Recommended Posts

تهديد به بستن تنگه هرمز شايد استراتژي درستي باشه ولي من اين جور حرف زدن رو زياد قبول ندارم. ببينين ما لزومي نداره كه 100 بار تو حرف بگيم تنگه رو مي بنديم ولي بهتره اگه جنگ شد عملا تنگه رو ببنديم.
منظور خودم رو بيشتر توضيح ميدم. ببينين ما قراره عمري با همسايه هاي جنوبي خودمون زندگي كنيم. آمريكا به هرحال روزي رفتنيه ولي همسايه ها موندنين و درست نيست كه ما هر هفته همسايه ها و كل دنيا رو تهديد به بستن تنگه كنيم و بترسونيمشون حالا اومديم و جنگي نشد. آيا ميشه بي اعتمادي رو كه در همسايه ها به وجود اومده به اين زودي از بين برد؟ اگه 1 سال بعد جنگ نشد ميتونيم دست بندازيم رو دوششون و بگيم ما با همسايه هامون خيلي رفيقيم.
نظر من اينه كه ايران بايد اگر جنگي شد تنگه رو ببنده تا بيشترين ضرر رو به غربيها با افزايش بهاي نفت بزنه ولي قبل از جنگ نبايد با اين حرف ها دشمن خودش رو زياد كنه تو منطقه. البته يك بار مطرح كردن اين موضوع خوبه كه دشمنان بدونن ما اين گزينه رو هم مد نظر داريم مخصوصا اگه از جانب مقام معظم رهبري باشه كه حرف ايشون برو برگرد نداره ولي تكرار مكرر اون توسط افراد مختلف شايد منطقي نباشه.
البته من از ديدگاه خودم به موضوع نگاه ميكنم و خودم رو جاي فرمانده نظامي ميذارم و نظرم رو ميدم ولي قطعا فرمانده هاي ما هم كه در اين مورد حرف ميزنن از ديدگاه خودشون به موضوع نگاه ميكنن كه
شايد درست تر از نظر من باشه و نتيجه اين ميشه كه در مورد بستن هرمز حرف ميزنن. به هرحال نظر من اينه كه در اين مورد حرف نزنيم بهتره


دوست عزیز اونا خودشون می دونن که این تهدیدها به سمت کیه... شما دوست داری کروات زده با چنین مسئله ای برخورد بشه!!! ایالات متحده و اسرائیل روزی نیست که ایران رو تهدید نکنن .این بدترین توهین به یک ملته...اگر توجه کرده باشی چند وقت پیش مقام معظم رهبری در سخنانشون به این مسئله اشاره کردند که ملت ایران نمی پذیرد با چنین ادبیاتی با اون برخورد بشه...حالا شما توقع داری ما خیلی مؤدبانه با امریکاییهای پرمدعا و اسرائیل یاوه گو برخورد کنیم...الیَدُ بالیَد وَ العَینُ بالعَین... "هر ضربه رو با دو ضربه جواب می دهیم" حال می خواد این ضربه رسانه ای (تهدید) باشه یا نظامی.

به هرحال من نظرم همون چيزيه كه بالا نوشتم و معتقدم يك بار طرح مساله كافيه و نيازي به تكرار نيست ولي وقتي جنگ بشه بايد تنگه رو بست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
يه چيزي بگم در مورد تنگه هرمز. ببينيد اين يه حقيقته كه در صورت شروع شدن جنگ عملا ما صادرات نفتمون رو متوقف ميكنيم. پس تفاوتي نداره كه تنگه باز باشه يا بسته پس: «ديگي كه واسه من نجوشه ميخوام سر سگ توش بجوشه.» چه خوب گفتن قديميا! بنابراين بستن تنگه هرمز اجتناب ناپذيره.نفت ما ضمنا از راه زميني ميتونه صادر بشه مثل اينكه نفت رو از درياي عمان صادر كنيم البته من نميدونم اين كار عمليه يانه. اما در مورد فتح ايران بگم كه اون روز مطمعنا من زنده نخواهم بود.بقيه رو نميدونم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گاهی وقتی یک کشور تولی نفتش دچار اختلال می شه قیمت جهانی نفت تکان می خوره حالا فرض کنید صادرات نفت کشوری مثل ایران قطع بشه
در ضمن هر کدام از همسایه های ایران که پایگاه یا تجهیزات در اختیار آمریکا قرار بدن سکو های نفتی و همچنین پالایشگاه هایش احتمال داره با موشک مورد هدف قرار بگیره و احتمالا قیمت نفت چند برابر ان چیزی که الان هست می شه بعد معلوم می شه که آمریکا ضرر می کنه یا نه چون اگه قیمت نفت بالا بره اجناس زیادی مورد تاثیر قرار می گیرند



صلوات بر محمد و آل محمد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگر مسولان مدام درموردبستن تنگه هرمز صحبت میکنند بخاطر اهمیت بسیار زیاد اون هست توانایی بسته نگه داشتن تنگه بمعنی جلوگیری از جنگ وفشار بر کشورهای متخاصم هست تنگ هرمز یعنی شاهرگ یعنی حیات

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گاهاً بحث‌هايي درمورد تنگه هرمز مي‌شه كه به جاي دو تا شاخ، چهار تا شاخ درميارم (آخه دارم ديمون مي‌شم icon_cheesygrin )!! دوستان، عزيزان كشوري و لشكري، فرماندهان نظامي، آقاي رئيس جمهور و ساير عزيزان، چنان درمورد بستن تنگه‌ي هرمز صحبت مي‌فرماين كه من يه لحظه فكر مي‌كنم ايشان تنگه‌ي هرمز رو با دانشگاه تهران اشتباه گرفتن و فكر مي‌كنن به مانند بستن يك در مي‌مونه! خيلي دوست دارم استراتژي اين عزيزان درمورد بستن تنگه‌ي هرمز رو بدونم (البته قبلاً با برخي از عزيزان سپاهي در اين زمينه، بحث‌هاي مبسوطي داشته و نهايتاً به كمونيست بودن متهم شده‌ام icon_cheesygrin !! توضيح ضروري : سعيد جان. عزيز برادر. باز نياي بگي اگه يه ناو اونجا غرق كنن، تنگه بسته مي‌شه‌ها! چون اين روش فوق پيشرفته، يه ايراد كوچيك داره و اونم اينه كه اگه اجرايي بشه، واسه هميشه بسته مي‌شه؛ حتي پس از جنگ icon_cheesygrin :mrgreen: !!! --------------------------------------------------- دوستان بهتره كمي منطقي به قضيه نگاه كنن. اگه زمان جنگ، ما تونستيم حداقل امكانات رو فراهم كنيم، به خاطر نفتي بود كه صادر مي‌كرديم. فكر نمي‌كنم درحال حاضر كه صادرات غير نفتي ما، كمتر از 10% صادرات نفتي ما هست، بتونيم آينده‌ي اقتصادي براي اين قضيه رو پيش‌بيني كنيم!! بخصوص اينكه با وقوع جنگ، همين صادرات غيرنفتي ما هم به طرز وحشتناكي كاهش پيدا مي‌كنه. خواهشاً دوستان اين تز «ديگ و سر سگ» رو ديگه مطرح نفرماين. چون هيچ كس براي خفه كردن دشمنش، سر خودشو نمي‌كنه زير آب!!! افزايش قيمت نفت، تنها و تنها به نفع ابرقدرت‌ها خواهد بود. قلدري در بحث جلوگيري از صدور نفت، تنها نتيجه‌اي كه داره، اتحاد كشورهاي ديگه براي كم كردن روي ايران هست. از افزايش قيمت نفت، كشور چين بيشترين ضرر رو مي‌كنه. شما كه دوست ندارين رفقاي كمونيست ما هم بيان كنار برادران امپرياليسم‌ و صهيونيسم‌مون و همگي با هم براي نجات جهان بيان زيارت امام رضا كه؟! مي‌خواين؟؟!!! -------------------------------------------------- سواي همه‌ي اين مسائل، بايد مسائل نظامي رو چندبعدي نگاه كرد. اگه صرفاً نگاه، نگاه نظامي بود، ايالات متحده 20 يا 25 سال پيش بايد به ايران حمله مي‌كرد؛ زماني كه هيچي (دقيقاً عرض مي‌كنم هيچي!!) نداشتيم! ولي يك جنگ، بسياري جوانب داره : سياسي، اجتماعي، اقتصادي و گاهاً هم فرهنگي. يادمون نره جنگ ايران و عراق بود كه فرهنگ جديدي رو در ادبيات جنگي جهان باب كرد : شهادت‌طلبي!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان عزيز ايران هيچ وقت نگفته كه تنگه هرمز رو ميبنده بلكه گفته تحت كنترل درمياره اين كه مسلمه اگه جنگ بشه به خاطر همراهي نكردن كشورهاي ديگه كوتاه مدت خواهد بود تنگه در صورتي كاملا بسته ميشه كه جنگ جهاني بشه من هم قبول دارم كه نبايد خودكشي كرد بايد با فكر و حوصله تصميم گرفت اين تهديدات هم در برابر تهديد آمريكا به كنترل كشتي هاي ايراني صورت گرفته ( دوستان عزيز ناراحت نشن اينجا نظرات شخصي مطرح ميشه)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگر نبنديمش خود كشي كرديم. دوستان اينقدر روده درازي نفرمايند. هنوز هم مساله ديگ و سر سگ مصداق داره و همين تنگه هرمز نمونه بارزشه! چون ديگه زمان جنگ براي ما كارايي نخواهد داشت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پنتاگون لازم نيست كه نگران ايران باشه دولت با دو روش ميتونه اين مشكل رو حل كنه : 1- افزايش صادرات غير نفتي (شايد بستن تنگه هرمز كه پنتاگون ميگه كه باعث ضربه خوردن به ايران است مانند تحريمها باعث پيشرفت ايران باشه) 2- كشيدن يك خط لوله از غرب ايران به بعد از تنگه هرمز يعني در آبهاي درياي عمان و صادر كردن نفت در آن نقطه (كه ما با اين كار خودمون رو به اعراب شبيه ميكنيم كه انگار نفت به جونشون بسته است ) من كه خودم با اولي خيلي بيشتر حال ميكنم تا مثل عقب مونده ها از دومي استفاده كنيم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

گاهاً بحث‌هايي درمورد تنگه هرمز مي‌شه كه به جاي دو تا شاخ، چهار تا شاخ درميارم (آخه دارم ديمون مي‌شم icon_cheesygrin )!!

دوستان، عزيزان كشوري و لشكري، فرماندهان نظامي، آقاي رئيس جمهور و ساير عزيزان، چنان درمورد بستن تنگه‌ي هرمز صحبت مي‌فرماين كه من يه لحظه فكر مي‌كنم ايشان تنگه‌ي هرمز رو با دانشگاه تهران اشتباه گرفتن و فكر مي‌كنن به مانند بستن يك در مي‌مونه!
خيلي دوست دارم استراتژي اين عزيزان درمورد بستن تنگه‌ي هرمز رو بدونم (البته قبلاً با برخي از عزيزان سپاهي در اين زمينه، بحث‌هاي مبسوطي داشته و نهايتاً به كمونيست بودن متهم شده‌ام icon_cheesygrin !!

توضيح ضروري : سعيد جان. عزيز برادر.
باز نياي بگي اگه يه ناو اونجا غرق كنن، تنگه بسته مي‌شه‌ها! چون اين روش فوق پيشرفته، يه ايراد كوچيك داره و اونم اينه كه اگه اجرايي بشه، واسه هميشه بسته مي‌شه؛ حتي پس از جنگ icon_cheesygrin :mrgreen: !!!

---------------------------------------------------

دوستان بهتره كمي منطقي به قضيه نگاه كنن.
اگه زمان جنگ، ما تونستيم حداقل امكانات رو فراهم كنيم، به خاطر نفتي بود كه صادر مي‌كرديم.
فكر نمي‌كنم درحال حاضر كه صادرات غير نفتي ما، كمتر از 10% صادرات نفتي ما هست، بتونيم آينده‌ي اقتصادي براي اين قضيه رو پيش‌بيني كنيم!! بخصوص اينكه با وقوع جنگ، همين صادرات غيرنفتي ما هم به طرز وحشتناكي كاهش پيدا مي‌كنه.

خواهشاً دوستان اين تز «ديگ و سر سگ» رو ديگه مطرح نفرماين. چون هيچ كس براي خفه كردن دشمنش، سر خودشو نمي‌كنه زير آب!!!

افزايش قيمت نفت، تنها و تنها به نفع ابرقدرت‌ها خواهد بود.
قلدري در بحث جلوگيري از صدور نفت، تنها نتيجه‌اي كه داره، اتحاد كشورهاي ديگه براي كم كردن روي ايران هست.
از افزايش قيمت نفت، كشور چين بيشترين ضرر رو مي‌كنه. شما كه دوست ندارين رفقاي كمونيست ما هم بيان كنار برادران امپرياليسم‌ و صهيونيسم‌مون و همگي با هم براي نجات جهان بيان زيارت امام رضا كه؟! مي‌خواين؟؟!!!

--------------------------------------------------

سواي همه‌ي اين مسائل، بايد مسائل نظامي رو چندبعدي نگاه كرد.
اگه صرفاً نگاه، نگاه نظامي بود، ايالات متحده 20 يا 25 سال پيش بايد به ايران حمله مي‌كرد؛ زماني كه هيچي (دقيقاً عرض مي‌كنم هيچي!!) نداشتيم!
ولي يك جنگ، بسياري جوانب داره : سياسي، اجتماعي، اقتصادي و گاهاً هم فرهنگي.
يادمون نره جنگ ايران و عراق بود كه فرهنگ جديدي رو در ادبيات جنگي جهان باب كرد : شهادت‌طلبي!



من با آقا مصطفی کاملا موافقم.

بعضی دوستان جوری درباره قطع وابستگی به نفت در زمان جنگ می نویسند که انگار کار یک روز دو روز است.گویا نمی دانند که الان بیش از 15 ساله که سیاستهای کلان دولتهای روی کار آمده این بوده ولی نه تنها تا به حال موفق نبوده بلکه در سه سال اخیر هم این وابستگی بیشتر هم شده!
بارها گفتم و باز هم می گویم اگر جنگی رخ دهد آمریکا صد در صد تنها نخواهد بود و غیر ممکن است که پای کشورهای منطقه هم به این جنگ کشیده نشود چون به طور غیر مستقیم صد در صد و به طور مستقیم به احتمال بسیار زیاد از این جنگ خسارات جبران ناپذیری خواهند دید و مطمئنا به سمت قدرت قویتر کشیده خواهند شد.
در ضمن جنگ آمریکا با ایران با جنگ اسراییل و حزب الله فرق خواهد داشت، چون جنگ اسراییل با لبنان نبود بلکه با چریک های حزب الله بود و در ضمن یک جنگ تمام عیار هم نبود وگرنه اسراییل به راحتی قدرت نابودی کامل شهر هایی مثل بیروت و ... دارد، ولی هدف اسراییل نابودی حزب الله بود و واضح است که اگر بخواهی به مردم آسیب نرسد و یک گروه چریکی رو که شیوه مبارزه اش بین مردمیست نابود کنی موفق نخواهی بود.
ایران قدرت آسیب وارد کردن به آمریکا و مهمتر از آن کشورهای منطقه را دارد ولی در این جنگ نابرابر مرگ آخر از آن ما خواهد و ایران نابود می شود حال چه ما زنده باشیم چه مرده.(تصور نداشته باشید که با نابود شدن مثلا بیست تا ناوش جنگ را رها کند، بلکه احتمالا این کار او را در استفاده هرچه بیشتر از سلاحهای نامتعارف سوق خواهد داد.)
خب اگر هممون به ایران خیلی علاقه داریم و همگی وطن پرستیم و فدایی که صد در صد اینطور است، همگی با هم میمیریم!(شهید میشیم)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقا مصطفی نیاز نیست شاخ در بیارید بستن تنگه هرمز (بگفته پنتاگون) مانند در (دانشگاه) نیست بلکه به معنی کنترل ومدیریت این تنگه در زمان جنگ هست انقدری که اونها (کشورهای صنعتی) به واردات نفت نیاز دارن ما به صادرات نیاز نداریم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

معنی کنترل ومدیریت این تنگه در زمان جنگ هست


من چیز دیگری در خبر ها شنیدم ولی اگر این صحت داشته باشه اول از همه اینکه تنگه هرمز یک منطقه بسیار حیاتی برای کشور های حوزه خلیج فارس هست و آمریکا بیشتر از ایران از این تنگه مواظبت می کنه .


بستن تنگه مساوی است با تموم شدن جنگ به نفع امریکایی ها . چرا ؟؟؟؟

دلیلش اینه که اگر تنگه هرمز رو ببندیم خوب دیگه در آمد نفتی خودمون نداریم و دیگه توانایی ادامه جنگ رو نداریم .


اصلا خودمون بدون در آمد نفت چیکار کنیم ؟؟؟ icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام بزرگترین اشتباه ایران به نظر من بست این آبراه است بهترین راه جنگ روانی ایران در این زمینه است با تشکر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در صورت درگيري هر 2 كشور بصورت غير مستقيم سعي در مواظبت از تنگه خواهند كرد..ايران براي اينكه بتونه درآمدشو داشته باشه..و آمريكا براي اينكه هزينه فشارهاي بين المللي روش رو كم كنه . اما 2 كشور ممكنه تك وتوك به نفت كش هاي هم حمله كنند..يكي در مقابل يكي.. در آخرين نمونه اين درگيريها ..طبق خاطرات جنگ آقاي رفسنجاني..ما ضربه ي بيشتري خورديم..هرچند الان امكاناتمون از اون زمان بيشتره..اما ريسك طرف ايراني بيشتره..شريان نفت مثل لوله ي آءورت قلب ما ميمونه..اما براي اونا مثل يك سياه رگ داخل پا . اگر اينقدر دلار هاي نفت 120 دلاري را توي سطح كشور خرج نميكرديم و 70 ميليارد دلار پول توي صندوق ارزي داشتيم..باز يك چيزي..اما الان كه موجودي بدون رديف بودجه صندوق ارزي زير 7 ميليارد دلاره... icon_cheesygrin راستي آقا سعيد..تشكر ويژه از راه اندازي مجدد سايت.اميدوارم مشكل ديگه پيش نياد. icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify]با سلام خدمت همه دوستان گرامي مسپله امنيت تامين انرژي مسپله اي نيست كه آمريكايي ها و متحدين آنها به اين سادگي از آن بگذرند و حتما پيش از آغاز هر اقدام نظامي عليه ايران فكري براي آن خواهند كرد و مطمپن باشيد بستن تنگه هرمز از سوي ايران هم جزو مساپل پيش بيني شده در طرح حمله آنها است و صد البته راه حلهاي فراواني هم براي آن در نظر خواهندگرفت . در حال حاضر وابستگي آمريكا به نفت توليدي خاورميانه از ديگر متحدينش كمتر است و با خيال راحت تري در مورد حمله و تحريم صحبت مي كند . تنها شش كيلومتر از عرض تنگه هرمز براي كشتيراني مناسب مي باشد كه به صورت دو باند رفت و برگشت سه كيلومتري جهت عبور و مرور كشتي ها در نظر گرفته شده است و بستن تنگه هرمز نيز در شرايطي خواهد بود كه حمله اي عليه ايران انجام شده باشد و در آن صورت پايانه هاي نفتي و پالايشگاهها و ديگر تاسيسات نفت و گاز ايران جزو اهداف اوليه حمله خواهد بود . در آن صورت ايران ديگر توان توليد و صادرات نفت را نخواهد داشت كه باز بودن تنگه برايش مهم باشد . براي آمريكا و متحدينش پيروزي سريع و كم تلفات و كم هزينه مهم است در صورتي كه براي ايران فرسايشي كردن اين جنگ اهميت دارد و دنيا نيز از همين وحشت دارد . اين درست است كه آمريكايي ها همه پايگاههاي نظامي شناخته شده را با خاك يكسان مي كنند اما آيا هيچكدام از آنها مي توانند اين تضمين را بدهند كه ايران بجز اين پايگاهها پايگاههاي ديگري نداشته باشد ؟ تسلط و كنترل بر عراق ساده بود چون عراق خود را تنها كرده بود و هيچ نيرويي در منطقه يا خارج از آن حاضر نبود به خاطر عراق با متحدين آمريكا در گير شود ولي آيا شرايط ايران نيز چنين است ؟ اصلي در دكترين نظامي آمريكايي ها وجود دارد و آن اين است كه تا از موفقيت صد درصد خود اطمينان حاصل نكنند حمله نمي كنند چرا كه آنها درمورد شكست بسيار شكننده هستند [/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مصطفی جان، فرق من و شما اینه که من فقط از نظر نظامی به قضیه بستن تنگه نگاه میکنم اما شما برادر گرامی اول از دید سیاسی به ماجرا نگریسته و در نهایت بعد نظامی داستان فراموش میشود! چرا برخی دوستان به اشتباه فکر میکنند که جنگ با آمریکا مانند جنگ با عراق خواهد بود؟ حتی اگر این موضوع را انکار کنید در اعماق سر خود چنین تفکر میکنید! عزیزان ، جنگ با آمریکا مانند عراق نیست که با اسکورت اف14 نفت صادر کنیم و از روسیه آر پی ج بخریم برای عملیات و با استفاده از غنایم جنگی واحدهای رزمی تشکیل بدیم! این جنگ مانند آنطور نیست که یک اف14 از اصفهان با دو موشک فونیکس پرواز کرده و بعد از ده ساعت پرواز و سوختگیری بالاخره یک اف15 یا اف16 آمریکایی را سرنگون کند! ما تا لحظه جنگ احتمالی هر چه کرده ایم و ساخته ایم فقط همانها را داریم. نه کسی به ما اسلحه میفروشد ، نه فرصت ده ساعت پرواز گشت زنی و سوختگیری هوایی و سه ماه اورهال و ... را داریم و نه توانایی صادرات نفت و گاز حتی از خط لوله صلح در صورت احداث! زمانی که تمامیت ارزی کشور در خطر باشد ، واقعا شما به فکر طرز نگرش جهان نسبت به ایران در خصوص بستن یا نبستن تنگه هرمز هستید؟ در اینصورت چه فرقی با رضاشاه داریم که با وجود ارتش 150 هزار نفری و در حدود 650 هزار قبضه تفنگ و تیربار و سلاح کمری اعلام ترک مخاصمه کرده و با فرش قرمز به استقبال اشغالگران رفت؟ سرانجام هم بردنش به جنوب آفریقا و حتی دکتر بالا سرش نیاوردن تا بمیره! نگرش سیاسی به قضایای نظامی و بررسی عواقب اقدامات نظامی در آینده کار بسیار خوبی است ولی نه در صورتی که موجودیت کل کشور در خطر باشد. در اینصورت امیدوارم با نسبتن تنگه هرمز بعد از جنگ و اشغال و تجزیه کشور دوستانی که مخالف طرح مسدود کردن تنگه هرمز هستند با کمک کشورهای دوست و برادر آمریکا و انگلیس و اسرائیل به مناصب مهم سیاسی در حکومتهای آینده کشور دست یابند! بیش از این عرضی ندارم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.