[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های zed

  1. با سلام خدمت همه دوستان گرامی هم زمانی وقایع عراق و لبنان با عملیات ارتش ترکیه در سوریه چقدر می تواند مرتبط باشد ؟ این بار چه خوابی برای سوریه دیده اند که نیاز است نگاه ها به جاهای دیگر معطوف شود ؟
  2. با سلام خدمت همه دوستان گرامی اصولا در محاکم مهمترین دلیل اعتراف و اذعان شخص است و سایر مدارک و شواهد ذیل آن قرار می کیرد . تازه در این مسئله مدارک و شواهد محکمه پسند هم نتوانستند جور کنند . بماند که اگر اطمینان داشتند که می توانند حمله کنند و قسر در بروند اصلا معطل جامعه جهانی و اذهان عمومی و این حرفها نمی ماندند و کارشان را می کردند .
  3. با سلام خدمت همه دوستان گرامی بر فرض قبول این مسئله پهپادها هم می توانند با هدایت اوپراتور دیوار آتش را دور بزنند و در خلاف جهت حمله را انجام دهند و در این مسئله فرقی میان اینکه پهپاد از ایران بلند شده یا عراق یا یمن وجود ندارد .
  4. با سلام خدمت همه دوستان گرامی دیگر بدتر !!!‌ گفته شده آن 15 میلیارد دلار اگر به ثمر برسد قرار است دارو و غذا شود و تحویل "ما" یا "آنها" یا هرکس که شما دوست دارید بشود . به هر حال از مریخ که نیامده اند . از صندوق رای درآمده اند و چه بخواهیم و چه نخواهیم " ما " محسوب می شوند . این آزموده را نیز قبلا در چندین مذاکرات قبلی آزموده ایم و نتیجه اش را دیده ایم که امروز چنین می گوییم . ولی چه کسی گوش می دهد ؟ از قدیم هم گفته اند " مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید هم می ترسد "
  5. با سلام خدمت همه دوستان گرامی پر واضح هست که آنها توقع عمومی شدن ضعف ایران را دارند . مشخص است که مکرون از آقای روحانی خواسته برای اینکه ترامپ از جانب ایران مطمئن شود و به این خط اعتباری 15 میلیارد دلاری رضایت دهد پالس مذاکره دو نفره را به صورت عمومی بدهد تا ترامپ کوتاه بیاید . در حالی که با اینکار تنها تمایل و نیاز ایران مشخص شد و یک بار دیگر آنها توانستند سر ما کلاه بگذارند . اکنون دنیا می بیند برای 15 میلیارد دلار حاضر هستیم کوتاه بیاییم پس می تواند امتیازهای بیشتری را بابت کمتر از این مبلغ از ما بگیرد . ما به دست خودمان آنچه رشته بودیم را پنبه کردیم .
  6. [align=justify]حكومت اسرائيل از مازاد بودجه سال قبل براي تأمين مالي جنگ در شمال استفاده خواهد كرد و درصورتي كه جنگ فقط به مدت يك ماه ادامه پيدا كند، دولت در بودجه 2007 مجبور نخواهد بود رديف بودجه براي جنگ اختصاص دهد. در ماه ژوئيه ميزان كسر بودجه به 300 ميليون شيكل رسيد...!!! در كنفرانس مطبوعاتي برگزارشده در قدس به تاريخ اول آگوست سال 2006 ميلادي(نوزدهمين روز جنگ) پيامدها و ضررهاي سنگين اقتصادي كه اسرائيل پس از جنگ با لبنان متحمل مي شود،مورد بررسي قرار گرفت. رئيس بانك مركزي اسرائيل "ستانلي فيشر" بيان كرد كه ضررهاي مستقيمي كه به فعاليت هاي اقتصادي وارد شده به ازاي هر هفته جنگ بين 750 ميليون و يك ميليارد و هشتاد ميليون شيكل*(1) مي باشد. وي در همين حال به اين نكته اشاره مي كند كه در صورت ادامه يافتن جنگ به مدت يك ماه توليد ناخالص ملي دچار زياني خواهد شد كه ميزان آن بين هفت تا نه دهم ميزان توليد خواهد بود كه اين مقدار معادل 4/2تا 5/4 ميليارد شيكل خواهد بود. در را بطه با گزارش بانك مركزي اسرائيل در خصوص ميزان تورم در نيمه اول سال 2006 كه به تاريخ 2 آگوست 2006 منتشر شد رئيس بانك مركزي اسرائيل گفت : جنگ در شمال تأثير منفي بر فعاليت اقتصادي از بعد عرضه و تقاضا خواهد داشت. همچنين نرخ تورم در آينده نزديك افزايش خواهد يافت.(هاآرتس:3 آگوست 2006"موطي باسوك" و "تسفي زرحيا"). اسرائيل در طول جنگ دوم لبنان(33روزه) زيان هاي اقتصادي سنگيني را متحمل شد كه اين خسارت ها در زمينه هاي مختلف اقتصادي از جمله بورس، سرمايه گذاري ها، گردشگري، صنايع، بازرگاني، صادرات و واردات متجلي گرديد. علاوه بر اين از پيامدهاي اين جنگ در بودجه 2007 نيز مشاهده مي شود. در اينجا زيان هاي اسرائيل در عرصه هاي مختلف اقتصادي بر اساس مطبوعات بزرگ اسرائيل يعني "هاآرتس"، "معاريف"، "يديعوت آحرونوت" و "هاتسوفيه"، را مورد بررسي قرار مي دهيم: 1*.رشد اقتصادي: پس از آنكه اقتصاد اسرائيل دوران رشد و خروج از ركود سال 2004 را پشت سر مي گذاشت، جنگ با لبنان اين تحول در اقتصاد اسرائيل را متوقف كرد. به گزارش روزنامه "هاتسوفيه" در تاريخ 14/7/2006 و بر اساس بيانيه هاي منتشر شده از سوي دفتر مركزي آمار ، در دوره پيش از جنگ (آوريل-ژوئن) بخش هاي مختلف اقتصاد اسرائيل شاهد رشد بودند. به طوريكه در اين دوره حجم صادرات صنعتي 19.5% ، توليدات صنعتي 7.9% و بازرگاني و خدمات 9.45% رشد داشتند. همچنين اسكان در هتل هاي گردشگري به ميزان 19.5% افزايش داشت. در همين رابطه روزنامه هاتسوفيه در تاريخ 17/8/2006 به نقل از دفتر مركزي آمار مي نويسد كه رشد توليد ناخالص ملي پيش از شروع جنگ در 12ژوئيه 2006 5.1% بوده و اين رشد تا نيمه اول سال 2006 ادامه مي يابد. اما در دوره مشابه سال 2006 اين رشد 6.1% بوده است. اين رشد در سه ماهه دوم اين سال بسيار بيشتر بود به طوريكه اين ميزان به 6.2% رسيد در حاليكه در سه ماهه اول سال 2005 اين رشد5.9% به ثبت رسيده است. در سه ماهه آخر سال 2005 نيز اين ميزان 5.6% ثبت شده است. همچنانكه بخش كار شاهد رشد خوبي بود. به طوريكه توليد بخش كار در نيمه اول سال 2006 به ميزان 7.4% افزايش يافت و در نيمه دوم اين سال به ميزان 6.6% باقي ماند. همين امر در نيمه دوم سال 2005 به ميزان 7.6% ثبت گرديده است. همچنين دفتر مركزي آمار اطلاعات مهمي در رابطه با بالارفتن سطح معيشتي كه بيانگر هزينه هاي فردي مي باشد، ارائه نمود. به طوريكه بر اساس اين اظهارات هزينه هاي يك فرد در نيمه اول سال 2006 3.6% افزايش يافت درحاليكه در نيمه دوم سال2005 1.5% و در نيمه اول همين سال 2% افزايش داشته است. از سوي ديگر يك هفته پس از برقراري آتش بس ايكونوميست پيش بيني هاي خود از رشد اقتصادي اسرائيل را منتشر ساخت(معاريف20/8/2006 يوسي جرينشتاين و ديويد ليفكين)، اين پيش بيني ها خوش بينانه نبود به طوريكه كارشناسان اقتصادي اين مجله پيش بيني كردند كه رشد اقتصادي اسرائيل تا ميزان 4.5% در سال 2006 كاهش يابد و در سال 2007 اين ميزان به دليل زيان هاي ناشي از جنگ كه بر فعاليت هاي بازرگاني تحميل گرديده، به 3.6% برسد. اين پيش بيني ها نسبت به پيش بيني هاي رسمي كه در آستانه جنگ اعلام شد بسيار كمتر بود. چود در اين موضع گيري هاي رسمي، پيش بيني رشد 5.3% در سال 2006 و 4.1% در سال 2007 شده بود و به احتمال قوي وزارت دارايي نيز پيش بيني خود را تنها نزديك به 4% اعلام كرده بود؛ 2*.گردشگري روزنامه هاتسوفيه در تاريخ 14/7/2006 اعلام كرد كه به دليل شرايط امنيتي، در منطقه شمال بيشترين موارد لغو رزرو هتل ها به ثبت رسيده است. تورهاي مكان هاي مختلف گردشگري در شمال نيز به ميزان 100% كاهش يافته است. درحاليكه پيش از جنگ به دليل تعطيلات دانشجويان و مرخصي كارمندان گردشگري داخلي بيشترين ميزان را به خود اختصاص داده بود. يديعوت آحارونوت(تاني گولدشتاين26/7/2006) از توقف فعاليت در هتل هاي "نهاريا " خبر داد. البته فقط روزنامه نگاران و گزارشگران براي پوشش رويدادها در اين هتلها فعاليت مي كردند. اين وضعيت به گونه اي بود كه به گفته باشگاه گردشگري الجليل ، زيان هاي حوزه گردشگري در شمال(هتل ها، مراكز تفريحي و توريستي) تا تاريخ 26/7/2006 به ميزان 65 ميليون شيكل بود. احرنوت در تاريخ 16/8/2006 بر اساس اعلام دفتر مركزي آمار و بخش آمار و اطلاعات وزارت گردشگري به اين حقيقت اشاره مي كند كه گردشگري در دوره بين ژانويه تا ژوئيه 2006 بيشترين ميانگين را به خود اختصاص داده بود. به طوريكه 1212500 گردشگر وارد اسرائيل شدند و نسبت به دوره مشابه سال گذشته 13درصد افزايش داشته است. بر اساس اين بررسي ها گردشگري در هفته اول جنگ 33 روزه به دليل لغو رزرو هتل ها 36 ميليون شيكل و در هفته دوم 27زيان ديد. علت اين امر اين بود كه هتل ها و مراكز گردشگري در هفته اول براي پذيرش گردشگران و تورهاي گردشگري آمادگي كامل داشتند. اما لغو رزرو ها از قبل پيش بيني شده بود. به همين ترتيب زيان هاي ماهيانه بخش گردشگري نزديك به 123ميليون شيكل برآورد مي شود. شركت اطلاعات تجاري "دان آندبردستريت" پيش بيني مي كند كه ميانگين زيان ناشي از جنگ در مناطق تفريحي 40% از درآمد سالانه باشد. پيش بيني مي شد در صورت ادامه جنگ در ماه آگوست، اين مراكز تفريحي به تنهايي 116 ميليون شيكل زيان ببينند. همچنين از اطلاعات تهيه شده دراين شركت آشكار مي شود كه منطقه شمال به تنهايي به واسطه گردشگري روستايي نزديك به 290 ميليون شيكل يعني نزديك 80% از درآمد حاصل از اين بخش را تأمين مي كند. جمع درآمد حاصل از اين صنعت به 360 ميليون شيكل مي رسد. *3.كشاورزي: روزنامه "هاتسوفيه" 14/7/2006 مي نويسد كه فعاليت كشاورزي در اراضي واقع ميان شمال نهاريا در الجليل غربي تا "روش بينا" در قسمت بالاي الجليل به طور كامل متوقف گشته است. بر اساس برآوردهاي سازمان هاي كشاورزي پيش بيني مي شود كشاورزان در منطقه يادشده نزديك به دهها ميليون شيكل زيان ببينند. مدير كل اتحاديه كشاورزان، جيورا سيلع، مي گويد: "ميوه هاي تابستاني در اوج دوره برداشت قرار دارند اما در همين حال فعاليت هاي كشاورزي به طور كامل متوقف گشته است. در صورتيكه اين وضعيت امنيتي بي ثبات ادامه يابد و امكان كاشت نشا هاي جديد وجود نداشته باشد، اين ضرر ها به محصولات فصل آتي برداشت نيز وارد خواهد آمد." همچنين رئيس بخش اقتصاد جنبش موشافوت، ايتسيك كوهن، نسبت به وخامت اوضاع حاكم بر بخش مرغداري ها هشدار مي دهد :"مرغداران در شمال به دليل ضررهاي وارده به علوفه طيور، از وارد آمدن خسارت هاي جبران ناپذير به اين بخش بيمناك مي باشند. " . در همين راستا سايت نيوز ويرست كلاس 9/8/2006 اعلام مي كند كه آتش جنگ نزديك به 750 هزار درخت از درخت هاي بلوط، صنوبر، سرو، بنه و ديگر درختچه ها را در شمال از بين برده است. صندوق تأسيسي اسرائيل اعلام كرده كه ضرر مستقيم ناشي از سوختن درخت ها نزديك به 36 ميليون شيكل، و هزينه جبران اين ضرر و اصلاح زيرساخت جنگل نزديك به 60ميليون شيكل برآورد مي گردد. بدين ترتيب اسرائيل سرمايه اي بزرگ از چوب را از دست داد و با تخريب اين منطقه جنگلي زيان هاي سنگيني را متحمل گرديد. اين در حاليست كه روزنامه هاتسوفيه در تاريخ 16/8/2006 از اعلام آمار زيان هاي ناشي از آتش سوزي در جنگل ها از زمان شروع جنگ در لبنان از سوي صندوق تأسيسي اسرائيل خبر داده بود و در آن به سوختن نزديك به دوازده هكتار از جنگل هاي طبيعي و 40 هكتار از چراگاه ها به دليل اصابت موشك هاي كاتيوشا اشاره شده و هزينه لازم براي بازسازي اين مناطق و جبران خسارت ها نزديك به 200 ميليون شيكل نه 60 ميليون(به ادعاي سايت نيوز وايرست كلاس) برآورد شده است. همچنين اين جنگ به بخش كشاورزي ضررهاي غير مستقيم نيز وارد آورد. معاريف(عوفرا بارون21/8/2006) يادآوري مي كند كه مسئولان وزارت خارجه حجم زيان هاي غير مستقيم ناشي از جنگ به بخش كشاورزي را در هفته اول جنگ در شمال نزديك به 300 ميليون شيكل اعلام كرده اند. اين علاوه بر خسارت هاي مستقيمي است كه ميزان آن بين ده تا 15 ميليون شيكل برآورد شده است. زيان هاي غير مستقيم زيان هايي هستند كه از ممنوع بودن ورود به مزارع و مراقبت از محصولات ، همچنين توقف فعاليت كشاورزان و توقف برداشت ميوه و محصولات زراعي ناشي مي شوند. نيز از ديگر ضررهاي غير مستقيم جنگ عدم سم پاشي محصولاتي بود كه در آينده دچار آسيب خواهند شد. *4.صنايع: هاتسوفيه در تاريخ 14/7/2006 مي نويسد : در طول جنگ فعاليت در نهاريا و كريات شمونه، به طور كامل متوقف گرديد. از تحقيق انجام شده از سوي اتحاديه صنعتگران آشكار مي شود كه 260 كارخانه در شمال به دليل اصابت موشك هاي كاتيوشا به طور كامل به حالت تعطيلي درآمدند كه ضررهاي مالي فراواني بر آنها تحميل گرديد. اين زيان ها در روز اول از بيست تا 50 ميليون شيكل برآورد گرديد. اين برآورد زيان هاي مادي مستقيم كارخانه ها به دليل اصابت موشك ها و نيز ضررهاي غير مستقيم ناشي از عدم انعقاد قراردادهاي آتي را در بر نمي گيرد. در گفتگويي كه روزنامه معاريف با اوريئيل ليفين، رئيس اتحاديه اتاق هاي بازرگاني به تاريخ 13/8/2006 منتشر ساخت، اين مقام مسئول پيش بيني مي كند كه نزديك به ده هزار كارخانه در شمال به طول كامل منحل شوند. اين كارخانه ها به دليل مشكلات نقدينگي از ذخاير لازم نيز بهره مند نيستند. چراكه در طول يك ماه كامل هزينه هاي جاري اين كارخانه ها هيچ گونه درآمدي به دنبال نداشته است. هاتسوفيه در تاريخ 16/8/2006 اظهارات شرجا بروش، ريئس اتحاديه صنعتگران اسرائيل پس از برقراري آتش بس را منتشر ساخت و به نقل از وي نوشت: در طول جنگ 33 روزه لبنان زيان هاي وارده به طرح هاي صنعتي در حيفا و شمال به 4.6 ميليارد شيكل رسيده است. درحاليكه زيان هاي فوري ناشي از توليد در سطح تمامي بخش هاي اقتصادي نزديك به 1.9% يعني معادل 11.5 ميليارد شيكل اعلام شده بود. *5.بورس و بازار مالي: روزنامه معاريف در مقاله اي با عنوان "بورس در سايه حملات حزب الله" (13/7/2006) به كاهش شاخص تل آويو 25 به ميزان 4.25% يعني رسيدن بورس به سطح 748.84 سهم اشاره مي كند. همچنين شاخص تل آويو 100 نيز به ميزان 4.13% كاهش داشت و به سطح 763.31 سهم رسيد و شاخص فنآوري "تل تك 15" نيز 2.02% ارزش خود را از دست داد و به سطح 330.10 سهم رسيد. معاريف در تاريخ 14/7/2006 در مقاله اي تحت عنوان "شمال شعله ور است و سرمايه گذاران از تل آويو فرار مي كنند" اظهار داشت شاخص "معوف" نيز در دو روز اول شروع جنگ به ميزان 8.27% كاهش يافت و به سطح 748.84 رسيد و موجب گرديد سرمايه گذاران در فروش سهام خود شتاب كنند. در صدر اين سرمايه گذاران رئيس ستاد كل ارتش اسرائيل بود كه سهام خود را در روز چهارم از آغاز جنگ به فروش گذاشت. همين امر نيز موجب گرديد افكار عمومي را عليه خود بشوراند و در حال حاضر تحقيق در مورد اين مسأله ادامه دارد. درحاليكه پيش از اين در ماه مه يعني دو ماه پيش از شروع جنگ انبوه سرمايه گذاران براي خريد سهام در شاخص معوف به بازار بورس سرازير شدند. به طوريكه سطح اين شاخص در آن زمان به 900 سهم رسيد. بر اساس گزارش روزنامه هاتسوفيه 18/8/2006 قيمت ها در بوس به طور تدريجي به ميانگين طبيعي خود رسيد. به طوريكه همزمان با افزايش قيمت ها در بورس نيويورك آخرين هفته از تاريخ توزيع قيمت ها در بورس تل آويو ، افزايش يافت. اين گزارش در سه ماهه دوم سال 2006 منتشر گرديد. در پرتو آتش بس شاخص تل آويو 25 به ميزان 1.85% افزايش يافت و به سطح 838.55 سهم رسيد. و شاخص تل تك 15 نيز به ميزان 1.33% يعني تا سطح 346.68 % افزايش يافت. پس از موج افزايش قيمت ها شاهد كاهش اندك قيمت ها هستيم. بر اساس گزارش روزنامه يديعوت آحارونوت (22/8/2006) در قيمت ها كاهش رخ داد به طوريكه بورس تل آويو با كاهش قيمت ها بسته شد و شاخص معوف به ميزان .39% كاهش يافت و به سطح 812..55 رسيد. شاخص تل آويو 100نيز به ميزان .47% كاهش داشت و به سطح 350.09 رسيد. اين مسأله تنها به كاهش قيمت ها خلاصه نمي شود. بلكه جنگ در شمال موجب گرديد كل گردش سهام و مبادلات متأثر از اين جنگ گردد. به طوريكه با كاهش تقاضا براي سهام داخلي، سرمايه گذاران كه سهام خود را فروخته بودند و نيز بانك ها به مبادله ارز روي آوردند تا جاييكه سبد ارز به ميزان 1.32% افزايش يافت و به ارزش 5.0803 شيكل رسيد. روزنامه هاتسوفيه (16/7/2006) از افزايش 55 صدم درصدي قيمت دلار در برابر شيكل خبر داد به طوريكه در دو روز اول جنگ به 4.521 شيكل رسيد و ميزان افزايش آن 2.7درصد اعلام گرديد. اين قيمت بار ديگر كاهش يافت تا در سطح 4.366 ثابت ماند. (معاريف18/8/2006). *6.بازرگاني روزنامه "هاتسوفيه"(15/8/2006) به نقل از دفتر مركزي آمار اعلام كرد كه كسري بازرگاني در ژوئيه به 0.9 رسيد و ميزان واردات كالا به 3.8 و صادرات به 2.9 ميليارد دلار رسيد. در هفت ماهه اول سال 2006 حجم واردات كالا به 26.8 ميليارد دلار و صادرات به 22.5 ميليارد دلار رسيد. كسري بازرگاني در اين بازه زماني به طور متوسط ماهيانه 616ميليون دلار و به طور ساليانه 7.4 ميليارد دلار رسيد (اين ميزان در سال 2008 7.8 ميليارد دلار بود.). ميزان كسري بازرگاني(بدون هزينه كشتي ها و هواپيماها، الماس و سوخت) در ماههاي ژانويه-ژوئيه 2006 به 0.8 ميليارد دلار رسيد كه در مدت مشابه سال 2005 به ميزان 1.5 ميليارد دلار ثبت گرديده بود. *7.واردات و صادرات روزنامه يديعوت آحارونوت(2/8/2006) مي نويسد كه سازمان ماليات اسرائيل اعلام كرده جنگ موجب كاهش واردات كالاهاي با عمر بالا گرديده به طوريكه در ماه ژوئيه با كاهش 21درصدي واردات يخچال ،5درصدي ماشين لباسشويي، 29درصدي ماشين ظرفشويي،و 52درصدي دستگاه ويدئو مواجه مي باشيم. نيز ارزش واردات سيگار در ژوئيه افزايش و به ده ميليون دلار رسيد كه به نسبت مدت مشابه سال قبل 6.7 % افزايش ميزان واردات مشاهده مي شود. شايان توجه است كه ميزان كمي سيگار وارد شده در سال 2006 ، 17درصد بالاتر از سال گذشته مي باشد. اين نشانه واردات سيگارهاي ارزانتر و به تبع آن كاهش درآمد دولت از ماليات و عوارض دريافت شده از واردات سيگار و به طور خاص نشانگر كاهش درآمد دولت از ماليات و عوارض واردات كالا مي باشد. از سوي ديگر افزايش مصرف سيگار در اين دوره بيانگر روحيات و فشارهاي روحي فراوان، تنش و دغدغه زياد ميان عموم اسرائيلي ها مي باشد. از سوي ديگر روزنامه يديعوت احرونوت(2/8/2006) به مسأله كند بودن روند صادرات و مشكل شدن اين امر در بنادر و انبار كارخانه ها اشاره مي كند كه دليل اين امر را شرايط جنگ بر مي شمرد. به طوريكه در آنجا كالاهايي خاص براي صادرات آماده مي شوند و ارزش آنها دهها ميليون دلار مي باشد. *8.ميزان پرداخت ها: بر اساس تحقيقي كه از سوي نشريه "يديعوت احرونوت" در تاريخ (1/8/2006) منتشر شده ، به تأثير جنگ بر ميزان پرداختي هاي اسرائيل اشاره شده است. به طوريكه مدير كل گروه سرمايه گذاري BDI تهيلا يناي، مي گويد جنگ در شمال اسرائيل نقش خود را ايفا كرد. وي با اشاره به اجراي لايحه چارچوب اعتبار از آغاز ژوئيه و در دوره سازگاري با وضع جديد كه در مقياس هاي مختلف اثر منفي از خود برجاي گذاشت، اظهار مي كند كه در ماههاي آينده پيامدهاي جنگ در شمال را در مقياس هايي مشاهده خواهيم كرد كه بيانگر پايين بودن سطح مصونيت اقتصاد اسرائيل نيز مي باشد. مسئولان گروه BDI معتقدند كه به دليل توقف فعاليت در شمال ممكن است ميانگين تعداد روزهاي "اعتبار" در اقتصاد ، در ماههاي آينده به شكل قابل توجهي افزايش يابد. اين امر مي تواند بسياري از شركت ها و كارخانه ها را با بحران هاي شديد نقدينگي مواجه نمايد. همچنين اعضاي اين گروه سرمايه گذاري معتقدند بخش هاي خدمات، گردشگري و توليد زراعي در ماههاي آينده به شدت از اين وضعيت تأثير خواهد پذيرفت اما در مقابل حوزه ساخت و ساز و معاملات رونق گرفته و وضعيت آنان بهتر خواهد شد. *9.بخش حمل و نقل روزنامه هاآرتس (حايي بيئور به تاريخ3/8/2006) مي نويسد شركت حمل و نقل همگاني اسرائيل "ايجيد" از شروع جنگ دچار زيان هاي سنگيني در حوزه درآمدها گرديده كه اين ميزان از 15ميليون شيكل فراتر مي رود. علت اين امر كاهش چشمگير شمار مسافران در منطقه شمال مي باشد. *10.شركت ها و بخش كار: سايه جنگ بر شركت هاي صادرات و وارداتي نيز افتاد و موجب تحمل زيان هاي هنگفتي در اين ماه گرديد. از جمله شركت "ترديان كيشر"، كه در زمينه تجهيزات و سيستم هاي ارتباطي نظامي و دستگاههاي بيسيم غير نظامي فعاليت مي كند و به گفته يديعوت آحارونوت(آفي شاؤول به تاريخ 1/8/2006) در سه ماهه دوم 2006 سود خالص اين شركت 10.9 ميليون دلار اعلام گرديد، اين شركت با كاهش 11درصدي نسبت به مدت مشابه سال قبل روبرو گرديد. همچنين حجم فروش شركت در همين سه ماهه دوم سال 2006 به ميزان 1.1درصد كاهش داشته و به 63.3 ميليون دلار رسيده است. مسئولان اظهار مي كنند كه علت اين كاهش تأخير در قرارداد بازرگانان و نمايندگان تجاري خارجي به ويژه اروپايي ها مي باشد كه اين امر از پيامدهاي وقوع جنگ مي باشد. اين مسئولان بيان مي كنند كه "نمايندگان تجار، ؟؟تجهيز شدن به توليدات اين شركت را به تأخير مي اندازند و اين امر در دوره پيش رو، بر قراردادها تأثير منفي خواهد گذاشت به طوريكه ارزش معاملات تا پايان ژوئن سال جاري نزديك به 307 ميليون دلار رسيد. از اين ميان 72درصد معاملات از خارج و نزديك به 38% از معاملات انجام شده در نيمه ژوئيه بايد قبل از پايان سال 2006 اجرا شوند." طبق آنچه هاآرتس (به قلم اورا كوهن1/8/2006) نقل مي كند، شركت اسرائيلي "يسكر" كه اخيراً بازرگان مشهور امريكايي" وارين باوت" به 4 ميليارد دلار آنرا خريداري كرده، در روزهاي اخير در انجام تعهدات صادراتي خود بر اساس برنامه زماني مشخص شده،با مشكلاتي مواجه شده است. اين درحاليست كه كار در كارخانه هاي اين شركت در الجليل به مدت سه روز تعطيل شد اما نمايندگان تجار خارجي پيش بيني مي كنند قراردادها در موعد معين انجام شوند. در صورتيكه جنگ ادامه پيدا كند اين شركت در عمل به قراردادهاي منعقد شده با شركت هاي خارجي با مشكل مواجه خواهد شد و در نتيجه آن بايد غرامت و جريمه هاي مالي سنگيني بپردازد. همچنين بسياري از شركت ها بسته شده و به دليل جنگ فعاليت خود را متوقف ساخته اند كه اين امر آنان را در معرض رويارويي با زيان هاي مستقيم و غيرمستقيم هنگفتي قرار خواهد داد. از سوي ديگر روزنامه معاريف(به قلم عوفرا بارون-20/8/2006) يادآوري مي كند كه بيشتر از يك چهارم شركت ها با خطر تعطيلي مواجه مي باشند. بر اساس برآوردي كه شركت D&B پيرامون خطراتي كه پس از پايان جنگ در شمال متوجه اقتصاد اسرائيل مي گردد، انجام داده ميزان كارهايي كه در تمامي فعاليت هاي اقتصادي با خطر تعطيلي روبرو مي باشند، به ميزان 3% افزايش داشته است. اين ميزان در عرصه كارها و پروژه ها در ژوئيه 23% بود كه در آگوست به 26% رسيده است. همچنين اين شركت پيش بيني مي كند كه در صورت عدم اقدام سريع مكانيسم كار در سازمان هاي جايگزين، وضعيت وخيم تر خواهد گشت. كارشناسان اقتصادي بيشتر بر اين باورند كه ميزان كارها و پروژه ها در بخش كشاورزي كه با خطر تعطيلي روبروست ، در بخش هاي شمالي اسرائيل در حال حاضر به 36% رسيده است به طوريكه بيش از نيمي از اين پروژه ها و كارها در شمال واقع گرديده اند. همچنين بخش گردشگري و مراكز تفريحي در طول اين جنگ به شدت آسيب ديدند و ميزان كارهايي كه با خطر تعطيلي مواجه مي باشند به 35%مي رسد. *11.بودجه: روزنامه يديعوت احرونوت (تاني گلدشتاين به تاريخ2/8/2006) بر اساس برآوردهاي كارشناسان اداره حسابرسي عمومي وزارت دارايي اسرائيل، مي نويسد دولت اسرائيل پيش از جنگ و در بازه زماني بين ماههاي ژانويه تا ژوئيه 2006 مازاد بودجه به ميزان 4.4 ميليارد شيكل را به ثبت رسانده است. اما در دوره مشابه سال گذشته 1.5 ميليارد شيكل بوده است. به گفته اين روزنامه رئيس بانك مركزي اسرائيل پيش بيني مي كند كه حكومت اسرائيل از مازاد بودجه سال قبل براي تأمين مالي جنگ در شمال استفاده خواهد كرد و درصورتي كه جنگ فقط به مدت يك ماه ادامه پيدا كند، دولت در بودجه 2007 مجبور نخواهد بود رديف بودجه براي جنگ اختصاص دهد. در ماه ژوئيه ميزان كسر بودجه به 300 ميليون شيكل رسيد...!!! همچنانكه هزينه هاي دولت از آغاز سال جاري 118 ميليارد شيكل بوده است هزينه هاي بخش هاي حكومت نسبت به سال گذشته به ميزان 2.5% بالاتر بوده است كه اين ميزان هزينه كمتر از پيش بيني مسئولان وزارت دارايي مي باشد. در ماه ژوئيه هزينه ها نسبت به دوره ماههاي آوريل تا ژوئن، به شدت افزايش يافت و به ميزان 2.2 ميليارد شيكل رسيد. درآمدهاي دولت از ماليات از آغاز سال تاكنون به 105.2 ميليارد شيكل مي رسد و نسبت به مدت مشابه سال گذشته 10.9% افزايش داشته است. اما اين درحاليست كه درآمد دولت از ماليات تنها در ماه ژوئيه به 15.1 ميليارد شيكل رسيده است. اين علاوه بر 1.5 ميليارد شيكل كمك امنيتي امريكا به اسرائيل مي باشد. اين جنگ ويژگيهاي بودجه را به هم ريخته است. پس از اينكه فضاي غالب از كاهش بودجه وزارت دفاع در برابر افزايش بودجه ديگر وزارت خانه ها سخن مي گفت، روزنامه يديعوت احرونوت(به قلم عيدو افراتي به تاريخ1/8/2006) منتشر ساخت كه وزارت دارايي در اول آگوست از تحويل 400 ميليون شيكل به وزارت دفاع براي تأمين هزينه هاي جنگ در شمال پرداخت كرده است. هزينه هاي جنگ تا اين تاريخ روزانه 100 ميليون شيكل برآورد شده است. اين ميزان علاوه بر ميلياردها شيكلي است كه به متضررين از جنگ به عنوان غرامت پرداخت شده است. شايان ذكر است اين هزينه ها از بودجه دولت آتي پرداخت خواهد شد و به اين ترتيب لغو و يا توقف عمل به تعهدات داده شده به احزاب ائتلافي در پيش از شروع جنگ صورت مي گيرد. همچنين پيش بيني مي شود بودجه وزارت دفاع نيز كه در سال 2006 به 46.1ميليارد شيكل رسيده بود، باز در معادله اي جديد افزايش يابد. هاآرتس (13/8/2006) مي گويد :بر اساس برآوردهاي منابع رسمي در اسرائيل، زيان هاي فراگير جنگ تا به امروز به 23ميليارد شيكل رسيده است. تأثر مستقيم جنگ بر بودجه 12 ميليارد شيكل بود(هفت ميليارد هزينه هاي دستگاههاي امنيتي و 5 ميليارد شيكل براي پوشش دادن خسارت هاي مستقيم و غير مستقيم ناشي از جنگ). وزارت دارايي معتقد است كه اين جنگ دست كم موجب فقدان 1.5درصدي حجم توليدات يعني معادل نزديك به 9 ميليارد شيكل شده است. (از اين جمله فقدان دو ميليارد شيكل از درآمدهاي مالياتي مي باشد). همچنين دولت دو ميليارد شيكل را به عنوان كمك هاي اضطراري به مقامات محلي در شمال و خدمات اورژانس تحويل خواهد داد. پس از پرداختن به پيامدهاي جنگ بر اقتصاد اسرائيل و زيان هاي سنگيني كه بر اسرائيل وارد گرديده است، اين سؤال بار ديگر مطرح مي شود: دستاورد اسرائيل از جنگ چه بود؟ آيا آنگونه كه دولت اولمرت -بيرتس مدعي بودند، اهداف اسرائيل در جنگ محقق گرديد؟ يا اينكه دستاوردهاي دولت هاي قبلي را نيز به باد داد؟ آيا اسرائيل بار ديگر بدون محاسبه زيان هاي احتمالي ناشي از يك جنگ، وارد ماجراجويي هاي نظامي خواهد شد؟ *(1):"شيكل" واحد پول رژيم صهيونيستي مي باشد. تهيه و ترجمه:خبرگزاري فارس [/align]
  7. با سلام خدمت همه دوستان گرامی شاید حرف مسخره ای به نظر بیاید ولی احساس می کنم اشکال کار ما آنجایی است که تلاش می کنیم با دشمنمان در محدوده نقطه قوتش درگیر شویم . نیروی هوایی رژیم صهیونیستی در آسمان منطقه رقیب ندارد و تمام تلاش ما معطوف به این شده که در آسمان به مقابله بپردازیم . آیا نقطه قوت ما نیز پدافند و نیروی هوایی است که تلاش داریم با هواپیماهای آنها در آسمان طرف شویم ؟ به نظر من باید کاری کنیم که این هواپیماها اصلا بلند نشوند که نیاز به تقابل پدافندی با آنها پیدا کنیم . در جنگ هشت ساله وقتی زرهی عراق قوی بود عملیات ها در جایی انجام می شد که زرهی کارایی زیادی نداشت مثل هور ها .
  8. با سلام خدمت همه دوستان گرامی از پاسخ شما سپاسگزارم . گمان می کنم برای رسیدن قیمت نفت به 120 دلار آمریکا نیازمند یک جنگ یا چند جنگ هم زمان در مناطقی از دنیا است که صدور نفت از آنجا صورت می گیرد تا بتواند با پشتوانه تولید نفت خود و عدم نیاز به نفت در خارج آمریکا جلو واردات نفت چین را بگیرد . با این حساب حضور کشورهایی مثل ما و ونزوئلا و روسیه برای چین حیاتی خواهد شد . البته این یک شمشیر دو لبه خواهد بود چرا که درگیری در خاورمیانه صادرات نفت متحدان آمریکا را هم به خطر خواهد انداخت . از طرفی ادامه وضع تحریم نفتی و بانکی ایران نیز منافع چین را تهدید خواهد کرد و فکر می کنم همین موضوع برای روسها هم صادق باشد . آیا آمریکا می تواند علاوه بر مصرف خود نفت اتحادیه اروپا را هم تامین کند ؟
  9. با سلام خدمت همه دوستان گرامی من از اقتصاد چیز زیادی نمی دانم برای همین هم این پرسش را مطرح می کنم . علت کسری تجاری که اتفاق افتاده چیست و چرا باید به این روش این کسری برطرف شود که منجر به جنگ تجاری شود ؟
  10. خبرگزاری فارس: رئیس اسبق امور اوپک ایران در وزارت نفت در گفت ‌و گویی تفصیلی با فارس از خلاء دیپلماسی انرژی در ایران و ضربه خود تحریمی‌ها در بازار نفت می‌گوید. به گفته وی صادرات نفت ایران در تحریم نیست و آنچه عملا تحریم است دریافت پول نفت است، چرا که نفت ایران حتی به آمریکا هم می‌رود. به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، بر خلاف تصور عمومی و حتی بسیاری از کارشناسان و مسئولان درباره تحریم‌های نفتی، این تحریم‌ها چه در بخش اهداف و راهبردها و چه در بخش اجرا و تاکتیک‌ از پیچیدگی قابل توجهی برخوردار است و در واقع بصورت یک فرآیند چند لایه و با اهداف کلان در قالب یک پلان و نقشه کلی دنبال می‌شود. بی‌توجهی اغلب مسئولان و کارشناسان کشورمان به ظرفیت‌های دیپلماسی انرژی، باعث از دست رفتن فرصت‌های بسیاری در زمینه برجسته کردن و استفاده از نقاط قوت و پوشاندن نقاط ضعف اقتصاد ایران و صنعت نفت به عنوان بخش اصلی آن در طول سال‌های گذشته شده است و به نظر می‌رسد ایران در زمینه برنامه‌ریزی برای مقابله با تحریم‌ها چندان دقیق و با دیسیپلین متکی بر کارشناسی‌های گسترده عمل نکرده است. به گونه‌ای که گویی بعضی مسئولین تازه متوجه پدیده‌ای به نام تحریم‌های سازمان یافته و جدی علیه کشورمان شده‌اند. دکتر فریدون برکشلی معتقد است یکی از دلایل این امر نشانه‌های غلطی است که غربی‌ها به وسیله سایبر ژورنالیزم و دیگر ابزارها برای ما فرستاده‌اند و با فریب ما درباره یک جنگ موهوم، در واقع در پشت صحنه اقتصاد ما را نشانه گرفته‌اند. برکشلی که عضو بازنشسته هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی است، ریاست 13 ساله امور اوپک در وزارت نفت ایران را در کارنامه دارد. وی هم اکنون در موسسه مطالعات بی‌المللی انرژی مشغول کار است و با 63 حضور از میان 156 اجلاس برگزار شده اوپک ظاهرا در این زمینه رکودی از خود بر جای گذاشته است. برکشلی همچنین گروه انرژی وین را راهبری می‌کند. بخش اول گفت‌وگوی 2 ساعته فارس با فریدون برکشلی را با هم مرور کنیم: *زمستان سخت 2013 و تحریم نفت ایران/خروج از بازیگران باشگاه 500 عضوی نفتی‌ها فارس: الان که قریب به یک سال از آغاز بحث تحریم نفتی ایران می‌گذرد، شرایط بازار نفت و موفقیت تحریم‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟ در رسانه‌های بین‌المللی در این باره اخبار و اطلاعات زیادی منتشر می‌‌شود و قطعا تصمیم‌گیری صحیح به اطلاعات صحیح نیاز دارد. آیا می‌توان به عموم اطلاعاتی که از این طریق مننتشر می‌شود اعتماد کرد و آن را مبنای تصمیم‌گیری قرار داد؟ برکشلی: در دنیای امروز در بخش انرژی و به ویژه نفت و گاز انفجار اطلاعات وجود دارد و از شبکه‌های تلویزیونی، اینترنت و بنگاه‌های خبر پراکنی اخبار متنوعی در این خصوص منتشر می‌شود، اما متصدیان انتشار این اخبار مسیرها و اهداف خود را دنبال می‌کنند. یعنی اخبار و گزارش‌ها به نحوی چینش و تنظیم و ارائه می شود که در واقع تأثیر مورد نظر را بر ما می‌گذارد و بسیاری اوقات ما از همان اطلاعات در تحلیل خود بهره می‌بریم. در حالی که تحریم‌ها در حال اجرا است، به صورت همزمان و سازمان یافته از همه دنیا گزارشاتی دریافت می‌شود که 5 تا 6 میلیون بشکه مازاد ظرفیت تولید نفت وجود دارد و آن را تکرار می‌کنند. در عین حال قابل مشاهده است که صادرات نفت خام ایران نیز با افتی مقطعی دوباره افزایش می‌یابد. همزمانی این رویداد نشان می‌دهد که اخبار در مسیر خاصی حرکت می‌کند. در سال 2010 وزارت انرژی آمریکا اعلام کرده است که سال‌های 2013 و 2014 بازار جهانی نفت روی لبه تیغ حرکت می‌کند. یعنی می‌گویند اگر بتوانیم 2013 و 2014 را پشت سر بگذاریم می‌توانیم با موفقیت تحریم نفتی ایران را کامل کنیم. این گزارش می‌گوید قبل از اتمام این موعود لااقل به 1 تا 1.5 میلیون بشکه نفت ایران در بازار نیاز داریم و قابل مشاهده است که به همین میزان نفت ایران صادر می‌شود. یعنی یک مدیریت نامرئی یا مدیریتی در پوشش تحریم روی عرضه نفت خام صورت می‌گیرد و عرضه نفت خام به صورت مدیریت شده در جریان است چرا که محاسبات آنها نشان می‌دهد 1 تا 1.5 میلیون بشکه نفت خام ایران را نیاز دارند. در این گزارش از واژه «زمستان سخت 2013» استفاده شده است و گفته شده اگر از این گردنه عبور کنیم عراق و کشورهای غیر اوپک کمبودهای بازار را پوشش خواهند داد. در حالی که اگر قالب خبرها را دنبال کنید می‌گویند کشورهای غیر اوپک، روسیه یا عراق تولید خود را اضافه کرده‌اند یا به سرعت در حال افزایش دادن ظرفیت خود هستند و عربستان هم می‌گوید ظرفیت تولید یک میلیون بشکه نفت اضافه بر تولید فعلی را دارد. در این فضای انفجار اطلاعات ما از سایبر ژورنالیزم خودمان تقریبا محروم هستیم تا بتوانیم حرفمان را نه فقط در داخل بلکه به جهان نیز عرضه کنیم. در گذشته شما از روزنامه‌ای که اخبار یک هفته پیش را منتشر می‌کرد اخبار مورد نیاز را دریافت می‌کردید اما در حال حاضر اخبار به صورت بر خط و آنی به دست مخاطب می‌رسد. این نوع اخبار مانند صاعقه می‌تواند آسیب بزند و برود. در عین حال فضای اینترنت به قدری بی‌هویت شده است که شما نمی‌توانید منشأ واقعی خبر را پیدا کنید و از او درباره محقق نشدن پیش‌بینی‌ها پرسش کنید. نفت در حال حاضر یک فعالیت باشگاهی است و شاید در سراسر جهان بیش از 500 دست‌اندرکار واقعی نداشته باشد. حضور در این باشگاه بسیار مهم است. بازیگران نفت شرکت‌های چند ملیتی، دولتی، شرکت‌های خدماتی مانند شلمبرژه و هالیبرتون هستند که این مورد اخیر یعنی شرکت‌های خدماتی در حال قدرت گرفتن هستند. در واقع هر میزان نیاز به تکنولوژی در نفت بالا می‌رود قدرت شرکت‌های تکنولوژی محور بیشتر می‌شود و سهام این شرکت‌ها با رقم‌های بالا خرید و فروش می‌شود. دیگر بازیگران این عرصه بانک‌ها، مؤسسات مالی و اعتباری و البته سازمان‌هایی مانند اوپک و دولت‌های بزرگ تأثیرگذار هستند. *حضور دیک چنی در قالب شرکت هالیبرتون در ایران/ خودتحریمی بهترین ابزار دشمن فارس: ایران هم جایگاهی در این باشگاه جهانی نفت دارد؟ نحوه تعامل در این باشگاه 500 عضوی چگونه است؟ برکشلی: ما بحثی تحت عنوان دیپلماسی انرژی داریم. نوامبر 1979 (33 سال قبل)که آمریکا ایران را تحریم نفتی کرد، تحریم در آن زمان سخت‌افزاری نبود. یعنی تحریم اعمال می‌شد و ما را آرام آرام در دیپلماسی نفتی به حاشیه بردند. حتی ما دقت نمی‌کنیم صنعت نفت یک واژه انحرافی است. این نساجی و سیمان نیست که به آن لقب صنعت بدهیم. این نفت است و بازار نفت که مفهوم دارد. در دیپلماسی انرژی ما را در زمانی از فرصت‌های اصلی آرام آرام خارج کردند و ما به عنوان یک کشور تأثیرگذار در بازار نقش خودمان را از دست دادیم و به همین دلیل است که امروز تحریم فیزیکی جواب می‌دهد. ما در واقع 30 سال در حال خروج تدریجی بودیم و تحریم آنی نیست. برای زدن ریشه‌ ما در صنعت جهانی نفت 3 دهه وقت گذاشتند. فارس: با چه ساز و کاری چنین کردند؟ چطور ما را از این باشگاه خارج کردند؟ برکشلی: شاید یک لغت آن را به درستی توصیف کند «خود تحریمی»؛ یعنی در واقع ما به آنها برای تحریم خودمان کمک کرده‌ایم و در مواردی ما از تحریم کنندگان هم فراتر رفته‌ایم. به این معنا که شرکت‌های خارجی با ولع به سمت ایران آمدند و ما آنها را پس زدیم. قراردادهای بیع متقابل و مشارکت در تولید و امثال آن پیشنهاد شد و ما پس زدیم. اگر این شرکت‌ها آمده بودند و در نفت ما ادغام شده بودند جدا کردن آنها از ایران آسان نبود چرا که در آن صورت شرکت‌های نفتی در طرف و جناح ما قرار می‌گرفتند. شرکت‌های نفتی همین الان هم مخالف تحریم‌ها هستند مثلا دیک چنی قبل از معاونت ریاست جمهوری زمانی که مدیر هالیبرتون بود بارها در ایران حضور یافت و در آن برخلاف دوره مسئولیت سیاسی در آن زمان با تحریم‌ها موافق نبود. آن زمان در میان نفتی‌های جهان همه مخالف تحریم بودند. دیک چنی بعد از گرفتن مسئولیت سیاسی یک کمیته 25 نفره در کاخ سفید تشکیل داد که گفته می‌شود بسیاری از تحولات خاورمیانه از جمله حمله به عراق از آن کمیته خارج شد. گروه دموکرات‌ها به ویژه کلینتون و ال گور به شدت محیط زیستی بودند و تصور می‌کردند و باور داشتند 10 سال دیگر با نیروی هیدروژن و انرژی‌های سبز چراغ‌ها در سرتاسر جهان روشن خواهد شد. بنابراین در دوران کلینتون آمریکا به شدت از انرژی واقعی یعنی نفت و گاز عقب افتاد. آن زمان آنها فهمیدند اوضاع بسیار خراب شده است در عین حال دیدند مدیریت انرژی جهان به خاورمیانه بازگشت. یعنی خاورمیانه دوباره به میز مهمترین تصمیم‌گیران دنیا بازگشت و دیدند کمربندی نفتی هنوز هم در خاورمیانه پابرجا است و به همین دلیل باید به این منطقه بازگردند و فهیمدند صیانت از منافعشان را در مقابل قدرت‌های نوظهوری مانند چین از این مسیر یعنی مدیریت بر خاورمیانه می‌گذرد. حمایت چین از ایران نیز در واقع رویارویی با آمریکا در این منطقه است. ما این 30 سال را از چندان جدی نگرفتیم و از فعال‌سازی ظرفیت‌های دیپلماسی انرژی غفلت کردیم چنانکه حتی بعضا حضور در پاره ای از سمینارها را قدغن کردیم و تا حدودی حضور در محافل نفتی بین‌المللی تبدیل به ضد ارزش شد. بنابراین ما آرام آرام حذف شدیم و ارتباطاتمان قطع شد. بسیاری از نفتی‌های جهان متولد آبادان بودند. در جلسات یکی می‌گفت متولد آبادان و دیگری می‌گفت متولد مسجد سلیمان است و احساس تعلق خاطر به ایران می‌کردند، اما برای نسل بعدی ایران آرام آرام تبدیل به خاطره شد. یعنی می‌دانستند کشوری به نام ایران با قابلیت‌های فراوان انرژی وجود دارد اما درک ملموسی از ایران نداشتند و ما هم بسیار به این مساله دامن زدیم. یعنی در فرصت‌هایی که می‌توانستیم با آوردن آنها، آنها را به حامیان جدی خودمان تبدیل کنیم، این کار را نکردیم. به همین دلیل وقتی آمریکا فشار آورد، زنجیره روابط سست بود و به راحتی پاره شد و ما را از یک کشور موثر و تأثیرگذار به یک کشور تأثیرپذیر تبدیل کرد. *قیمت بالای نفت طول عمر وزارت وزرا را در ایران تعیین می‌کرد/کار یک سوم کارشناسان وزارت خارجه آمریکا روی ایران انتظار دولت‌های ما نیز از نفت , در حد تأمین منابع لازم برای اداره کشور بود. زمانی گفته می‌شد هر وزیری در دوران وزارت خود قیمت‌های بالای نفت را تجربه کند زمان زیادی وزیر خواهد ماند. در واقع بصیرت استراتژیک و خرد نفتی را نداشتیم تا بدانیم نفت فراتر از درآمد حاصل از آن است و اهمیت آن می‌تواند خیلی بیش از این باشد. کما اینکه ما اگر آن روز این بصیرت را داشتیم اساسا مفهوم دور زدن تحریم‌ها تغییر می‌کرد. الان در سراسر جهان همه نقل و انتقالات و تحولات مانیتور می‌شود و آنها در حال رصد هستند. بر اساس برخی نقل قولها, یک سوم پرسنل کارشناسی وزارت امور خارجه آمریکا روی ایران کار می‌کنند،در مقابل چند کارشناس وزارت خارجه ما روی آمریکا که دشمن ما است کار می‌کنند؟ یک سوم بضاعت کارشناسی نه لجستیک وزارت خارجه آمریکا روی موضوعات مرتبط با ایران متمرکز هستند و ببینید آنها چه تمرکزی برای ضربه زدن به ما دارند و ما در مقابل چه کرده‌ایم؟!! آن هم در شرایطی که آمریکا طبعا روی اغلب کشورهای جهان با جدیت کار می‌کند. در آوریل 2009 و سپس در ژانویه 2010 وزارت بازرگانی آمریکا گزارش داده است که ترکیب واردات ایرانی‌ها , حکایت از آن ندارد که خود را برای شرایط نامطلوب واردات و تحریم طی سال‌های بعد آماده می‌کنند. در ادامه این گزارش اضافه کرده است که با گسترش دامنه تحریم‌ها و پیوستن اتحادیه اروپا به تحریم و افزایش اقلام تحت پوشش تحریم، ایرانی‌ها ترکیب واردات خود را از کالاهای سرمایه‌ای به مصرفی و از اتحادیه اروپا متوجه آسیا ساخته‌اند. در گزارش ژانویه 2009 وزارت بازرگانی آمده است خرید گندم و برنج 27 درصد افزایش یافته است آنها به دقت ما را مانیتور و رصد می‌کنند در حالی که ما خودمان باید این اطلاعات را از آنجا می‌گرفتیم و در داخل نمی‌توانستیم بفهمیم تحریم‌ چه فعل و انفعالی در وضعیت ما ایجاد می‌کند. فارس: چطور ما این همه با برنامه‌ریزی صحیح فاصله گرفته‌ایم؟ برکشلی: مطلب مهم در اینجا وقوع یک انحراف استراتژیک است. به این معنا که همه انرژی و کانون توجه ما جنگ بود، یعنی جنگ را در ذهن ما اولویت کردند اما می بایست،گزینه‌های جنگ و تحریم را کنار هم می دیدیم. به وسیله سایبر ژورنالیزم و دیپلماسی سایبری, توجه ما را به وقوع یک جنگ قریب الوقوع جلب کردند. مکررا می‌گفتند که گزینه جنگ همواره روی میز است و اگر اسرائیل بیاید آیا آمریکا هم خواهد آمد و اتحادیه اروپا از جنگ حمایت می‌کند. چنان ما را درگیر واهمه جنگ کردند که تحریم تبدیل به موضوعی حاشیه‌ای شد چرا که طبعا در میان تحریم و جنگ، اولویت با جنگ است. در حالی که اساسا جنگ نکته انحرافی بوده است و اصلا در این دوره, قصد جنگ نداشته‌اند. آنها از طریق سایبری جنگ را بزرگ کردند و به طبع آن،ما در مورد تحریم زمان را از دست دادیم و خودمان را آماده مقابله و اقدامات متناسب نکردیم و تحریم‌هایی مانند سوئیفت و نفت یکی بعد از دیگری آمدند. این نکته نیز قابل توجه است که در واقع صادرات نفت ما تحریم نشده است بلکه دریافت پول آن تحریم شده است. *بعد از 2014 خیال بازار نفت راحت نمی‌شود فارس: یعنی تحریمی که روی صادرات نفت اعمال شده در واقع روی فروش نفت اعمال نشده و روی دریافت پول آن تمرکز دارد... برکشلی: دقیقا بازار جهانی نفت مانند یک استخر است شما از یک گوشه سطلی را خارج می‌‌کنید اما کل سطح آب پایین می‌آید، چرا که به هر حال نفت مورد نیاز باید از جایی تأمین شود. این تحریم‌ها در واقع جابجایی بازار است و بازار از بین نمی‌رود کمااینکه نفت ما حتی به آمریکا هم می‌رود اما در میان راه بارگیری مجدد می‌شود. فارس: آینده تحریم‌ها بعد از سال 2014 چگونه خواهد بود؟ آیا نفت ایران به طور کامل در بازار جهانی جایگزین می‌شود؟ برکشلی: انتظار می‌رود از 2014 به بعد مازاد عرضه وجود داشته باشد اما به شرط اینکه فرض کنیم افزایش تقاضا وجود نداشته باشد. در حال حاضر دنیا هر سال به اضافه شدن عرضه نفت به اندازه تولیدات نفت لیبی نیاز دارد. بنابر این با وجود اینکه بعد از 2014 عرضه بالا می‌رود اما تقاضا نیز باید در نظر گرفته شود. البته اوضاع اقتصاد جهان اوضاع خوبی نیست و تقاضا رشد کافی نخواهد داشت اما بخشی از تقاضا به کف رسیده است و تقاضا از آن کمتر نمی‌شود. علی‌رغم همه مشکلات اقتصادی تقاضای نفت سالانه بین 0.9 درصد تا 1 درصد افزایش می‌یابد. بنابر این در 2014 و 2015 با افزایش ظرفیت تولید عراق و اگر روسیه بتواند تا حدی افزایش ظرفیت ایجاد کند عرضه زیاد خواهد شد اما نه به میزانی که خیال بازار را راحت کند. یعنی به هر حال بازار نفت آرام نخواهد بود و آمادگی تحمل شوک را نخواهد داشت که همین مسئله برای بازار اهمیت زیادی دارد و دامنه تحمل نیروهای جدیدی که ناگهان عرضه را محو کند در بازار پایین خواهد بود و بعد از 2014 نیز انتظار نمی‌رود بازار به نقطه امنی برسد. نکته مهم دیگر در مورد قیمت است. همه این پیش‌بینی‌ها درباره ظرفیت‌سازی در قیمت‌های 100 دلار به بالا و 3 رقمی است و مهمترین نگرانی کمپانی‌های نفتی آن است که قیمت نفت کاهش پیدا کند. چرا که در حال حاضر سرمایه‌گذاری در نفت به شدت نسبت به قیمت نفت حساس است. الان شرایط سرمایه‌گذاری مانند 20 یا 30 سال پیش نیست و بسیار گران شده است. حتی در اوپک نیز چنین است. درباره SHALE GAS و SHALE OIL صحبت می‌شود اما سرمایه‌گذاری درآنها در قیمت نفت دو رقمی جواب نمی‌دهد. ضمن اینکه تولید از این میادین مشکلات زیست محیطی دارد و مطمئنا در زمان استخراج باید درباره حفظ محیط ‌زیست نیز هزینه‌های اضافی بپردازند. بنابراین شرکت‌ها باید مواظب باشند قیمت‌ها از حاشیه 90 تا 100 دلار مطلقاً پایین نیاید چرا که سرمایه‌گذاری‌های گران قیمت را متأثر می‌کند. بنابر این در هر حال ساختارهای بازار باید اجازه دهند قیمت در ارقام توجیه کننده سرمایه‌گذاری‌ها باقی بمانند. *افزایش 30 درصدی هزینه‌های مالی در اثر تحریم‌/خلاء ادبیات آکادمیک و اجرایی درباره تحریم فارس: درباره تحریم در چه مواردی چرا نقص اطلاعات و تحلیل هستیم؟ چه نوع اطلاعاتی را باید از محیط پیرامونی جمع‌آوری کنیم که تصویر درستی از آنچه در اطراف ما به خصوص در حوزه تحریم می‌گذرد پیدا کنیم؟ برکشلی: در ابعاد سیاسی ما درباره تحریم ادبیاتی داریم، اما در بعد اقتصاد تحریم و تأثیرات آن به درستی کار نکرده‌ایم. در دستگاه‌های اجرایی و نه در ابعاد آکادمیک و دانشگاهی در این باره کار چندانی انجام نشده است. به همین جهت است که در حال حاضر با این معضل مواجه هستیم که تازه جستجوی راه‌ حل برای مشکل تحریم را آغاز کرده‌ایم. دلیل این امر آن است که ما اتاق‌های فکر مورد نیاز در این زمینه را نداریم و از نخبگان این امر نخواسته‌ایم گزینه‌های مختلف قابل اجرا را یافته و به ما معرفی کنند یا براساس شرایط به ما بگویند در آینده چه خواهد شد. موضوع دیگر افزایش ناگهانی درآمدها بود. همیشه افزایش درآمدهای نفتی پوشاننده ضعف‌های مدیریتی بوده و کمک می‌‌کرده است کاستی و کمبودها و ضعف‌ها دیده نشود. یعنی درست است که ما تحریم شدیم، اما درآمدها کمک زیادی کرد که آن را سخاوتمندانه مصرف کنیم و هزینه‌های بالای ما را پوشش می‌داد. ما محاسبه‌ای انجام دادیم و مدلی استخراج کردیم که تا قطعنامه سوم شورای امنیت در 2009 تحریم‌ها 30 درصد هزینه‌های مالی را افزایش داده است. این محاسبات قبل از تحریم اخیر را در بر می‌گیرد. این به مفهوم آن است که بدون احتساب افزایش قیمت شاید چیزی حدود 0.7 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور به دلیل تحریم از بین رفته است. *ضرر 33 میلیارد دلاری اتحادیه اروپا از تحریم ایران/بهترین‌های جهان نفت ایران را می‌فروشند فارس: این که رقم بسیار بالایی است... برکشلی: بله به دلیل اینکه اقتصاد ایران بسیار بزرگ است . محاسبات ما همچنین نشان داد در سال 2009 نسبت به سال 2008 اتحادیه اروپا 33 میلیارد یورو از تحریم ایران ضرر کرده است. آمریکا از این تحریم ضرر نکرد چون صادراتی به ایران نداشت اما اتحادیه اروپا با از دست دادن فرصت‌های مستقیم و غیرمستقیم تجارت با ایران 33 میلیارد ضرر کرد که این نشان دهنده فشاری است که آمریکا برای اعمال تحریم‌ها گذاشته بود. این ضرر به معنای از دست رفتن 15 هزار فرصت شغلی در اتحادیه اروپا بود. آن هم در آن شرایط سخت بحران اقتصادی این مسئله نشان می‌دهد آنها چقدر درباره این پروژه جدی عمل می‌کنند و چه فشاری پشت آن است. اینجا یکی از جاهایی است که دیپلماسی انرژی ما می‌توانست فعال شود. ما به عنوان دومین تولید‌کننده نفت اوپک و چهارمین تولید‌کننده جهان باید در بازی حضور داشته باشیم چه در دعوا چه در آشتی . روسیه در بازی است دعوا و درگیری هم دارد. ما آرام آرام بازیگر بودن و نقش داشتن را از دست دادیم. این نکته بسیار مهمی است. به نظر من به عنوان یک کارشناس، بازیاریاب‌ها و کارشناسان بازاریابی امور بین‌المللی شرکت ملی نفت از جمله بهترین‌ها در جهان محسوب می‌شوند. این مسئله هم یکی از عوامل پوشاندن کاستی‌های ما در دیپلماسی انرژی است و قابلیت این افراد آن کاستی را جبران کرد. البته ناگفته نماند که حقوق چنین افرادی در دنیا 10 برابر ایران است. تجربه جنگ تحمیلی 8 ساله پشت سر این افراد است. یکی از افتخارات بنده این است که در دوران جنگ خدمت کرده‌ام و 8 سال خدمت در دوران جنگ را با بیش از 20 سال تجربه کاری برابر می‌دانم. ما روزی 3 ساعت می‌خوابیدیم و واقعا بزرگ شدن فرزندانمان را ندیدیم. قیمت نفت در برخی از سالها6 تا 7 دلار در هر بشکه و درآمد سالانه نفتی 7 میلیارد دلار بود. البته جمعیت نصف الان بود اما شرایط جنگی حاکم بود. در عین حال نفت خام‌های خاورمیانه به تدریج سنگین شد و ما تنها کشور خاورمیانه شدیم که نفت خام سبک در اختیار داشتیم. این مسئله نیز عامل خرید بالای نفت ایران شد چون پالایشگاه‌ها نمی‌توانند به راحتی تغییر وضعیت دهند. این هم از جمله عوامل پوشاننده ضعف دیپلماسی انرژی ما شد. *کشورهایی که نفت ندارند چگونه سیاست خارجی را مدیریت می‌کنند؟ اینگونه نیست که چون در شرایط خاصی هستیم نمی‌توانستیم در صحنه بین‌المللی از این زاویه فعالیت کنیم. در حال حاضر، مدیرعامل دومین شرکت ملی نفت جهان باید لااقل با 10 مدیرعامل شرکت‌های ملی نفت جهان روزانه در ارتباط باشد. البته این موضوع به وزارت امور خارجه نیز باز می‌گردد و وزارت امور خارجه همواره تصور کرده است که دیپلماسی انرژی یعنی ما به چند کشور فقیر نفت ارزان بدهیم تا آنها در مجامع بین‌المللی درباره موارد گوناگون به نفع ما رای بدهند به طوری که یکی از آقایان وزرا یک بار اظهار داشت که من سؤالی دارم. کشورهایی که نفت ندارند چگونه سیاست خارجی خود را اداره می‌کنند؟ مثلا بنگلادش اصلا نفت ندارد آیا آنها وزارت امور خارجه ندارند؟ این به معنی آن نیست که نباید از این ابزار استفاده کنیم چنانکه مثلا اگر این کار را درباره سوریه انجام دهیم به نظر من کار درستی است چون شرایط استراتژیک درباره آن وجود دارد اما فراتر از دادن نفت با قیمت ترجیحی تصوری از دیپلماسی انرژی در دستگاه دیپلماسی ما وجود نداشت و شاید الان هم وجود نداشته باشد. لينک خبر : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910918001253
  11. جان کول، استاد دانشگاه میشیگان و متخصص در امور خاورمیانه و انرژی، در مطلبی در وبلاگ تخصصی خود به گزارش چندی پیش واشنگتن پست از بهای بالای قیمت سوخت در زمستان سال جاری اشاره کرد؛ این گزارش علت اصلی بالا رفتن بهای سوخت را نادیده انگاشته و در نتیجه نمی‌تواند شمایی روشن از چرایی افزایش بهای سوخت ارائه کند. کد خبر: ۳۰۴۰۶۲تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۱ «جان کول»، استاد دانشگاه میشیگان و متخصص در امور خاورمیانه و انرژی، در مطلبی در وبلاگ تخصصی خود به گزارش چندی پیش واشنگتن پست از بهای بالای قیمت سوخت در زمستان سال جاری اشاره کرد؛ این گزارش علت اصلی بالا رفتن بهای سوخت را نادیده انگاشته و در نتیجه نمی‌تواند شمایی روشن از چرایی افزایش بهای سوخت ارائه کند. به گزارش «تابناک»، وی در این مطلب آورده است: واشنگتن پست، از بهای «عجیب و غریب» سوخت در ایالات متحده شگفت‌زده شده است، ولی در گزارش خود هرگز یادآور نشده که دولت آمریکا با فشار لابی اسرائیلی، در سال ۲۰۱۲ صادرات نفت ایران را برابر با ۴۰ درصد کاهش داده و اجازه خرید نفت ایران را به سایر کشور‌ها نمی‌دهد. بنا بر این گزارش، در زمستان جاری، بهای سوخت در ایالات متحده تقریباً نزدیک به بالا‌ترین میزان در تاریخ خود است. میانگین بهای سوخت اکنون در آمریکا برابر با ۳.‌۷۵ دلار و در اروپا بسیار از این بیشتر است، حال آن که محاسبه بهای سوخت ـ به عنوان یک کالای اولیه ـ اصلا محاسبه پیچیده‌ای نیست و از فرمول عرضه و تقاضا پیروی می‌کند. این گزارش در ادامه می‌افزاید، میزان تولید نفت جهانی در روز تقریباً برابر با نود میلیون بشکه است و مصرف جهانی، همه این میزان را و حتی بیش از آن را می‌بلعد. در نتیجه بها افزایش می‌یابد. اگر یک میلیون بشکه نفتی که اکنون آمریکا و اروپا سایر کشور‌ها را مجبور به نخریدن آن کرده‌اند در بازار بود، بها از آنچه اکنون هست، مسلماً کمتر بود. بنابراین، باید توجه داشت که هزینه پالایش نفت شور حاوی گوگرد بالا، بسیار بیشتر از هزینه پالایش نفت سبک ایران است و جایگزین کردن نفت ایران با نفت مثلاً نیجریه طبیعتاً پر هزینه‌تر است. از سوی دیگر، اتفاقی که اکنون می‌افتد آن است که تحریم حتی به سود ایران تمام می‌شود، زیرا بالا رفتن بهای نفت و سوخت به ایران کمک می‌کند تا از میزان کم نفت صادراتی خود درآمد بیشتری داشته باشد. از سویی به مرور زمان بخشی از صادرات نفت ایران از سوی بخش خصوصی صورت خواهد گرفت که مورد تحریم نیست. نومحافظه‌کاران حامی تحریم نفتی و مالی ایران، قول داده بودند که این تحریم منجر به ضربه خوردن اقتصاد آمریکا نخواهد شد، زیرا عربستان سعودی با افزایش تولید خود نفت خارج شده ایران از بازار را تأمین خواهد کرد. اما توان عربستان برای جایگزین کردن نفت ایران در میان‌مدت و بلند‌مدت بار‌ها از سوی بسیاری از تحلیلگران مورد شک و شبهه واقع شده است. این گزارش یادآور می‌شود، میزان تولید نفت عربستان بر پایه آمار در سه ماهه پایانی سال ۲۰۱۲ نسبت به تابستان ـ که بیشترین میزان بود ـ‌کاهش یافته و همچنان مشکلات امنیتی همیشگی در شمال عراق و نیز مشکلات در لیبی هنوز پابرجاست. دیگر آن که نیاز به یادآوری نیست که اکنون صادرات نفت سوریه و سودان جنوبی به دلیل درگیری‌های داخلی متوقف شده و تولیدات انگلستان در دریای شمال نیز به دلایل فنی کاهش یافته است. افزون بر همه این‌ها، بر خلاف آنچه نومحافظه‌کاران می‌پندارند، میزان تقاضای جهانی ثابت نیست و اثرات بازپروری اقتصادی در آسیا طی سال جاری منجر به افزایش تقاضای جهانی نفت خواهد شد که این امر خود اثرات تحریم ایران را تشدید خواهد کرد. حتی تصور و انتظار افزایش تقاضا نیز خود می‌تواند منجر به افزایش شدید بها شود. بالا رفتن بهای نفت وست تگزاس به نزدیک صد دلار در هر بشکه مسلماً آسیب جدی بر اقتصاد آمریکا خواهد گذاشت و همان‌گونه که واشنگتن پست اشاره کرده است، منجر به فشار بر بسیاری از کارگران و فعالان اقتصادی آمریکایی خواهد بود. همواره این‌ گونه القا می‌شود که حفاری‌های آمریکا در میادین نفتی، حتی با روش‌هایی که به لحاظ زیست محیطی محل پرسش است، در میان افکار عمومی از محبوبیت بالایی برخوردار است و آنچه به آن توجه نمی‌شود، این که تحریم آمریکا علیه ایران برابر با بستن شش چاه تولید نفت آمریکاست. اما این که چرا واشنگتن پست و بسیاری دیگر از رسانه‌های آمریکایی، چندان توجهی به جنگ نفتی آمریکا علیه ایران و تأثیری که بر افزایش بهای جهانی سوخت و نفت گذاشته است، نمی‌کنند، برای من جای شگفتی دارد! لينک خبر : http://www.tabnak.ir/fa/news/304062/تحریم-ایران-برابر-با-بستن-شش-چاه-نفت-آمریکاست
  12. با سلام خدمت همه دوستان گرامی اگر بنابر جدیت است این جدیت باید خارج از تنگه هرمز نمایش داده شود . جایی که آمریکایی ها به پشتوانه آن پیچ تحریم ها را سفت می کنند . آن هم نه به صورت رسمی بلکه پیامی که فقط خود آنها بفهمند و بر سیاستشان تاثیرگذار باشد .
  13. با سلام خدمت همه دوستان گرامی آنها هم از همین سکوت معنا دار و نگاه کردن ابهام برانگیز می ترسند برای همین به هر دری می زنند که با تحریک ایران به درگیری پاسخی بگیرند . ترامپ کازینو دار بوده و به خوبی معنی قمار را می داند . او قماربازی است که از باخت هفت هزار میلیارد دلاری کشورش در قماری بی حاصل ناراحت است و به هر دری می زند تا هر جور شده این باخت حتی به صورت اندک را جبران کند . بر خلاف بقیه دوستان نظر من این است که نوعی عجله و شتاب در برنامه های آمریکا دیده می شود که نشان می دهد پشت این برنامه ریزی تفکر و تعقل کافی وجود ندارد . درست است که در کوتاه مدت ممکن است شاهد موفقیت آمریکا باشیم ولی تبعات دراز مدت تصمیمات او نتایج کوتاه مدت را خنثی می کند . روی دیگر سکه را در خود آمریکا باید جستجو کرد . عربستان حامی و متحد آمریکا است ولی قانونی تصویب می شود که حمایت آمریکا از عربستان در یمن را منع می کند . ترامپ بابت گزارش نتایج انتخابات ریاست جمهوری و نقش روسیه در آن تحت فشار است . در ونزوئلا انقلاب مخملین به راه می اندازد ولی بر خلاف رویه سابق حمایت ارتش ونزوئلا را قبل از شروع حرکت جلب نمی کند و کاری که باید زود به نتیجه می رسید به درازا کشیده می شود . دولت آمریکا بر سر بودجه دیوار مکزیک با کنگره وارد چالش می شود و حدود دوماه دولت را تعطیل می کند و همین دیروز نیز مسئول اجرای دیوار یعنی وزیر امنیت داخلی کنار گذاشته می شود . به یکباره اعلام می کند سوریه نفعی برای آمریکا ندارد و ارتش آمریکا باید از آن خارج شود و در اقدامی دیگر بلندی های جولان سوریه را به نام صهیونیستها سند می زند . از بسیاری از معاهداتی که خود آمریکا بانی آن بوده خارج می شود . با ناتو بر سر تامین هزینه چالش پیدا می کند . با کره شمالی وارد مذاکره می شود ولی نتیجه دلخواهش بدست نمی آید . متحدین فعلی او وارد چالش و درگیری با هم شده اند و در منطقه و حتی خارج از منطقه عملا یکدیگر را خنثی می کنند . او مجبور است کاری انجام دهد و این کار را هم خیلی زود باید انجام دهد . تنها چاره را هم فعلا در دور دادن به افرادی مثل پمپئو و بولتن و نزدیکی بیشتر با نتانیاهو یافته است . امروز را با روزی مقایسه کنید که هفتصد متر به تصرف کاخ اسد و سقوط نظام فعلی سوریه باقی مانده بود و یک سوم خاک عراق در اشغال داعش و یک سوم هم عملا توسط کردها جدا شده بود و ما مجبور بودیم خط قرمز 50 کیلومتری برای مرزهایمان تعیین کنیم و روسیه سر اوکراین با غرب درگیر شده بود و در لاک دفاعی فرو رفته بود . دوستانی عقیده دارند فاصله تکنولوژیک آمریکا با دیگران به حدی رسیده که دیگر لازم نیست مانند گذشته عمل کند . این فاصله خیلی قبل از ترامپ هم وجود داشت ولی آمریکا اینطور عمل نمی کرد . مثلا برای نیروی هوایی رژیم صهیونیستی در مقابل غزه داشتن اف 15 یا اف 35 خیلی تفاوتی ندارد . ولی آنها مجبور شدند غزه را تخلیه کنند و به حماس میدان بدهند و با وجود چند جنگ و درگیری که آخری آن تنها یک روز و نیم طول کشید و منجر به استعفای وزیر جنگشان شد هنوز موی دماغی به اسم حماس را تحمل کنند . قمارباز قصه ما امروز به سیم آخر زده . باید صبر کردی دید آخر قصه چه می شود .
  14. با سلام خدمت همه دوستان گرامی با وجود همه این پلن ها ما با چند پرسش مواجه هستیم : 1 - ترامپ فقط از برجام خارج نشد بلکه از چند معاهده دیگر از جمله معاهده موشکی با روسیه نیز خارج شد . چرا ؟ 2 - ترامپ اعلام کرد نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج می کند . البته بعد زمان خروج را توسط خود و دیگر مقامات تغییر داد و اعلام کرد که اولویت تمرکز را در عراق قرار می دهد و ناگهان جولان را به صهیونیستها بخشید چرا ؟ 3 - هنوز قضیه ونزوئلا حل نشده است و تکلیف جایگزینی نفت آن روشن نشده که این سمت در کشور نفت خیز لیبی هم شاهد جنگ بر سر تصرف طرابلس هستیم . متحدین آمریکا یعنی عربستان و امارات با پشتیبانی از ژنرال حفتر به دولت نزدیک به متحدین دیگر آمریکا یعنی قطر و ترکیه ( اخوانی ها ) حمله می کنند چرا ؟ محاصره قطر متحد آمریکا هنوز توسط عربستان متحد دیگر آمریکا رفع نشده چرا ؟ ترکیه متحد آمریکا سر جریان نزدیکی به روسیه در ماجرای اس 400 از تحویل گرفتن هواپیمای اف 35 محروم می شود چرا ؟ 4 - آیا راهبرد ترامپ در مهار ایران امتداد راهبرد اوباما است ؟ آیا راهبرد ترامپ متفاوت از راهبرد اوباما است ؟ چه تغییر در شرایط آمریکا در منطقه و جهان رخ داده که مجبور به خروج از نه تنها برجام بلکه تعدادی دیگر از قرارداها و معاهدات بین المللی است ؟ آیا آمریکا همان آمریکای زمان اوباما است یا آمریکای جدیدی شده است ؟ 5 - در تمام پلن های ذکر شده واکنش ایران لحاظ نشده است . ما در بعد اقتصادی ضعیف هستیم و حلقه محاصره روز به روز تنگ تر می شود . اگر به نقطه ای برسیم که چیزی برای از دست دادن نباشد چه خواهد شد ؟ تسلیم ؟ جنگ ؟ فروپاشی ؟
  15. با سلام خدمت همه دوستان گرامی با توضیح شما این ارتباط یک طرفه خواهد بود . مگر اینکه مبدا و مقصد هر دو مکان ثابت داشته باشند .
  16. با سلام خدمت همه دوستان گرامی آیا صرفا حمل پرنده از مبدا به مقصد برای پیام رسانی در مسیر عکس کفایت می کند ؟ در زمانی که مثلا کاروان یا لشکر در حال تحرک بود و جای ثابتی نداشت این شیوه پاسخگو بوده است و پرنده برای برگرداندن پاسخ دچار مشکل نمی شده است ؟
  17. با سلام خدمت همه دوستان گرامی قرار نبوده و نیست که ما تا ابد در سوریه بمانیم و تجربه نیز ثابت کرده که اتفاقا در این مورد بخصوص پای منافع ملی در میان است . فراموش نکرده ایم داعش تا کجا آمده بود و کدام مرزهای ما تهدید شد . توقع دارید در برابر دشمنی که معتقد است اگر هفت شیعه را بکشد بهشت بر او واجب می شود چه کنیم ؟ یادتان رفته روزی که داعش در حرم امام و مجلس عملیات کرد و هفده هموطن بیگناه ما را کشت ؟ یادتان رفته صف سربازان رژه رونده در اهواز را که به خون کشیده شد ؟ یادتان رفته اتوبوس سربازان ما را منفجر کردند ؟ این همه شهید دور اطراف را نمی بینید ؟ چرا اینقدر اصرار دارند هر طور شده ما را از سوریه بیرون بیاندازند ؟ که نمی توانند و هفته پیش هم بشار اسد ثابت کرد که نمی توانند . حال هر بنگاه خبری دوست دارد تحلیل ببافد مختار است . بزرگترین منفعت ملی ما نابود کردن داعش بود که تا حدود زیادی محقق شد و این ترامپ است که هفت هزار میلیارد دلار خرج کرده و باید هواپیمایش چراغ خاموش در منطقه فرود بیاید و این ما هستیم که هرسال چند میلیون نفر از مرز زمینی روز روشن زیارت اربعین می رویم و بر می گردیم آن هم در کشوری که هشت سال با آن جنگیده بودیم. مشکلات اقتصادی اخیر نیز عمدی است . کشوری که جنگ هشت ساله را گذرانده و اقتصاد را زیر بمب و موشک و تحریم اداره کرده به این مفتی ها بدون جنگ بازارش نابود نمی شود مگر آنکه خائنین و ستون پنجمی وجود داشته باشند که با عملکرد خود در کنار بی لیاقتی و بی عرضگی و سو مدیریت داخلی و سهم خواهی های جناحی عرصه را بر ملت تنگ کنند تا به اهداف خود برسند . این شرایط هم گذرا است و باید پیش می آمد تا چشمان خواب بعضی مسئولین و مردم باز شود و بفهمند شرایط چیست و کجای کار هستیم . بدانند که با شعار دادن و اعتماد بیجا نمی توان زیر معاهده و پیمان امضا کرد. نمی توان امضای فلان کس را تضمین دانست . بدانند منافع ملی در این نیست که فقط رای انتخابات و جناح خویش را ببینند و پای هر چیزی را امضا کنند و مردمی که اینقدر ساده نباشند که گول هر شعاری را بخورند و قبل از تصمیم تعقل کنند . حال آزمونهای سخت تر از این در پیش داریم .
  18. با سلام خدمت همه دوستان گرامی جالبه که هفته پیش بشار اسد خودش اینجا آمد و با مقام معظم رهبری و رئیس جمهور دیدار کرد . مسئله هم اینقدر مهم بود که نبودن آقای ظریف در ملاقات موجب ناراحتی و استعفای ایشان شود . فقط کافی است به این پرسش پاسخ دهید که در متن بالا روسها چطور می خواهند قرارداد نیروهای طرف ایران را فسخ کنند آن هم نیروهای ماهر اسد برادر رئیس جمهور سوریه ؟ مگر طرف قرارداد روسها بودند که حالا فسخ کنند ؟ منبع خبر تابناک وبگاه دیده بان سوریه است این دیده بان به کجا وابسته است و خط فکریش چیست ؟ الان که نوشته درگیری یعنی دو طرف دست به سلاح شده اند و همدیگر را زده اند ؟
  19. با سلام خدمت همه دوستان گامی ظاهرا هنوز هم اصرار داریم در غلتان بدهیم و آب نبات بگیریم . البته اخیرا یاد گرفته اند همان آب نبات را هم به ما ندهند . آقای رئیس جمهور معتقد بود تا دو سال دیگر اگر در برجام بمانیم تحریم تسلیحاتی برطرف می شود . با این تیم دیپلماسی و کار رسانه ای و اوضاع داخلی بعید بدانید از این ترفندها آبی گرم شود . در این شرایط باید قاچ زین را چسبید اسب سواری پیشکش !
  20. با سلام خدمت همه دوستان گرامی در همان سوریه هم همه مسلمان عاشق شهادت نبودند و خیلی ها به دلیل سیر شدن از زندگی و خیلی های دیگر به دلیل طمع سهیم شدن در نتایج وارد متن وقایع شدند . به عقب نشینی های مکرر ارتش سوریه و رسیدن معارضین تا هفتصد متری کاخ بشار اسد و برآورد دو هفته ای توان حفظ نظام سوریه در آن زمان توجه کنید . در آن سو هم تا داعش و النصره وارد کارزار نشدند خبری از انتحاری و حوری و این حرف ها نبود و مثلا فرودگاه منغ یک سال مقاومت کرد و با اولین انتحاری ها توان مقاومتش را از دست داد و سقوط کرد . اصلا نیازی به این انگیزه ها نیست . مثلا کامیکازه های ژاپنی در جنگ جهانی دوم مسلمان نبودند که عشق شهادت داشته باشند یا قیام بلشویکها و سرنگونی حکومت تزارها کلا از انگیزه های دینی فارغ بود . انگیزه می تواند مادی باشد یا معنوی باشد و انسان ها بر اساس درک خود از شرایط و اعتقاداتشان عمل خواهند کرد . وضع زندگی مردم و فشارهای متعدد می تواند انگیزه قیام برای تغییر وضع موجود را بدهد و صد البته کاتالیزور این وضع تفاوت سطح زندگی مردم و مسئولین یک کشور است . منتهی ما اکنون مرحله به مرحله همان اتفاقات بحران سوریه را شاهد هستیم و باید ببینیم جهان چقدر از آن بحران درس گرفته است . ضمنا همین روال به گونه ای دیگر در خصوص ما در حال تکرار است دیماه پارسال را به خاطر بیاورید . چقدر از هموطنان ما در آن آشوب ها صدمه دیده و حتی جان خود را از دست دادند . در ونزوئلا هم همین است . در مصر هم همین بود . در تونس هم همین بود . در لیبی هم همین بود . به همین دلیل هم یک الگو در حال تکرار است . اینجا مخالفان رهبری واحد دارند و یک نفر برند این اعتراضات شده است و از سوی قدرت های خارجی حمایت می شود . تلاش برای شکاف در ارتش و بدنه بروکراتیک دولت در حال انجام است . عملیات روانی و رسانه ای انجام می شود . صف بندی ها و درگیری ها شروع شده است . تهدید مرزی در حال پیگیری است و تمام چیزهایی که بهتر از من می دانید . تفاوت این است که سوریه قبیله ای و مذهبی بود و اینجا چپ و راست داریم و هوادارانشان و البته این وسط شکم که دین و ایمان نمی شناسد . ایران و روسیه و چین و بقیه هم اینقدر دور هستند که دخالت نکنند .
  21. با سلام خدمت همه دوستان گرامی تاریخ تکرار می شود . در حال مشاهده وقایع چند سال پیش سوریه اینبار در ونزوئلا هستیم . البته در خصوص تکرار تاریخ گفته شده یک بار به صورت کمدی خواهد بود و یک بار به صورت تراژدی . آنچه در سوریه دیدیم که تراژدی محض بود امیدوارم این بار شاهد کمدی آن باشیم !!!
  22. با سلام خدمت همه دوستان گرامی بعید است طرحی داشته باشند چون گزینه دیگری موجود نیست . انتخابات هم با ناظران خارجی برگزار خواهد شد و در صورت پیروزی مادورو همان ناظران گزارشات گسترده تقلب را منتشر خواهند کرد و در صورت پیروزی رقیب خوب صدای مردم شنیده شده است !!! راه دیگر هم اعلام حکومت نظامی و دستگیری مخالفان است که مثل بنزین روی آتش عمل خواهد کرد . البته خود ارتش هم می تواند کودتا کند که سابقه آن در آمریکای لاتین زیاد است
  23. با سلام خدمت همه دوستان گرامی آیا از این نوع تسلیحات به صورت هوا به هوا هم می توان استفاده کرد ؟ یا نوعی پدافند که محدوده حضور هواگردهای دشمن را هدف قرار دهد ؟
  24. [align=justify]رادار متعلق به سامانه پدافند هوایی برد بلند ساخت ایران با موفقیت آزمایش شد. به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، رادار یکی از مهمترین اجزای سامانه های پدافندی محسوب می شود که این مسأله در سیستم های موشکی برد بلند از اهمیت دوچندانی برخوردار است. با توجه به نیاز نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برای در اختیار داشتن سیستم های پدافندی برد بلند، طی چند سال اخیر برنامه ریزی مفصلی در این خصوص انجام شده و اجزای مختلف آن توسط کارشناسان و متخصصان پدافند هوایی طراحی و ساخته شده است که یکی از اجزای مهم آن یک رادار با قابلیت پوشش ارتفاعات بالای جوی است. این رادار کاملا بومی بوده و می تواند در کنار دیگر سیستم های موجود در شبکه راداری کشور همچون نبو، کاستا و مطلع الفجر،‌ قدرت بیشتری را به چرخه پدافندی کشور بیافزاید. هم اکنون سامانه هایی چون اس200 و صیاد برای مقابله با تهدید ارتفاع بالا در اختیار یگان های پدافندی کشورمان قرار دارد و به گفته امیر خلبان احمد میقانی فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء(ص)، مراحل طراحی و ساخت سامانه‌ای توانمند‌تر از اس 300 نیز در حال انجام است. لينك خبر : http://www.mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=14829[/align]
  25. [align=justify]اگر نیروهای هوایی آمریکا یا اسرائیل در آینده بخواهند بر علیه ایران به پرواز درآیند، نباید متعجب شویم اگر با توانایی‌های شگفت انگیزی در سیستم دفاع یکپارچه هوایی ایران روبرو شوند. به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، سایت تخصصی Ausairpower که به بررسی جدیدترین یافته‌های نظامی در سطح دنیا می‌پردازد، چندی پیش با بررسی توانایی‌های راداری جمهوری اسلامی ایران، نکته مهمی را در این خصوص تشریح کرده است. در بخشی از این گزارش آمده است: تصویری که پخش آن از رسانه‌های ایرانی باعث نگرانی‌های استراتژیک شده، مربوط به یک مدل کششی از رادار روسی از نوع آرایه‌های فازی فعال الکترونیکی باند VHF و (ضد پنهانکار) مدل NNIIRT 1L119 Nebo بود که در رژه روز ارتش ایران در 18 آوریل 2010 به نمایش عمومی درآمده بود. تا به امروز، با توجه به اینکه روسها در این زمینه هیچ گونه اطلاعاتی را منتشر نکرده‌اند، شرایط و وضعیت تولید و صادرات این سیستم به ایران نامشخص مانده است. این سیستم راداری یکپارچه، پیشرفته ترین سیستم راداری VHF است که تاکنون ساخته شده و با استفاده از توانایی های AESA قابلیت هدایت الکترونیکی امواج، رهگیری و تعقیب زاویه ای تک پالسها و دارای قابلیت تصویر سازی 4 بعدی برای رد کردن اخلالگرهای دیجیتال را دارا می باشد. مدلی که تصویری از آن پخش شده است بسیار شبیه به مدلی است که روسها در نمایشگاه‌های تسلیحاتی به نمایش می گذارند، اما این سیستم همچنین دارای یک آنتن یاگی چهار سر بر روی خود می باشد که تاکنون هرگز بر روی مدلهای روسی دیده نشده بود. نکته دیگر 4 گیرنده نصب شده بر روی آنتن این رادار هستند که نشان میدهند این رادار مدل 1L119 Nebo SVU AESA می باشد و نه مدل مدل 1L13 رادار نبو در دهه 80 میلادی. چه این رادار به عنوان یک رادار جستوجوگر منطقه ای و چه به عنوان رادار هدف یاب آتشبار سام به کار گرفته شود، حضور این رادار تمام دیجیتال با بالاترین استاندارها (حتی از نظر کارشناسان غربی)، توانایی مقاومت بالا در برابر اقدامات متقابل، هدایت و دریافت امواج با سرعت بالا و توانایی (( تعقیب در حال جستجو)) باعث یک گام پرش گونه رو به جلو در توانایی‌های راداری ایران شده است. از بسیاری جهات، توانایی آنتن جستجوگر فعال الکترونیک این مدل از رادار نبو، این سیستم را بسیار شبیه به سیستم راداری ایجیس نیروی دریایی آمریکا می کند. سیستم قدیمی تر اخلال گر باند کوتاه ALQ-99 ساخت آمریکا ، پیشتر برای اخلال سیستم های راداری باند VHF آنالوگ روسها طراحی شده است و به احتمال زیاد در برابر نسل جدید رادارهای نبو با توجه به طراحی مدرن دیجیتال و توانایی مختل کردن سیستم های اخلال گر، کارایی نخواهد داشت. هرچند تعداد سیستم های راداری نبو در اختیار ایران و وضعیت عملیاتی آنها نا مشخص می باشد. در پایان این گزارش تاکید شده است: اگر نیروهای هوایی آمریکا یا اسرائیل در آینده بخواهند بر علیه ایران به پرواز درآیند، نباید متعجب شویم اگر با توانایی‌های شگفت انگیزی در سیستم دفاع یکپارچه هوایی ایران روبرو شوند. لينك خبر : http://www.mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=21151[/align]