ali_64

تانک اصلی میدان نبرد TAM

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

خلاصه
TAM (به معناي تانك متوسط آرژانتيني در زبان اسپانيايي) تانكي است كه هم اكنون در خدمت نيروي زميني آرژانتين مي باشد. به علت فقدان تجربه و تكنولوژي كافي وزارت دفاع آرژانتين قراردادي را با كمپاني آلماني Thyssen-Henschel به منظور انتقال تكنولوژي لازم منعقد كرد.تانك به وسيله يك گروه از مهندسان آلماني و آرژانتيني بر پايه شاسي IFV)Marder)آلماني توسعه داده شد.اين طرح نياز نيروي زميني آرژانتين را به يك تانك مدرن،با سرعت بالا و نیمرخ کوتاه و وزن کم تامین کرد.توسعه تانک در سال 1974 آغاز و پیش نمونه های آن در سال 1977 کامل شد و تولید اصلی نیز در سال1979 آغاز شد.
در اثر مشکلات اقتصادی،آرژانتین مجبور به بستن خط تولید در سال 1983 شد.سرانجام دوباره در سال 1994 تولید تانک از نو آغاز، و تا زمانی که نیاز نیروی زمینی به 200 تانک تامین شد،ادامه یافت.بر پایه شاسی این تانک نیز 7 نوع متفاوت خودرو نظامی دیگر مانند هویتزر 155 میلیمتری خودکششی و خودروی خمپاره انداز ساخته شد.سوار کردن قطعات نیز در تاسیسات محلیTAMSE در فضایی با مساحت 9600 مترمربع انجام شد.به جز خودروهای ساخته شده برای نیروی زمینی آرژانتین،تعدادی خودرو نیز برای نیروی زمینی پرو ساخته شد،که این خودروها نیز به علت لغو شدن قرارداد،دوباره به نیروی زمینی آرژانتین بازگشت.همچنین 17 دستگاه از نفربرهای ساخته شده بر پایه شاسی این تانک در یوگسلاوی سابق،برای ماموریت حفظ صلح سازمان ملل به کار گرفته شد.
توسعه: (تاریخچه،تحرک،تسلیحات،دید و ..)
در جریان دهه 60،آرژانتین به دنبال جایگزین کردن خودروهای جدیدی به جای تانک قدیمی انگلیسی Sherman Firefly ،خودروی زرهی آمریکایی M8 Greyhounds و خودروی نیمه شنی M3A1 که بعد از جنگ جهانی دوم دریافت کرده،بود.
با وجود تلاش هایی که برای تامین تجهیزات از ایالات متحده کرد،آرژانتین تنها توانست خرید 50 دستگاه M41 Walker Bulldogs و 250 دستگاه نفربر زرهی M113 را تضمین کند و این باعث شد که آرژانتین به طرف اروپا روی بیاورد.آرژانتینی ها امیدوار بودند که بتوانند با استفاده از تکنولوژی اروپایی ها،دیگر خودشان در داخل و به صورت بومی،تسلیحات مورد نیازشان را تولید کنند.
سرانجام آرژانتین 80 دستگاه تانک سبک AMX-13 ،به علاوه 180 دستگاهAMX-VCI و 24 عراده هویتزر AMX-155 F3 را از دولت فرانسه دریافت کرد و نیز توانست حدود 40 دستگاه AMX-13 و 60 دستگاه AMX-VCI را در داخل بسازد،همچنین آرژانتینی ها تانک آلمانی لئوپارد 1 و تانک فرانسوی AMX-30 را برای جایگزینی با تانک های شرمن،آزمایش کردند.در سال 1973 وزارت دفاع آرژانتین،یک سری از مشخصات و نیازهای تانکی را که باید از دهه 80 وارد خدمت می شد،ارائه داد.
تصویر

این مشخصات شامل یک توپ مدرن 105 میلیمتری،دو قبضه تیربار،نارنجک انداز،برد جاده ای حداقل 500 کیلومتر،حداکثر سرعت 70 کیلومتر بر ساعت و وزنی که نباید بیش از 30 تن باشد،بود.همچنین باید در طراحی ملاحظه زیرساخت های موجود آرژانتین شامل توانایی خطوط راه آهن،پل ها و جاده ها می شد.در اواخر سال 1973، MATP (پروژه تانک متوسط آرژآنتینی) با هدف کلی مطالعه،طراحی و توسعه یک تانک برای آینده آرژانتین،آغاز شد.
کمبود تجربه و تکنولوژی لازم،دولت آرژانتین را مجبور کرد که به دنبال یک کمپانی خارجی برای تهیه تکنولوژی لازم،بگردد.سرانجام قراردادی با کمپانی آلمانی Thyssen-Henschel منعقد شد،در جریان این قرارداد بر سر انتقال تکنولوژی لازم توافق شد،که در نتیجه برنامه ای برای توسعه یک تانک با مشخصات مذکور دولت آرژانتین،تحت نظر یک تیم فنی متشکل از مهندسان آلمانی و آرژانتینی آغاز شد.سرانجام تصمیم بر این شد تا از بدنه نفربر آلمانی Marder استفاده شود و همچنین شاسی برای حمایت بیشتر از وزن تانک،تقویت شد.دو پیش نمونه در اواخر 1976 و اوایل 1977 ساخته شد که بلافاصله برای مدت دو سال تحت تست های گوناگون و زیادی قرار گرفت و درجریان این آزمایشات،تانک بیش از 10000 کیلومتر را طی کرد.همزمان با این اقدامات،دو پیش نمونه دیگر هم برای پیشبرد رسیدگی و مطالعه در مورد طرح خودروهای جدید نظامی،ساخته شد.
قدرت آتش تانک جدید،با نصب یک توپ 105 میلیمتری L7A1 تامین شد،ولی سرانجام این توپ با مدل اصلاح شدهL7A2 تعویض شد.اما دوباره این توپ نیز با توپ 105 میلیمتری Rh-105-30 رین متال عوض شد.این توپ آلمانی در آرژانتین با نام FM K.4 Modelo 1L تولید می شود.مزیت و نکات مثبت توپ Rh-105-30 شامل،وزن کم(به منظور کاهش وزن تانک که مورد توجه دولت بود.)،اندازه جمع و جور و مهلک بودن آن بود،این توپ بر روی تانک TAM از شعله پوش استفاده نمی کند و می تواند تا 18 درجه بالا و تا 7- درجه پایین بیاید.این توپ می تواند مهمات انرژی جنبشی M735A1 را به راحتی شلیک کند. M735A1 نیز می تواند در 370 میلیمتر زرهی که در فاصله 1000 متری قرار دارد،نفوذ کند.همچنین این توپ می توان مهمات HEAT و HESH را نیز شلیک کند.
سلاح فرعی این تانک نیز شامل یک GPMG م.م 62/7 هم محور به نام FN MAG 60-40 و یک FN MAG 60-20 که برای مقابله با تهدیدات هوایی بر روی برجک نصب می شود.
تصویر

لازمه انتخاب موتور برای این تانک،وزن کم،متراکم بودن و سرعت و شتاب بالا بود،به این منظور موتور دیزلی 6 سیلندر MB-833 Ka 500 از MTU فردریش شافن با توان 720 اسب بخار انتخاب شد،در نتیجه نسبت نیرو به وزن تانک به 24 اسب بخار برای هر تن رسید.
سرعت تانک نیز در جاده 75 کیلومتر بر ساعت و در خارج از جاده 40 کیلومتر بر ساعت می باشد.برد تانک تنها با استفاده از مخازن سوخت داخلی با ظرفیت 680 لیتر،590-500 کیلومتر می باشد و در صورت اضافه کردن دو مخزن سوخت 200 لیتری خارجی،برد تانک تا 800 کیلومتر افزایش می یابد. سیستم انتقال قدرت تانک نیز از نوع Renk HSWL-204 اتوماتیک به همراه یک تبدیل کننده هیدرودینامیکی می باشد.برای ترمز نیز از دیسک های ترمز هیدرولیکی استفاده می شود.
حفاظت این تانک نیز بر پایه نیمرخ کوتاه برجک(طراحی شده بر اساس Leopard 1A4 می باشد.)،سطح شیب دار بدنه (32 درجه در پهلو ها) و زره می باشد.
جلوی برجک نیز با 50 میلیمتر زره فولادی حفاظت می شود.وزن کم و زره نسبتا سبک تانک باعث تحرک بالای تانک در ناهمواری ها می شود. به جز پریسکوپ های فرمانده،یک پریسکوپ PERI R12 که برای تانک Leopard 1A4 طراحی شده،برای خدمه تعبیه شده است. توپچی و لودر نیز دارای یک پریسکوپ برای دید در روز هستند.برای شلیک در شب یک دوربین LLLTV نصب شده که همراه با حرکت لوله توپ اصلی،حرکت می کند.همچنین برنامه ای برای ضخیم و تقویت زره و افزایش حفاظت تانک انجام شد.

مدل ها
تعدادی خودرو از روی شاسی این تانک ساخته شده.همچنین برنامه ای برای ساختن یک IFV در سال 1977 پایان یافت و در نتیجه مدل VCTP ساخته شد.
این خودرو می تواند یک گروه 12 نفری را جا به جا کند،فرمانده همراه یک تفنگدار در برجک قرار می گیرد،بقیه نیز در پایین قرار می گیرند.یک نفر نیز از تیربار بدنه استفاده می کند.
تصویر
عکس:یک دستگاه VCTP

سلاح اصلی VCTP،یک autocannon م.م 20 ، Rh-202 رین متال است که می تواند از مهمات DM63 استفاده کند.همچنین یک قبضه تیربار 62/7 میلیمتری بر روی برجک قرار گرفته.افراد نیز می توانند از دری که پشت بدنه تعبیه شده،پیاده شوند.مدل های دیگر شامل:هویتزر 155 میلیمتری VCA 155،خودروی خمپاره انداز VCTM(دارای خمپاره انداز 120 میلیمتری AM-50)،خودروی رزمی VCPC،راکت انداز VCLC،آمبولانس VCAو VCA (ARV)می باشد،که توضیح مشخصات هرکدام نیاز به بحث جداگانه ای دارد و دوستان برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ویژگی های این خودروها می توانند یه منبع مراجعه کنند.

تولید
ساخت تانک TAM در سال 1979 با هدف تولید 200 تانک و 312 دستگاه VCTP آغاز شد،اما زمانی که در سال 1983 تولید موقتا پایان یافت،تنها 150 دستگاه تانک TAM و 100 دستگاه VCTPتولید شد.70 درصد تانک ها در آن زمان در کارخانه داخلی TAMSEو 30 درصد در آلمان ساخته شد.کارخانه داخلی TAMSE دارای فضای 9600متر مربع و کاملا سرپوشیده است و دارای 2 انبار اصلی برای ذخیره مصنوعات می باشد،همچنین دارای یک لابراتوار کنترل کیفیت ،یک اتاق تست موتور وشلیک و یک دفتر پروژه می باشد.
صادرات
اگرچه TAM هرگز به کشوری صادر نشد،ولی تعدادی از کشورها نسبت به این تانک علاقه نشان دادند.مالزی در سال 1981 قراردادی را برای خرید 102 دستگاه خودرو از خانواده TAM،شامل تانک،VCTPو VCRT(با تغییر به نام های شیر،ببر و فیل) امضاء کرد.اما در نهایت این قرارداد لغو و مالزی تانک لهستانی PT-91 را انتخاب کرد.قرار داد پرو نیز همانطور که گفته شد،به دلیل عدم تامین بودجه لازم لغو گردید.قرارداد مشابه ای نیز با پاناما بسته شد،ولی بعدا به دلایل نامعلومی کنسل شد.همین مسائل برای چند کشور دیگر هم تکرار شد.
در خاورمیانه نیز ایران و عربستان سعودی نسبت به این تانک علاقه نشان دادند،اما معامله با ایران به علت درخواست عربستان و عراق از آلمان به نتیجه نرسید.(تنها نقل قول از منبع،صحت مطلب تایید نشده است).
همچنین معامله با عربستان نیز به علت درخواست رژیم اشغالگر قدس از آلمان به جایی نرسید.
تاریخچه جنگی
اگرچه تانک TAM سابقه حضور در هیچ جنگی را نداشته،اما 17 دستگاه VCTP در یوگسلاوی به وسیله یک گردان آرژانتینی در ماموریت حفظ صلح سازمان ملل،به کار گرفته شده.
تصویر
عکس:راکت انداز VCLC

مشخصات کلی
نوع:Medium Tank(?)
کشور سازنده:آلمان و آرژانتین
استفاده کننده:آرژانتین
وزن:5/30 تن
طول:75/6 متر
عرض:25/3 متر
ارتفاع:42/2 متر
خدمه:4 نفر
سلاح اصلی:یک قبضه توپ 105 م.م FM K.4 Modelo 1L
سلاح فرعی:2 قبضه تیربار 62/7 م.م
موتور:MTU-MB833 Ka-500
توان موتور:720 اسب بخار(537 کیلو وات)
برد:بدون مخزن خارجی،حداکثر 590 کیلومتر(؟)
سرعت:75 کیلومتر بر ساعت
............................................
اطلاعات بیشتر: (http://en.wikipedia.org/wiki/TAM_(tank
مترجم:Ali_64
استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و وب سایت میلیتاری مجاز است.

  • Like 1
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
علی جان عالی بود و خسته نباشی. خیلی وقت بود که ازت بی خبر بودیم ولی هر موقع اومدی یه مطلب خوب و مفید ارسال کردی که جبران نبودت هست! :mrgreen: :!: این تانک به نظر من هیچ توان رزمی قابل توجهی نداشته و از نظر مقاومت زره و آتش در سطح تانکهای دهه 1960 میلادی میباشد! توپ آن قدرت نفوذ کافی نداشته و به سختی تانکی قدیمی مانند تی62 را میتواند منهدم کند و برد کافی هم ندارد! زره تانک نیز حدس میزنم در حدود 300 میلیمتر باشد که بسیار کم است! راستی در اعداد بجای / از . استفاده کن تا مشکل برعکس شدن در مرورگرها پیش نیاد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

علی جان عالی بود و خسته نباشی. خیلی وقت بود که ازت بی خبر بودیم ولی هر موقع اومدی یه مطلب خوب و مفید ارسال کردی که جبران نبودت هست!

با تشكر از اينكه لااقل شما يه عنايتي كرديد.مطلب هم قابلي نداشت.زندگی و مشکلاتش هم که ما رو از سایت جدا کرده. :!:

این تانک به نظر من هیچ توان رزمی قابل توجهی نداشته و از نظر مقاومت زره و آتش در سطح تانکهای دهه 1960 میلادی میباشد! توپ آن قدرت نفوذ کافی نداشته و به سختی تانکی قدیمی مانند تی62 را میتواند منهدم کند و برد کافی هم ندارد! زره تانک نیز حدس میزنم در حدود 300 میلیمتر باشد که بسیار کم است!


درسته كه خيلي تانك توانايي نيست،اما بیشتر تلاش مهندسان بر این بوده تا یه تانک تر و فرز وچابک با قدرت تحرک بالا بسازند که لابد مطابق با نیاز های داخلی اونها بوده که این قدر بهش تاکید داشتند،به همین خاطر هم نتونستن یه توپ قدرتمند یا یه زره سنگین براش در نظر بگیرند.باید به این نکته هم توجه کرد که طراحی تانک هم به دهه 70 بر می گرده و درسته که خیلی هم قدیمی نیست،اما نباید هم قابلیت های یه تانک مدرن رو ازش انتظار داشته باشیم.

راستی در اعداد بجای / از . استفاده کن تا مشکل برعکس شدن در مرورگرها پیش نیاد.

همیشه خودم برعکس می نویسم تا درست نشون داده بشه. :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به هر حال از دیدنت خوشحالی میکنیم! (با لحن مظفر خان! :mrgreen: ) بله شاید اینطور باشد و باید موجودی زرهی کشورهای همسایه آرژانتین را برای سنجش کارایی این تانک بررسی کرد؟ البته تانک اسوریوی برزیل واقعا تانک خوبی است و فکر تام نکنم در برابرش بتونه کاری از پیش ببره! آره دیدم برعکس نوشتی اما تو فایرفاکس دوباره برعکس میشه! :!:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
علی جان خودت هم اشاره کردی که این تانک رو برای جانشینی تانکهای متوسطی مثه شرمن درست کردند و یکی از شرایط ارتش این بوده که وزن اون از 30 تن بیشتر نشه. خوب معلومه یه تانک متوسط 30 تنی در برابر تانکهای سنگینی مثه مرکاوا یا تی-62 خیلی قوی به نظر نمی یاد. اما از یه جهت باید توجه کنیم که توپ105 میلیمتری راین متال که برروی این تانک نصب شده برروی تانکهای زیاد دگری هم نصب شده ومعلومه که کارش درسته. مشکل نفوذدر زره رو هم می شه با مهمات جدید راکت دار و پیشرفته حلش کرد. در کل حرکت درستی در راه رسیدن به خودکفایی نظامی هست. ما هم باید یه نیم نگاهی به این جور حرکتها که در کشورهای کمتر پیشرفته مثه ارژانتین و برزیل میشه بکنیم. عالی بود علی آقا و خسته نباشی رضا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
وزن تانک کمه درست اما دلیل طراحی یک تانک نیم سنگین چی بود؟! عمر این تانکها حداکثر تا دهه 1950 میلادی و متعقل به جنگ جهانی دوم بود نه دهه های 1970 و بعد از آن! توپ 105 میلیمتری با مهمات انرژی جنبشی میتواند زرههای مقاوم را بشکافد اما بدلیل وزن کم تانک امکان نصب یک توپ سنگین نبوده و اجبارا برد و حجم آتش کاهش میابد. مثلا در نفربر بی ام پی 3 یه توپ 100 میلیمتری سبک نصب کردن اما قدرت نفوذش تنها 55 میلیمتر در زره است! درسته بردش 4 کیلومتره و توان آتش بالایی داره اما ده تا شلیک از این توپ باعث انهدام یک تانک سنگین نخواهد شد! مخصوصا اگر تانک از زره واکنشگر استفاده کند که هیچ آسیبی به شاسی و اسکلت آن نمیرسد!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با تشكر از اينكه لااقل شما يه عنايتي كرديد.




علی جان من هم باهات همدردم.


متاسفانه سایت از مسیر اصلی خود فاصله گرفته است و یک سری تحلیلهای ((عمدتا تکراری و اعصاب خرد کن)) جای رسالت اصلی سایت را گرفته است.


وقتی یک تاپیک در مورد یک تانک ایجاد میشود نهایتا پنج یا شش نفر سوالی میپرسند یا تشکر میکنند ، ولی وقتی یک تاپیک تحلیلی و خبری ایجاد میشود دهها نفر در آن شرکت میکنند و آمار بازدید آن به بالای 2000 بازدید میرسد.

باید فکری کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله علی جان این مشکل هست. اما با محدود کردن اخبار و ایجاد دو بلوک برای مباحث مهم سعی در جبران این نقص داریم. مدیران بخشهای مختلف قرار بود برای هر دسته از مطالب تهیه و ترجمه شده یک تاپیک مهم ایجاد و لینک مطالب رو درش قرار دهید؟ سریعتر لطفا چون بلوک سمت راستی مباحث مهم تقریبا خالیه و دو لینک دارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اقا سعید بخش لوازم انفرادی که حداقل یک نامه تر جمه شده داره

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

از تغییراتی که الخصوص در برجک داده شده کاملا میشد فهمید که توسط اسراییل ارتقا داده شده.دقیقا ارتقایی که ما میتونسیم روی سبلان بدیم ولی ندادیم امیدوارم نیروی زمینی از این رنگ استتار دوباره استفاده کنه

ویرایش شده در توسط arjemandi

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط panzer-grouppen
      کرکس خان دستت درد نکنه . ببینم ایران از اینا داره ؟ چقدر ؟ و یه چیز دیگه : آیا این تانک توان مقابله با آبرامز و مرکاوا رو داره ؟
    • توسط Amirali123
      از مثلث آهنی تا شش ضلعی فولادی
      From the Iron Triangle to the Steel Hexagon
      قسمت اول
       

       
        نیروی زمینی برای دستیابی به اهداف استراتژیک روی زمین ضرورت است. نیاز به تحرک و حفاظت برای هر نیروی جنگی حیاتی است. بدین ترتیب، توان زرهی یکی از جنبه های اصلی دکترین نظامی به حساب می‌آید و به سربازان توانایی حرکت سریع در حالی که تحت حفاظت هستند را در مسافت های طولانی می دهد. در زمانی نه چندان دور، پارامترهای زرهی به سه دسته کلی شامل قدرت آتش، حفاظت و تحرک تقسیم می‌شدند. با این حال، در عصر مدرن، نیاز به عناصر بسیار بیشتری وجود دارد، مانند تحرک، مرگباری، بقاپذیری، خودمختاری، اتصال و سازگاری
       

       
         تعادل بین این عناصر جدید برای اطمینان از اینکه الزامات طراحی زرهی را محدود نکند، حائز اهمیت است. میدان‌های نبرد در آینده پیچیده‌تر، متنوع‌تر، پرسرعت‌تر و خطرناک‌تر خواهند بود، اما نقش زرهی به همان اندازه‌ی روزهای نخست تاثیرگذار باقی خواهد ماند. خودروهای زرهی در اشکال و اندازه‌ها و وزن‌های مختلف متناسب با نقش‌های گوناگون تولید می‌شوند، زیرا هر شرایطی خودروی منحصر به فردی را می‌طلبد. در نتیجه، شاهد تنوع زیادی میان ارتش‌های جهان هستیم. با این حال، نقش عملیاتی یک خودروی زرهی در تمامی میادین مطلقاً یکسان نیست و ممکن است دو کشور از یک وسیله یکسان برای مقابله با تهدیدات متفاوتی استفاده کنند.
       
      مسائلی که بر الزامات زرهی تأثیر می‌گذارند:
      ناتو نیاز به تجدید و بروزرسانی قابلیت های خود دارد. ( با توجه به اینکه بتوانیم متقارن با تهدیدات مواجه شویم ) درگیری‌ها با تروریست‌ها و شبه‌نظامی‌ها در سطح جهانی هنوز ادامه دارد.
      اجماع فزاینده‌ای در مورد عملیات‌های آینده وجود دارد که عمدتاً در محیط‌های شهری خواهند بود.
      نیاز به انتقال زرهی از A به B بیش از پیش خواهد بود. ( تا حد امکان سریع، کارآمد، ایمن و مقرون بصرفه )
      تهدیدات نوظهور در حوزه سایبری و اطلاعات ظهور یافته‌اند که باید به آن‌ها پاسخ داده شود.
       

       
      تعادل میان شش عنصر زرهی نوین
        باید تعادلی بین تمام عناصر شش‌ضلعی زرهی وجود داشته باشد، جایی که مدیران باید ریسک‌های مختلف را ارزیابی کنند تا بدانند اولویت‌ها کجا قرار دارند. محیط‌های شهری متراکم ممکن است به تحرک نیاز داشته باشند، در حالی که در حومه شهرها، مرگباری اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. نیکولاس دراموند (Nicholas Drummond) مدیر عامل (AURA Consulting Ltd) می گوید که محور اصلی برای وسایل زرهی تحرک استراتژیک شده است.
       
       
      حفاظت هنوز یک عامل حیاتی است، اما به روش‌های جدیدی به آن پرداخته می‌شود و مانند گذشته به معنای زره ضخیم‌تر نیست. زره‌های ماژولار برای مقابله با موشک‌های ضدزره ضروری هستند. در همین حال بدنه های سبک و تمرکز بر افزایش تحرک، دور شدن از زره های سنگین را نشان می‌دهد. با این حال، سه‌گانه تحرک، حفاظت و آتش هنوز مهم‌ترین عناصر هستند. دراموند می‌گوید: " با پیروی از این سه اصل، ما ملاحظات نوینی را فراهم کردیم. تجهیز زرهی آینده به حسگرهای پیشرفته مانند پلتفرم آژاکس که مجهز به حسگرهایی با هوش مصنوعی است، آگاهی خدمه داخل خودرو را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. این حسگرها جستجو، ردیابی و شناسایی خودکار را ممکن می‌سازند و به خدمه این امکان را می‌دهند تا پیش از شناسایی، به تهدیدات واکنش نشان دهند.
       
        یک سیستم مدیریت میدان نبرد مدرن به کاربران اجازه می‌دهد به صورت زنده از موقعیت هر واحد در نقشه مطلع شوند. اتصال یکی از راه‌های کلیدی برای بهبود فرمان و کنترل (C2) است و باید به عنوان یک عامل تغییر دهنده بازی در نظر گرفته شود. این سطح از اتصال پیشرفته تأثیر زیادی بر بقای واحدهای زرهی خواهد داشت و فراتر از واحدهای زمینی، شبکه‌هایی بین واحدها در حوزه‌های زمینی، دریایی و هوایی ایجاد می‌شود. (م: اینجا به مفاهیمی مانند Multi-Domain/Cross-Domain اشاره می‌شود که باید به بیش از پیش به آن توجه کرد)
       
        بخش بعدی شش‌ضلعی، بقاپذیری است. این مفهوم به بهبود نیازهای فنی (قطعات مصرفی) و پشتیبانی سازنده، علاوه بر ایده سنتی بقا نظیر قابلیت اطمینان و بهره‌وری سوخت اشاره دارد. اگر یک وسیله نقلیه زرهی بتواند 72 ساعت بدون تأمین مجدد یا تعمیر فعالیت کند، فشار لجستیکی به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
       
        آخرین عنصر شش‌ضلعی، سازگاری است. سازگاری به توانایی یک وسیله نقلیه برای انطباق با سناریوهای مختلف جنگی اشاره دارد. توانایی یک وسیله نقلیه منفرد برای انجام مأموریت‌های مختلف بدین معناست که وزارت دفاع مجبور نیست هر بار که بخواهد یک سناریو جنگی را آغاز کند، به دنبال یک وسیله نقلیه جدید باشد. ماژولار بودن یکی از مؤثرترین راه‌ها برای دستیابی به این امر است.
       
        اضافه بر این شش عنصر، 3 عامل عملی نیز وجود دارد که انتخاب ها را محدود میکند، عبارتند از هزینه، وزن و قوانین فیزیک. همچنین شما باید در انتخاب هایی انجام میدهید خدمه و عوامل انسانی راهم در نظر بگیرید.
       
       
      ادامه دارد ...
       
      صرفا برای میلیتاری / و انتشار با نام نویسنده و  http://www.military.ir/ مجاز است
      منبع در اخرین پست قرار میگیرد
      دوستان برای پرسش سوالات تا انتشار تمامی بخش ها صبر کنید
       
      پایان قسمت اول ...
    • توسط Navard
      به نام خداوند بخشنده و مهربان 
       
       

       
      برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید
       
      با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت  اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه می‌یابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد.
       


       
       
       
      همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگ‌تر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در  نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد.
       
       

       

       
       
      در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است...
       

       
      در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمب‌گذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بسته‌های نارنجکی خود از بین بردند.
       

       
      سعی شد که رنگی شود 
       
      نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود‌ (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچه‌ای و یا باله‌های تثبیت‌ کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. 
       

       
      به باله ها توجه شود 
       
      بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام  تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید .
       

       
      نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود )

       
      نارنجک تفنگی AT68 
       
       
      همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانک‌های سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجک‌های ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت.
       

       
      نارنجک 74 ST
       
       
       
      نارنجک هاوکینز (تایپ 75)
       
      مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک ‌پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیم‌های مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده می‌گرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاش‌های آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد.
       

       
      نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine)
       

       
      نارنجک  ضد تانک آلمانی Geballte Ladung
       

       
      نارنجک چسبان Hafthohlladung
       
       
      طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها می‌کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و  اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت.
       
       
       
      نارنجک ضد تانک RPG-40
       

       
       نارنجک ضد تانک RPG-43
       

       
      نارنجک ضد تانک RPG-6
       

       
      نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 
       
      اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع  "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را می‌گرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن می‌توانستند از آن ها استفاده کنند.
       

       
      نارنجک های پرتابی ژاپنی
       
          
       
      نارنجک انتحاری lunge mine
       
       پرکاربردترین نارنجک‌های ضد تانک امروزی، شامل طرح‌ های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل  نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند.
       
            
      نارنجک ضد تانک RKG-3
       
      نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمان‌بندی فیوز و همچنین افزودن باله‌های چاپ‌ شده با پرینتر سه‌بعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر می‌رسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند.
       

       
      استفاده از RKG-3 در  پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز
       
       
       
      ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است.
       
      گرد آورنده: Navard 
       
       بن مایه 
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.