برترین های انجمن

  1. HAMAD2012

    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      210


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      14

    • تعداد محتوا

      9,527


  3. majid363

    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      958


  4. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      12

    • تعداد محتوا

      5,269



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 15 خرداد 1399 در پست ها

  1. 3 پسندیده شده
    بسم ا... صحبت های قابل تامل امیر دریادار سیاری معاونت محترم هماهنگ کننده ارتش https://www.aparat.com/v/uz1IM
  2. 2 پسندیده شده
    تصاویر اعتراضات ضد نژاد پرستی در سایر کشورها لندن هلند دانمارک سوئد نیوزیلند
  3. 2 پسندیده شده
    قطعا آنهایی که این اعتراضات رو در ایران با این موضوعی که شما گفتید آغاز می کنند، هدفشان گسترش اون به موضوعات داخلی هستش این "واکسینه شدن" که گفتم، عطف به بالا رفتن توان مدیریتی و کنترل اعتراضات بواسطه تجربه هایی که از سال 78 داشتیم بود. بله انگیزه برای اعتراض ممکنه بالا رفته باشد، از آن طرف هم تجربه نظام برای مدیریت این موارد بسیار بالاتر رفته.
  4. 2 پسندیده شده
    با عرض سلام مجدد       ژنرال سه ستاره ، جیمز ماتیس    ژنرال سپاه تفنگداران ، فرمانده وقت لشکر یکم سپاه تفنگداران در جنگ 2003   دوراه برای یادگیری وجود دارد :   1- یا باید از تاریخ آموخت   2- یا از پر شدن کیسه های حمل جسد سربازان
  5. 1 پسندیده شده
    "سراقب .....عملیات ویژه حزب الله " بخش اول ... ورود حزب الله داستان ازجایی شروع شد که نیروهای حزب الله و ارتش سوریه در محور شهر"طلیحه" مورد هجوم ارتش ترکیه ونیروهای همپیمان او قرار میگرند این هجوم شدید که بمدت دو روز ادامه داشت که در نهایت نیروهای مدافع تواستند این حمله را دفع نمایند. شب هنگام نیروهای حزب الله که در یکی از محورها ی در حال جنگ بودند بر اثر گلوله باران منطقه توسط توپخانه ترکیه در ساختمانی پناه میگیرند که که توسط پهپاد های ترکیه شناسایی و سپس هدف قرار میگیرند و پس از این واقعه وضعیت به شدت بحرانی میشود که ابتدا باصدور اطلاعیه " مرکز مستشاران ایرانی در سوریه " شروع شد نکته قابل توجه این اولین بار بود چنین بیانیه ای صادر می شد ولی این نهایت کار نبود پس از آن حزب الله به واسطه " عباس ابراهیم فرمانده پلیس عمومی لبنان" درترکیه با "هاکان فیدان" رئیس دستگاه اطلاعاتی ترکیه دیدار میکند پیام هایی بین طرفین ردوبدل میشود که طی ان ابتدا هدف قرادادن حزب الله نفی وسپس بر اشتباه بودن عدم نیت ترکیه برای ضربه زدن به حزب الله تاکید میشود همزمان با این دیدار بین رئیس جمهور ایران و رئیس جمهور ترکیه تماس تلفنی برقرار میشود تا از میزان تنش در منطقه کاسته شود. از اینجا به بعد بود تصمیم حزب الله برای ورود به جبهه ادلب را باید هم وزن با ورود حزب الله به" جبهه القصیر" از ابعاد نظامی و استراتژیک در جهت تغییر موازین قوا در منطقه می توان مقایسه کرد از ان جهت که موقعیت دو شهر القصیر و سراقب جایگاهی خاص در جغرافیای سوریه بازی میکنند. حزب الله سریعا توانست یک نقشه عملیاتی - تاکتیکی را با استفاده از نیروهای ویژه "الرضوان " به اجرا در آورد . این نیرو که با آموزش ها و تجهیزات خاص برای این عملیات انتخاب شدن تا بتوانند در سریع ترین زمان ممکن وبا کمترین خسارت اهداف از پیش تعیین شده را محقق نمایند .در این عملیات نیروهای حزب الله در تاریکی شب توانستند به شهر نفوذ وپس ازان از طریق اجرای نبرد از فاصله نزدیک نیروهای ترکیه وهپیمان او را غافلگیر و اتش توپخانه اورا بی اثر سازند ودر نهایت در کمتر از یک روز بر شهر سراقب مسلط شوند. بخش دوم .. عملیات سراقب از دیگاه اسرائیل این عملیات توجه اسرائیل را نیز به خود جلب نمود سایت " Netsiv" اسرائیل که به نوعی نزدیک به مراکز اطلاعاتی اسرائیلی هست وبیشتر بر مسائل لبنان وسوریه متمرکز است این نبرد را چنین تحلیل میکند: 1. این نبرد وباز پس گیری دوباره شهر سراقب با وجود پهپاد های پیشرفته ترکیه واشراف کامل انها بر اسمان منطقه صورت گرفت که این مسئله با توجه به بکار گیری گسترده پهپاد ها توسط اسرائیل در جنگ ها وهمچنیین با توجه به رویارویی احتمالی بین حزب الله واسرائیل در آینده قابل توجه است . 2. نفوذ درشب همچنین انجام عملیات و جنگیدن و رسیدن تا نزدیک مراکز ارتش ترکیه و نیروهای همپیمان او دلالت بر توانایی های خاص نیرو های عمل کننده دارد. 3. استفاده گسترده حزب الله از تک تیرانداز ان به عنوان نیروهای های خط مقدم وعمل کننده 4. این اولین باری است که حزب الله اقدام به استفاده ی گسترده از عملیات شبانه برای تسلط بر یک منطقه می نماید ومیتوان آنرا جزئی از نقشه های غافلگیر کننده نظامی حزب الله در جنگ آینده با سرائیل در جهت سیطره سریع بر مناطق در شب و پس ازآن اقدام به تقویت خطوط دفاعی در روز کند. 5. این عملیات باعث ایجاد رعب در فرماندهان اسرائیلی و همچنین آمریکایی بدلیل از استفاده از تاکتیک ها وتجهیزات نوین شد. 6. طبق ادعای این سایت حزب الله در این نبرد توانست 150 نیروی ترکیه ای را کشته و 30 دستگاه خودروی زرهی را منهدم نماید . درپایان مطلب فوق خلاصه مفید ترجمه چند مقاله هست واگر اشکالی در مفاهیم بود دوستان عزیز میلیتاری به بزرگواری خود ببخشند. منابع: https://www.lebanondebate.com/news/472096 http://www.almayadeen.net/news/politics/1383944/موقع-أمني-إسرائيلي-يحذر-من-الإنجاز-العسكري-لحزب-الله-في-معرك https://www.lebanondebate.com/news/472313 https://www.lebanondebate.com/news/471768 https://www.alarabi.press/حزب-الله-يُضيف-الأتراك-الى-لائحة-ضحاي/ https://middle-east-online.com/قدرات-حزب-الله-العسكرية-في-إدلب-تحت-المجهر-الإسرائيلي
  6. 1 پسندیده شده
    به نام خدا و با سلام خدمت دوستان گرامی در این تاپیک می خواهیم درباره نبردی صحبت کنیم که در جهان کمتر مطرح شده است ولی در عین حال یکی از اثر گذار ترین جنگ های جهان به شمار می رود که توانست چهره جهان را تغییر دهد. جنگ شوروی و مغولستان از یک سو و امپراتوری ژاپن از سویی دیگر در کنار رودخانه KHALKHIN GOL و شکست امپراتوری ژاپن در این جنگ که تنها چند هفته پیش از آغاز جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد ، باعث شد که سرنوشت جنگ جهانی دوم تغییر کند. تا پیش از قرن بیستم میلادی ، کشور ژاپن در شمار عقب مانده ترین و بدبخت ترین کشورهای جهان به شمار می رفت. این کشور که فاقد هر گونه منابع قابل توجه بود از دیرباز طمع هیچ یک از کشورهای استعمارگر ، جهت تسخیر و استعمار این کشور را بر نمی انگیخت. از این رو در طول تاریخ ، کشورهای استعمار گر کوچکترین توجهی به ژاپن نداشتند. مردم ژاپن در این دوره مردمی بودند که به شدت دچار سستی و رخوت شده بودند. با آغاز قرن بیستم مردم ژاپن نیز به مرور نسبت به وضع نابسامان کشور خود اظهار نارضایتی می کردند. مردم ژاپن معتقد بودند که علت اصلی گرفتاریها و بدبختی های مردم ژاپن ناشی از روش حکومت امپراتوری این کشور است. کم کم اعتراضات مردمی بالا گرفت و مردم از امپراتور این کشور خواستند مجلسی متشکل از نمایندگان مردم را تشکیل دهد که کار اداره امور کشور را بر عهده داشته باشد. 124 امین امپراتور ژاپن (امپراتور میی جی تنو) به ناچار با درخواست مردم موافقت کرد و مجلس نمایندگان را تشکیل داد. از زمان تشکیل این مجلس و تبدیل حکومت ژاپن به سلطنتی مشروطه ، ارتش این کشور (به موازات سیاست های توسعه طلبانه سران ژاپن) رشد صعودی را به خود گرفت و به سرعت تبدیل به یکی از ارتش های بزرگ جهان گردید. ژاپن که از نظر اراضی و منابع طبیعی ، کشوری کوچک و فقیر به حساب می آمد ، چشم طمع به اراضی و منابع مناطق غربی ژاپن دوخته بود. در سال 1902 ارتش ژاپن بسیار نیرومند گردیده بود. به طوریکه اکثر دول قدرتمند آن زمان مثل اسپانیا ، انگلستان ، شوروی و فرانسه ناگهان از بروز این قدرت جدید و جوان که آماده بلعیدن اراضی و منابع شرق آسیا بود به وحشت افتاند. در 7 فوریه سال 1904 ارتش ژاپن به بندر بسیار مهم و استراتژیک پورت آرتور که در شمال شرق چین واقع شده بود حمله کرد. این بندر که متعلق به روسها بود ، به عنوان پایگاهی برای حفظ منافع روسیه در اقیانوس آرام به شمار می رفت و در واقع مرکز فرماندهی دریایی روسیه تزاری در اقیانوس آرام به شمار می رفت. این بندر مهم و استراتژیک به سرعت به تصرف ارتش ژاپن درآمد و ناوگان روسیه در شرق این کشور در برابر ناوگان دریایی ژاپن به سختی شکست خوردند و این شکست به شدت باعث تحقیر روسیه در مجامع بین المللی شد. در 27 می 1905 ناوگان دریایی امپراتوری ژاپن با ناوگان روسیه در تنگه معروف تسوشیما درگیر شد و ناوگان روس ها را تارومار کرد. شکست های پی در پی شوروی در این سالها از ژاپن باعث شد که این شکست ها به صورت عقده ای برای افکار عمومی مردم روسیه در بیاید. تا سال 1912 ارتش دو کشور درگیری های پراکنده ای با یکدیگر داشتند که بیشتر این درگیری ها به نفع ژاپن به پایان می رسید. مدتی نیز با وساطت انگلستان بین این دو کشور صلح و آتش بس برقرار می شد ولی چندان دوام نمی آورد و به سرعت درگیریهای بین این دو کشور ادامه پیدا می کرد. پس از پیروزی بلشویک ها در روسیه و سرنگون کردن حکومت تزار ها و تاسیس اتحاد جماهیر شوروی و حزب کمونیسم به رهبری لنین ، ورق بخت ژاپنی ها بازگشت. ژاپنی ها که به مدت 15 سال به طور مداوم و مستمر سواحل و متعلقات روسیه را در شرق این کشور مورد ترکتازی خود قرار می دادند ناگهان با ارتشی منظم و قدرتمند مواجه شدند. با سرنگون شدن حکومت تزارها و روی کار آمدن بلشویک ها ، ارتش روسیه (شوروی) دچار تحولات اساسی شد و شروع به بازسازی مجدد خود کرد. امپراتور میی جی تنو امپراتور هیروهیتو [/color]
  7. 1 پسندیده شده
    شاید ما ایرانی قبلا با ادبیات رئیس جمهور که مدام برای ایران مشکل می آفرید و سوژه میشد آشنا باشیم ولی این مسئله در ترامپ واقعا نوبر است. میل به نژاد پرستی و ناسیونالیسم افراطی ترامپ بدون اینکه کسی مسببش باشه کار دستش داد، این بازی ای بود که شروع و کارگردانی اش با خود ترامپ بود و نمی تونیم بجز شکست نتیجه ای برای ترامپ در نظر گرفت. ساخت دیوار در مرز با مکزیک نمی توانست نتیجه ای جز احیا و یا تشدید نگاه نژادپرستانه به ویژه در بین راست گرایان افراطی در ایالات متحده داشته باشد و این امر با این نکته که بسیاری از مردمان ایالات متحده در نتیجه تلاش جمهوریخواه دارای سلاح خانگی هستند و در صورت ادامه این وضع حتی کار بالا می گیرد، ممکن ست به نتایجی فاجعه بار ختم شود. همین پارسال بود که فیلم کتاب سبز در مورد تبعیض سیاه پوستان در ایالات متحده ساخته و برنده جایزه اسکار شد ولی ما با گذشت چند ده سال نسبت به زمان دکتر شرلی قهرمان فیلم همان شرایط وخیم و پر از تبعیض را در ایالات متحده می بینیم. و سه نکته دیگر: 1) مسئله جورج فلوید نشان داد که هیچ ممکلتی بدون ایراد نیست و تمرکز کامل بر مشکلات دیگر ممالک می تواند باعث غفلت از ضعف های داخلی شود . به نظر می رسد کامیابی مالی و نظامی ایالات متحده باعث چشمپوشی حکومت ای کشور بر مشکلا ساختاری اش باشد. 2) هم اکنون ایالات متحده غرق آشوب هست و بعضی کشورها نه. یه مسئله هرچقدر بغرنج در موارد نادری به انقلاب منجر می شود و گاها با رفرم سطحی و یا فروکش کردن موقت از میان می رود. گمان نرود که ما در مقابل این جریانات واکسینه هستیم چون این تفکر جز پاک کردن مسئله نیست بلکه باید در زمینه مشکلات اجتماعی چاره جویی و از رخداد مجدد پیشگیری کنیم چون در صورت تکرار شرایط بدتر و بغرنج تر می شود. 3) حماقت ترامپ هم جالب است که در یک ماه با مسئله نفت کش های ایرانی و این برخورد پلیس نشان داد که مرد بحران نیست به ویژه بحران های خود ساخته!
  8. 1 پسندیده شده
    در صفحات اخیر همین تاپیک نیاز به ایجاد پدافند دریا پایه در شناورهای جدید سپاه در خلیج فارس را بیهوده تلقی کردید حالا چطور در پست اخیرتون در برابر بریمستون قایق های تندرو را زیر چتر پدافند ناوها قرار دادید (لابد از چارتا دونه ناو نداجا مسلح به دو تیر موشک فوق پیشرفته محراب از اون طرف تنگه کمک گرفتید!) حالا هم آواکس های دشمن را که خیلی پرنده های محدودی هستند از ساحل کور بفرمایید هرچند که درجای دیگر همین تاپیک ادعا کردید که ما نمیتوانیم با پدافند تاسیساتمان در ساحل را مقابل حملات کروز امریکا حفظ بکنیم و تلاش بیهوده است حال این اخلال گرهای ساحلی چطور!؟ (کاری به اصل این ایده هم نداریم...) دوست عزیز، بنده بحث گذشته هم ادامه ندادم چون مشخصه قرار این نیست این بحث که در چارچوب مفروضات ذهنی وهله ای شماست به نتیجه ای برسد من منفی دادم و از حق خودم در این انجمن استفاده کردم تا مشخص باشد پستی پر از تناقض با تیک سبز تعدادی نشانه تایید همه کاربران این انجمن نیست اگر فکر میکنید این منفی از روی غرض شخصی بوده شما آزادید تمام پست های بنده در انجمن را منفی بدهید
  9. 1 پسندیده شده
    من اطلاعی از جزئیات شبیه سازی معروف حمله قایق های تندرو به شناورهای آمریکایی ندارم، اما در حال حاضر به نظر میرسه با این حجم تراکم از نیروها و تسلیحات در خلیج فارس از بالگرد و پهپاد و جنگنده تا موشک های سطح به سطح و انواع شناورها، شناورهای سطحی در این ناحیه در صورت وقوع هر جنگی بسیار آسیب پذیر هستند و به عنوان مثال این تعداد قایق مسلح به راکت انداز بعید به نظر میرسه بتونن کارایی چشم گیری داشته باشن. نهایتا به نظرم بیشتر به درد هدف قرار دادن شناورهای غیر نظامی می خورن. با توجه به اینکه ما کل محدوده خلیج فارس رو با انواع موشک های سطح به سطح و هوا به سطح از کیلومتر ها دورتر از سواحل در دسترس داریم، شخصا تصور می کنم در این ناحیه باید تمرکز بر شناورهای زیر سطحی (حالا چه سرنشین دار و چه بی سرنشین) و قایق های بدون سرنشین موشک انداز داشته باشیم. . البته نیاز به شناورهای های پدافند هوایی هم قبلا ذکرش شده.
  10. 1 پسندیده شده
    این موشک با برد 40 کیلومتر سرعتی بالغ بر 450 متر برثانیه داره و از لحظه شلیک ( فرض با فاصله پرنده تا هدف 40 کیلومترباشه ) تارسیدن به هدف حدودا 90 ثانیه طول می کشه در این مدت زمان پرنده باید مکرر موقعیت هدف (قایق متحرک ما رو )به سیستم هدایت midcourse مبتنی بر اینرسی اعلام کنه وقتی موشک به فاصله 10 تا 15 کیلومتری رسید هدایت راداریش فعال میشه و وارد فاز ترمینال میشه و هدف رو نابود میکنه . دقت این موشک در این شرایط بسیار بالا و زیر یک متر هست. خب تا اینجای بحث همه چی به ظاهر یه کار شیک و منظم و دقیق به نظر می رسه این اتفاق در شرایط ایده ال رخ میده ! یعنی یه قایق در مکانی بدون دفاع در حال دور زدن هست و پرنده از فاصله 40 کیلومتری هدف رو روئیت میکنه و با خیال راحت شلیک میکنه و تا نابودی هدف تقریبا بالا سرش میمونه ( به منظور اپدیت مکرر موقعیت هدف برای هدایت در فاز midcourse ). چالش موجود از نظر بنده : - در حالتی که قایق های ما در زیر چتر پدافندی خطوط ساحلی ما باشن و یا زیر چتر پدافندی ناو های ما باشه پرنده نمیتونه به قایق های ما نزدیک بشه! حالا فرض رو بگیریم قایق های ما به اندازه ای دور شده باشن که پرنده فضای شلیک رو داشته باشه و زود از منطقه دور بشه و کنترل موشک ( در فاز midcourse) توسط یه اواکس از فاصله دورتر انجام بشه و قایق ما مورد اصابت قرار بگیره: راهکار ما چی هست در این حالت ( از نظر بنده ): یه مقدمه بگم قبل اینکه منظورم برسونم: موشک های Active radar homing یا حرارتی برای زدن قطعی اهداف متحرک ( مثل قایق های پرسرعت ما ) نیاز به اپدیت مکرر موقعیت جدید هدف دارن که در خلیج فارس این کار میتونه توسط اواکس انجام بشه ! برد رادار با حجم رادار و توان الکتریکی مورد نیازش رابطه مستقیم داره بنابراین امدن رو یه هوایپیما یه رادار بزرگ گذاشتن و از طرفی هوایپما فضای مورد نیاز برای تامین توان الکتریکی مورد نیاز این رادر بزرگ رو خواهد داشت ( بر خلاف جنگنده ها ) و این پرنده شد اواکس ! حالا راهکار ما چه هست اواکس در مقایسه با رادار های زمینی دارای محدودیت هست میشه. در فرستنده زمینی شما محدودیت ایجاد توان الکتریکی ندارید همچنینی در رابطه با حجم رادار هم محدودیتی بر روی زمین ندارید ! در قاعده جمینگ یا اخلال یه اساس هست که اونم این هست که هرچه توان سیگنال اخلالگر ( فرستنده های اخلال گر زمینی ما ) از توان فرستنده سیگنال اطلاعات (اواکس ) قویتر باشن اخلال موثر تر و در برد بیشتر انجام میگیره ! برای درک بهتر منظورم بنده : احداث اخلال گر هایی زمینی در ساحل خلیج فارس با توانی حداقل 2 برابر توان فرستنده اواکسو در این حالت موقعیت قدرت شناسایی اواکس در حوزه خلیج فارس خیلی از مقدار اسمیش افت خواهد کرد !
  11. 1 پسندیده شده
    بسم ا... تست بالگرد شینوک هوانیروز ارتش برای اجرای ماموریتهای اطفای حریق خرداد 1399 نکته : دقت کنید وقتی مطالبه درست انجام بشود ، واکنش سیستم به مطالبه به چه شکلی صورت خواهد گرفت .. باشد که روند مطالبات از سازمان های نظامی خودی ، چهارچوب درستی بخودش بگیرد https://www.aparat.com/v/SUq0Q
  12. 1 پسندیده شده
    آمریکا قبلا هم به اذعان خود برایان هوک این کار را (رشوه به کاپیتان نفت کش ) کرده بود. در این مورد هم احتمالا نه برای بازگشت که هدایت خودخواسته نفت کشها به یکی از بنادر آمریکا و توقیف نفت کشها و بعد هم اقامت و ... مطرح بوده.
  13. 1 پسندیده شده
    ابو التاو.... مشهور ترین شکارچیان تانک در جنگ سوریه شاید بتوان ظهور موشک ضد تانک تاو در سوریه و تاثیر آن بر تغییر موازنه درجنگ رو معادل موشک استینگر در جنگ افغانستان قلمداد نمود با این تفاوت بزرگ که در آن برهه از تاریخ معاصر رسانه ها اینچنین حضور تاثیر گذاری نداشتند و ماهیچ وقت فردی از کاربران استینگر یا به قولی" ابو الستینغر افغانی " رو نشناختیم ولی افزایش دسترسی به اینترنت و رسانه های اجتماعی باعث معروف شدن خیلی از شخصیت تاثیر گذار در جنگ سوریه از جمله همین شکارچیان زرهی " ابو التاو" شد که دراین مطلب سعی میشود در حد توان بعضی از انها رو معرفی کنیم . ابو عمر التاو یا "محمد عمر عمار الدین" معروف به " ملک التاو " از روستای "خان السبل" در حومه ادلب وی یکی از اپراتور های موشک های کونکورس و تاو بود که گفته میشود توسط امریکایی ها در کشور ترکیه اموزش دیده است او در جبهه مورک در حومه استان حماه عضو گروه " الحزم "بود که پس از منحل شدن به گروه "تجمع صقور الغاب" پیوست و در جبهه ادلب گفته میشود که موفق به هدف قرار دادن 60 مورد وسیله زرهی شد که بعد از آن به ابو التاو شهرت یافت در سال 2015 در جبهه صوامع المنصورة در سهل الغاب حومه حماة " ابو عمر " و دستیارش "خالد العيثة " بر اثر بمباران هواپیماهای روسی کشته شد . سرهنگ أحمد السعيد (أبو البراء) وی از اهالی شهر ترمانين در حومه غربی حلب و فرمانده گردان ضد تانک در گروه “جيش المجاهدين” بود که در جبهه استان حلب مثل الراشدين و حلب الجديدة و مناطق “1070 شقة” و”3000 شقة”. حضور فعال داشت . او در سال 2016 در جبهة حي الراشدين جنوب غرب شهر حلب کشته شد ستوان اول علاء رحمون متولد شهر کفرنبوده از حومه استان حماه وی فرمانده گردان ضد تانک گروه "جيش النصر " بود که درسال 2017 در شهر كفر بطيخ در حومه استان ادلب در جلوی درب منزال خود ترور شد . ستوان اول احمد حافظ " ابو شوشه " از اهالی شهر تسیل استان درعا وی یک از اعضای گروه "جبهة ثوار سوريا” بود که در سال 2017 بدست گروه " جيش خالد بن الوليد” در جبهه شهر عدوان استان درعا کشته شد ماهر كوجك " ابو ابراهیم التاو " یکی از مشهورترین اپراتورهای موشک تاو در جبهه ساحلی سوریه و از روستای نسیبین در منطقه بايربوجاق حومه استان لاذقیه سوریه می باشد که بیشتر ساکنان آن ترک زبان هستند او از اعضای لواء “جبل التركمان” بود که در حومه لاذقیه فعالیت میکرد وی در سال 2020 در جبهه العنكاوي سهل الغاب بر اثر حمله پهپاد ایرانی ( روسی) کشته شد . پیش از این دو برادرش با نام های " عامر " و " سامر " در سال های گذشته کشته شده بودند . خالد خلوف معروف به " صائد الدبابات(شکارچی تانک) " یکی از جوان ترین کاربران موشک تاو درسوریه بود و بیشتر در جبهه حلب فعالیت میکرد وی از اعضای گروه "الفرقه 13" که پس از ادغام با گروههای دیگر به " جیش ادلب الحر " تغییر نام داد او از اهالی معره النعمان در حومه استان ادلب بود که بر اثر شلیک موشک کونکورس در جبهه حومه استان حماه در سال 2017 کشته شد سهیل حمود "ابو التاو" متولد سال 1989 از شهر أبديتا ، وی سابقا در ارتش سوریه بعنوان متخصص موشک "مالیوتکا" بود ، در مارس 2012 از نیروهای ارتش سوریه جداشد . شاید بتوان سهیل حمود رو بتوان مشهور ترین "ابو التاو " و همچنین خوش شانس ترین فرد در بین "ابو التاو ها " عنوان کرد چرا که بارها از ترور و بمباران و گروه تحریر الشام (جبهه النصره ) همچنان زنده باقی بماند . سهیل به دلیل موفقیت در نابودی وسایل نقلیه زرهی ، و استفاده از موشک های ضد زره "تاو" به ویژه در زمان شرکت درنبرد های حومه غربی حلب ، با نام مستعار "ابو التاو" مشهور شد. گفته میشود او بیش از 130 هدف که از جمله 70 تانک را در مناطق مختلف منهدم کرده است. توضیح : اگر در آینده فرصتی شد در مورد گروهبان محمد عبد العاطي مشهورترین شکارچی تانک در جنگ 1973 مصر و اسرائیل مطلبی خواهم نوشت منابع : https://www.enabbaladi.net/archives/49977 https://www.orient-news.net/ar/news_show/92529/0/بالصور-والفيديو-استشهاد-أبو-عمر-تاو-قاهر-دبابات-بوتين-والأسد https://enabbaladi.net/archives/112669 https://microsyria.com/2017/05/23/اغتيال-أحد-أمهر-رماة-التاو-في-جيش-النص/ https://www.alnasararmy.com/2017/05/22/جيش-النصر-يزف-الشهيد-الملازم-علاء-رحمو/ https://www.almodon.com/arabworld/2020/3/19/من-يغتال-رماة-التاو-في-صفوف-المعارضة-السورية http://www.anapress.net/ar/articles/تقارير-مكتوبة-/597680903943410/مسلسل-اغتيال-القادة-العسكريين-يعود-ليتصدّر-الساحة-في-ادلب-بعد-غياب-لفترة-طويلة/ https://enabbaladi.net/archives/153920 https://horrya.net/archives/123465 https://www.ugaritpost.com/المعارضة-السورية-تعلن-مقتل-أمهر-رماة-ا/ https://www.jesrpress.com/2020/04/20/طائرة-مسيرة-انتحارية-تغيب-رامي-التاو/ https://almohrarmedia.net/2020/04/22/المُحَرَّر-ll-تعرف-على-الشهيد-ماهر-كوجا/ https://madardaily.com/2017/11/18/مقتل-صائد-دبابات-النظام-في-معارك-شرق-ح/ https://madardaily.com/2017/11/18/مقتل-صائد-دبابات-النظام-في-معارك-شرق-ح/ https://sy-medianews.net/news/40572 http://www.kermalkom.com/post.php?id=155623
  14. 1 پسندیده شده
  15. 1 پسندیده شده
    10 اصل جنگی ساسانیان سپاه امپراتوری ساسانی رقیب شکست ناپذیر رم در شرق بود. در اینجا 10 اصل جنگی ساسانیان را به طور خلاصه مرور می کنیم. سواران نیزه دار نخبه ، نخستین گروه مهاجم سپاه ساسانیان بودند . قبل از حمله ابتدایی سواران نیزه دار ، با تیراندازی پر حجم کمانداران ، قسمت پیشین ارتش دشمن زمین گیر میشد . مرکز و جناح راست قشون حاضر در میدان در حمله مشارکت می کردند . جناح چپ قشون کاملا دفاعی باقی می‌ماند و تنها در موارد اضطراری وارد جنگ میشد . فرماندهان بر اساس آرامش و رهبری منطقیشان انتخاب می شدند تا به پیروزی با حداقل تلفات دست یابند . شناسایی ناحیه و حالت و موقعیت آن ، نقاط قوت و ضعف نیروهای دشمن پیش از جنگ و همچنین شناسایی استحکامات دشمن قبل از محاصره امری ضروری در نظر گرفته میشد . تدارکات نظامی و مواد غذایی برای افراد و اسب‌ها در زمان صلح تجهیز و آماده شده و برای کمک به بسیج سریع عملیات‌های تهاجمی یا دفاعی زمانی که جنگ قریب‌الوقوع است، بارگیری می‌شدند . سواران در کنار پیاده‌ نظام سنگین در هنگام حمله به استحکامات و شهرهای دشمن شرکت می کردند . تاکتیک ها و جنگ های ساسانیان پیرو یک سری قواعد ثابت ثبت شده در نظام نامه ها انجام می پذیرفت . تنها زمانی که تمام گزینه های دیپلماتیک برای حل و فصل صلح آمیز مسائل با دشمن به بست منتج میشد ، فرمانده ، جنگ را انتخاب می کرد . صرفاً برای میلیتاری / منبع : Military History
  16. 1 پسندیده شده
    عرض سلام خدمت برادر هگزمن عزیز. در این صورت با شکست شوروی و آمریکا در ابتدا کل قاره آسیا به تصرف آلمان و ژاپن در می آمد. اگر شوروی سقوط میکرد ، به قدری منافع و منابع مادی نصیب آلمان و ژاپن می شد که این دو کشور هیچگاه بر سر تقسیم آن با هم دعوا نمی کردند. چاه های نفت ایران از یک سو و هند از سویی دیگر ، بزرگترین منافعی بودند که برای آلمان و ژاپن می توان متصور شد. احتمالا هند از آن ژاپن و ایران نیز نصیب آلمان می شد. در ضمن خود روسیه نیز از هر نظر کشور غنی ای به حساب می آمد. مناطق شرقی شوروی سرشار از منابع نفتی بود که نصیب ژاپن می گشت. سیبری دارای منابع غنی از مواد معدنی و آلی است که همگی نصیب ژاپن می شد. نفوذ گسترده در خاک چین و آسیای شرقی که از دیرینه ترین آرزوهای امپراتوری های ژاپن بود ، به این وسیله محقق می شد. هند که یکی از اصلی ترین اهداف ژاپن از آغاز جنگ بود ، نصیب ژاپن می شد. از سویی دیگر مناطق خاور میانه و ایران نیز تحت نفوذ آلمان در می آمد. در اختیار گرفتن این مناطق توسط آلمان و ژاپن به معنای در اختیار گرفتن شریان های حیاتی جهان در آن روز و به زانو در آوردن کل جهان و تسلط بر کل جهان ( آرزوی شخصی هیتلر ) بود.
  17. 1 پسندیده شده
    سیبری سرزمینیه از لحاظ منابع زیرزمینی فوق العاده غنیه، جمعیت بسیار کم و پراکنده داره و در اون دوران با چندین هزار کیلومتر فاصله از قلب صنعتی شوروی از نظر خطوط مواصلاتی و تدارکاتی وضعیت خوبی نداشته. در حالیکه چین و جاهای دیگه شرق جمعیت بسیار متراکمتری رو جا داده بوده. غیر از این، اشغال سیبری دست شوروی رو از چین کوتاه میکرد و فضا رو برای تحرکات ژاپن راحتتر میکرد. و مهمتر از همه اینها مسیر ناوگان دریایی شوروی با اشغال جزایر سیبری کاملا مسدود میشد و معزل حرکت ناوگان سرخ رو پیچیده تر میکرد.
  18. 1 پسندیده شده
    نتایج نبرد خالخین گول نبرد خالخین گول ، پیروزی قاطع ارتش سرخ بر ژاپن بود. از آنجایی که این نبرد و این پیروزی مقارن با آغاز جنگ جهانی دوم بود ، کارشناسان نظامی در جهان کمتر به این نبرد پرداخته اند. اما اثرات این نبرد بر سرنوشت جنگ جهانی دوم تاثیر به سزایی گذاشت. ژاپن تا پیش از سال 1930 در بیشتر جنگ ها که مابین این کشور و شوروی اتفاق می افتاد ، فاتح میدان بود. ولی از سال 1930 به بعد که ارتش سرخ در حال بازیابی توان نظامی پیشین خود بود ، کم کم عرصه میادین نبرد بر روی ارتش ژاپن تنگتر و تنگتر می گردید. از سال 1930 که قدرت نظامی شوروی رو به فزونی گذاشت ، درصد شکست های ارتش ژاپن نیز بیشتر و بیشتر می شد. در سال 1937 ارتش ژاپن در برابر ارتش سرخ شکست سنگینی را متحمل شد. ولی از آنجایی که ژاپنی ها روحیه جنگجویانه ای دارند ، با این شکست روحیه خود را از دست ندادند و حملات خود را مجددا به سمت بخش های شمالی و غربی منچوری ادامه دادند. در سال 1938 برای دومین بار شکست سنگینی را از ارتش سرخ شوروی متحمل شدند. ولی باز هم به حملات خود ادامه دادند. در سال 1939 نیز جنگ خالخین گول رخ داد و برای سومین بار ژاپنی ها در برابر ارتش سرخ به سختی شکست خوردند. شکست فاحش ارتش قدرتمند ژاپن و پیروزی قاطع ارتش سرخ شوروی ، سران ژاپن را متقاعد کرد که ارتش سرخ شوروی توان سابق خویش را باز یافته است و غلبه بر این ارتش همانند گذشته به آسانی ممکن نخواهد بود. ارتش ژاپن دریافت که توان مقابله با ارتش سرخ شوروی را ندارد. از این رو از جنگ خالخین گول به بعد ، ارتش ژاپن هیچ گاه دوباره به فکر حمله مجدد به خاک شوروی و منچوری را در سر نداشت. ژاپن با شکست در خالخین گول برای مدتی کوتاه سیاست های تجاوز به همسایگان خود را مورد تعلیق در آورد و مشغول بازسازی و تجدید قوا در ارتش خود شد. مدتی بعد مجددا حملات سلطه طلبانه ژاپنی ها آغاز شد. اما این بار نه به سمت شوروی و منچوری ، بلکه به سمت جزایر جنوبی اقیانوس آرام. و سرانجام در 7 دسامبر 1941 ارتش ژاپن به صورتی کاملا غافلگیرانه به بندر پرل هاربور ، که مرکز اصلی نیروهای آمریکایی در شرق آسیا و غرب اقیانوس آرام بود ، حمله کردند و تلفات سنگینی را بر آمریکاییان وارد آوردند. اما در مقابل سران شوروی که از سرسخت بودن حریف خود به خوبی اطلاع داشتند و می دانستند که اگر باز هم شرایط ژاپن مساعد باشد ، خاک شوروی را مورد تاخت و تاز قرار خواهند داد ، از این رو دست به تغییراتی در نیروهای نظامی خود در شرق شوروی زدند. شوروی پس از پایان جنگ خالخین گول ، یک قرار داد دوستی با مغولستان منعقد کرد و شروع به بازسازی ارتش این کشور کرد و نیروهای نظامی مغولستان را مطابق استانداردهای خود درآورد و با تجهیزات ساخت خودش نیروهای نظامی این کشور را مسلح کرد. همچنین ساختار ارتش سرخ را در شرق این کشور مورد بازبینی و اصلاح قرار داد و ساختار آنرا به منظور مقابله با حملات احتمالی ژاپنی ها مورد تغییر قرار داد. زمانی که ژاپن در حال بازسازی ارتش خود بود ، سران شوروی نزد خود می پنداشتند که این تجدید قوا برای حمله مجدد به خاک شوروی در حال انجام است. چرا که ژاپن نیز دست اتحاد به سمت آلمان نازی دراز کرده بود. سران شوروی همیشه از حمله ناگهانی ارتش ژاپن به خاک شوروی در هراس بودند. زمانی که خاک شوروی آماج حملات ورماخت قرار گرفته بود و سربازان هیتلر به سمت مسکو در حال حرکت بودند ، سران شوروی نیروی نظامی عظیمی را در قالب لشکر های پیاده و زرهی در سیبری در حالت رزرو قرار داده بودند و هیچ کس از ترکیب این نیروها اطلاع نداشت. سران شوروی در این اندیشه بودند که آلمان از سمت غرب شوروی در حال حمله به این کشور است و ژاپن نیز که از متحدان اصلی آلمان به شمار می رود ، سرانجام از مناطق شرقی شوروی به سمت مرکز این کشور پیشروی خواهد کرد. این بود که نیروهای نظامی قابل توجهی را در سیبری به منظور مقابله با حمله احتمالی ژاپنی ها گردآوری کرده بودند. شاید در تواریخی که درباره جنگ جهانی دوم نوشته شده است ، نام ریچارد سورج کمتر شنیده شده باشد. ریچارد سورج را می بایست تاثیر گذار ترین جاسوس قرن بیستم بدانیم. چرا که جاسوسی دقیق و اصولی و حرفه ای او سبب شد که سرنوشت جنگ تغییر کند. ریچارد سورج یک آلمانی کمونیست بود و در قالب یک روزنامه نگار در توکیو فعالیت می کرد. نامبرده توانست با نفوذ به ارکان اطلاعاتی و سیاسی ژاپن اطلاعات حیاتی ژاپن را به دست آورد و این اطلاعات را به طور کامل در اختیار سران شوروی قرار دهد. همان طور که گفتیم ، ارتش سرخ نیروی نظامی قابل توجهی را به منظور دفع حمله احتمالی ارتش ژاپن به شرق شوروی را در منطقه سیبری گردآوری کرده بود. اما ریچارد سورج با رخنه کردن به ارکان حکومت ژاپن توانست از تصمیم استراتژیک ژاپن مطلع شود. سران ژاپن تصمیم داشتند به جای حمله به شوروی ، حملات خود را به شرق چین و مناطق تحت سلطه آمریکایی ها ادامه دهند و آمریکا را با مشغول کردن در شرق آسیا از کمک به متفقین باز دارند. چرا که ژاپنی ها ، آمریکایی ها را ضعیف تر از روس ها می پنداشتند. ریچارد سورج از این تصمیم سران ژاپن اطلاع یافت و این خبر را به اطلاع سران شوروی رساند. سران شوروی نیز پس از آنکه از جانب دشمن شرقی خود آسوده خاطر شدند ، نیروهایی را که در سیبری به منظور مقابله با حملات احتمالی ژاپن ذخیره کرده بودند ، به سمت جبهه های غربی گسیل داشتند و ظرف چند ماه چهره جنگ در مناطق شرقی اروپا دگرگون شد. ورماخت که تا آن تاریخ یکه تاز اروپای شرقی بود ، ناگهان با نیروی عظیم و تازه نفسی رودررو شد. این نیروها توانستند ورماخت را از حالت هجومی به حالت دفاعی بکشانند. پس بنابراین نبرد خالخین گول نقطه عطفی بود که سران ژاپن را از ادامه حملات خود به خاک شوروی منصرف کرد. با انصراف ژاپن از حملات مجدد به خاک شوروی ، ارتش سرخ مجددا مجال یافت تا مجددا با آلمان نازی رودررو شود. امروزه اکثر کارشناسان نظامی اعتقاد دارند که اگر ژاپن در جنگ خالخین گول شوروی را شکست می داد ، سقوط شوروی توسط متحدین قطعی بود. چرا که در آن صورت مانعی برای پیشروی ورماخت به سمت مسکو وجود نداشت. ارتش سرخ نیز در این نبرد به ارزش واقعی تانک هایش پی برد و از آن تاریخ به بعد تحول اساسی در تانک های خود ایجاد کرد. نمونه بارز آن نیز اعمال تغییراتی بر روی موتور تانک های جدید تی 34 می باشد. کتابی که توسط ولادیمیر کوتلینکوف درباره نبرد خالخین گول نگاشته شده است. ریچارد سورج ، تاثیر گذارترین جاسوس قرن بیستم نویسنده : سرگرد گوردون (علی محمدی) کلیه حقوق مقاله مختص سایت میلیتاری است هر گونه استفاده از این مقاله تنها با ذکر نام سایت میلیتاری و نام نویسنده آن امکان پذیر است ---------------------------- منتظر نظرات دوستان هستم
  19. 1 پسندیده شده
    ضربات برق آسای ارتش سرخ به نیروهای ژاپنی باعث تضعیف روحیه و قوای ژاپنی ها شد. در چند مورد تانک های ارتش سرخ موفق شدند نظامیان ژاپنی را محاصره کنند. اما در هر بار ژاپنی ها با اجرای تاکتیک ها مناسب توانستند از چنگ محاصره روس ها فرار کنند. تانک های پرسرعت ارتش سرخ ، نظامیان ژاپن را به ستوه آورده بودند و ژاپن هیچ راه موثری برای مقابله با این تانک ها که بیش از 70 کیلومتر بر ساعت سرعت داشتند ، در اختیار نداشتند. در واقع یکی از اصلی ترین علل شکست ژاپنی ها در این نبرد وجود همین تانک ها بود. ارتش سرخ در این نبرد از 500 تانک که از تانک های سریع السیر بی تی 5 و بی تی 7 و حتی برخی مدلهای اولیه تی 34 بود ، استفاده کرد و در مقابل ارتش ژاپن از 130 تانک که عمدتا از تانک های سبک تایپ 97 و تایپ 95 بود ، استفاده می کرد. همان طور که قبلا نیز گفته شد ، ژاپنی ها یک پل موقت بر روی رود خالخین گول ایجاد کردند که از آن به منظور پشتیبانی نیروهای خودی استفاده می کردند. ژنرال ژوکوف که به اهمیت این پل و نقش حیاتی آن برای ارتش ژاپن پی برده بود ، از همان آغاز جنگ به نیروی هوایی دستور داده بود که به هر قیمت ممکن این پل را منهدم کنند. هواپیماهای روسی به منظور تخریب این پل به هوا برخاستند. اما دفاع سرسختانه ژاپنی ها از این پل باعث شد که تا پایان نبرد ، روس ها نتوانند به این پل نزدیک شوند. ژاپنی ها در این نبرد از بیش از 250 فروند هواپیمای زیرو استفاده می کردند که از آن بیشتر به منظور محافظت از این پل موقت استفاده کردند. وجود این حجم عظیم از جنگنده ها بر فراز پل و همچنین وجود آتش سنگین توپخانه ضد هوایی ژاپن باعث شد جنگنده های روسی نتوانند برای تخریب این پل به آن نزدیک شوند. از همین رو فشار روس ها بیشتر بر روی حملات سریع زرهی به مواضع ژاپنی ها متمرکز شد. در 8 ژوئیه ، لشکر 12 زرهی شوروی طرح یک حمله سریع و برق آسا به منظور تخریب پل موقت ژاپنی ها را ریخت و حمله ای گسترده را به این منطقه آغاز کرد. در این نبرد توپخانه ارتش سرخ به سختی مواضع ژاپنی را مورد حمله قرار داد ولی در مقابل توپخانه ژاپنی ها با سرسختی تمام و با استفاده از آتش توپخانه خود موفق شدند حمله سریع و گسترده روس ها را عقب بزنند. ولی این دفاع کردن سرسختانه باعث مصرف بیش از نیمی از مهمات ذخیره شده ارتش ژاپن گردید و ارتش ژاپن ناگهان میزان مهمات خود را کمتر از نصف میزان اولیه دید. در این بخش لشکر 64 پیاده نظام ژاپن به منظور انحراف جنگ به منطقه دیگر به منظور ایجاد امنیت به منظور رساندن مهمات و سوخت به کرانه باختری رود خالخین گول ، اقدام به یک حمله گسترده به منطقه ای که 10 مایل دورتر از پل بود ، کرد. اما گستردگی نیروهای ارتش سرخ باعث شد که این حیله ژاپنی ها نیز نتواند موثر واقع شود. ژاپنی ها از اواخر ماه ژوئیه دچار کمبود مهمات و آذوقه شدند. از آنجایی که پل توان حمل محدودی داشت و از سویی دیگر بیم اینکه پل مورد حمله روس ها قرار بگیرد ، باعث شد که ژاپنی ها نتوانند به میزان کافی آذوقه و مهمات به نیروهای خودی برسانند. از ماه اوت رفته رفته قوای ژاپنی ها تحلیل رفت و روز به روز ضعیف تر از قبل می شدند. ولی در مقابل فشار ارتش سرخ بر ژاپن روز به روز بیشتر و بیشتر می شد. ژنرال ژوکوف لشکر 38 زرهی واقع در سیبری را نیز به منطقه نبرد منتقل کرد. سپس یگان های زرهی تحت امر خود را به تیپ های متفاوت تقسیم بندی کرد و یک حمله گاز انبری را به سمت مواضع ژاپنی ها ترتیب داد. از سوی دیگر حمله بخش مغولی ارتش سرخ و یگان های مستقل نظامیان مغول از سمت جنوب خالخین گول به نیروهای ژاپنی باعث شد که ژاپنی ها در 9 آگوست با دادن تلفات سنگینی به سمت شرق رودخانه خالخین گول عقب نشینی کنند. اما این بار این روس ها بودند که سماجت به خرج دادند و به تعقیب ژاپنی ها در شرق خالخین گول پرداختند. روس ها توانستند با ایجاد پل های شناور ، نیروهای خود را به سمت شرق خالخین گول منتقل کنند و به تعقیب ژاپنی ها بپردازند. سرانجام در 16 سپتامبر با میانجیگری فرانسه و انگلستان مابین دول متخاصم آتش بس برقرار شد. در حالیکه در این نبرد از 38 هزار نیرو که به کرانه غربی خالخین گول آمده بودند ، بیش از 10 هزار تن از آنان کشته شدند و از 130 دستگاه تانک که ارتش ژاپن به سمت کرانه غربی خالخین گول اعزام کرده بود ، تقریبا همه آنها توسط تانک های سریع بی تی منهدم شدند. ارتش سرخ نیز در این نبرد 8000 سرباز خود را از دست داد. روس ها در حال هل دادن خودروی در گل گیر کرده روس ها تسلیحات ژاپنی را به غنیمت گرفته اند جنگنده زیرو ژاپنی در جریان نبرد خالخین گول سربازان ژاپنی در خالخین گول روس ها در خالخین گول تانک تایپ 95 ها گو متعلق به ارتش ژاپن که توسط تانک های روسی منهدم شده است تانک سریع بی تی 5 تانک سریع بی تی 7 زیرو بی تی 7 در خالخین گول سربازان شوروی زیرو تانک سبک ژاپنی فرمانده ژوکوف در جوانی
  20. 1 پسندیده شده
    در 10 می 1939 لشکر کوانتونگ ارتش ژاپن ، که جزء بهترین و آموزش دیده ترین نیروهای ارتش ژاپن به شمار می رفتند ، به همراه لشکر ششم و لشکر بیست و سوم پیاده نظام ارتش ژاپن ، از رودخانه عبور کردند و با پشتیبانی یک لشکر مستقل زرهی و توپخانه ارتش ژاپن ، وارد بخش غربی از رودخانه خالخین گول شدند. هدف از این پیشروی در چند مورد خلاصه می شد. اول اینکه ارتش ژاپن در نظر داشت که توان ارتش سرخ را در کرانه باختری رود خالخین گول بسنجد. دوم اینکه ارتش ژاپن در نظر داشت استحکاماتی برای خود در آن سوی این رودخانه برپا کند که به عنوان پایگاهی برای حمله به مناطق مرکزی و غربی شوروی مورد استفاده باشد. سوم اینکه در هر صورت ژاپن در آن زمان قصد پیشروی به سمت مناطق مرکزی و غربی شوروی را در سر می پروراند. اما پیشروی نیروهای ژاپنی در غرب رودخانه خالخین گول می بایست دارای بهانه ای باشد. این بهانه را مغول ها برای ژاپنی ها به وجود آوردند. چند هفته قبل از آغاز نبرد خالخین گول ، در حدود 70 الی 90 نفر نیروی مغول از خالخین گول عبور کردند و خود را به کرانه شرقی آن رود رساندند و وارد منچوری شدند. آنها به دنبال چراگاه هایی برای اسب های خود بودند. نظامیان ژاپنی در منچوری با این سواران درگیر شدند و پس از زد و خورد مختصری که بین این دو گروه رخ داد ، مغول ها به آن سوی خالخین گول بازگشتند و چند روز بعد مجددا با نیرویی بزرگتر مجددا به منچوری بازگشتند و حملات خود را از سر گرفتند ولی این بار نیز توسط ژاپنی ها به شدت سرکوب شدند. ژاپنی ها سواران مغول را به سمت خالخین گول تعقیب کردند. مغول ها که از رودخانه عبور کرده بودند ، ژاپنی ها نیز به منظور تعقیب مغول ها از عرض رودخانه عبور کردند. اما در واقع عبور ژاپنی ها از رودخانه خالخین گول به منظور تعقیب مغول ها نبود ، چرا که مغول ها تهدید چندان جدی ای برای ژاپنی ها به شمار نمی رفتند ، بلکه این به عنوان بهانه ای برای حمله به غرب خالخین گول به شمار می رفت. مغول ها نیز پس از آنکه به سمت غرب خالخین گول عقب نشینی کردند ، از روس ها استمداد طلبیدند ، ژنرال میچیتارو کوماتسوبارا فرمانده نیروهای ژاپنی در منچوری بود. وی سرلشکر یاسوکا ماسائومی را به عنوان فرمانده عملیات برگزید و سرتیپ یائوزو آزوما را به عنوان فرمانده یگان زرهی انتخاب کرد و نیروهای حمله را تحت فرماندهی این دو تن در آورد. هنوز 24 ساعت از عبور نیروهای ژاپنی از رودخانه خالخین گول نگذشته بود که ارتش سرخ به این پیشروی ژاپنی ها عکس العمل نشان داد. روس های بلافاصله و تنها چند ساعت پس از عبور ژاپنی ها از رودخانه خالخین گول ، ابتدا لشکر 57 بایکال ، که در اصل یک لشکر کماندویی به شمار می رفت ، را به مرز مشترک منچوری و سیبری منتقل کردند تا به این ترتیب امکان غافلگیر شدن و ایجاد رخنه در خطوط دفاعی شوروی – منچوری گرفته شود. از این لحظه به بعد جنگ کم نظیری بین نیروهای ژاپن و ارتش سرخ روی داد. نیروهای نظامی مستقل مغولستان و نیروهای مغول تحت امر ارتش سرخ نیز به کمک ارتش سرخ آمدند. مغول ها مردانی جنگجو و فوق العاده توانمند و قوی به شمار می رفتند. ولی آنها فاقد هر گونه خودروی زرهی بودند و تنها توانستند در قالب گردان های سواره نظام (اسب) به کمک ارتش سرخ بشتابند. زمانی که نیروهای نظامی ژاپن در کرانه باختری رود خالخین گول مشغول نبرد با ارتش سرخ بودند ، در همان زمان ارتش ژاپن مشغول احداث خطوط دفاعی جدیدی در کرانه شرقی این رود بود و از سویی نیز نیروهای خود را در غرب رودخانه تقویت می کرد. ژاپنی ها با پشتکار فوق العاده خود توانستند ظرف مدت کوتاهی یک پل مستحکم بر روی رودخانه احداث کنند. این پل که کاواتاما نام داشت ، یک پل عریض و مستحکم بود که می توانست عبور تانک های ژاپنی را از روی خود تحمل کند. با احداث این پل ، تیپ 128 پیاده نظام از لشکر 23 شناسایی مامور مراقبت از این پل شد. این پل در واقع شریان حیاتی ارتش ژاپن به شمار می رفت ، چرا که به وسیله آن تانک ها و کامیون های ارتش ژاپن می توانستند به پشتیبانی نیروهای خود بپردازند. نیروهای ارتش سرخ نیز به فرماندهی ژنرال گئورگی ژوکوف به مصاف ژاپنی ها رفتند. اولین نیرویی که به مقابله با پیشروی ژاپنی ها پرداخت ، لشکر 43 پیاده نظام تیندا بود. ژنرال ژوکوف به سرعت ابتکار عمل را در دست گرفت. وی دو لشکر پیاده نظام را برای مقابله با پیشروی ژاپنی ها به سمت خالخین گول گسیل داشت. همچنین دو لشکر بسیار بزرگ زرهی که هر یک از 250 تانک تشکیل شده بودند را نیز به پشتیبانی نیروهای خودی به منطقه اعزام کرد. حملات برق آسای ارتش سرخ بر نیروهای ژاپنی باعث از هم گسیختگی نیروهای ژاپنی می شد. ژنرال ژوکوف در این نبرد از تانک های سریع بی تی 5 و بی تی 7 استفاده می کرد. این تانک ها که سرعت بسیار بالایی داشتند ، در بسیاری مواقع موفق می شدند به ارکان ارتش ژاپن رخنه کنند و آنها را غافلگیر کنند. ژاپنی ها در چند مورد موفق شدند که در بخش های علیایی رودخانه دست به حملاتی به نیروهای ارتش سرخ بزنند و در برخی از این پیشروی ها توانستند نیروهای ارتش سرخ را در هم شکنند. اما فرماندهی موثر ژنرال ژوکوف از یک سو و پشتیبانی سریع تانک های پر سرعت از سوی دیگر باعث می شد که حملات ژاپنی ها به ارتش سرخ عقیم بماند. فرماندهی یگان های زرهی ارتش سرخ نیز به عهده سرتیپ گریگوری میهایلوویچ اشترن بود. چوی بالسان ، فرمانده نیروهای مغول ژنرال گئورگی ژوکوف ، فرمانده نیروهای روس سرتیپ میهایلوویچ اشترن ، فرمانده یگان های زرهی شوروی ژنرال کوماتسوبارا میچیتارو ، فرمانده نیروهای ژاپنی در منچوری [/color]
  21. 1 پسندیده شده
    اما از سال 1937 و در زمان امپراتور هیروهیتو مجددا حملات ژاپنی ها به چین و منچوری و روسیه آغاز گردید. حمله گسترده ای که بخش های شمال شرقی چین ، بخش های شرقی مغولستان و ایالت خاباروفسکی در شرق شوروی را مورد حمله قرار می داد. واقعیت این بود که ژاپنی ها نیز همانند آلمان خواهان سهمی از مستعمرات کشورهای استعمارگر برای کشور خود بودند. (علت اصلی اتحاد ژاپن با آلمان نازی نیز همین بود) ژاپن دارای مساحت زیادی نبود و به طور کلی از نظر منابع طبیعی نیز چندان غنی نبود. این کشور برای ادامه حیات خود نیاز به منابع طبیعی داشت. به همین دلیل چشم طمع خود را به مناطق شرقی شوروی و مغولستان و چین دوخته بود. ارتش ژاپن در تقابل خود در سال 1930 به مدت کوتاهی از مناطق شرقی که تحت اشغال خود داشت خارج شد ولی مدت کوتاهی پس از آن مجددا با تجدید قوا وارد منچوری گردید و این منطقه را به طور کامل به اشغال خود در آورد. نیروهای متحد شوروی در منچوری و نیروهای مغولستان و ارتش سرخ باز هم برای عقب راندن ارتش ژاپن بسیج شدند. آنها توانستند ارتش ژاپن را به سمت کرانه شرقی رود خالخین گول عقب برانند. در اینجا بود که با وساطت دول غربی مثل فرانسه و انگلیس قرار شد بین شوروی و ژاپن آتش بس برقرار شود. اما این توافق نیز به نتیجه ای نرسید. چرا که روس ها معتقد بودند که ژاپن می بایست نیروهای خود را به آن سوی بخش Nomonhan ، واقع در 10 مایلی شرق رودخانه خالخین گول منتقل کند. ولی ژاپنی ها به این عقب نشینی راضی نبودند. چرا که موقعیت استراتژیک منطقه Nomonhan باعث برتری استراتژیک ارتش ژاپن می شد و از این رو ژاپن حاضر به عقب نشینی از این منطقه نبود. از این رو تلاش برای آتش بس بین این دو اثری نداشت و جنگ بین این دو مجددا ادامه یافت. نبردهای دول متخاصم تا سال 1937 با شدت و ضعف ادامه داشت. از سال 1937 موج جدیدی از نیروهای ژاپنی به منطقه اعزام شدند و کار بر شوروی دشوار گردید. شوروی باز هم توانست با متحد کردن نیروهای مغول با ارتش سرخ از مناطق خود دفاع کند. علت همراهی مغول ها با روس ها این بود که مغول ها نیز به مراتع سرسبز منچوری علاقه فراوانی داشتند و آن را به عنوان یک چراگاه برای اسب های خود نیاز داشتند. روسیه نیز به منابع طبیعی منچوری نیاز داشت. این بود که مغول ها و روس ها با هم متحد شدند تا این دشمن مشترک را از میان بردارند. از سال 1937 نبردهای متعددی بین نیروهای متحد شوروی و مغولستان از یک سو و امپراتوری ژاپن از سویی دیگر رخ داد و منچوری شاهد نبردهایی خونین بین دول متخاصم بود. اما نکته ای که می بایست اینجا آنرا مد نظر قرار داد این است که این نبردها همیشه در کرانه شرقی رود خالخین گول اتفاق می افتاد و هیچگاه به سمت کرانه باختری این رود کشیده نشد. البته ژاپنی ها چندین بار به منظور انجام عملیات شناسایی به کرانه باختری رود خالخین گول آمده بودند ولی در هر بار توسط روس ها عقب رانده شده بودند. نمایی از رودخانه خالخین گول و عبور تانک های سریع بی تی 7 از عرض رودخانه [/color]
  22. 1 پسندیده شده
    پس از جنگ جهانی اول درگیریهای مرزی بین ژاپن و شوروی کماکان ادامه داشت ، البته پس از پایان یافتن جنگ جهانی اول و روی کار آمدن بلشویک ها در شوروی ، توان نظامی این کشور رو به فزونی رفت و دیگر مثل سابق تقابل بین این دو کشور به شکست روس ها منتج نمی شد. در موارد زیادی نیز روس ها توانستند نیروهای متجاوز ژاپنی را تارومار کنند. چند هفته پیش از حمله ورماخت به لهستان و آغاز جنگ جهانی دوم ، درگیریهای مرزی بین شوروی و ژاپن در منطقه خالخین گول ، واقع در منچوری در مرز مشترک مغولستان و چین و شوروی ، مجددا آغاز شد. از آنجایی که این درگیری مقارن با آغاز جنگ جهانی دوم بود ، به همین دلیل در محافل بین المللی کمتر به این نبرد پرداخته شده است. شدت عمل نیروهای شوروی و یورش های سریع و برق آسای زرهی آنها در این جنگ به گونه ای حیرت آور بود که جهان تا آن زمان کمتر شاهد چنان حملاتی از سوی یگان های زرهی یک کشور بود. پیروزی های سریع شوروی در این جنگ دیدگاه های سران ژاپن را نسبت به ارتش شوروی عوض کرد ، آنها که تا آن زمان ارتش شوروی را ارتشی ضعیف تر از ارتش خود می پنداشتند ، پس از این جنگ دیگر هیچ گاه به فکر تجاوز به خاک شوروی نیفتادند. همچنین شکست ژاپن در مقابل شوروی در جریان این نبرد باعث شد که ژاپنی ها نیروهای نظامی آمریکا در شرق چین را ضعیف تر از شوروی تصور کنند و به جای اینکه حملات خود را بر مرزهای شوروی متمرکز کنند ، بیشتر حملات خود را به سوی شرق چین و مناطق تحت کنترل آمریکایی ها در شرق چین متمرکز کنند. بیشتر کارشناسان سیاسی نظامی عقیده دارند که از آنجایی که ژاپن و شوروی اختلافات بسیار دیرینه و کهنی در مرزهای خود داشته اند و هر یک به نوعی کینه دیگری را در دل می پروراند و تنش های زیادی در روابط این دو کشور رخ می داد ، اگر ژاپن در این نبرد شکست نمی خورد ، مسلما به سمت مناطق غربی شوروی نیز پیشروی می کرد و هیچ گاه به فکر حمله به چین و بندر پرل هاربور در شرق چین نمی افتاد. از زمانی که کشور ژاپن دارای حکومت سلطنتی مشروطه شد و ارتش این کشور به طرز چشمگیری قوی شد ، این کشور چشم طمع خود را به سمت مناطق شرقی شوروی دوخته بود و همیشه مترصد فرصتی برای دست اندازی به این مناطقِ با منابع طبیعی غنی بود. از سال 1903 به بعد ژاپن شروع به حمله به سمت مناطق شرقی روسیه زد. این حملات تا سال 1930 ادامه داشت و درگیریها و تنش های مختلفی بین این دو کشور رخ می داد. تا اینکه در سال 1930 ژوزف استالین دبیر کل حزب کمونیست شوروی شد و از همان زمان به فکر افتاد که شر ژاپنی ها را یک بار برای همیشه از سر شوروی کوتاه کند. حملات منظم ارتش سرخ در زمان استالین به مناطق شرقی شوروی و مناطقی از این کشور که تحت اشغال ژاپنی ها بود ، باعث عقب نشینی ژاپن شد. اما ژاپنی ها که مصداق واقعی ضرب المثل : ( خری که جو دید دیگر کاه نمی خورد ) ، بودند به راحتی حاضر به عقب نشینی نبودند. آنها که مزه شیرین منابع طبیعی شرق شوروی را به خوبی احساس کرده بودند ، نمی توانستند به سادگی از این مناطق چشم پوشی کنند. حملات منظم ارتش سرخ در زمان استالین باعث عقب راندن ژاپنی ها به آن سوی منچوری و رودخانه خالخین گول شد ، اما روس ها مصر بودند که ژاپنی ها را به طور کامل از خاک این کشور بیرون کنند. از این رو بخش مغولی ارتش سرخ را نیز وارد میدان کردند. شوروی از سالیان قبل چندین لشکر منظم از سربازان مغول برای خود ترتیب داده بود. این لشکرها یکی از جنگجو ترین و زبده ترین لشکر های ارتش سرخ به حساب می آمدند. با حضور این نیروها در مقابل نیروهای ژاپنی ، کار بر ارتش ژاپن بسیار سخت گردید و آنها سرانجام مجبور به تخلیه کامل خاک شوروی شدند. نقشه هایی از مناطق درگیری در منچوری و خالخین گول [/color]
  23. 0 پسندیده شده
    کارهای اطلاعاتی و امنیتی تا یک حدی بیشتر جواب نمی ده .... بهتون توصیه می کنم بوستان و گلستان سعدی رو من باب حکومت داری مطالعه کنید
  24. 0 پسندیده شده
    این اعتراضات در بدترین حالتش باعث تک دوره ای شدن ترامپ میشه. واسه خود آمریکا اتفاق خاصی نمیوفته به جز ایمنی گله ای درمقابل کرونا نیروهای نظامی و انتظامی آمریکا از خود مردم هستن و نیروی امنیتی و شسته شوی مغزی شده نیستن، در نهایت با مردم یکی میشن اما منجر به چیزی شبیه انقلاب نمیشه، تهش به ترامپ رای نمیدن. مردم آمریکا برعکس بقیه دنیا ، نمیخوان کشورشون رو عوض کنن و مثل یه کشور دیگه بشن، خودشون رو برترین مردم دنیا میدونن. مثلا بخوان مثل سویس یا فرانسه بشن، رویایی بالاتر از رویای آمریکایی ندارن.
  25. -2 پسندیده شده
    منشا این اعتراضات ، بدتر شدن وضع مردم ، افزایش فاصله ی طبقاتی ، اینکه مردم به این حس رسیدن که دیگه با سالم زندگی و کار کردن نمی تونند یک زندگی درست برای خودشون داشته باشند ... وجود طبقه ی الیگارشی در دو کشور که در آمریکا به صورت طبقه ی سرمایه دار و جناح بازی حزبی نمود می کنه و در ایران به صورت افراد « خودی و دارای صلاحیت » نمود داره که به عنوان شرکت های دولتی و شرکت ها دارای صلاحیت ، 80 درصد اقتصاد کشور رو در دست دارند . من سال 95 شروع به کار کردم ، با حداقل حقوق ، حدودا 300 دلار می گرفتم ، حالا سال 1399 هستم ، با ساعت کار بیشتر ، دارم همون حقوق رو می گیرم . امسال هم هر کاری کردم که بتونم تهران یک جای نسبتا امنش یک آپارتمان کرایه کنم ، نتونستم ( مگر اینکه نصف حقوق رو بابت اجاره می دادم ) مگه از مشکلات و فساد موجود در حاکمیت کم شده یا وضع اقتصادی موجود بهتره شده ، که شما می گی « بیشتر از بقیه واکسینه هستیم » !؟ اتفاقا با این دنده ای که ج.ا می ره جلو هر سال با اعتراضات شدیدتر ، گسترده تر و طولانی تری روبه رو می ره تا در نهایت سرنگون بشه ، این جبر تاریخه . توی تاریخ ، از ج.ا بزرگترش به خاطر فساد و ظلم به مردم از هم پاشیدن ، ج.ا که اصلا قابل قیاس با اونها نیست .