hans

Members
  • تعداد محتوا

    1,230
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های hans

  1. سیدی جان ممنون. ولی کاشکی یه توضیح هم می دادی. اون عکسی که سنگها رو رو هم چیدن چی هست؟ luftwaffe icon_cool
  2. امریکا و غرب هر چی باشند مثل روسها نیستندو اگر منافع اونها رو تامین کنی ,اونا هم حال و هواتو حسابی دارن و پشتت روخالی نمی کنن .ّهمین که اون زمان چنین جنگنده ی پیشرفته ایی رو در اختیار ایران قرار دادند نشون میده هوای متحدانشون رو حسابی دارند و تنهاشون نمی ذارند. luftwaffe icon_cool
  3. این نامه یکی دیگه از اسنادیه که مشخص میکنه اسراییل به هیچ چیزی پایبند نیست luftwaffe icon_frown
  4. علم به دست اوردنیه نه خریدنی. هیچ وقت امریکا طریقه ی ساخت این جنگنده ها رو به ما نمی داد. کی دوست داره یکی از مشتریاش و از دست بده و با دست خودش به قدرت تبدیل شدن یک کشور دیگه کمک کنه. بی خود نیست که میگن شاه بدون اجازه امریکا اب هم نمی خورد. بنده خدا امریکا و حرفاشون کعبه ارزوهاش بوده و هر چی اونها می گفتندو قبول می کرده. این قدر ساده بوده که فکر می کرده اونا طریقه ی ساخت هواپیماهای پیشرفته رو بهش می فروشن :cry: luftwaffe icon_frown
  5. نیروی هوایی ایران بسیار قوی بود به قولی سومین نیروی هوایی در دنیا. فقط فرقش با اونا این بود که اونا خودشون می ساختن ما می خریدیم. ما حتی اجازه ی باز کردن یک قطعه رو نداشتیم. اگه دقت کنید می بینید ارتش مردمی بود. به غیر از چند تا فرمانده ی درجه اول که وفادار به شاه بودن. بقیه فرماندهان به خاطر میهن پرستی تو ارتش بودند نه صرفا به خاطر شاه. وقتی تو انتخابات بیش از 98% مردم به خلاف حکومت شاه رای می دهند. ارتشیان هم جزو مردم بودندو رای دادند. از انجاییکه اکثر مطلق انها هم مسلمان بودند. در زمان جنگ نیروی فداکاری انها خیلی بیشتر شده بود. این خلبانان اگر در زمان شاه فقط به خاطر میهن دوستی در جنگ شرکت می کردند. بعد از انقلاب هم برای میهن و هم برای عقیدشون می جنگیدند. مگر در زمان انقلای همین نیروی هوایی نبود که در انبار اسلحه رو به روی مردم باز کردو مردم رو مسلح کرد. دوما حال و روز افراد چه ریطی به لباس و قیافه انها داره. اکثریت مطلق اونها بعد از انقلاب هم با همان یونیفرمهای ترو تمیز عینکهای ریبن و ریشهای تراشیده در صحنه حاضر می شدند. ولی فوق العاده فداکار بودند. وقتی بیش از 98% با شاه و سلطنت مخالفت کردند. این عزیزان رو هم شامل میشد. اون تعداد کمتر از 2% هم یا از ایران فرار کردند یا اعدام شدند. پس همه ی اونها برای هم میهن و هم دینشون جنگیدند. در نیروی زمینی عقیده برای اسلام بیشتر بود. چرا؟ چون اکثر نیروها مردم داوطلب بودند. نه اینکه میهن دوست نباشن. ولی مطمئنن اگه همچنین جنگی در زمان شاه اتفاق می افتاد همچنین حجمی از مردم به جنگ نمی رفتند. ولی باز هم میگم. این دلیلی بر این نیست که ارتشیان فقط برای میهن دوستی به جنگ می رفتند. در بین ارتشیان همان طور که در درجه ی اول دینو عقیده بود. میهن پرستی در بین انها از مردم عادی بیشتر بود. ارتش ایران قبل از انقلاب از نظر وسیله یک مصرف کننده صرف بود فقط. اقایانی که میگن اگه شاه نمی خرید ما نمی تونستیم بجنگیم. باید بگم که مستشاران امریکایی که داشتن از ایران خارج می شدند با لبخند می گفتن ما زود بر می گردیم. چرا؟ چون بدون اونها این تجهیزات عملا بلا استفاده بودند. ولی دیدم انها که رفتند خودمون از صفر سر از کارشون در اوردیمو به راه انداختیمشون. دوما یه جوری میگید شاه خرید انگار اپولو هوا کرده.در ازاشون پولشونو دادیم. نفتمون دادیم. منافع امریکا رو تامین کردیم. خودمون در معرض شوروی قرار داده بودیم. سوما اگه امثال پهلوی ها نبود. ما از همان اوایل قرن بیستم به مانند ژاپن خودمان اینها رو می ساختیم و اینهمه عقب افتاده نمی ماندیمو جهان سوم خوانده نمی شدیم.اگه امثال پهلوی ها نبود هیچ گاه همچنین جنگی علیه ما رخ نمی داد. چون خودمان یک قدرت بودیم. luftwaffe icon_frown
  6. ممنون. اگه اسم تانکها رو هم می نوشتی خیلی بهتر میشد. luftwaffe icon_frown
  7. اگه ما از خاک روسیه یا ونزوئلا حمله کنیم. امریکا نمیشینه سر تکون بده که. به اون کشورا هم حمله میکنه. پس این کشورها هیچ وقت خاکشون رو در اختیار ایران قرار نمی دهند. چون باعث نابودیشون میشه. luftwaffe icon_frown
  8. دوستان عزیز در نظر داشته باشن که انگار خوارزمشاهی وجود نداره و شما شاه هستید و با این تعداد ارتش,مغولها هم حمله کرده اند به هر دلیلی .حالا فقط باید راهکار نظامی ارائه بدیم. البته اگه پستی بلندیها و نقشه ورود مغواها رو داشتیم و مکان حرکت اونها با فلش نشان داده شده بود خیلی بهتر بود. :cry: luftwaffe icon_frown
  9. رضا جان نظر من برای مقابله با ارتش 3 تیکه مغولها همان روشی هستش که سرخ پوستان در سال 1876 بر علیه ارتش امریکا به کار برده اند. که خودت اون مقاله رو تو مجله نوشتی. شرمنده حوصله رو نویسی نداشتم از تو مجله :cry: luftwaffe icon_frown
  10. من به نظرم این جور بود که کمی دماغه ی هلیگوپتر رو به سمت پایین می اوردند در ان صورت هلیکوپتر به جلو حرکت می کرد. نه اینکه ملخ زاویه اش عوض شه. :cry: luftwaffe icon_frown
  11. برنا جان ممنون. واقعا جالب بود. دوست عزیز باید به جای سایت تینی پیک از سایت : www.imagecave.com استفاده کنی.( دلیلشو نمی دونم چرا مدیر این قانون رو گذاشته و چه فرقی می کنه) داخل اون سایت یه اکانت برای خودت باید بسازی , بعدش عکسا یت را در انجا به مانند سایت تینی پیک اپلود کن. luftwaffe icon_frown
  12. علی جان بابت جواب ممنون. منظور از سبز بودن امنیت هستش. منطقه ی سبز یعنی منطقه ایی که دارای امنیت بالایی و همه ی سفارت خانه ها و وزارت خونه ها در اونجا واقع شده و به شدت محافظت میشه. luftwaffe icon_frown
  13. maalek عزیز در مقاله نحوه ی شهادت این مرد بزرگ شرح داده شده است. نحوه ی شهادت او به این گونه بود که: روز یکم فروردین ماه سال 1364، خلعتبری و ستوان محمد زاده به عنوان شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان هستند. ناگهان صدای آژیر بلند می شود و در پایگاه اعلام اسکرامبل (حالت آماده باش) می شود. حسین خلعتبری مکرم به همراه کمک خود ستوان "عیسی محمدزاده عروس محله" یا یک فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز سلیمان 31 برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز در می آید. در کردستان در منطقه سقز با دو فروند میگ 23 عراقی و یک فروند میگ 25 عراقی درگیر می شود. سریعا به سمت یکی از هواپیما گردش کرده و به پرواز ادامه می دهد و در ارتفاع 35000 پایی یکی از میگ های 23 را مورد هدف قرار می دهد که پس از برخورد موشک، میگ منهدم می شود. در همین حین از ایستگاه های رادر زمینی مرزی به اطلاع خلعتبری می رسانند که یک فروند میگ 25 پی دی، در تعقیب آنها می باشد. در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر می باشد، میگ 25 اقدام به شلیک یک تیر موشک r-40 می کند موشک با فانتوم برخورد می کند. ستوان محمد زاده موفق می شود اجکت کند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب می بیند و توسط نیروهای امداد و نجات نیروی هوایی نجات پیدا می کند. ولی سرلشکر خلبان حسین خلعتبری فرصت اجکت پیدا نمی کند و بدین شکل قهرمان جنگ های دریایی برای همیشه خاموش می شود و به معراج ابدی می رود. یک فانتوم در برابر 2میگ23 و 1 میگ 25. 3 به 1 luftwaffe icon_frown
  14. ما نه می تونیم تعداد بگیم نه مدلشون و نه قیمتشون. ولی یه ضرب المثلی هست که میگه: تا نباشد چیزکی ,مردم نگویند چیزها. luftwaffe icon_frown
  15. hans

    ارتش بحرين

    برادر از مقالت ممنون luftwaffe icon_frown
  16. hans

    ارتش بحرين

    دوستان برای امار بیشتر به جدیدترین شماره ی مجله ی جنگ افزار که 2 روز پیش اومد مراجعه کنند. در یک مقاله ارتشهای کشورهای کوچولو موچولو حاشیه خلیج فارس رو بررسی کرده. کل تعداد نفرات ارتش این کشورها جمعا با هم به اندازه ی تعداد نیروهای سپاه پاسداران هستش. . ارتش ایران از نظر تعداد چندین برابر بزرگتر از سپاه هستش. luftwaffe icon_frown
  17. علی جان واقعا جالب و خوب بود. یه سوال داشتم از حضورت. ایران از چه تانکبری استفاده می کنه؟ luftwaffe icon_frown
  18. زمانی که تانکهای t72 وارد جنگ شدند. زدن اونا به علت سرعت بیشترشون سخت شده بود. برا همین از روی موتورهای کراس در حین حرکت به طرفشون شلیک می کردندو شکارشون می کردند که کار واقعا سختیه. luftwaffe icon_frown
  19. رضا جان شرمنده. اشتباهی برداشت کردم. تو یکی از جنگهای ایران و روم رومی ها موقعی که داشتند عقب نشینی می کردند ایرانی ها از این تاکتیک استفاده کردند. luftwaffe icon_frown
  20. سر چیدمان ارتش به نظر من اگه اینطور که رضا گفتن که ستونی وارد ایران شدند 2 راه برای مقابله وجود داره: 1 _ بر اساس رسوم جنگی 2 طرف قرار میدان نبرد در یک ناحیه بگذارند و به مصاف هم برند. که بعید می دونم مغولها قبول می کردند چون استعداد نیروهاشون از ایران کمتر بود. 2_ این راه برای زمانیه که مغولا مغولی! حمله کنند. یعنی رسمو قرار حالیشون نباشه. این جا همان طور که می دونید چون مغولها ستونی وارد شدند. بهترین راه حملات چریکی هستش. به طوری که از اطراف چندتا چند تا سواره به این ستونها حمله ببرندو نیش بزنندو عقب بکشند. در کوهستانهاو دشتها از بالا به صورت حملات چریکی شروع به تیر اندازی کنندو عقب بکشند. این کارو مرتب انجام بدهند. در فاصله ایی نه چندان دور سپاهیان اصلی در انتظار باشند که اگر دشمن گروهی رو به دنبال این گروههای ضربتی فرستاد وقتی به سپاهیان رسیدند دخلشون بیاد. این روش باعث میشه که: 1_ نیروهاشون شدیدا روحیشونو از دست بدندو هر لحظه از ترس منتظر یه حمله از یه گوشه ای باشند. 2_ باعث تلفات میشه و سرعت انها رو کند میکنه و در انتها منصرف می شندو مجبور به فرار می شوند. luftwaffe icon_frown
  21. خوشا به حالشان. icon_frown luftwaffe :cry:
  22. اول در مورد وحشی گری چنگیز عرض کنم . تا حالا دقت کردید چرا در مورد تاریخ باستان فقط نوشته های یونانی ها مثل هرودت هستش و اثاری از تاریخ نگارهای ایرانی در زمان باستان نمونده. برای همین هست که تاریخ دانها و تاریخ شناسها نمی تونن نظر قطعی در مورد وقایع باستان بدهند. مثالی برایتان می زنم . فکر کنید هزاران سال بعد در مورد تاریخ جنگ سرد و شوروی فقط تاریخ نگاریهای یک طرف مثلا روسها باقی مونده باشه و اثار تاریخ نگاری از امریکاییها نمونده باشه . تاریخ نگاران با بررسی اثار هر دوطرف نتیجه و داستان اصلی ماجرا رو می فهمند و با داشتن اثار یک طرف مخاصمه نمیشه نظری داد چون با اغراض هستش. مثال زیاد وجود دارهدر این مورد. به خیلی از نوشته های هرودت نمی شود اطمینان کرد چون معلومه با حس و حال ناسیونالیستی یونانی نوشته شده و در بعضی جاها بیش از حد اغراق شده. بگذریم. حرفم این بود که می دانید چرا اثار تاریخ نگاری از ایرانیان نمونده ؟ دلیلش حمله مغولها بود که همه چی رو با خاک یکسان کردند. به هر شهری می رسیدند از روی کینه ای که از کشته شدن بازرگانانشان داشتند تمام مردمو چهار پایانشان رو می کشتندو شهرو اتش می زدند. مردان جوان رو نمی کشتندو انهارو جلوی سپاه خویش قرار می دادندو به شهر بعدی حمله می کردند. تا شهر بعدی مقاومت نکنه یا روحیه مقاموتشون پایین بیاد. چنگیز خودش ارزشی برای دانشمندان قائل نبود . برای همین خیلی از دانشمندان و فرهیختگان ما رو شهید کرد. مثال بارز اون که همتون هممیشناسیدش عطار بود. مولوی و یه چند تا دیگه تونستن فرار کنند ولی عطار که اومد فرار کنه سربازا گرفتنشو به شهادت رسوندنش. البته باید گفت جانشینان چنگیز (نه همشون) انسانهایی اهل ادب و علم بودند که به این جور انسانها و علم خیلی خدمت کردند. فرهنگ ایرانی رو پذیرفتندو به در خواست دانشمندان بزرگ کتابخانه های بزرگی ساختند. در مورد چگونگی مقابله با سپاه چنگیز. تنها حماقت سلطان محمد خوارزمشاه باعث شکست شد. 2 تا اشتباه بزرگ سلطان محمد یکی قبل از حمله بود یکی هم بعداز حمله. 1_اواخر دسامبر 1217 ميلادي خوارزمشاه با از ميان برداشتن قراختائيان كه ميان قلمرو او و قلمرو چنگيز خان حايل بودند مرتكب يك اشتباه سياسي بزرگ شد. چنگيز خان برنامه حمله به غرب متصرفات خود و ورود به دنياي سفيد پوستان را نداشت كه رويدادهاي سال بعد (1218 ميلادي) پاي او را به ايران و نيز سرزميني كه امروز كشور روسيه است باز كرد و عمده ترين اين رويدادها ، قتل فرستادگان بازرگاني چنگيز در شهر مرزي اترار بود كه فرماندار آن مورد حمايت مادر خوارزمشاه قرار داشت . چنگيز در نظر داشت كه با خوارزمشاه روابط دوستانه و با قلمرو او داد و ستد تجاري داشته باشد كه حادثه اترار روي داد.خوارزمشاه چند اشتباه سياسي و استراتژيك ديگر هم مرتكب شده بود كه يكي از انها گرفتن فتواي مغاير شرع بودن خلافت عباسيان از روحانيون و ديگري تحريك حكام محلي بر ضد يكديگر بود به گونه اي از تشكيل يك نيروي بزرگ واحد در برابر مغول جلوگيري شد. تاريخ اين درس را داده است كه پيروزي مغولها و هر فاتح ديگر تا به امروز نتيجه ضعف دفاعي و اقتصادي طرف ديگر و تفرقه و نفاق در آن بوده است. چنگيزيان پس از تصرف شهرهاي نامتحد هنگامي كه در مركز اروپا و همچنين در شام با دو دولت داراي قدرت مركزي رو به شدند شكست خوردند و از ادامه پيشروي دست كشيدند . جنبش غير متعهدها هم در قرن گذشته با همين فلسفه به وجود آمد كه به دلايل متعدد بعدا ضعيف و عليل شد. 2_ اشتباه بزرگ بعدی نحوهی چیدمان ارتش ایران بود. او به جای اینکه با سپاهی بزرگ به جنگ مغولها در مرز برود ارتش را تکه تکه کرده و هر تکه را در شهری قرار داد تا محافظت کنند. پسر سلطان خوارزمشاه جلال الدین از پدرش خواست که این کار را نکند و با سپاه بزرگ به جنگ برود. ولی سلطان قبول نکرد. اما جلال الدین خودش دست به جمع اوری سپاه زد و تعداد اندکی سپاه جمع اوری کردو به مصاف مغولها رفت ولی به علت کمی تعداد شکست خورد و فکر کنم اونم شهید شد.. سلطان خوارزم هم فرار کرد. البته حالا باید مردم را هم در نظر بگیریم. مردم ایران مقاومت چندانی نکردندو اکثرشون فرار می کردند از شهرهاشون. حالا علل این بی غیرتی مردم: اسلام چون به ایران چیرگی یافت، یکی ازتاثیرهای آن در ایرانیان افزودن به حس دلیری و جنگجویی بود. ایرانیان خودمردمی جنگی بودند و اسلام نیز جنگ و مردانگی را به همه بایا می گرداند واز اینرو در قرنهای نخست اسلام در ایران، این حس بسیار نیرومندی بود. اگرکسانی تاریخ ایران را در قرنهای سوم و چهارم هجری جستجو کنند، در آن قرنهااز یک سو در ماوراءالنهر دولت سامانی برپابود که همیشه با ترکان جنگ وستیز می داشت و به گفته استخری همیشه سیصدهزار تن سوار در مرز آمادهمیایستادند. همین استخری می نویسد: من به هر خانه ای از دهگانان می رفتمیک شمشیری آویخته از دیوار و یک اسبی بسته در اصطبل می دیدم. از سوی دیگردلیران دیلم از کوهستان خود پایین آمده هر یکی در گوشه دیگری بنیادفرمانروایی می نهاد و خاندان بویه تا بغداد پیش رفته خلیفه را از زیردستخود میگردانیده. پس از همگی سلطان محمود غزنوی به هندوستان تاخته شهرهامیگشاد و تاراجها میآورد. با این حال جنگجویان ایرانی بیکار مانده، دستهدسته بیرق افراشته، برای شرکت در جنگ مسلمانان با رومیان به آسیای کوچکمیشتافتند. یک سال را ما در تاریخ میابیم که تنها از خراسان هشتادهزار تن به آسیای کوچک میشتافتند. ببینید حس جنگجویی تا چه اندازه بوده! ببینیدغیرت چگونه فزون میآمده و سرشاری مینموده!" "تا آغازهای قرن پنجم ما اینرا میابیم ولی سپس چون به آغاز قرن هفتم میرسیم به یکباره وارونه آنرا میبینیم. به یکباره ایران را از غیرت و مردانگی تهی میابیم. زیرا در آنهنگام است که میبینیم چنگیزخان به ماوراءالنهر آمده و چهار سال کشتار کرده و با این حال در ایران تکانی پیدا نشده. درآن هنگام است که میبینیم یمه وسوتای دوتن از سرکردگان مغولی با سی هزار سوار از جیحون گذشته از خراسانکشتارکنان پیش آمده تا مازندران و عراق و آذربایجان و قفقاز مردم را کشتهو شهرها را تاراج کرده از شمال دریای خزر به لشکرگاه خود پیوسته اند. دریغا این بی دردی و درماندگی چه بوده!؟..." در آن دو قرن از قرنپنجم تا هفتم هجری " در ایران چند رشته بدآموزیهایی رواج یافته که در نتیجهآنها جنگجویی و مردانگی جای خود را به بی دردی و بی غیرتی داده. یکی از آن بدآموزیها صوفی گری، دیگری باطنی گری و دیگری خراباتی گری بوده." "میدانیم کسانی باور نکرده خواهند گفت: مگر بدآموزی هم مردم را به بی غیرتیوامیدارد؟!...میگویم: مگر نمیدانید که سرچشمه همه کارهای آدمی مغز اوست، ومغز نیز تابع اندیشه هایی است که در اوست؟!... یک تن خراباتی که جهان راهیچ و پوچ میشمارد و میگوید باید پروای گذشته و آینده نکرد آیا میتوان چشمداشت که غیرت کندو در راه توده و کشور جانبازی نماید؟!... یک تن صوفی کهجهانی میانه دارد و درآن ستم و تاریکی و روشنایی و راست و کج نمیگذارد ودر آن جهان مالیخولیا خونخواران مغول را "خدا" میپندارند آیا میتوان امید بست که شمشیری بگیرد و به جنگی بشتابد؟!..." "... چون مغولان به ایران آمدند به همه کیشها و برای هرکاری آزادی دادند... این به سود مغولان بود که ایرانیان ستم دیده و آسیب یافته، خودرا با باده و چنگ و چغانهسرگرم دارند و آن ستمها و آسیبها را فراموش کرده در اندیشه کبنه جویینباشند... این برای مغولها بسیار سودمند بود که یک دسته به مردم درسمیداده میگفتند: گذشته را فراموش گردانیده و به اندیشه آینده نیفتید وتنها به آن کوشید که خوش باشید. میگفتند: هرچه به سر آدمی بیاید از خداست،میگفتند: کوشش و تلاش سودی ندارد. اینان(خراباتیها) برای مغولان بهترین یاورانی بودند که بیش از یک میلیون سپاه کار میکردند. زیرا مغولان که آنهمه خون در ایران ریخته و آن همه دختران را به بردگی برده و سپس به کشوردست یافته... بودند، بسیار نیازمند بودند که ایرانیان گذشته را فراموشکنند... همه کارها را از خدا دانسته و آسیبهایی را که دیده بودند ازسرنوشت شمارده، کینه چنگیز و هلاکو را از دل بیرون کنند." یک جمله از این کتاب را دوست دارم دراینجا بیاورم. کسروی میگوید: "یکی از چیزهایی که خرد را از کار می اندازد، و مغز را آشفته میسازد قرار گرفتن اندیشه های متضاد و ناسازگار است." پس ضعف از ما بوده نه از حرفه ایی بودن مغولها. همان طور که مغولها در غرب متوقف شدند. (بین خطها فاصله انداختم که چشمانتان خسته نشه و سردرد نگیریدو گیج نشیدو خط و گم نکنید) :cry: luftwaffe icon_frown
  23. خیلی عالی بود حامد جان. دوستان مطلع میشه بگن در مانور کبرا هواپیما چه قدر فشارو تحمل میکنه؟ luftwaffe icon_frown
  24. چه بدبختی بوده خلبانش. وطن فروش. عکسای جالبی بود ممنون حامد جان. حالا چه جوری به این روز افتاده؟ luftwaffe icon_frown