EMP

Eminent-User
  • تعداد محتوا

    387
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    23

تمامی ارسال های EMP

  1. EMP

    قاهر F-313

    البته باز هم می بینید که موجودیت چین به عنوان یک کشور در خطر نیست اما ایران موجودیتش به عنوان یک ملت در خطر است. در کل حرف شما حرف حساب است اما من اون 5 سال را مشروط به انتخاب یک تیم مناسب و بدون کم کاری با مدیریت درست گفتم. اگر کسی کارش را بلد باشد همین زمان کافی است با توجه به نمونه هایی که موجود است و ما قرار نیست کل طرح را از اول انجام بدهیم. نکته دیگر هم این است که به دلیل ماهیت دوره ای 4 ساله دولتها هیچ دولتی در ایران پروژه بالای 5 سال را تصویب نمی کند و اگر قرار است پروژه 20 ساله برای این کار تعریف بکنید باید کل کار در شرکت خصوصی انجام بشود و شرکت خصوصی اینقدر نقدینگی داشته باشد که در این مدت نابود نشود و در ضمن این قدر قدرتمند باشد که وزارت دفاع نتواند تعطیلش بکند به بهانه های امنیتی. با یک مدیریت جهادی!! باید این کار به صورت 4 شیفته شبانه روزی انجام بشود به این ترتیب شما می توانید در طول 5 سال به اندازه 20 سال کار انجام بدهید. هر جا هم که گیر کردیم، دانشمند وارد می کنیم. یا کپی می کنیم. برای نیروهای درگیر این پروژه یک دقیقه هم باید غنیمت باشد. در کل این کار باید دست شرکت خصوصی با مدیریت خیلی جدی باشد که پشتیبانی خوب مالی هم داشته باشد. نتیجه این پروژه هر چه باشد باعث ارتقاء کل صنعت ایران خواهد شد. هزینه نزدیک 8000 میلیارد تومان هم رقمی نیست که ارزش دور ریختن نداشته باشد برای یک چنین پروژه ای.
  2. EMP

    قاهر F-313

    با سپاس از داده های روشنگرانه شما باید بگویم که درست است که چین مهندسان بیشتر و امکانات مالی بیشتری دارد اما به عنوان یک ابر قدرت اقتصادی-نظامی دارای بمب اتمی و هیدروژنی و حق وتو و ... نیازش به جنگنده حیاتی نیست. در نتیجه سر فرصت کار می کند. در حالیکه نیاز ایران به جنگنده بحث بودن یا نبودن کل ایران است و انگیزه تک تک ما باید خیلی با انگیزه چینی ها فرق بکند. در مورد موجزه انگیزه باید بگویم که در یک پروژه در نیروی زمینی پرسنل وظیفه از شدت ترسی که نسبت به یک فرمانده خاص داشتند ظرف یک هفته چسبی را ساختند که یک کاسه نمد رزینی را طوری چسباند که شرکت سازنده بعد از بازدید متوجه شکستگی کاسه نمد نشد!!!! اگر قرار باشد ساخت پیشرانه شکاری (که در ایران از اواسط جنگ انواع و اقسام پروژه ها برای ساخت بلیدها گرفته تا استارت و بقیه اجزاء ان جاری بوده است) 15 سال طول بکشد دیگر ممکن است کشوری نباشد که بخواهد از محصول استفاده بکند. در ضمن طبیعتا تکنولوژی امروز خیلی پیشرفته تر از تکنولوژی 15 سال پیش است.
  3. EMP

    قاهر F-313

    درود به دوستان گرامی خوب برای کشوری که پیشرانه نمی سازد تحریم هم هست. صنعت خصوصی بدون نقدینگی و بدهکار و بیمار دارد و سیستم اداری و مالیاتی آن کلا برند نابود کن است ساخت جنگنده قابل رقابت آن هم توسط بخش دولتی تنها آرزوی خوبی است. در اساس بخش دولتی با همه برون سپاری هایش باز هم دولتی است و قطعا نمی تواند از همه توانایی های فنی کشور استفاده بکند و هر کاری را با هزینه-زمان بیشتری انجام می دهد. بیاییم این بحث را از نقطه نظر هزینه زمان جلو ببریم تا معلوم شود که مشکل کجا است.   مدیر عامل ایران خودرو اعلام کرد که برای یک پلتفرم جدید خودرو نیازمند 700 میلیارد تومان هزینه هستند. خوب این مقیاس خوبی است تا ما بفهمیم که چقدر هزینه لازم داریم تا یک جنگنده با تشکیل چندین تیم موازی ساخته بشود در سیستم خصولتی. خوب جنگنده را به زیر سیستمهای کلی تقسیم می کنیم و برای هر کدام قیمت-زمان تخمینی در می آوریم تا معلوم بشود که چقدر هزینه لازم هست. 1. سیستم پیشرانه 2. سیستم اویونیک مدیریت تسلیحات و ناوبری و ... 3. actuator ها و سنسورهای بی شمار 4. رادار هواپایه 5. کامپیوتر مرکزی Domain control Unit و سامانه الینت و جنگ الکترونیک 6. سامانه تولید توان سبک ، کم حجم و با توان بالا 7. سامانه تولید دیکوی و فلیر پیشرفته و متفاوت و نو آورانه 8. سیستم IFF 9.سیستمهای مخابراتی و جعبه سیاه 10. مخازن سوخت 11. بدنه بدون پرچ با بکار گیری متریال پیشرفته 12. سلاح هوا به هوا فامد بدون باله کنترل و هدایت. 13. سلاح هوا به هوای برد متوسط 14. سلاح هوا به زمین 15. لباس مناسب پرواز برای ارتفاع بالا. 16. صندلی نجات یا سیستم نجات کل کابین و یا ترکیبی از هر دو آنها. 17. ارابه فرود 18. ساخت شبیه ساز پرواز 19. ساخت زیر ساختهای تست و تولید 20. سیستم تولید اکسیژن و ایرکاندیشن هواپیما 21 تزریق تجربه پیشکسوتان و هزینه های پیش بینی نشده. ما کشوری هستیم با منابع مالی بسیار بسیار محدود و زمان بسیار کم باقی مانده برای تولید بازدارندگی. ما مواجه هستیم با ادعای اتحاد عربی و بقیه دار و دسته از اندونزی تا ....  بر نابودی نیروی هوایی و پدافند ایران ظرف 4 ساعت. ما مواجه با مانور رعد شمال هستیم. همین هفته گذشته هم اسرائیلی ها مانورهایی انجام دادند که معلوم نبود هدفش ایران بوده، لبنان بوده ، حماس بوده یا هر سه تای اینها به صورت همزمان؟ فراموش نکنیم که اگر اسرائیل بر علیه ما بمب هیدروژنی هم مصرف بکند بیشتر کره زمین از او سپاسگذاری می کنند. بنابراین داشتن چندین جنگنده که همیشه در آسمان آماده درگیری با هر هدف نزدیک شونده به فضای ایران باشند از جمله موشکهای جریکو اسرائیلی و سری DF چینی بسیار لازم است. تنها راه حل هم ساخت جنگنده وطنی با مداومت پروازی بالا و مصرف سوخت کم و سرعت بسیار خوب و سقف پرواز بالا است. اگر بخواهیم 5000 نقطه پدافندی را در کشور کوهستانی و پهناور با پدافند زمینی پوشش بدهیم باید هزینه بسیار بیشتری بکنیم در ضمن پدافند زمینی بازدارندگی چندانی ایجاد نمی کند زیرا همواره ابزار کوبیدن آن سریعتر از سیستمهای پدافندی رشد می کنند. علاوه بر این یک پروژه ملی در این ردیف می تواند کل اقتصاد را به حرکت وادارد و تکنولوژی هایی بدست بدهد که در صنعت غیر نظامی کاربرد داشته باشد و نمادی باشد بر کیفیت محصول ایرانی در خارج از مرزها.   حالا برویم سر قیمت-زمان و اینکه چه کسی و چگونه باید هزینه این پروژه را تامین کرد مورد صفر: اساسا باید در این زمینه اراده ملی وجود داشته باشد که البته هزینه-زمان ندارد اما از همه موارد دیگر مهمتر است. ارگانها باید با هم برای کمک به چنین پروژه ای مسابقه بدهند نه اینکه توپ را به زمین دیگری بیاندازند. مورد یک پیشرانه: برای ساخت پیشرانه طبیعتا باید به شرکت خاصی که برای آن ساخته شده محول بشود و از تجربه توربین گازی سنگین سری E مپنا هم استفاده بشود. همچنین تعدادی دانشمند متخصص بخش های مختلف را هم از اروپا به تیم اضافه بکنیم که دفتر فناوری ریاست جمهوری این کار را خیلی خوب بلد است. اگر بخواهیم به یک موتور با کیفیت متوسط برسیم با توجه به تجربیات قبلی در زمینه موتور نیازمند حداکثر 200 میلیون دلار سرمایه گذاری ارزی و 1200 میلیارد تومان هزینه ریالی هستیم و 5 سال وقت هستیم اگر تیم خیلی خوب انتخاب بشوند و خوب کار بکنند و وقت کشی در کار نباشد. توجه داشته باشید که در دنیا برای موتورهای موجود هواپیما می سازند نه برای یک بدنه موتور مناسب. مورد دوم سیستم اویونیک مدیریت تسلیحات و ناوبری و ...: به مقدار خوبی در این زمینه تجربه وجود دارد اما باید اصول طراحی ایمن و قابل اطمینان و تستهای نوین هم به آن اضافه بشود. این بخش 2 سال کار و کمتر از 50 میلیارد تومان هزینه دارد. مورد سوم: ساخت سنسورها و actuator ها در ایران سابقه خوبی دارد و با هزینه 200 میلیارد تومان و زمان 5 سال به تجهیزات خوبی با قابلیت اطمینان کافی در این زمینه می رسیم. مورد چهارم رادار: تجربه رادار سازی خوبی در کشور وجود دارد و اگر از همه ظرفیت رادار سازهای خصوصی و دولتی استقاده بشود می توانیم یک نوع  رادار مینیاتوری آرایه فازی فعال داشته باشیم که برد خوبی بر علیه اهداف امروزی داشته باشد. هزینه این طرح هم حدود 350 میلیارد تومان می شود و 5 سال زمان نیاز دارد. مورد پنجم: ساخت DCU و سامانه الینت و جنگال تجربه خوبی در این بخش در کشور قبلا موجود است. نیازمند ساخت برد مادر با کیفیت هوا فضا و نرم افزار مناسب روی آن هستیم که چالشی است که 50 میلیارد هزینه و 3 سال زمان نیاز دارد تا سیستم های موجود کنار هم قرار گرفته و کار بهتری از آنها گرفته شود. مورد ششم که سامانه تولید توان است برای این بخش 18000 ولت تولیدی توسط پیشرانه ها باید تبدیل بشود به سه فاز 115 ولت 400 هرتز با کیفیت مناسب. که با استفاده از یک سامانه کنترل دیجیتال سریع و ترانسفورمر هسته فریت به جای هسته آهن و یک باطری برای پشتیبانی سیستم برای مدت خوبی بعد از از کار افتادن موتورها، می توانیم به یک IUT با کیفیت هوا فضا برسیم که هم حجم کمتری دارد و هم کیفیت خروجی بهتری دارد و در صورت از کار افتادن موتورها فرامین را از دست نخواهیم داد. این قسمت حداکثر 3 سال زمان و 20 میلیارد تومان هزینه دارد و برای دستیابی به آن هیچ گلوگاهی در کشور وجود ندارد که هیچ محصول نهایی کاربرد صنعتی و تجاری خیلی خوبی هم دارد. مورد 7 سامانه تولید دیکوی و فلیر پیشرفته و متفاوت و نو آورانه: قبلا موجود است. انواع نو آوری را در این بخش می توانیم توسط شرکتهای کوچک داشته باشیم برای مثال می توانیم قلاف های قبلی را با افزودن یک سامانه پرتاب کننده کیسه های هادی هوا ( با پوشش آلومینیومی) که به کمک یک تایمر ایمن مدتی بعد از جدا شدن از شکاری با یک ماده منفجره باد می شوند تبدیل به یک منحرف کننده بسیار خوب موشکهای هوشمند بکنیم. این کیسه های هادی هوا هدف های خیلی خوبی هستند و شکل ظاهری آنها هم مثل هواپیمای اصلی طراحی شده است و در کسری از ثانیه باد شده و گرمای درون انها هم زیاد است در نتیجه حتی موشکهایی که پردازش تصویر هم می کنند را می تواند منحرف یکنند. هزینه این کار کمتر از سه میلیارد تومان است. و زمان کار 1 سال است. قیمت هر پرتابه هدف مجازی هم حدود 800 هزار تومان در می آید که در مقابل تجهیزات پرتاب شونده از یک شکاری و کاری که برای شکاری می کند، مجانی است. مدت درازی هم در آسمان باقی می ماند و دشمن را دچار سردرگمی می کند. مورد 8 IFF: قبلا وجود دارد. در صورت احساس نیاز بعدها می توان نمونه پیشرفته تر آن را اضافه کرد. مورد 9 سیستم مخابراتی و جعبه سیاه: قبلا وجود دارد و نیازمند کمی بهینه سازی برای شکاری جدید هست. زمان یک سال هزینه کمتر از یک میلیارد تومان. مورد 10 مخازن سوخت: قبلا وجود دارد و نیازمند کمی بهینه سازی برای شکاری جدید هست. زمان یک سال هزینه کمتر از دو میلیارد تومان. مورد 11 بدنه با متریال پیشرفته: با توجه به مقالات فراوان مرتبط ارائه شده توسط ایرانی ها تصور می شد که تکنولوژی اینن کار در ایران وجود دارد اما با مشاهده بدنه بی مورد سنگین ایران 140 یک بازه 5 ساله و یک بودجه 250 میلیارد تومانی برای این کار الزامی به نظر می رسد. البته با ظهور نرم افزارهایی مثل FloEFD دیگر نیازی نیست که برای طراحی شکل بدنه و شبیه سازی آن شما FE متد بلد باشید و هر کس می تواند با یک ابزاری مثل catia شکاری طراحی بکند و با FloEFD در حد کاملا حرفه ای شبیه سازی بکند بنابراین در طول این 5 سال می شود 5 مسابقه ملی طراحی بدنه شکاری را برگزار کرد و از بین بهترین طرح ها یکی را انتخاب کرد. در غیر این صورت هزینه بسیار بیشتر می شد. مورد 12 سلاح فامد بدون باله کنترل و هدایت برای زدن هر چیزی در ارتفاع بالا و یا پایین نیازمند یک سلاح اکتیو راداری است. برای ساخت این موشک بودجه ای حدود 250 میلیارد تومان و زمان 2.5 سال برای الکترونیک کامپیوتر پرواز و سیکر آن و 3 سال برای متالورژی سامانه ضد خردگی بردار رانش  آن نیاز است. کافی است پلتفرم فکور یا استاندارد را بدون باله کنترلی کرده و به سامانه بردار رانش مجهز بکنید و سپس سیکر موشک نور را با تقویت بخش پردازش روی آن قرار بدهید و الگوریتم CFAR را هم مشابه طراحی مفهومی تغییر بدهید تا موشک شما آماده بشود برای تست و البته تست های نرم افزاری-سخت افزاری ایمنی و قابلیت اطمینان است که باعث  زمان بر شدن کار می شود. روی سوختش هم باید کار بشود که در محیطی که هوا به اندازه کافی وجود ندارد بتواند کار بکند. مورد 13 سلاح هوا به هوای برد متوسط قبلا وجود دارد و قابل خریدن هم ممکن است باشد. اگر بخواهیم نوع جدیدی را توسعه بدهیم می توانیم پلتفرم فکور را بگیریم و با تغییراتی به آن مسئله را حل کنیم که با توجه به کارهای قبلی انجام شده، نیازمند 20 میلیارد تومان برای بهینه سازی و پاس کردن تست های استاندارد ایمنی و قابلیت اطمینان و 2 سال زمان هستیم مورد 14 سلاح هوا به زمین قبلا وجود دارد. یک بازه یک ساله و یک بوده 10 میلیارد تومانی برای بهینه سازی و افزودن ایمنی و قابلیت اطمینان مورد نیاز است حداکثر. مورد 15 لباس مناسب برای پرواز در ارتفاع بالا با توجه به پروژه ارسال انسان به فضا که موجود است گامهایی در این باب قبلا برداشته شده است. بنابراین با صرف 30 میلیارد تومان و 3 سال زمان می توان به لباس و کلاه مناسبی رسید. مورد 16 صندلی نجات یا سیستم نجات کل کابین و یا ترکیبی از هر دو آنها. صندلی نجات رویش کارهایی شده و برای افزودن سیستم نجات کل کاکپیت و ... هم می توان طرح های ابتکاری را دنبال کرد زیرا صندلی نجات در مواردی فقط جان خلبان را نجات می دهد اما با 18 جی فشاری که به خلبان وارد می کند خسارتهایی به مهمترین دارایی نیرو یعنی خلبان می زند. اگر کل دماغه را نجات بدهیم هم برای مواردی که سقوط در نقاط خطر ناک است به داد خلبانها رسیده ایم و هم فشار جی کمتری به آنها وارد کرده ایم. در صورت کار کرد نادرست سیستم نجات کل دماغه هم خلبان می تواند با صندلی پرش عادی بکند. (که در شرایط نبرد معمولا پرش عادی با صندلی بهتر است و در شرایط صلح استفاده از سیستم نجات کل دماغه) اصولا اگر هواپیمایی مثل قاهر برای ارتفاع پایین طراحی شده باید در مقابل تهدید های ارتفاع پایین مثل ترکشها و گلوله ها مقاومت داشته باشد نه اینکه از جنس فایبرگلاس باشد. اینگونه طراحی هواپیما بیشتر برای هواپیما های انتحاری و پهپاد خوب است تا هواپیماهای رزمی که قرار است از مامورت خلبان خود را زنده بازگردانند. بودجه 10 میلیارد و زمان 2 سال. 17 ارابه فرود: قبلا موجود است. تجربه در این بخش به نیروی هوایی شاهنشاهی باز می گردد که در آن زمان که تازه اف-5 ها به ایران آمده بودند این پرنده ها هنگام فرود چرخهایشان جمع می شد و خلبان و شکاری را نابود می کرد که یک درجه دار نیروی هوایی آمد و سیستم چرخ اف-5 را با یک سری جابه جایی قطعات طوری مونتاژ کرد که امکان شکستن و جمع شدن چرخ هنگام فرود وجود نداشته باشد و کمپانی سازنده هم طرح این درجه دار را تایید کرد و به کلیه کشورهای داری اف-5 ابلاغ کرد که این تغییرات را بدهند. 5 میلیارد تومان و یک سال زمان برای این سامانه کافی است. 18 ساخت شبیه ساز پرواز: بعد از تایید نهایی بدنه و بدست آمدن ضرایب آیرودینامیک ساخت هر شبیه سازی کاملا بومی است و هم نیروی هوایی و هم برخی شرکتهای وابسته به دفتر فناوری ریاست جمهوری قادر به ساخت هستند و هزینه 1 میلیارد تومان و 6 ماه زمان برای این بخش کافی است. 19. ساخت زیر ساختهای تست و تولید مقدار خوبی از این زیر ساخت ها وجود دارد اما ساخت آزمایشگاه آنتنی که کل هواپیما درون آن جا بگیرد تا تستهای EMC و رادار و بازتابش را انجام بدهیم و ساخت سکویی برای تستهای EMP و صاعقه باید در صنایع هوایی اگر نیست اضافه بشود که حدود 200 میلیارد تومان هزینه تجهیزات و ابنیه دارد 20سامانه تولید اکسیژن و ایرکاندیشن با توجه به تجربه موجود. برای این سامانه نیازمند 50 میلیارد هزینه و 3 سال وقت هستیم. 21 افزودن تجربه پیشکشوتان پرواز و هزینه های پیش بینی نشده تجربه پیشکشوتان باید در ابتدای requirement engineering به پروژه افزوده بشود و در طول پروژه اینها باید بر اجرای اجزاء نظارت داشته باشند. 100 میلیون دلار هزینه تجهیزات و برخی موارد پیش بینی نشده و 450 میلیارد تومان هم برای جبران برخی شکستها و موارد پیش بینی نشده لازم است.     کل هزینه زمان این پروژه که دست بالا هم گرفته شده می شود 2952 میلیارد تومان و 300 میلیون دلار و در مجموع 5 سال زمان برای تحویل نمونه اولیه برای تست. می بینید که این هزینه چیزی نیست.   مطابق فرمولهای ریسک پروژه معمولا قیمت ریالی پیش بینی باید در عدد 2.5 ضرب بشود که در انتهای 5 سال به عدد 7380 میلیارد تومان می رسیم که 3000 میلیارد تومان کمتر از هزینه فقط یکسال حج تمتع بدون احتساب حجهای عمره است که هر ساله تقدیم وحشی ترین کشور دنیا می کنیم. هر ساله بیش از 3 میلیون ایرانی سفر خارجی بی مورد انجام می دهند و چند برابر این مقدار را در اختیار کشورهای حامی داعش و ... می گذارند.   300 میلیون دلار هم که پول خرد است که 3 تا شکاری و قطعاتشان را هم با این پول به ما نمی دهند.   حالا در ایران چگونه می شود اینقدر پول فراهم کرد. اولا دولت می تواند این پول را به وزارت دفاع بدهد به شرطی که این وزارتخانه همه کارها را برون سپاری بکند و این معادل یک بسته کمک دولت به شرکتهای خصوصی رکود زده است که اسم صدقه هم ندارد. دوم اگر دولت هیچ پولی ندارد می تواند یک طرح قرضه ملی مخصوص این کار راه اندازی بکند. با توجه به اینکه مردم از اینکه روسیه به ایران اس-300 فسیل را هم نداد به اندازه کافی انگیزه دارند که کمک بکنند. این کمک مردمی می تواند باعث پرداخت معوقات دولت به شرکتهای خصوصی هم بشود. سوم اینکه دولت یک مالیات مستقیم ارزش افزوده روی خوراکی های مضر مثل شکر سفید و نوشابه و شکلات و قهوه فوری و چیپس و پفک و ... و مواد مصرفی مضر مثل لوازم آرایش می تواند بگذارد که اگر 2 درصدش هم به این کار برسد منابع بیشتر از کافی فراهم می شود.   چهارم برخی نهاد ها مثل آستان قدس رضوی می توانند در جهت نجات آخرین پایگاه اسلام از نابودی حتمی قسمت کوچکی از درآمدشان را به این امر اختصاص بدهند.   پنجم برخی از وزرای دولتهای قبلی و فعلی می توانند ثروتی که به قول خود برای اسلام ذخیره کرده اند را مورد استفاده قرار بدهند و کل این هزینه را به دولت جمهوری اسلامی وام بدهند یا وقف بکنند تا از اسلام حفاظت بشود.   ششم دولت با فروش ذخایر طلای خود می تواند این هزینه را تامین بکند.   هفتم دولت می تواند دست خود را از خودرو سازی ها کوتاه بکند و سهم خود درآنها را به بخش خصوصی واقعی بفروشد تا هم صنعت خودرو سازی از شر دولت خلاص بشود و واقعی بشود و هم دولت پول کافی برای کارهای واقعی را بدست آورد.   هشتم راه حل پیشنهادی خود شما.
  4. درود به دوست گرامی جلای وطن کرده. من تجربه 25 سال کارم را در صنعت داخل و خارج و 20 سال تدریس در دانشگاه را بیان کردم. بگذارید متن شما را با مقایسه دانشگاه شریف به عنوان نماد یک دانشگاه بورژوا و با بودجه های افسانه ای (نسبت به دیگران) و دانشگاه آزاد واحد شوشتر به عنوان نماد کمبود امکانات جواب بدهم. تاریخ دانشگاه شریف فاقد درآمد خارجی دانش بنیان هنگفت بوده است اما یک دانشجوی الکترونیک شوشتری شارژر وایرلس موبایل ساخت، us patent کرد و سونی اریکسون هم به 50 میلیون کرون سوئد اختراع را خرید. این هفدهمین اختراع این دانشجو بود که IQ کافی برای ورود به دانشگاه بورزوا شریف برخوردار نبود اما مثل ادیسون آنچنان پشتکاری داشت که 50 میلیون کرون سوئد ارز وارد کشور کرد. یکی از سریعترین ترانزیستورهای جهان هم توسط فرشید رئیسی از دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی ساخته شد نه توسط قطب برق که شریف باشد.   وقتی مدیر پروژه smart metering بودم پژوهشگاهی که در آن کار می کردم و مطابق مرام مرسومش انحصارا از دانشگاه شریف نیرو جذب می کرد یک فوق لیسانس الکترونیک را به من معرفی کردند به عنوان کارشناس پروژه ای و من هم قسمتی از اسناد را در اختیار ایشان گذاشتم تا بخواند و برای ادامه کار آماده بشود که بعد از چتد روز غیبت به من تلفن کرد و برای پخش نکردن اسناد من در اینترنت تقاضای باج داشت!!!! منم گفتم کوچولو برو هر کاری می خواهی بکن فکر کردی اسناد JPL را گیر آورده ای؟   اساسا این پژوهشگاه که همه مدیرهایش هم شریفی بودند به این دلیل من را استخدام کرده بودند که نمی توانستند که یک منبع تغذیه سوئیچینگ 400 وات ساده بسازند که منفجر نشود. برای همین من را از کارخانه تغذیه سازی برای یک ماه آوردند که بعد ماندگار شدم آنجا برای مدت زیادی. در همین پژوهشگاه قرار شد که Intelligent universal Transformer بسازیم که قطعه بسیار مهم و کلیدی در شبکه هوشمند برق و همچنین سیستم برق شکاری ها و هواپیماهای پهن پیکر است که یکی از این صنعتی شریفی ها بلند شد و گفت که ایده جدید نیست و ایشان 10 سال قبل این را ساخته (البته بدون هیچگونه سند و مدرک و محصول قابل لمسی) که پروژه ای که قرار بود EPRI در سال 2012 سه میلیارد دلار از قبل آن درآمد داشته باشد، در ایران در سال 2009 در نطفه خفه شد به مدد همین آقایان که هنوز هم راه نیافتاده زیرا هواپیماهای مسافری و باری داخلی امروز از ترانسفورمرهای هسته آهن استفاده می کنند که چند تن سنگین تر است. یک ایده ای داشتیم برای شبکه هوشمند برق که از طرف آقایان صنعتی شریفی مردود اعلام شد ولی داوران IEEE ایده ما را به عنوان مقاله ژورنال پذیرفتند و چاپ شد در سال 2010. در یک پروژه موشکی که وقتی جوان بودیم رویش کار می کردیم هم ما تیم سوم بودیم که کار را تمام کردیم زیرا دو تیم دیگر از دانشگاه شریف هر بار بعد از عبور از گلوگاه ها از مدیریت شرکت باج خواهی کرده بودند. بین Earth پریزها در پژوهشگاه و آهن پنجره 115 ولت AC اختلاف پتانسیل وجود داشت. رئیس پژوهشکده که فوق لیسانس برق قدرت شریف بود آوردیم و ایشان فرمودند که این القای فاز هست روی Earth . بسی خندیدیم. معلوم شد ایشان فیزیک دبیرستان را هم هنوز نفهمیده است. روی خط برق شهر 14 مگابیت انتقال داده می کردیم که بر خلاف اصول می دیدیم که دیتا در همه فازهای خروجی ترانسفورمر قدرت دیده می شود که نباید دیده می شد!!!! گیج مانده بودیم که داستان چیست که یکی از همین صنعتی شریفی ها که بعدا رفت به یک دانشگاه معتبر آمریکا گفت به دلیل خازن اصلاح کسینوس فی هست که باز موجب خنده فراوان شد و بعدها که ابزار بهتری یافتیم فهمیدیم که القا به صورت وایر لس بوده. یک مدار آنالوگ را از یک استاد بزرگ آنالوگ گرفته بودم که باید تولید انبوه می کردیم. کل دانشگاه های درجه اول تهران را گشتم و در دانشگاه شریف حتی نتوانستند مدار را بایاس بکنند که خودم با سعی و خطا درستش کردم. برای یک پژوهشگاه بسیار بزرگ دولتی مشکل نرم افزاری یک سیستم بسیار گران قیمت را حل کرده بودم ولی باز کار نمی کرد. دیباگ که کردم دیدم که همه چیز درست است ولی کابل اتصال سریال فابریک نیست و به پینهای درستی وصل نیست. گفتم یک هویه بدهید درست بکنم گفتند که تکنسین رفته و کمدها قفل است و خودشان فردا درست می کنند. من هم خیلی خوشحال و شادان رفتم خانه که با این کارم صد ها هزار دلار به کشور کمک کرده ام که ارز خارج نشود. بعد ها از رابطم با آنجا پرسیدم که آن دستگاه چه شد؟ او جواب داد که یک پروژه تعریف کردند به مدت 2.5 سال برای ساخت آن کابل!!!! بله چنین است نتیجه کار افراد باهوشی که جلوتر از دماغ خود را نمی توانند ببینند و نمی فهمند که هر کاری بکنند عواقبش به خودشان باز می گردد. ....... اگر دلتان بخواهد تا صبح می توانم مواردی را که دانش آموخته های شریف به عنوان نماد (نه اینکه بقیه دانشگاه های معتبر اینگونه نیستند) باعث بد بختی کشور شده اند برای شما بشمارم. از دربی که غرور وارد بشود قطعا سواد بیرون می رود و این اتفاقی است که هر روز در این دانشگاه های مغرور پرور می افتد. شوربختانه به دانشجویان بی نوا القاء می شود که شما بزرگترین مغزهای کشور و جهان هستید و همین بسیار کشنده است. معاون فناوری ریاست جمهوری که دانش آموخته شریف است را به تلویزیون دعوت می کنند و 20 بار اسم شریف را می آورد اما وقتی از او می پرسند آخرین کتابی که خواندی چه بود ساکت می شود.   در نقطه مقابل دانشگاه آزاد واحد شوشتر غرور الکی به کسی القاء نمی کند و مرتب به همه القاء می شود که اگر خیلی زحمت نکشید به هیچ جایی نمی رسید که این القاء سازنده تر از القاهایی است که در دانشگاه های درجه اول می شود.   در دانشگاه شریف هم ممکن است مهندس به درد بخور به صورت موردی یافت بشود و آنها افرادی هستند نادر که هم IQ دارند و هم EQ. این حقیقت که اگر یک شریفی (و البته بقیه دانشگاه های برتر) به آمریکا نرود دچار افسردگی می شود نشان می دهد که چقدر اینها شستشوی مغزی شده اند و کانالیزه فکر می کنند. بدیهی است که هر وقت بخواهیم می توانیم مهندس وارد بکنیم اما وارد کردن فردوسی و رودکی و مولوی و ... بسیار کار سختی و نشدنی است.   در مورد بکار گیری دانش آموخته های دانشگاه های ایران در صنعت باید بگویم که 0 درصد اینها برای صنعت مفید هستند. دلیلش هم این هست که اساتید اینها افرادی بوده اند که فقط یک درس 35 سال پیش را تکرار کرده اند و با دانش روز و صنعت روز کلا بی گانه هستند. به ویژه در رشته کامپیوتر که نیمه عمر اساتید 3 ماه است این موضوع خیلی جدی است.   امروز در بیشتر شرکتهای بزرگ داخلی که هنوز ورشکست نشده اند و نفسی دارند استخدام دانش آموخته با تعهد استخدام و سپس آموزش فشرده همراه است. در این آموزشها شرکتهای موفق فقط دنبال مهندس با انگیزه ای هستند که بخواهد یاد بگیرد. بعد از 15 تا 20 ماه آموزش مهندس مستعد به جایی می رسد که می شود تحت نظارت به او کار واقعی داد یا اینکه حذف می شود. این نه فقط در ایران بلکه در آمریکا هم همینطور است. شما وقتی از بهترین دانشگاه آمریکا واردDEC یا اینتل یا LSI یا Avago یا Q.C می شوید 9 ماه تا یک سال به آموزش 9 صبح تا 5 بعد از ظهر می روید و در مقابل قرار داد IP امضاء می کنید که اسرار شرکت را حفظ کنید.   اینکه هیچ چیز سر جایش نیست هم باز می گردد به سیستم بی طبقه ای که بر اساس IQ طبقه بندی می کند و بعد بر اساس رانت همین طبقه بندی را هم مخدوش می کند. ما نیازمند جامعه شناسانی دلسوز و نابغه هستیم که برای کشور ما راه حل بدهند و با این نظام IQ محور به جای جامعه شناس، مهندس برق مخابرات بی کار یا برق الکترونیک بی کار پرورش می دهیم. بدیهی است که وارد کردن جامعه شناس هم مثل وارد کردن فردوسی است.
  5. درود به دوستان گرامی کیفیت پرسنل نظامی فقط مشکل ایران نیست. در آلمان، انگلستان، آمریکا، فرانسه و ایتالیا هم به وفور وجود دارد. فرقش این هست که آنها قهرمانهای نداشته خود را با فیلم و سریال تبدیل به الگو می کنند و ما بازمانده داشته های خود را هم نابود می کنیم تا کسی آنها را نبیند. می گردیم ببینیم چه کسی لیاقت کمتر و توان مدیریت پایین تری دارد و او را رئیس می کنیم تا یک وقت جای ما را نگیرد. نمونه های فراوانی دارد این فرهنگ غلط جا افتاده در ایران. نمونه اش تیمسار جهانبانی است که با درجه بالا محل شغلی بسیار پایینی داشت. بعد از اتقلاب هم شما خودتان نمونه ها را دیده اید. در یک دانشگاه داغون که استادی آن هیچ مقام مهمی هم نیست 37 دانش آموخته بهترین دانشگاههای جهان را برای پر کردن 2 محل شغلی در دانشکده ما معرفی کردند و هیئت جذب همه را رد کرد و 3 نفر را به دانشکده تحمیل کرد که فاجعه زیست محیطی هستند نه آدم.   البته ریشه دو جنگ جهانی علاوه بر دلایل اقتصادی در خشونت نهفته در جوامع آنها بود که امروزه بسیار رنگ باخته است. این خشونت در حدی بود که افتخار یک مرد این بود که در باشگاه شمشیر زنی زخمی برداشته باشد. اما امروز این فرهنگ دیگر وجود ندارد.   در ایران باستان سربازی یک طبقه اجتماعی بود و از پدر به پسر یا دختر منتقل می شد و در نتیجه نیازی به دانشکده افسری یا پزشکی به این شکل نبود زیرا دانشی که سر سفره ناهار اینها منتقل می شد بسیار غنی تر از کتب کلاسیک بود. حتی نادر شاه افشار که نسبتا معاصر است هم دست پرورده چنین مکتبی بود. بد بختی بزرگی که گرایبان گیر ایران شد این بود که ما مردم را با IQ فیلتر کردیم و هر کس که IQ بهتری داشت را ارج گذاردیم و هر کس که IQ کمتری داشت را له کردیم. در حالی که هر آدمی که عقب مانده نباشد به راحتی می تواند دکترای کامپیوتر بگیرد، جراح بشود، دانشگاه پدافند ملی را با نمره بالا بگذراند و ....  اما هر آدمی اهلیت مسلح شدن به دانش را ندارد. آدم پلشت اگر دکترای کامپیوتر گرفت به جان مردم می افتد. آنگاه که یک آدم سطح پایین با IQ بالا ولی EQ پایین پزشک شد، آیا ناموس ما دیگر در امان است؟ شما نتایج جنایات مجوز داری که اینها می کنند را هر روز دارید می بینید. برای این آدم سطح پایین فقط سوء استفاده مهم است. در دوره ساسانی اگر یک نفر از طبقه بالا خلافی می کرد کاهش طبقه داده می شد و برعکس اگر کسی لیاقتی داشت افزایش طبقه داده می شد. بگذریم که این روش که در ابتدا خیلی موثر عمل کرد در انتها با فساد در اجرای درست، خودش شد مشکل و افرادی سطح پایین به مقامات بالا رسیدند و مقامهای فاسد سطح بالا کاهش طبقه داده نشدند. اما کلید بسیاری از مشکلات امروز بود و در آن زمان باعث شد که ما 600 سال ابر قدرتی باشیم با منظم ترین سیستم اداری جهان. امروز از نظر فساد اداری از آخر رتبه تک رقمی داریم.   در یک جامعه ما برای همه شغلها IQ بالا لازم داریم. و این فیلتر IQ که ما گذاشتیم و همه IQ های بالا را جذب چند رشته دانشگاهی می کنیم در نهایت ما را نابود خواهد کرد. هیچ کس در ایران به ساماندهی اجتماعی فکر نکرده و همه چیز را به بخت و اقبال واگذار کرده اند تا روزی دوباره یک نادر قلی ظهور بکند و اگر خاکستر شدیم ما را نجات بدهد.   در شرکتی کار می کردم که روی مهندسی برعکس یک محصول چند سال کار کردیم و یک نفری که چون دوره ویژه ای در آلمان دیده بود را برای استفاده از دانش او آوردند که او بعد از دزدیدن نتایج کار مهندسان ما از شرکت رفت. در آمریکا اگر کسی چنین کاری بکند حداقل 15 سال زندانی می شود اما در ایران ایشان طلب کار هم هست. این نتیجه فیلتر کردن مردم با IQ هست نه EQ. نتیجه این هست که هر کس از فلان دانشگاه آمد خوب است اما اگر از بیسار دانشگاه آمد بد هست. طرف رسما عقاید پان ترکی دارد و از همه گزینش ها هم عبور کرده است!!!! البته عجیب نیست زیرا خاوری هم قهرمان عبور از گزینش بوده است.   اگر کسی دگر خواهی ندارد حق ندارد که نظامی یا پزشک و مهندس بشود و این با یک آزمون روانشناختانه کاملا قابل تشخیص است. یک پزشک یا یک نظامی باید بتواند در لحظه تصمیم بگیرد و دگر خواهی او در حد فدا کاری باشد. آنگاه این فرد حق دارد که مسلح شود به دانش حالا اگر IQ هم داشت چه بهتر. وقتی کسی که فقط  IQ بالا دارد و یک لشگر می دهید به دست او چه انتظاری دارید؟ با اولین فرصتی که برای پول ساختن می یابد مثل خاوری مهر به پیشانی و تسبیح به دست کشور را به اجنبی می فروشد.   دیده می شود که برخی در این سایت مرتب ارتش را می کوبند و سپاه و دیگر نیروهای سیاسی و شبهه نظامی را بالا می برند. این کار شما نه به نفع ارتش هست و نه به نفع دیگر نیروها و نه به نفع نظام. منکر سطح پایین انظباط در نیروهای 4 گانه نیستم. منکر کم کاری هم نیستم اما اگر کسی کار خوب می خواهد باید کار بکشد و شرایط کار کردن را هم برقرار بکند. پرسنل ارتش از پایین ترین حقوقهای ممکن در این کشور برخوردارند برخلاف دیگران و با این حال هنوز اسکلت آن را حفظ کرده اند که همین جای تقدیر دارد. من در نیروی زمینی که افسر وظیفه بودم این قدر منظم بودم که به من می گفتند انظباط 100%. با درجه بسیار پایینی که من داشتم هر وقت وارد کفش کنی مسجد ستاد می شدم سربازها همه خبر دار می ایستادند و این کار را فقط برای من و فرمانده نیروی زمینی انجام می دادند!!! علتش این بود که من به همه سرباز ها احترام نظامی می گذاشتم  در نتیجه زودتر از اینکه من بتوانم احترام بگذارم آنها این کار را می کردند و پا می کوبیدند و صدایش که در فضای سر بسته می پیچید همه افسران ارشد بر می گشتند عقب را نگاه می کردند ببینند که فرمانده نیرو کجاست ولی نمی یافتند. به فرمانده هم احترام می گذاشتند زیرا شبها به تنهایی می رفت به آسایشگاه اینها و با اینها درد دل می کرد و به حرف آنها گوش می داد. خیلی وقتها هم بدون درجه و علائم. در نتیجه اقتدار فرمانده یک اقتدار درون دل سرباز بود.   این اواخر در بازدید اتفاقی که از یک دانشکده مهم نظامی داشتم دیدم که دژبان وظیفه سرباز صفر با بدترین الفاظ با دانشجوی نظامی سردوشی دار برخورد می کند!!! تابلوی دانشکده شکسته و آویزان بود و خود دانشکده یک سوله قدیمی بود که سقفش از چندین نقطه اینقدر سوراخ بود که آدم از آن عبور می کرد. وارد جهاد خودکفایی شدم دیدم که همه کامپیوترها بسیار قدیمی هستند و اساسا در مدارس هم کاربرد ندارند. وقتی که اینها بودجه نگهداری ساختمان هم ندارند چه انتظاری دارید. با بودجه اینها همین که وجود دارند هنوز بسیار جای تعجب است.
  6. درود به دوست گرامی استاندارد IEC 61508 پدر بزرگ استانداردهای ایمنی است اما به صورت کلی برای همه کاربردهای ایمنی است از شکاری تا آسانسور. در سال 2011 خودرو سازها به دلیل تیراژ بالا و خرابی وحشتناک و در نتیجه recall های ورشکست کننده آمدند و 3 استاندارد نظامی آمریکایی Do-254 و DO-178B/C و Arp4754 را با هم مخلوط کردند (که به ترتیب استاندارد سخت افزار و نرم افزار هوا فضا و سیستم هستند) و استاندارد بسیار سخت گیرانه ISO26262 را بوجود آوردند. بنابراین در حال حاضر این جدید ترین استاندارد ایمنی است که ما برای نرم افزار Embedded داریم.   در مورد زبان ADA باید بگویم که این یک زبان بسیار قدیمی است که مرتب به روز آوری شده است و نسخه های Imperative آن سالها است که در صنایع نظامی آمریکایی استفاده می شود و یک جورایی زبان رسمی برنامه سازی DOD است برای همین VHDL هم که توسط DOD سفارش داده شد خیلی به syntax این زبان شباهت دارد. البته ADA نسخه OOP  هم دارد. راستش را بخواهید من هم شخصا با سرباری که OOP تحمیل می کند و بسیار سخت شدن رسیدن از object به code بعد از کامپایل و در نتیجه عدم توانایی در تحقیق کارکرد کامپایلر مشکل دارم و دوست ندارم که برنامه OOP بسازم برای سخت افزار های Embedded اما این موضوع در حال همه گیر شدن است!!! حتی MISRA C نسخه جدیدش به موارد اجباری برای رعایت در برنامه OOP اشاره دارد. فعلا من در پروژه هایم OOP کار نمی کنم اما کارفرما ها خیلی علاقه دارند که از UML مستقیم به Firmware برسند و معتقدند که هزینه نگهداری Firmware اینها کاهش می یابد. استاندارد های معماری برخی صنایع مثل automotive هم بسیار به OOP نزدیک هستند متاسفانه. می بینید که صنعت کارهای ناجور هم زیاد انجام می دهد. بنابراین دلیل اینکه به سمت ADA نرفته اند فقط این بوده که دوست نداشته اند یا بلد نبوده اند که با SPARK که زیر مجموعه ای امن از ADA ویژه کاربرد های Safety-critical هست کار بکنند یا اینکه ابزارش را نداشته اند.   قطعا فالتها در سیستم های هیدرولیکی خیلی کمتر است و شما می توانید با MTBF که کارخانه داده معیار خوبی داشته باشید که قبل از نشت روغن تعویض ها را انجام بدهید اما در مورد نرم افزار باید تست های بسیار پر هزینه انجام داد. در مورد نرم افزار هم ما روشهای محاسبه MTBF داریم که من اصلا با آنها احساس خوبی ندارم و خیلی با سخت افزار فرق دارد. در ضمن شما نیازمند actuator هایی هستید که در هر شرایط دمایی سوتی به بار نیاورند که باز شما مشکلات مکانیکی را 100 درصد حذف نکرده اید فقط سامانه را برای تولید انبوه ارزانتر کرده اید. البته طبیعی است که اگر از دیدگاه یک gamer به شکاری نگاه بکنیم به عنوان انسانی که خیلی سریعتر از انسانهای معمولی است (خلبانهای شکاری هم همینگونه هستند) سامانه کنترل با سیم خیلی زمان پاسخ بهتری دارد. اما طبیعتا در مقابل این کارایی بهتر قابلیت اطمینان کمتری را هم به سیستم تحمیل می کند حداقل در سیستم های اروپایی و ژاپنی و در کشوری که خلبانها باید خیلی مراقب باشند که به بدنه هواپیما فشار نیاورند تا هواپیما 60 سال کار بکند باز این سامانه های کنترل با سیم مشکل زا هستند!!!   در جواب جناب اسپهبد هم باید بگویم که اگر سازه این جنگنده ناپایدار طراحی شده که دیگر بحثی در باره سامانه کنترل با سیم نباید بکنم و باید به خاطر کیفیت نرم افزار کامپیوتر پرواز هم شدید نگران باشیم.   از کل این بحثها و اتلاف وقت دوستان می خواستم که این بینش را که یک شکاری اگر نسل 5 باشد بهتر است را به چالش بکشم. هزینه هر خط یک نرم افزار ایمن چیزی در حدود هزار دلار است. حالا حساب بکنید ببینید وقتی که در اف 35 بیش از 6 میلیون خط برنامه استفاده شده است چقدر هزینه برای نرم افزار آن شده است و آیا چنین هزینه هایی از اروپایی ها بر می آید یا خیر.
  7. درود اتفاقا اروپا کمبود تکنولوژی ندارد. در Embedded system ها این آلمان است که پرچم دار جهان است. در وایرلس هم اسکاندیناوی پرچم دار است. اما مشکل یک مشکل فرهنگی است!!! فرهنگ روسی کمی با فرهنگ اروپای غربی تفاوت دارد و این تفاوت در تولیداتشان هم دیده می شود. در اروپا بر خلاف ایران انعطاف پذیری تیم های طراحی بسیار پایین است. اینرسی اینها در مقابل تکنولوژی روز بسیار تعجب بر انگیز هست. برای آلمانی ها که کار می کردم حاضر نبودند از کامپایلر 2015 استفاده بکنند و دو دستی کامپایلر 2010 را چسبیده بودند با اینکه برای تکنولوژی مورد نیاز ما خود سازنده کامپایلر گفته بود که از نسخه جدید استفاده بکنید تا مشکلات شما کم بشود. اینها یک خشک مغزی هایی داشتند که فراتر از تصور است. مثلا اعتقاد دارند که یک زیر سامانه ای که در یک سامانه قدیمی خوب کار می کرده را می توان بدون تغییر در سامانه ای جدید استفاده کرد. این بر می گردد به فرهنگ و یک نوعی از خساست خاص اروپایی. اینها اگر به یک روش تست اعتقاد دارند حاضر نیستند که روش دیگری را هم بیازمایند. البته وقتی می گویم اروپا منظورم فرانسه آلمان و انگلیس هست اسپانیایی ها و ایتالیایی ها خیلی شبیه خودمان هستند. بیشتر بلاهایی هم که سر اینها می آید در صرفه جویی بی مورد در هزینه ها و خشک مغزی و انعطاف ناپذیری است. به طرف می گفتم که compiler option را درست تنظیم نکرده اید و برنامه شما 384 تا error دارد که با تنظیمات شما حذف شده. جواب می داد که برنامه ما ایراد نداره کامپایلر مشکل دارد!!!!!! علت موفقیت اینها هم این هست که یک کار را می گیرند و 50 سال ادامه می دهند هر چقدر هم که در آن کار شکست بخورند بالاخره به یک جایی می رسد و سیستم کشورشان هم طوری نیست که تا یک شرکتی بخواهد اعلام موجودیت بکند دولت فورا یک مامور بفرستد و بگوید که کار شرکت شما مجوز وزارت دفاع یا صنف فلان را می خواهد و چون ندارید باید بسته بشوید و اگر نتوانست به این دلایل شما را ببندد یک مامور ... مالیات را بفرستد و شرکت دانش بنیان را فیتیله پیچ بکند و بعد از اون یک مامور بیمه بد تر از اورا بفرستد تا اگر شرکت هنوز نفسی دارد تیر خلاص بزند. مشکل اصل ما مارادونا نیست. مشکل ما استاد اسدی است.
  8. درود والا این مقایسه سختی است هر کدام مزایایی دارند. بدیهی است که اروپایی ها باید رادار های کم تشعشع تر ولی با برد بیشتر داشته باشند. اما مشکلات پرنده های اروپایی هم ناپایداری های نرم افزاری، ناپایداری های مکانیکی است. حتما یادتون هست که یک هواپیمای ماهان قسمتی از موتورش کنده شد و در فرودگاه مهر آباد فرود اضطراری کرد همین امسال. موتورهای اروپایی به ویژه مدل انگلیسی خیلی دچار مشکلات هستند. از جمله همین مشکلات پرنده ایرباس 380 در پرواز کانتاس 32 است که موتورش مثل موتور ماهان منفجر شد. روسها تا به حال چنین سانحه ای نداشته اند. هواپیمای ایرباس A400M هم که سفارش نیروی هوایی ترکیه بود هم در اسپانیا سقوط کرد به دلیل مشکل نرم افزاری در سال 2015!!! خیلی جالب بوده این سقوط. 5 نفر خلبان و کرو پرواز در این هواپیما هرکولس بودند که 3 نفرشان کشته شدند!! ابتدا 3 موتور هواپیما به دلیل باگ نرم افزاری ته گاز شدند و سپس خلبانها که تلاش داشتند هواپیما را از متلاشی شدن نجات بدهند، موتورها را به حداقل رساندند اما فرامین عمل نمی کرد تا اینکه ناگهان موتورها پاسخ می دهند و سپس هواپیما دچار استال ناشی از کارکرد موثر تنها یک موتور می شود که پرسنل سعی می کنند که قدرت موتورها را باز گردانند که موفق نمی شوند و هواپیما سقوط می کند. سازنده ایرباس مدعی است که اشتباه مونتاژ در اسپانیا دلیل این سقوط بوده نه مشکل طراحی. همینکه می شود یک چیزی را مونتاژ اشتباه کرد از باگهای معروف ایرباس هست که سوانح فراوان داشته است. ما به سقوط های نظامی اینها دسترسی نداریم اما از روی دلالیل سقوط غیر نظامی می توان کاملا به نا ایمنی شکاری های اینها پی برد و تعمیم داد. سامانه های روسی تا وقتی که کاملا روسی هستند از کمترین نرم افزار ممکن استفاده می کنند و در نتیجه ایمنی بالاتری دارند در ازای کارایی ظاهری کمتر. از نظر بدنه هم بدنه ایرباس 320 روسیه را دیدید که با نیم کیلو بمب چطور به دو نیم تقسیم شد در حالی که 707 اگر 5 متر از سقفش و یا 7 متر از بالش کنده بشود باز هم می تواند عملیات بکند که در جنگ با عراق این مورد ثابت شد.
  9. درود خوب البته بحث عملی می شود و ممکن است که در حوصله تاپیک نباشد به همین دلیل از خوانندگان پوزش می طلبم. ببینید در یک کنترلر ویژه کاربردهای ایمنی امروزی ما بین هر 10 تا 100 هزار ساعت در سطح دریا قطعا یک فالت ناشی از برخورد با نوترون داریم که اگر 2 درصد این فالتها هم خطرناک باشند شما برای پیاده سازی یک سامانه کنترل با سیم دچار چالشهای بسیار فراتر از صحت نرم افزار هستید و نرم افزار شما علاوه بر صحت باید موارد ناشی از hardware variability را هم در نظر بگیرد که در یک سامانه هیدرولیک این موارد مطرح نیست. به ویژه اینکه ساعت پرواز جنگنده های کم تعداد بسیار زیاد هم خواهد بود و دیگر ارتفاع هم سطح دریا نیست که نوترون کمتر باشد و در نتیجه احتمال خطر نسبت به هیدرولیک باز هم بالا می رود و نیاز به طراحی پیچیده در سخت افزار و نرم افزار شما افزایش می یابد.   این موردی که شما می گویید کمی با تست یک نرم افزار نوشته شده تفاوت دارد. شما بحث علمی دارید که بیایید با ریاضیات کار بکنیم که اساسا از ریشه کد معیوب تولید نشود که ما بخواهیم با تست فالتهای نهفته آن را بیابیم. این Formal-verification که شما به آن اشاره می کنید امروز موضوع روز هست اما این موضوع روز یک موضوع صنعتی قطعا نیست و در صنعت به ویژه نوع اروپایی آن رعایت نمی شود مگر به صورت case study. هیچکدام از شرکتهای خصوصی صنعتی هوا فضا و خودرویی اروپایی از این روش verification استفاده نمی کنند. علاوه بر این 5 تا 20 درصد یک firmware مربوط به الگوریتم آن می شود و بقیه مربوط به اجزاء دیگر می شود. تصور کنید که یک firmware با روش event trigger دارید که 25 task دارد. تنها ابزار شما برای جلوگیری از priority inversion و anomaly های دیگر شبیه سازی این task ها با SystemC یا ابزار مشابه هست. حتی در صورت درست بودن همه شبیه سازی های شما افراز فضای ورودی برای این شبیه سازی ها سالها به طول می کشد. به فرض که شما توانستید با ریاضی الگوریتم خود را اثبات بکنید و برایش Z-notation هم پیاده کردید اما این همه کار نیست. تحقیقات ادامه دارد و نسل جوان روزی این مشکل را حل خواهد کرد اما کماکان مشکل به صورت صنعتی پسند حل نشده است. ناسا هم با همه تستهایش در pathfinder دچار priority inversion شد. در Mars rover که کل سامانه را از دست داد.   شوربختانه صنعت فرصت ندارد که از روشهای بسیار طولانی verification که مد نظر شما است استفاده بکند. صنعت نیاز به سرعت بیشتری دارد زیرا سرمایه عجول است و خواب سرمایه را نمی توانند تحمل بکنند. بر روی کاغذ این امکان دارد که ما یک برنامه صنعتی را formal بررسی کنیم اما در عمل فعلا خیر. روشهای verification امروزی در صنعت بر اساس تست های استاتیک و دینامیک هستند. البته این formal-verification که شما به آن اشاره دارید تنها یکی از روشهای تست استاتیک هست که هنوز مورد تحقیق هست و به صنعت راه نیافته. ببینید مراحل یک پروژه صنعتی امروز اینگونه است. 1. requirement engineering 1.1 تست requirement ها 2. معماری نرم افزار 2.1 مدل کردن معماری 3. طراحی نرم افزار 3.1 شبیه سازی کردن مدلها 4. پیاده سازی مدلها به صورت کد با استفاده از ابزار استاندارد یا برنامه سازهای انسانی (تا جایی که می شود کمتر از انسان استفاده می کنیم) 4.1 تست یونیتها 4.1.1 طی کردن مسیر معکوس از object به کد جهت اطمینان از کارکرد کامپایلر 4.1.2  تستهای استاتیک مثل Metric ها و آنالیز stack ، چک coding rule و چک رعایت MISRA یا JSF++ و ...... 4.1.3 تستهای دینامیک مثل coverage ها و چک stack و heap و basis path test و افراز فضای ورودی و ...........تستهای حدثی و مقادیر رندام ورودی و  ......... 4.1.4 تست requirement های پشتیبانی شده در unit 5. code review 6. تکرار مراحل 4 و 5 تا رسیدن به سطح قابل قبول برای شرکت. 7. اینتگریش 7.1 تستهای اینتگریشن .... ... تست های سیستم. ... خروچی نسخه آلفا. ... تست های آلفا ... تست های بتا ... شروع تستهای ایمنی مثل task death analysis ، Fault injection و ده ها تست دیگر. ... بدست آوردن landa برای برنامه و پیاده سازی FTA و FMEA ... انجام تست های بیشتر برای نقاط حساس کشف شده در FTA و FMEA ... به دست آوردن MTBF و دادن آن به مشتری تا بداند احتمال خرابکاری این نرم افزار چقدر است!   شما یک فانکشن را در نظر بگیرید که 3 تا عدد اینتیجر را به عنوان ورودی بگیرد. برای تست دینامیک جهت افراز کامل فضای ورودی این فانکشن شما با بهترین کامپیوتر امروزی به بیش از 3000 سال زمان نیاز دارید. بنابراین از این نقطه نظر گفته می شود که تست نرم افزار غیر ممکن است. برای اینکه شما اوضاع صنعت دستتان بیاید یک مثال از HP می زنم: در طول یک پروژه بزرگ مهندسان HP به این نتیجه رسیدند که اگر unit هایی را که MCcabe's Metric بالاتر از 15 را دارند به جلسه code review راه بدهند با توجه به هزینه-زمان چرخش بین مراحل 5 و 4 برای تصحیح کد مفروض که در بالا گفتم و بودجه-زمانی که شرکت برای این نرم افزار دارد، آنها قادر به اتمام پروژه نخواهند بود. جالب است که بدانید که تنها code review نرم افزار یکی از سوئیچ های سیسکو 1.5 سال به طول کشید و شرکت سوئیچ جدید را با تاخیر و ضرر به بازار ارائه کرد.   حالا بر گردیم به اینکه اگر کامپایلرها باگ دارند ما خودمان کامپایلر بسازیم. در این مورد نظر شما را به 64 پرچم قرمز ارائه شده توسط پروفسور فیلیپ کوپمن مدرس دانشگاه کارنگی ملون جلب می کنم. یکی از این فلگ ها ساخت Operating system داخل شرکت هست. دقیقا تویوتا هم از یک OS بدون استاندارد استفاده کرد که به آبرو ریزیش کمک کرد.   حالا چه برسد به کامپایلر. ممکن است که شما بتوانید یک کامپایلر C را به عنوان تکلیف دانشجویی ظرف دو روز انجام بدهید اگر متخصص کامپیوتر هستید اما ساخت کامپایلر صنعتی بسیار کار مشکلی است آن هم برای میکروکنترلرها. شما باید ارتباط بسیار خوبی با سازنده کنترلر داشته باشید (قرار داد پلاتینیوم بسته باشید) علاوه بر آن برای گرفتن استاندارد های صنعتی باید سرمایه سنگینی داشته باشید. برای اینکه این موضوع را دقیقا متوجه بشوید نظر شما را به تفاوت کامپایلرمعروفی مثل Keil با کامپایلری مثل TASKING جلب می کنم. keil طیف وسیعی از پردازنده های را پوشش می دهد اما TASKING فقط برخی از تراشه ها را پوشش می دهد. Keil در دسترس هست ولی TASKING بسیار سخت گیر می آید. Keil فاقد استاندارد صنعتی است اما TASKING دارای استاندارد وزین ISO26262 است. Keil هنگام حتی اسمبل کردن یک برنامه اسمبلی پردازنده C167 که یک پردازنده قدیمی است، اشتباه اسمبل می کند ولی TASKING این کار را درست انجام می دهد!! این است فرق یک کامپایلر صنعتی با یک کامپایلری که حتی به معروفیت keil هست وای به روزی که خودمان کامپایلر هم درست بکنیم.   در حال حاضر فقط 3 کامپایلر توانسته اند استاندارد 26262 بگیرند که یکی کامپایلری هست که کد RQ-170 را با آن کامپایل کرده اند یعنی DIAB که آمریکایی است دیگری TASKING که اروپایی است و سومی IAR که ژاپنی است. برای خرید هر نسخه کامپایلر IAR ما مجبور بودیم که 11 هزار دلار بپردازیم که خوشبختانه یک جوری مشکل ما حل شد.   در مورد زبان C: این زبان type safe نیست. دارای Aliasing هست و از همه مهمتر اینکه دارای باگ ذاتی و غیر قابل حل ایندکس هست. هر چقدر هم که شما سعی بکنید کامپایلر خوبی بسازید از این مشکلات ذاتی نمی توانید فرار بکنید برای همین boeing از ADA استفاده می کند آن هم subset خاصی از ADA که 10 برابر از خود ADA امن تر است. side effect ها در زبان C به شکل قابل اعتمادی پردازش نمی شوند و برای مثال در دستور sizeof (++i) بر خلاف انتظار هیچگاه متغیر i افزوده نمی شود!!!! از همین رو ما در صنعت از MISRA-C استفاده می کنیم. اینکه چرا زبان C را رها نمی کنیم هم داستان غم انگیزی دارد و دلیلش این است که افرادی که ADA بلد باشند و ابزار کافی را نداریم. البته ابزار تستی که داریم ADA را هم پشتیبانی می کند اما کامپایلرهای مناسب و استاندارد را نداریم. در تبلیغ بوئینگ 777 آمده است که ما هیچ مشکل اویونیک در طی پروازها نداشته ایم و تنها سیستم entertainment مسافرها دچار مشکل شد که آن هم به این دلیل بود که با C نوشته شده بود.   اگر از formal method هم استفاده نمی کنیم هم دلیلش علاوه بر همه موارد بالا کمبود دانش مهندسان در دسترس هست و اینکه چنین روشی به دانشجویان مقطع لیسانس تدریس نمی شود. بدتر اینکه برای کار embedded ما بیشتر به مهندس برق دسترسی داریم تا متخصص کامپیوتر (در گزارش تویوتا آمده استفاده از متخصصین غیر از کامپیوتر در ساخت نرم افزار از جمله دلایل فاجعه بوده است) و اینها هم که کلا 2 واحد برنامه سازی بیشتر نخوانده اند. در آمریکا هم مشکل مشابه وجود دارد با اینکه مهندسان برق آنها خیلی بیشتر واحد های برنامه سازی دارند. دیروز شروع ترم جدید بود دیدم فقط 2 تا دانشجوی سخت افزار دارم!!! پرسیدم داستان چیست گفتند که اگر نمره کسی خوب باشد می تواند به نرم افزار تغییر گرایش بدهد. نرم افزاری ها هم که دنبال کار Embedded نمی آیند در نتیجه ابزار ما همین مهندسان برق موجود است.
  10. درود از اطلاعات ارزشمند و آموزنده که دادید خیلی سپاسگذارم اما چند نکته. تا این لحظه هیچ سیستم اروپایی fly-by-wire ایمنی وجود ندارد. نمونه های آمریکایی از جمله همین اف 16 در مقابل تنها 70 ولت بر متر میدان ناشی از آنتن پخش رادیو در خاک آمریکا سرنگون شدند زیرا هنگام پرواز در ارتفاع پایین دچار اخلال فرامین شدند و قبل از اینکه شکاری کنترل شود به زمین خورده بود. مطابق آمار DOD هر 1000 خط برنامه به زبان  ADA می تواند تا 15 فالت نهفته داشته باشد. این عدد برای کاربرد های بسیار ایمن به 3 کاهش می یابد. بنابراین وقتی شما یک firmware یک میلیون خطی دارید حساب بکنید خطرات نهفته را در برنامه ای که با هزینه پایین اروپایی تولید شده باشد. تنها سامانه های fly-by-wire آمریکایی به دلیل سابقه زیاد و آموختن فراوان از این سوانح امروز به حاشیه امنیت نزدیک هستند. حالا برویم به سراغ سامانه های اروپایی که عموما با زبان C توسعه داده شده اند که تایپ سیف نیست و 100 برابر از ADA نا امن تر است. با توجه به این حقیقت که تا این لحظه تست کامل نرم افزار غیر ممکن است بنابراین شما در سامانه کنترل با سیم دارای ده ها مشکل نهفته هستید که نمی دانید چه موقع چه بلایی سر شما می آورند هر چقدر که این سامانه ها نو باشند. نمونه اش همین تویوتا که 100 میلیون ساعت تست در طول 11 سال فالتهای مرگبارش را نشان نداده بود. در مورد شکاری اف 4 هم اگر موتور برود این شکاری بال بسته مثل سنگ سقوط می کند و دیگر فرامین کاربرد خاصی ندارد که حالا ما به فکر هیدرولیک باشیم که داریم یا نداریم. اما این اتفاق برای شکاری سر حال نمی افتد. این اتفاق برای شکاری می افتد که بد نگهداری شده یا اینکه خیلی کهنه باشد. اما برای نو ترین شکاری یوروفایتر با هزاران فالت نهفته یک ثانیه دیگر قابل پیش بینی نیست. با توجه به تست های پیشرفته استاتیک و دینامیک که روی محصولات آمریکایی می شود در حال حاضر این محصولات امن ترین در نوع خود هستند اما اینکه ما جان خلبان را بدهیم دست چند تا برنامه نویس که به دلیل کمبود بودجه برنامه های نا ایمن نوشته اند یا اساسا از ایمنی نرم افزار دانشی ندارند این را جایز نمی دانم. هنوز یادمان نرفته که ECU موتور اوکراینی به دلیل مشکل نرم افزاری بنزین را به موتور قطع کرد.   شما یک سرچ در اینترنت بکنید و در آن دنبال killer firmware  بگردید در همان صفحه اول به نام شخیص تویوتا می رسید. سیستم ترمز و گاز تویوتا 2014 در تمام مدلها دقیقا چیزی شبیه به سیستم fly-by-wire اروپایی است. با یک نگاه به کارت اینها که از pattern 2 of 2 استفاده کرده (این قسمت تنها تفاوت با سامانه fly by wire است) می بینید که مدار چاپی اشتباه ساخته شده و در حد شرکتهای کوچک خصوصی داخلی خودمان است!!! جلوتر که می روید می بینید که اینها مشکل stack over flow در برنامه اشان داشته اند!!!! و برنامه بازگشتی نوشته بودند بر خلاف همه استانداردهای برنامه خودرویی. شما کافی بوده است که یک ترمز بکنید تا از شانس شما خطای اتفاقی سیستم روی task کنترل تراتل بیافتد!!! اگر این اتفاق بیافتد ماشین شما ته گاز می خورد!!!!! و تا نابود کردن راکب خودرو به این ته گاز ادامه می دهد. 89 نفر به صورت اثبات شده توسط این firmware بالای 470 هزار خطی کشته شدند و تعداد دیگری هم موردشان مشکوک است زیرا تویوتا ادعا کرده اینها خودشان به جای ترمز گاز را فشار داده اند. تویوتا مشکل مالی تست نداشته اما دانش فنی درستی را بکار نگرفته بوده است!!!!! تویوتا 11 میلیون مایل در خودرو های مختلفش که مجهز به ابزار اندازه گیری بوده اند این برنامه را تست کرده بوده است اما در تستهای اینها متوجه مشکل stack نشده بودند. مواردی که در ایرباس های 330 و 340 در سالهای 2008 تاکنون ایجاد شده کماکان بدون بررسی باقی مانده و تنها به اعلام مشکل data-spike بر روی باس arinc اشاره شده زیرا اینها سورس کدشان را در اختیار گروه های حرفه ای تست firmware نگذاشتند ولی دادگاه آمریکا تویوتا را مجبور به این کار کرد و سوتی های اینها را مشاوران دادگستری آمریکا در آوردند و اعلام کردند. مخالف سامانه پرواز با سیم از بیخ نیستم اما مخالف سامانه های کم تست شده هستم و اشتباه تست شده مثل سامانه های تویوتا هستم.   در مورد نگهداری ساده تر هم باید یک نکته را به عرض برسانم که وقتی که یک برنامه دارای Metric خوبی نیست مثل برنامه تویوتا و ایرباس و ... و این برنامه ها توسط کمپانی برایشان patch صادر می شود باز باید ترسید زیرا به ازای هر patch همه تستها باید دوباره انجام بشود زیرا هر رفع عیبی می تواند عیبهای ناشناخته جدیدی را ایجاد بکند که شما در سامانه هیدرولیک با چنین پدیده ناجوری از نظر ایمنی روبرو نیستید.
  11. درود به دوستان گرامی اگر روسها به ما شکاری دادند و آمریکایی ها و اروپایی ها و اسرائیل و متفقین عربش اجازه دادند و قطعنامه اجازه داد و سازمان ملل اجازه داد و جیبوتی و ماریشس و ... و جزایر مارشال به شورای امنیت شکایت نکردند به دلیل این خریدها و ..... امیدوارم بر خلاف آرزوی دوستان این سوخوی 30 برخی از ویژگی نسلهای 4.5 و 5 را نداشته باشد. به ویژه امیدوارم مثل جنگنده های اروپایی که جدیدا عربستان خریده مجهز به سیستم fly-by-wire نباشد!!! روسها با سیستم هیدرولیک به دقت سامانه های fly-by-wire خیلی نزدیک بودند و حیف است که تکنولوژی هیدرولیک آنها به ما منتقل نشود به بهانه نسل 4 یا 3 بودن. این نسل بازی ها بیشتر کاربرد تجاری دارد تا کاربرد واقعی. در یک شکاری مهمترین مسئله جان خلبان است که باید حفظ بشود نه مثل اف 22 که از کمپرسور سرد هوای داخل کابین را تامین می کند و به ریه خلبانها صدمه می زد. مثلا خبر کار می کنند که اگر ایران تجهیزات پیشرفته دریافت بکند تعادل منطقه به هم می خورد. در حالیکه اگر ناوگان فرسوده فعلی بهینه سازی و باز سازی هم بشود باز یوروفایترها بازنده خواهند شد و نیازی به خرید نیست مگر کاهش فشار به بازمانده شکاری های موجود. برای مثال آلمانها به تازگی اف4 ها را بازنشست کردند و خیلی خوب می شد که ما چند تا سر حالش را یک طوری بدست می آوردیم. هنوز یک اف 4 بهینه شکاری خطر ناکی است برای دشمن ما و به همین دلیل هم حسابی مراقب هستند که به ما نرسد.   این سیستمهای fly-by-wire که به بهانه ایمنی و کاهش وزن و .... آمدند هیچ شاهکاری نکردند و تا به حال کلی سقوط داشته ایم از یوروفایتر بگیر تا اف-22 و طبیعتا هر چه سازنده در این زمینه تازه کارتر بوده سانحه هم بیشتر بوده. بد نیست بدانید که سامانه هدایت ایرباس 330 و 340 هم که مشابهت زیادی به یکدیگر دارند تا به جال چند بار به دلیل از کار افتادن همه کامپیوترها دچار اسپین شده اند که در سال 2008 , 2009 ایر باس 330 به هیمن دلیل سانحه داد ولی کسی همه ایرباسها را گراند نکرد!! ایرباس 330 دارای ایمنی بسیار پایین نرم افزاری در مقابل بوئینگ هست و سامانه های نظامی اینها هم از این حقیقت مثتثنی که نیست هیچ سطح پایین تری از امنیت را هم حتما دارند. گزارش های تحقیق در مورد سوانح 330 هیچ نتیجه دقیقی ارائه نمی کند و فقط به طیفی از سوتی های سازنده ایرباس اشاره دارد!!!! سال 2007 یک دسته 7 فروندی اف 22 در راه ژاپن به دلیل یک فالت نرم افزاری و عدم استفاده از الگوی diverse programming در این شکاری هنگام عبور از خط ساعت شب و روز دچار از دست دادن همه کامپیوتر ها شدند و اگر تانکر سوخت رسان همراه آنها نبود با فرامین محدود شده قادر به رساندن خود به نزدیکترین پایگاه هم نبودند و باید با سیستم دستی ایجکت می کردند. حالا ایمنی این پرنده را مقایسه بکنید با تامکت دهه 70 که این سیستمهای پیچیده نرم افزاری وجود نداشتند. در یک نبرد واقعی با کارکرد انواع اخلال گرهای پر قدرت، این سامانه های بی مورد پیچیده شده قطعا جواب خوبی نخواهند داد. فقط با 100 ولت بر متر میدان می شود باعث سقوط این پرنده ها شد. در خودرو سازی هم سیستم تراتل برقی، ABS و ... کارنامه پر فاجعه ای دارد. تویوتا که امروز پر فروشترین شرکت خودرو سازی جهان است و اسبهای داعشی ها را هم تامین می کند به تنهایی در مدلهای مختلف بین سالهای 2000 تا 2013 موفق به کشتن 89 نفر آمریکایی شده است با خودروهای لوکسش مثل lexus و ... . از دیدگاه من هر چه یک جنگنده نرم افزار و سخت افزار ایمن تری داشته باشد بهتر است. با توجه به توانایی مالی پایین روسها و اروپایی ها در زمینه هزینه کرد برای طراحی اویونیک دیجیتال ایمن و تستهای موثر من ترجیح می دهم که سخت افزارها و نرم افزارهای این پرنده زیر نظر روسها اما توسط مهندسان خودمان طراحی و تولید و به ویژه تست بشود. البته مطابق استانداردها تست باید توسط شرکتهای تخصصی تست انجام بشود نه خود توسعه دهندگان. همین سال 2015 تویوتا 625000 خودروی هایبرید خود را جمع کرد به این دلیل که خود به خود وسط جاده خاموش می شد. پژو فرانسوی هم موارد خاموش شدن داشته و .... . فقط در سال 2015 پنجاه و یک میلیون خودرو به دلیل مشکلات عموما نرم افزاری یا مرتبط با افزودنی هایی مثل airbag از بازار جمع شدند.   به نظرم ما می توانیم سیستمهای پردازش این جنگنده را ارتقاء هم بدهیم تا برد رادارش بیشتر هم بشود. در کل حرکت خوبی است. امیدوارم هر چه زودتر خط تولید قسمتهایی از قطعات و سپس کل شکاری در ایران راه اندازی بشود و پایه ای بشود برای شکاری های پیشرفته داخلی.امیدوارم که همانطور که انتقال تکنولوژی ساخت شبیه ساز یک هواپیما به ایران توسط روسها باعث شد که ما امروزه بتوانیم برای همه هواپیماها شبیه ساز بسازیم، این حرکت باعث شکوفایی صنعت هوایی ما بشود. آرزو که عیب نیست.
  12. EMP

    اعلی حضرت و فانتوم

    فکر کنم یک اشتباهی شده اینجا. تیمسار ستاری افسر فایتر کنترلر بودند. یک افسر کنترل شکاری کاملا مجاز است که در صندلی عقب شکاری هایی مثل فانتوم و تامکت پرواز بکند زیرا اساسا کار صندلی عقب در این شکاری ها خیلی به استفاده مناسب از رادار باز می گردد. در زمان جنگ بسیاری از افسران کنترل شکاری خلبانهایی بودند که در میانه راه خلبانی وا خورده بودند یا افسرانی بودند که دوره آواکس را دیده بودند و یا خلبانهایی بدوند که دوره F-16 را رفته بودند ولی دوره آنها نیمه کاره مانده بود و نیرو آنها را به نزدیکترین رسته که کنترل شکاری باشد منتقل کرده بود. قبل از انقلاب پرواز افسر کنترلر شکاری در صندلی عقب هواپیما قسمتی از دوره فایتر کنترلر بود و طبیعتا تیمسار ساعتها پرواز کرده بوده حداقل در ایران. فایتر کنترلری که مثل یک شطرنج باز در حال بازی با جان خلبانها است و به آنها سرعت و زاویه و سمت و ارتفاع می دهد. باید بداند که شرایط پروازی چگونه است تا بتواند درک بهتری از کنترل شکاری در آسمان از روی زمین داشته باشد. یک عدد و فقط یک عدد اشتباه باعث می شود که شکاری خودی جلوی شکاری دشمن در بیاید و در این لحظه کار تمام است. البته فایتر کنترلر ها خلبان نمی شدند و سولو پرواز نمی کردند ولی خیلی ساعت پرواز را باید در صندلی عقب پر می کرده اند. بعد از انقلاب کل سیستم آموزش نیم بند شد تا سریع به عملیات برسانند پرسنل را. حالا در این گزارشات که همگی تیمسار را در صندلی عقب نشان می دهند به نظر من به این دلیل نیست که ایشان عشق پرواز بوده و دلش می خواسته خلبان بشود.البته که خیلی ها با همان جی منفی اولیه که از طرف استاد خلبان دریافت می کنند کلا آرزوی خلبانی را کنار می گذارند یا بیهوش می شوند و وا می خورند. به نظر من ایشان در حال تست یک موضوع فنی مرتبط به رادار بوده و خودش می خواسته از نزدیک چک بکند. من جوان که بودم مقالات ستوانسوم منصور ستاری را در ماهنامه نیروی هوایی می خواندم که همگی نشان می داد که خیلی الکترونیک بلد هست و سوادش از سواد موجود در نیرو بالاتر هست. بعدها فهمیدم که ایشان تحصیلات دانشگاهی در رشته برق را هم داشته است. بنابراین عجیب نیست که برای چک یک موضوع فنی خودش رفته باشه درون کابین و پرواز هم کرده باشد. البته پرواز فرمانده نیرو در یک شکاری تعمیری برای پرسنل پروازی قوت قلب هم بوده حتما ولی این تیپ پروازها بیشتر بر می گردد به پروژه هایی که ایشان روی سیستمهای رادار دنبال می کرده است.
  13. این راه حل خیلی خیلی قدیمی است و پیشینه آن به دهه 30 میلادی باز می گردد. دانشمندان آلمانی هم انواع و اقسام این وسیله را ساختند ولی ظاهرا با مخالفت هیتلر از آنها استفاده عملیاتی نشد!!! از کشفیات آلمانی ها این بود که 94.5 گیگا هرتز می تواند امواج نیروی پیاده را متاثر بکند (با ایجاد احساس کاذب سوزش بسیار شدید در سطح پوست). آلمانی ها شدیدا به وسیله ای برای خنثی کردن حملات روسها که با امواج انسانی و سپس تانکها انجام می شد داشتند.  امروزه چند وسیله ضد شورش قدیمی از این فناوری استفاده می کند و در سیستم های ضد سرقت و امنیتی یک مفهومی هست به نام میدان درد (pain field) که شما می توانید با همین فناوری قسمتی از ساختمان یا دیوار پادگان را به آن مجهز بکنید تا از ورود تروریست یا دزد به آن جلوگیری بکنید.  به عبارت ساده می توان پادگانی داشت که هیچ دیواری هم ندارد و فقط با چند خط روی زمین حدود آن مشخص شده و هر موجود زنده ای که بخواهد وارد آن بشود از شدت درد بی هوش می شود.   اینکه چرا استفاده نمی شود را من نمی دانم. علتش شاید این باشد که نظامی های ما بر خلاف آمریکایی ها علم را خیلی جدی نمی گیرند و مشاور فیزیک دان ندارند در لشگرهایشان یا ستادهایشان یا صنایع دفاعیشان. اگر دکتر چمران زنده بود (می دانید که ایشان اساسا فیزیکدان بوده) شما شاهد استفاده از این سلاح و خیلی چیزهای دیگر که عقل من نمی رسد حتما می بودید. وقتی که من سرباز بودم نیروی زمینی مرتب از ما به عنوان گشتی دور دیوار پادگان استفاده می کرد. هرچه می گفتیم خوب بیایید برایتان یک سیستم الکترونیکی تشخیص و تنبیه متجاوز بگذاریم می گفتند که خیر لازم نداریم. آن موقع مشکل میدان های بسیار وسیع به جا مانده از جنگ تحمیلی روی دست نیروی زمینی افتاده بود و با اینکه یک سیستم روسی فاسد کردن مینها با الکترومغناطیس وجود داشت، تهیه نشد و همه مینها تا به امروز با دست نیروی انسانی از خاک بیرون آمده است. نمی دونم شاید به مهماتش نیاز داشتند.   اما آمریکایی ها به طور گسترده ای از این روش در عراق استفاده کردند و تنها مشکلی که ایجاد شد این بود که هنگام استفاده در چند کیلومتری فرودگاههایشان، باعث اختلالاتی می شدند که خسارتش از بمب های کنار جاده ای بیشتر بود (سقوط هواپیماها یشان) برای همین در نزدیکی فرودگاههایشان از چنین چیزی استفاده نمی کردند و این یک نقطه ضعف بود برای اینها. می دانید که موج با 75 ولت بر متر قدرت سابقه سر نگونی هلیکوپتر های انگلیسی. شکاری معروف تورنادو و شکاری سبک اف 16 را در کشورهای آلمان و انگلیس و خود آمریکا دارد بنابراین با یک میدان خیلی قوی تر کشوری مثل یمن می تواند خیلی ها را به تیر غیب دچار بکند. خوبی این روش این هست که هدف گیری دقیقی هم لازم ندارد شما یک پهنه را آلوده می کنید به انواع لایه های دفاعی با فرکانسهای مختلف که هر کدام خاصیتی مورد نظر شما را دارند. انرژی زیادی هم مصرف نمی کند زیرا فقط هنگام تشخیص مهاجم فعال می شود. موج مناسب با قدرت مناسب قادر است که سامانه احتراق را در هر خودرویی مختل بکند در نتیجه خودرو متوقف می شود. اگر روبات هم بفرستند چیزی مثل فیلم روبوکاپ 2013 که در ابتدای آن تهران را نشان می دهد که توسط روباتهای آمریکایی اشغال شده است، با همین روش می شود همه روباتها را هم کاملا متوقف و مختل کرد. حتی پهپاد ها ، بالگردها و  ... هم با این روش دچار مشکل می شوند ردی هم به جا نمی ماند!!!!   اینکه قدرت تولید چنین امواجی را داریم بله داریم اگر در خود نیرو ها طراحی و تولید بشود نه در صنایع دفاع. یک موتور برق هزار کیلوولت آمپر و یک فرستند و یک آنتن و کار تمام است. قیمتش البته زیاد هست ولی به ترس ایجاد شده در تروریستها می ارزد. یک مکانهایی هم که نیاز به حفاظت با نیروی کم دارد مثل فرودگاه محاصره شده دیر الزور خیلی خوب می تواند از چنین چیزی استفاده بکند. البته روشهای دیگری هم هست که با مواد منفجره میدان تولید بشود که زیاد خوب نیست چون این روشها معمولا جهت دار نیستند.
  14. اگر من در چنین سنگری بودم و تجهیزات مناسبی هم داشتم. هیچ کار خاصی نمی کردم خیلی ساده آنتن فرستنده پر قدرت میکرویو خودم را سمت این هدف 400 تنی می گرفتم و به سمتش HEMP جهت دار می فرستادم. اتفاقی که می افتاد این بود که موتور این غول خاموش می شد. یادتان نرود که یک فیزیک دان ایتالیایی در دهه 30 میلادی رژه تانکهای ایتالیایی را در حضور موسیلینی هدف قرار داد و کل تانکهای آن موقع که ECU هم نداشتند متوقف شدند. نبردهای امروز عرصه رقابت فیزیکدانها باید باشد نه افراد جسور به تنهایی. حتما شنیده اید که با ته کشیدن نیروهای انتحاری داعش، (احتمالا به دلیل تکمیل ظرفیت بهشت وهابی ها) اینها دست به اختراع جدید زده اند و ماشین انتحاری کنترل از راه دور ساخته اند (احتمالا چیزی در حد روبات 6 تنی نیروی زمینی خودمان) با داشتن یک اخلال گر بسیار قدرتمند الکترومغناطیس جهت دار شما قادر خواهید بود که این زامبی های جدید کنترل از راه دور را نیز متوقف بکنید. مهم این هست که اخلال آنقدر شدید هست که مکانیسم انفجار هم کار نخواهد کرد. در ضمن بیشتر چاشنی های انفجاری به ویژه چاشنی های مین ها نسبت به برخی طول موجها حساسیت زیاد دارند و در زیر آنها فاسد شده دیگر هرگز منفجر نمی شوند. در عراق که بمبهای کنار جاده ای تلفات زیادی از آمریکایی ها گرفت آنها در کاروانهایشان از خودروهای اخلال گر استفاده کردند و باعث شدند که تعداد زیادی از بمبها هرگز منفجر نشوند و کلی از تلفاتشان کاسته شد. خلاصه داستان اینکه بهترین راه خنثی کردن این زامبی ها از راه دور هست. استفاده از برخی طول موجهای صوتی که منجر به اختلال مغزی هم می شود می تواند روی راننده احمق انتحاری یا مهمات او اثر داشته باشد که باید رویش مثل مورد بالا تحقیقات کرد.البته مشکل اینجا است راننده های انتحاری و اصولا موجودات تکفیری فاقد مغز و عقل هستند. اگر اشتباه نکنم قوم عاد با یک صدا نابود شدند. چرا تاریخ نباید در مورد زامبی ها تکرار بشود.   به قول داداش پوتین الله تعقل را از اینها گرفته است.   این هم یک جوک برای تکفیری ها: یک راه با مزه دیگر هم این هست که با laser show در بدو عبور خودرو انتحاری از خط مقدم دشمن، روی سرشون هوری های بهشتی را نمایش می دهیم. زامبی مفروض که فکر می کند وارد بهشت شده یا کنترل خودرو را از دست می دهد و چپ می کند یا بمب را فعال می کند تا زود تر به وصال آنها برسد بنابراین نیروهای خودشان را بیشتر صدمه می زند تا نیروهای ما را.
  15. قبلا مدارهایی تا 6400g تست شده اگر دستگاه تست یا سامانه انفجاری مناسب برای تست باشد باید دید که در این شتاب آن تکنولوژی ها کار می کند یا خیر.
  16. این داستان تاثیر ترکمن ها روی تشکیل عثمانی را من هیچ جا ندیده بودم.   علت اصلی شکست سپاه خوارزم شاه هم حیله مذهبی چنگیز و استفاده چنگیز از جنگ روانی گسترده و تسلیحات میکروبی (اجساد مردگان با طاعون را به داخل شهرها پرتاب می کردند) بوده نه چیز دیگر. بر خلاف رسم اعراب چنگیز متحد خلیفه بغداد بعد از 6 ماه محاصره وارد بلخ شد . او که تلفات زیادی داده بود تدبیری اندیشید و اسرای بلخ را به کنیزی نگرفت بلکه آنها را پوست کنده و سرخ کرد و بسیار فجایع بی سابقه تا آن زمان مرتکب شد تا صحنه هایی از جهنم را برای مسلمانان سنی بسیار قشری آن روزگار که خلیفه را به جای خدا می پرستیدند ایجاد کند. مسلمانان از دست خوارزم شاه عصبانی بودند که سال گذشته به خلیفه حمله کرده بوده است و یخ زدن سپاه خوارزم شاه را در همدان عذاب الهی می دانستند و عدم پیروزی او بر خلیفه بغداد را ناشی از اراده خدا!!!! و حمایت خدا از آن موجود انسان نما. این اعتقاد تا آنجا بود که حتی سالها بعد در دوره هولاکو خان مغول، مغولها می ترسیدند خلیفه بغداد را بکشند از ترس اینکه دنیا به پایان برسد که خواجه نصیر الدین طوسی به آنها می گوید که ریز ریز قطعه قطعه اش کنید اگر که دیدید دنیا در حال واژگونی است ادامه ندهید که با این تدبیر آن فرومایه به جهنم ارسال شد.   بعد از ایجاد صحنه های جهنم در شهر بلخ چنگیز بالای منبر مسجد جامع بلخ می رود و برای مردمی که عمدا زنده نگاه داشته بودند خطبه می خواند که من مامور عذاب و از طرف خدا هستم تا شما نافرمانان و یاقیان بر علیه خلیفه را عذاب بکنم. هر کس توسط من و ماموران من عذاب بشود گناهش بخشیده می گردد و به بهشت می رود و هر کس که خود بمیرد به جهنم می رود. از این روی بوده که مردم صف می کشیدند تا مفولها آنها را عذاب بکنند و وقتی مغولها می خوابیدند مردم منتظر می شدند تا آنها بیدار شوند و کشتار و عذاب را از سر بگیرند. دروازه های نیشاپور را بدون مقاومت روی چنگیز باز کردند و یکی از بزرگترین شهر های شرق دنیا با دژی بسیار مقاوم نابود شد. سپاه دو میلیون نفری خوارزم شاه هم پراکنده گردید و از ارسلان با سپاه کوچکش کاری بر نمی آمد. در کتاب جهان گشای جوینی آمده که جاسوسی به اردوی ارسلان نفوذ کرده بود و نمی توانستند او را بگیرند چون بسیار ورزیده بود و سپاهیان به دلیل نجس بودن او از تماس دست با وی کراهت داشتند!!! تا اینکه با کمند و از راه دور او را اسیر کردند. تفکرات انحرافی مذهبی وعدم بصیرت مردم در آن روزگاران و هوش چنگیز و مشاورانش باعث اصلی این فاجعه بشری بود که هنوز دارد از مردم دنیا و مسلمانان تلفات می گیرد نه چیز دیگر.
  17. درود به دوستان گرامی یک بحثی می شود در مورد عثمانی اردوغانی وصنعت و دانش فنی اینها  ثروت و قدرت ارتش اینها که باید یک روشنگری بکنم برای آنها که از درون عثمانی خبر ندارند. ببینید برای رشد اقتصادی وعلمی به فرهنگ متناسب نیاز است. جغرافیایی که فاقد فرهنگ است محکوم به فنا است حتی اگر آمریکا با این سطح دانش فنی باشد. شما ببینید آن طراحان بزرگی که موشک فینیکس را طراحی کردند امروز کجا هستند؟ آن فیزیکدان های بزرگ اوایل قرن بیستم امروز کجا هستند؟ چرا ضریب جینی آمریکا به این خرابی است؟ چرا اروپا و آمریکا رشد علمی خود را وامدار واردات دانشمند از شرق شده اند؟ دلیلش در فرهنگ نهفته است.   این چیزی که امروز ترکیه نامیده می شود در واقع قسمتی از خاک ایران و قسمتی از خاک یونان است که به دست بی کفایت اعراب افتاده بود و هنگام حمله مغول توسط پسران چنگیز فتح شد تا خودشان را برای غارت به اروپا برسانند که مرگ زود هنگام چنگیز تا حدودی اروپا را نجات داد و اینها در همان محل استقرار یافتند و کل قاره سبز را نابود نکردند. کماکان هم اسم قانون اساسی اینها "یاسا" هست که همان قانون معروف چنگیز خونخوارترین و ضد علم و فرهنگ ترین سردار تاریخ بشر است. جنایات مغول و عثمانی در اروپا آنقدر شدید بوده که هنوز هم بعد از این همه التماس عثمانی را به اتحادیه اروپا راه ندادند. به ویژه توجه شما را جلب می کنم به شباهت بی بدیل سپاه معروف ینی چری که از افتخارات عثمانی است به گروه تکفیری-عبری داعش. سپاه ینی چری عموما از سربازانی ساخته شده بود که در پی تجاوزات عثمانی به شهر های اروپا و اجرای حکم بلاد مفتوحه بدست آمده بودند. به این ترتیب که عثمانی ها هر شهری را که بلاد مفتوحه اعلام می کردند، غارت کرده، مردان و زنان پیر را کشته و زنان و دختران جوان را به عنوان کنیز و برده جنسی فروخته و سپس پسر بچه های کوچک را گرفته و به اردوگاه آموزش نظامی می بردند تا از آنها سربازانی مطیع و بی رحم بسازند. دقیقا کاری که داعش با کردها و ایرانی های شنگال و مردم حامی سوریه انجام داده و می دهد.   از نظر فنی دانشگاههای عثمانی اردوغانی از نظر تعداد کمتر ولی از نظر کیفیت بسیار بالاتر از دانشگاه های ما هستند. عثمانی اردوغانی دارای فرار مغز محدود است و مردمی پرکار باهوش و سخت کوش دارد که ثروت اندوزی را خوب می دانند و اندکی خشونت چاشنی اکثر برخوردهایشان است. شما ممکن است یک خانم مهندس باشید و از طرف رئیس بخشتان کتک هم بخورید!!! که خیلی عادی است در شرکتهای خصوصی.  از نظر صنعتی به دلیل کارگر ارزان قیمت و سیاست برده داری در اداره کارخانه ها و فرامانبری ذاتی کارگرهایشان مورد جذابی برای سرمایه گذاران آلمانی و ایتالیایی است و ثبات نسبی 40 سال گذشته و پولی که کارگران مقیم آلمان برایشان می فرستند هم باعث پیشرفت در این جغرافیا شده است. اما از نظر شخصیت یک امپراطوری یا قدرت منطقه ای یا جهانی اینها خیلی دچار مشکل هستند. اینها در سطحی از تفکر نژادی و عدم تحمل دیگران قرار دارند که تا همین اواخر برگزاری جشن نوروز در این کشور جرم محسوب می شد تا اینکه نوروز را هم مصادره کردند و اعلام کردند که یک جشن مغولی است!!!! و برگزاری آن آزاد شد. این کشور دارای گسست بسیار شدید فرهنگی است. مردم منطقه ازمیر شباهت کمتری به مغولها دارند مسلمان هستند ولی گوشت خوک هم می خورند و رفتار و اخلاق متفاوتی هم دارند. کردها ، علوی ها ، آذربایجانی ها و بقیه اقلیت ها هم که کلا یک منش دیگر دارند.   در فرهنگ اینها گرگ موجودی شریف است و اگر به کسی بگویند گرگ یعنی از او تعریف کرده اند. هر چقدر هم که شما بر تن یک گرگ لباس ابریشم و ترمه بپوشانید و به کامپیوتر و لیزر مجهزش بکنید باز تفکر این گرگ تغییری نمی کند. در سال 2015 که این همه رسانه جنایات اینها را بازتاب می دهد باز هم می بینید که در پوشش داعش و با پول اعراب و چراغ سبز امریکا مشغول به انجام همان کارهایی هستند که سلطان سلیم و دارو دسته انجام می دادند. بنابراین هر چقدر هم که این کشور صنعتی بشود به جای 70 درصد امروز 100 درصد لوازم صوتی تصویری اروپا را هم تامین بکند، باز همان است که بود زیرا فرهنگ اینها تغییر نکرده است. در مرکز آنکارا شما ممکن است به دلیل اینکه به پارک غیر مجاز یک خودرو در پارکینگ داخلی ساختمانتان اعتراض بکنید، کتک مفصلی بخورید. ممکن است که یک کامیون با راننده مست ورود ممنوع بیاید، ماشین شما را له بکند و بعد راننده پیاده بشود یک کتک اساسی هم به شما بزند و پلیس هم بیاید و شما را مقصر اعلام بکند. تا فرهنگ اینها تصحیح نشود اینها تنها موفقیت های مقطعی خواهند داشت هر چقدر هم که دانش فنی آنها بالا باشد. آنهایی که با cognitive radio آشنایی دارند می دانند که یکی از قطبهای این رشته در عثمانی امروز است اما آیا رفتار استادی که این قطب علمی است شبیه به رفتار یک دانشمند است؟   با وجود همه نا مردمی ها، خاوری ها و دار دسته دزدان مدیر دارای تابعیت دوگانه و مشکلات معیشتی و فرار مغز شدید و ضعف مالی و علمی دانشگاهها و مشکلات ناشی از نبرد با همه دنیا و تحریمها در ایران ولی مردم ریشه دار ما هنوز علم دوست هستند و این ریشه در فرهنگ بسیار کهن این سرزمین دارد که یک شبه و از زیر بته عمل نیامده است. بنابراین هرگونه مقایسه ایران با عثمانی نا بجا است. عثمانی را فقط می توانید با پدیده های هم ردیف و موقتی در حد خودش مثل حکومتهای بر پایه نژاد پرستی مقایسه بفرمایید که هر روز یک نقشه جدید از جهان را چاپ می کردند و دنیا را برای خودشان قسمت می کردند نه وارثان امپراطوری هخامنشی که حتی زبان خود را کنار گذاشته با زبان آرامی سخن می گفتند تا در تمام امپراطوری قابل درک باشد.
  18. درود به دوستان گرامی اگر در تاریخ معاصر نگاه بکنیم دیکتاتورهای قرون نوزده و بیست و بیست و یک اشتباهات مشابه می کنند. این اشتباهات اینها وقتی به اوج می رسد که احساس قدرت می کنند و غرور کورشان می کند. ترکیه که به مدد مشکلات خاور میانه و کمبود نیروی کار در اروپا به نان و نوایی رسیده سرمست از ثروت باد آورده به یاد دوران اوکتای و جغتای افتاد و قصد احیای امپراطوری بی آبروی عثمانی را دارد که جنایات جنگی آن شهرت جهانی دارد. چند سال قبل از به هم ریختن اوضاع در سوریه ترکیه مشغول آموزش تند روهای مذهبی حتی در آنکارا بود و نتیجه آن را امروز در ظاهر فرومایگان تکفیری می بینیم. صدام هم در داخل عراق فرومایگانی را تحت نام خلق کرد و عرب آموزش می داد که مرتب خطوط لوله را منفجر می کردند و ... تا اینکه جنگ راه افتاد. بعد از جنگ صدام زیادی قدرتمند شده بود و به اشاره آمریکا برای اشغال کویت رفت و آمریکا پشت او را خالی کرد تا به این بهانه غول خود ساخته را نابود بکند. ترکیه قدرتمند هم به هیچ روی با منافع آمریکا همساز نیست در نتیجه بعید نیست این ماجراجویی ترکها به پشتیبانی آمریکا تکرار همان بلایی باشد که سر صدام آمد. یعنی یک بار دیگر دیکتاتوری سرمست از قدرت به چاه افتاد.   در سوی دیگر پوتین قرار دارد که اولویت نخستش فقط منافع روسیه هست. حالا یک نفر پیدا شده که با زدن شکاری روسی در یک کشور ثالث مطابق قوانین سازمان ملل متحد عملا به خاک روسیه تجاوز کرده است و پوتین مجبور به پاسخ است. چه بخواهد چه نخواهد. روسها هم اصولا افراد بسیار متفکری هستند. باید دید که پاسخ هوشمندانه اینها چگونه خواهد بود. طبیعتا برای وارث کی.جی.بی ، نا امن کردن ترکیه کار بسیار ساده ای است. به نظر من روسها یک یا دو هفته در مورد این موضوع بررسی کرده مدارک جمع کرده و ثبت می کنند. در مجامع بین المللی ادعای غرامت می کنند و در پایان این زمان هم پاسخ بسیار کوبنده ای خواهند داد که مسئولیت حقوقی برای آنها نداشته باشد. عملی که ترکیه کرده عملا پشتیبانی ناتو را هم می تواند به همراه نداشته باشد. به این نحو ناتو ممکن است پشت ترکیه را خالی بکند.  اگر برای هواپیمای مسافر بری بمب افکن های استراتژیک برای نخستین بار در تاریخشان به پرواز درآمده و ماموریت جنگی انجام دادند، به نظر شما این بار موشکهای قاره پیمای خیلی قدیمی روسیه از سیلو بیرون نخواهند آمد؟ به نظر من مواضع تروریستها در نقاط صفر مرزی با ترکیه با موشکهای قاره پیما با سر جنگی متعارف هدف قرار خواهند گرفت. ترکها نشان داده اند که این زبان را خیلی خوب می فهمند. سابقه تاریخی هم دارد. در زمان جنگ ایران با عراق هم ترکها اقدام به تجاوز زمینی و هوایی به درون خاک ایران کردند که سردار باکری را از جبهه جنوب برای مقابله فرستادند و ایشان هم که نیرویی یک صدم ترکها نداشت با مذاکره آنها را تا حدودی عقب نشانده و متوقف کرده بود تا اینکه نیروی هوایی که قصد زدن یک پل درمرز عراق و ترکیه  را داشت به صورت کاملا نا خواسته ، اتفاقی و از نوع "و ما رما اذ رمیت"  بمب جدید ساخت ایران سقوط آزاد4500 پوندی  را به جای پل با فاصله بسیار خطا زدند و خیلی نزدیک نیروهای ترک سقوط کرد. آن موقع یک تامکت را تغییر کاربری داده بودند تا چنین بمبی را بتواند حمل بکند و خلبان تامکت هم که تجربه بمب اندازی خیلی زیادی آن هم با بمب به این بزرگی  را از سرعت و ارتفاع زیاد نداشت دچار چنین خطایی شد. نتیجه عقب نشینی فوری ترکها و آرامش مرزهای ایران به مدت طولانی و بازگشت شهید باکری به جبهه جنگ با عراق بود. شکسته شدن دیوار صوتی توسط بمب، قارچ ناشی از برخورد بسیار شدید و انفجار 4500 پوند ماده منفجره قوی و شکستن شیشه ها تا کیلومترها درون خاک ترکیه باعث شده بود که اینها فکر کنند که هدف بمب افکن ما دادن اخطار بوده و بمب بعدی به نیروهای اینها خسارت شدید خواهد زد!!!!! بعد از جنگ هم دوباره ترکها شروع کردند به کارهای بسیار غیر متعارف و این شد که  مقام معظم رهبری سفری به آذربایجان کردند و به دستور ایشان میگهای 29 به تبریز رفتند و لشگر 21 حمزه هم به آنجا منتقل شد و شد لشگر 21 حمزه آذربایجان و باز ترکها حساب کار دستشان آمد.
  19. البته این ترور نیست این اجرای حکم دادگاه است. ترکیه رهبر کردها را همینطور ربود. اسرائیلی ها هم یک کلکسیون از این ربایش ها در کارنامه دارند. در ضمن اینکه گفته می شود اگر عملی بود تا به حال مسئولین ما را ربوده بودند باید بگویم که آمار ربوده شده های ما در دنیا کم نظیر است. از برادر متوسلیان تا این آخری رکن آبادی. در مورد ترور مسئولین هم رده مسئولیتی در ایران نداریم که ترور نشده باشد. از ترور افسران جزء و ارشد درون ستاد نیروی زمینی بگیرید تا ترور نخست وزیر و رئیس جمهور و نماینده مجلس و کاسب محل. بنابراین روش جواب می دهد. اگر هوشمندانه عمل بشود و کشور دشمن با دیکتاتوری اداره بشود. ارتش یمن این توانایی را دارد که یک باند شاهزاده سعودی را به نفع یک باند دیگر حذف بکند ای بسا کمک غیر مستقیم هم دریافت بکند از باند رقیب.
  20. کار نشد ندارد گرامی. فتح المبین یادتان رفته که تونل از پشت عراقی ها بیرون آمد و .....
  21. به نظر من تجاوز به یمن یک راه حل ساده سریع و ارزان دارد. نمی دانم تا به حال چرا اجرا نشده است.   عناصری از نیروهای ویژه یمن باید وارد عمل بشوند.  این روش بارها آزمایش شده و در مقابل هزینه ای که می شود فایده بسیار دارد. نمونه های تاریخی فراوان دارد. سه نفر از خوارج تصمیم گرفتند که امیر المومنین ، معاویه و عمر و عاص را ترور بکنند که 30 درصد موفق شدند که درصد بالایی است. سیسیانوف فرمانده شکست ناپذیر سپاه روس با روشی نزدیک به این در جنگ بین قاجار و روس کشته شد. مریدان حسن صباح با همین روش تا عمق اروپا برای خودشان امنیت ناشی از وحشت ایجاد کردند، اتو اسکورتزنی هم موسیلینی را دوباره به قدرت رساند بدون هزینه. تیم ربایش سران متفقین در تهران را هم قرار بود فرماندهی بکند که از ترس اینکه موفق بشود، نفوذی ها در ستاد آبور به ویژه کاناریس ضمن لو دادن کل نقشه و عوامل ایرانی و آلمانی، فرماندهی را به کس دیگری واگذار کرد.   اینکه چند تیم ویژه به عمق کاخهای شیشه ای امارات و سعودی قطر نفوذ بکنند و در عمق سرزمین اشغالی توسط این وحوش سر مار را بکوبند خیلی ساده تر از سرنگون کردن یک F-15 یا پرتاب یک موشک اسکاد است.خیلی ارزانتر و خیلی عملی تر هم هست. خون کمتری بر زمین می ریزد فقط سرباز جسور مسلط به زبان عربی می خواهد که در یمن کم نیست.   اگر یمنی ها این کار را نکردند خیلی ساده به دلیل تجاوز و نسل کشی استفاده از سلاح ممنوعه و هزاران جنایت دیگر از جمله حج سال 67 و حج امسال یک دادگاه ایران می تواند رای بدهد بر جانی بودن شیخکهای منطقه و برو بچ را بفرستیم و در محل سر مار را بکوبیم. واقعا حیف است که برای اینها مهمات هوشمند مصرف بشود. باید با صدام هم همین کار را می کردیم اما مشکل با صدام اینجا بود که کسی درست نمی دانست چه کسی صدام است. گفته شده دهها بار صدام توسط نظامی های عراق زده شد، بمباران شد و ... ولی همه بدل بودند و زدن اون آدم به اسانی زدن این شیخکها نبود.   توانایی های یک دسته نیروی ویژه خیلی بیشتر از یک سلاح اتمی می تواند باشد.
  22. در واقع ابررایانش پایه سوم علم در کنار علوم نظری و علوم تجربی است. بدون ابر رایانش هیچکدام از شاخه های علم پشرفت نخواهد کرد. کشوری ابر قدرت آینده است که سریعترین کامپیوترها را داشته باشد. با داشتن کامپیوترهای سریع دیگر نیازی به خیلی از آزمایشها نیست و آزمایشاتی که انجام آنها بسیار گران یا خطرناک است را می توان در محیط شبیه ساز انجام داد. کاربرد ابر رایانش در ایران بیشتر برای دانشجویان فیزیک است ولی صنعت نفت، هوا فضا، هوا شناسی، کل صنایع مربوط به خودرو، مخابرات و .... تا علوم انسانی و جامعه شناسی از کاربران همیشگی ابر رایانش هستند.
  23. کاسپین نام شهری است که در کناره دشتی سابقا سبز (قبل از ساخت نیروگاه شهید رجایی که سفره آب زیر زمینی منطقه را بر باد داد) قرار دارد که به این دریاچه منتهی می شود. نام این شهر بعد از اشغال ایران توسط اعراب به قزوین معرب شد و امروزه نیز به غلط قزوین نامیده می شود.مثل بوژنگان به معنی سرزمین شکوفه ها که امروزه نیز به غلط بوزنجان گفته می شود و ... کاسپین در تاریخ ایران بار ها پایتخت بوده و حتی در حمله مغول نیز به دلیل استراتژیک بودن تبدیل به پادگان مغولها شد. در تازش احمد و اشرف افغان به ایران نیز این اهالی کاسپین بودند که اولین شکست سخت را به سپاه شکست ناپذیر افغانها وارد کردند.
  24. درود به دوست گرامی از من خواسته شده که یک روشنگری کوچکی بکنم. خیر. موارد تولید شده در ایران فقط شباهت ظاهری به نمونه های چینی دارد و تولید تحت لیسانس یا چیز دیگری نیست. شاید در حدود سال 1380 چنین برنامه هایی بوده که من خبر ندارم ولی با بد قولی ها و ... در نهایت کار طراحی و ساخت داخلی از 0 و توسط 56 شرکت (55 شرکت جزئیات بدنه موشک و سوخت و ... را می ساختند و سیکر را یک شرکت خاص به عنوان اولین شرکتی که جرائت ساخت چنین چیزی را داشته است) وبا پی گیری جدی و دلسوزانه صنایع دفاع شروع شد و بعد از چند نمونه اولیه خوب به دلایلی که ناشی از مشکلات کار با نیروی انسانی داخلی به ویژه خروجی یکی از این دانشگاههای خاص هست در نهایت این نمونه کاملا متفاوت که بعدها اسمش را نور گذاشتند (طراحی توسط یک تیم متشکل از مهندسان متوسط به پایین از چند دانشگاه مختلف) به عنوان محصول نهایی معرفی شد در سال 1383. البته صنایع دفاع هم همکاری خوبی با شرکت خصوصی مجری طرح داشت و امکانات اولیه تست را به خوبی فراهم می کرد (چون عمیقا احساس نیاز می کرد و فقط یک شرکت جرات ساخت سیکر داشت) اما طراحان داخلی فقط عکس موشک را از اینترنت دیده بودند. در زمان خودش ویژگی های منحصر به فردی داشت که به دلیل تطبیق طراحی با تهدید از طرف ناتو و نا شناخته بودن موشک برای آنها بود. این موشک اولین موشک اکتیو راداری کشور بود در زمان خودش و بعد از آن با وجود نبود پشتیبانی مالی شرکت طراح متوقف نشد و چندین طرح دیگر را دست گرفت و همینطور با شکسته شدن ترس از ساخت سیکر، شرکتهای فراوان دیگری وارد این بازار شدند. امروز چندین شرکت در حال ساخت سیکر های هوشمند از انواع مختلف هستند که تعداد این سیکرهای در دست طراحی خیلی بیش از 20 محصول مختلف هست. حتی با وجود این که این بازار از نظر مالی دیگر جذابیت سابق را ندارد ولی باز شرکتها این فیلد کاری را رها نکرده اند. امروز موشکهای سامانه باور و فکور و مقصود و ... همه دارای سیکرهایی هستند که بر خلاف تصور در سپاه یا ارتش تولید نمی شوند. اینها در شرکتهای خصوصی طرف قرار داد با اینها ساخته می شوند و هر سازمانی که توان مالی بیشتری داشته باشد و خوش حساب تر باشد طبیعتا تجهیزات بهتر، کیفی تر و بیشتری دریافت می کند. پول مثل خون در رگ برای صنایع high tech مورد نیاز است. البته برخی از این شرکتهای خصوصی ممکن است توسط افراد سابقا-فعلا سپاهی یا وابستگان آنها تاسیس شده باشد ولی در نهایت باز هم خصوصی کامل هستند و ربطی به سپاه یا ارتش ندارند. در سپاه و ارتش جز موارد بسیار نادر فقط طراحی مفهومی انجام می شود و سپس کار خرد شده به دیگران واگذار می گردد. خود صنایع دفاع هم رسالتش وارد شدن به بازاری است که در توان مالی شرکتهای خصوصی نیست. در این مورد خاص که ساخت سیکر بود صنایع دفاع فاقد دانش فنی مورد نیاز بود و فقط هزینه ها را تامین می کرد به همین دلیل استثناء رخ داد و یک شرکت خصوصی ساخت سیکر را شروع کرد که محصولی بسیار بسیار گران است. بعد که تابو سیکر سازی ریخت، امروز ما چندین سیکر ساز داریم، قیمت هم پایین آمده و در توان شرکتهای خصوصی هست که بسازند.   البته این نیست که محصولاتی که ساخته می شود از نظر کیفیت طراحی و قوانین safety-critical طراحی سخت افزار و نرم افزار بی نقص هستند ولی اینقدر خوب بوده که کارفرما را راضی بکند.   هرینه تولید و قیمت تمام شده سیکر داخلی خیلی بالا است ولی باز کمتر از این هست که از خارج بخریم و امنیت بسیار بیشتری هم به ما می دهد به دلیل نا شناخته بودن.
  25. درود به دوستان گرامی در واقع افغانستان را انگلیسی ها در زمان ناصرالدین شاه قاجار از ایران جدا کردند. زیاد دور نیست این مصیبت. به یاد داشته باشید که هر کس در هر کجای دنیا نوروز را جشن بگیرد ایرانی است چه شناسنامه ج.ا. داشته باشد چه نداشته باشد. امروز نزدیک 3 میلیون افغانستانی بدون آدرس در ایران زندگی می کنند که به نسبت کشورهای اروپایی گاهی ما با اینها مهربانتر هم بوده ایم. برخی از اینها بسیار افراد نیکویی هستند که من در بین ایرانی ها هم آدم به این درستی خیلی کم دیده ام و برخی هم اینقدر آدمهای عجیبی بودند که آدم می ترسد از کنارشان رد بشود. این بی آدرسی اینها باعث خطر است. در کشور اتریش بالای درب هر خانه ای نام و نشان صاحب خانه درج شده و هر نقل و انتقالی باید قبلا به اطلاع پلیس برسد حالا مقایسه کنید با بی نظمی اینجا. اولین چیزی که باعث اقتدار یک حکومت است پلیس سالم و مقتدر و فدا کار است و هر حکومتی که دنبال پیشرفت است باید چند برابر خرجی که برای ارتش می کند برای پلیس انجام بدهد. در سوپرمارکتی نزدیک خانه  بودم و یکی از این بی سبیلهای ریش بلند غول پیکر آمد و به مغازه دار گفت که تو کافری!!! مغازه دار گفت چرا و آن غول حدیثی از پیامبر اسلام نقل کرد که "هر کس در آیینه بنگرد و سبیل ببیند و ریش نبیند به یک کافر می نگرد" همین حدیث گویای همه باورهای غلط و خطرناک اینها است. در واقع داعش در یک قدمی ما است نیازی به نفوذ از مرزها نیست. با همین عقاید بوده است که جمع کثیری از تاجیکستانی ها را به فساد مغزی داعش آلوده کرده اند فساد مغزی مرز و مرزبان نمی شناسد. اینها معنی کلمه کافر را هنوز نمی دانند!!!! حتی در مورد احمد شاه مسعود (تاجیک) ملقب به شیر دره پنجشیر هم بهتر است از خود افغانستانی ها بپرسید چطور آدمی بوده است نه از قول غیر. در همه جا خوب و بد هست. ایرانی بد هم کم نداریم. همین اخیرا هم چنین خبری پخش شد http://www.jamejamonline.ir/newspreview/2102041744586652563  موارد دیگر هم فراوان است که به دلیل اینکه قربانی ایرانی بوده پلیس به بهانه بی آدرسی اینها دنبال مجرمین هم نگشته است. افغانستانی های بد بیشتر از آنهایی هستند که به دلیل آموزه های مذهبی ما را حلال می دانند و زنان را برده و کالا یا "مال". اما افغانستانی های خوب فرهنگی بسیار شبیه به خود ما دارند با این تفاوت که مزایای فرهنگی 200 سال پیش ما را هنوز حفظ کرده اند. نباید در مورد این قوم خاص حکم کلی داد. در افغانستان هم مثل ایران چندین قوم و قبیله وجود دارد که برخی عقاید ملی و مذهبی وحشتناکی دارند و برخی مثل ایرانی ها دارای تمدن ریشه دار هستند. فروپاشی شوروی، افغانستان، سوریه و عراق هر چند بسیار غم انگیز است اما ما باید به عنوان یک فرصت تاریخی از آن استفاده می کردیم. در این دورانی که انسانهای نیکو در حال انقراض هستند هر چه می توانستیم باید با گزینش های روان شناختی و نه حزبی-مذهبی هر چه می توانستیم از اینها را به کشور خود وارد می کردیم تا به غنای فرهنگی ما بیافزایند. در واقع این افتخار برای ایران است که به یک انسان خوب تابعیت ایران را بدهد صرف نظر از نژاد و مرز بندی تقلبی انگلیسی ها. اما ما چه کردیم بیشتر فرهیختگان اینها راهی اروپا شدند!!! و سبیل تراشیده های ریش دراز کرور کرور وارد ایران شدند.   در مورد نازی ها هم باید بگویم که در رایش آلمان یک سپاه اس اس وجود داشته شامل 4 لشگر که در این سپاه حداقل یک لشگر همه خارجی بوده اند و به ویژه ایرانی و عرب بسیار فراوان وجود داشته که رایش آلمان برای این مسلمانان عضو اس اس ضمن تهیه غذای حلال صاحب نظر دینی هم استخدام کرده بوده که مشکلات مذهبی نداشته باشند و در آسایش باشند.این سپاه هم مثل بقیه اس اس ها تحت فرمان ژنرال پاپا هاوزر عمل می کرده اند و مثل بقیه اس اس ها به فرمانده خود بسیار احترام می گذاشته اند و در اس اس با همه به صورت یکسان بر خورد می شده و توجهی به نژاد آنها نمی شده است بر خلاف اخلاق معروف آلمانی. هنوز در خانه برخی از پیر مردهای ایرانی عکس خودشان یا پدرشان با لباس این لشگر اس اس وجود دارد. همین آنگلا مرکل هم عضو جوانان هیتلری بوده با این حال راه را برای برخی سوری ها باز کرده که به آلمان بیایند زیرا که اینها افراد کاردان و مفیدی هستند.   اینکه اس اس را شما برابر با آدم بد بدانید بیشتر ناشی از تبلیغات انگلیسی ها است تا واقعیت و درست مثل این است که سپاه پاسداران و نیروی قدس را مترادف با آدم بد بدانید بنابراین تبلیغ انگلیسی ها مبنی بر بی دینی رایش و کشتار و غیره از آنجایی که تبلیغ کننده خودش جانی است مطابق احکام حقوقی خود انگلستان معتبر نیست.