Mehrdad-h

Members
  • تعداد محتوا

    108
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Mehrdad-h

  1. [quote]سلام ممنون اون آ 10 ممکنه در جال شلیک راکت باشه فکر نمیکنم سرنگون شده باشه[/quote] حتی زونی هم چنین آتش عقبه ای اون هم توی سرعت هواپیما نداره. این عکس یا فتوشاپیه... یا اگر واقعیه چیزی جز انفجار موشکی که خورده به A10 نمیتونه باشه.
  2. اگر هزاران موشک تور و سام مدرن داشتیم شاید نه... اما در حال حاضر در کنار تمام این سیستم ها... مسلما به حضور این موشک ها نیاز خواهد بود تا تمامیت ارضی ایران را تحت پوشش پدافند هوایی قرار بدن
  3. [quote][color=darkblue][quote]چیزی بیشتر از کپی ناقصی از OICW نیست![/quote] چی می بینم ، مهرداد ؟؟؟ مهرداد جان خیلی خیلی (مجددا) خوش اومدی ، دلمون برات تنگ شده بود.[/color][/quote] منم دلم براتون تنگ شده بود... بالاخره لیسانسمو تموم کردم! حالا باید بشینم بخونم برای فوق... غیبتم هم به دلیل کنکور ارشد و غیره بود.... اهم پیام بازرگانی تموم شد دوستان لطفا موضوع را ادامه بدن....
  4. U2 که خیلی قدیمیه و مطمئنا چیزی مثل پرداتور هم نبوده... MQ8-B هم که بعید میدونم بتونه به اون برد پروازی برسه... به احتمال 99% گلوبال هلوک یا یکی از ورژن های مدرن همون بوده. (اگر خبر راست باشه)
  5. با توجه به کلاهک 650 کیلویی و با در نظر گرفتن ماده منفجره ای مثل سمتکس و اینکه اگر واقعا موشک بتونه عرشه دوم ناو هواپیما بر رو هم سوراخ کنه ( که با توجه به سرعتش با کمی تدبیر فنی قابل دستیابیه) من به راحتی میگم میتونه ناو هواپیمابر رو به 2 نیم بکنه و در کمتر از 30 دقیقه اون رو به قعر دریا بفرسته.
  6. Mehrdad-h

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    من دستور نمیدم چکار کنه... حداقل انتظار شخصیم اینه که ایشون سکوت نکنند.
  7. Mehrdad-h

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    همین دیشب اصفهان روی پل آذر چند نفر دعواشون شده بود یکیشون قمه کشیده بود میزد به ماشین مردم تو ترافیک همه ترسیده بودن رفته بودن تو ماشین! خودم دیدم... این شده وضع مملکت ما آقاجان! پلیس اومده طرف با قمه میدوه طرف پلیسه پلیسه فرار کرد! آخه این چه وضعشه! فقط بلدین فوفولیا و سگاشونا بگیرین؟؟؟ به خدا این مملکت یک پلیس درست و حسابی مثل آمریکا میخواد که تا کسی با قمه دوید سمت پلیس اسلحه بکشه بزنه تو پاش و اگرم نشد بزنه وسط ابروهاش. شما نمیدونین تو زندانای ما چه خبره که! طرف میره با آن و تاب تعریف میکنه میگه با قمه دویدم پلیسا در رفتن همه واسش به به و چه چه میکنن و سوت میزنن! بعد طرف ازاد میشه میره تجاوز میکنه و احساس میکنه خیلی گوزه! بعدشم حمله میکنه طرف پلیس... یک بار پلیس با تیر بزنه تو پاش و بعدشم انقدر با شوکر برقی بزننش تا کف از دهنش در بیاد دیگه جرات نمیکنه از این کارا بکنه. تازه چون خانواده هاشونم مثل خودشونن وقتی مرتکب قتل میشن خانواده قاتل انقدر خانواده مقتولا تهدید میکنن که طرف رضایت میده!!! من به شخصه از رهبری ایران نا امید شدم.... انتظار نداشتم ایشون تا این حد جلوی زیاد شدن جرم سکوت کنن. اگر میخواین از من متنفر شین یا اخراجم کنین ...همتونم منو خوب میشناسین... از داش علی و سعید و قدیمیای سایت تا جدید ها... اما اگر رهبر علنا اعراضی یا صحبتی در مورد جنایات اخیر نکنه من ایشون را نالایق فرض خواهم کرد. چون خودم به نوعی قربانی این نا امنی بودم و حداقل انتظارم از رهبری این مملکت در مورد این همه جرم و جنایت اینه که رهبر در موردش سکوت نکنه...
  8. چیزی بیشتر از کپی ناقصی از OICW نیست!
  9. کوچه تک تیراندازان نامی بود که مردم بوسنی به بلوار مرکزی پایتختشان سارایوو در جریان جنگ بوسنی داده بودند. این بلوار در زمان جنگ 24 ساعت شبانه روز تحت نظر تک تیراندازان صرب بود. این جاده قسمت صنعتی شهر را به قسمت تاریخی و مسکونی آن متصل می کند. در خود بلوار تعداد زیادی ساختمان بلند و نیمه خراب وجود داشت که از آنها به عنوان محلی مناسب برای تیراندازی استفاده میشد و تقریبا بر تمام سارایوو دید داشت. در تمام کوهستان های اطراف شهر نیز تک تیر اندازان صرب جولان میدادند و مردم بی دفاع را شکار می کردند. در حالی که شهر در محاصره تمام وقت صرب ها قرار داشت مردم برای زنده ماندن مجبود به تردد در شهر بودند و جان خود را به خطر می انداختند. در آن زمان دیدن نشانه ها و تابلوهای Пази Снайпэр!!! Пази!!!(مراقب باش! تک تیرانداز!) در تمام نقاط شهر امری مرسوم بود و البته نمای شهر چیزی جز یک شهر خالی از سکنه نبود و هر از گاهی بعد از چند ساعتی رهگذری را می شد دید که چسبیده به دیوار با تمام سرعت میدود و به دنبال آن صدای شلیکی... مردم معمولا با تمام سرعت از پناهی به پناهی دیگر میدویدند یا منتظر خودروهای زرهی سازمان ملل میماندند تا در پناه آن حرکت کرده و عبور کنند. بر اساس اطلاعات جمع آوری شده در سال 1995 تک تیر اندازان 1030 نفر را مجروح کرده و 225 نفر را کشتند که البته کشته شده های این آمار افراد جا به جا مرده را شامل می شود و مجروحانی که بعد ها مردند در آن لیست نشده اند. تعداد زیادی از ان ها در بعضی روزهای خاص که فعالیت تک تیر انداز ها بسیار شدید بوده کشته شده اند. و در میان کشته شدگان بیش از 60 کودک زیر 12 سال نیز حضور دارند. خاطره ای از یک خبرنگار که درون شهر گرفتار شده بود وضعیت را به خوبی روشن میکند. از فرط گرسنگی امانم بریده بود و تصمیم گرفتم بیرون بروم زیرا به من گفته شده بود مامورانن سازمان ملل در قسمت مرکزی شهر غذا پخش می کنندو از زیر زمین مخروبه بیرون امدم و پا به خیابانی گذاشتم که هیچ کس در آن نبود. انتظار حد اقل دیدن یک نفر را داشتم، با نگرانی اطراف را نگاه کردم و دیدم که دور تا دورم پر از ساختمان و پنجره های تاریک و شکسته است که در پشت هر کدام از آن ها ممکن بود یک صرب حضور داشته باشد. پس سرم را پایین گرفتم و با سرعت دویدم. به چهار راه که رسیدم خیز برداشته و به سممت خیابان مقابل در جهت شمال دویدم. صدای شلیکی امد و صفیر گلوله را از نزدیکی ام حس کردم. شانس بد من فهمیدم که همان روز یک روز فعال برای صرب ها بوده است. به دویدن ادامه دادم. هر از گاهی صدای شلیک همه و همه از سمت غرب می امد. به چهار راه بعدی رسیدم دیدم مردی 3 کودک را در پناه خودش گرفته و چسبیده به دیوار دارد حرکت می کند. خواستم بروم سمتش که با دست علامت داد سر جایم بمانم. نشستم و آنها را در آن سوی چهارراه بعدی نگاه میکردم. مرد به زبان روسی چیزهایی میگفت که من متوجه نمیشدم. سپس پشت به من کرد و به حرکت ادامه داد. اینبار ناگهان صدایی از شمال آمد و دیدم که سر مرد نگون بخت ترکید و خونش روی بچه ها پاشید. از ترس جیغ کشیدم و بچه ها را صدا زدم... تک تیرانداز هرکه بود من را نیز میدید. سریعا به پشت یک خودروی سوخته دویدم و از لابلای آهن پاره ها کودکان 7 الی 8 ساله را دیدم که گریه می کنند. مرتب آن ها را صدا میکردم اما عکس العملی نشان نمی دادند.صدای گلوله ای آمد و برخورد آن به بدنه ماشین. من که چشمانم را بسته بودم خیال کردم که ماشین را میزند تا من را بکشد. خودم را جمع کرده بودم و دستانم را روی سرم گرفته بودم. بعد از 3 شلیک شلیک ها قطع شد. با احتیاط از لای اهن پاره ها نگاه کردم و صحنه ای را دیدم که هنور در کابوس هایم میبینم... هر 3 کودک در دریایی از خون غوطه ور بودند و موهای زردشان به رنگ کاپشن قرمزشان در آمده بود. همانجا بالا آوردم و از هوش رفتم. وقتی به هوش آمدم هوا تاریک شده بود. با سرعت به سمت مخفیگاهم دویدم. در مسیر بازگشت با بیش از 6 جسد روبرو شدم که هنگامی که همین مسیر را می آمدم آنجا نبودند. مرد، زن، دختر جوان، و افرادی که چهره شان یادم نیست. همه در سینه تیر خورده بودند به جز دختر جوان مو بلوند بوسنیایی ای که در وسط پیشانی اش سوراخی بود و در خون لخته شده اش غلط زده بود و روی تیشرت سفید خونی اش در بالای عکس یک خرگوش به روسی نوشته شده بود Детский (کودکانه)... منبع قسمت اول : ویکی پدیا و جستارهای متعدد اینترنتی منبع خاطره: 3 سال پیش به نقل از سایت Antiwar.org
  10. سلام. من تازه برگشتم رامسر و در حال استقرار و انجام كارهاي درسي هستم. در اولين فرصت ادامه را قرار ميدم.
  11. بهتر نیست به جای کوبیدن همدیگه برای مثال برای این کاربر توضیح بدین که چطور واقعا 5 تا قایق موتوری میتونن ناو 300 متری رو غرق کنن؟؟؟ 5 تا قابق موتوری کنترل از راه دور پر شده از مواد منفجره که مرتبا مانور میدن میتونن از بزرگترین کابوسای یک ناو باشن. هیچ اژدری اونارو نمیزنه هیچ موشکی نمیتونه پینگ اونا را بگیره و فقط باید با تسلیحات سبکتر از 105 میلیمتر بهشون شلیک کرد. وقتی قایق موتوری از نقطه کور تسلیحات سبک ناو (از پشت) به سمتش میره اون ناو همون 300 متری که فرمودید!!! میشه نقطه ضعفش. تا بیاد اون هیکلو جمع کنه و با سرعت 90 درجه در یک دقیقه دور بزنه قایق موتوریه رسیده و از پشت حفره یبزرگی توی بدنه باز میکنه. تنها سیستمی که با این تهدید مقابله میکنه فالانکس هستش که خوب اونم با شلیک همزمان 3 موشک با حمله قایقی انقدر سرش مشغول میشه که قایق رو کلا فراموش کنه... مینای عزیز... هیچ چیز غیر ممکن نیست! آمریکا ناو یو اس اس آیزن هاور را بیخود از خلیج فارس بیرون نبرد.... دوستان لطفا بحث قایق و ناو را ادامه ندن تا موضوع تاپیک عوض نشه.
  12. [quote]سلام.ميشه رو كالك بيشتر توضيح بدي؟[/quote] شرمنده من به این نام نمیشناختم... چون من تقریبا تمام اطلاعات نظامیمو از منابع انگلیسی زبون کسب کردم چیزی که شما میگین (Mapping tactics) را به نام فارسیش نمیشناختم... چشم حتما در اون مورد هم توضیح میدم
  13. [quote]ببین مهرداد جان کاری به اون توصیفات ندارم ولی معنی گوریلا با پارتیزان زمین تااسمون فرق می کنه ! خودتم بهتر می دونی چی می گم . . . . پارتیزان برای دفاع از کشورش یا زمینش در برابر هجوم بیگانه مسلح شده ولی گوریلا ممکنه از شرق کشور بره به غرب کشور یا یک کشور دیگه و هدف سیاسی و عقیدتی داره . حالا اصطلاحی که کلا برای این مدل جنگیدن ها بکار برده میشه چریک است . این اصطلاح به شیوه جنگدین این 2 گروه بر میگرده و روش هایی که برای پیروزی و بقا استفاده می کنند .[/quote] خوب در این یک مورد من متخصص نیستم... من یاد گرفتم که اینا تقریبا یکین و البته ملاکم فقط شیوه عملشون بود. در موردی که ذکر کردی خوب تخصصی ندارم اما اگه اینطور باشه پس 100% فرق دارن. [quote]بسم رب شهدا اقا مهرداد دستتون درد نکه استفاده کردیم یه گروه چریکی میتونه به توپخانه سبک هم مجهز باشه یعنی از کالیبر 60 بالاتر دیگه حداقل 120 میلیمتری؟ دفاع هوایی چطور البته منظورم دوش پرتابها هستند؟ [/quote] یک گروه چریکی میتونه به هر چیزی که توانایی حرکت و جابجایی بالا و توانایی استتار داشته باشه مجهز باشه. در مورد توپخانه های 105 و به بالاتر چریک ها به دلایل معلوم اصلا آنها را نگه داری نمی کنند ولی با کمال میل و همانطور که در جریان نبردهای انقلابیون با ارتش ژنرال باتیستا در کوبا بارها رخ داد چریک ها معمولا در حملاتشان آنها را بدست آورده از آنها استفاده می کنند و سپس آنها را نابود کرده و میگریزند. در مورد موشک های شانه پرتاب مانند استینگر و QC و غیره گروه در صورت داشتن توان مالی باید حتما از آن ها استفاده کند و استفاده از مسلسل های کالیبر 12.7 که توسط 2 نفر حمل شده و مستقر میگردند هم بسیار مرسوم است. تعداد 2 یا 3 شلیک خوب هدف گیری شده این مسلسل ها به طور بالقوه توانایی انداختن هلیکوپتری نظیر اپاچی را دارد. اما چیزی که بیشتر دیده میشه شلیک های از دست رفته و رگباری این مسلسل ها، هدر دادن مهمات و چند برخورد شانسی به نقاط زرهی و غیر حساس هلیکوپتر های جنگیست. یک مسلسل چی ماهر می تواند با یک برست 5 تایی یک هلیکوپتر را بیندازد ( فاصله کمتر از 300 متر ). همانطور که چه گوارا در کتابش به جوان 19 ساله ای اشاره میکند که در یک روز با زدن کمتر از یک متر نوار فشنگ 12.7 (احتمالا برونینگ) در 3 زمان متفاوت 3 هلیکوپتر را چنان آسیب زده که دود از آن ها برخاسته و محل را ترک کرده اند و یکی از آن ها مجبور به فرود اضطراری در میان جنگل شده و همه خدمه فرار کرده و فقط جسد خلبان را که تیر خورده بود جا گذاشته بودند. در ویتنام هم خاطره سربازی ویتکونگ را خونده بودم که شاهد بود یک ویتکونگ (همرزمش) در حالی که مسلسل 50 (احتمالا دوشکا) را شلیک میکرد کاری بسیار جالب کرده بود. آنها در حالی که بر روی شیبی کوهستانی پوشیده از درخت بودند در داخل سنرگشان که پوشیده از استتار توری بود ناگهان غرش موتور های هلیکوپتر های هیویی آمریکایی را میشنوند که درست یک دقیقه بعد از جلویشان عبور میکنند. همرزم نویسنده هم هدف گیری کرده و 7 تیر شلیک میکند. یکی از هیویی ها دور خودش چرخ زده و سقوط می کند. سر مسلسل را می گرداند دوباره هدف گیری می کند و 5 تیر شلیک میکند. هیویی دوم با جدا شدن پره اصلی همچون سنگی سقوط می کند و قبل از شلیک سوم صف هلیکوپتر ها دیگر عبور کرده بودند. بیست ثانیه بعد یک کبری از راه میرسد و قبل از هر اقدامی با مسلسلش به سمت آنها شلیک میکند و همرزمش درجا کشته میشود. خوب هدف از ذکر این خاطره که چون چند سال پیش خونده بودم شاید کاملا دقیق نباشد این است که بدانید چریک ها نباید وابسته تجهیزات باشند. بلکه اگر گیرشان آمد استفاده کنند. یک تیربار دوشکا در دست فرد درست انتخاب شده از هزار تا استینگر نیش زننده تره.
  14. آقا محمد توضیحات خوبی دادی اما فقط در مورد پارگی ماهیچه عرض کنم خدمتت که ترکش شدگی 5.56 ایجاد ترکش هایی در اندازه 2 میلیمتر یا کمتر می کند که هر چند آسیب و جراحت و شوک وحشتناکی وارد می کنند، اما ماهیچه ها را پاره نمی کنند. محل حفره دائمی 5.56 در واقع کانال های متعدد و 1 میلیمتری موازی ای است که بر اثر ترکش ها بوجود می آید ( نه اینکه تصور کنی یک فضای تو خالی است! با عقل هم جور در نمیاد یک مرمی 5.56 به اندازه حجمی بالغ بر 10 یا 20 برابرش را خالی کند. بلکه سوراخ سوراخ می کند. خوب این حداقل چیزیه که از جزوات امدادگری ارتش آمریکا یادم مونده که متاسفانه الان دسترسی بهشون ندارم. گلوله 7.62 هم اگر در بدن قربانی به دور خودش چرخ نمیرد ( --- / | \ --- / | ) نمیتوانست ماهیچه ها را پاره کند. در جریان جنگ ویتنام آمریکایی ها متوجه شدند که بعضی سربازان بر اثر اصابت یک گلوله کلاش به محل اتصال ران و بدن کلا توان حرکتی خودشان را از دست میدهند و پا از کار می افتد که بعد ها امدادگران گفتند به دلیل پاره شدن و جدایی کامل ماهیچه ها رخ داده است. و متوجه شدند که گاهی سربازان بر اثر برخورد گلوله به شکمشان حتی از فاصله نزدیک، این گلوله 7.65 کلاش از آن طرف خارج نشده است و بحثی معما گونه ایجاد کرده بود. بعد ها به این نتیجه رسیدند که سربازانی که شکمشان پر بوده است گلوله در درون شکمشان چرخیده و ناگهان با پهلو (نه نوک ) با دیواره معده برخورد کرده که دیواره معده به دلیل خاصیت ارتجاعی بالای خود جلوی ضرب را گرفته یا اگر پاره شده توانی برای خروج گلوله از آن طرف باقی نگذاشته است. چرخش گلوله 7.62 به دور خودش در درجه اول یک حسن است تا یک نقطه ضعف (حسن در آسیب به سیستم حرکتی و ضعف در موارد اثابت به شکم )
  15. Mehrdad-h

    GOL .........اسنایپر آلمانی!

    سنگین + دقیق = مسابقاتی
  16. توی ویدیو هم به برد 400 متری Gp-34 اشاره میکنه... دیگه ام203 واقعا پشم! تورو خدا ریلود ام 203 و gp-34 را توی فیلما مقایسه کنین!!!
  17. [quote]مهرداد عزيز فكر كنيم كشور ايكس ايران را اشغال كرده است . وضعيت اقتصادي ايران چيزي شبيه افغانستان و عراق خواهد بود . تأمين منابع مالي بسيار سنگين و سخت مي شود . با توجه به قدرت نيروهاي مسلح كشورمان ، گمان نمي كنم همسايگان قصد چنين غلطي بكنند . پس اگر قدرتي همچون آمريكا ، خداي نكرده ، كشور را اشغال نمايد ، تسليح يك گروهان 27 نفره با تعدادي كلاش ، آر پي جي و قناسه كافي نخواهد بود . شخصا به دوشپرتاب ، خمپاره ، گراد و پهباد فكر مي كنم . مسئله اين است كه اگر منابع مالي قدرتمندي داشته باشي ، مي تواني چنين امكاناتي فراهم كني ! منابع مالي چون قاچاق عتيقه جات ، كشت خشخاش ، استحصال ترياك و قاچاق مشتقات ، جعل دلار و يورو و خرج كردن آن در كثافتخانه هاي ايجاد شده در كشور پس از اشغال برخي از گزينه هايي است كه به ذهن خطور مي كند اما با آن هدف حفظ مصلحت كشور در تضاد است . به همين خاطر هم بدنبال راهكارهاي بهتري بودم .[/quote] مطمئنن هر کسی که به معنای واقعی بخواد و بتونه رهبر بشه دست کم در حد و حدود مسلح کردن 20 سرباز و 5 ارپی جی زن و 2 اسنایپر و آموزش و انجام 2 یا 3 عملیات مهمات، پول داره 27 نفر برای استارت خیلی خیلی مناسب و خوبه. دوبار که حمله کنین و کاروان های ایکس را غارت کنین از مهمات و اسلحه بی نیاز میشین. یک چریک واقعی برای انجام یک ماموریت کامل به کمتر از 100 فشنگ نیاز داره. تازه بعد از اون هم سیل پول از طرف مردم حامی روانه میشه. [quote]آقا مهرداد اين گروه آيا به نيروهاي اطلاعاتي و حفاظتي (ضد جاسوس) نياز داره. اگه داره لطف كنين در مورد تعداد و كيفيتشون توضيح بدبد و اينكه بايد شناخته شده باشن يا خير و مثلا چه گوارا در گروه خودش همچين افرادي داشته يا نه (اگه مثال بزنيد ممنون ميشم) سوال دومم اينكه اين گروه چريكي تعدادش حدودا چند نفره ؟ مثلا يك گروه ايده آل تعدادش بايد چند نفر باشه ( نه زياد كم باشه كه نتونن كاري بكنن و نه اونقدر زياد كه كنترل نيروهاشون از دست خارج بشه) منتظرم كه ادامه مطالب رو هم بزاري [/quote] صد در صد نیاز داره و این گروه تنها وظیفش شناسایی افراد نفوذیه. روش هاشو بعدا میگذارم. خود چه گوارا داشته و حتی توی کتابش نوشته که یک بار یک جاسوس بعد از اینکه توس صورتش تف کرده بدون اینکه خودش دستوری بده یکی از چریک های متعصب گروه پای جاسوس را با گلوله میزنه. همون زخم 2 روز بعد باعث مرگش میشه... (البته من کتابو خیلی وقت پیش خوندم. تا اونجا که یادمه همچین اتفاقی میفته) تعداد گروه اگر افراد و اعضا و مقر ها مناسب تقسیم بشه میتونه تا هزاران نفر هم باشه. کافیه فرماندهان لایق وجود داشته باشه و افراد را در دسته های 20 تا 30 نفری سپرد به اون ها و هر 20 تا 30 فرمانده هم زیر نظر یک معتمد باشند و تماتم معتمدین زیر نظر رهبر. ( 20 تا 30 طبق چریک های کوبا... یک مقاله روسی نوشته ژنرال کورزف 10 تا 15 نفر اعلام کرده بود... این به نظر رهبر گروه بستگی داره) [quote]ولی معنی کلی و اونچه در دنیا دیده میشه اینها نیست ! اگر دنبال مثال هایی از این مدل گروهها بگردین متوجه می شین ! پارتیزان هرگز با گوریلا یک معنی نمی دهد . . . کاری به این مسائل ندارم . مطلبت خیلی مفیده و عالی - دستت درد نکنه - در مورد شیوه های بقا در طبیعت هم در ادامه همین تاپیکت مطلب قرار بده مهرداد جان . مفیده .[/quote] در اون مورد هم مینویسم. اما اگر سرچ کنی میبینی که گوئریلا تقریبا همون پارتیزانه. Guerrilla warfare is a form of irregular warfare and refers to conflicts in which a small group of combatants including, but not limited to, armed civilians (or "irregulars") use military tactics, such as ambushes, sabotage, raids, the element of surprise, and extraordinary mobility to harass a larger and less-mobile traditional army, or strike a vulnerable target, and withdraw almost immediately. جمله اخرش خیلی گویاست! عقب نشینی و فرار در کمترین زمان... خوب پارتیزان هم همینه دیگهههه! در ضمن دوستان بدونن که مطالب من 90% تئوری فوکوی چه گواراست. اگه خیلی علاقع دارین برین تئوری فوکو رو بخونین. Foco Theory [quote]احسنت اقا مهرداد بسیار مقاله عالی و خوبی بود بی نهایت سپاسگزارم. دستت درد نکنه. چرا نباید خیلی از شهر دور یا خیلی نزدیک و یا داخل شهر نبود؟ چه مسافت و مکانی مناسب هست؟ به خاطر رشته خودم میپرسم Mr. Green چطور میشه از زمین در نبرد چریکی بهروری های مناسب کرد؟ ممنون میشم پاسخ دهید.[/quote] در فواصل بسیار دور دسترسی به آب و غذا محدودتره و در صورت نیاز اورژانسی دسترسی به پزشک و امکان فرار و قایم شدن در میان مردم (به رنگ جماعت در آمدن ) مشکل تره. در فواصل بسیار نزدیک ممکنه توسط مردم ضعیف البنیه شناسایی شده و لو برین و یا حداقل محدوده فعال بودن اعضا لو بره. در این مورد فاصله خاصی پیشنهاد نشده. فقط نوشتن اونقدر دور که مردم عادی خارج از حوزه حفاظت یاشن و اونقدر نزدیک که بشه سریع به شهر دسترسی داشت. زمین هم بستگی داره. فقط بدونین که جنگیدن توی دشت صافی که پوشش استتاری گیاهی نداره توی تئوری چریک ها جایی نداره. [quote]سلام آقای مهرداد خسته نباشید تشکر بابت مطلب مفید و جالب شما یک سوال از حضور جنابعالی داشتم اینکه فرمودید مقالات تالیف خودتونه جسارتا یعنی خودتون نوشتید یا ترجمه ش به عهده خودتون بوده چند تا سایت مفید برای ترجمه لطف می کنید بهم معرفی کنید؟ برای وبلاگم نیاز به مطالب جدید دارم و متاسفانه اینترنت و مقالات اینترنتی ما از کپی رایت و مطالب تکراری به قدری اشباع شده که درحال انفجاره لطف میکنید سایتی رو بهم معرفی کنید که از این دست مطالب بتونم از داخلش ترجمه کنم؟ ممنون می شم[/quote] همه را خودم نوشتم. اگر ترجمه بوده ذکر کردم. اگر میخواهید در مورد اسلحه ترجمه کنید بهتون پیشنهاد می کنم از World.guns.ru شروع کنید. اگر در مورد استراتژی و اخبار و غیره از Globalsecurity.org شروع کنین. البته خودتونا خسته نکنین و اگر مطلب دست اول بگذارید سریع میدزدنش میذارنش توی وبلاگای دیگه. من خودم دیگه عادت کردم... مینویسم برای رضای خدا!!!!
  18. آره همون یک میلیمتر کمتر بودن پوکه باعث این همه ضعفش شده بود. البته PMM با مرمی سبک تر و شارژ باروت بالاتر کمی از 9 در 19 پارا نداره
  19. مطمئنن اگر اونها به تیرباری نظیر RPD یا PK دسترسی داشتن چون دشمنو زودتر دیده بودن و دشمن متوجه اونها نشده بود 100% این آمریکاییها بودن که اون عراقی ها را آبکش میکردن. هیچکدوم از تیر های SAW از دیوار ساختمون مقابل عبور نکرده بود... 5.45 که دیگه هیچی! پشم! توی یکی از جلسات ژنرال های آمریکایی که قسمت هایی از متنشو گلوبال سکوریتی گذاشته اون ها صراحتا ذکر میکنن که 5.56 یک کالیبر کماندوئیه و باید از جنگ های رو در روی ما حذف بشه.
  20. [quote]درسته، مرمی 5.56 حتی اگر به نقاط غیر حساس هم بخورد به همان دلیلی که ذکر کردم باعث شوک عصبی شدید شده و هدف را به زمین می اندازد اما ممکن است وی پس از چند ثانیه بر خیزد، اما همین مسأله به تیرانداز فرصتی می دهد تا تیر بعدی را به سر یا نقطه حساس بدن وی بزند و او را از پا بیندازد. [/quote] من جایی نخواندم اینطور باشد اما حدس میزنم همینطور باشد. تمام گلوله ها ش.ک عصبی ایجاد می کنند و مطمئنم 5.56 و 5.45 اگر از هم پاشیده شوند بسیار شوک بدی وارد کنند. در ضمن در منطقه نبرد انقدر فواصل نزدیک نیست که بتوان فرد زمین افتاده را زد. بستگی به موقعیت دارد. [quote] چطور جراحت مرگبار ایجاد می کند، اما تاندن و ماهیچه را پاره نمی کند؟! اونوقت جراحت مرگبار با آسیب به چه بافتی ایجاد میشه؟! همین مرمی اگر به ران بخوره چنان ماهیچه را پاره بکنه که اگه جلوی خونریزیش گرفته نشه ظرف 5 الی 10 دقیقه طرف رو نفله می کنه[/quote]. جراحت مرگبار به دلیل خونریزی ایجاد میکند. عزیزم جزوات امدادگری جنگی به زبان انگلیسی موجود هست بخونش. 5.56 ماهیچه ها را چون ترکش می شود فقط سوراخ می کند اما شرط از کار افتادگی فلج مانند یعنی پاره کردن ماهیچه را انجام نمیدهد. آن چیزی که شما میگین اصطلاحا Flesh Wound گفته میشه(اصطلاح علمیش را نمیدونم). زخمی که اگر جلوی خونریزیش گرفته بشه خطر کمی داره و خوب زخم 5.56 را نمیشه جلوی خونریزیشا گرفت. چون در هر صورت داخل بدن به خونریزی خودش ادامه میده. [quote] اولا که بلا به دور! ثانیا اگر منظورتون اصابت به ریه باشه، به علت تخلیه آب میان بافتی دور ریه اون ریه کاملا از بازدهی خارج میشه و به علت خون ریزی شدید هم بین 5 تا 10 دقیقه بیشتر زنده نمی مانید. شما فرمودید گلوله به سینه می خورد، اما اینجا فرض را به کتف تغییر دادید، این دو فرض خیلی خیلی با هم فرق می کنند. حالا باز هم همان فرض کتف را هم در نظر بگیریم، مرمی 7.62 کل کتف شما را سوراخ می کند اما مرمی 5.56 کل کتف شما می ترکاند! و دست شما را جدا می کند! باور کنید! [/quote] منظورم همان کتف بود... ببخشید. در تمام جزوات ذکر شده که تنها گلوله هایی قادر اند اعضایی مانند دست و پا را از بدن جدا کنند (Dismember) که کالیبر .300 مگنوم به بالا باشند و گلوله های 7.62 در 51 ناتو نیز در صورت شلیک از نزدیک و اصابت به استخوان شاید باعث قطع عضو شوند. بر اساس اطلاعات من جدا شدن چیزی سفت تر و بزرگ تر از کف دست بر اثر برخورد 5.56 چیزی جز یک جک نیست. اگر 5.56 میتوانست دست و پا را بکند که تمام کارخانه های تولیدی مسلسل های سنگین درشونا گل میگرفتن. [quote] خیر شما نمی افتید، چون این مرمی فاکتور لازمه برای اختلال آنی عصبی و انداختن شما را ندارد، یعنی فشار زیادی در بدن شما تولید نمی کند ، ضرب گلوله هم به اندازه اسلاگ شاتگان نیست که بتواند شما را بیندازد، پس نمی افتید. [/quote] من نگفتم که بر اثر ضربه می اندازد. ضرب برخورد گلوله کلاش حد اکثر در حد لگد شلیک خود فشنگه. اما ترکیبی از شوک بخورد گلوله و ضرب سنگین هل دهنده برخورد و درد اکثر قربانیان را به زمین می اندارد در شمن بیایید بحث 7.62 را همینجا مختوم کنیم. در مورد 5.56 و 5.45 هم من نظر داش علی عزیز را کاملا قبول دارم. من نگفتم 5.45 بهتره. انرژی کمتر پایایی کمتر و ... اما شک ندارم که آسیب وحشتناک تری نسبت به 5.56 ایجاد میکنه ( اگر از نوع ضد زرهش نباشه ) یک چیزی هم بگم کل بحث را خاتمه بدم... میدون جنگ یک اتاق در بسته نیست که توش از فاصله نزدیک بخواین به بدن آویزون شده خوک تیراندازی کنین و آسیب بافتی بخواد نتیجه جنگ را تغییر بده. شما یک گلوله 9 در 18 ماکاروف هم بتونین به دشمنتون بزنین ترکیبی از شرایط جنگ و محدودیت ها دشمنتونا از کار میندازه ( خواهشا اسیر فیلمای هالیوودی نشین که سرباز تیر خورده زخمشو با پارچه میبنده دوباره میدوه!!! از رزمندگان خودمون بپرسید. حد اکثرش اینه که لنگ لنگون میجنگن) در طی جنگ دشمن در فواصل بالای 300 متر با شما درگیر میشه و همیشه بدن ها پشت دیوار و زره و خاکریز و پنجره پنهان میشه. در این شرایط 5.56 و 5.45 هر دو مفت گرونن. در جنگ شهری خاطره ای رو از قول یک سرباز آمریکایی براتون نقل می کنم که توی 360 (قبل از بسته شدنش) پست کرده بود. من به همراه 3 نفر دیگه توی طبقه دوم ساختمونی که پنجره رو به خیابون داشت پناه گرفتیم. به ما اعلام کردن که نیروهای بعثی تعدادشون خیلی بالاتر بوده و یک تک تیرانداز تا حالا 3 تا از بچه ها رو کشته. بچه ها زمینگیر شدن و 7 تا هم مجروح را دارن سوار یک هاموی برمیگردونن. در همین حین یک گروه 20 نفره از بچه ها میخواستن از عرض کانال عبور کنن و خودشونا به منطقه درگیری برسونن. اونا از بچه های پشتیبانی بودن که به دلیل استفاده دشمن از استینگر عقب تر پیاده شده بودن. نفر اول که رفت روی پل ناگهان از ساختمونی در اون سوی کانال به سمت اونا شلیک شد و سریعا کشیدن عقب. پشت بیسیم اعلام کردم به مقاومت سبک از طرف یک ساختمون برخورد کردن که کانال را پوشش میده. من اعلام کردم که به SAW اونارا خاموش می کنم تا عبور کنین. به پشت پنجره بعدی رفتم و پند نفری را توی ساختمونی اونطرف کانال در فاصله حدود 200 متری دیدم که متوجه من نشده بودن. من هم که تیربارچی گروه بودم با SAW شروع کردم به شلیک کردن. همشون پناه گرفتن. همون موقع اعضای پشتیبانی دویدند و سریعا از پل عبور کردند. شلیک های من و اصابتشون در اطراف پنجره های ساختمون دشمن گرد و خاکی به پا کرده بود که دید اونارا مختل میکرد. به محض خالی شدن جعبه تیرم منتظر موندم و با نشستن گرد و خاک در حد چند ثانیه دیدم که چند تاشون سر اسلحه هاشونا که کلاشنیکف بود از توی پنجره در آوردن. من داد زدم پناه بگیرین و نشستم پشت پنجره. 3 تا همراهانم هم پناه گرفتن پشت دیوار. به 2 ثانیه نشد که ساختمون ما را زیر رگبار گرفتن و من که سرما پایین گرفته بودم ریخته شدن گرد و خاک را روی کلاه خودم حس میکردم. پشت کمرم هم کمی تیر کشید و سوخت و وقتی شلیک ها تموم شد سرما گرفتم بالا و دیدم هر 3 نفر دوستام سوراخ سوراخ شدن و افتادن. نفسم بالا نمیومد. چند بار تلاش کردم نفس بکشم اما خون بالا آوردم. احساس کردم پشتم خیسه و لباسم چسبیده به بدنم. وقتی برگشتم دیدم دیواری که ما پشتش پناه گرفته بودیم شبیه پنیر سوئیسی شده. از توی یکی از سوراخا نگاه کردم دیدم هنوز دارن به سمت ما نشونه میگیرن. روی زمین خودمو کشیدم کنار و میخواستم بخزم بیرون که دوباره شلیک ها شروع شد. دیگه چیزی نفهمیدم تا زمانی که توی هلیکوپتر بلک هاوک به هوش اومدم. خاطرات زیادی از این دست را خوندم. ارتش آمریکا بی دلیل نیست که داره نصف ام 16 هاشو با SCAR 7.62 جایگزین میکنه (SCAR-H)
  21. متاسفانه منابع روسی نوشتن دیاگرام دقیقی از آسیب این مرمی در دست نیست و علت رو هم ذکر کردن که چون این مرمی در تمام اوقات متلاشی نمیشه و این یکی از نقاط ضعفشه. نوشته که در 60 تا 70 درصد مواقع ژاکت مسی فشرده شده و متلاشی میشه و جراحت وحشتناکی ایجاد می کنه. اما گاهی بعد از فشرده شدن متلاشی نمیشه و آسیبی در حد 7.62 و حتی کمتر میزنه. مدل های ارتقا یافته اون نظیر 7N10 یا 7N22 که کاملا ضد زره هستند و اصلا متلاشی نمیشوند و اسیب بافتی کمی دارند. اشاره هم کرده که اصابت در فواصل کمتر شانس متلاشی شدن مرمی را کاهش میده و در فواصل بالاتر مرمی احتمال بیشتری داره که متلاشی بشه ( خلاف اون چیزی که فکر میکردم )