه به زعم خویش مانع وجود چنین سلاحی در ایران شود؟. اگر بخواهیم این همه فشار به مردم ایران از سوی غرب به خاطر سلاح هسته ای را بهانه ای برای یک مقابله تمدنی با مردم ایران در همه حوزه ها ندانیم و فقط خود سلاح را ملاک بگذاریم، به این نتیجه ساده میرسیم که حتما آنقدری برای مخالفان بین المللی وجود آن در ایران ارزشش را داشته است که خود را چنین به آب و آتشی برای مقابله با ایران بزنند. اما این ارزش واقعا چرا آنقدر زیاد است؟. چون بمب اتمی در ذات خود یک سلاح صرفا نظامی و یا یک اسلحه به ظاهر برتر است، دلیلی نمیابیم جز اینکه دول غربی حتما آن را مانعی در برابر تهاجم نظامی خود به ایران میدانند. غربی که البته سابقه تهاجم نظامی و نسل کشی ایرانیان در دوران جنگ جهانی اول و دوم و حمایت از صدام حسین در جنگ 8 ساله و نسل کشی ایرانیان با نوع دیگری از تسلیحات غیر متعارف چون بمب شیمیایی در کارنامه خود دارند. اما بیاییم از زاویه دید غرب به بمب هسته ای ایرانی نگاه کنیم، یک استدلال خیلی ساده اما بنیادی؛ آنها بمب اتمی دارند موشک هم دارند، ای وای، بنابراین منطقی است که به ما حمله هسته ای کنند یا آن را به کسانی بدهند که میخواهند به ما حمله کنند، پس ما باید مانع شویم. هیچ استدلال دیگری جز بازی کلمات برای پیچیده سازی همین ایده ساده نمیابید. تمامی پروتکل های ممانعت از اشاعه تسلیحات هسته ای، برنامه های کنترل تسلیحات ووو برای این هستند که غرب با دستاویز های مختلف مطمئن شود تهدید احتمالی علیه خود را با تمهیدات غیر نظامی در ابتدای راه خنثی کرده است. بسیار خوب، اگر همین دیدگاه غربی را ملاک حقانیت بگذاریم، چرا آن را برای ایرانی ها پسندیده ندانیم؟ به کدامین تضمین یک شهروند ایرانی میتواند مطمئن باشد که همسایه شمالی، شرقی، غربی، اسراییل، اروپا، آمریکا و حتی چین، و هند که در دوردست هستند و همگی تجهیزات لازم موشکی و هوایی برای بمباران را در اختیار دارند، به ایران حمله نظامی اتمی نکنند؟ آنهم در زمان و مکانی که ایران بیشترین ناامنی ها و جنگ ها را در همسایگی خود تجربه میکند، مردمانی که بر خلاف کشورهای غربی با تهدیدات واقعی نظامی و تروریسم در جوار مرزهای خود روبرهستند و نمیتوانند این تهدیدات را به شکل وجودی و یا احتمالی در دوردست و آینده اتخاذ کنند. واقعا چگونه یک ایرانی میتواند مطمئن باشد که آمریکا از بیش از یکصد کلاهک اتمی مستقر در ترکیه و امارات و همین تعداد مستقر در ناوهای هواپیمابرش در خلیج فارس و دریای عمان دارد علیه ایران استفاده نکند؟. آن هم کشوری که سوابق بد بسیاری در توجیه سازی برای تهاجم به دیگر کشورها در کارنامه خود دارد، کشوری که یک اقتصاد نظامی بسیار بزرگ دارد و نمیتواند و یا نمیخواهد از توسعه آن دست بردارد و یا آنرا کوچک کرده و در حدود مرزهای خود نگه دارد. چگونه یک ایرانی با وجود این همه تهدیدات علنی در اطراف خویش باید آرامش داشته باشد؟ آنهم وقتی به این ایرانی میگویند با این همه تهدید و تحریم و تروریسم دولتی ما علیه خودتان کنار بیایید، دانشمندان، نظامیان و شهروندان شما را برای امنیت سربازان خود که در همسایگی شما مستقر کرده ایم میکشیم! ولی شما موشک و بمب اتم نداشته باش، چیزی در خاطر ما نمیگنجد جز این باور قطعی که آنها قصد جدی حمله فراگیر نظامی به ما دارند. اما همه این موارد گفته شده به این اندازه عجیب به نظر نمیرسد، که غرب در اعمال و رفتارش، موجبات ایجاد انگیزه قوی در ایرانیان برای تولید سلاح هسته ای شده است؟ این یک دوگانگی عجیب است، گویی که به نظر میرسد آنها دارند سلاح اتمی را به ما تحمیل میکنند؟ پاسخ به این سوال در این برهه و در زمانی که غرب کمپین فشار حداکثری خود را با تمام قوا و ابزارهای نظامی و غیر نظامی اعمال کرده است، دیگر اهمیتی ندارد، همه میدانند، آنها میخواهند ما بمب اتمی بسازیم تا زیربار هزینه های سنگین تهاجم نظامی نروند. این استدلال البته بسیار ابلهانه به نظر میرسد، اما بیاییم صادق باشیم، غرب همه راه های مسالمت آمیز در حل مسئله هسته ای خود با ایران را با بی عملی و فریبکاری بسته است، اعتماد را از بین برده و ترامپ را در تحمیل حداکثری تحریم ها به ایران همراهی نموده و نیازی نیست که ادعاهای همه سیاستگذاران آمریکایی و بسیاری از اروپاییان در مورد اینکه انتظار رژیم چنج در ایران را میکشند مجدد تکرار کرد یا فکت های خبری و مصاحبه های آنان را برای اثبات این راهبرد غربی علیه ایران بکار برد، امری واضح است. ولیکن چنین امر واضحی برای ایران در شرایط کنونی چه راه هایی باقی میگذارد؟ رها کردن حکومت و تحویل آن به اشخاصی یا گروه های پیرو غرب؟! نخست اینکه حتی اگر همین الان نظام جمهوری اسلامی حکومت را رها کند! تا حکومتی جدید شکل بگیرد، چنین حکومتی بواسطه مردم و بواسطه تاریخ یکصد ساله اخیر خود در رابطه با غرب بسرعت سرنگون خواهد شد، از طرفی هیچ یک از آلترناتیوهای موجود غرب پاسخی به آینده چنین تغییر حکومتی نیستند. جریان های خارج نشین تشنه به تسخیر قدرت با رویکردهای بسیار متعارضی که در همان ابتدای انقلابی شکست خوردند و به حاشیه رفتند، جنگ خیابانی قدرت در سرتاسر ایران را بر علیه یکدیگر براه بخواهند انداخت و تجربه ای مشابه آنچه که در سوریه نظیر جنگ همه علیه همه اتفاق افتاد در ایران نیز تکرار خواهد شد. البته این به مذاق رقبای منطقه ای و غربی ایران بسیار خوشایند خواهد بود. چنین وضعیتی احتمال دخالت نظامی خارجی را همچون تجربه ابتدای انقلاب اسلامی و حمله عراق در شرایط خلا قدرت و حکومت نوپای انقلابی فراهم میکند و فرقی نخواهد کرد که حاکمیت جدید ایران در اختیار چه کسی از این گروه های اقل-دگری قرارگیرد، بنابراین قوت بخشی به امنیت و استحکام ملی برای ممانعت از بروز چنین فاجعه عظیمی با همه ابزارها، توسط هر فردی که در حال حاضر در راس قدرت ایران قرار گیرد اجبار است و نه فقط یک مسئله عقلایی. دوم اینکه اگر تغییر حکومت در ایران اتفاق نیفتد، اما تحریم ها و رویکردهای یک جانبه ای که برقرار شدند نیز، از همان سو بدون پیش شرط و کامل برداشته نشوند، منجمله همین راهبرد تغییر رژیم در ایران، خوب دلیلی هم ندارد که حکومت ایران با وجود این همه تهدید دست از برنامه هسته ای خود بکشد، در این شرایط نیز بحران امنیت به قوت خود و در سطح تهدید حمله نظامی فراگیر و یا حتی محدود وجود دارد علاوه بر اینکه اگر تحریم های غرب موفق شوند اقتصاد ایران را منهدم کنند، گرسنگی و معضلات فراگیر حاکمیت را به گونه ای تحت فشار قرار میدهد که، بمب اتمی را وسیله گزار خود از شرایط کنونی بداند. سناریو های موجود در هر دو گزینه فوق از مجرای موفقیت راهبردهایی که غرب پیش گرفته است اتفاق خواهد افتاد. بدین ترتیب در راهبرد کنونی غرب ایران مجبور است تا بمب را بسازد و آن را نیز شیوع دهد، و از طرفی دچار رژیم چنج نیز بشود، هر سیاستمدار عاقلی میفهمد که خطر چنین راهبردی بسیار بسیار بیشتر از آن است که با ایران مطابق با هر آنچه در برجام بود به شکل احترام متقابل و بصورتی دوستانه رفتار میشد. با این وجود اما یک خوش خیالی ترامپی نیز این وسط وجود دارد. و آن این است که ایران بمب اتمی نمیسازد، تا مرز فروپاشی رفته و از طریق نفوذ هایی که در نظام حاکم ایران صورت خواهد گرفت، همراه با تحریم و فشارها بر مردم، حکومت وادار به مذاکره و کوتاه آمدن در برابر همه خواسته های غرب خواهد شد. اما با وجود رقبای منطقه ای خشن ایران، تروریسم، سوابق عهد شکنی غرب در گفتگوهای پیشین و خود برجام، آینده حیات در خاورمیانه و همچنین عدم وجود یک دلیل منطقی که ایران بخواهد امتیاز در دست خود را رها کرده به مذاکره وارد شود، هیچ منطقی پذیرای این استدلال ترامپی نخواهد بود. با همه این قصه ها که خواندیم، شما غربی ها مدتی ایرانی باشید، بمب اتم نسازید،به انواع مذاکرات تن دهید، مذاکراتی که بیشتر شبیه قراردادهای پیمانکاری یک طرفه بدون پرداخت وجه هستند، مدت زیادی بدون کسب درآمد زندگی کنید، و از حقوق خود درصحنه تجارت آزاد بین الملل بهره مند نباشید، سپس موشک های خود را رها کنید و با شورش های مردمی و تروریسم از بیرون و درون مرزهای کشور خود روبرو شوید، و در این شرایط احساس امنیت کنید و به ایرانی بودن خود افتخار هم بکنید!. پس هر عقل سلیم ایرانی میفهمد که غرب بر خلاف ادعای خود، شرایط را بگونه ای تنظیم کرده که ایران به ساخت سلاح هسته ای وادار شود تا مسئله را از راه ساده و دستیافتنی خود حل کند. از طرفی از ورود به درگیری نظامی پر هزینه با غرب دور شود و از سویی دیگر در شرایط شکننده امنیتی و بحران های منطقه ای خود را حفظ کند. نویسنده worior@military.ir اقتباس از مطلب با ذکر نام کاربری نویسنده و یا آدرس سایت آزاد است. متن انگلیسی مقاله بزودی در: www.msai.ir
-
4 پسندیده شدهکشوری که بمب اتم به تعداد کافی داره ، احتمال حمله ی نظامی همه جانبه برای اشغالش یا نابودی زیرساخت هاش رو به صفر میل می کنه و عملا این « سایه ی جنگ » بی کاربرد می شه . کلید واژه « حفظ نظام » هست ، زمانی که سطح توقعات ملت ایران در حدی باشه که « خدا رو شکر امنیت داریم و مثل سوریه نشدیم » مسلما خواسته ی بیشتری به صورت جمعی نمی تونند داشته باشند .
-
3 پسندیده شدهخوب اندیشکده امریکن اینترپرایز قبلا یک وب سایتی داشت به اسم iran tracker داخلش این مقالات امثالهم بود با توجه با ترور اخیر اشاره به فشار دانشگاه ها برای انتشار مقالات بین المللی که حکمترور خودش بود منتشر کنند یک نمونه از ارشیو های مقالات رو میگذارم البته قبلا در سایت گذاشته بودم ببنید تا چه حد کنترل می کنند
-
3 پسندیده شدهموقعی که این جمله رو نوشتم حواسم به جنگ سرد نبود. در دوره جنگ سرد سازمانها و ساختارهای امنیتی زیادی حول مسئله هسته ای و اشاعه تسلیحات متعارف و نامتعارف شوروی فروریخته و جمهوری های استقلال یافته شکل گرفت. این سازمانها تونسته بودن بودجه های بسیار هنگفت و عملیات های اطلاعاتی بسیار مفرحی رو بخودشون تخصیص بدن. یه ایجنت میرفت به یک کشور استقلال یافته در عشق و حال غرق میشد و خودش رو به انواع لذت ها و یا دانشمندی ها! مشغول میکرد تا بتونه تو سیستم نفوذ کنه، کلی هم تامین مالی و اطلاعاتی میشد، خلاصه برای این نهادها و سازمان ها جریان مالی لذت و پول بسیار عظیم و توجیه پذیری ایجاد شده بود که همین مسئله سبب میشه که بخوان با برنامه های راهبردی بازی کنند، با عملیات ها تفریح کنند. بعبارتی حل مسئله هسته ای ایران و یا طراحی یک اقدام مهم نیست! پولهای بزرگی که این وسط جابجا میشه، سفرها و شنگول بازی های توش مهمه. دل سیاستمدار هم خوش بوده که داره اقدام میکنه. اما در عمل حلقه های داخلی و جریان هایی که در این فرایند های امنیتی بوجود آمدن، بعضا بسیار هم سرمایه دار و کله گنده شدن، نه اجازه میدن موضوعات حل و فصل بشه و نه اجازه میدن موضوعات حل و فصل نشه!. مثل دکتری که داره از درد بیمارش پول در میاره...
-
3 پسندیده شدهامروز داشتم راکت فلق 2 رو چک میکردم که متوجه شدم نسخه دریاپایه داره؛ و پرتابگر مجهز به تجهیزات هدایت دقیق؛ اینم بستر آزمون راکت
-
3 پسندیده شدهخوب بنظرم وضعیت امروز تلاش شبانه روزی دستگاه دیپلماسی اسراییل بوده بسیار فعال در خصوص تولید ادبیات برای تروریستی خواندن محور مقاومت وایران به همراه تلاش برای ایجاد اجماع علیه برنامه موشکی و فضایی و هسته ای وسایبری و.. ایران بطور شبانه روزی فعالیت کردند خصوصا با وجود منابع اطلاعات اشکار osint زیادی که ایران فراهم کرده وبه همراه اظهارات ناپخته مسولین کشوری ولشکری بسیار تلاش کردند برای قانع سازی امریکایی ها اروپا و اسیای شرقی بخصوص اینکه قدرت های جهانی سر موضوعات عدم اشاعه با کسی تعارفی ندارند و نمونه اش برنامه اتمی افریقا جنوبی بوده چطور شوروی و امریکا با یکدیگر همکاری کردند بخش هایی رو از ویدوهای مختلف از یتویوب میزارم خیلی از همایش و جلسات بطور سالیانه در ژاپن امریکا اروپا کانادا و..... رفتن در حالی که ما اینجا خواب بودیم بطوری که برنامه های موشکی و هسته ای مارو به روسیه کره شمالی گره زدند تا ژاپنی ها و اروپایی ها (اسما اروپا طمع سراب روابط اروپا برای ایران گران تمام شده از جنگ تحمیلی با سلاح شیمیایی اروپایی تا برجام تا همین الانش ) همراه کنند ویدئو ها را فقط ببنید خیلی چیزهای دیگه که نمیشه پست کرد تهدید موشکی ایران علیه اروپا اینجا حتی در خصوص زدن سایت های اتمی اروپا توسط ایران https://www.youtube.com/watch?v=U5A5dcwkqMU این برای سال 2009 بسیار درد اور خودش میگه حفاظت اطلاعات ایران این تصاویر رو کنترل نمیکنه تعجب کرده https://www.youtube.com/watch?v=nxDoAON62TI ویدئو 2015 https://www.aparat.com/v/M8nbY برجام تست موشکی و یمن https://www.aparat.com/v/JfY4X ویدئو 2019 https://www.aparat.com/v/oyJSF ویدئو دعوت NTI به ریاست ارنست مونیز وزیر انرژی امریکا در دوره اوباما و یکی از مذاکره کنندگان برجام از پژوهشگران مرکز بلفر دانشگاه هاروارد که بازدید ارشیو هسته ای ایران داشتند به دعوت موساد پیشنهاد میکنم ببنید البته باسایر کشور های غربی و شرقی ارشیو توسط اسراییل پرزنت شده https://www.youtube.com/watch?v=MTf2bBM23aw اینم بعد نیست صحبت از 5 طرح بمب اتمی در ارشیو نموده https://www.youtube.com/watch?v=fFRs-DMCobY حالاچه دلگرمی بعد از زدن ضربه اطلاعاتی و خارج کردن ارشیو کردند بماند البته این ادم Matthew Bunn بسیار جالبه این ادم ظاهرا در دهه 90 میلادی به روسیه میرفته وتلاش میکرده روسها متخصیصین ایرانی رو اموزش ندهند بد نیست اول این دو ویدئو رو نگاه کنید بعد ویدئو های ارشیو هسته ای رو بمب اتمی چگونه کار میکند قسمت اول https://www.aparat.com/v/bSi3I بمب اتمی چگونه کار میکند قسمت دوم https://www.aparat.com/v/AKBfW این ها در کنار کار موسساتی مانند fdd و انیستیتو واشنگتن وا امریکن اینتر پرایز که بخشی از عملیات سپاه قدس و دور گردش ها نیرو های لشکر مختلف سپاه رو بررسی کرده بود به انضمام ارشیو بزرگی از پایان نامه و مقالات نظامی ایران داشتند از دانشگاه مالک اشتر امام حسین و..... اینجا هم متحد علیه ایران هسته ای اقرار کردند برای جاسوسی اقتصادی از ایران عامل میفرستادند البته جاسوسان محیط زیستی هم در نظر بگیرید اندیشکده اسراییلی International Institute for Counter-Terrorism در خصوص حزب الله در امریکا جنوبی ما چیکار کردیم برای افشا کردن فعالیت های مخرب و تروریستی رژیم کودکش اسراییل مبارزه اقتصادی فرهنگی جا سوال دارد هیچی چیزهایی که حتی پشت کامپیوتر با تکنیک های اوسینت انجام داد https://www.youtube.com/watch?v=OrK6AxjfzmQ اگر امروز همه ساکت هستند در شرق غرب و همچنان به فشار ها به ایران می افزایند حاصل سال ها کار بوده خیلی از این ادبیاتی که بعد از ترور سپهبد سلیمانی دید خیلی هاشون از جیره بگیران اندیکشده های عربی و اسراییلی بودند برای پول برای همه چی قلم میزنن تا ادبیات تولید شده در موقع مقتضی به خورد خلق الله داده شود بنظر طرف مقابل حداقل براورد خوبی از توانا یی های ایران دارد با توجه به حرکات های اسراییل در سوریه که پیش بینی پذیر بوده و اعتماد بنفس طرف مقابل افزوده
-
2 پسندیده شدهنهایتش تحریم سازمان ملل هست و اینکه بیاند و کشتی های ما رو بازرسی کنند که البته این کار علیه یک کشور اتمی و با اقدامات تهاجمی انجام نمی شه ... البته به محض اینکه به بمب اتم دست پیدا کنیم ولی جایی رو باهاش نزنیم ، عملا بعد از یک مدت ، دیگه تبلیغات اینکه « ایران به مجرد دستیابی به بمب اتم به بقیه حمله می کنه » عملا تاثیرش رو از دست می ده . البته باید دهن مسئولین و امام جمعه ها رو بست که بی خواد تهدید به حمله ی اتمی و نابود کردن این و اون نکنند . ما آب از سرمون رد شده ، دیگه یک وجب و دو وجب نداره .
-
1 پسندیده شدههمانقدر که آمریکا و اروپا و اسرائیل و اعراب و... دوست ندارند ایران اتمی باشه به همان اندازه چین و روسیه و خیلی دیگر هم این را دوست ندارند و یک اجماع کامل بین المللی علیه ایران تشکیل میشه. بهترین کار وجود توانایی ساخت بمب هست بدون ساختن خود بمب(یا ساخت و یا خرید مخفیانه چند بمب برای احتیاط) اقتصاد ایران بدون شرکای بین المللی دچار مشکل شدیدی میشه. اگه از لحاظ اقتصادی ایران نابود بشود هیچ بمب اتمی نمی تواند جلوی فروپاشی ایران را بگیره(مثال واضحش شوروی هست) کلا بمب اتمی هم برای نزدن هست و در جنگ احتمالی کاربرد زیادی نداره(چون دو طرف اتمی هستند)
-
1 پسندیده شدهبرای من فقط این سوال پیش اومده. ما تقریبا تمام هزینه های هسته ای شدن را طی این سالها متحمل شدیم، سایه جنگ هم که برقرار است؛ چرا نباید هسته ای بشیم؟ اگر بدبینانه نگاه کنیم، دستیابی به تسلیحات هسته ای چقدر می تونه شرایط را بدتر کند؟ اصلا تصور کنید داشتن بمب اتم هیچ بازدارندگی هم نداشته باشه و همچنان توازن قدرت در همین سطح باقی بموند. آیا تحریم ها بسیار بدتر و غیر قابل تحمل تر از چیزی میشن که این اواخر تجربه کردیم؟ آیا این سایه جنگ و حمله دشمن که هر لحظه در همین حالت بدون بمب انتظارش را داریم بزرگتر خواهد شد؟ چقدر اوضاع با دستیابی به بمب اتم برای ما بدتر خواهد بود و چقدر اوضاع با بیخیال شدنش برای ما بهتر؟!
-
1 پسندیده شدهحالا متوجه اعلام ناگهانی و تقریبا همزمان دو نیرو برای دستیابی به ناوبندر و حتی رونمایی فوری و ناقص برخی شناورها میشیم. خود نفس تغییرا کشتی تجاری هم موید مطلب هست در فاصله ای کم. محدودیت ما در شناورهای تدارکاتی و پشتیبانی حتما خودش را نشون داده که سراغ روشهای فوری و حتی ناقص رفتیم.
-
1 پسندیده شدهماهنامه شماره دو میلیتاری (درسری جدید انتشار با شناسه "نآورد" ) لینک دانلود پی نوشت : بازیابی مجدد آرشیو اولیه در مورخ ششم آذرماه سال یکهزار و سیصد و نود و نه خورشیدی
-
1 پسندیده شدهدر این مرحله احتمالا فقط "نفس حضور" این شناور و همراهی احتمالیش با کشتی های تجاری ایران در یک "منطقه خاص" و حامل یک پیام مدنظر بوده. یا همون بحث انتقال و پشتیبانی از کشتی هایی خاصی!! در جاهای خاص که بهتر بوده ارتش خودش را در مظانش قرار نمیداد. در ضمن در مورد انتسابش توضیح داده شد که چرا پر سر و صدا بود، شما تصور کنید کشوری یا رژیمی بخواد همین شناور به قول دوستان "بی یال و دم و اشکم"! را تصرف و توقیف کنه! قبل از انتسابش در رسانه ها بله احتمالش وجود داشت ولی حالا شناوری که نیروهای نظامی سپاه ( حتی در کنار پهپاد و سوم خرداد و موشک نور و ... هم نه بلکه کنار ماکتهاشون فرضا) روش هست را فکر کنید مثلا نیروی ویژه ای بخواد بره روش سرباز! پیاده کنه و به بچه های سپاه دستبند و چشمبند بزنه. نمیگم غیرممکنه (به هر حال توان هم افزای ده ها کشور همسو چند صدبرابر همین یک شناور هست) ولی خب فکر میکنند واقعا امتحانش ضرر نداره؟! در حقیقت نکته مهم را اشاره کردید خود شما: فرض کنیم قصد انتقالی در کار بوده، ناوهای ارتش که محدودیتهای خاص خودشون را دارند و حتی یک تصویر ماهواره ای ازشون کمی سخت میکنه کار را برای ارتش عزیز. سپاه هم که چنین شناوری در اختیار نداشت و با قایق تندرو چیزی نمیشه انتقال داد. اسکورت یک شناور تجاری با قایق تندرو و حتی ناوهای ارتش (به علت محدودیت برد و تسلیحات و تعداد) ممکنه تا بخوان تحرکی بکنند، کشتی تجاری تحت کنترل نیروی توقیف کننده در بیاد، ولی فرض کنید حالا یک نیروی بیگانه بخواد شناور رودکی را (اصلا حتی یک کلاش هم روش نباشه) که شناور رسمی نیروی دریایی سپاه با نیروهای سپاه روش، معرفی شده را با بالگرد و هلی بورن تصرف کنه! حداقلش اینه کار راحتی و بدون تبعاتی نخواهد بود. سلام با احترام حتی تصور چنین گمانه زنی ای هم دور از شان سپاه عزیز و ارتش گرامی است و بسیار بسیار بسیار عجیب. اگر تواریخ ملاک قضاوت باشند که من میگم حمله قبلی به ارامکو منجر به صدمه دو ناو ما شد، این بار قبل حمله مجدد به ارامکو، فکری به حال مزاحمین شد! ( دریادار تنگسیری: این ناوگروه تمرکز خود را بر امنیت کشتیرانی در شمال اقیانوس هندو مقابل دزدان دریایی آرم دار و بی آرم قرار داده است) در این موضوع خاص شناور ناشناس یعنی بازی در زمین دشمنی که با انبوه رسانه ها مدتهاست زمینه چینی میکنه ایران داره مخفیانه به یمن سلاح قاچاق میکنه با کشتی های ناشناس و ایران هم تکذیب میکنه و بعد ناگهان روزی به یک شناور بی نام و نشان حمله ای میشه و کلی تصویر از سلاح منتشر میشه و تا سپاه بخواد توضیح بده که این شناور بی نام متعلق به سپاه بوده و چرا یک شناور نظامی معرفی نشده را فرستاده وسط دریا اون هم در کلاسی که هیچوقت در اختیارش نبوده و اصلا داره راست میگه برای خودش بوده یا مجبور خواهد شد انکار کنه و شهادت احتمالی نیروهاش را تکذیب کنه همه چیز تمام شده و رفته و رسانه ها هم کار خودشون را کردند. و دقیقا اون موقع این رنگ کردن شناور تجاری هم میشد پاشنه آشیل ماجرا که بله شناور تجاری را به جای شناور نظامی استفاده کردند اعلام نشده و مخفیانه و حتما از ترسش سپاه چیزی نگفته چون سری بوده و ... (حالا حداقل این معرفی فرصت داده تا رسانه ها به نمونه های مشابه در جهان بپردازند) هوشمندانه ترین و موثرتریم و بهترین کار ممکن همین معرفی پرسرو صدا بود که انجام شد و حالا هرگونه توقیف و حمله به این شناور حمله به یک شناور نظامی سپاه در دریاهای آزاد محسوب میشه. حتی تصور اینکه این شناور بدون معرفی استفاده میشد ترسناکه که چقدر اشتباه میتونست باشه
-
1 پسندیده شدهدوستان نباید بر اساس ظاهر نقد کنید. قبل از هر چیز توجه کنید که سردار گفت در قالب ناو گروه سردار سلیمانی قراره جابجا بشه ! قبل از اینکه به قابلیت های مهم این شناور اشاره کنم ، دستمون @bds110 یه اشاره ای به ماژولار بودن این شناور کردن که به نظر اینجانب کاملا درسته ! اثباتش هم راحته.. شما هیچ چیزی رو روی سطح این شناور نمیتونید پیدا کنید که به صورت دائمی نصب شده باشه! با دیدن تصویر ذیل به راحتی می توان متوجه شد که همه این تجهیزات قابل تخلیه و جایگزینی با تسلیحات متفاوت هست. این ترکیب تجهیزات بروی این شناور صرفا برای رونمایی آماده شده ! هدف نشون دادن این هست که چه چیز هایی میتونه روی این شناور قرار بگیره! قابلیت های ممکن این ناو در نقش پدافندی : حضور سامانه سوم خرداد روی این شناور در محدوده برد رادار های برد بلند زمینی ایران قابلیت خودش رو به صورت 100 در 100 دارد ! ( یعنی کل خلیج فارس و دریای عمان) ولی در صورت خروج از این محدوده و ورود به اقیانوس هند ، متکی به رادار های دیگر شناورهای ناوگروه می شوند ! به عنوان مثال اگر ناو رودکی با سهند عازم اقیانوس هند شوند با ترکیب رادار عصر در سهند و سوم خرداد در رودکی ، قابلیت درگیری با اهداف هوایی رو به 105 کیلومتر افزایش می دهد. نکته سهند با داشتن موشک محراب یا رایم 66 ، فقط در محدوده 45 کیلومتری قابلیت درگیری با اهداف هوایی دارد ! در حالی که با حضور سوم خرداد در رودکی قابلیت درگیری به 105 کیلومتر افزایش پیدا می کند ...... دیگر ترکیب های محتمل در خصوص پدافندی کردن این ناو میتونه حضور پهپاد های انتحاری کرار ( تا 8 فروند ) . این یعنی قابلیت نابودی پهپاد ها و هلیکوپتر ها و اواکس دشمن در محدوده 1000 کیلومتری این شناور ........ قابلیت های آفندی : قابلیت حمل قایق های تندرو ، که از این قایق ها می توان حمله ، شناسایی یا برای حمل پهپاد های انتحاری ابابیل 2 استفاده کرد. قابلیت حمل پهپاد کرار بمب افکن قابلیت حمل بسیاری از موشک های کروز مثل ابو مهدی به علت داشتن فضای بسیار زیاد ! احتمالا قابلیت حمل زیر دریایی انتحاری و مین این شناور با توجه به فضای بسیار مناسب به نظر قابلیت جابجایی نیرو و برخی ادوات زرهی را دارا می باشد . سخن اخر : با نهایت احترام خدمت همه برادران میلیتاری ، دوستان خواهشا اگر نقدی میخواهید بکنید بر مبنای ظاهر اینکارو انجام ندید ! بر مبنای نکات فنی ، علمی و کاربردی بیان کنید! دوستان مهندسین و دانشمندان ما در حوزه ساخت تسلیحات نظامی مطمئنا از ما ها اطلاعات بیشتری دارن و میدونن توانایی های ما چه هست و بر مبنای این توانایی سعی بر رفع نیاز تسلیحاتی کشور دارن.. ما تحریم هستیم یعنی نه دانش در حوزه تسلیحات و نه سخت افزار مربوط به تسلیحات به کشور ما وارد نمیشه ! این یعنی خودمون از ب بسم الله تا اخر باید همه چی رو بسازیم . پس سعی کنیم کمتر تمسخر کنیم بیشتر نقد علمی و کاربردی کنیم
-
1 پسندیده شدهتمام گزارشات و صحبتهای وزارت امور خارجه/شخص وزیر و مقامات ایران را اصلا کنار بزاریم، تمام شواهد و قرائن و شکایات صاحبان اصلی بار و مطالبی که نشون میده ایران در این مورد متفاوت از بار اول (فروش به طرف سوم) عمل کرده را هم کنار بزاریم، دروغ گویی های متعدد ترامپ و تیمش در راستای منافعشون را هم اصلا ندید بگیریم و فرض بگیریم اصلا راست راست هست و ایران در بار دوم یک محموله را با شیوه ای متفاوت فرستاد و توقیف شد و فروخته شد و این مقدار مواد نفتی از دست رفت. آیا واقعا رفتار و کردار و جسارت و شجاعت ایران در ارسال نفت کشهای اول قبل از این واقعه و مهمتر نفت کشهای بعدی بعد از این واقعه با پرچم خودش و البته در کنار تمام تهدیدهای امریکا که ال میکنم و بل میکنم (اتفاقا توسط رسانه های به اصطلاح آزادش به عنوان ابزار بیشتر) بیخ گوش آمریکا برای کشور تحریم شده ای که حتی اقدام به کودتا درش کرده و تهدید نظامی را "تحقیر ایرانیان" در مجموع قلمداد میشه؟ حالا تمام منافع جانبی در شرایط تحریم (نیاز ضروری ایران به طلا و ارز و البته به خاطر تحریم اجبار به کاهش همینطوری تولید نفت و مشتقاتش که خودش چه در دریا بریزه چه در چاه مسدود بشه خسارت هست ) و پیامهای سیاسی و امنیتی و رسانه ای ای و افکار عمومی و حتی تغییر در محاسبات خطرناک دشمن به کنار. اینطوری ادعای مقامات آمریکایی اون هم از جنس تیم ترامپ را "وحی منزل" قلمداد کردن و با کلمات همه پسند و احساسی و لایک خور بالا قضاوت و حمله قطعی به کلیت نظام و تصمیمات و تخطئه ابتکاراتش اگر از ذهن یک سلبریتی، برانداز، اپوزیسیون و رجوی و امثالهم و حتی امثال زیباکلام ها و جوان های سیاسی مقیم فضای مجازی نشت کنه! یک چیزه ولی کسی که خودش در سیستم بوده و هنوز هم کلی از دوستان و همفکرانش در سیستم هستند یک چیز. به قول یکی از فعالان و روزنامه نگاران اصلاحات وقتی کینه جویی از یک شخصی مثل آیت الله خامنه ای بشه محور تمام تحلیلهای یک طرف/شخص/دسته باید گفت «"کینه ورزی" با "سیاستمداری" منافات داره.» پنهان شدن پشت واژه های همه پسند خصوصا وقتی اون واژه ها روی بورس هستند مصداق دقیق پوپولیسمه و وقتی طرفی باشند که منتقد سینه چاک پوپولیسم در روزگاری نه چندان دور باشند در کنار پوپولیسم باید عبارت آیت الله آملی را هم به کار برد در کنارش متاسفانه.
-
1 پسندیده شدهسلام و درود ، تشکر از زحمتی که کشیدید لطفا بین پارگرافها یک فاصله ایجاد کنید تا متن راحتتر خوانده شود . یخ بچه های میلیتاری تازه داره باز می شه .
-
1 پسندیده شدهعرض سلام و خسته نباشید خدمت تمامی دوستان گرامی. مدت ها بود که قصد ایجاد تاپیکی درخصوص عملیات خشم خدا (Operation Wrath of God) ایجاد نمایم. عملیاتی که آغاز رسمی و بی شرمانه ی تروریسم دولتی توسط رژیم اشغالگر قدس بود. عملیاتی که متشکل از سلسله ترورهای رهبران، فعالان و حتی چهره های ادبی و هنری اثرگذار فلسطینی و عمدتاً در اروپا بود. عملیاتی که در پاسخ به واقعه ی المپیک مونیخ طرح ریزی و به اجرا رسید. قبلاً درخصوص واقعه ی مونیخ و نقش سپتامبر سیاه به تفصیل در تاپیک سپتامبر سیاه و فرجام ترور مطالبی عرض شده بود و بطور خلاصه به عملیات خشم خدا نیز اشاره شده بود. در این تاپیک، به عملیات مذکور به تفصیل و با جزئیاتی بیشتر پرداخته خواهد شد و امید است که مورد توجه دوستان قرار گیرد. حین مطالعه ی منابع مختلف، به این نتیجه رسیدم که مطلب انگلیسی زبان مندرج مربوط به این عملیات در ویکی پدیا، تقریباً کامل به نظر می رسد. پس تصمیم گرفتم برای اولین بار، به جای نگارش مستقل تاپیک، به ترجمه ی این متن پرداخته و مواردی که نیاز بود را به متن اضافه نمایم (که این موارد با رنگ قرمز رنگ مشخص شده اند.). مطالبی که در زیر آمده است، عمدتاً تجمیعی از منابع مختلف بوده است که طی مطالعات مستقل، صحت اکثر آن ها به اثبات حقیر رسیده است. لکن از نقدها و نظرات ارزشمند تمامی دوستان بزرگوار جهت تصحیح و تکمیل این مطلب، استقبال می گردد. در پایان باید عرض شود که از آنجا که این متن، در ساعات استراحت و بیکاری و در محل کار ترجمه شده است و از امکانات اولیه نظیر فرهنگ لغت مناسب نیز برخوردار نبوده ام و بعلت مشغله، امکان و در حقیقت فرصت بازنگری متن را نداشته ام، پیشاپیش از بابت مشکلات عدیده ی ترجمه عذرخواهی می کنم. هرچند بخشی از آن، بعلت سنگین و ثقیل بودن متن و الزام بنده به وفادار بودن به متن تا حد امکان بوده است و بدیهی است درصورت نگارش مستقل، متنی دیگر تقدیم حضور دوستان می شد. سخن کوتاه نموده و مجدداً از دوستان عزیز. تقاضا می شود با مطالعه ی دقیق متن، حقیر را در امر اصلاح و بهبود تاپیک یاری نمایند. ===================================================== عملیات خشم خدا عملیات «خشم خدا» که با نام «عملیات سرنیزه» نیز شهرت دارد، عملیاتی پنهانی بود که توسط موساد هدایت می شد و به منظور ترور اشخاصی بود که مضنون به مشارکت در کشتار مونیخ بودند. ماجرایی که در آن 11 عضو تیم المپیک اسرائیل کشته شدند. هدف عملیات، اعضاء موثر گروه های میلیشیای مسلح سپتامبر سیاه (Black September) و سازمان آزادیبخش فلسطین – ساف (Palestine Liberation Organization – PLO) بود. با اجازه مستقیم از نخست وزیر وقت اسرائیل، گلدا میر (Golda Meir) در پاییز 1972، عملیات آغاز و بیش از 12 سال ادامه یافت. گلدا مایر؛ نخست وزیر و موشه دایان؛ وزیر دفاع وقت اسرائیل تاریخچه دو روز پس اتز کشتار مونیخ در المپیک تابستانی 1972، ده پایگاه آموزشی PLO در سوریه و لبنان هدف قرار گرفت. نخست وزیر گلدا میر کمیته ی X را تشکیل داد؛ گروهی کوچک از مسئولین دولتی که به منظور بررسی نحوه ی پاسخگویی اسرائیل به این عملیات شکل گرفته و در رأس آن، گلدا میر و موشه دایان (Moshe Dayan) وزیر دفاع وقت اسرائیل حضور داشتند. وی همچنین ژنرال آهارون یاریو (Aharon Yariv) را به عنوان مشاور ضد تروریسم خود منسوب نمود. وی، به همراه رئیس وقت موساد زوی زمیر (Zvi Zamir)، نقش اصلی را در هدایت عملیات بعهده داشتند. کمیته به این نتیجه رسید که برای ایجاد بازدارندگی آتی انجام وقایع خشونت آمیز علیه اسرائیل، می بایست کسانی را که در کشتار مونیخ دست داشته و یا از آن حمایت نموده اند را، به سبکی که در خاطره ها باقی بماند، ترور نمایند. بدلیل فشار افکار عمومی اسرائیل و افسران عالیرتبه اطلاعات، میر مایل نبود که مسئولیت آغاز عملیات وسیع ترور را بعهده بگیرد. اما وقتی سه مجاهد زنده مانده از کشتار مونیخ چند ماه پس از قائله، در ازای تقاضای هواپیما ربایانی که یک هواپیمای لوفت هانزای آلمان غربی را ربودند، توسط این کشور آزاد شدند، تمامی شک و تردیدها و بی میلی های میر برای آغاز این عملیات از بین رفت. اولین دستور کمیته برای نیروهای اطلاعاتی، تهیه لیست ترور از تمام کسانی بود که در واقعه ی مونیخ دست داشتند. این امر به کمک اعضای موثر PLO که برای موساد کار می کردند، و اطلاعاتی که از سوی سرویس های اطلاعاتی اروپایی دوست تهیه گردید، به انجام رسید. اگرچه محتویات تمام لیست ناشناخته باقی ماند، اما گزارش ها حاکی از 20 الی 35 شخص برای ترور بود؛ ترکیبی از اعضای PLO و سپتامبر سیاه. هنگامی که تهیه ی لیست پایان یافت، موساد مسئول مکان یابی اشخاص مذکور در لیست و ترور ایشان گردید. آهارون یاریو (سمت جپ)؛ مشاور ضد تروریسم گلدا مایر و زوی زمیر (سمت راست)، رئیس وقت موساد بحران در برنامه ریزی، ایده ی «انکار قابل باور» بود که می بایست اثبات هرگونه ارتباط مستقیم بین تروریست ها و اسرائیل را ممکن سازد. بعلاوه، عملیات بطور کل می بایست موجب وحشت گروه های شبه نظامی فلسطینی شود. طبق گفته ی دیوید کیم چی (David Kimche)، قائم مقام اسبق موساد، "هدف عملیات نه تنها گرفتن انتقام، که در اصل ترساندن آن ها (فلسطینی ها) بود. ما می خواستیم آن ها را واداریم همواره از روی شانه به عقب نگاه کنند (در فکر این باشند که در حال تعقیب هستند) و احساس کنند که ما به دنبال آن ها هستیم. و پس از آن، ما نیازی نداشته باشیم که کارها را با شلیک به آن ها در خیابان انجام دهیم. به این آسانی. منصفانه.". ظاهراً کسی که تیم ها را بوجود آورد و هدایت کرد، میخائیل هاراری (Michael Harari)، مأمور موساد ]که در برخی منابع، وی را مأمور 007 اسرائیل نامیده اند.[ بود، اگر چه برخی ممکن است همیشه تحت مسئولیت دولت نبودند. میخائیل (مایکل) هاراری؛ فرمانده اصلی عملیات خشم خدا سیمون ریو (Simon ریو)، نویسنده توضیح می دهد که تیم موساد - که نام جوخه های ترور از حروف الفبای عبری برداشت شده بود – متشکل بود از : ... پانزده نفر که در پنج جوخه تقسیم شده بودند : "Aleph"، دو قاتل آموزش دیده، "Bet"، دو محافظ که می بایست سایه Aleph باشند (مراقب آن ها باشند)، دو مأمور ک می بایست پوششی برای سایر اعضای گروه را فراهم آورند از طریق اجاره هتل ها، آپارتمان ها، ماشین ها و ...، "Ayin"، که شامل شش الی هشت مأمور بودند که ستون فقرات عملیات را شکل می دادند، اهداف را تعقیب می کردند و راه فرار را برای جوخه های Aleph و Bet فراهم می کردند؛ و "Qoph"، دور مأمور که متخصص در ارتباطات بودند. این، مشابه توصیف مأمور سابق موساد کاتسا، ویکتور آستروفسکی (Victor Ostrovsky)، از تیم ترور موساد، کیدون (Kidon) بود. در حقیقت، آستروفسکی در کتاب خود می گوید نیروهای کیدون بودند که ترورها را انجام می دادند. این امر از سوی گوردن توماس (Gordon Thomas) نویسنده نیز مورد تأیید قرار گرفت که به خلاصه گزارشاتی دسترسی داشت که توسط هشت عضو کیدون و 80 عضو تیم پشتیبانی که در ترورها دخیل بودند به ثبت رسیده است. گزارش دیگری توسط هارون جی. کلین (Aaron J. Klein) نویسنده می گوید این تیم ها در حقیقت بخشی از واحدهایی بودند که با عنوان «قصیریه» (Caesarea) نامیده می شدند، که تحت نام جدید کیدون در اواسط دهه هفتاد سازماندهی شدند. از قضا هاراری فرماندهی سه تیم قیصیریه که هر کدام 12 عضو داشت را بعهده داشت. آن ها به جوخه های پشتیبانی، تعقیب و مراقبت و ترور تقسیم شده بودند. یکی از تیم های پنهانی موساد پس از واقعه ی لیل همر (Lillehammer) نروژ (که در ادامه بدان اشاره خواهیم داشت) شناسایی شدند. شش عضو تیم ترور موساد توسط دولت نروژ بازداشت شدند و هاراری نیز به اسرائیل گریخت. بلافاصله پس از آن مجله تایم در مقاله ای، از 15 عضو تیم ترور موساد یاد کرد که این مشابه تعاریفی بود که در بالا بدان اشاره گردید. اما ادعای متفاوتی در کتاب «انتقام» (Vengeance) مطرح گردیده است. جایی که نویسنده براساس منابع خود اظهار داشته است که موساد یک گروه پنج نفره از نیروهای آموزش دیده اطلاعاتی تشکیل داده بود که تحت هدایت وی (منبع نویسنده) در اروپا فعالیت می کرد. کتاب همچنین عنوان می دارد که فعالیت تیم، خارج از کنترل و هدایت دولتمردان بود و تنها رابط آن ها، هاراری بود. چند ساعت قبل از هر ترور، خانواده ی هر یک از قربانیان گل هایی را دریافت می داشتند که حاوی یک پیام تسلیت و اظهار همدردی بود : «یک یادبود ]که بدانید[ ما فراموش نمی کنیم یا نمی بخشیم!». ] البته به نظر می رسد مقصود نویسنده، «پس از ترور» بوده است. ولی امری که مسلم است این است که این دسته گل ها و پیام ها ارسال می گردید. [ عملیات ها 1988-1972 اولین ترور در روز 16 اکتبر 1972 رخ داد. وقتی که وائل زعیتر (Wael Zwaiter) فلسطینی در رم کشته شد ]به شهادت رسید[. مأمور موساد در انتظار بازگشت وی از نهار بود، و دوازده بار به وی شلیک کرد. پس از شلیک، آن ها به «خانه امن» (Safe House) منتقل شدند. در آن زمان زعیتر نماینده PLO در ایتالیا بود، و در حالی که اسرائیل ادعا می کرد وی یکی از اعضاء سپتامبر سیاه بوده و در طرح ناموفق حمله به یکی از خطوط هواپیمایی ال آل دخالت داشته بود، اعضای PLO هرگونه ارتباط با آن را انکار کرده بودند. ابو إیاد، معاون PLO [صلاح مصباح خلف ملقب به ابو إیاد که در سال 1991 در تونس، به قتل رسید. شایع است که دستور ترور وی را شخص صدام حسین، رئیس جمهور وقت عراق صادر کرده بود.]، عنوان کرده بود که زعیتر بطور جدی مخالف تروریسم بود. جسد وائل زعیتر. وی 12 مرتبه هدف گلوله قرار گرفت تا پیامی واضح از سوی دولت اسرائیل به فلسطینیان ارسال شود دومین هدف موساد، محمود همشاری (Mahmoud Hamshari)، نماینده ی PLO در فرانسه بود. اسرائیل معتقد بود که وی رهبر سپتامبر سیاه در فرانسه است. موساد با استفاده از یک مأمور در پوشش یک خبرنگار ایتالیایی، وی را فریفتند تا آپارتمان خود را در پاریس ترک نماید تا تیم بمب گذار بتواند بدان نفوذ نموده و بمبی را زیر میز تلفن وی نصب نمایند. در روز هشتم دسامبر 1972، مأمور در پوشش خبرنگار به آپارتمان وی تلفن کرد و درخواست صحبت با همشاری را نمود. به محض اینکه همشاری پشت خط قرار گرفت، مأمور به دیگر اعضای تیم خبر داده و ایشان بمب را منفجر نمودند. همشاری جراحت مرگباری برداشت، اما بلافاصله نمرد. وی آنقدر زنده ماند تا شرح ماوقع را برای کارآگاهان پاریسی تعریف نماید. چند هفته بعد، محمود همشاری در بیمارستان درگذشت [به شهادت رسید] . وی در مصاحبه ای که روز پس از بحران گروگان گیری انجام داده بود، گفته بود که وی نگرانی ای از بابت جان خود ندارد، اما طعنه به شیطان نیز نمی زند. این ترور، اولین ترور از سری ترورهای موساد بود که در فرانسه اتفاق افتاد. تروری دیگر در لندن رخ داد و یک فعال فلسطینی در ساعت شلوغی، به زیر اتوبوس انداخته شد. در شب 24 ژانویه 1973، حسین البشیر (اردنی - Hossein Al-Bashir)، نماینده ی فتح در قبرس، چراغ اتاق خود را در هتل المپیک شهر نیکوزیا خاموش نمود. لحظاتی بعد، بمب قدرتمندی که زیر تخت خواب وی جاسازی شده بود منفجر شد که به کشته شدن وی و نابود شدن اتاق انجامید. اسرائیل معتقد بود که وی، رهبر سپتامبر سیاه در قبرس بود. نظریه ای دیگر برای ترور وی حاکی از این بود که وی بعلت ارتباطات نزدیک با کا گ ب به قتل رسید. در ششم آوریل 1973، باسل الخبیسی (Basil Al-Kobbaisi)، پروفسور حقوق دانشگاه امریکایی بیروت (American University of Beirut)، بعلت ظن اسرائیل در دست داشتن وی در تهیه و پشتیبانی لجستیکی تسلیحاتی سپتامبر سیاه و نقش داشتن در سایر نقشه های فلسطینی ها، در پاریس و در حال بازگشت به منزل برای ناهار، ترور شد. به مانند ترور قبلی (ترور وائل زعیتر)، توسط دو تن از مأمورین موساد و با دوازده گلوله کشته شد [به شهادت رسید].. سه هدف نشان گذاری شده در لیست موساد، مجتمعی بشدت محافظت شده در لبنان زندگی می کردند که فراتر از دستیابی روش های قبلی ترور بود. به منظور ترور آن ها، عملیات چشمه جوانان (Operation Spring of Youth) اجرا شد که عملیاتی فرعی از مجموعه ی بزرگتر عملیات «خشم خدا» بود. در شب نهم آوریل 1973، کماندوهای سایرت متکل (Sayeret Metkal) [نیروهای ویژه IDF که معادل SAS انگلستان هستند.] ، شایتت 13 (Shayetet 13) [نیروهای ویژه دریایی اسرائیل که معادل Navy SEALS امریکا و SBS انگلستان هستند.] و سایرت زانهانیم (Sayeret Tzanhanim) [چتربازان نیروی زمینی اسرائیل – فرماندهی مرکزی] در ساحل لبنان و از قایق های تندروی که از ناوگان دریایی اسرائیل به حرکت درآمده بودند پیاده شدند. کماندوها با مأمورین موساد ملاقات کردند و ایشان توسط ماشین هایی که روز قبل اجاره شده بودند، به مقصد رسیدند و در پایان عملیات نیز ایشان را خارج نمودند. کماندوها مانند شهروندان عادی تغییر قیافه و لباس داده و برخی از آن ها لباس زنانه پوشیدند [فرمانده این عملیات، ایهود باراک، نخست وزیر اسبق اسرائیل بود]. در بیروت، آن ها به محافظان مجتمع حمله کرده و محمود یوسف النجار (Muhammad Youssef al-Najjar - ملقب به ابو یوسف – رهبر عملیاتی سپتامبر سیاه)، کمال عدوان (Kamal Adwan - یکی از فرماندهان عملیاتی در PLO) و کمال ناصر (Kamal Nasser - سخنگو و عضو کمیته ی اجرایی PLO) کشته شدند [به شهادت رسیدند.]. جسد بی جان ابو یوسف (سمت راست) و منزل تخریب شده ی کمال ناصر (سمت راست) حین عملیات، دو افسر پلیس لبنانی، یک شهروند ایتالیایی و همسر نجار نیز کشته شدند. یک کماندوی اسرائیلی نیز زخمی شد. چتربازان سایرت زانهانیم به یک مجتمع که به عنوان دفتر مرکزی جبهه خلق برای آزادی فلسطین (Popular Front for the Liberation of Palestine) مورد استفاده قرار می گرفت حمله نمودند. آن ها با مقاومتی سنگین مواجه شده و دو سرباز خود را از دست دادند، اما موفق به نابودی مقر شدند. کماندوهای دریایی شایتت 13 و چتربازان همچنین به کارخانه تولید تسلیحات و مخازن سوختی PLO حمله نمودند. بین 12 تا 100 نفر [بسته به منابع مختلف] از اعضای PLO و PFLP [جبهه خلق برای آزادی فلسطین] در این حملات کشته شدند. به دنبال این عملیات، سه حمله ی تروریستی دیگر نیز صورت پذیرفت. در روز 11 آوریل زعید موچاسی که پس از ترور حسین البشیر در قبرس جایگزین وی شده بود، توسط بمبی که در اتاق وی در هتل آتن جا سازی شده بود به قتل رسید [به شهادت رسید.]. دو عضو پایین رتبه سپتامبر سیاه، عبدالحمید شیبی و عبدالهادی نکا نیز در ماشین خود در رم مورد حمله قرار گرفته و مجروح شدند. مأمورین موساد همچنین شروع به تعقیب محمد بودیا (Mohammad Boudia)، مسئول الجزایری الاصل عملیات های سپتامبر سیاه در فرانسه [وی در حقیقت عضو PFLP بود.] نمودند. کسی که مشهور به تغییر قیافه و البته زن بازی بود. در 28 ژوئن 1973، بودیا در پاریس بوسیله بمب بسیار قدرتمندی که زیر صندلی ماشین خود تعبیه شده بود، کشته شد.[به شهادت رسید.]. [لازم به ذکر است که وی از مبارزان برجسته ی آزادی الجزایر بود و در نبردهای چریکی و برنامه ریزی ها تبحر خاصی داشت و پس از مرگ وی، کارلوس شغال، تروریست معروف جای وی را گرفت.] در روز 15 دسامبر 1979، دو فلسطینی، علی سالم احمد و ابراهیم عبدالعزیز، در قبرس کشته شدند [به شهادت رسیدند]. طبق اظهارات پلیس، هر دو توسط سلاح های مجهز به صدا خفه کن و از فاصله ای بسیار نزدیک مورد اصابت قرار گرفتند. در 17 ژوئن 1982، دو عضو ارشد PLO در ایتالیا طی حملات جداگانه به قتل رسیدند [به شهادت رسیدند.]. نزیه مایر، مسئول دفتر رم PLO در بیرون از منزل مورد شلیک گلوله قرار گرفت و کشته شد. کمال حسین، معاون مسئول دفتر PLO در رم نیز توسط بمبی که در عقب صندلی خودروی وی تعبیه شده بود به قتل رسید [به شهادت رسید]؛ تنها کمتر از هفت ساعت پس از آنکه وی به خانه ی مایر مراجعه کرده و پلیس را در امر تحقیقات از ترور وی یاری نموده بود. در روز 23 جولای 1982، فدل دانی، جانشین مسئول دفتر PLO در پاریس، توسط بمبی که در خودرو وی جاسازی شده بود کشته شد [به شهادت رسید.]. در روز 21 آگوست 1983، عضو PLO مأمون مریش در خودروی خود در آتن توسط دو مأمور موتورسوار موساد هدف رگبار گلوله قرار گرفت و کشته شد [به شهادت رسید.]. در روز دهم ژوئن 1986، خالد احمد نضال، دبیر کل یکی از شاخه های PLO، DFLP (جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین) در بیرون از هتلی در آتن، ترور شد [به شهادت رسید.]. نضال چهار بار از ناحیه ی سر مورد هدف قرار گرفته بود. در روز 21 اکتبر 1986، منذر ابو غزاله، عضو ارشد PLO و عضو شورای ملی فلسطین، توسط بمبی که در ماشین وی تعبیه شده بود، در آتن به قتل رسید. همچنین در روز 14 فوریه 1988، طی انفجار خودروی بمب گذاری شده در لیماسول قبرس، ابو الحسن قسیم و حمدی عدوان فلسطینی کشته [شهید] و مروان کنافمی مجروح شدند. پایان قسمت اول
-
0 پسندیده شدههمونطور که ج.ا از طولانی شدن جنگ 8 ساله جهت تثبیت خودش استفاده کرد ، از قضیه ی هسته ای و « سایه ی جنگ » و اقتصاد تحت تحریم جهت مقاصد خودش استفاده کرده که « بازدارندگی هسته ای » عملا این حربه ی عظیم رو ازش می گیره ... ج.ا جهت کنترل عامه ی ملت ایران ، سعی می کنه ملت رو توی بخش نیازهای جسمانی و پایه ای نگه داره تا سطح خواسته ها و پرسشگری ملت در حدی بمونه که طبقه ی حاکم خللی ایجاد نشه . اینکه چرا سران ایران به صورت فعال مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته ای می شوند ، سوال اساسی هست .
-
-1 پسندیده شدهبا سلام بنظرم بیشتر برای تحت تاثیر قراردادن رونمایی های احتمالی نیروی دریایی ارتش ، با توجه نزدیکی به روز نیروی دریای ارتش ( 7 آذر ) این رونمایی صورت گرفته . وگرنه اگر درگیری احتمالی صورت بگیره هر چه شناور ، ناشناس تر باشه برای نیروی عمل کننده در اون ماجرا بهتره ! سپاه خواسته فقط از غافله رونمایی ها و روز نیروی دریایی عقب نمونه .
-
-2 پسندیده شدهدوست عزیز ایران کشور ما هست و همه دوستش داریم و روش تعصب داریم اما اگه بخوایم واقع بین باشیم غربی ها نگرانیشون بجاست اونا فقط از برنامه اتمی ایران نمی ترسن بلکه میدونن در صورتی که ایران دارای بمب اتمی بشه کشورهای اطراف هم وارد این بازی میشن و کشورهایی مثل ترکیه و عراق و عربستان و مصر و غیره هم خواهان داشتن بمب اتمی میشن که این اتفاق به ضرر همه دنیا و حتی خود ما هم هست و همینطوری که میدونین رهبر در سخنرانی هاش پیام مهمی به غربی ها داشت و گفت که داشتن سلاح اتمی از نظر ایشون حرامه