برترین های انجمن

  1. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      44

    • تعداد محتوا

      1,113


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      36

    • تعداد محتوا

      9,593


  3. arminheidari

    • امتیاز

      35

    • تعداد محتوا

      7,139


  4. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      28

    • تعداد محتوا

      375



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 31 تیر 1400 در پست ها

  1. 3 پسندیده شده
    بحثی استاتوسی در خصوص ضعف مدیریت بحث اینگونه اغاز شد که چرا ایده های چابک و خلاقانه در کشور ما استفاده نمی شود ؟ و چرا نیاز نیروها بسیار دیر و شاید بعد از مرگ سهراب پاسخ داده می شود ؟ * دقیقا هر سه شاسی در کشور موجوده کار زیاد میشه کرد مهم نبود چیز دیگه ای هست...... * اگه تو قره باغ و یا افغانستان مجبور به دخالت بشن متوجه میشن با بشقاب و فرش نمیشه جنگید انوقت حسش میاد * در مجموع ، اگر به گیر دادن باشد ، خودمون در اولویت هستیم نه دیگران * توی سوریه و عراق مجبور به دخالت شدن اما تغییرات بسیار کند یا نمایشی هست خصوصا در نبروی زمینی * اونجا از تاکتیک گوشت دم توپ استفاده شده ولی ظاهرا دوره این تاکتیکها هم به سر اومده * همین روسها چقدر از نبرد در سوریه درس گرفتن تجهیزات زرهیشو رو تست کردن و نسخه های جدید رو ساختن و الان به خدمت گرفتن بازگشت ترمیناتور لینک نسل جدید ترمیناتور روسی وارد خدمت شد لینک * تانک تی72 بی 3 رو به شکل محدود بردن سوریه است و اصلاح کردن * کلا تعاریف جدیدی ارائه کردیم به عنوان بنیان گذار سازمان های یاد نگیرنده * منصف باشیم تو محصولاتی که توسط جهاد خود کفایی یا تحقیقاتی ارائه میشه کاملا تهدیدات درک و راهکار براشون پیدا میشه ولی در سطحوح خیلی بالا خبری نیست بدنه از نظر فکری وضع بهتری داره * مهمتر از ترمیناتور تفکر پشت ترمیناتور هست " مدیریت بازسازی و تعمیر " لینک همین تفکر رو ترک ها استفاده کردن و تونستن یخچال به اسکیموها بفروشن "مثالی از تولید ماژولار" لینک * بعد نسخه بروز رسانی شده رو با توجه به تجربیات رزمیش در سوریه و اوکراین معرفی کردن * فقط بحث مدیریت نگهداری نیست اولین قدم بحث نیاز رزمی هست حالااینکه این تیاز ررمی چطوری به شکل ارزان تر تامین بشه میشه بحث ماژولار بودن * فقط نیاز رزمی وجود نداشته باشه تعریف ماژولار بودن اصلا بی معنیه * ته این حرف می رسیم چگونه و چطور مدیران بالا دستی از کف میدان با خبر میشن / سیستم اعلام نیاز که کاملا معیوب هست / سیستم خودکفایی بود که متاسفانه به جای تکمیل و بهبود رها شده / ولی مهمترین راهکار رو شاید در دفاتر طراحی باید جستجو کرد، دفاتری که طراح های اونها نه در دفتر که در کف میدان و نیروها میچرخن و نیازهای نیروها رو لمس و پاسخ میدن / طرح های مفهومی رو به دفاتر میبرن و در دفاتر به بلوغ می رسانند در نهایت این دفاتر طرح ها را اول به نیروی کف معرفی کرده و پس از گرفتن باز خورد، به فرماندهی اعلام و ارائه می کنند و مجوز ساخت چند نمونه عملیاتی را می گیرند و نمونه ها همراه با طراح میدانی به نیرو سپرده می شود / بازخورد و عملکرد دستگاه به دفاتر برگشته و نسخه اولیه اماده و ارائه می شود نکته دفاتر طراحی این است که چند بخش دارند، بخش طراحان میدانی و مفهومی که ترکیب پژوهش های کلی و تجربی هستن / طراحان فنی که وظیفه استاندارد سازی و نقشه و آماده سازی برای تولید را انجام می دهند و نهایی کردن طرح های مفهومی هست ( اینجا مشکل زیاد رخ میده چرا که طراح پشت میز نشین باید هم نیاز رو از طراح مفهومی درست بگیره و هم طراحیش استاندارد باشه ) / در نهایت تیم ساخت که بتونه نمونه اولیه و اصلاحات و در نهایت اماده سازی برای تولید صنعتی را نهایی و اماده کنه * معمولا در دوران رکود اقتصادی مسکن محرک اقتصاده در ایران تجهیز نیروهای سه گانه با منابع ریالی براحتی میتونه محرک اقتصادی باشه و بنیان گذار دفاتر طراحی و شرکتهایی مثل جنرال داینامیک (خیلی رویا پردازی بود)یا آسلسان بشه * ما فرماندهی مثل احمد کاظمی داشتیم که از کف نیرو خبر داشت / مدیریت میدانی شهید کاظمی به روایت شهید طهرانی مقدم لینک * بنظرم اگه کل مسئولیت به یک‌ارگان سپرده بشه برای برنامع ریزی و استاندارد سازی و توسعه دستش خیلی باز تره تا این وضعیت اگه یک نیروی زمینی داشته باشیم برنامه ها جامع تر میشع و مسئولیت پذیری و توجه خیلی بیشتر میشه الان یجور مسئولیت گریزی هست * این نظر بیشتر پاک کردن صورت مساله هست / مشکل عدم طراحی و عدم ارتباط با کف میدان مشکل سپاه، ارتش و همه صنایع ما هست / پس باید مشکل رو ریشه ای درک و حل کرد * سامانه رحمت .... ماجرای کشف رمز سامانه های راکال نیروی زمینی ارتش بعث عراق ، به روایت مرحوم زارعی لینک * طرح های که برای نیروی زمینی داده میشه حداقل باید دهههای قبل پیگیری میشد ... * این هم یکی دیگه از مشکلات هست / تئوری کردن راهکار ها بیشتر کتابی و غیر کاربردی هست و این ناشی از این مطلب هست که ادم های باهوش و چابک رو در مسیر رشد قرار نمی دیدیم و اصلا چابک بودن رو میکشیم * من الان شرکت های زیادی رو میشناسم که دفاتر طراحیشون همین شرایط که برای ارتش و سپاه میگی رو دارن / مهندسیشون هم کاملا محافظه کار و دفتر نشین شده است / علت هم مشخص هست نه از اون ها خواسته میشه و نه اونها دید و بازخوردی از میدان کار دارند / اکثرا هم به دلیل روحیه ترس و عدم جسارت حاضر نیستن تو میدان پا بذارن / چرا که پا به میدان گذاشتن سرشار از چالش و شکست هست و دردهای زیادی داره ولی با حل هر مشکل و ارائه هر راهکار ادم جسورتر میشه * "تئوری کردن راهکار ها بیشتر کتابی و غیر کاربردی هست "این کاری که ما میکنیم بایگانیه تئوریزه کردن نیست * یه اشکالی که تو قضاوت صنایع دفاعی ما دیده میشه، فکر میکنیم که فقط اونها هستن که کارایی پایینی دارند در حالی این اشکالات در تمام صنایع چه دولتی و خصوصی وجود دارد و یک درد ملی هست / بیشتر شرکت های ما از بحث مهندسی درست می نالن و تلاش ها هم بدلیل عدم ارتباط بین دو کف و دفتر مهندسی اکثرا ناقص هست * این اشکال رو بصورت واضح تر در ارتباط صنایع و دانشگاه ها می توان دید / تازه وضعیت صنایع دفاعی بسیار بهتر از وضع شرکت های دولتی هست / شرکت های خصوصی جدیدا با بحث دانش بنیان متحول شدن ولی هنوز مونده تا یک تفکر عمومی حاکم بشه * من مشکل رو بالاتر میبینم ما هیچ استراتژی درست و درمونی نداریم که توش این تاکتیکها دیده بشه معلوم نیست ما قراره خودرو ساز بشیم یا مونتاژ کار می خوایم قدرت منطقه ایی بشیم یا صرفا یه لولو خور خوره و... * همون بحث کپی کاری هم چابکی میخواد / چه عیبی داره چرخی که طراحی شده رو دوباره طراحی نکنیم و فقط روی گلوگاه های تولیدش کار کنیم / ولی مشکل اینه که مطالعات مقدماتی بسیار ضعیف انجام میشه و یه دفعه میریم رو مطالعات تفصیلی بدون افق دید و همین باعث میشه مهندسی ناکارامد بشه * این نقص در صنعت دفاعی ما بیشتر نمود دارد ، چون مستقیم مربوط هست به بحث امنیت . بطور خودکار هم با دیگران مقایسه میشود چون قبل از اقتصاد و فرهنگ و ... این امنیت هست که در هر سیستم سیاسی اولویت پیدا می کند باید قبول کنیم ساختار ما مشکل دارد ، تا زمانی که این را نپذیریم ، همین روند ادامه دارد * اینجوری مثال میزنم/ یک توپ دوتا دوربین داره دوربین کلی نگر و دوربین جزئی نگر و دقیق / این ها تکمیل هم هستن حالا مهندسی ما یا اصلا از دوربین استفاده نمیکنه و یا فقط از دوربین جزئی نگر استفاده میکنه * مشکل اینجاست اقایون فک میکنم با چیفتن و تی72 و ژ3 و کلاش و توپخانه قدیمی میشه نیروی زمینی ساخت هر موقع گفتن در این بهش ضعف داریم اون موقعه قدم اول رو برداشتن * ساختار درست ارائه کردیم که انتظار داشته باشیم ساختار تغییر بکنه / همین الان از خیلی مدیران شرکت ها و دفاتر مهندسی در مورد بازخورد از کف و برطرف کردن نیاز میدان عملیاتی نظر خواهی کن / اکثرا نمیتونن همراه با نیروی کف باشن * کشور در سطح کلان دچار روزمرگی شده و برنامه بلند مدت نداره علاف هست نمیدونم چرا؟ منتظر چی هستند؟ * سعی نکردیم از تجربه دیگران استفاده کنیم ، میلیاردها صفحه از تجربه دیگران هست ، کسی سعی کرده این تجربه ها را در کشور مستند کند؟؟!! می ترسیم از اینکه این تجربه ها را بررسی کنیم ، چون عملکرد خودمون در سالهای گذشته زیر سئوال می رود * به معنای واقعی یک کشور عقب نگه داشته شده ایم امیورام برای آزاد سازی فنر پیشرفت کشور که خیلی وقته فشرده شده دیر نشه و بجای اینکه این فنر پیشرفت جهش کنه تو خودش خرد بشه * همین الان هر کدوم از ما ها رو بذارن مدیر کلان، به نظرتون ایا بهتر از این اقایون عمل می کنیم؟ خیر / چرا؟؟ / چون هر مدیر کلان علاوه بر داشتن حداقل های درک باید مشاور درست داشته باشه که این مشاور درست از دل اندیشکده ها و دفاتر طراحی بیرون میاد و این یک ضعف برای ما هست / خب حالا چرا این اندیشکده ها بوجود نمیاد ، چون میگن پول نداریم صرفه ندارد ، حق هم دارند سیستم هایی که قبلا ایجاد کردن خیلی جامد و کند بودن / در حالی که اندیشکده مثل درخت هست باید درست بار بیاد و رشد کنه ، به قول معروف از کف بازار رشدش بدیم * پس تغییر در سطح بالا نیاز داره یه چیزی تو مایه های انقلاب صنعتی ولی جناب mr9نظرشون اینه که این احساس نیاز باید از پایین به بالا منتقل بشه * همین اصلاح ارشیو میلیتاری نتیجه بررسی حداقل 4-5 انجمن غیر فارسی هست و از تجربیات انها استفاده شده .. این یعنی احساس نیاز اول ایجاد شده ، بعد تجربه دیگران بررسی شد و درنهایت در دست اجراست * هنوز احساس نیاز در بدنه نیروهای مسلح به ایجاد تغییر دیده نشده ... چون دیده نشده ، نتیجه می گیریم که دوستان معتقدند مسیرشون درست هست .. که بخشی از این مسیر طبق چیزی که داریم می بینیم ، به شکل جدی اشتباه هست * متاسفانه تو ایران خیلی از کارها تا اجبار نباشه انجام نمیشه شما ببینید اگر کرونا نمیبود عمرا آموزش پرورش حاظر میشد که شاد راه بیافته و کلاس مجازی برقرار بخشه موضوعی که سالها تو کشورهای دیگه بوده الان سالهاست که همه اهمیت بهینه سازی مصرف آب یا انرزی را میدانند جز گران کردن کاری شده ؟؟ * حالا سئوال این هست .. چرا علیرغم این موارد ، باز هم همه چیز در تئوری متوقف شده و بصورت عملی کسی کاری نمی کند ؟ چون وقتی وارد عمل بشید ، باید از خودتون هزینه بدید بلحاظ معنوی ، معبر را باز کنید تا مسیر عبور دیگران تسهیل بشود ، آدم این کار انگشت شمار هست * فاصله کف میدان تا مدیریت برعکس کشورهای دیگه نجومیه * این جمله اخر شما تمام سد فکری در مهندسان ما هست / دنبال یک دفتر قشنگ می گردن در حالی که کار بیرون هست وسط خاک و بلا * همین میلیتاری را رصد کنید ... چند نفر وسط میدان هستند ؟؟؟ * برای یک کار خاص چندین اداره. مدیر کل. مدیر کل استان. انواع معاونهتا تا وزرات خانه و ....کلا بحث چابکی و تغییر و انگیزه از کف میدان تا راس مرکز تصمیم سازی و تصمیم گیری از بین میره با تشکر از دوستان از بحث @Crash @arjmandi @MR9 @Overdose
  2. 2 پسندیده شده
    ماکت یاسین احتمالا نمونه ارسال شده به نمایشگاه ماکس 2021 پی نوشت : عجالتا کیفیت خیلی خوبی دارد این ماکت ، بخصوص جزییات پنل آلات پروازی خدمه
  3. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «انقلاب دوم ایدئولوژیک منافقین موسوم به انقلاب مریم» اختصاص داد. انقلاب ایدئولوژیک مسعود و مریم آغاز یک پایان (بخش اول) روز 19 اسفند 1363 خبر ازدواج غيرمترقبه نفر اول سازمان مجاهدین خلق (رجوى) با همسر فرد دوم سازمان (ابريشمچى) اعلام شد و توجه بسيارى را به اين حادثه معطوف ساخت. در پى «استقرار تشكيلات در فرانسه» ، «شكست‌هاى مستمر استراتژى‏‌هاى رهبرى سازمان» و «تناقض بين تفكرات و عملكرد انحرافى و غلط مركزيت [چه ايدئولوژيك و چه تشكيلات سياسى - استراتژيك] با اصول و ضوابط و معيارهاى سازمان» ، كه در «شكست‌‏ها و بن ‏بست‌‏ها» ، «عدم كارآيى لازم سيستم تشكيلاتى» ، «رشد انتقادات و اعتراضات و كناره‌‏گيرى سطوح مختلف سازمانى» عينيّت مى‌‏يافت، انشعاب و فروپاشى تشكيلاتى را در آينده ‏اى نه چندان دور، در چشم‏ انداز قرار داده بود. مریم قجر عضدانلو [مشهور به مریم رجوی] ؛ در کانون این تحول سازمان مجاهدین قرار دارد که سرمنشاء تمامی مشکلات و انحرافات اخلاقی بعدی نیز از این سرچشمه می گیرد. در تاریخ 19 اسفند 1363 اعلان ازدواج غیر مترقبه و حیرت انگیز «نفر اول سازمان» مسعود رجوی با «همسر فرد دوم سازمان» مهدی ابریشمچی ؛ توجه بسیاری را به این حادثه غیر اجتماعی و غیر عرفی معطوف ساخت! برای درک بهتر این جنایت تاریخی، باید ابتدا به شخصیت و بیوگرافی مردی پرداخت که زنی را مجبور کرد از همسر خود [علیرغم داشتن یک دختر کوچک 3 ساله] طلاق گرفته و بدون رعایت مسائل شرعی به عقد مرد دیگری (خودش) در آید!! مسعود رجوی در یک نگاه مسعود رجوی (زاده ۱۳۲۷ در طبس)، از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق در دهه آخر حکومت پهلوی و رهبر سازمان و مسئول شورای ملی مقاومت ایران است. وی فارغ‌التحصیل حقوق سیاسی از دانشگاه تهران است. در سال ۱۳۴۶ به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد و در شهریور ۱۳۵۰ توسط ساواک در تهران دستگیر شد و به دلایل مشکوکی [همکاری با ساواک] از اعدام جَست و همزمان با اوجگیری انقلاب ضد نظام سلطنتی در سی‌ام دی‌ماه ۱۳۵۷ به همراه آخرین گروه از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد. مسعود رجوی از اعدام جان بدر برد درحالی که مدارک گسترده و وسیعی در اینترنت از خیانت های وی در حق دوستانش و همکاری گسترده با ساواک موجود است. مسعود رجوی زندان را با خیانت سپری کرد و پس از آزادی با اشرف ربیعی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج هم یک پسر به نام محمد رجوی یا همان مصطفی رجوی شد! شرایط که سخت شد و رویاروئی ها با قدرت حاکم آغاز شد، مسعود رجوی در یک فرصت طلبی دیگر با بنی صدر رئیس جمهور وقت ، از کشور فرارکرد! بعدها اشرف ربیعی به همراه موسی خیابانی و چندین نفر دیگر در یک خانه تیمی محاصره و کشته شدند. از آن خانه یک کودک زنده ماند و او کسی نبود جز مصطفی رجوی که بعدها به خارج رفته و پس از بزرگ شدن ، در نوجوانی به پادگان اشرف برده شد و مجاهد خلق شد ، اما دیری نپائید که او هم فرقه را ترک کرده و به یکی از منتقدان پدرش تبدیل شد! مسعود رجوی بعد از مرگ اشرف در پاریس بلافاصله با فیروزه بنی صدر دختر ابوالحسن بنی صدر ازدواج کرد! طولی نکشید که بنی صدر و دخترش به ماهیت پلید و فرصت طلبانه مسعود رجوی پی بردند و فیروزه از مسعود رجوی طلاق گرفت و «پدر و دختر» از مسعود اعلام برائت کردند. قبل از جدائی فیروزه و مسعود رجوی ، سایه یک زن بر زندگی مسعود سایه انداخته بود! مریم قجر عضدانلو، زنی بود که پس از خروج از کشور از مسیر ترکیه ؛ به رئیس دفتری مسعود رجوی انتخاب شده بود. فیروزه قبل از طلاق به روابط پنهانی مریم و مسعود و روابط نامشروع آن دو پی برده بود و یکی از علل طلاق فیروزه ، این روابط پنهانی شوهرش با یک زن متاهل بود! همسران رجوی اشرف ربیعی (1360 – 1330) : متولد تهران و همسر اکبر نبوی نوری بود [که در سال 1355 در درگیری با ساواک کشته شده بود]. اشرف ربیعی در تیرماه 1358 به عقد مسعود رجوی درآمد و مصطفی ثمره ی این ازدواج بود. فیروزه ی بنی صدر( 1344 ) : دختر 17 ساله بنی صدر بود که پس از مرگ اشرف ربیعی همسر اول مسعود ، در سال 1361 با مسعود رجوی ازدواج کرد. مریم قجر عضدانلو(1332) : در سن 30 سالگی ، در حالیکه همسر مهدی ابریشمچی از اعضای ارشد سازمان بود و حاصل ازدواج آنان دختری به نام اشرف بود، از مهدی طلاق و به عقد مسعود رجوی درآمد! مریم قجر عضدانلو ، تنها چند روز بعد از طلاق خودش از ابریشمچی و طلاق فیروزه از رجوی ؛ به عقد مسعود رجوی درآمد! طرح انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی که در واقع بنیان «کیش شخصیت مسعود رجوی» می باشد، از همین زمان و در پاریس پی ریزی شد. مهمترین رکن این انقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک به همسری گرفتن زن مهدی ابریشمچی یعنی مریم قجر عضدانلو، بود؛ پیش از این که مدت زمان شرعی طلاق او از همسر سابقش سپری شود. سابقه رسمی ماجرا مسعود رجوى در تاريخ 1363/11/7 طى اطلاعيه ‏اى مريم قجر عضدانلو [همسر مهدى ابريشمچى] را به عنوان همرديف مسئول اول سازمان معرفى نمود. وى در اين اطلاعيه تلويحاً تغييرات تشكيلاتى آينده را متذكر شد: در تاريخ 1363/12/19 از سوى دفتر سياسى و كميته مركزى سازمان اطلاعيه ‏اى مبنى بر اعلام تصميم «ازدواج فرخنده توحيدى و انقلابى مسعود و مريم» صادر گرديد. در بخشى از اين اطلاعيه درباره همسر جديد رهبرى سازمان آمده است: شوراى مركزى سازمان نيز در بيانيه مفصلى تأكيد كرد كه مصطفی ، پسر اشرف ربیعی ؛ خیلی زود از منافقین جدا شد و به منتقد جدی رجوی بدل گشت در توجيه اين ماجرا همچنين اعلام شد كه پس از اعلام همرديفى مريم قجر عضدانلو با مسئول اول سازمان، على زركش و محمود عطايى، از كادرهاى شماره 2 و 3 نظامى سازمان طى دو نامه بر ضرورت وحدت فيزيكى (جسمانى) رهبرى نوين تأكيد كرده بودند. در اين نامه‏ ها اين‏طور استدلال شده بود: در تاريخ 27 اسفند 63 توسط راديوى سازمان، خبر ازدواج مسعود رجوى با مريم قجر همراه با تعريف و توصيف‏هاى بسيار و با تعابيرى چون «دستاورد عظيم شگرف ايدئولوژيكى و ايثار و از خودگذشتگى» پخش گرديد. اين در حالى بود كه اين راديو، طى اطلاعيه ‏اى تاريخ طلاق مريم قجر عضدانلو از همسرش مهدى ابريشمچى را 25 اسفند 63 اعلام نمود. در قسمت ديگرى از اطلاعيه شوراى مركزى سازمان چنين آمده بود: درباره مهدى ابريشمچى راست : ابریشمچی و مینا خیابانی / چپ : مهدی ابریشمچی ، مریم قجر ، مینا خیابانی و اشرف دختر ابریشمچی و مریم قجر سبحانى از جداشدگان سازمان درباره مهدى ابريشمچى چنين نوشته است: « ....مهدى ابريشمچى با نام‏هاى تشكيلاتى اسد و شريف از اعضاى قديمى و اوليه سازمان مجاهدين خلق مى ‏باشد كه در زمان شاه مدتى را در زندان‏هاى مشهد و اوين تهران در حبس بوده است. بعد از 22 بهمن 1357 مهدى ابريشمچى يكى از چند مسئول اصلى و ارشد سازمان مجاهدين خلق محسوب مى‏ شد كه در مصاحبه‏ هاى مطبوعاتى و سخنرانى ‏ها و ميتينگ‏ هاى عمومى سازمان شركت مى‏ كرد. پدر مهدى ابريشمچى از كارخانه ‏داران تهران بود و به لحاظ اقتصادى وضعيت بسيار خوبى داشتند. وى بعد از انقلاب با مريم عضدانلو ازدواج كرد و داراى دخترى به نام اشرف مى ‏باشند. هنگامى كه اشرف 6 الى 7 ساله بود، من در ستاد روابط خارجى سازمان در عراق وى را از نزديك مى‏ ديدم، وى جمعه ‏ها به محل كار پدرش مى ‏آمد. واقعا تناقض و درد و رنج طلاق و جدايى پدر و مادرش از يكديگر را به راحتى مى ‏توانستى در چهره اين دختر مثل صدها دختر و پسر كوچك اعضا و مسئولين سازمان ببينى.... از نكات جالب و تاريخى سازمان مجاهدين كه بايد به طور جداگانه بر روى آن بحث كرد، اطلاعيه سياسى و نظامى سازمان در 28 خرداد 1360 مى ‏باشد كه سازمان دليل شروع «مبارزه مسلحانه» را «حمله چماقداران به خانه پدرى برادر مجاهد مهدى ابريشمچى» اعلام مى‏ كند و تصريح مى ‏كند كه از اين پس از اعضاى خود مسلحانه دفاع خواهد كرد كه نشان دهنده يك طرح از پيش برنامه‏ ريزى شده براى 30 خرداد 1360 بوده است. [البته در شرايط كنونى سازمان به هيچ عنوان نمى‏ خواهد اطلاعيه 28 خرداد 1360 كه به شروع عمليات مسلحانه اشاره مى‏ كند، در دسترس اعضا و هواداران سازمان قرار بگيرد] . طارق عزیز - صدام حسین - رجوی - ابریشمچی در یک قاب ابريشمچى و همسرش مريم عضدانلو بعد از 30 خرداد 1360 به پاريس رفتند و بعد از مطرح شدن «انقلاب ايدئولوژيك» در سال 1364، وى و مريم عضدانلو به دستور سازمان و مسعود رجوى از يكديگر طلاق گرفتند. مريم به عقد مسعود رجوى درآمد و مهدى ابريشمچى نيز با مينا خيابانى [خواهر كوچكتر موسى خيابانى] ازدواج كرد [در تاريخ 1364/1/15]. مينا خيابانى 17 سال از مهدى ابريشمچى كوچكتر بود و ازدواج اول مينا خيابانى نيز محسوب مى ‏شد. مهدى ابريشمچى هنگام رفتن رجوى به عراق، همراه وى بود و در تمامى ملاقات‏هاى صدام حسين ديكتاتور سرنگون شده عراق با مسعود رجوى، حضور و مشاركت فعال داشته است. وى در بغداد مسئول روابط سازمان با عراق شد و كليه حمايت‏هاى مالى و تداركاتى و تسليحاتى صدام حسين به سازمان از طريق وى صورت مى‏ گرفت. ضمنا وى رييس كميسيون صلح!! شوراى ملى مقاومت نيز بود كه به اصطلاح قرار بود بين صدام حسين و ايران صلح برقرار كند. جالب اين است كه هنوز اين كميسيون صلح!! بعد از سرنگونى صدام حسين در شوراى ملى مقاومت وجود دارد و رياست آن كماكان با مهدى ابريشمچى است. مشخص نيست مسعود رجوى بعد از صدام حسين با چه كسى مى ‏خواهد تئورى مضحك «صلح، طناب‏ دار رژيم» [نظام] را دنبال كند؟ ابريشمچى قبل از سرنگونى رژيم صدام حسين به همراه 250 الى 300 تن از مسئولين مورد اعتماد رجوى به پاريس آمد. وى در 17 ژوئن 2003 توسط پليس فرانسه به همراه مريم رجوی و 160 تن ديگر از اعضا و مسئولين سازمان دستگير و سپس با قيد ضمانت تا تشكيل دادگاه از زندان آزاد شد....» ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ان شاء الله در پست بعدی ، به ادامه انقلاب دوم ایدئولوژیک سازمان منافقین (موسوم به انقلاب مریم) خواهیم پرداخت. .
  4. 2 پسندیده شده
    به نام خدا ایالات متحده از برنامه استخراج عناصر کمیاب از منابع داخلی برای پایان دادن وابستگی به چین رونمایی کرد DARPA از برنامه خود برای استخراج عناصر کمیاب زمینی (RRE) از منابع داخلی با استفاده از میکروب ها در پروسه ای به نام "استخراج زیستی" رونمایی کرد. موفقیت این برنامه وابستگی ایالات متحده به چین را که بزرگترین تامین کننده RRE های این کشور است از بین می برد. هدف برنامه دارپا با نام "میکروب های محیطی به عنوان یک منبع مهندسی زیستی" (EMBER)، پیشرفت در حوزه مهندسی میکروبی و بیومولکولی است تا استراتژی جدا و خالص سازی REE ها با استفاده از منابع داخلی در حال توسعه است. REE ها گروهی از 17 فلز مشابه است که ماده حیاتی برای بسیاری از سامانه های دفاعی مانند لیزر ها، سلاح های هدایت دقیق، آهنربا برای موتور ها و بسیاری از دستگاه های دیگر محسوب می شوند. با اینکه ایالات متحده به اندازه کافی منابع داخلی REE را دراختیار دارد اما زنجیره تامین آن به دلیل وابستگی به نهاد های خارجی برای جدا و خالص سازی این عناصر، آسیب پذیر است. چین که بزرگترین تامین کننده RRE های ایالات متحده است، بارها در پاسخ به تحریم های آمریکا علیه شرکت های چینی، تهدید به قطع عرضه خود به شرکت های دفاعی ایالات متحده کرده است. لیندا کریسی، مدیر برنامه EMBER در اینباره گفت: "هدف برنامه EMBER، پر کردن شکاف حیاتی موجود در زنجیره تامین وزارت دفاع است. این برنامه از روش های مهندسی زیستی ارگانیزم ها/بیومولکول ها برای خالص سازی REE استفاده می کند، سپس آن ها را به ماژول های استخراج زیستی (جاذب زیستی، فیلتراسیون زیستی و ...) تبدیل می کند که می توانند با عناصر REE داخلی یکپارچه شوند." این برنامه 4 ساله، 2 حوزه حیاتی (TA) را پوشش می دهد و به 3 فاز تقسیم می شود. هدف TA1 "مهندسی زیستی برای استفاده از REE ها" ساخت پلتفرمی برای مهندسی ارگانیزم ها یا بیومولکول ها برای فعال سازی پیوند های REE ها در شرایط سخت است. TA2 "استخراج زیستی REE" روی توسعه و آزمایش روند استخراج زیستی برای خالص سازی REE های خاص از منابع واقعی است. در طول فاز 1، تلاش ها روی توسعه میکروارگانیزم ها و بیومولکول ها مورد نیاز برای استفاده در جداسازی REE ها متمرکز می شود. کاری چالش برانگیز به دلیل شباهت شیمیایی REE ها. در فاز 2، کار بر روی ارتقا بازده و مقیاس جداسازی REE از منابع انجام می شود. فاز 3، مربوط به تکمیل مقیاس پایلوت طرح استخراج زیستی REE است. کریسی اضافه کرد: "هدف EMBER ایجاد چندیدن توانایی، مانند جداکردن عناصر از ترکیب REE ها، تبدیل اکسید/نمک REE برای تسهیل ساخت فرم های آماده تولید، سنجش های جدید برای تجزیه و تحلیل توان بالای سلول های حاوی REE و مولکول های زیستی است." منبع
  5. 1 پسندیده شده
    با توجه به تحولات اخیر عراق و پیشروی های اخیر داعش در نبود تحرک نیروی هوائی عراق ، در تاپیک های مختلفی در خصوص نیروی هوائی عراق بطور پراکنده صحبت شده است. با توجه به جذابیت بحث برای دوستان تصمیم گرفتم تا در این تاپیک در خصوص نیروی هوائی عراق از گذشته تا بحال مطالبی رو قرار بدم. امیدوارم که مورد استقبال دوستان قرار بگیره مقدمه - نیروی هوائی عراق (به عربی: القوه الجویه العراقیه) یکی از سه بخش محوری ارتش عراق می باشد که زیر نظر ستاد کل ارتش عراق فعالیت میکند و طبق اساسنامه تأسیس آن مسئولیت حفاظت از مرزهای عراق و نیز نظارت و مراقبت بر دارائی های ملی و بین المللی کشور عراق را بر عهده دارد. تاریخچه: سابقه تشکیل این نیرو توسط ارتش بریتانیا به سال 1927 بر میگردد. در واقع بریتانیا پس از جنگ جهانی اول و شکست عثمانی از متفقین ، این نیروی هوائی (و کلا ارتش رزمی عراق) را به عنوان بخشی از نیروهای تحت امر و قیمومیت نیروی هوائی سلطنتی بریتانیا (رویال ایر فورس) ؛ با هدف ایجاد اهرم کنترل در مقابل نیروی هوائی امپراطوری عثمانی تشکیل داده بود و اولین خلبانان این نیرو را نیز خلبانان سابق ارتش عثمانی تشکیل میدادند که توسط ارتش بریتانیا اجیر شده بودند. البته بتدریج این خلبانان با خلبانان بومی عراقی جایگزین شدند. در واقع اولین روز نیروی هوائی عراق را میتوان روز 22 آوریل 1931 نامید که برای اولین بار 5 خلبان نیروی هوائی عراق از کالج هوانوردی سلطنتی بریتانیا فارغ التحصیل شدند و با هواپیماهای Breda (ساخت انگلیس) و کمی بعدتر با هواپیماهای بمب افکن SM-79 ایتالیائی از پایگاه هوائی بغداد به پرواز در آمدند. در سالهای پس از استقلال عراق، نیروی هوائی این کشور همچنان وابسته به نیروی هوائی سلطنتی بریتانیا بود تا اینکه به تدریج سال 1937 با رسیدن تعداد خلبانان این نیرو به 127 نفر اولین گام مهم در توسعه و تثبیت این نیرو برداشته شد. واما نیروی هوائی امروز عراق: بعد از سقوط صدام و اشغال عراق توسط آمریکا (و هم پیمانان اش در غرب) ، تمامی نیروهای نظامی این کشور (از جمله نیروی هوائی ارتش عراق) منحل شدند. بعد از روی کار آمدن دولت جدید این کشور، اراده ای برای تشکیل مجدد این نیرو شکل گرفت و دولت عراق شروع به سفارش خرید تعداد زیادی از انواع مختلف هواگردها (هواپیما، هلیکوپتر و پهپاد) نمود که در ادامه به این خریدها بصورت فهرست وار می پردازم: جنگنده/ بمب افکن F-16 فالکون: ارتش عراق در اولین خرید جت های جنگنده خود ؛ خرید 30 فروند جنگنده F-16 (C Block 52) و 6 فروند هواپیمای دوسرنشینه آموزشی F-16 (D Block 52) را بر اساس "قرارداد امنیتی بغداد- واشنگتن" به کشور آمریکا سفارش داده است که تاکنون فقط یک فروند هواپیمای آموزشی تحویل کشور عراق شده است. * * * جنگنده پشتیبانی نزدیک SU-25 فراگ فوت: بعد از تصرف مناطق بسیاری از کشور عراق و با توجه به عدم تحویل فالکون ها به ارتش عراق ، نوری المالکی نخست وزیر اقدام به سفارش برای خرید 12 فروند هواپیمای سوخو 25 از کشور روسیه نمود که این هواپیماها به تدریج (ولی بسیار سریع) در حال تحویل به ارتش عراق میباشند. منابع غیر رسمی ایرانی ، عراقی و مخالفین از حضور هواپیماهای سوخو 25 ایرانی در عراق هم سخن گفته اند. ارتش عراق و سپاه پاسداران در خصوص این موضوع سکوت کرده اند. * * * جنگنده بمب افکن SU-20 و SU-22 فیتر: ویکیپدیا و همچنین منابع نزدیک به سعودی ها از تحویل 88 فروند جنگنده بمب افکن های سوخو 20/22 به ارتش عراق (توسط ایران و روسیه) هم خبر داده که هنوز توسط هیچ منبع رسمی تائید نشده و هنوز هیچ تصویر عملیاتی هم از این جنگنده ها در عراق دیده نشده است. * * * هواپیمای آموزشی Cessna 208 کاراوان: ارتش عراق دارای 5 فروند هواپیما آموزشی سسنا 208 هست که سه فروند اونها با تغییر کاربری مجهز به موشک های هلفایر شدند و تا قبل از ورود سوخو 25 ها به کشور عراق عملا همین سه فروند بار تمامی حملات هوائی به داعش رو به دوش میکشیدند. * * * هواپیمای آموزشی Cessna 172 اسکای هاوک: ارتش عراق در حال حاضر دارای 18 فروند از این هواپیماهاست * * * هواپیمای آموزشی/ تهاجم سبک Beechcraft T-6 تکسان II : ارتش عراق این هواپیما رو در دو مدل سفارش داده است. مدل T-6A (آموزشی) که از 20 فروند سفارش شده تاکنون 15 فروند رو تحویل گرفتند مدل AT-6C (تهاجم سبک) که از این مدل 24 فروند سفارش داده اند ولی هنوز هیچکدام را تحویل نگرفته اند. * * * هواپیمای آموزشی / تهاجم سبک Super Mushshak سوپر موشک : ارتش عراق از این هواپیمای پاکستانی 20 فروند سفارش داده که هنوز هیچی تحویل نگرفته است. * * * هواپیمای آموزشی / تهاجمی Lasta 95 : ارتش عراق تمامی 20 فروند سفارش داده از این هواپیما رو از صربستان تحویل گرفتند. * * * جت آموزشی/ پشتیبانی سبک L-159 آلکا : ارتش عراق این جت آموزشی رو که نمونه پیشرفته و به روز شده L-39 آلباتروس هست ، به تعداد 12 فروند به جمهوری چک سفارش داده. ولی هنوز هواپیمائی تحویل نگرفته است. * * * جت آموزشی/ تهاجمی KIA T-50 گلدن ایگل: نیروی هوائی عر اق 24 فروند از این جت های فوق مدرن رو به کشور کره جنوبی سفارش داده که هنوز توی صف ساخت هستن و چیزی تحویل عراق نشده. * * * =========================================== انشاءالله سعی میکنم که در پستهای بعدی در خصوص مابقی هواگردهای ارتش عراق (سایر هواپیماها ، پهپادها و هلیکوپترها) هم اطلاعاتی بگذارم. اگر دوستان موافق بودند به مابقی تاریخچه نیروی هوائی عراق (حد فاصل گذشته های دور تا الان) هم در پست های بعدی همین تاپیک می پردازم. لطفا عکسهای این تاپیک توسط دوستان مدیر، به گالری منتقل شوند /// عکسها منتقل شدند cheka
  6. 1 پسندیده شده
    تکمیل چرخه مدیریت صحنه نبرد برای نیروی هوایی ارتش ایالات متحده نمایش آزمایشهای بخش پروازی سامانه فرماندهی رزم یکپارچه دفاع موشکی و هوایی در محیط جنگ الکترونیک مشترک براساس آخرین خبرهای منتشر شده ، ارتش ایالات متحده ،آزمایشهای تکمیلی خود را با استفاده از سامانه فرماندهی رزم یکپارچه دفاع موشکی و هوایی ( IBCS) به نمایش گذاشت که در جریان آن ، یک تیر موشک کروز در محیط اشباع شده از جنگ الکترونیک بسیار سنگین ، مورد هدف قرار گرفت . این آزمایش که در میدان تیر وایت سندز در نیومکزیکو بوقوع پیوست ، شامل ادغام دو سیستم IBCS و همچنین سامانه راداری زمین و هواپایه وظیفه محور AN/TPS-80 محصول نورثروپ- گرومن بود . این آزمایش پروازی ، برای نخستین بار ، شامل یک تست زنده برای نمایش قابلیتهای مشترک مدیریت مسیریابی (JTMC) که پل ارتباطی میان شبکه IBCS و قابلیتهای درگیری مشترک نیروی دریایی (CEC) بحساب می آید ، بود که امکان به اشتراک گذاری داده های رادارهای وظیفه محور زمین./ هواپایه (G/ATOR) را در سیستم آتش یکپارچه IBCS را با هدف ایجاد یک شبکه یکپارچه کنترل آتش را فراهم می نماید . سامانه راداری زمین و هواپایه وظیفه محور AN/TPS-80 این آزمایش که با پشتیبانی لاکهید مارتین صورت پذیرفت ، شامل پرواز دو فروند جنگنده اف-35 بود که این شبکه با حسگرهای نصب شده بر روی این هواگرد رزمی مرتبط شده تا مسیریابی و انهدام با سهولت بیشتری صورت گیرد . کریستین هاربیسون ، جانشین مدیرکل و مدیر بخش سامانه های رزمی و آمادگی ماموریت نورثروپ گرومن در این زمینه می گوید : " ادغام سامانه های موجود دراین شبکه ها و استفاده از حسگرهای مختلف در فرکانس های متفاوت ، فرماندهی رزم یکپارچه دفاع موشکی و هوایی را قادرمی سازد تا یک تصور واضح از میدان نبرد در اختیار فرمانده میدان قرار گیرد . با فعال کردن شبکه عملیات مشترک ، IBCS می تواند در سنگین ترین محیطهای رزم الکترونیک عمل کند و این بدان معناست که کاربران این سامانه می توانند بخوبی تهدید را شناسایی ، رهگیری و منهدم نمایند " در این آزمایش ، دو تیر موشک کروز شلیک شد که یکی ماموریت برهم زدن و اخلال در عملکرد رادار و دیگری بعنوان موشک اصلی برای ایفای نقش مهمات انهدامی را بر عهده داشت . متقابلا ، خدمه سامانه های مدافع ، از این قابلیت جدید برای ردگیری تمامی موشکهای کروز شلیک شده ، تشخیص درست موشک کروز با ماموریت انهدامی و ارسال داده های درست به سامانه دفاع هوایی پاتریوت استفاده نمودند . در یکی از آخرین آزمایشهای صورت گرفته ، یک مجموعه رادار از سپاه تفنگداران ، دو رادار سنتنیل نیروی زمینی ، یک آتشبار پاتریوت و رادار سازمانی و درنهایت دوفروند اف-35 شرکت نموده بودند . درواقع ، این آزمایش ، هشتمین تست از یک برنامه بزرگتر بود که می بایست عملکرد سامانه IBCS را مورد تایید قرار می داد و روند فوق تا پاییز 2021 ادامه خواهد یافت . تا درنهایت آمادگی آن برای وزارت دفاع و ارتش مسجل گردد . شرکت تسلیحاتی نورثروپ- گرومن ، یکی از مجموعه های پیشگام برای تولید سامانه های IBCS بشمار می رود و محصول آن نیز بدلیل ساختار انعطاف پذیر و مدولار که قابلیت اتصال به تمامی سامانه های استاندارد ارتش ، نیروی دریایی و هوایی را دارد ، یک مدعی جدی برای کنترل فضای نبرد در آینده محسوب می گردد . بکارگیری IBCS بدلیل کارآمدی قابل توجه ، برای 4 نیروی ارتش ایالات متحده مقرون به صرفه ترین سامانه در دسترس خواهد بود ، چرا که می توان از آن بر علیه جتهای رزمی نسل4 و 5 ، بدون سرنشین های تهاجمی و سایر تهدیدها استفاده نمود . امروز شرکت نورثروپ – گرومن ، با بیشتر از 90 هزار کارمند ، یکی از شرکتهای اصلی تولید کننده لبه فناوری نظامی بشمار می آید . به سفارش جناب @Crash پی نوشت : 1- بن پایه 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  7. 1 پسندیده شده
    در خاطرات آزادگان سرفراز آمده است که بعد از پذیرش قطعنامه و شروع به تبادل اسرا یک روز ابریشمچی به اردوگاه اسرای ایرانی آمد و از آنها دعوت کرد به منافقین بپیوندند و در عراق بمانند ناگهان از صف اسرا دو نفر جدا شدند و به طرف ابریشمچی حرکت کردند همهمه در اردوگاه شروع شد و همه نگران شدند از آن طرف منافقین خوشحال از جذب اسرا بودند تا این دو نفر به ابریشمچی رسیدند و او را زیر مشت و لگد گرفتند تا منافقین و عراقی ها به خودشان آمدند و مانع شدند ابریشمچی کتک مفصلی خورد
  8. 1 پسندیده شده
    نمای دیگر از جنگنده جدید تک موتوره سوخو
  9. 1 پسندیده شده
    بسم ا... در ارتباط با شناسه معرفی یا به اصطلاح code name یا reporting name ، نخست اینکه سیستم نام گذاری در ایالات متحده که بطور طبیعی اروپا هم از آن تبعیت می کند ، یک فرآیند وقت گیر و بشدت مبتنی بر کاغذبازی های اداری هست و معمولا حساسیت های زیادی برای انتخاب آن وجود دارد . بعنوان مثال برای انتخاب یک لقب برای بمب افکن بی-1 ، واژه های بسیاری پیشنهاد شد از اکسکالیبور تا بونز ( استخوان ) ولی در نهایت امروز از لقب لنسر (نیزه انداز ) برای آن استفاده می کنند .شرح این قضیه مفصل هست با این حال انتخاب این لقب برای هواگرد رزمی جدید روسی را میشود از 4 جهت بررسی کرد . 1- لقب چک میت یا کیش و مات را عجالتا میشود با واژه ترمیناتور ( پایان دهنده ) معادل قرار داد که البته این واژه را سیستم نامگذاری آمریکایی برای جنگنده ناکام سوخو-37 انتخاب کرده بود . 2- در دوران جنگ سرد ، کد گذاری ناتو برای جتهای روسی معمولا با توجه به نقش آنها صورت می گرفت ، بطور مثال برای جنگنده ها از حرف F ( مثل فلاگون ، فاکس بت ، فاکس هاوند ، فرسکو و ... ) استفاده می شد و برای بمب افکن ها از حرف B ( مثل بیگل ، بیسون ، بک فایر ، بلایندر و .... ) 3- اما لقب Screamer در نوع خودش جالب هست ... در سیستم کد گذاری غربی ، بطور معمول از حرف S برای نامگذاری هواگردهای ضربتی (Strike fighter ) استفاده می کنندکه معمولا یک هواگرد چند ماموریته هست (در برخی مواقع هم بصورت تخصصی آن را attack aircraft هم می نامند ) . با توجه به این مساله ، انتخاب لقب Screamer شاید نشان دهنده ماموریت اصلی این هواگرد یعنی تهاجم زمینی آن باشد ، ضمن اینکه قابلیت رزم هوابه هوا هم خواهد داشت . 4- اما انتخاب Screamer را اگر بصورت "جیغو" یا "جیغ زن" حساب کنیم ، یک شیطنت رسانه ای از سمت غربی هاست با این استدلال که هواگرد جدید روسها را بیشتر یک خودنمایی و پروپاگاندا که فقط با تبلیغات رسانه ای معادل اف-35 گرفته شده حساب کردند . درو اقع انتخاب این لقب ، یک نوع تحقیر طرف مقابل (روسها ) هست که هواگرد جدید ، به اصطلاح "عددی " نیست ..
  10. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «پناه بردن به آغوش کشورهای بیگانه و عموما متخاصم با ملت ایران» اختصاص داد. فرانسه ؛ اولین کشور در حمایت علنی از منافقین (بخش دوم) (نگاهی به پیوندهای گسترده خروس ها با دشمنان سرزمین شیرها) اقدامات تروریستی گروهک منافقین از ابتدای سال 1360 ( که موجب شهادت هزاران نفر از مردم بیگناه و غیر نظامی ایران و قریب به 200 نفر از مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی شد) ؛ از همان قدم های اول مورد حمایت کشورهای متخاصمی نظیر آمریکا ، رژیم صهیونیستی ، رژیم صدام و علی الخصوص فرانسه بود. مردم ایران پس از انقلاب اسلامی تا به امروز نه تنها خاطره خوشی از دولت های فرانسه ندارند، بلكه صدمات زیادی نیز از اقدامات فرانسوی ها در حمایت های بی حد وحصر از رژیم صدام در جنگ تحمیلی، پناه دادن به گروهك تروریستی منافقین، دادن خون های آلوده ، كارشكنی در توافقنامه هسته ای و چندین پرونده دیگر دارند. در مطلب ذیل به تعامل خوب پاریس با منافقین خواهیم پرداخت: توافق نامه صلح !!! امضای توافقنامه صلح و بیانیه مشترك بین رجوی و «طارق عزیز» معاون وقت نخست وزیر عراق در فرانسه موجبات رفتن جلادان دهه شصت [یا همان منافقین] به عراق را فراهم كرد و پاریس بر اثر فشار افكار عمومی در حمایت از تروریست‌ها، مجبور به انتقال منافقین به بغداد شد؛ هرچند كه همكاری‌های آنها تا به امروز ادامه دارد. با اتمام جنگ تحمیلی رژیم بعث صدام [علیه ایران] و سرخوردگی فراوان در اعضای سازمان كه می‌رفت تبدیل به بحران برای مسئولین شورای به اصطلاح مقاومت شود، سركرده های منافقین برای حفظ اندك نیروی خود و جذب حمایت‌ كشورهای خارجی «وارد فاز سیاسی» شدند و در یك اقدام غیرمنتظره مریم رجوی را به عنوان رئیس‌جمهور خودخوانده شورای باصطلاح مقاومت معرفی كردند. در واقع مأموریت اصلی مریم رجوی شروع رایزنی‌ها با كشورهای غربی - عربی برای حمایت‌های دوباره از سازمان از پا افتاده منافقین و در كنار آن فعال كردن ظرفیت ایرانی‌های خارج از كشور و تشویق آن‌ها به عضویت در این سازمان تروریستی بود. برای شروع فاز سیاسی مقصد منافقین جایی غیر از فرانسه نبود؛ در واقع جایگاه و امكانات آن‌ها در فرانسه تا حدی محفوظ مانده بود و آن‌ها اطمینان داشتند كه با ورود به فرانسه مشكلات كمتری برای انجام فعالیت‌های خود علیه ایران خواهند داشت. هر چند در آن ایام سازمان به حال احتضار افتاده بود و پس از دو سال حضور مریم و بخشی از نیروهای مطرح منافقین در فرانسه، گشایشی در كار رجوی‌ها برای گشودن پر و بال سیاسی حاصل نشد. در سال 2001 (1380) ، انگلیس سازمان مجاهدین را در لیست گروهك های تروریستی‌ قرار داد و فعالیت‌های آن را در لندن ممنوع كرد؛ البته این ممنوعیت شامل حال شورای سازمان و همچنین انتشار نشریه مجاهد نبود. همچنین پس از آن اتحادیه اروپا نیز منافقین را در لیست تروریستی خود قرارداد. در ادامه كار با سرنگونی صدام در عراق و بازگشت اعضای ارشد سازمان به پاریس، مریم رجوی و 165 نفر عناصر و سركرده های منافقین در سال 1382 توسط نیروهای امنیتی فرانسه بازداشت و در دادگاه‌ محاكمه شدند، اما پس از چندی با آزادی آن‌ها موافقت شد. در این برهه منافقین با لابی‌گری در سازمان های بین‌المللی به خصوص كنگره آمریكا زمینه خروج خود را از فهرست گروه‌های تروریستی فراهم كردند. در این زمینه در سال 2007 (1386) «دادگاه استراسبورگ» بالاترین مرجع قضائی اتحادیه اروپا منافقین را از فهرست گروهك‌های تروریستی خارج كرد و در سال 2009(1388) وزرای خارجه 27 كشور اتحادیه اروپا، در نشست بروكسل در رویكردی متناقض با ادعای مقابله با تروریسم، منافقین را از «فهرست سیاه سازمان‌های تروریستی اتحادیه اروپا» خارج كردند. نكته قابل تامل آن است كه فرانسه به عنوان اولین كشور غربی اعلام كرد كه حاضر است به «عناصر منافقین اردوگاه اشرف» پناهندگی سیاسی دهد و این اعلام آمادگی نشان داد كه مهد باصطلاح آزادی و حقوق‌بشر اروپا برای همیشه فرزندان تروریست خود را دوباره در آغوش می گیرد. «اور سور واز»، مقر سرفرماندهی منافقین در اروپا زمانی كه مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنی صدر در سال 1360 به فرانسه گریخت، یك خانه ویلایی كوچك كه محل زندگی «صالح رجوی» [برادر بزرگتر مسعود رجوی] در شهرك «اور سور واز» (Auvers-sur-Oise) در حومه [حدود 30 كیلومتری] پاریس پایتخت فرانسه بود، به مقر فعالیت های سركرده منافقین در خارج از ایران تبدیل شد. در سال 1382 كه پلیس ضد تروریسم فرانسه به این مقر حمله كرد، مریم رجوی با 165 نفر دیگر به همراه میلیون ها دلار نقد به اتهام پولشویی بازداشت شد. «قرارگاه اروپایی گروهك تروریستی منافقین» در نزدیكی شهرك حومه ای «اُور سور واز» در استان «سرژی» در كشور فرانسه از زمان پیدایش خود با تأیید دولت فرانسه، نقش مقر سرفرماندهی جنگ مسلحانه و اقدامات تروریستی این گروهك علیه مردم ایران را به اشكال مختلف ایفا كرده است. به دنبال شكست مرحله اول اقدامات تروریستی منافقین در داخل ایران در سال 1360 و فرار سركرده این گروهك از كشور به همراه ابوالحسن بنی صدر به فرانسه، منافقین از مقر «اور سور واز» ، خط اعزام تیم های تروریستی به خاک ایران را پی گیری می كردند و این تیم ها از طریق تلفن های اختصاصی از پاریس در داخل ایران هدایت و كنترل می شدند. این مقر محل استقرار فعلی مریم رجوی سركرده اجرایی منافقین می باشد و به همین دلیل در برابر پادگان «اشرف در عراق» به پادگان «مریم در فرانسه» مشهور است. به تدریج و در طول زمان تعدادی از ویلاهای مجاور آن [در كنار رودخانه اواز] از سوی منافقین خریداری و به این محل اضافه گردید و ساختمان های قدیمی خراب و بناهای جدید در این مكان احداث شد. دیوارهای این خانه هم روز به روز بالاتر رفت و سیم های خاردار بر فراز آنها پدیدار گشت تا اینكه نهایتا به یك دژ و پادگان نظامی تبدیل گردید. لازم به ذكر است كه با توجه به فوج ژاندارم های فرانسوی مستقر در پیرامون این پادگان كه حفاظت آن را به عهده دارند، این دیوارهای بلند و سیم های خاردار بر فراز آنها نه برای ممانعت از ورود افراد غریبه به داخل آن، بلكه به جهت جلوگیری از فرار افراد اسیر در داخل آن به خارج تعبیه شده اند. خروج نزدیك ترین نیروهای سازمان از این پادگان صرفا با اجازه كتبی بالاترین سركرده های منافقین امكان پذیر است. همچنین خروج تك نفره از این پادگان ممنوع بوده و افراد باید به صورت جمعی خارج شوند تا كنترل بیشتری بر كار آنها در خارج از پادگان مربوطه وجود داشته باشد. در داخل این پادگان همچون پادگان اشرف مقررات ویژه فرقه ای حاكم است كه هرگونه ارتباط با دنیای بیرون را از هر نظر محدود می نماید. با عزیمت مسعود رجوی به عراق در سال 1365 و تشكیل ارتش باصطلاح آزادیبخش ملی و تأسیس پادگان اشرف در عراقِ تحت حاكمیت صدام رئیس جمهور [معدوم] عراق، این پادگان همچنان نقش خود را به عنوان «مقر ثانویه برای دادن پشتیبانی به عملیات نظامی منافقین در داخل كشور» و اعمال كنترل بر نیروهای خارج از كشور حفظ نمود. پادگان مریم در حاشیه پاریس طی 27 سال گذشته به عنوان ستاد فرماندهی مجاهدین خلق عمل نموده و هم اكنون به مثابه قلعه ای محصور از منظر بیرونی و آزمایشگاهی برای تبدیل کردن اعضاء به ربات های مطیع در درون تشكیلات منافقین عمل می نماید. بنابراین این مقر طی پنج سال اقامت مسعود رجوی در فرانسه و همچنین طی 17 سال حضور وی تحت حاكمیت صدام در عراق و حتی بعد از ناپدید شدن او نقش حیاتی در خط نظامی و فرقه ای مجاهدین ایفا نموده است. پادگان مریم به نوعی نقشی كه پادگان اشرف در عراق ایفا می كند را در اروپا برای منافقین به عهده دارد؛ پس از سقوط دیكتاتوری صدام درعراق، نقش این پادگان دوچندان شد. خصوصیات یك پادگان پادگان مریم در فرانسه در عین حالیكه تنظیم كننده مناسبات داخلی [درون تشكیلاتی] منافقین است، روابط بیرونی را نیز تنظیم می نماید و مسئولیت تمامی اتفاقاتی كه از ناحیه منافقین [چه در پادگان اشرف در عراق و آلبانی و در هر نقطه دیگر جهان] به وقوع می پیوست به عهده این مقر بود كه خصوصیات آن به صورت محوری عبارتند از: 1- مركز و ستاد فرماندهی استراتژی [جنگ مسلحانه] گروهك تروریستی منافقین و بازوی نظامی آن یعنی ارتش باصطلاح آزادیبخش ملی است؛ این مركز در طی سه فاز عملیات مسلحانه منافقین در داخل ایران همیشه نقش خود را به نوعی ایفاء نموده است. 2- پادگان مریم، مركزی امن برای عناصر تئوریک و ایدئولوگ سازمان منافقین است كه مسئولیت تبیین متدولوژی فرقه ای را برای كنترل ذهن عناصر گروهك منافقین پیش از آن در عراق و در غرب و هم اكنون در آلبانی به عهده دارد. 3- «شورای باصطلاح ملی مقاومت» ظرف سیاسی و ستاد اصلی منافقین و ویترین سیاسی این گروهک در خارج از كشور است؛ این شورا كه ابتدا در سال 1360 با اتحاد مسعود رجوی و ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور مخلوع ایران تشكیل شد در حال حاضر تماما پوششی بوده و برای ژست ها و فیگورهای دموكراتیك و خنثی كردن وجهه تروریستی منافقین بكار گرفته می شود كه رجوی آن را صرفا بر اساس یك ضرورت سمبلیك و تاكتیكی و نه یك اصل دموكراتیك پذیرفته است. لازم به ذكر است كه نگاه منافقین به كار سیاسی همواره در مسیر نظامی و مشروعیت بخشیدن به آن بوده و رجوی ها فی النفسه به كار سیاسی اعتقادی ندارد و تا جایی به آن می پردازد كه «جاده صاف كن فعالیت نظامی» باشد. 4- پادگان مریم ستاد اصلی جریان نفاق برای «هدایت ماشین تبلیغاتی» است؛ كار تبلیغات هم البته نهایتا «در خدمت كار نظامی» و «مشروع نمودن ترور» می باشد. این پادگان محل ستاد سازماندهی اجرایی در زمینه های تبلیغی، نیرویی، مالی، ارتباطی، اطلاعاتی و جاسوسی و جنگ روانی گروهک منافقین است. پیش از این برنامه های جذب نیرو و اعزام آنان به عراق برای آموزش های تروریستی و انجام عملیات ترور در داخل ایران نیز از همین مقر هدایت می شد. این ستاد همچنین موظف است انجمن های پوششی برای اخذ كمک های مالی را سازماندهی نماید تا نیروهای فعال در كار مالی - اجتماعی سازمان بتوانند در قالب پوشش های جعلی از مردم گدایی نمایند. مواردی همچون مالی اجتماعی، مالی ویژه، تصاحب ارثیه، بنیادهای خیریه جعلی، انجمن های ساختگی پوششی، و . . . تماما در پادگان مریم برنامه ریزی و سازماندهی می شوند. «تخلیه اطلاعاتی و جاسوسی» بر روی ایرانیان و جداشدگان و تهدید و ارعاب آنان و «به راه انداختن جنگ روانی علیه اعضای ناراضی جدا شده» و منتقدین و مخالفین با عنوان جنگ سیاسی نیز از دیگر وظایف این مقر محسوب می شود. 5 - مقر مریم در كشور فرانسه مشابه پادگان اشرف در عراق (در گذشته) و پادگان اشرف 3 در آلبانی ( حال حاضر) به حساب می آید كه هر دو مقر البته تأثیرات مخربی بر محیط خود علاوه بر ساكنین اصلی خود داشته اند؛ پیش از خروج منافقین از عراق، پادگان اشرف كه در استان دیاله در شمال بغداد قرار داشت، یك مقر ژئوپلیتیك (تشكیلاتی، نظامی، سیاسی، تبلیغی، نیرویی، مالی، و . . .) از بیرون و یك مقر كنترل نیروها (ایدئولوژیك) از درون بود و به عنوان نماد پوشالی قدرت منافقین در تبلیغات بیرونی و فعالیت های سیاسی و دیپلماتیک از آن یاد می شد. در واقع در گذشته «دو پادگان اشرف و مریم به نوعی لازم و ملزوم یكدیگر بودند» و این دو پادگان بدون دیگری پایدار نمی ماند؛ چنانچه هر كدام از این دو پادگان به هر دلیل برچیده می شد تأثیرات تخریبی خود را بر دیگری می گذاشت كه این مساله هم اكنون اتفاق افتاده است. اسامی پادگانهای «اشرف» و «مریم» در كشورهای عراق و فرانسه، در حقیقت به نام همسران اول و سوم مسعود رجوی [اشرف ربیعی و مریم قجرعضدانلو] می باشد. مسعود رجوی بجز اشرف و مریم، همسر دیگری نیز بنام فیروزه بنی صدر (دختر ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور مخلوع ایران) داشت كه براساس یك تاكتیک (برخلاف ازداواج های تشكیلاتی) انجام گرفته بود. این ازدواج با جدایی بنی صدر از رجوی به طلاق منجر گردید. نكته قابل تامل این كه مریم رجوی تنها زن عضو گروهک تروریستی منافقین است كه دارای همسر بوده و اجازه دارد با نام همسرش معرفی گردد؛ بقیه زنانی كه عضو فرقه رجوی می باشند در جریان انقلاب سوم ایدئولوژیك (*) از همسران خود جداشده و حق ندارند با نام همسران خود شناخته شوند. ... پایان (*) : منافقین در طول حیات سیاسی خود حداقل 4 مرحله انقلاب ایدئولوژیکی را پشت سر گذاشته اند: انقلاب اول ایدئولوژیک سازمان (پیش از پیروزی انقلاب اسلامی) منجر به گردش این مجموعه از اسلام به مارکسیسم (در واقع مخلوط کردن اسلام با مارکسیسم) گردید و تشکیلات دارای گرایش التقاطی شد (ادغام اسلام خدا باور با مارکسیسم منکر خدا در ایدئولوژی سازمان). انقلاب دوم ایدئولوژیک سازمان (سال های 1363 و 1364) منجر به ارتقاء جایگاه همسر مهدی ابریشمچی به رده اول سازمان و نهایتا طلاق این دو از یکدیگر و ازدواج مریم قجر با مسعود رجوی شد. انقلاب سوم ایدئولوژیک (پس از عملیات مرصاد) منجر به طلاق گرفتن همه زوج های سازمان از یکدیگر و ازدواج همه زنان عضو سازمان با مسعود رجوی شد. انقلاب چهارم ایدئولوژیک (پس از سقوط صدام) منجر به تغییر ماهیت کامل سازمان به یک فرقه مذهبی گردید که با ادعای امام زمان بودن مسعود به وقوع پیوست. [مسعود رجوی از عبارت امام حال به جای امام زمان استفاده می کرد] دقیقا به همین دلیل است که اعضای فرقه از مفقود شدن ناگهانی مسعود رجوی متعجب نیستند و از عبارت «غیبت» برای نبود رجوی استفاده می کنند. ================================================== این هم فیلمی یک ساعته که شما را با پادگان مریم بیشتر آشنا می نماید : ================================================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ان شاء الله در پست بعدی ، بطور مفصل تر به انقلاب دوم ایدئولوژیک سازمان منافقین (موسوم به انقلاب مریم) خواهیم پرداخت.
  11. 1 پسندیده شده
    به نام خدا نیرو هایی از کشور ثالث بانی انفجار اتوبوس در پاکستان اتوبوس پاکستانی حامل کارشناسان چینی که پس از انفجار به دره سقوط کرد گلوبال تایمز به نقل از کارشناسان دفاعی چین گزارش داد، انفجار اتوبوس در استان Khyber Pakhtunkhwa پاکستان در روز چهارشنبه که منجر به کشته شدن 9 کارشناس فنی چینی و چهار پاکستانی شد، ممکن است کار "یک کشور ثالث" باشد، زیرا هیچ گروه شبه نظامی مسئولیت آن را بر عهده نگرفته است. به گفته Qian Feng، مدیر بخش تحقیقات در انستیتوی استراتژی ملی دانشگاه Tsinghua: "از آنجایی که هیچ گروه تروریستی مسئولیت این حادثه را به عهده نگرفته است، احتمالا حمله توسط یک نیروی سوم، آژانس اطلاعاتی از یک کشور سوم، انجام شده است." وی بدون توضیح بیشتر گفت: "شواهد مربوط به کشور ثالثی که قصد دارد کریدور اقتصادی چین و پاکستان را مختل کند جمع‌آوری شده است." Qian، طالبان پاکستان را متهم کرد و اظهار داشت که اگرچه مشخص نیست که این طالبان پاکستان بوده اند که این حمله را انجام داده اند یا نه، اما این حوادث متناسب با شیوه کار آنهاست. در سال های اخیر این گروه تروریستی پروژه های چینی را در این کشور هدف قرار داده و حملاتی را به گردشگران و همچنین کسبه چینی انجام داده است. کارشناس دیگر، Wang Shida، معاون موسسه تحقیقات آسیای جنوبی، جنوب شرقی آسیا و اقیانوسیه آکادمی تحقیقات روابط بین‌الملل معاصر چین، اشاره کرد که در حالی که تعداد حملات خشونت آمیز در پاکستان در حال کاهش است، اما در دو سال گذشته تعداد این حوادث که مربوط به چین بودند افزایش یافته است. Wang توضیح داد که این موضوع بیشتر به دلیل پیشرفت خوب کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) است. Wang گفت: "برخی از افراد ،در داخل و خارج پاکستان، تحمل این وضع را ندارند و همیشه سعی می کنند با ایجاد حوادث شرورانه پیشرفت آن را کند کنند." منبع
  12. 1 پسندیده شده
    مقدمه : در زمستان سال 1394 ، بحثی در خصوص نبردهای زرهی جنوب آسیا ( هند و پاکستان ) میان کاربران بوجود آمد که بلحاظ بررسی تاریخی ، هیچ تاپیک خاصی در مورد آن وجود نداشت ، به همین دلیل تصمیم گرفته شد که 4 جنگی که درآن واحدهای زرهی دو کشور هند و پاکستان درآن حضور موثری را به نمایش گذاشتند ، مورد بررسی قرار گیرد ، به همین دلیل در دی ماه سال 1394 و سپس یکسال بعد ، یعنی در شهریور 1395 دو تاپیک مستقل در خصوص نبردهای زرهی "آسال اوتار " و " فیلورا" ایجاد شد که مورد استقبال کاربران قرار گرفت . با توجه به این امر ، درآستانه شش هزار و ششصدمین پست ارسال شده در انجمن میلیتاری ، راند سوم از نبرد های زرهی میان این دو کشور مورد بررسی قرار می گیرد . نبرد باسانتار نبرد باسانتار یا نبرد باراپیند (14 تا 16دسامبر 1971) یکی از مهمترین و درعین حال شدیدترین درگیری ها میان یگانهای زرهی هند و پاکستان بشمار می رود که در جنوب آسیا روی داده است .در جریان این زد و خوردها ، واحدهای ارتش هند موفق شدند تا بطور کامل منطقه جامو و کشمیر را تحت کنترل گرفته و علی الخصوص امنیت را در منطقه جامو/ پنجاب تامین نمایند . در حقیقت ، نبرد باسانتار شامل تمام درگیری ها می شد که در ناحیه "شاکارگاره " بوقوع پیوسته بود. موقعیت درگیری در برآمدگی ( تو رفتگی ) خاک پاکستان در هند – موقعیت شاکارگاره موقعیت نبرد : رودخانه باسانتار ، شاخه ای از رودخانه "راوی " در ایالت پنجاب و هیماچالاپرادش بشمار می رود . با این وصف ،موقعیت "شاکارگاه" یا "شاکارگاره " که نبرد فوق در آن رخ داد ، براساس مرزهای بین المللی ، بصورت یک "تو رفتگی " یا " برآمدگی " خاک پاکستان به درون مرزهای هند ، در آمده بود وعلاوه بر آن ، یک منطقه استراتژیک برای دو طرف بشمار می رفت ، این مساله بویژه برای هند اهمیت بیشتری داشت ، چرا که جاده های ارتباطی و مواصلاتی میان ایالت جامو بسمت پنجاب ، درست از کنار آن عبور می نمود و در صورتی که ارتفاعات و مناطق سرکوب منطقه ، به تصرف پاکستان در می آمد ، نخست این جاده ها زیر دید و تیر واحدهای توپخانه ارتش پاکستان قرار می گرفت و عملا" برای هندی ها غیر قابل استفاده شده و علاوه براین ، در صورت قطع این جاده ها ، ارتباط زمینی میان واحدهای ارتش هند در منطقه فوق بطور کامل قطع شده و مسیر برای پیشروی واحدهای پاکستانی برای تصرف جامو ، تسهیل می گردید . در کنار اهمیت راهبردی این منطقه ، شاکارگاره بلحاظ ژئواکونومیکی نیز برای دوطرف ، اما این بار برای پاکستانی اهمیت داشت ، چرا که این ناحیه در حقیقت کمربند حاصلخیز رود سند محسوب می گردید . علل آغاز مخاصمات : همزمان با آغاز درگیریها میان واحدهای ارتش پاکستان ، مستقر در پاکستان شرقی ( بنگلادش ) و ارتش هند، فرماندهان ارشد پاکستانی تصمیم گرفتند تا از یکسو با هدف تقسیم توان رزمی و ازسویی دیگر ، به منظور فریب فرماندهان ارتش هند و همچنین دور نمودن اذهان کارشناسان اطلاعاتی دشمن از تمرکز بر روی منطقه اصلی درگیری ، جبهه جدیدی را در غرب هند ( نواحی مرزی با پاکستان غربی ) گشوده و جنگ را به یک نبرد فرسایشی تبدیل نمایند . جنگ در دوجبهه یکی از مهمترین کابوسهای فرماندهان هر سازمان مسلح ، درگیر شدن همزمان در دو جبهه بشمار می آید ، اما بر خلاف انتظارها ، ارتش هند به پشتوانه نیروی انسانی عظیم خود ، از این مهم ، برآمد . بنابراین ، همانطور که در سطور بالا تشریح شد ، موقعیت شاکارگاره یک منطقه استراتژیک برای هندی ها محسوب می گردید و خطوط مواصلاتی ارتش هند نیز از نزدیکی آن عبور می نمود ، در نتیجه امنیت آن برای هند بسیار پراهمیت می نمود . علاوه بر این ، مجاورت این موقعیت با یکی از مهمترین پادگان های نظامی ارتش پاکستان که در " سیالکوت" وجود داشت ، بر حساسیتهای آن می افزود ، چرا که به دودلیل ، نخست ، میزان استعداد رزمی واحدهای پاکستانی مستقر در سیالکوت و دوم ، فاصله اندک آن با مرزهای بین المللی ، باعث می شد تا فرماندهان ارتش پاکستان ، به محض صدور فرمان ، قادر باشند تا بسرعت هندی ها را غافلگیر نموده و با اجرای یک تک زرهی و تحمل کمترین تلفات ، جامو و کشمیر را به راحتی از از بقیه خاک هند ، جدا نمایند . در نتیجه ، بدلایل فوق ، ستاد ارتش هند با ایجاد یک پادگان بزرگ در چند مایلی مرزهای بین المللی ( موقعیت پاسانکوت ) ، امنیت این ناحیه را تامین می نمود تا درصورت تهاجم غافلگیرانه پاکستان ، بسرعت واکنش نشان داده و تمامیت ارضی هند را حفظ نمایند . با این وصف و بنابر دلایل فوق ، ستاد ارتش هند ، علیرغم وجود درگیری شدید در پاکستان شرقی و در کنار آن ، عدم وجود یگانهای نظامی جهت یک تک گسترده ، تصمیم گرفت تا با استفاده از اصل غافلگیری ، دست به اجرای یک تک نیمه گسترده در منطقه "جارپال" زده ، که همین امر موجب عکس العمل سریع ارتش پاکستان و در نتیجه ، شروع درگیری در نواحی مرزی گردید . یگان های رزمی مورداستفاده طرفین درگیر در جریان نبرد باسانتار سازمان رزم ارتشهای درگیر : هر دوسوی مخاصمه ، با واحدهای موجود ، جمعی سپاه یکم خود وارد نبرد شدند . سپاه یکم ارتش پاکستان از 3 لشکر پیاده ، یک لشکر زرهی ، بعلاوه یک تیپ زرهی مستقل که توسط تعداد نامعلومی آتشبارهای توپخانه پشتیبانی می شدند ، وارد نبرد گردید . ستاد ارتش پاکستان ، علاوه بر واحدهای درگیر در خطوط تماس ، یک نیروی احتیاط ( ذخیره )شامل پنج لشکر ، به فرماندهی سپهبد ارشاد حسن خان ، که تا پیش از این ، مدتی بعنوان مدیر سرویس اطلاعات نظامی (DMI) خدمت می نمود را برای مواقع اضطراری ، در نظر گرفته بود . در آنسوی جبهه ، سازمان رزم سپاه یکم ارتش هند از 3 لشکر پیاده ، 2 گردان تانک ، دو تیپ مستقل توپخانه و یک تیپ مهندسی – رزمی تشکیل می گردید . براساس طرح ریزی های انجام شده ، فرماندهای هندی قصد داشتند تا با ایجاد یک یا چند پل رزمی بر روی رودخانه باسانتار ، با رعایت اصل غافلگیری ، پس از پاکسازی مناطق مین گذاری شده مرزی ، وارد تورفتگی شاکارگاره شده و کنترل کامل آن را بدست آورند . استدلال فرماندهان هندی بر این منطق استوار بود که اجرای موفقیت آمیز این تک غافلگیرانه و تامین منطقه فوق ، می تواند ، پادگان اصلی ارتش هند در موقعیت پاسانکوت را در مقابل تک تهاجمی غافلگیرانه ارتش پاکستان ، مصون نگاه دارد . موقعیت وقوع نبرد : شابازپور ، برآمدگی شاکارگاره https://www.aparat.com/v/9An3E آغاز نبرد : چند روز پس از آغاز مخاصمات میان در طرف در پاکستان شرقی ، ارتش هند دست به یک تک نیمه گسترده غافلگیرانه در این منطقه زد ، که در جریان آن ، سپاه یکم ارتش هند برای تصرف و تامین اهداف پیش گفته ، خطوط دفاعی ارتش پاکستان را شکافته و پیشروی خود را برای تصرف و تامین منطقه آغاز نمود . فرماندهی واحدهای تک ور برای نیل به اهداف خود ، با بکارگیری دو یگان از سپاه یکم ، شامل لشکر پنجاه و چهارم پیاده نظام و تیپ 16 زرهی ، دست به پیشروی زده ، اما بر خلاف پیش بینی ها ، با مقاومت شدید واحدهای مدافع پاکستانی روبرو شدند . اما واحدهای هندی به دلیل استفاده صحیح از اصل غافلگیری و درنتیجه عدم آمادگی کامل مدافعان پاکستانی ، بتدریج راه خود را بسوی رودخانه باز نمودند ، اما دو عامل بسیار مهم ، موجب گردید تا طرح ریزی ستاد ارتش هند ، مطابق با برنامه ریزی های انجام شده ، اجرا نگردد . نخستین عامل بازدارنده ، گستردگی و پراکندگی بیش از حد میادین مین ایجاد شده توسط ارتش پاکستان بود که موجب کند شدن پیشروی هندی ها گردید و دومین عامل ، عقب بودن واحدهای مهندسی – رزمی از برنامه زمانبندی شده جهت ایجاد پل های رزمی بر روی رودخانه ، دست به دست هم دادند تا واحدهای ارتش هند نتوانند سرپل مورد نظر را در زمان مقرر در آنسوی رودخانه تصرف نموده ، گسترش دهند و در نهایت تثبیت نمایند . سربازان ارتش هند، پس از انهدام یکدستگاه تانک پاتون ارتش پاکستان با این وجود ، وضعیت فوق پایدار نماند ، چرا که جوخه هفدهم سوار زرهی به فرماندهی ستوان " آرون ختارپال " با استفاده از 3 دستگاه تانک و بدون اطلاع قبلی ، به یک موضع دفاعی ارتش پاکستان که در مسیر پیشروی ارتش هند بسوی رودخانه قرار داشت ، حمله برده و در جریان یک نبرد کوتاه ، با انهدام یکدستگاه تانک پاکستانی ، ساختار دفاعی واحد مدافع را از هم گسیخت و مسیر پیشروی را باز نمود . در این شرایط و بدلیل عدم وجود یکپارچگی در خطوط مقدم ، از یکطرف ، بدستور فرمانده قرارگاه تاکتیکی منطقه ، ، یگانهای پاکستانی دست به یک عقب نشینی تاکتیکی زده تا یکپارچگی واحدها حفظ شود و از سویی دیگر تیپ هشتم زرهی برای سد نمودن پیشروی واحدهای ارتش هند ، به این منطقه فراخوانده شد . اما علیرغم این تغییرات ، پیشروی ارتش هند ، صرفا" ، کمی کند شد . جوخه هفدهم ستوان ختارپال هم نیز پیش از آنکه تعداد تانکهای عملیاتی اش به 2 دستگاه کاهش یابد ، موفق شد تا بیش از 10 دستگاه تانک پاکستانی را منهدم نماید ، اما در جریان این درگیری ها ، وی بر اثر اصابت یک گلوله مستقیم تانک کشته شد . در آنسوی جبهه ، یگانهای مدافع پاکستانی که بشدت غافلگیر شده بودند ، بتدریج خود را بازیافته و برای متوقف نمودن و سپس وادار کردن آنها به عقب نشینی ، قصد داشتند تا براساس یک طرح از پیش تعیین شده ، ضد حمله ای را علیه واحدهای در حال پیشروی هندی اجرا نمایند . بنابراین ، طبق اسناد منتشر شده ، این ضد حمله می بایست در 4 مرحله صورت گیرد که این 4 مرحله عبارت بود از : 1- اجرای یک پاتک محلی و تصرف بخش شمالی نواحی جنگلی لالیال (15 دسامبر 1971) 2- تصرف جارپال و لوهال (16 دسامبر 1971) 3- تصرف و تامین بخش شرقی رودخانه باسانتار شامل نواحی جنگلی لالیال ، جارپال و لوهال (15 و 16 دسامبر 1971) 4- وادار نمودن یگانهای هندی برای عقب نشینی از مناطق متصرفه اما بر خلاف تصورات فرماندهان پاکستانی ، ضد حمله فوق الذکر ، بسرعت تبدیل به یک جنگ فرسایشی میان دوطرف گردید ، به گونه ای که مناطق نامبرده ، بطور مرتب دست به دست می شد و این حملات و ضدحملات متقابل تاجایی ادامه یافت که در نهایت منطقه درگیری قفل و نبرد دچار یک بن بست راهبردی گردید . با این وصف ، علیرغم اینکه ارتش هند بلحاظ کمی و کیفی ، به مراتب از واحدهای پاکستانی ضعیف تر می نمود ، اما برخلاف پیش بینی ها ، جنگ را با موفقیتهای بیشتری ، به پایان برد ، چرا که علیرغم غافلگیری نسبت به این پاتک ، بخوبی حملات پی درپی پاکستانی ها دفع شده بود . ستوان " آرون ختارپال " این مساله ، سرخوردگی شدیدی میان فرماندهان مستقر در خطوط تماس با ارتش هند پدید آورد ، بطوریکه در روزهای منتهی به پایان جنگ ، سرهنگ دوم " اکرم رجاء" در پی انجام یک عمل غیر عاقلانه ، دست به یک تک غافلگیرانه ، علیه خطوط بخوبی محافظت شده ارتش هند در نزدیکی شاکارگاره زد . وی با استفاده از تانکهای موجود در واحد سواره نظام تحت فرماندهی خود ، در روز روشن و بدون هیچ آتش پشتیبانی ، پیشروی خود را بسمت خطوط ارتش هند آغاز نمود ، اما به دلایل مختلف ، منجر به یک فاجعه نظامی گردید ، چرا که ارتش هند در کنار سرکوب این تهاجم با استفاده از آتش شدید توپخانه ، با بهره بردن از خلا" وجود یک نیروی دفاعی منسجم در خط دفاعی ارتش پاکستان ، عمق دفاعی این ارتش را هدف قرار داده و تا نزدیکی قرارگاه ارتش پاکستان در سیالکوت ، پیشروی نمود . از آنجایی که اینک ، واحدهای مدافع پاکستانی دچار کمبود نیرو برای سد کردن مسیر پیشروی هندی ها شده بودند ، بنا به درخواست فرمانده قرارگاه تاکتیکی منطقه ، نیروی هوایی پاکستان وارد عمل گردید تا با زیر آتش قرار دادن ستون زرهی ارتش هند ، آنها راوادار به توقف نماید . اما توان و انگیزه هندی ها به اندازه ای بود که شاید در آنزمان ، پاکستانی ها قادر نبودند تا ستون فوق را وادر به توقف نمایند ، چنانکه در صورت ادامه جنگ ، ارتش هند وارد عمق خاک پاکستان شده و وضعیت بشدت بحرانی می گردید ، در نتیجه ، آتش بس اعلام شده ، بدون قید و شرط از سوی ارتش پاکستان پذیرفته شد . در جریان این درگیری ها ، واحدهای هندی موفق شدند تا بیش از 100 مایل مربع از خاک پاکستان ( شامل 500 روستا) را تحت کنترل خود در آورند و به متصرفات قبلی خود اضافه کنند ، این در حالی بود که قبل از آغاز مخاصمات ، مناطق تحت تصرف ارتش هند ، در حدود 350 مایل مربع (910 کیلومتر مربع ) وسعت داشت . کارت پستال ارتش هند به مناسبت یادبود نبرد باسانتار پی آمد : حمله به برآمدگی شاکارگاره ، یکی از مهمترین اجزای استراتژی تهاجمی پاکستان در غرب هند بشمار می رفت . فرماندهان ارتش پاکستان بر این باور بودند که با تصرف و تامین این بر آمدگی قادر خواهند بود تا خطوط مواصلاتی ، ارتباطی و لجستیکی ارتش هند در کشیمر و پاسانکوت را قطع نموده و با خاطری آسوده ، جامو و کشمیر را به تصرف در آورند . از سویی دیگر ، سرفرماندهی ارتش پاکستان بر این اعتقاد بود که با استقرار واحدهای پاکستانی در این منطقه ، می توانند دهانه پاسانکوت را در اختیار گرفته و هرگونه تهاجم احتمالی ارتش هند را که با هدف تصرف شاکارگاره صورت می گرفت ، سرکوب نمایند . اما علیرغم این محاسبات ، بدلیل پیش دستی ارتش هند و اجرای یک تک غافلگیرانه علیه خطوط دفاعی مدافعین ، نه تنها موجب غافلگیری شد ، بلکه شکسته شدن خط دفاعی موجب نفوذ مهاجمان هندی به داخل حوزه دفاعی ارتش پاکستان و بر هم خوردن آرایش تهاجمی پاکستانی ها شده و براساس پیش بینی ها ، اگر عملیات واحدهای هندی ، ادامه می یافت ، امکان تصرف سیالکوت نیز وجود داشت . در یک برآورد کلی ، ارتش پاکستان بدلیل عدم وجود توازن قوا با یگان های ارتش هند ( این ارتش فقط در جریان نبرد لانگ والا ، بلحاظ کمی و کیفی ، برتری محسوسی بر ارتش هند داشت ) ، شکست سختی را پذیرا شد . بنابراین ، به غیر از نبرد چاویندا ، که واحدهای ارتش پاکستان ، علیرغم کمبود نیرو ، بخوبی در برابر هندی ها مقاومت نمودند ، سیر عملیات نظامی و بیلان نبرد ، به سود پاکستان نبود . سرتیپ دوم هانوت سینگ ، فرماندهی وقت یکی از یگان های زرهی نیروی زمینی ارتش هند در جریان این سلسله از نبردها ، ارتش هند موفق شد تا بیش از 70 دستگاه تانک ارتش پاکستان را در برابر انهدام چند دستگاه تانک خودی ، منهدم نموده و یا به غنیمت درآورد . پس از پایان جنگ ، ، کمسیون تحقیق مجلس پاکستان تحت عنوان " کمیسیون حامودور رحمان " به سرفرماندهی ارتش پاکستان توصیه نمود تا فرمانده سپاه یکم را بدلیل تسلیم شدن بدون جنگ و بی توجهی عمدی در انجام وظیفه که به شکل فاجعه باری ، عملیات تهاجمی ارتش را در جنوب به خطر انداخت ، محاکمه و بر کنار نماید . در آنسوی ماجرا نیز ، فرماندهان ارتش هند بدلیل عدم ادامه تهاجم برای تصرف سیالکوت " ترسو " خطاب شده و بشدت مورد انتقاد قرار گرفتند . سیل این انتقادات به اندازه ای بود که ستاد ارتش طی یک بیانیه رسمی ، اعلام نمود که طرح تهاجمی مفصلی برای تصرف سیالکوت طراحی و آماده اجرا بود ، اما اجرای آن صرفا" بدلیل اعلام آتش بس ، مسکوت ماند . بیلان این شکست برای پاکستان بسیار گران تمام شد ، چرا که دیگر دولت پاکستان ، برگ برنده ای برای چانه زنی در خصوص قلمرو اش در پاکستان شرقی در اختیار نداشت ، چرا که با اشغال بخشی از قلمرو پاکستان غربی ، این کشور بخش قابل توجهی از خاکش را در هر دو سمت از دست داد . در حال حاضر ، دو دستگاه تانک ام-60 پاتون ارتش پاکستان بعنوان جاذبه گردشگری در نزدیکی شهر حیدر آباد قرار دارد که یکی از این دو ، توسط لشکر 54 پیاده و دومی نیز در جریان نبرد باسانتار (15 تا 17 دسامبر 1971) توسط یک یگان ناشناس هندی به غنیمت گرفته شده بود . پی نوشت : 1- بن پایه 2- بن پایه نبرد غولها و نیمچه غولها ، راند نخست " آسال اوتار" نبرد غولها و نیمچه غولها " راند دوم ، فیلورا " 3-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  13. 1 پسندیده شده
    بسم ا... تصاویر برگرفته از پنل جنگنده کوثر
  14. 1 پسندیده شده
    آن چیزی که ما می بینیم ، روند هست . حالا شما اگر چیزی جدیدتر از فرماندهی تاکتیکی نیروی هوایی اطلاع دارید ، بفرمایید استفاده می کنیم ( عجالتا با قاطعیتی که استدلال می فرمایید ، احتمالا یا در این فرماندهی حضور دارید یا ارتباطاتی هست که ما اطلاع نداریم) دی ماه سال 1394 قصد نداشتم وسط یک بحث جدی ، شوخی باب بشود ، ولی چون سر شوخی را باز کردید ، بنده هم مجبورم که یک مقداری شوخی کنیم !!! ... قطعا نقاشی های قشنگی هستند !!!!!!!!! البته قبلی نقاشی بود که حداقل بخشی اش در قالب اف-22 محقق شد ولی این مورد اخیر از سال 88 ملت را بشکل وقیحانه ای سرکار گذاشته و در نهایت هم با یک مصاحبه ، آب پاکی را روی دست همه ریختند فروردین 1388 - اردیبهشت سال 1400 مصاحبه با امیرخواجه فرد ، ریاست وقت سازمان صنایع هوایی نیروهای مسلح اردیبهشت سال 1393 این صحبتی که مد نظر شما هست یا سعی دارید بفرمایید ، بنده 7 سال پیش عرض کرده بودم .... بعید می دونم اصولا توان این کشورها در حال حاضر این باشد که بتونند یک جنگنده را فقط برای یک منظور تولید کنند ... تایفون ( جنگنده چند ماموریته با قابلیت ایجاد برتری هوایی ) جی-20 ( چند ماموریته با قابلیت ایجاد برتری هوایی ، سوخو-35 ( جنگنده چند ماموریته با قابلیت ایجاد برتری هوایی ) و نظایر این .. در گذشته هم که روسها تا حدودی این قابلیت را داشتند ، چنین ریسکی را متحمل نمی شدند ( میگ-25 ( اکتشافی ، رهگیر و بعدها حتی بمب افکن ارتفاع بالا ) ، میگ-31 ( رهگیر و بعد حامل موشکهای کروز فراصوت برای اجرای حملات هوابه زمین ) ، هاریر ( جنگنده تهاجم زمینی عمود پرواز با قابلیت نشست و برخاست عمودی ) و .... به نظرم قبل از اینکه وارد این بحث بشید ، حداقل تاریخ های ورود بخدمت این جنگنده هایی که نام بردید را بررسی کنید ، ایگل و سوخو-27 سالها قبل از اف-22 وارد خدمت شدند و مفهوم برتری هوایی هم از دهه هفتاد تا سال ورود بخدمت رپتور ( 2005 ) تفاوت های زیادی کرده (برد رادار ، برد موشکها ، سامانه های کشف ، سامانه های اخلال ، فناوری پنهانکاری و ... ) ضمن اینکه به پست قبلی بنده هم مراجعه بفرمایید که فلسفه تولید اف-22 اصلا چی بود . متاسفانه دقت ندارید در مطالعه پستها و علاقه ای هم ندارم دائم یک مساله را تکرار کنم ، چوم مصداق اسپم هست خوب ، شما هنوز چیزی در مورد سیاست صدور سلاح نمیدونید . هرکشوری بنا بر مقتضیات و منافع ملی خودش ، مبادرت به صدور سلاح میکند ( در تحویل اف-15 به ژاپن و اسراییل وسعودی منافع ایالات متحده بعنوان کشور صاحب فناوری اقتضاء می کرد که این جنگنده ها برای ایجاد برتری هوایی در مقابل رقبا و دشمنان این کشور / به ترتیب کره شمالی و چین ، اعراب و ایران و دوباره ایران ، تحویل داده شوند و داده هم شدند ) ، در تحویل اف-14 به ایران ، منافع این کشور اقتضاء می کرد که این کشور در برابر روسها و اعراب دست برتر را داشته باشد ) همون طوری که روسها هرگز سوخو-15 و تا الان سوخو-34 را صادر نکردند ، آمریکایی ها هم اف-22 را نه به کشورهای اروپایی و ژاپن و نه حتی به اسراییل تحویل ندادند ، چون نه تنها فناوری هایی که در این هواگرد استفاده شده ، طبقه بندی هست ، بلکه منافع این کشور (آمریکا ) هم اقتضاء می کند تا به جای تحویل اف-22 ، یا به این کشورها فناورهای مورد نیاز برای تولید بومی یک هواگرد رزمی را بدهد یا اینکه جتهای موجود آنها را تا حد امکان بروزرسانی کند ( برای ژاپن این مساله در خصوص ایگل ها تا حدودی و نه بطور کامل صادق هست ) سوپرسامورایی سرزمین آفتاب تابان برنامه ریزی نیروی هوایی ارتش ژاپن برای ارتقاء جتهای رزمی F-15J
  15. 1 پسندیده شده
    دهها فروند اف 35به دلیل مشکلات موتور زمین گیر هستند مقام عالی ارتش اعلام کرده که دهها فوند هواپیمای اف 35 به دلیل مشکلات موتوری قابلیت عملیاتی ندارند. ژنرال اریک فیک در برابر کمیته نیروی هوایی اعلام کرد که برنامه استفاده از اف 35 به دلیل مشکلات پیش آمده به کندی به پیش می رود. به گفته وی هم اکنون 41 فروند هواپیمای اف 35 به دلیل کمبود قطعات بخصوص در بحث موتوری قابلیت عملیاتی ندارند. به گفته وی بعلاوه این 41 فروند تعداد 5 فروند هواپیما هم در حال تعمیر هستند که احتمالا امکان تهیه برخی قطعات برای موتورهای انها وجود ندارد که به این 41 فروند اضافه خواهند شد. به گفته اریک فیک بخشی از این هواپیماها موفق به دریافت قطعات برای بهبود عملکرد موتور نشدند. امل جی استفانی از وزارت دفاع اعلام کرد نه تنها به روز رسانی ها موجب شده که این تعداد هواپیما زمین گیر شوند بلکه مشکلات خود موتور که بیشتر مربوط به قسمت تغذیه برق بوده و پوشش پره های موتورهای این هواپیما هم بود باعث کاهش تعداد هواپیمای عملیانی شده . به گفته استفانی پوششهایی که روی پره های موتور قرار بوده نصب شود باعث کاهش خوردگی موتورها می شده و اکنون با کمبود این پوشش عمر موتورها کمتر از مقدار اعلام شده هست. اریک فیک اعلام کرده کهدرپایگاه هوایی اوکلاهوما سالن های جدیدی برای تعمیر اف 35 ساخته شده اماکمبود قطعات مشکل اساسی می باشد در عین حال نیروی هوایی تصمیم به ادامه تحویل گرفتن اف 35 ها دارد. میتو برومبرگ رئیس قسمت موتورهای نظامی در ریتون (Pratt & Whitney زیر مجموعه ریتون هست ) : اعلام کرده که بیماری کرونا و اخراج ترکیه از برنامه اف 35 به دلیل خرید سامانه اس 400 از ترکیه اصلی ترین دلیل این کمبود هست. از طرف دیگه گفته شده که نرم افزار تشخیص خطایی که روی موتور های اف 35 قرار گرفته( هدف این نرم افزار کنترل حرارتی و دمای قسمت های مختلف موتور هست) در برخی موارد قادر به تشخیص مشکلات پوشش موتورها نیستند و اگر این مشکل حل نشود تا سال 2022 حدود 6 درصد تعداد جنگنده های بیشتری به تعمیر نیاز پیدا کنند و باادامه این وضعیت تا چند سال دیگه شاید حدود 20 درصد از کل اف 35 ها نیاز به تعمیرات خواهند داشت. در حال حاضر حدود 69 درصد ایرادهایی که در جنگنده اف 35 وجود دارد مربوط به موتور آن هست. از 1000 قطعه موتور 188 قطعه موتور مربوط به ترکیه بوده و در حاضر فقط امکان تهیه قطعات موتور برای هواپیمای در خط تولید و جود دارد و برای هوپیماهای که نیاز به تعمیر هست با کمبود قطعات مواجه هستند. شرکت Pratt & Whitney اعلام کرده که این شرکت برنامه ریزی کرده که در کوتاه مدت این مشکلات را حل کند . منبع منبع 2 ............................................................................................................................................................................................................................... یکی از اصلی ترین مشکلات روسیه در جنگنده پکفا موتورش هست آمریکا هم در موتور اف 35 به مشکل برخورده چین هم ظاهرا هنوز نتونسته موتور جدیدی که برای جی 20 ساخته را به طور کامل عملیاتی کنه مثل اینکه واقعابحث موتور در جنگنده های نسل 5 بحث جدی هست شاید به دلیل اینکه دنبال استتار حرارتی و کم کردن حرارت منتشر شده از موتورها هستند این مشکلات پیش میاد
  16. 1 پسندیده شده
    پیشران غزه پهپاد غزه با 21 متر فاصله سر دو بال، سقف پروازی 35000 پا و وزن برخاست 3100 کیلوگرم سنگین ترین پهپاد ساخت ایران هست. سپاه پاسدارن سالها کاربر هواپیمای توربوپراپ توکانو هست. و با موتور توبوپراپ این هواپیما آشنایی کامل دارد. توکانوهای سپاه از موتور پی تی6 استفاده میکنند تا قدرت لازم برای به پرواز درآوردن توکانوی تمام مسلح به وزن بش از 3160 کیلوگرم را فراهم کنند. بیشتر وزن برخواست توکانو تقریبا برابر با وزن برخواست غزه هست از این رو به نظر می رسد غزه از همان موتور پی تی 6 به کار رفته در توکانو استفاده میکند. موتور به کار رفته در توکانو پیشران PT6-A25C با قدرت 750 اسب بخار است که در نتیجه پیشران توربوپراپ غزه هم 750 اسب بخار قدرت دارد. میزان بار قابل حمل در مورد میزان بار قابل حمل غزه دو گفته توسط سپاه پاسدارن بیان شد: غزه در ماموریت های شناسایی/اطلاعاتی 500 کیلوگرم تجهیزات حمل میکند و در ماموریت های رزمی 13 بمب. پهپادهای ساخت هوافضای سپاه فقط بمبهای 35 کیلویی سدید را حمل میکنند. بر اساس شواهد غزه هم همین بمب ها را استفاده خواهد کرد یعنی 445 کیلوگرم تسلیحات. در این صورت در مور میزان بار قابل حمل توسط پهپاد غزه 2 احتمال مطرح است: 1- میزان بار قابل حمل غزه 500 کیلوگرم است که در ماموریت های شناسایی/اطلاعاتی صرف حمل تجهیزات الکترونیک می شود و در ماموریت های رزمی جهت حمل بمبهای سدید استفاده می شود. و به دلیل کمبود جایگاه های تعبیه شده‌ی حمل سلاح بر روی پهپاد، غزه به جای 15 بمب تنها 13 بمب حمل می کند. 2- غزه می‌تواند همزمان 500 کیلوگرم تجهیزات الکترونیک به همراه 13 بمب را حمل کند در این صورت میزان بار قابل حمل توسط غزه به 945 کیلوگرم خواهد رسید که عددی قابل قبول است. توکانو نیز توان حمل 1 تن سلاح را داراست پس عدد 945 کیلوگرم غیر واقعی و دور از ذهن به نظر نمی‌رسد. مداومت پروازی دو عدد برای مدوامت پروازی غزه بیان شده است. عدد 35 ساعت و 20 ساعت. احتمالا این دو عدد اینگونه قابل تفسیر هستند که پهپاد غزه در ماموریتهای گشتی توانایی 35 ساعت پرواز را دارد و در ماموریت های رزمی و در حالت حمل کامل سلاح این میزان کاهش پیدا کرده و به 20 ساعت می‌رسد. پهپاد غزه از لحاظ ابعاد هم اندازه پهپاد ام کیو9 ریپر است بنابراین باید وزن مشابه ریپر داشته باشد که در صورت استفاده غزه از پیشران 750 پوندی چرا سپاه با وجود وزن تقریبا برابر اما از موتور ضعیفتری استفاده کرده است؟ با وجود در دسترس بودن انواع پیشرانه های توربوپراپ شرکت پرات اند ویتنی، سپاه موتورهای حداقل 900 اسب بخاری این شرکت را استفاده کند تا میزان حمل بار به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کند. گرچه ممکن است وزن برخاست 3100 کیلوگرمی غزه مربوط به حالت لود کامل نباشد بلکه تنها وزن همراه با سوخت باشد که در این صورت ممکن است از پیشرانه های 900-950 اسب بخاری پی تی 6 استفاده شده باشد. با وجود گذشت سالها از به خدمت درآمدن شاهد129 تا کنون این پهپاد با بمبهای سدید مشاهده شده و هیچ گونه موشکی در حالت پروازی همراه این پهپاد نبوده است که برزگترین ضعف شاهد129 است. برای پهپاد غزه هم فقط از حمل بمب گفته شد و به نظر می رسد سپاه برنامه ای برای استفاده از موشک های هوا به زمین ضد زره مانند الماس یا قائم 114 و یا موشکهای بینا نداشته باشد. در صورتی که غزه یک تن بار را بتواند حمل کند به گزینه ای بسیار مناسب جهت گشت دریایی و مکمل شناسایی پدافند تبدیل می شود. می توان غزه را به تجهیزات کشف زیردریایی و تانکرهای سوخت خارجی مجهز کرد تا در اقیانوس هند به شناسایی زیردریایی های دشمن بپردازد. استفاده از تانکرهای سوخت خارجی مداومت غزه را تا بیش از 40 ساعت افزایش خواهد داد. همچنین در نقش پدافند نیز می توان آن را به رادارهای هوابرد قابل حمل توسط پهپاد مجهز کرد و به عنوان ابزار کشف هوابرد در ارتفاع بالا به کشف اهداف متخاصم مبادرت کند.
  17. 1 پسندیده شده
    هلمت های نظامی دَن دِیر (Dan Dare) هلمت های نظامی دَن دِیر نوعی هلمت برای خدمه خودروهای زرهی ارتش انگلیس است. با خرید تجهیزات زرهی از انگلیس مانند خودروی رزمی شناسایی اسکورپین و تانک چیفتن توسط ایران در زمان پهلوی دوم، خدمه ایرانی این خودروهای زرهی نیز از این نوع هلمت استفاده میکردند. این هلمت ها در داخل خود مجهز به هدست بودند. این هدست ها قابلیت اتصال به رادیو و سیستم مخابراطی خارجی تانک را نیز داشته اند. حفاظت بالستیک این هلمت در برابر گلوله های 6 میلیمتری با سرعت 130 متر بر ثانیه بود. از دیگر ویژگی های این هلمت میتواند به هماهنگی این هلمت با ماسک های گاز استاندار ارتش انگلیس اشاره کرد. به طوری که خدمه می توانستند درحین داشتن هلمت از ماسک گاز بدون مشکل استفاده کنند. هلمت های دَن دِیر در سال 1973 در انگلیس طراحی و ساخته شدند. هلمت های نظامی دَن دِیر مجهز به هدست هلمت نظامی دَن دِیر برای خدمه ایرانی تانک های چیفتن (تصویر سمت راست راننده تانک چیفتن علاوه بر هلمت مجهز به عینک محافظ است تا چشمان راننده را در برابر گردوخاک، گل ولایی وپرتاب سنگ ریزه های احتمالی حفاظت نمایید.) خدمه خودروی رزمی شناسایی اسکورپین دارای هلمت دَن دِیر دَن دِیر در حقیقت نام یک قهرمان کمیک بوکی انگلیسی است که دارای یک هلمت مخصوص بود. نام هلمت نظامی دَن دِیر از این کاراکتر تخیلی گرفته شده است
  18. 1 پسندیده شده
    تجربیات شنیداری از یک مدیر - قسمت دوم گفتگویی با مرتضی سلطانی مرتضی سلطانی کارآفرین بزرگ و بنیان گذار مجموعه زر ماکارون و زرفروکتوز در گفتگو با دانشجویان کارآفرینی دانشگاه تهران از سرگذشت و عقاید خود میگوید. https://www.aparat.com/v/sIben چند نکته خلاصه : * مزیت های گروه زر ماکارون - تحقیق و توسعه R&D - تنفیض اختیارات * بازار مواد غذایی به شدت بر بازار خودرو مزیت داشت چون ساده و پرتقاضا بود * ماشین آلات نو نخریدم بلکه آلمان رفتم و یک کارخانه قدیمی رو دمونتاژ کردم و ایران اوردم، تازه یه پولی هم بهم دادن اینجا فهمیدم که تجهیزات استوک و دست دوم چه ارزشی دارد ماشین دست دوم در هامبورگ، ماشین دست دوم در کلن هست و ... * آرد یارانه ای بلای جان این صنعت بود * تیم جمع کردن وقتی پول نداری با وقتی پول داری خیلی فرق می کنه وقتی پول نداری برای تیم جمع کردن باید التماس بکنی، با رفاقت و دوستی تیم رو جمع کنی * بهتر است بدانیم چه کاری می کنیم، وقتی به عمقش پی ببریم می تونیم پیشرفت کنیم اول سوله رو پوشش می دادیم، اون موقع گفتن ساختن سوله کار تو نیست برو بعد با کمک یه متخصص شروع کردیم به ساخت سوله * کارآفرین فقط با امید زنده است، سد شکنی می کند خودش رو با حاشیه معطل نمی کند * پول مفت و رانت دشمن پیشرفت است. * رقیب خوب یک معلم است که مدام باعث درک تفاوت ها و بهبود مستمر است. * پسر من ، بیشتر از کارگرها کار می کند در خانه خانمم غذا به اندازه غذا درست می کند و به موقعش به نیازمندان دست باز برخورد می کند. * اگر صفر بشم، فردا صبح اولین کاری که می کنم از فرصت هایی که داشتم و درست استفاده نکردم اینبار درست استفاده می کنم. تقدیم به جناب @worior که به مسائل مدیریتی استاد هستن
  19. 1 پسندیده شده
    با سلام و احترام به دوستان میلیتاریست، بررسی ناوگان نیروی دریائی پاکستان رو ادامه میدیم:   ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان (بخش سوم : ناوهای پشتیبان)     ناو PNS Nasr : ناو سوخت رسان نصر ، در واقع  همان نفتکش (ناو پشتیبانی راه دور)  21.750 تنی Type 905 کلاس Fuqing Class ،  جمهوری خلق چین می باشند. نیروی دریائی پاکستان 1 فروند از این نفتکش ها را در سال 1987 از چین تحویل گرفته است.           ناو PNS Moawin : کشتی تدارکاتی و پشتیبانی معاون ، در واقع  همان (ناو پشتیبانی راه دور)  16.800 تنی Poolster class ،  هلند می باشند. نیروی دریائی پاکستان 2 فروند از این نفتکش ها را در سال 1994 و 2005 از هلند تحویل گرفته است.         ناوهای Coastal Tankers  : تانکرهای ساحلی!!! (کلمه و گوادر) PNS Kalmat و PNS Gwader ، دو نفتکش ویژه آبهای کم عمق ساخت کشور پاکستان که در سالهای 1984 و 1992 تحویل نیروی دریائی این کشور شدند.       ادامه دارد ... ----------- پ.ن : 1 : انشاءالله در پست های بعدی به سایر ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان خواهیم پرداخت. پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 3 : بی صبرانه منتظر نقد و بررسی ناوهای پشتیبانی پاکستان ( و مقایسه آن با کلاس های مشابه در نداجا ) توسط دوستان و صاحب نظرات هستم.
  20. 1 پسندیده شده
    با سلام و احترام به دوستان میلیتاریست، بررسی ناوگان نیروی دریائی پاکستان رو ادامه میدیم:   ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان (بخش دوم : ناوچه های سبک - 2)     ناوچه Azmat class : ناوچه های موشک انداز  560 تنی کلاس عظمت ، محصول جمهوری خلق چین می باشند. نیروی دریائی پاکستان تعداد 8 فروند از این ناوچه ها را سفارش داده که تاکنون 2 فروند آن را تحویل گرفته است.         قایق تهاجمی MRTP-33 : این قایق تهاجم سریع و موشک انداز ، محصول کشور ترکیه می باشد. نیروی دریائی پاکستان 8 فروند از این قایق ها را اعلام نیاز نموده که تاکنون 2 فروند آنرا تحویل گرفته است.         قایق تهاجمی MRTP-15 : این قایقهای تندرو پاکستانی ، محصول کشور ترکیه می باشند. نیروی دریائی پاکستان تعداد 2 فروند از این قایق ها را اختیار دارد.         ----------- پ.ن : 1 : انشاءالله در پست های بعدی به سایر ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان خواهیم پرداخت. پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 3 : بی صبرانه منتظر نقد و بررسی ناوگان ناوچه های سبک پاکستان، ( و مقایسه آن با کلاس های مشابه در نداجا ) توسط دوستان و صاحب نظرات هستم.
  21. 1 پسندیده شده
      تعصب؟ حرف من اینه که هم انگلیس و هم فرانسه خودشون سازنده هواپیما هستند و مثل برخی کشورها (از جمله ما) نیستند که ناچار به استفاده از هواپیماهای قدیمی باشند. وقتی که این کشورها ، هواپیمائی رو که ساخت سال 1973 هست رو تا سال 2005 و 2007 استفاده میکنند، یقینا باید اون هواپیما چیز بدرد بخوری بوده باشه که فقط اومدن یوروفایتر و تایفون میتونه بازنشسته اش بکنه  :winking:  :winking:
  22. 1 پسندیده شده
    با سلامی دوباره خدمت دوستان عزیزتر از جان. هواپیماهای نیروی هوائی عراق (در زمان جنگ های اعراب با اسرائیل): نیروی هوائی عراق در دوران جنگ های شش روزه و یوم کیپور علاوه بر هواپیماهای انگلیسی و روسی که در پست های قبلی اشاره شد، به هواپیماهای زیر نیز مجهز گردید. SU-7 s : سوخو 7 بعنوان جت جنگنده ای مافوق صوت برای پشتیبانی نزدیک زمینی ساخته شد و در واقع قرار بود که نسخه شرقی F-86 Sabre Hlvd;hmd fhan. TU-22 : توپولوف 22 بعنوان یک بمب افکن استراتژیک مافوق صوت بعدها بعنوان ستون فقرات اسکادرانهای بمب افکن نیروی هوائی تعیین گردید و پس از جنگ های اعراب و اسرائیل ، در جنگ ایران و عراق نیز چند پرواز موفق و ده ها عملیات ناموفق را در کارنامه خود ثبت نموده است. بیش از 20 سال روابط دوستانه با اتحاد جماهیر شوروی و دستیابی به آلبوم رنگارنگی از پرنده های ساخته این کشور ، هرگز عطش دولت بعث را برای تجهیز نیروی هوائی عراق به جنگنده های گوناگون سیراب نمیکرد. درست در همین دوران است (پس از جنگ یوم کیپور) که مذاکرات دلالان سلاح عراقی با فرانسوی ها آغاز میشود. مذاکراتی برای خرید میراژ اف - 1 (که بعدها منجر به عقد قراردادی در این زمینه میگردد) و خرید جت فرانسوی جاگوار (که این قراداد هرگز منعقد نگردید.) Mirage F-1 : مذاکرات برای خرید میراژهای اف - 1 پس از جنگ یوم کیپور آغاز گردید. (هر چند تحویل این هواپیماهای ارزشمند و کارآمد به زمان جنگ ایران و عراق موکول گردید. SEPECAT Jaguar : شاید بتوان یکی از بزرگترین اشتباهات نیروی هوائی عراق را عدم خرید این هواپیما دانست. پس از پایان جنگ یوم کیپور ، دلالان عراقی مذاکرات فشرده ای را با فرانسوی ها برای خرید این جنگنده پشتیبانی نیروی زمینی برگزار کردند و علی رغم توافقات اولیه ، از خرید این هواپیما صرف نظر نموده و برای خرید میگ 23 !!!!! اظهار تمایل نمودند. در خصوص شایستگی های این هواپیما همین بس که این هواپیما پس از گذشت بیش از 30 سال خدمت، در سالهای 2005 و 2007 از نیروهای هوائی فرانسه و انگلستان بازنشسته شد. پ.ن : انشاءالله در پست بعدی به معرفی هواپیماهای نیروی هوائی عراق در زمان جنگ ایران و عراق خواهیم پرداخت.
  23. 1 پسندیده شده
    توپولف های 22 و 16 توانایی حمل موشک را در نسخه هایی که روس ها برای نیروی هوایی و دریایی خودشان تولید کردند داشتند در تائید این فرمایشات شما ظاهرا هر دو کشور روسیه و چین ، هر دو مدل دارای محفظه رادار و فاقد اون رو ساخته اند. توپولوف 16 (TU-16) روس ، دارای محفظه رادار زیر دماغه توپولوف 16 (TU-16) روس ، فاقد محفظه رادار زیر دماغه ژیان اچ-6 (Xian H-6) چینی ، دارای محفظه رادار زیر دماغه ژیان اچ-6 (Xian H-6) چینی ، فاقد محفظه رادار زیر دماغه بنده خوشحال میشوم باز هم از دانش و اطلاعات شما در خصوص توپلوف های 16 و سایر هواپیماهای عراقی هرچه بیشتر بهره ببرم.
  24. 1 پسندیده شده
      والا اون چیزی که به یقین میشه در موردش صحبت کرد، این هست اطلاعات من در خصوص نیروی هوائی عراق به هیچ وجه قابل مقایسه با بزرگوارانی مثل حضرتعالی نیست.   فقط در خصوص H-6 های عراقی ، ویکیپدیا مدعی هست که اون ها در سال 1988  تحویل عراق شدند (به تعداد 4 فروند) و با توجه به خاتمه جنگ در سال 1988 (1367) احتمال حضور اونها در جنگ تحمیلی یه خورده کم میشه.   http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7_%DA%86%DB%8C%D9%86_%D9%88_%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82_%D8%AF%D8%B1_%D8%AC%D9%86%DA%AF_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D9%88_%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82   در خصوص حملات دریائی (خصوصا حمله مشهور به خارک در زمان جنگ نفت کش ها) هم تا اونجائی که اطلاعات بنده یاری میکنه و تحقیقات بنده مشخص کرده، مهاجمین نه از نوع توپولوف 16 (یا نسخه چینی اون اچ -6) که بیشتر توپولوف 22 و گاها هم میراژ اف - 1 بوده اند. (و قبل از اونها هم عموما سوپراتانداردها) شاید هم به عنوان شاهدی بر تائید این مدعا، سرنگونی 2 فروند توپولوف 22 در "دومین حمله بزرگ عراقی ها به جزیره خارک" رو بشه مثال زد.
  25. 1 پسندیده شده
    [quote name='javad48' timestamp='1404587103' post='390659'] یه رافائلی ،گریپن ـی ،f15 ، سوخوی ،میراژ ، این همه جنگنده لوکس توی دنیاست آموزشی ها خوبه ولی از هرجایی رسیده یه تعداد خریده [/quote] حق با شماست البته فکر نکنم که ارتش انگلیس و فرانسه و... هم این تعداد آموزشی داشته باشن که عراق خریده این همه تنوع محصول و کشور بعدها 100% وقعا توی بحث پشتیبانی و ... عراق رو اذیت خواهد کرد. تنها چاره اینه که بمحض گرفتن هواپیماهای جدید، این هواپیماهای متنوع رو به کشور ثالث واگذار کنه [quote name='blender' timestamp='1404587963' post='390660'] عزیزم ، فکر نمی کنی یک 30 سالی رو کلا از قلم انداختی !؟ [/quote] توی انتهای تاپیک عرض کرده بودم که برای این حدفاصل زمانی هم اگه دوستان علاقمند باشن، فکری کردم و توی همین تاپیک پست های مربوط به دوران حسن البکر و صدام حسین (دوران حزب بعث) رو قرار خواهم داد. البته مهیا این همه عکس و مطلب دیشب دیگه حسابی خسته ام کرده بود و ترجیح دادم که باقی مطلب رو توی خستگی انجام ندم تا کیفیت کار پائین نیاد ولی در کل به روی چشم حتما باقی مطالب رو هم در اسراع وقت قرار میدم که کامل بشه