تمامی ارسال های deserthawk
-
بخش اعظم IFA های ایرانی غنیمتی از نیروهای عراقی در زمان جنگ است. عراق یکی از کاربران عمده این خودرو و همچنین کامیون های GAZ-66 بود. (البته ایران نیز قبل از انقلاب گاز رو وارد کرده بود) خودروی IFA عراقی
-
نمونه های مربوط به جنگ جهانی اول کلاه خود ارتش امپراتوری آلمان به نام Stahlhelm در مراحل مختلف تولید 1916 نیروهای ارتش امپراتوری ژاپن در جنگ جهانی دوم از اهداف زنده برای تمرین تیراندازی استفاده کردند. در این تصویر که در سال 1942 گرفته شده است اسیران هندی به عنوان هدف برای تمرین تیراندازی قرار گرفته اند.
- 406 پاسخ ها
-
- 15
-
-
جنگ جهانی اول، جبهه آلمان، حمله شیمیایی
- 406 پاسخ ها
-
- 11
-
-
با تشکر مجدد از شما و پوزش دوباره بابت انحراف در تاپیک در مورد نقش شعار در اقتصاد تنها ایراد به حرف شما بود که به طور مطلق اقتصاد را خالی از شعار دانستید و بنده هم در بقیه مواردی که فرمودید با شما هم عقیده هستم و اعتقاد دارم که تاثیر شعار در معیارهای سنجس اقتصادی کم است هرچند واژه های جدید در مورد ارزش انسان در اقتصاد دقیق نیست. (بطور مثال کشوری که دانشمندی نخبه را در اختیار دارد به چه میزان ثروت دارد؟) در مورد کشورهای کمونیست و نه کشورهای سرمایه داری سوسیالیست (که تنها به سیاست های خدمات اجتماعی و رفاهی بیشتر در بین مردم خود دست زده اند) بازهم لازم است مخالفت خود را با نظر شما ابراز کنم. البته همه کشورها ادعای پیشرفت در همه زمینه ها را در آرمان های خود خواهند داشت ولی آنچه که نمود بیشتری در ملت ها که مورد بحث ماست دارد اینطور نیست. (همانطور که خود بهتر میدانید) بطور مثال در کشورهای کمونیسی هدف برابری مطلق فردی از طریق کنترل ابتدایی حکومت است. شعارهای کمونیست ها هنوز نیز از یادها نرفته است که مبین برابری مخصوصا برابری اقتصادی در جامعه و عدم مالکیت خصوصی و حق تملک برای افراد بود. (بقول شما مالکیت سود در اختیار دولت بود و نه ملتی که مورد بحث ماست). چنین چیزی به همراه جبر حکومتی منجر به این می شود که انگیزه که نکته تاکیدی بنده بوده است برای ادامه فعالیت از مردم گرفته شود که این خود جزء فرضیات مقایسه ما بوده است. بنابراین مقایسه وضعیت آلمان با هر حکومت کمونیستی و اساسا هر حکومت و روشی که انگیزه کار و فعالیت را از ملت بگیرد صحیح نیست. این فرض هم که مردم کوبا و چین و کره شمالی و آلمان شرقی و سایرین با رضایت خاطر در حال فدا کردن خود برای آرمان هایشان بوده و هستند نیز به نظر صحیح نمی آید هر چند حکومت های آنان چنین مطالبی را بیان کنند. در مورد آمریکا هم مقایسه صحیح نیست چرا که عرض بنده در مورد توانایی ملت با ویژگی های خاص یک قضیه یک شرطی است که ممکن است عکس آن صحیح نباشد. (همانند مواردی که در پیش در مورد ویتنام جنوبی و عربستان مثال زدم که کمک ها و مشاوره خوبی داشتند ولی به اهداف خود نرسیدند). مورد دیگری هم که باید بگویم در مورد اصالت تولید و مصرف ثروت است که هر دو در تحلیل اومانیستی ما مستقیما به انسان بر می گردد (در اسلام از آن خداست). یعنی انسان است که در اکثر موارد مستقیما و در بعضی موارد غیر مستقیم تولید کننده ثروت است. بطور مثال پزشک با علم خود به تولید ثروت می پردازد و منابع نیز از آن مردم آن سرزمین است. و هر دو بار دیگر در صورت مدیریت صحیح می توانند به تولید بیشتر ثروت منجر شوند. سوال من این است که در حالت زیر در صورتی که به فرض محال محال محال محال در مورد آلمان اتفاق می افتاد آیا منجر به پیشرفت صنعتی نمی شد؟ (دوباره فرض ما این است که تحریم و فشار خارجی در کار نباشد همانند آنچه در مورد آلمان بعد از جنگ دوم اتفاق افتاد) فرض بگیرید بعد از جنگ جهانی دوم هیچ کمکی به آلمان نمی شد و کشور مجبور بود با آنچه باقی مانده مسیر پیشرفت را بپیمایید. با فروش آنچه که قابل فروش است از هرچه باقی مانده مانند ابزار و لوازم اضافی و معیوب و حتی چوب درختان و حتی خاک به خارج (مثلا فرض فروش خاک مرغوب به عربستان) صادر شود و بعد از آن مایحتاج ضروری و مواد اولیه و دستگاه های مورد نیاز برای زمینه ها و رشته هایی که متخصص بیشتری وجود دارد و بازار بهتری نیز وجود دارد وارد شود و آرام آرام و به آهستگی و در طول مدتی طولانی (حتی چند دهه و با فرض این که مردم و تحمل این شرایط را داشته باشند) روند صنعتی سازی ادامه یابد. در مورد آلمان به دلیل آنکه متخصص و سطح تکنولوژی بسیار بالایی در زمینه های مختلف در زمان جنگ وجود داشت (حتی بعضی موارد در هنوز هم در کشور ما وجود ندارد) روند پیشرفت مسلما بسیار بسیار سریعتر از چندین دهه می بایست باشد. اشکال این فرضیه در کجاست؟ این که شما فرمودید آلمان بعد از جنگ از کمک های بسیار خارجی برخوردار بود صحیح است ولی این که اگر این کمک ها وجود نداشتند چه اتفاقی می افتاد نیاز به ادله صحیح تری دارد. (نوع اقتصاد آلمان مورد بحث بطور کلی با اقتصاد های کمونیستی مثال های شما متفاوت است) در مورد کمک های ایالات متحده به به آلمان در این فرموده شما با این فرموده شما در پست قبلی اندکی تناقض دارد. چطور ایالات متحده با این وضع بد اقتصادی که در سال 1930 گرفته شده است توانسته به حدی به آلمان کمک کند که او نیز از وضع بدی مانند همین بیرون بیاید؟ در مورد شرایط قبل از جنگ دوم هدف بنده تنها این بود که نزدیک ترین حالت برای ملتی که در وضع بدی قرار دارد و بدون کمک ویژه خارجی از این وضع بیرون می آید را نشان دهم. خوشحال می شوم اگر جناب عالی نیز مثالی برای ادعای خودتان در میان کشورهای غیر کمونیست ارائه دهید. در مورد آخر نیز اصلا حرف بنده مربوط به قبل ازجنگ بود و پیش بینی این که اگر کمک های خارجی بعد از جنگ قطع شده بود آلمان غربی به وضعیت دوران کشاورزی و پسرفت کامل بر می گشت یا نه؟(با فرض وجود شرایط ذکر شده)
-
با تشکر از جناب مصطفی عزیز و ممنون از بابت اینکه عرایض ناچیز بنده رو قابل دانستید و به آن پاسخ مبسوط و با تامل ارائه کردید. بنده واقعا در محضر دوستان باسواد خودم احساس شاگردی می کنم و خوشحالم که از همه دوستان و شما درس یاد می گیرم. امیدوارم که از موضوع تاپیک دور نشده باشیم و مخالفت های بنده رو حمل بر درس گرفتن و استفاده من از جناب عالی بدونید.( که در واقع هم چنین هست) فرمودید ولی نظر بنده این هست که مسائل اقتصادی تا حدی شعار زدگی و سیاسی کاری در آنها تاثیر ندارد که مربوط به احتیاجات حیاتی و آنی انسان باشد و بعد از آن (وحتی در آن) شعار بر مسائل اقتصادی تاثیر دارد. بطور مثال شعارهای اقتصادی جوامع کمونیستی موید همین مطلب هست. همچنین با روشن کردن تلویزیون و سایر ابزارهای ارتباط جمعی اولین چیزی که بین آنها مشترک است تبلیغات زیاد آنهاست که نشان دهنده تبلیغ مصرف گرایی است که از شعار دادن بدست می آید و باعث احساس نیاز در بشر می شود ومستقیما بر اقتصاد تاثیر می گذارد. موارد دیگری نیز وجود دارد که به علت انحراف بیشتر بهتر است به آن نپردازیم. در مورد انگیزه که فرمودید شرط لازم و نه کافی است بنده کاملا با شما هم عقیده هستم و هیچ اختلافی نیست ولی حرف بنده این بود که مقایسه باید برای یک معیار معین وقتی سایر معیارها ثابت هستند انجام شود یعنی فرض بر این باشد که دو ملت در شرایط یکسان آموزشی و فرهنگی قرار داشته باشند، هر دو انگیزه لازم را نیز داشته باشند منابع آن دو به یک اندازه باشد و مدل اقتصادی تقریبا یکسان نیز داشته باشند آنگاه ملتی که کمک خارجی ویژه دریافت داشته با ملتی این کمک را دریافت نکرده است مقایسه شوند. در این صورت می توان نتیجه گرفت ملت بدون کمک خارجی قادر به پیشرفت با معیارهای خاص خود است یا نه. مثال هایی را فرمودید از کوبا وسایر کشورها که همگی سوسیالیست بودند و نهایت هدف خود را کمونیسم بیان کرده بودند. باید متذکر شوم که اساسا این قیاس نیز صحیح نیست. بنده هم همانند شما اعتقاد دارم که اقتصاد دولتی و بسیار بسته کمونیستی که مالکیت خصوصی را نادیده می گیرد در باطن خود منجر به تنبلی صنایع و کاهش شدید بهره وری می گردد. همانگونه که چنین نیز شده است و تقریبا همه آنها از راهی که رفته اند پشیمانند. هدف نهایی آنها چیزی بود که به آن رسیدند و وقتی که به آن رسیدند متوجه شدند که راه اشتباه است. حرف شما به این می ماند که بنده ادعا کنم دونده ای که به پایش سنگ بسته شده باشد قادر به رسیدن به خط پایان مسابقه است و شما موردی را مثال بزنید که دونده راه خط پایان را اشتباه رفته باشد و به آن نرسیده باشد. اساسا یکی از راههای تولید ثروت دانش و تخصص است. البته راه های بیشتر و بهتری نیز وجود دارد ولی میزان تولید ثروت کار و تولید حتی کشاورزی اگر در راه درست برود در نهایت می تواند به ایجاد توسعه صنعتی منجر شود. حتما شما هم کتاب معروف موج سوم الوین تافلر را مطالعه فرمودید که در آن درباره دوره های مختلف اقتصادی شامل کشاورزی، تولید انبوه و تکنولوژی و فناوری اطلاعات سخن گفته است. این موج ها به هم تبدیل می شوند. در یک مقیاس کوچکتر نیز می توان در یک کشور آنها را ارتقا داد و بالا برد. شاید طول بکشد و مشکل باشد ولی امکان پذیر است. هرچه هم که از موج کشاورزی فاصله بگیریم اصلالت به سمت انسان خواهد بود و اتکا بر مواد خام و زمین کمتر خواهد شد. موردی هم که فرمودید نشان دهنده این است آلمان در آن زمان تنها موردی است (لااقل تا آنجا که من می شناسم) یک ملت علم، فرهنگ، انگیزه و سیستم تقریبا صحیح اقتصادی برای شکوفایی اقتصادی از یک وضعیت فلاکت بار که پیش از آن داشت را با هم به همراه داشت و موفق شد. یعنی چون ما مورد دیگری را نداریم که چنین شرایطی را باهم داشته باشد و همه این موارد باهم اتفاق افتاده باشد آلمان برایمان یک استثنا به نظر می آید. اگر شما مورد دیگری را که دارای همه این موارد باشد و در یک وضعیت بد اقتصادی گیر افتاده باشد و بدون کمک خارجی خود را نجات دهد می شناسید ممنون میشوم اگر معرفی بفرمایید. در مورد زیردریایی هم نکاتی که فرمودید شاید بدین گونه نباشد. یهودیان و سایر اقلیت ها و تفکرها در دوران نازی ها با سخت ترین عمل ها یا از کار برکنار شدند و فرار کردند و یا حتی کشته و زندانی شدند و بسیاری از آنها دانشمند و متخصص بودند. آلمان تقریبا بجز مقداری ذغال سنگ و چوب و بعضی مواد که در داخل داشت بقیه مواد را وارد می کرد که عمده سنگ آهن آن از سوئد (اگر اشتباه نکرده باشم ) وارد می شد. در مورد زیرساخت ها هم کاملا اینطور نبود بطور مثال منطقه صنعتی روهر از آلمان جدا شده بود. حرف من اینجاست که ساخت این زیردریایی ها در حالی اتفاق می افتاد که آلمان اجازه آن را برای موارد مختلف نداشت. در مورد آلمان پس ازجنگ جهانی دوم شما صحیح می فرمایید. حجم و وسعت صدمات و خسارات بسیار زیاد بود. حتی بسیار بدتر قبل از جنگ و زمان روی کار آمدن نازی ها. ولی نزدیک ترین مورد برای مقایسه شرایط برای توانایی ملت ها با و بدون کمک خارجی به نظر همین مورد است. اگر مورد بهتری می شناسید ممنونم اگر معرفی کنید. البته همه بحث بر سر این بود که با همه این شرایط بدون کمک خارجی می توان پیشرفت کرد یا نه و اصلا موضوع بر سر تحریم و مواردی مانند آن نبود و بنده هم اصلا چیزی در مورد شرایط کشور خودمان عرض نکردم صرفا در مورد شرایط آلمان بود. شرمنده از اینکه بحث را منحرف کردم. متشکرم از شما دوست عزیز
-
ضمن تشکر از جناب مصطفی عزیز و سایر دوستان اجازه دهید بنده هم نظر خود را که تا حدی در مخالفت با ایشان است بیان کنم. اگر درست متوجه شده باشم و منظور شما دوستان مقایسه شرایط یک ملت با دانش و فرهنگ لازم و کافی (و نه صرفا دولت) در اوضاع بسیار بد اقتصادی با و بدون کمک ویژه اقتصادی خارجی باشد باید بگویم مقایسه شرایط آلمان در دوره نیمه اول صده بیستم میلادی با ایران در دوره های مختلف تاریخی که فرمودید (سقوط ساسانیان و حمله مغولان) از اساس اشتباه است. نکته مهمی که جناب عالی در نظر نگرفته اید وجود انگیزه در ملت آلمان در آن دوره ها و عدم وجود انگیزه برای ادامه شرایط موجود در ملت ایران در دوره های تاریخی ذکر شده است. ایران در زمان حمله مغولان و تیمور و به خصوص سقوط ساسانیان در شرایط بسیار بدی از نظر اجتماعی رسیده بود که مردم ادامه شرایط به همان وضع موجود را بر نمی تافتند. در صورتی که این انگیزه در آلمان در آن دوره تاریخی به شدت موجود بود (منظور ایدئولوژی نازیسم نیست). بطور مثال در دوره دهه 1930 در آلمان مردم تمامی سعی و تلاش خود را در بهبود وضع کسب و کار و ارتقای بهره وری بکار می بستند که این ناشی از وجود انگیزه لازم در آنها دارد. بنابراین باید برای مقایسه شرایط باید وضعیت دو ملت با دانش و فرهنگ کافی در شرایطی که انگیزه لازم نیز وجود داشته باشد در نظر گرفته شود. ملت عربستان برای مدت 100 سال فرصت و ابزار و کمک های مناسب را برای افزایش سطح دانش و فرهنگ و ارتقای وضعیت خود داشته است ولی نتیجه آن معلوم است. همچنین ویتنام جنوبی با وجود داشتن کمک های مستقیم و غیر مستقیم ایالات متحده نتواست موجودیت خویش را حفظ کند و از بین رفت. بنابراین صرف کمک های اقتصادی و سایر کمک ها برای ملتی که آمادگی آن را نداشته باشد منجر به پیشرفت (منظور بازار مصرفی بودن نیست) نخواهد شد. اگر ملتی دانش و فرهنگ لازم را داشته باشد و صد البته انگیزه کافی را نیز داشته باشد (مانند شرایطی که آلمان در زمان به قدرت رسیدن نازی ها داشت) می تواند به بازسازی اقتصادی و نظامی سریع بپردازد. بطور مثال همانطور که خود بهتر می دانید معاهده ورسای داشتن زیردریایی برای مقاصد نظامی را برای آلمان ممنوع کرده بود ولی آلمان بهترین نوع زیردریایی های جنگ جهانی دوم در بیشترین تعداد ممکن را در اختیار داشت که این نمونه کوچکی از ضرب المثل خواستن توانستن است می باشد. البته طرح مارشال و کمک های غرب به آلمان همانند آمپول تقویتی بعد از جنگ جهانی دوم به کمک آلمان آمد و آلمان دوباره به قدرت خود بازگشت ولی این ربطی به این که اگر این کمک ها نبود آلمان به دوران کشاورزی بازمی گشت ندارد.
-
نیروهای ویژه متعلق به نیروی دریایی ژاپن در حال تصرف بندر شانگهای چین 1937. عملیات با حمله شیمیایی همراه است و نیروهای ژاپنی ماسکهای محافظت شیمیایی پوشیده اند.
- 406 پاسخ ها
-
- 14
-
-
بمباران پالایشگاه تهران توسط هواپیماهای عراقی در ابتدای دفاع مقدس (ادعا شده توسط عراق)
-
نیروی هوائی عراق نیروی هوائی عراق از گذشته های دور تا به امروز
deserthawk پاسخ داد به mehran55 تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
قسمت بعدی تصاویر نیروی هوایی و هوانیروز عراق بالگرد پومای عراقی بالگردهای آلوئت عراقی که یکی از آنها مجهز به موشک است بالگرد Mi-8 عراقی بعد از حمله ائتلاف بالگرد خانواده MH-6 در ارتش عراق بالگرد Mi-2 عراقی یکی از کوچکترین بالگرد های این نیرو بود بالگرد های Bo-105 با اصالت آلمان شرقی در خدمت عراق بود بالگرد Mi-24 در حال شلیک موشک بالگرد های سوپر فرلون که برای پرواز بر فراز دریا بیشتر عمل می کردند در حال تخلیه غواص برای ارتش عراق می باشند هواپیمای Tu-22 عراقی هواپیماهای آنتونوف 12 در خدمت ارتش عراق هواپیماهای ایلوشن 76 اسب بارکش نیروی هوایی عراق آواکس نیروی هوایی عراق که بعدها به ایران فرار کرد و در یکی از رزمایش ها سقوط کرد سوخو 22 عراقی در نبرد با رزمندگان اسلام در دفاع مقدس هواپیماهای میراژ F-1 در نیروی هوایی عراق نمونه ای از تجهیزات و تسلیحات میراژهای عراقی (اگر دوستان اطلاع بیشتری در مورد این تجهیزات دارند ممنون می شوم اگر بیشتر توضیح دهند) -
بسم الله الرحمن الرحیم شورش سال 1992 در لس آنجلس مجموعه ای از حوادث شامل شورش، غارت و اختلالات مدنی بود که در شهر لس آنجلس واقع در ایالت کالیفرنیا در آوریل و می1992 به وقوع پیوست. این حوادث به دنبال آزادی افسران پلیسی که در یک حادثه وحشیانه حضور داشتند اتفاق افتاد. این حادثه بزرگترین شورشی بود که از زمان شورش های سال 1863 نیویورک در ایالات متحده به وقوع پیوسته بود. رودنی کینگ پس از ضرب و جرح شورش ابتدا از جنوب لس آنجلس شروع شد و سپس در مدت شش روز در بسیاری از نقاط شهر لس آنجلس ادامه یافت. حوادث از 29 آوریل و بعد از رای دادگاه در برائت 4 افسر پلیس لس آنجلس برای استفاده از نیروی تهاجمی و حمله آغاز شد. افسران سفید پوست، بطوری که در یک نوار ویدئویی نشان داده شده بود در حال ضرب و شتم رودنی کینگ به علت سرعت زیاد رانندگی بودند. هزاران نفر از مردم به علت شورش پس از اعلام حکم از ناحیه مرکزی لس آنجلس خارج شدند. بسیاری از اقلیت های نژادی مقیم لس آنجلس مانند اسپانیولی ها و سیاه پوستان در این شورش شرکت داشتند. البته بیشتر کره ای ها در مقابل شورشیان قرار گرفتند. حامیان آشوب در لس آنجلس غارت، تجاوز، آتش سوزی و قتل های گسترده ای در طول این شورش اتفاق افتاد و تخمین زده می شود که بیش از یک میلیارد دلار آسیب به اموال مردم زده شده باشد. زمانی که پلیس محلی از خاتمه دادن به این حادثه باز ماند، نیروهای لشکر هفتم پیاده نظام گارد ملی و لشکر اول تفنگداران دریایی ایالات متحده برای خاتمه دادن به این ماجرا تحت عملیات گاردن پلات وارد عمل شدند. بعد از فرونشاندن شورش ها تغییرات محسوسی برای افزایش اقلیت ها و سایر اقدامات جانبی در پلیس لس آنجلس صورت گرفت. نیروهای نظامی ایالات متحده در شهر لس آنجلس در 3 مارس 1991 رودنی کینگ به همراه دو مسافر در حال تردد در آزاد راه فوت هیل در نزدیکی لس آنجلس بودند. گشت بزرگراه کالیفرنیا سعی در ایجاد یک مانع ترافیکی کرد. یک تعقیب پر سرعت برای متوقف کردن کینگ صورت گرفت و زمانی که خودروی آنها متوقف شد ماموران پلیس درصدد بازداشت کینگ بر آمدند. بعد از اینکه دو مسافر خودروی کینگ به خودروی گشت پلیس برده شدند پنج مامور سفید پوست پلیس در ابتدا با شوکر الکتریکی به رودنی کینگ حمله کردند و سپس با مشت و لگد و به وسیله باتوم های PR-24 بر سر و روی کینگ ضربه زدند. پلیس ها ادعا کردند که کینگ با مصرف PCP حالت تهاجمی به خود گرفته بود ولی فیلم حادثه نشان می داد که کینگ در هنگام ضرب و جرح در روی زمین دراز کشیده بود و افسران پلیس هیچ تلاشی برای سیلی زدن به او برای هوشیاریش نکرده اند. تست بعدی برای مصرف PCP نیز منفی اعلام شد. این حادثه توسط دوربین شهروندی به نام جرج هالیدی از داخل آپارتمانش که در آن نزدیکی بود ضبط شد. طول مدت این فیلم 10 دقیقه بود. تا زمانی که مورد در دادگاه حاضر شود هیچ کلیپی از این فیلم به بیرون درز نکرده بود. گوشه ای از فیلمی که در آن رودنی کینگ توسط ماموران پلیس مورد حمله واقع می شود تصاویر کینگ در حالی که روی زمین دراز کشیده بود و توسط پلیس کتک می خورد در مرکز توجهات رسانه ها و فعالان حقوقی لس آنجلس و ایالات متحده قرار گرفت. پوشش خبری در دو هفته اول حادثه گسترده بسیار گسترده بود و روزنامه های ایالات متحده مطالب بسیاری را در رابطه با این مورد نوشتند. چهار افسر پلیس متهم به کتک زدن رودنی کینگ در ادامه دادگاه ناحیه لس آنجلس اقدام به بازداشت 4 افسر پلیس شامل یک گروهبان به جرم حمله و استفاده از نیروی تهاجمی کرد. هیئت جوری دادگاه شامل 9 نفر سفید پوست، یک نفر دورگه، یک نفر لاتین و یک مورد آسیایی بود. دادستان یک سیاه پوست بود. در 29 آوریل دادگاه رای نهایی خود را اعلام کرد. اتهام حمله از هر 4 افسر پلیس برداشته شد و در مورد استفاده از شدت عمل نیز 3 نفر از 4 نفر تبرئه شدند. در دو ثانیه اول ویدئو نشانه هایی از فرار متهم دیده می شد در حالی که در 1 دقیقه و 19 ثانیه از بقیه ویدئو افسران پلیس در حال ضرب و شتم متهم بودند. با اعلام نظر رای دادگاه به صورت علنی جرقه های شورش زده شد. در حدود 3600 مورد آتش سوزی در 1100 ساختمان اتفاق افتاد. غارت گسترده اماکن نیز اتفاق افتاد. مغازه های متعلق به کره ای ها و سایر آسیایی ها به طور گسترده ای مورد تهاجم قرار گرفت. بسیاری از آشوب ها در ناحیه مرکزی واقع در جنوب لس آنجلس اتفاق افتاد. اینجا بغداد یا موگادیشو نیست، اینجا لس آنجلس است روز اول (چهارشنبه 29 آوریل 1992) تبرئه 4 مامور پلیس لس آنجلس در ساعت 3:15 عصر به وقت محلی اعلام شد. در ساعت 3:45 جمعیتی بالغ بر 300 نفر در مقابل دادگاه لس آنجلس در اعتراض به رای دادگاه به تظاهرات پرداختند. مابین ساعت های 5و 6 عصر دو گروه از افسران پلیس به فرماندهی ستوان مایکل مولین به مواجهه با جمعیت رو به گسترش در تقاطع فلورانس و نرماندی پرداختند. تقاطع فلورانس و نرماندی که اولین جرقه های شورش در آنجا زده شد به علت تعداد زیاد جمعیت، افسران پلیس پراکنده شدند. در 6:30 گروه دیگری از مردم با حرکت های متفاوتی در مرکز فرماندهی پلیس لس آنجلس در پارکر سنتر جمع شدند و 15 دقیقه بعد از آن جمعیت مقابل فلورانس و نرماندی شروع به غارت اموال و حمله به خودرو ها و مردم کردند. در حدود 6:45 رجینالد الیور دنی که یک راننده کامیون سفید پوست بود و در ترافیک گیر کرده بود توسط عده ای سیاه پوست معترض از خودرواش بیرون کشیده شد و توسط جمعیت عصبانی به شدت مضروب شد و این صحنه توسط توسط هلیکوپتر بخش اخبار تلویزیون ضبط و پخش شد. هر چه بیشتر از شروع ماجرا می گذشت معلوم می شد که پلیس محوطه را ترک کرده است. نمایش ضرب و جرح راننده سفید پوست که تلویزیون بطور مستقیم باعث شد که جوانی سیاه پوست به نام بابی گرین به کمک مرد راننده بشتابد و او را به بیمارستان برساند. تصویر برخورد سیاه پوستان با افراد سفید پوست روز دوم (پنج شنبه 30 آوریل) اگرچه این روز نسبتا ساکت شروع شد ولی در اواسط صبح روز دوم خشونت بطور گسترده ای پراکنده شد و آتش سوزی ها و غارت گسترده در لس آنجلس به وقوع پیوست. کره ای-آمریکایی ها که می دیدند نیروهای پلیس محل زندگی آنها را ترک کرده اند خود شروع به تشکیل تیم ها مسلح برای دفاع از مایملک خود کردند. تیراندازی های این منطقه بطور مستقیم از تلویزیون پخش می شد بطوری که در یک صحنه مغازه داران کره ای مسلح به کارابین های M1 ، شاتگان و سلاح های کمری در حال تیر اندازی به سمت آشوب طلبان بودند. واحدهای سازماندهی شده استقرار قانون در نیمه روز تشکیل شدند. این واحدها توسط نیروهای پلیس پشتیبانی می شدند. کره ای آمریکایی ها در حال برخورد مسلحانه با آشوب گران نیروهای تقویتی گشت بزرگراه کالیفرنیا به وسیله هواپیمای خود را به شهر رساندند و تام بردلی شهردار لس آنجلس منع رفت و آمد شبانه را در ساعت 12:15 دقیقه اعلام کرد. رئیس جمهور جرج هربرت واکر بوش بر علیه شورش به سخنرانی پرداخت و اعلام کرد که سایر نیروهای اعمال قانون و حدود 2000 سرباز هر چه سریعتر فرخوانده شدند ولی به علت کمبود تجهیزات مناسب، مهمات و آموزش تا 24 قادر به اعزام نیستند. غارت گسترده اماکن عمومی و خصوصی روز سوم (جمعه 1 می 1992) روز سوم همراه شد با تصاویری از رودنی کینگ در یک کنفرانس خبری فی البداهه که در آن می گفت: مردم من فقط می خواهم بگویم آیا ما می توانیم ادامه دهیم؟ سخنان رودنی کینگ بر روی جلد مجله تایم آن صبح در 1 بامداد پت ویلسون فرماندار کالیفرنیا درخواست کمک فدرال کرد ولی این کمک تا شنبه آماده نبود که در آن وقت غارت و شورش تحت کنترل در آمده بود. لشکر 40ام پیاده شامل 4000 نفر در حال رفتن به سمت شهر بود و در نهایت 10000 سرباز گارد ملی به حالت آماده باش در آمدند. به علاوه در حدود 1700 نیز برای حمایت از پولیس محلی و ساختمان های فدرال از سازمان های مختلف اعمال قانون در کشور به سمت شهر حرکت کردند. به محظ آنکه تاریکی برطرف شد ناحیه اصلی شورش دچار قطعی برق شد. در غروب جمعه جرج بوش درباره ترور های تصادفی و بی قانونی با شهردار و فرماندار منطقه صحبت کرده بود و کمک فدرال را برای مسئولان مجاز خواند. او به نیاز فوری به نظم دوباره اشاره کرد و هشدار داد که برخورد وحشیانه شورشیان قابل چشم پوشی نخواهد بود و برای برخورد با آن از هرگونه نیروی لازم استفاده خواهد شد. کاروان تفنگداران دریایی ایالات متحده که از کمپ پندلتون به سمت لس آنجلس می روند در این حال برنامه های سرگرمی و ورزشی نیز به تاخیر افتادند و یا کنسل شدند. بازی های بسکنبال، اسب دوانی و بسیاری دیگر سرگرمی ها کنسل شدند و خدمات اتوبوس رانی در نقاط بحران زده متوقف شد. روز چهارم (شنبه 2 می 1992) در روز چهارم 2000 نیرو از لشکر 7 پیاده به همراه 1500 نیروی تفنگدار دریایی از لشکر اول تفنگداران دریایی برای تقویت نیروهای گارد ملی کالیفرنیا در محل مستقر شدند. این استقرار نیرو در پارک هانتینگتون در حدود 24 ساعت طول کشید. مقدار نهایی نیروهای نظامی ایالات متحده که برای کمک به نیروهای پلیس آمده بودند تا این روز به 13500 نیرو رسید. در حالی که بیشتر خشونت ها تحت کنترل در آمده بود 30000 نفر از مردم عادی به تظاهرات صلح اقدام کردند. همچنین در این روز وزارت دادگستری ایالات متحده درخواست تحقیقات فدرال برای مضروب شدن رودنی کینگ را اعلام کرد. روز پنجم (یکشنبه 3 می 1992) این روز با آرامی آغاز شد و شهردار بردلی به عموم اطمینان داد که بحران کمتر و بیشتر در حال کنترل است. در یک حادثه نیروی گارد ملی به سمت یک موتورسیکلت سوار که سعی در فرار از موانع را داشت شلیک کرد و او را کشت. روز ششم (دوشنبه 4 می 1992) با اینکه شهردار بردلی اعلام کرد که شورش پایان یافته است ولی بعضی از اقدامات خشونت بار و مجرمانه تا چند روز ادامه داشت. در این روز بانک ها مدارس و سایر مشاغل دوباره آغاز به کار کردند. نیروهای فدرال تا 9 می باقی ماندند و بعد از آن اندک اندک به پادگان ها برگشتند. گشت نظامی در خیابان های شهر لس آنجلس عواقب بعدی به دنبال این شورش ها دادگاه فدرال برای محاکمه دوباره ماموران تبرئه شده تشکیل شد و دو تن از ماموران محکوم شدند. همه متهمان و یکی از ماموران که متهم نیز نشده بود از نیروی پلیس اخراج شدند. به رودنی کینگ نیز برای صدمات وارده مبلغ 3.8 میلیون دلار غرامت پرداخته شد. ناحیه های درگیر در لس آنجلس و محل های خسارت کره ای ها این آشوب منجر به مرگ دست کم 58 نفر از شهروندان لس آنجلس شد و بیش از 2000 نفر نیز زخمی شدند. میزان دقیق دستگیریهای اولیه با توجه حجم حادثه بسیار بالا بود و عدد دقیقی مشخص نیست ولی بعد از مدتی بعضی از آنها آزاد شدند. تا هفته ها بعد از شورش 11000 نفر همچنان در بازداشت به سر می بردند. جمعی از بازداشت شدگان حوادث لس آنجلس در حدود 3767 خانه در آتش سوزانده و بیش از 1 میلیارد دلار به اموال مردمی آسیب زده شد. محله کره ای ها (به علت درگیری آنها و شورشیان) و بخش جنوبی لس آنجلس بیشترین خسارت را دید و بعد از شورش بیشترین بازسازی ها مربوط این این نقاط بود. تصاویر دیگری از این واقعه در ادامه می آید مراجع: http://www.globalsecurity.org/military/ops/jtf-la.htm http://en.wikipedia.org/wiki/1992_Los_Angeles_riots https://placesjournal.org/article/20-years-later-legacies-of-the-los-angeles-riots/ http://www.dailymail.co.uk/news/article-2136927/Los-Angeles-race-riots-Pictures-LA-changed-20-years.html تمامی حقوق به نویسنده و مترجم و وبسایت میلیتاری میباشد
- 9 پاسخ ها
-
- 53
-
-
فوری / حزب الله انتقام شهدای "القنیطره" را گرفت / هدف قرار گرفتن اشتباهی نیروهای حافظ صلح توسط صیهونیستها
deserthawk پاسخ داد به aminmessi تاپیک در اخبار ویژه
فیلم لحظات اولیه از دید تلویزیون اسرائیل (شرمنده عبری بلد نبودم نفهمیدم چی میگه) http://www.aparat.com/v/rZWaq به نظر میاد یه ون هم بوده -
فوری / حزب الله انتقام شهدای "القنیطره" را گرفت / هدف قرار گرفتن اشتباهی نیروهای حافظ صلح توسط صیهونیستها
deserthawk پاسخ داد به aminmessi تاپیک در اخبار ویژه
اسرائیل اعتراف کرده که سروان یوهای کلانگل و سرجوخه دور نینی در عملیات امروز کشته شدند. یدیوت آهارانوت به نقل از یک مقام نظامی گفته که 6 راکت به سمت خودروها شلیک شده که 3 مورد از اون ها مستقیم به خودروها برخورد کرده است. (یعنی ضریب خطای مهمات بصیر رو می گه؟) -
جناب مرتضی این قسمت از سخنان شما اتفاقا در تایید استقاده از موشک هست. البته شما فرمودید نداشتن برد و دقت کافی باعث شده تاثیر این اقدام بر اروپایی ها کم بشه (شلیک به مخالفین منظورم نیست). اگر برد و دقت موشک ها بییشتر بود (چه این خلع سلاح باعث محدود شدن برد شده باشه و چه نشده باشه) و کلاهک های نامتعارف هم وجود داشتند شما چقدر احتمال می دادید که بطور مثال فرانسه و ایتالیا که احتمال داشت در برد این موشک ها قرار بگیرند در تهاجم به لیبی مشارکت کنند؟ (اطلاع داریم که در زمان آغاز حمله غربی ها نیروهای قذافی در آستانه پیروزی قرار داشتند) [
-
پاسدار اسلام ...
- 406 پاسخ ها
-
- 10
-
-
تاپیک جامع برنامه فضایی ایران تاپیک جامع برنامه فضایی ایران
deserthawk پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در اخبار نظامی
رسانههای اسرائیلی از رصد موشکهای جدید ایران با قابلیت حمل کلاهکهای متعارف و غیر متعارف خبر دادند. به گزارش فارس، روزنامه «تایمز اسرائیل» به نقل از شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستی مدعی رصد ماهوارهای جدید از موشکهای برد بلند ایران شد که قادر است فراتر از اروپا پرواز کند. بر اساس این گزارش، شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستی در گزارشی که چهارشنبه پخش کرد، مدعی شد که ایران موشکی 27 متری ساخته که قادر به حمل کلاهکهای جنگی است. در گزارش این رسانه اسرائیلی آمده است که موشک 27 متری جدید ایران در نزدیکی تهران و در سکوهای پرتاب قرار گرفته است. روزنامه تایمز اسرائیل مدعی شد این نخستین تصاویر در زمینه موشکهای جدیدی ایران است. در گزارش تصویری شبکه دوم رژیم صهیونیستی همچنین تاکید شده است که ایران پیشرفت سریعی در زمینه صنایع موشکی به دست آورده است. در بخشی از این گزارش صهیونیستها تصویری از یک سایت موشکی در نزدیکی تهران نمایش داده شده که بنابر ادعای رسانه فوق، غرب از 2 سال گذشته نسبت به وجود آن مطلع بوده است. در این گزارش همچنین عکس ماهوارهای نمایش داده شده است که در آن به سایت دیگری که در آن موشک 27 متری بر سکوی پرتاب قرار دارد، اشاره میکند . شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستی مدعی شده است تاکنون چنین موشکی از سوی غرب رصد نشده بود. براساس این گزارش تاکید شده است که این موشک قادر به حمل کلاهک جنگی متعارف و غیر متعارف (هستهای) است. این تصاویر از سوی ماهوارهای «اراس _بی» متعلق به صنایع هوایی رژیم صهیونیستی که در سال 2006 به فضا پرتاب شد، گرفته شده است. http://www.tabnak.ir/fa/news/468866/%D8%AA%D8%B1%D8%B3-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B5%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 http://www.timesofisrael.com/israeli-tv-shows-iranian-missile-that-can-reach-far-beyond-europe/ -
ارتباطات و قراردادهای دفاعی ایران و روسیه ارتباطات و قراردادهای دفاعی ایران و روسیه ( خبرها ، حواشی ، تحلیل ها ، احتمالات ! و .... )
deserthawk پاسخ داد به Ahmad6644 تاپیک در اخبار نظامی
البته باید توجه کرد در میان مدل های مختلف S-300 خصوصیات ضد بالستیکی و ضد هواگردی مقداری تفاوت دارد و چون ما هنوز از قابلیت های سامانه باور اطلاع کافی نداریم شاید یکی از گونه های S-300 بتواند در واقع تکمیل کننده سامانه ما باشد. اگر با درصد احتمال ناچیز بتوانیم مدلی که تکمیل کننده باور هست را با انتقال تکنولوژی بگیریم ارزش دارد.- 2,009 پاسخ ها
-
- 1
-
-
عملیات رمضان المبارک، فاو چگونه سقوط کرد؟ عملیات رمضان المبارک، فاو چگونه سقوط کرد؟
deserthawk پاسخ داد به ssalii تاپیک در عملیات های نظامی ایران
فرانکونا ادعا کرده ایرانی ها از توپخانه هایشان در فاو در بعضی موارد برای هدف قرار دادن تاسیسات نفتی کویت استفاده می کردند. -
بسم الله الرحمن الرحیم نوشته حاضر ترجمه ای از مقاله آینده نبرد زرهی نوشته سرهنگ بازنشسته رالف پیترز است که مدتی در دفتر معاون اداره اطلاعات به عنوان مسئول بخش نبردهای آینده مشغول به کار بوده است. او این مقاله را در سال 1997 نوشته است و از آن زمان تا کنون ممکن است تغییراتی در شیوه نبردها روی داده باشد و تجربیاتی جدید در زمینه زرهی اتفاق افتاده باشد. با این حال به نظر مترجم این مقاله حاوی نکات و اطلاعات بسیار ارزشمندی است که امید است مورد استفاده دوستان قرار گیرد. نثر نوشته در بعضی موارد بسیار سنگین بوده و مترجم از نا مفهوم بودن بعضی موارد عذرخواهی می نماید. بخش اول: مقدمه همچون بسیاری موارد دیگر خودروهای زرهی نیز برای مدت طولانی در جنگ ها باقی خواهند ماند ولی شکل، اندازه، وزن، زره، سلاح، ارتباطات، پیشرانه، سیستم های هشدار میدان نبرد و خدمه آنها به طور جدی تغییر خواهد کرد. البته پیوستگی در ماموریت وجود خواهد داشت، بدین صورت که قدرت کشندگی محلی اجرا خواهد شد و مانورهای حفاظت شده مقدور خواهد بود. تکامل خودروهای زرهی از تکامل تکنولوژی و نیازهای استراتژیک بدست خواهد آمد ولی بالاتر از همه با تغییر محیط نبرد و افزایش شهری شدن نبردها و شفافیت بیشتر عملیات های غیر شهری (که ما قادر خواهیم بود فعالیت های دشمن را در زمان آنی رصد کنیم) تغییرات در خودروهای زرهی بیشتر تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. جدا از ابهامات در مورد تانک، عصر جدید می تواند دوران بزرگی برای زرهی باشد. گروزنی در دوران جنگ نکاتی که واحد زرهی نیاز دارد تا برای اصلاحاتش مورد توجه قرار دهد بزرگتر از آنی هستند که قابل چشم پوشی باشند. در اولین مورد، در جنگ خلیج فارس نیاز به یک نیروی پیاده نظام بود تا تشخیص دهد که نبرد زمینی در فاز بعدی آغاز شده است. بسیاری از فرماندهان زرهی در جستجوی نبردهایی که در کتاب ها به تصویر کشیده شده بود، بودند در حالی که آن کتاب ها ویرایش های قدیمی و تاریخ مصرف گذشته یی بودند که توسط جناح های مطمئنی بزرگ شمرده می شدند. سپس تجربه روس ها در گروزنی پیش آمد. واکنش ما این بود که بی کفایتی روس ها مسخره کنیم و این دیدگاه قدیمی را تکرار کنیم که شما زرهی را به داخل شهرها نفرستید. ما برای فهم آینده دچار مشکل شدیم همانند اروپایی ها که آمریکا را در زمان جنگ داخلی شان بی کفایت فرض می کردند و به قدرت سلاح های خان دار که در جنگ داخلی ما استفاده شد بی اعتنایی کردند. نیم قرن بعد اروپایی ها نبرد Cold Harbor ما را در مقیاس وسیعی در نبرد Somme تلافی کردند. آیا ما نیز نبرد گروزنی را تکرار خواهیم کرد؟ بله روس ها از نظر نظامی در چچن بی کفایت بودند و از سوی دیگر آنها مانند همه ارتش های پیشرفته هیچ انتخابی بجز استفاده از خودروهای زرهی در خیابان های شهر نداشتند به دلیل آنکه آنها فاقد قدرت پیاده نظام برای تصرف خانه به خانه بودند. بین این دو مثال، سربازان ما خودشان را در یک نبرد خونین در موگادیشو که شرایط استفاده از زرهی را نداشت دیدند. جدا از ملاحظات سیاسی که باعث شد نیروهای ما از بسیاری از چیزهایی که برای پیروزی بر رقیبشان لازم بود منع شوند تقصیر ارتش این بود که بر شیوه های معمولی برای عملیات های شهری تکیه زد. تانک های منهدم شده روسی در گروزنی درس های این مثال ها بسیار هستند ولی چالش های اصلی به چند نکته تقلیل می یابند. نبرد سواره در محیط های غیر شهری بسیار سریع هستند و سریعتر نیز خواهند شد. اندازه های کنترل معمولی ناکافی هستند. میدان های نبرد به سرعت به شکل سلولی و چند جهته مبدل می شوند و برای نیروهایی که برتری اطلاعات و فرمانده شجاعی که از ابتکارات زیردستانش نترسد داشته باشند، فرصت ها بیشتر از خطرات خواهند بود. با اینکه تمرینات سخت و کیفیت تجهیزات ضروری هستند ولی متغیر کلیدی آگاهی محیطی می باشد. هم تمریناتی مهم است که در آن شما تانک دشمن را قبل از اینکه او شما ببیند، ببینید و هم نوع عمیق تر فرماندهی که دشمن در دیدن شما پیش دستی کند و شما باید صحنه را مدیریت کنید. در آینده، فرمیشن ها هم بسیار سریعتر و هم در تعداد کمتر عمل خواهند کرد بطوری که از موفق ترین حملات در طول طوفان صحرا نیز سریعتر و کمتر خواهند بود و این تولد دوباره مدل اصلی است. سریع برو، از نقطه ضعف دشمن به آن ضربه بزن، به ضربه زدن به آن ادامه بده و از حرکت کردن متوقف نشو. این یک منطق نظامی بسیار قدیمی است. این سخن متعلق به مک کللان یک از فرماندهان جنگ های داخلی آمریکاست. درس های چچن مفیدتر و بیشتر از درس های پیروزی ناکامل ما در کرانه های فرات است. در دره های مرگبار گروزنی نیروهای روسی به شدت بیش از یک شهر کوچک در یک استاندارد جهانی نیازمند آتش حفاظتی و تحرک بودند. آنها مجبور به استفاده از هر آنچه داشتند شدند و آن چیزی که آنها داشتند مناسب آنها نبود. تجهیزات طراحی شده برای جنگ در دشت های اروپا، تاکتیک های ناقص، آموزش های به شدت ناکافی و فرماندهی و کنترل ضعیف منجر به فاجعه شد. تجربه روس ها این را اثبات نکرد که زرهی جواب نادرستی است بلکه تنها ثابت کرد که روس ها نوع اشتباهی از زرهی را دارا می باشند و از آن به غلط استفاده کرده اند. کلید آینده نبردهای زرهی تکیه بر عدم انتظار ما از تانک برای ایفای نقشی است که تانک های آینده قرار است بر عهده بگیرند. نیروهای زرهی فردا خودروهایی از میدان های نبرد آینده حذف خواهند شد که در محیط های شهری و پیچیده نتوانند به اجرای عملیات بپردازند ولی انتظار می رود که تانک ها حداقل برای یک نسل در این میان باقی بمانند. ما شاهد تغییراتی در مرگ آوری، حفاظت، پیشرانه و وزن آنها خواهیم بود ولی بزرگترین پیشرفت در آگاهی محیطی آنها از میدان نبرد خواهد بود. قابلیت ارتقا، کنترل کردن از راه دور و حتی سنسورهای استراتژیک به خدمه تانک ها این قابلیت را می دهد که بتوانند یک نگاه فرماندهی بر میدان نبرد داشته باشند ولی یک کمبود نیز برای آنها پیش خواهد آورد بدین صورت که محدوده دید آنها از برد درگیری پیشی خواهد گرفت. سرانجام تانک ها قابلیت آتش غیر مستقیم و مهمات حساس بدست خواهند آورد که اینها باعث افزایش نسبت برد درگیری (همانند آنچه بر نبردهای دریایی اتفاق افتاده است) خواهند شد. این تانک های فوق شهری، بسیار سبک تر و سریعتر خواهند شد. کوچک سازی قطعات از موتور تا مهمات باعث پیشرفت زرهی برای گسترش بسیار سریعتر سیستم نبرد خواهد شد. سرانجام زره اصلی تانک ممکن است به صورت الکترومغناطیسی یا به صورت های دیگر که ما هنوز در ابتدای راه آن قرار داریم بشود. ما می توانیم توسعه ای را تصور کنیم که در آن سیستم های نبرد دو رقیب تقلا می کنند تا در روند سیستم های الکترونیکی طرف مخالف خود اخلال ایجاد کنند و از تعقیب نیروهای خودی توسط سیستم های دشمن جلوگیری کنند. بسیاری از آزمایشات شکست خواهند خورد ولی بعضی از آنها که احتمالا شدیدترین آنهاست پیروز خواهند شد. سیستم های آینده باعث افزایش هوشیاری میدانی خواهند شد به رغم پیشرفت های حفاظتی، خدمه هنوز آسیب پذیرترین بخش از سیستم نبرد زرهی خواهند بود. این امر با تکثیر سلاح های کشتار جمعی ترکیب خواهد شد. سرانجام ما انواع مختلفی از سیستم های زرهی کنترل از راه دور را خواهیم دید که در آن خدمه از مکانی خارج از خودروی کنترلی به هدایت آن خواهند پرداخت. در این حالت به حداقل دو نفر برای هدایت آن احتیاج است که بتوانند با تعویض شیفت کار خود را ادامه دهند. پیچیدگی تصمیم گیری تا مدت ها اجازه خودمختاری کامل را به این وسایل نخواهد داد و اپراتورهای کنترل کننده از راه دور به کنترل خودروها خواهند پرداخت. همچنین محیط های واقعیت مجازی شرایط را واقعی تر خواهند کرد. خودروهای زرهی آینده حتی امکان این را نیز خواهند داشت که در شرایط معمول به طریقه هدایت خودکار به راه خود ادامه دهند و در مواقع ضروری کنترل با اپراتور خواهد بود. ایالات متحده برای توسعه نفربرهای فوق محافظت شونده ای تلاش خواهد کرد که از ضروریات نبردهای زمینی آینده خواهند بود. ولی حتی با وجود آنها نیز ربات ها نقش اصلی را در عملیات بازی خواهند کرد بطوری که در محیطی با شرایط استفاده از سلاح های کشتار جمعی بدون حضور انسان نیز بتوانند به عمل بپردازند(اگر چه حضور انسانی در محیط نبرد همیشه مطلوب خواهد بود و حتی معمولا ضروری به نظر می رسد). خودورهای کنترلی می توانند در خط مقدم نبرد و محیط های مسلح به انجام مانوور بپردازند و عوامل انسانی نیز در نزدیکی مکان های پرجمعیت و پر تهدید به هدایت آنها اقدام کنند. ایالات متحده برای آینده همچنین علاقه مند به توسعه خودروهای زرهی است که با قابلیت دوگانه هوش مصنوعی و هدایت از راه دور و حتی خود ترمیم شونده، بتواند خسارت های میدان نبرد را ترمیم کند. ایده تانک پرنده شوروی در اوایل قرن بیستم تانک های پرنده نیز برای مدت طولانی در خیال بسیاری از فرماندهان بوده است، ولی دینامیک فیزیکی و روانی میدان های نبرد و بررسی های منطقی برای مدت زیادی سیستم های زمین پایه را تقاضا کرده است. در حالی که هلیکوپترهای تهاجمی بسیاری از ویژگی هایی که برای تانک های پرنده تصور می شد را دارا هستند ما هنوز نیز آنها را به عنوان یک تکمیل کننده بخش زمین پایه و زرهی به حساب می آوریم و بار اصلی نبرد بر دوش آنها نیست. اگر ما به سمت تانک های پرنده پیش برویم (البته اگر سیستم اقتصادی نیز آن را بطلبد) احتمالا باید از خود بپرسیم که چگونه می توان هلیکوپترها را تغییر داد بطوری که بتوانند روی زمین حرکت کنند، روی آن شلیک کنند و جان بدر ببرند. هواگردها از سیستم های زمینی تغییر پذیرتر هستند و اگر طرفداران تانک های پرنده درست بگویند آنها راحتتر می توانند نیازهای این طرفداران را مرتفع کنند. یک خطر بسیار واقعی برای تانک های پرنده ایجاد سیستمی است که بتواند کارهای بسیاری را همزمان انجام دهد ولی این در اکثر مواقع به سیستمی منجر می شود که هیچ کدام از کارها را نمی تواند بطور صحیح انجام دهد. ایجاد یک تعادل مناسب در اهداف و انعطاف پذیری کارکردها یک مشکل طراحی سیستمی بنیادی است. هلیکوپترهای تهاجمی به عنوان تانک های پرنده امروزی در آینده رابطه بین آتش مستقیم و غیر مستقیم تغییر خواهد کرد. همانطور که در بالا اشاره شد تانک ها به زودی نیاز به قابلیت های هدف گیری دقیق و دوربرد خواهند داشت. در همان زمان هواپیماها و بعدها پلتفرم های مداری می توانند قدرت آتشی بسیار بزرگتر از آنچه نیروی زرهی می تواند ایجاد کند در محیط های باز ایجاد کنند. پیشرفت های عظیمی برای مختصات یابی آتش اتفاق خواهد افتاد و این علاقه وجود دارد که بتوان با استفاده همزمان از تانک ها، ماهواره ها و کامپیوترها به اهداف پیچیده حمله کرد. همزمان با نیروهای زرهی واحد های توپخانه میدانی نیز باید بتوانند در فاصله های مورد نیاز نفوذ کنند. راه جایگزین،کاهش نقش زرهی در نبردهایی است که بطور مثال وزن سنگین باعث استقرار دیرهنگام آن شود، شکل زمخت آن در عملیات های شهری از پنهان کاری آن جلوگیری کند و یا در نبردهای اطلاعاتی شرکت کندکه بی تاثیر بودن آن اثبات شده است. در حالی که هدف اصلی نبرد همواره نابود کردن دشمن خواهد بود، اولین گام امروز این است که بتوان این سیستم را در مقابل رقیبان متعارف اجرا نمود و هدف های دشمن (از سیستم های پدافند هوایی گرفته تا مراکز کنترل و فرماندهی و حتی زیرساخت های اطلاعات ملی) را نابود ساخت. چنین چیزی شبیه به توپخانه آینده خواهد بود. روند بلند مدت در نبردهای روی زمین باز به سمت حاکمیت ایالات متحده پیش می رود. هوشیاری میدان نبرد ممکن است بسیار کامل شود و سلاح های با دقت و تاثیر بالا و گستردگی بسیار زیاد تولید خواهند شد. در نهایت پایگاه های نبرد زمینی دشمن نمی توانند در صحراها، دشت ها و میادینی که بسیاری از نبردهای بزرگ تاریخ در آن به وقوع پیوسته اند جان به در ببرند. دشمنان ایالات متحده مجبور خواهند شد به شهرها و مناطقی با شرایط اقلیمی پیچیده پناه ببرند بطوری که تکنیک های شناسایی ایالات متحده نتوانند در آنها نفوذ کنند و یا تمایز قائل شوند و سیستم های اولویت دهی هدفگیری نتوانند آن طوری که برای آن طراحی شده اند عمل کنند. ایالات متحده قربانی موفقیت خود خواهد شد. به حدی در مدل متعارف نبرد قدرتمند خواهد شد که دشمنانش را مجبور به جنگیدن در شهرها خواهد کرد. ایالات متحده در شهرها خواهد جنگید و برای آن نیاز دارد زرهی خود را به نحوی ارتقا ببخشد که بتواند از چنین محیط ها و خیابان هایی سالم بیرون بیاید. ادامه دارد... مطالب مرتبط تانک ها وارد جنگ شهری می شوند !
- 7 پاسخ ها
-
- 42
-
-
-
قسمت دوم و پایانی تغییر ماهیت شهرها عملیات های شهری که کابوس خدمه تانک ها می باشد به بخش عمده نبردهای زرهی تبدیل خواهد شد. جهان به صورت شبکه ای از شهر ها به همراه کرانه های به حاشیه رانده شده تبدیل خواهد شد. شهرها، بسیار مهمتر از ایالت ها خواهند بود. در این جهان متناقض که ناسیونالیزم مانند طاعونی برگشته است دولت شهرها نرمتر خواهند شد. شهرهایی مانند ونکوور، فرانکفورت، مسکو، میامی و شانگهای به دلایل متغیری مانند تغییرات قومیتی در مراکز جمعیتی و تجمع ثروت، جدا از ایالت های اصلی شان رشد خواهند کرد. ونکوور به بقیه کانادا نیازی نخواهد داشت. مسکو بیش از این به بقیه روسیه جز به عنوان نمادی برای قدرت متکی نخواهد بود. شانگهای ممکن است قادر نباشد از عهده یک چین نامحدود بر آید. میامی به صورت پایتخت سایه جمعیت آمریکای لاتین و نقطه کانونی اطلاعات، فرهنگ، سرمایه، بانکداری، جامعه و محل تبعید آنها در خواهد آمد. فرانکفورت به خوبی به عنوان یک شهر آلمانی با جمعیت اقلیت آلمانی تبار گام خواهد بر داشت. یک پارادایم باستانی در حال معکوس شدن است. در حالی که شهرها به مدت طولانی قدرتشان را از منابع مختلف دولتی می گرفتند، به تدریج دولت ها در حال تبدیل شدن به انگلی برای شهرهای موفق تر جهان می شوند. این جایگزینی شامل شهرهایی مانند واشنگتن و مارسی نمی شود و این شهرها بدون حمایت دولت به کلی نابود خواهند شد. این در مورد شهرهای پر رونقی مانند حیدرآباد، هوشی مین سیتی و سیاتل بسیار شدیدتر اتفاق خواهد افتاد. در مدل پست مدرن آمریکایی از شهرهای پراکنده، سیلیکون ولی باید برای مدل های دولتی شکست خورده در شهرهای دیروز پول خرج کند و هر بخش سودده فدرالی که در واشنگتن تشکیل شده بود می تواند با سودآوری به شمال ویرجینیا منتقل شود و این از روی عادت یا احساسات نخواهد بود. حتی در ایرلند و بریتانیا، صنایع آینده به جای منتظر ماندن برای دست ها و ذهن ها برای نقل مکان، خود به سمت مردم توانمند جایی که کیفیت زندگی در آن بی پایان است حرکت می کنند. در این ساختار محکم، شهرهای پررونق برای دولت های شکست خورده هزینه می کنند، شهرهای پست مدرن پراکنده برای شهرهای شکست خورده و شهرهای شکست خورده تبدیل به زمین های مرگ و مکانی برای مازاد بشریت و طردشدگان خواهند بود(حدس زده می شود که این مکان در آینده جایی خواهد بود که ایالات متحده در آن خواهد جنگید). جامعه بشری روستا (مکان اصلی زندگی تا اواسط قرن 20) را ترک خواهد کرد و در سه نوع مکان دیگر تجمع خواهد کرد: شهرهای پر رونق(مانند مونیخ، بانکوک، سئول)، شهرهای ذخیره که بشریت بطور موقت در آن خواهد بود(مانند لاگوس، ژوهانسبورگ، لیما، کراچی، کلکته، لس آنجلس، پاریس) و شهرهای پراکنده (ناحیه واشنگتن بدون احتساب شهر واشینگتن، سیلیکون ولی، ناحیه لس آنجلس بدون این شهر). توجه داشته باشید بخش های پراکنده و موفق در آمریکا با صرف نظر کردن ازحومه هایشان به مکان های کار شگفت انگیز و قابل زندگی تبدیل خواهند شد (که این امر به اشتباه توسط برخی نخبگان به عنوان فرهنگ آمریکایی تقبیح شده است)، که بالاترین، سالم ترین و مطلوب ترین استاندارد زندگی در تاریخ را ارائه می دهد. ما در پر تحرک ترین مرحله از تاریخ بشر قرار داریم. شهرها به عنوان سنگ بنای سازماندهی انسانی در حال رشد هستند و با تغییرات بیشتر به طور شگفت انگیزی تولید ثروت و فقر می کنند. در حالی که تعداد زیادی از فاکتورها در این مورد وارد هستند ولی کاتالیزر تغییر اصلی، انقلاب اطلاعات می باشد. در این عصر تناقضات در حالی که قیمت اطلاعات کاهش یافته است ارزش اطلاعات بالاتر رفته است. اطلاعات همیشه تولید قدرت می کنند ولی در حال حاضر آنها به فاصله یک دم تولید ثروت می کنند و این شهرها (شامل شهرهای پراکنده ایالات متحده) به عنوان بانک های اطلاعات انسانی هستند. اگر ما داده هایی برای محاسبه ضریب سپرده اطلاعات برای جمعیت های شهرهایی مانند ناحیه بوستون بزرگتر و بمبئی در اختیار داشته باشیم آنگاه احتمالا از سرانه استفاده از اطلاعات در بوستون متحیر خواهیم شد. این مشکل با این موضوع نیز ترکیب خواهد شد که اطلاعاتی که در شهرهای بازنده جهان قابل دسترسی است نه تنها کمیاب است بلکه اساسا غیردقیق، بخش بخش و تحت تعصبات محلی تغییر شکل یافته نیز هست. شهر بمبئی از جمله شهرهایی است که انتظار می رود جنگ های آینده در آن به وقوع بپیوندد در حالی که بسیاری از شهرها در حال ثروتمندتر شدن، قدرتمندتر شدن و کارآمدتر شدن هستند، بقیه آنها (مخصوصا جوامعی با بی نظمی های اطلاعاتی) در حال فقیرتر شدن (براساس سرانه)، ضعیفتر شدن در قابلیت هایشان برای نظم دادن و ناتوان تر شدن برای ارسال خدمات اساسی که برای همزیستی انسان ها در یک محیط پرجمعیت لازم است هستند. بسیاری از این شهرهای ذخیره با بی تفاوتی دچار هرج و مرج خواهند شد و این بی تفاوتی توده ها می تواند به سرعت به خشونت بیانجامد. ما در حال ورود به دورانی هستیم که بیش از آنکه نگران دولت های پوسیده دربر گیرنده شهرها باشیم بیشتر درباره موفقیت شهرها و محیطشان قضاوت خواهیم کرد. این یک مدل جهانی حتمی نخواهد بود بلکه کشورهایی مانند ایالات متحده برای نگهداری سمبلیک پویایی بین شهر و حومه آن راه سومی را برنامه ریزی می کنند: این شهرهای پراکنده از نظر فرهنگی، تولید و حجم کار تسلط بر اطلاعات، به حومه خود متصل هستند. بازیگران خارجی در طول بقیه دوران زندگی ما برای جنگ باید نه فقط با لس آنجلس بلکه با کل ایالات متحده روبرو شوند. ولی اگر قاهر آرام باشد چه کسی برای بقیه مصر نگران خواهد بود؟ ما با اندونزی معامله نخواهیم کرد بلکه با جاکارتا معامله خواهیم کرد. در تخیله اخیر خارجی ها از سیرالئون، فری تاون تنها جایی بود که اهمیت داشت. برای دهه ها ما با دولت زئیر تعامل نداشتیم ولی در جنگ های داخلی اخیر در این کشور پهناور با کینشازا این تعامل را داشتیم (اخیرا زئیر به نام کنگو کینشازا شناخته می شود). پیشروی نظامی با طی کردن جنگل ها اندازه گیری نمی شود بلکه با فتح شهرها مقایسه می شود. هند بخوبی در راه تبدیل به دولت-شهرهای متمایز به عنوان واحدهای سیاسی است. هنگ کنگ به عنوان یک آزمایشگاه فریبنده برای بررسی رابطه بین قدرت شهرها در مقابل دولت به حساب می آید. هیچ دهکده جهانی وجود ندارد. دهکده به عنوان یک مدل در حال مرگ است و به عنوان یک منبع قدرت هم اکنون مرده است. به عوض آن یک شبکه جهانی از شهرها و فراشهرها در حال ظهور است که نخبگان در طول مرزهای آنها باهم تعامل کامل تر و موثرتری از جمعیت های داخل مملکت خود دارند. نخبگان ما تعامل به دفاع از نخبگان خارجی حتی به قیمت مقابله با جمعیت داخلی خود را دارند (این امر هم اکنون پارادایم موجود بین رابطه امریکا و مکزیک و رابطه بین آمریکا و عربستان سعودی است). اعزام های نظامی ما در آینده از سرمایه های خارجی ما بیش از حملات خارجیان دفاع خواهد کرد. به دلیل آنکه بی نظمی برای کسب و کار ما مناسب نخواهد بود ما برای سرکوب هرج و مرج و خشونت "ایسم ها" خواهیم جنگید. همه این فعالیت ها بر شهرها متمرکز خواهد شد. در آینده کلمه جنگ شهری به شدت بکار خواهد رفت. نیروی زرهی جدید برای نبردهای آینده زرهی برای چه جایی مناسب است؟ زرهی امروز برای جنگی طراحی شد که خوشبختانه هیچ گاه به وقوع نپیوست. این زرهی یک طراحی معیوب برای نبردهای شهری است. با این وجود تا رسیدن طراحی های بهتر برای سربازان، ما نیاز داریم که با داشته هایمان نیازهایمان را برطرف کنیم. در حالت ایده آل این امر منجر به ارزیابی مجدد تاکتیک ها و بازآرایی واحدهایمان خواهد شد. ما ناگزیریم بپذیریم که عملیات های شهری اتفاق خواهد افتاد ولی حقیقت این است که ما مایلیم تا پیش از آنکه تعداد قابل توجهی از افرادمان کشته شوند و ملتمان داغدار شود مقاومت قابل توجهی را در مقابل آماده شدن برای این گونه عملیات ها انجام دهیم. این بهایی است که ما برای تغییر هر پارادایم نظامی بعد از یک دوره موفقیت در عملکرد سازمانی می پردازیم. در زمانی که سرعت تغییرات اجتماعی و تکنولوژیکی در تاریخ بشری بی سابقه است، نیروهای نظامی ما به گذشته چسبیده اند. ما هنوز می توانیم ارتش های خارج از رده را تحت تاثیر قرار دهیم. اگر شما تصمیم گیران را در یک روز خوب گیر بیاورید، آنها می توانند متقاعد شوند تا تغییراتی را که مد نظر آنها نیست را نیز اجرایی کنند. ما یک محیط فرضی آزاد برای انجام هر عملی برای بیش از یک دهه داریم (فرصت ده ساله تا آماده سازی زرهی: مترجم) و نیاز داریم تا با پرسیدن سوالاتی درباره آینده بکارگیری زرهی در جنگ شهری در این زمینه پیشرفت کنیم. ما از زرهی انتظار چه کاری را داریم تا انجام دهد؟ ما دوست داریم که زرهی آن را چگونه انجام دهد؟ و سخت ترین حالت ممکن چگونه است؟ تانک ماگاچ اسرائیلی که به موشک های Spike NLOS مجهز شده است به منظور قدرت آتش، زرهی بر ای نبردهای شهری به دو نوع سلاح و یا یک سلاح که بتواند طیف وسیعی از ماموریت ها را انجام دهد، نیاز خواهد داشت. ما همچنین به یک قابلیت انفجار خام نیاز خواهیم داشت و به مهمات قابل مانوری که بتواند یک هدف بخصوص را در ورای محدودیت های مدار بالستیک مورد اصابت قرار دهد. ما به مهمات نیزه مانند و یا جایگزین های ابتکاری و همچنین مهماتی که بتوانند قبل از آنکه منفجر شوند در لایه های مختلف فولاد و بتن نفوذ کنند نیاز داریم. سلاح هایی که مانند بومرنگ بتوانند بلافاصله بعد از حمله عامل حمله کننده را هدف قرار دهند و آن را نابود کنند یک ایده بسیار قوی و جالب خواهند بود. ما به قابلیت های ضد الکترونیکی و سلاح های کنترل جمعیتی نیز نیازمند هستیم. در این زمینه نباید تنها به سلاح های معمول اکتفا کرد بلکه مهماتی با تکنیک های مختلف که بتوانند تاثیر مطلوب را ایجاد کنند می توانند به عنوان بخشی از سلاح های آینده ما به حساب بیایند. هر وسیله ای که ما بتوانیم برای ایزوله کردن بخش های مختلف نبردهای شهری بکار بگیریم پیشرفتی عظیم در این رابطه خواهد بود. لازم است که ما بیشتر بر روی خود ماموریت تمرکز کنیم نه بر روی وسایل شناخته شده کنونی برای ماموریت. ولی اصلیترین وظیفه خودروهای زرهی در محیطهای شهری حفاظت از مانور، تحرک و ادامه تدارکات رسانی خواهد بود. به دلیل اینکه محیط های شهری مملو از کمین خواهند بود ما نیاز به نوع جدیدی از حفاظت زرهی و نه فقط لایه های فولاد یا لمینت یا حتی زره های واکنشی که در حال حاضر وجود دارد هستیم. لایه های زرهی آینده از تکنیک های فریب که شناسایی هدف در سیستم های دشمن را مختل می کند استفاده می کنند. این امر ادامه می یابد تا آنکه در آینده پیشرفت هایی حاصل شود تا نیروهای زرهی بتوانند با استفاده از قابلیت های محیطی و اتمسفری مین ها را شکست دهند، ادراکات دشمن را منحرف کنند و مسیر حرکت و پیوستگی مهمات دشمن را از بین ببرند. به جای برجک و بدنه های سخت و صلب امروزی، زرهی آینده ممکن است انعطاف پذیرتر باشد، قادر به تغییر شکل خودش باشد تا بتواند در پاسخ به تهدید عکس العمل نشان دهد، خود تعمیر پذیر باشد و در نسل بعدی بتواند خسارت های نبرد به زره را تعمیر کند. اینها اهدافی منطقی هستند. در نهایت زره های زنده براساس مدل های بیولوژیکی ممکن است به سطوح جدیدی از واکنش بین انسان، ماشین و محیط بیانجامد. ایده خودروی زرهی GXV-T دارپا که قادر انجام مانور در برابر شلیک دشمن است خودروهای زرهی برای نبردهای شهری همچنین باید با هوش باشند. در حالی که سرعت های زیاد در مسافت های طولانی یک نیاز اساسی برای آنها نیستند ولی توانایی داشتن سرعت های زیاد در مسافت های کوتاه ضروری است. این خودروها باید حداقل در بعضی از مدل ها بسیار مانور پذیر باشند. ملزومات استقرار تجهیزات و تنوع عملیات های شهری، یک ساختار مدولار را برای خودروهای زرهی پیشنهاد می دهد. توانایی سازماندهی پارامترهایی مانند اندازه خودروها، واحدهای نیرو دهی، تسلیحات، سیستم های جنگ الکترونیک و هشدار میدان نبرد ارزش پیگیری را دارد. خودروهایی که می توانند به عنوان واحدهای شخصی جمع و جور عمل کنند و یا با مشارکت با سایر واحد های خودرویی تشکیل دژ متحرک را دهند و یا تشکیل یک دور را دهند انعطاف پذیری بیشتری را ارائه می دهند. خودروی زرهی مادر می تواند خودروهای کوچکتر و ابزارهای رباتی را تغذیه کند. طلایه داران رباتی می توانند از سنگ ها بالا بروند، راه های پیش رو را شناسایی کنند و یا درون فاضلاب ها را بگردند و به دنبال آنها، تصمیم گیران انسانی وارد معرکه شوند. این عمل باید با استفاده از دژهای کوچک متحرک که از داخل خیابان ها فشار می آورند پشتیبانی شوند که این خودروها نه تنها قابلیت کنترل محیط دفاعی و تهاجمی را دارند بلکه توانایی خود تعمیری و قطعه بندی را نیز دارند. علائم دیداری سیستم های زرهی ما باید تا حدی که به ابهام نیانجامد در ترکیب با خلع سلاح روانی دشمن و بهره وری از واکنش های غریزی به شکل، رنگ، صدا و بوها باشد. سیستم های ما باید حتی از روی شکل و ظاهر نیز به صورت وحشتناک برای حریف و تهدید کننده برای جمعیت ها باشد. زرهی آینده باید بتواند در تونل ها و لوله های فاضلاب نیز به اجرای عملیات بپردازد نبردهای شهری به صورت سه بعدی است. خودروهای زرهی که از UAV ها و ربات ها و یا سنسورهای به شدت حساس استفاده می کنند نه تنها باید قادر به دیدن ساختارهای چند طبقه و فاضلاب ها و تونل ها باشند بلکه باید قادر به شناسایی سربازان در یک بخش حفاظت شده در طبقات بالا و یا زیرزمین های محوطه عملیات باشند. بطور ایده آل خودروهای زرهی باید بتوانند تا طبقات بالا را تخریب کنند و در آنها به اجرای عملیات بپردازند و به بخش های پایینی ساختمان ها نیز نفوذ کنند و یا در راه های زیرزمینی قابل تردد وارد شوند. این امر می تواند با استفاده از مولفه های مستقر مانند خودروهای کپسولی تیمی و یا بخش های جانبی خودروهای اصلی انجام شود. توانایی عبور از عوارض زمین روبرو ضروری است. یک خودرو با طراحی خوب و یا بخش جانبی همراه باید بتواند از پنجره طبقه بالا نفوذ کند، پاکسازی داخلی فوری را انجام دهد و سربازان را از محفظه زرهی آزاد کند. مناطق امن شده باید توسط ربات ها و سربازانی که از مراکز محلی دستور می گیرند محافظت شوند. این امر با اطلاعاتی که از منابع مختلف (از سنسورهای کوچک محلی گرفته تا سیستم های جمع آوری اطلاعات در حد ملی) بدست می آید ترکیب خواهد شد. کنترل جمعیت باید بر اساس ثبت نام الکترونیکی هر ساکن به همراه کسی که نیرو در تماس با او قرار دارد باشد و هشداری نیز در پاسخ به تجمع انسانی که با پروفایل های تهیه شده متناسب نیست داده شود. در نهایت سنسورهای علائم بدن باید بتوانند ترس، حالت تهاجمی و یا رفتارهای مثبت را در آنها تشخیص دهند. هر وسیله ای که می تواند برای تشخیص رفتارهای تهاجمی از دریای مردم توسعه داده شود بسیار مطلوب خواهد بود چرا که در عملیات های شهری بالاترین استتار دشمن در انسان بودنش نهفته است. مدل فرضی عملیات شهری آینده یک مدل از عملیات های شهری آینده ممکن است با یک نبرد اطلاعاتی بزرگ آغاز شود که نه تنها به سیستم ها بلکه به روح های انسانی نیز حمله می کند. سپس نیروهای هوایی و فضایی شهر را ایزوله خواهند نمود و به اهداف از پیش تعیین شده با مهمات هدایت دقیق حمله می کنند، پدافند هوایی دشمن را سرکوب می کنند و موانعی را بین زیر بخش های شهر ایجاد می کنند. ربات های ارتشی با استفاده از چتر در فرودگاه پایین می آیند تا فرودگاه و مکان فرود هواگردها را امن کنند سپس در ادامه نیروها به همراه خودروهای زرهی سبک برای گسترش محیط تحت تصرف در فرودگاه فرود می آیند. موج بعدی که شامل سیستم های زمینی سنگین تر و نیروهای بیشتر است از راه هوا و شهرهای نزدیکتر و یا عملیات های مشترک دریایی با تفنگداران دریایی خود را می رسانند. سیستم های روباتی به داخل مناطق شهری پیشروی می کنند و به دنبال آنها دژهای متحرک زرهی شناسایی و یا ترکیبی از خودروهای مجزا (که با هم دیگر تشکیل یک دژ را می دهند) از راه می رسند و با ایجاد قدرت آتش و پیاده کردن نیروها به سمت مکان های دشمن به پیشروی ادامه می دهند. پشت سر جنگجویان، پلیس نظامی و افراد اطلاعاتی، غیرنظامیان را از نظر الکترونیکی و روانی مورد بررسی قرار می دهند و با تقسیم بندی آنها با توجه به نگرش آنها نسبت به مداخله، یک پایگاه داده از آنها تهیه کرده و آن را به تیم های آتش موجود در شهر می دهند( حتی سلاح های شخصی نیز باید بتوانند علائم شخصی را بخوانند و بلافاصله به سمت افراد مظنون شلیک کنند). به هر حال دشمن در نقاطی مقاومت خواهد کرد و عملیات مشترک منطقه تهدید را ایزوله و آن را کاهش خواهد داد. مهمات هوشمند سیستم های دشمن و افراد مظنون را تعقیب می کنند. اقدامات جنگ الکترونیک حرکت خودروهای زرهی را پوشش می دهند و مین ها با نزدیک شدن خودروهای زرهی از راه دور منفجر خواهند شد. تانک ها و زیربخش های آن همزمان با پیشروی نفربرها به سمت موانع نهایی به شلیک مستقیم و پرتاب گلوله های هوشمند خواهند پرداخت. فرمانده واحدها نقطه ورودی به مانع اصلی را مشخص خواهد کرد و تصاویر بخش های داخلی و خارجی مانع برای نفربرها پخش خواهد شد تا جهت گیری مناسب از سوی آنها اتخاد شود. نفربرها در برابر ساختمان و راه ورودی زیرزمین موضع خواهند گرفت و با تخریب در نقاط ورودی، برای خلع سلاح و کشتن نیروهای دشمن اقدام خواهند کرد. در محیط های به شدت مرتفع روبات ها و سربازان از هوا با استفاده از سیستم هایی که سنسورهای شناسایی دشمن را فریب می دهند اقدام به فرود به ساختمان خواهند کرد. همین که سربازان اقدام به پاکسازی ساختمان ها می کنند سلاح های انفرادی خود را برای شناسایی شهروندان غیر نظامی تنظیم می کنند و به دنبال ورود به ساختمان سلاح به سمت افراد غیر نظامی و بدون حالت تهاجمی شلیک نخواهد کرد. بیشتر تلفات نیروهای خودی ناشی از اقدامات انتحاری دشمن، شلیک خودی در هنگام پاکسازی ساختمان ها و زخمی شدن اندام ها در هنگام پیشروی خواهد بود. هنگامی که مقاومت قسمتی از نیروهای دشمن زیاد بود، زرهی های هوشمند برای نابودی آنها به حرکت در خواهند آمد و یا سربازان از سلاح های دوربرد و دقیق برای هدف قرار دادن آنها استفاده خواهند کرد. بقیه واحدهای زرهی سریعا در شهر به حرکت در می آیند تا کنترل مراکز خطوط ارتباطی و مسیرهای ورودی و خروجی شهر را به دست بگیرند. در شهرهای گسترده مهم سیستم های زرهی الکترونیکی سبک وزن، به وسیله هواگردهای با بال چرخان (مانند V-22 Osprey مترجم) از راه هوا منتقل می شوند. ماهواره ها شهر را برای هر سامانه دفاع هوایی جستجو می کنند و به محض پیدا کردن آن، با سلاح های مداری آن را هدف قرار می دهند. هواپیماهای بدون سرنشین از آسمان به دنبال شهروندانی که بطور بالقوه خطرناک شناسایی شده اند می گردند. هر تجمع احتمالی مداخله فوری را به دنبال خواهد داشت. سلاح های غیر کشنده اسیران جنگی را کنترل و نگهداری خواهند کرد. عملیات در طول 24 ساعت شبانه روز ادامه خواهد یافت تا اینکه شهر از وجود مخالفین پاک شود. هنگامی که محیط بطور قابل قبولی ایمن تشخیص داده شد، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل جهت اجرای عملیات های بلند مدت برای ایجاد یک دولت و خدمات شهروندی قابل قبول مستقر خواهند شد. پشتیبانی اطلاعاتی و الکترونیکی ایالات متحده ادامه خواهد یافت ولی نیروهای آن منطقه را ترک خواهند کرد. نمونه ای از سیستم های فرضی شبکه محور زرهی آینده که در سال 2006 رونمایی شد بخش پایانی بسیاری از فرضیات ارائه شده در این نوشته هیچ گاه فهمیده نخواهند شد. نه به این خاطر که آنها خیلی بعید هستند بلکه به دلیل آنکه آنها به اندازه کافی تخیلی به نظر می آیند. هنوز اگر در هر جاده پیشرفتی که در اینجا پیشنهاد داده شد اشتباه وجود داشته باشد ولی چالش عملیات های نظامی در محیط شهری واقعی، فوری و رو به رشد است. ما در شهرها خواهیم جنگید. حتی اگر ما در آنجا نجنگیم در آن چنان محیط هایی به اجرای عملیات در طیف وسیعی از ماموریت ها خواهیم پرداخت. چه دستورالعمل هایی برای اجرای موفق این ماموریت ها به ما کمک خواهد کرد؟ در عملیات های شهری آینده، چه در سال 1997 و چه در 2027، ارتش ایالات متحده باید به نکات زیر توجه کند: 1. یک دستورالعمل کامل ماموریت از تصمیم گیران اتخاد کنید. 2. به مردم آمریکا بگویید که در جنگ تلفات خودی وجود خواهد داشت. 3. بین فرمان و هدف وحدت ایجاد کنید. 4. قوانین درگیری را که نیروهای آمریکایی می پسندند اجرا کنید نه دشمنان آمریکا. 5. توان نظامی را بیشتر از آنی که فکر می کنید لازم است مستقر کنید. 6. به صورت تهاجمی و پیوسته به اجرای عملیات بپردازید و حالت دفاعی و منفعل نگیرید. 7. هرگز به ساکنین محلی اجازه تجمع زیاد ندهید. 8. شهرهای آرام را تا جایی که ممکن است به حافظین صلح غیر آمریکایی بسپارید. 9. از ابتدا تا انتها در نبرد اطلاعاتی در همه جبهه ها بجنگید و برنده شوید. منبع (با اندکی دخل و تصرف): http://strategicstudiesinstitute.army.mil/pubs/parameters/Articles/97autumn/peters.htm کلیه حقوق متعلق به مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد برای شادی ارواح مطهر شهدای اخیر و ظهور امام عصر مهدی منتظر (عج) صلوات
- 7 پاسخ ها
-
- 20
-
-
-
کمین دو طرفه در جنگ شوروی و افغانستان مشخص است که بعضی از سربازان به غلط موضع گیری کرده اند
-
Elephant Walk (پیاده روی فیل ها) ، از جنگ جهانی تاکنون
deserthawk پاسخ داد به cheka تاپیک در گالري نيروي هوايي
پیاده روی فیل های شوروی، Su-7 ها روی باند -
نیروی هوایی ارتش پاکستان تاپیک جامع نیروی هوایی ارتش پاکستان ( تحلیل ، خبر ، گزارش )
deserthawk پاسخ داد به Davood تاپیک در توان نظامی کشورها
در ششم ژوئن 1967 در خلال جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل 4 فروند هواپیمای بمب افکن ویتور (Vatour) با اسکورت دو فروند میراژ-3 اسرائیلی برای بمباران پایگاه هوایی H3 عراق عازم این پایگاه شدند. در طی درگیری هایی که رخ داد یکی از جنگنده های عراقی به همراه دو هواپیمای اسرائیلی از بین رفتند. دو هواپیمای اسرائیلی توسط کاپیتان سیف العظم که خلبانی پاکستانی در نیروی هوایی عراق بود نابود شدند. یکی از هواپیماها یک فروند میراژ-3 و دیگری یک فروند بمب افکن ویتور بودند و هواپیمای سیف العظم نیز یک فروند هاکر هانتر نیروی هوایی عراق بود. خلبانان هواپیماهای اسرائیلی با استفاده از چتر نجات فرود آمدند و اسیر عراقی ها شدند. . کاپیتان سیف العظم طرح گرافیکی از این درگیری هوایی نمونه ای از هواپیمای بمب افکن ویتور اسرائیلی در موزه هاتزاریم کلاه یکی از خلبانان اسیر اسرائیلی که بعد از جنگ سال 2003 توسط آمریکایی ها به اسرائیلی ها بر گردانده شد سیف العظم در حال ارائه گزارش به وزیر دفاع وقت عراق هواپیمای هاکر هانتر سیف العظم که موفق به سرنگون کردن دو فروند هواپیمای اسرائیلی شد سیف العظم بعدها به مدال دست یافت و برای دوره تاپ گان به آمریکا رفت سیف العظم رابطه خوبی نیز با اردنی ها دارد. در این تصویر او در حال دیدار با خلبانان اردنی دیده می شود. سیف العظم در حال سوار کردن ملک عبدالله پادشاه فعلی اردن در هواپیمای هانتر بعد از استقلال بنگلادش او که اصالتی بنگلادشی داشت از نیروی هوایی پاکستان جدا و به نیروی هوایی بنگلادش پیوست.- 63 پاسخ ها
-
- 15
-
-
نیروی هوائی عراق نیروی هوائی عراق از گذشته های دور تا به امروز
deserthawk پاسخ داد به mehran55 تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
هلیکوپتر SeaKing در خدمت ارتش عراق همانطور که مشاهده می کنید ارتش عراق دست کم مجهز به دو فروند هلیکوپتر سی کینگ هم بوده. نشان ارتش عراق و شماره سریال عراقی موید این امر هست که احتمالا ممکن است تعداد بیشتر از دو فروند نشان داده شده باشه. در این مورد چند منبع رو مطالعه کردم ولی دلیلی برای حضور اینها پیدا نکردم از دوستان اگر کسی در این زمینه اطلاعاتی داره خوشحال می شم اگر بنده رو هم در جریان بزاره. -
نیروی هوائی عراق نیروی هوائی عراق از گذشته های دور تا به امروز
deserthawk پاسخ داد به mehran55 تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
ضمن تشکر از سایر دوستان در ادامه تصاویر دیگری از نیروی هوایی عراق در مقاطع مختلف و دارایی های آن تقدیم حضور دوستان می شود. اگر موردی توضیح بیشتری لازم داشت بنده در حد اطلاعاتم در خدمت هستم. و در ادامه سوپر اتانداردهای فرانسوی که در اجاره نیروی هوایی عراق بودند تصاویر نادری از Su-25 های عراقی قبل از جنگ 1991 تصاویر دیگری نیز وجود دارد که با توجه به استقبال دوستان و به نوبت تقدیم خواهد شد. -
یکی از جنگ های کمتر شناخته شده در جنوب شرق آسیا جنگ بین دو قدرت کمونیست ویتنام و چین در سال 1979 بود. علت کلی این امر در واقع رقابت چین و شوروی کمونیست در آن زمان بود ولی علت ظاهری این جنگ به حمله نیروهای ویتنامی به کامبوج که تحت کنترل خمرهای سرخ مورد حمایت چین بود بر می گشت. با این عمل چینی ها به شهرهای مرزی ویتنام حمله کردند و توانستند تعدادی از آنها را تصرف کنند. در واقع این جنگ بیشتر تحت عنوان درگیری مرزی بین دو دولت کمونیست شناخته می شود. در ادامه تصاویری از این جنگ تقدیم حضور شما می شود. با وجود شباهت زیاد نیروهای دو طرف آنها را می توان از کلاه و نشانه روی لباسشان تشخیص داد. نشان نیروهای نظامی ویتنام نشان نیروهای نظامی چین نیروهای چینی در حال حمله به ویتنام نیروهای ویژه چینی حضور زنان در جنگ کاملا مشهود بود اسیران ویتنامی در دست چینی ها اسیران چینی تانک چینی که به تصرف نیروهای ویتنامی در آمده است رادار Cymbeline متعلق به ارتش خلق چین جزء پیشرفته ترین تجهیزات آن زمان در این ارتش بود نیروهای چینی در نهایت پس از تصرف چند شهر مرزی به خاک خود عقب نشینی کردند ولی نیروهای ویتنامی تا سال 1989 در کامبوج باقی ماندند. امروزه دولت چین علاقه ای به یادآوری این تنش ها ندارد و سعی می کند آنها را فراموش کند.
- 406 پاسخ ها
-
- 18
-