ALI

پیشرانه تانک / معرفی ،بررسی و تحلیل

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

با سلام خدمت همه دوستان عزیز
در این تاپیک قصد داریم با موتورهای تانک و انواع آن آشنا شده و در باره موتور چند تانک مطرح جهان بررسی کنیم
موتور هر وسیله را میگویند که صورتهای مختلف انرژی را به انرژی مکانیکی تبدیل کند.وسیله تبدیل انرژی شیمیایی به مکانیکی موتورهای درونسوز هستند. موتورهای درونسوز به انواع دیزلی بنزینی وانکل هیبریدی استرلینگ و .. تقسیم میشوند. در این نوشتار ما موتورهای دیزلی که در تانکها استفاده میشود را بررسی خواهیم کرد. موتورهای دیزلی به این علت در تانکها و نفربرها استفاده میشوند که اولا گازئیل دارای انرژی بیشتری نسبت به بنزین است (سوخت دیزل (گازوئیل ) چگالی انرژی بالاتری نسبت به بنزین دارد . به طور متوسط ، یک گالن (3.8 L) گازوئیل تقریباً 155x106 j (147,000 BTU), انرژی دارد ، در حالیکه یک گالن بنزین 132x106 j (125,000 BTU) انرژی دارد . این (انرژی بالای گازوئیل) با بازده بالای موتور دیزل تلفیق می شود و این دلیل برتری موتور های دیزل بر موتور های بنزینی است .)ثانیا موتورهای دیزلی دارای انعطاف پذیری و استحکام بالایی نسبت به موتورهای بنزینی دارند.موتورهای دیزلی در صورت نبود گازوییل با بنرین الکل نفت و حتی روغن نباتی هم کار میکند.(این آخریش را خودم امتحان کردم. موتورهای دیزلی با روغن نباتی هم کار میکنند)
موتور تانک از اجزای مهم یک تانک به شمار میرود. یک تانک هر چقدر دارای زره قوی باشد و تسلیحات دوربرد و قدرتمند باشد بدون داشتن یک موتور مستحکم و قوی نمیتواند در برابر تانکهای دیگر مقاومت کند. طراحان و سازندگان تانک نیز هنگام طراحی موتور تانک به سه مولفه توجه دارند: 1- اندازه کوچک 2- قدرت متناسب با وزن تانک 3 - مصرف بهینه. با این پیش درآمد به سراغ طرز کار موتورهای تانک میرویم.
موتورهای تانک یا در مجموع موتورهای دیزلی در مرحله مکش برخلاف موتورهای بنزینی که مخلوط هوا و بنزین را مکش میکنند ، تنها هوا را میمکند و در مرحله تراکم هوا را متراکم میکنند. وقتی که هوا متراکم شد دمای آن بالا میرود در این مرحله نازل انژکتور توسط بلانچر باز شده و سوخت را به داخل سیلندر میپاشد و تولید قدرت میکند. یکی از اجزای بسیار مهم موتور تانک توربو شارژ میباشد
توربو شارژ هوای موجود را به شدت متراکم میکند و در مرحله مکش هوا را به شدت و قدرت تمام وارد سیلندر میکند . به جرات میتوان گفت که موتورهای دیزلی بدون توربو شارژ هیچند. اگر شما حتی به کامیونها و تریلر ها هم توجه کنید در پشت آن یک لوله سیاه رنگ وجود دارد که در واقع هواکش توربوشارژ است. سوپر شارژ هم همان کار توربو شارژ را انجام میدهد ولی با این تفاوت که سوپر شارژ قدرت چرخش خود را بوسیله تسمه از میللنگ دریافت میکند و با این کار اقلا 20 درصد توان موتور را میگیرد ولی توربو شارژ بوسیله توربینهای مخصوص از محل دود حاصل از احتراق مانیفولد میچرخد.
انشاالله با این پیش درامد ذهنتان آماده شده باشد. حالا برویم سر اصل مطلب

به تصاویر زیر خوب دقت کنید

موتورهای دیزلی از نظر آرایش سیلندرها به انواع مختلفی تقسیم میشوند: خورجینی دومیللنگ / V شکل نیم میللنگ / V شکل تمام میللنگ / خطی / دوار / تخت / ...


موتور وی شکل تانک تی 72 ساخت ایران
تصویر
این موتور دارای آرایش وی شکل است و توسط متخصصین داخل طراحی شده است. این موتور همانطوریکه در شکل میبینید دارای 8 سیلندر بوده و دارای 1000 اسب بخار قدرت و بدنه محکمی میباشد. به سوپاپها و فیلرهای سر سیلندر دقت کنید. این فیلر ها سالهای سال کار میکنند ولی عیبی پیدا نمیکنند.
نمای دیگری از موتور تی 72
تصویر
توربوشارژ موتور تی 72 ساخت ایران
تصویر
موتور تی 72 دارای دو توربوشارژ کوچک است.اگر به عکس موتور تی 72 دقت کنید میبینید که برای افزایش کارایی موتور از زنجیر به جای تسمه استفاده شده است. چرا که احتمال پاره شدن تسمه وجود دارد ولی زنجیر نه.
انواع آرایش سیلندر ها را در شکل زیر ببینید
آرایش وی شکل تمام میللنگ
تصویر
آرایش تخت
تصویر
تصویر
آرایش خطی
تصویر
دو نوع دیگر از موتورهای وی شکل (عکس دومی متعلق به موتور هامر میباشد)
تصویر
تصویر
عکس از موتور تانک لئوپارد
تصویر
تانک لئو پارد دارای موتور 12 سیلندر وی شکل نیم میللنگ است که دارای 1500 اسب بخار قدرت بوده و دارای 2 توربو شارژ متوسط میباشد.این موتور دارای 12 بلانچر و نازل انژکتور و سه پمپ انژکتور میباشد. یعنی به ازای هر 4 سیلندر یک پمپ انژکتور. موتور تانک لکلرک هم کاملا مشابه موتور لئوپارد میباشد با این تفاوت که تمام میللنگ است.
نازلها و پلانچر های موتور تانک لئو پارد و لکلرک
تصویر
تانکهای تی 90 ، چالنجر و آریت هم مشابه تانک لئوپارد بوده و فقط در حجم موتور با هم کمی فرق میکنند.

تانک مرکاوا (فکر کنم نسل سوم ) از موتور خورجینی استفاده میکند این موتور دارای دو میللنگ بوده و بوسیله دو گرانویل به فلایویل و شافت مرکزی متصل میشود. این موتور دارای مصرف سوخت کاملا بهینه ای میباشد بصورتی که مصرف آن از همه موتورهای بالا کمتر است.این موتور تمام فورجینگی بوده و قدرت و گشتاور فوق العاده ای است. سیستم تزریق سوخت این موتور الکترونیکی است و توربوشارژهای آن تماما دارای تراشه های الکترونیکی بوده و سرعت چرخش توربو شارژ را تنظیم کرده و از ریتارد کردن موتور جلوگیری به عمل می آورد. این موتور (البته به نظرمن) شاهکار طراحی موتور های دیزلی است. متاسفانه هیچ عکسی از موتور این تانک ندارم.

حالا میرسیم به موتور بحث برانگیز تانک آبرامز
موتور این تانک از نوع پیستونی نیست و اگر به داخل این موتور توجه کنید متوجه این موضوع میشوید.
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
این نوع موتورها را موتورهای وانکل یا دوار (ROTARY) مینامند. تصویر چهارمی روتور موتور وانکل است. این موتور دارای سه روتور گریز از مرکز میباشد. در این نوع موتورها سیلندر و پیستون وجود ندارد بجای پیستون روتور وجود دارد. مزیت این موتور این است که با اندازه کوچکی که دارد قدرت فراوانی تولید میکند. شاید باورش برایتان سخت باشد که موتور تانک آبرامز اندازه ای معادل موتور پزو 405 دارد ولی دارای قدرت 1500 اسب بخار است. ولی عیب بزرگ این موتور هم این است که دارای مصرف سوخت بالایی است و برد تانک را کاهش میدهد. این موتور دارای سوپر شارژ است. نسل چهارم مرکاوا هم از این نوع موتور استفاده میکند.

سوپر شارژ موتور تانک آبرامز

تصویر

شافت خروجی موتور آبرامز(حکم میل لنگ را در موتورهای پیستونی دارد)
تصویر


موتور نفر بر برادلی
تصویر
موتور این نفربر دارای 6 سیلندر بوده و آرایش خطی دارد (به انژکتورهای نصب شده در سر سیلندر دقت کنید_ قطعات آبی رنگ). قدرتی معادل 750 اسب بخار دارد. این موتور دارای یک توربوشارژ متوسط میباشد. از موتورهای تخت و خطی بیشتر در نفربرها استفاده میشود.

موفق باشید

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
زنده باشي داش علي حقيقتا از خواندن اين مقاله خوب و جامع لذت بردم ممنون از شما و ساير دوستان فعال در اين سايت :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسم الله في الاول و الاخر با سلام ممنون از لطف تان عالي بود مويد باشيد ____________ خدا را شکر مولايم علي شد صل الله عليه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
داش علی، خیلی خوب و جالب بود. تا حالا مطلب فارسی درباره موتور تانکها ندیده بودم. به پاس قدردانی درجه شما به استوار دو ارتقا یافت و مشخصات اکانت گالری پی ام شد. :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان شرمنده محبت شما شدم :mrgreen: قابلی نداشت. انشاالله هر موقع که باز هم مطلب جدید دستم بیاید تقدیم حضورتان خواهم کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خداوکیلی دمت گرم شیر مادرت حلالت باشه. بازم اگه از این مسائل فنی داره بنویس. در ضمن اگه ممکنه در مورد سیستم تعلیق تانکها هم بنویس چون واسه یه تانک 40-50 تنی خیلی مهمه که یه سیتستم تعلیق حسابی داشته باشه. خسته نباشی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خواهش میکنم دوست من قابلی نداشت در باره سیستم تعلیق تانکها تانک تی 72 را مثال میزنم این تانک دارای دو سیستم تعلیق میباشد. اکسلها از محل اتصال سگدست حالت کشویی دارند. همینطور سیستم دوکفه آن که از نوع تعلیق مستقل است یعنی هر کدام از چرخها دارای این سیستم میباشد. هر کدام از این کفه ها بوسیله چهار قنر مارپیچی که جنس آن از فولاد 28./ و کروم و سیلیسیم است به شاسی تانک متصل میشود. کفه بالایی به شاسی یاتاقان بندی میشود و کفه پایینی هم به اکسل و شغالدست متصل میشود و برای ایجاد تعادل بین فنر ها ار اهرمهای پانارد استفاده میشود. اکثر تانکهای جهان دارای این سیستم تعلیق میباشند. تانک تی 72 هم از همین لحاظ که نسبت به وزن کم سیستم تعلیق قدرتمندی دارد تانک فوق العاده نرم و راحت و دنجی برای خدمه آن است. سگدستهای این تانک 5 اینچ قطر دارند. و اکسلهای آن هم حدود 7.5 اینچ قطر دارند. فیلمی از مانورهای این تانک را در ایران دیدم که این تانک تپه هایی با شیب بسیارتند را با قدرت تمام بالا میرفت و از آنطرف تپه که شیب تندی داشت به شدت زمین میخورد بدون داشتن چنین سیستم تعلیقی خدمه تانک نمیتوانند دوام بیاورند و آسیب خواهند دید. بیخود نیست که آمریکا هم در سابق از استفاده کنندگان این تانک بود. یک مطلب هم الان یادم افتاد انژکتورهای تانکهای یادشده در بالا تماما 8 نازلی است ولی موتور مرکاوا دارای انژکتورهای 14 نازلی بوده و سیستم کنترل نازلهای آن هم الکترونیکی است. همین موضوع سبب شده که این موتور دارای قدرت و استحکام و گشتاور فوق العاده ای باشد و لی در عین حال دارای حداقل مصرف سوخت باشد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واقعا مطلب بسيار جالب و مفيدي بود داش علي . آقا علي تاپيك هاي شما روز به روز در حال بهتر شدن هست . واقعا خسته نباشيد . اميدوارم اين قسمت ادامه داشته باشه . يه چند وقت بود تاپيك تخصصي در اين سايت نبود ولي حالا به همت شما دوست عزيز و گرامي يك تاپيك جالب و عالي در مورد نيروي زميني داريم . اميدوارم هميشه موفق باشيد .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خواهش میکنم کرکس جان ممنونم از اظهار لطف شما به هر حال استاد ما شما هستی :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
داش علی عکس هم داری از این سیستم تعلیق اگه داری لطف کن براش یه تاپیک دیگه درست کن. مرسی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نه متاسفانه عكس ندارم ولي در آينده با عكسهاي جديد تر اين تاپيك را كاملتر خواهم كرد.
خب حالا كه حرف از سيستم تعليق افتاد اجازه بدهيد درباره سيستم تعليق خودروي وكسترا 105 كمي توضيح بدهم. اين خودرو همانطور كه ميدانيد داراي 4 اكسل و 8 چرخ ميباشد. واقعا خودروي بي نظيري است. سرعت 120 كيلومتر در جاده هاي ناهموار و 200 كيلومتر در جاده هاي اسفالته. اين سرعت كمي نيست. يك نفر بر مثل برادلي در جاده هاي ناهموار بيش از 50 كيلومتر نميتواند سرعت داشته باشد.
فرض كنيد شما در اين خودرو نشسته ايد و سيستم تعليق اين خودرو هم از همان نوع دو كفه اي است كه قبلا توضيح دادم. اين خودرو با سرعت 120 كيلومتر دارد ميدود ناگهان خودرو داخل يك چاله نيم متري ميافتد. تصور هم سخت است واقعا انسان نميتواند چنين شرايطي را تحمل كند. براي رفع اين مشكل و كاهش ويبره خودرو در حين كار كردن( كاهش ويبره خودرو باعث جلوگيري از خستگي زود رس در خدمه خودرو ميشود) اين خودرو از سيستم تعليق مستقل استفاده ميكند. به اين صورت كه هر كدام از 8 چرخ خودرو بوسيله يك جك هيدروليكي از نوع واسكازين و يك سيستم دو كفه پانارد به شاسي خودرو ياتاقان بندي ميشود. جكهاي هيدروليكي هم بوسيله دو پمپ هيدروليك كه در پشت خودرو تعبيه شده است تقويت ميشوند. و پمپهاي هيدروليك هم توسط كامپيوتر داخل خودرو تنطيم ميشود به اين صورت كه در جاده هاي اسفالته قدرت جكها را كم ميكند تا خودرو با كمك سيستم دو كفه به حركت خود ادامه دهد و در صورتي كه خودرو بخواهد وارد مناطق خاكي و ناهموار شود بطور اتوماتنك پمپهاي هيدروليك تقويت شده و جكها را به حالت فعال در مياورند تا فشار وارده بين سيستم دوكفه و جكها تقسيم شده و خدمه بدون تحمل هيچ گونه ناراحتي به كار خود ادامه ميدهند.( تانك مركاوا هم از اين سيستم دوگانه تعليق استفاده ميكند)

درباره توربوشارژ كمي بيشتر توضيح ميدهم
دوستان همانطور كه گفتم موتور تانكها و در مجموع موتورهاي ديزلي بدون توربوشارژ هيچند. اجازه بدهيد درباره اين قطعه بيشتر توضيح دهم.
فرض كنيد به نوك قله اورست صعود كرده ايد. در آن ارتفاع نفس كشيدن انسان مشكل است. چرا كه هوا به اندازه كافي متراكم نيست. حالا فرض كنيد كه دستگاهي باشد كه هواي ارتفاع را متراكم كند. در اين صورت مشكل تنفس انسان در ارتفاعات هم حل ميشود.
توربوشارژ در موتور تانك دقيقا همين كار را انجام ميدهد. تراكم هواي موجود در سطح زمين براي تنفس انسان كافي است ولي براي موتور تانك نه. موتورهاي ديزلي در مرحله مكش هوا را ميمكند و در مرحله تراكم همان هوا را متراكم ميكنند و دماي هواي متراكم شده را بالا ميبرند. پس از پايان تراكم انژكتور بوسيله نازلها سوخت را به داخل سيلندر ميپاشد و سوخت در داخل سيلندر ميسوزد و توليد انرژي ميكند . حالا اگر در مرحله مكش به جاي اينكه سيلندر در اثر پايين رفتن پيستون پر شود توسط يك توربوشارژ كه هوا را از قبل متراكم و پر فشار كرده است وارد سيلندر شود قدرت موتور چند برابر خواهد شد.
توربوشارژها هواي موجود را ميمكند و پس از متراكم و پر فشار كردن آن آنرا به سيلندر ميفرستند. توربوشارژ ها نيروي حركت خود را از دودهاي حاصل از احتراق بدست مياورند. به اين صورت كه دود ها پس از خروج از موتور از طريق مانيفولد به پره هاي توربوشارژ برخورد كرده و آنرا ميچرخاند. پس ميبينيد كه توربو شارژ براي چرخش خود نيرويي از موتورتانك تلف نميكند. سوپر شارژ هم دقيقا همين كار توربوشارژ را انجام ميدهد با اين تفاوت كه نيروي حركت خود را بوسيله يك تسمه از ميللنگ موتور ميگيرد و با اين كار مقداري از توان موتور را ميگيرد. در موتور تانكهاي روز جهان تانكهاي آبرامز و مركاوا نسل چهارم كه از موتور وانكل استفاده ميكنند داراي سوپرشارژ بوده و مابقي تانكها مثل لپوپارد لكلرك و تي 90 و... از توربوشارژ استفاده ميكنند.
استفاده از توربوشارژ در موتور تانكها با همه مزاياي خود داراي محدوديتهايي هم هست ( البته قابل رفع است) به عنوان مثال حدود يك و نيم ثانيه طول ميكشد تا موتور دور بگيرد و دود توليد كند و توربوشارژ را بچرخاند. در موتور تانكهاي قديمي مثل تي 62 اين مشكل وجود داشت كه به علت دير دور گرفتن موتور يكي دو ثانيه پس از گاز دادن به موتور ناگهان تانك از جاي خود ميپريد و تمركز خدمه را به هم ميزد . اين مشكل در سوپرشارژها وجود ندارد. براي برطرف كردن اين مشكل ميتوان به جاي استفاده از يك توربوشارژ بزرگ از چند توربوشارژ كوچك يا متوسط استفاده كرد چرا كه توربوشارژ كوچك خيلي زود دور ميگيرد.راه دوم استفاده از توربينهاي مقاوم و سبك از جنس سراميك است كه به تازگي مرسوم شده است.(تكنولوژي ساخت اين توربوشارژهاي سراميكي در دست 11 كشور پيشرفته جهان قرارداشت ولي الحمدلله ايران هم دوازدهمي آنها شد)
مشكل ديگري كه استفاده از توربوشارژ داراي محدوديت است اين است كه در دورهاي بالاي موتور كه دود زيادي توليد شده و توربوشارژ به سرعت خيلي زيادي ميچرخد هوا را بيش از اندازه مورد نياز فشرده ميكند كه اين در طول زمان باعث از بين رفتن سرپيستون و بدنه سيلندر ميشود. براي جلوگيري از اين مشكل هم از يك بوستر و يك فنر زگلاژ استفاده ميشود تا سرعت توربوشارژ از حد معيني بالا نرود.
در موتور تانك مركاوا سرعت توربوشارژ بوسيله تراشه هاي نصب شده به صورت كيتهاي الكترونيكي بر روي توربوشارژ تنظيم ميشود و بدين وسيله عمر موتور آن افزايش چشمگيري خواهد داشت.(واقعا اين صهيونيستهاي پست چه موتور فوق العاده اي ساخته اند)
اينتر كولر هم يكي ديگر از قطعاتي است كه در موتور تانك بكار ميرود. توربوشارژ در اثر متراكم ساختن هوا باعث گرم شدن آن ميشوند و هواي گرم در داخل سيلندر منبسط شده و حجم تراكم را پايين آورده و باعث كاهش قدرت موتور ميشود. در اينجا اينتركولر به داد موتور ميرسد و هواي خروجي توربوشارژ را قبل ار اينكه وارد سيلندر شود بسيار سرد ميكند و با اين كار حجم بيشتري از هوا را وارد سيلندر ميكند.

اينتر كولر موتور تانك تي 72 ساخت ايران
تصویر

اينتركولر استفاده شده در موتور مركاوا
تصویر

ادامه دارد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ََعکسهایی از موتور تانک مرکاوا
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
محوطه و مصفظه موتور در شاسی تانک
تصویر
موتور تانک مرکاوا همانطور که قبلا گفتم 12 سیلندر و از نوع خورجینی دو میل لنگ میباشد. این موتور دارای دو میل لنگ میباشد و هر دو این میل لنگها توسط گرانویل به فلایویل و شافت مرکزی متصل میشود. این موتور دارای چهار توربوشارژ کوچک میباشد که هر کدام به تراشه های الکترونیکی مجهز میباشند که سرعت چرخش توربوشارژ را تنظیم کرده و از ریتارد کردن موتور جلوگیری به عمل می آورد. توربوشارژهای این موتور از نوع سرامیکی و فوق العاده سبک و محکم است. بدنه و تمام اجزای این موتور تمام فورجینگی میباشد و استحکام و دوام فوق العاده ای دارد. جالب اینجاست که در ساخت این موتور از پیچ استفاده نشده است. ( احتمال باز شدن قطعات آن در تکانهای شدید وجود دارد. همچنین موتور در جلوی تانک مستقر است و در اثر اصابت راکتهای ضد تانک به موتور اسیب نرسد) به جای پیچ از سنتر بولت استفاده شده است. انژکتورهای این موتور دارای بارلها و پلانچر های 14 نازلی میباشند و تزریق سوخت به روش الکترونیکی انجام میشود و همین موضوع باعث شده است که قدرت و گشتاور این موتور به نسبت موتورهای مشابه افزایش یابد. از نظر بهینگی مصرف سوخت این موتور در بین موتورهای تانکهای روز جهان مقام اول را دارد. این موتور( البته از نظر من) شاهکار طراحی موتورهای دیزلی است.
فلسفه قرار گرفتن موتور این تانک در جلوی آن این است که خود موتور هم به دلیل استحکام فوق العاده همانند زره عمل میکند و جان خدمه تانک را در برابر راکتهای ضد تانک حفاظت میکند.( به عکس پنجم از بالا توجه کنید)

تصاویری از داخل تانک مرکاوا


تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر

خط تولید تانک مرکاوا در تل ها شومر واقع در تل آویو

تصویر
تصویر

تصاویر مختلف از مرکاوا

تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر
تصویر

البته دوستان به این نکته توجه کنید که صهیونیستها خود توان ساخت چنین موتور پیشرفته ای را ندارند. صهیونیستها برای ساخت این موتور یک کنسرسیوم با شرکت چهار شرکت معروف جنرال دینامیکز آمریکا ، OSHKOSH اشکش آمریکا ، KENWORTH آمریکا ، MTU آلمان تشکیل دادند و این موتور حاصل همکاری این چهار شرکت است. قابل ذکر است که این چهار شرکت که نام بردم یکی از قدرتمند ترین و تواناترین تولیدکنندگان موتورهای دیزلی و شاسی کشنده ها و کامیونها هستند.
ببینید که این صهیونیستهای بی پدر و مادر ، برای ساخت فقط موتور تانکشان چه کنسرسیوم عظیمی را تشکیل داده اند. چه قدرتی که این صهیونیستها ندارند؟؟؟؟
راستی دوستان کسی از قیمت این تانک خبر ندارد؟ با این خرجی کلانی که این صهیونیستها برای این تانک کرده اند فقط موتور این تانک میبایست حدود 600 تا 700 هزار دلار قیمت داشته باشد.
موفق و موید باشید
داش علی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون داش علي خيلي عالي مطالب تكميلي هم بسيار مفيد بود عكس هاي جالبي بود ممنون icon_frown :cry:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون داش علی جان خیلی مفید بود. قیمت تانک مرکاوا چون صادراتی نیست اعلام نشده ولی این تانک را میتوان گرانترین تانک جهان نامید که با این وجود قیمتی بیش از 5 میلیون دلار خواهد داشت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط panzer-grouppen
      کرکس خان دستت درد نکنه . ببینم ایران از اینا داره ؟ چقدر ؟ و یه چیز دیگه : آیا این تانک توان مقابله با آبرامز و مرکاوا رو داره ؟
    • توسط Amirali123
      از مثلث آهنی تا شش ضلعی فولادی
      From the Iron Triangle to the Steel Hexagon
      قسمت اول
       

       
        نیروی زمینی برای دستیابی به اهداف استراتژیک روی زمین ضرورت است. نیاز به تحرک و حفاظت برای هر نیروی جنگی حیاتی است. بدین ترتیب، توان زرهی یکی از جنبه های اصلی دکترین نظامی به حساب می‌آید و به سربازان توانایی حرکت سریع در حالی که تحت حفاظت هستند را در مسافت های طولانی می دهد. در زمانی نه چندان دور، پارامترهای زرهی به سه دسته کلی شامل قدرت آتش، حفاظت و تحرک تقسیم می‌شدند. با این حال، در عصر مدرن، نیاز به عناصر بسیار بیشتری وجود دارد، مانند تحرک، مرگباری، بقاپذیری، خودمختاری، اتصال و سازگاری
       

       
         تعادل بین این عناصر جدید برای اطمینان از اینکه الزامات طراحی زرهی را محدود نکند، حائز اهمیت است. میدان‌های نبرد در آینده پیچیده‌تر، متنوع‌تر، پرسرعت‌تر و خطرناک‌تر خواهند بود، اما نقش زرهی به همان اندازه‌ی روزهای نخست تاثیرگذار باقی خواهد ماند. خودروهای زرهی در اشکال و اندازه‌ها و وزن‌های مختلف متناسب با نقش‌های گوناگون تولید می‌شوند، زیرا هر شرایطی خودروی منحصر به فردی را می‌طلبد. در نتیجه، شاهد تنوع زیادی میان ارتش‌های جهان هستیم. با این حال، نقش عملیاتی یک خودروی زرهی در تمامی میادین مطلقاً یکسان نیست و ممکن است دو کشور از یک وسیله یکسان برای مقابله با تهدیدات متفاوتی استفاده کنند.
       
      مسائلی که بر الزامات زرهی تأثیر می‌گذارند:
      ناتو نیاز به تجدید و بروزرسانی قابلیت های خود دارد. ( با توجه به اینکه بتوانیم متقارن با تهدیدات مواجه شویم ) درگیری‌ها با تروریست‌ها و شبه‌نظامی‌ها در سطح جهانی هنوز ادامه دارد.
      اجماع فزاینده‌ای در مورد عملیات‌های آینده وجود دارد که عمدتاً در محیط‌های شهری خواهند بود.
      نیاز به انتقال زرهی از A به B بیش از پیش خواهد بود. ( تا حد امکان سریع، کارآمد، ایمن و مقرون بصرفه )
      تهدیدات نوظهور در حوزه سایبری و اطلاعات ظهور یافته‌اند که باید به آن‌ها پاسخ داده شود.
       

       
      تعادل میان شش عنصر زرهی نوین
        باید تعادلی بین تمام عناصر شش‌ضلعی زرهی وجود داشته باشد، جایی که مدیران باید ریسک‌های مختلف را ارزیابی کنند تا بدانند اولویت‌ها کجا قرار دارند. محیط‌های شهری متراکم ممکن است به تحرک نیاز داشته باشند، در حالی که در حومه شهرها، مرگباری اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. نیکولاس دراموند (Nicholas Drummond) مدیر عامل (AURA Consulting Ltd) می گوید که محور اصلی برای وسایل زرهی تحرک استراتژیک شده است.
       
       
      حفاظت هنوز یک عامل حیاتی است، اما به روش‌های جدیدی به آن پرداخته می‌شود و مانند گذشته به معنای زره ضخیم‌تر نیست. زره‌های ماژولار برای مقابله با موشک‌های ضدزره ضروری هستند. در همین حال بدنه های سبک و تمرکز بر افزایش تحرک، دور شدن از زره های سنگین را نشان می‌دهد. با این حال، سه‌گانه تحرک، حفاظت و آتش هنوز مهم‌ترین عناصر هستند. دراموند می‌گوید: " با پیروی از این سه اصل، ما ملاحظات نوینی را فراهم کردیم. تجهیز زرهی آینده به حسگرهای پیشرفته مانند پلتفرم آژاکس که مجهز به حسگرهایی با هوش مصنوعی است، آگاهی خدمه داخل خودرو را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. این حسگرها جستجو، ردیابی و شناسایی خودکار را ممکن می‌سازند و به خدمه این امکان را می‌دهند تا پیش از شناسایی، به تهدیدات واکنش نشان دهند.
       
        یک سیستم مدیریت میدان نبرد مدرن به کاربران اجازه می‌دهد به صورت زنده از موقعیت هر واحد در نقشه مطلع شوند. اتصال یکی از راه‌های کلیدی برای بهبود فرمان و کنترل (C2) است و باید به عنوان یک عامل تغییر دهنده بازی در نظر گرفته شود. این سطح از اتصال پیشرفته تأثیر زیادی بر بقای واحدهای زرهی خواهد داشت و فراتر از واحدهای زمینی، شبکه‌هایی بین واحدها در حوزه‌های زمینی، دریایی و هوایی ایجاد می‌شود. (م: اینجا به مفاهیمی مانند Multi-Domain/Cross-Domain اشاره می‌شود که باید به بیش از پیش به آن توجه کرد)
       
        بخش بعدی شش‌ضلعی، بقاپذیری است. این مفهوم به بهبود نیازهای فنی (قطعات مصرفی) و پشتیبانی سازنده، علاوه بر ایده سنتی بقا نظیر قابلیت اطمینان و بهره‌وری سوخت اشاره دارد. اگر یک وسیله نقلیه زرهی بتواند 72 ساعت بدون تأمین مجدد یا تعمیر فعالیت کند، فشار لجستیکی به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
       
        آخرین عنصر شش‌ضلعی، سازگاری است. سازگاری به توانایی یک وسیله نقلیه برای انطباق با سناریوهای مختلف جنگی اشاره دارد. توانایی یک وسیله نقلیه منفرد برای انجام مأموریت‌های مختلف بدین معناست که وزارت دفاع مجبور نیست هر بار که بخواهد یک سناریو جنگی را آغاز کند، به دنبال یک وسیله نقلیه جدید باشد. ماژولار بودن یکی از مؤثرترین راه‌ها برای دستیابی به این امر است.
       
        اضافه بر این شش عنصر، 3 عامل عملی نیز وجود دارد که انتخاب ها را محدود میکند، عبارتند از هزینه، وزن و قوانین فیزیک. همچنین شما باید در انتخاب هایی انجام میدهید خدمه و عوامل انسانی راهم در نظر بگیرید.
       
       
      ادامه دارد ...
       
      صرفا برای میلیتاری / و انتشار با نام نویسنده و  http://www.military.ir/ مجاز است
      منبع در اخرین پست قرار میگیرد
      دوستان برای پرسش سوالات تا انتشار تمامی بخش ها صبر کنید
       
      پایان قسمت اول ...
    • توسط Navard
      به نام خداوند بخشنده و مهربان 
       
       

       
      برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید
       
      با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت  اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه می‌یابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد.
       


       
       
       
      همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگ‌تر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در  نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد.
       
       

       

       
       
      در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است...
       

       
      در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمب‌گذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بسته‌های نارنجکی خود از بین بردند.
       

       
      سعی شد که رنگی شود 
       
      نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود‌ (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچه‌ای و یا باله‌های تثبیت‌ کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. 
       

       
      به باله ها توجه شود 
       
      بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام  تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید .
       

       
      نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود )

       
      نارنجک تفنگی AT68 
       
       
      همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانک‌های سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجک‌های ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت.
       

       
      نارنجک 74 ST
       
       
       
      نارنجک هاوکینز (تایپ 75)
       
      مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک ‌پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیم‌های مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده می‌گرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاش‌های آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد.
       

       
      نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine)
       

       
      نارنجک  ضد تانک آلمانی Geballte Ladung
       

       
      نارنجک چسبان Hafthohlladung
       
       
      طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها می‌کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و  اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت.
       
       
       
      نارنجک ضد تانک RPG-40
       

       
       نارنجک ضد تانک RPG-43
       

       
      نارنجک ضد تانک RPG-6
       

       
      نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 
       
      اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع  "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را می‌گرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن می‌توانستند از آن ها استفاده کنند.
       

       
      نارنجک های پرتابی ژاپنی
       
          
       
      نارنجک انتحاری lunge mine
       
       پرکاربردترین نارنجک‌های ضد تانک امروزی، شامل طرح‌ های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل  نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند.
       
            
      نارنجک ضد تانک RKG-3
       
      نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمان‌بندی فیوز و همچنین افزودن باله‌های چاپ‌ شده با پرینتر سه‌بعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر می‌رسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند.
       

       
      استفاده از RKG-3 در  پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز
       
       
       
      ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است.
       
      گرد آورنده: Navard 
       
       بن مایه 
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.