-
تعداد محتوا
9,504 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
6
تمامی ارسال های SAEID
-
ناگفتههایی از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران.. ترسناک بود......
SAEID پاسخ داد به hans تاپیک در جنگ تحمیلی
کسي مخالف ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر نبود سردار محمد دروديان از فرماندهان دفاع مقدس و کارشناس مسائل استراتژيک و جنگ است. وي در گفتگو با رجانيوز به فتح خرمشهر و شرايط سياسي داخلي و بين المللي که اين فتح در آن صورت گرفت پرداخته و تأکيد کرد پس از فتح خرمشهر هيچ يک از شخصيت ها و گروه هاي سياسي مخالف ادامه جنگ نبود. دروديان در باب تحقيقات جنگ کتاب هايي مانند روند پايان جنگ، علل تداوم جنگ، پرسش هاي اساسي جنگ، آغاز تا پايان، خرمشهر در جنگ طولاني و... منتشر کرده است. متن کامل اين گفتگو در ادامه آمده است: با توجه به اینکه بخشی از خاک کشور اشغال شده بود و در داخل در گیری ها به اوج رسیده بود، چه زمینه ها و شرایطی باعث آزاد سازی مناطق اشغالی، پیروزی های بزرگ و شکست دشمن شد؟ بی شک پیروزی خرمشهر دفعتاً حاصل نشد و مؤلفه های مختلف سیاسی، اجتماعی و نظامی در آن نقش دارد. در بررسی شرایط متوجه می شویم ما مسئله ای بنام "شکاف" در ساختار سیاسی کشورمان را داشتیم که این شکاف در دوره رئیس جمهوری بنی صدر رخ داد. بین تهاجم نظامی و تحرکات عوامل داخلی آن یک نسبت و هماهنگی وجود داشت. در مورد جنگ وقتی عراق حمله کرد و بخشی از خاک ما را اشغال کرد، پیروزی عراق و اشغال کشور توسط او، نسبتی با وضعیت ما دارد. یعنی وقتی که ما شکست می خوریم و عراق حمله می کند این مسئله به اختلافات ما دامن می زند و بحثهایی از قبیل اینکه در این شکست مقصر کیست و چطور می توان این شکست را جبران کرد، پدید می آید. بنابراین بین وضعیت نظامی ما، و بین پیروزی و شکست و ثبات و بیثباتی در داخل کشور، تناسبی وجود دارد. اگر این برداشت درست باشد باید گفت که بی ثباتی داخلی دقیقاً متأثر از شکست های نظامی و اشغال بود. برعکسش یعنی اگر ما در آن دوره قادر نبودیم بی ثباتی داخلی را حل کنیم، پیروزی نظامی بدست نمیآمد، پس نقطه عزیمت ما و ترکیب عواملی چون یک دست شدن ساختار سیاسی، ایجاد انسجام اجتماعی، حضور مردم در صحنه، حذف ضد انقلاب از صحنه سیاسی، مجموعه عواملی بود که توانست این پیروزی بزرگ را برای انقلاب رقم بزند. به تعبیر دیگر جنگ براساس اراده و قدرت است و در این میان بی ثباتی داخلی، اراده و قدرت را در هم می شکند و از بین می برد، یعنی وقتی در داخل جامعه ثبات داشته باشیم؛ این به معنی آن است که سطحی از قدرت ایجاد شده که هم می تواند در داخل کشور ثبات ایجاد کند و هم می تواند تهدید خارجی را جوابگو باشد. بنابراین عراق وقتی مناطقی را اشغال کرد، در داخل کشور اختلاف نظر بوجود آمد که با این مسئله چه باید کرد، بنی صدر با تکیه بر نیروهای کلاسیک تصور می کرد که می توان به راحتی مناطق اشغالی را آزاد کرد. نیروهای نظامی به فرماندهی بنیصدر چند عملیات نظامی مانند 23مهر، توکل، نصر انجام دادند که همگی شکست خورد. وقتی این عملیاتها شکست خورد نوعی یأس و ناامیدی بر فضای کشور حاکم شد. در این شرایط بنی صدر دید دیگر نمی تواند با تکیه بر یک پیروزی نظامی وجهه خود را در صحنه سیاسی پررنگ و قدرت را به نفع خود تثبیت کند. لذا به سمت ایجاد بحران سیاسی در داخل رفتند. یعنی از اسفند 59 تا مهرماه60 کشور در بی ثباتی غوطه ور بود. بی ثباتی از تبعات شکست عملیاتهایی بود که بنی صدر آن را فرماندهی میکرد. در واقع نقطه عزیمت به سوی پیروزی از داخل نضج می گرفت. یعنی اگر ما نمیتوانستیم بی ثباتی را به ثبات تبدیل کنیم و انسجام اجتماعی در داخل ایجاد کنیم، نمی توانستیم به این پیروزی ها دست پیدا کنیم. در مرحله جدید و پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا باید تفکری در عرصه نظامی روی کار می آمد که مجدداً با شکست روبرو نشود. در عرصه سیاسی ثبات فراهم شد و در چنین شرایطی اگر ما نمی توانستیم پیروزی بدست آوریم، دوباره بی ثباتی به کشور برمیگشت، یعنی اگر در ثامن الائمه که مقدمه پیروزی در طریقالقدس و فتح خرمشهربود، پیروز نمی شدیم دوباره بی ثباتی شروع میشد. بنابراین نسبت پیروزی های نظامی و شرایط سیاسی داخلی، نسبت بسیار پیچیده ای است. بنابراین تفکر جدیدی درایران ظهور پیدا کرده که این تفکر جدید پیروزیهای نظامی را به همراه آورد. مسئله دوم که به همراه شرایط جدید به وجود آمد، ترکیب جدید نیروها بود. یعنی درگذشته اگر نیروهای بسیجی و سپاهی فرع و در حاشیه و فاقد سازمان بودند، در دوره اشغال خرمشهر تا آزادسازی آن، سازمان دهی می شوند، دسته و گردان تشکیل می دهند و آرام آرام به سازمان نظامی تبدیل می شوند. از آن طرف با عزل بنی صدر، درحقیقت مانع همکاری که ارتش و سپاه با یکدیگر مرتفع شد و در لایه های مختلف این کار صورت گرفت. در این میان، زنده یاد شهید صیاد شیرازی نقش مؤثری در به فعلیت رساندن ظرفیت های ارتش در جنگ و نزدیک کردن سپاه و ارتش داشت. نکته سوم در تفاوت استراتژی و تاکتیکهاست؛ یعنی استراتژی و تاکتیکهای دوره آزادسازی با استراتژیهای دوران عملیات چهارگانه دوره بنیصدرکه شکست خورد، متفاوت بود. آنها در روز و با یگان زرهی- مکانیزه می جنگیدند، اینها شب با نیروی پیاده و شهادت طلب عملیات را انجام می دادند و خط دفاعی دشمن را شب درهم می شکستند و روز که می شد در برابر ضد حملات دشمن دفاع می کردند، بنابراین دو تاکتیک و استراتژی مختلف داشتند. بنابراین در این 3 حوزه این اندیشه ها و رفتارهای جدید بوجود آمد و آرام آرام تکامل پیدا کرد. در عملیات ثامن الائمه، ابعادی از این قدرت آشکار شد. پیروزی ثامن الائمه بسیار کلیدی بود، یعنی اگر این عملیات شکست می خورد، ما دوباره دچار آن بی ثباتی می شدیم، بنابراین از این به بعد، ثبات داخلی در کشور زمینه پیروزی نظامی را بوجود میآورد. پیروزی نظامی هم ثبات سیاسی را تضمین و تثبیت کرد. یکی از دستاوردهای فتح خرمشهر این است که نظام سیاسی که با انقلاب اسلامی استقرار پیدا کرده بود تثبیت شده و در واقع استقرار نظام برآمده از انقلاب، برجسته ترین دستاورد فتح خرمشهر است. امام هم چالش خارجی ها را حل کرد و هم بی ثباتی داخلی را. دستاورد دوم خرمشهر این بود که تمامیت ارضی کشور متکی بر قدرت داخلی تضمین میشد. بنابراین فتح خرمشهر، تمامیت ارضی ما مبتنی بر قدرتی حاصل شد که این قدرت با انقلاب شکل گرفت. ریشه ها و زمینه های این قدرت، مربوط به قبل از انقلاب نبود، بلکه برآمده از شرایط جدید انقلاب بود. حتی نهادهایی که متعلق به قبل از انقلاب بودند، مثل ارتش، نقش و هویت جدیدشان در چارچوب تحولات انقلاب است نه متأثر از مؤلفه های قدرت قبل از انقلاب. تحولات نظامی دوره بنی صدر و شکست ها نشان داد، معضلات و مسائل انقلاب با تفکرات و ابزار و روش انقلاب قابل حل است. دو نگاه به مؤلفه های قدرت و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت: یک نگاه، متعلق به حضرت امام(ره) بود که توده های مردم باید بیایند و اسلام، عاشورا و امام حسین بعنوان موتور محرکه نقش اساسی دارند و یک نگاه دیگر که بیشتر متعلق به نگاه ملی گران و با خاستگاه های غیردینی است. پس از انقلاب در حوزه مباحث نظامی هم همین مباحث را داریم، در یک مقطعی با تفکری روبرو هستیم که تفکری کلاسیک است و برآمده از تفکر انقلابی امام نیست، اما از زمانی که تفکرانقلابی امام با تاثیرپذیری از مؤلفه های عاشورایی وارد عرصه میشود، پیروزیهایی بزرگ بدست میآید. از این زاویه فتح خرمشهر را چگونه میتوان مورد ارزیابی قرار داد؟ نکته اساسی به نظر من این است که اساساً انقلاب به معنای ظهور قدرت جدید است. در واقع قدرت، قدرت را به چالش می گیرد. قدرت شاه براساس یک نظریه برپایه 3 رکن بود: یکی: "حمایت خارجی"، دوم:"بوروکراسی اداری و ابزارهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی"، سوم: "ارتش". با این فرض که قدرت است که قدرت را به چالش میکشد، پس یک قدرتی در انقلاب ظهور کرده که آن قدرت توانسته، قدرت شاه را درهم بشکند. قدرت بوروکراسی اداری هم با اعتصابات مردم و اعتراضات آنها علیه این رژیم، فرو ریخت. بدنه ارتش و سربازان هم در مقابل فرماندهان وقت رژیم متدین بودند. بنابراین قدرت ارتش هم دراثر تجزیه رأس و بدنه متلاشی شد. درنتیجه حمایت خارجی دیگر نمی توانست کارساز باشد. بنابراین عناصر اصلی قدرت آرام آرام فروریخت. نکته اساسی این است که ساختار قدرت و امنیت پس از انقلاب با مدل های شاه و ساواک پایه ریزی و تأمین نشد و با پیروزی انقلاب ساختارهای قبلی فروریخت و معادلات جدیدی شکل گرفت. شرط پیروزی انقلاب هم این بود که همه مؤلفه های قدرت رژیم شاه فرو بریزد. بنابراین قدرت وابسته، به قدرت مستقل تبدیل شد، قدرت ابزارگرا و تحت حمایت خارجی درگذشته، به قدرتی داخلی و درونی با مؤلفه های ایمان، انسجام، هویت، منافع ملی و ... تبدیل شد. بنابراین ما باید پیروزی های جدید را در چارچوب مفهومی و ماهیت ارزیابی و مشاهده کنیم. یکی از مؤلفه های ماهیتی این قدرت جدید، "دین" است. دین عنصری است که شهادت از درون آن بیرون می آید، درصورتی که در ملی گرایی همیشه می گوییم "من" و "سرزمینم". شهادت از ین نگاه بیرون نمی آید ولی در شهادت دیگر "من" موضوعیتی ندارد، بلکه در آن هدف، مستحیل می شوی. این شهادت است که قدرت ایجاد می کند و اندیشه های دینی است که با تفکر عاشورا و کربلا و تحقق مدل پیروزی خون بر شمشیر، انقلاب و امام پیروز می شود و دفاع در برابر عراق شکل می گیرد. لذا رهبری جزء مؤلفه های اندیشه های دینی است؛ یعنی اندیشه دینی بدون رهبری و امام معنی ندارد و شیعه که همه اندیشه اش براساس امامت شکل گرفته و در انتظار برای ظهور منجی است، بدون امام اصلاً برایش مبارزه حجیت شرعی و عقلی ندارد و مسئله خود را در ظهور امام میبیند. مردم براساس اندیشه های دینی به رهبری امام باور داشتند و امام براساس همین مبانی، رهبری مردم را برعهده گرفت. در تعامل این مؤلفه ها، ساختار جدیدی از قدرت بروز کرد که هم انقلاب پیروز شد، هم دفاع از کشور شکل گرفت و هم پیروزی ها حاصل شد. در واقع باید فتح خرمشهر را ذیل پارادایمی بنام تفکر بسیجی دانست؟ بله، در واقع امام کل این قدرت را ذیل همین مفهوم آورد، بسیجی نه لزوماً به معنای بسیج زیرنظر سپاه پاسداران، بلکه تفکر بسیجی. امام نمی گوید این قدرت، قدرت سازمان بسیج است. سازمان بسیج برای سازماندهی تفکر بسیجی و برای به فعلیت رساندن آن است و هرچه این سازمان بزرگتر باشد و قابلیت و انعطاف بیشتری داشته باشد، این تفکر هم پویاتر خواهد شد. انقلاب با توجه به مشخصه مردمی آن ظرفیت فراوانی دارد که سپاه در جنگ بخشی از آن را بکار گرفت. تجربه جنگ با عراق نشان می دهد که این قدرت از تمام قدرتها مؤثرتر بود و همین قدرت است که طی 8 سال جنگ امکان مقاومت و ایستادگی فراهم کرد. همان ظرفیتی بود که انقلاب توانست جلوی قدرتها بایستد و در داخل هم قدرت شاه را در هم بشکند و به پیروزی برسد. این جمله تاریخی امام که فرمودند: "خدا خرمشهر را آزاد کرد"، یعنی چه؟ امام بعنوان یک فقیه و عارف، رهبر سیاسی شد و متکی بر توانایی های ذهنی و هوش و تجربیات تاریخی، مؤلفه های قدرت را تبیین کرد. تبیین امام از این قدرت با انقلاب شروع می شود. امام می گوید اینکه مردم در شهر و روستا، همه یک چیز می گویند و هم کلام هستند، این کار، کاری الهی است و بشری نیست؛ یعنی بشر نمی تواند کاری کند که هم اقشار در همه جا یک چیز بگویند. دوم آنکه مردمی که تا سالهای نزدیک انقلاب از یک پاسبان هم میترسیدند، حالا جلوی تانک می ایستند، این هم یک امری الهی است. به فرمودهی امام(ره)، نوعی تحول روحی ایجاد شده است. اینها نشان میدهد که دورهای جدید شروع شده و این بشارتی الهی است که این طواغیت میخواهد فرو بریزد. "لامؤثر فی الوجود الاالله" یعنی در هستی و وجود هیچ چیزی غیر از خدا وجود ندارد. ما این را ممکن است در لفظ بگوییم ولی امام این را یک حقیقت می دید و ما را با آن آشنا کرد. گرچه خودمان نمی دیدیم ولی عارف الهی آن را متذکر شد. در قرآن هم این معنا وجود دارد که متذکر همین معناست: ما رمیت اذا رمیت و لکن الله رمی. بنابراین تعبیر امام درباره فتح خرمشهر برگرفته از نگاه عرفانی ومعنوی است که از دیدن حقیقت وجودی آن ناتوانیم ولی امام آن حقیقت را بیان کرد. تأثیری که فتح خرمشهر در داخل و خارج داشت چه بود و تأثیر پیروزی ما در فتح خرمشهر بر منطقه، بخصوص بر کشورهای اسلامی چه بود؟ با تهاجم عراق و اشغال بخشی از کشورمان این تصور وجود داشت که انقلاب ایران مهار شد و تصور نمی کردند که جمهوری اسلامی بر بی ثباتی داخلی و تهاجم نظامی بتواند فایق شود. با فتح خرمشهر بسیاری از کشورها با همان شگفتیای مواجه شدند که با پیروزی انقلاب مواجه شده بودند. یکی از چیزهای الهی که امام می گفت نیز همین بود یعنی اینکه مردم بدون هیچ سلاحی در برابر شاه و ساختارها و ابزارهای قدرت وی پیروز شوند که همان اراده الهی و مؤلفه های قدرت جدید است. عناصری مثل تحول روحی، انسجام، دست خالی در برابر دشمن جنگیدن، مؤلفه های جدیدی است که با حضور تفکر انقلابی امام(ره) ظهور کرده است. نکته بعدی اینکه اگر جنگ برای تضعیف و نابودی انقلاب بود، با این پیروزی نظامی و فتح خرمشهر، در واقع انقلاب است که مجدداً پیروز می شود. بنابراین به دلیل نگرانی که از وقوع این انقلاب جدید و تأثیر آن بر منطقه وجود داشت، با جنگ میخواستند آنرا مهار کنند، حالا با خطر شکست صدام و پیروزی انقلاب و گسترش آن در منطقه دوباره ایجاد می شود. پس از فتح خرمشهر، وقتی ما با تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان مواجه شدیم، همچنان درگیر جنگ بودیم ولی با این حال واکنش نشان دادیم و نیرو اعزام کردیم. اینها علائم این بود که انقلاب اسلامی قدرتمند و مؤثر در منطقه حضور و ظهور جدیدی پیدا کرده است. هنوز هم تأثیر آن حضور در منطقه هست. یعنی در واقع شکست اسرائیل را باید مبتنی بر فتح خرمشهر دانست. حاکمیت شیعیان در عراق و پیروزی جنبش حماس نیز که حاصل یک انتفاضه مردمی است، برگرفته از مدل انقلاب اسلامی ایران است که تمام معادلات سیاسی را برهم زد و موجب تثبیت موقعیت ما در منطقه شد. بین تهاجم خارجی و بی ثباتی داخلی و بین ثبات و پیروزی نظامی ارتباط وجود دارد. حالا با این پیروزی های نظامی هم می توانیم بر تحولات منطقه ای، تأثیرگذار باشیم و تحولات منطقه ای را مدیریت کنیم، تحولات منطقه ای هم بر پیروزی های نظامی تأثیر دارد. امروز قدرت بازدارندگی ما در امتداد قدرت انقلاب اسلامی و حاصل از جنگ در منطقه و تجربیاتی است که در جنگ بدست آوردیم. حال در این شرایط این پرسش وجوددارد که بعد ازفتح خرمشهر، چقدر براین مسأله سایه انداخته است؟ یعنی در واقع به جای اینکه روی ابعاد این قدرت و فتح و پیروزی متمرکز شویم، با طرح این پرسش، اساس پیروزی بزرگ به چالش کشیده شده است. اساساً این مسأله و این سئوال که چرا جنگ بعد از فتح خرمشهر، ادامه پیدا کرد، غلط است. باید صورت مسئله را درست مطرح کنیم و آن اینکه ما چرا نتوانستیم پیروزی خرمشهر با این ابعاد گسترده منطقه ای را به یک پیروزی قطعی و استراتژیک تبدیل و صدام را سرنگون کنیم؟ این سئوال که ماهیت سیاسی دارد و عمدتاً از سوی نهضت آزادی طرح شد، به یک مجادله غلط انجامیده که صورت مسأله اصلی و ملی را تحت الشعاع قرار داده است. یعنی درواقع مسأله درست تشخیص داده نشده است. پس از فتح خرمشهر ما وارد ساز و کارهای تصمیم گیری شدیم. من در کتاب علل تداوم جنگ، این بحث را کاملاً مورد بررسی قرار دادهام. اولین جلسه ای که امام برگزار می کند، بعدازظهر سوم خرداد است با هدف این که پس از فتح خرمشهر چه باید کرد؟ این جلسه با اعضای شورای عالی دفاع برگزار می شود و در آن جلسه قرار جلسه دیگری گذاشته می شود تصور می کنم ششم خرداد بوده که آقای رضایی هم در این جلسه بودند و در واقع ما پس از فتح خرمشهر درگیر تصمیم گیری شدیم، امام از فتح خرمشهر که از سوم خرداد تا 31خرداد یا اول تیر بود، هیچ موضعی در مورد جنگ اعلام نکرده، چون ما درگیر ساز و کارهای تصمیم گیری بودیم، اولین موضع گیری که امام در مورد جنگ داشتند بعد از آن نطق تلویزیونی صدام بود که ادعا میکند میخواهد عقب نشینی کند و فردای آن روز (اول تیر) امام سخنرانی میکند. امام در این سخنرانی میگوید من دیشب یکساعت به صحبت های این آدم گوش کردم و آنجاست که می گوید راه قدس از کربلا می گذرد و معنای این حرف یعنی اولویت ما جنگ است و نیروها باید از لبنان مراجعت کنند. ما از 3 خرداد تا اول تیر، مقطع بسیار سرنوشت سازی را پشت سر گذاشتیم و در حال تصمیم گیری بودیم. در این مقطع 2 اتفاق افتاده: 1- حمله، اسرائیل به جنوب لبنان که هیئتی از ایران به لبنان رفت و امام در آن سخنرانی اعلام کرد که برگردید. پس یکی مسئله تحولات منطقه ای است که ما را درگیر می کند. یکی هم تحولات در داخل عراق است که عراق اعلام میکند حاضر است از مواضع اشغالی عقب نشینی کند، که ما باید نسبت به این مسئله هم تصمیم گیری کنیم. پس ساختار سیاسی کشور دنبال تصمیم گیری و بحث است و با دو مسأله اساسی مواجه است: از طرفی پیروز شدیم و در حال تصمیم گیری هستیم که چه باید بکنیم و از طرف دیگر یک تحول منطقه ای و دیگر هم تحول در جبهه ها و عقب نشینی صدام است. جریانات سیاسی و نیروهایی که طرفدار امام هستند و همینطور مردم در این شرایط خوشحالند و برای ادامه جنگ اجماع وجود دارد و شاید بتوان گفت کسی مخالف ادامه جنگ نیست و ما در موضع قدرت بودیم و اصلاً کسی تصور شکست نمی کرد که بتوان گفت به این دلیل مخالف باشد. اگر کسی مخالف این بحث ها باشد باید سندی وجود داشته باشد در صورتی که در هیچ سندی ارائه نشده است. پس این تصمیم در زمان خودش مورد اجماع و حمایت بوده، تنها دو جریان سیاسی نسبت به ادامه جنگ اعلام موضع کردند: یکی حزب توده و دیگری نهضت آزادی است که باید جداگانه درباره آن بحث کرد. http://www.rajanews.com/News/?29618 -
ناگفتههایی از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران.. ترسناک بود......
SAEID پاسخ داد به hans تاپیک در جنگ تحمیلی
جنگ، پس از خرمشهر هادي مصدق ایران اسلامی همچنان الهام بخش تمامی مسلمانان و مظلومان است، در زمانه ای که تصور حیات بدون حمایت یکی از دو ابر قدرت شرق و غرب برای تمامی کشور های محروم و ستمدیده محال بود، کشوری درقلب خاورمیانه، با شعار نه شرقی و نه غربی خود در حال بر هم زنی معادلات جهانی بود، باید محارمی شد و چاره ای جز این نبود، تمامی امکانات خود را بسیج کردند، برای اولین بار پیمان ناتو و ورشو به توافق رسیدند و ارتش بعث را به آخرین سلاح های روز مجهز کرده و ... قرار بر این بود که عراق کار ایران را یکسره کند، ولی خواست خدا چیز دیگری بود... و مکروا و مکر الله و الله خیر المکرین(54 آل عمران) خواست خدا این بود که کمینی که برای نابودی ایران طراحی شده بود به پازلی برای در هم شکستن قدرت پوشالی، که سالها با آن بر مردم جهان حکمفرمانی می کردند شود. آری و اکنون ایران نشان داده بود که قدرت ایمان و توکل به خدا بر تمامی قدرتهای دیگر فائق است و ستمدیدگان جهان دریافته بودند که با دست خالی هم می توان اراده ظالمان را در زیر پای خود لگد مال کرد. و اکنون، همچنان ایران اسلامی الهام بخش تمامی مسلمانان و مظلومان است، حزب الله در لبنان، حماس در فلسطین، جنبشهای آزادی خواه در کشورهای ونزوئلا، بولیوی و ... همه و همه تحت تاثیر انقلاب ایران و پیروزی در جنگ تحمیلی مبارزات خود را ادامه می دهند. اکنون جهانخواران باید چاره ای دیگر می اندیشیدند و به نحوی دست به کتمان و ناچیز نشان دادن این پیروزی ها می زندند تا بتوانند تا حدی از موج تا ثیرگذاری آن بکاهند. و قطعاً بهترین دفاع ، حمله است ، باید ایران را از درون متوقف می کردند، بدین منظور پروژه های تخریب و تخطئه و کتمان افتخارات ایران را به دست عوامل داخلی خود کلید زده که از جمله آنها تخریب افتخارات ایران پس از فتح خرمشهر و ایجاد شبهه پیرامون علل ادامه جنگ بود. این نوشتار در صدد بررسی علل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و حتی بعد از فتح فاو می باشد. این سوال براي نخستين بار از سوي نهضت آزادي مطرح شد و ماهها پس از اتخاذ اين تصميم و اجراي عمليات هاي مختلف شامل رمضان ، محرم ، مسلم ابن عقيل و غيره بیان گردید. علت مطرح كردن اين سؤال هم ظاهراً طولاني شدن جنگ و ناكامي در برخي از عمليات ها بود.1 این در حالی است که در صورتي كه، با پيروزي عمليات رمضان پس از فتح خرمشهر ، جنگ به پايان مي رسيد ، شاید از علل ادامه جنگ سؤال نمي شد ؟2 بنابراين بايد موضوع را اينگونه مورد بررسي قرار داد كه چرا فتح خرمشهر به يك پيروزي استراتژيك تبديل نشد ؟ برای پاسخ به این سوال باید نگاهی به شرایط نظامي- استراتژيكی آن انداخت: اولاً جنگ ايران، در آن مرحله تهاجمي بود در حالي كه عراق به طور تدافعي مي جنگيد و به توان نظامي كمتري احتياج داشت. ثانياً كمك هاي بي دريغ كشورهاي شوروي و امريكا ، شرق وغرب به عراق سرازير مي شد و در زمانيكه ايران به دليل تحريم ابرقدرتها مجبور بود سلاحهاي متعارف را از بازار سياه و با مشكلات فراوان خريداري كند، عراق در قالب وامهاي دراز مدت و كمكهاي بلاعوض در يك دوره زماني كوتاه توانست تانكها و هلکوبترها و هواپيماهاي خود را دو برابر كند و برد موشكهاي خود را تا تهران افزايش دهد. ثالثاً عراقي ها به موازات پيشرفت هاي ايران در جنگ به آسيب پذيري خود پي برده لذا سلسله تلاش هايي را براي تضعيف بنيه اقتصادي ايران و حمله به شهرها آغاز كردند.5 حال بر می گردیم به علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر: بعد از فتح خرمشهر به 3 دليل با پايان جنگ موافقت نشد: 1- همچنان 5000كيلومتر مربع از خاك ايران در اشغال عراق بود و بعد از اعلام عقب نشيني هنوز 2500 كيلومتر از ارتفاعات حساس در دست عراق باقي مانده بود. 2- عدم الزام عراق به پرداخت غرامت به ايران: « قدرت هاي بزرگ، در مورد پرداخت غرامت مايل بودند: اولاً: مبالغ پرداختي به ميزاني نباشد كه ايران در مرحله بازسازي ، به موقعيتي جديد دست يابد و همچنان براثر خسارات وارده از جنگ ضعيف بماند. ثانيا ً: به بازسازي عراق كه قدرت متعادل كننده ي ايران بود توجه كردند. به همين دليل كشورهاي شوراي همكاري پیشنهاد تشکیل يك صندوق مشترك را داده كه تأمين هزینه های آن با كشورهاي مختلف مي بود و این سرمایه به تناسب ميان ايران و عراق تقسيم می شد... تشكيل اين صندوق قطعاً پيامدهايي داشت: « از جمله اين كه در هر مرحله و برابر هر پرداختي ايران بايد گزارش هزينه ها را ارائه مي كرد تا مجدداً پول دريافت كند و اين براي طرف پيروز در جنگ قابل قبول نبود.»6 همچنين اثر حقوقي تشكيل اين صندوق، مقصر دانستن هر دو كشور ايران و عراق در جنگ بود . مقصردانستن ايران در جنگي كه به ناحق به ملت مظلوم ايران تحميل شده بود با واقع مطابقت نداشت. و این خود می توانست دستمایه بهانه جویی ها و تخریبهای آینده رسانه ها و بوق های صهیونیستی بر ضد ایران عزیز باشد. همچنین آمار و ارقام ذکرشده (از طرف سازمان ملل) از 25 میلیارد تا 150 میلیارد دلار متغیر بود.7 در حالی که ایران صدها میلیارد دلار خسارت دیده بود.8 و جالب ترین نکته ای که پیرامون این پیشنهاد چرب و شیرین(جبران خسارت های جنگ) بود این که این مساله هیچ گاه حالت رسمی به خود نگرفته و فقط در سطح رسانه ها مطرح گردید تا دستمایه ای برای تبلیغات و ایجاد شکاف در میان ملت واحد ایران باشد. تا شاید بتوانند همان شگردی راکه قریب 45 سال قبل برای محار قدرت اعراب در جنگ با اسرائیل پیاده کردند را بار دیگر اجرا کرده و بدین ترتیب فرصتی برای تقویت مجدد عراق بدست آورند. 3- مهمتر از همه متجاوز ندانستن عراق به عنوان شروع كننده ي جنگ، از طرف سازمان ملل بود : « قدرت هاي بزرگ در تعيين متجاوز حساسيت داشتند زيرا انجام اين مهم به معناي اعلام پيروزي سياسي ايران برعراق بود و تزلزل در عراق و احتمالاً فروپاشي رژيم بعثي را موجب مي شد. علاوه بر آن قدرت هاي بزرگ در تجاوز عراق سهيم بودند و اعلام متجاوز بودن عراق به منزله ي پذيرش سياست تجاوز آميز اين كشورها عليه جمهوري اسلامي ايران بود. لذا از پذيرش آن اجتناب مي كردند.»9 همچنين بعد از فتح خرمشهر ايران در موضع قدرت بود و شروط فوق الذكر به قدرتمندي او مي افزود به همين دليل كشورهاي جهانخوار اين شروط را نمي پذيرفتند لذا به وسيله ي سازمان ملل كه ابزاري در دست آنان بود خواست هاي ايران را رد مي كردند. بنابراين در شرايطي كه هيچ كدام از شروط مذكور را سازمان ملل نمي پذيرفت؛ قبول آتش بس امري غيرعاقلانه و به معناي فرار مقطعي از جنگ بود. درست همان چيزي كه موجب سؤالات و انتقادات بيشتري مي گشت. آقاي هاشمي با توجه به سخنان منتقدان جنگ مي گويد: « آن هايي كه آن موقع در مقابل اين شايعات و احتمال صلح عكس العمل مخالف نشان دادند، كساني هستند كه الآن مدعي مخالفت با ادامه ي جنگ هستند ...»10 علاوه بر بحث های فوق، « هیئت های صلح به جای توجه به تعیین عامل تجاوز و پرداخت غرامت و ضرورت عقب نشینی از مرزهای اشغالی ، بر اجرای بدون پیش شرط آتش بس تأکید می کردند! تجربه جنگ اعراب با اسرائیل و تبعات مخاطره آمیز پذیرش آتش بس، جمهوری اسلامی را وادار کرد که همچنان بر خواسته و شرایط خود تأکید کند.»11 با وجود تجربه تأسف بار جنگ اعراب و اسرائیل احتمال تجدید قوا و حمله مجدد عراق به ایران پس از آتش بس محتمل بود.کمااینکه بعد از پذیرش قطعنامه 598 در سال 67 هم، عراق تلاش نظامی نسبتاً گسترده ای برای اشغال مجدد اهواز و خرمشهر آغاز کرد که با شکست مواجه شد.پس همان طور که گفتیم قبول آتش بس مصلحت نبود علی الخصوص در آن شرایط که 2500 کیلومترمربع از ارتفاعات حساس و موانع طبیعی ایران در اشغال عراقی ها بود و امکان ساخت استحکامات مصنوعی نیز به دلیل فقدان وقت و سرمایه وجود نداشت ، این عوامل شکست ایران را در جنگ احتمالی تشدید می نمود. فرمانده وقت سپاه در سخنانی می گوید: « اینکه گفته می شود بعد از آزادی خرمشهر چرا صلح نکردید، باید بگویم که هیچ پیشنهاد صلحی تا چهار سال بعد از آزادی خرمشهر به ایران نشد و فقط چند طرح آتش بس ارائه شد که اگر قبول می کردیم جنگ پنجاه سال به درازا می کشید.» 13 آقای رجائی خراسانی، نماینده وقت ایران در سازمان ملل می گوید: « در مذاکراتی که داشتیم به ما می گفتند در قدم اول و قبل از هر گونه بحث و مذاکره ای باید آتش بس برقرار شود.» 12 بنابراین کاملا مشخص بود که پیشنهادات مطرح شده از طرف هم پیمانان عراق تنها برای توقف مقطعی جنگ، جهت برنامه ریزی های بعدی آنان بوده است. امام خمینی (ره) فرمودند: «ما اگر مجرم را امروز رهایش کنیم ، امروزی که ما قدرت داریم ...این معنای آتش بس نیست ، این معنای صلح نیست . » 14ضمن اینکه منطق حکم می کند ، دشمن عقب رانده شده را باید به نحوی مجازات کرد که برای سال های سال خیال تهاجم را از سر بیرون کند. 15 بنابراین، استراتژی جمهوری اسلامی ایران پس از فتح خرمشهر، کسب یک پیروزی نظامی جهت متقاعد کردن حامیان جهانی و منطقه ای عراق برای پایان بخشیدن به جنگ ، با در نظر گرفتن خواسته ها و پیش شرط های ایران بود.16 وبا فتوای امام (ره) که فرمودند: «ادامه ی جنگ تجاوز نیست » جنگ وارد مرحله ی دیگری شد. برای ادامه ی جنگ شرق بصره انتخاب می شود. نیروهای نظامی معتقد بودند با توجه به نبود مواضع و استحکامات طبیعی در خط مرزی امکان دفاع در برابر تهاجمات عراق نخواهد بود. خوزستان نیز همواره از منطقه ی شرق بصره مورد تهدید و تجاوز قرار می گرفت لذا باید با تصرف این منطقه موقعیت ایران را تحکیم می نمودیم. سرانجام با توافق مسؤولین سیاسی و نظامی کشور ، عملیات رمضان طراحی و به اجرا درآمد که منجر به تداوم جنگ و ورود به خاک عراق در منطقه ی شرق بصره شد.17 ولی متأسفانه عملیات رمضان بهدليل وجود استحكامات فراوان در اين منطقه به اهداف خود نرسيد. در همين اثنا، عراق با انديشه يك جنگ طولاني مدت، اقدامات گسترده اي را براي بازسازي ارتش خود آغاز كرد و كمكهاي مالي و تسليحاتي آمريكا و شوروي به سوي عراق سرازيرشد. آمريکا براي تشديد فشار بر ايران طرح تقويت اقتصادي عراق و ايجاد محدوديت در منابع ارزي ايران را در پيش گرفت بدین ترتیب هواپيماهاي عراقي در ارديبهشت 63 ضمن حمله به خارك، نفتكش هاي ايران را مورد هدف قرار دادند. و ايران نيز براي مقابله به مثل، كشتي هاي كويتي را كه غالباً نفت عراق را حمل مي كردند مورد حمله قرار داد. تابستان 64 جنگ در خليج فارس گسترش يافت، در همين ايام ايران كوشيد با برقراري روابط ديپلماتيك با دول مختلف ديدگاه ايران را در مورد شرايط پايان دادن به جنگ تبيين كند که در اين زمينه نتايج قابل توجهي هم به دست آمد. در سال پنجم جنگ حضرت امام خميني (ره) فرمان تشكيل نيروهاي سه گانه سپاه (هوايي، دريايي و زميني) را صادر فرمودند و عملاً انتظار خود را از سپاه براي حل معضلات جنگ نشان دادند. با تأكيد حضرت امام خميني(ره) مبني بر ادامه مقتدرانه جنگ، منطقه فاو از سوي سپاه پاسداران انتخاب شد. سرانجام عمليات والفجر 8 در 20 بهمن 64 آغاز شده و طي يك عمليات آبي ـ خاكي عظيم و عبور حيرت آور غواصان و ساير نيروها از اروندرود در حالي كه عراق كاملاً غافلگير شده بود، منطقه فاو عراق تصرف و نتایج حاصله از آن شرایط را به سود ایران تثبیت کرد. در شرايطي كه برتري نظامي ايران مشهود بود، تلاش در جهت تصويب قطعنامه 598 و افزايش فشار به ايران بيانگر اين بود كه قدرتهاي جهاني به هيچ وجه حاضر به دادن امتياز به ايران نيستند و براي خاتمه دادن به جنگ با روش تضعيف ايران متحد شده اند. بنابراین امکان قبول قطعنامه در این دوران هم وجود نداشت. عراق پس از نااميدي از باز پس گيري فاو، حملاتي را در جبهه هاي ديگر آغاز كرد و نشان داد چنانچه عملياتهاي ايران به تأخير بيافتد، مي تواند ابتكار عمل جنگ را به دست گرفته و عرصه را بر ايران تنگ نمايد. حضرت امام با دركي كه از نتايج فتح فاو و تشديد فشار به ايران داشتند سال 65 را «سال استقامت» ناميدند. سال ششم جنگ سلسله عملياتهاي كربلاي 1 و 2 و 3 در حالي به پايان رسيد كه دغدغه عمده، حفظ موقعيت برتر فعلي تا تأمين خواسته هاي بر حق ايران بود. در نهایت كمتر از 2هفته پس از كربلاي4، عمليات كربلاي5 در منطقة عمومي شلمچه آغاز شد. نبرد سنگين طرفين به استقرار نيروهاي ايراني در شرق نهر جاسم انجاميد. در جريان اين عمليات بزرگ و دشوار، خسارات عمدهاي به ارتش عراق وارد شد. قبل از این، عراق و حامیانش به هر نحو از پذیرش برتری ایران و ارائه ی امتیاز به او خود داری می کردند و همین سیاست تا اندازه ای در طولانی شدن جنگ مؤثر بود در حالی که امتیاز دادن به ایران و متقاعد ساختن این کشور می توانست برای پایان بخشیدن به جنگ کمک نماید چنانکه تصویب قطعنامه 598 واکنش مثبت ایران را به دنبال داشت . ایران قطعنامه را رسماً نپذیرفت ولی رد نکرد و عملاً همکاری با دبیر کل سازمان ملل را آغاز کرد تا علاوه بر چانه زنی برای جابه جایی بند های قطعنامه ، اجرا شدن آن را ممکن سازد. حاصل این همکاری این بود که به محض آن که ایران قطنامه 598 را پذیرفت امکان اجرای آن فراهم شد و تنها، تردید عراق در پذیرش قطعنامه و حمله مجدد به ایران اجرای آن را به تأخیر انداخت.19 نهايتا قطعنامه 598 سازمان ملل تصويب و بر اساس آن عراق به عنوان متجاوز شمرده شد ، عقب نشينی هر دو کشور به مرزهای پيشین خود ( قبل از جنگ ) که نتيجه ی آن آزاد سازی کليه مناطق اشغالی ايران و در نهايت لزوم پرداخت خسارت از طرف عراق به دولت ايران به تصویب سازمان ملل رسید. تنها سه روز پس از پذيرش قطعنامه در 31/4/67 عراقيها تهاجم خود را در منطقة جنوب آغاز كردند و در 30 كيلومتري شمال خرمشهر مستقر شدند.وضعيت بسيار حساسي بود و خرمشهر در آستانة سقوط قرارمی گیرد. لیکن با رشادتهای شیر مردان ایرانی بار دیگر شکست خورده و عقب نشینی می کنند. اين اقدام عراق تأثير فوقالعادهاي بر جاي گذارد و اين پرسش كه چرا پس از فتح خرمشهر جنگ ادامه يافت را عملاً پاسخ گفت. ارتش متجاوز بعثي پس از هشت سال جنگ طاقت فرسا هنوز انديشة تصرف خوزستان را در سر داشت و سادهانگاريست اگر گمان كنيم سال 61 حاضر بود به جنگ پايان دهد.آتشبس هم كه از سوي متحدان عراق پيشنهاد شد(و هيچگاه حالت تقاضاي رسمي پيدا نكرد) تنها براي بازسازي و حملة مجدد ارزيابي شد. حال پس از بررسی مجموعه علل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر لازم است که با رویکری جدید به جنگ و دلایل طولانی شدن آن بپردازیم رویکردی که واقعیت های تلخی از ستم سترگی که از جانب روشنفکران لیبرالی که امروز با هدف تخریب و لگدمال کردن روحیه شهادات طلبی و انتفام گیری ازمردمی که بیش از 30 سال است که به آنها پشت کرده اند انجام می پذیرد. بسیار جالب است که همان افرادی که امروز ملت ایران را به دلیل دفاع از خود تخطئه می کنند، در مقابل تهاجمات گسترده و وحشیانه آمریکا به دیگر کشورها، سکوت اختیار کرده و بعضاً آن را حق مسلم آمریکا برای دفاع از خود دانسته و در روزنامه هایشان به تبیین و توجیه آن می پردازند.20 بله واقعیت این است که همانطور که اسلام مسلمانان را از جنگ بر حذر داشته و اساساً ابزار پیشرفت و گسترش خود را نه از طریق جنگ وخشونت ، بلکه منطق واستدلال معرفی می کند، جمهوری اسلامی نیز تا سر حد ممکن از بروز جنگ خود داری کرده است، لیکن واقعیت آن است که دفاع، جزء حقوق اولیه هرشخص و کشوری است که مورد تهاجم قرار گرفته است. وآیا واقعاً نمی شد جنگ را سریعتر فیصله داد، تا هم ازخسارتهای جانی و مالی آن می کاهید و هم آنکه فرصت بیشتری برای سازندگی کشور بوجود می آمد؟ این سوالی است که در دوران قدرت اصلاح طلبان به طور گسترده مطرح و با نگاهی یک جانبه به آن پرداخته شده است. در پاسخ به این سوال آنچه روشنفکران در این چند ساله به تبیین آن پرداختند تحت عنوان تئوری مطرح گردیده است که منظور از آن 2 سال قبل از فتح خرمشهر و 6 سال پس از آن می باشد، که همانطور که در توضیح داده شد، این گروه، 2 سال ابتدای جنگ را منطقی دانسته و معتقدند که 6 سال پس از آن جزء تصمیمات اشتباه کشور بوده است. در فوق دلایل این تئوری به طور مبسوط مورد نقد قرار گرفته و نشان داده شد که پیشنهاد آتش بس، درخواست شده فریبی بیش نبود. حال از منظری دیگر به این سوال می پردازیم: تئوری از سوی دردمندان انقلاب در مقابل تئوری بیان گردید.تئوری که روشنفکران طرفدار آزادی بیان، اجازه نشر آن را در روزنامه های خود نداده و با نگاهی یکجانبه به سمت بایکوت آن گام برداشتند. در این تئوری علت طولانی شدن جنگ نه به دلیل اشتباهات فرماندهان، که به دلیل خیانتهایی که در طول 8 سال جنگ و به خصوص در سال اول رخ داد بیان می شود. حمله عراق دقیقاً هم زمان بود با وجود روشنفکری لیبرال- دموکرات(بنی صدر) در رأس قوه مجریه و تصدی فرماندهی کل قوا.مأموریت این شخصیت به شکست رسانیدن انقلاب ایران بود، وی تمام نیروی خود را برای این هدف متمرکز کرده، در سطح داخلی با ایجاد تفرقه و سخنرانی های تنش زا نیروهای کشور را به تحلیل می کشاند و در سطح خارجی با دادن چراغ سبز به ارتش بعثی راه را برای حمله گسترده و وحشیانه به ایران باز کرد. از چند ماه قبل از جنگ ادبیات رهبران عراق و فرماندهان نظامی آن، نشان از یک فکر طمع جویانه را می رساند، تحریکات ارتش عراق زیادتر شده بود، ابزار آلات جنگی در اطراف مرزها استقرار داده شده و عملیات شناسایی منطقه توسط ارتش بعث کلید خورده بود، در مقابل همه این گزارشات که بر روی میز رئیس جمهور قرار می گرفت، فقط یک پوزخند خائنانه نصیب مبارزان شده و علاوه بر آن سپاه پاسداران نیز متهم به ایجاد رعب و ترس بیهوده به منظور جمع آوری سلاح برای درگیری و خشونت در داخل کشور می شد. در هنگامه ای که ناموس مردم در تاراج دشمنان یاغی بود، هرگونه تحویل تجهیزات و ادوات جنگی را به جوانان مبارز جنوب ممنوع کرده و مدام با شعار احمقانه :« زمین می دهیم وزمان می گیریم» سعی در فریب افکار عمومی داشته و تمام نیروی خود را صرف تخریب رقبای داخلی می کرد. فقط ذکر خیانت هایی که در این مدت انجام شده خود مثنوی هفتاد من کاغذ است و در این مجمل نمی گنجد. لیکن پرده برداری از راز چگونگی رخ داد تصرف خوزستان و طولانی شدن جنگی (که چنانچه نبود، خیانت مزدورانی که بر اریکه کشور تسلط یافته بودند، به طور قطع ارتش بعثی نمی توانست حتی یک قدم هم در خاک ایران نفوذکند و پروسه این جنگ خانمان سوز در همان اوان جنگ به پایان می رسید)، لازم به نظر می رسد. لیکن چه می توان کرد که با خیانتی که در این زمان یک ساله اول جنگ توسط بنی صدر رخ داد و با سکوت و حمایتی که همین روشنفکران حامی تئوری در آن زمان از وی داشتند، هزاران کیلومتر از اراضی این مرز و بوم و بسیاری از نقاط استراتژیک به آسانی به تصرف عراق درآمد. مناطقی که هرچند حفظ آنها (به دلیل ماهیت دفاعی جنگ) بسیار آسان بود، لیکن باز پس گیری آنها و اثبات برتری نظامی ایران 8 سال به طول انجامید. جالب توجه است که هرچند پس ازخیانت های بنی صدر دست وی از فرماندهی ارتش کوتاه شد، لیکن حتی تا سال آخر جنگ نیز برخی از عوامل نفوذی وی با افشای اطلاعات و نقشه های جنگی، ضربه های مهلکی بر پیکره نیروهای ایران وارد کردند. در این مقاله فرصت کافی برای بیان توضیحات کافی و مبسوطتر پیرامون این تئوری وجود ندارد، لیکن امید است که در فرصتی دیگر به طور وسیعتر به شرح و بیان آن پرداخته شود. خواهشمند است نوسینده را از نظرات اصلاحی خود محروم نفرمایید. hadimosadegh@gmail.com پي نوشتها: 1درودیان ، محمد ، پرسش های اساسی جنگ ، ص 205 2 همان ، ص 205 3 اکبر گنجی ، روزنامه ی صبح امروز ، 28/10/78. به نقل از «پرسش های اسای جنگ» ، محمد درودیان 4 درودیان ، محمد ، پرسش های اساسی جنگ ، ص 213 5 سیری در جنگ ایران و عراق ، ج 2 از خرمشهر تافاو ، مرکز مطالعات وتحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 6 درودیان ، محمد ، پرسش های اساسی جنگ ، ص 209 7 همان ، ص 208 8 همان ، ص 207 9 همان ، صص 208-209 10 مسعود سفیری،حقیقت ها و مصلحت ها ، نشریه ی نی ، 1378 ، صص 89-90. به نقل از «پرسش های اسای جنگ»، محمد درودیان 11 درودیان ، محمد ، پرسش های اساسی جنگ ، ص 207 12 سعید رجایی خراسانی ،مصاحبه ی اختصاصی بامحمد درودیان ، 1367. به نقل از «پرسش عای اساسی جنگ»، محمد درودیان 13 محسن رضایی ، سخنرانی در مسجدی در شهر ری ، روزنامه ی در عصرآزادگان ، شماره ی 93 ، 10/11/1379 ،ص 9. به نقل از «پرسش های اساسی جنگ»، محمد درودیان 14 صحیفه نور ، ج 16 ،ص 192 15 کالین گروی ، سلاح جنگ افروز نیست ، ترجمه احمد علیخانی ، دوره ی عالی جنگ سپاه ، 1378 ، ص10. به نقل از «پرسش های اساسی جنگ»، محمد درودیان 16 سیری درجنگ ایران و عراق ، ج2، ازخرمشهر تا فاو ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران 17 همان ، ص 4 18 درودیان ، محمد ، پرسش های اساسی جنگ ، ص 214 19 همان ، ص 215 20 مقاله «حق آمریکا درحمله به عراق»، مرتضی مردیها،استاد دانشگاه علامه طباطبایی http://www.rajanews.com/News/?29504 -
ناگفتههایی از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران.. ترسناک بود......
SAEID پاسخ داد به hans تاپیک در جنگ تحمیلی
چرا پس از فتح خرمشهر به جنگ ادامه داديم؟(پاسخ از سردار سید مسعود جزایری ) به دنبال سلسله عملياتهاي بزرگ و سرنوشتساز سال دوم جنگ، سرانجام شهر خرمشهر (خونين شهر) با انجام عمليات بيتالمقدس از تصرف دشمن آزاد گرديد، كه اين امر خود منشاء تحولات مهمي در ادامه جنگ به شمار ميرود. پس از فتح خرمشهر، از ديدگاه استراتژيك و به صورت درازمدت، تداوم دفاع مقدس و تلاش براي انهدام دشمن يك مسئله اجتنابناپذير بود. دستيابي به قدرت تهاجمي در جنگ عليه دشمن پس از فتح خرمشهر اتفاق افتاد؛ زيرا جنگيدن در سرزمين دشمن از مبارزه در سرزمين خودي و دفاع از آن بسيار مشكلتر است؛ از نظر نظامي، قويترين عملياتهاي نظامي كه براي ما درس و تجربه نظامي به همراه داشت و توليد قدرت كرده است، بعد از فتح خرمشهر انجام شدهاند. دستيابي به همان قدرتي كه امروز ميتوانيم به طور مستحكم در برابر شيطان بزرگ بايستيم. هرچند عراق يك سال پيش از آن، قطعنامه را پذيرفته بود اما يك ماه پس از پذيرش آن از سوي ايران در داخل خاك ما جنگيد و تنها پس از آنكه فهميد نميتواند كاري انجام دهد، مجدداً پذيرش قطعنامه 598 را اعلام كرد. بايد يادآور شد كه طي اين يك ماه، صدام تمام توان نظامي خود را در حمله به ايران بهكار گرفت. از جمله از منافقين كه هماينك در داخل عراق اشغالي و در پناه سربازان آمريكايي بسر ميبرند، نيز استفاده كرد و مجدداً به ايران حمله كرد. چرا كه صداميان و منافقين احساس ميكردند كه توان نظامي ايران در اثر جنگ و پذيرش قطعنامه ضعيف شده است. مواضع قدرتهاي بزرگ نيز حاكي از آن بود كه بهرغم تحولات شگرف در صحنه جنگ و برقراري موازنه نظامي از جنبه ارضي، پايان جنگ متصور نيست و بهخصوص نفوذ آنها در تعيين سمت و سوي مواضع حقوقي شوراي امنيت، حل مسئله را مشكلتر ساخته بود. در مقطع پس از فتح خرمشهر، مبتني بر سياستهاي قدرتهاي بزرگ، شوراي امنيت نيز سكوت 20 ماهه خود را شكست و در تيرماه 1361، قطعنامه 514 را تصويب كرد. در اين مدت طولاني كه در تاريخ شوراي امنيت بيسابقه است، شورا در اين مورد حمله نظامي و تجاوزات رژيم صدام به جمهوري اسلامي ايران، جلسهاي تشكيل نداد و قطعنامهاي تصويب نكرد. شورا نسبت به جنگ عراق و ايران كه پيوسته شديدتر ميگرديد و بر ميزان تلفات انساني و خسارات مادي آن افزوده ميشد، بيتفاوتي شگفتآوري نشان داد و هيچ اقدامي نكرد كه نشان دهد به انجام وظايف قانوني خود براي برقراري مجدد صلح در منطقه خليج فارس اندك علاقهاي دارد. اما قدرت نظامي ايران باعث گرديد كه شوراي امنيت به درخواست اردن و حمايت آمريكا، تشكيل جلسه دهد و قطعنامه 514 را به اتفاق آرا تصويب كند. مطابق اين قطعنامه، شورا خواستار آتشبس و خاتمه فوري همه عمليات نظامي و عقب كشيدن نيروها به مرزهاي شناخته شده بينالمللي شد. معالاسف باز هم شورا حاضر نبود حداقل شرط ايران براي آتشبس؛ يعني اعلام عراق به عنوان متجاوز را در قطعنامه بگنجاند و لذا پيشنهاد صدام حسين، رئيس رژيم عراق، مبني بر عقبنشيني، پيش از آنكه يك تصميم باشد، يك شعار بود كه به منظور مصرف منطقهاي و بينالمللي ابراز شد، ضمن آنكه از جنبه اجرايي در چارچوب استراتژي آمريكا قابل فهم بود. از منظر آمريكاييها، هرگونه اتمام جنگ در شرايطي كه ايران به لحاظ نظامي- سياسي، دست برتر را داشت، به منزله تسليم در برابر انقلاب اسلامي بود كه براي منافع حياتي غرب، عواقب وخيمي در پي داشت، كما اينكه اصولاً هدف از تحميل جنگ نيز فائق آمدن بر گسترش انقلاب اسلامي بود؛ در حالي كه پايان جنگ در شرايط برتري كامل ايران، با اين هدف مغاير بود. لذا آنها كمكهاي كارشناسي، فني و اطلاعاتي دقيقي براي مقابله با حمله آتي ايران در اختيار عراق گذاشتند تا از پيروزي عمليات بعدي جمهوري اسلامي جلوگيري شود. لذا شرايط بينالمللي، منطقهاي و موضع عراق نشان ميداد كه هيچگونه اراده جدي براي صلح وجود ندارد. از سوي ديگر، تسليم وضع موجود شدن بدون روشن بودن آينده آن و همچنين عدم اطمينان به صدام حسين كه هر آن احتمال ماجراجويي جديد از جانب وي ممكن بود و نيز با توجه به برتري نظامي در جبههها و عدم امكان ادامه حالت نه جنگ و نه صلح- با توجه به آنكه عراق در صحنههاي ديگر بهجز زمين فعال و مهاجم بود- موجب شد جمهوري اسلامي استراتژي تنبيه متجاوز و ادامه نبرد را انتخاب كند. استراتژي جديد نظامي جمهوري اسلامي، مطابق حقوق بينالملل، بر اساس دفاع مشروع قابل تبيين است، زيرا به محض آنكه قلمرو يك دولت مورد تجاوز واقع شد، دفاع تا داخل خاك دولت متجاوز مشروع تلقي ميگردد و كشور مورد تجاوز حق دارد ارتش متجاوز را درهم شكسته و نابود كند و در صورتي كه سازمان بينالمللي به نحو مؤثري دخالت جهت محافظت از قرباني تجاوز و اعاده حقوق تضييع شدهاش نكند، دولت دفاع كننده حق دارد شرايطي جهت جلوگيري و ممانعت از تكرار حوادث احتمالي تجاوزات در آينده به متجاوز تحميل كند. بهطور خلاصه در مورد پارهاي از دلايل و علتهاي تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر ميتوان به نكات ذيل اشاره كرد: 1- استفاده از فرصت پس از انجام عمليات « بيتالمقدس» ايران در برتري آشكار و قابل ملاحظهاي از نظر قدرت رزمي نسبت به عراق قرار داشت. منطق و دانش نظامي حكم ميكرد در شرايطي كه امكان كسب امتيازات مؤثرتر در جنگ وجود دارد، دفع و تعقيب دشمن ادامه يابد. از طرف ديگر عراق كه تحت تأثير ابتكار عمل رزمندگان اسلام به حالت انفعال درآمده بود، براي خروج از بنبست پيش آمده به كسب زمان نياز داشت تا بتواند قواي تحليل رفته خود را مجدداً بازيابي كند و نيروهاي مسلح خويش را بازسازي كند. اين در حالي بود كه از دست دادن زمان براي نيروهاي خودي پيامدهاي منفي به دنبال داشت. لذا توقف پس از فتح خرمشهر به مفهوم ايجاد فرصت مناسب براي دشمن و از دست دادن فرصت براي ايران بود و در اين مورد كمترين ترديدي در ميان رزمندگان وجود نداشت. 2- بيتوجهي مجامع و سازمانهاي بينالمللي در آن زمان هيچ سازوكار و يا ترتيبات بينالمللي تضمين كننده و اطمينانبخش از سوي نهادهاي بينالمللي همچون شوراي امنيت سازمان ملل متحد براي تضمين برقراري يك صلح شرافتمندانه و عادلانه و خاتمه منصفانه جنگ كه در آن حداقل حقوق و خواستههاي جمهوري اسلامي ايران رعايت شده باشد وجود نداشت و هيچ قطعنامه مؤثري هم نوشته نشده بود. رژيم عراق نيز در آن ايام پايبندي مجدد خود به قرارداد 1957 الجزاير را اعلام نكرده بود. 3- شخصيت غيرقابل اعتماد صدام رژيم عراق هيچگاه قابل اعتماد نبود. حوادث پس از پذيرش «قطعنامه 598» مؤيد اين نظريه است. زيرا فقط سه روز پس از پذيرش قطعنامه توسط جمهوري اسلامي ايران، ارتش عراق وقتي در محاسبات خود به اين نتيجه رسيد كه ميتواند تهاجم مجددي را براي اشغال مجدد ايران آغاز كند. اين تهاجم را هم در جنوب و هم در غرب كشور مجدداً انجام داد. در حقيقت توقف ايران در جنگ بعد از فتح خرمشهر مخاطرات بالقوه و وسيعي را براي ايران اسلامي به همراه داشت؛ چرا كه با توجه به شخصيت نامطمئن صدام و عدم اعتماد و اطمينان به مواضع سياسي حزب بعث عراق و سيال بودن رفتار سياسي اين رژيم و بهخصوص خصومت استراتژيك حاميان صدام نسبت به جمهوري اسلامي ايران، هيچ چشمانداز روشن و اطمينانبخشي از صلح وجود نداشت. تأثير آزادسازي سرزمينهاي اشغالي پس از عملياتهايي كه از «ثامنالائمه» تا «بيتالمقدس» صورت گرفت. برداشتن فشار رواني و روحي و فيزيكي جنگ از ملت ايران و برطرف ساختن تهديد عراق از تماميت ارضي، استقلال و امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران بود. هنگامي فشارها و تنشها و تهديدهاي سياسي و نظامي و رواني به دشمن تحميل شد كه جنگ به داخل خاك عراق كشانده شد. اين امر بيانگر آن بود كه جمهوري اسلامي ايران مصمم است از تماميت ارضي و ارزشهاي انقلاب اسلامي تحت هر شرايطي دفاع نمايد. http://www.sajed.ir/pe/content/view/4997/147 -
ناگفتههایی از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران.. ترسناک بود......
SAEID پاسخ داد به hans تاپیک در جنگ تحمیلی
علل ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر چه بود؟ (جواب از دکتر مسعود اخوان کاظمی) ايران با افتخار از هشت سال جنگي كه بر او تحميل شد بيرون آمد، زيرا در جريان آن براي اولين بار در طول تاريخ معاصر اين سرزمين، حتي يك وجب نيز از خاك كشور جدا نشد. دكتر مسعود اخوان كاظمي ، به بحث در خصوص شرايط موجود بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و عوامل آغازين جنگ در سال 1359 پرداخت. وي، بررسي دقيق وضعيت روابط بينالمللي جهان را در آن مقطع، نگاه به مسائل و وضعيت داخلي كشور و بررسي موضوع از منظر برخورد سازمانهاي بينالمللي با موضوع جنگ عراق عليه ايران را براي روشن شدن بهتر بحث الزامي دانست و تصريح كرد: جنگ عراق در زماني به ايران تحميل شد كه كشور در فضاي سالهاي اوليهي انقلاب قرار داشت و با نابسامانيهاي فراواني مواجه بود، كه در اين خصوص ميتوان به مسائل و مشكلات كشور در مورد نظم داخلي (حركتهاي نيروهاي ضد انقلاب، تجزيه طلبان و شورشهاي منطقهاي) يا وضعيت نابسامان اقتصادي و عدم انسجام و وجود گسست در نيروهاي نظامي اشاره كرد. وي گفت: براي هر انسان منصفي بر اساس منطق تمايل ايران براي شروع جنگ با كشور عراق قابل پذيرش و قبول نيست، زيرا با نگاه به شرايط آن روز ايران،مشخص خواهد شد كه ما در شرايطي نبوديم كه آغازگر جنگ باشيم و لذا جنگ بر ما تحميل شد. اين استاد علوم سياسي دانشگاه رازي كرمانشاه، خاطرنشان ساخت: در شرايطي كه انقلاب اسلامي درصدد ترميم و اصلاح ساختار غلط گذشتهي كشور بود و تلاشهايي درصدد رفع مشكلات موجود در حال انجام داشت، رژيم بعثي عراق به سركردگي صدام با توجه به وجود ادعاهاي ارضي نسبت به ايران، فرصت را مناسب ديد و به صورت گسترده به خاك كشور ما حملهور شد كه در اين ميان از حمايت كامل و بينظير اكثر كشورهاي دنيا برخوردار بود و تمام اين كشورها حمايت بيدريغ خود را براي ريشهكن كردن نظام اسلامي انجام ميدادند كه حرف و ادعاي جديدي را در عرصه بينالمللي مطرح كرده بود. اخوان كاظمي، با اشاره به رشادت، دلاوري و ايثارگري جوانان در دفاع از كيان نظام جمهوري اسلامي در طول هشت سال دفاع مقدس، بر لزوم ارج نهادن به اقدامات صورت گرفته در اين دوران تاكيد و خاطرنشان كرد: ارزش، اهميت و جايگاه حماسهآفريني جوانان اين مرز بوم در آينده و براي نسلهاي بعد بهتر قابل درك خواهد بود و با گذشت زمان اهميت آن بيشتر مشخص خواهد شد. وي، با بيان اين مطلب كه بازگو كردن ابعاد ناگفتهي جنگ از وظايف متوليان و مسئولين فرهنگي كشور است، اظهار داشت: ظهور انقلاب اسلامي با رهبري بيبدليل امام راحل از سوي قدرتهاي جهاني به حدي مهم بود كه هيچگاه ايدئولوژي آن را در حد يك شعار ندانستند و نسبت به آن احساس خطر كردند. اين استاد دانشگاه، با اذعان به اين كه ظهور انقلاب اسلامي داراي اثرات جدي براي نظام بينالملل و باعث به چالش كشيده شدن نظام بينالملل در آن مقطع زماني گرديد، افزود: اين احساس خطر از سوي قدرتهاي جهاني آنقدر جدي بود كه براي اولين بار بعد از جنگ دوم جهاني آمريكا و شوروي كه در جنگ سرد به سر ميبردند در كنار هم قرار گرفته و به حمايت از حكومت عراق عليه ايران پرداختند. اخوان كاظمي گفت: ايران در جنگ با عراق در حالي كه از لحاظ امكانات، شرايط نظامي و تسليحات در وضعيت مناسبي قرار نداشت، از سوي بسياري از كشورها نيز مورد تحريم واقع شده بود و از طرف ديگر عراق به عنوان طرف ما در جنگ در وضعيتي كاملا متفاوت نسبت به ايران قرار داشت. وي افزود: عليرغم برابر نبودن ايران با عراق در بسياري از جهات و زمينهها، جوانان فداكار و غيور اين مرز و بوم بعد از شروع جنگ مشتاقانه به ميادين نبرد شتافتند و در هجوم مردم به جبههها در راستاي دفاع از كشور ميتوان مشروعيت نظام را ارزيابي كرد، چرا كه در تهاجم يك قدرت خارجي به كشور ميتوان نسبت به حضور مردم در دفاع از ميهن، مشروعيت نظام سياسي را مورد ارزيابي قرار داد. اخوان كاظمي، در پاسخ به سوالي در خصوص چرايي ادامهي جنگ بعد از فتح خرمشهر؛ اعلام آتشبس، عقبنشيني نيروها به مرزهاي بينالمللي، پرداخت غرامت و تعيين متجاوز را از اصليترين شروط برقراري صلح بين دو كشور دانست و تصريح كرد: در سال 61 هيچ يك از موارد فوق محقق نشده بود، زيرا نيروهاي عراقي در مناطق مختلف هنوز در خاك ايران بودند و بازگشتي صورت نگرفته و متجاوز از سوي سازمان ملل تعيين نشده بود و تنها نمايندهاي از كشور عربستان به طور غير رسمي و غيرقابل استناد اعلام كرد كه غرامت ايران را خواهد پرداخت. وي ادامه داد: در آن زمان جاي انجام صلح نبود و اگر صلحي صورت ميگرفت، امروز شما حق داشتيد از نسل اول انقلاب انتقاد كنيد كه چرا در شرايطي كه در موضع قدرت قرار داشتند به صلح تن دادند. اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: ايران با افتخار از هشت سال جنگي كه بر او تحميل شد بيرون آمد، زيرا در جريان آن براي اولين بار در طول تاريخ معاصر اين سرزمين در جريان جنگ حتي يك وجب نيز از خاك ما جدا نشد و اين افتخار بزرگي است كه براي ما باقي خواهد ماند و نسلهاي آينده نيز بايد قدردان رزمندگان دوران دفاع مقدس باشند. وي، با تاكيد بر لزوم پاسداشت اقدامات و دلاورمرديهاي انجام شده در اين دوران از سوي رزمندگان و سرداران جنگ، ابراز اميدواري كرد كه نسل جديد همچنان در حفظ روحيهي افتخار، شجاعت و شهامت كوشا بوده و در آزموني كه وي از آن به عنوان «آزمون انرژي هستهيي» ياد كرد، سرفراز برون آيد. تهیه: مهدی گیوه کی http://www.sajed.ir/pe/content/view/1888/147 -
به نظر من هند سیاست بسیار اشتباهی دارد که در بلند مدت تاثیرات منفی نظامیگری بیش از حد بر اقتصاد آن مشخص خواهد شد. این کشور سالانه 10 15 میلیارد دلار خرید تسلیحاتی انجام میدهد در حالیکه از نظر اقتصادی مردمش وضعیت مناسبی ندارن و تا مشکلات اجتماعی و رفاه عمومی رو حل نکردن این هزینه ها بی فایده است. چین با قدرت اقتصادی بیشتر و بودجه کل چندین برابر هند ، هزینه نظامی کمتری به نسبت هند دارد. آمریکا و اسرائیل و روسیه و ... هند را به یک بازی باخت - باخت نظامی با پاکستان کشانده اند که آخر و عاقبتش مشخص نیست و چین با زیرکی تمام تاکنون وارد بازیهای تسلیحاتی کور نشده و احتمال هم نمیدم که بشود. هند با این سیاست به سرنوشت شوروی دچار میشود.
-
خوب مشکل اصلی همون بعد روانی قضیه و فرهنگ و عرف و اعتقادات مردم است. البته قبول دارم که برخورد پلیسی آخرین راه حل موجود است ولی فرمانده نیروی انتظامی حرف جالبی در این مورد زد. نیروی انتظامی آخرین مرجع قانونی است که با متخلفان برخورد میکند ولی متاسفانه سایر سازمانها اونقدر به وظایف خود عمل نکردن که الان رسیدیم به آخر راه و به ناچار نیروی انتظامی وارد عمل شده است. واقعا بعضی افراد خلافکار بیش از اندازه پر رو شده و تجاوز به حریم خصوصی افراد و ناموس مردم مثل بازی هست براشون! این افراد رو باید قبل از برخورد انتظامی سازمانهای فرهنگی درست تربیت میکردن که نکردن و الان چاره جز برخورد شدید نیست. ولی در کل نباید در جامعه فضای پلیسی و امنیتی شکل بگیره و مردم باید از نظر ذهنی در آرامش قرار داشته باشند.
-
موشك هاي هوا به هواي موجود در نیروی هوایی ایران
SAEID پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در موشکهای هوا به هوا
کامران جان ناراحت نشی ولی اطلاعات شما دست چندم و اکثرا اشتباه است! به هر حال ... بیخیال. -
بررسی جامع نیروی هوایی ایران بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
SAEID پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
توپولف22های عراقی از نوع Tu-22 Blinder بودند نه Tu-22M Backfire و هیچ توپولف22 عراقی هم به ایران پناهنده نشده است. تمام این هواپیماها در جنگ تحمیلی و خلیج منهدم شدند. قرارداد توپولف22ام هم با روسیه فسخ شده و هیچ هواپیمایی به ایران تحویل نشده است. حالا دوستان هر طور که مایلند تفکر کنن ولی ما توپولف22 نداریم. -
جنگنده برتری هوایی میگ-31 فاکس هاوند جنگنده برتری هوایی میگ-31 فاکس هاوند (MIG-31 /Foxhound)
SAEID پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگنده و رهگیر
شما دوباره شروع کردی به شایعه سازی؟!- 548 پاسخ ها
-
- 3
-
-
- فاکس هاوند
- روسیه
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
به همین سادگی عراق تبدیل به مستعمره آمریکا شد. ساده تر از آنی که فکرش را بکنید! شوروی و فرانسه 70 میلیارد دلار ازش خوردن دیگه بسشون بود الان نوبت آمریکا و انگلیس رسیده! باید منتظر قراردادهای بسیار بیشتر و سنگینتر در تمام زمینه ها مابین عراق و آمریکا باشیم. به علاوه دزدی روزانه 2000000 بشکه نفت عراق که با قیمت کنونی نفت سالانه صد میلیارد دلار ارزش دارد. خوبه دیگه یه سفره 30000000000000 دلاری پهن کردن و دارن میخورن! icon_cheesygrin
-
تمام موشکهای دوربرد هدایت نیمه فعال راداری دارند. در عمل امکان ساخت راداری کوچک با برد زیاد جهت نصب در سر موشک وجود ندارد. آمریکا و روسیه قبل از اینکه جلوی موشک ضد رادار رو بگیرن ، سعی در تامین امنیت و برتری هوایی دارند. البته روسها یه سیستمی ساختن که تو یه ویدئو کلیپ تبلیغاتی دیدم ولی نه اسمش رو میدونم و نه مشخصات! آپلودش میکنم شاید یکی از دوستان فهمید چیه؟
-
جالب بود. واقعا چیا که ساخته نمیشه!
-
سامانه دفاع هوایی fm-80/ یازهرا/ حرزنهم سامانه دفاع هوایی FM-80/ یازهرا/ حرزنهم
SAEID پاسخ داد به RedArmy تاپیک در پدافند هوایی
دوست من، قوانین سایت را مطالعه کردی یا نه؟ اگر هم اطلاعاتی داشته باشی نباید بیان کنی چه کلی یا با جزئیات. معمولا افرادی که ... در ضمن افزایش تعداد گردانهای هاوک و ... را سه سال قبل در سایتی دیگر خود من بیان کرده بودم. اطلاعات طبقه بندی شده رو هم نه من میدونم و نه شما و نه سردارها و امیرهای سپاه و ارتش جز چند نفر معدود. پس یا شما فرمانده نیروی هوایی چیزی هستی یا هم که از یه جایی حرفی رو شنیدی. این دومین و آخرین اخطار بود. مطالبی که توسط مسئولین اعلام نشده نباید در سایت ارسال شود چه صحیح یا شایعه یا هر جور دیگر که فکر میکنید. -
دستت درد نکنه خیلی جالب بودن. منتظر مابقی مطالب هستیم. icon_cool
-
کاربران عزیز پست متوالی ارسال نکنید. icon_cool در صورت تکرار کاربر خاطی از تاپیک اخراج میشود. فعلا قفل شد.
-
موشك هاي هوا به هواي موجود در نیروی هوایی ایران
SAEID پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در موشکهای هوا به هوا
یه دفعه بگید فناوری همه چی لو رفته دیگه! واقعا حرفهای میزنید که ... آر172 رو کی به هند فروختن؟! icon_cool -
مهمترین عامل کنترل افکار عمومی است. مساله اقتصادی بعد از مورد فوق قرار میگیرد. در زمان جنگ هم مشکلات اقتصادی شدیدی بود و وضع کشور به مراتب از امروز بدتر بود اما مردم چون تحت تاثیر جنگ روانی غربیها قرار نداشتند فقط به فکر کشور خود بوده و حجم انبوهی از مردم به عنوان نیروهای پشت جبهه فعالیت داشتند. از دوخت لباس و تهیه غذا و ... تا کارهای مختلف دیگر. الان با وجود شبکه های ماهواره ای و ضعف رسانه ملی اوضاع کمی بغرنج شده و نیاز است با گسترش رسانه های داخلی و مهمتر از اون متنوع سازی برنامه ها مجددا مردم رو به سوی برنامه های داخلی سوق دهیم.
-
من که حرفی از ساخت جنگنده نسل پنجم نزدم! حالا طرحهایی که دارن از هر نسلی و با هر توانی باشه مهم اینه که به زودی یک جنگنده کاملا بومی خواهیم داشت.
-
تمام ژانگولر بازیهای بیگانگان تا زمانی که مردم اتحاد خود را از دست ندهند پشیزی ارزش ندارد. از قدیم یه مثل هست که میگه درخت از درون میپوسد! خدا رو شکر مردم ایران اونقدر فهم و شعور دارند که خود را بازیچه دشمنان نکرده و فریب نخورند. ولی متاسفانه عده ای با قصد قبلی علیه قومیتهای غیر فارس فعالیت مخرب و اهانت آمیز انجام داده و تنها سعی در تجزیه کردن این مناطق از ایران دارند!
-
بررسی جامع نیروی هوایی ایران بررسی جامع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
SAEID پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در متفرقه در مورد نیروی هوایی
دوستان تو رو خدا یکمی فکر کنید و اون کله مبارک را نزارید همینطوری آکبند بره زیر خاک! نصب شهاب3 رو بمب افکن! لطفا اندکی معقول باشید.- 4,623 پاسخ ها
-
سامانه دفاع هوایی fm-80/ یازهرا/ حرزنهم سامانه دفاع هوایی FM-80/ یازهرا/ حرزنهم
SAEID پاسخ داد به RedArmy تاپیک در پدافند هوایی
امیدوارم اینطور باشد اما تا حدود زیادی چنین نیست! اگه تو نیروی هوایی آشنا دارید بپرسید که برای سرپا نگه داشتن اف14 چقدر تلاش میکنند؟ درسته که اف14ها رو عملیاتی کردن اما وضعمون اونقدرا هم که دوستان میگن خوش نیست! -
اس300 سامانه ای ضد هواگرد ، موشک و تسلیحات هدایت شونده دیگر است. موشک هارم برد 48 کیلومتر داشته و برای شلیک نیاز است جنگنده به این فاصله از اس300 برسد. یجوری پیشگیری قبل از بیماری درباره اس300 و هارم وجود داره و هواپیمای حامل موشک قبل از شلیک رهگیری میشه! حالا اگه اس300 غافلگیر شد و موشک هارم رو شلیک کردن بستگی به قدرت ضدموشکی این پدافند داره که بتونه از خودش در برابر آن دفاع کند یا نه؟ ولی در روسیه برای محافظت از سایتهای اس300 و اس400 از یک گروهان تور ام1 استفاده میشه تا با دقت بیشتری موشکهای کوچک ضد رادار را هدف قرار دهند. جواب سوال فنی رو هم از فرمانده پدافند نیروی هوایی بپرس!
-
مسلما از نظر الکترونیک و صنعت نیمه هادیها حداقل در زمان کنونی عقبتر از آمریکا هستیم و نمیتوان بصورت مستقیم باهاشون درگیر شد. بهترین کاری که به نظرم میرسه ترکیب رادارهای فعال و غیرفعال و استتار کامل سایتهای پدافندی و متحرک بودن آنهاست. اگر رادار پیش اخطار و کنترل آتش و ارتفاع یاب و ... پدافندی مثل هاوک روشن باشه براحتی و در همان لحظات اولیه مکان آنها توسط هواپیماهای شناسایی دشمن کشف و جنگنده های مسلح به موشک هرام به سوی آنها پرواز خواهند کرد. اما اگر ما از یک رادار غیرفعال به عنوان پیش اخطار استفاده کرده و رادار کنترل آتش را تا در تیررس قرار گرفتن مهاجمان روش نکنیم این کار باعث غافلگیری آنها شده و به علت پیش دستی در حمله شانس موفقیت بیشتر و تلفات کمتری خواهیم داد. برای پدافندهای اس300 و تور ام1 موشک هارم تهدید جدی نیست و میتونند از خود در برابر آن دفاع کنند.
-
سامانه دفاع هوایی fm-80/ یازهرا/ حرزنهم سامانه دفاع هوایی FM-80/ یازهرا/ حرزنهم
SAEID پاسخ داد به RedArmy تاپیک در پدافند هوایی
دوست من ناراحت نشی اینو میگم ولی شما احیانا همون لیچ خودمون نیستی؟! شایعه پراکنی تا چه حد؟ یکمی قره تخیل خود را کنترل کنید دیگه اینطورا هم که به قضایا پر و بال میدید نیست. بچه های ارتش با هزار زحمت تعدادی اف14 رو سرپا نگه داشتن و هنوز از نظر رادار و موشک مشکلات جدی داریم و اونوقت ...! ایران اصلا سام3 نداشته و سام6 را هم از روسیه نخریده است. سام2ها همچنان در کشیک نظامی بوده و کاملا عملیاتی میباشند. هیچ موشک سام6 و ... هم در داخل ساخته نشده است. -
موشك هاي هوا به هواي موجود در نیروی هوایی ایران
SAEID پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در موشکهای هوا به هوا
اولا ، هاوک صحیح است نه هاگ! کدوم دانشمندی برای اولین بار به این موشک گفته هاگ که زبانزد بچه های نیروی هوایی شده است؟! icon_cool ثانیا برد این موشک در حالت زمین به هوا 24 کیلومتر بوده که طی اعلام مسئولین بعد از ارتقا به دو برابر افزایش یافته است. موشکی که تا 50 کیلومتر بصورت زمین به هوا پرواز کند حداقل دو برابر این فاصله را در حالت هوا به هوا طی خواهد کرد. نگاهی به نمونه های هواپایه و زمین پایه اسپارو و سایدوایندر و ... بندازید تا متوجه قضیه بشید.