امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

تعدادی از افسران شهید ارتش که در سال های 1330 - 1300 شهید گردیده اند.

 

http://s15.picofile.com/file/8410047868/No_Photo.png

 

1- سروان پیاده عزیزالله بدرخانی، متولد 1274 بادکوبه، در دانشکده نظامی روسیه تزاری به فراگیری علوم نظامی پرداخت و در طول خدمت، موفق به دریافت نشان ها طلا و مطلا گردید. یازدهم آذر 1310 ضمن مصادمات آرارات، شهید گردید.

 

2- سروان پیاده رمضان سپاهیان، متولد 1278 تهران، ششم اسفند ماه 1317 در سردشت، شهید گردید.

 

3- ستوان یکم سوار اسماعیل نصیری، متولد 1273 تهران، در طی خدمت موفق به دریافت نشان طلا گشت. بیست و سوم دی ماه 1307 در مهاباد شهید گردید.

 

4- ستوان دوم سوار نصرت الله صبا، متولد 1275 مشهد، دوم دی ماه 1302 در مراوه تپه شهید گردید.

 

5- ستوان دوم سوار علی دوامی، متولد 1284 تهران، بیست و هشتم خرداد 1317 در سنندج شهید گردید.

 

6- سروان پیاده نعمت الله خسروی، متولد 1295 سنندج، سی ام اردیبهشت 1325 در سقز شهید گردید.

 

7- سروان پیاده شکرالله شعبانی، متولد 1293 قزوین، یازدهم دی ماه 1320 در سنگسر شهید گردید.

 

8- سرگرد سوار حسینعلی باصری، متولد 1273 تهران، بیست و هشتم مهر 1307 در گچساران شهید گردید.

 

 

  • Like 1
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تعدادی از افسران شهید ارتش که در سال های 1330 - 1300 شهید گردیده اند.

 

http://s15.picofile.com/file/8410047868/No_Photo.png

 

سروان ژاندارم کنستانتین میکلادزه، متولد 1263 ایمرتی، پنجم شهریور 1320 در خلخال شهید گردید.

 

همردیف ناوبان دوم جعفر مسگرزاده، متولد 1288 اراک، ششم شهریور 1320 در بندر انزلی شهید گردید.

 

ستوان یکم پیاده محمد مهدی اسدی پشتکوهی، متولد 1286 بابل، ششم شهریور 1320 در بندر انزلی شهید گردید

 

سرگرد توپخانه سید عبدالکریم هورفر، متولد 1265 زاهدان، بیست و چهارم آبان 1309 در کرمان شهید گردید.

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
22 minutes قبل , MRTranslator گفت:

تعدادی از افسران شهید ارتش که در سال های 1330 - 1300 شهید گردیده اند.

 

http://s15.picofile.com/file/8410047868/No_Photo.png

 

سروان ژاندارم کنستانتین میکلادزه، متولد 1263 ایمرتی، پنجم شهریور 1320 در خلخال شهید گردید.

 

همردیف ناوبان دوم جعفر مسگرزاده، متولد 1288 اراک، ششم شهریور 1320 در بندر انزلی شهید گردید.

 

ستوان یکم پیاده محمد مهدی اسدی پشتکوهی، متولد 1286 بابل، ششم شهریور 1320 در بندر انزلی شهید گردید

 

سرگرد توپخانه سید عبدالکریم هورفر، متولد 1265 زاهدان، بیست و چهارم آبان 1309 در کرمان شهید گردید.

از کجا اومدن اینا؟

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 minute قبل , A7A گفت:

از کجا اومدن اینا؟

 

مجموعه گزارش های سالانه ی نیرو های مسلح در زمان حکومت پهلوی (به طور دقیق تر: 1298 تا 1338 خورشیدی)

 

بخشی از گزارش ها، شامل نام و نشان پرسنل شهید شده (به تفکیک درجه، سازمان، رسته و علت مرگ) در هر سال بوده.

 

عکسی وجود نداره، یا اگر هست هم، کیفیت بسیار بسیار پایینی داره.

 

از سال 1338، انتشار این گزارش ها، متوقف و در حد یک گزارش کلی سالانی که انقدر نفر "از دست دادیم" شد.

 

میتونید تو آرشیو مجلس یا مرکز اسناد بهشون دسترسی داشته باشید.

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 minute قبل , MRTranslator گفت:

 

مجموعه گزارش های سالانه ی نیرو های مسلح در زمان حکومت پهلوی (به طور دقیق تر: 1298 تا 1338 خورشیدی)

 

بخشی از گزارش ها، شامل نام و نشان پرسنل شهید شده (به تفکیک درجه، سازمان، رسته و علت مرگ) در هر سال بوده.

 

عکسی وجود نداره، یا اگر هست هم، کیفیت بسیار بسیار پایینی داره.

 

از سال 1338، انتشار این گزارش ها، متوقف و در حد یک گزارش کلی سالانی که انقدر نفر "از دست دادیم" شد.

 

میتونید تو آرشیو مجلس یا مرکز اسناد بهشون دسترسی داشته باشید.

اگر سندی داری بفرست چه انلاین چه فیزیکی. وگرنه اصلا قبول ندارم.

  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تعدادی از پرسنل شهید نیروی دریایی ارتش در طول جنگ تحمیلی:

 

ناوبان یکم شهید محمد باقر اصغری، متولد 1335، فرمانده دوم ناوچه جاوید مهران، مورخه بیست و ششم مهر ماه 1359، در خلیج فارس شهید گردید.

 

مهناوی دوم تکاور دریایی شهید بهمن شیرمحمدی، متولد 1335، جمعی گردان یکم تکاوران دریایی، مورخه بیست و نهم مهر ماه 1359، در خرمشهر شهید گردید.

 

ناخدا یکم شهید محمد زارع یزدان، متولد 1324، مورخه دهم مهر ماه 1359، در خرمشهر، شهید گردید.

 

ناو استوار یکم تکاور دریایی شهید محمدرضا عصاران خانرودی، متولد 1324، جمعی گردان یکم تکاران دریایی، مورخه نهم بهمن ماه 1359، در آبادان شهید گردید.

 

ناوبان یکم علی اصغر اسداللهی فروغ، متولد 1334، مورخه هفدهم دی ماه 1359، در آبادان شهید گردید.

 

ناوی وظیفه شهید علی ابراهیمی، متولد 1340، جمعی ستاد فرماندهی نیروی دریایی، مورخه دهم فروردین 1361، در خرمشهر شهید گردید.

 

مهناوی یکم وظیفه شهید غلامرضا صریف، متولد 1341، جمعی تیپ یکم تفنگداران دریایی، مورخه بیست و چهارم اردبیشت ماه 1360، در صبحانیه شهید گردید.

 

ناو استوار دوم تفنگدار دریایی شهید محمد پیرمرادیان، متولد 1338، جمعی تیپ یکم تفنگداران دریایی، مورخه ششم شهریور ماه 1365، در جزیره پارسی شهید گردید.

 

ناخدا سوم تفنگدار دریایی شهید فرشاد پاسدار، متولد 1330، جمعی تیپ یکم تفنگداران دریایی، مورخه ششم شهریور 1365، در جزیره پارسی شهید گردید.

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شهید حسن باقری؛ مبدع نظام دفاعی ایران

روشی که شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری) در دفاع مقدس برای مقابله با دشمن بعثی انتخاب کرده بود، موجب تدوین نظام دفاعی سپاه شد.

 

دفاع‌پرس

 

https://s8.uupload.ir/files/2349706_881_v5ad.jpg

 

 زمانی که جنگی بین‌المللی علیه نظام تازه شکل گرفتۀ جمهوری اسلامی ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد، خیل عظیمی از مردان این کشور عزم خود را جزم کردند تا در صحنه‌های نبرد نابرابر با دشمن متجاوز حضور یابند، این دشمن تا بن دندان مسلح را با شکست مواجه سازند و درسی فراموش‌ناشدنی به این متجاوز به خاک و میهن اسلامی ایران و نیز حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی آن بدهند.

این حضور میلیونی رزمندگان در طی هشت سال دفاع مقدس باعث شد بسیاری از مردان خوب و با ایمان این سرزمین سر در راهی که انتخاب کرده بودند، بدهند و جان عزیز خود را فدای عزت، آبرو و شرف این سرزمین کنند؛ به همین دلیل بیش از ۲۰۰ هزار تن از رزمندگان غیور اسلام در دوران جنگ تحمیلی جان خود را در طبق اخلاص نهادند و به شهادت رسیدند.

شهدایی که هر یک از آن‌ها می‌توانند الگو و سرمشقی برای همگان از نوجوانان تا کهنسالان باشند؛ زیرا در آن دوران با عظمت و فراموش‌ناشدنی، رزمندگانی را داشتیم که با داشتن ۱۳ سال سن همچون شهیدان «حسین فهمیده» و «مرحمت بالازاده» پای در میدان سخت جنگ نهادند و مانند قاسم بن الحسن (ع) برای دفاع از ولایت و اسلام به شهادت رسیدند و یا کسانی که همانند حبیب بن مظاهر در دفاع از حق، جان عزیز خود را فدا کردند.

 

شرایطی که در آن زمان حکم‌فرما بود، باعث شد تا هر کس در هر حرفه و شغل و جایگاه اجتماعی که قرار داشت، در جبهه‌های حق علیه باطل حضور یابد، بلکه بتواند دِین خود را به اسلام و میهن اسلامی ادا کند؛ یکی از کسانی که در این مسیر نورانی گام نهاد، «غلامحسین افشردی» بود که به حرفۀ خبرنگاری اشتغال داشت.

افشردی به عنوان روزنامه‌نگار در روزنامه جمهوری اسلامی ایران قلم می‌زد و حتی بنا بر دعوت سازمان ملل سفری به لبنان و اردن انجام می‌دهد و از مشاهدات خود گزارشی تحلیلی از وضعیت بد مسلمانان این دو کشور منتشر می‌کند؛ اما زمانی که احساس کرد که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهتر می‌تواند خدمت کند، راهی سپاه شد و در اوایل ۱۳۵۹ به استخدام این نهاد انقلابی درآمد و با ورود به واحد اطاعات سپاه، نام مستعار «باقری» را برای خود برگزید.

 

زمانی هم که جنگ تحمیلی علیه ایران آغاز شد، رهسپار مناطق عملیاتی جنوب شد و واحد اطلاعات و عملیات سپاه را بنا نهاد و با تجربه به دست آمده در سفر به لبنان و اردن اقدام به کشیدن «کالک» و نقشه‌های نظامی کرد؛ به نحوی که همگان اذعان دارند وی در اطلاعات و عملیات نابغه بود.

قدرت و درک بالای افشردی از شرایط صحنه‌های نبرد باعث شد تا وی پس از مجروح شدن «سید یحیی صفوی» در عملیات «فرمانده معظم کل قوا»، هدایت عملیات را برعهده بگیرد و بعد از آن در عملیات شکست حصر آبادان فرماندهی محور دارخوین و جاده ماهشهر را بر عهده داشت و در زمان عملیات‌های فتح‌المبین، بیت‌المقدس و رمضان، فرماندهی قرارگاه نصر را عهده‌دار بود.

البته پس از عملیات رمضان به واسطه موفقیت در هدایت نیرو‌ها، فرمانده وقت کل سپاه وی را به فرماندهی قرارگاه کربلا و سپس جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه منصوب کرد و در این سِمت هنگامی که در منطقه عمومی فکه به همراه تعدادی دیگر از فرماندهان سپاه مشغول شناسایی جهت انجام عملیات والفجر مقدماتی بود، براثر اصابت ترکش گلوله خمپاره در ۹ بهمن ۱۳۶۱ به شهادت رسید.

شهید افشردی که پایه‌گذار اطلاعات عملیات در سپاه است، هدایت نیرو‌ها را با استفاده از تجربیات عملیات‌های گذشته انجام می‌داد و بعد‌ها روشی که این شهید سرافراز در دفاع مقدس برای مقابله با دشمن بعثی انتخاب کرده بود، موجب تدوین نظام دفاعی نیرو‌های مسلح کشورمان شد؛ زیرا بر اساس آنچه فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس مطرح کرده «با کمک این نظام دفاعی یک ارتش انقلابی ساخته شد، ارتش کلاسیک و قدیمی ایران متحول شد، تمامی سرزمین‌های اشغالی آزاد گردید و جنگ با یک پیروزی سیاسی (قطعنامه ۵۹۸) به پایان رسید».

 

https://defapress.ir/fa/news/646918/شهید-حسن-باقری-مبدع-نظام-دفاعی-ایران

 

  • Like 2
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهداء ، کمتر از خود شهادت نیست.

 

 

 

با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.

 

 

فوتبالیستی که نخستین واحد توپخانه سپاه را تشکیل داد

helal_e_ahmar.jpg

 

توپ‌های غنیمتی که از عراق گرفته شده بودند، نیاز به ساماندهی داشت. بچه‌هایی که تحصیلات و زکاوت بیشتری داشتند برای آموزش توپخانه به ارتش فرستاده شدند.
 
اولین گروهان توپخانه سپاه پاسداران تشکیل شد و حسن فرماندهی آن را به عهده گرفت.
هرجا سپاه می‌خواست توپخانه تاسیس کند حسن را می‌فرستاد، دائم در ماموریت بود.  
 
hassan_vs_hassan.jpg
سخنرانی سردار شهید حسن تهرانی مقدم در یادواره سردار شهید حسن غازی
 
سردار شهید حسن غازی یکی از سرداران سپاه اسلام است که در سال ۱۳۳۸ در یکی از محلات اصفهان و در خانواده‌ای متدین چشم به جهان گشود.
دوران ابتدایی و دبیرستان را با موفقیت در همان محل زادگاهش گذراند و مدارج تحصیلی را تا اخذ دیپلم با موفقیت طی کرد.
حسن دوران دبیرستان متفاوتی داشت، چراکه این مقطع از زندگی او با دوران مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی همزمان شده بود. او این دوران پر التهاب را با تکثیر و توزیع تصاویر و اعلامیه‌های امام خمینی (ره) گذراند و چندین بار نزدیک بود دستگیر شود، اما به لطف خدا از این مهلکه‌ها گریخت. 
 
h_ghazi.jpg
 
حسن بسیار به ورزش علاقه داشت و از همان نوجوانی به عضویت تیم سپاهان درآمد.
اما ۱۶ سالگی شد نقطه درخشش او در زمین‌های ورزش. حسن ۱۶ ساله کاپیتان سپاهان شده بود و در مسابقات قهرمانی کشور هم در تیم منتخب اصفهان به عنوان یک ورزشکار متدین، خوش فکر و با استعداد معرفی شد.
همین موضوع باعث شد تا در مسابقات قهرمانی آسیا به تیم ملی جوانان کشور دعوت شود
 
sepahan_vs_ghazi.jpg
تیم فوتبال سپاهان سردار شهید حسن غازی (دومین نفر ایستاده از سمت چپ)
 
دوران دبیرستان را که به پایان رساند توانست در رشته پزشکی دانشگاه اصفهان پذیرفته شود و تحصیل خود را آغاز کند. 
انقلاب اسلامی که پیروز شد حسن همانند سایر دوستانش پای کار انقلاب آمد و با مشاهده تحرکات ضد انقلاب در غرب کشور پس از یک دوره فعالیت‌های پزشکی در بیمارستان دکتر شریعتی اصفهان به کردستان رفت تا با ضد انقلاب مقابله کند
 
حسن با شروع جنگ تحمیلی به جبهه‌ها رفت و نبرد با بعثی‌ها را آغاز کرد.  
 
shhyd_Gzy.jpg
 
او در ابتدا مسئولیت یکی از آتش‌بارهای توپخانه را عهده دار شد و با نشان دادن لیاقت خود فرماندهی گردان توپخانه ۶۱ محرم سپاه را برعهده گرفت. او در بسیاری از عملیات‌های غرب و جنوب شرکت داشت و با شجاعت مثال زدنی همواره با دشمن می‌جنگید.
 
همین لیاقت و شجاعتش باعث شد تا فرمانده وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسئولیت ایجاد اولین گروه توپخانه سپاه را به حسن واگذار کند و بعد از مدتی یگان‌های مستقل توپخانه در سپاه با همفکری او به وجود آمد. 
 
thumb_sardar_ghazi.jpg
 
اما سرانجام در عملیات خیبر برای سامان بخشی به آتش پشتیبانی به خط مقدم محاصره شده طلائیه رفت و تیربار به دست همپای بسیجیان عاشق ساعت‌ها جنگید و نهایتاً ۱۱ اسفندماه سال ۱۳۶۲ هدف تیر مستقیم تانک دشمن قرار گرفته و شربت شهادت را نوشید.
 
Sh_Ghazi.jpg
 
پیکر مطهرش در طلائیه ماند و زیر آب رفت و هیچ‌گاه بازنگشت.
 

 

 

پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند

پ.ن 2 : انشاء الله و اگر عمری باقی بود ، در پست های بعدی، سایر شهدای کمتر شناخته شده دفاع مقدس کشورمان را خدمت دوستان عزیز معرفی خواهم نمود.

  • Like 5
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قهرمان من

امیر سرلشکر شهید «حسن آبشناسان»

سرلشکر شهید «حسن آبشناسان» از فرماندهان دوران هشت سال دفاع مقدس بود که مسئولیت فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) را در کارنامه رشادت‌های خود دارد. این شهید والامقام با حضور مستمر خود در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل، رشادت‌های بی‌نظیری را خلق کرد؛ به طوری که لقب شیر صحرا را به وی داده بودند.

 

 دفاع‌پرس

 

2177856_656.jpg

   نام و نام خانوادگی: حسن آبشناسان
     نام پدر: قربانعلی
     تاریخ تولد: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۵
     محل تولد: تهران
     سن: ۴۹
     درجه: سرتیپ
     مسئولیت: فرمانده نوهد تکاور
     تاریخ شهادت: هشتم مهر ۱۳۶۴
     محل شهادت: منطقه کلاشین عراق

     مزار شهید: بهشت زهرای تهران

 

«حسن آبشناسان» نوزدهم اردیبهشت سال ۱۳۱۵ در محله نازی‌آباد تهران در خانواده‌اى مذهبى چشم به جهان گشود؛ چون زادروزش نزدیک به سالروز شهادت امام حسن (ع) بود، قربانعلی، پدر آن شهید، نام «حسن» را بر او نهاد.

در دوران نوجوانی با اسلام و آموزه‌های انسان‌ساز آن آشنا شد؛ با قرآن مجید و نهج البلاغه انس همیشگی داشت و در حد توان تکالیف شرعى خود را انجام مى‌داد. اول مهر سال ۱۳۳۶ پس از گذراندن دوره دبیرستان، وارد دانشگاه افسرى امام علی (ع) شد. در سال ۱۳۳۹ با درجه ستوان دومی دانش‌آموخته شد. وی دوره مقدماتى افسری را در ۱۳۴۰ به پایان رساند. به دنبال آن، در شهر‌های دورافتاده ایران به کار گرفته شد و با همه دشواری‌های آن زمان دست و پنجه نرم کرد.

نخستین دوره تکاوری را که در ایران راه‌اندازی شد، با پیروزی پشت‌سر گذاشت و در ۱۳۵۶ دوره عالى ستاد فرماندهى را با سرافرازی گذراند. در سال ۱۳۵۰ از استان خوزستان به استان فارس فرستاده شد و نزدیک ده سال را در شیراز با پشتکار و کوشندگی سپری کرد. در این مدت، دوره تکمیلی چتربازی و تکاوری کوهستان را در ایران و اسکاتلند گذراند.

وی زبان انگلیسی را به خوبی فراگرفته و در درجه‌های پایین‌تر همواره در سمت افسر ورزش یگان انجام وظیفه می‌کرد. شهید آبشناسان در ورزش‌های دو و میدانی، والیبال، بسکتبال، پینگ پنگ، شنا، سوارکاری و جودو نیز زبردست بود.

پس از پیروزى انقلاب اسلامى با توجه به زمینه عالى اسلامى که داشت، جنگ‌هاى چریکى را به رزمندگان بسیجى و سپاهى و ارتشیان همرزم خود آموزش داد که در کردستان قبل از جنگ تحمیلى و در تمام مناطق عملیاتى بعد از جنگ بسیارى از شاگردان با اخلاص ایشان با ایثارگرى‌هاى زیاد خود افتخار آفریدند.

آبشناسان از اولین روزهاى جنگ تحمیلى به منطقه جنوب اعزام شد و موفقیت هاى بسیارى در جنگ هاى نامنظم کسب کرد و اولین اسرا را از ارتش بعثی گرفت. چندى بعد در عملیاتى از ناحیه کتف مجروح شد ولى براى مداوا در بهدارى توقف نکرد و از آن به بعد اهالى دشت عباس به وى لقب «شیر صحرا» را دادند. وی به علت همین فداکارى‌ها و زحمت‌ها به فرماندهى قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) منصوب شد و با اتحاد صمیمانه ارتش و سپاه به پیروزى‌هاى چشمگیرى دست یافت که پیام تاریخى امام خمینی (ره) را براى رزمندگان قرارگاه در پى داشت. آخرین سمت آن شهید بزرگوار فرماندهى لشکر ۲۳ نیروى هوابرد مخصوص (کلاه‌سبزها) بود که قریب به چهار ماه طول کشید.

شهید آبشناسان که به القابی مثل شیرصحرا، پیر صحرا و شاهین کوهستان شهرت داشت و روایت زندگی‌ سراسر جهاد و مقاومتش روایت مردانگی، رشادت و سلحشوری است، انسانی آگاه، عارف با بصیرت و شهادت‌طلب بود که در راه دفاع از آرمان مقدس کشور و تمامیت ارضی آن سر از پای نمی‌شناخت و با حضور مستمر در جبهه‌های نبرد حق و باطل صحنه‌های درخشان و اعجاب‌آوری به‌وجود آورد.

شهید آبشناسان سه فرزند داشت به نام‌های «افشین»، «امین»، «افرا». افرا تنها دختر و آخرین فرزند اوست که در زمان شهادت پدر تنها ۱۴ سال داشت. این شهید در عملیات قادر در تاریخ هشتم مهر سال ۱۳۶۴ در ارتفاعات پسوه در منطقه کلاشین عراق به شهادت رسید.

 


ماجرای شکست مفتضحانه ژنرال بعثی با نامه آبشناسان به صدام

با هجوم صدام به ایران و از اولین روز‌های دفاع مقدس یکی از غیورمردان ارتشی بود که در کنار دیگر نیرو‌های نظامی به جبهه‌های جنگ رفت. در همان روز‌های اول توانست اولین اسرای عراقی را به اسارت بگیرد. او که پس از کسب دیپلم، اتفاقی و با درخواست از پدرش برای ضمانتش به دانشگاه افسری رفت و دوره مقدماتی را با رتبه ممتاز به پایان رساند و در دوره عالی ستاد فرماندهی شرکت کرد، دوره‌های چتربازى و تکاورى را در داخل و خارج از کشور طى کرده بود به همین دلیل از ورزیدگی و قدرت نظامی بالایی برخوردار بود. بسیاری از رشته‌های ورزشی را در حد قهرمانی یاد گرفت. کاراته، والیبال، کشتی، پیاده‌روی‌های چندساعته و سنگین در کوهستان نشان از اهمیت دادن او به ورزش داشت.

در جریان غائله ضد انقلاب در غرب کشور و نیز جنگ تحمیلی به تربیت نیرو پرداخت و شاگردان زیادی را تحویل داد. امیر محمدی ودود پژوهشگر و نویسنده حوزه دفاع مقدس و از فرماندهان سابق نیروی زمینی ارتش درباره سوابق نظامی این شهید گفته است: «او استاد برجسته تاکتیک و تکنیک نظامی بود. فردی بود که دوره نظامی زیادی را گذرانده بود و آموزش‌های او در دوران دفاع مقدس بسیار تاثیرگذار بود. امروز جای شهید حسن آبشناسان در میان مستشاران ایرانی در سوریه خالی است. حضور او قطعا تاثیر زیادی در موفقیت‌های جبهه اسلام در سوریه و عراق می‌داشت.»

یکی از خاطرات جالب دوره نظامی آبشناسان به گذراندن دوره سخت چتربازی و تکاوری در کشور اسکاتلند برمی‌گردد که در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتش‌های جهان اول شد. پس از حمله صدام به ایران او در نامه‌ای به صدام وی را به نبرد در دشت عباس فرا خواند، در این نامه نوشته بود: «اگر جناب صدام حسین، امیر جنگی است و فنون نظامی را خوب می‌داند و نظریه‌پرداز جنگی است، پس به راحتی می‌تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگاورم دیدار کند و با هر شیوه‌ای که می‌پسندد، بجنگد، نه اینکه با بمب افکن‌های اهدایی شوروی محله‌های مسکونی و بی‌دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»

صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال عبدالحمید به منطقه دشت عباس فرستاد، عبدالحمید کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده و هفتم شده بود. پس از نبردی نابرابر و طولانی بعثی‌ها شکست خوردند و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به اسارت گرفت.

 

«شیر صحرا» لقب مرد بزرگ میدان جنگ

رشادت‌های او باعث شد تا به او القابی، چون «شیر صحرا»، «چریک پیر» و... بدهند. لقب شیر صحرا را مردم دشت عباس در اوایل جنگ تحمیلی که مردم مناطق مرزی درگیری زیادی با رژیم بعثی داشتند به شهید آبشناسان دادند که حضور او باعث شده بود تا حدودی امنیت در منطقه دشت عباس و اندیمشک حکم‌فرما شود. حتی عراقی‌ها نیز شهید آبشناسان را با همین لقب می‌شناختند.

او از شاخص‌ترین چهره‌های ارتش پس از انقلاب اسلامی بود که در تیر سال ۱۳۶۴ خورشیدی به فرماندهی لشکر ۲۳ نیرو‌های مخصوص تکاور منصوب شد و توانست در مدت کوتاه فرماندهی‌اش، تحولات چشمگیری در این لشکر به وجود آورد. موفقیت‌های او باعث شد تا در سال ۱۳۶۲ به عنوان فرمانده یگان جنگ‌های چریکی قرارگاه سیدالشهدای مشترک سپاه و ارتش منصوب شود و نیرو‌های تازه نفس را آماده رویارویی با دشمن کند. یک سال بعد به دستور قرارگاه رمضان مسئولیت آموزش نبرد‌های چریکی و پارتیزانی به نیرو‌های سپاه و بسیج را برعهده گرفت.

 

بزرگمردی در همه ابعاد

او را با اراده‌ای قوی و روحی بزرگ توانست نقش موثری در دفاع از کشور ایفا کند. در عین حال هم از آمادگی بالای جسمی برخوردار بود هم از روحیه بلند معنوی. یکی از همرزمانش می‌گفت: «سرهنگ، آدم غریبی بود؛ آرام، کم گو و همواره در حال اندیشه یا مطالعه؛ بسیار خوب فکر و بسیار خوب عمل می‌کرد؛ استوار، نترس و همزمان، از خلق و خوی مهربان برخوردار بود؛ افراد پرکار او را به عنوان الگوی خود پذیرفته بودند؛ او هیچ‌گاه بیکار نمی‌ماند.»

همسرش تعریف کرده است: «زندگی را ساده شروع کردیم. دو تا اتاق اجاره کرده بودیم که نه آشپزخانه داشت نه حمام. نمی‌شد گفت خانه. کنار در یکی از اتاق‌ها یک تورفتگی داشت، که حسن برایش دوش گذاشت و شد حمام. زیرپله هم سکوی آجری بود. سه فتیله خوارک‌پزی را گذاشته بودیم رویش، آنجا هم شد آشپزخانه. به نظر من خیلی قشنگ بود، خیلی هم ساده.»

 

پایان یک اسطوره

امیر سرلشکر حسن آبشناسان نوزدهم اردیبهشت ۱۳۱۵ در محله نازی‌آباد تهران، چشم به جهان گشود و هشتم مهر سال ۱۳۶۴، در حالی که فرماندهی لشکر ۲۳ نوهد (نیروی ویژه هوابرد) و قرارگاه شمال غرب ارتش یعنی بخشی از قرارگاه حمزه سیدالشهدا را به دوش داشت، هنگام نبرد با نیرو‌های بعثی در منطقه سرسول کلاشین شمال عراق بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسید.

2388760_986.jpg

https://defapress.ir/fa/news/617450/امیر-سرلشکر-شهید-حسن-آبشناسان

  • Like 4
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

درایت شهید خرازی در غافلگیری بعثی‌ها در عملیات طریق‌القدس

 

دفاع پرس

2388124_426.jpg

 

سردار شهید حسین خرازی، یکم شهریور ۱۳۳۶، در اصفهان متولد شد. وی در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم، به سربازی در مشهد اعزام شد و در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها و سربازخانه‌ها، به همراه برادرش از خدمت سربازی گریخت.

وی در مبارزات پیروزی انقلاب اسلامی نقش فعالی داشت و با پیروزی انقلاب، از همان ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی مشغول فعالیت شد.

خرازی در اوج درگیری‌های کردستان به آنجا رفت و بعد از بازپس‌گیری سنندج، در سمت فرماندهی گردان ضربت که از قوی‌ترین گردان‌های آن زمان محسوب می‌شد، در آزادسازی شهر‌های کردستان، نقش مؤثری ایفا کرد.

وی هنگام شروع جنگ، در کردستان حضور داشت و پس از یک سال فعالیت در کردستان، راهی جنوب شد و به فرماندهی اولین خط دفاعی تشکیل‌شده مقابل عراقی‌ها در جاده آبادان- اهواز، در منطقه دارخوین که بعد‌ها به خط شیر معروف شد، منصوب شد.

خرازی اولین فرمانده تیپ (لشکر) امام حسین (ع) بود. با درایت وی، نیرو‌های تحت امرش در عملیات طریق‌القدس، بعثی‌ها ر ا در شمال رودخانه کرخه محاصره کردند و در عملیات فتح المبین، نیرو‌های بعثی را در جاده عین خوش، حدود ۱۵ کیلومتر دور زدند و غافلگیر کردند.

یگان این شهید والامقام در عملیات بیت‌المقدس، جزء اولین لشکر‌هایی بود که از رودخانه کارون عبور کرد و به جاده اهواز-خرمشهر رسید و در آزادسازی خرمشهر نقش‌آفرینی کرد. خرازی در عملیات‌های رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۴ و خیبر نیز در سمت فرماندهی لشکر امام حسین (ع) شرکت داشت. در عملیات خیبر، یکدست او براثر اصابت ترکش قطع شد. در عملیات والفجر هشت و کربلای ۵ هم او نقش مؤثری در پیروزی‌های ایران داشت. سردار شهید حاج حسین خرازی در هشتم اسفند ۱۳۶۵، در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.

 

روایت اکبر عنایتی؛ همرزم شهید

من خودم در جلسه نبودم و یکی از بچه‌هایی که با من رفیق بود و اسمش را نمی‌برم و در جلسه حضور داشت، می‌گفت: به‌محض اینکه آقای خرازی اسم گردان شما را آورد، حسین آقایی مسئول محور لشکر ۱۴ امام حسین، گفت که این گردان (گردان امام رضا) باید منحل بشود.
‌یک‌ شب که در کریت بودیم، تماس گرفتند و گفتند برای جلسه به شهرک بیایید. نیروهای‌مان همان‌جا در کریت بودند. وقتی به فرماندهی رفتم، آقای ابوشهاب و آقای رضایی و چند نفر دیگر در سنگر فرماندهی بودند. گفتند که حاج حسین دستور دادند که به علت کمبود نیرو، گردان‌ها باید دوتایکی شوند، نظر شما چیست؟ من هم گفتم: هرچه نظر فرمانده باشد. هر تصمیمی بگیرند، من اطاعت می‌کنم.

تا من این جمله را گفتم که حرف حاجی برای من سند است و هرچه ایشان بگویند، من هم قبول می‌کنم، این‌ها فهمیدند که من از داستان خبر دارم و می‌دانم که به علت اعتراض آقای آقایی است که می‌خواهند چنین برنامه‌ای را پیاده کنند.

گفتند: نه به خاطر حرف ایشان نیست و تصمیم خودمان است. گفتم: من کاری ندارم، هرچه دستور است، همان را اجرا کنید. گفتند: قراره شما با گردان حضرت رسول (ص) ادغام بشوید. گفتم: اشکال ندارد.

فردا شب قرار شد که نیرو‌ها را تحویل بدهیم. نیرو‌ها هم کم‌کم از مرخصی برگشتند و من همه بچه‌ها را، چه آن‌هایی که تازه از مرخصی آمده بودند و چه آن‌هایی که در سازمان بودند، همه را تحویل گردان دیگر دادم.

آقای سیدباقر رضوی را هم که اهل درچه اصفهان بود، فرمانده کردند. آقای نوروزعلی جعفری هم جانشین ایشان شدند.

نیرو‌ها را تحویل دادم و گفتم: حالا خودم کجا بروم؟ گفتند: شما به شهرک بروید. روز بعد به خط آمدم تا سری به بچه‌ها بزنم. پرسیدم: حاج حسین خرازی کجاست؟ گفتند: رفته اصفهان.

گذشت تا چند روز بعد وقتی تنهایی از جاده اهواز- خرمشهر به سمت شهرک می‌آمدم، ناگهان به‌طور اتفاقی در راه حسین خرازی را دیدم که با تویوتا از روی پل می‌آمد. ایشان هم تا مرا دید، چراغ زد که بایست. کنار من ترمز کرد. از ماشین پیاده شدیم و بعد از سلام و علیک و احوال‌پرسی گفت: آقای عنایتی، آن قضیه حل شد؟

آقای علی محمدی هم که روحانی بودند، همراهشان بود. گفتم: بله انجام شد. طبق دستور شما بود دیگر. دیدم حاج حسین سرش را پایین انداخت و گفت: شما ناراحت نباش، کار برای رضای خدا هیچ‌وقت بی‌اجر و پاداش نمی‌ماند.

گفتم: حاجی، دستور بود. من هم اجرا کردم و ناراحت هم نیستم. گفت: ما برای شما برنامه داریم و نگران نباش. گفتم: خدا می‌داند که اصلاً نگران نیستم. آقای علی محمدی گفت: احسنت، اگر کار واقعاً برای رضای خدا باشد، همین است. بعد مرا بغل کرد و بوسید.

حاج حسین به من گفت: می‌خواهی بروی اصفهان و برگردید؟ گفتم تازه از اصفهان آمدم. گفت: اشکالی ندارد. برو، اینجا هم فعلاً خبری نیست. گفتم: اتفاقاً قرار است خدا بچه‌ای به من بدهد و اگر بروم، خیلی خوب می‌شود. او هم گفت: اتفاقاً خدا قرار است به من هم بچه‌ای بدهد.

بعد گفت: من قرار است بیایم اصفهان. دو روز اینجا می‌مانم تا اگه قرار است عملیاتی انجام بشود، اینجا باشم و اگه هم خبری نبود، برمی گردم اصفهان.

ششم اسفند بود که به اصفهان برگشتم. یکی دو روز استراحت کردم. نهم اسفند از خانه بیرون آمدم تا سری به بچه‌های محل بزنم و احوال‌پرسی کنم.

یکی از بچه‌های محل به نام مهدی علیزاده را دیدم که بسیجی و از بچه‌های جبهه بود. جلوی در مسجد ایستاده بود. تا مرا دید، به من گفت: اکبر، خبرداری که حاج حسین خرازی شهید شده؟!

ما آن زمان تلفن نداشتیم که سریعاً همه‌چیز را خبردار شویم. ولی آن‌ها در خانه تلفن داشتند. کم‌وبیش با بچه‌ها در ارتباط بودند. بعضی‌اوقات تلفن می‌زدند. من فکر کردم شوخی می‌کند، گفتم: مهدی، شوخی می‌کنی؟! گفت: نه به خدا، حاج حسین شهید شده، باور کن.

انگار مسجد و محله دور سرم چرخید. مهدی دستم را گرفت و گفت: چی شد؟ چند لحظه گذشت. گفتم: نمی‌توانم باور کنم که حاج حسین شهید شده باشد!

دیگر حال خودم را نمی‌فهمیدم. به خانه رفتم و آن‌قدر گریه کردم که چشمانم دیگر باز نمی‌شد. بعد به سپاه کمال اسماعیل رفتم. گفتند که فردا یا پس‌فردا پیکرشان را به اصفهان می‌آورند.یکی دو روز بعد هم پیکر ایشان را آوردند. ابتدا به سپاه کمال اسماعیل بردند و بعد هم تا گلزار شهدا تشییع کردند. بعد هم در مسجد سید برایشان مراسم گرفتند.

شام سیزدهم شد. قرار بود همسرم وضع حمل کند. او را برای زایمان به بیمارستان عیسی‌بن‌مریم بردم. بیست‌وچهار ساعت بستری بود. وقتی از بیمارستان به خانه برمی‌گشتیم، خودرویی جلوی در بیمارستان ایستاد که من راننده‌اش را می‌شناختم.

دو نفر خانم از ماشین پیاده شدند. آن‌ها همسر حاج حسین خرازی را برای وضع حمل به بیمارستان آورده بودند. خیلی ناراحت‌کننده بود. با خودم گفتم: وقتی این بچه به دنیا می‌آید، اولین کسی که باید بالای سرش باشد پدرش است؛ ولی حیف که حاج حسین رفت و بچه‌اش را ندید.

به همسرم گفتم: خودت رو جای این خانم بگذار. اگر من هم شهید شده بودم، شما باید تنهایی می‌آمدی بیمارستان.

https://defapress.ir/fa/news/653629/درایت-شهید-خرازی-در-غافلگیری-بعثی‌ها-در-عملیات-طریق‌القدس

  • Like 1
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

حرکت انقلابی شهید «بهرامی» هنگام بازگشت امام خمینی (ره) به وطن/ دعوت امام رضا (ع) به عروسی به سبک شهید

دفاع پرس

2387858_254.jpg

محمود بهرامی متولد سال ۱۳۳۷ در خانواده مرفهی بزرگ شد. بعد از گرفتن دیپلم در یکی از دانشگاه‌های کالیفرنیای آمریکا پذیرش گرفت، اما مصادف شدن روز رفتنش با ۱۲ بهمن باعث شد تا در فرودگاه وقتی آماده سوار شدن به هواپیما بود با شنیدن ورود امام خمینی از رفتن منصرف شود و علیرغم مخالفت خانواده در ایران بماند.

او معلم قرآن بود و به خاطر فعالیت‌های انقلابی‌اش در سال‌های اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت. با شروع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و روانه میدان جهاد شد. محمود در عملیات‌های فتح المبین و بیت المقدس شرکت کرد و مدتی پس از تشکیل لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) معاون گردان تخریب شد. او تنها چند روز پس از ازدواجش به جبهه رفت و در جزیره مجنون به شهادت رسید و در منطقه ماند تا پس از ۱۳ سال به آغوش خانواده بازگشت و در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.

زمستان سال ۱۳۶۲ خانواده از محمود خواستند که تشکیل زندگی دهد. پدرش در نزدیکی منزلشان برای عروس و داماد خانه مناسبی خرید، اما محمود می‌گفت: این خانه مبارک صاحبش باشد، اما من دوست ندارم سندی از دنیا به نام من باشد. من شهید می‌شوم و این خانه می‌ماند.

دی ۱۳۶۲ محمود کارت عروسی خود را در ضریح امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) انداخت و بساط جشن عروسی‌اش در تالاری در تهران مهیا شد. اکثر میهمانان بچه‌های رزمنده و بسیجی بودند برای همین محمود اصرار داشت با لباس سبز پاسداری در جشن دامادی‌اش حاضر شود، اما اصرار‌های مادر باعث شد کت و شلوار سفید دامادی به تن کند. 

همسرش صدیقه سادات مستانی به ماجرای اعزام همسرش بعد ۲ روز از ازدواج به جبهه و شهادتش اینطور روایت کرده است: ۲ روز از عروسیمان گذشته بود که بچه‌های گردان به محمود خبر دادند عملیات در پیش است. آمد خانه و گفت «باید بروم منطقه، عملیات نزدیکه» گفتم «آخه ما تازه دو روزِ که زندگی رو شروع کردیم، کجا میخوایی بری؟» گفت «عملیات حساسه باید برم»

در دی سال ۱۳۶۲ بود که برف سنگینی باریده و جاده‌ها بسته شده بود، محمود نتوانست با اتوبوس خودش را به منطقه برساند، برگشت خانه تا با موتور برود که من اجازه ندادم.

2387857_146.jpg

در این فاصله که تلاش می‌کرد خودش را به منطقه برساند، من خیلی گریه و بی‌تابی می‌کردم، به من گفت «اگر بخواهی این‌طوری ناراحتی کنی دلم هوایی می‌شود و نمی‌توانم آنجا بمانم. عمر ما دست خداست، الان احتمال دارد من بروم بیرون و در تصادف جان خود را از دست بدهم، پس بهتر است انسان به تکلیفش عمل کند.» بعد هم برایم خاطره‌ای از خنثی‌سازی میدان مین تعریف کرد و گفت «در یکی از میدان مین‌ها وقتی سرگرم خنثی کردن یک مین بودم پاشنه پایم کاملا روی یک مین رفت. برگشتم و دور زدم دیدم پایم کامل رفته بود روی مینِ خنثی نشده و آن مین به خواست خدا عمل نکرد. شهادت دست خداست و شهدا را خدا انتخاب می‌کند.»

بعد از تعریف خاطره به او گفتم اگر قرار بر شهادت شد دعا کن من هم عمرم به پایان برسد، وقتی این حرف را شنید خیلی ناراحت شد و گفت «داری کفران نعمت می‌کنی، تو باید از حضرت زینب (س) درس بگیری و پیام‌رسان و ادامه دهنده راه ما باشی. اگر هم من شهید شدم تو نباید اصلا گریه و زاری کنی.» بعد از این صحبت‌ها کمی آرام شدم و محمود هم در موعد مقرر به منطقه رفت.

2387859_218.jpg

https://dnws.ir/002k1W

ویرایش شده در توسط MF44
  • Like 2
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شهید همت چگونه محبوب شد؟+ صوت

دفاع پرس

هرگاه نام و یاد دفاع مقدس و جنگ تحمیلی به‌ گوش می‌رسد، نام شهیدان «همت، باکری، کاظمی، خرازی، بروجردی، چمران و...» تداعی‌کننده آن روز‌هاست، روز‌هایی که سراسر آن ایستادگی و مقاومت بود. روز‌هایی که مردانی از جنس نور در برابر ظلمت ایستادند تا انقلاب اسلامی مسیر تعالی و پیشرفت را بپیماید و زمینه‌ساز ظهور حضرت حجت (عج) باشد.

2398725_253.png

 

آن‌ها مفهوم واقعی و حقیقت اصلی اسلام و انقلاب را با کمال وجود درک کردند؛ آنان می‌دانستند که در این مسیر چه کشته (شهید) شوند و چه بِکُشند جاودانه خواهند شد و از حمایت‌ها و هدایت‌های الهی هیچ‌گاه غافل نشدند؛ برای همین، وجود خود را برای دفاع از آن به کار گرفتند تا مبادا صدامیان و استکبار جهانی، مانع از نشر اسلام ناب توسط انقلاب اسلامی شوند.

رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس با وجود دارا بودن نیرو‌های جوان و تازه‌نفس، می‌دانستند که قدرت نظامی و تجهیزاتی طرف مقابل با کشور ما قابل قیاس نیست، اما اتکا به خداوند متعال و توسل به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) ریسمان قدرتی است که آن‌ها به آن چنگ زده و رهایی ملت ایران را از استعمارِ استکبار جهانی رقم بزنند. چراکه می‌دانستند، هرچند صدام تا بن دندان، مسلح است، اما اراده خداوند و عنایت‌های الهی شامل حال جمهوری اسلامی ایران خواهد شد و پیروزی قطعی است.

شهید محمدابراهیم همت با کمال وجود این موضوع را درک کرد و در شانزدهم اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر یعنی یک روز قبل از شهادت، سخنانی را می‌گوید که نشان‌دهنده این است که تمام امور دست خداست و فقط باید به او متوسل شویم.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سخنرانی را که حین عملیات خیبر در پادگان دوکوهه در میان رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) انجام شده، منتشر کرده است.

 

https://defapress.ir/files/fa/news/1402/12/17/2398726_989.mp4

در این صوت می‌شنویم:

«همه ما باید اتکای به خدا داشته باشیم. این مغز‌های پوسیده ما، این بدن‌ها و دست‌های ناتوان ما و این قدم‌های ضعیف ما در حد دیدگاه مادی و آنچه که در وسع است نقشه می‌دهد، طرح می‌دهد، کالک می‌دهد، زمین می‌دهد گویاست.‌ای عزیزان، بقیه‌اش عزیزان، ۹۹ درصد و بیشترش با خداست. عملیات به دست دیگریست، صاحب میدان جنگ دیگریست. به خدا اتکاء داشته باشید. دست ما نیست عملیاتی سخت باشد یا آسان. دیدگاه‌های ما مادیست، در حد توان کار می‌شود بقیه‌اش با خداست. زیربنای جنگمان معنویت بود.»

https://defapress.ir/fa/news/655499/شهید-همت-چگونه-محبوب-شد-صوت

 

  • Like 2
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط mehdipersian
      مرداد گذشته، یک ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه برای ایران از پایگاه فضایی بایکونور پرتاب شد و انتظار می‌رود سه ماهواره دیگر نیز در سال‌های آینده به فضا پرتاب شوند. همچنین شواهد قانع‌کننده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد یک شرکت روسی در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی برای ایران است که در سال 2024 در مدار زمین ثابت قرار می‌گیرد.
       
      ماهواره ی خیام:

       
       
      مرداد 1394، ایران با دو شرکت روسی در مورد پرتاب ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه که توسط ایران اداره می شود، به توافق اولیه دست یافت. ماهواره ایرانی در 18 مرداد 1401 به وسیله ی شرکت روس کاسموس به فضا پرتاب شد. 
       
      مشخصات فنی ماهواره:

      مشخصات فنی ماهواره توسط روسیه و ایران اعلام نشده است ولی می توان از یک حق اختراع منتشر شده توسط شرکت NPK Barl در مرداد 1401 اطلاعات جدیدی بدست آورد. این طرح یک ماهواره سنجش از دور با وضوح بالا را توصیف می کند که دقیقاً شبیه خیام است. دارای یک گذرگاه شش ضلعی و چهار پنل خورشیدی است که با زاویه 45 درجه نسبت به محور طولی ماهواره به سمت پایین امتداد دارند. 
       
      محموله یک تلسکوپ کورش(Korsch) با پنج عنصر نوری است. تلسکوپ کورش یک تلسکوپ آناستیگمات سه آینه ای فشرده است که میدان دید وسیعی را ارائه می دهد. این تلسکوپ تصویربرداری را در یک کانال پانکروماتیک و چهار کانال چند طیفی (نزدیک مادون قرمز، قرمز، سبز و آبی) ارائه می دهد. سه پیکربندی ممکن برای تلسکوپ ارائه شده است که همگی با نسبت کانونی f/11.53 (نسبت کانونی تقسیم فاصله کانونی بر دیافراگم است)میباشند. مقادیر سه پیکربندی عبارتند از:
       
      دهانه / فاصله کانونی
      0.535 متر6.17 متر
      0.75 متر8.65 متر
      1.1 متر12.68 متر
       
      در اولین پیکربندی که در شکل زیر نشان داده شده است، وزن تلسکوپ 125 کیلوگرم و طول آن 1.8 متر است.
       

       
      دو پیکربندی دیگر منجر به گذرگاه طولانی‌تر می‌شود، اما نیازی به تغییر در جعبه‌های الکترونیکی محموله و آرایه‌های پیکسل CCD ایجاد نمیکند. این تلسکوپ از یک آرایه کانونی کروی و نه مسطح برای کمک به جلوگیری از لکه دار شدن تصاویر استفاده می کند. یک آرایه اسکن الکترونیکی داده‌ها را در باند X با سرعت‌های 480 مگابیت تا 1.5 گیگابیت بر ثانیه به زمین ارسال می‌کند (نرخ بالاتری نسبت به گزارش NPK Barl در فوریه 2021 ).
       
      سازنده محموله نوری مشخص نیست، اما برخلاف تخصص این شرکت در سیستم های زمینی می تواند خود NPK Barl باشد. طی نمایشگاهی در سال 2019، این شرکت تلسکوپ سنجش از دور را به نمایش گذاشت که انتظار می‌رفت ظرف دو سال آینده به فضا پرواز کند. گزارش شده است که وزن آن تنها 46 کیلوگرم است و همچنین کوچکتر از نمونه ثبت اختراع به نظر می رسد، اما تنها ماهواره میزبان ممکنی که در حال حاضر برای آن قابل شناسایی است، خیام است. احتمالاً تنها یک بخش از تلسکوپ به نمایش گذاشته شده است. 

       
      در یکی از نقشه‌های همراه با حق ثبت اختراع(پتنت) ، ماهواره در بالای طبقه فرگات در داخل محفظه محموله موشک سایوز-2-1a قرار دارد (که نشان می‌دهد پرتاب اولیه به وسیله ی این ماهواره بر به جای سایوز-2-1b سنگین تر بود).
       
       اگرچه پتنت‌ها به ندرت به پروژه‌هایی اشاره می‌کنند که به آن‌ها مربوط می‌شود، اما در اینجا ماهواره در واقع متعلق به پروژه 505 نشان داده شده است. همانطور که در نقاشی زیر مشاهده می‌شود، ماهواره‌ها به اندازه‌ای کوچک هستند که سه عدد از آنها در داخل دماغه قرار گیرند.
       
       
       
      کاربرد خیام:
       
      به طور رسمی، خیام تنها کاربردهای غیرنظامی در زمینه هایی مانند کشاورزی، مدیریت منابع طبیعی و نظارت بر محیط زیست خواهد داشت. مدت کوتاهی پس از پرتاب، رئیس سازمان فضایی ایران مدعی شد خیام به دلیل اندازه کوچکش نمی تواند به عنوان یک ماهواره جاسوسی استفاده شود. با این حال، وضوح زمینی گزارش شده آن (0.73 متر) برای انجام کارهای شناسایی ارزشمند کافی است. 
       
      مرکز کنترل ماموریت خیام:
       

       
       
      به گزارش اخبار ایران، مرکز کنترل ماموریت خیام در مرکز فضایی ماهدشت که تقریباً در 60 کیلومتری غرب تهران و نرسیده به شهر کرج قرار دارد. این مرکز در اوایل دهه 1970 برای دریافت اطلاعات از ماهواره های سنجش از دور خارجی تأسیس شد که اولین آنها ماهواره های لندست ایالات متحده بود. همانطور که در تصاویر Google Earth مشاهده می شود، ساخت یک ساختمان جدید در این سایت حدود آوریل 2020 آغاز شد و اکنون کامل شده است. احتمالاً در گزارش تلویزیون ایران که پس از پرتاب خیام از مرکز کنترل مأموریت پخش شد، دو آنتن سهموی در شمال شرقی ساختمان جدید دیده می‌شود.
       

       
      همکاری های روسی/ایرانی بعدی:
       
      خیام پیش بینی می شود حداقل پنج سال فعالیت داشته باشد و قرار است در سال های آینده ماهواره های بیشتری نیز به آن ملحق شوند. پس از پرتاب، حسن سالاریه اعلام کرد که ایران سه ماهواره دیگر از همین نوع را سفارش داده است و افزود: اولین ماهواره در مجموع 40 میلیون دلار هزینه داشته است.
       
      به نظر می رسد که همکاری فضایی بین روسیه و ایران اکنون فراتر از حوزه سنجش از دور است. در هفته‌های اخیر شواهدی به دست آمده است که روسیه در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی زمین‌ایستا برای ایران با نام اکواتور (به روسی به معنای «استوا») است. این نام برای اولین بار در سال 2020 در بیوگرافی مختصری از متخصص ISS Reshetnev، تولید کننده پیشرو روسیه در ماهواره های ارتباطی مستقر در نزدیکی کراسنویارسک در سیبری ظاهر شد. در کنار آن بسیاری دیگر از پروژه ها نیز به آن اشاره شد که این شخص در آن مشارکت داشته است و جزئیات بیشتری ارائه نشده است.
       

       
      ایران در نهایت قصد دارد ماهواره‌های ارتباطی زمین‌ایستا را با استفاده از پرتاب‌کننده‌های بومی پرتاب کند، اما به‌نظر نمی‌رسد ماهواره‌هایی که در آینده قابل پیش‌بینی به فضا پرتاب می‌شوند، قادر به قرار دادن محموله با این ویژگی در این نوع مدار باشند. بنابراین، این کشور احتمالاً برای پر کردن جای خالی باقیمانده نیز به روسیه متکی خواهد بود. اگر معامله‌های دیگری در این زمینه هنوز وجود داشته باشد، پشت درهای بسته انجام شده است. 
       
      ________________________________________
      تلخیص و ترجمه از mehdi persian برای میلیتاری
      ________________________________________
      منبع:
      https://www.thespacereview.com/article/4475/1
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.