امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

خوب من شك داشتم كه اون پوشش روي لوله غلاف حرارتي باشه كه گويا خداروشكر هست icon_cheesygrin
در مورد عكس اخر تخمين اندازها درست نيست وحشتناك :mrgreen:
به ترجمان سبز شما نيازمنديم icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ali75چان اطمينان داري موشك دوش پرتاب با 1ك م برد هدايت سيمي icon_cheesygrin


Aspahbodعزيز فكر نكنم فعلا براي ما تغيير كاليبر ممكن باشه ساده ترين راه و ارزان ترين راهش توليد موشكيه كه نفوذ بالاي داشته باشه چون هم برد و
دقتش بيشتر از گلولست قابل هدايته تو بعضي نمونه ها هم لازم نيست تو ديدمستقيم باشه بعدشم مگه حالا حتما قرار از لوله شليك بشه ميتونه مثل
بي ام پي 3 لانچري در بغل برجك داشته باشه
مشكل توليد اين موشك[/quote]

چرا فکر میکنین برای ما تغییر کالیبر ممکن نیست؟ فقط کافیه یه توپ جدید بسازیم. نگفتم که پره های توربین موتور جت با دوام 1000 سال بسازیم که. گفتم یه توپ تانک بسازیم. چیزی که همین الانش دانش و تکنولوژی ساخت انواع 105 و 125 میلیمتریشو داریم. فکر نکنم کل مراحل طراحی تا ساخت نمونه ی آزمایشی بیشتر از 6 ماه طول بکشه. بابا صنایع حدید رو دیگه انقدرم دست کم نگیرید. وقتی ما هویتزر آشغال قدیمی M114 رو تبدیل کردیم به یه هویتزر نسبتا خوب با برد 34 کیلومتر، مطمئنا این کارم میتونیم بکنیم.

[quote]
به ترجمان سبز شما نيازمنديم icon_cheesygrin[/quote]

فعلا خود اون شخص اعلام کرده که مقاله ناتمومه. انشاالله بعد از این که مقاله رو تموم کرد براتون ترجمه اش میکنم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چرا فکر میکنین برای ما تغییر کالیبر ممکن نیست؟ فقط کافیه یه توپ جدید بسازیم. نگفتم که پره های توربین موتور جت با دوام 1000 سال بسازیم که. گفتم یه توپ تانک بسازیم. چیزی که همین الانش دانش و تکنولوژی ساخت انواع 105 و 125 میلیمتریشو داریم. فکر نکنم کل مراحل طراحی تا ساخت نمونه ی آزمایشی بیشتر از 6 ماه طول بکشه. بابا صنایع حدید رو دیگه انقدرم دست کم نگیرید. وقتی ما هویتزر آشغال قدیمی M114 رو تبدیل کردیم به یه هویتزر نسبتا خوب با برد 34 کیلومتر، مطمئنا این کارم میتونیم بکنیم.





اتفاقا تعویض توپ این تانک کار بسیار دشوار و پر خرجی است . چرا که برای تعویض لوله توپ می بایست برجک آن نیز به کلی عوض شود . مثل تانک صبرا رژیم صهیونیستی ، این تانک در ابتدا از یک توپ 105 میلیمتری استفاده می کرد ولی در ادامه که خواستند توپ 120 میلیمتری بر روی این تانک نصب کنند ، نتوانستند لوله 120 میلیمتری را بر روی این برجک نصب کنند ، سرانجام برجک تانک را عوض کردند و توپ 120 میلیمتری را بر روی برجک جدید نصب کردند .

پس تعویض لوله توپ این تانک کار آسانی نیست ( البته به نظر من توپ این تانک هیچ ایرادی ندارد )




توپ MG253 تانک صبرا بر روی برجک جدید


746px-Sabra_tank.jpg

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چرا فکر میکنین برای ما تغییر کالیبر ممکن نیست؟ فقط کافیه یه توپ جدید بسازیم. نگفتم که پره های توربین موتور جت با دوام 1000 سال بسازیم که. گفتم یه توپ تانک بسازیم. چیزی که همین الانش دانش و تکنولوژی ساخت انواع 105 و 125 میلیمتریشو داریم. فکر نکنم کل مراحل طراحی تا ساخت نمونه ی آزمایشی بیشتر از 6 ماه طول بکشه. بابا صنایع حدید رو دیگه انقدرم دست کم نگیرید. وقتی ما هویتزر آشغال قدیمی M114 رو تبدیل کردیم به یه هویتزر نسبتا خوب با برد 34 کیلومتر، مطمئنا این کارم میتونیم بکنیم.





اتفاقا تعویض توپ این تانک کار بسیار دشوار و پر خرجی است . چرا که برای تعویض لوله توپ می بایست برجک آن نیز به کلی عوض شود . مثل تانک صبرا رژیم صهیونیستی ، این تانک در ابتدا از یک توپ 105 میلیمتری استفاده می کرد ولی در ادامه که خواستند توپ 120 میلیمتری بر روی این تانک نصب کنند ، نتوانستند لوله 120 میلیمتری را بر روی این برجک نصب کنند ، سرانجام برجک تانک را عوض کردند و توپ 120 میلیمتری را بر روی برجک جدید نصب کردند .

پس تعویض لوله توپ این تانک کار آسانی نیست ( البته به نظر من توپ این تانک هیچ ایرادی ندارد )




توپ MG253 تانک صبرا بر روی برجک جدید


746px-Sabra_tank.jpg



ولی ما همین الانش یه برجک جدید (و بزرگتر) برای ذوالفقار ساختیم. حتی اگه توپ جدید تو برجک جا نشه میشه با تغییرات کم مشکل رو برطرف کرد. در ضمن گلوله های توپ های 125 میلیمتری حد اکثر بتونن 760 میلیمتر زره رو بشکافن. آیا این برای مقابله با آبرامز کافیه؟ RPG-29 قدرت نفوذش 750 میلیمتره و فکر کنم همه اون کلیپای کلنلو دیدن که حمله ی مجاهدین عراقی به آبرامز با آر پی جی 29 رو نشون میداد. این تانک هم از کنار و هم از جلو هدف قرار گرفته شد و حتی از کار هم نیفتاد. حالا به نظرتون با گلوله های ساخت داخل که فقط 550 میلیمتر قدرت نفوذ دارن میشه آبرامز زد؟ با موشک تندر با 700 میلیمتر قدرت شکاف چی؟ تنها چیزایی که الان داریم و میتونن زره آبرامزو بشکافن فقط کورنت (که هیچ گزارشی وجود اون ها تو زراد خونه ی ایرانو تایید نمیکه) و توفان پنجه (این یکی هم فقط حدسه). اما اگه یه توپ قوی تر بسازیم هم این که میتونیم از فاصله ی بیشتری تانک های دشمنو بزنیم و هم این که قدرت نفوذ گلوله هامون بیشتر میشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]فقط کورنت (که هیچ گزارشی وجود اون ها تو زراد خونه ی ایرانو تایید نمیکه) و توفان پنجه (این یکی هم فقط حدسه)[/quote]
الله اکبر !
سوریه وحزب الله داشته بانشد ولی ایران نداشته باشه ! مگه میشه ؟
در مورد توفان 5 هم گزارش تایید شده دارم که به صراحت نفوذ توفان 5 رو [size=24]1000 میلیمتر[/size] اعلام می کنه می خواهید بزارمش ؟
راستی یه سئوال چرا توپ ذوالفقار تو نمونه 1و2 با 3 تفاوت داره؟

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Comparison.png[/img]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ويديو در يوتبوب هست كه مركاوا رو چندين بار ميزنن ( احتمالا rpg 29 باشه) ولي چون منفجر نميشه و آتيش نميگيره فكر نميكنم آسيب زيادي ديده باشه.
اين هم ويديو . دوستاني كه شيلتر شكن دارن يه نگاهي بندازن. Exclamation

http://www.youtube.com/watch?v=ltCxHIWj658&eurl=http://www.volta irenet.org/article143061.html
[/quote]
موشک اولي و دومي ماليوتکا قديمي هست . آخري هم آر پي جي هست نيمدونم چه نوعي ? که البته ميخوره کنار تانک ! منتها اگر دقت کنيد تانک کناري داره در آتش ميسوزه , اين تانک هم از کار افتاده ولي منهدم نشده . از کار افتادن تانک در ميدان جنگ با منهدم شدنش هيچ فرقي نميکنه . ولي قدرت زره مرکاوا رو من هم کاملا قبول دارم , چه بسا بدون اون تلفات اسراييل چند برابر ميشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بهتر نیست از یه رادار هوایی مثل تانک های کره ی شمالی و یه آنتی هلیکوپتر توش استفاده بشه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ولی ما همین الانش یه برجک جدید (و بزرگتر) برای ذوالفقار ساختیم. حتی اگه توپ جدید تو برجک جا نشه میشه با تغییرات کم مشکل رو برطرف کرد. در ضمن گلوله های توپ های 125 میلیمتری حد اکثر بتونن 760 میلیمتر زره رو بشکافن. آیا این برای مقابله با آبرامز کافیه؟ RPG-29 قدرت نفوذش 750 میلیمتره و فکر کنم همه اون کلیپای کلنلو دیدن که حمله ی مجاهدین عراقی به آبرامز با آر پی جی 29 رو نشون میداد. این تانک هم از کنار و هم از جلو هدف قرار گرفته شد و حتی از کار هم نیفتاد. حالا به نظرتون با گلوله های ساخت داخل که فقط 550 میلیمتر قدرت نفوذ دارن میشه آبرامز زد؟ با موشک تندر با 700 میلیمتر قدرت شکاف چی؟ تنها چیزایی که الان داریم و میتونن زره آبرامزو بشکافن فقط کورنت (که هیچ گزارشی وجود اون ها تو زراد خونه ی ایرانو تایید نمیکه) و توفان پنجه (این یکی هم فقط حدسه). اما اگه یه توپ قوی تر بسازیم هم این که میتونیم از فاصله ی بیشتری تانک های دشمنو بزنیم و هم این که قدرت نفوذ گلوله هامون بیشتر میشه.





نصب توپ بزرگتر بر روی این برجک کاملا منتفی است ، برای نصب توپ بزرگتر می بایست برجک به کلی عوض شود و این بر خلاف تصور شما کار ساده ای نیست که با تغییرات کم بتوان مشکل را برطرف کرد .

مابقی صحبت های شما درباره توان ایران (نبود کورنت در ایران ، میزان نفوذ تندر و قدرت گلوله های 125 میلیمتری ) نیز رسما تایید نشده است . بنابراین نمی توان بر روی آن صحبت کرد .


===========================================



راستی دوستان تصاویر زیر را هم ببینید ( آبرامز )



000%7E6.jpg



00%7E1.jpg



0000%7E2.jpg



0%7E17.jpg

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من ميگم اين پولي زاپاس روي برجک ذولفقار چقدر آشناست !!!عجب عکسي گذاشتي داش علي ! اصلا بنظرم اسمشو عوض کنيم بزاريم آبرامز بهتر هست ....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نقدا تصاویر زیر را هم ببینید


0000%7E3.jpg


00000%7E1.jpg




تیربار ریموت کنترل ، خارج از برجک ، موازی لوله توپ ( مرکاوا )


000%7E7.jpg


0%7E18.jpg




تیربار ریموت کنترل ، خارج از برجک ، موازی توپ ( آبرامز )


00%7E2.jpg




از قرار معلوم تیربار ریموت کنترل در ذوالفقار چندان هم نامعمول نیست .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][color=darkblue][quote]ولی ما همین الانش یه برجک جدید (و بزرگتر) برای ذوالفقار ساختیم. حتی اگه توپ جدید تو برجک جا نشه میشه با تغییرات کم مشکل رو برطرف کرد. در ضمن گلوله های توپ های 125 میلیمتری حد اکثر بتونن 760 میلیمتر زره رو بشکافن. آیا این برای مقابله با آبرامز کافیه؟ RPG-29 قدرت نفوذش 750 میلیمتره و فکر کنم همه اون کلیپای کلنلو دیدن که حمله ی مجاهدین عراقی به آبرامز با آر پی جی 29 رو نشون میداد. این تانک هم از کنار و هم از جلو هدف قرار گرفته شد و حتی از کار هم نیفتاد. حالا به نظرتون با گلوله های ساخت داخل که فقط 550 میلیمتر قدرت نفوذ دارن میشه آبرامز زد؟ با موشک تندر با 700 میلیمتر قدرت شکاف چی؟ تنها چیزایی که الان داریم و میتونن زره آبرامزو بشکافن فقط کورنت (که هیچ گزارشی وجود اون ها تو زراد خونه ی ایرانو تایید نمیکه) و توفان پنجه (این یکی هم فقط حدسه). اما اگه یه توپ قوی تر بسازیم هم این که میتونیم از فاصله ی بیشتری تانک های دشمنو بزنیم و هم این که قدرت نفوذ گلوله هامون بیشتر میشه.[/quote]

نصب توپ بزرگتر بر روی این برجک کاملا منتفی است ، برای نصب توپ بزرگتر می بایست برجک به کلی عوض شود و این بر خلاف تصور شما کار ساده ای نیست که با تغییرات کم بتوان مشکل را برطرف کرد .

مابقی صحبت های شما درباره توان ایران (نبود کورنت در ایران ، میزان نفوذ تندر و قدرت گلوله های 125 میلیمتری ) نیز رسما تایید نشده است . بنابراین نمی توان بر روی آن صحبت کرد .
[/quote]

خوب یه برجک دیگه طراحی کنن. خیلی بهتر از اینه که قدرت آتش تانکمون کم باشه. ذوالفقار تا الانش هنوز در مرحله ی آزمایش و طراحی مجدده و تا الان چندین بار تغییرش دادن و نتیجه نگرفتن. پس بهتره که اگه لازمه دوباره تغییرش بدیم و یه چیز خوب و قابل اطمینان بسازیم. این کار اشتباهه که بگیم طراحی برجک جدید هزینه بره پس این کارو انجام نمیدیم. چون در صورت طراحی یه برجک جدید شاید بشه توان تانک رو به شدت بالا برد.

[quote][quote]فقط کورنت (که هیچ گزارشی وجود اون ها تو زراد خونه ی ایرانو تایید نمیکه) و توفان پنجه (این یکی هم فقط حدسه)[/quote]
الله اکبر !
سوریه وحزب الله داشته بانشد ولی ایران نداشته باشه ! مگه میشه ؟
در مورد توفان 5 هم گزارش تایید شده دارم که به صراحت نفوذ توفان 5 رو [size=24]1000 میلیمتر[/size] اعلام می کنه می خواهید بزارمش ؟
راستی یه سئوال چرا توپ ذوالفقار تو نمونه 1و2 با 3 تفاوت داره؟

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_Comparison.png[/img][/quote]

میشه به گزارش هایی که گفتین لینک هم بدین؟ اگه نمیخواین این جا این کارو بکنین پی ام بدین یا ایمیل بزنین.
در ضمن سوریه کورنت داره و به حزب الله هم داده. ولی نیاز ما خیلی بیشتر از تعداد موشک هاییه که سوریه و حزب الله در اختیار دارن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشكر از داش علي كه بالاخره با 2 تا كامنت يه جوني به تاپيك داد

چنتا سوال

ا1)ينكه اين تيربار موازي با توپ باشه چه مزيتي داره icon_cheesygrin
2)اين نسل جديد ذولفقارم احتمال وجود لودر درش ميره چون من حدس زدم با وجود 3 تيربار بايد خدمه 4 نفر باشن اگر لودر باشه توي اين تانك با اين برجك اصلا جا نميشن icon_cheesygrin
3)شما از گلوله هاي جديدتر ضد زرهي كه براي اين تانك رونماي شده باشه خبري ندارين :mrgreen:
من حافظه ناقصم يادم مياره يه گلوله اي بود كه سوراخ نميكرد ولي از قسمت داخلي زره با موج انفجارش قسمتي ميكند كه باعث زخمي شدن خدمه ميشد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[/url][/quote)شما از گلوله هاي جديدتر ضد زرهي كه براي اين تانك رونماي شده باشه خبري ندارين
[size=9]من حافظه ناقصم يادم مياره يه گلوله اي بود كه سوراخ نميكرد ولي از قسمت داخلي زره با موج انفجارش قسمتي ميكند كه باعث زخمي شدن خدمه ميشد[/size]



[size=12]این گلوله ای گفتین در جنگ جهانی دوم توسط آلمانی ها استفاده میشد مکانیزمش

به این صورت بود که راکت پس از برخورد به زره دراثر ضربه ناشی از برخورد تعغیر شکل داده وبه

حالت فنجانی که روی نعلبکی برگردانده شده در میآمده در واقع سر جنگی راکت حکم فنجان

وزره مورد اصابت قرار گرفته نقش نعلبکی را بازی میگرده فضای درونی شکل گرفته مملو از

خرج جنگی بوده که پس از انفجار ضربه قوی به زره وارد میکند زره تانک سوراخ نمی شده اما

باتوجه به راستایی که ضربه در حال دفع شدن بوده ( درون تانک ) تکهای از فلز زره با همان ابعاد

نعلبکی ولی نازکتر از ضخامت زره کنده میشده وبا سرعت بالا درون محفظه تانک به حرکت در

میامده که اگر به خدمه نگون بخت برخورد میکرده یا به ابزار آلات حساس درون تانک می خورده ......[/size].  icon_cheesygrin


بابت مثال نعلبکی وفنجان عذر میخوام مثال ملموس دیگه ای به ذهنم نیومد icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط panzer-grouppen
      کرکس خان دستت درد نکنه . ببینم ایران از اینا داره ؟ چقدر ؟ و یه چیز دیگه : آیا این تانک توان مقابله با آبرامز و مرکاوا رو داره ؟
    • توسط Navard
      به نام خداوند بخشنده و مهربان 
       
       

       
      برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید
       
      با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت  اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه می‌یابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد.
       


       
       
       
      همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگ‌تر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در  نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد.
       
       

       

       
       
      در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است...
       

       
      در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمب‌گذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بسته‌های نارنجکی خود از بین بردند.
       

       
      سعی شد که رنگی شود 
       
      نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود‌ (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچه‌ای و یا باله‌های تثبیت‌ کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. 
       

       
      به باله ها توجه شود 
       
      بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام  تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید .
       

       
      نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود )

       
      نارنجک تفنگی AT68 
       
       
      همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانک‌های سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجک‌های ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت.
       

       
      نارنجک 74 ST
       
       
       
      نارنجک هاوکینز (تایپ 75)
       
      مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک ‌پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیم‌های مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده می‌گرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاش‌های آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد.
       

       
      نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine)
       

       
      نارنجک  ضد تانک آلمانی Geballte Ladung
       

       
      نارنجک چسبان Hafthohlladung
       
       
      طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها می‌کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و  اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت.
       
       
       
      نارنجک ضد تانک RPG-40
       

       
       نارنجک ضد تانک RPG-43
       

       
      نارنجک ضد تانک RPG-6
       

       
      نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 
       
      اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع  "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را می‌گرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن می‌توانستند از آن ها استفاده کنند.
       

       
      نارنجک های پرتابی ژاپنی
       
          
       
      نارنجک انتحاری lunge mine
       
       پرکاربردترین نارنجک‌های ضد تانک امروزی، شامل طرح‌ های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل  نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند.
       
            
      نارنجک ضد تانک RKG-3
       
      نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمان‌بندی فیوز و همچنین افزودن باله‌های چاپ‌ شده با پرینتر سه‌بعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر می‌رسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند.
       

       
      استفاده از RKG-3 در  پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز
       
       
       
      ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است.
       
      گرد آورنده: Navard 
       
       بن مایه 
    • توسط 951
      تاپیک جامع تحولات زرهی در نیروهای نظامی ایران
       
      با سلام
      این تاپیک برای ثبت نظرات و پیشنهادات علمی و عملی در خصوص تجهیز نیروهای زمینی ایران به یک تانک اصلی میدان نبرد برای جنگهای نوین ایجاد گردیده است .
       
       
      پلتفرم های موجود در نیروهای نظامی ایران به شرح زیر میباشند که هر کدام میتوانند در صورت برخورداری از مشخصات لازم بستر ی برای توسعه تانک اصلی میدان نبرد برای کشورمان باشند .
       
      ام۴۷ پاتون
       

      ام۴۷ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که با پیشرفت طرح تانک ام۴۶ پاتون در اوایل دهه ۱۹۵۰ ساخته شد. این تانک به عنوان تانک اصلی نیروی زمینی و تفنگداران دریایی و جایگزین تانک‌های ام۴۶ و ام۴ شرمن وارد ارتش آمریکا شد اما در این ارتش در هیچ جنگی شرکت نکرد.
      ام۴۷ تنها پس از چند سال با ساخت تانک پیشرفته‌تر ام۴۸ پاتون از استاندارد خارج شد و در اختیار متحدان آمریکا قرار گرفت و در جنگ‌های متعددی از جمله توسط اردن در جنگ شش‌روزه علیه اسرائیل، توسط پاکستان در جنگ‌های هند و پاکستان، از سوی ترکیه در حمله سال ۱۹۷۴ ترکیه به قبرس، توسط ایران در جنگ ایران و عراق و در خدمت استقلال‌طلبان کروات در جنگ استقلال کرواسی شرکت داشت.
       
      ام۴۸ پاتون
       

      ام۴۸ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که سومین و آخرین تانکی به شمار می‌رفت که به نام ژنرال جرج پاتون فرمانده سپاه سوم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم و از هواداران کاربرد تانک در میدان نبرد، نامگذاری شد. البته ام۶۰ تانکی که بعد از ام۴۸ طراحی و تولید شد هم به طور غیر رسمی ام۶۰ پاتون نامیده می‌شود. طراحی ام۴۸ بر اساس پیشرفت و توسعه ام۴۷ پاتون تانک متوسط قبلی آمریکایی ها صورت گرفت و شباهت ظاهری زیادی با آن دارد اما از نظر ساختار کلی تانکی متفاوت و مستقل است.
       
      ام۶۰ پاتون
       

      ام۶۰ پاتون نخستین تانک رزمی اصلی آمریکایی بود که در سال ۱۹۶۰ تولید شد و سال‌ها مورد استفاده آمریکا و متحدان آن در جنگ سرد قرار داشت. ام۶۰ هرچند در ارتش آمریکا با ام۱ آبرامز جایگزین شده اما استفاده از آن هنوز در بسیاری از کشورها ادامه دارد.
      طراحی ام۶۰ بر اساس تانک متوسط ام۴۸ پاتون صورت گرفت که تا پیش از تولید ام۶۰ تانک اصلی ارتش آمریکا بود. پیشرفت‌های ام۶۰ نسبت به‌ام۴۸ شامل استفاده از توپ نیرومندتر ۱۰۵ میلی‌متری به جای توپ ۹۰ م‌م ام۴۸، استفاده از چرخ‌های آلومینیومی به جای فولادی، زره قوی‌تر و ضخیم‌تر، موتور دیزلی قوی‌تر با توان ۷۵۰ اسب بخار، و افزایش برد عملیاتی به ۴۸۰ کیلومتر می‌شد.
       
      چیفتن
       

      چیفتن (به انگلیسی: Chieftain) نوعی تانک اصلی میدان نبرد بریتانیایی است که از سال ۱۹۶۵ وارد نیروی زمینی بریتانیا شد. هنوز نیز در نیروهای مسلح اردن و ایران از آن استفاده می‌شود.
      طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانک‌های بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا ام‌کا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلی‌متری) آغاز شده و با تانک‌های کرامول (۵۷ و ۷۵ میلی‌متر)، کومه (۷۶ میلی‌متر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلی‌متر) می‌رسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ به‌طور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفته‌ترین تانک‌های عصر خود به‌شمار می‌آید که قدرتمندترین توپ و سنگین‌ترین زره را در بین همه تانک‌های آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود.
       
      تی-۵۵
       

      تی-۵۴ یا تی ۵۵ نوعی تانک اصلی میدان نبرد ساخت شوروی است که نخستین پیش‌نمونهٔ آن در سال ۱۹۴۵ تولید شده و تولید انبوه آن از سال ۱۹۴۷ آغاز و به سرعت به مهمترین تانک جنگی ارتش سرخ شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا تبدیل شد.
      تی-۵۴ بیش از هر تانک دیگری در طول تاریخ تولید شده و برآورد می‌شود که در حدود ۸۶ تا ۱۰۰ هزار دستگاه از مدل‌های مختلف آن در کشورهای مختلف تولید شده باشد. این تانک از زمان آغاز تولید خود تاکنون شاهد بهینه‌سازی‌ها و اصلاحات متعددی بوده‌است. تی-۵۵ مهمترین بهینه‌سازی تی-۵۴ به شمار می‌رود که در سال ۱۹۵۸ وارد ارتش شوروی شد؛ برخورداری از سیستم محافظتی در برابر حملات اتمی-میکروبی-شیمیایی، حذف تیربار قسمت راننده، نصب موتور قوی‌تر (۵۲۰ به ۵۸۰ اسب بخار) و افزایش ظرفیت مهمات توپ اصلی تانک (از ۳۴ گلوله به ۴۳ گلوله) مهمترین تفاوت‌های آن بودند. این تانک علاوه بر شوروی در لهستان، چکسلواکی، چین (با عنوان تایپ ۵۹) هم تولید می‌شد.
       
      تی-۶۲
       

      تی-۶۲ نوعی تانک رزمی اصلی ساخت شوروی است که بر اساس پیشرفت طرح تانک‌های خانواده تی-۵۴/۵۵ طراحی شده و تولید آن از سال ۱۹۶۱ آغاز شد. این تانک به تدریج جای تانک‌های تی-۵۴ را در واحدهای زرهی و موتوری ارتش سرخ گرفته و تولید آن در شوروی تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت، تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ با تانک‌های مدرن‌تر تی-۶۴، تی-۷۲ و تی-۸۰ در خطوط مقدم ارتش شوروی جایگزین شد.
      تی-۶۲ نخستین تانکی بود که از توپ بدون خان استفاده می‌کرد. تفاوت‌های اصلی این تانک با تی-۵۴ شامل شاسی طولانی‌تر و عریض‌تر، توپ بلندتر و پرقدرت‌تر و بدون خان ۱۱۵ میلی‌متری می‌شوند.
       
      تی-۷۲
       

      تانک تی-۷۲ یک تانک اصلی میدان نبرد است که تولید آن از اوایل دهه ۱۹۷۰ در شوروی آغاز شد. این تانک شباهت‌هایی با تانک قدیمی‌تر اما پیشرفته‌تر تی-۶۴ دارد. تی-۷۲ پس از تانک دیگر شوروی‌ها؛ تی-۵۴/۵۵ پرتیراژترین تانک تولیدشده پس از جنگ جهانی دوم است و در مجموع بیشتر از ۲۵ هزار دستگاه از آن ساخته شده و کماکان برای مشتریان خارجی تولید می‌شود که توسط ده‌ها کشور مورد استفاده قرار گرفته‌است. تانک تی-۹۰ مدل توسعه‌یافته تی-۷۲ و جدیدترین تانک ارتش روسیه محسوب می‌گردد. سلاح اصلی این تانک، یک قبضه توپ بدون خان کالیبر ۱۲۵ میلی‌متری از نوع ۲A46M است.
       
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.