تمامی ارسال های RezaKiani
-
از جهتي حق باشماس و اين اطلاعات خنده داره ولي بعضي نكات جالت توجه هم توش وجود داره. مثلا نحوه پخش كردن نيروهاي ارتش در بين واحدهايي كه از داوطلبان بسيجي تشكيل مي شده. البته اين گزارش مال اول جنگ هست وبايد به تاريخ اون توجه كرد. اگر درباره ديگر نكات اين گزارش چيزي ميدونيد لطف كنيد وبنويسيد. چون من خودم چيزي درباره اين موارد نمي دونم و فكر كنم در بين بچه هاي سايت شما اطلاعات دست اولي در باره اين موارد داشته باشيد. قربان شما رضا
-
بررسی جامع نیروی هوایی ایران بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
RezaKiani پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
با تز محمد موافقم البته فقط به عنوان يك امكان تدافعي. اگر بخواهيم يه نيروي نظامي كارآمد داشته باشيم بايد توان عمليات تهاجمي رو هم داشته باشيم تا بتونيم حماسه هايي مثه حمله به اچ-3 رو دوباره با موفقيت تكرار كنيم. براي انجام تهاجم ضربتي در خاك دشمن اين تز محمد كارآمد نيست چون با اقدام الكترونيك يا شبكه ضدهوايي گسترده مي توان جلوي اين سيل هواپيماهاي ارزان قيمت رو گرفت. به هر حال بايد روي اين تز كار بشه. من فكر كنم اگر با صبر و برنامه جلو بريم و از جنگنده هاي ساده تري شروع كنيم بهتره. -
رضا خان سلام و خسته نباشي. شايد بسياري از بچه ها توان اين رو نداشته باشند كه چنين تصاوير گويا و زيبايي درست كنند و كار اونها اونقدر خوب درنياد كه به درد تاپيك زدن بخوره. البته اگر كسي همت كرد خيلي هم عاليه ولي نبايد از همه انتظار داشت كه بتونند از پس از اين كار بر بيانند. به هرحال هر كسي رو بهركاري ساخته اند. از خود من كه بر نمي ياد ولي اگر كسي بخواد مي تونم اطلاعات لازم رو براش تهيه كنم و ترجمه كنم و اونهم اون اطلاعات رو روي عكسها بذاره. اگه كسي داوطلبه بسم الله بهم پي ام بده.
-
نفربر زرهی WARRIOR،ساخت انگلیس!
RezaKiani پاسخ داد به Azarakhsh تاپیک در نفربرها و خودروی های رزمی پیاده نظام
بدنه آلومينيومي؟ جل الخالق!! اگه سرانفجاري هيت بهش بخوره ازش چيزي مي مونه؟ -
آژانس تدارکات وزارت دفاع فرانسه طراحی سیستم پیاده نظام آینده فرانسه را به شرکت ساژم واگذارکرده است. این سیستم که فلین FELIN (Fantassin à Équipements et Liaisons Intégrés) نام دارد بخشی از شبکه رزمی آینده نیروی زمینی فرانسه خواهد بود. این شبکه وظیفه کنترل اجزاء نبردهای هوا-زمینی در قرن بیست ویکم را برعهده خواهد داشت. فلین توانایی های سربازان را در زمینه مرگ آوری، بقا، تحرک و C4I (Command, Control, Communications, Computers, Intelligence)به نحو موثری افزایش خواهد داد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/1s-infantry-soldier.jpg[/img] پیاده نظام آینده فرانسه تاریخچه در سال 1996 وزارت دفاع فرانسه مقاطعه ای را برای توسعه سیستمهای تکنولوژیکی مورد استفاده پیاده نظام برگزارکرد. شرکت تامسون سی اس اف(تالس فعلی) برنده این مناقصه شد و سیستم طراحی شده در سالهای 1999 و 2000 آزمایش شد. در سال 2001 وزارت دفاع تیمی از شرکتهای جیات، تالس و ساژم را برای بررسی و تعریف خصوصیات فلین تشکیل داد. وزارت دفاع قیمتها و تاریخ تحویل را تعیین کرد اما تعین خصوصیات، توانایی ها و الگوهای تکنولوژی به تیم طراح واگذارشد. در سال 2003 ساژم به عنوان بهترین پیشنهاددهنده برای توسعه فلین شناخته شد و در سال 2004 ساخت و طراحی فلین به این شرکت واگذارگردید. برآورد می شود که هر سیستم فلین قیمتی در حدود 26000 یورو داشته باشد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/2s-felin-system.jpg[/img] فلین به صورت مجتمع با شبکه نبرد هوا-زمینی ارتش فرانسه کارمی کند. سرباز سمت راست درحال تبادل اطلاعات به وسیله کامپیوتر دستی خود می باشد. برنامه ریزی سیستم آینده پیاده نظام بنابر قراردادی که ساژم با وزارت دفاع دارد این شرکت موظف است تا 22500 دست از فلین وی 1 برای 20 هنگ پیاده نظام فرانسه تدارک ببیند. درضمن، این شرکت باید 9000 دست فلین به واحدهای زرهی، مهندسی-رزمی و توپخانه نیروی زمینی فرانسه تحویل دهد. قراربود تا 385 پیش نمونه اولیه از فلین در شهریور امسال برای ارزیابی عملیاتی به نیروی زمینی تحویل داده شود. 3 گروهان پیاده باید در چندین مانور این نمونه های اولیه را بکارگیرند. احتمالا، این مانورها تا 6 ماه به طول خواهند انجامید. تحویل این سیستمها از سال 2008 آغاز خواهند شد و بر اساس برنامه ریزی وزارت دفاع دو سوم از هنگهای پیاده نظام نیروی زمینی به این سیستمها مجهز خواهند شد. برآورد می شود که تا سال 2010 تمام سربازان نیروی زمینی فرانسه به فلین وی 1 مجهز خواهند شد. قرار است که تولید مدل وی2 از سال 2015 آغازشود. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/7s-infantry-soldiers.jpg[/img] بر طبق برآوردها تمام سربازان پیاده نظام فرانسه تا سال 2010 به سیستم فلین وی 1 مجهز خواهند شد. مشخصات فنی وزارت دفاع حداکثر وزن سیستم فلین را 25 کیلوگرم تعریف کرده است. براین اساس یک سیستم فلین باید شامل سلاح ها، مهمات، 24 ساعت انرژی، غذا و آب باشد. سیستم فلین 5 ترکیب گوناگون برای سطوح مختلف فرماندهی را دربرمی گیرد. فلین دارای یک کامپیوتر دستی، یک رادیو برای انتقال صدا و اطلاعات، لباس جدید ضدگلوله و کلاهخود است. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/3s-sniper.jpg[/img] سیستم فلین شامل، رادیو، کامپیوتر دستی، لباسها و کلاهخودی جدید است. کلاهخود کلاهخود جدید طراحی شده برای فلین می تواند در برابر پرتابه ها حفاظت لازم را تامین کند. این کلاهخود سیستمهای دید الکترونیکی برروی خود دارند. هر سیستم الکترواپتیک شامل دو نمایشگر دیجیتالی به مساحت 3 سانتیمتر مربع می باشد. بر روی پیشانی بند کلاهخود میکروفنی نصب شده است که می تواند در اثر لرزشهای جمجمه سرباز صحبتهای او را دریافت کند. با این روش و به همراه یک بلندگوی لرزشی، سرباز می تواند حتی در شرایط پرسروصدای میدان نبرد به خوبی با دیگر همقطارانش ارتباط برقرارکند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/5s-felin-helmet.jpg[/img] کلاهخود فلین به یک دوربین با زاویه باز برای دید در روز یا شب و یک میکروفن مجهز است. تسلیحات فلین سلاح های سیستم فلین عبارت اند از: یک قبضه تفنگ هجومی "فاماس اف 1" با گلوله های کالیبر 5.56 میلیمتری، یک قبضه تفنگ تک تیرانداز" اف آر- اف2" ساخت شرکت جیات با کالیبر 7.62 میلیمتر و یک مسلسل سبک "مینیمی" کالیبر 5.56. تمامی این سلاح ها را می توان به دستگاه های نشانه روی در روز یا شب مجهزکرد. سرباز از یک دستگاه نشانه روی تقویت کننده تصویر مانند "کلارا" ساخت ساژم استفاده می کند و فرماندهان به دستگاه مادون قرمز مجهز خواهند شد. دستگاه های نشانه روی به یک سیستم ارتباطی همزمان متصل هستند به گونه ای که تصویری که یک سرباز می تواند از درون دستگاه نشانه روی خود ببیند را می توان در نمایشگرهای دیگر سربازان یا فرماندهان به نمایش گذاشت. تفنگ هجومی فاماس به یک دستگاه ویدئویی مجتمع با سیستم فلین مجهز شده است. این دوربین ویدئویی به سرباز اجازه می دهد که بدون این که سرخود را از سنگر بالا بگیرد دشمن را در دید داشته باشد. کلیدی بر روی قنداق تنفگ نصب شده است که سرباز با فشردن آن بدون اینکه لازم باشد تفنگ را از موقعیت شلیک پایین آورد می تواند دیگر سیستمهای تفنگ مانند سیستم کمک به هدفگیری را فعال کند. دوربین دوچشمی چندکاره "جیم ام آر" ساخت ساژم برای سیستم فلین انتخاب شده است. این دوربین به تجهیزات دید در شب، فاصله یاب لیزری و یک جهتنمای مغناطیسی مجهز شده است. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/6s-multifunction-binoculars.jpg[/img] دوربین چندمنظوره ساژم جیم ام آر. سیستمهای ارتباطی هر سرباز دارای یک بیسیم مجهز به جی پی اس می باشد. شبکه اطلاعاتی پیاده نظام می تواند صدا و اطلاعات یک سرباز را به دیگر سربازان یا فرمانده میدان منتقل کند. در درون خودروی فرماندهی یک سیستم هدایت میدان "سیتل" وجود دارد. سیتل توسط ساژم ساخته شده است و قرار است که بر روی تمام خودروهای نیروی زمینی فرانسه نصب شود. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/4s-soldiers.jpg[/img] فلین توانایی های رزمی و ارتباطی سربازان را افزایش می دهد. منبع:مجله جنگ افزار مترجم:رضاکیانی موحد
-
این هم هدیه من به سایت میلیتاری تاریخ: می633 میلادی، صفر 12 هجری قمری محل: بین النهرین، عراق امروزی نتیجه:پیروزی قاطع مسلمانان متخاصمین اعراب مسلمان شاهنشاهی ساسانی؛حکومت اعراب حیره فرماندهان خالد بن ولید؛عدی بن حاتم؛عاصم بن عمرو؛بشر بن ابی رهم؛سعیدبن مره اندرزگر استعداد رزمی مسلمین15000نفر ساسانی:50000نفر تلفات مسلمین:1000 تا 5000نفر ساسانی: 40000 تا 50000 نبرد ولجه در می 633 میلادی در عراق امروزی بین نیروهای عرب مسلمان تحت فرمان خالدبن ولید و ارتش امپراطوری ساسانی و متحدانش انجام شد. استعداد ارتش ایران حداقل 3 برابر استعداد ارتش مسلمان بود. خالد به صورتی قاطع نیروهای پرتعداد دشمن را با استفاده از تاکتیک حمله گاز انبری -که خود به صورت مستقل طراحی کرده بود- شکست داد. این مانور به مانور سواره نظام هانیبال در نبرد کانائه بسیار شبیه است. پس زمینه تاریخی پس از فیصله یافتن کار مسیلمه کذّابه در جنگ یمامه و به پایان رسیدن فتنه های پیامبران دروغین -که پس از رحلت رسول اکرم(ص) مردم را به گمراهی کشانده بودند- توسط سپاه خالدبن ولید، خلیفه اول ابوبکر (رضی الله عنه) خالد و عیاض را مامور فتح عراق کرد. خالد مستقیما از یمامه به راه افتاد و وارد اُبله -دروازه سند و هند در آن روزگار- شد و آبادی های حیره را یکی پس از دیگری فتح کرد. حیره ایالتی در سرحد جنوب غربی ایران -جنوب عراق امروزی- بود. مردمان بومی این ناحیه عرب نژاد بودند و حکومت حیره خراج گذار ساسانیان بود. سالها بود که حیره چونان سپری خاک اصلی ایران را از تهاجم اعراب بدوی حفظ کرده و یا به عنوان متحد در کنار ساسانیان با رومیها جنگیده بود. اما اکنون، جغرافیای سیاسی منطقه کاملا دگرگون شده بود. تقریبا تمامی اعراب شبه جزیره عربستان به دین اسلام گرویده بودند و حال، اعراب برای خود دارای مرکزیت سیاسی -مدینه النبی- بودند و می توانستند سپاهی کارآمد تشکیل داده و برای جهاد به جنگ کفار بفرستند. اندیشه اسلام تبدیل به سلاح روحی قدرتمندی شده بود که پیشروی مجاهدین مسلمان را تسهیل می نمود. خالد در جنگ با اعراب حیره جانب انصاف را نگه داشت و از این رو هر روز بر سپاهیان تحت فرمان او افزوده می شد و بسیاری از قبایل عرب ساکن عراق به او پیوستند. خالد ضمن فتوحات خویش کشاورزان را جابجا نکرد و آنان که به جنگ مسلمان نیامده بودند به حال خویش گذاشت. اکنون اعراب ساکن این نواحی صاحب زمینهای خود شده بودند. با آنانکه اسلام اختیار می کردند چون دیگر مسلمانان رفتار می شد و آنانکه اسلام را قبول نمی کردند جزیه می دادند و در پناه سپاه اسلام قرارمی گرفتند. اولین جنگ خالد با سپاه ساسانی در محلی به نام کاظمه بود که سپاه ساسانی و متحدان عربش متحمل شکست سنگینی شدند و غنایم بسیار به دست مسلمانان افتاد. چون تعدادی از سربازان ایرانی در این نبرد با زنجیر خود را به یکدیگر بسته بودند این جنگ را ذات السلاسل نامیده اند. نبرد دوم بین سپاه اسلام و سپاه ساسانی در کنار رود فرات و محلی به نام مذار انجام شد و بازهم با شکست ایرانیان به پایان رسید. این نبرد به نام نبرد رودخانه شناخته می شود. هنگامی که دومین سپاه ایران توسط نیروهای خالدبن ولید تارومار شدند و اخبار شکست ارتش ایران در نبرد رودخانه به تیسفون رسید، پایتخت ساسانی در آشوب فرورفت. فرماندهان سپاه ایران در نبرد رودخانه نه تنها باتجربه تر از فرماندهان نبرد سلاسل بودند بلکه نزدیکی بیشتری نیز به دربار داشتند. تمرکز سپاه ایران در همان روز شکست ایران در نبرد رودخانه، شاهنشاه ایران -اردشیر سوم- دستور داد تا 2 سپاه دیگر جمع آوری شوند. خبر شکست توسط سیستم ارتباطی بی نظیر ایرانی ها به پایتخت رسید. در این روش ارتباطی، هزاران فرد با صدایی بلند پیام را به فرد دیگری که در فاصله دوری ایستاده بود می رساندند. اینچنین بود که خبر شکست سپاه ساسانی مسافت 540 کیلومتر را در یک روز طی کرد و به تیسفون رسید. پس از صدور دستور شاه، سپاهیان در پایتخت گردآمدند. آنان به تمام پادگانها و شهرهای ایران -جز شهرهای مجاور با مرز روم- تعلق داشتند. در چند روز، اولین سپاه ایران آماده حرکت شد. فرماندهان ایرانی انتظار داشتند که مسلمانان در طول فرات به سمت شمال غرب عراق حرکت کنند و می دانستند که هیچ نیروی عربی از صحرایی که آنان قرار است از آن رد شوند حرکت نمی کند و با انتظار حرکت سپاه اسلام به سمت غرب، اردشیر ولجه را مکانی مناسب برای جلوگیری از پیشروی خالد بن ولید و شکست مسلمانان تشخیص داد. اولین سپاه ایرانیان تحت فرمان اندرزگر -فرماندار نظامی خراسان- بود. اندرزگر به سپاهیانش دستور حرکت به سمت ولجه را داد تا کمی بعد، سپاه دوم ایران در آنجا به آنان ملحق شود. او از تیسفون خارج شد و از ساحل سمت شرق دجله به سمت جنوب به راه افتاد. اندرزگر در کسکر از دجله گذشت و پس از آن به سمت جنوب غربی روی آورد تا به فرات رسید و در نزدیکی ولجه از فرات عبورکرده و اردوگاه خود را در ولجه برقرارساخت. در راه رسیدن به ولجه، فرمانده ایرانی هزاران عرب آن نواحی که خواستار پیوستن به سپاه ایران بودند را به همراه برد. او همچنین با بازماندگان شکست رودخانه برخورد کرد و آنان را در سپاه خود سازماندهی کرد. پس از اینکه اندرزگر به ولجه رسید به انتظار بهمن نشست. بهمن -فرمانده سپاه دوم ایران- یکی از عالی ترین افراد سلسله مراتب نظامی ایران به حساب می آمد. او از اردشیر دستور گرفته بود تا سپاه دوم ایران را به ولجه هدایت کند و فرماندهی هر دو سپاه را برعهده گیرد. تعداد زیاد سپاهیان تحت فرمانش به او اجازه می داد تا سپاه مسلمانان را در یک نبرد بزرگ مضمحل کند. بهمن برای رسیدن به ولجه مسیر متفاوتی را انتخاب کرد. او از تیسفون و بین دجله و فرات حرکت کرد تا مستقیم به ولجه برسد. حرکت او چند روز پس از سپاه اول آغاز شد و با سرعت کمتری دنبال شد. آماده سازی ارتش خالد نبرد رودخانه یک پیروزی مهم برای مسلمانان بود. مسلمانان توانستند با تحمل اندک تلفاتی یک سپاه بزرگ ساسانی را در هم بکوبند و غنایم بیشماری به دست آورند. اما نبرد رودخانه برای خالد مشکلاتی به همراه داشت. اکنون، او تنها می توانست بر منابع بیکران امپراطوری ساسانی تکیه کند. او دو نبرد خونبار را با دو سپاه ایران پشت سرگذاشته بود و آنها را بیرحمانه از میدان نبرد فراری داده بود اما هنوز در حاشیه امپراطوری ساسانی بود. هنوز هم ساسانی ها می توانستند سپاه های زیادی -چون سپاه هایی که او قبلا شکست داده بود- جمع آوری کنند. خالد، سازماندهی یک سازمان اطلاعاتی موثر راشروع کرد. جاسوسان خالد، اعراب محلی بودند که از سخاوت خالد بهره برده بودند و رفتار خالد را در خلاف جهت رفتار زننده و پر تکبر ماموران دولت ساسانی می یافتند. متعاقبا، آنها توسط مسلمانان به زمینهایشان رسیدند و خالد را از کار و بار ایرانی ها و حرکات نیروهای ایرانی آگاه کردند. این جاسوسان به خالد اطلاعاتی درباره تجمع دو سپاه ایران در ولجه دادند. خالد می دانست که دو سپاه ایران به زودی به یکدیگر می پیوندند و یا راهشان به سمت جنوب را ادامه می دهند تا راه بازگشت او را مسدود کنند و یا برای شکار او به نواحی ابله می آیند. ایرانی ها چنان برتری عددی خردکننده ای داشتند که امکان نداشت در یک نبرد موفقیت آمیز با آنها روبرو شد. خالد مجبور بود که شهر حیره را بگیرد و ولجه بر سر راه او قرارداشت. مانور خالد آنچه خالد را نگران ساخته بود تعداد سربازان ساسانی بود که از نبردهای پیشین نجات یافته بودند و حال می خواستند به سپاه جدید ایران بپیوندند. اگر او می خواست که بخت این را داشته باشد که تا تمام سپاهیانی را که با آنان روبرو می شد نابود سازد، باید مطمئن می شد که هیچ کس از نبرد بعدی جان سالم به درنمی برد تا بعدتر بتواند به سپاه هایی که تشکیل می شدند بپیوندد. اینها مشکلاتی بودند که خالد با آنها روبرو بود: اولین مشکل استراتژیک بود. 2 سپاه ایران نزدیک بود که به هم بپیوندند. برای حل این مشکل خالد راه حل استراتژیک استادانه ای یافت. او می خواست که به سرعت پیشروی کند و سپاه اندرزگر را قبل از سررسیدن سپاه بهمن نابود کند. مشکل دوم تاکتیکی بود. چگونه جلوی فرار سپاهیان دشمن را بگیرد تا نتوانند پس از شکست، به سپاه بهمن بپیوندند؟ برای این پرسش پاسخی دیگر یافته شد. او سویدبن مقرن را آموزش داد تا به همراه افرادش مناطق فتح شده -حُفَیر- را اداره کند و چند گروه از سپاهیانش را در پایین دجله مستقر کرد تا عبور احتمالی سپاه دشمن را از شمال و شرق دفاع کنند و ورود سپاهیان تازه نفس دشمن را از این نواحی به او اطلاع دهند. خالد به همراه 15000 سرباز باقیمانده اش به سرعت به سمت حیره حرکت کرد. اگر اندرزگر قدرت انتخاب داشت بدون شک صبر می کرد تا سپاه بهمن به سپاه او برسد اما فرصت انتخاب به اندرزگر داده نشد. چند روز قبل از رسیدن بهمن، سپاه مسلمین در افق شرقی دیده شد و در فاصله کمی از ولجه اردو زد. به هرحال، اندرزگر چندان نگران نبود. او سپاه بزرگی از ایرانیان و اعراب را در اختیار داشت و در رویا طعم شیرین پیروزی را می چشید. او حتی به ساحل رودخانه -2 کیلومتر عقبتر- عقب نشینی نکرد تا رودخانه بتواند عقبه سپاه او را محافظت کند. رویارویی آغاز شده بود.... تصویر1: مسیر سپاه ساسانی و خالد تا ولجه. رنگ قرمز مسیر سپاه خالد، رنگ آبی مسیر سپاه اندرزگر و رنگ زرد مسیر سپاه بهمن را نشان می دهند. توجه کنید که مسیر آن روز رودهای دجله و فرات با مسیر فعلی آنها فرق دارد. نبرد صبح فردا، هر دو سپاه برای نبرد مهیا شدند و مرکز و جناحین خود را آرایش دادند. فرماندهان جناحین مسلمین عدی بن حاتم طایی و عاصم بن عمرو بودند. میدان نبرد شامل یک دشت مسطح بود که بین دو رشته تپه قرارگرفته بود، تپه هایی در حدود 3.5 کیلومتر و ارتفاع 15 تا 20 متر. قسمت شمال شرقی دشت به یک صحرا منتهی می شد. در فاصله کمی از تپه ها، شاخه ای از فرات -که امروزه رود خسیف نام دارد- قرارداشت. ایرانی ها در مرکز دشت قرار گرفتند و رو به جنوب شرقی داشتند. تپه های غربی پشت سر آنها بود و جناح چپشان به تپه های شمال-شرق می رسید. خالد سپاهش را در جلوی تپه های شمال-شرق و روبروی ایرانی ها قرارداد. امروزه شهر عین المهاری در 2مایلی شمال غربی میانه میدان نبرد قراردارد. از آنچه که شنیده شده بود، اندرزگر انتظار داشت تا سپاه خالد بزرگتر از این باشد. پس سواره نظام مسلمانان کجا بود؟ بیشتر نیروی آنها را پیاده نظام تشکیل داده بود. شاید نجات یافتگان نبردهای کاظمه و رودخانه استعداد دشمن را -همانگونه که اغلب سربازان شکست خورده چنین می کنند- زیاد برآورد کرده بودند و شاید که سواره نظام مسلمانان تصمیم داشتند که بر روی زمین بجنگند. اندرزگر نمی دانست که سپاهیانی که در روبروی خود دارد نیز غافلگیر شده اند. مسلمانان تا آن روز چنان سپاه بزرگی را به چشم ندیده بودند. روز قبل از جنگ، خالد دو تن از افسرانش به نام بشربن ابی رهم و سعیدبن مره را احضارکرد. او برای هر کدام از آنها یک نیروی سواره نظام ضربتی به استعداد 2000نفر درنظرگرفت و دستورات زیر را به آنها داد: 1. آنها باید شبانه با سوارانشان حرکت می کردند و با طی فاصله ای زیاد از سمت جنوب، اردوگاه ایران را دور می زدند. 2. هنگامی که به فاصله دوری از خاکریز پشت سر ایرانی ها رسیدند باید پشت آن پناه می گرفتند و نیروهایشان را به حالت آماده باش نگه می داشتند. 3. آنها باید با آغاز نبرد در صبح فردا، دیده بان هایشان را به انتظار علامت خالد به بالای خاکریز می فرستادند. 4. هرکدام از دو نیروی ضربت -پس از دیدن علامت خالد - باید از پشت به یکی از جناح های سپاه ایران حمله می کردند. هنگامی که فرمانهای خالد صادر شد، آن دو -در نهایت نهانکاری- برای آماده سازی و سازمان دادن به افرادشان به راه افتادند. اما سپاهیان خالد درباره نقشه فرمانده خود چیزی نمی دانستند. تصویر 2: حرکت تاکتیکی خالد در شب قبل از نبرد مرحله اول نبرد خالد 10000 سرباز باقی مانده اش را دربرابر سپاه ساسانی آرایش داد و سپس دستور یک حمله عمومی را صادر کرد. برای لحظاتی نبرد خونبار شد و ساسانی ها از نیروهای ذخیره خود برای پر کردن صفوف مقدم استفاده کردند. تصویر 3: حمله خالد از روبرو مرحله دوم نبرد مرحله دوم با ضدحمله ایرانی ها آغازشد. شاید آنها نشانه هایی از شکست را در سیمای مسلمانان می دیدند و اندرزگر تشخیص داده بود که اکنون زمان مناسبی برای ضدحمله فرارسیده است. ساسانی ها پیشروی کرده و به مسلمانان حمله بردند. مسلمانان قادر بودند تا آنها را لحظه ای متوقف کنند اما ساسانی ها به فشار خود ادامه دادند. مسلمانان منتظر بودند تا نشانه ای از خالد مبنی بر تغییر نقشه عملیات یا حرکتی برای کاستن فشار دشمن ببینند اما از جانب خالد چنین علامتی داده نشد. سپاه مسلمین به عقب رانده شد. تصویر4:ضدحمله سپاه ساسانی مرحله سوم نبرد پس از علامت خالد، نیروهای ذخیره محدود خالد به صفوف جلو پیوستند. پس از لحظه ای، نیروهای سواره نظام مسلمانان از پشت سپاه ایران ظاهر شدند و هر یک به عقبه یکی از جناح های سپاه ایران حمله کردند. بدنه اصلی سپاه مسلمین -به فرماندهی خالد- حمله خود به سمت جلو را ادامه داد و همزمان با این حرکت، خالد جناح هایش را به دو طرف گسترش داد تا با سواره نظام ضربت دست به دست هم دهند و کاملا ایرانی ها را در میان بگیرند. سپاه اندرزگر در تله افتاد و در تله بسته شد. تصویر5: حمله گازانبری سواره نظام خالد مرحله چهارم نبرد در پاسخ به حمله همه جانبه اعراب، ساسانی ها به سختی به هم فشرده شدند و قادر نبودند تا به راحتی از سلاح های خود استفاده کنند و یا از تیرهای مهاجمین اجتناب کنند. آنکه می خواست بجنگد نمی دانست که دشمن کدام است و آن که می خواست فرارکند نمی دانست که راه فرار کدام سو است. سربازان ساسانی در آشفتگی به خاطر یافتن راه فرار و به علت ترس، یکدیگر را زخمی می کردند و از پای در می آوردند. مسلمین به پیروزی رسیده بودند. چندهزار نفر از جنگجویان سلطنتی فرارکردند. فرمانده سپاه ساسانی در زمان فرار از تشنگی جان سپرد. تصویر6:محاصره کامل سپاه ایران پس از نبرد پس از نبرد، خالد مردان خسته اش را گرد آورد. او می دانست که با وجود شنیدن نغمه پیروزی ،هنوز، مشکلاتی در پیش است. این نبرد تا به آن روز بزرگترین و خونبارترین نبرد مسلمین در عراق بوده و خالد می خواست که از بالا بودن روحیه سربازانش مطمئن شود. او برای مردانش سخنرانی کرد و پس از مدح و ثنای الله و فرستادن درود بر رسول او ادامه داد: "آیا ثروت سرزمین پارسها را نمی بینید؟ آیا تنگدستی سرزمین اعراب را به یاد می آورید؟ آیا نمی بینید که چگونه زمین اینجا پوشیده از گیاهان است؟ اگر خداوند رخصت جهاد را نداده بود، بازهم ما باید می آمدیم و این سرزمین ثروتمند را تسخیرمی کردیم و گرسنگی صحرای خود را با سیری که اکنون داریم مبادله می کردیم." او پس از این جنگ نیز با کشاورزان مانند قبل رفتارکرد. پس از ولجه، جنگهای خالد با سپاهیان ایران ادامه داشت تا اینکه خالد شهرهای حیره و انبار را گشود. در سال سیزدهم هجری، خلیفه ابوبکر (رضی الله عنه) تصمیم به گشودن شام گرفت و سپاهیان اسلام را به سوی آن سرزمین فرستاد و خالد را نیز برای کمک به آنها از عراق به شام مامور کرد. خالد در شام نیز با قدرت در برابر امپراطوری بیزانس(روم شرقی) و دولت غسانیان -که متحد بیزانس بودند- جنگید، دمشق را فتح کرد(سال 635میلادی) و توانست در جنگ یرموک (سال 636میلادی) ضربتی سخت بر پیکره سپاهیان بیزانس واردکند تا جاییکه بلافاصله اورشلیم و دیگر شهرهای شام به دست مسلمین گشوده شدند. خالد (592-642میلادی) سردار شجاعی بود که از کودکی جنگیدن با سلاح های مختلف را فراگرفت ولی در استفاده از شمشیر مهارتی ویژه داشت. خالد استاد تاکتیکهای متحرک و مخصوصا استفاده از سواره نظام بود. در جنگ احد -هنگامی که فرمانده سواره نظام مشرکین بود- مانور زیبای خالد بود که توانست مشرکین را از هلاکت نجات دهد. او پس از صلح حدیبیه (سال 628میلادی) به اردوگاه اسلام پیوست و شمشیر خود را در خدمت حضرت رسول(ص) قرارداد. در جنگ موته (629میلادی) -پس از اینکه 3 فرمانده سپاه مسلمین در نبردی نابرابر با سپاه مشترک بیزانس و غسانیان از پای درآمدند- با زیرکی توانست باقیمانده سپاه مسلمین را از مهلکه نجات دهد. در آن جنگ 9 قبضه شمشیر در دستان خالد شکست و از آن پس بود که خالد را سیف الله نامیدند. خالد در سال بعد و در طی فتح مکه، فرمانده یکی از 4 ستون سپاه اسلام بود که وارد مکه شدند. خالدبن ولید در بیش از یکصد نبرد به عنوان فرمانده شرکت کرد و در بیشتر آنها با سپاهیانی با استعداد 2 تا 3 برابر نیروهای خود مصاف داد و در هیچ جنگی نیز شکست نخورد. خالد چونان گردباد از نبردی به نبردی دیگر می شتافت و همیشه با سرعت غیرقابل باورش دشمن را غافلگیر می نمود تا در سال 642 در شام وفات یافت.
-
پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
RezaKiani پاسخ داد به amirhosin تاپیک در دکترین و استراتژی
بیان اکثر مطالب این تحقیق بنا به قوانین سایت ممنوع است اما در یه کلمه باید بگم که این تحقیق یه تحقیق هست که فقط کمیت رو مدنظر قرارداده و کیفیت رو لحاظ نکرده. باید جامع تر از این بررسی کنند این کفار قضایارو. -
ناوهای هواپیمابر کلاس Queen Elizabeth (آشنایی با ناوهای هواپیمابر 5)
RezaKiani پاسخ داد به Electro_officer تاپیک در ناوهای هواپیمابر و بالگرد بر
1- با توجه به تجربه ساخت ناوهواپیمابر هرمس بعید نبود که از تخته شیب دار برای پرواز اف-35 استفاده نشده. این تخته پرشها کلی می تونه توی وزن حداکثر جنگنده موقع بلندشدن تأثیر مثبت داشته باشه. 2- بعد از افتضاح فالکند نیروی دریایی سلطنتی باید زودتر از اینها به فکر یه هواپیمابر بزرگ می افتاد. تعداد هواپیماهای محمول اینونسیبل فقط 5 فروند بود که این خود سبب شد توی فالکلند انگلیس دچار مشکل بشه. یه تعدادی هاریر که از نیروی هوایی قرض کرده بودند باید روی عرشه پرواز پارک می شدند که فلز بدنه اونها ظاهرا با آب شور دریا خیلی سازگاری نشون ندادند. 3- بدتر از همه این بود که هر دو تا ناوهواپیمابر انگلیس در اون جنگ (هرمس و اینوسنیبل) هیچ کدوم کاتاپولت نداشتند و نمی تونستند یه رادار پرنده مثه ئی-2 حمل کنند. این خودش بهترین مزیته ناوهای فرانوسی اون موقع (فوش و کلمانسو) و شارل دوگل به ناوهای هواپیمابر انگلیس بوده و هست. نبود آواکس خیلی برای انگلیسی ها مشکل ایجاد کرد چون ولکانهایی که باید برای بمباران استانلی می آمدند از وضعیت دفاع هوایی آرژانتین چیز زیادی نمی دونستند و درحقیقت نمی دونستند که چه چیزی روی فالکند انتظارشون رو می کشه. 3- برای حل این مشکل اونها یه چندتایی هلیکوپتر سی کینگ رو به رادار مجهز کردند که ظرفیت کم و همچنین مداومت پرواز کم هلیکوپتر(نسبت به هواپیما) خودش دردسرسازه. ظاهرا برای این غول بیابونی هنوز آواکسی در نظر گرفته نشده ولی اگر بخواهد بدون آواکس باشه بازهم در آینده دچار معضل خواهد شد. حالا صبر کنیم تا ببینیم چی پیش میاد -
خدمه اش خیلی زیادن. معلومه از سیستمهای اتوماسون زیاد استفاده نکرده اند. می شد خدمه اش رو تا200 یا حتی 180 نفر هم کاهش داد. این همه ادم توی جای به این تنگی که همش می خورن به هم!
-
قبل از ادیب خان برم سراغ مسائلی که اف-35 ذکر کرده. فقط قبلش باید یادآوری کنم که این بحثها بر اساس تخیل ما هست. فقط داریم سعی می کنیم بر اساس دانسته هامون وقایع رو دوباره بازسازی کنیم. اطلاعاتی که داریم چیزی بیشتر از قسمت اول تاپیک نیست و همین کمبود اطلاعات سبب شده تا این داستان کلی ابهام داشته باشه: 1-[quote]در چنين جنگهايي كه سواره نظام در مقابل پياده نظام وسيع قرار ميگيره[/quote] من نگفتم که حتما اندرزگر این آرایش رو اختیار کرده بلکه حدس می زنم این آرایش رو داشته. یعنی اینکه آرایش سواره نظام سنگین در جلو و پیاده نظام در عقب آرایش معمول و استاندارد ساسانی ها بوده ولی آرایشهای دیگه ای هم داشتند که شاید از آرایش دیگه ای استفاده کرده اند. همین که اندرزگر حمله اول رو انجام نداده و دفاع کرده نشون می ده که احتمالا پیاده نظام رو در جلو قرار داده(البته این فقط یه تئوری هست) و صبر کرده تا پیاده نظام ایران کار پیاده نظام اعراب رو بسازه. یعنی خواسته در نیروهای سواره نظامش صرفه جویی کنه و بی خودی اونها رو به کشتن نده. اگر فرض کنیم(و فقط فرض کنیم) پیاده نظام ایران جلو بوده و جلوی مانور سواره نظام رو می گرفته مسئله تا حدودی منطقی می شه. در مرحله اول سپاه ایران می تونه اعراب رو عقب برونه(توی نقشه ام هست) بعد که سواره نظام اعراب از عقب به سواره نظام ایران حمله می کنند سواره نظام ایران به دلیل کمبود فضای لازم نتونسته برگرده و به خوبی ضدحمله کنه. در ضمن باید یادتون باشه که سواره نظام سنگین اسلحه بیشتر برای تهاجم مناسبه(همون جور که خودت ذکر کردی می تونه به راحتی آرایش پیاده نظام رو به هم بریزه) ولی برای دفاع در برابر سواره نظام سبک اسلحه کم میاره. در نبردهای ایران با هونهای سفید هم ساسانی ها دچار همین مشکل بودند و از پس سواره نظام سبک اسلحه هون به سختی بر می آمدند. 2- [quote]وقتي يك سپاه به اين بزرگي اطراق ميكنه از هر چهار طرف افرادي رو براي ديده باني ميفرستن و مدام در طول شب براي پست جابه جايي اين جور چيزها عوض ميشه تازه در سكوت شب و اون موقع نميشود به همين راحتي چند تا لشكر اسب با اون همه صرو صدا رو عبور داد وهيچكس صداي اونها رو نفهمه تازه در حالتي در خاك ايران هستن به راحتي سپاه به اين بزرگي رو دور ميزنن يه كم مشكوك به نظر ميرسه[/quote] غیرممکن نیست. در همین جنگ خودمون که عراقی ها شب تا صبح آسمون رو با منور روشن می کردند بارها در شب غافلگیر شدند. نمونه اش هم عملیات کربلای-5 هست که کاملا غافلگیرانه بوده. اگر جابجایی اسبها با پای پیاده و با سرعت کم اتفاق افتاده باشه کاملا امکان پذیره. یادمون باشه که عربها بچه صحرا بودند و شب و روز براشون فرقی نداشته و به راحتی مسیرشون رو گم نمی کردند. با یه قوس مناسب می تونستند از پشت جبهه ایران سردربیارند. 3-[quote]وقتي داشتم اين تاپيك رو مطالعه ميكردم گفتم بخشكي شانس نميشد يه شكست ابرو مندانه ميخورديم حالا بگذريم اقارضا گفتي از اين جور جنگها فقط دوبار اتفاق افتاده كه يه سپاه كوچكتر يه سپاه با اين عظمت رو له كنه اون يكيش چي بود؟ همين طوري محض كنجكاوي؟ [/quote] ایران هم شکستهای آبرو مندانه خورده و هم پیروزیهای عجیب غریب. نمونه هاش زیاده. پیروزی کورش بر بابل و لیدیه. پیروزی اردشیر اول بر روم و اسارت امپراطور روم به دست او و ده ها نمونه دیگه . تمام تاریخ همینه . تمام کشورها هم پیروزی داشتند و هم شکست. خود عربها مگه بعدا کم شکست خوردند. یا عثمانی ها یا پرتغالی ها. تاریخ جنگهای انگلیس با افغانستان رو بخون ببین برادران افغان چند بار پوزه انگلیس رو به خاک مالیدند. تمام تاریخ پر از پیروزی و شکسته. نبرد دوم رو هم در متن اشاره کردم نبرد کانائه هست که هانیبال انجام داده. سر فرصت اون رو هم تاپیک می کنم تا حال کنید. اون از این هم باحالتره. واسه اون زحمت بیشتری هم کشیدم. اما تئوری های ادیب خان: 1-بازهم بی نظم نوشتی و معلوم نیست اصل تئوری شما چیه. اگه واضح تر بنویسی هم برای خودت خوبه و هم برای ما. مسائل زیادی رو اشاره کردی که نشونه تیز بینی شما است ولی چون درست جمع بندی نکردی معلوم نیست باید از کجا شروع کنیم و به کجا برسیم. بهتره اول مطلبی که توی ذهنت هست توی ورد تایپ کنی بعد جمعش کنی. فصل بندی اش کنی و در آخرهم نتیجه گیری. این جوری فقط خودت رو خسته می کنی. زحمت زیادی کشیدی ولی نتونستی مطلب رو منتقل کنی. 2- من فکر می کنم بزرگترین دلیل این شکست این بوده که اندرزگر سپاه خالد رو دست کم گرفته. یه ضرب المثل هست که میگه غرور مقدمه شکست هست. پول و شهوت و ... اینها هم گفتم از حوصله تحلیل ما خارج هست.(هرچند که بی اثر نیست ولی هیچ آدم عاقلی به خاطر زن و پول جلوی یه غول بیابونی که صدکیلو آهن بهش آویزونه و یه نیزه 2متری دستشه وانمیسته). 3- به یه نکته اساسی اشاره کردی که تاریخ نگارهای رومی هم نوشتند. "ایرانی ها در زمان کشته شدن فرمانده خیلی زود از هم پاشیده می شدند." این خودش کلی درد سر ساز بوده. اندرزگر باید از سپاهش فاصله می گرفته و از راه دور افسرانش رو هدایت می کرده ولی خوب همون جور که گفتم احتمالا (کلمه احتمالا یادمون نره) غرور برش داشته و .... 4-یکی از مشکلات اینه که آمار اعراب حیره و تعدادشون (که متحد ایران بودند) و نقش اونها در جنگ اصلا معلوم نیست. شاید بعضی هاشون خیانت کرده باشند و ... البته این فقط یه تئوری هست ولی غیرممکن نیست. همون جور که در متن آمده خالد از نظر کارهای اطلاعاتی خیلی عالی عمل می کرده. به هر حال من فکر کنم بحث درباره این جنگ رو تموم کنیم چون که اطلاعات تکمیلی بیشتری نداریم. اگر از دوستان کسی اطلاعاتی از جایی به دست آورد اون وقت دوباره بحث رو ادامه می دیم. بازهم از همه دوستان تشکر
-
با تشکر از ادیب خان! عصبانی نشدم غمگین شدم.... مطلب بالا در حدود 1.5 سال قبل نوشته شده. اگر امروز می خواستم بنویسمش جور دیگه ای درمیامد چون هفته قبل یه کتاب حسابی درباره ارتش ساسانی خوندم. اسمش اینه سواره نظم نخبه ساسانی نوشته دکتر فرخ کاوه. بسیار کتاب روشنگری است و بادقت فراوان نوشته شده و یه منبع عالی اطلاعاتی. حالا با توجه به مسائلی که از قبل می دونستم و مطالب این کتاب فرمایشات شما رو بررسی می کنیم. یادت هم باشه کار به مجادله کشیده نمی شه شما هر چی دوست داری بنویس. داریم بحث می کنیم. فقط مطلبت رو یه جور مرتب کن که سروتهش معلوم باشه. الان معلوم نیس از کجا شروع کردی و چی رو می خواستی اثبات کنی. می خواستی اثبات کنی که این مطالب غیر واقعی هست؟ آمارها غلط هست؟ اصلا این جنگ اتفاق نیافتاده؟ یا جور دیگه ای اتفاق افتاده؟ یعنی معلوم نیس داری سر چی بحث می کنی.بالاخره باید یه نظمی به این نوشته هات بدی. اما من چند تا مطلب می گم امیدوارم خیلی طولانی نشه: 1- از نظر وضعیت سیاسی فکر کنم زیاد احتیاج به توضیح نباشه. ساسانی ها از نظر درونی حسابی آشفته بودند و وضعیت اقتصادی شون به خاطر جنگهای خسروپرویز با روم به هم ریخته بود. در کل یه آشوب حسابی. و این آشوب همزمان شد با حمله اعراب. شما باشی وقتی قدرت داری و می بینی همسایه ات در ضعیف ترین وضع هست بهش حمله نمی کنی. در حقیقت اعراب با تیزهوشی متوجه این وضع شدند و در بهترین زمان حملاتشون رو آغازکردند. 2-امپراطوری ساسانی با یه جنگ و دو جنگ کارش ساخته نشد و از اولین حمله اعراب تا سقوط آن یه 20 سالی طول کشید.یعنی از 633 تا 656 میلادی. این خودش نشون می ده که ساسانیان با تمام مشکلاتی که داشتند مقاومت زیادی کردند و این مقاومت خیلی بیشتر از اون هست که اغلب مردم عادی فکر می کنند. شما نیگاه کن آلمان فرانسه رو در عرض 1ماه ونیم گرفت و در عرض 4 -5 ماه تا دل روسیه پیشروی کرد. جاهایی مثه طبرستان(گرگان امروزی) نزدیک به 200 سال طول کشید تا کاملا زیر سلطه عباسی ها درآمدند. 3- سپاه ساسانی عمدتا تکیه اش بر سواره نظام سنگین اسلحه بود. ساسانی ها در اثر درگیری با لژیونرهای رومی (پیاده نظام) به استفاده از سواره نظام سنگین اسلحه روی آوردند. پیاده نظام ساسانی بیشتر از طبقه کشاورز تأمین می شد و سلاح سبک داشت( نیزه و سپر حصیری) و قابل مقایسه با لژیونرهای رومی نبوده. سواره نظام سبک اسلحه هم نداشتند و در عوض از سواره نظام متحدینشون (مثه همین اعراب حیره) استفاده می کردند. این از این. 4- همون جور که گفتید آمار درستی از تعداد سواره نظام و پیاده نظام ایران در دست نیست. برای همین نمی شه گفت که دقیقا چه تاکتیکی رو در این جنگ استفاده کردند. در زمان حمله ساسانی ها سواره نظام رو جلو وپیاده نظام رو عقب قرار می دادند. اما اینجا به عوض حمله کردن( بزرگترین اشتباه فرمانده در این جنگ) صبرکردند تا اعراب حمله کردند. یعنی از مزیت اصلی شون که سواره نظام بوده چشم پوشی کردند. 5- سواره نظام سنگین اسلحه ساسانی کاملا زره پوش بوده(مثه این فیلمهای شوالیه ها) و حتی اسبهاشون هم زره داشتند. این نقاب کلاهخود جلوی چشم سوار رو کاملا می گرفته و دید اون رو محدود می کرده. این سواره نظام از نظر تاکتیکی برای شوک دادن به صف پیاده نظام خیلی عالی بوده ولی برای مبارزه با سواره نظام سبک اسلحه(مجهز به کمان و شمیشیر) که خالد داشته خیلی به درد نمی خورده. ساسانی ها 100 سال قبل از این جنگ همین مشکل رو با هونهای سفید در خراسان داشته اند. بزرگترین معضل این سواره نظام اینه که جهت خودش رو به سختی می تونه تغییر بده.(قدرت مانورش کمه. البته شما حساب کن که تعداد زیادی اسب در کنار هم هست، چقدر چرخش همزمان آنها مشکل میشه؟) 6- آمار سواره و پیاده اعراب هم در هیچ منبع تاریخی نیست ولی احتمالا در حدود یک سومشون سوار و بقیه پیاده بودند. 7- نوشتم که "در مرحله اول جنگ قسمتی از نیروی ذخیره رو ایران استفاده کرده" نه همه اونها رو. به تفاوت این دوتا دقت کن. 8- نوشتی که [quote]من واقعا نمیدونم اسبها با چه سرعتی و چگونه خودشون رو رسوندن به پشت خطوط ما بدون دیده شدن بعدم صبح همون روز اماده نبرد شدن و چطور این اسبا پدرشون درنیومده[/quote] گفتم که اسبها و سواراشون شب قبل حرکت کرده بودند. فاصله هم زیاد نیس عرض این میدان در حدود 4 کیلومتر بوده. زمانی که حمله اسبها از پشت سر به سپاه ایران شروع شده اونها فقط لازم بوده در حدود 2000 متر بدوند. فاصله چندانی نیست. 9- نوشتی که [quote]دیگه بعید میدونم این همه نیرو که در صف اول هستند از پس 10 هزار تا شمشیر زن صرف برنیان [/quote] به نظرت ایرانی ها اونقدر جا داشتند که بخواهند با آرایش دشتبان بایستند. مطمئنا انقدر توی میدان جا نبود که بخوان تمام 50 هزار نفر در برابر 10 نفر سپاه خالد قرار بگیرند تا بخوان از برتری عددی شون استفاده کنند. حتما به صورت 9 یا 10 رده بوده اند که با کشته شدن نفرات صفوف جلو عقبی ها جای اونها رو پر کنند. با حسابی که من کردم در نهایت در صف جلوی سپاه ایران حداکثر 7-9 هزار نفر می تونسته پهلوی هم قرار بگیره. بالاخره این سربازا برای استفاده از سلاحشون فضا احتیاج دارند یا نه. رژه که نمی خواستن برن. پس صفوف ایران حداقل 5 رده و احتمالا 8 یا 9 رده بوده. این جوری نبوده که در این میدان با عرض کم هر سرباز عرب با 5 سرباز روبرو بشه. 10-نوشتی که [quote]از نظر ایران متمدن جنگیدن با عرب بدوی چندان سخت نیست برا همین در جنگ به نوعی حس کرختی و بی حالی داشتند و زیاد جدی براشون نبوده نبرد اما سوال اینجاست وقتی دشمن بدوی داره تا تیسفون میاد چطور ممکنه ایرانیان عرق جنگیدن نداشته باشد[/quote] باهات موافقم در مرحله اول این سلسله جنگها احتمالا حریف رو دست کم گرفته بودند اما بعدا قضیه جدی شد و به قول شما عرق جنگیدنشون زد بالا. 11- نوشتی که [quote]چیزی که در روایتهای اعراب به وفور میاد که بعله ایرانیان تو میدان جنگ سریع فرار میکردن و اونجاست که باید به خودمون هم شک کنیم چون میگن ایرانی هربلایی سرش بیاد از میدان جنگ فرار نمیکنه[/quote] بر اساس همون کتاب "سواره نظام ساسانی" این مطلب تأیید می شه . مورخین رومی و بیزانسی هم همین رو درباره توان ایرانی ها نوشته اند. منطقی هم هست . اسب و سواری که چند کیلو آهن بهشون وصل شده مگه تا چند ساعت می تونند توی گرما با تشنگی و خستگی بجنگند؟ پیاده نظام هم که گفتم حرفه ای نبوده و معلومه که سرباز آماتور توانایی یه سرباز حرفه ای رو نداشت. قضیه هر بلایی سر ایرونی بیاد فرار نمی کنه هم از اون حرفاس ها!!!!! 12-مسائل آخری که مطرح کرده(که البته به جای خودش هم خیلی خیلی مهمه و نشونه دقت شما است) بیشتر به مسائل استراتژیکی برمی گرده و از این مقاله خارجه. اینکه روحیه ایرانی ها چه طور بوده؟ جمعیتشون چقدر بوده؟ میزان درآمدسرانه و وضعیت اقتصادی و ضریب جینی و.... اینها همه در جنگ تأثیر داره (همون جور که شما گفتید خیلی هم مهمه) . اما یادت باشه که این تحقیق ابعاد تاکتیکی رو بررسی کرده نه استراتژی رو. همون نبرد العلمین رو هم در دو بعد می شه تحلیل کرد. بعد تاتکیکی درباره اتفاقات صحنه نبرد بحث می کنه و بعد استراتژی درباره وضعیت اون نبرد در کل. سعی کنیم که مسائل رو قاطی نکنیم تا به یه نتیجه برسیم. اگه دوست داشتی همین مسائل رو در بعد استراتژی هم در یه تاپیک دیگه بررسی می کنیم. 13-جک توربو عزیز امیدوار جواب سوالاتت رو گرفته باشی. کلا قضیه بر میگرده به کمبود فضای کافی. به نظر من چون سپاه ایران تکیه اصلی اش بر سواره نظام بوده و سواره نظام احتیاج به میدان مانور بزرگ داره دچار مشکل شده. یعنی ضعف فرماندهی در انتخاب نقطه مناسب نبرد. اندرزگر باید میدانی رو انتخاب می کرد که بتونه همزمان از تمامی افرادش استفاده کنه. اون وقت هم محاصره کردن افرادش غیرممکن می شد(اگر 50هزار نفر در مثلا 3 صف قرار می گرفتند چطوری با 15 هزار نفر می تونستیم اونها رو محاصره کنیم. از نظر ریاضی اصلا غیرمنطقی هست) و هم می تونست از برتری عددی 1 به 5 خودش استفاده کنه. 14-بلیز عزیز! تقصیر من بدبخت چیه؟ ایران یه زمانهایی توی جنگ پیروز بوده یه زمانی هم شکست خورده. آیا نباید از شکستهامون درس بگیریم تا در آینده کمتر شکست بخوریم. در زمان جنگ کاره رومی ها کلا از ایران شکست خوردند و تقریبا تمام سپاهشون کشته شدند. اون رو هم نوشتم و در سایت هست. شما لطف کنید بگردید. اما همین رومی ها 2-3 بار تیسفون رو در زمان اشکانی ها و ساسانی ها گرفتند. تقصیره منه؟ نباید درباره این شکستها بنویسیم؟ نباید تحقیق کنیم؟ من 2 ماه وقت گذاشتم و کلی توی اینترنت و کتابها دنبال مطلب گشتم. بد کاری کردم؟ هیچ قضاوتی هم درباره هیچ کس نکردم. نه گفتم این ور خوب بوده نه اون ور بد. اگه شما این نوشته رو به یه نفر ژاپنی نشون بدی محال بفهمه که نویسنده اش چه ملیتی داشته چون هیچ تعصبی توی این نوشته نیست. حالا اینکه ساسانی ها در اواخر دورانشون در عرض 4-5 سال 10 تا پادشاه عوض می کنند و پادشاهاشون همدیگرو قیمه قورمه می کردند تا دست آخر شکست خوردند تقصیر منه؟ اینکه به عوض تقویت اعراب حیره (که همیشه مثه یه سد جلوی تهاجم اعراب بدوی رو می گرفتند) خسروپرویز زد دهنشون رو صاف کرد و خودش این سد رو خراب کرد تقصیر منه؟ 15- بلیز عزیز شما ظاهرا فقط پیروزی های ایران رو در تاریخ قبول دارید و همه شکستها رو به چشم تردید نگاه می کنید. حتما چنگیز و تیمور و اینها هم پشم بوده؟ حتما ایران در چالدارن هم شکست نخورده؟تاریخ هم مثه هر علم دیگه ای قواعد خودش رو داره. حالا شما اگه به تمام منابع تاریخی شک داری و اونها رو بی اعتبار می دونی خوب بسم الله. آستیناتو بزن بالا و بیا توی میدون. کتاب بنویس. من یکی دستت رو هم می بوسم. با دلیل و مدرک حرفهاتو ثابت کن.ولی تو رو خدا زحمت یه بنده خدای دیگه رو به خاطر اینکه با افکار شما جوردر نمی یاد زیر سوال نبر. 16- اینجا جای بحث تاکتیکه نه اخلاق. فکر کنم واسه اون موضوع ها هم سایتهایی باشه. به من چه که خالد چه گهی بوده؟ یا چه گهی خورده؟ شما فکر می کنید این بابا الگوی اخلاقی منه؟ یا پیر و مرشد منه؟ در ضمن "سپاه اسلام" هم یه اصطلاحه. اگر خیلی بهتون بر نمی خوره یه نیگاه به تاریخ 200 سال پیش بنداز ببین همین هموطنهای شیعه ات وقتی که لطفعلی خان زند در کرمان پناه گرفت به دستور آغامحمدخان قاجار به سرهموطن های خودشون چه آوردند. هم مسلمون بودند و هم شیعه. اگه دوست داشتی یه تاپیک درباره اش درست کنم تا از خجالت آب بشی. یا باز هم اگه دوست داری یه تاپیک درباره جنایتهای شاه اسماعیل صفوی درست کنم که تبخیر بشی. من خودم انقدر عقلم می رسه که هرکسی می گه من مسلمونم به صرف ختنه شدن حرفشو باور نکنم. برای مطالعه بیشتر درباره خود نبردمی تونید اینجا رو بخونید. مخصوصا که نقشه اش خیلی باحال تره: http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Walaja برای مطالعه درباره سواره نظام سنگین اسلحه ساسانی اینجا روبخونید: http://en.wikipedia.org/wiki/Cataphract برای مطالعه ارتش ساسانی اینجا رو نگاه کنید http://en.wikipedia.org/wiki/Sassanid_army سایت دکتر فرخ http://www.kavehfarrokh.com/ و کتابشون http://www.kavehfarrokh.com/books/elite-sassanian-cavalry/ در آخر خداکنه وقت کنم این کتابی که گفتم خلاصه اش رو در سایت قرار بدم. از دوستان تشکر می کنم و سپاسگذارم
-
ساسانی ها بعد از اینکه نیروهاشون رو به صورت سنتی آرایش می دادند(مرکز، جناح چپ، جناح راست) یه تعداد محدودی از زبده ترین سواره نظامشون رو به عنوان ذخیره در پشت آرایش قرار می دادند که در صورت نیاز به داد اون سه تا آرایش اصلی برسه. ظاهرا حمله اولیه خالد به قدری کوبنده بوده که مجبور شدند بلافاصله از ذخیره شون استفاده کنند و احتمالا به همین دلیل بوده که نیروهای خالد رو پس زدند.
-
توی تاریخ مکتوب دنیا فقط دوبار همیچی اتفاقی افتاده که یه سپاه کوچکتر اینجوری سپاه بزرگتر از خودش رو له کنه . این یکی اش بود. عوض اینکه سوال کنیم خوب سلاح های طرفین چی بود؟ تاکتیکهاشون چی بود؟پیاده نظام ایران در زمان جنگ چه جوری عمل می کرده؟ چه جور زرهی استفاده می شده؟ تدارکات هر دو سپاه از کجا تامین می شده؟ همه اش داریم درباره اینکه یارو مسواک نزده بود و دهنش بوی بد می داد و دستش کج بود ...... صحبت می کنیم. در ضمن از دوستان خواهش می کنم نصایح اخلاقی و اندرزهاشون رو باسه خودشون نگه دارند. توی این دوسالی که توی میلیتاری مطلب می دم تا حالا اینجوری توی پوزم نخورده بود. چون واسه جمع کردن این مطلب کلی زحمت کشیدم. اون نقشه اولیه رو خودم با کلی زور ترسیم کردم. شما اگه راست می گید برید اطلاعات لازم برای ترسیم اون رو پیدا کنید. نزدیک 2 ماه کار شده تا از توش این 4 تا صفحه درآمده.... بازهم حیف این همه زحمت
-
دریغ از یه اظهار نظر نظامی حیف از اینهمه زحمتی که برای این مطلب کشیدم. :cr
-
موشک اندازضدزیردریایی آربی یو-6000 موشک اندازضدزیردریایی آربی یو-RBU-6000 ) 6000)
RezaKiani افزود یک موضوع در تسلیحات زیر سطحی
آر بی یو-6000 یک موشک انداز ضدزیردریایی است که می توان آن را شبیه موشک انداز "هیجهوگ" نیروی دریایی سلطنتی در زمان جنگ جهانی دوم دانست. این موشک انداز در سالهای61-1960 وارد خدمت نیروی دریایی ارتش سرخ مسکو شد و به صورتی گسترده در انواع شناورهای این نیرو بکارگرفته شد. آربی یو-6000 پراستفاده ترین موشک انداز ضدزیردریایی نیروی دریایی ارتش سرخ و پس از آن نیروی دریایی روسیه بوده است. آربی یو-6000 از 12 موشک انداز کالیبر 213 میلیمتر تشکیل شده است که به صورت نعل اسبی درکنار هم قرارگرفته اند. سیستم هدایت این موشک انداز "بوریا" نام دارم و می تواند بمبهای زیرآبی آرجی بی-60قرار گرفته در موشک انداز را به صورت تک، دوتایی، چهارتایی، هشت تایی یا دوازده تایی شلیک کند. آر جی بی-60 از بمب های زیرآبی غیرقابل هدایت می باشد. بارگذاری سیستم به صورت خودکار و از طریق خشابی که در زیر عرشه شناور تعبیه شده است انجام می پذیرد. خشابهای آربی یو-6000 دارای 72 یا 96 عدد بمب زیرآبی می باشند. از نکات قابل توجه آربی یو-6000 آن است که می توان آن را برای دفاع ساحلی در نقاط حساس نیز استفاده کرد. موشک انداز آرپی کا-8 نمونه به روز شده آربی یو-6000 است. این موشک انداز می تواند راکتهای هدایت شونده 90-آر را شلیک کند. راکت 90-آر از سیستم هدایت فعال استفاده می کند و می تواند تا عمق 1000 متری به دنبال هدف خود رفته و آن را نابودکند. وزن کلاهک آن 19.5 کیلوگرم می باشد که در صورت انفجار می تواند به سادگی در بدنه یک زیردریای نفوذ کند. زمان عکس العمل آرپی کا-8 (از زمان کشف هدف تا شلیک موشکها) 8 ثانیه می باشد و می توان آن را بر علیه غواصها و اژدرها نیز بکارگرفت. کشتی های مجهز شده به آربی یو-6000: ناوچه کلاس گریشا، رزمناو کلاس کارا، ناوشکن کلاس کاشین، ناوچه کلاس او آر پی، ناوچه کلاس کنی، ناوشکنهای کلاس کرستا 1 و 2، ناوچه کلاس کریواک، ناوشکن کلاس کلتین، ناوچه کلاس نوستراشیمی، ناوچه کلاس پارچیم، ناوچه کلاس پتی، ناوچه کلاس شیوالیک(هندوستان)، ناوشکن کلاس اودالوی، ناوچه ضدزیردریایی پروژه-28، ناوشکن کلاس دهلی(هندوستان). مشخصات موشک اندازبی آریو-6000 وزن: 3100 کیلوگرم طول، 2متر ارتفاع: 2.25 متر عرض:1.75 متر ارتفاع: -15 تا +60 درجه سمت: 180 درجه مشخصات بمب زیرآبی آرجی بی-60 وزن: 110 کیلوگرم سرجنگی: 25 کیلوگرم قطر: 0.212 متر طول: 1.83 متر برد: 350 تا 5800متر عمق: 10 تا 500 متر نرخ غرق شدن: 11.5 متر بر ثانیه مشخصات موشک زیرآبی 90-آر وزن: 112.5 کیلوگرم سرجنگی: 19.5 کیلوگرم قطر: 0.212 متر طول: 1.83 متر برد: 600 تا 4300متر شعاع مؤثر: 130 متر عمق (زیردریایی) 0 تا 1000 متر؛ غواص و اژدر: 4-10 متر نرخ غرق شدن: 11.5 متر بر ثانیه نویسنده:رضاکیانی موحد منبع:ماهنامه جنگ افزار شماره 56 این عکس خودش اینم عکس موشکش -
"قدرت هوایی یا جنگ را به پایان می رساند و یا بشریت را." وینستون چرچیل؛1933. جنگ داخلی اسپانیا تنها درگیری بزرگ نظامی در خاک اروپا در فاصله بین دو جنگ جهانگیر بود. در این جنگ، ناسیونالیستهای طرفدار فرانکو به صف آرایی در برابر جمهوری خواهان طرفدار حکومت دست چپی مادرید پرداختند. بلافاصله پس از آغاز درگیریها، اتحاد جماهیر شوروی (سابق) به طرفداری از جمهوری خواهان برخواست و تجهیزاتی از جمله شکاری های پلیکارپوف و بمب افکنهای توپولوف اس.بی-2 را در اختیار آنها گذاشت. از دیگر سو، موسیلنی ، دیکتاتور ایتالیا، با اعزام بیش از 700 فروند هواپیما ،از جمله بمب افکنهای اس.ام-79، بی.آر-20 و اس.ام-81، به حرکت روسها پاسخ گفت. اما در حقیقت، قبل از آنکه پای ایتالیایی ها به جنگ بازشود ناسیونالیستها از یک ماشین نظامی سهمگین درخواست کمک کرده بودند؛ آلمان نازی تحت رهبری هیتلر. رایش سوم درگیری های داخلی اسپانیا را به منزله فرصتی طلایی برای خود ارزیابی کرد. از یک طرف این جنگ توجه کشورهای اروپایی را از برنامه تجدید سلاح گسترده هیتلر منحرف می کرد و از دیگرسو به وی اجازه می داد تا نیروها، تجهیزات و تاکتیکهایش را به صورت عملی به بوته آزمایش بسپارد. در ضمن، داشتن جای پایی در خاک اسپانیا سکوی پرتابی در اختیار هیتلر قرار می داد تا بعدها بتواند در تهاجم به جنوب فرانسه از آن بهره گیرد. در نتیجه توافق دو دیکتاتور، سپاهی از داوطلبان آلمانی با نام "لژیون کندور" تأسیس شد و در حدود 19000 آلمانی ، که بیشتر آنها از اعضای لوفت وافه بودند، به این واحد پیوستند. این افراد ،که از آخرین نسل هواپیماهای نظامی ساخت آلمان استفاده می کردند، پس از ورود به معرکه خود را در خط آتش یافتند. در اواخر جولای 1936 آلمانها شروع به پیاده شدن در خاک اسپانیا کردند. هواپیماهایی که در اختیار این واحد قرارداشتند عبارت بودند از 4 اسکادران بمب افکن (هر یک شامل 12 فروند) و 4 اسکادران جنگنده. شکاری-بمب افکن اشتوکا، هاینکل-111، یونکرس-52/3ام و دورنیر117بمب افکنهای لژیون کندور را تشکیل می دادند. در حالیکه این بمب افکنها به صورتی گسترده برای پشتیبانی واحدهای زمینی بکارگرفته می شدند از آنها برای بمباران اهداف استراتژیک نیز استفاده می شد. زمانی که تئوریسینهای نظامی جهان در حال تبیین نقش بمب افکنها به عنوان یک سلاح استراتژیک بودند آلمانها به صورت عملی سرگرم کسب تجربیات گرانبهایی در این زمینه شده بودند. گفته می شود که خدمه بمب افکنهای لژیون کندور در ابتدا برای ناوبری و هدفیابی از نقشه های توریستی استفاده می کردند. با وجود شروع آماتوری در روز 26 آوریل 1937 بمب افکنهای لژیون کندور به شهر کوچکی در شمال اسپانیا حمله کردند که دیدگاه جهانیان را نسبت به بمبارانهای هوایی برای همیشه تغییر داد. بمباران شهر گورنیکا فصل جدیدی را در تئوری های نظامی گشود. نقشه این بمباران توسط سرگرد ولفرام ریشتهوفن ، پسر عموی بهترین خلبان جنگ جهانی اول، کشیده شد. قرار شد تا حمله توسط 43 فروند بمب افکن و شکاری-بمب افکن ایتالیایی و آلمانی ،که از فرودگاه ویتوریا و بورگوس در 50 مایلی و 120 مایلی گورنیکا برخواسته بودند، انجام شود. بمب افکنهای در نظر گرفته شده برای حمله به گورنیکا عبارت بودند از: 2 فروند هاینکل-111، 1 فروند دورنیر-17، 18 فروند یونکرس-52، 3 فروند اس.ام.-79. این هواپیما ها به بمبهای قدرت انفجاری بالا با وزن 250 کیلوگرم، بمبهای با قدرت انفجاری کم به وزن 50 کیلوگرم و بمب های ناپالم 1 کیلوگرمی مسلح شده بودند. اولین موج حمله توسط اسکادران هاینکل-111ها انجام شد. اسکورت این اسکادارن بر عهده 6 فروند مستراشمیت-109 گذاشته شده بود. این هواپیماها در ساعت 16:30 و از سمت جنوب به شهر رسیدند. اولین بمب توسط رودولف فون مورد ، فرمانده اسکادران، بر روی گرونیکا رها شد. این بمب افکنها جمعا 12 عدد بمب 50 کیلوگرمی با خود حمل می کردند. آتش بازی 3 ساعته بمب افکنها در حال شروع شدن بود. موج دوم حمله توسط هواپیماهای ایتالیایی انجام شد تا با بمباران پلها و جاده های شرق شهر از عقب نشینی جمهوری خواهان جلوگیری شود. این اسکادران 36 عدد بمب 50 کیلوگرمی بر روی شهر انداخت. موج سوم حمله بمب افکنها در ساعت 18:00 به پایان رسید. این اسکادران از 1 فروند هاینکل-111 و 5 فروند بمب افکن ایتالیایی تشکیل شده بود. موج چهارم و پنجم حمله توسط بمب افکنهای 2 موتوره آلمانی انجام شد. در ساعت 18:30 اسکادارنهای اول، دوم و سوم یونکرسها به همراه محافظانشان ،جمعا 29 فروند، سررسیدند. این بمب افکنها با آرایشی 7 شکل و در ارتفاع 6000 پایی پرواز می کردند. پس از اتمام حمله یونکرسها، مستراشمیت ها و هاینکل-51ها ارتفاع خود را کم کردند و مردم شهر و خانه ها را به گلوله بستند. در طی آن 3 ساعت شوم، بمب افکنهای آلمانی 45 تن بمب ناپالم، شرپنل و با قدرت انفجاری بالا را بر سر گورنیکا رها ساختند تا شهر را به ویرانه ای تبدیل کنند. بیش از 1600 نفر ، یک سوم جمعیت شهر، کشته و بیش از 900 نفر مجروح شدند. 70 درصد از ساختمانهای شهر به کلی ویران شد و شعله های آتش تا 3 روز بعد از گوشه و کنار شهر زبانه می کشید. شهر گورنیکا به عنوان یک هدف نظامی، ارزش استراتژیک بالایی نداشت اما یک گزارش آلمانی بیان کرد که:"... حمله متمرکز به گورنیکا بزرگترین موفقیت را در پی داشته است." در واقع 3 روز بعد شهر سقوط کرد و به دست نیروهای فرانکو افتاد. گورینکا صحنه آزمایش جدیدترین تاکتیک نازیها بود، بمباران گسترده غیرنظامیان برای از بین بردن روحیه سربازان دشمن. به هر حال، آوازه این حمله به سرعت مرزهای اروپا را در نوردید. این ترس در بسیاری از کشورهای اروپایی ریشه دواند که شاید پس از گورنیکا نوبت بعدی با آنان باشد و همین ترس بود که ذهن آنها برای پذیرش زورگویی های هیتلر آماده کرد. جنگهای داخلی اسپانیا در ماه مارس 1939 با تسلیم جمهوری خواهان در مادرید به پایان رسید و در این میان لژیون کندور بهترین و تیزترین چاقوی فرانکو برای رسیدن به پیروزی بود. در دادگاه نورنبرگ ، پس از جنگ جهانی دوم، هرمن گورینگ ، فرمانده لوفت وافه، بیان کرد:" اسپانیا این فرصت را به من داد تا نیروی هوایی جوان خود را کارآزموده سازم." حمله "برق آسا"، که اندکی بعد در صحنه جنگ اروپا اجراشد، در اسپانیا آزمایش شد و بهبود یافت. فون ریشهوفن در حمله سال 1939 هیتلر به لهستان شرکت کرد و در سن 47 سالگی جوانترین فیلدمارشال ارتش آلمان به شمار می آمد. 19000 پرسنل جنگدیده لژیون کندور پس از بازگشت به لوفت وافه نقش خود را در فتح لهستان، چکسلواکی، هلند، بلژیک و فرانسه به خوبی بازی کردند. منبع:ماهنامه جنگ افزار شماره 56 ترجمه وتحقیق:رضاکیانی موحد [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_1kg_Incendiary_Bomb.jpg[/img] بمب ناپالم 1 کیلوگرمی که توسط آلمانها در گرونیکا استفاده شد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/3%7E41%7E0.jpg[/img] بمب افکن شیرجه روی اشتوکا اسپانیا را به عنوان میدان آزمایش خود برگزید و ارزش خود را به فرماندهان نظامی ثابت کرد. اشتوکا بیش از یک بمب افکن عادی بود. آژیر مخصوصی که بر روی آن نصب شده بود در زمان شیرجه رفتن هواپیما به سوی زمین با صدای وحشتناک خود قلب هر جنبنده ای را از تپش باز می داشت. این هواپیما حقیقتا یک ماشین تولید وحشت بود. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_Tupolev_SB-2_2.jpg[/img] توپولوف اس.بی-2 [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_Bundesarchiv_Bild_183-H25224%2C_Guernica%2C_Ruinen.jpg[/img] عکسی از گرونیکا پس از پایان حمله هوایی. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_DornierC-Legion.jpg[/img] دورنیر-17 با نشان لژیون کندور [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/He111041.jpg[/img] هاینکل-111 به عنوان یکی از اعضای لژیون کندور و گل سرسبد آنها تأثیر خود را بر دشمن ثابت کرد. این هواپیما پس از بمباران گورنیکا ، به عنوان یک ماشین تولید وحشت، به شهرت بدی دست یافت. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_sm-81-c1936.jpg[/img] ایتالیایی ها نیروهای طرفدار فرانکو را با هواپیماهای خود از جمله بمب افکنهای اس.ام.81 تغذیه کردند.
-
موشک اندازضدزیردریایی آربی یو-6000 موشک اندازضدزیردریایی آربی یو-RBU-6000 ) 6000)
RezaKiani پاسخ داد به RezaKiani تاپیک در تسلیحات زیر سطحی
انصافا مرسی. من فکر کنم این موشکها مستقیما وارد آب می شوند و بعد دنبال هدف می گردند. در مورد اینکه از پس زیردریایی های پیشرفته ای مثه دلفین بربیان من که شخصا فکر نمی کنم ولی شاید مدل جدیدتری ساخته باشند که از همین موشک انداز شلیک بشه و بتونه زیردریایی های ساکتی مثه دلفین یا کیلو رو بزنه. به هرحال چیزی که مدنظر من بود خودموشک انداز بود نه موشک؟ چون که ممکنه این موشکها الان از رده خارج شده باشند ولی خود موشک انداز هنوز در سرویسه و شاید در ناوهای بعدی نیروی دریای روسیه و هندوستان هم نصب بشه. -
جنگنده ضربتی ال تی وی . ای -7 کورسیر-2 جنگنده ضربتی ال تی وی . ای -7 کورسیر-2 ( LTV A-7 / Corsair II)
RezaKiani پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در جنگنده و رهگیر
شاید باسه این پس سوز نزاشتن که احتمال زدنش توسط سام-2 کمتر بشه. البته شاید -
جنگنده ضربتی ال تی وی . ای -7 کورسیر-2 جنگنده ضربتی ال تی وی . ای -7 کورسیر-2 ( LTV A-7 / Corsair II)
RezaKiani پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در جنگنده و رهگیر
تمام سکوها رو نزدن که. مشخصا روی یکیشون(سکوی سلمان) پیاده شدند. بقیه رو هم با کشتی به توپ بستند برای اطلاعات بیشتر می تونید اینجا رو بخونید: http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=4558 یا اینجا که تخصصی تر بحث شده http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=33033&highlight=#33033 این حقیر هم "وقایع نگاری درگیری نظامی بین ایران و آمریکا در خلیج فارس " رو در همان تاپیک قراردادم. مفید و مختصر بدون حاشیه روی و تفسیر اضافی. -
تاپیک جامع استراتژي دفاع متحرك (جنگ ایران و عراق) تاپیک جامع استراتژي دفاع متحرك (جنگ ایران و عراق)
RezaKiani پاسخ داد به RezaKiani تاپیک در دکترین و استراتژی
فکر خوبیه که درباره هر دو عملیات در یک تاپیک و در ابعاد استراتژیک (نه تاکتیکی) بحث بشه. دو تا تاپیک آقای جک نیز ظاهرا هر دو نابود شده اند و باید دوباره برقرار بشوند. درباره موشک تاو من نمی دونم هر نوعش چه مشخصه ای داره ولی اولین بار که در طی عملیات رمضان ایران با تی-72 مواجه شد خلبانهای هوانیروز متوجه شدند که از روبرو به تی-72 کارگر نیست. حالا ایران اون زمان چه نوع تاوی داشته خبر ندارم. باسه همین تاکتیکشون رو عوض کردند و به حمله از پشت روی آوردند. -
جنگنده ضربتی ال تی وی . ای -7 کورسیر-2 جنگنده ضربتی ال تی وی . ای -7 کورسیر-2 ( LTV A-7 / Corsair II)
RezaKiani پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در جنگنده و رهگیر
با وافن اس اس موافقم اونی که زدن ناوچه بود نه ناوشکن. در ضمن هواپیمای تک کننده آ-6 بود که از بمبهای هدایت لیزری استفاده کرد. خلبانش بعدا یه مدال گرفت. -
تاپیک جامع استراتژي دفاع متحرك (جنگ ایران و عراق) تاپیک جامع استراتژي دفاع متحرك (جنگ ایران و عراق)
RezaKiani پاسخ داد به RezaKiani تاپیک در دکترین و استراتژی
با تشکر از همه سروران عزیز دنباله خاصی نداره. پس از اینکه عراق این استراتژی رو اجرا کرد انتظار داشت که ایران نیروهاش رو برای مقابله در تمامی طول جبهه پخش و پلا کنه و نتونه یه عملیات حسابی مثه والفجر-8 را بندازه در صورتی که در همان زمان سپاه در حال جمع آوری نیروی بود تا با نفوذ به بصره در طی کربلای-4 کار عراق رو یه سره کنه. شاید یه علتی که سبب شد تقریبا تمام عملیاتهای عراق در این دوره با موفقیت همراه بشه همین تمرکز نیرو از طرف سپاه باشه. به هرحال نیرو احتیاج به اذوغه و سلاح و لجستیک داره تا بتونه یه عملیات در ابعاد زیاد انجام بده. در طی کربلای-4 سپاه در حدود 200 گردان عملیاتی رو وارد صحنه کرد و در حدود 400 گردان دیگه در حالت ذخیره داشت. خوب این همه آدم و پرسنل نیازهای تدارکاتی عظیمی رو طلب می کنه. اگر کربلای-4و 5 انجام نمی شد شاید این استراتژی به موفقیت هم می رسید اما... در نهایت کربلای-4 به دلیل ضعیف حفاظت اطلاعات لو رفت و تقریبا چن ساعت پس از آغاز حمله از سوی ایران کنسل شد. تقریبا 2 -3 هفته بعد کربلای 5 از محور شلمچه انجام شد که به دلیل انجام عملیات از مسیری که عراق تصورش رو هم نمی کرد سبب غافلگیری عراق شد و عراق زمین زیادی رو در طی کربلای 5 از دست داد. در طی کربلای-5 ایران تقریبا به 8 کیلومتری بصره رسید و عراق برای جلوگیری از نفوذ نیروی خودی در حدود 100 یگان از جاهای دیگه برداشت و به این جبهه آورد. پس از خوابیدن گرت و خاک، تازه عراق به خودش آمد و فهمید که چه خاکی بر سرش شده. باسه همین دوباره استراتژی خودش رو عوض کرد و استراتژی دفاع متحرک رو کاملا کنار گذاشت. در طی مرحله بعدی جنگ، عراق دوباره ارتش خودش رو از بالا تا پایین سازماندهی کرد و در سال 67به استراتژی تهاجمی روی آورد. در سال آخر جنگ از نظر نظامی عراق ابتکار عمل رو از دست ایران درآورد و تونست جاهایی مثه فاو و شلمچه رو به راحتی از دست ایران دربیاره. این ها خلاصه استراتژی عراق پس از کربلای-5 بود که توضیح کاملش خیلی خیلی طولانی میشه . در یک کلام می شه گفت که کربلای-5 آخرین عملیات بزرگ ایران و آخرین عملیات موفق درست و حسابی ایران در طی جنگ بوده. در زمینه هوانیروز که امیر عزیز صحبت کردند من اطلاعی ندارم. اگر خودشون چیزی می دونند بگند. تنها چیزی که یادمه اینه که موشکهای تاو(که روی کبرا نصب می شه) از جلو و پهلو به تی-72 کارگر نیس و برای زدن اون باید هلیکوپتر از پشت حمله کنه. -
فرقش با جی-دم اینه که روی جی-دم یه جی.پی.اس کار گذاشتند و با تعیین مختصات هدف این جی.پی.اس بمب رو مستقیم روی هدف می بره. سیستم کارش هم یه جورایی مثه یه هواپیمای گلایدر می مونه. جی-دم رو می شه از فاصله 40-50 کیلومتری هدف و با خیال راحت رها کرد و بعد رفت خونه لالا.
-
جنگنده تهاجم زمینی ای-4 اسکای هاوک جنگنده تهاجم زمینی ای-4 اسکای هاوک ( Douglas A-4 Skyhawk)
RezaKiani پاسخ داد به Blaze تاپیک در هجومی و بمب افکن
تو جنگ فالکلند هم به نوعی بودند. درضمن اون اولها که تمرینات تاپ گان بوجود آمد گویا از اینها هم استفاده می شده. -
اندیشه ای که در پشت زره مایع قرار دارد بسیار ساده است؛ نیاز هزاران ساله سربازان به حفاظت از بدنشان در برابر سلاح ها و اشیاء نوک تیز. البته قرار نیست که سربازان آینده در لباسهای خود شناور باشند. این مواد ،که به لطف تکنولوژی های جدید ساخته شده اند، برای ساخت لباسها و جلیقه های ضدگلوله جدید بکاربرده خواهند شد. زره مایع (STF) توسط آزمایشگاه تحقیقاتی نیروی زمینی آمریکا در آبردین توسعه یافته است. این زره از ذرات سخت سیلیس معلق در مایع پلی اتیلن گولیکول ساخته شده است. این محلول در برابر نیروهای شکافنده رفتاری غیرعادی دارد. تغییر فشار وارد بر این محلول باعث افزایش یا کاهش چسبندگی آن می شود. این محلول به گونه ای است که اگر با انگشت با شدت به آن ضربه بزنید مانند یک جسم جامد سفت و سخت می شود اما اگر یک وزنه را به آرامی بر روی آن قراردهید وزنه در محلول فرومی رود. قراراست که جلیقه های ساخته شده از رشته های کولار در این محلول خیسانده شوند. این الیاف در شرایط عادی به راحتی خم می شوند و انعطاف پذیر می باشند اما زمانی که یک گلوله یا تکه ای ترکش به آن اصابت کند این مایع تبدیل به ماده ای سخت می شود و مقاومت جلیقه را بالاتر می برد. تمام این واکنش در کمتر از یک هزارم ثانیه روی می دهد. انیستیتوتکنولوژی ماساچوست ،به صورت جداگانه، برروی پروژه مشابهی کار می کند که به مایع مغناطیسی معروف شده است. آنها با تکنولوژی نانو ذرات ریزی از آهن در یک مایع به صورت شناور درآورده اند. هنگامی که یک میدان مغناطیسی به این محلول نزدیک می شود ذرات ریز آهن در کنارهم قرارگرفته و به صورت یک جسم سخت در می آیند. میزان سختی این محلول بستگی به میدان مغناطیسی دارد که در مجاورت آن قرار می گیرد. برای سخت شدن این مایع باید پس از برخورد پرتابه به جلیقه یک جریان الکتریکی به صورت خودکار عمل کرده و با ایجاد یک میدان مغناطیسی زره مایع را فعال کند. احتمال دارد که بتوان از این محلول نیز در ساخت یک جلیقه ضدگلوله سبک و انعطاف پذیر استفاده کرد. باید به خاطر داشت که تنها آمریکایی ها نیستند که بر روی چنین پروژه هایی کار می کنند. در جدیدترین نمایشگاه تجهیزات نظامی مسکو(2008) نمونه ای از زره مایع روسی به نمایش گذاشته شده بود. البته از اینکه روسها توانسته باشند این پروژه را به صورت عملی در میداین جنگ پیاده کنند هنوز اطلاعاتی در دست نیست محققینی که بر روی این گونه طرح ها کارمی کنند امیدوارند تا این محلولها بتواند راه حلی برای پوشش قسمتهایی از بدن ارائه دهد که به صورت عادی پوشاندن آنها در میدان نبرد غیرممکن است. اگر نتیجه کار انعطاف پذیری کافی داشته باشد می توان از آن لباسهایی دوخت که نقاطی مثل زانو، آرنج و انگشتان سرباز را بپوشاند و این نقاط را از خطرات گلوله ها و ترکشها محافظت کند. این مایع را می توان در ساخت پتوهای ضدانفجار و حتی پوتینهای سربازی و چتربازی نیز بکارگرفت. محافظان شخصی، نگهبانهای بانک، نیروهای پلیس، نگهبانهای زندان، مأموران امنیتی و کسانی که در محیطهایی با خطر انفجار کار می کنند مشتریان بالقوه زره مایع به حساب می آیند. صفحات سبک وزن ساخته شده از زره مایع می توانند بهترین گزینه برای ضدگلوله کردن ماشینها، خودروهای زرهی یا ماشینهای حمل پول باشند. دراین صورت این خودروها می توانند بدون از دست دادن قدرت مانور و قابلیتهای حرکتی خود به خوبی محافظت شوند. منبع :ماهنامه جنگ افزار شماره 56 نویسنده:رضاکیانی موحد