SAEID

News
  • تعداد محتوا

    9,504
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    6

تمامی ارسال های SAEID

  1. سلام تبریک به عزیزان بابت به آب اندازی و تحویل این شناور پشتیبانی رزمی که از نظر ظرفیت پشتیبانی و رزمی در عملیات های پدافندی و آفندی باعث افزایش توازن دریایی به نفع کشورمون میشه همچنین از نظر فنی و مهندسی کار بزرگی انجام شده و از نظر صرفه اقتصادی ایده تبدیل شناورهای آماده به نمونه رزمی باعث صرفه جویی در زمان و هزینه میشه ، ولی باید سازه کشتی و کامپارتمنت های آن برای انجام ماموریت های نظامی تقویت بشه ، از محافظ اژدر هم در عملیات های خطرناک باید استفاده بشه تا از اصابت اژدر و مین و غرق شدن شناور جلوگیری کنه و ... توضیحاتی رو در پست بعدی ارسال میکنم وزن ناو رو اشتباه نوشتن !!! یک ضرب ساده طول و عرض و آبخور میتونه ظرفیت تقریبی رو نشون بده ! شناور شهید مهدوی قبلا یک شناور کانتینربر بود با ظرفیت ناخالص 36014 تن و ظرفیت حداکثر 41971 تن همچنین در منابع عرض این شناور 32 متر عنوان شده این کشتی در سال 2000 و توسط صنایع سنگین هیوندای ساخته شده https://www.vesselfinder.com/vessels/details/9209348
  2. سلام اشکالی نداره به نظرم ، کمی طنز برای خروج از خشکی مباحث نظامی لازمه باز جناب واریور خودشون هر طور صلاح بدونن ، پست ایشون هست و من فقط نقل قول کردم البته مورد پیرمردهای پارکینگی به نظرم درست نبود و دقت نکرده بودم موقع کپی پیست ، این رو حذف کردم
  3. سلام به همه دوستان و تشکر از نظرات ارزشمند عزیزان و اساتید گرامی با درخواست دوست گرامی جناب @projectile این تاپیک رو دوباره فعال میکنیم همچنین با درخواست دوست گرامی جناب @crazyinventor پستهای مهم بروزرسانی برای ذخیره در آینده در تاپیکها ارسال میشن اگر از دوستان کسی تمایلی به ارسال نظراتشون نداشتن اعلام کنن حذف کنم مطالبی هم برای این تاپیک تهیه کردم که به مرور زمان ارسال میکنم ، اما برای شروع با اجازه دوستان مطالب بروزرسانی رو در اینجا ارسال میکنم ----------
  4. عملیات کربلای4 طرح خوبی داشتی و بزرگترین تحرک نظامی ایران با استعداد 250 گردان محسوب میشد اما لو رفتن عملیات همه چیز را خراب کرد! دقیقا مانند عملیات کورسک که اگر لو نمیرفت کار شوروی تمام بود در جنگ تحمیلی هم کربلای4 میتوانست ما را پیروز جنگ کرده و از موضع قدرت با عراق جهت صلح مذاکره میکردیم که نشد!
  5. سلام منبع غیر رسمی هست و باید منتظر ماند تا منابع معتبر تایید کنند ولی درباره خود میگ35 در حالت محدود و برای ارتقای میگ29های موجود در صورت سالم بودن سازه اصلی هواپیما و خریداری تعدادی برای تشکیل چند اسکادران در پایگاههای مرزی گزینه مناسبی است ، اما اگر میگ29های موجود امکان ارتقا نداشته باشند ارزش صرف منابع برای خرید را ندارد و بهتر است سراغ گزینه بهتری برویم و از افزایش بیش از اندازه تایپ های جنگنده خودداری کنیم ، بهترین حالت این است که همه جنگنده ها در همه پایگاهها امکان سرویس داشته باشند و در اینصورت دست طراحان عملیاتی نیروی هوایی کاملا باز خواهد بود و انعطاف پذیری بسیاری در چیدمان و جابجایی جنگنده ها خواهیم داشت ، برای رسیدن به این هدف باید حداکثر سه تایپ عملیاتی داشته باشیم سیستم باستیون هم خوبه ، اگر موشک سوپر سونیک ضد کشتی نداشته باشیم گزینه مناسبی هست
  6. خاطره ای از شهید احمد کاظمی در سلول باز شد. نگهبان چشم چرخاند بین زندانیها. انگار دنبال کسی میگشت پیداش نکرد. داد زد: "احمد کاظمی!" احمد بلند شد. رفت تا جلوی در. چشم دوخت به نگهبان. نگهبان تعجب کرد. سر تا پای او را نگاه گرفت. زیر لب گفت: "این که بچه است". و زل زد به چشمهای احمد. چشمهای درخشان، بینی کشیده و نگاه نافذ او را دید و آرامشی را که داشت. گفت: "پیداست که نمیدانی کجا هستی". احمد لبخند زد. - چرا میدانم، اما من کاری نکرده ام. نگهبان خندید. بلند و کشیده. -همه اولش همین را میگویند، همه ... و از کنار در رفت کنار. - بیفت جلو! در راهروی نیمه تاریک که میرفتند، دلسوزانه افزود: "من نگهبانی بیش نیستم، اما خودت را اذیت نکن. این جا کاری میکنند که آدم هفت جدش را هم به یاد بیاورد. نمیتوانی چیزی را پنهان کنی." احمد چیزی نگفت. تا انتهای راهرو رفتند و پیچیدند. پله هایی پیدا شد. رفتند پائین. نگهبان دری را باز کرد. ناگهان صدای ضجه ای بلند شد. از اتاق بغلی می آمد. احمد، یک آن سر جایش یخ زد. نگهبان از پشت هلش داد. - چیزی نیست، عادت میکنی. در، پشت سرش بسته شد. اتاق کوچک بود و نیمه تاریک. جلوتر میز و صندلی قراضه ای دیده میشد. میدانست که باید نیرویش را ذخیره کند. نشست روی صندلی و منتظر شد. ساعتی گذشت. کسی نیامد سراغش. آیا او را فراموش کرده بودند؟ میدانست که چنین نیست. شنیده بود که بعضیها در همان لحظات طاقت فرسای انتظار، میبرند. دوباره صدای جیغی بلند شد. آیا صدا از آن یکی از دوستانش نبود؟ بجز خودش، سه نفر دیگر را هم دیده بود که دستگیر شده اند. وسط عزاداری، مرد تنومندی مچ او را چسبیده بود. - یک دقیقه بیا! و تا به خودش بیاید، دیده بود که از جمع عزاداران که سینه میزدند و شعار میدادند، بیرون کشیده شده است. - شما کی هستی؟ - بعدا میفهمی. و چشم که چرخانده بود، دوستان دیگرش را هم دیده بود که توسط مردان دیگری، احاطه شده بودند. در صدایی کرد و باز شد. احمد برگشت. مردی را دید که لباس نظامی نپوشیده بود. معلوم نبود که مال شهربانی "نجف آباد" است یا اینکه از بیرون آمده. - خب، کارمان راحت شد، دوستانت هم به همه چیز اعتراف کردند. احمد بلند شد و ایستاد، مرد متعجب بود. - خوب برای خودت جا خوش کرده ای! و چشم دوخت به چشمهای احمد. - وقت زیادی ندارم. شهربانی شلوغ است. هر روز دهها نفر را میگیرند و می آوردند اینجا که ما آدمشنا کنیم. زود باش! احمد پرسید: "چه کار باید بکنم؟" و ناگهان سمت راست صورتش داغ شد و گوشش تیر کشید، آنقدر که فحشهای اولیه مرد را نشنید: - ... خودت را زده ای به آن راه؟ فکر کردی با کی طرفی؟ بگو اعلامیه ها را از کی میگرفتید، دستور دیوارنویسی مال کلی بود و خودت را خلاص کن! احمد با آرامی مرد را نگاه کرد. گفت: "من نمیدانم چه میگویید. من فقط تو عزاداری بودم، عاشورا بود، مگه شما عزاداری نمیکردید؟" یک دفعه پای مرد بالا آمد و بینی احمد داغ شد، بعد شرشر گرم خون را احساس کرد و صدای مبهم مرد را شنید: "پس نمیخواهی حرف بزنی؟" ... شکنجه، پانزده روز ادامه داشت، اما احمد هیچ چیزی را به گردن نگرفت. برای همین هم مجبور شدند رهایش کنند، به خصوص که هر روز زندانیان جدیدی آورده میشدند و جا کم بود. پسبانی که آن روز لباس شخصی پوشیده بود، در آخرین بازجویی گفت: "فکر نکن ما خریم، ولت میکنیم تا بروی، اما همیشه زیر نظر ما هستی. ساواک هیچ کس را رها نمیکند. بنابراین هر وقت توی خیابان راه میروی، یادت باشد که چشمهای "امیری" دنبالت است". و تازه آن موقع بود که احمد، اسم فامیلی پاسبان را فهمیده بود و این را که ساواکی است. بیرون که آمد، انگیزه اش برای مبارزه بیشتر شد. سال 56 بود. رژیم سلطنتی آخرین نفسهایش را میکشید. احمد ارتباطش را با انقلابیون بیشتر کرد و همین باعث شد که ساواک دنبال دستگیری مجددش باشد. حالا باید پنهان میشد. مدتی از چشمها دور ماند، اما احساس میکرد که وقتش دارد تلف میشود. برای همین هم تصمیم بزرگتری گرفت: پیوستن به مبارزان فلسطینی و دیدن دوره های چریکی. به سرعت کارهایش را انجام داد و از طریق دوستانش، عازم پادگان "جمهوریه" سوریه شد، اما مبارزان فلسطینی، طوری نبودند که او تصور کرده بود. همه آنها به یک اندازه مسایل مذهبی را رعایت نمیکردند. دختر و پسر قاطی هم بودند و حدود شرعی مخدوش شده بود. چند بار با مسئولین بحث کرد، اما به هیچ نتیجه ای نرسید. دلسرد شده بود. باید بر میگشت به کشور خودش، جایی که در آن انقلاب به پیروزی رسیده بود و حوادث شگفت انگیزی روی میداد. یکی از این حوادث شگفت انگیز، محاکمه ساواکیها بود. همه میدانستند که احمد شکنجه شده است و از او میخواستند که از عامل شکنجه اش شکایت کند، اما هر چه میکردند، احمد نمیپذیرفت. با این که ماهها خون دماغ میشد و جای بگد پاسبان شهربانی، به این زودیها قصد خوب شدن نداشت. حالا پاسبان امیری خیالش راحت شده بود که از طرف احمد، خطری تهدیدش نمیکند و از عظمت روحی او به شگفت آمده بود، آنقدر که میتوانست سالها بعد، نامه ای برایش بنویسد: "من همانی هستم که شما مرا به نام امیری میشناسید. میدانم در حقتان بدی کرده ام و میدانم که شما آنقدر بزرگوار هستید که مرا بخشیده اید و همین به من جسارت میدهد که خواهش دیگری از شما بکنم. اگر میتوانید، به من کمک کنید تا ترتیب انتقال فرزندم به دانشگاه دیگری، داده شود. میدانم که مسئولان دانشگاه شما را میشناسند و حرفتان را گوش میکنند". احمد از بازیهای روزگار شگفت زده شده بود. مدتی به نامه شکنجه گرش فکر و لحظاتی را که زیر دست او از درد به خود میپیچید، به یاد آورد، اما آخر سر نامه ای به دانشگاه نوشت و از مسئولان خواست اگر راه قانونی وجود دارد، با انتقال فرزند شکنجه گرش موافقت کنند و آن وقت بود که احساس سبکی و راحتی کامل کرد و دید که خوبی کردن - حتی در حق کسی که بهت بدی کرده - چقدر لذت بخش است. از کتاب همشهری نوشته محمدرضا بایرامی
  7. بحث نفوذ همیشه وجود داره ، اتفاقا چون هیچ امنیت و ضد اطلاعاتی صد درصد نیست ، میان و سیستم رو طوری طراحی میکنن که (مثلا طراحی ماژولار و با سلسله مراتب و چارت سازمانی مشخص و موازی و سلولی و ...) اگر در یک بخش هم نفوذ باشه ، این نفوذی فراتر از اون بخش رو نتونه پوشش بده و کار به جایی نرسه که بین نفوذی ها هم پوشانی بوجود بیاد ! در یک بحث بالاتر هم بازی شطرنج رو در نظر بگیرین ، همه چی رو هست جز فکر شما ، اگر این سیستم شطرنج درست طراحی شده باشه ، حتی مهره های نفوذی هم مجبور هستن حرکتی رو انجام بدن که شما تصمیم گرفتین و طرف مقابل هم با اینکه همه صحنه رو میبینه ، نتیجه کارش باز هم به شکست میرسه چون شما بازی رو در سطح استراتژیک طراحی کردین نه تاکتیکی و در سطح استراتژیک بیشتر بحث فکر و ابتکار عمل و مدیریت طرف مقابل مطرح هست تا مباحث کمی و کیفی نیرو و تجهیزات در این مورد هم چه در سطوح بالای کشور نفوذ باشه یا نباشه ، چند روز قبل از عملیات ، هشدار حمله موشکی رو نیروهای آمریکایی دریافت کرده بودن و حتی در رسانه هاشون هم اطلاع رسانی شده بود ، به عبارتی دیگر در دنیای امروز نمیشه یک عملیات بزرگ رو در سکوت اجرا کرد ، بخصوص وقتی که میخای در سطح گسترده از لانچرهای زمینی موشک شلیک کنی ، آماد و تدارکات اون رو همه دنیا متوجه میشن ، مگر اینکه بیای و بصورت محدود چند تیر موشک شلیک کنی یا هم از سیلوی زیرزمینی استفاده کنیم که در این صورت هم موقعیت اون سیلو لو میره و ... به نظر من در این مورد باید بحث نفوذ و خطای سیستمی رو از هم تفکیک کنیم ، فرض میکنیم نفوذ وجود داره چرا که اگر وجود نداشت ترورهای دانشمندان و خرابکاری در نطنز و ... رو شاهد نبودیم ، اما در این مورد نفوذ رو در سطحی نمی بینم که بتونه منجر به این حادثه بشه مگر در چند احتمال خاص که در اون صورت هم باز مشکل به سیستم برمیگرده که نتونسته گزینش مناسبی در جذب نیرو داشته باشه درباره جذب نیروی جدید هم باید در بازه های زمانی مشخصی انجام بگیره ، تقریبا در کشور ما بعد از جنگ در بخش امنیتی و ضد اطلاعات ، نیروی جدید قابل توجهی استخدام نشده ، البته در سطوح بالا منظورم هست ، در حالی که حداکثر بعد از 30 سال باید یک جابجایی در این بخشها چه در ابعاد پروتکل ها و چه نیروی انسانی و تجهیزاتی صورت بگیره ، در این حالت فرض کنین مثلا یک نفوذی وجود داره که تا امروز شناسایی هم نشده و با رسیدن به سن بازنشستگی ، از سیستم خارج میشه و دسترسی اون به سیستم قطع میشه و با یک نیروی جدید جایگزین میشه ، در این میان اگر سیستم گزینش نیروی مستقل و حرفه ای داشته باشیم و با سفارش و پارتی بازی افراد وارد سیستم نشن ، امکان نفوذ مجدد توسط نفوذی قبلی از بین میره و همین جلوگیری از نفوذ مجدد میتونه در بلند مدت سیستم رو از ناکارآمدی و تصمیمات اشتباه دور نگه داره ، اما در شرایط امروزی کشور میبینیم که بسیاری از نفوذها توسط نفوذی های قبلی وارد سیستم شدن و دلیل اون هم فساد در گزینش و استخدام نیروی انسانی هست که باز هم این خودش یک مشکل سیستمی است سلام و وقت شما هم بخیر بله در برابر این حرف ارزشمند جای اضافه گویی نیست و همین یک جمله حجت رو بر همه تمام کرده ، اگر از تاریخ عبرت نگیریم ، مجبور به تکرار اون هستیم متاسفانه این مشکلی که اشاره کردین از گذشته وجود داشته و چون تا قبل از این مورد ، مربوط به هواپیماهای نظامی میشد ، جلوی گسترش خبر رو میگرفتن ولی در این مورد که یک هواپیمای مسافربری شد ، کسی نمی تونست جلوی واقعیت رو بگیره و البته سعی کردن برای عذر بدتر از گناه ولی خدا رو شکر واقعیت مشخص شد چرا که اگر تقصیر میفتاد گردن خلبان ، باید باز هم شاهد ادامه این رویه اشتباه می بودیم ، حداقل منتشر شدن واقعیت باعث تغییراتی در پروتکل ها میشه و باید امیدوار باشیم دوباره چنین حوادث تلخی بوقوع نپیوندد و بسیاری از افراد هم متوجه شدن که کشورداری و جنگ و ... مسائل تک بعدی نیستن که فقط رو اون موضوع متمرکز شد و باقی قضایا رو به حال خود رها کرد ، همین نگاه تک بعدی باعث شد همه دنیا از عملیات نظامی اطلاع داشته باشن ولی دستگاه های دولتی کشور از اون بی اطلاع باشن !!! در هر صورت ، هزینه فوق العاده سنگینی بود که بخاطر اشتباهات سیستمی و فردی به کشور و مردم تحمیل شد و عزیزان زیادی رو از دست دادیم ، حداقل باید اشتباهات رو اصلاح کنیم تا این روند اشتباه برای همیشه متوقف بشه سلام قضیه به این سادگی نیست قرار هم نبود همه منطقه رو بزنن منهدم کنن ! نمیشه خون های بیگناه بر زمین ریخته رو فراموش کرد فراتر از اون ، نمیشه تاریخ رو فراموش کرد ، چرا که اگر تاریخ رو فراموش کنیم ، تاریخ روی خشن و بی رحم خودش رو به ما نشون میده
  8. سلام به نظر من باید به حادثه از نظر سیستمی نگاه کنیم و بعد از اون میرسیم به احتمالات مختلف ، همون زمان هم این رو بیان کرده بودم فرض کنیم این احتمالی که مطرح کردین ، درست باشه ، آیا مشکل فقط همین بود ؟ این سوال پیش نمیاد که چرا نباید پروازهای سیویل لغو بشن ؟ بهانه لو رفتن عملیات هم بعدا مشخص شد نادرست هست چون به طرف عراقی اطلاع داده بودن که عملیاتی در جریان هست و فقط نگفتن کدام مختصات رو میخان بزنن ، به هر حال وقتی اطلاع بدی یعنی طرف مقابل از حمله احتمالی آگاه هست و تدابیر لازم رو برنامه ریزی کرده ، به عبارت دیگر ، همه دنیا از این حمله چند ساعت قبل اطلاع داشتن و میتونین به حرف سربازان اروپایی در عین الاسد مراجعه کنین برای مثال ، ولی مردم ایران بی اطلاع بودن ، سازمان هواپیمایی بی اطلاع بود و ... با هر دیدی به حادثه نگاه کنیم ، خطای سیستمی رو نمیشه نادیده گرفت ، چه حمله سوتری باشه ، چه عملیات خرابکاری باشه ، چه پای عامل نفوذی در کار باشه و هر احتمال دیگه ای که واقعیت داشته باشه و ازش بی اطلاع هستیم ، فقط کافی بود پروازها رو در اون روز خاص لغو کنن تا از وقوع این فاجعه با از بین بردن امکان وقوع ، جلوگیری کنن ، در مدیریت و قانون مورفی سعی میکنن که امکان وقوع اشتباه رو از بین ببرن چون اگر امکان وقوع یک اشتباهی باشه ، بالاخره یک نفر اون اشتباه رو مرتکب میشه ، الان اگر فراتر از اشتباه ، بحث نفوذ و خرابکاری باشه که احتمال بروز مشکل هم بیشتر میشه و باید سیستم رو طوری طراحی کرد که جلوی این کار گرفته بشه ولی در بحث بررسی احتمالات ، بله میتونیم تعداد زیادی احتمالات رو لیست کنیم ، اما اگر اشکال سیستمی سر جای خودش باشه ، فلان احتمال نشد ، با اون یکی احتمال ، مشکل خودش رو نشون میده
  9. تشکر ، جالب بود ، در فروم های پاکستانی خیلی درباره ایران بحث و گفتگو میشه و بعضا فرصت کنم مطالعه میکنم در نیروی هوایی آمریکا اسکادران بین 12 الی 24 فروند هست که بسته به شرایط در این بازه انتخاب میشه ، معمولا برای اسکادران های کوچک 12 فروند ولی 18 فروندی هم استفاده میکنن در سایر کشورها هم حداکثر تا 27 فروند رو دیده شده که در قالب یک اسکادران قرار دهند ، بستگی داره به هدف از ایجاد اون اسکادران که یک اسکادران سبک ضربتی باشه یا یک اسکادران سنگین برای عملیات های پر حجم ؟ قبل از اینکه تعداد هر هواپیما رو در اسکادران تعریف کنیم باید به مسائل درصد عملیاتی و بقاپذیری و تداوم عملیاتی توجه کنیم معمولا در هواپیماهای جدید درصد عملیاتی بالای 90 تا 100 درصد هست ، یعنی تقریبا تمامی هواپیماها قابلیت استفاده و عملیاتی شدن را دارند ، با گذشت زمان و بروز اشکالات فنی و نیاز به تعویض و تعمیر قطعات ، این درصد کاهش پیدا میکنه و در بهترین حالت میشه 80 درصد که برای یک اسکادران چندین ساله درصد خوبی محسوب میشه ، با گذشت زمان بیشتر و رسیدن به زمان اورهال و ارتقا ، این درصد باز هم میتونه کمتر بشه و بیاد در محدوده 60 الی 80 درصد قرار بگیره و اگر با هر دلیلی مانند مشکل در تامین قطعات یدکی یا بالا رفتن هزینه ها و ... درصد کمتر از 60 باشه یعنی اون اسکادران عملا نیمی از قابلیت خودش رو از دست داده و زمینگیر هست و عملیاتهای سابق رو نمیتونه در حجم بالا به انجام برسونه و همزمان از کیفیت و مهارت نیرو هم بدلیل کم شدن ساعات پروازی کاسته میشه مساله بعدی مربوط میشه به سورتی پرواز روزانه در نیروی هوایی ، در طراحی عملیات و بررسی قابلیت هوایی برای هواپیماهای نو میتوان 3 سورتی پرواز در روز در نظر گرفت ، البته بیشتر از 3 سورتی هم میتوان به مدت محدود انجام داد ولی فشار زیادی بر سازه هواپیما و نیروهای پروازی و پشتیبانی وارد میکنه و برای هواپیماهای قدیمی این میزان به 1 الی 2 سورتی در روز کاهش پیدا میکنه ! در مورد سورتی های پروازی هواپیمای نو هم اگر تامین قطعات یدکی و پشتیبانی مناسب نباشه اون هم به سرعت به سطح 1 سورتی در روز کاهش پیدا میکنه و از ظرفیت عملیاتی کلی اسکادران مربوطه به شدت کاسته میشه ، مشکلی که در جنگ با عراق با آن روبرو شدیم و خیلی از جنگنده ها با وجود سالم بودن فقط بدلیل نداشتن قطعات یدکی قابلیت پرواز عملیاتی رو از دست داده بودن. الان این 180 فروند رو باید در 80 درصد ضرب کنیم که به تعداد 144 فروند میرسیم ، این تعداد رو در 3 ضرب کنیم به 432 سورتی در روز خواهیم رسید ، یعنی در روز اول امکان انجام 432 سورتی پرواز وجود داره ، زمان پرواز CAP هر سورتی رو 3 ساعت در نظر میگیریم ، پس با تقسیم بر 8 (24 ساعت تقسیم بر 3) به تعداد 18 فروند در هر 3 ساعت خواهیم رسید که باید وظیفه حراست از آسمان کشور رو انجام بدن با در نظر گرفتن مساحت کل کشور که در حدود 1.7 میلیون کیلومتر مربع هست ، برای هر فروند مساحتی به وسعت تقریبی 100 هزار کیلومتر مربع بدست میاد که باید اون رو پوشش بده ! این مساحت به اندازه یک کشور متوسط هست ، مساحت اسرائیل 22 هزار کیلومتر مربع و اردن 89 هزار کیلومتر مربع هست به عنوان مثال در این فرض ، در نظر گرفتیم که همه هواپیماهای آماده امکان پرواز داشته باشند ولی در یک جنگ غافلگیرانه ، تعدادی از هواپیماها روی زمین از بین خواهند رفت و تعدادی از فرودگاهها هم با زده شدن کامل باندها امکان عملیات رو از دست میدهند حتی در بهترین حالت ، این پرواز 3 سورتی در روز را نمی توان برای بلند مدت ادامه داد نتیجه اینکه برای زمان صلح هر تعدادی کافی به نظر میرسد و به ندرت اتفاق میفتد که از یک پایگاه بیش از یکی دو فروند جنگنده تیک آف کنند ، ولی در شرایط جنگی هر تعدادی به نظر ناکافی خواهد بود سوال اصلی این هست که در برابر چه کشوری و با چه توانی می خواهیم نیروی هوایی با ماموریت برتری هوایی تشکیل بدهیم ؟ در مقابل یک کشور قوی تر به احتمال زیاد با 3 موج حمله روبرو خواهیم بود ، موج اول حملات که سنگین ترین حملات در زمان کوتاه بصورت ترکیبی از کروز ، بالستیک و راکتی تاکتیکی ، هوا به سطح و بمب های هوشمند و هواسرشی و پهپادهای رزمی و انتحاری و ... برای سرکوب پدافند هوایی ، زدن فرودگاه ها و اهداف کلیدی لجستیکی و ... برای دستیابی به 3 حلقه اول استراتژی واردن ، موج دوم حملات هم سنگین خواهند بود نه به شدت موج اول ولی از نظر زمانی مدت بیشتری ادامه خواهند یافت و به منظور تکمیل حملات موج اول و کامل کردن استراتژی واردن ، در صورت شکست در موج دوم ، شاهد موج سوم خواهیم بود که به احتمال زیاد از نوع فرسایشی باشد و به مدت طولانی ادامه خواهد یافت ، همچنین امکان دارد بصورت محدود با حملاتی سنگین در همین موج فرسایشی روبرو شویم ، ولی در هر صورت ، با کشیده شدن جنگ به مرحله فرسایشی ، مهاجم ابتکار عمل را از دست داده و این کشور مدافع است که می تواند ابتکار عملیاتی و طراحی های آفندی را انجام دهد ، مانند اتفاقی که در جنگ اوکراین شاهد آن هستیم در مقابل کشوری با توان نظامی برابر ، موج دوم ترکیبی از موج سوم و فرسایشی خواهد بود و امکان تفکیک بین این دو موج وجود ندارد چرا که حملات موج اول آن امکان از بین بردن تمامی زیرساخت ها یا بخش بزرگی از آنها را ندارد و این کشور با پاسخ متقابل و احتمالا سنگین تری روبرو خواهد شد ، مانند پاسخی که عراقی ها در یکم مهر ماه 1359 و سپس در یک هفته ابتدای جنگ دریافت کردند در برابر کشوری ضعیف تر هم که احتمال شروع جنگ از جانب آن خیلی کم بوده و اگر ما شروع کننده باشیم هم شرایط از حالت تدافعی به تهاجمی تغییر پیدا کرده که بحث دیگری را احتیاج دارد در برابر کشور قوی تر مساله تنها به تعداد هواپیماها مربوط نمی باشد و به مجموعه ای عوامل مرتبط است که باید آنها را توسعه داده و در اختیار داشت و در برابر امواج اول و دوم حملات محافظت نمود ، در این حالت دستیابی به برتری هوایی کامل امکان پذیر نمی باشد ، بهترین حالت را می توان دستیابی به وضعیت مطلوب هوایی در سطح کلی کشور و حفظ برتری هوایی در عمق استراتژیک برنامه ریزی کرده و در نظر گرفت در مقابل کشوری که توان برابری دارد ، میتوان با برنامه ریزی درست و کیفیت بالای نیروی انسانی و طراحی عملیاتی و اطلاعاتی و تسلیحاتی به برتری هوایی دست یافت ، و در مقابل کشوری با توان ضعیف تر هم میتوان به سلطه هوایی دست یافت
  10. سلام مسیر ایران اقتصادی تر و سریع تر هست ولی در مسیر مورد اشاره نون بیشتری برای دشمنان ایران هست ! منظورم اینه که فقط از جنبه اقتصادی و سرعت حمل و نقل به مساله نگاه نکنیم ، بعضی قراردادها اگر مبلغ بالا باشه بسته میشن و اگر مبلغ کم باشه کسی سراغش نمیره ! ما هم باید همین نکته رو در نظر بگیریم که اگر دنبال شعارهای کم هزینه و ارزان بودن باشیم ، امکان داره طرف دیگه از این مدل معامله خوشش نیاد ! علتش رو هم خودتون میدونین و توضیحش بد آموزی داره ! البته امکان هم داره که طرف مقابل دنبال معاملات سالم و شفاف باشه ...
  11. سلام ، تشکر از بابت عکسها ، این رو اطلاع دارم که یکی از طرح های ارایه شده برای راه ابریشم ، عبور ریلی و زمینی از ایران می باشد ، اما جدیدا آلترناتیوی برای اون در حال مطرح شدن که دارن راه مورد نظر اردوغان و الهام رو که تا سین کیانگ یا همون ترکستان چین هست رو با طرح راه ابریشم چین ترکیب میکنن تا هم حمایت این کشور رو از گذرگاه نخجوان باکو کسب کنن و هم ایران رو از معادلات کنار بزنن ، طرح بدین صورت هست که بجای عبور راه ابریشم از ایران از طریق زمینی و ریلی از طریق قزاقستان و با کشتی از دریای کاسپین به جمهوری آذربایجان و بعد از اون از طریق ترکیه به بازار اروپا و خاورمیانه متصل میشن ، نمیگم این طرح حتما قرار هست اجرایی بشه ولی با دیدن شواهد و تعلل چینی ها در اجرای پروژه و توافقاتشون با ایران ، باید هم شک کنیم و هم نگران باشیم که اگر از مسیر ترانزیت آسیا اروپا کنار گذاشته بشیم در بلند مدت مشکلات اقتصادی و امنیتی زیادی برای کشور بوجود میاره و وزن ژئوپولتیک کشور رو تا حد زیادی در نظام بین المللی کاهش میده ، منظورم این هست که از واژه باید استفاده نکنیم ، راه برای رسیدن به اروپا بسیار هست ، الزامی ندارن که حتما از مسیر ایران استفاده کنن ، این ما هم هستیم که باید سعی کنیم این پروژه راه ابریشم از مسیر ایران عبور کنه و از منافع حاصل از ترانزیت اون بهره مند بشیم ، اگر چنین اتفاقی بیفته ، فقط از طریق حق ترانزیت و سوآپ میتونیم درآمد سالیانه بیشتری از فروش نفت بدست بیاریم ، درباره احداث راه از پاکستان به آبهای جنوبی هم بخشی از مشکل مربوط به کم کاری از طرف ما هست و بخشی مربوط به فعالیت فوق برنامه پاکستانی ها و بخشی هم مربوط میشه به احتیاط چینی ها نسبت به ایران و تمایلشون برای دور زدن این کشور ، در واقع چین سعی داره از ایران برای تامین منافعش استفاده بکنه و همزمان از وابستگی متقابل به ایران جلوگیری به عمل بیاره ! در این مورد هم بخشی از مشکل مربوط به ما هست ولی بخشی از اون فقط
  12. سلام دوباره باید دید این افراد هر کدام چه خدمات و اشتباهات و احیانا خیانت هایی داشتن و در این باره در بلند مدت تاریخ قضاوت میکنه و در کوتاه مدت اگر مدارک مستند موجود باشه دادگاه قضاوت میکنه ، ولی در اکثر مواقع مرز بین اشتباه سهوی و بی کفایتی و خیانت تعمدی خیلی به هم نزدیک هست و بدون دانستن همه جوانب مساله ، نمی توانیم بصورت قاطع درباره کسی یا جریان و حزبی نظر بدیم ، مگر اینکه شواهد و قراین و مستندات ثابت کنن که فلان شخص در فلان زمان به کشورش خیانت کرده است ، در کشور ما بدلیل مشکلات ساختاری و سیستمی که در اون نهادینه شده اند ، بسیاری از اشتباهات مربوط به سیستم و گزینش های اشتباه اون میشه و عامل اصلی بروز مشکلات این هست که افراد بی کفایت یا کم کفایت رو در مسئولیتی که نباید باشند ، قرار میدیم و بعد از اینکه اون فرد هم در زمینه کاریش باعث بروز مشکلات و گرفتاری های بسیاری شد ، بهش اتهام میزنیم که بله شما فلان و بهمان هستین ! این در حالی است که اون شخص فلان و بهمان نیست ، تقصیر اصلی مربوط به سیستم هست که به هر کسی با توجه به توانمندی هاش مسئولیت نمیده و در تقسیم پست ها شاهد افراط و تفریط هستیم ، یا فردی رو که حداکثر توانمندی اون در سطح ریاست یک اداره هست در چند سطح بالاتر قرار میدیم و انتظار داریم در اون سطح هم به موفقیت برسه که مشخص هست نخواهد رسید ، یا هم یک نفری رو که از شایستگی و تحصیلات بالایی برخوردار هست میان و زیردست همون فرد قبلی قرار میدن که باعث سرخوردگی و دلخوری و در نهایت ترک اون سیستم کاری و احتمالا رفتن به یکی از دو مسیر راه اندازی کسب و کار شخصی یا مهاجرت به خارج از کشور میشه ، به نظر من 99 درصد موارد مربوط به همین مشکل هست و اون 1 درصد رو هم که در همه کشورها افراد نفوذی و جاسوس و خائن وجود دارند ، باید در حد همون 1 درصد در نظر گرفت وگرنه با ترکیب همه با هم ، باعث میشیم که برای اون 1 درصد حاشیه امن ایجاد بشه و در اون حاشیه امن بتونن به ماموریت های ضد وطنی خودشون ادامه بدن ! به نظر من باید نظر هموطن هامون و برادر و خواهر های ملی و مذهبی و نژادی و زبانی و شهری و ... برامون مهم باشه ، چون همگی در یک خانواده و در یک طرف قرار داریم ، اختلاف نظر و سلیقه همیشه هست و برای پویایی و داشتن یک جامعه فعال و سرزنده و خلاق به این اختلاف نظرها احتیاج داریم ، هنر هم اینه که بتونیم از این سلایق مختلف یک برآینده منسجم بگیریم برای تامین منافع ملی ، تو یک پروژه ساختمانی هم که نگاه کنیم همه نوع انسانی با هر مدل فکری در پروژه وجود دارن ، از مدیران شرکت و رئیس کارگاه و مهندسین و تکنسین ها و کارگرها و ... و هر کدام هم با یک سن و ویژگی جسمانی متفاوت و فکر اختصاص به خود و ... اما هنر مسئولان پروژه این هست که نیروهای منفرد هر کدام از این اعضا رو به یک سمت مدیریت میکنن تا اون ساختمان هر روز یک طبقه اش بالا بره و در نهایت بشه مثلا برج آزادی یا برج میلاد و ... درباره چین هم بله یک کشوری هستن که فقط دنبال منافع خودشون هستن و تا این جای کار مشکلی نیست ، همه کشورها حق دارن تا دنبال منافع خودشون باشن ، ولی اگر این تامین منافع خودی ، باعث از بین رفتن و تجاوز به منافع دیگر کشورها بشه ، در این حالت هست که مشکل پیش میاد ، یکمی هم درباره تفاوت گفتار و کردار چینی ها مطالعه کنیم ، میبینیم که با اینکه بر روی کاغذ و از نظر منطقی به ایران احتیاج زیادی دارند و در گفتار و قرارداد 25 ساله و ... هم به این موضوع اشاره کردن ، اما در عمل خلاف این ها رو مشاهده میکنیم و شاهد این هستیم که هم راه ابریشم زمینی رو از مسیری عبور دادن که ایران رو شامل نمیشه و هم در مسیر ترانزیت زمینی از پاکستان به آسیای میانه این کار رو کردن و در راه ابریشم دریایی هم توجه خودشون رو گذاشتن بر روی عربستان و دریای سرخ و اصلا منطقه تنگه هرمز و خلیج پارس رو از برنامه حذف کردن و سایر اقداماتشون که نیاز به بحث جداگانه ای داره ...
  13. سلام ابتدا مثبت داده بودم ولی دقت نکردم که دو تا واژه نامناسب تو متن استفاده کردین ، بهتر نیست از واژگان بهتری استفاده کنین که هم بار معنایی منفی نداشته باشن و هم ضعف عملکردی مورد نظر رو نشون بدن ؟ اینکه هر کسی مختار هست هر فکری میخاد بکنه باعث نیمشه این افکار رو بیایم و منتشر کنیم ، باید اگر ازمون سوال شد پاسخگو هم باشیم ، واژه ای که استفاده کردین اگر باعث اعتراض و شکایت طرف بشه رو با گرفتن ده تا وکیل هم نمیشه ثابت و توجیه کرد ! درباره واژه غرب گدا هم توهین هست ، همین افراد به شما شرق گدا اطلاق کنن ناراحت نمیشین ؟ ولی شما به اونها غرب گرا بگین و خودتون شرق گرا اطلاق بشین ، بار معنایی منفی نداره و جهت گیری فکری هر طرف رو نشون میده بله کار درست هم همینه که بهشون تذکر جدی داده بشه ولی به یک مساله اخلاقی باید دقت کنین ، شما ممکن هست در بدترین حالت برین و حتی یقه کسی رو بگیرین ولی حق ندارین که برین و جای دیگه طرف رو بگیرین و بعد ادعا کنین خواستم بهت فلان حرف رو بگم و مثلا بگم که من بی طرف هستم !!! چینی ها انگار زیاد اهل پیروی از اصول اخلاقی نیستن !!! لازم هست که بهشون آموزش جدی داده بشه در این زمینه ، در سنین کودکی این آموزش هارو به بچه ها میدن معمولا !!! وارد سایر مباحث نمیشم ، لطفا واژه های نامناسب رو تغییر بدین
  14. ادامه ... تشکر از نظرات دوستان ، بحث طبق معمول و علاقه شدیدی که دوستان به نیروی هوایی دارن و ضعف هایی که در نیرو بوجود اومده ، به سمت نیروی هوایی متمایل شد ، اما باید در نظر بگیریم که همزمان در بخش دریایی نیز ، بخصوص با اضافه کردن واژه راهبری به اون و نامگذاری نیروی دریایی راهبردی ، در کنار حجم بالای صادرات و واردات کشور از طریق مسیر دریایی ، توجه به توسعه و تقویت نیروی دریایی جزو اولویت های ضروری است ، توسعه نیروی هوایی میتونه در زمان افزایش تنش ها به عنوان عامل بازدارنده و در زمان جنگ به عنوان نیروی دفاعی از کشور دفاع کنه ، اما توسعه نیروی دریایی با بردن مرزهای کشور به اقیانوس و افزایش عمق راهبری اقتصادی و سیاسی و نظامی ، باعث میشه که احتمال بروز تنش ها کاهش پیدا کنه و یک مرحله تاثیر بیشتری از نیروی هوایی ، در جلوگیری از جنگ ، بویژه در برابر کشورهای فرا منطقه ای و کشورهای منطقه ای که وابسته به دریا هستند ، دارد ، در واقع با اینکه هر دو نیرو بعد از توسعه در استراتژی کلان بازدارندگی تعریف میشوند ، میتوان بصورت دقیقتر ، توسعه نیروی دریایی رو بر اساس استراتژی پیشگیرانه تعریف کرد و توسعه نیروی هوایی را نیز بر اساس استراتژی پیش دستانه تعریف نمود ، اولی برای جلوگیری از یک جنگ در ابعاد بزرگ در برابر قدرت های فرا منطقه ای و دومی برای جلوگیری از یک جنگ بزرگ در برابر قدرت های منطقه ای و در صورت بروز جنگ هم جلوگیری از وارد آمدن خسارت بر عمق استراتژیک کشور و گرفتن ابتکار عمل از نیروهای کشور متخاصم با توجه به اینکه بحث با نیروی هوایی شروع شد و خبر این روزها هم در ارتباط با خرید جنگنده های سوخو35 هست ، در همین موضوع بحث رو ادامه میدیم ابتدا لازم است که یک تعریف از وظایف نیروی هوایی و دکترین و استراتژی هوایی مورد نظر ارایه بدیم که بدونیم هدف از توسعه و افزایش توانمندی عملیاتی این نیرو چی هست ؟ آیا قرار هست همان نقش کلاسیک سال 59 رو ایفا کرد با انجام همزمان عملیات های آفندی و پدافندی و اسکورت و شناسایی و رهگیری و برتری هوایی و ... ؟ یا اینکه با توجه به جریان توسعه های دیگر در کشور (موشکی ، پدافندی ، پهپادی و ...) و پیشرفت های تکنولوژی و تغییر در انواع تهدیدات و محول شدن بخشی از ماموریت هایی که تا چند سال قبل توسط هواگردهای سرنشین دار انجام میشد به هواگردهای بدون سرنشین ، میتوانیم یک یا چند وظیفه تخصصی و منحصر به همین نیرو تعریف کنیم که هم فشار عملیاتی و اقتصادی رو کاهش بدیم و هم بتونیم با درجه اطمینان بیشتری نسبت به دستیابی به ماموریت های جایگزین شده اقدام کنیم ، مانند محول کردن وظیفه شناسایی به پهپادها یا وظیفه حملات نقطه زنی در مناطق پر خطر به موشک های بالستیک و کروز دور ایستا ؟ به نظر من بازگشت به دکترین و استراتژی سابق نیروی هوایی که مثل نیروهای هوایی غربی اولویت رو به جنگنده داده و پدافند رو برای حفاظت از مناطق حساس و پایگاه ها در نظر میگیرن ، میتونه یک برنامه مناسب برای تخصصی کردن وظیفه نیروی هوایی در دفاع هوایی و کسب برتری هوایی در عمق کشور و حفاظت از تاسیسات و زیرساخت ها باشه ، اگر نگاه آماری به وضعیت قبل از انقلاب داشته باشیم به درصدهای جالبی میرسیم ، از تقریبا 460 فروند جنگنده موجود در آن زمان ، حدود 40 درصد مربوط به جنگنده سبک اف5 ، 40 درصد مربوط به جنگنده سنگین اف4 و در حدود 16 درصد مربوط به جنگنده برتری هوایی اف14 میشد ، این نیرو وظیفه داشت تا همه ماموریت های هوایی رو انجام بده و برای همین به سه تایپ مختلف جنگنده مجهز شده بود ، البته تعدادی از فانتوم ها و تایگرها از نوع شناسایی بودند که در آن زمان بدون وجود پهپاد و ماهواره ، وظیفه شناسایی و عکسبرداری و تعیین موقعیت نیروهای دشمن بر عهده این هواپیماها بود ، ذکر این نکته ضروری است که توسعه نیروی هوایی در آن زمان ناقص موند و قرار بود در تنوع و کمیت شاهد افزایش تا 1200 فروند باشیم و اف5 ها هم یا بازنشست میشدن یا به عنوان هواپیمای تمرینی آموزشی مورد استفاده قرار گرفته یا هم به دیگر کشورها فروخته میشدند. برنامه بلند پروازانه ای که مد نظر بود شامل 400 فروند فانتوم ، 300 فروند اف16 ، 300 فروند اف18 ، 160 فروند اف14 و 40 الی 50 فروند اف15 مخصوص تهاجم زمینی میشد که بعدها با مدل اف15 استرایک ایگل معرفی شد ، باید گفت که ذکر این آمار برای محاسبه درصدهای مربوط به هر نوع از جنگنده است و در شرایط امروزی ، احتیاج به چنین نیروی هوایی بزرگی جزو اولویت های نظامی و اقتصادی نمی باشد ، اف14 در نقش جنگنده سنگین برتری هوایی سهمی 13 درصدی رو به خود اختصاص میداد ، اف4 و اف18 و اف15 به عنوان جنگنده چند منظوره تهاجمی هم سهمی 61 درصدی داشتن ، اف16 هم که جایگزین اف5 میشد به عنوان جنگنده چند منظوره سبک سهمی 25 درصدی داشت با در نظر گرفتن هر دو حالت که یکی به تحقق پیوست یعنی دستیابی به تقریبا 460 فروند جنگنده و دیگری ناتمام ماند ولی باید به همین طرح دوم توجه کنیم ، میتوانیم تعداد جنگنده لازم برای کسب برتری هوایی و دفاع از آسمان کشور رو بدست بیاریم در طرح نهایی وظیفه دفاع هوایی بر عهده 160 فروند تامکت به عنوان رهگیر سنگین و دوربرد و 300 فروند فالکون به عنوان رهگیر سبک و منطقه ای گذاشته میشد و سایر جنگنده ها با اینکه قابلیت مشارکت در عملیات رهگیری و دفاع هوایی رو داشتند ، اما ماموریت اصلی آنها برتری هوایی نبود و می بایست در نقش بمب افکن و پشتیبانی نزدیک و ... به انجام عملیات های آفندی مبادرت میکردند ، پس می توان با این فرض که اکثر عملیات های آفندی را به یگان های پهپادی و موشکی واگذار کنیم ، میتوان نتیجه گرفت که برای پوشش کامل هوایی کشور و دستیابی به برتری هوایی به حداکثر 500 فروند جنگنده (طبق طرح دوم) و حداقل 250 فروند جنگنده (طبق طرح اول) نیاز می باشد ، با در نظر گرفتن پیشرفت و گسترش پدافند هوایی در تمام کشور میتوان در کوتاه مدت و میان مدت همین تعداد حداقلی یعنی تقریبا 250 فروند را برای تامین پوشش هوایی کشور و کسب برتری هوایی و دفاع از عمق استراتژیک کشور در نظر گرفت ، موضوعی که در برنامه قبل از انقلاب چنین برنامه گسترده ای برای پدافند هوایی در نظر گرفته نشده بود و به همین دلیل نیاز به تعداد بیشتری جنگنده احساس میشد ، ذکر این نکته ضروری است که در دکترین جدید دفاعی غربی ها نیز نقش پدافند هوایی افزایش یافته و انواع سامانه های میانبرد و دوربرد و کوتاه برد در حال توسعه و بکارگیری است در صورت اضافه کردن نقش رهگیر برای پهپادها هم میتوان از فشار ماموریت های رهگیری بر جنگنده های سرنشین دار کاسته و سرعت پاسخگویی به تهدیدات رو افزایش داد در نیروی هوایی ما همزمان با چند بحث مختلف روبرو هستیم که لازم هست در تمامی آنها برنامه توسعه و بازسازی پیگیری شود و همگی جزو اولویت ها می باشند از درجه متوسط تا زیاد 1- بازسازی و توسعه زیرساخت های موجود مربوط میشه به بازسازی زیرساخت های قدیمی و بروزرسانی تاسیسات قدیمی که بعضی از اونها بیش از نیم قرن عمر دارند و در کنار اون توسعه موارد مورد نیاز مانند افزایش تعداد باند ، افزایش طول باند ، در نظر گرفتن زمین های هموار یا جاده های مناسب برای عملیات در شرایط اضطراری ، بازسازی و تقویت آشیانه های موجود و افزایش تعداد آشیانه های هواپیما و مهمات و ... که این مورد خیلی مهم است و یا باید آشیانه های روی زمین رو تقویت کرد تا در برابر بمب های بانکر باستر مقاومت داشته باشند یا هم باید آشیانه های زیرزمینی احداث کرد ، چون مساله اول در هر نیروی رزمی ، حفظ امکانات و نیروی انسانی هست ، توسعه این زیرساخت ها رو باید مانند بیمه در نظر گرفت که برای حفظ دارایی های با ارزش در برابر حوادث غیر مترقبه پرداخت میشود ، در صورت موفقیت در تامین این بیمه ، میتوان امیدوار بود که در برابر موج اول ، تقریبا تمامی امکانات رو بتونیم حفظ کنیم ، کار پر هزینه ای هست ولی هزینه اون بیشتر از چند درصد هزینه هر هواپیما نخواهد شد و با هزینه ای چند درصدی میتوانیم خود هواپیما را از خطرات محافظت کنیم ، احداث تاسیسات زیرزمینی برای پرسنل و فرماندهی و منابع مهمات و قطعات یدکی و سوخت هم جزو اولویت های ضروری برای افزایش بقاپذیری در یک نبرد نابرابر یا غافلگیرانه و طولانی مدت هستند. 2- افزایش تعداد پایگاه های هوایی پایگاه های موجود بر اساس شرایط جنگ سرد و با توجه به دو مورد مکان یابی شده بودند ، اول تهدیدات از جانب کشور همسایه عراق و دوم استراتژی طراحی شده برای مقابله با حمله همه جانبه شوروی در منطقه چهار محال و بختیاری و رشته کوههای زاگرس ، با توجه به این دو مورد ، مکان یابی های درست و تخصصی انجام شد که در هر دو جنگ برابر (در مقابل عراق) و نابرابر (در مقابل شوروی) به کشور امکان دفاع و به دست گرفتن ابتکار عمل رو میداد ، بر این اساس از 14 پایگاه هوایی اصلی ، 7 پایگاه در نزدیکی مرزهای غربی احداث شد و 3 پایگاه تهران ، اصفهان و شیراز نیز به عنوان پایگاه های پشتیبان و دفاع از عمق کشور بودند و تنها یک پایگاه برای منطقه تنگه هرمز و 3 پایگاه برای مرزهای شرقی در نظر گرفته شد ، البته روند توسعه محدود به این پایگاه ها نبود و در ادامه امکان افزایش و احداث پایگاه های جدید وجود داشت که با قطع همکاری های خارجی و شرایط انقلاب و شروع جنگ تحمیلی ، این پروژه های توسعه کنسل شدند. امروز لازم هست که دوباره روی این موضوع متمرکز بشیم که برای رفع تهدیدات با توجه به تغییر شرایط و افزایش و کاهش توانایی نظامی کشورهای همسایه ، نیاز به مکان یابی های جدیدی داریم ، کشور عراق هم از لیست کشورهای متخاصم خارج شده و هم قدرت نظامی سابق خود را از دست داده است ، کشور شوروی دچار فروپاشی شد و دیگر آن تهدیدات مستقیم و پر حجمی که از جانب مرزهای شمالی وجود داشت دیگر وجود ندارد ، در عوض کشور عربستان که در آن زمان بهترین جنگنده هایش اف5 بود ، به یک نیروی کلاسیک قوی تبدیل شده است که میتواند خارج از مرزهایش نیز دست به عملیات بزند ، کشور تازه تاسیس امارات که در آن زمان اصلا وجود نداشت نیز در ابعاد خودش دارای یک ارتش قوی و کارامد شده است ، کشور پاکستان در گذشته هم از قدرت نظامی خوبی برخوردار بود ولی روند توسعه و نوسازی متوازن در این کشور و برخوردار شدن از توانمندی هسته ای ، باعث شده این کشور از نظر ظرفیت نظامی به سطح بالاتری ارتقا یابد ، کشور افغانستان دیگر نیروی کلاسیک قابل توجهی ندارد و در گذشته هم نداشت ولی پتانسیل تبدیل شدن به تهدیدات امنیتی و تروریستی را دارد و در بلند مدت میتواند از نظر کلاسیک نیز به مشکل تبدیل شود ، ترکمنستان هم در این سالها سرمایه گذاری بر توسعه نظامی را افزایش داده و در بلند مدت به ظرفیت قابل قبولی دست خواهد یافت ، به اضافه کشورهای منطقه قفقاز که با اینکه از نظر توانمندی نظامی در سطح پاینی قرار دارند ولی با توجه به اهمیت استراتژیک این منطقه در امنیت و اقتصاد کشورمون ، باید جدی گرفته شود ، کشور ترکیه هم که از قدیم عضو ناتو بوده و از نظر نظامی در سطح بالایی قرار دارد و توجه به تهدیدات احتمالی از جانب مرزهای شمال غرب باید همزمان بصورت یک پکیج شامل قفقاز + ترکیه در نظر گرفته شود اولویت های افزایش پایگاه ها رو باید در پر کردن گپ های موجود بین پایگاه های فعلی در نظر گرفت ، از چندین سال قبل که در بیرجند ، پایگاه هوایی در حال احداث است ، میتوان به همین منظور نام برد ، این پایگاه گپ بین پایگاه زاهدان و مشهد را تا حدودی پر میکند ولی با توجه به گستردگی کشور و فاصله بین پایگاه ها ، یا باید تعداد پایگاه ها رو باز هم افزایش بدیم یا هم جنگنده های سنگین و دوربرد خریداری کنیم که بتوانند با شعاع عملیاتی تقریبا 1000 کیلومتری ، بخشی از کشور رو پوشش بدن ، به نظرم احداث پایگاه در کرمان برای پوشش فضای داخلی کشور و احداث یک پایگاه در شمال غرب مثلا در زنجان برای پشتیبانی از پایگاه تبریز و پوشش کامل منطقه شمال غرب و قفقاز ضروری هستند ، با توجه به نیازسنجی هایی که باید انجام شود ممکن است این مثال ها درست یا نادرست بوده و در مکان های متفاوتی پایگاه جدید تاسیس گردد. ولی در هر صورت نیاز به افزایش تعداد پایگاه ها امری ضروری می باشد. 3- نوسازی و توسعه در امکانات و تجهیزات مرتبط با نیروی انسانی در این مورد میتوان به بازسازی و ساخت مجتمع های سازمانی و مسکونی تا امکانات رفاهی و تفریحی و ... تا تجهیزات و امکانات آموزشی و تمرینی اشاره کرد ، شبیه سازهای پرواز و استفاده از تکنولوژی های جدید در طراحی و برنامه ریزی و آموزش نیز در این حوزه قرار میگیرند. 4- توسعه و نوسازی در هواگردهای غیر رزمی و پشتیبانی و ترابری بعدا توضیح داده خواهد شد ، بحث در این مورد ، به سختی بررسی هواگردهای رزمی مورد نیاز می باشد و تقریبا از نظر هزینه نیز در همان سطح قرار میگیرد. 5- توسعه و تولید پهپادهای غیر رزمی ، رزمی ، شناسایی ، رهگیر و ... این مورد نیز در آینده مورد بررسی قرار خواهد گرفت و الان بصورت خلاصه میتوان گفت که در این بخش در وضعیت مطلوبی قرار داریم و ضعف اصلی را میتوان در نبود پهپاد رهگیر مافوق صوت ارزیابی کرد که میتواند حجم ماموریت های محوله به جنگنده های سرنشین دار را کاهش داده و ریسک های عملیاتی را هم به میزان زیادی کاهش میدهد ، از نظر آمادگی عملیاتی هم اگر پهپادها بصورت راکتی پرتاب شده و به پرواز در آیند ، ظرفیت عملیاتی و پاسخگویی به تهدیدات رو به میزان قابل توجهی افزایش خواهند داد. 6- نوسازی و ارتقا و خریداری و تولید جنگنده های سرنشین دار بحث اصلی مورد نظر در این تاپیک و اولویت اول نیروی هوایی است 7- سرمایه گذاری روی مهمات و تسلیحات قابل حمل توسط جنگنده ها و پهپادها توضیح بعدا ... 8- سرمایه گذاری روی تجهیزات راداری ، پدافندی ، ناوبری و جنگ الکترونیک ، مدیریت میدان نبرد ، هوش مصنوعی و ... توضیح بعدا ... بیش از حد تخصصی هست و نمیشود بحث را بیش از یک حدی بررسی کرد ، توسعه در این بخش مستقیما مربوط میشود به استراتژی اصلی طراحی شده برای نیروی هوایی و با توجه به اون برنامه ریزی میشود 9- نوسازی و ارتقا و خریداری و تولید هواپیماهای آموزشی و تمرینی توضیح بعدا ... 10- طراحی یک برنامه جامع و قابل اعتماد برای پدافند غیر عامل توضیح بعدا ... پدافند غیر عامل باید به گونه ای برنامه ریزی شده باشد که در برابر سنگین ترین موج اولیه حملات نیز بیش از 30 درصد تجهیزات و امکانات آسیب نبینند و بتوان حداقل 70 درصد امکانات رو حفظ کرد و در برابر موج دوم حملات نیز این درصد به کمتر از 50 کاهش نیابد ، در گزینه 1 بصورت خلاصه به این موضوع پرداخته شد و در نظر گرفتن یک گزینه مستقل برای پدافند غیر عامل به این دلیل است که باید علاوه بر هواگردها ، از کلیت پایگاه ها و امکانات و نیروها و ... هم در برابر حملات مختلف از غافلگیرانه تا حملات کشف و شناسایی شده ، حفاظت به عمل آورد. هرگونه قابلیت عملیاتی در نبردهای سنگین و تداوم ظرفیت های عملیاتی در یک نیروی نظامی ، مستقیما مربوط به این بخش و حفظ بخش اصلی قوای رزمی و پشتیبانی می باشد. 11- سرمایه گذاری در صنایع سنگین مربوطه ، قطعه سازی ، تولیدی ، تحقیق و توسعه و ... این بخش رو قبلا در استاتوس گفتگو کردیم ، در ادامه با کپی بخشی از اونها و توضیح بیشتر ، بهش پرداخته خواهد شد 12- تامین ذخیره قابل قبولی از قطعات یدکی ، قطعات اصلی ، مهمات ، تجهیزات ، تعداد کافی خلبان و تکنسین های تعمیر و نگهداری و ... این بخش هم مربوط میشود به افزایش بقاپذیری و حفظ توانمندی های عملیاتی در شرایط جنگ تمام عیار با این فرض که امکان خریداری یا تولید قطعات و مهمات از بین رفته باشد و ... سلام ، باید در نظر بگیریم که سوخو35 یه جنگنده سنگین هست و استقرار اون در پایگاه های نزدیک مرز کار پر ریسکی محسوب میشه ، مگر اینکه در ترکیب با یک جنگنده سبک و با قابلیت آلرت ضربتی باشه که بتونه در چند دقیقه و از باند کوتاه تیک آف کنه ، با این فرض ، پایگاه های در عمق رو میتوان به سوخو35 مجهز کرد ، تهران ، اصفهان ، شیراز ، همدان و حتی مسجد سلیمان ، پایگاه چابهار هم با اینکه نزدیک مرز پاکستان قرار داره ولی همزمان میتونیم اون در عمق استراتژیک هم در نظر بگیریم اگر که نیروی دریایی راهبردی رو با نیروی هوایی در ایفای وظایف محوله در دریای عمان و شمال اقیانوس هند ترکیب کنیم ، برای پشتیبانی از نیروی دریایی در این مناطق ، پایگاه های چابهار و بندر عبارس جزو پایگاه های پشتیبان که در عمق قرار دارن محسوب میشن که در این حالت خط مقدم بدست نیروی دریایی خواهد بود و پشتیبانی بر عهده نیروی هوایی ، اگر هم در کرمان یک پایگاه هوایی احداث بشه ، میتونه با مجهز شدن به این جنگنده ، تمام فضای داخلی کشور رو از جنوب شرق تا شمال شرق و مرکز پوشش بده که مکمل پایگاه اصفهان محسوب میشه در ابتدای پست اشاره کردم که به حداقل 250 فروند جنگنده برای دستیابی به برتری هوایی احتیاج داریم ، میتوان نیمی از آنرا به جنگنده سوخو35 و نیم دیگر را به یک جنگنده سبک اختصاص داد ، اگر بتوان روی پروژه سوخو75 سرمایه گذاری کرد جزو بهترین گزینه ها می باشد ادامه دارد ...
  15. تشکر ، این آمار و ارقام بر طبق استاندارد ساعات پروازی و عملیاتی آمریکا هست که تقریبا 200 ساعت در سال برای خلبان جنگنده در شرایط عادی و 350 ساعت در سال در منطقه جنگی و عملیاتی است در جدول هم هزینه ها رو با دو رنگ که مربوط به هزینه های عملیاتی - پشتیبانی و نگهداری و تعمیرات هست نشون داده ، هزینه های عملیاتی - پشتیبانی بسته به نوع هواگرد متفاوت هست ولی بخش اصلی هزینه هارو شامل میشه ولی در جنگنده های اف22 و اف35 هزینه های نگهداری و تعمیرات به نسبت بیشتر هست و بخصوص در اف22 تقریبا به میزان 40 درصد کل هزینه ها میرسه ، در اف16 تقریبا همه هزینه ها مربوط به کاربری عملیاتی میشه و نگهداری اون کم هزینه هست ما برای محاسبه هزینه سالانه هر فروند هواگرد دو راه داریم ، یا باید بر اساس پروتکل خودمون و هزینه های ساعت - پرواز و تقسیم هزینه اورهال به هر سال ، زمان کاربری عملیاتی و مهمات مصرفی و ... این هزینه کل رو محاسبه کنیم یا هم میتونیم از همین جدول برای یه تخمین منطقی استفاده کنیم ، البته باید در نظر داشت که این جدول بر پایه ساعات پروازی بالایی تنظیم شده و به احتمال زیاد خلبانان ما ساعات پروازی کمتری خواهند داشت مگر اینکه بخواهیم از نظر مهارت خلبان به رتبه های اول دنیا صعود کنیم که بستگی مسقتیم داره به نوع سیاست گذاری برای نیروی هوایی ، اینکه یک نیروی هوایی برتری هوایی داشته باشیم یا یک نیروی هوایی پشتیبانی یا دفاع هوایی یا یک نیروی هوایی کاملا آفندی و با قابلیت و توانایی اجرای عملیات هایی مثل حمله به اچ3 یا اوسیرک ؟ به هر حال با در نظر گرفتن اینکه ما در شرایط صلح قرار داریم و هزینه های عملیاتی محدود میشه به رزمایش های سالیانه و محدود عملیات هایی که در بعضی مواقع ضرورت پیدا میکنه ، با فرض 200 ساعت پرواز برای هر هواگرد ، در حدود 1 میلیون دلار هزینه برای هواگردهای سبکی مثل اف16 و 2 میلیون دلار برای هواگرد سنگینی مثل اف15 میتونیم در نظر بگیریم ، در این مبالغ هزینه های مربوط به مهمات و ... رو برای رزمایش ها و عملیاتهای مورد نظر هم اضافه کنیم چیزی در حدود 1.5 تا 2 میلیون دلار برای هواگرد سبک و 2.5 تا 3 میلیون دلار برای هواگرد سنگین بدست میاد ، در این شرایط برای 150 فروند جنگنده اف16 به هزینه ای در حدود 225 الی 300 میلیون دلار در سال نیاز داریم ، با کاهش ساعت پروازی به 150 ساعت که سطح قابل قبولی هست و قبل از انقلاب و در شرایط نرمال تامین قطعات یدکی و اقتصادی هم در این محدوده قرار داشت ، میتوان این هزینه رو بین 170 الی 225 میلیون دلار در نظر گرفت ، یعنی طبق این تخمین ، با یک میلیارد دلار میتوانیم هزینه 666 الی 882 فروند اف16 رو در سال تامین کنیم ، یا هم هزینه 150 فروند هواگرد سنگین مثل اف15 در حدود 280 الی 340 میشه که با یک میلیارد دلار میتوان هزینه 441 الی 535 فروند رو تامین کرد. با این حساب و با فرض بکارگیری دو جنگنده سبک و سنگین و اختصاص بودجه یکسان (هر کدام 500 میلیون دلار) برای نگهداری و استفاده از هر کدام ، میتوانیم حداقل 330 جنگنده سبک به اضافه 220 جنگنده سنگین برای زمان صلح داشته باشیم. در زمان جنگ هم بستگی به حجم و زمان اون داره که نمودار هزینه - تعداد عملیاتی بصورت معکوس حرکت میکنن و در یک نقطه همدیگه رو قطع میکنن ، اگر جنگ خیلی طولانی بشه و روند تامین قطعات یدکی دچار مشکل بشه یا مراکز تعمیرات آسیب ببینن ، در اینصورت تعداد جنگنده های عملیاتی به سرعت کم میشه و با افزایش هزینه های جاری ، از تعداد جنگنده ها کم شده و در نهایت به یک نمودار افقی و درصد عملیاتی ثابت میرسیم ، در هر صورت در درگیری های طولانی مدت و سنگین با دشمن قویتر با فرض بروز مشکل در زنجیره تامین قطعات و تعمیرات و جایگزینی جنگنده های از دست رفته ، با کاهش تعداد و افزایش هزینه ها ، تقریبا در یک سطح قابل قبولی از هزینه ها قرار خواهیم داشت. در مقابل دشمن هم سطح این نرخ کاهش تعداد عملیاتی با سرعت کمتری اتفاق خواهد افتاد و نموادر هزینه برای مدت بیشتری صعودی بوده و بعد از طی یک دوره زمانی نسبتا طولانی به سطح افقی خواهد رسید ، در برابر دشمن ضعیفتر و بدون پوشش هوایی یا با پوشش هوایی محدود هم که نیاز به استفاده از تمام ظرفیت عملیاتی نبوده و در نتیجه تفاوت چندانی در میزان هزینه ها نخواهیم داشت. به عبارت دیگر در مقابل دشمن قویتر ، هزینه ها در کوتاه مدت افزایشی شده و سپس روند ثابت و نزولی رو طی میکنن و مهم این هست که همزمان با کمیت و کیفیت بتوان جلوی موج اول و دوم حملات رو سد کرد ، در مقابل دشمن هم سطح هزینه ها هم در کوتاه مدت و هم میان مدت افزایشی بوده و باید برای چند ماه تا چند سال شاهد افزایش هزینه ها باشیم و پس از اون به سطح ثابت و بعد نزولی میرسیم ، در حالت کلی هزینه جاری جنگیدن هوایی در مقابل دشمن هم سطح بیشتر از هزینه جاری جنگیدن هوایی در مقابل دشمن قویتر است ! در برابر دشمن ضعیفتر هم که مساله هزینه ها بیشتر مربوط میشه به استراتژی و نحوه مدیریت میدان نبرد و جریان درگیری ها بصورت خلاصه اینکه در صورت سرمایه گذاری مناسب روی نیروی هوایی باید کمیت رو هم مورد توجه قرار بدیم حتی اگر لازم بشه تعدادی از هواگردها رو در حالت نیمه عملیاتی و ذخیره قرار بدیم و اونها رو برای زمان جنگ نگهداری کنیم. البته باید در نظر داشته باشیم که هزینه های پیش بینی نشده ای میتونه به این مبالغ اضافه بشه و در صورت ورود به یک درگیری و وضعیت عملیاتی ، هزینه ها تقریبا بصورت ارقام ذکر شده در جدول فوق در میاد. * درباره جنگنده های نسل پنجم این هزینه ها و نسبت ها با توجه به جدول ، تغییر اساسی خواهند کرد.
  16. با اجازه استاتید محترم ، بررسی رو از بخش سوم یعنی دستیابی به 1- توازن قوا با همسایگان و 2- برتری نظامی بر همسایگان شروع میکنیم همزمان باید توجهات لازم رو بر بخش های مختلف ساختاری ، زیرساخت ها و تجهیزات و امکانات و نیروی انسانی و تامین اعتبارات اقتصادی داشته باشیم. در بخش ساختاری که جزو موارد کوتاه مدت و فوری میباشد ، تغییراتی در سالهای اخیر در ارتش و دیگر نیروهای مسلح صورت گرفته است ، مستقل سازی تیپ ها از لشکرهای سنگین کلاسیک و مکان یابی های جدید برای برخی اماکن نظامی و پادگان های قدیمی (هم جزو تغییرات ساختاری و هم زیرساختی هست) ، تقسیم بندی های جدید مناطق نظامی و تقسیم این مناطق بین ارتش و سپاه و مرزبانی نیروی انتظامی با توجه به شرایط هر منطقه مرزی و سطح تهدیدات و امکانات در نیروی مورد ، و تغییرات در اختیارات فرماندهان مناطق مختلف برای در نظر گرفتن سناریوهای متفاوت و بدترین حالات که در صورت قطع ارتباط با مراکز مدیریتی و فرماندهی کشوری ، نیروهای هر بخش از کشور بتوانند با توجه به امکانات و شرایط موجود ، خود صحنه نبرد را تا برقراری مجدد ارتباطات و کسب دستورات جدید ، مدیریت کنند و مانند نیروهای کلاسیک با قطع ارتباطات ، زمینگیر نشوند. البته جزئیاتی از نحوه این تغییر و تحولات منتشر نشده و نمیتوان بصورت قطعی نظر داد ، ولی در حالت کلی ، باید این راه رو ادامه داد و ضمن سبک سازی نیروهای عمل کننده ، از نظر تجهیزاتی نیز آنان را به تکنولوژی روز مجهز نمود تا بتوانند در صحنه نبرد مدرن ، پایایی عملیاتی کشور رو حفظ کنند ، این بخش بیشتر از اینکه مربوط به تجهیزات و امکانات باشد ، مربوط است به تغییر در آیین نامه ها و فکر مدیریتی از مدل کلاسیک به مدلی جدید که نام آنرا مدرن نمیگم ، بلکه مدل جدید و منطبق بر نیازهای روز عبارت بهتری هست. در بخش زیرساختی باید توجهات لازم رو به تهدیدات امروزی معطوف کنیم ، عمده زیرساخت های نظامی کشور مربوط است به طراحی و مکان یابی دهه 40 و 50 خورشیدی که در برابر شرایط آن روز منطقه ارزیابی شده بودند ، اولویت فوری کشور دستیابی به توازن قوا و سپس برتری نظامی بر کشور عراق بود و برنامه بلند مدت نیز دستیابی به توازن قوای کلاسیک و بیشتر در بحث کیفیت در برابر شوروی در نظر گرفته شده بود ، همین هست که امروز ما در مرز عراق تعداد زیادی پادگان نیروی زمینی ، هوانیروز و نیروی هوایی را داریم که برای مقابله با حملات عراق ساخته شده بودند ولی در زمان حال ، سطح تهدیدات از جانب عراق بسیار کاهش یافته بخصوص در ابعاد کلاسیک ، ولی در شمال غرب زیرساخت های به مراتب کمتری داریم ، مانند یک پایگاه هوایی و تعدادی پادگان نیروی زمینی ، در حالی که امروز سطح تهدیدات کلاسیک در منطقه شمال غرب به مراتب بیشتر از مرزهای غربی میباشد ، همچنین در زیرساخت های پشتیبانی و تعمیر و نگهداری و تولید و تحقیقاتی نیز این مساله صادق هست ولی در این موارد تغییرات خاصی نسبت به گذشته اتفاق نیفتاده و مکان یابی در عمق این مراکز ، امروز هم مناسب است ، در واقع در زیرساخت های رزمی و رزمی - پشتیبانی نیاز به تغییرات و مکان یابی جدید داریم و در زیرساخت های پشتیبانی و ... نیاز به گسترش و تامین زنجیره کاملی از بخشهای مختلف هستیم بدون اینکه نیاز به مکان یابی جدید و تغییر مکان جغرافیایی باشد. ضمن اینکه در زیرساخت های موجود نیز ، مساله فرسودگی و بازسازی یا نامناسب بودن برای شرایط امروز مطرح است که در برخی موارد جزو ضروریات میباشد ، از بازسازی و تعمیرات و توسعه بخشهای مربوط به نیروی انسانی طبق استانداردهای جدید برای راحتی حال نیروهای انسانی به عنوان مثال از خانه های سازمانی جدید و مراکز خدماتی به اعضا و خانواده نیروهای مسلح تا بخشهای درون مراکز نظامی که محل استراحت و حضور نیروها میباشد و باید طبق استانداردهای جدید بازسازی یا بازطراحی شود ، نگاهی به استانداردهای کشورهای پیشرو مانند چین و آمریکا در این بخش مناسب هست ، بویژه این نیاز در مناطق سخت خدمتی کشور مثل مناطق مرزی کوهستانی و در زمان زمستان خود را بیشتر نشان میدهد ، مناسب سازی برخی طراحی های قدیمی ، در این مورد مثال ساده رو بازطراحی آشیانه هواپیما در نظر بگیرین ، طراحی آشیانه های موجود با استاندارد قدیمی است و در اون مقاومت در برابر بمب های سنگرشکن لحاظ نشده است ، این در حالی است که باید به فکر حفظ هواپیما هم باشیم و عملیاتی کردن اون قرار نیست همیشه در بهترین شرایط باشد ، با پیشرفت تکنولوژی امروز تجهیزات حفاظتی فعال و غیر فعال مختلفی برای افزایش مقاومت در برابر پرتابه های تا 155 میلیمتری طراحی و در حال استفاده است که میتوان با کمک چنین مواردی ، مقاومت آشیانه ها را افزایش داد ، یا در بحث زیرساخت های تعمیر و نگهداری ساخت به عنوان مثال در صنایع دریایی ، نباید نیازهای امروز را مبنا قرار داد ، باید حوضچه ها رو برای آینده طراحی کرد ، اگر امروز ناوچه 1500 تنی در دست ساخت داریم ، باید حوضچه را برای ناوهای بالای 10 هزار تنی طراحی کنیم تا در آینده نیاز به ساخت تاسیسات جدید و اتلاف هزینه و زمان نباشد. در بخش تجهیزاتی و امکاناتی وضعیت بدتر از زیرساختها میباشد و عمده بحثی که خواهیم داشت مربوط به این موضوع است ، یک گپ زمانی حداقل 20 ساله در توسعه و ورود به خدمت تجهیزات و سخت افزارهای جدید رو مشاهده میکنیم که پر کردن این شکاف تا حد ممکن جزو الویت های کوتاه مدت و فوری میباشد ، در پست بعدی در این مورد توضیحات لازم رو خواهم داد. از نظر نیروی انسانی ، طبق نظر @mehran55 جان که استاندارد 2.5 درصد زمان شاه رو ملاک قرار دادن ، با لحاظ کردن پیشرفت تکنولوژی و نیاز به نیروی انسانی کمتر ، اگر حتی درصد رو به 1.5 کاهش بدیم ، با توجه به جمعیت 85 میلیون نفری کشور نیاز به حدود 1.2 میلیون نفر نیروی نظامی داریم و با در نظر گرفتن کمترین درصد ممکن یعنی 1 درصد هم این میزان کمتر از 850 هزار نفر نخواهد بود ، یعنی در بهترین حالت و بکارگیری تکنولوژی روز و تجهیزات هوشمند و نیمه هوشمند و اتوماسیون سازی موارد ممکن ، باز هم به حداقل 850 هزار نفر نیروی نظامی فعال برای پوشش دادن تمام کشور 1.7 میلیون کیلومتر مربعی خودمون احتیاج داریم ، در کنار این نیروی فعال ، نیروهای احتیاط و نیمه فعال هم باید ارزیابی گردد که به چه میزان نیاز هست ، مثلا آیا میتوان مانند برخی کشورها نیروهای نیمه فعالی را داشت که در زمان صلح کار غیر نظامی داشته باشند و هر شش ماه به مدت مشخصی مثلا یک یا دو هفته در دوره آموزشی و تکمیلی حضور یابند و بعد از تایید سطح مورد نظر توسط مربیان ، برگردند به کار غیر نظامی خودشان ، در این حالت ضمن حفظ کمیت ، میتوان از هزینه های جاری هم به نسبت قابل توجهی کم کرد ، یا مثلا با حذف سربازی اجباری و تبدیل اون به سربازی حرفه ای ، میتوان ضمن حفظ کمیت ، کیفیت را هم افزایش داد ، اگر به عنوان مثال 300 هزار سرباز وظیفه با 18 ماه زمان خدمت رو به سربازی حرفه ای 5 یا 6 ساله تبدیل کنیم ، ضمن کاهش فشار بر جوانان و ورودی سیستم سربازی ، آن دسته از افرادی وارد سیستم خواهند شد که علاقه و توانایی لازم رو داشته باشند و به علت خدمت زمان طولانی تری به عنوان یک سرباز حرفه ای (و نه در امور مختلف نامربوط یا کم مربوط به اسم سربازی!) میتوان روی تک تک این عزیزان به عنوان یک نیروی ویژه و قابل اعتماد در عملیات های مدرن حساب کرد ، در صورت تبدیل به سربازی حرفه ای 6 ساله ، ورودی از سالی 200 هزار نفر (به ازای هر 6 ماه 100 هزار نیروی جدید وارد بشه و بعد از 18 ماه سری اول خارج بشن) به 50 هزار نفر کاهش خواهد داشت و بعد از 6 سال به ظرفیت کامل 300 هزار نفر خواهیم رسید و میتوان سربازهای حرفه ای مرخص شده را جزو نیروهای نیمه فعال طبقه بندی کرد که اگر بازه زمانی 6 ساله رو در نظر بگیریم ، 300 هزار نفر هم نیروی حرفه ای نیمه فعال خواهیم داشت. در بخش های مختلف انسانی نیز وضعیت به همین صورت است و نیاز به تغییرات دارد ، مثلا لازم است تعداد بیشتری از فارغ التحصیلان دانشگاه های برتر کشور جذب بخش های پشتیبانی شده و نیاز به نیروی متخصص را تامین نماییم. درباره تامین اعتبارات مالی هم دو روش کلی وجود دارد ، یکی دریافت منابع مستقیم از بودجه سالیانه یا منابع ذخیره کشور که این روش فشار مستقیمی به اقتصاد و ذخایر ملی وارد خواهد کرد ، دیگری استفاده از روشهایی که بصورت مستقیم بر بودجه و هزینه های ارزی تاثیرگذار نباشد ، به عنوان مثال میتوان فروش نفت در برابر خرید تکنولوژی ، زیرساخت ، امکانات و تجهیزات رو مثال زد و سایر موارد که ترجیح میدم در این مورد بیشتر بحث نکنیم ادامه دارد ...
  17. برای نوسازی و مدرنیزاسیون نیروهای مسلح میتونیم از چند روش مختلف برای محاسبه و ارزیابی استفاده کنیم و اینکه کدام روش را زیربنای محاسبات قرار بدیم در نتیجه حاصله با سایر روشها متفاوت خواهد بود ، اما در یک مساله و در بازه زمانی بلند مدت تفاوتی حاصل نخواهد شد و چه اقتصاد را زیربنا قرار دهیم چه صنایع تولیدی و پشتیبانی ، چه مساحت جغرافیایی و شرایط همسایگان ، چه جمعیت انسانی کشور و همسایگان و ... همگی در نهایت به یک مجموعه از بخش های به هم پیوسته رزمی ، رزمی - پشتیبانی و پشتیبانی میرسند و در واقع با هر ابزار اندازه گیری در بلند مدت نیازهای واقعی کشور خود را نشان داده و دسترسی به اونها رو الزام آور خواهند کرد ، به همین دلیل به نظر میرسه برنامه ریزی رو بصورت بلند مدت در نظر بگیریم و اون رو بصورت مدولار (یا ماژولار) طراحی کرده و به بازه های زمانی کوتاه مدت و میان مدت تقسیم بندی کنیم ، هم میتوان دیگر شرایط مانند اقتصاد و صنعت و ... رو در آن لحاظ کرد ، هم امکان توسعه متوازن و همزمان برای تمام بخش های سه گانه اصلی (رزمی ، رزمی - پشتیبانی و پشتیبانی) میسر خواهد شد. این بخش های سه گانه در تمام قوای زمینی ، هوایی ، دریایی ، موشکی ، پدافندی و ... وجود دارد و با ضعف در یکی ، در واقع باعث ضعف در مکانیزم عمل اون نیرو خواهد شد ، تمام این بخشها مانند چرخ دنده های یک سیستم باید هم وجود داشته باشند و هم بصورت هماهنگ کار کنند تا این سیستم بتواند به خروجی مورد نظر دست یابد. با این مقدمه کوتاه ، ارزیابی بلند مدت رو در 3 سطح مختلف انجام میدیم که شامل ضروریات و نیازهای کشور در حال و آینده میباشد و در این ارزیابی ، به شرایط اقتصادی و صنعتی و انسانی و ... توجهی نشده است ، بلکه نیازسنجی بر اساس واقعیات موجود میباشد ، حال به چه میزان بتوانیم به این واقعیات دست پیدا کنیم و اونها رو پوشش بدیم ، در ادامه بحث مربوط میشه به مسائل اقتصادی و ... و در بررسی های میان مدت و کوتاه مدت بدان پرداخته خواهد شد. 1- ارزیابی و نیازسنجی با توجه به شرایط و توازن قوای جهانی در این حالت ، با در نظر گرفتن شرایط حال و آینده قابل پیش بینی نظام بین الملل و منطقه + توسعه و گسترش اقتصاد و صنایع و زیرساخت های داخلی و لزوم تامین امنیت ملی در سطح داخلی ، منطقه ای و جهانی ، به نیازهای کشور برای دستیابی و حراست از منافع ملی در محیطی فراتر از منطقه خواهیم پرداخت و تامین پشتیبانی و حفاظت از منافع ملی در سایر مناطق جهانی و تامین امنیت خطوط ترازنیتی واردات و صادرات کالاها جزو موارد مهم ارزیابی می باشد که به 4 حالت زمان صلح ، زمان تنش ، زمان جنگ و زمان جنگ جهانی تقسیم بندی میشود و هدف اصلی تامین امکان حراست از منافع ملی در تمام حالات مختلف میباشد. در این بخش ورود و برپایی ائتلاف های نظامی و سیاسی با دیگر کشورها هم میتواند مکمل اقدامات باشد. اولویت بندی به ترتیب بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت 2- ارزیابی و نیازسنجی با توجه به شرایط و توازن قوای منطقه ای در این حالت ، شرایط حال و آینده قابل پیش بینی کشورهای منطقه که شامل همسایگان و همسایه های همسایگان میشود را در نظر میگیریم ، گستره ای که این حالت را شامل میشود را میتوان از تنگه مالاکا تا کانال سوئز در نظر گرفت ، حفظ و حراست از منافع ملی در این گستره وسیع جغرافیای زمینی ، هوایی و دریایی که بخش اصلی آن را اجزای دریایی و هوایی تشکیل میدهند را باید در توسعه و نوسازی قوای نظامی کشور در نظر گرفت ، هدف از بررسی این سطح ، دستیابی به مجموعه ای از امکانات و برنامه ها برای تامین امنیت ملی و امنیت خطوط ترانزیتی در سطح منطقه ای و حفظ دسترسی به متحدین و بازارهای منطقه ای میباشد. در این بخش هم ورود و برپایی ائتلاف های نظامی و سیاسی میتواند مکمل اقدامات و کاهنده هزینه های مورد نیاز باشد. اولویت بندی به ترتیب میان مدت ، کوتاه مدت و بلند مدت 3- ارزیابی و نیازسنجی با توجه به شرایط و توازن قوای همسایگان زمینی و دریایی در این حالت ، ضمن در نظر گرفتن شرایط حال و آینده ، اولویت های بلند مدت و کوتاه مدت در مواردی خاص جابجا شده و ضرورت دستیابی به توازن قوای فوری با همسایگانی که در بعضی بخشها دچار از بین رفتن توازن قوا شده ایم ، احساس میشود ، در واقع در این سطح بیشتر قابلیت های عملیاتی فوری تاکتیکی و لجستیکی در داخل و خارج از مرزها (محدود به کشورهای همسایه) برای حفاظت و تامین امنیت ملی مطرح میباشد و برای رسیدن به این هدف میتوان مجموعه اصلی را که شامل توسعه هماهنگ تمام قوای نظامی در تمام مناطق کشور میباشد را به بخش های کوچکتر تقسیم بندی کرد تا نیازهای ضروری و فوری مربوط به هر کشور همسایه را پاسخ داده و توازن قوای لازم رو بدست بیاورد. در این سطح از مطالعه ، تاثیر ائتلاف های نظامی ناچیز هست و باید بیشتر متکی بر توانمندی های داخلی باشیم. اولویت بندی به ترتیب کوتاه مدت ، بلند مدت و میان مدت به عبارت دیگر ، در برنامه ریزی بلند مدتی که باید صورت گیرد ، هر چقدر از سطح منطقه به سطح جهانی نزدیکتر شویم ، برنامه ریزی هم از حالت کوتاه مدت به بلند مدت و بالعکس تغییر جهت خواهد داد. البته در معادلات منطقه ای مربوط به همسایگان هم برنامه ریزی بلند مدت وجود دارد ولی اولویت ها مبتنی بر نیازهای فوری و آینده نزدیک میباشد ، برعکس با رفتن به سمت معادلات جهانی ، اولویت های بلند مدت بیشتر نمایان خواهند شد ، مانند امکان تامین امنیت خطوط دریایی و هوایی تا شرق آسیا و آمریکای مرکزی و جنوبی نکته مشترک در بررسی هر سطح این هست که باید توسعه را بصورت ماژولار انجام دهیم ، این نوع طراحی باعث میشود که با کمترین هزینه و اتلاف زمان بتوانیم نیازهای فوری هر زمان را به برنامه اصلی اضافه کنیم و بخش های غیر لازم را از آن جدا نماییم ، برای این منظور باید در هر بخش یک هسته برنامه ریزی به عنوان شاسی اصلی در نظر بگیریم و بخش های لازم را به آن اضافه کنیم. به عنوان مثال میتوان طراحی نفربرهای جدید را مثال زد که شاسی را با قابلیت پشتیبانی از چند مدل مختلف برجک و امکانات طراحی میکنند تا با توجه به نیاز بتوانند آنرا به مدل مورد نظر تبدیل کنند ، کاهش هزینه های عملیاتی و نگهداری و زمانی و کمیتی و افزایش کیفیت پاسخگویی به تهدیدات و نیازها از ویژگی های این مدل طراحی هست. در مثالی دیگر میتوان لایه های مختلف یک شبکه راداری - پدافندی را در نظر گرفت ، هسته اصلی را سامانه برد بلند ضد بالستیک شامل میشود ، بعد دیگر سامانه ها با توجه به توپولوژی منطقه و سطح تهدیدات بدان اضافه خواهند شد ، مانند سامانه برد بلند ضد هواپیما ، سامانه های میانبرد ، کوتاه برد ، دفاع نزدیک ، جنگ الکترونیک و شنود و ... ضمن اینکه در این روش میتوانیم با توجه به واقعیات موجود اعم از اقتصادی ، نیروی انسانی و شرایط تهیه امکانات (خرید یا تولید) بخشهای مختلف را بازطراحی کرد تا امکاناتی که امروز قابل دستیابی نیست را با امکانات مشابه جایگزین کرد تا در فرصت مناسب به سراغ تهیه امکانات مورد نظر رفت. * ادامه دارد و اصلاحات لازم صورت خواهد گرفت
  18. سلام خدمت همه عزیزان با تشکر از @mehran55 جان ، ان شاء الله بحث رو بعد از کپی بروزرسانی ، ادامه خواهیم داد SAEID امروز 2:22 AM در حالتی که مسیر توسعه رو درست طی کرده بودیم و اگر ورود به خدمت جنگنده های جدید رو ابتدای 2023 در نظر بگیریم ، تقریبا در سالهای 2025 الی 2026 میتونستیم به امکان استفاده کامل از جنگنده جدید دست پیدا کنیم ، ولی الان که این مسیر با یک قطعی طولانی همراه بوده ، باید برای سالهای 2027 الی 2028 برنامه ریزی کنیم که بتوان از تمام قابلیت های عملیاتی و تکنولوژیک جنگنده جدید استفاده کرد ، باید هزاران ساعت پرواز تمرینی و تست های مختلف انجام بشه و اونها رو متخصصین نیروی هوایی تحلیل کنن و به مرور زمان به یک پکیج مناسب برای هر نوع ماموریتی دست پیدا کنیم که این پکیج از راه افزایش دانش و تجربه بدست میاد SAEID امروز 2:17 AM به عبارت بهتر ، مسیر توسعه و نوسازی مانند یک پلکان هست که باید تمام پله ها رو طی کنیم ، حتی اگر در برخی مواقع جهشی جلو بریم و دو پله رو همزمان بالا بریم ، باز هم این کار رو همیشه نمیتوان انجام داد و همچنان نیز باید تمام پله ها را طی کرد ، برنامه ریزی که قبل انقلاب صورت گرفت با اینکه ناتمام ماند ولی چارچوب کلی پکیج مربوطه تا 20 سال بعد رو شامل میشد و تا اواخر دهه 70 شمسی میتونستیم با اون پکیج جلو بیایم (با یا بدون جنگ) ولی با ورود به دهه 80 لازم بود که پله های 20 سال بعدی رو طراحی و سرمایه گذاری کنیم که این کار انجام نشد و کاری به دلایلش ندارم ، امروز یک گپ 20 ساله داریم که طی نشده و پر کردن این فاصله هم نیاز به مقداری سرمایه گذاری بیشتر داره و هم به زمان بیشتری نیاز دارد ، به عنوان مثال اگر ما میتونستیم از دهه 80 جنگنده ای مثل سوخو30 رو تهیه کنیم ، امروز حتی با ورود به خدمت یک جت نسل پنج به زمان استانداری برای دستیابی به تجربه و دانش لازم جهت استفاده از تمام قابلیت های اون نیاز داشتیم ، ولی الان که این راه طی نشده با ورود یک جت نسل 4.5 یا 5 به زمان به مراتب بیشتری نیاز داریم تا دانش و تجربه لازم در بین پرسنل نیروی هوایی بوجود بیاد SAEID امروز 2:09 AM سلام ، شب همگی خوش ، بحث جالبی بود و درش حضور نداشتم ! ولی انصافا دیدتون خوبه 500 تا 700 میلیارد دلار ! جالبه ! برای هر کاری باید کارشناسی کرد و شرایط روز و آینده رو در نظر گرفت ، قرار نیست به شرایط سال 1359 برگردیم ، شرایط 59 ماند در سال 59 ، حتی برنامه ای که قبل انقلاب برای سال 66 داشتن هم با شرایط امروز سازگاری نداره و اون هم ماند در زمان خودش ، شرایط امروز رو یعنی از سال 2022 در نظر بگیرین تا 2062 و هر برنامه ریزی و سرمایه گذاری باید این بازه زمانی چهل ساله رو پوشش بده ، بخصوص در بخش زیرساخت و ظرفیت های توسعه آتی در هر بخش عملیاتی ، پشتیبانی ، تحقیقاتی و توسعه و تولید و ... خرج کردن سرمایه گذاری تعیین شده هم کار چند سال نیست ، باید برنامه بلند مدت طراحی کرد مثلا 20 ساله و اون رو به بخش های 4 یا 5 ساله تقسیم کنیم ، اینطوری میتوان بعد از 20 سال به یک پکیج کامل دست یافت و با زیرساخت قرار دادن این پکیج به 20 سال بعد از اون فکر کرد و با هزینه ای به مراتب کمتر بهش دست یافت
  19. تو فیلمی که دربارش توضیح میدادن سرعت رو بیش از 1800 متر بر ثانیه (حدود 6 ماخ) و سرعت در زمان رسیدن به پهپاد رو 1000 متر (3.3 ماخ) بر ثانیه اعلام کردن تشکر ، اون 3.3 ماخ رو که حساب کردین ، سرعت میانگین هست ، باید سرعت موشک در زمان پایان سوزش موتور (یعنی V0) و همینطور میزان زمان سوزش و شتاب رو بدست بیاریم و بعد میتونیم سرعت موشک در هر بردی رو محاسبه کنیم محاسبات رو بعدا سر فرصت انجام میدم ، فعلا اگه این 3.3 رو میانگین در نظر بگیریم و از فاز بوست و سوزش صرف نظر کنیم ، میتونیم تخمینی سرعت حداکثر و حداقل رو تا دو برابر بیشتر و کمتر در نظر بگیریم ! یعنی 6.6 و 1.65 ماخ ، زمان بوست رو اگه داشته باشیم و بهش اضافه کنیم یه مقداری از این فاصله 304 کیلومتری کم میشه چون در این مدت موشک با موتور روشن و حداکثر سرعت حرکت میکنه ، در نتیجه احتمالا به همون سرعت 1800 متر بر ثانیه برسیم که میشه 6 و 1.5 ماخ با همین مشخصات تقریبی و فرض زمان سوزش 10 ثانیه ای میشه گفت که باور373 برد غیر قابل فرار یا NEZ قابل قبولی در برابر جنگنده ها داره و با توجه به سرعت جنگنده ، بالای 100 کیلومتر (تا 150 کیلومتر در برابر اهداف کم سرعت) بدست میاد که در این برد هم بحث انحنای زمین از بین میره (مگر اینکه بیاد رو ارتفاع یکی دو متری!) و هم نیمتونه با دور برگردان و حداکثر سرعت از دست موشک فرار کنه این قضیه درباره تمامی موشکهای پدافندی و هوا به هوا صدق میکنه مثلا موشک آمرام که با سرعت 4.5 ماخ شلیک میشه (بدون در نظر گرفتن سرعت جنگنده که در نظر بگیریم بهش اضافه میشه) بعد از 80 کیلومتری به حدود 1.5 ماخ میرسه ! اینو بگم که این مشخصات رو برای آمرام هنوز خودم محاسبه نکردم و از یه کلیپ تو یوتیوب دربارش دیده بودم البته همه محاسبات بصورت مستقیم به پروفایل پروازی موشک مربوط هست و اگر موشک تا حداکثر ارتفاع صعود کنه و بعد از اون به سمت هدف حرکت کنه در این حالت هم مقاومت هوای کمتری جلوش هست و هم گرانش زمین به نفع حرکت اینرسایی میشه و کمترین کاهش اینرسی رو خواهد داشت. * محاسبات تخمینی هست ، بعد از محاسبه حتما این اعداد تغییر خواهند کرد
  20. سلام این موفقیت و دستاورد رو به همگی ایران دوستان تبریک میگم ان شاءالله شاهد تبدیل کشورمون به قطب فضایی منطقه باشیم و بتونیم فراتر از کاربری نظامی ، در استفاده غیرنظامی که شامل صنایع و تجاری و کشاورزی و آبخیزداری و پرتاب ماهواره دیگر کشورها و ... میشه از این تکنولوژی ها استفاده کنیم هم میتونه باعث کمک بشه به تهیه آمار و مشخصات دقیق از جغرافیا و آب و هوای کشورمون در امور کشاورزی و آمایش سرزمینی و آبخیزداری و جنگل کاری و مقابله با ریزگردها و ... و هم باعث گسترش ارتباطات و مخابرات داخلی و بین الملل با هزینه کمتر میشه و پایداری شبکه ارتباطی کشور در شرایط بحران های جهانی و حوادث مختلف رو افزایش میده در کنار این ها هم از خروج اضافی ارز جلوگیری میکنه و باعث اشتغالزایی در صنایع های تک میشه که به کم کردن سرعت خروج متخصصین از کشور هم کمک میکنه دوستان لطفا از اخبار رسمی زیاد جلو و عقب نیفتید! و هیجان و احساس خودتون رو کنترل کنید. اینکه بتوان با هر تکنولوژی استفاده دوگانه نظامی و غیرنظامی کرد ، در همه موارد وجود داره و همین اشتراک بین صنایع نظامی و غیرنظامی یکی از بهانه های اصلی برای تحریم کشور و جلوگیری از پیشرفت صنایع های تک در اون هست! اگر قرار باشه با هر دستاوری یک راست برید سراغ کاربری های نظامی احتمالی ، این رو میتوان به همه محصولات گسترش داد! در اینصورت حتی از نظر کسانی که دنبال بهانه هستن ، ایران نباید حتی صنعت قایق سازی و کود کشاورزی داشته باشه! هر کشوری حق داره به همه علوم و فنون دست پیدا کنه و از اون ها در راه درست برای پیشرفت و آبادانی کشورش استفاده کنه ولی اولویت بر استفاده غیرنظامی و صنعتی و اقتصادی و تجاری هست ، همه چیز در بمب و موشک خلاصه نمیشه! اگر قرار بر استفاده نظامی باشه ، خیلی از کشورها تا الان باید سلاح هسته ای و موشک قاره پیما میساختن و تکنولوژی اونها چندین سال از ما در این موارد جلوتر هست ، باید در همه مسائل حساب هزینه و فایده رو انجام داد و فراموش نکرد.
  21. سلام داداش تو خبرهای خارجی از 24 فروند مصری گفتن تا 64 فروند جدید به اضافه 24 فروند مصری ، یعنی از 24 تا 88 فروند گفته شده ، هر اسکادران کامل رو معمولا بین 18 الی 24 فروند در نظر میگیرن ، حداقل ظرفیت یک اسکادران جنگنده 12 هست و حداکثر 27 ، اگر خبر 5 اسکادران درست باشه ، حداقل باید 60 فروند باشه تا با 12 فروند یه اسکادران کوچک تشکیل داد ، با 17 فروند برای هر اسکادران هم میشه 85 فروند ، در هر صورت این تعداد برای تشکیل 5 اسکادران کامل ، کافی نیست و برای این منظور به 90 الی 120 فروند نیاز هست ، البته اگر وظیفه اصلی این اسکادران ها رو دفاع هوایی از عمق کشور در نظر بگیریم در این حالت میتوان با تعداد کم هم به یک پوشش هوایی نسبی دست یافت هر چند در ادامه و با از دست دادن جنگنده ها ، استعداد عملیاتی به شدت پایین میاد و بقاپذیری و پایداری یگان مورد در نظر در شرایط جنگی حفظ نمیشه ، این رو هم در نظر بگیرین که در شرایط واقعی آمادگی عملیاتی هیچ اسکادرانی 100 درصد نیست ، روز اولی که جنگنده ها تحویل یگان میشن برای مدتی این آمادگی تا 100 درصد هست و به مرور زمان با بروز مشکلات فنی و تعمیرات و اورهال و ارتقا و کسالت خلبانان و ... میاد پایین ، در حدود 80 درصد بهترین حالت در شرایط واقعی هست ، پس اگر هر اسکادران رو 20 فروند در نظر بگیریم ، در بهترین حالت 16 فروند آماده پرواز و عملیات هستن درباره سفارشی سازی و اعمال تغییرات مورد نظر مشتری ، بله در قراردادهای بزرگ ممکن هست و معمولا همین کار رو انجام میدن ، دلایل مختلفی داره از نیازهای اختصاصی هر کشور گرفته تا متفاوت بودن با نمونه موجود در دیگر کشورها تا بخشی از اطلاعات فنی محرمانه باقی بمونه و هر چقدر اطلاعات کمتری از یک محصول در دست رقیب باشه ، شانس طراحی سیستم های ضد اون کمتر هست و باید با هزینه بیشتر و سعی و خطا به یک چنین امکاناتی دست پیدا کنن ، البته من نظر قطعی در این خصوص ندارم و بسیاری از شرایط رو باید در نظر گرفت که یکی از اونها بحث زمان هست ، آیا زمان کافی برای اعمال تغییرات و صبر بیشتر رو داریم؟ یا باید تعدادی رو با امکانات و رادار فعلی دریافت کنیم و در ادامه روی تغییرات مورد نظر تمرکز کنیم؟ اینکه همیشه بالاترین تکنولوژی رو خریدن معمولا بهترین انتخاب هست ، درسته ، ولی باید همه متغیرها رو دقیق بررسی کنیم که مهمترین اون برای ما زمان و هزینه هست اختلاف رادارهای AESA و PESA هم زیاد هست و هم زیاد نیست! بستگی به کاربری و شرایط نبرد داره ، هر دو رادار آرایه فازی فعال و غیر فعال از تعداد زیادی آنتن فرستنده و گیرنده تشکیل شدن و تفاوت اصلی بین این دو نوع در این هست که در نوع غیر فعال یک واحد TRM یا ماژول فرستنده گیرنده وجود داره و تمام آنتن ها رو اون کنترل میکنه ، برخلاف اون در نوع فعال برای هر آنتن فرستنده و گیرنده ، یک ماژول فرستنده و گیرنده هم وجود داره ، تفاوتی که با این کار بوجود میاد بصورت موارد زیر هست : در رادار آرایه فازی غیر فعال معایب - وزن بیشتر - مصرفی انرژی بیشتر - تولید حرارت بیشتر - امکان ارسال فقط یک طیف فرکانس در هر زمان - امکان ارسال امواج تنها در یک جهت در هر زمان - دقت کمتر در فواصل دور - هزینه تعمیرات بیشتر - برد نهایی کمتر - دقت کمتر در برابر اهداف کوچک و پنهانکار - در صورت بروز مشکل در میدان نبرد بخصوص در ماژول فرستنده گیرنده ، رادار بلا استفاده میشه مزایا - پوشش راداری بیشتر حتی بالای 120 درجه - هزینه ساخت کمتر - تفاوت چندانی در حالت درگیری با هدف تکی با نمونه فعال نداره - سرعت اسکن بیشتر برای یک منطقه بزرگ در رادار آرایه فازی فعال معایب - پوشش راداری کمتر بین 90 الی 120 درجه ، با امکان حرکت دادن مکانیکی آنتن این مشکل رفع میشود - سرعت اسکن کمتر برای یک منطقه بزرگ - هزینه بیشتر مزایا - وزن کمتر - مصرف انرژی کمتر و کنترل شده ، چون میتوان تعدادی از ماژول ها رو غیرفعال کرد - تولید حرارت کمتر بدلیل اینکه میتوان بخشی از رادار رو خاموش کرد - امکان ارسال فرکانس های مختلف در هر زمان - امکان اسکن بخش های مختلفی از آسمان و ارسال امواج به جهات مختلف - دقت بیشتر در فواصل دور - هزینه تعمیرات کمتر - برد نهایی بیشتر - دقت بیشتر در برابر اهداف پنهانکار با امکان ارسال همزمان فرکانس های مختلف - در صورت بروز مشکل در میدان نبرد ، تنها ماژول های آسیب دیده از دور خارج میشن و کل رادار به فعالیت خودش ادامه میده - امکان برنامه ریزی برای انجام حملات جنگ الکترونیکی و اخلال در رادارهای دیگر در حالت کلی که تکنولوژی روز AESA هست و اگر این رادار رو خریداری کنیم هم از نظر کارایی عملیاتی و عمر مفید و هم از نظر آشنایی با تکنولوژی های جدید به نفع کشور هست ، فقط دو مساله زمان و هزینه رو هم باید در محاسبات در نظر بگیرید یک مساله دیگه ای هم که وجود داره مربوط به موشک های هوا به هوا هست ، باید در یک پست دربارش توضیح بدم ، چرا که با بهترین رادار و سنسورها هم در نهایت این موشک هست که باید به جنگنده متخاصم اصابت بکنه!
  22. سلام آرمین جان بله درسته و موافق هستم ، اگر محدوده زمانی جنگ جهانی دوم تا 2010 رو مبنا در نظر بگیریم ، در این محدوده نیاز به جنگنده سرنشین دار برای عملیات تازش هوایی و پشتیبانی نزدیک به اوج خودش رسید و بعد از مدتی در اوج بودن داره جای خود رو به موشک و پهپاد میده و جنگنده های سرنشین دار بیشتر دارن به سمت عملیات های خاص و تخصصی هوا به هوا و هوا به زمین دوربرد و نقطه زن متمرکز میشن ، دلایل زیادی برای این تغییر کاربری وجود داره که یکی پیشرفت تکنولوژی راداری و پدافندی و تهدیدات بیشتر برای جنگنده ها هست و دیگری پیشرفت پهپادها و موشکهای کروز و بالستیک تاکتیکی هست که میتونن با اطمینان بیشتر و ریسک کمتری به اهداف حفاظت شده حمله کنند و حتی با رهگیری تعدادی از اونها ، هزینه کلی عملیات کمتر از حالتی خواهد بود که مهاجم چند جنگنده رو از دست بده جنگ اوکراین هم نشون داد که امروز در سال 2022 فرستادن جنگنده برای پشتیبانی نزدیک و ورود به محدوده پدافندی برد متوسط و کوتاه چقدر خطرناک هست و باعث میشه حتی با وجود پاد اخلالگر و مانورپذیر بودن جنگنده ها (مثلا سوخو34) باز هم تعداد زیادی از اونها سرنگون بشن! البته موضوع در صورتی که طرف مقابل از پدافند مناسبی برخوردار نباشه متفاوت هست و هزینه پشتیبانی نزدیک با استفاده از جنگنده و حمل 20 الی 30 تیر مهمات هدایت شونده ، کمتر از هزینه بکارگیری موشکهای بالستیک و کروز هست ، و البته لازم و ضروری سالم ماندن جنگنده و برگشتن اون به پایگاه میباشه و در صورت از دست دادنش ، خسارت وارده چندین برابر موشکهای تاکتیکی هست ، در کنار جنگنده سرنشین دار هم که برای حملات سنگین و نیمه سنگین لازمه ، میتوان از پهپاد برای حملات سبک تا نیمه سنگین استفاده کرد و با پیشرفت تکنولوژی به زودی حملات سنگین هم به پهپادهایی با ظرفیت حمل مهمات بالا واگذار خواهد شد. امروز ، ما در خرید جنگنده پیشرفته میتونیم خیلی از موارد رو از اولویت اول کنار بگذاریم ، مثل پشتیبانی نزدیک ، تازش هوایی سبک و نیمه سنگین ، شناسایی و تصویربرداری که جزو موارد پر خطر قرار میگیره و لازمه این چنین عملیات هایی ورود به رینگ پدافندی دشمن هست که در بهترین حالت هم امکان تلفات دادن وجود دارد ، در جنگ با عراق هم با وجود داشتن بهترین جنگنده ها و بهترین خلبانان با بهترین طراحان عملیات و افسران ناوبری ، باز هم در عملیات های سخت ، تلفات میدادیم و اگر اون زمان ، مثل امروز پهپاد داشتیم ، تلفات نیروی هوایی رو میشد تا یک سوم و بیشتر هم کاهش داد. به نظر من امروز برای نیروی هوایی باید چند ماموریت تخصصی رو در نظر بگیریم و بسیاری از ماموریت های سنتی رو به یگان های پهپادی و موشکی واگذار کنیم ، البته این واگذاری بصورت اجباری با ضعف نیروی هوایی انجام شده و باید دقت کرد که دوباره این موارد رو به لیست وظایف این نیرو اضافه نکنیم تا با کیفیت بیشتری بتونه به وظایف جدید که ناشی از تهدیدات جدید هست متمرکز بشه ، مواردی چون پوشش هوایی ، گشت رزمی هوایی ، اسکورت هواپیماهای مهم ، جنگ الکترونیک ، رهگیری و برتری هوایی و حملات دوربرد و نقطه زن هوا به زمین و ضد کشتی ، در بین این موارد هم مهمترین نیاز کشور رهگیری و برتری هوایی هست ، هم برای رهگیری جنگنده ها و پهپادها و هم رهگیری موشک و بمب هدایت شونده ، اگر در این برنامه ریزی موفق باشیم ، میتوان امیدوار بود که بتوان از عمق کشور در بدترین سناریو هم حفاظت و حراست کرد و با حفظ عمق کشور ، میتوان مدیریت نبرد رو در دست گرفت که با حفظ دارایی های ارزشمند از زیرساخت های غیرنظامی گرفته تا زیرساخت های نظامی و انبارهای سلاح و پهپاد و موشک و ... این مدیریت نبرد و ابتکار عمل بدست میاد روی پدافند هم با اینکه خیلی مهم و ضروری هست ، در معادلات بصورت منفرد حساب نمیکنم مگر اینکه در ترکیب با یک نیروی هوایی رهگیر و برتری هوایی باشد ، در اینصورت با استفاده از یک سامانه یکپارچه مدیریت میدان نبرد و تشخیص دوست از دشمن که با کمک هوش مصنوعی بتونه میزان خطر از جانب هر تهدید رو شناسایی و لیست اهداف احتمالی اون رو هم به فرماندهان بده ، میتوان با حداقل هزینه با تهدیدات درگیر شد و از جنگنده ها در مناطقی که ضرورت داره بیشتر استفاده کرد درباره نسل 6 و گذار سریع به اون هم بله حق با شماست ، زمان نسل 6 خیلی سریع فرا خواهد رسید ، دهه 2030 اولین موارد اون رو خواهیم دید و در دهه 2040 شاهد بهترین جنگنده های این نسل خواهیم بود که هم بصورت سرنشین دار و هم بی سرنشین همراه با هوش مصنوعی و شبکه و ... استفاده خواهند شد ، بخشی از این تکنولوژی بر پایه پهپاد هست و در واقع شاهد ادغام جنگنده و پهپاد هستیم ، با سرمایه گذاری و نقشه راه مناسب روی پهپادهای مافوق صوت و هوش مصنوعی و دیتالینک ، میتوانیم همزمان با ورود به نسل 6 شاهد یک جهش در صنایع هوایی خودمون هم باشیم و حتی امکان داره بتوان در کنار جنگنده های نسل 4.5 و 5 از پهپاد - جنگنده نسل 6 استفاده کرد و نیاز به خریداری جنگنده نسل 6 رو کاهش داد نیاز امروز کشور به جنگنده رهگیر و برتری هوایی سنگین و دوربرد است که هم ظرفیت حمل مهمات و تجهیزات و مداومت پروازی بالایی داشته باشه و هم بتوان در آینده تجهیزات جدید رو براحتی روی آن نصب کرد و فضای داخلی لازم برای ارتقای سنگین رو داشته باشد در صورت ترکیب با پهپاد رهگیر و شبکه کردن جنگنده و پهپاد هم میتوان بقاپذیری جنگنده ها رو افزایش داد ، مثلا در فاصله 50 کیلومتر جلوتر از جنگنده ، پهپادهای آن پرواز کنند و در صورت برخورد به تهدید پنهانکار ، هم با اون درگیر بشن و هم خلبان جنگنده سریعتر از وجود تهدیدات باخبر بشه ، در این حالت مهم نیست که جنگنده پنهانکار بتونه پهپادها رو بزنه یا نه چون در هر دو حالت ، شانس پیروزی جنگنده خودی افزایش خواهد یافت ، اگر پهپادها رو نتونه بزنه که خودش شکار میشه یا هم باید از درگیری فرار کنه! اگر بتونه پهپادها رو بزنه این باعث مصرف موشکهای هوا به هوا میشه و در برخورد با جنگنده خودی ، یا مهمات نداره و مجبور به ترک منطقه میشه یا هم نیمی از مهمات خودش رو مصرف کرده و فرصت شلیک مجدد نخواهد داشت ، در نبردهای امروزی با وجود اخلالگرهای پیشرفته ، احتمال اینکه شلیک اول و از فاصله دور به هدف اصابت کنه ، بیشتر از 50 درصد نیست ، در نبردهای هوایی دهه 1990 درصد اصابت به هدف آمرام 50 بود در حالی که جنگنده های مقابل سیستم های هشدار دهنده و اخلالگر نداشتن و از نظر تکنولوژی جزو نسل 3 تا 4 اولیه بودن و در شلیک های ماورای دید بصری هم دقت اصابت 28 درصد بود ، برای همین امروز با وجود سنسورها و اخلالگرهای جدید میتوان شانس موفقیت در شلیک BVR رو بین 15 الی 35 درصد در نظر گرفت و با نزدیک شدن به فاصله متوسط درصد موفقیت رو بین یک 35 تا 50 درصد در نظر بگیریم و در نبرد نزدیک و داگفایت هم میتوان به درصدهای بالای 50 دست یافت و البته هرگز نمیتونه به بالای 80 الی 90 درصد با یک شلیک رسید
  23. پلتفرم سوخو57 و سوخو35 مشابه هست ولی کاملا یکسان نیست ، نصب رادارهای اضافی ممکن هست ولی نیاز به تغییرات در داخل بدنه و کارهای مرتبط است ، اینکه آیا برای یک جت نسل 4.5 این هزینه رو تقبل کنیم ؟ سوال سختی هست که پاسخ اون ساده نیست ! همین الان با توجه به داده های موجود که برد رادارها رو در برابر سطح مقطع های مختلف حساب کردن ، برای سوخو35 این موارد بدست اومده : 90 کیلومتر در برابر 0.01 متر مربع ، 58 کیلومتر در برابر اف35 و 36 کیلومتر در برابر اف22 ، همین رادار رو با رادار سوخو57 هم تعویض کنیم این اعداد تفاوت چندانی نخواهند داشت ، مشکل سوخو35 اینه که پنهانکار نیست و حتی اگر از 100 کیلومتری یه پنهانکار رو شناسایی کنه ، اون پنهانکار از فاصله ای بین 200 الی 400 کیلومتری سوخو35 رو شناسایی میکنه! در میدان نبرد هر کسی از موقعیت دشمن سریعتر و دقیقتر مطلع بشه ، شانس بیشتری برای مدیریت نبرد و کسب پیروزی داره ، البته مساله ای که وجود داره این هست که هواپیماهای غیر پنهانکار هم چندان دست بسته نیستن ! اگر قرار باشه از فواصل دور توسط رادار دشمن شناسایی بشن ، در اخطار دهنده راداری و قفل راداری خلبان متوجه فعالیت راداری در منطقه و جهت اون میشه ، اگر از رادار باند L هم بتوان به نوعی در این جت استفاده کرد ، به بقاپذیری اون کمک میکنه نه فقط در شناسایی بهتر اهداف پنهانکار ، بلکه باعث مقداری اختلال در عملکرد راداری اونها و ارتباط رادار و موشک میشه ، البته بیش از یک درصدی هم روی این اختلال حساب نکنید ، یک جنگنده باید مجموعه ای از اخلالگرها رو داشته باشه ، از خود رادار آرایه فازی گرفته که باید قابلیت جمینگ داشته باشه تا اخلالگر داخلی و پاد اخلالگر و در نهایت رادار کمکی باند L تا طیف گسترده ای از باندها رو پوشش بدن ، در این صورت میتوان امیدوار بود که فاصله قفل راداری روی هواپیمای خودی رو کاهش داد و شانس اون رو برای رسیدن به برد کشف و درگیری با پنهانکارها را افزایش داد ، اگر با کمک رادارهای زمینی و هوایی فعال و بخصوص غیر فعال ، خلبان سوخو35 از موقعیت حدودی هدف آگاه باشه ، میتونه با رادار اصلی در حالت خاموش (روشن کردن رادار باعث میشه در برد بیشتری تو رادار طرف مقابل دیده بشه) و با روشن بودن رادار باند L و اخلالگرها خودش رو به فاصله زیر 100 کیلومتری برسونه ، اگر به این فاصله برسه همزمان هم در برابر موشک های هوا به هوای دشمن قرار میگیره (برد قفل راداری و شلیک موشک رو در شرایط جمینگ ، نصف در نظر گرفتم ، وگرنه در رادار اف22 حداقل از 200 کیلومتری سوخو35 قفل راداری میشه! و البته بحث موشک هوا به هوای مناسب هم هست) که دو حالت داره یا میتونه با جنگال و مانور دفاعی از دستشون فرار کنه ، یا هم نمی تونه! اگر نتونه که هیچ! تمام! اگر بتونه میرسه به محدوده برد سیستم الکترواپتیکال که 90 کیلومتر هست و میتونه با کمک پردازشگر تصویری هدف رو مشاهده و موشکهای تصویرساز حرارتی و فعال راداری رو به سمتشون شلیک کنه ، بعد از این مرحله ، اگر همچنان هر دو طرف سالم مونده باشن ، در برد راداری همدیگر یعنی زیر 50 کیلومتر قرار دارن! و شرایط نبرد یکسان میشه در چند سطر نوشتن ساده هست ، اما در شرایط نبرد واقعی به این سادگی نیست! همه چیز برمیگرده به سنسورها (شامل آواکس و رادار زمینی و ... هم میشه) و جنگ الکترونیک که مشخص میکنه کدوم طرف شلیک موفقی خواهد داشت و کدام طرف حتی با قفل راداری و شلیک موشک ، ناموفق خواهد بود. در بلند مدت باید به فکر جنگنده پنهانکار باشیم که بدون مشکل بتونه به فاصله زیر 50 کیلومتر و برد شناسایی متقابل برسه و کار رو به اما و اگر واگذار نکنیم! ، در میان مدت و کوتاه مدت همین سوخو35 میتونه امنیت هوایی نسبی رو برای کشور تامین کنه بویژه در مقابل کشورهایی که پنهانکار ندارن یا تعداد کمی در خدمت دارن و میتوان با مدیریت نبرد ، تعداد کم رو بالانس کرد
  24. شدن که بله با تکنولوژی رادارهای آرایه فازی میتوان هر مدل رادار برد کوتاه تا بلند رو ساخت و یک سطحی هم از این تکنولوژی در رادارهای داخلی استفاده شده و موجود هست اما این تکنولوژی رو بصورت کامل در اختیار نداریم و تا امروز دیده نشده در داخل کشور راداری در ابعاد 1 متر و کمتر با این تعداد المان ساخته بشه ، میتونن با صرف زمان و هزینه بسازن یا هم از دیگر کشورها خریداری کنن البته برای هواپیمای گشت دریایی اگر از پلتفرم ایران140 استفاده بشه محدودیت فضا هست و تجهیزات و مولدهای برق و باتری های به مراتب کمتری میشه نصب کرد که در نتیجه نمیتوان از رادار بزرگ و پر مصرف استفاده کرد البته رادار خیلی ضعیفی هم نخواهد بود و بطور مثال وقتی رادار ایربیس ئی و کلا رادارهایی با قطر کمتر از 140 سانتی متر ، بالای 400 کیلومتر برد دارن ، در صورت طراحی چنین راداری با المان های بیشتر میتوان هم به برد بیشتری دست یافت (باید توان خروجی هم بیشتر بشه) و هم دقت شناسایی و تصویربرداری زمینی رو افزایش داد و هم امکان رهگیری و ردگیری تعداد بیشتری هدف رو بدست آورد ، مثلا یک رادار با 3000 المان که بتونه همزمان 300 هدف رو شناسایی و ردگیری کنه هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ میتواند گزینه مناسبی برای مدیریت ترافیک آسمان و ناوبری هوایی باشد ، قابلیت ویژه ای که این رادارها دارن حملات جنگال به رادارهای طرف مقابل هست و میتوان برای این منظور هم سخت افزار و نرم افزار رو طراحی کرد برای تبدیل به یک نمونه از هواپیمای جمع آوری سیگنال و شنود ارتباطات رادیویی ، پلتفرم خیلی خوبی هست ، میتوان دو نمونه طراحی کرد یکی با رادار آرایه فازی فعال و دیگری نمونه شنود و پیش اخطار غیر فعال با نمونه آرایه فازی میتوان از عوارض زمینی نقشه برداری SAR هم انجام داد همش ممکنه و اینکه در عمل هم انجام بشه به تصمیم گیری مسئولان و تکنولوژی (داخلی یا خرید خارجی) و سرمایه گذاری و زمان و نیروی انسانی نیاز هست
  25. بستگی داره از چه نظر به رادار میگ35 نگاه کنیم ، اینکه با طراحی مجدد بتوان المان های بیشتری روی آنتن نصب کرد و برد اون رو افزایش داد ، بله ممکن هست ، مثل کاری که با رادار AWG-9 انجام دادن و در نمونه AN/APG-71 به 50 درصد برد بیشتر رسیدن (240 به 370) و توانایی نهایی این رادار 740 کیلومتر هست که محدودیت سایز باعث نصف شدن برد آن شده بود ، در همه رادارها این قضیه صدق میکنه و با افزایش سایز آنتن میتوان بهره آنرا افزایش داد ، اما طراحی مجدد خودش یک داستان پیچیده هست بخصوص امروز که رادارها دیجیتالی و آرایه فازی شدن و علاوه بر سخت افزار به نرم افزار خیلی قوی هم نیاز دارن در همین نموداری که قرار دادین ، میبینین که در مقابل پنهانکارها تقریبا همشون در شرایط یکسانی قرار دارن ، تهدید پنهانکارها مساله ای نیست که بتوان اون رو از معادلات کنار گذاشت ، پس با در نظر گرفتن اینکه هر دوی میگ35 و سوخو35 در برابر این جنگنده ها مشکل شناسایی و غافلگیر شدن رو دارن ، باید در خرید به سایر توانایی های این دو هم توجه کنیم که حداقل در سایر موارد و در مقابل جنگنده های نسل 4 و 4.5 بتونیم به وضعیت مناسب هوایی برسیم. اگر بخوایم از میگ35 بصورت انبوه استفاده کنیم باید تعداد پایگاه های هوایی رو هم افزایش بدیم! چون فواصل بین پایگاه های موجود زیاد هست و مکان یابی اونها مربوط به شرایط دهه 40 و 50 شمسی هست ، ولی در صورت استفاده از سوخو35 این مشکل کم رنگ میشه و میتونه بخش بزرگی از کشور رو پوشش بده یکی از رادارهای جدید که برای میگ35 طراحی شده Zhuk FGA-35 هست که با 1016 المان فرستنده گیرنده ، برد 200 کیلومتر در برابر RCS 3 متر مربع داره و در ارتقا به 250 کیلومتر رسیده و میتونه همزمان 60 هدف رو کشف و 30 هدف رو ردگیری و 8 هدف رو رهگیری و منهدم کنه! قابلیت های نقشه برداری زمینی و ... هم دارد یک نمونه جدیدتر هم Zhuk AME FGA-50 و FGA-353D هستن که به نسبت قبلی تغییراتی کردن فقط مساله ای که مطرح میشه ، این رادار برای میگ35 زیادی قوی هست! هواپیمایی که میتونه 8 موشک هوا به هوا حمل کنه ، به راداری با قابلیت شلیک همزمان به 8 هدف نیاز نداره! البته بد نیست همچین راداری رو میک35 نصب کردن ولی هزینه اضافی هست بدون دستاورد بیشتر! مگر اینکه یک موشک سبک و با قابلیت حمل تعداد بیشتر براش طراحی بشه. به نظر میاد چنین راداری رو سوخو35 نصب بشه بخوبی میتونه پوشش هوایی مناسبی ایجاد کنه و برای مقابله با پنهانکارها هم چه جنگنده پنهانکار داشته باشیم یا نه ، باید مجموعه ای از امکانات مورد استفاده قرار بگیرن تا بتوان تهدیدات این چنینی رو کنترل و خنثی کرد. فرض کنید دو کشور اف35 دارن و یکی با غافلگیری به اون یکی حمله کنه ، با وجود پنهانکاری اف35 این غافلگیری میتونه خیلی ابعاد جدی داشته باشه و با اینکه طرف مقابل هم همون هواپیما رو داره اما فرصت استفاده ازش رو بدست نمیاره! پس برای جلوگیری از غافلگیری در برابر این مدل تهدید (حتی غیر پنهانکارها) باید مجوعه ای از امکانات پیش اخطار رو داشته باشیم ، اولین حلقه در سیستم اطلاعاتی هست که از تصمیمات و تحرکات دیگر کشورها تا حدودی خبر داشت ، دومین حلقه در ماهواره ها و رادارهای پیش اخطار فعال و غیر فعال هست (زمینی و هوایی) ، بعد از این دو مرحله میرسیم به بخش درگیری میدانی چه بصورت هوا پایه و یا زمین پایه ، اگر دو مرحله اول دچار مشکل بشن ، هر کشوری میتونه با وجود داشتن بهترین امکانات ، غافلگیر بشه ، اما اگر این دو مورد بدرستی عمل کنن ، در مرحله سوم تفاوت زیادی نداره که برای رهگیری از جنگنده نسل 4.5 استفاده کنید یا نسل 5 و برای درگیری نسل 4.5 ها با نسل 5 هم روش های مختلفی در کشورها توسعه یافته ، مثلا در نیروی هوایی فرانسه تاکتیکی طراحی کردن که یک رافال به اهداف پنهانکار تا جای ممکن نزدیک بشه و با دیتالینک رافال های دورتر رو مطلع کنه و اونا با موشک دوربرد بهشون حمله کنن! رافال نزدیکتر هم با جنگال و مانورهای دفاعی بتونه از خودش در برابر موشکهای هوا به هوا دفاع کنه!