reza4087

تهاجم ارتجاع عرب ( به رهبری آل سعود ) به یمن / خبر ، گزارش ، تحلیل و ... (1)

Recommended Posts

در اشتباه  بودن حمله به سفارت شکی نیست

 

اما در ارتباط با بقیه بحثتون حرف دارم....به عنوان مثال ما در عراق از نظر سیاسی و یمن نظامی وضعیت جالبی‌ نداریم و عربستان به نظر می‌رسه شرایط بهتری داشته باشه

 

مشکل هم ناتوانی‌ ما نیست،بلکه عدم اراده ما در برخورد با عربستان هست که دلیلش هم در تاپیک دیگری گفتم و آن‌ تلاش در جهت تثبیت و افزایش ارتباط و اعتماد نسبی‌ با آمریکا حاصل از برجام ،از طریق دادن امتیاز در پرونده‌های منطقه‌ای هست

شما عراق رو ببین،عملا در بعد سیاسی داره کار از دستمون در میره



این مقاله را بخوانید

https://elijahjm.wordpress.com/

،به نکات جالبی‌ اشاره کرده...در آخرش فردی که از آن‌ به عنوان مسئول پرونده عراق در ایران یاد کرده اذعان میکنه که نفوذ سیاسی ایران در حال کاهش هست بر خلاف نفوذ آمریکا که در حال افزایش هست و در جای دیگری از مقاله روی کار آمدن حیدر عبادی با حمایت ایران   عامل کاهش نفوذ ایران شناخته شده!!!!!که این حرکت احمقانه ایران،که اسمش رو میشه فقط خودزنی گذاشت،حتما در جهت هدف بزرگتری از نظر مبتکرین این حرکت اتخاذ شده که از نظر من همان تلاش برای نزدیکی‌ با آمریکا هست

البته مسئول پرونده ایران در عراق آقای علی‌ شمخانی هست،که بعید میدونم شخص ایشون با این روزنامه نگار مصاحبه کرده باشد،ممکنه افراد زیر مجموعه ایشون بوده باشند

 

 

حتا در سوریه هم که شرایط به نظر نسبتا بهتر دنبال میشه ما شاهد اختلاف در ایران بر سر موضوع حضور نیروهای رزمی هستیم،و همان طرفی‌ که در عراق از روی کار آمدن حیدر عبادی حمایت کرد در سوریه مخالف اعزام بیشتر نیرو در جهت تسریع  در پاکسازی از تروریست‌ها هست

 

به این نوشته دقت کنید

http://www.reuters.com/article/us-mideast-crisis-iran-israel-idUSKCN0T82AI20151119

 

در بخشی از این مقاله میخوانیم

 

A regional security source who declined to be identified by name or nationality said that, at its peak, the Iranian force deployed in Syria was made up of 1,800 personnel but that number had since been reduced to 1,300.

 

Iranian President Hassan Rouhani had called for the current deployment to be halved but was coming up against opposition from hardliners in the Iranian Revolutionary Guard Corps, the source added, declining to say where this information came from.

 

 

البته اینجا تلفات ایران را ۵۵ نفر اعلام کرده،که منظور در عملیات محرم بوده و نه‌ کّل جنگ   عدد ۱۸۰۰ هم که کاهش داده شده و محل اختلاف دولت و سپاه هست به احتمال زیاد نیروی رزمی هست و اینها جدا از مستشاران و نیروهای آموزش دهنده هستند

 

پس میبینیم که بخشی از سیاسیون در ایران به علت همان هدف راهبردی نزدیکی‌ با آمریکا اعتقاد به ورود جدی در صحنه‌های منطقه‌ای ندارند علیرغم توان ایران در این کار،و در این مورد نظرشان با سپاه متفاوت هست

تصمیم شورای عالی‌ امنیت ملی‌ در خروج پرونده‌های سیاسی منطقه به ویژه عراق از دستان سردار سلیمانی و سپردن آن به شخص دبیر شورا  آقای علی‌ شمخانی ، این مطلب رو تأیید میکنه

 

البته سیاست نزدیک شدن و کاهش تنش با آمریکا به طوری که موجب کاهش حمایت این کشور  از عربستان و متحدینش شود تصمیم درستی‌ هست،اما نباید با شتابزدگی و دادن امتیازات خطرناک انجام بگیرد

 

در مورد عراق ممکن است بتوان گفت با آمدن حیدرعبادی مانور ما کمتر شده است ولی مسلما مانور عربستان بیشتر از ما کمتر شده است

مسلما نفوذی که ما اکنون در عراق داریم نسبت به هزینه ای که ما می کنیم در مقایسه با هزینه ای که عربستان می کند چیزی فرای انتظار است

عربستان چندین و شاید ده برابر ما در عراق و سوریه در حال هزینه کردن است ولی نتیجه به نفع ماست

 

در یمن ، عربستان چندین ماه است که آنجا را محاصره کرده است و هنوز نتوانسته مردم آنجا را شکست دهد و هربار خودش رفته شکست خورده و به سمت مزدور پیش رفته است

غافل از این که همه متحدین ما تجربه قوی در محاصره دارند مثل حزب الله و ما می دانیم که قبل از جنگ باید کارهای خودمان را بکنیم 

ما در یمن کارهای خود را کرده این سلاح درست را داده ایم و تنها کمک مهمی که باید برسانیم کمک غذایی و دارویی و بهداشتی است 

در یمن افراد آموزش دیده اند و مستقل شده اند تصاویر مشهود است

و بازهم عربستان کلی روزانه هزینه می کند و باز تلفات می دهد و پیروز نمی شود 

 

حقیقت این است که هزینه ای که ما در این کشور ها می کنیم در مقابل کشورهای حاشیه خلیج فارس هیچ است ولی نتایج از آن ما شده است 

 

یادمان نرود این جنگ ، جنگ خیلی بزرگی است و شدیدا فرسایشی است

برنده کسی نیست که مناطق بیشتری را بگیرد برنده کسی است که در طول زمان کمتر ضعیف شود

این جنگ جنگ صبر و تدبیر است 

مطابق پیشبینی ها عربستان با این روند تا 5 سال دیگر بدون ذخیره مالی می شود و به وضع اقتصادی اکنون ما می رسد در حالی که ما هم پیروزی بیشتری را داریم و هم رشد اقتصادی را بهبود بخشیده ایم 

5 سال دیگر که ذخایر مالی این کشورها رو به اتمام برسد و نتوانند هزینه کنند آیا باز می توانند اینگونه جلوی ما در آیند؟ 

5 سال دیگر با توجه به شرایط نفت آیا آنها می توانند باز هم در سطح جهان رشوه دهند؟

تا حالا دقت کرده اید چرا دنیا با این همه نقض حقوق بشر و اشتباهات عربستان و امارات در مقابل آنها سکوت کرده است ؟ چیزی جز رشوه است؟ آیا با تمام شده رشوه آنها باز سکوت می کنند ؟

 

هرکس در این جنگ 5 سال دیگر دوام بیاورد و هزینه های خود را کم و دشمن را زیاد کند برنده است 

 

-----------

لینک بالا نمی آید

  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پشت پرده ترورهای صنعا و عدن؟(قسمت دوم)

درخصوص ناامنی و ترور در دو پایتخت صنعا و عدن باید گفت : عدن خیلی ناامن تر از صنعاست ولی انصافا صنعا هم چیزی کمتر از عدن ندارد.(به سبک گزارشگر دوست داشتنی!)
طی چند روز (عصر چهارشنبه ) وکیل فیصل اسدی از هوادران انصارالله هنگام برگشت از دادگاه وسط صنعا ترورشد.ظهر پنجشنبه محمد عبدالله ضمین ملقب به ابوالحسن از رهبران سابق انصارالله ترور گشت.شنبه بشار الموید ترورشد. دوشنبه سرهنگ محمد ردمان ضلعی از قوای امنیتی خاص مورد هدف قرار گرفت.و این سوای ترورها در ذمار، بیضا و اب هست.نهایتا حراست منزل سرتیپ فواد عماد فرمانده لشکر سوم گارد ریاست جمهوری به دو شخص در حوالی مظنون می شوند و طی درگیری یکنفر از حراست و دو مظنون کشته می شوند.بعدها مشخص شد یکی عماد احمد شاس امیر ولایه صنعا و دیگری عمر الجماعی (هر دو از القاعده ) بوده اند.
لذا موج ناامنی در صنعا محدودتر است و از سبک ترورها بنظر می رسد کار یک تیم تروریستی کوچک باشد هر چند با بمباران تبلیغاتی سعی می کنند بین ارتش و انصارالله فاصله بیندازند و انقدر اخبار دروغ مبنی بر ترور فرماندهان حوثی توسط صالح و بالعکس ترور فرماندهان صالح توسط انصار نشر دهند تا دو طرف نسبت به هم بی اعتماد شوند و فکر کنند واقعا خبری هست و هر طرف سعی در پیشدستی به حذف رقیب کند که الحمدلله این حربه فعلا جواب نداده است. ویرایش شده در توسط hoseinfada
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در مورد عراق ممکن است بتوان گفت با آمدن حیدرعبادی مانور ما کمتر شده است ولی مسلما مانور عربستان بیشتر از ما کمتر شده است

مسلما نفوذی که ما اکنون در عراق داریم نسبت به هزینه ای که ما می کنیم در مقایسه با هزینه ای که عربستان می کند چیزی فرای انتظار است

عربستان چندین و شاید ده برابر ما در عراق و سوریه در حال هزینه کردن است ولی نتیجه به نفع ماست

 

در یمن ، عربستان چندین ماه است که آنجا را محاصره کرده است و هنوز نتوانسته مردم آنجا را شکست دهد و هربار خودش رفته شکست خورده و به سمت مزدور پیش رفته است

غافل از این که همه متحدین ما تجربه قوی در محاصره دارند مثل حزب الله و ما می دانیم که قبل از جنگ باید کارهای خودمان را بکنیم 

ما در یمن کارهای خود را کرده این سلاح درست را داده ایم و تنها کمک مهمی که باید برسانیم کمک غذایی و دارویی و بهداشتی است 

در یمن افراد آموزش دیده اند و مستقل شده اند تصاویر مشهود است

و بازهم عربستان کلی روزانه هزینه می کند و باز تلفات می دهد و پیروز نمی شود 

 

حقیقت این است که هزینه ای که ما در این کشور ها می کنیم در مقابل کشورهای حاشیه خلیج فارس هیچ است ولی نتایج از آن ما شده است 

 

یادمان نرود این جنگ ، جنگ خیلی بزرگی است و شدیدا فرسایشی است

برنده کسی نیست که مناطق بیشتری را بگیرد برنده کسی است که در طول زمان کمتر ضعیف شود

این جنگ جنگ صبر و تدبیر است 

مطابق پیشبینی ها عربستان با این روند تا 5 سال دیگر بدون ذخیره مالی می شود و به وضع اقتصادی اکنون ما می رسد در حالی که ما هم پیروزی بیشتری را داریم و هم رشد اقتصادی را بهبود بخشیده ایم 

5 سال دیگر که ذخایر مالی این کشورها رو به اتمام برسد و نتوانند هزینه کنند آیا باز می توانند اینگونه جلوی ما در آیند؟ 

5 سال دیگر با توجه به شرایط نفت آیا آنها می توانند باز هم در سطح جهان رشوه دهند؟

تا حالا دقت کرده اید چرا دنیا با این همه نقض حقوق بشر و اشتباهات عربستان و امارات در مقابل آنها سکوت کرده است ؟ چیزی جز رشوه است؟ آیا با تمام شده رشوه آنها باز سکوت می کنند ؟

 

هرکس در این جنگ 5 سال دیگر دوام بیاورد و هزینه های خود را کم و دشمن را زیاد کند برنده است 

 

-----------

لینک بالا نمی آید

 

در مورد عراق ممکن است بتوان گفت با آمدن حیدرعبادی مانور ما کمتر شده است ولی مسلما مانور عربستان بیشتر از ما کمتر شده است

مسلما نفوذی که ما اکنون در عراق داریم نسبت به هزینه ای که ما می کنیم در مقایسه با هزینه ای که عربستان می کند چیزی فرای انتظار است

عربستان چندین و شاید ده برابر ما در عراق و سوریه در حال هزینه کردن است ولی نتیجه به نفع ماست

 

در یمن ، عربستان چندین ماه است که آنجا را محاصره کرده است و هنوز نتوانسته مردم آنجا را شکست دهد و هربار خودش رفته شکست خورده و به سمت مزدور پیش رفته است

غافل از این که همه متحدین ما تجربه قوی در محاصره دارند مثل حزب الله و ما می دانیم که قبل از جنگ باید کارهای خودمان را بکنیم 

ما در یمن کارهای خود را کرده این سلاح درست را داده ایم و تنها کمک مهمی که باید برسانیم کمک غذایی و دارویی و بهداشتی است 

در یمن افراد آموزش دیده اند و مستقل شده اند تصاویر مشهود است

و بازهم عربستان کلی روزانه هزینه می کند و باز تلفات می دهد و پیروز نمی شود 

 

حقیقت این است که هزینه ای که ما در این کشور ها می کنیم در مقابل کشورهای حاشیه خلیج فارس هیچ است ولی نتایج از آن ما شده است 

 

یادمان نرود این جنگ ، جنگ خیلی بزرگی است و شدیدا فرسایشی است

برنده کسی نیست که مناطق بیشتری را بگیرد برنده کسی است که در طول زمان کمتر ضعیف شود

این جنگ جنگ صبر و تدبیر است 

مطابق پیشبینی ها عربستان با این روند تا 5 سال دیگر بدون ذخیره مالی می شود و به وضع اقتصادی اکنون ما می رسد در حالی که ما هم پیروزی بیشتری را داریم و هم رشد اقتصادی را بهبود بخشیده ایم 

5 سال دیگر که ذخایر مالی این کشورها رو به اتمام برسد و نتوانند هزینه کنند آیا باز می توانند اینگونه جلوی ما در آیند؟ 

5 سال دیگر با توجه به شرایط نفت آیا آنها می توانند باز هم در سطح جهان رشوه دهند؟

تا حالا دقت کرده اید چرا دنیا با این همه نقض حقوق بشر و اشتباهات عربستان و امارات در مقابل آنها سکوت کرده است ؟ چیزی جز رشوه است؟ آیا با تمام شده رشوه آنها باز سکوت می کنند ؟

 

هرکس در این جنگ 5 سال دیگر دوام بیاورد و هزینه های خود را کم و دشمن را زیاد کند برنده است 

 

-----------

لینک بالا نمی آید

 

 

مشکل این هست که در عراق اتفاقا قدرت مانور عربستان بیشتر شده

اخیرا سفارت عربستان بعد از ۲۵ سال بازگشایی شده،و سفیر جدید عربستان اقدامات تنش زا خودش را شروع کرده و همین دیروز صحبت‌هایی‌ داشت که موجب اعتراض گروه‌های مقاومت عراق شد،که خواستار اخراج این فرد هستند،اما دولت عراق مصمم به برخورداری از روابط حسنه با عربستان هست

من بازگشایی سفارت بعد از ۲۵ سال را محدودیت نمی‌دونم...و از طرفی‌ متوجه نمیشم که به چه دلیل باید خودمون با دستان خودمون کسی‌ مثل عبادی رو بیاریم که به قول شما قدرت مانور ما را کاهش دهد در حالی‌ که  هم از نظر افکار عمومی‌ عراق و هم از نظر امنیتی نظامی اوضاع کاملا در اختیار ما بود

مسلما این تصمیم ایران،یا بهتره بگم شورای عالی‌ امنیت ملی‌ که اکثریتش با دولت هست فراتر از یک تصمیم عراقی بوده و چشم به بهبود روابط با آمریکا را داشته

از طرفی‌ عبادی موجب افزایش قدرت مانور آمریکا شده که در دوران مالکی به شدت کاهش یافته بود،و یکی‌ از درخواست‌های آمریکا از دولت عراق هم حذف افراد نزدیک به ایران از نهاد‌های امنیتی عراق هست

 

یمن درسته،اگر چند سال انصار الله مقاومت کند شرایط به شدت به ضرر عربستان خواهد شد

اما بحث من همین هست،حوثی‌ها در شرایطی نیستند که بتوانند با حرکت نظامی تعیین کننده، شرایط خودشان را بر طرف سعودی تحمیل کنند و صرفاً در حالت تدافعی قرار دارند

این از نظر راهبردی اصلا جالب نیست،و در واقع کلید جنگ در دستان طرف مقابل هست،به صورتی‌ که میتواند بر اساس شرایط خود تصمیم به توقف،تعلیق یا تشدید جنگ را بگیرد
بله اگر چند سال انصار الله مقاومت کند ورق بر خواهد گشت اما نمیتوان از مقاومت چند ساله حوثی‌ها مطمئن بود

                                                                                                  --------------------------------------------------------

 

بله ببخشید،گویا لینک اول نیاز به شیلتر شکن دارد،الان متوجه شدم..عجیبه این بابا در توئیتر هم فعال هست و به طور کلی‌ مخالف جناح سعودی هست،نمیدونم چرا شیلترش شده

این مطلب عربی همان مقاله

 

http://www.alraimedia.com/ar/article/special-reports/2016/01/19/650605/nr/iraq

انگلیسیش هم کپی پست می‌کنم

 

USA pushes Iran out of Iraq and leaves Syria to Russia

 

 

 

BAGHDAD – Elijah J. Magnier (@ejmalrai):

 

The split within the “Shia house” is coming out to public in Iraq adding to dissatisfaction from Sunni toward the central government’s performance. Moreover, the Marjaiya in Najaf is also frustrated with the Prime Minister Haidar al-Abadi due to the lack of economical and social reforms. For the Kurds, the will for an independent state is overwhelming. Oil is exported to several countries and natural gas deal is signed off with Turkey without asking Baghdad’s opinion. Last but not least, the Turkish “occupation” troops are still north of Mosul, while Baghdad threatens. “We shall force a pull out, if all diplomatic means are exhausted“, told me the Iraqi Foreign Minister Ibrahim al-Jaafari.

Amid all these facts, the influence of the “Islamic State” (ISIS/ISIL/Daesh) group on the ground is in decline, as well as the Iranian impact among the Iraqi decision-makers in Baghdad for the benefit of the United States of America. The Russian influence in Syria has been acknowledged by the USA. While in Iraq, the Americans made it clear to everyone that its influence will expand and remain (Baqiya wa tatamaddad) and won’t tolerate competitors. Experts on Iraq expressed their views on what is happening in Iraq and the possibility of split in Mesopotamia. Nevertheless, the main question remains: Did Iran said its last word and turned a page on Iraq, accepted to give up on Iraq, and, like Russia, is content with its influence in Syria?

The United States came back to Mesopotamia from the same wide door that was asked to withdraw by the Vice-President and former Prime Minister Nuri al-Maliki that favoured the Iranian influence. ISIS occupation of part of the country and the slow American reaction after July 2014 allowed Iran to increase and expand its influence through arming directly secondary Iraqi groups, and extend its support to Baghdad and Erbil. But the support was not enough to stop the ISIS expansion. Iran soon realised its inability to reach a Shia – Shia, Shia – Sunni and Shia – Kurdish unity or reconciliation. It has failed to stop the tiresome requests for an American intervention in Iraq by the Iraqi administrationIran took advantage of the formation of al-Hashd al-Sha’bi (Popular Mobilisation Units – PMUs). . Iran turned to Russia and asked the Kremlin to intervene in Iraq similarly to its intervention in Syria, to balance the US intervention or slow reaction to ISIS advance.

“A common intelligence operational room that includes Iraq, Iran, Russia, Syria and Hezbollah is operational in Baghdad but limited in involvement and action. It is offering intelligence information, which is a key to defeat ISIS”, said the Iraqi Foreign Minister Ibrahim al-Jaafari.

A source in the office of the Prime Minister Haidar al-Abadi said, “The United States delay of its support to Baghdad was not a coincidence or an unintentional lazy reaction. It was a strategic decision to: Teach Iraq a lesson for rejecting U.S military bases; To observe the Iranian military capability and inability of Tehran to use air power and intelligence gathering to defeat ISIS; To submit Baghdad to its will and dictate its conditions”.

What embarrassed Baghdad further are the Turkish forces breaking into the North of Mosul, in Ba’shiqa, imposing a new De-facto, threatening the unity of the Iraqi territory. At the moment, as the priority is given to fight ISIS, it is obvious that no one but the United States could force Turkey to pull out of Iraq. The U.S has the power to attain the withdrawal of the Turkish forces without the use of force. Moreover, it has the power to close an eye or reject a Kurdish state and a partition of Iraq in three provinces (Sunni – Shia – Kurds).

The USA may turn a blind eye on Syria but Iraq is a red line. “Prominent members of the political administration and military commanders were quick to intimidate us if Russia is allowed to play a role in Iraq similar to the one in Syria ”, said the source.

“The United States retained Kurdistan’ possible independency declaration as well as the Turkish presence in Iraq, as cards to play if Washington doesn’t see Iran and its fingers far away from the Iraqi administration. A request to change high-ranking officers and key figures within the Iraqi administration has been clearly formulated to us. We were also asked to keep the PMUs away from Anbar and Mosul. Moreover, in order to reduce any military presence of independent groups, all PMU will be proposed to join the regular security forces otherwise they will be considered outlaws”, according to the source.

That’s not all what is happening in Iraq: There is a sharp division between the Shiite parties that represent the majority in the country, The Majlis al-A’la leader Sayyed Ammar al-Hakim has asked most pioneers members to step down and allow the youth to guide the Majlis leadership, creating a fire-back and serious possibility of split. The Da’wa Party, led by Nuri al-Maliki, is internally struggling between those who support him and others within the same the party who support the PM Abadi. Muqtada al-Sadr has appointed Walid Zamili for ten years as an administrator of the highest political offices giving him full powers but dismissed him after 10 days and accused the inner circle of his movement in the theft and split. Mr. al-Abadi is criticised by both the Marjaiya in Najaf and the Sunni for lack of reforms and improvement of the socio-economic situation. He is also failing to fulfil his financial commitments to Kurdistan.

On the military side, there is a slow advance inside the city of Ramadi, in Anbar province, against ISIS group. The Iraqi Counter Terrorist units recovered al-Soufiyah, north of the city and are engaged in Sajariya. It is far from being over in the Anbar province. Still there is the bordering area west of Ramadi, Fallujah in the East and north toward Hiit to Hawijah before reaching Mosul. Military sources in Baghdad have serious doubt that the northern city of Mosul will be freed soon or even this year.

But the main question remains: Will Iraq be divided?

Iraqi Foreign Minister Ibrahim al-Jaafari told me “Iraq worries about its relationship with the neighbouring countries, but won’t accept the infringement on its sovereignty. If Turkey does not order a total withdraw of its troops, all options will be available. The Iraqi people will defend the country if and when all diplomatic means are exhausted. If Iraqi sovereignty will be at risk, the liberation of Iraq becomes a national and legitimate duty. The Iraqi government did not give any permission or exception to Turkey to break into our territory and violate our sovereignty. As of today, all the rumours about a withdrawal of Turkish forces from Ba’shiqah are untrue. Even the information regarding ISIS bombing Ba’shiqa camp is unfounded and the claim is coordinated with ISIS. All what the Turkish President (Recep T.) Erdogan said is not true“.

Source in the office of the Prime Ministre Haidar al-Abadi told me “Iraq is going through a critical phase tat the country has not seen in a hundred year. Multiple risks are facing the nation. The risk of he Da’esh (ISIS), the internal unity is at stake and the economic burden is heavy on everybody. The Turkish presence is also an important factor and Kurds are enthusiastic about a separation. The United States is not far from what is happening and has enough power to exert on both the Kurds and the Turks, willingly”.

Facts on the ground are showing more than a Kurdish enthusiasm to create a distance from Baghdad. Kurdistan is already building a Kurdish – Turkish natural gas pipeline. Gas will be extracted from the Bay Hassan gas fields in Dibis. It is expected to be constructed in 3 years and 20 billion cubic meters of gas are expected to be delivered into the Turkish market, without Baghdad’ approval.

Joel Wing, an expert on Iraqi affairs said, ” Kurdistan is following its own independent energy policy because it no longer trusts Baghdad to follow through on its promises about the budget and exports. It’s common knowledge that the Kurds want independence and President Masoud Barzani talks about a referendum on the issue all the time. I think the split is still far off but this is another step for the Kurds to build up their own economic base”.

Wladimir Van Wilgenburg, a journalist in Erbil following closely the Kurdish development in Iraq and Syria said “the Kurds are trying to become financially independent from Baghdad by exporting oil and gas independently to Turkey and even to Iran (and other countries). This is one of the main reasons why Baghdad opposes this Kurdish-Turkish natural gas deal.

Kurdistan (KRG) is also building a 440km trench all along its territory, from Zummar to Rabi’a, including contested but also the non-contested areas, like Sinjar.

Joel Wing commented, “This is a strengthening of the Kurdish defenses that already exist in northern Iraq which consistent of a series of trenches and set battle lines with the Islamic State. It also creates facts on the ground for the Kurds to further establish their control over the disputed areas of Iraq, which they claim as historically belonging to them. When the Kurds do declare independence it will probably involve long negotiations with Baghdad over who gets what and this trench will help the KRG with its case that the territory is theirs. The Kurds are thinking about Iraq after IS and have taken the opportunity to take many of the disputed areas that they wish to annex. They have even taken areas that they probably don’t want in the long term, but can be used as bargaining chips with Baghdad in the future. Mosul would be an example of the latter. The Kurds want to be involved in the liberation of the city so that they can use it in future deals with the central government. Kirkuk is a special case because the governor there does not want the KRG to step in and take over and is much more conciliatory towards the different communities in the province”.

Wladimir Van Willgenburg believes “This probably an attempt to demarcate the territories of a possible future independent Kurdistan, or to further entrench the Kurdish positions in the disputed territories for the future. These trenches are also being created in PUK-frontlines in Kirkuk. Baghdad refused to implement article 140 of the constitution, that’s why the KRG moved towards de-facto establishing facts on the ground in June 2014. The alternative? ISIS controlling oil-rich disputed

Territories weren’t good either, since Baghdad was busy defending Baghdad in 2014 and most of its forces fled from the disputed territories (both Iraqi army and police). The Kurds worked with Baghdad and Shia militias to expel ISIS from large parts of Diyala. Its unlikely that Baghdad will regain some of its influence back in the disputed territories, but it must be said that even before ISIS, Kurds dominated most of the disputed areas. Iraq was already sort of ‘divided’, when the Kurds gained control of the three Kurdish provinces in 1991, and established the KRG. However, the KRG is still part of Iraq”.

In regard to the Turkish presence in Mosul and ISIS in Iraq, Wing said “The Turks see Ninewa as being in their sphere of influence and want to be involved in the liberation of Mosul as an outgrowth of that world view. The sending of extra troops to the Ba’shiqa camp was meant to increase their influence in the area and with ex-Governor Atheer al-Nujafi who ran the camp and who is under their patronage. That blew up on Ankara as many of the leading Shiite parties and some Sunni leaders see the Turkish influence as unwanted. The Turks had to pull out the extra troops from the camp but there are still trainers there and Ankara is still focused upon playing a role in Mosul and Ninewa in general despite this setback. The defeat of ISIS is still a very long way off especially with the civil war in Syria not close to any resolution. It’s also important to remember that even when IS loses territory it is not defeated as it has networks throughout Iraq that allow it to carry out insurgent and terrorist attacks every day”.

Van Wilgenburg said, “Historically, in 1923, Mosul was part of Turkey. Since 2004, Turkey worked hard to gain influence among Sunni Arabs, who used Turkey as a counterbalance to the Shia-dominated Baghdad government. When ISIS occupied Mosul in July 2014, Ankara lost its influence. Powerful Sunni Arab politicians – among these the former governor of Mosul Nujaifi – were expelled from the province by ISIS. Moreover, the Turkish options in Syria are now limited due to the Russian intervention backing the Syrian government and hitting its proxies. Therefore, Turkey still considers Mosul as part of its sphere of influence and wants to play a role in the liberation of the city from ISIS. On the other hand, ISIS is not yet defeated. The battle of Ramadi is not over and still many territories to conquer. Yet, there is a possibility that ISIS could be defeated within a year or more. But still the Iraqi army lacks manpower and forces, and Shia militias play a major role”.

But is Iran said the last word and left Iraq to the United States of America?

The highest Iranian official in charge of the Iraqi dossier told me “America’s role is currently dominant, politically and militarily over the Iraqi administration and in Kurdistan. The Iranian influence is in decline at the moment, true. The weaker ISIS becomes, the stronger is the American influence ion the country. President Barack Obama will end his mandate victorious in Iraq with no losses, conducting a very clean war. But Iran has a lot of patience and the ground in Iraq doesn not belong to the Americans, neither they have a society that can protect them in the future. The priority is to finish off ISIS in the first place. After that, like the Abbasid Caliph Harun al-Rashid said, when he saw the cloud outside his palace (indicating the vast lands under his control): “Go and rain wherever you wish. Your water will always fall on my land.”

ویرایش شده در توسط X-Mas
  • Upvote 4
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مشکل این هست که در عراق اتفاقا قدرت مانور عربستان بیشتر شده

اخیرا سفارت عربستان بعد از ۲۵ سال بازگشایی شده،و سفیر جدید عربستان اقدامات تنش زا خودش را شروع کرده و همین دیروز صحبت‌هایی‌ داشت که موجب اعتراض گروه‌های مقاومت عراق شد،که خواستار اخراج این فرد هستند،اما دولت عراق مصمم به برخورداری از روابط حسنه با عربستان هست

من بازگشایی سفارت بعد از ۲۵ سال را محدودیت نمی‌دونم...و از طرفی‌ متوجه نمیشم که به چه دلیل باید خودمون با دستان خودمون کسی‌ مثل عبادی رو بیاریم که به قول شما قدرت مانور ما را کاهش دهد در حالی‌ که  هم از نظر افکار عمومی‌ عراق و هم از نظر امنیتی نظامی اوضاع کاملا در اختیار ما بود

مسلما این تصمیم ایران،یا بهتره بگم شورای عالی‌ امنیت ملی‌ که اکثریتش با دولت هست فراتر از یک تصمیم عراقی بوده و چشم به بهبود روابط با آمریکا را داشته

از طرفی‌ عبادی موجب افزایش قدرت مانور آمریکا شده که در دوران مالکی به شدت کاهش یافته بود،و یکی‌ از درخواست‌های آمریکا از دولت عراق هم حذف افراد نزدیک به ایران از نهاد‌های امنیتی عراق هست

 

یمن درسته،اگر چند سال انصار الله مقاومت کند شرایط به شدت به ضرر عربستان خواهد شد

اما بحث من همین هست،حوثی‌ها در شرایطی نیستند که بتوانند با حرکت نظامی تعیین کننده، شرایط خودشان را بر طرف سعودی تحمیل کنند و صرفاً در حالت تدافعی قرار دارند

این از نظر راهبردی اصلا جالب نیست،و در واقع کلید جنگ در دستان طرف مقابل هست،به صورتی‌ که میتواند بر اساس شرایط خود تصمیم به توقف،تعلیق یا تشدید جنگ را بگیرد
بله اگر چند سال انصار الله مقاومت کند ورق بر خواهد گشت اما نمیتوان از مقاومت چند ساله حوثی‌ها مطمئن بود

                                                                                                  --------------------------------------------------------

 

بله ببخشید،گویا لینک اول نیاز به شیلتر شکن دارد،الان متوجه شدم..عجیبه این بابا در توئیتر هم فعال هست و به طور کلی‌ مخالف جناح سعودی هست،نمیدونم چرا شیلترش شده

این مطلب عربی همان مقاله

 

 

در مورد عراق، می دانم افزایش فشار و هزینه بویژه از سمت سنی ها باعث آمدن حیدرالعبادی شد 

اما گفته می شود گزینه بهتر از حیدرالعبادی هم بوده ولی چرا نیاوردند را نمی دانم 

ولی هدف اصلی کاهش هزینه های ایران بود و اینکه خود ارتش عراق بتوانند داعش را از غرب عراق بیرون کند 

بویژه که سنی ها ورود نیروی های شیعه را به راحتی نمی پذیرفتند و این برای ما هزینه بر بود ولی اینکه گزینه بهتری از حیدرالعبادی بود صحبت زیاد داشته است و دوستان در این مورد از من در مورد دیگر گزینه ها مطلع تر هستند

 

در مورد انصارالله مطمئنا اگر مواد غذایی و مواد بهداشتی و دارو به آنها برسد راحت مقاومت می کنند 

چون هم سابقه قبلی دارند 

هم دوستان عربستانی ما تسلیحات براشون به جا می گذارند 

هم حوثی ها با تجربه هستند

 

در مورد لینک ممنون 

حتما وقت می گذارم مطالعه می کنم

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

در درست بودن حرف شما شکی نیست،اما فکر نمی‌کنید که رفتار انفعالی دستگاه اجرائی کشور در برابر عربستان،نه‌ تنها سر قضیه شهید نمر بلکه از زمان حمله به سفارت ایران در بیروت به نوعی فضا را برای خودسر‌ها باز کرده؟

مثلا اگر ایران کار صحیح که همان قطع ارتباط با عربستان بود را خودش قبل تر انجام میداد آیا چنین اتفاقی می‌افتاد؟و ما الان محکوم به  تعرض به اماکن دیپلماتیک میشدیم یا اینکه عزتمندانه روابطمون با کشوری غیر مشروع و حامی‌ تروریسم رو قطع کرده بودیم؟

کدومش بهتر بود؟

سلام ، 
به طو خلاصه اگر بخواهم پاسخ دهم( متاسفانه ، متاسفانه ) خیر

 ، برای پاسخ دقیق تر نباید چند نکته را نباید فراموش کرد : 

جدا از تعصبات ملی و دینی ما ، باید بپذیریم در شرایط فعلی ،  ایران تنها در بعد رسانه ای  ( به دلیل وجود  داعش و ارتباط داعش با وهابیت ) برتری  نسبی ، نسبت به عربستان دارد .

مسائلی مانند حقوق بشر ، حمایت از تروریسم و گسترش تفکر های افراطی و افراطی گری 
پاشنه ی آشیل عربستان و از معدود نقاط ضعفی   هست که ایران توانایی استفاده از آن به عنوان یک اهرم قدرتمند  بر ضد منافع عربستان را دارد ، برای مثال حتما اطلاع دارید که کشور سوئیس به دلیل نقض حقوق بشر ، فروش سلاح به عربستان را متوقف کرد و کانادا و انگلستان هم کم و بیش در حال بررسی این موضوع هستند .

بدون شک تحریم تسلیحاتی برای عربستانی که توانایی تولید در داخل را ندارد ، بهترین و موثر ترین ضربه به هژمونی در حال گسترش عربستان سعودی در منطقه است . 

جدا از نفرتی که در درجه ی اول به عنوان ی یک انسان و بعد به عنوان یک ایرانی از عربستان داریم  ، نباید فراموش کنیم استفاده از گرینه های نظامی  چه به طور مستقیم و چه نیابتی ( proxy war ) در مقابل عربستانی که برتری نسبی تسلیحاتی بر  ایران دارد ، چندان هوشمندانه نیست 
با عربستان با عنوان اقتصادی بسیاد قدرتمند تر از ایران ، با ذخایر ارزی بیشتر نباید هیچ تقابل مستقیمی داشت و بهترین راه مقابله ، زورآزمایی با بازوی های ضعیف تر عربستان  مانند بازو ی رسانه است . 

عربستان  سعی می کند با سرمایه گزاری گسترده رسانه ای  ، حوادث منطقه را  نوعی جنگ نیابتی بین تفکر شیعه و سنی و ایران و عربستان نشان دهد ، ایران سعی می کند تحولات منطقه را  به عنوان  : جنگ بین تروریسم (War on terror ) و حامی های منطقه ای آن  با اتحاد های مختلف جهانی معرفی کند .

قطع رابطه با عربستان تنها موجب شعله ور تر شدن آتش جنگ نیابتی و شیعه و سنی   ، به نفع عربستان ، در منطقه و در بعد رسانه ای  در جهان میشد  . 

به شخصه امیدوارم در آینده ، از حادثه ی کشتار حجاج در منا  ، بیشتر از حال  ،استفاده ی رسانه ای کنیم ، چنانچه با اقدامات نا کافی فعلی  ، مثل گذشته فقط فرصت سوزی دیگری انجام داده ایم . 
یا علی  :rose:
  :rose: 
 

  • Upvote 15
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

حتی اگر دولت ایران در قطع روابط پیشقدم میشد بازهم این جمعیت نادان وآلت دست،به سفارت عربستان حمله کرده و چه بسا با اطمینان از اینکه همه چیز تمام شده کل سفارت را با خاک یکسان میکردند.فراموش نکنید حتی با قطع کامل روابط با یک کشور، سفارت آن کشور جزء خاک آن کشور محسوب شده و در تملک آن کشور باقی میماند و از تعرض مصون است. مانند سفارت ایران در آمریکا که با قطع روابط آمریکا با ایران ، همچنان با وجود خالی بودن ، مایملک دولت ایران باقی مانده ودولت آمریکا حتی به دولت ایران اجازه داد تا ساختمان سفارت را که یکی از زیباترین سفارتخانه های خارجی در خاک آمریکاست تعمیر و بازسازی کند.

 

بهتر است بجای این حرفها ٬ به کارگردانان اصلی پشت پرده این تعرض که همه ما آنها را میشناسیم گوشزد کنیم بخاطر رقابتهای پست جناحی ٬ در دام دشمن اسیر نشده و یک فرصت عظیم دیپلماتیک رابه یک آبروریزی بین المللی تبدیل نکرده وایران را به رکورد دار حمله به سفارتخانه های خارجی مبدل نکنند​.

ویرایش شده در توسط meschi2
  • Upvote 16
  • Downvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

خسارات 300 روز تجاوز عربستان به یمن و امار کشته شدگان و مجروحان از شهروندان

 

HSy27y40-60shr40-shhr-mn-l60dwn.jpg

  • Upvote 14

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

همین الآن المسیره فیلمی بسیار جالب از یه کمین سه مرحله ای ضد نیروهای سعودی منتشر کرد که توصیه میکنم حتما ببینید

اول یه ماشین رو با تله انفجاری منهدم میکنن بعد ماشین دوم هم که میرسه در همون نقطه با تله انفجاری دوم منهدم میکنن و در مرحله سوم ماشین های سعودی قبل از رسیدن به این نقطه متوقف میشن و نیروها پیاده به نقطه مورد نظر میرن و بعد جمع شدن نیروهای سعودی تله انفجاری سوم منفجر میکنند

 --------------------------------------------------------
لینک آپارات: [aparat]http://www.aparat.com/v/9KFk4[/aparat]
 

  هیچ ویدئویی بهتر از این نمی تونست تمام نظریه های داروین ( مثل انتخاب طبیعی ) رو یکجا معرفی و اثبات کنه !  hee_hee 

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
انصارالله سعی داره مفرق الجوف رو بگیره کلا نقشه اش اینه که نیروهای هادی رو تو صنعا محاصره کنه ولی هر بار خواسته اینکار رو انجام بده بمباران ائتلاف مانع شده.رسانه های هادی میگن یک جبهه دیگه از سمت ارحب شمال غرب صنعا باز شده باید صبر کرد دید موضوع چیه.تجهیزات نظامی جدید تو عدن و میدی تخلیه شده.نبردها همچنان در بیحان و عسیلان شبوه،تعز و جوف و مارب و ...ادامه داره.بمبارانهای وحشتناک ال سعود.فقط تو یک بمباران 11 نفر از خانواده شیخ ردمان تو جوف کشته شدند.چند روز قبل هم قاضی ربید و 7 عضو خانوادش طی بمباران کشته شدند. اونوقت وقتی علامه مطاع فتوا به جهاد میده طرفدارای هادی مسخرش میکنن و کل متن بیانیه علامه رو چشمپوشی میکنن و فقط جمله خروج هادی از اسلام رو میبینن و تو برنامه تلویزیونی به تمسخر به بینندگان میگن صبح بخیر ای کفار یا طرف میگه صبح بخیر ابولهب ، وقتی هم علامه با استدلال تبیین میکنه که چرا اون موضع رو گرفته لالمونی میگیرن و دریغ از انتشار نامه دوم علامه یا پاسخ به مسایل مطرح شده در نامه.داعش یکمقدار با القاعده درگیر شده ضمنا القاعده ندا داده آی مردم جذب جیش وطنی و مقاومت شعبی هادی نشید و از ما پیروی کنید.ترورها تو عدن ادامه داره.یکسری تلاشها از سوی روسیه و عمان انجام میشه تا جنگ متوقف شه ولی با غرور و مستی یک عده جوان خام ال سعود و یک عده تمام خواه داخل یمن بعیده مذاکرات به توقف جنگ منتهی شه اگرچه اگه تو مذاکرات امتیاز خوبی به انصارالله بدهند به نفع انصار است جنگ متوقف بشه ولی خب با شناختی که از ال سعود و هادی و حامیان خارجی اونا داریم چنین امتیاز دادنی بعیده.
  • Upvote 8
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

انصارالله سعی داره مفرق الجوف رو بگیره کلا نقشه اش اینه که نیروهای هادی رو تو صنعا محاصره کنه ولی هر بار خواسته اینکار رو انجام بده بمباران ائتلاف مانع شده.رسانه های هادی میگن یک جبهه دیگه از سمت ارحب شمال غرب صنعا باز شده باید صبر کرد دید موضوع چیه.تجهیزات نظامی جدید تو عدن و میدی تخلیه شده.نبردها همچنان در بیحان و عسیلان شبوه،تعز و جوف و مارب و ...ادامه داره.بمبارانهای وحشتناک ال سعود.فقط تو یک بمباران 11 نفر از خانواده شیخ ردمان تو جوف کشته شدند.چند روز قبل هم قاضی ربید و 7 عضو خانوادش طی بمباران کشته شدند. اونوقت وقتی علامه مطاع فتوا به جهاد میده طرفدارای هادی مسخرش میکنن و کل متن بیانیه علامه رو چشمپوشی میکنن و فقط جمله خروج هادی از اسلام رو میبینن و تو برنامه تلویزیونی به تمسخر به بینندگان میگن صبح بخیر ای کفار یا طرف میگه صبح بخیر ابولهب ، وقتی هم علامه با استدلال تبیین میکنه که چرا اون موضع رو گرفته لالمونی میگیرن و دریغ از انتشار نامه دوم علامه یا پاسخ به مسایل مطرح شده در نامه.داعش یکمقدار با القاعده درگیر شده ضمنا القاعده ندا داده آی مردم جذب جیش وطنی و مقاومت شعبی هادی نشید و از ما پیروی کنید.ترورها تو عدن ادامه داره.یکسری تلاشها از سوی روسیه و عمان انجام میشه تا جنگ متوقف شه ولی با غرور و مستی یک عده جوان خام ال سعود و یک عده تمام خواه داخل یمن بعیده مذاکرات به توقف جنگ منتهی شه اگرچه اگه تو مذاکرات امتیاز خوبی به انصارالله بدهند به نفع انصار است جنگ متوقف بشه ولی خب با شناختی که از ال سعود و هادی و حامیان خارجی اونا داریم چنین امتیاز دادنی بعیده.

 

سلام

 

جسارتا این مطلب و تحلیلی که ارائه دادین رو بر چه اساس فرمودین ؟؟ مخصوصا اون بخش فتوی علامه و بخشهای مختلف برنامه ها و صبح بخیر کفار رو منظورمه .....!!

یا اون پست و تصویر اینفوگرام ؟؟؟

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام و احترام

سایتهای معتبر متعددی اظهارات علامه محمد مطاع رو منتشر کردند و حول اون اظهارنظر کردند بقول اهل رسانه ، بمب رسانه ای بود و البته طرفداران هادی و رسانه های متعددشون موضع منفی گرفتند که چیز پوشیده ای نیست کافیست یک گشتی در رسانه های متعدد داشته باشید این مطلب رو خواهید دید.من فقط چند لینک خدمت شما ارائه میدم. اگه فرصت کنم که کمی بعیده ترجمه نامه رو می نویسم.

نامه اول علامه مشهور به فتوای جهاد که در رسانه ها ی هادی  امده

 يا للخزي و يا للعار فما أنتم صانعون ؟ يا أهل اليمن أقول لكم باختصار و يكاد يراعي ينفجر من بين أصابعي من القهر أقول لكم ماهو واجبكم اليوم ، على كل محافظة عشرة الاف كدفعة أولى يتوجهون إلى الجبهات في بحر إسبوع على الأكثر و على التجار و أصحاب المال أن يخرجوا الأموال و يدعموا الجبهات قبل أن تأتي داعش لتفرض عليهم حكم سعد بن عبادة .
 
 الأمر جد .. يكفي إلى هنا “نحن مستعدين أن نبذل الشهداء بعد الشهداء” ثم نعود إلى بيوتنا ، الأمر جد الجهاد في الجبهات ، العدو تعهد أن يجعل من اليمن فلسطين و معاذ الله ان تكون فلسطين وفيها حاشداً و بكيل و مذحج و همدان الذي قال فيهم مطاير الهامات الذي علّم الناس كيف تطيح الرؤوس في الجبهات ولو كنت بواباً على باب جنة لقلت لهمدان ادخلوا بسلام .
 
 يا ابناء اليمن ها أنا ذا أنهض من مرقدي و قد بلغتُ من العمر عتياً و يكاد القبر يدعوني إليه بين لحظة و أخرى و وجدت أنه لا مكان للشباب و لا الشيوخ في التخلف عن هذا الواجب بعد اليوم ، وحسبكم أن التاريخ سوف يتحدث أن أهل اليمن وضعوا العالم تحت أقدامهم و أقصد بالعالم الذين تحالفوا على قتل اليمن و اليمنيين و الذين هرولوا لقتالهم ، أما الشرفاء الذين أدانوا العدوان و في مقدمتهم عملاق لبنان الذي أرغم أنف إسرائيل في التراب نصرالله نصره الله فلهم كل الشكر و الامتنان .
 
 يا أهل اليمن تالله أني ناصحٌ لكم لا تتركوا المجد و قد أتى إلى أحضانكم، الجهاد هو الرجولة وهو النخوة و هو الحامي للدين و للعرض و للوطن و للكرامة و للثورة و الثروة و للقبيلة و المشيخة و السيادة، الجهاد بالعمل و ليس بالقول يكفي “بالروح بالدم نفديك يا وطن ” و ندفا بالبطانيات و نرفض الكفن ، الكفن في جهاد المجرمين هو مفتاح دخول الجنة لا تفوتكم الفرصة يا أهل اليمن ، و إذا وجد بين أظهركم دراويش هادي و أمثاله مثبطين فلا تصدقوهم فقد خلعوا رجولتهم و خلعوا رتبة الإسلام من أعناقهم و حكموا على أنفسهم أنهم من أصحاب الجحيم ، إذ كيف يوافقوا على قتل إخوانهم و أبنائهم و بناتهم ؟ إن هذا هو الخسران المبين .
 
سلامٌ عليكم يا أهل اليمن و أنتم في الجبهات و سلامٌ عليكم يوم تعودون منتصرين و سلامٌ عليكم يومَ تلقون ربكم وهو راضٍ عليكم و لا سلام و لا تحية على من استسلم للطغيان و باع دينهُ و إسلامه لقرن الشيطان .

متن در رسانه های انصارالله

http://almasirah.net/%D8%B5%D8%B1%D8%AE%D8%A9-%D9%85%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%B5%D9%85%D9%8A%D9%85

http://alhakk.net/2012-04-22-16-31-10/2011-12-31-10-28-13/11130-2016-01-03-17-20-29.html

 

خشيةً مِن أن يسألَني اللهُ عن صمتي وتقاعُسي عن الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر، وهل يوجدُ منكرٌ على وجه الأرض أشدُّ من هذا المنكر القادم من الجارة الكبرى على اليمن؟، أنا على يقين أن السؤالَ آتٍ أن لم أواجه هذا المنكرَ بما أستطيع.

 

كيف لا والقرآنُ الذي هو حجة عليّ يصرخ في وجهي ويقول (ولتكن منكم أمة يدعون إلى الخير ويأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر وأولئك هم المفلحون) أفلا أكون واحداً من هذه الأمة ورسالة العالم طوق في عنقه لا تبرأ ذمته إلّا بأدائها؟ ولما كان هذا المنكر قد حمله الطغيان والكبر والزهو وتظافرت على حمله كُلّ قوى الشر والشيطان وأجهزت على شعب مسلم مؤمن تعلم الوحدانية وهو يحبو على الأرض وشرب رحيق الإسلام قبل أن يولد الموحّدون.. كان حتماً عليّ وفرضُ عين أن أواجهَ هذا المنكر بما أستطيع وقد رأيت أن أخاطب المباشر والآمر والممول وهو ولي أمر الشقيقة الكبرى. أقول له: ما الذي حملك أن حشرت كُلّ رؤساء الكفر وكل مرتزقة العالم بما يحملون من سلاسل وأغلال وأدوات قاتلة ومدمرة على شعب اليمن المسلم المسالم؟ ما الذي حملك إن كنت من تلقاء نفسك فقد خلعت العقال ولبست الظلال من رأسك حتى أخمص قدميك، وإن كنت ذراعاً لليهود والنصارى فقد انغمست في سبغتهما وكنت كما صرخ القرآن في وجهك وقال (ومن يتولهم منكم فإنه منهم)؟!.

 

 أنا أسألك ثانية – وإن كان السؤال في الوقت الضائع – أَليس الشعب اليمني شعباً مسلماً موحداً مؤمناً؟ أَليس هو جار أول لك؟ أَليس هو أول من مد يده للمصافحة والسلام مع جاره عبر التأريخ؟ أَليس السيد الذي أراد أن يصلح ما أفسده ولاة أمر الشقيقة، أعلن بانه يريد علاقة طيبة متوازية مع المملكة؟ أفي هذا الشعار غبن عليك؟ لماذا فرضتم على الشعب اليمني شخصاً كان في صف المستعمر البريطاني إبان تحرير الجنوب اليمني وفرضتم عليه سنتين كانتا عِجافاً أفسد ما بقي فيها من الصلاح، وعلى شطط تجرع الشعب السنتين حتى انتهيا وبعصاكم الغليظة ومن تقمصكم من اليهود والنصارى استمر سنةً بعد السنتين بدون شرعية وأنها كما يقال على مذهب الطبنجة، ثم فر هارباً من غضب الشعب إليكم ليقول: لكم انتهت عمالتي معكم. فإذا بكم تردونه وتعلنون للعالم أنه الشرعي!!، أما تخجلوا حتى من اليهود والنصارى الذين ألبسوكم أوساخهم؟ أَليس وبهذا الإفك تقتلون شعباً وتذبحون بشريته وتجلبون المجرمين من العالم كله ليذبحوا ويشهدوا بالذباحة؟ ما هكذا يا سلمان.. تعال انظر ما صنعت طائراتُ التحالف في جارك الملاصِق لك. تعال لتشاهد الأطفال الرُّضَّع وقد اختلط عظمُهم بعظام أمهاتهم. تعال لتشاهد طائرات الحلف الساقط الذي باع كرامته وإسلامه ورجولته بالمال الذي هو مال المسلمين. تعال لتشاهد مئاتِ المدارس والمعاهد والمساجد كيف طحنتها طائرات التحالف. تعال لتشاهد آلاف المساكن وقد سوّتها طائراتك بالأرض وقطعت أوصال ساكنيها. تعال لتشاهد المستشفيات وقد تحولت قبوراً لمرضاها. تعال لتشاهد المقابر اليمنية وقد اكتظت بمن فيها حتى بدأ الدفن الجماعي.. تعال لتشاهدَ البُنية التحتية كيف حوّلتها طائراتك إلى صحراء قاسية تشبه تصحُّر عقليتك. تعال لتشاهد الطوابير على الوقود والغاز وعلى الماء وعلى حليب الأطفال وعلاج المرضى. تعال يا سلمان انظر ما صنعته يداك في اليمن.

 

وإذا أردت أن أخرجك من هذا المأزق الذي وقعت فيه فإني أشك أن تهتديَ إلى ما يمكن أن يشهدَ لك بالندم والتراجُع، وهو أن توقف العدوان وتقول للحلفاء إلى هنا وكفى، خذوا طائراتكم ففيها من النجاسة ما لا يطهرها البحر بأكمله، وأعلن لليمن اعتذارك واطلب هادي وبحاح والعبيد الذين شريتهم وأودعهم السجن كفارةً لليمن، وأعلن للشعب اليمني بأنك تتحمل بناء كل ما هدمته في اليمن وتتحمل ديات الشهداء وتقر من الميزانية للجرحى والمعاقين والشهداء، وادخل إلى السجن كُلَّ من دفعك وأفتى لك وحرّضك على قتل اليمنيين، وابنك المراهق اربطه في حبل مع الحمير على الأقل يتعلم منها فقد تكون أدرى منه في الرفس والركض والنهيق.. هل تفعلُ هذا يا سلمان؟؟ إني أشهد الله أني قد أدَّيت واجبي ونهيتُ عن المنكر وأمرتُ بالمعروف، فَإن فعلها سلمان فسوف نرد أمرَه إلى الله وإن لم يفعلها فهو في النار؛ لأنه قاتل عمد لمعصومي الدم ويشهد على إجرامه ومن تحالف معه ورضي بأفعاله الثقلان الجن والإنس، وسوف يظل وصمة عار هو ومَن تحالف معه ورضي بقتل اليمنيين عبر التأريخ.

 

 أما بين يدي الله فسوف تتعلق النساء والأطفال والشيوخ بدمائها وأشلائها في عنقه، وها هو يسمع النذير (ومَن قتل مؤمناً متعمداً فجزاؤه جهنمُ خالداً فيها وغضب اللهُ عليه ولعنه وأعدَّ له عذاباً عظيماً).. هذا فيمن قتل مؤمناً واحداً فما بالك بقتل شعب كامل!؟ والذي لم يقتله بالطائرات قتله بالمرتزقة الذين جلبهم من كُلّ العالم، وَكذلك بالحصار الخانق.

 

أما المنافقون المحليون الذين يتجسسون على المسلمين المؤمنين المرابطين ويحددون أماكنَ ضرب الطائرات، فقد باعوا كرامتهم وأخلاقهم ودينهم ووطنهم فإنهم لا يقلون سوءاً ولا إجراماً من سلمان وولده المعتوه ومَن تحالف معهم.


أما الشعب السعودي الشقيق فليس بينه وبين اليمن إلّا الجوار والإخاء، وقد عرف اليمنيين وهم يشاطرونه في البناء والزراعة وغيرهما بشرّف تشهد لهم السماء قبل الأرض وحتى الذين رفضوا قتلَ اليمنيين من الأمراء وغيرهم ممَّن فيهم مروءةٌ وأخلاقٌ ونبضٌ إسلامي.

 

أما مَن يسمون أنفسهم علماء وسَدَنة للحرمين وقد أيّدوا قتل اليمنيين فَإن الحُجة عليهم أعظم وهم عند الله ألوم، وقد سقطوا إلى قعر جهنم، عن علم وروية، ولا ندري هل جهلوا أن اليمن أول من ناصر الإسلام وأنهم هم الأوس والخزرج؟، وهل جهلوا شهادة الرسول لهم بالإيمان والحكمة والفقه؟، وهل جهلوا أن من المملكة مَن كان يتوافد على طلب العلم في اليمن وهل جهلوا أن اليمنَ حتى هذه اللحظة هو الوحيدُ الذي لم يَرْتَمِ في أحضان اليهود والنصارى وأنه هو المتمسك بالإسلام المحمدي.

 قاتل اللهُ المالَ المدنَّسَ كيف يمسحُ الرجولةَ.. وإنا لله وإنا إليه راجعون.

نامه دوم در تبیین چرایی انتشار نامه اول

 http://alhakk.net/2012-04-22-16-31-10/2011-12-31-10-28-13/11297-2016-01-21-21-24-48.html   

 

 
الخطاب موجّه للذين لا يعجبهم العجب ولا الصيام في رجب أخاطبهم ماذا تريدون مني؟ أأرحب بالغزاة وأدعو سلمان الى المزيد حتى تسوى الأرض مع السماء لا ترى فيها عوجاً ولا أمْتَا؟ أزعجكم أن دعوت اليمنيين يدافعوا عن كرامتهم ودينهم وأرضهم ووجودهم ؟
 
أين دعوتي من دعوة الله سبحانه وتعالى : ( انفروا خفافا وثقالاً وجاهدوا باموالكم وانفسكم)؟ أزعجكم أن إنفجر يراعي ألماً على أبناء وبنات وأمهات وآباء وأخوة بلدي اليمن؟! أغضبكم أن صرخت في وجوه العبيد الذين قادهم سلمان الى بلدي اليمن؟! أزعجكم ان دعوت الى تطهير اليمن من رجس الغزاة الذي نجسوا بلدكم اليمن ؟!
 
هل تريدون مني أن ارحب وافرش الورد والرياحين تجاه داعش والقاعده والتكفيريين والسودانيين والسنغاليين والكولومبيين والمكسيكيين والفرنسيين والاسرائيلين والامريكيين والبريطانيين والارجنتينيين ومهربي المخدرات وقطاع الطرق وبلاك ووتر ووو… ؟!
 
أزعجكم أن دعوت الى الصمود في وجه التحالف الإجرامي الذي أحدث حتى اليوم في اليمن ما لم تحدثه إسرائيل في فلسطين في ستين عاما وهي من هي إسرائيل التي هي اشد عداوة للإسلام ؟
ما كنت أتوقع ولا يخطر ببالي أن يوجد رجل محسوب على الرجال او امرأة محسوبة على النساء يعترض دعوتي لتطهير اليمن وتحرير أرضها وبشرها. ما كان يخطر في بالي أن يوجد وبالصوت المرتفع العالي من يرحب بقتل أبيه وأمه وأخيه وعمه وخاله وخالته وأن يتآمر بقوة أن يصير بلده اليمن موطنا لشذاذ الأفاق ، وأن يدفن سكانه تحت الأنقاض.
 
عجبا والله ويا للعجب العجاب ! هذا وسوف أنزه يراعي من ذكر من سمحوا لأنفسهم التجني من الذكور او الإناث أن اشير إليهم بالاسم وحسبي أن اليمن هو الحاكم بيني وبينهم وما دمت قد برَّأت ذمتي فذاك ضالتي والله وحده هو الذي قلبي بيده ، وله الحمد والشكر أن أعانني على الجهاد ومصارعة الظلم والظالمين ، وذلك سلوكي لاأخاف في الحق لومة لائم وعسى أن تكرهوا شيئاً وهو خير لكم.. ولو لم يكن من المقال إلا أن اكتشفنا خلية إجرامية كانت معلقة على قرن الشيطان تحمل سلاح الدمار الشامل تأكل من فُتاته وتشرب من بوله فهي رجس من عمل الشيطان.
 
وقَ الله اليمن من شرها ومن يعتصم بالله يهديه الى سواء السبيل والحمد اولاً واخراً لله الذي بيده ناصية كل دابة وإليه المصير وحسبنا الله ونعم الوكيل وقاتل الله من أباح قتل اليمنيين او رضي او سكت ولم يتبرأ من ذلك مع العلم اني لم أكفر احدا وانما قلت القاتل مصيره جهنم ودليلي القران ( ومن يقتل مؤمناً متعمداً فجزاؤه جهنم) …
 

یک نمونه از بازتاب نامه اول علامه

http://www.almasdaronline.com/article/78950

في الذكرى الأولى لانقلاب الجماعة المسلحة وحليفها صالح على شرعية الرئيس اليمني عبدربه منصور هادي، خرج أبرز المنظرين الدينيين للحوثيين بفتوى من شأنها أن توغل في الدم اليمني المسفوح منذ عام، متجاوزة قدسية «كل المسلم على المسلم حرام، دمه وماله وعرضه».
 
 
 
قال الثمانيني محمد المطاع بأن الرئيس ومؤيديه كفاراً، وبأن على اليمنيين الذين فقدوا آلاف وظائفهم ودُمرت منازلهم وباتوا يعيشون على الكفاف، أن يسجدوا لله بأن سخر لهم فتى طائش وجد في يده رشاشاً ولا ينفك أن يوجهه صوب أي أحد، ليستعيد ما يقول بأنه «الأحق في الحكم».
 
 
 
هي دعاية دينية مسخرة في يد جماعة لم ولن تكترث لليمنيين ولا لليمن، لكنها في نظر آخرين واجب ديني ملزم، وإن كان قاسياً هذا الواجب فالمقابل هو النعيم في الآخرة، إذاً فليكن الأمر وليُجيش البسطاء ولتشتعل نار الحرب بشكل أعظم في بلد يتداعى.
 
 
 
لكن الفتوى الصريحة لم تمر مرور الكرام على الرأي العام اليمني الذي وجد فيها مادة للتندر من جهة، ومن جهة أخرى ارتبطت لآخرين بسياق ايديولوجي ومذهبي موغل في تاريخ من الدماء والحروب والتهجير والاصطفاء الالهي.
 
 
 
وضجت مواقع التواصل الاجتماعي (فيسبوك - تويتر - يوتيوب) بردود الفعل الممزوجة بالسخرية والسخط والأسى والتنديد، وكانت أولى الردود في سخرية مفادها، «العام الماضي أخرج الحوثيون الرئيس هادي من البلاد، واليوم يخرجونه من الإسلام».
 
 
 
مقدم البرامج الساخرة في تلفزيون يمن شباب أسامة الصالحي، علق على الفتوى من خلال تحية صباحية وجهها لجمهوره «صباح الخير يا كفار»، ليرد عليه نعمان القردعي «صباح الخير يا أبي لهب».
 
 
 
وندد الكاتب والصحفي فتحي أبو النصر بالفتوى، وقال «مكنونا تكفيريين تكفيريين طيب وتكفير المطاع لهادي أو من هم ضد كهنوتية الحوثي مايجعلكمش تكفيريين برضو»، في إشارة للحرب التي شنها الحوثيون في البلاد ضد المدنيين بدعوى محاربة «التكفيريين والدواعش».
 
 
 
الأكاديمي في الفلسفة والدراسات الإنسانية معن دماج هاجم نخبة الرأي العام في اليمن والذين كانوا في يوم من الأيام يصطفون ببلاهة ضمن مؤيدي الجماعة المسلحة وما زال بعضهم، وافترض ردوداً لبعض المثقفين اليمنيين بصورة تهكمية، «الفتوى مدنية ونطالب العلامة الوالد المطاع بتكفير ثلاثين بالمائة من النساء حسب الكوتا ورفض زواج الصغيرات .. مابش داعي يا سيدي محمد لتكفيرهم .. نقتلهم بتهمة الخيانة وصلى الله وبارك».
 
 
 
مدير مكتب تلفزيون الجزيرة في اليمن سعيد ثابت، أشار إلى أن الشعب اليمني كافر وفقاً للفتوى «العدد الاجمالي لسكان اليمن: 22 مليون يمنيا ويمنية، عدد المسلمين: 220 ألف يمنيا فقط بمعدل ألف من كل محافظة، يبقى عدد الكفار: 21مليون و780 ألف يمنيا يمنية.
 
 
 
أما وزيرة الثقافة في الحكومة اليمنية أروى عثمان، قالت «فقه القبور يستعر في زمن الحروب، بضاعتهم كالسوق السوداء التي يتنهاهشون عليها وفيها ويخلفون ورائهم مليون محرقة وجهنم في كل بيت».
 
 
 
علق المحامي هائل سلام على الفتوى، «لنتجاوز شرك الإصطراع والاحتراب الديني المذهبي، فالدفاع عن الأرض والعرض والدين، في نزاع داخلي- وبين مسلمين - ضلال مبين..لندافع عن الحرية والكرامة والمواطنة، ومن أجل دولة قانون وعدالة لكل اليمنيين».
 
 
 
أما الباحث في الدراسات الإسلامية زايد جابر ربط الفتوى بسياقها التاريخي، ونورد بعض مما قاله «والحق ان المطاع وغيره من علماء الهادوية لم يخرجوا قيد أنملة عن تراث الإمام الهادي مؤسس هذا الفكر التكفيري باليمن ، فقد كان يكفر بني عمومته من بني العباس الذين اغتصبوا عليه الحق الالهي في السلطة كما يزعم وقد جاء الى اليمن بهذا الخطاب الجهادي التكفيري مؤملا ان يلتف اليمنيون حوله ليحققوا حلمه في استعادة حقه الالهي المزعوم في الملك، وحين وجد تخاذلا بل ورفضا من اليمنيين، اعلن الجهاد عليهم وتكفيرهم كحكام بني العباس، فاذا كان بني العباس ظالمين لأخذهم السلطة عن اهلها فان من يواليهم من اليمنيين وغيرهم حكمه حكمهم، وفي هذا يقول الامام الهادي :"... لا تجوز موالاة الظالمين لأحد من المؤمنين، وموالاتهم فهي: مودتهم ومحبتهم».
 
 
 
يضيف جابر «ومن يعود إلى سيرة الهادي التي كتبها ابن عمه وقائد جيشه سيجد أنها تمتلئ بأقوال الهادي ومعاونيه في تكفير معارضيه من اليمنيين فهو انما جاء الى اليمن من أجل : جهاد أناس بدلوا الدين عنوة ... ودانوا بدين للكتاب مجانب ان تلكؤهم بل ورفضهم الانخراط تحت لواءه والقتال معه دليل فسقهم وكفرهم». في سياق جابر، قال الصحفي والكاتب السياسي عبدالعزيز المجيدي بأنه «ما صدر عن المطاع ليست أول عملية تكفير تصدر عن هذا المنبت الشيطاني.
 
 
 
الهادوية تأسست على تكفير المخالفين وكل من لم يؤمن بالإمامة الحصرية للبطنين، هو يدعو في فتوى الى الجهاد وتكفير رئيس السلطة الشرعية، كما صدر عنه مؤخراً».
 
 
 
يضيف «قبل المطاع دعى المحطوري للجهاد، وهي الدعوة نفسها التي اطلقها ربيب إيران وفتاها الأبله، عبدالملك الحوثي، عشية الهرولة الى عدن، ويرددها في كل خطبه».
 
 
 
وسرد المجيدي حيثياته، واختتم كلامه بأن «السلطة، والسلطة وحدها الهدف، بغطاء تطبيق دين "آل بيت" يعتاشون على دعاوى عرقية سخيفة حولت النبي،الى أب مؤسس لعائلة ارستقراطية، يورث احفاده " الأدعياء" القادمون من طبرستان، وفارس، الشرف والحكم، وينظر بغطرسة واستعلاء الى ما عداهم، إنهم كتلة من التعصب الأعمى، ولقد كانوا بحق ومازالوا ألد اعداء الرسول الفعليون وآل بيته».
فقط چند لینک دیگر
پاسخ وزیر سابق نیرو به علامه
و 
اینفوگرافی هم که بالاش زده از جه نهادی هست.
  • Upvote 4
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با آرزوی موفقیت سیاست های منطقه ای ایران در یمن و شاخ آفریقا

مقاله ای با عنوان " عربستان از قدرت ایران آینده ، می ترسد!"

ازوب سایت صدای روسیه http://ir.sputniknews.com/opinion/20160128/1151957.html

نویسنده :مانی محرابی

سال 2015 و به دنبال آن 2016 را می‎توان سال درگیری‎های بی سابقه دیپلماتیک تهران و ریاض و به نوعی آغاز جنگ سرد ایران و عربستان دانست. وقایعی که در سال 2015 و ژانویه 2016 رخ داده به حدی پررنگ هستند که شاید بتوان از آنها به عنوان مهمترین رخدادهای مبتنی بر برخورد این دو کشور در شانزده سال ابتدایی قرن بیست و یکم یاد کرد.
واقعه اول. عربستان به بهانه پیش گیری از ورود درگیری‎های یمن به خاک خود، ارتش خود را به یاری نیروهای عبدربه منصور هادی در یمن و به مبارزه با نیروهای انصارالله یمن که آنها را تحت حمایت ایران می‎خواند و با هدف جلوگیری از نفوذ ایران در یمن فرستاد که تا امروز این درگیری‎ها به واقع نتیجه‎ای جز شانتاژهای خبری از سوی ریاض در بر نداشته است.
واقعه دوم. بر اثر یک غفلت قابل پیش‎بینی در مراسم حج سال 2015 رخدادی رقم می‎خورد که به کشته شدن بیش از 2000 نفر از حجاج ختم شده و فاجعه‎ای جهانی را رقم می‎زند. با اینکه این اولین اتفاق تلخ مراسم حج نبود، ولی این بار صدای اعتراض ایران باعث جلب توجه جهانیان شده و ابعادی جهانی به این فاجعه در ضدیت با حکومت آل سعود می‎بخشد.

 

واقعه سوم. حکومت عربستان در اقدامی به اعدام شیخ باقر النمر روحانی برجسته شیعی و فعال حقوق بشر دست می‎زند. این در شرایطی‎ست که شیخ النمر از حمایت‎های معنوی ایران برخوردار بوده و این اعدام با واکنش‎های شدیدی از سوی شیعیان جهان رو به رو شد و حکومت عربستان را بیش از پیش در جبهه مقابل گروه‎های شیعه، گروه‎های حقوق بشر و معترضان داخلی قرار داد، با این تفاوت که این بار رهبری جبهه مخالفان در دست ایران بود.
واقعه چهارم. حمله به سفارت عربستان در تهران و حمله به سفارت ایران در صنعا شاید دارای شباهت‎هایی باشند اما دو تفاوت عمده دارند. اول اینکه حکومت ایران در حمله به سفارت عربستان نقشی نداشته، اما حمله به سفارت ایران شاهکار ارتش عربستان بوده و حرکتی حکومتی تلقی می‎شود. تفاوت دوم در واکنش دو حکومت است. حکومت ایران واقعه تهران را تقبیح و به دنبال مجازات خاطیان است در حالی که حکومت عربستان در قبال حرکت ارتش این کشور دست به سکوتی معنادار زد.
واقعه پنجم. عربستان به بهانه مبارزه با تروریسم دست به ایجاد ائتلافی برای مقابله با تروریسم در یمن، سوریه و عراق زد که به نوعی یارکشی عربستان در مقابل ایران، نه به منظور درگیری نظامی بلکه در جهت اهداف سیاسی و دیپلماتیک بود و با واکنش کشورهای قدرتمند منطقه مانند پاکستان، ترکیه و مصر که یا به این درخواست جواب منفی داده یا تنها به حمایت‎های کلامی بسنده کردند، به واقع شکست خورد.
واقعه ششم. درست در زمان شکست ائتلاف عربستان علیه ایران، برجام و توافق ایران با کشور‎های پنج به اضافه یک شرایط اقتصادی و سیاسی ای را برای ایران بوجود آورد که بطور بالقوه ایران را به کشورهای قدرتمند جهان نزدیک کرده که این نزدیکی دیپلماتیک در رابطه با کشورهای روسیه و چین تا حد زیادی بالفعل شده و به تبع آن در آینده نزدیک شاهد حمایت‎های بیش از پیش مسکو و پکن از تهران خواهیم بود.
تمام این وقایع به رویارویی مستقیم ریاض و تهران منجر شده و رابطه سرد این دو کشور را از فاز جنگ روانی به فاز جنگی دیپلماتیک مانند جنگ سرد کشانده است که همانطور که ذکر شد کفه ترازوی این مجادله به سمت ایران سنگین است.
نکته جالب این است که رخدادهای فوق الذکر تماما کنش‎هایی بودند از سوی ریاض، که تهران تنها به انجام واکنش مناسب پرداخت !
و به واقع می‎توان اینگونه ادعا کرد، که تهران تا امروز هیچ کنشی در قبال ریاض صورت نداده است!!
این مجادله دارای برگ‎های برنده دیگری نیز است، مانند درگیری‎های سوریه و عراق و البته حساسیت‎های جدید چین در قبال امنیت خاورمیانه که با طی کردن روند کنونی جهان، تماما به سنگین‎تر شدن ترازو به سمت ایران خواهند انجامید. از این روی حرکات تصمیم گیرندگان سیاسی ریاض که تا به امروز شتاب زدگی عمل کردشان نشانه‎ای بوده بر واهمه و هراس از قدرت ایران آینده، بسیار حساس خواهد بود زیرا ممکن است تهران همانگونه که بارها ادعا کرده اقدام به انجام واکنشی سخت و خشن نماید. البته احتمال درگیری نظامی میان دو کشور تقریبا محال است ولی این مسئله سبب درگیری‎های نیابتی سنگین‎تر از قبل خواهد شد.
علی ایحال اقدامات سال‎های 2015 و 2016 عربستان گواهی بر این واقعیت است که عربستان ازقدرت ایران آینده می‎ترسد، ایرانی که با حمایت روسیه و چین، رابطه با اروپا و ایالات متحده، و نفوذ در سوریه و عراق، عرصه‎های سیاسی و نظامی را بر عربستان تنگ خواهد کرد.
ویرایش شده در توسط rezatizi
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط aminor
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      منفک شده از تاپیک تحولات یمن
      1399/11/09
       
      تاپیکهای مرتبط با محوریت حمله به آرامکو
      UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی
      سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی
       
       
       منابع یمنی : شلیک موشک قاهر1 به شرکت نفت آرامکو در جیزان عربستان
       

       

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.