[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. بچه های دانشگاه مالک اشتر 2-3 سال پیش یه قایق 4 نفره درست کرده بودند که تقریبا یه همچی طرحی رو ازش استفاده کرده بودند.
  2. RezaKiani

    آواکس ، سكوهاي مراقبت هوايي

    حامد جان سلام! این مطلب فرود آمدن اجباری ئی2 در چین رو می تونی منبع اش رو لطفا ذکر کنی. من هرچی توی اینترنت می گردم چیزی درباره این واقعه پیدا نمی کنم. مرسی
  3. کاشکی مشخصات فیزیکی اون دو تا سلاح دیگر رو هم لطف می کردید و در همین تاپیگ قرار میدادید که بهتر بتونیم مقایسه کنیم. در کل با هر حرکت مثبتی از این گونه موافق هستم و اون رو شایسته قدردانی می دونم حالا چه مهندسی معکوس باشه، چه تولید تحت لیسانس یه کشور دیگر باشه و چه بچه ها خودشون زحمت طراحی اون رو کشیده باشند. در هر حال باید دست اندرکاران این پروژه ها رو دستها شون رو طلا گرفت. همین
  4. قربونت برم فلانکر جان! منبع این مقاله مجله جنگ افزار و نویسنده اون آقایی به نام رضاکیانی موحد هستند که شباهت زیادی با شخص خود من داره. تمام ژنها و قیافه و قد و حتی شماره شناسنامه ما مثه همدیگه هستش. icon_cool
  5. تاریخ سال 53 قبل از میلاد محل: در نزدیکی حران (کاره) نتیجه: پیروزی قاطع سپاه اشکانی متخاصمین امپرطوری اشکانی در برابر جمهوری روم فرماندهان سورنا در برابر مارسوس لیسینوس کراسوس؛پابلیوس کراسوس استعداد 1000سواره نظام سنگین؛9000سواره نظام سبک در برابر 43000لژیونر؛4000سوارنظام؛4000پیاده سبک تلفات حداقل در برابر 4000مجروح؛20000مجروح؛10000اسیر نبرد حران یک پیروزی قاطع در جنگ بین سپاه سردار معروف رومی کراسوس و سردار رشید ایرانی سورنا بود. نتیجه این نبرد پیروزی خردکنننده اشکانیان بر رومیها بود. پس زمینه در سال 55 قبل از میلاد کراسوس مجبور بود تا دوران خدمت خود به عنوان کنسول را به پایان برد. در این زمان، کراسوس، پمپی و جولیوس سزار یک شورای فرماندهی قدرتمند را تشکیل داده بودند که روم را کنترل می کرد. کراسوس آرزو داشت تا افتخاری را به نام خود به ثبت رساند. او دید که شکست دادن بردگان به رهبری اسپارتاکوس در 20 سال قبل برایش فایده ای دربرنداشته است. کراسوس نقشه ها را بیرون آورد و به دنبال هدفی مناسب برای حمله گشت. او احساس می کرد که بیشترین افتخار در پیروزی بر اشکانیان نهفته است. تعدادی از اعضای سنای روم سعی کردند تا او را منصرف کنند اما سزار و پمپی به پشتیبانی او برخواستند و سنا در برابر تصمیم کراسوس نرم شد. کراسوس در اواخر سال 55 ق م به سوریه رسید. به کمک کلنی های هلنی مستقر در سوریه و پشتیبانی آرتاوازدس -پادشاه ارمنستان- کراسوس به جای اینکه از کوه های ارمنستان حمله کند مستقیما به سمت خاک اشکانیان حرکت کرد. در پاسخ، ارد دوم پادشاه پارتها نیروهایش را به دو قسمت تقسیم کرد و نیمی از آنها را که پیاده نظام بودند به مجازات ارمنی ها فرستاد و نیم دیگر را که واحدهای سواره نظام بودند برای مقابله با کراسوس اعزام کرد. دو ارتش پس از این، در نزدیکی حران بایکدیگر رودرروشدند. نبرد اگرچه رومی ها بر پارتها برتری عددی داشتند، پارتها از 1000سوار سنگین اسلحه -کاتاپراکت- با اسبهای زره پوشیده و 9000 سوار کمان دار برای شکست پیاده نظام سنگین اسلحه رومی استفاده کردند. کمان داران سوار بر اسب به صورت مداوم بر روی آرایش فشرده لژیونرهای رومی بارانی از پیکانها مرگبار باریدند. آنها از شترهایی برای حمل پیکانهای اضافی استفاده می کردند تا بتوانند رگبار تیرشان را بی وقفه ادامه دهند. هنگامی که رومی ها سعی می کردند تا به کمانداران پارتی حمله برند، آنها وانمود به عقب نشینی می کردند سپس ناگهان می چرخیدند و تیرهایشان را درحالیکه می گریختند به سوی دشمن رها می کردند. اگر رومی ها سعی می کردند تا در یک آرایش لاکپشتی از خود دفاع کنند آنگاه سواره نظام سنگین اسلحه به آنها حمله می کرد و لژیونرها نمی توانستند که در آرایش تنگشان به صورتی موثر با آنها بجنگند. اگرچه سپرهای بلند (اسکوتا) رومی در برابر باران تیر پارتها حفاظتی مناسب به آنها می داد اما بسیاری از سربازان در انتها به خاطر تشنگی و گرما از پای درآمدند... پیکانهای پارتها ویران کننده بودند. پلوتراک می گوید:" هنگامی پابلیوس اصرار کرد تا لژیونرها به سواره نظام دشمن حمله برند، دید که دستان آنها به سپرهایشان چسبیده است و پاهایشان چون میخ در زمین محکم شده به گونه ای که توان جنگیدن یا دفاع از خود را نداشتند."(زندگی کراسوس) پس از نبرد: نتیجه این نبرد یکی از سنگینترین شکستهایی بود که جمهوری روم در تمام دوران حیان خود تحمل کرد. در طی نبرد، پابلیوس(پسرکراسوس) گشته شد و سر او را بر نیزه زدند تا لژیونرها شاهد کشته شدن او باشند. خود کراسوس نیز پس از نبرد کشته شد. سر او برای ارد دوم -پادشاه اشکانی- فرستاده شد. سپاه دیگر پارتها که به ارمنستان اعزام شده بود توانست پادشاه ارمنسان را شکست دهد و ارمنستان را اشغال کند. به هر حال، این پیروزی ها ارد دوم را نسبت به سورنا بدگمان کرد و شعله های حسادت در قلب او زبانه کشید. ارد دوم دستور داد تا سورنا را اعدام کنند و خود فرماندهی سپاه را برعهده گرفت و کمی بعد آنها را به عملیانی نافرجام در سوریه هدایت کرد. گایوس کاسیوس لانگینوس -که پس از مرگ کراسوس فرماندهی رومی ها را در دست گرفت- حدود 10000 سرباز نجات یافته را تا سوریه به عقب کشید و به عنوان فرماندار سوریه توانست تا 2 سال بعد در برابر حلمات ارد دوم مقاومت کند. او تقریبا توانست پارتها را شکست دهد و ستایش سیسرو را به خاطر پیروزی ای خرید. کاسیوس بعدها در توطئه سوقصد به جان سزار-44 قبل از میلاد- نقشی کلیدی بازی کرد. نتایج این نبرد 3 نتیجه در برداشت: • رومی ها برای اولین بار با پارچه های ابریشمی آشناشدند و انگیزه دستیابی به این پارچه های ظریف باعث گسترش بازرگانی شد. • تعدادی از اسرای رومی به مرز ایران و چین فرستاده شدند و این اولین آشنایی نزدیک رومی ها با چینی ها بود. • مهمترین نتیجه نبرد اسطوره شکست ناپذیری سواره نظام پارت در برابر پیاده نظام سنگین روم بود که این اسطوره با وجود اینکه در قرن دوم میلادی رومی ها 3 بار پایتخت ایران را فتح کردند بازهم در اعماق وجود آنها لانه داشت. مترجم رضا کیانی موحد. منبع مجله جنگ افزار سواره نظام سنگین اسلحه پارت سوارپارت درحال تیر اندازی سپر بلند رومی معروف به اسکوتا آرایش لاکپشتی سورنا سردار بزرگ سپاه ایران
  6. RezaKiani

    نبرد حران (کاره)

    اصولا در اون زمانها از کمانهای ترکیبی استفاده می شده . این جور کمانها برد و قدرت زیادی داشتند و نمونه های اون رو در میان مغولها ، چینی ها و دیگر اقوام هم میشه پیداکرد.
  7. عزیز جان من که استاد نیستم. رشته تحصیلی من برق هستش. فقط به این جور مسائل علاقه دارم واسه اینکه توش خلاقیت بکاررفته. مطمئن هستم که در مطالبی که ارسال می کنم هم اشکالات زیاد هستش. به هر حال از توجه شما متشکرم. اگر بازهم دراین زمینه ها مطلبی دارید اضافه کنید تا ما هم استفاده کنیم. با تشکر برادر کوچکتر شما رضا
  8. اون ناو هواپیمابری که در تاپیک اول عکسش افتاده ناوهواپیمابر هرمس هستش که انگلستان در سال 1982 فروختش به هند . فکر کنم الان از رده خارج شده باشه. مهمترین مشخصه این ناو همون سکوی پرش گنده ایه که واسش درست کردن چون کاتاپولتش رو در دهه 70 برداشته بودند. مطلب خیلی جالبی درباره نیروی دریایی هند تهیه کردید دوست عزیز انشالله که این جور مطالب رو ادامه بدهید و ما هم یه چیزهایی یادبگیریم با تشکر رضاکیانی
  9. یه شعری هست که میگه ای کشته کرا کشتی تا کشته شدی زار. با به قولی از مکافات عمل غافل مشو. این برادران بوسنی هم باید ببینیم که در طول تاریخ چه کرده اند که اینجوری دارن تقاص پس میدن؟؟؟ من فکر نکنم همه تقصیرها به کلی گردن صربها یا کرواتها باشه!!! یکی از دوستان به موش دووندن کشورهای اروپایی اشاره کرد که فکر کنم تا حدود زیادی حق داره. توی این هاگیرواگیر این اروپایی ها هیچ واکنش منطقی از خودشون نشون ندادند. باز هم گلی به جمال همین بیل کلینتون خودمون. به هرحال صلح از همه چی بهتره
  10. دوستان هواپیماهای زیر که درکنار هم با صلح و صفا ایستاده اند همگی متعلق به یک نیروی هوایی هستند ولی هر کدام از یک کشور امده اند. اگر کسی حدس زد این هواپیماها متعلق به کدام نیرو یهوایی هستند؟
  11. طی شش هفته بعد از آن هر روز 1 ساعت استادی در مورد اسلام و نمودهای آن در زندگی روزانه صحبت می کرد: مطالعه ای درباره شاخه های اسلام، تاریخ و آداب آن، تعطیلاتش، آنچه پیروان آن مجاز به انجام آن بودند و آنچه واقعا به آن عمل می کردند، محدودیتهایشان و خلاصه هر چیزی که بتواند تصویری از دشمن را کامل کند و او را به انسان نشان دهد. در پایان این درس به ما یک روز کامل فرصت دادند تا مقاله ای در مورد مناقشات خاورمیانه بنویسیم. در درس بعدی درباره "بادل" ها چیزهایی آموختیم. بادل کسی است که به عنوان پیغام رسان بین خانه امن و سفارتخانه و یا بین دو خانه امن عمل می کند. بخش اصلی آموزش بادل را مسائل امنیت عملیاتی تشکیل می دهد. او باید به خوبی بتواند از تحت تعقیب بودن یا نبودن خویش مطمئن شود. حمل هر چیزی در پاکتهای دیپلماتیک و بسته های سفارتخانه به عهده اوست. حمل کنندگان بسته های سفارتخانه مصونیت دیپلماتیک دارندو می توانند اسناد را به این ترتیب جابجا کنند. کار اصلی آنها این است که برای رابطها گذرنامه و سایر مدارک را تامین کنند و گزارشهای آنان را به سفارتخانه برسانند. رابطها بسته به نوع ماموریت خود اجازه ندارند به سفارت اسرائیل وارد شوند. بادلها معمولا افرادی جوان و در حدود بیست و چند ساله هستند که برای یک یا دوسال این کار راانجام می دهند. اغلب آنها دانشجویان اسرائیلی هستند که عضو واحد های رزمی بوده اند و به همین دلیل قابل اعتمادند. هر چند اینکه آنها در زمینه گریز از تعقیب و مراقبت آموزش دیده اند امر مهمی است، اما این افراد تنها می توانند تا زمانی که دانشجویند به کار خود ادامه دهند. در ایستگاه های موساد این افراد را رده پایین به حساب می آورند، اما با این حال کارشان برای دوران دانشجویی حرفه مناسبی به حساب می آید. اکثر ایستگاه 2 یا 3 بادل دارند. کار دیگر این افراد پیدا کردن خانه های امن است. یک بادل دانشجو ممکن است تا 6 آپارتمان را در اختیار داشته باشد تا همسایه ها از اینکه خانه ای کثرا خالی است اما همیشه صندوق پستی اش پر می باشد تعجب نکنند. بادلها در این گونه خانه ها بدون پرداخت اجاره زندگی می کنند، یخچال را همیشه پر از مواد غذایی نگه می دارند، صورتحسابها را پرداخت می کنند و کارهایی از این قبیل انجام می دهند. اگر آپارتمان مورد احتیاج کسی باشد، بادل به آپارتمان دیگری رفته و یا در هتل اقامت می کند تا مورد استفاده از آپارتمان به پایان برسد. یک بادل مجاز نیست دوستان یا دوست دخترش را به آپارتمان ببرد، اما حقوق آنها بسته به اینکه چند آپارتمان را سرپرستی کنند بین 1000 تا 1500 دلار در ماه نوسان دارد. با توجه به اینکه یک بادل اجاره مسکن نمی دهد، خرج غذاو نوشیدنی اش را نمی پردازد و شهریه تحصیلش را نیز می دهند، بادل بودن شغل پرمنفعتی است.
  12. نبرد آژنکورت در شمال فرانسه بین پادشاه انگلیس هنری پنجم و پادشاه فرانسه چارلزششم انجام شد و یکی از نبردهای جنگهای 100 ساله اروپای قرون وسطی می باشد. چارلز فرماندهی سپاهیانش را برعهده نگرفت و فرانسوی ها به رهبری چارلز دی آلبرت وارد نبرد شدند. انگلیسی ها بیشتر از کمانداران خود استفاده کردند. این نبرد به وسیله نمایشنامه هنری پنجم -اثر شکسپیر- در تاریخ جاودانه شده است. این نبرد آخرین پیروزی بزرگ کمانداران بر شوالیه های زره پوش بود. عصر باروت درحال آغاز شدن بود و ... تاریخ: 25اکتبر 1415 محل: آژینکورت فرانسه نتیجه:پیروزی قاطع انگلیس متخاصمین امپراطوری انگلیس در برابر امپراطوری فرانسه فرماندهان هنری پنجم در برابر چارلز دی آلبرت استعداد رزمی در حدود 6000نفر(5000نفر کماندار؛1000نفر پیاده نظام سنگین اسلحه) در برابر بین 20000تا 30000نفر(3/1 شوالیه سوار؛2/1 پیاده نظام سنگین اسلحه؛6/1 کماندار) تلفات 100-250نفر در برابر در حدود 6000نفر لشکرکشی: هنری پنجم به چند دلیل به فرانسه هجوم برد. او امیدوار بود که با به راه انداختن یک جنگ خارجی بتواند موقعیت خود را در خانه تحکیم کند. وی می خواست که با جمع آوری باج و خراج از زمینهای فتح شده، وضعیت مالی خود را بهبودبخشد. او همچنین می خواست که شوالیه های فرانسوی را اسیر کند تا بتواند برای آزادی آنها خونبها دریافت کند. مدارکی در دسترس است که نشان می دهد چند نفراز اربابان نرماندی به هنری قول دادند که پس از مرگشان سرزمینهایشان را به او تقدیم می کنند اما پادشاه فرانسه می خواست که زمینهای آنها راتوقیف کند. در 13 آگوست 1415 هنری و سربازانش در شمال فرانسه پیاده شدند و با ارتشی به استعداد 12000نفر به محاصره بندر هارلفیور پرداختند. محاصره بندر بیش از حد انتظار به طول انجامید. در روز 22 سپتامبر شهر تسلیم شد و ارتش انگلیس تا 8 اکتبر آنجا را ترک نکرد. فصل لشکرکشی به انتها رسیده بود و انگلیسی ها به علت بیماری، تعدادی از سربازانشان را از دست دادند. هنری تصمیم گرفت تا حدود 9000نفر از سربازانش را به بندرکالی ببرد. کالی تنها دژ انگلیس در شمال فرانسه بود و آنها می توانستند تمام زمستان را در آنجا سرکنند. در طی محاصره هارفلیور توسط انگلیسها، فرانسه توانست تعداد زیادی از نجیب زادگان فئودال را به همراه ارتشهایشان احضار کند که دی آلبرت با مهارت آنها را درفاصله هارفلور و کالی بکارگرفت. حرکات دی آلبرت مانورهای انگلیسیها در طول رود سوم را منعکس می کرد. درنهایت، دی آلبرت رسیدن به بندر کالی را بدون مواجه با یک زد و خورد بزرگ برای انگلیسی ها غیرممکن کرد. حرکات دی آلبرت هنری را مجبور کرد در نبردی واردشود که با -توجه به وضعیت ارتشش- ترجیح می داد از آن اجتناب کند. ارتش انگلیس ذخیره غذایی اندکی داشت و 450کیلومتر را در طی 4روز پیموده بود. آنها مریض شده بودند و حال روبروی ارتشی قرار می گرفتند که باتجربه بود و بهتر از آنها تجهیز شده بود. به هرحال، فرانسه نه به خاطر تعداد مطلق تلفاتش بلکه به دلیل تعداد شوالیه ها و نجیب زادگانی که از دست داد شکستی فاجعه بار را تحمل کرد. هنری قادر بود که به تمام اهدافش برسد. او به وسیله معاهده ترویس در سال 1420 به عنوان نایب السلطنه شناخته شد و وارث تاج و تخت فرانسه شد. این امر با ازدواج او با کاترین والیوس -دختر چارلز ششم- محکمتر شد. با وجود این، هنری آنقدر زنده نماند تا سلطنت فرانسه را به دست آورد. او در سال1422 درحالی که موقعیت خود را در برابر مخالفین فرانسوی اش تحکیم می کرد، در سن 34 سالگی در اثر اسهال خونی مرد. وقتی که چارلزششم مرد، دو ماه بعد چارلز هفتم بر تخت نشست. هنری ششم -پسر هنری- نیز جانشین او شد و به جز کالی، توسط ارتش فرانسه از تمام متصرفاتش بیرون انداخته شد. مواضع: هنری و ارتش انگلیس در حال رفتن به کالی بودند که توسط ارتش فرانسه راهشان بسته شد. ارتش فرانسه بر آنها برتری کامل عددی داشتند. برآورد دقیقی از تعداد نفرات طرفین دردست نیست. منابع مختلف، تعداد فرانسوی ها را بین 15000 تا 36000 و نفرات انگلیس را بین 6000 تا 9000 نفر برآورد کرده اند. نبرد در گذرگاهی که از جنگل آژینکورت عبورمی کرد انجام شد. ارتش فرانسه توسط دی آلبرت در خروجی شمالی گذرگاه موضع گرفت تا راه کالی را مسدود کند. هر دو ارتش، شب 24اکتبر را در زمینهای باز گذراندند. هنری در روز 25 اکتبر ارتش خود را آرایش داد. در حدود 900 نفر از پیاده نظام و 5000کماندار را در صفی به طول 700متر در امتداد دو طرف گذرگاه قرارداد. این آرایش شبیه آرایش معمول انگلیسی ها بود که همیشه کمانداران خود را در جناحین سپاه خود قرار می دادند و شوالیه ها و پیاده نظامشان را در مرکز سپاه. در حدود 200کماندار نیز در مرکز قرارگرفتند. پیاده نظام سنگین اسلحه انگلیس غرق در آهن و فولاد شانه به شانه هم ایستادند و 4 ردیف را تشکیل دادند. کمانداران انگلیسی در جلوی آرایش خود تیرهای چوبی را به صورت زاویه دار در زمین فروکردند تا مانع حمله سواره نظام فرانسه بشوند. این کمانداران از کمانهای بلندی استفاده می کردند که در تاریخ معروف هستند. این کمانها برد و قدرت زیادی داشتند و می توانستند تا پیکانها را به مسافتی در حدود 300مترپرتاب کنند. از نظر ساختاری این کمانها شباهت زیاد با کمانهای مغولی و ژاپنی داشتند که در همان دوران در شرق آسیا رواج داشتند. قبل از نبرد هنری سخنرانی کرد و به شوالیه هایش اطمینان داد اگر فرانسه نبرد را ببرد آنها را نگه می دارند تا از خانواده هایشان خونبها بگیرند. به هرحال، بیشتر آنها چنین شانسی را نداشتند و بهتر بود که برای نجات جانشان بجنگند. برخلاف باور عمومی، سربازان فرانسوی حرفه ای بودند و توسط فرماندهانی با تجربه هدایت می شدند. فرانسوی ها در سه ردیف قرارگرفتند که هر کدام 6000نفر را دربرداشت اما تصور می شود که ردیف اول شامل 9000نفر بوده است. در حدود 1200 نفر از پیاده نظام و شوالیه ها نیز در هر جناح قرارداشتند در حالیکه مرکز سپاه فرانسه توسط پیاده نظام پرشده بود. 12 نفر از شاهزاده های خاندان سلطنتی نیز درمیان آنها قرارداشتند. عقبه فرانسه نیز از 6000 تا 9000نفر پیاده نظام تشکیل شده بود. 4000 تا 6000 نفر از کماندارن نیز در جلوی پیاده نظام در مزکز قرارداشتند. عوارض زمینی عامل اصلی تصمیم گیری برای نبرد عوارض زمین بوده است. باریکی گذرگاه برای انگلیسی ها مناسب بود. موج اول حمله فرانسوی ها برتری عددی 6 به 1 به نیروهای مرکز سپاه انگلیس داشتند اما امکانی نبود که بتوانند با مانورهای احاطه ای انگلیسی ها را دور بزنند. باریکی گذرگاه باعث می شد که مهاجمان فرانسوی به هم فشرده شوند و سرعت آنها کاهش یابد. تلفاتی که به ردیفهای اول مهاجمین توسط تیراندازی کمانداران وارد می شد تراکم مهاجمان را افزایش می داد و ردیفهای پشت سر مجبور می شدند که از روی پیکر آنها عبورکنند. مهاجمان باید عمقی در حدود 25 ردیف می داشتند و ردیفهای عقبی به جلو فشارمی آورده اند تا وارد کارزار شوند. اگرچه فرانسوی ها در ابتدا انگلیسی ها را عقب راندند اما به خاطر تنگی جا در بکاربردن سلاح هایشان دچار مشکل بوده اند. هنگامی که تیرباران کمانداران انگلیسی شروع شد، فرانسویها فضای کافی برای واکنش نشان دادن نداشته اند. در این زمان موج دوم فرانسوی ها -که در حدود 12000 نفر بوده اند- سررسید و وضع را آشفته تر کرد. فشاری که آنها از عقب وارد کرده اند جنگ در جلو را بیشتر به تاخیر انداخته است. نبرد به میدان جدیدی وارد شد که تازه باران دیده بود و گل و لای مانع حرکت پیاده نظام سنگین زره می شد. سرعت کم در گل عمیق شهسواران فرانسوی را به هدفی مناسب برای کمانداران انگلیسی مبدل کرد. کمانداران انگلیسی به دلیل زره سبکتری که داشتند با سرعت بیشتری نسبت به پیاده نظام فرانسه وارد معرکه شدند. نبرد: در صبح 25 اکتبر فرانسوی ها هنوز منتظر رسیدن نیروهای کمکی بودند که درحال رسیدن به جبهه نبرد بودند. دوک بارانت، دوک آنژو و دوک بریتانی که هرکدام 1000 تا 2000 سرباز داشتند درحال حرکت به سمت میدان نبرد بودند. این امر فرانسوی ها را در شک گذاشت که پیشروی خود را به سمت انگلیسی ها آغازکنند یا نه. در 3ساعت پس از طلوع آفتاب زد و خوردی اتفاق نیافتاد تا اینکه هنری فهمید که فرانسوی ها قصد حرکت ندارند و سپاهیانش را در گذرهگاه گسترش داد. کمانداران تیرهای چوبی را در خاک قرص کردند و درگیری را با تیرباران فرانسوی ها شروع کردند. استفاده از تیرهای چوبی یک نوآوری بود. در 2 درگیری کوچکی که قبل از آن بین فرانسوی ها و انگلیسیها انجام شد از این تیرها استفاده نشده بود. در این هنگام فرانسوی ها مقداری از نظم خود را از دست دادند و سواره نظام مستقر در جناحین سپاه فرانسه به کمانداران انگلیسی حمله کردند. چون شوالیه ها نتوانستند کمانداران را دور بزنند و یا از میان تیرهای چوبی عبور کنند حمله آنها به مصیبت انجامید. تنها اثر این حمله و عقب نشینی بیشترشدن گل و لای مسیر عبور فرانسوی ها به سمت انگلیسیها بود. پس از آن، فرمانده ردیف اول فرانسوی ها خود حمله به انگلیسی هارا توسط پیاده نظام سنگین اسلحه رهبری کرد. گل و لای تا زانوی آنها می رسید و باعث شد هنگامی با پیاده نظام انگلیس روبرو شوند که در اثر این پیاده روی در گل بسیار خسته شده بودند. آنها سرعت کمی داشتند که باعث شده بود هدف خوبی برای کمانداران انگلیسی شوند اما زره هایی که در آن زمان ساخته می شدند به قدری مقاومت داشتند که بتوانند آنها را سالم به طرف دیگر گذرگاه برسانند. بدین سان خطوط کم پشت انگلیسی ها به عقب رانده شد و هنری تقریبا بر زمین افتاد. عرض کم گذرگاه و تراکم نفرات به فرانسوی ها اجازه نمی داد تا از سلاح هایشان به خوبی استفاده کنند. در این زمان کمانداران با استفاده از تبر و تیشه و شمشیر حمله کردند و فرانسوی ها را خسته و بی نظم کردند. آنها توان عقب نشینی نداشتند و کشته یا اسیر شدند. در این هنگام دومین موج حمله فرانسوی ها فرارسید و در ستیزه غرق شد. فرماندهان آنها نیز مانند گروه اول کشته یا اسیر شدند و فرماندهان گروه سوم مرگ خود را در صحنه نبرد در حالی دیدند که افرادشان در حال فرار به مکانی امن بودند. درحین زد و خورد برادر کوچکتر هنری -هامفری، دوک گلاستر- مجروح شد. هنری با شنیدن صدای برادر، محافظانش را برداشت و از میان فرانسویان دالانی بازکرد تا به برادرش رسید و تا زمانی که هامفری را به مکانی امن رساندند در برابر امواج هجوم دشمن مقاومت کرد. تنها موفقیت فرانسوی ها در اثرحمله از دژ آژینکورت به پشت خطوط انگلیسی ها حاصل شد. سامبات دی آژینکورت به همراه 1000نفر از روستاییانش توانست به تدارکات هنری دست پیداکند. هنری فکر کرد که از پشت سر مورد حمله واقع شده و ترسید که اسرای فرانسوی دوباره مسلح شوند و نتیجه جنگ را عوض کنند. بنابراین دستور داد تا تمام نجیب زادگان فرانسوی را قتل عام کنند. درخواست فرماندهان و افسران ارشد برای اینکه خونبهای اسرا را برگردن گیرند از طرف هنری رد شد. دستور اجرا شد و حدس زده می شود که شوالیه های فرانسوی در اثر این کشتار بیشتر تلفات دادند تا در میدان نبرد. سرانجام: صبح روز بعد، هنری به میدان نبرد بازگشت و دستور داد تا تمام زخمی های برجای مانده فرانسوی از دم تیغ گذرانده شوند. فرانسوی ها تمام شوالیه ها را به عقب برده بودند ولی سربازان عادی بدون هیچ گونه مراقبت پزشکی در میدان رهاشده بودند. در مورد تلفات طرفین آمار دقیقی وجودندارد اما تلفات انگلیسیها سبکتر و در حدود 450 نفر برآوردمی شود. تلفات فرانسوی ها سنگین بوده است. درمیان کشته های فرانسوی 3 دوک، 5 کنت و 90 بارون وجود داشته اند. هنری نتوانست در اثر پیروزی در این نبرد فرانسه را فتح کند اما توانست فرارکند و با تجدید قوا، 2 سال بعد بازگشت و جنگ جدیدی را آغاز کرد. "ما اندک هستیم. ما اندک ولی خوشحال هستیم. ما برادرانی متحدهستیم." هنری پنجم اثر ویلیام شکسپیر مسیر هنری و سپاهیانش از انگلیس تا محل نبرد آژینکورت به همراه تاریخ رویدادها وضعیت سپاه انگلیس و فرانسه قبل از نبرد. مثلثهای قرمز رنگ کمانداران انگلیسی هستند که در دو طرف گذرگاه موضع گرفته اند. هنری و کماندرانش نویسنده رضاکیانی موحد منبع مجله جنگ افزار
  13. من یه چند تا عکس از داخل تانک فرانسوی سنت چاموند دارم این تانک تانک سنگین فرانسوی ها بوده و واقعا یه لگن درست و حسابی بوده:
  14. RezaKiani

    هاور کرافت یونس 22

    من از محیط زیست خلیج فارس دفاع نمی کنم. اصولا عرضه دفاع کردن ندارم عزیز! خوش به حال شما که دست کم از اسمش دفاع می کنید. بالاخره این هم خودش یه کاریه. آلوده کردن محیط زیست (دریایی یا غیردریایی) ربطی به ماهواره دیدن نداره. یه روزی متوجه می شید که حفظ محیط زیست خیلی مهمتر از حفظ اسم فلان شهر یا روستا یا عارضه جغرافیایی هستش. امیدوارم که اون زمان خیلی برای درست کردن بعضی از چیزها دیرنشده باشه. در ضمن چون این حقیر توی همین چاله آبی که شما از اسمش دفاع میکنید کار میکنم احتیاج به آمار ندارم. دارم با چشمای خودم می بینم که شرکتهای ایرانی (مخصوصا شرکتهای نفتی) هر روز چه حالی به این آبهای زلال می دهند. حالا شما دوست نداری باور کنی خوب باور نکن. در ضمن من سر مسئله استفاده از کلمه اشغال تا حالا 2 بار معذرت خواهی کردم. این هم بار سوم. مردم معذرت می خوام. نصف شب بود کلمه بازپس گیری رو هرچی فکر کردم یادم نیومد جاش گذاشتم اشغال. بعدش هم یه بنده خدایی درباره هاورکرافت سوال کرده بود واینکه به چه دردی می خوره. من هم جوابش رو دادم . حالا به نظر شما جوابم از نظر تاریخی و نظامی اشتباه بوده یا گیر شما فقط به همون کلمه اشغال هست؟
  15. RezaKiani

    هاور کرافت یونس 22

    عزیز جان! من یه بار عذرخواهی کردم حالا شما می خواهیداسم عذرخواهی کردن رو پیچوندن بذار یا چیز دیگه. اینش دیگه به خودتون مربوطه. خمیس هم ربطش به پنجشنبه اینه که ترجمه شده هم هستند. روزهای دیگر هم به همین ترتیب. مخصوصا "جمعه" که فارسی اش می شه "آدینه" ولی ما توی تمام تقویم هایی که چاپ می شه و در صداو سیما از کلمه عربی "جمعه" استفاده می کنیم. تازه این که چیزی نیست!! اصل تقویم ما و مبدا اون هم عربی هستش. البته چون این حقیر مثه جناب عالی ایرانی و ایرانی پرست نیستم برام هیچ فرقی نمی کنه که تقویم ایرانی باشه یا عربی ولی راستش رو بخواهید تقویم لاتین رو ترجیح می دم. اون خطی هم که فرمودید می تونید توی هر دایره المعارفی که دوست داشتید نگاه کنید. این خطی که الان من دارم ازش استفاده میکنم اسمش خط عربی هستش هیچ ربطی هم به ایران و ایرانی و قوم آریا ونژاد آریا نداره. اینکه از کجا اومده داخل مملکت ما هم کاملا معلوم هستش و اگر کسی یه جو سوات داشته باشه خودش میتونه این تاریخچه رو از توی کتابهای تاریخ دربیاره. این حقیر هم کارشناس فارسی نیستم. کارشناس ادبیات هم نیستم. یه مطلب تاریخی عرض کردم خدمت شما دوست عزیز. خواستی قبول کن نخواستی هم نکن! اما دوستان عرب! البته من نه تنها دوست اعراب هستم بلکه دوست بقیه مردم دنیا هم هستم. تا کسی شخصا با من و خانواده ام دشمنی شخصی نکرده باشه از نظر من دوست به حساب می یاد.حالا شما دوست دارید همه مردم دنیا رو دشمن خودتون بدونید؛ خوب این هم حق شما است. ولی امیدوارم انقدر جربزه اش رو داشته باشی که همین الان پاشی بری واسشون قمه بکشی. اون خلیجی هم که ظاهرا برای شما خیلی عزیزه واسه من یه چاله بزرگ آبه که تنها ارزشی که داره اینه که داره نون من و خانواده ام رو میده . حالا شما خیلی دوسش دارید واسش بجنگ. تاحالا به فکرت رسیده که همین هم وطنهای آریایی عزیز شما در طول سال چقدر آشغال و کثافت و زباله و مواد نفتی وارد همین خلیج می کنند؟ تا حالا شده پاشی بری دور تادور اون بگردی و به شرکتهای نفتی که مواد نفتی شون رو وارد این خلیج می کنند یه اعتراض کنی؟ تا حالا رفتی توی اینترنت به این جنایتی که در حق بشریت و بچه های من و شما میشه یه اعتراض بکنی؟ تا حالا رفتی به شرکتها و شهرداری هایی که فاضلابهایشون رو سرازیر می کنند به این خلیج اعتراض کنی؟ نه خدا وکیلی کردی این کارهارو؟ می دونی این خلیج به اصطلاح فارس شما رو که دارید واسش توی اینترنت خودکشی می کنید همین شرکتهای ایرانی به چه حالی درآوردن؟ دوست باهوش من تا حالا چیکار کردی واسه این خلیج که از من و امثال من طلبکاری؟ شما واسه این خلیج چه کردی که من نکردم؟ خیلی دلت واسش می سوزه؟ حاضری 1 ماه، فقط 1 ماه از کار و زندگی ات بزنی و یه ماه مرخصی بدون حقوق بگیری تا از حیوانات دریایی و محیط زیست خلیج فارس دفاع کنی؟ توی کدوم مجله مقاله نوشتی؟ توی کدوم سایت اعتراض کردی؟ فکر کردی با خلیج خلیج کردن و هارت و پورت کردن خیلی وطن پرستی؟ من نه خلیج ، خلیج می کنم نه واسش می جنگم ولی دوست دارم جنگیدن اونهایی که از صبح تا شام به فکر خلیج فارس و فارسی کردن تمام خاورمیانه زندگی می کنند رو ببینم. آدمهایی مثه شما منو یاد ویت کونگهای کافه نشین می ندازند. اخه می دونی عزیز دو جور ویت کونگ داشتیم . یه جورشون توی ویتنام با آمریکایی ها میجنگیندند . یه جورشون هم توی کافه های پاریس درباره جنگ با آمریکایی ها سخنرانی می کردند وشعر می سرودند. خوب عزیز جواب سوال های بالا رو به من نده. یه آینه بذار رو بروت و خودت از خودت بپرس و خودت به خودت جواب بده. اگه تا 1 ماه دیگه توی روزنامه های خوندم که یه جوون ایرانی تمام کارو زندگی اش رو ول کرده و راه افتاده رفته خلیج فارس و به تمام شرکتهایی که اون رو آلوده می کنند اعتراض می کنه اونوقت من یکی بیگانه پرست عوضی بی غیرت حاضرم دربست نوکر اون جوان بشم. تا سیه روی شود هر که در او غش باشد مخلص شما رضاکیانی موحد
  16. توی همین سایت در انجمن موشکهای زمین به زمین اگر بگردی 10 تا مطلب درباره موشکهای بالستیک ساخت ایران پیدامی کنی.
  17. شوروی سابق در سال 1983 در پاسخ به جنگ ستارگان ریگان یه ناوجنگی فضایی ساخت به نام پولوس که قرار بود مسلح باشه و در مدار بگرده تا بر علیه موشکهای ضدموشک و جنگ افزارهای لیزری بکاربرده بشه. این ناوجنگی در اولین پرتابش در سال 1986 سقوط میکنه. اطلاعات زیادی ازش در دست نیست. فقط میدونم یه توپ بدون عقب نشینی برای مقابله با موشکهای ضدموشک داشته.این سفینه قرار بود با اولین پرتاب موشک انرژیا به مدار بره که به اقیانوس سرنگون شد. این هم عکسش به هنگام پرتاب: http://gallery.military.ir/albums/userpics/Grand_Mosque_Seizure10.jpg http://gallery.military.ir/albums/userpics/Polyus_Cutaway_01.jpg http://gallery.military.ir/albums/userpics/laser_space_battle_station_Skif_6.jpg بعدها که شوروی از هم گسست به دلایل مالی دیگه این پروژه رها شد.
  18. اقا جان چی چی رو دمت گرم و خسته نباشید؟!!! این مطلب که تمامش کپی پیست هستش.........
  19. بحث شما دوقسمته. یکی این که کدومشون از اون یکی بهتره. من متخصص موشک نیستم ولی با توجه به اطلاعاتی که خودتون دادید تقریبا در یک حد و اندازه هستند. دوم اینکه کدومشون می تونه از فالانکس رد بشه.اینو دیگه باید ببینیم کدوم کشوری انجام داده. یعنی آیا تا به حال توی دنیا ازاین موشکها در مانورها و آزمایشهای نظامی برعلیه پدافندهای فالانکس یا شبیه اون بکارگرفته شده یا نه؟ ولی سوال اصلی به نظر من اینه که شفق عزیز اصلا چرا این سوالها به ذهن شما رسید؟ منظورم اینه که چرا مثلا هارپون یا یه موشک دیگرو مقایسه نکردی و گیر دادی به همین دوتا؟ این سوال از سوالهای دیگر مهمتر هستند. موفق باشی رضا
  20. هجب! عینی اسرائیلیها هم از این کارها بلتن؟
  21. RezaKiani

    تصاوير خط مقدم مزدوران بعثي عراق

    به نظر من که اصلا عکسهای جالبی نبودند.
  22. وره ما در این هنگام شامل ساعات طولانی تری از درس نظری بود که توسط تمرینهای عملی در تل آویو دنبال می شد تا توانایی ما را برای تعقیب و مراقبت افزایش دهد. یکی از این درسهای به ویژه مزاحم در این دوره توسط کسی تدریس می شد که در آن زمان پیرترین سرگرد ارتش اسرائیل بود. او با صدایی ضعیف بیش از 6 ساعت درباره استتار واکتشاف و تشخیص سلاح ها و تدارکات جنگی استتار شده سخن گفت و صدها اسلاید از ابزار استتار شده نشان داد. تنها حرکتی که می کرد عوض کردن اسلاید بود. می گفت:" این یک تانک مصری است." و سپس " این عکس هوایی 4 تانک مصری استتارشده رانشان می دهد." تشخیص تانکهای به خوبی استتار شده در یک بیابان از روی یک عکس هوایی ارزشمند است زیرا هیچ تفاوتی با بیابانی که تانکی در آن موجودنباشد ندارد. همچنین عکس جیپهای سوریه ای، آمریکایی و مصری به صورت استتار شده و غیراستتارشده به ما نشان داده شد. این کلاس کسل کنند ترین کلاسی بود که من در تمام عمرم در آن حضور یافتم. بعدا دریافتم که احساس همه همین بوده است.
  23. RezaKiani

    اخبار برتر نظامی

    به گفته سایت DID انگلیس تصمیم گرفته 10 فروند ربات پرنده رپتور بخره به قیمت 1میلیارد دلار.
  24. RezaKiani

    هاور کرافت یونس 22

    گریپن عزیز اتفاقا خیلی هم آی کیوی کمی بکار رفته چون اگر با دقت نگاه کنی یه پست دیگر هم هستش که توضیح دادم این کلمه "اشغال" رو از اون رو بکاربردم که کلمه "بازپس گیری" رویادم نیومد. بعدش هم معذرت خواهی کردم. پس من برات دوبرابر متاسفم که چشم داری ولی کوری و نمی بینی. خداوند انشالله شفای عاجل عنایت کنه. اما لیدرخان قضیه اون جزیره به صورت خلاصه اینه که ایران تا زمان پس از جنگ جهانی دوم نیروی دریایی درست وحسابی نداشت واز قرن 15 به بعد کنترل خلیج فارس و دریای عمان همواره در دست دزدان دریایی عرب بوده یا در دست پرتغال و بعدش هم انگلیس. پس از قدرتگیری نیروی دریایی ایران در دهه 40 و 50 انگلیس تصمیم می گیره که به دلایل مالی و ریالی پایگاه های خودش رو در خلیج فارس خالی بکنه و اونها رو به ایران که قرار بود ژاندارم خلیج فارس بشه واگذار کنه. این گونه بود که در ابتدای دهه 50 ایران 3 جزیره ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک را تخلیه کرد . محمدرضا شاه پهلوی هم با همین هاورکرافتها سرباز فرستاد و اونها رو دوباره گرفت. حالا چه کلمه ای رو می خواهید بکارببرید خودتون می دونید. بازپس گیری (همون جور که آقا سعید گفت) کلمه خیلی خوبی ولی دوستان عربمون در اون ور خلیج این اقدام ایران رو اشغال نظامی می دوننند. آقای زد عزیزمتاسفانه نفس شما هم از جاهای خوبی بلند می شه. برادرمن این خط والفبایی که ما بکارمی بریم کاملا عربی هست. تاریخچه اون هم کاملا معلوم هست اگر دوست داری برایش یه تاپیک بذارم. کدوم خط فارسی برادرمن؟ تازه اینا که دوستان گفتند که چیزی نیست ما اسم روزهای هفته مون هم عربیه!!!!!!!!!! با اجازه دوستان.
  25. RezaKiani

    اف 14 در برابر فیتر

    مرسی ! خیلی عالی بود! و خسته نباشی فکر کنم در نهایت هر دوتاشون فیتر بودن چون بعدش خلبانهای اومد روی زمین و به شرح ما وقع پرداختند. من توی مجله ماشینهای قدیمی ام مصاحبه وینگ من رو دارم اگر پیداش کردم اسکن می کنم و همین جا قرارمی دهم. باز هم تشکر